0

ایجاد نگرش لاغری (هفدهم)

باورهای لاغری
اندازه متن

شاید پیچیده ترین مرحله لاغری با ذهن ایجاد باورهای لاغری باشد.

در تمام جنبه های زندگی دو موضوع نقش اساسی دارند:

1- افکار

2- باور

از آنجایی که در چالش من اینو نخوردم تمرکز ما بر روی لاغر شدن است تفاوت افکار و باور در این موضوع را با هم بررسی می کنیم.


این قسمت به صورت پاورقی جهت درک بهتر مطلب به این نوشته اضافه شده است.

شاید برای شما سوال باشد که “باور” به چه چیزی می گویند؟

چند سال است روی موضوع شناسایی باور و تغییر آنها دارم کار می کنم و ساده ترین و واضح ترین تعریفی که از کلمه “باور” برای خودم ایجاد کردم این است که: باور همان انتظار من از زندگی کردن است.

انتظار شما چیست؟

باور شما همان است.

در هر جنبه از زندگی هر انتظاری که از زندگی داشته باشید نشان دهنده نوع و چگونگی باور شما نسبت به آن موضوع است.

و نکته جالب توجه این است که نتیجه نهایی بر اساس باور شما رقم می خورد.


در مورد لاغر شدن دو موضوع بسیار مهم وجود دارد:

1- افکار لاغر کننده (شامل تصمیمات، اقدامات لاغر کننده، گفتگوها و …)

2- باورهای لاغر کننده (شامل انتظارات شما از خود، نتایج لاغری و … )

شاید بتوان گفت که همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند که متناسب شوند.

حتی ممکن است برای عده ای لاغر شدن مهمترین آرزوی آنها باشد و بارها اعلام کرده باشند که اگر من لاغر شوم دیگه هیچی از خدا نمی خوام. فقط لاغر بشم کافیه.

علاقه شما به لاغر شدن میزان اشتیاق شما برای شکل گیری رویای لاغری را تعیین می کنید.

هرچه بیشتر دوست داشته باشید لاغر شوید رویای لاغری شما قوی تر می شود اما نکته ابهام برانگیز اینجاست که چرا رویای لاغری افرادی که اضافه وزن دارند محقق نمی شود؟

رویای لاغری در سطح فکر ایجاد می شود یعنی مروبط به بخش اول یا همان افکار لاغر کننده هستند.

همه شما در سطح فکر خود دوست دارید لاغر شوید و رویای لاغری را در سطح فکر خود ایجاد می کنید.

اما برای لاغر شدن علاوه بر افکار لاغر کننده نیاز به باورهای لاغر کننده نیز داریم که بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند این بخش بسیار مهم برای تحقق رویای لاغری خود را ندارند.

نکته جالب توجه این است که نه تنها بسیاری از ما برای تحقق رویای لاغری خود باورهای مناسب و لاغر کننده را در ذهن خود نداریم بلکه باورهای سمت مخالف آن که باورهای چاق کننده هستند را در ذهن خود ایجاد کرده ایم.

به این شکل که سال هاست داریم تلاش می کنیم فکر یا رویای لاغری خود را با باورهای چاق کننده به واقعیت تبدیل کنیم و این امر غیرممکن است.

تغییر جسم و لاغر شدن زمانی در شما رخ می دهد که باورهای لاغرکننده را در خود ایجاد کنید.

چون برای تحقق افکار و رویاهای لاغری نیاز به باورهای لاغری داریم و این چیزی است که از نظر ما مخفی مانده است و همین عامل سبب عدم موفقیت ما در تلاش برای لاغری می شود حتی در مورد افرادی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفته اند این موضوع صدق می کند.

با اندکی جستجو در باورهای خود متوجه می شویم که بسیاری از باورهای ما بر خلاف لاغر شدن هستند.

یعنی ما از طرفی خیلی دوست داریم که لاغر شویم و برای تحقق رویای خود تلاش می کنیم، اما از طرفی باور داریم که لاغر شدن اصلا خوب نیست و از آنجایی که نتیجه نهایی بر اساس باورهای ما رقم می خورد ما همیشه چاق باقی خواهیم ماند.

با ذکر چند مثال عدم هماهنگی بین افکار لاغری و باورهای لاغری را در ذهن خود واضح تر می کنم.

  • شما دوست دارید که لاغر شوید اما عقیده دارید که افراد لاغر بنیه ضعیفی دارند و به راحتی مریض می شوند.
  • شما علاقه دارید لاغر شوید اما عقیده دارید افراد لاغر رنگ رخساره زرد و بیمارگونه ای دارند.
  • شما عاشق لاغر شدن هستند اما در باور شما افراد لاغر، انسانهایی ضعیف و مردنی هستند.
  • شما می خواهید لاغر شوید اما عقیده شما این است که لباس به تن آدم های لاغر خوش فرم نیست.
  • شما دوست دارید لاغر شوید اما عقیده دارید اگر لاغر شوید صورت شما زشت می شود.
  • شما می خواهید لاغر شوید ولی عقیده دارید اگر لاغر شوید پوست شما شل و افتاده می شود.

اینها فقط چند تا مثال از عقاید افراد چاق در مورد لاغری و لاغرهاست.

اکنون شما می توانید به سادگی باورهای چاق کننده یا مانع لاغری ذهن خود را بهتر شناسایی کنید.

برای قرار گرفتن در مسیر لاغرشدن باید افکار و عقاید خود درباره لاغری را با هم هماهنگ کنید در غیر اینصورت تلاش شما برای لاغر شدن نتیجه ای دربر نخواهد داشت.

اهمیت موضوع باورهای لاغری و چگونه هماهنگ کردن افکار و بارها برای لاغر شدن سبب شد که در آخرین قسمت از چالش من اینو نخوردم در مورد این موضوع مهم و تاثیرگذار با شما دوستان عزیز صحبت کنم.

با دقت به آنچه درباره هماهنگی افکار و باورها گفته می شود گوش دهید و سعی کنید به شکل عالی هماهنگی بین افکار و باورهای خود ایجاد کنید تا نتایج شما در لاغری شگفت انگیز شود.

منتظر خواندن نوشته های ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.44 از 16 رای

https://tanasobefekri.net/?p=23626
برچسب ها:
49 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/09/06 07:55
      مدت عضویت: 389 روز
      امتیاز کاربر: 24120 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 582 کلمه

      سلام استاد 

      خداراشاکرم که درتاریخ 1402/08/06 توانستم این فایل را گوش بدهم 

      دقیقا درذهن ما دو چیز مجزا وجود دارد یکی افکار و دیگری باور که هرکدام از اینها درنتیجه کاری که میخواهیم انجام بدهیم خیلی تاثیر گذار هستند 

      مثلا من با افکارم دوست دارم لاغر شوم ولی چون باورهای غلطی درذهن من نسبت به لاغری وجود دارد مانع میشود تا من این فکر را عملی کنم من فکر میکنم قدرت باورها خیلی بیشتر از فکر است . چون فکر مثل جرقه ای به موضوعی اشاره میکند و رد میشود ولی باورها زیر ساختهای یک فکر هستند تا آن را به عمل تبدیل کنندووقتی باوریک چیزی منفی باشد آن فکر هرگز ساخته و عملی نخواهد شد 

      مثلا من وقتی فکر میکنم که باید لاغر بشوم ولی باورهایی سالیان سال درذهن من است که لاغر شدن صورت من را شل و زشت میکند – یا لاغری ادم را پیرتر نشان میدهد – یا رنگ صورت افراد لاغر همیشه رنگ پریده تر است و اکثر مواقع افت فشار دارند مسیری رسیدن به لاغری با این باورهای اشتیاه اگر بسته نشود کندتر خواهد شد پس ما باید ابتدا برای باورهای اشتباه درذهنمان ثابت کنیم که این باورهای اشتباه مثل چاقی من ژنیتیکی است – من با بیماری تیروئید چاق تر شدم – من با خوردن نان و برنج چاق تر شدم – من به خاطر کم تحرکی وورزش نکردن چاق شدم و….

      پس در ابتدا باید علاوه براینکه به فکر چاقی باشیم و آن را یک هدف بزرگ برای خود درنظر بگیریم سعی کنیم بیشتر از مزایای لاغری صحبت کنیم و شاهد جمع کنیم و باورهای مثبت و خوب را جایگزین باورهای منفی کنیم تا ذهن این باورهای مثبت را با تکرار برای ذهن انجام دهد تا درنتیجه بدون زحمت و فشار روحی و ذهنی لاغر شویم مثل این باورها درمورد لاغری 

      لاغری باعث میشود من خوشکلتر شوم 

      لاغری باعث میشود کمردرد و زانو درد من خوب شود 

      لاغری باعث میشود من هرروز شادتر شوم و احساس و حالم خوب باشد 

      لاغری باعث میشود که لباسهای با رنگ روشن بپوشم 

      لاغری باعث میشود انواع بیماریهای من مثل دیابت – چربی – تنگ نفس و ….خوب شود 

      لاغری باعث میشود انتخابهای بیشتری داشته باشم 

      لاغری باعث میشود اعتماد به نفس من بیشتر شود 

      لاغری باعث میشود یاد بگیرم خودم مسئول همه کارها ی خودم هستم 

      لاغری باعث میشود یاد بگیرم من با افکارم سرنوشت خودم را میسازم 

      لاغری باعث شد نگرش من نسبت به مواد غذایی کاملا تغییر کند 

      لاغری باعث شد ترس از چاق تر شدن درمن ازبین برود 

      لاغری باعث شد ترس از خوردن مواد غذایی درمن از بین برود 

      لاغر شدن باعث شد شناخت من نسبت به خداوند بیشتر شود 

      لاغر شدن باعث شد خیلی از حقایق زندگی را بشناسم 

      لاغر شدن باعث شد من دربین دوستان تشویق شوم که اراده دارم برای لاغری 

      لاغر شدن باعث شد من به دیگر خواسته هایم برسم 

      لاغر شدن باعث شد سایز لباسها و کفشم کمتر شود 

      لاغر شدن باعث شد خیلی از باورهای بسیار قدیمی و مخرب درذهن من از بین برود 

      لاغر شدن به من یاد داد که چشم زخم خرافاتی بیش نیست و دیگر انسانها نمیتوانند زندگی و سرنوشت دیگران را تغییر بدهند 

      لاغر شدن باعث شد جسم من خیلی زیباتر شود 

      لاغر شدن باعث شد به راحتی و بدن خستگی کارهایم را انجام بدهم 

      لاغر شدن باعث شد خود را سرزنش نکنم که چرا پیاده روی و باشگاه نمیروم تا لاغر شوم 

      لاغر شدن باعث شد من یاد بگیرم من با افکار چاقی چاق شدم نه با خوردن مواد غذایی 

      لاغر شدن برای من خیلی مزیتها داشت که چاقی برای من نداشت 

      استاد از شما ممنون و سپاسگزارم که این چالشها را دراین سایت قرار میدهید تا بیشتر تمرینات را انجام دهیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/06/29 17:55
      مدت عضویت: 1659 روز
      امتیاز کاربر: 28321 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 575 کلمه

      سلام و درود بی نهایت به همگی 

      قسمت اخر چالش من این رو نخوردم :

      فکر ما هر چیری باشه مهم نیست مهم  باور ما هست که نتیجه ی نهایی رو رقم میزنه با یه مثال میخوام    نقش فکر و باور  رو در وجودمون  بیان کنم فکر مثل بچه ای هست که  تصمیم داره و میخواد خیلی از کارها رو انجام بده اما باور مثل پدر اون بچه هست که اون تصمیم میگیره چه کاری انجام بده  و در نهایت  اون بچه کاره ای نیست خیلی وقتها ما خیلی چیزها دوست داریم اما در نهایت یه چیز دیگه میشه و این قصیه به خاطر باورهای   ما هست مثلا دررزمینه کسب و کار  خیلی وقتها همین طور  هست یا در زمینه ی روابط همینطور هست .در زمینه کسب و کار ادمها انتظار دارن با فعالیت بیشتر پول بیشتری وارد زندگی اونها  بشه اما درامد ادم ها با تلاش ادم ها هماهنگی نداره چون باورها در افراد مشکل داره اگر این مسایل ذهنی رو بدونیم و باورها رو تغییر بدیم نتیجه های متفاوتی به دست میاد در لاغری هم  همینطور هست خیلی از ما لاغری رو دوست داریم و  برای اون کلی تلاش میکنیم اما چون باورهای نادرست در ذهن  داریم مانع لاغری ما میشه و ما لاغر نمیشیم .

      خیلی از ما لاغری رو دوست داریم اما در ته ذهنمون باورهایی هست که مثلا اگر من لاعر بشم زشت میشم یا ،پوستم شل میشه و رنگ و روم زرد میشه و یا ادم لاغر بشه مریض احول میشه ادم لاغر بشه لباس به تنش  قشنگ نیست و… تمام این باورها ته ذهن همه ی ما هست و ما باید این باورهای نادرست که مانع لاغری هست با اموزشها از بین ببریم البته کم کم از بین میرن و این اتفاق به هویی نیست و نباید انتظار داشت یه،شبه باورهای نادرست ما تعییر کنه و ما لاغر بشیم من خودم همین چند وقت پیش که لاغر شده بودم همه میگفتن چقدر صورتت لاعر شده و این یک فرمول غلطه و اما من نباید این باور غلط رو فبول کنم و اما چقدر در اون زمان من سبک و خوش تیپ تر بودم و چقدر از خودم راصی بودم اما از نطر خیلی ها این بود که من ضعیف شدم  و باید تقویت بشم .اما خودم اینطور فکر نکردم .

      من خودم  در گدشته دوست داشتم لاعر بشم اما در باورهای نادزستم این بود  که با لاغری زود پیر و زشت و شکننده میشم و یا من با لاغری پوستم خراب میشه من با لاغری ضعیف میشم اما میبینم که افراد لاغری مثل دخترم و یا همسرم و یا خواهرم و یا فلانی چقدر با وحود تناسب اندامی که دارن اما خوب و عالی و قوی هستن و اصلا اینطور نیست و من فکر کنم باورهام نسبت به لاغری تغییری کردن و دیگه با لاغری فکر بدی در ذهنم مرور نمیشه و اتفاقا  بر عکس با دیدن  چاقی در جسم کسی کلی چیز در ذهنم مرور میشه که چقدر این فرد زشت و بیمار و بد تیپ و سنگین و … سراسر مشکلات هست و دلم براش میسوزه و دیگه به دنبال چاقی در هیچ اندامی از خودم مثل صورت و دست و پا نیستم و  من از چهره ام و از تک تک اندام هام در زمان لاغری راضی هستم ،و دوست دارم همیشه در بهترین حللت جسمی خودم یعنی در تناسب اندام عالی که دوست دارم باشم و به خودم برسم و از وجود خودم و  از اون سبکی و سلامتی و آزادی که دارم  لذت ببرم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/12/24 08:53
      مدت عضویت: 471 روز
      امتیاز کاربر: 51200 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 955 کلمه

               سلام باه نام الله ارامش بخش قلبها 

      صبح پرواز میسر تاره بر ای همه همراه با شادی نشاط ارزو دارم 

      اقارضا برادر  ابن دوفایل اخر برا من به سختی باز شد اونم فقط صوتی تصویر باز نمیشه من مثل کنن کوه وداراودن طلا 

      این دو فایل گوش کردم توی گوشی من که این شکلی هست 

      مثله افکار وباور من خودم تو قسمت اول خیلی کار کردم ا ینم نتیجش که خودم با پوست گوشت همه وجودم درک کردم همه حرفهای مربط بهشون خوب خوب درک میکنم من کار کشته ابن میدان هستم تماش برمیگرد به خاتواده وجامعه که داشتن کمی چاقی زیباتر از بودن ادم لاغر باپوست استخوان هست 

      در ذهن کل جامعه ما همه افراد لاغر یامریض یا بی پول ویامتعاد نمیدونم کی این افکار اشتباه پخش گرده شاید افراد سود جویی که میخواستن محصولاتشون بفرشن کسیی زمام قدیم خرید نمی گرده وجامعه افراد لاغرش خیلی بیشت  بوده خوب این یی بازار بی سوده ییشایعه بخش کردن یی کلاغ چهل کلاغ شده چون کشترشش زیاده تویی کل کشور این مثله پخش هست چرا؟ منی که تو تهران زندگی میکنم همین فکر دارشتم شمایی که تویی دزفولدهستید هم همین فکر دارید حلا میگم گوشی اطلاعات اشتباه پخش میکنن زمام نا که بچه بودیم عمهدمن تو سهر اردبیل همبن حرف شاید هزار بار پیش من میگفت که فلانی پول شوهرش حرم کرده چون ادم لاغریی و ادم لاغر مثل مریض هست ادم کمی تو پر باشه خیلی بهتر هست پوستس خوشکلتره وخوش فرمتره ولی کسی اون زمام به این توجه نمیکرد که ا ن با داستن اندام مناسب داره با خودش پرواز اسون زندگی رو تمرین مبکنه ما چی حتی نمتونستیم فکری پرواز کننیم چه برسه به پرواز 

      با وجد این من نیز شکار این فکرها شدم در خودم افکار اشتباه انباشته کردم وبه مرک زمام این افکار کارخودشو کرد من به وضعییت حالا رسیدم ولی جای امیدواری داره افکار اشتباه منو از داشتن لتغریی باز نداستن حالا خدا به فکرم بود من نمدونم شاید این پادرد یی نعمت بود که من رو به فکر واد

      داشتتویی ابن۱۱ سال که پادرد بدتر شد باره به فکر نجات خودم باشم شایداگه پادرد نداشتم من هم افدام نمیکردم ودر 

      بیاطلاعی دست پامیزدم بعضی زمان ادم بعدهامفهمه چی به صلالجش بوده وخودش خبر نداشته اگه چاقی وپادرد نبود من ابنجانبودم پسحالاکه اینجام ودارم یاد میگیرم به افکاررفتارهام چطور زندگی تازاهایبرایخودم وهم نسل بعد خودم بسازم پس چاقیبرام من با افکار اشتباه یی نعمت ورد به این مسیرشد 

      شما میگیدجرا ؟ .جوابش خودم بهتون میگم چو ن که من دخترم مبگم خواهش میکنم به نواه اصراربه خوردن نکن خودش دوست گدسنه باشه  میخوره این از کجاامد من که خودم در خورنن غذابه بچه های خودم اصرا که حتما باید بسقاب رو تمام کمال بخوری  چند هفته پیش دخترم غذایی نوه داد به من که بهش بدم بخوره من با دقت داشتمنگاهش میکردم تا۷ قاشقاول با میل راحت قاسق ۸ دیدم دیگه دانسو باز نمکنه به خودم گفتم فرمولذهن دستکاری نکنم دیگه بهش غدا ندادم دختر امد گفت مامان جدا بهش نمدی بخوره بهش گفتم اون درست انجام میده تو داری بچه رو باا یادگیری اشتباه به جاق هدایش  میکنی خواهشمیکنم این مسیراشتباه تو تکرار نکن چون این مسیرییجایباید عوض بشهتو شروع کننده باش نسل بعدی این مشکل حالو  رو  نداشته باشن 

      ما اموختیم که جاقی خبلی بهتراز لاغریی تلاش کردیم تا  کر لاغر شیم ولی ته ذهنمون چاقی رو دوست داشتبم به ظاهر ازشو متفرم بودیم مثل زندانی که زندبان دوست داره

      من چندین ۳۰سال شاید چندبار خواب میدیم یی حفرهای تویز یز دیوار هست اون طرف دیوار بقدریزیبا باصفاست که وصفشه نمیشه کرد همه تو مسیر رفتن به اون طرف دیوار بودن من تویی این صف بودم به خودم که میرسید یا حفره کوچا میشد یا من از ش رعد میشدم یا دستم ولی بیشتر پا گیر میکرد وحفره نتکتر مشود من نمتونستم ازس عبور کنم 

      باره از خودم میپرسیدم این یعنی چی شاید تو عبادتم کم میزارم مداوام تویی ذهنم مرکر میکردم علتچیه یی ۱۱ سلی بود که دیگه خواب نمدیدم 

      تا رسیدم به فایل جادویی ورییایی وخیلی زیبای حلقه باور

      تازه فهمیدم چی شده این خواببرای امروز بوده که من بینم میتونم ازش رعدبشم 

      من باورم تویی مسر هی به مرور زیادش کردم هی با خودم تلاش کردم که بتونم ا ن به سطح بالاتری   برسونم تا هی خودم باره در تلاش فکری برای رعد شدن ا ز باورم بودم خواب به کمک امد یی روز کامل درگیرش بودم در تلاش برای رسیدن ورعد شدن شب دیگه خسته خودم رها کردم یی لحظه گفتم بسه دیگه خودش باید رعد بشه تلاش فیزیکی نمیخواه 

      یی کم گذشت من از حلقه باورم واقعا رعد شدم تمام حسش بسیار زیبا بود من رعد شدم 

      پس دوست عزیز تو خودت باید تلتش بکنی که از حلقهباورت رعد بشی برای من که کاره زمام بری بود چون داشتم حلقهباورم میخواستم بزرگ کنم من اموزشی دروهای توی ذهن اصلا نداشتم نمدونم از کجا توفکرم باز کردن وبزگ کردن حفه ورعد شدن خودم بود تا فایل ۵۰ که م نبا دیدن فایل وتوضیحش در دستی دستما به هم زدم گفتم خودشه این خودشه من لاغریم باید تو چشم وحسم کوچک کنم تا از حلقه باوررعد بشه من با ورد به ابن چالش خودم از خیلی چیزهای به چالش کشیدم اینجا اتاقی ازمایش هست تا یاد گیری تو ازمایش کنی ببنی چکار حسنی مثل درس علوم که یی زمانی باید تو اتاق ازمایش باشی من ازمایش کردم برام شیرین شبرین بود با اینکه من شیرنی دوست ندارم ولی این شیرنی رو با جون دل دوست دارم من بازم میام اینجا بازم سر میزنم این ازمایش در ذهنم تموم  نشده تازه شروع شده 

      حس حالی درمن بوجود اوروه انشالله ابن حسو فراموش نکنم خیلی دلچسب گوار ست 

                  در پناه خداوند عزیز باشید که پناهش گوارست 

                     

                           یاحق حق نگهدارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/12/22 12:41
      مدت عضویت: 490 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,206 کلمه

      سلام و درود .

      چقدر این فایل خوب بود .

      واقعا که فایلهای شما هر کدوم به تنهایی خودش یه دوره آموزشیه . یعنی ما اگه هیچ کارم نکنیم فقط همین یه فایل رو بهش عمل کنیم کلی میتونیم از همین یه فایل نتیجه بگیریم . 

      خب دوره تغییر عادت برای بار دوم هم مرور شد . 

      تغییراتی که من در این دوره داشتم این بود که 

      درک من نسبت به این دوره بیشتر شد . 

      صلح با خودم بیشتر پیدا کردم .

      صلح با رفتارم  پیدا کردم .

      نگرشم رو تا حدود رضایتبخشی  نسبت به غذاها و حتی رفتارم تغییر دادم . 

      نگرشم رو نسبت چاقی و لاغری جسمی تغییر دادم . 

      امروز یه فایل از یکی از اساتید جذب گوش میکردم  . می گفتن تمام افکار و گفتار و احساس ما انرژیه . انرژی  از بین نمیره فقط از شکلی به شکل دیگه در میاد .  فقط کافیه نوع افکار خودمون رو تغییر بدیم تا انرژی اون افکار و باورها کم کم برای ما نتایج متفاوتی رو ایجاد کنه . میگفتن ما سرنوشت خودمون رو خودمون در سرمون می نویسیم . سرنوشت یعنی چیزی که در سر نوشته میشه . صحبتهای ایشونم دقیقا مثل صحبتهای شما خیلی  دلنشین بود . 

      در این درس هم یاد گرفتم  چه باورهایی نسبت به خود لاغری در سرم دارم . 

      خب من یه باور داشتم که اون سری باهاش مواجه شدم باور اینکه اگه لاغر بشم بیمار میشم . 

       من در اون وقت این باور رو اصلاح کردم و این سری بیمار نشدم . 

      باور دیگه ای که نسبت به لاغری دارم و البته نسبت به قبل خیلی بهتر شده سخت بودن لاغری هست . 

      که این باورم  در من تغییر کرده و در این مدتی که اینجام دیدم زندگی در لاغری چقدر راحته . 

      و من خیلی راحت دارم در لاغری زندگی می کنم بدون اعمال فشار و زور و خیلی از اوقات حالم خوبه در این مدار و یه وقتایی هم که حالم یکم بد میشه  مربوط به باورهای زمان چاقیه و البته اینم بگم حتی زمانهایی هم که حالم بد میشه باز مثل اون زمان بد نمیشه . یعنی  میتونم مدیریتش کنم و به چیزای خوب فکر کنم و دوباره ذهنم و سر و سامون بدم . 

      یعنی در کل که بخوایم برایند بگیریم من نسبت به قبل از ورود به سایت از  همه نظر تغییر کردم . 

      بیشترین بهره ای که مال خودمه حالمه . مثلا خب جسمم مال من هست  لذت داشتن اندام خوب  رو هم خودم حس میکنم  یا سبک بودن و فرز بودنش رو خودم حس می کنم اما بازهم چون حسم خوب میشه دوست دارم لاغر بشم . 

      یعنی باز به خاطر حال دلم دوست دارم لاغر بشم . 

      چون چاقی دیگه حال منو خوب نمیکرد . در این فایل فهمیدم ذهن ما  نمیزاره به ما سختی وارد بشه و سالها تلاش کردیم چاقی رو برای خودمون راحت کردیم و ذهنمونم کمکمون کرد اما سنگینی جسم رو ذهن نمیتونه در نظر نگیره .  زانو درد . سختی کارها . رنج تنبلی و نتوانستنها . حال بد و احساس ناشایستگیها . استاد چاقی در همه ی سطوح برام رنج آوره . درسته دیگه ازش نفرت ندارم چون فهمیدم خودم انتخابش کردم اما دیگه نمیخوام چاق باشم . در هیچ سطحی از وجودم . 

      چاقی جسم به مرور برطرف میشه اما چاقی ذهنی واقعا برای من آزار دهنده بود . احساسات سرزنشگر قوی ، احساس محدودیت ولع عذاب وجدان حس سیری ناپذیری نسبت به خوردن .

      همین الان یه تغییر جالب بگم . کاملا ناخوداگاه این اتفاق افتاد من یه ساعت پیش یه سیب و پرتغال اورده بودم که بخورم . 

      الان که به خودم آگاه شدم و دارم  نگاه می کنم میبینم که سیر هستم یک چهارم سیب در ظرف مونده و فقط یک چهارم پرتقال خورده شده . 

      خب این ناخوداگاه بود یعنی چون حواسم به کار بود آگاهانه روی رفتار غذاییم کنترل نداشتم . خب این یه تغییر کوچیکه که داره در عادتهام ایجاد میشه . هم من سیرم هم فکرم سمت غذا نبود اصلا هم تا ته ظرف نخوردم . هم حالم خوبه و هم عادتم تغییر کرده و براساس گرسنگی و سیری غذا میخورم . حالا شاید یه روزم تا ته بخورم ولی فعلا نخوردم و همین نشون میده عادتهای من دارن به من حس لاغری میدن . 

      یعنی من انتظارم رو از رفتارم تغییر دادم . 

      چرا من هی میگفتم پرخورم . خوردنام چاقم می کنه . توی یه فایلی از شما گوش میکردم گفتید برچسب به خودتون نزنید . پس صفت پرخوری رو از خودم برداشتم . میگم من همیشه اندازه ی نیازم میخورم وقتی اینجوری به خودم میگم انتظارم از خودم تغییر می کنه و دیگه انتظار پرخوردن از خودم ندارم و خیلی راحت چیزی که میخورم اندازمه . 

      وقتی به خودم میگم خب چه عجله ای دارم برای خوردن . غذا که تموم نمیشه و میگم من آروم میخورم سرعت خوردنم نسبت به قبل پایین اومده اون حس عجله رو کنار گذاشتم و حس آرامش رو جایگزین کردم . 

      یا بررسی کردم دیدم چرا حسم به رفتارم بده و بعدش دچار عذاب وجدان میشم خب توی یکی از فایلها فهمیدم که چون برچسب پرخوری به خودم میزنم  انتظارم از خودم اینه که پرخوری کنم یا چون انتظارم اینه پرخوری چاق می کنه در نتیجه  هر چی میخوردم رو پرخوری فرض میکردم وهمه پر خوریهام رو هم چاق کننده میدونستم . در  نتیجه انتظار من از خوردن و مخصوصا زیاد خوردن چاقی بود . 

      ولی وقتی انتظار خودم رو که اینجا فهمیدم همون باور هست تغییر دادم و از رفتارم انتظار لاغری ایجاد کردم و از غذایی که میخورم انتظار لاغری ایجاد کردم   نسبت به رفتارهام به صلح بیشتری رسیدم و حتی برخوردمم با مواد غذایی بهتر از قبل شده  . 

      استاد من الان با توجه به حس خوبم نوشتم و اصلا به کلمات نگاه نکردم بنا به توصیه شما گفتم هرچقدر حسم خوبه مینویسم و الان تا اینجا ۹۷۵ کلمه شد . پس  لزومی نداره همینم به خودم تحمیل کنم وقتی با حس خوب عمل کنم ناخوداگاه عملم هم خوب میشه . یعنی حتی انتظار و باور هم در نوشتن نقش داره وقتی باورم این باشه که برای حال دل خودم مینویسم خب هرچی دلم بخواد مینویسم یه زمان شاید کمتر باشه یه زمان زیادتر ولی وقتی زور و اجبار کنم درست مثل همون نخوردنهای تجباری فقط منو از نوشتن دورتر می کنه ‌ . 

      خب خدارو شکر که با کمک شما این مانع ذهنیم هم برطرف شد و با اشتیاق این مسیر رو ادامه میدم . 

      امروز هم این دوره با عشق به پایان رسید و من به بینش جدیدی دست پیدا کردم و اونم اینه که همون طور که ذهن برای لاغر شدن دلش نمیخواد ما سختی بکشیم و چون ما برای لاغر شدن فقط سختی کاهش وزن رو به خودمون ورودی میدادیم الان میتونیم از همین فرمول برعکس استفاده کنیم . لاغری رو آسان و چاق شدن رو سخت . تازه این واقعیته . چون چون چاقی واقعا سخته . چاقی خیلی پروسه میخواد تا اتفاق بیفته و یه شخص چاق بشه و ما فقط و فقط با آسون کردن چاقی این کار و انجام دادیم . 

      پس این ویژگی از ذهن که در این فایل باهاش آشنا شدم که ذهن برای من سختی نمیخواد من میتونم یه زمانی که حالا دیدم جاش بود سختی های چاقی رو به خودم بگم تا ذهن خود به خود خودش از چاقی فاصله بگیره . 

      واقعا که تمام آموزشهای شما عملیه و در زندگی کاملا کاربرد داره  و میشه هر لحظه تمرینش کرد . خدایا شکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/13 18:37
      مدت عضویت: 490 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,076 کلمه

      سلام و درود 

      خدای من یعنی امروز که من مریض شدم باید این فایل رو امروز ببینم که حتی علت بیماری هم به خاطر باور  اینه که (من لاغر بشم ضعیف میشم بیمار میشم) .اخه این راه چقدر دقیقه . چقدر شگفت انگیزه . در حقیقت من از لاغر شدن میترسم . ترس از لاغر شدن به نوعی خارج شدن از مسیریه که من سالها طی کردم و حالا که  کم کم نتایج لاغری داره میاد ترس از لاغر شدن  در من اومده . 

      درسته این باور منو مریض کرده . چون ترس از لاغر شدن دارم . که لاغر شدن منو مریض می کنه . 

      خب لاغرشدن آخه چه ترسی داره ؟ چرا من از لاغر شدن میترسم ؟ چرا فکر می کنم مریض میشم . بیحال میشم ؟ 

      چون باورم نسبت به لاغر شدن باور خوبی نیست . علتشم دقیقا فقط به خاطر انتخاب باورهای غلط در مورد  رژیمها و ورزشها و راههای اشتباه لاغریه  . البته نباید تقصیر رو گردن یه عامل بیرونی بزارم . همه رو خودم انتخاب کردم . 

       راستی من چه دیدگاهی در مورد لاغری دارم ؟ 

       و چقدر جالب که فکر و باور رو تفاوتش رو گفتین . 

      چیزی که من درک کردم از این متن و فایل  اینه که فکر و باور با هم متفاوتند و فکر می کنم دارم ذهن ناخوداگاه رو هم در این تمرین درک می کنم . 

      افکار در سطح خوداگاه هستند و باورها در سطح ناخوداگاه . 

       من انتظارم از لاغر شدن چیه ؟  

      باورم نسبت به لاغر شدن چیه ؟ 

      خب من لازمه انتظاراتی در خودم ایجاد کنم که در من ایجاد حس ترس از لاغر شدن نده .

      یکی از همون دلایل بیمار شدنه . دلیل دیگه هدف نداشتنه . شاید مسخره باشه ولی دیگه نداشتن دغدغه است . من به جز چاقی دغدغه ی دیگه ای در زندگی ندارم و همه چی اوکیه . 

      خب اگه دغدغه چاقی نداشته باشم حس می کنم دیگه هیچ هدفی ندارم . 

      میدونم همه ی این باورها در مسیر چاقیه و اجازه نمیده من در مسیر لاغری حرکت کنم .  اینها هم همه انتخاب خودمه . وقتی خودم انتخاب باورهامو تغییر بدم و آگاهانه کار کنم کم کم عادت می کنم که به لاغر شدن حس خوب داشته باشم . 

      البته من فکرم نسبت به لاغری مثبته ولی باورم نسبت به لاغری منفیه . 

      پس باید تمرین کنم که انتظارم از لاغری خوب بشه . لاغر شدن شجاعته . قدرته . خوشگذرونیه . در این یه ماه من حالم خوب بوده . حس عالی در مسیر داشتم . پس چرا باید از لاغر شدن بترسم . اتفاقا این روزها بیشتر هدف پیدا کردم . هدف یادگیری . هدف استمرار . هدف درست عمل کردن . هدف تغییر عادت . اتفاقا در مسیر لاغری من کلی هدف پیدا میکنم که باز خودم میخوام که کدومشو انتخاب کنم . 

      یه دلیل دیگه هم دارم همونی که خودتون گفتید . بازم اینه که وقتی لاغر بشی یعنی نخوردی . یعنی نداشتی که بخوری . یعنی فقیری پول نداری که بخری بخوری . 

      یه باور دیگه اینه که لاغری سخته . 

      ولی علت اصلی همه این باورها به خاطر مسیرهای غلط لاغریه که در ذهن داریم کم خوری . رژیم . فعالیت زیاد . ورزش . 

      اینا تصویر لاغر شدن رو در ذهن ما بد کردن . 

      در حالیکه من در این چند وقت هیچ کدوم از اینا رو در مسیر لاغری خودم نداشتم . 

      تمام تصویرهای ذهنی ما نسبت به لاغر شدن بیشتر بر میگرده به خاطر روشهای اشتباه لاغری که در ذهن داریم . 

      یعنی حتی چرا انسانهای لاغر رو فقیر میدونیم هم علتش اینه که فکر می کنیم انسانهای لاغر کم میخورن .نمیخورن . ندارن که بخورن .

      اینا هم باورهای اشتباهه که از باور رژیم کم خوری کنی لاغر میشی میاد . در حالیکه ما در روش لاغری با ذهن اصلا کم نمیخوریم . فقط اضافه نمیخوریم وگرنه اندازه نیازمون میخوریم . 

      ترس از لاغر شدن رو به ایمان به لاغری در وجودم تبدیل می کنم . اونم لاغری با ذهن  در لاغری با ذهن دیدگاه منفی نسبت به لاغری وجود نداره و همش حس و حال خوبه و هرجا هم که حسمون بد میشه میدونیم داریم اشتباه میریم مسیر رو وگرنه حالمون در مسیر لاغری با ذهن همیشه خوبه . 

      یه عامل دیگه هم که باعث میشه لاغری در نظرمون بد بشه توجهمون به نتیجه لاغریه . فکر می کنیم اووووه کو تا من نتیجه بگیرم . همین توجه به نتیجه حس مارو بد می کنه و  عجله میاد یا رها کردن مسیر میاد . 

      لاغری رو  دور از دسترس میدونیم . 

      در حالیکه اگه توجهمون به جای نتیجه کل به نتایج کوچیکی که در مسیر میبینیم جلب بشه و خودمون رو با نقطه ی شروع در نظر بگیریم هیچ وقت حس بدی به لاغری پیدا نمی کنیم و هی منتظر نتیجه در آینده نیستیم . خب امروز یه قدم بیشتر از دیروز در مسیر لاغری بودم . 

      روز به روز حرکت من در مسیر لاغری بیشتر میشه یعنی هر روز یه روز به  انتخاب لاغری توسط من اضافه میشه . اینجوری حس قابل دسترس بودن نسبت به لاغری در ما پدید میاد و کمال گرایی در ما از بین میره . 

      مثلا امروز ۲۷ روزه که من در مسیر لاغری بودم و لاغری رو داشتم در حالیکه قبلش من اصلا نشانی از لاغری نداشتم . هر روز که می گذره من دارم با لاغری زندگی می کنم . 

      اینجور صحبت کردن با خود به من اشتیاق میده برای حرکت در مسیر لاغری انگیزه ی بیشتری داشته باشم . 

      اما میریم سراغ چالش من اینو نخوردم . 

      من صبح صبحانه نخوردم . 

      من دو تکه بزرگ نان سنگک نخوردم . 

      من روغن اضافه غذا رو نخوردم . 

      من ناهار نخوردم .

      من نبات با دمنوش نخوردم . 

      ساعت ۵ گرسنه شدم و ناهار نان با ابگوشت نخوردم . 

      نان اضافه با گوشت کوبیده نخوردم .

      من تنوع غذایی رو انتخاب نکردم . 

      من وقتی سیر شدم نخوردم . 

      من بیشتر از نیازم نخوردم . 

      من خارج از نیازم نخوردم . 

      نمیخورم چون نیازی ندارم . 

      من به اصرار مادرم آب سیب و آب هویج نخوردم . 

      من به اصرار دیگران نخوردم . 

      من موقع بیماری هم باز خیلی چیزها نخوردم و باور اینکه در موقع مریضی باید بیشتر بخوری تا بدنت قوی بشه رو انتخاب نکردم . 

      من خوردن را تنها بر اساس نیاز جسمی و نخوردن را هم تنها بر اساس نیاز جسمی انتخاب کردم و الانم حالم خیلی خوبه . 

      امروز روز آخر چالش من اینو نخوردم بود . 

      من تغییرات زیادی در عادت پرخوریم ایجاد کردم و دوست دارم عادت کم تحرکی رو هم  از  زنجیره عادات خودم حذف کنم . پس بر میگردم و تمرینات رو از اول با عادت کم تحرکی انجام میدهم . 

      استاد بابت این چالش عالی که کلی عملکرد منو  رضایتبخش کرد ازتون ممنونم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار alirezakhanjaridehnavi@gmail.com
      1401/02/10 23:55
      مدت عضویت: 1053 روز
      امتیاز کاربر: 57
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 120 کلمه

      سلام سلام 

      امیدوارم حال تک تک شما دوستان عزیززززم خوب خوب خوب خوب باشه

      اقا رضا یادتون میاد چند وقت پیش من به شما زنگ زدم و اونم هدایتی و جالب تر هم شما تلفن را جواب دادین که گفتید اصلا این شماره رو سایلنته و خانومم دیده داره گوشی زنگ میخوره 

      و ما داشتیم در مورد ترک سیگار من صحبت میکردین و گفتید که میتونم از این دوره رایگان استفاده کنم 

      و من الان اینجام و میخام داد بزنم 

      من علیرضا خنجری از اعتیاد به سیگار نجات یافتم و جز هدایت شدگان شدم به لطف الله یکتای مهربان

      و از شما بینهایت سپاسگزام 

      و چند روزی هست که این اتفاق افتاده و من میخواستم ثابت قدم بشم و بعد بیام کامنت بنویسم

      همگی در پناه الله یکتا💛🤚

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/16 11:22
      مدت عضویت: 1659 روز
      امتیاز کاربر: 28321 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,213 کلمه

      سلام به همگی.

      من هم جز افرادی بودم که در گذشته با وجود اینکه خیلی برای لاغری تلاش میکردم و به سختی به  دستش میاوردم اما از صورت لاغرم ناراحت بودم از حرفهای بقیه که میگفتن انکار معتاد و مریض شدی  میترسیدم از اینکه میگفتن چقدر چهره ات نازیبا شده  چقدر پوستت خراب شده  ناراحت میشدم از اینکه میگفتن بدنت ضعیف شده  و یا چرا دست هات اینطور شدن رگ اونها زده بیرون ناراحت میشدم یا اینکه میگفتن  چقدر دماغت بزرگ شده و ….خلاصه حرفهایی که تمام اونها هم از سمت  آدم های چاق به گوش من می‌رسید به من حال بد و نگرانی میداد و اعتماد به نفسم رو می‌گرفت و همیشه آرزو میکردم که ای کاش لاغر بشم اما صورتم چاق باشه اما می‌خوام بگم بعد از مدتها در سایت بودن و در مسیر تناسب بودن افکار و باورهای من دقیقا برعکس شده.

      . از نظر من چاقی در هر اندامی حتی صورت  برای من بسیار زشت هست .

      از نظر من چاقی در هر سنی حتی کودکان  بسیار زشت و نازیبا هست .

      چاقی بدن رو ضعیف و بیمار می‌کنه .

      چاقی صورت و زیبایی رو در آدم ها از بین می‌بره .

      چاقی تیپ و فرم لباس پوشیدن آدم ها رو خراب می‌کنه. .

      از نظر من چاقی از فقر و بدبختی میاد که افراد بی بضاعت به خاطر اهمیت ندادن به خودشون  و خوب با کیفیت غذا نخوردن گرفتار چاقی میشن .

      از نظر من چاقی محدودیت میاره و هیچ لباسی در تن آدم زیبا نمیشینه و آدم روش نمیشه لباسهای قالب تن کنه و هر جایی با اعتماد به نفس بره .

      از نظر من چاقی  ادم رو پیر و بیمار می‌کنه و در نهایت خیلی زود فرد  رو  به کام مرگ میکشونه .

      از نظر من چاقی سراسر حال بد و ناراحتی و استرس و … هست .

      از نظر من چاقی حتی  ادم رو از خودش  و از خدای خودش دور می‌کنه تا جایی که شاید فرد عبادت درستی هم نداشته باشه .

      از نظر من چاقی سراسر رنج و درد و سختی هست .

      چاقی …

      خلاصه اینکه من. در هر زمانی در هر سنی فرد چاقی ببینم دلم براش  میسوزه که ای کاش با این مسیر آشنا بشه و از این همه رنج که می‌دونم داره اما حرف نمیزنه  رها بشه اما نمیشه کاری کرد خلاصه اینکه من هر وقت عکس دوران تناسبم که در وزن ۵۹ کیلو بودم رو میبینم که یادم میاد در اون دوران از چهره ام خجالت می‌کشیدم و حتی یادم  عکس نمیگرفتم و از خودم فرار میکردم و یا اگر میگرفتم و بعدش خودم رومیدیدم  همش میگفتم وای چقدر صورتم زشت و لاغر شده چقدر کشیده و بد شده و کلی غصه می‌خوردم اما الان واقعا بدون اغراق هر وقت نگاه میکنم به چهره ی خودم در اون وزن لذت میبرم و میگم چقدر زیبا بودم. چقدر دلنشین و چقدر عالی بودم و افسوس میخورم که به خودم و سلیقه ام که دوست داشتم لاغر باشم احترام نزاشتم و به خاطر حرف مردم  از خودم بدم میومد هنوزم که هنوز من با خواهر بزرگترم که از من لاغر تر و قد بلند تر  هست هر جا برم همه به خواهرم  میگن وای چقدر لاغر شدی  و بعد که نگاه  من میکنن میگن تو بهتری نکنی تو هم مثل خواهرت بشی دیگه بسه نکنه لاغر تر بشی  ولی اینقدر گفتن و من محل نزاشتم و گوش ندادم که دیگه قیافه  ی جدید من. و خواهرم داره براشون عادی میشه و اتفاقا من در هر شرایطی  از اندام بسیار لاغر خواهرم تعریف و تمجید میکنم و  با عشق میگم منم در اینده ی نزدیک به این جسم  خواهم رسید و در مسیر رسیدن هستم و اصلا از درون خودم رو در اون جسم حس میکنم و نه تنها خواهرم حتی دختر خودم  رو وقتی در کنار  دوستش که بسیار تپل هست میبینم از اندام زیبای دخترم لذت میبرم و اون رو تحسین میکنم .

      حتی یه زمانی که خبلی لاغرر بودم  از دست وپای لاغر خودم روم نمیشد لباس کوتاه و یا آستین کوتاه بپوشم و میگفتم لباس به تن من قشنگ نیست و  همیشه از افراد با دست و پای تپل خوشم میومد اما شاید باورتون نشه به طرز  عجیبی از دست وپای چاق متنفرم فقط دست و پای کشیده و باربی دوست دارم و اگر کسی دست و پاش  تپل باشه  حالم بد میشه و میگم آخه چطور روش میشه با این دست. و پا لباس تنگ بپوشه  خلاصه  قبلا  که لاغر میشدم. از صورت لاغر و دست و پای لاغر رنج می‌بردم. اما حالا میگم این  دو مورد فوق العاده  شخص رو خوشتیپ و زیبا و مانکنی سلامت و … می‌کنه آخه میبینم وقتی  برای خرید طلا میرم چقدر راحت هر طلایی سایز دستم میشه میخرم اما اگر تپل بودم قطعا محدودیت داشتم و نمی‌تونستم بخرم وچقدر طلاهای ظریف وبه روز به دستهای متناسب و لاغر میان  اخه من عاشق لاغری در هر قسمتی ازجسمم شدم و یا اینکه یه خانم اشنایی  از نزدیکهای من هستن که من قیافه ی  اروپایی این خانم که بسیار زیبا بود رو همیشه دوست داشتم و تعریف دادم حالا پیج دختر ایشون رو دارم که دقیقا مثل مادر هست اما با صورت بسیار ظریف تر و من وقتی عکس هر دو  نفر یعنی مادر و دختر  رو در کنار هم دیدم همون منی که همیشه تعریف قیافه ارو پایی اون خانم رو میدادم سریع گفتم چقدر صورتش  چااقه و زیبا نیست و چقدر اون صورت ظریف دختر ایشون و چهره ی زیبای ایشون به دلم نشست .

      اصلا شاید باورتون نشه ملاک من در انتخاب افراد زیبا  نمیگم همش اما  بخش  عمده  اش بر میگرده  به اندام زیبا اگر اینطور بود بعد نگاه به چهره اش میکنم اگر لاغر نبود و چاق باشه هر چقدر صورتش زیبا باشه از نظر من عیب بزرگی داره که نمی‌زاره زیباییش دیده بشه .

      پس من در گذشته لاغری رو دوست داشتم اما .

      از چهره ام در لاغری میترسیدم .

      از دست و پاهای خودم در لاغری میترسیدم 

      از رنگ چهره ام در لاغری میترسیدم .

      از پوستم در لاغری میترسیدم .

      از ضعیفی جسمم در لاغری میترسیدم .

      از اینکه لباس به تنم خوب نباشه میترسیدم 

      از اینکه بهم بگن انگار معتاده و مریض هست  میترسیدم .از اینکه در لاغری بچه دار بشم میترسیدم فرزندم ضعیف باشه .

      از لاغری در سن بالا میترسیدم که آدم زود شکسته بشه 

      اما دقیقا حالا تمام و کمال عاشق تناسب و لاغری در هر اندام خودم و در هر سنی از خودم هستم و هر جا هر فرد لاغری در اطرافم  ببینم  به شدت تحسینش میکنم  و به خودم میگم منم دارم جسمم  همینطوری میشه  و هر فرد لاغری که بخواد چاق بشه رو تا جایی که میتونم راهنمایی میکنم که این کار رو نکن .

      نمی‌دونم چطور بگم دقیقا نقطه ی مقابل گذشته ی خودم شدم حتی خواهر زاده ی ناز خودم که بسیار دختر زیبا رو قد بلند و متناسبی هست و سه سال سن داره رو بارها به خاطر جسمش و اندامش تحسین میکنم  اما مادر و پدر ش و اطرافیانش بارها بهش میگن فلانی بچه ضعیفه کمی تقویتش کن و خیلی وقتها به زور بهش غذا میدن که واقعا تا جایی که میتونم اونها رو راهنمایی میکنم که این کار اشتباه تو رو خدا بچه رو چاق نکن کی گفته چاقی یعنی سلامتی  ؟؟؟؟پس  دنبال این حرفها نباش و بزار خوش اندام و زیبا  باشه .

      نمی‌دونم چقدر باورهای من تغییر کردن ولی هر چقدر دقیقتر میشم داخل خودم میبینم هیچ اثری از دوست داشتن چاقی  در خودم نمی‌بینم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/08/10 09:43
      مدت عضویت: 1610 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 776 کلمه

      سلام

      همه ما آرزو داریم لاغر بشیم ولی این آرزو در سطح فکر ما است وآنچه نتیجه رو رقم میزنه باور و عقیده ما در مورد لاغری هست که کاملا واضحه که ما در مورد لاغری باورهای مناسب و درستی نداریم به همین دلیل هم هست که لاغر نیستیم

      یکی از مهمترین باورهای ما در مورد لاغری اینه که با لاغر شدن زشت میشیم و مسلم اینه که همه دوست دارن زببا باشن و هیچ کسی نمیخواد زشت باشه…کلی هم باورهایی در این مورد از بچگی از بقیه شنیدیم

      مثل این ضرب المثل که میگن”گوشت گفته کجات زشته بیام قشنگش کنم”

      یا لاغر که میشی اول صورتت لاغر میشه و زرد و بیمار و پیر به نظر میرسی

      یا زن تپلش قشنگه

      یا مثلا مشخص بودن زاویه فک یا برجسته بودن استخوان ترقوه در آدمهای لاغر از معیارهای زیبایی هست در صورتیکه چاقها اصلا اینو زیبایی نمیدونن

      جالبه شکم تخت و صاف دوست داریم ولی صورت رو میخوایم تپل باشه

      یا بازو و رانها رو دوس داریم تپل باشه در صورتیکه خدایی پاهای کشیده و خوش فرم و بازوی متناسب چقدر در لباسها قشنگتر و جذابتره

      اصلا توجه کنیم آدمهای لاغر همیشه کوچیکتر از سنشون به نظر میرسن و آدمهای چاق همیشه بیشتر از سنشون به نظر میان با اینکه ممکنه صورت جوانی داشته باشن  مخصوصا این موضوع در مورد نوجوانهای چاق خیلی دیده میشه اونایی که اضافه وزنهای بیشتری هم دارن وقتی از سنشون میپرسیم متعجب میشیم و ظاهرشون خیلی بیشتر از سن واقعیشون نشون میده

      اینم شاهدی خلافی هست بر اینکه چاقها عقیده دارن لاغر شدن باعث پیری میشه

      یکی دیگه از عقاید چاقها اینه که آدمی که چاق باشه سالمتره در صورتیکه هر سالی که علم پیشرفت میکنه رابطه چاقی رو با بسیاری از بیماریها کشف میکنه مثل رابطه چاقی با بیماریهای قلبی و عروقی ،یا رابطه چاقی با سرطانها ،رابطه چاقی با ناباروری،با کیستهای تخمدانی ،با بیماریهای مفصلی و استخوانی ،با دیابت ،با عوارض جراحیها و ترمیم زخمها …با کمردرد ،زانو درد ،بیرون زدگیهای دیکسهای بین مهره ای و… حتی اخیرا بین عوارض ریوی و مرگ و میر ناشی از کرونا و چاقی هم رابطه ای پیدا شده…

      خوب با تمام این اوصافه کجا چاقی باعث سلامتی هست؟؟؟؟؟ و این موضوع کاملا برعکسه اتفاقا الان آدمهای لاغر و متناسب انسانهای سالمی هستن

      یه علامت هست در افراد متناسب که دوتا فرو رفتکی پایین کمر و بالای لگن هست که نشون دهنده سلامت جسمی هست این علامت در کدوم یا از افراد چاق وجود داره ؟؟؟؟ با این حجم پهلوها و شکم ….؟؟؟؟؟

      راه رفتن معمولی و پله بالارفتن رو در آدمهای چاق و لاغر مقایسه کنیم؛ببینیم کدوم زودتر خسته میشه ؟؟؟کدوم به نفس زدن می افته؟؟؟؟؟ کدوم از کمردرد و پا درد زودتر میناله؟؟؟؟ ظرفیت تنفسی کدوم یکی کمتره؟؟؟؟ضربان قلب کدوم بالاتر میره؟؟؟

      کدومشون سالمتره واقعا؟؟؟؟؟

      باور دیگه ای که شما اشاره کردین همین باور فقیر بودنه آدمهای لاغره

      همین دیشب در یه جمعی بودم وقتی صحبت شد که فلان داماد چند شب پیش لاغره یک نفر گفت گشنه که نیست؟؟؟؟ !!!! یعنی این باور که آدمهای لاغر ادمهای گشنه و فقیری هستن که چیزی برای خوردن ندارن…

      حتی در کتاب سینوهه پزشک فرعون این باور وجود داره که اگه ادمها شکم فربه ای داشته باشن نشونه پولدار بودن و وضع مالی خوب هست که برای خوردن فراوون دارن   و شکم لاغر نشونه فقر و نداری هست و من اون سالهای دانشجویی که اینو میخوندم هرکز فکر نمیکردم که میتونه این باور رو در من بوجود بیاره و باعث چاقی الان من بشه 

      باور دیگه باور سن هست که خیلیها باور دارن با افزایش سن بدن چاقتر و شلتر میشه و لاغر شدن هم در سنهای بالاتر سخت تر و حتی غیر ممکنه…در صورتیکه در همین سایت شما آدمهای ۷۰ ۸۰ و ۹۰ ساله رو نام بردین که با تغییر افکارشون به راحتی لاغر شدن از اون طرف سنهای ۱۵ و ۱۷ ساله که به راحتی با این تغییر باورها دارن متناسب میشن پس سن اصلا فاکتور تاثیر گذاری برای لاغر نشدن نیست

      باورهایی مثل ارث و متابولیسم پایین و بیماریها و…هم که همیشه شاهد خلافی بر ادعاشون وجود داره…

      خودمون رو از قید و بند این افکار قدیمی رها کنیم و باور کنیم که لاغری هم زیبایی و هم سلامتی و هم جوانی و شادابی و چالاکی رو برای ما میاره و هم هیچ ارتباطی با فقر نداره 

      چه بسیار آدمهای ثروتمندی که متناسبن

      یا حتی دیدیم رژیمهایی که تحت عنوان سالم خوری هستن چقدر هزینه بر هستن و آدم های فقیر از پس هزینه این رژیمها یا عملهای جراحی یا سایر روشهای لاغری موضعی مثل پیکر تراشی و …اصلا برنمیان…

      با موندن در این مسیر ذهنمون رو تغییر بدیم تا کم کم باورهای لاغر کننده در ما ریشه بگیرن و رشد کنن و جسم ما رو هم به تناسب برسونن با تغییراتی که در افکار گفتار اعمال عادتها و شخصیت ما ایجاد میکنن👌👌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1400/05/23 13:28
      مدت عضویت: 1399 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 947 کلمه

      سلام  وقت بخیر 

      مصاحبه فرضی شماره ۵موضوع مصاحبه :ایجاد باورهای لاغری از قسمت آخر دوره چالش من اینو نخوردم

      سلام استاد گرامیسوال اول رو مطرح می کنم خدمتتون

      لطفا بفرمایید تاثیر ایجاد باورهای لاغر کننده بر لاغری با ذهن تا چه حدتاثیرگذاره ؟؟

      شاید پیچیده ترین مرحله لاغری با ذهن ایجاد باورهای لاغری باشد.در تمام جنبه های زندگی دو موضوع نقش اساسی دارند:

      1- افکار2- باور

      از آنجایی که در چالش من اینو نخوردم تمرکز ما بر روی لاغر شدن است تفاوت افکار و باور در این موضوع را با هم بررسی می کنیم.این قسمت به صورت پاورقی جهت درک بهتر مطلب به این نوشته اضافه شده است.شاید برای شما سوال باشد که “باور” به چه چیزی می گویند؟چند سال است روی موضوع شناسایی باور و تغییر آنها دارم کار می کنم و ساده ترین و واضح ترین تعریفی که از کلمه “باور” برای خودم ایجاد کردم این است که: باور همان انتظار من از زندگی کردن است.انتظار شما چیست؟باور شما همان است.

      در هر جنبه از زندگی هر انتظاری که از زندگی داشته باشید نشان دهنده نوع و چگونگی باور شما نسبت به آن موضوع است.و نکته جالب توجه این است که نتیجه نهایی بر اساس باور شما رقم می خورد.

      سوال دوم :     استاد فرمودید که در مورد لاغر شدن دو موضوع بسیار مهمه  .این‌دو موضوع چیا هستن و چرا ؟

      در مورد لاغر شدن دو موضوع بسیار مهم وجود دارد:1- افکار لاغر کننده (شامل تصمیمات، اقدامات لاغر کننده، گفتگوها و …)2- باورهای لاغر کننده (شامل انتظارات شما از خود، نتایج لاغری و … )شاید بتوان گفت که همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند که متناسب شوند.حتی ممکن است برای عده ای لاغر شدن مهمترین آرزوی آنها باشد و بارها اعلام کرده باشند که اگر من لاغر شوم دیگه هیچی از خدا نمی خوام. فقط لاغر بشم کافیه.علاقه شما به لاغر شدن میزان اشتیاق شما برای شکل گیری رویای لاغری را تعیین می کنید.هرچه بیشتر دوست داشته باشید لاغر شوید رویای لاغری شما قوی تر می شود

       استاد بفرمایید چرا رویای لاغری افرادی که اضافه وزن دارند محقق نمی شه؟

      رویای لاغری در سطح فکر ایجاد می شود یعنی مروبط به بخش اول یا همان افکار لاغر کننده هستند.همه شما در سطح فکر خود دوست دارید لاغر شوید و رویای لاغری را در سطح فکر خود ایجاد می کنید.اما برای لاغر شدن علاوه بر افکار لاغر کننده نیاز به باورهای لاغر کننده نیز داریم که بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند این بخش بسیار مهم برای تحقق رویای لاغری خود را ندارند.

      استاد شما فرمودید که نکته جالب توجه این است که نه تنها بسیاری از ما برای تحقق رویای لاغری خود باورهای مناسب و لاغر کننده را در ذهن خود نداریم بلکه باورهای سمت مخالف آن که باورهای چاق کننده هستند را در ذهن خود ایجاد کرده ایم.میشه اینو توضیح بدید که به چه شکل داره این اتفاق میفته ؟

      به این شکل که سال هاست داریم تلاش می کنیم فکر یا رویای لاغری خود را با باورهای چاق کننده به واقعیت تبدیل کنیم و این امر غیرممکن است.تغییر جسم و لاغر شدن زمانی در شما رخ می دهد که باورهای لاغرکننده را در خود ایجاد کنید.چون برای تحقق افکار و رویاهای لاغری نیاز به باورهای لاغری داریم و این چیزی است که از نظر ما مخفی مانده است و همین عامل سبب عدم موفقیت ما در تلاش برای لاغری می شود حتی در مورد افرادی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفته اند این موضوع صدق می کند.با اندکی جستجو در باورهای خود متوجه می شویم که بسیاری از باورهای ما بر خلاف لاغر شدن هستند.یعنی ما از طرفی خیلی دوست داریم که لاغر شویم و برای تحقق رویای خود تلاش می کنیم، اما از طرفی باور داریم که لاغر شدن اصلا خوب نیست و از آنجایی که نتیجه نهایی بر اساس باورهای ما رقم می خورد ما همیشه چاق باقی خواهیم ماند.

      استاد لطفا با ذکر چند مثال عدم هماهنگی بین افکار لاغری و باورهای لاغری  در ذهن رو ، واضح تر بیان فرمایید .

      خواهش می کنم .حتما .

      شما دوست دارید که لاغر شوید اما عقیده دارید که افراد لاغر بنیه ضعیفی دارند و به راحتی مریض می شوند.

      شما علاقه دارید لاغر شوید اما عقیده دارید افراد لاغر رنگ رخساره زرد و بیمارگونه ای دارند.

      شما عاشق لاغر شدن هستند اما در باور شما افراد لاغر، انسانهایی ضعیف و مردنی هستند.

      شما می خواهید لاغر شوید اما عقیده شما این است که لباس به تن آدم های لاغر خوش فرم نیست.

      شما دوست دارید لاغر شوید اما عقیده دارید اگر لاغر شوید صورت شما زشت می شود.

      شما می خواهید لاغر شوید ولی عقیده دارید اگر لاغر شوید پوست شما شل و افتاده می شود.

      اینها فقط چند تا مثال از عقاید افراد چاق در مورد لاغری و لاغرهاست.اکنون شما می توانید به سادگی باورهای چاق کننده یا مانع لاغری ذهن خود را بهتر شناسایی کنید.

      درخواست آخر :      استاداگر توصیه ای به عنوان حسن ختام این مصاحبه در نظر دارید بیان بفرمایید استفاده می کنیم .

      بله خواهش می کنم   .    برای قرار گرفتن در مسیر لاغرشدن باید افکار و عقاید خود درباره لاغری را با هم هماهنگ کنید در غیر اینصورت تلاش شما برای لاغر شدن نتیجه ای دربر نخواهد داشت.اهمیت موضوع باورهای لاغری و چگونه هماهنگ کردن افکار و بارها برای لاغر شدن سبب شد که در آخرین قسمت از چالش من اینو نخوردم در مورد این موضوع مهم و تاثیرگذار با شما دوستان عزیز صحبت کنم.با دقت به آنچه درباره هماهنگی افکار و باورها گفته می شود گوش دهید و سعی کنید به شکل عالی هماهنگی بین افکار و باورهای خود ایجاد کنید تا نتایج شما در لاغری شگفت انگیز شود.

      خیلی تشکر می کنم از حضور عالی شما در این مصاحبه  .از شما خداحافظی می کنم .

      استاد عطار روشن :   خواهش می کنم ،خدانگهدارتون .

      دوستان تا مصاحبه  پربار بعدی خداحافظ شما .کارورز دوره خبرنگاری و مصاحبه : شهربانو باقری

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/28 16:12
      مدت عضویت: 1659 روز
      امتیاز کاربر: 28321 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,242 کلمه

      باید  سعی کنیم به انچه گفته میشه عمل کنیم .

        در ذهن ما  دو موضو ع هست که باید  اونها رو بشناسیم  یکی  فکر ما هست ودیگری عقیده و باور ما هست .و اینها از هم  متفاوت هستن  و  باید بشناسیمیشون  خیلی وقتها خواسته های ما بر اساس فکر ما هست ولی باور ما نتیجه ی نهایی رو رقم میزنه . مثلا  دیدی بچه ای که کلی تصمیم ها برای خودش  میگیره ولی در نهایت پدر بچه تصمیم میگیره چه اتفاقی بیفته یا نیفته .

       دقت کنید ما خیلی وقتها یه چیزی دوست داریم اما یه چیز دیگه میشه 

       به اهمیت فکر و باور پی ببرین  ما یه افکاری داریم اما باور ما یه چیز دیگه هست و در نهایت باور ما نتیجه رو رقم میزنه 

      خیلی افراد هستن  لاغر شدن رو خیلی  دوست دارن ولی باورهایی دارن که نمیزاره نتیجه اتفاق بیفته .

       در واقع خیلی از افرادی که اضافه وزن دارن دوست دارن لاغرن بشن ولی  در باورشون هست که  لاغری خوب نیست آدم لاعر بشه از ریخت و قیافه میفته صورتش خیلی لاغر و زشت میشه انگار مریض میشه و .. و هر تعریف دیگه مانع لاغر شدن شما میشه  مثلا لاغر بشی لباس به تنت زار میزنه یا میگن انگار معتاد و مریض شدی و این در ذهن همه ی  ما هست  و دقیقا بر خلاف افکا ر ما هست 

      مثلا :استاد چون کاهش،وزن زیادی داشته  اطرافیان بهش گفتن بسه دیگه از ریخت و قیافه افتادی و این یه فرمول در ذهن افراد لاغر هست .

      و همیشه وقتی لاعر بشی این حرفها هست و باوجود اینکه الان استاد این همه از لاغریش لذت میبره و خوشحال و لی  اطرافیان  همش نگران این زشت شدن  صورتش هستن و بهش میگن و یا  قبلا استاد فکر میکرد آدمهای لاغر افراد فقیری هستن  و …..

      .من اون چیزی رو که باور کنم در نهایت تجربه میکنم .

      برداشت من از فایل :

      من در طول دوران چاقی خودم یعنی  بعد از اردواجم تا همین چند  وقت پیش همیشه در حال رفت و آمد بین چاقی و لاغری بودم  و همیشه میخواستم با رژیم و ورزش خودم رو لاعر کنم و همیشه وقتی لاغر میشدم  به محض  دیدن اولین تغییرات در جسمم به سمت لاغری از اطرافیان میشنیدم که بسه چقدر لاغر شدی صورتت  زشت شده دیگه نمیخواد لاعر بشی وقتی چاق بودی چقدر زیباتر بودی ولی حالا پوستت شل شده و صورتت کشیده شده و … و در اخرین بار بعد از بارداری دومم که اقدام به لاعری کردم  تونستم با رژیم و دکتر ۳۵ کیلو از وزن خودم رو کم کنم و واقعا اونجا خودم داشتم از جسم ام از سبکی که پیدا میکردم و اون جمع و جوری خودم  لذت میبردم  در حالی که چون  از راه غلط  داشتم لاغر میشدم و زجر و سختی میکشیدم یه مقدار ناراحت بودم  اما چون عاشق لاغری بودم  اون عشق  براون زجرو سختی راه علبه میکرد  و از لاعری  جسمم خوشم میومد اما اینقدر اطرافیان من از صورتم میگفتن که چقدر لاعر و کشیده شده چقدر پوستت بد شده انگار مریص شدی انگار دماغت بزرگ شده انکار معتاد شدی و …..که من حتی حاصر نمیشدم داخل عکسها یی که میگرفتم به چهره ی خودم نگاه کنم چون میترسیدم خیلی زشت و بد قیافه  باشم یا اگر نگاه میکردم کلی به همه و خودم میگفتم وای چقدر  قیافم بد شده چقدر صورتم لاغر شده چقدر دماغم بزرگ شده و …… خلاصه در کنار اون همه عاشق لاعری بودن تحت تاثیر حرفهای بقیه قرار میگرفتم و از لاغری صورتم بیزار شده بودم و صورتم رو دوست نداشتم و اما حالا با این دوره ها و اگاهی ها به این نتیجه رسیدم که این لاغری من یه امر کاملا شخصی هست و به خودم ارتباط داره و برام مهم نیست از نطر بقیه خوشگل و خوب باشم یا بد من عاشق طرافت و لاغری در تمام اندامها حتی صورت هم شدم از وقتی وارد دوره ها شدم شاید باور نکنید بارها نگاه به عکسهای گذشته ی خودم در اون وزن میکنم و میگم این چهره که خیلی عالی و پرفکت بوده پس  چرا اینقدر ناراحتی میکردم و تازه به خودم بارها میگم من دقیقا این  چره رو میخوام و اصلا از چاقی حتی در صورت که قبلا میگفتم نه تنها دوست ندارم بلکه  بیزارم  و یه چیز جالبتر حتی چاقی در بچه های کوجیک رو هم دیگه دوست ندارم  چیزی که من قبلا بارها برای فرزندان خودم تلاش کرده بودم که چاقشون کنم و اینقدر عاشق بچه های تپل بودم و  اما حالا هر وقت کسی از بچه ی تپلی خیلی دوق میکنه من بر عکس از دیدن اون بچه ناراحتش میشم و  میگم وای طفلی این بچه معلومه از الان فرمولهای ذهنیش دارن دست کاری میشن و  اصلا از چاقی اون بچه خوشم نمیاد و من بارها به خواهر زاده ی ناز خودم که دوسالش هست و بسیار متناسب و قدبلند و زیبا چهره هست عزیزی میکنم اما بقیه اطرافیان همش بهش  به خواهرم میگن  فکر این بچه باش چون خیلی لاعر وضعیفه باید تقویتش کنی و  .. و من تعجب ی می کنم اخه این یه بچه با وزن نرمال و طبیعی و بدن قوی و قد بلند هست  چرا باید نگران باشنن اخه چاقی دلیل بر سلامتی هیچ کس در هیچ سنی نیست .

      خلاصه اینکه من هم قبلا لاعری رو دوست داشتم اما از صورت لاغر خودم که با لاعری اندامم  لاغر میشد وحشت داشتم و اما حالا دقیقا بر عکس از هر اندام و عضو بدنم که لاعر باشه بسیار لدت میبرم و زیبا میدونمش 

      یا مثلا قبلا بارها  میگفتم لاعر بشم دست و پام خیلی زشت و لاعر میشن و دست و پای تپل و چاق قشنگ هست و همیشه در باشگاه و اطرافیانم  به دنبال افرادی بودم با این ویزگی و بعد میگفتم این افراد اندامشون قشنگه تو دل برو تر هستن و یا لباس به تنشون قشنگتر هست ولی حالا عاشق اینم که دست و پای لاغر و کشیده ومخصوصا رانهای لاعر داشته باشم بر عکس گدشته و حالا این اندام از نطر من زیبا و ایده ال هست و حتی قبلا  چند تا از آشتاهای نزدیک من دقیقا همچین ویژگی داشتن و دست و پاهای خیلی چاق داشتن  و من با یه حسرتی میگفتم چقدر این مدل قشنگه و ناز و من خوب نیستم ولی حالا که اونها رو میبینم و خودم رو میبینم بیشتر به خودم میبالم چون این فرم کشیده و لاعر رو دوست دارم و احساس میکنم با این دست و پا  شبیه باربی ها هستم (هر چند هنوز رانهای من  یکم تپل هستن ) و دیگه  از اون چاقی پاها  و بازو ودستاهای اون اشخاص  متتفرم شاید باورتون نشه ولی اصلا سلایقم و علایقم زیر و رو شده و من تغییر کردم  طوری که بعصی وقتها خودم تعجب میکنم .

      و یا  بار آخر  که خیلی وزن زیادی کم کرده بودم یه اشنایی بهم گفت تو حتما قرص خوردی از چهرت معلوم هست انگار شبیه مریضا و معتادا  شدی ولی  الان با این اگاهی ها میگم چرا من سالها  قبل از ازداوجم در اون وزن  بودم همون وزن ۵۹ کیلو و از نظر همه  زیبا و قشنگ هم بودم ولی حالا که به زور رژیم در این وزن شاید یکم هم بیشتر  قرار گرفتم  همه از این حرفها میزنن و  اما من به خودم اینطور گفتم که این افراد هنوز به چهره ی جدید من  عادت نکردن و همش از این حرفها میزنن و اگر براشون عادی بشه بعد از یه مدت دیگه ول میکنن پس من باید راه خودم رو برم شاید هم ول نکن ولی من باید راه خودم رو برم و برای  هر تغییری از نظر بقیه استفاده نکنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم