0

من سپاسگزار نعمت های الهی ام هستم (قدم ۵)

نعمت های الهی
اندازه متن

سپاسگزاری نزدیک ترین و قوی ترین فرکانس به خداوند است. این نزدیکی به معنای فاصله مکانی نیست بلکه باعث ایجاد احساس آرامش عمیق درونی می شود.

استفاده از عبارت «سپاسگزارم» می تواند کلام ما را به سمت توجه و نزدیکی به خداوند هدایت کند اما شکرگزار بودن در قلب و ذهن است که سبب تجربه درجات عالی در زندگی می شود.

اخطاریه

سپاسگزاری در قرآن

ریشه کلمه سپاسگزاری یا شکرگزاری در قرآن عبارت «شکر» می باشد که ۷۵ بار در قرآن استفاده شده است و نشان از اهمیت این موضوع در هدایت انسان دارد.

برخی از کاربردهای «شکر» به شرح زیر است:

  • پس از آن بر شما بخشودیم، باشد که شکرگزاری کنید.
  • پس مرا یاد کنید، [تا] شما را یاد کنم؛ و شکرانه‌ام را به جای آرید؛ و با من ناسپاسی نکنید.
  • اگر سپاس بدارید و ایمان آورید، خدا می‌خواهد با عذاب شما چه کند؟ و خدا همواره حق‌شناس‌ داناست.
  • و قطعاً شما را در زمین قدرت عمل دادیم، و برای شما در آن، وسایل معیشت نهادیم، [اما] چه کم سپاسگزاری می‌کنید.
  • و آنگاه که پروردگارتان اِعلام کرد که اگر واقعاً سپاسگزاری کنید، [نعمت‌] شما را افزون خواهم کرد، و اگر ناسپاسی نمایید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.» 
  • و اوست آن کس که برای شما گوش و چشم و دل پدید آورد. چه اندک سپاسگزارید.
  • و راستی پروردگارت بر [این‌] مردم دارای بخشش است، ولی بیشترشان سپاس نمی‌دارند.
  • آیا آبی را که می‌نوشید دیده‌اید؟ آیا شما آن را از [دل‌] ابر سپید فرود آورده‌اید، یا ما فرودآورنده‌ایم؟ اگر بخواهیم آن را تلخ می‌گردانیم، پس چرا سپاس نمی‌دارید؟ 

آنچه واضح است همواره خداوند انسان را به شکرگزار نعمت های الهی بودن دعوت کرده است.

شکرگزاری را یکی از راه های موثر در بخشیده شدن توسط خداوند معرفی کرده است.

شکرگزاری را راهی برای رهایی از عذاب الهی معرفی کرده است.

شکرگزاری را راهی برای دریافت نعمت های بیشتر قرار داده است.

همچنین انسان را دعوت به شکرگزاری برای نعمت های الهی مانند باران، اندام بدن و … کرده است.

بنابراین سپاسگزاری و قدردان نعمت های الهی بودن مزایای بی شماری دارد که قابل شمارش و بررسی کردن نیست.

نعمت های الهی

سپاسگزار نعمت های خود بودن

نکته جالب توجه درباره سپاسگزاری این است که هرگز در قرآن به این موضوع اشاره نشده است که برای نعمت های الهی دیگران سپاسگزاری کنید یا قدردان آنچه دیگران دارند باشید.

اتفاقا از این کار انسان را منع کرده است:

«و زنهار چشم مدوز به آنچه از زينت زندگى دنيا به گروهى از آنان داده‌ايم، تا آنها را در آن امتحان كنيم، و روزى پروردگار تو بهتر و پايدارتر است.»

بدینوسیله خداوند به پیامبر توصیه می کند چشم به نعمت های دیگران نداشته باش و به روزی خودت از پروردگار دلخوش باش که بهتر و پایدارتر است.

نکته بسیار مهمی است که باید مورد توجه و عمل قرار داده شود.

زمانی که ما به آنچه دیگران دارند توجه می کنیم احساس کمبود و نقص در زندگی خود می کنیم و حسرت می خوریم یا حسادت می کنیم و این نوعی از ناسپاسی است.

حتی اگر با دیدن نعمت های دیگران خوشحال شویم به آنها تبریک بگوییم و آن نعمت را هدیه از سوی خداوند به آنها بدانیم احتمال اینکه با خود بیاندیشیم که چرا خداوند از این هدایا و نعمت ها وارد زندگی من نمی کند بسیار زیاد است.

بنابراین باید نسبت به توجه کردن به نعمت های دیگران هوشیار و مراقب باشیم چون عمل قدرتمندی است که باعث ایجاد احساس کمبود، حسرت و ناسپاسی در انسان می شود.

با گسترش روز افزون شبکه های مجازی افراد به سادگی بهترین حالت ها و شرایط زندگی خود را منتشر می کنند.

دیدن امکانات زندگی دیگران یا شرایطی که در حال تجربه کردن هستند به سادگی می تواند باعث ایجاد احساس حسرت و ناامیدی در بیننده شود.

شاید تا کنون این جمله را با خود تکرار کرده باشید یا حتی به دیگران گفته باشید که اگر اینها زندگی می کنند پس ما دقیقا داریم چه کاری انجام می دهیم؟!

نعمت های الهی

توجه کردن به نعمت های الهی دیگران به سرعت باعث بی ارزش شدن داشته ها و شرایط خودتان می شود.

بنابراین همواره به این موضوع دقت داشته باشید که به آنچه دیگران دارند توجه نکنید، درباره آنچه دیگران دارند صحبت نکنید.

متاسفانه صحبت کردن درباره شرایط دیگران در گفتگوهای افراد امری عادی و البته از سوی شیطان بسیار جذاب جلوه داده شده است.

در گذشته بارها درباره شرایط دیگران با دوستان و اطرافیانم صحبت می کردم و همیشه ابراز تعجب می کردم که چطور و چگونه این فرد در این شرایط قرار گرفته است یا این همه ثروت و دارایی دارد.

این نگرش سبب شده بود که همیشه نسبت به شرایط و نعمت های الهی خودم ناراضی باشم و احساس نارضایتی همان ناسپاسی کردن نسبت به نعمت های خداوند است.

یکی از مهمترین نتایج ناسپاسی، تشدید احساس دور شدن از خداوند است.

هرچقدر در زندگی به خاطر نعمت های الهی دیگران یا شرایط آنها احساس حسادت و ناامیدی کنید در حال ناسپاسی کردن هستید و احساس دور شدن از خداوند و بی ارزش بودن خواهید کرد.

اگر شرایط و نعمت های الهی خود را با دیگران مقایسه کنید نه تنها از شرایط زندگی خود ناراضی خواهید شد بلکه نسبت به خودتان و حتی همسرتان احساس بی ارزشی می کنید.

تصور میکند که انسان ارزشمندی نیستید یا فردی که با او زندگی می کنید آدم ارزشمند و به دردبخوری نیست که شرایط زندگی شما مانند دیگران نیست.

ارتباط توجه کردن به نعمت های الهی دیگران با احساس ناسپاسی و شک کردن به خداوند به حدی شدید و جدی است که خداوند به پیامبر نسبت به این حربه شیطان هشدار داده است.

نعمت های الهی

آگاه نبودن نسبت به زندگی

آنچه باعث انحراف انسان از سپاسگزار بودن به خاطر نعمت های الهی اش می شود این است که نسبت به قوانین جهان هستی آگاهی ندارد.

همانطور که هر گونه از گیاهان در منطقه ای از کره زمین قادر به رشد و تکامل است هر نعمت متعلق به شرایط خاص خودش می باشد.

همانطور که اگر درخت موز را در مکانی نامناسب کشت کنید هرگز نتیجه مطلوب نخواهد داد اگر نعمت هایی که در زندگی دیگران وجود دارد را بدون فراهم شدن شرایط و موقعیت فرد وارد زندگی دیگری کنید هزگر نتیجه مطلوب در زندگی او نخواهد گذاشت.

این موضوع را به وضوح می توانید در زندگی خود و دیگران مشاهده کنید.

در جهان هستی انسانها از نظر چگونگی برخورداری از نعمت های الهی به دو گروه تقسیم می شوند.

گروه اول: عده ای هستند که به شکل عالی به زندگی خود ادامه می دهند و توجهی به نعمت های الهی و شرایط دیگران ندارند و در روند عالی زندگی با احساس خوب زندگی می کنند و نعمت های متفاوت وارد زندگی آنها می شود.

گروه دوم: عده ای هستند که در زندگی چشم به نعمت های الهی دیگران دارند و برای داشتن آنچه دیگران دارند از مسیر عادی زندگی خارج می شوند و تلاش می کنند به هر شکل ممکن مانند آنچه دیگران دارند را داشته باشند. در این حالت آنچه به دست می آورند تاثیر و نتیجه لذتبخشی که در زندگی گروه اول داشته است را در زندگی آنان ندارد و در بسیاری از موارد باعث رنج و ناراحتی آنها می شود.

اثبات این فرضیه نیاز به فکر کردن زیاد ندارد و با اندکی فکر کردن به آنچه تاکنون وارد زندگی خودتان و اطرافیانتان شده است به راحتی می توانید به درست بودن آن پی ببرید.

نعمت های زیادی هستند که به شکل عادی در روند زندگی وارد زندگی شما شده است و برای مدت طولانی از آنها استفاده کرده و لذت برده اید.

اما مواردی هم وجود دارد که به دلایل مختلف که معمولا حسادت یا روکم کنی بوده است تلاش کرده اید تا به هر شکل که شده آن را به دست بیاورید اما آن تاثیری که آن نعمت در زندگی فردی که مورد توجه و حسادت شما بوده است گذاشته است در زندگی شما نذاشته است و باعث رنج و ناراحتی شما شده است.

برای لذت بردن از زندگی باید سپاسگزار بودن از نعمت های الهی را به عادت در خود تبدیل کنیم.

نعمت های الهی

سپاسگزار بودن نه به این معنی که به خاطر داشته باشیم در طی روز بارها عبارت «سپاسگزارم» یا «خدایا شکرت»‌ را بر زبان جاری کنیم بلکه به این معنی که احساس رضایت عمیق درونی از شرایط و امکانات زندگی خود داشته باشیم.

باید این موضوع را درک کنیم که شرایط زندگی من و دارایی های من دقیقا منطبق بر احساس،‌ افکار و نگرش من به زندگی و مطابق با لیاقت من در جهان مادی است.

درک این عبارت و زندگی بر مبنای آن کار ساده ای نیست اما تلاش برای نهادینه کردن این نگرش دروازه های جدیدی از آرامش و نعمت های بی پایان را به زندگی شما باز خواهد کرد.

من همواره سعی می کنم بر مبنای این نگرش فکر و عمل کنم.

هرآنچه لایقش باشم به شکل ساده و آسان وارد زندگی من خواهد شد.

هرآنچه نیاز من برای زندگی و لذت بردن از زندگی باشد به راحتی در شرایط فعلی من قابل تهیه کردن باید باشد.

اگر من فکر می کنم که داشتن خانه بزرگتر باعث آرامش و لذت بیشتر من از زندگی خواهد شد و شرایط خرید آن را ندارم نگرش من درباره زندگی و آنچه دارم اشتباه‌ است و باید اصلاح شود.

در گذشته به این صورت عمل نمی کردم بلکه هرآنچه دیگران داشتند و من نداشتم باعث ایجاد حسرت در من می شد و فکر می کردم که اگر من هم فلان گوشی، موتور، ماشین،‌خانه یا …. را داشته باشم چقدر احساس خوشبختی بیشتری خواهم داشت.

بنابراین تلاش می کردم تا به هر شکل ممکن از طریق وام گرفتن، قسطی خریدن، قرض کردن و … صاحب آن وسیله یا شرایط شوم اما باز هم تاثیری پایدار و همیشگی در وجود من ایجاد نمی شد و باید به فکر تهیه کمبود بعدی می بودم.

اما به لطف خدا از زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم و از خداوند درخواست پرداخت بدهی ها و اقساط بانکی را کردم تا احساس آزادی و رهایی در زندگی را تجربه کنم زودتر از آنچه خودم تصور می کردم این خواسته من برآورده شد و من تمام اقساط و بدهی های خودم را تسویه کردم.

من به این نتیجه رسیدم فقط در صورتی می توانم در زندگی لذت ببرم و احساس خوشبختی کنم که آرامش ذهنی داشته باشم. بنابراین رهایی از بند قرض و وام چنان آرامشی در من ایجاد کرد که الان بعد از ده سال به هیچ عنوان حاظر نیستم برای رسیدن به شرایط یا نعمتی از وام یا قرض گرفتن استفاده کنم و آرامش خودم را برهم بزنم.

هرآنچه برای شما نباشد و از طریق وام یا قرض گرفتن وارد زندگی خود کنید توانایی مقابله کردن با استرس و نگرانی که قرض و وام و بدهکاری در وجود شما ایجاد خواهد کرد را ندارد و هرگز نمی تواند موجب آرامش و بهبود احساس خوشبختی شما شود.

تاکید می کنم این نگرش من در زندگی شخصی ام است و انتظار ندارم شما یا دیگران با آن موافق یه کورکورانه به آن عمل کنید.

نعمت های الهی

نتایج رهایی از نارضایتی

خداوند در قرآن می فرماید اگر سپاسگزار باشید شما را می افزایم. این وعده خداست و خداوند نسبت به تحقق وعده های خود وفادار است.

در سال ۱۳۹۳ زمانی که تازه با موضوع جذب آشنا شده بودم بعد از ده سال کار کردن توانسته بودم ماشین مدل ۸۳ بخرم.

همیشه از داشتن این ماشین ناراضی بودم و هر وقت افرادی را می دیدم که ماشین بهتر از من دارند حسادت می کردم و گله و شکایت می کردم که خداوند چرا به من این شانس را نداده است که ماشین بهتر داشته باشم.

تقریبا ۵ سال بود که آن ماشین را داشتم و از نظر ظاهر بیرونی و داخلی در شرایط نامناسبی بود اما توانایی تعویض یا بهبود شرایط ماشین خودم را نداشتم.

زمانی که با موضوع سپاسگزاری آشنا شدم به این فکر کردم که چه چیزی در زندگی من وجود دارد که بخواهم بخاطر آن سپاسگزار باشم.

با خودم گفتم قطعا این ماشین گزینه مناسب یا لایقی برای سپاسگزاری کردن نیست. شرایط مالی مناسبی هم نداشتم که بخواهم برای آن سپاسگزاری کنم.

از نظر روابط عاطفی هم در شرایط مناسبی نبودم و اوضاع و احوال سلامتی ام که به شدت تحت تاثیر چاقی و برخی بیماری های دیگر بود.

بنابراین نمی توانستم خودم را راضی کنم که برای شرایط کنونی ام باید هرطور که شده سپاسگزاری کنم چون اصلا مورد رضایت من نبود.

از طرفی در همه کتاب های موفقیت و حتی در قرآن بر سپاسگزاری بر نعمت های الهی تاکید شده بود اما نمی توانستم خودم را راضی کنم که باید بخاطر آن شرایط سپاسگزار باشم.

احساس می کردم دارم خودم را گول می زنم و از طرفی می گفتم خداوند بر نهان و آشکار من مسلط است و قطعا متوجه فیلم بازی کردن و الکی سپاسگزاری کردن من خواهد شد.

بنابراین به این موضوع فکر کردم که چطور باید در آن شرایط به احساس خوب و رضایت از زندگی دست پیدا کنم و تنها راهی که به نظرم رسید که البته الهام و ایده خداوند بود متوقف کردن گله و شکایت کردن درباره شرایط موجود بود.

با خودم گفتم درست است که نمی توانم به زور برای شرایط فعلی سپاسگزار باشم ولی می توانم درباره این شرایط گله و شکایت نکنم.

این به نظرم منطقی می آمد که اگر از شرایط فعی راضی نیستی نباید درباره آن صحبت کنی ولی اینکه بخواهم از شرایطی که ناراضی هستم احساس تشکر و سپاسگزاری داشته باشم اصلا به نظرم منطقی نبود.

بنابراین تصمیم گرفتم راه ساده تر و منطقی تر را در پیش بگیرم و سعی کردم گله و شکایت کردن درباره شرایط زندگی را متوقف کنم.

نعمت های الهی

کار ساده ای نبود و بارها به خودم می آمدم و متوجه می شدم که در حال گله و شکایت کردن هستم. ولی ناامید نمی شدم و هرکجا متوجه کلام خودم می شدم سعی می کردم گله و شکایت کردن را متوقف کنم.

بعد از آن متوجه شدم که تقریبا می توانم گله و شکایت کردن خودم به صورت کلامی را کنترل کنم ولی پیوسته در ذهنم در حال مقایسه کردن شرایط خودم با دیگرات و گله و شکایت هستم.

به این نتیجه رسیدم که گله و شکایت نکردن کلامی مرحله اول رهایی از گله و شکایت است و مرحله بعدی گله و شکایت نکردن های ذهنی است.

اینجا بود که متوجه شدم برای متوقف کردن گفتگوهای ذهنی باید توجهم را از نعمت های الهی دیگران بردارم.

چون متوجه شدم وقتی به نعمت های الهی یا داشته های دیگران توجه می کنم به شدت ترغیب به گله و شکایت می شوم و به همین دلیل همیشه درباره شرایط نامساعد خودم یا شرایط مساعد دیگران با اطرافیانم صحبت می کردم.

از وقتی هم که تصمیم گرفته بودم با دیگران درباره مسائل و مشکلات گله و شکایت نکنم خیلی خوب عمل کرده بودم ولی همچنان در ذهنم مشغول این کار بودم.

بنابراین تصمیم گرفتم به نعمت های الهی دیگران توجه نکنم تا بتوانم گفتگوهای ذهنی ام را کنترل کنم.

در روزهای اول به محض مشاهده ماشین های بهتر متوجه شروع گفتگوهای ذهنی ام درباره بدبختی های خودم می شدم و سعی می کردم این گفتگوی ذهنی را ادامه ندهم و به چیز دیگری توجه می کردم.

به مرور در انجام این کار مهارت و تسلط بیشتری پیدا کردم و متوجه شدم به نسبت گذشته به میزان قابل توجهی گله و شکایت های زبانی و ذهنی من نسبت به نعمت های الهی دیگران کمتر شده است.

من سالها بود نسبت به داشتن آن ماشین گله و شکایت می کردم و همیشه به همسرم می گفتم خدا کنه بتونم یک وام ۵ میلیونی دیگه بگیرم و ماشین یکی دو مدل بالاتر بخرم که شرایط بهتری داشته باشه.

اما از وقتی نسبت به نداشتن ماشین خوب در زندگی خودم و داشتن ماشین خوب دیگران گله و شکایت نمی کردم به مرور احساس بهتری نسبت به همان ماشینی که همیشه ازش ناراضی بودن داشتم.

همان ماشینی که هیچ علاقه ای به تمیز کردنش نداشتم را هفته ای یک بار تمیز می کردم.

با هزینه اندک روکش نو برای همان ماشین خریدم و شکل و شمایل بهتری پیدا کرد.

براش دور فرمان خریدم، خوشبو کننده خریدم و به هر شکلی که می توانستم از همان وسیله نقلیه که تا قبل از آن احساس می کردم بی ارزش و آبروی مرا می برد استفاده بهتری می کردم.

احساسم نسبت به آن ماشین تغییر کرد و تا حدود زیادی نارضایتی من از اینکه چرا ماشین مدل بالاتر ندارم کمتر شد.

نعمت های الهی

دریافت نعمت های الهی

رها شدن من از احساس نارضایتی که ناآگاهانه هر روز شعله های آن را در وجودم بلندتر می کردم باعث شد احساس رضایت و آرامش نسبت به شرایط فعلی خودم داشته باشم.

این طریقی که من به صورت ناآگاهانه در پیش گرفته بودم دقیقا منطبق بر آیات خداوند در قرآن بود که به پیامبر توصیه کرده بود نگاه خود را از دارایی های دیگران بردار و به آنچه خودت داری توجه کن.

همین کار ساده باعث شد تا به شکل قابل توجهی از احساس نارضایتی من کاسته شود. این درحالی است که شاید کار خاصی برای بالابردن احساس سپاسگزاری انجام نداده بودم چون هنوز به نظرم تغییری در زندگی من ایجاد نشده بود. و چیزی بعنوان نعمت های الهی وارد زندگی من نشده بود.

اما کم کردن میزان نارضایتی خودبخود باعث بهبود شرایط احساسی و گسترش آرامش در وجود انسان می شود.

همین کافی بود تا رابطه احساسی من با خداوند بهتر و بهتر شود و در نتیجه انتظار من از خداوند برای دریافت نعمت های الهی تغییر کرد.

من در گذشته هیچ انتظاری از خداوند برای دریافت نعمت های الهی نداشتم و تازه انتظار داشتم همواره مرا مورد عذاب و امتحان الهی قرار دهد چود خودم را بنده ناسپاس و گناهکاری می دیدم که از درگاه خداوند رانده شده است.

اما با تغییر نگرشی که نسبت به نعمت های الهی و شرایطم در زندگی ایجاد کردم بعد از به صلح رسیدن با خودم گویی با خداوند هم در صلح قرار گرفتم و انتظارم از خداوند تغییر پیدا کرد و به جای اینکه منتظر مشکلات و گرفتاری ها باشم منتظر دریافت نعمت های الهی بودم.

دیگر مثل قبل احساس دور افتادن یا رها شدگی نمی کردم. احساس نمی کردم که خداوند به همه نعمت های الهی بیشمار داده است و فقط حواسش به زندگی من نیست.

علاوه بر اینها بهبود شرایط موجود که در مورد مثال ماشین نظافت کردن و بهبود هرآنچه که با شرایط آن روزگار من متناسب بود سبب شد تا احساس بهتری نسبت به نعمت های الهی خودم پیدا کنم.

همین روند ساده باعث شد که کمتر از دو سال بعد از شروع این روند شرایط خرید ماشین جدید برای من فراهم شد آن هم نه دو سه مدل بالاتر بلکه در حد صفر کیلومتر.

و به لطف خداوند یک سال بعد توانستم ماشین به مراتب بهتر و در حد صفر بخرم.

جالب توجه اینکه من چندین سال بود آن ماشین را داشتم و همیشه از داشتن آن احساس نارضایتی و شرمندگی می کردم و هرچه تلاش می کردم شاید بتوانم با ماشین دو سه مدل بالاتر آن را تعویض کنم موفق نمی شدم.

اما وقتی در روند نگرش و عملکرد خودم تغییر ایجاد کردم در کمتر از سه سال توانستم دو بار ماشین بهتر خریداری کنم آن هم نه چند مدل بالاتر بلکه ده ها مدل بالاتر از نظر کیفیت و مدل و قیمت.

این از شگفتی های رهایی از نارضایتی بخاطر داشته های خود و توجه به نعمت های الهی دیگران بود که منجر به دریافت نعمت های الهی فراتر از انتظارم شد.

اگر به نعمت های الهی دیگران توجه کنیم به سادگی داشته های خودمان در نظر ما بی ارزش می شوند.

اگر به داشته های دیگران توجه کنیم به طرز فزاینده ای احساس می کنم نداشته های زیادی هستند که از نبود آنها در زندگی مان احساس بدبختی خواهیم کرد.

بنابراین سپاسگزار بودن به خاطر نعمت های الهی که در همین شرایط در زندگی ما جریان دارند راه حل بهبود شرایط و دریافت نعمت های بیشتر و بهتر است.

نعمت های الهی

نکته مهم برای موفقیت در این مسیر پذیرش این نگرش است که هرانسانی به اندازه لیاقتش از طرف خداوند نعمت های الهی دریافت می کند.

پذیرش این نگرش کار ساده ای نیست چون می توانید هزاران دلیل و نمونه پیدا کنید که اثبات می کند فلانی نعمت ها و دارایی هایش فراتر از لیاقتش است.

به این دو نکته توجه داشته باشید:

اول: نعمت های الهی شامل دارایی هایی که افراد به شکل های مختلف از طریق وام یا قرض و … وارد زندگی خود کرده اند نباید ملاک دارایی و داشته های آنها باشد چون این نعمت های الهی به شکل عادی وارد روند زندگی آنها نشده است و موجب رضایت و شادی درونی آنها نمی شود.

دوم: معیار سنجش لیاقت و ارزشمندی انسانها برای ورود نعمت های الهی از نظر خداوند با معیارهای انسانی بسیار متفاوت است. شاید از نظر ما فردی لایق نباشد اما نظر ما معیار خداوند و جهان هستی برای ورود نعمت ها نیست.

بنابراین اگر می خواهید شرایط فعلی زندگی خود را تغییر دهید و از نعمت های الهی بیشتری برخوردار شوید راه و چاره ای جز پذیرش آن ندارید. باید با پذیرش شرایط فعلی خود به احساس آرامش دست پیدا کنید تا بتوانیم قدم زنان در مسیر زندگی فعلی به حرکت خود ادامه دهید تا به سرزمین مجاور که شرایط متفاوت با شرایط فعلی شما دارد وارد شوید.

برای اینکه بتوانید شرایط فعلی خود را بپذیرید بهترین راهکار این است که این نگرش را هرطور که شده برای خودتان منطقی کنید.

«هر انسانی به اندازه لیاقتش در دنیای مادی صاحب اموال و شرایط خاص خود می شود»

این نگرش به این معنی است که هرکس در هر شرایطی است دقیقا همان جایی است که باید باشد.

این نگرش به این معنی است که من در حال حاظر در هر شرایطی هستم دقیقا در جای درست خودم در دنیای مادی قرار دارم.

شرایط بهتر نیاز به لیاقت بیشتر دارد و لیاقت بیشتر در گرو داشتن افکار و نگرشی متفاوت است.

به اندازه ای که افکار و نگرش شما درباره خودتان، زندگی و خداوند در جهت صحیح و همسو با قوانین جهان هستی تغییر پیدا کند شما لایق تجربه شرایط بهتر در دنیای مادی خواهید شد.

اخطار

تمرین:

۱- با توجه به توضیحات ارائه شده درباره اهمیت توجه به نعمت های خود و دوری کردن از حسادت ورزیدن نسبت به داشته های دیگران شرح دهید که تا کنون نگرش و عملکرد شما در اینباره چگونه بوده است. آیا همیشه به داشته های خود توجه داشته اید یا در برخی موارد مشاهده داشته ها و شرایط دیگران باعث ایجاد حسرت در شما شده است.

۲- در اطرافیان خود افرادی را پیدا کنید که همواره در زندگی توجهی به داشته های دیگران ندارند یا درباره آنچه دیگران دارند صحبت نمی کنند. درباره میزان آرامش و شرایط آنها در زندگی شرح دهید.

۳- درباره نعمت هایی که به شکل ساده و خودبخودی وارد زندگی شما شده اند و باعث ایجاد آرامش و راحتی در زندگی شما شده اند شرح دهید.

۴- درباره نعمت هایی که فقط بخاطر اینکه از دیگران عقب نمانید یا مانند آنها باشید با تقلا وارد زندگی خود کرده اید اما نتیجه نهایی رضایت بخشی به همراه نداشته است شرح دهید.

۵- نگرش خود درباره عبارت «هر انسانی به اندازه لیاقتش در دنیای مادی صاحب اموال و شرایط خاص خود می شود» را شرح دهید. چقدر با این موضوع موافق هستید. برای اثبات آن از زندگی خود و دیگران مثال پیدا کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.44 از 61 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42322
برچسب ها:
54 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Maryam
      1402/11/29 21:22
      مدت عضویت: 1697 روز
      امتیاز کاربر: 1590 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,598 کلمه

      به بسم الله می خوانم خدا را

               زمشتی خاک آدم ساخت ما را 

      سلام عرض می کنم خدمت استاد عزیز و همراهان خوب هم مسیرم  

      زمانی که متن این قسمت رو خوندم به صورت ناخودآگاه یاد این شعر زیبا افتادم و رفتم شعر کاملش رو دوباره خوندم و لذت بردم و گفتم قطعاً بی دلیل یاد این شعر نیفتادم و به سمتش هدایت شدم پس تصمیم گرفتم در قسمت تمرینم بنویسم تا شما هم براتون یادآوری بشه و از این شعر زیبا لذت ببرید البته چند بیتش رو حذف کردم برای اینکه زیاد طولانی نشه 

      فضل خدای را که تواند شمار کرد؟  

      یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟

      ترکیب آسمان و طلوع ستارگان                از بهر عبرت نظر هوشیار کرد

      بحر آفرید و بر و درختان و آدمی    خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد

      الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت       اسباب راحتی که نشاید شمار کرد

      از چوب خشک میوه و در نی شکرنهاد       وز قطره دانه‌ای درر شاهوار کرد

      مسمار کوهسار به نطع زمین بدوخت    تا فرش خاک بر سر آب استوار کرد

      اجزای خاک مرده، به تأثیر آفتاب            بستان میوه و چمن و لاله‌زار کرد

      این آب داد بیخ درختان تشنه را               شاخ برهنه پیرهن نوبهار کرد

      چندین هزار منظر زیبا بیافرید               تا کیست کو نظر ز سر اعتبار کرد

      توحیدگوی او نه بنی آدمند و بس       هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد

      شکر کدام فضل به جای آورد کسی؟     حیران بماند هر که درین افتکار کرد

      گویی کدام؟ روح که در کالبد دمید           یا عقل ارجمند که با روح یار کرد

      لالست در دهان بلاغت زبان وصف         از غایت کرم که نهان و آشکار کرد

      سر چیست تا به طاعت او بر زمین نهند؟       

       جان در رهش دریغ نباشد نثار کرد

      بخشنده‌ای که سابقه‌ی فضل و رحمتش      

       ما را به حسن عاقبت امیدوار کرد

      پرهیزگار باش که دادار آسمان  

             فردوس جای مردم پرهیزگار کرد

      نابرده رنح گنج میسر نمی‌شود             مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

      هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت    دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد

      دنیا که جسر آخرتش خواند مصطفی   جای نشست نیست بباید گذار کرد

      دارالقرار خانه‌ی جاوید آدمیست            این جای رفتنست و نشاید قرار کرد

      چند استخوان که هاون دوران روزگار        

       خردش چنان بکوفت که خاکش غبار کرد

      ظالم بمرد و قاعده‌ی زشت از او بماند     عادل برفت و نام نکو یادگار کرد

      عیسی به عزلت از همه عالم کناره جست

         محبوبش آرزوی دل اندر کنار کرد

      قارون ز دین برآمد و دنیا برو نماند      بازی رکیک بود که موشی شکار کرد

      ما اعتماد بر کرم مستعان کنیم           کان تکیه باد بود که بر مستعار کرد

      بعد از خدای هرچه پرستند هیچ نیست   

        بی‌دولت آنکه بر همه هیچ اختیار کرد

      وین گوی دولتست که بیرون نمی‌برد     الا کسی که در ازلش بخت یار کرد

      بیچاره آدمی چه تواند به سعی و رنج چون هرچه بودنیست قضا کردگار کرد

      او پادشاه و بنده و نیک و بد آفرید     بدبخت و نیک بخت و گرامی و خوار کرد

      سعدی به هر نفس که برآورد چون سحر   

       چون صبح در بسیط زمین انتشار کرد

      هر بنده‌ای که خاتم دولت به نام اوست      

       در گوش دل نصیحت او گوشوار کرد

      بالا گرفت و دولت والا امید داشت         هر شاعری که مدح ملوک دیار کرد

      شاید که التماس کند خلعت مزید         

       سعدی که شکر نعمت پروردگار کرد

      تمرین:

      ۱- با توجه به توضیحات ارائه شده درباره اهمیت توجه به نعمت های خود و دوری کردن از حسادت ورزیدن نسبت به داشته های دیگران شرح دهید که تا کنون نگرش و عملکرد شما در اینباره چگونه بوده است. آیا همیشه به داشته های خود توجه داشته اید یا در برخی موارد مشاهده داشته ها و شرایط دیگران باعث ایجاد حسرت در شما شده است.

      من پیش از اینها بارها شده بود که وقتی یک نعمتی رو میدیدم که خودم آرزوی داشتش رو دارم و یک نفر دیگه اون نعمت رو خیلی راحت در اختیار داره حسرت می خوردم ولی نه به این شدت که حسادت کنم و در دل آرزو کنم کاش اونم این نعمت رو نداشته باشه 

      فقط دلم می خواست که منم این نعمت رو داشته باشم

      وقتی با مسائل ذهنی آشنا شدم متوجه شدم که حسرت خوردن ما رو از اون نعمت دور می کنه و کار اشتباهیه و درست اینه که وقتی شخصی رو می بینیم که یک نعمتی رو داره باید در دل اون شخص رو تحسین کنیم که به آرزوی ما رسیده و همچنین دعا کنیم خدا بیشتر بهش بده و همین نعمت رو به ما هم بده 

      اما با خواندن این مطالب متوجه شدم کلاً نباید به داشته های دیگران توجه کنیم چون باعث میشه داشته های خودمون در نظرمون بی اهمیت بشن و دیگه اونا رو نبینیم و همش نگاهمون به داشته های اطرافیانمون باشه 

      متوجه شدم فقط باید شکرگزار کوچکترین نعمتهایی که توی زندگی خودمون هست باشیم و به داشته های خودمون دلخوش باشیم . 

      ۲- در اطرافیان خود افرادی را پیدا کنید که همواره در زندگی توجهی به داشته های دیگران ندارند یا درباره آنچه دیگران دارند صحبت نمی کنند. درباره میزان آرامش و شرایط آنها در زندگی شرح دهید.

      همسر خودم یکی از افرادیه که نه تنها چشمش به دنبال مال و ثروت کسی نیست بلکه به همه هم کمک می کنه و حتی از خودش می گذره که دیگران بهتر زندگی کنن ! 

      مثلاً با اینکه خودش گاهی تو شرایط خوبی از لحاظ مالی نیست و مشتری هایی که براش میان دوست و آشنا باشن و وضع مالیشون خیلی هم از ما بهتره یا ازشون پول نمی گیره یا اگر خیلی اصرار کنن مبلغ خیلی کمی می گیره و من بارها شده ازش پرسیدم چرا پول نگرفتی ؟ اینکه وضع مالیش خیلی خوبه نیازی به بخشش تو نداره !

      چون می دونم خودش شرایط درستی نداره میگه خدا نگاه به قلب آدما میکنه اگه ببخشی بهت می بخشه و به خاطر همین کارهاش توی دوست و آشنا همه بهش احترام میذارن و دلشون می خواد یه طوری براش جبران کنن ! 

      حتی افرادی رو دیدم که به شدت خسیس هستن و به هیچ کس تخفیف نمیدن ولی به همسرم تخفیف خیلی خوبی دادن 

      برام جالبه که وقتی میریم یه مغازه ای که حتی نمیشناسنش هم به مقدار قابل ملاحظه ای تخفیف میدن و دلایل بامزه میارن مثلاً میگن از اخلاقت خوشم اومده یا از تیپت خوشم اومده دوست دارم بهت تخفیف بدم !

      پیش دوستاشم میریم خرید می کنیم قسم می خورن قیمت خرید یک کالا رو حساب می کنن و میگن شما به گردن ما خیلی حق داری و … 

      من در اطرافیان خودم متاسفانه کسی رو نمی شناسم که صد درصد نگاه به مال دیگران نکنه اما کسانی رو می شناسم که درصد حسادتشون یا حسرت خوردنشون کم یا زیاده 

      و به وضوح می تونم از زندگیاشون تشخیص بدم کی چقدر حسادت داره یا چقدر حسرت زندگی دیگران رو می خوره 

      چون سعی می کنم به رفتارها دقت کنم و عبرت بگیرم که خودم این رفتارها رو توی زندگیم به صفر برسونم 

      از بعد از خوندن درس جدید تا نگاهم یا فکرم میره به سمت مال دیگران سعی می کنم فکرم رو متمرکز کنم رو داشته های خودم و به این شکل به خودم تمرین میدم که به نعمتهای خودم توی زندگیم توجه کنم 

      ۳- درباره نعمت هایی که به شکل ساده و خود بخودی وارد زندگی شما شده اند و باعث ایجاد آرامش و راحتی در زندگی شما شده اند شرح دهید.

      من می دونم نعمتهایی که من تو زندگیم داشتم و دارم به قدری زیادن که هر چقدر تلاش کنم تمی تونم حق مطلب سپاسگزاری اونا رو ادا کنم چون خدا همیشه چندین پله از بنده هاش جلوتره و ما هنوز نتونستیم سپاسگزاری نعمتهای قبل رو به جا بیاریم کوهی از نعمتهای جدید رو وارد زندگیمون کرده 

      بله دوستان خدا به این شکل عمل می کنه و ما بنده ها هر چقدرم سپاسگزار باشیم نمی تونیم اونطور که باید و اونطور که شایسته اون نعمته سپاسگزار باشیم چون هنوز حق مطلب سپاسگزاری نعمت قبلی رو ادا نکردیم خدا پیش قدم میشه یعنی ما تازه نیت می کنیم که سپاسگزاری کنیم و هنوز اقدام نکردیم خدا نعمت جدید رو فرستاده حالا چطوری می تونیم شکرگزار اینهمه نعمت باشیم ؟

      من این مطلب رو به وضوح بارها و بارها تو زندگی خودم دیدم اینکه خدا همیشه چند قدم جلوتر ایستاده و منتظره ما یک قدم بریم سمتش بازم چند تا قدم میره جلوتر 

      یه نمونه براتون مثال میزنم 

      مثلاً من چند وقت پیش بدون اینکه بنویسم یا سپاسگزاری کنم فقط توی فکرم می گذشت که چقدر زندگیم از قبل تغییر کرده و داشتم به ظرفهای قشنگی که داشتم فکر می کردم و ته دلم خوشحال بودم از داشتنشون

       بعد همون روز بعدازظهرش همسرم منو برد بازار و دو دست سرویس رویال اوپال جدید چهارگوش برام خرید من این بار نوشتم و سپاسگزاری کردم

       دوباره گفت بریم کاسه آبگوشت خوری هم می خواستی برداریم 

      و رفتیم و من سه دست کاسه آبگوشتی طرح جدید و دو دست قاشق چنگال دسته چینی که بهترین و گرونترین مدل قاشق چنگال بود و دو تا لیوان بزرگ نیم لیتری و یک سینی فر شیشه ای طرح جدید عالی و چندین چیز دیگه خریدم و به خاطر تک تکشون سپاسگزاری کردم

      و دوباره همسرم چند روز بعدش گفت دوستم زنگ زد گفت سرویس جدید آجیل خوری آورده و خلاصه رفتیم و من چند دست سرویس کامل عصرونه خوری جی سی سی و چاقو و قندان و … خریدم 

      و  بعد از اون که از تمام ظرفهای جدیدی که خریدم سپاسگزاری کردم ماشین ظرفشویی خریدم و به همین ترتیب هی ادامه پیدا کرد و خیلی برای خودم جالب بود که چطوری شکر نعمت نعمتت افزون کند . 

      ۴- درباره نعمت هایی که فقط بخاطر اینکه از دیگران عقب نمانید یا مانند آنها باشید با تقلا وارد زندگی خود کرده اید اما نتیجه نهایی رضایت بخشی به همراه نداشته است شرح دهید.

      من در زمانی که مجرد بودم اصلاً به داشتن طلا فکر نمی کردم و یادمه بابام اصرار داشت پول تو جیبی های ماهیانه مون رو اصلاً خرج نکنیم و تا تولد هر سالمون یه پولی پس انداز کرده باشیم و موقع تولدمون هم همه به هم پول بدیم و بتونیم با پولهامون طلا بخریم 

      دو خواهر بزرگترم قبول کردند و کل پول تو جیبیشون رو می گذاشتن توی قلکشون که باهاش طلا بخرن اما من دوست نداشتم و برام مهم نبود طلا بخرم و اگر به خاطر اصرار بابام نبود همون یک دونه گوشواره و انگشتر طلا رو هم نمی خریدم 

      اما وقتی عقد کردم متوجه شدم همه ی زنهای فامیل خودم و همسرم میزان محبت همسرم به من رو با طلاهایی که برام می خره می سنجن ! و وقتی میدیدن همسرم چقدر برام طلا خریده می گفتن خوش به حالت پیداست که شوهرت خیلی دوستت داره ! 

      خلاصه این جریان گذشت تا بعد عروسی که همسرم مجبور شد کل طلاهای من حتی حلقه ی ازدواج خودم و خودش رو بفروشه و من اون زمان برام زیاد مهم نبود اما ته دلم یکم می ترسیدم که بقیه چه فکری می کنن و همسرم قول داد دوباره هر وقت پول دستش رسید برام طلا بخره 

      من نگران نبودم چون می دونستم به محض اینکه بتونه دوباره طلا می خره اما در اون زمان همسرم مجبور بود برای زیاد کردن سرمایه مغازه اش پولش رو جنس برای مغازه بخره 

      کم کم حرف و حدیث اطرافیان شروع شد 

      و زمانی که توی مجالس زنانه شرکت می کردم همه بهم گوشه و کنایه میزدن که مردا همه شون همینطورن و خرشون که از پل می گذره دیگه به زنشون محبت نمی کنن من با این حرفا مخالفت می کردم چون من و همسرم خیلی همدیگه رو دوست داشتیم 

      اما حتی مادرشوهر خودم به خاطر طلاهاش به من فخر می فروخت و من تا میومدم از همسرم تعریف کنم می گفت پس کو دنبه ات ؟ من اول متوجه منظورش نمی شدم تا اینکه یه بار که تنها بودیم ازش پرسیدم یعنی چی ؟ گفت یعنی کو طلاهات ؟

      اولین بار که این حرف رو شنیدم خیلی تعجب کردم گفتم چه ربطی به طلا داره ؟گفت وا خوب مردی که زنش رو دوست داره برای زنش خرج می کنه گفتم خوب بنده خدا اینهمه خرج می کنه ! دیگه چکار باید بکنه ؟ 

      گفت کو چه خرجی ؟ ما که نمی بینیم ! گفتم خوب اینهمه چیز می خره برا خونه و خورد و خوراک گفت اینکه هنر نیست همه می خرن گفتم لباس و کفش و … گفت اونم وظیفه شه نمی تونی که بی لباس بگردی ! 

      مهم اینه که چیزی رو برات بخره که تو دوست داری و فقط به درد تو می خوره مثل طلا نه این چیزا 

      خلاصه از اون روز به بعد من همه ی تلاشم این بود که بتونم طلا بخرم تا بقیه بهم گوشه و کنایه نزنن و از بقیه چیزی کم نداشته باشم و مرتب به همسرم می گفتم برام طلا بخر اونم تلاشش رو می کرد ولی با این حال مثلاً دو تا النگو می خرید اونم با چک و قسط و …

      بعد یه مدت کوتاه مجبور می شدیم بفروشیم و کل این سالها به همین شکل سپری شد و همسرم تا طلا می خرید بیشتر از چند ماه نمی تونستیم نگه داریم و بازم شده بودم مضحکه بقیه 

      تا حتی مامان خودم طلا می خریدم می خندید می گفت مبارک باشه ولی کی می فروشید ؟ البته مامانم دوست داشت نفروشم اینجوری می گفت که دیگه نفروشم ولی من نمی تونستم وقتی همسرم به پولش نیاز داره مخالفت کنم 

      ۵- نگرش خود درباره عبارت «هر انسانی به اندازه لیاقتش در دنیای مادی صاحب اموال و شرایط خاص خود می شود» را شرح دهید. چقدر با این موضوع موافق هستید. برای اثبات آن از زندگی خود و دیگران مثال پیدا کنید.

      خیلی موافقم چون احساس لیاقت داشتن توی زندگی خیلی خیلی مهمه ! تا این حد که اگر تمام تلاشمون رو به کار بگیریم و کل زندگی سخت کار کنیم اما احساس لیاقت نداشته باشیم به هیچ کدوم از خواسته هامون نمی تونیم برسیم 

      و این مسئله در هر زمینه کاربرد بسیار مهم داره مثلاً یک فرد چاق اگر خودش رو لایق لاغر شدن ندونه هر چقدر تلاش کنه به ۶یچ عنوان نمی تونه لاغر بشه ! 

      مثل خودم و خواهرام و خیلی از اطرافیانمون که هر چقدر تلاش کردیم نتونستیم به هدف لاغری برسیم و یا تا یه مقدار کم وزن کم می کردیم خیلی سریع دوباره به وزن قبل یا حتی بیشتر بر می گشتیم !

      یک فرد فقیر اگر احساس لیاقت ثروتمند شدن رو نداشته باشه هر چقدر هم که بتونه پول به دست بیاره به راحتی تمام اون پول رو از دست میده مثلاً یکی از اقوام یک ارثی بهش رسید اما چون احساس لیاقت اون پول رو نداشت  با کل اون ارث رفتن مسافرت و کل پولشون تموم شد ! 

      یکی دیگه از اقوام یه ارث بهشون رسید و در همون لحظه چند تا از وسایل منزلشون مثل یخچال و آبگرمکن و ماشین لباسشوییشون خراب شد و مجبور شدن کل اون پول و حتی بیشترش رو بدن پای خرید مجدد این وسایل !

      به گفته ی خودشون می گفتن نفهمیدیم پوله چطوری اومد و چطوری رفت !

      یکی دیگه از آشناها که یک کارگر ساده بود یکدفعه به خاطر شرایط خاصی که براش پیش اومد ترفیع گرفت و حقوق خیلی بالاتری می گرفت اما چون احساس لیاقت ثروتمند شدن نداشت یا پولشون خرج مریضی میشد یا چیزای دیگه و در نهایت بعد از گذشت مدتها هنوز از لحاظ مالی پیشرفت چشمگیری نداشتن ! 

      خیلی از اطرافیانم رو می شناسم که آرزو داشتن در رشته دندانپزشکی یا داروسازی یا پزشکی تحصیل کنن اما به دلیل نداشتن احساس لیاقت اون رشته یا مرتب پشت کنکور موندن یا در آخر مجبور شدن در رشته ای درس بخونن که هیچ علاقه ای بهش نداشتن ! 

      با آرزوی موفقیت و احساس لیاقت روز افزون برای همه ی شما عزیزان خدانگهدار 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 23 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم