0

گام ۵: لایق لاغر شدن باشید

لیاقت داشتن لیاقت لاغر شدن
اندازه متن

لیاقت داشتن مهمترین موضوع در رسیدن به هر موفقیتی است و لاغر شدن هم نیاز به لیاقت داشتن تاثیرگذار است.

لیاقت داشتن برای لاغر شدن با رژیم گرفتن، ورزش های سخت انجام دادن، دارو مصرف کردن و یا حتی عمل جراحی در شما ایجاد نمی شود. چرا که همه ما برای داشتن لیاقت چاقــــی کار خاصی انجام نداده ایم یا زحمت و رنج زیاد متحمل نشده ایم.

اهمیت لیاقت داشتن

لیاقت داشتن برای رسیدن به هر موفقیتی لازم است.

هر فردی به اندازه لیاقت خود از جهان و نعمت های آن سهم می برد.

جهان مادی، جهان لیاقت هاست.

جملات از این دست زیاد در کتاب های موفقیت و گفته های افراد موفق جهان استفاده می شود.

لاغر شدن هم مانند هر کاری نیاز به لیاقت دارد، همانطور که چاق شدن هم لیاقت می خواهد و همه افراد چاق حتما لیاقت چاق شدن را داشته اند.

هر فردی که اضافه وزن دارد برای چاق شدن، استمرار و پشتکار داشته است.

بارها رفتار و عادت های اشتباه را تکرار کرده است تا جسم خود را به این شرایط رسانده است، پس لیاقت تغییر کردن را داشته است، هرچند که این تغییر در جهت چاق شدن بوده باشد.

بارها از شراط جسمی خود متنفر شده است و به چاقی خود توجه کرده است و به ذهن خود دستور داده است که دوست دارد بیشتر چاق شود.

نقش ذهن ناخودآگاه در چاقی

بسیاری از افراد معده، سوخت و ساز، ژنتیک یا بسیاری عوامل دیگر را دلیل چاقی افراد می دانند درحالی که تاثیرگذارترین موضوع در چاق شدن ذهن ناخودآگاه است که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است.

به این عبارت دقت کنید:

توجه به آن چیزی که از آن متنفر هستید با توجه به آن چیزی که عاشق آن هستید برای ذهن شما تفاوتی نمی کند

ذهن شما در هر دو حالت تصور می کند که شما آن شرایط را دوست دارید و سعی می کند آن شرایط را در زندگی شما گسترش دهد.

اینکه سال ها از چاقی متنفر بوده ایم اما هر سال چاق تر شده ایم به این دلیل است که ذهن ناخودآگاه تفاوت بین تنفر یا عاشق بودن را نمی داند.

از نظر ذهن ناخودآگاه توجه کردن، درگیر شدن، عاشق بودن، خواستن، نخواستن، دوست داشتن، متنفر بودن و … همه به یک معنی است و آن علاقمند بودن است.

عملکرد ذهن ناخودآگاه

در واقع ذهن ناخودآگاه شما به این شکل عمل می کند:

به هر چیزی توجه کنید تصور می کند شما عاشق آن موضوع هستید و آن موضوع را در زندگی شما گسترش می دهد.

پس همه افراد چاق به شکل های مختلفی به چاقی خود توجه کرده اند و با توجه کردن لیاقت چاق شدن را در خود افزایش داده و چاق تر شده اند.

زمانی که نگران چاقی بیشتر هستید شما در حال پرورش لیاقت چاقی خود هستید.

زمانی که از شرایط خود خجالت می کشید، گله و شکایت می کنید، خود را سرزنش می کنید، رژیم می گیرید و به بدن خود با ورزش های سنگین فشار وارد می آورید شما در حال افزایش لیاقت چاق شدن خود هستید.

اگر اضافه وزن دارید و این نوشته را می خوانید به خوبی درک می کنید دقیقا منظور من چیست.

شما به خاطر می آورید چه کارهایی برای لاغر شدن انجام داده اید.

به خاطر می آورید زمان هایی را که به شدت از چاقی متنفر شده اید و بارها برای دیگران درباره چاقی گله و شکایت کرده اید.

حتی به خاطر دارید زمان هایی که از چاقی به حدی متنفر شده اید که آرزوی مرگ کرده اید.

اینها تلاش شما برای چاق تر شدن بوده است.

تنفر از چاقی

تنفر از چاقی دلیل چاق تر شدن

شاید درک این موضوع برای شما به آسانی نباشد که چگونه ممکن است من از چیزی متنفر باشم اما آن موضوع در زندگی من گسترش پیدا کند.

این موضوع اساس قانون جذب است و درک آن نیاز به درک آگاهی بیشتر و استمرار در مسیر تغییر کردن دارد.

تا همین چند سال قبل درباره این موضوع هیچ آگاهی نداشتم و بارها از اینکه “چرا از هرچه بدم می آید سرم می آید” متعجب و خشمگین می شدم.

هزاران بار به این موضوع فکر می کردم که چرا من به فلان موضوع علاقه ای ندارم اما همیشه با آن درگیر هستم.

سال ها زمان برد تا به دلیل گسترش آنچه نمی خواهم در زندگی ام پی بردم و آن “توجه کردن” بود و اینکه ذهن ناخودآگاه من تفاوتی بین “دوست داشتن و نداشتن” قائل نیست و به هر دلیل موضوعی مورد توجه من قرار بگیرد و به آن توجه کنم به عنوان موضوع مورد علاقه درنظر گرفته شده و در زندگی من گسترش پیدا می کند.

به این ترتیب اگر می خواهید لاغر شوید باید لیاقت لاغر شدن را در خود ایجاد کنید.

تا زمانی که در نگرش خود به جسم و زندگی که دارید تغییر ایجاد نکنید شما موفق به ایجاد لیاقت متناسب شدن در خود نخواهید شد.

باید در ذهن خود لیاقت لاغر شدن را جایگزین لیاقت چاق شدن کنید.

باید فرمول های لاغر کننده موجود در ذهن ناخودآگاه خود را مجددا فعال کنید و استفاده از آنها را جایگزین استفاده از فرمول های چاق کننده کنید.

باید مانع از توجه افکار خود به چاقی شوید و در مقابل به موضوع لاغری که مورد علاقه و آرزوی شماست توجه کنید.

عوارض چاقی

لیاقت چاق شدن

سال ها من در ذهن خودم در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن بودم.

با تنفری که از خودم داشتم، با رژیم های سختی که اجرا می کردم و با ورزش های سنگینی که انجام می دادم، با فرار کردن از خودم، با سرزنش کردن خودم، با سرزنش کردن والدینم که چرا مانع از چاق شدن من نشدند.

در همه این موارد من در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن خودم بوده ام.

اما روزی که با قدرت ذهن خود در متناسب شدن آشنا شدم معنای لیاقت متناسب شدن را آموختم و از آن روز مسیر زندگی من از چاق تر شدن به سمت لاغرتر شدن تغییر کرد.

آگاهی امروز درباره لیاقت متناسب شدن است.

آنچه در این فایل آموزشی آماده شده جهت اطلاع افرادی است که دوست دارند در شرایط فعلی خود تغییری ایجاد کنند و در مسیر افزایش لیاقت متناسب شدن قرار بگیرند.

همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن به رویای لاغری خود رسیده اند برای شگفتی ساز شدن ابتدا لیاقت آن را در ذهن خود ایجاد کرده اند.

امیدوارم با استفاده بارها از این فایل صوتی در درون خود شعله های متناسب شدن را سوزان تر کنید و گام های موثری در جهت رسیدن به تناسب اندام مورد نظر خود بردارید

دیدگاه فروغ عزیز در بخش نظرات:

به نام خدای مهربان 

باور لیاقت داشتن و ارزشمندی خیلی باور مهمی هست من از وقتی در این مسیر هستم به شدت دارم روی این باورم کار میکنم و به صورت خود به خودی این باور  مهم در من بهتر شده.

من دوست دارم در تمام جنبه ها به بهترین ها برسم و بارها از خدا خواستم  بهترین فرزندان، بهترین زمانها، بهترین مکانها، بهترین افراد، بهترین اندام، بهترین زندگی و بهترین روابط  و بهترین قدرت بیان و بهترین تفریح ها و خلاصه بهترین هر چیزی رو به من بده.

من یادم میاد که درگذشته که وارد این مسیر نشده بودم چون  همیشه به خاطر اضافه وزنم کلی غصه می‌خوردم و بیشتر اوقات نگران بودم و استرس داشتم ‌و ‌چون اعتماد به نفس نداشتم و … بیشتر اوقات در مسیر نادرستی بودم  و داشتم چاقیب یشتر رو جذب میکردم 

من اگر در گذشته ادامه تحصیل ندادم چون خودم رو لایق اون نمی‌دونستم .

من در گذشته  اگر به دنبال شغل و استقلال مالی نبودم چون خودم رو لایق اون نمی‌دونستم 

 اما من در گذشته بارها برای رهایی ازچاقی رژیم و ورزش سنگین میگرفتم و خودم رو  به لاغری دلخواهم میرسوندم چون  خودم رو لایق لاغر شدن میدونستم اما چون راهم اشتباه بود هیچ وقت تناسب اندام برای من ماندگار نبود و من در زجر و سختی بودم.

لیاقت نداشتن مانع رسیدن به هدف میشه و اما چون من  کسی بودم که همیشه احساس لیاقت در تناسب داشتم اما راهش رو بلد نبودم خیلی جالب به این راه اصولی و الهی هدایت شدم .

من  اینقدر با تمرینهای جالب دوره های استاد روی باور لیاقت داشتن کار کردم که به راحتی عدد وزنی مورد علاقم رو می‌نویسم و کلی هم در ذهنم اون رو تجسم میکنم و در مورد خودم در اون وزن، کلی رویا پردازی میکنم و می‌نویسم  و اون رو حق مسلم خودم میدانم و اصلا برام چیز خاص و دست نیافتنی نیست.

حالا شاید گاهی نحوای منفی باشه ولی خدا رو شکر اینقدر در مسیر بودم و روی خودم کار کردم که به راحتی جوابش رو میدم و خیلی سریع اون  نجوا کمرنگ میشه و حذف میشه و این  به  خاطر استمرار من در این مسیر هست که خود به خود همین احساس لیاقت در من بیشتر شده.

من کسی بودم که سالها در رژیم سخت و ورزش سخت بودم  و اینقدر هدفم برام مهم بوده که تا آخرین ماه رژیمم با جدیت این کارها رو کردم و با هر سختی بوده دوام آوردم و من در وزن ایده الم قرار گرفتم اما چه فایده که ماندگار نبوده پس من انسان توانمندی بودم و هستم چون من بارها بعد از ازدواجم که چاق شدم با رژیم های سرخود. که خودم برای خودم تجویز میکردم مثلا شام و یه سری خوراکی ها رو نمیخوردم و ورزش میکردم  و موفق هم میشدم 

  • در سال ۸۳ با رژیم های خودم که حذف شام  بود  در حد ده کیلو کم کردم 
  • درسال ۸۶ با  رژیم های خودم که حذف شام و یه سری خوراکی ها بود و ورزش  بود بازم در حد ۲۵ کیلو کم کردم 
  • درسال ۹۰ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری موادغذایی بود در حد ۲۰ ,کیلو کم کردم 
  • در سال ۹۳ با رژیم کارشناس تغذیه در حد  سی و پنج کیلو کم کردم 
  • در سال ۹۴ بازم با دکتر تغذیه در حد ده کیلو 
  • در سال ۹۵ بازم با دکتر تغذیه در حد هشت کیلو 
  • از سال ۹۵ تا ۹۸ من مرتب در حال رفت و آمد بین چاقی ولاغری  بودم  و با رژیم و ورزش خودم رو متناسب میکردم 

و اینها همه نشان از توانمندی جسم من هست پس من  لایق تناسب اندام هستم و هر حرفی که پزشکان و اطرافیان. به من گفتن که تو نمیتونی تو دیگه چاق میشی تو ازاین به بعد به خاطر دارو چاقتر میشی و یا به خاطر زایمان چاقی شکمی خواهی داشت و یا تو با افزایش سن چاق خواهی شد و یا اینکه بهم گفتن تو با متناسب ها فرق داری و …. رو میندازم دور و با تمام وجودم به خودم جلوی آیینه میگم.

  •  من لیاقت لاغر شدن رو دارم
  •  من لایق لباس شیک به تن کردن رو دارم 
  • من لیاقت خوردن بهترین غذاها رو دارم 
  • من لیاقت آزادی و آرامش و دارم 
  • من لیاقت داشتن زندگی در شرایط کاملا سالم رو دارم.
  • من لیاقت بهترین رفتارهای  غذایی رو با خودم دارم 
  • من لیاقت قوی بودن و تسلط  بر مواد غذایی رو دارم 
  • من لیاقت داشتن بهترین حالت روحی رو دارم 
  • من لیاقت لذت بردن از خودم رو دارم 
  • من لیاقت داشتن رابطه ی عالی با خدای خودم رو دارم 
  • من لیاقت داشتن یه زندگی عالی سراسر شادی رو دارم 
  • من لیاقت داشتن آزادی در خریدن رو دارم 
  • من لیاقت داشتن آزادی در فعالیت رو دارم 
  • من لیاقت داشتن لباس رنگ شاد رو دارم 
  • من لیاقت داشتن اعتماد به نفس عالی رو دارم 

پس من برای این همه احساس لیاقت لاغر شدن را در خودم ایجاد کنم هر روز تمرینها رو انجام میدم و دیگه حرص و ولع در خوردن ندارم  و از هر بهانه ای برای خوردن استفاده نمیکنم.

در گذشته چقدر می‌خوردم چقدر به زور و با هر بهانه من کلی غذا وارد جسمم میکردم چون در اون مواقع من لیاقت تناسب اندام رو نداشتم و چقدر بعدش خودم رو سرزنش میکردم. و ناراحت میشدم که این چه جسمی هست چرا من اشتهای زیادی دارم  و اون مواقع داشتم چاقی بیشتر رو جذب میکردم 

من اینقدر خودم رو ارزشمند می‌دونم که هر به هر دلیل غذای زیاد وارد جسمم نمیکنم و خودم رو بیمار نمیکنم 

  • برای ضربه زدن به دیگران بیشتر از نیازم نمی‌خورم 
  • برای اینکه غذا مجانی هست بیشتر از نیازم وارد بدنم نمیکنم 
  • برای اینکه پولش رو دادم بیشتر از نیازم غذا وارد بدنم نمیکنم 
  •  به خاطر اینکه غذایی اسراف نشه اون رو به زور وارد جسمم نکنم 
  • اگر غذایی زیاد بود من زیادتر نخورم و به نیاز جسمم توجه کنم 
  • من اینقدر احساس ارزشمندی میکنم که هر ته مانده ی غذایی رو از روی میز غذا نخورم 
  • هر غذایی رو که چند روز مانده داخل یخچال نمی‌خورم 
  • هر غذای اشغال و بی‌کیفیت رو نمی‌خورم .
  • به هر دلیل و بهانه غذا رو انتخاب نکنم
  • در هنگام شادی و خوشحالی و یا ناراحتی و یا درد جسمی و روحی و …. من غذا نمی‌خورم 

و بعد میبینم که بدنم چقدر قشنگ پاسخ این انتخاب من رو میده و من هر روز متناسب تر میشم.

همیشه ذهنم، من رو ترغیب میکرد بیشتر بخور چون من احساس لیاقت لاغر شدن رو نداشتم اما متناسبهای اطرافم رو میدیدم که چقدر به اندازه و درست میخورن و چقدر لاغر و عالی هستند و  اما من همیشه هر خوراکی در اطرافم بود می‌خوردم اما اونها اینطور رفتار نمی‌کردند.

خیلی راحت انتخاب  میکردن از چه خوراکی  درر چه زمانی بخورم و من همیشه حسرت این رفتارهای غذایی اونها رو داشتم و میگفتم خوش به حالشون که همیشه سیر هستن و کم میخورن و اما من گرسنه هستم و زیاد میخورم.

من از درون احساس لیاقت لاغر شدن میکنم و چون کلی نتیجه گرفتم احساس خود باوری بسیار خوبی دارم که من میتونم بازم لاغر تر بشم و من با مرور توانمندی‌های گذشته ام فقط در زمینه ی لاغری به خودم میگم من از راه غلط بارها تونستم بارها لاغر بشم پس از راه صحیح به راحتی میتونم به تناسب اندام برسم.

بماند که من کلی توانمندی‌های دیگه هم دارم مثلا من در سن خیلی کم تونستم مدرک آرایشگری و کامپیوتر و رانندگی و گلسازی و … رو بگیرم. پس من فرد توانمندی هستم و به راحتی به تمام هدفهام میرسم.

من مسولیت صد در صد چاقیم رو پذیرفتم و هیچ عامل بیرونی رو مثل ورزش و رژیم و مربی و دکتر تغذیه و خوراکی ها وفعالیتها و داروها و ارث و سن و زایمان و …. رودلیل  چاقی خودم نمی‌دونم و همیشه میگم من خودم با رفتارهام و افکارم جسم خودم رو رقم میزنم نه هیچ مورد دیگه ای.

من مسول شرایط فعلی زندگیم هستم و کاملا شجاعانه میپذیرم پس دیگه حاضر نیستم به هر دلیلی غذا بخورم زیادتر از نیازم بخورم و پر  خوری کنم و حرص و ولع در خوردن ندارم و من اختیار کامل خودم رو در دست گرفتم.

  • من مسول چاقی خودم هستم 
  • من کاری به خوردن اطرافیانم ندارم
  • من کاری به مواد غذایی اطرافم ندارم
  • من کاری به نوع مواد غذایی ندارم
  • من کاری به هیچ چیز ندارم

فقط با تمرکز بر نیاز جسمم غذا میخورم چون هدف مهمی دارم که شاید برای خیلی‌ها مهم نباشه پس من مسول چاقی خودم هستم 

من مسول چاقی خودم هستم  پس با درست انتخاب کردن خودم رو به هدفم نزدیکتر میکنم و من با این حرف که اینجا میزنم و بارها تکرار میکنم  انتخابهای درست تری دارم و به زور هیچ غذایی وارد جسمم نمیکنم و ته مانده ی غذای فرزندان و همسرم رو نمی‌خورم .از ترس اسراف بیشتر از نیازم نمی‌خورم و…

بارها به خودم میگم من با یه قرص چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم من با دمنوش چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم  و … من فقط با پرخوری چاق شدم پس باید با به اندازه خوردن لاغر بشم.

من مدتها هست تمام عوامل چاقی رو در ذهنم نقض کردم و دیگه مهمترین دلیل چاقی خودم که اشتها بود رو در ذهنم حذف کردم و میگم جسم من عضویی به این نام نداره  اشتها در ذهن من لانه داره نه در جسم من  برای ازبین بردن اون باید ذهنم رو درست کنم و تمام باورهای بی‌لیاقتی رو حذف کنم و با باورهای قدرتمندانه جایگزین کنم مثلا متناسب شدن حق من هست 

اگر من لاغر نشم  پس کی لاغر بشه؟؟

من عاشق این مسیر هستم و هر روز یک گام برمیدارم و سعی میکنم به اون عمل کنم و تا جایی که در توانم باشه من عمل میکنم و مطمعنم همین ذهن من که تونسته من رو چاق کنه حالا هم می‌تونه من رو لاغر کنه.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام بهتر تمرین این بخش به موارد زیر توجه داشته باشید و درباره آنها بنویسید.

  • به آنچه در مسیر چاق شدن تجربه کرده اید فکر کنید و بنویسید چگونه لیاقت چاق شدن را در خود ایجاد کرده اید.
  • با توجه به توضیحات ارائه شده در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن توجهی به ایجاد لیاقت لاغر شدن در خود داشته اید؟
  • روش های لاغری که استفاده کرده اید باعث ایجاد لیاقت لاغر شدن در شما شده اند یا سبب افزایش لیاقت چاق تر شدن شده اند.
  • پیشنهاد خود برای ایجاد و گسترش لیاقت لاغر شدن را در خود بنویسید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.07 from 132 votes

https://tanasobefekri.net/?p=9247
برچسب ها:
310 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار tahere.norani
      1400/04/02 18:42
      مدت عضویت: 1286 روز
      امتیاز کاربر: 555 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 639 کلمه

      به نام خدا
      سلام به استاد عزیزم و تمامی دوستان
      تمرینات گام پنجم
      ۱_ به انچه در مسیر چاق شدن تجربه کردید فکر کنید و بنویسید چگونه لیاقت چاق شدن را در خود ایجاد کردید؟
      لیاقت چاق شدن در مت از زمانی شروع شد که توجه ام به رون های چاقم جلب شد اونم به خاطره تذکر اطرافیانم، کاهی با تعجب به پاهایم نگاه میکردم و نمیدونستم واقعا چرا اینقدر چاق هستند چرا مثل بقیه نیستند چرا اینجورین من با تمام این توجهات داشتم لیاقت چاقتر شدن رو در خودم بوجود می اوردم، لیاقت چاق شدن در من زمانی شروع شد که خواهرم که به طرز عجیبی به خاطره حرف های بقیه و تمسخرشون شروع کرد به گرفتن رژیم خیلی سخت و ورزش و دویدن در حیاط خانه مان انهم در هوای گرم ابادان، وقتی اون رو میدیم با خودم میگفتم وای پس لاغر شدن خیلی سخته باید اینجوری جون بکنی و هیچی نخوری تا لاغری شی و من چون تحمل اینهمه رنج کشیدن را نداشتم خود رو لایق چاق بودن میدونستم، لیاقت چاقی در من زمانی بوجود اومد که خواستم مثل خواهرم رژیم بگیرم با خوردن یک وعده در روز و عدم توانایی در ادامه دادن این روش، لیاقت چاق شدن در من زمانی بوجود اومد که همیشه داشتیم با خواهرم در مورد رژیم گرفتن و چاقی و اندام حرف میزدیم، زمانی که به باشگاه میرفتیم تا لاغر بشیم، لیاقت چاقی در من زمانی بوجود اومد که تا به خودمون اومدیم دیدیم پرخوریم، عادت کرده بودیم کل غذامون رو تموم کنیم و اصلا معنی سیر شدن رو نمیفهمیدیم و به قول خالم ما میخوریم تا تموم شه!!!! نتیجه این عادات بعد از سن بلوغ که من از تب و تاب و بازی در کوچه با همسالانم افتاده بودم چیزی جز چاقی نبود، حالا دیگه به جای اینکه عصرها با دوستام برم بازی و بدو بدو و لذت ببرم شروع کردم به امتحان مزه ها و غذاهای مختلف برای لذت بردن و در نتیجه غذا شد لذت جدید من و چیزی که برای ذهن لذتبخش باشه مدام تکرارش میکنه و مدام میخواد لذتبخشترش کنه، خوردن شدن برای من لذتبخشترین رفتار ، خوردن نه از روی نیاز بدن بلکه از روی رفتار لذتبخش، فکر کنم اینجا بود که من سیستم اولیه خوردن بخاطره نیاز بدن به انرژی و سوخت را از دست دادم و خوردن رو برای بیشتر لذت بردن اغاز کردم و در سیستم درست بدنم با تمرین ها و عادت های اشتباه و تکرارهای مختلف خلل ایجاد کردم و تبدیل به یک ادم پرخور شدم، بعد از اون در اواخر نوجوانی با رژیم های مختلف و اشتباه و شکست در همشون و چاق شدن و چاقتر شدن و توجه بیشتر به چاقی خودم و سختی لاغر شدن بیشتر خودم رو لایق چاقی دانستم با محدودیت های غذایی با سرزنش کردن خودم با اینکه چه خوراکی هایی بد و چاق کننده و چه خوراکی هایی خوب و لاغر کننده است و سرچ در مورد انها خودم رو لایق چاق شدن کردم تنها چیزی که اینجا مهم نبود من و بدنم و نیازهای بدنم از طریق فرستادن سیگنال های گرسنگی بود اگه چیزی رو میخوردم که از نظرم جز چاق کننده ها بود انقدر خودم رو سرزنش میکردم که ذهنم هم باور کرده بود این خوراکی خیلی بد است و اون رو فورا تبدیل به چربی میکرد من اینطوری خودم رو لایق چاق شدن کردم با محرومیت، با محدودیت، با نادیده گرفتن علایقم و هوس های کوچک با حساب نکردن نیاز های واقعی بدنم و توجه به مقالات پزشکی که میخوندم زنان خوش اندام در روز دو لیتر اب میخوردند نصف بشقاب انها سبزیجات یا سالاد بدون سس است فلان قدر ورزش میکنند شکلات و کیک و هر خوراکی که فکر کنید خوشمزه است نمیخوردند اینقدر پیاده روی میکنند هرگز از سم سفید یعنی شکر استفاده نمیکنند از مایع زدر یعنی روغن استفاده نمیکنند و وقتی میدیدم که من نمیتونم مثل انها ای

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tahere.norani
      1400/04/02 22:01
      مدت عضویت: 1286 روز
      امتیاز کاربر: 555 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,549 کلمه

      به نام خدا
      سلام خدمت استاد عزیزم و همگی دوستان
      گام پنجم: باید لیاقت لاغر شدن را داشته باشید
      تمرین ۱_ به انچه در مسیر چاق شدن تجربه کردید فکر کنید و بنویسید چگونه لیاقت چاق شدن را در خود ایجاد کردید؟
      لیاقت چاق شدن در من از کودکی اغاز شد به خاطره تفکر مامانم در مورد تغذیه از بچگی ما همیشه تشویق میشدیم که غذایی رو که مامانم برامون کشیده تا اخر بخوریم و همش بهمون میگفت بخور بخور تا جون بگیرین تا لپاتون سرخ بشه تا خوشگل بشین و من یادم میاد که انقدر میخوردیم تا دلمون درد میگرفت و نمیتونستیم بلند شیم، به قول خالم ما نمیخوریم تا سیر بشیم میخوریم تا تمام شه🤦‍♀️ در کودکی من چون خیلی اهل بازی بودم تمام عصرها رو تا شب تو کوچه با دوستانم مشغول بازی بودم و اصلا توجهی به چاقی و لاغری نداشتم اصلا چاقی و لاغری رو نمیشناختم تا بعد از بلوغ که دیگه همش تو خانه بودم یهو به خودم اومدم و متوجه پاهای چاقم شدم الان که خونه نشین شده بودم به جای بازی به غذا پناه برده بودم و خوردن برایم لذت جدید شد بنابراین شروع کردم به خوردن طعم های جدید و مزه های جدید و چیزی که برای ذهن لذتبخش شود مدام از اون بیشتر میخواد و من هم بیشتر میخواستم و میخوردم اینجا بود که ارتباط با بدنم رو از دست دادم و خوردن از رفتاری برای تامین نیاز بدن به انرژی و سوخت تبدیل به راهی برای لذت بردن شد به خودم که اومدم دیدم نوجوانی چاق هستم و توجهم به چاقی بدنم و تفاوتم با دخترهای همسن و سالم جلب شد ، من با تکرار و تعهد از خوردن به عنوان وسیله ای برای لذت بردن لیاقت چاقی رو در خودم بوجود اوردم، و بعد از حالا به فکر لاغر شدن افتادم در این زمان خواهرم هم که بخاطره چاقی در کودکیش با رفتار و تمسخرهای فامیل روبرو شده بود شروع کرده بود به گرفتن رژیم خیلی سخت و دویدن در حیاط خونمون در هوای ۶۰ درجه و میشه گفت تقریبا هیچی نمیخورد وقتی اون دیدم و دیدم لاغر شدن اینقدر سخته خودم رو ناتوان از لاغر شدن دیدم و لایق چاق بودن دونستم، من لیاقت چاق شدن رو زمانی در خودم بوجود اوردم که سرچ کردم در مورد لاغری و مرتب میخوندم که زنان خوش اندام زنانی هستند که روزی دو لیتر اب میخوردند نصف بیشتر بشقاب انها سبزیجات یا سالاد بدون سس است زنانی که مدام پیاده روی میکنند یا در هفته فلان قدر ورزش میکنتد انها سم سفید یعنی شکر را از سبد غذاییشون حذف کردند انها هرگز شکلات کیک و هرچیزی که فکر کنی خوشمزه است نمیخوردند انها فلان و بیسار و من وقتی خودم رو نگاه میکردم میدیم با این زنان خیلی فاصله دارم هرچند که منم میشه گفت بیشتر غذام سالاد و سبزی بود ولی این رنج و ارضا نشدن از طعم و مزه ی غذا باعث میشد یه جایی کم بیارم و حمله کنم به خوراکی های از نظر خودم و متخصصان ممنوعه و انقدر بخورم تا حالم بد بشه، و اینجوری شد که من لیاقت چاق شدن رو در خودم بوجود اوردم وقتی کوچکترین تخلفی در رژیمم میکردم با سرزنش خودم، خودم رو لایق چاقتر شدن کردم، وقتی یکم چیزی رو میخوردم انقدر خودم رو سرزنش میکردم و کالریش رو به خودم تذکر میدادم که ذهنم باور کرده بود این خوراکی باید من رو چاق کنه و چاق میشدم، با ایراد گرفتن از اندام حتی زمانی که خوب بود با خجالت کشیدن از اندامم خودم رو لایق کردم برای چاقی، با ممنوعه و انقدر بخورم تا حالم بد بشه، و اینجوری شد که من لیاقت چاق شدن رو در خودم بوجود اوردم وقتی کوچکترین تخلفی در رژیمم میکردم با سرزنش خودم خودم رو لایق چاقتر شدن کردم، وقتی یکم چیزی رو میخوردم انقدر خودم رو سرزنش میکردم و کالریش رو به خودم تذکر میدادم که ذهنم باور کرده بود این خوراکی باید من رو چاق کنه و چاق میشدم، با ایراد گرفتن از اندام حتی زمانی که خوب بود با خجالت کشیدن از اندامم خودم رو لایق کردم برای چاقی، با حرف های متخصصان رو ملاک قرار دادن، حرف های ورزشکارا و دیدن رژیم های سختشون و مقایسه ی غذای انها با خودم خودم رو لایق چاق شدن کردم، با رژیم هایی که حتی از دکترها گرفتم و نتونستم ادامه بدهم ، با نگاه کردن مرتب به اندامم در اینه و توجه به قسمتهایی از بدنم که ازشون متنفر بودم، خودم رو لایق کردم برای چاقی و لیاقت چاق شدن رو در خودم پرورش دادام تمام گفتگوهای ذهنی من یا شمردن کالری های اضافه ای بود که خوردم یا سرزنش خودم یا صحبت کردن در مورد ناتوانی خودم در گرفتن رژیم ها بود و همچنین ترس از خوردن، با نگرانی و دلهره خوردن و همه ی اینها باعث لایق شدن برای چاقی بود.
      ۲_ با توجه به توضیحات ارائه شده در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن توجهی به ایجاد لیاقت لاغر شدن برای خود داشته اید؟
      در هیچکدام از رژیم های غذایی چه زیر نظر متخصص تغذیه و چه رژیم های سرخود من توجهی به ایجاد لیاقت برای لاغر شدن نداشتم یا نگران این بودم که به خاطره تخلف کوچک چاق نشم یا نگران این بودم که وزنم همینی که هست بموند و لاغر نشوم، من همش ناراحت و نگران بودم ناراحت که نمیتونم چیزهای مورد علاقه ام رو بخورم یا نگران به خاطره چیزی که خوردم و نباید میخوردم. هیچ وقت در کمال راحتی غذا یا خوراکی ای نخوردم تمام فکر و ذهنم توی این بود که چی بخورم کالریش کم باشه یا چقدر ورزش کنم که کالری که خوردم رو بسوزونم که همه ی اینها باعث میشد من لیاقت چاقی رو در خودم پرورش بدهم و خودم رو برای چاقتر شدن اماده کنم، تمام فکر و ذکر من این بود که چه کنم که لاغر شوم چکار کنم وزن کم کنم؟ چقدر ورزش کنم؟ امیدی به لاغر شدن با این شیوه ها نداشتم ولی ناچار بودم برای چاقتر نشدن حداقل همچنان سعی کنم کمتر بخورم و بیشتر ورزش کنم، امیدوار بودم بالاخره یه روزی بتونم رژیم های سخت رو ادامه بدهم تا موفق بشوم ولی همش شکست میخوردم، اعتمادم رو به خودم از دست داده بودم و تمام افکارم در مورد ناتوانی و شکمو بودن من و درست بودن این روش ها بود، و من هیچ توجهی به لیاقت لاغر شدن نداشتم. تمام روش هایی که من استفاده کردم باعث بی اعتمادی به خودم و تواناییم در لاغر شدن و افزایش لیاقت چاقتر شدن بود.
      ۴_ پیشنهاد خود را برای ایجاد و گسترش لیاقت لاغر شدن بنویسید.
      به نظر من وقتی ما میتونیم لیاقت لاغر شدن را در خود ایجاد کنیم که خودمون را توانا در لاغر شدن ببینیم و لاغر شدن برای ما از کاری سخت و نشدنی به کاری اسان و لذتبخش و شدنی تبدیل بشه. وقتی ما بتونیم به خودمون اعتماد کنیم و مطمئن باشیم که از پسش برمی اییم، حالا چطوری مطمئن باشیم از پسش بر می اییم؟ با دور ریختن تمام روش هایی که قبلا ازشون نتیجه نگرفتیم ( میگن همه ی ادم ها اشتباه میکنن ولی ادم عاقل اونی که یک اشتباه رو دوبار تکرار نمیکنه) اون روش ها روش هایست که ما رو به اینی که الان هستیم تبدیل کرده و به اینجا رسونده اگر اینی که هستیم رو نمیخوایم باید روش هامون و نگرشمون رو تغییر بدهیم. یه عمر فکر میکردم این روش ها (رژیم و ورزش بیشتر) درستند ولی من ناتوانم که از پسشون بربیام، حالا فهمیدم بابا طاهره جان شاید روش هات اشتباه است؟؟!!! وقتی بار رژیم و ورزش و گرسنگی کشیدن و هیچ خوراکی خوشمزه ای از روی دوشت برداشته میشه احساس قدرت میکنی، حالا که قرار نیست در این زمان این مقدار کم کنی میتونی راحتتر فکر کنی راحتتر خودت رو و رفتارهات رو بررسی کنی، میتونی ناظر باشی بر اعمال و رفتارت درحالیکه خودت رو قضاوت نمیکنی و فقط میبینی و اصلاح میکنی، در مورد عادات و رفتارت فکر میکنی چرا پرخوری کردم در حالیکه همیشه غذا و خوراکی هست و هر وقت بخواهم میخورم؟ این سوال رو میپرسی برای اینکه بفهمی چرا واقعا اینکار رو کردی تا خودت رو بهتر بشناسی ولی هرگز خودت رو قضاوت نمیکنی این چرا خیلی فرق داره با اون چرا که میگه چرا پرخوری کردی ؟ اینجوری میخوای لاغر شی؟ تو اصلا نمیتونی لاغر شی؟ تو اراده نداری کنترل نداری تو ضعیفی تو بی لیاقتی😓😓😓 بعد که خودت رو بهتر شناختی به دلایل کارات فکر کردی انوقت میتونی خودت رو راحت تغییر بدهی بدون اجباری بدون عجله ای بدون محرومیتی بدون سرزنشی😃😃😃 و بعد کم کم اعتماد از دست رفته باز میگرده، با خودت مهربانتر میشی در خودت احساس قدرت میکنی و لاغر شدن رو برای خودت اسان میبینی و باور میکنی که میشه و میتونی 😎😎 احساست خوب میشه راحت خطاهات رو میبخشی و هر جا اشتباه کردی براحتی برمیگردی با خودت میگی بابا دارم تمرین میکنم دارم یاد میگیرم و هر جا لغزشی کردی بلند میشی و ادامه می دهی مثل بچه های کوچکی که میخوان راه برن و هرچقدر زمین بخورند دوباره پا میشن و ادامه میدهند . من فکر میکنم نحوه ی صحبت ما با خودمون افکارمون و بخشیدن خودمون و احساس خوب و توجه به انسان های لاغر و خوش اندام و تحسینشون در دلمون و شور و اشتیاق برای یادگیری و افزایش اگاهی از جانب خدا باعث ایجاد و گسترش لیاقت لاغری میشود.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tahere.norani
      1400/04/02 22:09
      مدت عضویت: 1286 روز
      امتیاز کاربر: 555 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 16 کلمه

      سلام استاد جان، ببخشید من فکر کردم پاک شده نگو فرستادمش 🙈🙈🙈 دوباره نوشتم و فرستادم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم