بسیاری از انسانها در دنیا هر ساله در حال تلاش برای لاغر شدن هستند اما نتیجه مطلوب نمی گیرند نه به این دلیل که به اندازه کافی تلاش نمی کنند بلکه به دلیل اینکه نقشه ذهنی آنها برای چاق شدن در ذهنشان ترسیم شده است هرچه برای لاغری تلاش می کنند در نهایت چاق تر می شوند.
اگر رؤيای لاغر شدن دارید باید نجوه ایجاد نقشه ذهنی لاغر شدن را در ذهن خود ترسیم کنید. در این صورت به شکل خودبخودی لاغر می شوید. همانگونه که به شکل خودبخودی چاق شدید.
نقشه ذهنی چیست؟
نقشه ذهنی مجموعه ای از افکار، نگرش ها و تجربیاتی است که به ما کمک می کند تا مسیر مورد نظر از مبدا به سمت هدف را با موفقیت طی کنیم.
نقشههای کاغذی مشابه نقشههای ذهنی هستند با این تفاوت که فرد یا افراد دیگری قبل از اینکه ما مسیری را طی کنیم، آن مسیر را بررسی کرده و اطلاعات لازم برای طی کردن ساده تر وایمن تر مسیر توسط دیگران را از طریق نقشههای کاغذی یا الکترونیکی به اشتراک میگذارند.
بارها ما از نقشههای کاغذی استفاده کردهایم و به خوبی نقش و تاثیر آنها در طی کردن صحیح مسیر را میدانیم.
اما شاید کمتر با نقشه ذهنی آشنایی داشته باشیم یا از آن استفاده کرده باشیم.
نقشه ذهنی چگونه ایجاد میشود
نقشه ذهنی توسط هر فردی و فقط برای خودش ایجاد میشود.
زمانی که شما از فردی در مورد مساله ای سوال میکنید و آن فرد شما را راهنمایی میکند در واقع از اطلاعات نقشه ذهنیاش برای شما صحبت میکند.
آنچه خودش در طی کردن یک مسیر تجربه کرده است را با شما به اشتراک میگذارد به همین دلیل اگر درباره یک موضوع از چند نفر سوال کنید، قطعا پاسخهای متفاوتی دریافت میکنید چرا که هر فرد بر اساس تجربه خود و اطلاعاتی که در نقشه ذهنی اش ذخیره کرده است پاسخ شما را خواهد داد.
از زمانی که ما قدرت درک و تصمیم گیری پیدا میکنیم و به کسب تجربه در زندگی مشغول میشویم نقشههای ذهنی در ما شکل میگیرند.
برای هر موضوع، هر تصمیم، هر هدف یا خواستهای نقشهی ذهنی مختص به خود ایجاد میشود که حاوی اطلاعات و تجربیات لازم برای طی کردن آن مسیر است.
در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارند یک نقشه ذهنی حاوی اطلاعات و تجربههای چاقی ایجاد شده است که مختص به همان فرد است.
البته به دلیل شباهت زیاد رفتاری و عادتی بین افرادی که اضافه وزن دارند نقشههای ذهنی آنها شباهتهای زیادی به همدیگر دارد اما کاملا منطبق و یکسان نیستند.
محتوای نقشه ذهنی چاقی
نقشهی ذهنی یک فرد چاق درباره مسیر چاقی حاوی اطلاعات زیر است:
- شنیدههای او درباره دلایل چاقی که سبب ایجاد انتظار جاقی دراو شده است.
- مجموعه ترسها و نگرانی فرد درباره چاق شدن
- مجموعه رفتارها و عادتهایی که سبب شکل گیری اضافه وزن در جسم فرد میشود
- تجربیات فرد در مسیر چاق شدن مانند اندازه نشدن لباس مورد علاقه، کمبود اعتماد به نفس و …
- تصاویر چاقی از خود که بارها به طریق مختلف در ذهن فرد ایجاد شده است
- مجموعه تلاشهای فرد برای رهایی از چاقی و لاغر شدن
- شکل گیری احساس یاس و ناامیدی برای لاغر شدن
- تجربه دردها و مشکلاتی که به واسطه بالا رفتن وزن فرد ایجاد شکل میگیرند
- افسردگی و ناراحتی شدید بخاطر شدت گرفتن چاقی
اینها بخشی از آگاهی و اطلاعاتی است که در نقشه ذهنی فردی که مبتلا به چاقی شده است ذخیره میشود و هرچه سن چاقی فرد بیشتر باشد اطلاعات بیشتری در نقشه ذهنی او ذخیره شده است.
از آنجا که من و همه شما دوستان عزیز روشهای زیادی را برای لاغر شدن انجام دادهایم اما به نتیجه مطلوب و همیشگی دست پیدا نکردهایم به خوبی رنج و سخت تلاش برای لاغر شدن را درک میکنیم.
چاق شدن برای همه ما در طی چند ماه یا چند سال رخ داده است و چاق شدن به صورت گام به گام صورت گرفته است و در تمام این مدت نقشهی ذهنی چاقی در ذهن ما در حال شکل گیری و تکمیل شدن بوده است.
اما در همه تلاشهای ما برای لاغری ما بر اساس نقشهی ذهنی خود عمل نکردهایم و همواره سعی کردهایم با عمل کردن به دستورالعملهای که دیگران برای ما تنظیم کرده اند به سمت لاغری اقدام کنیم و این در حالی است که ما برای چاق شدن از دستور العملهای دیگران استفاده نکردهایم.
به همین علت تلاش ما برای لاغری بی نتیجه مانده است.
چرا که حرکت در مسیر لاغری مانند حرکت در هر مسیری بدون داشتن آگاهی و اطلاعات لازم و یا نقشه کاری سخت و طاقت فرسا خواهد بود.
لاغری با ذهن و ایجاد نقشهی ذهنی جدید
نتیجه سالها تلاش من برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن سبب شد تا نقشه ذهنی روشهای ناکارآمد لاغری در ذهن من شکل بگیرد و به اطمینان رسیدم که هیچ کدام از آن روشها قادر به لاغر کردن من نیستند.
نتیجه سالها تلاش و تحمل رنج و سختی تلاش برای لاغر شدن سبب شد تا در نهایت به روش لاغری با ذهن هدایت شوم. روشی که هیچ اطلاع و آگاهی از آن در نقشه ذهنی روشهای لاغری من وجود نداشت.
همین موضوع سبب شد تا موضوع لاغری با ذهن برای من جذاب شود و سعی کردم با انجام تمرینات و روشهایی که در دورههای لاغری با ذهن به طور مفصل آنها را با علاقمندان به اشتراک گذاشته ام بعد از ۳۵ سال به تناسب اندام رویایی دست پیدا کنم.
این موفقیت سبب شد تا نقشه ذهنی لاغری با ذهن در من شکل بگیرد و دلیل ماندگار بودن تناسب اندام برای من و همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای لاغری اقدام کرده اند این است که برای لاغر شدن مسیر و نقشه ذهنی ایجاد شده است.
همانطور که سالها چاقی در ما همیشگی و ماندگار بود، اکنون نیز لاغری برای همیشه در ما ماندگار خواهد بود چرا که برای چاقی و لاغری نقشه ذهنی واضح و مشخص در ذهن ما ایجاد شده است.
نقشهی ذهنی چاقی پاک نشده و همچنان وجود دارد اما با ترسیم شدن نقشهی ذهنی لاغری ما انتخاب کردهایم که از کدام نقشه برای ادامه زندگی استفاده کنیم.
نقشه ذهنی لاغری دقیقا مشابه همان نقشه چاقی است با این تفاوت که ایستگاههای آن به شکل مخالف ترسیم شده است.
به عنوان مثال اگر در نقشه ذهنی چاقی آخرین ایستگاه، یاس و ناامیدی از لاغر شدن است. زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار میگیرید و حرکت خود را شروع میکنید، اولین ایستگاهی که به آن میرسید ایستگاه ذوق و شوق و اطمینان برای لاغر شدن است که همان ایستگاه آخر مسیر چاقی است اما به شکل مخالف در نقشه ذهنی لاغری ما ترسیم میشود.
اهمیت نقشه ذهنی در لاغری بسیار مهم است و باید به آن توجه داشت.
درک این موضوع و توجه به چگونگی شکل گیری نقشه ذهنی سبب میشود که نسبت به طی کردن مسیر لاغری با ذهن درک و آگاهی بیشتری داشته باشید و با توجه به تجربههای خود در مسیر لاغری با ذهن به وضوح به اطمینان خواهید رسید که در مسیر صحیح هستید یا خیر.
اهمیت تاثیر نقشه ذهنی در لاغری سبب شد تا توضیحات کاملی برای علاقمندان به لاغری با ذهن آماده و به اشتراک بگذارم.
اطمینان دارم درک این آگاهی سبب ایجاد احساس بهتر در شما برای طی کردن مسیر لاغری با ذهن خواهد شد.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی نقشه ذهنی لاغری توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره نقشه ذهنی چیست؟ تجربه خود درباره استفاده از نقشه ذهنی را شرح دهید.
- درباره چگونگی ایجاد نقشه ذهنی چاقی در خود توضیح دهید که به چه شکلی این کار صورت گرفته است؟!
- با توجه به نقشه ذهنی چاقی خود چرا برای لاغر شدن از رژیم یا ورزش استفاده می کردید؟!
- در نقشه ذهنی خود چه اطلاعاتی درباره لاغر شدن وجود دارد؟!
- دلیل اینکه هرچه تلاش کردید از طریق روش های مختلف لاغر نشدید چه بوده است؟! شرح دهید.
- لزوم ایجاد نقشه ذهنی لاغر شدن برای تجربه لاغری آسان ترین کار دنیاست را شرح دهید؟!
- نجوه ایجاد نقشه ذهنی لاغری با استفاده از محتوای لاغری با ذهن را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
Rating 4.38 from 34 votes
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خداوند یاری دهنده ام
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
نقشه ذهنی چاقی
در این مدت که در سایت بودم خیلی خوب درک کرده ام که مقصد و رسیدن به هدف مهم نیست بلکه مسیر رسیدن به هدف مهم است .
وقتی از مسیر رسیدن به هدف خود لذت ببرم زمانیکه به هدف خود می رسم باز حالم خوب است و از مقصد و هدف خودم بعد از مدتی دلسرد نمی شوم .
یاد گرفتم که موفقیت این است که در مسیر هدف و خواسته های خود حرکت کنم ،این نشانه پیروزی است
موفقیت یعنی بهبود نسبت به گذشته خود.
اما همانطور که میدانیم برای طی کردن هر مسیری نقشه راهی موجود بوده که ایستگاه به ایستگاه ما آنها را طی کرده ایم و به مقصد رسیده ایم .
مسیر چاق شدن هم دارای یک نقشه ذهنی است که من این نقشه ذهنی را در خودم واکاوی کردم و به ایستگاه های زیر رسیدم
:و اما
ایستگاههای چاق شدن من
ایستگاه :شنیدن و وارد کردن اطلاعات چاقی به ذهن
ذره ذره اطلاعات اشتباه از طرق مختلف وارد ذهن من شد ،مثلا زمان بارداری و شیردهی باید زیاد بخورم ،ژنتیک من چاقی است،استخوانبندی من درشت است ،متابولیسمم پایین است و هزاران اطلاعات که وارد ذهنم شد و ذهن من آنها را ثبت کرد
ایستگاه :تبدیل شنیده ها به باورها
تکرار بارها و بارهای اطلاعات وارد شده در ذهن ، باورهای من را شکل داد مثلا اینقدر تیروئید داشتن و چاقی را بارها و بارها شنیدم که چون من گواتر دارم طبیعیه چاق باشم و این شد باور من که اگر چاق بشم طبیعیه چون من تیروئید کم کار دارم
ایستگاه :تبدیل باورها به رفتار
چون باور کرده بودم حالا یکی یکی اون باورها در رفتار من خودشان را نشان میدادند مثلا :باور شخص باردار باید به اندازه چند نفر بخورد و من به اجبار بخاطر حفظ جان جنین هایم به اندازه ۴ نفر میخوردم .
ایستگاه :تکرار رفتارها و تبدیل شدن به عادات
همینطور رفتارهای اشتباه که از باورهای اشتباه شکل گرفته بودند پشت سر هم تکرار میشدند و من به طور غیر ارادی و اتوماتیک دیگر بدون نیاز به فکر و تصمیم گیری بر طبق عادات آن کارها را انجام میدادم درست مثل نفس کشیدن همانقدر عادی و عادتی مثلا :بیشتر خوردن از حد نیاز طبیعی بدنم تبدیل به عادت شد و تا به مرز خفگی نمیرسیدم دست از خوردن نمیکشیدم کاملا عادی و عادتی این اتفاق هر بار تکرار میشد
ایستگاه:تکرار عادتها و تبدیل شدن به شخصیت
عادتهای بد بصورت خودبه خودی اتفاق می افتادند و کنش و شخصیت من را شکل میدادند حالا دیگر در مواجهه با خوراکی ها عنان از کف میدادم و مثل افراد پرخور و شکمو رفتار میکردم مثلا به محض دیدن پیتزا یا ساندویچ مثل قحطی زده ها تند تند و با عجله میخوردم گاهی فرصت نفس کشیدن هم به خودم نمیدادم انگار اگر عجله نکنم غذای من را کسی میدزدد و چنان مثل دیو دو سر به آن غذا حمله میکردم گویا اولین بار است که چنین چیزی دیده یا خورده ام .
ایستگاه :تبدیل شخصیت به جسم
تکرار رفتارهای شخصیت چاق به مرور زمان جسم من را تحت تاثیر قرار داد و روند چاق شدن من شروع شد ترس از چاقی بیشتر یکباره متوجه چاق شدنم شدم و ترس تمام وجودم را گرفت و حالا دیگر از چاقتر شدن واهمه داشتم
ایستگاه: تنگ شدن لباسها
خدای من حالا دیگر دکمه های لباسم به راحتی بسته نمیشد ،کمی که جلوتر رفتم آنقدر چاق شدم که دیگر لباس دلخواهم در سایز من وجود نداشت
ایستگاه :ترس از خوردن
آنقدر ترس از چاقی در وجود من رخنه کرده بود که حالا برای رها شدن از چاقی روی آوردم به سمت روشهای لاغری و در تمام آن روشها اولین چیزی که به من تزریق شد تفکیک موادغذایی و ایجاد ترس از خوراکی ها بود حالا هر چه میخواستم بخورم میترسیدم نکند چاقتر شوم.
و خوردنی ها برای من تبدیل شدند به ؛چیزهای لذیذ و لذت بخشی ،که بسیار در اوج لذت ،ترسناک و چاق کننده هستند
ایستگاه :پرخوری کردن
حالا از بس روشهای مختلف لاغری را امتحان کرده بودم و لاغر نشده بودم زدم کانال بیخیالی و تا حلق میخوردم آنقدر پرخوری میکردم تا از شدت چاقی بمیرم و با خودم لج کرده بودم
ایستگاه:چاق شدن
حالا دیگر هر روز وزن من بالاتر میرفت سایز من بیشتر میشد و چاقی در درون من جولان میداد.
ابتدا شکمم بزرگتر شد
کم کم باسنم بزرگ تر شد
رانهایم پهنتر و چاقتر شدند
بازوهایم بزرگ شدند
دور سینه ام بزرگتر شد
صورتم چاق شد
و من به همین ترتیب تبدیل شدم به یک چاق
ایستگاه:حرف و طعنه دیگران
حالا هر کس به من میرسید میخواست چاقی ام را به من یادآوری کند یا از سر دوست داشتن یا از سر طعنه؛
کار عادی و روزمره شان شده بود و من بیشتر لج میکردم و بیشتر به جسمم آزار میرساندم ؛
چه با پرخوری چه با روشهای لاغری اشتباه
ایستگاه :نفرت از خود و خدا و انسانها و جهان و ناشکری
اصلا خودم را دوست نداشتم و هر بار که با روشهای لاغری زجر میکشیدم ،محکم به شکمم میکوبیدم و میگفتم بکش حقت است لیاقت تو همین است تو باید زجر بکشی تا آدم شوی .
و علاوه بر تحقیرهای دیگران حالا خودم هم خودم را تحقیر میکردم و کتک میزدم و از خودم نفرت شدیدی داشتم
ایستگاه:فرار از جمع و نگاه کردن به آیینه و عکس گرفتن
آنقدر از خودم انزجار داشتم که حاضر نبودم در آینه به بدنم نگاه کنم و این اواخر صورتم را هم نمیدیدم و از عکس گرفتن بیزار بودم هر وقت دیگران عکس میگرفتند من نمیرفتم.
اگر هم با اصرار و اجبار میرفتم بدنم را پشت دیگران پنهان میکردم، اصلا دوست نداشتم در جمع و مهمانی حاضر باشم و گوشه گیر و منزوی شده بودم
ایستگاه :از دست دادن اعتماد به نفس و عزت نفس
اصلا اعتماد به نفس نداشتم و فکر میکردم انسانی زشت تر و بد تر از من خلق نشده و این باعث شده بود هیچ جا نتوانم از حقم دفاع کنم و فقط پناهگاه من خداوند و ساعتها گریه کردن بود
ایستگاه:نا امیدی و افسردگی
متاسفانه دیگر لاغر شدن برایم غیر ممکن و یک آرزوی دور و دراز شده بود و من دچار افسردگی شدم و اصلا امیدی به لاغر شدن که نداشتم بماند، حالا از هر روز چاقتر شدنم هم به ستوه آمده بودم و متاسفانه هیچ راهی نتوانسته بود چاقی من را متوقف کند و حال من هر روز بدتر میشد .
و اما
خوب حالا با لذت برویم سراغ مراحل لاغری من از طریق یادگیری اصول ذهنی.
همانطور که میدانیم بهترین مسیر برای برگشت ،برگشتن از همان مسیر رفتن است
و اما ایستگاههای لاغری من
ایستگاه :امید و اشتیاق
من حالا سرشار از امیدواری به کسب نتیجه لاغری شده بودم و اشتیاق و ذوق من برای ادامه دادن مسیر یادگیری سبب میشود هر روز با عشق در مسیر یادگیری حرکت کنم .الهی شکرت
ایستگاه :بالا رفتن اعتماد به نفس و عزت نفس
آنقدر به شکر پروردگارم اعتماد به نفس و عزت نفسم بالا رفته که توانایی کنترل ورودی های ذهنم را در دست گرفتم ،حالا به راحتی از حقم دفاع میکنم .الهی شکرت
ایستگاه :نترسیدن از جمع و نگاه به آیینه و عکس گرفتن
حالا با لذت در جمعها و اجتماع حاضر میشوم قبلا اصلا بدون آرایش جایی نمیرفتم اما الان مدتهاست بیرون میروم ولی آرایش نمیکنم؛ مگر اینکه میلم بکشد .
به راحتی در آینه نگاه میکنم و هر بار چشمکی به خودم میزنم و میگویم دوستت دارم خودم را بغل میکنم و لذت میبرم .
بدون ترس و نگرانی تمام قد عکس میگیرم و اصلا از قضاوت دیگران نمیترسم. الهی شکرت
ایستگاه:خود دوستی و خدا دوستی و انسان دوستی و جهان دوستی و شکرگزاری
من عاشق خودم هستم ،خودم را میبوسم در آغوش میگیرم با خودم صحبت میکنم و درونم را آلوده نمیکنم چون جایگاه پروردگار عظیم الشأن من است .انسانها را بیشتر از قبل دوست دارم چون تجلی قدرت پروردگار من هستند به جهان هستی با دیده عشق و لذت نگاه میکنم و هر لحظه شکر گزار هستم و از هر نعمتی استفاده میکنم همان لحظه شکرگزاری میکنم و چقدر معجزه شکرگزاری زیباست الهی شکرت
ایستگاه: حرف و طعنه دیگران
از وقتی احساسم خوب شده انگار فرکانس اطراف من که همگی خیر و خوبی است را دیگران دریافت میکنند دیگر از طعنه و سرزنش خبری نیست بلکه تمام کائنات به تحسین من وزیبایی هایم مشغول هستند الهی شکرت
ایستگاه :توقف چاقی من و شروع روند لاغری
به شکر خدای بی نظیرم چاقی من که تحت کنترل نبود به طرز معجزه آسایی متوقف شده و روند لاغری در من شکل گرفته
صورتم کشیده تر شده
دور سینه ام جمع و جور تر شده
بازوهایم لاغرتر شده
رانهایم کوچکتر و کشیده تر شده
باسن جمع تر شده
شکمم جمع تر شده
و اینها یعنی ظهور نشانه ها؛ الهی شکرت
ایستگاه :به اندازه نیاز جسم خوردن
حالا دیگر به اندازه نیاز جسمم میخورم ،نقطه سیری و گرسنگی را درک کرده ام و چقدر لذت بخش است توجه به جسم و نیازهایش الهی شکرت
ایستگاه:نترسیدن از خوراکی ها
حالا دیگر خوراکی ها را بخاطر ترس از آنها تفکیک نمیکنم ،کالری های آنها را محاسبه نمیکنم ،به نعمتهای خداوند برچسب چاق کنندگی یا لاغر کنندگی نمیزنم و از هر چه دوست دارم با لذت میخورم
ایستگاه :آزاد شدن لباسهایم
حالا دیگر نگران نیستم که موقع خریدن لباس چیزی بخرم که با چاق تر شدنم باز هم اندازه ام باشد. بلکه الان حتی لباسهایی که محرم خریدم کلی از تمام قسمتها به من آزادتر شده اند و این یعنی شادی و درستی مسیر ؛ الهی شکرت
ایستگاه:تبدیل شخصیت متناسبم به جسم متناسبم
من حالا مثل یک فرد متناسب و باشخصیت رفتار میکنم و جسمم هم به طبع آن در حال متناسب شدن است
حالا دیگر مثل آپاچی ها و قحطی زده ها با موادغذایی رفتار نمیکنم بلکه مانند افراد متناسب رفتار میکنم ؛الهی شکرت
ایستگاه :تکرار عادتهای متناسب و تبدیل شدن به شخصیت متناسب
من در حال تلاش برای تکرار کردن عادتهای خوب هستم تا شخصیت متناسبم شکل بگیرد
مثلا آرام و شمرده غذاخوردن را دارم در شخصیت متناسبم نهادینه میکنم
ایستگاه :تکرار رفتارهای متناسب و تبدیل شدن به عادات متناسب
خوب میدانیم که اگر رفتارها را در یک بازه زمانی مشخص تکرار کنیم تبدیل به عادات ما میشوند
پس من تلاش میکنم رفتارهای درست و متناسب کننده را به عادات زندگی ام تبدیل کنم
مثلا رفتار آرام خوردن و عجله نکردن را دارم به عادتم تبدیل میکنم .
ایستگاه:روی کار آوردن باورهای درست و متناسب برای تبدیل به رفتارهای متناسب
خوب ذهن ما مملو از باورهای اشتباه است ولی من تلاش میکنم باورهای صحیحی که به صورت پیش فرض در درون من است را فعال کنم تا رفتار من طبق طبیعت جسمم به سمت تناسب تغییر مسیر دهد و من رفتارهای متناسب کننده از خودم در تمام شرایط بروز دهم .
ایستگاه :شنیدن یادگیری های ذهنی برای روی کار آوردن باورهای صحیح
من از ابتدای ایستگاه لاغری ام در حال شنیدن و یادگیری صحیح هستم و میدانم برای اینکه این شنیده ها تبدیل به باورهای من شوند نیاز به زمان و صرف وقت و هزینه است پس با عشق میشنوم و باورهای صحیح را در ذهن خودم شکل میدهم
ایستگاه :دریافت اطلاعات و داده های صحیح لاغری
من در این ایستگاه دیگر به مهارت کنترل ذهن رسیده ام ؛
ایستگاهی که با کنترل ورودی ها و دادن اطلاعات صحیح ذهن را آلوده به هیچ چیز اشتباهی نمیکنم .رسیدن به این ایستگاه یعنی قرار گرفتن در مسیر درست تکامل یعنی موفقیت یعنی لاغری همیشگی
خداوندا سپاسگزارم که من را یاری میدهی تا ایستگاههای زیبایی که در مسیر زیبای تکامل من در جهت لاغری وجود دارد را طی کنم
خداوندا دوستت دارم
الهی به امید تو
به نام خداوند خاصم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات نقشه ذهنی