0

جلسه نهم: دوستی با درون

ذهن ناخودآگاه قدرت تخیل
اندازه متن

مهمترین عامل رشد و پیشرفت انسان در رسیدن به اهداف تقویت مهارت دوستی با درون می باشد..

بسیاری از انسانها تصور می کنند اگر دوستان زیادی داشته باشند یا حداقل یک نفر باشد که بتوانند با او درد دل کنند شرایط احساسی بهتری خواهند داشت.

این درحالی است که همه ما مجهز به این ابزار قدرتمند در درون خود هستیم و نیاز به فردی برای ایفای نقش دوست نداریم.

دشمنی با درون

سالها عادت داشتم درباره شرایط زندگی ام با دوستان و اطرافیانم صحبت کنم و همیشه دوست داشتم آنها مرا تایید و برای من ابراز تاسف کنند. هرچه افراد بیشتری به من می گفتند که خیلی مظلوم هستم احساس بهتری پیدا می کردم و تصور میکردم که دوستان زیادی دارم که می توانم روی آنها حساب باز کنم.

اما هرچه دوستان من بیشتر می شدند، گله و شکایت های من هم بیشتر می شد و به همان اندازه هر سال شرایط زندگی من سخت تر می شد تا جایی که هر وقت با افراد مواجه می شدم درباره اتفاقات جدید و مسائلی که به تازگی در زندگی با آنها مواجه شده ام برای آنها صحبت می کردم.

این عادت در موضوع چاقی هم بسیار پررنگ بود و من همیشه درباره تلاش کردن ها و نتیجه نگرفتن هام برای دیگران صحبت می کردم.

هرچه تعداد بیشتری برای من دلسوزی می کردند احساس آرامش بیشتری پیدا می کردم که من مقصر چاقی ام نیستم چون برای لاغر شدن هرکاری می توانسته ام انجام داده ام.

هرچه افراد بیشتری به من حق می دادند که من برای لاغر شدن تلاش می کنم اما لاغر بشو نیستم اشتیاق و انگیزه من برای لاغر شدن کمتر می شد چون دلیل و توجیه قابل قبولی برای چاقی به دست آورده بودم.

زمانی که به لطف خداوند در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم اولین موضوعی که برای من واضح شد این بود که هرگز نباید درباره چاقی و لاغر نشدن و هرموضوعی که مرتبط با چاقی و لاغری است با دیگران صحبت کنم.

تا به امروز که ده سال است در مسیر لاغری با ذهن حرکت می کنم حتی یک بار هم درباره لاغر نشدن یا چاق شدن و … با اطرافیانم صحبت نکرده ام.

همچنین متوجه شدم که دوستی با درون نقش کلیدی در کسب نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن دارد و من نیاز به یک همراه و دوست صمیمی دارم که در مواقعی که احساس ناامیدی یا شکست می کنم بتواند با صحبت کردن و دلداری دادن به من شرایط احساسی من را تغییر داده و اشتیاق و انگیزه ادامه دادن را در من شعله ور کند.

خیلی زود متوجه شدم که تنها کسی که می تواند بهترین دوست برای من در مسیر لاغری با ذهن باشد خودم هستم.

من در تمام سالهایی که چاق بودم هرگز از خودم و شرایط جسمی ام رضایت نداشتم و همیشه خودم را سرزنش می کردم و نتیجه آن چاق تر شدن در طی سی و چند سال بود.

از آنجا که مسیر لاغری با ذهن دقیقا منطبق با مسیر چاقی با ذهن است فقط در جهت برعکس باید حرکت کنیم به این نتیجه رسیدم که برای لاغر شدن نیاز به دوستی با درون دارم به همین دلیل تصمیم گرفتم همانگونه که در دوران چاقی با خودم دشمنی داشتم اکنون در مسیر لاغری شیوه صلح و دوستی با خودم را در پیش گرفته و در مسیر لاغر شدن حامی و پشتیبان خودم باشم.

دوستی با درون

اهمیت دوستی با درون

دوستی با درون، یکی از مهم‌ترین جنبه‌های رشد فردی و روانی است. این مفهوم به معنای پذیرش و شناخت کامل خود، همراه با پذیرش نقاط قوت و ضعف‌هاست. داشتن رابطه‌ای سالم و دوستانه با درون، می‌تواند اثرات مثبت زیادی بر سلامت روانی، عاطفی و حتی جسمی فرد داشته باشد.

چند نکته در مورد اهمیت این نوع دوستی:

1. خودپذیری و عزت نفس:

وقتی با درون خود دوست هستیم، به راحتی می‌توانیم خودمان را با همهٔ جوانب مثبت و منفی بپذیریم. این پذیرش باعث افزایش عزت نفس و احساس رضایت از خود می‌شود. عزت نفس بالا که نتیجه دوستی با درون است می‌تواند به ما کمک کند که در مسیر لاغری با ذهن مقاوم‌تر و عملگراتر باشیم.

2. کاهش اضطراب و استرس:

وقتی با خود در صلح و دوستی هستیم، کمتر خودمان را قضاوت می‌کنیم و همین امر به کاهش اضطراب و استرس کمک می‌کند. درونی که به جای انتقاد مداوم از خود، از خود مراقبت می‌کند، باعث ایجاد آرامش ذهنی می‌شود. دوستی با درون و نتیجه آرامش ذهنی داشتن بهبود حرکت در مسیر لاغری با ذهن و کسب نتایج عالی خواهد شد.

3. توانایی تصمیم‌گیری بهتر:

شناخت بهتر از خود و یادگیری مهارت دوستی با درون، به ما کمک می‌کند که در تصمیم‌گیری‌ها، بهتر عمل کنیم. این آگاهی از خود، به ما نشان می‌دهد که چه چیزی واقعاً برایمان مفید است و چه انتخاب‌هایی به بهبود زندگی‌مان کمک می‌کند. این نگرش قطعا در مسیر لاغری با ذهن مفید و تاثیرگذار خواهد بود.

4. رشد شخصی و معنوی:

دوستی با درون باعث می‌شود که فرصت بیشتری برای رشد معنوی و شخصی داشته باشیم. به جای تلاش برای رسیدن به استانداردهای بیرونی یا قضاوت دیگران، بر روی بهبود خود از درون تمرکز می‌کنیم. این نوع از رشد، عمیق‌تر و ماندگارتر است.

5. ارتباطات بهتر با دیگران:

وقتی با خودمان در ارتباط خوبی هستیم، روابط ما با دیگران نیز بهتر و سالم‌تر خواهد بود. چرا که احساس کامل بودن از درون، به ما اجازه می‌دهد که بدون نیاز به تأیید دیگران، به شکلی واقعی‌تر و متعادل‌تر با آن‌ها در ارتباط باشیم.

در نهایت، دوستی با درون نیاز به تمرین و توجه دارد؛ مانند هر رابطه‌ای دیگر. این رابطه به معنای خودشناسی عمیق‌تر، پذیرش، و مراقبت از خود است.

دوستی با درون

فایل صوتی را با دقت گوش کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

زمانی که دیدگاه های ثبت شده در این جلسه به ۱۵۰ دیدگاه برسد جلسه بعدی قرار داده می شود.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.61 از 61 رای

https://tanasobefekri.net/?p=45672
115 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار خدیجه اکشته
      1403/08/26 20:56
      مدت عضویت: 1849 روز
      امتیاز کاربر: 143 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 62 کلمه

      سلام خیلی متن عالی بود تا حالا بهش فکر نکرده بودم که بادرون خودمون دوستی کنم منم همیشه از همه اوضاع پیش همه گله میکردم یا به قول استاد درددل میکردم ولی الان می‌دونم که بشین با خدای درون خودم صحبت کنم حتما بهم الهامات میشه و انرژی مثبت راهی وجودم میشه هنوز فیل صوتی گوش ندادم برم دانلود کنم گوش بدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدیه
      1403/08/25 16:14
      مدت عضویت: 667 روز
      امتیاز کاربر: 9905 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 267 کلمه

      و خدایی که در این نزدیکیست.

      دوستی با درون

      جمله ای که اصلا نمیدونستم یعنی چی ولی به لطف خدا دارم کم کم با خودم به صلح میرسم دارم خودمو پیدا میکنم،قبلا خیلی با خودم می‌جنگیدم به اصطلاح خیلی خود درگیری داشتم،حالم از خودم خراب بود دوست داشتم بمیرم یا ی جایی برم که از همه دور باشم که این دور بودنه در واقع فرار از خودم بود،همه رو مسبب بدبختی های خودم میدونستم،خیلی خودمو و دیگرانو سرزنش میکردم ولی چقدر خوبه که هر جایی که آگاه بشیم راحت میتونیم کلید استپ عملکرد بد رو بزنیم و بایستیم و بخوایم حالا زندگیمون رو به کل عوض کنیم‌.من با به آگاهی رسیدن تونستم این کلید رو بزنم و بخوام که خودمو تغییر بدم،برای تغییر باید با خودم آشتی میکردم که این اتفاق زمان برد و طول کشید ولی مهم اینه که شد،خیلی جاها که موقع غذا خوردن حرص میزدم و اضافه بر سازمان چیزیو میخوردم به خودم میگفتم اشکالی نداره عزیزم،تو روز قبل رو به یاد بیار و ببین چقدر عالی عمل کردی،یا اگه جایی رو توی محل کارم اشتباه میکردم به خودم میگفتم اشکالی نداره،آروم باش و همه چیزو بسپار دست خدا،چون اون آگاهه از مشکلاتت پس راه حلش رو هم به سادگی برات مهیا میکنه و چقدر زیبا و به راحتی اون مشکل رفع میشد.از وقتی با مفهوم صلح با درون آشنا شدم تونستم روی آرامشم تمرکز صد در صدی داشته باشم.تونستم حالمو خوب نگه دارم.گاهی از دستم لیز میخوره و میخواد که دوباره سرزنش بیاد جاش بشینه ولی من با آگاهی سعی میکنم کنترلش رو توی دستام بگیرم و به لطف خدا خیلی حالم عالیه.

      الهی شکر

      یا حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18100 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 937 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      وقت بخیر عزیزان 

      مهمترین عامل رشد و پیشرفت انسان در رسیدن به اهداف تقویت مهارت دوستی با درون می باشد . بسیاری همش فکر می کنن باید با دوستانشون درد و دل کنن و این در حالی است که همه ما مجهز به این ابزار قدرتمند در درون خود هستیم و نیاز به فردی برای ایفا نقش دوست نداریم .

      من فکر کنم خود به خود و ناخوداگاه به این مرحله رسیدم خودم نمی دونم چطوری ولی معمولا در د و دل نمی کنم و اگر هم یه موقع شروع کنم بعد یادم که میاد ادامه نمی دم .دوستی با درون نقش کلیدی در کسب نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن داره .و خودم باید برای خودم مثل دوست عمل کنم و دلداری بدم . واقعا همینه یه وقت یه جاهایی می گم خدایا تو همیشه در شرایط سخت منو حمایت کردی و بیاد میارم و می گم الان هم می دونم که منو حمایت می کنی و دوباره بلند می شم احساسم خوب می شه و کنترل می کنم احساسم و در بیشتر مواقع .

      دوستی با درون یکی از مهمترین جنبه های رشد فردی و روانی است .این مفهوم به معنای پذیرش و شناخت کامل خود همراه با پذیرش نقاط قوت و ضعف هاست .داشتن رابطه ای سالم و دوستانه با درون می توان. اثرات مثبت زیادی بر سلامت روانی عاطفی و حتی جسمی فرد داشته باشد .و این باعث افزایش عزت نفس و احساس رضایتمندی از خود می شود .عزت نفس بالا که نتیجه دوستی با درون است می تواند به ما کمک کند که در مسیر لاغری با ذهن مقاوم تر و عملگرتر باشیم .

      وای نمی دونم من اینطوری بودم یا کلا فرهنگ ما اینجوریه که خودمون و خیلی سرزنش می کنیک یا اصلا فکر می کنیم همیشه تقصیر ماست حتی اگه کس به کس دیگه یه حرفی بزنه کاری کنه فکر می کنیم ما مقصریم و یا خودمون خودمون و همیشه سرزنش کردیم یا دیگران همه کاسه و کوزه ها و سرمون شکوندن . من بعد از مدت ها خیلی این حس کمرنگتر شده در من . خیلی اطرافم بودن که اذیت شدم و و واقعا الان فکر می کنم انگار من یه مترسک یا عروسک خیمه شب بازی بودم که هر کی هر کاری می خواست می کرد الا من من باید طبق نظر دیگران بودم همیشه یکی تلفن می زد و یه چیزی می گفت من اگه اون و بیان می کردم نمی دونی چه کار و جنجالی به پا می شد که اره فقط حق خودمه تو حق نداری دیگران حق ندارن …..

      خلاصه خیلی به این واسطه قضاوت شدیم و واقعا خوشحالم که الان حداقل در این سن اگاهی دارم بیشتر از قبل خدا رو شکر و می دونم چه جوری باید صحبت کنم و عمل کنم تا حدی بهتر از قبل خیلی بهتر .

      وقتی با خود در صلح و ارامش هستیمکمتر خودمان را قضاوت می کنیم . همین چند روز پیش تولد من بود و روز تولدم دوستم صبح اومده بود خونه و من نبودم با همسرم رفته بودیم بیرون برای صبحونه و گردش و هی تلفن زد من گوشی و برنداشتم و چون ماشینم دم خونه بود نگران شده بود به مامانم زنگ زده بود که اینجوریه مامانم زنگ زد بعد از نیم ساعت من بهشون خبر دادم که من خونه نیستم و پرسیدن چرا ماشینت هست ما فکر کردیم …. فکرهای بی خودی خلاصه داشتن اونروز تولدم و به ما زهر می کردن که من حالم بد شده بود ولی بعد تونستم ذهنم و کنترل کنم و نزارم روزمون خراب شه با این افکار ولی خوب بازم خودم و سرزنش می کردم توی ذهنم چون کمی بنایی داشتیم و من گفته بودم اون هفته همش خونه ام و جایی نمی رم ولی بنایی روز قبلش تموم شد و همسرم یهویی منو برد بیرون برنامه بیرون هم نذاشته بودیم از قبل ولی اینجوری شد دوستم شیرینی درست کرده یود کادو … اینها خلاصه گذاشته بود پشت در . بعدش هم ناراحت شده بود نمی دونم 

      شناخت بهتر از خود و یادگیری مهارت دوستی با درون به ما کمک می کند که در تصمیم گیریها بهتر عمل کنیم .این اگاهی از خود به ما نشان می دهد که چه چیزی واقعا برایمان مفید است و چه انتخاب‌هایی به بهبود زندگی مان کمک می کند .دوستی با درون باعث می شود که فرصت بیشتری برای رشد معنوی و شخصی داشته باشیم .به جای تلاش برای رسیدن به استانداردهای بیرونی یا قضاوت دیگران بر روی بهبود خود از درون تمرکز کنیم این نوع از رشد عمیق تر و ماندگارتر است وقتی با خودمان در ارتباط خوبی هستیم روابط با دیگران نیز بهتر و سالم تر خواهد بود .چرا که احساس کامل بودن از درون به ما اجازه می دهد که بدون نیاز به تایید دیگران به شکل واقعی تر و متعادل تر با آنها در ارتباط باشیم .انتظار لاغری احساس لاغری را در ما بوجود میارت .مهمه که ما احساس لاغری و در خودمون تقویت کنیم و بتونیم اون رو مدیریت کنیم .و به سمت احساس لاغری دوباره برش گردونیم .

      منم همینطور بودم می گفتم وای می خوایم بریم مسافرت چاق می شم اخر هفته اگه غذای بیرون بخوریم چاق می شم و یا وای باز ما رمضون شد همه چیم بهم می ریزه نمی تونم ورزش کنم ….

      و همیشه شک و تردید داریم و باعث نوسان احساسات می شود و همیشه خیلی مهمه که احساس لاغری رو در خود مدیریت کنید .>إاید بتونیم به خودمون دلداری بدیم در همه موارد .مهم اینه که دارم تغییر می کنم .مهمه که خودتون از پس اروم کردن خودتون بر بیاین .

      منم دوست خودم هستم تنها دوستم دوست فیزیکی . 

      خدایا شکرت ولی دعا می کنم همیشه و از خدا کمک می خوام .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Yahasanmojtaba02@gmail.com
      1403/08/21 23:44
      مدت عضویت: 1316 روز
      امتیاز کاربر: 1830 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 106 کلمه

       خدمت استادبزرگوارودوستان هم مسیردرسایت بینظیرتناسب فکری

      چقدرکلام استادزیباوواقعی هست 

      چه زمان ها که خودمون رابرای هرچیزی سرزنش کردیم مخصوصا درمسئله چاقی ودنبال فردی بودیم که وقتی بااودرددل میکنیم ماراتایید کند وچه ظلم بزرگی به خودمون کردیم

      حالا باحضوردراین سایت بینظیر وکسب آگاهی های عالی وخواندن این مطلب ارزشمندمتوجه شدم که باخودم آشتی کنم ودرونم رادوست داشته باشم

      خودم راهمانگونه که هستم بپذیرم

      همانطورکه وقتی مشکلی بودوبرای دیگران مطرح میکردم ومنتظرهمدلی آنها باخودم بودم حالا این خودمن هستم که باید باخودم همدلی کنم

      اگردچارلغزشی شدم خودم راببخشم موفقیت های گذشته رابه یادبیاورم وخودم راتشویق وتاییدکنم به خودم دلداری بدهم ودرمسیرصحیح به راهم تارسیدن به هدف گام بردارم

      ممنونم استادبابت این آموزش عالی

      شادوپرانرژی ومتناسب باشید❤❤❤

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/20 00:54
      مدت عضویت: 95 روز
      امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 331 کلمه

      یک سناریو برای تصویرسازی تناسب اندام

      تصور کن که صبح یک روز تازه و شاد از خواب بیدار می‌شوی. نور خورشید از پنجره به داخل می‌تابد و اتاق را پر از انرژی مثبت می‌کند. تو با انرژی و سرحالی از تخت بلند می‌شوی و نگاهت به آینه می‌افتد. در آینه، تصویری از خودت را می‌بینی که  آرزویش را داشتی: بدنی زیبا، خوش‌فرم، و متناسب که تو را پر از غرور و اعتماد به نفس می‌کند.

      شانه‌هایت صاف و قوی‌اند، بازوهایت خوش‌تراش و خوش‌فرم. دور کمرت باریک است، و پهلوهایت صاف و قلمی، بدون هیچ برآمدگی اضافه. پاهایت قوی و کشیده هستند، با ماهیچه‌هایی که ظریف و در عین حال محکم به نظر می‌رسند. پوستت درخشان و سالم است، و هر عضله به زیبایی شکل گرفته است.

      با یک لبخند رضایت، لباس ورزشی محبوبت را می‌پوشی و آماده می‌شوی تا صبح را با یک ورزش لذت‌بخش شروع کنی. بیرون از خانه، هوا تازه و پر از اکسیژن است. می‌دوی، حس می‌کنی که بدنت با قدرت و سبکی حرکت می‌کند، هر قدمی که برمی‌داری تو را به اوج انرژی و شادابی می‌رساند. ماهیچه‌هایت به نرمی و قدرت هماهنگ کار می‌کنند، و بدنت انعطاف‌پذیر و متناسب حس می‌شود.

      بعد از ورزش، به خانه برمی‌گردی و یک صبحانه سالم و مقوی می‌خوری. حس می‌کنی که هر لقمه‌ای از این غذای سالم، انرژی و طراوت را به سلول‌های بدنت می‌رساند. تو با هر وعده غذایی، به خودت و تلاشت برای رسیدن به این تناسب اندام زیبا افتخار می‌کنی.

      سرت را بالا می‌گیری، شانه‌هایت را صاف می‌کنی و با اعتماد به نفس می‌دانی که هر لحظه، در حال تبدیل شدن به بهترین نسخه از خودت هستی. مردم وقتی تو را می‌بینند، از قدرت و زیبایی تو الهام می‌گیرند و تو با هر قدمی که برمی‌داری، به خودت و دستاوردهایت افتخار می‌کنی.

      این تصویر تو است: فردی با تناسب اندام، هیکلی زیبا و ذهنی مثبت و قوی. به این تصویر باور داشته باش و آن را در ذهن و قلبت نگه دار، چون تو در مسیر رسیدن به این نسخه شگفت‌انگیز از خودت هستی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا کشاورز
      1403/08/20 00:09
      مدت عضویت: 95 روز
      امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 210 کلمه

      سلام به استاد عزیز و دوستان جان

      دوستی با درون

      یه نمونه از دوستی با درون درک کردن خودمونه، مثل یه دوست یا یه بچه

      فکر کن بچه رو بردی مدرسه، بعد برای کاری بیرون و بعد کلی خسته و داغون اومده خونه، و دیگه توان تکلیف نوشتن نداره، خی تو که شاهد خستگی ش بودی، پس بهش سخت نمیگیری و تحقیرش نمیکنی، و بهش سرکوفت نمیزنی، می‌ذاری استراحت کنه و باهاش مهربونی، حالا میتونیم همین مهربونیت رو با خودمون داشته باشیم.

      مثلا من هر شب سعی میکنم یک درس از صد گام با لاغری را بخوانم و گوش بدم، حالا یا جدید یا تکراری. ولی امشب وااااقعا خسته بودم و خیلی دیر رسیدم. اصلا نه حسش رو دارم نه حالش رو، ولی به خودم سخت نمی‌گیرم. با وجدان راحت، مثل یه بچه یا یه دوست، خودم رو درک میکنم و به خودم حق میدم که راحت باشم. چقدر این عذاب وجدان ندادن به خود گزینه خوبیه. نمی‌خواد خیلی تلاش کنیم ها، فقط کافیه فکر کنیم خودمون یه بچه ایم یا یه دوست که همیشه هوای خودمون رو داشته باشیم.

      البته از حق نگذریم، درسته من حال یه درس جدید رو نداشتم، ولی عوضش امشب حسابی کامنت خوندم و اولین کامنت این درس رو هم گذاشتم.

      موفق باشید دوستای خوب و در مسیرم

      به امید خدا 🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم نیکروان
      1403/08/19 17:02
      مدت عضویت: 115 روز
      امتیاز کاربر: 3570 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 188 کلمه

      سلام احساس مادرحال نوسان هست سعی کنیم احساس خودمون مدیریت کنیم به سمت لاغری برگردونیم یک فردمتناسب برروی خودش تسلط داره رواحساسش نوسان نداره هیچ ترسی درخوردن ندارن همش برمیگرده به اون اعتمادی که بخوددارن مانبایددراین مسیرنبایدشک وتردیدداشته باشیم که دوباره چاق میشم یا تحرک ندارم نکنه چاق بشم همش باعث نوسان میشه بایدباخودبه صلح برسیم وارامش داشته باشیم یه وقتایی دوست داشتیم باکسی دردوکنیم واون فردماروتاییدکنه حس اطمینان ازحمایت کردن بما ارامش میده درصورتی اون مشکل با حرف زدن باکسی حل نشده درمسیرلاغری هرروز مثل روزقبل نباشیم یابه هردلیلی رفتارتغییرمیکنه یابرگشتیم به قبل لاغری تخریب وچاقی دوباره شکل میگیره دوباره بایدخودمون به دادخودمون برسیم بخودمون دلداری بدیم ودوباره یاعلی میگیم وشروع میکنیم مهم اینه من درحال تغییرکردنم  مهمه ماخودمون حلال مشکل خودمون باشیم نه بریم سمت یک نفر بجای سرزنش کردن اشتباهی باید ریشه اون اشتباه جستجوکنیم ریشه همه اینها برمیگرده به دوران بچگی براینکه خودمون روبه چالش نندازیم مثل یک دوست باخودمون دلداری بدیم من خیلی جاها اشتباهاتی کردم پرخوری کردم یاچندتاشیرینی خوردم وهمیشع ناراحت وسرزنش کردم قبل اشنایی باسایت اززمان اشنایی یادگرفتم سرزنش بزارم کنارباخودم به صلح برسم ودوباره پرقدرت تر ادامه بدم مسیرلاغری رووناامیدنشم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جمیله ظریفی
      1403/08/19 14:57
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 1975 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 179 کلمه

      سلام  استاد روشن عزیز و بزرگوار  صحبت هاتون  و پیام تون  عااالی بود   ولی  یه  نکته   من  چاقم و از بچگی  هم چاق بودم   خیلی  احساس بدی ندارم  تقریبا  همیشه  خودم رو  دلداری میدم  که  بالاخره   تو  همینی   

      دوست دارم متناسب  باشم   تا حدودی  هم  خیلی ها  بهم  میگن  بهتر از  قبلن ها  هستی

      اما  خب  به وزن  دلخواهم   که  ۷۰  نرسیدم و  اصلا هم  خودم رو  وزن نمیکنم 

      لباس هام   هم  همونه 

      البته   اینم  بگم  که  متاسفانه   تو مسیر نیستم و  فایل ها رو خوب     گوش  نمیکنم 

      من  اول  شرمنده ی خودم و خدام   و بعد هم شرمنده ی شما  بنده ی خوب  خدا

      استاد عزیز   در کل   احساس بدی ندارم   ولی  نمیتونم  یه  کاری  رو  مدام و پیوسته   انجام  بدم  

      شاید   دیگه  خیلی  رفتار دوستانه  با خودم   دارم 

      شاید  قبول کردم  که   همینجوری باشم 

      نمیدونم  استاد  ولی  دلم  میخواد متناسب باشم  اما  همت و پیگیری مدام و پیوسته از فایل ها  که  بسیار هم  عاااالی  هستن   ندارم 🙈🙈🙈

      صمیمانه  از  آگاهی هایی  که میدین سپاسگزارم🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/19 23:55
        مدت عضویت: 95 روز
        امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 115 کلمه

        سلام خانم جمیله عزیز

        چقدر خوبه که حالتون با خودتون خوبه 

        خیلی عالیه، نصف راه رو رفتین

        نوشته شما من رو یاد یه درس از صد گام انداخت

        دقیقا استاد اونجا همین مسآله شما رو مطرح کردن

        گام چهلم، با این عنوان که عاشق لاغر شدن باشید.

        اونجا میگن دو جور علاقه به لاغری داریم، یکی اینکه افراد دوست دارن لاغر بشن، یکی اینکه عاشق لاغری اند.

        وقتی فردی به درجه عاشق لاغری برسه دیگه تمرینات و گوش دادن و … به نظرش چیزی نمیاد و اصلا نمیتونه مسیر لاغری رو ترک کنه.

        ما هم که به لاغری علاقمندید، ان شالله خودتون که عاشق لاغری بشید خیلی زود هم نتیجه میگیرید.

        اگر این گام را گوش نکردید پیشنهاد میدم گوش کنید و بخوانید 🥰

        https://tanasobefekri.net/if-you-love-to-lose-weight-you-will-lose-weight/?unapproved=85007&moderation-hash=71960348001cd7314823ace2d02942bc#comment-85007

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 731 کلمه

      به نام خدا

      سلام

      روز ۴۶

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟ 

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن حسی که بهم میده هیچ چیزی در این دنیا بهم نمیده ، فوق العاده ست ، بهترین حسی ست کن من تجربه کردم .متناسب بودن بهم حس جذابیت ،جوانی و زیبایی میده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به خوردن و چاقی و هر فکر منفی رو میده .متناسب بودن بهم حس قدرت و تسلط بر ذهن و زندگیم رو بهم میده .متناسب بودن بهم حس اراده ،ارزش ،اعتماد بنفس ،عزت نفس و لیاقت رو میده .

      از اینکه هر لباس جذابی رو در هر رنگی که دوست دارم می تونم بپوشم و به تنم زیباست ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه جسمم رو هر لحظه لاغر میبینم ، با چشمان خودم این لاغری رو میبینم ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه هر لحظه سبک هستم ، در نشستن و برخواست ، در راه رفتن ،در پیاده روی ، در خوابیدن ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه کارهای منزل یا هر کاری رو با جسم سبک و لاغرم ، در زمان کمتری ،راحت انجام میدم ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه رفتم پیاده روی طولانی مدت ،بدون درد پیاده روی کردم ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه من متناسب شدم و این من هستم که لاغر و بسیار خوش اندام شدم بی نهایت لذت میبرم .از اینکه با لاغر شدنم سلامتی ام را بدست آورده ام ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه دیگه چربی اضافه ای در بدنم نیست ، بی نهایت لذت میبرم .

      همسرم وقتی من رو دید خیلی براش جالب بود و گفت آفرین نشمیل چقدر تغییر کردی ، بسیار بسیار لاغری بهت میاد ،خیلی جذاب تر شدی ، عالیه این همه تناسب ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و خیلی خوشحال شد از لاغری من و گفت خدایا شکرت دخترم به آرزوی لاغرشدنش رسید ، عزیزم خیلی زیباتر شدی .دوستم زینب گفت ایول نشمیل ، عالی شدی ،آفرین که این همه سایز و وزن کم کردی ، خیلی هم جوونتر و زیباتر شدی لامصب ، می دونستم نتیجه میگیری ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم ،خواهرم و خواهرزاده هام ، همشون با تعجب گفتند واااااای نشمیل رو ببینید چیکار کرده 🙂چقدر زیباتر شدی ،لاغری چقدر بهت میاد ، واقعا لباسها به تنت زیباتر شدن ، آفرین بهت ، حالا به ما هم بگو از کجا باید شروع کنیم ، منم گفتم اول ثبتنام کنید در سایت تناسب فکری ،عجله بی عجله ، باید صبور باشید اگر لاغری ماندگار بدون مشکل رو می خواید ،باید بدونید که این مسیر کاملا با رژیم و ورزش برای لاغری  متفاوت است و کسی که می خواد از این روش نتیجه بگیره باید روشهای گذشته رو رها کنه و هر چی استاد عطار روشن می گویند ، بدون تغییر انجامش بده ،بعد آروم آروم بهترین نتایج رو در زندگیتون خواهید دید ، تغییراتی که ایجاد میشه اول از نظر نگرش شما به زندگی و طرز فکرتون نسبت به خوردن و مواد غذایی ست ،پس تغییر در ذهن باعث میشه کم کم این تغییرات رو در جسمتون هم ببینید چون تغییر در ذهن باعث تغییر در رفتار و عادت ها میشه و تغییر در رفتار و عادت باعث تغییر در جسم خواهد شد .

      میبینم که بسیار توجهم به مواد غذایی کم شده .میبینم که راحت میتونم نه بگم به تعارف دیگران .میبینم که اگر واقعا گرسنه نباشم چیزی نمی خورم .میبینم که شخصیتم مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح شده ،چه از نظر فکری مثل شخص لاغر فکر میکنم چه از نظر رفتاری ، مثل اون رفتار می کنم .میبینم که افکار منفی رو رها می کنم ، بجاش فکرهای خوب و مثبت در ذهنم جای میدم .مواظب ورودی های ذهنم هستم .من کنترل ذهن پیدا کردم .خدا رو شکر میکنم بابت هر چیزی که دارم و ارتباطم با خداوند خیلی بهتر از گذشته شده و این عالیه .

      باید هر شب تجسم لاغری رو انجام بدم .باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید انتظار لاغری رو در خودم بیشتر کنم .باید رویایم رو دنبال کنم .باید هر روز عاشقانه در مسیر لاغری با ذهن بمانم .باید تکرار کنم ،استمرار داشته باشم تا بهترین نتیجه رو بگیرم .

      « خدای مهربانم سپاسگذارم »

      « استاد بزرگوارم ممنونم »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/19 00:05
      مدت عضویت: 1741 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 252 کلمه

      ۱ـ متناسب بودن چه حسی داره؟

      متناسب بودن حس همیشه زیبا بودن داره ، وقتی که در جسم متناسبی زندگی میکنم‌ همیشه انرژی بالایی دارم، چون که از خودم راضیم ،خودم رو دوست دارم و احساس لیاقت میکنم و نظر هیچ کس برام مهم نیست.

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از اینکه شکم ندارم خیلی خوشحالم و از اینکه هیکل رو فرم و زیبایی دارم لذت میبرم. از اینکه منم به بقیه توضیح میدم چه قدر راحت متناسب شدم خیلی حس خوبی دارم.

      از اینکه پاهام لاغر شدن خیلی راضیم و از اینکه استخر رفتن برام شده یک‌ تفریح دوست داشتنی خیلی خوشحالم.

      از اینکه صورتم زیبا شده و غبغب ندارم و چهره ی شادابی دارم لذت میبرم. 

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      بازخوردهای خیلی عالی دریافت کردم، دوستم از دیدن من شگفت زده شد و باورش نمیشد که من‌این قدر لاغر شده باشم ، مامانم دوباره بهم گفت خیلی جمع و جور تر شدم و هیکل قشنگی دارم.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      فکر های مثبتی رو مرور میکنم ، نسبت به غذاها هیچ فکر قبلی ندارم و برنامه ریزی نمی کنم .

      موقع مواجه شدن با غذاها هول نمیکنم، عجول نیستم و درست رفتار میکنم و از خودم راضیم .

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      استمرار داشته باشم و هرروز هر چه قدر که میتونم در مسیر تناسب باشم و این راه رو قطع نکنم، بیشتر مطالعه کنم و بیشتر بنویسم ، در مکالمات چاقی و لاغری دیگران شرکت نکنم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادی
      1403/08/18 23:45
      مدت عضویت: 1833 روز
      امتیاز کاربر: 10821 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 108 کلمه

      به نام خدای خوب ونازنینم،تناسب چه حس خوبی داره دوست دارم همیشه در این راه باشم تا این حس قشنگ رو داشته باشم،وقتی از جلوی آینه رد میشم به صورتم نگاه میکنم ولبخند رضایت روی لبهام میشینه واز کوچیک شدن غبغبم لذت میبرم،ازین که کنارزاویه فکم لاغر تر شده خوشحالم،ازین که استرسم کمتر شده و دنبال کالری شماریو رژیم نیستم، خوشحالم،ازین که وقتی دیگران درباره رژیم گرفتن حرف  میزنن نمیتونن آرامش منو بهم بزنن،خوشحالم،فقط کاری که باید توش پایبندی داشته باشم این هست که هر روز بنویسم،وقتی مینویسم،بیشتر میتونم آرامش ویقین داشته باشم،خدایا تو خودت منو توی این راه آوردی خودت کمکم کن توی این راه سربلند باشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا
      1403/08/18 21:56
      مدت عضویت: 110 روز
      امتیاز کاربر: 18401 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 242 کلمه

      به نام خدا

      کمتر پیش میاد که برای کسی درد دل کنم و بیشتر دوست دارم ساکت باشم و خودم با خودم مشکلم رو حل کنم ولی در مورد لاغری همیشه دوست داشتم با یکی مثل خودم حرف بزنم و اون هم در مورد اینکه از هیچ راهی به نتیجه نرسیده بگه یا اینکه اگر کاهش وزنی داشته از روشی که استفاده کرده برام صحبت کنه تا شاید برای من هم نور امیدی پیدا بشه.

      دوست داشتم سبک بشم و کسی باشه که بگه من هم از هر راهی رفتم نتیجه ای نگرفتم و منو درک کنه و من هم امیدوار بشم که افرادی مثل من هم زیاد هستند و من خوشحال و امیدوار باشم که تنها نیستم .

      ولی در این مسیر یاد گرفتم که  وقتی  افراد از شکستهاشون صحبت میکنن حال من بد شده و اگر هم با من همدردی بشه فقط برای زمان کوتاهی حس من خوب شده و باز من به همون حال برمیگردم.

      تنها کاری که من باید برای خوب کردن احساس خودم انجام بدم اینه که انتظار لاغری رو در خودم ایجاد کنم تا این انتظار تبدیل به تغییر مثبت در من بشه .

      در این مسیر صحبت کردن از حال بد و چاقی فقط وضعیت بد منو تشدید میکنه.

      و من به جای صحبت با دیگران در مورد چاقی  بایدبا خودم و از احساس خوب لاغری با خودم  صحبت کنم چون بهترین کسی که میتونه به من کمک کنه خود من هستم هیچ کسی قادر به تغییر من نیست جز خودم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/08/18 19:34
      مدت عضویت: 530 روز
      امتیاز کاربر: 12562 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 740 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیزو مهربونم و دوستان گرامی 

      استاد چقدر این جلسه هوشمندانه است چقدر ضروریه خیلیی لذت بردم از عنوان و موضوع این جلسه و از شما مثل همیشه سپاسگذارم.

      دوستی با درون.مدتیه احساس میکنم از جهت دوستی با خودم در وضعیت خوبی دارم به سر میبرم و متوجه هستم که در این مسیر در حال بهبود هستم. اخیرا بیشتر از قبل مت جه شدم که وقتی بهم میریزم یا ذهنم درگیر افکاری میشه که آیا در رابطه با رفتار غذاییم درست برخورد کردم یا نه خیلی زودتر از قبل از در دوستی با خودم وارد میشم و به یاد خودم میارم که سحر تو در اکثر ساعات روز و در اکثر روزهای ماه و این یک سال خیلی خوب رفتار کردی و نشانه اونم این تناسبیه که الان داری و به خودم دلداری میدم و رفتارهای خوبمو یادآوری میکنم و زود به خودم میام. به قول استاد در دوره ورود به سرزمین لاغرها بعد از اینکه شما پیوسته آموزش ها رو ادامه میدید و متوقف نمیشد کم کم به یک خط نرمال در رفتار متناسب میرسید و مهم حفظ این خط نرمال هست و وقتی که بازم ادامه بدید سطح این خط نرمال بالاتر میره و اونوقته که دیگه نباید نگران نوسانات رفتاری خودتون باشید.

      متوجه شدم مدتیه این رفتارو در زمینه های دیگه هم دارم بصورت ناخودآگاه اجرا میکنم و به قولی دوست صمیمی خودم شدم‌.مسائلم رو با نزدیک ترین اعضای خانواده ام هم در میون نمیذارم و با کمک خدا سعی میکنم خودم حلشون کنم و بعضی جاها هم از مشاوره های استاد روشن ضمیر و مهربونم استفاده کردم در واقع فیض بردم و نتیجه همیشه عالی بوده و چقدر بعد از این نوع رفتار اعتماد به نفسم بالاتر رفته که من سحر که در گذشته نبوده خواهری نبوده دوستی از مسائلم باخبر نباشه و به همه میگفتم و با همه درددل میکردم اما الان به احترام خودم، رازدار خودم شدم دوست خودم شدم، به خودم دلداری دارم به خودم آرامش دادم، با خودم مدارا کردم‌، بعضی جاها یکم غم بهم غلبه کرده اما بخودم اومدم و دست خودمو گرفتم و بلند کردم به داد خودم رسیدم دیدم نمیتونم ناراحتی خودمو ببینم دیگه نمیتونم ببینم مدت زمان زیادی دارم بخودم فشار میارم. با خودم مدارا کردم. 

      اگرم خواستم از کسی مشاوره بگیرم فقط مساله مو به شخص معتمد خودم که استاد عزیزم هستن گفتم و راهنمایی خواستم و چقدر احساس ارزشمندیم بالاتر رفته. چون برای خودم اقدامات مثبت انجام دادم.

      دوستی با خودمون تمومی نداره یه حد مشخص نداره فقط هر بار بهبود پیدا میکنه هر بار بهتر میشه.

      الان از عملکردم راضیم ولی میدونم باید بهترش کنم و همیشه در مسیر بهبود دوستی با خودم هستم. واقعا حس دوستی با خودمون مارو خودکفا میکنه. مارو محرم ترین رازدار خودمون میکنه آخه کی از خودمون به خودمون نزدیک تر؟؟

      کی از خودمون برامون عزیزتر باید باشه؟؟

      و متوجه شدم هر چی با خودم دوست تر و صمیمی تر و مهربان تر باشم چقدر نسبت به دیگران حس بی نیازی پیدا میکنم. و اگر در کنار بقیه اعضای خانواده یا دوستانم باشم فقط برای لذت بردن از باهم بودنه نه از سر احساس نیاز برای درد دل کردن یا فرار از تنهایی بلکه برای لذت بردن از حضور همدیگه هست.

      استااد من ازتون بینهایت ممنونم هم بابت این جلسه که اینقدر به جا و به قاعده تهیه شده و هم سپاسگذار خدا هستم بابت حضور پربرکتتون ازتون میخوام همچنان در مسیر رشدو پیشرفت شخصی تون ادامه بدید شما بهترین الگو برای من در مسیر ادامه دادن هستید. نمیدونم میتونم منظورمو خوب برسونم یا نه در تمام مدتی که با شما بیشتر آشنا شدم حس کردم دارم با شما رشد میکنم توی ذهنم خودم رو جوونه ای میبینم که مستعد رشد و قد کشیدنه اما خیلی ظریف و جوونه و ساقه ظریفی داره و شمارو مثل اون تکیه گاه هایی میدونم که تو گلدون بغل جوونخ و قلمه ها میذارن و قلمه رو بش تکیه میدن و سرعت رشد جوونخ و قلمه سریع تر میشه.

      منم با شما دارم رشد میکنم.

      بهد از اینکه با شما آشنا شدم حس میکنم شما نزدیک ترین دوست و همراهم در لحضات خلوتی خودم هستید از بس که صحبتای شما صدای شما نوشته های شمارو میشنون میخونم و با خودم مرور میکنم بعضی وقتا حرفهای شمارو عینا زندگی میکنم و میگم وااای استاد من فلان صحبتتون رو الان دارم زندگی میکنم.

      ممنونم که هستید و ممنونم که همچنان دارید در مسیر رشد شخصیتون ادامه میدید حرکت شما در جهت تغییر زندگی تون مایه برکت زندگی هزاران انسان شده❤

      خیلی خوبه که با شما آشنا شدیم🫂🌹🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 35 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/19 19:08
        مدت عضویت: 95 روز
        امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 36 کلمه

        سلام سحر عزیز

        ممنون ممنون ممنون

        مثل همیشه کامنتت خیلی خیلی عالی بود.

        من با شوق تا انتها میخوانم و همون حس رو میگیرم و چی مهمتر از احساس خوب.

        ازت ممنونم که ما رو در نوشته هات شریک میکنی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار سحر
          1403/08/19 22:30
          مدت عضویت: 530 روز
          امتیاز کاربر: 12562 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 21 کلمه

          سلام لیلا خانم عزیزم 

          ممنونم از اینکه زمان گذاشتید و کامنتم رو خوندید نوشته شما برام دلگرم کننده اس ممنونم ازتون ❤🫂🌹

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 576 کلمه

      به نام خداوند مهربان

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر

      روز ۴۵

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟ 

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حسی ست که تا الان تجربه کردم .متناسب بودن بهم حس زیبایی ،جذابیت ،جوانی ،شادابی ، توانمندی ،قدرت،تسلط،اراده،اعتمادبنفس،عزت نفس،ارزش و لیاقت بهم میده .

      از اینکه لاغر شدنم باعث سلامتی جسمم شده بی نهایت لذت میبرم .از اینکه لاغر شدم ،بی نهایت لذت میبرم 🙂از اینکه اندامم کشیده و بدون چربی شده ، بسیار لذت میبرم .از اینکه جسمی سبک و راحت پیدا کردم در نشستن ،برخواستن ، راه رفتن ،خوابیدن ،پیاده روی طولانی انجام دادن ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه تمام لباسهای جذابی که سالها دیدم رو می تونم با خیال راحت در خوشرنگترین رنگها بپوشم و به تنم زیباست ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه همه کارهام رو در مدت زمان کمتری انجام میدم خیلی لذت میبرم .از اینکه هر لحظه خودم رو میبینم ،خیلی ذوق میکنم ، لبخند به لبهام میاد و عاشق اندامم هستم ، بی نهایت لذت میبرم .

      همسرم از جسم لاغر و زیبای من خیلی خوشحال شد ، گفت بسیار جذاب تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ، خوب کاری کردی ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و خدا رو شکر کرد که من به آرزوی لاغری ام رسیدم و گفت بسیار زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب خیلی خوشحال شد از لاغری من و گفت عالیه که این همه سایز و وزن کم کردی ،خیلی جوونتر و زیباتر شدی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام بسیار تعجب کردند و خیلی خوشحال شدند برام و گفتند واااای چقدر تغییر کردی ، آفرین بهت ، خیلی زیباتر شدی ،لباسها چقدر به تنت زیبا شدند ،به ما هم بگو که چیکار کنیم تا اینجوری خوش اندام بشیم ، منم که خیلی دوست دارم همه ی افراد چاق با این مسیر آشنا بشن ،براشون در مورد سایت تناسب فکری گفتم و کمکشون کردم .

      من افکارم بسیار تغییر کرده ،مشکلات زندگی رو ساده تر میگیرم و مثبت اندیش شدم ،افکار منفی رو رها می کنم ، مواظب ورودی های ذهنم هستم ،نگرشم نسبت به خوردن ، اضافه وزن ، مواد غذایی و خیلی چیزها عوض شده .خودم رو لایق بهترین زندگی می دونم ،توجهم به مواد غذایی بسیار کمتر شده ،تا زمانی که گرسنگی واقعی رو به صورت جسمی نداشته باشم ، چیزی نمی خورم،نخوردن برام لذت بخش شده ، سخت نیست نخوردن ، قبلا وقتی چیزی نمی خوردم احساس عجیبی داشتم و با خودم می گفتم پس چیکار کنم ،اما الان نقش خوردن در زندگیم بسیار کمتر از گذشته شده ، وقتی میل به خوردن فقط بخاطر تحریک از طریق چشم ،گوش ، بویایی،چشایی ، لامسه  و حافظه ای باشه ،معمولا نمی خورم .می تونم به تعارف دیگران نه بگم .

      باید حس لاغری رو در خودم بیشتر کنم .باید انتظار لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید هر شب تجسم لاغری رو انجام بدم .باید تمریناتم رو هر روز با عشق بنویسم .باید رویایم رو دنبال کنم ، ادامه بدم ، تکرار کنم آگاهی های بی نظیری که تا امروز کسب کردم ، باید استمرار داشته باشم ،تا در ناخوداگاهم حک بشه ، ماندگار بشه و تمام وجودم و هر چیزی که در دور بر من هست من رو به آرزوی لاغریم برسونه .

      « خداوندا سپاسگذارم »

      « استاد گرامیم ممنونم »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آسیه رفیعی
      1403/08/18 17:04
      مدت عضویت: 1892 روز
      امتیاز کاربر: 33811 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,138 کلمه

      بنام خدای مهربان

      با سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد گرامی و دوستان فوق العاده فعالم

      روز ۶۴ : و دوباره تمرین روزانه ام رو یه احساسی گفت کپی کنم و اینجا هم بفرستم

      ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟

      ۱. حس اشتیاق و نتایج فوق العاده دیگه که حتی فکرشم نمیکردم درست بشم برای ادامه دادن مسیر تناسب تا ابد و تغییر فرمولهای ذهنی از جمله استعداد چاقی و لاغری استعداد هنر خاصی نداشتن مثلا من از خیاطی متنفر بودم در این مسیر چنان عاشق خیاطی شدم که معتادش شدم و تمام لباسامو با دست دوختم و از حس قدرتمندی خودم شگفت زده شدم فقط با یه فرمول استعداد وجود خارجی نداره و همه چیز درونیه و تمام نیروها در من نهفته هست و فقط کافیه به شکوفایی برسونم 

      ۲. حس ارزشمندی و لیاقت و احترام گذاشتن به خانه حضورم در دنیا و حس کاخ و قصر شدن جسم نازنینم برای رشد و شکوفایی و ایده های فوق العاده داشتن و کشف قوانین الهی و داشتن پکیج کامل خوشبختی و غرق نعمت بودن و حس باور فراوانی داشتن و حس تناسب به من حس زندگی در بهشت میده هم بهشت دنیا هم بهشت آخرت و آبادی آخرت و دنیای ابدی رو بهم میده چون اون حس عمیق رضایت از خودم رو دارم 

      ۳. حس تمیزی و خوشبویی و شیک پوشی و رهایی در خوردن و حس رهایی در انتخاب تفریحات متنوع و فرح بخش و آزادی در انتخاب غذاها و برچسبهای اشتباه زدن و قدرت دادن به غذاها و حس داشتن رفتار متناسب و کاملا تسلط به نیازهام و رسیدن به تمام خواسته هام    

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۱. از اینکه تمام اندامهام سالم و سلامت شده و برگشته به تنظیمات اصلی خودم که خدا منو خلق کرد و خودم خرابش کردم و خودمم درستش کردم با مسئولیت پذیری و صلح و تجسم عالی کمرم رو کاملا باریک و متناسب تراشیدم و شکمم تخت و صاف شده خیلی لذت میبرم 

      ۲. از اینکه سینه هام خوش فرم و سبک شده و بازوهام باریک و خوش تراش و بالاتنه شیک و فوق العاده دارم دقیقا عین تجسم هام خیلی عشق میکنم چون فقط با آموزش و نور آگاهی با لذت و آسونی بهش رسیدم 

      ۳. از اینکه باسنم کوچک و خوش فرم و متناسب شده و رانهام باریک و خوش تراش و ساق پاهام باریک شده و مفصلهام کاملا سالم شده خیلی راحتم لذت میبرم و عشق میکنم از اینهمه عظمت الهی درونم شدیدا حال میکنم که من یه لشکر یه نفره ام 

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۱. وای دوستان هم مسیر فوق العاده ام مخصوصا سحر قشنگم کلی بازخورد انرژی فوق العاده داد که با خوندن پاسخ دیدگاهش به من چنان به وجد اومدم که بی اختیار اشک شوق میریختم دیروز و هر وقت که منو مورد لطف قرار داده غرق نور و انرژی بی نظیری شدم که زبانم قادر به تشکر نیست و لطف و محبتش رو با فرستادن فرکانس انرژی که دریافت کردم چند برابر کنم با ذوق درونی و بهش برگردوندم و ارتعاش مثبتش به خودش انرژی بده خیلی عاسقشم دوستی که ندیده ام و نمیشناختم الان این چنین دیوانه ام کرده 

      ۲. دوستانم در گروه دورهمی بازخوردهای فوق العاده ای برام دارن و کاملا احساسشون میکنم همشون اولیا الهی بی نظیر خدا هستن و پیامهای پر انرژیشون در گروه هر وقت میخونمشون کلی احساس ناب و عالی بهم میدن و کوچک ترین پیامشون هم تحول عمیق ایجاد میکنه چون همه در یک مسیریم و از آموزش و نور اگاهی استادم بهره بردیم و زبان هم رو عالی میفهمیم و بهترین بازخوردها رو بهم میدن و من خوشبخت ترینم که عضو این گروهم و پیاماشون رو با اشتیاق میخونم و هر وقت فرصت کنم از یک پیام هم نمیگذرم استاد دمتون گرم برای تشکیل این گروه 

      ۳. دیشب همه خواهرام خونمون بودن و خواهرم مریم کلی تشویقم کرد ولی نمیدونم چرا مجید شوهر خواهرم آخر شب که رفتم به لیلا کیک بدم و راه رفتنم رو دید با تعجب بهم گفت تو که هنوز میلنگی موقع راه رفتن منظورش رو نفهمیدم چرا اینو گفت ولی یعنی بعد این حس رو کردم مگه میدونه من تو سایت چی مینویسم که کمی بد راه رفتن منو متوجه شد که نوشتم سالم شدم آخه میدونم تو سایت هم نمیاد و بلد نیس و نشد هم ازش بپرسم منظورش چی بود از گفتن این حرف ولی بی نهایت تغییرات فعالیتی منو میدید ولی این بازخورد نمیدونم چه معنی داشت که خودم اصلا دقت نکرده بودم  

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده‌ میکنی؟

      ۱.خیلی تسلط بیشتری به افکارم دارم و آرامشم بیشتر شده و قدرتمندی بیشتری رو در خودم میبینم 

      ۲.خیلی حس دوستی عمیق تری با خودم رو میبینم و صلح و پذیرش بیشتر و مسئولیت پذیری بیشتر رو حس میکنم 

      ۳. خیلی از رفتارم با مواد غذایی راضیم و دیروز خواهرم نرگس که اسلیو کرده کرانچی باز میکرد میخورد دنبال شکلات میگشت که بخوره همش فکرش تو خوردن بود ولی من و خواهرم مریم دقیقا رفتارمون عین متناسبا بود میگفتم نه کرانچی نمیخام با اینکه من جونم به کرانچی بسته بود نخوردم و شام ساندویچ چیکن برگر داشتیم و دلم میخاست میل برای خوردن شامم داشته باشم و با هله هوله خودمو سیر نکنم و کاملا بر اساس میل و نیاز واقعی بخورم نه وسوسه و صدا کردن خوراکیها از کشو و یخچال و کابینت و درگیر نجواها نبودم و نرگس هم قبلا که از آموزشها استفاده میکرد ریزه خوار نبود الان کاملا ریزه خوار شده و کاملا میدیدم چقدر خودشم کلافه بود از دست خودش ولی آرامش من و مریم رو میدید و حاضر نبودیم چیز اضافی بخوریم و افسردگی خاصی تو چشماش دیدم و این بلایی هست که خودش به سر خودش آورده  

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      ۱.استمرار عاشقانه و تکرار لذت بخش انجام تمرینات و آموزشهای شیرینم به روند بهبود و ادامه عالی خودم کمک کنم و اشتیاقم رو کاملا حفظ کنم 

      ۲. از صبر با احساس خوب خودم کمک بگیرم و فرمولهای کفه خوشبختی رو بیشتر و سنگین شدنش با نور آگاهی دوره خدا هرگز دیر نمیکند سرعت ترمیم و صعود خودمو و انتظار خوشبختی خودمو بیشتر کنم و همیشه کود اعتماد به نفس بریزم پای بذرهای جدیدم و با نور آگاهی کافی رشد عالی داشته باشم 

      ۳. علفهای هرز بحث کردن با اطرافیان مخصوصا مامانم رو از بین ببرم و مدام جلوی ادامه دادن بحثها رو بگیرم و آرامش خودمو به هم نزنم و غم گذشته و ترس از آینده رو پاکسازی کنم و قضاوت و گله و شکایت رو مدام مراقبت کنم و اتلاف انرژی نداشته باشم 

      خدا جونم من مسئولم لطفا مرا ببخش عاشقتم متشکرم تا ابد 

      استاد گرامی خدا قوت و برکت دمتون همیشه گرم خیلی گلید و همیشه قدر دان آموزشهای نابتون هستم و پشتیبانی بی نظیرتون ایول دارید بهترین استاد دنیا 

      در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست و من ارزشمند ترینم و اشرف مخلوقاتم و در مسیر بهترینها 

      این تمرین فوق العاده ادامه دارد…  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/19 19:01
        مدت عضویت: 95 روز
        امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 158 کلمه

        سلام به آسیه عزیزم

        دوست خوب و با ذوق و شوقیم

        راستش خیلی خوشحالم که شما همون آسیه توی گروهید 🥰 آخه اینطوری صمیمی ترم، یه آسیه با صدای گرم و صمیمی و یه آسیه با قلب زیبا و آگاهی بخش

        وای که مورد ۱ چقدر خوب بود

        این که استعداد نداشتن هم یه باور ذهنیه

        و چقدر درس داره همیندیه تجربه ت

        و مورد ۳ حس شیک پوشی، کلا یه ارتباط مستقیمی هست بین تناسب و لاغری و حس شیک پوشی. وقتی متناسب باشی، بیشتر انگیزه برای شیک پوشی داری، همون جاهایی که قبلا با تیپ معمولی می‌رفتی دیگه دلت نمیاد و دوست داری مرتب تر بری

        به قول یکی از دوستان لاغری مثل احساس یه عطر خوشبو میمونه 🥰

        و وااای واااای از این بحث نکردن با افراد که خیلی خیلی توی مسیر رسیدن به آرامش کمکمون می‌کنه. به امید اون روز که دیگه میلی به بحث کردن و اثبات حرف ها و عقاید مون به دیگران نداشته باشیم.

        بازم ممنون از کامنت خوبت 🥰

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار سحر
        1403/08/20 07:46
        مدت عضویت: 460 روز
        امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 110 کلمه

        سلام به روی ماه دوست دوست داشتنی و شگفتی سازم آسی جان عزیزم

        از دیدگاه عالی و خوش احساست بی نهایت لذت بردم و از انرژی‌های پاک و پُر از محبتی که برایم میفرستی عاشقانه تشکر و قدردانی میکنم و تک تک آنها را با عشق و بوسه نثار خودت میکنم و از اینکه با فرشتهٔ خوش قلب و با انگیزه ای چون شما هم قدم هستم به خودم میبالم و عزم و اراده ات را در جهت تناسب و شگفتی ساز شدنت بسیار تحسین میکنم و امیدوارم شادیها و شگفتی هایی فراتر از انتظارت را از خالق جانم دریافت کنی و براحتی تمام زیباییهای وجودت را به تسخیر خودت درآوری🥰💖❤️💖

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار رضا عطارروشن
      1403/08/17 18:28
      مدت عضویت: 1296 روز
      امتیاز کاربر: 31050 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 169 کلمه

      سالها عادت داشتم درباره شرایط زندگی ام با دوستان و اطرافیانم صحبت کنم و همیشه دوست داشتم آنها مرا تایید و برای من ابراز تاسف کنند. هرچه افراد بیشتری به من می گفتند که خیلی مظلوم هستم احساس بهتری پیدا می کردم و تصور میکردم که دوستان زیادی دارم که می توانم روی آنها حساب باز کنم.

      اما هرچه دوستان من بیشتر می شدند، گله و شکایت های من هم بیشتر می شد و به همان اندازه هر سال شرایط زندگی من سخت تر می شد تا جایی که هر وقت با افراد مواجه می شدم درباره اتفاقات جدید و مسائلی که به تازگی در زندگی با آنها مواجه شده ام برای آنها صحبت می کردم.

      این عادت در موضوع چاقی هم بسیار پررنگ بود و من همیشه درباره تلاش کردن ها و نتیجه نگرفتن هام برای دیگران صحبت می کردم.

      هرچه تعداد بیشتری برای من دلسوزی می کردند احساس آرامش بیشتری پیدا می کردم که من مقصر چاقی ام نیستم چون برای لاغر شدن هرکاری می توانسته ام انجام داده ام.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 65 از 13 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/18 01:42
        مدت عضویت: 95 روز
        امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 340 کلمه

        سلام خدمت جناب عطار روشن

        ممنون از کامنت شما

        چه عکس زیبا و پر انرژی ای، واقعا خوب بود، قشنگ انرژی ش رو منتقل می‌کنه

        جالبه که واقعا همه چیز ذهنیه

        من چند سال پیش به دلیل دوستی با افرادی که مطالعات روانشناسی داشتند و از شاگردان و خانواده دکتر شیری بودند (روانشناسی که روی طرحواره ها  کار میکنن) با اصطلاحاتی مثل مهر طلبی آشنا شده بودم. خب افراد مهر طلب همیشه هدفشون جلب توجه و محبت و دلسوزی افراده، بهترین راه راحت ترین راه و محتمل ترین راه جلب توجه هم همین جلب دلسوزی افراده. یعنی یه جور از بدبختی ها و نشدن ها و ظلم هایی که بهت میشه میگی که افراد دلشون بسوزه و به تو توجه کنند.

        من از همون وقت این مهر طلبی برام مثل یه رفتار ناجور اومد، یعنی رقت توی ناخودآگاهم که من نمیخوام آدم مهر طلبی باشم، برای من افت داره، و همین باور قوی باعث شده بود هیچ وقت نخوام دلسوزی کسی رو جلب کنم. یعنی می‌خوام بگم حتی این حرف نزدن از بدبختی هم ذهنی بود و من براش کار خاصی نکرده بودم، حتی میخواستم بگم هم ذهنم اجازه نمی‌داد.

        مخصوصا درباره هیکل، تا همین آخر کار، یعنی مثلا یک ماه مونده به زمانی که بیام توی سایت، من که توی یک سال وزنم به زعم خودم بی دلیل (چون غذا و تحرکم تغییر نکرده بود) زیاد شده بود, شروع کردم پیاده روی مستمر روزانه و کم کردن غذا و خوردن چیزهایی مثل دانه چیا، و طی اون یک ماه وزنم کم نشد و حتی باز زیاد شد، و اینجا اولین باری بود که شروع کردم حرف زدن و نالیدن که هر کاری میکنم وزنم کم نمیشه، و گفتم که دیگه بی خیال میشم. و گفتم به این نتیجه رسیدم که وزنم همین شده. خدا رو شکر شاید به فاصله یک هفته اومدم توی سایت تناسب فکری و البته که دیگه خودم رو وزن نکردم، ولی می‌دونم که زیاد نشدم و می‌دونم که اون بار استرس از روی شونه م برداشته شده و انتظار لاغری جاش رو گرفته.

        خدا رو شکر

        و ان شالله که در مسیر بمانم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار صالحه
        1403/08/18 07:40
        مدت عضویت: 666 روز
        امتیاز کاربر: 52321 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 418 کلمه

        به نام خدایی بخشنده ومهربان 

        سلام استاد اقا رضا عطار روشن  

        دوست داشتم یی جوابی ازطرف من  به این دیدگاه شما نوشته بشه روزگذشته برای ی مودری من‌تنها چند دقیقه اون‌ حالت ورد به  این‌ مسیر رو مرور کردم‌ و متوجه شدم‌ چقدر من بی نیاز شدم‌ از همون‌ دوستاتی که اروز داشتم باهوشن باشم صحبت کنم و بارها هی بگم‌که من‌هیج گناهی ندارم وکلی دلیل که جرا تو این وضعیت هستم وانها با من  هم‌دردی کن تایید کن که من بی گناهی هستم هرکاری میشد کرد روا نجام دادو تازه بازم‌احساس نیاز که تعداد این افرد ای گاش بیشتر بود چون تو اون زمان نمیدوستم‌ دارم تعداد تکرار بی گناهی نشان از اضافه شدن  باورها و تکرار اون وکسترس وزیاد شدن این‌ کسترش تو ذهنم بود  کار رو داشتم برای خودم سخت وسختر میکردم  حالا که به شکرخدایی عزیزم کلا تعریف من از خودم وبودن درکل عو ض شده ودیگه به هیج عنوان کل جنبه زندگی من‌ اون تعریفهای فبلی رو فبول نداره وتعریفهای تازه وعالی روکه طبیعت جسم هر بنده هست وبوده برای همه هست رو بهش برکشت کردم  هیچ‌ تفاوت تو هربخش هربنده با بنده دیگه نیست نشان ازعدل وعادلت خالق هست خودم رو توهر جنبه لایق این دریافت یافتم که موانع دریافت رو بازم من و ایحاد کزده بودم عشقی عمیق نوری عالی توهر جنبه زندگی من باراش کرد وداره ادامه پیدا میکنه واین‌ پناه اپن و ارامش خوب رو اول ازخدایی عزیزم ومهربان وبانوی دوعالم حضرت زهرا (ص) دارم‌

        و انتقال اسون و عالی وخوب  بی نقص شما با اموزشهای خوبتون که این زمان ارامشی هرلحظه من چیزی بودکه ساله های زیادی نداشتم و دائم تو نوسان روحی شدید دست پا می زدم  که یی بخشی از اون رو دریافت کنم‌ که نمیشد و نمیشد به لطف خدا نیاز از کلی دوست هم صحبت به شکل خوب گرفته شده تلفن زدنها کم‌ بودبه شدت کاهش پیدا کرده و ارامشی عالی رو تحربه دارم‌ تو سکوتی خوب با کلی کار وکلی رفتار وعمل کرد و تعریف هر رفتار وارد شدم که دوست دارم به این شکل ادامه زندگی رو طی کنم‌ که تازه مزه واقعی حق حیات طبیعی جسم رو دارم میجشم از شما برای تقدیم این ارامش به همه  تشکرو سپاس گزاری هستم که چه سخاوتمندانه این بخش رو تقسم‌ کرده وتو بخش رایگان اون‌ بارگزار دارید که اگه فردی مایل هست میتوته ازاون بهر ببره ونیاز خود رو با زمان دادن تمرین کردن بتوان برطرف کنه 

        شاکرد شما  که عاشق مسیر شما شد و به شکر خدایی مهربان وبخشنده هم مسبربا شما داره طی مسیرمیکنه 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متین متناسب
      1403/08/17 11:22
      مدت عضویت: 1846 روز
      امتیاز کاربر: 4816 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 126 کلمه

      سلام خدمت استاد عزيز و دوستاي خوبم

      چقدر اين مطلب مفيد بود

      از امروز با خودم عهد ميكنم كه در مورد مشكلاتم و مخصوصا مشكلاتي كه در ارتباط با اضافه وزنم دارم با كسي درد دل نكنم

      چون اين درد دل به ضرر من تمام ميشه،

      بارها تو زندگيم تجربه كردم كه در مورد موضوعي درد دل كردم ولي بعدا اون شخص از صحبت هاي من عليه خودم استفاده كرده

      الان كه كمتر درد دل ميكنم خيلي راحت تر هستم و از امروز عهد ميبندم كه اصلااااا درد دل نكنم

      ممنون از شما استاد عزيزم 

      و هر بار كه از مسيرم خارج شدم خودم با خودم خلوت كنم و خودم رو بررسي كنم و ريشه ي مشكلم رو پيدا كنم و از خدا كمك بخوام و با خودم عهد ببندم كه درستش ميكنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 29 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1403/08/16 20:06
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 682 کلمه

      به نام خدای صلح و دوستی …

      نکات آموزشی فایل صوتی جلسه نهم از دوره ورود به ضمیر ناخودآگاه دیدگاه اول …

      عنوان  :  اهمیت دوستی با درون

                ××××××××××××××××××××××

      در ابتدای فایل صوتی  ،حضرت استاد اهمیت انتظار لاغری رو یادآوری کردند چرا که حس انتظار برای لاغر شدن ایجاد کننده احساس لاغری است زمانی که احساس لاغری در اوج قرار می‌گیره انتظار ما هم برای لاغر شدن به شدت بالا می‌گیره شدت انتظار به نوع رفتار ما ارتباط زیادی داره هر رفتاری که از ما سر بزنه سوالی مطرح میشه آیا با این عمل که داری انجام میدی یا انجامش دادی یا می‌خوای انجامش بدی انتظار لاغر شدن از خودت داری یا چاقی؟

      اگر انتظار داری لاغر بشی شدتش چقدره با این رفتار انتظارت برای لاغر شدن بالا گرفته یا احساس چاقی داری؟

      خیلی وقتا شده که من در خودم احساس لاغر شدن دارم احساس سبکی احساس گشاد شدن لباسم اما وقتی جلوی آینه خودمو می‌بینم چندان تغییری نکردم یعنی تغییر کردم ولی نه در این حد که انقدر خودمو سبک احساس کنم این نشانه بسیار خوبیه برای آغاز تغییر جسمم که از این بابت خیلی خوشحالم و باید تا حصول نتیجه با احساس خوب ادامه بدم…..

      مدیریت احساس لاغری در مسیر رسیدن به هدف متناسب شدن بسیار با اهمیته مدیریت یعنی اینکه تا وقتی به تناسب ایده‌آل نرسیدیم ممکنه بارها خیلی راحت و سریع دچار احساس بد چاقی بشیم که اگر بلد باشیم در این مواقع چطور احساسمونو به لاغری برگردونیم و حالمونو مجدد خوب کنیم ناامید نشیم و به مسیر ادامه بدیم این میشه مدیریت احساس لاغری…..

      باید در نظر داشته باشیم که احساس ما همواره در نوسان و تغییره یعنی احساسات ما بین چاقی و لاغری در نوسانه اما یک فرد متناسب هیچ وقت در مورد احساس لاغری خودش دچار شک و تردید نمی‌شه…..

      کافیه با چند سوال از یک متناسب طبیعی به این موضوع پی ببریم مثلاً بارها شده از یک آدم متناسب پرسیدیم که  شما اینقدر خوردی یا فلان غذا و خوراکی رو خوردی نمی‌ترسی چاق بشی ؟ ولی اونا گفتن نه واسه چی چاق بشیم اصلاً ما تا به حال هرچی هر وقت خوردیم چاق نشدیم و هر کار می‌کنیم از چاقی خبری نیست اینا به دلیل اینه که از وضعیت خودشون اطمینان دارند

       ولی ماهایی که اضافه وزن داریم هر وقت خواستیم از هر روشی لاغر کنیم به شک و تردید افتادیم یعنی من لاغر میشم؟ نکنه لاغر نشم ..وقتی هم که لاغر می‌شیم به ماندن در این وضعیت هم شک داریم  :  … یعنی من لاغر می‌مونم؟ نکنه دوباره چاق بشم؟ موقع غذا خوردن هم گفتگوی ذهنی داریم این غذا چاقم می‌کنه ؟نکنه اینو بخورم چاق بشم در شرایط دیگه مثل تعطیل شدن مدارس و کمتر شدن کاروبار باز دچار شک و تردید می‌شیم نکنه فعالیتم کم شده چاق بشم در شرایط ماه رمضون نکنه دوباره چاق بشم حالا عید اومده نکنه چاق بشم …..

      شک و تردیدها نسبت به وضعیت جدید باعث نوسان احساسی در ما می‌شه خیلی مهمه در طی دوره‌های لاغری با ذهن احساس لاغری رو در خود مدیریت کنیم… چگونه ؟….از طریق ایجاد رابطه دوستانه با خود در موضوع لاغری…… ایجاد رابطه دوستانه در هر موضوع دیگه غیر از لاغر شدن هم صدق می‌کنه مثلاً می‌خوای به درآمد و ثروت برسی باید  رابطه دوستانه با خودت در مورد کسب درآمد برقرار کنی وگرنه موفق نمی‌شی …در گذشته که در مورد موضوعی به هم می‌ریختیم حال و احساسمون بد می‌شد خیلی دوست داشتیم یکیو پیدا کنیم باهاش درد دل کنیم که به خیال خودمون سبک و آروم بشیم و موضوعو حل کنیم در صورتی که معمولاً حل که نشده هیچ بدتر هم شده   درد و دل کردن با دیگران باعث شده  ما رو تایید کنن و برامون دل بسوزونن فایده‌ای که داشته حس خوشایندی به ما داده از نظر اینکه احساس کردیم حمایت شدیم چون تایید شدیم و بهمون حق داده شده و این از نظر روحی برامون خوب بوده ولی چون اصل موضوع لاینحل باقی مونده دوباره احساسمون بد شده…کلا درد و دل کردن چیز خوبی نیست …ما باید ارتباط دوستی با خودمون برقرار کنیم و خودمون به خودمون دلداری بدیم و راه حل پیدا کنیم  از خدای درونمون کمک بخواهیم و روی بندگان خدا  حسابی باز نکنیم

                           پایان دیدگاه اول 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 35 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/18 01:52
        مدت عضویت: 95 روز
        امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 170 کلمه

        سلام شهربانی عزیز

        ممنون از کامنت خوبت

        منم دقیقا همین احساس را دارم، یعنی کاملا احساس لاغری میکنم، احساس میکنم تغییر کردم و سبک شدم در حالی که هنوز مثلا جلوی لباس اداری م تنگه و می‌کشه و احتمالا جسمی تغییری نکردم ولی این انتظار لاغری باعث شده حتی خودم خودم رو لاغرتر حس کنم. و خدا رو شکر که برای کشیدن خودم وسوسه نشدم، چون اگر خودم را بکشم و ببینم زیاد شدم یا تغییری نکردم، مطمئنا خواسته یا ناخواسته روی احساسم تغییر می‌ذاره.

        خدا رو شکر که استاد همه جای ماجرا رو دیدن، و از همون اول گفتن که ترازو رو بذاریم کنار (هر چند من هفته ای یکبار خانه خواهرم خودم رو وزن میکردم)

        حتی شده احساس کردم این همه امید و احساس من نسبت به لاغری یکم زیاده، یعنی یه جوری منتظر تناسبم که تا الان باید ده بار متناسب شده باشم 😅

        خلاصه که انتظار لاغری دیگه برام یه انتظار بدیهی شده و همین میگه که به زودی زود متناسب میشم. 

        خدا رو شکر

        باز هم ممنون از کامنت مفید و زیباتون

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار شهربانو باقری
          1403/08/19 18:51
          مدت عضویت: 1594 روز
          امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 355 کلمه

          سلام دوست هم مسیرم خانم کشاورز

           ممنونم از پیامی که برام فرستادی

           یکی از سخت‌ترین چیزها در مسیر لاغری با ذهن دیدن و تصور چیزیست که هنوز در ما وجود نداره و ما چاقی رو با تمام اذیت و آزارهاش هر لحظه باهاش هستیم و این بزرگ‌ترین چالشی است که ما تا قبل از رسیدن به تناسب اندام باهاش درگیر می‌شیم و مدیریت احساس اینجاست که خیلی به دادمون می‌رسه باید برامون منطقی شده باشه که وقتی لاغر بودیم اثری از چاقی جسممون دیده نمی‌شد اما اینو به خوبی به یاد داریم که قبل از چاقی ما با افکار و باورهای چاق کننده ارتباط گرفته بودیم مدت‌ها در ذهنمون مرور می‌شده الان ما دقیقاً در همین وضعیت هستیم یعنی چاق هستیم ولی داریم روی افکار و باورهای لاغر کننده کار می‌کنیم اگر ناامید نشیم و ادامه بدیم به طور حتم کاهش وزن جسمی را هم خواهیم دید فقط باید شک و تردیدها را کنار بگذاریم و منتظر چیزی باشیم که هنوز اثری از اون دیده نمی‌شه البته این برای افرادی است که تازه واردند ولی ماهایی که خیلی وقته در این مسیر هستیم و چند سایزی هم کم کردیم   نشون میده که ترازوی لاغری به نفع لاغری تنظیم شده و افکار و باورهای لاغر کننده تونسته غلبه کنه بر  افکار و باورهای چاق کننده

            زمان‌های قدیم که آب رو از چاه با تلمبه زدن بیرون می‌آوردن می‌تونه مثال جالبی برای موضوع لاغری با ذهن باشه  ابتدا که شروع‌به تلمبه زدن می کردن باید با قدرت و شدت به اینکار ادامه می دادن  وقتی کمی آب جریان پیدا می‌کرد دیگه شدت تلمبه زدنو کم می کردن و فقط ادامه می‌دادن تا آب‌با فشار و‌مقدار زیاد جریان پیدا کنه  اونوقت رها میکردن  اگر زمانی که آب به کندی و با مقدار کم در جریانه نا امید می شدن و رها می کردن جریان آب نه تنها زیاد نمی شد بلکه کلا متوقف میشد

             شما که اول راهید باید روزی چند ساعت وقت بگذارید و تمرین کنید تا اولین نشانه های تغییر جسم رو در خود ببینید  بعدن امید و انگیزه اتون‌بالا می گیره  اگر رها نکنید و از کندی کار بی انگیزه نشید  بالاخره   متناسب خواهید شد 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادی
      1403/08/16 11:55
      مدت عضویت: 1833 روز
      امتیاز کاربر: 10821 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 186 کلمه

      به نام خدای خوب ونازنینم،این چند وقت فقط تا میتونستم،این دوقسمت آخر رو گوش دادم،وتا میتونستم،میگشتم تو زندگیم مصداقهاش رو پیدا میکردم،این آموزش هایی که استاد به ما میدن ،فقط برای لاغری نیست،مخصوصا آموزش آخر،اونجایی که گفتن اگه یه دفعه خراب کردی ولیز خوردی نزار احساست بد بشه،اونجاست که باید خودت به داد خودت برسی،خودتو دلداری بدی رفیق خودت باشی،چند روزه چقدر من آروم شدم چند روزه هیچ کس نمیتونه آرامش منو با حرفاش وکاراش بهم بریزه،همش خودمو دارم دلداری میدم،وقتی بچه ها وشوهرم میرن دنبال کارهاشون بیرون،چقدر تنها بودن با خودم رو دوست دارم،با خودمو خدای خودم خلوت میکنم حرف میزنم،قبلا وقتی میخواستم دعا کنم سرمو بالا میاوردم،وخدا رو تو آسمونها فقط میدونستم ولی الان وقتی دارم نماز میخونم دقیقا انگار بایکی حرف میزنم که از من خیلی بزرگتره خیلی دانا تره،خیلی تواناتره ولی در عین حال در وجود من قرار داره،با خدایی حرف میزنم که داره منو میبینه ولی در وجود منه،خدای خوب ونازنینم،ممنون که منو به این راه هدایت کردی،وممنون استاد که این آموزش هارو این قدر قشنگ وخودمونی برامون میگید،خداوند به شما زبانی روان هدیه کرده،که حرفاتون به دل بنده ها میشینه،

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 34 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شادی
        1403/08/16 12:58
        مدت عضویت: 1833 روز
        امتیاز کاربر: 10821 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 349 کلمه

        به نام خدای خوب و نازنینم متناسب بودن چه حسی داره حس آرامش حس توانایی حس بودن حس خوب اعتماد به نفس حس اینکه اختیار زندگیم دست خودم هست و خودم می‌تونم اون رو بسازم ۲ از چه تغییراتی در جسمت لذت می‌بری اینکه یک مقدار راحت‌تر راه می‌رم احساس خوبی دارم از اینکه چاق‌تر نشدم لذت می‌برم از اینکه کنار زاویه فکم توی صورتم یکم لاغر‌تر شده لذت می‌برم از اینکه صورتم پف آلود نیست دیگه لذت می‌برم۳ بازخورد اطرافیان چیست اصلاً دوست ندارم به این موضوع فکر کنم که از اینکه دیگران در مورد بدنم و صورتم نظر بدن اصلاً خوشم نمیاد چون یکی میگه لاغر شدی یکی میگه چاق شدی یکی میگه تغییری نکردی یکی میگه زشت شدی یکی میگه خوشگل شدی اصلاً دوست ندارم نظر دیگران را ملاک قرار بدم چه تغییری در رفتار و افکارت به وجود اومدههآروم‌تر شدم امیدوارتر شدم کمتر از رفتارهای دیگران ناراحت و نگران می‌شم و  اگر هم بدون اختیار خودم ناراحت شدم خیلی سعی می‌کنم که هرچه سریع‌تر به آرامش خودم برگردم و رفتار و گفتار دیگران را بی‌اهمیت می‌دونم هیچکس انقدر ارزشمند نیست که من به خاطر اشتباهات اون خودم را ناراحت کنم گاهی اوقات اشتباه از منه و من قبول می‌کنم و اصلاحش می‌کنم ولی خیلی از اوقات من به خاطر بی‌فکری و خودخواهی دیگران حرص می‌خورم ولی الان خیلی حواسم به خودم هست ۵ اصلاحاتی که باید انجام بدم این است که در نوشتن خیلی خیلی کم کاری می‌کنم شبانه روز رو صرف کار خونه و مغازه و شوهر و بچه می‌کنم ولی این یک کار رو که از همه مواجب‌تره انجام نمیدم قبلاً در مورد نماز خواندن هم همینطور بودم که الان خیلی بهتر شدم خیلی مشتاق‌تر شدم نسبت به خوندن نماز و الان هم باید سعی کنم نوشتم در دفتر و سایت رو خیلی مهم بدونم و خیلی راحت کنمش برای خودم  و روش تمرکز کنم خدا را شکر تجسم شبانه راا نجام می‌دهم و خیلی هم دوستش دارم و غرق در افکار و رویاهای خودم می‌شم با لبخندی به لب دارم خوابم می‌برد چقدر این لحظه و این آرامش را دوست دارم خدایا شکرت ممنونم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 23 کلمه

          سلام و درود
          لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
          به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید
          با تشکر

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار لیلا کشاورز
          1403/08/18 01:56
          مدت عضویت: 95 روز
          امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 35 کلمه

          سلام فاطمه خانم عزیز

          چقدر پاسخ به سوالات تون خوب بود، احساس خیلی خوبی به من داد. چقدر خوب که کوچک ترین تغییرات را هم نوشتید، عالی بود.

          ان شالله که این پیشرفت هاتون روزافزون باشه 🥰

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار شهربانو باقری
        1403/08/16 20:11
        مدت عضویت: 1594 روز
        امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 46 کلمه

        آفرین  شادی خانم  دقیقا درست گفتی  حرفای استاد خیلی به  دل  میشینه  خداوند این قدرت کلام و این اثربخشی رو بهشون عنایت کرده ….بنده خوب خدا هستن  برای راهنمایی و هدایت بندگان درمانده از روش‌های   مشگل ساز این دوره زمانه ….مرسی از دیدگاه خوبت  ….

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 736 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر

      روز ۴۴

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟ 

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حسی ست که تا الان تجربه کردم .یعنی در واقع بهترین چیزی ست که من از خدا می خوام ،چون با داشتنش خیلی چیزها رو بدست میارم .متناسب بودن بهم حس جوانی،شادابی،زیبایی،جذابیت،اراده،ارزش،اعتمادبنفس،عزت نفس،آزادی ،قدرتمندی ،تسلط و لیاقت میده .

      از اینکه اندامم کاملا ایده آل و جذاب شده و در وزن ۶۵ کیلوگرم هستم بسیار خوشحالم و لذت میبرم .از اینکه هر لباسی دلم می خواد می تونم بپوشم ،در هر رنگی ، بی نهایت لذت بخش هست برام .از اینکه سبک و سلامت شدم لذت میبرم .از اینکه عاشق اندامم شدم ، هر روز با دیدن خودم ذوق می کنم ،لبخند میزنم ، بسیار بسیار لذت میبرم .از اینکه پیاده روی طولانی مدت میرم و خسته نمیشم لذت میبرم .از اینکه همه ی کارهام رو در تایم کمتری به راحتی انجام میدم لذت میبرم .

      همسرم وقتی متوجه لاغریم شد ،گفت عالیه این همه تغییر ، باورم نمیشد بتونی با قدرت ذهن تا این حد لاغر بشی ، چقدر لاغری بهت میاد ، خیلی جذاب تر شدی ، مبارک باشه .مادرم اشک شوق ریخت ، خیلی خوشحال شد که خداوند آرزوی لاغری من رو برآورده کرده و گفت خیلی خوشکل تر شدی عزیز دلم .دوستم زینب که سالها بود می دونست من عاشق لاغری هستم ، بسیار ذوق زده شد و گفت آفرین نشمیل ، خیلی عالیه این همه سایز و وزن کم کردی ، بسیار جوانتر شدی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم،خواهرم ،خواهرزاده هام همشون با تعجب من رو نگاه کردند گفتند واااااای  چقدر لاغر شدی  ،خوش به حالت ، خیلی زیباتر شدی ، لباسها به تنت بسیار زیباتر شدند ،چیکار کردی به ما هم بگو ،منم در مورد قدرت ذهن و سایت تناسب فکری براشون گفتم .

      من شخصیتم خیلی تغییر کرده ، دقیقا مثل یه فرد کاملا متناسب با افکار صحیح یعنی بدون هیچ فکری در مورد خوردن و چاقی شدم و رفتارم هم دقیقا مثل فردی متناسب با رفتار غذایی صحیح شده یعنی تا زمانی که گرسنه نباشم نمی خورم ، اتوماتیک وقتی سیر شدم دست میکشم یعنی پیغام سیری رو سریع دریافت می کنم و زمانهایی که گرسنه نیستم تحریکات بینایی،بویایی،شنیداری،لامسه و چشایی تاثیری در خوردن من نداره و نمی خورم  و این عالیه :))من آرزو داشتم به این حالت درجه ۱ و بی نظیر برسم و رسیدم :))من مثبت اندیش شدم .من کنترل ذهن پیدا کردم .من مواظب ورودی های ذهنم هستم .من افکار منفی رو رها می کنم .من توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده .

      باید احساس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید انتظار لاغری رو در خودم زیاد کنم .باید تمریناتم رو حتما حتما عاشقانه هر روز انجام بدم .باید رویام رو رها نکنم .باید ادامه بدم ، استمرار داشته باشم آگاهی هام رو تکرار کنم تا ملکه ی ذهنم بشن ، تا در ذهنم افکار لاغرکننده حک بشن تا شخصیت متناسبم قدرتمند بشه و همیشه اون شخصیت برام تصمیم بگیره نه شخصیت چاق و ضعیف گذشته .باید تجسم شبانه رو انجام بدم باید روزها هم هر وقت تونستم اندام ایده آلم بیاد به ذهنم و لذت داشتنش رو بچشم .باید خدا رو شکر کنم برای اینکه الان دارم می نویسم و لذت میبرم از داشته هام .

      «خداوندا سپاسگذارم ،شکرت »

      ✓ مزایای لاغری :اندام سبک ، در نشستن ،برخواستن، خوابیدن.جسمی سالم و به دور از اکثر بیماریها .جسم سبک و راحت برای فعالیتهای روزانه .اندامی کاملا فرز و سریع در پیاده روی و ورزش .باعث ایجاد اعتماد بنفس و عزت نفس بالا در برابر هر کسی .باعث داشتن قدرت صحبت کردن و لذت بردن از دورهمی .باعث لذتبخش بودن مراسمات و جشن و عروسی .باعث لذت بردن از خرید .باعث لذت بردن از لباسهای جذاب و رنگ روشن .باعث لذت بردن از رفتن به استخر و هر باشگاهی .باعث شادابی و نشاط و داشتن روحیه ای پر از انرژی مثبت .باعث لذت بخش کردن جو خانواده .باعث عاشق شدن چه در زمینه کاری چه در ارتباطات با دیگران .باعث داشتن ارتباط درست و لذت بخش .باعث لذت بردن از تمام نعمت های خداوند و دیدن و درک کردن هر آنچه داریم .و کلی مزایای دیگه داره لاغر شدن که من فعلا همینها یادمه .✓ 

      « استاد بزرگوارم ممنونم »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/16 02:06
      مدت عضویت: 1741 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 196 کلمه

      ۱ـ متناسب بودن چه حسی داره؟

      متناسب بودن حس شادی و ارزشمندی داره برای من . پس از همین لحظه خودم رو ارزشمند میدونم.

      برای من شادی پیشتر معادل این بود که هر لحظه در حال رقصیدن و مهمانی رفتن باشی ولی به تازگی برداشت جدیدی از شادی دارم و اون رو نوعی درک و دانایی میدونم که همیشه باعث میشه در حال زندگی کنی و بهترین تصمیم ها رو اتخاذ کنی.

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از اینکه کمرم به قدری لاغر شده که کمربند لباسم خیلی راحت بسته میشه لذت میبرم.

      از اینکه شکمم کوچک شده لذت میبرم.

      از اینکه دیگه غبغب ندارم لذت میبرم. 

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      فقط بازخوردهای مثبت دریافت کردم ، دوستام خیلی تعجب کردند وقتی تغییر منو دیدند، خانواده ام تشویقم می کنند و از بابت متناسب شدن من خیلی خوشحالن.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      هیچ وقت ناامید نمی‌شم. افکار مثبت رو مرور می کنم، تمایلات و رفتارهای غذایی من خیلی راحت تغییر کردن 

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟میتونم بیشتر بنویسم، بیشتر رسیدن به هدف رو مرور کنم، بیشتر فایل گوش بدم و بیشتر عملگرا باشم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 244 کلمه

      به نام‌ خدا

      سلام

      روز ۴۳

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟ 

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهم حس آزادی،قدرت ،تسلط ، اعتماد بنفس ، جوانی ،شادابی ، جذابیت ،زیبایی ارزش ،اراده و لیاقت بهم میده .

      از اینکه جذاب ترین لباسها رو در بهترین رنگها میتونم بپوشم ،لذت میبرم .از اینکه همه ی کارهام رو در تایم کمتری به راحتی انجام میدم ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه هر لحظه با دیدن خودم بسیار خوشحال میشم، لبخند میزنم ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه پیاده روی طولانی مدت میتونم انجام بدم لذت میبرم.

      همسرم ،مامانم ،دوستم زینب ،برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام ،همشون براشون جالب بود لاغر شدن من و رسیدنم به این تناسب اندام ایده آل ، گفتند خیلی جوونتر به نظر میرسی ،خیلی خوبه که این همه سایز و وزن کم کردی ، خیلی زیباتر شدی ،آفرین نشمیل .

      من کنترل ذهن پیدا کردم ،من آروم تر شدم ،توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده ،رفتار و افکار بسیار جدید و جالبی پیدا کردم و دقیقا مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار و افکار درست شدم .

      باید حس لاغری رو در خودم بیشتر کنم با تجسم لاغری و دنبال کردن رویایم ،باید انتظار لاغری رو در خودم افزایش بدم ،باید همیشه حال خوبم رو نگهدارم .

      «خدایا شکرت » 

      « استاد ممنونم»

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره انصاری
      1403/08/15 18:07
      مدت عضویت: 92 روز
      امتیاز کاربر: 125 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 128 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان هم مسیر من من از صبح زود که بیدار می شوم میثاق نامه رو میخواهم و بعد از خوندن میثاق نامه خیلی حس خوبی میگیرم و سرحال می شوم و سپس به کارهای روزمره زندگی می پردازم هم زمان فایل ها را هم گوش میکنم بعد به سایت سر میزنم و دیدگاه دوستان را میخوانم از روز که۱۲گام را شروع کرده ام و الان هم که سرزمین لاغری با ذهن را گوش می کنم خیلی حالم خوب شده‌است  و در زندگی شخصی هم تاثیر زیادی روی من داشته است من خیلی خوشحال هستم که با این سایت و استاد عطار روشن آشنا شده ام واز استاد بزرگوار و دوستان در سایت و گروه تلگرام سپاسگزارم 

      خدا به استاد خیر و سلامتی عطا کنه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3025 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 128 کلمه

      دوستان عزیز یه نکته رو هم یاداوری کنم شما هر گامی که از دوره هستید فقط کافی به خودت بگی من قرار نیست کار بزرگی کنم فقط کافیه امروز یه کم بهتر از دیروز باشم همین 

      به خدا همین یه کم بهتر از دیروز ادم رو یواش یواش می رسونه به نوک قله استاد تویکی از فایلهاش میگفت بزرگترین دشمن موفقیت بی حوصله گی و اهمال کاری هست وجدانا همینه 

      اصلا لازم نیست کار خاص یا بزرگی کرد فقط هر روز یه گام 

      ادم اروم اروم تبدیل میشه به ادمی که ارزوش رو داشته 

      یه ادم با یه ورژن جدید

      که ادم ورژن جدیده خیلی متفاوته 

      این جاست که ادم از خودش کیفور میشه و میگم افرین دوستت دارم عشقم همیشه پا کاری

      امیدوارم همگی رو به پیشرفت باشیم با گام های کوچک و معمولی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/15 23:55
        مدت عضویت: 95 روز
        امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 34 کلمه

        سلام پروین عزیز

        ممنون، تلنگر خوبی بود. امان از بی حوصلگی و وقتی که بیوفتی توی سرپایینی بی حوصلگی.

        ما هر چقدر هم بی حوصله باشیم یادمون میاریم که باید حداقل یه قدم کوچیک برداریم 💪💪💪

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3025 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 169 کلمه

      انگار زمان اثر داره تو ارام شدن افکارم و تمرکز پیدا کردن انگار وقتی موضوع ناراحت کننده یا فکر منفی رو رها می کنم دیگه قدرت نداره فقط باید زیر سه ثانیه فکر منفی رو رها کنی اگه نه 

      انگار بلده بره کلی فکر مثل خودش رو بیاره و تو رو زندانی کنه 

      این تمرین رو از استاد یاد گرفتم تو یکی از فایلهاش میگفت می خواست بره مسافرت اما به خاطر شرایط کرونا نمیشده همش فکرهای بدمیومده تو ذهنش 

      میگفت ترسیدم که اگه به فکرهام  ادامه بدم از ایدا دخترم بدم بیاد میگفت دیگه اون فکرها رو گذاشتم کنار دیدم که ممکنه به من ضربه بزنه و باعث بشه که رابطم با خانمم و دخترم خراب بشه و به جاش 

      فکرهای رو اوردم که کمکم میکرد از شرایطی که داشتم بیشتر لذت ببرم 

      حالا منم هر جا یه فکر بیاد از خودم می پرسم لذت یا نفرته بعد جواب میدم و میرم یه فکر بهتر میارم که حسم رو بهتر کنه 

      امیدوارم که تک تک شما عزیزان همیشه تو بهترین حالها و احساسها باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/15 23:59
        مدت عضویت: 95 روز
        امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 88 کلمه

        سلام

        دقیقا همینه، فکر منفی یه میگرده کلی فکر مثل خودش رو هم پیدا می‌کنه و رو میکنه، به قول استاد مثل بافتنی میمونه، هر زنجیر، زنجیر بعدی رو مسابقه میاد بالا. یهو به خودت میای میبینی چقدر ظلم وستم (بعضا خیالی) بهت شده و داری در دفاع از خودت توی ذهنت بیانیه صادر میکنی، نفست تنگ شده، حالت بد شده! 

        برای چی؟! برای یه فکر منفی کوچیک اولیه که سریع رهاش نکردی. به قول شما یادمون باشه توی سه ثانیه اول رهایش کنیم.

        ممنون از کامنت خوبتون و دعای خوبتون

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3025 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 383 کلمه

      سلام به دوستان عزیز و استاد عزیزم 

      من تو این چند روز گذشته که استاد این فایل رو گذاشتن و تمرین این هفتمون شد خود دوستی و مهربان بودن با خودمونهر روز سعی کردم که وقتی یه چالش برام پیش میاد این تمرین رو انجام بدم خب من وقتی این دوره رو شروع کردم یه تعهدنامه نوشتم  و گفتم که بایدبه  این راه ایمان داشته باشم و لیز نخورم محبت خدا شامل حالم شده و تا حالا خلافش رو انجام ندادم ولی زیر اون تعهدنامه هم نوشتم که اولین قدم برای گرفتن نتیجه عمل کردن هست حتی اگه کوچک باشه و زمانش هم کم باشه برای همین من هر تمرین که استاد میده یا خودم از نوشته دوستان یا سایر فایلها یاد میگیرم رو یادداشت می کنم و سعی می کنم باهاش ارتباط بگیرم اگه دیدم نمیشه اون تمرین رو میذارم کنار یه تمرین دیگه بر میدارم که مثل دارو به من بسازه 

      الان یه تمرینی که از تمرین خوددوستی و جنگ نکردن استاد برای خودم دراوردم و این چند رو دارم ازش استفاده می کنم اینکه وقتی که یه موضوعی پیش میاد حالا یا درمورد لاغری هست یا سایر مسایل زندگی 

      به محض اینکه حالم بد میشه فوری از خودم می پرسم حالت چطوره بعد راستش رو میگم بد هستم داره حالم بد میشه ناراحت شدم دلخور شدم گیج شدم متوجه نمیشم اصلا انتظارش رو نداشتم 

      همون موقع به خودم میگم الان کجایی این جا باش تو لحظه حال من و تو الان پرونده رو می بنیدیم وقت دادگاه تموم شده رسیدگی به پرونده موند برای جلسه اینده

      بعد سریع یه زمانی رو مشخص می کنم مثلا 4 بعدازظهر یا هنگام خواب یا موقع درست کردن شام و سعی می کنم خوش قول باشم وسرساعتی که قولش رو به خودم دادم برم سر موضوعی که من رو ناراحت کرده بود و شروع می کنم  با ذهنم حرف زدن  همیشه بهش میگم یه اژدها رو چطوری می تونم بکشم وقتی کوچیکه چون زورم بهش میرسه ولی وقتی  اژدها بزرگ بشه ممکنه منوبخوره و زورم بهش نرسه  منظورم حال بد و افکار مشوش و ذهن منفی باف هست 

      وقتی که دوباره به موضوع نگاه می کنم انگار بار احساسیش رو از دست داده و اونقدر ها هم منو درگیر و ناراحت نمی کنه با خودم میگم این که حل شده به زندگیم برسم و خیلی راحت میذارمش کنار 

      واقعا اثر داره 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا آبکار
      1403/08/15 07:14
      مدت عضویت: 309 روز
      امتیاز کاربر: 6570 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 286 کلمه

      بنام خدایی که همه بندگانش در تناسب اندام و زیبایی آفرید ..سلام خدمت پیام آورخداوتد در عصر جدید و دوستان هم مسیرم..خدمت شما عزیزان عارضم که من هم در زندگی خودم نمونه های درد دل کردن با دیگران را داشتم .ووقتی که بهم میگفتن تو چقدر صبوری تو چقدر بسازی از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم..در صورتیکه که باید سرزنشم میکردن که تو چرا خودتو دوست نداری برا خودت ارزش قائل نیستی .تو آفریده ی خدایی .تو خود خدایی .باید قدر خودت رو بدونی برای چی باید سختی بکشی تو اومدی اینجا که از زندگی لذت ببری .ولی متاسفانه هیچ پیامی مبنی بر اینکه اول خودتو دوست داشته باش تا ببینی جهان همه چیزرا برایت فراهم میکند دریافت نکردم .ولی هنوزم دیر نشده .شروع میکنم و ادامه میدهم به دوست داشتن خودم به ارتباط گرفتن بادرون خودم و ادامه میدهم ..ونکته ی دیگه اینکه همه بهم میگن تو که غذات کمه پس چرا متناسب نیستی؟جا داره ااینحا از خانم شرفی عزیزم تشکر کنم که در ویساشون گفتن که من یک کاغذ وخودکار روی اپن آشپزخونه گذاشتم وهر چی میخورم رو یادداشت میکنم. من هم همینکار رو انجام دادم .وای چشمتون روز بد نبینه .وقتی نگاه به یادداشتم کردم فاجعه بود .دیدم من چیزی رو که نتونستم بخورم ظرف وظروف بوده 🤣اونوقت چقدر از دلسوزی اطرافیان که میگفتن تو غذات کمه ذوق مرگ میشدم .اونا نمیدونستن من چقدر ریزه خواری دارم و خودم خبر ندارم .الان به لطف خدا واستاد گرامی وهمراهان عزیزم در حال  رسیدن صلح با خودم هستم و همینجا از بدنم این هدیه الهی و ذاتا متناسب عذرخواهی میکنم متاسفم که تا الان در حقش ظلم کردم .خدا جونم .بدن عزیزم منو ببخشید .و کمکم کنید در اصلاح رفتارهایم ..با تشکراز استاد گرامی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 506 کلمه

      به نام خالق بخشنده و مهربانم

      سلام

      روز ۴۲

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟ 

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حسی ست که در زندگی تجربه کردم .متناسب بودن بهم حس جوانی ، جذابیت ، زیبایی،شادابی ،اراده ، اعتماد بنفس ،عزت نفس،ارزش و لیاقت میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .متناسب بودن بهم حس رهایی و آزادی از افکار منفی و افکار مربوط به خوردن و چاقی میده .

      از اینکه اندامم بسیار جذاب شده و الان در وزن ایده آل ۶۵ کیلوگرم هستم بی نهایت لذت میبرم .از اینکه جسمم کاملا سبک و سلامت شده بی نهایت لذت میبرم .از اینکه همه ی کارهام رو در تایم کمتری به راحتی انجام میدم ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه هر لحظه با دیدن خودم بسیار خوشحال میشم ، ذوق میکنم ، لبخند میزنم ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه پیاده روی طولانی مدت میتونم انجام بدم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی رو میتونم بپوشم و به تنم خیلی زیباست ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه شادی لاغر شدن تمام وجودم رو فرا گرفته ،بسیار لذت میبرم .

      همسرم وقتی لاغر شدن من رو دید شوکه شد و گفت چقدر لاغری بهت میاد ، خیلی جذاب تر شدی ، عالیه این همه تغییر ،واقعا لباسها به تنت خیلی قشنگ شدند ،چقدر خوبه که می تونی هر رنگ روشنی که دلت می خواست الان بپوشی ، چقدر عالیه که می تونی هر لباسی که قبلا سایزت نبودن یا خیلی اندامی بودن الان بپوشی  ‌، بهت تبریک میگم .مامانم ،دوستم زینب ،برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام ،همشون براشون جالب بود لاغر شدن من و رسیدنم به این تناسب اندام ایده آل ، گفتند خیلی جوونتر به نظر میرسی ،خیلی خوبه که این همه سایز و وزن کم کردی ، خیلی زیباتر شدی ،آفرین نشمیل ، خدا رو شکر برای دریافت این نعمت بزرگ که سالها آرزوش رو داشتی .

      من از نظر فکری و رفتاری دقیقا مثل یه فرد کاملا متناسب با افکار صحیح و  رفتار غذایی صحیح شدم و این لذت بخش ترین قسمت قضیه ست .من مهارت کنترل ذهن رو یادگرفتم .من مثبت اندیش شدم و همین امروز از طرف خداوند نعمتی رو دریافت کردم ، بخاطر همین مثبت اندیشی و رها کردن افکار منفی و بی نهایت شاکر خداوند هستم .من منتظرم که خداوند افکار مثبت من رو افزایش بده ، به درخواست هایم پاسخ بده و روز به روز نعمت های بیشتری از طرف خداوند دریافت کنم ،الهی آمین .من توجهم به مواد غذایی کمتر شده و این عالیه .

      باید هر روز تمریناتم رو عالی انجام بدم ، باید هر روز فایل گوش بدم ،باید هر شب تجسم کنم ، باید حس لاغری در من بیشتر بشه ،باید انتظار لاغری در من بیشتر بشه ،باید خدا رو بارهای بار برای این همه نعمت شکر کنم .

      « خدایا شکرت »

      « استاد گرامیم ممنونم »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Sanaz 🌺
      1403/08/14 22:25
      مدت عضویت: 1247 روز
      امتیاز کاربر: 13186 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 544 کلمه

      به نام خدا 

      با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان متناسبم. 

      چرا دوستی با درون این قدر اهمیت داره ؟

      اول موضوع اینه که وقتی با خودت دوستی خودپذیری و عزت نفس داری چطوری ؟

      یعنی من خودم رو قبول می کنم ، خودمو دوست دارم با تمام خوبی ها و بدی ها ،کمی ها و کاستی .

      میدونم من به عنوان یک انسان که توسط خانواده ،معلم ها ،جامعه آموزش دیدم ممکنه اطلاعات اشتباهی رو باور کرده باشم و اونطوری که دوست دارم نباشم این مهم بهم میگه از دست خودت کلافه نباش ،اینقدر کمال گرا نباش .

      نمیشه تو صد باشی .

      چقدر از کمال گرایی و اینکه باید کامل باشم ضربه دیدم و اینکه نتونستم اونطوری باشم خودم رو سرزنش کردم و بی عرضه خطاب کردم .

      خیلی از کارهای مورد علاقه ام رو بخاطر اینکه شاید نتونم بی نقص انجام بدم انجامش ندادم .

      در حالیکه این طبیعت زندگیه و همه ی ما کامل نیستیم ،چقدر مهم و اساسیه پذیرفتن خود و دوست داشتن خود و در مسیر کمال حرکت کردن نه اینکه بگی من همینم که هستم نه .

      دوم اینکه دوستی با درون اضطراب و استرس رو کم می کنه و این هم بسیار اهمیت داره یک جورایی با پذیرش خودت کامل میشه .

      اینکه خودتو قضاوت نکن ،سرزنش نکن .

      اشکالی نداره گاهی ممکنه تو هم با اطلاعات و باورهای اشتباه مسیر اشتباه بری اگه با خودت دوست باشی از راه اشتباه برمی گردی و بالاخره مسیر درست رو پیدا می کنی ولی اگه خودتو سرزنش کنی ،ناامید و خسته و کلافه میشی و نمی تونی بایستی و ادامه بدی و راه درست رو پیدا کنی .از زمین و زمان شاکی میشی .

      سوم اینکه توانایی تصمیم گیری بهتر میشه دقیقا همین طوره ،موقع ناراحتی یا خستگی ،خشم و عصبانیت بیشتر تصمیمات اشتباه و احساسی هستند و بعدش می فهمی چقدر عجله کردی .

      خیلی جاها وقتی با خودت دوست نباشی از دیگران کمک میری و اونا هم بر مبنای اطلاعات خودشون و زندگی خودشون و نظر خودشون تو رو راهنمایی می کنند در حالیکه هر کدوم از ما زندگی متفاوتی داریم و حتی آدم های زندگیمون  با اطلاعات و دیدگاه های متفاوتی هستند و اشتباه محض اینه که تصمیم رو به دیگران بسپاری .

      اگه با خودت دوست باشی  به راحتی مسئله ات رو با خودت حل می کنی بدون دخالت دیگران.

      چهارم اینه که  رشد شخصی و فردی و معنوی ما ارتقا پیدا می کنه .

      خیلی از سال‌های زندگی رو بر اساس قضاوت دیگران زندگی کردم که مثلا دختر خوبی باشم ،  همسر خوبی باشم ،مادر خوبی باشم، 

      اما دریغ از یکبار که خودم باشم .

      الان فهمیدم توی زندگی هیچ وقت با خودم دوست نبودم و برای محبت به خودم کاری نکردم .

      پنجم اینکه ارتباط با دیگران بهتر میشه 

      بدون قصد و غرض ،خیلی از آدم ها رو دیدم که جلوی یک نفر یک رفتاری دارن و پشت سرش یک حرف دیگه می زنن ،الان فهمیدم علتش اینه که با خودشون دوست نیستند و اگه جلوی کسی ارتباط بهتری دارن برای رسیدن به اهداف دیگه ای هست .

      اگه با خودمون دوست باشیم نیازی نداریم برای تایید دیگران با کسانی که دوست نداریم رابطه برقرار کنیم ،می تونیم صادقانه و با صداقت با آدم هایی که مثل خودمونن دوست باشیم .

      چقدر نکات کلیدی و آموزنده ای بود که توی تمام مراحل زندگی کاربرد دارن .

      استاد عطار روشن بی نهایت سپاسگزارم 

      در پناه خدا باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار خدیجه علیزاده
      1403/08/14 18:09
      مدت عضویت: 29 روز
      امتیاز کاربر: 690 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 45 کلمه

      من از این به بعد هر لحظه از خودم احساس لاغری دارم از تک تک چیزهایی که میخورم  انتظار لاغری دارم حتی از هوایی که تنفس میکنم و به درون سلولهای بدنم میفرستم انتظار لاغری دارم از هیچ چیز نمیترسم و با عشق جلو میرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار خدیجه علیزاده
      1403/08/14 18:06
      مدت عضویت: 29 روز
      امتیاز کاربر: 690 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 156 کلمه

      با عرض سلام ادب و احترام چه موضوع قشنگی بارها در مورد ش خونده بودم یا شنیده بودم ولی هیچ وقت به این راحتی در من جا نیفتاده بود احساس میکنم خیلی باید با خودم دوست باشم یعنی برداشت من این بود که دوستی با درون مهمتر از دوستی هایی هست که گاهی باعث صدمه بهمون میشه وقتی با خودم دوستم هیچ کس نمیتونه حال منو بد کنه و هر کار اشتباهی ازم سر بزنه مسولیتش و میپذیرم و با خودم اشتی میکنم و دوباره طی راه میکنم و ارام ارام با دلی شاد پیش میرم برای من خیلی پیش اومده که خودمو سرزنش کردم و چه کار بدی الان متوجه رفتارهای اشتباهم میشم و  سعی میکنم روز به روز بهتر بشم اگه رفتار مناسبی انجام ندادم خودمو سرزنش نکنم بالاخره برای همه پیش میاد مهم اینه که من در این راه ثابت قدم باشم زندگی تون پر از نور خدا استاد گرامی همیشه شاد باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آسیه رفیعی
      1403/08/14 13:51
      مدت عضویت: 1892 روز
      امتیاز کاربر: 33811 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,800 کلمه

      بنام خدای مهربان 

      با سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد خوبیها و خالق شگفتیها و دوستان شگفت انگیزم 

      روز ۶۰ : و باز هم یه احساسی از دورن بهم گفت متن تمرین روزانه رو اینجا هم کپی کنم 

      ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟

      ۱.حس فوق العاده اعتماد به نفس بالا و شجاعتمندی و لیاقت و احترام قائل شدن به وجود مقدس خودم و امانت الهی وجودم و خانه حضورم در دنیا رو به قصر تبدیل کردن و برگرداندن به اصل آفرینش خودم و انجام رسالت الهی که در دنیا به عهده من بود و عمل صالح داشتن و تصویر واقعی پیدا کردن عاقبت بخیری دنیا که برای خودم تعریف کرده بودم و بزرگترین هدف من در زندگی رسیدن به لاغری بود ولی نه تنها لاغری نصیبم شده بلکه پکیج کامل خوشبختی رو دارم و حس غرق در نعمت و خوشبختی زندگی کردن رو بهم میده و محشره 

      ۲. حس پرواز تا اوج شکوفایی و درخشش و اشتیاق برای حضور در جمع دوستان و فامیل بودن و لذت بردن از بودن و داشتن دوستان هم مسیر و هم فرکانسی و تاثیر گذاری روی خوشبختی اطرافیانم و بالا کشیدن دوستام تو مسیر خوشبختی و لذت بردنشون از زندگی رو بهم میده و بتونم تمام دوستامو نجات بدم و به این مسیر دعوت کنم تا مدار اونهام تغییر کنه و خودشونو عذاب ندن و من همیشه تو زندگیم عاشق کمک به دیگران بودم ولی بلد نبودم اما الان استادی تو زندگیم دارم که به همه دوستام با اطمینان صد در صد میتونم معرفی کنم و طعم واقعی زندگی با طعم خدا رو تجربه کنن چقدر این حس شیرین رو دوست دارم که همه ناجی زندگی منو بشناسن و باور کنن و گسترش نور و آگاهی برای هدایت همه هست و بزرگ ترین نعمت دنیاست و من با تمام وجود حسش کردم و چشیدم و عاشق این عمل صالح هستم 

      ۳. حس سلامتی کامل و رهایی در تمام انتخابهام و رسیدن به آیه قرآنی که خدا موقع خلقت من به فرشته ها گفت شما رازهایی که من میدانم رو نمیدانید و رسیدن به اون احسنت که خدا در موقع خلق من به خودش گفت و اشرف مخلوقات شدن رو زندگی کردن بهم میده و حس انتخاب شدنم برای این مسیر بهشتی و پایداری و تعهد بالایی که برای رشد و پیشرفت و تعالی خودم طی کردم همه با حس لذت و عشق و اشتیاق بود و حس با انتخاب آزادانه و نه هیچ اجباری مسیر سعادت کامل دنیوی و اخروی رو گام به گام طی کردن و رسیدن به حس لاغری عبادت است حس لاغری شکر گزاری فراوان از تمام نعمتهای الهی است حس بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید است برام و حس الگوی عالی داشتن برای هم سو شدن جسم و روح و ذهنم در یک مسیر پر عشق و دوستی و عشق و عاشقی عمیق درونی با خودم رو بهم میده هر چی از احساس لاغری میگم باز سیر نمیشم چون لاغری قشنگ ترین حس دنیاست وقتی از راه مستقیم بهش برسی نه از بیراهه و شکنجه و ظلم به خودم بلکه از راه درست و حس زیبایی فراوان داشتن و زیباییها رو دیدن رو بهم میده غرق نور و آگاهی و اشتیاق برای بودن در این مسیر تا ابد بهشتی شدن دنیام و بهشتی شدن جهان آخرتم رو بهم میده و فقط و فقط با لاغری با ذهن و بودن در بهشت تناسب فکری و این سرزمین آباد شده الهی توسط استادم و حس پیدا کردن امام زمانم رو شناختن وای که چه حس شیرینیه این سرزمین الهیه و پر از یاد خدای هدایت کننده ام به سوی بهترینها و هیچ حسرتی به دلم نیس و حس کن ف یکون کننده بودن دارم و زمین و زمان در تسخیر من است        

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۱. از اینکه تمام اندام های داخلی کبد و کلیه و روده هام و تیرویید و قلبم و معده ام و مغزم و سلول سلول وجودم به سلامت کامل رسیده و کمرم باریک و خوش فرم شده و شکمم کاملا تخت و صاف دقیقا مطابق تصویر سازی عاشقانه خودم خیلی خیلی کیف میکنم و لذت میبرم و بهترین تراش رو به اندامم دادم فقط با قدرت شیرین تجسم روزانه و شبانه خودم و انتظار شیرین داشتن و عشق ورزی به خودم 

      ۲. از اینکه سینه هام کوچک و سبک و خوش فرم شده و لباسام خیلی شیک به تنم می ایسته و بازوهام خوش تراش و باریک شده و سرشانه هام کوچک و متناسب عین تصویر مورد علاقه ام و صورتم باریک و کشیده شده و درخشش دندانهای راحتم در دهانم رو موقع لبخند زدن میبینم و در آینه و عکسها غرق تماشای نور و زیبایی بالاتنه خودم میشم کیف میکنم و از دیدن خودم سیر نمیشم و خالق این همه شکوه و جلال خودمم با آموزش زبان لاغری و برگشت به تنظیمات کارخونه 

      ۳. از اینکه باسنم کوچک و جمع و جور و خوش تراش شده و رانهام باریک و کشیده شده و ساق پاهام خوش تراش و عالی و مفصلهام سالم شدن و هیچ التهابی ندارن به شدت کیف میکنم و من و اینهمه خوشبختی کاملا طبیعیه رو با تمام وجود زندگی میکنم   

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۱. دوستم خدیجه بعد از مدتها دیروز به حرف اومد که میخاد بره پیش دکتر تغذیه و خیلی از باورهاش خراب شده بود وقتی عکس شگفتی سازی من رو دید کلی انگیزه گرفت و برام ذوق کرد و تصمیم گرفت دوباره به سایت برگرده و شروع کنه این دوره محشر شگفتی ساز رو خیلی براش خوشحالم چون محال بود با اینهمه آگاهی باز بتونه گول بخوره و رژیم بگیره چقدر عالیه که خدا هرگز دیر نمیکند و حس اینکه عکس من براش دستانی شد بر روی زمین رو دارم و خیلی خوشحالم 

      ۲. دوستم که فوق العاده خودش استاده و شگفتی ساز هست و کلی پر قدرت که شاید دوست نداره اسمشو بنویسم با دیدن عکس من کلی ذوق کرد و گفت وهی اشکام بند نمیاد و دقیقا با دیدن عکست حس کردم خودم به وزن ۴۴ کیلویی خودم رسیدم و خیلی بهم انرژی مثبت داد و هیجانی که از دیدن عکس من براش ایجاد شده بود وجود خودشو پر نور کرد و بهم گفت واقعا حقت بود رسیدن به اینهمه لاغری و خودشم مشتاق شد از این دوره قوی و قدرتمند استفاده کنه و براش خیلی خیلی با تمام وجود خوشحالم فقط قبلش گفت نیاز به یه پاکسازی داره و امیدوارم به زودی از دیدگاههای قدرتمندش همگی لذت ببرن خیلی خیلی همیشه این دوستم به من درسهای بزرگ داده و جاش توی سایت خیلی خالیه خدا رو شکر که بازگشت دوستان به سایت همیشه هست و خدا هرگز دیر نمیکند و صد بار اگر توبه شکستی باز آ و چقدر جالبه که مدتها از دوستم بی خبر بودم و یکدفعه دوباره خودش بهم پیام داد 

      ۳. عمه ام بعد از دیدن شکم تخت و صاف من که همیشه از بزرگ بودن شکمش میناله و هزاران کار کرده و حتی ذره ای شکم آب نشده با حیرت و شگفتی گفت دختر چه کردی با شکمت و بهش گفتم عمه قشنگم من که همیشه بهتون میگفتم لاغری با ذهن معجزه میکنه حالا دیدید چه قدرتی داره و عمه ام با اشتیاق گفت آره یادم میدی منم شروع کنم بهش گفتم عمه جونم باعث افتخارمه حتما حتما و تمام آموزشهای نحوه ثبت نام و اینا رو براش گذاشتم و به راحتی عضو سایت شد و شروع کرد و خیلی براش خوشحالم      

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده‌ میکنی؟

      ۱.فوق العاده از افکار و رفتار جدید خودم رضایت دارم و خیلی دوستی عمیق تری در خودم رو مشاهده میکنم و حس عمیق تری از عشق و آرامش از آگاهیهای جدیدم رو در خودم میبینم و با اینکه فرصت نکردم تمرینات خدا هرگز دیر نمیکند رو بنویسم و فقط گوش میدم فعلا تحول عمیق درونی رو در خودم میبینم و عجب دوره فوق العاده قدرتمندی هست و بی نهایت روح افزا و شادی بخش و خودمو در مسیر کشف حقایق بیشتری میبینم بی نظیره این تغییرات و به زودی سعادت چاپ جزوه رو هم پیدا میکنم و تمریناتم رو هم مینویسم دیگه چه شود 

      ۲. خیلی آسون تر و بی شیله پیله تر تجسمم رو انجام میدم و مدام شک و تردیدها رو رها تر میکنم و به خودم انرژی میدم که نتایج معجزه آسای درونی من نشون از درست انجام تجسم به آسونی رو بهم میده و عملی کردن آموزشها رو برای خودم آسون تر میکنم و تغییر عالی هست که در خودم میبینم 

      ۳. مهارتم در بحث نکردن و اثبات نکردن خودم  مخصوصا در برخورد با مامانم خیلی بهتر شده و در قضاوت نکردن پیشرفت کردم ولی هنوز باید تمرین کنم و به مهارت برسونمش ولی در همین حد تغییر هم راضیم و عالیه و به شدت توی رفتارم با غذاهای مورد علاقه مخصوصا کرانچی موفق ترم و وسوسه خیلی کم رنگ شده با اینکه طعم دهانم خوب نیس به این بهانه پاکت رو باز نمیکنم بخورم و فقط صبر میکنم تا وقتی که واقعا به نیاز واقعی برسه باز کنم و بخورم و کیف کنم من شدیدا معتاد کرانچی و پفک و چیپس و هله هوله بودم و این که حرص و ولع ندارم معرکست و کاملا درونی نه فشار بیرونی و من و اینهمه خوشبختی کاملا طبیعیه خدا رو هزاران بار شکر 

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      ۱. روی بحث نکردن و ادامه ندادن هر حرفی که سودی نداره و تغییری ایجاد نمیکنه بیشتر با مهارت برسم و ادامه بدم این کار رو و هرگز گله و شکایت نکنم چون شکایت دقیقا توجه عینی و ذهنی من به بیشتر دریافت کردن همون حسه و این خیلی نقش مهمی در بهبود آرامش من داره 

      ۲. فرصتهای بیشتری برای خوندن دیدگاه اساتیدم در این سایت بهشتی پیدا کنم و اتلاف انرژی برای بازی با گوشی رو کمتر کنم و بیشتر به سود استفاده از انرژی خودم برای پیشرفت داشته باشم و استمرار عاشقانه و تکرار عالی داشته باشم و کیف و حال کنم بیشتر و آرامش عمیق تر و به سرعت ترمیم خودم کمک کنم 

      ۳. نه غم گذشته و نه ترس از آینده روی من تاثیری نزاره و کاملا به مهارت کنترل برسونم و در لحظه پاکسازی کنم و عشق کنم لحظه حال رو و هرگز بر اساس فرم خودم زندگی نکنم و دوره آرامش در بیداری رو بهتر عملی کنم در زندگیم و اشرف مخلوقات شدن رو زندگی کنم و به خودم اثبات کنم و بهترین لحظه رو در حال زندگی کنم و باور فراوانی نعمت رو زندگی کنم و دو بال ایمان خودم رو برای پرواز تقویت کنم 

      خدا جونم من مسئولم لطفا مرا ببخش عاشقتم متشکرم 

      استاد گرانقدرم بی نهایت ممنونم ازتون و قد دان زحمات فوق العادتون هستم دمتون همیشه گرم و آموزشهای شیرین و گواراتون مستدام 

      در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست و من ارزشمندترینم و لایق بهترینها و اشرف مخلوقاتم و زمین و زمان در تسخیر من است خدا رو هزاران بار شکر 

      این تمرین شگفتی ساز با اشتیاق فراوان ادامه دارد …

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سحر
        1403/08/16 07:25
        مدت عضویت: 460 روز
        امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 193 کلمه

        سلام و عشق به دوست خوش قلم و خوش احساسم آسیهٔ عزیزم

        از خواندن دیدگاه عالیت خیلی لذت بردم و برای تغییراتت بینهایت خوشحال شدم و عاشقانه تحسینت میکنم و امیدوارم به زودی زیباترین تناسب اندام را تجربه کنی و زودتر از انتظارت شگفتی ساز شوی و همچنین ورودت به دورهٔ بسیار قدرتمند خدا هرگز دیر نمی‌کند را بهت تبریک می‌گویم شاید باور نکنی اما یک ماه پیش به دلم افتاد که بهت پیشنهاد شرکت در این شاهکار بینظیر استادم را بدهم ولی بعد به خودم گفتم وقتی ما تصمیم میگیریم به تغییر کردن و قدم اول را برمی‌داریم خداوند قدم های بعدی و رشد تکامل ما به سمت خودش را عاشقانه مدیریت میکند و وقتش که برسد در بهترین همزمانی این دوست گُلم حتماً هدایت میشود به سمت دریافت آگاهیهای ناب و خاص این دورهٔ ملکوتی و فوق العاده شگفت انگیز که آغشته به عطر و طعم روح نواز خالق مهربان است. خیلی مبارکت باشد و ایمان دارم که عالی‌ترین احساسات و تغییرات زندگی ساز را از طریق شناخت خدای واقعی تجربه میکنی و به زیبایی میدرخشی. دوستت دارم و امیدوارم در آغوش خداوند همواره درحال خلق و تجربهٔ کردن بهترین خودت باشی😘🌹💖🌹

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار آسیه رفیعی
          1403/08/16 16:22
          مدت عضویت: 1892 روز
          امتیاز کاربر: 33811 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 226 کلمه

          با عرض سلام و دورود و خدا قوت خدمت استاد عزیز و سحر قشنگم

          اتفاقا عزیز دلم من بعد از ورود به سرزمین لاغرها میخاستم دومین دوره ای که میخرم دوره خدا هرگز دیر نمیکند باشه 

          ولی واقعا دوره های دیگه و امکان خریدشون پیش اومد و اونا رو زودتر خریدم که تمام دوره ها معرکه بودن و پر از شگفتی برام 

          و مطمئن بودم که میخرمش تو اکثر تمرینامم خودم هر جا دعایی و آرزویی بود حتما این هدیه رو از خدا میخاستم 

          و مطمئن بودم قطعا میخرمش ولی دیگه تولد استاد بدون شک کادوی تولد استاد رو به خودم دادم چون حسم بود که در چنین روز قشنگ الهی بخرمش برام شیرین تره و صبر کرده بودم برای این روز پر برکت انگار زمانش بود و از وقتی خریدم شگفتی پشت شگفتی داره برام رقم میخوره 

          هدیه هایی به دستم رسید که خیلی منتظر حضورشون قبلا تو زندگیم بودم اصلا زمین و زمان واقعا به تسخیر من دراومده 

          بعدم سحر قشنگم مگه عکس واقعی منو تو آلبوم شگفتی سازا ندیدین الان بالای البوم هستم و خوابت تعبیر شد با عبای مشکی که خریدم و خودمم هرگز عکسامو مقایسه نکرده بودم یدفعه استاد عکسامو کنار هم گذاشت و من تغییرات اندامی خودمم دیدم و غرق حس خوشبختی شدم واقعیه واقعی خیلی زودتر از چیزی که فکرشو میکردم لیاقت اینو پیدا کردم عکس منم کنار شگفتی سازان عزیز سایت قرار گرفته  

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار سحر
            1403/08/17 18:16
            مدت عضویت: 460 روز
            امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            همیاری
            محتوای دیدگاه: 198 کلمه

            عشق و تحسین و تبریک به فرشتهٔ خندان و مهربون و خوش احساس سایت تناسب فکری💖🥰👏👏👏👏👏💐

            واقعاً اشک شوقم روان شد ماشاالله چقدر متناسب و جمع و جور شدی صد آفرین نثار شما دوست مصمم و قدرتمندم که به این زیبایی تناسب اندام را به تسخیر خودت درآوردی نوش جونت باشد خالق جانم را عاشقانه میستایم که وقتی ما شروع میکنیم به تغییر، مشتاقتر از ما تغییرات را به آسانی در ما ایجاد می‌کند و عشق و سپاس بیکران نثار استاد عزیز و گرانقدرم این فرشتهٔ الهی و منجی نجات ما از رنج چاقی و ناخواسته ها، که با آموزشهای روان و قدرتمند شان همهٔ ما را دارند شگفتی ساز و خوشبخت می‌کنند و واقعاً چقدر زندگی با استفاده از طعم قدرت الهی که در وجودمان هست شیرین و لذتبخشه🌿❤️🌿

            بازم هزاران بار باعشق و شوق و شادی قلبی شگفت انگیز شدنت را تبریک میگویم خیلی خیلی مبارکت باشد و نوش جونت باشد چشم روشنی هایی که از خالق هستی دریافت میکنی واقعاً لایقش هستی عاشقتم و امیدوارم عکس سومی که در کنار این دوعکست قرار میگیرد یک پرنسس زیبا در پوشش رنگ مورد علاقه ات طلائی درخشان باشد و همواره غرق در اتفاقات خوش و شادیهای بی پایان باشی🌹❤️🌹

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار آسیه رفیعی
              1403/08/18 17:09
              مدت عضویت: 1892 روز
              امتیاز کاربر: 33811 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
              محتوای دیدگاه: 62 کلمه

              متشکرم عزیز دلم زبانم و قلمم قاصره در نوشتن احساس بی نظیری که به من دادی و سراسر متن دیدگاهت رو با اشک و اشتیاق فراوان خواندم چندین بار و تمام وجودم اکلیلی و درخشان شد مرسی مرسی مرسی دمت گرم عشقم هزاران برابر انرژی و فرکانسی رو که برام فرستادی برایت فرستادم در ارتعاش و فرکانس در کائنات خییییییییییلی عشقی  

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1403/08/14 09:22
      مدت عضویت: 584 روز
      امتیاز کاربر: 15622 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 573 کلمه

      سلام استاد 

      بسیار خوشحال هستم که این فایل به این مهمی و آگاهی دهنده را گوش میدهم 

      انتظار لاغر شدن باعث میشود احساس لاغری درذهن ما تقویت بشود چون با این کار نمیگذاریم افکار منفی احساس مارا خراب کنند و ما دچار یاس و ناامیدی شویم 

      احساس درما درحال نوسان است به خاطر اتفاقات درزندگی ووقتی درمورد موضوعی به ان تسلط نداریم دچار شک و تردید میشویم و این شک و تردید از جانب افکار منفی است و باعث میشود که احساس خوب مارا دچار نوسان کند 

      من لاغر میشوم ؟    

      من دوباره چاق میشوم ؟ 

      و همین سوال پرسیدنها باعث احساس بد درما میشود . ما باید از طریق رابطه دوستانه با موضوع لاغری احساس خود را خوب نگه داریم 

      من وقتی هدفی را تعیین میکنم مثلا درمورد کسب و کار هی با خود تکرار نکنم 

      آیا من دوباره ارتقاء پست میگیرم ؟ بلکه باید به کارهای خوب و عالی که قبلا دراین مسیر انجام دادم فکر کنم و به خود دلداری بدهم این مانع شاید سکوی پرش من باشد  و امیدوار باشم مشکلات و موانع به زودی برطرف میشود اگر من درکارهایم تسلط و مهارت کافی داشته باشم 

      وقتی با دیگران درد دل میکنم دوست دارم انها من را تایید کنند و با من همدردی کنند و گاهی مواقع باعث بدتر شدن احساس ما و شایعه پراکنی میشود  پس چه بهتر که من خودم این کاررا با فرشته ی درونم انجام بدهم چون خودم باید با خودم به صلح و آرامش برسم 

      من باید یاد بگیرم وقتی احساس درون من واکنش منفی داد بتوانم خودم ان احساس منفی را مهارکنم که دچار واکنشی نشوم که بعدها افسوس بخورم که چرا من این کار راکردم چون تنها من مسئول رفتار خودم هستم نه دیگران 

      من باید به جاهایی که درگذشته خوب عمل کردم فکر کنم و اگر اشتباهی کردم بگویم اشکالی نداره من درحالت آزمون و خطا هستم و سعی میکنم اشتباهاتم را کمتر کنم و بااین صحبت احساس خودم را نسبت به خودم خوب کنم 

      ووقتی آرام شدم ریشه ی رفتار خودم را کشف کنم . استاد دقیقا  مثال شیرینی خوردن  شما مثل من برمیگردد به گذشته .ما هم همیشه فقط درمراسمات شیرینی میخوردیم و فقط ماه رمضان این هم چندین سال است که زولوبیا و بامیه برای خانواده میگیرم و برای همین همیشه حالت کمین وولع زیاد شیرینی خوردن درمن زیاد است 

      دوستی با درون مزایای زیادی دارد 

      1- خود پذیری و عزت نفس 

      2- کاهش اضطراب و استرس 

      3- توانایی تصمیم بهتر 

      4- رشد شخصی و معنوی

      5- ارتباطات بهتر با دیگران 

      ما باید همیشه مثل یک دوست با خودمان حرف بزنیم و به خودمان دلداری بدهیم تا کم کم احساس بد وواکنش درما کاهش یابد و کم کم احساس خوب دوباره برگردد و تداوم داشته باشد و کم کم انتظار هرکاری را درخودمان ایجاد کنیم تا احساس ان کار درما تقویت شود و ما کم کم به ان هدف برسیم 

      استاد از شما ممنون با این فایل یاد گرفتم که دیگر درمورد مشکلات و اتفاقات بد با دوستان صمیمی و حتی نزدیکترین افراد خانواده دردل نکنم و گزارش به این جهان ندهم تا این کار بیشتر نشود و با درون خودم به صلح برسم و ان را قوی و مجهز کنم تا بتواند مثل یک لشکر یک نفره درمقابل افکار منفی در ذهن مقابله کند و ان را شکست دهد و احساس شادی و آرامش درذهن ما تقویت شود و برای همیشه تداوم داشته باشد چون فقط من دسترسی به ذهن و احساس خودم دارم و تنها فردی که میتواند درهر لحظه به من کمک کند تا نوسانات احساس را کنترل کنم فقط خودم هستم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/15 12:19
        مدت عضویت: 95 روز
        امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 129 کلمه

        سلام زهرا خانم عزیز

        ممنون بابت کامنت زیباتون، من تازه شروع کردم کامنت های این درس را بخوانم و کامنت شما خیلی خوب بود.

        مخصوصا اونجا که گفتید نمی‌خواهید با کسی درباره مشکلات حرف بزنید تا گزارش به این جهان ندهید.

        چقدر قشنگ بود، ما با هر درد دل و گفتن از بدبختی داریم:

        به جهان گزارش میدیم و شاهد میگیریم که بدبختیم.

        چقدر یک گام از صد گام که به اسم شاهد نگرفتن علیه خودمونه رو دوست دارم و بارها گوش کردم و بیانگر همین جمله است، ببینیم خودمون داریم به جهان و افرادش چه گزارشی از وضع خودمون میدیم و به چه چیز شاهد میگیریم شون.

        هر بار که هوش غر زدن، درد دل کردن، رفتن توی نقش قربانی رو داشتیم یاد این بیوفتیم که داریم گزارش میدیم و جلوی خودمون رو بگیریم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار زهرا
          1403/08/16 07:08
          مدت عضویت: 584 روز
          امتیاز کاربر: 15622 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 43 کلمه

          سلام لیلا خانم 

          بسیار خوشحالم که از نوشته من خوشتان آمده.  دقیقا اگر ما با کسی صحبت نکنیم گزارش  به جهان نمی دهیم و افکار منفی در جهان منتشر نمی شود و در ذهن ما زندانی می شود و کم کم کمرنگ می شود 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Paris.R
      1403/08/14 09:05
      مدت عضویت: 129 روز
      امتیاز کاربر: 3050 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 161 کلمه

      سلام من یاد گرفتم باخودم مهربان باشم به خودم احترام بگذارم هرجا دوست ندارم کاری را انجام بدم انجام نمیدم اگه بعصی روزها دلم چیزو بخواد آزادانه بدون محدودیت می خورم چون حس می کنم اگه خودم رامحدود کنم ولعم بیشتر میشه پس پاسخ مثبت می دم بعدا احساس میکنم دیگه بار دیگه مواجه میشه ناخودآگاه تمایلی به آن خوراکی ندارم قبلا حریص بودم الان نیستم کلا از محدودیت بیزارم وحس میکنم بیشتر مشکلاتم بخاطر محدودیت‌هایی بود که به بدن بیچارم اجبار می کردم من موفق شدم بااین روش خوردن بیسگوییت وکاکائوی عصرانه همراه چایی راکنار بگذارم الا ن داخل کابیت هم بیسگوییت وهم کاکائو هست وحتی من به آنها نگاه نمی کنم ودر مواردی حتی در مهمانی‌ها شیرینی هست ومن میلی به خوردن آنها ندارم  غذاهارا هروقت احساس گرسنگی کنم می خورم  وتااحساس گرسنگی نکنم لب نمی زنم واقعا اینگونه رفتار کردن لذت داره خودمو توی آینه میبینم لدت می برم استاد واقعا ازشما متشکرم راهنمای ماشدید موفق وسربلند باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار لیلا کشاورز
        1403/08/15 12:22
        مدت عضویت: 95 روز
        امتیاز کاربر: 4860 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 71 کلمه

        سلام دوست خوبم

        ممنون از کامنت خوبتون

        دقیقا منم همین حالت را پیدا کردم.

        هر روز از سر کار میام یه خوراکی مثل کیک یا شیرینی دوست دارم با چایی بخورم، دیروز هم رسیدم در کشو را باز کردم بیسکوییت بود، روی میز هم بود ولی دیدم واقعا میام به خوردن نمی‌رود و بدنم نیاز ندارد و راحت ندیده ش گرفتم.

        خدا را شکر داریم به زبان بدنمون در زمینه گرسنگی و سیری مسلط میشیم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار Paris.R
          1403/08/21 00:09
          مدت عضویت: 129 روز
          امتیاز کاربر: 3050 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 19 کلمه

          سلام دوست خوبم خیلی خوشحالم که شماهم به این حالت رسیدید امیدوارم هرروز موفق تر از روز قبل باشید 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Pary
      1403/08/14 08:14
      مدت عضویت: 47 روز
      امتیاز کاربر: 1600 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 236 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربانم

      سلام‌دوستان همراه و استاد عزیزم

      پاسخ به سوالات

      ۱_چرا فکر میکنی میتونی به تناسب اندام تصویری که انتخاب کردی برسی؟

      چون من مخلوقِ خالقی زیبا آفرین هستم.چون من شاگرد استاد عطار روشن هستم.

      دیگه دلیل از ای محکمتر مگه وجود داره☺

      ۲_متناسب بودن چه حسی داره؟

      متناسب بودن بهترین حس دنیاست‌. حس رهایی،آزادی،عشق،علاقه به خود، اعتمادبنفس بالا،هیجان،جوانی و زیبایی.

      ۳_از چه تغییراتی در جسم خودت لذت میبری؟

      امروز صبح زود که بیدار شدم رفتم جلوی آینه و با دیدن خودم خیلی خوشحال شدم

      پهلوهام صاف شدن شکمم خیلی تخت شده،کمرم باریک شده و انحناش کاملا مشخصه،پاهام لاغر و کشیده شدن ، گردنم لاغر و متناسب شده،صورتم جمع و جور و جوان شده و با دیدن اینهمه تغییر خیییلی خیلی خوشحال شدم .خدایا ممنون و سپاسگذارم که منو لایق دونستی و با استاد عطار روشن آشنا کردی.

      ۴_ چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      همسرم هرروز با دیدنم بسیار خوشحال میشه و میگه که بهم افتخار میکنه💖

      ۵_ چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودن مشاهدخ میکنی؟

      باخودم دوست شدم و مواظب خودم هستم. از غذاها ترس ندارم و به واسطه نداشتن ترس ، حرص و ولعم به خوردن کمتر شده

      ۶_ چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      هرروز از خدای مهربونم سپاسگزاری میکنم، به سایت تناسب فکری سر میزنم،مطالب رو مطالعه میکنم،نظرات ارزشمند دوستان رو می خونم فایل هارو گوش میدم ،مراقبه لاغری دارم ،هرروز به سوالات پاسخ میدم و در دفترم مینویسم،و تجسم شبانه رو انجام میدم.

      💕💖🌺

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/14 02:41
      مدت عضویت: 1741 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 220 کلمه

      ۱ـ متناسب بودن چه حسی داره؟ 

      متناسب بودن حس شادی و آزادی داره.

      آزادی حس خیلی قشنگیه ، و رها بودن چیزی هستش که به آدم آرامش میده و باعث میشه فکر راحتی هم داشته باشه. 

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از اینکه شکمم ندارم و کاملا آب شده خیلی خوشحالم و لذت میبرم. 

      از خوش فرم شدن بدنم بی نهایت خوشحالم .

      از اینکه وقتی می شینم دیگه شکم من طبقه طبقه نیست خیلی خوشحالم و از اینکه هیکل ظریف و زیبایی دارم بی نهایت خوشحالم و لذت میبرم.

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      اوایل میگفتن لاغر شدی ولی الان میگن واای خیلی خوب شدی ، هیکلت خیلی خوشگله ، این کمر باریک رو این همه وقت کجا قایم کرده بودی؟!:)

      دیگه تغییراتم کاملا محسوسه و چون ۵ سایز کم کردم و لباس های جدید گرفتم‌.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      فکر های مثبت رو مرور میکنم، از موفقیت دیگران خوشحال میشم، یادگرفتم دوست خوبی برای خودم باشم.

      هر وقت گرسنه باشم غذا میخورم، با نوع غذا تحریک به زیاد خوردن نمیشم .

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      کمتر خودم رو سرزنش کنم، هرروز حداقل یک فایل گوش بدم، به جسم فعلی و وضعیتش توجهی نداشته باشم، موانع من رو گول نزنن و حواسم باشه استمرار بدم و اطمینان داشته باشم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/14 02:27
      مدت عضویت: 1741 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 220 کلمه

      دوست خوبی برای خودت باش: 

      من برام پیش اومده که دوستانم رو از احساس غم و افسردگی با صحبت کردن و همراهی بیرون آوردم .

      ولی برای خودم همیشه اگر نباشه اکثر اوقات نقش سرزنشگر رو بازی کردم.

      برای دوستام ، بقیه رو مقصر دونستم ولی نسبت به خودم ، خودم رو مقصر دونستم و کوچکش کردم .

      برای دوستام و خانوادم دلسوزی کردم، گریه کردم ولی نسبت به خودم سختگیرانه عمل کردم پای حرف های دوستام نشستم ولی برای خودم سنگ صبور خوبی نبودم. یعنی بلد نبودم،  مهربون بودن با خود رو من هیچ جا آموزش ندیده بودم هرچی بود محبت و دوستی نسبت به سایرین بود.

      خیلی دوست دارم که برای خودم همدم بشم همونی که همیشه آرزو داشتم پیداش کنم و دوست جون جونی من بشه و همه رازهامو بهش بگم و ازش راهنمایی بخوام ، باهاش حرف بزنم و حس خوب ازش دریافت کنم.

      وقتی فکر میکنم اگر از بچگی دوستی با خود را یاد میگرفتم الان زندگیم چه قدر فرق داشت انگیزه اس میشه که از الان به بعد این مهارت رو در خودم ایجاد کنم و یک روزی به بچه هام یاد بدم تا اونا شاد تر زندگی کنن.

      و خودم الان غریبه ام با درونم اینجوری که دوست‌ دارم دوست باشم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم،به لطف خدا گام به گام در مسیر یادش می گیرم و عملی میکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/08/13 23:25
      مدت عضویت: 1603 روز
      امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 371 کلمه

      بنام خدای خوبم

      سلام سلام

      خدایا سپاسگزارم بابت بودن در امروز

      خدابا سپاسگزارم بابت استاد عطار روشن

      خدایا سپاسگزارم بابت دوستان هم مسیر

      روز هشتم

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      هر روز احساس متناسب تر شدنم داره قویتر میشه

      هر روز لباسام داره گشاد تر میشه که احساس خیلی قشنگیه

      هر روز دارم نزدیک تر میشه به خود اصلیم

      هر روز جلوی اینه زیبایی اصلیم داره به رو میاد

      احساس خوبم و در صلح بودن با خودم در همه جهات داره بیشتر و بهتر میشه

      تو متناسب شدن ما یه کار رو انجام میدیدم ولی تو احساسمون تغییرات خیلی خوبی داره انجام میشه و حسابی داره حس و حالم رو خوب میکنه

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      من انموقع که متناسب نبودم از لباسهای گشاد خیلی بدم میومد ولی الان وقتی میبینم متناسب شدم و لباسام گشاد شدن زیباترین احساس رو دارم درک میکنم،

      از اینکه کمر شلوارم گشاد شده لذت میبرم چونکه شکمم تخت شده

      از اینکه هی باید کمربندم رو عقبتر ببندم لذت میبرم

      از اینکه لباس هایی که تو کمد تنگ بودن و منتظر منن که بپوشمشون لذت میبرم

      از اینکه نامحدود میتونم غذا بخورم لذت میبرم

      این دوره و مطالب این سایت سود سود سود

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      این متن روز های قبلم هستش میخواه هزار بار بنویسمش

      تا خودم هستم و بلدم خودمو ارام کنم دیگران چه تعریف و چه تمجید و چه بد گفتنشون برام مهم نیستن، با تعریف و تمجید اینکه لاغر شدم خوشحال میشم ولی با نگفتنشون ناراحت نمیشم چونکه ارامشی که خودم میدم هیچکی نمیتونه بده، اخه من موندم وقتی تصویر چاقی تو ذهنم پر رنگ میشه کی میتونه غیر از خودم این تصویر رو پاک کنه هیچی به والله خودممو فقط خدای خودم.

      من تجربه برخورد دیگران رو داشتم ارامش و طوفان از خودمه خودمم میتونم ارامش بسازم فقط باید بخوام

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      قشنگ میفهمم خود خوریام خیلی کمتر شده

      دیگه با خوردن غذا خودمو سرزنش نمیکنم

      با خودم خیلی در صلح قرار گرفتم

      طبق عادت چیزی نمیخورم فقط اگر نیاز داشته باشم میخورم

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      تصاویر متناسب شدن رو اونقدر باید تو ذهنم تقویت کنم تا ناخوداگاه تصویر ذهنیم متناسب باشه

      تا وقتی که به عادت تبدیل نشده استمرار داشته باشم

      اگاهانه کار کنم روی خودم

      حال خوبم رو خودم بسازم 

      وابسته غیر نباشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار servehchopani_1
      1403/08/13 22:22
      مدت عضویت: 1626 روز
      امتیاز کاربر: 11373 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 213 کلمه

      بنام خدا سلام استاد گرامی ودوستان هم مسیرم دوستی با درون  همه ی ما انسانها احساس می‌کنیم اگر دوستان زیاد داشته باشیم با آنها دردل کنیم سبک می‌شویم ولی اینطورنیست بلکه هر کاری که باعث ناراحتی ماشود وبیرون ازما باشد باعث تشدید آن می‌شویم ولی اگه بیایم ازدرون باخودمو ن در صلح باشیم وبا دوستی باآن صحبت کنیم خیلی درماتغییراغاز می‌شود وهمه چیز از درون ما آغاز می‌شود نه ازبیرون ما مثلا بیایم دردل کنیم تادیگران مرا درک کنند این کار اشتباه هست اگر بیایم بادرون خود صحبت کنیم بهترخودمان را درک میکنیم احساس هرگز به ما دروغ نمی‌گویدو لی از بیرون هیچ چیز باعث تغییر درما نمی‌شود واگر بیایم بادوستانم درباره چاق صحبت کنیم فقط خودمان را سرزنش کنیم که چرا چاق هستم واین کار درما این هست که ما چاقی بیشتر را می‌خواهم بادرون صحبت کردن وبا خود درصلح قرار گرفتن این کار باعث می‌شود که ما به سوی لاغری حرکت کنیم وباید بادرون خود درصلح باشیم واحسامان عالی می‌شود درتمام جنبه های زندگی بایددوستی بادرون باشد که تغییرات مرا شگفت زده کند دوستی بادرون درما باعث اعتمادبه نفس بالا وعزت نفس کاهش استرس ترس نگرانی وتصمیم گیری بهتر ارتباط بهتر بادیگران برقرار کردن احساس خوب داشتن لیاقت بهترینها و داشتن رشدکردن درزندگی وخودرابیشتر دوست داشتن درما می‌شود ممنونم سپاس فراوان. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 798 کلمه

      به نام خدا

      سلام

      روز ۴۱

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن حس رهایی و آزادی از افکار منفی و افکار اشتباهم در مورد خوردن و چاقی بهم میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن حس اعتماد بنفس و عزت نفس داشتن بهم میده .متناسب بودن بهم حس جوانی،شادابی و جذابیت وزیبایی بهم میده .متناسب بودن بهم حس ارزشمندی و لیاقت میده .متناسب بودن بهترین حسی ست که تا الان در این ۳۶سال زندگی داشتم .

      از اینکه اندامم بسیار جذاب و لاغر شده بی نهایت لذت میبرم .از اینکه جسمم سبک و راحت شده در نشستن ،برخواستن ،خوابیدن ،راه رفتن و پیاده روی کردن ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی بخوام بپوشم به تنم زیباست ،بی نهایت لذت میبرم .از اینکه فوق العاده تغییر کردم و از دیدن خودم هر لحظه شاد شاد میشم و لبخند رضایت روی لبم میاد ، بسیار لذت میبرم .از اینکه تمام لباسهام رو باید چند سایزی کوچک کنم و الان برام بزرگ شدن بسیار لذت میبرم .از اینکه ۶۵ کیلوگرم هستم و خیلی راحت تمام کارهام رو در تایم کمتری انجام می دهم خیلی لذت میبرم .

      همسرم بسیار تغییر کرده از وقتی لاغر شدم ، حس عجیبی داره ، این احساسش رو دوست دارم ، اینکه خیلی خوشحاله از لاغریم و میگه بسیار جذاب تر شدم ،خیلی لذت بخشه برام ، اینکه میگه لاغری خیلی بهت میاد ،قند تو دلم آب میشه 🙂مادرم عاشقانه امروز بغلم کرد و گفت شکرخدا که به آرزوت رسیدی و کاملا لاغر شدی ،چقدر زیباتر شدی عزیز دلم .دوستم زینب گفت من همیشه به قدرت ذهن باور داشتم،آفرین نشمیل جان ،واقعا عالی شدی ،این همه سایز و وزن کم کردی ، تبریک میگم .برادرانم ،خواهرم و خواهرزاده هام همشون خیلی تعجب کردند چون چند وقتی بود من رو ندیده بودند و براشون جالب بود ،گفتند وااااای لباسها خیلی به تنت زیبا شدند ،عالیه این همه تغییر ، خیلی جوونتر و زیباتر شدی با لاغر شدنت ، به ما هم بگو باید چیکار کنیم ،اینجوری خوش قیافه بشیم دختر ،منم از تناسب فکری و سایتش براشون گفتم،خیلی براشون عجیب بود ،که میشه آدم بدون رژیم و ورزش لاغر بشه  .

      من بسیار از نظر فکری و رفتاری  تغییر کردم ، همین امروز که به خونه ی خواهرم سر زدم ، هر چی گفت یه لقمه بخور گفتم بخدا صبحانه خوردم ، چایی هم خوردم نمی تونم ، با اینکه الان فصل کدوتنبل هست و من میل داشتم بخورم و خودم هنوز نخریده بودم اما اونقدر میلم زیاد نبود که ترغیبم بکنه بخورم ، اگر قبلا بود قطعا چند قاشق خالی می خوردم یا با پنیر محلی ، اما خیلی خوشحالم از این نخوردن ، موقع رفتنم هم باز خواهرم گفت عجیبه چرا هیچی نخوردی ،گفتم میل نداشتم ،ممنونم ،آخه حدودا ۱ساعتی اونجا بودم ،خلاصه من تغییر کردم ،اگر گرسنه نباشم نمی خورم و بی نهایت این تغییرات برام باارزش هست .من  کنترل ذهن پیدا کردم ، همون لحظه که رفتم داخل خواهرم گفت شنیدی فلانی چه بلایی سرش اومده ،منم گفتم آره اما سعی کن به این چیزها فکر نکنی ، هیچ فایده ای نداره فقط آدم اذیت میشه ، کاری از دستت برنمیاد و همین باعث شد ادامه نده و منم سعی کردم چند تا آهنگ بخونم یه خورده حال و هوا رو عوض کنم 🙂دیروز به همسرم هم گفتم میشه این اخبار ناخوشایند رو‌ برام نگی ، اتفاقا خودش بسیار کم پیش میاد خبر گوش بده و میدونه که نباید ورودی منفی وارد ذهنش کنه و گفت باشه حتما .من توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده و این عالیه .

      به پیغام سیریم اهمیت میدم و دست می کشم .

      ✓✓✓دوستان من در این چند روزه خیلی چیزها باعث شده که حس و حالم بهتر بشه ،امیدم به زندگی بیشتر بشه و خداوند معجزاتی رو در زندگیم ایجاد کرده که خیلی خوشحالم بابتشون ،می خوام بگم این مسیر صحیح که ما داریم میریم ،قطعا بهترین نتایج رو ازش خواهیم گرفت ،اینکه ما سعی کنیم حس و حالمون رو خوب نگه داریم واقعا کائنات ، یا همون قدرت لایتناهی(خداوند متعال) همون رو افزایش میده ،چون ما تمرکزمون روی حس و حال خوب و بهترین چیزهاست ، همین گسترش پیدا میکنه ،زمین و زمان بهم دست میده تا ما شرایط بهتری رو در زندگیم داشته باشیم ✓✓✓

      باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید انتظار لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید مواظب ورودی های ذهنیم باشم .باید حالم خوب باشه اکثر اوقات .باید تجسم شبانه رو انجام بدم .باید تمریناتم رو عالی ادامه بدم .باید در مسیر لاغری بمونم هر روز .

      خدایا شکرت …

      « استاد گرامیم ممنونم »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/18 15:30
        مدت عضویت: 1603 روز
        امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 48 کلمه

        سلام بر شما

        این قسمت کامنتتون که نوشتید:

        متناسب بودن بهترین حسی ست که تا الان در این ۳۶سال زندگی داشتم .

        درست گفتید چه حس زیباییه این متناسب شدن، لباس مورد علاقتو پوشیدن، جلوی اینه با دیدن خودن لذت میبری ، روی خوش ارامش رو تو متناسب شدن میبینم 

        خدایا سپاسگزارم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Sanaz 🌺
      1403/08/13 18:09
      مدت عضویت: 1247 روز
      امتیاز کاربر: 13186 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,007 کلمه

      به نام خدا 

      با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوارم و دوستان همراهم. 

      چقدر موضوع این جلسه ملموس و قابل درک بود .

      فکر می کنم همه ی ما همیشه دنبال کسی گشتیم تا باهش درد و دل کنیم ،تا گله و شکایت کنیم تا مظلوم نمایی کنیم تا مورد محبت دیگران واقع بشیم تا خودمونو خوب جلوه بدیم .

      برای منم همینطور بوده البته تا قبل از آشنایی با سایت .

      درد و دل کردن اینم یک آموزش بوده که توی فرهنگ ما وجود داره .

      از وقتی با سایت آشنا شدم و گله و شکایتی ندارم ، می بینم خیلی کم حرف شدم و حتی ارتباطم با دیگران خیلی کم شده ،الان با دوستان دورهمی میرم هیچی نمی گم چون نمی تونم باهاشون هم کلام بشم .

      دیگه به کسی زنگ نمی زنم چون اونا همش شروع به گله و شکایت می کنند و من دوست ندارم بشنوم .

      نمیدونم چرا این همه موضوع خوب و مفید برای حرف زدن هست و ما فقط یاد گرفتیم از همه چی گله کنیم .

      الان موضوع برام روشن شد ،زمانیکه با دیگران درد دل می کنیم حس حمایت شدن و حس آرامش پیدا می کنیم .

      احساس دوست داشته شدن. 

      یادمه درباره ی چاقی که خیلی حرف می زدم با همسرم که دردو دل می کردم چون اون متناسب بود اصلا منو درک نمی کرد ،می گفتم نمی تونم نخورم میگفت مگه میشه نتونی نخوری .دوستمم متناسب بود و درک نمی کرد با آدم هایی هم که اضافه وزن داشتن صحبت می کردم اونا درک می کردن ولی راه حلی برام نداشتن و نمی تونستن بهم کمک کنند .

      بزرگترین ضربه ای که از درد و دل کردن  از چاقی خوردم این بودم که پسرام با شنیدن حرف های من و توجه من به چاقی دچار اضافه وزن شدن و حالا من به جز خودم ،نگران اونا هم هستم .

      درسته خودم یاد گرفتم مسولیت چاقی خودمو بپذیرم ولی در مورد پسرام ،می دونم من مسؤل هستم .

      الان منم به خوبی یاد گرفتم که هیچ وقت درباره ی چاقی و لاغر نشدن حرف نزنم .

      ولی توی خونه پسرام همش اینو میگن و منو ناراحت می کنن .

      الان یاد گرفتم اون دوستی که باید باهش حرف می زدم خودم بودم و درون خودم بوده که الان واقعا هست .

      چون با کسی درد و دل نمی کنم و سعی می کنم خودم فکر کنم و درستش کنم .

      خداروشکر توی مسیر تناسب فکری   خیلی روی ناراحتی و استرس مسلط شدم و خیلی زود می تونم شرایط رو عوض کنم .

      یادمه اوایل که به این سایت هدایت شدم بارها نا امید شدم و رها کردم .

      مثلا یک زمانی گیر داده بودم به دیدگاه ،خیلی برام سخت بود و گاهی ۴ تا ۵ ساعت از من زمان می گرفت و من به هیچ کار نمی رسیدم پس رها کردم ،گفتم از پسش بر نمیام بخدا گفتم من نمی تونم یک راه دیگه بگو ،باز دوباره منو می آورد همین جا .

      یا نمی تونستم جلوی خوردنم رو بگیرم ناراحت می شدم که تو نمی تونی باز رها می کردم و خدا دوباره منو بر می گردوند اینجا .

      گاهی بعضی از فایل ها برام با یک فایل دیگه دچار تناقض بود و نمی تونستم درک کنم و فکر می کردم اینا با هم متفاوتند و چند وقت درگیر می شدم و باز دوباره رها می کردم و خدا منو بر می گردوند همین جا .

      خیلی رها شدم و رفتم و به خدا التماس کردم یک راه دیگه بده من از پسش بر نمیام ولی باز منو می‌آورد اینجا .

      بار آخر که اومدم تصمیم گرفتم هر چی شد فقط بمونم .

      یادمه از روزی که فایل علت پرخوری کردن رو دیدم تونستم هر وقت اشتباه می کنم خودمو ببخشم و ادامه بدم چون هر وقت خرابکاری می کردم خودمو می بخشیدم و می گفتم اشکالی نداره درست میشه .

      ولی یک جایی فهمیدم جریانش داشت مثل این می شد که قبلا که چاق بودم هی تصمیم می گرفتم از امروز نخورم باز می خوردم و باز می گفتم اینبار رو خوردی عیبی نداره از دفعه بعد و این کار همیشه ادامه داشت .

      روزی که فایل فشار شکم رو دیدم کمی بخودم اومدم که واقعا خیلی خودمو بخشیدم و انگار یک تله برای من شده بود .

      نمیدونم این فایل ها چطوری با هم مچ میشن دیگه بهش فکر نمی کنم ولی مجموع این فایل ها همه چی رو درست کرده .

      حس می کنم بزرگترین چیزی که کمکم می کنه الان خیلی خوب رفتار کنم همون حس و توجه به لاغریه شاید تا حالا باورش نداشتم الان که با تمام وجود حسش می کنم می تونم رفتارهامو درست انجام بدم .

      رفتارم که درست است انتظار لاغری دارم .

      من هنوزم اگه رفتارم اشتباه باشه خیلی سریع انتظار چاقی رو حس می کنم .

      سعی دارم حالم و حسمو خیلی خوب نگه دارم .

      الان یاد گرفتم با مهربانی با خودم ریشه ی رفتارم رو پیدا کنم و خودم رو سرزنش نکنم .

      هر رفتاری ریشه ای داره و اگه بدونی چیه می تونی اونو درست کنی .

      دوست دارم اگه با خودم دوست میشم و دوستی با دورن رو شروع کنم دوستی داشته باشم که فقط بهم آرامش نده ،دوست دارم آگاه باشه و منو راهنمایی کنه.

      بعد از آرامش حالا بگو ببینم باید چطوری حلش کنیم .

      الان فهمیدم ،اون حس و حال خوبی که استاد میگن برای اینه که استمرارم رو از دست ندم ،ناامید نشم و اون ریشه یابی که میگن برای اینکه راه رو پیدا کنم و درجا نزنم .وقتی ریشه ی اشکالی رو پیدا کنم می تونم درستش کنم و اشتباهم رو تکرار نکنم .

      می دونید مثل این می مونه که فرزند شما کار بدی می کنه به نظرتون چند دفعه می تونید اونو ببخشید ،اگه بخشش انجام بشه ولی اون کار بد ادامه داشته باشه چون جوابگویی وجود نداره پس کار درستی هم وجود نداره .

      همه ی ما انتظار داریم اگه یک بار یا دو بار بخشیدیم دیگه اون کار بد تکرار نشه .

      درباره‌ی رفتارهای نامناسب هم همینه اگه مسیر درست و راه رسیدن به تناسب رو پیدا نکنیم بخشش فایده نداره 

      بخشش زمانی برای ما مفیده که باعث بشه بهم نریزیم و بتونیم با آرامش و آسایش اشکال کارمون رو پیدا کنیم .

      استاد بی نهایت سپاسگزارم 🙏🌼

      در پناه خدا باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Pary
      1403/08/13 15:28
      مدت عضویت: 47 روز
      امتیاز کاربر: 1600 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 317 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربانم

      سلام دوستان همراه و استاد عزیزم

      پاسخ به سوالات روزانه

      ۱_چرا فکر میکنی میتونی به تناسب اندام تصویری که انتخاب کردی برسی؟

      چون من مخلوقِ خالقی زیبا و متناسب هستم.خالقی که بدین زیبایی جهان و موجوداتش رو آفریده و انسان رو اشرف مخلوقاتش می نامد چطوری میشه که منو نامتناسب آفریده باشه پس ایرادی از طرف من باعث این جسم نامتناسب شده و من با آگاهی هایی که در مسیر لاغری باذهن یادگرفتم و در مسیر درست قرار دارم این ایرادات رو رفع میکنم تا به ذات مقدس و متناسبم برسم.

      ۲_متناسب بودن چه حسی داره؟

      متناسب بودن برای من حس های زیادی داره:حس زیبایی،آزادی،آرامش،اعتمادبنفس ، حس ناب جوانی و شادابی،حس تسلط بر زندگیم و خودم، حس رهایی از خوردنهای بی موقع و افراطی

      ۳_از چه تغییراتی در جسم خودت لذت میبری؟

      از اینکه شکم و پهلوهام صاف و تخت شده،باسنم کوچیک و خوش فرم شده،پاهام و دستهام لاغر و کشیده بنظر میان،پوستم شفاف و زیبا شده، موهام پرپشت و بلند شدن از اینکه جوانتر بنظر میرسم و همانند کودکی سبک بال و آزاد و سالم هستم.

      ۴_چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      حقیقتا از وقتی که باخودم دوست شدم دیگه حنای توجه دیگران به خودم برام رنگی نداره،چون من بهترین و زیباترین حسها رو از وقتی با خودم دوست شدم بدست آوردم.

      ۵_چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      اینکه الکی و سرهرموضوعی عصبی و ناراحت نمیشم و خودمو سرزنش نمیکنم.خدای درونم رو پیدا کردم و با آرامش با مسائل زندگیم برخورد میکنم.

      ۶_چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت میتونی ایجاد کنی؟

      اینکه بیشتر از قبل مراقب خودم باشم و به خودم توجه کنم و از اخبار و حوادث بد به دور باشم،هرروز به سایت تناسب فکری سر بزنم و مطالعه کنم و فایلهارو گوش بدم و نظرات ارزشمند دوستانم رو بخونم.ابتدای روز سوالات رو جواب میدم و در دفترم مینویسم در تمام طول روز خودم رو با تجسم لاغری میبینم و شب تجسم شبانه رو انجام میدم.

      💖🌺💕

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Pary
      1403/08/13 13:14
      مدت عضویت: 47 روز
      امتیاز کاربر: 1600 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 307 کلمه

      به نام خداوند بخشنده ی مهربان

      سلام دوستان همراه و استاد مهربانم

      ممنونم از شما استاد گرامی که اینقدر دلسوزانه و گام به گام مارو راهنمایی و همراهی میکنید.من چندین و چند بار فایل رو گوش دادم.و عمیقا فهمیدم که خودم رو فراموش کردم در همه جا و برای هرکاری خودم اولویتی برای خودم نداشتم من خیلی به خودم ظلم کردم همیشه دیگران و کارهایشان و احساساتشان رو بخودم و زندگیم ترجیح دادم . الان با گوش دادن به این فایل اول از خودم معذرت خواهی و دلجویی کردم و بخودم تعهد دادم که خودم و خواسته هام برام مهم باشن. خودمو از بایگانی درآوردم و در معرض دیدم قرار دادم وباخودم عهد بستم که دوست صمیمی و مهربونی با خودم باشم دوستی مهربون که همیشه در بیرون از خودم دنبالش گشتم (اما افسوس که یار در خانه بود و من گرد جهان میگشتم).

      قبل از بارگذاری قسمت نهم من دچار یک آشفتگی و سردرگمی شده بودم و ندای درونم هم از موقعیت سواستفاده میکرد و میگفت :دیدی گفتم تو نمیتونی.ایندفعه هم شکست میخوری.تو همیشه چاق بودی و هستی وفشار زیادی بهم وارد شد و نمیدونستم چطور بهش غلبه کنم.وقتی استاد این فایل رو گذاشت و گوشش کردم انگار دنیارو بهم دادن.فهمیدم که ایراد کارم کجا بوده چرا اینجور آشفته شدم و فهمیدم چطوری ندای درونم رو خاموش کنم.الان با آرامش با خودم به صلح رسیدم هیچوقت توی زندگیم اینقد خودم رو دوست نداشتم. وهرموقع ندای درونم قصد برهم زدن آرامشم رو داره باهاش حرف میزنم و میگم ببین میدونم اینهمه سال کوتاهی کردم راههای اشتباه رفتم ولی الان راه درست رو پیدا کردم بهم اعتماد کن روزهای خوبی پیش رو‌داریم و با آرامش و محبت کودک سرکش و لجباز درونم رو آروم و همراهم میکنم.

      درآخر

      ازشما استاد‌مهربون و دلسوز و البته آگاه و دانای خودم نهایت تشکر و قدردانی رو دارم که همیشه و بموقع مارو راهنمایی و هدایت میکنید

      💖🌺💕

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم رمضاني
      1403/08/13 13:10
      مدت عضویت: 1469 روز
      امتیاز کاربر: 19305 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 945 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز 

      مهمترین عامل رشد و پیشرفت انسان در رسیدن به اهداف، تقویت مهارت دوستی با درون هست 

      دوستی با درون یعنی پذیرش و شناخت کامل خود همراه با پذیرش نقاط ضعف و قوت هاست 

      صلح و دوستی با خود تاثیرات مثبت زیادی داره :

      عزت نفس ما رو بالا میبره ،خودمون رو میپذیریم و میتونیم عملکرد بهتری در لاغری با ذهن داشته باشیم 

      کمتر خودمون رو قضاوت میکنیم و آرامش بیشتری رو تجربه میکنیم و آرامش یعنی بهبود حرکت در مسیر لاغری با ذهن 

      شناخت بهتر خودمون و مهربون بودن با خودمون کمک میکنه تصمیمات بهتری بگیریم 

      دوستی با درون باعث میشه فرصت بیشتری برای رشد معنوی و شخصی داشته باشیم و بجای تلاش برای رسوندن خودمون به استانداردهای بیرونی یا قضاوت دیگران، خودمون رو از درون ارتقا میدیم 

      وقتی با خودمون مهربان باشیم میتونیم ارتباط بهتری هم با دیگران داشته باشیم چون احساس کامل بودن میکنیم از درون و دیگه نیازی به تایید دیگران نداریم 

      انتظار لاغری داشتن ،احساس لاغری رو در ما بوجود میاره و این بسیار مهم هست که ما احساس لاغری رو در خودمون تقویت و مدیریت کنیم 

      یعنی جاهایی که احساسمون بد میشه و حس چاقی میاد سراغمون بتونیم احساسمون رو مدیریت کنیم و به سمت احساس لاغری برگردونیمش 

      احساس ما همیشه در حال نوسان هست مخصوصا در مورد موضوعاتی که مورد رضایتمون نیست و بر اونها احساس تسلط نداریم 

      ما باید بتونیم با ایجاد یه رابطه دوستانه با خودمون احساس لاغری رو در خودمون مدیریت کنیم 

      البته دوستی با درون در تمام جنبه های زندگی بسیار مهمه و باعث رشد و پیشرفت انسان میشه 

      قبلا من وقتی ناراحت میشدم ،راجع به اون موضوع با کسی حرف میزدم که منو آروم کنه و بهم حق بده و احساس می‌کردم کسی هست که منو حمایت میکنه ولی در واقع موضوع حل نمیشد !

      من توی این چند سال که وارد سایت تناسب فکری شدم خیلی نرم و آهسته و پله به پله یاد گفتم خودم رو بهتر بشناسم و خودم رو بپذیرم و با خودم مهربون باشم ،یاد گرفتم راجع به موضوعاتی که دوست ندارم با کسی حرف نزنم و و گله و شکایت نکنم ،بعد یادگرفتم که سعی کنم احساس خوبم رو حفظ کنم پس لازم بود افکار منفی رو متوقف کنم و بزارم کنار و این اتفاق در طی چهار پنج سال به مرور بهتر و بهتر شد ،طوری که من برای بهتر شدن احساسم ،نیاز به کسی یا چیزی در بیرون خودم نیاز ندارم و میتونم با کنترل افکارم ،احساسم رو بهبود بدم 

      و میدونم که این موضوع میتونه خیلی خیلی بهتر بشه پس الان هم بازم سعی میکنم که خر بار احساس پرخوری یا چاقی بهم دست داد ادل بپذیرم که بخاطر همون فرمولهایی که خودم قبلا در ذهنم ایجاد کردم ،الان رفتاری داشتم که راضی نبودم و می‌پذیرم که این انتخاب خودم بوده و خوب با خودم میگم من خیلی وقتا هم برخلاف گذشته خوب عمل کردم و دارم سعی و تلاش میکنم آگاهی ها عالی لاغری با ذهن رو تبدیل به عمل کنم و حالا انتخابی داشتم که دوست نداشتم باشه اشکال نداره ولی من میتونم انتخاب بهتری داشته باشم 

      من هر روز حق انتخاب دارم میتونم دفعه بعد انتخابی داشته باشم که حس بهتری بهم بده 

      پس سعی میکنم بفهمم چرا این واکنش رو داشتم و دلیل رفتارم رو پیدا میکنم 

      و البته دلایل خوردنهای اضافه مون همه برمیگرده به عادت‌های قدیمی و ریشه دار 

      مثلا من ترکیب شیر و کیک رو خیلی دوست دارم که اوایل نمیتونستم ازش بگذرم و میخوردم و یادمه که تو بچگی پدرم وقتی از سرکار میومد از این شیرهای شیشه ای با یه نوع کیک خوشمزه که تو محل کارش که میدادن می‌آورد خونه و من و برادرم میخوردیم و از مزه اش لذت می‌بردیم 

      من وقتی بچه تر بودم صبحانه نمیخوردم و مادرم توی امتحانات که می‌خواست به من لطف کنه که من ناشتا نباشم و درس بخونم برای من شیر و کیک میخرید و این ترکیب همیشه تو ذهن من خوشمزه و دلچسب و بعدها برای من تبدیل به عادت شد که خیلی راحت به همسرم و بچهام انتقالش دادم 

      الان البته خیلی کمرنگ تر شده ولی مثلا چند شب پیش که پسرم کیک تازه و جدیدی خریده بود من خوردم در صورتی که سیر بودم میدونستم که نباید میخوردم ولی اصلا خودم رو سرزنش نکردم ،دلیلش رو هم میدونستم و با خودم گفتم دیگه کیک نخرم که بخوام بی دلیل بخورم 

      و افکار رو متوقف کردم و دیگه مرورش نکردم 

      من خیلی وقتا به خودم یادآوری میکنم که چقدر تغییر کردم ،چقدر شخصیتم و رفتار و افکار و احساسم تغییر کرده ،من نسبت به قبل خودم خیلی وقتا رفتار صحیحی در برخورد با مواد غدایی دارم پس حالا اگه گاهی اشتباه کتم هیچ تأثیری در روند تناسب فکری و جسمی من نداره 

      البته گاهی هم هنوز با یه رفتار اشتباه احساس چاقی میاد سراغم خیلی بی سر و صدا ولی وقتی توی آگاهی ها هستم و با خودم دوستم و احساسم برام مهمترین عامله ،سعی میکنم بهبود بدم و بهتر عمل کنم

       وقتی ما با خودمون مهربون باشیم سعی می کنیم احساساتمون رو مدیریت کنیم و میتونیم مسیر رو ادامه بدیم و ادامه دادن مسیر و حرکت در مسیر نتیجه اش چیزی به جز تناسب فکری و جسمی نیست 

      نوسانات احساسی همیشه هست و اگر ما یاد بگیریم چطور مدیریتش کنیم میتونیم رشد و پیشرفت کنیم و وقتی من به روند خودم نگاه میکنم با اینکه اینهمه نوسانات احساسی داشتم ولی چون تونستم مدیریتشون کنم و ادامه بدم نتیجه خوب بوده و میدونم که میتونه بهتر از این هم باشه با ادامه دادن  همراه با احساس خوب و احساس لاغری 

      من میخوام بیشتر و بیشتر حواسم رو روی احساسم متمرکز کنم و سعی کنم با خودم مهربونتر باشم و با حرفهای خوب خودم رو مجاب کنم که ادامه بدم پر قدرت تر و سعی میکنم به آگاهی ها بهتر عمل کنم 

      استاد گرامی بینهایت سپاسگزارم

       خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1403/08/13 08:11
      مدت عضویت: 687 روز
      امتیاز کاربر: 4740 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 471 کلمه

      به نام خداوند بخشنده ومهربان سلام خدمت استاد گرامی                                                                دوستی با درون، من توی کل روز بیشتری دارم با خودم صحبت میکنم تا با دیگران میتونم بگم احساسات درونی ما منشآ ش ار خداوند هست واین احساسات پر از خوبی وخیر وبرکت هست وهیچ وقت حال من رو بد نمیکنه وهمیشه داره سعی میکنه من رو توی حال خوب نگهداره ولی این من بیرونی هست که به دیده ها و شنیده ها توجه میکنه واز راه درست خارج میشه ودیگه صدای درون رو نمیشنوه صدای درون همیشه خوبی هارو به من میگه وهرگز من رو سرزنش نمیکنه وهمیشه راهنمای منه ومن رو به کارها ورفتار های درست هدایت میکنه ولی اگر من با درون خودم دوست نباشم وهمیشه به عوامل بیرونی توجه کنم وناراحت باشم عصبانی باشم ومدام خودم رو سرزنش کنم دیگه نمیتونم با درونم دوستی کنم واین باعث میشه من روز به روز احساسم بدتر بشه واز اونجای هم که احساس بد مساوی هست با اتفاقات بد  مطمئنم اگه با درون خودم دست نباشم وبه الهامات توجه نکنم اتفاقای خوبی  در انتظارم نیست پس باید به حرفهای درونیم گوش بدم خیلی وقتها وقتی اضافه خواری کردم مثل یه دوست باهش حرف زدم صدای درونم میگفت تو تمام روز رو خوب عمل کردی بهتر ه به رفتار های خوبت توجه کنی وهمشه خوبیها رو ببینی وخودت رو دوست داشته باش وهر گز خودت رو سر زنش نکن  خیلی وقتها  احساس درونیم بهم میکه چه مقدار بخور یه وقتهای گوش زد میکنه که داری زیاده روی میکنی ومثل یک دوست خوب وفادار در کل روز همراهم هست  ومسیر درست رو بهم یادآوری میکنه.                                             از وقتی توی این مسیر آمدم خیلی کم میشه که خودم رو وزن کنم . همین هفته قبل به خاطر اینکه دوره ورود به ذهن ناخداگاه رو داشتم تمرین میکردم خیلی حس وحال خوبی داشتم وخیلی احساس لاغری میکردم وتوی ذهن خودم فکر میکردم خیلی به وزن دلخواهم نزدیکتر شدم  روی ترازو رفتم ووقتی  اون چیزی که انتظارش رو داشتم رو ندیدم خیلی ناراحت شدم وتا چند روز رفتارها وعملکرد هام تغییر کرد ومن به پر خوری رو آورده بودم و حس بدی داشتم ولی به لطف خدا و این سایت دوباره به مسیر بر گشتم وبادرون خودم صحبت کردم به خودم گفتم شاید اون چیزی که انتطار داشتم نبود ولی بازم من وزن کم کرده بودم اونم با حسو حال خوبی که این مدت داشتم وامدم به عملکردهای خوبی که این مدت داشتم فکر کردم وحس رضایت از خودم رو دوباره زنده کردم وبه خودم قول دادم که دیگه هرگز وهرگز روی ترازو نرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/16 22:04
        مدت عضویت: 1603 روز
        امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 97 کلمه

        سلام به شما

        اره والا این ترازو خیلی سمه خیلی حال رو یهم میریزه

        اتفاقا چند روز پیش منم رفتم رو ترازو و دیدم وزن کم نشده حسابی حالم گرفته شد و فهمیدم استاد چرا میگه این ترازو رو فراموش کنید، این ترازو فقط عقب میندازه ادمو، تصویر های چاقی رو دوباره فعال میکنه، زور میزنی یه هفته تجسم تجسم حال خوب یبار میری زوی ترازو یدفه ژزتت در میره 

        پس هسچ وقت پیگیر اندازه ای لاغری شدن نباید بشم

        لباسام داره گشاد میشه، شلوارم داره میفته، حالم خوبه ، حسم خوبه، بسه دیگه عدد رو ترازو به چه دردم میخوره.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/08/13 01:05
      مدت عضویت: 1741 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 329 کلمه

      ۱ـ متناسب بودن چه حسی داره؟

      متناسب بودن حس فوق العاده ای داره. وقتی جلوی آینه وایسادم یا در حال رقصم می بینم چه قدر تغییر کردم انقدر راحت بوده که اولش باورم نمیشه میگم این آینه لاغر نشون میده ولی هرچی نگاه میکنم من در آینه متناسب هستم شیرین ترین و لذت بخش ترین حس دنیاست. حس اینکه در هر رنگ‌و لباسی من زیبا هستم.حس وصف نشدنی داره که باید تجربه کنی تا بدونی چی میگم.۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از خوش فرم شدن کمرم خوشحالم از آب شدن چربی های پهلو هام لذت می برم. از اینکه صورتم خیلی زیباتر شده خیلی لذت میبرم و دیگه غبغب ندارم و در عکس های خیلی قشنگ میوفته هیکلم شکمم صاف شده و از این بابت بی نهایت سپاسگزارم و لذت میبرم.۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      وااای مامانم طی دو روز دو بار بهم گفت چه قدر لاغر شدی و حس خیلی خوبی گرفتم.

      هرکی که میبینه میگه خوشگلتر شدم و از دیدن من هم تعجب میکنن هم خیلی خوشحال میشن.۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      پیش خودمون باشه ولی من دارم مثل روزهایی که حس و حال خوبی داشتم دوباره سرحال و پر انرژی میشم.زمان هایی بود که میگفتم خدایا ازت درخواست میکنم من رو به حس و حال اون روزها برگردونی و الان کاملا تغییر روحیه ام رو حس میکنم هرچی حال خوبیه با لاغری همراه میشه و میاد سمتت.

      رفتارم هم سعی میکنم دیگه به زور چیزی وارد بدنم نکنم و وقتی سیر هستم رفتار درستی دارم و مثل یک متناسب چیزی نمیخورم.۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      به پیغام سیری توجه کنم.چه در غذا خوردن چه در نتیجه گرفتن عجله نداشتم ، استمرار داشته باشم و ادامه بدم ، شاد باشم از الان برای نتایج فوق العاده از که نمیدونم چی هستند ولی مطمئنم بهشون می رسم. هرروز یک گام به سمت هدف بردارم،  و برای یادگیری ذهنم و مرور لاغری اقدام کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1403/08/12 23:58
      مدت عضویت: 1887 روز
      امتیاز کاربر: 13831 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 125 کلمه

      متناسب بودن بهترین حس دنیا رو داره 

      متناسب بودن حس رهایی داره احساس  میکنی تو بر زندگیت مسلطی نه زندگی بر تو، در هر جمعی که قرار میگیرم  دیگران در مورد لاغّری صحبت میکنند من سرافرازم من به هیچ روشی احتیاج ندارم برای لاغری  چون لاغّری در وجود من است 

      ۲

      از تغییر در خوردنم واقعا شگفت زده شدم از ایکه تا این ححد تونستم لاغّر بشم به راحتی تنها با تغییر دیدگاهم نسبت به مساله چاقی 

      ۳

      اطرافیان وزده شده اند واقعا شگمرتب از من در مورد روش لاغریم سوال میکنند 

      ۴اصلاحاتی که من  انجام دادم شامل اینست که نیاز نیست هر چیزی رو بخورم من میتونم انتخاب کنم و این حق رو دارم که مسیول  رفتارم باشم نه اینکه مثل انسانی بی اراده اجازه بدهم شرایط برایم تصمیم بگیرد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/16 21:13
        مدت عضویت: 1603 روز
        امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 34 کلمه

        سلام به شما

        این حس که نوشتید

        «متناسب بودن حس رهایی داره احساس  میکنی تو بر زندگیت مسلطی نه زندگی بر تو»

        دقیقا منم وقتی تجسم میکنم یاد این جمله شما می افتم

        ممنونم از کامنتی که نوشتید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 511 کلمه

      به نام خدا

      سلام

      روز ۴۰

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهترین حسی ست که دارم .متناسب بودن بهم آرامش واقعی میده متناسب بودن بهم حس اعتماد بنفس،عزت نفس ، خوشحالی ، لذت از زندگی،اراده ،ارزش ، جوانی،زیبایی،جذابیت ، قدرت ، تسلط ، رهایی ،آزادی و لیاقت میده .

      از اینکه هر روز ،هر لحظه با یه جسم سبک ، سلامت و جذاب هستم بی نهایت لذت میبرم .از اینکه ۶۵ کیلوگرم شدم و اندامم کاملا ایده آل شده برام بسیار لذت میبرم .از اینکه هر لباسی بپوشم به تنم زیباست و در هر رنگی دلم بخواد میتونم لباس بپوشم بی نهایت لذت میبرم ‌از اینکه جسمم بدون چربی اضافه شده واقعا لذت میبرم .از اینکه کارهام رو به راحتی در تایم کمتری انجام میدم خیلی لذت میبرم .از اینکه پیاده روی طولانی مدت می تونم انجام بدم خیلی لذت میبرم .از اینکه امروز با سرعت دویدم و دخترم رو دنبال کردم و خنده های واقعیش رو بخاطر دویدن خودم دیدم ،بی نهایت لذت بردم .

      همسرم خیلی خوشحال شد از لاغر شدنم و گفت هرگز فکر نمی کردم بتونی تا این حد متناسب بشی ،واقعا لاغری بهت میاد ، می دونی خیلی جذاب تر شدی اینجوری ، مبارکت باشه .مادرم بسیار ذوق کرد و اشک شوق ریخت ، خدا رو شکر کرد که من به آرزوم رسیدم و گفت عزیزم خیلی زیباتر شدی .دوستم زینب خیلی تعجب کرد و گفت آفرین نشمیل ، چقدر تغییر کردی لامصب ، بخدا حداقل ۱۰سال جوونتر به نظر میرسی ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم ،خواهرم و خواهرزاده هام وقتی وارد خونه ی مامانم شدم گفتند واااااای نشمیل رو ببین ،چیکار کردی با خودت ، عالی شدی ،آفرین ،لباسها چقدر به تنت زیبا شدن ، خیلی زیباتر شدی ، به ما هم بگو ،تا ما هم اینجوری خوش استیل بشیم ،منم در مورد سایت تناسب فکری گفتم بهشون .

      من از نظر فکری بسیار تغییر کردم ، من نگرشم خیلی عوض شده نسبت به همه چیز ،من نجواهای ذهنی رو می شناسم ،افکار منفی رو رها می کنم ،مثبت اندیش شدم ، کنترل ذهن پیدا کردم ،توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده ،همین امشب چند بار اومدم شام بخورم ،چه وقتی که به دخترم غذا دادم ،چه وقتی که همسرم شام خورد ، اما چون احساس گرسنگی واقعی نداشتم نخوردم و از این نخوردن بی نهایت لذت می برم ، همین الان که قار و قور شکمم یکم داره میاد ،خیلی خوشحالم از این صدا و هی قربون صدقه ش میرم :))آفرین به من ‌.

      من باید رویایم رو رها نکنم ،دنبالش کنم ‌.هر شب تجسم رو انجام بدم .همیشه حس لاغری رو در خودم بیشتر کنم .همیشه انتظار لاغری رو داشته باشم .رفتارهای صحیحم رو بیشتر کنم .خدا رو هزاران بار شکر کنم چون تغییرات بی نظیری داشتم و داره بیشتر میشه ، خداوند داره معجزاتش رو بیشتر بهم نشون میده ، سپاسگذارم خداوند مهربانم . 

      « استاد بزرگوارم ممنونم »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/16 21:10
        مدت عضویت: 1603 روز
        امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 20 کلمه

        سلام به شما

        اسم شما رو وقتی میبینم یا تعهد واقعی می افتم

        یاد عملگرا یودن می افتم 

        سپاسگزارم بابت کامنت نوشتن شما

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 50 کلمه

          سلام هم مسیر گرامی 

          خیلی ممنونم و خوشحالم برای توصیف جالبی که از من کردید و گفتید متعهد و عملگرا هستم ،

          این توصیفات باعث انگیزه و ذوق و شوق من برای استمرار بیشتر در این مسیر باارزش خواهد شد .

          امیدوارم بهترین نتایج رو از این سایت تناسب فکری بگیرید .

          خدا نگهدار

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sheyleen
      1403/08/12 22:08
      مدت عضویت: 1902 روز
      امتیاز کاربر: 2084 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 143 کلمه

      سلام بر استاد عزیز من بعد از مدتی دور از نوشتن در سایت از امروز که این فایل جدید را شنیدم تصمیم جدی گرفتم که به هدف نهایی تناسب فکری برسم و دیگه با کسی جز خودم دردودل نکنم چرا که کائنات کوش داره و تمام را دوباره بر میگردانه من واقعا ممنون هستم امروز خیلی روز بدی برای من بود مدتی بود زانو درد داشتم وامروز دکتر گفت شروع ارتوروز هیت و برای سن من خیلی زود هست وباید وزنم را کم کنم و از امروز تصمیم یا لاغری یا مرگ در من شروع شد و خود جدیدم را می خواهم بسازم من خودم را فراموش کرده بودم فقط برای دیگران وقت داشتم به خودم نمیرسیدم و از انروز با خودم اشتی کردم و از این جسمم معذرت میخواهم واز خدای مهربان می خواهم من را دراین راه کمک و همراهی کند 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم حیدری
      1403/08/12 15:50
      مدت عضویت: 1384 روز
      امتیاز کاربر: 14888 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 357 کلمه

      بنام خدا 

      سلام استاد عزیز و دوستان همراه 

      وقتی هر فایلی را گوش می‌کنم میگم انگار درون من را استاد به صورت فایل گذاشته که چقدر این مطالب به درون من نزدیک هست 

      این فایل هم که دوستی با درون خودمون هست و استاد فرمودند که وقتی هر مشکلی داشتی با درون خودت گفتگو کن من شاید باور نکنید این گفتگوی درون را از نوجوانی در خودم دارم یادم وقتی سن ۱۵سال به بعد را داشتم و مشکلات را می‌فهمیدم همیشه با خودم خلوت میکردم و با خودم حرف میزدم چقدر احساس آرامش میکردم چقدر سبک میشدم چقدر راحت میشدم این وضع ادامه داشت و همیشه ساعتها تو حیاط خونه ساکت و خلوت هر مشکلی که برام پیش می‌آمد را با خودم زمزمه میکردم انقدر احساس قوی شدن میکردم احساس آرامش و خیلی بهتر میتونستم با اون مشکل که باعث رنجش من هست مقابله کنم و همیشه در نهایت نتیجه به نفع من تمام می‌شد خیلی کم با کسی حرف میزدم تا همین الان هم که یه موضوع اذیتم میکنه ولی گاهی این موضوع را با دوستم در میان میزارم با اینکه میدونم دارم اشتباه میکنم اما وقتی بهش میگم خیلی سبک میشم راحت میشم و فکر می‌کنم که با هم میتونیم راه حلی برای آن پیدا کنیم برا همین سبک میشم حس میکنم به تنهایی نمیتونم از پسش بر بیام میدونی چرا من به دوستم گفتم چون دیگه مثل گذشته جایی برای خلوت خودم ندارم همسرم باز نشست شده بجه هام خونه هستن و زندگی آپارتمانی باعث شدن دیگه نتونم با اون خدای درونم صحبت کنم و سبک بشم برا همین حس میکنم ضعیف شدم همیشه میگم ولقعا نیازه آدم با خودش گفتگوی درونی داشته باشه میدونی من حتما باید با خودم زمزمه کنم نمیتونم ذهنی حرف بزنم برا همین واقعا تحت فشارم که چرا نمیتونم با درونم حرف بزنم و به قول دوست بشم الان با گوش کردن این فایل خیلی برام آشنا بود گفتم من این گفتگو را خیلی وقت دارم انجام میدم و چقدر لذت بخش هست چقدر تاثیر گذار هست برای همه ی جنبه های زندگی و امیدوارم که من دوباره بتونم این فرصت را بدست بیارم که با خودم حرف میزنم .

      سپاس استاد عزیز 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/08/12 14:12
      مدت عضویت: 460 روز
      امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,335 کلمه

      به نام خالق مهربان❤️

      سلام و عشق نثار استاد لاغری و عاشقان لاغری

      عاشقانه از زحمات و همراهی شما استاد مهربان و یکدانه ام تشکر و قدردانی میکنم که با صبر و آرامش قدم های ما را مدیریت میکنید به سمت تناسب و زیباییهای ذاتی مان و چقدر تمرینات این دوره با نظم و بسیار هوشمندانه طراحی شده در قدم اول یاد گرفتم که چطور توسط تجسم و احساس کردن لاغری ذهنم را مجبور کنم که تکثیر تصاویر چاقی را متوقف و تصاویر جدید لاغری را تکرار کند بعد یادگرفتم که با کمک تمرین پرسش و پاسخ چطوری احساس لاغری را در خودم فعال کنم و با تکرار تجسم شبانه و نوشتن روزانهٔ تمرینات و تبدیل آن به یک عادت، یک تصویر واضح با توضیحات کامل از تناسب ایده آلم را از طریق ذهنم در اختیار ناخودآگاهم قرار دهم و بدین وسیله انتظار لاغری را در خودم ایجاد کنم و در ادامه دارم یاد میگیرم که چطور این انتظار را بدون تکیه به دیگران و عوامل بیرونی و فقط توسط نیروی درونم در خودم فعال و مدیریت کنم. ممنونم استاد جان واقعاً هوش و توانمندی شما در خلق تمرینات متناسب کننده ستودنی است شکروجودتان که بینظیرترین استاد لاغری هستید🙏❤️ 

      هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم انرژی جدیدی توسط خالق جانم در اختیار من گذاشته می‌شود و دیگر این من هستم که انتخاب میکنم این انرژی تازه و فوق العاده هوشیار و قدرتمند را توسط احساسم به چه چیزی تبدیل و خرج دریافت چه اطلاعاتی میکنم آیا آن را تبدیل میکنم به احساس خوب و سپاسگزاری و آرامش و تناسب و شادی و خلق زیباییها یا با تمرکز روی اخبار و حوادث ناخوشایند پیرامونم و ناخواسته ها و توجه به مسائلی که به من مربوط نیست آن را تبدیل میکنم به احساسات بد و ناامیدکننده و جذب چاقی و ناخواسته ها و من از وقتی تمام ورودی های مجازی را قطع کردم و فقط با سايت نجات‌بخش تناسب فکری در ارتباط هستم، زیاد این نوسانات رفتاری را تجربه نمیکنم و از وقتی که تمرینات فوق العادهٔ دورهٔ اصلاح پُرخوری را می‌نویسم و به آن عمل میکنم، بخوبی میتوانم خطاهای رفتار غذاییم را شناسایی و مدیریت کنم و دیگه زیاد درگیر خوردن و نخوردن نیستم و تمام توجه و تمرکزم روی این است که تمریناتم را هر روز بطور پیوسته بنویسم و اصلاحات را انجام دهم و ورودی‌هایم را کنترل و احساس خوبم را با آرامش و صبوری مدیریت کنم وبدون توجه به اتفاقات گذشته و پیش بینی آینده پذیرای تمام خودم در لحظهٔ حال باشم من وظیفه دارم با قبول مسئولیت خودم از نیروی درونم بخوبی مواظبت و حمایت کنم تا توسط اطلاعات اشتباه و گمراه کننده و انرژیهای منفی و ناامید کننده آلوده و ویروسی نشود بنابراین من سمت خودم را درست کنم و کاری به سمت مقابلم که نیروی درونم است ندارم چون او بلد است چگونه سمت خودش را در جهت خواسته ها و توجهات من تنظیم و مدیریت کند. و حتی الان هم که تقریباً متناسب شدم و روند کاهش وزنم بخوبی پیش می‌رود، بازم با جدیت و اشتیاقِ روز اول دارم تمریناتم را انجام می‌دهم و آموزش‌ها و آگاهی‌های دریافتی از استاد عزیزم را هر روز با حوصله و حس خوب برای ذهنم دیکته میکنم و چون ذهن نامحدود من از تکرار خسته نمیشود پس لازم است که من هم برای خلق خواسته ام مثل خودش رفتار کنم و از تکرار خسته نشوم و درمورد خطای رفتاری اگه موردی پیش بیاید و یه مقدار بیشتر از نیاز بدنم از یک مادهٔ خوراکی بخورم اصلاً برچسب چاقی روی آن نمیزنم و احساسم را بد و خودم را سرزنش نمیکنم و فقط به چشم یک خطای رفتاری ناهماهنگ با نیاز بدنم بهش نگاه میکنم و دارم روی خودم کار میکنم که هیچوقت خودم را در تلهٔ توهمی گذشته وآینده گیر نیندازم و سعی میکنم آگاهانه و خیلی عادی باخطای رفتاریم برخورد کنم و احساسم را درگیرش نمیکنم و بپذیرم که مسئول تمام انتخابها و واکنشهای رفتاریم خودم هستم و اگر شرایطی را دوست ندارم تجربه کنم فقط با کمک قدرت درونم میتوانم تغییرش دهم و حالا میخوام یک داستانی براتون تعریف کنم که مرتبط با موضوع این جلسه است چند روز پیش برای خرید به مرکز شهر رفته بودم و همینطور که داشتم عرض پیاده رو را طی میکردم عطر خوش کلوچه به مشامم رسید کمی که رفتم جلوتر رسیدم به یک مغازهٔ کلوچه پزی و چشمم افتاد به کلوچه های خیلی خوش رنگ و خوش پختی که عطر لذتبخش آن حس خوبی را در من ایجاد میکرد و بلافاصه ذهنم شروع کرد به سخنرانی که بیا از این کلوچه های خوشمزه بخر و بخور گفتم من سیرم و نیازی به خوردنش ندارم گفت خب بخر و ببر خونه وقتی گرسنه شدی بخور گفتم من از استادم آموختم که مواد غذایی را از قبل ذخیره نکنم و برای عمل خوردنم نقشه نکشم اما ذهنم ول کن نبود و خواستم با ترفندی که بلد بودم ذهنم را خاموش کنم اما یه لحظه فکر کردم و بعد تصمیم گرفتم که هم یه محکی به ذهنم بزنم تا ببینم چقدر متناسب شده و هم بعنوان تمرین از طریق تجسم خلاق ذهنم را ساکت کنم بنابراین همینطورکه به راه رفتنم ادامه دادم تجسم کردم که برگشتم و یک بسته از آن کلوچه های خوشمزه را خریدم و خودم را در حال خوردن یکی از آن کلوچه ها تجسم کردم و هر تکه از کلوچه را که میخوردم بخوبی با بزاق دهانم درگیرش میکردم و از حس کردن طعم و عطر خوب آن لذت می‌بردم و تقریباً بعد از خوردن یک چهارم کلوچه حسم از طعم آن سیر شد و دیدیم شیرینی آن دارد دلم را می‌زند و دیگه عطر آن را بخوبی احساس نمیکنم برای همین از خوردنش دست کشیدم و به تجسمم خاتمه دادم و به وضوح احساس کردم ذهنم که از خوردن کلوچه مست و سیر شده و ساکت و خاموش یه گوشه لَم داده و دست از سرم برداشته و خوشحال بودم که با تجسم خلاق تونستم گفتگوی ذهنیم را کنترل کنم و از طرفی به این فکر میکردم که چرا بعد از یک سال و خورده ای که دارم مرتب تمریناتم را انجام می‌دهم و اطلاعات و ورودیهای متناسب کننده به ذهنم می‌دهم و کلی هم وزن و سایز کم کردم و دیگه توجه ام درگیر چاقی نیست، اما هنوز ذهنم دوست داره خوراک فکریشو از تصاویر و رفتارهای چاق تامین کنه؟! و بعد یادم اومد که من از بچگی به کلوچه بیشتر از سایر شیرینیها علاقه داشتم و چون مادرم مرتب برامون درست می‌کرد حتی برای زنگ تفریح هم با خودم کلوچه می‌بردم مدرسه و تازه متوجه شدم که خاطرات چاقی در ذهن من خیلی بیشتر از اون حدی است که خودم تصور می‌کنم و از طرفی خوشحال بودم که حجم زیادی از افکار و فرمول‌های چاقی در ذهنم غیر فعال شده و اگه قبلاً بود ذهنم حتی با خوردن یک بستهٔ کامل کلوچه بازم دنبال بقیه اش می‌گشت ولی الان با خوردن یک کلوچه چشم و دلش سیر شد و این نشان می‌دهد که آموزش‌ها و تمرینات تاثیر خودشو گذاشته و فقط لازمه تکرار کنم و ادامه دهم تا باورهای متناسب کننده ام جون بگیرند و قوی شوند و بطور کامل بازی رو از دست ذهنیت چاقم بگیرند و ذهنم به خوردن همین یه کلوچه هم در موقع بی نیازی واکنشی ندهد و با خیال راحت و آرامش فکری خریدم را انجام دادم و برگشتم خونه و دو روز بعد دادشم یک بسته کلوچه برایم آورد و من متوجه شدم که تجسم خلاق تاثیر خودشو روی نیروی درونم گذاشته و کلوچه هایی که من بصورت ذهنی خریده بودم در واقعیت بدستم رسیدند و صبر کردم وقتی احساس واقعی گرسنگی را دریافت کردم با لذت و حس خوب یکی از آنها را خوردم و از تجربهٔ قدرت خلقم از طریق تمرین تجسم بسیار لذت بردم و به خودم گفتم ببین سحر تو باید خواسته هاتو اینطوری تجسم و احساس کنی که ذهنت فکر کنه واقعاً به آن رسیدی و تجربه اش کردی و بعد رهاش کنی و دیگه بهش فکر نکنی آنوقت است که انتظار تجربه کردنش در ناخودآگاهت شکل می‌گیره و تو خیلی راحت و آسان در واقعیت زندگیت تجربه اش میکنی. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 21 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار صالحه
        1403/08/12 23:31
        مدت عضویت: 666 روز
        امتیاز کاربر: 52321 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 137 کلمه

        سلام سحر خانم دوست عزیزم 

        ما با اشتباهاتمون وتکرار اون در ذهن‌ به شکل و افکار ورفتار وعمل کرد  دچار مشکل چاقی شدیم‌ این‌کاره  اصلا عجله نداشتیم ولی برای دریافت لاغری عجله داریم این عجله به شکرخدا من تو این‌ مسیر خیلی کاهش دادم‌ بازم‌ تو بخشهای اون دارم 

        نمونه امد برای شما امیتاز  ۵ ستاره بزنم دستم خودر و زدم دیدن یی ستاره دادم‌ چندباره تکرار کردم  ولی سایت فبول نکرد برای شما همون یی امتیاز رو حساب کرد خواستم رها  کنم  ولی دیدم این دیدگاهی عالی حیف هست ازطرف من یی امتیاز ثبت بشه

         با این نوشته خواستم اشنباهم رو جبران کنم 

        چون هدف من بهترین زندگی کردن هست باید بهترین افکار  ورفنار و عمل کرد رو برای خودم  داشته باشم وثبت کنم‌ که ذهنم‌ اجازه اشتباه دو باره برای من صادر نکنه 

        درپناه خدا باشید 

        دوست هم‌ مسیر شما صالحه 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار سحر
          1403/08/13 13:05
          مدت عضویت: 460 روز
          امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 78 کلمه

          سلام به روی ماه صالحهٔ عزیزم

          از توجه و نگاه زیبایت به دیدگاهم بسیار سپاسگزارم از بابت لایک هم خیلی تشکر میکنم دست گُلت پُر از عشق و برکت خدا باشد من هم چند بار این اشتباه را داشتم و به استاد عزیزم گفتم اگر امکانش هست برای ثبت امتیاز یه زمان کوتاهی قرار دهند تا در اینجور مواقع بتوانیم آن را اصلاح کنیم.

          دوستت دارم و امیدوارم قلب مهربانت همواره پُر از حس خوب و شوق و شادی باشد😘🌹💖🌹

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/16 21:07
        مدت عضویت: 1603 روز
        امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 27 کلمه

        سلام به شما 

        ممنون بابت توضیح خوبی که بابت کلوچه دادی خیلی خوب بود 

        بازی ذهن خیلی جالبه براحتی میشه خاموشش کنی تا راحت بتونی به زندگیت ادامه بدی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/08/12 12:14
      مدت عضویت: 1603 روز
      امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 216 کلمه

      سلام و احترام به استاد عزیز و گرانقدر و دستان عزیز و گرامی

      سپاسگزار خداوندم که تو این جمع حضور دارم

      و سپاسگزار استاد عزیز بابت اگاهی های ناب

      و سپاسگزار دوستان بابت نوشتن و خوندن کامنت های فوق العاده

      پذیرش فکر ؟

      من این مدلی که میخوام بنویسم خیلی راحت میتونم فکر چاقی رو از خودم دور کنم 

      خواستم اینجا بنویسم هم بمونه و هم اینکه شاید بدرد کسی بخوره ولی در کل نحوه اروم کردن خود و بدست اوردن ارامش به عدد ادم ها زیاد هستش ولی گاهی وقتا کمک کننده میشه نحوه ارامش دیگری برای خود.

      فکر چاقی رو چطور از خودم دور کنم ویا بپذیرمش؟

      تمام چیزهایی که نمیپذیریم که الان فکر چاقی هستش تبدیل به فکر ما میشود و دائما ذهن ما رو مشغول نگه میداره و از اونجایی که ذهن ما سازنده تصاویر زندگی ما هستش انچیزی رو که نپذیرفتهایم تبدیل به زندگی ما میشه و خودش رو تکثیر میکنه ولی چیزهایی که میپذیریم دیگه بخشی از ذهن ما نمیشه و از دایره ذهن خارج میشه پس اگر چیزی رو دوست نداریم و میخواهیم که از زندگی محو بشه اول اون رو میپذیریم و به تدریج یواش یواش ذهنمون رو با پذیرش خلوت میکنیم و جا برای خلق تازه و متناسب شدن باز میشه.

      این برای من راحترین روش ساکت کردن ذهن وراج چاقیه امیدوارم به کار دوستان بیاد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار سحر
        1403/08/12 21:09
        مدت عضویت: 460 روز
        امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 29 کلمه

        سلام دوست متناسبم

        این روش مربوط به قانون پذیرشه و اگر بتونیم درست اجراش کنیم برای مهار کردن ذهن چاق بسیار تاثیرگذاره خیلی ممنونم که با ما به اشتراک گذاشتید. 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار سحر
        1403/08/13 06:50
        مدت عضویت: 460 روز
        امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 98 کلمه

        با سلام مجدد

        ببخشید آقای شهبازی من در رابطه با این روش یه موضوعی را فراموش کردم بگم اینکه مرز بین پذیرش با تایید کردن خیلی باریکه وقتی چاقی را میپذیریم باید بدون اینکه احساسش کنیم یا بهش فکر کنیم، فقط ناظر بودنش باشیم و خلاء ذهنی که ایجاد می‌شود را با اطلاعات صحیح و متناسب کننده و انجام تمرینات قوی بخوبی پُر کنیم اما وقتی چاقی را تاییدش میکنیم خب طبیعی است که ذهن چاق مان سکوت کند پس لازم است مواظب نیرنگهای ذهنمان باشیم که از طریق تایید شدن چاقی را دوباره درما رشد و گسترش ندهد. 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار حسن شهبازی
          1403/08/13 23:30
          مدت عضویت: 1603 روز
          امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 68 کلمه

          سلام به شما

          پذیرش که میگم در حد تایید اولیه نه اینکه احساسم درگیرش بشه

          مثلا ذهنم نجوا میکنه چقدر خوردی شکمت داره میترکه باد کردی، حالا منم کم خوردم اصلانم فشار شکم ندارم ولی ذهن چونکه فهمیده مقاومت دارم فشار ذهنی زیادی میاره 

          بعدش بهش میگم اره زیاد خوردم تو راست میگی  سری بعد یادم بنداز همونجا متوقف میشه دیگه ادامه نمیده و من میتونم افکار متناسب رو جایگزین کنم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار سحر
            1403/08/14 12:52
            مدت عضویت: 460 روز
            امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            همیاری
            محتوای دیدگاه: 105 کلمه

            سلام دوست خوبم

            این گفتگو مربوط به ذهن چاق نیست چون یک ذهنیت چاق هیچوقت ما را از خوردن منع نمیکند بلکه مرتب ما را ترغیب به خوردن بیشتر میکند و اینکه فشار شکمی علامت سیری نیست و بدن ما خیلی کم مصرف است من فکر میکنم چون در این مدت دارید بطور مستمر تمرینات را انجام می‌دهید تصاویر متناسب کننده در ذهن شما پُررنگتر شده و این ذهنیت متناسب است که دارد شما را از خوردن بیشتر منع می‌کند و این نشانهٔ خوبی است و کافی است با آن همراه شوید و با اشتیاق بیشتری تمرینات را تکرار کنید و ادامه دهید. 

            شاد و موفق باشید. 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3025 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 350 کلمه

      ونکته اخر این که هر وقت ما شروع می کنیم به موندن تو احساسات بد و سرزنش کردن خودمون و با دیگران در مورد آن موضوع که ما رو ناراحت و کلافه کرده صحبت می کنیم در واقع داریم در مورد خودمون حرف میزنیم و میگیم که من ضعیف هستم من قدرت مقابله با این احساسات رو ندارم من مسولیت زندگی خودم و نتایج اون رو گردن نمیگیرم و می خوام یه طوری از زیرش در برم و منتظرم یه نفر بیاد زندگیم رو برای من جمع و جور کنه و نسبت به من دلسوزی کنه و مرتب با من همدردی کنه که خود همین درد و دل کردن و با یه نفر صحبت کردن به نظر من احساس بد رو تو ادم بیشتر میکنه و با هر حرفی که میزنم انگار دارم به خودم بی احترامی می کنم پس بهتر تا می تونیم با دیگران در مورد مسایل زندگیم دردو دل نکنیم و اون مسایل رو بپذیریم و همون دعا معروف که خدایا به من ارامشی  بده که بپذیرم هر انچه که نمی توانم تغییر دهم و شهامتی که تغییر بدهم هر انچه که می توانم و بینشی که تفاوت این دو رو درک کنم امین 

      پس باید تمام تلاشم رو بکنم که هر وقت تو حال بد بودم فرار کنم برم تو حال خوب حالا چطوری باید از حال بد برم تو حال خوب با مهارتهای که تو این سایت دارم یاد میگیرم یکیش بی توجهی هست که تمرکزم رو بردارم بذارم روی یه موضوع دیگه چون ذهن نمی تونه هم زمان به دوتا گزینه تمرکز کنه دومیش تخیل کردن هست که برم تو یه خاطره خوب از گذشته یا یه تصویر زیبا بسازم تو اینده سومی هم با خودم صحبت کنم و خودم رو ارام کنم که بحث این فایل بود راههای دیگه ای هم هست که متناسب با شرایط میشه ازش استفاده کرد برم بدوم برم دوش بگیرم برم بخوابم برم فیلم خوب نگاه کنم موسیقی گوش بدم چای بخورم یا دمنوش برم به گلهام رسیدگی کنم برم به پختن شام یا غذام برسم برم لباسها رو تا کن خلاصه که از این احساس بد فرار کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3025 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 306 کلمه

      فقط یه نکته هست که دوست دارم بگم استاد عزیز تو فایلهای قبلی ورود به ضمیر ناخوداگاه یه سری اموزشهای قشنگی دادن که یاداوری اونا باعث می شود که بهتر به اهمیت دوستی با خود و ذهن ناخوداگاه پی ببریم 

      اولین نکته که استاد عزیز تو دوره گفتن این بود که ذهن ناخوداگاه جایگاه حضور خداوند هست و خود متعالی انسان در ذهن ناخوداگاه است بعد زبان ارتباط ذهن ناخوداگاه احساسات است و ذهن ناخوداگاه یه کودک است که قدرت تشخیص تخیل و واقعیت رو ندارد و مهمترین کار ذهن ناخوداگاه تخیل و رویا سازی است و با استفاده از همین رویا سازی و تخیل به همراه احساسات خوب مثل توکل شکرگزاری شادی رضایت امیدواری می تواند ادمی رو به اهدافش برساند 

      ازطرفی داشتن تناسب اندام در وجود ادمی یه حق طبیعی هست و چاقی و اضافه وزن غیر طبیعی هست و باعث ناراحتی ادم می شود حالا اگه ادمی این مهارت رو پیداکنه که داشتن اضافه وزن خود و چاقی خود ناراحت نشه و بهش توجه نکنه و به جاش به لاغری و تناسب اندام توجه کنه و حال خودش رو خوب نگه داره  یواش یواش تو دلش و ذهنش انتظار چاقی شکوفا میشه و احساس خوب احساس خوب بیشتری رو بنا به قانون وارد زندگی ادم میکنه و موندن تو حال خوب باعث تصمیمات درست میشه و باعث میشه که ادمی تمریناتش رو با قوت و قدرت بیشتر و بهتری انجام بده و در نهایت ادمی با استمرار و در مسیر موندن و ادامه دادن به تناسب اندام دلخواهش میرسه پس ریشه اصلی این رسیدن به تناسب اندام داشتن احساس خوب هست که یکی از اون احساس خیلی خوب دوستی با خود و محترم شمردن خود و دادن احساس لیاقت و شایستگی به خود است 

      من دارم تمام تلاش م رو می کنم که تو این مسیر بمانم و مرا هزار امید است و هر هزار تویی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3025 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 248 کلمه

      خب برای این که تو میسر بمونم گاهی برام مشکلاتی پیش میاد ولی من با خودم میگم من یه جنگجو هستم و قرار نیست که با مشکلات و مسایل بکشم کنار اتفاقا وقتی مسله هست من ادامه بدم تبدیل میشم به جنگجوی قوی تری مثلا من دیروز جمعه بود با همسرجان رفتیم بیرون برای خرید لباس زمستانه خواهر شوهرم به همسرجان زنگ زدو فهمید که ما نزدیک خونه اونا اومدیم خرید ما رو دعوت کرد برای شام 

      ما  هم وقتی خریدمون تموم شد رفتیم اونجا  من تازگیها هر جا میرم منظور بیرون منزل هست دفترام رو می برم و تو زمانهای خالی که پیدا می کنم یا می نویسم یا می خونم دیروز اصلا فکر ش رو نمی کردم که از خرید جایی برم دفترهام  رو نبردم وقتی رفتیم خونه خواهرشوهرم خیلی افسوس می خوردم چون نمی تونستم تمرین امروز م رو تو دفتر بنویسم بعد با خودم گفتم الان من تو جنگم یا دنبال راه حلم خب صادقانه داشتم جنگ می کردم گفتم جنگ بسه اتش بس پاشو برو تو تراس تمرینت رو انجام بده رفتم تراس اول تو ذهنم داشتم به سوالات ورود به ضمیر ناخوداگاه جواب میدادم بعد یه دفعه دیدم گوشی دستمه و دادم جواب و سوالها به صورت صوتی ذخیره می کنم خیلی خوب شد که فی البداهه این کار رو کردم چون تو مسیر برگشت به خونه بارها به فایل صوتی که ذخیره کرده بود گوش دادم واقعا اگه کنترل مون رو تو شرایطی که دوستش نداریم از دست ندیم راه حلها میان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/08/12 09:53
      مدت عضویت: 1603 روز
      امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 256 کلمه

      سلام 

      سلام

      دور روزه بدجور داره بهم حمله میشه 

      دو روزه حسابی ازم انرژی گرفته

      دو روز از چپ وراست داره میکوبه

      دو روز بد جور ول کن نیست

      ذهن چاقیمو میگم 

      تصاویر چاقی رو میگم

      اب میخورم حمله میکنه غذا میخورم حمله میکنه، فشار تو شکمم ندارم ولی فشار ذهنی که به شکمم میاره تز فشار یه تن غذا خوردن بیشتره، هر کاری میکردم نمیزاشت تا اینکه باهاش حرف زدم و بهش گفتم، گفتگوی منو ذهن،

      من زیاد نخوردم بد موقع نخوردم ، موقع خوردن اروم خوردم چرا این همه فشار بهم میاد فشار ذهنی میاد،

      حالا ذهن میگه زیاد خوردی، دیگه لاغریت رفت هوا ، با این وعده ای که خوردی حتما چاق میشی، دوباره باید لباس گشاد بپوشی و هزاران حال خرابی دیگه،

      همش مقاومت بود بین من و درونم و اون ذهن چاقه تا اینکه من اینمدلی شروع کردم

      ذهن عزیزم تو فابریک لاغری ، چرا اینهمه دست و پا میزنی، باشه هر چی تو بگی قبول زیاد خوردم راست میگی، بد موقع خوردم راست میگی،  فشار اومد راست میگی از این به بعد هر چی تو بگی ،

      و با این طرفند دیگه خاموش میشه ساکت میشه به حرفش گوش میدی قربون صدقش میری ،

      ولی چونکه باورم یه چیز دیگس و دارم برای متناسب شدن وقت میزارم اینمدلی من ساکتش میکنم و ساکت میشه و میره دوباره میاد ولی با این روش حسابی میتونم باهاش رفیق باشم و همیکنه ساکت شد یه خوراک از این سایت میفرستم و جایگزینش رو انجام میدم،

      وقتی باهاش حرف میزنی به حرف گوش میده ولی باید تاییدش کنی اولش فقط باید حرفاشو بپذیری بعدش میتونی ضربه فنی کنی .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3025 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 224 کلمه

      من خودم از وقتی که اومد تو سایت تناسب فکری اولین هدفم رو عمل کردن گذاشتم با خودم گفتم من نمی خوام مثل دوران تحصیلم فقط معلوماتم رو زیاد کنم و بشم یه ادم با معلومات زیاد بلکه با خودم عهد کردم که عمل کنم حتی اگه خیلی کوچک باشه حتی اگه خیلی کم اهمیت باشه ولی توش فقط عمل باشه برای همین من تو دفترم برای خودم می نویسم که امروز چقدر بابت تناسب اندامم تونستم عمل کنم و اخر هر شب قبل خواب دفترم میارم می نویسم می خونم و به خودم امتیاز میدم شاید هر شب ده دقیقه یا بیست دقیقه زمان ببره ولی تمام تلاشم این که به تعهد عمل کنم بعضی شبا از خستگی چیزی ننوشتم ولی خب صبحش نوشتم یا نصف شب که بیدار شدم رفتم نوشتم به خودم گفتم برای یه بار هم شده تو زندگیت پای یه تصمیم وایستا و بهاش رو هم بده درست که من بعضی از شبها خسته میشم یا سخت برام ولی انجامش میدم و می خوابم همین تکرار باعث شده که من دارم یواش یواش با خودم رابطه خوبی می سازم و با تمام وجودم این حرفهای استاد رو درک می کنم که خود دوستی باعث میشه که دیگران با شما خوب رفتار کنن – باعث میشه که عزت نفس ادم بره بالا -باعث میشه که استرس ادم کم بشه – 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار منیره.ف
        1403/08/12 22:55
        مدت عضویت: 1887 روز
        امتیاز کاربر: 13831 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 4 کلمه

        عالی بهتون تبریک میگم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 3025 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 283 کلمه

      سلام به دوستان عزیز و استاد عزیز 

      فایل این قسمت عالی بود من خیلی دوستش  داشتم من همیشه فکر می کردم که ادم با دوستانش با همکاراش یا با اعضای خانواده اش وارد بحث و جدل جنگ میشه من تاحالا به این قضیه این طور نگاه نکرده بودم که ادم گاهی با خودش وارد جنگ میشه فکر کنم استاد عزیز منظورش این بود که ما نباید وقتی از برنامه یا تعهدمون به هر علتی عقب می افتیم با خودمون وارد جنگ بشیم چون بی برو برگرد خودمون بازنده این جنگ هستیم شما فکر کنید خود ادم یقه خودش رو بگیره و یه مشت بزن تو صورتش خب هم صورتش داغون میشه هم کلی دردش میاد هم درگیر میشه هم از خجالت میره یه گوشه قایم میشه و درست مثل مواقعی که ادم با همسرش با همکارش قهر می کنه به ادم سخت میگذره تنها میشه گریه می کنه غصه می خوره ناراحتی میکشه چند روزی زمان میبره که ادم دوباره سرپا شه و به فکر چاره بیفته به نظرم وقتی از دست خودمون دلخور میشیم همه این اتفاقات برای ما می افته فقط ما چون تو لحظه حضور نداریم ازش غافلیم و گرنه  باید این عادت زشت رو زودتر ترک کنیم و با خودمون مهربون دوست همدل هم یار هم زبون باشیم میدونید دارم به چی فکر می کنم وقتی که ادم با خودش در می افته انگار به اشتباه یه شیشه زهر رو به جای شربت سر کشیده همون موقع باید زنگ بزنیم اورژانس بیاد معده مون رو شستشو بده وگرنه می میرم نه اینکه وایستیم تا به کما بریم بعد تیم پزشکی با کلی هزینه و وقت ما رو احیا کنن تا وقتی برگشتیم اون ادم سابق نیستیم و کلی ضرر کردیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/08/12 09:34
      مدت عضویت: 1603 روز
      امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 379 کلمه

      سلام

      به روز قشنگ 

      سلام به استاد عزیز

      و سلام به همه برو بچ اینجا

      روز هفتم

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      صبح بیدار شدم حس سبکی داشتم،

      حس اینکه واقعا متناسب شدم،

      دیگه شب موقع خوابیدن تجسم لاغری که انجام میدم صبح که بیدار میشم واقعا احساس متناسب بودن دارم،

      امروز دیدم شلوارم هم گشاد شده، قشنگترین و زیباترین حس الانم همین لاغری و تناسب هستش

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      لذت اینو میبرم که شلوارم داره میفته از گشادی بسکه تغییر کردم، تغییرات که نگو انگاری اتم های چاقیم ترکیدن مثل بمب اتم به همه جای بدنم تاثیر گذاشته و تراشیده اومده پایین ، هر جایی از بدنم رو میبینم تغییر کرده لذت بخشه برام، شکمم تخت شده، پهلوهام اب شده، بوی خوش میدم لذت میبرم ، وای که چقدر خوشبختم

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      تا خودم هستم و بلدم خودمو ارام کنم دیگران چه تعریف و چه تمجید و چه بد گفتنشون برام مهم نیستن، با تعریف و تمجید اینکه لاغر شدم خوشحال میشم ولی با نگفتنشون ناراحت نمیشم چونکه ارامشی که خودم میدم هیچکی نمیتونه بده، اخه من موندم وقتی تصویر چاقی تو ذهنم پر رنگ میشه کی میتونه غیر از خودم این تصویر رو پاک کنه هیچی به والله خودممو فقط خدای خودم.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      موقعی که چیزی میخورم و دوباره ذهنم شروع میکنه که چرا اینو خوردی چرا اینقدر خوردی و هزار و یکی حرف مفت میتونم افکارم رو جهت بدم سمت اینکه ارامش کنم و ساکت کنم ، حرف زدن با ذهنم رو تونستم یاد بگیرم، افکارم رو جهت بدم سمت متناسب شدن، با ارامش غذا بخورم، مثل جارو برقی هورتی نکشم تو، اهان بعضی وقتا میگن هر شب قبل خواب شیر بخور خوبه و از اینجور حرفا الان رفتار جدیدی دارم اینکه تا دلم واقعا نخواد نمیخورم بزور که اصلا نمیخورم این رفتارم رو دوست دارم باحاله.

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      اولین و مهمترینش اینکه تو این سایت بمونم و هر روز خودم رو اپدیت کنم با اموزش های اینجا

      دومیش اینکه تصویر لاغری رو هر روز پر رنگ ترش کنم

      سومیش اینکه ارام باشم

      چهارمیش اینکه انتظار متناسب شدن رو هر روز تقویت کنم و ادامه بدم.

      پنجمیش اینکه با خودم دوست و مهربان باشم.

      بشمارم تا صد هم میره ولی تا اینجا فعلا بسه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اکبر
      1403/08/11 21:31
      مدت عضویت: 467 روز
      امتیاز کاربر: 2310 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 564 کلمه

      سلام بر همه همراهان و هم مسیران عزیز و استاد گرامیخوب دوباره شاهد یک فایل شگفتانه دیگر و مثل همیشه یک سورپرایز به تمام معنا در فایل نهم ورود به ذهن ناخودآگاه بودیم تحت عنوان  دوستی با درون بارها از استاد در فایل‌های مختلف این رو شنیدم که تاکید داشتند  اسم مسیر ما به ظاهر لاغری و تناسب اندام و  و از این  حکایت‌هاست ولی واقعاً در این مسیر که باشید به همه چیز خواهید رسید هر موفقیتی را که متصورید در رابطه .ثروت .موفقیت آرامش و….دوستی با درون من وقتی استاد به این جمله  رسیدند که مدیریت احساسات مدیریت احساسات مان با خودمان و درون خودمان خیلی فکر کردم و بارها فایل رو عقب جلو کردم که متوجه بشم جان کلام در این نکته چی هست واقعاً یعنی چی و خوب تکرار معجزه میکند وقتی دوباره گوش دادم و نوت برداری کردم کمی متوجه شدم و جالب اینکه کمی بعد استاد کامل و واضح توضیح دادند که باعث درک مفهومی شد که اصلا مدیریت احساسمان با خودمان ودرونمان چیست   و خیلی جالب با یک مثال مشخص کردند که فکر کنید در یک چالشی هستید و قراره با یک شخصی که باهاش راحتی دوستتون داره صحبت کنید وقطعامیدانید  آن شخص با شما همدردی خواهد کرد و دقیقاً توضیح می‌دهند که حالا نیاز به کسی نیست با عزت واعتماد به نفس با خودتان گفتگوی کلامی وذهنی انجام دهید به خودتان روحیه وامید بدهید وبه صلح برسید حال خودتان را بد نکنید وقطعا به یک جمع بندی ونتیجه گیری با اطمینان وایمان به خدا خواهید رسیدبارها برایمان اتفاق افتاده است که احتیاج به یک نیرویی  داریم و دقیقا همان زمان زمانبندی وهماهنگی هایی صورت میگیرد که  فایلی  را گوش می‌دهیم که انگار نیاز واقعی آن لحظه شماست ومن دقیقا در چالشی بودم وهستم که شدیدا بهمچنین آگاهیی نیاز مبرم داشتم نکته پند آموز وبسیار مهم دیگر اینکه ببینیم  استاد بعنوان  ابداع کننده این روش  تناسب در جهان در دقیقه ۱۰ و ۱۶ ثانیه فایل به راحتی با جسارت و با شجاعت تمام  آن چالشی که در مورد خوردن شیرینی را برای خودشان اتفاق افتاده را توضیح میدهند با راهکارش  باشدوبماند برای همه ما و برای همه دوستانی که ‌میپرسن امروز حالم بده زیاد خوردم کم خوردم ببینید استاد بعد از ۱۰ سال و این حجم از موفقیت بدنی که فیزیکی ملاحظه می‌کنید هنوز با شجاعت اینو میگن که این مشکلات برای همه هست و ادامه دهید نترسیدو راهکار مقابله به این افکار ورفتار را شفاف توضیح میدهند پس دو درس وجود دارد اگر حالا بهر نحوی رفتاری اشتباه ازمان سرزد با درون خودمان با آن به صلح برسیم و با آرامش وامید واینکه اینگونه رفتار طبیعیست مهم رفتار غالب ماست واحساس وافکار  غالب ما ودرآخر  بسیار جمع‌بندی زیرکانه و جالبی ارائه میدهند نقشه راهی عالی وشفاف  مبنی بر اینکه((( احساس لاغری واحساس خوب لاغری انتظار لاغری به بار می‌آورد و انتظار لاغری تغییر افکار و سپس تغییر رفتار را باعث  می‌شود و سپس تغییر جسم و این پروسه پروسه‌ای است ماندگار جاودان و همیشگی))))))دوستان لطفا از این فایل براحتی عبور نکنید واز آگاهیهای بینظیر ویگانه اش درس بگیریم وفقط به لاغری بسنده نکنیم  واین فایل کاربردی را در همه جوانب وچالشهای زندگیمان بکار ببندیم استاد عزیز ممنون از شما واقعاً من به شخصه  خودم در تایم وچالشی و مقطعی از زندگی هستم  که خیلی   واقعاً نیاز مبرم به این فایل داشتمخدا خیر وبرکت و  نعمتهایش را همواره براحتی وآسان وعزتمندانه بسمت شما وخانواده گرامیتان ارسال کند دست حق پشتیبانتان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/08/11 21:19
      مدت عضویت: 1603 روز
      امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 351 کلمه

      سلام

      استاد عزیزم ودوستان گرامی

      سپاسگزار خداوندم که اجازه داد دوباره برای روز ششم بتونم اینجا باشم.

      روز ششم

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      حس خیلی قشنگیه راحت شدم دیگه راحت غذا میخورم راحت زندگی میکنم احساس خوش زندگی کردن دارم لذت میبرم از همه مهمتر ارامش دارم ،

      دیگه احساس قدرت دارم چونکه تونستم لاغر و متناسب بشم . واقعا حس یه برنده رو دارم ، حس اونی رو دارم که بالخره قله رو فتح کرد 

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از تمام تغییرات لذت میبرم مگه یکی دو تا تغییر شکمم صاف شده و تخت ، قدم کشیده و صاف چونکه دیگه شکم اویزون نیست که بکشتم پایین، پهلو هام اب شده دیگه لباس میپوشم صاف و تراشیده بودن بدنم واقعا دیدن داره

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      اینو میخوام هزار بار بگم دیگه از اطرافیان گذشتم با خودم لذت میبرم، قبلا فکر میکردم باید یه همراه داشته باشم ولی الان دیگه مطمئنم ارامش خودم با خودم بهترین کاره، خودمو میبینم لذت میبرم لباس میپوشم کیف میکنم عالی شدم و میشم، دیگه تایید و رد دیگران برام مهم نیست فقط خودم مهمم ، چونکه ذهنم یسره همراهمه اونه که باید اروم باشه

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      تصاویر لاغریم تو ذهنم بیشتره، دیگه با دیدن غذا و سفره خودمو پرت نمیکنم سمتش، هر چقدر گرسنه باشم فقط گرسنم دیگه ولع خوردن ندارم، ارامش افکار و فکر دارم، دیگه با خودم دوستم، با خودم اشتی کردم از مادر هم مهربانتر شدم با خودم دیونه ای با خودم رفیقم، شکر گزاریم رو بیشتر کردم ، با دیدن  بدن خودم حسابی کیف میکنم

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      چونکه برای چاقی یسره روندمو بهتر میکردم و نتیجه داده پس مطمینم اینجا هم برای متناسب شدن روندم رو باید بهبود ببخشم ، هر روز شده یکبار حداقل تو سایت باشم یا با خودم خلوت کنم تجسم شبانه رو ادامه بدم ، باور اینکه راحترین کار متناسب شدن هست رو به خودم عادت بدم بالاخره بفهمم خودممو فقط خودم با خدای مهربان خودم.

      باید تو این سایت باشم چونکه تنها جاییه که میشه بود و لذت برد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1403/08/11 20:48
      مدت عضویت: 1913 روز
      امتیاز کاربر: 7548 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 717 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      قسمت نهم دوستی با درون 

      من این فایل رو خیلی دوست داشتم .فایل خوش احساسی بود از استاد عزیز تشکر میکنم بابت این فایل آرامش بخش. 

      وقتی استاد در مورد شیرینی خریدن پدر عزیزشون در مناسبت‌های خاص حرف می‌زدن من همش داشتم با خودم میگفتم ما هم اینطور بودیم دقیقا مثل استاد .پدر منم اصلا شیرینی نمیخرید در ایام عید یا اعیاد خاص یا رفتن به ملاقات کسی یاعروسی شیرینی می‌خرید. 

      ومن درایام عید مسئول قایم کردن شیرین ها برای مهمان ها بودم تا بقیه بچه ها نخورن اخه ما خانواده ی پر جمعیتی بودیم واگر هر کدوم چند تا میخوردیم دیگه برای مهمان چیزی نمیموند.

      من یادمه خودم چند تا از شیرینی ها رو قایمکی میخوردم .

      حالا همسر م وخودم هم  اهل شیرینی خریدن نیستیم مگر در مراسمات خاص روز مادر یا پدر یا مثلا چشم روشنی خرید خانه یا ماشین فامیل و…

      خیلی وقتها خواهر شوهرم برای مادرش یا دخترش شیرینی وباقلوا میخره ودخترم وقتی میره اونجا برای ما هم چند تایی میفرستن و منم میخورم جالبه من اهل شیرینی وشکلات و مربا واینا نیستم ولی وقتی دخترم یاهمسرم برای منم میارن من زود مثلا دوتا سهم منه اونارو میخورم یاد ندارم گذاشته باشم برای فردا صبح بخورم .همون لحظه اگر گرسنه هم نباشم میخورم و دلیلش رو هم تا حالا کشف نکردم منی که اهل شیرینی خریدن وخوردن نیستم چرا وقتی میبینم زود اونارو میخورم .

      در مصرف نوشابه هم اینطور رفتار میکنم ما فقط با فست فود گاهی نوشابه میخوریم و در سبد خریدمون نوشابه جایی نداره ولی من وقتی نوشابه در خونه مادرشوهرم ببینم یا بیارن سر سفره حتما میخورم یا اگر احیانا همسرم هر از گاهی تصادفی بخره بازم دوتا لیوان میخورم .

      نمیدونم دلیل اصلیش چیه ولی به قول استاد شاید فرصت روغنیمت میدونم و میخورم چون دیگه شاید چند ماهی دیگه نوشابه یا شیرینی نباشه بخورم یا ذهنم میگه همیشه که شیرینی نمیخوری بخور لذتشو ببر اشکال نداره .

      منم یادمه یه بار روستا خونه دوست پدرشوهرم رفته بودیم برای اونا شیرینی خریده بودیم ومن خدا خدا میکردم که در جعبه رو باز کنن به ما هم بیارن بخوریم ولی بهمون تعارف نکردن ونیاوردن ومن توراه برگشت همش به همسرم میگفتم چرا شیرینی برامون نیاوردن کاش قبل بستن جعبه برامون یکی بر میداشتی میخوردیم.

      پس ما باید به ریشه ی رفتارهامون توجه کنیم اونها رو شناسایی کنیم  وببینیم چرا رفتارهای غذاییمون در موقعیت های مختلف دچار نوسان میشه .

      واینکه نباید خودمون رو سرزنش کنیم و تو سر خودمون بزنیم باید یا خودمون دوست باشیم واگر خطایی ازمون سر زد با خودمون مهربانانه برخورد کنیم و با خودمون حرف بزنیم و حالمون رو خوب کنیم با عذاب وجدان چیزی درست نمیشه ولی اگر بتونیم خودمون رو آروم کنیم احساسمون خوب میشه ودیگه حس چاقی نخواهیم داشت و انتظار وتوقع لاغری در ما دچار نوسان نمی‌شه. 

      من هم ازین به بعد سعی میکنم بابت رفتارهای خوبم خودم رو تشویق کنم وبابت خطاهای رفتاریم خودمو ببخشم و با خودم واگویه های مثبت ومهربانانه داشته باشم وگفتگوهای ذهنم رو آگاهانه مدیریت کنم تا حالم بد نشه این خیلی مهمه که ما با خودمون دوست باشیم وبا خودمون با ملایمت رفتار کنیم ما باید با خودمون درد ودل کنیم ومشکلات ذهنی مون رو خودمون حل کنیم بهترین دوست ما خودمون هستيم نه دیگران. هیچ کس جز خودمون نمیتونه مارو آروم کنه .

      ما با درد دل کردن با دیگران بر بار مشکلاتمون اضافه میکنیم ولی اگر با خودمون دوست باشیم وبا خودمون حرف بزنیم چه ذهنی چه کلامی میتونیم به احساس بهتری برسیم و انتظار لاغری رو در خودمون پایدار تر بکنیم. 

      انسان بدترین رفتارها و برخوردها رو با خودش دارن ما با اطرافیان به دیده احترام وادب و مهر وعشق برخورد میکنیم ولی با خودمون بدترین رفتارها و توهین‌ها و بی احترامی ها میکنیم چون خودمون رو عمیقا دوست نداریم. 

      خویشتن دوستی خیلی به ما کمک می‌کنه تا احساس خود ارزشمندی داشته باشیم و خودمون رو تحقیر وسرزنش نکنیم و با خودمون مهربان باشیم. 

      ما به نظرم جز خودمون وخدا کسی رو نداریم ما روح های مجردی هستیم تنها به دنیا اومدیم وتنها از دنیا میریم. هیچ کس جز خودمون نمیتونه ما رو درک کنه و به ما احساس خودارزشمندی ولیاقت بده . 

      پس با خودمون بیشتر مهربان باشیم وخودمون رو دوست داشته باشیم و واگویه های مثبت با خودمون داشته باشیم تا حالمون بهتر بشه وانتظارمون از زندگی خوشبختی وثروت وشادی و تناسب اندام وروابط عاشقانه باشه. 

      ممنونم استاد بابت این فایل زیبا وتاثیر گذار

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مری خانمی
      1403/08/11 17:04
      مدت عضویت: 87 روز
      امتیاز کاربر: 2755 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 48 کلمه

      چقدر مطالب این جلسه حال خوب کن بود و ارزشمند و جالب.

      واقعا ما گاهی یادمون می‌ره که بهترین دوست خودمون هستیم .وقتی با خودت دوست باشی خیلی راحت تر مسیر لاغری با ذهن را طی میکنیم.

      با خودمون مثل دوست باشیم و همدردی کنیم چقدر به این احتیاج داشتم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آسیه رفیعی
      1403/08/11 16:44
      مدت عضویت: 1892 روز
      امتیاز کاربر: 33811 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,884 کلمه

      بنام خدای مهربان 

      با سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد ارجمندم و دوستان شگفتی سازم 

      روز ۵۷ : دوباره تمرین روزانه ام رو امروز بر اساس احساسی درونی و عاشقانه  کپی کردم و در این صفحه هم فرستادم 

      ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟

      ۱.حس رهایی از اسارت باورهای محدود کننده ای که خودم برای خودم زندان ساخته بودم چه غذاهای فوق العاده ای از نعمتهای خدا بر خودم حرام اعلام میکردم و جنگ وحشتناکی داشتم با خودم آخرم تو این جنگ شکست میخوردم و مجبور بودم در برابر حرص و ولع تسلیم بشم ولی دیگه رهای رها شدم از برچسب زدن به غذاها و ترس از مواد غذایی راحت شدم و به حس آسایش و آرامش رسیدم و نبرد و جنگی ندارم و حس رسیدن به صلح با خودم و دوستی صمیمی با درونم و از دشمنی با وجود ارزشمند خودم برداشتم و هرگز وسوسه ها در من نقشی ندارن و خوراکیها منو صدا نمیکنن مدام و هر چی دلم میخاد در هر لحظه که باشه نه وعده غذایی نقشی برای خودن رو من داره و نه رنگ و لعاب و بو و این حس فوق العاده رو بخاطر دوره های آموزشی لاغری با ذهن بدست آوردم و همیشه حس پیروزی بهم میده و حس قدرتمندی و حس ارزشمندی و لیاقت بهترینها رو داشتن بهم میده و این حس ته خوشبختیه که عوامل بیرونی بر من قدرتی ندارن 

      ۲. حس پاکیزگی و خوشبویی و تمیزی بهم میده و اشتیاق برای حضور در مهمونیها و لذت بردن از تفریحات و هیچ نوع محدودیتی نداشتن برای حضور در جمع روی زمین بشینم بلند بشم راحت و آسون جایی مبل و صندلی نباشه ماتم و عزا نگیرم و خودمو از جایی رفتن محروم کنم و وسط جمع باشم نه یه گوشه برا خودم بشینم و حس تنهایی کنم و بی نهایت شاد و پر انرژی باشم و هر روز بیشتر عاشق خودم میشم و حس سیر نشدن از آینه و مدام جلوی آینه هستم و غرق در حس لذت بردن از اندام خوش تراش خودم هستم و قربون صدقه خودم میرم دائما و مهم اینه که خیلی آسون و شیرین و لذت بخش به این احساس واقعی رسیدم در پرتو آگاهی و آموزش زبان لاغری و حس اشتیاق برای ادامه دادن تا پایان زندگی در این بهشت دنیاییم و آبادی بهشت آخرتم 

      ۳. حس سبکی و سلامتی و حس شناخت خدای خودم و حس ایمان بیشتر به خدایی که از رگ گردن به من نزدیک تره و حس شناخت خدایی که هر لحظه تو وجودمه و منو به سمت خوشبختیها هدایت میکنه و تا اوج شکوفایی و قله خوشبختی میرسونه حس افتخار به خودم بهم میده  حس شجاعتمندی بی نظیر و حس شگفتی ساز شدن و حس انجام رسالتم در دنیا و حس داشتن نقشه گنج و حس شکر گزاری فراوان عملی از تمام نعمتها و رسیدن به باور فراوانی و هرگز خدا رو مسئول بدبختیام ندونستن و حس پذیرش مسئولیت در تمام مشکلاتم و خودم رو کاملا یه لشکر یه نفره دیدن و احساس انتخاب شدن برای دعوت به این سایت بهشتی که حق منه و من لایقشم و حس اشرف مخلوقات شدن بهم میده که خدا وقتی منو آفرید به خودش احسنت گفت و حس کن ف یکون کننده بودن میکنم و احساس اعتماد به نفس خیلی بالا دارم و بی نهایت شاکر خالق خودم هستم  

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۱. از اینکه شکمم صاف و تخت و خوش تراش شده و کمرم باریک و در مسیری که برای رسیدن بهش بودم گام به گام تغییرات عالی خودمو دیدم و برای تک تک تغییراتم شادی و هیجان داشتم و ذوق درونی خیلی لذت میبرم و خدا رو شکر میکنم که خانه حضور خودم رو در دنیا به اصل آفرینشش برگردوندم و خیانتی که در امانت الهی داشتم رو فقط خودم با کمک آموزشهای استادم بدست آوردم صد در صد تضمینی و با خیال راحت و عشق و عاشقی خیلی لذت بخشه 

      ۲. از اینکه سینه هام کوچک و خوش فرم و خوش تراش شده و هیچ جراحی به این قشنگی که خودم با تصویر سازی ساختمش رسیدم خیلی حس قدرت دارم و خیلی سرشانه هام کوچک و خوش فرم شده و ترقوه هام بیرون زده و کیف میکنم از دیدنش و صورتم باریک و زیبا شده و چال گونه هام عمیق تر با خودم عشق و حال میکنم و بی نهایت خودمو تحسین میکنم 

      ۳. از اینکه باسنم کوچک و خوش فرم شده و رانهام باریک و کشیده و راحت رو هم سوار میشن و قفل میشن و ساق پاهام باریک و متناسب شده دقیقا مطابق تصویر مورد علاقه خودم و من غرق در حس لذت و خوشبختیم و از اینکه مفصلهام همگی سالم هستن بدون کوچک ترین بیماری و تمام اندام داخلی من با کمک دوره فوق العاده خدا هرگز دیر نمیکند به سلامت کامل رسیدن خدا رو هزاران بار شکر میکنم کاملا طبیعی و آسون و با انتظاری شیرین و لذت بخش و کاملا طبیعی همونجوری که که همه چی رو خراب کرده بودم دنده عقب حرکت کردم و این کاملا طبیعیه که بی هیچ زجر و شکنجه ای با جی پی اس روشن بهش رسیدم خدا جونم بی نهایت متشکرم  

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۱. دوستان عزیزم در گروه چت دوستانه ام وقتی عکس تناسب فوق العاده منو در لباس زیبایی که تازگی خریدم براشون فرستادم کلی بهم تبریک گفتن و تشویقم کردن و من بی نهایت لبخند عمیق لاغری و حس شیک پوشی فوق العاده داشتم و کلی تشکر کردم که منو مورد لطف قرار دادن و خوشحال شدن برام و تشویقم کردن و دوست شگفتی سازم مه تاب دوباره انگیزه برای شروع پر قدرت گرفت و خیلی براش خوشحالم چون بی نهایت عاشقشم و میدونم خیلی زود هم دوباره شگفتی ساز میشه و بهش بی نهایت افتخار میکنم   

      ۲.خانواده ام همشون به من افتخار میکنن که جا نزدم و ادامه دادم و مامانم خیلی ازم راضیه و خیلی تشویقم میکنه و بهم آفرین میگه و همیشه ازم میخاد ادامه بدم و خیالش بابت سلامتی و خوشبختی من راحت شده و داداشمم این مسیر رو بهور کرده و شروع میکنه به آموزش دیدن و خوشبختی داداشمم میبینم و براش خیلی خوشحالم و خواهرم نرگس هم از شکنجه خودش دست بر میداره و این بزرگترین آرزوی منه که نرگس قشنگمم در آرامش و آسایش مسیر لاغری و خوشبختی خودشو طی کنه و بخاطر خواهرم کلی خدا رو شکر میکنم 

      ۳. عکسم تو آلبوم شگفتی سازا چه درخششی داره استادم بهم تبریک گفت و منو تشویق کرد و دوستان هم کلاسیمم در تالار شگفتی سازا جشن و ولوله به پا کردن و کلی همه میخندیم و با خودمون در صلح هستیم و غرق نعمت و خوشبختی و خیلی خوشحالم برای عمل صالحم که دوستان کلاس اولی از عکس من انگیزه میگیرن و اشتیاقشون برای بودن در بهشت بیشتر میشه و گسترش لاغری با ذهن در جهان فراگیر میشه و همه افراد چاق نجات پیدا  میکنن از افراد سودجویی که فقط گول میزنن و شکست رو براشون پر رنگ تر و اعتماد به نفس صفر براشون میسازن و هر کس در این مسیره فول اعتماد به نفس میشه و حقشه و کاملا طبیعی و برای هر فرد تازه واردی به این مسیر کلی ذوق دارم  

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده‌ میکنی؟

      ۱. احساس سلامتی بیشتر رو در خودم میبینم با اینکه هیچ دارویی نمیخورم و از اونموقع که داروها رو میخوردم خیلی کم مشکل ترم و سریعا میتونم خودمو از افکار منفی نجات بدم و خودم میتونم خودمو شفا بدم و از اینکه داروخانه سیار نیستم و همیشه خودمو محتاج دارو نمیبینم خیلی خوشحالم و من و اینهمه قدرت خوشبختی با عشق عمیق درونی کاملا طبیعیه و خیلی تغییرات عالی در خودم میبینم و انتظار پیشرفت رو کاملا حس میکنم و ایمانی که قوی تر میشه روز به روز رو میبینم و لذت فراوان دارم و توجه عینی و ذهنی خودمو به سمت خواسته هام بیشتر و بیشتر میبینم و تسلط بهتری روی خودم دارم 

      ۲. خیلی فعال تر و پر انرژی تر شدم جارو کشیدن برام راحت تر شده و کارهای خونه رو در تجسم لاغری خودم انجام میدم و کیف میکنم تو لحظه حال و نه غم دارم و نه ترس و آیه لا تخف و لا تحزن رو زندگی میکنم و این خیلی برای من تغییر بزرگیه و عاشقانه ادامه دادنم رو دوست دارم 

      ۳.خیلی بهتر و بیشتر از رفتار خوردن خودم رضایت دارم و کاملا هر چی دلم میخاد به خودم میدم و حال اساسی میکنم و خیلی زود هم به نقطه سیری میرسم دیروز لوبیا پلویی که مدتها بود دلم میخاست درست کردم و خیلی ته دیگ سیب زمینی عالی هم گذاشتم و خواهرم قرار شد شام بیاد خونمون و عصر یه کیک سالاری داغ شده در سولاردام خوردم و چای تلخ دیگه تا به شامم که اینقدر منتظرش بودم فکر میکردم تهوع میگرفتم و حس تب و لرز میکردم کاملا ناخودآگاهم میگفت نیاز ندارم 

       اولش گفتم شام نمیخام کلا فکر میکنم یکسالی بود لوبیا پلو نخورده بودم و ذوق شدید هم داشتم ولی دیدم سیرم پس کمی ته دیگ سیب زمینی طلایی خوردم و چند قاشقی لوبیا پلو و در آرامش کامل بودم و از رفتار خودم بی نهایت راضی با اینکه خیلی تو فکرش بودم ناخودآگاهم فرمان به پیغام سیری داد زود و عالی  هم لذت بردم هم محروم نبودم و هم کاملا رفتار متناسبانه داشتم و لبخند عمیق لاغری و رضایت درونی داشتم  

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      ۱. از بحث کردن به شدت دوری کنم و بحث کردن بر من حرام است و به نظر همه احترام میزارم و هیچکس رو قضاوت نمیکنم و درد هیچکس رو کوچک نمیشمارم و هرگز گله و شکایت نباید بکنم حتی تو فکرم رژیم گله و شکایت دارم که فقط آرامش منو میگیره و هیچ سودی به حال من نداره و فقط اتلاف انرژی در من میکنه 

      ۲. استمرار عاشقانه و تکرار عالی به ظاهر تکراری رو همیشه با صبر با احساس خوب داشته باشم و مرحله مراقبت از بذرهام و مرحله داشت رو به خوبی ادامه بدم برداشت محصول نتیجه افکار فوق العاده شگفتی ساز من خودش میاد و تجسم و تصویر سازی رو عالی تر و آسون تر با خیال راحت انجام بدم و شک و تردید نداشته باشم 

      ۳. دوستی عمیق تری با خودم برقرار کنم و هرگز در حق خودم دشمنی نکنم و به خودم زور نگم و عالی و در آسایش تا آخر عمر بهشتمو بسازم و کفه ترازوی خوشبختی رو سنگین تر کنم و حتی لحظه ای از هجوم افکار منفی بپرهیزم و تاج قربانی بر سر خودم نزارم و هرگز دلسوزی و ترحم  دیگران رو برای خودم نخام و نه غم داشته باشم و نه ترس و سرعت ترمیم و سعود رو بالا ببرم و هر نوع مشکلی رو کاملا نعمت بدونم و عامل رشد و پیشرفت خودم و درس بگیرم و بزرگ تر بشم و خودمو در لحظه حال بهترین بسازم 

      خدا جونم من مسئولم لطفا مرا ببخش عاشقتم متشکرم 

      استاد بی نظیر گرانقدرم بی نهایت ممنونم از آموزشهای فوق العاده شگفتی سازتون خدا بهتون خیر و برکت فراوان بده و در مسیر بهترینها باشید تا ابد

      در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست و من لایق بهترینها هستم و اشرف مخلوقات هستم و زمین و زمان در اختیار و مسخر من است 

      و من ارزشمندترینم و شجاع ترینم و خوشبختی حق کاملا طبیعی منه و لاغر شدن با قدرت ذهن آسان ترین و لذت بخش ترین کار دنیاست 

      خدایا شکرت برای این نعمت و گنج الهی 

      این تمرین فوق العاده شگفتی ساز با اشتیاق فراوان ادامه  دارد …  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 913 کلمه

      به نام خدا

      سلام

      جلسه ی نهم دوره ی ورود به ذهن ناخوداگاه

      خیلی جالبه الان که استاد صحبت کردند در مورد شک و تردید متوجه شدم که واقعا شک و تردید در من بسیار بسیار کم شده و این خیلی خیلی عالیه ،خیلی خوشحال شدم برای این تغییر بزرگ .قبلا خیلی در مورد تفکیک غذاها دچار شک و تردید میشدم ،خیلی ترس داشتم در مورد اینکه نکنه این غذا چاق کنه منو ، نکنه نتونم این همه کالری رو بسوزونم ، الان که نمی تونم تحرک زیادی داشته باشم قطعا تبدیل به چربی میشه ، چیکار کنم وقت ندارم ورزش کنم ، چیکار کنم امروز سبزیجات نداریم یعنی روزی که سبزیجات نداشتیم بسیار نگران بودم و از غذاها می ترسیدم و میگفتم وااای اینجوری بیشتر می خورم  و کلا در اذیت بودم چه اون چیزهایی که دوست داشتم رو می خوردم و چه نمی خوردم ،چون اگر نمی خوردم هم ،حسرتش رو داشتم .الان خیلی جالبه که هیچ کدوم از اون همه فکر در مورد خوردن و نخوردن دیگه در ذهنم نیست ،خیلی آروم شدم ، رلکس هستم ،بی خیال شدم تا حد زیادی ، بی خیالی به معنای نترسیدن از هر چیزی .

      ✓رابطه ی دوستانه با خودم در مورد اون تغییری که می خوام ایجاد کنم مثلا در مورد یه کسب و کار و پیشرفت در اون ،باید با خودم صلح کنم .من که شکر خدا با وارد شدن له سایت و دنبال کردن مطالب با خودم در صلح قرار گرفتم خیلی خودم رو قبول دارم و عاشق خودم هستم✓

      ✓بجای سرزنش کردن خودم در مواقعی که رفتاری دارم و بنظرم اشتباهه بیام ریشه ی اون رفتار رو کشف کنم .از این نظر هم باید بگم خیلی بهتر از گذشته عمل می کنم ، دیگه اون حس بد رو نسبت به خودم ندارم و میگم اشکالی نداره وقتی مثلا ماهی یکبار یا دوبار اون چیزی که بهش علاقه دارم رو میخرم ،چرا باید‌ خودم رو اذیت کنم مثلا من که در گذشته هفته ای چند بار شیرینی می خریدم الان اگر پیش بیاد و میلم بشه ماهی یکبار یا دو بار و شاید هم ۲ماه یکبار بنظرم عالی عمل کردم ، پیشرفت زیادی داشتم و تمرکزم روی تغییرات خودم هست .✓

      من یادگرفتم که برای اشتباهات کوچکم چون پر تکرار نیست خودم رو اذیت نکنم ، سرزنش نکنم فقط تلاش می کنم دوباره رخ نده .

      « نقش خودم در برابر احساس م »

      الان یادم اومد من فقط مواقعی که بخاطر اینکه یه غذا رو که اضافه اومده و دلم نیومده بریزم دور و مقداریش رو خوردم یا همش رو ، بسیار بعدش خودم رو سرزنش کردم و گفتم آخه چرا باید این کار رو بکنم ، چرا برای خودم ارزش قائل نشدم ،چرا همسرم هرگز غذای اضافه رو بخاطر اینکه حیفه نمی خوره ، اصلا به فکرش هم‌ نمیرسه که این غذا حیفه بره سطل آشغال ،ولی الان شکر خدا بسیار رفتارهام اصلاح شده ،همیشه سعی می کنم این سوال رو از خودم بپرسم که آیا اگر الان این مقدار اضافه نمی اومد من چیز دیگه ای می خوردم ، یا سیر شدم ،میبینم که اکثر اوقات من سیر شدم و فقط احساس اصراف کردن باعث شده دور نریزم ،من خیلی وقته مقاومتم خیلی کمتر هست برای دور ریختن موادغذایی اضافه .

      « خدایا شکرت که تغییر کردم و شخصیتم عوض شده » 

      روز ۳۹

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن بهم حس آزادی ، قدرت ،تسلط ،کنترل، ارزش ،اراده ،اعتمادبنفس،عزت نفس ، جوانی،شادابی،زیبایی،جذابیت ،خوش اندامی ،باکلاسی ،مرتبی ،تمیزی و لیاقت میده .یعنی متناسب بودن بهترین چیز دنیاست .

      از اینکه اندامم کاملا بدون چربی اضافه شده ، لاغر شده ، ۶۵کیلوگرم شده ، سبک و سلامت شده ، راحت کارهام رو انجام میدم ، راحت راه میرم ، راحت پیاده روی می کنم ،راحت می‌شینم ،برمی خیزم،می خوابم ،لباسها به تنم شیک و پیک شدن ، هر لباسی در هر رنگی بسیار به تنم زیباست ، عاشق خودم شدم ، خدا رو هر روز شکر می کنم ،بی نهایت لذت می برم .

      همسرم ، مادرم ، دوستم زینب ،برادرانم ، خواهرم و خواهر زاده هام همشون با لاغر شدن من خوشحال شدند ، بسیار براشون جالب بود و همش سوال می کردند که چی شد ،چطور اینقدر راحت لاغر شدی ، تو که گفتی نه رژیم گرفتم نه ورزش کردم برای لاغری ؟گفتند خیلی زیباتر ،جوانتر ،جذاب تر شدی ،لاغری خیلی بهت میاد ، عالیه ، خوش به حالت سبک و سلامت شدی ،منم کلی راهنماییشون کردم تا از سایت تناسب فکری استفاده کنند.

      من افکار و رفتارم بسیار بسیار شبیه یه شخصیت کاملا متناسب شده و از این بابت بسیار خوشحالم و خدا رو هر لحظه شاکرم برای این تغییرات عالی .من مثبت اندیش شدم .من گذشته رو رها کردم ،در واقع هر فکر منفی رو رها می کنم .به آینده کاری ندارم و نگرانش نیستم .در حال زندگی می کنم و سعی ام حفظ حال خوبم هست .توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده .تنها زمانی که گرسنگی واقعی دارم می خورم .

      باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید انتظار لاغری رو در خودم افزایش بدم .باید هر روز عالی تمرینات رو انجام بدم ، هم از نظر فکری رشد کنم هم عملا درست رفتار کنم .باید تجسم رو هر روز و هر شب انجام بدم چند لحظه اون اندام ایده آل رو در خودم ببینم و حس خوبش رو بچشم .

      « استاد گرامیم در پناه خداوند باشید »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 503 کلمه

      به نام خالق یکتا

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر

      سپاسگذارم از استاد برای گذاشتن این جلسه ی جدید ،امروز نتونستم فایلش رو گوش بدم ، فردا صبح ان شاالله با عشق و علاقه ی فراوان حتما بهش گوش میدم .

      روز ۳۸

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      متناسب بودن یه حسی بهم میده عشق می کنم باهاش ، فوق العاده لذت بخش هست برام بودن در شرایط لاغری و تمام لحظاتم رو با شکر خدا گفتن و رضایت کامل از شرایط جسمی و درونیم می‌گذرونم .متناسب بودن بهم حس شادابی و خوشحالی میده متناسب بودن بهم حس رهایی و آزادی از افکار منفی و افکار مربوط به خوردن میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم میده .متناسب بودن بهم حس جوانی،زیبایی،جذابیت ،سبکی ، سلامتی،ارزش ، اعتماد بنفس،عزت نفس و لیاقت میده .

      از اینکه اندامم کاملا لاغر شده ، چربی اضافه ندارم ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه هر لحظه با دیدن خودم ذوق می کنم و لبخند میزنم  ،لذت میبرم .از اینکه همه ی کارهام رو در تایم کمتری ،راحت انجام میدم،لذت میبرم .از اینکه می تونم پیاده روی طولانی انجام بدم ،لذت میبرم .از اینکه هر لباسی برام جذاب باشه در هر رنگی ،می تونم بپوشم و به تنم بسیار زیبا لذت میبرم .

      همسرم بسیار ذوق زده شد وقتی من رو دید ،گفت آفرین ،چقدر لاغری بهت میاد ،خیلی جذاب تر شدی .مادرم اشک شوق ریخت خیلی خوشحال شد و گفت خدا رو شکر می کنم که تو رو به آرزوت رسوند ،بسیار زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت ، یادته بهت گفتم تو میتونی لاغر بشی ، فقط خودت رو همینجوری که هستی بپذیر ، خودت رو دوست داشته باش و مسیرت رو ادامه بده ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم ،خواهرم و خواهرزاده هام همه بهم تبریک گفتند و براشون خیلی جالب بود لاغرشدنم ،گفتند واقعا تغییراتت عالی بوده ،لباسها بسیار به تنت زیبا هستند،میشه ما رو هم راهنمایی کنی تا بتونیم اینجوری لاغر بشیم ،منم آدرس سایت رو براشون فرستادم .

      من از نظر فکری دقیقا مثل یه فرد متناسب یا افکار صحیح فکر می کنم ،یعنی بدون هیچ استرسی نسبت به خوردن و مواد غذایی ،بدون نگرانی از میزان غذا و کالری اون و فقط زمانی که واقعا گرسنه باشم به اندازه ی نیاز بدنم می خورم پس من دقیقا مثل یه فرد متناسب با رفتار غذایی صحیح هم رفتار می کنم .من کنترل ذهن پیدا کردم .افکار منفی رو رها می کنم .برای داشتن هر چیزی در زندگیم همیشه شکرگذاری می کنم .مثبت اندیش شدم .امیدوارم به آینده ی روشنی که دارم .اطمینان دارم به مسیرم .

      باید هر روز همینگونه عالی مسیرم رو ادامه بدم .باید حس لاغری و انتظار لاغر شدن رو در خودم افزایش بدم .باید تکرار کنم ، استمرار داشته باشم .باید تجسم شبانه را انجام بدهم .

      خداوندا ممنونم …

      استاد گرامیم ممنونم …

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/13 23:33
        مدت عضویت: 1603 روز
        امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 8 کلمه

        سلام به شما

        دمتون گرم بخاطر استمراری که دارید 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1403/08/10 23:17
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,271 کلمه

      :به نام خدای لاغری و تناسب اندام سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟

      لاغری بهم حس جذاب بودن داده.لاغری بهم حس خوش تیپی داده .لاغری و تجربه کردن  سایز ۳۸  حس زیبایی و خالق بودن داده …لاغری و تجربه زندگی در وزن ۶۵ کیلو و بلکه کمتر حس فوق العاده  سبکی و چالاکی بهم داده .متناسب شدن حس عشق به خودم رو برام زنده کرده ….   خدایاااااااااا  شکرت …

      2ـ   از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری ؟

      از اینکه شکمم از شدت صافی و تخت بودن به کمرم چسبیده لذت می‌برماز اینکه باسن  و رانها   در اندازه طبیعی و به اندازه آنقدر زیبا به چشم میان لذت می‌برماینکه می‌تونم با خیال راحت و با خوشحالی تاب شلوار چسبان بپوشم لذت می‌برماز اینکه سایز سینه‌هام پایین آمده خوش فرم و دخترانه شدن  لذت می‌برم از اینکه آنقدر سبک شدم که می‌تونم با خیال راحت کفش پاشنه بلند بپوشم لذت می‌برم از چهره جوان و شادابم لذت می‌برم از پاهای کشیده و خوشحالتم‌ لذت می برم ..از اینکه قدم بلندتر به نظر میاد لذت می‌برم از اینکه کم سن و سال به نظر میام لذت می‌برم از اینکه دوباره سلامتی کامل به دست آوردم لذت می‌برم  خدایا شکرت به خاطر تجربه این همه لذت ناب و بی‌نظیر…

      3ـ    چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      دیروز که به مهمانی رفته بودم بودند از خواهرام و مامانم گرفته تا  دختر عمه‌هام و دختر خاله‌هام و خاله بزرگم‌    همه دور هم جمع شده بودیم من شده بودم گل سرسبد مجلس با لباس سه تیکه با ترکیب رنگ کرم شکلاتی و سفید خیلی خوشگل شده بودم تخت بودن  شکمم کامل مشخص بود بلوزم کرم شکلاتی اندازش تا زیر شکم با یقه خشتی و آستین حلقه‌ای قالب تن چسبان ، دامن ترک تا روی زانو به رنگ سفید ؛؛،  شومیز سفید با آستین نیمه جلو باز آزاد اندازه تا زیر باسن، زنجیر طلای ۱۸ عیار به زیبایی در گردنم خودنمایی می‌کرد اینو همسرم برام کادوی لاغر شدنم خریده از بس ذوق لاغریمو می‌کنه رنگ موهام قهوه‌ای روشن با مدلی که دوست داشتم با گل سر بسته بودم آرایش صورتم خیلی ملایم و خانمانه خلاصه که هرکی یه چیزی با خوشحالی بهم می‌گفت خاله بزرگم می‌گفت چقدر بچه سال شدی انگار که برگشتی به ۳۰ سالگیت یادمه که چقدر لاغر بودی ولی الان با اینکه ۵۷ ساله شدی دوباره لاغر شدی اما خیلی خوشگل‌تر از اون موقع ات هستی آفرین خیلی عالی شدی هیچ نمی‌دونیم چطوری این همه وزن کم کردی جوری که اینقدر شاداب و جوان شدی پوستت سفت و کشیده به نظر میاد موهاتم پرپشت‌تر شده  از وقتی اومدی زیر نظرت گرفتم‌  شیرینی هم دو سه تاخوردی  فهمیدم رژیم نداری  وگرنه جرات شیرینی خوردن نداشتی  حالا بعدن بهم بگو با خودت چکار کردی  اینا رو می‌گفت و می‌خندید و خوشحال بود منم ترجیح دادم فقط شاد باشم و لبخند بزنم و فعلاً چیزی نگم و توضیح ندم..  فقط گفتم خاله جان اگه‌دیدی سه تا شیرینی دانمارکی خوردم چون وقت نکردم ناهار بخورم گرسنه ام بود ولی غیر اون شیرینیا  میلم به چیز دیگه نکشید و نخوردم

      4ـ از نظر افکار  چه تغییراتی در خودت مشاهده می‌کنی  ؟

      مجموعه‌ای از افکار صحیح ، لاغری منو برام رقم زد چند نمونه‌شو براتون می‌گم:برای لاغر شدن باید خودمو دوست می‌داشتم و من عشق ورزیدن به تن و بدن خودمو شروع کردم جلو آینه از دیدن خودم لذت می بردم و میثاق نامه می خوندم   در خودم توانایی و لیاقت لاغر شدن رو ایجاد کردم برای لاغر شدن باید به چاقی جسمم اصلاً توجه نمی‌کردم کار آسانی نبود اما شد زمانی که لاغر بودم و رویای چاقی داشتم در عین حالی که جسم لاغر استخوانیم همواره جلوی چشمم بود و از اطرافیان بازخورد حرف‌های انتقادی می‌گرفتم و توجهم به لاغریم جلب می‌شد اما اینا باعث نشد  به چاقی توجه نکنم و دلم نخواد که چند کیلویی چاق بشم همسایه‌مون زن چاق زیبایی بود هر وقت می‌دیدمش لذت می‌بردم و تصویر چاق و تپلش در ذهن من جا خوش کرده بود چند باری برام گفت که چطور چاق شده و من با دقت گوش می‌دادم و به خاطر می‌سپردم اما نمی‌دونم چرا هیچ وقت به این فکر نمی‌کردم که استعداد چاقی ندارم به راه حلهایی که بهم می‌گفتند فکر می کردم و نقشه می کشیدم   مثلاً می‌گفتن نون و برنج چرب و چیلی  و ماکارونی زیاد بخور کمتر کار کن خودتو بزن به بی‌خیالی تا چاق بشی در اون مقطع سنی با اون همه کار و بچه داری می‌دونستم که امکان نداره بیخیال بشم و کار  زندگی و تحرک و زحمتم کم بشه هر کار می‌کردم اشتهام زیاد نمی‌شد که بیشتر بخورم ولی همچنان امید داشتم که بالاخره چاق می‌شم ‌گفتم در همیشه روی یه پاشنه نمی‌چرخه بالاخره بچه‌ها بزرگ میشن کار من کم می‌شه سوخت و سازم می آد پایین  …. پیش‌بینی مادرم روی ذهن من نشست که می‌گفت مطمئن باش  وقتی ۳۰ ساله بشی مثل خودم چاق میشی و همین اتفاق افتاد چون بعد از سی سالگی دیگه کاملا منتظرش بودم‌ بچه ها  ۱۰ _ ۱۱  ساله شده بودن  آرامش و رفاه بیشتری  تجربه می کردم   شرایط کاملا برای شروع چاقی جسمم فراهم شده بود   اما از مدتها قبل  ذهنم چاق شده بود  و بالاخره محصول داد  و من سال به سال چاقتر شدم‌… می‌خوام چی بگم به شما ؟می‌خوام بگم در عین چاق بودن میشه به لاغری فکر و توجه کرد  البته  ایندفعه خیلی راحت نیست چون تصاویر چاق در ذهن به تثبیت رسيده… مهم‌ترین عامل تحقق رویای لاغری و پاشنه آشیل تناسب اندام تجسم شبانه قبل از خوابه  که تصویر خودمونو به شکل یک انسان متناسب به ذهن میدیم و آنقدر این کار را هر شب تکرار می‌کنیم تا بالاخره به ثبت برسه وتصاویر چاقی رنگ ببازه   اون وقت به طرز شگفت انگیزی رفتارها تغییر کرده و جسم هم شروع به تغییر می‌کنه و می‌افتیم به سرازیری و کاهش وزن شتاب می‌گیره اگر در رفتار صحیح و رها نکردن آموزش‌ها استمرار داشته باشیم بالاخره به وزن ایده‌آل می‌رسیم من با همین تفکرات بود که لاغریم شروع شد و به نتیجه رسید

      4ـ از نظر  رفتار چه تغییراتی در خودت مشاهده می‌کنی  ؟

      باید بگم در این مورد هم تغییرات بسیاری کردم وقتی تونستم تصویر لاغرتر از خودم در ذهنم جایگزین تصویر چاقی کنم همزمان با آموزش‌ها رفتارهای من خود به خود تغییر کرد فهمیدم چه وقت گرسنه ام  و چه وقت سیر حرص و ولع به مواد غذایی از بین رفت هیچ گروهی از مواد غذایی رو هم حذف نکردم همه چی خوردم اما با معده خالی با حس گرسنگی واقعی و به اندازه با اینکه  همه چی می‌خوردم   ولی با این حال لاغر شدم و این معجزه لاغری ذهنیست عجله نکردم   زمان خاص برای لاغریم تعیین نکردم    ترازوی وزن کشی را به طور کامل کنار گذاشتم هرگونه برنامه رژیمی و ورزشی را هم حذف کردم اما  حالا که متناسب شدم عشق به ورزش و پیاده‌روی در وجودم احساس می‌کنم و با شوق و علاقه به باشگاه میرم

      5ـ    چه اصلاحاتی ر جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می‌تونی ایجاد کنی؟

      ادامه برنامه تجسم شبانه و پاسخ به سوالات منطق ساز روزانه

      حرف نزدن راجع به چاقی دیگران نه گفتن به تعارف به شکل محترمانه

       اکتفا کردن به سه وعده غذایی اصلی اگر زودتر از موعد گرسنه شدن از آب سبزیجات و میوه استفاده کنم اگر خواستم گاهی در میان وعده از خوراکی  مثل بستنی یا شیرینی استفاده کنم سایز کوچک انتخاب کنم و دقت داشته باشم روی سیری و برای تفریح و لذت نباشه روی خوراکی‌ها را بپوشونم که در معرض دیدن قرار نگیرنداگر متوجه میل کاذب به خوردن شدم بلافاصله حواسمو پرت کنم به یک کتاب به یک فیلم مورد علاقه به یک موزیک و ترانه شاد حتی به رقصیدن توجه نشون بدم حتماً برای اوقات فراغت برنامه داشته باشم تا الکی به فکر خوردن نیفتم مصرف چای رو محدودتر کنم مصرف آب رو بیشتر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1403/08/10 23:08
      مدت عضویت: 636 روز
      امتیاز کاربر: 9360 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 508 کلمه

      به نام خداي هدايتگرم

      سلامي گرم خدمت استاد عطار روشن و بقيه اعضاء

      موضوع بسيار حائز اهميتي رو در اين فايل عنوان كرديد …بهترين و مهم ترين رابطه ما بايد ، رابطه با خودمون باشه.

      منم از موضوع اين بحث مستثني نيستم و خيلي زياد با خودم درگيري فكري دارم خيلي خودمو سرزنش ميكنم وقتايي كه كاري رو ميكنم كه دوست ندارم .درباره لاغري با ذهن منم اين اتفاق برام ميوفته همين هفته پيش كه رفتيم يك رستوران سلف سرويس من تا حد دل درد خوردم و اونجا به خودم گفتم فهيمه تو مگه در مسير لاغري با ذهن نيستي تو مگه تعهد ندادي كه به خودت كمك كني و تناسب اندامت رو بدست بياري…آيا اگر فلان دوست متناسبت الان جاي تو بود اونم اين كار رو با خودش ميكرد؟

      خلاصه يه سري از اين گفتگو ها با خودم داشتم و بعدش سريع با خودم دوست شدم و گفتم من كه دل دردم طوري نيست كه حالت تركيدن داشته باشم فقط يكم داره بهم فشار مياد و خوب ميدونم كه نبايد اينطور باشه و چند مرحله قبل تر از اين بايد دست از خوردن ميكشيدم چون فرمان سيري زمان ميبره تا مغز برسه .

      خلاصه ديگه ادامه ندادم خوردن رو و همسرم گفت ميخواهي بري همون استيكي كه من خوردم رو بگي براي تو هم درست كنه ؟ گفتم نه من ديگه غذا نميخورم 

      توي سرم اين گفتگوها بود كه از يه اسكوپ بستني نصفش رو دادم به همسرم و گفتم اون نصفه رو هم خوردم كه غذام زودتر هضم بشه .

      الانا كه دارم روي اين قانون تناسب فكري و لاغري با ذهن كار ميكنم ، شاخك هام بالاست و به محض اينكه دلم ميخواد پر بشه صداي توي سرم بلند ميشه و ميگه بسه ديگه لازم نيست بخوري

      به نكته خوبي استاد اشاره كرد و اينكه وقتي چند شيريني خورد به خودش گفت يه فرد متناسب اين رفتارو نميكنه 

      منم اين صدا توي سرم بيشتر وقتا بلند هست .و سريع يكي دو نفري كه متناسب هستن رو ميارم توي ذهنم و ميشونم جلوم و رفتاري كه دارم با غذا ميكنم رو روي اونها پياده ميكنم …جالبه كه در بيشتر مواقع اصلا ذهن من نميتونه اين رفتار من رو در اون اشخاص بشونه 

      يعني ذهن من قبول نميكنه كه اون افراد متناسب ذهني من اين رفتار من رو انجام بدن 

      و اين عملكرد ذهن بسيار قابل تامل هست 

      ما با يك سيستم ارتشي در ذهنمون روبه رو هستيم كه اصلا خطا نداره 

      زمانيكه يه درسي رو بهش بديم دقيا مثل اون عمل ميكنه و اين باعث ميشه من خدارو شكر كنم از اين غول چراغ جادويي كه خداوند در اختيارم گذاشته 

      بگم “اقول”…”كن فيكون” ميكنه ولي لازمه قبلش بهش چه دستوري داده باشم 

      تصميم دارم بيشتر از اين غول چراغ جادوي درونم استفاده كنم …باهاش دوست بشم و بهش بگم هر جايي كه ميدوني من قراره از مسير لاغري با ذهن خارج بشم ، لطفا قبل از ورود به اون مكان من رو وادار كن به تناسبم فكر كنم

      ميخوام تابلوي تناسبم توي ذهنم آويزون باشه و هميشه اونو ببينم 

      تا غذاها و رستوران سلف سرويس و كيك تولد اينجور مواردي كه ديگه به من كمكي نميكنن

      استاد سپاس از اين فايل بي نهايت كاربردي

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1403/08/10 21:06
      مدت عضویت: 1594 روز
      امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 817 کلمه

      به نام خدای صلح و دوستی. سلام و درود.پارت نهم از دوره ضمیر ناخودآگاه .با عنوان اهمیت دوستی با درون.

                     >>>>>>>>>><<<<<<<<

      اگر بخواهیم با موفقیت به هدف‌هامون برسیم و پیشرفت کنیم باید مهارت دوستی با درون خود را به دست بیاوریم

      معمولا اکثریتمون از این دوستی غافلیم و همیشه به دنبال یک نفر می‌گردیم که بریم باهاش درد و دل کنیم در صورتی که همه ما در درون خود ابزار قدرتمندی داریم و  به فردی که نقش دوست برامون بازی کنه نیازی نداریم …. خطایی که بیشتر ما در زمان چاقی باهاش درگیریم بیان شکست و ناتوانی‌ها در مورد لاغر نشدن و چاق‌تر شدن نزد افراد دیگه اس که چی بشه ؟؟  که بگیم ما مقصر چاقیمون نیستیم هر کاری که می‌شده کردیم ولی نشده تازه چاق‌تر شدیم یعنی برای مظلوم نمایی و انتقال حس قربانی بودنمون به دیگران این عادت رو رها نمی‌کنیم و با این احساسات منفی بهانه پیدا می‌کنیم که به چاقیمون بچسبیم و ادامه دارش کنیم ولی به لطف خدا از وقتی در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتیم متوجه شدیم هرگز نباید درباره چاقی و لاغر نشدن و موضوعات مربوطه با دیگران صحبت کنیم علاوه بر این می‌بایست درک کنیم که دوستی با درون پاشنه آشیل کسب نتیجه عالی در این مسیره تنها کسی که می‌تونه بهترین دوست من باشه که وقتی ناامید می‌شم و یا احساس شکست می‌کنم شرایط احساسی منو تغییر بده و اشتیاق و انگیزه ادامه دادن بهم بده خودم هستم

      استاد می‌فرمایند که در سال‌های چاقی هیچ وقت از خودش و شرایط جسمیش رضایت نداشت و همیشه خودشو سرزنش می‌کرد و نتیجه‌اش براشون چاق‌تر شدن بود اما وقتی درک کرد که مسیر لاغری ذهنی مسیر برعکس دوران چاقیه پس برای لاغر شدن نیاز داشت به دوستی با خودش و با درون خودشون به صلح و دوستی رسیدند و دست از دشمنی با خود برداشتند…. با دریافت این آگاهی تونستن از درون خودشون برای خود حامی و پشتیبان بسازند به خود و توانمندی‌هاشون تکیه زدند و  مسیر پیشرفت رو طی کردند ..

      .

      خیلی مهمه که برای رشد فردی و روانی با درون خود دوست باشیم این دوستی به چه معناست ؟

         به این معناست که خودمونو کامل بشناسیم و با تمام قوت و ضعف قبولش کنیم رابطه ما با درونمون می‌بایست سالم و دوستانه باشه و کیفیت این رابطه تاثیرات خوبی روی سلامت روانی عاطفی و حتی جسمی ما می‌گذاره..

      دوستی با درون از چند جهت با اهمیت و مهم هست :

      اول اینکه وقتی من با درون خودم دوست باشم در این صورت  می‌تونم خودمو با همه جوانب مثبت و منفی بپذیرم و این پذیرش عزت نفس به من میده احساس رضایت از خودم بهم میده این عزت نفس بالا موجب می‌شه در مسیر لاغری ذهنی ، هم مقاوم‌تر بشم و هم عملگراتر …

      دوم اینکه وقتی من با خودم در صلح و دوستی باشم کمتر خودمو قضاوت می‌کنم و میزان استرس و اضطرابم کاهش پیدا می‌کنه به جاش از خودم مراقبت می‌کنم و به آرامش ذهنی می‌رسم و می‌تونم در مسیر لاغری ذهنی بهتر حرکت کنم و به نتایج خوبی برسم …

      سوم اینکه وقتی من خودمو بشناسم و یاد بگیرم چطور باید با خودم دوست باشم تصمیم‌های بهتری می‌گیرم می فهمم که چه چیزی به شکل واقعی برام مفیده و چه انتخاب‌هایی به بهبود شرایط زندگیم کمک می‌کنه و این نگرش در مسیر لاغری با ذهن تاثیر خوبی خواهد داشت

      چهارمین تاثیر عالی دوستی با درون فرصت بیشتری است در جهت رشد معنوی و شخصی به جای اهمیت دادن و توجه کردن به نوع قضاوت دیگران و یا تلاش برای رسیدن به شاخص‌های بیرونی میام روی بهبود خودم از درون تمرکز می‌کنم و به رشد عمیق‌تر و ماندگارتری می‌رسم …

      پنجمین تاثیر ارتباط خوب با خودم بهتر و سالم‌تر شدن روابطم با دیگرانه … وقتی من از درون احساس کنم کامل هستم و نیازی به تایید دیگران ندارم در این صورت می‌تونم با دیگران واقعی‌تر و متعادل‌تر ارتباط برقرار کنم از میزان تنش‌ها و مشاجرات  کم  و آرامش خوبی رو تجربه کنم….

      استاد بعد از نوشتن تمرین این جلسه به خودم قول دادم که از این به بعد خودمو خیلی دوست داشته باشم برای خودم ارزش بیشتری قائل باشم  اشتباهاتمو  قبول کنم و با مهربانی با خودم رفتار کنم …من فکر می کنم منظور شما از به کار بردن کلمه درون  همان کودک درونه  …  این کودک آزار کلامی و رفتاری زیاد دیده  و تا دلمون بخواد نادیده گرفته شده و به قول خانم لوسیانا نویسنده کتاب شفای کودک درون این کودک  به داخل کمد رفته درو به روی خودش بسته  گوشه تاریک کز کرده و غمگین  منتظره دوباره روی خوش ببینه بیاد بیرون و شفا بده ….من فکر می کنم بهترین و وفادارترین دوست من همین کودک درونمه  که از دست بر قضا بسیار هم قدرتمنده …کافیه که بشناسمش و حضورشو  به رسمیت بشناسم و با مهر و عطوفت و نرمی باهاش ارتباط بگیرم تا کلید خوشبختی و آسایش و آرامش رو به دست بیارم از جمله لاغری و تناسب اندام رو …. و به عبارت دیگر  کودک درون همان ضمیر ناخودآگاه ماست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان نوحی
      1403/08/10 14:35
      مدت عضویت: 78 روز
      امتیاز کاربر: 4470 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 496 کلمه

      سلام جلسه نهم :دوستی با درون 

      وااای که چقدر این فایل عالی و بینظیر و بموقع بود و چقدر انگار برای من بود 

      من ۵۷ روزه اینجام و خطایی ازم سر نزده بود یهویی دیشب یه شکلات جدید خوشمزه تو یخچال دیدم که همسرم خریده بود برداشتم گذاشتم کنار تخت که بعداً با چایی یه تیکه ازش بخورم نمی‌دونم چطور شد که یهویی من آخر شب بازش کردم و بیشترشو گاز زدم و خوردم خوشمزه بود و منم خیلی وقت بود شیرینی و بستنی اینا نخورده بودم این شکلات بهم چسبید 

      اما ازونجایی که خودمو دوست دارم و با خودم به صلح و دوستی رسیده بودم تونستم صدای سرزنشگر درونی م رو ساکت کنم و بها ندم و با خودم گفتگوی درونی نداشته باشم 

      یه شکلاتی بود یک دقیقه هم نشد خوردمش نوش جونم

      فدای سرم ،اینهمه مدت درست عمل کردم اینهمه کنترل ذهنی داشتم اینهمه کاهش وزن و سایز داشتم 

      قرار نیست که من کامل و بی نقصان این مسیر رو طی کنم نباید معیار استاندارد  ایده آل و سخت گیرانه برای خودم تعیین کنم که اگه یروزی به هر دلیلی برآورده نشد  خودمو سرزنش کنم 

      نه حتی خود استاد روشن هم مرتکب خطا و اشتباه میشه 

      من خودم رو همینطوری که هستم میپذیرم با همین اشتباه هوایی که هراز گاهی ممکنه انجام بدم  

      و این خیلی طبیعیه که برای هر کسی پیش بیاد مهم اینه که من حالم خوب باشه و بعدش تا رسیدن به هدفم با حال خوب و با انتظار لاغری ادامه بدم 

      باید یاد بگیرم چطوری صدای سرزنشگر درونیم رو تا جای ممکن ساکت کنم و بهش بها ندم 

      خودمو دوست داشته باشم و از الکی پیش بینی منفی و خود سرزنشی نکنم که گفتگوی درونی منفی فقط حال منو منفی و بدتر می‌کنه و انگیزه حرکت رو از فردای من میگیره و باعث افسردگی و اضطراب میشه 

      اما من با خودم دوستم و اشتباهم رو بزرگ جلوه نمیدم و احساس پشیمانی نمیکنم تازه میگم 

       مژگان نوش جونت شکلات رو خوردی اینهمه قبلش خوب عمل کرده بودی اشکالی ندارد فدای سرت ،یه وقتایی پیش میاد ممکنه بدنت احتیاج داشته باشه به مقداری شیرینی 

      مهم اینه که ماشین من  امروز توی مسیره لاغریه و به دیشب مثل یه دست انداز نگاه  میکنم 

      شاید دفعه ی دیگه تکرارش نکنم یا بکنم مهم نیست بالاخره راهی میایم که به صورتی خودمو کنترل کنم 

      انجام اشتباه تو این مسیر اجتناب ناپذیره و ممکنه حتی برای استاد روشن هم پیش بیاد چه بسا که دیشب برای ایشونم اتفاق افتاده

      من راهم رو با شور و اشتیاق  ادامه میدم و اون یک دقیقه دیشب رو از کاه کوه نمیسازم و فکرمو مشغول نمیکنم که چطور شد که اونجوری شد 

      من خودم رو همینگونه که هستم میپذیرم و تا شگفتی ساز شدن پیش میرم و حالشو میبرم 

      این مسیر باید با لذت باشه و با لذت طی بشه حتی وقتی اشتباهی مرتکب میشم 

      پس دنیا رو عشقه بزن بریم 

      بچه ها سوار ماشین هامون بشیم و هل هله کنان و کل کشان و بوق زنان تا خونه عروس کنار هم بریم و حالشو ببریم 

      راحت بگیریم که خدا و بنده های خدا و زندگی هم به ما راحت بگیره

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 50 از 10 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1403/08/10 13:47
      مدت عضویت: 1887 روز
      امتیاز کاربر: 13831 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 145 کلمه

      سلام استاد فکر کنم اولین نفرم که دیدگاه مینویسم 

      استاد عزیز مگر نه اینکه غذا چاق نمیکنه پس چرا وقتی شیرینی خوردین موضوع رو تو ذهنتون حلاجی کردید

      مگه افراد لاغر بعد خوردن چند عدد شیرینی بهش فکر میکنند

      البته من شخصا لاغری رو نمیشناسم که چند تا شیرینی بخوره جز همسرم ‌که بعدش شام یا ناهار نمیخوره

      استاد من وقتی تمرکزم رو روی این میزارم که غذا چاق نمیکنه خوب روزهای اول عالی ولی بعد دچار پرخوری و چاقی میشم ولی وقتی به فرمولها عمل میکنم لاغر میشم ولی واقعا موندم که کدومش درسته چون عمل کردن به فرمولها هم یکم سخته مثلا امرکز خواستم برگه زرد الو بخورم چون خاصیت داره ولی میل نداشتم وقتی خوردم گفتم که مگه استاد نگفتن هیچ چیزی رو به خاطر خاصیتش نخورین اصلا از کجا معلوم خاصیت داره بعد دوباره گفتم باید بیخیال میشدی و قدرت چاق کنندگی رو ازش میگرفتی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1403/08/10 21:21
        مدت عضویت: 1594 روز
        امتیاز کاربر: 27156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 81 کلمه

        سلام  خانم  منیره  دوست عزیز و هم مسیر     

        یه عرض دارم خدمت شما  اونم اینکه من نشنیدم که استاد بگن هیچی رو بخاطر خاصیتش نخورید   تا جایی که می دونم  گفتن که اگر با خوراکی مواجه شدید که خاصیت داره بلافاصله نخورید  اجازه بدید بدن اعلام نیاز کنه بعد بخورید اونوقت به هر نیتی خواستید بخورید نوش جانتون  مثلا خاصیت داره   خوشمزه اس  نذریه  هوسیه   و یا هر علت دیگه …

        درود بر شما  ….در پناه خدا باشی….

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1403/08/10 11:15
      مدت عضویت: 1603 روز
      امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 351 کلمه

      سلام 

      به استاد عزیز

      و همراهان گرامی

      سپاسگزارم از استاد گرامی بابت بارگزاری قسمت 9

      تمرین روز ششم

      ۱ـمتناسب بودن چه حسی داره؟

      حس آرامش پیدا کردم با خودم تو صلح قرار گرفتم دیگه تو تنهاییام دنبال شخص دومی نیستم خودمممو خدای خودم، خیلی با ارامش زندگی میکنم ، ذهنمو براحتی مدیریت میکنم چونکه دیگه انرژی برای اضافه کاری ذهن قبلیم ندارم

      مثل امروز این احساس رو دارم که دیگه شکمم اویزون نیست لباس استین کوتاه پوشیدم لذت میبرم از اندامی که دارم میسازم اخه دیگه حوصله بیدار شدن دارم تجسم شبانه تاثیر خیلی خوبی روم داشته

      ۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟

      از تمام تغییرات لذت میبرم شکمم صاف و تخت ، قد کشیده و صاف، پهلو های اب شده ، مگه میشه اسپرت پوشید و لذت نبرد مگه دارم ، عالی شده همه چیز فوقالعاده لذت بخش

      ۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟

      دیگه از اطرافیان گذشتم با خودم لذت میبرم، قبلا فکر میکردم باید یه همراه داشته باشم ولی الان دیگه مطمئنم ارامش خودم با خودم بهترین کاره، خودمو میبینم لذت میبرم لباس میپوشم کیف میکنم عالی شدم و میشم.

      ۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟

      ارام تر شدم، ارامشم بیشتر شده،حرص و ولع ندارم به غذا و خوراکی، به تعارف دیگران با کامل احترام نه میگم اگر دلم نخواست، فایل های این سایت رو بیشتر گوش میدم و بهشون فکر میکنم، برای خوردن دیگه عجله ندارم با ارامش میخورم

      ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟

      تو این مسیر استمرار باید داشته باشم 

      باورم دیگه این شده که اگر تو این مسیر باشم راحترین و اسانترین کار لاغر شدنه

      روحیه گرفتم برای ورزش کردن فقط برای رسیدن به تصویر انتخابی

      بعد از راحترین کار برای لاغری فهمیدن راحترین کار برای خوش اندام شدن و عضله سازی هم میشه از این روش اقدام کرد

      استاد عزیز ممنونم که ماهیگیری با قلاب با نخ با سیم با دست خالی تنها و همه جوره اموزش دادید

      تو این دوره اگر وسط جنگل هم باشیم تک و تنها میدونیم که تنها نیستیم و خداوند قدرتی به ما داده بنام ذهن و ضمیر ناخوداگاه

      سپاسگزارم از خداوند

      سپاسگزارم از استاد عطار روشن عزیز

      سپاسگزارم از دوستان هم مسیر.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/08/10 10:52
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52321 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 962 کلمه

      به نام خدای  بخشنده ومهربان

      سلام براستاد عطارروشن  وهمه دوستان هم مسیر 

      صبح با دخترم‌داشتم صحبت میکردم توهدف داشتن و بخش انتظار  رو مطرح کردم دختر این بخش رو اصلا بهش دقت من رو نداشت اون‌درکل هدف رو توبخش انتظار نبرد این   فاصله گزاری رسیدن توبخش طبیعی وقرار دادن زمان بد دیدن جقدر توضیح دادن این قانون وسیستم تو بخش درستش هست وانجه اموزش دیدم برکشت به دوستی با خودم ودر اون‌این مسیر رسیدم‌ در پناه خدا وکمک خدای عزیزم  وطی شدن کل دوراهای که هر روز دارم‌ تمرین میکنم وکلی نتیجه خوب روبرام ایجاد میکنه 

      مراحل تغییر روباید بهش توجه کنم جون مثل اجار چینی ساختمان هست اگه اون‌ چیدنش رو با مصلاح  خوب 

      و با دقت خوب اگه انجام  بشه تو مدت زمان مشخصی 

      ادامه دادن وکار کردن تو هربخش ساختمان توهربخش  وزمان دادن برای خشک شدن مصلاح وزمان دادن  و کلی کارهایی دیگه تووقتی که گذاشتم درتیدیل  میشه یی ساختمان چند طبقه که توهرطبقه هرانچه امکامانت هست وحود داره هر واحد دارایی اشپزخونه اناق خواب وسرویس بهداشتی وحمام و پذیرای  ودرهای وردی  و پنجره وهرانچه که این واحد نیاز داره هست ولی ازبیرون وفتی به این ساختمان نگاه میشه یی بنایی کامل وشیک‌ دیده میشه وفتی داخل این ساختمان وارد بشی وهر واحدبینی متوجه میش که چقدرکار سازنده درست کامل بوده واون زمان درک‌ میکنی که این جیزی که ازبیرون دیده میشه قادرنیست بخش داخلی روبه نمایش بزاره فقط اون سازنده خودش میدنه و ازچه مواد برای ساختم استفاده کرده ایا مصلاح با کقیت عالی استفاده کرده زمان فروش بایقین‌کامل با تایید خودش که دریاره این مواد رو استفاده کرد  زمان درست تو هربخش خرج کرده به خریدار قول یی خرید با اطمینان رومیده من توبخش تناسب فکری همه سعی اون داشتن یقین کامل بود که‌با کاری که انجام دادم تواین بخش من به این یقین‌کامل رسیدن وانقدراین ویقین درمن‌توانی عالی رو ایحاد کرده یی شجاعت ازخودم  رو برام من به نمایش میزاره گه و برای من‌ عالی هست 

      همیشه افسوس نداشتن این بخش رو داشتم‌ که به چه میران این همه وترس دارم  وبارها دختر ابراز می کردکه جرا من‌ به این شدت ترس در وجود هست وفتی اول فبول کردم که خودم‌ دوست داشته باشم با خود واقعیم دوستی خوبی رو برقرار کردم‌ و خالق این وجود روبهش اشنایی‌کاملتری رو دریافت کردن وکلی باوره‌این بخش رو ازخودم‌گرفتم  ویی توانی بسیار بزرگ رو تواین بخش وارد شده دیدم  وسناخت عالتری ازا ین‌توان‌ نیرور رو بهش اشنای کم‌پیدا کردن نمیسه  اون ابعادکسترش خدایی عزیر  رو دید یی بخش کم‌این همه قدرت وتوانی غیر قابل کنجایش تووحود من رو تجمل نداره من به همین کم گسترش یافته تا این زمان  درنظرم  توفانی از قانون سیتم هست با درک کم‌ من‌ نمیشه این همه  بزرگی رو بشه اصلا دربارهاش صحبتی من بکنم وتویی تمرین با شکوه توبخش دوره خدا هرکز دیر نمیکند که کلی مفصل درباره این بخش توضیح  نیازهست ولی خلاصه ومفید   اون تویی تمربن انقدر این تمرین من درکیر خودش گرد که وفتی ترسهای خودم  رو به شدت وقدرت بغل کردم وتو جسم‌ ان فشار دادم‌ انفدر این‌ تمرین‌ انرژی از من‌ گرفت که دست درد گرفتم تمام تنم دردگرفت 

      چون‌واقعی اون انجام دادم که‌ حالا تواین بخش ترسهای خودم  روکم رنک شده مبینم  خلاصه اگه تجسم امروزر توبخش واقعی هست من تواین مدت اصلا بیکار نبودم ازهرزمان بهتر بهر بردم‌ که کارم توبخش اموزش از نقص کمتری برخودرا باشه و نتیجه این‌ اموختهای  هربخش موفقعیت خوب هست هنوز تکمیل نشده ولی تو مراحل تکمیل هست

       من از هربخشی که شما گفتید انجام دادم‌ حالا داره نتیجه خوب و بعضی زمان ازحد خوب هم بالاتر میره دارم اون رضایت از خودم رو هم دارم که‌کارم‌تو بخش درستش هست ومیدونم  هرکاری که انجام  داد

       اول ریشه یی درخت بسیار بزرگ‌ قطور سخت محکم‌ وبزرگی از ذهنم با کمک قادر مطلق کندم این با اطمینان میگم‌ من‌ اون ریشه به اون بزرگی ازذهنم‌ بیرون انداختم  اگه دقت نکنم شاید یی بخش کوجکی تویی جای اون‌ گوشه کنار باقی باشه اگه دقت نکنم‌ ادامه ندم‌توجه نکنم‌ موقع  ودرخواستهای خودم  وارسال کردن وجذب شاید اون ریشه بازم رشت کنه کاردستم بده باید با ادامه دادن استمرار داشتن هرروز به این باقی مونده بخش جاقی  توان اضافه ندم‌ که خودنمایی کنن  پس توادامه دادن هست‌ که این بخش یقین واطمینان که تو پناه خدایی عزیزم هستم‌ با درپناه بودن وهمسویی گه دارم‌ هر روز اون بهش قدرتش بیشتر میدم‌ که واین درپناه بودن رو از وجودم‌ نگیرم‌ جون خدا همیشه اراول فبل  تولد وهرزمان اغوش به روی هیچ بنده بسته نیست این رفتار وگفتار وعمل کرد ما هست‌که واین دراغوش بودن رو از خودمون میگریم  وکرنه که خدای عزیزم  که وبی همتا هست بخشنده هیج زمان‌این محبت از هیج بنده دریغ نداره این قراردادن خودم تواین بخش کلی افکار با شکوه رو درمن زیاد کرده که من با نیروی خودم رو همسو کردم‌ که توپنهاش خودم حس میکنم‌

      واین انرززی و قادر مطلق انقدر توامند هست که هیج نیروری هیج باوری وهیچ‌ چیزی قادربه مقابله با این توان‌ نیست من‌ خودم به شکر وتشکروسپاس گزاری از خالقم وکمکش توپناه این انررژی  بی حد مبینم وافکار بسبار ارامش داره که نیازبه هیج ودوست بیرونی رواصلا حس نمیکنم  من‌ با همسو شدن وادامه دادن درکنار خدای عزیزم‌کلا نیاز از بیرون روهی کم وکم‌شده مبینم و انتظارم‌ تو بخش دریافت به شکل عالی هست 

      چون‌من واین دریافت اصلا من تنها نیستم همراهی من‌ درکنار خدایی عزیز این رو به من ثابت میکنم  که نیاز به بیرون ندارم اون خودکفایی واون تکمیل شده بخش این برام فراهم‌ کرده خدای عزیزم ازت بی نهایت سپاس گزار هستم‌که این‌کمک بزرگ رو برای من انجام‌دادی میدی با هیج‌کاره وهیج کلامی قادر به جبران نیستم همین بس که پرستش کنم‌

      کاره دیگه از من بنده ساخته نیست 

      خدا انی و کمتر ازانی هیج بتده رو به حال خودش رها  کنن امین اجازه بودن درکنارت رو به همه بندها دادی اگه اون بنده این بخش رو با افکار رفتار وگفتارس درش اشکال  ایحاد نکنه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 32 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18348 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 736 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان عالی 

      زمانی که حس و انتظارم از خودم لاغر شدن می‌باشد حس و حالم هم عالی است  اما گاهی پیش می‌آید که ناخودآگاه از خودم راضی نمیشم  وقتی تو آینه به خودم نگاه میکنم که هنوز هم باید بازم تلاش کنم یا چرا اینقدر طول می‌کشه تا متناسب تر بشوم  حس ام بد میشود. این نوسان احساسات  به نظرم طبیعی است  چون انسان ذاتا شکاک است در هر موردی ممکن است شک کند  زمانی میتوان این شک را در هر جنبه از زندگی کمرنگ کرد که بتوانیم با آگاهی های صحیح اعتماد به نفس را در خودمان تقویت کنیم و با خود درون خود به صلح پایدار برسیم و به آرامش برسیم. در مورد لاغری با ذهن لازمه که ما به خودمون به صلح درون برسیم  اگر زمانی از حد تعادل خارج شدیم خودمان را سرزنش نکنیم بلکه مانند دوستی مهربان با خودمان رفتار کنیم و سعی کنیم ریشه این رفتار را پیدا کنیم  و ببینم چرا این رفتار موقع خوردن از نوع مواد غذایی برای ما پیش میآید در آنوقت است که میتوانیم احساس بدی که از خوردن را داشتیم مدیریت کنیم  و به احساس خوب برسیم  و تکرار آن رفتار را کمرنگ کنیم 

       دوروز پیش با همسرم رفتیم خرید  موقع برگشتن به خانه  همان جور که داخل ماشین بودم چشمم به یک مغازه کوچک افتاد با کلی زولبیا بامیه  جالب اینجا بود ماشین سرعت داشت مغازه خیلی درب کوچیکی داشت حالا چطور من توانستم این مغازه را ببینم و تشخیص بدم زولبیا بامیه داره. اینو دیگه نمی‌دونم  به همسرم گفتم نگه دار برو برام بخر  تا به این سن برسم یادم نمی‌آید هوس زولبیا بامیه داشته بودم  چون شهد داره خوردنش دلمو میزنهخلاصه دو کوچه آنطرف‌تر جای پارک پیدا شد همسرم رفت  نیم کیلو خرید  من با یک ولع خاص که اصلا برای من سابقه نداشت  چون من عادت این کار را ندارم درب جعبه را باز کردم و شروع به خوردن کردم حالا نخور کی بخور واقعا تمام این  مورد بی اختیار بود طوری که همسرم کلی با تعجب منو نگاه میکرد  گفت چرا اینقدر هولی صبر کن بریم خونه  بخور گفتم نمی‌دونم چرا فقط دوست دارم بخورم  وقتی که از نظر ذهنی خوردن من تمام شد فکر کنم حدود صدتا دویست گرم از نیم کیلو زولبیا بامیه را خوردم  تازه بعد از خوردن. یهو به خودم اومدم واقعا چرا من اینقدر خوردم  اولش راستش بگم ی کوچولو خودمو سرزنش کردم. چه خبرت بود مگه قحطی بود. اما چون به شکر خدا آموزش دیدیم سریع این سرزنش را تمام کردم. گفتم  مهم نیست الان 

      قدر از این شیرینی خوردی ببین اول از کار خودت الان راضی هستی یا راضی نیستی. به خودم جواب دادم. تا جاییکه نیازم بود راضی ام اما از باقی اش راضی نیستم. باز از خودم سوال کردم. الان احساست نسبت به این نوع برخورد با این شیرینی چی بود و حالا که خوردی چیه  ،، حس موقع خوردن لذت بردن بود حس بعداز زیاد خوردن پشیمانی بود ،،،

      خب الان که پشیمان شدی آیا الان این پشیمانی سودی برات داره ،،،

      به خودم جواب دادم نه  سودی ندارد 

      باز از خودم پرسیدم  ناراحتی  

      جواب دادم نه خیلی 

      چطور خیلی ناراحت نیستی هرمی جای تو بود الان کلی خودش را سرزنش میکرد  تا دیگه همچنین پر خوری نکنه  

      گفتم اولا من آموزش دیدم  خیلی وقته همچین رفتاری نداشتم. بیشتر وقتها خوب عمل کردم اگر هم همچین موضوعی الان پیش آمده حتما بالا اومدن ی سری فرمول‌های چاقی بوده که باید شناسایی اشون میکردم  مثل  خیلی وقته از این شیرینی نخوردی. تقریبا دو سه سالی هست که زولبیا بامیه نخورده بودم    ،،،حالا هرچی دلت میخواد بخور جبران آن چند سال ،،،با ی بار حسابی خوردن چیزی نمیشه،،،  این فرمول‌ها همان موقع خوردن اومد بالا. و من با ولع خوردم حتی گفتم صبحانه که نخوردی اشکال ندارد بخور ،،،فوقش نهار نمی‌خوری جبران میشه،،، 

      وای که ذهن چاق چقدر می‌تونه دلیل برای خوردن پیدا کنه اونم در کسری از ثانیه 

      خلاصه  خوردم مرور ذهنی هم داشتم ناراحت ام شدم اما  سریع واکنش احساس خودمو تغییر دادم  گفتم اولا سهیلا خانم تو فرد نا آگاهی نیستی خودت می‌دونی اشتباه کردی اشکالی ندارد پیش میآید  عوضش حس تا خوب نگه داره تا این شیرینی به صورت انرژی دفع بشه بره تبدلیش نکن به چربی خیالت راحت باشه. هر فکری بکنی همان میشه نوع انرژیت  اما سعی کن اگر پیش آمد دوباره. این دفعه متعادل رفتار کنی همین تسلط بر احساس باعث میشود نوسان احساسات را در مواقع حاد مدیریت کنیم  

      با تشکر از استاد عزیزم 

      سهیلا عظیمی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار حسن شهبازی
        1403/08/11 22:12
        مدت عضویت: 1603 روز
        امتیاز کاربر: 13315 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 56 کلمه

        سلام

        دوست عزیز

        اره موقع خوردن منم اینمدلی میشم زیاد هم نمیخورما ولی حس و حالم بد میشه و سریع میپرم تو سایت چهار تا کامنت خودندن و فایل گوش دادن خیلی حالم بهتر میشه 

        بالاخره ما نو پا هستیم هنوز داریم تاتی تای میکنیم فقط باید تو مسیر موند و ادامه داد سخته ولی اسانترین کار دنیا لاغریه.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 18348 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 47 کلمه

          سلام دوست عزیز ممنونم از شما. اما من 5 ساله تو مسیرم  منم هنوز  با این که خیلی فرمول‌های ذهن ام تغییر کرده  ولی بازم گاهی پیش می‌آید که فلاش بک میزنه و فرمول‌های قدیمی را میاره بالا برای همین استاد تاکید می‌کنه فقط ادامه بدین. سپاسگذارم

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه حیاتی
      1403/08/10 09:05
      مدت عضویت: 470 روز
      امتیاز کاربر: 8365 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 413 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      همه ما آدم ها دوست داریم و برامون آرام بخش که در مواجهه با مسائل زندگی کسی رو داشته باشیم که به حرف و درد دل مون گوش بده و هم با گوش دادنش و توجه ش باعث آرامش ما بشه و هم با حرف زدن و راه کار دادن .این حس حمایت خواستن در همه ما هست و چقدر خوبه که به قول استاد این حمایت رو از خودمون دریافت کنیم چه کسی دلسوزتر و مهربان تر از خودمون نسبت به ما هست ؟مطمئنا آرامشی که خودمون میتونیم به خودمون هدیه کنیم به جرات میتونم بگم که هیچ چیز و هیچ کس نمیتونه به ما بده. حالا در مورد تجربه خودم میخوام بگم که من هم بارها توی این مسیر یکسال و خورده ای تناسب فکریم حالم بد شده و اونجوری که خواستم عمل نکردم که اون اوایل حالم بد میشد و حتی چند روزی درگیر اون حال بد بودم ولی خداروشکر هیچ وقت مسیر رو رها نکرد حتی با حال بد هم فایل گوش میدادم و هر روز به سایت سر میزدم شاید نمی‌تونستم خیلی زود خودمو جم و جور کنم و برگردم به حال خوبم ولی بودن در سایت رو ترک نکردم حتی گاهی اوقات از استاد سوالاتی می‌پرسیدم که بتونم حالمو بهتر کنم که این همون کمک گرفتن از دیگران برای هم دردی بود به دنبال این بودم که استاد بگن این حالات و اتفاقاتی که داری تجربه میکنی طبیعیه که باعث پایین اومدن دوز حال بد من بشه ،ولی خداروشکر با گذر زمان و بودن در سایت پر از آگاهی استاد به جایی رسیدم که نمی‌گم حالم بد نمیشه چرا میشه ولی در عرض یکی دو ساعت چنان خودم و جم و جور میکنم که انگار اصلا حال بدی نبوده و اینو مدیون استاد هستم که به جای ماهی دادن به ما ماهیگیری یاد دادن. بارها توی فایل های مختلف به این مسئله اشاره کردن که من فقط میتونم به شما آگاهی بدم و دیگه بعد از اون کاری از من برنمیاد و این شما هستین که باید ادامه راه و مسیر رو برین این یعنی اینکه به خودتون متکی باشین به دنبال حمایت کسی نباشین راهنمای راه رو بهتون میدم (ماهیگیری رو بهتون یاد میدم)این گوی و این میدان .ومن با شنیدن این حرفای استاد متکی به خودم شدم و دیگه به خودم اجازه ندادم که از استاد کمک بخوام که اگه به سوال پرسیدن از استاد ادامه میدادم دیگه نمی‌تونستم به خودم کمک کنم نمی‌تونستم به خودم فرصت تجربه کردن رو بدم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم