0

پرخوری عصبی چیست (قسمت ششم)

پرخوری عصبی
اندازه متن

سیاری از افرادی که اضافه وزن دارند علت چاقی خود را پرخوری عصبی می دانند.

آنها عقیده دارند بخاطر مشکلاتی که در زندگی دارند،‌بر اعصاب خود کنترل ندارند و به همین دلیل گرایش به غذا در آنها بیشتر می شود و به همین دلیل چاق شده اند.

نقش اعصاب در چاقی چیست؟

هر موضوعی از نظر علمی یا منطقی قابل قبول است که نتیجه مشابه و یکسان داشته باشد.

به عنوان مثال نیروی جاذبه زمین برای همه انسانها قابل درک و تشخیص است چون تفاوتی ندارد شما در کدام کشور زندگی می‌کنید،‌ اگر آنچه در دست خود دارید را رها کنید قطعا به زمین خواهد افتاد.

در مثالی دیگر برخورد یک سوزن با دست تمام انسانها تاثیر مشابه در ایجاد تحریک عصبی و بوجود آمدن احساس درد در نقطه برخورد می شود.

این حالت برای همه انسانها یکسان است. مرد یا زن بودن،‌ سیاه یا سفید بودن،‌ چاق یا لاغر بودن و … در این فرایند تاثیرگذار نیست.

هر عقیده‌ای درباره شرایط خود در زندگی دارید اگر برای همه انسان‌ها به همان شکل است، فکر و عقیده شما صحیح است.

اگر عقیده دارید عصبی بودن شما باعث پرخوری عصبی و در نهایت چاقی شما شده است و به همین دلیل نمی‌توانید لاغر شوید و لاغر بمانید، باید این حالت در تمام انسانها به همین صورت وجود داشته باشد.

اما با اندکی تفکر درباره افرادی که متناسب هستند یا توجه به افراد متناسبی که در اطراف شما بعنوان دوست یا فامیل یا همکار و … حضور دارند به وضوح خواهید دید که برخی از آنها حالت عصبی دارند و در موقعیت‌های مختلف عصبی می‌شوند اما مبتلا به پرخوری عصبی نیستند و چاق نشده‌اند.

نقش اعصاب در رفتار متناسب

تاثیر اعصاب بر افراد لاغر

شاید در ذهن شما این سوال پیش آمده باشد که چرا افراد لاغر با وجود عصبی مزاج بودن چاق نمی شوند؟

در لاغری با ذهن به این درک و آگاهی می‌رسیم که هر دلیل و توجیه‌ی برای چاقی خود داریم با جستجوی آن در انسان‌های اطراف خود به یقین برسیم که آیا دلیل من برای چاقی باعث چاقی همه انسان‌ها شده است یا فقط باعث چاقی من شده است؟

با این طرز نگاه به سادگی می‌توان به صحیح یا اشتباه بودن دلایل چاقی خود پی برد.

اگر شما عقیده دارید به دلایل مختلف حالت عصبی دارید و به همین دلیل به خوردن پناه می‌برید و پرخوری عصبی را دلیل چاقی خود می‌دانید باید هر فردی که توانایی کنترل احساس و اعصاب خود را ندارد و حالت عصبی دارد به خوردن بی رویه گرایش پیدا کرده و چاق باشد.

پس اگر این طور نیست و افرادی هستند که علیرغم داشتن حالت‌های عصبی دچار پرخوری عصبی نشده‌اند و چاق نیستند،‌ دلیل شما برای چاق بودن کاملا بی اساس و منطق است و فقط داشتن دلیل پرخوری عصبی برای چاقی خود سبب می شود شما همواره در حالت چاق باقی بمانید.

چرا که توانایی حل و فصل تمام مشکلات خود و رهایی از عصبی شدن و رسیدن به آرامش مطلق و همیشگی را ندارید بنابراین باور می‌کنید که نمی‌توانید هیچ‌وفت لاغر شوید و لاغر بمانید.

چالش ذهن چاق عوامل موثر بر چاقی

نقش باورها در چاقی

داشتن باور ” من پرخوری عصبی دارم ” به تنهایی می تواند مانع لاغر شدن شما و از طرفی سبب چاق تر شدن شما شود.

چرا من چاق شدم؟

عادت ها نقش اصلی در شکل گیری اضافه وزن دارند، هر فردی به میزان تنوع عادت های غذایی که دارد در شرایط چاقی متفاوتی به سر می برد.

پرخوری عصبی در حقیقت خوردن زیاد بخاطر اختلال در سیستم بدن ما نیست بلکه یک عادت است که به هنگام عصبی شدن در ما شکل می گیرد.

فردی که عادت دارد به هنگام تماشای تلویزیون تخمه یا تنقلات بخورد،‌ پرخوری تلویزیونی ندارد بلکه عادت دارد هنگام تماشای تلویزیون حتما چیزی بعنوان سرگرمی یا لذت بردن بیشتر از تماشای برنامه مورد علاقه خود بخورد.

هر رفتاری که از انسان سر می زند ارتباطی به درون او و سیستم بدن او ندارد که قابل تغییر نباشد بلکه آن رفتار فقط یک عادت است که بر اثر تکرار یک رفتار ساده در فرد شکل گرفته است و بر اثر استمرار در تکرار آن باعث ایجاد نتیجه متفاوت در زندگی فرد شده است.

عدم آگاهی از عادت های خود سبب عدم کنترل ما بر چاقی می‌شود و به همین دلیل افراد چاق امکان افزایش وزن تا هر عددی را دارند.

پرخوری عصبی

علت چاق شدن من چیست؟

از آنجایی که علت اضافه وزن در ذهن ماست، بنابراین برای کنترل و برطرف نموندن چاقی باید اطلاعات ذهنی خود درباره اضافه وزن را شناسایی و اصلاح کنیم، در این صورت لاغر شدن کاملا آسان و خودبخودی خواهد بود.

شناسایی عادت های چاق کننده مانند پرخوری عصبی سبب افزایش تسلط ما بر آنها شده و به مرور می‌توانیم عادت‌های پرتکرار خود را تغییر داده و در نهایت شرایط متفاوتی جسمی را تجربه کنیم.

رفتارهای ما تحت کنترل مغز ما قرار دارد و تمام عادت‌هایی که سبب اضافه وزن در جسم می‌شود در مغز ذخیره شده است و مغز ما بر اساس این اطلاعات دستورات واکنش‌های رفتاری ما که همان عادت‌های ما هستند را صادر می‌کند.

 مغز یک فرد متناسب با یک فرد چاق کاملا مشابه است اما تفاوت در فرمول‌هایی که در مغز آنها ثبت شده است باعث صادر کردن دستورات واکنشی متفاوتی در هر دو فرد می شود مانند اینکه عصبی شدن در فرد چاق باعث واکنش پرخوری عصبی اما در فرد متناسب باعث واکنش متفاوت مثل تند تند پلک زدن یا نفس نفس زدن و … می شود.

نتیجه تفاوت فرمول‌ها این است که یک فرد متناسب باقی می ماند و فرد دیگر به مرور چاق و چاق تر می‌شود.

خوردن در افراد متناسب و چاق

یک فرد متناسب برای تامین انرژی مورد نیاز بدن خود از طریق دهان خود اقدام به مصرف مواد غذایی می‌کند، اما یک فرد چاق علاوه بر دهان خود از چند طریق دیگر هم برای خوردن تحریک شده و  اقدام به خوردن می‌کند.

البته درنظر داشته باشید که هدف یک فرد چاق از خوردن تامین انرژی مورد نیاز بدن خود نیست، بلکه تلاش برای تجربه لذت و احساس خوب از خوردن مواد غذایی است.

این موضوع نقش بسیار مهمی در تفاوت بین افراد متناسب و چاق ایجاد می کند.

برای کسب آگاهی بیشتر درباره این موضوع بسیار مهم توصیه می کنم فایل آموزشی این قسمت را با دقت استفاده کنید و به توضیحات ارائه شده فکر کنید و شباهت رفتاری خود با این توضیحات را مدنظر داشته باشید.

چنانچه رفتارهای شما مشابه توضیحات ارائه شده بود، تصمیم بگیرید با اشتیاق و استمرار بیشتری مسیر لاغری با ذهن را ادامه دهید و مطمئن باشید از این مسیر به رویایی که سالهاست در حسرت آن هستید خواهید رسید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

تمرین این جلسه فوق العاده مهم و تاثیرگذار است تا حدی که در دوره ورود به سرزمین لاغرها توضیحات و تمرینات گوناگون برای درک بهتر و اصلاح موارد مطرح شده در این جلسه آموزشی ارائه شده است.

بنابراین انتظار دارم با اشتیاق و انگیزه عالی تمرین این جلسه را در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.

مرحله اول:

با دقت و شرح انشایی به سوالات مطرح شده پاسخ دهید.

  • به نظر شما پرخوری کردن چیست؟
  • پرخوری کردن چه احساسی در شما ایجاد می کند؟
  • به نظر شما بین پرخوری کردن و چاق تر شدن یا لاغر نشدن چه ارتباطی وجود دارد؟
  • از نظر شما تا چه حد خوردن پرخوری محسوب نمی شود و بعد از آن پرخوری به حساب می آید؟
  • به عقیده شما برای اندازه گیری میزان غذایی که باید بخوریم به چه طریق باید عمل کنیم؟

پاسخ سوالات مطرح شده را به صورت شرح انشایی در بخش نظرات همین جلسه ثبت کنید.

توجه داشته باشید زمانی که برای فکر کردن و پاسخ دادن به سوالات جلسات آموزشی صرف میکنید بهترین و موثرترین اقدامی است که تاکنون برای لاغر شدن انجام داده اید.

مرحله دوم:

احتمالا با من هم عقیده هستید که همه افراد چاق غذا خوردن را عامل پرخوری می دانند و عقیده دارند که اگه غذا به اندازه زیاد و متنوع نباشه آنها پرخوری نخواهند کرد.

در فایل آموزشی درباره شباهت های غذا خوردن افراد متناسب و چاق توضیح داده شد همچنین تفاوت های غذا خوردن افراد چاق و متناسب شرح داده شد.

  • دیدگاه و درک خود از توضیحات ارائه شده درباره غذا خوردن افراد لاغر و چاق را بنویسید.

در فایل آموزشی توضیح داده شد که افراد چاق به طریق مختلف غذا می خورند. برای هر روش با ذکر مثال توضیح داده شد.

اکنون که این آگاهی فوق العاده مهم را دریافت کردید به سوالات زیر به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • انواع روش های غذا خوردن افراد چاق را نام ببرید؟
  • برای هر کدام از روش نامبرده شده شرح دهید که این رفتار در شما وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد به چه شکل انجام می شود. برای شرح خود مثال واقعی مطرح کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضاعطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.77 from 151 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11437
برچسب ها:
201 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار yas
      1402/12/13 11:31
      مدت عضویت: 73 روز
      امتیاز کاربر: 885 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 670 کلمه

      با اینکه گام ششم هستم اما یکسری تغییرات در افکارم ایجاد شده ولی برام مهم نیست چه تغییری در جسمم ایجاد شده یا خواهد شد من فقط تفریحی و فقط برای لذت خودم این راه را طی میکنم.

      مرحله اول:به نظر شما پرخوری کردن چیست؟ مداوم خوردن مقادیر زیاد و بیش از حد وعده های غذایی بدون کنترل کردن و عدم اهمیت به احساس سیری در فردپرخوری کردن چه احساسی در شما ایجاد می کند؟احساس گناه و نا امیدی و درماندگی و سرخوردگی در من ایجاد می‌کند . احساس می‌کنم بسیار بی لیاقت هستم و میگم نباید دیگه غذا بخورم اما بعد دوباره ادامه میدم و دوباره احساس گناه و عذاب‌جدان دامن‌گیر من می‌شود.به نظر شما بین پرخوری کردن و چاق تر شدن یا لاغر نشدن چه ارتباطی وجود دارد؟معمولا افرادی که در مدت کوتاهی لاغر می‌شوند اما هنوز افکار فرد همان عادات چاقی را دارد تمام افکارش درگیر این می‌شود “حالا که پرخوری کردم نکنه دیگه نتونم لاغر بشم” اما یکسری افراد که چاق هستند و پرخوری می‌کنند مطلع هستند که چاق تر می‌شوند. از نظر شما تا چه حد خوردن پرخوری محسوب نمی شود و بعد از آن پرخوری به حساب می آید؟من وقتی احساس میکنم معده‌ام درحالت سنگینی قرار دارد به حدی که حالت تهوع بهم دست میده این پرخوری محسوب می‌شود اما اگر مقداری خوردم و زیاد احساس بدی نداشتم پس یعنی پرخوری نکردم .به عقیده شما برای اندازه گیری میزان غذایی که باید بخوریم به چه طریق باید عمل کنیم؟ یک مقدار قابل قبولی غذا برای خودمان آماده کنیم و سعی کنیم باقی مانده غذا در قابلمه یا باقی ظروف را ، از دسترس خارج کنیم و برای خود یادآوری کنیم “این غذا برای من کافیه و بیشتر از آن فقط باعث سنگینی و حالت تهوع در من میشود.”مرحله دوم:دیدگاه و درک خود از توضیحات ارائه شده درباره غذا خوردن افراد لاغر و چاق را بنویسید.مادرم مدتی چاق بوده اما تلاش کرد و لاغر شد و اکنون اگر بعد از شام به او چیزی تعارف کنم قطعا می‌گوید میل ندارم اوایل برای من قابل هضم نبود اما پس از مدتی که لاغر شدم و درحال حاضر با روش لاغری با ذهن یکسری تغییرات در افکارم ایجاد شده که باعث تعجب و البته افتخار من است متوجه شدم من هم گاهی میل ندارم.

      افراد لاغر به یک مقدار مشخص غذا می‌خورند و بعد از آن سیرند ، در خوردن زیاده روی نمی‌کنند و همیشه حد مشخصی برای خوردن دارند.انواع روش های غذا خوردن افراد چاق را نام ببرید؟برای هر کدام از روش نامبرده شده شرح دهید که این رفتار در شما وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد به چه شکل انجام می شود. برای شرح خود مثال واقعی مطرح کنید.این جلسه بسیار برای من جالب بود، انواع روش های چاقی را شناختم با اینکه تمام این راه ها را قبلا رفته بودم اما اکنون آگاه تر شدم . بینایی: بله این حس برای تحریک به غذا خوردن در من وجود دارد ، چندین بار شده فقط با دیدن یک دستور غذا یا دسر جدید در فضای‌مجازی تحریک شده‌ام و درست کردم و خوردم ، برای خرید اقلام بهداشتی به فروشگاه رفتم اما تنقلات هم خریداری کردم فقط چون در قفسه ها دیده بودم (و بعد از حساب کردن در مسیر بازگشت به خانه تمامی آنها را خوردم) ، فردی با یک جعبه شیرینی یا خوراکی های دیگری وارد خانه می‌شود و من میبینم و فردای آن روز هنوز یادم هست و تا از آن نخورم خیالم راحت نمی‌شود.شنوایی : بله در من وجود دارد . وقتی در جمع مهمانی نیستم اما ناگهان از دور صدای باز شدن بسته های تنقلات می آید باید بروم و بخورم ، دوستم از غذا یا خوراکی تعریف می‌کند بسیار تحریک میشوم تا آن را تست کنم.لامسه: بله که وجود دارد . وقتی چیپس میخواستم بردارم درحد ۱ یا ۲ برگ قصد داشتم بردارم اما آن احساس تردی باعث شد بیشتر بردارم.بویایی: تا به حال تجربه تحریک با بویایی نداشتم.

      من یک تجربه دیگر هم دارم تحریک با حس چشایی

      خیلی اوقات شده من فقط با تست طعم خوراکی تحریک به خوردن بیش از اندازه آن شدم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1402/12/06 11:59
      مدت عضویت: 239 روز
      امتیاز کاربر: 6350 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 315 کلمه

      با سلام 

      پرخوری چیست ؟ غذا خوردن بیشتر از حد نیاز بدن رو پرخوری میگیم،پرخوری یعنی برای رفع نیاز و سیر شدم غذا نمیخوریم،برای تفریح ،لذت غذا میخوریم.

      پرخوری کردن باعث حس لذت از خوردن یه غذای خوشمزه و مورد علاقه میشه و همزمان حس عذاب وجدان و پشیمانی به همراه داره.

      پرخوری کردن یه فرمول ذهنی هست که باور داریم با پرخوری چاق میشیم ،باور داریم چیز اضافه که وارد بدنمون بشه ذخیره میشه و به چربی تبدیل میشه ،پس چون باور داریم که با زیاد خوردن چاق میشیم پس نتیجه میگیریم و لاغر شدن دیگه برامون بی معنی میشه.

      وقتی با گرسنگی غذا میخوریم خب مسلما پرخوری به حساب نمیاد ،اما زمانی که به حس سیری میرسیم و دست از غذا نمی کشیدم داریم پرخوری می کنیم.

      وقتی حس سیری داریم و مطمئنم هستیم که هنوز غذایی که خوردیم کامل هضم نشده اما تصمیم به خوردن می کنیم پرخوری به حساب میاد.

      بعضی از افراد لاغر رو دیدم که بعد از سیری حس انزجار از غذا پیدا میکنن،حالا همچین حسی در رابطه با نعمت خدا درست نیست ،اما می‌خوام بگم که این حسی که بهشون دست میده باعث میشه که تحت هیچ شرایطی لب به غذا نزنن برعکس افراد چاق که با وجود سیری دست هیچ کسی رو برای خوردن یه چیز  اضافه رد نمیکنن.

      غذا خوردن فقط از طریق دهان نیست،از طریق تمام حواس پنجگانه ما ممکنه غذا بخوریم ؛

       با دیدن یه غذای مورد علاقه به خوردن تحریک میشیم .

      بوی خوش یه غذای تازه و نرمی و تردید یه میان وعده ما رو به خوردن ترغیب می‌کنه.

      بارها بوده که با صحبت در مورد یه غذای خاص دهانمون آب میوفته و ترغیب میشیم که اون غذا رو همون رو تهیه کنیم و بخوریم.

      در مورد خودم حس لامسه م ذخیلی باعث ترغیبم به خوردن شده ،نرمی یه کیک، داغی یه نون ،واقعا نمیتونم در مقابل این مقاومت کنم.بقیه حواسم هم دخیل بودن اما خودم حس میکنم لامسه قوی ترین بوده .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شمیم
      1402/09/30 14:20
      مدت عضویت: 225 روز
      امتیاز کاربر: 3570 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 130 کلمه

      سلام برهمه ی متناسب های آینده و استاد.

      من دوره هستم و همینطور رندم فایلهای رایگان و گوش می کنم.الان هم دقیقا زمانیکه این فایل تمام شد همسرم که قراربود ازبیرون غذا بگیره تماس گرفت و گفت می خوای به جای مرغ بریون پیتزا بگیرم(کسی نیست که ندونه من چقدر پیتزا دوست دارم) ومن بدون هیچ گونه مکثی گفتم نه همون مرغ وبگیر .ویاد این حرف افتادم که استاد گفتن کوچک آرین تغییر خودتون وتشویق کنید.برای خودم دست زدم .چیزی که برام مهم بود این هست که قبلاً اکرمی گفتم پیتزا نه به خاطر پیامهای منفی بود که درذهنم می چرخید ولی الان واقعا دلم پیتزا نمی خواست.من در مسیر هستم با اینکه زمان زیادی نیست که شروع کردم همین قدم‌های کوچک مطمعن هستم که بسیار درنتیجه اهمیت داره.موفق وپیروز باشید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/07/03 13:30
      مدت عضویت: 264 روز
      امتیاز کاربر: 6710 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 465 کلمه

      سلام به همه دوستان متناسبم

      قبلاً هر موقع عصبی و ناراحت میشدم فکر می کردم که خوردن می‌تونه من رو آروم کنه اما حتی بعد از خوردن به حد خفگی هم به آرامش دلخواهم نمیرسیدم و مدام با خودم درگیر بودم اما بعد از آشنایی با این روش یکبار که با خواهرم در مورد پرخوری صحبت می کردیم من گفتم که موقعی که عصبانی میشم دلم میخواد فقط بخورم اما خواهرم در گفت که من وقتی عصابی یا ناراحت بشم انگار راه گلوم بسته میشه و حتی آب هم نمیتونم بخورم و حتی ماه پیش با شوهرم بحثمون شد من بعد اون شروع کردم به خوردن اون هم با چه سرعتی اما شوهرم حتی ناهار هم نخورد پس اگه پرخوری عصبی باشه باید در همه افراد به یک شکل عمل کنه نه فقط در افراد خاصی وجود داشته باشه

      در مورد راه های خوردن افراد متناسب و چاق هم واقعا شما درست میگین که متناسب ها فقط از راه دهان غذا میخورن، من دو روز پیش که خونه مامانم همگی جمع بودیم و داداشم شیرینی خامه ای خریده بود اعضای خانواده ام آنهایی که متناسب هستند اصلا شیرینی رو نگاه نکردن و گفتن که سیرند غذا زیاد خوردن، اما آنهایی که چاقند از جمله من حداقل یکی برداشتیم و خوردیم پس یکی از راههایی که من میخورم چشمهام هست چون شیرینی رو دیدم و خوردم

      در مورد بویایی من زیاد تحریک نمیشم و حتی گذشتن از جلوی کبابی یا رستوران ها و حتی خونه بوی خوبی باشهمن تحریک به خوردن نمیشم

      اما راه لامسه و چشایی، برام بسیار تحریک کننده است که اگه اون نرمی و تازگی یا تردی خوراکی و یا مزه خوب غذا رو حس کنم، حتما زیاد میخورم

      شنیدن هم تا زمانی که ندیدم زیاد روم تاثیری نمی‌ذاره اگه کسی از رستورانی تعریف کنه من تحریک به خوردن در اون رستوران نمیشم امااگه کسی در حضورم غذا بخوره و ازش تعریف کنه حتما ترغیب به خوردن میشم 

      من از پرخوریم واقعا متنفر بودم اما متاسفانه درهر وعده غذایی تا حد خفگی میخوردم و بعد از هربار احساس تکرار ان عذاب وجدان و سرزنش سراغم میاد مدتی هست که سعی میکنم با این عادتم در صلح باشم چون خودم باعث ایجاد این عادت شدم و تازگی احساس میکنم مثل قبل نمیخورم و پرخوریم کمتر شده و به محض سیری مغزم آلارم میده که بسه سیر شدی دیگه ادامه نده و من به راحتی از خوردن دست برمیدارم و روی افکارم دارم کار میکنم تا همیشه آرامش خودم رو حفظ کنم 

      برای زمانی که مثلا می‌خوام شیرینی زیادی بخورم میگم حالا یکی خوردی بعدی رو هم بخوری همین مزه رو میده و اینکه اصلا به درد شکم بعد خوردن نمیارزه حالا الان هم نخوردی بعدا میتونی بخری و بخوری دیگه مثل روزگار قدیم نیست که همه چیز کم باشه هر موقع خواستی میتونی به راحتی به همه چیز دسترسی داشته باشی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/06 18:15
      مدت عضویت: 254 روز
      امتیاز کاربر: 5865 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 245 کلمه

      سلام بر ذاتِ پرازعشق هستی.

      موضوع:پرخوری عصبی. 

      پرخوری کردن یعنی بیشترازنیازبدنت غذابخوری. 

      پرخوری احساس سنگینی ودلزدگی درمن ایجادمیکنه وبه این حس میرسم که دربرابرچاقی ناتوان هستم ودرمقابل موادغذایی ضعیف.عمل میکنم ونمیتوانم خودم روکنترل کنم که به اندازه بخورم. 

      وقتی بیش از حدنیازغذامیخورم حسم نسبت به خودم بدمیشه وخودموسرزنش میکنم که چرا زیادخوردم وهمه اینهایعنی توجه به چاقی. 

      برای اینکه پرخوری نکنیم بایدتاحدی که مزه غذا راحس کنیم وحس مان بدنشودوبه فشارشکمی نرسیم غذابخوریم. 

      برای اینکه بدانیم چقدرغذانیازبدن مارابرطرف میکندبایدبه احساسمان رجوع کنیم وباحس کردن نقطه سیری وگرسنگی دست ازخوردن بکشیم. 

      من باتوضیحات این فایل به این درک رسیدم که افرادمتناسب فقط ازیک راه آنهم دهانشان غذامیخورند ولی افرادچاق ازطریق دهان چشم وگوش وبینی ولامسه هم غذا می‌خورند وحتی ازراه احساسات هم غذامیخورند یعنی وقتی عصبی میشوندمیخورندویاوقتی ناراحت یاشادند می‌خورندو همه چیزرابه خوردن گره می‌زنند. 

      مابایدفقط برای رفع نیازبدن غذا بخوریم وپنج حواس واحساساتمان رانبایددرگیرکنیم. 

      من بیشتراز راه دیدن غذا میخورم وازراه شنیدن شایددرموردغذایی دستورش رابشنوم واقدام به درست کردن آن نمایم. 

      ازطریق حس بویایی بعضی وقتهاکه بوی غذایی مثل کوکوسبزی یاکباب ازخانه همسایه می آید دلم می‌خواهددرست کنم وبخورم. وازراه چشایی شاید طعمی برایم خوشایندباشد وبخورم. درموردلامسه هم بله شاید نرمی یه تکه کیک مراتحریک به خوردن کند. ولی ازوقتی واردآموزشهای لاغری باذهن شدم،وتمرینات راانجام میدهم بیشتروقتی گرسنه هستم غذامیخورم وموقع سیری هیچ حس وراهی منو تحریک به خوردن نمیکنه. 

      حتی تعارف واصراردیگران که فقط یه لقمه بخور. ومن براحتی میگم نمی‌خورم میل ندارم وواقعاًتمایلی به خوردن بدون احساس واقعیه گرسنگی ندارم. 

      خیلی خوشحالم که درمسیر درست هستم وبالذت وبراحتی درحالِ خلقِ لاغری هستم. ومشتاقانه ادامه میدهم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/05 21:06
      مدت عضویت: 254 روز
      امتیاز کاربر: 5865 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 245 کلمه

      سلام بر ذاتِ پرازعشق هستی.❤️

      موضوع:پرخوری عصبی. 

      پرخوری کردن یعنی بیشترازنیازبدنت غذابخوری. 

      پرخوری احساس سنگینی ودلزدگی درمن ایجادمیکنه وبه این حس میرسم که دربرابرچاقی ناتوان هستم ودرمقابل موادغذایی ضعیف.عمل میکنم ونمیتوانم خودم روکنترل کنم که به اندازه بخورم. 

      وقتی بیش از حدنیازغذامیخورم حسم نسبت به خودم بدمیشه وخودموسرزنش میکنم که چرا زیادخوردم وهمه اینهایعنی توجه به چاقی. 

      برای اینکه پرخوری نکنیم بایدتاحدی که مزه غذا راحس کنیم وحس مان بدنشودوبه فشارشکمی نرسیم غذابخوریم. 

      برای اینکه بدانیم چقدرغذانیازبدن مارابرطرف میکندبایدبه احساسمان رجوع کنیم وباحس کردن نقطه سیری وگرسنگی دست ازخوردن بکشیم. 

      من باتوضیحات این فایل به این درک رسیدم که افرادمتناسب فقط ازیک راه آنهم دهانشان غذامیخورند ولی افرادچاق ازطریق دهان چشم وگوش وبینی ولامسه هم غذا می‌خورند وحتی ازراه احساسات هم غذامیخورند یعنی وقتی عصبی میشوندمیخورندویاوقتی ناراحت یاشادند می‌خورندو همه چیزرابه خوردن گره می‌زنند. 

      مابایدفقط برای رفع نیازبدن غذا بخوریم وپنج حواس واحساساتمان رانبایددرگیرکنیم. 

      من بیشتراز راه دیدن غذا میخورم وازراه شنیدن شایددرموردغذایی دستورش رابشنوم واقدام به درست کردن آن نمایم. 

      ازطریق حس بویایی بعضی وقتهاکه بوی غذایی مثل کوکوسبزی یاکباب ازخانه همسایه می آید دلم می‌خواهددرست کنم وبخورم. وازراه چشایی شاید طعمی برایم خوشایندباشد وبخورم. درموردلامسه هم بله شاید نرمی یه تکه کیک مراتحریک به خوردن کند. ولی ازوقتی واردآموزشهای لاغری باذهن شدم،وتمرینات راانجام میدهم بیشتروقتی گرسنه هستم غذامیخورم وموقع سیری هیچ حس وراهی منو تحریک به خوردن نمیکنه. 

      حتی تعارف واصراردیگران که فقط یه لقمه بخور. ومن براحتی میگم نمی‌خورم میل ندارم وواقعاًتمایلی به خوردن بدون احساس واقعیه گرسنگی ندارم. 

      خیلی خوشحالم که درمسیر درست هستم وبالذت وبراحتی درحالِ خلقِ لاغری هستم. ومشتاقانه ادامه میدهم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/03/20 18:20
      مدت عضویت: 378 روز
      امتیاز کاربر: 23280 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 418 کلمه

      سلام استاد عزیز 

      علت پرخوری عصبی ما چاقها چیست ؟ 

      من با گوش دادن این فایل آگاهی پیدا کردم که افراد چاق از طریق ۵ روش بینایی ، شنوایی، چشایی ، بویایی ، لامسه به سمت غذا کشیده شده اند و این خیلی جالب بود چون از همین طریق متوجه تفاوت فرمول ذهن متناسب و چاق شدم 

      من که از بچگی چاق بودم و همیشه پرخوری خود راعصبی می دانستم و میگفتم که اگر من ناراحت بشوم و نمی توانم از خودم دفاع کنم حرص خود را سر سفره خالی می کردم و خیلی غذا می خوردم و واقعا همینطور بود چون این حرف را زیاد شنیده بودم من خیلی خوشحال هستم که به قول استاد از طریق خداوند با این سایت آشنا شدم و در موقعی که واقعا ناامید شده بودم که من تا پایان عمرم چاق هستم و هرگز لاغر نمی شوم چون هر بار که تلاش کردم بعد از مدتی دوباره وزن برگشت با وزنی اضافه تر و از الان تصمیم گرفتم که به حرفهای استاد اطمینان و اعتماد داشته باشم چون خود ایشان نمونه بارز این تمرینات هستند که توانستند متناسب شوند و انشاالله من هم متناسب می شوم من در ذهنم جسم متناسب خود را تصویر سازی میکنم که چقدر خوشحال ، سلامتی کامل ، اعتماد به نفس بالاتر ، انتخاب‌های خیلی بهتر و دلخواه تر را دارم خیلی خوشحال میشوم . پس باید باورهای غلط در مورد چاقی را پاک کنیم و فرمول‌های درست متناسب شدن را جایگزین کنیم و به مرحله ای برسیم که با تمام معنا کلمه میل ندارم و سیر هستم را تجربه کنیم و مثل افراد لاغر واقعا نتوانیم آن غذاها را بخوریم چون کلمه سیرم برای افراد چاقی معنایی ندارد ووقتی می توانند بگن سیرم که در حال خفگی و درد دل از طریق زیاد خوردن هستند و همیشه جایی برای خوردن یک دانه شیرینی را دارند به امید روزی که من هم بتوانم موقعی که هر نوع غذایی به من تعارف شد اول فکر کنم که آیا گرسنه هستم یا خیر ، ودر صورت سیر بودن بدون عذاب وجدان که چراان را نخوردم و حیف بودخیلی خوشمزه است بگم من میل ندارم یا سیرم و با حسرت به افرادی که در حضور من از آنها می‌خورند نگاه نکنم ، و متوجه شدم که فرمول پرخوری عصبی یک فرمول ذهنی کاملا اشتباه است که افراد چاق خودمان را با آن گول زدیم و افراد متناسب بعد از عصبی شدن راه رفتن ، مطالعه ، ورزش ،وخیلی از کارهای دیگه به غیر از خوردن را انتخاب کردند که الان متناسب هستند 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار somi13700
      1401/11/17 01:13
      مدت عضویت: 1411 روز
      امتیاز کاربر: 8393 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 342 کلمه

      سلام! 

      قبل اینکه این دوره رو شروع کنم دوبار شام میخوردم

      یعنی بعدازظهر که برای عصرونه تقریباً ناهارم میشد چون ساعت 10/11بلند میشدم وتا 12سر سفره بودم

      بعد کارای خونه وحدودای 3مشغول شام پختن و اینا بعدش هم ساعت 7دوباره شام دوم رو آماده میکردم و حدودا 12اینا میخوردم 

      اصلأ این شام دوم یک جور احساس خوب مثلاً وقتی با دوستام جمع میشدم و ی جور رسم خوشگذرونی بود برای ذهنم تداعی میکرد

      درست میگین استاد عین معتاد تموم فکر و ذکرم خوردن بود

      ولی الان که حدود 1ماه میشه دوباره شروع کردم وبه لطف خدا و راهنمایی های شما خیلی آرامش دارم

      اصلأ این آرامش و استرس از چاقی و اضافه وزنم نمیذاشت درست رفتار کنم و من ناخودآگاه همیشه دم یخچال بودم

      خیلی ممنونم استاد خوشحالم که میتونم اینجا وقت بگذرونم و با اطمینان خاطر و امنیت و سلامتی دارم از زندگیم لذت میبرم خیلی متشکرم که دوره های رایگان گذاشتین و باعث ایجاد احساس خوب شدین 

      ومن کاملاً قبول دارم که یک فرد چاق پنج دهان داره

      مثل این میمونه که یک تانکر برای پرشدن از یک لوله آب استفاده کنی 

      وبرای تانکر دوم 5تا لوله آب وصل میکنی

      ونتیجه کاملاً مشخص 

      من از طریق دیدن بیشترین تاثیر رو در خوردن انجام میدادم وقتی میرفتم خونه دوست ،آشنا، مادرم یا نزدیکانم اول میرم سریخچال و تا ببینم چی هست 

      یا وقتی برای خونه خرید میکردم کلا تموم فکرم برای برنامه‌ریزی مصرف اون خوراکی ها بود بجز کله پاچه معمولاً همه نوع غذا میخوردم و فرقی نداشت که غذا چی باشه

      دقیقاً همین هیجان برای خوردن رو داشتم خیلی خوب 

      یادمه وقتی میرفتم خرید اول درباره اینکه کجا غذا بخورم با دوستم حرف میزدم بجای لذت از خرید همش دنبال ساعت بودم تا موعد ناهار برسه و دلی از عزا دربیارم

      ولی الان به لطف خدا 

      خیلی از رفتارهام تغییر کرده صبح ها زودتر بلند میشم تا فایل صبحگاهی و میثاق نامه م رو اجرا کنم حالت صورتم شاداب تر شده احساس میکنم جوونتر شدم سبک تر 

      مخصوصاً فایل پیاده روی خیلی کمکم میکنه تا بیشتر دراین مسیر قرار بگیرم

      متعهد تر باشم و دوره اصلی رو با اشتیاق بیشتری طی کنم

      خدایا ممنونم که منو به این سایت هدایت کردی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 360 کلمه

      سلام به عزیزان و استاد گرامی

      من پرخوری عصبی ندارم وقتایی که ناراحتم یا عصبی یا باید بشینم یه جا یا اگه خونم باشم باید بلند شم تمیز کاری کنم این کار آرومم میکنه اصلا دنبال خوردن نمیرم خداروشکر

      اما قبول دارم که فرد چاق  چند دهان داره خیلی برام پیش اومده که خیلی غذا خوردم بعدش شیربنی یا کیک اوردم چشمم دیده گفتم حتما باید بردارم بخورم یا بوی غذای بهم خورده یا تبلیغات واقعا این اخریا هر چی تبلیغ میکردن باید میخریدم و میخوردم یا از طریق شنیدن کسی اگه تعریف میکرد حتما باید تهیه میکردم و میخوردم قبلا وقتی سیر بودم و میرفتم خونه مادرم یا خواهرم اگه بوی غذا میومد میرفتم یه بشقاب پر میکشیدم و میخوردم بعدش دراز میکشبدم میگفتم وای چرا خوردم سنگین شدم ولی چسبید وعذاب وجدان برای چاقی میگرفتم ولی الان که در این مسیرم خیلی راحت فقط با یه دهن غذا میخورم و سیر میشم

      همسرم متناسبه یادمه اولای ازدواجمون سرسفره هی بهش میگفتم چرا کم میخوری چرا سالادنمیخوری یا از بقیه چیزای که به عنوان مزه بودشوهرمم فقط ماست یا خیارشور میخورد اونم خیلی کم و من همش غرمیزدم که چرا نمیخوری دوست نداری و اون همیشه میگفت نمیتونم اونا رو دوست ندارم یا الان میلم نمیکشه بیشتر بخورم میگفتم وا مگه میشه میلت نکشه اینهمه چیز خوشمزه سر سفرس میگفت اذیت میشم هی بهم میگی بخور بخور نمیتونم تو غذای خودتو بخور . الان که تو این مسیر هستم میدونم که واقعا نمیتونه و فرمول های مغزش دست نخوردس .مثلا بستنی کیلویی نمیخورد میگفت خیلی شیرینه دوست ندارم و قبلا من همش در حال تعجب بودم ولی الان نه همسرم تعجب میکنه که من یه سری چیزا رو میلم نمیکشه یا میگم دوست ندارم و خیلی خوشحالم که فرمول های مغزیم داره برمیگرده به 17 سالگیم و عادت های بدمو کنار گذاشتم و در این 3 ماه با روش لاغری با ذهن 9 کیلو کم کردم که یه سریا میگن خیلی خوب شدی یه سریا میگن بسه خیلی لاغر شدی خوب نیست قدت بلنده و…اما من عاشق اندامم هستم و خودم رو مسنول میدونم 6 کیلو دیگه هم کم میکنم تا به تناسب اندام دلخواهم برسم 

      سپاس از استاد عزیز و خدای مهربانم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 326 کلمه

      سلام 

      در مورد فایل ششم واقعا باید بگم واقعا پر از  فکر های گوناگون شدم ….

      به رفتارها و عادت های غلطم فکر کردم و به ورودی ها و اینکه چقدر تحریک میشدم از طریقشون ..

      یا به پر خوری عصبی و اینکه چقدر با این بهونه پرخوری کردم !

      من بین ورودی ها بیشترین و اصلی ترین ورودی که تحریک میشم چشمم هست تو هفته ایی که خودمو چک کردم و ورودی هامو کنترل کردم متوجه شدم بیشترین میزان تحریکم به خوردن  از طریق چشم هست مثلا اگه از غذا اضافه بمونه و رو گاز باشه چون من اونو دیدم تا زمانی که نخورمش تا تموم بشه ذهنم درگیرش هست اما وقتی اون رو از جلو چشمم بردارم دیگه تحریک به خوردنش نمیشم …

      از طریق بویایی هم یه در صدی تحریک میشم البته وقتی گرسنه باشم ، در حالت سیری خوشبختانه تحریک به خوردن نمیشم و این یه امتیاز مثبته که میتونم ازش استفاده کنم و یه قدم جلوتر باشم ….

      در مورد پر خوری عصبی هم توجه کردن به سیری و گرسنگی خیلی کمکم کرده مثلا وقتی عصبی میشم اگر سیر باشم دیگه نمیرم سراغ خوردن و فقط آب میخورم ، در کل توجه به زمان سیری و گرسنگی خیلی خیلی کمکم کرده ….

      توجه به سیری و احتیاج بدنم حتی کمکم کرده که از ریزه خواری هام کمتر بشه مثلا من هرکاری میکردم نمیتونستم عادت آخر شب غذا خوردن رو ترک کنم فرقی نداشت شام خورده باشم یا نه کلا اخرشب حتما باید چیزی میخوردم البته هنوزم درگیرم اما کمتر شده ، چون به سیری توجه میکنم و مدام میگم من الان سیرم و خوردن یعنی ورودی اضافه و در نتیجه چاقی بیشتر ! نمیگم این عادت ترک شده اما توجه به سیری باعث شده کمتر بخورم یا بعضی وقتها اصلا نخورم این عادت درمن خیلی ریشه دار بوده و هست و باید خیلی روش کار کنم ! اما میدونم روزی که از بند رفتارهای غلط و عادت های غلط تر رها بشم حتما به تناسب اندام میرسم …

      یاعلی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متعهد بمان
      1400/11/12 11:44
      مدت عضویت: 1702 روز
      امتیاز کاربر: 5368 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 520 کلمه

      سلام به همه

      بعد اینکه فایل و گوش دادم اومدم بنویسم چشمم خورد به اسم فایل هنگ کردم، پرخوری عصبی یعنی این واقعا؟؟؟ پس من خوردن هام همه پرخوری عصبیه تا گرسنگی واقعی

      من دیشب واقعا رفتار مناسبی با غذا نداشتم شما گفتین رفتار یک روزتونو نگاه کنین خودتون متوجه میشین میخوام عادات اشتباهم و که عمیقا بهش پی بردم بنویسم، من تا شب عالی عمل کردم ،غروب با خواهرم رفتم خرید و تا برگردیم گرسنم شده بود با اینکه مسمم بودم شامم رو هم درست بخورم به محض نشستن رو سفره دیگه نفهمیدم چقدر خوردم، علت؟؟؟ من بودن در جمع رو مساوی پرخوری میدونم، چه مهمان بیاد چه برم مهمانی مخصوصا در خانواده خودم من بیشتر از حدم میخورم، در صورتیکه مطمینم اگه شب خواهرم اینا نبودن من بهتر غذا میخوردم، این فرمول بودن در جمع خیلی برای من پر رنگه، لقمه اول و خوردم و مزش و دوست داشتم و دیگه تموم شد، لقمه های بعدی پشت سر هم، حس چشایی و لامسه خیلی پرقدرت تصمیمشو برای پرخوری گرفته بود، و تازه بعد اینکه تموم شد شام یادم اومد میخواستم امروز و عالی عمل کنم، در برابر شیرینی هزار بار این اتفاق افتاد، و من جزء آدمهایی هستم که فقط با دهنم غذا نمیخورم با چشمامم میخورم با گوشمم میخورم، تمام متال هایی که تعریف میکردین خود خود من بودم، یکی بگه فلان غذا من بااااااید ازش بخرم و بخورم، یا وقتی گرسنم بشه انقدددددر میگم تا وقتی به غذا رسیدم دیگه نفهمم چقدر خوردم، دارم یه لیست از عادت های اشتباهم تهیه میکنم تا بهتر خودمو بشناسم و راحت تر بتونم عادت هامو تغییر بدم و هر روز به این لیست اضافه میشه، پیشنهاد میکنم دوستای عزیزمم اینکارو انجام بدن برای شناخت بهتر عادتهای اشتباهشون، یادمه یبار سر کار از یه خانمی که اومده بود چند روز بهمون کمک کنه و خیلی هم متناسب بود پرسیدم وقتی گرسنت بشه چیکار میکنی گفت اگه چیزی اماده نباشه چایی میریزم میخورم، گفتم نه اگه خیییییلی گرسنت باشه گفت بازم همینکارو میکنم، برام قابل هضم نبود کارش، یا یبار فامیلمون تولد شوهرش بود شام و که خوردیم کیک و اوردن ولی اون از کیک نخورد، همه خوردیم غیر از اون و گفت شام خوردم سیرم و با خودم گفتم مگه یه ذره کیک چقدر میخواد جا بگیره تو معدش که نخورد، دلیل کارشو نمیفهمیدم، شاید به نظر اون ماها عجیب بودیم ولی به نظر من اون عجیب بود، ولی الان میفهمم اون داشت فقط با دهنش غذا میخورد و برای رفع گرسنگیش ولی من با چشمم کیک و دیدم مزش و به خاطر داشتم، یه تیکش رفت زیر زبونم و نرمیش و حس کردم و این شد من با تمام اعضای بدنم داشتم میخوردم برای تکمیل جشن برای اینکه امشب کیک و از دست ندم، برای اینکه تو جمع باید خورد و هزارتا دلیل مسخره دیگه ولی اون خانم خیلی راحت از کیک تولد همسرش گذشت و اصلا براش مهم هم نبود و اصلا برای خودش کنار هم نذاشت که بعدا بخوره، خوشم میاد واقعا از اینهمه رهایی از خوراکی و غذا، امیدوارم برسم به اون نقطه که ناخوداگاه رفتارهای درست بکنم و لذت ببرم از حس آزادی و اعتماد به نفس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پونه عدل تهرانی
      1400/10/23 03:11
      مدت عضویت: 1707 روز
      امتیاز کاربر: 15295 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 599 کلمه

      به نام خدا

      وقت بخیر عزیزان

      ما همیشه خواستیم با چاقی مبارزه کنیم بجنگیم هیچ وقت فکر نکردیم دلیل اینکه چاق شدیم چیه والا قبل دوره واقعا فکر نمی کنم فقط من بودم فکر کنم هممون همینطور بودیم هیچ وقت به دنبال دلیلش نبودیم. چون ریشه چاقی در ذهنمونه جسمی نیست .

      مغز هم مثل اعضای دیگه برای چاق ها و لاغره به یه شکله و فقط تفاوت چاق ها و لاغره در فرمولهای مغزیشونه . نتیجه فرمولهای ذهنیه که در جسم نشون داده می شه .

      واقعا همینطوره می خوری عذاب وجدان می گیری نمی خوری ناراحتی . 

      در فرد متناسب از چه طریق انرژی جسم و تامین می کنه از طریق خوردن وقتی بدنش نیاز به انرژی داره فرمان صادر می شه که نیاز داره غذا بخوره هیجان زده نمی شه .

      واقعا همینطوره  الان نگاه می کنم می بینم دیروز من رفتم خونه مامانم البته از چند روز پیش بهم گفته بود اگه زبان پیدا کنم می‌خرم  درست می کنم تو هم بیا که با هم بخوریم از چند روز پیش فقط حرفشو می زد و من هم که دیروز رفتم با هم خوردیم حالا یه چیزی دیروز فهمیدم که باز برام جالب بود فکر می کنم من جایی می رم هنوزم مثل اون موقع ها کمتر می خورم پر خوریهای من معمولا در خونه است .

      فرد چاق وقتی گرسنشه دیگه نمی تونی صبر کنه منم واقعا عصبی می شدم اون موقع ها همسرم هم سر صبر مثلا جایی بودیم تو مسافرتی یا جایی تازه می خواست بگرده ببینه کجا غذای خوبی داره او مامی گآد الان همینی که شما گفتین فرد لاغر به دنبال انتخاب که چی بخوره ولی فرد چاق هر چی باشه فقط بخوره حالا . و من صبر نداشتم همش غر می زدم .

      حالا این مثال فرد لاغر و چاق که لاغر ها فقط از دهان غذا می خورن من الان که اینو گوش دادم تو اشپزخونه نشستم و همسرم  سرکار بود توی اتاقش بعد اومد یه قهوه بخوره منم شروع کردم به پرسیدن این سؤال‌ها ازش برای اولین باره از شروع دوره که دارم می پرسم از طریق چشم تحریک نمی شه به خوردن گفت اگه سیر باشم امکان نداره بخورم خوب هست بعدا می خوره ولی ما چاقوها فکر می کنیم دیگه آخرین روز عمرمونه و یا می خواد قحطی بشه …. و باید بخوره.

      از طریق  بو داشتم سوال می کردم همسرم گفت خوب بوش خوبه آدم احساس خوبی می کنه ولی دلیلی نداره که حتما باید بخوره 

      ولی من خیلی می گم وای چه بویی میاد چه خوشبو یعنی الان هم هنوز می گم عادتم شده .

      و اما راه گوش ، مثلا فلان رستوران چه غذای خوبی داره و اینا پرسیدم گفت خوب می زارم تو لیست هر وقت موقعش شد اره می رم امتحان می کنم ولی اینو. منم خیلی منو تحریک نمی کنه که حتما باید برم ببینم چطوریه .ولی مثلا مامانم همیشه از غذاهاش تعریف می کرد سبزشی تازه‌س و گو‌شتش فلان ولی دیروز اصلا تعریف نکرد خدا رو شکر .

      لمس کردن دست می زنیم به شیرینی حالا می خواستیم یکی بخوریم دو تا می خوریم ولی همسرم گفت نه گرسنه نباشم هیچی تحریکم نمی کنه به خوردن .

      حالا یه ساعت پیش برقمون رفت و من در حال نوشتن تمرین بودم و می خواستم غذا درست کنم همسرم هم می خواست راه بره شیطونه هم مشغول بود می گفت تو دیگه نرو پیاده روی وایسا غذا درست کن که نمی دونم چی شد من سبزی و گذاشتم تپ یخچال و منم خواستم برم با همسرم که برق رفت خوبم شد که وسط آشپزی نبودم چون گازهای اینجا همه برقیه و الان هم اومدیم و هنوز برق نیامده و . فعلا ناهار تعطیله .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 6
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 525 کلمه

      به نام خداوند مهربان

      سلام

      خدا رو شاکرم که در این مسیر قرار گرفتم و به لطف خدا حالم خیلی خوبه و این هارو مدیون زحمات استاد عزیز هستم☺️

      من از نوجوانی اضافه وزن پیدا کردم توی چند روز اخیر بعد از گوش دادن این فایل خیلی خوب فکر کردم که علت چاقی من چیه و یکی از جواباشو جوابشو بدست آوردم 👇

      علت چاقی من کنترل نکردن و پیدا کردن عادت بدی که تکیه بر حسای چشایی،بویایی،لامسه و بخصوص بینایی و شنیداری. برای مثال همین امروز من هوس پیراشکی کردم و مادرم برام تعداد زیادی درست کرد من دو تا بعد نهار خوردم همین الان خواستم یکی دیگه هم بخورم ولی لحضه ای مکث کردم و فکر کردم الان که من میخوام بخورم آیا واقعا گرسنه هستم یا از روی هوس است و ذهنم دارد با توجه به فرمول های نادرست همیشگی اش این دستور را صادر می‌کند؟ و خوب به این نتیجه رسیدم که من اصلا گرسنه نیستم و بخاطر بو و طعم خوبش قصد خوردنش را داشتم پس دست نگه داشتم و هیچی نخوردم و منتظر ماندم تا واقعا گرسنه شوم بعد به سراغ خوردنش برم

      خوشبختانه توی این چند روز من رفتار خودم را نظارت کردم متوجه شدم که به راحتی کلمه میل ندارم و واقعا نمیتوانم بخورم را به زبان می آورم و واقعا از این تغیر بزرگ حیرت زده شدم چون تا قبل از این گفتن کلمه میل ندارم و سیرم نمیخورم بقدری برایم سخت بود که فتح کردن کوه یافته برایم سخت نبود و واقعا خوشحالم و انقدر این راه را ادامه می‌دهم که فقط برای رفع نیاز بدنم چیزی بخورم

      بزرگترین مشکل من تا به امروز این بود که وقتی ناراحت یا کلافه بودم بدون وقفه و دلیل میخوردم میخواستم کاری کنم اول باید چیزی میخوردم در صورتی که گرسنه نبودم باید حتما با فیلم ی چیزی میخوردم در اون صورت فیلم نگاه نمیکردم چون احساس می کردم لذتی نداره و بعد از پر خوری احساس ناراحتی میکردم که خیلی خوردم چاق میشم باز و بعد اون افسردگی میگرفتم و میگفتم دیگه از امروز /فردا نمیخورم لاغر بشم اما دوباره فردا همون آش همون کاسه دوباره میخوردم دوباره عذاب وجدان میگرفتم و این باعث مشکلات اعصابی بدی در من شد

      دختر خاله من عاشق لاغر بودن و مانکن بودنه و لاغره همش میره باشگاه رژیم میگیره رژيمای سخخت همش توی رژیمه دو روز پیش دیدمش همش به مامانم میگفتم خاله چند روزه شبا همش میخورم همش گرسنمه نگاش میکردم اونی که هیچی نمی‌خورد بر عکس همیشه داشت سه تا سه تا کیک می‌خورد میوه و هر چیزی که روی میز بود می‌خورد در صورتی که من قبلا زیاد میخوردم اون روز به خوردن یک کلوچه متوسط سریع سیر شدم و دیگه واقعا میل نداشتم و دیگه چیزی نخوردم ولی اون هنوز می‌خورد و استپ نمیکرد و کاملا علتش مشخصه چون همش همه فشار هارو روی جسمش میذاشت و تلاش داشت صورت مسئله رو پاک کند نه اینکه مسئله روی حل کنه و ريشش رو پیدا کنه خوب درسته لاغر میشه اما هیچوقت لاغر نمیمونه و نتیجه این همه خرج کردن و رژیم گرفتن پیامد خوبی نداره و رژیم به سلامتیش آسیب میرسونه

      خیلی خوشحالم که اینجا هستم و خدا رو شکر می‌گویم

      به امید آینده زیبا

      خداحافظ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hassanradin105@gmail.com
      1400/06/16 12:52
      مدت عضویت: 974 روز
      امتیاز کاربر: 78
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 471 کلمه

      گفتا ز که نالیم ؟ 

               که از ماست که بر ماست! 

      چطور مغز ما با استفاده از فرمولهای ذهنی عادت های ما رو تغییر میدهن؟🤔 

      رفتاری که زیاد تکرار بشه ،میشه عادت و این عادتها کم

      کم فرمولی میشه در ذهن ما که دیگه بدون اینکه ما ناظر اون باشیم اتوماتیک وار انجام میشه. و دیگه ما نمی‌توانیم اون رو کنترل کنیم و خود بخود مغزمون وادارمون می‌کنه که انجامش بدیم. 

      چند روزی هست که رفتار خودم رو زیر نظر دارم و فکر میکنم چه رفتارهای چاق کننده ای دارم و کلاً ناظر رفتارهام هستم .برای این که بهتر بتونم ،نظرات دوستان رو هم مطالعه کردم. 

      دیدم من از اون دسته آدم ها نیستم که وقتی عصبانی میشم زیاد بخورم ، یا وقتی بیرون میریم زیاد تنقلات بخرم . اتفاقا نه خودم و نه بچه هام اهل تنقلات زیاد نیستیم یعنی نذاشتم باشن😁

      ولی همین پسرم هر کی میبینه میگه زیاد تنقلات بهش ندین ،یا حتما زیاد فسفود  میخوره چاق شده .در صورتی که اصلا اینطور نیست خصوصا فسفود شاید سالی ۲، ۳ بار بخوره .

      ولی پس چرا هر دومون چاق هستیم؟🤔😩 

      الآن که دقت میکنم میبینم ما هردومون وقتی میشینیم سر سفره غذامون رو تا آخر میخوریم . من خودم به شخصه از او دسته آدم ها هم نیستم که مدام بگم گشنمه (ولی پسرم مدام میگه) و غذا میخوام، اتفاقاً برعکس تحمل گرسنه گیم خیلی هم زیاده ولی خیلی وقتا پیش میاد با خودم میگم خب  امشب شام من نمی‌خورم ولی به محض اینکه سفره پهن میشه ناخداگاه کشیده میشم طرف سفره و شروع میکنم به غذا خوردن و اونم چی تا آخرین لقمه .

      یا اگه کلوچه یا کیکی خودم برای بچه ها درست کنم با اینکه اصلا گرسنه نیستم ولی تا چشمم بهش میافته باز انگار کسی من و حل میده طرفشون و میگه بخور و من هم که حرف گوش کن بی اراده بر میدارم میخورم . 

      این همون تلاش برای تجربه لذت و احساس خوب از خوردن مواد غذایی است.

      ولی الآن دیگه آگاه تر شدم. باورتون نمیشه وقتی سر سفره میشینیم و غذا میخورم توجه میکنم ببینم کی سیر میشم و دیگه ادامه نمیدم.یا سعی میکنم زیاد تو بشقابم غذا نکشم تا بعد اگه خواستم دوباره بریزم بخورم. و دیگه تا واقعاً گرسنه ام نشده برای عصرونه چیزی نخورم و اگه بخوام بخورم هم سعی میکنم خیلی کم باشه. 

      این روش رو اونقدر می‌خوام ادامه بدم که برام عادت بشه و فرمولی بشه در ذهنم. دیگه نمی‌خوام بدنم رو اذیت کنم. می‌خوام دیگه به معده ام احترام بزارم و بهش توجه کنم که وقتی میگه سیرم دیگه میل ندارم بگم چشم عزیزم هرچی تو بگی .

      شاید هنوز خیلی زود باشه اینو بگم ولی باورتون نمیشه اگه بگم بدون این که فشاری به خودم و رفتار غذاییم و خوردنم آورده باشم احساس میکنم لاغر شدم 🤭 

      بدون این که رژیم گرفته باشم و گفته باشم نه این رو نمی‌خورم چاق میشم.

      وای من خیلی خوشحالم🥰🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Jazab
      1400/06/09 00:19
      مدت عضویت: 989 روز
      امتیاز کاربر: 237 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 669 کلمه

      سلام استاد عزیزم دوستان هم مسیرم 

      وقتی شما استاد حرف میزدید کامل تصویر قبلا خودم در ذهنم نمایان شد و فهمیدم واقعا من خیلی تفاوت رفتاری با یک فرد متناسب داشتم 

      قبلا که چاق بودم فک میکردم این افراد متناسب نمیتونن غذا بخورند یا خودشان زیاد نمیخورند که چاق نشن ولی من چون هرچی گیر بیاد نهه نمیگم چاق هستم و هرکاری میکردم که جلو خوردنم بگیرم کلا از شر چاقی خلاص بشم حاضر بودم تصادف کنم برم کما تا لاغر بشم من چاقی جسمی میدونستم و اصل درکی از ذهن نداشتم و میخواستم زورکی لاغر بشم ولی نمیشد چون که چاقی ذهنی بود ولی من جسم بیچاره فشار میاوردم که باید لاغر بشی و نمیدونستم با این کارم دارم بیشتر در منجلاب چاقی فرو میرم و هرچی تلاش کنم بیشترغرق این چاقی خانمان سوز میشم و به خیال خودم داشتم با چاقی مبارزه میکردم ولی نمیدونستم دارم به چاقی خودم توجه میکنم و بیشتر غرق چاقی میشم و همیشه مینالیدم که چرا من متناسب نمیشم و هرباری خودم واسه دلایلی که واسه چاقی خودم داشتم خودم توجیح میکردم که اره تقصیر تو نیست تو عصبی هستی میخوری چاق میشی ارثی است کم تحرکی است شیرینی زیاد است مال اب نخوردن است و هربار خودم اینجور گول میزدم و قبلا شناختی از ذهن نداشتم که هرچی میکشم از دست ذهنم است 

      من قبلا هردقیقه میخوردم و برام عادت شده بود نمیتونستم چون از مغز دستور میگرفتم که بخور حالا مغز از کی از ذهن و ذهنم من با باورهام با اموزش هایی که داده بودم واسه چاقی پر کرده بودم و دیگه هدفم لاغر شدن که نبود فقط چاق تر نشم ولی ای دل غافل که ذهن کار حرف تصمیم من نداره ذهن هرچیزی رو اموزش ببینه گسترش میده کارش همینه کار نداره تو بخواهی یا نخواهی کار خودش میکنه 

      من با هدایتم به این مسیر فهمیدم شرایط زندگی در هر جنبه ای طبیعی نیست بلکه غیر طبیعی است این من خودم ساختم با ذهنم اگه طبیعی بود باید همه دخترا مث من بوده اند طبیعت وجود من شادی ثروت تناسب اندام ارامش کسب کار عالی ازدواج عالی رفاه سلامتی است وقتی اینها ندارم یعنی خودم ذهن رها کردم به حال خودش شیطانم بیکار نمونده هرچی افکار باور منفی وارد ذهنم کرده و من کنترلی نداشتم بر ذهنم و این شد شرایط ام حالا اگه میخوام تغییر کنم باید ذهنم باورهام تغییر بدم تا تصویر ذهنی من عوض بشه و در نهایت شرایط من تغییر کنه 

      با هدایتم به این مسیر با اینکه کمتر پرخوری میکنم کمتر تحریک میشم واسه خوردن ولی یدف هایی پیش میاد مخصوصا وقتی در جمع هستم یا مهمانی باز همان رفتار قبلا رو تکرار میکنم و از روی عادت از پنج دهانم استفاده میکنم و وقتی این اتفاق رخ میده که من باز کنترلی بر ذهنم ندارم یا در مسیرم سهل انگاری کردم شیطان منتڟره یک ذره توقف کنی از مسیر صحیح خارجت کنه و باز تو اون وضعیت نگهت داره تا اذیت بشی و این کار شیطان است 

      باید ادامه بدیم هر روز در مسیر باشیم ذهن کنترل کنیم تمرین انجام بدیم عمل کنیم تا به تناسب اندام برسیم واسه همیشه اگه الان لاغر نیستیم چون مسیر اشتباه رفتیم 

      باید باور کنیم که هیچ تفاوتی ذهن من که چاق با داداشم که لاغر است نداره ذهن برای همه انسان ها یکی است طبیعت وجود همه انسان ها یکی هست شادی سلامتی ازادی در خوردن در انتخاب لباس در ورزش کردن ازدواج موفق تناسب اندام این واسه همه هست فقط اگه ما نداریم بعضی ها دارند چون ما خودمان با باورها مخرب محدود کننده با اموزش ها اشتباه از نعمت ها خود درو شدیم و نداریم الان اون طبیعت وجود خودمان رو و افراد متناسب ذهن خودشان رو دست کاری نکردند و متناسب هستند همیشه این قانون است در همه جنبه ها یکی هست 

      باید نگاه کنی به چی توجه میکنی همان برات رخ میده این قانون جهان هستی هست 

      من تعهد میدم از این لحظه به بعد نظارت کنم بر رفتار خودم هنگام خوردن ببینم روی واکنش و عادت ها قبلا است یا واقعا گرسنه هستم و در حد نیازم بخورم همین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پونه عدل تهرانی
      1400/06/02 04:27
      مدت عضویت: 1707 روز
      امتیاز کاربر: 15295 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 622 کلمه

      به نام خدا

      وقت بخیر عزیزان

      من هم قبلا هر وقت ناراحت می شدم هی بی خودی چیز می خوردم حالا هم کما کان یه وقتا پیش میاد ولی بعضی وقتا هرچیزی نمی تونم بخورم همین چند روز پیش اصلا چیزی از گلوم پایین نمی رفت . این حرف مامانم و یادمه که همیشه همه جا می زد می گفت هر وقت عصبی می شه زیادتر غذا می خوره فکر کنم اینهم ناخوداگاه در من به صورت فرمول در اومده بود .خیلی جالبه که همسرم در هیچ موردی پرخوری نمی کنه حتی موقع های دورهمی ها که همه خوشحالن و هی می گن دورهمی اینو بخوریم می چسبه اون و بخوریم من هیچ وقت ندیدم حرف خوراکی بزنه .

      من قبل از دوره همیشه هر کاری می خواستیم بکنیم می گفتم حالا بزار غذامون و بخوریم حالا بعد ناهار بریم حالا این حالا اون .هر جا هم می رفتم به قول همسرم بغچم برای بود مثلا خر جا می خواستیم بریم من آذوقه ورمی داشتم انگار که سفر قندهار می خواستیم بریم بیسکویت و میوه دیگه البته از سرم افتاده خدا رو شکر .

      فرد متناسب فقط از دهانش غذا می خوره ولی افراد چاق از بو و چشم و…. غذا می خوره هیچ وقت یادم نمیاد که مادر شوهرم و همسرم گفته باشن وای چه بویی راه انداختی ولی من همیشه اینو از مامانم شنیده بودم همیشه می گفت چه عطری داره چه بویی من هم عادت کرده بودم همیشه سیر هم که بودیم می خوریم بر اساس بو یا چشم اگه چیزی می دیدم اگه مثلا می خوردم می دیدم خوشمزهات یکی خوردم دوباره یکی دیگه می خوردم . ولی همسرم حتی اگه سیر باشه یه لقمه اضافه تر نمی خوره ته بشقاب می زاره ما می گفتیم بابا این یه لقمه گناه داره اینم بخور می گه نه نمی تونم ولی برای منم اصلا قابل درک نبود که چرا نمی تونه یه دونه لقمه آخر رو بخوره .گوش هم همینطوره فلانی می گه فلان جا غذاش خوبه و تخفیف داره ولی نمی دونم من خیلی نداشتم این تجربه و که از طریق گوش حتما باید امتحان کنم .ولی مامانم هم همیشه از غذاهاش تعریف میکنه و شرح حال می ده سبزی تازه …. حس کردن هم هست وقتی چیزی و بر می دا م تر و تازه است بلافاصله می خواد آدم دو تا برداره ولی این حالت‌ها و من در همسرم ندیدم اصلا .

      من هم قبلا هی راه می رفتم می گفتم اخه من چیزی نمی خورم ولی هر وقت می رفتم رستوران بعدش باد می کردم انقدر می خوردم بعد می دیدم هیچکی غذاشو تموم نکرده ولی من به خودم هم افتخار می کردم از پیش غذا و غذا و دسر همه رو تموم می کردم .

      مثلا امروز صبحونه پنیر و نون شیرمال خوردم بعد رفتم پیاده روی بعد ناهار من و دخترم رفتیم ساندویچ گرفتیم ولی من یه خورده از غذام و نخوردم خیلی بیشتر آگاه تر شدم به رفتارم و بیشتر وقتها آگاهم و توجه می کنم به تغییراتم مثلا دیروز رفتیم رستوران نهار بعد پیش غذا سفارش دادیم گواکمالی همون اوکادو که با چیپس می خورن  و بعد هم کیسدیا که نون و پنیر بود فقط خوردیم همگی با هم و دخترم گفت مامی یه غذا سفارش بدیم با هم بخوریم گفتم باشه بعدش پشیمون شد گفت سیر شدم با همین منم گفتم اوکی منم اوکیم خوب و سبک بود و اومدیم خونه میوه اوردم عصری خوردیم یه خورده هم من کیک بستنی خوردم عصری  شب هم که نون شیرمال و خامه خوردم برای شام . 

      بیشتر هم به بدنم گوش می دم همه چی هم می خورم خدا روشکر محدودیت غذایی ندارم اصلا و هر وقت هم که وقت داشته باشم حتما برای حال خوبم می رم پیاده روی مخصوصا که این روزها نیاز داریم 

      در پناه خدا باشین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار afsaneh5700@gmail.com
      1400/05/29 12:32
      مدت عضویت: 1107 روز
      امتیاز کاربر: 2005 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 543 کلمه

      بنام خداوند هدایتگر وهاب 

      سلام به دوستان زیبانگرشم 

      من خودم متوجه شدم وقتی عصبی بشم بجای اینکه پرخوری کنم بیشتر تمایل دارم بخوابم تو شرایط عصبانیت خواب بیشتر اروم میشم 

      اما چه موقع پرخوری میکنم موقعی که غذاها و تنقلاتی که دوست دارم بهم تعارف بشه یا ببینم دلم میخواد حتما حتی اگه سیرم بخورم یادمه با دوستانم بیرون میرفتیم اول چون گرسنه بودیم میرفتیم ساندویچ میخوردیم با نوشابه و سس بعد که از ساندویچی رد میشدیم چشممون به بستنی فروشی میفتاد میرفتیم شیرموز بستنی چون خیلی دوست داشتیم میخوردیم با اینکه سیر بودیم فقط بخاطر طعم و مزه و لذتی که داشت باخودمون میگفتیم الان بعده مدتی با دوستان اومدیم بیرون امروز و خوش بگذرونیم 

      یا یکبار رفته بودم خونه داداشم برام زن داداشم یک بشقاب انواع شیرینی خامه ای و شکلاتی اورده بود منم چون خیلی وقت بود شیرینی نخورده بودم و شیرینی های مورد علاقه ام بود اول تصمیم داشتم با چای یک دونه بخورم اما وقتی متوجه شدم دیدم بشقابو خالی کردم و همونجا دیگه گفتم من شام نمیخورم دیگه شام درست نکنی اما زن داداشم برداشت بعده دو ساعت ساندویچ درست کرد منی که دوساعت قبل در حالت خفگی بودم بخاطر شیرینیها اما ساندویچهارو دیدم انگار معده ام خالی شد و بعد دیگه یک ساندویچم خوردم

      یا زمانی که من شیرینی یا دسر یا شکلاتی با کاکائو ببینم اصلا رد نمیکنم چون عاشق کاکائوم و حتما باید مزه کنم

      اما از وقتی وارد دوره لاغری با ذهن شدم و رو خودم کار میکنم و اگاهیای که بدست اوردم از قدرت ذهن برای لاغری 

      تمرین میل ندارم انجام میدم و بیشتر مواقع موفق شدم و یا افراد لاغر خانواده ام خوردنشون رو دقت میکنم که چه موقع و چقدر میخورن و کاملا متوجه شدم بیشتر عادتهاشون با من فرق داره 

      بعًی وقتها میبینم افراد لاغر خیلی میخوره اما درکنارش متوجه شدم که همش میگه من نمیدونم چرا هرچیم میخورم لاغرم و خیلیا میگن ما چون فعالیت زیاد میکنیم هرچیم بخوریم اثری نداره باز لاغریم اما من داداشم خیلی میخوره امافعالیت فیزیکی هم زیاد نداره اما لاغرومتناسبه پس اونا تو ذهنشون چاقی وجود نداره و هیچ تصویر فرمول ذهنی چاق کننده تو ذهنشون ثبت نشده 

      اما من گاهی شده کم میخورم اما اون ترس اون تصویرچاق شدن تو ذهنمه 

      و اما الان به عادتهام توجه میکنم و چیزهای که دوست دارم میخورم اما به سیریم توجه میکنم که در حد سیریم بخورم یا اگه معده ام قاروقور نکرده هرچی برندارم تک دهنم بزارم و الان واقعا گاهی میبینم حتی حوصله خوردنم ندارم و اینم تاثیر اگاهیهای که از دوره گرفتم و میلم کم شده خودمو از غذای و چیزی محروم نمیکنم اما اگاهانه به گرسنگی و سیریم فقط توجه میکنم و الان خودمم حس میکنم معده ام جوری شده تا بخوام خیلی بخورم از رو هیجان معده ام به درد میاد و متوجه شدم که در حد خفگی خوردم و هم اینکه بقولی معده ام داره پس میزنه و میگه اینقدر نریز تو من نمیتونم این همه رو باهم هضم کنم و  میخوام دیگه به معده ام احترام بزارم و هرچیو پشت سرهم توش نریزم و بفکراینم باشم که معده ام باید کلی سختی بکشه تا این همه مواد رو بخواد هضم کنه زمانیم که در حد سیری و نیاز انرژیم غذت میخورم خیلی حس سبکی و خوبی بهم دست میده و همه اینارو دارم یادمیگیرم و چقدر لذت بخشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار *Somayeh*
      1400/05/29 11:43
      مدت عضویت: 988 روز
      امتیاز کاربر: 45
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 499 کلمه

      سلام برهمگی

      پرخوری عصبی؛ من خودم زمانی که موضوعی باعث ناراحتی من درزندگی بشه  کلا ازغذاخوردن میافتم و غذا ازگلوم پایین نمیره . اما با خوندن کامنتهای دوستان عزیزم یک عادت اشتباهم رو همین الان شناسایی کردم واون هم پرخوری عصبی زمانی هست وبه این شکل که سرساعت خاصی اتوماتیک وارگشنم میشه خصوصا ناهار . واون موقع اگه جایی باشم که نتونم سرساعت غذابخورم مرتب از درون بهم آنقدرفشارمیاد که وقتی دسترسی به غذا پیدا کردم آنقدرتند میخورم که مثل معتادایی که یه لحظه مواد بهشون نرسه چی جوری میشن من هم اینجوری میشم وتقریبن الان جوری شده که ظهرنشده گرسنم میشه وناهارمو میخورم . ولی قبلن که متناسب بودم اینجوری نبودم وسرساعت خاص گرسنه نمیشدم .

      اینکه آدم های چاق با حواس پنجگانه تحریک میشن متاسفانه من هم اینجوریم وقتی چشمم به پرتقال ونارنگی و…میافته دیگه هیچ اختیاری ندارم و به جای یکی چندتا روبرمیدارم ومیخورم وانگار لذت میبرم به جای اینکه سیری بهم دست بده.

      یا وقتی با دوستم میرفتم بیرون وقتی بوی ذرت مکزیکی به مشاممون میرسید ناخودآگاه هردوتحریک به خوردن میشدیم .یا شکلات خاصی بود نارگیل ۳۲ وقتی یکبارخوردمش ومزه اش رو احساس کردم مسحور اون شکلات شدم و هر روزتقریبا به مقدار زیاد تو وعده صبحانه وعصرانه میخوردم والان چون تو بازار نمیبینمش ترکش کردم. 

      بازهم خوبه که من همه چی رو نمیخورم ولی از یه چیزی خوشم بیاد زیاد میخورم .

      یا پرخوری زمانی که تفریح میریم داریم و اگه یه روز بیرون بریم خانواده ما طوری هستن که به اندازه چند روز غذا میبرن با تنوع زیاد انگار قراره قحطی بیاد البته این ویژگی اکثر شمالی ها هست وما هم مصون نیستیم و اونجا وقتی همه دور هم جمع میشن و میگن و میخندن ومیخورن خوب من هم خواه ناخواه تحریک میشم وتنها جایی هست که تا مرز دل درد پیش میرم  .

      یا کاهووقتی فصلش بشه آنقدر میخوردم فکرنکنم اونهایی که با گیاه خواری رژیم میگیرن آنقدربخورن و این عادت خیلی بده .البته این رفتارغذایی در رفتار زندگیم هم تاثیرگذاشته طوری که چندماه تمام واسه خرید یه مانتو یاکفش و… وقت میزارم وقتی چیز موردعلاقمو پیدا کردم چندتاشو میخرم وکنارمیزارم . 

      قبلنا وقتی بازار میرفتیم اینطوری نبود که بساط فست فود و بستنی فروشی ها و ذرت مکزیکی ها بیرون مغازه باشع وآدم تحریک بشه ولی الان همه شون بیرون مغازه توی عابرپیاده صندلی میزارن وبساط دستگاهشون رو هم دم در مغازه میزارن و بیشتر آدم تحریک به خوردن میشه .

      هرچی بیشتر تو این مسیر پیش میرم انگار زندگیم پرشده از رفتارهای اشتباه که هردفعه بیشتر شناسایی میشه و کوله بار منو سنگین تر میکنه .

      تمام تلاشم رو میکنم تا با دقت تمام و وقت گذاشتن روی این مشکل زندگیم با کمک استادعزیز و فایل های آموزشی به نتیجه دلخواهم برسم . 

      وقتی رسیدم برنامم اینه دوره برنامه ریزی با ذهن استاد رو تهیه کنم تا بتونم برای رفع مشکلات دیگه زندگیم اقدامی انجام داده باشم .

      آخه درسته الان روی متناسب شدن کارمیکنم با استفاده از این دوره هم دارم روی باورهای اشتباهم در ریزش مو و روابط هم کارمیکنم دیگه بیشتر ازاین مغزم نمیکشه و خسته میشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار f1362badremonir@gmail.com
      1400/03/24 18:05
      مدت عضویت: 1162 روز
      امتیاز کاربر: 133 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 472 کلمه

      بانام ویاد خداوند مهربان         سلام خدمت شما استاد گرامی و دوستان همراه

      موضوع این جلسه پرخوری عصبی

      یکی از باورهای غلط برای افراد چاق پرخوری عصبی است که خداروشکر خیلی به ندرت برام پیش اومده زمانی که دچار حالت های شدید عصبی شدم خوراکم بیشتر از قبل شده باشه اما چون اصلاً به این موضوع فکر نمی‌کردم ونمیدانستم که یکی از دلایل چاقی افراد پرخوری  عصبی است  به همین دلیل آن را باور نداشتم وچون باور نداشتم پس عادت رفتاری نیز درمن شکل نگرفته بودودر نهایت پرخوری منجر به تغییر جسم من نشده بود در واقع شاید بتوانم بگویم که این پرخوری درمن به شکل دیگری وجود داشت چون قندم به سرعت  پایین میادواز ترس اینکه مبادا مواد غذایی لازم و کافی به بدنم نرسه ودچار افت قند بشم سعی می کردم حتی زمانی هم که نیازی به خوردن نداشتم چیزی بخورم مثلاً ی مشت کشمش و خرما و هرچیزی که احساس میکردم نیازه و همین تکرار  خوردن‌ها برای من به یک عادت تبدیل شده بود اما نه طور دایم و همیشگی بیشتر مربوط به زمانهای میشد که افت قند پیدا میکردم وبدنم به لرزش می‌افتاد وتاسه روزی بعداز این حالت  من پرخوری را دنبال میکردم به خاطر ترسی که از پایین اومدن قند در من بوجود میاومد چون شنیده بودم که خوردن چیزای شیرین باعث چاقی میشه سعی میکردم که کنترلش کنم اما به دلیل اینکه این فکر در ذهن من بود موجب چاقی و تغییر درجسم من بود ام از زمانی که این فایلها رو گوش دادم و به باورهای اشتباه خود پی بردم عادت‌های اشتباه درمن اصلاح شد و به وضوح می‌بینم که کمتر از گذشته آن حالات برای من اتفاق می‌افتد.پس درنتیجه همه‌ی تغییراتی که درجسم مااتفاق میافتد مربوط به فکر و ذهن ماست  که با بکارگیری فرمول‌های صحیح به راحتی قابل جبران است.من تجربه اینو داشتم که بواسطه تنوع مواد غذایی و تحریک مغز به خوردن از طریق چشم بویایی دچار مشکل گوارشی شدم وبعداز اون کلی خودمو سرزنش میکردم به خاطر خوردن پیش از حد و اندازه اما چون با این دوره آشنایی نداشتم و علت اینکه چشمم به مواد غذایی رنگی خوش عطروبو می‌افتاد نمی‌دونستم خودمو کنترل کنم وانگاری یادم می‌رفت که چه عوارض و مشکلاتی برام بدنبال داشته اما از زمان آشنایی با این سایت وگوش دادن به این فایلها سعی در برطرف نمودن عادتهای بد غذایی نمودم به گونه‌ای که اگر فرد پرخوری کنارم باشه بجای اون من احساس خفگی بهم دست میده واین حس خیلی بدیه پس بنابراین با همه این حرف‌ها به این نتیجه میرسیم که تفاوت ادمهای چاق و متناسب در فرمول‌های خوردن آنهاست والا که میل به خوردن در همه یکسان است وفرقش در این است که فردمتناسب غذارا برای تامین نیاز بدنش میخوره وتنها از طریق دهانش اما فردچاق غذارو میخوره دحد خفگی اونم با تحریک مغزش از طریق چشم، بویایی،شنوایی،ولامسه که نتیجه آن میشه چاقی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار angelikian4040@gmail.com
      1400/03/21 15:54
      مدت عضویت: 1074 روز
      امتیاز کاربر: 210 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 461 کلمه

      تمام رفتارهایی که در طول روز از ما سر میزنه به دلیل اطلاعاتی که ما از حواس پنجگانه خود به مغز می فرستیم و مغز ما چون براساس تصویرهایی که بهش مخابره میشه فرمان صادر میکنه افراد متناسب برای تامین انرژی سلولهای بدن خود از خوردن از طریق دهان خود اقدام میکنن و با حواس دیگه خود مانند دیدن و شنیدن و بویایی ،لامسه تحریک نمیش چون هیچ فرمول ذهنی در رابطه با این حواس در مغزشون ساخته نشده است ولی افراد چاق علاوه بر اینکه از دهان غذا میخورن از طریق حواس دیگه هم تحریک میشن و هر بار با فرستادن اطلاعات که تصویر آنها قبلا در مغزشون ایجاد شده به خوردن بیش از حد می پردازن و نمی تونن جلوی پرخوری خودشون رو بگیرن تمام صنایع غذایی برای استفاده افراد چاق سرمایه گذاری میکنن و جالب بدانید حتی تجهیزات پزشکی نیز از این افراد بهره کافی می برندچون اکثر افرادی که دچار بیماریهای قلبی و عمل های قلب و آرتروزهای زانو و سایر بیماریها هستن افراد چاق رو شامل میشن و پزشکان از این افراد پول زیادی به دست میارن شما فکر کنید سالانه هزاران نفر به علت چاقی دچار انواع بیماریها شده و باید از داروها و سایر تجهیزات پزشکی استفاده کنن و چون اکثر افراد وقتی به سن پیری می رسن و قادر به حرکت نیستن شرکتهای بیمه باید آنها رو حمایت کند و وقتی فکر میکنم چند کیلو اضافه وزن چه بلاهایی سر آدمها میاره خدا رو شکر میکنم که زود اقدام کردم قبل از اینکه روی دست همسر و فرزندانم بیفتم و به قولی نوبتی بشم بفکر سلامتی خودم افتادم که اگر حتی دو سال دیگه هم طول بکشه ارزشش رو داره و اینکه باید آگاه باشم و بر حواس دیگرم نظارت داشته باشم و ببینم چه رفتارهایی من انجام میدم که اطلاعات جدید به مغزم رفته و دستور خوردن صادر میشه پس من اول باید فرمول مغزی که دیدن و شنیدن و بویایی و لامسه که همه مساوی خوردن رو تغییر بدم که اطلاعا جدید رو به مغز من نفرستن و باید ذهن خودم رو تحت آموزش قرار بدم من قبلا هر وقت عصبی میشدم دستور مغزم خوردن بیشتر بود ولی الان که عصبی میشم حواسم هست که بیشتر غذا نخورم چون میدونم این فقط یک رفتار که بر اثر تکرار به عادت تبدیل شده است پس ابتدا عادتهای اشتباه باید شناسایی و اصلاح بشن تا مغز ما بتونه بر اساس اطلاعات جدیدی که از هر یک از حواس ما مخابره میشه تصمیم درست رو بگیره و فرمان صحیح رو صادر کنه پس تمام فرق ما با افراد متناسب تفاوت در فرمولهای ذهنی ماست و ما با اصلاح این فرمولها باعث تغییر در رفتار و عادات و سپس تغییر در جسم خودمون میشیم و به یک انسان متناسب تبدیل خواهیم شد به همین سادگی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/02/08 17:31
      مدت عضویت: 1614 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 829 کلمه

      گام‌ ۵۵ ،، پر خوری عصبی چیست ؟؟سلام وقت همگی بخیر ،،، از بچگی هر کسی میخواست منو نصیحتی کنه ،بهم میگفتن پرخوری نکن ،شام نخور،برنج نخور،شیرینی نخور ،،کلمه اینو نخور اونو بخورو زیاد شنیده بودم ،،در ذهن من خوردن = چاقی بود ،چه زیاد میخوردم چه کم ، در من ترس هایی بوجود میومد ، میدونستم غذاهای ممنوعه بخورم ،حتما چند کیلو چاق خواهم شد ،،،بر اثر زیاد شنیدن اینکه ،پرخوری ما عصبیه ،منهم باور کردم که پرخوری عصبی دارم ،و دقیقا هر زمان خوشحال بودم نمیتونستم غذا بخورم و هر وقت ناراحت بودم بقول خودمون اشتهام زیادتر میشد ،،یا میگفتیم عصبی که میشیم ،هورمون کورتیزول تولید میکنیم و چاق کننده است ،،البته خیلی وقته که باور پرخوری عصبیو ندارم ،،،یکی از عادت هایی که دوست من داشت و منم داشتم مثل ایشون رفتار میکردم ،این بود که ،میرفتیم سینما فقط بخاطر خوردن تنقلات دوست داشت بره ،یا سریال یا فیلمی که میخواست ببینه ،یه عالمه تخمه،پفک،پسته،خربزه،میوه وووو میذاشت جلوش و تا زمانیکه فیلم پخش میشد فقط میخورد ،من مثل اون رفتار نمیکردم ولی بلخره رفتارهای اشتباهش روی من اثر میکرد ،هر چند ایشون هم الان در دوره هستن و مثل قبل رفتار نمیکنه ،،،بعد از ورودم به دوره ها و یاد گرفتن رفتارهای جدید ،دیگه مراقبم ،،،،متناسب بودن بسیار لذت بخشه ،وقتی میتونی هر لباسی که دوست داری با هر رنگ و مدلی بپوشی، اعتمادبنفسی که بالا میره ،احساس آرامش و نرمال بودن ، بودن در جمع ها  وووو   از چندین سال پیش که مدام در رژیم های متفاوت غذایی بودم و کم خوری یکی از قوانین اون رژیم ها بود ،کم خوردن عادت من شده بود ولی کم خوردنی که با میل و رغبت من نبود ،از ترس چاق تر شدن بود ،مدام غر میزدم که چرا من نمیتونم اونجوری که دلم میخواد غذا بخورم ،اوایل که برنجمو قاشق قاشق میشمردم و بعد از اون حسی متوجه میشدم که چقدر باید بخورم ، هر کسی هم غذای منو میدید فکر میکرد من کلک میزنم ،پیش همه کم میخورم و میرم یواشکی بعدا  میخورم و زمانیکه چندین روز پیش هم بودیم و عمل خوردنو در من نمیدیدن ،تعجب میکردن ،،،،منکه از ته دل ناراحت بودم و همیشه با خودم میگفتم دلم میخواد یه روزی بتونم هر چقدر دلم میخواد بخورم ،با اینکه همون زمان ها هم نمیتونستم بیشتر بخورم ،انگار برام یه عقده شده بود اونهمه محدودیت ،،بعد از شروع دوره ،وقتی یاد گرفتم که سیر شدم دیگه چیزی نخورم ،یجورایی شاید بهم برمیخورد ،از خودم میپرسیدم  اخه چرا من نباید هر چقدر دلم خواست بخورم   و بعد از یه مدتی متوجه شدم ،مرحله سیر شدنم خیلی زودتر اتفاق میفته و حجم غذای من کمتر شده ، اوایل ناراحت میشدم که ،اینهمه خوراکی هست ولی من زود سیر میشم و نمیتونم بخورم ،، با بودن و تکرار کردن و انجام تمرینات  حجم خوردن من کمتر شد و در حال حاضر اگر ۱ قاشق یا یدونه چیز بیشتر بخورم حالت تهوع میگیرم و شکمم سنگین میشه ،،یعنی زور و اجبار رژیم نیست خودم نمیتونم بیشتر بخورم ،،قبلا با حس بویایی و دیدن زیاد تحریک میشدم ولی الان وقتی سیر هستم یعنی سیرم و چیزی نمیخورم ولی در نهایت حس بویایی بسیار تحریک کننده است ،،،۱ سال و نیم پیش که در مسافرت بودم و تازه ۳ ماه بود که وارد دوره شده بودم و در حال یادگیری بودم و میدونستم تا گرسنه نباشم بهتره  چیزی نخورم  ، و در اون سفر چونکه در چند جای مختلف اسکان داشتیم ،یکی از هتل هاییکه از قبل رزرو کرده بودیم برای اون شب ،به علت اشتباه کارکنان هتل و بهم خوردن زمان رزرو ما با مسافرای دیگه ،ما مجبور شدیم چندین ساعت تو لابی هتل منتظر جابجایی اتاق هامون بمونیم و مدیریت هتل هم برای عذرخواهی از ما که ۳۶ نفر بودیم ،اون شب همگیو مهمان کرد که شام در سلف هتل بصورت رایگان استفاده کنیم ، منم رفتم یه نگاهی کردم ،خب رستوران هتلها هم که بالای ۳۰ مدل غذا و دسر سرو میکنن ،و منهم اون تایم گرسنه نبودم ،ترجیح دادم چیزی نخورم ،همسفرام میگفتن بیا حالا یچیزی بخور ،، منم تازه داشتم این مطالبو یاد میگرفتم ،دوست نداشتم خطایی کنم مخصوصا که من بسیار حساس هستم روی سلف و تنوع غذا ،دوست داشتم خودمو در انجام این تمرینات امتحان کنم ،،،اگر گرسنه بودم حتما از چندین مدل غذا و دسرش به اندازه نیازم مصرف میکردم ولی اونشب گرسنه نبودم و ترجیحم نخوردن بود ،،الان موضوع خوردن برام حل شده ،اتفاقا اگر رستوران با کیفیتی بهم پیشنهاد بدن یا خودم در اینستاگرام فیلمی ازش ببینم ،حتما میرم و امتحانش میکنم ،مثل همه آدم ها و اصلا یه کار خطرناک نمیدونمش ،اتفاقا یکی از کارهای مورد علاقه من امتحان کردن  غذاهای متنوعه (البته  بغیر از غذاهای چینی و غذاهای خام ) حالا مال هر روستا ،شهر یا کشوریه ،،،من واقعا به خودم تبریک میگم که اجازه دادم این آگاهی ها وارد وجودم بشه ،پذیرفتمشون و در زندگیم در حال اجرا کردنشون هستم و میدونم این جوانه ها بزرگ و بزرگتر میشن و شخصیت جدید متناسب من بزودی رشد خواهد کرد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 33 از 7 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 994 کلمه

      سلام دوستان واستاد گرامی گام ۵۴ استاد میخواستم اینو بگم که من از ۱۵ تیر۹۹اومدم تو سایت وچون هی مریض شدم وچند وقتی نبودم تا یکم که حالم بهتر شده اومدم اون کادر قرمزه میومده ومیبایست دوباره ثبت نام کنم این قط وصل شدنها باعث شده که من ۱۰۶ روزه بشم وگرنه من ۹ ماهه تو سابت هستم و از این طعمهای لذت بخش استفاده میکنم وممنونم بابت این دورها وفایلها ی رایگان همیشه دعا گوتون هستم واما تمرین امروز گام ۵۵چطور با استفاده از فرمولهای ذهنی عادتهای ماو تغییر میدن یکی از مشکلاتیکه باعث بوجود گسترش ی مسئله در جسم وزندگی ما میشه ابنکه ما توجه به اون موضوع نداربم ما الان در این شرایط وزنی هستیم یعنی هیچ توجهی به اون نداریم ما توجه کردیم ولی به چاقیمون به راهی برای پیدا کرون رفع چاقیمون بوده ونا دانسته توجه به چاقیمون کردیم چون ما از چاقی رنج میبردیم ومیخواستبم ازش فرار کنیم در واقع داشتیم باهاش مبارزه میکردیم وما نمیتونیم اونو شکست بدیم چون ریشه در ذهن ما داره وریشه هر عادتی که باعث واکنش هر شرایطی در جسم ما میشه در مغز ماست اعتیاد یعنی چی یعنی رفتارهاییکه ما نمیتونیم اونو انجامش ندیم به این میگن اعتیاد میگن عادت چاقی هم ی عادته یک اعتیاد اعتیاد به پرخوری به مصرف بی رویه حالا چطور فرمولهای مغزی میتونن رفتار ما رو تغییر بدن مغز ما کنترل کننده کنترل کننده جسم ماست وبرای افراد متناسب وچاق هم فرقی نداره یک طور عمل میکنه اما چطور این مغز در جسم ما به این شکل ااضافه وزن عمل میکنه ودر جسم فرد متناسب نهدوقتی که ما این فرمولها رو یاد بگیریم که چطور خودت ناظر رفتارهات باشی میدونیکه کجاها رفتار چاق کننده داریرومطمئن باشید که تغییر ساده ست ولاغری با ذهن خیلی راحتر از چاق شدنه چون برای چاق شدن هر روز رنج میبری سختی میکشی چه بخوری چه نخوری عذاب وجدان داری وحالت بده چرا لاغری سادهست چون وقتی ناظر باشی دببینی چه چیزی چه رفتاری باعث چاقیت میشه اونو تغییر میدی ارامش میگیری ومطمین میشه که مسیرت درسته ومطمئن میسه که روشت درسته ولی در تنام روشها میدونستی که روشت درست نیست چون را ه دیگهای بلد نبودی پس الان دیگه لاغری با ذهن اشنا هستی دیگه خیالت راحته باشه برای تینکه شرایط جدیدی تو زندگیت خلق میکنی وقتی بتونی لباس سایز کوچیک بپوشی وقتیراعتماد به نفس بالا داشته باشی میدونی چقدر لدت بخشه ادامه بدید لاغر میشی وقتی فرمولهای چاق شونده در ما شکل میگیره یواش یواش رفتار ما تغییر میکنه ی فرد متناسب از چه طریقی انرژی بدنشووتامین میکنه از طریق خوردن با دهان ی فرد متناسب وقتی بدنش نیاز به انرژی داشته باشه مغزش دستور میده وشخص هم میخوره اما ی فرد چاق وقتی حس میکنه که گرسنه هست اول حول میشه هی میگه گشنمه بعدش میگه ی چیزی بخورم تا غذا حاضر بشه اما انسان متناسب به اندازه نیازش مصرف میکنه وهر چقدر ههم غذا زیاد باشه متنوع باشه برای اون فرقی نمیکنه چون فرمولهای بهش میگن مصرف به اندازه نیاز اما ی فدر چاق فرمول چی میگه خوردت مساوی با خفگی فشار ما در دوره لاغری با ذهن یاد میگیریم که چطور فرمولهای ذهنیمونو تعییر بدیم که خوردن مساوی بشه با رفع نیاز بدن ما باید از امروز اگاه باشیم که از این به بعد ما دونفریم یکی فرزانه قدیم که کار خودشو میکنه یکیم فرزانه جدید که داره اموزش میبینه ونظارت میکنه به مواغذایی ورفتارش ی فرد متناسب تنها از راه دهانش غذا میخوره اما ی فرد چاق از چهار پنج طریق غذا میخوره اول از دهان که معموله غذا رو برمیداری وبه داهانت میذاری دوم افراد چاق با چشم خود هم غذامیخکرن چجوری تصور کنیم که غذا خوردیم ودر حد خفگی هستیم حالا ی جعبه شیرینی میاد خونه ما فقط دیدیم نخوردیم چشم تصویری از شیرینی رو به مغز میده مغز هم طبق فرمولهای قدیمی که شیرینی دیده بودشیرینی مساوی با خوردن دستور خورون صادر میکنه وما هم میخکریم اما ی فرد متناسب اصلا با چشاش چیزی نمیخورهدراه سوم بینی حتلا میری خونه مادرت یا از کنار ی پیتزا فروشی ساندویجی پیراشکی فروشی چیزی رد میشی بوی اونو استشمام میکنی پیام جدید برای مغزت فرستاده میشه فرمول چی بود بوی غدا مساوی با خوردن مغز دستور میده وتو میخوری اما ی فرد متناسب با بوی چیزی تحریک به خوردن نمیشه راه چهارم گوش حالا ی دوستی یا کسی تلوزیونی از ی غذایی تعریف میکنه اطلاعات با گوش به مغز فرستاده میشه فرمولدچی میگه هر خبری از غذا مساوی با خوردن وتو منتظری که موقعیتی پیش بیاد وبری وبخوری وی فرد متناسب به هیچ وجه از طریق گوش اقدام به خوردن نمیکنه راه بعدی حس لامسه ست که ی جعبه شیرینی وارد خونه شده وتو تصمیم داری یکی برداری به محض اینکه اولی برمیداری تصمیم میگیری دوتا برداری ووقتی که طعم اونم میچشی تا چند تا برسه خدا میدنه افراد متناسب با حس کردن یک چیز تحریک به خوردن نمیشن وصنعت غذایی کشور بر این احساسهای ما تنظیم میشه بر این نیازها میچرخه وما چاقها هستیم که چون بصورت تساعدی مصرف میکنیم باعث گسترش صنایع میشیم وی فرد متناسب اصلا تبلیغات وتصاویر روی جلد خوراکیها تحریک نمیشه ونمیخوره واینا تفاوت بین مغز ما ومغز متناسبهاست وبنابر این از امروز اگاه باشیم نسبت به رفتارهای غذایی خودمون باید بشینیم وبنویسیم که در طول روز چه رفتارهای داری که فرمان مغزت نبوده یعنی با اون پنج روش غذا خوردی این میشه اگاهای نسبت به رفتارت وقتی این اگاهای کسب کنی دیگهدحق اتخاب داری ووقتی تغییرات در رفتارتو میبینی بارها خودتو تشویق کن نگو حالا که ی وعده کمتر خوردم حالاچی شده مگه خودتو سرزنش نکن اولین تغییر تو خودت دیدی ممکنه اون تغییر حال خوبت باشه ارامش ذهنتیت باشهدپس اینو تکرار کن خودتو تشویق کن این همون جوانه ست وخدا مرو هدایت کرده واول این مسیر قرار داده دیگه اقدام عملی کرون کار خودته وقتی جوانها زده شده دیگه معلوم نیست تا کجا بره وبه میوه دادن میرسه که برای ما لاغر شدنه پس یکبار هم که شده از مسیر درست حرکت کن وبرای همیشه فرمولها رو تغییر بده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
      1399/12/27 02:33
      مدت عضویت: 1205 روز
      امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,279 کلمه

      سلام سلام 😍وقتتون بخیر.
      فایل ۵۵از مسیر لاغری من پرخوری عصبی🤔🧐🙄🤭
      سوال⁉️ چرا من چاق شده ام ⁉️
      دلایل چاق شدن خودم رو قبل از آشنایی با قدرت ذهن: پرخوری ، بی تحرکی ، ازدواج ، زایمان ، ارث ، ژنتیک ،تیرویید کم کار ، پر کار ، هورمون ها ، خوردن چربی ، شیرینیجات ،ورزش نکردن ، سرنوشت ، اقبال ، خدا خواسته ، تقدیر ، اما یکی دیگ از دلایل من ک بهانه ای بود برای بیشتر پرخوری کردنم پرخوری عصبی بود🙄😐 خب پرخوری عصبی یعنی چی ⁉️واکنشی ک تقریبا هروز گرفتارش بودم چون من در طول شبانه روز تقریبا عصبانی و پرخاشگر بودم.جدااز مسایل زندگی و روزمرگی .عصبانی از خودم ، از جسمم ، از چاقی ، از رژیم ها وورزش های سخت و رنج آور ولی بی نتیجه و بیهوده، 😐 پرخوری یک واکنشه ، عصبانیتم یک واکنش من در عین حال دوتا واکنش از خودم نشون میدادم و این واکنش رو توی جسمم میدیدم ،ک هروز منو چاق و چاقتر میکرد،،،چون براثر عصبانیت من هی غذا میخوردم ، هی تند تند میخوردم مثل قعطی زده ها ،،چرا چون فرمولش رو خودم در ذهنم ایجاد کردم ک من هرموقع در حالت عصبانیت قرارگرفتم باید تندتند پرخوری کنم ک آروم بشم 🤔 بعدش بشینم زار زار گریه کنم😐 ☹️ 😤 🙄 روی چ حسابی ⁉️ روی حساب اینک من عصبانیم و باید بخورم ، نخورم عواقب بعدی داشت یا باید چیزی میشکست ، یا کسی کتک میخورد ..وواقعا دست خودم نبود .و چون دوست نداشتم ب کسی یا چیزی آسیب برسونم ، پرخوری میکردم وتنهاب خودم ، ب جسمم و ب روانم آسیب رسوندم ،،،
      من همیشه دوست داشتم ک متناسب بشم اما آیا رفتار من مثل یک متناسب بودع خودم ؟؟؟؟!!!!!
      برای جواب این سوال میخام رفتار یک متناسب و یک فرد چاق رو مورد بررسی قرار بدم 🧐
      فرد متناسب خواهرم👭
      فرد چاق خودم 🤭🙋
      خواهر من موقع گرسنگیش اصلا قیل و داد نمیکنه ، نگاه ساعت هم نمیکنه ک ببینه موقع ناهاره یا شام ک صبر کنه اون زمان غذاش رو بخوره ..
      من موقع گرسنگی ک هیچ حالت ضعف و صدا و قارو قور ندارم دنبال ی خوراکی هستم ک بخورم فرقی هم نمیکنه ترش ،شور ،شیرین ،نون ،خورشت،کلوچه باشه،،و اگ نزدیک ناهار یا شام باشه فکر میکنم ک حالا ی ته بندی کنم تا موقع سرو غذا😐 ودر حین فکرکردن و سناریو چیدن هی چشم ب ساعته ☹️😐🙄
      خواهر من بعداز سیری میل ب هیچ نوع غذا ، تنقلات ، خوراکی ، آب ، چای ،شربت ،نداره و کاملا سیره سیره تا چند ساعتی و بعداز چند ساعت شاید فقط آب یا چای بایدونه قند بخوره ،
      من بعداز سیری ک حالت خفگی و فشار شکم حسش نیست از جام تکون بخورم دلم ی چیزه شیرین میخاد ، بعدش چای ک بشورع ببره و مزه دهنم عوض بشه ، بعداز نیم ساعت نهایتن ۴۵دقیقه دنبال ی خوراکی م چون دوباره ی حالت ضعفم 😐
      خواهر من موقع سریال دیدن ، سینما رفتن ،بیرون رفتن ، عادت ب خوردن هیچ نوع خوراکی نداره و دلش چیزی نمیخاد..
      من موقع سریال دیدن ، سینما رفتن ، بیرون رفتن ،عادت دارم این دهنم تکون بخوره حتی شده با یدونه آدامس ک بعدش بدتر گرسنه میشم و بیشتر دلم خوراکی و تنقلات میخاد و ووعده حالا شام یا ناهارمم کامل میخورم….
      خواهرم وقتیک سوغاتی براش میبرم حرص وولع نداره ک تند تند باز کنه بخوره حالا سوغات و سوهان عسلی قم با چای میچسبه یا خیلی وقته نخورده ،یا من خوشحال بشم ازینک خوشش اومده ،اصلااااااا براش مهم نی..
      من تا کسی سوغات میاره حرص وولع ،گشنم میشه ، تست کنم ببینم تازه س ، همون همیشگیه ، سوغاته فلان جا و گیر هر کسی نمیاد ،شوق وذوق نداشته باشم طرف ناراحت میشه ،گرونه ،وغیرههه☹️😐🙆🙄
      خواهرم موقع عصبانیت اصلا میل ب خوردن هیچ نوع خوراکی نداره حتی یک لیوان آب ک حالش جا بیا.
      من موقع اعصبانیت غذا میخورم ، شیرینی مبخورم ،آب میخورم هر چی بیشتر بهتر..عصبانیت کمتر ..😐🙄
      خواهر من فقط از دهان غذا میخوره و در حین غذا خوردن ،دیدن ،و شنیدن کاملا کرو کور میشه..وهرچی از لذت و رنگ بو ی غذا براش بگی نمیگ تو باکی..
      من با دهانم میخورم ، با چشمم میبینم ک واووووو چرنگ و لعابی ،با گوشم میشنوم ک چ خوشمزه س ،بخور از کَفت نره ، دیگ گیرت نمیاد،بو میکنم ک چ بویی عالیه دلم خاص ،و سناریو میچینم ک چیو با چی بخورم ک بیشتر و بهتر بهم بچسبه این غذا 😐☹️
      این مثال های من و خواهرم خیلی زیاده ..ماازیک خانواده هستیم جسممون یکیه ،قدمون یکیه ، مغزمون هم اندازه و یکیه ،مواد غذایی مصرفیمونم یکیه ،تنها تفاوت ما در افکار ، ماست😐
      ک برای خواهرم پیش فرضش همونه دست نخورده ،اصلا تو دنیایی چاقی و لاغری نیست ، بهش فکر نمیکنه حسرت من چاق رو نمی‌خوره ک چون صورتم تپلتره خوشگلترم پوستم سفیدتره،و غیرع وبرعکس منو میبینه میگ ی ذره بفکرخودت باش و ب خودت بیا ☹️این چ وضعشه .چقدمیخوری و میخابی..خالا ب قول استاد عزیز بیا و ب این ملت ثابت کن ک دست خودمون نیست.و ما برده ی ذهنمون بودیم و شکر خدا الان امیر ذهنمونمونیم و همه چی انشاءالله 🙏 داره برمیگرده دست خودمون 😉😊
      داشتن یک باور فقط و فقط یک باور برای افراد چاق مثل پرخوری عصبی کافیه برای اینک این فرد برای همیشه چاق بمونه…
      پس بیاییم همکاری کنیم باخودمون ن با کسی دیگ این کارها فقط و فقط برای خودمونه ، حال خودمون ،لذت و آرامش درونی خودمون کمک کنیم با راهنمایی ها و GPSک فایل ها و حرفهای هروز استاد عزیزمون هست موانع چاق شدن رو برداریم ،فرمول های اشتباه و غلط رو شناسایی کنیم و بجاشون فرمول عای صحیح و درست رو جایگزین کنیم ،ب خودمون و تواناییهامونم باور قلبی داشته باشیم.خودمون الکی نشینیم وفکروخیال کنیم دنبال روش و ورزش های باشیم ک میدونیم بی نتیجه اس ولی همین فکرکردن بهش تو ناخودآگاهمون خدای نکرده فرمول چاقتر شدن ایجاد می‌کنه ومیشه مانع..بعد هی بدوییم فایل گوش بدیم ، پیام بدیم استاد ک چرا لاغر نمیشیم ،،،تو جامعه ای هستیم ک کمتر حرف راست و حقیقت رو می‌شنویم چ برسه ب راه راست و حقیقت..بدوییم دنبال حقیقت وجودی خودمون .ک از حنس خداست ،از خوده خداست بندگی کردن و عاشقی کردنه،،و خودمون رقم بزنیم آینده ی درخشان خودمون رو انشاءالله 🙏
      من از وقتیک هدایت ب این مسیر شدم و دنبال اکتشافات درون خودم ،ذهنم هستم دیگ اون فردی ک تفاوت رفتارشو باخواهرش گفت نیستم خداروشکر بهتر نشدم عالی شدم ..ب لطف خدا ..راستش ی روزایی کم اوردم ،خسته شدم ،گریه کردم ،بغض کردم ،ولی فایلامو گوش دادم ووسط فایلها حقی گردنتون ندارم مخاطبی ک داری این متن رو میخونی ک بخام بهت ثابت کنم ولی بدون وسط فایلها ب شدت حالم خوب شده و شرح دادم نمیگم عالی بوده ولی میدونم ب لطف خدا مورد تایید استادم بودم…ک قدم بعدی مو برداشتم وفایل بعدیمو با حس و خال خوبتر PIayکردم و خدارو ازین بابت هزاران بار شکر میکنم…
      🌺🌺🌺🌺🌷🌷🌷🌷
      شاید ربطی ب موضوع امروز نداشته باشه این تغییر ولی دوستداشتم بگم خدمتتون ک من دندون درد خیلی بد و شدیدی داشتم و چون از کشیدن میترسم حاضرم درد بکشم و قرص بخورم ولی نرم بکشم دندونم رو ..خلاصه ک من باتحت اموزش بودنم برای لاغر شدنم یادگرفتم ک هیچ دردی در وجود انسانها طبیعی نیست .و من دندون دردم رو طبیعی ندونستم ….و فکرکردم ک من برای درددندون از هیچ نوع قرص و چرکخشکن استفاده نکردم پس این طبیعی نیست ک بخام با قرص دندونم رو خوب کنم….ووقتیک متوجه این مسله شدم و ب خودم گفتم ک طبیعی نیست و به شدت کل وجودم درد میکرد من دیگ قرصی نخوردم وهروز میگذشت و درد من کمتر میشد و الان چند روزه ک من براحتی غذامو میخورم واصلا دردی ندارم 😊😊و خدارو خیلی شکر میکنم ازین بابت و هزاران بابت دیگ..باتمام وجودم سپاسگزار استاد عزیزم هستم ک دلمو ،زندگیمو پراز عشق و محبت کرده …
      ب امید موفقیت دوستان عزیز همسیر🙏😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار F:sh
      F:sh
      1399/12/25 18:02
      امتیاز کاربر: 0

      نشان های دریافت شده

      پرخوری عصبی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,126 کلمه

      سلام استاد معجزها ودوستان هم مسیرم گام 55پرخوری عصبی چیست
      افراد چاق باورهایی دارند واسه چاقی خودشان که یکی از آن ها پرخوری عصبی است بیشتر افراد چاق این باور دارند چون عصبی میشوند کنترل خود را از دست میدهند و باید بخورند تا آرام شوند و این عصبی بودن خود را دلیل چاقی خود میدانند ما قبلا یاد گرفتیم اگه عاملی باعث چاقی ما شده باید در همه افراد یکسان باشه مهمه کسانی که مشکل اعصاب دارن وعصبی میشن پرخوری کننن وچاق بشن اگه اینجور نیست از اعتبار ساقط میشه دلیل چاقی ما حالا من خودم کسانی میشناسم که خیلی عصبی هستن ولی لاغر هستند و اصلا موقع اعصبانیت میل به غذا ندارن و دوست دارند تنها باشن پس این باور منقضی میشه چون در همه افراد یکسان نیست در واقع این یک بهانه است واسه خوردن بیشتر در ما یک فکر ساده بوده هر روز تکرار شده و به عادت تبدیل شده در ماه و ما چون آموزش چاقی دیدیم ذهن ما این آموزش روز به روز بیشتر در ما گسترش میده که از هر بهانه ای استفاده کنیم واسه خوردن بیشتر که در نتیجه ما چاق تر بشیم.وحالا هر آموزشی به ذهن بدی همین جور عمل می‌کنه رفتارهایی در ما به وجود میاره واسه گسترش اون موضوع در زندگی ما
      حالا میخواهم تفاوت افراد چاق لاغر بگم در خوردن
      فرد متناسب وقتی گشنه اش میشه بدون هیجانی هی بگه وای گشنم الان میمیرم چیشد غذا دیر شد غذا آماده می‌کنه اون چیزی که دوست داره وشروع می‌کنه به خوردن و به اندازه مصرف میخوره و فرمول ذهنیش اینه که گرسنگی مساوی است با رفع نیاز بدن واز غذا واسه رفع نیازش استفاده می‌کنه و میخوره ووقتی هم سیر بشه حالا هزار جور غذا باشه دیگه نمیخوره ولی فرد چاق هی میگه من گشنه ام چیشد وشروع می‌کنه به خوردن حالا هرچی که بود و در حد خفگی میخوره 😐😑
      تفاوت رفتار خوردن در فرد چاق ولاغر حالا فرد چاق 🙂اول از طریق دهان غذا میخوره ،😌
      دوم چشم سیر هست در حد خفگی میوه شیرینی چیزی میارن و نبینه فرد چاق و فوری از طریق چشم به مغزش فرمان میده ذهن ما هم تصویری است و هروقت این نوع غذا شیرینی هرچی که باشه دیدی خوردی الانم بخور و فرد میخوره حالا نه گرسنه است نه مغز فرمان داده بلکه چشم فرمان داده ،😊🙂
      سومین راه بینی که خیلی هم تاثیر گذار است و سیر هست حالا میره‌مهمانی یا جلو کبابی چیزی رد میشه و بوی اون غذا یا کباب استشمام می‌کنه و فوری احساس گرسنگی می‌کنه وشروع می‌کنه به خوردن چون تحریک شده از طریق بوی غذا. 😫😱
      چهارمین راه گوش اطلاعات غذایی از طریق دوستش می‌شنوه فلان رستوران تازه باز شده عجب غذا های داره خیلی هم به صرفه خوشمزه و فرد هیجان زده میشه امروز فردا می‌کنه تا بره فلان رستوران و شروع کنه به خوردن و راه دومش کاملا سیر هستی یکی میاد میخواد غذا بخوره هی تعریف می‌کنه از غذاش خیلی خوشمزه است ترش مزه است فلان و تحریک میشه وشروع می‌کنه به خوردن 🤪😨😱
      پنجمین راه که مستقل نی ولی تحریک کننده است لمس کردن تجربه کردن حس کردن است حالا شما در حالت خفگی هستید و یک شیرینی به شما تعارف میشه و شما قصد داری برداری اول تصمیمت یکی است ولی وقتی لمسش می‌کنی و این آگاهی بهت داده میشه خوشمزه است نرم تازه است دومی برمیداری ….وبه همین شکل تحریک میشی به خوردن بیشتر درصورتی که فرد متناسب اینجوری نیست و اصلا با لمس کردن تحریک نمیشه به خوردن بیشتر ،🙂
      حالا ما چون آموزش چاقی دیدیم از هر راهی استفاده میکنیم بخاطر خوردن بیشتر چون ذهن ما اینجوری است هرچی بهش یاد بدی گسترش میده از رفتارها ما و ما هم خیلی راحت چاقی در خودمان با رفتارمان گسترش میدیم.
      و ما قبلا همیشه توجه میکردیم به چاقی چون میخواستیم از طریق فیزیکی حل کنیم چاقی رو درصورتی که ذهنی است چاقی حالا ما به هر طریقی هدایت شدیم به این مسیر باید آگاهانه عمل کنیم آموزش ها صحیح به کار ببریم رفتارمان کنترل کنیم ببینیم بر اثر گرسنگی است یا تحریک شدیم و از طریق ها گوناگون و آگاهانه عمل کنیم و خوردن مساوی با رفع نیاز بدن بدانیم نه از خوردن واسه سرگرمی آرامش لذت استفاده کنیم بلکه به عنوان رفع نیاز بدن واسه گرسنگی استفاده کنیم و از تغییرات جدیدمان هرچقدرم کم باشه خوشحال بشیم خودمان تشویق کنیم حتی اگه احساسمون خوب باشه اون روز خودمان تشویق کنیم و این تغییرات وقتی شروع بشه تا بی نهایت ادامه پیدا می‌کنه پس آگاهانه رفتار کنیم و فرمول صحیح به ذهن مان بدیم و از خوردن فقط واسه رفع گرسنگی استفاده کنیم و بدونیم مواد غذایی مارو چاق نمیکنه بلکه رفتار بی رویه ما در خوردن باعث چاقی ما میشه ،🤩😍❤️
      پس آگاهانه عمل کنیم در برابر رفتاریمان در مورد خوردن و گول این تبلیغات مواد غذایی شرکتها رستوران ها نخوریم چون این هاواسه افراد چاق درس شده چون فرد چاق تحریک می‌کنه به خوردن و از این طریق تولید زیاد میشه و سرمایه آن ها بیشتر میشه پس آگاهانه عمل کنیم و از غذا واسه رفع نیاز بدن استفاده کنیم مث فرد متناسب عمل کنیم تا متناسب بشیم و اگه الان این جور نمی‌توانیم رفتار کنیم عادی است چون ما آموزش چاقی دیدیم والان در حال آموزش لاغری هستیم پس آرام آرام این تغییرات شروع میشه در ما ،🤩😍❤️🌺 وتا بی نهایت ادامه پیدا می‌کنه وشگفتی ساز میشیم 

      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم