در تمام سال هایی که اضافه وزن داشتم به دنیال روشی برای لاغر شدن آسان بودم اما هرچه بیشتر جستجو می کردم به این نتیجه می رسیدم که به سادگی نمی توان لاغر شد اما تا دلت بخواهد می توان به سادگی چاق شد.
در آن روزها روشی از نظر من برای لاغر شدن آسان بود که محدودیت غذایی کمتری داشته باشد.
هربار که می شنیدم فردی از برنامه غذایی برای لاغر شدن استفاده می کند که در هفته یک بار می تواند پیتزا بخورد تصور می کردم چقدر با این برنامه رژیمی لاغر شدن آسان است اما اجرای همان برنامه بعد از مدت کوتاهی برای من سخت و طاقت فرسا می شد.
در تلاش هایم برای لاغر شدن از روشهایی استفاده می کردم که جسم خودم را تحت فشار قرار می دادم.
تصمیم قاطع می گرفتم از طریق رژیم های سنگین خودم را لاغر کنم، یا از طریق اجرای برنامه های سخت ورزشی سوخت و ساز بدنم را بالا ببرم، در مقطعی هم سعی کردم با مصرف قرص های چربی سوز به میزان دفع چربی ها کمک کنم اما نتیجه همه تلاش های من لاغر نشدن، ناامیدی، افسردگی و در نهایت چاقی بیشتر بود.
از زمانی که به لطف خدا با روش لاغری با ذهن آشنا شدم و در این مسیر فوق العاده قرار گرفتم نحوه مدیریت افکار و رفتارم را آموختم و به مرور رفتار غذایی من تغییر کرد.
در این مسیر تجربیات گرانبهایی کسب کردم و چگونه عملکرد ذهن را به خوبی درک کردم و نحوه آموزش دادن لاغری به ذهن را به خوبی کشف کردم و توانستم تا به امروز حدود 40 کیلوگرم از آخرین روزهای چاقی خود را کاهش دهم.
چاقی در طی 35 سال در من شکل گرفته بود و این در حالی بود که سنین نوجوانی برای چاق تر نشدن و لاغر شدن تلاش می کردم.
اما نتیجه ای که از روش لاغری با ذهن کسب کردم در کمتر از 2 سال برای من رقم خورد و این در حالی است که چندین سال است در حال تجربه رویای لاغری خود هستم و امروز ایمان دارم که تنها روش لاغر شدن آسان ، لاغری با ذهن است.
در روش لاغری با ذهن شما به مراتب سریع تر و راحت از آنچه چاق شدید لاغر خواهید شد. لاغری که ماندگار و بدون ترس از چاق شدن خواهد بود اگر در مسیر لاغری من استمرار داشته باشید.
شاید در شروع این مسیر و هفته های اول تصور کنید لاغر نشده اید اما این اشتباهی بزرگ است چون لاغری با ذهن از جسم شروع نمی شود که بتوان آن را مشاهده کرد بلکه از طریق ذهن ایجاد می شود.
آنچه در ذهن ایجاد می شود را فقط می توان احساس کرد.
اگر در مدت حرکت خود در مسیر لاغری با ذهن من احساس بهتری دارید، شور و شوق دارید، انگیزه و امید برای لاغر شدن دارید مطمئن باشید ساخت و ساز لاغری در وجود شما شروع شده است.
این نشانه ای برای افرادی است که رویای لاغر شدن دارند و تصمیم قاطع گرفته اند از طریق یادگیری لاغری با ذهن رویای خود را به واقعیت تبدیل کنند.
مقامت ذهن در برابر فشار و سختی
یکی از خصوصیات ذهن، مقاومت کردن در برابر سختی هاست، هرچقدر بیشتر خود را تحت فشار قرار دهید ذهن هم استقامت بیشتری از خود نشان خواهد داد.
در تمام سالهایی که چاقی بوده اید هر چه بیشتر برای لاغر شدن تلاش کرده اید و خود را تحت فشار قرار داده اید نتیجه کمتری کسب کرده اید و هر بار میزان نتیجه شما در لاغر شدن کمتر از قبل می شد.
دلیل این روند معکوس افزایش مقاومت ذهن در برابر لاغر شدن بوده است.
مقاومتی که ما خود آن را ایجاد کرده ایم. اما نمی دانستیم.
ما تلاش می کردیم با تحت فشار قراردادن جسم خود، از طریق محدود کردن مصرف مواد غذایی و یا بالابردن فعالیت جسمی وزن خود را کاهش دهیم و این فرایند برای ذهن ما به عنوان سختی و رنج محسوب می شود و تمام سعی خود را به کار می گیرد تا از این مرحله رهایی پیدا کند.
دلیل اینکه بارها در اجرای مراحل لاغری شکست خورده ایم و کار ناتمام باقی مانده است بی اراده بودن ما نبوده است بلکه افزایش مقاومت ذهن در برابر لاغر شدن بوده است.
نقش ذهن در لاغر شدن
عملکرد ذهن ما بسیار شبیه واکنشهای کودکان است و لذا با تحلیل رفتار کودکان به خوبی می توان به چگونه برخورد با ذهن خود دسترسی پیدا کنیم.
اصول آموزشها در دوره لاغری با ذهن بر اساس هدایت ذهن ناخودآگاه برای کسب نتیجه عالی است.
ذهن ما نسبت به تنبیه و تحت فشار قرار گرفتن به شدت مقاومت دارد و از طرفی نسبت به تشویق شدن و لذت بردن بسیار مشتاق است.
در تمام روشهایی که برای لاغری استفاده کرده ایم از گزینه رنج و سختی برای ذهن خود استفاده کرده ایم در صورتی که در دوره لاغری با ذهن اساس کار بر رضایت و شادی ذهن و احساس خوب است و همه اینها مواردی است که مورد تایید ذهن ما قرار دارد.
یکی از نشانه هایی که مشخص می کند شما به درستی از مسیر لاغری با ذهن حرکت نمی کنید این است که از اجرای مراحل یادگیری احساس خوبی نداشته باشید.
اگر با سختی و بی حوصلگی از مطالب آموزشی استفاده می کنید یا تمرینات را انجام می دهید متاسفانه از تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه ای کسب نمی کنید.
به همین دلیل در بسیاری از فایل های آموزشی بر احساس خوب داشتن در مسیر لاغری با ذهن تاکید کرده ام.
ضمنا به منظور چگونگی رسیدن به احساس خوب و موانع رسیدن به احساس خوب محتوای آموزشی متعددی در قسمت نکات طلایی زندگی، رهایی از افکار منفی و … قرار داده ام که از طریق منوی سایت، گزینه دانلود رایگان و بخش “برای تغییر زندگی” در دسترش علاقمندان قرار داده شده است.
من زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم بیشتر به تفاوت واکنش های ذهنی خودم نسبت به زمانی که از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده می کردم پی بردم.
زمانی که از روش اشتباه برای لاغری استفاده می کردم همیشه درگیری ذهنی داشتم، ناراحت بودم، اعصابم خراب بود که چرا نباید از هر غذایی که دوست دارم به اندازه دلخواهم بخورم.
از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز بیشتر از پیش مطمئن هستم که روش لاغری با ذهن تنها روش ساده و بدون بازگشت برای لاغر شدن و رهایی از رنج چاقی است.
روشی که اولین دستاورد آن برای من آرامش ذهنی بود، اطمینان به خودم و توانمند بودنم در لاغر شدن بود.
به لطف خدا همه دوستانی که از روش لاغری با ذهن برای رهایی از اضافه وزن استفاده کردند به این موضوع تاکید دارند که استفاده از روش ذهنی برای لاغر شدن تاثیر فوق العاده ای در ایجاد احساس آرامش ذهنی آنها داشته است، احساس ناامیدی آنها را برطرف کرده و اطمینان به موفقیت را در آنها اضافه کرده است.
به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستانی که از این روش شگفت انگیز برای خلق رویای خود استفاده کرده اند می توانید به راحتی و تنها با مقداری تلاش ذهنی، صبر و استمرار در این مسیر به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.
لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد.
شما هم می توانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما رضا عطارروشن
امتیاز 4.05 از 65 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
و خدایی که در این نزدیکیست.
بهترین روش برای لاغری ،لاغری با ذهن چون توی این روش ما داریم آموزش میبینم که چطور رفتار کنیم؟؟با این روش ذهن ناخودآگاه رو آموزش میدیم که در مواجهه با موادغذایی چ عملکردی داشته باشه.اما در روشهای رژیم و یا عمل جراحی ما میبینیم ک افراد دوباره به حالت قبلی شون برمیگردن چون اونها ذهنشون روعوض نکردن و فقط جسمشان رو دچار تغییرات کردن.در روش لاغری با ذهن ما داریم لاغر شدن رو برای خودمون لذتبخش میکنیم.و رفتارهای درونی مدن رو تغییر میدیم.در ایم روش با نوشتن و خوندن و گوش دادن به آموزشها هر روز خودمون رو آماده ی تغییرات میکنیم.در روشهای دیگه ما لذتی نمیبریم چون با فشار و اعمال محدودیتهای غذایی نمیشه ذهن رو تحت آموزش بذاریم و بخطر همینه ک بعد از مدتی دوباره رژیم رو میذاریم کنار و چاق تر هم خواهیم شد.
سلام استاد وقت بخیر
ما با لاغری با ذهن متناسب خواهیم شد و اگر امتحانی هم این مسیر را شروع کرده باشیم باز هم ارزشمند است چون حداقل در این مدت حال خوبی داریم واین یک دلیل برای درست بودن مسیر هست.من روزهایی که نمیرسم فایل گوش کنم بی قرار هستم تا فرصت ایجاد کنم و به سایت بیام.
سلام استاد گرامی و دوستان هم مسیرم لاغر شدن آسان است تشابه ذهن رفتار بزرگترها وحرکت واکنش ذهن کودکان بچه به خاطر رفتار شون ذهنشون کمتر تحت تاثیر والدین قرار نگرفته وقتی بچه ای شلوغی میکند واگر ما باآن ها پر خاشگری کنیم واون ها برتر سونیم وتنبه کنیم وذهن هیچ کنترلی ندارد برای ترسیدن وبازم اون کارو تکرار میکند واگر بیام باصبر حوصله بااون رفتار کنیم. بگیم میرم شهر بازی یا اسباب بازکه دوست داری بهت میدم تشویقش کنیم چون ذهن ناخودآگاه لذت دوست داره وخیلی راحت میپذیره وذهن ناخودآگاه به همین شکل است هر کاری برایش لذت بخش باشه اون انجام میده چاق شدن هم براش لذت بخشه وقتی پر خوری میکنیم ورفتار عملکرد که رژیم می گرفتیم از چاقی لذت میبردیم ذهن ناخودآگاه ما چون از چاق شدن لذت میبرد نتیجه که برای لاغری انجام میدادیم لذت نمی بردیم بازم به وزن قبلی بر میگشتیم شما از خوردن بیشتر لذت میبردی وقتی میرید بیرون یا مهمانی چه بخوریم چه باخود ببریم چه غذایی درست کنیم چرا که از چاق شدن لذت میبردی وذهن ناخودآگاه هم از اون رفتار ما لذت میبرد. هر کاری برای لاغر با تلاش سختی انجام دهیم اما ذهن ناخودآگاه رو نمیتوانیم تغییر بدهیم به هر حال غالبه میکند تصویر چاقی در ذهن دارند وذهن مقاومت میکند هرکاری برای ذهن سخت باشید ذهن مقاومت میکند وهر کاری آسان باشید ذهن مان ازآن لذت می برد مثل چاقی و لاغری اگر برای لاغر شدن تلاش کنیم ذهن مقاومت دارد واگر آن رابالاغر باذهن یاد بگیریم وهر روز باشنیدن دیدن استمرار داشتن وبا احسا س خوب داشتن از درون ازاین رنج ناراحتی خارج میشویم متناسب شدن برای خودمان لذت بخش میکنیم اما وقتی ذهن ناخودآگاه رو آموزش میدهیم هماهنگی به وجود میاد وبا این روش میایم ذهنمون اموزش میدیم مثل آموزش زبان انگلیسی خياطي ذهن ما همسو میشه با ذهن ناخودآگاه اشتیاق پیدا میکنه بهتر شدن به ما انگیزه میده که ادامه بدهیم به همین سبک که چاق شدیم به همین سبک لاغر مشیم ودراین مسیر لذت ببریم وبا آرامش آموزش هارو دنبال کنیم ممنونم استاد گرامی بابت آگاهی زیباتون.
بزرگی هست درعالم خدا نام که دل بایاد او می گیرد آرام
سلام میکنمبه استاد عزیزم و دوستان هم مسیر
یه جایی می خوندم که میگفت بچه ها تون رو
تربیت نکنید در واقع دارید بی تربیتش میکنید
اون درواقع ذاتی همه چیز رو بلده وما میایم
دخالت میکنیم تو کارش میگیم این کار رو بکن
اون کار نکن ،بیا برو بشین ،اینطوری بخور و…
دست کاری میکنیم اطلاعات که در ذهنش هست
حالا در مورد لاغری هم همین طوره ،اره حرف استاد
کاملا درست ،من وقتی به رفتار بچم نگاه میکنم
میبینم ،خیلی اصولی و به قول خودمون لاکچری
عمل میکنه ،مثلا داره خوراکی مورد علاقش رو
میخوره ،و جایی که سیر میشه دیگه دست میکشه
از خوردن و نمیخوره،بدون اینکه ترس داشته باشه
بگه کمه ،دیگه برام نمی خرن ،بزار بقیشم بخورم
راحت و بدون ترس و اضطرابی،از خوردن دست
میکشه ،بعضی اوقات حواسم نیست میگم اون
کوچولوشم بخور مامان ،بعد میگه دیگه سیر شدم
مامان ،بعدش یادم میفته ،میگم باش هر چقدر که
می تونی،لاغر شدن یه مسئله ی کاملا ذهنی هست
چون ،دستور خوردن ،نخوردن رو مغز صادر میکنه
ما باید با خودمون به صلح برسیم و آشتی کنیم
واینقدر به مواد غذایی به بدنمون اسیب نزنیم
انشالله که همه بتونیم این مسیر رو ادامه بدیم و
به تناسب اندام دلخواهمون برسیم .و ممنون از
استاد عزیز.
به نام خدا
با سلام خدمت استاد عزیزم
من تو این ۲۵ سال به خودم میگفتم من از چاقی بدم میادولی نمیدونستم که لاغر نمیشم با صحبتهای شما متوجه شدم من وقتی غذا میخوردم خیلی با لذت میخوردم و همش تو فکر بودم بریم خونه چی درست کردم چی بخوریم از همکارم میپرسیدم شما غذا چی دارید و از گفتن اونا هم لذت میبردم و مرتب تو فکر خوردن بودم و میگفتم من اصلا چیزی نمیخورم نمیدونم چرا چاق میشم از موقعی تو این مسیر پا گذاشتم زیاد سر یخچال نمیرم یا همش اسم غذا رو نمیارم یا بحث کنم با کسی یا در ساندویجی رد میشم اصلا بهش توجه نمیکنم و راحت از کنارش رد میشم و سعی میکنم حواسم به خوردن نباشه انشاله در مسیر لاغری با ذهن رفتارمون رو کنترل میکنیم و به تناسب اندام میرسیم
به نام خدای مهربانم
باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم
لاغر شدن آسان است اگر ذهن ناخودآگاه همراه با خواسته ی ما بشه
ذهن رو نمیشه با فشار و سختی دادن همراه کنیم مثل کودکان که با زور نمیشه ساکت کنی ولی با وعده لذت بخش میشه حرف گوش کن کنی
ذهن نا خودآگاه هر زمانی چیزی براش لذت بخش باشه خوشش میآمد
مثل چاقی، درسته که ما از چاقی متنفر هستیم ولی چون در ذهن ناخودآگاهمون اون باور کردیم وبرای خودمون خلق کردیم خور دن رو براش لذت بخش کردیم و حالا نمیشه با خودآگاه مون اون رو از لذتش جدا کنیم مثل با رژیم وورزش نمیشه برای همیشه اون رو آروم کنیم ودر بک برهه ای از زمان دوباره دوست داره لذت خوردن رو تجربه کنه واز تهدید و تحریم های غذایی و اجبار ورزشهای سخت شانه خالی می کنه چون ذهن ناخودآگاه از اراده ما قوی تر پس باید اول اهرم رنج ولذت رو ذهنمون عوض کنیم و اون هم از طریق دادن آگاهی های درست لذت خوردن رو فقط به اندازه نیاز بدن بدونیم ودیگه باید از طریق لاغری با ذهن ،ذهن ناخودآگاه با ضمیر خودآگاه همسو کنیم تا نتیجه لاغری رو ببینیم پس دلیل چاقی ام من در ذهن ناخودآگاهم لذت بردن از اون شرایط بود من قبول کرده بودم غذاها خوشمزه اند وباعث چاقی میشن من قبول کرده بودم بی تحرکی وسفتی چربیها باعث چاقی من میشن وژنم چاقی رو داره خوب ذهن من هم قبول کرده بود وبرام همون کارهارو در جسم ایجاد می کرد ودر من عملکردی بر اساس باورهای که ساخته بودم رو برام خلق می کرد ومن حالا آمده بودم برعلیه باورهای ساخته شده خودم مبارزه می کردم با رژیم با ورزش در حالی که نمی دونستم اراده من بر اراده ذهن ناخوآگاه من فایق نمیشه بلکه مغلوبش میشه چون خودم باورهای نادرست شیطانیم رو آنقدر قدرت داده بودم و خودم ناتوان ونا امید می دونستم
ذهنم از خوردن لذت میبردوبه همین خاطر در نا خودآگاه ذهنم از چاقی لذت میبرده ذهنم از چاق تر شدن لذت میبرد ومن رو ترغیب می کرد که مسیر لاغری رو رها کنم وبه سمت چاقی بر می کشیدم
من از چاقی متنفر بودم ولی وقتی بامواد غذایی بر خورد می کردم خیلی بیشتر می خوردم یا گردش کردن رو همراه با لذت خوردن میدونستم درواقع هرلذتی در ذهن افراد چاق مساوی شده با خوردن ها متنوع
رژیم گرفتن برای ذهن چاق مثل تهدید بچه ها هست اصلا فایده ای نداره وباعث کنترل کردن عملکرد ناجالب اونها نمیشه چون خودشون در ذهن نا خودآگاه باور چاقی خودشون رو کاشتن وپرورش دادن مثل یک درخت در وجودشون قوی کردن و حالا میخوان با رژیم ورزش اون باور ریشه کن کنن هرگز این طور نمیشه فقط می تونم شاخه برگش رو هرز کنن وبعد از مدتی که روش لاغری رو رها می کنن قوی تر از قبل دوباره در جسمشون نمایان میشه باید این فکر چاقی رو از ذهنمون ریشه کن کنیم اونم وفقط با نگرش و باورهای درست در مسیر لاغری با ذهن به ارمغان میاد
جراحی معده هم فشار جسمی هست فایده ای نداره بعد از مدتی دوباره فرد چاق میشه چون تصویر که از خودش داره چاقی وانتظارش وترسش ازدوباره چاق شدن باعث چاقی دوباره میشه
بودن در مسیر لاغری با ذهن همراه با احساس خوب شروع می میشه وبرای ذهنمون این مسیر رو ِرا لذت بخش می کنه
دلیل موفق نشدن با روش های گذشته به خاطر عدم تعادل در رفتار و ذهن و جسم باعث فشار و عصبانیت در ما میشد و هرگز نتیجه دائمی نمی گرفتیم و رها می کردیم
در واقع ما باید لاغر شدن رو یاد بگیریم وباید ذهن ناخودآگاه با خواستمون که لاغری هست همراه کنیم و تعادل در جسم ذهنمون ایجاد کنیم
این مسیر درست انگیزه میشه برای ادامه دادن برای رسیدن به لاغری
هرکسی باور کنه واحساس شادی ولذت بردن از زندگی رو داشته باشه بهتر نتیجه میگیریم
ما خیلی ساده چاق شدیم پس خیلی ساده لاغرمیشیم چون این مسیر همراه با شادی ولذت وحس خوب هستش
لاغری یاد گرفتنی
به راحت ترین شکل
آسون ترین روش
اونم با ذهن قدرتمندم
خدایا شکرت
با سلام ودرود خدمت استاد عزیز وهمراهانگرامی
من اول مطلب استاد بعد فایل وبعد نوشته های دوستان رو خوندم ..بسیار عالی بود ولذت بردم از نوشته های دوستان ومطالب جدیدی یاد گرفتم وخوشحالم که با این دوستان در یک مسیر هستیم
تفاوت رفتار بچه ها با بزرگترها اینه که اونا تحت کنترل وزیر وسختی کشیدن اصلا کاری انجام نمیدن ولجباز میشن ..ولذت باید ببرن واون کاری که ِلدت بخشه رو انجام میدن …
ما هم از چاقی لذت بردیم ولی همزمان متنفر هستیم
وقتی عشق به عددها داریم وقتی یه شیرینی میبینم
به جای یک یل دوتا چند تا میخوردم واش خیلی میخوردم تا دیگه معدم جا نداشته باشه …ولی با ورزش ورژیم ودمنوش لاغر نشدم ..
من مخالف با ناخودآگاه رفتار میکردم ومدتی که میگذشت دباره بیشتر اضافه میشدم …مدام به غذاها
با دید منفی نگا میکردم ..حتی به دخترم هم میگم
وای رفتی خیابان وپیتزا خوردی …سیب زمینی خوردی
معجون خوردی..چیپس خوردی ..شکلات خوردی
چرا این کار رو کردی اینا ضرر دارن وچاق کننده..
ولی از اون طرف خودم تو مصرفعداها شاید کمی زیاده روی میکردم…البته اینم بگم من خیلی پر خوراک نیستم ولی بد خوری دارم ..میبینم که دوستم چندین بار در روز میخوره ولی اصلا به خوردن مثل من فکر نمیکنه ..
ومن خدا رو شکر میکنم که تصویرم داره از چاقی خودم کم رنگ میشه من از اهرم رنج ولدت استفاده میکنم .
خودم رو سرزنش نمیکنم ..ومسیر رو ِذت بخش جلوه میدم..ومدام رفتار درونی من تغییر میکنه
من ذهنم وناخوداگاهم ورفتار رو در مسیر تناسب قرار میدم وآموزش میدم وخواسته ام را نهایی میکنم وبه نتیجه فکر نمیکنم..
من الان ترم اول آموزش لاغری با ذهنم وبسیار باهوشم
وزود یاد میگرم وهمسو میشم ومشتاقتر ومشتاقتر میشم
بسیار احساس خوبی دارم .وادامه ادددددددددددامه میدم
چون دیگه قبول کردم تمام کارهای من به این نوع رفتار بستگی داره وخدا با من هست
چون ذات من سلامتی
ثروت
زیبایی
نعمتهایخوب
ولباسای خوب هست
مسافرتهای خوب
و…..همه چیزهای عالی در دنیا هست
خدا رو شکر
ممنون ار استاد عزیز
به نام خدای مهربانم
سلام استاد عزیز
همیشه وقتی کسی بهم میگفت چاق هستی تو خودم خیلی ناراحت میشدم خیلی
اما به طرف میگفتم چون لاغری چاق نمیشی این حرفو میزنی اما تو دلم حسادت به لاغر بودنش داشتم گفتن این حرف شاید به ظاهر طرف رو به اشتباه مینداخت که من از چاق بودنم راضیم اما هيچ چاقی از چاق بودنش راضی نیست هيچ کس .
حالا دیگه به همه میگم راهی پیدا کردم که آسونتر راه برای لاغر شدن عمری هست و از چاق بودنم خوشحال نبستم و میخوام تناسب اندام داشته باشم و به لطف و کرم پرودگار و کمک استاد عزیز به تناسب میرسم
🌹🌹🌹
به نام خدای بی نظیرم
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام
من در این گام متوجه شدم که ما دو مدل رفتار داریم اعمال و رفتار ارادی و اعمال و رفتار غیر ارادی که به ذهن ناخودآگاه ما مربوط میشود در تمام زمانهایی که رژیم میگرفتیم و تلاش میکردیم تا بصورت ارادی کمتر غذا بخوریم و یا بصورت ارادی ورزشهای سنگین جهت کاهش وزن انجام میدادیم چون این اعمال ارادی در جهت مخالف ذهن و ناخودآگاه ما بود این رژیم و ورزش برای ما عذاب آور و همراه سختی و رنج بود چون ما طبق ذهن ناخودآگاه خودمان و آموزشهای غلط چاقی که طی سالها کسب کرده بودیم دوست داشتیم راحت و بدون محدودیت بخوریم و تنبل باشیم و ورزش نکنیم و همیشه گلایه داشتیم که فلانی این همه میخورد ورزش هم نمیکند چقدر لاغر است آن وقت سرنوشت من فقط حسرت خوردن است اما دقت نمیکردیم که آن شخص متناسب که به قول ما همه چیز میخورد و فعالیتی هم ندارد مثل ما افراطی نیست از هر چیزی به اندازه نیاز و میل بدنش میخورد اما ما افراد چاق کلی اضافه تر از نیاز بدنمان با حرص و ولع سیری ناپذیری میخوردیم و انتظار داشتیم چاق هم نشویم همگی ما چاقها با لذت چاق شده ایم و تمام کارهایی که برای لاغر شدن انجام میدادیم چون با سختی و به چالش کشیدن ذهن و جسممان همراه بوده کوتاه مدت و رنج آور بودند و خواسته یا ناخواسته آنها را رها میکردیم یا چون مسیر برایمان دشوار بود دنبال رژیمهایی بودیم که در کمترین زمان بیشترین کاهش وزن را داشته باشند و در تمام آن مدت منتظر پایان دوره رژیم خود بودیم تا به سبک راحت زندگی خودمان که در ناخودآگاهمان نقش بسته بود برگردیم و هرگز تلاش نمیکردیم تا عادات بدمان را اصلاح کنیم مدام دهانمان در حال جنبیدن بود کلی قاطی خوری داشتیم هنوز تا خرتناق غذا خوردیم پشت بندش دسر و میوه و تنقلات و از لحظه ای که چشم باز میکردیم تحت عناوین مختلف مدام در حال خوردن بودیم و انتظارمان هم این بود متناسب باشیم یک روز خواهر شوهرم که خیلی چاق است گفت ای بابا من هیچی نمیخورم نمیدونم چرا اینقدر چاقم و لاغر نمیشم من آن روز رفتار او را به طور نامحسوس زیر نظر گرفتم ببینم علت چاقی او چیست چون دیدم راست میگوید طفلک اندازه یک بچه کوچک هم سر سفره غذا نمیخورد اما اما نتیجه
آن روز او هر چه و هر اندازه خورد من در گوشی ام نوشتم و از صبح تا آخر شب که برای خوابیدن رفتیم او را تحت نظر داشتم بطرز فجیعی میخورد آخر شب لیست خوردنهایش را نشانش دادم و با تعجب گفت واقعا من این همه خوردم بسیار از ما چاقها واقعا متوجه رفتارهای ناخودآگاهمان نیستیم خیلی از ما مثل خواهر شوهر من سر سفره به قاعده غذا میخورند اما موقع سرو غذا و جمع کردن سفره دو برابر یا گاهی چند برابر میخورند بدون اینکه متوجه شوند همین ناخنک زدنها که جز عادات بد چاقی و ذهن ناخودآگاه است اگر کنترل شود خودش باعث کاهش وزن میشوددر روش لاغری با ذهن ما با تمرین و تکرار آموزشهای صحیح تناسب فکری بدون رنج الگوها و نگرشهای درست را جایگزین الگوها و نگرشهای اشتباه گذشته میکنیم و اینبار که به صورت ارادی قصد درست مصرف کردن مواد غذایی را داریم چون ذهن ناخودآگاه ما، با ما همراه است بنابراین قطعا به نتیجه خواهیم رسید در لاغری با ذهن ما خودمان را میپذیریم و لاغر شدن را برای ذهنمان لذت بخش میکنیم ما در این روش خودمان را محدود نمیکنیم در خلاف جهت ذهنمان حرکت نمیکنیم بلکه با آموزش ذهن ناخودآگاه این هماهنگی بین خواسته و ذهن بوجود می آید و ما به هدفمان که لاغری است به راحتی و لذت خواهیم رسید جالب اینجاست که همسرم دیروز شیرینی خریده بود و چون به تعداد بود برای من نگرفته بود گفت فکر کردم رژیمی چون خیلی لاغر شدی و برای تو نخریدم گفتم رژیمی و نمیخوری ،ولی من خندیدم و گفتم نه من رژیم ندارم من در مسیر تناسب فکری ام با اینکه من عاشق شیرینی هستم اما به کمک آموزش های ذهنی راحت گفتم ممنونم من میل ندارم و شیرینی را حتی دوست نداشتم تست کنم و اصلا نخوردم بدون اینکه در برابر ذهنم و خواسته ام مقاومت کنم
چند روز پیش هم همسرم گفت بستنی بخوریم من قبلا هرگز از خوردن بستنی نمیگذشتم حتی وقتی رژیم داشتم و من خیلی راحت گفتم عزیزم بی زحمت برای من نگیر چون میل ندارم همه تعجب کرده بودند که من بستنی میل ندارم ولی من خیلی راحت بدون مقاومت ذهنی خودم انتخاب کردم که بستنی نخورم و اینها را همه مدیون آموزشهای نابه مسیر تناسب فکری هستم تغییرات رفتاری که در خودم مشاهده میکنم برایم مثل جایزه گرفتن کودکانه شیرین و لذت بخشه است دیگر هیچ زمانی از اوقاتم را به بطالت نمیگذرانم مدام در سایت هستم و تحت آموزش هستم و هیچ وقت خودم را خسته و ناامید یا بدون ذوق و شوق نمیبینم چون اهداف والایی دارم که حرکت در این سفر رویایی را برایم شیرین کرده تنبلی و کسالت برای ذهن چاق است لاغری با ذهن یعنی متناسب شدن در اوج شادی و لذت پس پیش به سوی متناسب شدن الهی به امید تو
سلام به دوست عزیزم مصی خانوم
من هم قبلا فکر میکردم قایدتا هر کی چاقه پس زیاد میخوره….اوم…لحظه ای تامل کردم…شاید هنوز هم در پس لایه های ذهنم این فرمول باشه..کسی که چاقه خیلی میخوره.پس فرمول اینه خوب میخوای لاغر شی کمتر بخور…
ولی نه.همش این نیست..ما اینجاییم تو این دوره که ثابت کنیم همش این نیست.جسارتا کسی که فکر کنه این دوره همش در مورد خوردن و نخوردن و چجوری خوردن حرف میزنه کااااامل دوره رو درک نکرده….علاوه بر زحمت زیاد استادبرای شناسوندن گرسنگی واقعی و درک سیری واقعی به ما در مورد لاغری مبحث دیگه ای هم دخیله و اون فرمول های چاق کننده ذهنمنه. موانع ذهنی ریشه داری که گفتگوهای ذهنی مخربمون روبوجود میاره. همون فکرای سرزنش گر بعد غذا.که دیگه من به جایی رسیذه بودم که مهم نبود چقد میخورم لقمه رو میذاشتم دهنم شروع میکرد بازم که داری میخوری. بازم چاقتر میشی.ولی خوب مگه میشه نخورد. وایمیستادم. از گشنگی ضعف میزدم میخوردم یه ذره قد گنجشک ولی باز شروع میشد همون سرزنش ها. جایی که من از خوردن میترسیدم.فرمول ذهنم چی بود. خوردن مساوی چاق شدن.ولی مگه میشد هیچ نخورد. میمیری که. پس بناچار میخوردم .به خدا کم هم میخوردم ولی هر ماه بیشتر از یک کیلو زیاد میکردم. آخرین بار طی شش ماه ده کیلو زیاد شدم.گلم مصی جان اینو چی میگی. اونموقع به خودم میگفتم استرس همین بیماری همه گیر و شغل پرستاری من منو چاق میکنه. پس فرمول چی بود.استرس منو چاق میکنه.پس ما اینجاییم تا این فرمول ها رو کمرنگ و کمرنگ وبیرنگ کنیم و فرمول های لاغریروپرنگ وپررنگ تر….صدای فرشته درونمون رو بلندتر و صدای شیطان منفی باف رو ضعیفتر …موانع ذهنی رو که برداریم و فرمول های زیبای لاغری که جایگزین کنیم درسته دیگه ناخودآکاه درست و سالم برخورد میکنیم ولی بجایی میرسه که دیگه با چیزی که بنظر بقیه پرخوریه هم چاق نمیشیم.یعنی اصلا لفظ چاقی تو ذهنمون نیست.استاد جایی میگن فرق ذهن لاغرو چاق اینه که ذهن چاق بعد هر لقمه غذا تفسیر طول و دراز داره که الان خوردی چنین میشی و چنان میشی ولی ذهن لاغراصلا .صدایی ازش موقع خوردن در نمیاد.دیدی ذهن لاغر چه با کیفیت خوره ولی چاقا هر چیزی میخورن.چون از خوردن لذت میبرن نه غذا….به امید روزی که ذهنمون لاغر بشه….دیگه کجا این حرفابرامون مهمه.راحت آروم بی دغدغه اندازه میخوریم……همین.تمام
سلام به دوست متناسبم
ممنونم که کامنت من را خواندید و نظر خودتان را بیان کردید ،من در آن روزهای ابتدای ورودم به سایت این دیدگاه را نوشته ام و نظر شخصی من و درکم از این محتوا بوده است
و اکنون به لطف خداوند درک و پذیرش من بسیار بالاتر رفته است .
از به اشتراک گذاری تجربیات شما دوست عزیز سپاسگزارم و برایتان آرزوی سلامتی و تناسب و شادی دارم .
من فایل این گام را مجدد گوش دادم و کامنت خودم و تعدادی از دوستان را خواندم و متوجه شدم که
شما کامنت من را درست متوجه نشده اید لازم دانستم تفسیری کوتاه از این نوشته بگذارم انشالله رفع سو تفاهم شود .
در این کامنت بیان نشده که هدف از سایت تناسب فکری کنترل خوردن و نخوردن است !!!!
اینگونه نوشته بودم
“”روش لاغری با ذهن ما با تمرین و تکرار آموزشهای صحیح تناسب فکری بدون رنج الگوها و نگرشهای درست را جایگزین الگوها و نگرشهای اشتباه گذشته میکنیم””(یعنی با یادگیری اصول ذهنی ما باورهای اشتباهمان را با باورهای صحیح جایگزین میکنیم)
“”و اینبار که به صورت ارادی قصد درست مصرف کردن مواد غذایی را داریم چون ذهن ناخودآگاه ما، با ما همراه است بنابراین قطعا به نتیجه خواهیم رسید””(یعنی به هماهنگی بین جسم و ذهن میرسیم )
“”در لاغری با ذهن ما خودمان را میپذیریم”” (یعنی توجهمان را از روی جسممان برمیداریم و خودمان را در هر شرایط جسمی که هستیم دوست داریم و به خود دوستی میرسیم )
“”و لاغر شدن را برای ذهنمان لذت بخش میکنیم””(لاغر شدن را آسان میکنیم برای ذهنمان تا دچار مقاومت ذهنی نشویم چون در روشهای قبلی لاغری همیشه لاغری، برای ذهن ما رنج آور و سخت تفسیر شده بود )
“” ما در این روش خودمان را محدود نمیکنیم””(یعنی از خودمان رژیم اختراع نمیکنیم ،و باورهای اشتباه گذشته مثل :ترس از خوردنها و تفکیک مواد غذایی و غیره در این روش وجود ندارد )
“”در خلاف جهت ذهنمان حرکت نمیکنیم””(یعنی با ذهنمان وارد جنگ نمیشویم و در کمال صلح افکار و باورهای اشتباه را با افکار و باورهای درست جایگزین میکنیم )
“” با آموزش ذهن ناخودآگاه این هماهنگی بین خواسته و ذهن بوجود می آید””(یعنی هماهنگ شدن ابعاد وجودی ما بسیار مهم است و ما بین ذهن و جسممان هماهنگی ایجاد میکنیم )
“” و ما به هدفمان که لاغری است به راحتی و لذت خواهیم رسید””(یعنی در این مسیر لاغر شدن بسیار راحت و لذت بخش است، مثل روش چاق شدن با لذت و شادی لاغر میشویم بدون محدودیت های رژیمی یا ورزشی )
در قسمت بعدی کامنت افراد چاق را بررسی کردم که همین هماهنگی بین جسم و ذهن را در لذت بردن از خوردنهایشان را نشان دهم .در عین اینکه تصور میکنند رفتار چاق کننده ندارند اما در طی روز رفتارهای چاق کننده زیادی انجام میدهند.
و یه طور کلی هر رفتاری بر اساس آنچه در ذهن وجود دارد صورت میگیرد. پس ذهن آنها پر از فرمولهای اشتباه است و این فرمولها تبدیل به رفتار آنها میشود؛ مثل ناخنک زدن به مواد غذایی
ولی به طور کلی علت اصلی چاق شدن ربط واضحی به خوردن ندارد ؛
خوردن یکی از هزاران دلیل چاقی است نه تنها دلیل
خوب ما با لذت چاق شده ایم و بزرگترین دلیل لذت چاقی خوردن است .
حالا عده ای واقعا کم هم میخورند ولی باز هم چاق هستند مانند شما دوست عزیز که تجربه خود را بیان کردید .
خوب شما یکی از دلایل چاقی را ندارید اما این بدان معنا نیست که دلایل دیگر در ذهن شما نیست !!
و در انتها بیان کردم که من حتی در زمانهای رژیم گرفتن هم نمیتوانستم به خوردن بستنی و شیرینی نه بگویم و میخوردم و کاملا اسیر خوراکی ها بودم و اگر هم نمیخوردم تحت فشار بودم .
اما در این روش بدون اینکه فشاری روی من باشد این من بودم که قدرت داشتم و انتخاب کردم که بخورم یا نخورم و قدرت دست من بوده نه مواد غذایی
در پناه خداوند باشید
خدای من سپاسگزارم که دوستان خوبی دارم که نظراتشان را با من به اشتراک میگزارند و به رشد و پیشرفت من کمک میکنند.
دوست خوبم ممنونم که در این مسیر همراه من هستید امیدوارم توانسته باشم منظورم را بیان کنم
الهی به امید تو
دوباره سلام مرورگر سومم رو نصب کردم ببینم این چطوره .
لاغری همواره در من جاریست .
من عاشق لاغر شدن هستم .
لاغر شدن اسانترین کار دنیاست .
لاغر شدن کاملا سیستم خود بدنه و خود به خود رخ میده .
لاغر شدن روند همیشگیه بدنه
تمام فرایندهای بدن من نشان از روند تناسب همیشگی داره
اصلا همین که زنده ام نشان از این داره که تناسب داره اتفاق میفته . وگرنه الان اصلا زنده نبودم و مرده بودم .
تناسب خود زندگیه . خدا
رو شکر این نوشته ویرایش شد و من موفق شدم .
دوباره هم دارم ویرایش میزنم و دوباره هم انجام شد .
ممنون از راهنمایی های شما . در پناه خدا .
سلام به استاد عزیزم امیدوارم حالتون عالی باشه
همونطوری ک در مطالب این جلسه گفتین
این احساس خوبه ک باید در طی مسیر داشته باشیم ک اغلب مواقع دارم
اتفاقا امشب تو فکر بودم ک تا همین قدر کافیه
بعد یهو یه سوالی تو ذهنم پرسید
خب الان این کارو برا چی انجام میدی برا اینکه
چاق نشی
یا اینکه میخوای با بدنت مهربون باشی و به دستگاه گوارشت فشار نیاری
گفتم خب صدرصد فقط ب خاطر این میگم ک ب معدم فشار نیارم
و این خیلی لذت بخشه ک اگر از هر غذایی کم میخوریم میدونم ک علتش فقط یه چیزه اونم اینه ک ما نباید به معده فشار بیاریم
موضوع دیگه اینکه شما به این موضوع اشاره کرده بودین که خب زمان رسیدن به چاقی خیلی زیاد بوده مثلا ۳۵ سال
خب حالا میبینم ک شما در عرض دو سال تونستین ۴۰کیلو لاغر تر بشین
و این معجزس
و این ، این پیام رو به همه ما میرسونه که ن تنها لاغری از ما دور نیست بلکه خیلی هم نزدکه
چونکه لاغری خیلی راحت تر از پروسه چاقیه
خب ۳۵سال کجا و دو سال کجا
لاغری آسان ترین کار دنیاست فقط کافیه هر روز ذهنمون رو منطقی تر کنیم که لاغری به مرور و اما ب زودی برای ما اتفاق میوفته فقط کافیه اراده نشون بدیم و ذهن رو پر از فرمول های لاغری کنیم
و رفتار لاغر هارو تکرار کنیم
البته تو این مسیر ک خیلی ما عجول هستیم مثلا دو سال زمان زیادی نیست ولی از اونجا ک ما عجول هستیم هیچ نمیزارم به پنج ماه نکشیده انتظار تغییرات آنچنانی داریم در صورتی ک وقتی ک از دور نگاه کنی دو س سال اصلی عددی نیست
پس باید صبور باشیم و به این نوع روند لاغری اعتماد کامل داشته باشیم تا شاهد بهترین نتایج زیبا و شگفتی ساز باشیم
به امید اندامی لاغر و باریک و باربی 😍
سلام استاد گرامی امیدوارم حال دلتون خوب خوب باشه
امروز هم چیز جدیدتری یاد گرفتم و فهمیدم من همیشه فک میکردم از چاقی متنفرم واین فقط یک فکر وباور اشتباه بوده….ن تنها متنفر نبودم بلکه ب ذهنم یاد داده بودم ک من فقط با خوردن غذاهای لذیذ و خوشمزه شاد میشم واقعا نمیشه ذهن رو گول زد چون مارو از خوده ما هم بیشتر میشناسه😂
استاد من ب این نتیجه رسیدم ک ذهن یجور نگهبان و مراقب بدن ماست و نمیزاره ما عذاب بکشیمو رنج بکشیم دلش میخواد ما همیشه شاد باشیمو لذت ببریم و وقتی مطمعن بشه ما در حال لذت بردنیم مارو رها وازاد میزاره وهمراهیمون میکنه ومن کاملا ب این موضوع ایمان کامل دارم
ما باید روش های لاغری شاد کننده رو در پیش بگیریم و ازهمون راهی ک رفتیم برای چاقی برگردیمو مسیر مخالفشو بریم برای لاغری و کاری کنیم بوسیله ی آموزش های شما ک با شوق و اشتیاق و لذت رفتارهای لاغری رویاد بگیریم تا ذهنمونو قانع کنیم ک ما با لاغربودن شادیم
ممنونم استاد خوبم امیدوارم خداوند مهربان قدرت علمو آگاهی و گیرایی مارو بالا ببره تا بتونیم ب خوبی فرمایشات شمارو هضم کنیمو درک کنیم 🙏🙏🙏
رهرو آن نیست کمی تند و کمی خسته رود
رهرو آن ست که آهسته و پیوسته رود
در طول این چند روز متوجه شدم که با فشارهای که در گذشته به خودم میاوردم باعث میشد خسته بشم و رژیم و ورزش رو کنار بزارم و ولع خوردنم هم بیشتر میشد. جالب بود برای خودم که هر بار وزن من بیشتر میشد.
یادمه روزهای ابتدایی که مسیر لاغری با ذهن رو شروع کردم از غذا خوردن به اندازه لذت بردم، هیچ وقت خودمو سر زنش نکردم. هیچ وقت کالری غذاها رو نگاه نکردم به غذاها برچسب چاق شدن نزدم. این موضوعات باعث شد ولع من کم بشه و بی میل باشم، جز مواقعی که بدنم نیاز داشت.
الان یه هفته هست تخمه نخوردم. قبل این مسیر و ابتدای مسیر هر روز تخمه می خوردم. ولی الان میل ندارم. نه اینکه به خودم فشار بیارم…. واقعا بی میل هستم. امروز کیک و آبمیوه برای خونه خریدم ولی خودم نخوردم…بی میل بودم. ما با شنیدن فایل ها و گوش کردن مدام آنها تونستیم جلوی اشتهای خودمون رو بگیریم. ان شاءالله بتونیم تا پایان متناسب شدن براحتی قدم برداریم و به رویای خودمون برسیم. البته ما الان در مسیر هستیم و همین الان خودم رو متناسب میبینم. موضوع جالبی که این چند توجه خودشو به من جلب کرد در مورد مادرم هست. سال قبل (من هنوز با این سایت آشنایی پیدا نکرده بودم) مادرم نوشابه رو کنار گذاشت و علت چاقی خودشو نوشابه می دونست بعدچند وقت متوجه شدیم، مادرم هر روز لاغر تر میشه بعد یک سال مادرم متناسب شد. وقتی وارد سایت شما شدم و یه سری تمرین های شما در مورد علت چاقی رو انجام میدادم و متوجه شدم ماها خودمون باعث شدیم چاق بشیم، مقصر خودمون بودیم با این افکار.
روزهای اول که فایل ها رو میدیم واقعا فکر من لاغر شد. هیچ وقت با ولع غذا نمی خورم. حتما ساعت مشخصی غذا نمی خورم هر وقت سفره انداخته میشد میل داشتم، ولی الان نه. خیلی پیش اومده که کنار سفره ننشستم. و بعدا غذا خوردم یا اصلا میلی نداشتم .
به ذهن نمیشه فشار آورد چون دیر یا زود به همون نقطه میرسه. ولی میشه علت ها و پیدا کرد و ناخودآگاه رو آگاه کرد.
با آرزوی بهترین ها برای شما. متشکرم از دوستان عزیز که هر روز ما رو آگاه تر می کنن
سلام پرنشاط باشید همه افردای تویی این مسیر همراه هم هستیم
فایل امروز نتیجه یی عمر روشهای رژیمی اشتباه من خلاصه کرد به این فکر رسیدم جسم بیچاره من راه تنبه میخواسته لاغربشه نه راه تشویق پس نتیجه مساوی باشکست.
پس من هرچی تلاش میکردم در غایق لاغری پارو میزدم در حقیقت درجا میزد جلو که نمی رفتم .هیچ برکشت بیشتری داشتم از اضافه وزن چون جسم باذهنم درتعادل نبود
ما مثل کسانی که در دریا در حال عرق شدن بودیم دست پای زیادی زدیم برای بیشتر عرق شدن.
ساحل میدیم برعکس پارو میزدیم شاید موج مارو ساحل نزدیک میکرد ولی موج برگشت قویتر بود..
جسم ما اگه با ذهنمون در تعادل نباشه نتیجه میشه این
وفتی من درقایق اصلی قبل از توفان چاقی قرار داشتم تو اتاقهای فکری از غذاها وصبحت در مورد چگونه خوردن غذا چطور برای تفریح از غذا استفاده کنم چطور میز غذا روبچینم وچطور بخورم داشتم خودم تشویق میکردم برای چاقتر شدن
وانتظار لاغر شدن داشتم با ذهنم می جنگیدم تا جسم لاغر کنم در حقیقت داشتم تعادل ازبین میبردم سوارخ قایق بزگتر میکردم.لاغر که نمی شدم هیچ بلکه اضافه میشد.
تو رژیمهای لاغری تو جسم میخواست لاغر بشه ولی ذهنم داشتم کار دیکه انجام میدا
در لاغری با ذهن همسو شدن جسم باذهنوعملی انجام دادن
روش اموزشی دیده شده مساوی با متاسب شدن
پس قایق تو مسیر درست با احساس خوب ولذت بردن از مسیر و پاور زدن درست وعملی کردن یاد گرفته های این دورها درساحل زیبای به منتاسب شدن میرسیم ازقایق چاقی پیاد شده در ساحل لاغری لنگر گرفته لذت هوایی ساحل صدای مرغان دریایی وارامش نسیب خودمان میکنیم به امید خدا
سلام . باز من رسیدم به فایل حیرت آور دیگه ای که اتفاقا همین امروز در خودم باهاش مواجه شدم .
من گاهی مثل زمان مدرسه و دانشگاه از انجام تمارین احساس بی حوصلگی می کنم .
امروز این احساس رو داشتم و خیلی جالب در فایل امروز توجهمو جلب کرد .
البته شما فرمول زیاد فرمودید ولی این فرمول توجه منو جلب کرد . برای همین دلم میخواد ازش بنویسم .
بی حوصلگی یکی از فرمولای چاقیه .
آدم چاق همیشه بی حوصله است . حال نداره کاراش و انجام بده . حال نداره بنویسه . حال و حوصله نداره بره مدرسه بره دانشگاه . حال نداره درس بخونه . حال نداره کار کنه . حال نداره حتی مطلب حفظ کنه . حال نداره حتی بلند شه بره یه لیوان اب برای خودش بریزه .
کلا فرمول بی حوصلگی در من یه فرمول با دوامه که حتی گاهی خودشو در حین تمرینات هم نشون میده .
اما دوست دارم تمرینات رو با احساسی خوب انجام بدم . برای همین خودمو مجبور به نوشتن نمیکنم . چون دوست دارم با ذهن جستجوگرم بنویسم نه فقط صرفا به خاطر برنامه و تکلیف روزانه که باید تمرینات رو انجام بدم .
اینجا آموزش لاغری با ذهنه و ما طبق نظر استاد حرکت می کنیم و یکی از اموزشهای استاد اینه که اگه دیدید دارید لاغری رو برای خودتون سخت می کنید و یا در انجام تمرینات حال خوبی ندارید یعنی مسیر رو دارید غلط میرید .
خب حالا میخوام بررسی کنم که چرا بی حوصلگی فرمول چاقیه . چیزی که به ذهنم میرسه اینه که این بی حوصلگی دقیقا مثل کلمه ی اشتهاست .
بی حوصلگی شکل فیزیکی نداره بلکه من به خاطر فرمول ذهنی که میگه (من بی حوصله هستم) میخوام مسئولیت خودمو روی دوش بی حوصلگی بزارم درست مثل اشتها و اون رو به چیزی بیرون از خودم بدم . در این صورت برام قابل تغییر نمیشه .
من اگه انجام ندادن تمرینات رو گردن بی حوصلگی بزارم پس دارم به یه عامل به جز خودم قدرت میدم .
قدرت رو دارم میدم به بی حوصلگی . بنابراین با توجه به نکاتی که آموختم اول باید بدونم خودم مسئول انتخابام هستم . پس کلمه ی بی حوصلگی رو با انتخاب خودم تغییر میدم .
من بی حوصله نیستم . اتفاقا خیلی هم با عشق و ذوق هستم .
اما اگه انتخابم بی حوصلگیه این ( من ) هستم که دارم بی حوصلگی رو انتخاب می کنم .
پس اول مسئولیتشو میپذیرم .
حالا باید با این عادت به صلح برسم . پس مزایاش رو مینویسم .
بی حوصلگی از نظر من یعنی راحتی یعنی بیخیالی . یعنی بی مسئولیتی . خب بی مسئولیت بودن راحتتر از پذیرش مسئولیته .
من دلم میخواد راحت باشم و کار نکنم . کار نکردن رو راحتی میدونم . ( مثل فرمول چاقی (چاقی راحت بود ولی لاغری سخت )
من از بی حوصلگی لذت بردم . من از کاری انجام ندادن لذت بردم حالا شاید بعدش تکرارش برام رنج بود ولی اولش لذت بردم .
بی حوصلگی دقیقا مثل پرخوری یه عادته . یعنی انتخاب می کنم که نیاز بدنم رو در اون پیدا کنم و کارم رو مطابق نیاز جسمم انجام بدم . یعنی وقتی جسمم نیاز داره کار کنم و هروقت که نیاز نداره کاری انجام ندم .
مزیت دیگه بی حوصلگی اینه که باعث میشه من به خودم فشار نیارم و خودمو مجبور نکنم .
مزیت دیگه اینکه دوست دارم کاری رو انجام بدم که برام جذاب باشه . پس بی حوصلگی باعث میشه به دنبال کارای جذاب باشم .
حالا میخوام به این عادت یه راه اضافه کنم . اونم اینکه حالا بی حوصله هستی عیبی نداره حداقل بیا چند خط بنویس . چون میدونی وقتی میای سمت آموزشها به خاطر وفور اطلاعات خیلی مطلب به ذهنت میاد که بتونی اونا رو بنویسی .
بعد تنوع بده به نوشتنت .
سعی نکن تکراری بنویسی که حوصلت سر بره .
و بعد زمانهایی که بی حوصلگی رو انجام ندادی رو بنویس . البته در مورد این عادتم باید مرحله مرحله در چالش من اینو نخوردم حرکت کنم تا مثل پرخوریم این فرمولمم درست بشه .
فقط چون در اینجا در مورد احساس خوب موقع نوشتن صحبت شد فرمول مورد نیاز خودمو در این فایل عشق و علاقه و احساس خوب دیدم که جایگزین بی حوصلگی بشه .
باورتون میشه با نوشتن همین چند سطر من دوباره حال خوبم برای نوشتن اومد و الان کاملا با حوصله دارم می نویسم .
چون فهمیدم بی حوصلگی هم یه عادت زمان چاقیه که کم کم باید ترکش کنم و همین احساسمو خوب کرد و این که سعی کنم آگاهانه باهاش روبرو بشم و خودم مسئولیتشو بپذیرم نگم بی حوصلم . بگم خودم ننوشتن رو انتخاب می کنم . نگم خسته میشم . بگم خودم دیگه نمیخوام بنویسم . نگم حوصله گوش دادن ندارم بگم انتخابم اینه که فعلا گوش ندم . پس عشق و علاقه و بی حوصلگی رو در یه سطح قرار بدم که خودم انتخابشون می کنم .
این منم که دوست دارم با علاقه بنویسم . این منم که دوست دارم بنویسم . این منم که دوست دارم عشق و علاقه رو انتخاب کنم . چون من لایق عشق هستم . من لایق بی حوصله بودن و حال بد و بی حالی و تنبلی نیستم . من لایق حال خوب و عشق و علاقه به کارام هستم . من لایق اینم که در فضای حال خوب زندگی کنم نه در فضای رخوت و سستی و بیحالی .
پس فرمول لیاقت هم اینجا به کمکم اومد .
واقعا که چقدر انجام تمارین برام لذتبخشه .
در عرض چند ثانیه عشق و علاقه رو به شکلی بسیار عالی جایگزین رخوت و سستی کردم .
پس این نشون میده استفاده از ( من ) چقدر عالی هست و سریع فرمولها رو جایگزین می کنه . استفاده از ( من ) فرمولی در جهت لاغریه و استفاده از این فرمول چقدر قدرت انتخاب منو ، عزت نفسمو و لیاقتمو بیشتر می کنه .
من عاشق نوشتن هستم . من عاشق نوشتن با شور و ذوق هستم . من خیلی عالی میتونم فرمولها رو تبدیل کنم . چون قدرت تبدیل دست منه . پس خیلی راحت از فرمول بی حوصلگی می گذرم و فرمول زیبای عشق و علاقه رو جایگزین می کنم و آگاهانه استمرارش میدم تا عادت کنم که در همه کارها عشق رو همراه خودم داشته باشم . چون عشق همسفر خوبیه . چون من لایق عشق هستم .
لاغر شدن آسان است اگر همسفران خود را از بهترینها انتخاب کنیم .
لاغر شدن آسان است اگر انتخابهای خود را تغییر دهیم .
سلام دوست عزیز واقعا من در نوشتتون صلح رو دیدم عشق ب خود رو دیدم
من خودم ی دوهفته بود اصلا دلم نمیخواست فایل گوش بدم اصلا در درونم حس سکوت داشتم
ی هفته ادامه داشت اینم بگم ک پام درد میکرد و از اون من رغبتم کم شده بود بعد یه هفته تو ذهنم گفتم بیا دیدگاه بخون دیدگاه ی نفر از دوستانو ک واقعا نوشتهاشون عالی پر از اگاهیه دنبال کردم بدقول شما ی راه اضافه کردم و این باعث شد من بیام انجماش بدم حالا تو مسیر باشم ب ی کل دیگه هی نجواهام این بود ک تو گوش نمیدی و فلان چاق میشی شدی ولی من خوشحالم چن اومدم با خودم از اون جنبه ای ک براش جذاب بود وارد شدم و رفته رفته ذوق من بیشتر شد
اینک در زمانهایی ک رو فرم نیستیم برقول شما میتونیم ی انتخاب دیگه داشته باشیم تا تو مسیر باشیم من ناامید شده بودم اما خدا ب یاد من اورد ک چن سال پیش چقدر من دنبال پیچ های رژیمی بودم چقدر صبح تا شب دنبالشون میکررم و فهمیدم ک باید ادامه بدم و ایمان دارم ک ب صلح با خودم میرسم ممنون از نوشته های زیبای شما
سلام و درود .
ممنون از نوشته ی خوبتون خانوم فریبا .
خدارو شکر که دوباره حس و حالتون خوب شد .
واقعا میگم طبق درکی کردم لاغری با ذهن تنها راه لاغری ماست .
سبکی که خودتون انتخابش می کنید . بنا به معیارهای زندگی خودتون . همونطور که عادتهای زمان چاقیمون انتخاب خودمون بود .
چقدر ما با حس و حال چاقی زندگی کردیم .
ما با روش ذهنی چاق شدیم برای همین اون رفتارها برامون انقدر راحته وقتی با روش ذهنی هم لاغر بشیم رفتارهای لاغری هم برامون خیلی راحت میشه .
اصلا کلا نگرش تغییر می کنه .
تنها راه لاغر شدن فقط و فقط لاغری با ذهنه .
به خدا رژیم و ورزشها و عملهای جراحی و … هیچ کدوم راه لاغری نیستن . اونا روح و روان مارو هدف قرار دادند و اتفاقا هر چقدر کسی بیشتر رژیم و ورزش کرده باشه ذهنش چاقتر شده یعنی حال و هوای چاقی بیشتر توی وجودشه . خیلی بیشتر زمان میبره تا بتونه حال و هوای لاغری واقعی رو در خودش ایجاد کنه . البته میشه و براشم پایدارتره .
اما من خیلی خوشحالم که در سن کم و در سن جوانی با لاغری با ذهن آشنا شدم . البته اینم یه باوره . راه ما سن و سال نداره . خوشحالم که چاقیم انقدر زیاد بود که توان لاغری با رژیم و سختی رو نداشتم .
از این جهت به خاطر چاقیم خیلی سپاسگزارم .
چون فرمولهای چاقی راحتتر از فرمولهای رژیمی لاغری تبدیل به لاغری میشه فقط کافیه اسون باشع همین همه ی چاقیها خود به خود تبدیل میشن .
راه ما راه آسونیه تازه آسونتر و لذتبخشتر از چاقیه .
به نظر من فردی که چاقه خیلی راحتتر لاغر میشه تا فردی که رژیم گرفته .
چون ذهن اون فرد چاق دست نخورده تر از ذهن شخصیه که هم چاق بوده هم رژیم گرفته .
البته لاغری با ذهن دوا و داروی همه ی چاقیهاست .
شخص رژیم گرفته هم بالاخره در آب لاغری واقعی فرمولاش پاک میشه و لذت میبره از لاغری اسان .
فطرت همه ی ما الهیه .
من در لاغری با ذهن اصلا یه آدم دیگه شدم . خیلی با گذشتم فرق می کنم . طوری که حتی یکی از دوستان شخصیت منو با شخصیت یکی از افراد قدیمی سایت اشتباه گرفتن .
ما در لاغری با ذهن تغییر شخصیت میدیم .
یه تغییر شخصیت شیرین . راحت آسون . و مهمتر از اون کاملا شخصی .
من لاغری سبک خودمون رو در مسیر لاغری من پیدا می کنیم و واقعا این اسم چقدر برازنده ی این دوره لذتبخش هست .
من هنوز اول راهم ولی به اندازه ی یک دنیا شادی رو دارم تجربه می کنم . رهایی از اسارت چاقی لذتبخش ترین رهاییست .
زندگی در هوای آزادی . من نفس میکشم در فضای بی نظیر رها شدن .
حال و هوای لاغری رو خیلی عالی پیدا کردم . بانو تمام نجواها خود به خود میرن از دهنتون وقتی صدای لاغری در وجودتون طنین انداز بشن .
استاد عزیزم روز اول به من این نوید رو دادن گفتن وقتی شیر لاغریت بزرگ بشه اونقدر صداش تو گوشت بلند میشه که دیگه نجواهای سگ چاقی اصلا شنیده نمیشه .
تا میتونید لاعری رو برای خودتون راحت کنید . اصلا چاقی خود به خود میره .
به قول زنعموم که از قرآن روایت میکرد
جاء الحق دهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا .
وقتی حق میاد لاغری میره و به درستیکه باطل رفتنیه .
راه ما راه خداست . راه فطرتمونه . خدا برای ما لاغری میخواد . وقتی وجودتون پر از ندای الهی لاغری بره نجواهای چاقی اصلا دیگه شنیده نمیشن اصلا دیگه گفته هم نمیشن .
شما عشق می کنی با خودت با حال و هوات . بی نیاز میشی از دیگران .
اونقدر فکرت بلند میشه که نوشتن فقط یه لحظه اش هست و راهشم دقیقا به صلح رسیدن با خود و پدیرش تمام و کمال خودمونه .
ممنون از نوشتتون بانو که حس خیلی خوبی به من داد .
پایدار و برقرار باشید .
مجددا سلام .
استاد ببخشید درخواستی داشتم . قابلیت ویرایش بعد از ارسال نوشته ها از بین رفته .
اگه این امکان رو مجددا به سایت برگردونید ممنون میشم .
خانوم فریبا در نوشته ی بالا بعضی از نقطه ها جا افتادن . بعضی از کلمات رو اشتباه تایپ کردم .
آیه این بود 👇👇
جاء الحق ذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا
حق آمد و باطل رفت . به درستیکه باطل نابود شدنیست .
در بالا اشتباه تایپی دارم نوشتم لاغری .
غلطهای املایی متن من رو ببخشید .
سلام و درود
این امکان فعاله ولی تا ۳۰ دقیقه بعد از ارسال دیدگاه قابل ویرایش می باشد.
ممکنه مرورگر شما نیاز به بروزرسانی داشته باشه
اگه دیدگاه دیگری ارسال کردید و بعد از ارسال امکان ویرایش وجود نداشت اطلاع بدید بررسی فنی انجام می شود.
با تشکر
سلام و درود الان مرورگرم رو تغییر دادم .
متن رو ارسال می کنم ببینم تا نیم ساعت بعد قابل ویرایش هست یانه .
در پیام بعدی بهتون اطلاع میدم
سلام و درود استاد من مرورگرم رو هم تغییر دادم ولی باز هم امکان ویرایش بعد از ارسال وجود نداره .
به محض ارسال پیام این متن میاد که :
دیدگاه شما ثبت شد و پس از تایید توسط مدیر سایت ، نمایش داده خواهد شد.
قبلا بعد از نیم ساعت این متن می اومد .
شایدم هر دو مرورگرم نیاز به به روزرسانی داره .
هردو رو آپدیت می کنم بهتون بازم اطلاع میدم .
ممنون از پیگیریتون .
از اینکه در بهبود سایت تناسب فکری همکازی می کنید سپاسگزارم
به نام خالق زیبایی ها سلام
سنگ بزرگ علامت نزدن قبل از هر چیز میخواهم بگم از وقتی در این مسیر لاغری با ذهن هستم زندگی برام جذاب تر شده و میبینم که چه جوری ربم قدم قدم من هدایت میکنه و ذهنم برای گوش کردن و درک قدم بعدی آماده میکنه درست مثل دقایق پیش که این ضرب المثل از tv شنیدم و بعد متن این قسمت خواندم ودر ادامه الهامی که ربم بهم کرد من باید صبور باشم من نباید به فکر آخر مسیر و داشتن اندامی کاملا متناسب باشم چرا که مدام متوجه و دنبال نتیجه بودن من از هدفم دور و دل سرد میکنه بلکه باید از الانم از این که آرامش دارم از این که افراد متناسب میبینم که کاملا سالم هستند بدون هیچ ورزشی یا رژیمی بدون این که بخوان چیپس و ….. نخورند کاملا متناسب اند و کارشون هم پشت میزی صد در صد و با ماشین از خونه تا محله کار میرند خوش حال باشم و بگم مریم ببین تناسب اندام یعنی سلامت کامل یعنی موهای پرپشت پوست سالم و تو هم میتوانی این داشته باشی هیچ یک از فاکتور هایی که بهش به عنوان عامل چاقی فکر میکردی واقعیت نداره و تنها رفتار ما یا بهتر بگم افکار ما نسبت به غذا هاست که نتیجه رو شکل میده این مسیر کامل ترین طبیعی ترین و تنها مسیر متناسب شدن هست مریم قدم ها و نتایج مختلف در زندگیت نگاه کن و باور داشته باش مسیر درستی هست تا حالا آنقدر برای نوشتن راجب مطلبی آنقدر آسوده و با خیال راحت بودی ؟ ببین چه قدر باحوصله مطلب می خوانی و همین طور کامنت ها رو امتیاز میدی پاسخ میدی بهشون تمام این ها نشان میده که تو دوست داری در این مسیر باشی پس لاجرم نتیجه میگیری اگه دوست نداشتی اگه از روی بی حوصلگی و کسالت و رفع تکلیف این کار انجام میدادی تا الان صد بار رها کرده بودی این مسیر رو دقت کردی تا کامل فایل گوش ندی تا تعداد کامنت بیشتری نخوانی تا نوشته اول فایل نخوانی و کامنت ننویسی غیر ممکن به سمت قدم بعدی بری و این یعنی تعهد تو و بهایی که در این مسیر داری پرداخت میکنی پس تو در مسیر درست هستی و بودن در مسیر درست یعنی ایمان داشتن به انتهای مسیر و لذت بردن از تک تک اتفاقات که در طول مسیر رخ میده .
چقدر خوش حالم برای این که میشنوم طرز فکرم نسبت به ذهن درست بوده و ذهن ما مثل یک بچه است که نه با تنبیه و دعوا بلکه با تشویق و آرامش به حرف هام خیلی راحت گوش میکنه و عمل میکنه خود این نشان میده که چقدر راحت میتوانیم ذهنمون تربیت کنیم و پرورش بدیم وقتی چون بچه ها تنها در بازی و شادی که مطالب یادمیگیرند و ذهن هم تنها در وقتی آرام هست داره لذت میبره یادمیگیره پس اولین قدم برای آموزش ذهنم این که ترسی نسبت به غذا ها نداشته باشم و مهم ترین مسئله این که آرام باشم و موقع انجام تمرینات و عملی کردن آنها احساس لذت و شادی داشته باشم اگه اشتباهی دیدم از خودم خودم سرزنش نکنم به راحتی ببخشم و بگم اشکال نداره یادمیگیری و به یاد بیارم وقت هایی که درست عمل کردم با همین به یادآوردن ذهنم دارم تربیت می کنم در مسیر لاغری باشه ذهن عزیزم خوش حالم که دارمت و آنقدر خوب و دوست داشتنی هستی راستی مریم نمیتوانی ذهن گول بزنی بگی من نمی خوام کنترلت کنم اما مدام به این فکر باشی به طرق مختلف که چه جوری کنترلش کنی تنها باید دوستش باشی و درکش کنی تا خودش بهت نشان بده مسیر رو درست مثل بچه ها همین که احساس کنند قصد داری کنترلشون کنی شروع میکنند به ناسازگاری باهات .مریم خودت گول نزن هنوز از چاقی خوشت میاد و این کاملا طبیعی خوب به نظرت بای چی کار کنیم که از لاغری خوشت بیاد و از چاقی نه درسته بیا هر روز که داری کامنت میزاری از مزایای لاغری بگو علتی که استاد هر روز از این مسیر تعریف می کند هم به این خاطر که ذهن این مسیر بپذیره و ذهن پذیرفته که الان این جا هستی و حالت خوبه . وقتی متناسبی با خیال راحت لباس های مورد علاقه ات میپوشی . موهای پرپشتی داری پوستت سالم تر و شفاف تر و تمیز تر از الان هست . با لذت و خیال آسوده غذا میخوری . سیستم ایمنی بدنت قوی تر هست شاد تر و با انرژی تری از زندگی لذت بیشتری میبری . خدایا شکرت شکر .دوست دارم خدا جون . راستی یه نکته که خودم وقتی میخواهم کامنت بنویسم بهش عمل میکنم و خیلی هم موثر این که به احساسمون موقع نوشتن توجه کنیم اگه احساسمون خوب بود یعنی داریم به تناسب اندام فکر میکنیم اما اگه بد بود یعنی داریم به چاقی توجه میکنیم . هر کسی ذهنش یه کلید داره من هر وقتی به موهای پرپشت . پوست سالم تر و شفاف تر فکر میکنم لذت میبرم و ترقیب میشم به تناسب اندام .
یاحق🌺
“به نام خداوند متعال”
با سلام و درود فراوان؛
گام هجدهم : لاغری شدن آسان است اگر…
خدایا شکرت که امروز چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱ کمک کردی که گام هجدهم را بردارم.ذهن ما نسبت به تنبیه و تحت فشار قرار گرفتن به شدت مقاومت دارد و از طرفی نسبت به تشویق شدن و لذت بردن بسیار مشتاق است.در تمام روشهایی که برای لاغری استفاده کرده ام از گزینه ی رنج و سختی برای ذهن خود استفاده کرده ام در صورتی که در دوره ی لاغری با ذهن اساس کار رضایت و شادی ذهن و احساس خوب است و همه ی اینها مواردی است که مورد تایید ذهن ما قرار دارد.یکی از نشانه هایی که مشخص می کند ما به درستی از مسیر لاغری با ذهن حرکت نمی کنم این است که از اجرای مراحل یادگیری احساس خوبی نداشته باشیم.همه ی افراد چاق به راحتی و بدون هیچ سختی و رنجی چاق شده اند و از چاقی خود لذت برده اند پس باید به همین طریق هم به راحتی و بدون هیچ سختی و رنجی لاغر شوند و از لاغر شدن لذت ببرند.همان طور که توانسته ایم به ذهن خود لذت از چاق بودن و چاق شدن را یاد بدهیم می توانیم لذت از لاغر بودن و لاغر شدن را نیز یاد بدهیم.شاید ما افراد که چاق هستیم بگوییم که از چاقی و چاق شدن متنفر هستیم اما در عمل یعنی هنگام خوردن اینگونه نیستیم و از آن کاملا و به شدت لذت می بریم و همین اساس کار ذهن است،توجه به کاری که از آن لذت می بریم پس باید در عمل هم از لاغر شدن و لاغر بودن هم لذت ببریم تا ذهن ما هم ،هم سو با عمل و رفتارمان شود و زودتر و بهتر به هدف برسیم.لاغر شدن و متناسب شدن راحت ترین و آسان ترین کار دنیاست.من لایق تناسب اندام و لاغری هستم.
با عرض سلام و خدا قوت
من از خواندن مطالب ودیدن فایل متوجه شدم ذهن باید در راحتی و شادی باشد وبه تشویق و احساس خوب جواب میدهد ماهمان طور که به صورت اسان وبا شادی چاق شدیم به همان صورت باید لاغر شویم .کارهای که میتوان انجام داد ایجاد انگیزه برای استمرار در این مسیر است با نگاه کردن به عکس های افرادی که شگفت افرین شدن با تصور خودمان در لباس مورد علاقه در اندامی متناسب . با تصور خودمان در میهمانی با اندامی متناسب که همه از لاغری و تناسب ما شگفت زده شدن و تصور اینکه چقدر سالمتر و زیباتر هستیم به ما در ایجاد انگیزه کمک میکند ودر مواقع سرکشی ذهن ناخود اگاه زمانی که عصبی هستیم ویا شاد هستیم ویا در میهمانی قرار گرفتیم و خوراکی های مختلف جلوی روی ماست قبل از هر اقدامی ببینیم واقعا گرسنه هستیم وبعد شروع به خوردن کنیم در غیر این صورت از ان شرایط دوری کنیم اگر عصبی هستیم با چیزهای دیگری به خودمان ارامش دهیم مشکلی که من دارم وقتی خیلی گرسنه میشم مثلا مدت زمان طولانی بیرون بودم و اومدم خونه اصلا به خودم فرصت نمیدم که با ارامش غذا بخورم چند باری که امتحان کردم و با ارامش و ارام غذا خوردم میبینم با مقدار کمتری سیر میشوم و سعی میکنم غذامو هر چه قدر که فکر میکنم سیر میشم توی بشقاب بکشم دیگه موقع گرم کردن سر قابلمه چند تا قاشق نخورم و هی به غذا ها ناخونک نزنم
با ارزوی تناسب و سلامتی برای همه
سلام به استاد عزیز بزگوار من مدت ها در مسیر چاقی بودم یعنی میخواستم لاغر بشم ولی ذهنم همیشه درگیر چاقی بود من بارها وبارها سعی کردم از روشهای گوناگون برلی لاغر شدنم کمک بگیرم که باعث رنج و عذابم میشد مثلا یه زمانی بود که من کلا در حال رژیم بودم شاید اویل رژیم یکم وزن کم میکردم اما بعدش دیگه وزنم ثابت میماند همیشه با خودم درگیر بود که خدایا مگه من چه گناهی کردم که حسرت همه چیرو باید بخورم ودر نهایت هم چاقی رو با خودم یدک بکشم استاد گرامی فکر نکنم کسی به اندازه من برای لاغر شدن تلاش کرده باشد هرنوع رژیم هنوع دارو و غیره که شاید تصورش هم برای بعضی ها سخت باشه من استفاده کردم ودر نتیجه به این نتیجه رسیدم که هیچ یک آر روشهایی که من رفتم درست نبوده من فقط به جسمم فشار میآوردم وذهنم همچنان چاق بوده چون هربار که یکمی وزن کم میکردم ترس برگشتن دوباره وزن رو داشتم ترس این داشتم که باز اگه یکی من و ببینه بگه چکار کردی دوباره چاق شدی ومن فهمیدم هیچ راهی به جز ذهن وجود نداره برای تناسب اندام تو این 18 روز که دارم فایلها را گوش میدم گاهی مینویسم وگاهی هم فقط میخوانم و فایلها ا هم در طول روز چندین بار گوش میدم و سعی میکنم توزندگیم عملیش کنم حالم خیلی خوبه رفتارم عوض شده تمایلات به غذا تغییر کرده هرچند شاید گاهی یه رفتار اشتباه داشته باشم اما بلافاصله با خودم حرف زدم و به خودم تعهد دادم که دیگه اون رفتار اشتباه را تکرار نکنم من مطمعنم که تو این مسیر حتما حتما حتما به خواسته خودم که تناسب اندام ولاغری هستش میرسم به امید رسیدن به تناسب اندام ممنون از شما استاد گرامی🙏🌹
سلام خدمت استاد عطار روشن گرامی و دوستان هم مسیرم سایت تناسب فکری.
تشابه رفتار ذهن بزرگترا با حرکات و واکنش بچه ها موضوع بسیار خوبیه که بیشتر مفهوم اشتیاق لاغری با ذهن رو بفهمیم و یاد بگیریم واقعا این که ذهن ما عاشق تشویق و وعده لذت بخش هست از تهدید و تنبیه و خشم متنفره ما با تشویق و لذت چاق شدیم و میخواستیم با زجر دادن جسممون و افسرده کردن خودمون فشار بیاریم برای لاغر شدن اما هیچوقت نتیجه بخش نبوده چون ذهن ما با فشار به جسم تغییر نمیکنه چون با برای ساختن ذهن چاق لذت رو وارد ذهن کردیم و خروجی آن همه لذت چاق تر شدن جسم شده الان که فکر میکنم من هیچوقت از چاقی متنفر نبودم چون در موقع مواجه با غذا هیجان زده میشدم و با لذت غذا میخوردم و با بیشتر خوردن خودمو تشویق میکردم من چه در بچگی چه نوجوانی چه الان که جوان هستم همیشه فکر میکردم از چاقی متنفرم اما در رفتار وعمل لذت میبردم از چاقی یادم میاد نوجوان بودم و تصمیم گرفته بودم با خوردن ماست در شب وزنمو کم کنم چون شنیده بودم ماست لاغر کننده هست چون لبنیات هست ولی در مقابلش کرانچی و تخمه میخریدم داخل کمد قایم میکردم که به محض اینکه ضعف کردم و فشارم افتاد بخورم و خودمو گول میزدم که اینا که برنج و نون نیست چاق نمیشم و چون تصمیم من و رفتار ذهن من تعادل نداشت من مدام چاق تر میشدم و هر چی بزرگتر شدم لاغر شدن برام سخت تر شد چون تعادلی بین ذهن من و تصمیم من نبود و خیلی در برابر لاغر شدن مقاومت میکرد و باید برای لاغر شدن باید از لاغری با ذهن لذت ببری و احساس خوب داشته باشی اگر در این مسیر لذت نبری یا فایلها رو درک نکنی حتی یک گرم هم کم نمیکنی من 18 روزه که در مسیر 100 گام قدم برداشتم چون وزن نکردم نمیدونم تغییری در جسمم ایجاد شده یا نه اما در افکارم و رفتارم کامل تغییر ایجاد شده خصوصا ولع خوردن خیلی کم شده چون به خودم قول دادم با لذت لاغر بشم با احساس خوب نه تنبیه و زجر و فشار به جسم.
شپاس فراوان از استاد پایدار باشید.
به نام خدا
امروز که به گذشته و تلاشهای خودم برای لاغری نگاه میکنم میبینم که هر کاری کردم یه تصمیم بوده و چند روز تلاش همراه با ناامیدی انگار از اول میدونستم نتیجه ای در کار نیست و من لاغر بشو نیستم چه باور غلط و محکمی داشتم اما امروز ایمان دارم دیگه نوبت من شده من احساس خوبی دارم من به لاغر شدنم ایمان دارم من به تمریناتم عمل میکنم من در مسیر لاغری هستم لاغری در ذهن من شروع شده من منتظر بروز جسمی لاغری وهستم و ایمان دارم یک روزی عکس من در آلبوم شگفت انگیزان قرار میگیره من لاغر میشم ایمان دارم
سلام خدمت عزیزان
من مشتاق لاغر شدن هستم
سالها دنبال لاغری دوییدم هر کسی هر روشی رومیگفت من انجام میدادم یعنی اینجوری بگم ک سالها من جوون کندم ب لاغری و تناسب برسم ولی همیشه موقتی و خیلی زودگذر بود و باز برمیگشتم سر جای قبلیم یا حتی بدتر ،من مشتاق لاغر شدن بودم ولی اشتیاق من تنها کافی نبود،و ذهنم با توجه ب فرمول ها و نگرش های من برعکس خواسته من مشتاق تپل بودن و چاق شدن بود و من هر چی از روش های مختلف تلاش میکردم باز ذهنم در کوتاه ترین زمان و با لذت منو ب سمت چاقی میکشوند چون از نظر اون من بایدتپل باشم چون ژنتیکم اینه ،چون استخون بندیم درشته و استخون بندی درشت نمیتونه لاغر باشه واگه لاغر باشه خیلی زشت میشه ،چون تپل از صورت صاف و خوشگله وقوی هست و مریض و زرد و رنگ ورو رفته نیس و کلی از این نگرش ها ک میتونم بگم بیشترشو هر روز مامانم تکرار میکرد و الانم همینطور ،ولی من اینبار اگاهی دارم و نسبت ب حرفایی ک میزنه سعی میکنم ک اول وردی نداشته باشم وتوجهم ب چیز دیگه باشه و بعدش میشیم و تمام باورهای مخالف اونو برا خودم یاداور میشم و نمونه افراد متناسب زیبا وسالم روبرای خودم مرور میکنم ک چقد زیباو جذابن وتناسبولاغری چقد ادمو ظریف وخانومانه میکنه
من الان دو روزه ب شدت مریضم و مدام توی تب و لرزم ولی توی این حالمم مشتاقانه ب سایت اومدم ودیروز وامروز گوش دادم الانم با اینکه خالم رو راه نبود ولی گفتم حتی شده در حد چن خط دیدگاه ثبت کنم وایشالله ک فردا سرحال تر ادامه بدم ،من از همون اواسط شروع برای مسبر لاغریم دفتری رو برای خودم قرار دادم و برخوردامو با مواد غذایی و موقع گرسنگی و یا دریافت پیامام ک چ رفتاری انجام دادم رومینوشتم و گاهی ک وقت داشتم ی مروری میکردم وکلی از رفتارهای درستی ک انجام دادم ذوق میکردم وخودمو تشویق میکردم ک افرررین ب تو ک اینجا چقد عالی رفتار کرذی وحس و حال خیلی عالی بهم دست میداد وجاهایی هم ک گاهی توجه ب پیغام نکردم ویا زیاده زوی واشغال خوری کردم بخودم میگفتم باشه اشتباه کردی اینبار میبخشمت چون میدونم ک تو تواناییشو داری درست رفتار کنی برای اینبار اشکال نداری و جسمم یکم اضافه کاری میکنه تا این اشغالارو از بدنم برطرف کنه وبس ماهم قول بدیم ک دفه دیگه حواسمون بیشتر باشه و گاهی حتی این جمله هارو برای خودم پایین ورق مینویسم و خودمو میبخشم و تعهد میدم ک بهتر عمل کنم وبهش میگن میدونی با رفتار صحیحت قراره چی جایزه بگیری واخر مسیر ب چی برسی، براینکه بتونی سبک وزیبا باشی ب اینکه بتونی لباس های خوشگل سایز ۳۶بپوشی با هر رنگ ومدلی ک دوست داری ،قراره وقتی حلقه بدست میکنی انگشتای ظریف و زیبایی داشته باشی قراره تو لباس سفید ی شگفت انگیز باشی ولذت ببری از این زیبایی قراره سالم و سلامت باشی وفرز ،وااای ک چ حس و حال خوبی پیدا میکنن وقتی اینارو ب خودم میگم حتی الانم ک دارم مینویسم با اینکه حال جسمیم خوب نیست ولی ی حال خوش درونی بهم دست میده ک همچنان در هر شرایطی حتی اهسته در مسیر درستی ک هدایت شدم ی شگفت انگیز دیگری رو رقم بزنم و ب ایده ال خودم برسم ولذت ببرم
من هر روز گاهی برای آموزش و تکرار و عمل در مسیری ک خواسته ورویای من بود قدم برمیدارم وبا ایمانی ک ب این مسیر زیبای ذهنی دارم میدونم ک دست یافتنی هست و لذت میبرم از مسیر تا ب ایده الم برسم
خدایا سپاس ک سلامتی جسم و روح روبهم هدیه دادی من به اسانی میتونم برای همیشه با موافقت ذهنم و اشتیاق ذهنم ب تناسب ،لاغر وزیبا بشم مثل اب خوردن همون جوری ک با موافقت و اشتیاق مثل اب خوردن هر روز چاقتر میشدم
به نام خدا
تا اونجا که یادم میاد ازکودکی عشق به چاقی در وجودم شکل گرفت اونجا که پدرم به دختردایی ام همیشه میگفت با خواهرم کشتی بگیره ببینه کی قویتره .
اونحایکه لپ های بچه های چاق رو میکشیدن وتحسینش میکردن .
اونجا که مادرم همیشه پیش اقوام ازچاقی بجه هاش صحبت میکرد و به دخترای فامیل راهکارهای چاقی نوزاد رو میداد .
اونجایکه عکس داداشم رو که درنوزادی خیلی چاق بود طوریکه گردنش معلوم نبود وصورتش به بدنش چسبیده بود رو وسط اتاق چسبوند وهمش به به وچه چه میکرد .
اونجا که خاطره تعریف میکرد که تخم مرغ وعسل و … رو درشیرنوزاد میریخت که بخوره دلش رونگهداره وبچه زود گرسنش نشه .
اونجا که داداش کوچیکم که خیلی لاغر بود رو همش سر دعوا مسخره میکردن و من به عینه میدیدم چقدر ناراحت میشد .
اونجایکه زیبایی عمه هام رو به چاقیشون نسبت میدادن .
اونجایکه سفره خون دایی ام همیشه پهن بود ودایی ام دسا ودلباز بود وخوش مشرب .
اونجایکه خانم معلم مهرصدآفرین رو وسط صورتم میزد و من توخونه مرتب تحسین میشدم .
اونجایکه جایزه وتشویقی ما تو خونه همش خوراکی بود .
اونجایکه برای یک گردش چندساعته یه کامیون بارمیزدیم داخل ماشین که موقع برگشت به خونه همه دم میکردیم وتکون نمیتونستیم بخوریم .
اونجایی که دخترای چاق خواستگار زیادی داشتند و توی بورس بودن .
و کلی اونجاهای دیگه .
حالا من بخام با اینهمه لذت هایی که از چاقی تو ذهنم ایجاد کردم با رژیم . ورزش . دمنوش . رژیم کتوژنیک که اخیرا مد شده . عمل معده و… که همشون با رنج وسختی هست لاغربشم .
مگه میشه . مگه داریم .
چطور ذهنی که با لذت چاق شده بخاد به شلاق وکتک لاغربشه .
وجدانا اگه خونه به هردلیل ما رو کتک بزنن وبهمون فشار بیارن ما زیر بار حرف بزرگترا میریم یا میزنیم به سیم آخر و بدتر میکنیم .
چرا میخاهیم وقتی ذهنم رو با عشق وآزادی واختیار کامل چاقش کردم با محدودیت وحبس لاغرش کنم .
پس نمیشه . پس باید چی کارکنم .
همانطوریکه به ذهنم چاق شدن رو یاد دادم لاغرشدن رو هم به ذهنم یاد بدم واین مسیر رو براش لذت بخش کنم که باهام راه بیاد .
وهمه اینها با آموزش وتکرار وعمل وصبر به دست میاد .
پس به امید متناسب شدن به روش ذهنی منم گام به گام با آموزشها پیش میرم .
تا حالا خیلی عالی نتیجه گرفتم وازمسیر جنوب حرکت کردم سمت شمال . الان کم کم ساحل دریا رو میبینم ونزدیک هست به دریای لاغری برسم .
سلام دوست عزیز متناسب شاد ،
منم حرف شمارو تایید می کنم دقیقا درست گفتید که من نوعی با لذت و عشق و شادی چاق شدم حالا چطور با داغ و درفش لاغر بشم ….. امکان نداره ……
حالا چطور با همون حالت می تونیم لاغر بشیم …این هدف مستلزم اینه که لاغر شدنو سخت ندونیم و مسیرشو عوض کنیم چطور میشه این حالتهارو برا لاغر شدن در پیش بگیریم ؟.
باید نگرشهامونو نسبت به خود و لاغری از اساس تغییر بدیم … که این با ادامه آموزشها امکانپذیره
سلام و درود دوست خوبم
فوق العاده بود احسنت ….
واقعا جای تحسین دارید به خاطر عمق احساس نوشته هاتون به خاطر اینکه بد جوری فروریختین و ضربه های محکمی بودو البته کاملا منطقی …..و خوشحالم که دوستان اهل تفکری همچون شما هم مسیر خوشبختی و سلامت و سعادتم هستند ….
و جمله آخرتون دلمو برد و وصل کرد به همون اقیانوس پهناور جاری ازوفور و رحمت و عشق ….متشکرم به خاطر اشتراک آگاهی و ارتعاش احساس عالی توانمندیِ کاملا در ملایمت و صلح و پذیرش
درود بر شما …
همواره دل آرام و دریا دل باشید (:
سلام استاد عزیز
من امروز به لطف خداوند گام هیجدهم را برداشتم
وخبر خوب برای خودم اینه که از امروز شروع به پیاده روی کردم برای بیشتر ماندن در احساس خوب است وجالبه بیشتر نوشته های فایل امروز سوالهایی بود که در گفت وگوهای درونیم امروز داشتم
ویکیش این بود پس چرا هیچ تغییری نمیبینی که در نوشته ها به جوابم رسیدم که لاغری با ذهن از جسم شروع نمیشود از ذهن ایجاد میشود پس بهتر است صبور باشم واین عادتها ورفتارهای جدیدم را ادامه دهم
با خواندن نوشته های استاد یاد که مسیر لاغری افتادم وبه عنوان ردپا اینجا برای خودم میزارم یادم است که چند سال پیش از یه دکتر لاغری خواستم که سریع وزن کم کنم ویه قرص بهم پیشنهاد دادند فکر میکنم هفته ای ۵کیلو کم میکردم ومیل به غذا صفر میشد حدود ۲۰ کیلو کم کردم مثل معتادها شده بودم زیر چشمم کبود وبیمار شدم چند ماه بعد متوجه شدم این قرص تمام آب بدنم را دفع کرده بدنم به شدت کم آب شده بود از تمام بافت بدنم آب کشیده شده بود بیرون به لطف خدا سلامتی ام برگشت به ظاهر اما از درون بدنم چه آسیبهایی دید
این متن را برای خودم اینجا نوشتم ودر دفترم نوشتم دیدگاه گام هیجدهم که اگر در مسیر سست شدم یک دور بخونمش وبگم من باید به جسمم کمک کنم متناسب بشه چون یه روز با انتخاب اشتباه ضربه بدی بهش زدم والان با انتخاب درست باید بهش کمک کنم
ممنون استاد بابت زحمات شما
من لایق عالیترینها هستم
بنام خدای زیبایی ها
فایل ۱۸ مسیر لاغری
باز هم مثل همیشه مثال عالی استاد که رفتار ذهن ناخودآگاه مثل رفتار کودکان است .
ذهن راحتی را خیلی دوست داره از سختی خوشش نمیاد وقتی من خودم را میگم برای،لاغر شدن چه سختی را تحمل میکردم رژیم سخت میگرفتم ورزش سخت میکردم تا چند کیلو کم کنم بعد یه مدت کوتاه رها میکردم و دوباره همون وزن بر میگشت چون ذهنم خسته میشد براش سخت بود و ما را مجبور میکرد که رها کنیم چون اون قویتر بود تقصیر ش هم نبود بیچاره آموزشی ندیده بود اون فقط سوار بر اسب چاقی بود و می تازید و ما با روشهای خودمان او را مجبور به سختی میکردیم اونم قبول نمیکنه و ما چاقتر میشیم کودکان هم همین طور هستن که یه رفتار اشتباهی کنن ما آنها را از یه سری چیزها محروم میکنیم اما برا یه مدت کوتاه دوباره چون با خشونت بوده آنها دوباره همان کار را بیشتر انجام میدن اما وقتی با آرامش و آموزش بهتر بهشون بگیم بازده کارمون خیلی خوبه و دیگه تکرار نمیکنن .ذهن ما هم باید آموزش لاِغری بهش بدیم تا با آرامش و استمرار لاغری را یاد بگیره و در نهایت در جسم ما خودشو نشون بده
هیچ موضوعی با خشونت درست نمیشه مگر در صلح و آرامش و صبر و تلاش و استمرار همه چیز شدنیه لاِغری ،تغییر زندگی با تلاش و استمرار درست میشن .
سلام و درود
لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
به اشتباه در پاسخ به دوست دیگری دیدگاه خود را ثبت کرده اید
به نام خداوند مهربانم
سلام إستاد عزيز!
به لطف بيكران خداوند مهربانم و شما إستاد عزيز هيجدهمين گام رو با موفقيت برداشتم و خداوند رو از اين بابت سپاسگزارم!
مرسي از فايل گرانبهاتون! يه چيزى خيلي برام جالبه ! انگار شما ميدونين هرروز امكان داره ذهن به كدوم طرف كشيده بشه! و چقدر ذهن ميتونه مقاومت كنه در مقابل اين روشى كه در پيش گرفتيم ! من فكر ميكنم ذهن سالهاست راهترين راه كه براش لذت بخش بوده و تونسته بخوره رو انتخاب ميكنه! ذهن ما در شروع اين راه هراسانه! براى شخص خود من كه سى هفت سال هميشه از خوردن لذت برده! و تو زمان هاى مختتلفى در زندگيش به جسم بر خلاف ميل باطنيش فشار آورده كه رژيمهاي سخت و طاقت فرسا بگيره تا بتونه لاغر بشه و هيچوقت نتيجه دلنشين براش نداشته الان يه ترسى هى مياد تو ذهنم تلنگر ميزنه! كه اين يه مسير لاغرى با فشار جسمى و روانى زياد مثل گذشتست؟! بارها ذهنم توى اين مدت از راههاى مختلف ميخواسته به من اين تلنگر رو بزنه كه اگه نتيجه نداد چى ؟! بإرها بهم گفته من برام پذيرش آسونترين راه كه سى هفت سال انجام دادم راحتتره,! و من سعى كردم فقط آرومش كنم تو سخترين لحظه كه گشنم شده هى بهم فرمان با ولع خوردن رو ميداده فقط بهش گفتم اين تو اين غذا ! تو منعى ديگه براى خوردن ندارى! فقط تا اونجا بخور كه ديگه گشنه نباشى ! اگه غذات زياد اومد نگران نباش كه بايد تا ته دخلش و در بيارى تا خيالت جمع بشه! بزار بقيه إش و كنار اگه دوباره حس گشنگى داشتى بخور! من خودم خيلى بايد به ذهنم كمك كنم! ذهن من كسى رو جز من نداره! بايد بتونم بإرها باهاش حرف بزنم تا بشه ملكه ذهنش ! الان بيشتر در مقابل خودم و ذهنم احساس مسئوليت ميكنم! راهى رو كه شروع كردم و خيلي دوست دارم تهش رو هم ميبينم كه چقدر روشنه ميخوام با قدرت ادامه بدم…
سلام استاد عزیز و گرامی . در تمام این سال ها من هم دقیقا ۴۰ سال هست که دارم راه رو اشتباه میرم از تمام روش ها به جز عمل جراحی اسنفاده کردم و هیچ نتیجه ای دریافت نکردم . به لطف خدا دارم این فایل های هدیه رو که خدا به وسیله شما برای من فرسناده استفاده میکنم و یقین دادم که نتیجه می بینم چون با هر بار گوش دادن آنها حال خوبی سراغ من میاد . اسناد ازتون ممنونم. خدا حفظتون کنه
سلام به همه
دلیل اینکه ذهن نمیخواد چیز جدید یاد بگیره اینه که دنبال راحتیه، دلش میخواد از همون فرمولی که درش ذخیره شده استفاده کنه و فکر میکنه یادگیری چیز جدید اونو از این راحتی در میاره، خب چرا لاغری در ذهن ما سخته ولی چاقی راحت؟؟ و اینکه چون چاقی در ذهن ما راحته اون دلش میخواد کار راحته رو انجام بده، خب ما سالهای سال با تحت فشار قرار دادن خودمون از طریق نخوردن و ورزش لاغر شدیم اونم با احساس اعصاب خوردی و گرسنگی کشیدن و بی حالی به خاطر ورزش های چند ساعته ذهن هم دیده لاغر شدن خیلی سخته، ولی برای چاقی ما هیچ کاری نکردیم فقط خوردیم اتفاقا لذت هم بردیم چون از اون غذایی که دوست داشتیم بیشتر میخوردیم و بیشتر مزشو تو دهنمون حس میکردیم و این حس خوبی بهمون میداد خب ذهن دیده عع این چاقی چقد خوبه چقد راحته چقد لذت بخشه هی مارو هدایت کرد سمت لذت حاصل از خوردن، درسته هممون بعد از خوردن عذاب وجدان میگرفتیم ولی موقع خوردن که داشتیم لذت میبردیم ذهن هم هی میخواد مارو به اون لذت برسونه، باید لاغری رو حالا تو ذهنمون لذت بخش کنیم و چاقی رو سخت تا ذهن بیاد سمت لاغری، چه جوری؟؟؟ با نوشتن اهرم رنج و لذت
سختی ها و رنج چاقی:
1_نمیتونم لباس های مورد علاقمو تو هر رنگی که دلم میخواد بپوشم
2_به خاطر چاقی ام همش سر خورده و عصبی هستم به شدت احساس بدی دارم به خودم بابت ناتوانی ام در کنترل خوردنم
3_اعتماد به نفسم خیلی پایینه
4_دلم نمیخواد حتی تو آیینه خودمو نگاه کنم
5_برام بیماریهای زیادی رو به وجود میاره
6_بسیار محدودم در انتخاب لذت های دنیایی، نه استخری نه لباس زیبایی نه بدن زیبایی هیچ هیچ هیچ
7_خیلی بیشتر از سنم نشون میدم
.
.
انقدر چاقی پر از رنج و عذابه واقعا حالم بد میشه در موردش مینویسم
و بعد باید از راحتی های لاغری برای ذهنمون بگیم
لذت های لاغری:
1_هر لباسی که دلم بخواد هر شلواری هر لباس زیری هرررررچی دلم بخواد و خوشم بیاد آزاد آزادم در خریدش و لذت میبرم
2_انقدر احساس سر زندگی نشاد و امید به زندگی دارم که حد نداره
3_به شدت از خودم راضی ام و به خودم افتخار میکنم که اسیر سرنوشت نشدم و اون جسمی که میخواستم و برای خودم ساختم
4_لذت های دنیایی رو با لذت تجربه میکنم میرم استخر لباسهای زیبا میپوشم فعالیت میکنم و هر کاری که بهم لذت میده
5_هم فکرم و هم زندگیم نظم خاصی گرفته
6_از دیدن خودم تو آیینه از دیدن اندامم لذت میبرم
7_خدا رو تو وجودم بیشتر حس میکنم و شکر میکنم که انقدر من رو توانا خلق کرده که حتی توانایی خلق جسمم رو به اون شکلی که خودم میخوام و بهم لذت بیشتری میده رو هم به خودم داده
8_جسمم به شدت سالم و سرحاله و خیلی جوانتر از سنم هستم
.
.
لاغری انقدر لذت بخشه که ساعتها میشه در موردش فکر کرد و نوشت و لذت برد
این کاریه که هر روز باید انجامش بدیم تا ذهن باور کنه لاغری راحته و چاقی سخت
واقعا هم بودن تو این مسیر لذته، آدم لذت میبره از اینکه انتخاب میکنه اون شیرینی رو نخوره وقتی سیره، آدم لذت میبره از اینکه انتخاب میکنه فلان غذارو که قبلا انقدر میخورد تا شکمش درد بگیره الان به راحتی از اضافه خوردنش میگذره، چرا؟؟ چون اینجا چیزی تحمیل نمیشه بلکه انتخاب ها عوض میشه اونم با لذت، فقط باید ادامه داد، انقدر که ذهن باور کنه اره این راحته نه اون رفتار قبلی و دیگه خودش باهامون همکاری میکنه
اموزش_عمل_استمرار
فرمول ساده ی لاغری
سلاااااااام لحظه هاتون خوشمزه 😋😄(از روغن داغهای استاد یاد گرفتم )😇💖
تشویق یا تنبیه؟!
خب اول برین دیدگاه گام قبلی منو بخونید تا براتون شرح بدم ….از عملکر صفری که این چند روز داشتم .
امروز وقت سحر خدا صدام کرد دیشبم انقدر به زور ساندویچ و نوشابه خورده بودم که نمی تونستم تو خواب تکون بخورم و درد شدی روی معده احساس می کردم اما ته دلم خدا را صدا می کردم ..صبح منو متوجه کردند چند روزه خیلی ناسپاس شدم دائم شکایت می کنم و زیاده خواهی و عصیان درونی من باعث پرخوری بی رویه من شده کاملا درست بود انقدر درگیر شده بودم که یک برنامه سنگین برای خودم ریخته بودم هرروز سایت تناسب فکری و تمرین و نوشتن ،مطالعه کتاب ،چند قدم انگلیسی،تمرینات نوشتاری باورهای ثروت ساز ،انجام تمرینات چله شهدو شکر ،تمرین آینه ،همراهی با ادبیات و متون کهن ،مراقبه و موسیقی و دوش انرژی انجام شود 😶(این ذهنمه 😫😵💫🤕🥵)
انگار این فایل هم جواب من بود یعنی مثل یک ارباب بی رحم ایستاده بودم بالا سر ذهنم و می گفتم وای به حالت کم کاری کنی وگرنه نابودت می کنم.
(چقدر عجیب و شگفت انگیزه این روابط ما با خودمون …)و در واقع باعث رفتار ناسالم شده بود و ذهنم فقط می خواست آزاد بشه .
دقیقا یک دلیل خیلی مهم افراد چاق اینه که میانه رو نیستند افراطی یا تفریطی هستند برای همین من از خداوند خواستم ذهنم متناسب بشه که هدایت شدم به این سایت (یه وقتهایی روز های پرکار و روزهای کاملا بیکار و خواب )
اما صبح به عنایت و لطف خدا متوجه شدم زیاده خواهی درونی ام شدم که باعث پرخوری بیرونی شده 🤔…پاکسازی کردم و زبانم بر شکرگزاری گشاده شد .خدایا شکرت
خدایا عاشقتم ♥️مرسی که مراقبمی مرسی که هوامو داری و قدرمو می دونی 🙏🏻🕯♥️
البته شما دوستان فقط تکیه بر فایلهای آموزشی و اصلی داشته باشید من دوست داشتم با استاد در میون بگذارم .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
در طی سالهایی که گذشت و هربار با رژیم و محدویت غذایی سروکار داشتیم در واقع داشتیم خودمون را تنبیه می کردیم ما به صورت ناخوداگاه از چاقیمون لذت بردیم و عملکردمون اینو نشون می ده .وقتی می خواهیم جشنی برگزار کنیم و عزیزمون رو سوپرایز کنیم سریع یاد رستوران می افتیم جایزه بچه ها هم پاستیل و بستنیه کلا فکر کردن به مواد غذایی حالمون را خوب می کنه حالا درسته میگیم من از چاقی متنفرم ولی این در سطح فکر ماهست وگرنه انقدر تست انواع غذاها و فکر کردن به غذاها واسه ما لذت بخش نبود .همین دیشب من یهو به همسرم گفتم دلم میگو می خواد از اون میگوهای درشت که تو کیش خوردیم و البته ماهی شکم پر حالا داشتم بالا می آوردم از پرخوری و البته برام عجیب بود که من خیلی وقت بود از این حرفها نمی زدم ..🤔
کلا ذهن ما برای کاری که سخت باشه و رنج آور همراهی نمی کنه و زمانهایی که می خواستیم اون لذت خوردن را با محدود کردن و رژیم غذایی از خودمون بگیریم در واقع با ذهن دست به یقه بودیم ما در تلاش که نخوریم و رنج بکشیم و ذهن در تلاش رها شدن از این مصیبت و همین باعث یک جنگ روانی در ذهنمون می شد و هرچقدر ما بیشتر پافشاری می کردیم ذهنمون هم مقاوم تر می شد و باعث پرخاش و احساس بد و نارضایتی ما می شد .
میشه اینطور مثال زد که ذهن ما مثل رفتار کودکان عمل می کنه چون کودکان آزاد هستند از باورهای ما به شکل بهتری به پیش فرض کارخانه خود نردیکتر هستند هر چند که ما ناآگاهانه رفتار آنها را نمی پذیریم اما به قول یکی از اساتید عزیز کودکان عارفانی هستند که ما یک عمر می خواهیم آنگونه باشیم آزاد و رها طبق سلیقه خودمون .
اگر کودکی بی نظمی کنه و خونه را خیلی به هم بریزه و والدین کودک را دعوا کنند و سرزنش کنند و مورد تنبیه و تهدید قرار دهند کودک برای ساعاتی از ترس تنبیه آرام می گیرد و منظم عمل می کند اما این رفتار مقطعی است و به طور ناسالم تری بروز پیدا می کند و در واقع تیر والدین به هدف نخورده و مشکل سر جاشه دقیقا افراد چاق هم وقتی محدودیت غذایی و ورزشی پیدا می کنند این مقطعی است و دنبال راهی برای فرار هستند یه جایی خسته می شوند و با حرص و ولع بیشتر می خورند و یا یواشکی و من اینو زیاد تجربه کردم ده یا پانزده روز که از رژیم می گذشت یهو سیم مغزم اتصالی می کرد می رفتم سر شیشه مربا و یک قاشق قاشق نصف شیشه را تما م می کردم و فقط می بلعیدم !….
اما روش تشویقی برای کودک هم بسیار مناسبه منظم تر شو بریم پارک یا بازی کنیم وسایلتو جمع کن باهم کارتن ببینیم یا بغلت می کنم و به طور مداوم اگر انجام بشه کودک بسیار منظم تر میشه و عالیه 😍
در مسیر لاغری به ذهن هم ما خیلی نرم و آرام لاغری را کوچولو کوچولو می آموزیم و با روش تشویق و خودباوری و آزادی در مسیر حرکت می کنیم و با آموزشها سعی داریم لاغری را در ذهن لذت بخش کنیم تا بخشهای وجودیمون هماهنگ شوند و نتیجه عالی برامون رقم بخوره !..(عاااالیه😇)
لاغری از ذهن ما شروع میشه یعنی با نشانه احساس خوب داشتن شروع میشه که ما داریم لاغر میشیم و بعد از مدتی در جسم نمایان میشه .
احساسمون خوبه (حالا اگر بدون انگیزه به زور و یا بی حوصله بیایم فایل گوش کنیم و تمرین بنویسیم هیچ نتیجه ای نمی گیریم )باید شوق دشته باشیم با توجه به درگیریهای ذهنمون ممکنه یه وقتهایی حس و حالشو نداشته باشیم و خلاصه ذهنمون درگیر باشه که باید اول حالمون را خوب کنیم با فایلهای تغییر زندگی و نکات طلایی )همین سایت و بعد مسیر را ادامه بدهیم
لاغری باید مثل چاقی آسون باشه تا در ذهن ما لذت بخش بشه پس هر جا داریم سختی می کشیم و یا بی حوصله شدیم راهش نیست اولین و مهمترین چیز اینکه اول حال خودمون را خوب کنیم .
خدا را بی نهایت بار شاکرم بابت تک تک موهبتهای الهی که نصیبم کرد اینکه اینجا هستم و در مسیر و همراهان خوبان عاشق و آگاه
مسیرتون سبز و طبیعی 🌱🙏🏻
سلام
در قبل این سایت
زندگی من در سختی بود همه زندگیم شده بود سختی
من همش میگفتم از چاقی تو سختیم از لحاظ سلامتی استخون و کار انجام دادن و لباس خریدن رژیم های سخت و طاقت فرسا و ورزش های زجر اور
واقعا ب تضاد بزرگی بر خورد کردم ک من چن لذت میبردم و چاق و چاقتر میشم
الان میفهم ک چرا ذهن منم ام میگف بخور بخور چن خوردن لذت بخش بود و من با رژیم تنبیهش میکردم و اون مثل ی کودک لجبازی میکرد
الان میفهمم چن ذهن راحت طلبه و رژیم یک سختی تحمیلی بود ک من بر جسمم میاورد م بدون اینک بخوام ذهنمو تغییر بدم
واین بود نتیجش سختی سختی
من باید لاغری براخودم راحت کنم با لاغری با ذهن با بررسی نکردن خودم با تغییر فرمولها با گیر ندادن ب خودم با ول کردن خودم با اموزش لاغری با ذهن لاغری لذت بخشه چن همش حس خوبه اجباری در کاری نیس
وقتی ت بخوای بری سفر اگه اون سفر ی اجباری باشه هیچ خوش نمیگذره اما اگه خودت بری با تصمیم خودت از اون سفر لذت میری ک هیچ خاطراتش همش تکرار میشه و حس خوب بهت میده
با دیدن لایوها و عکس شگفتی سارها لذت لاغری با ذهن مسلم میشه
منک خودم هی هفته رژیم میگرفتم و ول میکردم الان تو مسیر لاغری با ذهنم لذت میبرم از خوردنم از خودم اعصابم اروم شده فکر کردنام ب غذا و چی بخورم و نخورم تغییر پیدا کرده ایشالله نتیجه جسمی میاد بالا
ذهن مثل ی اسب چموش میمونه ک باید با تربیت و یاددادن رامش کرد رام ک شد تمومه هر طرف بری میاد
سلاااامچقدر این فایل انگیزه دهنده بود ، من صبح دوبار فایل صوتی رو گوش دادم و الان که خواستم بیام دیدگاه بنویسم یه حسی بهم گفت که فایل تصویریشو هم ببینم و منم اومدم فایل تصویری رو دیدم و چه قدر عالی که به حسم توجه کردم و به حرفش گوش دادن و فایلو دیدم. چقدر دیدن تصاویر شگفتی سازا کنار حرفای شما دلنشین و امید دهنده بود و من چقدر خوشحالم که دوره ی ورود به سررمین لاغر ها رو شرکت کردم و تمام آگاهی های ناب این دوره الان گوشه ذهنمه .برداشت من درباره ی چیزایی که گفتید اینه که لاغری یه مهارته و باید از طریق آموزش اون رو یاد گرفت و از طریق تمرین توش خبره شد خب این خیلی قدم بزرگیه به عنوان اولین گام لاغری ، ما همیشه فکر میکردیم لاغری مال ما نیست و یه سری تفاوت بین آدما وجود داره که چاقی و لاغری یکیشه ، یعنی یه سری لاغرن و سرنوشتشون اینه که لاغر باشن و یه سری چاقن و باید چاق بمونن و در واقع اینطوری توی ذهنمون بود که لاغر ها میتونن چاق بشن مثلا بعد از ازدواج، زایمان، مسافرت ، مهمونی و… ولی بر عکسش هیچ وقت امکان پذیر نیست یعنی چاق ها نمیتونن هیچ وقت لاغر بشن و اگرم بخوان لاغر بشن باید ۷ خوان رستم رو طی کنن ولی در نهایت هم به هدفشون نمیرسن و احتمالش خیلی کمه.این الگو توی ذهن خیلی از ما چاق ها بود و هنوز هم هست ولی ما با آموزش های این دوره داریم این اطلاعاتو کوچولو کوچولو پاک میکنیم و کمرنگشون میکنیم ، اینطوری نیست که بشه محوشون کرد چاقی مثله یه زخم روی ذهن ما هست ممکنه این زخم انقدری کم رنگ بشه که دیگه حتی دیده نشه ولی جاش و اثراتش همیشه توی ذهن ما باقی میمونه و ما باید از طریق استمرار توی مسیر لاغری با ذهن هر روز یه درجه این زخمو کمرنگ تر کنیم و مراقبت کنیم ازش تا دوباره باز نشه از طریق جایگزین کردن اطلاعات درست لاغری . پس لاغر شدن آسونه چون ما فقط باید محکم روی صندلیمون بشینیم و کمربند ایمنی رو ببندیم ، قوانینو رعایت کنیم و در نهایت به مقصد میرسیم . لاغر شدن دقیقا مثله شروع یه سفره ، ما برای رفتن به سفر ذوق داریم و حتی شب قبلش خوابمون نمیبره از اشتیاق به مقصد رسیدن و لذت بردن از مسافرت پس برای لاغری هم باید همینقدر اشتیاق داشته باشیم و این همون رمز موفقیته ، اینکه ما با اشتیاق راهی که قلبمون بهمون میگه درسته رو امتحان کنیم و پیش بریم. ما هیچ وقت قبل از سفر به این فکر نمیکنیم که نکنه هیچ وقت به مقصدم نرسم چون با تمام دقت سعی میکنیم وسائلو جمع کنیم ، ماشین رو چک میکنیم، بنزین میزنیم ، نقشه ی راهو چک میکنیم که اشتباه نریم ، روغن و موتور و همه چیز ماشین رو هم چک میکنیم و میدونیم که اگه با سرعت مجاز بریم ، خواب آلوده نباشیم و همه ی قوانینو رعایت کنیم سالم و سلامت به مقصد میرسیم .لاغری با ذهنم همینطوره دیگه!!! این فکرا منفی که میگه: وااای نکنه لاغر نشم، نکنه نتیجه دلخواهمو نگیرم و… به خاطر اینن که چندین بار تاحالا از مسیر های اشتباه رفتیم و به بن بست خوردیم برای همین ذهن ما که حال صرف انرژی نداره، دیگه پیش فرضشو این گذاشته که لاغر شدن ممکن و میسر نیست و نمیشه لاغر شد ولی این فقط دستوریه که اشتباه توی ذهن جا افتاده و واقعیت نداره ، درست مثل تمام کسایی که توی فایل تصویری نشون داده شدن . اونا هیچ استعداد خاصی نداشتن و آدم خاصی هم نبودن که مثلا شاخ و دم داشته باشن نه! این شگفتی ساز های شگفت انگیز تنها از روی دستور پخت لاغری با ذهن غذاشونو پختن و در نهایت چیزی که آماده شد یه جسم زیبا و متناسب بود ، نه نمکی بیشتر از حد نیاز اضافه کردن، نه ادویه ای ، نه اینکه معجزه ای رخ داده باشه… اونا فقط چیزی که بهشون گفته شده بود رو عملی کردن این کجاش سخته؟ برای همینه که لاغری با ذهن آسون ترین روش لاغری و فکر کردنه !دقیقا همون طوری که با لذت چاق شدیم با لذتم لاغر میشیم . خیلی کارها توی دنیا هست که باید براش تلاش کنی تا به دستش بیاری ، صبح زود بیدار شی و یه سری محدودیت ها داشته باشی ولی لاغری اینطوری نیست لاغری جز اون دسته کارهاست که بعد از یه مدت برات مثل یه عادت میشه و تو خود به خود درست رفتار میکنی و این رفتار درست تورو هر روز متناسب تر میکنه.و در مورد با لذت چاق شدن گفتید، که خیلی برای من جالب بود، واقعا تعجب کردم وقتی به حرفای شما فکر کردم و دیدم منم دقیقا از چاقی و چاق تر شدن لذت میبردم هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که من چاقی و رفتار های خودمو دوست دارم همیشه این توی ذهنم بود که من از چاقی بدم میاد و باید تغییرش بدم درسته به یه سری از موهبتاش پی برده بودم ولی هیچ وقت اشتیاق خودمو برای چاقی و چاق تر شدن کشف نکرده بود و این موضوع برام جالب بود.من به چاقی نیاز دارم و باید این نیاز رو از بین ببرم و الگوی نیاز به چاقی رو در خودم محو کنم و تبدیل به سلامتی و تناسب اندامش کنم. همه ی ما به سمت خوبی ها تمایل داریم فقط کافیه به ندای قلبمون گوش بدیم و کاری که به نظرمون درسته رو انجام بدیم. هیچ چیزی به اسم استعداد در ما وجود نداره که از قبل باشه ، استعداد یعنی توانایی انجام کاری . توی مغز ما یه سری نورون وجود داره که این نورون ها مدام دارن پالس های الکتریکی به هم ارسال میکنن ، رفتار هایی که در ما تبدیل به عادت شدن معنیش اینه که این پالس های الکتریکی با تعداد و تراکم بیشتری دارن به نورون های دیگه منتقل میشن ، پس نتیجه میگیریم این مسیر های عصبی دقیقا همون چیزیه که دیگران بهش میگن استعداد اما خبر ندارن که وقتی یه نفر توی یه کاری مهارت زیادی داره به معنی این هست که اون کارو بیشتر از بقیه تکرار کرده و مسیر عصبیش کامل ساخته شده . میکل آنژ میگه اگه مردم میدونستن من برای این مهارتی که الان دارم چه تلاش های طاقت فرسایی میکنم دیگه اثرهای هنریم اونا رو به وجد نمیورد ، این معنیش برای من اینه که هر کس تلاش کنه یه مهارتی رو به دست میاره و چیزی به اسم شانس یا استعداد ذاتی فقط یه سری بهانست برای اینکه خود متعالیمون رو متجلی نکنیم . ذهن همیشه میخواد مارو از سختی ها دور کنه چون خسیسه و نمیخواد انرژی صرف کنه ولی قلب ما همیشه میدونه راه درست چیه؟ من برام مهم نیست حتی اگه فشار و سختی ای توی این راه متحمل بشم چون ارزشش رو داره ولی لاغری در ذات خودش کار آسانیه ، اصل بر متناسب بودنه و چاق بودن دلیل میخواد ، این همون طبیعی کردن لاغریه!خدایا شکرتممنونم استاد عزیز
سلام صبا جان واقعا مثال جالب و بجایی بود من واقعا خیلی درکش کردم مطلبو ممنونک با ما ب اشتراک گذاشتید
روز ۴۰ تکرار
سلام وقت همگی بخیر امروز هم با فایل صبحگاهی و میثاق نامه شروع شد
لاغر شدن آسان است اگر ذهن مشتاق شود
منم همیشه دوست داشتم راه و روشیو پیدا کنم که محدودیت و مقررات نداشته باشه ،اینکه اونها انتخاب میکردن من چه خوراکی هایی بخورم یا کی و ساعتش چجوری باشه ناراحتم میکرد
یا اینکه باید ورزش های هوازی و سخت انجام میدادم ،البته اون زمان ها ورزش کردنو برای خودم لذت بخش کرده بودم و منم تو فضایی بودم که فکر و ذهنم مدام دنبال ورزش های مختلف بود و پارتنر خوبی هم داشتم که مدام تو باشگاه ها و مسابقات بودیم و کلی لذت هم میبردیم
ولی ما بین اون لذت بردن ها ،تمرین و حرکات اضافه ای هم برای لاغرتر موندنم انجام میدادم ،انقدر ورزش تو ورزش شده بودم که بعد از چند سال از چندین نقطه بدنم آسیب دیدم و دیگه نتونستم ادامه بدم
و این فکر همیشه با من بود که ای کاش یه راهی پیدا بشه که من بتونم براحتی لاغر بشم ،اون زمانها آرزوی اینو داشتم که یک روز بتونم غذایی که میخورم بدون هیچ گونه اضطرابی باشه و هیچ وقت تجربش نکردم ولی از اونجاییکه من و خیلی از افراد چاق و همینطور استاد این رویا رو داشتن و درخواستشو فرستادن ،رویاش تو قلب استاد افتاد و هدایت شدن به خلق این متد و خدارو شکر میکنم که هر آنچه رو که ما بخواهیم برای ما از قبل آماده کرده
اینکه ذهن اصلا به فشار و اجبار ما کاری نداره و کار خودشو انجام میده ،سالها تجربش کردیم که هر چقدر ما به جسممون فشار آوردیم هیچ نتیجه ای نداشت ، درون پر بود از آلودگی چاقی و ما انتظار لاغر شدن داشتیم
تو این متد هم نباید فشاری روی ذهن بیاریم ،ما تمریناتمونو انجام بدیم ،رفتارهامون عوض میشه ،رفتارها که تغییر کنه ،جسم هم شروع به لاغر شدن میکنه ،در این راه نباید مدام گیر بدیم به اینکه چرا من لاغر نمیشم ،منکه دارم تمرین میکنم
هر چقدر روی اضطرار برای لاغر شدن باشیم دیرتر نتیجه میگیریم ،قبلا هم گفتم من چند وقتیه اون فشارهای درونیمو رها کردم ،نه اینکه من دلم میخواسته به خودم فشار بیارم نه ،تربیت قدیم ذهنم مدام دوست داشت منو بکوبه،سرزنشم کنه و تغییرات منو از من قایم کنه ،چونکه میدونه من اگر به توانمندی و قدرت های خودم مطمئن بشم دیگه پای رادیوی ذهنم نمیشینم و ازش تاثیر نمیگیرم و تنها شنونده ذهنم من هستم
پس برای اینکه منو متوقف کنه هر روز چندین بار بمن میگفت تو چرا همین شکلی موندی و از اینجور حرف های ناراحت کننده ، منم بعد از ۱ سال که مدام اذیتم کرده بود ،تصمیم گرفتم احساس رضایت داشته باشم از همین الان خودم و با خودم نجنگم برای اینکه یه جسم دیگه ای بشه
بمحض اینکه دیگه نخواستم که لاغرتر بشم و به خودم گفتم بدن تو استاندارد جهانیه و از این به بعد سایز تو بهترین سایزه ،متوجه شدم فشارهای حرف های منفی بافم کم شد ،الان هم هر وقت دلش میخواد اذیتم کنه بهش میگم من اوکی هستم با این هیکلم ،نمیخوام لاغر بشم
یجورایی رها کردنه ،در کنار تمریناتم که انجام میدم ،توجهمو از بدنم برداشتم و خدارو شکر احساس میکنم حالم بهتره و همینطور بدنم جمعتر شده ،در کنارش لحظه به لحظه که یادم میاد با خودم صحبت میکنم و خوبی های خودمو یادآوری میکنم و کفه ترازوی عشقیمو پر میکنم تا به حرف های منفی باف غلبه کنه
ذهن کارهاییو برای ما انجام میده که اولا برای ما امنیت بیاره دوما لذت بخش باشه ، برای همین مابین سمینارهای علوم ذهنی کارهای مزحک انجام میدن که ذهن احساس شادی داشته باشه و تا آخر سمینار با اون افراد همکاری کنه
الان هم تو این دوره لذت بخش بودن انجام تمرینات خیلی مهمه که ذهنمون لذت ببره ،اگر این حس در ما کم شده باید بصورت عمدی به ذهنمون یادآوری کنیم ، چجوری؟ با گفتن و تعریف کردن لاغر شدن ،وقتی براش تعریف میکنی که وقتی لاغر بشیم کلی حالمون خوبه ،لباس های رنگی میپوشیم ،تو مهمونی ها راحت میرقصیم ،هر کسی میدونه کودک درونش از چه تفریحاتی خوشش میاد
باید طبق همونها براش لاغر شدنو لذت بخش کنه ،مثلا من میدونم کودک درونم عاشق رقص ، شیطنت ،تفریح ،مسافرت و کارهای هیجانیه ،میام از اینها بهش میگم که وقتی لاغر باشیم میتونیم تندتر تو سفرهامون راه بریم ،جاهای بیشتریو میبینیم ،لباس های خوشگلتری میپوشیم،اجراهای زیباتری خواهیم داشت ،مربی م بهمون افتخار میکنه ،میتونیم تفریحات لذت بخش تری داشته باشیم
باید جوری از لذت های لاغری بگیم که کودکمون هیجانی بشه و بدو بدو بیاد کمکمون کنه
تشویق کردن یکی از بهترین راهکارهاست که هم برای کودکان جواب میده هم بزرگسالان ، ولی به اشتباه به ما یاد دادن برای انجام هر کاری از اهرم فشار استفاده کنیم ،با خشم چیزیو بخواییم ،منکه هر زمانی به دخترم میگم کاریو انجام بده اگر با تندی بگم اونم با تندی جواب میده یا قهر میکنه و وقتی با حالت شوخی و تشویق و کودکانه بهش میگم اونم بصورت کودکانه بمن جواب مثبت میده و این نتیجه حال خوب و تشویقه
برای لاغر شدن هم باید باید ناخوداگاه ما بخواد که ما لاغر بشیم ،باید لاغر شدن براش امنیت و لذت تعریف بشه برعکس آنچه که قبلا شنیده بوده
در کنارش باید تصویری که از خود قبلی چاق داریم آرام آرام با اجرای تمرینات به تصویر* من توانمند و متناسب *تبدیل بشه ،از اونجایی که ذهن با تصویری که از ما سالیان پیش گرفته کار میکنه حالا باید اون عکس عوض بشه
باید آگاهانه حرف های جدید با خودمون داشته باشیم، باید سلول به سلولی که قبلا برامون تخریبش کردن ،ترمیمش کنیم ،باید تنها راه سالم و مفید لاغر شدنو ،لاغری با ذهن باور کنیم ،اعتقادش کنیم بعد اعتقاد ما ، مارو میبره بسمت لاغر شدن آسان
لاغری با ذهن یک فرمول ۱ ۲ ۳ نیست ،یکسری کارهای کوچیک کوچیکه که وقتی در کنار هم قرار میگیره پازل لاغری کامل میشه ، در این راه ما داریم ذره ذره از خود قبلیمونو بر میداریم و ذره ای جدید بنا میکنیم
کار هم راحتیه هم مستمری و هم خارق العاده ایه ،اینکه بتونی از درون جدید بشی و جدید خلق کنی ،حس قدرت و توانمندی میده و اعتمادبنفسو افزایش میده
خدارو شکر میکنم برای بودن در مسیر خواسته هام
ممنون خانوم حسنی واقعا نوشته هاتون زیبا و کمک کننده بود
خواهش میکنم دوست عزیز
خدارو شکر برای بودنمون در مسیر صحیح که اگر ما هدایت بخواهیم حتما در مسیرش قرار خواهیم گرفت🌷
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
واقعا هم همینطوره بچه ها معصوم و پاک هستن ذهنشون درست برنامه ریزی شده ولی ما با حرفامون چقدر چیزهای بدی و بهشون آموزش می دیم همش تنبیه همش ترس …
من اصلا دوست نداشتم تنبیه و ولی خوب زمان ما بود حالا من اون ها رو فراموش کردم ولی هیچ وقت دوست نداشتم بچه خودم یه کسی و تنبیه کنم و جوری رفتار کنم که بچه ها بترسن همه هم می گفتن اینجوری درست نیست بچه باید حساب ببره بچه باید بترسه …
الانشم همینطورم دوست دارم با حرف زدن تشویق کردن یه حتی هیچی نگفتن در کنارشون باشم و فقط حرفشون و گوش بدم و بس .
ذهن ناخوداگاه زیر حرف زور نمی ره کاری که براش لذت بخشه انجام می ده .ما هم واقعا از چاقی لذت می بردیم ولی همیشه هم می خواستیم که لاغر بشیم ولی همش هم به فکر این بودیم که کی این برنامه و رژیم تموم می شه مثلا من هنوز هم ذهنم کامل عوض نشده هنوزم وقتی یه بویی میاد می گم به به چه بویی و کم و بیش هم به فکر غذا هستم . ولی دیگه اون کارها رو که قبلا می کردم نمی کنم مثلا همین شنبه ای رفته بودیم دریا ساندویچ درست کردیم که من می گفتم حالا می تونیم نبریم چیزی بعد که برگشتیم می خوریم همسرم گفت حالا ببریم فقط همون و بردیم حالا اگه قبلا بود من باید میوه و هله هوله … خوراکی هر چی داشتیم و نداشتیم باید می ذاشتم که انگار چند ساعته می خوایم بریم سفر قندهار ! و ۴ تا ساندویچ برده بودیم لای نون تست بعد من یکی خوردم.
ولی مثلا دیروز فکر کنم پر خوری کردم البته ۲ تا تکه پیتزا خوردم سومی و نباید می خوردم ولی خوردم سیر شده بودم .
ولی کلا الان جسم و ذهنم خیلی متعادل تر شدن از قبل .
این تنها روش آسون لاغر شدنه همه چی می خوره یاد می گیره چقدر باید بخوره حالا بعضی مواقع پر خوری هم هست رفتار نادرست ولی خوب آدم نگاه می کنه به مراتب خیلی کمتر از قبل هستش خدا رو شکر .و موندگاره . آدم این روش و زندگی می کنه اینو نخور اونو بخور و.ساعت خاصی نداره ورزش خاصی نیست همه چی در عین زندگی کردن اتفاق میافته . ترسی نیست دیگه خدا رو شکر .
مثلا من امروز صبح ساعت ۱۱ بود تقریبا صبحونه خوردم اون موقع ها حالا فرقی نداشت کی بلند می شم صبح خیلی زود هم بلند می شدم باید همون موقع صبحونه می خوردم . بعدها هم شنیدم که اگه آدم صبح بلند می شه نیم ساعت تا یه ساعت چیزی نخوره متابولیسمش کند می شه ….
خدا رو شکر که از همه این باورها راحت شدیم .
گام 18 (تکرار1)
بنام خداوند بخشنده مهربان
نه تنها شما استاد، بلکه همه ی افراد چاق دنبال آسان ترین روش برای لاغری هستند!
من که خودم چون میدونستم نمیتونم بیشتر از 3 /4 ماه رژیم بگیرم که تازه 3 یا 4 هم بخوام کیلو کم کنم .رژیم های کوتاه مدت 1 ماهه با 10 کیلو کاهش وزن رو همیشه ترجیح میدادم !ولی خب خیلی سخت بودن !
از نظر ما آسون ترین راه برای لاغر شدن این بود که هرچی میخواستیم میخوردیم و لاغر میشدیم ! که الان تازه با اینراه آشنا شدیم .
در روش لاغری با ذهن به مراتب سریع تر و راحت تر از انچیزی که چاق شدیم ، لاغر میشیم ، لاغری ماندگاررر و بدون ترس از بازگشت و چاق شدن .اگر در این روش استمرار داشته باشیم !
اگر هم در شروع این مسیر و هفته های اول تصور کنیم که لاغر نشدیم اشتباه بزرگیه ، چون لاغری باذهن از جسم شروع نمیشه که بتونیم اون و ببینیم ، بلکه از طریق ذهن ایجاد میشه .پس اگه ما در اوایل مسیرمون دیدیم لاغر نشدیم سریع ناامید نشیم و جا نزنیم ! یزره صبوری کنیم و ادامه بدیم تا جسممون کم کم واکنش نشون بده .
آنچه در ذهن ایجاد میشود رو میشه احساس کرد !
اگر در مدت حرکت خودمون تو این مسیر احساس خوبی داریم ، شورو شوق داریم ، انگیزه و امید داریم ، مطمعناا روند لاغرشدن در ما استارت خورده .
این نشانه هارو من کاملا حس میکنم .
یکی از خصوصیات ذهن مقاومت در برابر سختی هاست و ما هرجقدر بیشتر خودمون و تحت فشار قرار بدیم ، ذهن هم مقاومت بیشتری میکنه !
من خودم که هربار هرچقدر خودمو میترکوندم علاوه بر اینکه خیلیی سخت لاغر میشدم ، دوباره زودم چاق میشئدم و هر دفعه نتیجه زود تر برمیگشت !
دلیل این روند معکوس افزایش مقاومت ذهن بوده است نه بی اراده بودن ما .مقاومتی که ما خودمون ایجادش کردیم اما نمیدونستیم!
چون که ما تلاش میکردیم با محدود کردن مصرف غذایی یا تحت فشار قرار دادن جسممون و… وزن خودمون رو کاهش بدیم و این فرایند برای ذهن ما به عنوان سختی و رنج محسوب میشد و تمام سعی خودش رو به کار میگرفت تا از این مرحله رهایی پیدا کنه!
عملکرد ذهن ما شبیه رفتار و واکنشهای کودکان است ، ذهن ما نسبت به تنبیه و تحت فشار قرار گرفتن به شدت مقاومت دارد و از طرفی نسبت به تشویق شدن و لذت بردن بسیار مشتاق است .
بچه ها چون هنوز زیاد تحت تعلیم خانواده شون قرار نگرفتن و ذهن ناخودآگاهشون زیاد برنامه ریزی نشده بخاطرهمین رفتارشون خیلی فابریک ترو درست تره .حالا از لحاظ ما بزرگترها ممکنه اشتباه باشه ولی از لحاظ عملکرد ذهنی رفتار اونها صحیح تره .
مثلا دیدیم بجه هایی رو که کارهایی رو انجام میدن که رو مغزممونه و ما نمیخوایم که انجامشون بدن ، اومدن اونارو تهدید به کتک زدن و تنبیه کردن و …. میکنن و میترسوننشون و اون بچه هم بخاطر ترس ازینکه تنبیه بشن ، جند دقیقه و یا چند ساعت رفتارشونو تغییر میدن ولی دوباره مجدد به رفتار قبلی خودشون برمیگردن و ادامه میدن و این کارشون هم ناخوداگاهه .ولی ما فکر میکنیم که دارن از قصد دوباره رفتارشون رو تکرار میکنن !
ذهن ما هیچ کنترلی نداره و ما نمیتنونیم که با تنبیه و رنج و ترسوندن از انجام کاری منع کنیمش!
و اون لحظه که بچه آروم میشه و اونکارو انجام نمیده تصمیم خودآگاهشه که برای اینکه کتک نخوره یا تنبیه نشه اونکارو انجام میده و وقتی که دوباره تغییر رفتار میدن به دلیل ذهن ناخوداگاهه که زیر حرف بار زور نمیره !
ولی اگه بخوایم این بچه رو تشویق کنیم که اگه مثلا فلان کارو نکنی بهت جایزه میدم ، شکلات میدم ، میریم پارک یا … اگه ی وعده لذت بخش رو به بچه ها بدیم اونا خیلی راحت تر میتونن رفتارشون رو کنترل کنن و ذهن ناخودآگاهشون هم میپذیره که جون قراره ی لذت بهتری و تجربه کنیم ، اینکارو الان انجام نمیدیم
کلا روند ذهن ناخوداگاه اینشکلیه که هرکاری که براش لذت بخش تر باشه رو انجام میده .
حالاربط این موضوع با چاقی اینه که همه ما در روند زندگیمون در مسیر چاقی ،چاق شدن برامون لذت بخش بوده !
شاید خودمون هم میگفتیم که دوست نداریم چاق بشیم یا از چاقی بدمون بیاد اماا رفتار ما برعکس این و نشون میداد!
وقتی که برای بیشتر خوردن و لذت بردن از خوردن برنامه ریزی میکردیم و همش تمام فکر و ذکرمون در خوردن و بیشتر خوردن بود . این ها نشان میدادکه ما از چاق شدن لذت میبریم !
شاید هم قبول نداشتیم که چاقی رو دوست داریم ، اما رفتار و عمل و افکار ما کاملا از چاق شدن لذت میبردند .و بخاطر همین ما هرکاری میکردیم ، رژیم میگرفتیم ، ورزش میکردیم و… نتیجه نمیگرفتیم ،چون در ناخودآگاهمون ما از چاقی لذت میبردیم !و تمام اون اقداماتی که ما برای لاغر شدن انجام میدادیم ، مثل تهدید والدین به بچه ها میمونه ! میتونستیم تا چند مدت اون برنامه رو رعایت کنیم ولی چون ذهن ناخوداگاه از چاق شدن لذت میبرد دوباره براحتی وارد مسیر چاقی میشدیم و دوباره رفتارمون رو ادامه میدادیم و به همین دلیل نتیجه ای از اقداماتمون برای لاغری دریافت نمیکردیم .یا اگه هم چیزی کم میکردیم ، دوباره به وزن قبلی برمیگشتیم ، چون نمیشه با فشارو محدودیت ذهن ناخوداگاه رو از چاق شدن منع کرد.
رفتار ما با مواد غذایی نشون میده که ما از چاق شدن بدمون میاد یا لذت میبریم !
ناخودآگاه رو نمیشه با عمل جراحی تغییرداد، جسم رو میشه ولی ذهن رو نه !
ممکنه تا چندمدت چون بخوان نتیجه عالی بگیرن ، دستورالعمل های پزشک رو رغایت کنن و چون مطمعناا که دیگه عمل کردن و خیالشون راحنته که ی اقدامی انجام دادن و…و خودشون هم همکاری میکنن ، مسلما نتیجه میگیرن! ولی همه ی اینها فشار جسمی و تصمیم آگاهانس و دوام نداره و همیشیگی نیست !
یکی از آشناهای های ما به همراه دخترش دوتایی عمل کردن و خیییلی لاغر و زیبا شدن حدود دوماه پیش یکی از فامیلامون که ارتباط نزدیکی با اونا داره اومده بود خونمون و مادرمم درباره اونا سوال پرسید چون خودشم خیلی کارها برای اینکه لاغر بشه انجام داده ولی نتیجه نگرفته و بعضی وقتا به فکرش میزنه که عمل کنه .
بعد فامیلمون گفت که آره خیلی لاغر شدن و فلان و … ولی خیلی باید مراقب باشن تا دوباره چاق نشن!
بعد مامان من پرسید که مگه بازم میشن ! مگه عمل نکردن و…؟
گفت عاوو بله خانم معلومه که چاق میشن ! خیلی ها اطرافش مثل اینکه عمل کرده بودن و بازم چاق شده بودن و اینم مطمعن بود که اونا هم بازم چاق میشن اگه مراقب نباشن !
به هرحال ناخودآگاه غلبه میکنه بر خوداگاه اونا . درسته این افراد عمل کردن ولی تصویر خودشون از چاقی هنوز تو ذهنشون هست و ذهن اون ها جسمشون به هر حالتی که شده اونارو به تصویری که از چاقی در ذهنشون دارن میرسونه
و از اونجایی که در روش لاغری با ذهن ما ذهن و ناخوداگاه و برای کسب نتیجه عالی هدایت میکنیم به طوری در این روش با رضایت و شادی و احساس خوب، لاغرشدن مورد تایید ذهن ما قرار میگیرد با تجسم کردن مزایای لاغری با تصویر سازی کردن از طریق تمریناتی که انجام میدیم ، و لاغر شدن رو برای ذهنمون لذت بخش میکنیم و از رنج و ناراحتی قبلی لاغر شدن خارجش میکنیم .لدرصورتی که در تمام روش های قبلی با گزینه رنج و سختی برای ذهنمون استفاده کرده بودیم !
پس ما لاغر شدن و برای ذهنمون لذت بخش میکنیم و بعد از جند مدت متوجه میشیم که رفتارهامون داره تغییر میکنه !
درسته که ماا تو دورانی که رژیم هستیم خیلی خودمون رو کنترل میکنیم ولی ذهن ما همش میخواد که از اون غذا بیشتر بخوریم و ….و همش مارو اذیت میکنه . و عصبانی و پرخاشگر شدن ما در دوران رژیم ها و ورزش های سخت به همین دلیله .
چون ذهن یچیز دیگه میخواد ولی ما به زور داریم یکار دیگه و انجا م میدیم و این عدم تعادل بین جسم و رفتار و ذهن باعث ایجاد عصبانیت در فرد میشه ! بخاطر همین یسری افراد نمیتونن برنامه های رژیمیشون رو ادامه بدن !
ولی اگه ذهن ناخودآگاه رو آموزش بدیم این هماهنگی خود به خود به وجود میاد . و ذهنمون با جسممون در تعادل قرار میگیره و بعد حرکت کردن کردن به سمت متناسب شدن برامون لذت بخش تر میشه .
چون ذهن ناخودآگاه ما با تصمیم آگاهانه ما که لاغر شدنه همسو میشه و دیگه اون مقاومت های ذهنی وجود نداره !و تازه اشتیاق هم پیدا میشه در ما و بهمون انگیزه میده برای لاغر شدن !
پس یکی از نشانه هایی که به ما نشون میده مسیر ما اشتباهه اینه که ما در اجرای مراحل حس بدی داشته باشیم !
چون که اگه با سختی و بی حوصلگی این مسیر و انجام بدیم ، متاسفانه از تلاش خودمون برای لاغر شدن نتیجه ای نمیگیریم !
من هم خودم سعی میکنم که مواقعی که حوصله ندارم از فایل ها استفاده نکنم و هروقت اون انرژی و داشتم بیام ادامه بدم ، بخاطر همینم هست که یزره طول کشیده ولی اشکال نداره مهم نتیجه س نه مدت زمان !
به هرحال من با آرامش تو این مسیر دارم حرکت میکنم و هروقت میبینم حس بدی دارم ، یزره وایمیسم و دوباره شروع میکنم .
چون قبلا اگه حس بدی هم داشتم بزور ادامه میدادم و بایدد حتما سریع نتیجه میگرفتم و… و نتیجه ش هم پایدار نبود .
پس آرام آرام دارم با آرامش حرکت میکنم و هیج زوری هم روش نیاوردم ، تو جاده یک عالمه با هم استراحت هم میکنیم .
زمانی که با روش های اشتباه قبلی اقدام میکردم برای لاغر شدن همش اعصابم خورد بود که من چرا باید هرچی میخورم چاق بشم ولی فلانی هرچی مثه اسب میخوره باید لاغر باشه !یا این چه سرنوشت و شانسیه و…
ولی الان تو این مسیر آرامش پیدا کردم و مطمعن شدم که منم میتونم مثل اونا باشم ! این اولین حسی بود که بهم دست داد و منو امیدوار کرد و من گفتم که این همون مسیریه که قراره منو برسونه !چون داره درباره خودم حرف میزنه ولی روش های قبل فقط راهکار و رژیم بود و…
.پس برای لاغرشدن هیچ روشی به غیر از لاغری با ذهن نیست!
همه ی ما دوست نداشتیم چاق بشیم اما هرماه یا در خودم هر رووز چاق تر میشدیم !همه ی ما دوست نداشتیم که پرخوری کنیم ولی همیشه پرخوری میکردیم و بعدش عذاب وجدان میگرفتیم !و….
این تجربیات مشابه در همه ی افرادی که اضافه وزن دارند وجود دارد .
در روش ذهنی نتیجه برای همه یکسانه بخاطر همین افرادی که از این روش نتیجه گرفتن ،تجربیانشون هم یکسانه .با این تفاوت که چه مقدار احساسشون خوب میشه و انجامشون میدن و در این مسیر استمرار دارن !و هرکس این قسمت رو بهتر انجام بده ، نتیجش براش بهتر میشه .
ولی احساس شادی و نشاط و آرامش و اشتیاق به لاغری و…در همه ی افراد مشابه ، به خاطر آموزش ذهن ناخوداگاه است .
پس یک بار برای همیشه تصمیم قاطع بگیریم که از این روش لاغر بشیم و حتی اگه 10 % از اون تلاش و سرسختی که ما در روش های قبل انجام میدادیم و در این روش انجام بدیم و متعهد باشیم و تمریناتمون رو انجام بدیم و…. نتیجه مون رو میگیریم .
چه بخوایم جه نخوایم !
آسان ترین راه برای لاغر شدن ، لاغری ازطریق ذهنه ! چون به همین سبک ما چاق شدیم ، خیلی ساده!
هیچ کسی که جاق شده رنج نکشیده ، هممون هی لذت بردیم ، خوردیم ، زندگی کردیم ، بازی کردیم و…همینطوری چاق شدیم !
همش با لذت بوده و بنابراین روشی مارو به لاغری و تناسب اندام میرسونه که همواره با لذت و شادی و نشاط باشه که اون روش هم لاغری با ذهن هست .
شاد و پیروز و متناسب باشید .
دیدگاه من از گام نوزدهم: سلام ، اولا که کل متن وفایل مهم بود و من اولش هرچی میخوندم حس میکردم نمیدونم وتمرکز نداشتم اما بعد که بادقت بیشتر خوندم وگوش کردم وشروع کردم نکات مهمتر وکلیدی واز متن نوشتم درکم رفت بالا ومشتاقتر شدم که بادقت بیشتری بخونم وبه فایل گوش کنم ،واقعا این گام بی نظیره چون همه اش نکته اس، مثل این نکات :مقاومت ذهنی درصورتی اتفاق میفته که روشمون پر از سختی ورنج باشه و ذهن سخته ورنجو نمیپذیره به همین خاطر مقاومت میکنه مثل بچه ای که بخوایم ازش برای اینکه کاری مثل سر وصدا کردن انجام نده تهدیدش کنیم به ترسوندن اون از یه چیزی یا تنبیهش کنیم درسته اواسه اون لحظه ساکت میشه اما بعد یه مدت دوباره شروع به سروصدا میکنه چون ذهنش حرف زور ودوست نداره ونمیپذیره ،ذهن ما بزرگتراهم همین شکلیه ، ولی وقتی تشویق بشه وانگیزه بگیره وامید بهش داده بشه راحت قبول میکنه وهماهنگ میشه ومقاومت نمیکنه البته باید این تشویق وتمجید وامید وانگیزه بالاتر وبزرگتر باشه، خب ذهن ما زمانایی که ورزش میکردم لاغر بشیم یا رژیم خاصی میگرفتیم لاغر بشیم از خوردن مواد مورد علاقمون منع میشدیم این کارهارو رنج واوروسختی افرین میدونست وبعد یه مدت رها میکرد ومارواز انجامشون دور میکردوچاقتر هم میشدیم ودفعات بعدی کمتر وزن کم میکردیم . اما تو این مسیر لاغری با ذهن ذهن همسو میشه باخواست ما ومقاومت نمیکنه چون همه اش انگیزه اشتیاق وتشویق تمجید وحس خوب هست، . نکته مهم دیگه واسه اینکه بفهمیم ایا داریم مراحل مسیر لاغری باذهن من و درست پیش میریم یا نه ، توجه کردن به حسمون در زمان خوندن گوش دادن و نوشتن تمرین ات هست ، اگه خوب وعالی بود یعنی درست داریم پیش میریم ومطمعا درحالا رسیدن به وزن ایده المون هستیم وجای نگرانی نیست وبا خیال راحت تر پیش بریم به سوی موفقیت 😍❤️، ممنون استاد عطار روشن. بخاطر مرحله وگام به گام این مطالب ارزشمندتون که دراختیارمون گذاشتی
سلام به همه دوستان همراه! ادعای لاغری آسان با روشهای مختلف و لاغر نشدن باعث شده که لاغر شدن در ذهن ما بسیار سخت شده باشد و این باور در ذهن ما جای بگیرد که چاق تر شدن از چاق شدن آسان تر است. شاید تصور کنیم روشی برای لاغری آسان تر است که محدودیت کمتری داشته باشد. در تمام روشها با تحت فشار قرار دادن جسم میخواستیم به نتیجه برسیم و بعد از اینکه نتیجه نمی گرفتیم دچار ناامیدی، افسردگی و درنهایت چاقی بیشتر می شدیم. در روش لاغری با ذهن نباید اول انتظار تغییر در جسم را داشته باشیم چون لاغری اول باید در ذهن اتفاق بیفتد و نشانه های شروع لاغری با ذهن این است که در این مسیر، احساس بهتر، شوق و شور، انگیزه و امید برای لاغری دارید.
یکی از خصوصیات ذهن، مقاومت کردن دربرابر سختی هاست، به این صورت که هرچقدر شما بیشتر خودتان را تحت فشار قرار دهید، ذهن هم مقاومت بیشتری به خرج میدهد. به طور مثال زمانهایی که رژیم گرفتیم و جواب نداده، علتش این است که وقتی میزان کمتری کالری به بدن میدادیم، جسم به جای اینکه برای تامین کالری چربی های اضافی ما را مصرف کند، از فعالیتهای کمتر حیاتی خودش کم می کرد، مثلا از میزان کالری که باید برای پوست و موها صرف شود کم میکرد که در اکثر رژیم ها باعث ریزش مو و خراب شدن پوست میشد. یعنی دربرابر لاغر شدن به هر طریقی که بتواند مقاومت می کند و با هر بار که شکست خوردیم فکر کردیم از بی ارادگی خودمان است در هر حالی که بخاطر افزایش مقاومت ذهن دربرابر لاغر شدن بوده است. عملکرد ذهن ما بسیار شبیه واکنشهای کودکان است. ذهن ناخوداگاه هرکاری را که برایش لذت بخش تر باشد آن را انجام می دهد. بچه ها هم چون هنوز ذهن ناخودآگاه آنها دچار تغییر و تعلیمهای مختلف نشده است نسبت به تهدید و فشار مقاومت می کنند اما نسبت به وعده ها و تشویق ها بهتر جواب میدهند. ارتباط این مطالب با چاقی در این است که ما هم در زمانی که روند چاقی را طی می کردیم با لذت بوده، ممکن است به طور گفتاری از چاقی متنفر بوده باشیم ولی همه رفتارهای ما نشان دهنده این بوده که ما از چاقی لذت می بریم و کارهایی که برای لاغری انجام میدادیم مثل همان تهدید کودکان بوده که فقط در زمان کوتاهی جوابگو هستند و باز کودکان به کارهای خودشان ادامه می دهند. باید لاغر شدن را آموزش دید و ذهن ناخودآگاه را با تصمیم آگاهانه خودمان همسو کنیم و بر اساس هدایت ذهن ناخودآگاه برای کسب نتیجه عالی اقدام کنیم.ذهن ما نسبت به تغییر و فشار مقاوم و برعکس نسبت به تشویق و جایزه مشتاق است و تفاوت لاغری با ذهن با دیگر روشها این است که اساس آن بر پایه احساس خوب، رضایت و شادی ذهن است و اگر در مراحل یادگیری، الان احساس خوبی ندارید یعنی در مسیر لاغری با ذهن حرکت نمی کنید. با مقایسه کردن روش لاغری با ذهن با سایر روشهایی که تاکنون انجام داده اید متوجه میشوید که این روش تاثیر فوق العاده ای در ایجاد آرامش ذهنی شما دارد و احساس ناامیدی را به احساس اطمینان از موفقیت تبدیل می کند.
درود به شما استاد عزیز و همه دوستان گرامی
این فایل خیلی عالی بود
موضوعاتی را مطرح کرد که قبول کردن آن در برخورد اول سخت بود
مثل اینکه ما از چاق شدن لذت میبردیم و برای همین روز به روز چاقتر میشدیم و این واکنش ذهن ناخودآگاه است که در مقابل سختی مقاومت میکند اما شادی و لذت را به راحتی می بپذیرد و با ما همراه میشود
الان هم باید از همین آگاهی برای لاغر شدن استفاده کنیم
لاغری را برای ذهن ناخودآگاهمان لذت بخش کنیم تا با ما همراهی کند و در یک تیم باشیم نه دو تیم مخالف هم
ما یاد گرفتیم که ذهن ما خیلی قوی است و ما قدرت شکست دادنش را نداریم
پس چه بهتر که بجای در تیم مقابل بودن و نهایتا شکست خوردن با او هم تیم شویم و پیروزی مسلم داشته باشیم
مثال شلوغ کاری بچه ها و اینکه از متد تنبیه استفاده کنیم و یا تشویق خیلی عالی بود
من مطمئن هستم تمام کسانیکه بچه دارند و یا بچه هایشان را بزرگ کردند این تجربه را داشته اند
این روش تنبیه یا تشویق حتی در بزرگسالان هم صدق میکند
من چندین سال پیش که برای یک شرکت چاپ خانه کار میکردم و یکی از مسئولیت هایم تقاصای دریافت صورتحساب مشتریانی که حساب سی روزه داشتند یعنی به آنها ۳۰ روز مهلت داده میشد تا بدهی شان را پرداخت کنند بود از روش تشویق استفاده میکردم
به این صورت که به کسانیکه به موقع حسابشان را تصفیه میکردند استیکر های ستاره طلایی و یا اینکه “مشتری محبوب” به رسیدی که برایشان فرستاده میشد می چسباندم
این درصد مشتری های خوش حساب را بالا برده بود
حتی یکی از آنها به من میگفت پرداخت صورت حساب شرکت شما را در اولویت قرار میدهم که استیکر دریافت کنم
این نشان میدهد که ذهن ناخودآگاه به تشویق و شادی عکس العمل خوب و همکاری کردن نشان میدهد
وقتیکه به ذهنمان آموختیم که متناسب شدن چه مزایا و شادی هایی را به ارمغان می آورد او تشویق میشود که با ما همکاری کرده تا آن شادی ها را تجربه کند
با سلام و درود خدمت استاد گرامی و همراهان
نکته جالبی بود چندین دفعه فایل رو گوش دادم اتفاقا من تو قسمت قبل گفتم که من یه کودک ناآروم دارم و از استاد راهنمایی گرفتم
کودک من از اول که به دنیا اومد به شدت نا آروم و لجباز بود البته کولیک شدید داشت تا دوسالگی ولی بعدش من حس میکنم اخلاقش شکل گرفت و منم خسته شدم چون تک نفره بدون اینکه بخوابم یا استراحت کنم یک نفس گذروندم و الان پنج سالش هست
من از زمانی که خودم خسته شدم و افسردگی گرفتم دیگه با تهدید سعی میکردم رفتارای پرخاشگرانه شو درست کنم و تا به امروز نشده
البته از راه دوستی و تشویق هم وارد شدم دفعات زیادی ولی وسط راه از مقاومتاش خسته شدم و دوباره برگشتم رو حالت اول
درمورد لاغری هم من همین برخورد رو با خودم داشتم و همیشه سعی کردم به خودم زورگویی کنم که دیگه نخور دیگه بسه از فردا تمومش کن و…
از زمانی که دوره هارو شروع کردم افسردگیم خوب شده و آرامشم در حدی هست که هیچ زمان از زندگیم انقدر آروم نبودم
چون با خودم صلح کردم چون خودم و دوست دارم و با خدای خودم رابطه نزدیک برقرار کردم و خالی شدم از فکرهای بد و کلی اهداف جدید دارم که میدونم بشون میرسم و این حالم و کلی خوب میکنه الان دیگه حتی با یه نفس عمیق هم کلی حس خوب درون بدنم میشه
واقعا از خدای مهربونم سپاسگذارم که من و آگاه کرد و به این مسیر هدایت کرد تا با جهل خودم باقی زندگیم هدر نره و با حسرت نگذره
استاد عزیز ممنونم اگر درمورد برخوردم با پسرم نکته ای در ذهنتون هست که بهم کمک میکنه سپاسگذار میشم اگر بامن درمیان بگذارید احتمالا افراد زیادی مشکل من رو دارن الان تنها چیزی که ذهنم رو مخدوش میکنه روابطم با پسرم هست سر همه چیز هرچیزی از کوچیک تا بزرگ لج میکنه
سلام و درود
سخت ترین کار ممکن رو باید در مقابل پسرت انجام بدی
رهاش کنی
بهش فکر نکن، نگران نباش، خودت رو مسئول رفتارش ندون
تا حالا تلاش کردی بی فایده بود
رهاش کن و بذار خدا کارش رو انجام بده
سلام و خدا قوت
ممنونم که سوالم رو پاسخ دادید
راههای زیادی رفتم پزشک و روانپزشک
گفتن بیش فعال هست دارو دادن و جواب نداد
از کارهای قبل نتیجه نگرفتم و باعث شده بینمون فاصله بیفته
کاری که شما گفتین رو سعی میکنم انجام بدم چون اعتقاد دارم به روشهاتون
با اینکه سخته ولی تلاشم رو میکنم
سپاسگذارم
سلام و درود
1- در مورد رفتارش با هیچ کس صحبت نکنید
2- به خودش نگو که بیش فعاله یا شلوغه یا هر عبارتی که نشان دهنده غیرطبیعی بودن باشه
3- سعی کن بهش فکر نکی مخصوصا پیش بینی نکنی. مثلا می خوای بری مهمانی فکر کنی الان برم پسرم می خواد چیکار کنه؟؟!!!!
4- تردش نکن، سرزنش و تحقیر و … انجام ندید بلکه رفتارهاش رو بپذیرید
اولین تاثیر این تمرینات افزایش آرامش خودتون خواهد بود و بعد تغییر رفتار فرزندت
سپاس فراوان
واقعا متشکرم و امید دارم که با روش شما بهتر میشه و من دقیقا اینکار هارو انجام میدادم
از الان تمام تلاشم رو میکنم تا اول خودم رو آروم کنم و اون و بپذیرم
یک دنیا ممنون برای من که این قضیه خیلی نگران کننده و مشکل بزرگی هست توی زندگی حرفهاتون قطعا یک راه امید و مسیر جدیدی رو برام باز کرد بازهم ممنون
به نام خالق بي همتاسلام به همه عزيزانمديدگاه گام ١٨هم :
صحبتهاي استاد گرامي در اين گام باعث شد بيشتر به تربيت و نحوه رفتار كودك ذهنم و مسيري كه تا كنون در جهت پرورش او به اشتباه طي كرده ام پي ببرم.مثال هاي استاد كاملا درك و پذيرش موضوع رو ساده تر و باور پذير تر ميكنند،كاملا درست است من در اين مسير درست مانند يك مادر در برابر كودك ذهن رفتار كرده ام ، بارها او را تشويق كردم و بارها تنبيه اما متاسفانه در مسير اشتباه
در بدو تولد ذهن ما هيچ تصوري از دنياي بيرون ندارد ، هيچ ذهنيت و ناخوداگاهي هنوز در او شكل نگرفته است،او در انتظار ورود اطلاعات و بايد ها و نبايد ها از طريق حواس پنجگانه ماست *( بينايي ، شنوايي ، چشايي ، بويايي و لامسه)* درست مانند يك كامپيوتر كه بدون نصب ويندوز و نرم افزار هيچ كارايي نخواهد داشت ، حواسه پنجگانه ما درست همان * نرم افزار ها * هستند ، اما مهم * انتخاب و نحوه دادن اطلاعات ورودي * است
ناخوداگاه ما با گرفتن اطلاعاتي مثل : • تعيين كالري• جداسازي و تفكيك غذا ها• منع خوردن شيريني و تنقلات• حذف غذاهاي چرب و سرخ كردني• شمردن تكه هاي نان و قاشق هاي برنج• ورزش هاي سنگين و سخت• رژيم هاي طاقت فرسا• دم نوش هاي و دارو هاي لاغريو…….ذهن و جسم را دائما تنبيه كرديم ، دائما برايش بايد و نبايد تعريف كرديم و كاملا طبيعي است كودك ذهن هم با * ولع و حرص و هرگز سير نشدن* لجاجت و نارضايتي اش را به ما نشان ميداد .
و بارها هم او را تشويق كرديم• با وعده دادن هفته اي يك بار ازادي• حالا همين يه شب مهمونيه• از شنبه شروع ميكنم
به نام خدا
من همیشه از رژیم و ورزش متنفر بودم چون همیشه همراه با رنج و سختی بود باید رنج میکشیدی تا لاغر بشی و بلاخره هم کم می آوردم و این همه زجر و سختی رو رها می کردم و می رفتم دنبال لذت بردن و زندگی کردن
می گفتم مگه توپولی چشه مگه چند سال قراره زندگی کنیم بزاخوش باشیم من همینم دیگه اشتهام زیاده و چاق میشم
پس برای لاغر شدن هم باید همین قدر لذت و آرامش وجود داشته باشه باید خوش باشیم و با لذت و شادی لاغر بشیم عالی زندگی کنیم و عالی تر لاغر بشیم من باید از خودم از غذاها از خوردن احساس خوب و لذت بخشی داشته باشم تا ذهنم قبول کنه که قراره یه لذتی بهش برسه باید لاغر شدن براش مساوی با لذت بردن باشه تا اون هم منو همراهی کنه ذهنم از لاغری با رنج فراری ولی لاغری با لذت و احساس خوب رو قبول میکنه
پیش به سوی لاغری بالذت
درود و خداقوت
گام هجدهم :
امروز نتیجه گیری میکنیم که چرا اموزش ذهنی زودتر نتیجه میگیره .
نمیتوانیم ذهن رو با ترسوندن و تنبیه کردن باعث منع ذهن از کاری بشیم این خاصیت ذهنه که زیر بار حرف زود نمیره چون ذهن ناخوادگاه اینو نمیپذیره ولی چیز جالب اینه که ذهن هر وقت یه وعده لذت بخش بهش بدیم یا به زبان ساده تشویشق کنیم ذهن ناخواگاه خیلی راحت میپذیره
ذهن ناخوادگاه لذت هارو میپزیره ولی با تنبه نمیتونیم مانع برای کاری بشیم
ذهن ناخوادگاه ماهم به همین صورت خیلی راحت از چاقی لذت میبرد و ما فکر میکنیم که از چاقی متنفریم .مثلا اینکه به خودمون وعده غذای خوب میدیم .غذای رو برا خودمون کنار میزاریم .جای از میز قرار میگرفتیم که بیشتر غذا بخورم اینا نشون میداد که من از چاقی و غذا خوردن با حجم زیاد لذت میبرم نهایت ذهنم لذت میبرد شاید خودم دوست نداشتم و حتی دچار عذاب وجدان میشدم ولی ذهنم کاملا از این نوع رفتارها لذت میبرد و منع کردن ذهنم از پرخوری برای ذهن من یک نوع تنبه بود یه نوع فشار و یه رفتاری که اصلا دوست نداشت و نمیپذیرفت .
و چون ذهنم از چاقی لذت میبرد با فشار و اعمال ذهن با محدودیت غذایی و دستورهای رژیمی خاصی تحت فشار قرار میگرفت و نمیپذیرفت
و ما اینجا باید به رفتارمون توجه کنیم رفتار ما از غذای زیاد متنوع و خوشمزه تر میره به سمت اینا اینا نشون میده این رفتارها نشون میده که ذهن ما از چاقی لذت میبره و ممکنه یه مقدار وزن کم کنه اما وزن ما باز بر میگرده چون رفتارمون اصلاح نشده و فقط تحت فشار قراردادن جسمه و چون تا یه حدی جسم تحمل میکنه و بعد از مدتی رها میکنه خسته میشه و اون رفتار از ذهن ناخوادگاه غلبه میکنه
ما در مسیر لاغری ذهنمون رو اماده میکنم و با توحه به محتوای فایلها لاغر شدن رو برا ذهنمون لذت بخش میکنیم و بعد از مدتی میبینیم چقد رفتارمون تعغیر کرده
ایجاد تعادل در جسم و رفتارو ذهن برای لاغری با این هماهنگی لاغری به اسانی صورت میگیره
ما برای چاقی هیچ رنجی تحمل نکردیم
هیج جا جسممون رو تحت فشار قرار ندادیم برای همین به راحتی چاقی اتفاق میفته
در مسیر لاغری هم همین طور باید ذهن رو از این مسیر لذت ببره اشتیاق پیدا کنه رفتارهامون تعغیر کنه از این تعغیر رفتار حس خوب بگیریم تا ذهنمون با رفتار و جسممون هم سور میشه و لاغری به راحتی اتفاق میفته
هیچ راهی برای لاغری و متناسب شدن داعمی وجود نداره چون روش لاغری با ذهن
ما باید راهی رو انتخاب کنیم دقیق مثل مسیر چاقی هیچ فشاری و رنجی رو جسم ما تحمل نکنه فقط از طریق ذهن لاغر بشیم
و با محتوای فایل اموزشی و تعغیر رفتار درست ذهن از این مسیر لذت میبره رفتار تعغیر میکنه رفتارو حسم و ذهن با هم هماهنگ میشوند و لاغری با لذت اتفاق میفته
لاغری = در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتن
دقیق مثل همان مسیری که چاقی اتفاق افتاد 💞
سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد
تنها روش برای لاغری روش ذهنی چون ما به طریق ذهنی لاغر شدیم من از کودکی با دخترعموهام تو یک خانه بزرگ شدیم البته در دو طبقه مجزا ولی خوردنمون شیوه زندگیمون فعالیتهامون شبیه هم بود اونها لاغر بودن و ما چاق البته اون موقع که بچه یا حتی نوجوان بودیم واقعا چاق نبودیم ولی احساس چاقی داشتیم یا بهتر بگم داشتم مادرم چاق بود و شعارش این بود که ما سیر نمیشیم و البته تا تولد چهارمین فرزندش متناسب بود جوری که اطرافیان متوجه بارداریش نمیشدن ولی بعد تولد چهارمین فرزندش به خاطر اینکه پدرم خدمتکار میگیره تا تو کارها کمکش کنه این باور بهش دست میده که تحرکش کم شده و چاق میشه البته مادربزرگم هم چاق بود همیشه فکر میکنم مادرم به دنبال فرصتی بوده تا فرمولهای ذهنیش برای چاق شدن به کار بیفته برمیگردم به بحث قبلیم و اینکه چه چیزی باعث میشه یک شرایط یکسان بعضی ها چاق و بعضی ها لاغر باشن ایا چیزی جز باور نیست
استاد مادرم راست میگفت ما خیبی اشتهامون زیاد بود الان ممکن من هم ظهر و هم شب برنج بخورم با خیال راحت البته در حد نیازم انشاالله
ولی اون موقع من خیلی میخوردم و دلیلش هم این بود که تصویری که از چاقی در ذهنم بود من وادار به اون همه خوردن میکرد همیشه ادمهای لاغر به من میگفتن که ما خیبی رعایت میکنیم و مثلا شام نمیخوریم و و و
ولی الان کاملا متوجه شدم در واقع اونها فکر میکنند که رعایت میکنند در حالیکه به دستورات ذهن ناخوداگاهشون که همون حرکت به سمت تناسب پاسخ میدن همون کاری که افراد چاق انجام میدن به هنین راحتی
و یا عده ای از لاغرها که میگن ما خیلی میخوریم همیشه فکر میکردم اینها دروغ میگن ولی دروغ نمیگفتن بلکه باور ندارند که غذا چاق میکنه
و یا اینکه چون همیشه به اندازه خورده و محدودیتی نداشتن و هر وقت هر چی دلشون خواسته خوررن فکر میکنند خیلی میخورن
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم .
من خودم نمونه ی عینی همین حرفها بودم بارها رژیم گرفتم و عالی لاغر شوم اما ذهنم با زور و سختی و مشقت این کار رو میکرد و من همیشه شاهد کلنجار بین خودم و نیازهای جسمم بودم که دلم همه چیز میخواست اما من از ترس لاعری نباید میخوردم و تا یه زمانی میتونستم در مقابل اون همه نخوردن مقامومت کنم و از یه جایی به بعد دیگه برام سخت مبشد و بعد از مدتی دوباره من به جایگاه اولم بر می گشتم و تمام زحماتم بر باد میرفت چون ناخود آگاهم هنوز چاق بود درسته جسم من با زور رژیم لاغر شده بود اما ذهن ناخود آگاه من کاملا اطلاعات غلط لاغری داشت و چاق بود و بر من غلبه میکرد و اما من چون در هر بار که تصمیم به لاغری میگرفتم هنوز تصویرهای ذهنیم تغییر نکرده بود دوباره به حالت چاقی برمیگشتم من حتی در مدت زمانی که قبلا زیر نظر کارشناس تغذیه بودم و هر ماه که میرفتم مطب و کلی وزن کم میکردم و جسمم داشت روزبه روز لاعر تر میشد اما با وحود این همه تغییر جسمی ،ذهنم در مسیر چاقی بود و هیچ تغییری نمیکرد و سربع به من میگفت آهان حالا که تونستی کلی وزن کم کنی برو سوپر مارکت هر چی میخوایی بخر و بخور و من کلی چیپس و پفک میخوردم و یا بهم میگفت برو رستوران هر چی میخوایی بخر و بخور و من بلافاصله این کار رو میکروم و به فست فودی میرفتم و دوتا پیتزا میخوردم و اما به خاطر عشقی که به لاغری داشتم دوباره از فردا شروع میکرد م و رژیم سخت رو به همراه ورزش سنگین ادامه میدادم و اما زمانی که کاملا دیگه متناسب میشدم و در وزنم دلخواهم قرار میگرفتم واویلا برای این ذهنم که اجازه نمیداد من از این جسم لذتی ببرم از فرداش شروع میشد یکم بیشتر بیشتر بخور این که چیزی نیست حالا فقط همین یک قاشق رو بخور و …..تا کم کم دوباره به جای اولم برمیگشتم .
من همیشه با تحت فشار گذاشتن جسم و رژیم و ورزش سنگین مبخواستم خودم رو لاغر کنم و اما ذهنم نمیخواست قبول کنه با این همه زجر و سختی کنار بیاد و هماهنگ بشه تا لاغر بشم و برای همین همیشه در حال حرکت به سمت چاقی بیشتر بود چون در ذهن من همیشه چاقی با لذت بیشتر همراه بود همیشه با حال خوب و آسانی بود یعنی من خیلی راحت با لذت بیشتر غدا میخوردم و راحت هم چاق میشدم اما به سختی متناسب میشدم وبه همه هم میگفتم من اینطور هستم به سختی لاعر میشم و به اسانی چاق میشم برای همین همیشه در فکر خوردن بودم که چی رو با چی ترکیب کنم و بخورم که خوشمزه تر بشه و … و خیلی راحتم چاق میشدم و هیج وقت چاقی من با زجر و سختی همراه نبود با گریه کردن غدا نمبخوردم درسته از چاقی بدم میومد ولی همیشه در حال فکر کردن به این بودم که مثلا اگر رفتم مهمانی تا میتونم بخورم چون فقط یه امشبه و دوباره از فردا رژیم بگیرم و یا اگر رفتم مسافرت فقط بخورم تا خیلی خوش بگدره و یا اینکه اگر رفتم تفریح در پارکی و یا فضا سبزی تا میتونم بخورم تا خیلی به من خوش بگذره و کلی از این حرفها داشتم و من خیلی راحت چاق میشدم .
همه ی ما دوست نداشتیم چاق بشیم و دوست داشتیم لاغر بشیم و لباس خوب بپوشیم و سلامت و سبک باشیم و من انصافا جز اون افرادی بودم که خوب و عالی از چاقی زیاد خودم رو متناسب میکردم حتی تا وزن ۵۹ کیلو هم لاغر میشدم اما ماندگار نبود و همین من رو خیلی اذیت میکرد حالا علت رو متوجه میشم چرا اینطور بودم چون ذهن ناخود آگاه من موافق خواسته ی لاغری من نبود و این ذهن ناخود آگاه من هرکاری که براش سخت و همراه با رنج و مشقت باشه رو انجام نمیده و مثل بچه ای میمونه که با تنبیه و ترس ممکنه کار بدی رو برای یه مدت انجام نده اما تا مدتی میتونه خودش رو کنترل کنه و اما زود خسته میشه و دوباره برمیگرده و انجامش میده و اما اگر همون بچه رو برای انجام ندادن کار بدش کلی وعده ی جایزه بدی و به اون وعده ی کلی پاداش خوب بدی اونم با اشتیاق انجام نمیده و با شما همکاری میکنه تا دقیقا به اون همه لذت و پاداش برسه و دقیقا حکایت ما میشه در دوره ی لاغری با قدرت ذهن چون لاغری رو در قسمت لذت ذهن میاریم و ذهن با لذت برای رسیدن به اون لاغری تلاش میکنه و ما خیلی زود نتیجه میگیریم و کاملا در این مسیر ذهن ما با خواسته ی ما هماهنگ میشه و دیگه خیلی از رفتارها و عادتهای ما و اون افکار و حرص،و ولع های ما تغییر میکنه و ما روز به روز به خواستمون نزدیکتر میشیم
لاغری در ذهن ناخود آگاه من =با خوشتیپی و لباس رنگ شاد و به روز پوشیدن و آزادی در خوردن که هر چیزی در زمانی که بخوام به هر اندازه ای که نیاز داشته باشم بخورم و ازادی در فعالیت کردن و سبک بودن که هر کاری دلم خواست به راحتی میتونم اتجام بدم و آزادی در خرید کردن از هر جایی که خواستی با کمترین زمان ممکن و به راحتی میتونم خرید کنم حتی سایز مانکن و زیبایی و جوانی چهره و حتی سلامتی کل اندامها و حال خوب روحی که هر روز از دیدن خودم در آیینه بیشتر لذت ببرم و اعتماد به نفس بالا داشتن و روابط عالی با همه داشتن و خود باوری و موفقیت بیشتر و ایمان و توکل بیشتر و ….من کلا عاشق این سبک زندگی کردن و خوردن هستم که دارم هر روز برای رسیدن به اون یک قدم بر میدارم و تلاش میکنم .
و اما بازم بگم چون من از اون زمان رژیم و ورزش سنگین فاصله گرفتم خیلی از سختیها و مشکلات و ترسها و افکار ناجور برای لاغری یادم نمیاد اما اون آشنای من که هر هفته تقریبا اون رو میبینم که چند باره داستانش رو گفتم که با رژیم سخت خودش رو لاعر کرده رو وقتی میبینم تمام اموزشهای استاد و این راه لاغری با قدرت ذهن و اون سختیهای اون موقع رژیم و محدودیت برام زنده میشه و یاد اون دوران خودم میفتم همین فرد چون رژیمش حذف کربوهیدرات و مواد قندی و نشاسته ای و .. هست و بسیار رژیم پر هزینه و گران قیمتی هست چون فقط باید پروتیین زیاد مصرف کنه و اما من اصلا دقیق اطلاعاتی از این رژیم ندارم همین رو هم به زور چند باری که داخل جمعشون بودم شنیدم و اصلا دیگه گوش ندادم و رفتم اما میدونم در این حد ممنوعیت داره و از تعارف کردن بهش در جمع که چیزی بر نمیداره متوجه میشم و این شخص برای چند هفته بیمار بود اما تازه خوب شده و دیشب در جمع ما بود و چون به قول خودش در این دوران بیماری حالت تهوع داشته و نمیتونسته غدا بخوره حالا با یه حرص،و ولعی دیشب شام میخورد اونم از همه چیز که من تعجب میکردم چون نباید میخورد و جز محدودیتاش بود و از دیدن اون حجم غدا تعجبم میشد و یا اینکه میگفت چون سرم قندی زدم من الان کلی چاقتر شدم چون جز رژیمم نبود ه و انصافا هم چاق شده بود و خلاصه من دارم از نزدیک میبینم که محدودیت با این فرد داره چیکار میکنه و تا کی میخواد با این رژیم باشه معلوم نیست کمای اینکه خیلی وقتها اذیت هست و مشکل عصبی پیدا میکنه که نمیتونه بخوره و یه جا پرخوری میکنه و بعدش ناراحت هست و خیلی از مشکلات دیگه که من حتی حاضر نیستم برای یک بار دیگه و یه لحظه ی دیگه به اون شرایط سخت رژیم و محدودیت برگردم و این رو هم بگم من الان بسیار از این شخص لاغرتر هستم و هر چیزی رو هم بخوام به راحتی میخورم و هیچ محدودیتی ندارم و با حال خوب و آرامش دارم ادامه میدم .و اما اون برد روز به روز داره چاقتر میشه و از اندام لاعری وه کسب کرده بود فاصله میگیره
سلام خدمت همه دوستان عزیز.
باتوجه به فرمایشات استاد گرامی ،آموزش لاغری از طریق ذهن تنها راهی است که ما میتوانیم بدون کوچکترین سختی ورنج لاغر بشیم و در این روش با انجام تمرینات و استمرار همراه با حس خوب نتیجه صدرصد دریافت کنیم چون ذهن رو آموزش میدم مقاومت بدن بعداز مدت کوتاهی شکسته میشه .بین ذهن ورفتار وجسم هماهنگی شکل میگیره که نتیجه اون رسیدن به تناسب اندام میباشد.
برداشت از گام ۱۸
چاقی خودش به تنهایی هیچ معنایی ندارد ، چاقی فقط یک واکنش است به یکسری از باورها و فرمولهای غلط لاغری که از قبلترها در ذهن ما انباشته شدند
و تا این فرمولها توسط اموزشها از بین نروند و فرمولهای جدید جایگزین نشوندغیر ممکن هست که با فشارهای جسمی چاقی از بین برود
چون فرمولها همان قبلی هاست که بازتابش شده بود چاقی
دقیقا اینجا یاد کودکی افتادم که متاسفانه بیماری کندی ذهن داشت اما ظاهرش این را نشان نمیداد و اتفاقا بسیار زیبا هم بودولی مادرش میخواست که با زور و اجبار کودک را وادار به انجام کارهای طبیعی کند و چقدر
هم کودک و هم مادر عذاب می کشیدند
خب چگونه می شود از کودکی که دچار اختلالات ژنتیکی هست توقع داشت واکنشش طبیعی باشد ؟
، شاید برای چند ساعت با ترس از مادر ارام می نشست و سخن نمی گفت
اما مجددا واکنشش می شد همانی که ذهن و فرمولهایش دستور می داد
در لاغر شدن قبلا من هم همینگونه بودمن می خواستم با زور و اجبار و ترس و محدودیت خودمو لاغر کنم شاید برای چند ماه میشد اما طبق تنظیمات و فرمولهای ذهنی این لاغری دوام نداشت و دوباره برمیگشت سر جایش
اما حالا با لطف خدای مهربان هدایت شدم در مسیر ذهنی که توسط سخنان استاد هر روز و هر روز می آموزم که اگر می خواهم واکنش بدنم لاغری باشد بایدریشه اش را در ذهن تغییر بدهم یعنی فرمولهای جدیدی بسازم و تکرار کنم تا این فرمولا تثبیت بشن
یعنی باید بیایم رنج لاغری که از قبلها آموخته بودم را فراموش کنم و آن را به لذت لاغری جدید و آسان تبدیل کنم تا خیلی خود بخود و طبیعی جسمم واکنشش بشود لاغری
و چقدر شیرین است این لذت لاغری چقدر حس آرامش در من ایجاد میکند این لذت لاغری
چقدر سالها رنج کشیدم برای بدست اوردن یک واکنش( لاغری ) و فراری بودم از یک واکنش دیگر (چاقی)
و حالا به درک این موضوع رسیدم چقدر ارام شدم ، چقدر این مسیر برایم شیرینتر شد و چقدر مشتاقتر برای رفتن به گامهای بعد
خدایا شکرت
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی🌹
از قدیم گفتن خواستن باید با برخواستن همراه باشه تا به نتیجه برسه😊 اما متاسفانه ما تا قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری فقط جنبه خواستن رو بیشتر مد نظر نداشتیم و فقط دوست داشتیم که لاغر باشیم .توی همه چی در نظر بگیریم ما فقط شعار میدادیم که لاغری رو دوست داریم ولی هیچوقت هدف نهاییمون رو لاغری قرارندادیم و جدی وار تلاش نکردیم که اصولی لاغر بشیم اصلا بخواهیم حساب کنیم ما توی خیلی از جاهایی که میخواستیم برویم هم هدف خومون مشخص نمیکردیم و دنبال لذت بردن از چاقی بودیم مثلا👈می خواستیم با دوستان بریم توی باغ بگردیم و به قول گفتنی خوش باشیم حالا ما چکار می کردیم اول اینکه دوساعتی دنبال تدارکات غذا بودیم که چه غذایی ببریم تا حسابی بهمون بچسبه بعد که می رسیدیم هم زمان با تعریف کردن، نوبت به نوبت شروع به خوردن خوراکی ها می کردیم بعد از تموم شدن خوراکی ها دیگه هوا تاریک شده بود و موقع برگشت به خونه بود😔یعنی از اول رسیدن تا زمانی که قصد حرکت و از زمین بلند شدن داشتیم مدام در حال خوردن بودیم 😔 و این روند همیشه تکرار می شد در واقع گشت و گذار مساوی بود با رفتن و خوردن و برگشتن😔به قول استاد نه از فضا استفاده میکردیم و چهارتا نفس عمیق و بیشتر می کشیدم نه با آرامش چهارتا قدم بر می داشتیم و نه از بودن در طبیعت ودیدن منظره های زیبا لذت می بردیم 😔در صورتی که هدف از رفتن به گشت و گذار لذت بردن از طبیعت وروحیه و آرامش گرفتن از منظره های زیبا هست و پی بردن به قدرت بی نظیر خداوند که چقدر همه چیز منظم سرجای خودش دارند زندگی می کنند و هزاران درسی که میشه از طبیعت گرفت😊مثلا 👈 می خواستیم بریم پیاده روی همه ی تمرکزمون روی این بود که حالا توی پیاده روی یه کم تخمه ببریم تو راه بخوریم و قدم بزنیم یا نه با دوستان هماهنگ می کردیم فکر تدارک یه غذای خوشمزه برای بعد که رسیدیم سر مقصد ( خوشحالم بودیم که کالری سوزوندیم و چربی هامون آب شده) باشیم حالا اگه صبح زود میخواستیم برویم توی پیاده روی تمام فکر و ذهنمون این بود که آخ جون یکم دیگه قراره غذای گرم و تازه ای باخیال راحت بخوریم (هرچندم که قبلش هم بخواهیم فکر کنیم خیالمون تقریبا از خوردن راحت بود) مگه ما فهمیدم که کی راه افتادیم و توی مسیر اصلا چند تا درخت بود و چند قدم بر داشتیم😔همش تصویر سازی غذاهای رنگارنگ🍳☕🍫🥪🍩🥛 اگه هم عصر میخواستیم برویم که کلی تنقلات دیگه توی برنامه رسیدنمون داشتیم 😔آخه کوجای این پیاده رویمون هدف لاغر شدن بوده 😔اینکه همش توی فکر لذت بردن از غذاها بودیم😔 مثلا 👈میخواستیم بریم مهمونی یا عروسی به قول گفتنی انگار قبلش روزه میگرفتیم که اونجا قشنگ و درست و حسابی بتونیم غذاهایی که برامون تدارک دیدن بخوریم اولش که 🍎🍊🍇🍒🍓🥝🍌🍐🍑 و🍰🧁🥧🍮 ☕🍹🍟بعدشم🍖🍗🥘🍱 🌭🍕🥗 حالا این ما هستیم و روبرو مون این خوراکی ها 🤔توی ذهنمون چه خبره 🤔فکر کنم اون میوه باید خوشمزه باشه چه رنگی داره چقدر چشمک میزنه خب تستش کنم 😋به به اون یکیم جالب باید باشه رنگ و لعابش معرکه است تست میکنم😋یه ناخونکی هم به اونم بزنم 😋 اون یکیم تست کنم 🤩یعنی تمام فکر و ذهنمون زوم بود روی خوراکی ها که کی میارن تا بخورم یا کوجای تالار زودتر غذا پخش میکنن یا نزدیک به میز پذیرایی هست اگه احیانا تلنگر درونی بهمون می شد که رعایت کن یا توی رژیمی میگفتیم یه شبه فردا غذای کم کالری میخورم یا یکم ورزش میکنم 😔و این بود زندگی که ما داشتیم و تنها دلمون میخواست لاغر بشیم 😥 آخه ذهنی که دنبال راحت طلبی هست کوجا قبول می کرد ما دل از این همه خوشی ببریم و فقط 🥒🥬🥦🥔🍆🍅🥕🌽اونم آب پز بخوریم 😔معلومه توی جدال بین این دو گروه خوراکی کدومش پیروز میشه 😔ما فقط الکی اعصاب خودمون خرد میکردیم و افسرده میشدیم 😔چرا این همه رژیم و سختی جواب نداد🤔👈👈خب معلومه چون ما هیچوقت از ریشه کار خودمون رو شروع نکردیم کار ما دقیقا مثل این بود که یک فرد معتاد رو با زور حبس کردن در یک اتاق بخواهیم ترک کنه و دیگه برای همیشه پاک باشه و پاک بمونه و لب به مواد نزنه اونوقت نتیجه اش چی میشد 🤔فرد معتاد اول که مقاومت میکرد و دوم اینکه برای اینکه از شر اتاق حبس شده خلاص بشه مجبوره یه مدت نقش آدم های ترک کرده بازی کنه تا مجوز خلاصیش بگیره سوم اینکه در تمام اون مدت فکر و ذهنش درگیر این هست که کی این مدت تموم میشه تا دوباره برود و مواد بخره و با عشق دوباره مواد بکشه چرا این حالته🤔چون خودش با عشق و علاقه نخواسته که ترک کنه و به زور وادارش کردند برای همین ذهن و به تبع اون جسمش مقاومت کرده و باز روند سابقش پیش میگیره و دوباره معتاد باقی میمونه 😔ولی اگه همین شخص خودش به عمق فاجعه ی اعتیاد داشتن که نابودی خودش و خانواده اش و مشکل ریه و خرابی دندون ودر نهایت توی جوب مردن هست پی ببره و به این نتیجه برسه که با ترک اعتیاد حالش خوب میشه اعتماد به نفس میگیره و زندگیش زیر ورو میشه با عشق شروع به ترک مواد بکنه خیلی سریع اعتیاد از سرش میپره ودنیاش دگرگون میشه و شاد و شنگووول میشه .پس یک دنیا فرقه بین اجباری یه کاری کردن تا با عشق و علاقه یه کاری کردن هست 😊توی لاغری هم مادقیقا مثل یک فرد معتادی که با زور رژیم و دمنوش و ورزش و قرص و…میخواستیم لاغر بشیم برای همین هیچ وقت نتیجه نگرفتیم ولی 👈لاغری با ذهن ما با عشق و علاقه شروع به ریشه یابی چاقی میکنیم و با لذت گام برمیداریم برای همین اینقدر خوب نتیجه میگیریم 😊عشق وعلاقه که باشه مثل فرهاد کوه هم جلوی قدرت عشق و علاقه ات کم میاره چه برسه به چاقی و اضافه وزنی که خیلی راحت بر اساس باورهای اشتباه نصیب ما شده و الان دیگه بایدچمدون شو برداره و از مهمونی جسم ما بیرون بره😊 لاغری آسانترین کاردنیاست به شرطی که ما بخواهیم و برای خواستمون ارزش قائل باشیم و توی مسیر محکم و استوار گام برداریم 😊من هیچ شک ندارم که همه ی ما می توانیم و لیاقت رسیدن به بهترین تناسب اندام و بهترین زندگیبا حال خوش رو داریم😊
به نام خالق هدایتگر سلام
متشکرم دوست عزیز از این کامنت زیبا و تاثیر گزار چقدر قشنگ معایب ذهن چاق گفتید جوری که با خواندن کامنت شما تصویر لحظاتی که تنها به خوردن سپری شده بدون هیچ تفریح حقیقی و محروم کردن خودم از دیدن و لذت بردن و به همراهش لحظاتی که غرق لذت بودم و اصلا فکر خوردن نبودم برام تداعی شد .
همیشه در مسیر متناسب شدن در حال صعود باشید 🌺
سلام دوست عزیز
خوشحالم که کامنتم تاثیر گذار بوده
ممنون از لطفتون
ایام به کامتون خوش و خرم🌹
سلام
استاد واقعا ک نگاهتون عمقیه هر وقت ب پستاتون گوش میدم میگم ببین استاد چ درکی دارن از اطرافشون واقعا تبریک میگم من ک واقعا لدت بردم
من خودم واقعا این اواخر ی جوری شده بودم ک اصلا کنترلی رو خودم نداشتم الان ک یک ماه قبل خودم نگا میکنم میببنم چقد کنترل رفتارم دست خودمه ولذت میبرم
واقعا بخدا من از ی بچه بدند شده بودم اصلا دیگه صدای خودمو نمشنیدم اصلا نمیدیدم واون عدا بدا لذتش نمیخورم انگار ی جوری روانی شده بودم انقد میخوردم تا معدم درد بگیره تا مرزشدید خفگی تا سه روز مریض میشدم قرص معده میخوردم چیزی نمیخوردم
واقعا خسته بودم از خدا ممنونم ک منو هدایت کرد واقعا من باخودم اشتی کردم دادم لدت میبرم نفس میکشم زندگی میکنم همش ب غذا فک نمیکنم وخیلی لذت بخش شده کارهام واقعا
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست
ممنون از استاد عزیز
باسلام خدمت استاد عزیز ودوستان گرامی
برداشتی که من از این گام داشتم این بود که ذهن مانند یک کودک کاری رو انجام میده که از آن لذت میبره وهرچقدر ما تلاش کنیم در نهایت ذهن پیروز میشه وتابحال همین طور بوده .یعنی ما برخلاف میل مون رژیم و ورزش داشتیم که درنهایت به چاق تر شدنمون منتهی میشده.
ولی در روش لاغری با ذهن ما این کار رو لذت بخش میکنیم ،روی ضمیر ناخودآگاه کار میکنیم که در نهایت منجر به تغییر تصویر ذهنی از چاق به لاغری میشه وفقط در این صورت هست که ما لاغری دائمی رو تجربه میکنیم .البته شروع این مسیر نشانه هایی داره که شامل تغییر احساس نسبت به غذا وتغییر تصویر ذهنی واحساس خوب داشتن هست که نشون میده ما در مسیر هستیم. لازمه کار ذهنی تمرین واستمرار است.
من خداروشکر میکنم که با این وش آشنا شدم واز استاد گرامی بینهایت سپاسگذارم🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌺
بنام خدا
سلام دوستان
دیدگاه من از این فایل بسیار آموزنده.
اشتباه ما همیشه این بود که فکر میکردیم روشی برای لاغری خوبه که محدودیت غذایی داشته باشه چون فکر میکردیم مصرف مواد غذایی ما را چاق کرده و این روش را ساده فرض میکردیم اما بعد از،یک هفته خسته می شدیم و رها می کردیم در این روش ما جسم را تحت فشار قرار میدادیم از طریق ورزشهای سنگین ،رژیم های سخت ، قرص های چربی سوز وووووو اما نتیجه بجز نا امیدی و افسردگی و در نهایت چاقتر شدن نبود .
ما در روش لاغری با ذهن افکار و رفتار خود را مدریت می کنیم و به مرور رفتار غذایی ما تغییر می کند و سریعتر و راحت تر از چاق شدن لاغر می شویم که ماندگار و بدون ترس از چاقی است .
در اوایل مسیر در روزها و هفته های اول شاید تصور کنیم که لاغر نشدیم اما این اشتباه است،لاغری اول از ذهن شروع می شود و ما ان را احساس می کنیم به این صورت که اگر در مسیر شور و اشتیاق، انگیزه و امید برای لاغر شدن داشتید مطمئن باشید ساخت و ساز لاغری در وجود شما شروع شده است .
مسئله ی دیگه اینکه یکی دیگه از خصوصیات ذهن مقاومت کردن در برابر سختی ها است به این صورت که ما هر چه جسم خود را بیشتر تحت فشار رژیمها ، ورزشها وجود قرار دهیم ذهن بیشتر مقاومت میکند و هیچ وقت لاغر نشدیم و جالب اینجاست فکر میکردیم بی اداره هستیم اما این طور نیست
عمل کرد ذهن مثل کودکان است که هر وقت ما آنها را تنبیه و تحت فشار قرار دادیم مقاومت می کنند یا لجبازی می کنند اما اگر آنها را تشویق کنیم خیلی خوشحال و لذت می برن .
ذهن ما هم همینه نسبت به تحت فشار گرفتن به شدت مقاومت میکند و از،طرفی به تشویق و لذت بردن بسیار مشتاق،است .
پس به این نتیجه می رسیم که لاغری فقط از،طریق ذهن و بس .
به نام خداوند آسانی ها
گام هجدهم: لاغر شدن اسان است اگر اشتیاق داشته باشیم.
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان
استاد من واقعا با تشبیه ذهن ناخوداگاه به یک کودک موافقم، واقعا اگر کاری برای ذهن سخت باشه به هیچ قیمتی حاضر به انجامش نیست، مهم نیست که ما چقدر تلاش کنیم، چقدر خوراکی های کم کالری و ابزار رژیم گرفتن مثل ترازو و میکسر و هواپز و فر و غیره رو تهیه کنیم و چقدر به طور جدی بخواهیم لاغر بشیم، تا وقتی که اینکارا برای ذهن لذتبخش نباشه هیچ همکاری با ما نمیکنه، برای مثال من وقتی وسیله ی جدیدی برای لاغری میگرفتم مثل ترازوی اشپزخانه یا میکسر یکی دو روز اول چون اشتیاق استفاده از این وسایل و تهیه غذای رژیمی رو داشتم ذهن باهام همکاری میکرد و رژیمم رو رعایت میکردم اما بعد که میدید مثلا این غذا لذتبخش نیست یا حداقل مثل غذاهای قبلیم خوشمزه نیست من رو مجبور میکرد به شکستن رژیم و لذت بردن از خوردن. با شروع این دوره که من به قدرت ذهن پی بردم هر روز و همش بهش این اطمینان رو میدم که قرار نیست سختی بکشه، قرار نیست غذاهای خوشمزه و خوراکی های مورد علاقش ازش گرفته بشه، قرار نیست تمرین خیلی سخت داشته باشه تا لاغر بشه، قرار نیست سرزنش بشه و قرار نیست نادیده گرفته بشه، بلکه قرار لذت بیشتر ببره، قراره براساس نیازش داشته باشه، قراره سبک و ازاد و رها باشه، قراره ازاد باشه از فکر کردن به غذا و خوردن، قرار ازاد باشه از حس پری و کرختی، قراره ازاد باشه از ناراحتی از دیدن اندام در اینه، قراره به لذت های دیگر هم فکر کنه، به تفریحات دیگر غیر از خوردن ، قراره شاد و رها باشه، و چقدر ذهن و روح من تشنه است برای این آزادی و شادی، و هر وقت به ذهنم میگم باور کن دیگه قرار نیست محدودت کنم قرار نیست محرومت کنم، قرار نیست بهت سختی بدهم چقدر اروم و مهربون شده چقدر اعتماد به نفس گرفته، چقدر ازاد شده از فکر کردن به خوردن، لستاد ممنونم ازتون برای این حس رهایی و ازادی که الان دارم باورم نمیشه توی این مسیر هستم و اینقدر با خودم در صلح و دوستی هستم و به بدنم اعتماد دارم ممنون از این اموزش های فوقالعادتون😍😍😍
سلام گام ۱۸در مسیر لاغری من 😃
ما افراد چاق همیشه دانبال راهی برای لاغرشدن اسان بودیم و هر روشی که این امید میداد که با این روش راحت لاغر میشی ما بیشتر مشتاق میشدیم برای انجام اون روش ولی چون تمام روش هایی که انجام میدادیم با محدودیت فشار سختی همراه بود ما بعد مدتی که خسته میشدیم رها میکردیم چون برای ذهن ما سخت بود همراه سختی محدودیت بود و ذهنم کاری که سخت باشه انجام نمیده واسه همین ما همواره شکست میخوردیم
لاغر شدن اسان در ذهن ما افراد چاق یعنی بیشتر خوردن و رژیم نداشتن قبلا تعریف ما از لاغر شدن اسان این بوده و همیشه دانبال راحتی اسانی بودیم ولی چون روش اشتباه انتخاب میکردیم شکست میخوردیم و چاق شدن برای ما اسان میشد چون بدون هیچ کاری چاق میشدیم چون چاقی در ذهن خودمان اسان کرده بودیم واسه همه کارمان از خوردن استفاده میکردیم برنامه داشتیم برای اینکه چطور بخورم که بیشتر لذت ببرم واسه همین چاقی در ذهن ما همراه لذت تفریح اسانی بود و ما روز به روز چاق تر میشدیم چون ذهن کاری که اسان باشه انجام میده و لاغر شدن برای ما غیر ممکن بود سخت بود چون همراه سختی بود بخاطر انتخاب مسیر اشتباه
ذهن نمیشه با تنبیه ترسوندن و فشار محدودیت از انجام کاری معن کرد
کار ذهن ناخوداگاه اینجوریه که کاری براش سخت باشه انجام نمیده و کاری که براش لذت بخش اسان باشه رو انجام میده 😊☺
در ذهن ما افراد چاق چاقی همراه لذت بوده و از چاق تر شدن هم لذت میبردیم من به زبان میگفتم من متنفرم از چاقی بدم میاد ولی رفتارم نشان میداد که من دارم لذت میبرم
وقتی همیشه نقشه داشتیم واسه خوردن ،وقتی که همیشه برنامه داشتیم چی همراه چی بخورم بهم لذت بیشتری میده ،شیرینی شکلات قايم میکردیم که کسی نخوره حرص میزدیم واسه خوردن بیشتر ،تفریح مهمانی جشن همش فکرمان این بود الان چه غذایی درست کردن وای بخورم همین امشب رو لذت ببریم از فردا رژیم میگیرم
ما از چاقی در ذهن ناخوداگاه خود لذت میبردیم در رفتارمان نشان میدادیم لذت میبریم از چاقی ولی میگفتیم نهه من از چاقی متنفرم ولی رفتارمان که دستور از منبع ذهنمان میگیره نشان میداد ما داریم لذت میبریم از چاقی واسه همین روز به روز چاق تر میشدیم چون چاقی در ذهنمان اسان کرده بودیم همراه لذت پس طبیعی است که چاق تر بشیم 😁😁
ذهن ناخوداگاه نمیشه با فشار محدودیت عمل جراحی تغییر داد حتی فردی که عمل جراحی کرده باشه برای لاغرشدن یه مدت خوب نتیجه میگیره ولی چون این کارها خوداگاه است ارام ارام به رفتار قبلا خود برمیگرده چون در ذهن ناخوداگاه تصویر فرد از خودش همان چاقی است و ذهن ناخوداگاه که عوض نشده فقط جسم که با روش ها فیزیکی تغییر کرده و این کار دوامی نداره باید از سرچشمه شروع کنیم برای لاغر شدن که همان ذهن ناخوداگاه است😊☺
با روش ذهنی لاغرشدن متناسب شدن اسان میکنیم با اگاهی هایی که به ذهن اموزش میدیم لذت بخشش میکنیم برای ذهن لاغر شدن رو بعد چند مدت مبینیم رفتار ما طرز نگرش ماهم تغییر کرده مثلا قبلا هرکاری میکردیم که بتونیم کمتر بخوریم ولی این بار به صورت ناخوداگاه خوردن ما کم شده
وقتی ذهن ناخوداگاه اموزش بدیم از طریق فایل ها صوتی تمریناتی که عمل میکنیم بهش هماهنگ میشه با خواسته ما که لاغر شدن است و خیلی راحت ذهن مشتاق میشه برای لاغر شدن وخیلی راحت لاغر میشیم و دیگه اون مقاومت ها ذهنی وجود نداره
برای لاغر شدن هیچ راهی جز اموزش لاغری از طریق ذهن نیست 😊
ما همراه لذت چاق شدیم و اگه میخواهیم لاغر بشیم باید همراه لذت باشه و تنها روشی که اسان همراه لذت است روش لاغری با ذهن است ☺
پس اسان ترین کار لاغر شدن است فقط باید مسیر صحیح طی کنیم تا لذت ببریم و لاغر بشیم پس ما هدایت شدیم به این مسیر شگفت انگیزه فقط باید ادامه بدیم اگاهی ذهنمان رو به عمل تبدیل کنیم تا شگفت زده بشیم
شاد پیروز موفق باشید 😊☺
به نام آن که او نامی ندارد 💖💖💖 💖💖💖به هر نامی که خوانی سر برارد
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم در این مسیر فوق العاده 😍😍😍⚘⚘⚘
گام هجدهم : لاغر شدن آسان است اگر ذهن مشتاق شود!
قبل از هر چیزی باید تشکر کنم از استاد عزیز به خاطر این فایل فوق العاده و بگم که من حسم با این فایل خیلی عالی بود و حدود ۷ ، ۸ بار یا شاید بیشتر گوش دادم و هر بار لذت بردم 😍😍😍
خلاصه ی فایل امروز :
در مقایسه ی رفتار بچه ها و بزرگتر ها متوجه میشیم که رفتار بچه ها چون هنوز زیاد برنامه ریزی نشده درست تر از بزرگترها عمل می کنن و ذهنشون خیلی فابریک تره !
وقتی بچه ها یک کاری می کنن که از نظر ما بزرگتر ها درست نیست اگر بخوایم ازروش تهدید و تنبیه استفاده کنیم و دعواشون کنیم ممکنه برای مدت کوتاهی از ترس تنبیه دست از اون کار بردارن
ولی خیلی زود فراموش می کنن و دوباره همون کار رو انجام میدن چون ذهن ما هیچ کنترلی با فشار و رنج روش جواب نمیده
یعنی نمیشه از طریق تنبیه کردن یا ترسوندن بچه رو از انجام کاری منع کرد چون وقتی تصمیم می گیره از طریق تنبیه کاری انجام نده توسط ذهن خودآگاهشه
و خیلی زودگذره و زود یادش میره دلیلش ذهن ناخودآگاهشه که زیر بار حرف زور نمیره !
اما اگه از روش تشویق استفاده کنیم و بهش وعده بدیم که اگر بچه ی خوبی باشی شب می برمت پارک یا برات اسباب بازی می خرم و …
یک وعده ی لذت بخش رو اگر به یک بچه بدیم خیلی راحت تر می تونه رفتارش رو کنترل کنه
و ذهن ناخودآگاهش خیلی راحت تر می پذیره که به خاطر وعده ی یک لذت بزرگتر و بهتر خودش رو کنترل کنه و به خودش میگه چون قراره بعداً یک لذت بهتر رو تجربه کنم الان این کارو انجام نمی دم !
روند ذهن ناخودآگاه به این صورته که هر کاری براش لذت بخش تر باشه اون کارو انجام میده !
همه ی افراد چاق که در روند چاق شدن هستند چاق شدنشون براشون لذت بخشه !
نه اینکه دوست داشته باشن چاق بشن !
هیچ کس دوست نداره چاق بشه منظور اینه که از انجام کارهایی که برای چاق شدن انجام می داده لذت می برده !
یعنی وقتی می خواست بره پارکی جایی به این فکر می کرده که با خودش چی ببره بخوره که بیشتر لذت ببره !
یا اینکه وقتی به مهمونی دعوت میشده از قبل برای خودش برنامه ریزی می کرده که کجای میز قرار بگیرم که همه چیز در دسترسم باشه ؟ !
وقتی که هر روز فکر می کردیم مثلاً برای ناهار یا شام چی درست کنیم که خوشمزه باشه و بیشتر لذت ببریم !
یا وقتی یک روز قرار بود رستوران بریم از چند روز قبل خوشحال بودیم که قراره یک چیز خوشمزه بخوریم !
و وقتی رفتارهای قبلی خودمون رو در زمان چاق شدن مرور کنیم متوجه میشیم که از انجام تمام این کارها لذت می بردیم !
درسته هی من میگم نمی خوام چاق بشم اما رفتارم و عملم و طرز فکرم لذت بخش بودن چاقی برای من بوده
در رژیمها نمیشد به مدت زمان طولانی ذهن ناخودآگاهم رو از چاقتر شدن منع کنم
چون در ذهنم از چاقی لذت می بردم
درسته شما از چاق شدن متنفری اما در مواجهه با مواد غذایی چطوری رفتار می کنی ؟
همه اینا نشون میده ما در ناخودآگاه از چاق شدن لذت می بردیم !
تجربه ی شخصی خودم :
من در یک خانواده ی خیلی مذهبی متولد شدم و در خانواده ی ما تفریحاتی مثل رفتن به مسافرت و رفتن به پارک یا شهر بازی و رفتن به سینما و … و حتی رفتن به رستوران بسیار به ندرت انجام میشد !
وقتی متناسب بودم از یک رفتار خانواده ام متعجب میشدم و گاهی عصبی میشدم و اون هم شادی برای خوردن بود !
یادمه هر وقت غذای خوشمزه ای که باب میل بابام بود داشتیم از رفتار بابام میشد کاملاً فهمید چقدر به خاطر خوردن غذای مورد علاقه اش خوشحاله !
من نمی تونستم درک کنم که چرا بابام به خاطر اینکه بخواد چیزی که دوست داره بخوره تا این حد شاده ؟!
یا مثلاً یادمه یک بار از مدرسه به خانه اومدم و دیدم خواهرام خوشحالن و وقتی پرسیدم چرا خوشحالن از جوابشون که علت شاد بودنشون خوردن غذای مورد علاقه شان بود متعجب و عصبی شدم !
اما بعداً متوجه شدم که خودم دقیقاً همین رفتار رو در پیش گرفتم و بزرگترین لذت زندگی برام شده خوردن !!!
یادمه ما خانوادگی عاشق قورمه سبزی بودیم به جز بابام و چون بابام دوست نداشت هیچ وقت نمی خوردیم به جز مواقع خاص که بابام قرار بود ناهار نیاد
و ما اون روزی که قورمه سبزی داشتیم همگی به شدت خوشحال بودیم و تا حد خفگی می خوردیم !!!
قطعاً ما از این غذا خاطرات خیلی قشنگی توی ذهنمون ساخته بودیم ولی خاطره ی بابا از نفرت از قورمه سبزی واقعاً برامون جالب بود چون می گفت زمانی که سربازی میرفته هر وقت قورمه سبزی داشتند چمن های جلوی پادگانشون کوتاه شده بود !
و بابام فکر می کرده توی قورمه از همون چمن ها ریختن و می گفت طعم خیلی بدی هم میداده !
یه خاطره ای که هر وقت یادم میاد کلی به رفتار اون روزم می خندم اینه که یکبار در روز سیزده به در بابام قرار بود با دوستاش بره روستای خاوه و ما هم در حال برنامه ریزی بودیم برای اینکه کاری کنیم که خیلی خیلی بهمون خوش بگذره
برای همین تصمیم گرفتیم کلی خوراکی های خوشمزه برای خودمون بخریم که مثلاً خیلی لذت ببریم و ما اونروز از بس رو هم رو هم خوراکیهای مختلف هوردیم همه حالمون به شدت بد شده بود چون خودمون رو با خوراکیها خفه کرده بودیم که خوش بگذره !!!
حتی کسانی که عمل جراحی می کنند و قسمتی از معده شون رو برمی دارند یا بالون میذارند و حجم معده رو کوچک می کنن و به مدت چند ماه حتی تا ۶ ماه ، یک سال طبق لیست غذاییشون عمل می کنن و می دونن که دیگه نمی تونن مثل سابق غذا بخورند و …
ولی ذهنشون رو که عمل نمی کنن !
ناخوداگاه رو نمیشه با عمل تغییر داد !
و در نهایت همه ی این ها فشار جسمیه و دوامی نداره و ناخوداگاه به هر حال غلبه می کنه به خوداگاه !
تمام روشهای لاغری به جز روش ذهنی جنگ بین ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه صورت می گیره و در این جنگ پیروز میدان ذهن ناخودآگاهه چون زور تو کَتش نمیره ! و زورشم بیشتره !
و در سایر روشهای لاغری ما تصویر چاق خودمون رو توی ذهن ناخودآگاهمون داریم و ذهن نا خوداگاه تلاش می کنه که جسم ما رو مثل تصویری که در ذهنمونه بکنه و ما دوباره چاق میشیم !
اما در روش لاغری با ذهن ما میاییم برای ذهن تصویر سازی لاغری رو انجام میدیم تا براش لذت بخش بشه و موافقت ناخودآگاهمون رو بدست میاریم و چون مسیر براش لذت بخش میشه موفق میشیم رفتارمون رو تغییر بدیم !
در رژیم ها عدم تعامل بین رفتار و جسم و ذهن سبب ایجاد عصبانیت در ما میشه و چون ذهن و جسم با هم در تعامل نیستند عصبی میشیم !
اما وقتی ذهن ناخودآگاه رو آموزش بدیم به ذهن ناخودآگاه می فهمونیم ما خواسته مون لاغر شدنه و وقتی آموزش ببینیم ذهن و جسم در تعامل با هم قرار می گیره و اونوقت متوجه میشین لاغر شدن چقدر لذت بخشه 😍😍😍
چون ذهن ناخودآگاه ما همسو میشه با ذهن خودآگاه ما و اونوقته که می بینیم لاغر شدن چقدر آسون بوده و نمی دونستیم 🥰🥰🥰
و می بینید که دیگه اون مقاومت های ذهنی وجود نداره و به همین دلیلیم هست که دوستانی که در دوره های ذهنی شرکت می کنن خیلی مشتاقانه تمریناتشون رو انجام میدن
چون می خوان ببینن تمرین بعدی چه آموزشهایی براشون داره و چه آگاهی هایی بهشون میده و چقدر احساسشون رو بهتر می کنه و این بهتر شدن به اونها انگیزه میدن که ادامه بدن و برای لاغر شدن هیچ راهی به جز روش ذهنی وجود نداره
من خودم همه ی روشها برای لاغر شدن رو انجام دادم ولی نتیجه ای نگرفتم
احساس شادی و آرامش و نشاط داشتن در تمام افرادی که از روش ذهنی تلاش می کنن مشابهه
اینبار قطعاً نتیجه می گیریم چون به همین روش چاق شدیم حالام باید با همین روش لاغر بشیم !
در آخر می خوام مثالی بزنم از خودم :
من از زمان کودکی علاقه ی زیادی به پزشکی داشتم به طوریکه اسم تمام داروها رو خیلی زود حفظ میشدم و وقتی به دکتر می رفتم خودم اسم داروها رو می گفتم و دکتر فقط می نوشت !
این اطلاعات در من بالاتر میرفت تا وقتی ازدواج کردم و از همسرم خواستم یکسری کتاب پزشکی برایم تهیه کند و ایشون هم قبول کرد و کتابهای تخصصی پزشکی از جمله کتاب داروشناسی طرح ژنریک که هر پزشکی باید این کتاب رو داشته باشه برام تهیه کرد
و من از اونجایی که علاقه ی زیادی به.جمع آوری اطلاعات راجع به داروها داشتم به مطالعه راجع به داروها پرداختم و اطلاعاتم بالاتر رفت به طوری که می دونستم چه داروهایی از چه گروه خانوادگی هستند و برای چه بیماریهایی تجویز میشه و میزان دوز مصرف و …
و اینکه در زمان بارداری ممنوعیت دارند یا نه و همه رو حفظ کرده بودم تا اینکه چندین سال بعد با طب اسلامی سنتی آشنا شدم و طبق علاقه ام در این زمینه هم اطلاعات زیادی بدست آوردم
و در یک کلاس مجازی در تلگرام ثبت نام کردم و مبانی طب اسلامی سنتی رو آموزش دیدم و مدرکم رو گرفتم و بعد به کلاس حضوری حجامت و زالو درمانی رفتم و آموزش دیدم
در این میان به مسائلی برخورد کردم که چقدر طب اسلامی در مقایسه با طب نوین بهتر و کارآمد تره ! و کلاً ذهن من راجع به طب نوین منفی شد و از اون به بعد متوجه شدم که با جمع آوری اطلاعات بیشتر از طب اسلامی سنتی بدنم نسبت به داروهای شیمیایی واکنش حساسیتی میده !
مثلاً وقتی یک داروی چرک خشک کن می خوردم بدنم کهیر میزد ! و بعد از آن متوجه شدم که نسبت به خیلی از داروهای شیمیایی همینطور واکنش میدم و متعجب شدم ! و از اون زمان هر وقت برای خودم یا خانواده ام بیماری پیش میاد فقط با طب اسلامی سنتی درمان می کنم
از زمانی که با روش ذهنی آشنا شدم متوجه شدم دلیلی این واکنش ها در بدن من به چه علت بوده و برام خیلی جالب بود !
حالا ربط این موضوع به لاغری :
من تا قبل از آشنایی با روش ذهنی تمام روشهای لاغری به جز عمل جراحی رو امتحان کردم اما به نتیجه ی مطلوبی نرسیدم و اغلب مقداری از وزن خودم رو کاهش میدادم ولی دوباره همان مقدار یا بیشتر بر می گشت !
از زمانی که با روش ذهنی آشنا شدم و اطلاعاتم بالاتر رفت دیدم نسبت به سایر روشهای لاغری منفی شد و دیگه هیچ روشی جز روش ذهنی رو قبول ندارم و چندین بار که بعد از آشنایی با روش ذهنی خواستم یکی از روشهای سابق لاغری رو انجام بدم بدنم نسبت به داروی لاعری و رژیم و ورزش واکنش منفی داد !
یعنی پیاده روی کردم برای لاغری گردن و رگ سیاتیکم گرفت ! قرص لاغری خوردم بدنم از طریق بیماری بهم هشدار داد ! رژیم غذایی گرفتم گوارشم به هم ریخت و من فهمیدم دیدم آونقدر نسبت به این روشها منفی شده که دیگه بهم اجازه نمیده هیچ گونه رژیم و قرص و ورزش و خلاصه هر کاری جز روش لاغری با ذهن رو انجام بدم بدنم واکنش میده و بهم اجازه نمیده !
متوجه شدم که باید فقط همین روش رو برای لاغری ادامه بدم تا به نتیجه برسم اما نکته ای امروز ذهنم بهم گوشزد کرد این بود که من در گذشته یعنی از زمان کودکی دائماً سرما خورره بودم ! و همیشه برام سوال بود که چرا من اینقدر زیاد سرما می خورم ؟!
اما از زمانی که با روش ذهنی آشنا شدم و متوجه شدم تمام بیماریها مربوط به ذهنه جز یکی دو بار سرما نخوردم البته سرما خوردگی نبود یکبار آنفولانزا بود که من فقط یک روز حالم کمی بد بود و خیلی زود خودم رو جمع و جور کردم و یکبارش کرونا بود
که فقط یک روز کمی تب کردم و خیلی زود باز خودم رو جمع و جور کردم و به خودم گفتم حواست کجاست ؟ مگه نمی دونی همه ی بیماریها به خاطر توجه به بیماریه و ذهنیه و خیلی زود تونستم خودم رو درمان کنم
و الانم مطمئنم خیلی زود لاغری رو یاد می گیرم و بدنم نسبت به چاقی و تمام عادت اشتباه چاقی واکنش میده و من خیلی زود به آرزوی زیبای تناسب اندامم می رسم 🤩🤩🤩
سلام دوست عزیز
خیلی لذت بردم از دیدگاه شما خیلی قشنگ همه چی به طور مفید توضیح داده بودید خیلی خوشحالم که چنین دوستانی دارم در مسیر لاغری من و
ارزو موفقعیت روز افزون در همه جنبه ها برای شما دارم 😊😘
به نام خداوند جان و خرد ❤ سلام و درود…
من موفق ترین شگفتی ساز خواهم شد😍💪🌟اینو از انگیزه و حس خوبی که دارم مطمئن شدم💪🌟😍وقتی رفتارم با قبل تغییر کرده حتما حتما حتما جسمم هم متفاوت از قبل عمل میکنه😊وقتی ساعت هشت صبح باید سرکار باشم و ساعت میزارم برای شش صبح و پامیشم فایل هر روز رو اول نوشته اش رو میخونم بعد فایل گوش میدم و بعد خودم مینویسم،،،حتما حتما حتما بهترین و عالی ترین نتیجه رو میگیرم 💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟وقتی تغییر رو تو رفتار خودم میبینم که دیگه اون ولع قبل رو برای غذا خوردن ندارم حتما حتما حتما بهترین و عالی ترین نتیجه رو میگیرم 💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪 وقتی به اندازه نیاز بدنم میخورم بهترین و عالی ترین نتیجه رو میگیرم 💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟 وقتی دیگه مثل قبل تو ذهنم مرور نمیکنم چی بخورم و چی نخورم بهترین و عالی ترین نتیجه رو میگیرم 💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟 وقتی از لحاظ جسمی هر جا سیر شدم دست از غذا میکشم بهترین و عالی ترین نتیجه رو میگیرم 💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟 وقتی دیگه نوع غذا برام تصمیم گیری نمیکنه بهترین و عالی ترین نتیجه رو میگیرم 💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟 وقتی با یه احساس خوب میگم منم میتونم بهترین و عالی ترین نتیجه رو میگیرم 💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟 وقتی با لذت غذا میخورم بهترین و عالی ترین نتیجه رو میگیرم 💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟💪 وقتی دیگه حسرت هیچ نوع ماده غذایی رو ندارم بهترین و عالی ترین نتیجه رو میگیرم 💪🌟💪🌟💪🌟💪🌟
من تو مسیر لاغری هستم و روز به روز موفق و موفق تر میشوم 💪🌟💪
روش لاغری با ذهن بهترین روشه…یادمه وقتی قبلا رژیم میگرفتم هنوز غذا رو نخورده یه حسرتی داشتم و وقتی غذا رو میخوردم سیر نمیشدم و با یه حسرتی ازش دست میکشیدم و چشمم دنبال غذای بیشتر بود ولیییییییی الان اصلا اینطور نیست هر موقع گشنم بشه با لذت میخورم و به محض احساس سیری دست از غذا میکشم اونم با لذت😍😍😍😍
من این تغییر رفتارم رو میبینم دلممممممم میخوووااااااد جیغ بزنم😊😊😊مثل الان که همش تو تنهایی هام با صدای بلند میگم آره آره آره منم میتونم آفرین سنا جانم آفرین دختر توانمندم حتما حتما حتما میتونی ببین چقدر تغییر رفتاری و ذهنی داشتی ،حتما حتما حتما تغییر جسمی هم داشتی و هر روز بیشتر و بیشتر میشه💪
استاد یه جمله گفتن که من هر روز تکرار میکنم اگه شما با کارهای متفاوت ای که امروز انجام میدید نتیجه نگیرید پس کی نتیجه باید بگیره…بله بله بله من بهترین و عالی ترین نتیجه رو میگیرم 💪🌟💪
لاغری آسان ترین کار دنیا هستش 😍 چون من عاشق لاغری هستم 💓
لاغری آسان ترین کار دنیا هستش چون طبیعت بدن من لاغری هستش مثل زمانی که به دنیا آمدم و متناسب بودم😍
لاغری آسان ترین کار دنیا هستش چون با لاغری احساس خوب داری اعتماد به نفس داری کلییییی لباسهای قشنگ میپوشی😍ولیییی چاااااقیییی حس بد گوشه گیری و حتی مانع پیشرفت و موفقیت 😠
لاغری آسان ترین کار دنیا هستش چون توش فقط و فقط لذته😍
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بهترین استاد و بهترین آموزش و بهترین مسیر رو سر راهم قرار دادی 😍
سلام دوست من
از خواندن این کامنت زیبا که پر بود از حال خوب و خبرهای عالی لذت بردم و برای تکتک موفقیت هات بهت تبریک میگم و متشکرم برای این که جمله استاد تکرار کردید که تنهادیک ذهن لاغر میتونه از یه تیکه موز بگزره و به روند خودم در این مدت نگاه کردم دیدم همین امروز از خوردن شام و نوشابه گذشتم چون سیر بودم و چیپس و پفک در حد دو سه تا دونه خوردم و دلم نخواست بخورم خلاصه چند تا از موفقیت های امروزم برام یادآوری شد .
انشالله همین طوری به این روند موفقیت تون ادامه بدید 🌺
سلام همگی دوستان
گام هجدهم لاغری اشتیاق:
تشابه ذهن بزرگتر ها با حرکات و رفتار بچه ها: بچه ها چون هنوز طبق اموزش های ما رفتار نمیکنن ذهن ناخودآگاهشون کمتر برنامه ریزی شده رفتارشون خیلی فابریکتر و درست تره درسته که شاید از لحاظ ما اشتباه باشه که بزرگتریم ولی از لحاظ عملکرد ذهنی خیلی درست تر دارن عمل میکنن!
وقتی یه بچه داره شلوغ بازی یا کاری میکنه که ما دوست نداریم بعضیا از طریق تهدید کردن بچه را از انجام اون کار منع میکنن، بچه بخاطر ترس از اینکه تنبیه بشه چند دقیقه ای را معمولا تغییر رفتار میده اما مجددا بعد از چند دقیقه به رفتار قبلی خودش ادامه میده چرا این اتفاق میفته؟ چون ذهن ما هیچ کنترل شدنی درش وجود نداره با تنبیه و با رنج یعنی نمیشه ذهن را با فشار و تنبیه و ترسوندن از انجام کاری منع کرد! اون بچه وقتی اروم میشه و به حرف ما گوش میده تصمیم خودآگاهشه بخاطر اینکه تنبیه نشه این کار را انجام میده، اما بعد از چند دقیقه رفتارشو ادامه میده بخاطر ذهن ناخودآگاهشه که زیربار حرف زور نمیره!!
اما اگه همین بچه را بیای وعده بهش بدی که این کار را نکن شب شما را پارک میبرم یا میبرم با پسرخالت بازی کنی، یه وعده لذت بخش را به بچه بدی اون خیلی راحت تر میتونه رفتارش را کنترل کنه و ذهن ناخودآگاهشم خیلی راحت تر میپذیره که باشه چون میخوای لذت بهتری را تجربه کنی این کار را الان انجام نمیدیم چرا؟ چون میخوایم لذت بهتری را تجربه کنیم! کلا روند کار ناخودآگاه به این شکله!
هرکاری که براش لذت بخش تر باشه اون کار را انجام میده👍
حالا ارتباط این صبحت ها با چاقی و لاغری چیه؟ همه افراد چاق در روند زندگیشون که در مسیر چاق شدن هستن چاق شدنشون براشون لذت بخشه!!! در تمام سالها از چاق شدن و چاقتر شدن لذت میبردن شاید میگفتن نه من دوس ندارم چاقتر بشم یا من از چاق شدن متنفرم اما رفتارشون نشون میداد که لذت میبرن وقتی پرخوری میکردن و خوراکی ها را انبار میکردن ک کسی متوجه نشه و بعدا بخورن یا فکر غذای ناهار فردا، از شنبه بفکر رفتن رستوران پنج شنبه و خوردن پیتزا خیلی از این رفتارها یعنی واقعا دارن لذت میبرن از چاقتر شدن حالا درسته هی میگن نمیخوام چاقتر بشم اما رفتار و عمل و طرز فکرشان لذت میبرد و به همین دلیل همه رژیم ها و ورزش ها و … نتیجه نمیداد و در ناخودآگاه ذهن از چاقی لذت میبردند و همه این کارها برا لاغر شدن مثل تهدید والدین برای بچه میمونه ممکنه برای دو سه روز یا یک هفته طبق برنامه غذایی عمل میکردن اما ذهن ناخودآگاه چون از چاقتر شدن لذت میبره به راحتی دوباره وارد مسیر چاقتر شدن میکرد و رفتار قبلی را ادامه میدادن و نتیجه ای از کارهایی که برای لاغری انجام میدادن کسب نمیکردن!!!
با فشار و اعمال محدودیت نمیتوان ذهن ناخودآگاه را از خوردن منع کرد!! چون از چاقی لذت میبرید!!
نحوه رفتار و افکار در مقابل مواد غذایی میگه که شما از چاقی لذت میبرین و اصلا متنفر نیستید!!
عمل جراحی سختترین کاره که زیر تیغ جراحی میره و ممکنه ۶ ماه بگذره و خیلی هم وزن کم کنن و یک سال هم هنوز وزنشون کم باشه اما در نهایت در چندسال آینده به وضع قبلیشون برمیگردن چون ناخودآگاه را نمیشه با عمل جراحی تغییر داد، درسته جسم را تغییر میدن و برای مدتی محدودیت ایجاد میکنن و دستورالعمل هایی که پزشک بعد از عمل جراحی میده را بخاطر اینکه اون فرد نتیجه عالی بگیره و خودشم همکاری میکنه در درست مصرف کردن غذا مسلما نتیجه میگیره اما همه این ها فشار جسمیه تصمیم آگاهانه است مثل همون تهدید کردن بچه هاست! دوام نداره و همیشگی نیست و این افراد به مرور به جایگاه اولشون برمیگردن!!
در روش لاغری با ذهن، ذهن آموزش داده میشه برای لاغری مزایای اون گفته میشه و تصویر سازی میکنه از طریق تمرینات تا ذهن لاغر شدن براش لذت بخش باشه از اون حالت رنج و ناراحتی قبلا خارج میکنیم لاغر شدن را و اون را لذت بخش میکنیم اونوقت بعد چند وقت میبینی که رفتارهات داره تغییر میکنه!!👍✌️
در رژیم همش ذهن دوست داره بیشتر بخوره و خیلی اذیت میکنه و عدم تعادل بین ذهن و رفتار و جسم باعث عصبانیت افراد میشه و برای همین خیلی از افراد نمیتونن برنامه های رژیمی خودشون را ادامه بدن!! اما وقتی ذهن ناخودآگاه را آموزش بدی این هماهنگی به وجود میاد خواسته من لاغر شدنه، از طریق انجام تمرینات از طریق فایلهای صوتی از طریق توصیه هایی که میشه از طریق تمرینات نوشتاری ذهن آموزش داده میشه مثل اموزش زبان وریاضی و … که ذهن را با جسم در تعادل قرار میدیم و اونوقت میبینی که لاغر شدن چقدر لذت بخشه چون ذهن ما همسو میشه با تصمیم ما، ذهن ناخودآگاه ما همسو میشه با تصمیم آگاهانه ما که لاغر شدنه و دیگه اونوقته که میبینی مقاومت های ذهنی دیگه وجود نداره و برای همینه که دوستانی که شرکت میکنن مشتاق میشن و ذهنشون اشتیاق پیدا میکنه برای اینکه برن مرحله بعد، تمرین بعد ببینند چه چیز جدیدی میخوان یاد بگیرن، این تمرین جدید چه تاثیری روشون میذاره، چقدر احساسشون را بهتر میکنه و این بهتر شدن به اون ها انگیزه میده که ادامه بدن!!!
هیچ راهی برای لاغر شدن به جز راه ذهنی نیست👍
ده درصد تلاش های قبلیتون را در این راه بگذارید و متعهد باشید و فایلها را گوش بدین و تمریناتتون را انجام بدین ببینید نتیجه چی میشه!!! اسونترین راه لاغری از طریق ذهنه چون به همین سبک ما چاق شدیم خیلی ساده چاق شدیم هیچ کسی که چاق شده رنج نکشیده همه راحت زندگی کردیم بازی کردیم لذت بردیم از مهمونی رفتن تفریح کردن و هی چاقتر شدیم همه با لذت بوده و با رنج نبوده پس راهی ما رو به تناسب اندام میرسونه که همواره با لذت و شادی و نشاط باشه و اون روش تنها روش لاغری با ذهنه!
نظر شخصی:
من با تمام مطالب گفته شده موافقم و همیشه هرکاری که با رنج و فشار و محدودیت همراه بوده را نتونستم تحمل کنم و بچه ها هم وقتی بهشون میگی نکن اگه مطابق میلشون نباشه بیشتر لجبازی میکنن و یا به قول استاد نهایت چند دقیقه به حرف ما گوش بدن ذهن ما همون بچه شیطون و لجبازه که فقط با وعده های خوب و لذت بخش و آسون میتونیم آرومش کنیم تا به خواسته ما جامع عمل بپوشونه و به خواسته لاغری چندین ساله خود دست پیدا کنیم!
مه تاب هیچ روشی وجود نداره که تو رو با حس خوب و ارامش و بدون محدودیت بتونه به لاغری برسونه و خودتم از این بابت آگاهی پس متعهد باش در این مسیر و فایل ها را گوش بده و به عمل تبدیلشون کن که هدف نزدیکه!! أَلَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ
مه تاب متناسب شاد و شاگرد ممتاز لاغری🥰🏅
سلام🙂
شنیدن صحبتهای شما یه طرف دیدن تصاویر شگفتی سازان گوشه تصویر هم باعث جذابیت بیشتر این فایل شده 😍😍
نکته مهم این فایل اینه که هرکاری که برای ذهن سخت و رنج آور باشه در نهایت ذهن کاری میکنه که ادامه دادن اون ممکن نباشه چون ذهن ما به دنبال آرامش و راحتی و امنیت هست و اگه ما بخوایم بر خلاف این مسیر با رنج و سختی و محدودیت کاری انجام بدیم چون ذهن رو هماهنگ نکردیم ذهن رنج و عذاب و سختی اون روش رو اینقدر بولد میکنه تا بالاخره ما رو منصرف کنه از انجام دادن 🤨🤨
مثال کودکان خیلی مثال به جایی بود تهدید و دعوا و تنبیه راه صحیح تربیت کردن نیست و تشویق و بزرگنمایی رفتارهای درست راه صحیح و آسون تربیت فرزنده👌👌
ذهن ما هم مثل یه کودک هست که تنبیه و سختی لجبازترش میکنه ولی تشویق و آسانی و ارامش اونو همره میکنه
برای انجام بهتر و عالیتر یه کار یا باید علاقه و اشتیاق ذهن ناخودآگاه رو داشته باشیم یا اینکه به روشی اونو برای انجام اون کار همراه کنیم اونوقت خیلی ساده و آسون و با لذت کار انجام میشه و نتیجه خیلی عالیتری هم میگیریم👌👌👌
در مورد لاغری هم اگه بدونیم که چقدر با لذت و ارامش و راحت ما چاق شدیم و مشتاقانه رفتارهای چاق کننده رو تکرار کردیم و علت هم فقط هماهنگی و اشتیاق ذهن ناخودآگاهمون برای چاق شدن بوده میتونیم به سادگی و با لذت و اشتیاق موافقت اون رو برای لاغری بدست بیاریم و اونوقت لاغر شدن آسون و لذت بخش خواهد بود.فقط باید راهش رو پیدا کنیم …..
خبر خوب اینه که به لطف خدا و به همت استاد راه آسون و لذت بخش لاغری کشف شده و هزاران نفر با استفاده از این روش نه تنها لاغر شدن بلکه زیبا و جوان و شاد و آروم و با اعتماد به نفس هم شدن و الان مدتهاست زندگی در تناسب اندام رو دارن تجربه میکنن و این راه فقط آموزش دادن به ذهنه و تکرار این آموزه ها است و باور اینکه من میتونم با این روش لاغر و متناسب بشم مثل همه کسایی که با همین روش متناسب شدن 🤩🤩🤩🤩
فقط کافیه به خودم ایمان داشته باشم به توانایی ذهنم ایمان داشته باشم و تمرکزم رو بذارم روی در یافت آموزشها و احساس خوب و لذت بردن از لحظه هام به جای تمرکز بر نافرمیهای جسمم و نگرانی و ترس از لاغر نشدن که نتیجه اش فقط احساس بده واحساس بد خط قرمز این مسیره چون راه اصلی راهی هست که با آرامش با لذت و با احساس خوب پذیرش خودت و ایمان به خودت و تواناییهات باشه و هر راهی جز این بیراهه است و به مقصد زیبای تناسب نمیرسه👌👌👌
پس جی پی اس مون رو روشن کنیم تا هر وقت که با احساس بد مواجه شدیم آلارم بده و ما متوجه بشیم که از شاهراه خارج شدیم و برگردیم به مسیر و ادامه بدیم 🤗🤗🤗
سلام خدمت استاد و مشتاقان تناسب اندام
سیستم جهان طوری طراحی شده که به سمت سلامتی . ثروت . روابط خوب . شادی واحساس خوب و.. میره .و اگه ما با ذهنمان جلوش رو نگیریم خود به خود طبق روال سیستم جهان حرکت میکنیم .
ما وقتی چاقی شدیم مرتب داشتیم بر خلاف سیستم جهان حرکت میکردیم مثل پیاده روی سنگین . رژیم و… و با فشار روحی و جسمی ترس و نگرانی و ناامیدی دقیقا داشتیم با ذهنمان جلوش می گرفتیم و برخلاف سیستم جهان حرکت میکردیم .
البته منظورم این نیست که چاق شدیم کاری نکنیم تا جهان مثل ترمیم زخم خود به خود خوب کنه منظورم اینه وقتی چاق شدیم مرتب بایستی سعی میکردیم با همان شرایط چاقی احساسمان رو خوب کنیم بعد چون همسو با جهان بودیم افکار خوب میومد سراغمان و همون فکر رو انجام میدادیم و موفق میشدیم . من موقعی که دیگه ناامید شده بودم از هر راهی .دیگه تصمیم گرفتم همه اون کارها بیهوده رو بزارم کنار وبه خدا توکل کردم آخه توکل نوعی احساس خوبه که یعنی به خدا سپردیم کارها رو . و اون موقع یه فکر اومد توسرم و داشتم تو اینترنت می گشتم باورتون نمیشه یه آقایی تو برنامه نی نی سایت تو اون همه حرفا گفت لاغری آقای عطار روشن خوبه . ومن سریع سرچ کردم و الان اینجام.
الان که مسیری که انتخاب کردیم بایستی مسیری باشه راحت . با آرامش با لذت وبدون فشار روحی و جسمی که هیچگونه مانع یا تضادی با سیستم جهان نداشته باشه و عملکرد ما همراه با احساس خوب باشه .همان مسیر لاغری با ذهن هست که نه فشار جسمی داره ونه روحی .
پس طبیعی هست که به خواستمون برسیم . وگرنه سیستم جهان ایراد دارد که این نمیتونه باشع.
سلام خدمت استاد و مشتاقان تناسب اندام
سیستم جهان طوری طراحی شده که به سمت سلامتی . ثروت . روابط خوب . شادی و.. میره .و اگه ما با ذهنمان جلوش رو نگیریم خود به خود طبق روال سیستم جهان حرکت میکنیم .
ما وقتی چاقی شدیم مرتب داشتیم بر خلاف سیستم جهان حرکت میکردیم و با فشار روحی و جسمی ترس و نگرانی و ناامیدی دقیقا داشتیم با ذهنمان جلوش می گرفتیم و برخلاف سیستم جهان حرکت میکردیم .
ولی الان که مسیری که انتخاب کردیم بایستی مسیری باشه راحت . با آرامش با لذت وبدون فشار روحی و جسمی که هیچگونه مانع یا تضادی با سیستم جهان نداشته باشه و عملکرد ما همراه با احساس خوب باشه .همان مسیر لاغری با ذهن هست که نه فشار جسمی داره ذهن روحی .
پس طبیعی هست که به خواستمون برسیم . وگرنه سیستم جهان ایراد دارد که این نمیتونه باشع
سلام تمرین گام هجدهم لاغر شدن آسان است اگر ذهن مشتاق شود.
در روشهای قبل که برای لاغری استفاده میکردم خودمو خیلی تحت فشار میزاشتم با رژیمهای سخت و طاقت فرسا بدنمو وادار میکردم که لاغر بشه چون تصمیم به لاغری داشتم ولی نمیدونستم که کارم اشتباه چون من تصمیم گرفته بودم برای لاغری ولی ذهنم همچین تصمیمی نداشت و این باعث شده بود که ناهماهنگی و تضاد پیش بیاد بین چیزی که من میخواستم و چیزی که ذهنم میخواست و اون سالها برنامه ریزی شده بود برای چاقی و چاق ترشدن و این تضاد باعث میشد من عصبی بشم کلافه بشم و اون رژیم رو رها کنم وقتی رها میکردم انگار آرامش داشتم ذهنم آروم بود وبهم میگفت این راه درست اینو ادامه بده بعد اینکه وارد این مسیر صحیح ودرست شدم فهمیدم که من روشم اشتباه بود من بدون اینکه ذهن و آموزش بدم داشتم مجبورش میکردم کاری رو که دوست نداره و براش سخته رو انجام بده مثل واکنش و عملکردبچه ها دقیقا مثل اونها هرکاری که به زور بهشون تحمیل کنید انجام نمیدن چون ذهن اونها هم سختی و زور رو نمی پذیرن چه برسه به من وبه این باور رسیده بودم که نه من اصلا نمیتونم لاغر بشم درصورتی که من با وجود تضاد بین ذهن نا خودآگاه و خود آگاهم بازم به طورنسبی وزن کم میکرد.
الان فهمیدم که این مسیر خیلی متفاوت و تنها روش لاغری چون نه فشاری به جسم وارد میشه و نه فشاری به ذهن راحت وبه آسانی آموزش میدین ذهن و اون هم قبول میکنه و رفتار دورنی من تغییر میکنه در نتیجه رفتار جسمی من هم تغییر میکنه و نتیجه میشه لاغری خیلی راحت من چاقی که اگه بهم می گفتن چجوری چاق شدی منم میخوام امتحان کنم می گفتم خیلی راحت بدون فکر و درگیری چاق میشم پس راهش اینه که به روشی که چاق شدم به همون روش هم لاغر بشم و در این روش خیلی راحت وزن کم میکنی اگه باورش کنی که تنها راه لاغری و اشتیاق داشته باشی در انجام تمرینات در روشهای قبلی باوجود محدودیت و سختی سخت هم وزنم کم میشد ولی الان با این روش شکر خدا خیلی سرعت بیشتره.و احساسم عالی الان اشتیاقم به زندگی به خودم بیشتر شده شاد و خوشحالم انگیزه ام برای رسیدن به هدفهای دیگرم بیشتر شده و این لاغری اولین پله تغییر زندگیم هست و کلی برنامه دادم برای بقیه زندگیم با یه دید دیگه.
قبلا ذهن و تحت فشار میزاشتم و اونم مقاومت میکرد به فشار و سختی الان اون نه فشاری بهش وارد میشه و نه مقاومتی داره چون این راه لاغری لذت بخش و احساس آرامش روحی، ذهن ما لذت میبره. تشویق دوست داره و خودش اشتیاق داره به انجام این کار. و به قول استاد یادگیری لاغری هم مثل یه هنر که باید آموزش دید خوب منم آموزشهای زیادی دیدم و به راحتی از پسش بر اومدم مثل خیاطی،آرایشگری،دانشگاه،آموزش رانندگی و کلی آموزش دیگه که با وجود چاقی هم من خودم تونستم انجامشان بدم این که چیزی نیست.
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی
چه ذهنی داریم ما!!!
خدایا چه آفریدی!!!!
امروز موقع خوردن یه کمی ذهنم داشت قلقلکم می داد که بسه! کی دونی چقدر کالری داره1 ولی واقعا گرسنه بودم و میل به خوردن داشتم. خیلی زود و سریع راه این نجواها رو بستم و به خودم گفتم این خوراکی نیاز بدن منه. با میل می خورم و می دونم که هر چی می خورم در من تبدیل به انرژی خوب میشه. انرژی لازم برای سلامتی و تناسب اندام. من شاد و با شادمانی می خورم و از خوردن لذت می برم. حالم بد نیست. برعکس خیلی هم خوبم. چون بدون عذاب وجدان خوردم و لذت بردم.
خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی.
به نام خدایی که در این نزدیکیست…
سلام استاد من تمرین گام هجدهم رو نوشتم و ارسال کردم ولی متاسفانه نمی دونم چرا ثبت نشده؟
با تشکر از زحمات بیدریغ شما استاد گرامی.
به نام خدایی که در این نزدیکیست
سلام استاد چرا دیدگاه من در گام هجدهم ثبت نشده؟
من تقریبا چهار، پنج روز پیش تمرین این گامو ارسال کردم ولی متاسفانه ثبت نشده.
با تشکر از شما زحمات بیدریغ شما استاد گرامی.
سلام دوست عزیز
دیدگاه هایی که در روز شنبه ثبت شده متاسفانه به دلیل بروز مشکل در سرور سایت از بین رفته و موفق به برگرداندن آنها نشدیم
سلام و عرض ادب
درسته منم چند روز پیش دیدگاهم ثبت کردم و با اینکه تایید ایمیل برام اومد ولی دیدم توی این صفحه ثبت نشده و نیست…
با تشکر از زحمات شما بابت تمام ارتقا امکانات و بروزرسانی ها 🙏🌹
به نام خدایی که در این نزدیکیست…
سلام استاد ممنون که اطلاع دادید. با تشکر از زحمات بیدریغ شما استاد گرامی.
بنام خداوندبخشایشگر و مهربان ،سلام دوستان عزیزم و استاد جان 🌹.گام هجدهم لاغر شدن آسان است اگر ذهن مشتاق شود ،برای همه ی افراد چاق لاغر شدن کاری سخت و طاقت فرسا ست ولی چاق شدن مثل آب خوردنه در روشهای قبلی ک ما برای لاغری استفاده میکردیم تمامما ب جسممون فشار میوردیم ولی در لاغری با ذهن با به دست گرفتن افکار و رفتار هامون ،رفتار غذایی مون تغییر میکنه .در روش لاغری با ذهن سریع تر و راحت تر از آنچه چاق شدایم لاغر میشیم لاغری با ذهن از جسم شروع نمی شود بلکه از ذهن شروع میشود ،و چیزی هم ک در ذهن ایجاد بشه فقط میشه احساس کرد ،احساس بهتر ب آموزشهایی ذهنی نشان دهنده این است که ساخت و ساز لاغری در ما ب وجود اومده .یکی از خصوصیات ذهن مقاومت کردن در برابر سختی هاست ب عبارتی زیر بار حرف زور نمیره ولی تشویق و تمجید و دوس داره و همسو میشه با ما عملکرد ذهن ما خیلی ب عملکرد بچه ها شباهت داره وبا تحلیل رفتار کودکان ب خوبی می شه ب چگونگی بر خورد با ذهن خود دسترسی داشت ، ک این مسئله رو صدها بار در مورد دخترم من دیدم و ازش درس گرفتم مثلا اوایل ک تازه داشتم روی نقطه سیری و گرسنگیم کار میکردم نقطه گرسنگی رو زود متوجه شدم ولی سیری رو نه من با اینکه ب نظر خودم خوب عمل میکردم ولی در آخر غذام ک نوشیدنی میخوردم اون احساس فشار رو ،رو بدنم حس میکردم و خیلی بدم میومد اومدم ب استاد بگم پشیمون شدم میدونستم مشکل از اون آب و دوغه ا اس ک من اون احساس فشار بهم دس میده خلاصه چندین روز ک من رفتار دخترم رو زیر نظر گرفتم اون موقعه فهمیدم مشکل کار من کجاس وقتی متوجه شدم همزمان این حرف هم ب ذهنم اومد ، اطرافیان من همه لر زبانن و همیشه باخنده میگن ما نمی خوریم ک سیر بشیم میخوریم ک تموم بشه انگاری باور من شده بود ک باید پر یک لیوان بزرگ آب،یا دوغ بخورم و وقتی رفتار دخترم و ک دو سال و ده ماهشه زیر نظر گرفتم دیدم ی کوچولو از این نوشیدنیش رو میخوره ولی من در مورد نوشیدنی هنوز فک میکردم ک باید همه شو بخورم ک خدا رو شکر این رفتارم ب کمک دخترم حل شد دوستتون دارم .
ممنون بابت راهنمایی
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی🌹لاغر شدن آسان است اگر ذهن مشتاق شود😊ابتدا باید روند چاق شدن خودمون رو بررسی کنیم متوجه می شویم ما مرحله به مرحله و گرم به گرم اضافه وزن و چاقی رو برای خودمون به ارمغان آوردیم و در این مسیر چاق شدن هیچ گونه زجر بدنی به خودمون ندادیم بلکه همیشه با شور و اشتیاق میخوردیم و از خوردن هم لذت می بردیم 😋درسته آرزوی چاقی و اضافه وزن نداشتیم ولی خب منصفانه بخواهیم نگاه کنیم هیچ وقت با اکراه و اجبار غذا نخوردیم بلکه همیشه با عشق و برنامه بوده یادمه توی تالار عروسی ها خوب نگاه میکردیم که از کدوم میز اول غذا میدن برای سری بعد زود میرفتیم و سر همون میزی که زود غذا گیرش میاد 😋 مینشستیم که کل تالار زیر نظرمون بود 😂 منم عاشق سیب زمینی ته ماکارونی بودم و همیشه به بهونه اینکه ته دیگه ها رو در میارم سیب زمینی سرخ شده بیشتری برمیداشتم و با لذت میخوردم😋خیلی کارها میکردیم که بهمون خوش میگذشت😊حالا ذهنی که توی سال های زیادی اینقدر با ذوق و شوق و عالی داره روند چاق شدنش رو پیش میره آیا میشه ازش توقع داشته باشی که این خوشی و لذت ها رو بذار کنار و با رژیم غذایی سخت و طاقت فرسا و در مدت زمان محدود وزن اضافه و چاقی هاش از دست بده 🤔خب معلومه که هیچ وقت انجام نمیشه چون ذهن راحت طلبه 😊نه سختی کش😔 ذهن ما چاق شد چون مسیر چاقی با لذت و راحتی براش گذشته .برای لاغر شدن هم باید مسیر لاغری پر از لذت و راحتی باشه تا ذهن و جسم باهمدیگه هماهنگ بشوند و نتیجه فوق العاده لاغری نصیبمون بشه😊از بین کل روش ها فقط لاغری با ذهن این گونه مسیری ساخته که خیلی قشنگ و اصولی باورهای اشتباه چاق شونده رو از ذهنمون پاک میکنه و و خودمون باور میکنیم که مسئول بدست اومدن این وزن و هیکل خودمون هستیم و هیچ گونه علت وراثتی و خوراکی و… باعث چاقی ما نشده و متعهد میشویم که چاقی که مهمون موقت ما هست رو از دستش بدهیم اونم خیلی اصولی و با پی ریزی ذهنی که مرحله به مرحله آدمی انگیزه می گیره و باورش میشه لیاقت متناسب بودن و متناسب ماندن داره تا اونجایی که خود جسم به غذاها واکنش نشون میده بدون هیچ سختی و اعصاب خردی .بلکه برعکس مسیر لاغری با ذهن برای من مسیری سرشار از لذت و خوشی و حال خوب و امید و انگیزه هست برای همین خیلی عالی توی همه جوانب زندگی من تاثیر مثبت گذاشته و باعث شده از خیلی از جنبه های زندگیم پیشرفت کنم😊تا قبل از آشنایی با سایت لاغری با ذهن ما فقط در پی تنبیه کردن ذهن خودمون با انواع رژیم های لاغری بودیم اما بعد از آشنایی با سایت مدام در حال تشویق ذهن خودمون و اینکه ما لایق بهترین زندگی ها هستیم برای همین مسیر لاغری اینقدر لذت بخش شده 😊که همه این حال خوش رو مدیون لطف های بی دریغ استاد عزیز هستیم🙏🙏🙏
به نام عظیم اعظم باسلام به همگی 🌸🌸امروز به خاطرمشکلی حالم زیاد خوب نبود .نمیخواستم فایل رو با حس بد گوش کنم .فقط نوشته دوستان رو درکانال خوندم و حالم بهترشد با گوش دادن به حرفهای استاد شکرخدا حالم عالی شد.همه ما رژیم های مختلفی گرفتیم یادمه یک رژیم ۲۱ روزه دکتر برام نوشته بود عصرانه ۳تا ساقه طلایی داشتم اینقدر خوشحال بودم که میگفتم بهترین رژیم دنیاس .البته بماند که بعد ۳دوره گذاشتمش کنار دیگه کم نمیکردم .دراین روشها بیشتر به جسمم فشار میاوردم دقیقا بعد این ۳دوره رژیم مریض شدم.درصورتی که درلاغری با ذهن افکارمو مدیریت میکنم به مرور رفتار غذایی من تغییر میکنه .دیگه از خوردن کیک تولد ، آبگوشت ، پیتزا و برنج نمیترسم .دارم قشنگ مدیریتش میکنم(ولی خانواده ام چون من رو همیشه در رژیم دیده اند باتعجب نگاهم میکنن و چون ورزش هم نمیکنم .منتظر چاقی من هستند 😅 .درصورتی که من دارم از پیله ایی که دورم تنیدم خارج میشم و آدم دیگه ایی میشم )میدونم این ۱۵ سال که چاق شدم کافییه یکسال توی این راه استمرار داشته باشم به سایز دلخواهم میرسم .دراین گام استاد مطلبی رو نوشته که من خیلی اون جمله رو دوست دارم .
ذهن ما انسانهای چاق مانند رفتار کودکان است که هرچه دعوا و تنبیه وتحقیر کنی بیشتر لج میکند .ذهن درمقابل سختی ها مقاومت می کند سختی بیشتر= نتیجه کمتر .دلیل این روند معکوس افزایش مقاومت ذهن دربرابر لاغرشدنه.َذهن ما از هرچی سختی وفشار و رژیم و تحقیر است متنفره ولی درمقابل تشویق شدن مشتاقه .ذهنی که درمسیر لاغری موفق است با اولین تشویق و قربان صدقه رفتن های ما ، اونهمه تحقیر و خورد شدن رو فراموش میکند و باما همراه میشد و الحق در این راه مردانه قدم برمیدارد و حالش خوب است .ممنونم خود من که بعداز آن همه اذیت ، با من همراهی میکنی و مرا به آرزوی تناسب و سلامتی میرسانی .💓💓🌺🌺🌺
سلام به استاد و دوستان عزیز
من برای لاغر شدن روش های مختلفی استفاده کردم رژیم، دمنوش، قهوه سبز، پیاده روی، درازونشست، طناب زدن و… که در همه این روش ها، با فشار آوردن به جسمم، به سختی چند کیلو وزن کم کردم، اما همین که روش رو رها میکردم به سرعت به وزن و سایز قبلی برمیگشتم، خیلی برام سوال شده بود که چرا چاق شدن خیلی راحته، اما لاغر شدن سخته؟وقتی این سوال رو از اطرافیانم می پرسیدم همیشه جواب های تکراری می شنیدم که ما چاقی مون ارثیه، استخون بندیمون درشته، ما لاغر بشو نیستیم و…اما امروز به جواب این سوالم رسیدم، چون ذهن رو با فشار و تنبیه نمیشه تحت کنترل درآورد، ذهن ناخودآگاه زیر بار حرف زور نمیره، تشویق کردن روی ذهن تاثیر بیشتری دارد، چون در تشویق کردن ما میخوایم لذت بهتری رو تجربه کنیم. ذهن هرکاری که براش لذت بخش تر باشه، همون کار رو انجام میده. ما باید کاری کنیم که لاغر شدن برای ذهن لذت بخش تر از خوردن باشه. در واقع عملکرد ذهن ما بسیار شبیه واکنش های کودکان هست، همون طوری که کودکان رو نمیشه با تنبیه کنترل کرد، ذهنم با تنبیه نمیشه کنترل کرد.ذهن ما نسبت به تنبیه و تحت فشار قرار گرفتن به شدت مقاومت دارد و از طرفی نسبت به تشویق شدن و لذت بردن بسیار مشتاق است.در تمام روش هایی که برای لاغری استفاده کردم، از گزینه رنج و سختی برای ذهنم استفاده کردم، به همین دلیل ذهنم نسبت به لاغر شدن از خودش مقاومت نشون میداد. به هرحال ذهن ما راحت طلب هست و کاری که براش سخت باشه رو انجام نمیده و هزار تا بهونه میاره تا ما رو منصرف کنه. البته حق هم داره، چون من با سختی چاق نشدم که با سختی لاغر بشم، من خیلی راحت و با لذت چاق شدم (درسته از چاقی خوشم نمیومد، اما رفتارم نشون می داد که از چاقی خوشش میاد)، الانم باید خیلی راحت و با لذت لاغر بشم.راحت و با لذت لاغر شدن، فقط با روش ذهنی امکان پذیره. در مسیر لاغری با ذهن ما احساس مون بهتره، شور و اشتیاقمون زیاده، انگیزه و امیدمون برای لاغر شدن زیاده، آرامش ذهنی داریم، به خودمون و توانمند بودنمون در لاغر شدن اطمینان پیدا میکنیم و…در مسیر چاقی تنها راه لذت بردن ما، خوردن بود.اما در مسیر لاغری، خرید کردن با لذت همراه هست، پیاده روی کردن لذت بخش میشه، رقصیدن لذت بخش میشه، مهمانی رفتن لذت بخش میشه، خوابیدن، ورزش کردن، خودت رو در آینه تماشا کردن، لباس سایز کوچیک پوشیدن، قدی از خودت عکس انداختن، استخر رفتن و شنا کردن، دویدن، و… هر کاری با لذت انجام میشه.. زندگی کردن ارزشمند میشه.☆ یکی از نشانه هایی که مشخص می کنه ما به درستی در مسیر لاغری با ذهن حرکت می کنیم، داشتن احساس خوب هست.هر جا که احساسمون خوب هست، یقین پیدا کنیم که مسیرمون درست هست😊
نشان های دریافت شده
بنام خداوند بخشنده ومهربان
گام 18. لاغر شدن آسان است اگر اشتیاق داشته باشید.
سر سفره می شینی ویه بشقاب غذا می کشی وبا ولع اونو می بلعی بدون ابنکه مزه غذا رو فهمیده باشی سیر شدی ولی هنوز چشمت دنبال بقیه غذاست برا همین دوباره یه بشقاب می کشی ومی خوری.
بازم چشمت سیر نشده بشقاب بعدی ودیگه شکمت درد می گیره وغذاهم دیگه تمام شده وتو اصلا نفهمیدی چی خوردی بلند می شی سفره رو جمع کنی از تو آینه بغل سالن یه لحظه چشمت به خودت می افته می بینی شکمت قلمبه شده بازوات گنده شده انگار هرچی خوردی خنجری بوده که به قلبت فرو رفته همون جا قسم می خوری از فردا سفت وسخت شروع کنی
بماند بعد شام هم کلی یخچال رو تخلیه می کنی وبا خودت می گی تا فردا چیزی جلو چشمت نباشه وسفت وسخت با این تصمیم می خوابی صبح هم بیدارمی شی حالت خوبه تا ظهر همین که بوی غذا بهت خورد وکمی گشنت شد انگاز نه انگاز دیشب چه قراری با خودت گذاشتی این روال رو فکر می کنم اکثر ما آدمای چاق عمری گذرونده باشیم وهر بار ذهن ما اصلا اجازه نداده ما حتی از یه وعده هم بگذریم. اگرم در طول سال با نزدیک شدن مراسمی یا نزدیک شدن به عید یا تجویز پزشکی تصمیم گرفتیم از برنامه غذایی پیرویی کنیم اونم موقت بوده در بهترین حالت چند ماه بیشتر رعایت نکردیم ودست آخر این ذهن ما بوده که مارو برگزدونده سر جای اولش. من از ایو فایل اینجوری برداشت کردم که. ذهن ما زیاد تمایلی به تغییر نداره وزیر بار جبر وسختی هم نمی ره. اگه دنبال لاغری وکاهش وزن داعمی هستیم باید با ذهنمون راه بیایم تشویقش کنیم نه تنبیه. مسیر رو براش خوشایند وبا لذت پیش ببریم. چون با با سختی چاق نشبدیم همه ما یه چاقی بدون بازگشت وداعمی داریم واین تداوم بدون بازگشت نتبجه یه مسیر راحت وبا لذت بوده. درسته از عوارض چاقی رنج می بریم ولی سالها از هیچ غذایی خوشمزه ای نگذشتیم وهرچی خوشمزه بوده ما امتحان کردبم وبارها وبارها ازش لذت بردیم. حالا این ذهن شادی طلب خوش گذرون چه طور با جبر وسختی می خواد کنار بیاد. در رژیم های قبلی ما جسم رو تحت فشار گذاشتیم. به ذهن رو به جورایی زنجیر کردیم وبهش امرونهی کزدیم این کلنجارو ناهماهنگی ذهن ورفتار وجسم همیشه باعث کج خلقی وعصبانیت ما شده وباعث شده نتونیم یه رژیم رو تا آخر ادامه بدیم. حالا که به هدایت خداوند لاغری با ذهن رو شناختیم ودیگه برامون روشن شد کارگردان اصلی ما مغز هست واونم تحت فرمان ذهن ماست وشکست های پیدرپی مربوط به اراده وعوامل بیرونی نبوده.
باید توسط آموزش های استاد هماهنگی بین ذهن ورفتار وعملکرد رو ایجاد کنیم تا موفق بشیم. یه چیزی که همیشه استاد همیشه تاکید می کنن ایجاد احساس خوبه. همیشه می گن احساسمون رو قاضی کنیم.
من این قضبه رو برای احساس سیری لحاظ کردم تا وقتی که احساسم بد نشه واز خودم راضی باشم خیالم راحته درست عمل کردم اصلا در پروسه چاقی هم همون حس عذاب وجدان وکلنجار رفتن ها درواقعه حس بدی بود که در ما ایجاد می شد وباعث شمستمون می شد.
در مورد ایحاد اشتیاق منم یه خاطره مربوط به دخترم براتون تعریف می کنم. دخترم به آمپول زیر جلدی دکتر براش تجویز کرده که هرماه باید ببریم تزریق کنه روزهای اول هرشب کابوسم شده بود چطور قانعش کنم باهام بیاد ببرم براش بزنم از اونجاییم که خیلی درد داره وسوزنش درشته خیلی خودشم وحشت داشت. یه پارکی نزدیک درمانگاه هست از شبش که قراره فردا ببرمش براش داستان تعریف می کنم که فردا اول آمپول رو میریم می زنیم بعد می برمت پارک بعد میریم یه عروسک یا هروسیله ای دوست داری برات می خرم بعد آمپولم اون روز از معلمت می خوام تکالیف رو روز بعد ارسال کنی چون دستت درد می کنه البته قبلا خوراکی براش می خریدم تو اون روز خاص از وقتی اومدم تو سایت تصمیم دارم خوراکی رو به عنوان جایزه لحاظ نکنم. وخلاصه جوری مشتاق می شه که خودش با اشتیاق باهام میاد وگاهی اصلا می گه هیج دردی احساس نکزدم. حالا می خوام ذهن خوشکل وگوگولی مگولیمو همین جوری مشتاق کنم وباهاش مهربون باشم باهم همکاری کنه. استاد بابت این همه آگاهی ازتون سپاسگذارم
گام ۱۸
سلام وقت بخیر
بدلیل اینکه هیچ وقت باور نمیکردم بتونم لاغر بشم و مهمتر از اون در لاغری بمونم، در من یک فرمول قوی دیگه ای شکل گرفته بود که من براحتی آب خوردن چاق میشم و برای لاغر شدن باید ماه ها در رژیم ها و ورزش های سخت باشم ،اگر رژیمی پیدا میکردم که چند قاشق برنج داشت،پیتزا داشت،بیسکویت داشت خوشحال میشدم و با خودم میگفتم آخ جون میتونم یک عدد بیسکویت مثلا ساقه طلایی بخورم،یا یک دفعه که رژیم دکتریو گرفتم که توش یه کاسه تنقلات داشت ،داشتم بال درمی آوردم از خوشحالی ،از بس خودمو و بدن و ذهنمو در منگنه و محدودیت گذاشته بودم ،خسته بودم ، زمان هاییکه از قرص های لاغری استفاده میکردم خوشحالتر بودم ،چونکه محدودیت غذایی کمتری داشتم و امیدم به دفع کردن چربی ها بوسیله قرص ها بود،
،بخاطر بودنه ۳۰ ساله ام در رژیم وسختی
و خاطرات وحشتناک اون زمان ها ،خودم،جسمم،ذهنم و روح و روانم میترسه از دوباره رفتن در راه لاغر شدن،شاید تصور میکنه باید همون مسیر هارو بره ،منکه در درون خودم نیستم،شاید اوایل دوره که میخواستم شروع کنم،ترسیده بوده ولی با گذشت چند روز و یادگیری آموزه ها متوجه شده اینجا خبری از ترس و محدودیت نیست و خیالش راحت شده ،،راز موفقیت این متد اینه که از لذت وحال خوب استفاده میکنه یعنی مغز احساسی مارو درگیر میکنه،مغز احساسی دستور دهنده نهاییه و اگر کاری براش لذت بخش نباشه انجامش نمیده ،برای همین مادرها وقتی میخوان خوردن غذارو برای بچه هاشون لذت بخش کنن ،هنگام غذا دادن ،با قاشق ادای هواپیمارو در میارن که بچه بخنده و با بازی بهش میخورونن اون غذارو ،یا بیشتر سمینارهای ذهنی ،از آهنگ و دست و شادی استفاده میکنن ،در این روش لاغری هم از قسمت شادی ولذت استفاده میکنه،هر چند که روش لاغری که توش رژیم و ورزش اجباری نباشه به تنهایی خودش لذت بخش و شادی آور هست ،
من سالها بر خلاف میل درونیم ،رفتار و اعمالیو انجام دادم ،ذهنم هم به اجبار برای مدتی با من همکاری کرده ،در شرایط حال حاضر ،هیچ فشاری روی ذهن ناخوداگاهم نیست،هر خوراکی دوست دارم به اندازه سیر شدنم مصرف میکنم،محدودیت شام و برنج و شیرینی ندارم،وقتی خیال ذهنم راحت شده از این موارد ،دیگه اذیتم نمیکنه ،میدونه هر زمان گشنه باشم حتما بهش خوراکی میرسونم ،و دلیل برد این روش همینه ،منتها ما بر اثر بودن زیاد در منطقه رژیم و ترس وفشار ،مثل قحطی زده ها رفتار میکردیم،اگر یه روز اجازه داشتیم بدون محدودیت چیز مورد دلخواهمونو بخوریم ،بی رویه و با ولع اقدام میکردیم ،میدونستیم مجدد تا مدتها محروم هستیم، در لاغری با ذهن از این خبرا نیست پس وجود ما آرام آرام به مرحله آرامش ،امنیت میرسه و وقتی اعتماد کرد به راه صحیح خودش وارد میشه
الان داشتم با خودم و ذهنم صحبت میکردم،خودمو تشویق میکردم،برای خودم لذت های لاغر شدنو میگفتم و از رنج های چاقی تعریف میکردم، به ذهنم گفتم که خیالش راحت باشه ما در متد های گذشته نیستیم ،کلی مطمئنش کردم که بهترین مسیر همین جاست ،کلی نوازشش کردم و بهش اطمینان دادم که من کنارشم ،کمکش میکنم که مسیر های لاغری بیشتری بسازه ،،من بجای تشویق کردن خودم، سالها فقط خودمو تنبیه و توبیخ کردم ،مرتب خودمو سرزنش کردم،پارسال که رفته بودم پالتو بخرم و متوجه شدم سایزم از ۴۶ داره بالاتر میره و حالم خیلی بد شد حتی خرید هم نکردم ،اومدم بیرون مغازه و اشگام ریخت،منیکه اصلا اهل گریه کردن نیستم، به خودم میگفتم فریده دیگه ازت خسته شدم،آخه من چکارت کنم که انقدر چاق نشی،ناامید و نالان ،به خودم گفتم ،دوباره میبرمت تو یه رژیم سخت ،انقدر بهت خوراکی نمیدم تا بمیری،چند روز پیشش ،یکی از دوستام که عکس منو تو اینستام دیده بود و بهم گفته بود که چاق شدم و پیشنهاد یه متخصص تغذیه ایو بمن داده بود،ازش خواستم شماره اون متخصصو برام بفرسته،وارد دوره رژیم سختش شدم، حالم بد بود، یه عالمه دستور غذایی داشت و مجبور بودم صبح وشب ،میوه هایو بریزم توی آب و بعد از ۲ ساعت اون آبو بخورم ،رژیم پر دردسری بود،همش بی حال و بی رمق بودم ،یه ترازو خریدم که هر ماه خودمو وزن کنم،۱۵ روز گذشت رفتم وزن کردم دیدم ۳ کیلو کم شدم ،خوشحال شدم ولی منکه مطمئن بودم برگشت وزن خواهم داشت،هنوز ۱ماه نشده بود که حال بدنیم ضعیف شد ، در همون حین با این سایت آشنا شدم،انقدر خوشحال شدم که اون رژیم پاره پاره کردم،آخه تمام دستور غذایی ۱ ماه اون رژیمو روی یه مقوای ۵۰ در ۶۰ نوشته بودم و به دیوار اتاقم چسبونده بودم که بتونم دسترسی سریع بهش داشته باشم ،و چونکه باور داشتم وزنم برمیگرده،احساس کردم بعد از یک ماه بدنم پر تر شد ولی من دیگه تو دوره مقدماتی رفته بودم و برام مهم نبود ،،،
اگر بلد بودم بجای تنبیه ،خودمو تشویق کنم ،الان نتایج بهتری داشتم ،،
این مدت بخاطر ویروسی که اومده ،من و دخترام هر روز آب نمک غرغره میکنیم ،بدلیل اینکه بیرون و کلاس میریم و اونها سر کار میرن ،برای تمیز کردن مجرای حلق وبینی ، دختر دومم خیلی مقاومت میکرد برای انجام ندادنش ،اوایل مدام داد وبیداد میکردم باهاش و اونم یا انجام نمیداد یا به اجبار انجام میداد،،ولی بعدش رویه مو تغییر دادم و هر زمان خواستم بهش یادآروی کنم ،یه عالمه قربون صدقش میرم و با خنده و تشویق راهی غرغره کردن میشه😄این است عاقبت تشویق کردن ، دقیقا باید با ذهن خودمون هم همینطور رفتار کنیم
اشتیاق
با سلام 🤩 امروز در گام هجدهم هستم و موضوع اشتیاق داشتن و ارتباط آن با لاغری هستش.من اول نظر خودم،بعد برداشتم از متن و در آخر نکات فایل امروز رو مینویسم.
نظر من:
این یک موضوعِ اثبات شده هستش که برای هرکاری اشتیاق داشته باشی هم خیلی راحت انجام میدی و هم اینکه انگار هیچ سختی ای نداره ..شاید بقیه بگن که سختت نیست؟ اما تو چون برایش اشتیاق داری سختی معن
ی نمیده…
مثال:ممکنه بعضی ها که درباره ی لاغری با ذهن میشوند،گوش دادن به فایل ،تمرین و مخصوصا تکرار کردن کار خیلی سختی به نظر بیاد ،اما برای مشتاقِ لاغری ، راحت ترین کاری که برای تغییر جسم میتونه انجام بده همین لاغری با ذهن هستش…
ما از طریق ذهن چاق شدیم ،شاید یادمون نیاد ولی مطمئن باشید که ذهنی بوده .ربط دادنِ چاقی به ارث ،به غذا ،به عادت و به تحرک و… فقط بازی دادنِ ما بوده برای اینکه گول روش های بیرونی برای لاغر شدن رو بخوریم …
بنابراین لاغر شدن هم باید به صورت ذهنی اتفاق بیوفته..
ما وقتی هرروشی برای لاغری رو شروع کردیم اشتیاق داشتیم ،اما نتیجه نگرفتیم ..چون اشتیاق وقتی کارسازه که راه درست باشه و یا اینکه بستر مناسب اگر فراهم باشه و زمین مرغوب باشه اشتیاق میتونه به عنوان تقویت کننده یا کود به نتیجه ی بهتر و رشد مناسب کمک کنه. الان که در گام هجدهم هستیم و مسیر درست را انتخاب کردیم باید راه استفاده از این تقویت کننده ی قوی را یاد بگیریم و برای ادامه دادن با طراوت بیشتر از آن استفاده کنیم.
برداشت من از متن استاد:
اول : ارتباط خط اول با فایل گام هفدهم:
روز قبل ما درباره ی خاطرات و اثرات آنها صحبت کردیم ..امروز هم درباره ی اشتیاق ….
ما قبلا هر روشی را که برای لاغری شروع کردیم اشتیاق داشتیم اما چون مسیر اشتباه بوده ،ما نتیجه ای نگرفته ایم و تکرار آن باعث شده که اشتیاق لاغری هم یادآور خاطره ی ناتوانی در لاغر شدن بشود. اما باید با آگاهی کامل بدانیم که این مسیر بسیار متفاوت از تمام روش هایی است که امتحان کرده ایم…بنابراین محل شکوفایی و اثرگذاریِ اشتیاق همین مسیر لاغری با ذهن است.
دوم :مقاومت ذهن در برابر فشار سختی:
مثال از زندگی خودم :
من وقتی برنامه ی روزانه ام را نگاه میکنم و ببینم مثلا ۷ تا کار امروز باید انجام بدم ،معمولا هیچ کدوم را انجام نمیدم😅 ولی اگر یکی یکی انجام بدم وقتی روزم به پایان میرسه شاید خیلی بیشتر از چیزی که در برنامه ام بود انجام داده باشم ولی نه خسته شدم و نه احساس بدی داشتم …
یا حتی همین که کل اضافه وزنمان را به خودمان یادآوری کنیم باعث میشه ذهن راحت ترین گزینه یعنی چاق ماندن و یا حتی چاق تر شدن که خیلی عالی بلد است را انتخاب کند..اما وقتی تقسیم کنیم و بگیم من مثلا ۱ کیلو هم کم کنم خوبه یا اگر یکم سبک تر بشم راضیم،ذهن هم با ما در صلح قرار میگیره چون درخواستی بسیار آسان و خیلی ناچیز نسبت به قدرتی که دارد ،از ذهن مان کرده ایم ..
نکات فایل :🏆
تشابه ذهن ما با رفتار کودکان :
دلیل اینکه بچه ها همیشه شاد هستند این است که روح ،جسم و ذهن آنها در یک راستا و همسو باهم عمل میکنند و باعث ایجاد احساس شادی دائمی در کودکان میشود.
ذهن ما در برابر تشویق شدن ،اطاعت و در برابر سختی و رنج ،مقاومت میکند.
ما خیلی راحت شرایط چاق شدن را برای ذهن فراهم کردیم اما برای لاغر شدن به جسم و به نظر من حتی به ذهن و روح خود فشار در جهت مخالف حرکت آنها وارد کردیم و برای همین بی اعصاب و پرخاشگر شدیم…
همین که در حین رژیم ما احساس خوبی نداشتیم ،اثبات میکند که روش اشتباهی است.
اشتیاق داشتن ،به ما کمک میکند که هیچ سختی نبینیم و مثل بچه ها ،شاد و با انگیزه برای زندگی باشیم.
نکته: هیچ کس برای چاق شدن سختی نکشیده پس برای لاغر شدن هم نباید هیچ سختی بکشی…آسون تر از اینکه چاق شدی باید لاغر بشی و میشی مطمئن باش…💯٪
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت دوستان و استاد عزیز
وقتی متن رو خودم و فایل رو گوش دادم و استاد ذهن رو به بچه و رفتار هاش تشبیه کرد خیلی خوشم اومد و یاد رفتار پسرم وقتی کوچیک بود افتادم که خالی از لطف نیست برای شما دوستان تعریف کنم، پسرم به دلایلی خیلی چاق و تپل شده بود ومن خیلی نگران بودم چون همسرم دیابت داره و می ترسیدم پسرم در سن کم درگیر این بیماری بشه برای همین نشستم و به خیال خودم خیلی منطقی با پسرم صحبت کردم و براش از خطری که تهدیدش می کنه گفتم و گفتم که زیاد شیرینی نخوره تا از این چاقتر نشه و در کمال تعجب پسرم قبول کرد و من برام عجیب بود چون همیشه مقاومت می کرد و با من سر موضوعات کوچیک بحث می کرد تا منو قانع کنه و تصمیم منو عوض کنه و جالب بود از اون روز میدیم دیگه از شیرینیهای تو کابینت کم نمی شه و من هر وقت بهش میدادم می خورد ویواشکی کش نمی رفت. من مشکوک شدم ولی هر چی تلاش کردم مچشو بگیرم نشد چون مرتب سطل زباله روچک می کردم که ببینم پوست شیرینی در سطل آشغال هست ولی نبود تا این که یک روز خواستم جای چوب لباسی توی اتاق بچه ها رو عوض کنم که شوکه شدم تعداد زیادی پوست شیرین عسل با دقت خاصی در زیر سنگ پایه چوب لباسی جاساز شده بود و اون روز فهمیدم که پسرم در ظاهرحرف منو قبول کرده بود ولی عملا شیرینی رو یواشکی می خورد دقیقا مثل زمانی که ما رژیم می گیریم و چون ذهن ما رژیم گرفتن رو نپذیرفته اولش با ما راه میاد ولی بعد با پر خوری و هوس کردن خوراکی های ممنوعه مقاومت ما رو از بین میبره .
من همیشه فکرم در گیر این موضوع بود که با وجودی که می دونم که چاقی خیلی بده و از مضرات چاقی کاملا اطلاع دارم ولی نمی تونم لاغر بمونم و بعد از وزن کم کردن دوباره چاق میشم و حالا فهمیدم که چاقی برای بدن من لذت بخشه دست کم وقتی شروع به خوردن می کنیم لذت می بریم و فشار شکم و عذاب وجدان بعدش تاثیری در قانع کردن ذهن برای بد بودن چاقی نداره و ذهن فقط لذت اول براش مهمه .یه خاطره دیگه از پسرم براتون بگه وفتی پسرم خیلی کوچیک بود خودم براش مسواک می زدم. وقتی بزرگتر شد نظارت می کردم و بزرگتر که شد گفتم دیگه بزرگ شدی خودت باید مسواک بزنی و گفتم اگر خوب مسواک نزنه دندوناش خراب میشه و از درد دندون و سختیای اون گفتم ولی پسرم تنبلی می کرد وبعضی وقتا درست مسواک نمی زد و یه روز گفت که دندون شیری اش درد می کنه و من بردمش پیش دندون پزشک و چون موقع کار با مته درد داشت دکتر مجبور شد بهش امپول بی حسی بزنه وقتی پسرم امپول رو دید رنگش پرید وخیلی ترسید ولی چون چاره ای نداشت درد رو تحمل کرد و از اون روز روزی دوبار خیلی عالی مسواک میزنه تا دندونش خراب نشه و مجبور نباشه پیش دندون پزشک بره .
لاغر شدن رو هم ما باید برای ذهنمون منطقی کنیم در غیر این صورت نمی پذیره و این کار قلق داره و بهترین کار اینه از مضرات چاقی بگیم و خوبی های لاغری و این که بدون هیچ رنج و سختی لاغر میشیم یکی از دلایلی که من به طرف این روش جذب شدم این بود که استاد در فایل هاشون مرتب می گفتن که بدون رژیم و ورزش و گرسنگی لاغر میشیم و ذهنم مجذوب این روش شد و بعد از یکسال هنوز هم مطمعنم که این روش بهترین روشه چون من اسم رژیم میومد عصبی میشدم و کلمه محرومیت و ممنوع بودن در ذهنم تداعی میشد .
وقتی میگم تکرار کردن یاد جاریم می افتم مدتها فکر می کردم که چطور برادر شوهرم رو قانع می کنه که کاری رو که میگه انجام بده در حالی که میدونستم با تصمیم خانمش مخالفه خلاصه بعد مدتی که به خونشون رفته بودم فهمیدم شگردش رو .انقدر حرفش رو در زمانهای مختلف تکرار می کرد که همسرش قبول می کرد یعنی چاره ای نداشت از بس که زنش به قول معروف رو مخش بود .
حالا جریان ذهن ماست ما هم بایدانقدر بریم رو مخ ذهنمون که از خر شیطون بیاد پایین و قبول کنه که چاقی خوب نیست و لاغری حق مسلم ماست و چاره ای جز پذیرش این موضوع نداره و تنظیماتش رو به تناسب اندام و لاغری عوض کنه .
استاد واقعا از شما ممنون با مثالهایی که میزنید درک موضوعاتی که مطرح می کنید خیلی داحت میشه و باعث میشه فایلاتون اصلا خسته کننده و یکنواخت نباشه و هنر جوهایی مثل من اشتیاقشون روز به روز برای گوش دادن و درک موضوعات بیشتر بشه و یه جورایی معتاد بشیم به سایت شما و اگر یه روز فایل گوش ندیم و کامنت نخونیم انگار یه چیزی کم داریم .
با امید توفیق روز افزون برای شما و دوستان هم مسیر🧡🧡🧡
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
به نظرم این فایل خلاصه و چکیده ی خیلی خوبی از روال چاقی و روال تناسب اندام بود
خاطرات و تصاویر و اعمال چاق کننده رو بهم یادآوری کرد
همینطور تغییرات ذهنی و عملی کردن تمرینات لاغری با ذهن رو به یادم آورد
نزدیک نوروز 1400 هستیم و من چند روز برای کمک میرفتم پیش مادرم
چند روز که گذشت متوجه یک سری خوراکی مثل بیسکوییت می شدم ولی چون تناسب فکری کار کرده بودم بهش بی توجهی می کردم و راستش خیلی برام جذابیت نداشت
یه روز به مادرم گفتم مامان میشه تو کارگاه چایی داشته باشیم و مادرم قبول کردند
روز بعد که رفتم کارگاه مامانم دیدم روی میز خیلی مرتب تنها خوراکی هایی که خیلی آراسته تو اون کارگاه شلوغ چیده شده ترکیب چای و بیسکوییت هست
خب شروع کردم به خوردن و میزان خوردن چایی و بیسکوییت من خیلی کمتر خیلی کمتر از همیشه بود
فردا بازم این مراسم تکرار شد
پس فردا قبل از اینکه برم با خودم فکر کردم که اگر با این موضوع مواجه شدم رفتار درست چیه؟
راستش همون میزان کم داشت منو به خوردن بیشتر تشویق می کرد و برام خاطره سازی انجام میداد
مثل همیشه فرشته نگهبانم به کمکم اومد
گفت تو با چه تربیتی بزرگ شدی که نتیجه اش چاقی بود؟
آیا همین رفتار نبود که با صحنه هایی از روابط دلپذیر مادر فرزندی ، خستگی در کردن، جایزه با خوراکی بعد از کار و لذت بردن و احساس آسایش با خوراکی بود؟
غیر از اینه؟
بهم گفت تو روزانه برنامه ای برای این خوراکی ها داری؟ گفتم نه من دیگه ذهنم به اون صورت برنامه ریزی خوراکی نداره خدارو شکر یعنی خودم عمدا به یاد میارم چاقی چه مصیبتیه و لاغری چه موهبتی
گفت پس رفتار درست اینه که لازم نیست به تعارف مامانت جواب مثبت بدی و میدونی که محبت شما هیچ ربطی به خوراکی و خوردن نداره
وقتی رفتم کارگاه مامانم وقتی ایشون بازم بهم خوراکی تعارف کردند و خیلی اصرار کردند بارها این جمله رو تکرار کردم من میل ندارم واقعا سیرم دوست ندارم مامان و یه جورایی موضوع رو کاری میکردم تا بحث عوض بشه
چقدر از این رفتارم راضی بودم
این میشه عمل به آگاهی های تناسب فکری
مورد دیگه ای که می خواستم بگم اینه که اگه همین مثال رو امشب تو سایت به عنوان تمرین نمی نوشتم به راحتی رفتار درست و و رفتار نادرست رو فراموش می کردم همینطور فرمول های متناسب شدن رو یادآوری نمی کردم
می خوام به خودم یادآوری کنم که چقدر انجام تمرین میتونه روال لاغری منو راحت تر کنه
از این ودئو عالی که همراه با تصاویر شگفت انگیزان بود بسیار لذت بردم و انگیزه گرفتم و خدارو شکر می کنم که انجام این تمرین مصادف شد با فرستادن عکسم به سایت تناسب فکری
چون اگه عکس زمان شروع دوره رو نداشتم باورم نمی شد که اینقدر تغییر کردم ……..به لطف خدا فرستادن عکس عکس هم برای من مثل تمرین عمل کرد تا خودمو تشویق کنم وببینم که در عرض 276 روز چقدر کاهش وزن داشتم
راستش وزن نکردم ولی شروع دوره 92 کیلو فکر می کنم بودم و حال اصلا هیچ ربطی به شروع دروه ندارم و خیلی از لذت این تناسب شادم
میدونم باید همچنان مسیر سبز و زیبای متناسب شدن رو ادامه بدم تا بهتر و بهتر بشم و رفتارای متناسب کننده در من نهادینه بشه….
بی نهایت از شما استاد عزیزم ممنونم
سلام دوست عزیزم بهتون تبریک می گم واقعا باعث افتخار منه که در این مسیر با دوستان خوب و مسممی مثل شما همراه هستم براتون آرزوی بهترینها رو دارم امید وارم عکس بعدی شما تناسب کامل شما و رسیدن به نتیجه دلخواهتون باشه.موفق باشید👏👏👏👏👏👏
نشان های دریافت شده
گام ۱۸
لاغر شدن آسان است اگر
ذهن مشتاق شود .
به به همین یک جمله دنیایی از حرف در خود دارد و دنیایی از لذت را به ذهن متبادر می کند .
آسانی و اشتیاق دو هدف از اهداف ذهن است که همواره در هر کاری مد نظر دارد .
اگر کاری سخت باشد با مقاومت ذهن روبرو هستیم . اگر کاری به اجبار باشد باز هم واکنش ذهن مقاومت است .
اما لاغری با ذهن هم آسان است هم ذهن مشتاق است .
استفاده از سایر روشهای لاغری برای ذهن ما بسیار مخرب است چون با اهداف ذهن ناهمسوست . ذهن رنج و سختی را نمی پذیرد ، اجبار را نمیذیرد ، اسارت را نمی پذیرد ، در حالیکه همین ذهن وقتی عاشق و مشتاق شود از هر فرصتی برای رسیدن به محبوب استفاده می کند تا خودش را با او پر کند .
در لاغری با ذهن ، ذهن عاشق لاغری میشود و هر لحظه میخواهد به او برسد .
اما نه ان لاغری را که ما تصور می کنیم . تناسبی که خودش در نظر دارد . تناسبی که در اصل وجودش است .
تناسبی که با اصول اولیه ی او همسوست .
تناسبی که راحت حاصل میشود نه به سختی و عذاب .
استفاده از سایر روشهای لاغری تاثیر منفی بر روی ذهن می گذارد برای همین است که با شکست مواجه میشود . چون استفاده از این روشها تصاویری از غیر قابل دسترس بودن لاغری در ذهن ایجاد می کند . باورهایی از ناممکن بودن لاغری در ذهن ایجاد می کند .
باورهایی از ناتوانمندی در ما ایجاد می کند . هرچقدر ما خودمان را محدودتر کنیم تاثیر آن بر عکس است و این محدودیت موجب مقاومت شدیدتر ذهن در مراحل بعدی می شود و چه بسا چاقتر شدن و چاقتر شدن بیشتر بر ما جلوه گری می کند . چون ما باروشهای دیگر لاغری در حقیقت داریم چاقتر شدن را در ذهن ترسیم می کنیم .
ما به دست خودمون خودمون رو چاق می کنیم .
وقتی به ذهن اعتماد نمی کنیم و مدام او را عامل چاقی خود می دانیم او واکنش نشان میدهد .
ما باید به ذهن اعتماد کنیم تا او راه مطابق راه خود برود حتما می گوییم اگر ذهن را رها کنیم فقط میخواهد بخورد و بخورد و لذت ببرد و سناریو نویسی برای خوردن ایجاد کند و از راه قبلی برود .
در حالیکه ذهن ما اکنون با لاغری آشنا شده که تا حد زیادی عشق به خوردن را در او کمرنگ کرده ما خیلی از راههای لاغری را در ذهن گشوده ایم تا ذهن را ترغیب کنیم برای اینکه در راه لاغر شدن با ما همراه شود .
لاغر شدن ما منوط به اصلاح ذهن است نه اصلاح جسم .
در حالیکه استفاده از روشهای جسمی لاغری تاثیر بسیار مخربی بر ذهن دارد .
استمرار در مسیر لاغری با ذهن ترس از چاق شدن را از وجود ما پاک می کند . به ما جرات می دهد تا به ذهن اعتماد کنیم .
وقتی من خودم را آزاد می گذارم و در دلم ترسی از چاقتر شدن ندارم ذهنم مرا می آزماید که ببیند واقعا او را رها کرده ام او در اول کار درست مثل سیستم قبل عمل می کند اما ما جلوی خود را نمیگیریم و فقط اجازه می دهیم با رغبت به کارش ادامه دهد .
او سیر میشود . ذهن ما از خوردن سیر میشود . ما باید به سیری ذهن برسیم . باید ذهن ما چشم و دل سیر شود و محدودیت او را گرسنه تر می کند .
هرچقدر ما آزادتر باشیم چشم و دل او سیرتر میشود . اگر احساس گرسنگی مدام با ما همراهست این واکنش ذهنیست که نشان از اشتباه عمل کردن ما دارد . ما در خود ایجاد محدودیت کرده ایم و به جای تشویق ذهن مدام خود را سرزنش کردیم .
حتما میگویید من در حالیکه دارم مثل یک حیوان غذا میخورم چطور خودم را تشویق کنم و به خودم به به و چه چه بکنم و پاسخ اینست چه کار کردی که باعث شدی ذهن مثل یک حیوان به غذا حمله کند و حریص شود .
آیا غیر از این است که دائما او را سرزنش کرده ایم و دائما ناتوانش خواندیم و دائما مجبورش کردیم و او رم کرده است .
با شلاق هیچ حیوانی رام نمیشود اما با نوازش و محبت همه آرام میشوند اما وقتی ما مدام ذهن خود را با گفتگوهای ذهنی آگاهانه یا ناآگاهانه شلاق زده ایم او هم همین واکنش را به ما نشان خواهد داد چون ذهن ما آیینه ی ماست دقیقا عملکرد ما را به ما بر میگرداند .
چیزی را که ما قبلا هرگز نمیدانستیم این بود که ما با ذهن چاق شدیم و اکنون هم تنها راه لاغر شدن ما ذهن ماست .
ما از روی ناآگاهی چاقتر شدن را به ذهن یاد دادیم یاد دادیم و با انواع و اقسام آگاهیها چاق شدن را به ذهن دیکته کردیم و ذهنمان پر شد از اطلاعات و تصاویر و خاطرات و سناریوهایی که فقط باعث بیشتر چاقتر شدن ما شد .
ای خدا ما با خودمان چه کردیم .
خدایا به خاطر این آگاهی سپاسگزارم .
استاد به خاطر این آگاهیها سپاسگزارم .
فاطمه ازت ممنونم که منو دوباره به اینجا هدایت کردی .
ما با ذهن خودمون چاق شدیم هنوز هم داریم هنوز هم عادت به چاق کردن خود داریم و اکنون در تلاش هستیم تا عادت چاق کردن خود را به عادت لاغر کردن خود تبدیل کنیم و این عادت لاغر کردن تنها و تنها در تغییر محتویات ذهن است . هرچقدر ذهن خود را سرشار از این آگاهیها کنیم و هر کدام از این آگاهیها را به عمل بیاوریم محتویات ذهن ما تغییر می کند . آگاهی غالب این متن جلوگیری از محدودیت بود . من باید تمرین کنم دست از محدود کردن خودم بردارم .
یکی دیگر از تفاوتهای استفاده از روش لاغری با ذهن و سایر روشهای دیگر اینست که ما وقتی از سایر روشها اقدام میکنیم تازه اگر خیلی هم خود را مجبور کرده باشیم که خوب اجرا کنیم هربار نتیجه ی کمتری میگیریم . یعنی اگر بار اول رژیم مثلا ۱۰ کیلو کم کردیم بار دوم ۵ کیلو و بار سوم ۲ کیلو و بارها شده حتی رژیم داریم اما اصلا وزن کم نکرده ایم و حتی خیلی ها رو دیدم با داشتن رژیم باز هم افزایش وزن دارند .
و واقعا این افراد با خود چه کرده اند جز اینکه اینها با رژیم گرفتن تنها و تنها مقاومت ذهن خود را زیاد کرده اند و ذهن را الگوی چاق کنندگی دادند .
به جرات میتوان گفت تمام روشهای لاغری نتیجه ای جز چاق شدن و بیمار شدن برای ما نخواهند داشت .
در حالیکه لاغری با ذهن هرچقدر بیشتر میگذرد نتیجه ی آن بهتر میشود . چون در هر آموزش ذهن مقاومتش کمتر میشود .
ذهن ما در لاغری با ذهن ابتدا فکر می کند همانند دیگر روش ها میخواهیم عمل کنیم ابتدا مقاومت می کند ولی بعد که متوجه میشود نه این روش مثل روشهای قبلی نیست . محدودیت نیست . آزادیست . لذت است . تغییر محتوای ذهن است .
تغییر زاویه ی نگاه و نگرش به خوردن است . اصلاح منشاء واکنشهای رفتاری است . شاید حتی خودمان متوجه نشویم چقدر ذهنمان تغییر کرده ولی کم کم با استمرار این تغییرات جسمی میشود . این تغییرات ابتدا در احساس خود را نشان می دهد . هرچقدر جسم و رفتار ارادی را رهاتر کنیم و فقط به آموزش بپردازیم رفتارهای غیر ارادی ما بهتر میشود .
در روشهای دیگر لاغری با ذهن ما رفتارهای ارادی خود را تغییر میدهیم ولی رفتارهای غیر ارادی ما اصلاح نمیشود . اما در لاغری با ذهن رفتارهای غیر ارادی ما اصلاح میشود . هرچقدر میزان اراده در رفتار را کمتر کنیم رفتارهای غیر ارادی اصلاحتر میشود .
البته در لاغری با ذهن کنترل رفتار ارادی هم هست . اما این کنترل رفتار تا جاییست که ذهن هم همراهی کند و احساس مارا خوب کند به محض اینکه احساسمان بد شود واکنش ذهن تغییر می کند و رفتارهای غیر ارادی تهاجمی مجددا آغاز میشود . پس عمل صالح خیلی مهم است . عمل صالح عملیست که در صلح با خود است نه هر عملی . عملی که انسان با ذهنش همسو و هم جهت است و با هم در صلح به سمت هدف گام بر میدارند .
عمل اگر صالح باشد تاثیر خوبی بر ذهن می گذارد و سبب تولید واکنش مثبت میشود و رفتارهای غیر ارادی خوبی از ما سر میزند .
خوردن غذا برای همه ی ما لذت بخش است ولی ما میخواهیم لذتی بیشتر و بهتر از خوردن را در لاغری با ذهن تجربه کنیم .یعنی ما میخواهیم علاوه بر خوردن به لذتهای دیگر نیز دست پیدا کنیم وقتی ذهن را به لذتهای بیشتر ترغیب کنیم ناخوداگاه توجه ذهن از خوردن ها برداشته میشود و به سایر لذتها اختصاص پیدا می کند .
هدف ما از لاغری با ذهن تنها لذت بردن است و لذتی فراتر از چاق شدن .
ما در لاغری با ذهن به لذتی بیش از چاقی با ذهن میرسیم . چون نیروی ارادی و غیر ارادی با هم همسو میشوند .
نکات برداشت شده از متن : تک تک جملات این متن نکات طلایی برای لاغر شدن بود .
۱- لاغر شدن آسان است .
۲- ذهن مشتاق لاغری آسان است .
۳- استفاده از سایر روشهای لاغری باوهای ناهمسو با لاغری در ذهن ایجاد می کند .
۴- استفاده از سایر روشهای لاغری ذهن را چاق می کند .
۵- حتی قبلا روش لاغری آسان برای ما روشی بود که محدودیت غذایی در آن کمتر باشد اما حتی همان هم برای ما قابل اجرا نبود .
۶- روشهای لاغری جسمی ، جسم را تحت فشار قرار می دهد . رژیمهای سنگین ، برنامه های سخت ورزشی ، قرص های چربی سوز تمام اینها سبب واکنش لاغر نشدن ، ناامیدی افسردگی و در نهایت چاقی است .
۷- روش لاغری با ذهن مدیریت افکار و رفتار است .
۸- روش لاغری با ذهن رفتار درونی رو نسبت به غذا تغییر می دهد .
۹- روش لاغری با ذهن عملکرد ذهن را تحت تاثیر قرار میدهد .
۱۰- نتیجه ی لاغری با ذهن سریعتر از چاق شدن با ذهن است .
۱۱- تنها روش لاغری آسان لاغری با ذهن است .
۱۲- در روش لاغری با ذهن ما به مراتب سریعتر و راحتتر از آنچه چاق شدیم لاغر میشویم .
۱۳- لاغری با ذهن ماندگار و بدون ترس از چاق شدن است به شرط استمرار .
۱۴- در مسیر لاغری با ذهن استمرار داشته باشیم .
۱۵- لاغری با ذهن از جسم شروع نمیشود که بتوان آن را مشاهده کرد بلکه از طریق ذهن شروع میشود .
۱۶- تاثیر لاغری با ذهن را میتوان احساس کرد . احساس بهتر . شور و شوق . انگیزه و امید برای لاغر شدن . اگر این احساسها را داریم ساخت و ساز لاغری در ما شروع شده است .
۱۷- تغییر احساسات نشانه ای برای افرادیست که رویای لاغر شدن دارند .
۱۸- تغییر احساس نشانه ای است برای افرادی که رویای لاغر شدن دارند .
۱۹- یکی از خصوصیات ذهن مقاومت در برابر فشار و سختیست .
۲۰- هر چقدر بیشتر خود را تحت فشار قرار دهیم ذهن هم استقامت بیشتری از خود نشان خواهد داد . درست مثل بچه ها هنگامی که آنها را تحت فشار قرار می دهیم .
۲۱- اصول آموزش در لاغری با ذهن بر اساس هدایت ذهن ناخوداگاه برای کسب نتیجه ی عالیست .
۲۲- ذهن ما نسبت به تنبیه و تحت فشار قرار گرفتن مقاومت دارد و نسبت به تشویق و لذت بردن بسیار مشتاق است .
۲۳- در روشهای لاغری جسمی از گزینه ی رنج و سختی برای ذهن خود استفاده کردیم .
۲۴- دوره لاغری با ذهن اساس کار بر رضایت و شادی و احساس خوب است و اینها مواردیست که ذهن آن را تایید می کند .
۲۵- یکی از نشانه هایی که مشخص می کند ما به درستی از مسیر لاغری با ذهن حرکت نمی کنیم اینست که از اجرای مراحل بادگیری احساس خوبی نداشته باشید . بی حوصلگی = عدم نتیجه
۲۶- بی حوصلگی واکنش ذهن است به ععملی که به ان وارد کردیم . این عمل یا برداشت صحیح نبوده که موجب بی حوصلگی شده است . بی حوصلگی احساس ناهمسو با هدف است و سبب میشود ما مسیر لاغر شدن را رها کنیم . پس تمرینات را طوری انجام دهیم که به احساس بهتر برسیم .
۲۷- تاکید بر احساس خوب در بسیاری از فایلها مشهود است و حتی برای بهتر شدن احساس ، فایلهای دیگری هم در مورد شیوه ی زندگی در سایت قرار دارد که میتوان از آنها برای بهتر شدن احساسمان استفاده کرد .
۲۸- روشهای جسمی لاغری فقط خرابی اعصاب به همراه داشت . چرا نباید از هر غذایی به هر اندازه که دوست دارم بخورم .
۲۹- روش لاغری با ذهن تنها روش ساده و بدون بازگشت برای لاغر شدن و رهایی از رنج چاقیست .
۳۰- اولین دستاورد روش لاغری با ذهن آرامش ذهنی ، اطمینان به خود و توانمند بودن در لاغر شدن هست .
۳۱- لاغر شدن با ذهن تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما به وجود می آورد و سبب میشود زندگی جدیدی برای خودمان بسازیم و زندگی جدید را به خودمان و اطرافیانمان هدیه بدهیم .
نکات استخراج شده از فایل :
۱- واکنش ذهن بزرگترها با حرکات و واکنشهای بچه ها شباهت دارد .
۲- اموزش ذهنی برای لاغر شدن نتیجه میده .
۳- رفتار بچه ها چون هنوز تحت تاثیر اموزش والدین قرار نگرفته صحیح تر از بزرگترهاست .
۴- ذهن را با فشار و ترساندن و تنبیه نمی توان تحت کنترل درآورد .
۵- ذهن ناخوداگاه زیر بار حرف زور نمیره .
۶- تشویق کردن روی ذهن تاثیر بیشتری دارد . چون در تشویق کردن میخواهیم لذت بهتری را تجربه کنیم .
۷- ذهن هرکاری که برایش لذتبخش تر باشد همان کار را انجام میدهد .
۸- ما باید کاری کنیم که لاغر شدن برای ذهن لذتبخشتر از خوردن باشد .
۹- در ناخوداگاه ذهن من ، من از چاقی لذت میبردم و از روشهای لاغری لذت نمبردم چرا که روشهای لاغری دقیقا مثل همان روشهای تهدید برای بچه ها بود .
۱۰- ناخوداگاه رو نمیشه با عمل جراحی تغییر داد .
۱۱- تصمیم آگاهانه دوام نداره و به مرور به جایگاه اولیه بر میگرده چون ناخوداگاه بر تصمیم خوداگاه غلبه می کند .
۱۲- در روش لاغری با ذهن مزایای لاغر شدن ، تصویر سازی ، انرژی عالی به ذهنمون تزریق می کنیم که لاغر شدن برای ذهنمون لذت بخش باشه . بعد از چند روز متوجه میشیم رفتارهای درونی تغییر میکنه.
۱۳- عدم هماهنگی بین رفتار درونی و رفتار بیرونی موجب عصبانیت در فرد میشه .
لاغری با ذهن رفتار درونی رو تغییر میده به شرط استمرار .
۱۴- وقتی ذهن ناخوداگاه را آموزش میدهیم هماهنگی رفتار درونی و بیرونی ایجاد میشود .
۱۵- از طریق فایلها و متنها و تمرینات لاغری رو آموزش میبینیم و ذهن رو با جسم در تعادل قرار می دهیم .
۱۶- تعادل بین ذهن و جسم و همسو شدن ذهن با تصمیم ما حرکت به سمت لاغر شدن رو لذتبخش می کنه .
۱۷- در آموزش های لاغری با ذهن ذهن مشتاق پیگیری و استمرار است . مثلا با خودمون میگیم بریم مرحله ی بعد ببینیم چه تاثیری رومون میزاره چقدر احساسم رو خوب میکنه و این بهتر شدن به ما انگیزه میده که ادامه بدیم .
۱۸- لاغر شدن راهی جز آموزش از طریق ذهن نیست .
۱۹- تجربه های همه تقریبا مشابه هم هست و هرکس آموزشها را دنبال کند نتیجه میگیرد و هرکس بهتر انجام دهد بهتر نتیجه میگیرد اما خوب شدن احساسات در تمام افراد مشابه است .
۲۰- یکبار دیگه تصمیم قاطع بگیریم و یک دهم از تلاشی رو که در روشهای قبلی انجام میدادیم اینجا انجام بدیم .
۲۱- این بار متعهد باشیم و هر روز انجام بدیم تا ببینیم چی میشه .
۲۲- ما به همین سبک چاق شدیم یعنی از طریق ذهن .
۲۳- ما خیلی ساده چاق شدیم .
۲۴- هیچ کس که چاق شده رنج نکشیده .
۲۵- لذت بردیم و چاق شدیم .
۲۶- روشی ما رو به تناسب اندام می رسونه که همواره با لذت و شادی و نشاط باشد .
۲۷- آن روش لذتبخش و شادی آور و نشاط انگیز لاغری روش لاغری با ذهن است .
اونقدر متن و فایلها عالی و سرشار از نکات ارزنده هستند که واقعا حیفم میاد مو به مو اونها رو ننویسم . تک تک جملاتش ارزنده است .
من یا اشتیاق تمرینات رو انجام میدم تا محتوای ذهنیم تغییر کنه .
من حرکتم رو مستمر ادامه میدم تا رفتار درونیم تغییر کنه .
من در این فایل به این نکته ی مهم رسیدم که ما دو نوع رفتار داریم رفتار بیرونی (ارادی ) و رفتار درونی (رفتار غیر ارادی ، یا ذهنی)
ما در شیوه های دیگر لاغری تنها روی رفتار ارادی کار می کنیم در حالیکه در شیوه ی لاغری با ذهن علاوه بر رفتار ارادی ما روی رفتار غیر ارادی کار میکنیم .
یعنی ما نه تنها باید از پرخوری و تنبلی ارادی جلوگیری کنیم بلکه باید منشاء این رفتار رو که در ذهن است اصلاح کنیم اونم با اشتیاقی که به سمت لاغری در وجودمون ایجاد می کنیم . باید عمل آگاهانه و ارادی رو طوری انتخاب کنیم که واکنش ذهن پرخوری و تنبلی و بی حوصلگی نشه .
به این عمل میگن عمل صالح . عمل آگاهانه اگر عمل زور و اجبار و رنج باشه عکس العمل یا همان رفتار ذهنی در خلاف جهت هدف حرکت می کنه و ما چاقتر شدن رو بیشتر تجربه می کنیم .
ما با تشویق کردن و دادن لذت بیشتر میتونیم ذهن رو ترغیب کنیم تا واکنشهای لاغر کننده برای ما تولید کنه و رفتار درونیمون رو با اینکار اصلاح کنیم .
سلام 💖
به هر راهی به جز لاغری با ذهن فکر میکنم به بن بست میرسم وراهی جز این راه برام نمیمونه در دریایی از افکار منفی غوطه ور میشم وحرفهای دیگران که میگن چقدر چاق شدی رو میشنوم وبه این نتیجه میرسم که خودم اون رو تو دهنشون انداختم تا وقتی خودم نارضایتیم رو از یه شرایطی اعلام نکنم کسی چه میدونه من چی میخوام باید با درونم به صلح برسم وخودم رو دوست داشته باشم تنش رو از خودم دور کنم وروی هدفم متمرکز بشم من این اضافه وزن رودر مدت کوتاهی بدست نیاوردم که حالا بخوام خود بخود وبدون هیچ تلاشی اون رو کم کنم من هم از طبعات چاقی والبته نه از خود چاقی لذت میبردم چون اکثر ادمهای چاق بر طبق اموزشهای غلطی که یاد گرفتن از خوردن لذت میبرن خوردن بیش از نیاز از زیر مجموعه های چاقیه مدام به خوردن فکر میکردم گویا هدف از بدنیا اومدنم فقط خوردن بود لذت مهمونی رفتن عروسی رفتن بیرون رفتن مسافرت رفتن بخش عظیمی رو از طریق خوردن بدست میاوردم واین توجیه رو برای خودم داشتم که تا مدتها بعد دیگه عروسی نمیرم تا مدتها بعد مسافرت نمیرم تا مدتها بعد …..پس شادی رو با خوردن بیش از اندازه تکمیل میکردم وهیچوقت منظور ادمهایی که میگفتن میل ندارم رو درک نمیکردم همه چیز در خوردن خلاصه میشد وخوشبختانه بعد از ورود به دوره فهمیدم که زندگی جنبه های دیگه ای هم داره خوردن به اندازه به جای خودش خوبه ولی لذت یه عروسی رفتن رو با چه میزان خوردن نسنجم قسمتهای لذت بخش زیادی دیگه ای وجود داره
بارها این جمله رو با خودم میگفتم که تنها لذتم از زندگی خوردن چرا باید ازش چشم پوشی کنم وحالا امیدوارم بتونم با استمرار در حرکت به سمت تناسب اندام پیش برم واز پیله ای به اسم چاقی که به دور خودم تنیدم مثل یه پروانه خوشگل بیرون بیام
با فشار اوردن به ذهن هیچوقت به هدف نمیرسم خصوصا حالا که تا حدودی با کار کردذهن آشنا شدم وقتی جلوی خودم رو از طریق نخوردن بگیرم ذهن از طریق ولع به مواد غذایی نشون میده وسد راه من میشه و ما به غلط اسمش رو اشتهای زیاد گذاشتیم من مدتها به دکتر تعذیه میرفتم وبه دکتر میگفتم که دوست دارم همش بخورم ودکتر هم بهم پیشنهاد خوراکی های با کالری کم میداد ولی حالا که اطلاعاتم بیشتر شده میتونم به شوق متناسب شدن خودم رو کنترل کنم
بنام خدا 🌸 گام هجدهم :اشتیاق داشتن
در تمام سالهایی که من زندگی کردم ازچاقی خودم لذت میبردم و همیشه مشتاقانه پیگیرچاقترشدن بودم وهرفکری که منوبه سمت چاقی هدایت مبکرداونومشتاقانه عملی میکردم چاقی من ذهنیه وهیچ ربطی به جسمم نداره الان دیگه بایقین واطمینان کامل میدونم .درذهن من اشتیاق چاقی اینطورمعناشده بود که
بیرون رفتن =خوردن
تلویزیون دیدن =خوردن
دیدن دوست و آشنا=خوردن
عروسی=خوردن
دیدن عکس غذا=خوردن
خرید.دمیوه بعدازخرید=خوردن
جشن وعزا=خوردن
روزهای تعطیل=خوردن
رفتن به مسافرت=خوردن واین چیزی بود که در ذهنم بود من مدیریتی رویعملکردخودمنداشتم چون من ازخوردن وازچاقی لذت میبردم دیدن غذاوخاطرات غذابوی غذاتعریف غذادرذهن من درنهایت به خوردن وفشارشکم منتهی میشد واین به این خاطر بود که برنامه ریزی ذهنی من ازابتداباپایه ی لذت ازچاقی بناشده بودوهرسال من مشتاقانه به دنبال چاقی و چاقترشدن بودم حتی زمانیکه رژیم میگرفتم وورزش میکردم وطبق بر نامه ی غذایی عمل میکردم وبعددوباره چاق میشدم به این خاطر بود که ذهن من مشتاقانه به دنبال چاقی بودومن فقط بافشارواردکردن به جسمم میخواستم لاغربشم واشتیاق هم برای لاغری نداشتم چون انجام اون برنامه های آی لاغرشدن برای من چیزی جز احساس رنج وسختی نداشت و دقیقا ذهن من هم مثل یک بچه ای که اذیت شده بود وناراحت شده بودوبعدازمدتی دوباره منوبه اون چیزی که برنامه ریزی شده بود میرسونم چاقی وچاقی بیشترذهن من ازچاقی دفاع میکرد ومن هم بابرگشت به زندگی عادی خودم بیشترمسیرروبرای ذهنم بازمیکردم وبانجام اون رفتارهامن لذت میبردم واشتیاق پرهیجان ذهنم روبیشترمیکردم برای چاقترشدن
در ذهن من اشتیاق برای چاقی جایگزین تمام نداشته هاوسرکوب شدن های احساسی و تحقیرآمیز واندوهم بودجایگزین خستگی
خستگی =خوردن . ناراحتی=خوردن دوست نداشتن =خوردن .ترس =خوردن . تحقیرشدن=خوردن گریه =خوردن .نگرانب=خوردن .استرس=خوردن.تنفروخشم =خوردن
چون در ذهن من ازبچگی این ثبت شده بود که زمانی که حالم بدبودوگریه میکردم مادرم به من خوراکی میدادی ای سرگرم شدن وهمیشه ی زندگی من درحال خوردن بودم وازیک ماه من برنامه ریزی میکردم برای چطورخوردن چه غذای درست کردن واین که روزتعطیل چه غذایی درست کنم کل محتویات ذهن من خوردن بود والان بی نهایت اطمینان عمیق دارم که چاقی من ذهنیه وله هیچ وجه جسمی نیست درذهن من چاقی همراه با لذت وعلاقه واشتاق بوده امالاغری درذهن من به خاطر محدودیت هاوفشارها مساوی بارنج بوده به همین خاطر من بعدازخرید بارنج وسختی دوباره چاق میشدم .برای لاغرشدن اول باید اشتیاق لاغری درمن شکل بگیره وتکراررفتارهای لاغرکننده تابه بهترین نحو ممکن بتونم لذت ببرم و ازلاغری خودم لذت ببرم و درمسیرادامه خواهم دادومشتاقانه به تمرینات عمل میکنم تابتونم لاغری روبه عنوان لذت زندگیم تجربه کنم و همیشه درمسیرلاغری باقی بمونم.😊🌸🌸
گام ۱۸–لاغر شدن آسان است اگر دهن مشتاق شود.
سلام به همه
من تصمیم قاطع گرفتم از طریق یادگیری ذهن رویای خود را به واقعیت تبدیل کنم و برای رسیدن به این رویا باید ریشه یابی بشه که یکی از این ریشه ها مقاومت ذهن در برابر رنج و سختی وقتی این را بدانیم برای اصلاح آن دست به کار می شویم.ذهن در برابر سختی ها شدیدا مقاومت می کند و ما باید طوری رفتار کنیم که کوچکترین فشاری بر ذهن ما تحمیل نشه مثل محرومیت و محدودیت ،باید رهابودن و آزادی را احساس کند تا به راحتی دست از مقاومت بردارد.درست مثل کودکی که در مقابل تشویق خیلی ساده و آسان همه چی را می پزیرد—در تمام دفعه هاتی که رژیم همرا با ورزش کردن در حد عرق کردن و دمنوش های مختلف و…غیره انجام می دادم لاغرمی کردم ولی به اونون چیزی که می خواستم نمی رسیدم چون دهن ناخودآگاه من در مسیر چاقی بوده به راحتی مرا وارد مسیری می کرد که همون رفتارهای قبلی ام را انجام می دادم چون با فشار نمی شود ذهن را از چاق شدن منع کرد .محدود کردن مواد غذایی —بالا بردن فعالیت جسمی همه اینها که برای لاغر شدن انجام می شودو ذهنمون یک چیزه دیگه می خواد ولی ما داریم به زور یک کار دیگه ای انجام می دهیم این عدم تعادل بین رفتار و ذهن باعث عصبانیت در فرد می شود و نمی شه برای همیشه ادامه داد کلی مسیر را می ریم و خسته می شیم دوباره برمی گردیم و مرتب در حال تکرار و تکرار از مسیر اشتباه،واین دلیل بی ارادگی ما نیست بلکه مقاومت ذهن در برابر لاغر شدن است— اما وقتی ذهن نا خودآگاه را آموزش بدهیم هماهنگی بوجود می اید از طریق گوش کردن به فایلها و تمرینات و خواندن مطالب و استمرار ،به این طریق ذهن را آموزش می دهیم و باید رفتار خود را در برخورد با مواد غذایی و هر خوراکی زیر نظر داشته باشیم تا بتوانیم عادتهای بد و موانع را به موقع شناسایی کنیم—تشویق ذهن چیست:تشویق ذهن =محروم نیستی ،تشویق ذهن =محدود نیستی،تشویق ذهن=هیچ گونه رژیمی در کار نیست
تشویق ذهن=خوردن ترس ندارد
تشویق ذهن =ورزش اجباری نیست
تشویق ذهن=انتخاب کننده هستی نه انتخاب شونده
زمانی که متوجه تفاوت واکنش ذهنی خود نسبت به زمانی که از روشهای مختلف استفاده کردیم باشیم یعنی در مسیر قرار داریم در چه صورتی این تفاوت واکنش را دریافت میکنیم ؟زمانی که در مسیر لاغری هستیم !!!این تفاوت واکنش ذهنی را من امروز دریافت کردم!!امروز صبح یک قهوه خوردم و میلی به خوردن مواد غذایی نداشتم وانتخاب کرد میوه بخورم تصمیم گرفتم یک خورشت کرفس درست کنم هر زمانی که گرسنه شدم می خورم .ساعت ۳/۵ بعد از ظهر احساس کردم حالا می تونم غذا بخورم وقتی غذا را کشیدم شوهرم گفت خیلی کم برداشتی بیشتر بزار ،گفتم اگر سیر نشدم و نیاز بود حتمی می خورم و شروع کردم و با همون مقدار سیر شدم و خیلی راحت کنار رفتم دوباره شوهرم کفت خیلی کم خوردی بیشتر بخور در جواب گفتم میل ندارم واقعا سیر شدم و نشستم خوردن همسرم را تماشا می کردم که داشت با اشتها می خورد و یک مقدار که توجه بیشتر داستم احساس کردم می خوام بالا بیارم و با خودم کفتم چقدر داره می خوره چطوره می توند اینقدر بخوره و بلافاصله متوجه این تفاوت شدم در صورتی که اگر در رژیم بودم و همین مقدار غذا را می خوردم و وقتی شوهرم را در موقع غذا خوردن تماشا می کردم با خودم می گفتم خوش به حالش که اینقدر می خورد و اونون حس حسرت خوردن روح و روان مرا آزار می داد و نرس از چاقی و نخوردن غذا !!!اما حالا که تو مسیر هستم ذهن من صد در صد واکنش متفاوتی داشت خیلی حال داد چون بدون هیچ رنج و فشار پیغام سیری را به موقع دریافت کردم.غذای خوشمزه خوردم به اندازه خوردم و موقع گرسنگی خوردم و به موقع پیغام سیری را دریافت کردم و نکته مهمتر که واکنشی که ذهنم در مقابل غذا خوردن همسرم به من گفت خیلی مهم بود و حس خوبی داشت حسی که در مسیر درست قدم می زنم و حتمی به مقصد می رسم با اشتیاق همه چی آسان می شود —ممنون از همه
سلام دوستان واستاد گرامی گام ۱۸ یادم میاد وقتی داشتیم میرفتیم مهمونی با اینکه به دخترم میگفتم که مامان ابنکارو نمیکنی اون کارو نمیکنی بازم ی جوری میشد که ی کاری میکرد که من ناراحت میشدم ودوست نداشتم ی نگاه اخم الود بهش میکردم وتموم میشد اما یکم بعدش یواشکی شروع میشد طوری انجام میداد که مثلا من متوجه نشم حالا فهمیدم کهچرا این اتفاق میافتاد برای اینکه ذهن نا خداگاهش با تهدید کاری رو انجام نمیداد وحتی بعضی وقتا میشد که ی پیشنهاد لذت بخش بهش میدادم واونم قبول میکرد وسریع میومد پیش من مینشست واگر بچه های صاحبخونه هم میومدن نمیرفت حالا ارتبات این داستان با لاغر شدن چیه اینکه ما هم وقتی غذای مورد علاقه مونو میخوردیم زیاد یا بستنی میخوردیم یا تیرفتیم عروسی و…از خوردن وزیاد خوردن لذت میبریم اونقدر که میگفتیم عجب عروسی بود خیلی خوش گذشت بدبختانه ما ایرانیها تفریحی برای خودمون در نظر نمیگیریم واونوقت با خوردن وخوردن زیاد اون کمبود و جبران میکنیم ونتیجه شم این هیکلی که داریم وقتی ما رژیم میگرفتیم فقط جسم بیچاره مون بود که انقد تحت فشار قرار میگرفت وچقدر مرد بود با این حسابم ما لاغر میشدیم اما ذهن ما کماکان از چاقی وچاق شدن ِلذت میبرد چون ناخداگاه مادغلبه میکنه بر خداگاهمون وما چاقتر میشدیم من در طول اون زمانهاییکه رژیم بودم نبودم خیلی رعایت میکردم هر چیزی رو نمیخوردم مثلا وقتی شیرینی میدیدم خیلی دوست داشتم دلم پر میزد که بخورمش ولی میدونستم که با یکی دوتا قانع نمیشم وبعدش عذاب وجدانی میگرفتم که اعصاب همه رو خورد میکردم پس در نتیجه نمیخوردمما راههای زیادی وتجربه کردیم حالا یکی یکم لیشتر یکی یکم کمتر ولی اگر برام مقدور بود میخواستم برم عمل کنم اما وقتی فکر میکردم که فقط ۱۵ روز میتونه حلقه بمونه وبعدش باید در بیارم گفتم اصلا به دردش نمی ارضه در روش لاغری با ذهن ما به ذهنمون یاد میدیم اموزشش میدیم که چجوری میتونه قدم به قدم لاغر بشه من وقتی رژیم میگرفتم وحتی وقتهاییکه رژیمم نداشتم همش عصبانی بودم وهمش حرص ولع داشتم وچون نمیتونستم بخورم بیشتر اعصابم خورد میشد چون من چه کار میکردم چون ذهن وجسمم با هم همسو نبودن اما ما با روش لاغری با ذهن یاد میگیریم چجوری ذهنمونو با جسم ومغزمون هماهنگ کنیم ووقتی این اتفاق بیافته میبینیم که لاغر شدن چقدر اسونه برای همینکه ذهنمون مشتاقه که فایل بعدی گوش کنه وببینه چی یاد میگیره وی قدم به لاغر شدن نزدیک میشه وما خیلی کارها کردیم که نتیجه نداشت اما لاغری با ذهن برای همه ما نتیجه داره وخستگی چندین ساله رو در میاره وما انقد لذت میبریم که تلاففی تمام نخوردنها ونرفتنها وهمه رو در میاره وما برای چاق شدن سختی نکشیدیم وروشی درسته که بدون سختی باشه وبا لذت وعشق همراه باشه واون روش لاغری با ذهنه من نمیدونم چند جلسه از بچه ها عقبترم چون مثلا اومدم سیم کارتم دائمی کنم راحتر باشم برعکس شد وهنوزم درست نشده مجبورشدم از ی سیم دیگه استفاده کنم وممنونم استادبخاطر تمام یعنی ذره ذره زحمتی که برای من میکشید ومنو به ارزوم برسونید ایشالا خدا عوضشو بهتون بده
به نام خدای مهربان.
یکی از خصوصیات ذهن، مقاومت کردن در برابر سختی است، هر چه میزان سختی بیشتر باشد ذهن هم استقامت بیشتری از خودش نشان میدهد.
در سالهای چاقی هربار که برای کاهش وزن اقدام کردهام، تلاش کردم با تحت فشار قرار دادن جسم از طریق محدود کردن مصرف مواد غذایی و یا بالابردن تحرک بدنی وزن خودم را کاهش دهم. این مسیر برای ذهن من رنج و سختی محسوب میشده لذا تمام توانش را بهکار میگرفته که از این سختی خلاص شود. در تمام تلاشهای من برای کاهش وزن، با اینکه همیشه مقداری و گاهی مقدار خیلی زیادی وزن کم کردهام ولی هیچوقت نتوانستم برنامه کاهش وزن را تا رسیدن به وزن ایدهآل ادامه دهم. الان متوجه میشوم که علت آن مقاومت ذهنم در برابر لاغر شدن بوده است نه بیاراده و بیعرضه بودن من.
استفاده مکرر از رژیمهای سخت غذایی و برنامههای ورزشی، باعث شده که لاغر شدن برای ذهن من بسیار سخت باشد و فرمول ذهنی
لاغری = رنج و سختی و محدودیت
شکل بگیرد. استفاده از روشهای آسانتر لاغری مانند مصرف قرصهای چربیسوز، دمنوشها، گن لاغری و…حتی یک گرم از وزن من را کاهش نداده است و این موضوع باور اینکه فقط با رنج و سختی میتوان لاغر شد را در ذهن من بهشدت تقویت کرده است. از آنجا که پس از کاهش وزن نیز همواره ترس و نگرانی از چاق شدن مجدد وجود داشته، بنابراین لاغری هیچ لذتی را در ذهن من تداعی نمیکند و فقط یادآور احساسات بد، رنج و سختی است. در مقابل مسیر چاقی هميشه برای من لذتبخش بوده است. نتیجه نهایی لذتبخش نبوده اما مسیر حرکت بسیار لذتبخش بوده است و ذهن من همیشه به دنبال حرکت در این مسیر لذتبخش است. این مسیر همواره شامل خوردن غذاهای مورد علاقه، استراحت و عدم تحرک است. همچنین در این مسیر احساسات بد و منفی مثل عصبانیت، ناراحتی و استرس با خوردن آرام میگیرد. در حالیکه بالعکس، در دوران کاهش وزن، محدودیتها و عدم هماهنگی رفتار و ذهن باعث ایجاد این احساسات بد و منفی میشده است.
درسایر روشهای لاغری ما فقط شاهد حرکت جسم به سمت تناسب بودیم و همواره ترس از لاغر نشدن و چاق شدن دوباره داشتیم. این تجربیات ذهن باعث میشود در مسیر لاغری با ذهن هم برای رسیدن به نتیجه عجله داشته باشیم و نگران عدم نتیجه باشیم و عدم کسب نتیجه سریع باعث دلسردی و نا امیدی شود. در صورتیکه در روش لاغری با ذهن نکته مهم و حائز اهمیت این است که لاغری و تناسب از ذهن شروع میشود و سپس ذهن متناسب، جسم را به سمت تناسب هدایت میکند و دلیل موفقيت و پایداری این روش هم همین نکته است. بنابراین در این روش برای اطمینان از اینکه در مسیر درست حرکت میکنیم نیاز به ترازو نداریم بلکه باید به احساسات خودمان مراجعه کنیم. اگر احساس بهتر، آرامش، شور و اشتیاق، انگیزه و امید داریم، قطعا حرکت در مسیر تناسب آغاز و پروسه لاغر شدن ما شروع شده است. پس با این همه احساس خوب و حال خوب در این مسیر حرکت میکنیم تا به حق طبیعی خود که تناسب اندام دائمی است برسیم.
🦊سلام سلام🦊
چرا وقتی به بچه ای میگیم اون کار و نکن ، ولی بازم انجامش میده؟
چون بچه زیربار حرف زور نمیره. ذهن ماهم همینطوره زیربار حرف زور نمیره و نمیشه به زور لاغرش کرد.
ولی اگه به همون بچه وعده بدیم که اگه این کار و نکنی یه چیز خوب گیرت میاد، اونم قانع میشه و اون کار و انجام نمیدخ تا به چیز خوب و لذت برسه، به زور هم نبوده با خواست خودش بوده. ذهن ماهم چیزهایی و که با لذت انجام بشه و میپذیره و فک میکنه همین کار درسته، براش فرقی نمیکنه که ما بگیم چاقی و دوست نداریم، وقتی رفتارمون جوری باشه که ما از اون کار لذت ببریم ذهن هم به سمت همون رفتار میره. 🚶♂️
مثلا به هیچ نوزادی نمیشه به زور شیر داد وقتی نمیخواد یعنی نمیخواد، پس ماهم به زور نمیتونیم لاغر بشیم چون ذهنمون نمیخواد که بهش فشار بیاد و حرف زور و قبول کنه. 😤
درسته که ما چاقی و دوست نداشتیم ولی باید به رفتارمون در مواجهه به غذا ها دقت میکردیم، وقتی با لذت درباره غذاها حرف میزدیم، یا اینکه سعی میکردیم بیشتر بخوریم تا لذت ببریم و خوشحال بودیم و …
در اون حالت چون ما لذت میبردیم ذهنمون هم فکر میکرد که عهههه پس بیشتر خوردن خیلی خوبه که، پس هی بیشتر و بیشتر میخورد.🎂🍩
من ذهن ناخوداگاه و به شکل یه آدم میبینم.👩🦰🤭
سلام سلام 😍 😍
اشتیاق داشتن انجام هرکاری رو راحت و آسان میکند.
روش لاغری آسان برای من، رژیمی بود که ۱.نوع غذا را تعیین نکند چون تهیه ی مواد غذایی متنوع سخت بود، ۲.ورزش در کار نباشد ۳.میان وعده هم داشته باشد تا گرسنگی نکشم..
در طول استفاده از رژیم ها، از میوه و سبزیجات زده میشدم و برای خوردن چیزهایی که دوست داشتم هم ممنوعیت رژیم مانع میشد و باعث بهم ریختگی افکار و اعصابم میشد..
توجه به رفتار کوچکترها؛
من یک دخترعموی یکساله دارم وقتی به رفتارهایش نگاه میکنم تعجب میکنم که چرا بعضی ها میگن بچه ها نمیفهمند.. وقتی که سیر میشه محاله یک ذره دیگه بشه بهش غذا داد، و خیلی عالی پیغام سیری رو دریافت میکنه.. وقتی که سمت رادياتور میره میدونه داغه و با احتیاط از اونجا رد میشه.. وقتی تشویق میشه میفهمه و دست میزنه و وقتی اگر یکم لحن مون جدی تر بشه بغض میکنه و گریه میکنه..
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ذهن ما مانند یک کودک است.. باید تمام خواسته ها را در آرامش، صلح و شادی از آن بخواهیم. با زور و فشار هیچ کاری برای ما انجام نمیدهد.
مَحَک ما در مسیر لاغری، احساس ماست اگر خوب است مسیر درست را طی میکنیم و اگر خوب نیست، ما در مسیر اشتباه هستیم..
فایل تصویری 🎧💻:
شباهت عملکرد ذهن ما 🧠با رفتار بچه ها👶🏻:
1. آرامش بچه ها و اینکه هیچ وقت نگران بعدشون نیستند.. مطمئن از اینکه غذا میرسه، لباس هست و..
و هرلحظه میشه شادی رو هم در بچه ها دید و هم ازشون دریافت کرد.. سرشار از انرژی مثبت هستند..
2.زیر بار زور نمیرند😅.. مثل اینکه وقتی سیر میشن دیگه هیچ جوره نمیشه بهشون غذا داد..
نقش لذت و رنج در چاقی :
ما هم برای چاق شدن رنج کشیدیم هم لذت بردیم..
در واقع ما آگاهانه از چاق شدن رنج کشیدیم ولی ناخودآگاه ما لذت برده.. چون پرخوری کردن برایش لذت تعریف شده بود، چون غذا خوردن تعریف های خیلی زیادی داشت که باعث میشد رفع خستگی کنیم، عصبانیت مون رو کم کنیم، تفریح کنیم، شاد باشیم و.. اما خود ما بعد از پرخوری دچار عذاب وجدان میشدیم و احساس مون بد میشد ولی ذهن ما هیچ وقت از این احساس بد ما نتیجه نمیگرفت که چاقی رو دوست نداریم.. و به همون مسیر چاقی ادامه میداد.. چون دلایل محکمی داشت.. دلایلی که خودمون ایجاد کردیم مثل چاقی ارثی است و….
علاوه بر این دلایل، انگیزه هم داشت که همون تعریف های مختلف از چاقی و مساوی قرار دادن خوردن با لذت بردن بود…
برای لاغر شدن، باید راه چاقی را برگردیم اما از لاین مخالف…
ما برای لاغر شدن نیاز به دلیل و انگیزه برای ذهن داریم و باید بهش بفهمونیم که رنجی که بعد از پرخوری تحمل میکنیم، علتش چاقی هستش و باید ذهن ناخودآگاه مون رو قانع کنیم که چاق تر شدن به هیچ وجه مسیر مناسب و درستی برای ادامه ی راه زندگی ما نیست.. چاقی راهی هستش که به مرگ ختم میشه.. اما لاغری، مسیری به سوی سلامتی بیشتر، زندگی بهتر و جسم سالم تر و لذت بیشتر هستش..
در مسیر چاقی تنها راه لذت بردن خوردن هستش..
اما در مسیر لاغری، خرید کردن با لذت همراه هستش، پیاده روی کردن لذت بخش هست، رقصیدن لذت بخش میشه، میهمانی رفتن لذت بخش میشه، خوابیدن، ورزش کردن، خودت رو در آینه تماشا کردن، لباس سایز کوچیک پوشیدن، قدی از خودت عکس انداختن، استخر رفتن و شنا کردن، دویدن، و..هرکاری با لذت انجام میشه.. زندگی کردن ارزشمند میشه..
این موهبتی هست که در چاقی وجود داره چون با لاغری از طريق ذهن میتونی در کل زندگیت تغییر ایجاد کنی، چیزی که شاید لاغرهایی که از اول لاغر بودند درکش نکنند و طعمش رو نچشند.. اما این هدیه برای ما وجود داره..
باید راه لاغری رو با لذت خیلی زیاد طی کنیم تا ذهن هم همراه و هم پای ما حرکت کنه..
تغییر امروز من😍😍:
من امشب گرسنم نبود و وقتی برای شام صدایم کردند، نرفتم و تحت تاثیر تعارف دیگران قرار نگرفتم.. و خیلی راحت این تغییر در من اتفاق افتاده و خداروشکر میکنم بابت این تغییر رفتار 🌸 🌸 🌸
سلام لیلی خانم دیدگاهتونو خوندم وخیلی لذت بردم از اینکه شما انقدر لذت بردید وانقدر احساستون خوبه ولاغر شدید تبریک میگم بهتون برای تغییراتی که در شما بوجود امدهوافرین واحسن به شما که تمریناتتونوبخوبی انجام دادی موفق ومتنایب باشید
سلام بنظر من روش های لاغری دیگه فقط خودشون رو اذیت میکنن یعنی داخل یه فشار و محدودیت مواد غذایی هستن ک زجر می کشن ک نمیتونن بخورن من دیدم دیگه اینقدر سختی ب مخز و بدنت اخرشم هیچ من ک ناراحت میشم و میبینم بعضی ها رو گرم چیزی میخورن خیلی سختی می کشن خواهرم و برادرم الان داخل دو تا دوره هستن و منم اومدم این دوره واقعا دلم براشون میسوزه تازه چقدر این رژیم ها و روش های مختلف رو مخزشون اثر می ذاره خیلی زود عصبی میشن خیلی صورت هاشون خراب میشه 😔من ک با خودم عهد کردم ک خدا تنی سالم بهم بده همیشه بتونم در این راه باقی بمونم چون واقعا با شنیدن و گوش دادن ب فایل ها آروم میشم یعنی هر کاری ک داشته باشم شنیدن ب فایل و خواندن نوشته های دوستانم باید انجام بدم استاد عزیز هر کجا ک هستید در پناه حق شاد و سلامت باشید🙏💐