0

گام ۹۳: تعهد داشتن برای لاغر شدن

برای لاغری
اندازه متن

تا سن 35 سالگی چاق بودم و بارها برای لاغر شدن تلاش کردم اما هیچ فایده ای نداشت.

انرژی زیادی برای لاغر شدن صرف کردم اما همواره چاق تر می شدم و این سوال همیشه در ذهنم بود که چرا من لاغر نمی شم؟

چرا من لاغر نمیشم؟!

وقتی درباره هر موضوعی سوالی در ذهنت ایجاد شود پاسخ هایی برای آن نیز ایجاد می شود که به طور معمول جنبه منفی و تضعیف کننده دارد.

چرا لاغر نمی شم؟

چون چاقی تو ارثی است.

چون آدم تنبل و کم تحرکی هستی.

چون سوخت و ساز بدنت پایین است.

چون تغذیه مناسبی نداری و ده ها جواب دیگر برای سوال چرا لاغر نمی شم در ذهنم مرور می شد.

به لطف خدا از زمانی که با قدرت ذهن آشنا شدم و تصمیم گرفتم از این توانایی درونی برای کاهش وزن استفاده کنم به وضوح درک کردم که سوال اشتباه همیشه جواب های اشتباه به همراه خواهد داشت.

وقتی یاد گرفتم سوالات خوب از خودم بپرسم،‌ جواب های متفاوتی در ذهنم مرور شد و آرام آرام سبک فکر کردنم درباره خودم تغییر کرد.

“سوال چرا لاغر نمی شم؟” را با سوال “چرا چاق می شم؟” جایگزین کردم و به آن جواب دادم.

چرا چاق می شم؟

من چاق می شوم به این دلیل که لحظه به لحظه به چاقی فکر می کنم.

از چاق تر شدن می ترسم.

باور کرده ام که به راحتی چاق می شوم اما به سختی لاغر می شوم.

باور کرده ام سیستم بدنی من به شکلی است که باید چاق باشد.

خیلی درباره اینکه چرا چاق هستم یا چاق تر می شم فکر کردم و درباره آن نوشتم و به مرور رمز و راز چاق شدن برای من واضح شد و از آن روز تصمیم گرفتم باید با تغییر عوامل چاق کننده ذهنم به تناسب اندام برسم.

تعهد من برای لاغر شدن با قدرت ذهن فراتر از همه تصمیماتی بود که تا آن زمان برای لاغری با هر روشی گرفته بودم.

البته در اقدامات قبلی برای لاعر شدن هم عالی عمل کرده بودم اما نتیجه نگرفتن یا دوباره چاق شدن مرا خسته کرده بود و دیگر توان دوباره تصمیم قاطع گرفتن برای لاغر شدن و اقدام کردن را نداشتم.

لاغری آسان با قدرت ذهن

لاغری با ذهن برای لاغر شدن

مهم ترین عاملی که لاغری با ذهن را برای من جذاب کرده بود تفاوت عمل کرد من برای لاغر شدن در مقایسه با روش های قبلی بود.

  • در لاغری با ذهن محدودیت و برنامه غذایی نداشتم و نیاز نبود غذای متفاوت با دیگران مصرف کنم.
  • در لاغری با ذهن نیاز به عرق ریختن و دویدن و نفس نفس زدن نبود.
  • برای لاغر شدن با ذهن نیاز به وزن کردن تکه نان و مقدار برنج و … نبود.
  • لاغری با ذهن هیچ شباهتی به تلاش های قبلی من برای لاغری نداشت و نیاز نبود هیچ تغییر بیرونی در زندگیم ایجاد کنم.
  • هرچه بود تغییر فکر و فرمول های ذهنی بود.
  • تغییر تصاویر ذهنی که سالها از خودم در ذهنم ذخیره کرده بودم.
  • هرچه بود ایجاد افکار جدید درباره لاغر شدن و رسیدن به احساس توانمندی برای لاغر شدن بود.

از آنجایی که در مسیر لاغری با ذهن، استاد یا راهنما و هیچ منبعی که اطلاعات مناسبی از آن کسب کنم در اختیار نداشتم،‌ رسیدن به طریق صحیح تغییر افکار و تصاویر ذهنی کار سخت و پیچیده ای بود.

من به تنهایی برای لاغری با ذهن اقدام کرده بودم و حتی دوست یا همراهی که با من در این مسیر باشد و با هم تبادل نظر کنیم نداشتم.

لاغری با ذهن رضا عطارروشن

داستان لاغری با ذهن من

وقتی به مسیری که طی کردم فکر می کنم تنها عاملی که باعث موفقیت من شد را “متعهد بودنم” برای لاغر شدن می دانم.

تعهدی که از سال ۱۳۹۴ شروع شد و همچنان ادامه دارد.

  • تعهد من برای لاغر شدن باعث شد در حالی که تلاش می کردم از طریق قدرت ذهن لاغر شوم و هیچ نشانه و نتیجه ای نمی گرفتم اما خسته نشدم و دست از تلاش برای یادگیری برنداشتم.
  • تعهد من برای لاغر شدن بود که باعث شد بسیاری از علایقم را دنبال نکنم تا زمان بیشتری داشته باشم و روی موضوع لاغری با ذهن کار کنم.
  • تعهد من برای لاغر شدن بود که سبب شد آرام آرام تخصص لازم برای لاغر شدن با قدرت ذهن را کسب کنم.

مدت ها گذشت و من به آنچه برای لاغر شدن با قدرت ذهن آموخته بودم عمل می کردم و در عمل کردنم استمرار داشتم و به آرامی (تاکید می کنم) به آرامی تغییرات جسمی من شروع شد و هرچه بیشتر ادامه دادم تغییرات من بیشتر و واضح تر شد.

داستان آموزش لاغری با ذهن

بعد از آنکه به شکل قابل توجهی تغییر کرده بودم و لاغر شدنم واضح شده بود به سمت آموزش لاغری با ذهن هدایت شدم.

هدایتی که اطمینان دارم از طرف خداوند بود و من هیچ آمادگی برای اجرای این رسالت مقدس نداشتم.

  • نمی دانستم چگونه باید آنچه آموخته و به کار گرفته بودم را به دیگران آموزش دهم.
  • توانایی و اعتماد به نفس صحبت کردن و توضیح دادن برای دیگران را نداشتم.
  • هیچ اطلاعی از فضای مجازی و کسب و کار اینترنتی نداشتم.
  • با فضای سایت و چگونه ایجاد کردن و کار کردن با آن آشنایی نداشتم و خلاصه موارد زیادی را برای شروع مسیر آموزش نیاز بود بدانم که هیچ کدام را نمی دانستم.

اما به خوبی می دانستم “با متعهد بودن می توان به تخصص لازم رسید” و با ایمان به خداوند و تعهد برای یادگیری هرآنچه لازم است بدانم قدم در مسیر آموزش لاغری با ذهن گذاشتم.

هرآنچه امروز هستم نه بخاطر تخصص من بلکه بخاطر تعهد من برای تغییر کردن بود. برای رسیدن به رویای لاغری بود برای گسترش لاغری در جهان بود.

تعهد داشتن برای لاغر شدن و آموزش لاغری سبب شد که به شکل حرفه ای کار کردن با تلگرام را یاد بگیرم و سال 95 تا 96 لاغری با ذهن از طریق تلگرام گسترش عالی پیدا کرد.

تعهد داشتن سبب شد هر روز به دنبال آگاهی و دانش بیشتر درباره قدرت ذهن و چگونگی کنترل ذهن و نحوه تغییر فرمول ها و الگوهای ذهنی باشم.

تعهد داشتن برای ارائه بهتر و گسترده تر لاغر با ذهن سبب شد تا سایت تناسب فکری را از صفر و بدون هیچگونه اطلاعی تاسیس کرده و طی چند سال جستجو برای یادگیری موارد مربوط به این حوزه نحوه کار کردن و ارائه محتوای آموزشی را یاد بگیرم.

هرآنچه امروز بعنوان نتیجه لاغری در جسم من می بینید فقط نتیجه تعهد من برای لاغر شدن است. هیچ تخصصی در زمینه لاغری با ذهن نداشتم اما با تعهد برای لاغر شدن تخصص لازم را کسب کردم.

اگر امروز چند هزار نفر در سایت تناسب فکری عضوی هستند و به دنبال خلق رویای لاغری خود هستند فقط به خاطر تعهد من برای ارائه بهتر و گسترش لاغری با ذهن بود. من هیچ تخصصی در حوزه سایت و آموزش اینترنتی نداشتم اما با تعهد به انجام کار، به تخصص لازم دست پیدا کردم.

وضعیت شما نشانه تعهد شماست

اگر چاق هستید نتیجه تعهد شما برای چاق بودن است. به اندازه ای که از سن چاقی شما گذشته باشد شما تخصص بیشتری در چاق شدن پیدا کرده اید.

  • راحت تر می توانید چاق شوید و چاق بمانید.
  • ترس بیشتری از چاق تر شدن دارید.
  • امید کمتری به لاعر شدن دارید.
  • پیشرفت شما در چاقی نتیجه تخصصی است که در چاقی کسب کرده اید و تنها عامل متخصص شدن شما در چاقی تعهد شما برای چاق شدن است.

اگر دوست دارید لاغر شوید باید لاغر شدن را به خوبی بیاموزید.

باید در لاغر شدن به اندازه چاق شدن متخصص شوید.

و برای متخصص شدن در لاغری فقط نیاز به تعهد دارید. تعهد داشتن برای لاغر شدن

  • تعهد شما برای لاغر شدن باید سبب شود هر روز به دنبال یادگیری بیشتر لاغر شدن باشید.
  • تعهد شما برای لاغر شدن باید سبب شود تا می توانید از انجام کارهایی که سبب تخصص شما در لاغر شدن نمی شود کم کرده و وقت خود را صرف یادگیری و تکرار لاغری کنید.
  • تعهد شما برای لاغر شدن باید باعث تمرکز بیشتر شما بر موضوع لاغری با ذهن شود.
  • تعهد شما برای لاغر شدن باید سبب شود بیشتر و بیشتر درباره لاغر شدن بنویسد و تمرینات را انجام دهید.
  • تعهد شما برای لاغر شدن باید سبب ترغیب شما برای عمل کردن به آموخته هایتان برای لاغری شود.

باید انقدر برای یادگیری لاغری با ذهن متعهد باشید که واقعا به عبارت “یا می میرم یا لاغر می شوم” عمل کرده باشید.

اگر تعهدی که برای چاق شدن داشته اید را برای لاعر شدن به کار بگیرید به شما اطمینان می دهم چه بخواهید چه نخواهید لاغر می شوید.

نکته جالب توجه درباره لاغر شدن این است که هرچه در این مسیر متعهد تر باشید لذت بیشتری می برید.

هرچه بیشتر بر لاغر شدن تمرکز داشته باشید احساس آرامش بیشتری را تجربه می کنید.

احساس شادی بیشتر و پایدار را تجربه می کنید، احساس امید و اطمینان به لاغر شدن را تجربه می کنید.

هرچه متعهد تر باشی شاداب تر می شوی، پرانرژی تر می شوی، مهربان تر می شوی.

هرچه متعهد تر باشی سلامت تر می شوی، چابک تر می شوی،‌ لاغر تر می شوی.

چه تعهدی از این زیباتر که برای لاغر شدن متعهد باشید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی تعهد داشتن برای لاغر شدن توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره تعهد داشتن برای چاق شدن چیست؟‌ شرح دهید.
  • با استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن چه میزان تعهد برای لاغر شدن در شما ایجاد می شد؟
  • نتیجه تعهدی که برای لاغر شدن با استفاده از روش های مختلف کسب کردید چه بوده است؟
  • تجربه خود درباره نتیجه تعهد داشتن و کسب نتیجه عالی در جنبه های مختلف زندگی را بنویسید؟
  • قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری تعهد شما بیشتر برای لاغر شدن بود یا چاق شدن؟
  • استفاده از آموزش های لاغری با ذهن چه تغییری در نگرش شما در تعهد داشتن برای لاغری ایجاد کرد؟
  • برنامه خود برای بهبود عملکرد در استفاده از محتوای آموزشی را شرح دهید.
  • تعهد خود برای ادامه دادن تا کسب نتیجه عالی و متناسب شدن را بنویسید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.41 from 29 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22559
برچسب ها:
61 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فهیمه حیاتی
      1402/09/18 12:39
      مدت عضویت: 274 روز
      امتیاز کاربر: 6070 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 364 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      گام 93 : تعهد داشتن برای لاغر شدن

      تعهد داشتن خیلی در زندگی مهمه ما برای اینکه در هر جنبه ای از زندگی موفق باشیم باید تعهد لازم برای رسیدن به اون جنبه زندگی رو داشته باشیم مثلا ما خانم ها اگر آشپزی رو به طور قابل قبولی یاد گرفتیم در انجام اون تعهد داشته ایم شاید در ابتدای راه خیلی ها از غذاهارو خراب میکردیم ولی هرچه در این مسیر استمرار و تعهد داشتیم به مهارت کافی دست پیدا کردیم یا مثلا همین یادگرفتن خواندن و نوشتن ما هر روز سر ساعت مشخصی به مدرسه میرفتیم  و برای یاد گرفتن خواندن و نوشتن تعهد داشتیم  مطمئنا در ابتدای راه مهارت کافی رو نداشتیم ولی با تعهد داشتن خواندن و نوشتن رو به طور خیلی روان یاد گرفتیم .من خودم کارم کافی نت هستش که قبل از این شغلم اصلا مهارتی در کار کامپیوتری نداشتم ولی کار رو شروع کردم و در انجام اون تعهد دشتم و به مرور زمان منی که اصلا مهارتی نداشتم بدون هیچ گونه آموزش فقط با داشتن تعهد و انجام هر روز آون به مهارت کافی دست پیدا کردم . ویا شوهر خواهرم اصلا در کار خیاطی مهارتی نداشت و فقط با استفاده از الگوهایی که خواهرم از کلاس خیاطی  برای آموزش میگرفت تمرین میکرد و شبانه روز برای انجام اینکار تعهد داشت به طوری که خواهرم که به کلاس خیاطی میرفت خیاطی رو رها کرد ولی شوهرش به دلیل علاقه و تعهد داشتن به یک خیاط ماهر تبدیل شد به طوری که ده سالی هست که از طریق این شغل درآمد کسب میکنه ویا مثال دیگه ای که میتونم بزنم اینکه برادرم لوازم آرایش و بهداشتی داره و قبل از اینکه این شغل رو انتخاب کنه اصلا در لوازم آرایشی تخصصی نداشت و اصلا لوازم آرایشی رو از هم تشخیص نمیداد ولی شروع به کار کرد  الان بعد از چهار پنج سال به یه لوازم آرایش فروش حرفه ای تبدیل شده و چیزهایی میدونه و بلده که من با اینکه زن هستم اونارو بلد نیستم و نمیدونم چی هستش . پس فقط برای رسیدن به هر هدفی باید تعهد داشت و مهم نیست چه هدفی بزرگ یا کوچیک اون چیزی که مهمه تعهد داشتنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/08/24 21:53
      مدت عضویت: 339 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,292 کلمه

      به نام خداوند جهان آفرینم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      تعهد داشتن برای لاغر شدن 

      یکی از چیزهای مهمی که باید آن را  یاد بگیریم و درکش کنیم و برایش وقت بگزاریم تعهد است 

       اما تعهد یعنی چه؟ 

      تعهد یعنی وقتی ما خودمان را موظف میکنیم که یک سری کارهای لازم را برای رسیدن به خواسته مان انجام دهیم .و تغییر کردن را وظیفه خودمان بدانیم در واقع مسیولیت کامل آن کار را بپذیریم  .

      وقتی ما تعهد میدهیم در واقع داریم تمرکز خودمان و اهمیت موضوع مورد نظرمان را نشان می‌دهیم. 

      در مسیر لاغری با ذهن زمانی که روی خواسته لاغریمان تمرکز میکنیم و مسئولیت چاقی مان را میپذیریم در اصل داریم تعهد می‌دهیم که این چاقی را که در اثر اشتباهاتمان برای خودمان ساخته ایم با بودن در مسیر لاغری با ذهن و تمرین و تکرار رفع کنیم .

      تعهد یعنی هر چیزی که باعث می‌شود ما تمرکزمان از روی خواسته لاغریمان برداشته شود و از مسیر لاغریمان دور شویم را بی خیال شویم و انجامش ندهیم .

      پس باید ببینیم چه چیزهایی ممکن است تمرکز ما را به هم بزند.

       باید ورودی هایمان را کنترل کنیم و تمام حواسمان را به هدفمان بدهیم و یقین داشته باشیم که چه بخواهیم چه نخواهیم لاغر خواهیم شد .

      شاید بارها پیش آمده است که ما می‌خواهیم خواسته ای را بصورت هدف مهمی در زندگیمان پیگیری کنیم اما می‌ترسیم و مضطرب می‌شویم که نکند به دلیل نداشتن تخصص لازم در راه رسیدن به آن هدف دچار مشکل شویم و یا شکست بخوریم .

      نکته مهم اینجاست که:

      درست است که داشتن تخصص مهم است اما تعهد داشتن از تخصص داشتن مهمتر است . 

      کسی که متعهد باشد تا به خواسته هایش برسد برای رسیدن به خواسته اش تلاش میکند و تخصص لازم را به دست می آورد اما اگر کسی تخصص داشته باشد اما متعهد نباشد هرگز موفق نمی‌شود. 

      در زندگی شخصی خودم خیلی موارد زیادی وجود دارد که من تخصص لازم را نداشته ام اما چون به مسیر رسیدن به خواسته ام متعهد بوده ام تلاش کرده ام و به تخصص لازم هم رسیده ام و حتی خیلی فراتر از تخصص در آن کار پیشرفت کرده ام .

      مثلا 

      من زمانی که ازدواج کردم یک دختر جوان ساده و بی تجربه بودم که هیچ چیزی از زندگی مستقل و آداب همسرداری و خانه داری بلد نبودم حتی یک آشپزی ساده هم بلد نبودم .

      اما چون به همسرم و مهمتر از آن به خودم تعهد داده بودم تا یک زندگی خوب و عالی را بسازم ،شروع کردم به یادگیری زندگی و اصول همسرداری ؛

      از خواندن کتاب گرفته تا دقت به رفتارهای اطرافیانم هر چیزی که احساس میکردم خوب است را یاد میگرفتم و در زندگی ام به کار میبردم و هر چیزی میدیدم که ممکن است پایه های یک زندگی و رابطه را خراب کند درس میگرفتم و هرگز انجام نمیدادم .اطرافیان من بدون اینکه بدانند کتابها و الگوهای مصور زندگی من بودند .

      و آرام آرام من تبدیل شدم به یک کدبانو و یک همسر فوق العاده که زندگی زیبا و رویایی برای عشقش و خودش ساخته بود.پس من با داشتن تعهد تخصص را خلق کردم .

      یا مثلا 

      زمانی که من مادر شدم من هیچ تجربه ای از مادر شدن نداشتم. یک دختر  ۲۳ ساله که حالا مسئولیت سه نوزاد نارس و بسیار کوچک را باید قبول می‌کرد.

      نوزادانی که هیچ کس  از بس کوچک بودند جرات نمی‌کرد حتی بغلشان کند چه برسد حمام کردن و شیر دادن و لباس پوشاندن .

      یادم است وقتی برای اولین بار خواستم بچه ها را حمام کنم ،مادرم و مادر شوهرم جرات نکردند بچه ها را حمام کنند با آن همه تجربه بزرگ کردن بچه های خودشان و نوه های قبلی‌شان و هیچ کدامشان حاضر نشدند بچه ها را حمام ببرند .

      من خودم به راحتی بچه ها را حمام کردم و آنها از تعجب شاخ درآورده بودند و مدام به هم می‌گفتند:” این کار خداست چه دل و جرأتی بهش داده “

      من البته یقین کامل دارم خداوند به من نیروی مضاعفی داده بود و من به طرز معجزه آسایی تغییر کرده بودم .

      اما من تعهد داشتم که مادری بی نظیر باشم و زمانی که همه می‌گفتند عمرا تو بتوانی دست تنها از پس بزرگ کردن سه قلوها بربیایی 

      من به خودم قول دادم تنهایی و با قدرت فرشتگانم را به کمک خداوند مهربان و حامی ام  و حمایت اهل بیت عصمت (علیهم السلام)بزرگ کنم و همین تعهد من باعث شد که در بزرگ کردن بچه ها تمام توانم را بگذارم .

      اوقات بیکاری ام که البته بسیار کم بود به جای خوابیدن کتاب‌های آموزشی و روانشناسی می‌خواندم و خودم را تبدیل کردم به یک مادر بی نظیر ،مادری که آنقدر تخصص پیدا کرده که الان مادران دیگر از تجربيات من برای بزرگ کردن بچه هایشان کمک میگیرند .

      من در مسیر بزرگ کردن فرشتگانم به طور کامل و واضح معنای تعهد را درک کردم .

      چه سالم باشم، چه بیمار ،چه گشنه باشم چه خواب آلود ،هر شرایطی داشته باشم من تعهد دارم مراقب فرزندانم باشم ..

      خیلی روزها و شبها گذشت و من تنها و یکه فشار عظیمی را به دوش میکشیدم اما همین فشارها از من یک مصی قدرتمند و بی همتا ساخت .

      خدایا سپاسگزارم که به من سه قلو عنایت کردی و توان نگهداری از فرزندانم را در وجود من نهادی و یاری ام کردی الهی شکرت 

      الان که به آن روزها فکر میکنم از نفهمی و بی مبالاتی آدمهایی که بار و فشار مادری من را هزار چندان می‌کردند به خدا پناه می آورم .واقعا چرا من جلوی این آدمها نمی ایستادم .

      هر روز و هر شب خانه ما پر از مهمان بود مهمانهایی که فقط میخوردند و حتی ظرفهای  خوردنشان را هم کمکم برنمی داشتند،یک دستم به غذا بود یک دستم به بچه ها و شیردهی و پوشک کردن و لباس شستن و جارو و رفت وروب منزل و پذیرایی از قوم تاتار 

      ای خدایم نگذرد از تک تکشان که من را بیست سال پیر کردند زیر فشار 

      من ۲۴ سال سن داشتم اما انگار از خواهر چهل و چند ساله ام هم پیرتر بودم وقت نداشتم موهایم را شانه بزنم از بس آن آدمهای بی‌شعور به من فشار می آوردند ولی من پای تعهدی که به خودم و خدای عزیزم داده بودم می ایستادم .

      دوستان سه قلو داشتن خیلی خیلی سخت است.و من دست تنها شب تا صبح و صبح تا شب در حال تلاش برای آرامش و سلامت کودکانم بودم .شبها بچه ها را در کالسکه می‌گذاشتم و تا صبح راه میرفتم نکند مهمانهایم خواب‌شان به هم بخورد و خم به آبروی مبارکشان بیاید و صبح هم مثل کوزت همچنان در حال خدمت رسانی بودم .

      اما نکته اینجاست با تمام آن فشارهای بیرونی و خستگی‌های درونی خودم من جا نزدم من پا پس نکشیدم من بچه هایم را تقسیم نکردم .

      شاید بپرسید چرا میگویم تقسیم 

      آخر همه برایم خط و نشان کشیده بودند که من نمی‌توانم تنهایی بچه هایم را بزرگ کنم و می‌گفتند بچه ها را بین خانواده همسرم و خانواده خودم و خودم تقسیم کنم .

      اما من صد سال سیاه حاضر نبودم جگر گوشه هایم را از خودم جدا کنم .برای همین هر دو خانواده خودم و همسرم من را لای منگنه گذاشته بودند و منتظر بودند من به ستوه بیایم .

      حتی گاها همسرم را هم که تنها حامی و پشت و پناه من بود را تحریک می‌کردند که کمک حالم نباشد.

       ولی من همه این ها را بخاطر بچه هایم تحمل میکردم و امروز که ثمره تلاشهایم را می‌بینم اول از هر چیز از خداوندم بسیار سپاسگزارم که به من توان فراوانی داد و بعد به خودم میبالم که طاقت آوردم و شدم همان چیزی که در ذهنم تصور می‌کردم یک مادر بی‌نظیر و موفق الهی شکرت .

      خدای بی همتایم از تو سپاسگزارم که فرشتگانت را روزی ام کردی آنها را در پناهت در سلامت و سعادت حفظ بفرما 

      خدای عزیزم از تو سپاسگزارم که همیشه حامی من هستی 

      استاد سپاسگزارم که اینقدر زیبا ما را به مسیر درست زندگی هدایت میکنید و ما را به یاد توانایی هایمان می اندازید .

      الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1402/03/08 19:08
      مدت عضویت: 490 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,334 کلمه

      سلام و درود ‌ 

      چقدر این فایل عالی بود . 

      ممنون از شما . 

      چقدر حس خوبی داره صحبتهاتون . 

      من به لاغری متعهد هستم .

      اما کدوم سبک از لاغری ؟ 

      لاغری که با رنج و سختی به دست میاد؟ 

      نه من به سبکی از لاغری متعهدم که  از درونم به من الهام میشه . 

      به سبکی از  لاغری متعهد میشم که گرد و خاک چاقی ذهنم رو  برطرف می کنه .

      به سبکی که منو به اینجا هدایت کرد تا بتونم به ارامش برسم . 

      سبکی که منو با خودم صلح داد .

      سبکی که نیاز منو به من نشون داد . 

      سبکی که چشم و دل منو از درون سیر کرد .

      من حالم این روزها خیلی خوبه .

      البته یه مانعی بر سر راهم پدید اومد که به یاری خدا برداشتمش و حس خوبم در این سایت دوباره جاری شد .

      انتخاب من سبک لاغری هست که منو از درون آزاد کنه . رها کنه . 

      من مدتیه  دارم امتحان می کنم واقعا این روش خیلی آرومم کرده . 

      شناختن نیازهام . برچسب نزدن پرخوری به خودم . 

      استاد دارم لاغرتر میشم . من نیاز جسمم رو با تمرینات تغییر عادت شناختم . 

      اما نیاز ذهنمو در گام ۸۰ تا ۹۰ دوره لاغری با ذهن کشف کردم . 

      چقدر قشنگ آرام شدم . دیگه حتی یه بارم ولع نیومده سراغم . چون وقتی بیاد بهش میدم . به همین راحتی چشم ودلم سیر شده . 

      حتی وقتی  جسمم سیر بود و میدیدم چشمم داره میدوه بهش تهمت چاقی نمیزدم اگه نیازم نبود چشمم نمیدوید چون وقتی بهش حق میدادم سیر میشد .  استاد سرزنش و منع کردن حس بدی به آدم میده ولی به صلح رسیدن و تفکر مثبت نسبت به خود داشتن حس خوبی بهم میده . من خیلی از رفتارهام راضی شدم چون نیازهامو شناختم چون خودمو شناختم . من خیلی از این راه انرژی مثبت میگیرم . 

      کلی انرژی پیدا کردم کلی فعالتر شدم .

      من به این سبک از لاغری متعهدم که دیگه ذهنم درگیر خوردن و نخوردن نیست .نخوردنام با حال خوبه خوردنامم با حال خوبه . 

      من واقعا راضی هستم از این سبک لاغری . دیگه به زور جلوی خودمو نمیگیرم . 

      استاد ذهن ما هم مثل جسم ما سیر میشه . وقتی سیر میشه از سر راه لاغری کنار میره و من نقطه ی سیری ذهنم و پیدا کردم . 

      خیلی دارم روی این نکته تمرکز می کنم که ذهنم سیر باشه . غذاها برام عادی شدن استاد . 

      خیلی حس خوبی داره که یه عالمه غذا جلوت باشه ولی چشم دلت ندوه براش . 

      چشم و دل گشنه خیلی بده . خیلی حس کمبوده .

      ولی وقتی چشم و دل سیر میشه انسان به عزت نفس میرسه . 

      من گرسنگی ذهنمو پیدا کردم و پرش کردم . گرسنگی ذهن من از عدم تاییدم از غذا خوردنم بود . 

      من با خودم و عادتهام به صلح رسیدم چون یاد گرفتم چطور به خودم الگو بدم که دیگه  ذهنم مقاومت نکنه  . البته ذهنم نیست خودمم . 

      من باورم رو تغییر دادم .

      من همیشه به اندازه نیازم خوردم اما اینو باور نداشتم چون نیازهام و نمیشناختم . 

      دقیق یادم از کی تونستم به این تشخیص برسم ولی از گام ۸۰ به بعد بود . 

      الانم مینویسم که بازم خودمو تایید کنم که به سبک لاغریم که انتخاب خودمه متعهد باشم . 

      هرکسی سبک لاغریش رو خودش انتخاب می کنه .

      درست مثل همون زمان که ما یه سری باورهای عمومی چاقی داشتیم و یه سری باورهای شخصی چاقی الانم یه سری باورهای مشترک لاغری داریم و یه سری باورهای شخصی .

      پیدا کردن نیازهای ذهنی برای من باور شخصی بود . 

      که البته زن عموم و خانوم الهام خضر لو ازش حمایت کردن که البته اگه این عزیزان هم حمایت نمی کردن من سبک لاغریم رو تنها انتخاب میکردم . زنعموم میگه تو از من پرقدرت تری عطا . تو حرفتو زدی و در مسیرت موندی البته تو اول راهی باید همین کارو میکردی . گفت ولی من خارج شدم چون دیگه حسم به تناسب فکری بد شده بود ولی من فکر نمی کنم حسش کاملا به کل سایت بد شده بودوگرنه منو اینجا معرفی نمیکرد و جالبه که من و ایشون هر دو با یه چالش در مسیر روبرو شدیم ایشون خودشون کنار رفتن ولی من مانعم رو کنار زدم و دارم ادامه ی مسیرم رو میدم . 

      زنعموم به خاطر اینکه در سایت موندم تحسینم می کنه ولی من فقط به تایید و تحسین خودم بها میدم . همه به من لطف دارن . قدر دانشون هستم ولی وابسته شون نمیشم فقط یاد میگیرم و ادامه میدم . 

      من دارم لاغری رو زندگی می کنم . بدون ترس بدون فرار بدون یختی بدون رنج . خیلی خوبه این سبک لاغریم .

      من همیشه به این سبک از لاغری که آمیخته ای از روش شما و روش خودم هست متعهدم چون حس و حالم در این روش خوبه . 

      من فقط در مسیرم استمرار میدم چون این الگوها تازه هستن با نوشتن پررنگشون میکنم و بیشتر بهشون متعهد میشم .

      اتفاقا متعهد بودن هم یکی از مفاهیمیست که ذهن چاق برداشت اشتباه ازش داره مثل اندازه خوردن مثل اراده کردن مثل تغییر کردن .

      وقتی برداشت خودمون رو از کلمات درست کنیم اون وقت میبینیم  کلمه همون کلمه است اما حس خوبی میده چون برداشت من درست شده . 

      من به حسم خیلی پایبندم .  به حس لاغریم خیلی پایبندم . 

      نتیجه تعهدمم دارم میبینم . 

      تعهد داشتن خلاف میل و رغبت درونی حرکت کردن نیست همسو با میل و رغبت درونی حرکت کردنه درست مثل اراده . 

      اون وقت میبینیم چقدر قشنگ حس هامون رو میشناسیم چقدر قشنگ با خودمون آشتی می کنیم . 

      برای رسیدن به تعهد ، اول باید لاغر شدن رو شناخت . اول باید مفهوم لاغری بشناسیم . اون سبک از لاغری که دوست داریم رو از درونمون استخراج کنیم تا برداشتمون حتی از لاغر شدن معنا و مفهوم دلخواه باشه .

      لاغری مبارزه کردن با خود نیست لاغری همسو شدن با خود هست . 

      لاعری برچسب چاقی و پرخوری  زدن به خودمون و ذهنمون نیست .

      لاغری یگانه شدن با خوده . لاغری پذیرش خوده . لاغری پیدا کردن نقطه ضعفها و رسیدن به سبک دلخواه خودمونه . 

      خلاصه که دقیقا مثل چاقی که چقدر بهش متعهد بودیم چون دلخواهمون بود الانم به لاغری متعهد می مونیم چون سبک دلخواهمونه و جالبترش اینه لاغری از نظر من همون چاقیه که وقتی بهش به صلح برسی نقاب چاقی رو بر میداره و خود واقعیش رو نشون میده . 

      وای عجب الهامی .

      وای خدا باز به وجد اومدم .

      وقتی لاغر بودیم با برچسبهایی که به خودمون زدیم کلا فیلتر چاقی روی دیدگانمون نصب کردیم و واقعیتی دیگه خلق کردیم . لاغری از درون فریاد میزد بردار این فیلترو . بردار این برچسبها رو اما ما هی متهم ترش می کردیم  و او از نظر ما هی چاق و چاقتر میشد . 

      ولی وقتی میشنوی صداشو میبینی خدای تو همونه که همیشه بهش بدبین بودی . وقتی حستو بهش خوب میکنی میتونی صورت واقعیشو ببینی .

      استاد به خدا اینا شعار نیست  اینا واقعیت زندگی من شده . من در این سایت خدای دلخواه خودمو پیدا کردم . خدایی که دیگه باهاش درگیر نیستم . خدایی که دیگه چاقم نمیکنه . خدایی که هیچ وقت چاقی رو برای من نمیخواست . استاد ما دو تا خدا نداریم . ما یه خدا داریم اما نگاهمون بهش دوبین هست . سبک نگرشمون رو که اصلاح کنیم شیطانی دیگه نمیبینیم . انرژی شیطان همان خداست . و اینجاست که شیطان میگه من به بندگان مخلص تو کاری ندارم چون شناختنش . چاقی همون لاغریه . منتها کشف نشده . میدونم که خیلی ها حرفمو باور نمی کنند شاید حتی خود شما نپذیرید . اما اشکالی نداره . چون خدا داره منو از درون تایید می کنه و شاهدشم حال خوبمه .  من از شما یاد گرفتم و همیشه مدیون شمام . ازتون همیشه حس لاغری گرفتم و میدونم معنا و مفهوم کلمات شما با معنا و مفهوم عبارات من حس دوگانگی نداره . دقیقا مثل همون معنای اراده کردن که چقدر سبک تفکرم نسبت بهش تغییر کرد . 

      به هر حال من همیشه به سبکی از لاغری پایبندم که حالمو خوب کنه و رفتارهامو خود به خود تعییر بده . در این صورته که حتی تعهد داشتن هم خود به خود  اتفاق میفته . چون کاری همسو هم جهت با درونته . نه مبارزه و کاری خلاف میل درونیم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/02/17 12:04
      مدت عضویت: 545 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 597 کلمه

             “به نام خداوندی که حی است و حاضر ”

      درود به دوستان تناسب فکری و استاد ارجمند ؛

      گام نود و سوم : برای لاغر شدن متعهد باشید ؛

      خدای خوب و مهربانم ، سپاس فراوان بابت لطف و مهربانی ات که همیشه و در همه حال ، شامل حالم می شود و از تو ممنونم ‌که مرا یاری دادی تا بتوانم امروز ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ گام نود و سوم را بر دارم ، خدایا شکرت .

      تعهد داشتن و متعهد بودن یکی از مهم ترین فاکتورهای موفقیت است یعنی اگر من به کاری علاقه مند باشم و در آن هم تخصص لازم را داشته باشم اما نسبت به انجام آن متعهد نباشم و خود را مجبور به انجام دادن آن نکنم قطعا در آن کار موفق نخواهم شد چون تعهد داشتن یعنی اینکه ما در هر شرایط و اوضاعی ،کاری را که می خواهیم انجام دهیم ، باید انجام دهیم تا با استمرار و ادامه دادن در انجام آن بالاخره به نتیجه ای که می خواهیم ، برسیم .خود من در همین مسیر لاغری با ذهن با وجود اینکه بسیار به درستی آن مطمئن هستم و ایمان دارم که از طریق همین راه و روش به خواسته ی خود یعنی تناسب اندام خواهم رسید اما باز گاهی اوقات پیش می آید که تحت تاثیر نجواهای منفی درونم تا حدودی از نتیجه نگرفتن از آن ناراحت و نا امید شوم اما باز به راه خود ادامه میدهم و در مسیر باقی می مانم و حال خود را خوب می کنم چون من از این مسیر و روش لذت می برم و آن را دوست دارم پس تحت هر شرایطی به راه خود ادامه میدهم و با در نظر گرفتن نتیجه ، خود را از ادامه ی مسیر منصرف نمی کنم چون مطمئنم بالاخره به چیزی که می خواهم ،می رسم .

      من چون در چاق شدن تعهد داشته ام به همین دلیل چاق شده ام با ترس از چاق تر شدن ، ترس از لاغر نشدن ، با باور چاقی راحت است و لاغر شدن سخت است و … و حالا که می خواهم متناسب و لاغر شوم باید در لاغر شدن متعهد باشم با انجام هر روز تمرینات مرتبط و دیدن و شنیدن فایل های تصویری و صوتی و خواندن دیدگاه های دوستان هم مسیر و بودن در فضای لاغری .وقتی من خود استاد را می بینم که در شرایطی به راه خود ادامه داده اند که هیچ راهنما و هم مسیری نداشته اند اما متعهد بوده اند که به راهی که به آن اطمینان دارند ادامه دهند و به موفقیت های خوبی هم رسیده اند ،الگو می گیرم و انگیزه ام برای ادامه دادن بیشتر و بیشتر می شود .خود من هم در دوران دبیرستان یک بار تصمیم گرفتم از طریق رژیم سخت دکتر کرمانی لاغر شوم و وزن کم کنم و تقریبا دو ماه خود را متعهد کردم که تحت هر شرایطی از رژیم غذایی داده شده پیروی کنم و توانستم یازده کیلو از وزن خود کم کنم هر چند بعد از رها کردن رژیم وزن کم شده دوباره برگشت و چاق تر شدم اما در آن مدت کاملا رعایت می کردم.با این مثال به خود من هم ثابت شد که اگر در باره ی انجام کاری تعهد داشته باشیم حتی اگر مسیر ما نادرست باشد ، نتیجه می گیریم چه برسد به اکنون که من و شما عزیزان در مسیر و راه درستی هستیم و گام بر می داریم پس با تعهد داشتن در ادامه دادن راه خود و یادگیری بیشتر لاغری با ذهن چه بخواهیم و چه نخواهیم لاغر و متناسب می شویم و از تعهد داشتن خود نتیجه خواهیم گرفت .

      “یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/01/15 11:37
      مدت عضویت: 470 روز
      امتیاز کاربر: 51190 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 877 کلمه

      سلامب صح بهاری ودلشاد ومتعهد شما برای نتجه گرفتن وباعث نتیجه گیری انسانهای که متعهد به چاقی بودن ولی خبر نداشتن اره واقعا خبر نداشتم برای خود داشتم دنبال لاغریی مبگشتم وتعهد دادا بدوم که چاق وچاقتر بشم خیلی برام نکته جالبی داشت با تعهد شما من امروز به ابن اگاهی دلچسب رسیدم اگه تعهد شما نبود من متوحه این استباه نمی شدم دست مریضی 

      یار درخونه ما گردجهان میگردیم 

      بعضی جمله که شما تو سایت به کار میگیرد چنان درگیری ذهنی برای من به شخصه تولیدمیکنه که اگه بخوام بنویسم وکامل درک خودم توضیج بده انگشتم  درد میگیره از شما بخاطر این کاری زیباتون تشکر میکنم 

      هر چی دارم به اخر این صد گام نزدیک میشم دلم نمبخوام تمام بشه واقعاکیف عظیمی برای من داره هر روز دا رم از بودن تو این مسیر مستوروعاشقتر به لاغریی میشم حالاشما رو کامل درک مبکنم که ارام وقرار نداریدبرای فهمدون ابن مسیر به دیگران من از روزی که فهمیدم ودرک کردم کجا هستم ودارم چه اگاهی دلچسب دریافت میکنم که همه مشکلات ابن سالهارو بر طرف کنم یی گنج عظیم بی پایان برای من یگی داره ای کاش کسانی که وارداین سایت میشن خدا کمک شون کنه خارج نشن با ادامه دادن تازه عطر عاشقی براشون با بودی دلپذیر هویدا میشه  

      من برای چاقی همه مراحل کامل بدون نفض ودرست انجام دادم وتو چاقی الحق کم نزاشتم حالا تومیسر برشکت دارم همون کار رو انجام میدم ولی معکوس پس قطع به یقین تو این مسیر به قدری لاغرخواهم شد که خودم ودیگران انگشت به دهام خوان ماند این به شماقول میدم 

      چون تا امروز خدازا شکرت دارم انجامش میدم وهر روز خود دارم حسش میکنم وزنم واره کم مبشه 

      تو تولد دوباره جای برای ای گاش وافسوس وچرا دیگه نمیزارم برام باشه 

      من تعهد دادم وکارهای چاقی رو انجام دادم واز اول این مسیرتو دفترم تو قسمت ۱۲ گام چندین مرتبه متعهد شدم به انجام دادن ولی امروز خودم تواین قسمت دوباره متعهد میشم برای ادامه دادن ازهیچ گونه تلاش وکوشس برای رسیدن به هدفم کوتاهی نکنم عظم خودم جزم کنم برای بهتر فهمیدن بهتر رفتار کردن بهتر  عمل کردن جراقی باشم شایدیگی دیگه ازمن الگو برادای کنه برای نجات خودش روزیکه شما شروع کردید این  فکر چراغ راه شما بود وحالابعد این سالها نور چراغ وجود شما به من‌ رسید   باعث روش وجود من   شدن وجودم از اگاهی روشن کرد

      خداوند والدین شما رو فرین رحمت حق خودس قرار بده  وبه شماسالیان سال عمر با عزت عطا کنه تا باعث نجات افراد دبگه هم بشید من که دارید نجات میدید 

      انجه امرور در وجود من هست ومن میبینم تعهد به جاقی بود وانچه درابنده نزدیک اره نزدیک شاید دویا وشاید سه سال به نظرم خیلی نزدیک خواهم دید تعهد امروزخواهد بود برای اون روز پس من برای لاغری همین تعهد قبول کامل دارم 

      تو ایام عید من برای خواهر  خودم ابن مسیر رو تو ًضیح دادم اون روز گذشته ۱۴ فرودین شروع کرده به دختر خواهر که ارایشگر هست خواستم که اگه کسی مشکلش مثل من هست این مسیر رو بهش یاد بده اون جراقی باش  برای نجات کسی دیگه  هنوز فابل امروز باز نکردم تو دیگاه هم نرفتم فقط با خوندن متن نوشته شما دارم مینویسم حسش عالی هست چون فقط داره از خودم واز ذهنم ببرون میاد پس من درست انجام دا م میدم سپاس بیکران از خداوند مهربان 

      با باز کردن دیدن فایل تمام کارهایی که بالا توضیح دادم مهر تائد زدم 

      یی نکته دیگه به نکات بالا اضافه میکنم واون انجام تعهد برای برگشت سلامتی به جسمم هست این رو هم به تعهد هم اضافه کنم

       امروز من با بود ن تواین میسرمیخوام یی تو صیف داشته باشام امیداورم دلچسب باشه 

      روز اول که واردم شدم احساس این بود که برو یاد بگیر وزد فرار کن بیا تتا  لاغر بشی  

      در باغ باز کردم دورام تاریک بود نور کوچکی فقط جلوی پام میدم عطرعجیبی درو خودم حسش کردن خم شدم باابنگه پابه شدت درد مبگردیی بوی خوش به مشام رسیددست کشیدم لمس کرد یی گل بود دلم نمبومد بکنمش اخه من عاشق گل گیاه هستم چطور دلم بیادگل بجینم  کمی جلوتر رفتم بازم بوی عطر گل قویتر شد فکر برگرد دلم نه حیفه فکرم به درسر میفتی دلم نه برو حلو کمی به خودم قوت قلب دادم  

      پابلند کرد احساس کردم یی مانع حلو هست دست کشیدم مانع پیدا کردم از روش رعد شد بازم کمی جلوتر رفتم یی خط نرور دیدم جلوی پا یی ردیف گل بود وای ابنجا چه خبره باغ گل یی چند تا گلدون گله به مسیر ادامه دادم باز م دست انراز فکر بهت گفتم برگر میخو ری زمبن مکافت مبشه تاریگ هم که هست برای خودت مکافات درس کنی دلم باور ندارم ابنجا این شکلی باشه بزا برم جلو پام یاریم میکنه با جلو رفتن هی یی نوری جلو روشنتر میشه وای وای خدا من اینجا دشت گل اینجا به پهنایی دشت تا جشم کار میکرد تا نور دید داشت  پر گل من عاشق واردسرزمین عاشق تری شدم خودم  فکرن دلم دادم به گلهای این دشت کیفی عظیم  تو دامن گلهای این دشت داشتم عطرش تمام وجودم پر کرد حالامن تودشت گل هستم نه توباغ گل دشت گل نسیب دل مهربانتون استاد هم مسیران بادکیفی عظیم قسمت همسیران باشه حداا نشده دشت گل باشید تا عطر گلهای بهاری این دشت شمارو نیز مسترو کنه وجودتون پر از نشاط عشق به خودتون کنه 

      خدا پشت وپناهتون یاحق حق نگه دارتو

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/08/14 18:42
      مدت عضویت: 1705 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,125 کلمه

      سلام 

      خدایا شکرت انقدر حس و حالم عالیه . 

      هر مطلبی از سایت رو میخونم دیگه ذهنم مقاومت نداره . 

      خدا میدونه چقدر خوشحالم . 

      خدامیدونه از اینکه میبینم سلیس و روان و با اشتیاق از نوشته ها عبور میکنم و پذیرش ذهنمو نسبت به همه ی مطالب سایت میبینم و حس میکنم چقدر خوشحال میشم . 

      بدن من به راحتی اب خوردن داره لاغر میشه . 

      عاشق لاغر شدن شدم . بیشتر عاشقش شدم .

      لاغر شدن خیلی آسونه خیلی راحته . خیلی ساده است . 

      لاغر شدن لذتبخشه . 

      ذهنیت من نسبت به لاغر شدن همیشه سختتر از چاق شدن بود . 

      من فقط تکرار کردم و تمرین کردم تفکر کردم و تحلیل کردم . 

      نسبت به قبل درکم بالاتر رفته البته راه همیشه تا بینهایت هست و دانش هرگز تمامی ندارد . 

      اما از وضعیتی که اکنون دارم خوشحالم . 

      ذهن انسان به دلیل زیاده طلب بودن همواره دنبال بهترین می گردد و فارغ از لذت بردن از لحظه ی حال میشود . 

      زیاده طلبی در آموختن از یک سو بسیار دلچسب است و حرکت مداوم را سبب میشود و از یک سو حرص و ولع را در انسان زیاد می کند . 

      حرص به آموختن بیشتر حرص به دریافت دانش بیشتر . 

      البته کلمه حرص را به اشتیاق تبدیل می کنم . 

      من اشتیاق درک بیشتر را دارم . 

      وقتی مراحل لاغر شدن یکی یکی برایم باز میشود بهتر میفهمم که چقدر لاغر شدن را بیشتر دوست دارم . 

      چقدر در لاغری حس و حالم خوب است . چقدر راه لاغر شدن را دوست دارم . 

      امروز گام ۹۵ را هم دوباره مرور کردم و دیدم چقدر ای مطالب را دوست دارم . 

      مزایای لاغر شدن را بارها برای خودم میشمرم . 

      من در لاغر بودن احساس سرزندگی دارم . 

      در مسیر لاغری احساس رها شدن دارم . 

      در مسیر لاغری احساس لذت میکنم .

      در مدار لاغری جوانتر میشوم .

      در مدار لاغری از خوردن به اندازه ی نیازم لذت میبرم و از نخوردن لقمه های اضافی هم لذت میبرم . 

      در مدار لاغری از پیاده روی ام به اندازه ی نیاز  لذت میبرم  و از خوابم به اندازه ی نیاز لذت میبرم . 

      از بیداری ام به اندازه ی نیاز لذت میبرم و از نشستن به اندازه ی نیاز هم لذت میبرم . از بلند شدن برای انجام کارهای مورد نیازم لذت میبرم و خلاصه مدام در حال لذت بردن هستم . 

      لذت بردن انسان را متعهد می کند . من اگر به هر مسیری متعهد بودم چون در آن مسیر لذت را تجربه کردم و هرگاه لذت من در مدار لاغری بیش از لذت در مدار چاقی باشدمن در جهت لاغری خودم اقدام می کنم و این روزها میبینم که چقدر بیشتر دارم از مسیر لاغری لذت میبرم . 

      من ۴ سال و نیم است به مسیر لاغری متعهدم گرچه فراز و نشیبهایی داشتم ولی مجددا برگشتم . تعهد من مرا برمیگرداند . چون این مسیر را تنها راه لاغر شدن و لذت بخش ترین راه متناسب شدن می دانستم . 

      من اکنون حس می کنم بدنم در حال کاهش وزن است . من میفهمم وقتی ذهن من با لاغری همسو میشود جسمم بدون دغدغه راه لاغری را خیلی راحت طی می کند . 

      من از نخوردن لقمه های اضافه لذت میبرم . 

      تا این لذت را درک نکنیم لاغری رخ نمیدهد تا زمانیکه رنج نخوردن را به لذت نخوردن تبدیل نکنیم ذهن از نخوردن استقبال نمی کند . 

      ذهن همواره دنبال لذت است . 

      اما  خصوصیت  دیگر ذهن هم اینست که وقتی به درک موضوعی برسد حتی رنج آن نیز لذتبخش تر میشود . 

      یعنی وقتی با تمام وجودت عاشق راهی میشوی حتی سختیهای مسیر را با اشتیاق می پذیری . 

      وای خدای من که چقدر عشق زیباست . چنین عشقی که حتی سختیهایش برایت زیباییست و من شاهد این عبارت را حضرت زینب میدانم که گفت ما رایت الا جمیلا . 

      نمیدانم این دیوانگیست و جنون یا عشق  است و اشتیاق . 

      مگر میشود انسان عاشق راهی شود که سر از پا نشناسد . 

      این حس عجله نیست چرا که در عجله حس نرسیدن موج میزند حس چرا نمیرسم چرا لاغر نمیشوم . در زمان عجله سوالهای اشتباه در ذهن نقش میبندد . 

      ولی در زمان آرامش اشتیاق موج میزند تو ارامی و مشتاق . 

      من اکنون هر آنچه این راه زیبا می گوید را با گوش جانم میشنوم و چه اشتیاقی از این بالاتر که همه فرمولها برای من لذتبخش شده . 

      ذهنیت و دیدگاه من کلا تغییر کرده و متعاقب آن میبینم چطور جسمم به راحتی دارد لاغر میشود . 

      جسم من همواره به لاغری متعهد است . وقتی من هم با لاغری متعهد بمانم  ذهنم هم  تعهد خود را آشکار می کند . 

      ذهن هم عاشق نگه داشتن عهد است . او همه چیز را در وجود خود دارد . 

      منتها من باید از او بخواهم . اکنون که مدتیست نیروی خوداگاه من هم با ناخوداگاه وجودم در جهت لاغری و انجام رفتار متناسب و مهمتر از همه با کسب تجربه لذتبخش از انجام رفتار متناسب همراه شده میبینم همان حال و هوای ۴ سال پیش و حتی بیشتر از آن در وجود من شکل گرفته . 

      دوباره دارم رشد می کنم . 

      گرچه من این ۴ سال و نیم  همواره در حال رشد بودم اما اکنون رشد خودم را بهتر میبینم ‌ 

      من متناسبتر شدم . 

      هنوز یک هفته بیشتر از تولد پسر خواهر زاده ام نگذشته و من میبینم چقدر  نسبت به آن زمان لاغرتر شدم . 

      به گمانم در این هفته  ۲- ۳ کیلو کم کردم . آن هم به راحتی و با لذت . 

      و میبینم کاهش وزن چقدر سریع رخ میدهد وقتی ذهن با کاهش وزن همسو شود . وقتی ذهن عاشق لاغری شود . وقتی ذهن خودش ترغیب به هماهنگی بدهد . وقتی متقاعد شود که من لاغر شدن را بیش از چاق شدن دوست دارم . 

      ذهن من با رفتارم بهتر متقاعد میشود که من طالب چه راهی هستم . 

      در فایل ۹۵  شما کار کردن روی ۳ قسمت را سفارش کردید . 

      ۱- تفکر 

      ۲- رفتار 

      ۳- تجربه و باور و انتظار از رفتار 

      یعنی اگر رفتار متناسب داشته باشی ولی انتظار لاغری نداشته باشی یا انتظار لاغر نشدن داشته باشی رفتار متناسب یا اصلا جسم را لاغر نمی کند و یا به زور و یا چاقی برمیگردد . 

      اگر فقط باور و فکر را درست کنیم  در اثر تغییر فکر و باور ممکن است رفتار ما به چاقی ختم شود . 

      در راه ما همسویی در هر سه ی این مراحل مهم است . 

      من فکر متناسب را پذیرفتم .

      رفتار متناسب را پذیرفتم . 

      اما مورد سوم را خیلی دقت نکرده بودم . 

      من انتظارم از این نوع عملکرد لاغریست . 

      انتظارم اینست که وقتی  فکر و عملم خوب باشد قطعا لاغری به راحتی حاصل میشود . 

      این انتظار ذهن را متعهد میکند که من در خواست خودم با تمام وجودم در حال حرکتم و من لاغری را میخواهم . 

      تعهد در راه لاغری به ذهن خواسته ی مرا میفهماند و من به راحتی آب خوردن لاغر میشوم . 

      خدایا چقدر این راه شیرین است خدایا شکرت . 

      واقعا درک این حالی که الان دارم وجودمرا میلرزاند . من ذوق فراوانی دارم . خدایا به خاطر این درکها از تو سپاسگزارم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/11/22 21:30
      مدت عضویت: 1237 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,205 کلمه

      سلام و درود استاد و دوستان متناسب 

      برای لاغر شدن متعهد باشید…

      وقتی در ذهنمون سئوالی ایجاد میشه حتما جوابی هم دریافت می کنیم که اصولا هم جوابها تضعیف کننده و منفی هستند و ما را به یک احساس بد می رسونند .

      اما اگر روش سئوال پرسیدنمون را عوض کنیم بهتر میتونیم مسئله را بررسی کنیم و جوابهای بهتری دریافت می کنیم .منم سالهای سال پرسیدم که چرا لاغر نمی شوم ؟!

      می گفتم بی اراده هستم،شانس ندارم ،پول قرص چربی سوز و ..ندارم، پول لیزر ندارم ،کسی تشویقم نمی کنه ،حامی ندارم !..

      اما وقتی به این سایت هدایت شدم پرسیدم چرا چاق هستم و پاسخ ها اینگونه شد به خاطر اینکه … ارثی خانواده هست یا تحرکم کمه یا پرخوری می کنم و نمی تونم جلوی خودمو بگیرم .در تمام جنبه های زندگی پرسش های غلط ،جواب های غلط به همراه دارند مثلا بارها می پرسیدم چرا روابطم با همسرم خوب نمیشه  یا چرا پولدار نمیشیم چرا دیگران به من احترام نمی زارند ؟!و ..همه جوابها خودسرزنشی ها و تخریب های منو بیشتر می کرد .

      و اما پرسشهای بهتری هم بودند مثل 

      چطور می تونم لاغر بشم ؟!چطور میتونم این مسئله را به آسونی حل کنم ؟چطور می تونم احترام خودم را حفظ کنم ؟! 

      از وقتی با آموزه های ذهنی آشنا شدم به خاطر شوق و ذوقم و باورم به اینکه می تونم خالق زندگی خودم باشم در انجام تمریناتم تعهد بیشتری دارم سالهای سال اینطور آموزش دیده بودم که باید تلاش مضاعف داشته باشم برای پول بیشتر برای جذب مهر و محبت بیشتر یا برای سلامتی اما در این مسیر متوجه شدم که لذت بخش ترین و آسونترین کار برای تغییر زندگی مسیر خودشناسی و آموزش و یادگیری است .برنامه ریزی ذهن و تغییر دادن دستورالعملهای مغز ….

      در مورد لاغری اینکه در این سایت هیچ خبری از رژیم و ورزش نبود یعنی یک راه و روش متفاوت یک آزادی بدون مرز خبر مهم دیگه لاغری ماندگار بود خب من طی سالها بارها در چاق و لاغری رفت و آمد داشتم با رژیم های جورواجور اینترنتی گرفته تا زیر نظر کارشناس تغذیه بودن به صورت مداوم و پیوسته و اما همیشه برگشت به جای اول و چاقی بیشتر….باعث شده بود بپذیرم نمیشه !…

       اما اینجا خبرای خوبی بود هر چند که من از مسیر و روند کار اطلاعی نداشتم و فکر می کردم یکی چندتا قانونه و تمام !….

      اما شوق هرروز که فردا قراره از لایه های زیرین ذهنم چه گنج مدفون شده ای خارج بشه اشتیاقم را بیشتر می کرد اوایل نوشتارم در دفترم بود نوشتن در گوشی برام زمان می برد و  مدتی بود اعتماد به نفسم را از دست داده بودم و برام سخت بود اوایل هم نمی دونستم چی بنویسم اصلا مسیر برام آشنا نبود و تعداد کلمات حدود ۲۰۰تایی می شدند وقتی می شنیدم بعضی دوستان حدود ۱۰۰۰تا ۲۰۰۰کلمه می نویسند هم متعجب می شدم ولی تأکید استاد بر نوشتن باعث شد شروع کنم به نوشتن در سایت و این تکامل به خوبی طی داره میشه الآن هم بهتر می نویسم و هم خودم خیلی لذت میبرم چندبار می خونم و بعد ثبت می کنم هم تفکرم بیشتر شده و هم تعداد کلماتم .این نشون میده تعهد داشتن تخصص می سازه هیچ کس از روز اول که وارد کاری یا آموزشی میشه تخصص و تجربه ای نداره اما اون تعهد و استمرار در مسیر هست که باعث میشه متخصص بشه و اما اگر نگاهمون را از نتیجه برداریم و هرروز با لذت و اشتیاق در مسیر یادگیری حرکت کنیم به مرور یک متخصص میشیم .به لطف و اراده خداوند در این دوره نشده که یک روز تو سایت نباشم و فایل گوش نکنم هرروز تمرینات نوشتاری خودم را انجام می دهم و کتاب مطالعه می کنم و کلاس زبانم هم طبق برنامه پیش میرم می تونم و کارهای شخصی ام هم کاملا متوالی در جریانند 

      باید  بگم قبلا هم در مورد کارهایی که انجام می دادم خیلی متعهد بودم اما شاید چون پدربزرگم ارتشی بود و مادرم و خانواده اش خیلی به نظم و مقررات حساس بودند منم اینو یاد گرفته بودم که منظم باشم در کارم و متعهد و خیلی از کارها هم به زور انجام می شد درسته من هم ماهر می شدم ولی در نهایت الآن اون مهارتها تو زندگیم نیستند چون خیلی دوسشون نداشتم اما با همگام شدن با مسیر خودشناسی 

      و تآکید اساتید عزیز بر ادامه دادن و البته نتیجه های روزافزون که میگیرم شوق بیشتری دارم برای ادامه دادن و انتظار روزهای فوق العاده ای را دارم و احساس و آرامشم پایدارتر شده و فاصله زمانی های حال بد خیلی کم شدند خدارا هزاران بار شاکرم ❤️.

      همین امروز در مسئله ای انقدر اقتدار و عزت خودم را حفظ کردم که اشک شوق و عشق ریختم برای خدایی که در جانم شکوه و جلالش را رونمایی می کنه و دائم در ذهنم مرور میشد این معجزه است و به خاطر تمرینات باورساز توحیدی سحری ام بود و واقعا هرشب اگر دیر وقت هم بخوام صبح به شوق انجام این تمرینات بیدار میشم قبلا ها حساب می کردم من چند صفحه نوشتم و چندروزه مینویسم ولی الآن خبر ندارم و فقط لذت میبرم چون باور دارم و اعتماد دارم هرچه بیشتر تکرار بشه بیشتر در عمق وجودم ریشه می کنه و هرچه پیش میرم از یک جمله تدبیرهای زیادی به دست میارم من سالهای دور بسیار قرآن ختم می کردم برای ثوابش 😄ولی خیلی وقته فرصت نشده بخونم با اینکه دوست دارم با این تولد جدیدم اما خیلی شگفت انگیزه یهویی توی نوشتنه هام معنی یک آیه یادم میاد و میزنم گوگل و میبینم خودشه و این آگاهی نابه چون من دوست دارم حقیقتشو بدونم جاری میشه خداراشکر .

      من با تعهدم به مسیر لاغری نحوه استفاده از سایت را بهتر یادگرفتم حدود یک ماه اول که میومدم در سایت ثبت نام نکرده بودم و ویدئوها باز نمی شد و فقط نوشته می خوندم فکر می کردم اونها پولیه !…یا همین چندوقت پیش تازه پاسخ دیدگاههامو پیدا کردم ….و نوشتارم خیلی بهتر شدند و ارتباطم با دوستان نوری و تفکرات عمیقتری نسبت به فایلها دارم و از همه مهمتر درجه صلحم با خودم یعنی جسم و ذهن و روحم بیشتر شده .

      بیشترین لذت اینکه که من هرروز برای خودم وقت میزارم برای هدفهام و آزادم و چقدر احساس اقتدار می کنم وقتی دوره ای به پایان میرسه و میبینم من تا آخرش با عشق ادامه دادم عااااشق خودم میشم این یک پیروزیه 😍 و یک جون تازه ای می گیرم برای شروع دوباره برای دریافت و درک عمیقتر .

      متعهد بودم یعنی تمرکز و توجه بیشتری داشته باشم به خواسته ام.

      سالهای سال متعهد به چاقی بودیم و هرروز با استمرار و تکرار در مسیر چاقی و چاقتر شدن حرکت کردیم والان باید یادبگیریم متعهد به مسیر لاغری باشیم یعنی از وقتهایی که بیهوده تلف می شوند مثل تلفن زدن یا خواب ظهر یا وسواس زیاد به تمیزی خونه یا درگیری ذهنی با حرف فلانی و رفتار فلانی و بگومگو با بچه ها ….بزنیم وکم کنیم و جایگزین آن محتوای آموزشی لاغری با ذهن را دریافت کنیم و خودمون و ذهنمون را با مطالب سایت و آلبوم شگفتی سازان خواندن دیدگاهها و تمرینات نوشتاری درگیر کنیم ومحتوا را در ذهنمون گسترش بدهیم و وقتی با علاقه و شوق این کارا انجام میدیم بدون در نظر داشتن نتیجه اونوقت متخصص لاغری میشیم .

      سپاس و درود بر استاد و دوستان هم مسیری شاد 

      همواره عاااشق لاغری باشید 🍃🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/03/24 14:50
      مدت عضویت: 1624 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,210 کلمه

      گام ۹۴ 

      سلام وقت بخیر

      آرزوی لاغری شما محقق میشود😊لاغر شدن و لاغر موندن آرزوی همه افراد چاقه ، هیچ کس دوست نداره بین یه عالمه چربی پنهان بشه ، انگار اون چربی های اضافه احساس خفگی بهم میدن😖 دلم یه جسم فلت  صاف زیبا میخواد مثل همه آدم ها که جزء بدیهیاته واسشون ، برای ما لاغری یک رویا و خاطره بود ، آرزویی که سالها منتظرش بودیم و هر وقت که مجدد چاق شدیم حالمون بد شد ،ناامید شدیم و باور کردیم که ما ناتوانیم ،ما حتی نمیتونیم جسم نرمالی داشته باشیم و تمام اون احساسات ناراحت کننده همراه ما بود و در بقیه جنبه های زندگی اذیتمون میکرد ،انقدر رنج برده بودیم که لاغر شدن جزء اولین آرزوهای  ما بود ،در واقع الان هم در تلاشیم که به همون خواستمون برسیم 

      یکی از قشنگترین حس ها برای من ،کوچیک شدن سایزمه ،دلم سایز مدیوم میخواد ،حسم خوب میشه ،اندازه لباسم کوچولو میشه ، خودم جمع و جور تر میشم 😊 لذت بخشه 😊 صورت جوون تر میشه ، انگار انرژی مضاعفی بدست میاری ، دوست داری پرواز کنی ،حس سبکی داری از خارج شدن اونهمه چربی ،حس سلامتی داری، انگار نفست باز میشه ،تحرکت عالیتر میشه ،نگاهت به خودت بهتر میشه ،عشق ورزیت به خودت و دیگران بیشتر میشه ، آرامشی که داری به خودت و دیگران منتقل میشه ، اعتمادبنفس بالات باعث میشه تو جنبه های دیگه زندگی هم موفقتر بشی ، همه بیشتر دوستت خواهند داشت ،کلاس میری تو آینه به خودت نگاه میکنی لذت میبری به خودت افتخار میکنی که تونستی از کجا به کجا برسی ، زندگی راحتری داری ، هر چی دلت میخواد با حس خوب میخوری ، شادابتری ، حس رضایتمندی از خودت باعث میشه در موقعیت های با کیفیتری قرار بگیری ، در محل کار با همکارات بهتر عمل میکنی ،عزت نفست قوی میشه ،خویشتن پذیری بیشتری خواهی داشت ، خودتو بیشتر میپسندی ، تو جمع پر قدرت ظاهر میشی ، در کل حالت خوبه یه کلام😁همین الان که دارم مینویسم صورتم خوشحال میشه 😄 خانوادت ازت راضی ترن ،حس آرامش دارن که تو متناسب شدی و نگرانت نیستن ، بچه هات بهت افتخار میکنن ، خلاصه خیلی لذت بخشه کودک درون قشنگم وقتی که من سایزم ۳۸ بشه ، اینهمه شادی میاد سراغمون ،دیگه خود دانی 🙃

      این تنگ شدن لباس ها ،یکی از کابوس های من بود ، دوست دارم لباسام مدام گشاد بشن و خوشحال بشم و لذت ببرم😇

      اینکه استاد بعد از ازدواج مدام مهمونی میرفتن ، غذاها متنوع بوده ،استاد هم که مدتی در رژیم و خوردن سبزیجات بودن ، ولع غذاهای خوشرنگ هم داشتن ،رفتار غذایی تغییر کرده ولی محتویات ذهنی همون فرمول های چاق کننده بوده ، چونکه در ذهن استاد خوردن =چاق شدن بوده ، وقتی از ورزش دور شدن و رژیم هم رها کردن ،جسم برگشته به ریتم قبلی خودش که الان غذای متنوع و خوشمزه خوردی ؟ ورزشم نمیکنی ؟ پس برو که چاقتر بشی ، این کاریه که ذهن با همه افراد چاق انجام میده و هر کسیو برمیگردونه رو تنظیم ترموستات قبلی خودش 

      همه ما به کرات رژیم گرفتیم ، ورزش کردیم، قرص و دمنوش خوردیم ،عمل کردیم وووووو  هیچ کدومش جواب قطعی نداد چونکه ما در حال ساخت بیرون بودیم ولی مشگل در درون بود،  ما سالها در جای اشتباه دنبال لاغری گشتیم ،مثل وقتیه که چیزی از ما در منزلمون گم بشه و ما بریم کوچه مونو بگردیم ،باید تو منزلمون بگردیم و پیداش کنیم ،انگار  ذهن چاق ما سالها زیر پتو  قایم بوده و الان پتو رو انداختیم کنار و داریم میبینیمش ، تازه متوجه شدیم که اون تمام مدت داشته کار و برنامه خودشو پیاده میکرده ،خب حق هم داشته ،این برنامه رو خودمون بهش دادیم ناآگاهانه ، اونهم فقط اجرا کننده بوده ، دستور تناسب هم که بهش تزریق کنی ،نتیجه متناسب بودن میشه ، که الان خدارو شکر در حال برنامه نویسی جدیدمون بهش هستیم و میدونیم که برنامه ها که کامل و سفت و محکم شد ،اونهم قویتر مارو میبره بسمت متناسب بودن همونجوری که بسمت چاقی برد 

      تجربه لاغر شدن های ۳۰ کیلویی زیاد داشتم ، چندین بار خیلی عالی لاغر شدم ولی موندگار نبوده ، از ۱۸ سالگی تا الان چندین بار لاغر و چاق شدم که پایین ترین وزنی که بدست آوردم و بسیار لذت بخش بود ولی پر بودم از ترس برگشت ،۶۷ کیلو بودم و بیشترین وزنم ۹۸ کیلو زمان زایمانم بودم و بقیه اضافه وزن هام تا ۹۵ کیلو رسیدم و ذهنم بهم آلارم شدید داده 

      استاد واقعا کار سختی بوده براتون ، بدون لیدر ،بدون تمرین ،مطمئن نبودید که  آیا لاغر میشید  یا نه ، تنها بودید ،کسی حرفتونو باور نمیکرده ووووو  ولی بهتون تبریک میگم ،شاهکار کردید ،مگه چند نفر از آدم های روی کره زمین به ذهنشون رسیده که بتونن با ذهنشون لاغر بشن ؟ و چند نفرشون خودشون این راهو کشف کردن و مدرس شدن ؟ فکر نمیکنم تعدادشون زیاد باشه ،پس شما ناجی خودتون و هزاران انسانی هستید که میتونن از لاغر شدنشون لذت ببرن 

      زیاد شدن بیشتر چیزها لذت بخشه ، بقول استاد پول،سرمایه،خونه،باغ،ماشین ووووو ولی در سایز لباسها ،کوچیک شدنش خیلی حال و هوای خوبیه  وقتی شلوارتو میپوشی و متوجه میشی گشادت شده ،مانتوت گشاد شده 😇 عجب تجربه خوبیه که کمربندت انقدر برات بزرگ بشه  ، تبریک میگم استاد ،لذت ببرید 😊 

      چه آرزوی زیبایی ،الهی تمام لباس هامون برامون گشاد بشن ،همشونو ببخشیم بریم لباس های جدید بخریم ☺

      منکه عالی هدایت شدم به این سایت ،انقدر زیبا و شگفت انگیز و خوشحالم که یک روزی تصمیم گرفتم و اعتماد کردم و در حال لذت بردن از زندگیم هستم و لباس هام بجای تنگ شدن ،گشاد میشن😊

      واقعا که حق الهی ماست که لاغر باشیم ولی تعریف هاییکه به ما گفتند دقیقا برعکسه ،به ما گفتن حق ما چاق بودنه  چونکه خلقت ما چاقیه ، ژنتیکمون چاقه ، ارثی چاقیم ووووو  پس حق طبیعی ما چاقیه و ما به اشتباه پذیرفتیم که چاق باشیم و چاق بمونیم ، خیلی از تعریف ها برای ذهن  ما به اشتباه ثبت شد 

       منکه این مسیر عالیو ادامه میدم ،مسیری که در اون تغییر و پیشرفت هست ،که آرامش درون هست ،خیال راحت هست ،شادی هست ،بخور نخور نیست ،اجبار نیست ،محدودیت نیست ،آزادی و رهایی هست ، چشیدن طعم زیبای لاغری هست ،چشیدن طعم خوشمزه غذاهایی هست که سالها با ترس مصرف کردم ، پوشیدن لباس های سایز کوچیک هست ، اعتماد و حال خوب هست 😊

      ۱ سال و نیم پیش ،قبل از ورودم به اینجا که دیگه لباس هام برام تنگ و غیر قابل پوشیدن شده بودن و یجورایی گذاشتمشون تو کاور و قایمشون کردم که نبینمشون و حرص نخورم ، الان اون لباس هارو میپوشم و لذتشونو میبرم 😇 گشاد شدن ،تمام کمرهای شلوارهام که وقتی میپوشم مدام پایین میان و من خندم میگیره و لذت میبرم از این گشاد شدن ها ،خریدن یک بلوز کشی  که چند روز پیش سایز مدیوم خریدم ،البته کیپمه ولی میدونم بزودی برام راحت میشه ،از زمانیکه دخترم عقد کرده و کمتر میاد منزل ،دیروز که اومد و منو سفت بغل کرد و دلش حسابی برام تنگ شده بود ،بهم گفت ، مامان چقدر کوچولو تر شدی 😊 اینها یعنی حال خوب  ،یعنی تغییر 🙃   توقف چاقیم بهترین اتفاق زندگیم بوده که تجربه بسیار شیرین و دلچسبی بوده 😊

      با بودن در این راه و ساختن مسیرهای لاغری در ذهن و تکرار و استمرار داشتن ،بخواییم نخواییم متناسب خواهیم شد این هم درس امروز 😇☺ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/03/23 19:21
      مدت عضویت: 1624 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,800 کلمه

      گام ۹۳  

       برای لاغر شدن متعهد باشید  

      سلام دوستان و استاد عطارروشن    

      چرا لاغر نمشوم ؟؟

       این سئوالی بود که  برای من بسیار زیاد  تکرار شده بود و جواب های بیشماری شنیده بودم و قبول کرده بودم ،  من قبول کرده بودم که پر خورم  ، کم تحرکم  ، استخون بندیم درشته  ، ژنتیکمه وووو و چونکه اون دلایلو پذیرفته بودم ، مدام در مسیر چاقی  بیشتر قرار میگرفتم  

       نمیدونم چرا وقتیکه اولین بار با  اسم سایت لاغری با ذهن آشنا شدم یه حسی بهم گفت همین راه درسته ، بدون اینکه از متد و نوع خوردنش آگاهی داشته باشم ،سریع پذیرفتم که این راه برای منه ، اولش که نمیدونستم این روش بدون رژیم و ورزشه ، وقتی متوجه شدم که محدودیتی در کار نیست انقدر خوشحال شدم ☺ که دلم میخواست فریاد بزنم و بگم من مشکلمو پیدا کردم ، حالم بشدت خوب بود ، عشق میکردم با خودم و تمریناتم ،لذت میبردم ،احساس غرور داشتم که من متدیو پیدا کردم و تمام اون ناراحتی هام تمام شد ، برای من مسئله بسیار بسیار مهم و رنج آوری بود ، میتونم بگم خیلی از عامل های شکست ها و ناتوانی های من در موفق نبودنم ، چاقیم بود  که باعث شده بود تصویر من از خودم ،یک تصویر ناتوانه  چاقه بدرد نخوره بی لیاقت  دوست نداشتنی  باشه که حتی نمیتونه متناسب باشه و مثل آدم های نرمال غذا بخوره و مدام در فکر چی بخورم که چاقتر نشم‌ ، بودم ، زمان هاییکه غذای من از خانواده جدا بود که دیگه بدتر ، دیروز داشتم فکر میکردم که من قبلا اصلا توی غذای خودم از روغن استفاده نمیکردم و هیچ وقت تو لیست خریدهام روغن نبود ،خیلی خیلی کم بود ولی الان من زیاد پیش میاد که روغن بخرم و جزء یکی از خریدهای اصلیمه ، غذاهای اون زمان های من وقتیکه از باشگاه میومدم ، چندین تا سفیده تخم مرغ ،کاهو ، کرفس، هویج ، یا مرغ آبپز یا همبرگر خونگی بصورت گریل ،بدون روغن و بدون خیلی چیزا ، غذای رژیمی سبک و البته که خوشمزه و مورد دلخواه من نبود و بیشتر اوقات دلم برای یک غذای بدون محدودیت ،سرخ کردنی ،فست فود   وووو لک زده  بود و ولع خاصی داشتم ،دلم آزادی عمل میخواست که نداشتم ، پس زمانیکه متوجه شدم اینجا خبری از محدودیت نیست ،خیلی خوشحال شدم و مشتاقانه تر ادامه دادم 

         دومین آپشن مورد علاقه من ورزش نکردن به زور و اجبار بود که در این متد وجود داشت ،وقتی متوجه شدم که میتونم برای علاقه خودم ورزش کنم و دلیل ورزش کردنم لاغر شدن نباشه ، اون اضطراری که داشتم از بین رفت ، من هفته ای ۲ ساعت تنیس میکنم ، همیشه ما بین ۲ تا سانسم ، مت میبردم و زمانهاییکه وقت  استراحتم بود ،دراز نشست میرفتم که فعالیتم بیشتر باشه که نتیجه بیشتری بگیرم ،از وقتیکه وارد دوره شدم دیگه فشار اضافه به خودم نیوردم و در موقع استراحت یا استراحت میکنم یا ضربات  سرویسو تمرین میکنم ،یعنی اون ترسه تحرکه بالا در من از بین رفت و احساس رهایی و لذت بیشتری در ورزشم دارم 

        مورد دیگه ای که باهاش مشکل داشتم این بود که همیشه یک ترازوی کوچیک همراهم بود و هر چیزیو میخواستم بخورم قبلش باید وزن میکردم ، مثلا اجازه داشتم ۶ سانت نون باگت بخورم وقتی داشتم محاسبه ش میکردم ،متوجه میشدم دیگران دارن مسخره م میکنن و میخندن😶 حساب کتاب کردن تو خوردن ،اذیتم میکرد و اگر یک سانت بیشتر میشد ،میرفتم تو خودسرزنشی و میدونستم فرداش ۱ کیلو چاق شدم ، بقول استاد آیا اون ۱ سانت نون باگته  خودش ۱ کیلو وزن داشت که منو میخواست ۱ کیلو چاق کنه ؟ 

        لاغری با ذهن بهترین روشیه که میتونه از ریشه محتویات ذهن  مارو تغییر بده و مارو در هر جنبه ای از زندگیمون به رشد و موفقیت برسونه ،فقط باید باور کنیم و بپذیریم که محتویات ذهنی ما ،تا الان مارو هدایت کرده به این جاهاییکه الان داریم تجربه شون میکنیم‌، اگر  فرمول ها تغییر کنن ما خودبخود متناسب خواهیم شد 

        تعهد داشتن در انجام هر کاری باعث میشه تغییرات ما به موفقیت و رشد منجر بشه ،اگر بتونیم عجله کردن رو کنار بذاریم‌  و اجازه بدیم‌ محتویات ذهن جدید ما ساخته بشه و اون محتویات به عمل تبدیل بشن ،نتایج آرام آرام پدیدار خواهند شد  ،ولی در طول مسیر ،اون صدای ناامید کننده درون ما مدام از شکست با ما صحبت میکنه ، میگه پس چی شد ، دیدی نشد وووو  که اونهم بخاطر فرمول هاییکه از قبل در ما بوده  و زمانیکه محتویات ذهن ما تغییر میکنه اون صدای منفی درون ما کمرنگتر میشه و بجاش صدای جذاب درونمون شنیده میشه که مدام بهمون نوید یک جسم و ذهن جدیدو میده و حال ما بهترو بهتر میشه 

        الان که بهش فکر میکنم ، مطمئن میشم‌ که خواسته لاغر شدن از طرف استاد و هزاران انسان مشتاق لاغری آسان ،به جهان فرستاده شده و این  رویا توسط استاد اجرا شد  و سیستم جهان بسیار شگفت انگیز کار میکنه فقط کافیه قوانینو بلد باشیم و در راستای قوانین قدم برداریم 

      زمانیکه استاد تصمیم به انجام این کار میگیرن ،نیاز داشتن به یک اعتماد بنفس قوی ،بیان فصیح ، اشنایی با دنیای مجازی  وووو ولی اون نیروی هدایت گر درون استاد ،مراحل بعدی را قدم به قدم به استاد گفتن و با طی کردن تکامل ،این دوره به اینجا رسیده که تمام این  مراحل به تعهد نیاز داشته ، که همون تعهد باعث شده ،استاد در تلگرام ،در سایت ، در آموزش های ذهنی و اعتمادبنفس رشدهای زیادی داشته باشن ،در واقع وجودشون وسیعتر شد و آماده پذیرفتن موقعیت های عالیتر شدن 

      منکه از کودکی تا پارسال متعهد و متخصص در چاقتر شدن بودم 😄 سن چاقیمم خیلی زیاده 🥴  میدونم این ذهنی که سالها دنبال چاقی بوده ،باید بهش زمان بدم که بتونه ذهنیت های جدیدشو بشناسه و اجراشون کنه ،انقدر عجله نکنم و باهاش پیش برم ، با آرامشم و آگاهی هام کمکش کنم که این مسیرو راحتر طی کنه و منهم کنارش از این جاده سلامتی لذت ببرم ، مثل زمانیکه میریم یک مسافرت طولانی تر که ساعتها توی راه هستیم ،اگر با همسفرهامون در صلح و دوستی باشیم و از دیدن منظره های بین راه لذت ببریم ،مسیر برامون دلنشین تر میشه و انگار زودتر هم میرسیم ،پس در کنار خودمون باشیم و مشتاقانه و متعهدانه ادامه بدیم 

      برای متخصص شدن در لاغری با ذهن باید  گوش و چشم و حواس خودمونو  بیشتر در معرض فایلها و آموزش ها قرار بدیم ، به دیگران و مسائلشون کاری نداشته باشیم ، حس و حالمونو خوب نگه داریم ،از لحظات زندگیمون لذت ببریم ،احساس رضایت داشته باشیم ،خودمونو لایق تناسب اندام بدونیم ، خودمونو دوست داشته باشم و برای هدفمون عاشقانه قدم برداریم 

      تعهد داشتن من به این مسیر باعث شد من به خیلی از نقص هام غلبه کنم ، مثلا من کار با سایتو بلد نبودم ، بخاطر اشتیاقی که داشتم خودم ثبت نام سایتو انجام دادم ،وارد سایت شدم ،برام ناآشنا بود ،گیج میشدم ،نمیتونستم فایلهای رایگانیو که یکبار گوش کرده بودم  دوباره پیدا کنم ولی با اون حال ،باز هم توی سایت میچرخیدم و مطمئن بودم با بودنم و موندنم ،چشمم عادت میکنه و مسیرهارو پیدا میکنه ،و جالبه تو این‌ ۱ سال و نیم که همراه سایت هستم با تغییرات سایت منهم تغییر کردم ،در واقع تغییراتو پذیرفتم ، استاد در یک فایلی توضیح دادن که باید تغییراتو قبول کنیم تا رشد کنیم و از اون به بعد اجازه ندادم ذهنم مقاومت کنه ،مثلا اگر تغییری در محیط کلاس رقصم ابجاد شد که همه غر زدن و شکایت کردن ،من پذیرفتم که تغییر برای ما خوبه ، اگر مرتب چیزهایی در سایت تغییر کرد منهم با تغییراتش خودمو همسو کردم ،الان یادم نمیاد سایت در ۱ سال و نیم پیش چه شکلی بود ولی میدونم که رشد داشته ،، وقتی میخوام یه کاریو انجام بدم و نیازه چیزیو در خودم عوض کنم حتما انجامش میدم هر چند درونم مخالفت میکنه ، و پشت پرده  تمام اون مراحل ،یک تعهد قوی وجود داره که منو هل میده به مسیر جلوتر ، تو هر کاری هم که تعهد ندارم خودم متوجه شکستم شدم ،مثلا چند وقتیه تمرین رقص ندارم ،متعهدانه تمرین ندارم و خودم از افتی که تو اجراهای سولوی خودم دارم فهمیدم و چونکه اولویت های مهمتری در زندگی دارم که در حال انجامشون هستم و کلاس رقصمو جدی نگرفتم ،پیشرفت خوبی هم جدیدا نداشتم ولی پارسال که چند روز در هفته تمرین داشتم خیلی عالی شده بودم ،اینها همگی ربط مستقیم با اون ادامه دادنه متعهدانه من داره 

      یکی از نکات مثبت شخصیتی من که بسیار دوسش دارم همین تعهدیه که در انجام کارهام دارم ،مثلا من بسیار متعهد هستم که سر موقع و حتی یکربع زودتر وارد کلاسم بشم ،کلاس زبان که میرفتم نیم ساعت زودتر رسیده بودم ،الان هم هر کلاسی یا قراری با کسی دارم قبل از ساعت موعود اونجا خواهم بود،برای انجام تکالیف  ذهنی هم تعهد زیادی دارم 

      من نوشتن تمرینات در سایت رو نمیدونم از هفته چندم شروع کردم ،شاید هفته دوم یا سوم ،یادم نمیاد ،اوایل فقط در جزوه مینوشتم و اگر هم در سایت مینوشتم مختصر بود ، با خوندن زیاد نوشته های دوستانم و تکرار این مسیر ،کامنت نوشتن برای من به شکل رفتار در اومد و ۱۰۰ درصد  با تمرین بیشتر کیفیت نوشتنم هم بیشتر میشه و روند تغییر و پیشرفت من کاملا تو نوشته هام مشخصه چونکه هر زمانیکه در حال نوشتن هستم تفکرات همون روزهامو مینویسم ،بعدا که خودم میخونم متوجه میشم که در چه سطحی بودم ،همینطور که همین کامنتی که الان دارم مینویسم ، با سال آینده من تفاوت خواهد داشت 

      در وجود من یه حس تعهد زیادی وجود داره که تو بیشتر کارهاییکه باید انجام بدم هست ، تمام ورزش هاییکه از سالها پیش تا به الان رفتم و دارم میرم ،متعهدانه چندین سال رفتم و ادامه دادم 

      🙌کلاس زبان که ۴ سال رفتم و بخاطر استفاده نکردن این زبان در ایران ، تا حدود زیادی فراموش کردم و الان مجدد در حال مرورشون هستم

      🥁🪘۲ سال بصورت هفتگی کلاس تنبک میرفتم و تمرین داشتم ،کلاس همنوازی با دف و تار و تکنواری میرفتم 

      🎵۶ ماه کلاس آواز کلاسیک میرفتم که از سبکشون خوشم نیومد تغییرش دادم به کلاس آواز و کر 

      🏸۸ سال کلاس بدمینتون هفته ۳ روز بصورت حرفه ای میرفتم

      🏋🏃۳ سال کلاس بدنسازی ، چربی سوزی ، پیلاتس،  ایروبیک، شنا ، کوهنوردی  میرفتم

      ⛷۲ سال هفته ای ۲ بار اسکی میکردم‌

      💇‍♀️۶ ماه دوره کوتاه کردن مو آموزش دیدم

      🎬📽۴ سال بصورت حرفه ای آتلیه عکاسی و تصویربرداری از سمینارها، فیلم و سریال و عروسی ها داشتم 

      🧘‍♀️👩‍💻۲ سال دوره های روان درمانی و ان ال پی گذروندم

      🧘دوره های انرژی درمانی (ری کی ) تا مرحله استادی گذروندم

      ۴ ساله در دوره های کنترل ذهن هستم

      🧠۱ سال و نیمه در دوره های لاغری با ذهن هستم

      ✏📚ادامه تحصیل دادم 

      💃۲ ساله هفته ای ۱ بار کلاس رقص بصورت حرفه ای میرم

      🤸۱ ساله کلاس انعطاف میرم

      🎾۲ ساله هفته ای ۲ ساعت تنیس میرم 

      و خیلی کارهای دیگه ای انجام دادم که نوشتنش زیاد میشه که همگی اینهارو متعهدانه سالها ادامه دادم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 26 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/02/17 15:53
      مدت عضویت: 1658 روز
      امتیاز کاربر: 28291 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,777 کلمه

      اگر در مسیر رسیدن به هدفت  هستی و اون رو دنبال  می کنی به همون اندازه که تعهد داشته باشی  نتیجه میگیری .(من در مسیر رسیدن لاعری با  قدرت ذهن هستم و از وقتی وارد  سایت شدم  این جنس حرفها به دلم نشست و کاری به هیچ کس نداشتم  و خیلیا میگفتن مگه میشه با قدرت ذهن و اصلا خیلیا میخواستن قانعم کنن که  یک راه غلط هست و بیا بیرون ولی من  کاری به هیچ کس  نداشتم با تعهد رفتم جلو و هر روز با اشتیاق یک فایل گوش دادم و اون اوایل در دفترم تمام حرفهای استاد رو مو به مو مینوشتم و در نهایت تمرین اون فایل رو انجام میدادم  تا مدتها همین کار رو میکردم و هر روز اون نوشته های خودم رو میخوندم و خلاصه گیری میکردم و یک حا تمام خلاصه ها رو مینوشتم و بارها اونها رو مرور میکردم تا وارد دوره ی ۱۳ گام شدم و اونجا  خودم رو مجبور به نوشتن در سایت کردم و از اونجا اومدم تمام دورهای رایگان رو در سایت دوباره انجام دادم و نظرم رو ثبت کردم و همین طور که هر روز حلو میرفتم هر روز نتیجه ی بهتری در خودم میدیدیم و  تا الان که ۱۸ ماه در سایت هستم با پشتکار و علاقه دارم هر  روز یک گام برمیدارم  و بسیار نزدیک به هدفم هستم )

      خیلی وقتها یک مو ضوع بسیار برای شما  مهم بوده و میخواستی به دستش بیاری و بقیه گفتن نمیشه و اما من با تعهدم بهش رسیدم .(مثلا همین لاغری با ذهن اون اویل از نطر همه غیر ممکن بود و میگفتن نمیشه اما چون خودم تعهد داشتم به نتیجه رسیدم و اینجا میخوام بگم شاید هنوز یک مقدار با اون لاغری ایده الم فاصله باشه اما همینکه رفتارهام و طرز فکرم تغییر کرده و همینکه جسمم تا این حد تونسته تغییر کنه اینا برای من نتیجه ی عالی و راضی کننده و بسیار قابل تحسینی هستن  من سالها ارزو داشتم کم بخورم بگم میل ندارم بگم سیرم الان این رفتار رو دارم این نتیجه نیست من سالها ارزو داشتم از همه چیز بخورم مثل متناسبهای اطرافم و لاعر هم باشم  الان دقیقا همینطور م این نتیجه نیست  سالها دوست داشتم نگران اصافه وزنم نباشم و فقط در یه وزنی ثابت بمونم الان علاوه براینکه نگران نیستم روز به روز دارم عالیتر و متناسبتر میشم آیا این نتیجه نیست من سالها دوست داشتم با عشق و لدت بدون نگرانی و عداب وحدان غدا بخورم الان دقیقا همینطور میخورم آیا این نتیجه نیست سالها دوست داشتم به وزن  مورد علاقه ی دوران مجردیم که ۵۹ کیلو بود و اون سایز خودم که ۳۸ بود برگردم حالا شاید در یک قدمی اون باشم ایا این  نتیجه نیست ؟؟؟؟…………  )

      افرادی که متعهد هستن وهر روز  فایلهای همان روز رو انجام میدن و نوشته های خودشون رو ثبت میکن و نوشته های بقیه رو میخونن و تعهد دارن این افراد نتیجه ی عالی میگیرن.(مثل خود خودم چقدر تغییر رفتار عالی دارم جقدر تغییر اندام عالی رو دارم چقدر تغییرات دیگه دارم از احساس از روابط اعتماد به نفس و ‌.. که لذت میبرم حتی دیشب جایی مهمان بودم که دوتا از اون افراد نزدیک من که همیشه ازشون گفتم در رژیم سخت هستن کنار من بودن و من خیلی راحت غدا خوردم و پا شدم و سیر شدم و اما اونها میگفتن تو چرا نخوردی تو که چیزی نخوردی من گفتم من تا جایی که تونستم خوردم از این بیشتر نتونستم و اما اونها میگفتن که کم خوردی از این هست که لاغری  و اینجا بود که بازم متوجه شدم چقدر جسمم  و رفتارم تغییرات  واضحی داره که اطرافیان هم متوجه شدن و خدا رو شکر کردم با لذت به این حد از تغییرات رسیدم  و این بالاترین نتیجه برای من بوده و هست )

       در رسیدن به هدف  اصلا نیاز به تخصص خاصی نیست اما باید تعهد داشته باشی .تخصص رو میشه از طریق تعهد یاد گرفت  با استمرار و تکرار پس هر روز که داری کارت رو انجام میدی ممکنه بدون نقص اتجامش ندی ولی با تکرار  و تکرار ما بهتر میشیم .(وقتی به این مسیر نگاه میکنم تنها چیزی که باعث موفقیت من تا حالا شده تعهد من هست  که باعث شده  در من احساس عجیبی شکل  بگیره که میشه تغییر کنم و من  همیشه برای این دوره ها وقت میزارم میخونم و مینویسم و ….و تلاش میکنم و همیشه در حال یاد گیری هستم و در حال تغییر کردن هستم پس از وقتی که با این مسایل اشنا شدیم تعهد عجیبی داشتم که باید زند.گی خودم رو تغییر بدم و دقیقا الان  دارم به جایی میرسم که به خودم میگم علاوه بر جسمم باید در زندگی فردی هم یه عالمه تعییرات عالی به وجود بیارم و از این بهتر و عالیتر بشم  ).

       من هر روز متعهدانه این مسیر رو ادامه دادم تا تخصصش  رو کسب کنم مثل استاد که  با تعهد زیاد جلو رفت تا تخصص لازم رو پیدا کرد .

      من اون زمانی هم که رژیم  داشتم و هم  ورزش  میکردم دقیقا همین طور بودم با تعهد ورزش، میکردم و ورژیم داشتم طوزی که خیلیها تعجب میکردن تا کی دیگه ورزش و رژیم  بسه آخه اون زمان پسرم شیر خوارربود و دخترم کلاس اول بود اما من در کنار تمام این چیزاها وقتم رو خالی میکردم باشگاه میرفتم و آشپزی مخصوص برای خودم میکردم و واقعا سخت بود  ولی من هیچ وقت دست نکشیدم و حتی در ماه رمضان یا گرما ی خوزستان یا گرد و خاک شدید اینجا و یا در  زمان بیماری و یا مریصی بچه هام و یا خودم  و یا کلی کارهای دیگه  بوده ولی من  هرگز نشده غیبت کرده باشم و با برنامه ریزی  در باشگاه حضور داشتم  در صف اول کنار مربی ومیدونم این کارها  تعهد میخوان  و گرنه هر روز در زندگی مسایلی بوده که میشد من نرم چون منم دو بچه داشتم و همسرم بود اما چون تعهد داشتم انگار دنیا با من هماهنگ  می شد که من برم باشگاه  من تلاشم رو میکردم و تعهد داشتم و حالا در این شرایط که در مسیر لاعری با ذهن هستم همون تعهد و پشتکار رو آوردم و هر روز برای خودم در کنار تمام روزمرگی  هام یه  وقت اراد  پیدا میکنم تا مسیرو طی کنم فارع از اینکه نتیحه گرفتم نگرفتم طوری که الان ۱۸ ماه هست در سایت هستم  اصلا خسته نشدم  و به بهترین شکل دارم جلو میرم و از روند انجام تمرینات ام مشخصه دارم تکاملم رو طی میکنم و هر چقدر بیشتر ادامه بدم تخصصم در این زمینه بیشتر میشه .و من چه بخوام چه نخوام نتیجه رو دریافت میکنم و لاعر و متناسب میشم )

      نگاه کن به طبیعت میبینی هیچ چیزی در طبیعت مثل جادبه و خورشید و هر جانوری در طبیعت اینطور نیست که یک روز بگه من نمیخوام کار نکنم و اکر کار نکنه و تنبلی کنه تو سط موجودات دیگر یا جهان حذف میشه و هیچ وقت یک درخت فکر نمیکنه دیگه امروز از زمین آب رو نکشم و دیگه عملیات انجام ندم نه این طور نیست حتی در قرآن ایه داریم چون در سعی و تلاشتون مسمتر نیستید  پس موفق هم  نیستید 

      هر فرد موفق و ورزشکار موفق و هر بازیگر موفق  رو ببینی میبینی در کارش متعهد بوده تا شکوفا شده 

      پس تخصص خیلی نیاز نیست در شروع کار ولی اگر متعهد باشی نتیجه میبینی .

      تعهد داشتن خیلی مهمتر از تخصص داشتن هست 

      من تعهد دارم به این مسیر و همین تعهد موفقیتهای من رو رقم زده .

      وقتی مسیر خودم رو نگاه میکنم  تعهد رو میبینم پس برای هر موضوعی در زندگی تعهد داشته باشید و بعد نتیجه رو نگاه کنید .

      من از تعهد خودم برای انجام کارها لدت میبرم حتی در دوران باشگاه رفتنم و رژیمم داشتنم  میشه تعهد در لاغری رو دیداول  اینکه  من در سالهای زیادی اقدام به لاغری کردم که این نشان از تعهد من به لاغری بوده درسته ماندگار نبوده اما  من هر بار عالی میرفتم حلو تا نتیجه ی دلخواهم رو بگیریم اما چون مسیر اشتباه بود من در نتیجه برای همیشه نمیموندم و من یک بار سال ۸۳ رزیم گرفتم و یک بار سال ۸۶ رزیم گرفتم و یک بار سال ۹۰ رژیم گرفتم و یک بار سال ۹۳ رژیم گرفتم و در نهایت بعد از سال ۹۳ من  پیوسته در رژیم و ورزش سخت بودم وبارها رژیم میگرفتم که ۵یا ۶ کیلو و یا ده کیلو کم کنم  و  همیشه در حال رفت و امد بین چاقی و لاعری بودم و   اونم با انجام حرکات دقیق،و سخت و ایروبیک پیشرفته نه اینکه مثل خیلیا از زیر ورزش  در برم و حرکات رو  انجام ندم  نه همیشه  در ورزش الگو میشدم برای بقیه ی بچه های باشگاه که مربی باشگاه میگفت  نگاه فروغ  کنید و حرکات رو که سخت هستن رو بزنید و خیلی از زنجیره ها رو که مربی میداد و باید انجام میدادیم جز من و یکی دونفر دیگه  که در ردیف اول بودیم هیچ کس نمیتونست انجام بده و فقط نگاه میکردن یا گلایه میکردن که سخته  ولی من با پشتکار و  علاقه انجام میدادم حالا اگر بعضی مواقع علاقه ام به ورزشهای این مربی اخیرم کم میشد همون تعهدم باعث میشد که همچنان در مسیر باشم انجام بدم  و رها نکنم حالا  اگر خیلی با ذوق و شوق  نبود اما درست و دقیق انجام میدادم یعنی به قول استاد اگر به مو میرسید اما نمیزاشتم  پاره  بشه ).

      اگر یه مثال بخوام از تعهد خودم یا اطرافیانم بزنم بازم از خودم میزنم که :

      چقدر به رزیمم پایبند بودم همیشه با من بود حتی در جمع و من خیلی وقتها مسخره میشدم خیلی وقتا تشویق میشدم که چقدر عالی انجام  میدی چه اراده ای داری و این اواخر  یادم میاد نمیگم همیشه اما نود در صد سال رژیم بودم و اون ده در صد هم یا در مسافرت یا مهمونی یا ماه رمصان یا یه حای خاصی بود که برنامه ی من بهم میخورد و از کنترلم خارج میشد که الیته بازم تا جایی که در توانم بود انجام میدادم و در کنار اون باشگاه سر ساعت  سه  روز در هفته داشتم و مدام خودم رو داخل اینه وترازو چک میکردم و اگر میدیم کمی وزنم بیشتر شده با ترس و نگرانی میرفتم دکتر و یه رزیم جدید میگرفتم و دوباره اون مقدار رو که در حد ۶ کیلو بود کم میکردم و خیلی میگفتن اخه تا کی میخوای بری متخصص تغدیه و باشگاه دیگه ول کن ولی من به هیچ عنوان ول نمیکردم و چسبیده بودم به اینها برای رهایی از چاقی و این واخر واقعا نتیجه به اندازه تلاشم نبود و این خیلی درد داشت و ادیت میشدم که چرا بقیه هر چی میخوان میخوارن و من یه شکلا ت اضافه در روز بخورم باعث چاقی من میشه جریان چیه ؟؟؟و همیشه کلی سوال داشتم که جواب همه ی اینها روبا تعهدم با تسلیم بودنم  با عاشق لاغری بودنم  گرفتم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شادى
      1400/02/16 00:24
      مدت عضویت: 1442 روز
      امتیاز کاربر: 22503 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,644 کلمه

      سلام و درود استاد عزيز & دوستان گرامى در سرزمين لاغرى با ذهن🙂روز صد و سوم تكرار , فايل براى لاغر شدن متعهد باشيد , 🌙 تعهد و مسئوليت پذيرى در هر كارى , زمينه ساز موّفقيت من ( ما ) در زندگى ست . اين فايل يادآور تعهد نامه هاى انضباطى كه در تمام مراكز آموزشى بايد امضا مى كرديم و به قوانين آن پايبند مى بوديم مخصوصا در مورد حضور و غياب🤍و تعهد در ازدواج كه اگه هر فردى به تعهد خودش احساس مسئوليت كنه , زندگى شون گلستان مى شه 🤍تعهد نامه و يا همون قرار داد كه در ملك و املاك ضامن آرامش و قانونى بودن معامله براى طرفين است 🤍, و همينطور تعهد نامه در سرزمين لاغرى با ذهن , كه 💯 در موّفقيت من ( ما ) در اين مسير تأثير داره . طبق تعهدى كه من داده ام در اين مسير با ايجاد احساس خوب هر روز و هر روز ادامه مى دم , و با وجود موانع ذهنى و محيطى , ترسها , نگرانى ها و … من به تعهدم پايبند هستم و پذيرفته ام كه اين يك هدف بلند مدت هست كه آرام آرام در آن جلو مى رم و من طبق تعهدى كه در اوايل دوره داده ام ,  در اين مسير از ترازو استفاده نكرده ام  و من هم به اين قسمت از تعهدم تا به حال پايبند بوده ام . و ديگر تعهدم اينكه هماهنگ با برنامه روز به روز , مرحله به مرحله , فايل به فايل , پيش مى رم  . در مجموع تعهد و پذيرفتن مسئوليت خودم , راه و مسير رو برام هموارتر مى كنه . من فكر مى كنم وقتى عاشق كارمون باشيم تعهد هم داريم . تعهد , اشتياق , استمرار , ايجاد احساس خوب , توجه و تمركز به چيزاى خوب , و … زيربناى لاغرى با ذهن است از نشانه هاى تعهد من در اين مسير , ماندن و ادامه دادن در مسير است . خداروشكر و سپاس آگاهانه انتخاب كرده ام كه براى سلامت جسمى , روحى و روانيم  در اين مسير ادامه بدم  ,  همچنين آگاه هستم كه وقت و انرژى م در اين مسير هدر نمى ره و سيو مى شه و احساس مى كنم ذهن ناخودآگاهم در اين مسير با من ياره و مى خواد كه من در اين مسير ادامه بدم  . 🌙من كه ورزش مى كنم پس چرا لاغر نمى شم !!! 🤔و در اين فايل دريافتم كه سوْال ذهنى من اشتباه بوده و سوْال ذهنى م رو تغيير دادم  به > چرا من چاق مى شم⁉️من چاق مى شم بخاطر اينكه در باره ى چاقى و چاق شدن مى شنيدم و صحبت مى كردم , و فكر و فكر مى كردم و توجهم به چاقى و اضافه وزن بود و همين نگرانى و احساس بد بوجود مى آوورد .من ورزش مى كردم اما استمرار نداشتم البته ورزش تا حدودى هم مانع از چاق تَر شدنم مى شد , و يا يه دوره اى بود كه در خيابان با آلودگى هوا و سر و صداى ماشينا … به سختى پياده روى مى كردم ,  فعاليت فيزيكى داشتم اما رفتارهاى غذايى م مناسب نبود , شايد فكر مى كردم كه چون ورزش مى كنم , پس مى تونم هر چى كه بخوام بخورم … و خيلى آموزشها ديدم و خيلى حرفا شنيدم , و به سادگى باور مى كردم , هيچوقت يادم نمى آد كه يكى به من گفته باشه , اينو باور نكن ! هر چى مى شنوى ,  باور نكن ! سالهايى بود كه من مى تونستم هر چى دوست دارم , بخرم و بپوشم اما موانع ذهنى مانع از تنوع خريد من مى شد و اون موقعها مى گفتم ,  اگه من لاغر بودم , همه ى رنگاى مانتوها رو مى خريدم .🤍من چاق مى شم , بخاطر اينكه من خودمو با افراد چاق مقايسه مى كردم و اينقدر موانع ذهنى داشتم كه خواهر متناسبم كه مى تونست الگوى خوبى براى من باشه , توجه نمى كردم ! و يا اينكه حداقل توو ذهنم سوْال بشه كه پس چطور كه خواهرت دو تا فرزند دختر داره اما هنوزم لاغره !!! يا كه چطور خواهرت يه مدت كوتاه تيروئيد كم كار داشت اما خوب شد و بعد از مدتى دكترش گفتش كه تيروئيدش نرمال هست , چطور كه خواهرم روانشناس مشاوره رفت و بهش گفتن كه فقط كتاب بخون , اما من كه برنامه هاى تلويزيونى رو دنبال مى كردم و كارشناسان برنامه همش از اضطراب و افسردگى و  داروهاى ضد اضطراب و ضد افسردگى صحبت مى كردن و بين مردم متداول شده بود كه به راحتى برچسب فلانى مضطربه , فلانى افسردگى داره … من كه واقعا از بعضى برنامه هاى تلويزيونى آسيب ديدم , منم متاسفانه براى حل مسائل زندگيم رفتم روانپزشك و دارو مى خوردم و فكر مى كردم كه با مصرف داروهاى ضد اضطراب , حالم بهتر مى شه . متاسفانه خيلى خيلى موانع ذهنى داشتم كه مانع از توجهم به چيزاى خوب مى شد ! و چقدر چاقى , انرژى منو گرفته بود و ذهنمو خسته كرده بود ازبس كه مدام در فكر اين بودم تا از چاقى و اضافه وزن رهايى پيدا كنم . 🌙تفاوت لاغرى با ذهن با ساير روشهاى لاغرى⁉️روش لاغرى با ذهن , بدون رژيم غذايى ست ،  البته من رژيم غذايى رو دوست نداشتم .اينكه بخوام هر چيزى رو كه مى خوام بخورم  حساب و كتاب كنم كه چقدر خوردم و يا كالرى شمارى كه هيچوقت انجام نداده ام .🤍لاغرى با ذهن , تغييرات درونى ست و نه بيرونى و بايد افكار و باورها و انتظاراتى كه تا به حال ياد گرفته بودم  رو اصلاح مى كردم 🤍من تصوير لاغرى واضحى تا قبل از اولين باردارى فرزندم دارم , كه در اين مسير برام تداعى مى شن 🤍و حالا با تغيير و اصلاح باورهاى ذهنى م مسير لاغرى با  ذهنمو آغاز كرده ام . 🌙تعهد من براى لاغر شدن ,  تعهد من اينه كه با وجود موانع ذهنى و محيطى در اين مسير ادامه بدم . 🤍تعهد من اينه كه آگاه هستم تغيير و اصلاح افكار و باورهاى چندين و چند ساله مستلزم زمااان كافى ست و همه چى آرام آرام آهسته و پيوسته صورت مى گيره و از اينرو عجله كردن از آفت هاى ذهنى  رسيدن به هدف است . 🤍در روند لاغرى با ذهن , همه چى ذهنى  , به آرامى يواش يواش صورت مى گيره . 

      🌙من فكر مى كنم يكى از نشانه هاى تعهد > استمرار و ماندن در مسير است . تعهد يعنى اينكه من خط ارتباطى م رو با مسير قطع نكنم و طبق برنامه پيش برم . من بعضى فايلها رو خيلى بيشتر گوش مى دم و از گوش دادنش هم خسته نمى شم , و با همين تكرارا , واقعا بعضى وقتا اون چيزى كه بايد آگاه بشم در وقت مناسب بهم يادآورى مى شه .🌙يادمه نوجوان كه بودم يه دوره كلاس خياطى و يه دوره هم , كلاس آرايشگرى رفتم , البته بخاطر سرگرمى رفتم و نه بخاطر علاقه , و بعد از مدتى رها كردم و ادامه ندادم . من سالها پيش براى يه رشته ى ورزشى كه خيلى هم علاقه داشتم , كلاس مى رفتم و بعد از اون دوره هاى مربى گرى ش رو هم گذروندم  و هم خونه تمرين مى كردم و هم كلاس مى رفتم , و خيلى هم هزينه كردم براى يادگيرى اصولى ش , خيلى هم عالى پيش مى رفتم و حتى مدرك ش رو هم گرفتم اما از همون ابتدا كه من تصميم به مربى گرى گرفتم , هدفم اين نبود كه مربى بشم اما دوست داشتم كه عميقا و اصولى ياد بگيرم , و البته چاقى مانعى ذهنى براى پيشرفتم بود ! خب من در اين مسير نبودم و موانع ذهنى و محيطى مانع از اين مى شد كه من خودم رو باور كنم و ادامه بدم و ادامه بدم .  يا وقتى باشگاه ورزشى چالش يه ماهه ورزش رو مى گذاشت , من ترس داشتم كه ممكنه نتونم 30 روز پشت سرهم برم , و بخاطر ترس نمى رفتم , اما يه جايى فهميدم كه با ترسها بايد جلو رفت , و الان شايد 2 سالى باشه كه در چالش ثبت نام مى كنم , بدون اينكه استدلال ذهنى داشته باشم . و الان خداروشكر و سپاس توو خونه روزانه ورزش مى كنم و ديگه نگران تعطيلى كلاسا بخاطر اوضاع فعلى نيستم . خودم فكر مى كنم من چون علاقه داشتم , تعهد هم داشتم و با علاقه ورزش مى رفتم , و دوره ها رو هم مى گذروندم و لذت مى بردم , اما استمرار نداشتم و در اين مسير دريافتم كه استمرار رمز موفقيت در اين مسير است . البته توو خيلى كارا استمرار نداشتم مثِ تميز كردن خانه و انجام حتى كاراى خودم , با اين وجود در اين مسير هستم , و شايد خيلى آهسته دارم ادامه مى دم اما خداروشكر و سپاس در مسير هستم و هر روز با هدفم زندگى مى كنم . 🌙نكته طلايى اين فايل , وقتى شما تعهد داشته باشيد , خيلى نياز نيست در انجام اون كار تخصص داشته باشيد . تخصص رو ياد مى گيريد , وقتى تعهد داشته باشى كه من هر روز اون كارو انجام مى دم , يواش يواش انجام تخصص ش رو هم پيدا مى كنى و كار كردن شما , بهتر و بهتر و بهتر مى شه . من هم در اين دوره ى آموزشى تعهد دارم و با اينكه آگاه نبودم كه چگونه و چطور با اصلاح افكار و باورهاى چاقى ذهنى م > اون افكار و باورهاى لاغرى كه بالفطره در وجود من هستن دوباره زنده و قوى مى شن  !!! خدارو شكر و سپاس , همه چى در درون خودمه . من فكر مى كنم تعهد يك الهام درونى ست & هدايت الهى كه با هماهنگى ضمير ناخودآگاه صورت مى گيره . وقتى در زندگيم به خدا اعتماد كنم به مسير درست هدايت مى شم , و در اين مسير دارم ياد مى گيرم و تمرين مى كنم كه نگرانى هامو رها كنم و به خدا بسپارم 💫🌟
      با تشكر فراوان , خدا قوّت , شاد و پرتوان باشيد🥰💜💙

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سهیلا عظیمی ویشته
      1400/01/15 12:24
      مدت عضویت: 1717 روز
      امتیاز کاربر: 15498 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,736 کلمه

      افراد چاق همواره در حال تلاش برای لاغر شدن هستند وانرژی زیادی را صرف لاغر شدن میکنند اما متاسفانه چون با مقولات ذهنی وتاثیر آموزش ذهنی برای لاغر شدن اطلاعی ندارند  از تلاش های بی وقفه خود نتیجه دلخواه اشان را نمیگیرند
      وهمواره در فکر یک سوال از خودشان هستند که چرا من لاغر نمیشوم ؟ 

      هرگاه سوالی در ذهن مطرح میشود اکثر پاسخ ها جنبه منفی آن سوال را در بر دارد چون سوالها به شکل منفی در ذهن مطرح میشود وذهن برای پاسخ به این نوع سوالات به دنبال جواب هایی از همان جنس میگردد چون ذهن نمیتواند اصل را از بدل تشخیص دهد وفکر میکند که پاسخ منفی پاسخی درست میباشد پس برای مطرح کردن سوال در ذهن باید بصیرت کافی به کار ببریم ودرست سوال کنیم تا ذهن را دچار اشتباه در پاسخ نکنیم  سوال مطرح شده در ذهن باید سوالی مثبت باشد مثلا من چرا لاغر نمیشوم ؟ را به سوال من چرا چاق شدم ؟ تبدیل کنیم تا ذهن برای جواب وپاسخ به دنبال علت چاقی بگردد وعلت چاقی را در ذخایر خود پیدا کند 
      چون تمام علت های هر سوال مطرح شده در خود ذهن ذخیره شده است وچون ما هیچ وقت نخواستیم از علت کاری باخبر شویم آن پاسخ ها بالا نمیآیند ولی وقتی ما سوالی را ذهن مطرح میکنیم که علت آن را خواستار میشویم ذهن مجبور به جستجو میگردد تا پاسخ درست را پیدا کند 

      من چرالاغر نمیشوم ؟ سوالی منفی است ذهن در این پاسخ به دنبال بهانه ها میگردد نه علت ها در این پاسخ میگوید چون چاقی تو ارثی است چون دارو مصرف میکنی چون تو تحرک و ورزش نداری چون تو سوخت و ساز نداری وهزار بهانه برای این سوال منفی میآورد اما دلیلی که ثابت کند چرا لاغر نمیشوم را ندارد 

      حالا سوال را مثبت طرح کنیم 

      من چرا چاق شدم ؟ 

      این سوال مثبت از ذهن . ذهن را وادار میکند به جای بهانه به دنبال علت چاقی بگردد وپاسخ های مثبت وعلت های درست را پیدا میکند مانند چون تو لحظه به لحظه به چافی فکر میکنی ویا چون تو از چاقتر شدن میترسی ویا چون تو فکر میکنی چاقی آسانه ولاغر شدن سخته ویا چون تو فکر میکنی سییتم بدن ات به همین شکله که چاق باشی 

      واین دلایل وقتی در ذهن جستجو وپیدا شود میشود روی آنها با تمرکز کردن و پیدا کردن دلایل درست و جایگزینی درست رفع کرد وتوجه از چاقی را به سمت توجه به لاغری پیش برد ولی باید روی این مسایل به دقت وبا استمرار کار کرد چون ما در طی زمان زیادی این دلایل را به ذهن امان سپردیم وبا یک روز و دو روز نمیشود این دلایل را پیدا کرد وبه جایش فرمول درست گذاشت و تمام این پروسه مستلزم یادگیری آموزش از طریق ذهن است وبا صبر وحوصله کار کردن روی ذهن میباشد تا به نتایج دلخواه چه لاغری و یا هر موضوعی در درزندگی دست یافت 

      برای این منظور ما به یک وسیله مهم متافیزیکی نیاز داریم واین هیچی نیست الا تعهد داشتن ومتعهد بودن  وقتی ما خود را در امری یا کاری مسول بدانیم خودبخود برای پیش رفتن در آن کار ورسیدن به موفقیت باید متعهد باشیم واین تعهد زمانی به دست میاید که اولا انسانی مسول باشیم دوما به توانایی های خود ایمان بیاوریم  واین توانایی ها را با اعتماد به نفس این که من در هر کاری با تعهد به آن کار موفق میشوم قبول داشته باشیم 

      ما بارها درگذشته رژیم ویا ورزشهای سنگین را داشتیم اولش به خودمان قول میدادیم که تا آخرش میروم تا نتیجه بگیرم این قول همان تعهد ما بود برای لاغر شدن اما ….پس از مدتی چنان خسته ودلزده میشدیم که تعهد خود را به باد فراموشی میسپردیم  
       الان که دیگر در این مرتبه آموزش ذهنی قرار داریم باید بدانیم که چرا در آن تعهد ما پا برجا نبودیم 

      زیرا مسیر ما برای لاغر شدن اشتباه بود ما به جای اینکه اول موافقت ذهن ناخودآگاه خود را بگیریم وریشه چاقی را در افکار خود بدانیم به سمت حمله به جسم وفشار جسمی گام برمیداشتیم وچنان خود را غرق در تعهد میدیدیم که فکر میکردیم هیچ چیزی نمیتواند ما را از قله پایین بیاورد  ولی بعد از آن چنان از فشار جسمی خسته میشدیم که تعهد که هیچ همه مسیری را که رفته بودیم به یک باره رها میکردیم  وخود را ناتوان ومایوس میدانسنیم 
      تعهد برای هر کاری وهر موضوعی باید با موافقت ذهن ناخودآگاه صورت بگیرد در واقع باید خود را در قبال تعهد مسول دانست واعتماد وایمان داشت که من توانایی تعهد داشتن را دارم  

      برای لاغری با ذهن تعهد را در اویل تمرینات داشتیم  وتعهد نامه را امضاء کردیم ودر واقع چون موافقت ذهن را از قبل گرفته بودیم ومسولیت چاقی خود را پذیرفته بودیم وبه خودمان ومسیر امان ایمان داشتیم بنابراین این تعهد . یک تعهد واقعی بود و تعهدی نبود که با چند روز دیگر از گذشتنش فراموش شود چون بقدری مسیر لذت بخش بود که نه تنها خسته و فرسوده نشدیم بلکه در این مسیر با شور واشتیاق گام بر داشتیم  مسیری که برای لاغر شدن طراحی شده بود ولی اینقدر جنبه های  دیگر زندگی را مد نظر آورده بود که متوجه زمانش نشدیم وبه راحتی وآسانی ولذت مسیر را طی میکردیم  در آموزش ذهنی لاغری استاد روشن من به نوبه خود درسهای بسیاری را آموختم که مطمعنم دوستان دیگر هم مانند من تجربه های شیرینی را کسب کرده اند در این مسیر زیبا با تعهد به انجام تمرینات و گوش کردن فایل ها وتکرار آنها  یاد گرفتیم  برای رسیدن به موفقیت باید صبور بود وعجله نکرد وتکرار وتمرین واستمرار راز موفقیت است  در این مسیر خستگی معنا ندارد چون محدوییتی وجود ندارد هر آنچه که نیاز بدن است خورده میشود وهرآنچه که میل داشته باشی بدون ترس از خوردن وترس از چاق شدن میشود خورد ولی بقدر نیاز بدن(  کلمه نیاز ) که خود یک بحث گسترده است که باید زمانی وقت داشته باشیم وکامل روی این کلمه کار کنیم چون یکی از کلمات مهم فایل های استاد است که خیلی از دوستان ممکن است سرسری از این کلمه بگذرند وبه عمق این کلمه توجه نکنند انشالله استاد بتوانند با توانایی که در خورشان است یک فایل آموزشی روی کلمه ( نیاز ) برای ما طراحی کنند تا بهتر این کلمه را بشناسیم وبتوانیم به طور صحیح از آن استفاده کنیم چون خیلی وقتها ما نمیتوانیم نیاز اصلی بدن امان را به واقع تشخیص دهیم  وذهن ممکن است در این برابر دستور مغز برای سیر شدن ما بازی بسازد واین همان میتواند نجوای شیطان ذهن باشد قدرت تشخیص  به اندازه نیاز بدن احتیاج به بر رسی بیشتر دارد  

      از بحث تعهد خارج شدم منو ببخشید برگردیم بر سر اصلی بحث تعهد …..

      مسیر لاغری با ذهن ودیگر مسیر های گذشته لاغر شدن تفاوت بسیار دارد  که بارها در تمرینات ذکر شده که این مسیر بدون هیچ محدوییت غذایی است و بدون هیچ گونه ورزش اضافه ویا قرص ودمنوشها  فقط با قدرت ذهن است که ما تحت آموزش های صحیح میتوانیم از این قدرت خدا دادی به نحو احسنت استفاده کنیم فقط کافی است فرمولهای اشتباه ذهن شناسایی شود وبه جای آن از فرمولهای درست استفاده کنیم و تصاویر غلط ذهنی را به تضاویر دلخواه ذهنی بدل کنیم وتمام این عوامل به تعهد داشتن برای لاغر شدن بستگی دارد که ما همین طور که برای چاقی تعهد داشتیم برای لاغری هم باید متعهد باشیم تا به موفقیت کامل برسیم ودر مسیر لاغری با ذهن تعهد یک تعهد است که به هدف امان داریم شاید ما تخصصی در کاری نداشته باشیم ولی اگر آن کار را با عشق وتعهد انجام بدهیم به مرور زمان در آن کار دارای تخصص هم میشویم  مانند استاد عزیزمون که کار لاغری با ذهن را به تنهایی بدون راهنما شروع کردند ولی چون تعهد به انجام آن داشتند در واقع ایمان به مسیر درستشان داشتند در این کار با پشتکار و استمرار توانستند به تخصص در امر آموزش شوند واین جا واقعا جای تبربک به استاد داره چون خودم هم در گذشته توانستم همچنی کاری را در امر ورزش بکنم واز هیچ به یک مدرس ووتربیت مربی ورزش برسم الان که فکر میکنم در باره این فایل میبینم که منم متعهد بودم تا به تخصص در امر ورزش رسیدم  وگرنه نمبتوانستم آن همه سختی را در این راه پشت سر بگذارم وبا مشکلات آن بجنگم وموفق بشوم  مشکلات بیرون از خودم  حالا که فکر میکنم که چقدر در این جامعه توانستم به افراد زیادی خدمت کنم وتوفیقی بود از سمت خداوند  انشالله مورد قبول حق هم باشد وسختی مسیر را فقط با تعهد توانستم طی کنم وعشق به کار وهدف ام  توانست منو به مسیرم دلگرم کند(  از استاد عزیزم همین جا تشکر میکنم وامیدوارم همیشه موفق باشند )

       ما برای لاغر شدن هم باید متعهد باشیم چون این تعهد باعث میشود توجه وتمرکز بیشتری روی لاغری داشته باشیم وبیشتر در باره آن بشنویم وبنویسیم وبه آن عمل کنیم وهرچه لاغرتر شویم بیشتر شادتر میشویم واحساس خوبی را تجربه میکنیم و با اعتماد به نفس بیشتری گام برمیداریم 

      چه تعهدی از این زیباتر که برای لاغر شدن متعهدتر باشید 

      یکی از مهمترین پارامتر رسیدن به آرزوها وخواسته ها تعهد داشتن است که همان اندازه به این متعهد بودن باور داشته باشیم به آن میرسیم واین مسعله در تمام جنبه های زندگی کاربرد دارد  وبرای رسیدن به هر خواسته ایی تعهد در آن خواسته مهم است  کسانی که خوب نتیجه کارشان را میبنیند بخاطر تعهدی است که در آن کار دارند مانند لاغری با ذهن اگر تعهد داشته باشید برای لاغری تمرینات را بخوبی انجام میدهید تکرار میکنید ونتیجه خوب هم میگیرید با تعهد میتوان تخصص آن کار را هم کم کم پیدا کرد وبهتر آن کار را پیش برد  در مورد لاغری با ذهن باید آگاهی ها را با تعهد داشتن به این که در این راه بدست بیاوریم وباز با تعهد ادامه بدهیم تا به نتیجه برسیم تا تخصص در این امر را پیدا کنیم وبتوانیم فرمولهای درست را بسازیم وبا فرمولهای اشتباهی که در ذهن امان شناسایی کردیم تغییر دهیم واین کار فقط با تعهد داشتن امکان پذیر است  تعهد داشتن یعنی  هدفی را که دنبال میکنیم در اولویت قرار بدهیم ودر باره هدف با تحقیق و آگاهی های لازم تقویت اش کنیم وتکرار واستمرار در تمریناتی که ما را به هدف نزدیک میکند کوشا باشیم  دقت لازم را در مورد ورودی هایی که به ذهن امان میدهیم داشته باشیم واجازه ندهیم هر ورودی که به درد هدف ما نمیخورد را وارد ذهن امان کنیم  باید تلاش ما در راستای هدف امان باشد نه برمبنای گرفتن نتیجه باشد چون اگر برمبنای نتیجه گرفتن پیش برویم خسته میشویم بلکه باید در راستای هدف ویا پیش بردن مسیر با لذت پیش برویم تا به هدف دلخواه برسیم واین پروسه مستلزم تعهد است و بعد از آن تخصص خود به خود با تکرار واستمرار  بدست میاید  

      یک نگاهی به طبیعت بندازیم تمام موجودات در طبیعت کارشان را به نحو احسنت وبا تعهد انجام میدهند و انسان میتواند از طبیعت در س بگیرد ویا یک نگاه به زندگی افراد موفق بندازیم تمام این افراد ممکن است در وهله اول تخصص نداشتن ولی با تعهد و پشتکار داشتن توانستن آدمهای موفقی باشند پس تخصص شرط لازم برای موفق بودن نیست ولی تعهد داشتن شرط لازم برای موفق بودن است  خیلی از افراد متخصص هستند ولی چون تعهد لازم برای کارشان وتخصصشان نداشتن افراد موفقی نبودند پس تعهد داشته باشید برای هر موضوعی که در زندگی هدف دارید تا موفق شوید برای لاغری با ذهن هم باید تعهد داشته باشید که تمرینات وفایل ها را به خوبی انجام دهید تا شاهد موفقیت را در آغوش بگیرید 

      با تشکر از استاد عزیز م ودوستان موفق ومتعهدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم