0

گام ۶۷: لاغر شدن مشابه چاق شدن است

لاغر شدن مشابه چاق شدن
اندازه متن

لاغر شدن مشابه چاق شدن است. فقط باید به شکل متفاوتی انجام شود.
سال ۱۳۹۳ که با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم، مهمترین خواسته من تغییر کردن زندگیم در جنبه مالی بود و اصلا به فکر لاغر شدن نبودم چون سالها برای لاغری تلاش کرده بودم و مطمئن بودم که لاغربشو نیستم. لاغر شوم نداشتم، اصلا نمیداتستم که با قدرت ذهن می شود لاغر شد.

چگونه لاغر شدم!

در سی و پنج سال چاقی بارها برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام کرده بودم اما نتیجه نگرفتن از همه آن تلاش ها سبب شده بود که باور کنم من لاغر بشو نیستم. البته حرف و حدیث های اطرافیان درباره ارثی بودن چاقی من و کم تحرک بودن و ده ها دلیل دیگر مزید بر علت شد که قید لاغر شدن را بزنم و به چاق بودن بسنده کنم.

لاغری با ذهن رضا عطارروشن

بعد از پذیرش چاقی بعنوان سرنوشت خواسته من از لاغر شدن به چاق تر نشدن تغییر کرد. اتفاقا نصیحت های خانواده هم به سمت چاق تر نشدن تغییر پیدا کرد و بر خلاف گذشته که چقدر تاکید می کردند یه کم لاغر بشو به مرور توصیه های آنها به مراقب با چاق تر نشی تغییر پیدا کرد.

احساس ناتوانی در لاغر شدن و پذیرش اینکه چاق تر نشم خوبه سبب شد که به کلی قید لاغر شدن را بزنم و به فکر دوباره تلاش کردن برای لاغر شدن نباشم.

به همین دلیل مهمترین خواسته من بعد از آشنایی با قدرت ذهن تغییر شرایط زندگی در جنبه های دیگر بود، مثل جنبه مالی و روایط و تغییر وضعیت کسب و کارم.

علاقه ای که به این موضوع داشتم سبب شد که هرچه زمان آزاد در طول روز داشتم را صرف دنبال کردن موضوعات مربوط به قدرت ذهن و تغییر نگرش درباره زندگی می کردم، نتیجه این تلاش و پیگیری بعد از چند ماه هدایت من به سمت تجربه لاغری با قدرت ذهن بود، موضوعی که به هیچ عنوان در رویای من هم نبود.

لطف خداوند در هدایت بندگانش شامل حال من شد و رسیدن به تناسب اندام با قدرت ذهن برای من جذاب شد و هدف اصلی من از تغییر کردن و استفاده از قدرت ذهن لاغری شد و به لطف خدا در طی چند سال نه تنها با قدرت ذهن به تناسب اندام رسیدم بلکه به هرآنچه که تصور می کردم و نمی کردم نیز دست پیدا کردم.

در این مسیر چند ساله گام به گام قدرت ذهن برای من واضح تر شد و علاقه من برای درک بیشتر و استفاده بهتر از این توانایی خدادادی در زندگی خودم بیشتر شد تا جایی که به مسیر آموزش دوستان و علاقمندان به موضوع ذهن و تغییر زندگی هدایت شدم.

در تمام این سالها و پس از تجربه تغییرات زیاد در زندگیم به این نتیجه رسیدم که هر تغییری به هر اندازه که در ذهن ما بزرگ یا دست نیافتنی باشد فقط برای رخ دادن نیاز به ایجاد افکار و نگرش جدید دارد که ما را به سمت خواسته خود هدایت کند، مانند جاده آسفالتی که در نهایت ما را به مقصد خود می رساند.

فقط کافی است افکار جدیدی در ذهن خود ایجاد کنیم که نتیجه آن دستیابی به خواسته خود باشد و در پررنگ کردن آن افکار استمرار داشته باشیم

به عبارتی آهسته و پیوسته این مسیر را طی کنیم، و در اینصورت چه بخواهیم و چه نخواهیم به مقصد خود می رسیم.

لاغر شدن مشابه چاق شدن است

لاغر شدن همان چاق شدن است و مانند هر موضوع دیگری در زندگی فقط نیاز به ایجاد افکاری جدید دارد، افکاری که مقصد آنها لاغری است. افکاری که در دل افکار چاق کننده ایجاد می شوند، در اوج شرایط سختی که به واسطه چاقی بر ما تحمیل شده است باید ایجاد شوند، استمرار در نگهداری از این افکار لاغر کننده سبب میشود به مرور مسیر حرکت جسم ما از چاقی به سمت لاغری تغییر پیدا کند و پس از مدتی ما در شرایط جسمی کاملا متفاوتی باشیم.

سخت ترین مرحله این تغییر شجاعت روبرو شدن با شرایط جدید است، چون سیستم ذهنی ما به شکلی است که به روند تکراری خود به شدت عادت میکند و هیچ تمایلی برای تغییر وضعیت نرمال خود ندارد، حال ممکن است وضعیت نرمال از نظر ذهن ما وضعیت بحرانی در زندگی ما ایجاد کرده باشد، اما برای ذهن نتیجه آن وضعیت نرمال خود در زندگی ما اهمیتی ندارد.

 ذهن فقط میخواهد در شرایطی که به آن عادت کرده است باقی بماند و این موضوع را شما به سادگی در جنبه های مختلف زندگی خود بارها تجربه کرده اید.

تغییر شرایط ذهن گرچه کاری سخت و طاقت فرساست اما از آنجا که بی نهایت طریق برای ذهن ما می تواند ایجاد شود امکان عادت دادن ذهن با شرایطی که میخواهیم تجربه کنیم امکانپذیر است.

لاغری آسان با قدرت ذهن

نتیجه استفاده از آموزش های لاغری با ذهن

” هر کاری در اول شاید سخت باشه اما در اصل سخت نیست چون ما عادت نکردیم و هنوز ذهن اون تغییر رو نپدیرفته براش سخت هست.

مثلا صبح زود بیدار شدن شاید سخت باشه ولی بعد از مدتی که صبح زود پا شدیم دیگه برای ما عادی میشه و خیلی راحت بیدار میشیم.

پس در مورد چاقی و لاغری هم سیستم همین طور هست.

خیلی از اضافه وزنها در ما به خاطر عادتها مونده و داره پیشرفت میکنه.

مثلا فردی که الان ۵۰ کیلو اصافه وزن داره ده سال پیش که اینقدر نبوده یه سری عادتها هستن که چاقی رو پیشرفت میدن و ما باید این عادتها رو تعییر بدیم تا جسم ما تعییر کنه.

برای تعییر این عادتها در جسم همین طور اولش سخت هست ولی اگر ادامه بدی و سعی کنی و استمرار داشته باشی و تعهد داشته باشی بعد از یه مدت همه ی عادتها برات تغییر میکنه و دیگه انحام کارهای گدشته برات سخت میشه.

مثلا پرخوری های گذشته برات سخت میشن و دیگه فرمولهای ذهنی ما تغییر می کنند و این به مرور ایحاد میشه و فقط با تمرین و تکرار ایحاد میشه.

پس یه کاری اولش که میخوای تغییرش بدی سخته و یواش یواش عادی میشه و دیگه مهم نیست داره انجام میشه پس برای لاغری هم اشتیاق و استمرار داشته باش همینکه فرمولهای ذهنی تو تغییر کنه با فایل گوش دادن و نوشتن اینجور خیلی راحت روند زندگیت تغییر میکنه.

پس لاغری هم مثل هر کار دیگه انجام پذیر هست.

مثلا زمانی که خونه جدید خریدیم تا مدتها من میخواستم به سمت خونه ی قبلی برم و یا اینکه تغییر یه وسیله ی خانه تا مدتها باید بری سراغ جای قبلیش معلومه که ذهن عادت پذیر هست و بعضی عادتها ریشه ای هستن و زمان میبره تا تغییرش بدی و اینها چون بارها تکرار شدن ما باید بیشتر استمرار داشته باشیم تا عوض بشن.

پس در موضوع تغییرات شرایط خیلی مثالها هست بنابراین چاقی به لاغری یه سری تغییر رفتارها هست که زمان میبره تا ما اونها رو بپدیریم و شاید اوایل بگی لاغر شدن برام سخت هست.

چطور من که سالها تلاش کردم ولی لاغر نشدم اما از نطر یه متناسب این حرف مسخره هست و چی در این دو فرد متفاوت هست فرمولهای ذهنی این دو متفاوت هست و در ذهن چاقها این یه موضوع نشدنی هست .

تغییر کردن

لاغر شدن هم یک تغییر است

فکر کنید چه چیزهایی در زندگی شما تعییر کرده و الان شما به اون سبک عادت کردید به یاد خودت بیار و مثال بزن و بگو حالا لاغری هم یه تغییر هست از چاقی به لاغری و بگو این لاغری که چیزی نیست و در ذهن خودت کوچیکش کن که به اون برسی پس تا میتونی خواسته ات رو کوچیک کن تا وارد زندگیت بشه و هر چیزی که در ذهن تو بزرگ باشه به اون نمیرسی ولی اگر گفتی این تغییر که چیزی نیست من به اون میرسیم ذهن راحتتر میپدیره و به اون میرسی.

ذهن براش سخته تعییر کردن و ما هم ناآگاهانه با فکر کردن به مشکلات اون تعییر کردن اون تغییر رو برای خودمون سختتر میکنیم.

مثالهای از تغییرات من در زندگیم:

زمانی که در خونه رو ریموتی کرده بودیم تا مدتها میخواستم به سبک قدیم برم در رو باز کنم ولی یادم میومد و نمیرفتم و یا بعصی از چراعهای خونه مثلا راهرو و یا سرویس بهداشتی چشمی بودن و من تا وارد راهرو میشدم دنبال کلید بودم که بزنم و لامپ روشن بشه ولی یادم میومد و دیگه راحت میرفتم بالا.

یا من با شرایط فعلی جامعه که کرونا هست خیلی تغییرات در زندگیم داشتم و اوایل سخت بود اما حالا دیگه عادی شده همون ماسک زدن که اوایل سخت بود و یا الکل زدن و یا دست ندادن با هیچ فردی بر خلاف گدشته تا مدتها من وقتی کسی رو میدیدیم دستم رو نا خودگاه دراز میکردم که سلام کنم و دست بدم و بعد یادم میومد که چه کار زشتی حساب میشه و دوباره جمعش میکردم.

یا اوایل که درس دادن انلاین به پسرم بر عهده ی خودم بود خیلی وقت من رو فشرده کرده و ا و غات بیکاریم و ساعاتی رو که برای خودم بودم خیلی کمتر شده بود و اون اوایل همش میگفتم چقدر سخته خودم درس بدم اما کم کم برام عادی شده و پذیرفتم و زندگیم رو طوری دیگه برنا مه ریزی کردم که هم پسرم رو درس بدم و هم فایل گوش کنم و در مسیر باشم .

پس لاغری جسم هم یه تغییر کردن هست که بسیار آسان و راحت هست فقط باید ادامه بدم تا برام عادی بشه و فرمولهای ذهنی من تغییر کنه مثل این همه آدم متناسب در اطرافم با رفتارهای متناسب که دارن بدون سختی و زجر زندگی میکنن منم به لاغری راحت و ساده میرسم”

نوشته خانم فروغ عزیز در بخش نظرات این فایل آموزشی

توضیحات این فایل آموزشی لاغر شدن همان چاق شدن است به شما کمک می کند تا چگونگی شناسایی عادتهای ذهن خود را بهتر درک کنید و همچنین راهکار چگونه تغییر دادن آنها را بیاموزید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین لاغر شدن مشابه چاق شدن است توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به شکل انشایی پاسخ دهید.

  • روند چاقی خود را شرح دهید، چگونه قدم به قدم چاق شدید؟
  • آیا برای چاق تر شدن رفتار جدیدی یا تغییر خاصی در روند زندگی خود ایجاد می کردید؟
  • به نظر شما چرا با اینکه روند زندگی تقریبا یکنواختی داریم ولی از نظر جسمی چاق تر و چاق تر می شدیم؟
  • نظر خود را درباره تاثیر ذهن در روند چاقی خود را شرح دهید.
  • چرا برای چاق تر شدن نیاز به تغییر نداشتیم اما تصور می کنیم برای لاغر شدن باید همواره شرایط زندگی را سخت تر کنیم؟ شرح دهید.
  • در روشهایی که برای لاغری استفاده کردید چه تغییری برای لاغر شدن در زندگی شما ایجاد می شد؟
  • چرا استفاده از روش های لاغری با اینکه زندگی شما را تغییر می داد باعث لاغری تان نشده است؟
  • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا بدون اینکه شرایط زندگی خود را سخت کنید لاغر شوید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.68 from 25 votes

https://tanasobefekri.net/?p=18149
برچسب ها:
95 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار تینا.عالی
      1402/12/03 13:44
      مدت عضویت: 138 روز
      امتیاز کاربر: 11948 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 795 کلمه

      خواستمون را از قدرت خدا ببینیم بعد به قدرتی که از خودش به ما بخشیده به میزان باور به قدرت خدا و بعدخودمون کوچکتر و آسانتر و هیچی تر میشود،

      ایجاد هر عادتی را آسان کم کم کوچک و نزدیک ببینیم خودش با تکرار ملکه ذهن و هادیو اوتوماتیک وار انجام می‌شود ،

      عجله نکنیم تهیه و پیوسته به مسیر ادامه دهیم ،

      و نمونه های موفقیتهامون را در زندگی پیدا کنیم واستناد بدهیم به لاغریمون که این رو هم به آسانی به آرامی با عشق میتونیم 

      و اینکه نیاز به تلاشی نداره اصلا فقط ادامه بدهیم 

      به قول استاد ما زندگیمون رو کنیم بعد  لاغری هم کار خودشو می‌کنه ,

      ترمزها شناسایی بشه آرام‌آرام با تکرار تغییرش میدهیم 

      حالا از طریق تغییر کلمات و لذتمندکردن و آسان کردن مسیر ،میایم آرام آرام با خدشه وارد کردن به عادتهامون و با روش‌هایی که استاد اموزش میدن در سرزمین لاغرها  به ما ،میایم ترمزها رو می‌شناسیم و با تکرار و روش درست تغییر میدیمش و 

      و بازم تاکیدات به خودم میگم :با تکرار عادت جدید آرام‌آرام به ملکه کردن فرمول زبان لاغری با ذهنمون پرو بال و قوت میدهیم ،

      و ذهنی هم که لاغر بشه بدن خودش لاغر میشه بخوابم نخواهیم طبیعت بدن لاغری ،

      ۲۰ کیلو در مقابل ۲۰ تن خوردن هر ساله ما در ده سال هیچی نیییییست!!!!!!

      خواستن توانستن هست اصلا ما اومدیم بخوابم و بتونیم نمیشه بیکار و علاف باشیم همین زندگیو قشنگو زیبا می‌کنه الهی شکرت اینهمه چیزها می‌خوام و می‌دونمم بهشون رسیدم فقط دوست داری من با تو ای خدا عشق کنم و صد البته با این چالش‌ها رشد کنم،

      وکیف کنم  بگم وااای چقدر باحال من تونستم آنقدر آسون بود ،

      رمزش ارامشو تکرار و تعهد و عملگرا بودن ادامه دادن آهسته و پیوسته با باور به قدرت ندا و قدرتی که خدا بهمون داده از خودش و مثل خودش،

      ایتاتخس،فدرای دارم تو اوج آسمانها هستم الهی همیشه مطلب خوب سایت و چالش های باحال برامون باش و برطرفشون کنم بکیم خوب خالا بعدیمن مرد میدونم میخوام چالشحل کنم هی تواناتر و بالاتر بریم خدا هم بگه افرین افرین ازمن بخواه با من باش غمت نباش تو فقطبرو حال کن رشد کن با هرچالش و به میران فدرت من و قدرت خودت که بهت عطا کردم  پی ببر ایمانت قویتر بشه و لذتت بیشتر تا بینهایت  یوهوووووو،

      استاد مثال :

      تغییرات کوچک اما موفقیتهای بزرگ برای ما که اولش سخت بود و بعد با تکرار نفهمیدیم چی شد به آسانی عادتمون شد:

      من صبح زود بیدار میشدم برام سخت بود بعد ازدواج دیر بیدار بشم اما الان راحت تا نه یا نه و نیم می‌خوابم،

      خنده داره اما خوب زجر بود برای من اما شد آرام آرام چون اهل خواب تا نه یا نه و نیم نبودم،

      اهل کار خانه و خانه داری نبودم ،با شوهرم میرفتم بیرون برمیگشتیم می‌گفت نهار چی داریم؟میگفتم ااااا یادم رفته ؟!!!اصلا نیازی به درست کردن غذا من اوایل زندگیم نمیدیدم یادمم میرفت، آنقدر برام سخت بود میگفتم من چرا باید چند ساعت از وقتمو بزارم قبلش برای نهار و  شام درست کردن،من باید برم دنبال کارهام  موقع نهار مثل بقیه بیام خونه که البته یاد گرفتم کم کم با تکرار که کی غذا درست کنم و آماده بزارم برای وعده هامون.

      اوه اوه موقع بیرون رفتن چون همیشه مادربزرگم خونه بود در و باز میکرد یا یکی بود همراهم بود که کلید خونه همراهش بود استاد اوایل ازدواجم صد بار یا کلیدو نیورده بودم با خودم یا پشت در جا میگذاشتم و درو میبستم،ههههههه استاد این خیلی بد بود تا عادت کردم موقع بیرون رفتن همه چیمو چک کنم

      مثلا گاز خاموش باش پنجره ها بسته کلید همراهم ،موبایل و کارت بانکی همراهم، تا این شد عادت من دنیا برام سخت بود،

      استاد چاقیمو بگم چون اوایل زندگیم به ملخ معروف بودم، ذوق و تشویق همسرم و پدر شوهرم باعث شد من بخورم و حرفهایی که از قبل ازخانواده هم د بده بودم و شنیده بودم الگو و فرمول ذهنی گرفته بودم باید چاق بشم آرام آرام با سریعتر خوردن و اضافه تر خوردن و تکرار و لذت اینکار چاق شدم آسان بود و لذت بخش مسیر چاقیم اما الان قوربون چاقی برم عزیز دل کنه اما مهمان من نیست دیگه من مهمان جدید دارم لاغری با ذهنم چاقی بره فایل عقبتر آرام‌آرام لاغری عزیزم زودتر بیاد در فایل جدید مغزم هم از قدیم زنده بشه هم یاد بگیرم از طریق آموزشهاتون در سرزمین لاغرها برای تغییر عادات جدید لاغریم همراه آرامش آسانی و لذت .

      استاد این فایل دوباره چراغ جدیدو بزرگی در ذهنم روشن کرد ممنونم واقعا که آنقدر همه چی را آسان و قانونمند بهمون با رشد آگاهی و دادن آگاهی صحیح ازطریق ایمان به قدرت خدا و قدرتی که خدا از خودش به ما داده و از طریق روشن کردن و ارتقا دادن به توانایبهامون  استاد خیلی خیلی ممنونم،

      خدای بزرگ مهربانم دوست دارم ممنونم مارو در مسیر قرار دادی شکرت هزاران بار خدای گل اسانم و قدرتمند کامل بی همتایم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/07/27 23:26
      مدت عضویت: 332 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 785 کلمه

      به نام خداوند کاملم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات لاغر شدن مشابه چاق شدن است 

      • روند چاقی خود را شرح دهید، چگونه قدم به قدم چاق شدید؟
      • چاق شدن من برای یک روز و یک سال نیست یک روند طولانی طی سالهای دراز است 
      • من ابتدا اطلاعات اشتباه وارد ذهنم شد بعد این اطلاعات اشتباه تبدیل به باورم شد و بعد این باورها باعث شدن من رفتار اشتباه انجام دهم و بعد این رفتارهای اشتباه آنقدر تکرار شدند تا تبدیل شدند به عادت‌های اشتباه و با تکرار این عادت‌های اشتباه که حالا بصورت خود به خودی انجام می‌شدند باعث چاق و چاقتر شدن هر روز من شدند و من قدم به قدم چاقتر شدم .
      • آیا برای چاق تر شدن رفتار جدیدی یا تغییر خاصی در روند زندگی خود ایجاد می کردید؟
      • من اصلا متوجه رفتار جدید یا تغییر خاصی در روند زندگی ام نبودم و واقعا نفهمیدم کی و چطور چاقی ام زندگی ام شد 
      • انگار یک قاشق یک قاشق خوردنم بیشتر شد و عادت‌های اشتباهم یکی یکی مثل دمل چرکی رشد کردند و تمام این دملها در نهایت تبدیل شدند به یک جسم چاق که نفهمید چطور چاق شده !!
      • به نظر شما چرا با اینکه روند زندگی تقریبا یکنواختی داریم ولی از نظر جسمی چاق تر و چاق تر می شدیم؟
      • خوب پر واضح است که با تکرار عادت‌های اشتباه که تبدیل به روند یکنواخت زندگی ما شده بودند هر روز یک قدم چاقتر می‌شدیم بدون اینکه بفهمیم 
      • تکرار مکررات همان روند زندگی ما را تشکیل می‌دهد و ما هر روز عادت‌های بد را تکرار  و تکرار و تکرار میکردیم و متاسفانه عادت‌های غلط دیگران را هم به سرعت تبدیل به عادت‌های خودمان میکردیم و به تعداد عادت‌های اشتباهشان اضافه میکردیم 
      • نظر خود را درباره تاثیر ذهن در روند چاقی خود را شرح دهید.
      • من کاملا چاقی خودم را نشات گرفته از ذهنم میدانم و یقین دارم که بدلیل فرمول‌های اشتباهی که در ذهنم ثبت کرده ام و مدام آنها را تکرار کرده ام تا تبدیل به روال زندگی ام شده اند و این فرمولهای غلط ذهنم من را به سمت تکرار تمایلات و عادت‌های غلط چاقی سوق داده است 
      • چرا برای چاق تر شدن نیاز به تغییر نداشتیم اما تصور می کنیم برای لاغر شدن باید همواره شرایط زندگی را سخت تر کنیم؟ شرح دهید.
      • برای چاقتر شدن من هیچ تلاشی نکرده ام و اصلا نفهمیدم کی چاق شدم یا چطور چاق شدم 
      • دلیل اینکه برای لاغر شدن دنبال روش‌های غلط لاغری بودم همین بود که نمی‌دانستم چرا چاق شده ام و دلیل چاقی خودم را فقط و فقط پرخوری و کم تحرکی و متابولیسم پایین و…میدیدم و طبق معمول رایج در جامعه تنها راهکار لاغر شدن اینگونه معرفی شده رژیم و ورزش و دارو و جراحی 
      • و ما افراد چاق چون نمی‌دانیم چطور چاق شدیم در دام روش‌های لاغری اشتباه گرفتار می‌شویم و گمان می‌کنیم برای لاغر شدن باید سختی و رنج تحمل کنیم 
      • در روشهایی که برای لاغری استفاده کردید چه تغییری برای لاغر شدن در زندگی شما ایجاد می شد؟
      • در روش‌های قبلی که استفاده میکردم تا زمانی که در رژیم و ورزش سنگین بودم زندگی سرشار از حسرت و افسردگی و رنج و عذاب را تحمل میکردم و زمانی هم که کم می آوردم و رها میکردم دوباره همان روش قبلی زندگی ام که پر بود از عادت‌های اشتباه را انجام می‌دادم و هیچ کدام از روش‌های لاغری تاثیری در کم شدن یا از بین بردن عادت‌های اشتباه من نداشت و هر چه بود دستوری بود و سخت و تقریبا انجامشان غیر ممکن 
      • چرا استفاده از روش های لاغری با اینکه زندگی شما را تغییر می داد باعث لاغری تان نشده است؟
      • روش‌های لاغری زندگی ما را به روش درست تغییر نمی‌داد  یک برنامه رژیمی  مصرف مواد غذایی محدود  و در ساعات مشخص نه تنها باعث از بین رفتن عادت‌های بد نمیشد بلکه من را حریص تر به خوردن می‌کرد و باعث شد من از ورزش لذت نبرم و به زور و ناچاری آن روش‌ها را انجام می‌دادم 
      • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا بدون اینکه شرایط زندگی خود را سخت کنید لاغر شوید.
      • عاشق لاغری با قدرت ذهن هستم ،این روش جذاب اصلا جوری در زندگی من حل شده که خدا را شکر تا به الان بدون هیچ رنج و سختی و فشاری هم متناسبتر شده ام هم رفتارهایم خیلی تغییرات مثبت خوبی داشته ،بسیاری از عادت‌های بد من با عادت‌های خوب جایگزین شده 
      • در لاغری با ذهن فرمول‌های اشتباه ذهنی ام را شناختم 
      • موانع لاغری ام را شناختم 
      • و به شکر خدای بی نظیرم و کمک استاد روشن ضمیرم هر روز یک قدم به سمت لاغری حرکت کردم الهی شکرت 
      • پروردگارا سپاسگزارم برای ترک عادت‌های بدم 
      • پروردگارا کمکم کن عادت‌های بدم را با عادت‌های خوب جایگزین کنم 
      • پروردگارا به من قدرتی بده که زندگی زیبا و عالی برای همسرم و دخترانم و خودم بسازم 
      • پروردگارا به من صبر بیشتر و آرامش بیشتر عنایت بفرما 
      • الهی به امید تو 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/07/27 22:14
      مدت عضویت: 332 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,136 کلمه

      به نام خداوند بی همانندم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      لاغر شدن مشابه چاق شدن است 

      خیلی  از کارهایی که بصورت روزانه انجام می‌دهیم، ریشه در عادت‌های ما دارند و برطبق آن عادت‌ها ما کار ی را انجام می‌دهیم.

       کاری که بصورت مستمر انجام می‌دهیم، در نهایت باور و شخصیت ما را شکل می‌دهند

      اگر ما الان چاقیم بخاطر رفتار کردن، بر اساس عادت‌های چاق کننده است ،که این عادت‌های چاق کننده ریشه در افکار و باورها و فرمول‌های اشتباهی است که در ذهن ما ذخیره شده است .

      در تمام روش‌های لاغری ما  سعی می‌کنیم فقط به کمک قدرت اراده‌ و پشتکارمان در گرفتن رژیم وتحمل  انواع ورزش لاغر شویم یعنی از مرحله آخر که جسم است اقدام می‌کنیم 

      در حالی که ریشه چاقی ما در عادت‌های رفتاری ماست که بخاطر فرمول‌های ذهنی اشتباه بوجود آمده اند .

       عادت چاقی  یعنی چه ؟ 

       رفتاری که بر اساس فرمولهای ذهن چاق به طور منظم تکرار می شوند و در اثر تکرار به صورت ناخودآگاه  اتفاق می افتند را عادت چاقی می‌گوییم. 

      عادت های چاقی چطور شکل میگیرد ؟

      عادت‌های چاقی  زمانی شکل می‌گیرند که برای یک رفتار پاداش دریافت می‌کنیم .

      مثلا وقتی در معرض یک خوراکی لذت‌بخش قرار می‌گیریم و به ما احساس خوبی می‌دهد، انگیزه پیدا می‌کنیم که آن خوراکی را بخوریم و مدام در شرایط گوناگون این رفتار را تکرار می کنیم و به این ترتیب عادت‌های چاقی خودمان را بوجود می آوریم .

      خوب به زبان خیلی ساده، ماجرا از آنجا شروع میشود که اگر ما به چیزی فکر کنیم  و آن را مدام و مدام اجرا کنیم، آن عمل تبدیل به یک عادت می‌شود و ما را چاق مبکند .

      لاغری با ذهن چطور عادت‌های چاقی ما را از بین می‌برد؟ 

      لاغری با ذهن فرمول‌های ذهنی اشتباه که منجر به انجام رفتارهای عادتی اشتباه می‌شوند را شناسایی میکندو آنها را با فرمول‌های صحیح ذهنی که منجر به عادتهای رفتاری صحیح میشوند جایگزین میکند و به ما کمک می‌کند که به راحتی چاقی خودمان را متوقف کنیم و به سمت لاغری پیش برویم ،البته عادت‌ها هم مثل سایر چیزهایی که ذهن یاد گرفته قابل فراموشی نیستند و فقط می‌توانیم عادت‌های خوب را با عادت‌های بد جایگزین کنیم . 

      چطور عادت‌های بد چاقی را از بین ببریم ؟

      در چند مقاله خواندم که شکل گیری عادت جدید بین ۲۱ روز تا ۶۶ روز زمان می‌برد و در هر شخص بر اساس نوع عادت و زمان انجام آن عادت متغییر است .

      پس من همینجا تعهد می‌دهم عادت‌های بد چاقی ام را با عادت‌های خوب جایگزین کنم ،حالا برای اینکه بدانم چطور عادت‌های چاقی ام را جایگزین کنم چند فرمول به نظرم می‌رسد 

      ۱-رفتار خوبی  را جایگزین کنم 

      زمانی که عادت بد ذهن چاق رخ نشان می‌دهد سریع یک عادت خوب را جایگزینش کنیم 

      مثلا من عادت داشتم  موقع غذا تند تند غذا میخوردم بعد دنبال راهکار بودم که این عادت بد را حل کنم ،شروع کردم به گرفتن لقمه های کوچک و خوب جویدن و به طرز شگفت انگیزی عادت تند خوری من بعد حدود دو هفته خیلی بهتر شد اوایل با توجه انجام می‌دادم ولی الان تقریبا در حال اتومات در حال انجام است ولی باز هم نیاز به کار دارد ،من زمان خوردن غذا  با گوش دادن به فایل به خودم یادآوری میکنم که هدفم لاغری است و باید برای هدفم احترام قائل باشم و عادت بد تند خوردن را ترک کنم و به کمک گوش دادن به فایل خیلی آرام میخورم  با مزه کردن غذا لذت میبرم این تکنیک من بوده نمی‌دانم درست و غلطش را ولی خدا رو شکر برای من جواب داده .

      ۲- از محرک‌ها دوری کنم 

      خوب من عادت داشتم تبلیغات میدیدم و بیرون که میرفتم تمام توجهم به مغازه های خوراکی فروشی بود و دیدن تبلیغ و رنگ و نقش اغذیه فروشی ها و شیرینی فروشی‌ها و بستنی فروشی ها من و تحریک می‌کردند که خرید کنم و بخورم ،اما تلاش کردم تبلیغات نبینم و بیرون که میروم به مغازه ها توجه نکنم و الان بیرون میرم دیگه هیچ چیزی نمی‌خورم تا برگردم منزل، ولی قبلا بیرون رفتن مصادف بود با کلی خوردن و اینقدر شیرینی های متنوع ویترین‌های منو تحریک به خوردن می‌کردند اما الان دیگه نگاهشونم نمیکنم خدا رو شکر .

      ۳-عادتها را یکی یکی ترک کنم 

      از قدیم شنیدیم سنگ بزرگ علامت نزدن است 

      من لیست بزرگی از عادات اشتباهم تهیه کرده ام و وقتی عادت اشتباهی را ترک میکنم عادت بعدی را روی کار می آورم و تلاش می‌کنم آن را با یک عادت خوب جایگزین کنم 

      البته فعلا مشغول ترک عادت تند خوری ام هستم و دارم عادت خوب، لقمه های کوچک و آرام خوردن را جایگزین میکنم و هنوز این عادت نیاز به تکرار دارد

      لیستی از عاداتی که با لاغری با ذهن ترک کرده ام یا در مسیر ترک کردن هستم 

      عادت در طی روز مدام خوردن >>>>الان فقط زمان نیاز بدنم میخورم و خدا رو شکر این عادت از بین رفته 

      عادت در طی روز مدام میوه خوردن>>>>> الان نهایتا میلم بکشه خیلی کم میخورم و خدا رو شکر این عادت از بین رفته

      عادت هر شب چند لیوان شیر خوردن>>>>خدا رو شکر از بین رفته و نهایتا بعضی وقتها میلم بکشه در حد نیاز بدنم میخورم 

      عادت شربت و نوشیدنی خوردن>>>>خدا رو شکر از بین رفته

      عادت پرخوری کردن>>>>>در حد نیاز بدنم تا نزدیک نقطه سیری میخورم البته گاهی پرخوری می‌کنم و باید روی این عادت باز هم کار کنم انشالله ####نیاز به کار ####

      عادت تند تند  خوردن>>>>>الان در حال اصلاح این عادتم و تقریبا بهتر شده و آرام‌تر میخورم و خیلی لذت بخش تر است خدا را شکر ،ولی باز هم باید روی این عادت کار کنم انشالله.####نیاز به کار####

      عادت قاطی خوردن>>>>خدا رو شکر این عادتم ترک شده 

      عادت هرزه خوری>>>>خدا رو شکر کامل از بین رفته 

      عادت شیرینی جات زیاد خوردن>>>>الحمدلله از بین رفته 

      عادت مدام هوس کردن>>>>>از بین رفته شکر خدا 

      عادت فکر کردن به خوراکی ها>>>>شکر پروردگار دیگه این عادت و ندارم 

      عادت نگاه کردن به تبلیغات و مغازه خوراکی فروشی ها>>>> این عادت هم رفع شده خدا رو شکر 

      عادت هر شب فیلم دیدن و خوردن >>>>اصلا دیگه علاقه به فیلم دیدن ندارم و به جای اون کتاب و مقاله میخونم یا گوش میدم و این عادتم هم خدا رو شکر ترک شده 

      عادت هله هوله خوردن >>>>خیلی وقت است اتفاق نیفتاده خدا رو شکر ،حتی در سفر هم نخوردم الحمدلله

      عادت ورزش و پیاده روی نکردن >>>>خدا رو شکر نگرشم به ورزش و پیاده روی بعد از شرکت در دوره صد گام و دوره ورزش خیلی تغییر کرده ،دست و پا شکسته انجامشون میدم ولی تعهد میدم که این عادات خوب و وارد زندگی روزانه ام کنم انشالله ####نیاز به کار####

      و خیلی عادت‌ها که الان یادم نمیاد که یا کامل ترک شدن یا در حال ترک شدن هستند 

      استاد سپاسگزارم بخاطر آموزش‌ها و راهنمایی هاتون و آگاهی های نابی که به ما می‌دهید براتون بهترین‌های جهان را از خداوندم خواستارم  

      خداوندا روزیمان کن ترک کردن خصلت‌ها و عادت‌های بدی که زندگیمان را تحت الشعاع قرار می‌دهد و شخصیتمان و انسانیتمان را خراب می‌کند 

      خداوندا روزی امان کن بندگی ات را و ما را به خودمان وا مگذار 

      الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 475 کلمه

      به نام خداوند بخشنده و مهربان 

      سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان خوبم

      لاغر شدن هم مثل چاق شدنه فقط در جهت معکوس باید انجام بشه .وقتی این جمله رو میگم راحتی این کار رو خیلی خوب احساس میکنم .یعنی کار جدیدی نباید بکنیم فقط کارهایی که میکردیم رو نباید انجام بدیم، فقط همین .

      همیشه یادمون باشه ما میتونیم با ایجاد نگرش و افکار و احساسات جدید هر تغییری رو که میخواهیم به زندگی مون بدیم.

      اگه احساس لاغری کنیم دیگران هم ما رو لاغر تر از گذشته میبینن. چون خود من وقتی فقط احساس لاغری کردم اطرافیانم هم به من گفتن لاغر شدی! ما هر باوری رو که در مورد خودمون داشته باشیم و خودمون رو هر طور بدونیم دیگران هم ما رو همون طور میبینن .مثلا اگه خودمون رو دست و پا چلفتی بدونیم دیگران هم همین طور فکر میکنن.

      واین حاصل نمیشه جز با تکرار اونها.

      چون سالهاست که ذهن ما عادت به شرایط فعلی خود دارد اوایل ممکن هست برامون سخت باشه که طبق عادت قبلی عمل نکنیم و رفتار جدیدی داشته باشیم ولی بعد از مدت کوتاهی کم کم ذهن به شرایط جدید عادت میکنه و دیگه نمیتونیم مثل گذشته غذا بخوریم.

      خود من دیگه مثل گذشته نمیتونم غذا بخورم و الان که فکر میکنم خیلی دیر به دیر گرسنه میشم اما این رو بگم که هنوز مغز من در مواقعی که گرسنه نیستم فرمان خوردن صادر میکنه و من هم فرمانشو بی چون و چرا اجرا میکنم .چون در این مسیر من با (تصمیم) این که از امروز بایدکم بخورم کاری ندارم. من نمیتونم با دستور مغزم مقابله کنم و تصمیم هم ندارم که این کار رو بکنم.پس هر موقع که دستور صادر میشه میخورم . اما با این آگاهی که بالاخره این دستورات به زودی صادر نخواهند شد ، همونطوری که الان بسیار کمتر از گذشته صادر میشوند تمریناتم رو انجام میدم.

      مثل روز برام روشنه که روزی میرسه که من با آزادی کامل خودم انتخاب میکنم که چی بخورم و چقدر بخورم .

      پارسال قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری آرزو داشتم که در وعده ی صبحانه نان کمتری بخورم ( آخه من در صبحانه تقریبا بیشتر یک نان سنگگ رو میخوردم ) شاید هم همشو !!!  الان اما من تقریبا به آسانی یک چهارم یک سنگگ رو میخورم .

      ولی هنوز وقتی چیزی رو روی کابینت یا یخچال میبینم دستور ناخنک زدن صادر میشه که این هم با ادامه دادن مسیر ذهنی درست میشه.

      همیشه خدا رو به خاطر وجود این سایت شکر میکنم و برای استاد گرامی آرزوی بهترینها رو دارم.

      لاغری با بودن در این سایت و یاد گرفتن روش ذهنی بسیار آسان وچه بسا لذت بخش است.

      من وقتی تازه وارد این سایت شده بودم خیلی سوال داشتم اما به مرور که سوال ها جواب داده میشن انسان احساس راحتی و اطمینان وامید بیشتری میکنه.

      برای تمام دوستان خوبم در این سایت آرزوی تناسب در تمام جنبه های زندگیشون به خصوص در لاغری رو دارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1402/01/20 11:20
      مدت عضویت: 483 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 585 کلمه

      سلام و درود .

      این فایل هم از دسته فایلهایی بود که بیشتر در عمل میشه اجرا کرد . 

      مثلا من الان چند روزه تصمیم گرفتم هرچیزی که میبینمو نخورم . 

      این الگو در ذهن من هست  مواقعی که تصمیم به خوردن ندارم ولی چون فلان ماده غذایی رو دیدم میخورم . یعنی فرمول دیدن غذا  = خوردن 

      میخوام این فرمول رو  تغییرش بدم به اینکه  با دیدن نخورم . هر چی میبینم نخورم . نخوردنش رو انتخاب کنم 

       مگر مواقعی که خب قصدم خوردنه  اونم زمانیه که بدنم نیاز داره . 

      خب پس من میخوام فرمول 

      دیدن غذا = نخوردن رو انتخاب کنم . 

      این تغییر رو باید خیلی ساده اش کنم . 

      کاری نداره که . فقط کافیه از نخوردنش لذت ببری و حالتو باهاش خوب کنی . 

      البته بگذریم از اینکه زیر زمینه این فرمول خوردن = چاق شدنه و من باز به خاطر لاغری میخوام نخوردن رو انتخاب کنم یعنی اون فرمول هم فعال میشه ولی خب فرمول نخوردن = لاغر شدن فعال باشه بهتر از اینه که فرمول پرخوری = چاق شدن فعال باشه . 

      به هر حال این فرمولا در ذهن ما  هست و فراموش نمیشن . 

      وقتی در نخوردن در زمانهای غیر نیاز استمرار داشته باشم فرمول نخوردن = لاغر شدن فعاله و و من لاغر میشم . 

      چون از اون طرف من فرمول پرخوری = چاق شدن رو دارم 

       و وقتی از فرمول نخوردن استفاده کنم خب ناخوداگاه فرمول پرخوری = چاقی  کمتر روشن میشه و باز من احساس لاغری بیشتری می کنم و با احساسم  با لاغری جسمم همسو میشم .  

      پس اولین قدم اینه من در آفرینش فرمول جدید استمرار بورزم و راحتش کنم . حواسم یه مدتی بهش باشه تا عادت کنم که هر خوردنی میبینم رو نزارم دهنم . 

      این کار راحته . کاری نداره که هر وقت چیزی دیدی فرمول  دیدن غذا = خوردن فعال میشه پس دقیقا همین زمانه که میتونی فرمول جدید رو جایگزین کنی . 

      چراغ فرمول قبلی رو خاموش و بگی من نخوردن رو انتخاب می کنم و از نخوردنش لذت میبرم 

       حتی میتونم واسه خودم پاداش بزارم که بگم اگه ده بار نخوردن رو انتخاب کردی یه جایزه بهت میدم . باز تو ذهن من پاداش = خوردن فعال میشه . به خودم میگم پاداش یعنی لذت . یه مقدار پول به خودم هدیه میدم و بعد باهاش یه چیزی که دوست دارم میخرم تا یادم بمونه تغییر عادت برام چه لذتی داشت .

      خب تغییر عادت خیلی راحته . 

      چرا چون ناخوداگاه ما انتخاب نمی کنه . قدرت انتخاب دست منه و من این قدرت رو آگاهانه انتخاب می کنم و بعد از مدتی این قدرت رو میدم ناخوداگاه تا زمانهایی که حواسم نیست مراقبم باشه . مثل عصای موسی .

      به نظرم عصای موسی نماد ضمیر ناخوداگاهه . چرا که وقتی حضرت موسی خواب بود اون بیدار بود و با عصاش هر کاری میخواست میکرد . اما قدرت اون عصا دست موسی بود و موسی هر امری می کرد عصا اطاعت میکرد . 

      کار عصا اطاعت کردن از موسی بود .

      ما هم عصای موسی داریم منتها از اون در جهت منفی استفاده کردیم و آرزوهای منفیمون رو باهاش خلق کردیم . 

      خب استفاده از عصای موسی خیلی راحته فقط کافیه بگیم بشو پس میشه . 

      در ضمن این گفتن ما زبانی نیست بلکه با احساسه . 

      ما با احساس خودمون به ضمیر ناخوداگاهمون حرف میزنیم .

      و نکته ی بعدی استمرار در احساس هست . 

      ما احساس راحتی و آسانی در عادت جدید رو باید آهسته و پیوسته حفظش کنیم تا ضمیر ناخوداگاه اون رو دریافت کنه . چیزی که تکرار نشه فعال باقی نمی مونه . 

      این فایل عملی بود و من دوست دارم این فایل عملی رو انجام بدم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/01/01 12:59
      مدت عضویت: 539 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 624 کلمه

                    “به نام ”الله” خداوند بزرگ و یکتا”

      درود و سلام به همه ی عزیزان و استاد گرامی ؛

      گام شصت و هفتم : لاغر شدن همان چاق شدن است ؛

      خدای خوب و مهربانم ، تو را من بسیار دوست دارم و میدانم که تو هم مرا دوست داری . از تو بسیار سپاس گزارم که مرا در مسیر زیبای آگاهی و دانستن قرار دادی . امروز ۱ فروردین ۱۴۰۲ به لطف و یاری تو پروردگار عزیزم ، توانستم گام شصت و هفتم را بردارم ،خدایا شکرت ؛

      دوستان عزیز و استاد ارجمند در ابتدا ، سال نو را به همه ی شما عزیزان تبریک می گویم و از خدا می خواهم که سالی پر از خیر و برکت ،سلامتی ،شادی و تناسب اندام و لاغری را برای شما به ارمغان آورد .لاغر شدن همان چاق شدن است یعنی ما همان طور که در طول سال های زندگی خود با یک سری عادت ها و تکرار مداوم آنها به راحتی و آسانی چاق شده ایم و جسم ما دچار اضافه وزن شده است همان طور هم می توانیم با ایجاد عادت ها و رفتارهای تکرار شونده ی جدید ، لاغر و متناسب شویم .ذهن ما به شدت عادت پذیر و دوست دار آن می باشد و هر کاری که برای او آسان و راحت باشد را به نحو احسن انجام می دهد و چون ما به چاقی عادت کرده ایم و رفتارهای چاق کننده را بسیار از خود بروز داده ایم پس برای ذهن ما خیلی راحت تر و آسان تر است که آنها را انجام دهد و نتیجه ی آن چاقی و اضافه وزن می شود .برای اینکه ما لاغر و متناسب شویم باید برای ذهن خود لاغری را کوچک و ساده کنیم و از بزرگ نمایی کردن لاغر شدن برای ذهن خود جلوگیری کنیم و هم اینکه رفتارهای لاغر کننده را با تکرار و مداومت در انجام آن در ذهن خود ایجاد کنیم تا به مرور جسم ما هم در مسیر لاغری قرار بگیرد .بعضی از عادت های ما بسیار در ذهن ما ریشه دوانده اند و تغییر دادن آنها احتیاج به زمان بیشتری دارد تا بتوانیم آنها را تغییر بدهیم پس کافی است در مسیری که قرار داریم استمرار و مداومت داشته باشیم و زمان بیشتری را به آن اختصاص بدهیم .مثلا فردی که می خواهد ورزش کردن را در ساعات ابتدای روز شروع کند در ابتدا چون عادت به زود بیدارشدن از خواب ندارد و عادت به ورزش کردن ندارد انجام دادن آن برای او بسیار سخت و دشوار می باشد اما بعد از چند روز انجام دادن این کار به راحتی می تواند آن را انجام دهد چون به عادت جدید او تبدیل شده است پس ما اگر بخواهیم کاری را انجام بدهیم کافی است آن را به عادت همیشگی خود تبدیل کنیم با تکرار و مداومت در انجام آن. مثال دیگری که می توانم برای این موضوع بیاورم این است که بعد از سال نو و جدید مدتی زمان می برد که ما به عدد سال جدید عادت کنیم و در هنگام نوشتن یا تایپ کردن یا بیان کردن ، ناخودآگاه چون یک سال به نوشتن و گفتن عدد سالی که گذشته است عادت کرده ایم همان را می نویسیم و می گوییم اما به مرور و با گذشت چند روز به عدد سال جدید عادت می کنیم و به راحتی و سادگی آن را می نویسیم و بیان می کنیم .بیایید با آگاهی و دانش عادت های جدید و مفید برای ذهن خود ایجاد کنیم در تمام جنبه های زندگی تا با انجام و تکرار آنها بتوانیم زندگی بهتر و شاد تری را تجربه کنیم و خود و زندگی خود را تغییر بدهیم تا لبخند زیبای خداوند مهربان و دوست داشتنی را در زندگی خود به وضوح احساس و تجربه کنیم .

      “یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/01/01 08:51
      مدت عضویت: 464 روز
      امتیاز کاربر: 50625 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 710 کلمه

                     سلام صبح عید شما مبارک 

      اولین رو  بهار رو برای خودم امسال با تغییر در این سال میزارم که با شروع بهار وتازگی تنها درطبیعت نیست امسال سال تغییر تو ذهن وتغییر تو محزن ذهن وتغییر  تو رفتار وتغییر تو عمل کرد وکلی تغییر دیگه که با د ر مسیر بودن انشا الله به کمک خدا ند به دست میاریم 

      خدایاشکرت این منکه دارم برای سال اینده این همه تغییر رو برای خودم طلب میکنم حتی فکرش هم لذتی داره فراون ولی من این من هستم که ۳ ماه دارم بعضی رو انجام میدم پس من میتونم پس من تو انش دارم این ا ولین سالی هست  که این همه اروزیی دست نیافتی که فبلا داشتم  تو ذهنم برای خودم رقم میزنم خدایا بازم شکرت  اینجا یی تغییر فرمول 

      پس من درام تغییر میکنم چون قبول تغییر کردن زمان ومکان داره ختی تو من که۵۶ سال دارم بعضی از کا رهارو انجام میدم درخت کهن سالی شده رفتارم ار خودم باید راضی باشپم تااینجاش خودم باید تشویق کنم من لایقت دارم میتونم وانجام میدم بعضی ساعت نحوای ذهنی دست وار نیست که تو برات سخته جطور میتوانی عادت این همه سال رو تغییر بدی فوریی اون ذهن نجوا کرور مهار مبکنم کارهایی که تو ۳ ماه نتها۳ ماه انجام دادم به یادمیارم میگم من بودم رمان میخوا تو می تونی فقط وفقط زمان میخواد 

      ۱۱ سالپیش ما خونه عوض کردیم چون جونه ویلایی بود ولی فضای کوچکی داشت مابه یی خونه بادوبرابر مسا خت تقله مکان کردیم اونم نو ساز شیک ولی اپارتمانی بود بامن خیلی از بود درش کیف میکردم جون حدود ۲۴ سال  خونه قبلی بودم باوردبه این خونه نفسم میگرفت درها وپنجرهاروباز  میکردم تابتونم نفس بکشم اون زمان نمیدونستم برای جی حالا که دارم یاد میگیرم میفهم که تو خانواده ماما اولین نفری بودیم که از خونه ویلایی به اپارتمان رفته بودیم ویی فرمول اشتباه که هرکی تو اپارتمان زندگی میکنه نقس کشیدن براش سخته اختیاری 

      زندگشو کمتر دارا وچندین افکاراشتباه ولی من با گذشت چند روزکم کم عادت کردم ودرپنجرهارو بستم واز هوایی سرد لوکر استفاده کردم دیگه اون حالت خفگی رو نداشتم 

      افکاراشتباه تا کحاپیش رفت داره تونفس کشیدن ادم دچار مشکل میکنه تغییر کردن چیزی که زمان زیادی ما با انجامش هم عادت وهم لذت بردیم زمان میخواد تنها زمان اونوفت دیگه اون مشکل فبلی رو نداری وحتی دیگران رک نیز تشدیق

      به تغییربهتر میکنی خودم من به فرددیگه که اونم همین جابجایی رو داشت براش توضیح دادم خوبهای اپارتمن نشنی رو  حسش بهترشدبرای نقل مکان ولی برای خودمن کسی همچین حرفی رو نزد من حدود ۱۰ روزیی این مشکل کم بود نفس کشیدن داشتم همه اعضای خاتواده تعحب میکردن که من چرا دارم این طوری رفتار میکنم ولی من تازه فهمبدم مشکل ۱۱ سال پیشم چی بود یی باوره اشتباه ولی زمان برد تا عادت کنم برای لاغر شدن زمان میخواد این عادت ها روبتونم کامل عوض کنم به خودم زمان میدم بری ایخودم وفت یشتری میزارم امسال سالبه بدست اوردن ارزویی ۵۶ سالم به دست میارم انشالله تامیادنجوا کر من مایوس کنه فوری یادسال گذشته وسختی که برای رسیدن به مسیر درست داشتم جلوشو میگیره امسال رو با شروع بهار وشروع تغییر وحس عادت کردن به تغییرات حدید سالی وافعاجدیدخواهم داشت فقط زمان واستمرار وتلاش ورفتار وعمل کردم این بهم عیدی میده عیدی امسالم برام چقدر دلچسب گوارست نتبجه این ۳ ماه یاد گیری داره خودشو نشون میده اگه به ساله برسه چه میکنه  همه به خودم بیستکی داره من تلاشم میکنم برای نتیجه بهتر 

      اولین اروزیی سال حدید برای همه ابن که خدای همه انسانها بایاد گیر درست تو ذهنشون هدایت کن چون ذهن توانش در بوجود امدهر شگفتی بزرگ باور کردنی نیست قدرتش  تو کل زندگی ما چنان تحولی ایجاد میکنه که ادم از عرش به فرش  یا از فرش به عرش میکشه این کاره فقط ذهنه دانش یادگیری ذهنله همه انسانهای کره زمین عطا بفرما تا بهتر زندگی کنن امین اونهای که اراین نعمت بزگ تحول تو زندگشو بوجود اوردن مانیز همیطوری بشیم به امیدخدا 

      سالی پر ازامید ارزو ومهربانی برای جسمون وبرای اطرافیانمون ارور دارم خوش  خرم شادپی سر  یربلند باشید ذهن باز پر تلاشی داشته باشید این ذهن اگه درست وحسابی اموزش ببینه تو مسیر درست چها که مبکنه بازم به خود اونشخص داره که چطور اسفتاده کنه  

      در پناه خدا خدا پشت وپنهاتو باشه یاحق حق نگه دارتو

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1401/01/16 14:19
      مدت عضویت: 1231 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 724 کلمه

      به نام خدایی که انتخابم کرد

      به زمانبندی خداوند اعتماد دارم 🦋

      سلام و درود محققین مسیر لاغری

      لاغر شدن همان چاق شدن است

      هر تغییری در ذهن ما هر چقدر هم بزرگ باشد برای رخ دادن نیاز به افکار جدیدی دارد و برای روبرو شدن با وضعیت جدید تکرار و استمرار لازم است چون ذهن ما کارهای تکراری و عادتی را دوست داره و برای انجام کارها و شرایط جدید خیلی همکاری نمی کنه چون باید انرژی بیشتری بسوزونه و به همین دلیل با هر فشاری تغییرات اجباری در رفتارمون و در الگوهای رژیم غذایی ایجاد می کردیم به صورت مقطعی بود و بعد از مدتی به حالت اولیه خود باز می گشتیم ولی در مسیر آموزش ذهنی راههای بسیاری وجود داره که ما تغییرات را به راحتی در زندگیمون و رفتارمون ایجاد می کنیم .

      مشتاق بودن برای تغییر کردن اولین گام هست باید تغییر کردن را در ذهنمون آسون کنیم به گذشته فکر کنیم تمام تغییرات کوچک و بزرگی که در زندگیمون ایجاد کردیم و اصولا اگر هدفمون خیلی برامون مهم باشه از اون حالتهایی که یا موفق میشم یا موفق میشم💪💪 حتما خیلی مشتاقانه تر و راحتتر تغییر می کنیم که مستلزم هماهنگ شدن تصمیم ما با ناخودآگاهمون هست .

      پیشرفت چاقی ما به دلیل گسترش فرمولهای ذهنی چاق در ذهنمون هست و البته تکرار و استمرار در رفتارهای غیر صحیح چاق کننده !..

      ولی ما عامل چاقی خود را خوردن موادغذایی می دانیم خوردن چاق نمی کند ولی رفتار غیر صحیح که بارها تکرار می شود و احساس بدی به ما منتقل می کند چاق کننده است .

      بیشترین رفتارهای ما در طول روز به صورت عادتی و در حالت ناآگاهی انجام می شود و با کوچکترین تغییر در دکوراسیون منزل یا مسیر محل کار یا روند آموزشی فرزندان چالشی برای ذهن ما ایجاد می شود که به نوعی نمی خواد تغییر کنه ولی اگر شور و اشتیاق در کار باشه این تغییر کردن آسان میشه واگر بتونیم این حالت لذت و احساس خوب را حفظ کنیم.

      عادت به هرکاری یعنی هیپنوتیزم شدن و مسخ شدن یعنی اون کار بدون آگاهی انجام میشه و برای ذهن نوعی هویت و وابستگی ایجاد می کنه .خب من مدتها به صورت اتوماتیک سحرگاهان بیدار می شدم و خیلی اون زمان و سکوت برای معنویتم مفید بود بعد از مدتی دیگه نمی تونستم بیدار بشم هرچی تلاش می کردم یا ساعت می گزاشتم نمی تونستم بیدار بشم البته همیشه بین 7تا ۸صبح بیدار بودم ولی بیداری سحری نمی شد !…هرروز می خوابیدم و بعد هم یقه خودمو می گرفتم شش ماه گذشت تا من متوجه شدم حتی عادت کردن به رفتارهای خوب هم بعد از مدتی ناآگاهانه است خب این سطح آگاهی در فکر و عمل به نوعی  بالاتر از این تفکره که من بیام عادت لاغری در خودم ایجاد کنم البته که اولین مرحله این هست که من الگوی غیر صحیح خودم را تغییر بدم و الگوی صحیح ایجاد کنم ولی هشیارانه زندگی کردن در بند مکان و زمان و غذاهای خاص نبودن زندگی پر شورتری به ما هدیه می کند .که مستلزم استمرار و تکرار و تمرین است مهارت کنترل ذهن در لحظه حال بودن .

      تغییرات به یکباره در ذهن ما اعمال نمی شوند وقتی آدرسی تغییر پیدا می کنه ما برای مدتی به حالت عادت الگوی ذهنی خود مسیر قبلی را انتخاب می کنیم و شاید تا مدتی برامون چالش برانگیز باشه تا به مسیر جدید عادت کنیم برای تغییر دادن الگوهای عادتی خیلی کوچک در چاقی از دوره چالش من اینو نخوردم   استفاده کردم خیلی راحت در حالت پذیرش و با صلح می تونستیم عادت خود را تغییر بدهیم اوایل کمی خطا داری ولی اینکه بدونی داری بهتر عمل می کنی باعث انگیزه و اشتیاق میشه و از اون مهمتر اینکه مثل تمام این تغییرات الگوهای صحیح لاغری هم میتونم ایجاد کنم .نباید لاغری و الگوهای رفتاری آن برای ما سخت باشه یا یک خان از هفت خان رستم !…

      باید این تغییرات را در ذهنمون کوچک کنیم همین که در ذهنمون کوچک و قابل دسترس باشند در بیرون اتفاق می افتند.

      بارها رسیدن به خونه و ماشین و سفر مورد علاقمون در ذهنمون دوردسترس بوده انگار خیلی بزرگ شاید هم رسیدن به آن سخت ولی بعد از مدتی که در ذهنمون کوچک شده به راحتی در دسترسمون قرار گرفته است .

      و لاغری هم اگر خیلی راحت و آسان در ذهنمون اتفاق  بیفتد به صورت فیزیکی تغییر اعمال می شود 

      دوستان متناسبم همواره در مسیر زندگی شادمان باشید 🍃🌸  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/11/06 20:05
      مدت عضویت: 1618 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,285 کلمه

      جلسه ۷۳ تکرار 

      لاغر شدن همان چاق شدن است 

      سلام و درود به دوستان همراهم و استاد عطارروشن ،خدارو شکر میکنم برای آموزش و یادگیری یک آگاهی دیگه ،دیروز داشتم روی یک دوره ی فشرده چند ساعته کار میکردم و نتونستم کامنتی بنویسم فقط فایلو گوش کردم و امروز از صبح هم خرید و بازار بودم و الان که عصره اومدم منزل ،قبل از اینکه به دوره های دیگم بپردازم ترجیح دادم‌ اول بیام تو سایت و بنویسم ،خدارو سپاسگذارم 

      امروز صبح رفته بودم دفتری که دخترم مدیر فروششه ،یک تولیدی ،واردات و صادر کننده لباس های ایرانی _ترک و بزرگ در بازار تهرانه ،میخواستم لباس هاشونو ببینم ،از اونجایی که دخترم همه کاره اون شرکته ،براحتی میتونه از لباس های شرکتشون برای من هر لباسی بخوام بیاره ،بدلیل اینکه اونها تک فروشی ندارن و امروز رفتم اونجا که لباسی میخواستم بخرم پرو کنم 

      امروز که سوپروایزر دخترم منو دید ،گفت خانم حسنی شما چقدر لاغرتر از ۳ سال پیش شدید که اولین بار برای مصاحبه دخترتون اومدید با من صحبت کردید ، بهش گفتم آره خدارو شکر 

      گفت معلومه که دارید حسابی کم خوری میکنید یا شامو که حذف کردید و سالاد و از اینجور رژیم ها دارید ، اتفاقا خود  ایشون بسیار لاغر و کمبود وزن دارن ،بهش گفتم من اصلا رژیم ندارم ،ورزش ندارم ،تعجب کرد ،گفت پس چجوری لاغر شدید ؟ گفتم لاغری با ذهن 

      گفت یعنی چی ؟ مگه میشه ؟ گفتم بله ،اتفاقا من انقدر که تو این ۲ سال نهار شام صبحانه،  رستوران  رفتم یا مسافرت بودم که تمام عمرم نرفتم، ولی لاغر شدم 

      گفت برعکس شما دخترتون هر روز داره چاقتر از دیروزش میشه ،ای کاش روش شمارو در پیش میگرفت ،(اتفاقا دخترم هم در دوره هست ) 

      و گفت ما هر روز به دخترتون هشدار میدیم‌ که داره چقدر چاق میشه ،منم در جواب گفتم شما خیلی کار اشتباهی میکنید و دارید اضطراب و ترس رو تو وجود دخترم افزایش میدید ،از این به بعد کسی به شهره نگه چاق تر شدی و از اینجور حرفا 

      بنده خدا گفت باشه دیگه نمیگیم و متوجه شدم دخترم داره از طرف محل کارش بسیار تزریقات افکار چاق کننده ترسناک میشه و امشب که دخترم از سر کارش برگرده بهش میگم که قاطعانه به تمام همکاراش و همینطور سوپروایزرش اعلام کنه که در مورد چاقتر شدنش بهش یاداوری نکنن 

      تغییر کردن و تغییر دادن یک عادت یکی از کارهای سخته برای مغز ما که از قبل تمام اطلاعاتو در خودش سیو کرده ،دورش حصاری کشیده و هر زمان به چیزی نیاز داره از همون اطلاعات گذشته استفاده میکنه ،این وظیفه مغز خزنده ماست که برای حفظ بقای ما یا فرار میکنه یا میجنگه 

      و ما یک مغز جدید که در جلوی سرمون هست هم داریم که محل قرار دادن اطلاعات جدیده ،از اونجایی که مغز تنبله و دوست نداره انرژی زیادی برای اطلاعات جدید خرج نکنه همیشه در تلاشه که مارو منصرف کنه و مدام به ما میگه که تغییر نکن و چیزیو تغییر نده 

      صبح زود بیدار شدن موردی بود که هیچ وقت دوسش نداشتم و ندارم ،قبلنا که ساعت ۱۰ صبح تا ۱۱ بیدار میشدم چونکه شبها تا ۳ یا بیشتر بیدار بودم و دیر میخوابیدم ولی چند سالی میشه که خودبخود بین ساعت ۷ تا ۸ و نیم میپرم از خواب و به کارهام میرسم 

      همیشه از ساعت کوک کردن متنفر بودم الان هم همینطور و یه وقتاییکه کار اداری دارم یا مسافرتی میخوام برم که مجبورم صبحا زودتر بیدار بشم بدم میاد ،دوست دارم خودم از خواب بیدار بشم 

      ولی میدونم که هر رفتاری که زیاد تکرار بشه میشه جزئی از زندگی روتین ما و مسیرهای عصبیش در مغزمون ساخته میشه که ساختنش به تمرین و تکرار نیاز داره 

      یکی از موردهاییکه بهش برخورد میکنم و برام جالبه اینه که من خیلی از ماشین خودم بجز کلاس رقص رفتنم استفاده نمیکنم و هر جایی بخواییم بریم با ماشین دوستم میریم و من بیشتر به ماشین دوستم‌ عادت دارم تا ماشین خودم 

      مثلا وقتی میخوام سایه بون ماشین خودمو بکشم کنار شیشه که جلوی آفتابو بگیرم ،جوری سایبون ماشینمو میکشم که انگار سایبون ماشین دوستمو میخوام بکشم کنار یا دیگه توی صندلی ماشین خودم احساس راحتی نمیکنم و متوجه میشم این صندلی براحتی اون صندلی نیست و هر اکتی توی ماشینم انجام میدم همون اکت هاییکه در ماشین دوستم انجام میدم 

      و این بخاطر زیاد استفاده کردن از اون ماشینه که وقتی سوار ماشین خودم میشم برام غریبه است ،یا امروز یه وسیله شخصیو برای خودم متفاوتر از قبل خریدم و وقتی میخواستم‌ استفاده ش کنم ،انگار دوست داشتم از همون وسیله قبلیه استفاده کنم و مقاومت داشتم 

      یا چند وقتیه که دارم مسواک زدنمو با دست چپم انجام میدم که یکمی تغییرات در ساختار عصبی مغزم ایجاد کنم یا صورتمو با دست چپم میشورم البته زمان هاییکه یادم میاد انجام میدم ولی الان دارم در مسواک زدن با دست چپ هم توانا میشم

      همین استفاده کردن از وی پی ان که جدیدا مجبورم برای هر بار استفاده کردن سایت روشن کنم برام سخت بود ،یعنی اوایل طبق عادت قدیمم‌ براحتی و سرعت وارد سایت میشدم ولی یدفعه یادم میومد که باید وی پی ان روشن کنم و الان دیگه به یاد میارم که باید چکار کنم 

      یا همراه داشتن‌الکل و ماسک برام عادت شده ،اوایل یادم میرفت و جزء وسایل ضروریم نبود ولی الان قبل از بیرون رفتن مطمئن میشم‌ که الکل همراهم باشم ،حتی تو ماشین هم الکل و ماسک اضافه گذاشتم 

      یا زمان هایی که جای یک وسیله ایو در خونه تغییر دادم ولی به سبک گذشته به دنبالش در جای قبلیش میگردم 

      مثلا چند روزی میشه مسواکمو از کابین توی حمام بردم توی کمد اتاقم گذاشتم و هر بار که میرم مسواک برنم اول در کابینه حمامو باز میکنم و به یاد میارم که ااا مسواکم اینجا نیست 

      و بینهایت مثال دارم از تغییر یک عادتی که دوست نداشتم یعنی مغزم دوست نداشته واسش انرژی بذاره ولی من انجامش دادم و مغزمو به چالش کشیدم برای همین مغز اموزش جدیدو دوست نداره و باید براش لذت بخشش کنی تا تن بده

      مغزی که انقدر به دنبال رفتارهای عادتی قدیمیشه مسلما به دنبال افکار قدیمیش هم هست ،برای همین باید آگاهانه مراقب افکار باشیم ،افکاری که روی منفی ها و اخبار ناخوب تنظیم شده باشه که دیگه بدتر 

      و جالبه ذهن من انقدر روی پیش بینی های ناخوب تنظیم شده که الان که میخوام آگاهانه دنبال نکنم اون مسیرهای مغزی منفیو ،میبینم اوه تمام وجودم از درون پر از توجهات منفیه و چطور این ذهنم تونسته منو سالها گول بزنه

      تمام عمرم که ناآگاهانه مراقب ورودی ها و خروجی های ذهنم نبودم و جالبه چندین ساله که در مسیرهای آموزش ذهنی هستم یجور زیرپوستی در من داشته منفی عمل میکرده ،یعنی من داشتم تمرین میکردم که منفی صحبت نکنم ،اخبار نگاه نکنم ،با افراد منفی نباشم وووووو

      ولی متوجه شدم تمام اون توجهات منفیم رفتن درونم و از اونجا دارن بهم حمله میکنن ،جایی که کسی نمیبینه و در ظاهر هم من یک فرد مثبت نگره در حال آموزش هستم و اینهارو جدیدا متوجه شدم 

      و دارم هر لحظه مچ خودمو میگیرم ،انقدر که این مدت حال درونیم متلاطم  بود و تعجب میکردم که اگر من در حال آموزش هستم چرا حالم بده ؟ و جدیدا متوجه شدم که من شدیدا به منفی ها توجه داشتم اونم درونی و بی سر وصدا 

      و یکمی که افکارمو رصد کردم متوجه شدم ذهنم داره ثانیه به ثانیه خاطرات ناراحت کننده گذشته رو به یادم میاره یا اتفاقات بد و ترسناک بعدی رو پیش بینی میکنه و خیلی محکم بمن تحکمی دستور میداد که باید به پیش بینی های منفی من توجه کنی و مراقبشون باشی که مبادا کنترلشون از دستت در بیاد 

      و من هر بار از پیش بینی هاش یا یادآوری خاطرات گذشتم یا آینده  ،حالم بشدت بد میشد ،ولی خدارو شکر چند وقتیه مراقبش هستم و هر چی میگه به حرفاش گوش نمیکنم و به خودم میگم فریده به افکار قدیمت و ترس هات توجه کنی یعنی داری مسیرهای ناخوب قدیمی مغزتو مجدد فعال میکنی 

      حداقل مسیرهای مثبت جدید مغزی  بساز و هر بار که دل ذهنم میخواد بره تو جاده خاکی سابقش ،سریع دستشو میکشم میارمش بیرون ،جالبه که احساساتم هم انگار منتظرن که ذهنم حرف های بد بزنه که اونها هم پر از حال بد بشن 

      و جالبتر از اون اینه ، الان که دارم جلوی ترس های منفی ذهنمو میگیرم و شنونده صحبت هاش نمیشم ،احساساتم هم کمتر منفی میشن ،میدونم حس و افکار بهم ربط دارن ولی خودم این تمرینو کاملا با پوست و گوشت و استخونام حس میکنم 

      و این آخریا واکنش های بدنم هم بیشتر شده بود ،یعنی اگر قبلا وقتی حس و حالم بد میشد دستام و بدنم شروع به درد گرفتن میکرد و این اتفاق شاید سالی ۲ یا ۳ بار برام پیش میومد ولی این چند ماه که در فشارهای عصبی بیشتری بودم ،درد های دست و بدنم داشت به هر روز میکشید 

      و خیلی برام هم دردناک هم ترسناک شده بود که آخه چرا جسم من داره این واکنش هارو نشون میده و خدارو شکر باز هم برای دومین بار به کتاب ماوراء طبیعه شدن دکتر جو دیسپانزا هدایت شدم ،با اینکه قبلا هم خونده بودمش ،ولی اینبار جواب تمام سئوالاتم برام واضحتر روشن شد 

      و خدارو شکر از اون به بعد با هر مطلبی یا آموزشی که برخورد میکردم رگه هایی از جوابمو در اونها پیدا میکردم ،هر چند تمام آموزش ها طبق همون اصوله یکسانه ،ولی من درکم الان جور دیگه ای شده 

      خلاصه الان دارم روی تغییرات افکارم تمرین میکنم و تا اونجاییکه هوشیار و آگاه باشم تلاش میکنم از تله ذهنم با اون حجم اطلاعات منفی ویران کننده بیام بیرون و این روزا انقدر مانع از مغزم شناسایی کردم که خودم هم متوجه میشم من اون فریده حتی ۱۰ روزه پیش هم نیستم و کاملا متوجه میشم انقلاب عظیمی در درونم داره شکل میگیره که نتایجش به زودی در زندگیم مشخص میشه 

      فعلا که تونستم قسمتی از افکارمو کنترل کنم ،امروز داشتم به دوستم میگفتم ،انگار تازه دارم متوجه میشم که کنترل ذهن چی بوده و تو این چند سال داشتم نقش بازی میکردم ،هر چند حتما باید برای رسیدن به این  تجربیات  اون بازی ها طی میشد 

      میدونم که احساسات مهمترین راه ارتباطی با جهان هستیه ،در مورد افکار لاغری و چاقی  هم همینطور ،قبلا مدام مسیرهای چاقیو فالو میکردم ،الان مسیرهای لاغریو توجه میکنم ، هر چقدر از افکار چاق کننده ی قدیمم استفاده نکنم بیشتر از مسیرهای لاغری پیروی میکنم 

      ما به هر چیزی که نداریم مدام فکر میکنیم ،مگه ما هر روز به دستان ،پاها و اعضای بدنمون فکر میکنیم ؟ یا مدام میگیم ببین من دست دارما من پا دارما ،اینا  هستن و باید باشن ،برای افراد چاق ،لاغری وجود نداشته که مدام بهش فکر میکنن تازه اونم به نداشتنش فکر میکنن و غصه و حسرت میخوره 

      بهتره رسیدن به هر خواسته ای در مغزمون کوچیک بشه ،همونجوری که چاق شدیم پس میتونیم لاغر هم بشیم ،همونطور که در مسیرهای کمبود قرار گرفتیم میتونیم برعکس ،در مسیرهای فراوانی هم قرار بگیریم ،دقیقا از همون جاده ها باید حرکت کرد ،خیلی دوست دارم این مطلبو درک کنم ،انقدر قوی درک کنم که تبدیل به نتیجه بشه نه اینکه فقط قشنگ بنویسم یا توضیحش بدم 

      اموزش ها میگه ما ۲ بار به خواستمون میرسیم ،یک بار اول در ذهنمون ،بار دوم در دنیای مادی ، یه مثال ساده و ملموس بزنم ،این هفته که داشتم میرفتم کلاس رقص ،ماشینمو که پارک کردم در حین رفتن به کلاس ،طبق معمول که از جلوی مغازه ها و رستوران ها رد میشدم ،یه آن تو دلم  گفتم یه روز با یکی از پارتنرهای رقصم بیام این رستوران( رستوران مورد علاقم بود که کیفیت غذاهاش عالیه)

      البته خودم زیاد اون رستوران میرم ولی یکبار میخواستیم با پارتنر رقصم بریم که غذا تموم کرده بود و این شاید گوشه ذهنم بوده و اون روز صبح که یکدفعه مرور شد باعث شد که دلم بخواد مجدد برم اون رستوران

      اون روز بعد از اینکه کلاسمون تموم شد ،مربی م گفت بچه ها هفته دیگه میتونیم بریم  نهار بیرون بعد از کلاس یا غذا بگیریم  توی سالن دور هم باشیم ،انگار یه نفر از دهن من گفت خب بریم این رستوران سر خیابون و اتفاقا  همه موافقت کردن و قراره این هفته همگی بریم اونجا ،به همین راحتی 

      خیلی از موارد بوده که مثل این اتفاق برام رخ داده و من براش هیچ کاری نکردم و خودبخودی ایجاد شده ،فقط فکرش از سرم گذشته و بوجود اومده

      حالا هر چی خواسته های ما بنظرمون بزرگتر میشه راه دستیابیش هم دورتر میشه ،یعنی خودمون برای مغزمون دست یافتنی یا دست نیافتنیش کردیم و از اونجاییکه هر آنچه که ما پذیرفته باشیم برامون پیش میاد و لاغری برای افراد چاق سخت و دور از دسترسه ،لاغری به سختی براشون انجام میشه 

      حالا همین  ***باور کردن***  لاغری  مستلزمه اینه که کد های چاقی قبلی در مغزمون شناسایی و غیر فعال بشن چونکه همزمان ۲ تا کد نمیشه که فعال باشه 

      مثلا کد قبلی من این بوده که ( لاغر شدن سخت ترین کار دنیاست یا خوردن باعث چاقی منه یا من ارثی چاقم وووو) حالا میخوام بگم لاغر شدن آسانترین کار دنیاست ،یه عالمه   کد مخرب قبلی مدام داره انرژی لاغر شدن سخت است را ارتعاش میکنه و جایی برای باور جدید نیست ،یعنی نمیشه که انرژی ، یک ساعت بگه لاغر شدن آسانترین کار دنیاست ،یک ساعت ، بگه نه پشیمون شدم لاغر شدن سخت ترین کار دنیاست 

      کد نویسی همینه اول کد قبلی پاک میشه تا کد جدید جایگزین بشه ،اول من باید کد  * من ارثی چاق هستم *  را بزنم بشکونم تا بتونم کد *من هم میتوانم بصورت کاملا طبیعی لاغر باشم‌ *را جایگزین کنم 

      اول باید بپذیرم که خوردن چاق کننده نیست بعد قبول کنم که منم برای داشتن انرژی و ادامه بقا به خوردن غذاها نیاز دارم ،،، میبینیم چقدر الگوریتم ساده است ،اگر درکش کنیم ساده است ،منتها ما فکر میکنیم نمیتونیم از راهی که چاق شدیم ،لاغر هم بشیم ،علمی نیست 

      خدایا شکرت برای تلنگری که هر روز به اطلاعات درونیم میزنی که برای رشد و گسترشم عالی و به جاست ،من به خدا و جهانش اعتماد دارم و میدونم به راحترین مسیرها منو به هدفام میرسونه  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/10/18 21:55
      مدت عضویت: 1231 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,126 کلمه

      سلام و درود بر استاد و دوستانی که انتخاب شده ی خداوند هستند ….گامهاتون شاکرانه و عاشقانه 

      لاغر شدن همان چاق شدن است ⁉️…

      هر تغییری که در ذهن ما دست نیافتنی باشد یا خیلی بزرگ باشد فقط نیاز به ایجاد افکار جدید دارد تا ما را به سمت خواسته هامون هدایت کند و آهسته و پیوسته طی کردن این مسیر یادگیری رمز این موفقیت است✨

      لاغر شدن همان چاق شدن است که باید انتخاب شود انتخاب افکار و بینش جدید و گسترش فرمولهای ذهنی صحیح لاغری که با استمرار واشتیاق هرروزه ما به وجود می آیند …

      امروز ما هر چقدر اضافه وزن داریم آهسته و پیوسته کسبش کردیم یعنی در طی سالهای متمادی یک سری افکار و عادتهایی داشتیم که به سرعت پیشرفت ما در چاقی کمک کردند و عادتهای چاقی ما هستند که همواره ما را در مسیر چاقی هدایت می کنند و یا به نحوی میشه گفت مانع لاغری ما می شوند …

      شجاعت روبرو شدن با افکار جدید و تکرار و تمرینش اگر با اشتیاق انجام بشه لذت بخش ترین بخش از مسیر لاغری هست …

      زندگی روزمره ما گسترده ای از عادتهای ماست که به صورت ناخودآگاه انجام میشه و حالا اگر بخواهیم این روتین را تغییر بدیم یک ناهماهنگی در ذهنمون به وجود میاد یعنی ذهن دوست نداره روشش را تغییر بده چون باید انرژی بیشتری آزاد کنه ولی اگر اینطوری به موضوع نگاه کنیم ما خیلی از تغییراتی هم در زندگیمون ایجاد کردیم که ذوق داشتیم یا دنبال تنوع بودیم وخیلی راحت. این تغییر ایجاد شده و با تکرارش یک عادت جدید رضایت بخش در ما به وجود اومده ….مثلا من زمانی برای تنوع موهامو کوتاه کردم و البته تا چندروز موقع شانه زدن می خواستم موهامو ببندم ولی موهام کوتاه بود و نمی شد ببندی !.…این اتفاق تا چند روز تکرار می شد ولی کار جدید برام لذت بخش بود یعنی با یک نگرش مثبت و آزادی در انتخاب و اختیار این کار را انجام داده بودم یا همیشه از یک اتوبان به مرکز شهر رفت و آمد داشتیم و برای مدتی اتوبان در دست تعمیر بود و ما برای چند بار بر حسب عادت به اون مسیر قبلی حرکت می کردیم این که ذهن تکرار تکرار را ترجیح میده هیچ حرفی در اون نیست ولی بینش ما به تغییر خیلی درصد موفقیت در نتیجه را رقم می زنه …

      اگر انتخاب رفتار جدید به نوعی انتخاب جدید برای تجربه کسب کردن یا اشتیاق و ایجاد تنوع باشه خیلی راحت اتفاق می افته مثلا اونوقتها که محصل بودم به شوق بازگشایی مدارس روز اول مهر صبح زود بیدار می شدم شوق دیدن دوستام یا پوشیدن روپوش جدید و کیف مدرسه یا احساس اینکه یک مرحله جلوتر رفتم …در کل انسان وقتی دپرس هست یا انگیزه نداره حوصله تغییر و تحول و …را هم نداره …

      ولی اگر خواسته در ذهن ما کوچک بشه و کمی بیشتر به تغییرات و ایجاد عادتهای جدید خودمون فکر کنیم خیلی راحت تر این عادت جدید جایگزین میشه …برای هر تغییر در رفتار اول باید دلیل و انگیزه کافی داشته باشیم و دوم اینکه استمرار در رفتارمون داشته باشیم یه دو سه روزی که بگذره خیلی راحتتر اتفاق می افته اما در مورد چاقی ذهن ما انبوه فرمولهای ذهنی چاق هست یعنی از چند سو داره پیام چاقی صادر میشه …تحریکهای حواس پنجگانه و البته عادتها و همنشینی با افراد چاق یا رسانه و پزشکها و البته منفی باف ولی هر چقدر ما در مسیر یادگیری فعالتر باشیم خیلی بهتر از جوانه های لاغری در ذهنمون نگهداری می کنیم ما باید یک باغبون خوب باشیم که گل لاغریشو دوست داره و حواسش بهش هست و البته خیلی آرام آرام رفتارها و عادتهای جزئی تر را تغییر می دهیم و یکی یکی پیش میریم اگر بخواهیم در جا چند عادت را تغییر بدهیم ذهن کلی شاکی میشه اصلا توجه زیاد به موضوع نوعی جدال در ذهن به پا میکنه میشه همون اراده و قانون نیوتن که هر کنشی واکنشی دارد !…

      . اصلا ما کاری به عادتهای قبلی نداریم ما می خواهیم رفتار جدیدی را تجربه کنیم تجربه خوردن چای تلخ همسو با متناسبها خوردن یک مدل از غذا در سفره ای که رنگارنگه و همسو شدن با متناسب ها و ….خوردن غذا به وقت نیاز همسو با کودکان و ذهن اورجینالشون و این مراحل ایجاد عادتهای جدید زمانبر هست و باید با لذت به یادگیری آموزه های ذهنی ادامه بدهیم اگر باور کرده باشیم که تنها راه و روش لاغری آموزش لاغری با ذهن هست و اگر خواسته ما و انتخاب ما لاغری باشه یک شوقی داریم برای ایجاد تنوع و البته تجربه جدید از تناسب شدن و حتما آهسته و پیوسته حرکت می کنیم …

      به لطف و اراده خداوند من تغییرات ذهنی خوبی احساس می کنم به طوریکه دیشب همسرم از فروشگاه کلی تنقلات خریده بود که یعنی منو سوپرایز کنه🙄 ولی من خیلی حالم بد شد اصلا یادش می افتادم تهوع می گرفتم انگار چند تا دست دارند به من پیشنهاد خوردن می دهند و می خواهند که من به خودم خسارت بزنم یا مثل بچه ها گول بخورم و خواسته های اصلیمو بیخیال بشم 😉البته در ذهنم اون کارتن عملکرد ذهن و قلب هم تداعی می شد و به همسرم هم خیلی محکم گفتم اصلا خوراکی ها منو خوشحال نمی کنند !…هیچی متعجب شد و البته ناراحت .ولی من راحت شدم انگار از خرید بی رویه همسرم در تنقلات عصبی شده بودم یک سری خرید بیهوده و اضافه !… انگار داره به من بی احترامی میشه این یک تغییر درونی و عجیب بود در من که ناخودآگاه اتفاق افتاد البته با تعهد در مسیر آموزش و یادگیری در من اتفاق افتاده تا مدتی قبل وقتی همسرم می گفت مهمون من پیتزا انگار دنیا را به من می دادند کلی هیجانی می شدم و به وقت خوردن انقدر سریع و با ولع می خوردم که سهم منو کسی نخوره !…ولی الآن پیتزا با نون پنیر و گردو برام یکسانه همین اواخر که شام پیتزا داشتیم من سیر بودم و نخوردم و فردا فقط یک تیکه در یخچال مونده بود که باز هم میل نداشتم بخورم و اگر همینطور به عنوان کاری لذت بخش این مسیر را ادامه بدهم نتایج شگفت انگیزی در تمام جنبه های زندگیم دریافت می کنم .الآن متوجه شدم که اعتماد به نفسم خیلی بالاتر رفته و این اواخر به خواسته خودم دارم بیشتر احترام می زارم و به راحتی و با قدرت خواستمو بیان می کنم و برای وقتم بیشتر ارزش قائل هستم آزادتر شدن توی تجربه خیلی از چیزهایی که این همه سال به خاطر چاقی خودمو محروم کرده بودم با اعتماد به نفس در جمع حاضر میشم و محکم تر راه می روم البته قدرت نه گفتنم هم به دیگران بهتر شده ….

      خداراهزاران شکر 

      خدایا عاااشقتم 

       سپاس از استاد عزیززو تمام وقتی که برای نشر آگاهی و تولید معجون لاغری می گزارند🙏😇 

      هم مسیری ها ی متناسبم در مسیر یادگیری و خلق رویاهای خود موفق باشید🍃🌸 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/08/03 20:03
      مدت عضویت: 1652 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,683 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوب و پر تلاشم 

      چقدر اسم فایل خوبه  که لاغرشدن همان چاق شدن است چقدر حالم رو خوب میکنه چقدر آرامش دهنده هست و  بازم بهم یاداوری میکنه که  لاغری آسون و قابل اجرا شدن هست که میشه فروغ همانطور که سالها  لاغر بودی ولی تحت یه سری باورهای غلط و رفتارهای غلط چاق شدی دوباره میتونی با این اموزشهای سایت و داشتن کلی باورهای  صحیح و رفتار صحیح  دوباره لاغر بشی و اصلا کار سختی نیست اصلا همینکه تونستی راحت و بدون دردسر چاق بشی و بدون زحمت چاق بشی این خودش خوبه و باید خوشحال و  امیدوار  باشم  پس حالا  که میتونم خیلی راحت و بدون زحمت  چاق بشم پس میتونم  به همین راحتی هم لاغر بشم  در واقع همینکه در گذشته جسم من  تونسته چاق بشه یعنی جسم من توانایی تغییر کردن داره و حالا برای لاغری میخواد در جهت مخالف گدشته ی خودم حرکت کنه همین  و اگر من از نتیجه ی این توانایی جسمم راضی نیستم میتونم اون رو تغییر بدم اخه من ممکنه خیلی تواناییها داشته باشم که نتایج خوبی نداشته باشن و از اونها راضی نباشم پس هیچ وقت انحامشون نمیدم حالا هم از نتیجه ی  این توانایی جسمم برای چاقی راضی نیستم پس تغییرش میدم خود من توانایی دعوا کردن با خیلیها رو دارم اما چون نتیجه اش رو دوست ندلرم انجام نمیدم من توانایی دروغ گفتن رو دارم اما چون نتیجه اش رو در زندگی دوست ندارم انجام نمیدم یا اینکه توانایی زیاد حرف زدن اونم بیهوده رو با اطرافیانم دارم اما چون از نتیجه اش راضی نیستم پس انجامش نمیدم و بازم برای خودم بیشتر  قابل لمس و قابل باورش میکنم که جسم من توانایی تغییر کردن به سمت لاغری رو داره و اصلا چیز خاصی نیست بسیار ساده هست خود من بارها از راه غلط وزن کم کرردم و متناسب شدم اما این دفعه از راه درست دارم حرکت میکنم پس قطعا به تناسب دلخواهم میرسم همینطور که این همه ادم در اطراف من به راحتی و بدون سختی لاعرن منم با این اموزشها به راحتی لاغر میشم فقط،کافیه  روی خودم کار کنم و آموزش،ببینم ارام و اهسته و بدون عجله به مرور زمان من به وزن دلخواهم میرسم و لاغری در وزن ۵۹ کیلو رو تجربه میکنم فقط باید مسیر جسمم رو تغییر بدم اونم با اموزشها ودر مسیر صحیح تناسب قرار بگیرم که خدا رو شکر تا حالا در همین مسیر حرکت کردم و موفق بودم .و الان دیگه فاز مغزی من و عادتهای من خیلی تعییر کرده و من نمیتونم مثل قبل بخورم و یا فکر کنم و اون کارهای گذشته برام سخت شدن مثلا خیلی راحت تخم مرغم رو در روغن دلخواهم سرخ میکنم و میخورم و اصلا فکرم و حالم  بد نیست اما وقتی در کنار فردی قرار میگیرم که رژیم داره و نباید روغن مصرف کنه و باید ابپز بخوره این فکر کردن و این مدل خوردن برام سخته و غیر ممکن هست و به خودم میگم نه من به هر اندازه که از این غدا ی مورد علاقم نیاز داشته باشم مجازم بخورم و  اصلا برای ادامه ی حیات من ضروری هست و اون اضافه بر نیاز خوردنم  هست که من رو چاق میکنه و یا خیلی از نمونه های دیگه  که دیگه نمیتونم مثل قبل فکر کنم و فقط با تمرین و تکرار دارم روز به روز در  داشتن این افکار صحیح بهتر میشم و بهتر رفتار میکنم  فقط کافیه لیز نخورم و در مسیر بمونم تا فرمولهای ذهنی من کاملا عوض بشه حتی اگر باوجود تغییر رفتارهام هنوزم جسمم چاق باشه نباید جا بزنم و مدام خودم رو چک کنم و عجله کنم فقط باید در مسیر باشم تا به مرور چاقی در جسم من از بین بره و جاش رو به لاغری بده پس استمرار داشته باش تا روند جسمت تغییر کنه بابا لاغر شدن مثل هر کار دیگه قابل انجام شدن هست فقط باید صبر کنی تا فرمولهای ذهنی تو و عادتهای تو تغییر کنه تا در نهایت جسم تو تغییر بکنه اخه ذهن ما عادت پذیر هست و به راحتی و با کمی کار کردن روی خودمون ذهن  عادتهای  قبلی رو دیگه تکرار نمیکنه و عادتهای جدیدی رو پیدا میکنه تنها موردی که هست اینه یه سری عادتها در ما به خاطر بارها ی زیاد تکرار شدن  ریشه ای شدن و نیاز به صبر داره تا تغییر بکنن مثل خودم که سالها عادت داشتم عصرها برم داخل آشپزخونه و هر چی از ناهار مونده  سرپایی از داخل قابلمه بخورم و یا اینکه وقتی صبحانه میخوردم سریع چند تکه بسکوییت و کیک بخورم و یا حین درست کردن غدا پای گاز مقدار زیادی از اون رو داغ و داغ بخوزم و یا حین دادن غدا به فرزندم خودم مقدار زیادی از اون رو بخورم یا موقع جمع کردن میز غدا ته مانده ی بشقاب بچه ها و همسرم رو بخورم و یا اینکه قبل از اومدن همسرم از سرکار یه  سری غدا  بخورم و با اومدن ایشون دویاره هم روی میز  غدا بخوزم و یا هر وقت رفتم  خونه مادرم هر چی روی گاز بود حتما باید میخوردم و چون هر شب میرفتم اونجا پس هر شب هم به غداهای ایشون نوک میزدم و اصلا عادتم شده بودن و بدون اینکه من فکر کنم این کارها رو میکردم و واقعا حالا متوجه میشم چقدر ذهن عادت پذیر هست و واقعا  تغییر چاقی به لاغری یک روند ذهنی هست و اصلا کار سختی نیست در حالی که در گذشته من بارها اقدام به لاغری میکردم و نتیجه رو نمیتونستم حفط کنم و سریع چاق میشدم و  برای همین بارها میگفتم لاغری سخت و طاقت فرسا هست ولی اگر به یه فرد لاغر بگی لاغر شدن سخته بهت میخندن چرا ؟؟چون فرمولهای ذهنی هر دو نفر با هم فرق داره و اونها طور دیگه فکر میکنن .

      من الان در زندگیم کلی تغییرات جدید دارم و به سبک دیگه زندگی میکنم چطور ؟؟الان میگم .:

      • من عادت ندارم قبل از اومدن همسرم عدا بخورم و با اومدن ایشون هم غدا بخورم هر وقت در هر زمانی گرسنه بودم  خیلی راحت عدا میکشم میخورم و کاری به تایم ناهار همسرم ندارم .
      • من عادت ندارم عصرها برم و سر پایی کلی غدا بخورم 
      • من عادت ندارم با چایی شیرینی بخورم اصلا دیگه خوشم نمیاد و نمیخورم و  فقط دوست دارم با کشمش چایی بخورم و لدت میبرم از این ترکیب و همیشه هم چایی نمیخورم هر وقت هوس کردم میخورم  .
      • من عادت ندارم هرشب خونه مادرم هر چی  روی گاز بود بخورم اگر سیر باشم محاله ممکنه بخورم تا جایی که مادرم گله میکنه چرا چیزی نمیخوری 
      • من عادت ندارم ته مانده ی غذا بقیه رو بخورم 
      • من عادت ندارم اول صبحانه بخورم بعد کلی شیریتی بخورم از همون اول به مقدار لازم شیرینی دلخواهم رو  یه مقدار با کارد ازش جدا میکنم و با شیر میخورم .
      • من عادت ندارم ته دیگ غدا رو جدا کنم و داع و داع به تتهایی بخورم دیگه اینقدر علاقه به ته دیگ  ندارم و برعکس گذشته  همش میمونه شاید در حد چند تکه کوچیک  با ناهارم خودم بردارم و مابقی اش خورده نمیشه 
      • من دیگه عادت ندارم هر شب چیپس و پفک بخورم یعنی میلم نمیکشه و نمیخورم و اگر هم به هر دلیلی حالا در خونه باشه مثلا بچه هام بخرن و نخورن من در حد چند دونه میخورم ولی نه مثل قبل چندین پاکت با هم 
      • من دیگه عادت ندارم اصلا به فرزندم خودم عدا بدم که بخوام  هر بار در هر وعده از غدای  پسرم  خودم بخورم 
      • من عادت ندارم حساب و کتاب در کالری عذا بکنم بر خلاف گدشته .
      • من عادت ندارم عذا خوردنم رو بر طبق اصولی تنطیم کنم هر چی میلم بشه در هر زمانی به راحتی میخورم 
      • من عادت ندارم  از هیچ ماده ی غدایی بترسم و خیلی خیلی راحت تر مصرف میکنم 
      • من عادت ندارم پرخوری کنم و زیاده روی کنم خیلی  راحت در حالی که هنوز سبک و راحتم اون  غدا رو رها میکنمو از پرخوری کردن به شدت بدم میاد و انجام نمیدم  .
      • من عادت ندارم بر اساس خاطره هام و یا  تحریک کانالهای عصبی در بدنم  عدا بخورم هر وقت واقعا گرسنه بودم میخورم و خیلی مسلط تر بر عدا ها شدم و  خودم انتخاب میکنم چه عدایی به چه اندازه بخورم .
      • من عادت ندارم دیگه از ترس کمبود و نبودن اون غدا در دفعات بعد اون رو بیشتر بخورم و اصلا باور کمبود من خیلی ضعیف شده .
      • من عادت ندارم برای غدایی حرص،و ولع داشته باشم 
      • من عادت ندارم از ترس اشتهای زیاد کلی مواد عدایی در موقع سیری استفاده کنم 
      • من عادت ندارم به مواد عدایی برچسب بزنم و اونها رو تفکیک کنم 
      • من عادت ندارم به اندازه ی بسته بندی سوپر مارکت ها و یا رستورانها که برای هر  فرد مشخص میکنن چه مقدار غدا اندازه ی تو  هست غذا مصرف کنم من به اندازه  نیاز جسمم غذا میخورم  و کاری به هیچ شرکت و رستوران و سوپر مارکتی و پیما نه ای و ظرفی و …. ندارم من مدتها هست یه بسیکویت شکلاتی رو  که برای صبحانه ی خودم تهییه میکنم در دو یا سه روز میخورم و اینم  جز تغییر ات جدید خودم هست و خودم تشخیص دادم این مقدار ش برای من زیاده و با کارد یه مقدار از اون جدا میکنم و میخورم و لدت میبرم از ما بقی نخورده ی خودم  لدت میبرم و  از این توانایی خودم .و یا در چیپس و پفک و یا در پیتزا و ساندویچ و … هم همینطور هست .من مدتها هست سایز  ظرفم رو تغییر دادم در ظرف میوه خوری غذا میخورم و ….

      خلاصه سبک  خوردن من تغییر کرده و من عاشق ورژن جدید خودم هستم و حالا که این همه تغییر کردم پس باید بازم از اینی که الان هستم متناسب تر بشم و اصلا این برای بدنم  کار سختی نیست چون من یاد گرفتم درست رفتار کنم پس به زودی  لاعری وارد زندگی من میشه انصافا لاعری اسون هست و دیگه چاقی برای من سخت هست و حالا میگم چطور در گذشته من در مسیر چاقی بودم و برعکس حالا این سبک خوردن و رفتار کردن اسون هست و لاغری اسون هستو من کاملا از درون احساس تناسب میکنم   و مطعنم بیرون من به زودی با درون من هماهنگ میشه و من لاغری رو تجربه میکنم .چون به دنبال تغییر کردن هستم اونم اهسته و پیوسته .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1400/06/22 22:32
      مدت عضویت: 1377 روز
      امتیاز کاربر: 10052 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,094 کلمه

      گام۶۷

      باسلام:لاغر شدن همان چاق شدن است 

      از وقتی که متوجه شدم مقدار کمی اضافه وزن پیدا کردم از همون موقع آرزوی من متناسب شدن به وزنی که قبلا بودم بود و از هیچ تلاشی دریق نکردم راه و روش‌های متنوع و مختلفی را می رفتم و هیچوقت تسلیم نشدم غافل از اینکه راه را اشتباه دارم. و لطف خدا شامل حال من شد و به شکلی ناگهانی و اتفاقی در مسیر راهی که از ویگاس به سندیگو می آمدم با این روش لاغری با ذهن توسط استاد عطا روشن هدایت شدم و دوره رایگان را شروع کردم و هر روز فایل ها را گوش می دادم و در دفتری یادداشت می کردم تا اینکه در مسیر صد گام شروع کردم به نوشتن در سایت و در این مدت تغییرات بسیاری در عادت های غذایی من ایجاد شده و هیچ گونه رژیم و ورزشی انجام ندادم و نکته با ارزش هیچ وزنی اضافه نکردم و یک مقدار کم هم کردم نمی دانم جقدر چون مدتهاست وزن نکردم اما از سایز لباسها و گفته های دیگران متوجه هستم که کم کردم در این روش آموخته ام که هر گونه که هستم خودم رابپذیرم و استمرار داشته باشم  زمان تعیین نکنم. همانطور که برای اضافه وزن هیچ برنامه ای خاصی نداشتم فقط فرمول های ذهنی کارش را انجام می داد اکنون با ورود فرمول های جدید و ترک عادتهای بد غذایی که توسط فایل های استاد و نوشته های قبل از فایل ها خوندن نوشته های دوستان و تمرکز روی افکار لاغر کننده ایجاد می شود چه بخواهیم چه نخواهیم به مقصد می رسیم فقط نیاز به افکار جدید دارد افکاری که مقصد آن لاغری با ذهن است جون استمرار در نگهداری از این افکار لاغر کننده باعث می شود به مرور مسیر حرکت ما از چاقی به سمت لاغری تغییر پیدا کند زمان نباید تعیین کنیم چون سیستم ذهنی ما به شکلی است که به روند تکراری خود به شدت عادت دارد و هیچ علاقه ای برای تغییر وضیعت جدید ندارد برای ذهن فرق نمی کند چه خوب آست و چه بد فقط آن چیزی را انجام می دهد که سالها انرا تکرار کرده و راحت و آسان آن را انجام می دهد .اما اگر عاشق لاغر شدن هستیم و خود را لایق آن بدانیم می توانیم با احساس خوب فرمول های جدید را با تکرار و استمرار به صورت عادت در ذهن خود ایجاد کنیم     

      بخاطر داشته باشید که شروع هر کاری اولش سخت به نظر می رسد چون جدید است ،با آن آشنایی نداریم به عبارت دیگه با آن عادت نداریم اما وقتی آن را شروع کنیم مخصوصا همراه با عشق و علاقه باشد خیلی زودتر به روند جدید  عادت می کنیم وقتی با آگاهی های جدید آشنا می شویم و راه را درست می رویم   استمرار داریم. تعهد داریم.  تکرار می کنیم یواش یواش این روند جدید در ذهن ما تغییراتی بوجود می آورد که آین تغییرات در رفتار و عملکرده ما تاثیر می گذارد تا جایی که عادت ذهن ما می شود و آن موقع است که لاغر شدن آسان و راحت می شود مثلا تو اشپزخانه دوست داریم جابجایی وسایل انجام دهیم و این تغییرات جدید ،اگر دفت کنیم بعد از جابجایی تا مدتی بی اختیار به سمت قبلی برای بر داشتن وسیله مورد نظر می رویم !!؟چرا؟چون ذهن ما به روند قبلی عادت دارد و ناخودآگاه به آن سمت می رویم و در حین رسیدن متوجه می شویم که اینجا نیست بلکه در جای دیگری قرار گرفته لاغری با ذهن هم دقیقا همینطور است طول می کشد تا ذهن ما به روند و تغییرات جدید عادت کند 

      قبل از ورود به این دور تو خوردن خیلی دقیق بودم که چی بخورم و جی نخورم و همیشه در حالت محروم بودن از خوردن خیلی خوردنیها بودم و اگر هم می خوردم خیلی خیلی کم مصرف می کردم با این وجود هیچوقت به وزن ایده ا لم نرسیدم چون از خوردن ترس داشتم اما در حال حاضر با اموزشهایی که دیدم این روند خیلی تغییر کرده مثلا بستی خیلی دوست داشتم و سالها بود که خود را محروم کرده بودم و اگر شرایطی پیش می اومد از یک قاشق بیشتر نمی خوردم و همین کنترل من در مقابل خوردن باعث شده بود همیشه شوهرم به همه می کفت اراده قویی دارم و این خود باز باعث تشویق من می شد .در حالی که بعد از ورود به دور و بدست آوردن آگاهی هر وقت دوست دارم بستی می خورم و به اندازه و با احساس آرامش 

      لاغر شدن را باید در ذهن خود ساده کنیم. وقتی ساده بشه ذهن ما خیلی راحت انرا می پذیرد

      چافی به لاغری یک تغییر رفتار ذهنی است تغییر فرمولهای ذهنی است باید استمرار داشته باشیم  باید تمرین داشته باشیم تا ذهن عادت کند مراقب ورودیهای خود باشیم آنها را کنترل کنیم چون ذهنیت چاق بسیار قوی است اگر مراقب نباشیم هر لحظه دوباره فعال می شود چون ذهن دوست دارد در شرایطی که به آن عادت کرده است باقی بماند و این موضوع را بارها در زمینه های مختلف تجربه کرده ایم برای همین باید صبور باشیم و آهسته و پیوسته ذهن ما این مسیر را بپذیرد تا جزو عادت آن بشود چون فرمول های لاغری هنوز نیاز به مراقبت دارد باید مراقب علفهای هرز باشیم و مرتب آن را کنترل و منظم و تمیز کنیم و فرمولهای صیحیح و پر انرژی و مثبت را جایگزین فرمولهای چاقی که سالها در ذهن ما نهادینه شده و ما را درگیر خود کرد بکنیم

      فراموش نکنیم که سخت ترین مرحله این تغییر شجاعت روبرو شدن با شرایط جدید آست چون سیستم ذهنی ما به شکلی است که به روند تکراری خود به شدت عادت می کند و هیچ تمایلی برای تغییر وضیعت نرمال خود ندارد و ممکن است وضیعت نرمال از نظر ذهن ما وضیعت بحرانی در زندگی ما ایجاد کرده باشه اما برای ذهن نتیجه آن وضیعت نرمال خود در زندگی ما اهمیت ندارد برای ذهن فرقی ندارد که افکار به نفع یا ضرر ماست ذهن و مغز هر آنچه که ما به آن عادت داریم و به آن فکر می کنیم را پیش می گیرد و همه می دانیم که خیلی راه های لاغر شدن را امتحان کرده ایم و به نتیجه دلخواه نرسیده ایم و یا مقداری کاهش داشیم موقتی بوده ! چرا ؟

      چون ذهن ما به چاق شدن عادت کرده و یاد گرفته که باید کارهایی را انجام دهد و تکرار کند که نتیجه آن منجر به چاقی و اضافه وزن می شود پس تنها راه حل این است که لاغر شدن را یاد بگیریم و آن را تکرار کنیم و اطمینان داشته باشیم که تنها راه لاغر شدن از طریق ذهن است .سپاسگزارم خدا.  سپاسگزارم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 21 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/06/01 12:14
      مدت عضویت: 1603 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 693 کلمه

      سلام🙂

      چقدر مثالهاتون ساده و نزدیک به ذهن بود واقعا لذت بردم

      عادت پذیری ذهن موضوعی هست که بارها و بارها تجربه اش کردیم

      اصلا سبک زندگی ما حاصل عادتهای ما است

      عادتها همون رفتارهای تکرار شونده ما هستن که اینقدر تکرار شدن که دیگه ناخودآگاه انجام میشن و ما در موردشون فکر نمیکنیم حتی افکار مون هم عادتی هست اکثر ما همون افکاری رو مرور میکنیم هر روز که روز قبل و روزهای قبل مرور میکردیم…

      وقتی همیشه همون افکار رو مرور میکنیم همون رفتارها رو انجام میدیم چطور انتظار داریم شرایط ما تغییر کنه؟؟ چطور انتظار داریم خداوند بیاد و یه کاری کنه ما لاغر بشیم …ثروتمند بشیم…سالم بشیم….روابطمون عاشقانه بشه؟؟؟؟  والا ما با این عادتهای هر روزمون دست خداوند رو هم بستیم….که وارد بشه و زندگی ما رو تغییر بده

      یه جمله ای بود که اوایل آشنایی با موضوعات قانون جذب میذاشتم پروفایل تلگرام

      “تغییر اولش سخته،وسطاش به هم ریخته است ولی آخرش با شکوهه”

      این جمله به من یاد آوری میکرد که اگه سخته برات طبیعیه …برای همه تغییر سخته ولی به آخرش که با شکوهه می ارزه….

      ذهن ما عادت پذیره و تغییر براش واقعا سخته برای همینه که اصطلاح مقاومت ذهنی درست شد…

      ولی اگه مداومت کردی بر سر عادت جدید اونم به مرور تغییر میکنه …چون باز هم به سبک جدید عادت میکنه…

      اوایل گوش دادن فایلها و نوشتن تمرینات و…برای من کار سختی بود و من میلم بود که بشینم مثل قبل سریال ببینم یا اینستا بچرخم…ولی الان مدتهاست توی خونه ما اصلا تلویزیون روشن نمیشه و تنها کاربردش برای بازیهای ps4 پسرمه

      جالبه که چون هیچ کسی نمیخواد تلویزیون ببینه دیگه دعوا و اعصاب خوردی هم سر برنامه ها نداریم چون قبلا من مبخواستم فلان ساعت سریال ببینم همسرم میخواست اخبار ببینه پسرم هم میخواست کارتون ببینه وبالاخره یه بحثی میشد که حق با کیه و…ولی الان اصلا …همه چی ارومه….

      یا من خودم قبلا خیلی به پسرم اصرار میکردم غذاشو تا آخر بخوره یا صبحونه رو حتما بخوره ولی الان که عادتهای خودم تغییر کرده هیچ اصراری ندارم هر وقت میگه من سیر شدم یا گرسنه ام نیست به راحتی میگم مشکلی نداره سیر شدی نمیخواد دیگه بخوری….

      یکی از تمریناتی که برای تغییر داده میشه اینه که همیشه از یه مسیر همیشگی سر کار نرید گاهی مسیرتون رو عوض کنین و مسیرهای دیگه رو برای رفتن امتحان کنید که این عادت پذیری مغز رو تغییر بدیم 

      انیشتین یه جمله معروف داره….احمقانه است که انتظار نتیجه متفاوت از انجام کارهای قبلی داشته باشیم…

      بله تا عادتها تغییر نکنه چیزی تغییر نخواهد کرد

      جمله شما رو خیلی دوس داشتم …در ابتدای فایل گفته بودین برای نتیجه متفاوت فقط کافیه که فکر جدید ایجاد کنیم…چون همه چی ابتدا از فکر آغاز میشه…فکر رو بشه تغییر بدی عادتها و رفتارها و تصمیماتت هم عوض میشه و کم کم شرایط زندگیت تغییر میکنه اونم به قول استاد آهسته و پیوسته….

      تغییر در سطح افکار هم با تغییر ورودیهای ذهن شروع میشه و برای همینه که باید جلوی ورودی تکراری و اشتباه رو بگیریم ودر عوض با ورودیهای صحیح و متفاوت ذهن رو تغذیه کنیم..مخزن ذهن که تغییر کنه خود به خود افکار بهتری مرور میشه و تصمیمات بهتری هم گرفته میشه عادتها هم کم کم تغییر میکنن یعنی با تکرار و استمرار عادتهای بهتر متناسب کننده و موفق کننده رو ایجاد کنیم

      مثل همین عادت فایل گوش کردن و تمرین نوشتن در سایت تناسب فکری …با وجودی که هنوز نتیجه ای هم حاصل نشده ولی امکان نداره تو در این کار استمرار داشته باشی ولی نتیجه نگیری به قول عیسی مسیح “بکوبید درها باز خواهد شد”

      بالاخره برای همه کساییکه در این مسیر استمرار داشته باشن نتیجه وجود داره و رخ میده 👌👌

      یکی از مهمترین تمرینات در زمینه موفقیت چه در لاغری چه در سایر زمینه ها ایجاد عادت کوچیک کردن خواسته است…

      چون همه ما عادت داریم خواسته هامون رو بزرگ کنیم و اینطوری رسیدن بهش سخت و حتی غیر ممکن به نظر میرسه و مغز هم برای وزنه های سنگین انرژی آزاد نمیکنه …ولی اگه کوچیک کنیم یا به قسمتهای کوچیکتر تقسیم کنیم اونوقت انرژی لازم هم آزاد میشه و رسیدن به خواسته راحت و دست یافتنی میشه…این خیلی تمرین موثری هست و اگه یادش بگیریم و به کار ببریم رسیدن به خواسته خیلی راحت و ممکن میشه اول در ذهنمون و بعد در واقعیت زندگیمون👌👌👌🤗

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 22740 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 700 کلمه

      با سلام و درود 🌹

      در ابتدا تغيير شرايط و عادات برامون سخته و انگار كه در ابتدا يه مقدار ناهمانگ هستيم ،در مورد چاقي و اضافه وزن هم دقيقا سيستم بدن به همين شكله ،خيلي از اضافه وزن ها به دليل عادت كردن ما به چاقي در ما باقي مونده و هي داره پيشرفت ميكنه يعني اون فردي كه الان ٥٠كيلو اضافه وزن داره ١٠ سال پيش كه ٥٠ كيلو اضافه وزن نداشته ،مثلا ١٠ كيلو اضافه وزن داشته اما به خاطر عادت كردن به چاقي به خاطر اينكه ذهنش مملؤ از فرمولهاي چاقي شده و اين جسم عادت كرده به يك سري از رفتارها و افكار درباره خودش اين چاقي داره در جسم پيشرفت ميكنه.  

      كاري كه در لاغري با ذهن داره انجام ميشه اينه كه اين فرمولها رو تغيير ميديم و روند حركت جسم رو به سمت لاغر شدن ميبريم ،براي تغيير مسير جسم به سمت لاغري هم دقيقا همينه وقتي ما شروع ميكنيم به يادگيري و تمرينات رو انجام ميديم و تكرار ميكنيم وقتي سعي ميكنيم همون تغييرات ساده و كوچيك رو انجام بديم كه البته اويل سخت هست ولي اگر ادامه بديم راحتتر ميشه ،با تمرين و تكرار عادتها تغيير ميكنه. 

      مثلا وقتي بچه دار شدم اين تغيير شرايط خيلي برام سخت بودولي با وجود عشق مادري انجام ميشد و بعد از گذشت مدتي عادت كردم و شرايط راحتتر و عادي شد. امسال وقتي مدارس آنلاين بود و دخترم كلاس اول ؛اوايل خيلي سخت و زمانبر بود ولي به مرور عادت كرديم و كار راحتتر شد و حتي ايده هايي به ذهنم ميرسيد كه كار رو برام راحتتر ميكرد به طوري كه فكر ميكنم اگه امسال هم آنلاين باشه خوبه😀

      اوايل كه دوره رو شروع كرده بودم نوشتن نظرات و تمرينات برام به شدت سخت بود ولي با تكرار راحتتر شد. 

      من قبل از ازدواج تهران زندگي ميكردم و بعد از ازدواج به كرج اومديم اوائل خيلي برام سخت بود و دوست داشتم برگردم تهران ،خيلي از كارام و خريدام رو ميرفتم تهران انجام ميدادم ولي با گذشت زمان عادت كردم و حالا كرج رو خيلي دوست دارم 😍

      در مورد لاغري هم به همين شكله فقط كافيه اوايل اشتياق و احساس خوب رو داشته باشيم و تكرار داشته باشيم تمرين داشته باشيم همين كه فرمولهاي ذهني عوض بشه بنابراين كار خيلي راحت ميشه و جسم تغيير ميكنه 😍

      اين توضيحات براي اينه كه لاغر شدن هم توي ذهنمون مثل هر كار ديگه اي انجام پذير بشه. 

      ذهن بسيار عادت پذيره مثل اينكه من قبلا مدام در حال خوردن بودم و عادت داشتم كه ميان وعده هايي رو توي روز  ولي حالا فكر ميكنم كه من چطور پشت هم ميخوردم در صورتي كه بدنم اصلا نياز نداشت و من كاملا سير بودم. 

      يكسري فرمولها و عادتها بسيار ريشه اي هستند و تغيير دادنش زمان ميخواد و بايد صبر و استقامت داشته باشيم تا بتونيم تغيير شون بديم. 

      چاقي به لاغري هم يك تغيير رفتار ذهنيست ،يك تغيير فرمولهاي ذهني هست و نياز به استمرار بيشتر داره تا اينكه ذهن عادت كنه روندش رو تغيير بده. 

      براي ما كه اضافه وزن داريم لاغر شدن كار سختيه ،همين موضوع از نظر يه آدم متناسب مسخره هست چه چيزي فرق ميكنه ؟فقط فرمولهاي ذهنيشون فرق ميكنه اونا اصلا به لاغري فكر نميكنند ولي افراد چاق چون نياز به لاغري دارن ؛اين موضوع در ذهنشون سخت و غير ممكنه. 

      بايد فكركنيم به اينهمه تغيير توي زندگيمون وابنكه عادت كرديم و برامون عادي شد. و بايد اين موضوع رو بياريم توي لاغري ؛و بگيم اين همه موضوع عوض شده لاغري هم همينه ديگه،اينم يه چيزيه كه تغيير ش ميديدم ،لاغري رو توي ذهنمون كوچيك و ساده كنيم. 

      خيلي موضوع مهميه كه رسيدن به خواسته اي توي ذهن كوچيك بشه و اونوقت راحت وارد زندگي ميشه. 

      تا وقتي توي ذهنمون يك تغيير بزرگ و سخت باشه انجام نميشه ولي اگر كوچيكش كنيم راحت ميشه ؛چيزي نيست كه متناسب ميشم و زندگي با تناسب اندام رو هم تجربه ميكنم 

      بنابراين وقتي كوچيكش كردي تغيير فرمولهاي ذهني راحتتر ميشه ،براي ذهنت ساده تَر ميشه و پذيرفته ميشه.ذهن ما به صورت پيش فرض خيلي براش سخته كه بخواد تغيير كنه و ما خودمون هم ناخواسته اينو سخت تَر ميكنيم هي به سختي هاش فكر ميكنيم و كار رو پيچيده تَر ميكنيم: باي خواسته مون رو توي ذهنمون ساده كنيم و به دنبال تغيير كردن باشيم آهسته و پيوسته😍👍👌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار FARIDEH. T
      1400/04/30 11:17
      مدت عضویت: 1263 روز
      امتیاز کاربر: 4883 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,012 کلمه

      بنام خدا،با سلام حضور استاد عزیز ودوستان گرامی ، 

      به نظر من تغییرات در زندگی  برای بعضی ها آسان وبرای بعضی ها هم چندان راحت نیست! 

      خود تغییر کردن یک شجاعت است ! البته بستگی به موضوع مورد نظر دارد ، بستگی دارد که چقدر فرد خواهان این تغییر باشد که خوب میزان علاقه وگرایش فرد به آن موضوع سبب می شود که با علاقه بیشتری این تغییر را در خود ایجاد کند

      من با این جمله خیلی موافقم که می گوید ،دیگران را نمی توانی تغییر دهی   ولی خودت را می توانی ! 

      همه ما بطور مثال در ابتدای زندگی زناشویی ،اشتباهی که می کنیم ،می خواهیم طرف مقابل را تغییر دهیم تا مثل ما شود ،بجای اینکه خودمان را تغییر دهیم  ومن از آن کسانی بودم که به علت اینکه در سن پایین ازدواج کرده بودم واز خانواده دورهم بودم خیلی این مسئله باعث عذاب من بود ،وروز به روز دلسردتر وناامیدی می شدم ،من در یک خانواده  با یکسری قوانین انضباطی ومنم بزرگ شده بودم ، ولی همسر من درست برعکس من بود ،من خواهان رفاه بیشتری بودم ولی او برایش اهمیت چندانی نداشت ،من دوست داشتم با افراد خاصی رفت وآمد کنم ولی او ترجیح می داد که با افراد معمولی رفت وآمد کند ،وخیلی مسائل دیگه که بهرحال ایجاد اختلاف می کرد ،تا اینکه چون همیشه خواهان آسایش وآرامش بودم واز بحث وگفتگو گریزان بودم ،یواش یواش من در خودم تغییراتی ایجاد کردم وبرای من اصلا آسون نبود ولی بخاطر ادامه زندگی وعشق که به فرزندانم داشتم درواقع من همیشه کوتاه آمدم  درجایی این تغییرکردن خوب است ولی درجایی هم به نفع مانیست بطور کلی من بعد از سالها زندگی به این نتیجه رسیدم که هر تغییری که بخواهدباعث شود که خودت را ندید بگیری ، بی ارزشی است که برای خودت قائل شدی! ،

      واما تغییری که سبب شودکه تورا به اصل وجودت نزدیک ونزدیک تر کند ،بالطبع مایه ارامش وآسایش بیشتر ی می شود.

      م در این دوره باشکوه در این سرزمین ارزوها ،در یافتیم که چگونه با تغییر افکار ،الگوها وعادات اشتباه می توانیم در کل سیستم زندگیمان ،زندگی جدید وزیبایی بسازیم،ودوستان برای تغییر کردن هیچوقت دیر نیست ،ومن این تغییرات را باجان ودل پذیرفتم، وعمل کردم وبا تمرینات روزانه وهمیشگی سعی در خلق زندگی بهتر وبهتر کردم ،چون طبق تجربه ام در فراز نشیب های بسیار در زندگی ،بخوبی دریافتم که همه افکار ودیدگاه های ما ابتدا در ذهن ناخودآگاه  ما شکل می گیرد وبعد در زندگی ما جاری می شود. ،واستاد چه ماهرانه به این مهم دست یافتند که البته این می تواند به حق از هدایت ورهنمودهای پدر آسمانی باشد. تنها راه درست وضحیح این مسیر راست ومستقیم است .به دور از هر آلایش ورنج وعذابی، اگر ما امروز اینجا هستیم وبه راحتی پذیرفتیم که باقدرت ذهن می توانیم در شکل ظاهری خود که چاقی واضافه وزن می باشد تغییر ایجاد کنیم، چون روح ما مسلما تشنه این هدایت بوده ، این تغییر چون با عشق وعلاقه باشد قطعا جواب می دهد ،درابتدا نادیدنی ولی با استمرار وتکرار تمرینات دیدنی می شود در جسم ما، ،! 

      من زمانی که خواستم بعد از رفتن فرزندانم به دیار غربت وتنها شدنم ،تصمیم قاطع گرفتم که از آن زندگی قبلیم دست بکشم وتمام زندگیم را خرج تحصیل فرزندانم بکنم ،چون ادامه آن زندگی برایم میسر نبود ، تصمیم بزرگی باید می گرفتم وشجاعت خاصی را ، هم می طلبید ولی من دیگر تصمیم‌م را گرفته بودم ،ودر پی ان تغییرات بزرگی درزندگی من اتفاق افتاد که با عشق وعلاقه پذیرای آن بودم موفق هم شدم ،وکاری که کردم این بود که هرگز به پشت سرم نگاه نکردم بلکه با قاطعیت رو به جلو تنها نگاه می کردم. البته که خالی از مشک هم نیست ! بطور مثال یه عمری همیشه من ماشین زیر پایم بود ولی زمانی که مهاجرت کردم اوایل ماشین نداشتم ومسیرهای طولانی را باید با پای پیاده ویا قطار ویا اتوبوس طی می کردم تا درکلاسهایم شرکت کنم در سرما وبادوباران اروپا! ولی تحمل می کردم وکم کم عادت کردم ویادمه وقتی که بعداز مدتها یک دوچرخه خریدم برای خودم انگاری ماشین رویارویی خریده بودم وکلی ذوق می کردم وچقدر زندگی برام راحت تر شده بود تا اینکه بالاخره موفق شدم  گواهینامه سخت آلمان را امتحان بدم وروزی که قبول شدم از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجید وتوانستم بالاخره بعد از سه سال توانستم سوار ماشین دلخواه خودم بشوم ،وگاهی که فکر می کنم ، چقدر شجاعت به خرج دا دم ،در صورتیکه می بینم افراد نزدیکم را که هنوز سالیان سال است با همان مشکلات وناراحتیها در زندکی هاشون مشغولند وهمینطور ادامه می دهند باهمان افکار وعادت همیشگی ،در خالی که همیشه زبان وگفتارشان پر از شکوه وگلایه است! 

      بهر حال کسانی که به قول استاد دراین دوره شرکت کردند واقعا آدمهای شجاعی هستند ،چون هرکسی حاضر نیست بطور بنیادی خودش را تغییر دهد وذهن خیلی ها پذیرای این تغییرات اساسی نیست. وقتی که خوب به خودم توجه می کنم کاملا می بینم که چقدر عادات ورفتارهای من عوض شده ،نه میلی به خوردن غذ ها خیلی دارم نه به شیرینیجات وتنقلات ،واقعا غذا خوردن درمن تنها برای نیاز جسمم است وچقدر خوبه که دیگه ترسی از خوردن غذاها ندارم ،با لذت می خورم ولی به اندازه ،حجم غذاها واقعا کم شده وهنگام سیری انگاری راه گلوی من بسته میشه ،خیلی از عادتهای من تغییر کرده از روزیکه در الگوهای ذهنم تغییر ایجاد کردم ومن این تغییرات را از روز اول باجان ودل پذیرفتم وکاری هم به نتیجه نداشتم تنها عاشق لذت وخوشی وآرامشی    که در بودن در این دوره وبا دوستان فرهیخته ام می برم برای من کافی است ،هرچند که تغییرات زیادی هم در جسمم پدید آمده که خوب خوشحالی مرا دوچندان می کند وکاری که ما باید بکنیم این است  که ما در ذهنمان لاغر شدن را بخصوص کوچکتر وکوچکتر کنیم وچاقی را فراموش کنیم واهمیت ندهیم ،وهرچقدر آسان بگیریم که هست آسان هم می گذرد ،فقط باید متعهد باشیم به آنچه که باید در این مسیر انجام دهیم وکاهلی نکنیم واجازه ندهیم که این موضوع ذره ای از اهمیتش در زندگی ما کم شود ودر اولویت‌های زندگی ما باشد ،به شرطی که به مهم بودن هدفمون اعتقاد وایمان داشته باشیم ! 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/03/12 11:13
      مدت عضویت: 1699 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,783 کلمه

      سلام 

      گام ۶۷ 

      لاغر شدن همان چاق شدن است .

      لاغر شدن را برای خود ساده کنید 

      تغییر کردن کار راحتیست  تا وقتی در ذهنت یه تغییر بزرگ باشه اون کار انجام نمیشه . 

      به دنبال تغییر کردن باشیم آهسته و پیوسته . 

      این چند جمله باورهای عالی در این فایل است که به راحتی قابل انجام است اگر فقط در استفاده کردن ا آن در زندگی روزمره استمرار داشته باشیم . 

      لاغر شدن درست مثل تمام تغییراتیست که ما در زندگی خودمون ایجاد کردیم . وقتی به تغییرات خودمون نگاه می کنیم ؛ میبینیم اصلا کدام روزی بوده در زندگی ما که ما تغییر نکرده باشیم . مثلا همین نوشتن ، تغییریست از حالت دست بی حرکت به حرکت دست . 

      حالا اگه وضعیت فعلی ساده تر از وضعیت قبلی باشه ذهن مشتاقانه اون تغییر رو میپذیره . یعنی مثلا کسی از حالت ایستاده میخواد بنشینه مسلما ذهنِ این شخص تغییر کردن از حالت ایستاده به حالت نشسته رو سریعتر میپذیره تا وقتی که میخواد از حالت نشستن بلند بشه . چون بلند شدن یعنی خلاف جهت جاذبه ی زمین حرکت کردن و ذهن باید نیروی بیشتری صرف کنه تا بلند شدن انجام بشه . پس یکی از نکات مهمی که میخوایم تغییر کردن برامون راحتتر انجام بشه این هست که وضعیتی‌ که میخوایم به سمتش تغییر کنیم باید ساده تر و آسانتر از وضعیت فعلیمون باشه . برای همین شما بارها تاکید کردید لاغر شدن رو باید برای خودمون ساده کنیم و چاق شدن رو سخت . چون وقتی لاغر شدن آسون باشه ذهن برای تغییر کردن از وضعیت سخت به وضعیت آسان راحتتر و مشتاقتره . حتی همین  خودِ تغییر کردن وقتی برای ذهن ساده و راحت باشه ذهن به راحتی تغییر کردن رو قبول میکنه . 

       

      خب اما حالا ما میریم سراغ ذهنیت . ذهنیت ما مجموعه ای از تصاویریست  که مدام در حال تولید افکار و گفتار و رفتار و عادات و شخصیت و سرنوشت است . 

       

      در گام ۴ یه جاییش یادمه فرمودید لاغر شدن به شیوه های قبلی فقط میخواست تغییر در نتیجه ایجاد کنه ولی لاغری با ذهن در مراحل قبل از نتیجه تغییر ایجاد می کنه . یعنی ما در لاغری با ذهن تغییر کردن رو از سطح ریشه بررسی می کنیم . مسلما آبی رو که ما از سرچشمه مسیرش رو تغییر بدیم خیلی راحتتر از زمانیه که ما اون رو وقتی تبدیل به سیلاب شده تغییر بدیم . 

       

      استاد عزیز چیزی که از درسهای شما یاد گرفتم راحتترین تغییر و اولین تغییر کنترل ورودیهاست .  کنترل ورودیها نگرش رو هم راحتتر  تغییر میده . مثلا در محفل گناه بهترین حالت برای تغییر این است که اون محفل رو ترک کنیم تا اینکه همونجا باشیم و مراقب فکرمون باشیم که تغییر نکنه . حالا این محفل گناه جاییه که ما احساسمون بد میشه تیره میشیم . حتی ممکنه این محفل در صحبت کردن با عزیزترین افرادمون باشه . وقتی درونمون تیره میشه باید دل بکنیم و ترکش کنیم وگرنه ذهن واکنشهای شدیدتری مثل درد نشون میده و آلارمش قویتر میشه تا اون حالت رو ترک کنیم . 

      از نظر من چاقی دیگه شده گناه . گناهی که حالم رو بد می کنه و از اونجایی که حال خوب من از همه چیز برای من مهمتره  برای حال خوبم برای سلامتی بیشترم برای اینکه بخوام لذت  ببرم از زندگیم باید این گناه رو ترک کنم . چون وقتی بازم ادامه بدم درد سراغم میاد . 

       

      من حتی اونقدر حساس شدم که وقتی فکر چاقی هم سمتم میاد ذهنم واکنش درد بهم نشون میده که اون حالت رو ترک کنم . یعنی درد برای من شده یه نعمت حال بد برای من شده یه نعمت . نعمتی که راه رو بهم نشون میده . میگه از این طرف نرو این راه غلطه . از اون طرف برو . استاد علم درون واقعا علم زیباییه . شناخت واکنشها واقعا زیبا و لذتبخشه . 

       

      🔴لاغر شدن همان چاق شدن است و مانند هر موضوع دیگری در زندگی فقط نیاز به ایجاد افکاری جدید دارد،

       

      اما این افکار را چطور میتوان تغییر داد . استاد برای ما مکانی رو فراهم کردن که به راحتی این تغییر فکر را میتوان شروع کرد و ادامه داد . سایت تناسب فکری سایت تغییر باورهاست . سایتیست که هر که در اینجا مقیم شود به مرور ذهنیت او نسبت به خودش و پیرامونش تغییر می کند . جاییست که انسان احساس امنیت می کند . دل من اینجا روشن است . حال من اینجا خوب است . درد من اینجا دیگر سراغم نمی آید . 

      سایت تناسب فکری برای من بهشتیست که من همیشه در این خانه منزل دارم . چون باعث تثبیت مسیر ذهنی ام میشود . استاد من هر جای دیگه که بخوام برم و با هر کسی دیگه بخوام قدم بردارم متاسفانه مسیر ذهنیم رو تغییر میدن و حال بد من در آن مکانها نشان از این میدهد که حتی راههای ذهنی دیگر نیز جز نوشتن در اینجا به من آرامش نمیدهد . 

       

      شما در این سایت لاغر شدن را برای ما ساده و راحت کرده اید . امنیتی که در دل ما ایجاد میشود گواه این گفته است که واقعا هرکسی میخواهد لاغر شود باید از همین جا شروع کند و در همین جا ادامه دهد و تغییرات بی نظیر خود را مشاهده کند . 

      این تغییر در سطح فکر و نگرش ما ایجاد میشود . 

       

      🔴 افکاری که مقصد آنها لاغری است. افکاری که در دل افکار چاق کننده ایجاد میشوند، در اوج شرایط سختی که به واسطه چاقی بر ما تحمیل شده است باید ایجاد شوند، استمرار در نگهداری از این افکار لاغر کننده سبب میشود به مرور مسیر حرکت جسم ما از چاقی به سمت لاغری تغییر پیدا کند و پس از مدتی ما در شرایط جسمی کاملا متفاوتی باشیم.

       

      وقتی افکار لاغر کننده ی ما از دل افکار چاق کننده بیرون کشیده میشوند این افکار در بدن ما تولید واکنش می کند . واکنشی که با واکنش قبلی متفاوت است . واکنشی که مطابق ذهنیت لاغر ماست . البته در جایی از شما خواندم ذهن با فکر فرق میکنه . برداشتی هم که از این صحبت شما کردم این بود که ذهن ما افکار ما رو ایجاد می کنه یعنی  اولین چیزی که ذهن ما ایجاد می کنه افکار و واگویه هاییست که ابتدا در درون ما وسعت میگیره بعد به سطح گفتار میاد و بعد رفتار و بعد عادات و بعد شخصیت و بعد سرنوشت . 

       

       اما ذهنیت ما چگونه تغییر میکند . ذهنیت ما دروازه هایی هم از درون و هم از بیرون دارد . مثلا اگر ذهن را خانه ای در نظر بگیریم که در دو طرف پنجره و در دارد . این پنجره ها و در ها از یک طرف به سمت روح راه دارد و از طرف دیگر به سمت جسم .  

      یعنی روح درونیتر است بعد ذهن و بعد جسم . خب برای تغییر ذهنیت فقط کافیست ورودیهایی که از ذهن به طرف جسم باز میشود را کنترل کرد . یعنی گوش و چشم و سایر حواس پنجگانه . وقتی ما این وردیها را کنترل کنیم و در ازای اون دری که بین روح و ذهن هست رو همیشه باز نگه داریم به مرور آب شیرین و حال خوبی که همواره از روح ما تراوش میشود ذهن ما را پاکسازی می کند . ذهنیت کهنه و ورودیهای منفی که از بیرون در ذهن خود وارد کرده ایم به مرور پاکسازی میشود و ذهن ما شروع به تراوش ارتعاشاتی می کند که از روح سرچشمه گرفته . اولین ارتعاش آن فکر است . افکار ما به مرور رنگ روحانی و پاک به خود می گیرد . افکاری که در سرمان تولید میشود افکاری زیبا و دلچسب و گوارا هستند افکاری آرامبخش . واگویه های ذهنی ما رنگ الهی به خود می گیرد .ارتعاشات افکار بر ارتعاشات  گفتار و  رفتار اثر گذاشته و گفتار و رفتار ما نیز متفاوت میشود . گفتار و رفتار ما نیز رنگ الهی به خود می گیرد این الهی بودن اصلا چیز عجیب و غریبی نیست . یعنی آرام میشود شاد میشود ایمن میشود .اصلا بینظیر میشود . در وصف نمی آید  ذهن ما عادت میکند خیلی راحت عادت می کند . چون لذت واقعی را شناخته . 

       

      در جایی در اوایل همین گامها به من فرمودید لذت واقعی را بشناسم . وقتی ذهن لذت واقعی را درک  کند واقعا میبیند که چاقی و فراورده های آن واقعا چیزی جز رنج نیست .  ذهنیت ما که تغییر کند تغییر در سطح جسم و رفتار به راحتی قابل مشاهده است . اما همه ی اینها منوط به کنترل ورودیهاست . من در این گامها به رمز استمرار در مسیر رسیدم و به اهمیت آن پی بردم . اما اگر میخواهیم این استمرار دوام داشته باشد رمز آن کنترل ورودیهاییست که به سمت بیرون باز میشود . هر خوراکی را به ذهنمان ندهیم . در جاییکه بیم داریم که خوراک ها ناخوداگاه وارد ذهن ما میشوند و کنترلی بر ورودیها نداریم وارد نشویم . اینها اصلا عجیب و غریب نیستند . حتی صحبت کردن با نزدیکترین افراد نیز نوعی ورودیست . بهترین حالت اینست که مراقب باشیم که خوراک نا متناسب که حال مارا بد می کند به خودمان ندهیم . مابقی کار را روح اصلاح می کند . او آنقدر بخشنده است که مدام در حال ریزش باران رحمت است . روح ما خداست و همنشینی با روح همنشینی با خداست . شاید کسی که این مطلب را میخواند فکر کند من حرفهای عجیبی میزنم ؛ ولی اینها اصلا عجیب نیست . هرکسی درون خود را پیدا کند و  ذهنیت خود را در جهت الهی تغییر دهد یعنی درب ذهن را به سمت الهی بگشاید و درب ذهن را از سمت خارج کنترل و نظارت کند به راحتی ذهنیتش تغییر می کند . حالش خوب میشود . دردش درمان میشود . باورهایش تغییر می کندو رمز استمرار دقیقا همینست . 

      تغییر کردن ساده است . خیلی راحت . فقط کافیست این تغییر برای ذهن حل و بررسی شود . 

       

      🔴اما سخت ترین مرحله این تغییر شجاعت روبرو شدن با شرایط جدید است، چون سیستم ذهنی ما به شکلی است که به روند تکراری خود به شدت عادت میکند و هیچ تمایلی برای تغییر وضعیت نرمال خود ندارد ، حال ممکن است وضعیت نرمال از نظر ذهن ما وضعیت بحرانی در زندگی ما ایجاد کرده باشد، اما برای ذهن نتیجه آن وضعیت نرمال خود در زندگی ما اهمیتی ندارد.

       

      بله اینجاست که قدرت انتخاب انسان روی خود را نشان میدهد . انسانی که طالب تغییر است و انسانی که از تغییر گریزان است ؛ اینجا روی خود را نشان میدهد . انسانی که دریچه های ذهنش را از روح الهیش جدا کرده و بر عکس ورودیهای خود را به سمت خارج طوری گشوده  که ذهن خود را با هر خوراکی تغذیه می کند و مراقب این خوراکهای سمی نیست کم کم احمق میشود . این شخص دیگر  طالب تغییر نیست . این شخص کاملا با اراده ی شخصی به خوراک سمی عادت کرده و سرنوشت این شخص چیزی جز ظهور و بروز همان خوراکهای سمی نیست . 

       

      اینجاست که بحث کردن با چنین انسانهایی وجود انسانهایی که طالب تغییرند را نیز تحت تاثیر قرار میدهد . )البته شاید این باوری باشه که نیازمند تغییر است . ( اما چیزی که روشنست اینست انسانی که تازه تغییر مسیر داده اگه ورودیهای خود را کنترل نکند ذهنیت چاق قوی او در اثر کنترل نکردن ورودیها دوباره فعالیت میکند و روند کاهش وزن را عقب میزند . چون لاغری هنوز در وجود ما نهالست و نیاز به مراقبت دارد تا بزرگ و بزرگتر شود و البته قوی شدنش خیلی سریعتر از قوی شدن درخت چاقی در ماست . اما منطق را هم باید در نظر گرفت کسی که سی سال است در چاقی زندگی میکند نباید فکر کند با سه ماه یا حتی یکسال بودن در مسیر لاغری دیگر فرمولهایش درست شده . این شخص اگر در مسیرش استمرار نداشته باشد و ورودیهایش را کنترل نکند قطعا آب توجش را دوباره طبق عادت بر درخت چاقی روان می کند . پس خیلی نیاز است که انسان وقتی طالب تغییر است ورودیهای خود را کنترل کند و حتی اگر افرادی را در مسیر خود مشاهده می کند که او را از مسیر دور میکنند از آنها دوری کند . در چنین زمانهایی فقط باید از چنین انسانهایی فاصله گرفت . چرا که این چنین افراد درب ذهن خود به روی روح را بسته اند و از انجایی که خداوند به انسانها قدرت اختیار داره هرگز آنها را مجبور نمی کند که در را باز کنند .

       

       این چنین افراد با خدای خود قهر کرده اند و دست دوستی به بیرون از خود دراز کرده اند . این افراد حتی توانایی مواجه شدن با افراد الهی که دریچه ی ذهن آنها به سمت خدایشان باز شده را نیز ندارند مگر زمانی که آنها را اسیر خود کنند و استفراغات خوراک نا متناسبی که به خود داده اند روی آنها برگردان کنند . تو رو خدا منو ببخشید اینقدر با صراحت تحلیل می کنم . اما حقیقتا انسان تا خودش نخواهد تغییر نمی کند و هیچ کس نمیتواند شخص دیگر را تغییر دهد مگر اینکه افراد خود طالب تغییر باشند . در غیر این صورت فقط باید از آن افراد فاصله گرفت و از ورودیهای خود مراقبت  کرد . 

      جالب است در این زمینه شعر زیبایی از مولانا هست که به درستی در کنترل ورودیها و ترک افرادی که با خدای خود قهر کرده اند و در ذهن خود به سمت روح را بسته و دریچه ی ذهنشان  را به سمت خوراک سمی  گشوده اند سخن گفته است : 

       

      عیسی مریم به کوهی می‌گریخت

      شیرگویی خون او می‌خواست ریخت

       

      آن یکی در پی دوید و گفت خیر

      در پِیَت کس نیست چه گریزی چو طیر

       

      با شتاب او آنچنان می‌تاخت جفت

      کز شتاب خود جوابِ او نگفت

       

      یک دو میدان در پی عیسی براند

      پس بجد جد عیسی را بخواند

       

      کز پی مرضات حق یک لحظه بیست

      که مرا اندر گریزت مشکلیست

       

      از کی این سو می‌گریزی ای کریم

      نه پیت شیر و نه خصم و خوف و بیم

       

      گفت از احمق گریزانم برو

      می‌رهانم خویش را بندم مشو

       

      گفت آخر آن مسیحا نه تویی؟

      که شود کور و کر از تو مستوی

       

      گفت آری گفت آن شه نیستی

      که فسون غیب را ماواستی؟

       

      چون بخوانی آن فسون بر مرده‌ای

      برجهد چون شیر صید آورده‌ای

       

      گفت آری آن منم گفتا که تو

      نه ز گل مرغان کنی ای خوب‌رو

       

      گفت آری گفت پس ای روح پاک

      هرچه خواهی می‌کنی از کیست باک

       

      با چنین برهان که باشد در جهان ؟

      که نباشد مر ترا از بندگان

       

      گفت عیسی که به ذات پاک حق

      مبدع تن خالق جان در سبق

       

      حرمت ذات و صفات پاک او

      که بود گردون گریبان‌چاک او

       

      کان فسون و اسم اعظم را که من

      بر کر و بر کور خواندم شد حسن

       

      بر کُهِ سنگین بخواندم شد شکاف

      خرقه را بدرید بر خود تا بناف

       

      برتن مرده بخواندم گشت حی

      بر سر لاشی بخواندم گشت شی

       

      خواندم آن را بر دل احمق به وُد

      صد هزاران بار و درمانی نشد

       

      سنگ خارا گشت و زان خو بر نگشت

      ریگ شد کز وی نروید هیچ کشت

       

      گفت حکمت چیست کآنجا اسم حق

      سود کرد اینجا نبود آن را سبق

       

      آن همان رنجست و این رنجی چرا

      او نشد این را و آن را شد دوا

       

      گفت رنج احمقی قهر خداست

      رنج و کوری نیست قهر آن ابتلاست

       

      ابتلا رنجیست کان رحم آورد

      احمقی رنجیست کان زخم آورد

       

      آنچ داغ اوست مهر او کرده است

      چاره‌ای بر وی نیارد برد دست

       

      ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت

      صحبت احمق بسی خونها که ریخت

       

      اندک اندک آب را دزدد هوا

      دین چنین دزدد هم احمق از شما

       

      گرمیَت را دزدد و سردی دهد

      همچو آن کو زیر خود سنگی نهد

       

      آن گریزِ عیسی نه از بیم بود

      آمنست او آن پی تعلیم بود

       

      زمهریر ار پر کند آفاق را

      چه غم آن خورشید با اشراق را

       

       

      این شعر زیبا تعلیم مولانا به ما برای کنترل ورودیها بود . 

      این تغییر شاید در ابتدا سخت باشد . اما تنها راه تغییر ذهنیت که تا اینجا یافته ام کنترل ورودیهاست که خود استاد عزیز و فرهیخته ی ما نیز بارها به آن اشاره کرده اند . 

       

      🔴 ذهن فقط میخواهد در شرایطی که به آن عادت کرده است باقی بماند و این موضوع را شما به سادگی در جنبه های مختلف زندگی خود بارها تجربه کرده اید.

      تغییر شرایط ذهن گرچه کاری سخت و طاقت فرساست اما از آنجا که بی نهایت طریق برای ذهن ما می تواند ایجاد شود امکان عادت دادن ذهن با شرایطی که میخواهیم تجربه کنیم امکانپذیر است.

       

       

      این عبارات زیبا بیانگر اینست که شاید تغییر دیدگاه و تغییر ذهنیت در ابتدا کار سختی به نظر بیاید اما وقتی به سایر جنبه های زندگی خود نگاه کنیم میبینیم ما به راحتی تغییر کرده ایم و حتی خیلی اوقات شاید متوجه این تغییر نیز نبوده ایم ؛ چون تغییر آهسته آهسته صورت میگیرد وقتی ورودیهای گذشته ترک شود   و در دادن ورودیهای جدید استمرار ورزیم آرام آرام ذهنیت ما تغییر می کند و تراوشات این ذهنیت نیز بسیار عالی تغییر می کند . 

      اینجاست که ما متوجه میشویم لاغر شدن نیز همان چاق شدن است و چه بسا از آن راحتتر چون در جهت شنا کردن بر مسیر رودخانه ی آفرینش ماست . تغییر کردن زمانی راحت است که ما در جهت این رودخانه ی زیبای آفرینش شنا کنیم و با آن همسو شویم . 

       

      خدایا بابت این همه  آرامش از تو سپاسگزارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/01/19 18:17
      مدت عضویت: 1652 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,542 کلمه

      خیلی کارها اولشون برای ما سخت هست و  اما بعد از مدتی برای ما عادی و آسون میشن  میشن پس یک مدت ما ممکنه یک شرایط جدید  داشته باشیم  که عادت نداریم و برامون سخت  باشه ولی  بعد از یه مدت  انگار ما به مرور سیستم بدنی و زندگیمون عوض میشه و همون کار  برای ما  به مرور آسون میشه .(خیلی مثالها در اطراف  ما هست که دقیقا همین طور هستن من خودم  مدتی هست مایکرو ویو خریدم و تا قبل از اون برای گرم کردن غداها باید قابلمه رو میوردم عدا رو داخلش میزاشتم و یه دم کنی یا درب قابلمه باید میزاشتم و بعد در زمان طولانی کار انجام میشد اما حالا من با این دستگاه  غدا رو در هر طرفی خیلی راحت در عرض یک دقیقه یا کمتر گرم میکنم اما چون اویل عادت نداشتم تا میخواستم غدا یا نون رو گرم کنم میرفتم سمت اجاق گاز و قابلمه رو میبردم و بعد  یادم میومد ای وای پس چرا ؟؟مایکرو دارم و بعد میرفتم سراغ دستگاه و خندم میگرفت و اما بعد از چند بار   اشتباه کردن دیگه حسابی بهش عادت کردم و دیگه بدون خطا هر روز روزی چندین بار من داخلش برای بچه ها و خودمون غدا و نون و … رو گرم میکنم و لدت میبرم پس خوب میدونم در اول کار لاغری هم ممکنه چند بار اشتباه کنم و اما به مرور لاعری رو یاد میگیریم و به ذهنم آموزش میدم تا الانم کلی موفق بودم و دهنم عالی من رو همراهی کرده و من ذهن لاغری دارم )   برای چاقی و لاغری هم سیستم  همین هست و جسم ما  به خاطر یه سری  عادت که نتیجه ی   رفتا ها و   افکار ما هست چاق شده و با تکرار هر روز اونها  چاقی در ما پیشرفت میکنه ودر  لاغری با ذهن این فرمولها رو تغییر میدیم و روند جسم رو به سمت لاغری میبریم مثل اول صبح زود پا شدن ممکنه  اولش سخت باشه  و لی بعد مدتی عادت میکنی(خوب ما بارها گفتیم چاقی محصول تکرار یه سری  رفتارها  در ما هست که به اوتها عادت میگیم و  عادتها هم به خاطر یه سری افکار و رفتار در ما به وجود اومدن و چاقی یه نوع اعتیاد هست اعتیاد به مواد غذایی و تنها فرقش با معتادان به مواد مخدر تفاوت در نوع مصرف هست .پس عادت از چی به وجود میاد از تکرار  یه سری رفتارها مثلا در چاقها خیلی رفتار خوردن رو تکرار میکنن تا چاق میشن  و اگر بخوان نخورن براشون سخت هست و اذیت میشن و بر عکس لاغرها اگر بخوان مثل چاقها بخورن براشون سخت هست و ادیت میشن پس باید اصولی جلوی انجام این کار رو گرفت چطور؟؟ باید  ببینیم دستور خوردن از کجا منشا میگیره از مغز ما مثل سایر فعالیتهای ما پس باید از اونجا درستش کنیم که در لاعری با ذهن داریم همبن کار رو میکنیم .و منم دیگه سعی میکنم اعتیاد به خوردن نداشته باشم که با هر بهانه ی خوردن رو انتخاب کنم باید ببینم دلیل خوردنم چیه اگر واقعا گرسنه بودم میتونم با لدت بخورم )     دوستان  بعد از یه مدت در چالش من این رو نخوردم  انجام یه سری کارها براشون سخت   مثلا وقتی سیر هستن پرخوری نکن ولی واقعا سخته چون دست خودشون نیست دستور میاد و اونها باید بردارن و بخورن و اما بعد از مدتی  این  دوستان  چون در مسیر لاغری با ذهن  بودن دیگه  انجام کارهای گذشته براشون سخت میشه و عوض میشن  و فرمولهای ذهنی ما عوض میشه و به مرور  رفتارهای جدید  به وجود میاد و فقط با تمرین  و تکرار   این مهارت لاغری به دست میاد و دیگه برای ما که قبلا پرخوری میکردیم ،این پرخوری کردن کار  سختی  میشه (من بسیار از این نتایج دارم همین دیشب من رفتم خونه مادرم و روی گاز غدا بود و همه تعریف و تمجید میدادن که چقدر عالی و میخوردن و اما به منم  هر چقدر مادرم و خواهرام اصرار کردن بیا بخور من نخوردم چون قبل از رفتن به اونجا واقعا گرسنم بود و در حد نیازم یه مقدار  خونه ی خودم غذا خورده بودم و حالا خونه مادرم نمیتونستم بخورم و اگر قبلا بود فقط میخوردم کاری نداشتم سیرم یا نه حتی اگر شده بود به بهانه ی کم کالری  بودن از خورشت خالی خالی دو کاسه میخوردم اما دیشب فقط توجهم روی نیاز جسمم بود و گفتم سیرم و اصلا جا ندارم و نخوردم و بعدا که اومدم خونه گفتم دیدی عجب حرکتی بود ها این همه غدا ولی من لب نزدم افرین که فقط توجهم به نیاز جسمم هست و تحریک به خوردن نشدم و رفتارهای غلط انجام ندادم  و یا نمونه ی دیگه اش اینکه موقع جمع کردن سفره و یا عدا کشیدن برای خانوادم اگر سیر باشم لب نمیرنم و اگر هم سیر نباشم بازم به خودم میگم درست نیست هر  ته مانده ی غذایی رو من بخورم واقعا اگر گرسنه هستم یه مقدار بزارم داخل ظرف و با لذت بخورم و به این نیاز جسمم جواب بدم و اصلا چیز سختی نیست و یا همین چند شب پیش دخترم سیب سرخ شده مخصوص خرید اما من سیر بودم و لب نزدم و هر چقدر گفت بیا باهام بخور تخوردم و میلم نکشید و همسرم خورد بعدا گفتم وای چقدر عالی شد که دیشب اینقدر قشنگ  با جسمم رفتار کردم و ادیتش با پرخوری نکردم و خودم رو تحسین کردم به خاطر اگاه بودنم و در صلح بودن با خودم نه ادیت کردن خودم …)     فقط کافی اوایل اشتیاق و احساس خوب رو داشته باشین همین که شروع کنی و فایلها رو گوش بدی و نظر بقیه  رو بخونی کمک میکنه فرمولهای ذهنیت عوض بشه و روند جسمیت عوض میشه .(اخه جایی دیگه نیست که ما از این جنس حرفها برای لاعری بزنیم و یا گوش بدیم و یا بنویسیم من که در اطرافم هر که رو میبینم یا داره رژیم میگیره و یا فعالیت سخت میکنه و محدودیت داره و یا عمل  معده کرده و به زور و سختی  داره لاعر میشه و یا قرص و …. که هیچ کدوم از این راه ها به درد من نمیخورن و کسی در اطراف من در این مسیر نیست که بتونم از اون اگاهی بگیریم پس فقط با بارها گوش دادن و خواندن و نوشتن در این سایت میتونم به خودم کمکم کنم و در این مسیر درست قرار بگیریم و جلو برم  پس بارها بگ و بنویس تا دهنت همراه تو بشه دوست عزیز اون موقع چه تو بخوای چه نخوایی لاعر میشی  ) بارها شده تا حالا مسیرهای شما عوض شده مثلا  یک خونه ی نو خریدن  اما تا مدتها به سمت خانه ی قبلی حرکت میکردیم و یا یک ماشین دنده اتوماتیک خریدن اما به شیوه ی ماشین دستی باهاش برخورد کردین و اذیت میشدین و استاد بعد از عمل چشم  تا مدتها به دنبال برداشتن عینک بود و این نشون میده  چقدر بعضی از  فرمولها ریشه ای هستن و زمان میخوان  تا عوض بشن پس یه سری عادتها به خاطر بارها تکرار شدن نیاز داره که شما صبر و استقامت داشته باشین  و این قضیه رو به وضوح در بعضی  موضوعا ات میشه دید مثل حریان عینکی بودن استاد . (من خودم برای هر تغیری در وسایل منزل تا مدتها اشتباه میکنم تا به اون جای جدید عادت کنم  و درست رفتار کنم و اما در زمینه ی  چاقی و لاعری هم همین طور من که قبلا چاق بودم و آشنایی با این اگاهی ها نداشتم به راحتی دو پیتزا میخوردم و یا دو ساندویچ  میخوردم و یا چندین بسته چیپس و پفک و کرانچی رو با هم میخوردم اما حالا که در این مسیر هستم متوجه یشم خیلی کارها از روی  عادت بوده و حالا که اگاهم سیری و گرسنگی  چی هست باید به موقع دست بکشم و دیگه اون پر خوری رو نکنم هر چند بعضی وقتها هنوزم چند لقمه بعد از سیری اصافه تر میخورم  ولی در حد یکی دو لقمه و با  این کار  به حالت پرخوری میرسم و یا خفگی میرسم  و اما همین حد خوردن شاید نصف اون موقع های من باشه تازه در رژیم که همیشه دلم ضعف میرفت و گرسنه بودم حالا با یه عالمه کمتر خوردن من احساس سیری و یا زیاد خوردن پیدا میکنم خوب این نشون میده فرمولهای من داره تغییر میکنه و یا اون اویل برام سخت بود شب شام برنج و یا نون و یا سرخ کردنی بخورم اما با بودن در مسیر ترسهام کمتر شده و حالا به راحتی میخورم به اندازه نیازم و و کلی ریزش سایز و وزن هم داشتم و اینها همه تغییرات هست که به مرور ایجاد کردم و یا گفتم جسم من برای لاعری احتیاج به این همه ورزش سنگین نداره و باشگاه رفتنم رو دیگه   گداشتم کنار  و میخوام فقط با قدرت ذهنم این لاعری رو تحربه کنم و لدت ببرم )   بنابراین چاقی به لاغری یک تغییر رفتار ذهنی هست و نیاز به تمرین داره .همین موصوع از نگاه کسی که لاعر هست مسخره هست که لاعر شدن سخت هست پس چه  فرقی هست بین ادم چاق و لاغر ؟؟. فقط در فکرشون هست و ما چاقها چون به لاغری نیاز داریم در ذهنمون یک موضوع نشدنی هست (من بارها قبلا به همه و خودم میگفتم چاقی اسون  هست و لاعری سخت هست و خوش به حال فلانی که بدون زحر و سختی راحت لاعر هست ومن باید با زجر وزن کم کنم خدا چه نعمت خوبی به این افراد داده اما حالا بر عکس بارها میگم به خودم و بقیه ی دوستان لاغری آسون و راحت هست با این متد و خیلی راحت اتفاق میفته همینطور که تا حالا تونستم پس دوباره هم میتونم وزن کم کنم و موفق  میشم و  خوردن هم یک نیاز من هست مثل بقبه ی نیازهای جسمم مثل تنفس و ضربان قلب و .. که از دهنم میاد و مغز دستورش رو میده و باید اول دستور خوردن رو در مغزم درست کنم و به اون لاعری رو آموزش بدم و دهنم برای لاعری تربیت کنم تا درست رفتار کنم و در نهایت جسمم لاغر بشه خدا رو شکر در این مسیر درستم و با اشتیاق ادامه میدم تا به وزن دلخواهم که ۵۹ کیلو و سایز ۳۸ برسم چون انتطارم از خودم لاعری هست چون جسمم از همون اوایل خلقت لاعر بوده و اما  من با افرمولهای اشتباه چاقش کردم و من چندین سال در این وزن بودم و از دستش دادم و اما دوباره به دستش میارم اونم خیلی راحت و اسون مثل خواهرم مثل خواهر شوهرم مثل دخترم مثل دوستم بدون زحر و سختی و استرس فقط با لدت و حال خوب من افکارم و رفتارم رو درست میکنم و خود به خود لاغر میشم )    چه چیرهایی در زندگی شما ایجاد شده و تغییر کرده و بگو لاعری هم همین هست (لاغری چیز خاصی نیست تغییر فرمولهای ذهنی ما از چاقی به لاغری هست یه تغییر  در ذهن  ما هست و ما هم جز طبیعت هستیم و در طبیعت هیچ تغییری با سختی و رنج به وجود نمیاد مثلا طلوع و عروب خورشید و یا بارانی شدن و افتابی شدن هوا و یا تغییر فصلها و یا تغییر روز و شب و یا رشد یک گیاه با سختی نیست پس این تغییر فرمولها هم  در ذهن ما با سختی نیست هر جا دیدی بهت سخت میگدره بدون در مسیر اشتباه هستی ممکنه اولش عادت نداشته باشی اما با تورار و استمرارو تعهد تو موفق میشی و برات خیلی آسون و خود به خودی اتفاق میفته ) باید لاعری رو در ذهن کوچیک کنید و ساده کنید وهر خواسته ای رو که دارید باید در ذهنتون کوچیک کنید  تا وقتی در ذهنت یک تغییر بزرگ و سخت باشه انجام نمیشه اما اگر بگی این چیزی نیست من متناسب میشم و لاغری رو تجربه میکنم ذهن ما بهتر میپدیره چون برای ذهنمون سخته تغییر کنه و ما خودمون هم ندونسته هی کار تغییر کردن رو برای ذهن سخت تر میکنیم . پس آهسته و پیوسته به دنبال تغییر کردن باشید (من بارها شده منفی باف گقته انگار چاق شدی لاعر نمیشی تا کی میخوای گوش بدی برو کاری کن یعنی بیشتر میگه بهم نخور اما من بیخیالش میشم و  جوابش نمیدم چون میدونم راهم درسته و نتایج بزرگی میگیریم و بازم  به ذهنم میگم همش من باید ۵ یا ۶ کیلو دیگه کم کنم این که چیزی نیست به راحتی میتونم این مقدار اصافه رو از دست بدم مثل دوست شگفتی ساز که در دوماه ده کیلو کم کرده بود پس منم به راحتی میتونم در وزن دلخواهم قرار بگیریم و لاغر بشم اما به شرط عمل کردن به اموزشها و هر روز در مسیر بودن و قدم برداشتن که انصافا من از تعهد و انگیزه و اشتیاق و استمرار  و عمل کردن تا جایی که در توانم بوده عالی عمل کردم  چیزی کم نزاشتم  پس به خودم میگم اگر من نتیجه نگیریم پس کی میگیره ؟؟؟قطعا من باید نتیجه بگیریم و مانع ها رو بردارم که لاعری سخته و نمیشه و بگم اگر تا حالا تونستم پس دوباره هم میتونم و و اگر بقیه متناسبها به راحتی و بدون زجر دارن زندگی میکنن پس منم به راحتی به لاعری ۵۹ کیلو میرسم و لدت میبرم و این ۶ کیلو برای من که بارها از راه غلط ۳۵ کیلو ۲۵کیلو ۱۸ کیلو و … کم کردم چیزی نیست جسم من بسیار تواتمند و شجاع و لایق برای تناسب اندام هست و  خیلی راحت من بدون سختی  به وزن دلخواهم میرسم و من عاشق تجربه کردن لاعری ۵۹ کیلو هستم و دوست دارم رها بودن و ازاد بودن در لباسها و ازاد شدن اتگشترها و ساعت در دستانم و کمر شلوار  ها و  صورت خوش فرم  و طریف رو دوباره تجربه کنم حالا اگر بشه که چه بهتر اگر هم نشد که من زندم و زندگی میکنم و لدت میبرم و خودم رو عاشقانه دوست دارم و اصلا مشکلی نیست فقط میخوام به ذهنم بگم تو هیچ مانعی برای رسیدن به لاعری نداری و  اما دهنم میگه :قبلا میگفتی صورتم  با لاغری زشت میشه خالا میگم بسیار طریف و زیبا میشه و من دوستش دارم چطور نن تا سن ۱۸ سالگی در این وزن بودم هیچ که نگفتن و خودم نگفتم چقدر زشتم تازه بارها هم همه گفتن چقدر تو صورتت قشنگه و خودم گفتم پس فقط خودم و اطرافیانم به قیافه ی جدید خودم عادت نداشتم که این حرف رو گفتم .  قبلا میگفتی لاغری سخت و با زجر هست  اما حالا  بهت میگم بسیار آسان و ساده هست مثل راه رفتنم و نشست و برخاستم کار اتوماتیکی  در بدن من هست و من دارم هر روز با این متد للغری بیشتری رو تجربه میکنم چون دارم یادش میگیریم و لاغری رو اموزش میبینم پس اصلا سخت نیست بسیار ساده و اسون هست . قبلا میگفتی چون قرص میخورم لاعر نمیشم  اما  حالا بهت میگم  در اطرافیان من خیلیا با خوردن این دارو  بسیار لاغر  و خوش اندام هستن و زیبا و طیریف پس منم میتونم مثل اونها باشم   قبلا میگفتی اشتهام زیاده اما حالا  بهت میگم همچین چیزی در من وجود نداره و من خودم تصمیم میگیریم و قدرت دارم چه غدایی رو بخورم در چه زمان و مکانی  و هیچ عضوی در بدن من له این نام وجود نداره     قبلا میگفتم فقط با رزیم ورزش لاعر میشم اما حالا  میگم با همین دورها من تونستم ۸ کیلو به راحتی  شایدم بیشتر کم‌کنم پس این دیدعلط هست و من میخوام  با متد جدید به راحتی لاغر میشم چون بسیار اصولی و راحت هست و راهی پر از لدت و اگاهی و درست هست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم