0

کدنویسی ذهن برای لاغر شدن

کدنویسی ذهن برای لاغر شدن
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق سال هاست برای لاغر شدن تلاش می کنند. آنها سعی کرده اند تا از طریق روش های مختلفی لاغر شوند اما هرگز موفق نشده اند چون لاغر شدن فقط از طریق کدنویسی ذهن برای لاغر شدن امکانپذیر است.

از چند سال گذشته با کشف کامپیوتر موضوع کدنویسی پدیدار شد و درواقع زبان گفتگو با کامپیوتر کدهایی بود که به طریق خاصی برای کامپیوتر قابل درک بود و کامپیوتر از طریق آن کدنویسی به دستورات انسان واکنش نشان می داد.

از آن روزگار تا به امروز پیشرفت بسیار زیادی در زبان های برنامه نویسی ایجاد شده است و انسان های زیادی از طریق کدنویسی خواسته های خود را به کاپیوتر می دهند و پاسخ مناسب از آن دریافت می کنند.

در واقع پاسخ کامپیوتر به درخواست انسان، واکنش به خواسته های انسان است که از طریق زبان های برنامه نویسی برای کامپیوتر تعریف شده است.

کامپیوترها به خودی خود قادر به حل مسائل و خواسته های انسان ها نیستند مگر اینکه از قبل از طریق کدنویسی برای آنها تعریف شود که هر خواسته ای چه پاسخی دارد.

نکته قابل توجه این است که فقط عده ای که زبان برنامه نویسی را می دانند برنامه های کامپیوتری را می نویسند و سایر انسانها فقط از نتیجه آن برنامه ها برای حل مسائل خود استفاده می کنند.

مغز انسان به عنوان مرکز فرماندهی کل سیستم بدن بی نهایت بار پیشرفته تر از مدرن ترین کامپیتری است که در جهان ساخته شده و خواهد شد چرا که هر چیزی که ساخته شود در نهایت خلاقیت انسانی و زائیده مغز انسان است پس به مراتب از قدرت مغز انسان توانایی کمتری دارد.

زبان برنامه نویسی مغز، از طریق ذهن انجام می شود.

به عبارتی هر فکری که در ذهن خود مرور کنید بعنوان کدهای برنامه نویسی مغز شما عمل می کنند و مغز شما فقط به فرمان های نوشته شده توسط شما بعنوان فرمول های ذهنی واکنش نشان می دهد.

همانطور که برنامه ماشین حساب در یک کامپیوتر توسط زبان برنامه نویسی و از طریق کدنویسی ایجاد شده است، چاقی هم در جسم انسان توسط مغز انسان و از طریق کدنویسی ذهن فرد ایجاد شده است.

چاقی از بدو تولد در جسم هیچ انسانی وجود ندارد اما به مرور با ایجاد افکار و باورهایی در ذهن افراد که نتیجه آن چاقی است، برنامه چاق شدن برای مغز تعریف می شود و مغز انسان پاسخ هایی از خود صادر می کند که نتیجه آن چاقی است.

بعنوان مثال فرمان پرخوری صادر می کند، فرمان افسردگی صادر می کند، فرمان ترس از چاقی ایجاد می کند.

همه این فرمان ها که سبب چاقی افراد می شود تنها واکنش مغز افراد نسبت به کدنویسی ذهنی آنان است.

فردی که در ذهن خود کدهای، چاقی من ارثی است، چاقی من از بی تحرکی است، چاقی من از بیماری است و هر باور اینچنین دیگر را ایجاد می کند برای مغز خود این برنامه را ایجاد کرده است که مرا به سمت چاقی هدایت کن.

در واقع ما با کدنویسی ذهن خود از مغزمان می خواهیم که در شرایط چاق جسمی قرار بگیریم و مغز ما دقیقا مانند یک کامپیوتر بهترین پاسخ را به درخواست ما می دهد بدون اینکه نتیجه آن درخواست برایش مهم باشد.

زمانی که یک برنامه نویس از طریق کدنویسی برنامه ای را ایجاد می کند، چنانچه در عملکرد برنامه مشکل وجود داشته باشد یا عملکردی که مورد نیاز است را نداشته باشد، نسبت به کامپیوتر بدبین نمی شود، نسب به زندگی، خدا و هر چیز دیگری بدبین نمی شود بلکه مطمئن است در کدهایی که خودش از طریق زبان برنامه نویسی نوشته است اشکالی وجود دارد که نتیجه آن چیزی که می خواهد نمی شود بنابراین بارها کدهای نوشته شده خود را مرور می کند و با پیدا کردن کد اشتباه و اصلاح آن نتیجه مطلوب از سعی خود را کسب می کند.

تمام افرادی که اضافه وزن دارند، کدنویسی ذهن خود را برای چاقی بیشتر نوشته اند و این در حالی است که از طریق مختلف تلاش می کنند تا لاغر شوند و دلیل شکست همه آنها در روش هایی که به کار می گیرند، ناتوانی آنها در متناسب شدن نیست، بلکه در ثبت کدهای ذهنی اشتباه در ذهن آنان است چون در نهایت مهم نیست شما چقدر تلاش می کنید که لاغر شوید چون نتیجه نهایی را کدهایی که در ذهن خود ثبت کرده اید مشخص می کنند.

بنابراین اگر می خواهید از شر اضافه وزن خلاص شوید و زندگی با جسم متناسب را تجربه کنید به جای اینکه تلاش بی هوده برای مبارزه با چاقی انجام دهید، ابتدا آرامش خود را حفظ کنید و سعی کنید کدهایی که برای چاقی در ذهن خود ثبت کرده اید را شناسایی کنید و آنها را با کدهای متناسب کننده جابجا کنید.

همانطور که کدهای چاق کننده سال هاست برای شما چاقی به ارمغان آورده اند، کدهای متناسب کننده هم برای افراد متناسب سالهاست که تناسب اندام را به ارمغان آورده اند.

بنابراین بسیار منطقی است که اگر کدهای متناسب کننده را در ذهن خود جایگزین کدهای چاق کننده کنیم، نتیجه کار ما همان خواهد بود که برای افراد متناسب اتفاق افتاده است.

تمام تلاش من در دوره لاغری با ذهن این است که در افراد چاق این مهارت را ایجاد کنم که ابتدا کدهای مخرب و چاق کننده ذهن خود را از طریق فایل های توضیحی و تمرینات نوشتاری مشخص و استخراج کنند.

سپس کدهای صحیح لاغر کننده را از طریق فایل های صوتی و تمرینات نوشتاری و عملی در ذهن ناخودآگاه خود ثبت کنند.

افرادی که به خوبی در این مسیر همراه من حرکت می کنند و با اشتیاق و احساس عالی هر روز فایلها و تمرینات مربوطه را انجام می دهند به مرور کدهای نوشته شده برای چاق شدن در ذهن آنها به کدهای ذهنی برای لاغر شدن تبدیل می شود و واکنش مغز آنها رفتارهایی است که سبب لاغر شدن آنان می شود.

در فایل کدنویسی ذهن برای لاغر شدن به طور مفصل درباره چگونه کدنویسی کردن ذهن خود برای چاقی توضیح داده ام و همچنین راهکارهای اولیه برای تغییر کدنویسی ذهن خود برای لاغر شدن را نیز عنوان کرده ام.

با تماشای تصاویر آلبوم شگفتی سازان به وضوح می توانید نتیجه تغییر کدنویسی ذهن برای لاغر شدن را ملاحظه کنید.

امیدوارم با استفاده از این فایل فوق العاده گام موثری در جهت شناسایی کدهای مخرب ذهن خود برای چاقی و جایگزین کردن آنها با کدهای متناسب کننده بر دارید.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


قبل از اشنایی با روش لاغری با ذهن هر وقت به جای تفریحی و مکانهای سرسبز و دورهمی و مهمانی و … می رفتم باید بیشتر می خوردم و تصورم این بود که چون به قصد تفریح کردن اومدم بیرون باید خوش بگدرونم پس تا می تونستم می خوردم و یک گام دیگه به سمت چاقی برمی داشتم.

به لطف خدا حالا خیلی از این کار فاصله گرفتم ولی هنوزم کم و بیش اینطور میشم.

قبلا هر دفعه که میرفتم تفریح یک گام دیگه میشد به سمت چاقی ولی حالا از هر ده دفعه بیرون رفتنم شاید یه دفعه رو با این فکر غلط تفریح کنم و خوش بگدرونم که اونم به خاطر این هست که هنوز باید باورهام و فرمولهای ذهنیم تغییر کنن و باید روشون کار کنم.

9 مرتبه دیگر رو به خوبی و با افکار خوب سپری می کنم و من تمام توجهم رو میارم روی 9 مرتبه که درست عمل کردم و کاری به اون 1 دفعه ندارم که نا امید بشم و میگم همینکه تعداد رفتارهای صحیح من از رفتارهای غلط من بیشتر هست این نشان از تغییر کردن من هست و به خودم میگم حتی استاد هم که در این مسیر ساعتها کار می کنه و کلی از ما جلوتر هست ولی بارها اشاره داشتن که خطاهایی داشتن ولی مهم نیست و گفته نباید توجه کنیم.

من فکر میکنم به قول استاد  ایرانیها معمولا همه چیزشون با خوردن هست. عزاداریشون با خوردن هست شادیشون و تفریحشون با خوردن هست و جشنا هم که سراسر خوردنه که اینم یه فرهنگ اشتباه بین ایرانیا هست.

ذهن توانایی داره از لاعری به سمت چاقی حرکت کنه و از چاقی به سمت لاغری حرکت کنه یعنی ذهن توانایی تغییر کردن و یادگیری دوباره و چند باره رو داره اما این دو مسیر با هم تفاوت دارن و زمانی که لاغر هستی و می خوای به سمت چاقی حرکت کنی حرکت آسونتر هست چون صفحه ی ذهن سفید هست به راحتی به نتیجه دلخواه میرسی.

البته دلیل اصلی اینکه بدون سختی و خیلی راحت چاق می شویم این است که در ابتدا کدنویسی ذهن به قصد چاق شدن انجام نمی شود و چون انتظار چاق شدن نداریم به آرامی و بدون عجله برای کسب نتیجه مشغول کدنویسی ذهن خود می شویم.

ولی اگه بخواد دوباره همین مسیر رو برگردی دیگه این مسیر برگشت به راحتی نیست چون ذهن سفید نیست و مثل کاغذ خط خطی هست که میخواد نقاشی بکشه پس کار سختتر هست البته سخت که نه باید ذهن آموزش ببینه تا فرمولها و تصاویر درست رو دوباره ایجاد کنه و جایگزین کنید.

وقتی ما لاغریم و میخواییم چاق بشیم معمولا خیلی راحت تونستیم چاق بشیم ولی از چاقی به لاغری ذهن پر از فرمولهای چاق کننده هست و ترس از چاقتر شدن داریم و از خودمون بدمون میاد و…. اینها همه باعث میشه تصویرهای چاقتری در ذهن داشته باشیم .

پس ما با کدنویسی میتونیم شرایط جسمییمون رو تغییر بدیم.

تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست یعنی الان ما چاقیم و هیچ وقت هم خودمون رو در هیچ سنی در تناسب ندیدیم پس چطور بخواییم تصویر لاعر از خودمون رو تجسم کنیم؟

این سخته ولی با انجام تمرینها ی دوره این توانایی رو پیدا میکنیم که با انجام تمرینها و نوشتن اونها ما تصویرهای ذهنی تناسب خودمون رو با نوشتن پیدا می کنیم و همین کار باعث میشه حرکت ما به سمت متناسب شدن شروع بشه.

خدا رو شکر بازم من خوشحالم چون من از زمانی که خودم رو میشناسم تا زمان ازدواجم کاملا لاعر بودم و بعد از ازدواجم چاق شدم که اونم بارها با رزیم گرفتن براش تلاش کردم که دوباره متناسب بشم و چاقی خودم رو نپدیرفتم و آخرین بار رژیم اساسی من 5 یا 6 سال قبل بود.

با رزیم بسیار عالی و متناسب شدم و در این ۵ سال پیش هم به قول استاد مثل یو یو بودم همش در رفت و امد بین چاقی و لاعری با زجر و سختی و ناراحتی بودم و کلی عکس و لباس از دوران تناسب خودم دارم پس تصویر ذهنی لاعری از خودم بسیار در ذهنم هست و خود لاغرم رو به راحتی به یاد میارم و بازم خدا رو سپاسگزارم .

پس برای فرد چاق تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست .

ذهن ما در اول مثل کاعذ سفیدی بوده و ما هدایت شدیم به سمت چاق شدن و این کدها و فرمولها ثبت شده و اما حالا که چاقیم ذهن ما مثل یه کاغذ خط خطی هست که میخواییم روی اون نقاشی بکشیم و این احتیاج به اموزش داره و دادن کدنویسی و فرمولهای صحیح داره و فرد چاق ذهنش مملو از افکار و کدهای چاقی و تصویر چاق کننده هست .

لاغر شدن با کدنویسی ذهن امکان پدیره و ما هم می تونیم همین ذهن رو برای لاغری کدنویسی کنیم.

منم چند تا از کدنویسی و فرمولهایی که در این مسیر لاغری جایگزین کدهای چاقی کردم رو مثال میزنم مثلا :

  • من عاشق جسمم و خودم هستم و عاشقانه خودم و تمام نافرمی های جسمم رو دوست دارم و به تک تک سلولهای جسمم عشق میدم در هر لحظه و جسمم به این با ارزشی رو تبدیل به سطل اشغال هر مواد غذایی در اطرافم نمی کنم.
  • جسم من روند طبیعیش به سمت متناسب شدن هست و دوست داره به سمت تناسب حرکت کنه و من هم با به اندازه خوردن باید این فرصت رو به جسمم بدم تا من رو به سمت تناسب ببره
  • جسم من توانایی متناسب شدن با قدرت ذهن رو داره چون لاعری یه هنر که باید اون رو یاد بگیریم و برای یاد گیری و هر آموزشی نیاز به قدرت ذهن داریم
  • هیچ عامل بیرونی مثل قرص و ورزش و رژیم و ورزش در لاغری من تاثیر داعمی نداره فقط خودم میتونم با تغییر از درون خودم لاغری رو به دست بیارم .
  • من مسولیت چاقی و لاغری خودم رو قبول میکنم و خودم در این راه لاعری به خودم کمک میکنم و در این مسیر از هیچ تلاشی سر باز نمیزنم.
  • من انتطارم از خودم این هست که هر روز لاغر تر و متناسبتر بشم و هیچ غذایی قدرت چاق کردن من رو نداره و من رو چاق نمیکنه و این رفتارهای ما هستن که ما رو چاق میکنن..
  • من اشتها ندارم و چیزی به این اسم در جسم ما وجود خارجی نداره که من بخوام بگم این نمیزاره نخیر من خودم قدرت انتخاب دارم که تصمیم بگیریم چه مقدار غذا در چه زمانی بخورم .

دیدگاه خانم فروغ در بخش نظرات این صفحه

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.45 from 269 votes

https://tanasobefekri.net/?p=13063
برچسب ها:
118 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار حیرت انگیز
      1402/04/30 09:49
      مدت عضویت: 335 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 988 کلمه

      به نام خدای حسینم(ع)

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      کدنویسی ذهن 

      خوب که دقت کنیم به عمق چرایی این کار برای روش تناسب می رسیم ،

      بدلیل اینکه طی سالهایی که افکار چاق کننده به وفور در ذهن ما رشد کرده و پروار شده ، حالا زمان اصلاح و تغییر افکار و نگرشهاست مغز انسان قطعا پیشرفته ترین کامپیوتر جهان خلقته و توانایی تغییر محتوا و پاک کردن ویندوز و برنامه های قبلی و نصب ویندوز به روز رسانی شده جدید برای اون مثل آب خوردن بسیار راحته؛

       زمانی که ما ویندوز کامپیوتر خود را عوض میکنیم تا آن را بروز رسانی کنیم تمام اطلاعات دسکتاپ پاک می‌شود شاید راهکارهایی برای حفظ اطلاعات موجود باشد ولی انتخاب اینکه می‌خواهیم آن اطلاعات قبل حفظ شود یا نه دست خودمان است

      در مسیر تناسب فکری ما می‌خواهیم ویندوز ابر کامپیوتر مغزمان را به روز رسانی کنیم و تمام دیتاهای چاقی که در طی سالها ذخیره کرده پاک کنیم برای اینکه این اتفاق به راحت ترین شکل ممکن اتفاق بیفتد بهترین روش کد گذاری فرمول‌های تناسب است من امروز با هدایتم به این فایل آمدم برای خودم کدگذاری هایی را با شیوه تناسب قرار دادم تا در مواجهه با افکار و دیتاهای چاقی از آنها استفاده کنم 

      مغز ما حفظ کردن چند علامت اختصاری یا مخفف کلمات برایش بسیار راحت تر از مرور طولانی برای کسب نتیجه است و با استفاده از همین قابلیت می‌توان در مواجهه با تفکرات ذهن چاق به جای گفتگوهای طولانی با ذهن ناخودآگاه و خودآگاه از این علائم اختصاری و کدها استفاده کرد و ذهن را خسته نکرد؛

      با مثالی راحت تر بیان میکنم بارها گفته ام که من ذهن ناخودآگاهم را دختر بچه ای زیبا و شیطون و عاشق تناسب میدانم خوب من بارها به دختر ذهنم گفتم پرخوری نکند چون او را از تناسبی که دوست دارد دور می‌کند و هزاران صغری و کبری برایش چیده ام تا این کار اشتباه را انجام ندهد و زمانی که انجام داده البته به سهو ؛ او را مواخذه کرده ام ، حالا من در یک مهمانی حضور پیدا میکنم که الی ماشالله وفور نعمت است و خوان کرم صاحب خانه ،حالا اگر بخواهم طبق فرمول‌های ذهن چاق رفتار کنم قطعا تا مرز خودکشی پرخوری خواهم کرد و چون در ذهن افراد چاق قدرت ایستادگی هنوز قوت نگرفته احتمال صدی به نود در آن مهمانی تا من بیایم دختر کوچولوی ذهنم را قانع کنم و با مرور حرفها راضی اش کنم به حفظ تعادل او کلی شیطنت کرده ولی اگر کد گذاری کنم که در مواجهه با زمانهایی که احتمال پرخوری وجود دارد و این کد را اینقدر در ذهن دختر کوچولو قوی کنم دیگر لازم نیست کلی با او بجنگم که درست رفتار کند عاقل و یک اشاره ،

      با یاد آوری کد او متوجه می‌شود انگار یه چشم قره ای به او رفته باشیم حساب کار دستش می آید و دست از پا خطا نمی‌کند 

      من برادر زاده ای دارم که به دلیل مشکلات گوارشی خیلی ار مواد غذایی برایش منع مصرف دارد مثل نوشابه ،و زمانهایی که میهمانی هست او دلش می‌خواهد نوشابه بخورد اما مادرش با یک یادآوری ساده (مرسانا جون اصلا نوشابه دوست نداره)  به او می‌فهماند که اگر بخورد بعدش تا هفته ها حالش بد می‌شود و او از خوردن صرف نظر می‌کند همبن نمونه واضح از استفاده موثر بودن کد گذاری است او با استفاده از چند کلمه ساده هفته ها درد و رنج کشیدن و بیماری را برای مرسانا جون تداعی می‌کند و با استفاده از کلمات تاکیدی و تلقینی مثل دوست نداشتن نوشابه به او یاد آوری می‌کند که تحمل آن همه درد ارزش یک لذت زود گذر را ندارد و مرسانا جون کم کم باور می‌کند که واقعا نوشابه دوست ندارد ؛و این قدرت کد گذاری ذهن است؛

      حالا من برای خودم کد گذاری کردم  مثلا برای 

      پرخوری و شکمبارگی کردن:

       کلی مریضی میگرم به مرور زمان چربی خون ،فشار،دیابت،بیماری های قلبی تازه اندامم هم خیلی زشت و خجالت آور میشه،زیاد بخورم  بقیه قضاوتم می کنند و خیلی خجالت آوره،به چشم آدم کودن و خنگ نگام میکنن آدمها،اعتماد به نفسم شدیدا پایین میاد ،دوباره افسردگی و داروهای اعصاب و مریضی و تجربه میکنم ،پاهام و کمرم درد میگیرن،وای معده درد بعدش نمی ارزه ،احساس خفگی و بالا نیومدن نفسم،کلی پول و هزینه باید بکنم که حالم تهش بد بشه،روابطم با آدمها خصوصا همسرم دچار چالش میشه،وای بازم نفرت از چاقی میخواد داغونم کنه ،اینقدر سنگین و عصبی میشم که انگار مغزم تو سرم ورم کرده و حسابی بی حوصله میشم،بدم میاد خودم و تو آیینه ببینم،خجالت میکشم برم مهمونی یا برام مهمون بیاد،وای لباس پیدا نمیشه برام حالا مجبورم هر چی اندازم شد بخرم و دیگه خبری از خوشتیپی و لذتش نیست،حالا باید روزی هزار بار بگم لعنت به من لعنت به چاقیم ،حس نفرت میگرم به کاینات و جهان هستی،از خدا خیلی دور میشم و دیگه آرامش ندارم و غیره …………….

      حالا کد گذاری برای پرخوری نکردن 

      چون از استفراغ کردن و تهوع متنفرم و برام حس انزجار بوجود میاره میخوام کد پرخوری ام و به جای مرور افکار بالا این بزارم البته هر کس باید در مواجهه با فرمول‌های ذهن چاق ،مناسب حال و احوال خودش کد بزاره من کدم اینه

      پرخوری =تهوع و استفراغ میگیرم نمیتونم بیشتر بخورم 

      و به همین شیوه باید فرمول‌های ذهن چاق رو شناسایی کنیم دلایل انجام ندادن اون فرمولها رو بنویسیم و بعد کلمات مناسبی برای تکرار نکردن اون فرمول پیدا کنیم به این ترتیب دیگه در مواجهه با زمین بازی ذهن چاق ما با اشاره ای گل به خودی نمیزنه 

      استاد نمیدونم منظور کدنویسی ذهن و درست متوجه شدم و توضیح درستی دادم درس امروز و یا نه ؟اگر درسته لطفا بفرمایید اگرم اشتباه برداشت کردم ممنون میشم بهم بگید تا دوباره تمرین و تکرار کنم این فایل ارزشمند رو 

      در انتها در این ایام زیبای محرم از همگی شما دوست داران اهل بیت عصمت (علیهم السلام)التماس دعای خیر دارم انشالله توی این ایام

       پرخوری نکنیم چون نذریه

      پرخوری نکنیم چون تبرکه 

      پرخوری =تهوع و استفراغ میگیرم نمیتونم بخورم

      انشالله همگیمون فیض ببریم از برکات این ایام و عزاداری های همگی قبول درگاه احدیت باشه الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/14 10:15
      مدت عضویت: 486 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,802 کلمه

      بسم الله الرحمن الرحیم .

      سلام و درود .

      کد نویسی لاغری برای ذهن . 

      در یکی از فایلهای چالش من اینو نخوردم فرمودید چون با وجود فرمولهای چاقی خیلی سخت میشه فرمولهای لاغری ایجاد کرد ؛ بهتره برای تجسم لاغری از خود فرمولهای چاقی استفاده کرد . اینجا هم دقیقا به همین مطلب اشاره کردبد . 

      منتها اونجا گفتید شما فکر کنید ببینید الان با چاقیتون چه مشکلاتی دارید قطعا با لاغری چنین مشکلاتی نخواهید داشت . به این ترتیب ما شروع می کنیم و از کدهای چاقی کدهای لاغری ایجاد می کنیم  و بعد اونها رو ادامه میدیم و کدهای لاغری رو در مرحله بعد پرورش میدیم . 

      در فایل دیگه فرمودید ما میتونیم بی نهایت هنر یاد بگیریم و از هر کدوم که بخوایم می تونیم استفاده کنیم . 

      مثلا ما الان هم هنر چاق تر شدن رو بلدیم هم هنر لاغر شدن رو داریم یاد می گیریم  . 

      ما تا جاییکه میتونیم فقط باید تمرکز کنیم که به صورت عادت دوباره در پی پروراندن چاقی نباشیم . 

      چون  چاقی رو ما اونقدر تکرار کردیم که تقریبا با یه اشاره میتونیم تمام کدهاش رو دوباره زندگی کنیم ولی لاغری تکرارش کمتر بوده و شاید تکرار و نوشتن و گوش دادنش باید بیشتر باشه تا ما بتونیم لاغر بودن رو زندگی کنیم . 

      در لاغری نیروی آگاهی و تمرکز فعلا بیشتر لازمه تا با خوداگاهی بتونیم عادات جدید رو بیشتر در خودمون جایگزین کنیم . 

      چاقی و لاغری عادتی هستن . هر دو در یک سطحن و هردو انتخاب ما هستند . 

      شاید در حال حاضر چاقی رو به خاطر تکرار بیشتر بلدیم ولی فراموش نکنیم ما یه ابزار قدرتمند برای لاغری داریم و اون طبیعت جسمه . جریان طبیعت جسم بر لاغر شدنه . پس ما وقتی در مسیر لاغری ذهنی قرار میگیریم داریم  هماهنگ با طبیعت جسم حرکت می کنیم  . در حالیکه در زمان چاقی ذهن ما داریم خلاف طبیعت جسم حرکت می کنیم و همین خلاف حرکت کردن برای ما کاری سخت و طاقت فرساست . برای همینه سالهاست همه ی ما از چاق شدن خسته شدیم و دوست داریم لاغر بشیم که راحت بشیم از این حرکت سخت بر خلاف جریان طبیعی جسم .

      من دیشب که  شلغم و لیمو شیرین و دمنوش و اینها رو زیاد خوردم از شدت سنگین شدن شب نمیتونستم بخوابم . گفتم ببین عطا تو خودت آگاهانه خوردن رو انتخاب کردی ولی حتی برای بهبود از بیماری هم لازم نیست از مواد سالم زیاد بخوری . ببین انقدر سنگین شدی نمیتونی بخوابی و همونجا فرمول لاغری در من تثبیت شد که ببین حتی در مواقع بیماری هم بدن میخواد متناسب باشه و تو با پرخوری حتی چیزای سالم فقط باعث شدی خوابت مختل بشه . 

      البته امروز حالم بهتره و این بهبود حال خوب نه به خاطر غذا بلکه به خاطر  روند طبیعت جسمه که در جهت سلامتیه و داره به سلامتی بر میگرده . 

      حالا امروز که حالم بهتره شاید از جابلند بشم و به کارهای شخصیم رسیدگی کنم . 

      یه کد دیگه هم پیدا کردم انسان بیمار نیاز به استراحت داره تا خوب بشه  . انسان سالم خودش کاراشو انجام میده .   

      پس یه کد صحیح در مسیر لاغری که البته در فایل تاثیر سن و سال هم نوشتم اینه که انسان سالم فعاله . انسان متناسب فعاله . 

      فعالیت نه باعث سلامتی میشه نه باعث لاغری . ما با فعالیت زیاد در ایام چاقی و بیماری داریم خلاف جهت جریان لاغری حرکت می کنیم و برای همینه که وقتی چاقها میخوان ورزش زیاد انجام بدن ناراحت و منزجر میشن یا فقط میخوان از پیاده روی فرار کنند چون دارن در شرایط بیماری کاری رو به خودشون تحمیل می کنند .

      اما با تقویت شخصیت متناسب کم کم بیماری چاقی از بدن میره و ما با سالم شدن از چاقی میتونیم فعالیت دلخواه رو انجام بدیم . 

      برای همین برای انجام فعالیت هم دقیقا باید مثل خوردن و نخوردن به زبان بدن توجه کرد نه فرمولهای چاقی ذهن و با طبیعت بدن همسو شد . 

      طبیعت بدن تناسب اندامه . یعنی همچنان که هر روز داره خودشو متناسب می کنه میل مارو جهت انجام فعالیتهای دلخواه افزایش میده . چون داره روز به روز سالمتر میشه و دیگه ناخوداگاه خودمون از یه جا نشستن خسته میشیم و دوست داریم فعالیت کنیم . ولی انسان بیمار و چاق بیشتر دوست داره بشینه و از فعالیت خوشش نمیاد . 

      پس علاقه نداشتن به فعالیت در ذهن چاقه . حالا از برعکس کردن همین کد میشه برای لاغری استفاده کرد . 

      انسان لاغر به انجام فعالیت علاقمنده . 

      انسان سالم به انجام فعالیت علاقمنده . 

      هر چقدر ما لاغرتر بشیم فعالتر میشیم . 

      پس فعالیت سبب لاغری نیست بلکه لاغریه که سبب فعالیت میشه . 

      پس اگه من دوست دارم بیشتر فعالیت کنم  اما در ذهنم فرمول نفرت از فعالیت ذخیره است  خبر خوب اینه با لاغر شدن ، فعال شدن هم در من جاری میشه . عشق به فعالیت در من زیاد میشه . 

      فعال بودن طبیعت بدنه . برای همین اشتیاق ما برای انجام فعالیت زیاده ولی فرمولهای ذهنی که در سر داریم خلاف جریان طبیعته و فکر می کنیم فعالیت یعنی انجام کاری سخت خلاف طبیعت بدن . در حالی که این فقط یه کد اشتباهه . 

      و اولین حالت تجسمش اینه در لاغر بودن این حالت رو نخواهم داشت و فعال بودن  یه روند دلخواه برای من خواهد بود نه یه روند زوری و تحمیلی . پس از کد چاقی به کد لاغری رسیدم .‌

      پس حالا با خیال راحت میتونم تجسم کنم جسم لاغر من چطور خیلی سبک و راحت مسافتها رو طی می کنه و از کوه بالا میره . خیلی راحت شنا رو یاد میگیره و در آب شنا می کنه . 

      ضمن اینکه همین حالا با کمی  لاغر شدن علاقه به فعالیت در من بیشتر شده و من اون نفرت اولیه رو از فعالیت در ذهنم ندارم . چون فهمیدم  من در فعالیت کردن نباید  رفتارهای تحمیلی به خودم  بدم . 

      نه نشستن و خوابیدن زیاد رو به خودم تحمیل کنم نه فعالیت زیاد رو . 

      یعنی اینجا هم دقیقا مثل خوردن و نخوردن . نه نخوردن رو به خودم تحمیل کنم نه خوردن زیاد رو . 

      خب به این ترتیب من  در حال کد نویسی بر اساس طبیعت جسم و استفاده از روند برعکس ذهن چاق هستم . حالا تکرار این کدها و همینطور با استفاده ی آگاهانه  از این  کدها در زندگی روزانه میتونم کم کم این کدهای لاغری رو به رفتار در بیارم و با تکرار رفتار همسو  با طبیعت جسم ، لاغری و فعالی رو جایگزین فرمول ذهنی چاقی و تنبیلی و بی تحرکی کنم .

      چون بدن فعالیت رو دوست داره .  طبیعت انسانِ متناسب فعال بودنه و حتی اگه انسان متناسبی فعال نباشه داره از فرمول بیماری و چاقی استفاده می کنه و سالها بعد در خطره . درست مثل فرمول پرخوریِ انسانهای لاغر که در معرض چاقی هستن . 

      پس  یکی از کدهای لاغر بودن فعال بودن بر اساس طبیعت جسمه نه تحمیل و فشار  . 

      کدهای دیگر لاغری عزت نفسه . انسان چاق دائم از خودش نفرت داره . خودشو تحقیر می کنه . 

      پس از بر عکس کردن همین کدهای چاقی میشه در جهت لاغری استفاده کرد . 

      لاغر شدن نفرت نداشتنه . حال خوب داشتنه . عشق و علاقه به خود داشتنه . تحقیر نکردن . عزت نفس دادنه . خود دوستیه . تناسب اندام خیلی سرزمین خوبیه . 

      چون طبیعت جسم ما با متناسب بودن همسو و هماهنگه برای همین لاغر شدن از چاق شدن راحتتره . 

      برای همین یادگیری لاغری از چاقی آسونتره . یعنی شاید ما اون زمان که چاق شدیم صفحه ذهنمون سفید بود و نسبت به یادگیری  الانمون یه پله جلوتر بودیمولی همین مورد یعنی سخت بودن چاقی . چون ما بلد نبودیم از روی چی چاق میشدیم .  اما عوضش ما الان طبیعت جسم رو داریم . ما خیلی راحت با استفاده از زبان بدنمون و کمک گرفتن از زبان بدن میتونیم خیلی راحتتر از چاقی لاغر بشیم . 

      مابقی فرمولها رو هم که از چاقی استفاده می کنیم اینم یه پُوَن مثبت در راه لاغریه . 

      چون ما اون زمان در ذهنمون چیزی نبود و ما از صفر و در زمین صاف فرمول چاقی می نوشتیم ولی الان الگوی چاقی رو داریم و اتفاقا خیلی هم خوب یادش گرفتیم . فقط کافیه کدهاش رو بر عکس کنیم . 

      خب برش بدون الگو سخت تر از برش  با الگوست . معمولا انسانها با الگو بهتر حرکت می کنند . 

      باز از یه طرف دیگه ما الان شما رو داریم . یعنی ما استاد داریم . حرکت کردن با استاد خب خیلی راحتتره تا وقتی بخوایم خودمون بی استاد حرکت کنیم . 

      پس سه تا مزیت لاغری با ذهن  رو ما پیدا کردیم . 

      اگه چاق شدن فقط یه مزیت سفید بودن ذهن رو داشت که تازه اونم نشان از  سختی راه و بلد نبودن راه  بود ؛ اما لاغر شدن چند تا مزیت بیشتر داره . 

      اول اینکه ذهن این قدرت رو داره که چندین هنر رو با هم یاد بگیره . پس نمیشه بگیم چون ما الان چاقی رو بلدیم پس سخت میشه لاغری رو یاد بگیریم .  نه اینطور نیست . اگه کسی واقعا عاشق لاغری باشه میتونه همزمان چندین زبان رو بلد باشه و  بنا به نیاز خودش از هر کدوم که دلش بخواد استفاده کنه . 

      پس یادگیری چندین زبان کاملا ممکن و راحته . 

      دوم استفاده از  طبیعت بدن . زبان بدن ما لاغریه . مثل این می مونه که زبان مادری ما فارسیه خب ما مدتی میریم در مثلا ترکیه ترکی یاد میگیریم و به خاطر شرایط محیطی از زبان ترکی بیشتر استفاده کردیم . اما زبان مادریمون فارسیه  وقتی به ایران برمیگردیم  استفاده از زبان فارسی  راحتتره تا استفاده از زبان ترکی  . چون محیط فارسی زبانه . پس ما که الان فهمیدیم زبان اصلی جسم لاغریه پس انگار که در محیط فارسی زبان هستیم . پس استفاده کردن از زبان فارسی راحتتره . استفاده کردن از زبان لاغری برای ذهن راحتتر از زبان چاقیه . چون زبان اصلی در سرزمین جسم لاغریه . 

      مزیت دیگه  داشتن الگوی چاقیه . برای تجسم لاغری  فقط کافیه مشکلات چاقی رو به یاد بیاریم و خیلی راحت از روی اون کد لاغری بنویسیم . 

      مثلا یکی از الگوها سنگین شدن و به خواب نرفتن بعد از استفاده زیاد از غذاست خب این یه مشکل در سرزمین چاقیه در سرزمین لاغری چون ما بنا به نیاز جسم میخوریم پس همیشه سبک و سرحالیم و خیلی راحت میخوابیم . 

      پس کد نویسی چاقی هم برای لاغر شدن ما مفیده و میتونیم ازش استفاده کنیم و لاغر بودن رو راحتتر بهمون نشون میده . 

      یه مزیت دیگه هم استاد داشتن و استفاده از  محیط سایت لاغری با ذهن و استفاده از آموزشهای شماست که فضای ذهن رو در جهت لاغری هدایت می کنید . 

      یه مزیت دیگه هم وجود خداست که هر لحظه ما رو در مسیر لاغری هدایت می کنه . 

      خلاصه لاغری با ذهن کلی مزیتِ راحت بودن نسبت به چاقی داره و کلی نیروی کمکی داره . 

      پس ما که چاق شدن رو با اون همه سختی یاد گرفتیم و عمل کردیم و چاق شدیم از اون راحتتر میتونیم لاغر شدن رو یاد بگیریم و به کار ببریم و لاغر بشیم . 

      لاغر شدن باذهن آسانترین کار دنیاست . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,525 کلمه

      به نام خالق هدایتگر سلام . 

      استاد وقتی فایل هارو گوش می‌کنم اون قسمت ها که میگید نمیشه یا کار سختی هست احساس خوبی به من دست نمی‌داد همین راجب تصویر سازی ذهنی که گفتید نمیشه آخه من چند باری خودم در تناسب اندام مجسم کردم و لذت بخش بود اما با این کلمه نمیشه کار آسونی نیست نمی‌توانستم ارتباط برقرار کنم درواقع احساسم بد میشد وقتی این کلمات می‌شنیدم اول خواستم ازتون راهنمایی بخواهم بعد گفتم بیام فایل های شما رو برای خودم ویرایش کنم و اون قسمت ها رو حذف کنم آخه فکر می کردم این سبک حرف ها مثل این جمله ذهنم مقاومت داره یه باور اشتباه مثل این که حالا حالا ها باید کارکنی تو نتیجه نمی‌توانی بگیری در واقع یه انتظار طولانی مدت خلاصه یه همچین مسئله ای بعد با خودم گفتم خوب چرا باید این حرف در من احساس بد ایجاد کنه ؟ همین احساس بد داشتن نتایج برخلاف خواسته من رقم میزنه دیدم در وجودم هنوز رگه هایی از این باور هست که تو نمی‌توانی به راحتی از این مسیر اونم  با این ۱۰۰ گام نتیجه بگیری یه جورایی در ذهنم این‌چنین باور اشتباهی قرار داره پس به یاد اوردم فایل های ابتدایی که گفتید این طوری فکر نکنید چون رایگان نتیجه نمی‌گیرید و هزینه تنها مالی نیست و این که شما با عشق و علاقه آن چه که بهتون رب میگه رو در این فایل ها میگید .

      از طرفی دیدم این همه نکته دارید میگید دارید میگید که می‌توانید میشه امکان پذیر اما من تنها روی آیت سخت و کاردشواری کلید کردم و فهمیدم ایراد از این ورودی هایی که به ذهنم دادم و عادتش دادم به جای تمرکز روی جنبه های مثبت روی قسمت منفی تمرکز کنه با هدف مثلا اصلاح و مواظبت از خود . خوش حالم که توانستم یه عادت اشتباه که پشتش یه باور اشتباه بود و فکر میکردم در وجودم نیست شناسایی کنم و در جهت برطرف کردنش قدم بردارم خداجونم متشکرم متشکرم به قول شما استاد در فایل های قبل یا باید خودمون تغییر کنیم یا شرایط تغییر بدیم منم اومدم شرایط تغییر بدم دیدم نه من باید خودم طرز فکرم عوض کنم . 

      و وقتی هم کامنت زیبای فروغ عزیز خواندم و همین جا ازش تشکر میکنم دیدم نه شما داری یکی از نعمت هایی که دارم اشاره میکنید یعنی داشتن تصویر متناسب از خودم و باید خدارو هزار بار شاکر باشم به خاطر این که کارم آسون کرده در این مسیر و این باور که چه برداشتی از این فایل داشته باشم و چه نتیجه ای بگیرم به من به نوع نگرش من مربوط میشه . 

      استاد متشکرم برای تهیه این فایل و نوشته اولش و گزاشتن کامنت دوستان چرا که با در کنار هم گذاشتن اینها خیلی بهتر می‌توانیم درک کنیم منظور شما رو . 

      نکات کلیدی این فایل : 

      فردی با تشویق و تحسین خودش با زیبا جلوه دادن چاقی در ذهنش  توانسته از اندام کاملا متناسب به اندام چاق برسه اونم در سه ماه نه باشگاهی و نه پرخوری تنها با تصور خودش به این نتیجه رسیده مثل وقتی که متناسب بودم و تا به خودم اومدم دیدم چاق شدم و شکم درآوردم یه باور اشتباه که از برخی کسبه اهل بازار شنیدم این شکم اعتبار . وقتی راجب این آقا پسر گفتید یادش افتادم . 

      مریم خیلی خیلی مهم که به خودت چی میگی چرا که این گفت و گو های خودت با خودت که  در تو ایجاد احساس شکست یا انگیزه می‌کنند و باورهای تو رو شکل میدن . 

      به توانایی ذهن خود برای لاغر شدن اعتماد کنید . 

      مریم این ذهن شگفت انگیزه خودت و تمام افراد چاق و از جمله این فرد تنها به واسطه ذهنشون این اندام برای خودشون ایجاد کردند اندامی که برخلاف روند طبیعی بدن هست پس میشه میشه به راحتی به اندام دلخواهت بررسی با پشت کار هر چقدر قدرت ذهنت باور کنی در این مسیر به همون اندازه میتوانی نتیجه بگیری عزیزم . 

      ببین در این مثال فرد خالی از کدهای چاقی بوده و با تشویق خودش و توجه به مزایای چاقی کدهای چاقی رو نوشته حالا ببین کارتو راحت تر هست چرا چون در این بدن کدهای متناسب بودن به عنوان پیش فرض این جسم وجود داره فقط باید با دادن ورودی های درست این کدها رو روشن کنی و از  طرفی کدهای بیشتری از متناسب شدن بهش بدی تا کفه لاغری سنگین تر بشه و کدهای چاقی کم رنگ و کم رنگ بشه که اثری ازش دیده نشه 

      در این مسیر نباید حرف مردم برات مهم باشه وقتی متناسب بودی می‌گفتند چرا انقدر لاغر شدی وقتی چاق شدی یه جور دیگه چرا انقدر چاق شدی همین یک ماه پیش کسی بهم گفت چقدر پوستت روشن تر از وقتی که چاق بودی شده سوال بود برام چی شد آنقدر پوستت تیره شده بود و روبه سیاهی بود بعد دوسه روز پیش یه نفر دیگه گفت تو چرا سیاه شدی ؟ این در صورتی بود که یک روز قبلش یه نفر دیگه گفته بود پوستت بازم بهتر از قبل شده خلاصه هرکسی یه جور اضهار نظر میکنه بی خیال افراد باش طبق قانون ذهن کاری رو انجام میده و میپذیرد که برای خودت باشه و نه برای دیگری .

      چه چیز هایی تصویر چاق تری رو در وجودت ایجاد میکنه ؟ 

      × این که از خودت بدت بیاد 

      × این که نگران چاق تر شدنت باشی 

      × این که پر خوری میکنه 

      خوب من باید دست از کارهایی که باعث میشه از خودم بدم میاد بردارم تا با خودم در صلح باشم این کلید کار هست . 

      درواقع هرچی من کارهایی که باعث میشه از خودم بدم بیاد انجام ندم در این مسیر و خودم تشویق کنم به خاطر انجام ندادن اون کارها خودش در من تصویر متناسب شدن ایجاد میکنه که این تصویر انتظار متناسب بودن در من به وجود میاره  

      یه موضوع دیگه این فرد در تمام ۱۳. ۱۴ سال زندگیش از لاغری ش خسته شده بوده و بد و بیراه می‌گفته اگه همین فرد در اون تابستان باز خودش بعد هربار غذا خوردن به جای این که تشویق کنه سرزنش میکرده که تو چرا چاق نمیشی چرا لاغری و..‌‌‌.. همچنان متناسب می مونده و چاق نمیشده اما همین که به جای توجه به لاغری ش توجه با تغییر احساسش از بد به خوب به چاقی داده این نتایج رو گرفته . که چاق و چاق تر شده و وقتی خواسته دوباره لاغر بشه بازم شروع کرده به همون روند قبلی ۱۳ ۱۴ سال زندگیش که آره این چه وضعی و چرا لاغر نمیشی و خلاصه توهین به خودش و سخت جلوه دادن لاغری و انتظار چاق تر شدن در خودش افزایش داده به نظرم روند همه ما به همین شکل بوده . در واقع از طرفی تجربیات بدش نسبت به لاغری + حال بد الانش نسبت به چاقی و توجه به مسئله چاقی نه لاغری شده چاق و چاق تر شدن درست مثل فرمول ذهنی خودت مریم که شکر خدا یه بخشیش تغییر کرده و اینی که الان هستی ساخته شده و برای ایجاد مابقی هم با توکل بر رب در این مسیر تغییر میکنه و بدنت ساخته میشه مریم بهت افتخار میکنم یه خاطر دریافت این آگاهی از این فایل  خدایا متشکرم متشکرم برای این که من محرم دونستی برای پیغام سروش پس از این جا به بعدم به خودت می‌سپارم از کاشت و رشد و برداشت محصول که نتیجه باشه هم توکل میکنم بر تو یارب العالمینم 

      مریم جان قبل از این که شروع کنی به نوشتن نمیدونستی چی باید بنویسی و فکر میکردی نکته ای برای توضیح و نوشتن نداری بعد از این که برای بار دوم شروع کردی گوش دادن و خواستی آنچه رو که میفهمی در طی گوش دادن این فایل بنویسی هدایت های رب بهت گفته شد پس تو قدم اول برداشتی که این نتیجه رو گرفتی پس برای این که به ثمر برسه این آگاهی هم باید قدم اول برداری درواقع تو جدییتت رو در این مسیر نشان بده ببین چه جوری خداوند برات همه چی رو درست میکنه عزیز دلم از طرف دوست متناسبت . 

      یه نکته هم از اول فایل یادم اومد با دیدن قسمت پایانی یعنی این طبیعت زیبا هر بار که میرفتیم سیزده به  در یا اصلا طبیعت گردی و جمع شدن دور هم تنها و تنها یک سری خیلی بهم خوش گذشت درواقع وقتی متناسب بودم چون اون روز کلی بازی کردیم و گفتیم و خندیدیم و لذت بردیم خوراکی یادم نیست چی بود اما بازی هایی که میکردیم و لذتی که از بازی بردم خوب یادمه  از اون روز به بعد که در مسیر چاقی بودم دیگه از دوره همی ها مثل قبل لذت نبردم با این که خوراکی متنوع و زیاد بود چون تو بازی ها به خاطر کمبود اعتماد به نفس از چاقی شرکت نمیکردم و خودم عقب میکشیدم و همیشه به دنبال اون لذت بودم در واقع هر جا لذت بردم نه به خاطر خوردن بلکه به خاطر اون بازی کردن و هم صحبت شدن و گفتن و خندیدن بوده . اون لذت ناب و دوست داشتنی که از بازی میبرم و تا مدتی بعد مهمونی به بیادم میمونه و احساس خوبی بهم میده  پر خوری اصلا نمیده تازه دل درد بعد مهمونی و سرزنش خود و ۰۰۰۰ فقط برای یک لحظه خوردن و لذت کاذب .  اینم یه یادآوری برای خودم لذت بیشتر وقتی که ذهن متناسب داشته باشی و به خوردن فکر نکنی . 

      یا حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,444 کلمه

      سلام ✋️

      خدمت دوستان عزیز مسیر خیلی زیبای لاغری با ذهن و ارادت 🙏

      خدمت استاد بزرگوار آقای عطار روشن 

      واقعاً شگفت زده شدم از این که با کدنویسی میشه متناسب بود و از اینکه فقط با باور لاغری یا چاقی میشه به اون دست پیدا کرد

       من باید کد ذهنیم را به سمت لاغری هدایت کنم خیلی فکر کردم در مورد این مسئله اولش برام خیلی گنگ بود که چطور و اصلاً یعنی چی کد نویسی ذهنی؟

       با اینکه دیروز باید گام بیست و چهارم را بر می داشتم و این فایل رو گوش داده بودم ولی به علت جابجایی منزل که دارم فرصت انجام تمرین رو نداشتم امروز صبح قبل از تمرین گام بیست و پنجم تصمیم گرفتم که این تمرین رو انجام بدم متن رو خوندم فایل استاد رو گوش کردم ولی باز برام نامفهوم بود نظرات دوستان رو خوندم و مجدد برای بار سوم فایل استاد را گوش کردم تا بفهمم کد ذهنی برای چاقی یعنی چی.

       وقتی که دقیق تر شدم متوجه شدم که بله ما به ذهنمون کد دادیم شاید من یادم نمیاد از کی چاق شدم ولی به قول استاد میشه با کد صحیح به همین ذهنی که ما را چاق کرده لاغر متناسب بشیم 

      داشتم فکر میکردم که چه کارهایی کردم و چه کدهایی دادم به ذهنم یادمه 

      خیلی فکر کردم شاید تعدادی کمرنگ یادم اومد و میگم خدمتتون:

      اولین کد ذهنی 🌹

      که همیشه اگه واسه خرید سایت لباس فروشی داشتم همیشه صفحات سایز بزرگ رو نگاه میکردم با اینکه برخلاف میلم بود و اصلاً تمایل نداشتم که این صفحه رو داشته باشم ولی میدونستم که من چاقم و مجبورم از این سایت خرید بکنم

      دومین کد ذهنی 🌹🌹

       بر خلاف میل خودم از زمانی که اضافه وزن من بیشتر شد و با توجه به باور غلط ذهنی راجع به بارداری که بعد از بارداری سی کیلو به وزنم اضافه شد و آن زمان سایز ۴۰ و ۴۲ بودن به سایز ۴۴ و ۴۶ رسیدم و الان بعد از ۱۵ سال که از به دنیا آمدن دخترم میگذره همچنان تو سایز۴۶ موندم 

      چون همیشه شنیده بودم بعد از بارداری اندام و سایز به سایز قبلی برنمیگرده و خیلی موقع ها خوشحال بودم از اینکه مثل بقیه خیلی زیادتر چاق نشدم و اینطوری خودم رو گول میزدم 

      یک نکته ای👌 می خوام در این تمرین بگم که فکر می کنم بقیه دوستان هم شاید باهاش مواجه شده بودند ولی بهش فکر نکرده بودند یا نمیدونستن علتش ذهنمونه  شده اصلا تلاش نکنید ولی در کمال تعجب لاغرشده باشید ؟؟؟

      بله من قبلا همیشه

      خیلی موقع ها سعی کردم با رژیم وزنمو بیارم پایین و حتی سایزم کم کنم  یه زمانی به علت مشکلاتی که تو زندگی داشتم بدون این که تلاشی بکنم به سایز ۴۴ رسیدم میگفتم چرا آدم اینطوریه وقتی میخوای لاغر بشی لاغر نمیشی ؟

      رژیم میگیری ورزش می کنی و تلاش می کنی ولی خیلی سخت و نامحسوس لاغر میشی ولی زمانی که تو زندگیم دنبال چاقی یا لاغری نبودم چون یه مسئله اتفاق می‌افتاد مثلا اختلافات و مسائل خانوادگی که پیش میومد و منو درگیر می کرد بعد از مدتی که این مسئله حل می‌شد میدیدم که من خیلی  لاغر شدم بدون اینکه تلاش کرده باشم اونجا بود که فهمیدم دقیقاً ذهن که به چاقی توجه میکرد و چاق میشد و زمانی که ذهن رها می شد از افکار چاقی و درگیر مسائل دیگر بود متناسب می شد.

      هرچند که دوستان ما برای همین مسئله هم دلیل می تراشیم مثلا میگیم چون حرص خوردم لاغر شدم ولی این اشتباه چون دقیقا خلافش هم وجود داره بعضی ها میگن وقتی حرص میخورم باد می کنم…😁

      قشنگی این نکته این بودش که وقتی با این مسیر آشنا شدم تازه جواب این سوالم رو گرفتم که ذهن من با توجه کردن به چاقی، باعث چاقی من می شد خصوصا وقتی توی زمان رژیم و ورزش د تلاش برای لاغری بودم.

      سومین کد ذهنی 🌹🌹🌹

      همیشه توی فامیل و بین دوستان با توپولی و اضافه وزن من شوخی می شد و می گفتند چقدر بامزه‌ای چقدر توپولی و همین امر به مرور باعث شد که به این کلمات عادت می‌کنیم حتی اوایل همسرم همیشه با واژه توپول گرد ،یا شوخیه قل نخوری مثلا😂😂 منو نوازش می کرد که شاید از درون ناراحت می شدم و گاهی بهش میگفتم واژه مناسب تری پیدا نمیکنی برای نوازش کردن و همین انگار اون برچسب چاقی رو به ما زد و توی ذهن ما چاقی ثبت شد

      چهارمین کد ذهنی🌹🌹🌹🌹

      چاقی باعث شده بود که همیشه کمتر غذا بخورم و همین کم غذا خوردن من باعث شده بود که همیشه توی مهمونی ها می گفتند چقدر کم خرجی چقدر کم غذا میخوری و این باعث میشد وقتی برمیگردم دچار ریزه‌خواری شدید بشم برای اینکه نتونسته بودم غذای کامل بخورم و یا ترس از غذا خوردن و چاقی باعث شده بود سیر نشم و همین کد ذهنی منو تغییر داد به سمت چاق و چاق و چاق تر شدن

      پنجمین کد ذهنی🌹🌹🌹🌹🌹

      همیشه به خاطر اضافه وزنی که داشتم برای سوار شدن به ماشین یا باید جلوش مینشستم و یا همیشه نگران این بودم که اگر پشت بشینم  جای بقیه رو تنگ می کنم و این شده بود برام یه قانون که توی ماشین یا جلو بشینم اگه عقب بشینم حتماً جای کسی تنگ میشه در صورتی که من اونقدر اضافه وزن نداشتم که جاگیر بشم ولی همین باعث شده بود صفحه سفید ذهنم توش کلمات چاقی و افکار چاقی نوشته بشه.

      ششمین کد ذهنی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      زمانی که بچه بودیم مادرم مارو به طلافروشی برد تا برای من و خواهرم یک انگشتر و یک النگو بخره خواهرم از من شش سال بزرگتره ولی جثه ی اون  نسبت به من کوچکتره  

       وقتی داخل طلا فروشی شدیم و النگو انگشتر سایز من رو بهم داد حداقل دو سایز از النگو و انگشتر خواهرم بزرگتر بود و فروشنده به شوخی گفت خواهر کوچکتری ولی سایز مچ دست و انگشت بزرگتره 🤦‍♀️🥺🥺

      آخه بگو 😂 مگه فضولی کد ذهنیه یه بچه ۱۲ ساله رو خراب می کنی و کد اشتباه بهش میدی و این همیشه توی ذهن من مونده بود و فکر میکردم با اینکه خواهر کوچکترم حق دارم چاق تر باشم و طبیعیه که چاق ترم چون همیشه اینجوری بوده.

      تقریباً با تلاشی که کردم شاید یک تعداد کد ذهنی به خاطر من اومد و نوشتم ولی میدونم که بسیار کد های ذهنی مخرب چاقی به ذهن سفیدمون دادیم و به هر دلیلی یا هدایت شدیم و یا خودمون باعث شدیم که چاق بشیم 

      و در انتها می خوام یه کد لاغریم بگم که چطور ممکنه کد لاغری باعث لاغر شدن ما بشه

       جالب  من با اینکه همیشه به دستهای تپل و پاهای تپل شناخته میشدم وقتی که ازدواج کردم همسرم همیشه میگفت چه دست های کشیده ای داری چه پاهای زیبایی دارید و همین شاید باعث شده بود که من سایزم از زمان مجردی کمتر بشه فقط به دلیل اینکه شاید ایشون یک مسئله رو تکرار می‌کرد و ناخودآگاه شده بود ملکه ذهنم که دست و پای من تپل نیست و واقعاً بعد سالها دست ها و پاهای من نسبت به بالاتنه من لاغر تر شده.

      حالا که فکر می کنم میبینم چقدر عجیبه قدرت ذهن چقدر عجیب رسیدن به حرف های استاد و تک تکشون رو با تمام وجود احساس کردند👌👌👌

       شاید اولش متوجه مفهوم کدنویسی  نشیم ولی وقتی عمیق فکر میکنیم کاملاً متوجه دونه دونه کدهای مخرب چاقی میشیم که توی ذهنمون ثبت شده 

      به امید لاغری و تناسب اندام 💪💪هر روز گام به گام این مسیر رو طی می کنم به امید خدا و مطمئنم که متناسب میشم 🤲🤲

      چون بسیار بسیار رفتار و عادت های غذایی من تغییر کرده و نوع دیدگاهم و باورم متفاوت شده

      🤲 خداروشکر بابت وجود راهنمای بزرگوار استاد عطار روشن و سایت بسیار عالی شون🌹

      راستی عرض کنم این تمرین دوساعت وقته من رو‌گرفت باینکه وسط جمع کردن وسایل بودم برای جا به جایی منزل .یکبار تمرین رو فرستادم ناقص ارسال شد ناچار مجدد انجام دادم بعد ۱ساعت وونیم امروز تازه تمرین جا مونده دیروز رو انجام  دادم و چون خودم رو مقید کردم به گام به گام پیش رفتن اصلا تمرین انجام نداده سراغ فایل بعدی نمیرم.

      ((این هم گفتم تا دیگر دوستان بهانه مَشغله کاری و نداشتن وقت رو میارن برای انجام دادن تمرین ها چون هدف ما لاغری و تناسب اندام بزرگ تر و لذت بخش تر از همه بهانه های ماست👌😍))

      حالم خیلی خوبه و اگه ساعتها وقتمو اینجا سپری کنم حتی اگه تمام کارای روزانه ام عقب بیوفته اصلا حس بدی ندارم چون هدفم خیلی مهمه و تلاش می‌کنم برای رسیدن بهش .

      اینم بگم از وقتی بااین مسیر آشناشدم نه وقت اینستا رفتن دارم نه زیاد فرصت میکنم به کانالهای آشپزی که داشتم سر بزنم بااینکه قبلا خیلی توش فعالیت داشتم و حجم مصرفی نتم سر به فلک می‌کشید 🤦‍♀️

      آخر تمرینم رو با دعای خیر همیشگی برای تک تک دوستان عزیزم در مسیر لاغری و دعای خیر هر لحظه🤲 برای استاد بسیار بزرگوارم به پایان می رسانم در پناه خدا باشید✋️

       تک تک لحظه هاتون با عشق و بدون دغدغه💞💞

      آمین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 29 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/09/02 15:29
      مدت عضویت: 1233 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,161 کلمه

      سلام و درود بر همکلاسی های برنامه نویس و پرانرژی  

      کدنویسی ذهن…

      سالهای زیادی از اختراع کامپیوتر می گذرد ولی سخت افزار کامپیوتر خود به خودی و تنهایی مورد استفاده قرار نمی گیره بلکه برنامه ها و نرم افزار های کامپیوتر هستند که راه حل مسائل و خواسته های ما را ارائه می دهند . 

      خود این نرم افزار ها از تعدادی کد تشکیل شدند و فقط انسانهایی که مهارت برنامه نویسی دارند و آشنایی به خصوصیت حافظه و مغز کامپیوتر دارند می توانند برنامه نویسی کنند و البته افراد کمی هستند و اکثر افراد جامعه از نرم افزارهای آماده شده استفاده می کنند (تقلید و اسارت ناآگاهانه )و اختراع کامپیوتر شبیه سازی شده در مقیاس خیلی کوچکتر و سطح پایینتر از سیستم مغز انسان هست .

      وقتی ما به این کره خاکی فرستاده شدیم یک ابر کامپیوتر فوق هوشمند به ما هدیه شده است که پلم بوده و کاملا نو و پاک در اختیار ما قرار گرفته است چون ما اراده داشتیم و خداوند متعال قبولمون داشته است خودمون این سیستم را برنامه ریزی کنیم برای خلق خواسته هامون و تقویت مهارت و یادگیری و سهولت در انجام کارهامون غیره …

      ما به وسیله دیده و شنیده هامون و احساسی که نسبت به موضوع داشتیم هر بار یک کد در مغز خود ذخیره کردیم مثلا چربی نخور چاق می شی !انقدر نخواب چاق میشی !انقدر نشین چاق میشی !اگر ورزش کردن را ول کنی بیشتر چاق میشی !در دوران قاعدگی ورم می کنی چاق میشی و بارداری چاق می کنه ،شیردهی چاق می کنه ،حرص خوردن چاق می کنه  و تمام این کدها کنار هم نرم افزار چاقی را در ذهن ما ایجاد کردند و خروجی داره میشه چاقی …(دستورات پرخوری و ریزه خواری و ترس بیشتر و ولع بیشتر و تنبلی صادر میشه تا خواسته محقق بشه .

      همانطور که یک برنامه نویس کامپیوتر وقتی خروجی رضایت بخش را از نرم افزارش دریافت نمی کنه فقط به بازنگری کدهای ثبت شده و اصلاح و تست مجدد نرم افزار می پردازه و اصلا از سخت افزار و خدا و پیغمبر و مملکت و خانواده عصبانی نمیشه…فردی که چاق هست هم در مرحله اول باید عملکرد ذهن را متوجه بشه و درک کنه تا بپذیره که خودش مسئول کدنویسی ذهنش هست و خبر خوب اینه که تا بی نهایت بار ذهن ما میتونه کد جدید ثبت کنه و نرم افزار رویایی  ما را برای خلق آرزوهامون در تمام موارد زندگی  ارائه بدهد .ولی چون ذهن ما مثل روز اول پاک و سفید نیست و در واقع خط خطی شده و انبوه فرمولهای ذهنی چاق در آن ایجاد  شده برای ایجاد نرم افزار جدید که لاغری هست باید کمی بیشتر تلاش کنیم و تکرار و تمرین داشته باشیم (برای شکست و حال بد کاری انجام نمیدیم چون همراه با اکثریت هستیم ولی برای موفقیت جهت مخالف را انتخاب کردیم و باید هرروز کاری انجام دهیم )باید اول کدهای چاقی شناسایی شوند و بعد کدهای صحیح لاغری جایگزین شوند و با توجه و تکرار و تمرین و استمرار فرمولهای لاغری پررنگ می شوند و کدهای چاقی کم رنگ و خروجی میشه تناسب اندام …

      پسر من بعد از پیش دبستانی که وارد کلاس اول شد معلمش گفت پیش دبستانی خوب نیست چون بچه ها با الفبا غیر اصولی آشنا می شوند و کار ما و دانش آموز سخت میشه باید هرچی یاد گرفتند پاک بشه تا از نو اصولی یاد بگیرند و امروز با دیدن این فایل متوجه شدم که یادگیری در هر زمینه ای اولین بار خیلی مهمه که آموزش صحیح دشته باشیم آموزش زبان و ریاضی و خیلی از مهارتها که باید به خداوند بسپاریم که بهترین راه و مسیر بر ما روشن بشه )و من کمی یاد گرفتم که مسیر یادگیری هامو فقط از خداوند طلب کنم 

      و یادش بخیر یکی از اساتیدم می گفتند فنجون ذهنتون را خالی کنید و به کلاس بیایید و تمام همه چیز دانایی های ما از قبل شده محدویت ما ؟!….

      همانطور که یکی از دوستان ناآگاهانه با گفتن عبارتی و البته تصویری که در ذهنشون به وجود آمده بود خواسته خود را خلق کردند شاید ما هم بارها در زندگی در موارد دیگر یا جنبه های زندگی این کار را انجام داده باشیم که فکر می کنم ۹۰درصد هم در جهت خلاف خواستمون بوده ولی امروز که به لطف خداوند و موج آگاهی با عملکرد ذهن کمی بیشتر آشنا شدیم می تونیم تصویرسازی هایی داشته باشیم برای اینکه رویای خود را خلق کنیم و تجربه من این بوده که البته من ماشین مورد علاقم را بسیار تصویرسازی می کردم و اوایل خیلی به سختی اینکار را انجام می دادم و با دیدن تصویر ماشین و نقاشی کشیدن کمی تصویر واضح شد برام ولی ذهنم تصاویر را بریده بریده می کرد و اجازه نمی داد.و هی قطع می شد و به هر حال نتیجه این بوده که من هر بار بیرون میرم اون ماشین را باید ببینم خیلی وقتها دو سه بار در روز  (که نشونه ای از این داره که کائنات هوشمنده و البته ترمزهایی در ذهنم وجود داره که به مرور رفع میشه )برای لاغری من بارها تناسب را تجربه کردم برای مدت کوتاه مثلا یکی دوماه ولی حتی با نگاه کردن به تصاویرم هم ذهنم همکاری نمی کرد و دائم تصویر می پرید از ذهنم و قطع می شد امااااااا  از زمانی که خیلی عمیق دارم هرروز با گامها پیش میرم ناخودآگاه بدنم را جمع می کنم و حتی مدل راه رفتنم هم تغییر کرده حالت کشیده و شکم صاف و بدن جمع شده راه می روم وتصویر واضح ؟!…🤔دقیق نمی دونم….. اما احساس لاغری دارم و این کاملا درسته که اصل و پایه شناسایی فرمولهای چاقی هست و جایگزین کردن و تقویت فرمولهای لاغری و تصویر ذهنی که خودبه خودی به وجود میاد خیلی ارزشمنده یعنی تخیل نیست خیلی حقیقی هست و عمیق و تصویر ذهنی و عبارت تأکیدی میتونه تلنگر باشه و در واقع انگیزه دهنده است مثل چاشنی غذا میمونه زردچوبه و نمک به تنهایی قابل استفاده نیست .

      از عملکردم بگم براتون امروز که ناهار دخترم را سرو کردم دوست نداشت ولی غذای مورد علاقه من بود وقتی گفت دوست ندارم من طبق عادت دوقاشق خوردم و گفتم خیلی خوشمزه است که ..،و ناخوداگاه رفتم برای خودم غذا آماده کردم که بخورم اما زمانی که خواستم شروع کنم انگار معده من گفت من که الان گرسنم نیست ؟!و لذتی هم نمی برم و خیلی راحت برد گذاشتم سر جاش و چندساعت بعد که گرسنه شدم خوردم(خیلی از این رفتارم کیف کردم 👏 دوبار هم پیش اومد که متوجه نبودم یک تیکه کوچک نان در دهانم بود و به خود اومدم گفتم من که سیرم و انداختم سطل زباله 👏دو شب پیش ساعت ۱/۵نیمه شب خیلی گرسنه شدم بلند شدم با آرامش برلی خودم ساندویچ سوسیس با سس فرانسوی درست کردم و خیلی سبک خوابیدم 👏خیلی دقت نمی کنم که نقطه سیری کجاست یهو دیگه میل ندارم و توانستم غذای اضاف ته ظرف را دوربریزم (عاشق خودم شدم و قدرتم و بدن هوشمندم )احساس ارزشمندی خاصی می کنم و تفکرم سطح بالاتری گرفته است و نوشتن تمرینات بسیار لذت میبرم 

      آسونی مسیر گواری جام وجودتون عشق باشید 🍃🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/08/29 23:21
      مدت عضویت: 1326 روز
      امتیاز کاربر: 12711 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 837 کلمه

      سلااام

      خداروشکر میکنم برای اینجا بودنم

      قرار شد اول از تغییرات و رفتار های درست هر روزم بنویسم،

      درسته من این چند وقته خیلی رفتار های اشتباه غذایی داشتم ولی چند روزه دارم عالی عمل میکنم عالییی ، دقیقا زمانی که پیام سیری رو دریافت کردم میفهممش و دست میکشم از خوردن این خیلی منو خوشحال میکنه  ، یه فرمول دیگم پیدا کردم توی خودم که نشون میداد من هنوز مسئولیت صد در صد چاقیم رو نپذیرفتم ، اونم این بود که من از یک هفته قبل از اینکه عادت ماهانم شروع بشه تا زمانی که تموم میشد ، احساس میکردم پرخوری هام بیشتر میشه و هر بار طبیعی میدونستم که یکم بیشتر بخورم چون فکر میکردم این اتفاق توی بدنم باعث میشه انرژی بیشتری ازم بره و من بیشتر میخورم ولی این بار به خودم گفتم تا کی میخوای پرخوریاتو گردن عادت ماهانت بندازی ؟ مگر برای بدنت فرق میکنه که چه اتفاقی داره توش میوفته؟ تو باید به احساست توجه کنی و پیام سیری و گرسنگی رو دریافات کنی نه اینکه از روی عقل و منطقت بگی من بدنم نیاز داره و … و همه ی اینا از حرفای دیگران نشئت گرفته ، یعنی همیشه مامان و مامانجونم به من گفتن باید توی این دوران خیلی چیز بخوری و خودتو تقویت کنی اما من خودم هیچ وقت این فرمولو توی خودم کشف نکرده بودم تا اینکه این بار با خودم صادق بودم و خداروشکر میکنم که با آگاهی پیدا کردن به این موضوع و نزدیک شدن به پذیرش مسئولیت صد در صد چاقیم یه گام به هدفم نزدیک تر شدم.

      من مسئولیت کامل چاقی و لاغری خودم و به عهده میگیرم و هر زمان فرمول جدیدی پیدا کردم تمام تلاشم رو میکنم که به شکل عالی یه فرمول درست رو جایگزینش کنم.

      خیلی رفتار هام توی همین چند روزی که این مساله رو در خودم کشف کردم بهتر شده ، امروز دلم صبحونه نمیخواست و روبه ساعت ۹ یکم گرسنم شد و لقممو خوردم با آرامش ، این آرامشه خیلی مهمه من خیلی وقت بود که از خودن آرامشی نداشتم . هر روز دارم بهتر عمل میکنم و این باعث افتخار منه ، کافی میکس درست کردم ولی چون میدونستم نیاز بدنم خیلی کمتر از تصوریه که به اشتباه از خودم دارم ، نصف بسته رو توی لیوانم ریختم و همونم تا نصفه ی لیوان خوردم و چند ساعت بعدش دوباره یه آبجوش که درست کردم بقیه ی کافی میکسه رو ریختم توش و خوردم . ناهارمم با دوستم نشستیم روی پله های دم ساختمون خوردیم ولی یه گربه ی خیلی لوس بود که میومد و از ما غذا میخواست بعد من یکم بهش غذا دادم ، یکم از نونم خورد ولی دیگه طرفش نرفت بعد خودش اومد سرشو کرد توی پلاستیکی که بقیه ی نونا رو توش گذاشته بودم و وقتی حواسم نبود تیکه ی آخره نونمو از توش در اورد و یه گاز ازش زد ،خیلی بامزه بود ، من صبح که داشتم نون برمیداشتم برای خودم سه تا تیکه ی کوچولو برداشتم و همش خانم مخرب بهم میگفت نه کمته حالا گرسنه می مونی ولی با اینکه این گربه کوچولو یکی و نصفی از نونامو برداشت و در واقع حرومش کرد چون نه خودش خورد نه گذاشت من بخورم ولی من سیر شدم و هیج احساس نیازی در من نبود ، تازه از غذامم اضافه موند که اونم ریختم برای پرنده ها همراه نونایی که گربه نخورد.

      این رفتار های درست منو به وجد میاره و خیلی خوشحالم میکنه چون احساس رضایت بهترین احساسیه که میتونم تجربه کنم . خیلی خوشحالم و مطمعنم وقتی این راهو ادامه بدم این فرمولا توی ذهنم نهادینه میشن و نقشه ذهنی دارم برای ادامه ی زندگیم . وقتی مسیولیت زندگیمو به عهده بگیرم همه چیز بر وفق مرادم پیش میره چون خودم زندگیمو پیش میبرم نه هیچ عامل یا فرد دیگه ای.

      چه قدر موضوع این فایلو دوست داشتم ، داستان اون دختر واقعا جالب بود ، ذهن ما واقعا همچین قدرتی داره . وقتی سفید و پاک باشه و کد نویسی هاش بر طبق فرمولای پیش فرض باشن حتی با یه سری کلمات ساده هم میشه توش تغییر ایجاد کرد و رفتار هامونو تغییر داد ولی این کار فقط مال زمانی هست که ذهن ما در رابطه با یه موضوع هیچ اطلاعاتی درش نیست ، برای همین خیلی زود این کار و این جملات جواب میدن اما وقتی ما کلی فرمول اشتباه تو ذهنمون داریم با ۲۴ ساعته جمله تاکیدی گفتن هم درباره ی چاقی ، هیچ تغییری در ما به وجود نمیاد ، ما باید این ذهن رو آموزش بدیم چون دیگه سفید نیست ولی این خبر بدی نیست چون ذهن ما قابلیت اینو داره که فرمول های جدید در اون ایجاد کنیم . اولین قدمش اینه که بهش یاد بدیم و قانعش کنیم که این راه درسته و با ادامه دادن راه اشتباه چاقی بقای ما رو به خطر میندازه ، و در واقع این فرمول ها در طولانی مدت بر عکسه رسالت ذهن ماست.

      پس این عالیه اگه ما در این مسیر بمونیم و تمریناتو انجام بدیم و در زندگی عملیشون کنیم .

      من خیلی اشتیاق و ذوق دارم

      خدایا شکرت

      ممنونم استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/08/28 22:48
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,590 کلمه

      روز ۴۷ تکرار

      سلام وقت بخیر 

      امروز هم با فایل صبحگاهی و میثاق نامه مثل هر روز شروع شد خدارو سپاسگذارم برای این ثانیه های معجزه بخش که به ما هدیه داده میشه 

      قبل از اینکه بخوام فایل امروزو گوش کنم از عملکرد عالی  دیشبم بگم ،گفته بودم که ۵ شنبه تولد دعوت شدم ،دیروز غروب که رفتم تولد و بساط پذیرایی روی میز متنوع چیده شده بود ،منم که گرسنه بودم پس از چند تا تنقلات و میوه استفاده کردم و سیر شدم و رفتم برای رقصیدن و شادی کردن

      زمانیکه شام‌ کشیدن من هنوز گرسنه نبودم و حتی نمیتونستم یک لقمه غذا بخورم بنابراین شامم رو کشیدم توی بشقابم و گذاشتم که وقتی گرسنه شدم بخورم ،کیک هم سرو کردن که من باز هم میل نداشتم و گرسنه نبودم ،تا ۱۲ شب که گرسنه شدم و چند قاشق شام خوردم 

      میزبان خیلی متعجب بود که فریده چرا شام نخورد،کیک نخورد و اصلا دور میز پذیرایی توقف نداره ، بهم میگفت حالا دیگه میایی تولد ما چیزی نمیخوری ،بهش گفتم من هر چیزی دوست داشتم خوردم و سیرم 

      تفاوتی که در خودم با دیگران دیدم این بود که موقع کشیدن شام من مخالفت کردم و گفتم الان‌ که گرسنه نیستیم و چندین  نفر دیگه هم همینو گفتن ولی جالب بود همه اونهایی که برای سرو شام مخالفت کردن ، غذاشونو خوردن و گفتن بوی غذا بهمون خورد وسوسه شدیم و خیلی هاشونو میدیدم که احساس سنگینی میکردن و اینه فرق افرادی که این آگاهی هارو بلدن ،اینکه گرسنه نباشیم به زور نخوریم 

      درک این موضوع که مغز انسان چقدر قدرتمند و هوشمنده به ما این نویدو میده که میتونیم با برنامه ریزی و ساخت کدهای مورد دلخواه به خواسته ها و نتایج بزرگی برسیم ،قبلا آدم ها اطلاعات کمی از کارایی مغز و ذهن خودشون داشتن و وقتیکه ندونی ،نمیتونی ازشون اشتفاده کنی

      و هر چقدر آگاهی ها بیشتر میشه سطح پیشرفت ها بالاتر میره ،همین افرادی که الان تو سایت تناسب فکری هستند و دارند آموزش میبینن دیگه مثل افراد عادی فکر و رفتار نکنن چونکه آگاه شدن به قدرت ذهنشون،مثل دیشب من که به بدنم آسیب نرسوندم 

      حالا چه کدهایی در مغز افراد چاق وجود داره که مدام فرمان چاقی و رفتارهای چاق کننده میده ، کدهایی که برنامه نویسی بدن مارو به عهده دارن ، کدهایی مثل تو پرخوری، غذاها چاق کننده هستن ، شام چاق کننده است ،بدن تو مستعد چاقیست، تو ارثی چاق هستی ،ژنتیکت چاقه ، استخون بندیت درشته ،خلقت خدا برای تو چاقی بوده ، تحرکت کمه ،برنج میخوری، تند غذا میخوری ،دیروقت غذا میخوری ،شیرینی جات میخوری وووو

      اینها بعضی از  کدهای مغز افراد چاق  هستن که هر روز طبق اونها بهشون فرمان داده میشه و اونها پذیرفتن که راهی جز چاقی ندارن ،حالا هر چقدر ما دلمون بخواد لاغر بشیم بصورت ریشه ای  امکانپذیر نیست ،با داشتن رژیم و ورزش های سخت لاغر شدیم ولی موندگار نبوده 

      کار مهمی که در دوره های لاغری با ذهن انجام میدیم تغییر اون کدهاست و جایگزین کردن کدهای فراموش شده ذات و فطرتمونه 

      دیشب به همه خانم های اون تولد نگاه میکردم با خودم گفتم فریده چند درصد از آدم ها آگاهی های تورو بلدن ،تو یه گنج همراه خودت داری اینو درک کن ، اولا که همشون چاق و تپل بودن بغیر از دخترای من که اونا هم چند کیلویی اضافه وزن جدیدا پیدا کردن 

      تمام خانم هایی که اونجا بودن از چاقی میترسیدن ،از خوردن میترسیدن ،میخوردن ولی درونشون میترسید ،اینو از کلامشون متوجه میشدم  با توجه به اینکه خودم هم قبلا شکل اونها فکر میکردم 

      با تغییر کدهای چاقی به لاغری ،الان من در وضعیت خیلی بهتری هستم که دیگه دغدغه چاقی و چی بخورم یا نخورم رو ندارم ،راحت و رلکس ،گرسنه باشم میخورم نباشم نمیخورم ،یه مسئله بسیار ساده رو یاد  گرفتم و دارم تا حدود زیادی انجامش میدم ،مثلا امروز صبحانه سوسیس تخم مرغ درست کردم وسط صبحانه خوردنم متوجه شدم در حال سیر شدن هستم بقیه تخم مرغمو بدون نون خوردم دیگه آلارم های بدنمو متوجه میشم،اینها نشانه تغییر کدهای مغزمه  

      دقیقا این مطلب صحیحه که ما سالها کدهای اشتباه وارد کردیم و دست به اون کدها نزدیم ولی به تکرار راه های اشتباه را رفتیم بدون اینکه متوجه باشیم که شاید ریشه مشکل ما جای دیگری باشد ،یعنی تکرار یک رفتار اشتباه و انتظار نتایج عالی 

      و منشاء تمام چاقی هارو  ناتوانی و بی عرضگی خودمون تصور میکردیم و مدام در سرزنش و خودتخریبی بودیم ، فکر میکردیم چیزی در بیرون ما خرابه و در جای اشتباهی دنبال گم شده مون بودیم 

      این مثالو به تکرار زدم که وقتی کدهای فتوشاپ در کامپیوتر خود داریم میتونیم فتوشاپ کنیم نه چیز دیگری ولی ما از برنامه فتوشاپ انتظار برنامه مثلا آموزش رقص داشتیم و تا کدها تغییر نکنه لاغر شدن امکانپذیر بصورت ریشه ای نیست  

      اینکه هنرجویی با نوازش کردن شکم خودش چاق شده بود رو من با رفتارهای دخترم هم تجربه کردم ،دخترم با خواهر کوچیکتر من خیلی باهم رابطه شوخ طبعی دارن ،چند سال پیش برای یه مدت چند ساله من با این خواهرم رفت و آمد تناتنگی داشتیم و تقریبا هر روز پیش هم بودیم 

      از اونجاییکه ما صبحانه نهار شام با هم بودیم و دخترم به شوخی بعد از غذا دست میکشید روی شکمش یا میزد روی شکمش و میگفت وای شکمم باد کرده انقدر خوردم و یجورایی حتی شکم خودشو بیشتر باد میکرد که با خواهرم بخندن و شوخی کنن و از اون کار لذت میبردن ،بعد از چند وقت متوجه شدم شکم دخترم یکمی بزرگتر شده و از اون به بعد دخترم یک سایز اضافه شد با اینکه هیکل خوب و متناسبی داشت و چونکه مدام محل کارش بهش میگفتن داری چاق میشی یکمی چاقتر هم شد 

      با توضیحات این فایل که مشخص شد این  کدها هستن که برنامه ریزی زندگی مارو رقم میزنن و از اونجایی که من از بدو بدنیا اومدن تپل بودم و بعد از چند سال بسمت چاقی حرکت کردم ،نشون میده که مغز من سفید و بدون کدهای چاقی نبوده و در این دوره ها کدهای مخرب زیادی در خودم شناسایی و رفع کردم و همینطور الان میدونم که باید روی کدهای جدید بیشتر کار کنم تا نتایج عالیتری داشته باشم  

      و در ادامه مسیر کدهای تناسب اندام در مغز من فعال خواهند شد که بر حسب تمیزتر شدن مغزم از آلودگی های چاقی ، بدنم بسمت لاغر شدن حرکت خواهد کرد ،پس شناسایی مسئله اولین و مهمترین بخش مشکل من بود که خدارو شکر حل شده و الان در مسیر کدگذاری های جدید هستم

      و از نتایجم متوجه شدم که کدهای مخربی هنوز هم در من فعال هستن چرا که اگر نبودن من الان باید به ایده آلم رسیده بودم و مطمئن هستم همونجوری که تا الان اینهمه تغییر و پیشرفت داشتم بقیه کدها هم دونه دونه شناسایی و رفع خواهند شد و اون وقت مغز من تمیز و خالی از افکار و ترس های چاقی خواهد شد و مثل افراد متناسب رها و آزاد زندگی خواهم کرد 

      اینکه افراد چاق نمیتونن تصویرسازی کنن بخاطر اینه که هیچ وقت خودشونو در لاغری ندیدن ،مثل خودم که سابقه لاغر بودن بصورت نرمال و طبیعیو نداشتم من بدنیا اومدم چاق بودم و زمان هاییکه چند کیلو لاغر شدم لاغری با رژیم و سختی و با ترس بوده نه اینکه من بدن نرمالی داشته باشم 

      پس هیچ خاطره یا تصویری و عکسی در مغزم وجود نداشت که بخوام به یاد بیارمشون ،که بتونم خودمو لاغر تصور کنم ،قبلا تمام راه های لاغریو روی من بسته بودن و منو مطمئن کرده بودن که تو فقط میتونی چاق باشی و چاره ای نداری

      حالا حس های ناتوانی هام و خشم ها و رنج هام هم مزید بر علت میشدن که من حتی نتونم به لاغر شدن فکر یا تجسم کنم و کار راحتی نبود حتی الان هم من خیلی خودمو متناسب تخیل نمیکنم تا میام یکمی خودمو متناسب تصور کنم مغزم منو به مسیر دیگه ای  منحرف میکنه 

      با درک این موضوع که با تغییر کدهای مغزی میتونیم به خواسته هامون برسیم ،پس با گذاشتن کدهای لاغری میتونیم در خودمون رفتارهای لاغریو ایجاد کنیم و جسم هم که اطاعت کننده است 

      خدارو شکر میکنم که در حال ساخت کدهای لاغر شونده هستم ،خدارو شکر میکنم که کدهای جدید در من در حال ساخته شدن هستن 

      اینکه دیگه از خوردن غذا ها نمیترسم و کد مضر بودن غذاها در من شکسته شده و کد غذاها انرژی بخش هستن بوجود اومده ، کد من لایق لاغر شدن هستم در من بوجود اومده،کد منهم میتوانم لاغر زندگی کنم در من ایجاد شده

      کد ارثی و ژنتیکی نبودن چاقی در من تبدیل شده به من میتوانم متناسب باشم بدلیل داشتن کدهای لاغری، اینکه من بدلیل استخون بندیم چاق هستم تبدیل شده به اینکه منم میتونم با استخون بندیم لاغر بشم و استخون هام طبق لاغر شدن من ظریف تر خواهد شد 

      کد شام خوردن باعث  چاقی میشه تبدیل شده به شام خوردن حق طبیعی منه و بمن انرژی میده برای ادامه حیاطم و لازمه بدنمه ،کد شیرینی ها باعث چاقی میشن تبدیل شده به شیرینی ها هیچ فرقی با سبزیجات ندارن این افکار مسموم ماست که چاق کننده است

      کد بی تحرکی باعث چاقی میشه  تبدیل شده به تحرک هیچ ربطی به چاقی من نداره من بدون تحرک هم میتونم لاغر بمونم ورزش کردن به زیباتر شدن بدنم و ترمیمش کمک میکنه 

      کد ضعف و ناتوانی در من تبدیل شده به کد قدرت و توانمندی، کد فرد چاق در من تبدیل شده به کد فرد متناسب ، کد تصویر چاق به تصویر لاغر تبدیل شده ،کد تنفر به خود به عشق تبدیل شده ، کد جنگ درونی به محبت تبدیل شده 

      و یه عالمه کدهای عالی در من ایجاد شده که به مرور رفتارهای متناسب در من شکل میگیره و هر چقدر در این راه مهارت کسب کنم از شخصیت چاق قبلیم دورتر خواهم شد

      و سپاسگذار خداوند هستم برای قرار دادن من در این‌ مسیر زیبا  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شقایق
      1400/07/11 18:51
      مدت عضویت: 1146 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,052 کلمه

      به نام خدا

      گام ۲۴ ، کد نویسی

       ۲۳ مرداد سال ۱۳۹۷  دقیقا  اولین روزی بود که اولین فایل استاد عطار روشن از دسته فایلای ۱۲ تایی رایگان  را شنیدم انگار آبی بود بر آتش درونم که سالها در آتش چاقی می سوخت و دیوانه وار عاشق لاغری بود اما به هر دری زده بود و هر روشی را امتحان کرده بود نتیجه ای غیر از شکست چیزی ندیده بود دقیق یادم هست وقتی تعهد دادم و  شروع کردم واقعا تشنه و مشتاق بودم از راه و مسیر ذهنی هیچ شناختی نداشتم من بودم و ۱۲ تا فایل و یه گروه تلگرامی که فقط و فقط جملات تاکیدی در مورد لاغری می گفتیم و بهم و شور و انگیزه مضائف می دادیم

      ان وقتها اصلا نمیدانستم فرمول ذهنی و کد نویسی چیست فقط صحبتهای استاد و با جان و دل و یقین گوش میکردم و لحظه ای شَک نداشتم چرا که

      تمام راهها را آزموده بودم . در کنار گوش دادن فایل با فرستادن ارتعاشات خوب و مثبت ، با تصویر سازیهای لاغری که از افراد موفق این مسیر می دیدم   و تمرکز و توجه مداوم بر لاغری  و با گفتن یک عبارت که«« لاغر شدن آسانترین کار دنیاست  »»

      توانستم ۱۱ کیلو در عرض فقط چند ماه کاهش وزن داشته باشم ، چرا که خواسته بودم لاغر شوم چرا که به این روش ایمان قلبی داشتم چرا که حرفهای استاد مانند مرحمی بود بر سالها رنج و عذاب من از چاقی چرا که با خود درونیم و انچه آن موقع بودم به اشتی رسیده بودم

      و تمام کدها خیلی نا خودآگاه و نا دانسته  در ذهن من نوشته میشد و  من ان شش ماه کاملا مثل زمانهایی که براثر کدهای چاق کننده ناخواسته چاق شده بودم   ،  در حال لاغر شدن  و کسب  نتیجه های عالی بودم 

      با اینکه اصلا نمیدانستم در ذهنم چه اتفاقاتی در حال وقوع است

      اما خب متاسفانه در بین مسیر لیز خوردم و گرفتار تله های ذهنی از جمله ترازو و مقایسه کردن شدم  و چون از وجود کدهای صحیح در ذهنم بی خبر بودم و آنها را پر رنگ نکرده بودم و به به تثبیت نرسانده بودم  برای مدتی از این فضا دور شدم  

      اما به خواست خداوند  و طعم آرامشی که در آن شش ماه چشیده بودم دوباره به مسیر لاغری با ذهن برگشتم

      به قول استاد کسی که با قدرت ذهن برای لاغری آشنا شده باشه دیگه محال است روشهای غلط دیگری را امتحان کند  و من دقیقا همین بودم

      ذهنم اصلا یاری نمیکرد به سراغ روشهایی مثل رژیم و تحریم بروم چون او طعم لاغری صحیح و آرامشی که در این روش هست  را چشیده بود

      و خدا رو شکر اردیبهشت امسال  دوباره با دوره ی گامها شروع کردم و اینبار کاملا آگاهانه به درک موضوع لاغری با ذهن رسیدم فهمیدم که باید ذهنم را از تمام باورها و فرمولهای  چاق کننده  که در اثر رژیمها و روشها ی غلط لاغری در ذهنم انباشته شده رها کنم باید با آرامش از نو شروع کنم و چه کاری بهتر از این که جستجو کنم تمام آن کدهایی که طی سالها در ذهنم نوشتم و باعث چاقی خودم شدم را پیدا کنم و یکی یکی  برای غلط بودنشان  دلیل بیاورم

      و آنگاه کدهای صحیح لاغری را جای آنها بنشانم

      نمونه ای از این کدهای غلط که میدانم در گوشه و کنار ذهنم وجود دارند را شناسایی کرده ام که در زیر به چند نمونه اشاره میکنم

      همیشه من بر این باور بودم که من فقط میتوانم مثل آب خوردن چاق شوم و بدن من توانایی لاغری مرا ندارد

      خب باوری کاملا غلط چرا که من بارها توانستم حتی با روشهای غلط  کاهش وزن داشته باشم پس کد جدید :  بدن من قابلیت لاغر کردن مرا دارد و چون قانون جهان بر آرامش است پس من میتوانم خیلی راحت و آسان لاغر شوم  

      فرمول بعدی

      من چاقیم را به عوامل بیرونی از جمله ژنتیک ربط می دادم

      در این مسیر اموختم که هیچ عامل بیرونی غیر از خودم و پذیرفتن یکسری باورای غلط توسط خودم باعث چاقیم نبود چرا که همین عوامل شاید در افراد دیگری هست و آنها کاملا متناسب هستند

      من غذا را باعث چاقی خودم  میدانستم و چه تفکیکهایی بین انها ایجاد میکردم و چه ترسی داشتم از خوردن حتی چند لقمه غذا

      ولی الان کاملا ازاد شدم و با غذا به یک صلح رسیده ام 😁 و اصلا غذا را باعث چاقی نمیدانم بلکه او را برکت خدا میدانم که برای رفع نیاز گرسنگی من خلق شده

      در مواقع گرسنگی بدون ترس و در ارامش تمام می خورم و  بعد از سیر شدن حتی یک لقمه ی اضافه را برای خودم حرام می دانم

      کدهای غلط محک زدن  با ترازو ، و آیینه را فراموش کرده ام  و میدانم در این روش محک و هدایتگرم  فقط احساس من است

      روشهای لاغری که از قبل میدانستم را ارام آرام فراموش میکنم  و بجای آن روش صحیح لاغری را نشانده ام و بارها با خودم می گویم روش لاغری من دیگر رژیم و ورزش نیست پس محدودیتی در کار نیست و فقط آزادیست و رهایی و حال و احساس خوب

      با این فرمول کلی به وجد می آیم چون آزادی یکی از قوانین جهان هستی است و همسو شدن با قوانین حال و احساس انسان را عالی میکند و اولین گام در روش ذهنی همین آزادی و رهایی از روشهای غلط لاغری قبلیست که در همان اوایل مسیر آرامشی عمیق وجود ما را فرا میگیرد

      کد غلط دیگری که داشتم کلمه اشتها بود که هر جا کم می اوردم میگفتم چون اشتهام زیاده چاق میشم ☺️اما در این مسیر یاد گرفتم که کلمه ای به نام اشتها وجود نداره بلکه این خودم بودم که توانایی نظارت بر اعمال و رفتارم را نداشتم و در مواقعی که نیاز نداشتم باز هم  انواع غذاها را انتخاب میکردم و خدا رو شکر در این مورد خیلی خوب در حال کار کردن و پر رنگ کردن فرمول صحیح هستم

      این مواردی که اشاره کردم گوشه ای از فرمولهای غلط موجود در ذهن من بود که طی سالها لوح سفید ذهن مرا خط خطی کرد و  مرا چاق کرد اما

      به امید خدا ایمان دارم  در این مسیر به مرور فرمولهای بیشتری شناسایی خواهم کرد و انها را در گوشه ای از ذهنم با توجه نکردن  به فراموشی خواهم سپرد مثل علفهای هرزی که با نرسیدن و آبیاری نکردن کم کم خشک خواهند شد و برعکس با پر رنگ کردن فرمول و کدهای جدید ، با گوش دادن فایلای لاغری با خوندن نظرات دوستان هم مسیر و با عملی کردن این نکات در زندگی ایمان دارم و یقین قلبی دارم رسیدن به تناسب واقعا حق طبیعی من و آسانترین کار  دنیاست

      خدا رو شاکرم که مرا به این مسیر سراسر ارامش هدایت کرد و سپاسگزارم از استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/06/06 17:09
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,211 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم 

      من هم قبلا که در این مسیر نبودم و با این آموزشها آشنایی نداشتم  تفریح =خوردن بود  و اصلا یکم دقیقتر بخوام بگم  لذت بیشتر در زندگی =خوردن  بیشتر  بود  و هر وقت میخواستم بیشتر از سفرم لدت ببرم بیشتر میخوردم  هر وقت میخواستم بیشتر از دورهمی با دوستان و خانوادم لذ ت ببرم بیشتر میخوردم هر وقت میخواستم بیشتر از بودن در اون فضای سبز پارک و باغ لذت ببرم کلی بیشتر میخوردم وهر وقت میخواستم از روزم بیشتر لدت ببرم در اون روز بیشتر میخوردم و خوراکیهای خوشمزه ای تهییه میکردم و میخوردم که بیشتر لدت ببرم حتی یک دور خوردن ساده با ماشین در سطح شهر رو هم با خوردن یک بستنی و یا یک ماده ی خوراکی برای خودم بیشتر لذت بخش میکردم و احساس میکردم حالا خوب شد خیلی لدت بردم  …..و اما الان بعد ا ز یک سال و نیم بیشتر بودن در سایت اصلا همچین دید و طرز فکزی ندادم واقعا این چه نوع نگاهی بوده که من داشتم چرا فقط با خوردن بیشتر حالم خوب میشد و یا آرام میشدم و یا خوشحالی میکردم چرا ؟؟؟؟چرا به یک خرید کردن خودم رو دعوت نمیکردم و یا به یک کتاب خواندن و یا یک تماس با فرد عزیزی و یا  چرا به دیدن یک فیلم و یا مستند عالی خودم رو تشویق نمیکردم و یا یک پیاده روی و یا آهنگ زیبا گوش دادن و یا یک کار زیبای دیگه مثل رقصیدن و یا ……اما الان دیگه  خدا رو شکر این دید و نگاه رو ندارم  خوردن  در ذهن من  فقط برای یه چیز هست برای رفع نیاز جسم من  هست اونم وقتی که جسم من بهم پیام بده  و احتیاج به مواد عذایی  داشته باشه و دیگر هیچ نه برای رفع خستگیم و یا سر دردم و یا خوشحالی بیشتر و…. واقعا خوشحالم که به این درک رسیدم چون میبینم که هنوز اطرافیان من مثل گذشته ی من هستن و در هر زمان و مکانی  و در هر موقعیتی فقط به دنبال خوردن هستن و واقعا این تغییرات برای من ارزشمند هست و کلی احساس تناسب از درون به من دست میده که چقدر من فرق کردم و چقدر من  در مسیر درست هستم و به زودی نتایج عالی خواهم گرفت .

      چون الان واقعا به اندازه ی نیاز خوردن رو پیدا کردم و دارم یادش میگیرم و  می خوام اینقدر تکرارش کنم تا  در این کار مهارت پیدا کنم  پس هر وقت به اندازه میخورم تو دلم میگم آفرین تو داری به هدفت که لاغری هست نزدیکتر مبشی بازم یک قدم به لاغری نزدیک تر شدی و خودم رو تشویق میکنم که دارم عالی عمل میکنم و در تمرینهای خودم یک خونه برای ثبت موفقیتهام رنگ میکنم   و واقعا حالا دیگه  طوری  شدم  که  نمیتونم اصلا پرخوری  حالا چه کم و یا زیاد  داشته باشم  حالا شاید هر از گاهی اتفاق بیفته ولی واقعا تعداد اون رفتارهای پرخوری من  کم هست و همین روند  خیلی جای امیدواری  داره .و من رو خوشحالتر میکنه که به زودی یک جسم جدید لاغر تر  رو تجربه خواهم کرد .

      در واقع من دوست دارم لاغر بشم و به اون لاغری که در گذشته داشتم دوباره برسم در حالی که ذهن من الان چاق هست و جسم من چاق هست و اون لاغری ایده ال و کامل وجود نداره . در واقع زمانی که من  در لاغر ی کامل بودم در دوران قبل از ازدواجم ذهن من پاک و سفید بوده و هیچ کدی بر روی اون نوشته نبوده و اما بعد از اازدواجم که که یکم تو پر تر شدم و همه گفتن چقدر خوب شدی و خوشگلتر شدی و همه میگفتن اینطوری بهت بیشتر میاد و … و خودمم بیشتر راضی بودم از خودم پس داشتم اون موقع کدهای چاقی رو بر روی ذهن پاکم مینوشتم و از چاقی خودم بیشتر لذت میبردم تا جایی که دیکه خیلی چاق شدم و دیدم کم کم هیچ لباسی به تنم نمیره همه ی مانتوهام تنگ شدن و در بازار به سختی باید لباسی بخرم و اون وقت بود که  دیگه  من استرس داشتم و ناراحت بودم و اما هی بیشتر چاق میشدم  چون روی ذهن پاکم کد نوبسی کرده بودم و اون وقت که یکم چاق شدم و همه گفتن حالا خوب شدی و خوددم بیشتر خوشم میومد اون وقت داشتم به ذهنم تصویر چاقی بیشتر میدادم و ذهنم هم من رو به  سمت چاقی بیشتر هدایت  میکرد  تا یکم یکم دیدم خیلی چاق شدم و خواستم به هر طریقی شده خودم رو لاغر کنم و اما دیگه ذهن من اون ذهن پاک نبود  و پر از فرمولهای چاقی بود برای همین سخت بود و من بارها تلاش میکردم با ورزش و رژیم عالی لاغر میشدم اما هیچ وقت لاغری من  ماندگار نبودو من همیشه مغلوب ذهن چاقم میشدم  چون راهم غلط بوده و ذهنم رو تغییر نمیدادم فقط داشتم به جسمم فشار میوردم و به این طریق لاغری  دایمی امکان پذیر نبود و هر چقدر من بیشتر از چاقی و جسمم بدم میومد داشتم تصویر چاقی رو در ذهن خودم پررنگتر میکردم  در واقع  من در گذشته روی یک صفحه ی سفید خط کشیدم و حالا برای لاغری دارم لابه لای اون خطها فرمولهای لاغری رو مینویسم و این یکم سخت تر هست و نیاز به آموزش داره و اول باید فرمولهای  چاقی رو شناسایی کنیم و بعد فرمولهای لاغری رو جایگزین کنیم .

      پس با کدنویسی من خودم رو چاق کردم و دوباره با کدنوبسی هم میشه خودم رو لاغر کنم ولی الان یکم سخت تر هست  و کار میبره ولی با بودن در دوره ها و عمل کردن به آموزشها ما میتونیم تغییر کنیم و تصویر ذهنی جدید ایحاد کنیم که خیلی تاثیر گذار هست چون برای خیلی ها که از اول چاق بودن سخته که  تصویر لاغری رو در ذهنشون ایجاد کنن اما برای  خود من  که بعد از ازدواجم چاق شدم و تا سن ۱۷ سالگی متناسب بودم و تازه بعد از ازدواج  هم به هر چنگ و دندونی بود خودم رو لاغر نگه میداشتم و به قول استاد همیشه در حال رفت و امد بین چاق و لاغری بودم و اکثر وقتها  من تلاش میکردم و با ورزش و رژیم خودم رو لاغر میکردم اما   این لاغری   ماندگار بود یکم تصویر ذهنی ایحاد کردن از لاغری خودم راحت تر از خیلی افراد هست که از اول چاق بودن  چون حتی من تا همین  ۶ سال پیش به هر زجر و سختی و تقلایی که بود در اندام رویایی خودم که ۵۹ کیلو هست بودم ‌که  بسیار اندام دخترانه و ظریفی بود و کلی به خاطر اون  در باشگاه و دکتر تغذیه  تشویق شدم در واقع  به خاطر این همه کاهش وزنم    چون در حد ۳۰ کیلو کم کرده بودم اما چه فایده که  خیلی ماندگار نبود  اما من هنوز عکسها و لباسهای اون دوران رو دارم و برام بیشتر باور پذیر هست که  دوباره به دستش میارم و اون حق من بوده و هست و اون لاغری مال من هست و من کلی تصویر عالی در ذهنم از دوران تناسبم دارم .

      پس ذهن ما در ابتدا که لاغر بودیم  مثل یک کاغذ سفید بوده و اما  ما  که علاقمند شدیم به چاقی ،کدهای چاقی در ذهن ما ثبت شده و ما  چاق شدیم و من الان دارم مجددا ذهنم رو کدنویسی میکنم برای لاغر شدن و تا الان هم بسیار موفق بودم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5882 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,090 کلمه

      بنام خدا. گام 24. کدنویسی ذهن برای لاغری. سلام خدمت دوستان هم مسیر واستاد عزیزم برداشت من از نوشته های عالی قبل از فایل. شباهت انسان با کامپیتو… با کشف کامپیوتر موضوع کد نویسی پدیدار شده. کامپیوتر توسط افرادی که قابلیت برنامه ریزی را دارند کد نویسی می شود وبر اساس این کد نویسی به دستورات انسان واکنش نشان می دهد. انسان های زیادی از طریق کد نویسی خواسته های خود را به کامپیوتر می دهند وپاسخ مناسب از آن دریافت می کنند در واقعه پاسخ کامپیوتر به نیاز انسان واکنش به خواسته هایی است که از طریق برنامه نویسی برای کامپیوترتعریف شده است این در حالی است که کامپیوتر به خودی خود قادر به حل مساعل وخواسته های انسان نیستند مگر اینکه کدی از قبل به آنها داده شده باشد که در راستای حل اون مسعله وواکنش به اون مسعله باشد. حالا مغز انسان به عنوان مرکز فرماندهی کل سیستم بدن بی نهایت پیشرفته تر وتوانا تر از کامپیوتر است. در واقعه هر پیشرفتی در ساخت کامپیوتر شده وخواهد شد در آینده زاییده مغز بشر است. پس مغز هزاران بار از یک کامپیوتر دقیق تر است وکامپیوتر بسیار ناتوان تر از مغز انسان است. زبان برنامه نویسی مغز که بسیار توانمند است از طریق ذهن انجام می شود به این صورت که هر فکری در ذهن تکرار ومرور شود به عنوان کد وارد مغز می شود ودر مغز یک عمل بر اساس آن کد صادر می شود. همان طور که برنامه ماشین حساب یا هر برنامه دیگری از طریق کدنویسی به کامپبوتر داده شده. چاقی هم از طریق مغز وکدنویسی ذهنی در جسم ایجاد شده است. چاقی از ابتدا وموقعه تولد در جسم ما نبوده وما براساس پیش فرض وخواست خداوند متناسب بوده ایم با گذشت زمان با ایجاد افکار وباورهای در ذهن که نتیجه آن چاقی بوده. برنامه ای به اسم چاقی در مغز ما کد نویسی شده. مغز پاسخ هایی از خود صادر می کند که نتیجه همه آن ها چاقی است. پاسخ هایی مثل پرخوری. مثل افسردگی ومثل ترس از چاقی همه این پاسخ ها با توجه به خواسته ای است که ما خود توسط ذهن از مغز داشته ایم. کسی که در ذهن خود چاقی را ارثی می داند یا بارداری را علت چاقی می داند یا قرص های هورمونی را علت چاقی می داند در واقعه این برنامه را به مغز خود می دهد که او را به چاقی برساند. وفتی شما با مصرف یک دارو در ذهن خود باور می کنید که چاق کنندس مغز تمام تلاشش رامی کند تا شما را به خواستتان برساند دیگر برای او فرقی نمی کنه نتیجه خوب است یا بد او فقط دستوری را که دریافت کرده اجرا می کنه. کسانی که کامپیوتر را برنامه نویسی می کنن اگر اشکالی در کار پیش بیاد کامپیوتر را مقصر نمی دادنند یا خدا وبقیه را بلکه می دادنند در کدنویسی ایرادی هست پس می روند با مرور کدهایی خود اشکال کار را پیدا می کنند وکار درست می شود وپاسخی صحیح از کدنویسی خود دریافت می کنند. ما افراد چاق سالهاست کدهای چاق کننده به مغز خود دادیم وچاق وچاق تر شدیم. افرادر متناسب هم سالهاست کدهای متناسب به مغز دادن ومتناسب موندن. پس نتبجه می گیریم که ما با آموزش می توانیم کدهایی چاق کننده را شناسایی کنیم آن هارا استخراج کنیم ودر مقابل آنها کدهای متناسب کننده را قرار دهیم. وقتی کدهای متناسب کننده به مغز صادر شود مغز انسان که هزاران بار دقیق تر از کامپیوتر است به خوبی پاسخ خواسته ما را که همان لاغری است می دهد وما متناسب می شویم. پس بهتز است با روش های اشتباه وقت صرف نکنیم. وخودمان را اذیت نکنیم. وتمام تلاش خود را در شناخت کدهای چاقی به کار ببریم وکدهای متاسب را جایگزین آن کنیم متل همین تمرین های استاد در شکست باورها وجایگزین کزدن باورهای درست. برداشتم از فایل تصویری ذهن ما در ابتدا مانند یک لوح سفید است وقتی به دنیا می آییم پاک وبی آلایش هستیم با گذشت زمان با درک ودریافت باورهای مختلف با دیدن وشنیدن سخن وانجام اونها وتبدیل شدن به رفتار وعمل ما. این لوح سفید کم کم خط خطی می شود ما در ابتدا هیچ شناختی نداشتیم از گناه وبرای همین می گن بچه ها پاک ومعصوم هستن واگر اشتباهی هم بکنن گناه محصوب نمی شود با بزرگ تر شدن واین باور که اعمال ما گناه محصوب می شود وخدا ما را مجازات می کند باور بد بودن وگناهکار بودن در ما ایجاد می شود ودیگر برایمان سخت می شود تا آمرزش وببخشش خداوند را باور کنیم چون باید در لابه لای اون لوح خط خطی شده باورمون رو دوباره ترسیم کنیم. در امر چاقی هم به این صورت است. لوح سفید ذهن ما با باورهای اشتباه افکار اشتباه خط خطی شده هر چقدر سعی کنیم تصویری از لاغری خودمان ترسبم کنیم سخت است فقط باید آموزش ببینیم تا بتوانیم به یک تصویر متناسب از خودمون دست پیدا کنیم. در مورد اون آقا که به راحتی توانستن با گفتن اون جملات چاق شوند کار بسیار راحت تر از الان بوده که می خواهند با همون روش از چاقی به لاغری برسن چون اول لوحی سغید داشتند که هرطور می خواستند می توانستند به آن شکل دهند ولی الان اون لوح سفید خط خطی شده وباید بین اون خطوط تصویر سازی کنن. ما هر چقدر از روش های لاغری استفاده کنیم چون کدنویسی ذهن ما برای چاقی به مغز داده شده نتیجه ندارد . این فایل برای من خیلی خیلی راه گشا بود. چند سال قبل وقتی برادرم تازه ازدواج کرده بود وخانمش فرد متناسبی بود وارد خانواده ما شد باهم برای سیزده بدر بیرون رغتیم. گفت بهتون توجه کزدم همتون فقط برای خوردن اومدین یه جا نشیتیم وفقط می خورین. کباب. بعد میوه بعد چای زغالی. بعد آحیل بابا یه ذره پاشین بگردین اصلا نگاه نکردین کجا نشیتین. راست می گفت ما هدفمون از همه چی فقط خوزدن بود. برا خوردن می رفتیم گزدش برا خوزدن می رفتیم عروسی برا خوزدن می رفتیم مهمانی واگه صاحب خونه سفرش خیلی شلوغ نبود کم احترامی به مهمان محصوبش می کزدیم. دیگه با صاحب خونه وصلح رحم. دلجویی وصحبت کزدن با میزبان مطرح نبود. من خیلی نگاهم عوض شده. الان دوست دارم بیشتز برم از طبیعت وزیبایی هاش لذت ببرم وکیف کنم ونفس بکشم. به امید موفقیت هممون استاد خدا خیرتون بده برای این همه آگاهی 🖐️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/01/04 01:28
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 698 کلمه

      گام ۲۴

      سلام وقت بخیر

      منم سالها فکر میکردم مشگل از منه ،من عیب و ایرادی دارم،من رفتارهای اشتباه انجام میدم،مدام خودمو سرزنش میکردم،خدارو مقصر میدونستم،مادر پدرمو مقصر میدونستم، راه های اشتباه میرفتم و این دور باطلو به تکرار ادامه میدادم به امید نتایج بهتر ،راه اشتباه مقصد اشتباه داره ،

      مسئله در کد نویسی ذهن من بود،دیتاهای مغزم چاقی بوده و من انتظار لاغر شدن داشتم ،انگار یه درختی از ریشه پوسیده باشه ،میوه هاشم گندیده ،بخواییم با سم‌ زدن به میوه ها ،محصول عالی داشته باشیم ،مشگل در ریشه درخته ،اونکه ترمیم بشه ،میوه های با کیفیتری خواهیم داشت،محصول ذهن ما چاقیه ،اول باید داده های چاقی که سالهاست با خودمون حمل کردیم رو تغییر بدیم و بعد جسم ما خودبخود در مسیر تناسب قرار خواهد گرفت

      سالها ورزش کردن های سخت و زیاد ،رژیم‌های مداوم و رنج آور ،قرص،دارو،دم نوش،کابوس تردمیل رفتن،انجام هر روشی به هر قیمتی ،عذاب دائمی،احساس سرزنش و خودکم بینی ووووو همراه همیشگی من بود

      اگر خوراکی ،غذایی نمیخوردم که حالم گرفته بود و مدام بهش فکر میکردم ،احساس بی لیاقتی داشتم ،،اگر خوراکیو میخوردم که عذاب وجدان دیونه م میکرد،به خودم فحش میدادم ،سرزنش میکردم ،احساسم بد میشد ووووو

      ولی امشب که گرسنه شدم‌ با اینکه الان نزدیک ۱ شبه ، شاممو خوردم ،تازه بجای سرزنش ،خودمو تشویق کردم ،نوازش کردم اصلا هم حالم بد نشد،عذاب وجدان نداشتم،حق منه گرسنه باشم به بدنم‌ انرژی برسونم و غذای مورد دلخواهمو مصرف کنم ،اگر من لاغر نشم کی لاغر بشه؟

      وقتی دارم کد های ذهنیمو تغییر میدم نتیجم بخوام نخوام تناسب اندامه ،وقتی پرتغال توی آب میوه گیری بذاری آب پرتغال نتیجه شه ،منم تغذیه مناسب میدم ،رفتارم مناسبه ،پس جوابم لاغر شدنه

      با هر فایلی که هر روز گوش میدم یک قدم به باور اینکه من میتونم لاغر بشم نزدیکتر میشم ،در واقع من ۱۳ ماهه در حال ساخت پازلی هستم ،ارام آرام پازل ها در کنار هم چیده میشن،هر پازلی با یک فایل ،با خوندن یک کامنت،با نوشتن ،با تفکر ،با تعمق ساخته میشه،احساس میکنم شکل پازل تناسبم داره یواش یواش فرم میگیره ،یادمه وقتی پازلی درست میکردم اول دور پازلو میچیدم ، هم‌ رنگ ها نزدیک هم قرار داده میشد و در انتها پازل در کنار هم چیده میشد

      پازل لاغری منهم در حال اتمام ساخته شدنه ،البته منظورم نتایج منه ،وگرنه بودن در مسیر لاغری که باید ابدی باشه

      با گوش دادن به هر فایلی انگار چراغی در مسیر تاریک جاده م روشن میشه که بمن کمک میکنه یه قدم دیگه به جلو برم ، مهمترین چیزی که به من در این مسیر کمک میکنه ،حس لذت بخش بودنشه ،من سالها با رنج لاغر شدم ،با ترس زندگی کردم،عصبی بودم،از خودم متنفر بودم ،از خدا شاکی بودم،من در واقع زندگی نکردم ،واسه همینه که الان انقدر حالم خوبه ،آزادم ،رها هستم،فشاری روی ذهنم نیست،احساس خوبی دارم ،سپاسگذار خداوند هستم که منو عاشقانه هدایت کرد به این متد

      شاید دیگران فکر کنن این فایلها رایگانه ،ولی برای من گفته های استاد هیچ فرقی نمیکنه کجا باشه، استاد فقط صحبت کنه من سراپا گوش میشم ،درک میشم، ولع گوش کردن دارم، میدونم بهشون گفته میشه،میدونم کلام و هدایت خداست ،اتفاقا تو این ۲۳ روز که در این دوره هستم کد های بسیار زیادی در ذهنم باز شده،انگار قفل هایی از بدنم باز شده،که سبک شدم ،پرده هایی از جلوی چشمام برداشته میشه که راهو برای من واضحتر میکنه

      انقدر احساس خوشبختی دارم وقتی به این فکر میکنم که من به هر انچه میخوام برسم با قدرت و تغییر ذهنم دارم میرسم

      امروز که داشتم دوره سوم از خلق آرزوها رو ثبت نام میکردم به خودم گفتم آفرین فریده ،تو متفاوت تر از آدم های دیگه زندگی میکنی ،متفاوت تر از بقیه عمل میکنی ،نتیجه حق طبیعیه توست ،من استمرار دارم ،شخصیت قدیممو کنار گذاشتم و در حال ساخت خود جدیدی هستم ،اعمال و رفتار من طبق آموزه های منه ،من با دید جدیدم به قضایا نگاه میکنم،یعنی دارم تلاش خودمو میکنم،حالا چقدر موفق بشم بستگی به پذیرش ذهن من داره

      میتونم بگم ۹۹ درصد ،من هر روز تو این مدت به فایلها گوش کردم با اشتیاق،حتی زمان هاییکه مسافرت بودم،نت نداشتم ،از قبل فایلهارو دانلود کردم تا بتونم گوش کنم

      هدایت های خداوند همیشه صحیح راحت و زیباست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1399/12/28 22:36
      مدت عضویت: 1701 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,965 کلمه

      سلام .
      گام ۲۴ : کد نویسی برای لاغر شدن
      برداشت من از گام ۲۴ :
      من با مرور این نوشته و فایل حس کردم یه فرمولی در ذهنم چراغ زد و اونم اینه که همه ی ما اولش ارادی چاق شدیم بعد به خاطر تکرار ؛ چاقیمون غیر ارادی (عادت) شد .

      آموزش چاقی ما ارادی و آگاهانه بود .
      ولی خود چاق شدن غیر ارادی .

      الانم آموزش لاغری ارادی و آگاهانه است و
      لاغر شدن ما غیر ارادی .

      منتها ما چاق شدن رو از والدین خود آموزش دیدیم و اینجا داریم لاغری رو از استاد می آموزیم .
      ما ابتدا باید کدهای چاق کننده رو پیدا کنیم . کدهایی که آگاهانه به خودمون دادیم . بعد تکرارش کردیم و به مرور اونها رو تبدیل به طبیعت وجودمون کردیم و گسترده اش کردیم .
      در حقیقت ما چاقی رو خلق کردیم .
      حالا با پیدا کردن این کدها و شناسایی اونها و دلیل اوردن برای خودمون که این کدها اشتباه هستند و منو در مسیر چاقی هدایت می کنند ؛ اونها رو تبدیل به فرمول لاغری کنیم .

      مثلا اینجا استاد از فضای طبیعت استفاده کردند و به جای اینکه تفریح و لذت رو با خوردن که در ذهن چاق ما نشانه و واکنش چاقیست همراه کنند اون رو با یه حرکت لاغر کننده همراه می کنند و اون لذت رو برای خودشون خلق می کنند و به راحتی یک کد چاق کننده رو تبدیل به کد لاغر کننده می کنند
      کد چاقی :
      استفاده از طبیعت = خوردن و زیاده خوردن = تثبیت چاقی ذهن
      کد لاغری :
      استفاده از طبیعت = لذت بردن از چند قدم راه رفتن = بیشتر راه رفتن و تکرار آگاهانه ی اون = تثبیت لاغری در ذهن

      باید اول ذهنمون رو متقاعد کنیم که لذت بردن رو فقط خوردن ندونه . به چیزهای دیگه هم توجه کنه . کانون توجه رو فقط روی خوردن نزاره . خودش انتخاب کنه که لذتهای بهتری هم به جز خوردن هست .

      ما آگاهانه خودمون رو چاق کردیم و هر موقعیتی رو فرصتی دونستیم برای چاقتر شدن .

      مثلا یکی از موانع لاغر شدن من که کد چاق کننده ی من هست همین ایام خانه تکانیست .
      ایام خانه تکانی = چاق شدن
      حالا چطور این فرمول شکل گرفته . وقتی که ما خانه تکانی می کنیم به خاطر فرمولهای غلطی که در ذهن خودمون ذخیره کردیم حس خستگی رو در وجودمون میاریم .
      خانه تکانی = کار سخت = خستگی = احساس ناتوانی = رفتار چاق کننده = چاقی
      در حالیکه اگه منطقی بخوایم فکر کنیم این هست که خستگی در جسم تعریف شده نیست . درست مثل درد که سلولی در بدن به نام درد نداریم . همینطور سلول فیزیکی در بدن به نام خستگی نداریم .
      حتی بعد از خستگی درد هم ایجاد میشه که گفتیم اونم جسمی نیست .
      پس منشاء خستگی کاملا متافیزیکی است و فرمولی در ذهن آن را ایجاد کرده است .
      پس خستگی در اصل وجود ندارد و تنها و تنها به وسیله ی کدهای تکرار شونده در ما ایجاد شده است .
      یعنی خودمان ایجاد کرده ایم . حتی جزء فرمولهای اولیه هم نیست . چون یک بچه هیچ وقت خسته نمیشود .
      اصلا یک بچه نمیداند خستگی چیست .
      پس این یک فرمول و کدیست که توسط آموزشهای والدین از کودکی در ما ایجاد شده است ‌ و مانعی میشود برای انجام ندادن کار . مانعی میشود برای رها کردن راهی که در پیش گرفته ایم و کلا یک عامل شکست در تمام عرصه های زندگیست .
      در حالیکه در کدهای اولیه ی وجود انسان احساس خستگی نیست . شکست معنایی ندارد . درد معنایی ندارد . ناتوانی معنایی ندارد . ضعف معنایی ندارد و تمام این کدها فرمولهای ثانویه زندگی ما هستند .

      پس وقتی خستگی را ایجاد کرده ایم تکرار کرده ایم و به آن عادت کردیم این شد فرمولی در ذهن تا برای رفع آن کوشش کنیم .
      فرمول خودساخته تنها به وسیله ی خودمان تغییر می کند .

      مرحله ی بعدی اینست که ذهن را متقاعد کنیم که این احساس خستگی را پاک کند . چون این احساس به ضرر جسم و روان ماست . احساس خستگی بدن را فرسوده می کند چون احساسی بد است . احساس خستگی شکل بدن را شل و وارفته می کند و باعث زشتی ما میشود .
      احساس خستگی واکنش های چاق کننده را در ما تقویت می کند . چون در ذهن ما احساس خستگی با خوردن و خوابیدن رفع میشود . ما میخواهیم احساس خستگی را با دو عادت چاق کننده برطرف کنیم .
      پس احساس خستگی = چاقی میشود .
      پس ما از موقعیت خانه تکانی برای چاق کردن خود استفاده کردیم .
      در حالیکه میتوان همین فرصت را به موقعیتی برای لاغر شدن تبدیل کنیم .

      خانه تکانی یک عملکرد است برای تولید احساس تمیزی و لذت بیشتر .
      پس اولین فرمول
      خانه تکانی = تمیزی و لذت
      تمیزی و لذت سبب احساس خوب و راحتی در انسان میشود
      پس فرمول دوم شکل میگیرد
      خانه تکانی = تمیزی و لذت = احساس خوب = راحتی
      خانه تکانی عادتی خوب است که با تکرار آن احساس لاغر کننده در ما ایجاد میشود چون نوعی فعالیت بدنیست و این فعالیت واکنش ذهن لاغر می تواند باشد .
      در حالیکه واکنش ذهن چاق اینست که خانه تکانی را تبدیل به خستگی و رنج و پر خوردن و زیاد خوابیدن و چاقی می کند ولی واکنش ذهن لاغر اینست که خانه تکانی سبب فرح بخش شدن روحیه ی انسان . لذت و تفریح . شادی و نشاط و حس تمیزی است و فعالیت بدنی واکنشی از ذهن لاغر است و رفتار لاغر کننده = جسم لاغر .

      پس می توان از موقعیت خانه تکانی برای لاغری و لذت بهره جست تا چاقی و اندوه و خستگی .
      میخواهی لاغر شوی و لذت را بیشتر حس کنی یا میخواهی چاق باشی و اندوه و رنج را بیشتر در خود ایجاد کنی ؟

      آها یه نکته دیگه در مورد احساس خستگی . این فرمول ثانویه در سطح خوداگاه ما ایجاد شد و برابر با لذت تعریف شد . در حالیکه استراحتی که از احساس خستگی به دست می آید احساس خوبی نیست . چون یک احساس بد هیچ وقت نمیتواند احساس خوب ایجاد کند .

      احساس بد همیشه احساس بد به وجود می آورد .

      پس از این فرمول هم نباید استفاده کنم .

      انتخاب با توست .
      چیزی که روشن است اینست که چاق شدن برای تو رنج است و لاغر شدن لذت است .
      این هم یک تجربه ای بود از این ایام برای من که خانه تکانی را تبدیل به لذت لاغر شدن کنم و خستگی ناپذیر بودن خودم را به خودم نشان دهم .
      من میتوانم کد لاغر کننده برای خودم بنویسم . چون این کدها با اصل وجود من همسوست چون من خالق زندگی خود هستم .

      آن دختر با دست کشیدن روی شکم خود و با نوشتن این کد چاق کننده توانست خود را چاق کند در حالیکه فرمولهای لاغری در وجودش جاری بود . او روی صفحه ی سفید ننوشت او روی صفحه ای چاقی را نوشت که دارای کدهای لاغر کننده بودند . ذهن او کم کم و آرام ارام با حس لذتی که او با دست کشیدن روی شکم خود برای لذت بردن از چاقی به خود میداد فرمولهای لاغر کننده ی ذهنش را فراموش کرد و به جای ان از فرمولهایی استفاده کرد که چاقی را برایش لذتبخش کنند . پس او روی صفحه ی سفید ننوشت او با ایجاد حس خوب نسبت به چاقی کم کم کدهای اولیه ی لاغری را فراموش کرد و کدهای ثانویه چاقی به خود داد .
      بنابراین اکنون هم اگر بخواهد میتواند روی صفحه ای که کدهای ثانویه چاقی دارد را بنویسد و ذهن که دائما کارش پاکسازی و فراموشی و حذف کدهای خودساخته است و میخواهد به اصل خود برگردد با استمرار ما در مسیر لاغری کدهای چاقی را به فراموشی میسپرد و کدهای لاغری را دوباره در سطح افکار و رفتار درونی جاری می کند و کم کم این افکار و رفتار درونی به بیرون می آیندو خودبخود چاقی حذف و لاغری اولیه ایجاد میشود . چون خود ذهن به محض اینکه ببیند ما می خواهیم کدها را تغییر دهیم و کدهای اولیه را که به نفع جسم است و لذت برای جسم و روح است راه لاغر کننده را تکرار می کند و تولید احساس عالی می کند تا زمانیکه ما مجددا بخواهیم از آن هااستفاده کنیم .

      چون کار ذهن حذف رنج و تولید لذت است . کدهای اولیه در ذهن = لذت و کدهای ثانویه در ذهن = رنج است . ذهن قادر است به راحتی فرمولها و کدهای رنج آفرین را پاک کرده و کدهای لذت آفرین را جایگزین کند .

      ما ابتدا چاقی را به شکلی کاملا ارادی در خود ایجاد کردیم بعد واکنشهای آن در ما ایجاد شد .
      چاقی ارادیست و ناخوداگاه ما دائما در حال از بین بردن آن است و ما به صورت خوداگاه پیوسته و مستمر با افکار و رفتار خود در حال القای چاقی به خود هستیم .
      اما به محض اینکه به صورت ارادی آموزشهای لاغری را استمرار بخشیم خودبخود عادات جدید قویتر از عادات قدیمی میشوند و مسیر ذهنی جدید مطابق الگوهای اولیه شکل می گیرد .
      وقتی ما متقاعد شویم که چاقی ما ارادیست و در سطح خوداگاه است راحتتر می توانیم آن را پاک کنیم .
      چون باور کردیم کاری که توسط اراده انجام میشود ضعیفتر از کاریست که توسط نیروی غیرارادی انجام میشود . پس لاغری را که غیر ارادی بدانیم و چاقی را ارادی با نیروی غیر ارادی لاغری که ۹۸ درصد وجود مارا در پی دارد به راحتی می توانیم ۲ درصد وجود خود را پاک کنیم .
      شاهد این باور و کد لذتبخش هم این است که ما بارها در راه رژیم و ورزش شکست خوردیم چون فقط در سطح خوداگاه ما جاری بود در حالیکه چاقی خود را ناخوداگاه میدانستیم و نیروی ناخوداگاه قویتر از نیروی خوداگاه است و نتیجه اش شکست رژیم و ورزش است .

      حالا این کد نویسی رو برعکس می کنیم و مطابق واقعیت خودش و طبق فرمولهای اولیه ایجاد می کنیم .
      در ابتدای خلقت ما ، خوداگاهی وجود نداشت . چاقی هم وجود نداشت . اما لاغری بود . پس اصل خلقت ما لاغری بود . در فایلی فرمودید حتی بزرگ سایزترین بچه ممکنه تنها یک یا دو کیلو آن هم در تمام ابعاد از بچه های دیگر بزرگتر باشد . پس حتی درشت ترین بچه ها هم موقع به دنیا آمدن چاق نیستند تازه همان یکی دو کیلو اضافه هم به خاطر تاثیر افکار مادر بر جنین است وگرنه اگر فکر مادر درست باشد و رفتارش صحیح باشد فرزند در وزنی عادی و طبیعی به دنیا می آید .
      پس ناخوداگاه ما ، لاغریست و کدهای چاقی کدهای دست سازی هستند که توسط نیروی خوداگاه ذهن ایجاد شد . نیروی خوداگاه ذهن تا سن ۴ سالگی ایجاد نشده و خوداگاه ذهن والدین کم کم خوداگاه ذهن بچه را هم ایجاد می کند و فرمولهایی را وارد ضمیر ناخوداگاه می کند که در جهت چاقیست .

      اگر ما کدهای ذهنی را به دو دسته تقسیم کنیم کدهای اولیه و کدهای ثانویه کدهای چاق کننده تماما کدهاییست که توسط نیروی خوداگاه در ما ایجاد شده است . پس جزء کدهای ثانویه است و به راحتی توسط کدهای اولیه از بین می رود و حتی اگر سالها تکرار شده باشد باز هم قدرت کدهای اولیه ناخوداگاه ما از آن بیشتر است و قادر است آن را رفع کند .

      رفع کردن آن یعنی پاک کردن و فراموش کردن آن و استفاده نکردن در زندگی روزمره .
      منطق من این کد نویسی رو قبول میکند . چون هرچقدر هم که بگیم چاقی ما عادت شده و ناخوداگاهه اما باز هم وقتی به اول آن رجوع می کنیم میبینیم عادات ما توسط نیروی خوداگاه خودمان یا والدینمان پس از تولد ایجاد شده اند در حالیکه کدهای لاغری کدهای اولیه الهی هستند و خداوند احسن الخالقین است . بهترین خلق کنندگان کدهای تناسب را در ما دمیده است . پس قدرت کدهای اولیه وجود ما خیلی قویتر از کدهای ثانویه است و به راحتی قادر است آنها را از سطح ذهن ما پاک کند و اگر ما هم آگاهانه آنها را تکرار نکنیم که دوباره ورودی جدید ندهیم ، کم کم خودبخود چاقی از بین میرود .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/11/29 18:16
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,008 کلمه

      ما در گذشته وقتی به مکان زیبا یی میرفتیم بیشتر در مسیر چاق شدن قدم بر میداشتیم و تفریحات باعث چاق شدن ما میشد ن و می گفتیم اومدیم بیرون پس باید بیشتر بخوریم تا لذت بیشتری ببریم و چاقتر میشدیم پس قبلا در تمام تفریحاتمون (مثل پارک و فضا سبز و سفر و دور همی ودید و باز دید عید و …)یه گام دیگه به سمت چاق شدن برمیداشتیم ولی حالا داریم با این آموزشها یه گام به سمت لاغر شدن برمیداریم (که تفریح هیچ ارتباطی به پرخوری نداره مبتونیم برای تفریح بیشتر در اون مکان قدم بزنیم و یا بازی کنیم و یا با فرد مورد علاقمون بیشتر حرف بزنیم و یا آهنگی گوش کنیم و …).
      گفته های دوست عزیزی که خیلی لاغر بوده و دوست داشته چاق بشه :
      بدون هیچ دوره ای و بدون هیچ آگاهی از این دوره ها ی قدرت ذهن وقتی من غذا میخوردم دستم رو روی شکمم میکشیدیم و به خودم میگفتم چقدر عالی شدی و چقدر خوب شدی به به و با این کارکه هر روز انجام میدادم اینقدر چاق شدم که دیگه کسی من رو نشناخت و به هیچ وجه میزان غذام رو تغییر ندادم فقط با تغییر فکرم تونستم چاق بشم و این فرد میگفت من با نیروی ذهنم و تصویر ذهنم تونستم چاق بشم پس چرا حالا نمیتونم دوباره بت این نیروی ذهنم لاغر بشم ؟؟؟؟( این دوست عزیز نمونه ی واضح برای تغییر جسم با قدرت ذهن هست و این فرد تو نسته چاق بشه پس میتونه دوباره لاغر بشه و اینجا به خالق بودن خودمون پی میبریم که ما انسانها میتونیم جسم و شرایط دلخواهمون رو با قدرت ذهن رقم بزنیم و خلق کنیم پس من هم وقتی میخوام غدا بخورم بلعکس میخوام بگم که تو هیچ قدرتی برای چاق کردن جسم من نداری تو میری در بدن من برای تناسب و لاغری جسمم و میری در بدنم برای سلامتی و …. فقط با لذت غذا رو به اندازه ی نیازم میخورم )

      جواب استاد :
      این همان کدنویسی هست
      و این فرد زمانی که لاغر بوده چون هیچ فرمولی در ذهنش نبوده و ذهنش مثل بر گه ی سفیدی بوده که هیچ فرمول چاقی روی اون نوشته نشده بود و خیلی راحت تونسته خودش رو چاق کنه با عبارت ساده و در واقع شروع کرده به کد نویسی برگه ی سفید ذهنش با اون عباراتی که گفته و تصویر چاق خودش رو هم در ذهنش مجسم کرده و راحت چاق شده (در واقع خیلی مهم هست که ذهن زمانی که سفید هست در هر موضوعی یا سفید بمونه و یا هر اطلاعات غلطی به اشتباه به اون ندیم که همون ورودیهای ما میشن و چون بارها میشنویم و میبینیم دیگه میشن افکار و بلور و اندیشه های ما و سخت هست کمرنگ کردن اونها مگر روی خودت همیشه کار کنی تا اون کدهای قبلی کمرنگ بشن و به جاش کدهای جدید رو به ذهنمون بدیم و کار کنیم و این کدهای ذهنی حذف نمیشن فقط میتونن کمرنگ بشن و به جاش کدهای جدید که یاد میگیریمم پررنگ بشن و خروجی ما بر اساس همون کدهای پررنگ هست و مغز دستورهای جدید صادر میکنه و ما رفتارهای جدید خواهیم داشت ) و حالا که در چاقی به سر میبرد این ذهن ذهن قبلی نیست و سفید نیست و مملو از فرمولهای چاق کننده هست و کلی عادات چاق کننده به این فرد اضافه شده مثل پرخوری و مثل تنفر از خودش،و اعتماد به نفسش پایین اومده و نگران چاقتر شدن خودش بوده(منم کلی از این ترسها و تنفرها داشتم یادم میاد هر وقت روی وزنه میفرتم کلی میترسیدیم که نکنه از این چاقتر بشم و کلی نگران میشدم و وقتی هم موزنم رو میدیم که بیشتر شده شاید گریه هم میکردم و ناراحت میشدم و یا وقتی لباسی برام تنگ میشد از چاقی متنفرتر میشدم و داخل آیینه با حال بد به خودم نگاه میکردم من در هر دو بارداریم بعد از زمان تولد فرزندم تا نزدیک به یک سالگیشون من شکم بند میبستم و حتی از تو خوابم دوست نداشتم درش بیارم و یه جاهایی شکمم حساسیت میزد ولی دوست نداشتم شکمم رو ببینم و به خیال خودم با اینکار کمک چاقیم میکنم و شکمم کوچیک میشه وهر چقدر ترسم و تنفرم بیشتر میشد همزمان حسرتم برای لاغر شدن دو چندان میشد و هین طور گله و شکایتم از چاقی خیلی بیشتر میشد و همین پکیج افکار و کارهای اشتباه کافی بوده که من رو به راحتی هر ماه از ماه پیش چاقتر کنه و چقدر در مسیر اشتباه بودم خدا رو شکر که حالا کلی آگاهی عالی و ناب دارم از طریق لاغری با قدرت ذهن و من خیلی از کارهای گذشته رو انجام نمیدم و به جاش کلی کار دیگه انجام میدم و لاِغرتر هم میشم ) و اینها رو سخته که تغییر بده و لی میشه دوباره لاغر شد و تا حالا ذهنت سفید بوده اما تو خط خطیش کردی و حالا میخوایی روی صفحه ی خط خطی دوباره خط بکشی و این نیاز به آموزش داره .
      این فرد با کد نویسی خودش رو چاق کرده و حالا دوباره با کد نویسی میتونه خودش رو لاغر کنه ولی حالا که میخواد خودش رو لاغر کنه چون ذهنش مملو از فرمولهای چاق کننده هست نمیتونه این فرد خودش رو لاغر کنه (واقعا سخته برای کسی که چاقی رو یاد گرفته حالا به هر دلیلی که خودش داره بتونه خودش رو دوباره لاغر کنه با روشهای اشتباه مثل ورزش و رژیم و جراحی و … آخه ما چاقی رو یاد گرفتیم و کدهای زیادی به مغز مون دادیم و خروجی اون کدهای چاقی میشه دستورهای پرخوری که مغز صادر میکنه و ما همیشه میخوریم و ناراحتیم و عذاب وجدان داریم ولی نمیشه با رژیم و ورزش و جراحی ما این کدهای چاقی رو حذف کنیم و لاغر بشیم ما باید از طریق آموزش کدهای لاغری به مغز خودمون بدیم و لاغری هم به ما داده میشه مثلا کد چاقی که من داشتم غدا نخور باید کم بخوری و گرسنه باشی تا لاغر باشی و اگر همه چیز بخوری و سیر هم باشی تو چاق میشی و در نهایت میشد ترس از خوردن و همین کد ترس از خوردن نتیجه اش چاقی بیشتر بود برای من )
      وقتی که در وضعیت اصافه وزن هست تجسم جسم لاعر سخت هست برای فرد چون ما چیزی رو که هست میبینیم و فکر کردن به چیزی که نیست برای ما سخته حالا ممکنه فردی یه مقطعی به بعد چاق شده باشه که تصویر ذهنی برای این افراد خیلی راحت تر هست ولی افرادی هستن که از همون اوایل زندگیشون چاق بودن و تصویر لاغری از خودش وجود نداره که بخواد اون رو مرور کنه و اینحا کار سختتر هست چون ذهن تو نمیپزیره اما با انجام تمرینات و گام به گام ما به تصویر ذهنی ایده ال میرسیم و اون رو کدنویسی میکنیم و به مرور ایجاد میشه .(من خودم از بعد از دوران نامزدیم چاقتر شدم واقعا نمیدونم چه طوری فقط میدونم بیشتر میخوردم خیلی بیشتر از قبلم میخوردم و من خیلی چیرها رو تا قبل از ازدواجم اصلا دوست نداشتم و نمیخوردم مثل ماهی و یا بادمجان سرخ شده و یا خرما و یا شیرینی و یا چایی ولی بعد از ازدواجم همه چیز خور شدم واقعا چیزی نبود که نخورم و از هر مزه ی جدیدی هم استقبال میکردم مثلا اگر در خانواده ی همسرم غذایی بود قدیمی که من تا حالا نخورده بودم حتی اسمش رو هم نشنیده بودم خیلی راحت میخوردم و خوشم میومد وکلا یه ادم دیگه شدم که به قول چاقها اشتها ی زیادی داشتم برای خوردن و لی سریع در هر مقطعی رزیم میگرفتم و به زور وزن کم میکردم اما دوباره برمیگشت و من بعد از ازدواجم مرتب در حال رژیم و کاهش وزن بودم و همیشه هم نتیجه ی عالی گرفتم ولی ماندگار نبوده برای همین وقتی به عکسهای گدشته ام نگاه میکنم تا سن ۱۷سالگی که کاملا لاغر بودم و بعد از اون هم در بین رفت و آمد بین چاقی و لاغری بودم ولی عکسهایی از خودم که لاغر بودم رو به راحتی میشه پیدا کنم و من حتی تا ۶ سال پیش با رژیم عالی تونستم لاغر بشم و ۵۹ کیلو شدم و تمام لباسها و عکسهای من هستن و با نگاه کردن به اونها لذت میبرم پس تصویر ذهنی لاغری رو از خودم دارم )
      در واقع چیزی که هست رو باید نبینی و یا توجه نکنی و چیزی رو که نیست باید ببینی و به اون توجه کنی این یکم سخته ولی اگر بتونی به لاغری که دوست داری توجه کنی صدر صدر در کنار بقیه آمورشها موفق میشی
      و ما میتونیم ذهنی رو که چاق شده مجددا کد نویسی کنیم و اون رو لاغر کنیم.
      من هم کدهای اشتباه زیاد داشتم مثلا :

      1. خوردن =چاقی
      2. گرسنه بودن =لاغری
      3. ورزش کردن و عرق ریختن =لاعری
      4. بی تحرکی =چاقی
      5. سختی کشیدن و زجر کشیدن =لاغری
      6. راحتی و آسانی = چاقی
      7. فست فود خوردن و برنج و شیرینی و .. غذاهای سرخ شده خوردن اونم در شام =چاقی

      حذف کردن وعده ی غذایی و یا غدای پخته و سبک در شام خوردن =لاِغری

      قرصها و داروهای کم کاری تیرویید و هورمونی استفاده کردن =چاقی
      حذف کردن یه سری مواد غذایی و محدودیت داشتن در خوردن =لاغری
      و همه ی مواد غذایی رو مثل بقیه در هر زمان استفاده کردن =چاقی
      و……
      و اینجا میخوام بگم من دارم لاغری رو واقعا آموزش میبینم و لاغری یاد گرفتنی هست و از یه نسل به نسل بعد میتونه اموزش داده بشه چطور ؟؟من قلا که رژیم بودم و چون من اکثر مواقع با حال بد و محدودیتها در رژیم بودم و از ترس چاقتر شدن نمیخوردم همیشه تلافی این حرص ولعم رو و نخوردنم رو بر روی افراد خانوادم خالی میکردم مثلا دخترم کوچیک بود براش غدا میزاشتم و اگر نمبخورد اینقدر عصبانی میشدم که نگو چرا نمیخوره ؟مگر معده نداره ؟چرا اشتها نداره ؟؟و به زور و جنگ و دعوا وارد دهنش میکردم که چقدر روزای بدی بودن و حالا که فکرش رو میکنم میگم داشتم با خودم و دخترم چیکار میکردم و یا همسرم که بسبار لاغر بود و من غدا برای ایشون زیاد میکشیدیم و اگر میگفت نمیخوام سیر هستم و یا داخل ظرفش غذا میموند بسیار عصبانی میشدم و یا غر میزدم که بخور دیگه این دو لقمه چی هست اسراف نشه و یا تعجب میکردم چرا نمیخوره و وادار به خوردنش میکردم و همیشه همسرم گله داشت کمتر درست کن که اینطور نشه و اصافه نیاد ولی من حرص خودم رو داشتم روی ایشون خالی میکردم و اما الان که در این مسیرم هر چیزی که میخوام بیارم حد کم و اعتدال رو رعایت میکنم و کمتر غدا درست میکنم و یا با چایی یه تیکه از کیک رو چند برش میز نم و سه برش کوچیک برای من و همسرم میارم و کامل اون کیک رو نمیارم و به هیچ وجه کسی رو وادار به خوردن نمیکنم حتی پسرم هر جا گفت سیرم میگم باش مامان میزارم برای بعدا اگه گرسنه شدی بخور و اصلا کاری بهش ندارم و هر چیزی اضافه موند حرص نمیخورم میگم حتما سیر هستن و نمیتونن بخورن و جا ندارن دیگه و تازه اگر خیلی کسی جلوی من پرخوری کنه تعجب میکنم و حالم بد میشه که چرا این رفتار رو داره و …
      که بازم میخوام از استاد عزیز تشکر کنم که لاغری رو اینقدر قشنگ دارن به ما اموزش میدن و ما هم به اطرافیان خودمون آموزش میدیم و من مطمعنم میتونم با قدرت ذهن لاغری رو خلق کنم و خالق جسم خودم باشم فقط با قدرت ذهنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم