به نام خداوند مهربان
توجه کردن مهترین نیرومحرکه به واقعیت تبدیل شدن رؤیا می باشد که معمولا به درستی مورد استفاده قرار نمی گیرد.
اگر تخیل شما درمورد لاغر شدن به خوبی شکل گرفته باشد اما توجه شما در زندگی روزمره بر روی چاقی باشد رؤیای لاغری شما به واقعیت تبدیل نخواهد شد.
توجه کردن
به طور کلی دو نوع توجه کردن وجود دارد:
۱- توجه عینی
۲- توجه ذهنی
ما در هر لحظه از زندگی روزمره در حال استفاده از یکی از دو نوع توجه کردن هستیم.
توجه عینی: از طریق حواس پنجگانه ما شکل می گیرد و وابسته به عوامل بیرونی می باشد.
از طریق شنیدن صدا توجه شما به سمتی جلب می شود.
از طریق دیدن صحنه ای توجه شما به آن موضوع جلب می شود.
از طریق دیدن جسم خود، توجه شما به چاقی جلب می شود.
از طریق فکر کردن به چاق کننده بودن مواد غذایی توجه شما به چاقی جلب می شود.
هر نوع توجه کردنی که به واسطه محرک های بیرونی از طریق شنیدن، دیدن، بوئیدن، فکر کردن یا لمس کردن ایجاد می شود از نوع توجه عینی می باشد که در موضوع چاق شدن بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.
همه ما توجه به چاقی را به خوبی درک و تجربه کرده ایم که به طریق مختلف چگونه توجه ما به چاقی جلب شده و درگیر احساس بد چاقی شده ایم.
توجه ذهنی: از طریق اندیشیدن به خواسته ها و آرزوها در ذهن ایجاد می شود و وابسته به نشانه های بیرونی نیست.
توجه ذهنی بعد از شکل گیری تخیل ذهنی ایجاد می شود و در به واقعیت تبدیل شدن آرزوها تاثیر مستقیم دارد.
توجه ذهنی بر خلاف تخیل که قبل از خواب انجام می شود در تمام مدت بیداری در حال انجام شدن است.
توجه ذهنی هیچ نشانه واضح و مشخصی در دنیای پیرامون و واقعیت زندگی ما ندارد و فقط از طریق توجه کردن به اندیشه یا آرزویی که در ذهن خود ایجاد کرده و خواستار تحقق آن هستیم شکل می گیرد.
توجه ذهنی نیاز به انتخاب آگاهانه دارد چون در زندگی روزمره به دلیل تحت تاثیر قرار گرفتن حواس ما از طریق محرک های بیرونی به شکل خودبخودی ترغیب به توجه عینی می شویم.
به طور معمول توجه عینی باعث تشدید وضعیت موجود و بر هم زدن تخیل ذهنی برای رسیدن به آرزوها میشود. از این رو ضروری است که در لابلای گستردگی توجه عینی از طریق توجه ذهنی تمرکز خود را بر رؤیاها و خواسته هایمان افزایش دهیم.
کانون توجه در چاقی و لاغری
همه افراد چاق تجربه توجه عینی به چاقی را دارند و مثال های زیادی از این نوع توجه را می توانند ذکر کنند.
هر گونه عامل بیرونی که سبب توجه شما به چاقی می شود نوعی توجه عینی به چاقی می باشد.
بنابراین در لاغری با ذهن باید دقت کنید که از توجه عینی استفاده نکنید چون توجه عینی مملو از خاطرات چاقی است و به راحتی نمی توانید از توجه عینی برای لاغری یا تقویت قدرت خلاق تجسم لاغری استفاده کنید.
یکی از مهمترین دلایل عدم کسب نتیجه عالی توسط برخی از هنرجویان لاغری با ذهن استفاده بی رویه از توجه عینی در مسیر لاغری با ذهن است.
آنها با توجه کردن به جسم خود، خوردن های خود، بازخورد دیگران و … همواره در حال توجه عینی به چاقی هستند درحالی که در حال تلاش برای یادگیری لاغری با ذهن هستند. از آنجا که مغز انسان منطق گراست و توجه عینی را واقعی و توجه ذهنی را توهم می شمارد بنابراین این افراد در مسیر لاغری با ذهن اسیر توجه عینی خود به چاقی می شوند و نتیجه مطلوب را کسب نمی کنند.
اکنون که در حال یادگیری و تمرین برای ورود به ذهن ناخودآگاه هستید درک این موضوع بسیار مهم است که در حین زندگی روزمره باید از توجه عینی به چاقی خودداری کنید و در مقابل تا می توانید توجه ذهنی به لاغری و تصویر ذهنی تناسب اندام ایده آل خود داشته باشید.
هرچقدر بیشتر تجسم لاغری را تکرار کنید مهارت شما در توجه ذهنی به لاغری بیشتر و روند حرکت شما در مسیر لاغری با ذهن آسان تر خواهد شد.
مدیریت توجه ذهنی
فایل صوتی را با دقت گوش کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
هر زمان دیدگاه های این جلسه به ۲۰۰ عدد برسد جلسه بعد بارگزاری خواهد شد.
امتیاز 4.36 از 97 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام من هم این مساله که توجه کردن باعث جذب بیشتر میشود را خیلی فبول دارم چون من همیشه قبل از این همیشه سعی میکردم که در گروهی باشم که همه مثل خودم چاقند ومشکلاتشون مثل من هست ولی غافل از اینکه این توجه ودقت من باعث جذب چاقی بیشتر میشد آخه اگر باهم هر تفریحی را انتخاب میکردیم حتما در آن بخور بخور بود ولی با عوض کردن توجهم افرادی متناسب وارد زندگی ام شدند که منو بیشتر ترغیب به تحرک کردن وتحرک باعث اولا کاهش وزنم شد ودوما آشنا شدن با انسانهای شادتر که این هم باز باعث بالا رفتن روحیه ام وتحرک بیشتر شد ومسلما باعث کاهش وزن بیشتر واز امروز هم که این فایل رو گوش کردم بیشتر به این موضوع معتقد شدم واز خداوند مهربانم سپاسگزارم که مرا به این راه هدایت کرد وبعد هم از استاد تشکر میکنم بخاطر آموزش این مطالب بسیار مفید وباارزش
جلسه پنجم: توجه ذهنی به لاغری
بیایید از ریشه و پایه؛ این فایل را با هم یاد بگیریم:
مترادف توجه: تدقیق، دقت، مبالات، مداقه، نگرش، پرستاری، تیمار، دل سوزی، علاقه، مراقبت، مواظبت، اعتنا، التفات، رعایت، عنایت، محل، مراعات، ملاحظه، وقع، پروا، تمایل، میل، نگهداری، روی کردن، روی آوردن، تیمار داشتن، غمخواری.
برابر پارسی: آگاهی، پرداختن، پروا، دریافت، نگاه، نگر، روی آوری، رویکرد، نگرورزی.
تفکر لاله:
من فکر میکنم که توجه، دقیق شدن در مطلبی آست. بایست علاقه داشته باشیم تا در آن مساله دقیق شویم. عنایت خدواند همیشه شامل حال ماست، پس ما فقط باید ادامه دهیم. تمایل ما به آن توجه با علاقه، ادامه مسیر را برای ما آسان میکند و هموار. توجه خود آگاهی است. آگاهی، دوری از نادانی است، بنابراین توجه به لاغری؛ خودش آگاهی داشتن از تناسب اندامی است که خدواند با فضل خودش روزی که ما به دنیا آمدیم به ما عطا کرد و ما قدرش را میخواهیم آگاهانه بدانیم و وقتی دوباره؛ به دستش آوریم، جوری به ان وصل میشیم که متناسب میمانیم تا زمانیکه زنده هستیم.
مثال اول عینی و ذهنی راجع به خودم:
من از بچگی همیشه باور داشتم که موهایم بلند است و پر پشت. تا الان هیچ چیزی باعث نشده است که رشد موهای من کم شود نه دو سال بچه شیر دادن من و نه دوبار سرطان داشتن من. من به داشتن موهای بلند پرپشت از لحاظ ذهنی باورم اعتقاد کامل دارم. هر آرایشگری مرا میبیند بهم میگوید:« چه محصولی برای موهات استفاده میکنی؟ » وقتی من جوابی برای آنها ندارم، چون واقعا چیزی استفاده نمیکنم؛ آنها فکر میکنند که من نمیخواهم راز پرپشت بودن موهام و زود قد کشیدن آن را رو کنم. من همیشه با لبخند به آرایشگرها میگویم که « من کارهایی که باعث آزار موهام بشود را انجام نمیدهم. مثلا: هفته ای یکبار موهام را میشویم، آنها را با مهربانی برس میکشم، آنها را بیشتر از ۵ ساعت بالای سرم با کش سفت نمیبندم، در طول عمرم بیشتر از ۵ بار موهام را رنگ نکرده ام، شامپوی موهایم را مرتب عوض نمیکنم، موهام را میبافم، گاهی آنها را باز میگذارم، هیچوقت از سشوار استفاده نمیکنم چون وقتی نم آن را با حوله گرفتم، میگذارم در فضای خانه با نور طبیعی خشک شوند. » خلاصه من برای موهام ارزش قایلم، برای همین هر کس من را میبیند بعد از ۳ ثانیه از موهای بلند پرپشتم تعریف میکند.
مثال دوم عینی و ذهنی راجع به خودم:
همسر من وقتی ما ساکن ایران بودیم، حدود ۹ سال در کار عینک سازی مشغول کار بود. چشم پزشک بالای مغازه به همسرم گفته بود که افراد در سن ۴۰ سالگی پیر چشمی میگیرند و عینکی میشوند. چشم آنها دوربین میشود و برای نزدیک دیدن و یا مطالعه و یا استفاده از گوشی موبایل، به عینک نیاز پیدا میکنند. من به همسرم گفتم :« من اعتقاد دارم تا زمانیکه زنده هستم با چشمهای خودم میبینم. » همسرم منتظر بود که من ۴۰ ساله شوم، بعد من عینکی بشوم که من عینکی نشدم. بعد از ان؛ هر سال در کمین بود که ببیند من چه موقعی عینکی میشوم. من تنها کاری که میکنم این است که چون کارم با کامپیوتر است بعد از ۲۰ دقیقه به نقطه دوری غیر از کامپیوتر نگاه میکنم. موقع کار با کامپیوتر از عینک blue light استفاده میکنم که بدون شماره است و فقط برای اینکه مستقیم نور کامپیوتر به چشمم نخورد و باعث خستگی نشود؛ از آن استفاده میکنم و گاهی هم آن را از چشمانم، برمیدارم تا خودم قادر باشم ذهنی با چشمانم کار کنم. هیچوقت پیش چشم پزشک نرفتم و چشمانم مثل عقاب میبیند. مثلا: وارد سالن ارایش و زیبایی دوستم شدم و پشه را در گوشه دیوارش دیدم، او متعجب شد که تو چطور آن پشه را میبینی. یا مثلا: اگر حروف چک بسیار کوچک باشد، باز هم میتوانم به راحتی حروف و یا اعداد را تشخیص دهم. جالب است که دقت بالای من در کارم؛ به خاطر همین چشمانم است و در عین حال گوشهایم هم عالی میشنود. مثلا اگر وارد جمعی شوم و آنها پشت سر من حرف بزنند و یا باهم پچ پچ کنند، من به راحتی حرف آنها را بدون هیچ زحمتی میشنوم.خلاصه من برای چشمهایم و گوشهایم، ارزش قایلم برای همین هم هست که همه لاله را به چشمان عقاب وگوشهای تیز میشناسند. من باور دارم که اگر ۱۵۰ ساله هم بشوم، دقیقا چشمان ثگوشهاین به همین شکل عمل خواهند کرد.
حقیقت لاغری عینی و ذهنی راجع به خودم:
در دو مثال بالا که من فقط به عنوان نمونه عنوان کردم؛ من باارزش قایل شدن برای مو، چشم وگوش آنها را در عالی ترین درجه ای دارم که از خدواند عالم به امانت در روز اول عمرم دریافت کردم. درباره لاغری به دلیل عدم توجه عینی و ذهنی، من لاغری و تناسب اندام را از دست دادم. الان میخواهم مثال لاغری ذهنی و عینی خودم را برای دریافت آن بنویسم. البته من جوری آن را مینویسم که انگار الان لاغر هستم یعنی هم توجه خودم را روی لاغری میگذارم و هم با نوشتن اینکه انگار برام اتفاق افتاده است، دارم تمرین تجسم آن را انجام میدهم. من با یک تیر دو نشان میزنم.
مثال لاغری عینی و ذهنی راجع به خودم:
من همیشه از داشتن پاهای بلند و باریک خودم لذت میبرم. از بچگی معتقد بودم که باانکه قدم ۱۵۸ سانتیمتر است، ولی چون لاغر اندام هستم قدم ۱۶۰ به نظر میاید. از اینکه همواره بدون هیچ ورزش و تمرین خاصی؛ شکمم چسبیده است به پشتم لذت میبرم و حرف اطرافیان که با به دنیا آوردن پسرت چاق میشوی، روی ذهنم تاثیری نداشته است. من همواره دستهای لاغری داشته ام و همچنان به راحتی تاپهای بدون آستین میپوشم. خیلی از مدل بلوز و یا تاپ بدون آستین یا یقه هایی که شانه ها بیرون هستند؛ خوشم میاید. من از اینکه مدلهای جذب و گشاد و تنگ و کوتاه و بلند را همه و همه را دوست دارم؛ لذت میبرم. من فرد تنوع گرایی هستم و چون لاغر اندام هستم، هر مدل لباسی را که بخواهم را میتوانم بپوشم. واقعا همه چیز بهم میاید. چون زیبایی چهره من هم طبق اعتقاد خواهرانم وجود دارد، من با آن لباسها بدون ارایش هم زیبا میشوم. هر وقت میام ایران همه بهم میگویند :« خوش به حالت چون خوش هیکل و زیبایی هر چه میپوشی بهت میاد و چون زیبایی و ساده هستی، حتی با انکه مثل ما زیاد ارایش نمیکنی، زیباتر از مایی. » من خودم بابت این همه زیبایی و فضلی که خدواند آن را در حقم عطا نموده و بالاتر از عدل اوست؛ هرروز تمرین شکرگزاری را مینویسم، هرروز ۵ سوال مربوط به برنامه ریزی منطقی ذهنی را انجام میدهم، هرشب تجسم لاغری میکنم و روز بعد باز هم، همه ان کارها را تکرار میکنم.
آیا واقعا زندگی من زیبا نیست؟ شما به من بگو دوست خوبم، شما که تا اینجا مطلب مرا خواندی، آیا این همه زیبایی بیش از اندازه، نماز شکر ندارد؟!؟
بگذارید یادی کنم از دوست زیبایمان خانم مریم رمضانی که بسیار عالی از هیکل یک مادربزرگ به هیکل یک مانکن رسیده اند. من با دیدن عکس ایشان آنقدر ذوق زده شدم که فکر کنم خودم چند کیلو درجا کم کردم واقعا از صمیم قلب به ایشون تبریک میگویم و اینجا اعلام میکنم که همه ما میتوانیم « مریم رمضانی » باشیم. من لاله تصمیم گرفتم مثل دوست عزیزم، خانم مریم پر تلاش باشم و ادامه دهم. خدا با من است و من تلاش کنم و به هیکل مورد دلخواهم میرسم.قدر خودم را میدانم چون من بهترین مخلوق خدا هستم. خدایا داناییت را شکر.
قانون جذب، قانون طبیعت است که دقیق است و قاطع.
سلام مادونوع توجه داریم عینی وذهنی توجه عینی ماازطریق حواس پنجگانه شکل میگیردودیگری توجه ذهنی ازطریق خواسته وارزو ما شکل میگیرد ومن بیشترتوجه عینی دارم وهمین کارباعث میشه کمتربه هدف نزدیک میشه بایدتوجه ذهنی رو فعال کنم باگوش دادن به فایل و هرشب قبل خواب تجسم شبانه روانجام بدم حداقل پنج دقیقه وقتی تمرکزمیکنیم روتصویر اول وارد ذهن خوداگاه میشود دروازده ذهن ناخوداگاه بسته هست ولی هنگام خواب ذهن ناخوداگاه فعال شده واونوبه واقعیت تبدیل میکند دراثرتکرار وما باید به لاغری تمرکز کنیم نبایدبه چاقی توجه کردوحرفی زد ذهن ناخوداگاه اطلاعاتی ازجسم مانداره وما باواردکردن اطلاعات بهش یادمیدیم به لاغری فکرکنه باید چشم ازچاقی برداریم اینجورنباشه ازیک طرف لاغری باذهن تمرین میکنیم ولی بازتوذهن بخوایم به چاقی فکرکنیم فقط بایدرولاغری تمرکزکردبه نقطه مقابل چاقی نبایدتوجه کرد متناسب بودن حس خوبی وارزشمندی دارد بالاغرشدن ازاویزون شدن شکمم راحت شدم وخوشحالم بالاتنه خوش فرم شده وبازخورداطرافیان میبینم که بمن میگن چقدر خوش اندام شدی ومن باترک کردن عادات بدغذایی به اون عادات خوب جایگزین کردم وافکارورفتارم عالی شده ریزه خواریم کم شده وتمایلم به خوردنی های بی موردکم شده وسعی میکنم تجسم هاروبخوبی انجام بدم وکمتروقت ازادموتوشبکه مجازی برم حس لاغری ماروبه لاغری میرسونه حس چاقی هم همینطور
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی گردن و راضی بودن
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
خدارو شکر میکنم که منو به این مسير هدایت کرد تا بتونم آینده خودم پیش بینی و بسازم خدایا شکرت
استاد وقتی فکر میکنم میبینم بیشتر روز توجه عینی دارم و باید آگاهانه توجه ذهنی داشته باشم
هر چیزی که میبینم به هر چیزی فکر میکنم هر چیزی میشنوم هر چیزی لمس و درک میکنم همه همه بوسیله توجه عینی انجام میشه
و توجه ذهنی باید آگاهانه انجام بدم هواسم جمع کنم تمرکز کنم روی هدفم و به آن بیاندیشم تا توجه ذهنی انجام بدم و خدارو شکر میکنم تایم زیادی در طول روز من در سایت هستم و دارم توجه ذهنی انجام میدم تجسم میکنم تخیل میکنم دارم توجه ذهنی انجام میدم
تمرین شبانه رو انجام میدم گاهی فایل تجسم شما رو گوش میدم و هنگام خواب هم خودم تجسم میکنم هر شب میثاق نامه خودم میخونم هر روز هم تمرین جلسه چهارم اتجام میدم هر شب هم جلسه اول تمرین میخونم
سعی میکنم توجه زیادی به هدفم داشته باشم
اولش برام سخت بود ولی بعدا برام راحت شد وقتی تجسم کردن درک کردم دیدم کاری نداره من دارم میرم بیرون حالا به لباس فروشی میرسم چند لحظه ای میایستم به لباسها نگاه میکنم لباسی که دوست دارم انتخاب میکنم خودم در آینه تجسم میکنم که لباس پوشیدم و دارم از لاغر شدنم از قد بلند شدنم از زیبایی از لباسم از خریدم لذت میبرم و سپاسگزار خداوندم میشم
این میشه تجسم یا همان رویا پردازی خیلی کار راحتی
منم اینو درک کردم که توجه کردن نیاز به چیز خاصی نداره فقط یک هواس جمع میخواد که روی خواستت تمرکز کنی بعد به خواسته خودت بیاندیشی و از خداوند خودت تشکر و قدر دانی کنی همین تمام من راحت میتونم فکر کنم فارغ از اینکه چند ساله هستم چقدر اضافه وزن دارم الان در چه شرایطی هستم راحت میتونم بیاندیشم به خواستم که اگر هواست جمع باشه خیلی شیرین و لذت بخش
چون به راحتی میتونی خرید کنی راحت میتونی لباسهای سایز کوچیک تجربه کنی بدون اینکه فکر کنی عه من پول دارم یا نه
منم نمیدونم چطور میشه مقدار وارد شدن تجسم به ذهن سنجید فقط اینو میدونم که خیلی طول نمیکشه زودتر از اون چیزی که فکر میکنی وارد ذهنت میشه چون من دارم تجربش میکنم
گفتم اینجا هم میگم که هواستون به تجسم کردنتون باشه چه چیزی از خدا میخواین ایمان دارم که بعد از یه مدت کوتاه حتما تجربش میکنید
من گفتم خدایا من میخوام شفا کل جسمم تجربه کنم درصورتیکه کل جسم من نیاز به شفا نداشت من فقط برای گوشهام و چشمانم نیاز به شفا الهی داشتم
اما گفتم کل جسمم میخوام شفا الهی تجربه کنم در نتیجه هم خداوند مجبور که قسمتهای بیشتری از جسم منو بیمار کنه تا منو به آرزوم برسونه تا من خواستم بتونم تجربه و زندگی کنم
پس الانم دارم تجربه میکنم هر آنچه خواسته بودم من آلام دارم بیماری تجربه میکنم رفلاکس معده پادرد کپر درد یبوست سردرد شدید دارم تجربه میکنمگفتم بدونید هواستون باشه چی از خدا میخواین و ایمان داشته باشید که بعدش اون چیزی که خواستین تجربه و بعدش زندگیش میکنید
بله بسته به باور خودت داره بسته این داره چقدر ایمان داشته باشی که بعدش اونو تجربه میکنی بسته به تکرار کردن تجسم شما داره که اونو تجربه کنی
من عنون اولم هم یقین داشتم که بعدش تجربه میکنم برای همین بود که میخواستم یه سناریو خوب بنویسم که چیزی که قرار بعدا تجربه کنم بعد جدیدی از زندگیم باشه برای همین گفتم شفا کل جسمم میخوام
استاد شما کا استاد هستین منکه شاگرد شما هستم اگر همه پزشکان بیان درباره علم پزشکی صحبت کنن من میگم علم من بالاتر چرا چون پای خدای من در میان چون پای قدرت ذهن من درمیون هیچ چیزی قدرتمند از ذهن من خدای من نیست که هر دو یکی هستن
من هر پزشکی حرفی بزنه باور نمیکنم چون تجربه کردم پزشک به من گفت برو هر کاری دوست داری انجام بده هر چیزی میخوای بخور هر کاری دوست داری بکن این یعنی چی این یعنی دکتر جوابت کرده منظورش اینکه برو خوش باش که نهایت تا هفته دیگه زنده هستی بعد حتما حتما میمیری
من میگم علم من بالاتر چون بر علم پزشگی ارجعیت داره چرا چون بازم من تجربش کردم من تونستم عمر دوباره رو از خدای خودم هدیه بگیرم چون الان اول بهمن بیاد دوسال کامل میشه وارد سه سال میشه که زمان از حرف اون پزشک گذشته من در بهترین و بالاترین حد سلامتی خودم هستم بگذریم که من درخواست اشتباه دادم به خدا اونو حساب نکنم
من تجربه کردم زندگی دوباره
بله استاد وقتی فکر میکنم میبینم ناخداگاه اینجوری از طرفی دارم تجسم پولدار شدن و …رو تجسم میکنم اما در طول روز ناخواسته توجهم به بی پولی برم کتونی بخرم منکه پول ندارم یا اینکه یکی میاد از گرونی و….صحبت میکنه منم گوش میدم خدارو شکر درمورد لاغری و چاقی کسی نیست با من صحبت کنه وگرنه زحپتم هدر میرفت
و در مورد خونه که نگو ناخداگاه توجه به عکس اون جلب میشه من تمرکز میکنم روی خونه رویایی خودم از طرفی یه نفر میاد میگه مامان اینو گذاشتی تو اتاق من کلی بحث رد و بدل میشه مادر چکار کنم منم دوست ندارم مزاحمت برات ایجاد کنم چاره ای ندارم اتاق منکه نم داره و بسته است مجبورم بزارم تو اتاق تو اون یکی میاد میگه همه رو گذاشتی اینجا میگم چکار کنم ایتا همش توجه به شرایط فعلی زندگی کردن و زحمات منو برای تجربه کردن خونه بزرگتر بخشی از اونو خنثی میکنه
دارم افرادی که دوست دارن ازدواج کنن اما تمام توجهشون روی اینکه مگه دختر خوب هم پیدا میشه مگه پسر خوب هم هست الان پسرای امروزی دستشون تو جیب پدرشون پدره پول تو جیبی اونو قط کنه نمیتونه دماغش بکشه بالا و….
منم جلوی اینه میبینم ولی میگم من لاغر تر شدم خدارو شکر قدم بلندتر شده خدارو شکر روزهام گویاتر شده و…و ….میبینم که جسمم تغییر زیادی نداشته اما میگم ایمان دارم چند وقت بعد همون شرایط تجربه میکنم
برای کسب و کارم همین همسرم با زبون بی زبونی میگه خوب حالا داری زحمت میکشی چشم کمر پا همر رو میذاری برای چی بهش گفتم میخوام باز سنگینی از روی دوش تو بردارم صبر کن خداوند مشتریهاشم برای من میفرسته منظورش اینکه این همه میبافی فقط پول حروم میکنی نباش دیگه منم گفتم نگران نباش خدا مشتری هن میفرسته
پس یاد گرفتم تجسمم باید با توجهم همسو باشن وگرنه من آرزوم تجربه نمیکنم
خدارو شکر حس چاقی رو دیگه ندارم پس طرف مقابلش دارم که حس لاغری چون دیگه اصلا به خوردن چی خوردن کی خوردن فکر نمیکنم
همسر منم میگه دستم شفاعت این قرص بخور الان خوب میشی اگر باور کنم خوب میشم نکنم خوب نمیشم وقتی کسی چیزی رو باور داره برای اون همون جوری میشه
منم درک میکنم بارها تو بازار دیدم آقاهه چیز خاصی نمیفروشند ها ولی حتما فکر خوبی داره که فروش خوبی داره همش برای دختر من سوال هر هفته هم میگه همچین دورش جمع شدن انگار چه چیزی میفروشه ایشون یه سری خرت و پرت میفروشه مثلا یه سبد یه پایی که میدارن جلوی در تا مانع از بسته شدنش بشن ضرب گیر میفروشه یا یه جامدادی جاسوئیچی یه قاشق پلاستیکی ملاقه پلاستیکی هر کدام میده دونه ای ده تومن تازه یه پسر بچه رو هم آورده یه پلاکارت اگر اشتباه نگفته باشم میده دستش همه چیز ده تومن بدو بدو همین
این نشون میده باورش درسته شاید با خودش فکر میکنه که مردم به اینا نیاز دارن شاید چیزهای خرده ریزه باشه ولی مهم هستن یه فکر خوبی داره که مردم میریزن سرش زود میفروشه
چنین کاسبهایی تو بازار زیاد هستند فروش خوبی دارن حالا اونا یه چیزی میفرشن مثلا لوازم التحریر یا میوه بعضی ها هم هستن بیکاری با حسرت به همسایهاش ن نگاه میکنن که ترو خدا ببین چقدر راحت میفروشه من یه مشتری هم ندارم یعنی این همه مردم خربزه نمیخورن مثلا میگم
حس درونی منم اینکه من تجسم کنم تجربش میکنم ایمان دارم چون تجربه کردم راستی استاد یه چیز دیگه هم به خدا گفتم
بهش گفتم در تجسمخای شبانه که خدایا من میخوام از زندگیم از خودم از تو خدای مهربانم راضی باشم پس برای همین تو باید خواستهای منو اجابت کنی تا من ببینم تجربه کنم لمسش کنم
ما هم همچین زندگی داشتیم منم اینجوری نبودم غذا زیاد بخورم تازه برعکس هم بود همیشه که تو رژیم بودم خیای چیزها که منع بود ولی دائم چاقتر میشدم دکتر میگفت تیروئید حس چاقی من بیشتر میشد منو چاقتر میکرد من حتی به اندازه نیاز بدنم غذا نمیخوردم ولی چاق میشدم چون من این فکر نداشتم که این غذایی که میخورم بابا نیاز بدنم باید مصرف کنم اون چیزی اگر زیاد بخورم چاق میشم
خوب شنیده بودم تنقلات سوسیس کالباس و…چاق میکنه و نمیشد که نخوری برعکس هر چیزی منع بشه آدمها بیشتر تمایل دارن بخورن برای همین حرص و ولع ایجاد میشه در صورتیکه حالا تمایل داشتی خوردی چون حس چاقی داشتم پس چاق میشدم
حالا هم چند سال در مسیر لاغری هستیم حس لاغری در ما ایجاد شده پس ما لاغر و لاغر تر میشیم تا جاییکه تناسب اندام ایده المونو تجربه و زندگی کنیم
بعد اینکه الانا برعکس شده وقتی میرم بیرون انسانهای چاق زیاد میبینم توجهم به چاقی میره بعدش میگردم دنبال انسانهای لاغر بیشتر بچه ها رو پیدا میکنم به دهنم میگم این متناسب بسیار زیبا و خوش اندام و…
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به همه دوستان
متناسب بودن چه حسی داره؟
متناسب بودن حس آزادی انتخاب در پوشیدن هر مدل لباس و اینکه بیشترین حجم از فکر و ذهنم آزاد میشه و فکر بازتری برای انجام کارهای دیگه خواهم داشت و اینکه خودم رو لیاقت بهترین ها میدونم به خودم ارزش قایل میشم
از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
از اینکه وقتی در آینه خودم رو می بینم دیگه شکمم کاملا تخت شده بازوهام کاملا سفت و لاغر تر شده پاهام خوش تراشتر و خوش فرمتر از قبل شده،صورت و گردنم کشیده تر و پوست سفت تری دارم
چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
هردفعه که دوستم منو میبینه میگه واقعا خیلی سرحالتر و جوانتر و مناسبتر شدی خاله ام از دیدم واقعا تعجب کرد اولش فکر میکرد که مثلا لباسم باعث شده لاغر دیده بشم اما بعداً گفت واقعا خیلی خوب شدی همش سوال پیچم میکرد که چیکار کردی لاغر شدی اما پوستت اصلا شل و آویزون نشده برعکس سفتتر و جوانتر از قبل شده
چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
دیده حرص و ولع قبل رو برای خوردن خوراکی مثل چیپس و پفک و ندارم
بیرون که میرم چشمم دنبال خوراکی و غذا نیست
چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
ولعی برای خوردن غذای فست فودی نداشته باشم
ولعم برای خوردن میوه خرمالو کمتر بشه
غذام رو با آرامش بخورم و کامل بجوم
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردن و راضی بودنه
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم ک دوستان گرامیم
تمرین روز اول تکرار میکنم
سوال اول متناسب شدن چه حسی رو به مت میده
متناسب شدن حس فاصله گرفتن از چاقی از افکار چاقی رو به من میده و منو بینهایت خوشحال میکنه چون از طرف دیگه هر قدم که از چاقی و افکار چاقی دور میشم بجای اون ده قدم به لاغری و افکار لاغری نزدیکتر میشم خدایا شکرت خدایا خیلی دوستت دارم
متناسب شدن حس شادی درون حس آرامش الهی رو به من هدیه میکنه چرا چون هی داره فاصله من از چاقی بیشتر میشه و فاصله من به تناسب کمتر میشه خدایا شکرت
متناسب شدن حس لذت بردن از جسممو به من میده چرا چون دارم با چشمان خودم میبینم که روز به روز دارم لاغر تر و لاغر تر میشم و این دنیای عشق این یعنی زندگی این یعنی راضی بودن از خودم خدای خودم زندگیم خدایا شکرت
سوال دوم چه تغییراتی در خودت مشاهده میکنی
میبینم که جسمم داره روز به روز به سمت سلامتی و تناسب اندام حرکت میکنه این بهترین نشانه است و منو بنده سپاسگزارتری میکنه
میبینم که آنقدر خوشحالم که دوست ندارم صبحها بخوابم طلوع خورشید که میشه بیدارم تا شب هم نمیخوابم بدنم نیاز به خواب نداره خدایا شکرت
میبینم که دیگه تمایل به خوردن حله و حوله ندارم اصلا دیگه دلم نمیخواد تنقلات بخورم خدایا شکرت
میبینم که من دارم روزبه روز شبیه تر میشم به عکس انتخابی خودم و این محشر از این عالیتر هم میشه خدایا شکرت
چه بازخوردی از اطرافیانت میگیری
دختر بزرگم هر روز که منو میبینه بعد از سلامش فورا میگه مامان چقدر خوب شدی امروز لاغرتر از دیروز شدی تازه انگار قدتتم بلندتر شده خدایا شکرت
همسرم میگه به به خانم گلم چقدر زیبا شدی چقدر خوب لاغر شدی چقدر این لباس بهت میاد برازنده توعه چقدر شیک شدی یه دور بزن ببینم لباست خیلی تو تنت زیباست مبارکت باشه عزیزم و پیشونی منو میبوسه به من تبریک میگه
دختر کوچیکم از خواب بلند شده میگه مامان امروز چقدر لاغر شدی قدتت داره از منم بلندتر میشه آفرین به تو تو عشق منی منو تو بغل خودش میگیره به من تبریک میگه
چه اطلاعاتی میتونم انجام بدم
من هر وقت گوشی یا تبلت باز کنم عکس انتخابی خودم میبینم و با خودم حرف میزنم به به چه اندام زیبایی دارم چقدر زیبا و جوان شدم قربون و صدقه خودم میرم از اعماق وجودم قربونت برم خوشگل من
اینکه میام گاهی وقت دارم دو بار تمرینم مینویسم
اینکه تصمیم دارم هر کاری انجام میدم سعی کنم اول شرایط تناسب انتخابی خودم در ذهنم مرور کنم بعد با توجه به اون شرایط کارهام انجام بدم عادت خیلی عالیه میشه
سلام
خداراشکر میکنم باکمک خدا در این مسیر قرار گرفتم
لاغری آسانترین کار دنیاست
سلام و درود فراوان
با تشکر از خدای مهربان و اسناد عزیزم بخاطر این آگاهی های شگفت انگیز
در لاغری با ذهن شعار ما اینکه
بهانه بی بهانه
قدرت نخیل من فقط و فقط مربوط به خودم هست و حتی در شلوغ ترین مکان و در حین انجام دادن هر کاری میتونم تخیل لاغری ام رو انجام بدم
من فکر میکنم علت اصلی اینکه نتونستم به تناسب ایده الم برسم این بوده که نمیتونستم تصویر لاغری خودم رو در ذهنم بکشم تحت هیچ شرایطی حتی نقاشی اون رو هم نمیتونستم بکشم و این نشون میده که چقدر متناسب شدن برای من غیر قابل باور بوده تا اینکه به لطف خدا با این تحسم ذهنی لاغری و قدرت تخیل داره باورم مبشه که لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست تقریبا میشه گفت تمام توجه من در حصوص تناسب اندام از نوع توجه عینی بوده .هر روز صبح با پوشیدن لباس اداری میبینم هنوز گشاد نشده و این توجه به چاقی هست. تمرین ذهنی جدید رو مدام باید انجام داد و این چند روز که مدام امجامشده چه لذتی داشته چند روز که انجام ندم انگار یه چیزی گم کردم و حالات قبلی برمیگرده پس باز هم به حرف استاد عزیز رسیدم ادامه ادامه ادامه و استمرار و استمرار
انجام پاسخ به سوالات روزانه واقعا شگفت انگیز هست و توجه ذهنی ام رو افزایش میده سوال یک و دو باعث شده هر روز اون حال خوب متنتسب شدن رو تجربه کنم احساس متناسب شدن
. احساس اعتماد به نفس بالا به من میده
احساس رهایی از افکار چاقی و آرامش به من میده
احساس اقتدار و سر زندگی و انگیزه و امید بهم میده خدایا شکرت
سوال سه باعث شده که در ذهنمتصور کنم همسرم به من تبریک ویژه گفته و عنوان دتشتع تنتسب اندام تو به زندگی مون رنگ و رونق تازهدای بخشیده شادی رو به زندگی مون بخشیده صبر و حوصله و آرامش و نزدیکی به خدای مهربان رو هدیه داده سوال چهار و پنج باعث شده به تغییرات خوبی که داشتم توجه کنم و متوجه اشتباهاتی که در طی روز دارم توجه کنم و اون ها رو اصلاح کنم. خدای مهربانم قربونت بدم ممنونم حمایتم کن
استاد عزیز ممنونم
به نام خدای مهربان
وقت بخیر عزیزان
توجه کردن مهمترین نیرومحرکه به واقیعیت تبدیل شدن رویا می باشد که معمولا به درستی مورد استفاده قرار نمی گیرد .اگر تخیل شما در مورد لاغر شدن به خوبی شکل گرفته باشد اما توجه شما در زندگی روزمرت بر روی چاقی باشد رویای لاغری شما به واقعیت تبدیل نخواهد شد .اوایل در دوره ها تا این چند هفته اخیر به نظرم خیلی خوب روی این موضوع کار کرده بودم ولی الان چند هفته ای می شه که هی توجهم می ره به قسمتهایی از بدنم که هنوز به دلخواهم نرسیده و هی توجهم و بر می دارم ولی این چند وقته خیلی برام تکرار شده .
توجه کردن دو نوعه .توجه عینی و توجه ذهنی
ما در هر لحظه از زندگی روزمرت در حال استفاده کردن از یکی از این توجه کردنها هستیم .
توجه عینی از طریق حواس پنجگانه شکل می گیرد و وابسته به عوامل بیرونیه .
توجه ذهنی از طریق اندیشیدن به خواسته ها و ارزوها در ذهن ایجاد می شود و وابسته به نشانه های بیرونی نیست وتوجه ذهنی بعد از شکل گیری تخیل ذهنی ایجاد می شود و در به واقعیت تبدیل شدن ارزوها تاثیر مستقیم دارد .توجه ذهنی هیچ نشانه واضح و مشخصی در دنیای پیرامون و واقعیت زندگی ما ندارد و فقط از طریق توجه کردن به اندیشه یا آرزویی که در ذهن خود ایجاد کردن و خواستار تحقق آن هستین شکل می گیرد .
و اینجا قرار نیست که بر اساس یه الگوی از قبل تعیین شدن حرکت کنی .به محض اینکه تجربه کردی یقین پیدا می کنن و نفوذ می کنن در شما آگاهی .
واقعا این یه واقعیته که الان هر کی هر چی بگه تو بر اساس چیزی که تجربه کردی نظر می دی و هر حرفی رو قبول نمی کنی حتی حرف دکتر که چاقی ارثیه و ژنتیکه …
از طریق توجه آگاهانه به لاغری احساس و هوای دلت را در فضای لاغری نگه می داری به این شکل تخیل شما خیلی راحت به لاغری تبدیل می شه .
توجهتون باید در امتداد تخیلیتون باشه واگر در طول روز به چاقی توجه کنید یعنی برخلاف تخیلیتون دارید حرکت می کنید .
مثلا گفتم این چند وقته نمی دونم چرا توجه من می ره به قسمتهایی از بدنم و هفته گذشته من شلوارک پوشیدم وقتی رفتم کلاس رقص تو پارک که اولین بارم بود که در کلاس و گفتم بزار ترسم بریزه .
تمرین روز ششم
۱- متناسب بودن چه حسی داره ؟
متناسب بودن برای من حس قشنگیه چون هر چی می پوشم بهم میاد حتی یه تی شرت ساده
متناسب بودن برای من یعنی شیک بودن و اهمیت دادن به خودم
متناسب بودن برای من احساس سلامتی و شادابی داره
۲- از چه تغییراتی در جسم خود لذت می برید؟
از اینکه باسنم خیلی کوچیک شدن و لباس قشنگ بهم وایمیسه لذت می برم
از اینکه بازوهام بسیار جذاب و متناسب شدن و استین همه لباسام اندازم شدن بی نهایت لذت می برم
از اینکه رانهام بسیار خوش فرم و جذاب شدت توی شلوار. خودم و در ایینه می بینم لذت می برم .
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی ؟
از اینکه همیشه ارایشگرم و خانم همسایه ب تغییراتم دقت می کنن و بهم می گن خیلی خوشحال می شم و انگیزه می گیرم
۴- چه تغییراتی در افکار و رفتار جدید خود مشاهده می کنی ؟
مثلا چند روز پیش همسرم گفت ناهار بریم رستوران یه رستوران پرو یی بود که تا حالا نرفته بودیم من ماهی سفارش دادم همراه با سالاد البته همسرم پیش غذا هم سفارش داد من هم خوردم ولی غذامو اصلا طعمش و دوست نداشتم مقداری از سالادم و فقط خوردم و این یعنی رفتارم خیلی تغییر کرده بعد همسرم گفت بریم بستنی بخوریم من گفتم اوکی ولی من نمی خورم سیرم برای خودش گرفت ولی من چند قاشقی خوردم ازش و بازم اینم تغییر بود نسبت به قبل از دوره .
و کلا تغییر اینه که من الان کم تر دلم می خواد برم رستوران غذا بخورم و غذای خونه و ترجیح می دم حتی اگر نون و پنیر باشه یا به قول قدیمیا حاضری .
خیلی وقتا با اینکه به اندازه غذا می کشم ولی مقداریش بازم می مونه که عالیه
۵- چه اصلاحاتی باید انجام بدی ؟
وقتی گرسنه نیستم چیزی نخورم .نگاه نکنم به نقطه ای از بدنم که حس خوبی نمی ده بهم .فکر نکنم به غذایی که می خورم بعدش اگه یه وقتایی زیاده روی کردم باید بگم دفعه بعد بهتر عمل می کنم و دیگه بهش فکر نکنم .
مثلا الان باز رفتم چند تا دونه چیپس خوردم بعد استاپ کردم به نظرم اومد که به جاش می تونم دو تا انجیر بخورم انتخاب آگاهانه تر و دو تا انجیر اوردم خوردم .
دیشب همسرم همبرگر درست کرد و داشت سیب زمینی سرخ می کرد که من یه ناخنک کوچولو زدم ولی نه به اندازه قبلها خدا رو شکر .و صبر کردم تا ساندویچ و درست کرد آورد همسرم هم که اخه همه چی باید تکمیل باشه قشنگ ساندویچ درست کنه فویل بکشه دورش بعد میاره . یه وقتا من خیلی کم طاقتم ولی الان خیلی بهتر شدم خوبه در مواردی می فهمم تغییراتم و اصل هم اینکه خودش آدم بفهمه حالا قرار نیست همه بفهمن تغییرات آدم رو .
مثلا من یه دوره این چند وقته کلاس خیاطی گرفتم و الان خودم و با قبل از کلاس مقایسه می کنم می بینم چقدر چیز یاد گرفتم خدا رو شکر . و واقعا همینه .
هوالرزاق
سلام خدمت استادگرامی
درموردتوجه عينی وتوجه ذهنی
ماباتوجه عینی فقط روندلاغری باذهن روکندمیکنیم
وباتوجه به توجه ذهنی روندلاغری باذهن روافزایش میدیم
توجه ذهنی خیلی ساده ترازتوجه عینی هست
مابایدیادبگیریم که باتوجه به توجه ذهنی به چیزهایی که دوست داریم برسیم
بایدیادبگیریم کاری به گذشته نداشته باشیم وتوجه خودمون روازش برداریم
واستادیه سئوال اگرجلوی آینه روبپوشونیم که توجهمون ازبدن خارج بشه موردی داره؟؟؟
و خدایی که در این نزدیکیست.
توجه ذهنی و داشتن حس نسبت به اموری که دوست داریم باعث رسیدن ما به خواسته هامون میشه،این نکته و درس مهمی بود .
درسته که هر روز دارم تمرینهای جلسات گذشته رو انجام میدم ولی باید در کنارش گفتگوهای ذهنمو به جهت خواسته هام سوق بدم،باید بیشتر به سوالات در طی روز حواب بدم تا واقعا ملکه ی ذهنم بشه،توی این مسیر فقط باید استمرار داشت،فقط باید مرور خاطرات و حس خوب داشت تا نتیجه ی عالی رو گرفت.من یک شبه و یک ماهه ب این نقطه ی فعلی نرسیدم من سالها داشتم تصویر سازی میکردم.من مدام داشتم برای خودم باور سازی میکردم با توجه به آموزشهای.پس باید مدتهای زیادی رو وقت بذارم تا بتونم اون تصاویر رو پاک کنم و تصاویر خوشگل و باب میلم رو جایگزین کنم.خدایا ازت ممنونم که به راحتی بهم راهکار دادی و البته چاشنی این راهکار اعتماد و ایمان داشتن به خدا بوده چون من ازش همواره خواستم منو ب راه درست هدایت کنه تا به خواسته م برسم و از اونجایی که به موقع کارها جور بشه،من به کانال و سایت استاد عزیزمون هدایت شدم.مدتی بود نمیدونستم از محتوای سایت استاد عباس منش استفاده کنم یا استاد عطار روشن،البته داشتم هر دو رو چک میکردم هر روز ولی خیلی ناخودآگاه بیشترین وقت رو توی سایت استاد عطار روشن گذروندم و به این فایلها و آگاهی های ناب دست پیدا کردم.الهی شکر.
یا حق
به نام خدای مهربان تمرین تجسم لاغری موضوع امشب در تجسم : وزن کشی و سایز کردن
&&&&&&&&&&&&&&&
سلام دوستان سلام استاد گرامی حتماً از عنوان تمرین این جلسه من تعجب میکنید چون وزن کشی و سایز کردن در لاغری با ذهن ممنوع هست….چرا ؟چون در مسیر کاهش وزن زمانی که هنوز به اطمینان نرسیدیم که آیا به سایز و وزن دلخواه رسیدیم یا نه این کار نتیجه خوبی نداره و به احتمال خیلی زیاد احساس چاقی رو در ما تشدید میکنه پس این کار ممنوع شده اما به نظر من وقتی در تجسم شبانه ، خودمون رو در جسم کاملاً لاغر میبینیم ایرادی نداره که تصویر وزن کشی و سایز کردن خودمون رو ببینیم چون نتیجش میشه شادی و احساس خوب لاغری …. نتیجه این کار ممنوعه ارو در دیدگاهی که در این مورد مینویسم با هم میخونیم . با خودم قرار گذاشتم که امشب این فیلمنامه رو در تجسم شبانه به اجرا بگذارم….
&&&&&&&&&&&&&&&
وارد اتاق خواب میشم به سمت کمد لباسهام میرم لباس مجلسی زرشکی رنگ خودم رو که کاملاً زیبا و خوش دوخت و جذابه بر میدارم و میپوشم. چقدر این لباس بهم میاد یقه گرد بازی داره که با یک طرح زیبا سنگدوزی شده قالب تنمه در قسمت کمر به یک دامن نیم کلوش تا نوکپا متصله یک کمربند پارچهای از جنس خودش داره اونو برمیدارم و به زیبایی روی شکم گره میزنم .. این گره پاپیونی بدون برآمدگی شکم چقدر زیباست…… آستین این پیراهن بلند تا مچ دستان از مدل چسبان طراحی شده و بسیار خوش دوخت و زیباست در قسمت مچ دست همانند قسمت یقه سنگ دوزی داره برق میزنه و حس خوبی بهم میده… موهامو با گلسری زببا که نگینهای درخشانی داره مدل فرحی می بندم رنگ موهام قهوه ای روشن زیبا که آرایشگاه دوستم خانم استاجی برام کار کرده از رنگش زیر نور لامپ پرنور LED بیشتر لذت میبرم جلوی آینه قدی یک چرخی میزنم و برق شادی رو در چشمم میبینم یک تصمیمی گرفتم که میخوام اجراش کنم جدیداً متوجه شدم که بسیار لاغر شدم دیگه اصلاً شکم ندارم بازوها و رانها و قسمت باسن کاملاً اندازه طبیعی و چشم نواز پیدا کردن میخوام با اطمینان از اینکه لاغر شدم برم روی ترازو و از دیدن عدد وزنی دلخواه خودم ذوق زده بشم…. زمانی که هنوز خوب لاغر نشده بودم جرات رفتن روی ترازو رو نداشتم میترسیدم نکنه با عددی که انتظارشو ندارم روبرو بشم از عواقب این کار میترسیدم و در مدتی که در حال کاهش وزن بودم به خودم اجازه ندادم که روی ترازو برم و نرفتم اما امشب میخوام عدد وزن خودمو روی ترازو ببینم و از دیدن عددی که میبینم از احساس لاغری خودم لذت ببرم و شادی کنم ……. اما باید برم ترازو رو از انباری بیرون بیارم خیلی وقته که از جلوی چشمم برداشتمش و داخل انباری گذاشتم حالا میرم میارمش…..
&&&&&&&&&&&&
سکانس دوم :ترازو مقابلم روی زمین قرار داره …. کمی مکث می کنم و نگاهش می کنم و به یاد روزایی میفتم که چاق بودم و با قلبی لرزان وپر استرس به سمتش می اومدم البته این مال اون وقتایی بود که نمی دونستم با وزن کشی خودم چه بلایی یر خودم می آرم اما حالا اوضاعم خیلی فرق کرده اینبار دارم با عشق نگاهش می کنم چون قراره خبر خوبی بهم بده قراره احساس خوش تناسب اندامم رو بده ….. دامن لباسم را بالا میگیرم و بسم الله میگم و روی ترازو میرم سرم رو پایین میگیرم تا عدد رو ببینم ….. وای خدای من چی دارم میبینم عدد 60 …….
خدای من اصلاً انتظار نداشتم که عدد ۶۰ رو روی ترازو ببینم از خوشحالی اشکم در اومد سرم رو بالا گرفتم و گفتم خدایا شکرت من انتظار داشتم عدد 65 رو ببینم ولی ۵ کیلو کمتر از اونی هست که انتظار داشتم …خدایا ازت ممنونم ازت متشکرم …برای خدا به حالت اشگ و خنده بوسه می فرستم
همینجور که از خوشحالی اشک میریزم و عدد ۶۰ رو میبینم با موبایلم ازش عکس میگیرم پاهام روی ترازو روبروی عدد 60 کیلو ایستاده …….
از روی ترازو پایین میام و لحظاتی روی مبل میشینم و همچنان اشک شادی بر چهره ام روان هست در دل و زبان خدارو شکر می کنم که زنده موندم و این لحظه رو مشاهده کردم و شادی غرورآفرینش رو……
سکانس پایانی
حالا وقتشه که متر رو بردارم و خودم رو سایز کنم…. به سراغ کمد وسایل خیاطی میرم…مترو برمیدارم و دوره کمرم میگیرم باز هم ذوق زده میشم چون عدد ۳۸ رو میبینم…. همون عدد رویایی برای سایز دور کمرم…. از شادی به هوا میپرم و هورا میکشم و به سراغ دستگاه پخش موزیک با سیستم استریو میرم و با پخش یک موزیک شاد شمالی به رقص در میام و شروع به رقصیدن میکنم…. حیف که همسر جان خونه نیست که ازم فیلم بگیره …. و من خودم تنهایی به تماشای رقص شادی با جسم کاملا متناسبم می نشینم و اشگ شوق می ریزم …
«« پایان »»
الان که دارم این رو مینویسم ساعت چهار صبح است
و من اینجا دارم قول میدم که استمرار داشته باشم .
راستش من روزهای اول خیلی پیگیر بودم اما از یک جایی به بعد فایل ها و تمارین رو پراکنده گوش کردم و انجام دادم
دیگه از امروز هر جوری که شده
چه در ناراحتی
چه خوشحالی
چه سفر
حتی اگر هزار تا کار هم داشته باشم
فایل ها رو گوش میدم
نه فقط برای لاغری
بلکه برای حال خوب
چه طور نمیگم الان خوشحالم نفس نکشم یا ناراحتم
غذا نخورم
این فایل ها حکم نفس را برای من داره و غذای روح منه
به نام پروردگار یکتا
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
روز ۱۳
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن بهم حس سبکی،سلامتی،زیبایی، جذابیت ،جوانی،اراده ، ارزشمندی و لیاقت میده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .
( امروز که داشتم فایل تجسم رو گوش میدادم ، یه لحظه با خودم گفتم چقدر خوبه وقتی کاملا متناسب شدم ، چهارمشقی میشینم ، آخه من خیلی اذیت میشم ، عادت ندارم ،بعد همون لحظه که حس لاغری داشتم چهار مشقی نشستم و خیلی لذت بردم 🙂 چون واقعا احساس کردم کاملا متناسب هستم،دیدم ۱۰ دقیقه ست اینجوری نشستم .)
/ همسرم دیشب گفت فقط سالاد میخوره و میل نداره چیز دیگه ای به عنوان شام بخوره .منم که عصر چایی با کیک شکلاتی خیس که زن داداشم درست کرده بود خورده بودم و اصلا میل به شام نداشتم ، چیزی نخوردم و یه کم زودتر خوابیدیم ، خیلی لذت بردم از این نخوردن .نمیدونم چرا وقتی همسرم بعضی روزها کمتر به خوردن اهمیت میده منم دقیقا مثل ایشون میشم ، کاش همیشه اینجوری خوردن براش کم اهمیت بشه ، آخه خیلی متناسب هست واسه همین رفتار غذاییش روی من تاثیراتی داره ! /
از اینکه موقع راه رفتن حس میکنم خیلی زیبا و خوش اندام هستم لذت میبرم .از اینکه با آرامش کامل راه میرم لذت میبرم .از اینکه حس میکنم دیگه گوشت و چربی اضافه ذخیره در بدن ندارم لذت میبرم .از اینکه اعتماد بنفس زیادی پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی دلم بخواد میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه استقلال شخصیتی پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه احساس قدرت و توانمندی دارم لذت میبرم .از اینکه خوردن برام کم اهمیت شده لذت میبرم .
همسرم وقتی من رو دید شوکه شد ، گفت واقعا تغییر کردی ، چقدر لاغری بهت میاد ، خیلی جذاب تر شدی ،مبارکت باشه .مادرم وقتی منو دید اشک شوق ریخت ،خدا رو شکر کرد که به آرزوم رسیدم و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل ، خیلی عالیه که این همه سایز و وزن کم کردی ، تبریک میگم بهت ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .وقتی رفتم خونه ی مامانم ،برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه شون با تعجب نگاهم کردند و گفتند چقدر زیباتر شدی ،لباسها به تنت خیلی زیبا شدن ، چیکار کردی به ما هم بگو ، خیلی خوبه لاغرشدن .
میبینم که خیلی شخصیتم مثل افراد متناسب شده ،هم از نظر فکری ، هم از نظر رفتاری .میبینم توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده .میبینم که از نخوردن خیلی لذت میبرم .میبینم که پیغام سیری رو دریافت میکنم و می تونم دست بکشم .میبینم تا وقتی واقعا گرسنه نباشم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که بسیاری از افکارم در مورد لاغریست و شخصیت چاقم داره ضعیف میشه .میبینم آدم شکرگذاری هستم و برای تمام نعمت های خداوند سپاسگذارم .
برای روند بهبود متناسب شدنم باید حتما ادامه بدم ، با عشق هر روز تمریناتم رو انجام بدم .باید شخصیت لاغرم رو رشد بدم ، قوی اش کنم تا دیگه اکثر اوقات با این شخصیت فکر و رفتار کنم ، با این شخصیت لاغر زندگی کنم .باید خوردن با تحریک بینایی ،شنوایی،بویایی،لامسه و چشایی رو کلا حذف کنم و فقط زمان گرسنگی واقعی اونم در حد نیاز بدنم بخورم .باید مواظب افکار منفی باشم و رهاشون کنم و تا جایی که ممکن هست حالم رو هر روز خوب نگه دارم .
باید هر چیزی که استاد گفتن رو انجام بدم .
« در پناه خداوند باشید »
سلام بر همگی
منم امروز میخام جواب سوالات رو اینجا بنویسم
1متناسب بودن چه حسی داره ؟
حس زیبای دارم حس سبکی و راحتی دارم حس پیروزی دارم حس سلامتی جسمم رو دارم حس نجات پیدا کردن از یه شرایط سختی که قبلا توش بودن
حس رضایت از خودم رو دارم
۲-ازرچه تغییراتی در جسم خود لذت میبری ؟از خوش اندامی خودم لذت میبرم از شکم صاف و تخت لذت میبرم از لاغری و راحتی لذت میبرم از صورت زیبا لذت میبرم از زندگی در آرامش و لذت میبرم از راحت راه رفتن لذت میبرم
۳-چه بازخوردی از اطرافیانت داری ؟همه با تعجب و حیرت وحسرت نگاهم میکننن همسرم خیلی بیشتر عاشقم میشه و از متناسب بودن من تعجب میکنه بچه ها به مادری متناسب افتخار میکنم
۴-چه تغییری در افکار و رفتارت پدیدار شده ؟افکارم عوض شده و در نتیجه رفتارم هم عوض شده دیگه به چاقی فکر نمیکنم فقط به لاغری فکر میکنم
باورهای اشتباه کاملا پاک شده
از بلا تکلیفی رها شدم زندکی برایم زیباتر شده از کالری و رژیم و ترس از خوردن و عذاب وجدان نجات پیدا کردم ولع خوردن ندارم پر خوری ندارم
از زندانی که قبلا برای خودم درست کرده بودم نجات پیدا کردم
۵-چه اصلاحاتی در جهت متناسب بودن انجام میدی ؟
در سایت میمانم و ادامه میدهم به اندازه نیاز بدنم غذا میخورم
خودم خیلی بیشتر از قبل دوست دارم
اولویت خودم میشم و سلامتی خودم
هر روز در آینه به خودم آفرین میگم وبه معنای واقعی کلمه زندگی میکنم و از همه لحظه ها لذت میبرم
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی
من با مرور درس ها باورهای درستی که به ذهنم میرسه را می نویسم، خواهش میکنم شما هم این لیست را کامل کنید.
باورهای سازنده
لاغری و تناسب حالت طبیعی بدن انسان است
تناسب و لاغری شیوه درست زندگی است و خدا هر کار درستی را ده برابر میکند
لاغر شدن آسان است
روش لاغر شدن همان روش چاق شدن است، پس ما این روش را بلدیم
برای لاغر شدن نیاز به زجر کشیدن نیست، چون برای چاق شدن زجری نکشیده ایم
لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست
لاغر شدن برای ما امکان پذیر است، چون بارها تجربه اش کردیم
با ذهن لاغر دیگه به غذا حرص و طمع نداریم و برای رفع نیاز بدن غذا میخوریم
غذاها سوخت بدن ما هستند، پس ما بهشون نیاز داریم
مواد غذایی دشمن ما نیستند و نباید بهشون برچسب بزنیم، مواد غذایی انرژی لازم را برای بدن ما تامین میکنند
در لاغری با ذهن زمانی برای نتیجه در نظر نمیگیریم و نتیجه خودش به موقع ایجاد میشود.
تغییر در افکار و باورهای ما وقتی درونی شود، منجر به تغییر در رفتار ما میشود و در نهایت تغییر در جسم ما.
لاغری و چاقی ارثی نیست، عادتی است
برای لاغری آسان، باید مجوز لاغر شدن را از ذهن ناخودآگاه بگیریم.
ذهن ناخودآگاه در مقابل نا امنی و شرایط سخت مقاومت دارد و همیشه بین عقل و اراده و ذهن ناخودآگاه، در نهایت ذهن ناخودآگاه برنده است.
به ذهن ناخودآگاه نمیتوان زور گفت، باید به مرور و طوری که مقاومت نکنه راضی ش کرد.
روش آپلود برنامه جدید در ذهن ناخودآگاه تکراره، با تکرار آگاهی ها، ذهن ناخودآگاه کم کم راضی میشه.
رژیم فایده ای نداره، چون بدون اینکه موافقت ذهن ناخودآگاه را جلب کنیم، از بیرون بهش دستور میدیم و اون در نهایت مقاومت میکنه.
سالهای زیادی طول کشیده تا ذهن ما و بعد از اون بدن ما چاق بشه، پس برای لاغری عجله نداشته باشیم.
ما فقط یک سال چاقی را یاد گرفتیم و بقیه سالها تکرارش کردیم، پس مهم نیست چند سال چاق بودیم، وقتی ذهن عوض بشه، تناسب اتفاق می افته
دوستان لطفاً شما هم مشارکت کنید تا لیست کامل شود.
سلام بر همه
داشتم گام سوم از دوازده گام رو میخوندم که به این جمله رسیدم که برای خیلی الهام بخش بود و دلم خواست با شما هم به اشتراک بگذارم:
نتیجه نسبی و غیرپایداری که همه ما با استفاده از روش های لاغر شدن مختلف کسب کرده ایم نشان از:
تمایل و علاقه جسم ما برای برطرف کردن اضافه وزن دارد.
نشان از اشتیاق و علاقه ما برای لاغر شدن است.
به دست نیاوردن نتیجه عالی و ماندگار به دلیل اشتباه بودن آن مسیر است.
ما بی اراده نیستیم
ما فقط قبلا راه های اشتباهی رو انتخاب میکردیم
از اینا مهمتر اینکه اگر از همون روشهای غلط نتایج نسبی و موقت گرفتیم یعنی:
بدن ما دوست داره ما به تناسب اندام برسیم.
پس ناامید نشین و نگین من هیچ وقت لاغر نمیشم.
لاغری حق همه ی ماست دوستان ☺️🌹
شاد و پیروز باشید
با سلام
قسمت 15 چالش تغییر عادت که مرتبط با این قسمت هستش اینجا کپی میکنم:
تصویرسازی ذهنی از مهمترین مراحل لاغری با ذهن است که در این قسمت از چالش من اینو نخوردم درباره آن توضیح داده شده است. بنابراین لازم به تاکید است که محتوای این جلسه فوق العاده مهم و تاثیرگذار است.
تصویرسازی ذهنی
تصویرسازی ذهنی از موثرترین فرایندهای ناخودآگاه است که تمام جنبه های زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد اما شاید کمتر کسی درباره آن آگاهی داشته باشد و حتی در آموزش های مختلف درباره قانون جذب و موارد مشابه به آن پرداحته شده است.
همه افرادی که اضافه وزن دارند به شکل استادانه ای از این قدرت ذهن خود برای تصویرسازی ذهنی چاق تر شدن استفاده می کنند اما همین افراد در روند لاغر شدن قادر به استفاده از این قدرت درونی خود نیستند.
علت این موضوع به فراموشی سپردن تصویر متناسب خودشان است.
عده زیادی از افرادی که اضافه وزن دارند مانند من از دوران کودکی دچار اضافه وزن شده اند بنابراین تصویر متناسبی از خود در ذهنشان ندارند و در ایجاد تصویر لاغری در ذهن خود ناتوان هستند.
آن عده از افراد چاقی که تا چند سال قبل کاملا متناسب بوده اند به دلیل درگیری ذهنی شدیدی که با چاقی و چاق شدن در آنها ایجاد شده است به مرور فراموش کرده اند که روزگاری متناسب بوده اند و به دلیل توجه بیش از اندازه به چاقی توانایی بخاطر آوری یا ایجاد تصویر لاغری را در ذهن خود ندارند.
البته دلیل دیگر ناتوانی آنها عدم آگاهی از اهمیت ایجاد تصویر لاغری و همچنین نداشتن اطلاعات درباره چگونه ایجاد کردن آن است.
تصویر چاقی ذهن
با اشاره به چگونه ایجاد شدن تصویر چاقی به وضوح می توانید به تلاش خود برای ایجاد تصویرسازی ذهنی چاقی در ذهنتان پی ببرید.
هر بار که شما خود را وزن می کنید با عددی مواجه می شوید که عدد موردعلاقه شما نیست.
دیدن هر بار این عدد باعث ایجاد احساس بد در شما می شود.
احساس بدی که منشاء آن چاقی است.
از آنجایی که ما در انتخاب احساس آزاد هستیم بنابراین سیستم ذهنی ما به گونه ای طراحی شده است که احساس ما را بررسی و قضاوت نمی کند.
اگر ذهن بخواهد در چگونگی احساس ما دخالت کند از میزان اختیار کامل ما در انتخاب های خود کاسته می شود و این با اصل خلقت انسان توسط خداوند در تضاد است.
بنابراین ذهن ما قضاوتی درباره احساس ما ندارد و اصلا برایش مهم نیست که این احساس چه نتیجه ای دربر خواهد داشت.
و سیستم ذهن به شکلی تنظیم شده است که هر احساسی تکرار شود آن احساس به عنوان یک موضوع مهم و مورد علاقه ما ثبت شده و در دستور کار گسترش ذهن قرار می گیرد.
به همین دلیل است که از زمانی که شما دچار احساس چاقی شدید روند چاق تر شدن شما شروع شده و ادامه داشته است.
بنابراین وزن کردن خود یکی از عادت های مخرب در تشدید تصویر چاقی ذهن است که متاسفانه به شکل گسترده از طرف پزشکان و متخصصان تغذیه توصیه می شود و ترازو را ابزاری برای کنترل وزن و اطلاع از وضعیت جسمانی معرفی می کنند درصورتی که تاثیر بسیار مخرب در تشدید روند چاقی دارد.
برای گسترش این آگاهی دوستانی که این مطلب را می خوانند تجربیات خود از استفاده کردن از ترازو را به اشتراک بگذارند.
سایز کردن خود از دیگر مواردی است که باعث وضوح تصویرسازی ذهنی چاقی می شود.
توجه کردن به چسبان شدن یا تنگ شدن لباس یا کمربند.
سایز کردن در واقع نوعی وزن کردن است و احساس بد شما از چاقی را تکمیل می کند.
تصور کنید شما از طرفی با استفاده از ترازو و دیدن عدد وزنی خود به احساس بد چاقی می رسید و از طرفی با سایز کردن لباس خود احساس چاق تر شدن خود را تائید می کنید.
هر بار که شما با استفاده از ترازو یا از طریق سایز کردن به احساس چاقی یا چاق تر شدن برسید در حال واضح تر کردن تصویر چاقی ذهن خود هستید.
تماشای خود در آینه از دیگر طریق های ایجاد احساس چاقی در خود و کمک به وضوح تصویرسازی ذهنی چاقی است.
توجه به حرف های دیگران درباره چاقی خود یا بدتر از آن پیش بینی حرف زدن دیگران درباره چاقی خود روش دیگری برای پررنگ تر کردن تصویرسازی ذهنی چاقی است که همه افراد چاق آن را به دفعات تکرار می کنند.
دیدن خود در عکس های دسته جمعی و مقایسه کردن خود با دیگران که متناسب هستند و رسیدن به احساس بد چاقی از دیگر موارد به وضوح رساندن تصویرسازی ذهنی چاقی است.
اینها برخی از طریق های توجه کردن به چاقی و کمک به شفاف سازی تصویر چاقی ذهن است که همه افراد چاق به طریق مختلف آنها را بارها تکرار می کنند.
اما اگر توجه کنید هر زمان ما تصمیم به لاغر شدن گرفته ایم و از هر روشی برای لاغری اقدام کرده این تلاش های مشابه این را برای ایجاد تصویر لاغری ذهنی انجام نداده ایم.
و یکی از دلایل شکست خوردن ما در لاغری با هر روشی ایجاد نکردن تصویر ذهنی لاغری است.
لازم به ذکر است که علاوه بر این که ما ایجاد تصویر لاغری ذهنی را انجام نمی دادیم در مدت زمانی که در حال سعی کردن برای لاغر شدن بودیم با تکرار روش های تقویت تصاویر چاقی ذهن احساس ناامیدی از کسب نتیجه مطلوب را در خودمان افزایش می دادیم و در نهایت باعث خسته شدن و ادامه ندادن روش لاغری خود می شدیم.
توجه به ایجاد تصویر لاغری ذهنی و همچنین پرهیز از تکرار رفتاری که تصویرسازی ذهنی چاقی ذهن را تقویت می کند از مهمترین مراحل لاغری با ذهن است که نیاز به توجه و تمرین بسیار برای یادگیری انجام صحیح آن دارد.
توضیحات این قسمت از چالش تغییر عادت به شما کمک می کند تا به شکل بهتری این دو بخش بسیار مهم را مدیریت کنید.
سلام به دوست خوبم جناب آقای حسن شهبازی در مسیر لاغری با ذهن
جدا آفرین داره این دیدگاه شما…..
من که خیلی لذت بردم هزار آفرین به شما میگم…… با خوندن این دیدگاه ایدههایی به ذهن من آمد…
گفته شد که با روی ترازو رفتن و سایز کردن تصویر چاقی ذهن رو پررنگ میکردیم و به احساس بد چاقی میرسیدیم از این آگاهی میشه در تمرین تجسم شبانه استفاده خیلی خوبی کرد در ذهن ببینیم که خیلی لاغر شدیم و رفتیم روی ترازو و با عدد آرمانی کاهش وزن خود مواجه میشیم چه حسی داریم چه عکسالعملی نشون میدیم چه حرفهایی با خودمون میزنیم اینا رو بیایم در تصویر تجسم شبانه ببینیم..
من فردا شب در تجسم قبل خواب اجراش می کنم …فیلمنامه اشو همین حالا می نویسم و ارسال می کنم ..
با تشکر مجدد و فراوان از شما جناب آقای شهبازی
سلام و درود فراوان
از شما دوست خوبم بسیار تشکر میکنم که توضیحات بسیار آگاهی بخش استاد عزیزم در چالش من اینو نخوردم را که مربوط به موضوع و تمرین این جلسه است را توسط دیدگاهتان در اختیار ما قرار دادید.
همواره شاد و سلامت باشید
بنام خدا
جلسه پنجم توجه ذهنی به لاغری
تقریبا یک هفته هست که هر روز و یا روزی ۲بار این گوش میکنم فایل بسیار عالی من طی این سالها که از غذا خوردن ترس داشتم دنبال لباس سایز بزرگ بودم خودم را هر روز وزن میکردم دنبال انواع روشها برای لاغر شدن بودم داشتم تصویر ذهنی چاقی را برای خودم قویتر میکردم
و چاقتر میشدم اما الان متوجه شدم که با وجود اینکه من هنوز چاق هستم باید بیشتر به لاغری توجه کنم بیشتر تصویر لاغری به ذهنم بدم به افراد متناسب توجه کنم من هر شب تصویر ذهنی لاغری خودم را مرور میکنم و لذت میبرم حتی روزها هنگام کار کردن چه بیرون و چه داخل خونه آنرا مرور میکنم سولات را شفاهی از خودم میپرسم البته وقتی خودکار و کاغذ تو دسترسم نباشه مثلا دیروز صبح ساعت ۶ داشتم میرفتم دوچرخه همون سوار دوچرخه تصویر ذهنی لاغری خودم را داشتم سوالات را از خودم میپرسیدم و کلی لذت بردم امروز که باشگاه بودم همش تصویر متناسب شدن خودم با اون نیم تنه ورزشی که دوست دارم را تصور میکردم که دارم در باشگاه قدم میزنم چقدر لذت بخش بود و لذت بخشتر از این دیدن افرادی که مثل قبلا خودم دارن تلاش میکنن برای چربی سوزی بیشتر و من اصلا بهش فکر نمیکنم و فقط سعی میکنم که توجه بیشتری به متناسب شدن داشته باشم تا تصاویر ذهنی من همش یک فرد متناسب باشن نه یک فرد چاق .
بسیار سپاس استاد عزیز بابت این فایلهای رایگان .
به نام خدای مهربان. 14 مهر
…..سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟ &&&&&&&&&&&&&&&&&& متناسب بودن همه اش احساس لذت و سرخوشیه ….اما به طور قطع احساسات سرشار از لذتی که ما بعد از رها شدن از جسم چاق درک و تجربه می کنیم لاغرهای طبیعی درک و تجربه نمی کنند … پس من الان در جسم متناسبم لذت یک انسان متفاوت رو دارم ..اون که همیشه لاغر و خوش اندام بوده چه می فهمه از کسی که در خرید پوشاک مورد نیازش زجر کشیده تحقیر شده از خودش بدش اومده احساس ناتوانی کرده … چه درکی داره از انسانی که خواسته غذای مورد علاقه اشو بخوره گفتن نخور یا کم بخور چاقتر میشی و همیشه در حس گرسنگی به سربرده وحسرت کشیده ….اما حالا من یک متناسبم که با این زجرها و دردها خداحافظی کرده و غرق در شادی ام …من لذت می برم از حس داشتن شخصیتی متناسب و غرور آفرین …من لذت می برم از داشتن حس آزادی در انتخاب مدل رنگ و سایز لباسهام موقع خرید …من لذت می برم از اینکه جوری لاغر شدم که برگشت ناپذیره و با اطمینان از بیشتر نشدن سایزم برا خودم پیراهن و شلوار می خرم … &&&&&&&&&&&&&&&&&&بازخورد اطرافیانم آنقدر لذت بخش و روح افزاست که نگو … مخصوصا از طرف اونایی که قبلا که چاق بودم با خنده تیکه مینداختن که توی شکمو لاغر بشو نیستی .. من روح و روانم سرشار از شادی میشه وقتی از طرف اونایی بازخورد می گیرم تحسین و تشویق میشم و بهم تبریک میگن که عاشقانه منو دوست داشتن و گاهی که منو می دیدن از سر نگرانی از بابت سلامتیم بهم تذکر می دادن هر جور شده وزنتو بیار پایین اینجوری پیش بری چربی خون می گیری سکته می کنی دور از جون..خدارو از این بابت شکرگذارم که خیال این عزیزان رو از وضعیت خودم راحت کردم دلشاد شون کردم و حالا خودم ازاونا شادترم ..الهی شکر …. &&&&&&&&&&&&&&&&&من از تغییرات عالی در جسمم خیلی خدارو شکر می کنم شکم تخت باسن کوچیک و سفت رانها و ساق پای باریک نافی که از گودی خارج شده بازوها خوش تراش صورتم صاف و روشن که غبغبش ناپدیدشده جای هزاران شکر و سپاس داره …. &&&&&&&&&&&&&&&&&افکار لاغر کننده = رفتار لاغر کننده = جسم متناسب ….این فرمول پروسه اش طی شد و من درحال حاضر نتیجه اشو دارم می بینم ..وقتی من فکرم در مورد توانایی و لیاقتم برای لاغر شدنم تغییر کرد تبدیل شد به انتظارم از خودم که لاغر بشم تغییرات فکری اینچنینی مقدمه و جاده صاف کن تغییرات متعدد رفتار غذایی من شد …در حال حاضر قبول کردم که خوردن سه وعده غذای کافی حق من به عنوان یک انسانه و من برای تثبیت وزن نیازی به هموار کردن حس ناخوشایند گرسنگی ندارم اصلا من برای لاغر شدن گرسنگی نکشیدم چه برسه به حالا که بخوام برای تثبیت وزن کار خاصی انجام بدم ….من دیگه آب خوردن برام یک معظل نیست حال تهوع نمی گیرم براحتی 8 لیوان آب رو به تدریج از موقع بیدارشدنم تا وقت خواب می نوشم و نتیجه این رفتار صحیح کاهش قابل توجه اشتها و میلم به خوردن شده….و این خیلی فوق العاده و ارزشمنده قبلنا چقدر پول بی زبان رو دادم به پای قرصها و دمنوشهای کاهش اشتها…. &&&&&&&&&&&&&&& در حال حاضر جسم متناسبی که دارم نشون میده رفتار درستی دارم . فقط باید ادامه اش بدم وهر روز تکرارشون کنم . کدام رفتارها ،؟یک نمونه از این رفتارهارو شرح میدم :بین حس گرسنگی کاذب و واقعی تفکیک قائل میشم علائم نوع کاذب رو بخوبی می شناسم و بهش بهایی نمی دم اصلا اینجور وقتها عمدا و آگاهانه حواس پرتی ایجاد می کنم با خوندن کتاب ، تماشای فیلم و سریال مورد علاقه ، انجام نوعی کار مثلا خیاطی که مورد علاقمه ، یادگیری نوعی هنر مثل بافتنی و حتی رقصیدن و حرکات ورزشی راحت رسیدگی به گل و گیاه ، دوش گرفتن …و و و فقط کافیه عزممو جزم کنم برای حواس پرتی خودبخود خیلی کارا از ذهنم بهم پیشنهاد داده میشه …
به نام خدای خوب ومهربانم،توجه عینی،یکی از چیزهایی هست که تاثیر مستقیم در چاقی من داشته که خیلی دارم سعی میکنم که برطرفش کنم،هر گوشه وکنار خونم رو که نگاه میکنم یه چیزی برای خوردن پیدا میشه،تا چند وقت پیش شاکی میشدم که هر جایی رو نگاه میکنم یه چیزی پیدا میشه که من رو وسوسه کنه برای خوردن،ولی الان خدا رو شکر میکنم که اینقدر فراوانی نعمت هست،فقط من باید دوتا کار رو انجام بدم ،اولین کار اینه که تا جایی که میتونم مواد عذایی رو از جلوی چشمم بردارم،مثلا خرما،خرما چیزی هست که شوهرم خیلی دوست داره وعلاقه داره که همیشه در دسترسش باشه ومیگه که باید روی کابینت باشه،خرما رو بردم وگذاشتم داخل یخچال،مواد خوراکی مثل تخمه وشکلات رو هم از توی کابینت دم دستم بردم توی کمد قایم کردم،وتا وقتی که کسی نخواست بیرون نمیارم،اگرم کسی خواست به پقدار نیازش براش میارم وکل مشما رو نمیارم بزار جلوی چشمم،کار دومی که دارم انجام میدم اینه که خودم توموقعیتهایی قرار میدم که باعث میشه پرخوری کنم،مثلا تو تخیل خودم زمانی رو که میرم سر یخچال تصور میکنم،توی یخچال شیرینی رو میبینم،اصلا بهش محل نمیزارم،اصلا برام جلب توجه نمیکنه هر چیزی رو که میخوام برمیدارم ودر یخچال رو میبندم،من از این روش برای کنترل یه موضوع احساسی استفاده کردم وخوب جواب گرفتم،به دوستان هم پیشنهاد میکنم که امتحان کنن
بنام خالق زیبایها
سلام خدمت استاد وتمام دوستان گلم
خدا رو شکر میکنم بابت وجود استاد عزیزم که با آگاهی هاش مارو در مسیر لاغری همراهی میکنه
این فایل به من یاد داد که توجه عینی وذهنیم را از روی چاقیم بردارم من هربار که جلو آینه یا حموم میرم ویا میخوام یه لباس بخرم خودمو سرزنش میکنم و به چربیهای اضافیم بد وبیراه میگم در صورتی که من خودم اونا را دعوت کردم با افکار وتوجهاتم والان هم ازشون ناراحتم ومن یاد گرفتم که نباید توجه کنم اگه بدنی متناسب میخوام وهر بار که یه آدم چاق میبینم به خودم میگم خوبه من اینجوری نیستم وبا این کار هم به چاقی توجه میکنم و همچنین وقتی همسرم یا پسرم بهم میگن چاق تر شدی فوری جواب میدم خوبه که مثل فلانی نیستم ویه نفر دیگه رو مثال میزنم و انگار میخوام از زیر مسولیتش برم بیرون ولی من یاد گرفتم که باید مسولیت اضافه وزنم را بر عهده بگیرم و با توجه کردن به لاغری وهر چیزی که حس لاغر بودن را به من میدهد خودمو در مسیر لاغری قرار دهم ، ازتوجهات ذهنی من به چاقی که باید با توجهات لاغری عوضش کنم اینه که من اگه همسرم یا کسی در مورد اضافه وزنم حرف میزنه من در تنهایم خیلی بهش توجه میکنم ومن نمیدونستم که با فکر کردن به اون حرفا وغصه خوردن در واقع دارم اضافه وزنم را بیشتر میکنم ولی به لطف خدا واستاد عزیزم فهمیدم که تکرار اونا توی ذهنم داره برام چاقی بیشتر میاره که باید جلوشو بگیرم،ممنونم استاد بابت این آگاهیهای نابتون
من هرروز تمریناتم را اول صبح قبل از هر کاری انجام میدم داخل دفترم وتا غروب حس خوبی دارم چون در طول روز سعی میکنم عمل کنم به نوشته هام
واین حس رضایتمندی از خودم را برام به وجود میاره وخیلی خوشحالم خدایا شکر رررت
ممنون از استاد وتمام دوستان هم مسیرم که تجربیاتشون را در اختیار ما قرار میدن
برای خودم وهمه دوستان تناسب اندام زیبا را خواستارم
به نام خدای مهربان
من الهام یک متناسب شاد شاد 70 کیلویی هستم .
متناسب شدن چه حسی داره ؟
متناسب شدن حس زیبایی وجوانی وسلامتی برای من داره .
متناسب شدن آرامش رو برای من به ارمغان میاره
متناسب شدن حس خوشبختی رو برام داره
متناسب شدن حس رهایی از شیطان ذهنم رو برام داره
متناسب شدن حس سبکی وراحتی برام داره
متناسب شدن حس غرور وافتخار بهم میده
متناسب شدن حس آزادی از زندان چاقی رو برام میده
متناسب شدن زندگی رو برام لذت بخش تر میکنه .
متناسب شدن حس مادر مهربان و زن خوش اخلاق رو بهم میده
از چه تغییراتی در جسم خودم لذت میبرم ؟
ازینکه خوش استایل و خوش تیپ وشیک پوش شدم خوشحالم ولذت میبرم
ازینکه اندام ظریف و کشیده و خوش تراش پیدا کردم لذت میبرم
ازینکه از سرتا پام همه جام متناسبانه لاغر شده لذت میبرم
ازینکه شکمم صاف وتخت و وسفت شده و چربی پهلوهام آب شده وکمرم باریکه لذت میبرم
من ازینکه بالاتنه ام ظریف ولاغر شده لذت میبرم
ازینکه سایز کفشهام کوچکتر شده لذت میبرم
ازینکه دستهام وانگشتهام لاغر شده لذت میبرم.
ازینکه پاهام لاغر وکشیده و خوش تراش شده لذت میبرم
ازینکه سینه هام سفت و خوش فرم و کوچک شده لذت میبرم .
ازینکه چربی های پشت کمرم آب شده لذت میبرم .
چه تغییراتی در افکار و رفتارت مشخص هست؟
من خیلی تغییر کردم دیگه از چاق تر شدن نمیترسم دیگه از خوردن نمیترسم دیگه از خودم بدم نمیاد .به خاطر اندامم وسلامتی ام در چاقی خداروشکر میکنم از عکس گرفتن فرار نمیکنم از دیدن خودم در آینه لذت میبرم عاشق خودمم احساس خودارزشمندیم زیاد شده در اجتماع با اعتماد به نفس ظاهر میشم .
چاقی خودمو با پوشیدن لباس گشاد پنهان نمیکنم از بارداری در جسم چاق نمیترسم .همه لذتهای زندگیمو نزاشتم برای بعد لاغری از زندگیم در لحظه لذت میبرم
کارهایی که دوس دارم رو با وجود چاقی انجام میدم مثلا استخر میرم به بارداری فکر میکنم لباسهای رنگ شاد میپوشم تیپ میزنم نگران قضاوت دیگران نیستم میرم مسافرت رستوران میرم عروسی جشن
در مورد چاقیم حرف نمیزنم پای درد ودل افراد چاق نمیبینم به لاغری توجه میکنم به افراد خوش اندام .
در رفتارم کلی تغییرات بزرگ میبینم از نخوردن لذت میبرم .ساعتها گرسنه ام نمیشه وقتی گرسنه میشم با یه ذره غذا سیر میشم اگه یه ذره زیاد بخورم به شدت معده ام اذیت میشه وفشار میاد و از تکرار پرخوری به شدت پرهیز میکنم چون میدونم بعدش چه حالی میشم .
غذاها برام دیگه جذاب نیستند غذای مورد علاقه دیگه ندارم همه غذاها برام عادی شدن از بوی غذا دیگه بیزارم غذا خوردن اصلا یادم نمیافته
دیگه غذای چرب و شور دوست ندارم از دیدن فیلمهای آشپزی خوشم نمیاد حالم از اون همه غذا بهم میخوره ازینکه افرادو میبینم عاشق خوردن هستن تعجب میکنم
دیگه به اینکه چی درست کنم فکر نمیکنم در لحظه تصمیم میگیرم چی بپزم همه خانواده ام متناسب شده اند ودیگه درد چاقی ندارن
چه بازخوردی از اطرافیان میگیرم؟
همه خانواده و دوستانم واطرافیان ازینکه متناسب شدم خوشحالن و منو تشویق میکنن وبهم افتخار میکنن و من الگوی لاغری وتناسب برای اونها هستم.
چه بهبود هایی میتونیم برای نتیجه بهتر انجام بدم ؟
لاغری با ذهن رو باز هم ادامه میدم وشگفتی ساز ابدی میشم نه مثل خیلی از دوستان که بعد لاغر شدن ول کردن و دوباره بعد یه مدت به حالت اول برگشتن من فقط رو به جلو حرکت میکنم و توقف در مسیر لاغری نخواهم داشت برگشت به عقب رو در ذهنم به شدت رنج آور میکنم تا فقط به جلو حرکت کنم .
خدایا شکرت که به راحتی وزیبایی و لذت لاغر ومتناسب وشگفتی ساز شدم .
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و دوستان همراهم
چقدر این فایل عالی بود چون دوباره به یاد ما آورد که کانون توجه چقدر مهم هستش چون متاسفانه در طی زندگی ما توجه همون میره روی ناخواسته ها باید بارها بارها و شاید هروز این فایل رو گوش بدیم تا کانون توجه به خواسته ها نقشه ذهنی ما بشه و همیشه توجه مون رو به سمت سلامتی وثروت معنویت و عشق معطوف کنیم خوب تناسب اندام اولین قدم ما در مسیر سلامتی مون هستش
من باید به انسان های متناسب توجه کنم و آنها رو تحسین کنم
وبعد بیام درباره متناسب شدنم تجسم کنم و صحبت کنم ودر این سایت درباره خواستم بنویسم
هروز سوالات که مطرح شده رو درباره تناسبم از خودم بپرسم وپاسخ بدم
هرروز در هر لحظه درباره لاغری در ذهنم مرور کنم تا به آسونی لاغر شوم
سپاس فراوان از استاد عزیزم
سلام خدمت شما دوست عزیز،بله کانون توجه خیلی خیلی مهم هست،تمرکز لیزری روی هر چیزی که باشه باعث موفقیت در اون میشه،یه حدیثی هم هست در اینباره که نمیدونم از کدوم امامه،که فرمودن یک رکعت نماز با وضوح قلب بهتر از ۷۰ رکعت نمازی هست که بدون تمرکز باشه،ممنون از نوشتتون
سلام بر استاد عزیز و دوستان گرامی
استمرار استمرار استمرار ✅
فایل های استاد مثل یه دارو میمونه که باید هرروز استفاده بشه حالا با انجام تمرین شده با گوش دادن فایل شده یا با خوندن مطالب سایت…✔️
اگر امروز گوشش بدی امروز حالت خوبه ولی اگر بهش پایبند نمونی و فردا انجامش ندی بی اثر میشه❌
یعنی امروز گوش میدی و واقعا حس تناسب اندام وجودت رو فرا میگیره حس خوبی پیدا میکنی تصورات ذهنیت شکل میگیره
اما باید حتما بهش پایبند بمونی و فردا هم انجامش بدی
شما که نمیگی من امروز قرص خوردم خوب شدم پس
فردا دیگه نمیخورم! پس باید هرروز این تمارین رو هم انجام بدی
برای همه آرزوی موفقیت دارم
🍁🍁🍁
سلام مری خانم عزیز
دقیقا همینه
روند هر روزه است و استمرار
ولی به نکته مثبتی که وجود داره تمرین پاسخ به ۵ سواله، چون باید ۳۰ روز انجام بدیم، خودبخود توی جو و مسیر هستیم و رهنمون و احساس و هیجانمون درگیر میشه و این عالیه.
من کلا سه روز انجام دادم که حتی پشت سر هم نبود و پراکنده بود 😮💨😮💨😮💨
سلام دوست عزیز دیدگاه جالبی بود
شما درست میگی باید هر روز استمرار داشته باشیم منم اگر روزی نیام تو سایت و مطلبی را گوش نکنم یا نخونم آنروز حالم بده حس خوبی ندارم ولی برعکس وقتی تو سایتم حالم عالی امیدوار احساس خوب شادی و نشاط دارم مرسی دوست عزیز .
به نام خدا
سلام
روز ۱۲
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن حس قدرت و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن حس سبکی،سلامتی ،زیبایی ،جوانی ،جذابیت ، اراده ، ارزشمندی و لیاقت بهم میده.
از اینکه وقتی گرسنه نباشم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم، لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات خیلی کمتر شده لذت میبرم .از اینکه وزنم ۶۵ کیلوگرم شده و کاملا متناسب شدم بسیار لذت میبرم .از اینکه در اوج اعتماد بنفس راه میرم و خودم رو لایق بهترین زندگی می دونم لذت میبرم .از اینکه سبک و سلامت شدم ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه شخصیتم عوض شده،مانند یه فرد کاملا متناسب با رفتار و افکار صحیح هستم ،بسیار بسیار لذت میبرم .از اینکه حرص و ولع ندارم برای خوردن لذت میبرم .از اینکه آرامش درونی دارم لذت میبرم .از اینکه افکارم اکثر اوقات مثبت هست و میتونم افکار منفی رو رها کنم لذت میبرم .از اینکه مستقل تر از گذشته شدم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم هستم و وقتی خودم رو میبینم خوشحال میشم ، لذت میبرم .از اینکه حس لاغری پیدا کردم و انتظارم از خودم لاغر شدن هست لذت میبرم .
همسرم وقتی من رو دید شوکه شد گفت چقدر جذاب تر شدی،لاغری خیلی بهت میاد ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و خدا رو شکر کرد که به آرزوم رسیدم و لاغر شدم و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل چقدر عالی شدی ، این همه سایز و وزن کم کردی ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .وقتی وارد خونه ی مامانم شدم ، برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام خیلی تعجب کردند و گفتند چیکار کردی با خودت، به ما هم بگو ،عالی شدی ، خیلی زیباتر شدی ، لباسها به تنت خیلی قشنگ شدن ، آفرین .
از نظر افکار باید بگم بسیار تغییر کردم و اون نگرش گذشتن رو در مورد چاقی و لاغری اصلا ندارم .برام کاملا امکان پذیر هست که لاغر میشم .مطمئنم تنها راه لاغر شدنم فقط لاغری با ذهن است .فکر لاغری بهم آرامش و حس و حال خوب میده .رفتار غذاییم خیلی صحیح شده و سعی میکنم به عنوان سوخت به مواد غذایی نگاه کنم یعنی تا زمانی که واقعا گرسنه نباشم نمی خورم .دیگه با دور ریختن مواد غذایی اضافه کنار اومدم ، این برای من یه تغییر بسیار با ارزش و مفید هست .(همین دیشب مقدار ماکارونی که گرم کردم اضافه اومد و یکم هم سوپ ، شکر خدا تونستم دور بریزم چند بار در ذهنم مرور شد حیفه بخور ولی واقعا نمی تونستم بخورم و خیلی لذت بردم از این نخوردن )من آدم ارزشمندی هستم و چیزی که نیاز ندارم و میل ندارم نمی خورم چون من حیف هستم ،نه اون ماده ی غذایی ، شکم من آشغال دونی نیست .
برای موفقیتم در زمینه ی تناسب اندام، باید ادامه بدم ، باید استمرار داشته باشم ، باید هر روز با عشق تمریناتم رو انجام بدم .باید خوردن با تحریک بینایی،شنوایی،بویایی، لامسه و چشایی رو کلا حذف کنم ،فقط زمانی که واقعا بدنم نیاز به مواد غذایی داره ،بخورم .باید مثل افراد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح رفتار کنم .باید مثل افراد متناسب با افکار و نگرش کاملا صحیح ، فکر کنم .باید مواظب افکارم باشم که نره به سمت چاقی و کلا افکار لاغرکننده رو در ذهنم افزایش بدم .
« خدایا شکرت ،استاد گرامیم سپاسگذارم »
✓امروز تصمیم گرفتم پیرهن آبی و شلوار جین آبی رنگم رو بپوشم ،وقتی پوشیدم و رفتم جلو آینه ی تمام قدی که در اتاقمون هست ، یه لحظه از خوشحالی اشک هام جاری شدند و گفتم خدایا شکرت این منم ، این من هستم ، من کاملا متناسب شدم و لذت میبرم از این تناسب اندامم.چقدر حس و حال خوبی دارم با این وزنم ، سبک و راحت هر روز هر کاری داشته باشم انجام میدم ، بدون هیچ سختی ، سلامت سلامت شدم ، آسوده خاطر شدم ، عزت نفس و اعتماد بنفس زیادی پیدا کردم با بودن در این اندام زیبا و لاغرم ، خوشحالم که هستم و به آرزوم رسیدم ، خدای مهربانم شکرت .✓
سلام به استاد خوبم و دوستان گرامی
یک فرد متناسب یک فرد انتخابگره.
برای خوردن خودش حق انتخاب قائله.
هر خوراکی ای رو نمیخوره، هر غذایی رو نمیخوره.
به قول ماها بدغذاست، گرسنه باشه و وعده غذایی باشه هم حاضر نیست هر غذایی توی سفره است بخوره، حتی نمیشینه غردبزنه یا بهونه بگیره، راحت میگه اینو دوست ندارم و نمیخوره. عین خیالش هم نیست و نمیترسه که از گرسنگی بمیره.
اگه نون تازه یا اون چیزی که دوست داره نباشه، راحت از خیر غذا خوردن میگذره.
وقتی غذا خورده و سیره راحت از خیر خوردن کیک و دسر میگذره و این از دید یک فرد که ذهن چاقی داره اصلا غیر قابل قبول و نشدنیه!!! از نظرش اون فرد متناسب با داره دروغ میگه یا داره کلاس الکی میذاره!!! وگرنه مگه میشه برای کیک و دسر جا نداشت؟! فرد چاق کل زمانی که داشت غذای اصلی رو میخورد داشت به کیک و دسر بعدش فکر میکرد. تازه همون غذای اصلی رو هم تا جای ممکن خورده بود.
فرد متناسب کلی خوراکی های جور وا جور دور و برش هست که درشون رو باز کرده و از هر کدوم یکی دو تا خورده و راحت بقیه اش رو گذاشته کنار برای بعد، یا اینکه نم میکشه و بیات میشه و میریزه دور. ولی کسی که ذهن چاق داره تا دونه آخر میخوره، تازه اونم نه بالذت، با عذاب وجدان و فکر کردن دائمی به چاق کنندگی خوراکیه. هی چندتا میخوره میگه بسه باز میگه بذار چند تا دیگه بخورم و آخرش هم تا ته میخوره و تازه حس بدش شروع میشه.
ببینیم چقدر داریم به این رفتارها نزدیک میشیم
ولی مهم اینه که در حال حرکتیم و به زودی به یک شخصیت با افکار و رفتار شخصیت متناسب نزدیک میشیم.
به امید خدا
سلام دوست عزیز خانم لیلا کشاورز
جملات این دیدگاه رو که خوندم متوجه شدم که عین همون پست اینستاگرامی استاد هست که امروز لینکش رو در دورهمی قرار دادن و دقیقاً همین جملات رو اون هوش مصنوعی تکرار کرد
حالا نمیدونم استاد از جملات شما استفاده کرده اون پست اینستاگرامی رو تهیه و تنظیم کرده یا شما جملات اون پست رو دوباره نویسی کردین.
در هر صورت این دیدگاه عالیه و من بهش ۵ امتیاز دادم ….
ممنون از دیدگاههای خوبتون….
سلام و درود
درست متوجه شدید از این دیدگاه فوق العاده برای پست اینستاگرام استفاده شده است.
سلام استاد بسیار هوشمندانه در جهت تشویق دانشجوی خودتون عمل کردید…
شما از هر جهت بهترین استاد دنیا هستی…درود بر شما عمرتون پایدار
به نام خداوندبخشنده وبخشایشگر
سلام خدمت استادبز گواروهمراهان گرامی
نظرشخصی من همه چی باتکرارجواب میده
همین تمرین تکرارلاغری باید ملکه ذهن میشه
ونیازی به تشویق نیست نظردیگران مهم نیست به قول استاد ژنتیک مهم نیست مهم من باید تائید میکنم لاغری خودم رونیازبه تائید کسی ندارم تمرین شب تجسم لاغری ودرطول روزگوش دادن به فایلها تکرارتکراررررر
ومی پذیریم لاغری رو وافکارمون روبالاغری پُرمیکنیم مهارت فکرکردن لاغری،توجه به تخیل به صورت آگاهانه درطول روز وهنگام خواب هواسمون به ذهن ناخودآگاه که ازقبل ثبت شده واکنش نشان ندهیم استاد سپاسگزارم
به نام خدای مهربان
مدیریت توجه ذهنی
چیزهایی که ازین فایل آموختم این هست که من باید هم توجه عینی یا واقعی به لاغری داشته باشم و هم توجه ذهنی
توجه واقعی یا عینی یعنی اینکه من در طول شبانه روز با حواس پنجگانه ام به لاغری توجه وتمرکز کنم .
مثلا از طریق حس بینایی میتوانم خودم را در آینه متناسب ببینم واز دیدن خودم لذت ببرم خودم را تحسین کنم به زیبایی های بدنم توجه کنم لباسهایی بپوشم که حس خوب ولاغری بهم میده .به تصویر منتخب متناسب خودم بارها نگاه کنم .به افراد متناسب دور وبرم نگاه کنم وانها را تحسین کنم .به زیبایی های اندامم توجه کنم به جاهایی از بدنم که دوستش دارم توجه کنم. یا خوراکی ها را در معرض دیدم نگذاریم تا تحریک دیداری نشوم .یا فیلم وعکس غذاها را نگاه نکنم و..
توجه عینی از طریق حس شنوایی را میتوانم با گوش دادن فایلهای دوره ها انجام دهم . از طریق حرف زدن با خودم یا دیگران در مورد لاغری یا خواندن میثاق نامه با صدای بلند یا مثلا مصاحبه و گفتگو با افراد متناسب وگوش دادن به حرفهای آنها و
در مورد غذاها با دیگران حرف نزنم به به ترغیب آنها برای رفتن به فلان رستوران یا تعریف آنها از یک خوراکی توجه نکنم به تعارفات بی اهمیت باشم و..
توجه عینی از طریق حس بویایی مثلا میتوانم به بوی غذاها توجه وتمرکز نکنم وبا حس بویایی تحریک به خوردن نشوم.
یادر توجه عینی به حس چشایی میتوانم وقتی گرسنه نیستم غذا یا خوراکی را نچشم چون اگر ذره ای بچشم در ذهنم آن خوراکی لذت بخش میشه و مغزم خطا میده و من بارها این کار رو ذره ذره انجام میدم تا به لذت برسم مثلا به غذاها ناخنک نزنم یا از یخچال خوراکی یا غذایی رو مزمزه نکنم و..
توجه ذهنی به لاغری هم به این شکل برای ما امکان پذیر هست که ما هنگام خواب که تجسم میکنیم صبح هم در مواقعی که بیکاریم یا حتی موقع کار در خانه یا بیرون اون تجسم رو بارها تکرار کنیم در ذهنمان به قول استاد در طول روز تجسم رو تمرین کنیم تا در شب به وضوح بیشتری از تجسم تصویر منتخب متناسب خود داشته باشیم یا هر روز به سوالات پیشنهادی استاد در مورد لاغری بارها پاسخ بدیم تا ذهنمان در بیشتر فضای لاغری قرار بگیرد و مجال توجه ذهن به چاقی را در طول روز از او بگیریم .
ما با این توجهات به لاغری میخواهیم به ذهن منطقیمان بقبولانیم که ما میتوانیم لاغر بشیم .
همه افراد چه باسواد چه بیسواد میتوانند تمرین تجسم را انجام دهند چون همه توانایی فکر کردن دارند پس تخیل کردن وفکر کردن به لاغری را همه میتوانند به راحتی انجام دهند و تخیل اصلا کار زمان بری نیست در نوشتن یا گفتن تجسماتمان زمان زیادی میبره ولی تخیل گفته هایمان اصلا زمانبر نیس وما در کسری از ثانیه وارد صحنه خیال پردازی مان میشویم و ساعتها میتوانیم در تجسممان غرق شویم.
فضای ذهنی افراد چاق را توجه ذهنی و عینی به چاقی پر کرده است ما با این تمرینات میخواهیم فضای ذهنمان را از چاقی تخلیه کنیم تا لاغری در ذهنمان عرض اندام کند .
ما در پاسخ به سوالات باید طوری پاسخ دهیم که انگار به تناسب اندام تصویر منتخب خود رسیده ایم چون ذهن واقعیت وتوهم را تشخیص نمیدهد وما میتوانیم به راحتی ذهنمان را فریب بدهیم .
واینکه ما با حس لاغری لاغر میشویم. اگر حس لاغری در ما ایجاد شد یعنی ما داریم مسیر را درست میرویم وتخیل وتوجهاتمان را خوب انجام دادیم. نتیجه ی توجهاتمان باید خود را در رفتار و حسمان ودر نهایت درنتیجه مان خودش را نشان دهد وگرنه ما هنوز نتوانستم توجه خود را از چاقی خود برداریم.
سلام الهام خانم عزیز
موارد توجه عینی با حواس رو خیلی خوب و کامل و مفید گفتید
مخصوصا اون قسمت چشیدن، خیلی وقت ها ما اصلا گرسنه نیستیم یا میل نداریم، ولی همین که از یک خوراکی میچشیم یا ناخونک میزنیم دیگه باید هی ازش بخوریم. من هم یادم باشد این مورد رو مد نظر قرار بدم.
اون بخش توجه عینی با دیدن فیلم غذاها رو از همون روز اول ترک کردم و واقعا خیلی روم تاثیرگذار بود. به خاطر دیدن فیلم های غذاها و آموزش آشپزی شبانه روز توی ذهنم به غذاها و شیرینی ها و پختنشان فکر میکردم که خدا رو شکر دیگه نمیبینم.
سلام دوست عزیز من برای دوره کردن دوباره اومدم متن زیبای شماروخوندم عالی بودی
سوال طلایی برای توجه به لاغری و ایجاد مسیر ذهنی لاغری
لاغر بشم چی میشه؟
باید این سوال رو باز کنیم و به صورت واضح و جوری که احساسمون درگیر میشه بهش جواب بدیم.
💙💚لاغر بشم چی میشه؟
به آرزوی ۳۵ ساله ام می رسم آرزوی تناسب که حس زیبایی و خوبی به من میده که نمی تونم بیانش کنم و از این تناسب در پوست خودم نمی گنجم و از احساس بد داشتن چربیاای اضافه و احساس حقارت نجات پیدا می کنم.
💚💛چه لباس های میتونم بپوشم؟
وای نگم دیگه از خرید لباس فرار نمی کنم و دیگه نگران انتخاب مدل و اندازه و رنگ لباس نیستم به راحتی هر مدلی که خوشم بیاد را بدون ترس و نگرانی که منو بد نشون نده می خرم و می پوشم
از مدلهای پرچین و کوتاه نمی ترسم
چون دیگه لاغر و متناسبم و هر چی دوست داشته باشم بپوشم به من میاد
❤💛چه رنگ های میتونم بپوشم؟
رنگ سفید و رنگهای روشن و طلایی نقره ای
ترس درشتتر نشون دادن ندارم
💛🧡چه ورزشهایی انجام میدم؟
رقص ترکی و رقص پا .
💜💙بدنم چطوری میشه؟
بدنم تراز و زیبا بنطر میاد و چربیاا اضافه از قسمت بازو و شکم و کمرم بیرون نمیزنه و شکمم تخت و صافه و قوس پهلوهام اندازه و استخوان لگنم معلومه و استخوان ترقوه باعث زیبایی بالاتنم شده و پاها و بازوهایم کشیده و لاغر شدند
💜💙پهلو و پشتک چه شکلی میشه؟
گودی کمرم دیده میشه و پشتم استخوانهای مهره ستون فقرات و کتفم براحتی دیده میشه و کول پشتم محو شده و پشتم صاف دیده میشه
🧡💛اندامم در آینه چه شکلی میشه؟
خیلی زیبا و متناسب و کمرم باریگ و پااام کشیده و شکمم صاف و تخت
چه تاثیری روی سلامتی م میذاره؟
پادرد و مچ درد و زانو درد و کمردردم به خاطر کاهش اصافه وزنم برطرف شده
و دیگه از درد رنج نمی برم
و به راحتی حرکت می کنم و راه میرم
💚💙لاغر بشم چه تاثیری روی سرعت عمل میذاره؟
براحتی پله ها را بالا و پایین میرم
و براحتی و چابکی میدوم
❤🧡از نظر روحی چه تغییری میکنم؟
روحیه ام شاد و پرانرژی انگار تازه متولد شدم
تو پوست خودم نمی گنجم که به این گنج تناسب و زیبایی اندامم دست پیدا کردم
و
💚💛چه تاثیری روی اعتماد به نفسم داره؟
احساس خوب تناسب باعث خوددوستی بیشتر و احساس رضایت از عملکردم و کنترل امیالم و خوردنم احساس پیروزی و اعتماد به خودم میده
💜💙چه تاثیری روی اطرافیانم داره؟
بهم افتخار می کنن که تونستم بر امیالم پیروز بشم و کنترل کنم
و از رضایت و خوشحالی من خوشحالند
🧡💛چه تاثیری روی رفتارم در میهمانی ها داره؟
خیلی باکلاس تر رفتار می کنم
تا گرسنه نشدم لب به هیچی نمیزنم حتی هر چقدر تعارف بکنند
و وقتی گرسنه شدم خیلی آروم و با تومانینه می خورم لقمه های کوچیک برمیدارم و خوب میجوم و مزه مزه می کنم
و تا سیر شدم دست از خوردن می کشم
و به خوردن ادامه نمیدم و میزارم تو بشقابم غذا بمونه و ترس از اسراف میزارم کنه
چون بدنم ارزشمندتر از این هست که سطل آشغالش کنم
و ترس از کمبود ندارم
و براحتی از خوردن اضافه غذا بعد سیریم می گذرم
💜💙چقدر باعث صرفه مالی میشه؟
نگمبراتون وقتی از خوردن بیهوده دست بر میدارم
خوراکیهای اصافه که برای هوس می خوردم
دیگه نیاز بهشون ندارم
و داخل کابینت میمونه و نگاه بهش نمی کنم
و چی بشه اگر گرسنم بود و میل داشتم به اندازه ی مزه مزه کردن می خورم
و کمتر هزینه خوراکیها می کنم که بیشتر از هر نیازی پول بابتش میدم
💚💙چه تاثیری روی نحوه پوششم داره؟
پوششم بروز میشه و تیپم بروز و امروزی میشه بدون ترس از بد دیده شدن
💛🧡چقدر توی پوشش راحت تر میشم؟
ترس از پوشاندن خودم ندارم که به خاطر حجم بیش از حد اندامم دیده بشه و به چشم بیاد
و معذب نیستم
چون باریک و کم حجم شدم
❤💛چه تاثیری روی شرایط کاری م داره؟
بدنم چابکتر و پرانرژیتره و اعتماد به نفسم بیشتر شده
و حس مفید بودنم بیشتر شده و عملکردم در کار بیشتر شده
💙💜خانواده م چه نظری میدن؟
تحسینم می کنند و ازم میخوان که ادامه بدم
💚💙دوستام چیا بهم میگن؟
تحسینم می کنند که تونستم به تناسب برسم
و از اینکه بعد سالها به تناسب رسیدم خیلی تعجب می کنن
که چطور تونستم منی که سالهاست در حسرت لاغریم
💙💜چه تاثیری روی شاخص های سلامتی م داره؟
چربی خونم متعادل شده
بی حالی و خستگیم خیلی کم شده
چابکتر و سرحالتر شدم
احساس سرزندگیم بیشتر شدهو امیدم به خودم و تواناییم بیشتر شده
💗❤چه احساسی دارم که عکسم توی شگفتی سازانه؟
احساس پیروزی و توانمدی و به خودن افتخار می کنم که به راز تناسب بالاخره دست پیدا کردم
و شاکر خداوند میشم که من را در این مسیر قرار داد تا با استاد آشنا بشم و قدردان از استاد عطار روشن که با آموزههایش این مسیر را برایم روشن کرد
💜❤چه ژستی میخوام برای عکس شگفتی سازی خودم بگیرم؟
ژست پیروزی
❣️💖چه تغییری در روابطم بوجود میاد؟
وقتی احساس پیروزی و افتخار در درونمون ایجاد بشه قطعا حال خوبی خواهیم داشت و باعث صبوری ما و عشق ما به بیرون از خود و دیگران
می شود
و درونمون بهشت به بیرونمون هم سرایت می کنه
و اطرافیان از این احساس خوب بهره می برند و از بودن در کنارمون لذت می برند
💙💜چه تغییری در رفتارم سر سفره بوجود میاد؟
فکر و ذکرم چی بخورم نیست از فکر خوردن دور شدم
دیگه فکر ریزه خواری نیستم
و دیرتر از همه سر سفره میام و زودتر از همه سیر میشم و کنار میرم
و خیلی آروم و لقمه های کوچک را میجوم
💚💙چقدر بهم انگیزه میده برای موفقیت های بعدی؟
برام ثابت میشه من هم می تونم و توانمندم
و غیرممکنی وجود نداره
بلکه مواتع ذهنی کنار بزنیم هر غیر ممکنی ممکن میشه
و معجزه رخ میده
💜❤کجاها میتونم برم خرید؟
هر جا که دلم بخواد
❤💗سراغ چه لباسهای میرم؟
کوتاه و جذب
❤❤چه سایزی بهم میخوره؟
۳۸
سلام و عشق به دوست گلم رها جان
بسیار لذت بردم از خواندن تمرین پرسش و پاسخت چقدر جزء جزء و کوتاه و مفید نوشتی اینجور نوشتن در مورد خواسته مون عالی ترین روش ارسال رویامون به ناخودآگاه است و بهتون تبریک میگویم و امیدوارم به براحتی تغییرات را تجربه کنی و به تناسب اندام دلخواهت برسی👌🥰
سلام و درود سحر جان دوست مهربان ممنونم بابت پیام پرمهرت خوشحال شدم
منم برای شما ارزوی موفقیت در همه ی امور زندگی دارم
سلام رهای عزیز
چقدر کامنتتون عالی بود
واقعا لذت بردم و در احساسش قرار گرفتم
ان شالله به زودی عکساون با ژست پیروزی رو توی شگفتی سازان میبینیم 🥰
من خودم ژستم رو ایستاده به پهلوی چپ رو به دوربین انتخاب کردم. با کت سفید و دامن مشکی و شال صورتی و جوراب شلواری و کفش مشکی. عکس قبل را ابتدای عضویتم گرفتم و منتظرم عکس بعد را بگیرم و برای استاد بفرستم و استاد توی صفحه شگفتی سازان بذارن.
این برام مثل روز روشنه و منتظر اون روزم که خیلی هم دیر نیست.
موفق باشی دوست خوبم
🙏🙏🙏ممنون دوست عزیزم برای شما هم آرزوی موفقیت دارم
سلام خدمت دوست عزیزم رها خانم
چقدر نوشته شما لذت بخش بود چه حس خوبی داشت چه سوال های عالی پرسیدید خیلیی لذت بردم از نوشته تون
ممنونم که برامون با حس خوب نوشتید🙏🏻❤
بهترین نتایج رو براتون آرزومندم عزیزم🌹💕
سلام سحر عزیزم ممنونم بابت لطفتون
سلامت باشید
منم برای شما دوست گرامی موفقیت در همه ی امور زندگی آرزومندم🙏🙏🙏
البته بگم که طرح سوالها از دوستمون لیلا خانم بود
سلام عالی است چقدر حسهاتون شبیه من هستش
سلام و درود
چه جالب ممنونم از مهرتون🙏🙏🙏
بهت آفرین میگم رها جان، چه سوالهای قشنگی و چه پاسخهای بجا و جالبی که در وجود من هم ایجاد انگیزه کرد، از خوندن این مطالب لذت بردم و از ته دل برات آرزوی موفقیت میکنم.
از همه جالبتر ژست پیروزیت برای عکس در قسمت شگفتی سازان بود ✌️✌️✌️💖
سلام سهیلا جان
دوست گرامی منم بابت پیام مهرآمیزت ممنونم
و براتون آرزوی سلامتی و موفقیت در همه ی امور زندگی دارم🙏🙏🙏
البته بگم طراح سوالها از دوستمون لیلا خانم بود
به نام خدای مهربان…….
درود و سلام….
امروز ۱۲ مهر ……
&&&&&&&&&&&&&&&&
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لاغرشدن حس سبکی برام داره لاغر شدن حس خوش اندامی به همراه داره لاغر شدن حس شادی درونی بهم داده .لاغر شدن حس آزادی در انتخاب رنگ و مدل پوشش رو برام به ارمغان آورده ….خدایا بابت تمامی این احساسات فوق العاده ناب که بهم ارزانی داشتی سپاسگزارم
… &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
از وقتی لاغرشدم جوانتر و زیباترشدم .قدم بلندتر شده دیگه زانوهام درد نمی کنه راحت از پله کانهابالا یا پایین میرم .از قید و بند خوراک و خوردن رها شدم ..لباس قالب تن به تنم قشنگ میشینه مثل پرنسسها میشم و مثل اونا غذا می خورم براحتی کفشای پاشنه بلند می پوشم و از رقصیدن لذت می برم …
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
امروز مادرم با خوشحالی بهم گفت خیلی برات خوشحالم چون می بینم به ارزوت رسیدی ….
.دیروز خونه آبجی فاطمه خواهر آخریم که حسابی باربی و خوش اندامه و قدر خودشو نمی دونه بودم یه مدت حسابی دنبال این بود چند کیلویی چاق بشه کیلو کیلو شیرینی مصرف می کرد ولی بی فایده منو که دید گفت چه حیف شد لاغر شدی ولی نتونستی چربیهاتو به من پیوند بزنی په چکارشون کردی خسیس می دادیشون به من ….و بعد قش قش خندید منم خندیدم و گفتم واقعا برات متاسفم فاطمه
…..همسرم هر شب موقع خواب به پهلو دراز می کشه دستشو می ذاره زیر بالش نرمش زل می زنه به من …می خندم بهش میگم ای بابا چرا اینطوری نگام می کنی ؟ میگه اصلا باورم نمیشه به این خوبی لاغر شده باشی …میگم چرا باور نمی کنی ؟میگه آخه تو همه چی می خوردی هیچوقت به خودت گرسنگی نمی دادی پیاده روی و باشگاهم که نمی رفتی … خوب پس چطور روزبروز لاغرتر شدی ؟ میگم تو مشگلت افکار و باورهاته …..قدرت ذهن ناخودآگاه رو نمی تونی هضم کنی برای همین برات سخته باور کنی که برای لاغر شدن نیاز به هیچ کار خاصی نیست.. خنده ام می گیره وقتی که می اومدی بالاسرم هی می گفتی بابا اینا چیه می خوری چاقتر میشی چرا حرف گوش نمی دی و من می خندیدم و می گفتم به خدا گشنمه که دارم اینو می خورم پس چاقی در کار نیست … یادته واقعا اونم می خنده آره یادمه منو ببخش اذیتت کردم …میگم حالا که به هدفم رسیدم دیگه مهم نیست قبلنا چی می گفتی یا چی نمی گفتی بی خیال و بعد به خواب میریم …
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
از وقتی لاغر شدم رفتارم که خیلی تغییر کرده که نتیجه تغییر افکارمه باورهام خیلی هاش تغییر کرده …رفتار من در موقعیتهای مختلف تغییرات بنیادین داشته … رفتار من وقتی که تنهام …وقتی که مهمان دارم …. وقتی میرم به مهمانی و سفر …. وقتی ماه رمضون میشه … وقتی ایام عید می آد … وقتی که استرسی وغمگین میشم و از چیزی می ترسم یا از کسی عصبی میشم … وقتی که برای خرید به فروشگاه میرم …. وقتی سوار ماشین شخصی میشم و قراره چند ساعتی رودر جاده باشم …. وقتی که به جشنی دعوت میشم …. وقتی که با بوی غذاهای خوش عطر و بو مواجه میشم … وقتی با تصویر خوش آب ورنگ غذاها در تبلیغات مواجه میشم …. وقتی آخر شب میرم که بخوابم یا قبل و بعد تمریناتم در سایت یا انجام کارهای خونه با گفتگوی ذهنی دعوت به خوردن میشم….. یا وقتی با یک بشقاب غذای نذری مواجه میشم و و و در همه این موقعیتها رفتار درست رو ازقبل می دونم و به موقع تصمیم درست می گیرم و همواره به یاد دارم که خوردن فقط و فقط می تونه یکدلیل داشته باشه اونم گرسنه بودنه ….. من با تشخیص گرسنگی و حد سیری و رعایت کردن این دو قاعده مثل اب خوردن لاغر شدم …. &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
الان شکر خدا در وزن 65 کیلو هستم اما دوست دارم متناسب تر بشم برنامه ای که برای این هدف دارم می تونه اینها باشن :1 – اول از همه تکرار رفتارهای درستی که یاد گرفتم 2ــ به هیچ وجه سایت استاد عطار روشن رو ترک نکنم 3ـ به سه وعده غذای اصلی اکتفا کنم …حس می کنم عصرها موقعیت خوبی برای کاهش وزن دارم باید به عصرانه خوردن به معنای رایجش در بین آدمهای چاق اهمیت ندم و از این ساعات برای مصرف آب بیشتر و سبزیجات خام و میوه به قدری که رفع گرسنگی کنه استفاده کنم تا وقت شام برسه زمانی که علائم گرسنگیم کاملا واضحه مربوط به ساعت خاصی نیست …4ــ نیمه شب بیدار شدم اول آب بنوشم اگر خوابم نرفت و احساس گرسنگی کردم اونوقت دو سه لقمه نون با هر چیزی که دوست دارم بخورم که بتونم دوباره بخوابم …5ــ روی خوراکیارو با پارچه بپوشونم خوراکی هایی که در تیررس نگاهم قرار دارن …تا از تحریک عصب بینایی برای خوردن تا حد زیادی جلوگیری کرده باشم …این کار تاثیر خوبی روی ریزهخواری همسرم داشته و خیلی کمتر شده
سلام شهربانی عزیز
دوست خوش قلم
چقدر این کامنت خوب بود
همه ش عالی بود، مخصوصا اونجا که گفتید از وقتی لاغر شدن رفتارم توی موقعیت های مختلف تغییر کرده.
اون موقعیت ها که گفتید همه شون موقعیت های حساسیه و یه جور پاشنه آشیله. از اون جاهاییه که راحت میشه لغزش کرد. باید آنقدر تمرین و تکرار کنیم که برامون درونی بشه و در اون موقعیت ها هم بتونیم آگاهانه تصمیم بگیریم که آیا واقعا باید چیزی بخوریم یا نه.
موقعیت ماه رمضون، که بعد از افطار احساس میکنیم هر چیز که دیدیم و تا هر اندازه که میتونیم باید بخوریم. یا موقعیت مهمونی یا عروسی. یا پیک نیک و طبیعت. یا مواجه شدن با یک خوراکی یا شیرینی نذری.
باید همواره حواسمون به حس گرسنگی باشه. ما فقط تحت یک شرایط چیزی میخوریم، اگر گرسنه باشیم و این رمز موفقیته.
باز هم ممنون از کامنت آگاهی بخشتون
سلام و درود لیلا خانم دوست عزیزم
دقیقاً خوب متوجه شدید ا در موقعیتهای حساس اید تصمیمهای فوری و درست بگیریم….
در هر کدوم از این موقعیتهای به خصوص کلی فرمول ذهنی بالا میاد و ما تا قبل از این آموزشها عین ربات طبق این فرمولها و دستورات رفتار کردیم که بر اساس ذهن چاق بوده ذهن لاغر میگه برای خوردن موقعیت به خصوص یا عادی فرقی نداره در هر موقعیتی فقط باید بر اساس آلارم خالی بودن معده و گرسنه بودن تصمیم به خوردن بگیرید..
شاد و موفق باشی دوست عزیز
سلام چقدر از نوشتن هاتون یاد گرفتم ممنونم
متناسب شدن چه حسی در شما ایجاد میکنه
حس عشق تناسب در من حس عشق ایجاد میکنه
من انقدر سبک میشم که میتونم زندگی کنم
از چه تغییری در جسم خود لذت میبری
از تغییرات چهرم از تغییرات سایزم از شکم تختم درست شبیه تصویر منتخبم از پاهای بسیار لاغر و کشیده درست شبیه تصویر منتخبم
از اینکه جدیدترین لباسها رو میپوشم شلوار های بندی میپوشم و بهترین تیپ های زمستانی رو درست شبیه تصویرم در بک وی کوشیم میزنم
همه از دیدن من به شگفتی اومدن و خواهرم ازم خواهش کرد تو سایت ثبتنامش کنم و همه از این همه تناسب من به شگفتی اومدن
۴
تغییرات من عجیبه من مرتب به فکر خوردن نیستم بدن من سطل اشغال نیست من بهترین انتخابها رو برای خوردن دارم و کلی خوراکی خوشمزه میخورم من بستنی انواع پراشکی و کیک نمیخورم من اصلا میرم فروشگاه هیچی نمیتونم انتخاب کنم اوایل خرما جایگزن شکلات شد الان خرما هم نمیتونم بخورم
فقط و فقط بهترینها مثل استیک گاهی کمی اجیل بهترین خورشتها میگو مثل قبل نمیتونم حجم زیادی نون بیات رو با مقداری پنیر و چایی شیرین بخورم باید نان تازه باشه تا من صبحانه بخورم و چون قبلا فقط از خوردن لذت میبردم الان باید جایگزین هایی برای اوقات فراقتم داشته باشم
سلام منیره جان حالت چطوره کم پیدایی….. ممنون از دیدگاه کوتاه و مفیدت….. آخر نوشتت به مسئله خوبی اشاره کردی اونم اوقات فراغت…
به تجربه به من ثابت شده که یکی از دلایل ریزه خواری آدمهای چاق بیکاری است. حتی اگر برای اوقات فراغت خواندن یک رمان جذاب یا تماشای یک سریال تلویزیونی رو در نظر بگیریم می تونه تاثیرگذار باشه حواس رو از خوردن غیر ضروری پرت می کنه …. چون ما عادت داریم وقت بیکاری به خوردن فکر کنیم و با گفتگوی درونی تشویق به خوردن چیزای حاضر اماده میشیم ….
ممنون عزیزم وفتی در کنار شما دوستانم عالی هستم به لطف خدا
سلام منیره عزیز
ممنون از کامنت زیباتون
چه دیدگاه خوبی رو مطرح کردید
این که الان برای بودنتون و چیزی که میخورید ارزش قائلید و فقط خوراکی های خوب رو میخورید.
این دقیقا رفتار متناسب هاست. به قول استاد اگر از چیزی خوششون نیاد به راحتی نمیخورن و خاصرن گرسنه بمونن تا یک غذای مناسب بخورند. برعکس چاق ها که هر چی گیرشون میاد را میخورن و اصلا انتخاب خاصی در کارشون نیست. یا میل ندارم و نمیتونم بخورم و جا ندارم براشون بی معنیه.
ممنون که یک نگاه جدید رو مطرح کردید.
موفق باشید دوست خوبم 🥰
سلام به همه
توجه عینی به تناسب و لاغری در طی روز
در توجه عینی به لاغری، درسته که هنوز به تناسب مورد نظر خودمون نرسیدیم، ولی میتونیم به افراد متناسب که بیرون میبینیم دقت کنیم.
وقتی با این دید نگاه میکنیم میبینیم چقدر آذم متناسب زیاده، میشه بگیم بیشتر آدمها متناسبن.
این توی ذهنم میره که متناسب بودن طبیعیه. صبح رفتم آزمایشگاه و حواسم به آدمهای متناسب بود، اتفاقا کم هم نبودن، و به خیلی هاتون هم نمیومد که خیلی کار خاصی برای تناسبشون بکنن. احتمالا طبیعی متناسب بودن. بعدشم که پارک، وای که چقدر تازگی ها پارک رفتن برام جذابه، عصری رفتم، توی بهترین شرایط هوا و فضا، یکم توی پارک بسیار زیبای جوانمردان راه رفتم، از پل رد شدم و روی سطح شیب دار که حالت کوهپایه داره و پر از درخت های زیباست نشستم. قبلا بیشتر پیاده روی میکردم، ولی جدیدا بعد از قدم زدن مدت زیادی میشینم و از سکوت، زیبایی ها، دیدن پرندگان، شنیدن صداشون، و زیبایی حرکت باد توی درختان بید لذت میبرم و چقدر هم که عالیه. بعد هم نشستم و تجسم کردم و یه تقلب هم کردم، از سوال «اگر من لاغر بشم چی میشه؟» برای یک خواسته دیگه هم استفاده کردم و بهش جواب دادم و همزمان تجسم کردم.
ما به زودی با رسیدن به تناسب اندام از طریق ذهن، استفاده از ذهن برای رسیدن به خواسته ها رو یاد میگیریم و میتونیم توی جنبه های دیگه زندگی استفاده کنیم. مثل استاد عطار روشن که برای موفقیت مالی میخواست کارکرد ذهن رو یاد بگیره ولی در تناسب اندام به شکل موفقی تونست استفاده کنه و بعد هم به خواسته های دیگرش رسید.
خدا رو شکر میکنم بابت حال خوب الان و این روزهای
و این حال خوش رو برای همه شما دوستان آرزومندم 🥰
عزیزم خانم لیلا کشاورز عرض سلام دارم
چه دیدگاه خوبی نوشتی منو بردی به حال و هوای پارک جانبازان در محله خودم که بسیار بزرگ و با صفاست ک آبنمای بزرگ و زیبایی در وسط پارک خودنمایی میکنه با وسایلی که وسط این آبنما گذاشتن رقص آب و نور درست کردن متاسفانه من پارک کم میرم ولی حالا که هوا مناسبه نه خیلی سرده و نه خیلی گرم خوبه که وقت بذارم و به این پارک باصفا سر بزنم….
خیلی وقته که به منظور لاغری به پیادهروی نمیرم هر وقت که دلم خواسته و وضعیت جسمیم اجازه داده قدمزنان به سمت پارک جانبازان رفتم و برگشتم هرجا هم خسته شدم نشستم و تماشا کردم و این برام خیلی لذت بخش بوده هیچ فشاری به خودم نیاوردم که برای پیادهروی بیشتر خودمو اذیت کنم دلیلی برای این کار وجود نداره….
خدایا شکرت که ما رو به این مسیر هدایت کردی و تحت شاگردی یک استاد بینظیر قرار دادی تو از زیباییهای زندگی و دنیا و طبیعت لذت ببریم هم از خوردن لذت ببریم هم از نخوردن رست برعکس اون موقعهایی که هم چاق بودیم هم پر از افکار نادرست لان یا لاغر شدیم یا داریم لاغر میشیم و کلی افکار درست داریم و سعی میکنیم رفتارهامون با افکار درستمون هماهنگ بشن بتونیم تناسب اندام رو تجربه کنیم…
از شما دوست عزیز بسیار سپاسگزارم خیلی خوشحالم برای شما با وجود اینکه مدت کمی است وارد این سایت دوست داشتنی شدید اما دیدگاههای خوبی مینویسید و فکرهای خوبی دارید.. احسن و درود بر شما…. شما پتانسیل شگفتی ساز شدن رو دارید به شما تبریک میگم و شما رو به خدا میسپارم
شهر بانوی عزییییییز
سلام
چقدر کامنت خوبی دادید کلی حالم خوب شد.
مرسی که به هم حال خوب میدیم. دوستانی که از هم دورن ولی به هم نزدیکن 🥰
بله خوب کاری میکنید، الان فصل فصل عاشقی طبیعته، همین که ازش مینویسم هم حالم عالی میشه، حالت شعف پیدا میکنم. برید و لذت ببرید و بذارید طبیعت هم از حضور شما لذت ببره 🥰💕
به نام خدا
سلام
روز ۱۱
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام زندگی بوده .متناسب بودن بهم احساس آرامش درونی میده .متناسب بودن حالم رو خوب نگه میداره .متناسب بودن بهم احساس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن احساس سبکی،سلامتی،جوانی،جذابیت،زیبایی، شادابی،اراده ،ارزشمندی و لیاقت بهم میده .
از اینکه هر لباسی بخوام در هر رنگی ،می تونم بپوشم، لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات کمتر شده ،بسیار لذت میبرم .از اینکه افکار منفی در ذهنم خیلی کمتر شدن و مثبت اندیش شدم لذت میبرم .از اینکه کنترل ذهن پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم شدم و هر وقت خودم رو میبینم خوشحال میشم و لبخند روی لبهام میاد لذت میبرم .از اینکه ترسی از مواد غذایی ندارم و به اندازه ی نیازم می خورم لذت میبرم .از اینکه حرص و ولع ندارم برای خوردن هیچ ماده ی غذایی ،بسیار لذت میبرم .از اینکه تا زمانی که واقعا گرسنه نباشم نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم لذت میبرم .از اینکه سبکتر شدم و احساس سلامتی میکنم لذت می برم از اینکه ۶۵ کیلو گرم شدم و کاملا متناسب لذت میبرم .
همسرم وقتی من رو دید شوکه شد و گفت چقدر جذاب تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق در چشمانش جاری شد و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم ، خدایا شکرت که به آرزوت رسیدی و لاغر شدی .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل ،عالی شدی ، خیلی خوبه این همه سایز و وزن کم کردی ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم، خواهر و خواهرزاده هام همه خونه ی مامانم بودند وقتی وارد شدم بسیار تعجب کردند و گفتند آفرین ،چیکار کردی با خودت ،به ما هم بگو ، واقعا زیباتر شدی ، لباسها به تنت خیلی زیباترند .
میبینم که توجهم به لاغری و افکار لاغرکننده بسیار بیشتر شده .میبینم که حس لاغری در من افزایش یافته .میبینم که شخصیتم تغییر کرده .میبینم دقیقا شخصیت یه فرد کاملا متناسب با افکار و رفتار صحیح پیدا کردم .میبینم که عاشق مسیر تناسب فکری هستم و همیشه ادامه خواهم داد .میبینم که کارهام رو در تایم کمتری ،سبک و راحت انجام می دهم .میبینم که توجهم به خوردن خیلی کمتر شده .میبینم که آرامشم خیلی بیشتر شده .میبینم اعتماد بنفسم افزایش یافته .میبینم که خدا من رو خیلی دوست داره .میبینم که لایق بهترین زندگی هستم .
باید همیشه تمریناتم رو انجام بدم و پاهام رو جای پای استاد بگذارم تا مثل ایشون که یه عالمه نتایج درجه ۱ گرفتن ، من هم نتایج بی نظیری بگیرم ، پس هر چیزی که ایشون گفتند رو انجام می دهم .باید خوردن از طریق تحریک بینایی،بویایی ،شنوایی،لامسه و چشایی رو در خودم حذف کنم .باید تنها زمانی که واقعا گرسنه هستم بخورم ، به محض دریافت پیغام سیری دست بکشم .دوست دارم از ظرف کوچکتر استفاده کنم برای غذا خوردن .
باید شخصیت لاغرم که هنوز به اندازه شخصیت چاق قوی نشده ، قویش کنم ،کاری کنم رشد کنه و ثابت بمونه ، تا همیشه ،هر لحظه با این شخصیت جدید و لاغرم فکر کنم و رفتار کنم .باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم چون حس لاغری من رو به لاغری می رسونه .
«خداوندا سپاسگذارم برای تمام نعمت هایت ،
ممنونم استاد بزرگوارم .»
سلام به همه
توجه عینی و ذهنی همزمان رو در یک جا میشه خیلی خوب به دست آورد، آن هم صفحه شگفتی سازانه.
من الان مجدد رفتم و با دقت باز هم عکس ها را نگاه کردم. خیلی حس و حالم خوب شد، صورتم کلا روی حالت لبخند بود. برای هر کدام از دوستان جداگانه میگفتم ماشاالله. تفاوت عکس های قبل و بعد سرشار از حس امید و اطمینانه. خدا رو شکر
مخصوصا با آهنگ شادی که روی پیج بود حس و حال آدم خیلی خوب میشه.
ممنون از استاد خوبم
سلام لیلا خانم آفرین به نکته خوبی اشاره کردی با دیدن شگفتی سازان سایت تناسب فکری هم میشه توجه عینی داشته باشیم هم ذهنی به لاغری و لاغرها
عالی گفتی ….. مرسی 🙂
به نام خالق مهربانم❤️
سلام و عشق به استاد لاغری و عاشقان لاغری متناسب بودن چه حسی دارد؟ از چه تغییراتی در جسمت لذت میبری؟ چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟ چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟ چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت میتوانی ایجاد کنی؟
من در این مدتی که دارم هر روز این سؤال و جوابها را به همراه پاسخ مینویسم و بهش فکر میکنم متوجه شدم که این سؤالات همان سؤالاتی است که ما نمیتوانیم براحتی به آنها پاسخ دهیم و شما استاد مهربانم خیلی هوشمندانه سؤالها را به شکل دیگری تغییر دادید تا جواب دادن به آنها برای ما که ذهنیت چاقی داریم راحتتر شود مثلاً سؤال اول لاغر شدن چه حسی دارد؟ در واقع همان سؤال چرا میخواهی لاغر شوی است که ما همیشه بصورت کُلی به آن پاسخ میدهیم و معمولاً میگوییم بخاطر سلامتی و خوش اندامی اما وقتی سؤال تغییر میکند به این که متناسب بودن چه حسی دارد و از چه تغییراتی لذت میبری و بخاطر تناسبت چه بازخوردی میگیری؟ دلایل زیادی برایش داریم و تمام این دلایل پاسخ به سؤال چرا میخواهی لاغر شوی است و فرقش در این است که ما در جواب سؤال اول بصورت کلی پاسخ میدهیم اما به شکل دوم جزئیات را هم مینویسیم و این سبب میشود که مغز ما تصویر واضحتری را از خواستهٔ ما دریافت کند و یا جواب سؤال آخر در واقع پاسخ به این سؤال است که چطوری میتوانی خودت را با خواسته ات همسو کنی؟ که برای این سؤال هم ما جواب واضحی نداریم اما وقتی به این فکر میکنیم که چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدنمان میتوانیم ایجاد کنیم؟ براحتی میتوانیم با جزئیات بیشتر پاسخ کاملتری به این سؤال بدهیم و من عاشقانه و بی نهایت از محبت و زحمات شما استاد عزیزم تشکر میکنم و سپاسگزارم که از هر روش و ترفندی استفاده میکنید تا ما را به تناسب دلخواهمان برسانید
و یک موضوعی که من در نوشتهٔ دوستان عزیزم متوجه شدم این بود که خیلی سعی میکنند خوردن مواد شیرین اضافی را کنترل کنند اما موفق نمیشوند حالا چرا ما چاقها اینقدر به طعم شیرین علاقه داریم و از خوردنش لذت میبریم؟! دلیلش این است که چاقی در مغز ما یک بار منفی و یک رنج تعریف شده و مغز برای اینکه این رنج را برطرف و به شادی تبدیل کند ما را ترغیب به خوردن طعم شیرین میکند چرا؟ چون ما همیشه از طعم شیرین لذت میبریم و در مناسبتهای شاد و خاطره انگیز استفاده میکنیم بنابراین خوردن شیرینیجات برای مغز ما شادی و لذت تعریف شده برای همین مواقعی که ناراحت و عصبانی هستیم و یا از حس کردن چاقی مان رنج میبریم و احساس مان بد میشود میل به خوردن شیرینیجات در ما زیاد میشود و من برای رها شدن از این ترغیب ذهن چاقم در نصف لیوان آبجوش مقداری نمک حل میکنم به اندازه ای که بتوانم شوری آن را تحمل کنم و موقعی که بدون نیاز تحریک به خوردن شیرینیجات میشوم، یکی دو جرعه از آن مینوشم و در آن واحد طعم دهانم عوض میشود و میل به خوردن این طعم در من خاموش میشود و به شما دوستان خوبم توصیه میکنم این ترفند را امتحان کنید خیلی سریع الجواب است
سلام سحر عزیز
ممنون از کامنت جامع و زیباتون
دقیقا همین است که شما میگید، وقتی میگیم چرا میخواهیم لاغر بشیم جوابها کلی است، ولی وقتی میگیم از تناسب چه حسی داری، خیلی جواب های واضح و کاملی میدیم، بعد تازه میفهمیممتناسب شدن چقدر مهم تر از اون چیزی بوده که فکرش رو میکردیم و این خودش باعث انگیزه گرفتن برای ادامه مسیر و رسیدن به تناسب هم هست، به غیر از اینکه به ذهن ناخودآگاه کمک میکنه.
ضمن اینکه وقتی احساس رو درگیر میکنیم، در کنار تکرار، این یک سرعتی به تغییرات میده، در واقع احساسات در تغییر ناخدآگاه مثل کاتالیزور عمل میکنه.
باز هم از کامنت زیباتون متشکرم
سلام لیلا جان
ممنونم عزیزم و آفرین به شما که مطالب ذهنی را با عشق واشتیاق دنبال میکنید بله همینطوره وقتی ما درمورد خواسته مون کلی گویی میکنیم مغز ما تصویر واضحی از خواستهٔ ما دریافت نمیکند اما وقتی با جزئیات به خواسته مون توجه میکنیم و در موردش مینویسم و از همه مهمتر وقتی با حس خوب با تمام جزئیات دلخواهمان تجسمش میکنیم وداشتنش را با تمام وجودمون احساس میکنیم، یک تصویر کامل و شفاف از خواسته مان را در اختیار مغزمان قرار میدهیم و چون این تصویر دارای احساس است وقتی به اندازهٔ کافی تکرار میشود براحتی وارد ناخودآگاه مان میشود و ناخودآگاه ما را در شرایطی قرار میدهد که تصویر ارسالی را همراه با احساسی که به آن دادیم را تجربه کنیم البته ما در طول روز با فکر کردن به موضوعات مختلف تصاویر زیادی به مغزمان ارسال میکنیم اما تنها تصاویری مجوز ورود به ناخودآگاه را میگیرند که بعنوان فکر غالب بیشترین احساسات ما را درگیر کرده باشند و من فدای استاد بزرگوار و بی همتایم بشوم که با عشق و مهربانی دارند به ما کمک میکنند که بتوانیم براحتی زیباترین تصویر متناسب را با بهترین احساسات به ناخودآگاه مان ارسال کنیم و عالیترین نتایج را کسب کنیم و امیدوارم شما دوست خوبم براحتی شگفتی ساز شوید👌🌹
سلام سحر خانوم
میخوام بهت آفرین بگم برای دیدگاه خوبت و تایید کنم اون قسمتی که نوشتی استاد خیلی هوشمندانه سوالات روزانه رو تنظیم کرده و به ما تکلیف کرده که هر روز به این سوالات تکراری جواب بدیم حتی اگر جوابها تکراری باشه
من هر روز ه استاد خودم در موقع پاسخ به این سوالات آفرین میگم و مطمئنم انتخاب این سوالات به این شکل از طریق الهام معنوی بوده به ایشون
استاد فرمودند که ممکنه پاسخهاتون تکراری باشه بله ولی من هر روز که در موقع پاسخ به سوالات خودم رو در حالت متناسب فرض میکنم پاسخهای جدیدی به ذهنم متبادر میشه توی دفتر نمینویسم توی تلگرام کانالی زدم مختص جواب دادن روزانه به این سوالات هر از گاهی یک نگاهی به پاسخنامه ها میکنم از جوابهای متعدد و متفاوت که دادم خودم هم متعجب میشم….
درود و سلام خدا به هوش و ذکاوت استاد عزیزم مرحبا احسنت به شما…. هر روز و هر دقیقه در پناه خداوند باشی
سلام و عشق به شهربانوی عزیزم
بسیار تشکر میکنم از محبت و تحسین شما و خیلی خوشحال شدم که لطف کردی و نظرت را در مورد دیدگاهم نوشتی و خالقم را عاشقانه میستایم که هم مسیری مهربان و خوش فکری چون شما را دارم من هم از کامنت های عالی و نظرات فوق العاده ارزشمندت بسیار بهره میبرم و ممنونم که برایمان مینویسی و خیلی برایم جالب است که من هم مثل شما پاسخ هایم به این سؤالات تجسمی تکراری نیستند و هر بار یکسری پاسخ جدید به فکرم میرسد و این نشان میدهد که مغز ما از ما مشتاقتر است برای رهایی از توهم پُر از رنج و سختی چاقی و دوست دارد به حالت تنظیمات طبیعی خودش برگردد و از بند چاقی رها شود و از استاد عزیزم بسیار تشکر میکنم بابت روش آسان و روانِ تدریس شان و واقعاً ما چقدر خوشبختیم که داریم زیر نظر توانمندترین و مسلط ترین استادآموزشهای ذهنی مسیر صحیح تناسب را طی میکنیم🌹❤️🌹
بازم از لطف و مهربانیت تشکر میکنم شهربانو جان انشالله که همیشه سلامت باشی و حال دلت عالی باشد👌❤️
سلام دوست خوبم سحر
آفرین چه ترفند جالبی…. حتماً امتحانش میکنم…. یه تاثیر خوب دیگه در مزه چشی آب شور هستش که تشنه میشیم و میریم آب میخوریم…..
آفرین به شما با این پیشنهاد جالب و مفیدت…
سلام عزیز دلم بسیار ممنونم از لطف و محبتت و خیلی تشکر میکنم از وقتی که بابت خواندن دیدگاهم و نوشتن پاسخ میگذاری و خیلی خوشحال میشوم که تجربه هایم در این مسیر را با شما خوبان به اشتراک بگذارم راستش این ایده خیلی به خودم کمک کرده که بتوانم در مواقعی که بدنم نیازی به طعم شیرین ندارد و فقط از روی هوس یا ترغیب ذهن چاقم اقدام به خوردن شیرینی جات میکنم بتوانم براحتی این طعم را مهار و خنثی کنم و الان که یه مدت است از این ترفند استفاده میکنم خیلی خیلی میلم به خوردن طعم شیرین کم شده بطوری که دربیشتر مواقع تمایلی به خوردن خوراکی های شیرین ندارم و امیدوارم برای شما دوستان خوبم هم مفید و تاثیرگذار باشه و عالتیرین تغییرات و زیباترین تناسب اندام را تجربه کنید🌹🌹🌹
سلام وقت بخیر من هرروز اين تمرین اين دوره رو روی دفترم مینویسم ولی امروز خواستم تنوع ایجاد کنم آمدم تویی سایت بنويسم///سؤال اول متناسب بودن چه حسی داره حس جوانترشدن بهم دست میده حسی نازبودن بهم میده حسی شیک بود وباکلاس بودن دارم//از چه تغییراتی در جسم خودت لذت میبری از اینکه صورتم جمع وجور شده از دیدن صورت خودم لذت میبرم/ازاینکه پاهایم لاغر شده واحساس سنگینی نمیکنم در راه رفت واقعا لذت میبرم/از اينکه شانه و باز هایم کوچیک شده از دیدن خودم در آینه لذت میبرم//چه بازخوردی از دیگران دریافت کردی //خواهر بعد دوماه که دوباره من دید گفتم فاطمه خوب لاغر شدی چشمت نزنم واقعا اینو گفت بهم امروز//دختر عموم بهم گفت تو چیکار میکنی که اينجوری لاغر شدی منم هیچی بهش نگفتم فقط لبخند زدم یه بارم بهش گفتم که از قدرت افکار دارم استفاد میکنم برای لاغری ولی نميخوادباور کنه/زنداییم که سالی یه بار از کرج میاد خونه مون یه هفته ی پیش منو دید گفت چقدر خوب کردی بهش نگفتم فکر کرد از تریق رژیم گرفتن ولي بهم تبریک گفت متناسب بودنم رو//سؤال ۴ چه تغییراتی در افکار و رفتار خودت مشاهده میکنی//از این خیلی زود سیر میشم خيلي خوشحالم//از اینکه میتوانم تمرین هایم رو به راحتی بنويسم خيلي راضیم از خودم//از اینکه میتوانم دیدگاه دیگران رو بخوانم و از خوندن حس خوب بگیرم واقعا حالم خوبه/از این بدون قضاوت خودم میام درسایت تناسب فکری دیدگاه بنويسم خوشحالم از اینکه میتوانم تمرینات دوره ی ورود به سرزمین لاغرها رو هرروز باحس خوب انجام بدم احساسم خوبتر میشه//. سؤال ۵ چه اصلاحاتي در روند متناسب بودن خودت میتواتی ایجاد کنی //هرروز بادرنظر نگرفتن زمانیان برای لاغری بیام سایتو با احساس خوب از مطالب استفاده کنم// تویی این مسیر بمونم و ادامه بدهم تا به وزن دلخواهم برسم و دیگه اینکه از انجام این تمرینات ورسیدن به متناسب بودن روبرای خودم مهم بدانم تا ذهنم قبولش کنه
به نام خدای مهربان
سلام و درود
با خوندن چند کامنت از دوستانم جملهای به ذهنم رسید که میخوام به عنوان یک دیدگاه کوتاه ثبت کنم…..
مهمترین فاکتوری که باعث چاقی ما شد توجه عینی و ذهنی هر دو با هم به چاقی بود…. من خودم جزو کسانی هستم که لاغریمو که به مدت ۳۰ سال ادامه داشت دوست نداشتم دلم میخواست توپر و خوش هیکلتر بشم اما این آگاهی رو نداشتم که اگر چاق بشم و روی غلطک بیفتم دیگه نمیتونم کنترلش کنم و از حد تناسب خارج میشم به جای اینکه خوش هیکلتر بشم دچار نافرمی و عدم تناسب و نازیبایی میشم حالا که به این آگاهیها در تناسب فکری دست پیدا کردم و مخصوصاً آگاهیهای این جلسه به این نتیجه رسیدم که من با توجه عینی و ذهنی به چاقی از شکل لاغر به شکل چاق تغییر جسم دادم چون به چاق شدن عشق پیدا کرده بودم در طی بیداری و هر روز هم به خانمهای چاق توجه میکردم باهاشون هم کلام میشدم کنجکاوانه ازشون میپرسیدم که چطوری انقدر چاق شدن چه چیزهایی میخورند و چقدر میخورند…چون ذهنم اینطوری برنامهریزی شده بود که با خوردن انواع غذاها به مقدار زیاد آدما چاق میشن و با پرسیدن از آدمای چاق و تپلی میخواستم به صحت این باور و فکر نیز به شکل واقعی و عملی هم برسم…و بدون استثنا جوابی که از این سوال میگرفتم این بود که اونها با پرخوری چاق شده بودند و به من توصیه میکردند که چطوری منم مثل اونا رفتار کنم این رفتار من توجه عینی به چاقی بود
هر زمانی هم که خودم تنها میشدم به شکل و شمایل اونها به شکل ذهنی نگاه و توجه میکردم و به حرفهاشون فکر میکردم و اینکه چطور به مرحلهای از خوردن برسم که اونها رسیده بودند و این توجه ذهنی من به چاقی بود…
خب حالا میخوام لاغر بشم باید به همون روش برگردم ولی در جهت مخاف یعنی توجه عینی و ذهنی به لاغری و لاغر شدن…
خودم که لاغر نیستم که برای توجه عینی ازش استفاده کنم پس باید منحصراً در دنیای بیرون به لاغرهای متناسب توجه نشون بدم و اونها رو ببینم و از همکلام شدن با اونها غفلت نکنم از اونها بپرسم که چطور لاغر شدن ….. مهمترین فاکتور در توجه عینی به لاغرها اینه که حسرت نخوریم و در دل گفتگوی ذهنی نداشته باشیم که من چطور این همه وزنو از دست بدم و مثل این خانم یا این آقا بشم حسرت خوردن چه معنایی داره معناش اینه که من نمیتونم مثل تو باشم من نمیتونم مثل تو بشم…. در تناسب فکری حسرت خوردن جایی نداره ما لاغرها رو تحسین میکنیم و بهشون توجه میکنیم که الگوی ذهنی و عملی بگیریم البته لاغرهایی رو مورد الگوی عملی قرار میدیم که رفتارهای طبیعی و درستی دارند پرخوری نمیکنند و هوس باز نیستند و البته لاغرهای پرخور به ما نشون میدن که حتی پرخوری عامل اصلی چاقی نیست بلکه اون باور فکر و اعتقادی که موقع خوردن در ذهن ما وجود داره قدرت چاقی به غذاها میده…در ذهن ماهایی که اضافه وزن داریم به شکلی عمیق نهادینه شده که پرخوری مساویست با چاقی پس با دیدن لاغرهای پرخور نباید وسوسه بشیم که خوب ببین اون این همه میخوره و لاغره من چرا خودمو از خوردن محروم کنم و بعد با این بهانه پرخوری رو ادامه بدم که مسلماً با چاقی بیشتری روبرو خواهیم شد و مثل اون لاغر پرخور نخواهیم شد پس به همین دلیل ما فقط لاغرهای طببعی رو که عموما کم خوراک هستند رو ملاک و الگوی رفتاری خودمون قرار میدیم به این نتیجه میرسیم که توجه عینی به لاغری به دو صورت میشه اول دیدن لاغرها در زندگی روزمره و دنیای بیرون دوم استفاده از روشهایی که استاد در این چند جلسه به ما آموختند…
برای استفاده از توجه ذهنی به لاغری از انجام تجسم شبانه کمک میگیریم….
اگر بخواهیم نتیجه خوبی بگیریم باید از توجه عینی به چاقی خودمون و دیگران به شدت بپرهیزیم راجع به چاقی خود و دیگران حرفی نزنیم اعضای چاق بدنمون رو دائماً لمس نکنیم چون به محض لمس کردن اندام چاق تصویر چاقتری در ذهنمون شکل میگیره…و مهمترین توجیه برای توجه نکردن عینی به چاقی خودمون اینه که بارها با خود تکرار کنیم که چاقی فعلی نتیجه افکار و توجهات تصویرسازیها و رفتارهای اشتباه گذشته ماست و از این به بعد باید از این نوع توجه دوری کنیم…..
سلام خانم شهربانی عزیز
دقیقا باید حواسمون باشه به چاقی بقیه کاری نداشته باشیم، نه بهش توجه کنیم، نه در موردش فکر کنیم، نه در موردش صحبت کنیم. حتی به تعداد چاق ها هم کاری نداشته باشیم. اگه باچشممون دنبال افراد متناسب بگردیم میبینیم خیلی هم زیادن و کم کم باورتون قوی میشه که تناسب طبیعیه و اصلا خیلی راحت تر از چاقیه.
سلام دوست عزیزم، صحبتهات برام خیلی جالب بود، اینکه از لاغر و متناسب بودنت راضی نبودی و خواستی یکم وزن اضافه کنی.
یاد زمانی افتادم که متناسب و خوش اندام بودم، بنظرم تنها خصوصیتی که داشتم و اصلا برام مهم نبود همین اندام خوبم بود، وقتی دوستانم ازم تعریف میکردن یا سوال میکردن که چکاری انجام میدم که اضافه وزن ندارم، بهشون میخندیدم، چون اصلا در ذهنم چیزی به اسم اضافه وزن معنی نداشت.
ولی به مرور با دیدن، شنیدن، و انتقال ترسها به ذهنم، موفق شدم ذهنم و جسمم رو چاق و چاقتر کنم😔 و اونوقت بود که باورها و برنامه ریزی ذهنم تغییر کرد، و با هیچ وسیله ای نتونستم به تناسب اندام ایده آلم برسم.
برای شما و همگی کسانی که در مسیر متناسب شدن قرار داریم، آرزوی موفقیت میکنم🙏🧡
سوال طلایی برای توجه به لاغری و ایجاد مسیر ذهنی لاغری
لاغر بشم چی میشه؟
باید این سوال رو باز کنیم و به صورت واضح و جوری که احساسمون درگیر میشه بهش جواب بدیم.
لاغر بشم چی میشه؟
چه لباس های میتونم بپوشم؟
چه رنگ های میتونم بپوشم؟
چه ورزش هایی میتونم بکنم؟
بدنم چطوری میشه؟
کم و پهلو و پشتک چه شکلی میشه؟
رمانهای پاهام توی شلوار جین چه شکلی میشه؟
اندامم در آینه چه شکلی میشه؟
چه تاثیری روی سلامتی م میذاره؟
لاغر بشم چه تاثیری روی سرعت عمل میذاره؟
از نظر روحی چه تغییری میکنم؟
چه تاثیری روی اعتماد به نفسم داره؟
چه تاثیری روی اطرافیانم داره؟
چه تاثیری روی رفتارم در میهمانی ها داره؟
چقدر باعث صرفه مالی میشه؟
چه تاثیری روی نحوه پوششم داره؟
چقدر توی پوشش راحت تر میشم؟
چه تاثیری روی شرایط کاری م داره؟
خانواده م چه نظری میدن؟
دوستام چیا بهم میگن؟
چه تاثیری روی شاخص های سلامتی م داره؟
چه احساسی دارم که عکسم توی شگفتی سازانه؟
چه ژستی میخوام برای عکس شگفتی سازی خودم بگیرم؟
چه تغییری در روابطم بوجود میاد؟
چه تغییری در رفتارم سر سفره بوجود میاد؟
چقدر بهم انگیزه میده برای موفقیت های بعدی؟
کجاها میتونم برم خرید؟
سراغ چه لباسهای میرم؟
چه سایزی بهم میخوره؟
و سوالات دیگر، سعی میکنم از امروز سوالات رو ریزتر جواب بدم و امیدوارم و اطمیان دارم به تغییرات مثبت 🥰
سلام آفرین به سوالات خوبی اشاره کردی موفق باشی
این سالها و جوابهاشون میتونه قسمتی از تجسم شبانه ما باشه سوالها رو هر شب یه چندتاییشو از حفظ باشیم و در تجسم شبانه روبروی جسم متناسب خود بپرسیم و جواب بدیم
..
چون ذهن ما تصویریه وقتی یک سوالی رو توی ذهن طرح میکنیم تصویرش در ذهن شکل میگیره پاسخ که بدیم طبق همین پاسخ تصاویری رو خواهیم دید
این به غنی شدن تجسم شبانه خیلی کمک میکنه…..
چقدر وجود یک تخته وایت برد بزرگ در منزلم جاش خالیه.. کاش بتونم تهیه کنم و در منزل در جای مناسبی بگذارم و به یاد داشته باشم که من دانشجو هستم و باید که یک همچین چیزی در منزل من باشه فکر میکنم برای اینکه یک همچین چیزی در واقعیت زندگی من به وجود بیاد اینه که در تجسم شبانه این تخته وایت برد رو ببینم که دارم روی اون سوال مینویسم و برای خودم درس رو تعریف میکنم
درود بر شما
سلام شهربانی عزیز
ممنون بابت پاسختون. چه فکر خوبیه که توی تجسم شبانه هم بریم توی حال و هوای این سوال و جواب و حسی که از تجسمش بوجود میاد.
تخته وایت برد واقعا فکر خوبیه، مخصوصا اگر بزرگ باشه 😍
من یه سری چیزها روی آینه میچسبونم ولی تخته وایت برد شخصی یه چیز دیگست.
امیدوارم به زودی تهیه کنید دوست خوبم 🥰
سلام لیلا جان بابت این سوالهای طلایی که مطرح کردید ممنونم، عالی بود . با اجازتون از این سوالاایی که مطرح کردید استفاده می کنم با ارزوی بهترینها برای شما دوست گرامی
سلام رهای عزیز
ممنون که کامنت را خواندید
من هم پاسخ شما به این سوالات را خواندم و واقعا لذت بردم و به احساس خوب رسیدم و تمام وقت احساس شوق داشتم. این قرار گرفتن در احساس خوب تناسب با خواندن کامنت دوستان، خود شتوجه ذهنی به لاغری است و من از شما سپاسگزارم.
سلام لیلای عزیز
منم از اشتراک دیدگاه و طرح سوالها برای حس لاغری سپاسگزارم
سلام به استاد خوبم و دوستان عزیزم
توجه به لاغری
ما در روز بارها به چاقی خود توجه کردهایم( در جلوی آینه، روی ترازو، با دیدن سایزمون، با گفتن دیگران.)
برای خلق رویای لاغری باید به لاغری توجه کنیم، چیزی که الان نداریمش. میتوانیم توجه به لاغری را از نشانه های آن شروع کنیم. هر تغییری در احساس و افکارمون ایجاد میشه نشانهای از حرکت در مسیر لاغر شدنه . اشتیاق ما برای ادامه مسیر یعنی برای جلب تایید و موافقت ذهن ناخودآگاهمان برای لاغری اهمیت دارد.
روش لاغر شدن همان روش چاق شدن است. همه ما قبل از چاق شدن جسم ذهنمان چاق شده است، احساس چاق شدن را داشتهایم (با ترس از چاق شدن, اطمینان از چاق شدن، انتظار از چاق شدن) بعد هم در ادامه که جسم چاق شد با دیدن خود و نظر دیگران باز هم به چاقی توجه کردیم و تصاویر چاقی وضوح بیشتری پیدا کرد .
برای لاغر شدن هنوز نشانهای نیست که بهش توجه کنیم چون هنوز لاغر نشدهایم ، پس بهتر است این کار را به صورت ذهنی و با توجه کردن به لاغری شروع کنیم. مثل همان مرحله اول چاق شدن ذهنی بود.
یک سوال طلایی برای توجه به لاغری وجود دارد. فکر کردن به اینکه گر لاغر شوم چه میشود؟ این سوال باعث تصویرسازی شرایط آینده میشود و با نوشتن جواب این سوال در حال نوشتن سرنوشت خود هستیم.
این سوال میتونه برای لاغری شما را ترغیب کنه. فرمول پیش فرض ذهن اینه که ذهن ما از ناراحتی و رنج بدش میاد و از خوشحالی و شادی و راحتی خوشش میاد. این اصلاً طبیعت ذهن ماست (اگر به جای گرمی باشی خیلی دوست داری بری جایی که خنک باشد ذهن شما این فرمان را میدهد چون به راحتی و شادی میرسد) و تمایل دارد شرایط را تغییر بدهد و به شرایط بهتری برسد. پس این که ما شرایط عالی را تصور میکنیم، و تصور میکنیم که الان لاغر شده این و به این سوال پاسخ میدهیم، ذهن تمایل دارد به آن سمت حرکت کند و مسیرش در ذهن ناخودآگاه ایجاد میشود و بعد در رفتار و بعد از آن در جسم خود شرا نشان میدهد.
ذهن طی این سالها به این باور رسیده که چاقی شرایط خوبی نیست. میخواد بری در شرایطی که احساس راحتی (لاغری) داشته باشد. پس ما در جواب این سوال شرایطی را بیان میکنیم که متاد واقعیه و برای ذهن لاغری رو (یعنی راحتی) رو به همراه داره. ذهن به تناسب و راحتی تمایل داره ولی راه رو گم کرده چون مدتهاست در مسیر چاقی بوده و مملو از فرمولهای چاق کننده است. و با طرح این سوالات یواش یواش مسیرهایی به سمت لاغری را ایجاد میکنیم و هرچه بیشتر و واضح تر به این سوال جواب بدیم و احساسش کنیم (انگار که واقعی است) رهنمون سریع تر مسیرهای لاغری را پیدا میکند.
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
من از وقتی آگاهی این جلسه رو دریافت کردم تقریبا هر روز سعی کردم دوبار سوال و جواب ها رو بنویسم و فایل تجسمی رو هم علاوه بر شبها که باهاش خوابم میبره ،روز هم گوش کنم
و دوست داشتم از تجربه ای که امروز موقع ناهار داشتم اینجا بنویسم:
امروز وقتی میخواستم غذا بخورم خیلی گرسنه بودم ،با هول وعجله بشقابم رو برداشتم که غذا بکشم و افکا تو ذهنم مرور شد :
من در جواب سوال چه تغییری در رفتار و افکارت ایجاد شده؟ معمولا مینویسم :وقتی واقعا گرسنه هستم غذا میخورم و آرام غذا میخورم و وقتی سیر شدم حتی اگه بهترین غذا هم که باشه دیگه نمیتونم بخورم و هر چی هم که تو بشقابم باشه رها میکنم و راحت غذای مونده رو میریزم دور
دقیقا ذهنم موقعی که با عجله میخواستم غذا بریزم مرور کرد برام ،من آرام غذا میخورم و من سعی کردم آرامتر غذا بخورم و وقتی هم که پیام سیری رو دریافت کردم ،دو سه قاشق مونده بود که میخواستم بخورمش ولی تو ذهنم مرور شد سیر شدی رها کن و من دیگه ادامه ندادم و برام اهمیتی نداشت که اون دو سه قاشق چی میشه !!!
مدتی بود که نتونسته بودم اون چند لقمه اضافه رو حذف کنم
خیلی خوشحال شدم ،از رفتارم حس رضایت داشتم و خوب میدونستم که نتیجه ی تمرینات عالی این دوره هست
دوست داشتم بیام و از نتایج عالی این تمرینات ،اینجا بنویسم تا هم تو ذهن خودم تثبیت بشه و هم دوستان عزیزم اگه کوچکترین شک و شبهه ای دارن برطرف بشه
در اصل این سوال و جوابها چکشی هست که افکار و احساس و رفتار ما رو به بهترین شکل ممکن و راحتترین شکل ممکن تراش میده و متناسب میکنه
استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم
خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارم
به نام خدای خوب ونازنینم،تناسب اندام چه حسی داره؟این حسوداره که وقتی صبح میخوای بری سرکار وقتی میای جلو آیینه ،نگاه صورتت میکنی ذوق میکنی،به خودت میگی اییییی جااااان نگاه کن،صورتت لاغر تر شده،قبلا هر وقت میومدم جلو آیینه اولین چیزی که میدیدم،پفِ زیر چشمم بود یا غبغبم،وشروع میکردم غر زدن،که لعنتی،بازم دیشب برنج خوردم،کاش نمیخوردم،پفِ صورتم رو مال برنج خوردن میدونستم،جالبه الان هم ظهر وهم شب،هر وقت دوست داشتم برنج میخورم،من عاشق برنجم،حتی املت رو بانون دوست ندارم،تازه از استاد یاد گرفتم آبگوشتم با برنج میشه خورد🤣 دیشبم قورمه سبزی بابرنج بود،کِی من جرات میکردم هم ظهر برنج درست کنم هم شب؟ولی دیشب درست کردم وتا مرز سیری خوردم،الان دیگه ترس از برنج ندارم،فقط سعی میکنم بازی سیر شدن رو خوب پیش ببرم،بازی این جوریه که تو فقط حق داری زمانی که گشنت شد غذا بخوری وبه محض این که پیام سیری دریافت شد دست از غذا خوردن باید بکشی،تو این بازی تو اصلا حق نداری به غذا فکر کنی،نه به خوردن ونه به نخوردن غذا ،اینجا فقط تو بازی میکنی ویقین وایمان داری که با رعایت قواعد بازی حتما برنده میشی،ودرمورد بازیت هم باکسی نباید صحبت کنی،وهر کس اومد حرف زد از بازیت اصلا باهاش هم کلام نمیشی ،وبازیت رو فقط پیش میبری،با همین فرمون جلو بری به آخر بازی میرسی وخط پایان رو به خوبی وخوشی طی میکنی،بازی قشنگیه اونایی که تازه اومدن تو بازی ادامش بدن😉
به نام خداوند مهربان
سلام استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم
روز ۱۰
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن حس سلامتی،سبکی،زیبایی،جذابیت،جوانی،اراده،ارزشمندی،اعتمادبنفس،عزت نفس و لیاقت بهم میده .متناسب بودن حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن حس قدرتمندی و مسلط بودن بر ذهن و زندگیم بهم میده .
از اینکه وزنم ۶۵ کیلو گرم شده و اندام کاملا ایده آلی دارم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم هستم و هر وقت خودم رو میبینم خوشحال میشم و لبخند روی لب هام میاد لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار کمتر شده ،لذت میبرم .از اینکه تا وقتی گرسنه نباشم چیزی نمی خورم،اصلا به خوردن فکر نمی کنم ،لذت میبرم .از اینکه موقع خوردن غذا نگران نیستم ،ترسی ندارم و میدونم که بدنم به این میزان غذا نیاز داره و اضافه خوری نمی کنم ( اگر به هر دلیلی یه بار پیش اومد کمی اضافه خوردن ، بعدش عذاب وجدان ندارم ) ، لذت میبرم .از اینکه شخصیتم مثل شخصیت یه فرد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح و افکار صحیح شده است بسیار لذت میبرم . از اینکه میتونم هر لباسی در هر رنگی که دلم می خواد رو بپوشم لذت میبرم .از اینکه لباسهای گذشته ام رو با خیال راحت میتونم بپوشم و الان کاملا اندازه م هستند لذت میبرم .
همسرم شوکه شد و بسیار خوشحال شد گفت لاغری خیلی بهت میاد ، خیلی جذاب تر شدی ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و گفت خدایا شکرت که به آرزوش رسید دخترم ، خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت چقدر عالی شدی ،خیلی خوبه این همه سایز و وزن کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم ،آفرین نشمیل .وقتی وارد خونه ی مامانم شدم ،برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه با تعجب به من نگاه کردند و گفتند آفرین ، چقدر زیباتر شدی ، لباسها به تنت خیلی زیبا شدن ،چیکار کردی به ما هم بگو …
میبینم که تا وقتی گرسنگی واقعی نداشته باشم چیزی نمی خورم .میبینم که از نخوردن خیلی لذت میبرم .میبینم که سبک و راحت همه ی کارهام رو در تایم کمتری انجام می دهم.میبینم که مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار صحیح شده ، افکار و رفتارم .میبینم که خیلی راحت تر کنار میام با مسائل زندگی و اهمیتی نمی دهم به حرف یا رفتار دیگران ، افکار منفی رو راحت رها می کنم .میبینم که خیلی مثبت اندیش شدم .میبینم که آرامش درونیم خیلی بیشتر شده .میبینم کنترل ذهن پیدا کردم .میبینم که خوردن برام خیلی کم اهمیت شده و راحت از کنار چیزهایی که قبلا دوست داشتم می گذرم (آفرین به من)میبینم که اهمیت لاغر بودن برام از هر چیزی مهم تر شده و مهمترین تصمیم زندگیم شده .
باید خوردن با تحریک بینایی ،بویایی،شنوایی،لامسه و چشایی کلا در من حذف بشه و فقط زمانی که گرسنگی واقعی دارم بخورم .باید هر روز عاشقانه تمریناتم رو انجام بدم ، فایل گوش بدم تا بهترین نتایج رو بگیرم .باید استفاده از ظرف کوچکتر برای خوردن رو یاد بگیرم .باید در برابر دور ریختن مواد غذایی اضافه اصلا مقاومت نکنم چون من حیف هستم من گناه دارم نه اون مقدار غذا .باید توجهم به لاغری خیلی بیشتر باشه و اصلا به چاقی فکر نکنم .باید حتما افکارم مثل یه فرد کاملا متناسب با افکار صحیح بشه ، یعنی بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن .باید از نخوردن بیشتر لذت ببرم .
«خدایا شکرت که امروز هم تونستم تمریناتم رو انجام بدم»
«استاد سپاسگذارم»
سلام نشمیل عزیز
چه کامنت کامل و مفیدی
در مورد حس های لاغری من هم احساساتی شبیه به همین را مینویسم، و از همه برام مهمتر احساس اراده و احساس آزادی از فکر لاغری و باید و نبایدهای خوراکی است.
و اینکه موقع نوش جان کردن غذا ترسی ندارم و مواد غذایی دیگه برام ترسناک نیستن و بهشون برچسب نمیزنم.
بنام خدا سلام جسله پنجم :توجه ذهنی به لاغری توجه کردن مهمترین نیروی است که رویا مرا به واقعیت تبدیل میکندومعمولابعضی وقتا مورد استفاده قرار نمیگیرداگر تخیل مادر مورد لاغر شدن به خوبی شکل بگیرید اما توجه ما در زندگی روز مره بر روی چاقی باشد رویای لاغری به واقعیت تبدیل نمیشود دونوع توجه کردن وجود دارد.یک توجه عینی و دوتوجه ذهنی ماراهر لحظه از زندگی در حال استفاده یکی از دونوع توجه کردن هستیم توجه عینی از طریق حواس پنجگانه ما شکل میگیرد وعامل بیرونی میباشد از طریق دیدن شنیدن به سمت ما جلب میشودوفکر کردن به چاق کننده موادغذایی توجه ما به چاقی است هر توجه کردنی به بیرون ما از طریق شنیدن دیدن فکر کردن لمس کردن ایجاد شود از توجه عینی است که در مورد چاقی بسیار استفاده میشودهمه توجه ما به چاقی رو میدانیم ازطریق مختلف توجه ما به چاقی جلب میشود وباعث احساس بد چاقی میشودتوجه ذهنی از طریق اندیشیدن به خواستها وارزوهادر ذهن ایجاد میشودو وابسته به بیرون نیست واز درون است که تغییر آغاز میشود توجه ذهنی بعد از شکل گیری تخیل ذهنی است وبه واقعیت تبدیل میشود وتوجه ذهنی که خلاف تخیل قبل از خواب انجام میشود در تمام بیداری در حال انجام شدن است توجه ذهنی هیچ نشانی از دنیای پیرامون واقعیت زندگی نداردفقط از طریق توجه کردن اندیشیدن وآرزوی که در ذهن داریم شکل میگیرد توجه ذهنی نیاز به انتخاب آگاهانه داردچون در زندگی روزمره به این دلیل تحت تاثیرعامل بیرونی وحواس پنجگانه قرارمیگیریم وبه شکل خودبه خودی به توجه عینی میشود توجه عینی باعث به هم زدن تخیل ذهن میشود برای رسیدن به آرزوهمه ی افرادچاق توجه عيني به چاقی دارندهر گونه عامل بیرونی که سبب توجه شما به چاقی میشود.از توجه عینی به چاقی است بنابرین برای لاغری با ذهن باید از توجه عینی استفاده نکنیم چون توجه عینی ما پر از خاطرات چاقی است وبه راحتی نمیتوانیم توجه عینی برای لاغری وقدرت تجسم لاغری استفاده کنیم بایدتوجه عينی درمسیر لاغری باذهن باشد توجه کردن به جسم خود خوردن بازخورد دیگران در حال توجه عینی به چاقی هستند بنابرین افرادتوجه ذهنی واسير توجه عيني خود چاقی میشوند نتیجه ای کسب نمیکنند وباید در روزمره توجه عینی ما به لاغری باشد وتصویر ذهنی تمرینات واستمرار داشتن میتوانیم دراین مسیر به بهترین نحوه ممکن موفق شویم وبه لاغری دائم برسيم ممنونم استاد گرامی بابت این مسیر زیبایت سپاس فراوان
بنام خدای مهربان
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیرم
در این روش ورود به ناخودآگاه ابتدا تصویر مورد علاقه ام رو پیدا کردم و با سوالات حس خودمو تخیل کردم به صورت عالی درست در روز توجه کردم و با سوالات مربوطه و تمرین کردم
تا موقع خواب شبانه کاری که همیشه میکردم به صورت بی اختیار
حالا آگاهانه بیام اونجوری که دوست دارم منطق سازی کنم و ناخودآگاه رو برنامه ریزی
برای این کار اصلا نیازی به سواد و تحصیلات و مهارت و ابزار بیرونی نیس
فقط یه الگو هم استاد بهمون دادن که تمرینش کردیم و به شکل عالی الگوی تجسم رو یاد گرفتم
چقدر این جمله که مقدار اضافه وزن هیچ نقشی در تخیل نداره حس آرامش میده
دقیقا این شرایط فعلی چیزی بوده که من قبلا با تصویری سازی کاشتم و تحویلم داده
دیگه تموم شده رفته
و خیلی آسون و لذت بخش الان میام دوباره از همین تجسم هوشمندانه به نفع خودم استفاده میکنم و از حس خوب من تغذیه میکنه
و با جواب دادن به سوالات منطق ساز میام در روز هم توجه ذهنی میکنم به خواسته ام
دقیقا تا قبلش تو روز افکار گذشته رو داشتم
و نمیدونستم که چقدر این توجه مهمه و کارساز
و درست چند شب اول تخت شدن شکمم رو حس کردم
ولی باز توجه عینی برای من مانع درست کرد و خودم درست آگاهانه مدام در روز شکمم و برآمدگی بالای نافم که ایجاد شده بود رو لمس میکردم
چون خواهرم به شدت شکمش ورم کرده بود بعد از دوره قانون سلامتی و این توجه عینی ترسناک در من هم بود
خیلی دکتر رفت ولی هیچ دکتری تشخیص نمیداد مشکلش چیه و باورهای مخرب هم اونا اضافه کردن
و به شدت در دوره قانون سلامتی باورهای مخرب داده شد بهمون و توجه عینی و ذهنی ما دقیقا رفت به سمت توجه شدید به بیماریها و گسترشش
من قبلا با گوش دادن شفای زندگی کاملا خوب میشدم ولی حتی این فایلهای صوتی کتاب هم کمکی به من نکرد
چون قدرت باور حرفهای استاد عباس منش که بهشون ارادت خاصی دارم در من خیلی زیاد بود و کاملا بر عکس جواب داد و فلج شدم
و همه افسردگی شدید منو میدیدن و میگفتن ادامه نده
من دیگه هر جور بود میخاستم ادامه بدم تا ۶ ماه و بعد برگردم به اینجا
ولی خودشون آب پاکی رو ریختن رو دستم که اگه لایف استایل من نباشه تمام بیماریها هم برمیگرده و زحمات به باد میره
خلاصه که به محض برگشت در مسیر خودم توجه ذهنی من از بیماری برداشته شد
و واقعا به سرعت نشانه ها رو دریافت کردم که اون مسیر من نبود
ولی هر از گاهی ترسهایی از آموزشهاشون سرک میکشه مثل ترس از نون و گلوتنش یا قند و شکر
و مقاومت انسولینی که الان چقدر حتی دکترها دارن رد میکنن و منسوخ میکنن این باور قدیمی رو و حتی لکتین موجود در گیاهان که به صورت علمی با تحقیقات استاد عباس منش اثبات کردن و من به شدت قبول دارم ولی برای لاغری و سلامتی به هیچ عنوان چون من برای مسیر سخت و طاقت فرسا نیستم اونم برای همه زندگی که اصلا داغون میکنه
یه عمر سختی کشیدم و به هیچ جا نرسیدم واقعا چند بار از یه سوراخ گزیده شده بودم که بازم باورشون کنم و بخام توجه کنم و گسترشش بدم
و منم آگاهانه سریع متوقف و کنترل میکنم
با همین تمرینات عالی برنامه ریزی ناخودآگاه
و برای تجسم ذهنی واقعا مقدار و معیاری وجود نداره که چقدرش وارد ناخودآگاهم شده که تبدیل به فرمول بشن
و من از این تجسم نه تنها خسته نمیشم که بخام رهاش کنم بلکه به شدت لذت بخشه
در روز وقتی سوالات رو جواب میدم با احساس عالی که هر آنچه چاقی از من سلب کرده بود رو به تنظیمات قبل برمیگردونم
و لذتی از اندام که مطابق تجسم های تکراری و لذت بخش منه و اونو کاملا به منطق تبدیل میکنم
و بازخوردی که خودم تصویر سازی میکنم و شبانه روز بهش فکر میکنم و نتایجی که از تغییرهای کوچک رفتاری به دست آوردم هم کاملا بهم اثبات میکنه داره جواب میده
و هر کس تو کاری نتیجه بگیره دیگه عالم و آدم جمع بشن بهم بگن کارم اشتباهه من مصمم به ادامه هستم
دقیقا مثل خیلیا که از روشهای لاغری خودشون جواب گرفتن و اون مسیر برای اونها و انتخابشون بوده و با اراده خودشون حرکت کردن
منم مصمم به حرکت در مسیر خودم هستم بی تردید و خودم تمایل به ادامه و توجه ذهنی دارم
کارهای فیزیکی کاملا میشه گفت که مثلا در چه مدت میشه مهارت بشه مثل بافتنی که میبافم و کاملا مشخصه کی یاد گرفتم و مهارت شد
ولی در کار ذهنی هیچ چیزی مشخص نیس زمان تکرارش
من که تا آخر عمر تمایل و اشتیاق به ادامه دارم زندگی من همینه
و عجله ای ندارم و تمام زندگیمو با همین روش تبدیل میکنم به فرمول ناخودآگاهی
چون اعتماد و ایمان دارم و خیلی تا حالا معجزه دیدم
و سوال ۵ معمولا برام یکم سخته جوابش ولی بهش فکر میکنم و هر چی فکر میکنم شرایط منو بهبود میده و به ذهنم میرسه سفارش میدم
و دریافت میکنم به آسونی و لذت و پر ثمر
و خیلی برای خودم باور پذیر شده در نتیجه دادن چون با چشم دیدم و ایمانم به این طریق عمل کردن بیشتر و بیشتر شده
من هر روز صبح چون ساعت یازده صبح معمولا بیدار میشم و تا صبحانه بخورم و نماز بخونم معمولا اولین کارم نوشتن تمرین جواب به سوالات منطق ساز هست
و کل روز هم هی میخونمش و غرق در احساس زیبای نوشته ام میشم و بیشتر کانون توجه ذهنی من میره روی این احساسات تنظیم میشه
و خیلی کم پیش میاد تو حس بد بمونم
با اینکه الان در شرایط احساسی اصلا اطرافم خیلی پر تنش هست
ولی خودم رضایت دارم به تسلط کنترل افکارم و نموندن در حال بد
اکثر روز یا تو سایت دیدگاه فوق العاده دوستان و تجربیاتشون رو میخونم یا تکرار جوابهای خودم
و گاهی هم تمرین فایل تجسم شبانه رو گوش میدم یا تکرار فایلهای ۱ تا ۵
و همچنین درسهای جدیدم حسابی در حال کیف و حالم وسط یه عالمه ماجرای بیرونی از خودم که اگر در گذشته من بود و این دوره فوق العاده نبود هر کدوم ماجراها به تنهایی میتونست منو نابود کنه
ولی در بهترین وقت این دوره کانون توجه ذهنی منو به دست گرفت و خیلی کمک بزرگی بود از سمت خدای مهربون و قشنگ ترین هدیه زندگی من شد
وسط کلی مشکلات حالم خوبه و لبخند به لب و پر امید و نشاطم و این خیلی طبیعیه چون از خدا هدایت و حمایت خواستم
و منو به نقشه گنج رسوند و گنجهایی گرانبها کشف کردم و عمل میکنم و تکرار و تکرار و تکرار
ناخودآگاهمم فقط به احساس کلی من پر میشه و نتیجه میده
من و اینهمه خوشبختی کاملا طبیعیه
خیلی افکار زیادی در سرم بود برای نوشتن این تمرین ولی امیدوارم تا همینجا که نوشتم مفید واقع بشه هم برای خودم و هم برای دوستام
صد بار وسط نوشتن دیدگاهم بهم زنگ زدن و رشته افکارم پاره شد و من رد زدم دیگه مجبورم همینجا تمومش کنم چون تو خونه تنها هستم و خط تلفن هم جز گوشی خودم نداریم و نگران شدن
ادامه دارد …
سلام آسیه خانم عزیز
ممنون از کامنت زیبا و پر از حس تون
خیلی تاثیر گذار است
اونجا که گفتید
دقیقا این شرایط فعلی چیزی بوده که من قبلا با تصویری سازی کاشتم و تحویلم داده
چقدر خوب مطرح کردید و چقدر توی دلم و ذهنم نشست.
در مورد قند و انسولین و … هم من دارم پاکسازی ذهنی میکنم. پارسال همکارای من رژیم کتوژنیک گرفتن و ناخودآگاه از مضرات وحشتناک قند و تاثیر اون روی همه سلول های بدن حرف میزدن.
من هیچ علاقه ای به رژیم نداشتم ولی ناخودآگاه این حرف ها از قند توی ذهن من رفته بود.
تقریبا همیشه حواسم بود اول صبح چیز شیرینی (مخصوصا قند مصنوعی) نخورم، و الان از وقتی اومدم توی این سایت دارم ذهنم رو از این نظر پاکسازی میکنم.
دیروز صبح مخصوصا برای اینکه به خودم نشون بدم دارم تغییر میکنم، صبحانه کلوچه لاهیجان خوردم، و اتفاقا خیلی خوشحال بودم و به خودم افتخار میکردم که عذاب وجدان ندارم.
سلام لیلای قشنگم مرسی عزیز دلم از لطف و محبتت
ای جانم نوش جونتون
من همیشه ماه رمضانها برای افطار این باور قند مصنوعی رو داشتم و همیشه روزه ام رو با چای و خرما و ارده باز میکردم
ولی برای روزهای معمولی اصلا به قند و شکر فکر هم نمیکردم و ترسی نداشتم
این که در ماه رمضان خیلی توصیه و سفارش میشد منم ناخودآگاه ترس داشتم
همین ترسها ما رو به اینجا رسوند
وگرنه ماها واقعا خیلی خیلی حتی کمتر از بچه ها میخوریم اینو بارها همه به من میگفتن غذات از بچه ها کمتره
ولی نسبت به شیرینی جات کلا ولع داشتم
آدمو از هر چی منع کنن حریص تر میشه
یکی از فامیلامون دیابت به شدت بالایی داشت
ولی به شدت لاغر هم بود
و حتی زیر پتو یواشکی قندون میبرد وعین بچه ها قند میخورد سن بالا بودن
و در بیمارستان که بستری شدن براشون خیلی موز میاوردن عیادت کننده ها
و از ترس بالا بودن قند موز بهش موز نمیدادن
و به محض اینکه همراهش از اتاق برای کاری میره بیرون به همراه های تخت کناریش که بی خبر بوده خواهش میکنه بهش موز بدن
و بعد از خوردن یه نصف موز میمیره چون به شدت هم میترسیده آخه مگه یه موز چه قدرتی داره
واقعا نباید هیچ ممنوعیتی ایجاد کرد تا حرص و ولع از بین بره
واقعا تمام اینا ذهن رو اسیر و گرفتار میکنه و زیان آور شدید هستن این باورهای پوچ
اگر رهایی باشه محاله آدم تیشه به ریشه خودش بزنه
خیلی خوب کردی که توجه نکردی مطمئنم با این صلح بدنت هم عالی واکنش میده و همه تنظیمات فقط میره رو حالت رفتار متناسبا
من که خیلی خیلی به رهایی رسیدم چون اوایل خودمو از همه قید و بندها رها کردم با وجود همه ترسهام
و خیلی عالی هم نتیجه گرفته بودم
هزاران رژیم بازم بهم گفتن و حاضر نبودم هرگز بی اعتمادی به ذهنم بدم و کاملا به ذهنم اعتماد کرده بودم
و باید حتی در سلامتی پیدا کردن بدون دارو هم به این قدرت میرسیدم و خدا رو شکر میکنم که پکیج کامل سلامتی و روابط و ثروت و آرامش رو خدا بهمون هدیه داده در این سرزمین
موفق باشی دوست همیشه فعالم عالی پیش میری با این که تازه کاری ایول داری همیشه تحسینت میکنم با همه وجود لیلای شگفتی ساز
سلام آسیه عزیزم
ممنونم برای آرزوهای زیبات
ما شگفتی سازان
به زودی زود
من همین الان در یک برنامه همایش هستم که جزو برگزار کننده ها هستم
چندین و چند نظر مثبت دریافت کردم که لاغر شدی
خیلی خوب بود 🥰
سلام عزیز دلم ای جانم تبریک میگم و این خیلی عالیه
آفرین که اینچنین برای خودت وقت میزاری و خیلی ارزشمندی
خیلی خوشحال شدم و منم اینهمه تلاشت رو تحسین میکنم و تبریک میگم کاملا حقته گوارای وجودت اشرف مخلوقات
آفرین آسیه هم خوب فکر کردی هم خوب احساس کردی هم خوب نوشتی تبریک میگم بهت….
ما در درستترین مسیر ممکن هستیم فقط باید به آن چیزی که یاد میگیریم به تکرار عمل کنیم تا به نتیجه عالی و آرمانی خود برسیم
ممنونم شهربانوی قشنگم خیلی لطف داری عزیز دلم و انرژی مضاعفی در من ایجاد میکنی دستت طلا موفق و شاد باشی تا همیشه
دقیقا موافقم باهات و همیشه پر انرژی ادامه میدیم در کنار هم و سرشار از الطاف الهی و نور بی نظیر آگاهی هستیم و این خیلی لذت بخشه
سلام ودرود 🥰
با سپاس از استاد و مطالب عالی شون .
تازه با این متد آشنا شدم این اولین مطلب هست که از سایت خوندم .هنوز ذهنی آماده نشدم همانطور که استاد فرمودند توجه عینی من زیاد هست و در تلاشم که بتونم توجه ذهنی رو روی لاغر شدن ببرم دارم یلد میگیرم و حس،خیلی خوبی دارم و امیدوارم 😍
به نام پروردگار مهربان
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
روز ۹
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن حس سبکی ، سلامتی ، زیبایی،جذابیت ، جوانی ،شادابی ، اعتمادبنفس ، عزت نفس،اراده ، ارزشمندی و لیاقت بهم میده .
از اینکه ۶۵ کیلوگرم شدم و اندام کاملا متناسبی پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که بخوام میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه شلوار رنگ یخی و استخوانی می پوشم و خیلی به تنم زیباست،لذت میبرم .از اینکه با خیال راحت،بدون ترس از غذا به اندازه ی نیاز بدنم می خورم و بعدش هیچ نگرانی ندارم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم هستم با دیدن خودم خوشحال میشم و خدا رو شکر میکنم ، لذت میبرم .از اینکه مثل یه فرد کاملا متناسب فکر میکنم و رفتار میکنم لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینی جات بسیار کمتر شده لذت میبرم .از اینکه کنترل ذهن پیدا کردم و افکار منفی رو رها می کنم و دیگه به راحتی دیگران نمی تونند من رو اذیت کنند ، لذت میبرم .
همسرم با دیدن من شوکه شد و گفت چقدر جذاب تر شدی لاغری بسیار بهت میاد ، خوشحالم که لاغر شدی ، مبارکت باشه .مادرم با دیدن من اشک شوق ریخت و گفت عزیزم خیلی زیباتر شدی ،خوشحالم به آرزوت رسیدی ،خدایا شکرت .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل به خدا ۱۰ سال جوانتر بنظر می رسی ، چقدر خوبه این همه سایز و وزن کم کردی .
برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه خونه ی مامانم نشسته بودند وقتی وارد شدم همه گفتن واااای چقدر تغییر کردی آفرین بهت ، چیکار کردی به ما هم بگو ،چقدر زیباتر شدی ،لباسها خیلی به تنت زیباتر شدن ، مبارکه .
میبینم که تا وقتی واقعا گرسنه نیستم غذا نمی خورم اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که مثل یه فرد کاملا متناسب بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن دارم زندگی می کنم .میبینم که خیلی راحت همه ی کارهام رو در تایم کمتری انجام میدم .میبینم میلم به خوردن بسیار کمتر شده مخصوصا شیرینیجات .میبینم که خیلی اعتماد بنفسم بالاتر رفته ، خودم رو لایق بهترین زندگی میدونم .
مهمترین موضوع اینه که ،✓✓✓ باید هر روز حال خودم رو خوب نگه دارم ، ذوق و شوق داشته باشم.باید تمریناتم رو حتما ادامه بدم ، تجسم کنم هر لحظه که تونستم و حس خوب لاغری رو بچشم با تجسمش .باید خوردن با تحریکات بینایی بویایی شنوایی لامسه و چشایی رو کاملا حذف کنم و فقط زمان گرسنگی واقعی غذا بخورم اونم در حد نیاز بدنم و برای دریافت انرژی .باید بتونم ظرف کوچکتری استفاده کنم موقع غذا خوردن .باید از نخوردن بیشتر لذت ببرم ،باید از نخوردن بیشتر لذت ببرم .باید افکار لاغرکننده در ذهنم بیشتر و بیشتر بشن .
✓خداوندا سپاسگذارم برای وقتی که گذاشتم و حس خوب لاغری که با بودن در این مسیر کسب کردم ،استاد بزرگوارم ممنونم .✓
سلام شهربانی عزیز
ممنون از شما
مثل همیشه کامنت جامع و خوب
من هم دقیقا حسم به تناسب اندام و لاغری، حس قدبلندتر شدنه. یکی از حس هوایی که اول از همه به ذهنم میاد همینه 🥰
سلام عزیزم ممنون که دیدگاهم رو خوندی و نظر دادی…دقیقاً همینطوره ما در صورت متناسب شدن انگار قد راست میکنیم و از خمودگی در هم مچالگی خارج میشیم فقط بلندتر میشیم….
خدایا ازت ممنونم که در مسیری هستم که در انتها به همه چیزهای خوب و آرمانی خودم میرسم خدایا شکرت
خواستم بگم که کلمه فقط اشتباهه من خواستم بنویسم قدمون بلندتر میشه نمیدونم این کلمه فقط از کجا افتاد وسط این جمله
سلام
بله متوجه شدم 🥰
البته که فقط قدمون بلند نمیشه، همتون بلند میشه، اعتماد به نفس مون زیاد میشه، اعتماد به خالق بودن مون زیاد میشه، شکر گزاری مون زیاد میشه و در کل همه جوره لذت بیشتری از زندگی میبریم 🥰
سلام،واقعا درست فرمودین،من هم خیلی دنبال دلیل چاقیم گشتم،قبول دارم که یه زمانهایی واقعا پرخوری میکردم،اون زمانهایی که بچه شیر میدادم وبه خاطر این که شیرم زیادبشه مدام غذا میخوردم،ولی الان که چند ساله بچه هام بزرگ شدن چرا دوباره در حال چاق شدن بودم؟یه روز با گریه از شوهرم پرسیدم،تو رو خدا بدون رودربایستی بهم بگو من زیاد میخورم که این قد چاقم؟بنده خدا با تعجب گفت والا تو که از منم کمتر میخوری،تو بدنت پفکیه،به خاطر اینه که چاقی،یه خوردشم به خاطر ژنتیکیه که چاقی،والا غذات زیادنیست،دخترمم میگفت مامان تو از بس کم میخوری بدنت رفته تو قحطی ،به خاطر اینه کهلاغر نمیشی،ولی الانه که من میفهمم که از بس به غذا فکر کردم ،از بس به خوردن ونخوردن فکر کردم،از بس دنبال رژیم بودم،از بس هر کی هر چی گفت در مورد چاقی باهاش هم کلام شدم این بلا رو به سر بدنم آوردم،من هی به چاقی فکر کردم بدنمم هی چربی تولید کرد،میدونی مثل چی میمونه؟مثل این میمونه که ما توی ذهن خودمون به چیز های غمگین توجه کنیم بشینیم هی توی ذهن خودمون مرور کنیم که فلان موقع فلانی به من فلان بدی رو کرد،وبعد از اون که به بدی وناراحتی فکر کردیم،اشک از چشممون بیاد،چرا از چشممون اشک اومد؟چون فکری رو کردیم که منجر به ترشح اشک شده،حالا چرا بدن ما چربی تولید کرده؟چون فکری رو کردیم که منجر به تولید چربی میشده،بر اساس قانون جذب افکار تبدیل میشن به اجسام،به قول معروف خودم کردم که لعنت برخودم باد
سلام
«توجه کردن میتونه هم باعث لاغری و هم چاقی من بشه»
استاد میگن راحترین کار دنیا لاغر شدنه ما باید از همون راهی که چاق شدیم لاغر بشیم .
فقط در مخالف جهت چاقی این روش تمام سوالات ذهنی منو جواب داده من هر روشی امتحان کردم همیشه سوال بود که چرا همین رژیمی که من میگیریم همین ادما نمیگیرن و لاغرن برای نمونه ادم ۹۰ساله دیدم نون میخوره برنج میخوره نوشابه میخوره شکر میخوره کیک میخوره شیرینی میخوره هر چی مواد خوراکی بگی میخوره ولی نی قلیون بچه ۱۰ساله دیدم همه مواد بالا رو میخوره نی قلیون بچه ۲۰ساله ادم ۴۰ساله نه یه دونه نه دو تا هر چی ادم تو فامیل هست این مدلیه همه چی میخورن زیادم میخورن با لذت هم میخورن ولی لاغر متناسب تمام منطق های چاقی منو باطل کرد
باید تو بوق و کرنا داد بزنم برای خودم فقط تنها روش دنیا برای لاغری و تناسب همین روشه همین سایته تمام سوالات بی پاسخ من پاسخ داده شد
سپاسگزارم استاد گرامی
سلام خدمت استاد عزیزو مهربان و دانا و دوستان گرامی
روز ۸ام تمرین روزانه برای جهت دهی به توجه روزمره:
سوال۱ :
متناسب شدن حس اعتماد به نفس داره.متناسب شدن حس آشتی کردن با خودواقعیمون داره حس رهایی از حجم سنگین بدن ک حالا جاشو به سبکی داده، سبکی ذهن و رهایی از افکار چاقی و سبکی جسم.متناسب شدن حس رهایی از حسرت ارتباط نداشتن، نپوشیدن هایی ک دلمون لک زده بود براش…حس زیبا بودن، حس خوشبختی، من فکر میکنم متناسب شدن حس برگشت به خونه رو داره بعد از مدهااااا دوری، برگشت به خونه ای که تو فصل زمستون گررم و مطبوعه سرشاار از آرامشه و تمیز و منظم چیده شده و صدای قل خوردن سماور و بوی غذای گرمی که رو شعله سنجاق سوز گااز آشپزخونه داره ریز ریز قل میخوره و تو نشستی روی مبل روبروی پنجره با آرامش بیرون رو نگاه میکنی و از اون حس خوشبختی لذت میبری؛ دقیقا همینه اونایی که میگن خیلی لاغر شدی بسه دیگه فکر میکنم این حس رو تجربه نکردن!
سوال۲:
از اینکه هر بار روبروی آینه میرم از دیدن خودم لذت میبرم ذوق میکنم. از دیدن بازوهای ظریف و باریکم از دیدن دور کمر و بالاتنه تراشیده خودم لذت میبرم. از دیدن زیر شکم صاف و تختم لذت میبرم که ماهیچه هاش خودنمایی میکنم ذوق میکنم قربون صدقه خودم میرم، از دیدن پایین تنه متناسب و پاهای باریک و لاغر و کشیده ام لذت میبرم.از اینکه میتونم هر لباسی هر استایلی که دلم میخواد بپوشم لذت میبرم.از اینکه دیگه پاساژ و بازار لباس برام جای فرح بخشی شده و قدم زدن تو پاساژها و مغازه ها همراه با حس خوب هست برام خیلییی سپاسگذار خدا هستم🙏🏻
واقعا نعمت بزرگیه….
۳:
همه اطرافیانم بلااستثنا هر وقت منو میبینن از تناسب و جوانی و زیبایی من صحبت میکنن و مدام میپرسن تو داری چیکار میکنی که اینقدر تغییر کردی و جالبه هر کسی ک منو مدتها ندیده باشه اول نمیشناسه و بعد از کمی مکث به یاد میاره و این برای من لذت بخشه.
سوال ۴:
اینکه صبح ها تا بیدار بشم به فکر این نیستم که چی بخورم. از اینکه ریزه خواری های من کمتر شده خوشحالم.اینکه مدام برام یادآوری میشه که الان نیاز به خوردن نداری خوشحالم.پیغام سیری مغزم رو دریافت میکنم و لذت میبرم.
اینکه در زمان وعده ها نسبت به قبل کمتر تمایل به تبعیت از زمان خوردن خانواده هستم خوشحالم و هر وقت خودم احساس گرسنگی دارم میخورم. میزان علاقه مندی من به غذاها یکسان شده و جالبه که خوراکی های زیادی از لیست دوست داشتنی من خارج شده.دیگه مثل قبل خاطرات مزه خوراکی ها سریع در ذهنم تداعی نمیشه در صورتی که قبلا با اولین مواجه با هر خوراکی خاطره طعم و بوی اون تداعی میشد و بلافاصله میخوردم بدون تامل اما الان در مواجه با بعضی خوردنی ها که اصلا تداعی نمیشه انگار ذهنم ی لحظه یادش میره که این خوردنی چه طعم و بویی داشت در بعضی موارد هم با تاخیر اون خاطره میاد ولی بشدت قبل منو ترغیب به خوردن نمیکنه البته که اوقاتی هم ک تمایل دارم به اندازه ای ک دوست دارممیخورم. فکر میکنم یکی از تغییرات خوب من که ازش خیلی راضی هستم تداعی خاطرات چاقی هست که به میزان قابل قبولی کمتر شده و خیلی خوشحالم.
۵:
سعی میکنم مراقب تامین نیاز بدنم به آب باشم چون تاثیرشو دیدم، هر وقت گرسنه بشم غذامو بخورم من یادمه اوایل دوره یک هو میزان خوردو خوراکم خیلی نسبت به قبل کمتر شد و من خوشحال بودم ولی نمیدونستم که به مرور من بازم شاهد تغییرات مدام خواهم بود و در نهایت به تعادل میرسم فکر میکردم هر تغییری هست دیگه نباید همین نتیجه تغییر کنه و بعدنا که دیدم میران دفعات گرسنگی من به دلایلی نسبت به اوایل یکم بیشتر شده بشدت میترسیدم و خودم رو سرزنش میکردم و انرژی زیادی صرف آروم کردن خودم میکردم اما بازهم متوجه شدم که در هر زمان بدن ما نیازش متفاوته وقتی که صبوری کردم با خودم و آرامش بخرج دادم و ادامه دادم دیدم به یک خط نرمال در رفتاهارهای روزمره رسیدم اما هرزگاهی به دلایلی تغییراتی رخ میده و بخودم میگفتم حتما بدنم لازم تشخیص داده و سعی میکردم آرامش داشته باشم و میدیدم بعد از چند روز دوباره به تعادل و خط نرمالم میرسیدم.
پس متوجه شدم مدارا کردن و صبوری کردن با خودمون یکی از راه های بهبود دادن خودمونه و بدونم که در نهایت بدن به تعادل میرسه. و اینم تجربه کردم که وقتی بدون ترس از خوردن و با آرامش هر زمان که گرسنه شدم اون چیزی که بش تمایل داشتم رو به میزان نیازم خوردم و مثل دوران رژیم برخورد نکردم واقعا روند متناسب شدنم بهتر شد.
استاد سپاسگذار شما هستم خالصانه و صادقانه
دوستتون دارم🙏🏻❤🌹
سلام سحر عزیزم بالاخره به کامنت خوش احساست رسیدم و الان خوندمش
چقدر توصیفت از متناسب شدن بهم چسبید و قشنگ بود و دلم ضعف رفت دستت طلا خیلی قشنگ توصیف کردی و برای من خیلی حس عالی ایجاد کرد انگار یهو اتصال قوی برای دریافت الهامات ایجاد میشه و طبع لطیفی میاد بالا و صد در صد به دل میشینه مرسی عزیز دلم چسبید همیشه نوشته هاتون عالیه و برام قابل تحسین و شگفتی
عاشقتم ایول داری دوست پر انرژی مثبت من
اشرف مخلوقات
سلام آسیه خانم دوست مهربون و عزیزم
ممنونم از این همه نظر لطف و محبتی که به من دارید🙏🏻
از شما ممنونم بابت اینکه زمان گذاشتید و دیدگاهم رو خوندید و سپاسگذارم بابت این همه انرژی مثبتی که در شروع روزم بهم دادید عزیزدلم❤💕🌹🫂
خدای مهربانم عزیز دلم وقتی دنیامو دست تودادم دنیام عوض شد تو دنیای تاریک من تو نوری بودی ک پاشدم تو نورت رقشیدم من زنده شدم تو نور امید من شدی تو من وزنده کردی مانیک از همه ب یده بودم حتی ازخ ودم تو شدی دنیام تو دستمو گرفتی تو دیدی منو من عاشق شدم حالا میفههمم ک تو فیلم یوسف زلیخا چی میگفت اون لحطه ک ب خواستش رسید اون تو رو دید تو دمیام شدی فقط خدای عزیزم دستهامو ول نکردی بهم گفتی برو جلو من پیستم انگار قدمهامو محکم گذاشتم چن پشتم ب تو گرم بود من عاشقت شدم ب عشق تو پاشدم زندگی کردم انگار عمهام شکلش عوض شد توفتی ظرف ایجاد کن بهت بدم فریبا خدای مهربانم تو گی هستی تو چی هستی زنده نبودم بدون عشق توبدون اعوش توبدون دست تو تو هر قدمی بر داشتم تو رو دیدم ک گفتی برو فریبا من هستم هواتو حس کردم عطرتو دیدم قلبمو داد ب تو تو شدی هنه چیزم زمانیک دیگران رو ندیدم تو رو دیدم عشق واقعی تو هستی امامن پی عشقهای دیگه بودم من در هر قدمم عاشقت شدم خدابمن دوست دارم منو ببخش تو شدی دلیل بودنم تو ازمن من ساختی خدای من من خودمو دیدم منیک کور بودم تو بینام کردی بانور عشقت با عطر وجودت جواب سوالهام شدی توکیه ک بتونه بشه تو خدای من ممنونم ک پیشم بودی ممنونم ک عاشقم کردی ممنونم ک دستمو گرفتی ممنونم ک شدی همه چیزم انقدر خوبی ک من نمیدونم چی بگم اونقدر خالصی ک نمیشه مانند تو رو مثال زد دوست دارم از هرچی ک منو ازتو دور میکنه دور بشم کمکم کن یاد بگیرمتو شدی ف شته نجاتم تو نور قلبم شدی دویتت دارم دیروز ما خونه خریدیم درحالیک اصلا امکانش نبود ولی خدا بمن خونه داد اینه عشق خدا با کمکش ب زودی میرم خونه ام حتی شکی ندارم مهم نیس اطرافیانم چی میگن من بین همه اونها دلم قرصه ب خدام خواستم اینجا بیام تا بدونم این خواسته از خدا بودهمیشه ازخدا بخواید من هرچی ازخدا خواستم بهم داد اما حتی از عزیزترین کسام خواستم بهم نداد پس بدون خدا بی منت میده خدابدون دلیل میده فقط کافیه تو بخوای اون مسیر رو برات پهن میکنه خدای مهربونم مانندش نیس مثلش نیس از هرکی بخودت خدا مهربون بود ب من جوری دستمو منو گرف ک من دستی ب گرمی اون ندیدم عشق خدا شفای قلبم شو دستتو ب خدا بده مطمین باش اون ولت نمیکنه من مرده ای بودم ک فقط نفس میکشید اما زمانیک صداش کردم دستمو گرف مثل مادری ک دستت بچشو میگیره قدم ب قدم باهام اومد اشکامو پاک گرد نوازشم کرد روی خدا حساب باز کن اون روتو زمین نمیزنه اون عشق خالصه عشقی ک خدا بهت میده رو هیچکس نمیتونه بده دویت دارم خداای مهربانم بهترین رفیقم بهترین معلمم بهترین همراهم دورش بگردم مهربونم شکرت خدایا برا همه چی دوست دارم
فریبا خانم
عزییییزم
چقدر زیبا نوشتید و چقدر خوب و صمیمانه با خدا صحبت کردید
خدا رو شکر به خاطر این احساس عالی تون 🥰
سلام استاد من فایلهاتونو گوش میدم تمرینات روز وشب را انجام میدم وواقعا روی احساس ورفتار من تاثیر زیادی داشته در مورد اینکه گفتید از کسی درمورد روشش سوال نکنید من اصلا نمی پرسم ولی بطور اتفاقی در یک مراسم کنار یه خانم که قبلا چاق بود وحالا لاغر شده بود قرار گرفتم من اصلا از او سوال نکردم ولی یه نفر از او پرسید چکار کردی گفت عمل کردم وراضیم ومن واقعا بهم ریختم با اینکه من قبلش خیلی راحت کنارش نشسته بودم وهیچ تمایلی نداشتم بپرسم چون نزدیک ۳ ماه نه روی وزنه رفتم نه پیج ورزشی وغذایی دنبال کردم ونه از کسی سوال کردم ولی همین مکالمه کوتاه بین این دونفر حسابی منو بهم ریخت وذهنمو در گیر کرد تادوروز در گیر بودم تا دوبار به روال عادی بر گشتم در صورتیکه قبل آن روز من با ویسها و تمرینات سر شار از انرژی بود م تمام صحبتهای شما تک تکش تجربه است با تشکر ازشما
دوست عزیزم سلام با توجه به مدت عضویتتون توی سایت شما تازه وارد این مسیر زیبا شدید،اصلا نزارید دیدن دیگران ایمانتون رو بدزده،توی این مسیر استمرار داشته باشید اینجا قشنگترین جای دنیاست ،وقتی میشه بدون عمل جراحی ،وبا یاد گرفتن قلق لاغری ،با لذت وزن کم کرد وبه تناسب رسید چرا میخواید از راه سخت وزن کم کنید؟چه بسا که خیلی ها عمل کردن ووزنشون بعد از دوسال برگشته،دوست عزیزم اندکی صبر سحر نزدیک است.
سلام دوست عزیز
وقتتون بخیر
چقدر خوب که در نهایت تونستید افکارتان رو کنترل کنید و به خودتون مسلط بشید.
البته این احساس ها و این مقایسه ها خیلی ممکنه پیش بیاد ولی نکته مهم نمونده توی احساس رقابت یا عقب ماندن یا عجله یا حسرته.
همونطور که استاد خوبمون که هم گفتن، خوشبختانه ذهن ناخودآگاه فوری به افکار ما پاسخ نمیده و یک تکرار و زمانی لازمه، پس ما با یک لحظه بد شدن حالمون فوری توی اون مدار پایین و نتیجه ناجالب وارد نمیشیم. این خاصیت خوب ذهن ناخودآگاهه، وگرنه با هر فکر ناجوری خودمون رو هلاک میکردیم.
خدا رو شکر که خودتون رو زود پیدا کردید و احساستون رو تغییر دادین. هنر در همینه.
موفق باشید دوست عزیز
سلام پریسا خانوم
دیدگاه کوتاهی که نوشته بودی خوندم چرا با شنیدن مکالمه اون دو نفر شما به هم ریختی؟ اینکه بشنویم کسی از راه عمل لاغر شده این برای شما چه مفهومی داره؟ من اگه جای شما بودم و مکالمه این دو نفر رو میشنیدم در دلم به حالشون تاسف میخوردم و برای خودم خوشحال میشدم که به این آگاهی رسیدم که برای لاغر شدن نیازی به کارها و عوامل خارجی نداریم نیاز به عمل جراحی نداریم …درسته شاید با این گونه کارها خیلی زودتر لاغر بشیم ولی آخر سر پشیمان خواهیم شد چون ریشه چاقی در اندامهای ما نیست درمغز و فکر و ذهن ماست و با بودن در دورههای تناسب فکری د ست به یک عمل جراحی برای مغر زدیم عمل جراحی که هزینهاش نقدی نیست بلکه ذهنی و فکریه و نیازی به بیهوشی و استفاده از چاقوی جراحی نداره و کاملا غیر تهاجمیه
اون کسی که با اتکا به عوامل بیرونی خودشو لاغر میکنه قطعاً پایدار نخواهد بود
سلام ودرود
١-متناسب بودن چه حسي داره؟ اولين و زيباترين حسي كه متناسب بودن بهم ميده اعتماد به نفسه و اينكه احساس ميكنم ادم قوي و زرنگي هستم و خيلي فعالم و به خودم اهميت ميدم.
٢-از چه تغييراتي در جسم خودت لذت ميبري؟ از اينكه شكمم صاف و سفت و عضلاني شده لذت ميبرم، از اينكه كمرم باريك شده و بازوهام كشيده و نازك شده، از اينكه پاهام لاغر شدن و باسنم خوش فرمه و هر لباسي ميپوشم بهم مياد و حسابي خوش استايل شدم لذت ميبرم و از اينكه ديگه مدام عرق نميكنم و هميشه گرمم نيست لذت ميبرم.
٣-چه بازخوردي از اطرافيانت دريافت كردي؟ هر كسي من رو ميبينه اولين چيزي كه ميگه اينه كه چه كار كردي كه انقدر لاغر شدي و همسرم هر بار من رو ميبينه با خوشحالي ميگه چقدر خوبه كه انقدر خوش هيكل شدي و دخترم از تيپ و هيكلم لذت ميبره و مامانم كه هميشه غصه ي من رو ميخورد ميگه متين جان چقدر خوبه كه لاغر شدي و ديگه پادرد و كمر درد نداري و سلامتي😍
٤- چه تغييري در رفتار و افكار جديد خودت احساس ميكني؟ خيلي خوشحالم كه ديگه ريزه خواري نميكنم و شب ها ديگه مدام نميرم تو بخچال كه يه چيزي بخورم، خيلي خوشحالم كه ديگه يواشكي چيزي نميخورم و ولع نسبت به كاكائو و شكلات ندارم، خيلي خوشحالم وقتي ميرم فروشگاه همش دنبال هله هوله نيستم و فقط نيازهاي خانه رو تهيه ميكنم، خوشحالم كه هر كسي داره غذا ميخوره ديگه نميرم كنارش و با اون هم بخورم، خوسحالم كه همش مثبت فكر ميكنم و اميدوارم به اتفاقات خوب اينده .
٥-چه اصلاحاتي در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت ميتوني ايجاد كني؟ من متعهد هستم كه هر روز و هر تايم فراغتي كه داستم برم تو سايت و تمرينات هر روزم رو بنويسم و فايل هاي مورد علاقم كه قبلا ذخيره كرده بودم رو با لذت گوش بدم و اينكه هر روز با اشتياق يك ساعت پياده روي كنم كه عضلاتم قوي بشه و دو روز در هفته برم باشگاه تا عضلاتم رو قوي كنم براي پيري🦵🏻🙌🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی
چقدر خدا رو شاکرم که توی این سایت هستم
۴۴ روزه توی این سایت هستم و خواستم کمی از روند کار کردنم و تغییراتم بگم
اول اینکه بیشترین تاثیر رو توی روز اول و دوم دیدم، یعنی وقتی به صورت تصادفی اومدم توی سایت و هم زمان شده بود با خبر راه اندازی گروه دور همی در تلگرام، روی این خبر کلیک کردم و وارد گروه تلگرامی شدم و همین باعث شد بخوام بودنم را ادامه بدم، مطمئنا اگر فقط سایت را میدیم، یه نگاهی میکردم و خارج میشدم (چون من تصادفی وارد سایت شده بودم، نه برای آموزش لاغری)
توی گروه اولین چیزی که پیدا کردم جلسات ۱۲ قدم بود، که شماره ۱ را گوش دادم و تمرینش را نوشتم، همون روز مجبور بودم برم تعمیرگاه و چند ساعت باید منتظر میموندم، منم جلسات رو یکی پس از دیگری گوش کردم، جالبه که تمرین ها رو هم انجام میدادم.
خلاصه توی دو روز آینده اون دوره رو تموم کردم.
و و و تاثیر اصلی رو گرفتم. چی؟ این که اضافه وزن من کاملا به دلیل ذهنی بود. نه خوردنی، نه دارویی و نه کم تحرکی ای! منطق هوایی که استاد میگفتند رو کاملا قبول میکردم، چون میدیدم واقعا درسته.
خلاصه همین که فهمیدم اضافه وزن هم مثل سایر ساحت های زندگی، به عوامل بیرونی بستگی ندارد و کاملا ذهنیه، خیلی خیلی برام آگاهی بخش و عالی بود.
اول از همه مواد غذایی رو تبرئه کردم و برچسب نامفید بودن رو ازشون برداشتم، بعد همه پیج های آشپزی و شیرینی پزی رو رها کردم و ذهنم رو آزاد کردم.
بعد به نقطه گرسنگی و سیری خودم دقت کردم و تا حدود خیلی خوبی بهش آگاه شدم.
اجبار پیاده روی ۵۰۰۰ قدمی رو رها کردم و قبول کردم کم تحرکی عامل چاقی نیست.
همزمان گوش کردن به فایل های ۱۰۰ گام رو هم شروع کردم و الان جلسه ۲۴ هستم.
یکی دو هفته بعد از ورودم هم دوره عالی لاغری با ذهن ناخودآگاه شروع شد که الان درش هستیم و واقعا دارم لذت میبرم.
خودم رو وزن نکردم و نمیدونم وزنم عوض شده یا هه، ولی خودم و دیدگاهم عوض شده و خدا رو شاکرم و البته به تغییر جسمی هم ایمان دارم و منتظرم.
ممنونم استاد و دوستان عزیزم
سلام لیلا خانم
شما شایسته تحسین هستید چرا که به محض دریافت آگاهی دست به اقدام عملی زدید و تغییراتی ایجاد کردیدمثل متوقف کردن پیاده روی پنج هزار قدم رو ….
همینجوری پیش بری شگفتی ساز میشی…
درود بر شما ….
سلام شهربانی عزیز
ممنون که کامنت م را خواندید
این کامنت واقعا یه دلنوشته بود و خوشحالم که در این مسیر کنار دوستان خوبی و با انگیزه ای مثل شما هستم.
برای شما و خودم و دوستان عزیز دیگر آرزوی تناسب و شادی و آرامش دارم.
سلام دوستان عزیز
من هم از این فایل و خواندن متن بسیار لذت بردم
من خدا رو شاکر بابت این اگاهی ها خوبی که دریافت کردم و از دست و دلبازی استاد عزیز هم یه دنیا سپاسگزارم
من هم سعی می کنم شبها قبل خواب تجسم داشته باشم و این دوروزی که این مطلب رو خوندم هم دارم تلاش می کنم در طول روز هم به لاغر توجه بیشتری کنم تا تصویر لاغری تو ذهن من موندگارتر بشه وقتی دارم کارهای خونه رو انجام میدم یا هنگام رانندگی سعی میکنم که با نقش بازی کنم که به اندام موردنظرم رسیدم و برم تو جلد یه ادم متناسب و اون طور ی رفتار کنم چون قبلا هم تو فایلهای رایگان خوندم که ذهن ما تفاورت بین واقعیت و خیال رو نمی تونه درک کنه و از یه طرف هم تو سایت یادگرفتم که دنیا اون احساسی رو که ما مرتب باهاش سیگنال میدیم و ارتعاشش رو می فرستیم رو برای ما گسترشش میده و اون رو میاره تو زندگی ما خب پس با این دونکته من هم سعی می کنم مرتب خودم رو خوش اندام و متناسب ببینم
ممنونم از همه دوستان که نظراتشون رو می نویسن چون من میام نوشته هاتون رو می خونم بعد تقلب برمیدارم میرم تو زندگی خودم تلاش می کنم که عملش کنم این عالیه
موفق باشید همگی دوستان
به نام خدای بخشنده ومهربان سلام خدمت استاد بزرگوار تخیل یعنی موضوعی یا یه تصویرو در ذهنمون تجسم کنیم که در حال حاضر وجود نداردوما باید اون تصویری که دوست داریم وارد زندگیمون بشه بارها وبارهاتجسم کنیمتا قدرت تخیلمون رو تقویت کنیم درست مثل یه ورزشکار که با تمرین بیشتر عضله هاش قوی تر میشه وتا زمانی که مانتوانیم شرایطی که انتظارش رو داریم وارد زندگیمون بشه رو تجسم کنیم نمیتوانیم به خواستمون برسیم باید خواسته هامون رو اونقدر در ذهنمون پرورش بدیم وهر روز بهش پر وبال بدیم واون تخیل رو تکرار کنیم تا برای بدست آوردن خواستمون شروع به تلاش کردن کنیم وبرای رسیدن بهش هدف گذاری کنیم وما نباید با توجه با شرایط ناخواسته ای که الان داریم تخیلمون رو به یه زمان دیگه ای موکول کنیم در واقع تخیل برای این است که مارو از شرایطی که اون رو دوست نداریم به سمت شرایطی که دوسش داریم می بره یعنی بین زندگی ما وتصویر ذهنی ما یه رابطه ای وجود داره واگه بخواهیم یه زندگی بهتری داشته باشیم باید اول یه تصویر درست از زندگی بهتر رو در ذهنمون تجسم کنیم و وقتی تصویر ذهنیمون پر از خوبی وخواسته های که دوسشون داریم باشه پراز احساس خوب وآرامش وامید میشیم حالا من که در ذهنم از خودم یه آدم ناتوان بدون اراده، چاق و بی عرضه که همیشه داشته رژیم میگرفته وهیچ وقت موفق نشده واز چاقی برای خودش یه غول درست کرده وتوی ذهنش لاغری رو دست نیافتی تصور میکرده واقعا با این تصاویر ذهنی ایا میتونستم یه تصویر لاغری داشته باشم وایا میتونستم چیزی رو در زندگی تغییر بدم مشخصه که هیچ وقت نمیتونستم به لاغری برسم چون زندگی من رو تخیلات ذهنیم میسازه من باید اول یه تصویر درست از خودم و شخصیتی که دوست دارم داشته باشم. رفتارهای که دوست دا رم انجام بدم. احساس های که ارزوی داشتنشون رو دارم. رو در ذهنم بسازم وهر روز اون شخصیت رو تقویت کنم وتوی تصوراتم هر روز رفتار های متناسب کننده رو انجام بدم ویه تصویر درست وحسابی از خودم بسازم وبیام کم کم او تصاویر رو توی زندگیم اجر ا کنم وچون اون تصاویر بار ها بارها در ذهن من تکرار شده الان با تسلط کامل دارم اجراشون میکنم وهر روز احساس های جدیدی رو تجربه میکنم ومن الان این رو فهمیدم اگه من برای ذهنم اگاهانه تصویر نسازم اون خودش شروع میکنه به تصویر سازی پس بهتر این هست که من خودم تصویر های دوست داشتنیم رو هر روز بهش بدم تا هر روز زندگی جدیدی رو تجربه کنم به امید روز های بهتر
به نام خدای خوب و نازنین دیروز یکی از مشتریها اومد مغازه و گفت ببخشید برای لاغری چی داری نگاه کردم یه خانم تقریباً تپل با قد بلند و سفید پوستی بود گفتم ببین عزیزم چاقی ما برای اینه که ما طبعمون سرده و جذب رطوبت و آب توی بدنمون زیاده پس باید گرمیجات مصرف کنیم گرمیجاتی که من خودم آسیاب کردم اینه و قوطی آسیاب نشدش رو نشونش دادم، زنجبیل ،هل ،دارچین، سولنجان ،قولنجان، جنسینگ و ….داشتم ترکیبات رو براش میگفتم یهو ساکت شدم انگار یه چیزی خورد وسط کلامم، توی دلم به خودم گفتم چی داری میگی ؟اینا چیه داری میگی ؟مگه عروس داییت لاغر نیست با تمام علائم سردی بدن پس اون چی میگه؟ دیگه ساکت شدم و چیزی به مشتری نگفتم مشتری هم گفت البته من زیاد اضافه ندارم فقط ۴ ۵ کیلو،از پشت دخل اومدم بیرون دیدم پاهاش باریکه فقط به شدت صورت گردوتپلی داشت،گفتم عاره شما که چاق نیستی؟گفت آره دکترم هم بهم میگه ولی من میخوام لاغر بشم، اندازه ۱۰۰ هزار تومان برام بکش منم کشیدم و رفت این خانم روز قبل هم اومده بود و ازم سرکه سیب خانگی برده بود منتها دیروز نگفت برای لاغری میخواست وقتی رفت بیرون گیج شده بودم من هنوز این فرمول رو توی ذهنم دارم که طبع سرد من باعث چاقی من میشه من باید روی این فرمول کار کنم و این رو از ریشه بزنم
سلام خدمت فاطمه عزیزم، دوست دوست داشتنی من
من یه تجربه از خودم بگم. من همه عمرم متناسب بودم، نمی گم لاغر بودم یا وزنم کم بود، اتفاقا با قد 163 وزنم همین حدود 63 یکم بالا و یکم پایین بود. و هیچ وقت هم از بحث های رژیم و لاغری و این چیزها خوشم نمیومد، چون احساس می کردم یه جور محدود کردن زندگیه. خلاصه اصلا خیلی واقعا بهشون کاری نداشتم، غذام اندازه بود و حتی کمتر از متوسط جامعه، چون یادمه از بچگی مامانم می گفتم هر کی گشنه اش باشه میخوره، یعنی از همون بچگی هیچ اصراری به خوردن نبود، یه جمله دیگه هم می گفت از بچگی که توی ذهنم بود، مثلا می گفت فلانی انقدر به بچه ش غذا می ده که معدش گشاد می شه، دیگه سیر نمی شه. شاید همین جملات باعث شده بود ما بچه هاش اندازه و حتی کمتر از اندازه می خوردیم.
تا اینکه سه سال پیش با دختر خالم یه پیچ فروش مواد غذایی زدیم که توش ادویه، دمنوش، عرقیات و سوپر فودها بودند. در واقع یه عطاری آنلاین به اضافه اون سوپر فودها (مثل دانه چیا و کینوا و جوی دو سر) بعد برای تولید محتوا شروع کردم به مطالعه کردن و این باعث شد اطلاعات چاقی من زیاد بشه. هم زمان پیج های رژیم و لاغری و غذاهای رژیمی رو هم دنبال می کردم. از همه بدتر غذاهای رژیمی بود که قشنگ به هر مواد غذایی برچسب خوب یا بد می زد. همینطور برای لاغری این طبع سرد و گرم رو مطالعه می کردم و درسته که اول خودم بهش اعتقاد خاصی نداشتم ولی استمرار باعث شد خودم هم بهش اعتقاد پیدا کنم. نکته بعدی این بود که به خاطر اینکه برای ادویه ها محتوا تولید کنم کلی هم پیچ آشپزی که مملو از غداهای خوش رنگ و لعاب بود رو دنبال کردم. خلاصه همه اینها باعث تجمع اطلاعات چاقی توی ذهن من شد. از حدود دو ساله که من با اینکه غذام عوض نشده شروع کردم به اضافه وزن. یعنی به وزنم اضافه می شد و البته توی هیکلم اول تاثیری نداشت که به تازگی توی هیکلم هم تاثیرش را گذاشت و دیگه لباس هام به راحتی به تنم نمی شن.
من برای این اضافه وزن هیچ دلیلی پیدا نمی کردم. واقعا هیچ دلیلی. چون من ورزش و تحرک هم همیشه داشتم و دارم. حتی توی چند ماه گذشته ساعت هوشمند خریدم و شروع کردم به صورت منظم و روتین روزی 5000 قدم می رفتم. غذام رو هم حتی کمی کمتر کردم. چند روزی هم خاکشیر و دانه چیا خوردم ولی دیدم این یکی رو اصلا نیستم. یعنی همیشه می گفتم آدم با خوردن چیزی لاغر نمی شه، با نخوردنه که لاغر می شه. واقعا واقعا واقعا هیچ دلیلی پیدا نمی کردم. تا اینکه ناامید شدم و به شوهر خواهرم که خیلی روی تناسب و وزن حساسه (به عنوان یه شاخص سلامتی) گفتم دیگه نا امید شدم و دیگه دنبال دلیل نمی گردم. تا اینکه واقعا هدایتی اومدم توی پیج و بعد گروه تلگرام و در همون روز اول دلیل اضافه وزن خودم رو خیلی صریح و شفاف پیدا کردم. دقیقا اطلاعات چاقی بود و چیزی جز اون نبود. و دلیل بعدی هم خاطرات چاقی (این که از غذاها بر اثر دیدن توی پیج ها خاطره سازی می کردم و مرور می کردم، بدون اینکه بپزم و بخورم). خلاصه که پیج های رژیم و آشپزی را رها کردم و مطلبی هم راجع به خواص مواد غذایی نذاشتم. الان حداقلش اینه که حسم خیلی خوبه که دلیلش رو یافتم و دیگه کورکورانه در حال گشتن نیستم.
به نام خدای مهربان ……..سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟تناسب اندام حس قشنگ پوشیدن لباسای سایز پایین رو داره .تناسب اندام حس رهایی از انواع ترسهارو داره ترس از خوردن ،ترس از مصرف مواد غذایی خاص ، ترس از چاقتر شدن ، ترس از قضاوتها و و و و و لعنت بر شیطون با این همه ترس که به ما با چاقی انتقال داد لعنت …. من امروز و روزهای بعد با تمرکز روی رفتار درست بینی شیطان رو به خاک می مالم …الهی به امیدت ….تناسب اندام حس شیرین خلاقیت و ،خالق بودن به همراه داره ….من هر چیزی اراده کردم به دست آوردم تناسب اندام هم همینطور…..
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟من از تخت شدن شکمم لذت میبرم :)من از کوچک و طبیعی شدن رانها و باسن و سینه هام لذت میبرم… :)من از ناپدید شدن غبغب که مثل یک غده زیر چانه ام بود لذت میبرم… :)من از ناپدید شدن شکمی آویزان لذت میبرم….:)۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟همه افراد خانواده ام ،دوستانم ،همسایه ها و افراد فامیل از دیدن من بدون استثنا متعجب و شاد و خوشحالن و بعد از تحسین و تشویق تبریک بهم میگن و لذت منو از تناسب اندامم دو چندان می کنن ….۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟خودبخود غذام کم شده …….تمایلی به برداشتن لقمه های بزرگ و قاشق پر از غذا و تند خوردن ندارم …….نقطه سیریمو تشخیص میدم و از کنار سفره بلند میشم…….صبح که میشه فکر اینکه ناهار چی درست کنم بخورم نیستم میگم گشنه ام بشه یه چی بالاخره گیر می آد بخورم … یه لقمه نون دیگه این همه درگیری فکری نمی خواد ….وقتی می خوام صبح زود از خونه خارج بشم با اینکه می دونم تا ظهر برنمی گردم به فکرم نمی رسه لقمه بردارم چون نگران گرسنه شدنم نیستم فوقش یکدونه سیب برمی دارم و راه میفتم ….از پیاده رفتن لذت می برم و هر جا موقعیتش پیش بیاد استقبال می کنم……۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟تا علائم گرسنگیم واضح نشده چیزی نخورم ….میز خوراکی های بعد ناهار رو با پارچه بپوشونم …به جسم چاق فعلی خودم توجه نکنم ……به لاغرها توجه کنم …هر وقت لاغرهارو دیدم تحسین کنم و خودم رو در جسم لاغر شبیه اونا ببینم ….از چاقی خودم و دیگران حرفی به میان نکشم…..قبل از وعده های غذایی حتما آب یا آب طعم دار طبیعی مثل آب هویج بنوشم ….حتما تجسم شبانه ارو انجام بدم و به پنج سوال منطقی کردن ذهنم اول صبح قبل یا بعد صبحانه جواب بدم ..هر روز به سایت سر بزنم بخونم کامنت بنویسم دوستانم رو تشویق کنم از هیچ ماده غذایی نترسم و افکار مربوط به این ترسهای موهوم را از طریق معنوی پاکسازی کنم و با خیال راحت به اندازه نیاز بدنم مصرف کنم… »«»»»«««»«»«»«»«»«»«» 9 مهر
بسیار عالی هست فایل شبانه تصور کردن من سعیم رو میکنم قبل از خواب و حس خیلی جالبی داره گاهی هم دوبار نتونستم چون خوابم برد ولی با اون فکر خوابیدم ولی این مهم بود که تلاشمو کردم و خیلی در حس خوب روزم تاثیر داشت و حس خوبی داره برام
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
من شبها تصویر ذهنی از متناسب شدن را قبل از خواب درذهنم تجسم میکنم و صبحها هم با شور و شوق میثاق نامه را جلوی ایینه میخوانم و بعد دوباره درمحل کار با گوش دادن به فایل صبحگاهی و تکرار میثاق نامه توجه خود را از مواد غذایی و چاقی کمتر میکنم
توجه کردن درذهن ما دو نوع است 1- توجه عینی 2- توجه ذهنی
توجه عینی : از حواس پنجگانه ما شکل میگیرد و ما اطلاعات ورودی ذهن را از عوامل بیرونی میگیریم
توجه ذهنی : از فکر کردن به ارزوها و خواسته ها درذهن شکل میگیرد و اصلا وابسته به نشانه های بیرونی نیست
ما نباید اصلا به وزن و ظاهر الان خود توجه کنیم چون برای تجسم کردن درذهن اصلا کاری به وزن وجسم خود نداریم به عنوان مثال درراه رفتن وزن زیاد بسیار تاثیر دارد و برای تجسم کردن وزن اصلا تاثیری ندارد چون تخیل و تجسم درذهن شخصی است و تخیل اصلا درذهن ما دیده نمیشود و دراختیار خودمان است و اصلا سن – شغل – میزان تحصیلات – جنسیت – میزان وزن برتخیل ما تاثیری ندارد و توجه کردن به تخیل درذهن نیاز به دانش و مهارت خاصی ندارد پس بهانه بیبهانه و هرشب قبل از خواب با تجسم تصویر لاغری ان را درذهن خود ایجاد کنیم و زمانی را با حالت خود را تصور کنیم تا احساس شادی و نشاط داشته باشیم .
موضوعات ذهنی را نمیتوان با معیار و میزان مشخص کرد موضوعات ذهنی باید با تجربه خودت انجام شود و مقدار و میزان و معیار ان را خودت با تجربه مشخص کنی چون وقتی تجربه با منطق ذهنی باشد پذیرفتن ان برای ماآسان خواهد بود حتی اگر دیگران و حتی پزشکان خلاف ان را بگویند.چون با تجربه شخصیت – سبک زندگی – و روش زندگی کردن ،زندگی روزمره را یاد میگیریم و اگر حاشیه درزندگی داریم بستگی به افکار و تجسم ان درذهن ما دارد که برای ما اتفاق می افتد
تمرینها منطق ذهن ما را به سمت لاغری اصلاح میکند و باعث ایجاد انگیزه درما خواهد شد و بااینکار میپذیریم که ما لاغر خواهیم شد
ما وقتی تصویری را با چشم ببینیم به صورت لحظه ای است ولی وقتی خواسته باشیم درمورد ان حرف بزنیم زمان زیادی میبرد
مثل خواب شبانه . وقتی خواب میبینیم خیلی سریع درذهن مثل یک فیلم میگذرد ولی وقتی خواسته باشیم درمورد خواب با دیگران صحبت کنیم زمان زیادی میبرد چون میخواهیم ان را درذهنش تجسم کند و متوجه شود ما درخواب چه چیزی را دیدیم
بعد از تخیل در ذهن توجه کردن به ان بسیار مهم و ضروری است چون اگر توجه نکنیم احساس خوب و عالی خود را نسبت به موضوعی که دوست داریم برایمان اتفاق بیفتد را ازدست می دهیم و سریع افکار منفی جایگزین میشود و احساس یاس و ناامیدی میکنیم .و با اینکار ارتباط بین روح و جسم و ذهن را کمرنگ میکنیم
خیلی از انسانها ارزو دارند ولی درذهنشان بیشتر تجسم میکنند که این ارزو براورده نمیشود و درواقعیت هم انجام نمیشود
شما درتجسم ذهن شبانه دوست داری لاغر شوی و درطی روز به چاقی خود توجه میکنی درنتیجه شما روزبه روز چاق تر میشوی و توجه ذهن ناخوداگاه شمابه سمت چاقی میرود
تخیل درذهن انجام میشود ولی باید منطق درذهن ما اثبات می شود و چون لاغری درذهن شما هنوز اثبات شده نیست و تجربه لاغری را نداری فکر میکنی لاغر نمیشوی و با احساس بد هرگز لاغر نمیشویم و چون تجسم چاقی به واقعیت نزدیکتر است ان را میپذیریم
تجربه درامتداد مسیر چیزی است که باور میکنی و کم کم این باور به صورت انتظار ما از لاغری درمی اید چون ما با توجه به افکار خودمان واقعیت زندگی را بدست میاوریم وقتی به پرسشها جواب میدهیم ذهن خود را برنامه ریزی میکنیم برای لاغری
و درنهایت حس و احساس ما نتیجه کاررا برای ما رقم میزند
وقتی من این حس را داشته باشم که ادم خوشانسی هستم این حس درذهن ناخوداگاه من تقویت میشود و کم کم درواقعیت اتفاق میافتد . من دردوران مجردی خود را ادم خو شانسی میدانستم وهرکجا که جایزه و قرعه کشی بود من برنده میشدم محال بودبرنده نشوم ولی نمیدانم چرا این حس درمن کم کم کمرنک شد و کم کم از بین رفت و الان سالیان سال است که چیزی برنده نشدم و این یک ادعا نیست چون من با ذهن خودم ان را تجربه کردم و ان موقع حس شادی و نشاط را درخودم میدیدم و جالب است همه ی اطرافیان من نیز تعجب میکردند که چطور من برنده میشوم و با اطمینان به برنده شدن درکاری اقدام میکردم
به نام خدا
سلام
روز ۸
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن باعث میشه احساس سلامتی،سبکی،جذابیت ،جوانی،شادابی ،اعتمادبنفس،عزت نفس،ارزشمندی ،لیاقت بکنم .متناسب بودن حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .
از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار کمتر شده لذت میبرم .از اینکه وزنم ۶۵ کیلوگرم شده و کاملا متناسب شدم لذت میبرم .از اینکه کنترل ذهن پیدا کردم و افکار منفی رو رها میکنم و مثبت اندیش شدم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که دلم بخواد سایز من وجود داره و می تونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه در زمان کمی می تونم راحت و سبک همه ی کارهام رو انجام بدم لذت میبرم .از اینکه شخصیتم مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح شده لذت میبرم .از اینکه دیگه هیچ نگرانی در مورد اندامم ندارم ، از دیدن خودم خوشحال میشم و عاشق خودم هستم لذت میبرم .
همسرم با دیدن من شوکه شد ،گفت بسیار جذاب تر شدی ، ،خوشحالم ،چقدر لاغری بهت میاد ، مبارکت باشه .مامانم با دیدن من اشک شوق ریخت و گفت خدایا شکرت که دخترم به آرزوش رسید .چقدر زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل چقدر خوبه که این همه وزن و سایز کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن باور داشتم .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام خیلی براشون جالب بود گفتند چیکار کردی به ما هم بگو ،چقدر زیباتر شدی ،چقدر لباسها به تنت زیبا شدن و تبریک گفتند .
میبینم که توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار کمتر شده .میبینم که شخصیتم تغییر بسیار جالب و بی نظیری داشته ، افکارم فقط در مورد لاغریست ، نگرشم به دنیا و زندگی عوض شده .میبینم تا زمانی که گرسنگی واقعی نداشته باشم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که راحت به تعارف دیگران نه میگم و اگر میل نداشته باشم نمی خورم .میبینم که برای دور ریخت مواد غذایی اضافه ،مقاومتی ندارم و احساس گناه و سختی نمی کنم (اگر لازم باشه میزارمش داخل یخچال)میبینم که خوردن مواد غذایی بخاطر خاصیتش مخصوصا میوه ، در من بسیار کمتر شده .
من تصمیم قطعی گرفتم در این مسیر بمانم برای همیشه ، فایل گوش بدم ، تمرینات رو انجام بدم و هر چیزی که استاد می فرمایند و کمک میکنه من به لاغری برسم رو حتما انجام میدهم .باید مثل یه شخص کاملا متناسب با افکار صحیح یعنی بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن ، فکر کنم .باید مثل یه شخص کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح رفتار کنم .باید خوردن با تحریک بینایی،شنوایی،بویایی،چشایی،لامسه در من برای همیشه حذف بشه و اتوماتیک ، هر وقت واقعا گرسنه بودم بخورم ،فقط برای رفع نیاز جسمم .باید عادت استفاده از ظرف کوچکتر رو در خودم ایجاد کنم .
استاد گرامیم و دوستان خوبم در پناه خداوند باشید .
سلام ودرود خدمت استادبزرگوارودوستان همراه ومشتاق که بااستراردرمسیرزیبای لاغری باقدرت ذهن حتما وقطعا به تناسب فکری وهم جسمی خواهیم رسید
من مدتی هست که باتوجه به آموزش ها دیگه توجه به جسمم ندارم چون توی این سایت یادگرفتم که تغییرات اول درذهن ماشکل میگیره وبعددرجسم خودش رانشون میده
من توجهم راروی ذهنم گذاشتم
بایدتوجه کردکه نباید تخیل لاغری کنیم وبعدتوجه به چاقی که اونوقت هیچ فایده ای نداره
من درطول روزودرتمام ساعات وبرنامه هام سعی میکنم به رفتارافرادمتناسب توجه کنم وحتی گاهی ازاونها سوال هم میپرسم
وچون قبلا خودم هم خیلی لاغربودم خاطرات قبل رابرای خودم مرورمیکنم وتوجه میکنم که مثلا قبلا درمواجهه باغذاچه عملکردی داشتم
توی باشگاه به دوستان متناسب بیشترتوجه میکنم
نوع حرکتشون وحتی ازاونها درموردفکرشون درمورد ورزش سوال مبپرسم مثلا شما که متناسب هستین برای چی ورزش میکنید
چون اکثرافرادچاق برای رهایی ازچاقی ورزش میکنن
خودم مدت هاست دلیل ورزش کردنم راشادی وانرژی که ازورزش میگیرم وحضوردرجمع دوستان پرانرژی وشادقراردادم
واصلا برای لاغری ورزش نمیکنم فقط وقتی باشگاه میرم ودرجمع افرادپرانرژی هستم احساسم خیلی عالی هست واستاددرخیلی ازفایل هابه احساس خوب داشتن خیلی تاکید داشتن پس من هم سعی میکنم احساسم رابه هرشکلی خوب وعالی نگه دارم
همچنین مدتی هست که اصلا ازغذاخوردن ترسی ندارم واون رااصلا عامل چاقی نمیدونم
چون همه افراد وحتی حیوانات وگیاهان هم برای ادامه حیات به غذا نیازدارن ولی حتما درحدنیازبدن
واین راباخودم مرورمیکنم که اگرغذابه اندازه نیازبدن مصرف بشودنه تنها بدومضرنیست تازه در عملکردبدن وتنظیم فعالیت های بدن بسیارهم مفید خواهدبود
برای لاغرشدن تخیل به تنهایی کافی نیست وقطعا توجه به لاغری به هرشکلی موثرخواهدبود بایدتوجه عینی خودراازچاقی خودبرداریم وتوجه ذهنی خودرابیشترکنیم
چراباید این کارراانجام بدهیم؟
بدلیل اینکه باتوجه عینی مدام انداممون وچاقیمون رادرنظرداریم حال راتوجه ذهنی میتوانیم به لاغری به تناسب به اندام ایده آل به رفتارهای صحیح افرادمتناسب درزمینه های مختلف مثلا سبک راه رفتن راحت نشستن وبلندشدن ،کارهارابهتروسریع ترانجام دادن وغذاخوردن فقط برای کسب انرژی بدن توجه کنیم
من مدتی هست خودم رایک فرد۶۰ کیلویی تصورمیکنم سعی میکنم مثل یک فرد۶۰ کیلویی رفتارکنم ومدام درفکراین هستم که درمقابل هرعملی یک فرد۶۰ کیلویی چه واکنشی خواهدداشت😊
مدتی پیش ازیک دوست متناسب شنیدم که
میگفت یک روزخیلی گرسنه بوده ونصف یک مرغ برشته رابه تنهایی خورده
ازاوپرسیدم نترسیدی که چاق بشی ایشون خنده ای کردگفت چه حرفا مگه آدم با این چیزا چاق میشه من گرسنه بودم وبه اندازه ای که دوست داشتم ونیازداشتم غذاخوردم واصلا به فکرچاقی نبود
مدام درطول روزوحتی شب خودم رادراندام دلخواهم ودرلباس های دلخواه تصورمیکنم وسعی میکنم توجهم راازتوجهات عینی که مثلا شکم وپهلووران بزرگ هست بردارم وبه ذهنم وتصویرلاغریم توجه کنم
البته که دیگه اردیدن اندامم درآینه اصلا ناراحت نمیشم تازه خداوندرابابت همه اعضا واندام سالمم سپاسگزارم
امیدوارم که همگی درمسیرکاملا صحیحی که انتخاب کردیم ثابت قدم باشیم که قطعا ادامه این مسیرموفقیت ورسیدن به اندام دلخواه وکسب آگاهی های بینظیروتغییردرافکارورفتارمون نه تنهادرلاغری بلکه درتمام مراحل ومسائل زندگی خواهدبود
بازهم تشکرویژه ازاستادبابت این آموزش های بینظیروآرزوی موفقیت برای همه دوستان همراه وهم مسیردرسایت تناسب فکری
شادوپرانرژی ومتناسب باشید❤❤❤
سلام خداروشاکرم منوبه این سایت هدایت کرد وازاستادعطارروشن تشکرمیکنم بامطالب های بسیارباارزششون من هنوزم فکرم به سمت چاقی میره وخفیف مثل قبل نیست شایدگاهی باخوردن فکرم میره سمت چاقی ولی سریع برمیگردم هنوزاون منطق ذهنی شیطان میادتوذهن ولی باتمرین وتکرارکردن فایل ها بایدجلوی این رفتارروگرفت ولی اون ترس ازبین رفته ولی درگذشته براخوردن همیشه عذاب وجدان بامن بودالان لباس دلخواهموراحت میپوشم ومن ازقدرت تخیلم استفاده میکنم خیلی خوب جواب میده وهمیشه موفق شدم الان برالاغری انجام میدم ویابدست اوردن چیزدلخواه وذهن ناخوداگاه من داره عادت میکنه عادت بدروتکرارنکنه وانشالله بتونیم دراین راه موفق بشیم وتوجه داشته باشیم فقط برروی لاغری همراه تجسم
به نام خدای مهربان……
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی
8 مهر ماه
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟متناسب بودن حس رهایی داره متناسب بودن حس آزادی داره متناسب بودن حس شادی بیپایان داره متناسب بودن حس اعتماد به نفس داره
۲– از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟دارم لباسهای قالب تن سایز ۳۸ میپوشم اگه بخوام آزاد بپوشم سایز ۴۲ میپوشم… حسابی جمع و جور و کوچولو موچولو شدم کم سن نشون داده میشم و این خیلی لذت بخشه…. 🙂
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟آبجی فاطمه میگه چقدر لاغر و خوشتیپ شدی این عالیه….شوهر خواهرم بهم میگه که دوست دارم رمز کاهش وزنت رو بدونم چون خیلی خوشاندام شدید ….دامادم میگه مادر خیلی خوب شدی آفرین….از همه بیشتر پسرم خیلی خوشحاله به دیدن من که میاد گل از گلش میشکفه و میگه ایول تو به راز اصلی لاغر شدن که آسان و راحته پی بردی و حالا این وظیفه ماهاست که اضافه وزن داریم و خودمونو برای کاهش وزن اذیت میکنیم یادمه مامان جان که هی بهت میگفتم که پاشو از پای گوشی برو پیادهروی کن غذاتو کم کن اخه فایل گوش دادن و نوشتن هم شد کار خوشم میاد که هیچ هم گوش ندادی اما من حرص میخوردم که مامان توهم زده آخر سر اونقدر چاق میشه که نمیتونه از جاش تکون بخوره….آفرین مامان چه خوب شد که به حرفام گوش ندادی چون ماهارو هم از بند بلا نجات دادی…
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟تغییر رفتارها م عالیه نتیجه تغییر افکارمه.. مثلاً همین امروز بعد از ناهار همسر جان چایی میخواست اما من حوصله چای درست کردن نداشتم و دوست داشتم که برم استراحت کنم اما میدونستم که اگه نیارم و نچینم روی میز هی صدام میزنه نمیذاره بخوابم چای رو درست کردم توی فلاسک ریختم و میوه و کاهو سکنجبین و خرما روی میز چیدم یه فنجان چای براش ریختم اما روی بقیه چیزها یه پارچه انداختم خندید گفت این چیه که درست میکنی ؟ گفتم ببین درست نیستش که شما تازه ناهار خوردی سیر هستی هی بخوای ناخنک بزنی به هر چیزی که روی میزه شما نباید تا سه ساعت دیگه به هیچ خوراکی حتی ناخنک بزنی…. خوشبختانه اعتراضی نکرد و سکوت کرد… خیالم که راحت شد رفتم دراز کشیدم ساعت نزدیکای ۴ بود اومدم پذیرایی خیلی خوشحال شدم وقتی هنوز اون پارچه روی خوراکیها بود و یک نشانه بود و یک یادآوری بهش گفتم حالا میتونی کاهو سکنجبین بخوری ولی قاطی پاتی نخور کاهو سکنجبین رو از زیر پارچه بیرون آوردم و بقیه چیزها رو زیر پارچه باقی گذاشتم الان ۹ شبه اما هنوز پارچه روی خوراکیاست این پارچه به من یادآوری میکنه که تا وقتی که گرسنه نشدی نباید ریزهخواری کنی و ناخنک بزنی…
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟مهمترین اصلاح در جهت بهبود روند متناسب شدن من سر زدن به سایت تناسب فکری به شکل روزانه و مستمر هست…. گروه دورهمی رو هم خیلی دوست دارم با صحبت دوستان آموزههای سایت تناسب فکری برام دوره میشه چیزی که هر روز به خودم یادآوری میکنم برای بهبود رونده کاهش وزن اینه که تا وقتی گرسنه نشدم هیچی نخورم فقط آب یا سبزیجات اشکالی نداره….من نباید از مصرف شکر بترسم شکر اصلاً چیز ترسناکی نیست یک ماده شیرینه که خداوند به عقل بشر الهام کرد که اون رو از طریق کار کشاورزی به دست بیاره و در هر خوراکی که خواست اضافه کنه و از مزه ا ش لذت ببره… اصلاً مضرات شکر رو نباید بپذیرم و نمی پذیرم من به اندازه نیازم میتونم از شکر با خیال راحت استفاده کنم…… »«»»»«««»«»«»«»«»«»«»«»«
سلام شهربانوی عزیز
چه ترفند خوبی بود، ترفند پارچه 🥰
همین طور که میگید یه نشانه است و به خودمون همی یادآوری میکنه که خوراکی هست ولی تو دیگه آدم سابق نیستی که صرف بودن خوراکی بخوای ازش بخوری.
موفق باشی دوست خوبم
سلام
به استاد عزیز
عضویت من ۱۵۵۰روز هستش ولی اصولی حساب کنی از زمانی که این دوره استارت خورد حساب میشه تو این مدت تغییرات خیلی خیلی بزرگی برام اتفاق افتاده هر چی دلم میخواد میخورم ترس از خوردنم ۵۰درصد کم شده تا فکرم میخواد درگیر بشه میشینم نگاه میکنم به ذهنم چی میگه بعدش سعی میکنم توجهم رو به سمت متناسب بودن تغییر بدم و یا کلا ذهن و فکرم رو منحرف کنم به یه سمت دیگه
حالا تغییراتی که اتفاق افتاده :
حجم شکمم به شکل شگفت انگیزی کم شده ،
لباس هام تقریبا گشاد شدن،
یه شلوار تست دارم که زمان لاغریم خرید بودم موقع پوشیدن بالا نمیرفت ولی الان دکمه ها هم بسته میشه،
تیشرتام دیگه زار نمیزنه تو تنم ،
درگیری ذهنم خیلی ازاد شده بالاخره نتیجه های استمرار تو این سایت رو دارم میبینم ،
دیگه فهمیدم تنها ترین مسیر همین مسیره،
چند مورد خیلی خفنم اتفاق افتاده که گذاشتم تثبت بشه بعدشم بگم،
ولی اینو بگم که درسترین و دقیق ترین راه که مورد قبول خداوند هم هستش همین سایت و همین مطالب هستش انشالله ثابت قدم بمونم
سپاسگزار خداوندم که منو به این سایت هدایت کرد.
سپاسگزار استاد عطار روشن هستم که راه و روش خروج از تاریکی چاقی رو به نور متناسب بودن یاد داد.
سپاسگزارم دوستان هستم که با کامنت های فوق االعاده خودشون تو مسیر خیلی کمک کردن.
سلام
چقدر عالی، تبریک میگم
یعنی حدود یک ماه، خیلی خوبه و ان شالله به تناسب مورد نظر برسید و بیاید اینجا باز هم بگید تا همه انگیزه بگیرند.
خوبه که شما یک شلوار برای تست دارین، من اکثر لباس هام برای تست مناسبه، همیشه خوشبینانه لباس خریدم، ولی به زودی همه را استفاده میکنم.
سلام به شما
از شما سپاسگزارم بابت کامنتی که برام نوشتید اره واقعا تو این یک ماه کلی تغییر کردم
مثلا من همیشه یک بشقاب میوه اماده میکردم میشستم که بخورم مثل انگور شاید ده تا دونه بزور بخورم نه اینکه بخوام خودمو نگه ندارم ننننه اتوماتیک بدنم نمیکشه اوایل خودم هنگ بودم که چرا اینطوری میشم ولی یواش یواش فهمیدن ذهن متناسبم فعال شد مطمئنم برای خودم شگفتی ساز میشم.
بابت شلوار تست که گفتم قبلا که میپوشیدم و اندازم نمیشد کلی ضد حال میخوردم ولی الان وقتی میپوشم و هنوز به اون سایز مورد نظرن نرسیده اصلا احساسم رو بد نمیکنم و همون موقع موشک درخواستمو میفرستم و میگم تا اینجا شد منتظرم به اون سایز ایده المم برسم.
میدونید دیگه باورم شده که متناسب میشم نه باور مطلق ولی رنگ سفیدی باور تناسب فکری داره یواش یواش بیشتر میشه.
سلام دوست عزیز جناب حسن شهبازی
از کامنت خوبی که نوشتی سپاسگزارم به شما بابت تغییرات عالی رفتاری تبریک میگم
سلام
سپاسگزارم از شما بابت خوندن و نوشتن برام
ارزوی ذهن متناسب رو برای شما .
بنام خدای مهربان
با سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد عزیز و دوستان پر انرژی شگفتی سازم
روز ۲۴ :
تمرین روزانه گام ۴
از اونجایی که این تمرین رو بر خودم هر روز واجب میدونم و خیلی در امور خانه داری فعال شدم
نمیرسیدم برای این قسمت تمرین برداشتم رو بنویسم و این تغییرات فعالیت رو عاشقانه دوست دارم چون کاملا اتوماتیک وار از طریق توجه ذهنی بدستش آوردم
و دوست دارم در گام پنجم هم به این سوالات جواب بدم
دقیقا منم در تجسمات شبانه کلی برنامه ریزی برای ذهن ناخودآگاهم انجام میدم ولی در طول روز هم با جواب دادن به این سوالات منطق ساز میتونم گامهای کوچک و فوق العاده موثر بردارم کاملا از احساسم متوجهم تاثیرش رو و خیلی تغییرات برام واضح و عالی مشخص شده
مثلا مینویسم تو قسمت تغییرات که خیلی فعال تر شدم ذهن ناخودآگاهمم برنامه ریزی میشه با تجسم شبانه خیلی بیشتر دوست دارم با اشتیاق کمک کنم و عاشق آشپزی هستم حتی وقتی خودم میلم به خوردن نیس
در گذشته نا آگاهی رژیمی آشپزی میکردم و فقط حسرت میخوردم چرا من نباید بخورم و محروم و محدودم
ولی الان اصلا این احساس رو ندارم برعکس خوشحالم چون میدونم به محض نیاز قطعا به خودم حال اساسی بی ترس میدم همین دیشب اصلا تمایلی به شام خوردن نداشتم فقط برای مامان و داداشم شام درست کردم
و به عمل کردن تبدیل میشه و خیلی تغییرات به ظاهر کوچک که جزو عادات فوق العاده شیرین من میشه
و چقدر جالبه که تغییرات برام شیرین و دلچسبه و کاملا با رضایت رفتارم درست شده نه هیچ شکنجه و فشاری و از بیرون کاملا این حس درونیه و با خودم در صلح و پذیرشم
حالا سوالات شیرینم رو جواب بدم و بعد در قسمت بعدی ادامه تمرینم
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۱.حس شادی و آرامش روز افزون درست برعکس گذشته که مدام غمگین تر و افسرده تر میشدم و استرس شدید که قبلا داشتم دقیقا تغییر مسیر میدم و بر خلاف گذشته رفتار میکنم در احساسات و همین منو به سمت حس شیرین متناسب شدن میبره و ردخور نداره
۲.حس پرواز و سبکی و شیک پوشی و فعالیت روز افزون و لذت بردن از حضور در جمع و مهمانیها و مراسمات درست برعکس گذشته که با زور و اجبار و تنفر وارد هر مجلسی میشدم و گوشه نشین و افسرده بودم که خودم ساخته بودمش با باورهای همسو با ناخواسته ام که بیشتر توجه عینی میکردم و نتیجه هم همون میشد و ذهن من خوب و بد نمیکنه دقیقا به مسیر توجهم میره چه ذهنی چه عینی و تثبیت و بیشتر میشه و کار ذهن بیشتر کردن کانون توجه و احساسات منه و ناخودآگاه کوره بی سواده تشخیص در خیر و صلاح نمیده فقط به احساس عالی من کار داره و دو دوتا ۴ تا میشه
۳. حس شجاعت از استفاده تمام مواد غذایی و فرق نگذاشتن بین کالریها و ضرر داشتن این ماده غذایی طبع سرد و گرم رو بیخیال شدن و با آرامش برچسب نزدن به نعمتهای الهی و احترام و ارزش قائل شدن به بدن پاک و نازنینم که دیگه حاضر نیستم با تحریک هر کانال عصبی غذا بخورم و فقط با یک دهان غذا میخورم بی حسرت و ولع غذا خوردن
بدون محرومیت و محدودیت حس بدبختی نداشتن که مدام فکر میکردم خدا منو برای سختی کشیدن آفریده و هر ماده خوشمزه بر من حرامه الان فقط چیزایی میخورم که طعمش رو دوست دارم و این حس که من لایق بهترینهام نه جارو برقی بازمانده غذاهایی که اسراف نشه و دور ریخته نشه خودم خیلی ارزشمندترم و سهمم رو به اندازه نیاز با لذت میخورم
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۱. از اینکه سینه هام عضلانی و خوش فرم و عالی شده و لباس خیلی به تنم شیکه و بازوهای خوش تراشم و بالاتنه عالی خودم که خالقش هستم خیلی لذت میبرم
۲. از اینکه سبک شدم و فشاری به زانوهام و مفصلای نازنینم نمیاد و خیلی راحت نشست و برخاست میکنم و رانهای خوش تراش و ساق پای باریکم و باسن خوش فرمم خیلی لذت میبرم و پاهام در اختیار هر مکانیه که بخوام برم و منو محدود نمیکنه خیلی لذت میبرم بی هیچ خستگی
۳. از شکم تخت و صاف خودم و کمر باریکم که درست مطابق تجسم های پی در پی و تکراری شیرین منه خیلی لذت میبرم چه کیفی میده شکمم اصلا آویزون نیس و زیر شکمم خیس نمیشه هرگز و عرق سوز نمیشم هرگز خیلی لذت میبرم و برگشتم به تنظیمات کارخونه عادی و طبیعی خودم خیلی برام افتخار داره و از حس قدرت و توانمندی خودم خیلی لذت میبرم
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۱. مامانم از اینکه خیلی کمک حالشم و سالم و سلامت هستم خیلی ازم راضیه و لبخند رضایتش رو میبینم و ازم تشکر میکنه و تشویق و حمایتم میکنه همیشه و بی نهایت عاشق لبخند مامانم هستم و بهترین حس دنیاست که تونستم برق رضایت رو تو چشماش ببینم
۲. لیلا خواهرزاده شیطون بلای ۷ ساله پر انرژیم که اصلا از بازی خسته نمیشه تا حالا مجبور بود با من فقط بازیهای نشستنکی بکنه و همشم ناراضی بود حسابی با خواهرزاده هام بازیهای عالی میکنم و کلا یه خاله پر جنب و جوش میشم براشون و خاطره های شیرین میسازیم از دوران خوش کودکی و دور همی هامون پر از هیاهو و شادیه و همش کیف و حال میکنیم و عاشق برق چشماشونم تو بازی و مدام میگن خاله عاشقتیم و هیچ لذتی بالاتر از خوشحالی عشقام نیست و خیلی خوش میگذره کنارت و دیگه هیچکس سرش تو گوشی نیس برا خودش میرقصیم میخندیم هیجان و نشاط
۳. باز هم دلم میخاد عکسمو تو آلبوم شگفتی سازها نگاه کنم از دیدن اینهمه شگفتی سازیم سیر نمیشم استادم خیلی منو تشویق کرد و دوستان شگفتی سازمم انگیزه گرفتن برای ادامه دادن و خیلی خوشحالم تونستم به دیگران انگیزه ادامه دادن بدم
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۱. خیلی مهربون تر شدم و آرامش بیشتری دارم و حس خوشبختی در گوشه گوشه زندگیم کاملا واضح و روشنه و غرق در شادی و نعمت میبینم و کلا دیدگاهم متحول شده به هر مشکلی راحت میتونم از پس مشکلات بر بیام و حل کنم
۲. خیلی در انجام خانه داری موفق ترم و همه جای خونه از تمیزی برق میزنه و شغل مورد علاقه خودم بافتنی رو ادامه میدم و ایده های عالی و ثروت ساز دارم و انجام میدم و میلیاردرم و از مال دنیا بی نیاز میشم و خیلی موفق و پر مشتری و درآمدم
۳.کاملا سلامت جسمانی و روحی و ذهنی خودمو بدست آوردم و شفا بخشی رو به بهترین شکل یاد گرفتم و سرعت ترمیم رو در خودم خیلی بالا بردم و هر روز گامی عالی به سمت اشرف مخلوقات شدنم برمیدارم و کنترل بیشتری به افکار و رفتار و گفتار و عمل به آموزشهام دارم و توجهم کاملا همسو با خواسته های به نفع خودمه
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
۱. مسیر تحقق خواسته هام رو با توجه به مشکلات دیگران هرگز مسدود نکنم و دلسوزی برای هیچکس نکنم و به درد دل دیگران واکنش ندم چون ذهن فوق العاده قدرتمند من اصل رو از بدل تشخیص نمیده و مشکل دیگران رو کاملا برای خودم احساس میکنه و باید بتونم خودمو بهتر کنترل کنم و تسلط عالی برسم و به مهارت بیشتر برسم
۲. نه ترس از آینده داشته باشم و نه غم گذشته فقط در لحظه حال عشق و حال کنم و بهترین شرایط رو در لحظه حال برای خودم برنامه ریزی کنم
۳. استمرار و تکرار لذت بخش و تجسم عالی سودمند پر از انرژی مثبت داشته باشم و سلولهای تازه رو با انرژی مثبت شارژ کنم و هیچ انرژی منفی رو به خودم اجازه ورود ندم قطعا انرژی منفی اطراف من پره ولی من خودم با دست خودم تو چاه نمیرم و حالمو خراب نمیکنم و همیشه کفه ترازوی شادیم رو پر و سنگین کنم و تا افکار منفی و بیماری زا به سمتم اومد بهش بی توجهی کنم و بزارم برن هرگز خدمات و سرویس ندم و زنجیره وار افکار منفی رو به هم نبافم و گسترش ندم به صورت آگاهانه و کاملا به تنظیمات اتوماتیک خوشبختی من تبدیل بشن با کمک آموزشهای آسون و شیرین و نجواهای فرشته خوشبختی که همیشه در کنارمه
خدا جونم متشکرم هزاران بار هر چی بگم بازم کمه
استاد گرانقدر و بی نظیرم تا ابد و بی نهایت ممنونتونم و هرگز محبتهای بی دریغتون رو فراموش نمیکنم و در کنارتون بهترین لحظات رو دارم
من لایق بهترینهام و هیچکس از خودم مهم تر نیس و برای کمک به کسایی که عاشقشونم اول باید خودمو بسازم چون عاشق اشرف مخلوقات شدنم هستم و من زنده ام و تا زمانی که در دنیا هستم دنیامو گلستان و بهشت میسازم چون دنیای آخرتم از همین مزرعه دنیا ساخته میشه
هر جور اینجا زندگی کردم آخرتمم همونجور آباد میشه
در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست
و این تمرین و تکرار عاشقانه ادامه دارد …
سلام آسیه عزیز
چقدر عالییییی بود اونجا که گفتید با تحریک هر کانال عصبی غذا نمیخورید و فقط با دهانتون غذا میخورید، خیلی خوب بود و تمثیل جالبی بود. واقعا همینه. انگار به اصل خودمون و غذاها برگشتیم، غذا رو موقع گرسنگی با دهان میخوریم تا انرژی بگیریم. نه اینکه غذا رو بر حسب تحریک های عصبی و اون هم نه بر اساس نیاز بدن می خوردیم.
در مورد کار خونه، برای منم این تجربه به دست اومده، خیلی بهتر و با علاقه و چابکی بیشتری کار خونه رو انجام میدم.
ممنون بابت کامنت خوبتون
سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد عزیز و لیلای عزیزم
بله دقیقا خیلی عالیه که با موافقت ذهن میتونیم تغییرات کوچک خودمون رو ببینیم و این نتایج کوچک رو توجه کنیم و بزرگنمایی وقتی دوستش داریم و تبدیل به عادت همیشگی میشه و لذت و حس رضایت از توجه به رفتار متناسبا انجام میشه و رفتار خطا اصلاح میشه
و فشار بیرونی نیاز نداره بگیر و ببند نمیخاد برنامه رژیمی تحمیلی نمیخاد برای نخوردن
من که کلا با رسیدن به رهایی و انتخاب خودم دوست دارم هر کاری رو انجام بدم
در کارهای خونه من به خاطر فلج شدنم دیگه نمیتونستم آشپزی و جارو برقی بکشم و خیلی حرکاتم محدود شده بود
ظرفامم به فشار شروع کردم ولی باز مامانم راضی نبود و مدام غر میزد بهم
ولی توجه من روی نمیتونم بود و درد شدید و خیلی از خودم ناراضی بودم چون واقعا با رضایت از خودم زنده میشم و حس زندگی و نشاط دارم
ولی تو این پاسخ به سوالات نوشتم و خیلی راحت توجه کردم بهش هی داره بیشتر میشه و ذهن ما مدام در حال بیشتر کردن کانون توجه ماست و این دقیقا خیلی لذت بخشه
برنامه میدی به خودآگاه و به حد عالی که رسید در ناخودآگاه خود به خود تغییرات عملمون رو تحویل میگیریم خیلی جذابه
متشکرم عزیز دلم از انرژی که به من دادی و پاسخ دیدگاهم رو دادی لطف داری
موفق و پیروز باشیم در کنار هم و در مسیر تایید کردن و تاکید کردن و عادتی شدن تغییرات حتی کوچک گام به گام با لبخند و عشق و خوشحالی بی هیچ اجباری و نهادینه شدن رفتارهای جدید
سلام بر اسیه خانم عزیز
وفتی استاد به دیدگاه من امتیاز نمیده اویل ناراحت میشدم که جرا
حالا اول به خودم میگم دیدگاهم بخونم بین کجاش اشتباه داره اون برطرف کنم مثل امروز که تو دوره پیش رفته همین موضوع برام بعد از کل زمان پیش امد اول تا خواستم ناراحت بشم به یا اوردم که من باید تو حس خوب باشم بد دیدگاهم خواندم متوجه کلی موارد که نباید باشن شدم روی دیدگاه تمرکز کردم وعلت رو خودم کشف کردم که چی هست امدم چند فایل دوره ورد به سرزمیم لاغرها رو مرور کردم به همین و شکل زدم چند فایل امد که راهکار برطرف کردن رو به شکل تمرین به من یاداوری کرد اون تمرین امروزم شروع کردم که انجام بدم تا این مسئله تو همین مرحله اول ترمیم بشه
اجازه حس بد از و سرزنش کردن خودم به خودم ندادم حالم به شدت خوب کردم به جای بد و حسم برکشت اجازه ندادم تو حال بد حتی برای چند دقیقه باشم فوری حالم خوب کردم
دبدگاه کلی افکار بهتر رو ثابت کرد که با استمرار و ادامه دادن تکرار کردن تو هر دوره مسئله حل شدنی هست امید که نتیجه جوبی برای خودم داشته باشه
جتی به خودم اجاره دو باره نویسی رو نمیدم چون اون باید باشه من با تکرار دوره ام متوجه پیشرفت خودم تو همین فایل بشم
خدابا انی و کمتر از انی ما رو به حال خودمون وا مزار امین
سلام و درود بر استاد گرانقدرم و صالحه عزیزم
وای عزیز دلم چقدر با خوندن دیدگاهت اشک شوق ریختم
منم اولی که دیدگاهم رو مینویسم تا تایید بشه دیدگاههای بقیه دوستان رو میخونم و دوباره تمرین خودمو میخونم تا تکرار بشه برام
بعد که دیدم امتیاز ندارم ترسیدم که چقدر اشتباه بوده
صد بار دیدگاهم رو از اول تا آخر خوندم که ببینم کجای جوابام اشتباه بوده
حتی دیشب قبل از خوابم خواستم از استاد بپرسم تا اشتباهم رو تکرار نکنم و اصلاحش کنم
ولی بعد این حس رو کردم شاید این تمرین رو فقط باید در صفحه مربوطه مینوشتم
ولی از طرفی دوباره فایل امروز رو گوش دادم
و دیدم بهانه بی بهانه شاید باعث شده که استاد نازنین بهم امتیاز نده
چون موقعی که شروع میکنم به نوشتن خیلی بی اختیار الهاماتم رو نوشتم و خیلی حس خوبی بهم انتقال داده شده بود
پس به خودم گفتم با تمام وجودم به امتیازی که نگرفتم افتخار میکنم و اگر نیاز بود حتما استاد گوشزد میکردن و برای نظر استاد احترام خیلی زیادی قائلم
گفتم امروز بهتر انجامش میدم
گفتم شاید این که نوشتم برای گذشته رو در حسم برای متناسب شدن بوده
ولی توجهم روش نرفت و غم گذشته نبود برعکس خیلی حس اطمینانم رو بیشتر کرده بود
ولی به هر حال سوالات امروزم رو در همون گام قبلی جواب دادم
چون این فایل رو خیلی گوش دادم ولی واقعا بهونه آوردم چون هر بار خواستم بنویسم حس کردم این فایل حال منو خیلی عالی کرده ولی چی باید بنویسم رو نمیدونم
البته بهانه بی بهانه برای تخیل کردن بود ولی الان برداشت نوشتن خودمو شاید انگار قضاوت میکنم
درسته فرصتم برای تو سایت بودن کمتر شده چون میخام کمک کنم تو کارای خونه ولی از خوندن یه دیدگاه از دوستان هم نمیتونم بگذرم و واقعا برای برداشت خودم واقعا وقت کم میارم
حتی خیلی وقتا جواب محبت دوستان رو خیلی دلم میخاد بدم ولی دستم به نوشتن نرفته که زیاده روی هم نکنم
برای نوشتن برداشت این گام که پر از نکات عالی هست یه سری نجواها دارم که میترسم خوب نباشه نوشتنش و امروز برگشتم به صفحه قبل و برای بهبود یعنی سوال ۵ خودم نوشتم قضاوت نکنم خودمو این قضاوت هر از گاهی به سراغم میاد و دست و بالم رو میبنده تا ببینم فردا چی میشه چون دیشب خبر بدی هم شنیدم که خواهرم بیمارستان بستری میشه بخاطر قلبش ترسیدم تاثیر بزاره رو تمرکزم و برداشتم فقط از سر باز کردن بشه
که خواهرزاده ام درست وقتی میخاستم بیام و بالاخره برداشت بنویسم باهام تماس تصویری گرفت و مدتها نشد و حسم رفت و امروز هم گذشت
ولی چقدر از اینکه حس منو خوب متوجه شدی حیرت زده شدم و اشک در چشمانم حلقه زد که چقدر دلامون به هم نزدیکه و چقدر عالی متوجه شدی من دیشب حس خوبی نداشتم ولی امروز تا دیدگاه دوستان رو خوندم دوباره شارژ شدم و اون ناراحتی سریع پرید ولی حتی برای تجسمم هی توجه منو میدزدید ولی به محض جواب سوالات و خوندن دیدگاه دوستان خوب خوب بودم
ممنونم از اینکه به من جواب دادین و حسمو خیلی خیلی بهتر کردین دمت گرم خواهر مهربونم صالحه جان و به وجودت افتخار میکنم عاشقتم
و باز هم استاد عزیز بی نهایت ازتون متشکرم و احتمال قوی کلی این اتفاقها هم برای من درس داره و صد در صد میفهممش و یاد میگیرم
سلام براسیه خانم دوست نازیین
برای من که دیدکاه دیرزوم کلی تو حه بود که نبابد باشه ورها کردن وگذشتن وفقط ادامه دادن سرزنش نگردن واز اشتببا هم هی تکرار نکردن در ذهن و توجه از اون بخش براشتن نتیجه روز گذشته من هست وبه شکرخدا کلی افکار عالی جاکزین شد که برای من بسیار مفید بود چندتا فایل دوره ورد به سرزمین لاغرها روتکرا کردم حسم مثل روز اول که انقدر شوق داشتم به دوره برکشت کرد حال روحی عالی شد برای من یی کشف خوب از خودم دریافت شد که من باید تو این بخش چه توجه کنم وکلا توجه رو تو اون بخش تغییر بدم نتیجه میشه اونچه که دوست دارم وپزیزش کردم که برای من هم هست و امکان برای من هست کل مسیر جدید توبخش سالامت رو تو رو تو قالب تناسب جسمی قرار دادم مثل الکویی که درست هست من میخوام ازاون الکویی یی لباس دیگه با پا رجه دیگه استفاده کنم الکو درست هست فقط پارچه عوض شده همین به همین اسونی من داشتم سختش میگردم ونشدنی تو ذهنم داشتن هی بزرگش میکردم وکاره اسون رو داشتم سخت میکردم و برام کلی مفید بود هست حتی تو بخش تناسب این کار کردم که دارم وزن کم میکنم
زمانی که برای خودم کار رو سخت میکنم دچار این مسئله میشم باید اسون راحت ساده گرفت تو هربخش چون اسون هست من رو بعضی زمان دچار این مانع میکنه
سالهای زیادی برای دریافت تناسب جسم. کلی کاره فیزیکی انجام دادم زمانی اون فرمول بالا میاد واین مانع برای من ایجاد میکنه وهر بخش به شکلی خودش نشون میده به شکلی اون تو بخش تناسب جسم اون بهبود دادن ازش کمتر استفاده کردم نتیجه داره پررنگتر میشه تو بخش سلامتی هم دارم کار میکنم به امیدخدا از این مانع هم عبور میکنم انشالله نتیجه هی پر رنکتر وربهتر میشه امروز با روز فبل دنیایی تفاوت دورنش هست کلی احساس عالی با کار روی خودم روز گذشته برای من ایجاد شد حال روحیه خیلی بهتری رو امروزشاهد هستم
کلی افکار عالی امروز داشتن از این مانع انکار عبور کردم یی بخش دیکه تو جنبه زندگیم امروز برای من ایحادشد پس کار داره کسترش پیدا میکنه نه کاهش نشونه خوبی هست که از کار روی هر بخش برای خودم دارم ایحاد میکنم کم کم نه سریع تند داره چندین جنبه از زندگی من رو پوشش میده برای این مدت و زمان که خیلی عالی هست حتی نوار زمان رو هم بازم شروع کردم به مطالعه وتیک زدن متو جه شدم چهارم مرحله ازاون عبور کردم تو ایستکاه پنجمش هستم یرای من واضح شد که طبق دستور و الکویی ذهتی ترسیم شده دارن کاره میکنم و از درستی کارم و مسیر بسیار شاداتر شدم برای این مدت تو ایستکاه پنچ بودندعالی هست تمرین تلقین ازطریق تصویرانجام دادم اون تو شماره ۶ هستم وای باوره نمیشه جقدر این کاره روز گذشته برام مفید بود تمرین خرید رفتن انجام نداده بود نکران انجام نشدن این تمرین بود ولی انجام داده
یی دوماهی هست از یاد رفته بود تو صفحه مربوطه بنویسم اون تکمیل کردم حالا که داشتم برای شما مینوشتم تو جزوه اون صفحه و با خریدی که انجام دادم
انها رو تو تنم پوشیدن این تمرین رو هم صفحه مربوطه پر کردم کلی دست اورد عالی رو بر ای من داره من که راضی هست
کل جروز با حالی عالی مرو کردم ۵ ماهی هست که بهش نگاه نکردم حسش شادی عالی روبه من دادم یا اورد یی تجربه خوب شیرین عالی رو برام یاد اوری شد
خدا شما رو خیز یده که باعث این نشاط و حال خوبم شدید
سنایش و پرستش تو را سزاست که خدایی شفا و سلامتی هستی
چندین بار خواندم خودتون براش بخوانید این دعایی من برای خواهر محترمتون انشاله شفایی خداوند رو دریافت کنن امین
وازتون بی نهایت تشکر دارمدوست هم مسیر و نازنین من اسیه جون
خدا انی وکمتراز انی ما رو به حال خود رها میکن امین
سلام بر صالحه قشنگم
خدا خودت رو خیر بده
چقدر انرژی خوبی بهم دادی واقعا پاسخت به من کلی انرژی بهم داد
ولی چون خواهرزاده هام چند روزی اینجا پیشم بودن که روحیه شون عوض بشه فرصت نمیکردم جواب بدم ببخشید
چون بی نهایت لذت بردم و هر وقت فرصت کردم پاسخ فوق العاده ات رو خوندم و فول انرژی شدم
دقیقا منم به تمرین نوار زمان فکر میکردم
چقدر عالیه که تو ایستگاه پنجم هستی خیلی خیلی تبریک میگم
واقعا خوندن تمرین نوار زمان که هر بار فقط ۲۱ روز ادامه اش دادم حیفه
باید اونم همیشگی بشه برام
هر چند تمرین سوالات گام ۴ هم که جدید نوشته میشه خیلی قدرتمند و انرژی خوبی داره ولی منم حتما از این به بعد تمرین نوار زمانم رو میخونم و تیک میزنم چه کیفی داره
و این دیدگاهت رفت جزو علاقه مندیهام که گم نکنم و مدام بخونم و کیف کنم عالی بود عالی سرشار از آگاهی مرسی عزیز دلم
خواهرمم بهتره از سی سی یو اومده تو بخش از دیروز و خیلی خوشحالم
دمت گرم از دعاهای پاک و نابت گلم
انقدر که بچه هاش داغون بودن من که خواهرش هستم به این حد داغون نبودم ولی خدا رو شکر اونام خیلی سر حال از اینجا رفتن دیشب
و کلی باهاشون حرف زدم
چون هر چی باباش و عمه اش حرف زده بودن بچم آروم نشده بود ولی اینجا خیلی خوشحال بودن
خوشحالم که خودمو تونستم آروم کنم و کنترل و عشق ترین خواهرم رو کاملا امید به درمان دارم و مدام افکار منفی رو پاکسازی میکنم و همه به لطف آموزشهای این سایت بهشتیه که برای همه مشکلات راهکار داره
باز هم ممنونم تب و لرز کردم و نتونستم جواب بدم و یه روزه و سریع خودمو خوب کردم و این سرعت ترمیم هم منو به شگفتی وا داشت
و قطعا خیلی کلامت و پیام پر از نکاتت تاثیر داشته رو من صد در صد ممنونتم خیلی گلی
الهی همیشه پر انرژی باشی و همیشه از دیدگاهای عالیت برامون بنویسی و لذت ببریم دوست پر قدرت من خواهر شگفتی سازم دمت گرم و قلمت همیشه ماندگار در این سایت بهشتی و خدا قوت ویژه و تشکر فراوان از استاد بی نظیر و شگفتی سازمون استاد خیلی آقایی خدا رو شکر امن ترین سایت دنیا رو دارید و ما هم افتخار حضور داریم توش
خدایا شکرت شکرت شکرت
سلام آسیه عزیزم از خوندن کامنتت خیلی لذت بردم،وچقدر تکامل تو نوشته هاتون دیده میشه،روز به روز کامنتاتون قشنگتر میشه وپر ازنکات آموزنده میشه
سلام شادی قشنگم مرسی که انقدر انرژی مثبت بهم انتقال میدی لطف داری عزیز دلم شما هم خیلی فوق العاده هستی و خیلی با اشتیاق دیدگاهاتون رو میخونم و چون شما هم در دوره قانون سلامتی بودین
همیشه با یه حس عالی میخونمتون که نکاتی رو ازتون یاد بگیرم
خیلی دوستت دارم مرسی که هستی و از پاسخت و تشویقت خیلی ممنونم عشقم خیلی گلی موفق باشی عزیز دلم
سلام خدمت استاد عزیز و مهربانم.و دوستان گرامی
استاد چقدر این فایل عالی بود چقدر پر از نکته بود.
استاد دقیقا همینطوره الان که نگاه میکنم در مورد رابطه عاطفی و ازدواج در مورد شرایط شغلی و در مورد چاقی و لاغری دقیقا توجه من برخلاف تخیل و خواسته ام بوده و به جرات میگم از وقتی که وارد سایت شدم و با آموزش ها همراه شدم تا درصد خیلیی زیاد و قابل قبولی توجه من نسبت به چاقی برداشته شد و معطوف لاغری شد و کم کم حس لاغری هم در من شکل گرفت و انتظارم از خودم لاغری شد.
اما میبینم در مورد ازدواج و رابطه عاطفی و شرایط شغلی درسته بهبودهایی داشتم اما هنوز توجهاتم برخلاف تخیل و خواسته قلبی من بوده هر چند آگاهانه دارم تمرین میکنم و خوشحالم که الان متوجه شدم که بله توجهات روزمره من برخلاف خواسته و تخیلم هست و این حس بد رو ایجاد میکنه!
این نکته خیلی عالی بود که حس لاغری هست که لاغری رو به واقعیت ما تبدیل میکنه و وقتی ما حس لاغری داشته باشیم عوامل بیرونی رو دست کاری نمیکنیم بلکه ترغیبات و تمایلات درونی ما خود به خود به سمت خواسته امون میره و ما رفتارو عملکردمون همسو با تخیلمون میشه!
این قاعده در تمام موضوعات زندگی ما صدق میکنه وقتی احساس من همسو با تخیلم میشه من عوامل بیرونی رو دستکاری نمیکنم تقلا نمیکنم خود به خود در جهت خواسته ام حرکت میکنم!
و حالا با این آگاهی که جواب دادن به سوالات فایل قبلی تمرنی در جهت هدایت توجه روزمره مون هست سوالات رو پاسخ میدم:
سوال ۱:
متناسب شدن حس آزادی و رهایی داره.رهایی از افکار منفی و رهایی از سنگینی جسم.
متناسب شدن حس زیبا بودن،اعتماد به نفس، حال خوب سلامتی، سبکی، خوش استایل بودن و لایق زیبایی رو در من زنده میکنه.متناسب بودن سراسر حال خوب هست.وقتی متناسبم انگار به راحتی میتونم به بقیه جنبه های زندگیم رسیدگی کنم.
سوال۲:
از اینکه میبینم بازوهام لاغر و کشیده و باریک شدن و فرم ماهیچه هام ببشتر خودنمایی میکنن لذت میبرم.از اینکه بالاتنه ام باریک و تراشیده شده لذت میبرم.از اینکه زیر شکمم صاف و تخت و ماهیچه ای شده لذت میبرم.از دیدن پاهای کشیده و باریک و خوش فرمم لذت میبرم.از اینکه به راحتی میتونم هر لباسی که دلم میخواد رو تنم کنم لذت میبرم. از اینکه رفتن به بازار برام با حال خوب و لذت بردن از دیدن تنوع و رنگ های لباسا همراه شده لذت میبرم.از پوشیدن شلوارک و شورتک و دامن کوتاه و پیراهن های کوتاه لذت میبرم. از اینکه در تمام روزهای عمرم میتونم لذت جسم زیبام رو ببرم و از نعمت های این جهان استفاده کنم خوشحالم.
سوال۳:
دیگه به بازخوردهای اطرافیانم عادت کردم. هررروقت منو میبینن بلا استثنا به متناسب شدنم توجه میکنن و میگن دختر تو داری چیکار میکنی که هر بار که میبینیمت لاغرتر شدی بابا تموم نشی یهو.ولی خودمونیماا خیلیی جوون تر و زیباتر شدی اصلا هر کی ندونه چند سالته فک میکنه یه دختر ۲۰ ساله ای. جالبه همکارم که میخواست در مورد سابقه کاری من صحبت کنه پیش یکی از مراجعا گفت همکارمو نیبینین ایینقدر کوچولو و جوون میزنه ولی بخدا ۱۱ سال سابقه کار داره. خلاصه اینتناسب و لاغری برای من جوانی و سلامتی رو هم بهمراه داشته و داره💕
سوال۴:
متوجه شدم تمایل دارم که رفتار اکثریت در مورد زمان غذاخوردن تبعیت نکنم و به خودم توجه کنم که آیا اون لحظه واقعا گرسنه هستم یا نه و اگر تمایل دارم چیزی بخورم اون غذا رو باب میلم هست یا نه و اگر میل غذا خوردن ندارم ولی دوست دارم چیز دیگ ای بخورم همونکارو میکنم و بیشتر به تمایلات درونی خودم توجه میکنم. متوجه شدم اخیرا میلم نسبت به بعضی خوردنی ها کمتر شده و اگر اولش توجه امجلب میشه که بخورم بر اساس خاطرات گذشته هست و وقتی لقمه اولو میخورم میفهمم که دیگ میلم نیست و به قولی ذائقه ام عوض شده. میلم نسبت به حله حوله ها بشدت بشدت تغییر و کاهش پیدا کرده! و این برام خیلیی جالبه و به این تغییر تمایلم به خودم تبریک گفتم و پذیرفتم! دیگه صبح ها که بیدار میشج سریع به این فکر نمیکنم که چی بخورم.
در طول روز دیگه خوردنی ها توجه و تمرکز منو به سمت خودشون جلب نمیکنن. ریزه خواری های من کمتر شده. وقتی میرم بیرون اولین فکرم این نیست ک چی بخورم. قبلنا به خاطر خوردن یه سری چیزا تصمیم میگرفتم که برم فلان جا اما الان اینجوری نیستم. یه خیابونی هست تو اهواز که پر از کاافه و فست فودیه و من تا ی مدت پیش به قصد خوردن چیزی میرفتم اونجا در واقع هم تفریح بود هم خوردن اما خیلی جالبه که چند روز پیش برای یه کاری از اونجا رد شدم و دیدم اون خاطره خوردن و وصل شدنش به این محیط در من خیلیی کمرنگشده و از اونجا رد شدم و وسوسه نشدم که برم چیزی بخورم و از این تغییرم خوشحال شدم و فقط از دیدن اون محیط لذت بردم!
سوال۵:
دارم سعی میکنم به اندازه کافی آب بخورم! آخرشب ها یعنی لحظات قبل خواب به ترغیبات ذهنی برای خوردن توجه نکنم و میگم تو بیشتر خسته ای تا اینکه نیاز به خوردن فلان چیز داشته باشی. سعی میکنم با خودم مهربان تر باشم و با افکاری که هرزگاهی میان مدارا کنم با خودم! این مهربانی با خودم بنظرم در روند بهبود شرایطمون خیلی تاثیر داره. و اینکه هر بار موقع جواب دادن به این سوالا منطقشون رو به یاد خودم بیارم!
استاد بینهایت ازتون سپاسگذارم دوستتون دارم🙏🏻🌹❤
سلام سحر عزیز
چه کامنت کامل و خوبی نوشتید، ممنونم.
دقیقا با اون بخش موافقم که مهربانی با خودمون و تحویل گرفتن خودمون خیلی توی روند تناسب موثره. انگار یه جور دیگه داریم به خودمون احترام میگذاریم 🥰
مهربونیت از این نظر که خودمون رو لایق بدونیم که هر چیزی رو صرفا برای اینکه هست نخوریم، بلکه با توجه به خواست واقعی بدنمون بخوریم. با خودمون مهربان باشیم و اجازه بدیم اون سطح از انرژی که لازم داره رو بدون هیچ گونه عذاب وجدان از خوراکی ها بگیره. خلاصه که هوای خودمون رو بیشتر داشته باشیم.
سلام لیلا خانم دوست عزیزم
ممنونم از اینکه زمان گذاشتید و دیدگاهم رو مطالعه کردید ممنونم از نظر لطف و محبتتون🌹❤
دقیقا درسته مدارا و مهربانی کردن با خودمون مثل یه رفیق صمیمی خیلیی در بهبود روند متناسب شدنمون تاثیرداره🙏🏻
سلام لیلا جان با نظرت موافقم…..
سلام خدمت استاد عطار روشن و همراهان سایت تناسب فکری ..استاد مچکرم بابت آگاهی هایی که به ما عرضه میکنید .الان که به دوران مجردی خودم فکر میکنم سوال برام پیش میاد که: چرا در آن زمان با وجودیکه که اکثر غذاهای من نونی بود ولی اندام متناسب و بسیار شکیلی داشتم .چرا الان از نان به عنوان یک خوراکی چاق کننده وسرشار از کالری یاد میکنن و بسیاری از مواد غذایی دیگر که به ذهن ما تلقین کردن که فلان غذا باعث اضافه وزن میشه .استاد به نظر من همونطور که شما فرمودید به خاطر اطلاعاتی هست که وارد ذهن ما شده .ودلیل اینکه من ان زمان متناسب بودم هم همین نکته هست که درباره مواد غذایی که چاق کننده هستن هیچگونه اطلاعاتی وارد مغزم نشده بود وما فارغ از اینکه چاق میشیم اون غذا رو با لذت میخوردیم و بدون ترس💫 .من از زمان آشنایی با سایت تناسب فکری دیگه خدارو هزار مرتبه شکر به کارکرد مواد غذایی واینکه باعث اضافه وزن میشن کمتر توجه میکنم و توجه ام رو بردم روی تناسب اندام با راهکارهایی که شما لطف کردید وارائه دادید..تا زمانی که رژیم میگرفتم هشدار مربی تغدیه این بود که فلان خوراکی رو نباید بخوری وهزاران محدودیت دیگه .ولی الان فهمیدم که اگر دلم یک خوراکی را خواست بخورم ولی به اندازه ی نیازم .که خدای مهربون هم در قرآن همینو از ما خواسته .: که بخورید وبیاشامید ولی اسراف وزیاده روی نکنید .با تشکر.💫من هروز در تجسم خودم به فروشگاه میروم ولباس مورد علاقه ام را میخرم امروز از کنار قنادی بدون اعتنا به شیرینی های خوشنزه رد شدم در حالیکه قبلا حتما بایستی میخریدم خدایا شکر ت .مچکرم استاد
سلام سارای عزیز
چه کامنت خوبی نوشتید، دقیقا این همه اطلاعات بی مورد که در مورد مواد غذایی خواندیم و شنیدیم و … خودش کار رو خراب تر کرده و دید ما رو به مواد غذایی بد کرده.
قدیم ها اصلا خبری از این حرف ها نبود و ما هم انتظار چاقی از هر ماده ای نداشتیم.
به نام خدای هستی بخش
چیزی که من از این فایل زیبا و متن پرمفهمومش دستگیریم شد اینکه که ما دوتا توجه داریم که یکی توجه عینی که براساس واقعیت و موجودیت ماست ویکی توجه ذهنی که با تکرار تجسم ذهنی به وجود میاد. حالا در زمینه لاغری ما اولین توجه که توجه عینی هست رو نداریم چون هنوز لاغر نشدیم و واقعیت ما چاقی هستش ولی میتونیم توجه ذهنی رو با تجسم لاغری درست داشته باشیم حالا برای نتیجه گرفتن ما به هر دو این توجهات نیاز داریم چون اگه ما حتی توجه ذهنی قوی داشته باشیم ولی در مقابل توجه عینی ما به چاقی باشه خیلی راحت اون توجهات ذهنی رو چیزی جز توهم و خیال نمیبینیم و مطمئنا نتیجه ای نخواهیم گرفت پس کاری که ما باید انجام بدیم چیه؟اینکه که توجه ذهنی مون رو داشته باشیم ولی به توجه عینی مون که چاقی هست بی توجه باشیم انگار اصلا وجود نداره اونو یه خیال بدونیم اونو یه وضعیت غیر پایدار بدونیم که قراره خیلی زود تغییر پیدا کنه چون جهان دائما در حال تغییر و هیچ چیز ماندگار نیست مگر اینکه ما با باور مون اونو نگه داریم .و اینکه چاقی یه زمانی یا آگاهانه یا غیرآگاهانه خواسته من بوده و بدون توجه به تناسب اندام اون زمانم فقط چاقی رو خواستم و اصلا به توجه عینیم که در زمان گذشته لاغری بوده توجهی نداشتم فقط توجه ذهنی چاقی داشتم و بی توجه به واقعیت خودم،و نتیجه ش این بود که چاقی به واقعیت زندگی من تبدیل شد.
دلیل اینکه ما انسان ها دائما در زندگی خواسته های داشتیم و خیلی هم بهشون توجه داشتیم ولی هیچ وقت به اونا نرسیدیم همین توجه عینی بوده به قول استاد خونه خواستیم ولی ولی کمبود پول و اینکه باید سال ها جون بکنی رو در اطراف مون دیدیم، ازدواج موفق رو خواستیم ولی طلاق و جنگ و دعوا ها رو در اطراف مون دیدیم ،لاغری رو خواستیم ولی دیدگاه چاق کننده بودن غذاها و در اطراف مون دیدم اینکه چاقی ارثی رو در اطراف مون دیدیم .
دلیل اینکه همه چیز رو دسته بندی کردن و به ما گفتن که اینا آرزو و خیال و اینا واقعیت زندگی اینکه همیشه ما انسان ها چیزهایی رو خواستیم ولی اطراف مون چیزی خلاف خواسته مون بهمون نشون داده و این باعث شده نسل به نسل این به ما انتقال پیدا کنه که قرار نیست به هرچیزی فک کنی اتفاق بیوفته ،زندگی قرار نیست غیر منتظره و غافل گیر کننده باشه بلکه زندگی کاملا قابل پیش بینی هستش به طوری که خانواده ت هر جوری زندگی کردن توهم محکوم به زندگی کردن به اون شکل هستی چون این واقعیت زندگی!!!!!!!!!!!!!!!
ولی خداروشکر ما در عصری زندگی میکنیم و به حدی از تکامل رسیدیم که متوجه اشتباه بودن این چرخه باطل شدیم و اینو مدیون کسانی امثال استاد عطار روشن هستیم که از این واقعیت با زبانی کاملا ساده پرده برداشتن که نه زندگی یک روتین کسل کننده تا مرگ نیست زندگی میتونه پر از اتفاقات و شگفتانه های جذاب باشه که هر کدوم از اونها میتونه برای خوشبخت زندگی کردن ما کافی باشه.
هرروز که میگذره و سن آگاهی من در سایت تناسب فکری بیشتر میشه خودم رو موظف تر میدونم که با تمام وجودم از شما استاد عزیز تشکر کنم که همانند معلمی دلسوز در راه انتشار آگاهی که یک روز خداوند به دلتون انداخته و همچنان این انتقال آگاهی وجود داره ،قدم گذاشتین و همت کردین که آدم های آگاه جهان رو افزایش بدین این تلاش شما قابل تقدیر و تحسین هستش.
از شما بی نهایت سپاسگزارم
سلام فهمیمه جان کامنتتون خیلی عالی بود سیوش کردم تا چند بار دیگه،در فرصت مناسب بخونمش،ممنون
سلام خدمت شما هم مسیر گرامی شادی جان عزیز
نظر لطف شماست خوشحالم که نوشته من باعث حس خوب در شما شده ومتقابلا از شما تشکر میکنم که وقت گذاشتین و نوشته منو خوندید
به نام خالق خوبم
روز ۷
۱_ متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیم بوده .
متناسب بودن حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به خوردن و چاقی بهم میده .متناسب بودن حس سلامتی ،سبکی ، جوانی ، جذابیت ، شادمانی،لیاقت ، ارزشمندی و اعتماد بنفس بالا رو بهم میده .متناسب بودن حس قدرتمندی و مسلط بودن بر ذهن و زندگیم بهم میده .
از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات خیلی کمتر شده بسیار بسیار لذت میبرم .از اینکه کاملا متناسب شدم و وزنم ۶۵ کیلوگرم هست بسیار بسیار لذت میبرم .از اینکه شخصیتم مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار و افکار صحیح شده خیلی خیلی لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که دلم می خواد میتونم بپوشم خیلی خوشحالم و لذت میبرم .از اینگه دیگه هیچ نگرانی در مورد اندامم ندارم ،عاشق اندامم هستم و از دیدن خودم خیلی خوشحال میشم ،لذت میبرم .از اینکه تمام کارهام رو خیلی راحت در زمان کمی انجام میدم لذت میبرم .
وقتی همسرم من رو دید شوکه شد و خیلی براش جالب بود ،گفت خیلی جذاب تر شدی ،لاغری خیلی بهت میاد ،مبارکت باشه .وقتی مامانم من رو دید اشک شوق ریخت و گفت خدایا شکرت به سلامتی به لاغری رسیدی ،خیلی زیباتر شدی عزیزم .
دوستم زینب خیلی خوشحال شد و گفت من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم ،آفرین نشمیل این عالیه که این همه سایز و وزن کم کردی .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام گفتند خیلی زیباتر شدی و لباسها به تنت بسیار زیبا شده ،چیکار کردی به ما هم بگو و تبریک گفتند .
میبینم تا زمانی که گرسنگی واقعی ندارم چیزی نمی خورم و حتی به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که خوردن مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات در من بسیار بسیار کمتر شده .میبینم که مثبت اندیش شدم و راحت افکار منفی رو رها می کنم و کنترل ذهن پیدا کردم .میبینم که توجهم به خوردن برای خواص مواد غذایی مخصوصا میوه ها خیلی کمتر شده .میبینم دور ریختن مواد غذایی اضافه دیگه برام سخت نیست و احساس گناه و حیف بودن بهم نمیده .میبینم راحت به تعارف دیگران نه میگم و تا زمانی که واقعا گرسنه نباشم نمی خورم .
باید افکارم مثل یه فرد کاملا متناسب با افکار کاملا متناسب باشه یعنی بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن .باید شخصیتم مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح باشه همیشه .باید خوردن بخاطر تحریک بینایی،شنوایی،بویایی،لامسه و چشایی رو کاملا حذف کنم و فقط مواقعی که گرسنگی واقعی دارم بخورم .
باید عادت استفاده از ظرف کوچکتر رو در خودم ایجاد کنم .
خدایا شکرت که اول صبح نشستم و این جملات زیبا و عالی رو نوشتم .
در پناه خداوند باشید .
سلام به استاد خوبم و دوستان گرامی
این بحث توجه به لاغری و تناسب اندام برای من خیلی مفید بوده و مطمئنم اگر بقیه هم بهش جدی فکر کنند به اهمتش پی می برند.
تا قبل از این درس ما در زمان ها و ساعت های مشخصی تمرین نوشتن احساس لاغری و تجسم و تصور و تخیل لاغری را داشتیم.
با این درس ما احساس تناسب و لاغری را به تمام روز و حتی شبمون تسری دادیم.
این که در طول روز و در حین کار هم آگاهانه به لاغری توجه کنیم و خودمان را در کالبدی لاغر تصور کنیم و به زندگی ادامه بدیم باعث می شه ما باورمون بشه که متناسبیم و تناسب را زندگی کنیم، قبل از اینکه واقعا به تناسب رسیده باشیم.
حالا بیایم سوال 4 از تمرین روزانه رو با نتایجمون از آگاهی های این درس ترکیب کنیم.
4- چه تغییری در افکار و رفتار جدیدت مشاهده می کنی؟
خودم را متناسب حس می کنم، خودم را در جمع متناسب ها می بینم، تناسب باورم شده و کاملا متناسب هستم. وجدانم کاملا راحته چون مثل یک فرد متناسب فکر می کنم و رفتار می کنم و غذا نوش جان می کنم. توجه ذهنی به لاغری باعث شده خودم را در یک بدن متناسب حس کنم و انگار دیگه اضافه وزنی وجود نداره. احساس می کنم دیگران هم دارند همان فرد متناسب و قلمی را می بینند. دیگه تناسب برام باورپذیر و واقعی شده.
ممنون از استاد خوبم بابت این درس عالی
خانم کشاورز عزیز سلام
منمخودم رو دقیقا در وزن ایده آلم که۶۰ کیلو هست میبینم ودر طول روز هر کاری که میخوام انجام بدم از خودم میپرسم که آیا یه فردی که اضافه وزن نداره ویه فردیهست که رفتارهای متناسبی داره و۶۰ کیلو هست،آیا این کار رو انجام میده؟وهر کاری که میخوام انجام بدم رو با بودن در اون وضعیت مطابقت میدم
سلام فاطمه عزیز
ممنوم که کامنتم را خواندی. من هم وزن ایده آل خودم را 58 کیلو قرار دادم. من وزنم سالها 63 کیلو بود (چون شنیده بودم برای قد 163، وزن مناسب 63 کیلو است و این باعث شده بود توی این وزن بمانم) ولی یه دوره یک روز درمیون کلاس شنا می رفتم و روزهای دیگه هم استخر می رفتم که تمرین کنم و این باعث شده بود وزنم به 58 برسه، و وقتی رسید (البته من برنامه ای برای کاهش وزن نداشتم) دیدم چقدر سبک تر و راحت ترم و چقدر لباس های سایز کوچیک به تنم قشنگ تره، این باعث شد الان وزن ایده آلم را 58 بگذارم که قبلا هم بدون زحمت درش بودم. به قول یکی از دوستان، ما همین الان هم وزن ایده آل را درون خودمون داریم، می مونه اون 20 کیلو اضافه که باید از بین بره و حتما هم می ره.
به نام خالق زیباییها❤️
سلام و عشق به استاد لاغری و عاشقان لاغری
تمرینات عملی در عین حالی که خیلی لذتبخشند بسیار قوی و زود بازده هستند و نمونه اش همین تمرین تجسم کردن لاغری در طول روز و شب قبل از خواب است که سبب میشود مرکز اصلی توجهات ما به سمت تناسب اندام تنظیم شود
من صبحها بعداز بیدار شدن اولین چیزی که احساس میکنم سبکی جسمم و احساس زیبای لاغری است که سبب میشود روزم را با لبخند لاغری شروع کنم و بعد از عبادت و شکرگزاری روزانه و انجام تمریناتم، یکی از لباسهای زیبایم را میپوشم و یه آهنگ شاد میگذارم توی گوشم و چشمانم را میبندم و با تجسم کردن خودم در یک اندام فوق العاده متناسب و باربی شروع میکنم به رقصیدن این تمرین تجسمی در حالی که فوق العاده لذتبخشه بسیار قوی و تاثیرگذاره و من به قدری از این تمرین تجسمی که ایدهٔ خالق مهربانم است لذت میبرم که در طول روز اگر فرصتی بدست بیاورم به تکرار انجامش میدهم چون احساس لاغری و شادی را بشدت در من تقویت میکند
و اینکه من قبلاً هر آدم لاغر و متناسبی را میدیدم توی فکرم میگفتم خوش به حالش چقدر سبک و خوش اندامه و نفرتم از چاقیم بیشتر میشد اما بعد از شرکت در دورهٔ 12 گام و آگاه شدن به این مانع ذهنی شروع کردم به تحسین کردن افراد متناسب و هر وقت یه آدم متناسب را میدیم توی دلم میگفتم بَه بَه چقدر خوش اندام و متناسبی نوش جونت باشه این تناسب اندام زیبا خدایا شکرت که منم مثل این لاغر و متناسب میشوم اما الان با دیدن یک فرد متناسب شروع میکنم به تصویرسازی و انجام تمرین تجسمی و بعد از حس کردن و تجسم کردن خودم در آن جسم متناسب میگم خدایا شکرت که من اینقدر خوش اندام و سبکم و از بودن در آن جسم بسیار لذت میبرم و حسم خوب و دلم شاد میشود و تغییر نگرش یعنی این نه اینکه با دیدن یک فرد لاغر حسرت بخورم و بخاطر اضافه وزنم خودم را سرزنش و سرکوب کنم و با بدکردن احساسم چاقی بیشتری را در جسمم خلق کنم
ذهن من بین جسم وآگاهی من قرار دارد و وقتی من با فکر کردن به موضوعات منفی و ناراحت کننده احساسم را بد میکنم، در ذهنم بین جسم و آگاهیم فاصله ایجاد میشود و برعکس وقتی افکارم مثبت و احساسم خوب است این فاصلهٔ توهمی از بین میرود و جسم من میتواند براحتی انرژی لازمش را از آگاهیم که همان خدای درونم است براحتی دریافت کند
من ابتدا چاقی را از طریق حواس عینی ام یاد گرفتم و با تکرار افکار و رفتار چاق اونو به عادت چاقی تبدیل کردم و با تکرار عادتهای چاق کننده باور چاقی را بوجود آوردم و بعنوان قویترین مرکز توجه ام این باور را در مغزم تثبیت کردم و با تکرار این باور هر بار چاقی را بیشتر در جسمم گسترش دادم وقتی غذا میخوردم احساس میکردم چاقتر شدم وخودم را در وزن بیشتری تجسم میکردم و همین حس چاقی و فکر کردن به آن و ربط دادن چاقیم به عوامل بیرون از خودم و در ادامه تجسم کردن خودم در وزن بیشتر خیال مرا به واقعیت تبدیل میکرد و من چاقتر میشدم و اگر به کمک این آموزشها یاد بگیریم که به چاقی فکر نکنیم و توجه خودمان را از روی عوامل بیرونی و راه حل های بی پایه و اساس و من درآوری برداریم براحتی لاغر میشویم و این چیزی است که من دارم با آرامش و لذت تجربه اش میکنم و واقعاً زندگی با طعم سلامتی و متناسب بودن فوق العاده شیرین و لذتبخش است و من عالیترین احساسات و بهترین سلامتی و زیباترین تناسب اندام را برای همهٔ شما دوستان خوبم آرزومندم
سلام،سحر خانم عزیزم،نوشتتون عالی بود هم امتیاز دادم وهم سیو کردم تا بیشتر بخونم وبیشتر یاد بگیرم،ممنون از نوشته خوب وآموزندتون
سلام و عشق به شما دوست نازنینم بسیار تشکر میکنم از محبت و نگاه زیبایتان و خدا را بسیار شاکرم که با دوستان ارزشمند و خوش فکری چون شما هم قدم هستم من همیشه دوست دارم تجربه هایی که به خودم کمک میکند تا مسیر تناسب ذهنی را راحتتر طی کنم را با دوستان هم فکرم به اشتراک بگذارم نوشتن نظر و دیدگاهمون خیلی خوبه اما در کنارش با نوشتن نتایج و تجربه هامون میتوانیم به اشتیاق و انگیزه و رشد حرکتی همدیگر در این مسیر صحیح کمک کنیم و تجربه قدرتمندترین دستاوردی است که سبب رشد فکری ما میشود و به روند تکامل ما در جهت رسیدن به خواسته مون سرعت میبخشد
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید و زیباترین تناسب اندام را تجربه کنید👌🥰💖
سلام
این قسمت رو چندین بار خوندم واقعا کامنت عالی نوشتی سپاسگزارم
«ذهن من بین جسم وآگاهی من قرار دارد و وقتی من با فکر کردن به موضوعات منفی و ناراحت کننده احساسم را بد میکنم، در ذهنم بین جسم و آگاهیم فاصله ایجاد میشود و برعکس وقتی افکارم مثبت و احساسم خوب است این فاصلهٔ توهمی از بین میرود و جسم من میتواند براحتی انرژی لازمش را از آگاهیم که همان خدای درونم است براحتی دریافت کند»
با سلام خدمت دوست هم مسیرم آقای شهبازی
بسیار سپاسگزارم که دیدگاه مرا میخوانید و نظرتان را برایم مینویسید توجه عمیق شما دوست خوبم به مطالب ذهنی قابل تحسین است.
ذهن یک فضای توهمی بین دنیای مادی و آگاهی درون ماست که همواره تحت تاثیر توجه ما که همان احساس ماست قرار میگیرد و احساسات بد و منفی انرژی مرا در گذشته و آینده که زمانهای توهمی ذهن من هستند، حبس میکند و اجازه نمیدهند که من با جریان طبیعی درونم همسو و هماهنگ باشم و این ناهماهنگی بین من و خدای درونم که همان انرژی برتر است فاصله ایجاد میکند و تنها با تغییر نگرش و دادن آگاهی صحیح به ذهنمان میتوانیم این فاصلهٔ توهمی را از بین ببریم و به انرژی هوشمند درونمان اجازه دهیم که هر لحظه به بهترین شکل ممکن در ما جریان داشته باشد و انرژی مورد نیاز ما را تامین کند.
امیدوارم هر لحظه درحال تجربهٔ بهترین خودتان باشید.
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم به استاد عطار روشن عزيز و بقيه اعضاء
بچه ها از شما دعوت ميكنم به دوره چالش تغيير عادت من اينو نخوردم مراجعه كنيد قسمت پانزدهم در متن اون فايل همچنين توضيحات استاد اطلاعات مفيدي منطبق بر اين فايل گذاشته شده كه خوندنش براي من مفيد بود و برام جا افتاد توجه عيني و توجه ذهنيه چيه.
نكته مهم اينكه به ما ربطي نداره ديگران چيكار ميكنن
ديشب رفته بوديم مهموني . خانواده اي كه رفته بوديم خونشون همشون لاغر ، لاغر ، لاغر هستن…در حد اسكيني…فقط پدر خانواده كمي اضافه وزن داره ..حتي ايشون هم كم غذا ميخوره و مادر خانواده غذاهايي كه درست ميكنه كم روغن هست .ميتونم بگم فقط غذا درست ميكنه يك عادتي رو طبق جامعه انجام داده باشه …تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
ديشب سر ميز شام من رفتار بقيه رو زير نظر داشتم …غير از ما يك مهمان ديگر هم بود ..ايشون هم خانمي مسن و متناسب و خوشتيپ
من چشمم به بشقاب يكي دو نفر افتاد و ديدم در حد يه بچه دو ساله غذا كشيده بودن همون لحظه منفي باف ذهنم گفت ببين چقدر زياد غذا ميخوري همين باعث اضافه وزنت شده …و بلافاصله آموزش هاي جديد رو شدن و گفتن ، غذاها هيچ قدرتي ندارن و اين ما هستيم كه بهشون قدرت چاق كننده گي و لاغر كننده گي ميديم.
سريع يه منطق هم پيدا كردم ،پدر خانواده كه مثل بقيه خانواده اش غذا ميخوره ولي اضافه وزن داره …منطق دوم مهمان خانم مسن كه متناسب بود و وقتي ديد همه غذاشون تموم شد گفت چقدر زود تموم كرديد من هنوز ميخوام بخورم…و تقريبا بيست دقيقه بعد از همه غذاش رو تموم كرد.
در هر دو صورتش من بيشتر بايد حواسم به بشقاب خودم و نقطه سيري خودم باشه ،چون من از صب كه با اونا نبودم و نميدونم هر كدوم از صب چي خوردن …شايد قبل از رسيدن ما چيزي خورده بودن و سير بودن و شايد اون مهمان خانم از صب هيچي نخورده بود و گرسنه تر از بقيه بود
پس
به ما ربطي نداره بقيه چيكار ميكنن
خدارو شكر براي اين آموزش ها
سلام فهیمه عزیز
ممنون بابت معرفی کردن اون قسمت از چالش، حتما میبینمش
و ممنون که به نکته خوبی اشاره کردید، مقایسه، مقایسه همیشه مخربه و تمرکز ما رو از روی خودمون برمیدارد و یا باعث غرور میشه یا نا امیدی.
هر کس با توجه به بدن خودش و نیازهای خودش میخوره، ما که نیازهای بدن دیگران رو نمیدونیم، یا به قول شما اصلا نمیدونیم اونها در طول روز چی خوردند.
اگر دیدیم خودمون از وعده قبلی، رفتارمون متناسب تر شده، ولع کمتری داریم، دیدمون به مواد غذایی بهتر شده، خوشحال باشیم و کاری به دیگران نداشته باشیم. و البته که ما که داریم روی رهنمون کار میکنیم و پشتکار داریم، حتما رفتار و افکارمون بهتر میشه.
ممنون از کامنت خوبتون
سلام به شما دوست گرامی
خوندن کامنت دوستان مزیت و فایده زیادی داره یکیش همینه که از قسمت های دیگه سایت فایل های مرتبط رو دوستان اشاره میکنن و بهتر و راحتر میشه موضوع رو درک کردمثل همین قسمت که دوستمون اشاره کردن قسمت 15من اینو نخوردم لینکش رو میزارم
https://tanasobefekri.net/?p=23336
سپاسگزارم از شما
عالی بود
من خودم آدم متناسب میشناسم آفرین به قول شما دو قاشق میخوره ولی اینم بگم که اون دو قاشق اون قبلش چه داستانی بوده و ده قاشق من چه داستانی
یک روز من از صبح تا شب یک روز اون از صبح تا شب
روز من
صبح بیدار شدم چای تلخ خوردم با تقریباً یک کف دست نون و یکم پنیر
بعد موقع ناهار که شده گفتم نه برنج چاق میکنه بذار نخورم چند قاشق خورش خوردم
شب که رفتم خونشون چای و میوه آوردن
من طبق عادت همیشه چای و تلخ خوردم و از ترس چاق کنندگی میوه هم یه واحد میوه بخور دو واحد میوه بخور
یه خیاری یه نصفه شلیلی چیزی خوردم
آخرم سر شام ۱۰ قاشق کشیدم پیش خودمم میگم نگاه کن چقدر خوردی
غافل از اینکه از صبح همش داشتم به خودم گرسنگی میدادم
حالا اون فرد متناسبی که الان میبینم دو قاشق خورده
از صبح که بلند شده کره نارگیل خورده عسل خورده کره بادام زمینی خورده شکلات خورده چای خورده شیرینی خورده ناهار برنج و خورشت خورده میان وعده خورده عصرانه ان و عسل و خامه. بعد غروب که میوه آوردن گفته من عاشق میوهام و چند تا دونه خورده و حالا سر شام میگه که من زیاد اشتها ندارم دو قاشق میخوره
حالا چی میشه که اون چاق نمیشه و من چاق میشم
به خاطر اینکه اون به بدنش گوش میده
من همش دارم به بدنم میگم تو خفه شو به حرف من گوش بده
اون بدنش میگه امروز اینو بخور الان اینو بخور الان گرسنهای این دو قاشقو بخور تا سیر بشی بعد دو ساعت دیگه گرسنه شدی غذا هست
ولی من از صبح بهش گفتم هیچی نباید بخوری هیچی نباید بخوری مثل یه بچهای که همش خفش کردی همش زدی تو دهنش و بعد یهو جیغ میزنه یهو داد میزنه یهو سر میکوبه بدنتم یهو شروع میکنه به فریاد زدن
یعنی این تجربه منهها اصلاً نه در مقایسه با آدمای متناسب
کلاً هر روزی که من با بدنم مهربونم و بهش گوش میدم ی اگر گرسنه است میخورم اگر سیره نمیخورم در حدی که گرسنمه میخورم
نمیگم یه ساعت پیش غذا خوردم الان دیگه پس حق ندارم هیچی بخورم نمیگم الان باید حتماً فستینگ بکنم
یک روز خوبی رو پشت سر میذارم ولی روزی که همش به خودم گرسنگی بدم حتماً شبش مثل قحطی زدهها غذا میخورم
باسلام به دوستان وهمراهان مسیرلاغری
من خدا راشکرمی کنم که دراین مسیرهستم ویادگرفتم بدون ناراحتی وگرسنگی کشیدن وبدون عذاب وفقط به لاغری فکر کنم وتوجه امروبیارم روی خولسته هام وبه چاقی فکرنکنم ونمی گم چرا لاغر نمی شم یا چرا چاق ترشدم هرفکری که حالم بدکنه متوقفش می کنم وبه فکری که خودم دوست دارم فکرمی کنم توجه کردن مهمترین نیروی محرکه به واقعیت تبدیل شدن رویا می باشد
هوالرزاق
سلام خدمت استادودوستان متناسبم
استاد طبق گفته شماتوجه عینی بسیارمهمه
من ازتمرین روزاول جلوی اینه که میرفتم حواسم پرت میشدونشخوارذهنی سراغم میمدبااینکه من تومسیرهستم اما بایدحواسم روجمع کنم وتوجهم روببرم روی افرادمتناسب واینکه خودم هم متناسبم
وسعی میکنم به رفتارواندام افرادمتناسب توجه کنم
یه پسر۱۰ساله هم دارم که کاملا متناسب هست
وخیلی بهش توجه میکنم
تاسیرمیشه ازغذاسریع میگه سیرشدم
واگرم گرسنه نباشه به هیچ وجه نمیادسرسفره
سلام خدای مهربونم
خدایا یاریم کن تا فقط به خواسته ها و ارزوهایم توجه کنم
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
توجه کردن مهمترین نیرو محرکه به واقعیت تبدیل شدن رویا است که ما معمولا از این به خوبی استفاده نمیکنیم
این که من دوست داشتم لاغر باشم و ثروتمند و خوشبخت ولی در طول روز به چاقی وقناعت و بدبدختی به خاطر شرایط بیرونی فکر میکردم خب معلوم بود که ارزو هابه واقعیت تبدیل نشد و من نه لاغر شدم داعمی و نه ثروت مند داعمی و نه خوشبخت داعمی شدم و همه اینها مقعطی بود
اگر تخیل شبونه رو به درسته انجام بدیم ولی در زندگی روزمره خودمون بیشتر توجهمون روی چاقی باشه رویای لاغری به واقعیت تبدیل نمیشه مثلا من تخیل کنم و در طول روز بادیدن خودم و یا موقع پوشیدن لباسم باز توجهم به چاقی باشه موقعی که میخوام غذا بخورم هنوز اون ترس باشه و توجه به چاقی باشه دراین صورت هست که تخیلی های من به واقعیت جسمم تبدیل نمیشه
توجه کردن 2نوع هست
توجه عینی
توجه ذهنی
توجه عینی از طریق حواس پنجگانه هست مثل دیدن و شنیدن و بوییدن ولمس کردن هست که توسط عوامل بیرونی صورت میگیره و اگه میخوایم لاغر بشیم باید این عوامل رو در جهت لاغر ی به کار ببریم بر خلاف قبل که همه اینها در جهت چاقی بود ما با دیدن یک ماده غذایی و یا بوییدن ویا شنیدن در مورد اون و حتی لمس کردن اون غذا تحریک به خوردن میشدیم
توجه ذهنی از طریق فکر کردن به ارزوها و خواسته ها است و به عوامل بیرونی وابسته نیست
توجه ذهنی از شکل گیری تخیل ایجاد میشه و در به واقعیت پیدا کردن ارزوها تاثیر مستیم داره
تخیل قبل خواب شبانه است
ولی توجه ذهنی در طول روز است و نیاز به انتخاب اگاهانه دارد چو ن در طول روز تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار میگیریم و اثر اون روی توجه عینی ماست
توجهات عینی باعث بر هم زدن تخیل میشه و مانع رسیدن به ارزوها ست اگر ما بتونیم که لابلای توجهات عینی گسترده ای که داریم از طریق توجه ذهنی روی خواسته هامون تمرکز کنیم میتونیم بهتر به ارزوهامون برسیم
یکی از دلایل نتیجه نگرفتن عالی من استفاده از توجه عینی در این مسیر هست که من با بودن در این دوره اونو کشف کردم
من در طول دوره خیلی اگاهی هام فرق کرده و افکارم متفاوت شده و لی توجه عینی در طول روزم مانعی بود برای کم کردن همون چندین سانت باقی مانده
وقتی من صبح زود بلند میشدم مانتو شلوار م رو میپوشیدم وتوجه عینی من روی سایزم بود که تغییر نکرده و
یا وقتی میرفتم اداره خودم روجلوی در شیشه ای اداره میدیدم باعث توجه عینی من به اندامم بود
و وقتی مینشستم پشت میزم و توجه عینی خودم رو روی شکمم تمرکز میکردم و
وقتی در طول روز خودم رودر اینه میدیدم بازم توجه عینی من به همون
وقتی عکس میگرفتم و خودم رو میدیدم
خلاصه توجه عینی من بیشتر در روز بود نسبت به توجه ذهنی من برای همین این نیم سایز اخری رو مونده بودم و این دلیل همین نیم سایز اخری بود
مغز من منطق گراست و توجه عینی از واقعیت و توجه ذهنی از توهم میدونه پس ما اسیر توجه عینی میشیم و نتیجه مطلوب نمیرسیم
نکته مهم در طول روز توجه عینی به چاقی رو به توجه ذهنی به لاغری تبدیل کنیم هر چی این توجه ذهنی بیشتر و بهتر باشه نتیجه بهتره
من از زمانی که وارد این دوره شدم و تخیلات و توجه ذهنیم بیشتر شده خیلی بهتر شدم همیین دیشب شوهر م گفت بازو هات و شکمت و پاهات چقد لاغر تر شده و این به این دلیله که در طول روز سعی میکنم هر کاری که انجام میدم خودم رو در اندام ایده الم تصور کنم مثل صبح که بیدار میشم و میخوام برم اداره وقتی مانتومو میپوشم تخیل میکنم که اون شماره یک هست که اینقد برام گشاده و وقتی میشینم پشت میزم تصور میکنم که شکم فرو رفته ای دارم و اصلا دیگه تلاش برای پوشوندش به صورت عملی نمیکنم و یا وقتی خودم رو میبینم در شیشه همونجا چشمامو میبندم و خودم رو در اندام ایده الم تصور میکنم و میدونم هر چی در طول روز این تجسم ها بیشتر بشه من نتیجه بهتری میگیرم شاید اضافه وزن من در حرکت من موثر باشه ولی در تخیل و تجسم ممن موثر نیست و فضا ی تخیل من شخصی است و در اختیار خودم هست و من میتونم این حریم خصوصی رو برای خودم تحت کنترل در بیارم
تخیل من برای دیگران دیدنی نیست و قابل دسترسی نیست که به اون تسلط داشته باشن من هر طور دلم بخواد تخیل میکنم
مثلا من تو اداره با افراد زیادی برخورد دارم ولی وقتی میشینم برای خودم تخیل میکنم که دراندام مورد علاقم هستم و یا در محوطه که راه میرم و یا میخوام برم دستشویی خودم رو در مانتوی مورد علاقم میبینم و با تصور بودن در سایز 36 راه میرم و خیلی هم حالمو خوب میکنه
پس من یاد گرفتم که کار و درگیری های فکری وکاری رو بهونه ای برای لاغری نکنم و ادامه بدم به بهترین شکل بهونه بی بهونه
پس اول تصویر ذهنی خودم رو انتخاب کردم
دوم جملاتی برای منطقی کردن این تصویر به کار ببرم
سوم از طریق تجسم شبانه این تصویر رو وارد ذهن خود اگاهم کنم و با تکرار به اندازه اون به واقعیت تبدیل بشه
برای کار ذهنی معیاری نیست که قابل اندازه گیری باشه و فقط باید خودم تجربش کنم و تجربه من معیار اصلی است و تجربه باعث یقین من و نفوذ اگاهایی ها میشه و فقط باید ادامه بدم و ادامه بدم و سوالات رو برای خودم مطرح کنم و جواب بدم و تکرار این کار باعث میشه که منطق ذهنم به سمت لاغری اصلاح بشه و میپذیرم که لاغر شدنی هستم
پس نکته مهم اینه که هم تخیل شبانه باید باشه و هم توجه ذهنی در طول روز و اگر توجه در طول روز به تخیلمون نباشه اثر تخیل رو از بین میبره
این ارتباط بین ذهن ناخود اگاه و خود اگاه است پس باید توجه روز مره من در امتداد تخیل شبانه من باشه
یک خبر خوب ذهن ناخود اگاه من نمیدونه که الان وضعیت جسم من چطوریه چاقم و یا لاغر هیچ اطلاعاتی از ش نداره یه چیزی بوده تموم شده و واون چیزی بوده که بر اساس توجهات من خلق کرده بوده و الان که لاغری رو ازش میخوام تلاش میکنه تا لاغری رو بهم تحویل بده اون الان نه به وزن من کارداره و نه به جسم من ولی اگر من بهمچنان به چاقی توجه کنم دارم بر خلاف لاغر ی توجه میکنم
تخیل برای ما اثبات شده نیست چون به واقعیت تبدیل نشده
اما منطق من اثبات شده است و دارم وضعیت چاقی خودم رو میبینم پس چون شرایط بیرونی قابل رویت تره همیشه توجه ما به سمت اون بیشتر میره
ولی باید باور کنم که با تخیل هم میتونم به خواسته هام برسم به شرطی که توجهاتم در جهت تخیلم باشه
چیزی که من تجربه میکنم در امتداد اون چیزی هست که من باور میکنم
این حس لاغریه که منو به لاغری میرسونه و این حسن درونی منه که که نتیجه رو برام رقم میزنه
به نام خدای مهربانم
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
استاد سپاسگذارم از فایل عالیتون،لذت بردم .
✓حس لاغری ست که من رو به لاغری میرسونه✓
✓حس درونی من نتیجه رو رقم میزنه✓
«من از دیروز ۲ بار فایل رو گوش دادم و کلی آگاهی عالی کسب کردم »
{ من یه نتایجی گرفتم ،می دونید چرا مطمئنم چاقی و لاغری در ذهن ماست ؟چرا مطمئنم با ذهنم چاق شدم ؟چون دیروز صبح کاملا احساس لاغری داشتم و احساس میکردم حدودا ۵ کیلویی کمتر شده وزنم ،بعد شاید بگم بعد ۸ ساعت ،کاملا احساس اضافه وزن داشتم و با خودم میگفتم وزنم بیشتر شده در حد یه ۵ کیلویی !!!مگه میشه ،غیر ممکن هست این حالت در وزن .همین نگرش باعث شد که باورم عمیق تر بشه ،ایمانم قوی تر بشه به لاغری با ذهن .چون امکان نداره آدم در این فاصله ی کم ، حدود ۸ ساعت، بتونه این همه اضافه کنه ، هر چیزی هم بخوریم نمیشه ،پس دیدم که همش ذهن ماست این افکار منفی رو ایجاد میکنه و ما می تونیم از این ذهن درست استفاده کنیم و افکار مثبت رو افزایش بدیم .حس لاغری رو باید افزایش بدم ، تا لاغر بشم .}
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
✓متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن باعث میشه احساس شادابی،سبکی ،سلامتی ، جذابیت ،اعتماد بنفس،ارزشمندی و لیاقت داشته باشم .متناسب بودن حس قدرتمندی و مسلط بودن بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به خوردن و چاقی بهم میده .✓
(از اینکه به مواد غذایی خیلی خیلی کمتر فکر میکنم ، مخصوصا شیرینیجات بسیار لذت می برم .از اینکه کاملا متناسب شدم و وزنم ۶۵ کیلوگرم هست بسیار لذت میبرم .از اینکه خیلی راحت و سبک همه ی کارهام رو در زمان کمتری انجام میدهم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم شدم و از دیدن اندام خودم خوشحال میشم و اعتماد بنفس بالایی دارم و خودم رو لایق بهترین زندگی می دونم لذت میبرم .)
[همسرم با دیدن من شوکه شد،خوشحال شد و گفت بسیار جذاب تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و خدا رو شکر کردکه به تناسب اندام رسیدم و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل چقدر عالیه این همه سایز و وزن کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام گفتند چقدر زیباتر شدی لباسها به تنت خیلی زیبا شدن ، چیکار کردی با خودت به ما هم بگو و تبریک گفتند .]
{میبینم که وقتی گرسنگی واقعی ندارم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار بسیار کمتر شده .میبینم راحت به تعارف دیگران نه میگم و اگر گرسنه نباشم نمی خورم .میبینم که با دور ریختن مواد غذایی اضافه کنار اومدم ،احساس سختی و گناه ندارم و نمی خورمش .میبینم که خوردن بخاطر خواص مواد غذایی مخصوصا میوه ها در من بسیار کمتر شده .}
/باید دقیقا مثل یه شخص متناسب با افکار صحیح فکر کنم یعنی بدون هیچ فکر و تصویری در مورد چاقی .باید شخصیت یه فرد کاملا متناسب با رفتار صحیح رو داشته باشم .باید عادت خوردن با تحریک بینایی،شنوایی،بویایی ،لامسه و چشایی رو کاملا در خودم حذف کنم و فقط برای رفع نیاز بدنم در مواقعی که واقعا گرسنه هستم بخورم .باید عادت استفاده از ظرف کوچکتر رو در خودم ایجاد کنم ./
سپاسگذارم از خداوند مهربانم و استاد بزرگوارم .
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان.فایل صوتی بسیار آموزنده و زیبا بود،ارزش بارها بارها شنیدن دارد.ارزش بارها یادداشت برداری کردن دارن. چه خوب گفتید که چجوری ذهن ما واقعیت را میبیند ولی تجسم را توهمی بیش نمیبیند باید تمرین کنیم و قوی بشویم.
حس خوب ما را لاغر و حس بد مارا چاق میکند.
استاد جان من فقط یک پیشنهاد دارم،انگار حس کردم جلساتی که سوالات دارن و تمرین بچه ها بیشتر فعالیت میکنند پس برای هر جلسه لطفا سوال بپرسید و تمرین بگذارید با سپاس از شما.
آره انگار وقتی استاد تمرین میده بیشتر جواب میدیم
سلام به استاد عزیز
از شما بابت بارگذاری قسمت 5سپاسگزارم.
تو این چند وقت که در حال کار کردن این دوره هستم هر موقع توجه عینی من میره سمت چاقی که، بیشتر از دو طریق بود:
یکی از خوردن مواد غذایی که یسره توجهم به نوع مواد خوراکی بود که این ماده چاق میکنه اون ماده چاق میکنه و احساسم رو داشت بد میکرد که از طریق گوش دادن به فایل انتظار لاغری داشتن که تو اینستاگرام استاد گذاشته بودن مرکز توجهم رو به سمت سایت و لاغری تغییر میدادم و یه مورد دیگه دیگه دو تا از همکارام بودن که میگفتن شکمت بزرگه و میخواستن منم ادامه بدم حرفشون رو که سریع توجهم رو از گفتشون منحرف میکردم و ادامه حرفشون رو به طریقی منحرف میکردم ادامه ندن و به خودم میگفتم این ادما فقط احساس رو بد میکنن، دقیقا یکبار که خیلی لاغر شده بودم همین ادما یسره میگفتن چقدر لاغر شدی شبیه معتادا شدی و بعدش دیدم با حرف این و اون نباید احساسم بد بشه و یه منطق خیلی قوی برای این موارد که به خودم میگم اینکه من دارم تناسب فکری کار میکنم من تو سایت هستم و انتظارم فقط لاغری هستش و باید به خودم فرصت بدم این اندام برای موقعی بود که این مطالب رو نمیدنستم و با این منطق ها خودمو تو مسیر متناسب بودن به جلو ببرم.
سلام
ممنون از کامنت تون.
دقیقا این نشون می ده که ما تغییر کردیم. قبلا که هر جا حرف از چاقی می شد ما هم شرکت می کردیم و حتی آه و ناله که آره شما راست می گید، منم همین طور، هر چی هم سعی می کنم لاغر نمی شم. ولی الان از نظر ذهنی تغییر کردیم، اولا که دیگه حق رو به اونها نمی دیم و خودمون رو بهشون ملحق نمی کنیم که چاقی رو گردن ارث و مواد غذایی و … می انداختیم ولی الان دیگه اولا بهشون ملحق نمی شیم و بعد اینکه می دونیم دارن اشتباه می کنند و اینکه صحبت را از موضوع چاقی منحرف می کنیم.
به نام زیبای تماشایی💖
سلام و عشق به استاد بی همتایم و عاشقان لاغری
بسیار سپاسگزارم استاد جان الهی وجود ارزشمند و پُر گوهرتان همواره غرق عشق و حمایت خدا باشد که اینقدر عاشقانه و بی دریغ ما را حمایت و هدایت میکنید به سمت تناسب و زیباییهای وجودمان. من وقتی به آگاهی این جلسه فکر کردم متوجه شدم که شما در تمام دوره هایتان خیلی ماهرانه تمام این توجه هات عینی و ذهنی را به روشهای مختلف برای ما توضیح دادید و اگر ما تمرینات تئوری و عملی هر دوره ای که شرکت کردیم را به خوبی انجام دهیم براحتی تمام موانع ذهنی و عینی که ناآگاهانه وارد چرخهٔ فکری و رفتاری و احساسی خودمان کردیم برطرف میشوند و توجه و احساس و افکار ما با خواستهٔ ما همسو میشوند و براحتی میتوانیم هر آنچه را که میخواهیم تجربه کنیم فقط لازم است که در انجام دادن تمرینات ذهنی چه بصورت نوشتنی و چه بصورت عملی استمرار داشته باشیم تا با رسیدن به حد نصاب لازم که برای هرکس متفاوت است در ناخودآگاه مان بعنوان باور غالب تثبیت شود آنوقت چه بخواهیم چه نخواهیم باور جدید، افکار و رفتار و احساس ما را در جهت خودش مدیریت میکند و هرچقدر باور جدید را بیشتر تکرار و زندگی کنیم توسط مغزمان گسترده تر میشود
من الان برای بار پنجم است که دارم دورهٔ اصلاح پُرخوری را تکرار میکنم و فایلهای آن را هر روز بطور منظم میبینم و گوش میدهم و اکثر تمرینات عملیش جزئی از رفتارم شده و قصد دارم قانون 21=21 را در این دوره اجرایی کنم و 21 بار این دوره را به همراه تمریناتش تکرار کنم آنوقت دیگر مطمئن میشوم که این دورهٔ آموزشی را در حد معمولی و قابل قبولی فهمیدم و درک کردم و انتظارم این است که تاثیرش را دریافت کنم هر چند که آگاهی های دوره های ذهنی شما استاد عزیزم بقدری قدرتمند است که من تا همینجا هم تاثیرات چشمگیرش را به وضوح دارم در تغییرات رفتاری و کاهش وزنم مشاهده میکنم و چیزی که در این مدت به خوبی درک کردم این است که تکرار آموزشها و تمرینات و ادامه دادن و عجله نکردن کلید رسیدن به هر خواسته ای است و خیلی برام جالب و لذتبخش است که در کنار انجام تمرینات عملی دوره اصلاح پُرخوری بطور ناخودآگاه ترغیب شدم به انجام تجسم لاغری به همراه تمریناتم و من شروع کردم به تجسم لاغری در طول روز که تعدای از آنها را قبلاً شرح دادم
یکی از مهم ترین و تاثیر گذارترین تجسمات که در طول روز انجام میدهم، موقع غذا خوردن است. 80 درصد از موانع ذهنی ما در رابطه با لاغری بخاطر باور چاق کنندگی مواد غذایی و ترس از خوردن غذاها است که ما را وادار به دستکاری عمل خوردن مان کرده در صورتی که عمل خوردن هیچ ربطی به چاقی و لاغری ما ندارد و بطور غریزی توسط مغز ما بر اساس نیاز بدنمان به انرژی، تنظیم و مدیریت میشود و من تجسم لاغری را موقع غذا خوردن به این صورت انجام میدهم که وقتی احساس گرسنگی واقعی را دریافت میکنم با آرامش و احساس خوب از هر غذایی که میلم باشد و دوست داشته باشم میخورم و در حین غذا خوردن خودم را در اندام ایده آلم تجسم و احساس میکنم و چون حسی که به غذایم میدهم لاغری است، ناخودآگاهِ من که اصل را از بدل تشخیص نمیدهد، در حد یک جسم لاغر انرژی غذا را از من میپذیرد برای همین خیلی زود و براحتی پیام سیری را ارسال میکند و من تا ساعتهای طولانی از سیری و بی نیازیم به مواد غذایی لذت میبرم به همین راحتی به همین سادگی. البته اوایل انجام این تمرین ذهنم مقاومت میکرد اما من اهمیتی ندادم و با تکرار کردن ذهنم را همسو با تجسمم کردم
ناخودآگاه من سواد ندارد و نمیفهمد من به چه خواسته ای علاقه دارم اون فقط توجه و احساسی را که من با تکرار کردن به هر فکری انتقال میدهم بصورت تصویری دریافت و مرا در شرایط تجربه کردن آن قرار میدهد بنابراین لازم است که مراقب احساسمان باشیم و برای موضوعاتی که به ما ربطی ندارد خرجش نکنیم و فقط برای خلق خواسته های خودمان ازش استفاده کنیم زیرا احساس ما قویترین راهنمای درونی ماست که میتواند براحتی ما را با خواسته هایمان همسو کند
در ادامه بازم از تجربهٔ تجسمات روزانه ام برایتان مینویسم
سلام و درود سحر جان
چقدر خط آخر كامنتت برام جالب بود كه گفتي مراقب احساسمان باشیم و برای موضوعاتی که به ما ربطی ندارد خرجش نکنیم
خيلي كمك مون ميكنه اين عادت كه احساسمون رو درجايي كه كمك كننده هست خرج كنيم و نه در جايي كه مخرب هست
موفق باشي
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
خوب ،ما یادگرفتم که چطور تجسم شبانه انجام بدیم تا ذهن ناخودآگاهمون رو برنامه ریزی کنیم ،که اتفاقا چه کار ساده و جذابی هست ،افکار و تخیلاتمون رو هدایت کردیم به سمتی که میخوایم البته در شب هنگام
حالا روزها چی؟
روزها که ما خودمون رو تو آینه میبینیم ،یا انداممون رو حس میکنیم ،همش توجهمون به خوردنهامونه ،فکر میکنیم بازم خوردم چاق میشه ،اینو بخورم ،اونو نخورم ،…
اینا مهم نیستن؟!
چرا اتفاقا خیلی هم مهم هستند ،اینکه ما در طول روز توجهمون به چه چیزایی هست مهمه
ما با دیدن ،شنیدن و حس کردن (حواس پنجگانه)و با فکر کردن داریم به چه چیز فکر میکنیم؟به چیزهایی که میخوایم یا چیزهایی که نمیخوایم
متاسفانه ما در طول روز به هر چیزی فکر میکنیم غیر از اون چیزی که میخوایم !
البته این سوالات که قرار شد هر روز بنويسيم و جواب بدیم ،توجه ما رو میاره روی اون چیزی که میخوایم و حس ما بهتر میکنه ولی برای چند دقیقه؟۱۰دقیقه، ۲۰دقیقه ،پس بقیه روز چی میشه ؟
ما باید سعی کنیم بیشتر طول روز توجهمون رو بیاریم روی همون چیزی که میخوایم یعنی لاغری
من آگاهانه به افکارم توجه میکنم البته افکار خیلی سریع و بی صدا میان و مرور میشن ،هیچ زنگ و صدایی ندارن که ما متوجهشون بشیم ولی یه علامت دارن ،اونم احساسی هست که بعدش ایجاد میکنن
من به احساسم توجه میکنم هر جا حس بدی پیدا کردم متوجه پیشم که به ناخواسته هام فکر کردم ،به چیزایی که اصلا به من مربوط نمیشن
استاد عزیز همیشه تاکید کردن که مسائل دیگران رو از طریق رسانه ها ،فیلمها، فضای مجازی و درد دل کردن دنبال نکنین ،مسائل دیگران مربوط به ما نمیشن !
چند روز پیش که داشتم به پسرم و چالشی که باهاش مواجه شده بود فکر میکردم ،این آگاهی در ذهنم مرور شد که این خواسته من نیست و من باید متوقفش کنم چون حس بدی به من میده و بعد تو ذهنم مرور شد که مسائل خودم هم حال منو بد میکنه پس باید هر جا مرور شد متوقفش کنم یعنی اون چیزی که حال منو بد میکنه ناخواسته ها هستند و اصلا به من مربوط نمیشن
وقتی این آگاهی در ذهنم مرور شد لحظاتی سکوت ذهنم رو در بر گرفت و حس خوبی رو تجربه کردم
و بعد به دنبالش این آگاهی مرور شد : من به دنیا اومدم که خلق کنم و تجربه کنم،پس اگر مطلبی مربوط به این موضوع در ذهنم مرور شد مربوط به منه و من میتونم فکرم رو مشغولش کنم
اگه این تمرین رو ادامه بدم چقدر عالی میشه
یعنی توجه و تمرکزم میاد روی خواسته هام
من باید یادبگیرم در طول روز هم توجه ام رو بیارم روی خواسته هام ،چطوری؟
اول اینکه خیلی به چاقیم توجه نکنم ،حالا این چیزیه که ساختمش دیگه ،همینطور اگه فکری مبنی بر چرا لاغر نمیشم ،یا چرا چاقتر شدم ،یا امروز زیاد خوردم چاق میشم ،…در ذهنم مرور شد بهش توجه نکنم ،هر فکری که حسم رو بو کرد متوقفش کنم ،این چیزی نیست که من میخوام
حالا باید افکارم رو هدایت کنم به سمت افکار لاغری و یا افکاری که در مورد خواسته هام هست و حس بهتری به من میده و این چیزیه که نیاز به دریافت آگاهی های صحیح و استمرار داشتن در این مسیر داره
و توی این دوره بینظیر، داریم یاد میگیریم که چطور به لاغری توجه کنیم
یکی از راههاش مطرح کردن سوالات در مورد تناسب اندام هست که قرار شد هر روز انجامش بدیم ،چه اشکالی داره که این سوالات رو روزی چند بار بنويسيم و جواب بدیم و کانون توجهمون رو بیاریم روی لاغری
وقتی این سوالات رو از خودمون میپرسیم و جواب میدیم توجهمون میاد روی لاغری و حس لاغری در ما تقویت میشه و منطق مل کمتر میتونه ما رو اذیت کنه
امروز که داشتم تجسم میکردم و غرق در تخیلات شدم ،این جمله تو ذهنم مرور شد ،این واقعیت زندگی منه
من دارم زندگی رو تجربه میکنم که بعضی جاهاش رو دوست ندارم و خودم با تخیلات خودم و افکار خودم ساختمش میپذیرم و اتفاقا خوشحالم میدونم که درسته ،همه چیز سرجای خودشه ،چون همون ناخواسته ها باعث ایجاد شدن خواسته هام و بودن در این مسیر هست
والان هم میدونم که با تجسم و تخیل و توجه کردن به خواسته هام دارم واقعیت زندگیم رو میسازم و ارزش این آگاهی ها رو میدونم و از خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارم که منو به سمت هدایت کرد و از استاد عزیزم هم بینهایت سپاسگزارم که آگاهی های ساده اما بی نهایت کاربردی رو در اختیار ما قرار میدن
و از خودم سپاسگزارم که ادامه دادم و ادامه میدم
قبلا که تجسم میکردم خوب به نظرم بیشتر غیر واقعی و غیر منطقی میومد و خیلی اطمینان نداشتم که جواب بده چون واقعیت زندگیم برام ملموس و باور پذیر بود نه چیزی که هنوز تجربه اش نکردم ولی الان تخیلم و اون چیزی که نیست برام واقعی تره چون خوب میدونم که دارم زندگیم رو میسازم اونم اونطوری که دلم میخواد
چون بارها شده اون چیزی رو که تخیل کردم خلق کردم و تجربه کردم و الان به نظرم تخیلات بسیار واقعی هستند و اتفاقا گاهی فکر میکنم اون چیزی که نمیخوام و الان هست توهمه
و دلم میخواد اونقدر ادامه بدم که به زندگیم و افکار و احساسم تسلط بیشتر و بیشتری داشته باشم و اونطوری بسازم و تجربه اش کنم که دوست دارم
چقدر عالی نوشتید. واقعا تاثیر گذار بود برام چون امروز توی گروه پرسیدم که چکار کنم که هی توجهم به چاقی جمع نشه و الان فهمیدم واقعا مثل ورق زدن مجله است چیزی رو که نمیخوای بهش توجه نکن ورق بزن و بگذر.و وقتی رسیدی به چیزی که حالت رو خوب میکنه دو دستی بچسب اش. مثل وقتی که مجله میخونی . ورق میزنی رد میکنی.. و وقتی میرسی به چیزی که مورد علاقته تمام توجهت رو بهش معطوف میکنی ☀️👏🏻👏🏻
سلام دوست عزیزم
ممنون که وقت گذاشتین و دیدگاه منو خوندین و بازخورد دادین
چند سال پیش که افکار منفی بیخودی زیادی داشتم و تازه شروع کرده بودم ،خوب اولش ذوق و شوق و اشتیاق داشتم و افکار جدید خیلی تو ذهنم مرور میشدن ولی یواش یواش افکار منفی اومدن بیرون ،از طرفی متوجه شون بودن و حسم رو بد میکردن و میدونستم اصلا خوب نیست ،از طرفی هم خیلی وقتا برام قابل کنترل نبودن و با هر تلنگری سر و کله شون پیدا میشد
و آرامش من بهم میرخت ،با تجربه ناآرامی در وجودم ،درخواست آرامش دادم ،با تمام وجود دلم میخواست آرامش و حس خوب رو در هر شرایطی تجربه کنم
از اونجایی که خداوند پاسخ درخواستهای ما رو میده ،من آگاهی هایی رو از دوره های جذاب و الهی استاد عزیزمون دریافت کردم و قدم به قدم تونستم فضایی رو در ذهنم خالی کنم برای این آگاهی ها
افکار مثبت و الهی در ذهنم بیشتر شدن و من یواش یواش یاد گرفتم هم به افکار و احساسم آگاه باشم و هم بتونم کنترلشون کنم
و حالا هم که این دوره بینظیر داره منو به سمت توجه به خواسته هام سوق میده
گاهی اونقدر حس خوب و آرامش دارم که خدا رو با تمام وجودم حس میکنم و دوست دارم این مسیر رو ادامه بدم تا این لحظات تو زندگیم بیشتر و بیشتر بشن
براتون آرزوی سلامتی، آرامش و تجربه ی خواسته هاتون رو دارم
سلام بر خدایی بخشنده و کسترش دهنده ای تو هر بخش جهان
سلام براستاد عطار روشن وهمه دوستان تناسب فکری
تحت قرار گرفتن تخیل تو بخش دست خود من است نیاز به هیج جیزی بیرونی تواین بخشی نیست چون ذهن وتخیل تو اون بخش باشم کاملا تحت اختیار خودم من است
مسیر تازه من هیچ بهانه رواصلا فبول نکردن و دیگه نمیکنم این شعار تازه من تو مسیر جدید است شعار خیلی قوی هست که ازهرجیره نشدنی ونبودنی وامکان نداشتی روازخودم میگرم
من وفتی دارم تو مسیرتازه تجربه تازه کسب میکنم که با توجه به تغییرات خودم واطر افم تو مکان زمان هر روز چقدر متفاوت است اوننشون دهنده کاری هست که روی ذهنم انچام دادم و این تقاوت رو برای خودم ایحاد کردم وفتی من جای قرار میگرم
نگاه ورفتارم رو ناخواسته حتی تو ذهن اطرافم بررسی میکنم متوجه میشم کلی افکارعالتری توذهن من جمع شده وکلی باوره عالتری به واز ازکلی ترس دریافت کردن که حسم خیلی بهتراز افراد دیگه هست حسم تو تقاوت قابل مشاده است دیگران با کنترال های که انجام میدم بازم توام اون ارامش ایحاد شده درمن در نداران منکاملا ارام هستم وهیج فشاری روحی روی خودم ندارم ولی اطرافم با کنترال عصبانیت میخوان به اجبار این ارامش رو درخودشون نشون بدن که اصلا برای بخش من به واون شکل نیست من ارامش دارام وهیچ نیاز به اجبار فشار وحال روحی مقاوت از وجودم رو ندارم
دورن و بیرون من شکل هم شده اون پنهانکاری اون مخفی کردن احساس های خودم رو کاملا از خودم گرفتم من با اوزشهای که طی این مدت به ارامی به خودم دادم و سعی درتمرین هرروز اون توکل زندگیم دارمتخیل اون رویای پردزای داره هی براپم روشنتر واضحتر شکل زبیاتری رو به خودش میده
کلی نکرانی ارنشدن واز امکان برای من نداشتن رو ارام ارام از خودم گرفتم و جاکزین اون کلی شدن برای من بودن و امکان داشتن رو ایجاد کردم
من پذیزیش کردم که برای من هست انتظارم ازخودم شد اون جیزی که تو ذهنم اون هرروز میسازم رویا پروزی هر روزم تو هرمکانی که نیاز روحی من است رو تو ذهنم ایجادکردن وحسهای که ازاین رویا پردازی به خودم میدم و تجربه هر روز توبخش دریافت کامل قرار گرفتن هست تو همین زمانی که هستم من توشرایطی هستمکه کاملا متناسب نشدم اون سلامتی کامل در وجودم به شکل رپکامل نیست ولی با رویا پردازی و تصویرسازی جدید که هر روز با نوشتن تکرار کردم انجام دادن تومکانهای خودم پبینم که اصلا وافعیت با امرورزم رو نداره ولی تجربه ای بسیار شیرین حال حسی متفاوتی رو برای خودم میسازم واز این تجربه ای که هر رروز می سازم ذهنم فبول بهتری داره حال ذهنم هم خوب هست
وفتی به این شکل. دارم عمل میکنم نتبجه این رفتار تازه من باعث ایحاد این افکار تازه میشه که توجه به جای نداشتن احساس بد اون بخش
توجه میره سمت تغییرات که هرروز توبخش ترمیم این بخش داره ایحاد میشه و تغیبرات هرروز رو با توجه شون نتیجه کاره توطی زمان بهبود بیشتر تواون بخش هست مثلا من از سلامتی کمتری تووبخش راه رفتن و برخودر هستم کلی افکارنشدن رو تواین بخش داشتن حالت که تو بخش لاغری دریافنهای خودم رو به ارام و طی زمان دارم مبینم
حالا امدم هم زمان تو بخش سلامتی با اون تخیلو رویا پردازی هر روز به این بخش هم قوت و قدرت بیشتری دادم توجه گذاشتم تو این تغییر کوچک و کوچک هر روز اون به ذهنم میدم و نتیحه انشالله تو مرور زمان کم رنک شدن این مشکل به مسئله که فابل برطرف شدن پیش میره
اون نشدن ارام ارام داره به شدن تواین بخش هم تبدبل میشه کل مسبر های زندگی ما باید تو نگاه من به این شکل ترمیم بشه اون نگاه اخر رسبدن رو از کل مسیر به شکلی بابد گرفتن اون تغیبرات هر روز رو براش بهای بشتری فرار داد
تجربه تخیل رو ایجاد کرد نتیجه هی با شکل وزیباتر وبا حسی متفاوت دریافت میشه ومن امادگی دریافت رو در وجودم ابجادم و انتظارم هم دریافت شده نه پس زدن دریافت نکردن اون تو ذهنم به سطح سواد سن وجیزه دیگه که نشدن وبهانه است رو بهش نیاز هست ازانها هم عبورمیکنم
برای این تجربه هیج چیزه انداره گیری رو نمیشه براش درن ظر گزفت هرکسی اون تو ذهن میتوان تغیبران رو تجربجه کنه واون مشیه الگوی ی فردی من نه انداره گرفنن اون تجربه با دیگران نبست نیار به تشویق دیگران رو از خودم گرفته میشه مهم اون تجربه وحس خوب این تجربه است که هر روز دارم اون انجام میدم
وکلی حرفهای خودم در نتیجه که گرفتم وخودم که دارم میگرم واون به ذهنم اثابت میشه که با کل وجودم و کسب زندگی اون هی تجربه کنم من و با کل افرادی که چه دراطراف وچه تو سایت هستم فرقی اساسی داره این مسیر رو برای خودم شخصی میکنم واین شخصی کردن ازجانب خودم هست نه نتیجه که توبخش تجربه اون بخش تجربه واقعا شخصی هست ومال خودم هست
این شکل خوب انجام میدم اول کلی تقاوت وخودم با خودم است ودم تغیبرات خودم با هم شکلها ی خودم تو بخش من نه بخش دیگران
توجه و حال هوا تو اون بخش نگه داری کنم با تخیل و رویا پردارزی رو به زندگی وارد کنم این بخش با مروردر من ایحاد شد شاید برای دوستان دیگه زمان کمتر یا بیشتر نتیجه ایجادبشه این بخش تحت اختیار خودمون هست ونمیشه این بخش رو هی با گفتم ایحادکرد این یی مهارت هست که ارام و ارام ایجادمیشه با اطلاعات وهجوم اطلاعات این بخش دچار مشکل میشه اون ارامش توهر بخش رو پوشش بیشتری پیدا میکنم من وطی این ۶ روز با این تمرینجدبد که دارم انجام میدم
وهم سان سازی اموزش با این تخیل و رویا پرادزی تو ذهنمکلی تغیبرات خوب رو به من دادهد تجربه بهتری رو به منمیده وهم زمانی اثابت رو هم به منمیده وتجربه متفاوت بر خودم میکنم
تجربه خوب رو من همین روز گذشته داشت تو همین بخش چون داشتم با وضعیت موجود از یی سرارشیبی با کمک عصا و دختر داشتم از اون بالا می امد وفتی به سطح صاف رسبدم یی خانمی وفتی من دید اولین کلمه گفت گه وای از درد پا که چه بیجارگی رو درست میکنه او با حس کاملا ناامید با حال روحی خراب داشتن این صحبت میکرد درمقابل من با کلی احساس پیش رفت وحال خوب تازه بهش گفتم خوابتر میشمم مهم پنجاه سال بدی هست بهتر میشم خوبتری میشیم دراینده خیلی بهترخواهیم شد اول خودمکلی خندیدم بداون خانم خندید ودخترم هم زمان داشت میخندید اون با خنده حال خوب هیج حس بدی تواین صحبت از طرف من نبودکه باعث خنده دخترم شد
تفاوت دو برخودری با اون فرد با من بود برام اثابت کرد که دارم تو این بخش هم تغیبراتی خوبی رو توذهنم ایحا کردم و که با این ارامش وراحتی مطلبی رو دارم ابراز میکنم بهش یقین در خودم ایحا کردم واطمیان و اننظازم هم ازروضعیت بهبود بخش بیشتر وبهتر وعالتری رو خواهم داشت و تجربه همین برخودر و چون روش کاره کردم به من رسبد من امادکی دریافت رو هم ابجاد کردم که هم زمانی تجربه همون دریافت روهم دارم به وجودم هدبه میدم
این تفاوتی بی حدی رو تو این برخودرهای در من ایحاد کرده ویی مطلبی جالب امروز بهش رسیدن من تو این مسیرپشرفت خیلی خوبی داشتم من توبخش چاقی لاغرنمونه زایادی طی این زمان داشتم نیازاول تجربه این بخش بود
ولی از زمانی که تواون بخش خودم موفق داره حس میکنم ونیاز دیگه دارن توراین مسیر بخش برای برطرف کردن بهایی بیشتردادم حالا نمونه های متفاونی رو تو اطر اف با شکل مقایسه خودم وافراد رو خدایی بزرگ با شکلی اسانتری دراختبار من قرار میده وحال روحی حسم دورنی رو با این الکوی اطراف که نیاز به برای دریافت حس وتغییرات ایجاد خودم وهست این تواین ۴۰تا ۵۰ روز هست که و فتی بیرون هستم افرا رو مبینمکه تو وصعیت من هستن واحساس مشکل دار انها و رو به ذهم ثابت میکنم که با روحیه عالی رو دراین بخش درخودم ایحادکردم وضعیت امرورز با ایده من تو کیتقتی به مرانب عالترتی از همین رور خواهد بو وفتی اون حس ناراحتی وحال روحی این افراد رو متو جه میشم که درمن اصلا دیگه نیست اون اطمینان وانتظار از بهبود توسطحی بالاتر بهتر رو هی برام تاکید میشه همین برخودر روز گذشته که یی فردی با واکرد جلوتر داز من با حس کاملا خراب داشتن ازهمون مسیر بالا می رفت در من یی حال بهتر رو ایحا کرد روحی عالتری روبه من داد وفتی بالای شیب رسدیم اون خانم که نشسته بور با عصا رو هم بهش حال خوب دادم چون من دارم وتغییر میکنم تو هربخش خداوند عزیزم نمونه عملی و رفتاری رو به شکل واضح به من نشون میده که اطمینان از مسیرم رو در من توسطح بالاتر برای من نگه داره ومن هم همکاری لازم رو درخودم وبا این همکاری خدایی عزیزم انجام میدم وحال روحی عالتری رو هم حس وهم تجربه وهم اطمینان که روزبه روز تو هربخش دارم نتیجه بهتری کاملتری رو هدیه می کریم چقد درک این مطالب امرورز با نمونه عملی رفتاری گفتاری درمن بود که همه تو جای خودش انجام شده است
خدایا از نعمت فراونی تو هر بخش که کلی کسترش بی اندازه خارج ازتصویر هربنده هست ازت بی نهایت تشکر و سپاس گزار هستم
تا زمانی که به اون بخش وادر نشدم و اون نمبینم و زمانی که وارد اون بخش میشه این نعمت فراوانی کسترش رو شاهدهستم انشالله شفای این بخش قسمت کل نیازمندان شفا دراختیارخدای عزیزم هست قسمت هر بنده ازجمله من بشه امین
تشکر وسپاس بس کران برای فراوانی تو هر بخش که میشه نمونه های عالتری رو به ذهن داد
خدایا لحظه و کمتر از لحظه ما رو به حال خودمون راه نکن امین
سلام به دوستان عزیزواستاد
من هرروز دارم ازخودم پنج وسوال میکنم وبطور ذهنی جواب میدم واصلا نمیتونم بگم چندین بار شده شمارش ازدستم خارج شده در حال اشپزی در حال رانندگی در حال طراحی وحتی در حال در جمع خانوادگی هستم یعنی همه جا که هستم هواسم به خودم وورودی های ذهنم هست وخیلی احساس خوبی دارم توجه عینی وذهنی دارم کنترل میکنم مرتب از خودم سوال میکنم افکار زیاد هستند این منم که باید انتخاب کنم کدوم فکر توجه کنم وبهش فکر کنم دائما به لاغری وتصویر ذهنی انتخابم فکر میکنم به افرادی که متناسب هستند فکر میکنم الان که میرم خرید کنم به ادمای متناسب ولاغر وخوشتیب فرز وجابک توجه میکنم
استاد جالبه هرموقعه بیرون میرم
میبینم که همه ادمای متناسب جلوم هستند وخیلی خوشحالم که نشخار های ذهنیم کم شده حتی خانواده دارند بحث درمورد فوتبال وجنگ وگرونی وغیره وذالک را دارند
من در حال مدیتیشن هستم با اندام جدیدم به سفر میروم وخرید میکنم
در حال رقصیدن وشادی هستم وانقدر لبخند وخوشحالی درونی در وجودم هست وازهمه مهمتر لذت کامل از تصویر سازیم میبرم الان که تمرین زیاد میکنم خودمو در لباس های برند وبا رنگ های زیباتر میبینم مختص به یه تصویر نیست
وبرای این احساس خوبم وحال خوبم قدردان راهنمایی شما هستم مخصوصا این فایل توضیحاتون کامل کامل هست خیلی قشنگ بهم ماهی گیری یاد دادید وقدرت تخیلم داره رشد میکنه ودوست دارم تصویر سازی ذهنم خیلی خیلی فراتر برود
💐🙏🏻💐
به نام خدا سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان.خداوند متعال قلم رو در دست ما داده پس چه چیزی بهتر از اینکه خودم با دست خودم زندگیم رو بسازم و داستان زندگیم رو بنویسم . و چه ابزاری بهتر از تصورات ذهنی. موضوع جالبی که اینبار یاد گرفتم اینه که به چاقی توجه نکنم و حتی اگر تصوری از تناسب اندام ندارم بازهم در هنگام تصور ذهنی ، از آرزوهام بگم. چون منطق من چاقی رو اثبات شده میدونه. چشم من چاقی رو داره میبینه. اما من میتونم با کمک ضمیر ناخودآگاه این حالت رو تغییر بدم.باید چیکار کنم؟وقتی استاد بهم تمرین داده که در مورد احساس لاغری بنویسم من خلاف چاقی رو بنویسم. مثلا الان چه حسی دارم:مثلا ناراحتم که چاقم/ لباسهام تنگه /اعتماد به نفس ندارم/ هر وقت میرم خرید گریه ام میگیره/ از عکس گرفتن بدم میاد/ همهاش گشنمه/ زیاد میخورم و….همه رو برعکس بگم :لاغرم /لباسهام اندازهست/ سرشار از اعتماد به نفسم /با علاقه میرم خرید /فقط وقتی گشنمه غذا میخورم و بیشتر وقت روز احساس سیری دارم. عاشق اینم که از خودم عکس بگیرم و خودم رو ببینم…وقتی که داشتم این قسمت رو گوش میدادم فهمیدم یه عادت بدی دارم و مدام از بقیه میپرسم به نظرت لاغر نشدم ؟ یعنی باورم اینه که چاقم و هی دارم بهش توجه میکنم و روش انرژی میذارم…در لاغری با ذهن بهانه بی بهانه . وقت ندارم بچه دارم شاغلم… این خیلی عالیه که ما در هر حال و در هر وضعیتی میتونیم تصورات و تخیلات خودمون رو داشته باشیم.یک نکته طلایی توی صحبتهای استاد بود:در موضوعات ذهنی و در لاغری با ذهن مقدار وجود ندارد ومتر و معیاری نیست.راستش از وقتی که وارد سایت شدم تقریباً توی این یک ماه حالم دگرگون شده خیلی سر حالم خیلی امیدوارم و اینکه مطمئناً فرمولهای ذهنیم تغییر پیدا کرده ولی نمیشه این تغییرات رو با کیلو و متر و فرسخ اندازه گرفت…استاد جایی توی متن بالا فرمودن که توجه عینی به چاقی نکنیم و مثال زدن که توجه کردن به جسم خود، خوردن های خود، بازخورد دیگران و …اینا همگی عینی است.دوست دارم اینجا گریزی هم بزنم به آموزشهای قبلیمون.حالا تمرینی که استاد هفته قبل به ما داده بودن این بود:- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟من جواب این سوال رو با همون نکات ضروری استفاده از قدرت تخیل میدم که خودشون قبلاً یادمون داده بودن. مثلاً گفتن فضای ذهنی تخیلات شما فقط مختص به خودتونه و ازش برای تخیل شرایط دیگران استفاده نکنید چون منجر به مسدود شدن مسیر تحقق آرزوهای خودتون می شه.توجه کردن به مسائل و شرایط زندگی دیگران، خاطرات تلخ گذشته, کینه,غیبت کردن و گفتگو کردن درباره شرایط ناراحت کننده…واقعا نباید فضای ذهنمون رو الکی با چیزهای بیهوده اشغال کنیم و انرژی خودمون رو با چیزهای بیهوده از بین ببریم.یا اینکه گفتن اجازه ندیم کسی بهمون بگه موفق نمیشی یا چه جوری تخیل کن.از طرفی نباید به چیزهایی که نمیخوایم فکر کنیم مثلاً ما چاقی رو نمیخوایم پس نباید وضعیتی که الان داریم و به خاطر تخیلات گذشتهمونه، گسترش بدیم به آینده فکر کنیم که چون الان چاقم پس دیگه هیچ وقت موفق نمیشم. چون اگر الان خودمون رو اصلاح کنیم تفکرات و تخیلاتمون را اصلاح کنیم میتونیم آینده بهتری بسازیم. مدام از چاقی حرف نزنیم من قبلاً اگه کسی در مورد چاقی حرف میزد خیلی مشتاقانه ادامه میدادم که آره رژیم معرفی کن آره فلان رژیم رو گرفتم فلان ورزش رو کردم وای تو چه رژیمی گرفتی حتی اگر جایی بحث سر چیز دیگهای بود من ناخودآگاه بحث رو میبردم سمت چاقی اینکه مثلاً ای بابا نمیدونم چرا هرچی میخورم چاق میشم یا اینکه مثلاً اگه کسی چیزی تعارف میکرد میگفتم ای بابا تو که نمیدونی من اگه اینو بخورم الان میشم ۱۰۰ کیلو .یعنی حتی جایی اگه بحث چاقی هم نبود من هی بحث رو پیش میآوردم و بعد دیگران نظر میدادند راهکار میدادند بعضیا میگفتن همین جوری که هستی خوبی بعضیا میگفتن خب یکم تلاش بکن تنبلی رو بذار کنار…اما الان دیگه اونجوری نیستم خودم بحث چاقی رو پیش نمیکشم اگر هم کسی چیزی بگه خیلی مودبانه گوش میدم ولی خودم دیگه ادامش نمیدم یعنی تشکر میکنم میگم ممنون که به فکر من بودی ممنون که بهم این راهکارها رو دادی خیلی ازت ممنونم و بعد صحبت کردن راجع به یه موضوع دیگر رو شروع میکنم.
سلام و درود خدمت استاد بزرگوار اول از همه می خوام یه دعا بکنم که هر چی از خدا می خواین بهتون بده من واقعا نتیجه می گیرم و اینو به چشم می بینم من قبلا ویدیو های شما رو که رایگان بودند دیده بودم ولی اولش باور کردم که مسیر درستی هست ولی چون ادامه ندادم به فراموشی سپرده شد ولی با نصب این اپلیکیشن و با نوشتن روزانه انگار روتین و خود به خود دارم لاغر میشم چون احساس شادی و تناسب اندام من در حد بالایی قرار گرفته فقط خواستم از شما تشکر کنم بی نهایت از شما سپاسگزارم که ذهن منو به لاغری بیدار کردین
سلام
اره والا خوبه یاداوری کردید فقط باید برای استاد دعای خیر کرد که تو این سایت بصورت حرفه ای و نقطه زن داره متناسب شدن و متناسب موندن رو اموزش میده
سپاسگزاریم استاد عطار روشن عزیز و گرامی
چه جالب توجه کردن میتونه هم باعث لاغری و هم چاقی من بشه.
سالها بود تمام توجهم بر روی این بود که این غذا چربی داره و این غذا شیرینی داره و نباید خورد چقد دنبال کالری مواد بودم چه دیدنها و بوییدنها و شنیدن ها منو ترغیب به خوردن میکرد و خودم متوجه نبودم همین افکار و توجهات باعث چاقی من میشه .
و تمام این توجهات توجه عینی بودن و امروز من یاد گرفتم که با نوعی دیگه از توجه که توجه ذهنیه من میتونم در مسیر لاغری گام های بلندتری بردارم همون افکار و تفکرات روزانه ای که همیشه من مشغول اونها هستم .
در این فایل استاد فرمودند که بعد از انتخاب تصویر ذهنی و پاسخ دادن به سوالات و بعد از اون سوالاتی رو که استاد فرمودند هر روز به آنها پاسخ بدیم تا توجه ذهنی ما روی تناسب اندام باشه و به عنوان یک تمرین در روز میتونیم از اونها استفاده کنیم تا هنگام تجسم شبانه ما بتونیم بهتر تصویر متناسب از خودمون رو وارد ذهن ناخوداگاه کنیم.
ولی ما در طول روز با توجه به افکار چاق کننده که همون توجهات عینی هستند باعث نشیم تمام تلاش ما بر باد بره و ما رو ناکام کنن.
و واقعا چه کار راحتیه این تجسم کردن و لاغر شدن که در هیچ رژیم و برنامه کاهش وزنی اینگونه نبوده و ما مجبور بودیم فشارهای خیلی سنگینی رو روی جسم خودمون وارد کنیم ولی در روش ذهنی با یک خیال پردازی شیرین به رویای خودمون دست پیدا میکنیم .
سلام
دقیق نوشتید.
«چه جالب توجه کردن میتونه هم باعث لاغری و هم چاقی من بشه»
بخاطر همین یه کامنت مینویسم
سپاسگزارم از شما
سلام و صد سلام و عرض ادب
چقدر خوشحالم که انجام این تمرین رو با آموزه های این جلسه همراه کردم و واقعا بیشتر از انجامش لذت می برم
روز 7
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
حس قشنگ بودن، خوش تیپ و خوش هیکل بودن، حس اعتماد به نفس، حس جوانی، حس سن پایین داشتن، حس نظم، حس دوست داشتن خود (به خودم ثابت می شه که خودم برای خودم مهم ام و به خودم و سلامتی و ظاهرم اهمیت می دم)، حسی مثل حس راه رفتن زیر بارون (تجربه ای که همین الان داشتم)، حس توانستن: تناسب با ذهن خیلی برای من خاصه، حسش با خود لاغری فرق می کنه، لاغری ایه که خودم با ذهنم به وجود آورد، بهم ثابت شد که با ذهن می شه، همه چیزهایی که این چند ساله خواندم و شنیدم و نوشتم درباره قدرت ذهن، الان تجربه کردم. تا وقتی تجربه نکرده بودم نمی تونستم توش صد در صد باشم، به قول حضرت ابراهیم که به خدا گفت می خوام قلبم مطمئن بشه، الان مطمئن شدم. الان به قول استاد تجربه ش کردم، دیگه برام ثابت شد، قدرت ذهن ثابت شد. لاغری با ذهن برای من شروع یک زندگی جدیده که میگه با تغییر ذهن می شه زندگی رو تغییر داد. وقتی تونستی گوشت و چربی رو با ذهن آب کنی، بقیه چیزها هم می شه.
حس اعتماد به نفس و حس اعتماد به قوانین خدا. حس اینکه دستم به خدا رسیده. خلاصه که همش برام با احساس خوب همراه است.
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
توجه به لاغری را بیشتر کنم، لاغری را برای خودم صد در صد بدانم. خدا را بزرگترین قدرت بدانم، کسی که هیچ چیز از حیطه قدرتش بیرون نیست و این قدرت رو به من داده که خودم زندگی م رو رقم بزنم. خودم را بهش بسپارم و اطمینان داشته باشم بهترین شرایط را برایم بوجود می آورد و در راه درست مرا یاری می کند. و تناسب راه درست است. كُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ، خدا به همه کمک می کند، در مسیر چاقی بودم و حالا در مسیر لاغری ام و حتما و صد در صد دست خدا در این راه به کمکم میاد.
در ساعات روز در جسم لاغر زندگی کنم، وقتی راه می روم یک فرد لاغر راه برود، وقتی لباس می پوشم، وقتی کار می کنم، توجهم به لاغری باشد و در جسم یک فرد لاغر زندگی کنم.
از صد گام غافل نشوم و امروز حتما یک درس را گوش بدم و بخوانم.
سلام
لذت بردم از کامنت شما
چقدر متعهدانه نوشتید
سپاسگزارم
بنام خداوند متعال
با سلام خدمت استاد عزیز
تناسب اندام چه حسی داره؟
حس اعتماد به نفس
حس سبکی وراحتی در عمل
حس جلب توجه واحترام دیگران
حس خوشی ولذت
حس زیبایی وسرزندگی
حس شادابی وچابکی
از چه تغییراتی در خودت لذت میبری؟
بازوهام خوش فرم شده
میتونم پاهام را موقع نشستن روی هم بیندازم
دیگه شکمم مانع بستن دکمه لباسم نیست
شانه هام جمع شده
از پشتاندامم دیگه منظره خوبی داره
چه باز خوردی از اطرافیان دریافت میکنی؟
خانوادم مرتب ازم تعریف میکنن واظهار خوشحالی میکنن
خواهرانم تشویقم میکنن
فامیلم متعجب شدند وازم سوال میکنن چکار کردی واز چه روشی استفاده کردی
همه بهم حس ارزشمند بودن میدن
چه تغییری در افکار ورفتارخودت میبینی؟
دائم به غذا فکر نمیکنم
دیگه حتی به چاقی فک هم نمیکنم
تاگرسنه نشم سراغ خوراکی نمیرم
رفتن به مهمانی را دوست دارم
بودن بین دوستان وآشنایان ازارم نمیده
چه اصلاحاتی در روند متناسب شدن خودمیتوانی ایجاد کنی؟
هرگاه ذهنم به سمت چاقیم میره تصویری که برای تناسب اندامم انتخاب کرده ام را باز کرده ونگاه میکنم
سؤال وجوابهایم را مرتب مرور میکنم
تجسم تناسب اندامم را تکرار میکنم
سوالات را دوباره ودوباره جواب میدهم
این جمله را بارها وبارها تکرار میکنم که:حس شماست که نتیجه را رقم میزنه
با سلام
«هرگاه ذهنم به سمت چاقیم میره تصویری که برای تناسب اندامم انتخاب کرده ام را باز کرده ونگاه میکنم»
من تصویر ذهنی که انتخاب کردم اوایل همون تصویر رو راحت میتونستم ببینم ولی الان دیگه نمیبینم و میتونم تصویر خودمو تو همون قالب ببینم حالا و احساس خوب و چندین برابر بهم دست میده تو این قسمت از کامنتتون یاد تصویر با شکل و ظاهر حودم افتادم گفتم اینجا به اشتراک بزارم
به نام خدای مهربان،
به نام خدابی که در همین نزدیکی است
تمرین تجسم شبانه . دیدار یک دوست قدیمی
»»»»»»»»»»»»»»««««««««««««««««
باید به ملاقات دوستی می رفتم که عاشقش بودم و دلم برایش خیلی تنگ شده بود …میدونستم که از دیدن اندام متناسب من بسیار خوشحال میشد من از صحنه اماده شدنم در قالب متناسب فیلم گرفتم و می خوام اونو براتون شرح بدم …
دارم خودم رو آماده میکنم که به دیدارش برم…. دوش میگیرم مسواک زده ، عطر ادکلن میزنم و به سراغ کمد لباسهایم میروم…لباس را بیرون میآورم و قبل از پوشیدن جلوی آینه قدی میایستم و خودم را برانداز میکنم :
از دیدن اندام متناسبم لذت میبرم چون بدون عمل جراحی که ۱۲۰ میلیون هزینه داشت تونستم شکمم رو صاف و تخت کنم. اطراف نافم هم سطح خودش شده دیگه نافم توی گودی نیست قبلاً خانمهایی رو با شکم صاف و حلقهای که به ناف خود وصل کرده بودند بارها دیده بودم حالا خودم در همان جایگاه بودم و کافیست که برای وصل این حلقه زیبا با نگین درخشان اقدام کنم تا حسرت اون روزها از دلم در بیاد…. با این فکر لبخند میزنم و از شادی در پوست خود نمیگنجم..
باسن و رانهایم در اندازه طبیعی چقدر زیبا هستند خصوصاً ران پای چپ با آن دو تا خال مشکی درشت که از کودکی جلوی دیدگانم بودند خیلی لذت میبرم از اینکه به شکلی کاملاً دلخواه تراشیده شدم وزنم ۶۵ کیلو نه لاغر نه چاق کاملاً متناسب خواستنی ،جذاب و چشمنواز … بدون سختی و رنج فقط با استفاده ازقدرت ذهنم … آخ خدایا باور نکردنیه چقدر خودمورنج داده بودم که بلکه به این حالت برسم ولی حالا اون جسم آرمانی واقعیت پیدا کرده جلوی چشمم در آینه دارم می بینمش … آخ خدای عزیزم ازت ممنونم که منو در مسیر درست قرار دادی …حالا به بالاتنه نگاه می کنم
چراغ پر نورتری روشن می کنم تا خودمو بهتر ببینم و لذت ببرم سینه هام کاملا جمع و خوش فرم شدن و من از دیدنشون غرق در شادی و حس غرور و جوانی میشم …
بازوهام دیگه مثل ژله تکون نمی خورن خوش فرم و اندازه شدن …به صورت زیبا و جوان خودم نگاه می کنم دیگه از غبغب خبری نیست انگار 10سال جوانترم …عالیه از این بهترنمیشه …. جوری لاغر شدم که نه تنها چروک نخوردم بلکه پوستم شفافتر ،سفت تر و جوانتر هم شده …
خوب حالا دیگه وقتش بود لباس بپوشم…لباس قالب تن سبز لمه کشی با کلی ستاره ریز و براق و قشنگ با آستین بلند یقه خشتی یک گل سینه درخشان در جای خودش چون شکمم صاف شده برآمدگی ناجور نداره مدل این لباس خیلی قشنگ به تنم نشسته قسمت پایین پیراهن مدل نیم کیلوش تا نوک پا. کیف لوازم آرایشمو آوردم و یه ملایم آرایش کردم موهامو مدل دادم و با یک گل سر زیبا از پشت سر بستم شال قشنگی روی سرم انداختم کفش خوش مدل مشکی رنگم رو به پام کردم.. ساعت مچی صفحه درشت طلایی با بند چرمی مشکی رو به مچم بستم کیف مخمل مستطیل شکل با قفل و دسته طلایی رو برداشتم یادم افتاد که با این لباس قالب تن نمیشه بیرون رفت مانتو مشکی حریرم رو که گشادی مناسبی داشت روی لباسم پوشیدم و از خونه خارج شدم بعد از ورود به کوچه دختر خاله مامانم که همسایهمونه منو دید با خوشحالی و چهره خندان صدام زد و گفت ناقلا چه شیک کردی کجا میخوای بری ؟ 🙂
خندیدم و گفتم سلام عزیزم حالت خوبه ؟آره باباشیک کردم…چرا که نه …. می بینی چقدر خوش اندام شدم ؟ حالا میرم شریعتی خونه دوستم معصومه که خیلی وقته ندیدمش بعد خداحافظی کردم و با خنده دورتر شدم سر خیابان ماشین اسنپ منتظرم بود و به سمت خیابان شریعتی به حرکت درآمد چقدر حسم عالی بود احساس کردم با این اندام متناسب و لباس زیبا مثل فرشتهها شدم و از ته دل خوشحال و راضی بودم میدونستم دوستم از دیدن من بسیار خوشحال و متعجب خواهد شد ….
سلام به شما
تصویر سازی خیلی خوبی انجام دادی در موقعیت ی که توجه میکردی با تجسم کامنت شمار رو خوندم و لذت بردم.
به نام خدای مهربان
جلسه پنجم دوره ورود به ضمیر ناخودآگاه
این جلسه توجه ذهنی به لاغری ….
»»»»»»»»»»»»»»»«««««««««««««
مهمترین عاملی که رویا را به واقعیت تبدیل میکند عامل توجه کردن است….. تخیل شبانه که انجام میدیم در صورتی مفید فایده است و نتیجه میده که همراه باشه با توجهات روزمره در هنگام بیداری
عامل توجه دو نوع است :
توجه عینی و توجه ذهنی
ما در هر لحظه در حال استفاده از این دو نوع توجه کردن هستیم…..
خصوصیات توجه عینی :
توجه عینی از طریق حواس پنجگانه شکل میگیره و وابسته به عوامل بیرونی است…. شنیدن صداها دیدن صحنهها بوییدن لمس کردن و فکر کردن از انواع توجه ذهنیست…. ما از طریق توجه به جسم خود و دیدن آن در حقیقت به چاقی توجه میکنیم اما عامل مهم دیگری که باعث توجه به این حالت است فکر کردن به چاق کننده بودن مواد غذایی است…. وقتی به چاقی به هر نحوی توجه میکنیم درگیر احساس بد چاقی میشویم….
خصوصیات توجه ذهنی :
این شکل از توجه از طریق اندیشیدن به خواستهها و آرزوها در ذهن ایجاد میشه و به نشانه بیرونی وابسته نیست بلکه بعد از تخیل ذهنی ایجاد میشه و تاثیر مستقیم در واقعی کردن آرزوهای ما داره….
برخلاف تخیل که منحصراً قبل از خواب شبانه انجام میگیره توجه ذهنی رو میشه در تمام مدت بیداری مورد استفاده قرار داد..
وقتی که به اندیشه یا آرزویی که در ذهن خود ایجاد کردهایم و خواستار تحقق آن هستیم توجه میکنیم هیچ نشانه واضحی در دنیای پیرامون ما نداره….
ما خود به خود تحت تاثیر توجهات عینی از طریق محرکهای بیرونی قرار میگیریم پس باید آگاهانه به شکل ذهنی به لاغری و جسم متناسب توجه نشون بدیم و به محرک عینی توجه نکنیم…
دانشجویان لاغری اکثراً در تله توجه عینی به چاقی گرفتار هستند و با اینکه در مسیر لاغری ذهنی در حرکتن و تمرین انجام میدن اما چون توجه عینی به جسم خود دارند و در مورد بازخورد دیگران حساسیت نشون میدن و احساسشون بد میشه از کسب نتیجه عالی باز میمانند….. چرا این اتفاق میافته؟
کاری که باید انجام بدیم این است که تا میتوانیم تجسم لاغری را تکرار کنیم و در توجه ذهنی به لاغری به شکل آگاهانه همت به خرج بدهیم….
سلام به شما
سپاسگزارم از کامنت ی که نوشتید خیلی خوب دوباره فایل صوتی مرور شد .
توجه عینی واقعا کنترل کردنش سخته ولی از اون راحتر توجه کردن به لاغریه یعنی زور نزنیم که به چاقی فکر نکنیم همینکه مقاومت براش ایجاد کنیم سخت میشه ما فقط فقط به عوامل لاغری و توجه به لاغری داشته باشیم حتی با نگاه کردن به یه بچه کوچیک لاغر ، من خودم تو خونه و خیابان فقط به لاغرها توجه میکنم و تحسین میکنم ویا موقع خوردن وقتی ذهن بازیش بگیره یه فایل استاد که یک دقیقه و نیم هستش رو پلی میکنم میزارم رو تکرار چندین و چند بار گوش میدم تا ذهننم خاموش بشه فعلا با این کارها توجهم رو میفرستم سمت بی ذهنی و متناسب بودن.
سلام آقای شهبازی
از توجه شما به دیدگاهم بسیار سپاسگزارم
همون جوری که شما فرمودین یکی از لذتهای ما در حال حاضر بعد از گذراندن دورههای تناسب فکری نگاه کردن به دمهایی که تناسب اندام طبیعی و جالب توجهی دارند بعضیها به قدری متناسباند که نمیشه ازشون گذشت و ندیدشون و تحسینشون نکرد و خوشحال نشد الحمدلله که این زیباییها وجود داره و چشم ما هم زیبا بینه دکتر هیولن گسترش دهنده مکتب پاکسازی هواو پونو پونو میگه هر آن چیزی که شما میبینید و حس میکنید یا چیزی دربارهاش میشنوید یا میخوانیدنشانه آن است که از همان چیز در خودتان هم وجود دارد دنیای بیرون شما نمادی از درون شماست مثلاً اگر تشخیص بدهید که شخصی حسود است و ناراحت شوید مطمئن باشید که از همین خصلت در درون خود شما هم هست و باید برای پاک شدنش از ذهن و درونتان پاکسازی کنید متاسفم لطفاً منو ببخش سپاسگزارم دوستت دارم
همیشه که چیزهای بد نمیبینیم چون در درونمان باورها و افکار درست هم کم نداریم…اگر من چشمم به افراد لاغر و خوش اندام میفته و لذت میبرم پس یعنی این حالت در خود من هم وجود داره که با غبار اضافه وزن پوشانده شده و با تغییر افکار و رفتار میشه دوباره لاغری رو در وجودمون بازیابی کنیم
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟من متناسبم حس سبکی و فرز بودن دارم..حس آزادی از خوردن و نخوردن دارم…..حس تسلط بر نفس و ذهن و فکر برام لذتبخشه…..۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟اول از همه خیلی خوشحالم که شکمم صاف و تخت شده لذت میبرم.
دوم اینکه میتونم لباس کلوش با چین روی کمر بپوشم و نگران نمایش برآمدگی بیشتر با چین روی لباسم نیستم از این نوع لباس پوشیدن لذت میبرم…سوم اینکه به راحتی لباس قالب تن میپوشم و لذت میبرم…..۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟مامانم گفت حالا خوب شدیا. ببین لباسات چه گشاد و راحت توی تنت ایستاده بدنت برآمدگی زننده نداره که کسی بخواد بیخودی بهت توجه کنه…داداشم گفت بالاخره لاغر شدی به آرزوت رسیدی و بعد میخنده و خوشحاله برای من….همسرم گفت آفرین به تو چقدر عالی شدی دوست دارم ساعتها نگاهت کنم و لذت ببرم از داشتن چنین خانومی…..۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟نگران اینکه ناهار شام میخوام چی بخورم نیستم هرچی که باشه در حد نیاز میل میکنم به اینکه غذایی که میخورم چقدر کالری داره چاق کننده هست یا نیست ندارم و این حس بسیار خوبیهاز برچسب زدن به غذاها خودداری میکنم. قبلاً حس عشق به بعضی از غذاها داشتم و وقتی که با آنها روبرو میشدم و این کلمه رو به کار میبردم باعث میشد که زیادهروی کنم اما حالا به عنوان یک غذای معمولی بهشون نگاه میکنم و در حد نیاز میخورم. به جای اینکه به خوردن فکر کنم بیشتر روی خواندن نوشتن و گوش دادن فایلهای لاغری با ذهن تمرکز دارم …
موقع انتخاب موادغذایی و میوه هاسایز کوچکتر از نظر اندازه و بسته بندی انتخاب می کنم ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟سعی میکنم هر شب تجسم شبانه رو انجام بدم..هر روز به ۵ سوال منطقی کردن ذهن اول صبح جواب بدم ……
تا علائم گرسنگی واضح نشده چیزی نخورم….
سعی می کنم از توجه عینی به چاقیم دوری کنم و هر گاه زمینه چنین توجهی فراهم شد به خودم بگم تو قبلا با توجه ناخودآگاه و زیاد بر اساس عوامل بیرونی به چاقی روز بروز چاقتر شدی اما حالا با آگاهی به شکل ارادی به توجهات ذهنی و تجسم می تونی دوباره لاغر بشی …و این اتفاق کاملا طبیعیه…..
سلام استاد من ذهنم همش دنبال لاغری هست اصلا به چاقی و چاق کردن و کالری مواد غذایی فکر نمیکنم
توجه عینی م رو از حواس بیرونی که دریافت میکردم برداشتم و رو توجه ذهنی آوردم
من دیگه پیج های آشپزی ،تست غذا ،معرفی رستورانها رو دنبال نمیکنم
من اگه مثلا شیرینی ای در یخچال هست رو جلوی چشمم نمیزارم اون پشت ها میزارم که دائم توجه عینی بهش نکنم
من خودمو در معرض بوهای وسوسه برانگیز در کوچه و خیابان قرار نمیدم سریع ازون قسمت عبور میکنم و به راهم ادامه میدم مثل جلوی جیگرکی ها جلوی نون فانتزی فروشی ها یا قنادی ها
من خیلی راحت میگم میل ندارم و میگذرم مثلا شیرینی تر رو هی تو دستم نمیگیرم لمسش کنم
اگه میل داشتم که یدونه برمیدارم میخورم ولی وقتی میل ندارم تو دستم با لمس باهاش ور نمیرم که توجه عینی بهش داشته باشم
من دیگه شبا به اون زیر زمینی که همیشه برای خوردن ویتامینه و معجون میرفتیم نمیرم خیلی راحت به همسرم میگم شما دو تا خودتون برید من میلی ندارم که بخوام باهاتون بیام
یعنی منظورم اینه تا جایی که بتونم خودمو در معرض توجه عینی قرار نمیدم همون چیزایی که قبلا برای من تداعی کننده چاقی بود خودمو راحت در معرضش قرار نمیدم وقتی میلی ندارم
میگم اگه میل داشته باشم به هیچ چیز نه نمیگم و به اندازه نیازم ازون بستنی یا شیرینی استفاده خواهم کرد
بحث زمانیه که من واقعا میلی به اون ماده تو اون ساعت شب ندارم و کاملا سیرم
و همین کار باعث شده من بیست و سه روزه میلی به بستنی و شیرینی نداشته باشم
و همین توجه عینی نکردن و تمرکز رو لاغری و توجه ذهنی باعث شده اینهمه لاغر بشم متناسب بشم و لذت ببرم ازین همه شگفتی و بهشت برین که درش هستم
اونم لاغری با ذهنه که آسانترین کار دنیاست
سلام مژگان خانم عزیز دیدگاه شما خیلی مفید بود 🌹
ممنونم مریم جان مرسی خوشحالم کردی 🌹🙏🌱
سلام به استاد عزیز
وسلام ودرود خدمت همراهان .هم مسیران .همفکران و هم فرکانسیهای گرامی ونازنین
طبق معمول یک غافلگیری و شگفتانه ی دیگر از استاد
تاحالا دوبار گوش کردم ونت برداری کردم و کمی تفکر وتحلیل خوب مثل همیشه عالی بودوکاربردی و اصولی که میتوان وپایه وستون تناسب ذهنی نامید
یکبار دیگر هم برای استادنوشتم دقیقا جایی که فکر میکنیم که حالا مثلا من ۳سال ونیم هست در مسیرم و کلی دفتر و تقویم پرکردم وفایل دوره کردم و از اینجور ژستها یک فایلی تورو چنان تلنگری میزند که با خودت میگی ای بابا نقطه سر خط
وهمین فایل نیم ساعته ازاون حکایتهاست فقط بخوام تیتر وار به مسائلش بپردازم وآگاهیهای که نصیبم شد رو بنویسم ۱۰۰۰ کلمه خواهد شد بهر حال ممنون و سپاس استاد عزیز کاری از دست ما برنمی آید برای شما بجز فرستادن انرژی مثبت برایتان
اگر بر عکس به موضوع نگاه کنیم درمیابیم که انگار اولویت و اهمیت آخرین موضوعی که بیان شده بسیار بالاتر از بقیست
یجورایی اگر این موضوع یعنی توجه رعایت نشود همه تلاشهایمان بیهوده است وبه هدر رفته
خوب تصویر ذهنی متناسب را انتخاب کردییم سوالاتی راهم جواب دادییم که خیلی منطقی چرا ما میتوانیم به این تصویر برسیم احساسمان چگونه میشود باز خوردها چگونه است
وجوابهای پنج گانه ایی که میبایست روزانه انقدر تکرار کنیم ومرتب و منظم بنویسم وشبها با تخیل وتصوروتجسم آنها را آرام آرام وبتدریج به ذهن ناخودآگاه بفرستیم و با احساس خوشایند تجسم سپری کردن زندگی روزمره واحساس خوشایندولذت بخش تناسب به خواب بروییم همه عالی وموثر ودرجه یک ولی متاسفانه فقط کافیست که در طول روز موضوع مهم وحیاتی توجه را رعایت نکنیم تمام زحماتمان بر آب رفته که شوربختانه برای من هنوز گاهی اینگونه است که رفته ام به سمت توجه عینی وتوجه به خلاف جهت تخیل و تجسمم
نمیخواهم نا امیدتان کنم ولی باید سعی کنیم حداقل اگر نمیتوانیم همه و ۱۰۰ درصدتوجه رو حفظ کنیم که فعلا خیلی سخت است
حداقل اگر بتوانیم بخش اعظمی از توجه امان همسو با تخیل وتجسممان باشد ودریک راستا قرار بگیرند من بنده حقیر به شما وخودم قول میدهم که نتیجه قطعی وبسیار راحت دست یافتنی خواهد شد شک نکنید
نه در زمینه تناسب بنظرم فرمول اصلی وکاربردی موفقیت درهمه جوانب زندگی فقط وفقط در همین یک اصل است
استمرار درتخیل وتجسم خواسته هایمان سپس توجه به همان خواسته ها حتی در صورت عدم واقعیت آنها
توجه با احساس خوب توکل اطمینان استمرار.انتظار صبوری و آرامش ذهنی نتیجه نهایی بطور قطع رخ خواهد داد همین وبس طی کردن این پروسه بطور منظم و مستمر به این راحتی ها نیست ولی اصلا دور از دسترس نیست
تثبیت احساس عادی ومنطقی لاغری در ذهن نتیجه را رقم میزند مانند افرادی که اتوماتیک وار این احساس را بدون زور وتقلا فی ذاته در خود دارند بدون تلاش احساسشان تناسب است
وما میبایست این حس الهی را که درخداوندوجودمان قرار داده بوده وخود خرابش کرده اییم را دوباره فعال کنیم و کیفش را ببریم
پوزش میخوام اگر طولانی شد در حدفهم خودم تحلیلم را ارسال کردم
سلام بر استاد و اکبر اقا هم مسیر محترم
با سه باره خواندن دیدگاه شما یی مودر به ذهن رسید که مشکل من حل کرد شاید اون کمک به شما کنه من اویل این مشکل داشتم با دورهایی که تهیه کردم ادامه دادم طی مسیر با اموزشهای که دیدم تو یی فایل استاد یی مطلب رو اشاره کردن که به نتایج کوجک توجه کنم برای خودم سخت بود که با یی نتیجه کوجک چه باز خودی درمن ایحاد میشه ومن به چه شکل لاغر میشم
ولی اطمینان داشتم شک نداشتم باوره سفت سختی دارم که به این مسیر هدایت شدم و خودم با بالا بردن حس لایقت بیشتر تشویق کردم حسم اول پزیزش وبد انتتظار وامادگی دریافت شدم
ولی با شروع این کاره تو طی روز و توجه به اون نتیجه کوچک همراه با اموزشهای که داشتم میدیم متوجه شدم اویل نتایج کوچک کوچک داره به من میرسه واین نتیجه کوچک کوجک شد وزن کم شدن خودم وبه شکر خدا هنوز دارم وازهرگرم وزن کمکردن گلی لذت به خودم هدیه میکنم و بخشهای که تو تصور می کردم و وزنی ازش کم بشه داده خودنمای میکنه پس توهر بخش امید به نتیجه به صکل کامل نا امید کننده است باید نگاه به همون نتایج کوجکی که هست که تو مسیر فبلی ما داشتیم بخاطر همین هم به مرور بدون اینکه تلاشی اضافه کنیم چاق شدیم و جالبتز برای برکشت ازهمین راهکار استفاده کنیم
نتیجه به مرو پررنک شده وزمانی به خودمون مبام که داریم. لاغر میشیم تو نگاه من هر بخش که ما توش تو هرجنبه زندگی مشکلی که حل شدنی نیست رو به مرور به مسئله که فابل حل شدن تبدبل میکنیم وکم کم با نتایج که تو حس خوب بهش ایحاد میشه اون نتایج به بخشهای بزرگتر تبدیل میشه
امید که مفید واقع بشه
خدایا انی و کمتر از انی ما رو به حال خودمان وار نزار امین
ممنون از راهنماییتون 🙏🙏
«با توجه کردن به جسم خود، خوردن های خود، بازخورد دیگران و … همواره در حال توجه عینی به چاقی هستند »
🍂مثال از خودم:
اندازه گیری ساز با متر و بعد ناامیدی
رفتن روی وزنه و بعد ناامیدی
خیره شدن به آینه و بعد ناامیدی
امتحان کردن لباسهای قدیم برای اینکه ببینم اندازه شده یا نه و بعد ناامیدی…
توجه به تغییرات وزن دوستانم که توی گروه میگن یا دوستانم که با رژیم لاغر شدن و مقایسه خودم و بعد ناامیدی
«هر گونه عامل بیرونی که سبب توجه شما به چاقی می شود نوعی توجه عینی به چاقی می باشد.»
🍂مثال از خودم:
وزنه. متر. آینه. لباسهای کوچیکتر از سایزم
سلام مری خانم عزیز چه مثال های خوبی زدید
میشه هر لحظه حواسمون باشه که داریم توجه عینی به چاقی می کنیم یا لاغری. این راه جالبی بود، مرسی.
دیدن عکس شگفتی سازان، توجه عینی به لاغری
دیدن خود استاد و نتیجه گرفتنشون، توجه به لاغری
دیدن روحیه خودمون و اینکه چقدر به لاغری باور واقعی پیدا کردیم و واقعا هم پیدا کردیم، توجه به لاغری
این که لاغری را برای خودمون باور پذیر کردیم و عوامل چاقی را بی ارزش کردیم، باعث می شه وقتی دیگران از دلایل چاقی دارن حرف می زنن، ما خود به خود خنده مون بگیره که بابا داری اشتباده می کنی، و این عدم توجه به چاقیه.
ممنون از کامنت خوبتون که باعث توجه به لاغری در من شد.
سلام به شما
من وقتی تو یه جمعی هستم لاغرها رو میبینم همش بهشون توجه میکنم حتی یه بچه کوچک تو بازار هستم یا تو خیابون چند نفر که از کنارم رد میشن اگاهانه توجه میکنم به لاغرها
خیلی خوب بوده برام تا الان
سلام و ادب
هر چقدر از توجه کردن بگیم و بهش فکر کنیم کمه
توجه کردن عامل تشدید چاقی است و از همون راه هم توجه کردن میتونه عامل افزایش سرعت در لاغری باشه
اصلا هم توجه عینی را در نظر بگیریم و هم ذهنی
فکرش را بکنید، زمان های قدیم که افراد دسترسی به منابع اطلاعاتی نداشتند که در مورد مواد غذایی و کربوهیدرات و کالری و سرخ کردنی بدانند، در مورد قند ساده و پیچیده و قند میوه و … اطلاعاتی نداشتند. نهایت قضاوتی که از مواد غذایی و چاقی داشتند، این بود که کسی که زیاد بخوره چاق میشه. به عینه هم میدیدن. یه دلیل دیگه هم که نیاوردن بحث ارثی بودن بود که مورد بحث من نیست.
این برچسب زدن و مفید یا مضر دونستن مواد غذایی اصلا مطرح نبود و میبینیم که اونا چقدر لاغر تر بودن، چون از نظر ذهنی با خوردن هر نان و سیب زمینی و برنج و … منتظر چاقی نبودن. اصلا به مواد غذایی از دید لاغری و چاقی توجهی نمی کردن.
اصلا حتی میتونیم بگیم به خود چاقی هم توجه زیادی نداشتن، تپلی رو چیز بدی نمیدونستن.
ولی الان قضیه اینه که همه در معرض اطلاعات زیاد در مورد مضرات مواد غذایی هستند. هر کس توی یه پیج داره مواد غذایی رو تحلیل میکنه. ترس از هر خیلی از خوراکیها در نصف افراد جامعه دیده میشه.
این دقیقا همون توجه کردن به چاقیه. آدم های زیادی توی پارک دارن پیاده روی میکنند، آدمهای زیادی توی باشگاه ها دارن به نیت لاغر شدن ورزش میکنن و همه اینها توجه به چاقیه.
این که استاد میگن الان در طی دوره با هدف لاغر شدن پیاده روی نکنید، احتمالا یکی از دلایلش توجه به چاقیه.
پس ما باید برای کمتر توجه کردن به چاقی، به این عوامل توجه بی اعتنا باشیم و از اونها رها باشیم.
از اعداد ترازو، از حجم غذا، از سرخ کردنی بودن یا نبودن، از قند پیچیده و ساده، … رهنمون رو رها کنیم. چون هر بار که بخواهیم بهش بپردازیم داریم به چاقی توجه میکنیم و این در این مسیر به نفعمون نیست.
ممنون که کامنت من رو خواندید
و ممنون از استاد بابت این فایل عالی
سلام دوست عزیز خانم کشاورز ….
از دیدگاه خوبت استفاده کردم ممنون …
اگر ما به این نقطه برسیم که در زمانی که واقعا گرسنه هستیم هیچ ماده خوراکی نه مضر هست نه منع مصرف داره و بدون توجه به اطلاعات غیر واقعی و غیر منصفانه نسبت به مواد غذایی به اندازه نیاز و یک سیری معمولی از هر چیزی که به عنوان غذای سفره تهیه کردیم بخوریم نه تنها چاق یا چاقتر نمیشیم بلکه اگر باور قلبی پیدا کنیم که لاغر شدن نیازی به گرسنگی و زجر نداره تازه روزبروزلاغرتر هم میشیم والبته عجله نکنیم به جسم چاق خود توجه نکنیم وانتظارلاغرشدن هم داشته باشیم تجسم شبانه هم داشته باشیم و در زمان بیداری به لاغرها و لاغری توجه داشته باشیم….من ایمان دارم لاغر شدن با ذهن آسانترین کار دنیاست ….
سلام به شما
من خودم یه رویه ای رو در پیشه گرفتم که بی تفاوت باشم موقع خوردن بی ذهنی رو تمرین میکنم خیلی به لاغرها توجه میکنم رفتارهاشون خیلی باحاله اصلا فکر ندارن برای خوردن ینی فقط میخورن یکی هست انروز دیدمش میگم چقدر لاغر شدی میگه از خوردن دیگه خسته شدم نمیدونم میخورم کجا میره به معدش میگه خرابه از اینور میخورم از اونور میریزه بیرون واقعا خیلی جالبن حالا نقطه مقابل تفکر قبلی ما هم چاقی بود فوق العاده موفق و کار بلد حالا فقط باید یخده تغییر مسیر بدیم نتیجه خودش ظاهر میشه
کاملا درسته و موافقم خیلی خوب گفتید
با سلام وعرض ادب خدمت استاد چراغ راه جاده سلامتي وتندرستي ولاغرياز طريق تناسب فكري❤️🌺💐
بيرون زتو نيست هر آنچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنجه خواهي كه تويي
آري دوستان متناسبم ، استادجايي، از اين فايل ارزشمند فرمودند :
آنجه باعث لاغري ميشود حس لاغري است .
دقيقا اين حس از كجا مياد از درون ما ، يعني همه چيز بر ميگردد به افكار دروني ما كه از ناخودآگاهمون نشات گرفته وتصوير امروز ما باز تاب آينه ذهن درونمان هست .
اگر امروز انسان كاملي نيستي، به اندازه كافي ثروت وقدرتمند ومتناسب و….نيستي ،همه اش از خود درونيمان مي آيد.
پس تجسم كردن هر چيز خوب يا بد در ما دروني ميشود ودر قالب جسممان بروز ميدهد ، خصوصا تجسماتي كه با توجهات عيني روزانه همسو شده باشند،پس اين مبحث ارزشمند به ما مي آموزد كه من براي تجسم لاغري وموفقيتم ورسيدنم به تصوير انتخابي ويكي شدنم با آن ابتدا بايستي در خودم با پاسخگويي به سوالات اوليه ، انگيزه وشوق قويي ، كه قلب مرا براي رسيدنش بطپاند ووجودم را سرشار از شوق كند با تجسم كردنش ، ايجاد كنم به شرط اينكه براي راحت بودن مسير ومجوز عبور در اين مسير مجوز منطقي ومحكمه پسندي به ذهن خود اگاه ومغزم بدهم و آن دو چيز است : اولا به سوالت ودلايل منطقي چاقيم هر روز وهوسيارانه با احساس خوب جواب دهم ودر ثاني توجه روزانه ام وعيني ام راروي لاغري متمركز كنم ، چگونه؟
با توجه نكردن به افكار وواقعيات بيروني چاقي،فرضا هيكلم را در آينه چك نكنم هر لحظه واگر نگاهم به آينه افتاد تنها به صورتم لبخند بزنم وخودم را وجاهاي برجسته مثل شكم را لمس يا مقايسه با ديگران وهمراه با زمزمهاي منفي شيطان ونجواهاي ذهنم نكنم، وبا مرور كردن نظرات دوستان وفايل هاي ارزشمند استاد عزيز در تمام دورهايي كه در آنم ، اين حس پايدار وجاودانگي لاغري را در خود ايجاد كنم وعجين شوم تا بشوم آن انساني كه خواست پروردگارم از خلقتم يعني اشرفيت مخلوقات با بيرون كشيدن زيبايي هيكل جذابم از پيله پلاسيده چاقي.🙏🏻👏💃💃💃❤️💚💚
سلام
به خانم عبداللهی
کامنت دقیقی که نوشتی الحق که مدال طلایی حق شما بود
بيرون زتو نيست هر آنچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنجه خواهي كه تويي
واقعا هر چی اتفاق تو بیرون ما میافتد خودمون با افکارمون خلق کردیم بعدش نمایان شده تو زندگی یا جسممون
مثل همین اقای چاقی که ثانیه به ثانیه لحظه به لحظه بهش توجه میکردیم بعدش تعجب میکردیم که چرا چاق شدیم
اونقدر حرفه ای شده بودم و به جایی رسیده بودم که میگفتم من ابم میخورم چاق میشم من هوا هم میره تو بدنم چاق میشم واقعا خیلی حرفه ای بودم که اون بدن رو ساخته بودم الان که متضاد روال قبل دارم طی میکنم خیلی نتایج داره ظاهر میشه فقط با تعهد باید ادامه بدم نتایج فوق االعاده ای ظاهر شده تو ذهن و بدنم امیدوار ادامه دار باشه همچنین برای شما.
متشکرم،انشالله با اصلاح وزیبا سازی درونمان ارتعاشش را در آینه جسم ودنیای بیرون، ببینیم وهمگی که به خواست خودش در این محفل ملکوتی حضور یافتیم، تارگت سلامتی و تناسب رابرنیم👌🏻🌱
سلام
قطعا همینطور هست که پاسخ دادید
سپاسگزارم از شما
سلام و ادب
سعی میکنم انجام تمرین روزانه با استفاده از آگاهی های این درس باشه.
۴. چه تغییر در افکار و رفتار جدیدت مشاهده میکنی؟
چشمم دیگه گدا نیست و دنبال خوراکی نمیگرده.
روی اپن خانه خودمان و خانه خواهرم هر خوراکی هم که باشد برایم مهم نیست، نادیده میگیرمش، بدون اینکه دلم بخواهد تستش کنم .
چقدر احساس پر بودن و با شخصیت بودن دارم. یک جور احساس ثروت بهم دست داده که انگار این خوراکیها (مخصوصاً توی مهمانی) برایم هیچی نیستند ارزش خاصی ندارند.
توی دوره همیها حواسم به خوراکیهای روی میز نیست و خیلی آزاد و رها از مصاحبت دوستانم لذت میبرم.
عدم برچسب زدن به مواد غذایی انقدر در من نفوذ کرده که عملاً از دیدن یا خوردن هیچ مواد غذایی حس بدی بهش ندارم.
دیشب که سالاد کلم داشتیم به نیت لاغری و پر کردن شکم ازش نخوردم، که شام کم بخورم، بلکه به خاطر خوشمزگیش خوردم .
برنج شام را هم از اول اندازه ریختم، نه اینکه کم بریزم که نکنه زیاد باشه و بعد سیر نشم و بخوام بازم یه ذره دیگه بریزم .
انقدر ذهنم قبول کرده که مواد غذایی باعث چاقی نمیشود که وقتی خواهرم گفت صبحانهها عسل نمیخورد که چاق نشود، به نظرم حرفش کاملاً بیمنطق و کاملاً ناآگاهانه آمد . انگار دلم برای مردم که همچین چیزهایی را باور کردهاند میسوزد. (یکی از مواردی که باعث میشه توجه عینی ما به چاقی جلب شه، همین حرف های اطرافیانه. پس بهتره بهشون توجه نکنیم و در لحظه توی ذهن خودمون پاسخ درست رو بهش بدیم. مثلا: مواد غذایی عامل چاقی نیستند، عسل که اصلا خیلی هم خوبه، و شفاست. یا هر دلیلی برای چاقی شنیدیم، فوری توی رهنمون بگیم این دلیل عامل چاقی نیست، مثلا چاقی که اصلا ارثی نیست، عادتیه)
۵. چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن می توانی انجام دهی؟
من بهترین اصلاحدرا در استمرار و تمرکز در تمرین هام می دانم. این تمرین اول صبح را با عشق و احساس کامل انجام بدم و میدهم. همین الان برای پاسخ به سوالات آنقدر دوار احساسات شده بودم که واقعا یک شعف قوی توی قلبم حس میکردم و یک شادی خوبی در صورتم بود. طبق گفته استاد توی این جلسه، می توانیم در طول روز هم خودمان را در حالت تناسب تجسم کنیم. و تصاویر متناسب خودمان را به صورت زنده جلوی چشم خودمون داشته باشیم. یک بار دیگه متن این جلسه را بخوانم و صوتش را گوش کنم. گام ۲۲ از ۱۰۰ گام را گوش بدم و بخوانم. از آگاهی های ۱۰۰ گام برای انجام تمرینات این دوره استفاده کنم. کامنت بنویسم و کامنت بخوانم.
سلام
لیلا خانم
در این قسمت کامنتت که گفتی:
«یکی از مواردی که باعث میشه توجه عینی ما به چاقی جلب شه، همین حرف های اطرافیانه. پس بهتره بهشون توجه نکنیم و در لحظه توی ذهن خودمون پاسخ درست رو بهش بدیم»
دقیقا درست گفتی کلی باید انرژی بزاریم حرفهای بقیه و فضولی های بقیه رو از توجهمون دور کنیم وگرنه اگر فقط خودمون بودیم که میخواستیم به لاغری توجه کنیم انرژی زیادی نیاز نبود انسانهای اولیه که تو غار و جنگل زندگی میکردندهمیشه خدا سالم و متناسب بودن بسکه از حرفهای اطرافیان راحت بودن الانم فقط باید توجهمون و تمرکزمون رو فقط بزاریم روی کار کردن با اطلاعات و صحبتهای استاد تو این سایت.
سلام و ادب
ممنون که کامنت را خواندید و پاسخ دادید.
بله دقیقا همینه. کلی باید سعی کنیم تا برسیم به اگاهی های غارنشینی. ما استادی داریم که می گه اگر هر کدام از ما مثل تارزان توی جنگل زندگی می کردیم و باورهای اشتباه را نمی شنیدیم خیلی توی زندگی جلوتر بودیم از اینکه کلی اطلاعات کسب کردیم و باورهامون رو خراب کردیم.
سلام
لیلا خانم
نکته قشنگی گفتی «چشمم دیگه گدا نیست و دنبال خوراکی نمیگرده»
دقیقا به نکته خوبی اشاره کردی که چشممون رو سیر کنیم با اطلاعات این سایت و رهنمود های استاد قطعا به نتیجه خواهیم رسید.
با سلام و درود
تجسم سازی نیاز به سواد نداره و مهم نیست چند سالتونه
و اصلا مهم نیست وزنتون چقدر هست
فضای تخیل ذهن ما فضای کاملا شخصی و تحت کنترل ماست
میزان اضافه وزن سطح سواد، سن ،شغل ، خانواده
تاثیری در تخیلت نداره
و نیاز به مهارت و اطلاعات خاصی نداره
تخیل همراهت و هر وقتی که بخوای می تونی از تخیلت استفاده کنی
و در
لاغری با ذهن شعارمون اینه
بهانه بی بهانه
و در لاغری با ذهن شب قبل خواب با تخیل تصویر انتخابی و با پرسش و پاسخ که باورپذیرش کردیم و احساس لاغری را ایجاد کنیم
و با تکرار این تمرین برای توجه ذهنی به لاغری در طول روز همسو با تجسم شبانه ناخوداگاه را باور پذیر کنیم
و در لاغری با ذهن معیار و متر و اندازه نداره
و تاثیرات تمیرانت را تجربه می کنی بهش ایمان پیدا می کنی
و نیاز به تشویق و انگیزه نداری
چون با تجربه به یقین می رسی
موضوع خیلی مهم بعد تخیل بحث توجه هست
ارتباط بین خوداگاه و ناخوداگاه هست
حس لاغری ما را به لاغری می رسونه
و حس چاقی تثبیت بشه و داعم در این فکر این بخورم این نخورم و….باعث چاقی میشه
حس ماست که نتیجه را رقم میزنه
حس پولسازی حس توانمندی ما را به سرانجام می رسونه
و توجه خودمون را از توجه عینی به چاقی خودداری کنیم و به توجه ذهنی به لاغری ببریم
سلام رها خانم
این قسمت کامنت شما خیلی خوب اساره کردی سپاسگزارم
حس ماست که نتیجه را رقم میزنه
دقیقا حس و احساس باعث متناسب شدن میشه
سلام به استاد خوبم و دوستان عزیزم
اولا تشکر بابت این درس که بارگزاری شد
من فایل را گوش دادم و دارم متن را میخوانم
رسیدم به این بخش:
(یکی از مهمترین دلایل عدم کسب نتیجه عالی توسط برخی از هنرجویان لاغری با ذهن استفاده بی رویه از توجه عینی در مسیر لاغری با ذهن است.
آنها با توجه کردن به جسم خود، خوردن های خود، بازخورد دیگران و … همواره در حال توجه عینی به چاقی هستند)
خواستم موضوعی که به ذهنم آمد را بنویسم. اون هم از توجه بی رویه عینی به بازخورد دیگران است. این که ما در تخیل و تجسم طبق سوال بازخورد دیگران را تخیل میکنیم خیلی خوب است. ولی خیلی اوقات مایی که لاغری با ذهن را شروع کردیم و در خودمون تغییراتی هم احساس میکنیم، منتظر اظهار نظر دیگران و افراد نزدیکمان هستیم. انگار دوست داریم اونها بهمون یادآوری کنند که داری لاغر میشی یا صحه بذارن بر احساس لاغری که پیدا کردیم.
یکی از مواردی که میشه توجه عینی را کم کرد همینه که اصلا دنبال تایید کردن دیگران یا تشویق توسط اونها نباشیم. همونطور که در تجسم از نظر مثبت خیالی اونها به حس خوب میرسیم، در عوض در واقعیت نظر دیگران در این برهه برامون بی اهمیت باشه.
من احساس میکنم این قسمت و این فایل خیلی حرف ها برای ما داشته باشه، میرم که ادامه بدم 😊
سلام به لیلا خانم
بازخورد دیگران اگر موجب احساس بد بشه باید بهش توجه نکنیم این دیگران چه چاق باشی چه لاغر حرف مفت زیاد میزنن چاق باشی یسره میگن ضرر داره پات درد میگیره یزره کم بخور کبدت چرب نشه و هزار تا حرف بیخود دیگه وقتی هم لاغر بشی میگن بسه دیگه داری میمیری اخه چی میکشی چرا این همه لاغر شدی ،یعنی من دستمو داغ کردم دیگه به دیگران بگم چکار میکنم نه به تعریف و تمجیدشون مار دارم و نه بهحرف مفت زدنشون
واقعا درست گفتید تو کامنتتون ممنون
به نام خدای بزرگ و مهربان
با سپاس از زحمات استاد عزیزم
خدایا شکرت که امروز هم آگاهی بیشتری پیدا کردم وقتی داشتم فایل رو گوش میکردم انگار ظریفترین خانم بودم قشنگ احساسش کردم با خودم گفتم اینقدر لاغری راحته پس چطور ۲۵ سال از عمرم به چاقی فکر کردم من که همیشه رعایت کردم روز بود که اصلا چیزی نمیخوردم همیشه رژیم بودم پس چطور چاقتر میشدم پس ما توجه نداشتیم به لاغری و حسش نکردیم فقط غر زدیم و همش چاقی جلوی چشممون بوده و باعث شده ذهن ناخودآگاه مارو به این سمت ببره. اینکه استاد میگه حسش کنبد کاملا درسته من
قبلا خونمون یه شهری دیگه بود اصلا زیاد به فکر قدرت ذهن و جذب و این طور مسائلی نبودم من کلا اون شهر رو دوست نداشتم همیشه گریه میکردم میگفتم دلتنگم بارها میشد میرفتم بازار با خودم میگفتم ببینم حالم بهتر میشه نسبت به این شهر اصلا حالم خوب نمیشد چون من توجه خودم رو فقط به شهر داشتم فقط به بدیهاش فکر میکردم و میگفتم حتی یه پارک درست و حسابی نداره وقتی باردار شدم این حس بدم بیشتر شد خلاصه من مینالیدم و انتقالی من اصلا درست نمیشد تازه روابطم با رییسم هم خوب نبود از بس من فکر بد داشتم نسبت به اون مردم و رفتارشون من بعد از مدتی با خودم فکر کردم به اون شهری که میخوام برم فکر کنم همیشه میرفتم توی اتاق و به کارتون های اسباب کشی نگاه میکردم و میگفتم به زودی میام سراغتون و از اینجا میریم و اون شهر رو حس میکردم و احساس میکردم حتی برم کجا سر کار کدوم محله باشم همیشه بهش فکر کردم وقتی دخترم به دنیا اومد بعد از شش ماه به من انتقالی دادن و به این شهر اومدم و خیلی هم الان راضی هستم الهی شکر و همون محل کار رو که احساس کردم رفتم سر کار و خونه خوبی توی محله خوبی خریدم و برامون هم خیلی خوب شد اومدیم
پس توجه من بوده که باعث شده من بیام من فکرمو از روی اون شهر برداشتم وه به شهر دوست داشتنیم فکر کردم
الان هم همش به لاغری فکر میکنم و احساسش میکنم و مطمئنم بهش میرسم لاغری آسانترین کار دنیاست
استاد واقعا ازت ممنونم که مارو آگاه میکنی خداوند شما رو برای ما فرستاده در زندگیت موفق باشی و همیشه احساس خوب داشته باشی و به هر آرزویی میخوای برسید 🙏
سلام دوست خوبم
ممنون از کامنت زیبا و انگیزه بخشتون
دقیقا همینه، تا وقتی از شرایطی ناراضی هستیم و فقط به وجه ناراضی مون توجه میکنیم هم نارضایتی مون بیشتر میشه و هم بیشتر توی همون مسائل و مشکلات گیر میکنیم. و فقط وقتی که رها میکنیم و حس خودمون رو خوب میکنیم میتونیم از اون شرایط بیرون بیایم.
ممنون دوست خوبم
سلام دوست عزیز ممنون از دیدگاه خوبتون عالی بود تشکر
می کنم از شما مثال خیلی خوبی زدی در جهت روشن شدن احساس لاغری و تاثیراتش در گرفتن نتیجه عالی بود ….
سلام به شما
منم مثل این قسمت کامنت شما که نوشتید:
«الان هم همش به لاغری فکر میکنم و احساسش میکنم و مطمئنم بهش میرسم لاغری آسانترین کار دنیاست »
سعی میکنم مثل شما رفتار کنم و احساسم رو خوب نگه دارم و تو این مسیر باشم
سپاسگزارم از توجه شما با کامنت زیبایی که نوشتید
نشان های دریافت شده
من فرزانه ابوالحسنی هستم هدفم بهتر زندگی کردنه
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم .
استاد من میخواستم ازتون تشکر کنم برای اینکه دیدگاه قبلی دیشب ۱۸۳ تا بود و هنوز ۲۰۰ تا نشده بود ولی امروز شما دل نوشته بعدی و قسمت بعدی دوره رو گذاشتید بینهایت به توان میلیارد سپاسگزارم ممنونم متشکرم و قدر دانم
روز بسیار خوبی رو بر آتون آرزو دارم
سلام عزیزم. ۲۱۳ نفر نظر داده بودند بعدش قسمت پنجم بارگذاری شد.
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام خدمت استاد بزرگوار و همه عزیزان.من فایل نوشتاری این جلسه را خواندم بسیار عالی بود.
ما دو نوع توجه داریم:ذهنی و عینی.
عینی:حواس پنجگانه.ذهنی:حس ششم.
باید خیلی توجه داشته باشیم که در لاغری با ذهن کمتر از توجه عینی بیشتر از توجه ذهنی استفاده کنیم. ذهن انسان بسیار منطق گرا هست چیزی را که میبیند بیشتر باور میکند تا چیزی را که فقط تجسم میکند چرا که آن را توهمی بیش نمیشمرد و می گوید در واقعیت زندگی کن.
واقعیت را ببین. ما با تمرین ذهنی و تخیل مهارت خود را در توجه ذهنی به لاغری افزایش میدهیم تا کمتر توجه عینی داشته باشیم.
با تشکر از شما. سپاس خدای یکتارا