0

گام ۲: رهایی از چاقی

رهایی از چاقی
اندازه متن

برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن را بیاموزید. همانگونه که در گذشته هنر چاق شدن را آموخته اید.

همه افراد چاق در تلاش برای لاغر شدن از روش های گوناگون هستند درحالی که تنها روش لاغر شدن آسان و ماندگار استفاده از همان روشی است که با آن چاق شده اید، و آن قدرت ذهنتان است.

داستان چاقی من

تا همین چند سال گذشته چاق بودم.

چاقی از زمان کودکی همراه من بود. اگرچه اصلا از آن خوشم نمی آمد و بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما بیش از ۳۵ سال از عمرم با چاقی گذشت.

چاقی سی و پنج سال شاهد رنج و ناراحتی من از حضورش در جسمم بود، اما حاضر به ترک محل اقامت خود نمی شد.

بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما زورم به اضافه وزن نمی رسید و نتیجه ای حاصل نمی شد.

البته از حق نگذریم دو سه باری در حد چند کیلو کاهش وزن و سایز را تجربه کرده بودم اما آنچه از لاغر شدن را که با زحمت و سختی فراوان به دست می آوردم به راحتی آب خوردن از دست می دادم

همیشه این سوال در ذهنم بود که:

چرا به سختی لاغر می شودم اما به راحتی چاق می شوم؟

مهمترین آرزوی من

رهایی از چاقی مهمترین آرزوی من در زندگی بود که البته هیچ امیدی برای تحقق آن نداشتم چون ۳۵ سال چاق بودن به من ثابت کرده بود که من لاغر بشو نیستم و سرنوشت من چاقی است.

از کودکی میلیون ها بار از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک من چاقی است. همیشه من را با عموهایم مقایسه می کردند و تلاش می کردند اثبات کنند که من شبیه عموهایم که همه چاق بودند هستم.

بدون اینکه آزمایشی انجام شود من را متحم به کم تحرکی و پایین بودن سوخت و ساز می کردند.

تلاشم برای لاغر شدن پیوسته نبود و معمولا هر وقت از چاقی خیلی اذیت می شدم یا شنیدن حرف ها و نصیحت های دیگران سبب می شد از خودم و وضعیت چاقی ام متنفر شوم، تصمیم قاطع می گرفتم که باید لاغر شوم.

هربار برای لاغر شدن به دنبال روش جدیدی بودم. روشی که در مدت کوتاهی بتواند مقدار زیادی از وزن من را کاهش دهد و من را به رویای لاغری برساند.

البته عجله من برای لاغر شدن به خاطر خودم نبود بلکه بیشتر به این دلیل بود تا جواب دندان شکنی برای آنانی داشته باشم که همیشه مرا بخاطر چاق بودن و لاغر نشدن سرزنش می کردند.

رژیم های مختلف، ورزش های سبک و سنگین، داروهای عطاری و قرص های لاغری، گن های لاغری و خلاصه هر وسیله، دارو یا برنامه رژیمی برای لاغری پیدا می کردم را برای مدتی استفاده می کردم اما نتیجه همه آنها چیزی جز احساس شکست و ناامید شدن از لاغری نبود.

لاغری با ذهن رضا عطارروشن

داستان رهایی از چاقی من

به لطف خدا در سن ۳۵ سالگی با موضوع ذهن و قدرت ذهن در خلق زندگی آشنا شدم. اتفاقی که سال ۱۳۹۶ رخ داد و مرا مصمم کرد تا برای رهایی از چاقی حرکت خود را آغاز کنم. حرکتی که کماکان ادامه دارد.

آنچه درباره ذهن و قدرتش در خلق آرزوها و شرایط زندگی می خواندم و می شنیدم مرا به این واداشت که از قدرت ذهن برای خلق آرزوی لاغری استفاده کنم.

تصمیمی که بیشتر خنده دار بود تا کارآمد، چون همه روش های قبلی که ادعا می کردند در چه مدت چه مقدار کاهش وزن خواهم داشت را استفاده کرده بودم و نتیجه ای کسب نکرده بودم و اکنون می خواستم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی استفاده کنم.

روشی که نه کسی درباره آن ادعایی داشت و نه صحبتی درباره لاغری با ذهن شنیده یا خوانده بودم.

تصمیم من برای لاغر شدن با قدرت ذهن بیشتر برای سرگرمی بود نه لاغر شدن چون در شروع این تصمیم هیچ امیدی به لاغر شدن نداشتم.

مدت ها مشغول این بازی سرگرم کننده بودم و تمرینات ذهنی برای لاغر شدن انجام می دادم.

تمریناتی که نه کسی قبل از من انجام داده بود و نه نتیجه ی انجام آنها مشخص بود.

بیشتر از اینکه به فکر نتیجه از روش لاغری با ذهن باشم، مشغول شدن به نوشتن، تجسم کردن و فکر کردن به لاغری برای من خوشایند بود و به همین سبب حدود 2 سال این بازی سرگرم کننده را ادامه دادم.

به لطف خدا تغییرات بسیاری در سطح فکر و نگرش من ایجاد شد و احساس من از چاقی و ناامیدی برای لاغر شدن به احساس توانمندی برای لاغر شدن تغییر پیدا کرد و پس از مدتی تغییرات جسمی در من شکل گرفت.

تغییراتی که برای من لذت بخش و برای دیگران باور نکردنی بود.

هرچه بیشتر ادامه دادم تغییرات واضح تر شد و سوال اطرافیان که از چه روشی برای لاغری استفاده می کنم بیشتر شد.

رهایی از چاقی
لاغری با قدرت ذهن

چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟

سوال بسیاری از افرادی که مثل من چاق بودند و دوست داشتند لاغر شوند این بود که:

چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟

موضوعی که جواب آن سالهای قبل برای خودم هم مبهم بود و از روزی که سعی کردم ذهنم را برای لاغر شدن برنامه ریزی کنم، به مرور با کسب نتایج اولیه و مشاهده نشانه های تاثیرگذار بودن این روش فوق العاده، ایمان و باورم به قدرت ذهن در لاغر شدن بیشتر و بیشتر شد.

زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم تمرینات ذهنی زیادی را به کار گرفتم و خیلی سعی کردم تا بهترین تمرین ها که بیشترین تاثیر را روی ذهن و عملکرد من دارد را شناسایی کرده و بیشتر بر تکرار آن تمرینات تمرکز داشته باشم.

هرچه تغییرات من بیشتر می شد و سایز و وزن من کمتر می شد، شور و اشتیاق من برای ادامه دادن اضافه میشد.

از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز در جستجوی دستیابی به راهکارهای بهتر و ساده تر برای آموزش چگونه لاغر شدن با قدرت ذهن هستم.

به لطف خدا نتیجه عالی خودم و افراد زیادی که در طی این چند سال از آموزشهای من استفاده کردن سبب شد که با تمرکز بیشتر و برنامه ریزی منظم تری به معرفی و گسترس این روش شگفت انگیز ادامه بدهم و البته لطف خدای مهربان در هدایت دوستانم به سمت من و این روش نقش اصلی در گسترش این روش شگفت انگیز داشته است.

نتیجه این فایل آموزشی

به دلیل سوال دوستان بی شماری که علاقمند به استفاده از این روش برای رهایی از چاقی و خلق زندگی جدیدی برای خود هستند تصمیم گرفتم در قالب یک فایل آموزشی تصویری چگونگی لاغر شدن با قدرت ذهن را توضیح دهم.

امیدوارم عزیزانی که علاقمند به لاغر شدن هستند اما به هر دلیلی نتوانسته اند به رویای خود جامه عمل بپوشانند با دیدن این فایل تصویری فوق العاده انرژی و توان مظاعف پیدا کنند و با همت عالی قدم در مسیر صحیح لاغری بگذارند.

به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستان شگفتی سازی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها (گام اول) برای خلق رویای خود استفاده کرده اند میتوانید به راحتی و تنها با اندکی تلاش و مقداری بیشتر صبر و استمرار به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.

لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد. شما هم میتوانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.


دیدگاه تاثیرگذار صبا عزیز

چقدر درست و قشنگ بودن این آگاهی ها

مطمعنم خودتون هم نمیدونید چقدر با این فایل ها ایمان و امید ما بیشتر میشه برای ادامه دادن و رهایی از چاقی!

تک تک جملات رو باید قورت داد و آنقدر تکرار کرد تا چیزی فراتر از یه آگاهی بشه توی ذهنمون. 

دقیقا درست گفتید و من چقدر با این حرفای شما احساس نزدیکی میکنم.

من سال ها بود که با آرامش غذا خوردن رو تجربه نمیکردم و اصلا نمیدونستم چه موهبتیه.

هر وقت گرسنم میشد استرس میگرفتم چون میدونستم قراره کلی پرخوری کنم و بعدش اون احساس بد بیاد سراغم برای همین به خودم گرسنگی میدادم.

فکر میکردم اگه گرسنگی بکشم خیلی بهتر از اینه که برم غذا بخورم و هم چاق بشم، هم عذاب وجدان بگیرم، هم از خودم بدم بیاد، هم بخوام از فشار معده بالا بیارم و مشکلات جسمی و روحی پیدا کنم.

اما این تصمیماتم فایده نداشت ، تا شروع میکردم به غذا خوردن انگار تمااااام قولایی که به خودم داده بودم بخار میشد و میرفت توی فضا، انگار اصلا از اول وجود نداشتن.

این همه به خودم میگفتم به اندازه میخورم، همون جوری که توی رژیم گفته از مواد غذایی مصرف میکنم ولی همینکه پام میرسید سر سفره انگار مغزم یه بشکن میزد و میگفت تا میتونی بخور، بخور بخور و دیگه من تو حال خودم نبودم. 

چه قدر خاطرات زشت و بدی هستن حتی با مرور کردنشون هم حالم بد میشه دیگه چه برسه به انجام دادنش.

ته این مسیر برای من لاغریه و خدا ته مسیر منتظرمه و من به زودی خدا رو توی آینه و توی اندام متناسبم میبینم.

ولی این خیلی مهمه که من درست رفتار کنم و پرخوری نکنم چون این کار واقعا زشته، بی احترامی به این جسم با ارزشمه، من وقتی برادرم یه چیزی میخوره و پوستشو همینطوری رها میکنه تو خونه خیلی بدم میاد و همش بهش میگم مگه خونه سطل آشغاله که پوسته ها رو همینطوری ول میکنی رو زمین ولی دست بر قضا خودم با پرخوری دارم همین کارو با جسمم میکنم و آشغالایی که بدنم هیچ نیازی بهشون نداره رو دارم خالی میکنم تو بدنم.

در واقع بدن من از پرخوری چاق نمیشه ازین چاق میشه چون ناراحته که دارم باهاش این رفتار ها رو انجام میدم و هر روز بهش بی احترامی میکنم ولی من به خودم قول دادم ، قول دادم که هر روز یک قدم بر دارم و به هدف خودم نزدیک تر بشم.

همین چند روزی که دارم مطالب رو پیگیری میکنم رفتارم تغییری نکرده چون من یه مدتی کم و بیش دور بودم از فضای لاغری با ذهن و به خودم حق میدم که به همین زودی رفتارم تغییر نکنه و باید با ته نشین شدن دوباره ی این اطلاعات برگردم به حالت عالی خودم.

ولی همین دو روزه خیلی احساس بهتری نسبت به خودم دارم چون دارم به قول هایی که به خودم دادم عمل میکنم و این یعنی احترام به خودم . نمیدونید چه احساس قشنگیه که صبحا وقتی دارم گزارش روز قبلم رو مینویسم به خودم بگم که لاغری با ذهن رو انجام دادم و بعد جلوش یه تیک بزنم:)))) این احساسو با هیچ چیز عوض نمیکنم.

آموزش زبان لاغری

توی فایل همون حرفای عالی همیشگی رو زدین که دوست دارم برای خودم تکرارشون کنم:

۱: لاغر شدن مثل یادگیری یه زبان جدیده باید هر روز پیگیریش کنی ، تمرین انجام بدی و تو ذهنت با خودت هر چند با غلط املایی و گرامری ولی با اون زبان با خودت حرف بزنی تا آگاهی های جدید برات مرور بشن و کم کم جایگزین زبان قدیمی بشن

۲: هر روز باید یک گام بر داری . نه دو گام نه با عجله بلکه یک گام ولی اونقدر اون گامو تکرار کن که ملکه ی ذهنت بشه هیچ اشکالی نداره یک فایل رو هزار بار گوش داد ؛ اینکه یه فایلو هزار بار گوش بدی بهتر از اینه که هزار تا فایلو فقط یه بار گوش بدی.

۳: تنها روش صحیح لاغری ، لاغری با ذهنه . با روشای دیگه هم میشه لاغر شد ولی اول اینکه باقی نمیمونه و همونطور که باد اورده اون عدد جدید روی ترازو رو ، همون طور هم باد میبرتش و دوم اینکه ما با رژیم و ورزش و دمنوش و عمل جراحی هیچ تغییری در سبک زندگی مون ، فکر کردنمون ، تصمیم هامون و انتخاب هامون اتفاق نمیوفته.

لاغری با ذهن به این خاطر صحیحه چون ما توی این روش تبدیل به یه آدم متناسب نمیشیم بلکه تبدیل به انسانی میشیم که لیاقت و شایستگی متناسب شدن و متناسب موندن رو داره . ما اینجا تبدیل به این قهرمان میشیم وگرنه رژیم گرفتن و لاغر شدن و برگشتن سر خونه ی اول که از همه بر میاد مگه ما کم رژیم گرفتیم؟

من خودم تمام وقتم رو میزاشتم برای انجام هر چه بهتر رژیم ولی کو نتیجش؟

اگه نتیجه داده بود که الان اینجا نبودم و خداروشکر که نتیجه نداد و خداروشکر که چاق شدم تا بتونم این سایت رو پیدا کنم و روش زندگی کردن رو یاد بگیرم

 این روش فقط از قهرمانا بر میاد ، منم قهرمان داستان خودمم و توی این مسیر با نهایت قدرت قدم بر میدارم و به چیزی که برام مقدر شده میرسم و اون رهایی از چاقی است.

خدایا شکرت

ممنونم استاد عزیز و زیبا

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای درک بهتر روش لاغری با ذهن درک و برداشت خود از توضیحات فایل تصویری را در بخش نظرات این جلسه بنویسید.

در نوشتن دیدگاه خود سعی کنید به سوالات مطرح شده پاسخ دهید.

  • چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟
  • شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن را بنویسید؟
  • در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا تغییر ذهن؟ این کار به چه صورت انجام می شود؟
  • به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید؟
  • آنچه در ویدیوی آموزش برای شما جالب و تاثیرگذار بود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

با نوشتن درباره لاغری با ذهن و مسیری که برای لاغر شدن باید طی کنید شما در حال ترسیم نقشه ذهنی لاغر شدن هستید. بنابراین در نوشتن تمرین این جلسه اشتیاق و تمرکز داشته باشید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.96 from 180 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11235
295 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا
      1403/01/21 20:06
      مدت عضویت: 554 روز
      امتیاز کاربر: 4745 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 432 کلمه

      سلام

      چاقی 

      شاید کل گذشته و جونی منو بهترین لحظات عمرمو وعزیز ترین لحظات عمرمو پاش دادم انگار ی تابلو تو چاقی رو همه جا حس میکردم 

      واین همیشه منو نگران میکرد نگران از چاقی نگران از نگاه دیگران نگران از حرف زدن دیگران از چشم و نگاه دیگران از عکس از خرید 

      ترس از چاقی مثل خوره تو جونم بود همش از اضطراب و استرس چاق شدن داشتم میخوردم یجور بود نمیخوردم ی جور بود 

      ورزشم میکردم یجور بود نمیکردم ی جور بود خدای من چقدر چاقی رو بت کردم پرستیدمش چقدر توجه وانرزی پاش گذاشتم 

      دیگه کار ب جایی رسیده بود از ترس از مواد غدایی ک من ب همه چیز میگفتم چاق کننده الا کاهو خیار وهویج 

      مدام تو پیجها میدیم اونها چی میخورن منم بخورم لاعر بشم غافل از اینک همه اینها منو داشت چاق وچاق تر میکرد نگران نگرانترو طوری ک وفتی چیزی ک ممنوعه بود اطمینان داشتم چاقم میکنه اطمینان داشتم مسافرت برم چاق میشم شام بخورم چاق میشم ورزش نکنم چاق میشم اوه از این مسائل 

      اطمینان داشتم هر هقته ک تو خونه مامانم شام میخورم چاق میشم اگه ته دیگ بخودم برنج بخورم شیرینی بخورم کیگ بخورم چقدر در وجود خودم ولع داشتم 

      همه اینها در ذهن من تبدیل ب تصویر چاقی من شد

       خب لاغری چیه اگه همین راهه پس من باید همین کارهارو برعکس کنم هی ثابت کنم اینطور نیس

      واونقدر تکرار کنم ک تبدیل ب اطمینان بشه تبدیل ب تصویر بشه 

      چقدر نجواها گوش دادم مثل کاموایی میمونه ذهن من ک همش پر از گره هس 

      ومن چقدر ب این گرهها بها دادم نشستم بازشون کنم اصلا نگفتم چرا باید باز بشه اصلا چرا من ب این گرهها انقدر بها دادم 

      الان سعی میکنم نجواهارو باز کنم و بدونم واطمینان برسم ک فر یبا اینجور ک این میگه نیس ببین اینطور هم میشه واونقدر اینو تکرار کنم ک تبدیل ب عمل بشه 

      همیشه تصمصیم میگرفتم و بعد چن روز ب همون جای اول برمگیشتم وبعد ب خودم میگفتم بی اراده 

      نگو من از انجام اینها اصلا حال دلم خوب نبود و ذهن اینو تشخیص میدادو و کاری میکرد ک من ب  اون چیزی ک در ذهنم توجه دارم بهش ن تصمیمی ک گرفتم در عین ک زیباست و ادم ب ایمان  میرسه ک میشه میشه فقط با استمرار صبر ادامه دادن در عین اون انگار حس میکنم ی جهان رو باید تعییر بدم جهان چاقی ذهنم 

      اره یهو ترس برم داشت 

      اما من قدمهامو برمیدارم خیلی بهتر از برنداشته حداقلش سال بد از اینجاییک هستم رشد کردم

      لاعری با ذهن در یک کلام ب نطرم میشه اینجور تعریف کرد دید دوباره ب همه چی داشتن 

      شاید اولش سخت ب نظر میرسه اما کافیه شروع کنی انرژی پاک الهی تورو هل میده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تینا گرشاسبی
      1402/09/27 17:01
      مدت عضویت: 133 روز
      امتیاز کاربر: 11948 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 507 کلمه

      درود خداوند یکتا و تمام برکات خداوند بزرگ نثار شما استاد مهربان و گرامی،

      استاد از ۲۶ آذر ماه یکشنبه ۱۴۰۲ دیروز  ساعت ۱۵:۰۰ من با سایت شما از طریق خداوند که بهم دستور داد کاملا معجزه بود خودم نبودم اون لحظه آشنا شدم  و به سایت شما پیوستم ،و یک خبر خوب من تا امروز ۹۰۰ گرم کم‌کردم علت چاقی من استرس و ترس بود نداشتن آرامش و تمرکز و توجه رو چاقی و یادم میر فت تکرار کنم که این تمرین و حس خوب و و مدام بگم توانا هستم از وجود خدا هستم و اراده دارم و کلا اصلا همش عجله داشتم اما من الان با آرامش و صبوری  دنبال تغییر سبک زندگیم هستم سیر تکاملی و  طبق فرموده های استاد عباسمنش و کتابهایی که خونده بودم و الان هم که با شما آشنا شدم انگار تیری بود که به هدف من خورد همون تغییر سبک زندگیو و زندگی سالم فکرسالم اندام سالم که با آموزه ها و راهنمایی شما مکمل شد و کامل شد ممنونم ازتون واقعا،با بقیه اطلاعات قبلیم و کامل شد مغزم و فهممم و چقدر خوشحالم و تشکر میکنم ازخداوند و دست خداوند که تماما خداوند برای من راهنماهای مثل شما فرستاده و  استادان کتابهایی گرانبها که و الان هم  شما استاد ارجمند که تکمیل کردید دانایی و فهمم رو و هر آنچه که میدانم هر چند علم و دانایی و فهم و آگاهی انتها نداره الهی شکر به بزرگیش و دانایی پروردگار و استادان چراغ راهم ،

      البته بگم من دو سال با خودم حرف میزدم دقیقا آمادگی پیدا کرده بودم هدفم معلوم بود همه چیو می‌دیدم واضح بود اما انگار مونده بود فقط انگشتمو فشار بدم و شلیک کنم و تمام پیروزی😊من از زمان ارائه دوره قانون سلامتی استاد عباسمنش کلافه بودم چرا نمیتونم رژیم استادم رعایت کنم نکنه من نمیتونم موفق مثل استان باشم و هزاران فکر منفی دیگه چرا نمیتونم متعهد باشم در خوردن اما در ورزش و کارهای سخت بدنی عالی بودم ،اما در این دوماه اخیر بعد خوندن یکسری کتابها تغییرات کوچک رفتاری و ذهنیم شروع شده یودندبر اثر نوشته‌ام و تکرار کردنهام  که فقط خودم می‌فهمیدم مخصوصا تو این دوماه اخیر و برام خیلی بزرگ بودن و فقط خودم متوجه شده بودم و از خدا طلب کردم منمه عالیم تو همه چی این لاغری رو و سلامتی رو هم بهم عطا کن که قضیه چاقی من مربی ورزش  از بعد ازدواجم آرام آرام اضافه وزنم گریبانگیرم شده بود و پیشینه بدی که از الگوی خانوادگی مادرم داشتم هی فکر میکردم چاق بشم تمامه دیگه نمیشه لاغر بشم و  پرخوری عصبی مادرمو می‌دیدم فکر میکردم مثل اونم  و لذت از غذاها برای خوشحال شدنم هیچوقت تغییر نمیکنه، که بعد اینکه از ته دلم از خدا طلب کردم نجاتم بده  با شما آشنا شدم من آمادگی کامل و داشتم مونده بود انگشتمو فقط فشار بدم تا به هدف نهایی  شلیک و گلوله نهایی و اخر رو بزنم که با آشنایی با شما زدم ،خوشحالم فقط الان  بال داشتم الان تو آسمون ها رفته بودم،

       سپاسگزار خدا و شما استاد ارجمندم سعادت دو جهان خداوند براتون رقم زده باش،🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار امنه سالاری
      1402/09/17 20:44
      مدت عضویت: 181 روز
      امتیاز کاربر: 1680 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 350 کلمه

      سلام و درود خدمت استاد گرامی و تمامی هم مسیرانم در سایت تناسب فکری…من سعی دارم که در این مسیر همراه استادم قدم به قدم حرکت کنم و قطعا رویای خودم که متناسب شدن هست رو به واقعیت تبدیل کنم ..من هم مثل همه شما عزیزان در گذشته با زجر وسختی لاغر میشدم و براحتی چاقتر از قبل وچون هیچ وقت نتیجه ای از اون همه تلاش نمیگرفتم ناراحت وعصبانی بودمودر نهایت با لطف خدای مهربونم به این مسیر هدایت شدم و در این مدت که با تمرین وگوش دادن فایل های استاد بزرگوار و خوندن دیدگاههای شما عزیزان در شرایط عالی از نظر روحی قرار دارم جسمم شاید تغییری نکرده ولی همینکه احساس خوبی دارم کافیه ومیخوام فقط گام به گام به همراه استادم قدم به سوی متناسب شدن بردارم…من چه طور باذهنم چاق شدم؟من اول متناسب بودم اول حرف‌هایی که شنیدم وباورشون کردم واون باورها تبدیل به رفتار و عملکردم در زندگیم شد که در نهایت چاقی نصیبم شد و حالا یاد گرفتم تا اون باورها ونگرشهای اشتباه رو کنار بزارم و دیگه هرگز به اشون اهمیت ندم وبا افکار جدید نگرش جدید قدم به مسیر صحیح لاغری بزارم…وهم اکنون به گفته های جالب شما که از درون صداهایی همیشه می‌شنوید پی بردم چونکه بارها با من صحبت می‌کنه ویاد گرفتم تا با تمرین وگوش کردن فایلهای ارزشمندتون این صداهارو کم کم تغییر بدم تا تصویر ذهنی من هم تغییر کنه واکنون تصویر ذهنی من چاق تر شدن نیست وبا آگاهی بیشتر آموختن از شما استاد بزرگوار به روش صحیح لاغری با ذهن برسم وخوشحالم که کلاً نگرشم رو نسبت به غذاها عوض کردم و هیچ ترسی از شون ندارم….من هم معتقدم که چاقها افراد با اراده ترین در جهان هستند و ما چاقها در این مسیر هر روز یک گام به سمت لاغری برمی‌داریم با گوش دادن به فایلهای ارزشمندتون وتمرینم وتکرار واستمرار به تحولات خوبی خواهیم رسید.‌‌من ذوق واشتیاق زیادی برای لاغر شدن دارم و میدانم لاغر شدن آسانترین کار در دنیا است ومنتظر نتیجه عالی هستم…برای یکایک شما عزیزان برآورده شدن رویایتان را خواستارم وسپاس بی پایان از شما استاد گرامی خدا همراه تون یاحق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1402/07/25 06:32
      مدت عضویت: 396 روز
      امتیاز کاربر: 1665 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 264 کلمه

      سلام به استاد مهربانم

      من در سه سال پیش دوبار کامل لاغر شدم و واقعا خودم لذت می‌بردم ولی با نرم افزار کرفس وشمارش کالری و مخصوصا ورزش خیلی زیاد هر روز صبح ولی هر دوبار وقتی ورزشی رها میکردم به علت سردی هوا که نمی تونستم برم پارک و بعد از اون همش انتظار چاقی داشتم همش می ترسیدم چاق بشم و باز دوباره با چه سرعتی من دوباره چاق می شدم باچه سرعتی با خودم می گم آخه با این سرعت چطور ممکنه من در عرض سه ما تقریبا ۱۲ کیلو وزنم زیاد میشد یا دفعه اول ۱۰ کیلو برگشت کمتر از سه ماه و هر روز می خوردم و با خودم همش می گفتم وای چی همه کالری در بدنم رفت ورزش هم که نمی کنم حتما باز دوباره چاق میشم واقعا انتظار چاقی رو من با تمام وجودم احساس کردم و رنج بردم دیگه نمی خوام این اتفاق بیوفته می خوام آموزش ببینم و تمرینها مو انجام بدم تا بلاخره به تناسب اندام برسم و دیگه برگشت نداشته باشه البته باید این سایت و همیشه دنبال کنم و مدام آموزش مغزم ادامه داشته باشه آخه من سالها آموزش چاقی دیدم چطور میشه با یک بار یا دوبار آموزش بتونم لاغری و برای همیشه باشم پس آموزش من باید مدام ادامه پیدا کنه و مغزم با شنیدن و دیدن و تکرار و توجه  به لاغری آموزش بدم باید تصویر ذهنی قوی تناسب اندام  برای خودم بسازم وتلاش ذهنی مو ادامه بدم با تشکر از خدای مهربونم که سایت شما رو بهم معرفی کرد و تشکر از شما استاد مهربان متشکرم متشکرم متشکرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب
      1402/07/13 16:56
      مدت عضویت: 329 روز
      امتیاز کاربر: 4650 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 535 کلمه

      به نام خدا سلام به استادعزیزم قبل اینکه با این مسیر آشنا شم همش میگفتم چرا چاق شدن آنقدر راحته کلی برای لاعر شدن باید آنقدر عذاب کشید چرا بیمار شدن آنقدر راحته و برای اینکه سلامت تر بشیم بائو کلی درد آمپول و تلخی دارو رو بکشیم چرا اینا آنقدر طبیعی رخ میده و لاعری و سلامتی آنقدر سخت تصورم این بود خدا ما رو آورده این دنیا تا عداب بکشیم و هرچقدر بیشتر عذاب بکشیم اون دنیا بهشت برین قسمتمون میشه تا اینکه با این مسیر آشنا شدم و امروز جواب این سوالات رو گرفتم من با کمک ذهنم  چاق شدم اونم خیلی راحت بدون سختی و حالا میتونم با کم همین ذهن لاغر بشم چطور با ذهن خود چاق شدیم ؟پا طبق دیده ها و شنیده ها ورودی هائیکه دریافت کردیم انتطار چاقیو تصویر چاقی در ما شکل گرفت و وقتی اینا هی تکرار شد ذهن شروع کردن به فرمان دادن به جسم ما داشتم فکر‌میکردم مگه ما برای پرخورسیا ریزه خواری آموزشی دیدیم؟برای اینکه تند غذا رو بخوریم مگه کسی چاقو گذاشت زیر گلومون که تند بخور ؟نه ما ورودی دادیم به ذهن انتطار شکل گرفت این ورودی ها آنقدر تکرار شد تا دیگه ذهن به عنوان یه برنامه پذیرفت و گفت تو دیگه کاریت نباشه من بقیه کارها رو انجام میدم و فرمان های مختلف به جسمم  ما صادر کرد تا باورهامون رو بیشتر بهمون ثابت کنه حالا اگه ورودی متناسب شدن رو آگاهانه به ذهنمون بدیم و هی تکرار کنیم این کاررو انتطار لاعری در ما شکل میگیره و تبدیل به یه فرمول ذهنی میشه و دیگه ذهن کارش رو شروع میکنه حالا اینجا یه سوالی برام پیش اومد اونم اینکه چرا باید برای لاعری آموزش ببینیم و دوره ببینیم ولی برای چاقی این کارها رو نکردیموقتی استاد مثال زبان انگلیسی رو زدن این سوالم هم پاسخ داده شدمن الان در ایران هستیم و برای اینکه از کودکی زبان فارسیرو یاد بگیریم کلاس خاصی نرفتیم و زبان رو با تکرار پدر و مادر یاد گرفتیم ولی اگه بخواهیم انگلیسی یاد بگیریم باید بریم آموزش ببینیم و تمرین و تکرار کنیم حالا ما زبان چاقیرو تو خانواده ای که کلی باور چاقی داشتن خیلی راحت یاد گرفتیم حالا زبان لاعری هم هست و ما خیلی راحت با آموزش و تکرار و تمرین میتونیم یاد بگیریم درروش لاعری بر دهن تمرکز بر جسم یا ذهن ؟مطمئنا بر ذهن ذهن فرمانده جسم ماست ما تو این روش می‌آییم ذهن رو تربیت میکنیم اون خودش جسم رو مدیریت میکنه و چی از این راحت تر واقعا لاعریبا ذهن آسون ترین روش هست همونطور که دهن رو برای چاقی تربیت کردیم حالا با آموزش صحیح برای لاعری تربیت میکنیم و نیاز نیست به جسم بدبخت فشار بیاریم مثل این میمونه که بریم به مستخدم مدرسه بگیم باید مشکلات مدرسه رو حل کنی حالیم نیست تو توی این مدرسه هستی درصورتی که باید سریع مدیر بریم ما هم به جسم فشار آوردیم در صورتی که فرمان از جای دیگه صادر میشد و ما باید بریم سراغ ریشه تو این فایل اونجا که استاد گفتن لاعری با دهن صداهایی همش ما رو میرسونه و نگران میکنه رو عداب وجدان بهمون میده رو کم کم تر میکنه و تعییر میده به صدای امید بخش و آرامش بخش اگر ما درک کنیم چطوری با دهن چاق شدیم خیلی راحت میتونم درک‌کنم چطوریبا ذهن لاعر بشیم خدایا شکرت بابت دیدن این فایل و دریافت این آگاهی ها

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/14 15:30
      مدت عضویت: 1026 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 2,908 کلمه

      به نام خدا 

      گام دوم: رهایی از چاقی 

      سلام به استاد عزیز و دوستان عزیز سایت

       باید به انتخاب خداوند اطمینان داشته باشم همه کسایی که اضافه وزن دارن به این سایت هدایت نمی‌شن، چه بسا مسخره کنن و این حرفا رو بی‌اساس بدونن، اما اگه من دارم این‌ فایل‌ها رو می‌شنوم توسط خداوند به این سایت هدایت شدم، پس باید به انتخاب خداوند اعتماد کنم.

      چطور با ذهنم چاق شدم؟؟؟؟قبل از اینکه جسمم چاق بشه حرف‌هایی شنیدم، صحبت‌هایی شنیدم، نمونه‌هایی رو دیدم که بهم گفتن که چاقی ارثیه، تشویق شدم به بیشتر غذا خوردن برای اینکه قوی‌تر بشم، زودتر بزرگ بشم، سلامت‌تر باشم، باهوش بشم، برای اینکه رشد کنم، همیشه سالم و تندرست باشم، تشویق شدم به بیشتر خوردن برای اینکه سرما نخورم و بدنم قوی بشه، دلایل خیلی زیادیه که از گذشتگان بهم رسیده و من از طریق والدینم آموزش دیدم،اوناییم که از کودکی توی مسیر چاق شدن قرار گرفتن می‌تونه براشون به شکل‌های مختلف چاق شدن، پرخوری کردن، بیشتر خوردن، بهشون تلقین شده باشه.عده‌ای هم شاید از دوران بلوغ اضافه وزنشون شروع شده که اونم باز برمی‌گرده به اون چیزی که توی گذشته شنیدن و این انتظار رو در اونا به وجود آورده

      همه ماهایی که اضافه وزن داریم قبل از اینکه جسممون شروع کنه به تغییر کردن به یک شکلی، به یک طریقی انتظار چاق شدن توی ذهنمون ایجاد شده، پس تفاوتی نداره چه در سن کودکی و خردسالی و چه در میانسالی و بزرگسالی به هر شکلی که ما اضافه وزن پیدا کردیم قبل از اینکه جسممون تغییر کنه و به حالت چاق در بیاد ما در ذهنمون انتظار چاق شدن رو داشتیم، وقتی هم که انتظار چاق شدن در ذهنمون شکل بگیره در واقع تصاویر ذهنی به وجود میاد چون ذهن ما تصویریه.

      مثلاً الان اگه یه کلمه‌ای رو استفاده کنم و بگم چنگال، قاشق، توپ، ماشین، خونه، بلافاصله به سرعت توی ذهنم تصویر اون شکل می‌گیره.پس وقتی انتظار چاقی در من شکل بگیره تصاویر چاق‌تر از خودم توی ذهنم ایجاد می‌شه بدون اینکه حتی شاید من اطلاعی داشته باشم.وقتی که تصاویر به وجود بیاد و واقعی بشه، چون هر چیزی که در مغزم تکرار بشه به شکل واقعیت مغز اونو می‌پذیره و شروع می‌کنه به تغییر فرمان‌ها. اونوقت فرمان‌هایی که بهم میده به شکل عملی اونا رو اجرا می‌کنم و یه سری فرمان‌ها هم به درون بدنم میده، دستورات رفتاری رو می‌تونم توی پرخوری‌هام ببینم، مثل موقعی که با شیرینی مواجه میشم، با غذاهایی که دوست دارم مواجه می‌شم و نمی‌تونم نخورمشون.

      پس الان دیگه باید درک کنم که وقتی تصمیم می‌گرفتم که دیگه پرخوری نکنم اما چند دقیقه بعدش وقتی که با یه غذای جدید، دسر، شیرینی، میوه‌، مواجه می‌شدم بازم اونو می‌خوردم، با اینکه چند دقیقه قبلش تصمیم گرفته بودم که دیگه نخورم.اینا فرمان‌های مغزیه. و من نمی‌تونم در مقابل فرمان‌های مغزیم ایستادگی کنم، اگه می‌خوام بیشتر فرمان‌های مغزم رو بشناسم به زمان‌هایی که رژیم می‌گرفتم فکر کنم.موقع هایی که تصمیم می‌گرفتم که یه برنامه رژیمی رو به عنوان رژیم لاغری استفاده کنم و چقدر مصمم بودم که دیگه این بار این برنامه رو تا آخرش ادامه میدم تا به تناسب برسم، با ذوق و شوق هم اون برنامه رو شروع می‌کردم، چند روز اول هم بسیار عالی  عمل می‌کردم بعد از چند روز یواش یواش وسوسه می‌شدم که به طریقی برنامه رژیمی رو دور بزنم و به دنبال راه‌هایی می‌گشتم برای اینکه اون تصمیمی که خودم گرفته بودم رو اجرا نکنم و به شکل دیگه‌ای رژیم رو ادامه بدم، ولی باز نمی‌تونستم و اونو رها می‌کردم و دوباره به حالت قبل برمی‌گشتم.چرا این اتفاق میفتاد؟؟چون مغز من کاری نداره که من امروز تصمیم گرفتم که رژیم بگیرم، مغز من بر اساس فرمان‌هایی که از قبل درش ذخیره شده داره دستور میده و انتظار عمل کردن از من داره، مثلاً مغزم دستور میده به خوردن غذا، به کشیدن یک حجم زیاد جلوی خودم توی بشقاب، اما من دارم عمل می‌کنم بر اساس رژیم،رژیم رو مغز من نمی‌شناسه،برنامه غذایی رو که یه نفر دیگه برای من نوشته، پزشک نوشته، از جای دیگه به دست آوردم مغز من کاری به اون برنامه رژیمی نداره، مغز من بر اساس اون چیزی که قبلاً خودم بهش دادم، بر اساس اون فرمول‌هایی که در مغزم ایجاد شده داره عمل می‌کنه و منو ترغیب می‌کنه که رفتار کنم.و یه سری دستورات عملی رو مغز بهم میده و منم اجراشون می‌کنم و دستم میره به سمت برداشتن شیرینی و خیلی راحت چند تا شیرینی می‌خورم در حالی که تصمیم گرفته بودم که دیگه من شیرینی برنمی‌دارم و یه سری دستورات درونی هم میده که ما ازش اطلاعی نداریم، مثل تغییراتی در متابولیسم، سوخت و ساز و نحوه ذخیره سازی و همه اینا اجرا میشه و بدن به اضافه وزن میرسه.همه این‌ها طریقه چاقی با ذهنه،اون وقت هر چقدر که اضافه وزنمون بیشتر شده ترسمون از چاقی بیشتر شده، یواش یواش دلایل و توجیهات بیشتری برای چاقی آوردیم، از خوردن غذاها ترسیدیم، اون وقت چاقی بازم گسترش پیدا می‌کنه توی مغزمون و ما یواش یواش نسبت به پیرامونمون هم تغییر شرایط میدیم، واکنش‌هامون هم تغییر می‌کنه، از جمع ها دوری می‌کنیم، توی مهمونی‌ها حاضر نمیشیم، خجالت می‌کشیم با اون وزنمون جایی بریم، از اینکه صحبت کنیم توی جمع خجالت می‌کشیم، از اینکه برخورد داشته باشیم با دیگران خجالت می‌کشیم، حتی از اینکه با افرادی که متناسبن ارتباط برقرار کنیم هم خجالت می‌کشیم، بیشتر دوست داریم با افرادی ارتباط داشته باشیم که یا مثل خودمون چاقن یا چاق‌تر از خودمون هستن که بهمون احساس بهتری بده که حداقل من از اون چاق‌تر نیستم و حالمون بهتر بشه. پس رفتارهامون هم در ارتباط با دیگران و پیرامونمون هم تغییر می‌کنه و چاقی یواش یواش بر تموم جنبه‌ها تاثیر میذاره و این چاقی با ذهنه.

      همه ما این تجربه رو داریم که به هر اندازه که اضافه وزن داشتیم همیشه نگران چاق‌تر شدن بودیم،چرا این اتفاق میفته؟؟چون مغز ما اطلاعاتش رو مرور میکنه و ما نگران میشیم از چاق شدن و چاق‌تر شدن،چرا نگران می‌شیم؟؟به خاطر اینکه هر بار که قبلش نگران میشدیم برای چاق‌تر شدن، چاق‌تر میشدیم، پس خیلی طبیعیه که ما هی نگران چاق‌تر شدن بشیم و باز مغزمون فرمان‌هایی رو صادر می‌کنه که ما چاق‌تر بشیم و به همین ترتیب قدم به قدم اضافه وزنمون بیشتر و بیشتر می‌شه.اینم از توانایی‌های ذهنیمونه که می‌تونیم آینده‌مون رو پیش‌بینی کنیم،بر اساس اطلاعاتی که به مغزمون دادیم، بر اساس سوابق خودمون، ما به راحتی آینده‌مون رو پیش بینی می‌کنیم و همیشه برای خودمون چاق‌تر شدن رو پیش بینی می‌کردیم،اگه از هر روشی هم استفاده می‌کردیم برای لاغر شدن و به هر اندازه‌ای هم که کاهش وزن و سایز داشتیم از اینکه لباس‌هامون رو دور بریزیم، لباس جدید با سایز جدید بخریم، ترس داشتیم، نگران بودیم که نکنه من باز چاق‌تر بشم، بزار حالا یه چند وقت بگذره اگه دوباره چاق نشدم میرم لباس سایز کوچیک‌تر می‌گیرم، یا میدم لباس‌هام رو خیاط برام تنگ کنه،چرا هیچ وقت اطمینان نداشتیم که لاغر می‌مونیم؟؟چون با تغییر تصویر ذهنی، فرمول‌های ذهنی و نگرشمون لاغر نشده بودیم، ما فقط با اعمال فشار، با رژیم گرفتن، با ورزش کردن، با هر روشی که استفاده کردیم جسممون رو فقط از طریق محدود کردن، یا تحت فشار گذاشتن، یا مواد غذایی بهش ندادن، یا انرژی بیشتری رو سوزوندن، با ورزش کردن و تحت فشار گذاشتن جسممون، پیاده‌روی‌های طولانی، کوهنوردی، باشگاه رفتن، به شکل‌های مختلف بدنمون رو تحت فشار می‌ذاشتیم و جسممون هم یه مقداری تغییر می‌کرد اما مغز ما که ارتباطی با بیرون نداره، مغز ما کاری به فعالیتی که ما در قبال جسممون داریم انجام میدیم نداره، مغز بر اساس شنیدن و دیدن برنامه‌ریزی می‌شه، نه بر اساس جسم.

      من نمی‌تونم به شکل تزریقی زبان انگلیسی رو یاد بگیرم، یادگیری زبان انگلیسی نیاز به شنیدن و دیدن  وتکرار کردن داره، یک مهارته که باید یادش بگیرم، چاقی رو هم یاد گرفتم، انتظارش در من شکل گرفته، نگرانش بودم، تلاش کردم که حتی چاق نشم، همه اینا میشه توجه کردن به چاقی، هر چقدر که بیشتر چاقی رو یاد گرفتم، نگرانیم از چاق‌تر شدن بیشتر شده، ترسم از مواد غذایی بیشتر شده.

      زمان‌هایی که من به دنبال این بودم که چه مواد غذایی چاق کننده است من در اون لحظات داشتم چاق شدن رو یاد می‌گرفتم، منطقش اینه که من دارم میرم تحقیق می‌کنم، دارم پرس و جو می‌کنم که چه مواد غذایی چاق کننده است که من اون مواد رو نخورم، اما من در تمام اون لحظات داشتم چاق شدن رو به ذهنم یاد می‌دادم، چون تمرکزم بر چاق نشدنه،

      کلمه چاق شدن در همه این‌ها مشترکه

      اینکه من تلاش کنم چاق نشم، با تلاش بکنم چاق بشم تفاوتی نداره، چون در هر دو حالت تمرکز ذهنیم روی چاق شدنه و من در حال یادگیری و یاد دادن چاقی به مغزم هستم، برای همینه که هر چقدر تلاش می‌کردم برای لاغر شدن در نهایت چاق‌تر می‌شدم، مغزمن کاری نداره به اون تلاشهای فیزیکی من، اون تصمیمات قاطع من،

      هر چقدر که لاغر می‌شدم، دوباره بعد از یه مدتی مغزم شروع می‌کرد همون رفتارهای قبلی رو، همون عادت‌های قبلی رو یواش یواش انجام دادن، وقتی یه مدتی رژیم می‌گرفتم یا ورزش می‌کردم و یه مقدار از سایز و وزنم کم می‌شد بعد از اینکه از اون حالت رژیم میومدم بیرون، و یه جورایی از اضافه وزنم فاصله می‌گرفتم و دیگه به اون شدت و حدت و تصمیم قاطع قبلیم برنامه‌ام رو دنبال نمی‌کردم، حرص و ولعم یواش یواش بیشتر می‌شد انگار خیلی بیشتر از قبل دوباره مغزم به دنبال پیدا کردن مواد غذایی بوده، این‌ها همه به خاطر اینه که مغز من همواره جسمم رو به وضعیتی می‌رسونه که تصاویرش از قبل توی مغزم ثبت شده، شرایط جسمی من مطابق با تصاویریه که توی ذهنم هست، پس هر چقدر که من تلاش کنم جسمم رو جمع و جور کنم، چون تصاویر ذهنی من تغییر نکرده،چرا ؟؟؟چون تصاویر ذهنی من بر اساس داده‌ها، شنیده‌ها و دیده‌های قبلی در ذهنم شکل گرفته و رژیم گرفتن که تصویر ذهنی در من تغییر نمیده، ورزش کردن هم همینطور،تازه وقتی که من رژیم می‌گیرم حالم خیلی بده، ناراحتم، عصبانی‌ام، در واقع تمرکزم روی چاقیه،کی رژیم گرفته حالش خوب بوده؟کدوم یکی از ما ورزش کردیم برای لاغری در حالی که شاد بودیم؟کدوم یکی از ما رژیم گرفتیم برای لاغری در حالی که شاد بودیم؟پس وقتی که من از انجام یک کاری حالم بده، وقتی که دارم برای لاغری تلاش می‌کنم و حالم بده، در واقع دارم چاقی ذهنم رو تقویت می‌کنم،درسته که از لحاظ جسمی خودم رو تحت فشار قرار دادم، اما وقتی احساسم بده، ذهن من احساسِ من رو مد نظر قرار میده، نه تلاش فیزیکی من رو ،برای همینه که در شروع برنامه‌های رژیمی در شروع کلاس‌های ورزشی چون احساسمون خوبه، چون انگیزه داریم، امیدوار بودیم به لاغر شدن، و یه جورایی حسمون بهتر بود، ذهنمون هم پذیرفته گفته باشه حالا که حالت خوبه بزار یه کارایی می‌کنیم یکم تغییرت میدیم و جسممون یه مقداری تغییر می‌کرده، اما هر چقدر که از زمان رژیم فاصله می‌گرفتیم و احساس ما یواش یواش بد می‌شد، به خاطر اون فشاری که متحمل می‌شدیم ،به دنبال بهانه‌هایی بودیم که دیگه اون رژیم رو ادامه ندیم، دیگه اون ورزش‌ها رو انجام ندیم، و بهونه می‌آوردیم برای اینکه ورزش رو بندازیم عقب، برای اینکه رژیم رو یه جورایی تغییر بدیم،  بازم ذهن ما احساس بدِ ما رو ملاک قرار میده و دوباره میره به سمت چاقی.

      تمام این‌ها میشه چاقی با ذهن،اون سر و صداهایی که توی ذهنم هست که انگار یه نفر همیشه داره باهام صحبت می‌کنه، همیشه منو ترغیب می‌کنه به خوردن، همیشه توی ذهنم یه صدایی داره میگه اینو بخور، اونو بخور، اینم بخور خیلی خوشمزه است، حالا اینو خوردی بیا اینم بخور تا راحت هضمش کنی، اون چیزی که توی ذهنم داره باهام صحبت می‌کنه برای خوردن، اون چیزی که در ذهنم صحبت می‌کنه برای اینکه حالم رو بد کنه از وضعیت جسمیم، اون چیزی که در ذهنم باهام صحبت می‌کنه که از خودم عکس نگیرم، توی آینه به خودم نگاه نکنم،  مهمونی نرم، درباره‌ام چی میگن، همه  اینها اون نجواهای ذهنی هست که داره منو به سمت چاقی بیشتر هدایت می‌کنه، یا مانع از این میشه که من به سمت لاغری حرکت کنم، همه این‌ها در ذهنهلاغری با ذهن سمت مقابل چاقی با ذهنه، وقتی که این فایل‌ها رو گوش بدم فشار چاقی در ذهنم کمتر می‌شه، چون دیگه از الان به بعد این نجوای ذهنی رو شناختم، وقتی که توی ذهنم یه چیزی شروع کنه به صحبت کردن که بهم بگه تو دیگه لاغر نمی‌شی، منم یاد این حرفا میفتم میگم این همونه که استاد گفت باهام صحبت می‌کنه و منو ترغیب می‌کنه به چاقی،در واقع یه چیزی توی ذهنم هست که اون همیشه منو تشویق می‌کنه به چاقی، اون همیشه منو منع می‌کنه از لاغر شدن، تا وقتی که این صدا توی ذهنم تغییر نکنه، اهمیتی نداره جسمم رو چقدر تحت فشار می‌ذارم، چقدر خوردنم رو کنترل می‌کنم، این پیروز میشه،این فردی، این شخصی، این صدایی که در ذهنم هست در نهایت پیروز می‌شه، چرا؟؟چون توی تمام لحظاتی که من بیدارم این داره کار می‌کنه، مگه من از لحاظ جسمی چقدر می‌تونم ورزش کنم، روزی چند ساعت مگه می‌تونم ورزش کنم، چقدر مگه می‌تونم رژیم بگیرم، هر چقدر که من بیدار هستم از ۲۴ ساعت در روز این داره حرف می‌زنه، داره به من میگه اینو بخور، اینو نخور، اینجوری بخور، الان اینو خوردی چاق میشی،یه جا میگه اینو بخور، وقتی خوردم بلافاصله میگه چون اینو خوردی چاق میشی،یعنی همه جوره داره باهام صحبت می‌کنه و این نجوای چاقیه که توی ذهنم همواره داره باهام صحبت می‌کنه و باعث چاقی و چاق‌تر شدن و از طرفی هم مانع لاغر شدنم میشه.

      توی لاغری با ذهن از طریق تمرینات ذهنی، از طریق گوش دادن به همین فایل‌ها، میتونم این صدا رو یواش یواش تغییرش بدم،وقتی صدا تغییر کنه تصاویر ذهنیم هم تغییر می‌کنه، انتظارم هم تغییر می‌کنه و دیگه انتظارم چاق‌تر شدن نیست. و به این میگن لاغری با ذهن.وقتی که من دارم این فایل‌ها رو گوش می‌کنم، می‌بینم و تکرارشون می‌کنم، تمرین می‌کنم، من دارم آگاهی‌های صحیحی رو به ذهنم میدم، دارم به ذهنم میگم که اگه از روش‌های قبل استفاده کردم و شکست خوردم این دلیل به ناتوانی و بی‌ارادگی من نبوده، بلکه من اراده داشتم،افراد چاق جزء با اراده‌ترین انسان‌های روی کره زمین هستن، کیه که چندین بار شکست بخوره ولی بازم اقدام کنه، چاق‌ها جزء با اراده‌ترین افراد دنیا هستن،بارها ما شکست خوردیم دوباره بلند شدیم، بارها گریه کردیم از اینکه چرا لاغر نمی‌شیم دوباره چند روز بعد دنبال یه روش دیگه بودیم و بازم تلاش کردیم، ولی دوباره وزنمون برگشته بود.ولی الان توی لاغری با ذهن داریم می‌فهمیم که ما باید ذهنمون رو تغییر بدیم، ما همش تلاش می‌کردیم جسممون رو تغییر بدیم، موفق هم می‌شدیم، دیگه پیروزی از این بالاتر که ما بخواهیم جسممون رو تغییر بدیم و موفق هم بشیم،اما ما نمی‌دونستیم که باید ذهنمون رو تغییر بدیم که این جسم بمونه.ذهن ما تحت فرمانروایی مغز ماست. ما نمی‌دونستیم که ذهنمون تحت فرمانروایی مغزمونه، فکر می‌کردیم جسم ما تحت نظارت این برنامه‌های رژیمی و ورزشی باید باشه تا لاغر بمونه،همه دنیا اینجوری فکر می‌کنن، پس خودمون رو سرزنش نکنیم اگر که اینجوری فکر می‌کردیم،همه دنیا تصورشون اینه که فردی که می‌خواد لاغر بشه دو تا کارو باید انجام بده کمتر بخوره بیشتر ورزش کنه، بیشتر فعالیت کنه، این دیدگاه تمام جهان درباره لاغر شدنه ،خیلی‌ها هم میگن که به خاطر فلان هورمونه، سوخت و سازه، مزاجِ بدنه،اما همش برمی‌گرده به ذهن،لاغری با ذهن بهم کمک می‌کنه صدایی که همیشه منو تشویق میکنه به چاق‌تر شدن، همیشه منو می‌ترسونه از چاق‌تر شدن، همیشه منو به عذاب وجدان می‌رسونه از غذا خوردن، همیشه منو از مواجه شدن با غذاها می‌ترسونه، این صدایی که توی ذهنم همیشه باهام صحبت می‌کنه رو آروم آروم صداش رو کم کنم و بعد تغییرش بدم به صداهای امید بخش، اون وقت می‌بینم که بعد از مدتی جسمم هم به دنبال تغییر این صداها تغییر خواهد کرد.لاغری با ذهن چیز عجیب و غریبی نیست،وقتی که درک کنم که چطور با ذهنم چاق شدم، می‌تونم لاغری با ذهن رو هم برای خودم تحلیل کنم،چطور می‌تونم با ذهنم لاغر بشم؟؟؟با استفاده از همین محتواهای آموزشی، همین که این فایل‌ها رو نگاه کنم متوجه افکار اشتباهم می‌شم، همین که بفهمم از رژیم‌های قبلی شکست خوردن دلیل بر بی‌لیاقتی من نبوده، دلیل بر بی‌ارادگی من نبوده، دلیل بر این نبوده که من نمی‌تونم لاغر بشم، وقتی که این‌ها رو می‌شنوم به خودم میام، و شکست‌ها رو از خودم دور می‌کنم،وقتی که بفهمم که من گول خوردم که از روش‌های قبلی برای لاغر شدن استفاده کردم اون احساس عذاب وجدانی که داشتم و اون ذهنی که همیشه می‌گفت تو نمی‌تونی، تو اراده نداری، خاک تو سرت، تا کی می‌خوای چاق باشی، تو هرگز لاغر نمی‌شی،متوجه میشم که نه من اراده دارم،من بارها شکست خوردم اما دوباره شروع کردم، این حرف‌ها رو داره کسی به من می‌زنه که نمی‌خواد لاغر بشم، اون ذهنِ چاقِ منه که نمی‌خواد من لاغر بشم و داره تند و تند این حرف‌ها رو می‌زنه. وقتی که توی این فایل‌ها می‌شنوم که اون روش‌های قبلی که برای لاغری استفاده می‌کردم اشتباه بودن اون فشار چاقی از روی ذهنم کم میشه و انتظار لاغر شدن در من یواش یواش بیشتر می‌شه. به خودباوری می‌رسم که بله، منم می‌تونم لاغر بشم و به حرکتم ادامه میدم

      زبان چاقی در همه افراد چاق مشترکه، همه افراد چاق در دنیا یک جور فکر می‌کنن، تفاوتی نداره که مدرک دانشگاهیمون چیه، در بالاترین سطح اجتماع هم که باشیم با اون فردی که در پایین‌ترین سطح جامعه است هر دو زبان چاقیمون یه جور باهامون صحبت می‌کنه. در تمام دنیا افراد چاق زبانِ چاقی داره اونا رو از غذاها می‌ترسونه، اونا رو نگران می‌کنه از چاق‌تر شدن، جلوی لاغر شدن اونا رو می‌گیره، این زبان مشترکِ بین همه افراد چاق.لاغری با ذهن خیلی آسونهفقط نیاز داره به آرامش، استمرار، تمرین کردن، تکرار کردن،مغز آموزش می‌بینه روند رو برعکس می‌کنه برامون.

      سپاسگزارم از شما استاد عزیز بابت این فایل‌های عالی و بی‌نظیرتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار somi13700
      1401/11/30 21:17
      مدت عضویت: 1410 روز
      امتیاز کاربر: 8393 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 360 کلمه

      سلام و عرض ادب

      خیلی خوب ومفید توضیح دادین استاد

      من از جمله زبان لاغری خیلی خوشم اومد 

      من برای یادگیری مهارت هایی مانند خیاطی ، آشپزی ، کیک و دسر ، رانندگی و… 

      کلی آموزش دیدم برای یادگیری حروف الفبا وزبان محلی مون کلی برام هجی کردن و تکرار صداها و تمرینات باعث کسب مهارت و یادگیری زبان در من شده

      پس برای یادگیری لاغری هم مانند چاقی باید دوره ی آموزشیم رو طی کنم 

      با گوش دادن بارهای زیاد این فایل متوجه شدم

      تفاوت بسیار زیاد و ناخوشایندی بین لاغری با ذهن ولاغری با روش های دیگه وجود داره 

      در این روش چاقی یک زبان معرفی میشه

      و ما برای یادگیری یک زبان هیچ وقت نمیریم سراغ یک دمنوش ، دارو یا قرص یا ژل و پماد، یا ورزش و تحرک زیاد ،کم کردن میزان مصرفی غذا و…

      مغز ما مملو از شنیده هایی از گذشته های دور هست 

      دراین روش فرمول هایی که در ذهن هست رو شناسایی و اصلاح و جایگزین می‌کنیم

      با داشتن احساس خوب دنبال نشانه ها میگردیم

      دراین روش نتیجه ازقبل مشخص نیست و هرکس براساس باورها و انجام با احساس عالی در تمرینات میزان موفقیت رو می‌سنجد 

      دراین روش داشتن استمرار و تکرار باشوق عالی و فوق‌العاده تجربه ای لذت‌بخش کسب میکنم

      اینجا ترازوی ما از طریق احساس خوب سنجیده میشه و هرچقدر احساس بهتر بازخورد مغز بالاتر ودرنتیجه واکنش و رفتارهای من عالی تر میشه وجسمم چاره ای جز لاغر شدن نداره 😉

      نه دارویی ،نه قرص ها وپماد های عجیب و غریب و عوارض داری ، درنهایت لذت و سلامتی و آرامش و اشتیاق

      نه پیاده‌روی های طولانی وخسته کننده

      نه رژیم های غذایی و دمنوش های تلخ و بدمزه

      هیچ گونه محدودیت و ممنوعیت وجود نداره

      ملاک من در دوره اصلی فقط از طریق احساس خوب و تغییر رفتار 

       من موظف هستم به خودم عشق بورزم  عاشق خودم باشم حالا باصدای بلند میخندم شاد و خوشحال هستم

      شکر گزار خدا و آرامش ذهنی پراز سلامتی هستم 

      به لطف خدای مهربونم از وقتی در دوره تون شرکت کردم تمام من گذشته با امروزم فرق داره

      الان بی نهایت خرسند و راضی از زندگیم لذت میبرم

      من پیش ازاین از هیچ دوره ای برای لاغری استفاده نکردم

      وخداوند رو شاکرم که منو به این مسیر هدایت کرد تا بهترین خودم باشم

      بی نهایت سپاسگزارم استاد 🙏🥲

      الهی شکر 🌼✨

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 273 کلمه

      چقدر خوندن نظرات دوستان به من آرامش میده. آدم وقتی مشکلی براش پیش میاد فکر می‌کنه فقط خودشه و ته بدبختیه ولی وقتی میبینه خیلی ها مثل خودشن آروم تر میشه. من دوسالی هست چاقی رو درک کردم وتو این دوسال اندازه تمام عمرم افسردگی و انزوا کشیدم ولی وقتی میبینم استاد میگن ۳۵ سال چاقی رو زندگی کردن ، یا خیلی ها میگن از بچگی اینجوری بودن ، راستش خجالت کشیدم. من سر بارداری حدود ۱۰ کیلو اضافه وزن پیدا کردم ولی چون همیشه لاغر بودم و خانواده ام هم همه لاغرن یه جوری نگام میکردن. همش تو نگاهشون می‌دیدم که خیلی زشت شدم. مامانم همش میگفت اگه جلوی خودتو نگیری میشی مثل دختر خالت که ۱۳۰ کیلوه. داداشم همش میگه من با دختری می‌خوام ازدواج کنم که چاق نباشه. و این حرفا استرس زیادی در من ایجاد میکرد و نمی‌تونستم وزنم رو کم کنم . الان بعد دوسال استرس منو به جایی رسانده که اشتهای غذا خوردن ندارم . بدجور ضعف میکنم ولی دوست ندارم غذا بخورم. بعضی وقتا سه چهارتا غذا درست میکنم ببینم کدوم سیرم می‌کنه. از ترس سیر نشدن از خوردن بدم میاد . بعضی روزا میبینم تمام وقتم صرف غذا درست کردن یا خوردن یا فکر کردن بهش شده و این خیلی ناراحت کننده است.ولی از وقتی با این سایت آشنا شدم امیدی پیدا کردم که من تنها نیستم و یه استاد خوش رو و کاربلد داره راهنماییم می‌کنه. امیدوارم انگیزه ام برگرده و دوباره دوربین به دست عکاس همه مجالس بشم . چون تو این دوسال کمترین عکس های زندگیم رو گرفتم… 

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست.

      اعتماد به نفس داشتن زیباترین حس دنیاست…

      خدا خیرتون بده استاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 480 کلمه

      سلام  دوستان عزیزم و استاد عزیز

      بعد از دیدن فایل تصویری  خیلی انگیزه و امید و اشتیاق زیادی در من ایجاد  شد  و  متوجه  شدم  که من چقدر  با اراده  و قوی هستم  و چقدر میخواستم  یه کار ناممکن رو  ممکن کنم  با یک  ذهن چاق میخواستم  بدن لاغری بسازم من بچه که‌بودم  برادر هام  میگفتن کسی که بتونه  یه نون  کامل بخوره  قوی میشه و  پدر مادرم میگفتن که کسی که لاغر باشه  زشته و دختر  زیبا دختری که تپله  به برادرم  که  خیلی لاغر بود میگفتن مارمولک   و این باعث  شد  فرمول های  چاقی در من ایجاد بشه  و من نفهمیدم که چطور  چاق شدم پدرم  میگفت  غذا بخور  که  درس بره  تو  ذهنت مواقعی که من امتحان داشتم از همیشه چاق تر  میشدم پدرم میگفت  غذا نخوری میمیری  برای همین  شد که من نوجوانی رو با چاقی  طی کردم   و اعتماد به نفسم از بین رفت  توی  یه  زمانی  من سخت رژیم گرفتم  و  ورزش کردم  و انصافا  وزنم  کم  شد  و به  ۶۰ کیلو  رسیدم  و همیشه ترس  داشتم  که  برگرده وقتی که ازدواج کردم دقیقا همون وزن برگشت چون  همه میگفتن  کسی که ازدواج کنه چاق میشه  و من همیشه انتظار چاقی داشتم و  همیشه  با سختی و غذای  وزنم  رو  نگه میداشنم  و اگر  یه مدت رها میکردم  به سرعت وزنم  بر می‌گشت من  مرتب  توی  رژیم  یودم  یاد ندارم  هفته ایی  رو  بدون  رژیم  یا  فکر  به ِچاقی طی کرده باشم  و همیشه رژیم رها میکردم و وزنم بر می‌گشت به جایی رسیدم که  نا امید دست به دامن   دکتر  شدم که  عمل کنم ولی ترسیدم  و  منصرف شدم خدا ۳ زوز من  رو در مسیر لاغری با ذهن قرار داده  ۳ روزه دست به قلمم و  چه در سایت چه در دفتر م  فقط  درک و برداشتم  رو طبق  گام ها مینویسم و دارم  کم کم ذهنم رو  روی  لاغری برنامه ریزی میکنم  و به شدت  امیدوارم به این مسیر ۳ روز  که  هیچ  روشی رو استقاده نمیکنم  و  ولع زیاری برای پر خوری ندارم  هر موقع گرسنه میشم غذا میخورم  با لذت و آرامش و خودم  رو  به غذا  یا  ساعت  خاصی  محدود نمیکنم من دیشب برای اولین بار تو عمرم   پیتزا خوردم  بدون احساس عذاب وجدان چون میدونم که  غذا  باعث  چاقی من نبوده  و نیست   قبلا  همیشه  فکر  میکروم  کسی  که صبحانه  نخوره  چاق میشه و  یه عمر  بدون علاقه  و میل  خودم مجبور میکردم صبحانه  بدون لذت بخورم  ولی امروز  بعد مدت ها  صبحانه   نخوردم چون میلی نداشتم  و  یه نهار  معمولی با لذت خوردم خیلی خوشحالم حیلی امید وارم با اینکه   بچه کوچیک دارم که اجازه نمیده  با تمرکز فیلم  ببینم  ولی  هرگز بدون توجه  و بزای رفع  تکلیف  فیلم هارو  نمیبینم و حتما نت برداری میکنم  

      استاد عزیز  نمیدونم  چطور ازتون  تشکر  کنم  فقط  میگم  روح  مادرتون شاد  که همچین  مرد بزرگی رو به این دنیا هدیه داد .

      یا حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 336 کلمه

      سلام خدمت دوستان و استاد عزیز

      بیتا هستم  

      گام‌ دوم  رو فعلا  فقط متن  توضیحات  رو خوندم و دیدگاه‌دوستمون رو خوندم و  خیلی لذت   بردم  واقعا  اولین  روزی هست که بدون استرس غذا میخورم حسم  عوض  شده  به غذا، میدونم  خیلی راه دارم   میدونم که  خیلی تغییر میکنم  خیلی  مسیر  شیرین و قشنگیه که  شروع کردم توی  قسمت مقدمه  یادگرفتم  که  چطوری باید آموزش هارو انجام  بدم  و تعهد دادم  که  از هیچ‌روش  دیگه ایی استفاده نکنم  و حتی بهش فکر نکنم  و همین کار رو کردم  خیلی امروز  آرومم توی گام اول یاد گرفتم  که  تمام روش های  قبلی اشتباه بود و من فقط  گول خوردم  که فکر  میکردم  آدم‌ناتوانی هستم  در لاغر شدن در حالی  که من  خیلی  با اراده  بودم که اون‌همه  رژیم  میگرفتم  و نا امید   نمی‌شدم   متوجه شدم  که ‌من‌میتونم  لاغر بشم  کافی هنرش رو  یا  بگیرم  باید هر روز  بنویسم و توی ذهنم  مرور  کنم  تا بچسبه  به  ذهنم  تا رسوب کنه مثل یارگیری الفبا  وقتی  بچه بودیم  باورمون نمیشد  ما یه روز  سواد  یاد بگیریم بتونیم  بخونیم و بنویسیم ولی هر روز رفتیم  حرف  به حرف  یاد گرفتیم  و  آخر سال دیگه میتونستیم  بخونیم  و بنویسیم  الان هم  هر روز  با نوشتن  یاد میگیرم ذهنم  باز میشه کم کم  عوض میشم  مثل یه  آدم  لاغر  فکر میکنم و رفتار میکنم  پس  طبیعیه که نتیجش بشه لاغری چقدر خوشحالم که  یه راه صحیح  خدا سر راهم  گزاشته و لیاقت  لاغر شدن و  متناسب  شدن رو  دارم  به معنای واقعی  آیه مع العسر یسرا فان مع العسر یسری را فهمیدم چون من خیلی  زجر  کشیدم خیلی درد کشیدم  خیلی تحقیر شدم خیلی بابت چاقیم  عقب افتادم از  خیلی  پیشرفت ها  پس  حقمه الان دیگه   رنک  آرامش  ببینم  حقمه از  غذایی که میخورم  لذت ببرم و  با هر لقمه حس  کنم  لاغر تر میشم چون بدن من  از  حسم   به غذا واکنش  نشون میده اگر فکر کنم اون غذا  چاق  میکنه حتما چاق  میکنه اگر  فکر  کنم  اون غذا لاغر میکنه  حتما  لاغر میشم به همین سادگی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

      سلام خدمت استاد بزرگوار🙏🙏

      خدارحمت کنه مادرتونو روحش شاد و یادش گرامی🖤🖤

      من خودم خودمو چاق کردم با تغییر عادت هام با تغییر افکارم قشنگ یادمه چون ۱۸ سالم بود خودم بیشتر خوردم خودمو چاق تصور کردم به لذت چاق بودن فکر کردم خودم این کارو با بدنم کردم چاقی رو یاد گرفتم لاغری هم میتونم یاد بگیرم وقتی من‌ مثل قبلا استاد چاق بودم پس میتونم مثل الان استاد متناسب بشم و تا ابد متناسب بمونم

      خیلی از چاق بودنم ناراحت بودم همش  عذاب وجدان داشتم اما یه صدای درونی میگفت ولش کن بخور مگه چقد زنده ایی تو دیگه چاقی نمیشه کاریش کرد و من بیشتر میخورم با ولع بیشتر یه ساعت هایی از شب بلند میشدم غذا میخوردم با لذت اما بعدش میگفتم وااای الان چاق تر میشی و دوباره عذاب وجدان اما الان میخام تغییرش بدم دیگه نمیخام اون صدای درونو بشنوم که میگفت بخور بخور بخور الان هر موقع گرسنم بشه میخورم و فرمان سیری رو دریافت میکنم دست از غذا خوردن میکشم

      دیگه برام مهم نیست که غذا خوشمزش بیشتر بخور حیف میخای بریزیش دور بخور_یا بگم وای دیگه گیرم نمیاد بخور چرا هست همیشه هر مواد غذایی بخای هست همیشه هر میوه ایی بخای هست یا ته دیگه خوشمزه همشو بخور نرم میشه دیگه به درد نمیخوره تا الان خرچ خرچ میکنه بخور الان تاجایی میخورم که سیر بشم بیشتر وارد بدنم نمیکنم و اصلا هم اذیت نیستم من بدنمو دوست دارم و برام ارزشمنده پس هر چیزی رو واردش نمیکنم چیزای که دوست ندارم رو دیگه نمیخورم 

       

      وهمونطوری ۱۰ سال طول کشید تا من چاق بشم پس متناسب شدن من طول میبره و من با صبر و حوصله و استمرار در این راه به اندام ایده آل خودم که ۵۹ کیلو و سایز ۳۶ است میرسم تو این ۴۰روزی که من در این مسیر هستم بدون هیچ ورزش و عرق ریختنی وزن کم کردم مطمنم که به وزن ایده ال خودم میرسم و در همون وزن هم تا آخر میمانم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/04/11 20:39
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 335 کلمه

      سلام

      وقتی که ما پا به این دنیا گذاشتیم از نوزادی تا به الان تحت آموزش خانواده . دوستان . رسانه تعلیم زندگی کردن دیدیم .

      یادگرفتیم چاقی رو مثل سایر چیزهای دیگه .

      همانطور که ادب واحترام به بزرگترها روبهمون یاد دادن آگاهانه . چاقی رو یاد دادن ناآگاهانه . 

      وما خوب یادگرفتیم مثل ادب وتربیت مان .

      یادگیری از ذهن شروع میشد منم مثل همه دوستان یادگرفتم ومیزان یادگیریم ازچاقی همون وضعیت جسمی هستش که دارم .

      یه جایی یه موقعی بهمون میگفتن دختر قشنگم بیشتربخور قوی باشی . باهوش باشی . خوشگل باشی و…. ومرتب تشویق . اون موقع حامی داشتم که دلگرمم میگرد به چاقی 

      یه جایی به بعد یه موقعی به بعد بهم گفتن بسه دیگه یه نگاهی به خودت بنداز شبیه …. شدی . تپال شدی . خپل شدی ومرتب سرزنش 

      حالا تنهام و بایستی بشم لاغر . خیلی راهها رو امتحان کردم آخرش به خودم رسیدم که نمیشه و بایستی تا آخر عمرم این وضعیت رو بپذیرم واین طبیعی زندگی منه.

      اما قلبم قبول نمیکرد چرا خداوند که میگه من عادلم . ظلمم به کسی نمیرسه . پس چرا من بایستی چاق بشم و بمونم وتحمل کنم . 

      باز ته نامیدی دنبال راهی بودم وتسلیم نمیشدم . انگار یکی بود بهم میگفت راهی هست . اما صداش خیلی ضعیف بود و کم کم صداقوی ترشد .

      هدایت شدم به سایت . به خودم قول دادم تا آخرش باشم و نتیجه بگیرم . وتازه چراغهای ذهنم یکی یکی روشن شد . فهمیدم بابا اینهمه که فکرمیکردم سخت نبود چندتا باوراشتباه بود که مثل چندتاسنگ راه رودخانه متناسب شدن من رو بسته بود .

      یکی یکی سنگها رو پیدا کردم رودخانه متناسب شدن جاری شد . وهنوزهم ادامه داره. 

      تازه فهمیدم دنیا چه خبره . خدا رو بیشتر شناختم و عدل خدا بی نهایت هست وهرآنچه در زندگیم جاریه . همه دست پخت خودمه . تصمیم دارم دست پختام رو عوض کنم و به خودم عشق را هدیه بدم .

      عشق به خودم با متناسب شدن و بهره بردن از لذتهای آن و

      هزاران مسیر خوشبختی که درانتظار من هست .

      پیروز و سلامت باشید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1401/03/08 23:36
      مدت عضویت: 1239 روز
      امتیاز کاربر: 11372 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 572 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز ودوستان گرامی 

      لاغری آسانترین کار دنیاست،فقط باید اون رویاد بگیرم، سالها دنبال لاغری بودم ولی در تمام اون روش ها جسممو تحت فشار میزاشتم وتمام کارهام فیزیکی بود باید میرفتم پیاده روی وی مسیر طولانیو راه میرفتم باید میدویدم تا مثلا کالری بیشتری بسوزونم ,یا باید فلان قرص رو میخوردم فلان کرم رومیمالیدم تا چربی هامو اب کنه،باید میرفتم باشگاه وساعت ها با وزنه کار میکردم ،تمام روش هایی ک برای لاغر شدن انجام میدادم فقط روی جسم بود در حالی ک من ذهنی داشتم پر از باورهای چاقی ک تمام مدت همراهم بود،این همه ورزش کردم اگه ی شیرینی بخورم همش بر باد میره ،این همه پیاده روی کردم ولی آبم بخورم باز چاق میشم ،ساعت ها باشگاهم اگه من باز تحرکم کم بشه چاق میشم و هزارتا از این باورهارو من تمام مدت با خودم داشتم و سالها اونارواموخته بودم،مادری ک از همه ی غذاها میترسه روغن گرفته تا گوشت و نمک و……….همه وهمه روهر روز تکرار میکرد ک ما هر کاری کنیم چاقیم ،ابم بخوریم چاق میشم ،نون مساوی چاقی،سرخ کردنی مساوری چاقی برنج ماکارونی سیب زمینی و ….. ب نوعی تمام غذاها خواب تحرک کم و دیگه اونقپ زیاد شده بود باورهای چاقیم ک فک میکرذم ماها نفسم بکشیم باز چاق میشیم ، من بارها و بارها با روش های مختلف لاغر شدم ولی خیلی زودتر از اون چیزی ک فکرشو بکنم برمیگشتم چون من ذهنم لاغری رویاد نگرفته،اصلا نمیدونست ذهن چیه وچ کاراییوداره ، ولی الان طی این مدت ک با سایت تناسب فکریم فهمیدم ک هرچیو بخوام باید اول ب ذهنم اموزششوبدم تلاش وزجر جسمی وفیزیکی بدون موافقت ذهن فقط زجر دادن خودمه،وقتی ب ذهن اموزش دادم و موافقتشو جلب کردم اونوق حتی نمیفهمم کی ب اون خواسته رسیدم،من مدت هاست ک در این سایت هر فایل اموزشی روک میبینم گوش دادم ونتیجشوبدون اینکه خودم متوجه بشم دریافت کردم منی ک مدام چاقتر میشدم متوقف شدم و بعد از مدتی از اطرافیان شنیدم ک دارم تغییر میکنم ،الان ایمان دارم ک باید موافقت ذهنموجلب کنم بهش لاغری رو یاد بدم اروم اروم وعجله ای نیس من سواد روطی سالها یاد گرفتم یا همین کار کردن گوشی ب مروروبا حوصله یاد گرفتم و خیلی از کارهایی مث رانندگی و… روب مرور وبا تکرار وتکرار یاد گرفتبم من هر روز گامی برای اموزش لاغری ب ذهنم برمی‌داریم وایمان دارم ک ذهنم وقتی ک یاد گرفتم بدون اینکه حتی متوجه بشم منو ب ایده الم میرسونه،تمام فعالیت های من با مغز منه و مغز من تحت تاثیر ذهنمه ومن ذهنموقبلا برنامه ریزی کرده بودم برا چاق تر شدن وتمام نگرش هام وباورهام برای چاقی بود ولی الان میخوام با نگرش ها وباورهای لاغری ذهنمو برای لاغری و تناسب برنامه ریزی کنم و اینجوری مغزمم هم فرمان هایی رو دریافت میکنه ک جسممو ب سمت لاغری میبره ،من واقعا خیلی وقتا خوردن هام بی اختیار بود بعد می‌فهمیدم ک در اون لحظه هیچ کنترلی نداشتم و مدام ی چیزی ب من میگف بخور بعدا نیس بخور خوشمزه اس بخور مفته بخور مهمونییه ومن بدون کنترل میخوردمو بعدش کلی ناراحتی وعذاب وجدان ،ولی الان تصمیم گرفتم خیلی آسون لاغر بشم بدون اینکه سختی بکشم وزن وسایزمو با ذهن لاغرم متناسب کنم و تصمیم قاطع گرفتم ک هر روز قدمی برای این خواسته ام داشته باشم وهرروز در مسیر لاغری ذهنی قدمی بردارم و ذهنمو برنامه ریزی مجدد بکنم 

      خدایا سپاس تورا ک بهم فرصت زندگی دوباره با تناسب و زیبایی رودادی وقراره یه تولد دیگری روتجربه کنم ولذت ببرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/12/15 10:18
      مدت عضویت: 1036 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 490 کلمه

      لاغری با ذهن زندگی کردن رو من اموخت یادم داد از زندکی لذت ببرم از نعمتهای خدا لذت ببرم مثل کسی بودم ک هر روز داشت تو باتلاق افکار و نگرش باورهاش غرق میشد لاغری با ذهن من دارم از باتلاق ذهنم بیرون میام
      لاغری با ذهن ب من اموخت ک لاغری یاد گرفتنی است بایدیادش بگیرم
      با رژیم و ورزش نمیشه برای همیشه لاغر شدچرا چن ک ذهن اموزش نمیبینه
      من مدام رژیم میگرفتم د درون خودم جنگ روانی بود ذهنم میگف بخور من نمیخوردم و اعصابم داغون میشد با بچم همسرم بداخلاقی میکردم حال نداشتم
      گاهی میومدم میخوردم بعدش شروع میشد فردا این کار میکنی تنبیهی فلان حرکت میزنی
      ای خودم تحقیر و سرزنش میکردم
      میدیم خواهرمو ک متناسب بود و هر چی دوس داش میخورد اما وقتی سیر میشد دیگه نمیخورد میبینی این همه ادم همه خوردن کشیدن کنار این داره میخوره اونقدر اروم غذا میخوره بدون عجله بدون حرص بدون ولع
      اون تلاشی ب ای این رفتار انجام نمیده فقط ذهنش ارومه بدون فرمول چاقیه
      منم باید صبر کنم عجله نکنم تا فرمولها لاغری بیان بالا
      من لایق بهترینها هستم من لایق لاغری با قدرت ذهنم هستم با لاغری باذهن هستم من لایق جسمی بدون چربی اضافه هستم من خودم این جسم رو چاق کردم با رفتار نگرش باور و افکار اشتباه و خودمم مسئولیتشو ب عهده گرفتم و هر روز تلاش میکنم تا بهترین خودمو خلق کنم چن من لیاقت لاغری و لاغر ماندن رو دارم
      لیاقت اینو دارم ک جسمم ب طبیعت خودش برگرده راحت پاشم راحت بشینم سبک بال باشم جونتر بشم
      زیباتر و سبک تر و شیک پوش تر بشم
      من لایق پوشیدن تموم لباسهایی ک دوس دارم رو دارم و برای این لیاقت میرم جلو
      عجله ای نیس میدونم مسیر درسته
      من خدارو دارم کمکم میکنه خدا برای من کافی ایست
      ایمان دارم موفق میشم ب لطف کمک خدای عزیزم
      من ب طبیعت وجود خودم بدن بدون چربی اضافه متناسب باریک و زیبا ب میگردم
      یکی از اشناهامون برای عروسیش رژیم گرفته بود مامانم میگف تو هم بگیر شقایق گرفته اونقدر لاغر شده پریروز تو مهمونی دیدمش ک چقدر چاق شده در عرض چن ماه
      پس راههای رژیمی پایدار نیستن
      و من خدارو هزاران هزار شکر میکنم ک این مسیر رو ب من نشون داد تا هم از اون جهنمی ک براخودم ساخته بودم نجات پیدا کنم هم زندگی کنم و هم ب خواسته خودم برسم خدایا دوست دارم
      من میخوام ب لاغری برسم چن با لاغری اعتماد ب نفسم بالا میره ب خواسته چندین سالم میرسم لباسهایی ک دوس دارم با هر رنگ و مدلی هس رو میپوشم سلامتتر میشم پاهای عزیزم کمر عزیزم از فشار راحت میشن میتوم حس شادی و شادابتری داشته باشم موقع خرید
      حیطه انتخابم گسترده تر میشه سنم خیلی پایینتر دیده میشه
      میتونم برم و لباسهای سایز کوچک بخرم با اعتماد ب نفس خرید میکنم لباسهایی ک دوس دارم میتوم بپوشم میتونم بخرم رنگهای شاد استفاده میکنم من در این مسیر دارم یاد میگیرم ک خودمو دوست داشته باشم
      ولذتشو ببرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1400/11/26 08:58
      مدت عضویت: 1304 روز
      امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 376 کلمه

      باسلام. لاغری با ذهن یه پروسه ی زمانی هست که نشون دهنده ی قدرت ذهن وقدرت خلق کرد ن  هست چاقی ارثی نیست بلکه باور هایی که داریم باعث ماندگاری چاقی درجسم شده و نتیجه ی افکارو رفتارم  هست  برای لاغرشدن ولاغرموندن اول باید به سطح فکر و باورها  رجوع کنم و بعد رفتار و مورد بررسی قرار بدم و درنتیجه براساس چیزی که جدید دارم یاد میگیرم عمل کنم چاقی و چاق شد بدون هیچ فشاری به بدن وارد شده وبافکر اینکه  کاملا طبیعی هست به خاطر باورهایی که در ذهن دارم به خاطر همین چاق شدم درصورتیکه چاقی رویا گرفتم مثل حرف زدن از خونواده  چاقی مادر درمن اثر گذاشته ومن هم فکرمیکردم که من چاقم چون ژنتیکم چاقی هست درصورتیکه مادرم قبل از ازدواج کاملا متناسب بود وحتی بقیه اعضای فامیل چه پدری وچه مادری پس این نشون میده که چاقی من به خاطر ژنتیک نیست در زمانهایی که رژیم می‌گرفتم به ظاهر درمسیرلاغری بودم اما ته ذهنم این بود که تموم بشه دوباره شروع میکنم به خوردن و زمانیکه میگفتم نمی‌خوام درصورتیکه توی دلم وذهنم افکارم غوغا به پا بود دوست داشتن بخورم اما نمیخوردم به خاطر این که رژیم بودم و  میتر سیدم  چاق بشم یه دلیل دیگه ای هم که داشتم این بود که من به خاطر خوردن چاقم و زمانیکه رژیم گرفتم و حجم زیادی از وزن خودمو کم کردم به این باور رسیدم که خوردن ادموچاق می‌کنه و به همین دلیل بود که حتی درلاغری باذهن هم خودم روی این باوراستواربودم که خوردن باعث چاقی میشه و همیشه به خودم می گفتم که مگه میشه بافکرلاغرشد درصورتیکه  خوردن باعث چاقی میشه درصورتیکه افکارم و رفتاهایی که به عنوان الگو در ذهن من شکل گرفته زمانی خودشو  نشون میداد که با غذا مواجه میشدم و انقددرمن  نهادینه شده بود که نیاز به فکرکردن نبود و مستقیما برمیدا شتم  واین فکرهاهم  به صورت وسوسه های لذت بخش باعث میشد هربار بخورم ودرنتیجه  ناراحت بشم و بعدافسوس بخورم و احساس گناه کنم که چرااین طوری رفتار کردم و این چرخه بارها تکرارشده  اما حالا با دونستن واعتماد به توانایی خودم در توانایی خلق چاقی و توانایی خلق لاغری باذهن خودم دوباره به مسیرلاغری قدم برمیدارم و پله به پله قدم برمیدارم و به خیلی چیزها دسترسی پیدا میکنم با تشکر .🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جاودانگی
      1400/11/16 10:15
      مدت عضویت: 1425 روز
      امتیاز کاربر: 490 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 723 کلمه

      سلام استاد و  دوستان 🌹

      گام دوم

      چجوری میشه رویای لاغریمون رو محقق کنیم ؟ جوابی که 99.9درصد مردم میگن اینه که باید عرق بریزی کم بخوری تا لاغرشی هیچ راه دیگه ای نداره ! اما مایی که دیگه قاعده ی بازی رو یاد گرفتیم به این طرز فکر و نگرش میخندیم !چون رمز کار چیز دیگه ایه وگرنه تک تک ما باید الان 50 کیلو شده بودیم ،و اگه نشدیم یعنی اون کارا و تلاشای سنگین و طاقت فرسایی که بعضیامون چند سال ادامه میدادیم کاملا غلط بوده . 

      حالا رمز کار چیه ؟؟؟؟؟ تنها رمز اینه که باید لاغری رو به ذهن آموزش بدیم .

      لاغرشدن مثل یادگیری یه زبان جدیده . شما برای اینکه بجز زبان مادری یه زبان دیگه بلد باشی تنها کاری که میکنی اینه که میخونی مینویسی گوش میدی تکرار میکنی . مگه غیر از اینه ؟؟؟ نمیای که با ذهن و جسمت بجنگی بهش فشار بیاری تو محدودیت بزاریش فعالیت فیزیکی کنی تا زبان و یادش بدی یا رانندگی رو آشپزی رو و هر مهارت دیگه ایو ….. حتی جدول ضربو .

      اگه برای هیچ مهارت دیگه ای اینکارارو نکردی برای لاغری هم نباید دنبال روشای فیزیکی بری .ما چجوری چاق شدیم؟؟؟؟ اول خوب یادش گرفتیم از اطرافیان ،قشنگ که جاافتاد برای ذهنمون خودش دیگه مثل همون زبان جدیده کاملا اتوماتیک وار شروع کرد به چاق کردن ما ،با دستورات جدید و رفتارو عادت های جدید 

      حالا لاغری هم جاده برعکس چاقیه ،اگه برای چاقی ما فقط دیدیم شنیدیم باورکردیم تکرار کردیم برای لاغری هم دقیقا باید همین راهو بریم وگرنه محکوم به شکستیم .

      اول از همه ذهن رو متقاعد کنیم که تنها راه ماندگار و صحیح لاغری باذهنه تا کلا قطع امید کنه از هرروش دیگه ای . چون همه اونا بیراهه اس .

       مرحله دوم تا میتونیم لاغریو آسونش کنیم برای ذهن . بهش بفهمونیم که لاغری یه چیز کاملا طبیعی و راحته برای ذهنو جسم ما . اونو بلده درست مثل ترمیم هرنوع زخمی . چطوره که هر مدل زخم برش شکستگی بیماری رو خودبخود بلده خوب کنه اما از پس اضافه وزن برنمیاد ؟؟؟؟؟بدنی که بدترین شکستگی استخونو بعد مدتی میتونه ترمیم کنه واقعا اضافه وزن براش خنده دارنیست؟!!!!چاقی چیزیه که خودش ایجاد کرده پس صدرصد خودشم بلده به لهترین شکل ترمیمش کنه چون استاده تو اینکار …. بازم یادمون بیاریم سالی یک تن رو برای ما رفع میکنه باهر سوخت و ساز و هرمقدار غذا وتحرکی . پس قدرت رفع هر مقدار اصافه وزنی و داره . ماها باور اشتباه به خوردش دادیم که این مقدار ناچیز و رها نمیکنه چسبیده بهش . اصلا سلامتی هم مثل لاعریه و طبیعت بدن ماست و همواره درما جاریه آیا ما کار خاصی میکنیم که سلامتیم دراکثر مواقع؟یا خودبخود در ما جاریه و به محض یه سرماخوردگی یا بیماری دیگه وارد عمل میشه و تا مارو به حالت اول نرسونه دست بردار نیست .اما چرا برای لاغری هزار نا نظریه داریم و فکر میکنیم ماییم که باید کاری انجام بدیم …

      و مرحله سوم عجله رو بزاریم کنار . مگه برای چاق شدن عجله داشتیم یواش یواش همچین وزن اضافه کردیم که خودمونم یادمون نیست کی چندکیلو چاق شدیم و به این وزن رسیدیم.بدن خودش میدونه چقدر چقدر از وزن اضافیه ماروکم کنه 

      یادمون باشه دیگه برچسب زدن و سرکوب کردن خودمون و بزاریم کنار . بعد رفتار اشتباه عذاب وجدان و گفتگوی ذهنی نداشته باشیم .درست مثل یک متناسب دنیارو ببینیم تا مثل اونا متناسب بشیم.

      فرد لاغر ذهنش مثل یه نوزاد دست نخوردست اصلا فکری راجب غذاها تحرک ارث و …. چیزای جورواجور که تو ذهن ماهست نداره .

      کافیه این موانع و کمرنگ کنیم  توی مسیر بمونیم ،باخودمون مهربونتر ازقبل باشیم و ازش توقع بیجا نداشته باشیم تا نتیجه رو ببینیم .همه چیزو به اراده و عرضه ربط ندیم اتفاقا ماها توانمندترین بودیم که چندسال درحال تلاش بودیم و پاداش اون زحماتمون هدایت به این مسیر صحیح بوده .قدرشو بدونیم و ازش استفاده کنیم .هرکسی که در سایت هست و احساسش ،رفتارش نسبت به غذاها به خودش  تغییر کرده ونگرشش عوض شده به مسئله چاقی و لاغری،رهاشده از رنج رژیم و ورزش و کالری شماری و…. ایمان بیاره که مسیرش حقه ازطرف خدا هدایت شده و تا آخرش بمونه و مثل دانشجویی که ایمان داره آخر سر مدرک تحصیلیشو میگیره  ادامه بده تا لاغری رو درآغوش بگیره . تنها مسیری که مارو به رویای چندین سالمون میرسونه همین سایت تناسب فکریه اون هم نه باسختی به راحتی آب خوردن 😍😍😍

      🌹سپاسگزارم استادعطارروشن عزیز🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sareh.taherii123@gmail.com
      1400/10/26 14:05
      مدت عضویت: 835 روز
      امتیاز کاربر: 292 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 391 کلمه

                               به نام خدای مهربانم

      سلام استاد عزیز! 

      امروز دومین قدم رو با شما برداشتم ، به لطف خدای مهربانم و شما احساس خوشایندی دارم ! احساس سبکی بدون فکر کردن به چاقی! 

      دقیقا گفته های شما صحیح هستش وقتی به صحبتهای شما گوش میدم انگار شما خود من هستید که این شرایط رو گذروندین و از تجربه های خودتون برای ما مسکین ! دردی که همه ما به وضوح در زندگیمون احساس کردیم!! 

      مغز ما همیشه آموزش چاقی دیده !! همیشه آماده بوده یه جا فرمان و برای خوردن بده و ما بدون چون و چرا حمله کنیم به غذا! این دقیقا درسته که می‌گویید که ما بارها رژیم گرفتیم و به هدفمان هم رسیدیم ، ( یکی تونسته به هدف ده کیلویش برسه یکی بیست کیلو و حتی بالاتر) اما بعدش چی؟! چند درصد موفق به حفظ وزن ایده آلشون شدن؟! میتونم راحت بگم ۹۰٪ دوباره بر میگردن به وزن اولشون یا حتی بالاتر! میدونید چرا؟! چون فقط ما به جسممون فشار میاریم که باید اینهارو رعایت کنی تا به وزن ایده ال برسی ! اما مغز و ذهن فقط آماده خوردن بود ! حتی لحظه ای به لاغری فکر نمیکرد ! ما حتی در ذهن خودمون به خودمون این وعده رو میدادیم که « بزار به وزن ایدهالم برسم خودم میترکونم از خوردن چیزهایی که تو‌این مدت نتونستم بخورم» یعنی ذهن ما آماده بود که بعد از یک دوره که به اجبار باید تحمل کنه باید حمله کنه به خوردن خوراکی های خوشمزه!! یعنی بازهم فقط خوردن و خوردن! من بارها شده که خیلی رنج کشیدم و به بدنم اجبار کردم رژیم های سخت و وحشتناک بگیره اما بعدش به سرعت مغز و ذهنم به من فرمان خوردن بی رویه میدان و دوباره میرفتم به نقطه سر خط با هیکلی چاق تر… با روحیه ای خرابتر…!! من اولین بار تو سایت شما ثبت نام کردم و الان سه روز دیگه فکر نمیکنم اصلا اضافه وزن دارم ! هروقت که گشنه ام بود یه چیز کوچیک خوردم ، بدون اینکه ولع داشته باشم بخوام هرچیزی رو تو دهنم بریزم ! من به ذهنم یاد میدم که لاغری رویا نیست ، من گزینه چاقی و رژیم رو برای همیشه از ذهنم حذف کردم! و خودم رو در لباسهای رویایی با هیکل رویاییم تصور میکنم اونم با لذت بردن از زندگیم….

      با سپاس از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار msh
      1400/10/07 08:17
      مدت عضویت: 988 روز
      امتیاز کاربر: 237 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 732 کلمه

      سلام به استاد گرامی همراهان عزیز 

      گام دوم در مسیر لاغری من 

      چاقی چیست ؟چاقی محصول یکسری عادت ها ماست که چشم گوش بسته انجام دادیم از والدین دوستان مدرسه رسانه ارزش های که میگذاشتن روی فرد چاق مثلا فردی که چاق است قشنگ تره تپل تره قویتر است و ما به طور نخواسته این چاقی در ذهن مان ارزش مند کردیم لذت بخش کردیم راحت کردیم در ذهن مان و عادت ها طبیعی خوردنمان با الگو قرار دادن والدین مان واسه همون ارزش های که یک فرد چاق داشت کم کم تغییر دادیم و کم کم این ذهن آموزش چاق شدن دادیم و این ذهن چاقی یاد گرفت 

      حالا ما چاقی به روش ها مختلف که بالا گفتم به ذهن آموزش دادیم بدون اینکه بدونیم داریم چکاری انجام بدیم و مغز از ذهن دستور میگیره حالا ذهن چاقی یاد گرفت مغز دستور میده به اندام بدن به پرخوری بیشتر به حرص خوردن و آرام آرام رفتارها غذایی ما رو تغییر میده نگرش ما رو در مورد غذا تغییر میده و اینجوری باعث میشه ما به سادگی و خیلی لذت بخش چاق بشیم که شاید بارها گفتیم برای دیگران والا نمی‌دونم چیشد اینجوری چاق شدم 

      و بعد از اینکه چاق شدیم میگیم وای حالا چکار کنیم لاغر بشیم دیگه اینجا دانبال یک چیزی هستیم که مارو یک شبه لاغر کنه و دانبال نتیجه هستیم فقط میخواهیم این چاقی دیگه نباشه نفرت از چاقی پیدا میکنیم خودمان سرزنش میکنیم دیگران مقصر چاقی خودمان می‌دونیم احساس بد داریم در مورد خودمان و نمی‌دونیم ما داریم با این کارها داریم به چاقی توجه میکنیم و چاقی بیشتر داریم جذب می‌کنیم 

      چون قانون میگه به هرچیزی به هر نحوه ای توجه کنی اون جذب میکنی و وارد زندگیت میکنی 

      حالا ما به طور ناخواسته این چاقی بیشتر در خودمان گسترش می‌دادیم و چاق میشدیم 

      و ما چاقی یاد گرفته بودیم حالا واسه لاغر شدن میومدیم از طریق روش ها فیزیکی که همه کسانی که این متن بخونن خیلی خوب اطلاع دارند که من دارم چی میگم تلاش میکردم لاغر بشم و نتیجه هم میداد ولی زود گذر بود چون ذهن که تغییر نکرده بود فقط ما میومدیم با فشار رژیم ورزش دمنوش خودمان مجبور میکردیم به انجام دادن این ها و تا زمانی تحمل میکردیم انجام می‌دادیم وزن ما کم میشد و زمانی که دیگه فشار ها زیاد به ما میومد و ما رها میکردیم اون رژیم دمنوش یا هر روشی باز طبق دستورهای مغز شروع میکردیم به خوردن به حرص با ترس خوردن سرزنش تحقیر خودمان و چاق چاقتر میشدیم 

      حالا واسه اینکه لاغر بشیم و تا ابد لاغر بمونیم باید همان جوری که چاقی یاد گرفتیم لاغری هم یاد بگیریم توجه کنید یاد بگیریم نه نتیجه بگیریم نه اینکه بگیم الان من چاقم هفته دیگه لاغرم نهه اینجوری نیست باید یاد بگیریم که لاغر شدن آسان است فقط باید یاد بگیریم کم کم نگرش ما تغییر میکنه بعد رفتار ماو در آخر جسم ما شروع به تغییر میکنه و متناسب شدن در جسم خود میبینیم و این متناسب شدن اول باید از ذهن طرز نگرش ما شروع بشه و در آخر در جسم قابل مشاهده است 

      پس اگه می خواهیم لاغر بشیم و تا ابد لاغر بمانیم باید لاغر شدن یاد بگیریم طبق حرفها استاد پیش بریم متعهد باشیم در انجام تمرینات عجول نباشیم دانبال نتیجه تغییر. شرایط یهویی نباشیم با آرامش حس خوب روزی یک گام پیش بریم و در آخر خواهیم دید که ما توانایی لاغر شدن داریم اگه لاغر نشدیم قبلا چون کلا مسیر اشتباه رفته بودیم 

      مسیر اشتباه با هر سرعت قدرتی پیش بری به مقصد نمی‌رسی چون مسیر اشتباه است نه اینکه مقصد وجود نداره یا تقصیر ما است ما نمیتونیم نهه اینجوری نیست ما مسیر اشتباه رفتیم 

      ما مسیر لاغر شدن اشتباه رفتیم اگه نتیجه نگرفتیم اگه شکست خوردیم اگه لاغر نشدیم به صورت دائم چون مسیر اشتباه بوده یعنی لاغر شدن وجود داره و طبیعت وجود هر انسانی تناسب اندام است حق هر انسانی با لذت غذا خوردن است تفریح است سلامتی است اعتماد بنفس است آزادی است آزادی در انتخاب لباس غذا تفریح و حق مازیبایی است آرامش شادی است اگه اینها نداریم چون مسیر اشتباه رفتیم 

      حالا ذهن قابل یاد گیری است این بهترین خبر است که ذهن قابلیت یادگیری دارد و ما با آموزش وعمل کردن به ذهن لاغری آموزش میدهیم و ذهن یاد میگیره مغز دستور میده به اندام بدن رفتارها ما تغییر می‌کنه و لاغر میشم و به حق طبیعی خودمان که لاغری است میرسیم 

      استمرار داشته باشیم در این مسیر و متعهد باشیم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار دنیا
      1400/09/23 15:32
      مدت عضویت: 1351 روز
      امتیاز کاربر: 6
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 399 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان فوق العاده.

      من چقدر خوشحالم که درین جمع هستم و از تک تک آگاهیها دارم استفاده میکنم. مدت زمان زیادی نیست که به جمع شما پیوستم قبلا یکبار ثبت نام کرده بودم در سایت ولی انگار آماده شنیدن این حرفها نبودم ولی الان حدود یک هفته است دوباره برگشتم و وقتی دیدم یک دوره رایگان بینظیر به اسم صدگام گذاشته شده در سایت، خودم رو متعهد کردم که هرروز یک گام رو پیش ببرم. مطالب هر گام رو بخونم، فایل تصویری رو با دقت ببینم و نت برداری کنم و کامنت دوستان رو با دقت بخونم.

      من حدود 3 ساله که با مباحث ذهنی و کنترل ذهن و خلق رویاهام به دست خودم آشنا هستم و مام درحال تمرین و یادگیری هستم در بعضی جنبه های زندگی بسیار پیشرفت کردم چون برای رفع فرمولهای همون مشکلاتم اقدام کردم ولی درباره چاقی اصلا کار ذهنی انجام ندادم یعنی حقیقتش اصلا به این درک نرسیده بودم که لاغر شدن هم ذهنیه و من باید روی کنترل ذهنم کار کنم. اصلا بلد نبودم و این باعث میشد من مدام درگیر روشهای بیرونی مثل رژیم و ورزش باشم. با اکراه رژیم میگرفتم اما به این نتیجه رسیده بودم که اگه رژیم نباشه نمیشه کار پیش بره. من اضافه وزنم اصلا زیاد نیست ولی همین امر باعث کابوس من و اضافه وزن بیشترم شده. من زمانی که تصمیم گرفتم لاغر بشم حدود 5-6 کیلو نسبت به اندام متناسبم اضافه داشتم اما همین فکر چاق بودنم و متوسل شدن به رژیم، باعث شد که من دو کیلو هم چاقتر بشم. هر بار که اقدام میکردم فقط یک تا دو کیلو کم میشدم و کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم که نکنه بدنم جوری شده که اصلا وزن کم نمیکنه و داشتم کابوس میساختم برای خودم. تا اینکه چندروز قبل از خدا خواستم هدایتم کنه به مسیر درست متناسب شدن و لاغری نه با زجر و عذاب بلکه با روش اصولی و درستش که خداوند به دلم انداخت بیام توی این سایت مجدد و با اگاهی بیشتری بخونم متنها و کامنتهارو. الان دوسه روزه واقعا فشار عصبی خوردن از روم داره برداشته میشه و بطرز عجیبی شبها معدم از حجم زیاد خوردن، درد نمیکنه. چون ولع خوردنم تقریبا از بین رفته. میدونم که فقط باید استمرار داشته باشم توی این مسیر و با اولین نشانه ها سپاسگزار باشم و به مسیرم ادامه بدم. خیلی خوشحالم از اینجا بودنم. خدایا شکرت. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متعهد بمان
      1400/09/02 13:09
      مدت عضویت: 1701 روز
      امتیاز کاربر: 5358 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 485 کلمه

      سلام 

      من هیچوقت فکر نمیکردم چاق شدن و یاد گرفتم، الان که به بچگی هام فکر میکنم میبینم من تو کل دوران ابتدایی لاغر بودم و از راهنمایی کم کم خوردن هام بیشتر شد ولی اضافه وزن نداشتم تا سوم راهنمایی و اول دبیرستان که دیدم چند کیلو چاق تر از حالت طبیعی هستم و از اونجا هر سال به وزنم اضافه شد، حتی یک بار با خودم فکر نکردم من که تا سن 10،11 سالگی لاغر بودم چطوری این و باور کرده بودم که چاقی من ارثیه، چرا انقد چاقیمو به بیرون از خودم ربط میدادم، چقد مسئولیت و از گردن خودت بگیری و بدی به چیزای دیگه راحته واقعا، هر راهی بود من واسه لاغری امتحان کرده بودم ولی هیچ وقت لاغری با ذهن و نشنیده بودم درست جایی که تسلیم شدم خدا مسیر و بهم نشون داد، من اعتراف میکنم عاشق لاغری نبودم وگرنه انقد تو این مسیر لیز نمیخوردم، استاد نمیدونین چقد حالم خوبه همین چند روزی که برگشتم به مسیر، از اینکه چشمم دنبال خوردن نیست فکرم پیش خوردن نیست از اینکه معدم سبکه چقد راحتم، چقد از خودم راضی ام وقتی به اندازه میخورم، چقد حال و هوام عوض شده، نمیدونم با این همه مزایایی که این روش داره چرا انقد من میرفتم جاده خاکی، دو سه روزه از دست عذاب وجدان بعد از پرخوری و اون حس بدش راحت شدم، از خودم ممنونم که خودم و نجات دادم دوباره، اگه هر روز و هر لحظه ازتون تشکر کنم استاد بازم کمه، خدا بهتون سلامتی و نعمت فراوون بده

      همیشه پاهای لاغر برای آرزوی دست نیافتنی بود، اندام متناسب برام رویا بود، میدونین چقد حالم خوب شد وقتی اولین بار شنیدم منم میتونم اونجوری که میخوام لباس بپوشم هرچی ک میخوام هرچی که دلم میخواد همه اینا مال منم هست، اگه الان اونجوری که میخوام نشدم دیگه تسلیم سرنوشت نیستم میدونم ایراد یه جایی تو ذهن و عملکرد خودمه و به محض درست شدن همه چی عوض میشه، الان حتی خوشحالم از اینکه دورامو زدم لیز هامو خوردم حتی چاق هم شدم تا با اطمینان برگردم به این مسیر، تنها جاییه که هیچوقت پشیمون نشدم از برگشتم و هیچوقت بهم بد نگذشته 

      من چرا چاق شدم؟؟ 

      چون تقلید کردم رفتارهای خانوادمو و تو عالم بچگی فکر میکردم درستش اینه منم همه چی بخورم غذامو تا آخر بخورم و همه سعی ام و کردم این کار و درست انجام بدم تا تشویق بشم و منی که تمام عادت های غذاییم درست بود فکرشو نمیکردم دارم با این کارم همچین آینده ای رو برای خودم میسازم، چاقی رو تو ذهن خودم کاشتم و 15،16 سال ازش مراقبت کردم، عالی هم اینکارو انجام دادم، الانم یه چیزی باید تو ذهنم عوض بشه چیزی اون بیرون نیست همش دروغه

      من نگاهم این نیست که 3 ماه دیگه کجام و چه نتایجی گرفتم نگاهم و عوض کردم میخوام فقط امروز و درست عمل کنم و امروز و عالی زندگی کنم و یه تیک خوشگل اخر شب واسه خودم بزنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Afsaneh
      1400/07/24 08:06
      مدت عضویت: 1106 روز
      امتیاز کاربر: 2005 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 546 کلمه

      بنام خداوند قادر و علیم و حکیم 

      سلام به استاد و دوستان زیبانگرشم

      برای خودم متعهد شدم که اگه میخوام رشدکنم باید برای موفقیتم برنامه داشته باشم و با کیفیت برنامه رو انجام بدم حتی شده قدمهای کوچیک اما با کیفیت و استمرار داشته باشم نباشه که یک روز کل فایلهارو گوش بدم و بعد تا یک هفته دیگه بزارم کنارشون 

      باخودم بستم از صدگام شروع کنم الان سه روزهه دارم از گام اول فایل رو نت برداری کردم طول روز صوتیشو گوش دادم و همه کامنتهای دوستانو رو خوندم و ازشون نت برداری کردم تا کامل از زاویه دیدهای مختلف فایل استاد تو ذهنم جاپیداکنه و بشه باورم و بعد هم کامنت بزارم تا اثرمو محکمتر کنم و هرشب فایلهای نوشته های باورساز رو بخونم و بعدش  حتما البوم شگفتی سازان رو نگاه کنم که همه دوستان تونستن به هدفشون تناسب اندام برسن پس منم میتونم وقتی البوم شفگفتی ساز رو نگاه میکنم با حس خیلی خوب و باورشدن و تونستن و بالبخند بخواب میرم  و بعد برم فایل دوم 

      تغییراتو با همین چندروز حس میکنم بیشتر حس و حالم خوبه صبح ها بیدار میشم یه دفترچه برداشتم واز نکات مثبت خودم رو مینویسم که باعث شده بیشتر خودمو دوست داشته باشم و حس سبکی میکنم کمتر بفکر غذا خوردنم و میلم کمتر شده و خداروبینهایت شکر میکنم برای این مسیر زیبا

      من چند مدت قبل از دوازده گام شروع کردم وقتی فهمیدم میشه با ذهن لاغر شد باهیجان شروع کردم به فایل گوش دادن و کامنت خوندن همونجا با همون دو هفته ک ادامه دادم تغییرات روحیمو کاملا متوجه شدم اما ازبس اطرافیان میگفتن چقدر چاق شدی و ازاین حرفا روحیه مو دوباره باختم و یه دوستی بهم یه رژیم معرفی کرد که خیلی زود لاغر میشی من بااینکه دیگه ذهنم پذیرفته بود ک رژیم و این چیزها دیگه برای من اثر نداره چون پرده پشت صحنه رژیم واین چیزها از جلوی ذهنم برداشته شده بود ک همه چیز از ذهنمه و باید ذهنمو درست کنم و فرمولهای چاقی رو درست کنم و فرمولهای لاغری رو جایگزین کنم وقتی دیدم این پیشنهاد رژیم گرفتن بهم شد اولش گفتم برم بگیرم تا زودتر لاغر شم اما همون لحظه احساسم بد شد وقتی حس کردم احساسم بد شده متوجه شدم مسیر اشتباهی میرم حتی ذهنم هم مقاومت داشت با رژیم گرفتن خوشحال شدم که ذهنم پذیرفته بود رژیم و این چیزها اصلا اصل نیستن و راه درست مسیر تناسب فکریه و این دفعه ذهنم بامن همراه شد که بیام از صدگام شروع کنم اونم با اصول درست نه عجله کردن الان دیگه باورمه که من این اخرین بارهه و این روزهای اخرهه چاقی منه وقتی تو این مسیر لاغر بشم دیگه چاقی وجود نداره پس بالذت و اطمینان از مسیرم لذت میبرم برای همین بدون عجله داشتن فقط میخوام از تک تک فایلهاو کامنتهای دوستان بهترین استفاده رو ببرم وقتی فایل استادرو گوش میدم و نت برداری میکنم و کنارش از کامنتها نت برداری میکنم متوجه شدم خیلی عمیق تر این اگاهیهای ناب وارد ذهنم و ناخوداگاهم میشه و چقدر لذت بخشه این مسیر که هم زندگیم داره تغییرمیکنه هم دارم باورهامو درست میکنم هم متناسب میشم هم به کلی اگاهی عالی میرسم و هم خودمو دوست دارم و هم از مسیرم لذت میبرم و چقدر داره بیشتر باورم میشه این مسیر درستترین مسیر و اسانترین مسیر متناسب شدنه 

      خداجونم عاشقانه عاشقتم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار kiananaseh2008@gmail.com
      1400/07/16 18:52
      مدت عضویت: 979 روز
      امتیاز کاربر: 5605 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 378 کلمه

      وقتی به ذهنت برای لاغری آموزش نداده باشی هر کاری بکنی و هر چقدر رژیم بگیری و ورزش کنی بازم چاق میشی دوباره.

      آقا بالاتر از عمل جراحی که نداریم من تونستم چیزی حدود ۳۵ کیلو کم کنم و اینگونه بود که با این عمل جسمم را تحت فشار گذاشته بودم به طوریکه هیچی نمیاونستم بخورم و از اونطرف ورزش زیاد هم میکردم شاید ۶ ساعت تو روز.

      خیلی زیاده ولی لاغر میشدم و خوشحال بودم تا اینکه بعد از ۲ سال خیلی کم و به صورت گرم گرم شروع کردم به چاق شدن به طوریکه اصلا متوجه نمیشدم ولی بازهم خیلی ورزش میکردم و سعی میکرد حفظش کنم و همش میگفتم این ۵ کیلو طوری نیست تا اینکه بر اثر ورزش زیاد بیرون زدگی دیسک پیدا کردم همراه با درد سیاتیک شدید و دیگه نمیتونستم و طی این ۱ سال ۵ کیلو دیگه هم چاق شدم چون ذهن من همان ذهن چاق قبلی بودو به همین منوال گذشت تا اینکه من باردارشدم و از بارداری هم ۷کیلو اضافه وزن به من موند و من موندمو دوباره دنیایی از غم و غصه و اینکه چرا من اینطوریم.

      خودم را سرزنش میکردم و همیشه افسرده بودم و دوباره شروع کردم به رژیمهای مختلف ولی طبق معمول به خاطر ذهنم که فورمولهای چاقی را آموزش دیده هست دوباره هم شکست خوردم.

      مطمئنم اینبار پیروز میشم و از این بار روانی چاقی که سالهاست منو خرد کرده رها میشم.

      من یک بار طعم لاغری را چشیدم ولی از راه غلط میتونم به همه بگم اینقدر شیرینه که حد نداره و حاضرم تمام دنیامو بدم و به اون حد لاغری البته از راه درست و برای همیشه دست پیدا کنم

      مطمئنم اینبار به جای درستی اومدم و برای همیشه لاغر خواهم شد.

      یادمه پیاده روی میکردم و مدام این جمله تاکیدی را میگفتم که به راحتی و به آسانی و برای همیشه به وزن ایده آلم دست پیدا کردهام و از خداوندگار هستی شاکر بودم و فکر میکنم از بسکه این جمله را گفتم خداوند این متد لاغری با ذهن را در مسیر زندگی من قرار داد.

      مطمئنم لاغر میشم برای همیشه با این روش و شما و استاد عزیز را در جریان میگذارم حتما.

      همانطور که به آسانی و راحتی چاق شدم به همون روش هم لاغر خوام شد.

      از خداوند به خاطر قرار گرفتن آقای عطار روشن در زندگی سپاسگذارم🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1400/07/07 19:16
      مدت عضویت: 1304 روز
      امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 366 کلمه

      بنام خدا 🌹

      مسیر لاغری باذهن مسیری هست که استمرار لازم داره هنر ادامه دادن .صبور بودن  ومنتظر بودن وقتی به چیزی  اعتقاد و اعتماد داشته باشی منتظر نتیجه میمونی  .و برات مهم نیست چقدر زمان میگذره اما میدونی  که  بهش  میرسی من  بااینکه سال98 اواخرش  شروع کردم  اما حالا دارم درک میکنم و به اعتماد کامل رسیدم درطی مدتی که من میخواستم لاغربشم از روش های مختلف دوتاچیز وجود داشت  نخوردن وپر تحرک  بودن برای رسیدن به نتیجه ،  نتیجه ای که هم ماندگار نبود و فقط برای تجربه ی لذت لاغرشدن بود که اون لذت هم دوام چندانی نداشت چون   روی اعصاب و روان من تاثیر می‌گذاشت  یه فایلی استاد میگفت  پیاده روی کردن باعث به هم ریخته ترشدن فرمول های ذهنی میشه و اینو  من تجربه کردم . لاغری درسته که ازطریق ذهن شروع بشه من امروز توجه کردم که چاقی من مرحله به مرحله شکل گرفته و همین کاری که داریم در لاغری با ذهن انجام مید یم اینه که مرحله به مرحله داریم آموزش می بینیم  درموردچاقی  من اول ازچاقی ترسیدم به خاطر غذاخوردن وبعد از غذاخوردن وبعد تلاش برای نیفتادن تو دام  چاقی و درنهایت چاق شدن ورژ یم گرفتن وفرارکردن 

       ازخو دم که با عثش شدم و احساس بد از  قضاوت شدن توسط دیگران و نفرت از چاقی… چاقی ارثی نیست اموز شیه مثل خیلی چیزهاییکه از خو نوادم یاد گرفتم  مثلاً نون وبرنج وخو رشت خوردن رومن از پدرم  یادگرفتم لقمه ی بزرگ برداشتن و هم همینطور.وتک تک این رفتارهاوافکارروازاونها یاد گرفتم  امامن نمی‌دونستم که مقصر خودمم ووقتی هم که فهمیدم مسولیتشو برعهده  نگرفتم و خواستم بارژیم  گرفتن ورزش کردن صورت مسئله روپاک کنم درسته لاغری نه تنها هنره بلکه زندگی کردن مثل یک فردمتناسب هم  هنر ه یادگرفتن احساس سیری و متناسب بودن زندگی متناسب دقیقا این چیزیه که همه ی مامیخوایم لاغری با ذهن زمان نیاز نداره بلکه  درطی زمانه هرچقدر بیشتر ادامه بدی نتیجه ی بهتری به دست میاری وهر چقدرعجله کنی بیشترزمانو ازدست میدی   برای چاقی نه زحمتی کشیدم نه کاری کردم فقط بهش اضافه کردم حالا برای لاغری هم بدون زحمت و بدون اضافه کردن یا نکردن چیزی میتونم لاغربشم ولاغر بمونم برای همیشه چیزی که همیشه میخواستم. باتشکر از شما دوستان وازاستاد.🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1400/06/26 07:02
      مدت عضویت: 1706 روز
      امتیاز کاربر: 23427 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 573 کلمه

      سلام به شما استاد گرامی و همه دوستان خوبم

      چه توضیحات جامع و اطلاعات نابی در این فایل بود

      لاغری با ذهن برای خیلی از افراد باورنکردنی و شاید یک توهم به نظرشان بیاید

      این اشخاص باید این اطلاعات را دریافت کنند و خودشان حداقل از فایلهای رایگان استفاده کنند تا درست بودن این روش زا تجربه کنند تا بتوانند باور کنند و قدرت ذهن را درک کنند

      من خودم دو سال و نیم پیش بطور اتفاقی و بدون اینکه دنبال روش لاغری باشم با یکی از ویدیوهای لاغری با ذهن  که در یوتیوب بود آشنا شدم 

      صحبتهای استاد خیلی به دلم نشست و با وارد شدن به سایت تناسب فکری ویدیو های دیگری را تماشا کردم

      به نظرم خیلی جالب آمد من از ذهن و قدرتش چیز زیادی نمی دانستم برای همین کنجکاو بودم که در این مورد اطلاعات بدست بیاورم

      تصمیم گرفتم که دوره رایگان لاغری با ذهن را انجام دهم

      در همان یکی دو هفته اول تغییرات رفتاری متفاوتی در برخورد با شیرینی جات پیدا کردم که خودم هم باورم نمی شد

      این بود که با اطمینان کامل درست بودن این روش اقدام به خرید می‌کنم ورود به سرزمین لاغرها کردم 

      در آنجا بود که متوجه شدم این برخورد من در یوتیوب با ویدیوی لاغری با ذهن هدایت خداوند مهربانم بود نه شانس و اتفاق

      من دیگر تسلیم شده بودم و تلاشم را برای لاغر شدن متوقف کرده بودم

      من مدت حدود ۴۰ سال در تلاش برای لاغر شدن بودم و یادم نیست چند روش مختلف را امتحان کردم و هر بار مقدار های مختلفی کم میکردم ولی ماندگار نبود و دوباره به وزن قبلی ام و بعضی اوقات حتی بیشتر هم بر می گشتم

      این چاق شدن مجدد خیلی حالم را بد میکرد نه به خاطر خود چاقی بلکه احساس ناتوانی و حسرت متناسب بودن و سرزنش کردن خودم که حتما جایی اشتباه کردم که دوباره چاق شدم به حدی که دیگر دست از تلاش کشیدم گفتم چه فایده که من اینقدر سختی می کشم و لاغر میشوم اما دوباره چاق میشوم پس دیگر قبول کنم که این سرنوشت من است و خودم را در همین حالت چاق بپذیرم 

      آنموقع اصلا خودم را دوست نداشتم و میتوانم بگویم وقتیکه اندام چاق خودم را در آینه میدیدم به خودم بد و بیراه می گفتم واز خودم متنفر میشدم

      با شروع دوره ورود به سرزمین لاغرها اول تغییرات درونی در من بوجود آمد احساس آرامش میکردم دیگر از خودم بدم نمی آمد دیگر احساس ناتوانی نمی کردم

      امید به رسیدن به لاغری در من شعله ور شده بود

      بعد از سه ماه تغییرات جسمی را هم در خودم ملاحظه کردم که این شور و اشتیاقم را چند برابر کرد

      بقدری از بودن در این مسیر لذت میبرم و تشنه یادگیری بیشتری در مورد ذهن و عملکرد آن و معجزات آن هستم که برنامه های دیگری را هم تهیه کردم واز استفاده چندین باره آنها لذت فراوان میبرم

      ورود به سرزمین لاغرها بهترین تصمیمی بود که در زندگی ام گرفتم

      من خداوند مهربانم را بینهایت سپاسگزارم که مرا به این مسیر زیبا هدایت کرد

      من برای همیشه و تا آخر عمرم در این مسیر باقی خواهم ماند و با یادگیری آموزشها در دوره های مختلف تناسب فکری زندگی بهتری برای خودم ایجاد میکنم

      همین الان هم وقتیکه خودم را با زمانیکه در این مسیر نبودم مقایسه میکنم خیلی از لحاظ فکری و رفتاری عوض شده ام نه فقط در مورد لاغری بلکه در مورد همه جوانب زندگیم

      خدایا سپاسگزارم استاد عزیزم از شما ممنونم که با عشق و علاقه نامحدود دوره های متعددی برنامه ریزی کرده و آنها را در اختیار ما قرار میدهید متشکرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار marzieh753@gmail.com
      1400/06/16 12:40
      مدت عضویت: 1016 روز
      امتیاز کاربر: 6412 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 426 کلمه

      سلام به همه دوستان همراه، یادداشت‌های خودم از گام دوم را به عنوان تکلیف و تمرین امروز اینجا مینویسم: برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن را بیاموزید، می‌توانید به راحتی و با اندکی تلاش و مقدار بیشتری صبر و استمرار به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید، از خودتان بپرسید چرا به راحتی چاق می‌شویم ولی برای لاغری باید کلی سختی بکشیم؟ مساله لاغر شدن نیست مشکل لاغر ماندن و برنگشتن وزن هست، در روش لاغری با ذهن یاد میگیریم چطور ذهنمان را برای لاغر شدن و لاغر ماندن تربیت کنیم، این روش در مقایسه با سایر روش‌ها زمان بیشتری طول می کشد تا به نتیجه برسد ولی نتیجه آن پایدار است، در سایر روش‌ها جسم را تحت فشار قرار میدادیم ولی چون اقدام فیزیکی ما با اقدام ذهنی ما همسو نبوده به نتیجه دلخواه نرسیده ایم و این تنش بین جسم و ذهن ما باعث می‌شود، بدخلق، عصبانی و مضطرب و ناراحت بشویم و در نهایت تلاش را رها کنیم. کلیه فعالیت‌های بدنی ما از طریق مغز و فرمان آن انجام می‌شود، مغز ما تحت تاثیر ذهن ماست، اگر ذهن ما برای چاقی برنامه ریزی شده باشد فرمان های صادر شده هم برای چاق تر شدن صادر می‌شود. اضطراب و ناراحتی و افسردگی ناشی از عذاب وجدان بابت خوردن، موجب افزایش وزن می‌شود، در روش لاغری با ذهن ابتدا با توضیح چاقی آشنا می‌شویم که چی هست و بعد لاغری و مزایای آن را یاد می‌گیریم و سپس مسیر لاغری را آموزش می‌بینیم، تمام افرادی که اضافه وزن دارند تحت آموزش چاقی قرار گرفته اند. چاقی ارثی نیست بلکه آموزش دیدنی ست پس ما چاق شدن را یاد گرفته ایم، باید اصول کارکردن و تسلط بر ذهن را یاد بگیریم و لاغر شدن را به ذهن آموزش بدهیم، در رژیم‌های قبلی همیشه دنبال خوردن بودیم ولی چون در برنامه رژیمی بودیم از خوردن امتناع می کردیم که این یعنی ذهن در مسیر لاغری نبوده و در نهایت جسم به ذهنمان تسلیم میشد، حرکت در مسیر اشتباه با هر سرعتی ما را به مقصد صحیح نمیرساند، هربار که از تلاش برای لاغری نتیجه نگیریم متاسفانه بر بار سنگین چاقی اضافه می شود، دوره لاغری با ذهن یک کلاس آموزشی هست. هرجا در مسیر لاغر شدن احساس سختی کردی بدان که داری راه را اشتباه می‌روی. لاغر شدن به معنی زندگی و تولد دوباره هست. لاغر شدن خیلی ساده هست اگر از مسیر صحیح شروع کنیم و استمرار داشته باشیم. چاقی یک سری فرمول ذخیره شده در ذهن هست که می توان آنها را با فرمول های لاغری جایگزین کنیم، ممنون از توجه شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 21 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Jazab
      1400/06/14 08:23
      مدت عضویت: 988 روز
      امتیاز کاربر: 237 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 622 کلمه

      به نام خدا 

      گام دوم در مسیر لاغری من 

      همه ما افراد چاق سالها در حال تلاش واسه لاغر شدن بودیم و هرکسی هر راهی میگفت میرفتیم که متناسب بشیم یا هر تبلیغی میدیدیم که مثلا تو یکماه ۱۰کیلو کم کن با کله میرفتیم و فوری محصول میخریدم که متناسب بشیم و تا حدودی هم کم میکردیم ولی به محض رها کردن اون روش فوری بازم برمیگشتیم نقطه اول 

      حالا چرا رها میکردیم چون ذهن ما اموزش چاق شدن دیده بود و مغزما که براساس تصویرها ذهنی ما یا همان اموزش ها ذهنی که تشکیل شده از افکار ماست فرمان صادر میکنه به اعضای بدن خب الان من مغزم دستور میداد بخور ولی من میگفتم نهه رژیمم چی میشه تا یه مدتی دوام بیاری ولی دیگه کلافه میشی عصبی میشی میگی نخوردم چرا پس لاغر نشدم نگاه بقیه چه راحت میخورن همین یبار بخورم از شنبه رژیم میگیرم حالا عروسی است بخورم دیگه غذای اینجوری گیرم نمیاد بخورم بعدا میرم باشگاه اب میشه و خلاصه چون نمیتونیم تا همیشه در رژیم باشیم یا همیشه ورزش ها سخت کنیم یا دارو دمنوش لاغری بخوریم رها میکنیم باز چون ذهن روال خودش پیش میرود باز فرمان ها چاقی صادر میشه تشویق میشویم به بیشتر خوردن حرص میزنیم بیشتر بخوریم حتی اگه در خفگی باشیم باز شیرینی کبابی چیزی که اوردن تعارف کنن یا نکنن هم ما میخوریم و چاق چاق تر میشیم 

      شاید دوماه طول بکشه ما سه چهار کیلو کم کنیم ولی در عرض دوهفته ما سه کیلو اضاف میکنیم

       و اینجاست که به این نتیجه میرسیم لاغر شدن سخت است ما توانایی لاغر شدن نداریم 

      مابصورت ناخواسته چاقی در خودمان شکل دادیم با یادگیری چاقی که از والدین اطرافیان دوستان رسانه اطلاعات جمع کردیم پذیرفتیم باور کردیم چاقی در ذهن مان شکل دادیم و چاق شدیم و پذیرفتیم طبیعت وجود من است دقیقا مث یک ادم نابینا که هیچی نمبینه عمل کردیم کور کورانه و انگار هیچ اختیاری نداریم این زندگی خداوند برای ما رقم زده اجباری است پذیرفتیم 

      و باز اومدیم واسه لاغر شدن به حرف بقیه توجه کردیم پیش رفتیم بازشکست خوردیم چون ما مسیر اشتباه رفتیم یک مسیر اشتباه تا صدسال هم بری با بالاترین سرعت بازم اشتباه است مث خود ما افراد چاق مث استاد که ۳۵سال چاق بود مث ما مسیر ها اشتباه زیادی رفت و جز شکست چیزی نبود 

      ما چاقی اموزش دیدیم از طریق ذهن چاق شدیم و الانم با اموزش دیدن یاد گرفتن لاغری از طریق ذهن متناسب خواهیم شد 

      لاغر شدن باید یاد بگیریم یک مهارت است مث بقیه مهارت ها که یاد گرفتیم مگه ما متولد شدیم اشپز بودیم یا راننده بودیم یا دکتر بودیم یا ورزشکار بودیم یا نقاش بودیم …همه اینها یاد گرفتیم تمرین استمرار زمان برد تا یادگرفتیم واسه یک دکتر شدن سی سال اموزش دیدیم درس خوندیم تا بعدش دکتر شدیم 

      واسه راننده شدن سه ماه اموزش دیدیم یکسال تمرین کردیم تا یک راننده خوب شدیم بدون ترس رانندگی کردیم یاد گرفتیم واسه هر کاری زمان خودش گڋاشتیم راحت پذیرفتیم که این همه زمان میخواد و داریم یاد میگیریم توقع نداشتیم تو یکماه به هدفمان برسیم وزمان پذیرفتیم 

      الانم واسه متناسب شدن باید بپذیریم ما در حال یادگیری متناسب شدن هستیم نه داریم متناسب میشیم که هر دقیقه بگیم پس کو من که لاغر نشدم ما داریم یاد میگیریم متناسب شدن رو نیاز به تمرین تکرار استمرار شور اشتیاق دارد نیاز به عمل دارد به قول معروف علم بی عمل هیچ است 

      پس ما هم متناسب میشیم به شرطی که گام به گام پیش بریم و بگیم مادر حال یادگیری هستیم و این یادگیری نیاز به تمرین تکرار استمرار عمل دارد و الان منتظر لاغرشدن نباشیم عجله نکنیم تا خیلی راحت صحیح و برای همیشه متناسب بشیم متناسب بمونیم 

      پس نکته این گام لاغرشدن یک مهارت است که باید یادش بگیریم مث بقیه مهارت ها دیگه که داریم به همین راحتی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/05/19 23:26
      مدت عضویت: 1012 روز
      امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 691 کلمه

      به نام خدای زیبایی ها

      سلام خدمت استاد و دوستای گلم

      اکنون کاری را شروع کرده ام که می توانستم ده سال پیش آغاز کنم، اما از اینکه برای آن بیست سال دیگر صبر نکردم، دلشادم.-پائلو کوئیولو

      نکته جالب توجه اینه که همه ما مدتی رژیم گرفتیم و تونستیم مقداری از وزن و سایزمون رو کم کنیم اما چون مسیر بی راهه بوده به نتیجه ثابت نرسیدیم..در روش لاغری با ذهن “ذهنم را برای لاغر شدن و لاغر ماندن تربیت میکنم”

      به نظر من هر کاری رو با عجله انجام بدیم به نتیجه نمیرسیممثلا به عنوان دانش اموز یا دانشجو اگر طی سال کتاب های درسی رو مرور و تکرار کنیم قطعا امتحانات ما پر از موفقیت میشه اما اگر درس هارو تلنبار کنیم و  خوندن رو بزاریم برای شب امتحان،قطعا به نتیجه موفقیت امیز نمیرسیم.و در مثال های دیگه مثل رانندگی، اشپزی، کارهای خونه،نویسندگی و … این قانون پا برجاست .

      چرا با عجله نمیشه کاری رو درست انجام دادگچون در این صورت ما قانون تکامل رو رعایت نمیکنیم و از جهان سیلی های محکمی میخوریم.

      چرا زمان هایی که برای لاغری تلاش میکردم احساس خلا و تنگنا داشتم؟((چون اقدام فیزیکی من با اقدام ذهنی‌ام همسو نبود))

      وقتی رژیم کتوژنیک داشتم همیشه به روزی فکر میکردم که رژیمم که تموم شد یک روز برم کلی خوراکی شیرینی و کیک و بستنی بگیرم بزارم توی کمدم و اروم اروم بخورم و این افکار نشان دهنده این بود که من اقدام فیزیکی کرده بودم اما با اقدام ذهنی‌ام که همچنان دنبال چاقی بیشتر بود همسو نبود

      حالا فهمیدم چرا موقع رژیمم افسردگی شدید گرفتم و همش دلم میخاست با دوستام باشم! چون هرچقدر که میگذشت جنگ بین من و ذهنم بیشتر میشد و همیشه درگیر بودم..

      باید به ذهن ناخوداگاهم حق بدم که بعد از گذشت دو ماه هنوز پرخوری ها  و قحطی زدگی های خودش رو داره.چون یک مدت مداوم بهش سختی دادم و خواستم جسمم رو تغییر بدم پس دلیل این پرخوری هام هنوز همون مسیر اشتباهه..

         #  تمام فعالیت های بدن ما تحت تاثیر مغز ماستمغز ما تحت فرمان ذهن ماست  #

      من برای برداشتن یک لیوان نیاز به فرمان از طرف مغزم دارم و تا فرمان رو نفرسته من نمیتونم لیوان رو بردارمدرباره موضوع خوردن هم همینطوره، برای هر قاشقی که میخوام بخورم نیاز به دستور مغزم دارم از اونجایی که مغز من دستورات خودش رو از ذهن میگیره و ذهن من پر از فرمول چاقیه و برای چاقی برنامه ریزی شده پس کنترلی روی رفتارم ندارم و غذای اضافی به بدنم تزریق میکنم؛بعد از این رفتارم پشیمون میشم

      و همین *پشیمون شدن*  باعث تشدید چاقی من میشد چرا؟! ساده‌است چون پشیمانی،ترس،تحقیر کردن خود جز احساسات بدِ و طبق قانون :  احساس خوب =اتفاقات خوب__ احساس بد=اتفاقات بد

      امروز یاد گرفتم که هر بار از رفتار غذاییم ناراحت بشم باعث پسرفتم میشه و خودم رو ضعیف تر میکنم و دفعات بیشتری اینکارو انجام میدم .

      همونطور که از بچگی معلمان‌ما : خانواده جامعه اطرافیان و رسانه و..به ما زبان فارسی یاد دادن به صورت ناخوداگاه ما فارسی رو عالی یاد گرفتیم و اگر از همون‌بچگی به ما زبان لاغری رو یاد میدادن به صورت ناخوداگاه متناسبانه رفتار میکردیم

      اما عیبی نداره!! ما اینجاییم تا تغییر کنیم :*)خوشحالیم از ابنه هیچوقت برای شروع دیر نیست.

      اگر همین الان اقدام کنم که ارایشگری یاد بگیرم طی مدت زمانی میتونم حرفه ای بشم پس توی این سن طلایی هنر لاغری رو یاد بگیرم میتونم شگفتی ساز بشم

      من تونستم رژیم بگیرم ورزش کنم و لاغر بشم اما چرا نتونستم اون وزن و سایز رو نگه دارم؟من اگر بخوام نویسنده ماهری بشم نمیتونم بدون یادگیری و سر خود داستانی بنویسم و پیش بهترین نویسنده جهان ببرم و توقع تایید و تحسین داشته باشم.! مطمئنا اون نویسنده به من و داستانم میخنده و منو رد میکنه برم اما اگر خوب تمرین کنم ، داستان رو بالا پایین کنم و نویسندگی رو کامل یاد بگیرم به احتمال زیاد اون نویسنده متن من رو تایید میکنه و میپذیره‌‌…

      در مورد موضوع چاقی و لاغری هم همینه !!اگر من خودم رو حسابی لاغر کنم،به ذهن و جسمم فشار بیارم و… وقتی جسمم رو پیش ذهنم ببرم قطعا به من و داستان غم انگیزم میخنده و میگه برو تو لاغر نمیشی! نمیتونی! تو کلا باید قبول کنی که چاقی…

      اما من میخوام قبول کنم که چاقم! انقدر یادگیری رو جدی میگیرم تا موفق بشم

      تمااااااآاااااااام

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1400/05/16 01:02
      مدت عضویت: 1521 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 792 کلمه

      به نام خدا 

      با سلام خدمت دوستان متناسب و استاد عزیز و گرامی 

      گام دوم :چگونه میشود با قدرت ذهن لاغر شد ؟

      همیشه به دنبال جواب این سوال بودم که چرا لاغر شدن اینقدر سخت و‌دشواره؟

      ولی چاق شدن مثل اب خوردنه ؟

      چرا برای چاق شدن نمیخاد زحمت بکشی ؟

      چرا هر بار که میخام برای لاغری اقدام کنم یه مانع سر راهم قرار میگیره 

      لاغر شدن خیلی برام سخت و سخت بود و محدودیت در غذا خوردن رو نمیتونستم تحمل کنم 

      هربار که اقدام میکردم برای لاغری تا یه حدودی میتونستم خودم و در محدودیت قرار بدم چون واقعا محدودیت برام سخت بود و ذهن هم که محدودیت رو دوست نداره 

      من عاشق لاغری هستم و همیشه هم ناراحتم که چرا نمیتونم وزن زیادی کم کنم و به اون ایده الی که دوست دارم برسم 

      چون ذهن من اونقدر فرمول های اشتباه در ذهنش ذخیره کرده که مغزم دستور محدودیت رو نمیتونه قبول کنه و این محدودیت غذایی رو نمی پذیره 

      اینقدر از اطرافیان و افرادهای چاق شنیدم که لاغر شدن سخته که این خودش یه مانع بزرگ در جلوی روی من بوده و‌این مانع نمیزاشته به اون کاهش وزن دست پیدا کنم و مدت زمان این روش ها هم خیلی کم بود چون برام سخت میگذشت نمی تونستم بیشتر از دو ماه طاقت بیارم و دوباره به اون روش قبلیم که پرخوری بود برمیگشتم خیلی راحت بود چاق شدن مثل اب خوردنه 

      ما چاقی رو از ابتدای زندگیمون یاد گرفتیم مثل زبان مادری که از بدو تولد یاد گرفتیم 

      چاقی هم خیلی راحت از اطرافیان پدر و مادر و خواهر و برادر و‌دوست و اشنا و یاد گرفتیم 

      ما باید لاغری رو اگاهانه اموزش ببینیم همانند سایر کارها مثل رانندگی کردن اشپری کردن زبان انگلیسی یاد گرفتن گیتار زدن صحبت کردن و …….همانطور که برای رانندگی کردن بارها و بارها تمرین و تکرار داشتیم تا اینکه راننده شدیم باید برای لاغر شدن هم به صورت مکرر و استمرار داشتن تمرین و تکرار داشته باشیم تا لاغری رو یاد بگیربم و لاغری رو زندکی کنیم 

      از اونجایی هم که ذهن محدودیت رو دوست نداره و باید در کمال ارامش و‌دوستی به ذهنمون لاغری رو اموزش بدیم و بارها به ذهنمون یاد اوری کنیم که لاغر شدن  اسانترین  کار دنیاس 

      واقعا هم همین طوره

      کاش از همون بدو تولد این باور صحیح رو در ذهن پرورش داده بودند 

      الان که در این دوره ها هستم به ایمان و باور ۱۰۰در صد رسیدم که روش  لاغری از طریق ذهن اولین و اخرین روشه که در جهان وجود داره چون به راحتی و در شادی و اخساس خوب انجام میگیره 

      در تمام روش های دیگه همش در جنگ و‌نزاع با خودت هستی 

      هر روز عصبی و ناراحت از خودت متنفری احساس خوبی نداری حالت بده کرسنه ای محدودیت در غذاها داری 

      اما در این روش از طریق ذهن لاغری خیلی ارام و راحت و‌عالی صورت میکیره 

      روزانه با چند تا فایل گوش دادن و تمرین انجام دادن فرمول های ذهنیمون تغییر میکنه و ذهن به مغز دستوز صحیح رو اعلام میکنه 

      و‌مغز فرمانبردار ذهنمون هس 

      البته با تکرار و تمرین و استمرار داشتن و عمل کردن  به اون جیری که در این مسیر گفته میشه میتونیم فرمول های ذهنیمون رو تغییر بدیم 

      الان من در ارامش غذا میخورم ترس از خوردن ندارم حرص و وله ام نسبت به مواد خوراکی کم شده 

      غذای مورد علاقه ندارم 

      به اندازه ی نیاز بدنم غذا میخورم 

      اینا همش از نشانه های اینه که من در مسیر تناسب اندام هستم و اسان بودن این روش رو بیشتر و بیشتر برام تداعی میکنه که فقط لاغری از طریق ذهن هستش که میتونه مارو در این شرایط عالی و خوب قرار بده 

      در کدام روش میتونی به اسانی و در ارامش و شادی و‌احساس خوب زندکی راحت و اسوده ای داشته باشی  

      هر روز که ادامه میدم و هر روز که یک قدم دیگه برای متناسب شدن برمیدارم به اون خواسته هام نزدیک و نزدیک تر میشوم 

      من ایمان دارم این روش اسون و راحته که ادم ها رو به تناسب میرسونه و از همه مهم تر در تناسب باقی میزاره 

      در روش های دیگه هم ادم لاغر میشه ولی نمیشه لاغری رو حفظ کرد و بعد از مدتی به وزن قبلی برمیگردن 

      اما در روش لاغری با ذهن میشه لاغر شددددددددددددو لاغر موندددددددددد‌دد‌‌د

      از زمانی که ذهنم رو برای لاغر شدن برنامه ریزی کردم وشاهد نشانه های بسیاری در خودم شدم احساس خوبی از خودم دارم و عاشق خودم شدم 

      ایمان و باوررم در این روش به قدرت ذهن روز به روز بیشتر و بیشتر میشه 

      و به خودم افتخار میکنم که ادم قوی و توانمندی هستم که تونستم بعد از این همه شکست در روش های دیگه باز راه خودم و ادامه بدم البته این بار راه درست و صحیح 

      به اون خواسته ام که متناسب شدن حال خوب احساس خوب از خودم از زندکی از خانواده ام و لذت بردن از زندکی و ……رسیدم 

      لاغر شدن فقط از طریق ذهنننننننننننننن صورت میگیرد 

      سپاس فراوان از خداوند متعال و استاد بزرگوار و گرامی 🌹🌹🌹🌹🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار redalat8@gmail.com
      1400/05/10 14:13
      مدت عضویت: 1043 روز
      امتیاز کاربر: 21824 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 381 کلمه

      باسلام خدمت استاد عزیز ودوستان گرامی .

      برداشت من از این فایل اینه که لاغری یه موضوع ولاغر ماندن مطلبی دیگر است .وفقط ما در صورتی لاغری دائمی رو تجربه میکنیم که ذهنم هم با جسم هم راستا باشد .تمام تلاش‌های ما تا اکنون در جهت لاغری فقط جسممان رو تحت تاثیر می‌گذاشت وبااینکه نتیجه موقتی هم می‌گرفتیم والبته همراه با عوارض جسمی وروحی بوده،بعد مدتی به حالت چاق قبلی بلکه چاقتر هم برمی گشتیم.

      وبه این صورت سیکل معیوب شروع می‌شد یعنی با این شکست ما ارتعاشهای منفی شامل عدم اراده ،ناتوانی،بی کفایتی،ژن معیوب،سوخت وساز پایین ،استعداد چاقی وهزاران فرمول اشتباه رو به دنیا میفرستادیم وبعد از مدتی همه اون انرژی ها رو در جسم وروح وزندگیمون پس میگرفتم.وچقدر راحت با یک روش اشتباه همه چیز رو خراب میکردیم.

      ما در روش لاغری با ذهن یاد میگیریم که مشکل از ذهن شروع میشه وسعی میکنیم با روش‌های ذهنی مسئله رو حل کنیم .البته در این روش ما نیاز به تمرین ومقاومت وتوجه داریم ونباید با افکار منفی واشتباه وبی ربط انرژی خودمون رو هدر بدیم .و منتظر دریافت نتیجه باشیم .

      در یک جایی استاد از تاثیر این روش بر سایر اعضای خانواده نام بردند که دوست داشتم برای شما از تجربه خودم بگم .

      من یک پسر ۱۴ ساله دارم که تپل هست و از اوجایی که از نظر ظاهری به دایی های چاقش شباهت داره ،نا خودآگاه رفتار غذا خوردنش شبیه آدمهای چاق شده ومن دیدم که ما چقدر این قضیه رو تقویت کردیم ودر حال کاشتن چاقی در ذهن پسرم بودیم .من سعی میگردم مراقب غذا خوردنش باشم ومرتب یادآوری میکردم که کمتر بخور بستنی نخور ،ورزش کن.  …..وبصورت اشتباه داشتم ترس از غذا خوردن رو در ذهن پاک پسرم ایجاد میکردم .

      از وقتی با این سایت واین روش آشنا شدم در حد آگاهی پسرم با اون صحبت کردم وگفتم تو اگه ظاهرت شبیه دایی هات است ژنت شبیه پدرت هست که متناسبه پدرت هم وقتی به سن شما بود تپل بود ولی بعدلاغر شد .باورتون نمیشه همین چند جمله کافی بود که ولع پسر من به غذا خوردن کم بشه یه وقتهایی من نگرانش میشم که چقدر کم غذا میخوره این جمله که سیر شدم ودیگه نمی‌خورم رو جدیدا می‌شنوم وبسسسسیار خوشحالم .

      من خدا رو خیییلی شکر میکنم از طریق استاد عطار روشن با این روش آشناشدم .وامیدارم بتونم ادامه بدم.🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1400/05/03 10:44
      مدت عضویت: 1680 روز
      امتیاز کاربر: 10491 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 652 کلمه

      هر بار که رژیم بودم منتظر بودم که لاغر شم‌و بتونم تمام خوراکیهایی که محدود بود بخورم خوب این الان کاملا نشون میده که ذهنم مرتب دستور به خوردن میداده ولی الان که با دوره اشنا هستم هیچ خوراکی یا ماده غذایی تو ذهنم نیست که تصمیمی برای خوردنش داشته باشم جز یک لیوان اب برای اینکه تشنه هستم صبحانه رو خوردم و از قبل نان را برای خودم جیره بندی نکردم حتی کره و مربا هم خوردم ولی رفتارم عالی بود نه گرسنه بلند شدم و نه در حد انفجار سیرم و احساس سبکی دارم و این بهترین احساس از زندگی دیگه پرونده خوردن و نخوردن برای من بسته شده اینکه مدام از اول صبح برای خوردن و نخوردن نقشه بکشم الان میدونم که در مسیر درست هستم و هرانچه هم بخورم جز برای انرژی دادن به من و متناسب کردنم نیست

      قبلا خوردن برای من برابر چاق شدن بود یعنی وقتی گرسنه میشدم احساس نا امیدی داشتم حتی اگر بک لقمه میخوردم و چون ناتوان از کم خوردن بودم پس کلا میخوردم و وقتی سیر میشدم با خودم میگفتم پس از فردا شروع میکنم و این روند ادامه داشت و ادامه داشت 

      همیشه تعجب میکردم که همسرم از خوردن پلو و خورشت سیر میشه چون من از خوردن پلو و خورشت اصلا سیر نمیشدم و تا وقتی بود میخوردم خوردن من ازقبل انداختن سفره شروع میشد و سر سفره برای خودم مقدار خیلی کمی میکشیدم و تا خوردن ته غذای بچه ها و موقع جمع کردن از قابلمه ادامه داشت در واقع خودم گول میزدم ولی همسرم مثل یک جنتلمن برای خودش میکشید و با لذت میخورد و بعد غذا مسواک میزد و بعد از ظهر که از خواب بلند میشدیم اون به دنبال چای بود و من دوباره به دنبال غذا 

      خوب اگر اینها دستور ذهن برای چاقی نیست پس چی؟

      مگه من چی کار میکردم مگه کارگر معدن بودم که اتقدر به غذا احتیاج داشته باشم اگر احتیاج و نیازم بود پس این همه چربی چی بود؟

      چرا الان سیر میشم چرا عصرها گرسنه نمیشم چرا وقتی میوه میخورم دیگه نمیتونم غذا بخورم قبلا هر خوراکی در معده بیچارم جایگاه مخصوصی داشت پیتزا و اش و میوه و چای و شیرینی همه تو معدم جایگاه خودش داشت مثلا وقتی پیتزا خورده میشد باز هم اش رشته باید خورده میشد خوب کاملا مشخص که معده من جای این همه مواد نداشت که اگر داشت که جلو نمیومد در حد انفجار و کبد چرب و سنگ صفرا نمیگرفتم این ذهن من بود که برای تمام این مواد جا داشت و حتی برای تمام خوراکی های دنیا هم جا داره و معده بیچاره باید قبول میکرد چون دستور از بالا بود ولی الان میدونم که جسمم تازه وقتی گرسنه است اندازه یک پیش دستی کوچک میوه خوری (من به گفته استاد ظرف غذام کوچک کردم اگر قبلا هر کس به من میگفت این کار کن امکان نداشت قبول کنم ولی الان وقتی میز میچینم با لذت ظرف کوچکم میارم وای استاد واقعا شما به چه زبونی گفتید ممنون و )جاداره برای غذا پس کاملا مشخص که برای لاغری باید جسم و ذهنم با هم هماهنگ بشه روح که خودش هماهنگ اون اصلا متناسب و تناسب و زیبایی و شادی و ازادی را فریاد میزند انسان های بزرگ روح بزرگی داشتن روح کمال گراست تمام رنگهای شاد طلب روح *روح خودش نور زیبایی در نقاشیهای مینیاتوری جای داره جسم هم که نمیتونه زیاد بخوره و این همه اضافه وزن نمیتونه تحمل کنه و اعتراضش با عدم تناسب و بیماری نشون میده  روح هم نمیتونه تحقیر و عدم اعتماد بع نفس و رنگهای تیره برای لاغر نشان داده شدن تحمل کنه پس الان روح و جسم هماهنگ شدن برای تناسب و میمونه ذهن که اون هم به لطف خدا و قرار گرفتن در نسیر لاغری با ذهن هر روز داره هماهنگ و هماهنگ تر میشه خوب نتیجه لاغری و تناسب با لذت

      پیوستنامه

      استاد دوره صد کام فوق العادست از خدای منان درخواست دارم کمکم کنه هر روز گام بردارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/04/27 13:21
      مدت عضویت: 1042 روز
      امتیاز کاربر: 77
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 657 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      گام دوم: 

      لاغر شدن و متناسب شدن هنری‌ست که باید یاد بگیریم 

      مثل یادگیری اشپزی،نویسندگی،رانندگی و…

      من از زمانی که یادم‌میاد در حال چاق و لاغر شدن بودم که اثراتش به صورت تَرَک پوستی روی بدنم خودش رو نشون داده.

      وقتی چاق هستیم باید بفهمیم که مشکل در خوردن و فعالیت بدنی ما نیست،چون میلیون ها آدم هستن که نه کم میخورن و نه ورزش میکنن اما همیشه متناسب هستن.

      بلکه موضوع چیز دیگه‌ای هست،چون شاید از روش های اشتباه بتونیم لاغر بشیم اما نمیتونیم لاغر بمونیم.

      و حالا در دوره مسیر لاغری من یاد میگیریم ذهنمون رو برای لاغر شدن و لاغر موندن “تربیت” کنیم.

      روزگاری بود که غذام رو کم کرده بودم و فعالیت بدنیم رو بالاتر برده بودم و با تحت فشار قرار دادن جسم و روحم سعی در کاهش وزنم داشتم.اما چون اقدام فیزیکیم با اقدام ذهنبم همسو نبود،بلافصله بعد از رها کردن اقدام فیزیکی من دوباره چاق میشدم.

      دلیل اینکه لاغری همیشه همراه با رنج و سختی بوده هم همینه،اینکه ذهن و جسمم باهم همسو نبودن و متوجه این موضوع نبودم..

      یعنی من همیشه خودم تصمیم میگرفتم‌ لاغر بشم،یک روش رو انتخاب میکردم و شروع میکردم.اما ذهنم که همچین تصمیمی نداشت؛پس منو تحریک میکرد تا پرخوری کنم،منو به جاهایی هدایت میکرد که ماده غذایی رو ببینم که ازش خاطره خوبی دارم و اونو بخورم.

      تمام فعالیت های بدن ما تحت فرمان ذهن ماست.

      به عنوان مثال ما وقتی میخوایم یک لقمه رو برداریم و بخوریم اون فرمان از طرف ذهن ما میاد و ما نمیتونیم کنترلی روش داشته باشیم.

      برای همونه خیلی وقتا برای تک تکمون اتفاق افتاده که کاملا سیر هستیم اما تا یک شیرینی میبینم برمیداریم و میخوریم،چون ذهن ما برای چاقی برنامه ریزی شده و به ما فرمان هایی میده که در جهت چاق شدن و چاق تر شدن هست..

      حالا وقتی ما لقمه رو برمیدادیم و میخوریم تازه عذاب وجدان میگیریم و ناراحت میشیم.که همین ((ناراحتی)) باعث ((تشدید چاقی )) میشه.

      هرچقدر ناراحتی تو بابت خوردن اون ماده غذایی بیشتر باشه و بیشتر خودتو سرزنش کنی دفعه های بیشتر اون کارو تکرار میکنی،بدون اینکه تو اراده کنی.

      کسانی که پدر و مادر چاقی دارن یا خودشون از بچگی چاق بودن ذهنشون برای چاقی اموزش دیده.دقیقا مثل یادگیری زبان فارسی که ما تلاشی برای یادگیریش نکردیم و از طریق خانواده جامعه و کشور زبان مادریمون رو یاد گرفتیم،حالا اگر بخوایم یک زبان دیگه یاد بگیریم برامون‌سخت میشه چون باید به صورت اگاه براش تلاش کنیم “دقیقا مثل یادگیری لاغری”

      چرا فکر میکنیم چاقی ارثی‌ست؟ چون کسانی که در خانواده های چاق بزرگ شدن به سادگی تحت اموزش چاقی قرار داشتن و وقتی بزرگ شدن رفتارهایی رو انجام‌میدادن که اونهارو به سمت چاقی میکشونه..

      و حالاااا نکته خوشحال کننده اینه که ما میتونیم بارها ذهنمون رو برنامه ریزی کنیم و بهش لاغری رو یاد بدیم😍 همونجور که چاقی رو یادش دادیم

      چاق شدن که زمان و مقدار نداره.تا حالا هم تعیین نکردم تا سال بعد قراره چند کیلو کم کنیم و …

      پس لاغری هم زمان مقدار نداره و نباید تعیین کنیم که قراره چقد لاغر بشیم.

      همه‌مون خوب میدونیم زمنی که توی رژیم‌بودیم باز هم هوس خوردن داشتیم،دوست داشتیم بیشتر بخوریم  ولی چون یادمون میومد که رژیمیم نمیخوردیم و یک جنگ بزرگ توی ذهنمون برپا میشد.

      ما همیشه مسیر لاغری رو اشتباه رفتیم…برای همون به مقصد نمیرسیم

      به عنوان مثال ما میخوایم بریم تهران،اما از راه کرج میریم.حالا اگر با هر سرعتی چه اروم و چه تند بریم باز هم به تهران نمیرسیم چون از اول توی جاده اشتباهی قرار داشتیم.

      ولی اگر از همون اول از جاده تهران بریم قطعا به تهران میرسیم و خوشحال میشیم..

      پس موفقیت در تلاش و کوشش نیست،بلکه در مسیر درست هموار است.

      هر جاهم دیدیم‌لاغری داره سخت میشه باید بدونیم راه رو اشتباه اومدیم و باید ایراد کارمون رو پیدا کنیم.

      میدونین..واقعا افراد متناسب یک هدف از ما کمتر دارن،یک خواسته کمتر…

      چون‌اون ها همیشه متناسب بودن و نیازی به لاغر شدن‌ندارن.اما ما چون چاقی و عوارض رو تحمل وردیم حالا قدر لاغری رو بیشتر میدونیم و بیشتر لذت میبریم:)💓 

      خدایا صد هزار مرتبه شکرت

      استاد سپاسگزارم بابت این فایل عالی.گان دوم رو هم در جهت لاغری برداشتیم💪🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/04/18 09:20
      مدت عضویت: 1226 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,024 کلمه

      به نام بی نام او 

      سلاام و درود پاینده باشید 😍

      در تمام سالهایی که اضافه وزن داشتیم و از روشهای مختلف لاغری (رژیم غذایی و ورزش کردن و دمنوش و قرص لاغری و کمربند لاغری و لیزر و جراحی )استفاده کردیم نتیجه ای دریافت نکردیم شاید چندباری چندکیلو از اضافه وزن و سایزمون کم شده باشه ولی نتیجه ماندگار نبود و به راحتی چاق شدیم .

      اما یه روز قشنگی به سایت تناسب فکری هدایت شدیم و حرفهای جدیدی می شنویم شگفتاااا🤔😇

      لاغری با قدرت ذهن و تضمین ماندگاری آن 

      در همه ی سالهایی که در تلاش بودیم تا با فشار به جسممون کاهشی در اضافه وزنمون داشته باشیم فقط ما تصمیم گرفته بودیم و این تصمیم ما با ذهنمون همسو نبود یعنی در واقع ما برای هر کار فیزیکی از مغزمون دستور می گیریم و مغز ما تحت تأثیر ذهنمون کار می کنه🤔تمام آموزشهایی که ما به ذهنمون در طی سالها زندگی چه آگاهانه (رانندگی و خیاطی )و چه ناآگاهانه (آشپزی و چاقی و صحبت کردن به زبان مادری )داده ایم به صورت فرمول های ذهنی در ذهن ما ذخیره شده اند و به صورت ناخودآگاه و بدون فکر دستوراتش از طریق مغز صادر شده و به صورت واکنشهای رفتاری و فیزیکی در ما پدیدار می شوند ما الان دیگه برای رانندگی و آشپزی و صحبت کردن فکر نمی کنیم چون این مهارتها رو یااد گرفتیم و در آنها استمرار داشتیم دقیقا وقتی دست ما به سمت لقمه ای می ره که برداره داره دستورش از مغز که تحت تأثیر ذهن هست صادر میشه و ما می خوریم و بعد عذاب وجدان می گیریم و ناراحت می شیم و اتفاقا هر بار که به این حس می رسیم بیشتر خودمون رو سرکوب می کنیم و در برابر چاقی ضعیف تر شده و قدرت بیشتری به چاقی می دهیم و ما از کودکی چاقی را از والدین خود آموزش دیده ایم به راحتی همانطور که افرادی هستند که دو یا چند زبان رو به راحتی صحبت می کنند .پس متوجه شدیم که هر بار که ما تصمیم می گرفتیم از روشی برای لاغری استفاده کنیم خواسته ما با آموزش ذهنی ما که چاق بوده همسو و هماهنگ نبوده مثلا همیشه میل به خوردن داشتیم اما به زور تحت عنوان رژیم غذایی خودمون رو محدود می کردیم  و هربار که تصمیم می گرفتیم که نخوریم اتفاقا باز می خوردیم و ذهنمون بیشتر ما رو هدایت می کرد به سمت تنوع غذایی و شرایطی که ما چاقی رو بهتر تجربه کنیم و همین ناهماهنگی تصمیم ما با ذهن باعث بدخلقی و عصبی شدن ما می شد تا جایی که این تداخل باعث می شد به سختی و با درد و رنج فراوان مدتی رو در اون روش لاغری سپری کنیم و در نهاایت خسته می شدیم و رها می کردیم و باز ذهن پیروز می شد و به اموزش و عملکرد خودش ادامه می داد و اتفاقا همین خودش استمرار در چاقی و چاق تر شدن بود این چاقی هر چند برای ما عذاب آور شده بود اما بدن ما به خوبی عملکرد خودش رو انجام می داد قلب و کلیه ها و جریان خون و دستگاه گوارش خیلی هوشمندانه ادامه زندگی ما را مدیریت می کردند ولی فشااار اصلی و غیر قابل تحمل روی اعصاب و روان ما بود .حالا ما باید اول برای ذهنمون چاقی رو توضیح بدیم که چه معضلاتی در زندگی ما داشته است اعتماد به نفسمون رو با هر بار شکست از دست دادیم شادیمون رو لذت غذاخوردن و سلامتی و زیباییمون رو و این چاقی در تمام جنبه های زندگی مارو محدود کرده و خیلی از افرادچاق هستند که توانمندی های بسیاری دارند ولی به دلیل چاقی نمی تونند خودشون رو عرضه کنند و دچار افسردگی شده اند .حالا لاغری رو توضیح می دهیم که چقدر مزایا برای ما داره زیبایی و سلامتی و شادی درونی ،اعتماد به نفس و آزادی در خرید در تفریح در پوشش و از همه دوست داشتن خود و لذت بردن از خوردن و آرامش همه از مزایای طبیعی شدن ما هست .مسیر لاغری با ذهن مسیری بسیار هموار و پرنعمته من خودم تجربه کردم باور کنید 🥰اول از همه باید بدونیم که همونطوری که به راحتی چاق شدیم خیلی آسونتر لاغر میشیم بعد از اون ما هیچ وقت تعیبن نکردیم که در چه زمانی چقدر اضافه وزن پیدا کنیم ⁉️فقط این همه سال آموزشهای چاقی رو هرروز قدم به قدم تمرین و تکرار کردیم پس برای لاغری هم قدم به قدم یاد می گیریم با فایلهای آموزشی سایت تناسب فکری (دیدن فایلهای تصویری و صوتی و نوشتن تمرینات و عمل کردن به آنها )یعنی ذهنمون رو برنامه ریزی کنیم و آموزش جدید داشته باشیم در قالب آموزش لاغری یا زبان لاغری یا هنر لاغری  🎶🍃دقیقا مثل کلاس اول دبستان که بودیم تصویر و صدای معلم رو داشتیم بعد نوشتن و تمرین و تکرار و نتیجه امروز اینه که سواد خواندن و نوشتن رو داریم و این مسیر رو هر روز با یک قدم فاصله گرفتن از شرایط فعلی و نزدیک شدن به شگفتی ساز شدنمون ادامه می دهیم .

      😇مسیر لاغری با ذهن را باید با شوق و احساس خوب طی کرد یعنی اگر سختی کشیدین و رنج آور شد مسیر بیراهه است استپ کنید⛔️

      در تمام سالهایی که اضافه وزن داشتیم و از روشهای مختلف برای لاغری استفاده می کردیم برای این سختی می کشیدیم چون مسیرمون اشتباه بود تابلو نداشت ، خاکی بود ،دره داشت ،خط کشی نداشت، چراغ نداشت ،علائم راهنمایی نداشت ،پمپ بنزین نبود 😲بعد هر چقدرم گازشو می گرفتی و تلاش می کردی و به خودت فشاار می آوردی به مقصد نمی رسیدی و سرگشته می شدی و ناامید .

      اما مسیر لاغری با ذهن مسیر صحیح و درسته تابلو داره (امید و اشتیاق و احساس خوب)راهش خط کشی داره چراق داره تازه آسفالت شده (استاد به روزرسانی می کنند و هربار آسونتر میشه)😇😂پمپ بنزین داره هرچی دوست داری میخوری آزادی و من نمیگم دیگه یکدفعه گازشو میگیرین تا گام صد 😂

      اما به این معنا نیست که ما فکر کنیم گوش دادن ما می خواد ما رو لاغر کنه نه🤔⁉️باید به مروز زمان نگرش و افکار ما تغییر کنه و فرمولهای جدید در ذهنمون ایجاد بشه و انقدر در یادگیری زبان لاغری استمرار داشته باشیم که مثل جدول ضرب دودوتای لاغری به راحتی حل بشه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سیده آمنه یاقوتی
      1400/04/09 00:44
      مدت عضویت: 1143 روز
      امتیاز کاربر: 921 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 598 کلمه

      گام دوم👣۷،۴،۱۴۰۰نکات متن✔️✅به این موضوع فکر کنید و سعی کنید به شکل کاملا منطقی در ذهن خود بپذیرید که شما قصد یادگیری لاغر شدن با قدرت ذهن را دارید.یادگیری به منزله لاغر شدن(متناسب شدن) نیست.

      لاغری(متناسب شدن)یک هنراست که باید یادش بگیرمهمانطور که چاقی رو یادگرفتمخوب یادمه همیشه لاغر بود و باتکرار و استمرار در افکار و باورهای چاق کننده بازهم لاغر بودم وتکاملش رو طی کرد تااین باورها رسوخ کرد و بلاخره نتایجش توی جسمم پیداشد و به شکل اضافه وزن خودشو نشون داد

      پس الان هم باتکرار واستمرار در مسیر لاغری باذهن باید صبور باشم و مدام نگم چرا نشد پس کی لاغر میشم و این حرف هاچون تااین کارکردن روی ذهن تبدیل به باور بشه یک پروسه ی تکاملیه و باید طی بشهو وقتی عمیق بشه نتایج توی جسمم ظاهر میشه😘

      پس عجله ممنوع✖️گله شکایت ممنوع✖️مدام رو وزنه رفتن وجلو آینه رفتن ممنوع✖️پس صبر مهم ترین کلید این راهه👍

      سؤالی که برای من هم مثل استاد عطار روشن پیش می اومد این بود که چرا راحت چاق میشم؟چرا انقد سریع وزن وسایزم برمیگرده؟

      حالا جوابشو میدونم چون ذهن من پر بود از فرمول ها و باورها وبرنامه هایی برای اضافه وزن و درباکس مغزم هیچ اطلاعاتی برای راحت لاغرشدن یاهمیشه لاغرموندن نبود

      بزارید براتون یه مثال بزنم که شاید خیلی هاازجمله خودم باهاش روبه روشدیم واونم اینکه

      وقتی بچه بودم اگه کاری میکردم که بزرگترهام و اذیت میکرد خب تنبیه میشدم و باکس مغزمن این عمل وعکس العمل رو ثبت کرده بود و وقتی خودم ازدواج کردم و بچه دارشدم اون الگوی تکرار شونده برای پسرم تکرار شد،،بااینکه اصلا دوست ندلشتم و همیشه بعدش حالم بد میشداما چرا؟چون من روش های آرام برخورد کردن برای این نوع رفتارها رو توی مغزم نداشتم وتنها باور این بود که بچه کارناشایست بکنه باید تنبیه شه وگرنه پرو میشه

      دقیقا مثل چاقی ولاغریما برای چاق شدن فرمول و مسیر و نقشه داریمامابرای متناسب شدن هیچ فرمول و برنامه ومسیری نداریم😫

      برای همینه که حتی وقتی به سهتی مقدار زیادی از اضافه وزنم کم میشد سریع برمی گشت چون من روی نتیجه کار کردم نه روی ریشه😍

      لاغری با ذهن این هنر زیبا و دوست داشتنی رابه من آموزش میدهدکه چگونه باکس لاغری را در ذهنم ایجاد کنم☺️بعد ازایجاد باکس چگونه باورها و اعتقادات جدید ومفید را در آن تعبیه کنم 💪وبع شاهد تغییرات باشم که خودبه خود در جسمم پدیدارمیشوندواین تغییرات راحت و آسان و بدون هیچ رژیم،ورزش یاسختی خواهد بود و فقط با کار کردن روی ذهنم ایجاد میشود

      نکات فایل📼لاغری باذهن برای من آمنه تاابد هست به چه شرطی؟به شرط اینکه ذهنم و تربیت کنم و همیشه روی ذهنم کار کنمواستمرار و تکرار کافی داشته باشموحسم خوب باشه

      درتمام روش های لاغری ذهن من و باورهام همسو بودن وبامن آمنه همسو نبودن و نتیجه ی این دوگانگی شکست بودچرا؟چون ذهنم همراهی نمیکرد و تقصیری هم نداشته چون فقط فرمول چاقی دارهومن مدام عصبانی وناراحت میشدم که پس چرا لاغر نمیشم غافل از اینکه مغز من همه کاره ی جسم منه وخود مغز تحت تأثیر ذهن منهوذهن من برنامه هاش باچاقی پرشده پس نتیجه چاقی روز افزونهچرا روز افزون؟چون ذهن همه چیز و گسترش میده

      ذهن من برای خیلی از غذاها و فرمول ها خاطره داره و من بشخصه دیدم که ذهنم با دیدن یا بو کردن غذاها تحریک میشه و معده ی منو تحریک میکنه و بعد همون چرخه ی تکرار شوندهوبعدسرکوفت زدن بخودم و باور به اینکه من چاقم ونمیتونم لاغرشم

      در روش لاغری با ذهن من یاد میگیرم چاقی چیه؟وبعد یاد میگیرم لاغری چیه؟

      بعد کم کم یادگیری رو عمیق و عمیق تر میشه و من به وزن ایده آلم میرسم

      خداجوووونم شکرت برای این آگاهی ها وعمل به تعهدم شکرت عشقم

      هر روز فقط یک قدم باتعهد و صبرجمیل 

      آهسته و پیوسته

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سیده آمنه یاقوتی
      1400/04/08 02:59
      مدت عضویت: 1143 روز
      امتیاز کاربر: 921 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 606 کلمه

      گام دوم👣۷،۴،۱۴۰۰

      نکات متن✔️✅

      به این موضوع فکر کنید و سعی کنید به شکل کاملا منطقی در ذهن خود بپذیرید که شما قصد یادگیری لاغر شدن با قدرت ذهن را دارید.یادگیری به منزله لاغر شدن(متناسب شدن) نیست.

      لاغری(متناسب شدن)یک هنراست که باید یادش بگیرم همانطور که چاقی رو یادگرفتم خوب یادمه همیشه لاغر بود و باتکرار و استمرار در افکار و باورهای چاق کننده بازهم لاغر بودم وتکاملش رو طی کرد تااین باورها رسوخ کرد و بلاخره نتایجش توی جسمم پیداشد و به شکل اضافه وزن خودشو نشون داد

      پس الان هم باتکرار واستمرار در مسیر لاغری باذهن باید صبور باشم و مدام نگم چرا نشد پس کی لاغر میشم و این حرف هاچون تااین کارکردن روی ذهن تبدیل به باور بشه یک پروسه ی تکاملیه و باید طی بشه و وقتی عمیق بشه نتایج توی جسمم ظاهر میشه😘

      پس عجله ممنوع✖️

      گله شکایت ممنوع✖️

      مدام رو وزنه رفتن وجلو آینه رفتن ممنوع✖️

      پس صبر مهم ترین کلید این راهه👍

      سؤالی که برای من هم مثل استاد عطار روشن پیش می اومد این بود که چرا راحت چاق میشم؟

      چرا انقد سریع وزن وسایزم برمیگرده؟

      حالا جوابشو میدونم چون ذهن من پر بود از فرمول ها و باورها وبرنامه هایی برای اضافه وزن و درباکس مغزم هیچ اطلاعاتی برای راحت لاغرشدن یاهمیشه لاغرموندن نبود

      بزارید براتون یه مثال بزنم که شاید خیلی هاازجمله خودم باهاش روبه روشدیم واونم اینکه

      وقتی بچه بودم اگه کاری میکردم که بزرگترهام و اذیت میکرد خب تنبیه میشدم و باکس مغزمن این عمل وعکس العمل رو ثبت کرده بود و وقتی خودم ازدواج کردم و بچه دارشدم اون الگوی تکرار شونده برای پسرم تکرار شد،،بااینکه اصلا دوست ندلشتم و همیشه بعدش حالم بد میشد

      اما چرا؟

      چون من روش های آرام برخورد کردن برای این نوع رفتارها رو توی مغزم نداشتم وتنها باور این بود که بچه کارناشایست بکنه باید تنبیه شه وگرنه پرو میشه

      دقیقا مثل چاقی ولاغریما برای چاق شدن فرمول و مسیر و نقشه داریمامابرای متناسب شدن هیچ فرمول و برنامه ومسیری نداریم😫

      برای همینه که حتی وقتی به سهتی مقدار زیادی از اضافه وزنم کم میشد سریع برمی گشت چون من روی نتیجه کار کردم نه روی ریشه😍

      لاغری با ذهن این هنر زیبا و دوست داشتنی رابه من آموزش میدهدکه چگونه باکس لاغری را در ذهنم ایجاد کنم☺️بعد ازایجاد باکس چگونه باورها و اعتقادات جدید ومفید را در آن تعبیه کنم 💪وبع شاهد تغییرات باشم که خودبه خود در جسمم پدیدارمیشوندواین تغییرات راحت و آسان و بدون هیچ رژیم،ورزش یاسختی خواهد بود و فقط با کار کردن روی ذهنم ایجاد میشود

      نکات فایل📼

      لاغری باذهن برای من آمنه تاابد هست به چه شرطی؟به شرط اینکه ذهنم و تربیت کنم و همیشه روی ذهنم کار کنم واستمرار و تکرار کافی داشته باشم وحسم خوب باشه

      درتمام روش های لاغری ذهن من و باورهام همسو بودن وبامن آمنه همسو نبودن و نتیجه ی این دوگانگی شکست بودچرا؟چون ذهنم همراهی نمیکرد و تقصیری هم نداشته چون فقط فرمول چاقی داره ومن مدام عصبانی وناراحت میشدم که پس چرا لاغر نمیشم غافل از اینکه مغز من همه کاره ی جسم منه وخود مغز تحت تأثیر ذهن منه وذهن من برنامه هاش باچاقی پرشده پس نتیجه چاقی روز افزونهچرا روز افزون؟چون ذهن همه چیز و گسترش میده

      ذهن من برای خیلی از غذاها و فرمول ها خاطره داره و من بشخصه دیدم که ذهنم با دیدن یا بو کردن غذاها تحریک میشه و معده ی منو تحریک میکنه و بعد همون چرخه ی تکرار شونده وبعدسرکوفت زدن بخودم و باور به اینکه من چاقم ونمیتونم لاغرشم

      در روش لاغری با ذهن من یاد میگیرم چاقی چیه؟

      و

      بعد یاد میگیرم لاغری چیه؟

      بعد کم کم یادگیری رو عمیق و عمیق تر میشه و من به وزن ایده آلم میرسم

      خداجوووونم شکرت برای این آگاهی ها وعمل به تعهدم شکرت عشقم

      هر روز فقط یک قدم باتعهد و صبرجمیل 

      آهسته و پیوسته

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/04/02 14:53
      مدت عضویت: 1352 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 509 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی ودوستان عزیزم

      معرفی لاغری 

      وقتی اومدم داخل این سایت اصلا نمیدونستم لاغری با ذهن چیه آگاهی چیه وباورهای من غلطن وباید درست بشن چیه حتی نمیدونستم رفتارهام چقدر اشتباهن وهمش خانواده ژنتیک وغذاها وشرایط پراسترس کشور وخلاصه همه چیز بهانه میکردم تا چاقیمو بندازم گردنش از اون روز تا الان بینهایت تغییر کردم ولعم خیلی کم شده خیلی کمتر به خوراکی ها مواد غذایی فکر میکنم خودمو بیشتر دوست دارمو ورفتاری که باعث اذیت ناراحتی وصدمه زدن وتحت فشار قرار گرفتنم بشه انجام نمیدم به لطف خدا هر روز داره زندگی من وهمسرم بهتر میشه کلی دوست خوب پیدا کردم اینجا همیشه تو زندگیم دلم میخواست کلی دوست متناسب داشته باشم والان دارمشون همشون فوق العاده مهربون همراه موفق وشاکر ومثبت هستن با کلی توانایی وقابلیت وزیبایی خیلی دوستشون دارم اینجا ما همگیمون یک گروهیم گروهی که برای موفقیت جمعیمون تلاش میکنیم خیلی جالب که اینجا تمام بخش های زندیگمو تحت تاثیر خودش قرار داده من خیلی خوشحالم وخیلی راضیم که اعتماد به نفسم افزایش پیدا کرده آرامشم بیشتر شده رفاه وثروتمنون داره روز به روز بیشتر میشه من معتقدم وقتی هر روز بیشتر یاد بگیرم وفرمول های ذهنمیم هر روز بهتر واصلاح تر بشه یهو چشم باز میکنم ومیبینم وای خدای من کی من ۵۸ کیلو شدم وخودم نفهمیدم خیلی هیجان انگیز الان ۳ روز دارم این فایل میبینم خیلی فوق العاده بود خیلی یعنی یه جوری هر دفعه میبینمش یه کم تشنگیم بهتر میشه امروز با اینکه میدونم میتونم روزها سر همین فایل فقط بگذرونم از بس فوق العاده است مثل همه فایل ها گفتم بیام وتغییراتمو بنویسم وفردا برم فایل بعدی بعد این صد گام دوره های دیگه رو هم کار میکنم ومیخوام همه دوره ها رو به گام هام اضافه کنم من این طور فکر میکنم تا آخرین روز زندگیم گام دارم برای برداشتن واز الان ذوق دارم که وای خدای من چقدر شگفت انگیز که حتی روز آخر زتدگیم هم گام بردارم وبرسم به فوق العاده ترین ها ودراوج برم به دنیای باقی من که فکر میکنم حتی اون دنیا هم قرار این گام ها برداشته بشه احتمالا دراون دنیا همگی ما قرار دوباره مثل اینجا جمع بشیم وبا هم محشور بشیم چیزی که درقران هم آمده که خداوند فرمودند انسان ها با همنشینان خودشون دردنیای باقی محشور میشن یعنی من کلی دوست ثروتمند فوق العاده جذاب متناسب با ایمان قدرتمند توانمند ماهر وپراز استعداد های فوق العاده وبا کول باری پراز چیزای خوب دارم وخودمم یکی از همین بهترین ها م وبا شادی بهترین زندگی رو دراون سمتم ادامه میدیم با استاد فوق العادمون این خیلی بینظیر که آدم بیاد یک چیزشو درست کنه اما شگفتی ساز بشه من ایمان دارم به این دوره با تمام وجودم وبسیار خوشحال وسپاسگزارم که هر روزخداوند اتفاقات فوق العاده ای رو درزندگی من قرار میده که حیرت زده بشم از ثروت از سلامتی بیشتر از موفقیت از تناسب اندام از آرامش از هیجان واشتیاق زندگی خلاصه من منتظر رسیدن بهترین هام خدایا خودت شگفت زده وسورپرایزم کن نشستم داخل خونه خودم ومنتظرم برسونیشون معبودم ممنون وسپاسگزارم وخیلی خوشحال وراضیم معبود من عاشقتم ومیپرستمت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/03/26 13:25
      مدت عضویت: 1124 روز
      امتیاز کاربر: 6040 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 651 کلمه

      سلام به خداوند مهربان خدازیباست وزیباییهارادوستدارد.

      سلام به استادشادوپرازعشق که شادی عشق روبه ماهدیه میده.

      سلام به همراهمان پرازشوروهیجان و بامطالبهای زیایشان.

      گام دوم چگونه باذهن لاغرشویم.

      این لاغری چیست که مارااینگونه درگیرخودش کرده .

      منکه ازکودکی چاق بودم حتی دردل مادرم که بودم چاق بودم چون بارهاشنیده بودم که مادرم میگفت تووبرادرت توبارداریم خیلی اذیتم کردین چون خیلی بزرگ بودیم آخه ماسه بردارومن بودم.

      پس زبان چاقی از همون موقع که نطفه بسته شده در من جاخوش کرده بودواحتیاجی نبودیادش بدم چون از اول ودرکنار من بود.

      توهشت ماهگی ازم عکس گرفتن وقتی میبینم فکر کنم یه ده .پانزده کیلوی میشدم😊😊😊

      حالا بریم برای یادگیری ویاد دادن زبان به ذهن عزیز که زبان لاغری روهم یاد بگیره درکنارزبان چاقی .

      زمان مااصلانمیدونستن که رژیم چیه حتی اسمش روهم نشنیده بودیم .

      اصلابلدنبودیم که چطور بایدلاغربشیم. 😳😳

      اون زمان نه دکترتغذیه بود نه کسی راه کاربلدبود.

      فقط میگفتن کم بخورشام نخورشیرینی نخورفقط بلدبودن بگن نخور.

      اما ذهن مایادگرفته بود که همیشه بخوره اونهم بالذت.

      همه میگفتن نخوراماذهن میگفت بخوربه حرف اونهاروگوش نده توبخور.وخیلی وقت‌ها شده بودکه یواشکی دورازچشم دیگران همیشه مشغول خوردن بودم.

      یادم هست ده دوازده سال داشتم یواشکی دورازچشم مادرم نون برمیداشتم روغن کرمانشاهی روش میمالیدم میخوردم. آخه اون زمان همه چیز فراوان بود مثل حالا نبود که هیچی نتونی بخری .وبعضی موقعها فکر می‌کردم که اون نون روغنهابوده که حالاتبدیل به چربیه شکم شدن.

      وبعد ازدواج همیشه وقتی استرس ناراحتی واضطراب داشتم بدتر چاق میشدم.چون یه اشتهای کاذبی پیدامیکردم که حد نداشت فکر کنید که بخواهیم غذا بخوریم نصف بشقاب رو خورده بودم و اینقدرضعف

      داشتم که اختیار نداشتم قاشق روبه دهانم ببرم می گفتم کاش کسی بوداین غذارومیدادمیخوردم. واینهاباعث شده بودکه من بیشترچاق بشم وو قتی بخودم اومدم که که صدوده(۱۱۰ )کیلوگرم شده بودم.واین رو هم بگم که تا اون موقع برای لاغرشدنم خیلی تلاش کرده بودم ولی همشون بی نتیجه بودند.

      وبه پیشنهاد یکی از دوستام پیش یک دکترتغذیه رفتم و شروع کردم به رژیم گرفتن، وخیلی عالی نتیجه دادولی خیلی به جسمم فشارآوردم یادم هست ضمن اینکه رژیم میگرفتم درهفته سه روزهم آب درمانی میکردم سه روزبجزآب هیچ چیزدیگه ای نمیخوردم و درعرض چندماه به (۷۳ )کیلوگرم

      رسیدم واینقدرخوشحال بودم این‌قدر سبک شده بودم میخواستم پرواز کنم احساس می‌کردم موقع راه رفتن روابرهاهستم واین برایم خیلی خوشایندبود.

      اماغافل ازاین بودم که فقط به جسمم فشاراورده بودم فرمولهای اشتباه ذهنی سرجایشان باقی مونده بودن من فقط جسمم روکوچیک کرده بودم وباشروع دورباره استرس واضطراب وناراحتی درمدت کوتاهی به صد کیلوگرم برگشتم چون راهم ومسیری که طی میکردم ازبیخ وبن اشتباه بودچون ذهنم هنوز زبان لاغری رویادنگرفته بود وبراش ناشنابودواین پرسه ادامه داشت تاسال۹۹ و دیگه افتاده بودم تودریای متلاتم وپرخروش چاقی و هرچه دست پا میزدم بیشتردرحال غرق شدن بودم واینقدردادزدم تایکی به کمکم بیاد امابیفایده بودواون موقع بودکه خودم رورهاکردمو به دستان قدرتمندخداسپردم و خودم رو باآسایش وآرامش دردریای چاقی رها کردم ودراون موقع بود احساس کردم دستی به طرفم دراز شدودستم رو گرفت ومن رو بطرف ساحل برد واون وقت متوجه شدم که اون دست پورمهر استادبودکه ازطرف خدابه سویم آمده بود.

      ومن چهارماه است درکناراستاد هستم وبآگاهیهای که بافایلهاومطالب وباانجام تمرینات تازه دارم زبان لاغری روبذهنم یادمیدهم وهنوزاول راهم درست است که هنوزدرجسمم اتفاقی نیافتاده اما درذهنم.افکارام ورفتارهایم اتفاقهای افتاده ومن متوجه عوض شدن فرمولهای ذهنی شدم وباایجادوجایگزین کردن فرمولهای صحیح بافرمولهای اشتباه درمسیردرست لاغری قراردارم .

      بقول استاد اگه ماراه رو اشتباه بریم هرچقدرباسرعت زیادهم بریم هیچ وقت به مقصدنمیرسیم اما اگه ماراه درست رو انتخاب کنیم وباقدمهای کوتاه آهسته و پیوسته با آرامش وآسایش درونی باخوشحالی وشادی به راه مان ادامه بدهیم به مقصدمیرسیم .

      وخدای که منوبه این راه هدایت کرده تا من باتکرار.تمرین.استمرارودربودن دراین راه میتونم به تناسب اندام زیبا به خواسته های که دارم برسم چون اینجا فقط برای لاغرشدن نیست ومادربودندراین راه میتونیم درتمام جنبه های زندگی و باطعمهای خداآشنا شده وبه آنچه که می‌خواهیم برسیم.

      ومن قرارگذاشتم تو تمام آخردیدگاهام تعهدبنویسم.

      من سوسن تعهدمیدهم که ازامروز۱۴۰۰/۳/۲۶باارامش وآسایش بدون هیچ زحمتی بدون هیچ آزارواذیتی خودم روبه شصت کیلوگرم برسانم وازهیچ تلاش و کوششی سربازنمیزنم ومن این روبه جسم وروحم قول میدهم با تمام وجودم.

      واستادوتمام همرانم رابه خدای بزرگ میسپار درپناه خداوند مهربان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مه تاب
      1400/03/16 11:07
      مدت عضویت: 1060 روز
      امتیاز کاربر: 354 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 443 کلمه

      سلام همگی دوستانگام دوم:

      خیلی روش های اشتباه مختلفی هست که گاها چند کیلو کاهش وزن خواهند داشت ولی مجدد بازگشت به وزن قبلی را در پیش خواهد داشت.‌‌…

      در روش لاغری با ذهن، ذهن برای لاغر شدن و لاغر ماندن تربیت می شود👍

      این مسیر یه مقدار زمانش بیشتره ولی نتایجش ثابت 👍

      اقدام فیزیکی برا کاهش وزن و سایز با اقدام ذهن همسو نبوده و نتیجه ای نداشته در روش های قبلی….

      دقیقا هر وقت میخواستم رژیم بگیرم همیشه فرصت بخور بخور پیش میومد و منم دلم میخواست که بخورم😥

      همه فعالیت های ما تحت کنترل مغز ماست حرکت دست به سمت لقمه از فرمان های مغز ماست…

      مغز ما تحت تاثیر ذهن ماست😍👍وقتی ذهن برنامه ریزی شده باشه برای چاق شدن فرمان هایی هم که مغز صادر میکنه در جهت چاق شدن و چاقتر شدنه…👍

      وقتی مطمئنی سیری ولی با یه مواد غذایی که برامون لذت بخش بوده دست میره به سمت برداشتنش و میخوریم و تازه بعدش مضطرب و ناراحت میشیم که چرا خوردیم…

      هر بار ک از رفتار غذاییت ناراحت بشی خودت را سرزنش  و سرکوب میکنی خودت را ضعیفتر میکنی و دفعات بعد بازم تکرار میکنی.

      تمام افرادی که اضافه وزن دارن از بچگی تحت آموزش چاق شدن قرار گرفتن مثل صحبت کردن ک از پدر و مادر ب راحتی یاد گرفتیم و به صورت ناخودآگاه بوده!👍

      چاقی ارثی نیست👍👍👍👍👍چاقی آموزش دیدنی و یاد گرفتنیه👍و ما چاق شدن را یاد گرفتیم👍

      نکته جالب: ذهن ما میتونه بارها اموزش ببینه😍

      مثل اموزش های دیگه نقاشی رانندگی خیاطی و …

      وقتی توی رژیم های قبلی بازگشت داشتیم برای این بوده که ذهن ما فقط چاق شدن را بلد بوده..

      هییییچچچچ راه دیگه ای ندااااریم این راه تنهااااا راهه👍

      هر روش و هر توصیه ای که زمان و مقدار کاهش را مشخص کرد صددرصد اشتباه و دروغه👍

      روش های رژیم فقط روی جسم تمرکزه و روی اموزش ذهن کاری انجام نمیشه و بازگشت حتمیه چون پایگاه رهبری جسم ما ذهن ماست😍👍 و ذهنه که بر مغز تاثیر میگذاره و رفتار ما را کنترل می‌کنه….

      وقتی در مسیر اشتباه حرکت کنی به مقصد نمیرسی در عوض با هر سرعتی در مسیر صحیح حرکت کنی بالاخره به مقصد و هدفت می رسی👍

      تفاوتش فقط مسیره نه تلاش و کوشش😍👍

      باید برای آموزش لاغری باید وقت بذاری فایل گوش بدی زمانش مهم نیست و هیچ سختی به خودت نباید بدی 🥰

      نتایج دیگه ای هم داره این روش مثل اعتماد به نفس و شادی و حس خوب 🥰

      لاغر شدن تولدی دوباره است و لذت بخشه😍🥰

      اضافه وزن تاثیری صدها برابر روی اعصاب و روان ما داره و محدودیت به وجود میاره و اعتماد به نفس را خورد میکنه و توانایی ها را از بین میبره…!پپپپپس اقدااام کن همممت کن تو میتووونی😍🥰🥰🥰با آموزش دادن لاغری به ذهن به راحتی میشه لاغر شد بدون هیچ سختی ای😍🥰🥰🥳🥳

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberehsadat@gmail.com
      1400/02/29 19:55
      مدت عضویت: 1139 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 891 کلمه

      با سلام

      گام ۲ . من قدم در این مسیر لاغری گذاشتم تا لاغری را بیاموزم . تا یاد بگیرم که ذهنم را از قید و بند خیلی چیزها رها کنم یاد بگیرم تا خودم ذهنم را طبق برنامه ها و کدهای صحیحی که از آدمهای درستی (چون استاد عطار روشن که دستانی از دستان خداوند هستند )  می شنیدم ،  از نو بنویسم . خدایا شکرت من در این گام هم جوانه ی لاغریم را به وسیله ی باورهای صحیح آبیاری میکنم .

      خب ما زبان چاقی را خوب بلدیم چون از بچگی  ذهن ما طبق یکسری باورای غلط کد نویسی شد و با آشکار شدن چاقی  ما مجبور شدیم برای رهایی از شر این چاقی به راههای جسمی مختلفی پناه ببریم  که شاید برای مدتی جوابگوی ما بودن اما چون ذهن ما هنوز چاق بود و تمام کدها و فرمولها یش بر اساس باورهای چاق کنندگی نوشته شده بود ناخودآگاه جسم به حالت قبلی باز میگشت . اما در لاغری با ذهن ما آمده ایم اصولی و برای همیشه کار  را تمام کنیم و در واقع ذهنمان را از نو تربیت کنیم ، و از پایه و اساس فرمولهای چاقی را ریشه کن و جای آن باورهای صحیح لاغری را بنویسیم

      اینجاست که باید برای لاغری هم یکسری اموزش ببینیم همانطور که برای چاق شدنمان حتی از دوره ی جنینی یکسری اطلاعات نادرست توسط والدین  در ذهن ما نشست و ما کم کم.  در این امر استاد شدیم و حالالاغری با ذهن این اطلاعات صحیح و درست را در اختیار ما میگذارد تا در لاغری هم استاد شویم .

      خب چون درون ذهن ما یکسری اطلاعات غلط که منجر به چاقی ما شد هست باید برای ریشه کن کردن این اطلاعات آرام ارام  با استاد که خبره ی این کار شدند همراه بشیم و از اموزشهای ایشون برای اموختن و یادگیری و پیشرفت استفاده کنیم گام به گام و آرام

      و از طرفی باید از این باورها و اطلاعات صحیح به خوبی مراقبت کنیم چون ذهن ما هنوز به مرحله مهارت نرسیده ، ما با کنترل ورودیها ی نا صحیح  که مرتب از جاهای مختلف بر ما وارد میشه  و از طرفی با ورودیهای درست لاغری میتوانیم روزبروز در یادگیری موفق و موفق تر بشویم

      وقتی ما تصمیم قاطع گرفتیم که از طریق ذهن لاغر بشیم و با روشی کاملا درست و صحیح این کار را انجام بدیم باید بر تعهدمون   پایپند باشیم باید با ایمان و اعتماد کامل از جوانه های لاغری که هر لحظه در حال رشد هستند کاملا مراقبت کنیم که خدای ناکرده تحت تاثیر عوامل و باورای ناصحیح قبلی شکسته نشوند ما برای همین تعهد دادیم ، و من باز هم اینجا متعهد میشوم  و سوگند یاد میکنم هر روز و هرروز با اطلاعات درست لاغری جوانه ام را آبیاری کنم و از ورود هر گونه آفت به جوانه ام جلوگیری کنم .

       از طرفی ما باید کاملا توجه داشته باشیم  که  عجله در یادگیری هیچ نقشی نداره و اگر ما دچار این فرایند بشویم قطعا چیزی جز شکست و حال و احساس بد عایدمان نمی شود مگر ما برای چاقی زمان گذاشتیم مگر ما اصلا متوجه شدیم کی چاق شدیم خب چرا باید برای لاغری عجول باشیم که صد درصد اشتباه است و کسانی که به ما وعده های این چنینی میدهند  فقط قصد تبلیغ کالاها و بدست آوردن مبلغ هنگفتی پول را دارند  

      دقیقا مثل کلاس های کنکور. که به دانش آموزان وعده قبولی کنکور در یکماه یا یک زمان محدود را میدهند .وقتی دانش آموزی در طی ۴ سال درس خواندن در دبیرستان هیچ آگاهی از درس ها ندارد چگونه می توان توقع داشت در عرض یکماه یا … به چنان مهارتی دست یابد که نفر اول کنکور شود

      همانطور که این مسئله کاملا بعید و دور از ذهن است  برای لاغر شدن هم دقیقا صدق میکند ، از طرفی هر چیزی که حال و احساس مارا بد و خراب میکند اصلا درست نیست  که عجله هم یکی از همین موارد است کسی که در تله عجله می افتد دائما مجبور به چک کردن خود از طرق مختلف است

      یا جلوی آینه است ، یا روی ترازو ، یا در حال عکس گرفتن و انداز ، بر انداز کردن خودش و وقتی میبینه داره به آن زمان موعود نزدیک میشه و هیچ اتفاقی هنوز نیفتاده دچار استرس و حال و احساس بد می شود و چون حال و احساس ما همان جی پی اس ماست یعنی  اگر خوب باشد قطعا ما در مسیر درست هستیم و اگر بد باشد در مسیر اشتباه

      خب این حال بدی که از عجله کردن در ما ایجاد شده دقیقا نشون میده که ما راه و مسیر را اشتباه می رویم .

      ما باید تمام این انرژی ها و افکار را صرف یادگیری با اصول  لاغری کرده و با تمام ذوق و شوق علاقه ی مان در مسیر درست بکار بگیریم  

      قدمهایی حتی کوچک اما مستمر باید یقین داشته باشیم با تمرین و تکرار این اصول درست  ، این فرمولهایی که از نو نوشته ایم لاغری زیبایی در انتظار ماست این لاغری صحیح همان تولد دوباره ی ما به حساب می آید . زندگی سراسر شوق و احساس خوب دقیقا مثل آدمی که در حال یادگیری مهارتی جدید است  .

      این کدها ی درست و این تغذیه ی صحیح لاغری برای ذهن ان توانمندی ذهن را که طی سالهای چاقی از بین رفته بود را از نو باز میگرداند و ما به جایگاهی میرسیم که میتوانیم فریاد بزنیم :🎤🎤🎤ذهن من میتواند همانگونه که در کارهای دیگر مهارت  و قدرت دارد  به راحتی و آسانی قدرت لاغر کردن مرا هم دارد . ذهن من در لاغری هم توانمند و قدرتمند است

      خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار eli_naz_188@yahoo.com
      1400/02/13 18:39
      مدت عضویت: 1102 روز
      امتیاز کاربر: 195 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,437 کلمه

      سلام به همه دوستاي گلم

      ▪️گام دوم:

      قسمت اول توضيحات استاد اين بود كه بارها روشهاي مختلفي براي لاغري انتخاب كردن و تا حدودي موفق بودن اما بعد مدتي خسته شدن و تحت فشار ذهن روش رو رها و بالطبع چاق شدند.

      اين تجربه ي مشتركي هست كه همه ي ما داشتيم و اگر بخواييم به گذشته برگرديم موردهاي زيادي براي مثال زدن داريم.

      پروسه و گردونه ي بي انتهاي چاقي و اضافه وزن من شامل سه مرحله بود.

      مرحله ١)٧-١٨ سالگي

      اين مرحله تمام اطلاعات و آگاهي من بر پايه ي اطلاعات مادرم و خونوادم بودن.من تو اين رِنج سني علاقه ي زيادي هم به صحبت در موردچاقي و پيدا كردن روشهاي لاغري نبودم.ذهن من درگير مسائل مهمتري از چاقي بود و كمي توپر بودن من از هم سن و سالهام ،تاثير زيادي روي نحوه ي خوردن من يا عادات امروزه ي من نداشتن.

      من ريزه خواري نداشتم.علاقه ي متوسطي به تنقلات داشتم و درگيري ذهني من درس و مسائل خونوادگيمون بود و به اين دليل اضافه وزن خاصي نداشتم.

      مرحله ٢)١٨-٢٩ سالگي

      تمام چالش من و امتحان ٨٠% از روشهاي لاغري من تو اين دهه از زندگي من صورت گرفت.مدرسه تموم شده بود و وارد دانشگاه شدم وخواه ناخواه مورد توجه جنس مخالف موضوع اضافه وزن من بارزتر شد و منو به نگراني انداخت.اينجا بود كه من راههاي لاغريم رو به طرز كاملا حرفه اي و جدي شروع كردم.

      ١٨-٢١ سالگي (وزن ٧٨ )امتحان رژيم با متخصص تغذيه و ورزش نتيجه = نا اميدي از رژيم غذايي و ورزش در نتيجه چاقي بيشتر

      ٢١-٢٣ سالگي تلاش مجدد متخصص تغذيه همراه با داروها و پودرهاي لاغري تجويز شده توسط پزشك نتيجه =١٥ كيلو كاهش وزن ووزن گيري مجدد در عرض ٣ ماه

      ٢٤ سالگي تلاش مجدد توسط خودم و كم خوري و روزه متناوب گيري و كاهش ٢٠ كيلو در عرض ٣ ماه اين وزن بعد از ٦ ماه بعد آرومآروم بمن برگشت

      ٢٧ سالگي تلاش مجدد با حذف گوشت و پروتيين و گياه خواري و كاهش ٢٠ كيلوگرمي و رسيدن به مرز ٥٣ كيلوگرم اين وزن كمترين وزني بود كه من پيدا كردم و تا يكسال بعد حدود ١٤ كيلوگرم اون بمن برگشت

      ٢٨و٢٩ سالگي اوج افسردگي من از تلاشهاي بي وقفه جهت لاغري و رسيدن به وزن ٥٣ كيلوگرم بود.من متوجه شدم توي اين دو سال به خاطر فشار فوقالعاده شديدي كه روحا به خودم وارد ميكردم جهت لاغري ،يكسري عادات فوقالعاده زشت غذايي در من شكل گرفت.عاداتيكه هيچوقت قبل اونارو تجربه نكرده بودم و نميتونستم خودم رو كنترل كنم تا انجامشون ندم.من واقعا ضربه و نفرت فوقالعاده بالايي ازخودم داشتم و اين مسير لاغري من رو بي نهايت دشوار ميكرد.

      نخوردن طولاني مدت و بعد خوردن تا سر حد مرگ و حالت تهوع و منفجر شدن 😔من خودم رو تنبيه ميكردم من از خودم فوقالعاده تنفرداشتم و متاسفانه روز به روز چاق تر ميشدم

      دوستاي گلم اينا براي من خيلي خصوصي ان اما دلم ميخواد بنويسم هم ذهنم آروم ميشه هم شايد شما هم همچين عاداتي و احساسي داشتين و ما بيشتر به مسيري كه توش هستيم ايمان مياريم .

      عادت بد ديگه اي بعد عادت اول اين بود كه من به داروهاي ملين و قرص هاي ملين رو اوردم چون حالم واقعا بد ميشد و مجبور ميشدم مقدار خيلي زياد داروهاي ملين براي رهايي از فشار جسميم استفاده كنم.

      به دنبال اين دو عادت من تصميم جديدي گرفتم كه نخورم و فقط بجووم اما قورت ندم.😢😭من نميدونستم چرا اينكارو ميكردم اما اين بهمن تسكين ميداد چون هر چي ميخواستم ميخوردم اما قورت نميدادم و بيرون ميريختم و توي ذهنم اين طور فكر ميكردم من كالري به مصرف نرسوندم پس چاق نميشم(اما ميشدم)

      چه صدمه هايي كه موضوع كالري و ترس از اعداد بمن وارد نكرده.چقدر من ميترسيدم از اعداد از كالري ها از روغن از شيريني زندگيمن مملو بود از ترس ، نفرت از خود و ديگران،انزوا و افسردگي.

      ٢٩-٣٠ سالگي تصميم گرفتم خودم رو كاملا اصولي از اين كابوس نجات بدم.مربي خصوصي و تمرينات فوقالعاده سخت همراه با رژيم غذايي از سر نفرت از خود 😔(مشكل من از ابتدا همين تنفر بود نه چاقي)، انجام دادم و تا حدود زيادي با وجود اشتباه بودن ذهنيتم راجع به خودم و با وجود حاكم بودن تنفر از جسمم و خودم و همه چيم ،وزنم رو كم كردم و نسبتا آروم شدم.اما حرص و ولع خوردن،صداهاي نااميد كنندهي درونم از اينكه تو باز چاق ميشي اينكه تو هنوزم چاقي اينكه تو در مقابل غذا ضعيفي اينكه اگه يك روز تمرين نكني چاق ميشي اينكه… هزاران و هزاران افكار غلط ٢٤ ساعت شبانه روز حتي توي خوابم منو آزار ميداد. من بعد از رها كردن باشگاه و ورزشهاي طاقت فرساو عدم رعايت رژيمم كم كم به اضافه وزن سابقم برگشتم و روي عدد ٧٠ موندم.(تا به امروز)

      مرحله ٣)٣١ سالگيم : من توي اين سن به يك يقين رسيدم.

      استاد من توي اين سن مطمئن بودم مشكل جسمم نيست مشكل ذهنمه.

      تحقيقات من راجع به رفتارها و عادات غذاييم راجع به احساسهاي درونم راجع به تنفر از خود راجع به خداشناسي راجع به خودشناسي راجع به عشق به خود راجع به تنها موارد معنوي شروع شد.

      من توي اون سن شدت عادات بدم تا حد زيادي كاهش پيدا كرده بود چون شروع به قبول اين موضوع كردم كه من همين هستم و محكوم هستم كه قبول كنم كه وزنم تا اخر عمرم ٧٠ بمونه و تسليم.

      من واقعا خسته بودم خسته از تلاشهاي شبانه روزيم خسته از تنفرها و شكنجه هاي روحي و جسمي اينبار از در محبت به خودم واردشدم.

      اون زمان هنوز با سايت شما آشنا نبودم.

      من قانع شدم لباسهاي سايز ٣٨من تنم نميشه و من سايز ٤٢ هستم كه بايد خودمو همين كه هستم دوست داشته باشم.تمام لباسهاي سايز كوچيكم كه با عشق اونها تلاش ميكردم كه لاغر شم به خيريه بخشيدم و تمام كمد لباسم رو سايزهاي بزرگ خريدم.هنوز درونم فوقالعاده غمگين بودم اما به ناچار حقيقت تلخ چاقيم رو قبول كردم.درسته توي دلم ناراحت بودم اما حداقل از حس تنفرم كمتر شده بود.

      شروع به خوندن كتابهاي روانشناسي و گفتگوهاي موثر در رابطه با سلامت روح و عشق به خود كردم.

      اونها كمك زيادي بمن كردن كه بتونم آرامش نسبي روزانه اي داشته باشم اما ذهن من در حد اشباع پر بود از ترديد و تمام افكار منفي كه شما تصور كنين.

      من خودم رو تنها شكست خورده ي يك جنگ ١٤ سالهاي ميدونستم كه تنها براي كم كردن ١٥ كيلوگرم باختم.اين حس شكست و ذلت منو بي نهايت ضعيف توي چشم خودم ميديد كه با وجود اينكه من به فايلاهاي مثبت و روشني دهنده گوش ميكردم ولي اون حس همچنان حكمراني ميكرد.

      من يقين پيدا كرده بودم مشكل از ذهن منه اما هيچ منبع كامل و جامعي براي هدايتم نبود.

      خيلي خسته بودم استاد، واقعا هنوز نميتونستم قبول كنم كه باختم و وزن آرزوهاي من تنها در غالب يك تصوير و عدد توي خاطراتم خواهد بود.

      ديگه سرچ نميكردم لاغري در ١٠ روز

      ديگه نمينوشتم چگونه سريع لاغر شويم؟

      ديگه هيچ پيج لاغري رو فالوو نميكردم

      چون ايمانم به همه ي اينها رو از دست داده بودم و ميدونستم من مشكل از ذهنم و فكرم و ارادم و فرمانهاي مغزمه.

      يك روز كه خسته از افكارم و دنبال كورسوي اميدي براي تنها تجربه ي يك بار ديگه ي لاغري بودم تايپ كردم :

      “خدايا تنها آرزويم لاغري ست”

      اولين سايت سايته تناسب فكري بود.

      من بي توجه به اسم سايت كليك كردم و نوشته اي در مورد لاغري با ذهن بود 😊

      مثل تشنه اي كه آب پيدا كرده باشه تا آخرشو خوندم

      اين فقط يه متن كوچيك روانشناسي نبود

      نه اين تبليغم نبود

      ويديو داشت وويس داشت اين پيج منوو داشت و كلي مطالب دسته بندي شده ي ديگه داشت

      من هميشه دنبال يه گروه از كسايي بودم كه درد منو بفهمن تا شايد اونا كمكم كنن

      اين پيج تازه كلي آدم از جنس من داشت 

      صاحب پيج خيلي زميني و مهربون بود و حرفاش شد آبي كه روي آتيش دل من ريخته شد و من بعد سالها خودم رو به اينجا سپردم .

      من تمرينارو اوايل انجام نميدادم فقط همه ي فايلارو گوش ميكردم روزي ٥ تا 😔آخه من خيلي خوشحال بودم

      من ميدونستم كه جوابي توي فايل آخر نيست فقط چون تشنه ي اين حرفا بودم هر چي بيشتر گوش ميكردم آروم ميشدم

      من توي فايلا دنبال اين نيستم چجور لاغر شم

      من به عشق حرفايي كه در به در دنبالش بودم ميام گوش ميدم

      تازه شروع كردم به مسير گام به گام لاغري

      تازه شروع كردم به نوشتن و تمرينات

      همه اينارو به عشق مينويسم تنها مينويسم چون آروم ميشم

      چون ميخوام همه ي اون فرشته هاي مهربوني كه اينجان اونام بخونن

      اخه ماها كه اينجاييم هممون خيلي روحا اذيت شديم واسه اين من همرو اينجا دوست دارم چون تنها عشق و محبته كه به ما كمك خواهدكرد به آرامش ذهني و جسمي برسيم.

      استاد من مينويسم هر روز تا يك ذره هم شده به سهم خودم بگم مرسي بگم ممنون بگم خسته نباشين بگم خدا قوت.

      دوستاي گلم شمام بنويسين من نوشته هاتونو ميخونم.من براي هممون دعا ميكنم تا دلامون آروم وبي كينه مثل روز اول تولدمون سفيدوروشن باشه.

      با عشق

      الهام ❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 26 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 931 کلمه

      سلام دوستان واستاد گرامی گام ۲ منم خیلی روشها رو امتحان کردم ورزش میکردم منظم وقرصهای چربی سوز درست میکردم با فلفل وعسل دارچین زنجبل زیره انصافا از این قرصا نتیجه نگرفتم ولی رژیمهایی که داستم خدایی عالی بود ونه وزن ایده الم یکبار رسیدم بقیه هم وزن کم کردن اما لاغر میشدم اما موندنی نبود برمیگشتم سدجای اولمومنم همش سوال میکروم چرا من انقد زود چاق میشم اما انقد زود لاغر نمیشم وبرای چاقی هیچ زجر وسختی اذیت نشدم اما برای لاغری تا دلت بخواد عذاب کشیدم سختی کشیدم ودر روش لاغری با ذهن یاد میگیریم که ذهنمونو برای لاغر شدن ولاغر موندن اموزش بدیم ومسیر لاعری با ذهن ی مسیر درسته اما یکم زمانبره اما در عوض نتیجه ش اون چیزیکه ما سالهای ستل دنبالش بودیم وچون مسیرمون درست نبود بهش نمیرسیدیم وموندگار نبود وما وقتی از روشهای دیگه استفاده میکردیم فقط وفقط جسم بیچارمونو تحت فشار قرار میدادیم که تو باید لاعر بشی اونم لاغر مبشد ولی ما که ذهنمونو برای لاغری اموزش نداده بودیم ودر نتیجه ذهن دوباره ما رو هدایت میکرد به سمت چاقی وما در مدت کوتاهی که رژیممون موم شده بود برمیگشیتم وزمانیکه ما تصمیم گرفته بودیم لاغر بشیم رژیم میگرفتیم ورزش میکرویم‌تا لاغر بشبم اما دهنمون که این تصمیم نگرفته بود اون طبق گذشته رفتار میکرد چون ذهن ما پر شده بود از فرمولهای چاق کننده وما رو هدایت میکرد به سمت چاق وچاقی بیشتر واین تصاد باعث میشد که من عصبانی بشم پرخاشگر بشمووخسته بشم ورها میکروم وذهنم با خیال راحت منو به سمت چاقی میبرد تمام فعالیت ما تحت کنترل مغزمون هستند هر فعالیتی که انجام میدیم فرمانش از مغز صادر میشهدوقتی دهن ما تنظیم شده برای چاقی پس ذهن ما رو هدایت میکنه به سمت  وچاقی ومطمینا فرمانهایی صادر میکنه در جهت چاقی هست وخیلی وقتا میدونیم سیریم اما به شیرینی که برخورد یکنیم دستمون میره وبرمیداره ومیخوره وبعد عذاب وجدان شروع میشه واین اظطراب ونگرانی باعث چاقتر شدن ما میشن ووقتی که از خورون ناراحت میشیم وخودمونو سرزنش میکنیم فقط خودمونو ضعیف میکنیم وبازم اینکار و میکنیم در روش لاغری با ذهن ما اول به ذهنمون یاد میدیم که چاقی یعنی چی وچاقی چه مسائلی رو بدنبال داره وچه مشکلاتی برای ما بوجود میاره بعد بهش یاد میدیم لاغری چیه چه مزایایی داره وچه نتایج عالی برامون داره واین کارها رو ما با ایل گوش دادن تمرین نوشتن به عمل تبدیل کردن ااونو بدست میاریم وما چاقی از بچگی یاد گرفتیم البته بغصی از ما هم موقع بارداری یا ازدواج چاق شدیم مثل زبان فارسی یا زبان محلی یا زبان سوممون یاد گرفتیم ومان هم زبان سوم داریم از بچگی یاد گرفتم با ی جمله که کنار هر حرف ی ز اضافه کن میشه زبان زرگری اما تلان اگه بخوایم ی زبان جدید یاد بگیریم دیگه بع اون اسونی نیست اونو باید اگاهانه یاد بگیری مثل زبان انگلیسی وخیلی رفتارهای ما از کوچیکی شکل گرفته مثل اینکه مهربون باشیم وخیلی از ما فکر میکردیم چاقی ارثیه چاقی ارثی نیست اموزش دیدنی مثل تمام چیزهایی که تو زندگیمون اموزشش دیدم درس خوندیم رانندگی یاد گرفتبم اشپزی یاد گرفتیم همه اینها اموزش بودن پس نیش لاعری رو هم اموزش دید همون طور که چاقی اموزش دیدم‌اگر میخوای لاغری رو یاد بگیری باید اصول کار کردن وتسلط داشتن بر ذهن یاد بگیریم وهیچ راهی دیگه ای وجود نداره برای لاغر شدن واگر هر روشی که به شما معرفی کردن که گفته بودن که این روش انتخاب کن در عرص یکماه ۱۰ کیلو وزن کم میکنی اون کاملا اشتباهه چون اصلا چاق شدن ولاعر شدن زمان ومقدار نداره هیچ کدوم از ما تصمیم نگرفتیم چقدر چاق بشیم یا چقدر میتونیم لاعر بشیم ومیدونیم که رهبر جسم ما ذهن ماست واون بر مغز تاثیر میذاره ورفتار مار و کنترل میکنه وما فرد توان مندی هستیم چون در طول مدتی که اضافه وزن پیدا کردیم بارها وبارها تلاش کردیم از روشهای مختلف لاغر بشیم وفردیکه انقدر تلاش کرده ناتوان نیست بلکه خیلهم توانمنده فقط مسیرش اشتباه بوده فردیکه در مسیر اشتباه باشه باهر سرعتی هم حرکت کنه به مقصد نمیرسه اما فردیکه در مسیر درست قرار داره باهر سرعتی اهسته وکند هم حرکت کنه اخرش به نتیجه میرسه واین لاعر شدن وچاق شدن ما فقط باعث میشه که ما فکر کنیم که ما نا توانیم ما ضعیف هستیم اعتماد بنفس مارو پایین میاره وما فکر میکنیم که نمیتونیم لاعر بشیم کسی که رویای لاغری داره باید فایلها رو گوش کنه تمرین بنویسه تا به رویاش برسه مثل تمام اموزشهایی که تو عمرمون دیدیم ووقتی ما در مسیر لاعری قرار بگیریم اموزش ببینبیم اعتماد به نفسمون میره بالا توانمند میشیم وبه این باور میرسیم که ما هم میتونیم لاعر بشیم مثل تمام دوستانیکه لاغر شدن ولاعر شدن ی تولد دوبارهست افراد متناسب نمیتونن این تولد دوباره رو تجربه کنن یکی از مایل که چاقی به همراه داره اینکه شایرد ۱۰ کیلو یا ۲۰کیلو اصافه وزن داریم اما جسم ما داره کارشو انجام میده قلب ما داره کارشو انجام میده مغز داره کارشو انجام میده واضافه ورزن صدها برابر در ذهن ما تاثیر میذاره پس ضروری که لاغری رو یاد بگیریم چون فرزندان ما هم تحت تاثیر رفتارهای ما قرار میگیرن واز ما الگو میگرن ولاغر میشن تاثیر لاعری فقط برای من نیست تاثیرش در کل خانواده است ولاعری رو یاد بگیریم وزندگی کنیم وزندگی جدید برای خودمون خلق کنیم واشتیاق زندگی رو در خودمون دوباره زنده کنیم وچاقی ی سری فرمول در دهن ماسذخیره شده وبدن اینکه بخوایم داریم ازشون استفاده میکنیم وما میتونیم فرمولهای لاغری رو در ذهنمون ذخیره کنیم وبه سمت لاغری حرکت کنیم تنها فقط باید به ذهنمون اموزش بدیم لاعری رو تا اون مارو هدایت کنه به سمت لاغری وما لاغر میشیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sana.motalebikhah@gmail.com
      1400/01/18 15:36
      مدت عضویت: 1142 روز
      امتیاز کاربر: 172 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 371 کلمه

      سلام و درود

      امروز فایل دوم رو گوش دادم و همش با خودم تکرار میکردم که من باید موفق ترین شگفتی ساز بشم💪🌟💪دیروز یه تجربه تلخ و شیرین هم داشتم…با یکی از دوستام قرار گذاشتیم بریم پاساژ خرید…مسیر رو که داشتم طی میکردم شروع کردم بلند بلند با خودم صحبت کردن😁میگفتم سنای قشنگم ،استاد راست میگه لاغری آسون ترین کار دنیای🌟
      میدونی چرا:::::::::۱_اعتماد به نفس رو بالا می‌بره
      ۲_همیشه جذابی
      ۳_هر لباسی بخوای میپوشی با هر رنگ و مدلی
      ۴_هر غذایی بخوای میخوری با لذت و آرامش و عشق
      ۵_بدنت همیشه رو فرمه و شکمت تخت و قشنگ
      ۶_سلامت و تندرستی
      ۷_احساس رضایت از خودت داری
      ۸_وقتی میری رو ترازو و میبینی وزنت متعادل هستش کلییییییی خوشحال میشی
      ۹_احساس سبکی و سرحالی داری
      ۱۰_و خیلی دلایل قشنگ دیگه…

      ولیییی چاقی خیلیییییی سخته یه چیزی از خیلییییی،خیلی سخت تره
      میدونی چرا:::::
      ۱_هر لباسی رو نمیتونی بپوشید
      ۲_از غذا خوردن لذت نمی‌برم
      ۳_همش احساس کمبود داری
      ۴_یه جا میری همش سعی میکنی خودتو بپوشونی ،شکمتو بدی تو ویاااااا اصلا نمیری
      ۵_لباسای گشاد و با رنگ مشکی میپوشی که مثلاً من لاغرم
      ۶_تو جمع احساس می‌کنی از بقیه کم آری
      ۷_ورزش های سخت می‌کنی و تا یه هفته بدنت درد میگیره بدوووون هیچ نتیجه ای
      ۸_غذاهای بدون طعم و مزه میخوری بدون هیچ نتیجه ای
      ۹_همیشه یه احساس ترس و گناهی همراهته که انگار قاتل زنجیره ای
      ۱۰_لباس هیچ وقت تو تنت قشنگ نیست
      ۱۱_همش عصبانی
      ۱۲_همش ناراحتی
      ۱۳_همش مظطربی
      ۱۴_همش منتظری یکی یه چیز بهت بگه و تو جوابشو بدی
      ۱۵_وووو خیلی دلایل مختلف دیگه…

      بلند بلند با خودم حرف زدم تا به دوستم رسیدم و رفتیم پاساژ…مغازه هارو که نگاه میکردم دلم یه شلوار لی آبی آسمونی میخواست…واقعا چرا همش باید مشکی بپوشم که جمع تر نشون بدمممم…دلو زدم به دریا و رفتم تو یه مغازه و شلوار مورد نظرم رو گفتم برام بیاره…فروشنده گفت چه سایزی…چقدرررررررر تو گفتن سایز حسن بد شد…گفتم۴۲_۴۴….

      زمانی هم که شلوار رو گرفتم رفتم پرو انگار یه بعضی ته گلوم بود…

      گفتم بیاااا وقتی میگن لاغری آسون ترین کار دنیا هستش و چاقی سخت ترین کار دنیا همینه دیگه…اگه میگفتی۳۸هم حست بد میشد…نههههه ذوقم میکردی…

      خلاصههه خودم رو سر گرم کردم تا رسیدم خونه و صبح متن و فایل روز دوم رو گوش کردم

      استاد گفتن امیدوارم انگیزه گرفته باشید برای مسیر لاغری با ذهن…همینجا می‌خوام بگم استاااااد انگیزه ام برای انجام این کار بی نهایت و بهتون قول میدم یکی از موفق ترین شگفتی سازان من هستممممم💪💪💪💪💪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 17 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Tavassoli
      1400/01/03 19:08
      مدت عضویت: 1557 روز
      امتیاز کاربر: 17928 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 531 کلمه

      سلام به استاد و دوستان عزیز
      من زمانی که تصمیم گرفتم لاغر بشم به دلیل باورهای اشتباهی که در ذهن من بود، تنها راه لاغر شدن رو 2 چیز میدونستم:
      1. کم بخورم.
      2. تحرکم رو بالا ببرم.
      با توجه به این افکاری که داشتم شروع کردم به رژیم گرفتن و انجام دادن ورزش هایی که بتونم بیشتر عرق کنم و سریع تر لاغر بشم. با انجام دادن این دو کار، مقداری کاهش وزن پیدا میکردم اما ماندگار نبودند و به محض رها کردن رژیم و ورزش، دوباره وزنم برمیگشت و این کار مدام تکرار میشد و من روز به روز خسته تر و منزوی تر میشدم و به این نتیجه رسیدم که من لاغر بشو نیستم و خدا سرنوشت منو اینجوری نوشته که از خوردن و از زندگی کردن لذتی نبرم. زندگی من پر از حسرت شده بود، وقتی از همه جا ناامید شدم رو به آسمون کردم و از خدا خواستم که کمکم کنه و منو از اضافه وزن نجات بده که بتونم مثل بقیه راحت زندگی کنم و لذت ببرم. خداوند هم صدای منو شنید و آدرس استاد عطارروشن رو به من داد😊. من 12 آذر 98 با استاد عطارروشن آشنا شدم و به مسیر زیبای لاغری با ذهن هدایت شدم. توی این دوره به لطف خدا آگاهی های نابی بدست آوردم که هیچ جای دیگه نمیتونستم بدستش بیارم. توی این دوره متوجه شدم که مشکل اضافه وزنم جسمی نیست بلکه ذهنی هست، پس من باید آموزش های ذهنی رو یاد بگیرم.
      اینجا بود که به اشتباه خودم پی بردم، چون من قبلا فقط به جسمم فشار وارد میکردم و هیچ برنامه ای برای ذهنم نداشتم و هر چه بیشتر خودمو تحت فشار قرار میدادم، ذهنم بیشتر منو به پرخوری تشویق میکرد و این باعث تنش و درگیری در من شده بود، چون ذهنم به سمت چاقی برنامه ریزی شده بود و من داشتم با ذهنم مبارزه میکردم که کاری کاملا بی فایده بود، وقتی ذهن با جسم هماهنگ نباشه همین میشه😢. اما خداروشکر که ذهن قابل برنامه ریزی مجدد هست و ما میتونیم به کمک آموزش های استاد، برنامه ریزی ذهنمون رو از چاقی به سمت لاغری ببریم😊. چون مغز مرکز فرماندهی بدن هست و همه دستورات از مغز صادر میشه و به اعضاء فرمان داده میشه، خود مغز هم از ذهن تاثیر میپذیره و اون تصویرهایی که در ذهن ما هست رو به کدهای قابل اجرا در جسم تبدیل میکنه. اگه ما تصویر ذهنی چاق از خودمون داشته باشیم مغز همین تصویرهای چاق رو به کدهای قابل اجرا تبدیل میکنه و در نهایت جسم ما چاق میشه و اگه تصویر ذهنی لاغر از خودمون داشته باشیم مغز این تصویرهای لاغر رو به کدهای قابل اجرا در جسم تبدیل میکنه و در نهایت جسم ما لاغر میشه، به همین سادگی😊.
      کلا مسیر لاغری با ذهن راحته، اگه واقعا توی مسیر داریم سختی میکشیم یعنی فایل ها رو درست درک نکردیم، موانع ها رو درست شناسایی نکردیم، ذهن خودمون رو روی موضوعاتی متمرکز کردیم(حرف و حدیث ها، قضاوت دیگران و…) که هیچ فایده ای برامون نداره و ما رو از زندگی خودمون دور میکنه.
      پس اگه میخواییم راحت لاغر بشیم باید تمام تمرکزمون روی هدفمون باشه و استمرار به خرج بدیم. همونطوری که برای چاقی استمرار داشتیم برای لاغری هم باید استمرار به خرج بدیم😊.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Salimeh
      1399/12/18 12:17
      مدت عضویت: 1253 روز
      امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 932 کلمه

      بنام حق❤
      گام 2️⃣ چگونه می شود با ذهن لاغر شد
      ما افراد چاق برای یکبار هم شده توی ذهنمون از خودمون این سوال رو پرسیدیم که
      🤔چه تفاوتی بین من و افراد متناسب وجود داره هر دو از یک غذا تغذیه میکنیم و چه بسا افرادی رو هم بیاد می اوردیم که از ما بیشتر غذا میخورند اما اونا متناسب و ما چاق هستیم⁉️
      اما جواب این سوال رو اشتباه میدادیم یا بهمون اشتباه میگفتند، مثلا چون سوخت و ساز بدن تو پایینه، چون تیروئید داری،چون ارثی چاق هستید، چون فعالیت بدنی ات کمه،چون ورزش نمیکنی و باشگاه نمیری،چون کارت پشت میز نشینی و کارمندی هست،چون غذاهای فست فودی میخوری و…. و هزاران پاسخ اشتباه و غلطی که دریافت کردیم و به این سوال مون دادیم، بخاطر همین پاسخ های اشتباه است که هیچ وقت به نتیجه یا همون لاغری دائمی و پایدار نرسیدیم…‌
      دفعات لاغر شدن و چاق شدن مجدد واقعا ویران کننده است احساس بد و ناامیدی بهمون دست میده و هر بار که به بار چاقی ما اضافه میشه ما هر بار خودمون رو ناتوان تر از قبل برای لاغری می پنداریم
      در صورتیکه فردی که در طول عمرش ۱۰ بار ۲۰ بار از روش های مختلف لاغری عمل میکنه فرد ناتوانی نیسا بلکه روش هایی که انتخاب کرده است اشتباه بوده است.
      چرا وقتی لاغر می شویم دوباره بر میگردد و چاق میشویم⁉️🤔
      ✅ در تمام دفعاتی که ما از تمام روش های لاغری استفاده می کردیم ما فقط سعی می کردیم جسممان را تحت فشار قرار دهیم و سعی می کردیم خودمان را از بعضی غذاها محروم کنیم ، فعالیت بدنی مون بیشتر کنیم و‌‌‌ با تحت فشار قرار دادن جسممان مقداری از سایز و وزن مان کم میشد اما ماندگار نبود
      ✅ دلیل اینکه همیشه این کار با سختی صورت می‌گرفت بخاطر این بوده که اقدام فیزیکی من برای کاهش وزن و سایزم با اقدام ذهنم همسو نیوده یعنی من تصمیم میگرفتم از یه روش برای لاغری اقدام کنم اما ذهنم همچین تصمیمی نداشت و ذهنم مثل روال گذشته کماکان منو تشویق میکرد به پرخوری، منو هدایت میکرد به سمت جاهایی که غذاهای خوی بود، روش های پرخوری رو به من نشون می داد،منو تحریک میکرد و…
      🟢اون روال کار خودش رو داشته می کرده و در حقیقت این من بودم که تصمیم گرفته بودم که لاغر بشن و در واقع من داشتم با ذهنم مبارزه می کردم
      من میخواستم طبق برنامه غذایی و رژیمم غذایی ام عمل کنم ولی ذهنم همچین تصمیمی نداشت و اون دائما منو به سمت پرخوری هدایت میکرد بخاطر همین توی تمام روش هایی که از لاغری استفاده کردین هر چقدر از شروع تصمیم گیری و اقدام ما میگذشت کار سختتر میشد
      چرا که تلاش ذهن ما برای رساندن ما به مسیر اصلی که در ذهن ما طراحی شده بود برای چاقی ما رو میخواست به اون هدایت کنه و این جنگ و گریز بین من و ذهنم باعث پرخاشگری و عصبانیت و خستگی من می شد و در نهایت رها می کردم و پس از اون مجدد ذهنم یواش یواش منو دوباره هدایت میکرد به مسیری که من سالها اونو طی کرده بودم.
      🧠 تمام فعالیت های بدنی ما تحت کنترل مغز ما هست و فرمان تمام کارهامون از مغز صادر می‌شود و مغز ما تحت تاثیر ذهن ما هست
      پایگاه رهبری جسم ما، ذهن ما است و این ذهن ما است که بر مغز ما تاثیر می گذارد و در نهایت جسم ما را می سازد
      وقتی ذهن ما برنامه ریزی شده باشه برای چاقی مطمئنا فرمان هایی که مغز به اعضای بدن ما صادر می کنه در جهت چاق شدن و چاق تر شدن هست
      روش لاغری با ذهن به چه صورت است⁉️🤔
      در روش لاغری با ذهن اول به ذهن یاد میدین که چاقی یعنی چی؟ چاقی چه مسائل و مشکلاتی رو به دنبال داره
      بعدش بهش یاد میدیم که لاغری چیه؟ لاغری چه مزایایی برای ما داره، بعد مسیر لاغری رو بهش یاد میدیم
      باید ذهن رو برای لاغر شدن و لاغر ماندن تربیت کرد
      ممکنه مسیر لاغری با ذهن نیاز به زمان بیشتر و صبر و استمرار بیشتری داشته باشه ولی در عوض نتیجه ی آن ثابت و ماندگار است
      باید به ذهن مون لاغر شدن را یاد بدهیم
      تمام افرادی که اضافه وزن دارند تحت آموزش چاق شدن قرار گرفتند از خانواده،دوستان،مربیان باشگاه،معلم ها،کتاب ها و مجلات و رسانه ها،پزشکان و… تمام افراد چاقی که پدر و مادرشون اضافه وزن دارند از بچگی تحت آموزش چاقی قرار گرفتند بصورت ناخودآگاه و خیلی راحت و به سادگی زبان مادری مون
      چاقی ارثی نیست بلکه آموزش دیدنی و یادگرفتن است
      ما چاقی رو یاد گرفتیم بدون اینکه تصمیم به چاقی بگیریم
      حالا باید چیکار کنیم؟🤔
      باید لاغر شدن رو به ذهن مون یاد بدهیم
      ذهن میتونه بارها آموزش ببینه میشه لاغر شدن رو آموزش دید مثل چاق شدن رو که آموزش دیدیم، مثل نقاشی،موسیقی،زبان دوم، و هر هنر دیگه ای
      از کجا متوجه بشیم روشی که برای لاغری انتخاب کردیم درسته⁉️🤔
      در هر روشی اگه به شما مقدار و زمان برای کاهش وزن داده شد 💯درصد اشتباه است و منجر به لاغر شدن ما نمی شود
      اصلا چاق شدن یا لاغر شدن مقدار و زمان ندارد
      لاغرشدن خیلی راحت و آسان هست، هر وقت در مسیر لاغر شدن دیدی داره بهت سخت میگذره بدون که داری راه رو اشتباه میری
      و هر کسی با هر قدرت و توان و سرعتی در مسیر اشتباه حرکت کنه مطمئنا به مقصد نمیرسه اما برعکس با هر سرعت و توان هرچند کند در مسیر درست حرکت کنی بالاخره به مقصد می رسی
      ✅تفاوت در رسیدن یا نرسیدن به مقصد در تلاش و کوشش و سرعت نیست بلکه در مسیر است
      لاغرشدن خیلی ساده است به شرطی که در مسیر درست حرکت کنیم و در آن استمرار 🏃‍♀️ داشته باشیم
      با آرزوی تناسب افکار و اندام برای تمامی دوستان🫀💪🧠

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/12/09 23:47
      مدت عضویت: 1613 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 624 کلمه

      گام سوم ،مسیر لاغری من

      سلام دوستان عزیز و استاد بینظیر

      استاد چقدر خوشحالم که چند سال پیش که در مسیرهای ذهنی قرار گرفتید به الهامات ورویای لاغری خود توجه کردید و با رفتن در دل ناشناخته ها ،دوره های لاغری با ذهنو خلق کردید که هم خودتون نیاز داشتید و هم بینهایت آدم های دیگه که همه مون به نوعی گرفتار چاقی و عوارضش بودیم و خدارو سپاسگذارم‌ که نیازهای بنده هاشو با قرار دادن رویایی در ذهن آدم ها به واقعیت تبدیل میکنه ،از نوزادی که طهم تلخ چاقیو چشیدم همیشه یه سئوال در ذهنم میچرخید که چرا من با آدم های دیگه فرق دارم؟ آخه چرا من؟ جواب های زیادی اطرافیانم بهم گفتن اینکه تو ژنتیکت چاقه ارثی چاقی،استخون بندیت توپره،خلقت خداوند بوده،چونکه تا ۴سالگی شیر مادرتو خوردی ووووو و من موندم و یه عالمه دلیل که به مراتب که بزرگتر میشدم‌ دلایل ها هم بیشتر میشد ،خودمو در یک گرداب بزرگ پر از مشکلات چاقی میدیدم که راه فراری نیست ،من ۴۴سال در چاقی بسر بردم ،تمام نجواها و گفتگوهای درونی من پر بود از نمیشودها،زشت تر شدن ها،بی ریخت تر شدن ها،متنفر شدن ها،ترس ها،رژیم ها،ورزش ها ،،از صبح که بیدار میشدم یک نوار ضبط شده دوران کودکیم همزمان با من روشن میشد،که به من میگفت من کی هستم، چی بگم،چی بخورم،چی نخورم کجا برم،آیا برم، مثل یک مشاور اعظم ،که البته حرف های خوبی به من نمیزد و من محو حرف های اون بودم، یعنی صدای دیگه ای نبود جز خودش ،منم دنیارو فقط اونجا دیده بودم ، خلاصه در اون لوپ گرفتار میچرخیدم ولی همچنان دنبال کور سوی امیدی بودم، چندین سال فقط در رژیم های مختلف بودم،دایم الرژیم بودن برای من عادی شده بود و اگر روزی غذای نرمالی میخوردم باید تاوانشو با دویدن ها و روزها رژیم سختر جبران میکردم،،از آینه متنفر بودم و احساس میکردم ماه به ماه چاقتر میشم و میشدم ،،اگر بخوام از روزهای سخت گذشته بگم ساعتها میتونم بنویسم ولی چونکه بیشتر ما آدم های چاق سرگذشت مشابه داریم زیاد ادامه نمیدم ،،

      تا اینکه خسته شده بودم ،یادمه آخرین باری که رفتم پالتو بخرم و متوجه شدم حتی سایز ۴۶ هم واسم تنگه ،قلبم لرزید میدونستم دارم به مرز ۹۵ کیلو میرسم ،گریه م‌گرفت ،پالتو رو نخریدم ،بدنبال راه و روشی بودم و چونکه از قبل در مسیرهای ذهنی بودم ،با خودم گفتم اگر میشه با تغییر ذهن به همه چیز رسید پس میشه به لاغر شدن هم رسید و دقیقا ۱۵ روز بعدش به این سایت هدایت شدم،واقعا خوشحال شدم میدونستم خود خود خدا دست منو گرفت و گذاشت تو دستان این دوره ها ،از پارسال تا حالا تازه طعم شیرین زندگی با آرامشو دارم میچشم ،واقعا ۴۴سال قبلو زندگی نکردم ،الان همش تو احساس آرامش هستم ولی قبلا احساس آزادی و آرامش در خوردن برای من رویای دست نیافتنی بود،من بسیار زیاد رستوران میرم ،قبلا خیلی ترس از رستوران رفتن داشتم ولی الان راحتر شدم ،به اندازه نیازم مصرف میکنم و تمام،،،

      خوشحالم که در حال ساخت باورهای جدید هستم ،میدونم راهم درسته خداییکه منو هدایت کرد اینجا حمایتمم میکنه که به زودی به نتایج بهتری برسم،خدارو شکر عکس منکه در آلبوم شگفتی سازان هست و میدونم بازم عکس های جدیدتری خواهم فرستاد از تناسب بیشترم ،موفقیت در این مسیر حتمی ست ،امروز در حین پیاده روی داشتم با خودم صحبت میکردم،گفتم ببین فریده ،سالها در درون تو غوغایی بود همش حس بد و منفور ،اگر این ذهن بلد بود بهت حرف های خوب بزنه که زده بود پس به امید این ذهن نباش خودت به خودت دیالوگ های زیبا بگو ،خودتو تشویق کن ،عزت نفس وحس لیاقتتو بالاتر ببر اونوقت جهان هستی لاجرم تورو به مسیرهای تناسب بیشتر میبره،جهان جاییکه اصلا گول نمیخوره تماما با احساسات من در ارتباطه

      بارم خدارو شکر میکنم که جزء هدایت شده ها بودم که من خواستم و خداوند پاسخ داد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5757 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 611 کلمه

      بنام ایزد دانا گام دوم چگونه با ذهن لاغر می شویم. همه ما سالهاست چاق هستیم واز چاقی خود ناراحتیم ولی این چاقی همچنان در جسم ما وجود دارد واز بین نمی رود. ما با وجود چاقی به فعالیت هایی روزانه خود رسیدگی می کنیم ومشکلی در انجام کارها نداریم. اما مشکل اینجاست که از لحاظ روحی اصلاحالمان خوب نیست وچاقی باعث شده نتوانیم خودمان را در زمینه های مختلف زندگی به خوبی عرضه کنیم همیشه باعث محدودیت وخجالت ما شده همیشه اعتماد به نفس مارو پایین آورده باعث شده نتوانیم صد درصد خودمان را نشان دهیم برای همین بارها در صدد لاغر شدن بودیم وهربار با وجود تلاش وسختی فراوران با انگیزه وقدرت شروع به لاغری کزدیم ولی هرگز موفق نشدیم اگرم هم شدیم برای مدت کوتاهی بوده است زیرا در تمام مدتی که ما تلاش کردیم فقط جسم تحت فشار بوده وذهن همچنان در مسیر چاقی خودش طبق برنامه گذشته عمل کرده این عمل ما باعث جنگ وکشمکش بین ما وذهن بوده ما مدام با ذهن خود در جنگ بودیم وهمین امر باعث شده در زژیم ها همیشه عصبی وکلافه باشم این کشمکش بالاخره به نغع ذهن خاطمه پیدا کرده ودوباره مسبر چاقی ادامه پیدا کرده من بارها در زژیم قابلمه غذای مورد علاقمو تصور می کردم ویه دل سبر تو رویام ازش می خوردم ودر واقعیت اون غذا رو برای خودم خطرناک وغیر قابل خودن می دونستم در واقع ذهنم غذا رو می خورد وچاقیش ادامه داشت واین جسم بیچاره همچنان در تقلا وبی فایده حالا ما باید ذهنی که چاقی رو به قورت ناخودآگاه از بچگی اموزش دیده رو تحت آموزش لاغری قرار بدیم واین هنر رو بهش یاد بدیم مثل هنر خیاطی ورانندگی وآشپزی باید ذهن وجسممون رو باهم هم سو کنیم تا به صورت ناخودآگاه رفتارهایی لاغری رو انجام بدیم ما همیشه به صورت آگاهانه خودمون رو از چیزی محروم کردیم یا کم غذا خوردیم الان باید به صورت نا خودآگاه ذهن خودش کم غذا بخواد زود سیر بشه واضافه نخوره تا ذهن وجسم هم سو نشن لاغری محقق نمی شه ذهن از سختی بیزاره برای همین راحت چاق شدیم بدون سختی حالا هم باید بدون سختی وراحت لاغر بشیم ولاغری رو یاد بگیریم من همیشه تو رژیم هام مثل یه فصل رو در نظر می گرفتم ومی گفتم آخر فصل این مقدار رو باید کم کنم ولی هرگز ابنجوری نمی شد وسط های راه بخاطر حجم استرس وترس از نرسبدن به وعده ای که به خودم داده بودم دوباره میرفتم سراغ پر خوری یا اگه سر فصل اون مقداز از وزنم کم می شد تا ول می کردم جسم ذهن گرسنم دلی از عذا در میاوردن ومسبر چندین ساله خود را ادامه می دادن ومن در این مدت که اومدم توی سایت اینو یاد گرفتم که دیگه اگر هم پر خوری کزدم وزیاد از نیاز خوردم دیگه به خودم بد وبیراه نگم نجنگم تا حداقل جلوی مسبر رو کنترل کرده باشم بیشتر وفت ها واقعا بدون اینکه خودم اگاهانه بخوام دست از غذا می کشم یا شیرینی کم می خورم دیگه دلواپس ونگران نیستم همیشه می دونم اگه خوراکی توی خونه هست فردا هم می تونم ازش بخورم لازم نیست امروز همشو تمام کنم چون فردا قراره رژیم باشم وقسم خوردم اون خوراکی رو حرام کنم برا خودم پس با خیال راحت کمی ازش می خورم ودیگه فکر همش درگیرش نیست که بدو بخورش فردا دیگه تو نمی تونی ازش بخوری در مورد غذا هم همین طوره دیگه نمی آم یه جا همه چیز رو بخورم وبعدش عذاب وجدان از شکم بزرگم منو پر خاشگز وعصبی کنه وزندگی رو به کام خودم وخانوادم تلخ کنم استاد مهربان ودلسوز بابت همه چیز ممنون امیدوارم بتونم به رویای خودم که خرید همه دورهاست برسم انشالا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 12 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آسیه رفیعی
      1399/11/03 11:50
      مدت عضویت: 1685 روز
      امتیاز کاربر: 23640 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 3,308 کلمه

      💖 بنام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین 💖

      🌹سلام استاد و راهنمای خوبیها و حال خوش و دوستان فوق العاده این سرزمین سراسر زیبایی و روشنی و شگفتی سازان 🌹

      تمرین گام دوم 🌹 چگونه با قدرت ذهن میتوان لاغر شد 🌹رهایی از چاقی 🌹

      چرا من نمیتونستم لاغر بمونم 😡😁
      چون مشکل من عصبی و ذهنی بوده و خانه از پایبست ویران است خواجه در فکر نقش ایوان است 😂😂😂
      و من همیشه با فشار آوردن فیزیکی بدون اینکه موافقت ذهنم و مغزم رو جلب کنم و فقط با مبارزه و تلاش طاقت فرسا و فرمانهای مغزی که تحت تاثیر ذهنم بوده و خاطرات قبلی و الگوهای غلط که منجر به رفتارهای اشتباه و خشم و افسردگیها و شکستهایی که تصمیم ارادی بودن و من غیر ارادی تحت فرمانهای ذهنی که با اهرم فشار و رنج بود که ذهنم مقابله میکرد و کم میاوردم از ادامه مسیر 😍و این من نبودم که ناتوان بودم مسیرهای من انحرافی و خطرناک و غیر عاقلانه بودن چون فشار نارضایتی از خودم به شدت بالا بود و در تلاش برای از بین بردن اضافه وزن بودم در صورتی که مشکل من چاقی بود نه اضافه وزن من صورت مساله رو پاک کرده بودم و فقط داشتم جواب سوالی رو میدادم که اصلا سوالش مشخص نبود 😂😂😂 بسیار کار احمقانه ای بود اعتمادم به کسانی که خودشونم تو کار خودشون مونده بودن و منو اصلا درک نمیکردن چون اصلا با من شباهتی نداشتن ولی استادم دقیقا هر چی میگه با گوشت و پوست و استخوانم درکش کردم و میدونم که دقیقا مثل من بوده و تمام کسانی که این جا حضور دارن هم مثل من هستن 😂 اگه نبودن که اینجا نبودن حالا با فشارهایی کمتر از من و درک متقابل برای هممون وجود داره و اصل اون اشتباههایی هست که هممون مرتکب شدیم خواه یا ناخواه دانسته یا ندانسته 😅 و خدا رو شکر که خدا نعمت رو به همگی ما ارزانی داشت مخصوصا با این دوره فوق العاده به ظاهر رایگان و حجت بر همه ما تموم شده و بی بهانه که همه عزیزانی که به استادم تهمت های ناروا میزدن دیگه نمیتونن اینهمه مهربونی و لطف رو انکار کنن 😍 خدایا استادم رو همیشه در پناه خودت حفظ کن و تا بی نهایت برای خودش ثواب و خوشبختی فراهم کرده فردی که خودش هم مشکل ما بوده و اینچنین لایق آموزش به هزاران چاق که در باتلاق زندگی اسیر بودن نجات داده خدایا کمکمون کن تا ابد قدر دان اینهمه لطف و محبت استاد باشیم و بمونیم 😂 وای منو ولم کنن بی اختیار فقط میخام از لطف استادم تعریف کنم از بس هیجان درونیم نسبت به لطف استاد زیاده شایدم خیلیا با خوندنش فکر کنن چاپلوسی میکنم ولی به خدا این نیست همه اینا و خیلی بیشتر از این حرفا مدام تو ذهنمه و از کوزه ذهنم فواران میکنه 😅 استاد به خدا نمیتونم از اینهمه بزرگواری شما ستایش نکنم اصلا شکر نعمت نعمتت افزون کند الهی که به بخشندگی خدا از مال دنیا و آخرت هیچ نیازی جلوی شما و مشکلات شما به خودی خود حل بشه که میدونم شده و میشه ولی زبان منم تا ابد دعاگوی شماست و تمام دوستان همراهم 😍😍😍

      من رژیم ریاضت داشتم و به معنای واقعی کلمه ریاضت بود و دو ماه این رژیم ۴۰ روزه رو ادامه دادم و روزی که پیش طبیب رفتم دکتر طب اسلامی بود ازش پرسیدم من چقدر قراره کم کنم گفت ماهی ۱۰ تا ۱۲ کیلو و صد در صد تضمینی بدون بازگشته 😍 و من که از سختی و فشار راه بی خبر بودم خیلی خوشحال و مصمم شدم برای انجامش گفتم هر چقدرم سخت باشه حاضرم تحمل کنم

      طبیب خیلی به من انگیزه داد که اگر بتونی انجامش بدی از شر تمام مریضیهات خلاص میشی و کلا تمام بیماریهات درمان میشه و یه پاکسازی اساسی برای خودت کردی و رماتیسمت هم کاملا درمان میشه منم که پر اراده بودنم تو فامیل زبان زد خاص و عام بود گفتم دو ماه که چیزی نیست تحمل میکنم دکتر هم با ناباوری نگاهم کرد و گفت هر موقع به مشکل برخوردی زنگ بزن شب نصف شب هر وقت 😂 هر چند که دروغ میگفت چون هر بار که واقعا مشکل حاد پیدا میکردم انقدر تماس میگرفتیم و ایشون به علت مشغله زیادش در دسترس نبود و فقط نزدیک اذان شاید بالاخره جواب میداد منم که نازنازی نبودم فقط یه بار که خیلی بدجور یبوست گرفته بودم خودمون رو به اب و آتش زدیم تا بالاخره جواب داد بیرون رفتن واقعا با اون شرایط وحشتناکم سخت بود و حاضر به مراجعه حضوری نبودم 😄 خودشم میگفت اصلا راه نرو چون ممکنه دچار سرگیجه بشی وای اولین کسی بود که به من گفت ورزش و تحرک نکن 😂😂😂وگرنه بقیه همش میگفتن فقط باید تحرک داشته باشی تا کم کنی همینم منو خیلی خوشحال میکرد و مصمم که ادامه بدم ولی چشمتون روز بد نبینه 😅 صبحانه این رژیم ۳ قاشق خاکشیر یه روز در یک لیوان ترنجبین داغ بود و یک روز در عرق داغ شده کاسنی و شاه تره و بعد از اون تا ظهر ۳ قاشق پودر کا که بی نهایت بدمزه بود و از ظهر به بعد پودر دبلیو بود تا آخر شب که همشون دست ساز خودشون بودن و خیلی بوی خاصی نمیداد فقط این پودرا در حلقم ایجاد تهوع شدید میکرد و از لحاظ روحی واقعا غیر قابل تحمل بود و زجرآور من قبلا هم صبح ناشتا به خاطر کوچک شدن شکمم سالیان سال خاکشیر در اب جوش میخوردم بی فایده 😅😂 ولی واقعا تو ریاضت خیلی بوش و مزش برام عذاب آور بود و غیر قابل تحمل و هر لیوانی که میخوردم گاهی که از لحاظ روحی به شدت داغون بودم نصفشو میخوردم نصفشو بالا میاوردم 😄 و اون پودرا هم که وحشتناک بود و قیمت به شدت گرونی هم داشت فکر کنم سال ۹۰ بود انجامش دادم که ۱ میلیون پول داروهام شد و واقعا هزینه اش زیاد بود اونموقع دامادمون برام خرید و خواهرم هم خودش هم خرید ولی نتونست بیشتر از یک هفته ادامه بده و داروهاش رو بعد که خواستم دوباره ریاضت بگیرم داد به من البته دور دوم فقط یک ماهه گرفتم و تنها چیزی که به جز اینا مجاز بود بادام خام شیرین ایرانی بود و عناب که از عناب به شدت بدم میومد 😅

      از لحاظ بدنی و پاکسازی واقعا از روز دوم حسش میکردم چقدر حال جسمم بهتره ولی عذاب روحی که داشتم فاجعه بود و هر چقدر بالا میاوردم و به دکتر میگفتیم میگفت خوبه بزار بیاد صفرات پر شده یا یبوست و اسهال و اینا اصلا ترس نداره و طبیعیه نگران نباش و ادامه بده و من اواخر اسفند شروع کردم چون عجله داشتم برای نتیجه زودتر و در مهمونی های عید واقعا فشار روحیم بیشتر شد چون دایی و پسر داییم هم از اصفهان اومدن و خانه ما میمونن هر وقت از اصفهان میان تا خود ۱۳ بدر😅

      دایی من پزشک هست و به شدت به درس خوندن تایید داره و من داییم رو بی نهایت دوست دارم و حتی زنداییم به داییم میگفت این خواهر زاده هات عاشقت هستن ولی با این همه بحران روحی که من داشتم اونم بهم فشار میاورد که تو سنت بالا رفته ازدواج نکردی و نه برو روی درست و حسابی داری و ازدواج نخواهی کرد و دست و پای درست و حسابی هم که نداری (که بتونی بری کلفتی 😅😂) باباتم مگه تا چند سال دیگه زندست که خرجت رو بده برو درس بخون برو دانشگاه ولی من فقط به رشته زبان خارجی علاقه داشتم و ۶ بار هم کنکور دادم و قبول نشدم و اقعا دیگه حوصله ای برای درس خوندن نداشتم ولی داییم اصرار داشت برو دانشگاه هر رشته ای که شده و کلا منو از زندگی سیر کرده بود و هیچ امیدی برای زندگی نداشتم 😂😂😂 البته وقتی خواهرم اینو به دامادمون گفت داییم اینو گفته اونم گفت خودم تا آخر عمر نوکرشم این شوهر خواهرم واقعا خیلی در حق من برادری کردی و واقعا از داداش یکی یدونه خودم خیلی خیلی بیشتر در حق من لطف کرده و تا عمر دارم مدیونشم کمی مرهم بر دل من گذاشت😍

      خلاصه که حاضر بودم هیچی نخورم ولی مجبور بودم اون پودرا رو بخورم و روز سال تحویل هم همه خانواده دعوت بودیم خونه بابابزرگ خدا بیامرزم و من هر چی التماس میکردم و اشک میریختم من با این اوضاعم و شرایط خوردن پودرا از صبح نمیتونم بیام خونه بابابزرگ بابام راضی نمیشد و میگفت باید بیایی همه خانواده از صبح زود اونجا رفتن و من با نذر و نیاز و خوندن آیه ۲ و ۳ طلاق که هر ثانیه میخوندم و معجزشو دیدم خیلی خوشحال شدم که پدرم قبول کرد عصر بیان دنبالم و تا آخر شب هم اونجا مهمون بودیم و واقعا اون روزا به شدت به من سخت میگذشت همه در حال خوردن بودن و من در حال شکنجه همه دلشون برام میسوخت و هی آخی اخی میکردن ولی از طرفی همشونم وقتی رژیم نداشتم مرتب منو نصیحت میکردن که فکری به حال خودت بکن و مرتب ابراز نگرانی میکردن از حال و وزن و هیکل من هیچ مهمونی رو دوست نداشتم تو کل عمرم نه از اومدن مهمون خوشم میومد نه از مهمونی رفتن بخاطر حرفاشون ولی داییم که اومد بازم چند جایی دعوتمون کردن و منم مجبور میکردن برم و واقعا عید به شدت مزخرفی داشتم ولی خیلی هم اراده ام قوی بود و حتی یکبار هم تخلف نکردم و هیچی نخوردم ولی به حدی روحیم داغون بود که بوی غذاها مستم میکرد نیمرو تو اکثر فیلما درست میکردن و من میدیدم و میخاستم اونموقع سرگرمی جز تلوزیون نداشتم و از صبح تا شب کنترل به دست از این شبکه به اون شبکه میچرخیدم و با وجود اینکه فشارم میفتاد کوهی از ظرف هم به عهده من بود و چون مهمون داشتیم خیلی ظرفها زیاد بود کار مامان و خواهرمم کم نبود و من باید کمک میکردم وجدانم قبول نمیکرد ظرف نشورم بارها کنار سینک به حالت غش افتادم ولی باز روز از نو و روزی از نو اخلاق بابامم به شدت بد بود و مدام وقتی مهمون داریم میخاد خودشو مهمون نواز نشون بده برای پذیرایی کردن خیلی به ما سخت میگیره جوری با ما رفتار کرده کل از هر چی مهمونه بیزاریم و چنان داد و دعوا میکنه با ما که بعضی از مهمونا هم به خودشون اجازه توهین میدن به ما مخصوصا پسر عموی بابابزرگم که وقت و بی وقت با خانواده اش مهمون خونه ما بودن و وقتی براش چای میاوردیم با توپ و تشر میگفت حالا وقت چای آوردنه چرا نپرسیدین 😡😡😡 و کلی بی احترامی میکرد و بابام جلوی همونا میزد تو سرمون

      به هر حال با این اوضاع و شرایط ادامه دادم اوایل وزنم عالی میومد پایین همشم روی ترازو بودم 😂 روزی یک کیلو کم میکردم و با خودم گفتم دکتر اشتباه حساب کرده حتما بیشتر از این کم خواهم کرد ولی دقیق از وزن ۱۴۸ کیلویی خودم به وزن ۱۳۳ رسیدم بعد از دو ماه فشار و شکنجه و اواخر دوران ریاضت ۱۰۰ گرم و اینا کم میکردم و اصلا رضایت بخش نبود برام ولی به هر حال تونسته بودم کمی از وزنم کم کنم خوشحال بودم درسته که کبد چربم درمان شد ولی انگشتام به خاطر ریاضت عفونت کرده بود و بعضی کمتر و بعضی بیشتر بود و دکتر گفت از شب تا صبح حنا که به شدت از بوش بدم میومد رو با سرکه قاطی کنیم و روی انگشتام ببندم ولی دو هفته انجام دادم خوب نشدم و آخر دامادمون سوزن زد سرانگشتام رو و گفت اگه جیغ و داد کنی منم دل ندارم ادامه نمیدم خلاصه که دستکش دستش کرد و کلی انگشتم رو فشار میداد از شدت درد و ضعف داشتم بیهوش میشدم ولی هیچی نمیگفتم تا تونست چرک و خونها رو تخلیه کنه بالاخره که پدرم دراومد تا کمی بهتر شد ولی هنوزم با حنا هر شب تا صبح ادامه دادم تا بالاخره خوب شد

      دکتر گفت این ریاضت رو میتونی در سال ۴ بار تکرار کنی و منم اینبار یه ریاضت یه ماهه با داروهایی که اون خواهرم خریده بود البته اینبار تنها نبودم و خواهر کوچیکم هم با هم تو خونه شروع کردیم و نتیجه اینبار اصلا خوب نبود هم وزنم کم نمیشد هم از لحاظ روحی خراب تر شده بودم و بعد از یه ماه که نتیجه نگرفتیم به دکتر گفت عمم که مراجعه حضوری داشت که اینجور شدن گفت ای وای چرا سرخود انجام دادین این داروها فاسد بودن و باید حتما با من مشورت میکرد و حتما باید در یخچال نگهداری میکردین پودرا رو و از این حرفا خلاصه لیوان لیوان این داروها رو با کلی تبریک به خودمون خورده بودیم که اخ جون یه لیوان تموم شد 😂 ولی هیچ تاثیری نداشت و کلا نسبت به این راه هم کاملا نا امید شدیم

      رژیم انگور یه ماهه هم همین طبیب بهمون گفت که در فصل انگور باید بگیریم که من و خواهر و مادرم با هم شروع کردیم من عاشق انگور بودم ولی تو این رژیم از انگور به شدت بدم اومد و تا مدتها لب به انگور نمیزدم 😂 حالا هم خیلی کم میخورم انگور شاید چند حبه منم از همه بیشتر کم کردم ولی کل وزنی که کم کردم بلافاصله برگشت با اینکه یه رژیم دیگه طب اسلامی داشتم یعنی پرخوری اصلا نداشتم و کلی دمنوش و اینا صبحانمون بود که قرار بود با اونم ۵ کیلو کم کنمکه هیچی کم نکردم همه وزنی که از رژیم انگور کم کرده بودم برگشت خدا وکیلی من تو این رژیمها هیچ تخلفی نداشتم که بگم ناپرهیزی کردم یا حتی یه چی خارج از برنامه خورده باشم با زجر و عذاب همه اون بدمزه ها رو میخوردم البته شاید کمتر 😄 چون میگفت هر چی بیشتر بخوری بهتره ولی انصافا قابل خوردن نبودن و به حدی فشار و عذاب رو جسمم میاوردم ذهنم همکاری نمیکرد و حسرت ها و عقده های درونیم بیشتر میشد و بعدشم کلا کالری شماری میکردم و حذف نون و برنج و ۰۰۰۰۰۰ و هزاران کار مزخرف بی نتیجه دیگه انجام دادم و وزنم یویویی یکم کم میشد بعد استپ و بعد هم افزایش که مجبور میشدم از اون همه استقامت دست بکشم و معجون رژیم دیگه ای رو به خودم تحمیل کنم و چنان اراده ای داشتم که همه تعجب میکردن 😅 اما چه فایده وقتی نتیجه یک هزارم رنج و فشار هم نبود و با وجود اینکه فرمان های مغزم رو برای خوردن نادیده میگرفتم باز انگار نه انگار هی مدل رژیم رو عوض کردم هر کی هر کاری میگفت نتیجه داره انجام میداد بیچاره روح و ذهن و جسم من 😡😡😡 خیلی بهش بد کردم و گاهی هم که به ندرت ناپرهیزی میکردم کلی عذاب وجدان میگرفتم و همیشه به من میگفتن ضد حال خواهر و برادرم و مدام در حال سرزنش خودم بودم و به خودم لعنت و نفرین میکردم و از خودم روز به روز بیشتر بدم میومد

      واقعا من بازیگر فرمولهایی بودم که یاد گرفته بودم و فرمانهاش از مغزم صادر میشد باور من این بود که آبم میخورم چاق میشم و خواهر منم که دانشجوی طب اسلامی بود بهم میگفت دقیقا آب تو رو چاق میکنه یا آب نخور یا حداقل آب جوشیده سر شده بخور زمانی که خواهرم باردار بود و من خونه اونها زندگی میکردم برای کمک 😍 چون سماور داشتن مرتب لیوان آب جوشیده سرد شده ام با یه نعلبکی کنار سماور بود و حتما آب جوشیده میخوردم و چون اینو باور کرده بودم واقعا روم تاثیر داشت و نتیجه میداد اما خونه خودمون چون چای ساز داریم اصلا مزه اب جوشیدش رو دوست ندارم و سخت بود ادامه ندادم 😄

      خدا رو شکر ذهن من بارها و بارها آموزش دیده و کلی از مهارت های هنری دستی رو با وجود اینکه خیلی سخت بود انجام دادم همین دو هفته پیش بافتنی مدل دار رو از پیج های اینستا آموزش دیدم و یه مدل پیچ شلوغ رو برای دامادمون بافتم چون من در میل بافی حاضر نبودم نقشه بزنم و ترجیح میدادم مدل ساده ببافم ولی خیلی مدل سخت و شلوغی رو از خودم ترکیب کردم و ادامه دادم و فوق العاده از بافتی که با تلاش فراوان مخصوصا اوایلش خیلی سخت بود برام یاد گرفتم و بیشتر جاهاش رو با تکرار دیگه از حفظ میبافتم یا خیاطی که ازش متنفر بودم بعد جوری معتاد دوخت و دوز شدم که دلم تنگ میشه برای خیاطی یا قالی بافی یا آشپزی و قنادی کارهایی که اول اصلا دوست نداشتم رو بعد تبدیل به علایق کردم تو خودم

      حتی همین نوشتن رو حس خوبی اصلا به نوشتن نداشتم و فکر میکردم اصلا بلد نیستم ولی الان بعد از نوشتن وقتی متن خودم رو بارها میخونم غرق در لذت و قدرت میشم که آیا من اینا رو نوشتم و انصافا با دوره ای که تمریناتم رو به اجبار انجام میدادم با الان که با شور و اشتیاق فراوان مینویسم مقایسه میکنم کلی لذت میبرم و خیلی برام جالب بود اینبار پنج شنبه که خواهر زاده ام که کلاس اولیه خونه ما بودن از صبح و من مشغول خوندن تمرینات در سایت بودم بهم گفت حوصله ام سر رفته خاله چیکار کنم و کمکم کن تو چیکار میکنی حوصله ات سر نره گفتم خاله منم مشغول خوندن درسام هستم و فرصت زیادی ندارم گفت خاله ولی من درسام رو دوست ندارم بهش گفتم آره من هم اولا درس دوست نداشتم اما الان درسام رو خیلی دوست دارم و دلم میخاد تمام وقتم رو مشغول درسام باشم و واقعا لذت میبرم با خوندن و نوشتن و گوش دادن

      چون من مشتاق رسیدن به تناسب اندام همیشگی هستم 😍 چون من لایق خوشبختی هستم 😍 چون من میخام و میتونم که شگفتی ساز باشم 😍 چون زندگی من سراسر غرق در لذت و رویاهای به شدت خواستنی شده 😍 چون یادگیری این درسها درس زندگیه 😍 چون روحم در آرامش شدیده 😍 چون ذهنم با خواسته هام همسو میشه 😍 چون لاغری رو یاد میگیرم 😍 چون الگوها و فرمولام بازسازی و ویروس یابی میشه و کشف هر مانع ذهنی برای من لذت بخشه 😍 و ساعتها هم در حال عشق ورزیدن و علاقه به مسیر لذت بخش تحقق رویاهام هستم 😍 چون چه کسی از من مهم تره 💖🌹😍 هیچ کس 😍🌹💖 چون از منطق و دیوار منطقم چی نصیبم شده جز غم و غصه 😍 چون باورای غلطم درمان میشه 😍 چون بهترین استاد دنیا رو دارم 😍 چون مدالهای افتخار طلاییم روز به روز بیشتر میشه 😍 چون تمام حسرتام و عقده هام درمان میشه 😍 چون کنترل نیروی ذهنم در دستان منه 😍 چون من خالق زندگی خودم هستم 😍 چون هدف شیرین در انتظار منه نه من در انتظار نتیجه 😍 وای خدای من ممنونم ازت به شدت سپاسگزارم لاغری عبادته زندگی که حق منه به زودی در دستان منه من اسیر سرنوشت نیستم و من محکوم به رنج ابدی نیستم و زندگی خیلی دلچسب و شیرینه 😍 من در مسیر انحرافی تا به حال کلی انرژی هدر دادم ولی در این مسیر هر انرژی صرف کنم فقط به نفع خودمه و حال و اوضاع من رو به راه میشه 😍 تراوشات ذهنیم لحظه به لحظه رو به مثبت شدن در حال بیشتر و بیشتر شدنه 😍 زندگی زیباست ای زیبا پسند زنده اندیشان به زیبایی رسند 😍 هیچکس و هیچ چیزی نمیتونه مانع و سد راه خوشبختی من بشه 😍 سلول سلول بدنم در حال شارژ انرژیهای عالیه 😍 خوشبختی تو مشتهای منه و رهایی در انتظارم 😍

      🌹🌹🌹 انقدر مزایای لاغری من زیاده که هر چه بگویم پایانی نداره 🌹🌹🌹

      🌹🌹🌹 لاغر شدن آسونترین کار دنیاست 🌹🌹🌹

      ۵۰ کیلویی شدن حق منه و من بدستش میارم مهم نیس چقدر طول بکشه همین مسیر رویایی و لذت بخش هم شیرینه گوارای وجودمه 🌹🌹🌹

      در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست 🌹🌹🌹

      استاد گلم خدا قوت و بی نهایت ممنونم ازتون بخاطر همه چیز خیر دنیا و آخرت نصیب وجود بی مثالتون 💖💖💖

      هر جا که هستین شاد باشین و در مسیر تغییر کردن و متناسب شدن ☺️😍 جمله ای که انرژی منو تا فول نهایت شارژ میکنه باز هم ممنونم استاد گرامی 💖💖💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم