0

گام ۲: رهایی از چاقی

رهایی از چاقی
اندازه متن

برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن را بیاموزید. همانگونه که در گذشته هنر چاق شدن را آموخته اید.

همه افراد چاق در تلاش برای لاغر شدن از روش های گوناگون هستند درحالی که تنها روش لاغر شدن آسان و ماندگار استفاده از همان روشی است که با آن چاق شده اید، و آن قدرت ذهنتان است.

داستان چاقی من

تا همین چند سال گذشته چاق بودم.

چاقی از زمان کودکی همراه من بود. اگرچه اصلا از آن خوشم نمی آمد و بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما بیش از ۳۵ سال از عمرم با چاقی گذشت.

چاقی سی و پنج سال شاهد رنج و ناراحتی من از حضورش در جسمم بود، اما حاضر به ترک محل اقامت خود نمی شد.

بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما زورم به اضافه وزن نمی رسید و نتیجه ای حاصل نمی شد.

البته از حق نگذریم دو سه باری در حد چند کیلو کاهش وزن و سایز را تجربه کرده بودم اما آنچه از لاغر شدن را که با زحمت و سختی فراوان به دست می آوردم به راحتی آب خوردن از دست می دادم

همیشه این سوال در ذهنم بود که:

چرا به سختی لاغر می شودم اما به راحتی چاق می شوم؟

مهمترین آرزوی من

رهایی از چاقی مهمترین آرزوی من در زندگی بود که البته هیچ امیدی برای تحقق آن نداشتم چون ۳۵ سال چاق بودن به من ثابت کرده بود که من لاغر بشو نیستم و سرنوشت من چاقی است.

از کودکی میلیون ها بار از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک من چاقی است. همیشه من را با عموهایم مقایسه می کردند و تلاش می کردند اثبات کنند که من شبیه عموهایم که همه چاق بودند هستم.

بدون اینکه آزمایشی انجام شود من را متحم به کم تحرکی و پایین بودن سوخت و ساز می کردند.

تلاشم برای لاغر شدن پیوسته نبود و معمولا هر وقت از چاقی خیلی اذیت می شدم یا شنیدن حرف ها و نصیحت های دیگران سبب می شد از خودم و وضعیت چاقی ام متنفر شوم، تصمیم قاطع می گرفتم که باید لاغر شوم.

هربار برای لاغر شدن به دنبال روش جدیدی بودم. روشی که در مدت کوتاهی بتواند مقدار زیادی از وزن من را کاهش دهد و من را به رویای لاغری برساند.

البته عجله من برای لاغر شدن به خاطر خودم نبود بلکه بیشتر به این دلیل بود تا جواب دندان شکنی برای آنانی داشته باشم که همیشه مرا بخاطر چاق بودن و لاغر نشدن سرزنش می کردند.

رژیم های مختلف، ورزش های سبک و سنگین، داروهای عطاری و قرص های لاغری، گن های لاغری و خلاصه هر وسیله، دارو یا برنامه رژیمی برای لاغری پیدا می کردم را برای مدتی استفاده می کردم اما نتیجه همه آنها چیزی جز احساس شکست و ناامید شدن از لاغری نبود.

لاغری با ذهن رضا عطارروشن

داستان رهایی از چاقی من

به لطف خدا در سن ۳۵ سالگی با موضوع ذهن و قدرت ذهن در خلق زندگی آشنا شدم. اتفاقی که سال ۱۳۹۶ رخ داد و مرا مصمم کرد تا برای رهایی از چاقی حرکت خود را آغاز کنم. حرکتی که کماکان ادامه دارد.

آنچه درباره ذهن و قدرتش در خلق آرزوها و شرایط زندگی می خواندم و می شنیدم مرا به این واداشت که از قدرت ذهن برای خلق آرزوی لاغری استفاده کنم.

تصمیمی که بیشتر خنده دار بود تا کارآمد، چون همه روش های قبلی که ادعا می کردند در چه مدت چه مقدار کاهش وزن خواهم داشت را استفاده کرده بودم و نتیجه ای کسب نکرده بودم و اکنون می خواستم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی استفاده کنم.

روشی که نه کسی درباره آن ادعایی داشت و نه صحبتی درباره لاغری با ذهن شنیده یا خوانده بودم.

تصمیم من برای لاغر شدن با قدرت ذهن بیشتر برای سرگرمی بود نه لاغر شدن چون در شروع این تصمیم هیچ امیدی به لاغر شدن نداشتم.

مدت ها مشغول این بازی سرگرم کننده بودم و تمرینات ذهنی برای لاغر شدن انجام می دادم.

تمریناتی که نه کسی قبل از من انجام داده بود و نه نتیجه ی انجام آنها مشخص بود.

بیشتر از اینکه به فکر نتیجه از روش لاغری با ذهن باشم، مشغول شدن به نوشتن، تجسم کردن و فکر کردن به لاغری برای من خوشایند بود و به همین سبب حدود 2 سال این بازی سرگرم کننده را ادامه دادم.

به لطف خدا تغییرات بسیاری در سطح فکر و نگرش من ایجاد شد و احساس من از چاقی و ناامیدی برای لاغر شدن به احساس توانمندی برای لاغر شدن تغییر پیدا کرد و پس از مدتی تغییرات جسمی در من شکل گرفت.

تغییراتی که برای من لذت بخش و برای دیگران باور نکردنی بود.

هرچه بیشتر ادامه دادم تغییرات واضح تر شد و سوال اطرافیان که از چه روشی برای لاغری استفاده می کنم بیشتر شد.

رهایی از چاقی
لاغری با قدرت ذهن

چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟

سوال بسیاری از افرادی که مثل من چاق بودند و دوست داشتند لاغر شوند این بود که:

چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟

موضوعی که جواب آن سالهای قبل برای خودم هم مبهم بود و از روزی که سعی کردم ذهنم را برای لاغر شدن برنامه ریزی کنم، به مرور با کسب نتایج اولیه و مشاهده نشانه های تاثیرگذار بودن این روش فوق العاده، ایمان و باورم به قدرت ذهن در لاغر شدن بیشتر و بیشتر شد.

زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم تمرینات ذهنی زیادی را به کار گرفتم و خیلی سعی کردم تا بهترین تمرین ها که بیشترین تاثیر را روی ذهن و عملکرد من دارد را شناسایی کرده و بیشتر بر تکرار آن تمرینات تمرکز داشته باشم.

هرچه تغییرات من بیشتر می شد و سایز و وزن من کمتر می شد، شور و اشتیاق من برای ادامه دادن اضافه میشد.

از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز در جستجوی دستیابی به راهکارهای بهتر و ساده تر برای آموزش چگونه لاغر شدن با قدرت ذهن هستم.

به لطف خدا نتیجه عالی خودم و افراد زیادی که در طی این چند سال از آموزشهای من استفاده کردن سبب شد که با تمرکز بیشتر و برنامه ریزی منظم تری به معرفی و گسترس این روش شگفت انگیز ادامه بدهم و البته لطف خدای مهربان در هدایت دوستانم به سمت من و این روش نقش اصلی در گسترش این روش شگفت انگیز داشته است.

نتیجه این فایل آموزشی

به دلیل سوال دوستان بی شماری که علاقمند به استفاده از این روش برای رهایی از چاقی و خلق زندگی جدیدی برای خود هستند تصمیم گرفتم در قالب یک فایل آموزشی تصویری چگونگی لاغر شدن با قدرت ذهن را توضیح دهم.

امیدوارم عزیزانی که علاقمند به لاغر شدن هستند اما به هر دلیلی نتوانسته اند به رویای خود جامه عمل بپوشانند با دیدن این فایل تصویری فوق العاده انرژی و توان مظاعف پیدا کنند و با همت عالی قدم در مسیر صحیح لاغری بگذارند.

به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستان شگفتی سازی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها (گام اول) برای خلق رویای خود استفاده کرده اند میتوانید به راحتی و تنها با اندکی تلاش و مقداری بیشتر صبر و استمرار به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.

لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد. شما هم میتوانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.


دیدگاه تاثیرگذار صبا عزیز

چقدر درست و قشنگ بودن این آگاهی ها

مطمعنم خودتون هم نمیدونید چقدر با این فایل ها ایمان و امید ما بیشتر میشه برای ادامه دادن و رهایی از چاقی!

تک تک جملات رو باید قورت داد و آنقدر تکرار کرد تا چیزی فراتر از یه آگاهی بشه توی ذهنمون. 

دقیقا درست گفتید و من چقدر با این حرفای شما احساس نزدیکی میکنم.

من سال ها بود که با آرامش غذا خوردن رو تجربه نمیکردم و اصلا نمیدونستم چه موهبتیه.

هر وقت گرسنم میشد استرس میگرفتم چون میدونستم قراره کلی پرخوری کنم و بعدش اون احساس بد بیاد سراغم برای همین به خودم گرسنگی میدادم.

فکر میکردم اگه گرسنگی بکشم خیلی بهتر از اینه که برم غذا بخورم و هم چاق بشم، هم عذاب وجدان بگیرم، هم از خودم بدم بیاد، هم بخوام از فشار معده بالا بیارم و مشکلات جسمی و روحی پیدا کنم.

اما این تصمیماتم فایده نداشت ، تا شروع میکردم به غذا خوردن انگار تمااااام قولایی که به خودم داده بودم بخار میشد و میرفت توی فضا، انگار اصلا از اول وجود نداشتن.

این همه به خودم میگفتم به اندازه میخورم، همون جوری که توی رژیم گفته از مواد غذایی مصرف میکنم ولی همینکه پام میرسید سر سفره انگار مغزم یه بشکن میزد و میگفت تا میتونی بخور، بخور بخور و دیگه من تو حال خودم نبودم. 

چه قدر خاطرات زشت و بدی هستن حتی با مرور کردنشون هم حالم بد میشه دیگه چه برسه به انجام دادنش.

ته این مسیر برای من لاغریه و خدا ته مسیر منتظرمه و من به زودی خدا رو توی آینه و توی اندام متناسبم میبینم.

ولی این خیلی مهمه که من درست رفتار کنم و پرخوری نکنم چون این کار واقعا زشته، بی احترامی به این جسم با ارزشمه، من وقتی برادرم یه چیزی میخوره و پوستشو همینطوری رها میکنه تو خونه خیلی بدم میاد و همش بهش میگم مگه خونه سطل آشغاله که پوسته ها رو همینطوری ول میکنی رو زمین ولی دست بر قضا خودم با پرخوری دارم همین کارو با جسمم میکنم و آشغالایی که بدنم هیچ نیازی بهشون نداره رو دارم خالی میکنم تو بدنم.

در واقع بدن من از پرخوری چاق نمیشه ازین چاق میشه چون ناراحته که دارم باهاش این رفتار ها رو انجام میدم و هر روز بهش بی احترامی میکنم ولی من به خودم قول دادم ، قول دادم که هر روز یک قدم بر دارم و به هدف خودم نزدیک تر بشم.

همین چند روزی که دارم مطالب رو پیگیری میکنم رفتارم تغییری نکرده چون من یه مدتی کم و بیش دور بودم از فضای لاغری با ذهن و به خودم حق میدم که به همین زودی رفتارم تغییر نکنه و باید با ته نشین شدن دوباره ی این اطلاعات برگردم به حالت عالی خودم.

ولی همین دو روزه خیلی احساس بهتری نسبت به خودم دارم چون دارم به قول هایی که به خودم دادم عمل میکنم و این یعنی احترام به خودم . نمیدونید چه احساس قشنگیه که صبحا وقتی دارم گزارش روز قبلم رو مینویسم به خودم بگم که لاغری با ذهن رو انجام دادم و بعد جلوش یه تیک بزنم:)))) این احساسو با هیچ چیز عوض نمیکنم.

آموزش زبان لاغری

توی فایل همون حرفای عالی همیشگی رو زدین که دوست دارم برای خودم تکرارشون کنم:

۱: لاغر شدن مثل یادگیری یه زبان جدیده باید هر روز پیگیریش کنی ، تمرین انجام بدی و تو ذهنت با خودت هر چند با غلط املایی و گرامری ولی با اون زبان با خودت حرف بزنی تا آگاهی های جدید برات مرور بشن و کم کم جایگزین زبان قدیمی بشن

۲: هر روز باید یک گام بر داری . نه دو گام نه با عجله بلکه یک گام ولی اونقدر اون گامو تکرار کن که ملکه ی ذهنت بشه هیچ اشکالی نداره یک فایل رو هزار بار گوش داد ؛ اینکه یه فایلو هزار بار گوش بدی بهتر از اینه که هزار تا فایلو فقط یه بار گوش بدی.

۳: تنها روش صحیح لاغری ، لاغری با ذهنه . با روشای دیگه هم میشه لاغر شد ولی اول اینکه باقی نمیمونه و همونطور که باد اورده اون عدد جدید روی ترازو رو ، همون طور هم باد میبرتش و دوم اینکه ما با رژیم و ورزش و دمنوش و عمل جراحی هیچ تغییری در سبک زندگی مون ، فکر کردنمون ، تصمیم هامون و انتخاب هامون اتفاق نمیوفته.

لاغری با ذهن به این خاطر صحیحه چون ما توی این روش تبدیل به یه آدم متناسب نمیشیم بلکه تبدیل به انسانی میشیم که لیاقت و شایستگی متناسب شدن و متناسب موندن رو داره . ما اینجا تبدیل به این قهرمان میشیم وگرنه رژیم گرفتن و لاغر شدن و برگشتن سر خونه ی اول که از همه بر میاد مگه ما کم رژیم گرفتیم؟

من خودم تمام وقتم رو میزاشتم برای انجام هر چه بهتر رژیم ولی کو نتیجش؟

اگه نتیجه داده بود که الان اینجا نبودم و خداروشکر که نتیجه نداد و خداروشکر که چاق شدم تا بتونم این سایت رو پیدا کنم و روش زندگی کردن رو یاد بگیرم

 این روش فقط از قهرمانا بر میاد ، منم قهرمان داستان خودمم و توی این مسیر با نهایت قدرت قدم بر میدارم و به چیزی که برام مقدر شده میرسم و اون رهایی از چاقی است.

خدایا شکرت

ممنونم استاد عزیز و زیبا

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای درک بهتر روش لاغری با ذهن درک و برداشت خود از توضیحات فایل تصویری را در بخش نظرات این جلسه بنویسید.

در نوشتن دیدگاه خود سعی کنید به سوالات مطرح شده پاسخ دهید.

  • چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟
  • شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن را بنویسید؟
  • در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا تغییر ذهن؟ این کار به چه صورت انجام می شود؟
  • به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید؟
  • آنچه در ویدیوی آموزش برای شما جالب و تاثیرگذار بود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

با نوشتن درباره لاغری با ذهن و مسیری که برای لاغر شدن باید طی کنید شما در حال ترسیم نقشه ذهنی لاغر شدن هستید. بنابراین در نوشتن تمرین این جلسه اشتیاق و تمرکز داشته باشید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.96 from 180 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11235
295 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Reza
      1403/01/16 14:06
      مدت عضویت: 420 روز
      امتیاز کاربر: 17846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 595 کلمه

      من چگونه چاق شدم 

      فکر میکنم‌ با طبیعی جلوه شدن چاقی 

      یعنی اینکه چاقی را سمبلی بر توانایی دونسته شده 

      اما چطور و منظورم چیه

      حدود چند ماهی هست به اون ثبات تناسب اندام فوق العاده ای که دوست دارم رسیده ام و تلاش برای ورود به مرحله بعدی و اینکه بدن طبیعی و سالم و شکیل اینه که شکمی از چربی حتی در حد کم و کوچیک هم نداشته باشم و اینکه اصل اینه که شکم و کل اندام عاری از چربی باید باشه اگر چربی اضافه مناسب بدن بود باعث آسیب به بدن نمیشد که بزرگترین آسیبش بد اندامی و زشتی بدن هست و مدام دنبال الگوهای متناسب و خوش فرم میگشتم

      چون کل توجه ام به شکم و شکل و شمایلش بود و اینکه هدف من سیکس پک کردن و بدنی عضله ای بود تموم الگوهای متناسبی که میدیدم دارای شکمی کوچک و گرد بودند 

      و با اینکه متوجه بودم‌ که حتی اون شکم گرد کوچک طبیعی نیست و در ذهنم با خودم‌ گفتگو میکردم که ببین حتی اونهایی که در این حد متناسب هستند اینقدر شکم داشتن را طبیعی میدونند و دارند در ظاهر قضیه من بدنبال خواسته ام بودم ولی در باطن داشتم برای ذهنم،ناخودآگاه منطقی میکردم که اونقدر شکم داشتن طبیعی هست و این همه الگو نگاه کن همینجور درسته و الان با این توضیحات متوجه میشم چرا روند این هدفم اینقدر کند شده بود و حال با این توضیحات به فرمول ذهنی ام پی بردم و بزرگتر از اون که چگونه میشود در مسیر بود ولی ناخواسته به جاده خاکی زد و یک پیچ و خمی به خودمون میدیم 

      و یک باور اشتباه با یک گفتگوی ذهنی الکی برای خودم ساخته بودم 

      خیلی باید حواسمون به خودمون باشه که چگونه داریم باور سازی میکنیم و اون باور را چطوری داریم برای خودمون منطقی میکنیم

      اگه بخوام‌ بگم با آموزش هام‌ با لاغری با ذهن با تناسب فکر و اندامم چطوری باید باشم

       چطوری باید ادامه بدهم 

      چطور باید پیگیرش باشم

       باید مثل زمان چاقی ام باشم 

      باید همانطور که در چاقی استمرار داشتم حرکت کنم 

      من زمانی که غذا میخوردم چه قبلش سیر بودم‌ و یا نبودم سر زمان نهار و یا شام‌ که میشد آلارم زده میشد و باید شروع میکردم و بعد از هر وعده غذایی عادت داشتم که چایی با کلی شکلات میخوردم یا چایی نبات و اونهم به جایی رسیده بود که اگر اون شیرینی که اونطور که میخواستم حس نمیکردم چندین بار امتحان میکردم تا اون ولع ذهنی و یا بهتره بگم اون خاطره ای که ذهن براش لذت تعریف شده بود باید آروم‌ میشد 

      خوب وقتی من اینقدر استمرار داشتم در چاقی اینقدر دیگه رها کرده بودم و تموم افکار و رفتارهام در مسیر چاقی بود

       الان مسیر مخالفش میشه لاغری 

      چه افکاری داشته باشم‌ 

      چگونه باشم 

      چگونه رفتار کنم 

      چگونه همسو باشم 

      وقتی زمانی که حتی بدنم نیاز نداشته ولی باید طبق فرمولها انجام‌ میشد

       الان هم باید طبق فرمولها به سمت تناسب انجام بشه 

      نیازی به خوردن و اضافه خوری نداشتیم ولی اینقدر فرمول هامون را تقویت میکردیم که انجام میدادیم 

      پس چرا الان در لاغری و تناسب افکارمون تا به یک حد مطلوب میرسیم کوتاه میایم و ادامه نمیدیم 

      وقتی به پرخوری میرسیدیم و متوجه میشدیم کمی خودمون را سررنش میکردیم ولی چون تسلیم میشدیم ادامه میدادیم و سعی میکردیم ازش لذت ببریم 

      خوب الان هم همین کار را میکنیم از مسیرمون لذت میبریم 

      من که مشتاق هستم من که با عشق در مسیر هستم ادامه میدهم اون استمرار از سر ناچاری و ندونستن و بی اراده دونستن خودم سرزنش کردن خودم را آنچنان پرحرارات ادامه میدادم به سمت خواسته هام 

      به سمت حال خوب و هزاران دلیل نسبت میدادم به خودم را الان در مسیر صحیح اون استمرار را ادامه میدم چون خیلی راحت تر و آسون تره

      خداوندا سپاسگذارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/01/09 00:19
      مدت عضویت: 458 روز
      امتیاز کاربر: 49945 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 865 کلمه

      سلام برخالق مهربان من 

      سلام براستادعطار روشن وهمه دوستان هم‌مسبر 

      وفتی به گلذشته خودم‌مراجعه میکنم طریقه چاقی شدن رو مرو میکنم  با حرفی که به من زده  ومن همه اول فبول کردم‌بستگی داره تواون خانواده چه صحبتی زده شده واون میشه باوره اون‌فرد  پس تعداد باو ره برای جاقی توهر فرد با فرد دیگه زیادهست پس میشه به تعدا انسانها باوره وجودداره با کشتن وجستجو کردن هرفرد باوره اون فرد رو میشه خودش پیدا کنه 

      توخانواده کلی صحبت بوده که به چاقی وچطورچاق شدن ختم شد وفتی وادر سایت شدم‌ اصلا هیچ‌ تصور ازاین شکل به وجودامدن چاقی تو وجودم اصلا نداشتم 

       تو خیالم من زیاد غذا مصرف کردم ونتجه شده چاقی وفتی شروع کردم‌تو قسمت رایگان آگاهی کسب  کردم   واقعا همه مطلب رو اصلا متوجه نمیشدم باره هی گوشم میکرم انکار اون صحبت به زبان فارسی بود از دهان استاد بیرون می‌آمد ولی باید ترجمه می‌شد تا بفهم چی می‌کن  شاید بعضی از فایلهای اولیه توبخش رایگان رو ۱۰  با گوش دادم‌ تازه باره ۸ تازه یی بخش ارزش رو متوجه شدم  با بارم‌۹ یی بخش دیگه وخلاصه با باره آخر یی مفهوم‌ کلی ازاون فایل دست گیرم شد ولی هنوز به نوشتن وقدرتش پی نبرده بودم وفتی تو فایل ۱۵ استاد ابزار کردن که دوست داران‌نوشته ما رو مطالعه کنن  من شروع به نوشتن دید گه گاه کردنم فکرکنم‌کلا ساید۰ ۲۰. کلمه یا شاید ۳۰۰ کلمه شد به قدر سخت بود نوشتن از همون فایل ولی شد حالا توبعضی بخشی وفتی دیدگاهم‌ رو تمام مبکم.ارسال میکنم 

       ازحجم نوشته خودم خوشحال هستم جون به فهم درک اون مطلب رسیدم که تواستم به این میزان از اون فایل نوشته داشته باشم  شگفتی این بخش همین بس که افردی  که حتی تونشتن هم خجالت  داشت  این زمان همیشه جزو نفرات اول هست که تعداد نوشته اون هم اول هست وهم بعض زمان بیشترین دیدگاه فنی رو بهش داده شده اون من  این یی سال من‌کل دقت زمان شد سایت شد آموزش درست تمرین کردن مرو کردن‌ تکرار کردم هنوز میدونم خیلی زمان نیاز دارم که به درک‌ مسیر به شکل درست برسم این‌ مسیر انتها نداره با رشد تو هر بخش تازه نیاز به درک بیشتر دادن لایقت به‌وجود و خودم‌ که من‌لایق این مطلب هستم  اون توسطح   بالاتر 

      نه درجا زدن  رکود کردن ایستادن  وخلاصه خسته شدن خارج شدن من این مسیر رو تو این سنم دانشگاه زندگیم اسم گذاشتم که نرفتم‌ محیط اون مکان روتجربه نکردم‌ ولی حالا خودم  دانشجویی این مسیر حساب کرده از استادم که واقعا خداوند این دانش رو به ایشون داد از طریق ایشون به ما داد میشه وکم کم ما هم هم ذهنم‌ استاد میشیم به درک‌مطلبش می‌رسیم ومتوجه میشن که آخرین مطالب رو هم متوجه میشیم که تو ذهن استاد حالا چه خبر هست چه ایده بهش داره میرسه واز طریق ایشون اون مطالب تو ذهن ما هم قرا میگره  مثل همین‌ مسیر  جدبد که داده برگزارمی شه 

      هم زمان من‌ و عزیزان دیگه تو این بخش شرکت کرده واز اطلاعات تازه بهر ه برده همه وهمه کاره خدایی عزیزم هست که هم زمانی رو برای من ایجادکرده 

      که استاد فایل جدیدی میزاره من‌ اون‌ مطالعه میکنم فکر میکنم  تجلیل میکنم  دیدگاه می‌نويسم ایشون دیدگاه من‌ میخوانه و به وبرسی میکنه که من اون مطلب رو توچه سطحی درک‌ کردم اگه درکم‌ درست نبود هم متوجه شده با خواندن دوباره به فهم درکی که اون کم‌ به دست اوردن توسطح  بالاتری میرسم  توذهنم جاگزین خوبی میشه 

      پس بودن ادامه دادن کلی فایده داره که من‌تواین یی سال که توابن مسیر هستم تغیبرخوبی تو افکاردادم کاری که عموم جامعه انجام میدن من اون انجام نمیدم حتی وفتی یی بار به جاریم‌ گفتم‌که نه تلویزیون میبنم نه اخبار گوش میدم  نه واینستا نگاه میکنم نه هیج اخباری رو دنبال میکنم‌  تعجب کرد خوب گفت پس چکار میکنی من  خلاصه گفتم‌  تو بخش  بهتری هستم  چیزهای  آموزشی مبینم باوراش نشد که من ابن کاریی که همه انجام‌ میدن من  انجام نمیدم زمانی که همسرم متزل نباشه هیچ نیاز نمیبینم نمایشکر منزل  روشن باشه اون‌ خونه نباشه تلویزیون خاموش هست تا اون روشن نکن من هیچ کاری باهش ندارم زمانی که روشن میکنم برای اون توجه که بهش نکنم مخصوص توبخش اخبار فیلم‌ موضوع مشکل داره فوری هند فریی  تو گوشم‌ گذاشته یا دارم یی فایل گوش می‌کنم یا کلاش زبان رو گوش میدم  که از زمان به شکل بهتری استفاده کنم ودرنتیجه گرفتم وبه هدف نزدیک شدن کمک زیادی میکنه چون من به هرچیزی که توجه کنم‌ بی کم کاست به من میرسه اون تو هر بخش که میخواد باشه  پس من دریافتم‌که توچه چه توبخش لاعگغری باشه اون به من میرسه چون ذهن اون برام‌کسترش میده

       فبلا توبخش چاقی مشکلات اون توجه به افراد  چاق وچطور چگونکی چاق شدن بود نتچه شد چاقی زیادمن  جالا تومسبر  باند برکشت کل توجه رفته تووبخش لاغری توجه به افرا لاغر نوع برخورد این  افرادد با مواد غذای ودارم وتو مسبر تناسب هستم  نتبجه داده میشه تناسب ولاغری با زمان بلندمدت چون به شکل طبیعی دارم از کمک کرفتم از ذهنم  که تومسبر رفت اون من رو چاق کرد حالا همون ذهنم تومسیربرکشت اول ازخالق کمکم میگیره اون برای لاغری با حس خوب داره میشه  لاغر ی ومناسب جسم با امیدخدا  در ادامه داره که  بشه سلامتی کامل توبخش که مشکل دارم به امیدخدا 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سکینه
      1402/11/13 18:34
      مدت عضویت: 241 روز
      امتیاز کاربر: 4250 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 619 کلمه

      بنام خالق زیبایی ها

      سلام ودرود خداوند بر استاد عزیز وگرامی  وتمام دوستان هم مسیرم

      خداوندا بابت استاد و این فایل پر از آگاهی که چند روز هست روش استپ کردم وهر روز چند ین بار گوشش میدم وهر بار چیز جدیدی از آن متوجه میشم را بینهایت سپاسگزارم من در حین گوش دادن به این فایل خیلی خوشحال بودم واون لحظه که استاد گفتند حستون را دقیقا اون لحظه از فایل بیان کنید من کاملا حس کردم که متناسب شدم به طوری که کاملا گشادی لباسمو احساس کردم وچه حس لذت بخشی بود واحساس سبکی میکردم ومتناسب بودن را با تک تک سلولام حس کردم خدایا شکررررت🙏

      آنچه که من ازاین فایل درک کردم :

      چطور با ذهنمون چاق شدیم؟ 

      همه ما قبل از اینکه جسممان چاق شود  ابتدا  با دیده ها وشنیده هامون که برای من که بعد از ازدواجم اضافه وزن پیدا کردم اینابود:هر کس در بچگی لاغر باشد در بزرگسالی چاق میشه ومنم از بابام بارها شنیده بودم که کودکی لاغر اندام بودم وانتظار چاقی در بزرگسالی از همون روزها درمن شکل گرفت وهمچنین شنیده بودم که ازدواج وبارداری وسزارین باعث چاقی میشود واینکه خانما در سن های بالاتر از ۳۰ چاق میشن ،وبرعکس همه که در کودکی بهشون میگفتن بخور تا چاق بشی وقوت بگیری من بعد از ازدواجم توسط همسرم تشویق  به خوردن میشدم و ایشون دونه های برنج را داخل بشقاب میریخت ومیگفت بیچ بیچ تو مث گنجشکی کم میخوری این کار رو میکرد تا من بیشتر غذا بخورم وهر روز منو تشویق میکرد که یک قاشق بیشتر بخورم در حالی که اندامم لاغر لاغر نبود بلکه متناسب بودم وخودم راضی بودم والان  همسرم بهم میگه یه کم لاغر کن وهمه اینا در من انتظار چاقی را به وجود آورده بود وبعدش هم تصویر چاق از من در ذهنم ایجاد شده ومن خودم بیخبر از همه چیز وبا تکرا این تصویر در ذهن ومنطقی شدن آن باعث ایجاد فرمانهای از مغز به بدن  شد واین فرمانها به شکل دستوراتی در داخل بدن که من اصلا اطلاعاتی در مورد آن ندارم جسمم را برای چاق شدن آماده کرد وهمچنین باعث رفتارهای درعملکرد وجسم من شد مثل ترغیب شدن به پرخوری در حالی که سیرم ،خوردن چای بعد از غذا، خوردن خرما یا کشمش یا شکلات  یا شیرینی همراه چای، وسر زدن به یخچال وبرداشتن میوه در صورتی که الان غذا خوردم ،خوردن باقی مانده غذای بچه ها به بهانه اینکه اصراف نشه وریزه خواریهای در طول روز در حالی که بدنم انرژی لازم را داشت وهمچنین این ذهن چاقم که خودم به وجود آورده بودم نجواهای در ذهنم ایجاد میکرد که زیاد جلوی آینه نرو بااین اندام زشتت،چرا میخوای بری خرید تو که متناسب نیستی ولباسا به تنت زیبا نیستن ،با ماشین برو  چون تو چاقی وزود خسته میشی وبه نفس نفس می افتی در صورتی که من قبلا پیاده میرفتم بازار وکلی لذت میبردم و میرفتم اتاق پرو  که چند مدل لباس امتحان کنم وقتی به همسرم نشون میدادم به جا یک دست چند دست برام میخرید میگفت همشون بهت میاد دلم نمیاد برات نخرم  ،ومن در این فایل یاد گرفتم که این نجواها  نجوای ذهن چاقم بوده وهمون زبان چاقی هست که مانع لاغری وباعث چاقی من شده ومن با گوش دادن به فایل های استاد وماندن در این سایت بینظیر میتونم آرام آرام این نجواها را کمرنگ کنم وبا زبان لاغری که ایجاد میکنم در ذهنم ،جسمم را لاغر کنم وبه تناسب اندام مورد نظرم برسم،در واقع ما با ذهنمان چاق شدیم وبا همین ذهن میتوانیم متناسب شویم  خداوندا بابت ذهن قدرتمندی  که به ما دادی سپاسگزارم وازت میخوام که کمکمان کنی  از این نعمت شگفت انگیز وقدرتمند در راه درست استفاده کنیم، خدایا شکررررررت بابت این آگاهی های که استادعزیزم در اختیار ما قرا داده

      به امید متناسب شدن برای خودم وهمه شما دوستان عزیزم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/10/30 19:00
      مدت عضویت: 292 روز
      امتیاز کاربر: 8200 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,258 کلمه

      به نام خدای مهربان و رهایی بخش از ناجالب ها🙏🏻😍

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراهم 🙋‍♀️🌹🥰

                

                              گام ۲: رهایی از چاقی 

      من هدایت شدم به این سایت و اطمینان دارم به خداوند پس به راحتی لاغر میشوم۰😊

      اصلا من چطور چاق شدم؟از طریق شنیده ها و بعدش با دیدن درباره شنیده ها درمن اون اطلاعات  منطقی شد در زمان کودکی 

       نخور دن غذا مساوی بود با ناسپاسی 

      باقی موندن غذا در بشقاب مساوی بود با ناشکری 

      خوردن غذا وایراد نگرفتن مساوی بود با دختر خوب بودن ازدواج کردن مساوی بود با چاق شدن 

      زایمان و بخصوص سزارین مساوی بود با چاقی شکمی 

      بی تحرکی مساوی با چاقی بودن 

      خوشبخت بودن و آرامش داشتن مساوی بود با چاق شدن 

      وضع مالی خوب مساوی بود با چاق بودن 

      خوشمزه بودن غذا هامساوی بود با چاقی 

      سلامتی وقوی بودن مساوی بود با چاق بودن وغیره 

      همه اتفاقات خوب در زندگی با چاقی در ذهن ما ترسیم شده بود ومن هم در کودکی باور کرده بودم ودر زمان خودش که بعد از ازدواج بود به مرور انتظارم از خودم چاقی بود وهر بار که دلیل بیشتری برای چاقی داشتم روند چاقی در من سرعت می گرفت 

      مهمترین دلیل چاقی من انتظار چاقی از خودم بود واین باعث شد که در ذهنم تصویر چاقی داشته و تکرار تصاویر چاقی باعت تغییر کردن رفتار غذایی در من میشه دستورهای رفتاری متفاوت از قبل در من ایجاد میشه وقتی با شیرینی ومواد غذایی رو به رو میشم با وجود سیر بودن ،ازآنها می خورم وبعد خودمو سر زنش می کنم وافکار چاقی در ذهنم دوباره مرور می کنم  پس انتظار چاقی در من رفتارهای چاقی و همراه با افکار چاقی و فرمان های مغزی ایجاد میشود 

      مهمترین کار برای رهایی از چاقی باید انتظار لاغری از خودم داشته باشم وبعد مغزم فرمان لاغری را صادر می کنه برای این کار نمیشه از طریق رژیم وورزش این کار کرد فقط از طریق ذهن میشه ،همون طور که از طریق ذهن چاق شدم از طریق ذهنم به راحتی لاغر میشم برای این کار باید در سایت تناسب فکری باقی بمونم و آگاهی های درستو وارد ذهنم کنم و تکرار کنم تا تبدیل به باور بشه واون وقته که ذهن ما باور می کنه که من توانایی لاغر شدن دارم وبه مغز دستور میده تا رفتارهای متناسبی از خودش نشون بده وبا غذاها درست بر خورد کنه وبه سلولهای بدن هم دستور میده در راستای لاغری حرکت کنن و لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست چون من کار فیزیکی نی کنم فقط آگاههای درست میدم و تمام  کاردو نا خودآگاه ( ذهن ) انجام میده که بسیار هم قدرت مندچون از نیروی ماورایی نشات میگیره خدایا شکرت 🙏🏻

      فرمول چاقی باعث ایجاد رفتارها وعادتهای ناجالب میشد مثل

      اول از طریق احساس در من خودشو نشون میداد مثلا ، ترس از خوردن، ترس از چاقی ،ترس از پرخوری ،ترس از شاد بودن ،ترس از خوابیدن زیاد ،ترس از عید شدن ،در من احساس نامیدی وتنفر از چاقی استرس و نگرانی میشد ودر من عادتها ورفتارهای مثل پر خوری وریز خواری واحساس گرسنگی کاذب ایجاد می کرد این ها همش،از باور توانایی چاق شدن در من بود 

      توانایی ذهنی بر اساس تجربیات گذشته ما باعث میشد که آیندمون پیش بینی کنیم وهمیشه هم چاق تر میشدیم پس باید توانایی ذهنیمو براساس وآگاههی های درست تنظیم کنم وآینده مولاغری به روش آسون و راحت پیش بینی کنم 

      لاغری با ذهن نقطه ی مقابل با چاقی با ذهن هست 

      ذهن من احساس من رو مدنظر قرار میده پس در این مسر باید مراقب احساسم باشم شاد امیدوارانه ادامه بدم 

      ونجواهای ذهنی که تشویق به چاقی می کنن را شناسایی کنم ودر ذهنم آنها را متوقف کنم برای این کار باید در سایت بیشتر فعال باشم وفایلها رو گوش بدم و بنویسم چون فهمیدم نوشتن خیلی برام خوبه وباعث شده عادتهای نامناسب در من بهتر تغییر کنه وکم تر تکرار بشه 

      و همین حالا که دارم می نویسم انتظارم از خودم لاغری هست به آسونی و راحتی 👌😍

      ومیدونم جسمم تحت فرمان روایی ذهنم هستش 😉

      بله واقعا من حرفهای استاد رو تایید میکنم که زبان چاقی در دنیا یک جور هست و یک جور درباره روند چاقی فکر می کنن وغذاها وشرایط زندگی  وشرایط جسمی رو دلیل چاقی میدونن

      وقتی من شبیه گذشته استاد هستم پس میتونم شبیه الان استاد هم بشم 🙏

      برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن رو بیاموزم همان گونه که در گذشته هنر چاق شدن رو آموختم 

      تمرین 

      چگونه با قدرت ذهنم چاق شدم ؟

      به راحتی ،بدونه این که بفهمم  چاق شدم،چاق شدن درمن راحت وآروم آروم اتفاق افتاد. و الان که در این سایت هستم فهمیدم که از طریق ذهن چاق شدم بدونه هیچ زحمتی فقط چاقی رو باور کرده بودم ازطریق شنیدن و دیدن افراد چاق انتظار چاقی در من شکل گرفت برای من زمان ازدواج وبعد زایمان از طریق  سزارین دلیل قوی برای چاقی شکمی بود چون مادرم هم همین طور چاق شده بود ومن خیلی ایشون رو الگوی خودم در نظر می گرفتم وخیلی از باورها از طریق مادرم بهم انتقال پیدا کرده بود وخوش،حالم که دیگه اون باورهای اشتباه رو در ذهنم باطل اعلام کردم و باور درست رادر ذهنم  حک کردم پس دلیل اصلی چاقی درمن یاد گرفتن چاقی از طریق دیگران بود وبعد باور کردن چاقی وبعد انتظار کشیدن چاقی و ایجاد عادتهای چاقی  وبعد در جسمم کم کم چاقی  نمایان شدومن از چاقی شکمی ام در جمع دوستانم حرف می زدم و توجه می کردم وحس قربانی شدن داشتم و چاقی  در من طبیعی شد وبا این کار به چاقی ،قدرت می دادم  ومن نیز نا خودآگاه عادتهای چاقی بیشتری از خودم نشون می دادم  ببه این شکل چاق شدم 

      شباهت لاغری با ذهن رو با چاقی با ذهن رو توضیح دهید ؟ 

      هر دو آنها از طریق ذهن اتفاق می افته به راحتی هم میشه چاق شد وبه راحتی هم میشه لاغر شد رکن اصلی چاقی ولاغری از ذهن شروع میشه خوراک ذهن برای لاغر کردن یا چاق کردن دادن اطلاعات وتکرارآنها تا تبدیل به باور بشه وقتی باور لاغری داشته باشی به راحتی ذهنت رو از این موضوع سیر کرده ای و اون هم تورو به لاغرئ میرسونه به راحتی مثل آب خوردن وبرعکسشم  می تونه تورو به چاقی برسون پس مسیر لاغری همون مسیر چاقی هستش 

      در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم یا تغییر ذهن؟

      در روش لاغری با ذهن توجه و تمرکز من باید بر تغییر ذهن باشه چون اگه ذهن تغییر کنه و همسو بشه با خواسته لاغریم به راحتی عادتهای ناجالبم تغییر می کنه بدونه فشار و رژیم و گرسنگی ودر نهایت جسمم هم متناسب میشه اول ذهنم متناسب شده وبعد دستور متناسب شدن جسمم رو میده 

      به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید؟زبان چاقی همان فرمول های چاقی میباشند که درتمام دنیا یکی هستن مثل ژنتیک، مثل سوخت ساز بدن ،سزارین ،عملهاوداروهای خاص ،بالارفتن سن ،غذاها و بی تحرکی ، هزار دلیل ریز ودرست دیگر 

      زبان لاغری هم فرمول های لاغری هستن که برعکس زبان چاقی اعتقاد دارن 

      غذا برای گرفتن انرژی و سیری میدونن 

      ورزش رو برای احساس خوب داشتن استفاده میکنن 

      داروها رو برای شفا دادن بدن استفاده میکنن وهر گز نگرش چاق کردن اون ندارن 

      خوابیدن برای گرفتن دوباره انرژی میدونن سرحال شدن و رفع خستگی 

      ژنتیک خودرو در سلامتی و لاغری میبینن

      بدنیا آوردن بچه رو برای سیستم بدنشو خوب میدونن و اعتقاد دارن که به حالت قبلش بر می کرده تفاوت زبان چاقی و لاغری در نگرش شون هست 

      ومن در این فایل فهمیدم برای رهایی از چاقی باید از نگرشهای گذشته ام فاصله بگیرم ودر حال ساختن نگرش درست در ذهنم باشم وبرای این کار باید در سایت بمانم و ادامه بدم با احساس امید و انتظار لاغری 🙏👏👏👏👏

      به امید خداوند شفا دهنده 

      استاد ازتون ممنونم و سپاس گذارم 🙏😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا پوراشرف
      1402/10/26 00:44
      مدت عضویت: 445 روز
      امتیاز کاربر: 3140 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,146 کلمه

      به یاد خدای یکتا

      سلام به استاد عزیز و همراهان سرزمین لاغری

      من توی این قسمت چند تا نکته رو درک کردم

      1.ما با غذاها چاق نمیشیم بدن ما به خاطر رفتار بدی که باهاش داریم به سمت چاقی سوق پیدا میکنه و با رفتار خوبی که باهاش داشته باشیم و بهش احترام بزاریم متناسب و خوش فرم میشه وقتی هر غذایی رو نخوریم وقتی غذایی که نمیخوای و میدونی دیگه اگه بیشتر بخوری تا خرخره پر میشی و حالت بد میشه نخوری    وقتی چند مدل غذا رو ببینی به جای اینکه بترسی تموم شه به بدنت فکر کنی و بهش احترام بزاری و الکی چیز اضافه نخوری یا وقتی که به جای ترس از اینکه اگه الان غذا نخورم و بعدا گرسنه ام شه مجبورم غذا بخرم  اونقدر عزت و احترام برای بدنت قایل باشی که اون موقع اضافه تر از نیازت غذا نخوری و هر جایی به جای اولویت قرار دادن چیزای دیگه جسم خودتو اولویت قرار بدی اونم حالش خوب میشه اونم احساس خوبی پیدا میکنه همین احترام گذاشتن به جسمت با هر فرمی که هست باعث میشه رفتار و نظرات بهتری در مورد خودت داشته باشی حتی پوستت روشنتر میشه  و چشمات برق میزنه

      2. لاغر شدن مثل یادگیری زبان جدید تمرکز میخواد تمرین میخواد و با یاد گرفتنش قابل درک و لمس میشه  ما وقتی توی دنیای چاقی هستیم فقط همین زبان رو بلدیم و برای تغییر کردن و یادگرفتن یه زبان جدید باید زمان هایی رو اختصاص بدیم و روی زبان جدید تمرکزکنیم و همین خودش احترام به نفس خودمونه ادم وقتی سراغ یادگیری چیزای خوبی میره که بهشون علاقه مند هست احساس خوبی از رفتار و عملکردش میگیره و بهتر و عمیقتر اون موضوع رو یادمیگیره

      3. چی شد که چاق شدم؟ نمیدونم به خودم اومدم و دیدم وزنم خیلی بیشتر از حالت عادی شده  ولی خب هر چی بیشتر فکر میکنم چیزایی یادم میاد که قبل از چاق شدن میشنیدم و میدیدم چیزایی که انگار زنگ خطر بود و ادمو میترسوند از چاق شدن نگران میکرد و منی که هیچ ایده ای در مورد چاقی نداشتم کم کم ترس برم داشت و از یه جا بعد تغییر کردم شدم یکی دیگه 

       الان که فکرشو میکنم چقدر ذهن با احساسات همسوئه  اون احساس ترسی که بدون هیچ اثبات علمی به وجود میاد و اتفاقا ادم با همون انتظارات رفتارش و عملکردش تغییر میکنه و حتی به خاطر اون حس نگاهش به خودش و اینده خودش تغییر میکنه و چقدر جالب که روی اینده خودش خودش تاثیر میذاره 

      همین موضوع به نظر من خیلی واضح تو جنبه های دیگه زندگی خودشو نشون میده 

      ذهن یه بچه پاکه و هر کار بگی میکنه  ولی یه بزرگسال خیلی کارا رو انجام نمیده و حتی وقتی انجام میده ممکنه با کس دیگه که همون کارو انجام میده فرق کنه مثلا دو نفر یه کتابو میخونن و یکی میگه من اصن نمیتونم بفهمم چی به چیه نمیدونم چرا اینجوریه    ولی اون یکی دیگه کاملا به کتاب مسلطه به نظرم ما خیلی وقتا به خاطر دلایل کاملاااااااااااااااااا غیر منطقی  خودمونو از همه چی دور میکنیم و خیلی کارها که دوست داریم امتحان کنیم و خیلیا ام انجام دادن و تاثیر خوبی گرفتن انجام نمیدیم انگار یه دیوار بین توانایی خودمون و اون کار میبینیم   لاغری ام همینه کسب و کار راه انداختنم همینه حتی باز کردن یه بحث حتی واسه جمع کردن چمدونم ممکنه این مانع لمس بشه 

      چقدر ذهن ما ساده با موانعی که ساختگی هستن از بروز دادن خودش جلوگیری میکنه الانم توی مسیر لاغری این موضوع صدق میکنه لاغر شدن که غول نیست لاغر شدن یه ارزو میشه توی ذهن ما با افکاری که داریم ولی من خیلیا رو دیدم که حتی اگه توی یه بازه اضافه وزن پیدا کردن مثل هوا از بدنشون رفته  و باز متناسب شدن بازم به اصل خودشون برگشتن به سادگی  اونا شاید دلیل منطقی نداشته باشن درمورد عملکرد بدنشون ولی باورش کردن توانایی بدنشون رو قبول دارن و گول یه سری عوامل بیرونی رو نخوردن ما ام میتونیم ما همه انسانیم و این چیزی نیست که بخوایم ازش بترسیم  من واقعا از شما استاد عزیز ممنونم که با به اشتراک گذاشتن این اگاهی ها مسیری رو برامون روشن میکنین که فراموشش کرده بودیم

      4. درمورد تصاویر ذهنی و اطلاعات مغز هم یه نکته که به نظرم مهمه رو درک کردم اینکه اطلاعات مغز و ذهن که به شکل تصویری هستن با اطلاعاتی که در گذشته تو ذهنمون ثبت شده و با دیدن و شنیدن درکشون کردیم با فعالیت جسمی تغییر نمیکنه  یعنی چی  یعنی از صد نفر شنیدی چاقیت ارثیه؟ خیلی جاها گفتن ب احتمال زیاد به خاطر سوخت و ساز بدنت چاقی ؟ خب تو الان برو هرروز ورزش کن برو هرروز رژیم بگیرم  یکم لاغر میشی چون تحت فشاری ولی باز برمیگردی به حالت قبلیت یعنی تو تصاویر ذهنیت و اون فرمول ذهنیت که عوض نشده  تو فقط یه فعالیتی کردی بعدم ولش کردی 

      تو تا ذهنت عوض نشه تا به این درک نرسی که چاقی تو به خاطر متابولیسم بدنت نیست یا به خاطر ژنتیک نیست  چون تاحالا لاغر شدی یا تو سن کمتر لاغر بودی  و اینا همش بهانه اس که لاغر نمیشی حالا هر چقدرم فعالیت کنی 

        چرا فعالیت باعث تغییر نمیشه ؟

      چون با اون نگرش و تصاویر ذهنی ربطی نداره 

      نگرش و تصاویر ذهنی چاقی با شنیدن و دیدن تغییر کرده الانم تو باید از همون راه وارد شی باید همون جوری تغییرش بدی این فقط درمورد لاغری نیست  تا وقتی تصویر ذهنیت فقره شاید با تحت فشار قرار دادن خودت یه خورده پول بسازی ولی تا ولش کنی دود میشه میره تا ذهنیت فقیرت عوض نشه و به سمت ثروت سوق داده نشه فقط با تحت فشار قرار دادن خودت بهش میرسی هر چند پایدار نیست 

      5. کار تصاویر ذهنی چیه؟وقتی توی ذهنت به خاطر حرف و حدیث ها یا چیزایی که دیدی  تصویر چاقی شکل گرفته یه صدای جدید میشنوی یه صدایی که تمام جنبه های زندگیت روبه چاقی ربط میده تورو از مهمونی رفتن میترسونه خجالت زده ات میکنه تورو از کار کردن منع میکنه به کسلی تشویقت میکنه به تنهایی تشویقت میکنه از غذاها میترسونت و … این صدا صدای چاقیه که با یاد گرفتن زبان چاقی و شکل گرفتن زبان چاقی  به وجود میاد و کم کم عزت نفس رو میاره پایین پس تا وقتی این صدا هنوز داره پخش میشه تصاویر ذهنی بازم درمورد چاقیه اما  با هربار تمرین کردن با هربار قوت گرفتن با هر بار احترام به نفس با هربار گوش دادن به فایل ها با هربار تمرکز کردن به لاغری و پخش کزدن صدای لاغری اون تصویر کمرنگ تر میشه و جاش رو صدا و تصویر جدید میگیره تا کی؟ تا وقتی که اون صدای قبلی دیگه نتونه مانور بده

       ما مغزمون معمولا بهانه ها رو با دلیل برامون میاره شایدم خیلی دلیل منطقی نباشه ولی ذهن پذیرفته و واسه تغییرش باید از دلایل منطقی و الگوهای درست و سایت تناسب فکری استفاده کنیم  

      خدارو شکر بابت اینهمه اگاهی ناب و مهم که خیلی جاها لمس کردم و حالا برام روشن شده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1402/10/20 11:52
      مدت عضویت: 478 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,370 کلمه

      سلام 

      به انتخاب خداوند اعتماد کنیم . 

      خداوند به درخواستتون پاسخ داده و به طرز شگفت انگیزی به سایت هدایت شد . 

      وقتی با نحوه چاق شدن با ذهن آشنا بشید لاغر شدن با ذهن رو یاد میگیریم .

      با اطلاعات مختلف چاقی انتظار چاقی در ما شکل گرفته 

      قبل از اینکه چاقی در جسم شکل بگیره انتظار چاقی در ذهن شکل گرفته و این انتظار تصاویر چاقی رو درذهن ما از چاق شدن شکل دادن و جسم خودشو با این تصاویر تطبیق داده 

      مغز ما تصویریه وقتی ذهن ما پر از تصویرهای چاقیه فرمانهای چاقی به رفتار و جسم ما ارسال می کنه . 

      پرخوری فرمان مغزه حالا چرا در ما این فرمان صادر میشه و در افراد لاغر این فرمان صادر نمیشه .

      این فرمان از تصاویر و تجسمات چاقی میان و تصویرهای چاقی هم که حاصل انتظار چاقیست و اونم حاصل فرمولها و آموزشهای چاقیست . 

      حالا برای لاغر شدن ابتدا باید این روند رو از یه جایی تغییر بدیم و بهترینش کنترل ورودیه .

      یعنی دیگه اطلاعات چاقی مرور نکنیم ، گوش ندیم در موردش صحبت نکنیم خودمون رو در معرضش قرار ندیم و بعد کم کم اطلاعات لاغری به خودمون بدیم از طریق ورودیها . 

      یعنی در موردش صحبت کنیم بنویسیم ببینیم و بخونیم . و اطلاعات لاغری صحیح فقط در سایت تناسب فکریه و در جای دیگه کمتر این اطلاعات هست و یا اگه عست امیخته با روشهای دیگه است ‌ 

      پس حالا که هدایت شدیم به اینجا خوب یادبگیریم . 

      چرا رژیمها شکست میخورد ؟ 

      چون ذهن ما بر اساس برنامه های قبل داره فرمان صادر می کنه و متوجه نمیشه که ما تو برنامه رژیمی هستیم و از طرفی برنامه رژیمی هم ناهمسو با برنامه قبله .

      یعنی در برنامه های قبلی هیچ بگیر و ببندی نداشت ولی رژیم میگفت فلان ساعت این مقدار از این ماده غذایی و این دست و پای ذهنی که در چاقی بی پروا هر کاری دلش خواسته کرده رو بسته  که البته این الگو رو خودم بهش دادم که چاقی یعنی آزادی 

      در حالیکه این فرمول غلطه .

      چون اتفاقا در چاقی اصلا آزادی وجود نداره . کسی که چاقه هر لقمه ای که میخوره به خودش زهر مار می کنه و هیچ لذتی از غذا خوردن نمیبره  لاغری با رژیم هم آزادی نیست چون اونم ساعتبندی و زمان و مقدار و اینا دست و پای ما رو میبنده .

      اما لاغری با ذهن تربیت شدنه . یعنی در عین حال که آزادی و میتونی از هرچی که دلت میخواد بخوری اما اونقدر ذهنت از تجسمات لاغری پرشده که نیازی تولید نمی کنه و نیاز فقط به قدر جسمه چون اطلاعاتی که حس نیاز تولید میکردند پاکسازی شده و افکار انرژی بخش جاش رو گرفتند و ما از درون به جای حس گرسنگی مداوم حس سیری مداوم داریم . 

      چاقی یواش یواش بر تمام مراحل زندگی ما تاثیر میزاره همیشه نگران چاقتر شدن بودیم و بر اساس اطلاعاتی که در ذهن خودمون مرور می کنیم چاقتر شدن رو برای خودمون رقم زدیم . 

      مغز ما کاری به فعالیت ما نداره . 

      با ورودیهای ما برنامه ریزی میشه 

      هرچقدر بیشتر چاقی رو یاد بگیریم چاقیمون بیشتر میشه .

      ذهن ما احساس ما رو مد نظر قرار میده . 

      و چیزی رو به عنوان دستورات قبول می کنه که احساس ما رو خوب کنه . 

      لاغری با ذهن سمت مقابل چاقی با ذهنه . 

      همه افراد چاق جزء با اراده ترین افراد دنیا هستند . 

      دیدگاه تمام مردم جهان در مورد لاغری کمتر خوردن و بیشتر فعالیت کردن .

      من شبیه گذشته استاد بودم و شبیه لاغری استاد هم شدم 

      خدارو شکر 

      • چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟

        ما چاقی با ذهن رو یاد گرفتیم از طریق شنیدن دیدن و بعدها گفتگو کردن 

      • شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن را بنویسید؟ 
      •  چاقی با ذهن یعنی مرور اطلاعات چاقی که حس چاقی در ما ایجاد می کنند و لاغری یعنی مرور افکاری که حس لاغری و انتظار لاغر شدن در ما ایجاد می کنه 
      • در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا تغییر ذهن؟ این کار به چه صورت انجام می شود؟
      • تمرکز بر ذهن است یافتن اطلاعات چاقی مرور شونده  که تصاویر چاقی ارسال می کند و توقف آنها با فراموش کردن آنها  و از طرفی دریافت اطلاعات لاغر کننده که حس لاغری و انتظار لاغری در ما ایجاد می کنند و یادآوری کردن آنها .
      •  
      • به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید؟
      • زبان چاقی یعنی زندگی بر اساس فرمولهای چاقی یعنی همه چیز را چاق کننده دانستن یعنی اثبات فرمولهای چاقی .
      • درک من از زبان لاغری یا تناسب اندام یعنی هر چه اطلاعات چاقی در سر دارم را فراموش کنم و فقط تمرکزم را روی دریافت اطلاعات لاغری بگذارم و همواره به خودم یادآوری کنم که نگرش صحیح تناسب اندام و تناسب در هر زمینه ایست و تناسب اندام لذت بخش است و اساس آفرینش بر تناسب و تعادل هست . 
      • آنچه در ویدیوی آموزش برای شما جالب و تاثیرگذار بود را شرح دهید.
      • این که  آموزشهای ما از کوچکی از طریق ورودیها اطلاعات چاقی را در ذهن ما بیدار کردند  و خوردن را  در ذهن ما برابر لذت کردند لذت بزرگ شدن لذت قوی بودن لذت سالم بودن حتی لذت ثروتمند  بود مثلا مامان من به من میگفت وقتی لاغر باشی همه فکر می کنند نداریم که بخوریم .  و اطلاعات دیگری که نخوردن را رنج معرفی کردن نخوری بابات میزنتا نخوری دیگه بهت غذا نمیدما نخوری دیگه بیرون نمیبرمتا نخوری نمیزارم فیلم ببینیا نخوری بزرگ نمیشیا نخوری مریض میشیا نخوری ضعیف میشیا و بعد هم که بزرگ شدیم با رژیم گرفتن باز خوردن رو برای خودمون جذابتر و نخوردن رو برای خودمون زجر آورتر کردیم 

      و باز از همه اینها بدتر  خوردن برابر با چاقتر شدن و ذخیره چربی 

      کلا فرمول اصلی خوردن و نخوردن رو در ذهنمون نامتعادل کردن . 

      بعد همه ی اینها تصویرش در ذهن بود و ما هر وقت از خوردن حرف میزنیم حس لذت داشتیم و هر وقت از نخوردن صحبت کردیم حس رنج  

      حالا چون لاغریهایی که بهمون گفته بودن یعنی کنترل خوردن و بیشتر زمانها نخوردن پس یعنی زندگی ما بیشتر در حالت رنج و دور بودن از لذت .

      در حالیکه فرمول صحیح اینه خوردن و نخوردن هردو در زمان خودش لذت داره نه در غیر زمان خودش . 

      زمانش رو بدن اعلام می کنه . وقتی گرسنه ایم خوردن لذت داره و وقتی سیریم نخوردن لذت داره و این کاملا طبیعی اتفاق میفته . 

      مابقی فرمولها باید فراموش بشه . خوردن در زمان سیری هیچ لذتی نداره همش رنج و اسیب به بدنه و نخوردن در زمان گرسنگی هم همش رنج و آسیب به بدنه .

      پس وقتی فرمول خوردن و نخوردن رو مطابق  تمایل جسمی در نظر بگیریم این الگو همواره مارو متعادل نگه میداره و همزمان روی فکر کار کنیم که خوردن رو برابر چاقی و نخوردن رو برابر لاغری قرار ندیم بلکه این دو در کنار هم تناسب اندام رو برای ما رقم میزنند . 

      چیزی که از فایل یاد گرفتم اینه که تصاویر چاقی رو  فراموش کنم و به جاش با وارد کردن اطلاعات صحیح به فرمولهای تناسب اندام ذاتی خودم برگردم . 

      • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

      تمرین  در هر لحظه کانون توجه خود را مدیریت کنید تا فعال شدن تصاویر چاقی را متوقف کنیم و فعال شدن تصاویر تناسب اندام را بیشتر کنیم . 

       خب من برای این تمرین توجه و تمرکز خود را از خوردن و نخوردن بر میدارم . توجه خود را از چاقی جسم بر میدارم و توجه می کنم نگرشم را در هر توجهی روی تناسب اندام ببرم و به سیستم واقعی بدنم توجه کنم .

      طبیعت بدن من هضم کردن است این یعنی تناسب 

      طبیعت بدن من جذب مواد غذایی مورد نیاز است 

      و این یعنی تناسب 

      طبیعت بدن من دفع مواد غیر ضروریست و این یعنی تناسب 

      طبیعت بدن من انرژی رساندن به اندامهای خود برای کارکرد بهتر و سلامتی و زنده ماندن است و این یعنی تناسب 

      طبیعت بدن من دستور خوردن در زمان گرسنگی و نخوردن در زمان سیریست و این یعنی تناسب 

      طبیعت بدن من یعنی تناسب بین ذخیره و تجزیه ی چربیها و این یعنی  تناسب 

      طبیعت بدن من تناسب اندام است و وقتی ذهن من با این اطلاعات همسو و هم جهت باشد این اطلاعات در من احساس تناسب ایجاد می کنند . 

      در عین حال چون ذهن من هم متناسب است و تمایل درونی من لذت بردن از تناسب است پس این لذت را همه جا در نظر می آورم تا همواره از زندگی ام لذت ببرم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/09/19 10:44
      مدت عضویت: 376 روز
      امتیاز کاربر: 21920 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 960 کلمه

      سلام استاد 

      خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/9/20 توانستم این فایل مهم را گوش کنم 

      استاد من هم برای لاغری خیلی سختی کشیدم و فکر کنم اگر فقط با دقت به این فایل گوش بدهیم و نکات مهم آن را یاد بگیریم که نگرش و فرمونهای ذهنی ما چگونه تغییر کند کم کم جسم خودش خود به خودی لاغر میشود 

      چطور میشود با ذهن لاغر شد ؟ استاد وقتی برای اولین بار این را شنیدم خیلی تعجب کردم یعنی چه ؟ مگر ما با ذهن چاق شدیم که حالا خواسته باشیم با ذهن لاغر شویم  چون همیشه یاد گرفته بودیم که چاقها با پرخوری – ژنتیکی- کم تحرکی و… چاق شدند و هیچ کس اصلا درمورد ذهن صحبتی نمیکرد و چقدر جالب است که دراین فایل این آگاهی به ما داده شده است که مغز انسان در بدن هیچ راه ارتباطی با بیرون ندارد مگر از طریق 5 حس که خداوند متعال دربدن ما قرارداده است و 3حس 1- بینایی 2-شنوایی 3-لامسه مهمترین وسیله ارتباطی برای مغز انسان هستند چون با دیدن -شنیدن و لمس کردن یاد میگیریم که چه چیزی برای بدن ما مفید است وچه چیزی مضر و حس بویایی و چشایی بیشتر برای خوردن استفاده میشود .

      همیشه این سوال درذهن افراد چاق است چطور من با سختی لاغر میشوم ولی با خوردن یک لیوان آب دوباره چاق میشوم و سختی نمیکشم الان متوجه شدیم که وقتی لیوان آب را همراه با ترس از چاق تر شدن  و افکار چاقی بخوریم بله ما چاق میشویم چون انتظار چاق شدن قبلا درذهن ما شکل گرفته است ووقتی انتظار شکل بگیرد ذهن از آن تصویر سازی میکند و جسم را کم کم به سمت تصویری که ساخته سوق میدهد چون وقتی چیزی درذهن تکرار بشه کم کم تصویر به صورت واقعی درمی آید 

      در ذهن ما 2 نوع فرمانهای بیرونی و درونی وجود دارد فرمانهای بیرونی را ما خودمان به ذهن یاد دادیم و آموزش دیدیم از 3 تا حسی که قبلا گفتید مثل پرخوری و فرمانهای داخلی که ما از آن خبر نداریم وقتی این دو فرمان با هم ادغام شود ما نمیتوانیم درمقابل فرمانهای ذهنی مقاومت کنیم و برچسب بی اراده بودن را به خودمان میزنیم و خودمان را سرزنش میکنیم و احساس ما بد میشود چون مغز با توجه به فرمولهایی که درذهن ذخیره شده عمل میکنه اون اصلا رژیم وورزشهای سخت برای جسم را به عنوان فرمان لاغری آموزش ندیده پس این کارها برای مغز سودی نداره و بعد از مدتی ما دوباره چاق میشویم چون فرمول چاقی درذهن ما پاک نشده است و کنترل این فرمولها از دست ما خارجه ،و با ترس از خوردن و چاقی ذهن چاقی بیشتر را تصویر برداری کرده و ما هرروز چاق تر میشویم و احساس ما بد و بدتر میشه و مثلا من از وزن 90کیلو خیلی میترسم و به آن فکر میکنم ذهن تصویربرداری کرده و کمک میکند من به این وزن برسم چون فکر اصل و بدل را ازهم تشخیص نمیده ومن وقتی به 90رسیدم چند روزی ناراحت هستم ولی چون مغز قبلا این را یکی از کارهای که باید انجام میداده میدانسته و الان به ان رسیده عادت میکند و احساس بد بعد از چند روز ازبین خواهد رفت و و هی با خود تکرار میکنید که من هرگز لاغر نخواهم شد . وقتی من به دنبال روشهای مختلف برای لاغر شدن هستم و یا ترس از چاقی دارم هردو روش ما را به سمت چاقی بیشتر هدایت میکند چون به طور منطقی تمرکز ذهن روی چاقی است نه لاغری

      تا وقتی که صداهاو نجوای ذهن چاق درمغز شما تقویت میشود هرگز لاغر نخواهید شد چون همیشه افراد چاق انتظار چاق تر شدن از خودشان دارند و لاغر شدن را یک سراب و یک آرزوی دست نیافتنی میدانند 

      افراد چاق از با اراده ترین افراد جهان هستند اگر وزن افراد چاقی که درطول عمر خود با انواع رژیمها کم کردند با هم جمع کنند قطعا از اضافه وزن الان آنها بیشتر میشود این یعنی پس با اراده هستند که هربار با شکست دوباره ادامه میدهند خود من فکر کنم نزدیک 30کیلو اضافه وزن دارم ولی اگر جمع کنم بیشتر از 70کیلو دراین سالیان سال کم کردم 

      لاغری با ذهن به ما کمک میکند که نجواهایی که مارا تشویق میکند به چاقی – ترس از چاقی بیشتر- عذاب وجدان و… این صداها درذهن کم کم خاموش شده و تغییر میکند و صداهای امید بخش و با ذهن لاغری جایگزین آنها میشود 

      زبان چاقی درتمام دنیا یکی است و افراد چاق را تشویق به خوردن بیشتر و درنهایت چاقی بیشتر سوق میدهد . پس این الگو را برای خودمان انتخاب کنیم که اگر استاد قبلا با زبان چاقی چاق بودند و الان با یاد گرفتن فرمولهای ذهن لاغر ، لاغرشدند پس ما هم میتوانیم روزی مثل استاد لاغر بشویم چون وقتی که ذهن انسان آموزش ببیند کم کم تغییرات را ذخیره میکند و کم کم نتایج مشخص میشود وقتی که دراین سایت درمورد افکار لاغری فکر میکنیم و یاد میگیریم از افکار چاقی فاصله میگیریم پس اصلا نگران نباشید و با اعتماد به نفس و اطمینان که من هم لاغر خواهم شد دراین مسیر حرکت کنیم فقط عجله نکنیم چون درهرکاری اگر خواستید بهترین باشید باید آموزشها و به قولی فوت کوزه گری آن را یاد بگیریم و الان یاد گرفتم که لاغر شدن با ذهن آسانترین کار دنیاست و با اشتیاق و انگیزه این کاررا انجام میدهم 

      و چیزی که در این فایل برایم جالب بود که در هیچ روش لاغری در دنیا اصلا در مورد ذهن چاق که مهمترین قسمت برای چاق شدن است صحبت نمی شود چون افراد ی که برای افراد چاق نسخه می نویسندهمه متناسبند و اصلا از نجواهای ذهن چاق خبر ندارند که افراد چاق وقتی می گویند نمیدانم چطور من به آسانی چاق شدم ولی به سختی لاغر میشوم یعنی چه؟ و زبان چاقی دردنیا برای همه افراد چاق یکی است حتی اگر به زبان مادری خود صحبت کنند  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منير
      1402/09/06 12:29
      مدت عضویت: 396 روز
      امتیاز کاربر: 2620 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 782 کلمه

      سلام به استاد عطار روشن عزیر ودوستان هم مسیر.
      درک من از چاقی باذهن
      من جز کسانی هستم که درکودکی ونوجوانی وکمی از جوانی کاملن لاغر و‌متناسب بودم از دیروز دارم فکر میکنم‌که واقعن چی شد که من اضافه وزن پیدا کردم وقتی فکر میکنم‌ اون‌موقع ها درخونواده ی من اصلن نظر خوبی نسبت به من نداشتن وهمش منو‌لاغر مردنی واینا صدا میکردن ولی در عوض خواهر کوچیکترم‌که تپل تر بود وخیلی دوس داشتن واونو‌ همیشه شیرین ترمیدونستن والان میفهممم که ناخاسته به من حس بی ارزش بودن ودوست نداشتنی بودن میدادن پس یکی از مخرب ترین فرمولهای دنیا یعنی حس ناکافی بودن‌ در من شکل میگرفت یا مثلن اون موقعها دیدگاهشون این بود که بعد ازدواج هر کی تپلو چاق بشه خوشبخته واینو نشانه ی این مدونستن که همسر وخانواده ی همسرش با اون‌‌ رفتار خوبی دارن ومیگفتن که همه بعد ازدواج چاق میشن مگر اینکه ازدواجشون خوب نباشه واینم یکی دیگه از فرمولای عجیب وغریب در ذهن که منتظر نشست تا به وقتش خودشو‌ نشون بده یا صدها حرف وحدیثو شنیدن ودیدن نمونه های منطبق با این حرفا و شنیدها .
      ولي من تا قبل از تجربه ي اولين نشانه هاي اضافه وزن هیچ ترس ونگرانی از غذاها نداشتم ویا اصلن از خوردن نمیترسیدم برا ی همین هم بعداز اینکه کنی چاق شده بودم‌وفهمیدم که اصلن ازش خوشم نمیاد با یکم رژیم‌ گرفتن وورزش واینا تونستم‌ به وزن ایده ال خودم‌ برسم ولللللی بازم حرفای بقیه و‌ حرفاو‌پیشنهادهایی که افراد چاق دورو برم برای لاغر شدن و لاغر موندن بهم دادن کار خودشو‌کرد وفرمل بسیار قوی ترس از خوردن ومواد غذایی چاق کننده در ذهنم حک‌شد این‌شروع ماجرای اضافه وزن واقعی من بود تقریبن تا سی سالگی با‌اینگه کنی اضافه داشتم ولی جز چاقها حساب نمیشدم ولی با گذشت زمان و اجرایی شدن این فرمولها یواش یواش وزن من بالاتر رفت ودر دوران کرونا که فرمولهای دیگه ای هم به وجود اومد مثلن فقط با خوردن غذاهای مقوی و‌ویتامین دار میشه جلوی این بیماری رو‌گرفت و‌منی که تقریبن تاسی وسی دو‌سالگی فوقش همش ۱۰ کیلو اینا اضافه داشتم به قول استا در عرض ده تا دوازده سال اضافه وزنم به ۳۵ کیلو رسید البته بارداری دوم هم‌ موثر بود چون من این باور قوی رو هم داشتم که باید در حاملگی حسابی بخوری وازادی هر رفتار غذایی رو‌داشته باشی .خب پس تا اینجاشد که من‌ چطور وباچه فرمولهای ذهنی الان در این شرایط هستم وچرا با وجودتلاش فراوان برای لاغری از طریق رژیمهای مختلف قرص و دارووهمه ی روشهایی که دیده بودم وشنیده بودم از اطرافیان واز جامعه ورسانه ها البته به جزجراحی که متاسفانه خیلی الان باب شده نتونستم به وزن تناسب دلخواهم برسم وهر وقتم تونستم با هزاران سختی کمی متناسب بشم‌ نمیدونم‌‌کی و‌چطوری همش دوباره برگشته اصلن قبلن فکر نمیکردم که مشکل از این روشهاست واونا اشتباهند همش فکر میکردم که من نتونستم خوب اجراشون کنم من ادم با اراده ای نیستم واز این خود تخریبهاکه همه ما که اضافه وزن داریم خوب میفهمیم که منظورم چیه.
      خب گذشت ومن همچنان پاسخی برای این مشکلم نداشتم ولللی خدای مهربان صدای منو شنید ومن وارد سرزمین لاغرها شدم .واینجا به تمام پاسخها رسیدم فهمیدم که در تموم مدتی که در حال جنگ ودعوا با چاقی بودم فقط داشتم‌اونو قوی تر میکردم‌ وتصویر ذهنی چاقی رو پررنگتر فهمیدم که فرمانده کل جسم من مغز من است که اونم تمام اطلاعات و دستور عملهاشواز ذهن من میگیره وتموم اون اطلاعات خودم بهش دادم چون نه مغز ونه ذهن من هیچ دسترسی به دنیای بیرون ندارن واین من‌هستم که با شنیده ها ودیده های ورودیهای منطبق با شرایط امروزم به اون‌دادم‌ومغز من‌فقط داره‌دستورهایی صادر میکنه که خودم فرمولشو بهش دادم پس هیچ رژیم غذایی ورزش قرص دمنوش وغیره‌نمی تونه فرمولهای موجود در‌ذهنمو عوض کنه ودر تصویر ذهنی منو‌‌عوض منه چون‌ مغز من کاری به بیرون وفعالیتهای من نداره اون فقط از تصویهاو‌فرمولهای موجود در ذهنم‌ استفاده میکنه.
      خدای من چقد کارت درسته بله این معنی ازاد بودن انسان در تعین سرنوشتشو میرسونه اینکه با ورودیهاونگرشهایی که در مورد خودت داری زندگیتو خلق کنی وتناسب وزیبایی اندام یکی از همین قدرتهای بی نظیر هستش که خدای مهربانم به همه ی انسانها داده تا باهاش بسازن اندام‌زیبا وقشنگشونو واین معنی عدل خداوند هست.
      هیچ اصافه وزنی نمیتونه در برابر قدرت ذهن من دوام بیاره ذهن قدرتمند من قادر به از بین بردن هرگونه اضافه وزنی هست.
      خدايا شكرت كه در اين مسير زيبا هستم چقد خوشحالم که دارم یواش یواش درک‌میکنم چاقی باذهن ولاغری با ذهن یعنی چی.
      لاغری با ذهن خیللللی اسونه‌ومن با استمرار وعشق وعلاقعه تمرین وتکرار به زودی به اندام‌ دلخواهم میرسم.
      خدای عزیزم کمکم‌کن تا از این دریای بیکران اگاهی بهترین وبیشترین بهره روببرم وراهشو بهم نشون بده تا همه ی این فایلهای ارزشمندروتهیه کنم.
      من عاشق لاغری وتناسب اندام‌هستم خدایا شکرت.واز شما استاد عزیز بابت‌این‌اگاهیهای بی نظیر ممنونم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/08/29 18:35
      مدت عضویت: 327 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 577 کلمه

      به نام خداوند علیمم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات رهایی از چاقی

      • چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟
      • اول باید ببینیم منظورمان از قدرت ذهن چیست ؟
      • قدرت ذهن ، قدرتی معنوی است که برای کنترل تمام حرکات، اعمال، افکار، احساسات و اموری است که ما در طول روز انجام می‌دهیم و با آن‌ها سر و کار داریم از آن استفاده می‌کنیم.
      • مغز ما به عنوان فرمانده بدن از اطلاعات ذخیره شده در ذهن برای بیان فرامین اش استفاده می‌کند و اینجا نقش قدرت ذهن مشخص می‌شود. هر چه در ذهنمان ثبت کرده باشیم زندگی ما را می‌سازد.
      • مثلا
      • حالا در مسیر چاق شدن ما با قدرت ذهن یا همان محتویات ذهن ،ما در طی سالها آمده ایم اطلاعات و داده هایی را  ،از طریق حواس پنجگانه جسمی خودمان در ذهنمان ذخیره کردیم .و آنقدر این افکار و اطلاعات را تکرار کردیم تا آنها باورهای قدرتمند چاقی شدند و باز هم آنقدر از این باورهای قدرتمند چاقی بارها استفاده کردیم تا تبدیل به رفتارهای چاق کننده شدند و هر چقدر ما رفتارهای چاق کننده را بیشتر تکرار کردیم چاقتر شدیم .
      • شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن را بنویسید؟
      • از کوزه همان برون تراود که در اوست
      • تفاوتی ندارد دنبال چه خواسته ای باشیم ؛آیا خواسته ما ثروت است یا فقر
      • چاقی است یا لاغری
      • سلامتی است یا بیماری و ……
      • ما به دنبال هر خواسته ای باشیم فقط کافیست اطلاعاتی درباره آن موضوع وارد ذهنمان کنیم و آنقدر این اطلاعات را تکرار کنیم تا باورهای جدیدی در ما شکل بگیرد و این باورها را مجددا باید آنقدر تکرار کنیم تا تبدیل به عمل ما شود و عملکرد ما هم زندگی ما را خلق می‌کند.
      • ما سالها برای چاقی ذهن خودمان را پرورش داده ایم .حالا باید در مسیر برگشت چاقی قرار بگیریم و برای لاغری ذهنمان را پرورش دهیم .این دو کاملا شبیه هم هستند منتها کاملا برعکس و در خلاف جهت هم در حرکت هستند .این راز موفقیت این مسیر است.
      • در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا تغییر ذهن؟ این کار به چه صورت انجام می شود؟
      • در روش لاغری ذهنی تمرکز ما بر روی تغییر ذهن است ؛
      • ما با وارد کردن اطلاعات صحیح و تکرار این اطلاعات قصد داریم باورهای لاغر کننده را فعال کنیم و با تکرار این باورهای لاغری ما رفتارهای لاغر کننده و عملکرد متناسب کننده از خودمان نشان دهیم و جسم ما هم بصورت خودکار در طی زمان لاغر می‌شود.
      • به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید؟
      • زبان چاقی همان اطلاعات و باورها و فرمول‌های چاق کننده ای هستند که ما در طی سالها آنها را ذخیره و بارها و بارها تکرار کرده ایم و آنها را به تجربیات و تمایلات و عاداتمان تبدیل کرده ایم و هر روز یک قدم خودمان را چاقتر کرده ایم .
      • زبان لاغری هم مثل زبان چاقی آموختنی است ما برای یادگیری زبان لاغری هم باید مثل یادگیری و اجرای زبان چاقی عمل کنیم یعنی دادن اطلاعات صحیح لاغری به ذهن و تکرار آنها تا با این تکرارها تمایلات و عادات ما تغییر کنند و عملکرد رفتاری ما تغییر کند و ما دیگر افعال چاق کننده از خودمان بروز ندهیم .به همین راحتی و آسانی .
      • خدای بزرگم از تو سپاسگزارم که به من ذهنی سالم دادی و آرامشی که بتوانم تغییر کنم و ذهنم و محتویاتش را تغییر دهم .
      • خدای خوبم از تو سپاسگزارم که به من قدرت و جسارت تغییر کردن را دادی
      • خدای عزیزم یاری ام کن تا در این مسیر درست عمل کنم .
      • استاد بزرگوار سپاسگزارم برای آگاهی این فایل
      • الهی به امید تو 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم غلامی
      1402/07/28 13:36
      مدت عضویت: 1715 روز
      امتیاز کاربر: 899 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 813 کلمه

      به نام خداوند مهربان و هدایتگر 

      با عرض سلام خدمت استاد گرامی و دوستان 

      در مورد این فایل که چگونه با ذهنمون چاق شدیم ؟

      راستش من در خانواده ای بزرگ شدم که اکثریت چاق و تپل بودند و من تا دبیرستان لاغر بودم و پدر و مادرم هم اضافه وزن داشتند و بیشتر بستگان ما از  کمی تپلی بودن خودشون میومد و می گفتند که صورت تپل تر زیبا تر است خوب من لاغر بودم و دوست داشتم کمی توپر تر بشم چون من و برادرام مسخره می کردند که لاغر مردنی هستی و من همیشه دوست داشتم کمی توپر تر بشم تا صورتم پرتر بشه و زیباتر بشم و من گول حرفهاشون رو خوردم و فکر کردم تپل تر بشم زیباتر می شوم و با شنیدن های حرف دیگران و رفتار اشتباهشان من هم یاد گرفتم و یک باور غلط که شنیده بودم باشگاه بروم و بخورم چاق می شم چون خانواده ما استعداد چاقی داره این کار رو کردم و شروع کردم دستی به خوردن بیشتر و کم کم اضافه وزن پیدا کردم نه اون قدر و فکر کردم که به هدفم رسیدم و خوشحال بودم که مثلا زیباتر شدم دیگه واقعا هر لحظه می خوردم و ذهن من که شادی من رو دیده بود و گفته های دیگران که در نا خودآگاه من از کودکی ثبت شده بود داشت کار خودشو می کرد و این تصاویر به من دستور می داد که بیشتر بخورم و تا قبل از ازدواج هم اون قدر چاق تر نشده بودم و و وقتی که ازدواج کردم چون از اطرافیان شنیده بودم که آدم ازدواج بکنه چاقتر می شه و تصوراتش همه در ذهنم بود من چاقتر شدم و بی دلیل می خوردم بستنی می خوردم همش خواب بودم و فکر می کردم طبیعه چون ازدواج کردم، خدای من چه باورهای اشتباه رو ما از اطرافیان قبول کردیم و بعد از اون هم بارداری که تو الان باید اندازه ۲ نفر بخوری دونفر هستی و بدون اینکه گرسنه باشم اضافه می خوردم دریغ از این بودم که بچه داره وزن نمی گیره خودم داشتم هی اضافه وزنم را بیشتر می کردم و بعد از اون هم شیر دهی که بخور شیر داشته باشی که اصلا هم تاثیر نداشت بالاخره این روند من رو به وزن ۹۸ کشوند و خلاصه کمردرد و گرفتی عضلات و کاهش اعتماد به نفس و نمی تونستم در جمع باشم و خلاصه لباسهای زیبا نمی تونستم بپوشم و هزاران بلاهایی که چاقی در ذهن و جسم من گذاشت ،و حالا مگه می تونستم کنترلش کنم این قدر خورده بودم و تصوراتش را ایجاد کرده بودم و متنفر بودم از چاقی و  چاقی خودم که نه تنها از بین نمی رفت بیشتر هم می شد  و من حالا نه تنها زیباتر نشده بودم بلکه زشتر و داغونتر شده بودم که  تا اینکه بچه ام ۲ سالش شد و من تصمیم گرفتم باشگاه بروم و رژیم بگیرم و چون فقط جسم را تحت فشار قرار می دادم ذهنم که چاق بود همش من را سوق می داد به خوردن یا سوق میداد به عذاب وجدان و حال روحی من بدتر ن۶ی شد و من به جایی که حالم خوب بشه که لاغر بشم حتی از لاغر شدن هم به خاطر سختهای راه و حال بد روحی که در نتیجه این صداهایی که توی ذهنم بود تازه ترسم بیشتر شده بود و در نتیجه نتونستم دوام بیارم و من همه رو ول کردم و دوباره به وزن ۹۸ رسیدم در عرض چند ماه ،این روند چاقی من از طریق ذهن بود و حالا روند لاغری ما هم باید از ذهن شروع بشه چون تا تصورهای ذهنی و فرمولهای ذهنی تغییر نکنه و شادی لاغری براش ایجاد نشه رژیم و ورزش هیج فایده ای نداره که هیچ خیلی هم مضره مگه رژیم  نگرفتیم و ورزش نکردیم  پس چرا نتونستم ادامه بدیم چون اون فرمولها سر جاش بود و فرمانهای عملی و دورنی را می داد و کار خودش را می کرد و از این ور ما فقط خودمون را از نظر جسمی و روحی در سختی گذاشته بودیم و آخر هم کم می آوردیم ،چون ذهن ما خیلی قویتر هست و حالا راه کارش چیه ما همون طور که از طریق شنیده ها و دیدن نمونه ها برای خودمون باور پذیر کردیم که چاق شدن طبیعی هست و باعث شد روند چاقی را طی کنیم حالا هم باید از طریق بودن در این مسیر  و گوش دادن به فایلها و تمرین و تکرار کردن ذهن خودمون رو فرمولهاشو کم کنیم و تغییر بدهیم و حالا بدون هیچ سختی و فشاری لاغربشیم و باعث بشه اینبار دستورهای عملی و درونی را تغییر بده و ما خود به خود بعد از سیر شدن دیگه نخوریم و ولعی برای خوردن نداشته باشیم و به تناسب اندام ندلخواهمون برسیم به همین راحتی فقط نباید عجله داشته باشیم تا این فرمولها تغییر کنن و در جسمم خودشون رو نشون بدهند. و به امید خدا آن شاءالله که همگی متناسب می شویم 🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1402/07/25 07:46
      مدت عضویت: 395 روز
      امتیاز کاربر: 1665 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 576 کلمه

      سلام به استاد مهربانم

      بله من فقط باقدرت ذهنم چاق میشم همش با خودم فکر میکنم اینو نخورم چاق میشم اینو بخورم خوشمزه اس اینو بخورم سیر میشم کالری هم کم داره همش یا درباره مقدارخوردنم فکر میکنم یا در مورد مقدار کالری که بازم خوردم فکر میکنم و به مغزم فرمان چاقی رو میدم

      شباهت لاغری و چاقی با ذهن هیچ فرقی با هم ندارن فقط در لاغری به لاغری توجه  می کنم در چاقی به چاقی توجه میکنم در هر دو مورد توجه من هست که راه و بهم نشون میده

      در لاغری با ذهن تمرکز بر ذهن هست  به این صورت که من فایلهای شما رو گوش میدم نظرات بچه ها رو می خونم در فایلهای شما خیلی چیزها آموزش میدین و مثلا توی یکی از فایلها تون گفتین ما طبیعت مون تناسب اندام و من با تمرکز بر چاقی مانع تناسب اندامم میشم و این آموزش مغز منه که شما اونو آموزش میدین و یا بچه چطور لاغر شدنشون و میگن که فقط با ذهن انجامش دادن و یا توی نظرات خیلی چیزها برام روشن میشه 

      به نظر من زبان چاقی رو من از بچگی آموزش دیدم و زبان لاغری رو باید با تمرکز بر لاغری ادامه بدم تا کاملا مسلط بشم بهش و این زمان می بره زبان لاغری آسونتر ین کار دنیاست لاغرشدن و لاغر موندن آسان‌ترین کار دنیاست

      در فایل برام این جالب بو که من با آموزش صدای ذهن مو تغییر میدم صدایی که همش بهم میگه بخور گشنه ته بخور تا سیر بشی بخور خوشمزه س بخور و بخور و بخور و الان واقعا چند روزیه صدای ذهنم کمی تغییر کرده مثلا به خوردن فکر نمی کنم و یا اگه فکر میکنم گذراست و همونجا سریع تمام میشه

      تمرینم اینه که برای گوشیم آلارم بزارم و هر روز روزی چند بار بنویسم وقتی لاغر بشم چه اتفاقهای خوش ایندی در انتظارم مثلا دیروز نوشتم رفتم توی اتاق پرو مانتو فروشی و دخترام می‌گن  مامان واقعا خوش تیپ شدی دختر کوچیکم میگه مامان از وقتی لاغر شدی  سنت خیلی کم شده

         آخه این اتفاق موقع پرو لباس جشن ازدواج دختر کوچیکم افتاده بود توی جشن هم دوستای دخترم بهش گفته بودن اصلا به مامانت نمی خوره مامانت باشه می خوره بهش که خواهر بزرگت باشه و میگه الانم فکر میکنن لاغری و همش میگن چه مامان ماهی داری تو و می خنده میگه نمی دونن چقدر الان چاقی آخه این دختر مو من بهش هیچ وقت اسرار نمی کردم بخور و میگفتم بخوره که چی چاق بشه که باز رژیم بگیره و یادم بشقابش تا بزرگ شد پیش دستی بود والانم اصلا علاقه ای به خوردن نداره همش میگه من سیرم

       ولی دختر اولم طفلی بچم ساندویچ برای مدرسه ش درست می کردم  قایم می‌کرد توی جاکفشی یا توی کمد گاز من ناراحت میشدم میگفتم باید ساندویچ تو بخوری اونم کم کم عادت کرد و می خورد اونم مثل من چاق شد   ولی خوشبختانه شوهرش لاغره  و باهاش همش در فکر خوش تیپی هستن برای همین اونم خوش اندام  البته فایل های شما رو هم براش ریختم گوش میده  میگه مامان خیلی خوبه این فایل ها   و همیشه خیلی راحت غذاشو به اندازه ی نیازش می خوره و می ره کنار از بچگی هممون بهش میگیم خیلی با اراده س و واقعا در همه ی جنبه های زندگیش همین طور هست و موفق خدا رو شکر

      و خلاصه تمرینمو امروزم آلارم گوشی میزارم و اتفاقهای که خوش اندام که بشم و می نویسم با احساس خیلی خیلی خوب ممنونم استاد مهربانم متشکرم متشکرم متشکرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/07/09 21:27
      مدت عضویت: 559 روز
      امتیاز کاربر: 290 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 744 کلمه

      🙋‍♀️به نام خالق یکتا خدارو بی نهایت سپاس گذارم که امروز هم توان باز کردن چشم هایم و تپیدن قلبم رو به من عطا کرد تا دوباره در اين مسير لذت بخش و نتیجه بخش حرکت کنم گام دوم 👣 چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟ ما همه چیز رو با کمک قدرت ذهن خود یاد گرفتیم آشپزی🍜 ورزش های مختلف 🥋🤸‍♂🤸 نوشتن✒️ خواندن و مهم تر از همه چاقی ما چاقی رو یاد گرفتیم ما چاقی رو یاد گرفتیم و هر لحظه داریم از اين یاد گرفته استفاده می کنیم بدون اینکه خودمون متوجه اون باشیم چند روز پیش مامانای دو تا از بچه های کلاس ما یعنی باشگاه‌ ما موقع رفتن به بچه هاشون که خوراکی میخواستن گفتن که نمیشه میخواید از اين چاق تر بشین و یکی از بچه ها گفت نه ما نمیخوایم میریم خونه و غذای سالم میخوریم بچه ها شون خیلی چاقن تو سن کم و بچه یاد گرفته بود که خوراکی ها عامل چاقی هستن اونا چاقی رو یاد گرفتن وقتي مادر من با حرف هایی مثل کم تحرکی و ژنتیک باعث چاقی هست میخواست به من بفهمونه چاقی منطبیعی هست درواقع الفبای چاقی رو به من آموزش‌ می داد من از ابتدا که چاق نبودم من اولش اصلا پور خوری بلد نبودم مادرم به من یاد داد همش به من می‌گفت اگه غذا نخوری مریض میشی غذاتو تموم نکنی اسراف میشه و خدا قهرش میاد یادمه کلاس سوم بودم و قرار بود از طرف مدرسه مون کلاس سومی ها رو ببرن استخر من اون موقع لاغر لاغر بودم ریزه میزه تر از همه بچه های کلاس و حتی مدرسه خلاصه به مامانا گفتن ببرین بیمارستان آزمایش خون بگیرین با کلی خوشحالی از وسایل و لباسی لباسی که مامانم خریده بود لذت می‌بردم وقتي رفتم استخر مایو سایز سن من توی تنم زار میزد و بندش از روی شونم همش میوفتاد یکی از بچه ها به مامانم گفته بود اینو و بهش گفته بود دخترت خیلی لاغره بهش چرا غذا نمیخوره همین بهونه دست مامانم داد و اين موضوع رو مورد استفاده قرار می‌داد تا غذا به خورد من بده اینا نشون میده که من چاقی رو یاد گرفتم و همه یاد گرفته ها در ذهن ذخیره شده چاقی مثل زبان فارسی میمونه که متن بهش تسلط کامل دارم اصلا نیاز به اين ندارم که دو ساعت‌ دنبال کلمه مورد نظرم بگردم سریع کلمات ردیف میشن و صحبت میکنم یا مینویسم ولی در مورد زبان انگلیسی اینجوری نیست کلی باید تو ذهنم دنبال کلمه مورد نظر بگردم ولی اگر تمرین کنم و بهش مسلط بشم راحت حرف میزنم زبان لاغری در حال حاضر مثل زبان انگلیسی هست همه ما چاق ها زبان مشترک و بین المللی داریم زبان چاقی ما از زبان چاقی استفاده کردیم و چاق شدیم حالا اگه از زبان لاغری استفاده کنیم لاغر میشیم به همین سادگی 😉 فقط باید تمرین کنیم تا یادش بگیریم ما از نوزادی با زبان فارسی تمرین کردیم و بعد شش سال عین بلبل حرف زدیم در مورد چاقی و لاغری هم همینجوری من از نوزادی زبان لاغری رو بلد بودم و تقویت شد حالا به خاطر آموزش‌ زبان چاقی توسط والدین به من زبان لاغری کمرنگ شد در ذهن من و زبان چاقی جاشو گرفت هیچ اتفاق عجیبی نیافتاده در لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا ذهن؟ در مسیر لاغری با ذهن باید تمرکز بر تغییر ذهن باشه ذهنیت که تغییر کنه افکار و رفتار تغییر میکنه رفتار تغییر کنه بعد يک مدت استمرار جسم ما چه بخوایم چه نخوایم تغییر میکنه من قبل چاق شدن حرفایی شنیدم حرفایی مثل چاقی از ژنتیک هست و ارثیه چاقی از مواد غذایی هست مواد غذایی هورمونی هستن کود شیمیایی زدم باعث چاقی میشه و… چاقی و کم تحرکی با هم ارتباط دارن و تحرک نداشتن باعث چاقی میشه بارداری باعث چاقی میشه فلان مواد غذایی باعث چاقی میشه آدما بعد ازدواج چاق میشن متابولیسم بدن بعضی آدما پایینه باعث چاقی شون میشه تیروئید پایین باعث چاقی میشه تیروئید بالا باعث چاقی یجا میگن تیروئید پایین باشه چاق میشه بالا باشه لاغر یجا میگم بالا باشه چاق میشه پایین باشه لاغر یعنی خودشون هم نمیدونن چه میگن فقط فقط دنباله بهونه هستن که چاقی رو طبیعی جلوه بدن که مثلا خیال خودشونو راحت کنن و بهونه ای داشته باشن براي اينکه تلاش نکن براي لاغر شدنولی من هیچ بهونه ای ندارم چون خییلی وقته همه اين دلایل رو رد کردم کاملا منطقی رد کردم و باور کردم که اين دلایل بهونه ای بیش نیستن خدایا شکرت ☺️❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/07/02 11:11
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 27901 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 967 کلمه

      سلام و درود به تمام همراهانم در سایت تناسب فکری 

      من سعی دارم که  همیشه در این مسیر همراه استاد قدم به قدم حرکت کنم و قطعا  رویای خودم رو که لاغری  هست به واقعیت تبدیل میکنم .

      من هم در گذشته  جز افرادی بودم که با زجر و سختی لاغر میشدم اما به راحتی چاق میشدم و چون هیچ وقت نتیجه ی اون همه تلاش برای لاغری در من ماندگار نبود من سریع چاق میشدم  و از این بسیار ناراحت بودم  و در نهایت به لطف خدا با این راه آشنا شدم و الان سالها هست که  تونستم در شرایط عالی از نظر روحی و جسمی باشم که واقعا لذت میبرم .

      من هم اعتقاد دارم به این سایت هددایت شدم و توسط خدا انتخاب شدم و میخوام به این انتخاب اعتماد کنم و به خودم بگم  قطعا من توانایی لاعر شدن رو دارم و چون من بارها از خدا کمک خواستم خدا من رو به این راه هدایت کرد .

      من چطور با ذهن ام چاق شدم م ؟؟؟ من قبل از اینکه جسمم چاق بشه اول حرفهایی شنیدم و نمونه دیدیمو بعد جسمم در زمان خودش  چاق شد  مثلادر زمان بچگی  بارها به ما گفتن غدا بخورین که بدنتون قوی بشه یا  بزرگ بشین و یا مریض نشین و یا باهوش بشین و… یعنی بارها به ما گفتن پرخوری کردن و بیشتر خوردن یه کار عالی هست و برای اون کار ما رو تشویق کردن من خودم در بچگی مادرم همچین رفتاری با بچه هاش  نداشت و من  هم چاق نبودم  و در نوجوانی و جوانی هم چاق نبودم البته شنیدم در دوران نوزادی چاق بودم اما به هر حال من از وقتی خودم رو یادم هست و در عکسها دیدم لاعر هستم اما من بعد از ازدواجم چاق شدم و دقیقا یادم میاد قبل از اینکه جسم من چاق بشه من در ذهنم انتظار چاق شدن رو  در این دوران از خودم داشتم .

      من بارها شده سیر بودم نخواستم  چیزی بخورم اما در مواجه با یک موقعیت جدید بازم خوردم در حالی که تا چند دقیقه پیش نمیخواستم بخورم اینها فرمان های مغزی هست که نمیشه با اونها جنگید بلکه باید با آموزشهای این سایت ما این فرمولهای چاقی رو کمرنگ کنیم .

      من خودم کسی هستم که در گذشته  بارها و بارها رژیم گرفتم و لاغر شدم اما یه جایی خسته میشدم و اون رو رها میکردم و دوباره چاق میشدم چرا ؟؟ چون محتوای ذهنی من هنوز چاق بود و میخواست من رو چاق کنه  .من خیلی وقتها تصمیم میگرفتم که خیلی چیزها نخورم اما به محض دیدن اونها شروع به خوردن میکردم .

      من یادم میاد در گذشته از رفتن داخل جمع دوستام خجالت مبکشیدم و از پوشیدن هر لباسی خجالت میکشیدم از بودن با افراد چاق بیشتر خوشحال میشدم  چونکه در کنار اونها حس لاغری داشتم و حالم  بهتر بود.

      .من در گذشته هر چقدر رژیم می گرفتم  و  لاعر می شدم اما از دور انداختن لباسهام وحشت داشتم و میگفتم ممکنه دوباره وزنم برگرده چون تصویر ذهنی ما لاغر نشده بود و ما تحت فشار جسمی لاغر شده بودیم و  ذهن ما هنوز چاق بود  و چقدر راحت دوباره ما چاق میشیدیم 

      من هر چقدر پرس و جو کنم که چی کار کنم که چاق نشم و چی کار کنم که چاق بشم هر دو مورد  در ذهن ما یکی هست و آدم چاق میشه چون در هر دو مورد تمرکز شما روی چاقی هست من هر بار که در گذشته  رژیم میگرفتم و ورزش میکردم که لاغر بشم اون اوایل که ذوق و شوق داشتم خوب لاعر میشدم اما وقتی،به وزن دلخواهم میرسیدیم دیگه از رژیم و ورزش بدم میمود و به سختی اونها رو انجام میدادم و من هم خیلی راحت چاق میشدم .

      لاغری با ذهن نقطه ی مقابل چاقی با ذهن هست از همین الان که فایل گوش دادم دیگه محتوای ذهنی من تغییر کرده و دیگه وقتی ذهنم بخواد حرف بزنه که تو لاغر نمیشی و یا چرا خوردی و….بگو این حرفهای منفی باف ذهن من هست که من اونها رو میشناسم و میدونم اینها مانع لاغری من هستن  پس باید این صداها رو کم کم تغییر بدیم و تصویر ذهنی من تعییر کنه و انتظار من از خودم تغییر میکنه همین الان که فایل گوش دادم انتظار من از خودم چاقتر شدن نیست .با تکرار و تمرین همین اگاهی ها من  دارم اگاهی های صحیح به خودم میدم  .

      همین جا میخوام بگم چاق ها با اراده ترین افراد روی زمین هستند خود من بارها وزنهای زیادی در زمانهای مختلفی کم کردم اما دوباره به خاطر راه نادرست رفتن تمام اون وزنها برگشتن  من یک بار ۳۵ کیلو  کم کردم یک بار دیگه  در حد ۲۵ کیلو کم کردم و بارهای  دیگه در حد ۱۸ کیلو و بیست کیلو  و ووووو اما چون راه درست رو نمیدونستم دوباره برمیگشتن و من  الان خیلی بهتر درک میکنم چرا چاق شدم .

      همیشه در گذشته من از خوردن میترسیدم و عذاب وجدان داشتم و اما با این دوره ها دیگه از خوردن نه تنها نمیترسم بلکه لذت میبرم و با عشق هر لقمه رو داخل دهنم میزارم اما هر کسی این راه رو درک نمیکنه و به هر کس از این راه بگم به من میخنده اما خودم میدونم من با ذهنم چاق شدم پس با ذهنم هم لاعر دمیشدم .

      من خودم بارها گول خوردم و از،راه رژیم و ورزش وزنهای زیادی کم کردم که چون مقطعی بودن اون موقع فکر میکردم اراده ندارم اما  حالا  به خودم میگم  نه من بسیار فرد توانایی بودم که اون  همه سایز و وزن کم کردم فقط راهم اشتباه بوده که نتیجه برام ماندگار نبود .

      زبان چاقی در همه ی افراد به یک شکل رفتار میکنه و اونها رو میترسونه مهم نیست کجای این کره خاکی هستین  همه ی ما گذشته ای شبیه هم داریم و حرفهای ما چاق ها مشترک هست پس باید این راه رو باور کنیم و لاعری رو آموزش  ببینیم  تا لاغر بشیم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/06/31 15:20
      مدت عضویت: 1123 روز
      امتیاز کاربر: 6005 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,460 کلمه

      بنام خداوندمهربان و پروردگارعالمیان 

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      مسیر لاغری من 

      گام دوم:رهایی از چاقی 

      ما برای اینکه از چاقی رهایی پیدا کنیم باید هنر لاغر شدن را آموزش ببینیم همان گونه که قبلا هنر چاقی را آموزش دیده بودیم 

      تمام کسانی که چاق هستند سعی وتلاش برای لاغرشدن انجام می دهند و از روش‌های مختلفی در حال لاغر کردن خودشان هستند اما تنها روشی که می تواند ما را به لاغری برساند و ماندگار باشد استفاده کردن از همون روشی است که ما با آن چاق شدیم و اون روش قدرت ذهن‌مان است 

      داستان چاقی من 

      از همون بدو تولدم چاقی هم با من و همراه من پا به این دنیا گذاشته بود یعنی مادرم می گفت که اینقدر بازوهام بند بند بود که باید با انگشت کنار می زنند تا النگوهایم را می دیدند به این اندازه چاق و تپل بودم وقتی که تعریف می کردند اصلآ برایم خوش ایند نبود و بارها و بارها خیلی تلاش کرده بودم تا از چاقی رها شوم و پا فشاری های زیادی کرده بودم و تا ۵۶سال از عمرم را با چاقی سپری کرده بودم 

      من خیلی با چاقی ام در جنگ و ستیز بودم همیشه با اون در حال جنگ بودم اما هیچگاه زورم به اون نرسیده بود و هیچ نتیجه ای هم نمی گرفتم یعنی همیشه اون فاتح بود و من مغلوب اون می شدم و همیشه تسلیمش بودم درسته در مواقعی که رژیم می گرفتم. ورزش می‌کردم. و…خیلی از وزن وسایزم را کم می کردم و خیلی اون روشها را تجربه کرده بودم ولی با زحمت و دشواری خودم رو لاغر می کردم و به راحتی مثل آب خوردن از دستش می دادم و دوباره بر می گشتم به اون چاقی که اصلآ دوستش نداشتم و نمی خواستمش و اون مثل زالو به من چسبیده بود و اصلآ حاضر نبود که جسمم رو ترک کند 

      ما یک سوال در ذهن‌مان داشتیم البته اون‌هایی که چاق هستند این سوال در ذهنشان است که چرا راحت و آسون چاق میشیم و خیلی سخت و دشوار لاغر می شویم 

      چون ما نه اطلاعات و نه آگاهی کافی از بدنمان و ذهن‌مان نداشتیم چون من هم مانند هزاران چاقی که به ذهنشان خطور می کند فکر می کردم که خدا من رو و با این شکل و فرم آفریده است و من باید چاق باشم چون اون رو شانس و اقبال بدم میدانستم

      ما همیشه به دنبال نتیجه بودیم و همیشه دنبال تغییرات جسممان بودیم 

      ما همیشه باید توجهمان به تمرینات و زندگی کردن روز مره مان باشیم و فشار را از روی جسممان برداریم چون ما داریم فرمولهای مغزیمان را تصحیح و درست می کنیم و بعد از اون به دنبال نتیجه باشیم ما باید بذر لاغری رادرذهنمان بکاریم تا درخت تنومند لاغری بوجود بیاید 

      چون همیشه ما از جسممان بدمان می آمد و همیشه اون رو تحت فشار قرار دادیم و با رژیم گرفتن و نخوردن هایمان. ورزش کردن . دمنوشها  چه بلایی بر سر جسممان آوریم . ما همیشه احساس تنفر از جسممان داشتیم و همیشه شرزنشش می کردیم و فقط دوست داشتیم که تغييرش دهیم 

      ولی ما چاق شدن را ياد گرفته بودیم اون هم با شنیدن حرفهایی که می زدند دیدی که از خانواده و جامعه مان که داشتیم چون همیشه شنیده بودیم و در رسانه‌ها خونده بودیم که شام نخور. اگه شام بخوری اون هم بعد از ساعت ۸ چاق میشی. برنج. سیب زمینی. ماکارونی نخور چون نشاسته دارند و چاق کننده هستند. فست فودباعث چاقی میشه. مواد شیرینی. نوشابه. چربی‌ها و خیلی چیزهای دیگر رو شنیده بودیم که چاق کننده هستند 

      ولی حالا که به این سایت هدايت شدیم تازه داریم متوجه می‌شویم که هیچ موادغذایی چه شیرینی . چه چربی‌ها هیچکدام قدرت چاق کنندگی ندارند تازه میخوریم چاق که نمیشویم هیچ لاغرهم می‌شویم

      ما قبلا حتی اون چیزهای که نمیخوردیم روهم وقتی فکرش روهم میکردیم حس میکردیم چاق شدیم

      چون همه دستورات از مغزمان صادر می‌شه و به اونها عمل می‌کنیم ومغزمان از ذهن‌مان ویادگیریهایش یعنی اون فرمولهایی که ثبت کرده دستورات را صادر می‌کند

      ما وقتی یک برنامه رژیمی را آغاز میکردیم هر چه از زمان مدتش می‌گذشت برایمان سخت و دشوار میشد ما همیشه با ذهن‌مان در جنگ بودیم چون تصمیم ما با هدايت ذهن‌مان در یک راستا قرار نمی‌گرفت 

      چون ذهنمان همیشه ما را به پرخوری کردن هدايت میکرد ولی ما تصمیم میگرفتیم که نخوریم ودر محدودیت باشیم وبا اینکه سیر بودیم وهیچ احتیاجی برای غذاخوردن نداشتیم ولی تحریک می شدیم به خوردن مثلی معرف است که میگه چشمم دیدودلم خواست

      ما اگه بخواهیم تصمیمی رو بگیریم این ذهن همیشه همزمانیهایی روایجاد میکندتا ما رو ازاون تصمیم منصرف بکند چون ذهن اصلآ به تصمیمات ماکاری نداردچون کاری که برایش دشوار باشد انجام نمی‌دهد فقط باید خیلی در آرامش وبا احساس خوب دراین مسیرزیبای لاغری با ذهن قرار بگیریم وگام به گام لاغری رابه ذهن‌مان آموزش دهیم 

      چون خیلی از ماهاچاقی رااززمان کودکی بطورناخوداگاه آموزش دیده ایم ازخانواده از جامعه ورسانه ها واز تبلیغات واز چيزهايی که دیده ایم وشنیده ایم مانند زبان مادریمان راحت واسون درچاق شدنمان استاد شده ایم ودر همه این سالها با این اموزشهازندگیمان را سپری کردیم 

      وحالا یک خبر خوبی که می‌تواند باشد این است که ذهن‌مان قابلیت یادگیری دارد اگر مابتوانیم برای آموزش دادن ذهن‌مان تسلت داشته باشیم 

      ما خیلی جیزهایی رو یاد گرفتیم مثل.خیاطی . رانندگی.اشپزی وکلی چیزهای دیگه ای که با شنیدن. دیدن و تمرین وتکرار کردن همیشان رایاد گرفتیم پس می توانیم لاغری را هم یاد بگیریم 

      ما در این سایت هستیم که آموزش ببینیم یاد بگیریم تکرار وتمرین انجام دهیم و استمرار داشته باشیم و ادامه دهیم مانند چاقی که در آن استاد بودیم در آموزش‌ها و یادگیری لاغری هم استاد شویم 

      ما هیچوقت از مسیر وراههای اشتباه به هیچ مقصدی نرسیدیم هرچه‌قدر سرعت وتلاشمان زیاد باشد هم بجای نخواهیم رسید 

      ولی در مسیر درست و صحیح مانند لاک‌پشت هم راه برویم از راهمان و مسیرمان لذت خواهیم برد و با اطمینان و آرامش به مقصد نهایی مان خواهیم رسید چون مطمئن هستیم که راه و مسیرمان درست است 

      ما همیشه بخاطر چاقیمان از همه چیزهای زندگیمان، خودمان را محروم کردیم هر کاری که داشتیم گذاشتیم برای بعد لاغریمان.

      مابا متناسب شدنمان انگار تازه متولد شدیم یعنی اینکه اون تجربه ای که ما بدست می آوریم هیچ متناسبی نمی توانند حسش کنند و تجربه اش کنند چون اونها از اولش متناسب بودند و اون لذتی که مااز لاغرشدنمان می بریم اون ها نمی برند و ما باید این تناسب انداممان را به فرزندانمان انتقال دهیم واون ها را از خطرات چاقی نجات دهیم 

      من برای همیشه وتا آخر عمرم وتا زمانی که نفس می کشم در این مسیر زیبا و شگفت‌انگیز باقی می مانم و با آموزش و یادگیری زندگی وتناسب ایده‌آلی برای خودم به وجود خواهم آورد

      ما در این مسیر هر روز یک گام به سمت لاغری برمی‌داریم و با گوش دادن به فایلهاوخواندن مطالب آموزشی استاد عزیزمان و خواندن دیدگاه دوستان وبا تکرار و استمرار وتمرین و با ادامه دادن تحولات خوبی در اندام و همه جنبه های زندگیمان ایجاد کنیم 

      ما باید بدانیم که هر کجا برایمان سخت بگذرد داریم اشتباه می کنیم چون لاغرشدن بسیار آسان و راحت هستش من در این مسیر بدون اینکه سختی ودشواری بکشم دارم هر روز لاغر تر و متناسب تر می شوم و ذهنم با جسمم متعادل می شود 

      ما باید به ذهن‌مان یاد بدهیم که چطور رفتار کند و این سبب شادمانی و اعتماد به نفسمان می شود و آرامش بیشتری و….ایجاد می کند 

      من ذوق و اشتیاق فراوانی برای لاغرشدنم دارم و عاشقانه در این مسیر قدم گذاشتم تا لاغر شوم و خیلی استمرار دارم تا نتیجه عالی کسب کنم مانند زمانی که برای چاقیم استمرار داشتم و ذهنم چاق شدن را ياد گرفته بود و ناخوداگاه انجامش می داد 

      و این ناخوداگاهمان است که می تواند بدون فکر کردن اون کار را انجام دهد و ما می توانیم به راحتی و آسانی اون کار را انجام دهیم مثل آشپزی. رانندگی و….

      پس ما باید لاغری را ياد بگيريم و به ناخوداگاهمان بسپاریم و فرمولهایش را به ذهن‌مان بدهیم تا اون هم اجرایش بکند 

      لاغری در ذهن‌مان کلی مزیت دارد مانند. احساس خوب. لذت زیاد. سلامتی و تندرستی. وآزادی در کارها. اعتماد به نفس. خودباوری. خوشتیپ بودن. آرامش و…..

      اما چاقی در ذهن‌مان کلی مشکلات عصبانیت. رنج و سختی. حس بد. استرس واضطراب. نگرانی. دردبدن. زانو درد. آرتروز. وپوشیدن لباس‌هایی که دوست نداریم

       و حالا ما چاقی را در قسمت رنج بردن در ذهن‌مان قرارش می دهیم و لاغری را در قسمت لذت بردن ذهن‌مان قرار می دهیم 

      و من ذهنم را همسو با جسمم قرار می دهم چون دراین مسیر دارم به آرزوی لاغریم می رسم و هر روز متناسب تر می شوم 

      همه ما که در این مسیر قرار گرفتیم البته اون‌هایی که باقی ماندند هدايت شده از طرف خداوند مهربان هستند خداوند این توانایی رو در تک تکمان دیده که هدایتمان کرده و ما باید اطمینان کنیم واعتماد داشته باشیم تا نتیجه عالی بگیریم و با تعهد وپشتکار و نداشتن عجله به رویاوارزویمان که لاغرشدن است برسیم 

      واین آرزو را من از خداوند متعال برای تک تک اعضای سايت دارم

      خدایاشکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,020 کلمه

      سلام خدمت شما استاد گرامی.

      اول اینو بگم تا یادم نرفته گفتید الان که فایل رو تماشا می‌کنید و گوش میکنید انتظار شما از خودتون و جسمتون چیه من خیلی وقته انتظارم از خودم چاق تر شدن نیست چرا چون 6 ماه از این سایت فاصله گرفتم به طور کلی حتی سراغش هم نیومدم اما مثل شدت سالهای قبل انتظارم از خودم چاقی نبود و کاملا به سایز سال قبل نرسیدم فقط مقداری چاق شدم چرا چون باورم هنوز قوی نبوده اگر بود برنمیگشت اما درسته من از همین لحظه هم که دارم فایل رو گوش میدم انتظارم مثل قبل چاقی نیست.

      چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟ ما فقط به نجوای درون خودمون گوش دادیم چرا گوش دادیم چون یاد گرفتیم که خوردن غذای زیاد تورو چاق کرده خوردن برنج و نون نشاسته چربی قند فلان و فلان شما رو چاق کرده هرکسی دلایلی برای خودش داره و دیدگاهش با من متفاوت هست ولی منی که از طفولیت هم چاقیم با بقیه هم سن و سال هام متفاوت بوده و در سن کودکی بهم گفتن که تو ارث چاقی داری خیلی دیدگاهم متفاوت هست با خانمی که دلیلش ازدواج زایمان یا گذر از سن بلوغ یا نزدیک به سن میان سالی یا هر چیز دیگه ای هست من چاقی رو خیلی قشنگ یاد گرفتم از همون بچگی یاد گرفتم نه کتاب و فایل آموزشی بوده که بهم بگه بخور نه قرصی خوردم نه ورزشی کردم که چاق شدم واقعا الان که فکر میکنم من بدون هیچ زحمتی چاق شدم و بقول اطرافیان من استعداد زیادی توی چاقی دارم و بنظر من چاق شدن اصلا استعداد نیست یه یادگیری خیلی راحت بوده که از طریق شنیدن اطرافیان خصوصا پدر مادر که تو از بچگی تپل بودی تو ژن چاقی داری مثلا مامانم همیشه می‌گفت نگاه من چاقم خالت و فلان وفلانی چاقه و وقتی همیشه میگفتم چرا داداشم چاق نیست خیلی راحت می‌گفت که اون به خانواده پدریت رفته که همشون لاغر هستن و من با این دیدگاه بزرگ شدم و مدام خودمو گول زدم که تو هرکاری هم کنی چاقی و لاغر نمیشی چون تو ژن داری و مطمئن بودم هر سال چاق تر میشم ولی من الان راحت متوجه شدم که اون صداهای درون مغزم نجواهای چاقی بوده آخه خیلی وقتا گرسنه نبودم و از قضا رژیم هم داشتم انگار یکی بهم می‌گفت تو که لاغر نمیشی چند دفه رژیم گرفتی باز چاق شدی پاشو برو اون چیزی که تو یخچال گذاشتی رو بخور از فردا دیگه توبه کن و خیلی راحت دستم می‌رفت سمت یخچال و رژیمم شکسته میشد و تازه بعد از اون داستان شروع می‌شد عذاب وجدان ناامیدی استرس و تصویر چاق تر شدن همون لحظه توی ذهنم کشیده میشد و بعدها که حسابی چاق شده بودم و بزرگ تر شنیده بودم ازدواج کنم چاق میشم و شدم و انتظارات چاقی من خیلی خیلی قوی بود.

      چیزی که از شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن درک کردم این هست که هردو آنها باید به نجوای درونت گوش بدی باید نسبت به انتظاری که از خودت داری عمل کنی همونطور که از نزدیکان مثل پدر مادر یاد گرفتم که بخورم چاق‌ میشم و ژن چاقی دارم الان هم یاد میگیرم این دفه از استاد عطار روشن میشنوم و یاد میگیرم که من ژن چاقی ندارم من همون غذاها رو میخورم ولی قرار نیست منو چاق کنه فقط چون گرسنه هستم میخورم چون نیاز به انرژی برای ادامه زندگی دارم میخورم و نتیجه آن چاقی نیست در چاقی با ذهن انتظار دارم با خوردن یک تکه پیتزا قراره چند کالری اضافه کنم و تصویر چاقی در ذهنم پررنگ تر بشه استرس بگیرم و نتیجه اون میشه چاق تر شدن در لاغری با ذهن هم مشابه همون انتظار در من شکل میگیره اما این دفه انتظار من چاقی نیست من فقط یک تیکه پیتزا خوردم چون گرسنه بودم و هیچ تاثیری در چاق تر شدنم نداره و اون تصویر چاقی کم رنگ تر میشه استرسم کمتر میشه و نتیجه اون میشه لاغری.من در چاقی با ذهن هیچ تلاشی نکردم ورزشی‌ انجام ندادم رژیمی نگرفتم دمنوش نخوردم فقط به حرفای اشتباه گوش دادم یاد گرفتم و انتظارش رو پررنگ کردم حالا برای لاغری با ذهن هم نیازی به هیچ تلاشی ورزشی رژیمی با دمنوشی ندارم فقط حرفای درست و منطقی میشنوم یاد میگیرم عمل میکنم و انتظارم از لاغری پررنگ میشه.

      در روش لاغری با ذهن هیچ تمرکزی بر جسم نداره چرا چون حتی از اسم سایت هم میشه متوجه شد تناسب فکری یعنی ما قراره تمرکز کنیم بر روی ذهن خود و خاموش کردن نجواهای اشتباه در نهایت تاثیرش روی جسم ما لاغری میشه چطور ممکنه؟ ما در روش چاقی با ذهن تمام تمرکزمون بر جسم بوده که من شکم و پهلو دارم من اینو بخورم چاق‌ تر میشم این رنگو بپوشم چاق تر نما میدم و ما در اصل داشتیم ذهنمون رو پر میکنیم از چاقی و چاق تر شدن و پر رنگ کردن انتظارات چاقی و نتیجه ای که ذهن ما میداد همون توجهی بود که به چاقی دادیم و چاق شدیم.

      زبان چاقی رو ما خیلی خوب یاد گرفتیم چون بارها تکرارش کردیم باهاش زندگی کردیم بهش اهمیت دادیم اینکه من چاقم من بی ارزشم من اراده ندارم من هر چیزی بخورم چاق‌ تر میشم داریم به چاق بودن بها میدیم با زبان فارسی خودمون یاد گرفتیم چاقی یعنی من یعنی این هیکل من یعنی ناامید بودن من یعنی من محاله لاغر بشم و مدام به زبون میاریم و حفظ میشیم و به ذهن می‌سپاریم و زبان لاغری چیزی که من فهمیدم دقیقا نقطه مقابل زبان چاقی هست یاد گرفتن زندگی بدون استرس بدون عذاب وجدان بدون ترس و ناامیدی این که غذاها به وجود نیومدن برای چاق تر شدن من اینکه من حق اینو دارم قشنگترین رنگ های روشن را بپوشم توی آینه از دیدن خودم لذت ببرم صحبت های درست استاد رو گوش کنم یاد بگیرم و باهاش زندگی کنم تکرار کنم تمرین کنم و با همون زبان فارسی و مادری خودم بگم که لاغری با ذهن آسان ترین روش دنیا هست و من میتونم و با اراده ترین دختر روی زمین هستم و به ذهنم یاد بدم که چاقی هیچ نقشی در ذهن من نداره و تصویرش داره محو میشه و لاغری جایگزین میشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/16 09:25
      مدت عضویت: 1025 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 811 کلمه

       به نام خدای مهربان

       سلام به استاد عزیز وهمراهان عزیز سایت تناسب فکری🌹گام دوم لاغری با ذهن

      برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن رو یاد بگیرم. همونطور که در گذشته هنر چاق شدن رو یاد گرفتم.تنها روش لاغر شدنه آسون و موندگار استفاده از همون روشیه که باهاش چاق شدم و اونم قدرت ذهنمه.

      مشکل من توی  کاهش وزن یه مشکل ذهنیه که نمی‌تونم لاغر بشم یا لاغر بمونم،لاغری با ذهن روشیه که نیاز به صبر و استمرار داره  ولی نتیجه اون ماندگار و ثابته.اون موقع که داشتم از روش‌های دیگه برای لاغری استفاده می‌کردم من داشتم با این کار  جسمم رو تحت فشار میذاشتم و از غذا خوردن خودمو محروم می‌کردم و سعی می‌کردم که فعالیتم رو بالا ببرم و با تحت فشار قرار دادن خودم مقداری از وزن و سایزم رو کم کنم.دلیل اینکه اون کارهایی که برای لاغری انجام می‌دادم به سختی کار پیش می‌رفت برای این بود که اقدام‌های فیزیکی من برای کم کردن وزنم با اقدام‌های ذهنم هم جهت نبودن.یعنی من تصمیم گرفته بودم لاغر بشم و  میخواستم از یه روشی برای لاغری استفاده کنم، اما ذهنم همچین تصمیمی نداشت،

       ذهنم داشت مطابق روال گذشته خودش منو به پرخوری تشویق می‌کرد، 

      منو هدایت می‌کرد به سمت جاهایی که غذاهای خوب بود،

       روش‌های پرخوری رو بهم نشون می‌داد ،و منو تحریک می‌کرد.

      این من بودم که تصمیم گرفته بودم که لاغر بشم و در اصل داشتم با ذهنم مبارزه می‌کردم،من می‌خواستم طبق برنامه غذایم غذا بخورم اما ذهنم همچین تصمیمی نداشت و همش منو به سمت پرخوری هدایت می‌کرد،

      برای همینه که توی اون روش‌ها که برای لاغری استفاده کردم هر چقدر که از شروع تصمیمم می‌گذشت کار برام سخت‌تر می‌شد، 

      چون ذهنم داشت تلاش می‌کرد منو به مسیری هدایت کنه که توی ذهنم برای چاقی طراحی شده بود،و این جنگ و گریز بین من و ذهنم برای اینکه نمی‌خواستم وارد مسیر چاقی بشم و ذهنم هم تلاش می‌کرد که منو به مسیر چاقی قبلی برگردونه، باعث می‌شد که عصبانی بشم، ناراحت و خسته بشم از این تلاش،

       در نتیجه رهاش می‌کردم و دوباره با خیال راحت منو به مسیری که سال‌ها اونو طی کرده بودم، هدایت می‌کرد.

       هر فعالیت بدنی که من انجام میدم، با مغزم این کار صورت می‌گیره و فرمانش از مغز صادر می‌شه.هر بار که دستم برای برداشتن لقمه‌ای حرکت می‌کنه این فرمان از مغز صادر می‌شه وگرنه من نمی‌تونم بدون دخالت مغز اقدام کنم برای هر حرکت فیزیکی،

       مغز من تحت تاثیر ذهنمه،وقتی که ذهنم برنامه‌ریزی شده برای چاق شدن،

       مطمئناً فرمان‌هایی که مغزم به اعضای بدنم صادر می‌کنه در جهت چاق شدن و چاق‌تر شدنه،

      مثل موقع هایی که  می‌دونستم  سیرم و تازه غذا خوردم و احساس سیری میکردم،

       اما وقتی با یه شیرینی مواجه میشدم،

       با یک ماده غذایی که از خوردنش لذت می‌بردم مواجه می‌شدم،

       دستم میرفت به سمت برداشتن اون و با اینکه می‌دونستم نباید بخورم به راحتی دستم اونو برمی‌داشت و اونو می‌خورم و بعد از خوردن عذاب وجدان می‌گرفتم و ناراحت میشدم و این اضطراب و ناراحتی باعث تشدید چاقی میشد.

      تصمیم می‌گرفتم که دیگه نخورم، اما به موقعش نمی‌تونسم تصمیمم رو عملی کنم و می‌خوردم و بعد هم ناراحت می‌شدم.چاقی ارثی نیست.

       چاقی یاد گرفتنیه،

       آموزش دیدنیه،

       مثل خیلی از رفتارها،

       پس من چاقی رو یاد گرفتم، بدون اینکه خودم تصمیم گرفته باشم چاق باشم و نتیجه اونا جسم و وزنیه که دارم. پس میشه لاغر شدن رو هم یاد بگیرم،

       برای اینکه بخوام لاغر شدن رو یاد بگیرم، باید اصول کار کردن و تسلط داشتن بر ذهن رو یاد بگیرم.

      دلیل شکست خوردنم از رژیم‌هایی که می‌گرفتم و دوباره به حالت اول چاقی برمی‌گشتم،

       برای این بود که در حالی که به خودم فشار می‌آوردم که وزنم رو بیارم پایین، هیچ برنامه‌ای برای آموزش دادن لاغری به ذهنم نداشتم و فقط داشتم به جسمم فشار می‌آوردم.من با هر قدرت و انگیزه و توان اگه در مسیر اشتباه حرکت کنم مطمئناً به مقصد نمی‌رسم،ولی اگه با هر سرعتی حتی آهسته و کند در مسیر صحیح حرکت کنم به هدفم می‌رسم.تفاوت رسیدن به مقصد و نرسیدن به مقصد توی تلاش و سرعت و کوشش نیست،در مسیر درسته.در روش لاغری با ذهن باید هر روز تمرینات رو با شور و اشتیاق عالی انجام بدم،

       باید هر روز یک قدم به سمت لاغری بردارم و اون قدم فیزیکی نیست

        سختی نداره، دوندگی و محرومیت غذایی نداره و آموزش ذهنیه.از طریق فایل گوش دادن، نوشتن و تمرین کردن،

       اگه توی مسیر لاغری دیدم داره بهم سخت می‌گذره، باید بدونم که دارم مسیر رو اشتباه میرم، همونطور که برای چاق شدن سختی نکشیدم،

       لاغری با ذهن هم به همین شکله.بدون اینکه من سختی بکشم وزنم با ذهن متعادل می‌شه.

      اضافه وزن تاثیری صدها برابر روی اعصاب و روان داره، اضافه وزن محدودیت به وجود میاره،

       اعتماد به نفس رو خورد می‌کنه،

       توانایی‌هام رو از بین می‌بره،

       پس باید برای تغییر کردن همت کنم،

       اشتیاق زندگی دوباره رو در خودم زنده کنم،

       لاغر شدن رو یاد بگیرم و لاغر شدن رو زندگی کنم،

       و زندگی جدیدی برای خودم خلق کنم،

       لاغر شدن خیلی ساده است.،اگر که از مسیر صحیح حرکت و شروع کنم و استمرار داشته باشم.

      خدایا شکرررت🌺

      سپاسگزارم از شما استاد عزیز بابت این فایلهای

       بی نظیرتون.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 657 کلمه

      🌹به نام خداوند مهربان 

      سلام دارم خدمت استاد عزیز

      چکونه باقدرت ذهن خود چاق شدیم 

      من از زمان کودکی اضافه وزنم شروع شده بودانتظار چاق شدن از زمان کودکی من شکل گرفت و اونم میتونه الگوی رفتاری اشتباه خوانواده  باشه که در ذهن من تاثیر گذاشته زمانی که یادم میاد مادرم چاق بود وتصویر ایشون به طور کامل جلوی چشمای من بود و این در ذهن ناخودآگاه من قرار گرفت البته دوست داشتن افراد چاق در اطراف من باعث شد ذهن من الگو برداری کنه  واز شیوه غذا خوردنشون روی ذهن من ثاتیر بزاره 

      من میدیم که مادر من تو قابلمه غذاش می‌خورد تا این که اون توی بشقاب بکشه وحد و مرز برای خوردنش داشته باشه  واین باعث شد این کار بارها من هم تکرار کنم  ودر ذهن من جای گرفت بودمن هم همیشه میگفتم دیگه این کار نمیکنم پرخوری نمیکنم ولی بازهم به خاطر فرمان مغزیم این کار انجام می‌دادم  به‌صورت عملی میرفتم سراغ خوردن بیشتر

      من حتی یادم که سیر بودم ونیاز به خوردن بیشتر نداشتم ولی گاهی وقت ها در یخچال بیخود بازو بسته میکردم تا چیزی از یخچال وردارم و یه جورایی دهنم بجنبه وهمیشه در حال خوردن بودم بدون این که حواسم باشه گاهی وقت ها اصلا تو فکر بودم این کار انجام می‌دادم انگار من این کار نمیکردم وقتی به خودم می آمدم میدیم یه چیزی خوردم که با حواس پرتی بوده 

      ذهن من اون زمان داشت برای خودش عمل می‌کرد  بدون این که من بخوام چون عادت کرده بود به این روش این کار من باعث اضافه وزن بیشتر در طول سال‌ها شد من هم از هر چیزی میترسیدم حتی از خوردن آب میگفتم آب بخورم چاق میشم 

      سخت ترین قسمت چاقی این که مهمونی دعوتت کنن نجواهای ذهنی اونجاست بیشتر اذیت میکنه مثل این که 

      چه جوری میخوای بری تو که چاقی خجالت نمیکشی حالا چه لباسی بپوشی که اندازت بشه  واین ناراحتی من جسسم اذیت می‌کرد هم ذهنم آنقدر که به گریه می‌افتادم 

      الان که فکرش میکنم میبینم من هيچ وقت به سمت این که لباسی سازم باشه نگرفتم همیشه یه سایز بزرگتر میگرفتم چون از نظر ذهنی من به سمت چاقی بیشتر واین که نمیتونم لاغر بشم وباورنداشتم که میتونم یه روزی لاغر تر بشم کشیده میشدم 

      من این انتظار در خودم ایجاد کرده بودم که چاقی بیشتر به سمت من کشیده بشه پس اصلا برای لاغری ذهنم آماده نکرده بودم 

      چون از قبل ذهن من برای خودش الگو برداری کرده بود وجزوه هدفش بود انگارکارش شده بود که چاقی بیشتر به سمت من هدایت کنه وجذب کنه

      شباهت لاغری باذهن وچاقی باذهن 

      هر دو از ذهن نشات میگرن ومقابل هم هستن وقتی ما نجواهای چاقی برعکس کنیم میشه لاغری ،یعنی ذهن من همون موقعه که میره به سمت پرخوری بیشتر باید همون موقع نزارم به جاش اون برعکس کنم تو ذهنم بگم الان مگه من گرسنه، الان واقعا بدن من به این غذا احتیاج داره ،باید بگم با خوردن این چه اتفاقی برای من میافته ،من الان نیاز به خوردن ندارم ،

      وقتی هم نیاز به خوردن پیدا کردم با خودم بگم من این میخورم واین غذا من چاق نمیکنه اصلا من با غذا چاق نمیشم ،وقبل از این که به پرخوری بیافتم با حرف زدن با ذهنم کاری کنم که از خوردن بیشتر دست بکشم و ذهنم به سمت دیگه ای هدایت میکنم و باز هم به ذهنم میگم هر چیزی که تو میخوری باعث لاغری تو میشه وتو الان نیاز بیشتری به خوردن نداری تو نیاز به لذت بردن از غذا داری اگه قرار از خوردنش لذت نبری وبد خوردن غذا آرامش ذهنی نداشته باشی این خوردن به درد نمیخوره 

      به ذهنم میگم من خودم دوست دارم نمیخوام باعث نبود آرامش تو ذهن وجسمم بشه پس با من همکاری کن من کاری میکنم که تو با من همکاری کنی وبدون باید لذت زندگی بچشی تو لیاقت لاغر شدن رو داری 

      من صدای لاغری در ذهنم نجوا میکنم تا بشه ملکه والگوی ذهنم تا باور کنه تا بدونه باید تغییر کنه وباعث لاغری جسسم بشه من توانایی دارم که این کار با لطف خداوند واراده خودم این کار انجام میدم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/04/12 17:54
      مدت عضویت: 533 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,183 کلمه

           “ به نام خداوندی که همه نور است و روشنایی ”

      درود به استاد عزیز و همراهان گرامی ؛ 

      گام دوم : رهایی از چاقی (چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد ؟! ) ؛

      خداوند دوست داشتنی من ، از تو سپاسگزارم که مرا یاری دادی تا امروز دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲ توانستم بار دیگر این گام را بردارم ، خدایا شکرت .

      به انتخاب خداوند اعتماد کنید و اطمینان داشته باشید .

      برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن را بیاموزیم،همانگونه که در گذشته هنر چاق شدن را آموخته ایم. همه ی افراد چاق در تلاش برای لاغر شدن از روش های گوناگون هستند در حالی که تنها روش لاغر شدن آسان و ماندگار استفاده از همان روشی است که با آن چاق شده اند و آن قدرت ذهن است .

      چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم ؟! 

      ما در طول زندگی خود از طریق شنیده ها ، دیده ها و هر چیزی که لمس و احساس کرده ایم آرام آرام شروع به یادگیری چاقی کرده ایم مثلا ما از اطرافیان و خانواده ی خود بارها شنیده ایم که چاقی در خانواده ی ما ارثی است یا همه ی ما استعداد چاق شدن را داریم حتی با خوردن آب و یا اینکه اگر ازدواج کنیم چاق می شویم و چون بارها و بارها این شنیده ها را شنیده ایم و در اطراف خود نمونه های زیادی را نیز دیده ایم تمامی این شنیده ها و دیده ها به باور و فرمول ذهنی ما تبدیل شده اند و مغز ما بر اساس همین فرمول ها دستورات خود را به عمل در می آورد و آنها را اجرا می کند . پس در اصل ما از طریق دیده ها و شنیده های خود از محیط اطراف خودمان انتظار چاق شدن را در ذهن خود ایجاد کرده ایم و همین انتظار تبدیل به تصاویر چاق از خودمان شده است و این تصاویر به فرمول های ذهنی ما تبدیل می شوند و در نهایت جسم ما چاق و چاق تر می شود .

      شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن را بنویسید.

      لاغری با ذهن و چاقی با ذهن از نظر یادگیری با هم شباهت دارند .یعنی ما همانگونه که تا به الان چاقی را از طریق ذهن خود یاد گرفته ایم به همان شکل هم می توانیم لاغری را با ذهن خود یاد بگیریم و آموزش ببینیم و هر دو دارای زبان مخصوص به خود هستند یعنی زبان لاغری و زبان چاقی .

      در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا تغییر ذهن ؟! این کار به چه صورت انجام می شود؟!

      تمرکز بر تغییر ذهن است . ما از طریق خواندن نوشته های استاد و دوستان هم مسیر ، دیدن فایل تصویری ، شنیدن فایل صوتی و نوشتن دیدگاه های خود در حال تغییر محتویات ذهنی خود هستیم و در اصل در حال یادگیری و آموزش لاغری به ذهن خود می باشیم و از این طریق ما ذهن خود را با باورها و فرمول های جدید و لاغر کننده پر می کنیم تا در نهایت جسم ما هم در راستای این تغییرات شروع به تغییر کردن کند و نهایتا متناسب و لاغر می شویم.

      به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید .

      به نظر من زبان چاقی همان نجواهای ذهنی ما می باشد که همیشه و در همه حال در حال گفتگو با ما می باشد و ما را از خوردن هر چیزی می ترساند و نگران چاق تر شدن می کند و هم چنین ما را به خوردن زیاد تحریک می کند و با صحبت های نا امید کننده مانع لاغری و باعث چاق تر شدن ما می شود . زبان لاغری دقیقا بر عکس زبان چاقی است یعنی نجواهای ذهنی ما ، لذت خوردن را به ما یاد آور می شوند و به ما امید می دهند که می توانیم لاغر و متناسب شویم و باعث حال و احساس خوب ما می شوند و ما را ترغیب به تغییر عادت ها و باورهای نادرست خود می کنند و باعث لاغر شدن و مانع چاقی ما می شوند .

      آنچه در ویدیو ی آموزشی برای شما جالب و تاثیر گذار بود را شرح دهید .

      تمامی چهل دقیقه ویدیو ی آموزشی برای من جالب و تاثیر گذار بود به خصوص قسمت توجه به نجواهای ذهنی و اینکه لاغری یک زبان است که باید آن را مانند هر زبان دیگری یاد بگیریم همان طور که چاقی را یاد گرفته ایم .همچنین قسمتی که از اراده ی افراد چاق می گفتند بسیار جالب و قابل تامل است .

      این قسمت مربوط به فایل تصویری می باشد .

      چطور می شود با ذهن لاغر شد ؟!

      ابتدا باید بدانیم که چگونه با ذهن چاق شده ایم سپس متوجه می شویم که چگونه با ذهن لاغر می شویم چون دقیقا عکس و مخالف چاقی با ذهن است .

      ما قبل از اینکه جسممان دچار چاقی شود به طریقی و روشی انتظار چاق شدن در ذهن ما شکل گرفته است. وقتی این انتظار شکل بگیرد تصاویر ذهنی چاق در ذهن ما شکل می گیرد ، چون ذهن ما بر اساس تصویر کار می کند .پس از شکل گیری تصاویر چاق در ذهن ما ، مغز شروع می کند به اجرای فرمان ها و دستوراتی که بر اساس آن تصاویر چاق کننده به وجود می آید .

      نکته : مغز بر اساس فرمان های قبلی که در آن ذخیره شده است شروع به دستورات و عمل می کند.

      نکته : مغز بر اساس شنیدن و دیدن برنامه ریزی می شود نه بر اساس جسم به همین دلیل با انجام کارهایی مانند گرفتن رژیم غذایی ، ورزش کردن ، عمل جراحی و … برای همیشه لاغر و متناسب نمی شویم .

      زمانی که من در حال تلاش برای لاغری هستم و حالم بد است در واقع چاقی را در ذهن خود تقویت می کنم و آن را گسترش می دهم .مانند زمان هایی که رژیم غذایی می گرفتم ، ورزش های سخت انجام می دادم و … .

      نکته : لاغری با ذهن سمت مقابل چاقی با ذهن است .

      توجه : نجوای چاقی همواره در ذهن ما در حال فعالیت است و مانع لاغری ما می شود ولی ما با یادگیری و آموزش لاغری به راحتی می توانیم این نجوای چاق کننده را ساکت کنیم و آن را تغییر دهیم.وقتی صدا و نجوای چاقی در ذهن ما تغییر کند انتظار ما هم تغییر خواهد کرد.

      همه ی افراد چاق جزء با اراده ترین افراد جهان هستند چون هر بار که شکست خورده اند باز شروع کرده اند .

      نکته : جسم من تحت فرمان روایی مغز و ذهن من است .

      لاغری با ذهن به ما کمک می کند تا صدایی که در ذهن ما همیشه در حال صحبت کردن است و ما را نا امید می کند یواش یواش کم کند و سپس شروع می کند به تغییر کردن و صحبت های امیدوار کننده زدن.

      نکته : با کم شدن فشار چاقی از ذهن ما ، انتظار لاغر شدن در ما بیشتر می شود .

      نکته : زبان چاقی در تمامی دنیا و افراد چاق یکی است .

      زبان چاقی ما را از غذا خوردن می ترساند ، ما را نگران چاق تر شدن می کند و … .

      توجه : وقتی ما شبیه گذشته ی استاد عطار روشن هستیم پس می توانیم شبیه الان استاد هم باشیم .

      “ یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tala.kh25@yahoo.com
      1402/04/11 22:35
      مدت عضویت: 1219 روز
      امتیاز کاربر: 4291 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 860 کلمه

      چجوری اشنا شدی؟

      من یادمه داشتم رو قدرت ذهن مطالعه میکردم و یکمی که به درک رسیدم با خود گفتن حالا که ذهن همه چیزه چرا در لاغری تاثیر نداشته باشه؟ هیچی نمیدونستم فقط احساس میکردم حتما باید ربط داشته باشه. اصلا حتی هیچ وقت به این یکبار هم توجه نکرده بودم که چرا فلانی زیاد میخوره اما لاغره. یعنی در همین نابینایی مطلق فقط یه شک کوچولو اونم نشات گرفته از قدرت ذهن ایجاد شد نه دیدن ایجور افراد. 

      خلاصه اینکه خیلی سریع به سمت شما هدایت شدم. از طریق یه کامنت تو سایت دیگه. 

      عکس های کودکی رو که نگاه میکنم تا حدود 4 سالگی تپل بودن اضافه وزن داشتم. اما حدود 6 سالگی کاملا متناسب بودم. بعد دیگه از کی اضافه وزن شروع شد یادم نیست. اینارو هم از رو عکسا فهمیدم یعنی طوری که جا خوردم ازینکه متناسب بودم یه روزایی. فکر می کردم از اول اضافه وزن داشتم. 

      اما حرفای مامان و اطرافیانمو خوب یادمه از همون اول بچگی چون احساساتمو درگیر میکرد قشنگ یادم مونده. شدید مامانم سر لباس پوشیدن هر چیز کوچیکی چاقی رو یاداوری میکرد.میگفت ماشاله! باز چاق تر شدی1 یا بین دوستان تپل تری! اینا رو با خنده میگفت اما هر چی گذشت بیشتر شبیه سرزنش شد. با این حساب حالا که به درک رسیدم همین فکر ها سبب شده چاق بشم، می بینم از همون ابتدا ذهنم درگیر این فکرا بوده و بسیاااااار فراوان هر لحظه میشنیدم. 

      یعنی اینطور نبوده که ببینم کم حرف میشنیدم اما نمیدونم چرا چاق شدم حتی حجم اون حرفا خیلی کمتر از میزان چاقیم شده. بنابراین ازین لحاظ مطمئن تر شدم که افکار دلیل چاقیم بوده نه خوراکی ها و تحرک نداشتن.

      در مورد فرمان های مغزی که به رفتار جهت میدن رو کاملا موافقم.

      به رفتارم نگاه می کنم: 

      موقعی که تو ذهنم با دیدن نتیجه ی ادما یا فقط مطرح شدن یه روش لاغری توی جمع دوستانه توجیح شده بودم یا انگیزه گرفته بودم(حتی برای کوتاه مدت ) میدیدم که چجور رفتارم عوض میشد(با ایجاد تصاویر نقطه ی نهایی در ذهنم موقعیکه حرفای بقیه رو میشنیدم یعنی اول ایجاد فکر). یعنی منی که همیشه صبح ها از خواب لذت میبرم اما چطور بعد شنیدم اون حرفا بدون دو دو تا چهارتا کردن بدون کلنجار رفتن که فردا صبح برم پیاده روی یا نه خودبخود بیدار میشدم و تو مدت کوتاه حاضر میشدم. این لحظات طوری سریع طی میشد که یادم نمیموند چظور خودمو میرسوندم بیرون. 

      اینا بهم ثابت می کنه ذهنه که به رفتارم جهت میده. ذهنه که باعث میشه مقاومت کنم برای کاری یا نه. ناخوداگاه انجامش بدم یا با زور. 

      در مورد انجام تمرین های تناسب فکری هم همینطوره. در مورد گوش کردن فایل ها هم از یک جایی به بعد که تو این فضا موندگار شدم دیگه احساس می کنم افتادم رو دور و نیازی به کلنجار رفتن با خودم یا تقلا کردن برای تعهد داشتن روزانه نیست. ناخوداگاه میبینم ساعت ها شده نشستم پشت لپ تاپ و فایل گوش می کنم تایپ می کنم. با اینکه کلی کار در زمینه های دیگه دارم اما بهانه هام برای کمتر زمان گذاشتن کمتر شده. باخودم می گم عوضش مدیریت زمانمو بهتر می کنم ارزششو داره. 

      اینم از قدرت ذهن در جهت دهی رفتار که شما فرمودین….

      این نکته رو هم برام داشت که تو مسیر رفتارم رو زیاد چک نکنم یعنی فقط رو ذهنم کار کنم و ازادش بذارم تا خودش به وقتش دستور بده و رفتار هامو تغییر بده. قطعا رفتار های جدیدی که پیدا خواهم کرد کاملا درسته. درگیر شدن با نوع رفتارم انگار میشه درگیر شدن با عوامل بیرونی مثل نوع غذاها.

      در مورد محدودیت هایی که چاقی ایجاد کرده صحبت کردین. 

      یه لحظه با خودم گفتن ای بابا تمام این محدودیت هایی که استاد میگه در مورد من صدق می کنه بخاطر چاقی بوده؟ اره که بوده ولی اینقدر اهسته اهسته محدودم کرده که حواسم نبوده. پس چرا باید چاقی رو تحمل کنم؟ چرا باید مصمم نباشم برای لاغری؟ روش درستشم پیدا کردم که! 

      چاق تر شدن و درد پا و مفاصل در اینده بکنار، همین الان کلی بلاسرم اورده با همین محدود کردنام و عذاب روحی. چرا باید نگهش دارم؟

      اینجوری برای خودم یاداوری می کنم که مصمم تر ادامه بدم.

      نکته : مغز بر اساس شنیدن و دیدن شکل میگیره. این یک حقیقته. پس برای تغییر شکل دادنش باید بشنوم و ببینم. واقعا خنده داره با محدود کردن خوراکی ها و ورزش بخوام برنامه ریزیش رو تغییر بدم. واقعا محاله و خنده دار. 

      راست میگین استاد هیچ کس موقع رژیم گرفتن حس خوبی نداره.

      با اینکه اعتقاد داشتم راهش همینه و با حس خوب و اطمینانی که فروشنده بهم داده بود شروعش میکردم اما بعد از یه مدت کوتاه برای نگه داشتن اون حس خوب هم ترس برم میداشت و باز مجبور بودم افکار چاق کننده رو مرور کنم تا حس خوبه بمونه! خیلی خنده داره! نمیخوام سختش کنم یعنی برای اینکه اون روش رو متعهدانه و دقیق انجامش بدم یا خوداگاه یا ناخوداگاه یاداوری میکردم اگه بذارم کنار چاق میشم هدر میره یا هر چی. یعنی حتی اگه میدیدم شل شدم میگفتم دختر یادت نره که چاق میشی. این یعنی در اون مسیر هم با اینکه باید حالم خوب باشه چون دارم اقدام میکنم دیگه اما بازم ترس چاقی داشتم.

      در یک کلام برای نگه داشتن حس خوب از حس بد دادن استفاده کردن!

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مصی
      1402/03/25 12:15
      مدت عضویت: 327 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 570 کلمه

      به نام خداوند زیباییها 

      سلام به استاد عزیزم و دوستان همگام

      من دارم سعی میکنم دیگه از چاقی نترسم از غذا خوردن نترسم از جمعها دوری نمیکنم اصلا دیگه راجع به چاقی حرف نمیزنم تمام تلاشم اینه تا بدنم نگفته گشنه است چیزی نمی‌خورم چون قبلا عادت داشتم یکسره دهنم بجنبه انگار تفریحی جز خوردن تو دنیا وجود نداشت برام منی که عاشق ورزش بودم و ازش حس خیلی خوبی میگرفتم از تنبلی همش یه جا ولو بودم و مشغول خوردن بودم حتی فوق لیسانسم و بخاطر همین ادامه ندادم .دیگه سر کار نرفتم چون خجالت میکشیدم از چاقی ام جلوی همکارام و دانش آموزان و خانواده هاشون البته مدام هر چند وقت یکبار خسته میشدم از این وضعیت و شروع میکردم رژیم  و ورزش و کمی بهتر میشدم و باز خستگی و بازگشت بیشتر وزنم در انتظارم بود  دارم با پشت کار و تمرکز مسیر لاغری با ذهن و دنبال میکنم دیگه توی این ده روز به مرور که جلوتر رفتم از غذاها نترسیدم از چاقی نترسیدم حتی دیشب شام ساندویچ داشتیم من نصف اونو خوردم سیر شدم در حالی که قبل این فایلها قادر بودم سه تا ساندویچ بخورم تعجب کرده بودم هم خودم هم خانوادم که واقعا سیر شدی؟جالبه اصلا با ترس نخوردم.اصلا نترسیدم که الان چاق میشم .و خودم متعجب بودم الان  من دیگه الکی ریزه خواری نمیکنم و همه این تغییرات باعث شده جسمم به طرز شگفت انگیزی در حال لاغر شدنه البته دیگه به هیچ وجه تو این چند روز وزن نکردم سایز نگرفتم کالری شماری نکردم رژیم نگرفتم و تمام تمرکزم روی لاغریه صداهای داخل مغزم و می‌شنوم که عوض شده به جای بخور شده نخور به جای چاقی شده لاغری به جای نفرت از بدنم شده عشق به بدنم من با این آگاهی های صحیح در مسیر درست زندگی قرار گرفتم من بارها و بارها شکست خوردم و کیلو کیلو کم کردم من خیلی قوی ام اینبار من دنبال رژیم و چک کردن جسمم نیستم دنبال زمان نیستم الان زمان و اعداد ترازو برام کوچکترین اهمیتی نداره چون من دارم یاد میگیرم چطور درست زندگی کنم و همه اینها رو مدیون خداوندم که منو هدایت کرد و مدیون انسانی هستم که واقعا مثل فامیلیش روشنه پر از نوره الهیه و با روشنایی اش رفتن در مسیر و برای ما راحت و آسان کرده استاد چراغ هدایت منه ،منی که در تاریکی مطلق ذهنم یه گوشه نشسته بودم و در حال فریاد و گلایه به خداوند بودم و الان به لطف همان خدای مهربانی ام راهنمای من آمده و من بدون هیچ پرسشی با اعتماد کامل حتی با چشمان بسته دنبال راهنمایم میروم و با عشق مسیر را سپری میکنم قطعا میدانم که این آموزه ها باید تا آخر عمر همراهم باشد چرا که اگر تکرار نشود در گوشه ای از ذهنم این آموزه ها راکد می‌شوند و میگندند من هر روز با عشق بیدار میشوم و می‌دانم امروز باید کلی چیز جدید یاد بگیرم و از شوق این یادگیری و قدم قدم رفتن هیجان زده ام الهی شکرت بخاطر خلقت انسان‌هایی که راهگشا و راهنمای دیگر بندگانت هستن خداوند روح مادرتون و قرین رحمت خداوند کنه که چنین فرزندی و پرورش دادن من هر بار با دیدن فایلها برای ایشون از خداوند بهترینها رو در جهان آخرت درخواست میکنم روحشون شاد و زندگی شما استاد گرانقدرم پر از انرژی های مثبت و شادی و سلامتی باشه همیشه الهی همیشه عالی باشید که حال دل ما رو خوب میکنید الهی حال دلتون بی همتا باشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1402/02/20 19:18
      مدت عضویت: 1238 روز
      امتیاز کاربر: 11372 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,800 کلمه

      سلام و‌عرض ادب خدمت عزیزان 

      چطوری میشه با قدرت ذهن لاغر شد ؟؟؟

      سالها دنبال راهی بودم ک‌جاق نشم ولی شدم و بعد دنبال این‌بودم ک چاقتر نشم و لاغر هم بشم ، از سن کم اطرافم پر بود از اموزش های چاقی و اطلاعات چاقی ، و با وجود سن کم ترس از چاقی در من بوجود اومده بود و با اینکه فقط ی دختر بچه پر ومعمولی بودم ولی میترسیدم اونوقتا مادر بزرگ مامانم زنده بودن و‌ما میرفتیم خونشون من اونو میدیدم ک خانوم تپل و‌چاقیه ک با عصا راه میره و‌پادرد داره از چاقی ، و مادر بزرگ خودمم تپل و چاق و بعدها پا درد و عصا ، و‌مامان منم اونوقتا با اینکه خیلی جوونتر بود و سنی نداشت ولی نسبتا چاق محسوب میشد وقتی یکی منو میدید میگف چقد شبیه مامانشه من فقط جنبه چاقی و تپلی و‌صورت گردی اونها رو میدیدم و میترسیدک از این تپلی ، ولی  درکنار این ترس مدام برام تعریف میشد ک تپلی زیباییه ، سلامتیه ، قوی بودنه ، و باورهایی مثل اشتهای زیاد و معده بزرگ و بی تحرکی ، کلی از این اطلاعات ک با اینکه باعث‌میشد تا من از چاقی و جاقتر شدن بترسم و ب فکر لاغری باشم ولی هیچوق ب لاغری نرسم ، رژیم میگرفتم ولی هر بار انتظارم بعد رژیم برگشت به حالت بدتر از قبل رژیم‌بود ، چون در تمام زمانی ک رژیم میگرفتم میشنیدم ک رژیم ک قط بشه ادم ببشتر جاق میشه و همینم باور کرذه بودم و هیچوق نمیدونسم ک ذهن  من از همین فرمول استفاده میکنه و منو چاق تر میکنه در مورد ورزش هم‌همین بود و‌مدام میشنیدم ک اگه ورزشو قط کنی بدتر میشی و همونم میشد و‌من بارها تلاش میکردم و مقداری از وزنمو پایین میاوردم و باز برمیگشتم ب قبل ، و‌هیچوقت اون فشارهای بیرونی نتونست منو لاغر نگه داره چون من ذهن چاقی داشتم و تمام اون مدتی ک تلاش میکردم برای لاغری ، انتظارم چاقی بود و ترس از چاقی داشتم ، نه تنها هیچوقت تصویر لاغری از خودم نداشتم بلکه تصورم چاق تر شدن هم بود ، و من همیشه لاغری رو برای خودم موقت میدونستم و هیچوقت موقعی ک سایزم کم میشد نمیرفتم لباس های سایز جدیدمو بخرم و همیشه میگفتم  یکم صبر میکنم و این طرز فکر از این‌میاد ک من باور لاغر موندن رو‌نداشتم ، هیچوقت لباسی رو‌تنگ‌نکردم ، نهایت کارم این بود ک داخل کمدو بگیردم و چن تیکه لباسی ک از خیلی وقتا پیش گرفتم‌و بخاطر تنگی گذاشتم کنار ، ی مدت بیارم از اونا استفاده کنم ، و‌بعد مدتی باز همون اش و همون کاسه و وزن بالاتر ؛

      چاقی با زور و فشار نیومده بود ک‌من بخوام با زور ورزش وفشار رژیم و‌دارو بخوام لاغر شم ، چاقی اروم‌اروم مهمون جسم‌من شده بود، من ب چاقی فک کرده بودم یاد گرفته بودمش ، و رفتارهای چاق کننده رو‌انجام داده بودم کارهایی کرده بودم ک این مهمون ناخونده در جسمم جا خشک کنه و لنگر بندازه ، و با روشهای فشار و زور میخواستم بیرونش کنم ، 

      لاغری از همون جایی میاد ک چاقی اومده و اینها میتونن ب همون روش جاشونو عوض کنن ، من با ورودم ب این سایت و استفاده از فایلای لاغری اول از همه متوجه شدم ک چاقی چطوری در من بوجود اومده و برای رهایی ازش باید چیکار کنم ، فهمیدم ک من در طی سالهای زندگیم چاقی رو‌یاد گرفتم و الان باید شروع کنم لاغری رو یاد بگیرم چون واقعا از چاقی خسته شده بودم‌و رویای تناسب و لاغری رو‌داشتم ، بس باید شروع میکردم ب یادگیری این مهارت و هنر، و زبان لاغری رو‌یاد میگرفتم ، وقتی لاغری رو با عنوان زبان لاغری از استاد شنیدم ، زبان مادری و زبان ملیم برام یاداور شد ، زبان مادری و شهر من اذری بود و من از بچگی این زبان رو ناخواسته یاد گرفته بودیم چندین سال پیش دورانی ک  من بچه بود بزرگترها روی زیان مادری تعصب خاصی داشتن و با بچه همو با همون زبان حرف میزدن ، من من مسلط ب زبان اذری ، وقتی وارد مهدکودک و بعدش مدرسه شدم ، متوجه شدم ک باید زیان دیگری رو‌یاد بگیرم و همه ی کتاب ها و درس های ما ب زبان فارسی و‌ملی کشور بود ، اویلش برای ما بچه ها خیلی سخت بود ، تلفظ و یادگیری و‌جمله بندی ، همه برامون سخت بود ولی یادم میاد ک اونوقتا بهمون میگفتن ک از در مهد ک وارد میشیم باید باهم فارسی حرف بزنیم ، اویلش سخت بود و‌تو ی جمله ب زور چنتا فارسی و‌چنتا اذری قاطی پاتی میکردیم و منظورو میرسوندیم ولی ادامه دادیم ، هر روز میرفتیم و معلم با ما فارسی حرف میزد با دوستامون فارسی حرف میزدیم فارسی مینوشتیم و فارسی میخوندیم ، سال مهد خیلی  سخت بود وارد کلاس اول شدیم باز هم بخاطر کلمات و حروف سخت بود ولی ما هر روز در تکرار و حرف زدن و‌نوشتن بودیم جوری ک سالهای بعد ما فقط فارسی حرف میزذیم ، خب شهرمونم زیاد بزرگ نبود و بیرون از مدرسه هم همو میدیدم و همه بچه ها بیرون از مدرسه توی کوچه و‌پس کوچه باهم‌فارسی حرف میزدن و‌ با اینکه همچنان در خونواده اذری صحبت میشد ولی بخاطر تکرار و استمرار فارسی حرف زدنمو خیلی بهتر میشد و ب مرور حتی دیگه لحجه ب کمتری هم داشتیم ، من اینو وقتی یاد اور میشم با زبان لاغری و چاقی مقایسه میکنم و ی زمانی ب صورت ناخوداگاه و ناخواسته از مادر و اطرافیان زبان چاقی رو یاد گرفتم و کامل بهش مسلط شدم و هر روز چاق و‌جاقتر شدم ولی از ی جایی خواستم ک زبان لاغری رو یاد بگیرم برای یادگیری زبان چاقی من درمحیط و تحت تعلیم چاقی بودم خب الانم باید همونطور باشه باید کلمات لاغری رو‌یاد بگیرم نگرش و فرمول های لاغری رو‌اموزش ببینم ، گوش کنم ، بنویسم ، حرف بزنم ، و‌اینجا اگه مثل اون آموزش  فارسی ک با دوستام حرف میزدیم میتونم توی سایت بنویسم و نوشته های اونها رو‌بخونم اینجوری در معرض یادگیری بیشتر و‌بهتر زبان لاغری قرار میگیرم ب لاغری فکر کنم تصویر لاغری رو در ذهنم پر رنگ تر کنم ، مثل همون وقتا ک فکر میکردم ک چطوری کلمات فارسی رو تلفظ کنم ک لحجه کمتری رو داشته باشم اینجام باید ببینم چ رفتاری میتونم از خودم نشون بدم ک ب لاغری و تناسب نزدیک تر بشم ، 

      ی روزی از غذاها ترسیدم بهشون قدرت چاق کنندگی دادم مدام جسممو زیر نظر گرفتم ببینم چاق شده یا ن تغییر کرده یا نه بدون اینکه متوجه شم چقد احساس بد میدم بهش ، وقتی بهش اعتماد ندارم ، تصاویر لاغری از خودم نداشتم و همیشه  منتظر چاقتر شدن جسمم بودم ، همیشه گوشامو تیز میکردم ببینم چیا چاق کننده ان ک مثلا اونهارو استفاده نکنم ولی ذهن چاق باهث‌میشد بدون توجه استفاده کنم و چون ب اون‌ماده قدرت چاق کنندگی رو از قبل داده بودم با خوردنش چیزی جز چاقی رو انتظار نداشتم ، و سالها ب همون روش هر بار با لاغر شدن قدرت چاق کنندگی در من بیشتر میشد و هربار ب خودم میگفتم تو محکوم ب چاق زندگی کردنی ، 

      ولی الان ک تحت اموزش لاغری قرار گرفتم میدونم ک لاغری حق طبیعی جسم منه و فقط مغز و ذهنم مدتی نیاز ب اموزش داره تا بتونه برای همیشه لاغر زنذگی کنه ، من برای یادگیری  ب زمان احتیاج دارم ، مثل همون اموزش زبان فارسی ک سال اول کلی حرف اذری و فارسی قاطی هم‌میشد ، بعد یکم بهتر و سالهای بعد با تکرار بیشتر کامل مسلط ، جوری ک الان من دیگه ب کلمه ها لازم نیست فکر کنم در حالی ک اونوقتا در ذهنمون ب اذری کلمه فکر میکردیم و بعدش جایگزین فارسی ولی دو سه سال بعدش ما بدون فکر کردن ب اذری کلمه ، فارسیشو میگفتیم ، ب نظرم زبان لاغری هم‌همونجوری میاد شاید سالهای اول لازم باشه  دقت ب کلمات‌ لاغری داشته باشم ولی وقتی ب طور مداوم استمرار داشته باشیم قطعا ماهر میشیم و خسلی راحت میتونیم از زبان لاغری استفاده کنیم ، بدون اینکه توجه  داشته باشیم ببینم زبان چاقی این قسمت چیه میشه تا برگردونیم و زبان لاغریشو انجام بدیم‌،من ایمان دارم ک ی روزی با ادامه و استمرار مسلط ب زیان لاغری میشم و لاغری رو زندگی میکنم ، مث الان ک تا همین حدودیم ک اموزش دیدم ارامش بهم اومده تصویر لاغرتر شدن خودمو دارم و نوی این مدت دوساله من هر وقت لباسی برام ازادتر شده بدون هیچ تردیدی اونو بیرون گذاشتم و رد کردم رفته و الان هیچ لباسی رو من از چن سال قبل ک سایز حدود ۴۶ رو‌داشتم  ندارم و‌هر وقت برا خرید رفتم لباسی با سایز فعلیم خریدم حتی پیش اومده ک از لباسی خوشم اومده و یکم برام‌کیپ‌بو‌ه و با احساس خیلی خوب اون لباس رو خریدم جوری ک تو دلم مطمئن بودم ک اون‌اندازه و‌سایزم‌میشه و‌بعد مدتی ک لازم شده تا از اون لباس استفاده کنم با شگفتی دیدم ک کامل سایزمه و‌خیلی راحت اندازم میشه ، من همچنان تا زنده ام ب اموزش زبان لاغری ادامه میدم عاشق خودم هستم وخودمو هر روز بیشتر دوست دارم بعد از این عجله ای برای اون ی قدم‌ایده ال ندارم چون ب جسمم ایمان دارم ک ب وقطش ایده ال میشه ، من روزهایی ک داشتم فارسی رو‌یادمیگرفتم هیچوقت انتظار نداشتم ی شبه زبان مادری من بره و زبان فارسی جایگزین بشه بس الانم نمیتونم این انتظار رو در مورد لاغری داشته باشم ، 

      من شش سال مدام تحت اموزش زبان اذری در خونواده و افراد دوروبرم بودم ، و‌در طی دو‌سال ورودم ب مهد و‌مدرسه چون‌هشف و‌ذوق و‌حس خوب داشتم ب زبان فارسی یاد گرفتم ، و الانم سالها تحت تعلیم زبان چاقی بودم ، و دوسه ساله ک دارم زبان لاغری رو‌یادمیگیرم از سایز ۴۶ اومدم ب سایز ۳۸ ، و‌مدتهاست ک در این سایزم ، قبلنها ک با روشهای مختلف ‌لاغر میشدم من‌حتی فرصت تهیه لباس با سایز جدیدم رو‌هم‌نداشتم و‌زود برمیگشتم بازم ب سایز بالا ولی الان  یک ساله ک دارم متناسب زندگی میکنم و اعلب اوقات درست رفتار میکنم و حس و حالم  خوبه ،بعد از اینم اگه اشتباهی کرذم خودمو اذیت نمیکنم چون من دارم یاد میگیرم ، و ممکنه در پرسه یاد گیری یکمم از اموزش های  قبلی قاطی بشه ، (مثل  همون قاطی کردن کلمات ترکی و فارسی در جمله اوایل اموزش ) ولی ایمان‌دارم ک با استمرارم در این مسیر نتیجه فراتر از انتظارم خواهد بود و منم شگفتی ساز میشم ،لاغری هنر و‌مهارتیه ک باید یادبگیرم و ی شبه نمیتونم این نرم افزار رو رو‌خودم نصب کنم باید گام‌ب گام جلو‌برم شناسایی باور و فرمول و‌نگرش های چاقی ،احساس رضایت از خود، آشتی کردن ودوست داشتم خودم ، توجه به لاغری ، تصویر لاغر داشتم از خودم ، اطمینان و‌اعتماد ب مسیرم و اینکه جز مسیر لاغری ذهنی راهی برای لاغری وجووووود نداره تنهاااا راه رسیدن ب لاغری و زندگی کردن لاغری از مسیر ذهن و‌مغز میگذره و استمرار و‌استمرار و‌تکرار و‌عمل هست ک موفقیت و‌شگفتی رو بدنبال داره 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 353 کلمه

      سلام به عزیزای دل 

      از چاقی با ذهن زیاد نوشتم میدونم ک ذهن من تاثیر غذاهای غیر رژیمی رو در من پرورش میداد این مهمون ناخونده ک اومده بود برا خودش‌ گردش و سفر میکرد در بدنم 

      با رژیم میرف با ترک رژیم برمیگشت 

      با حال بد میومد یعنی رژیمی همراه با زجر کشیدن با گرسنگی کشیدن با این بدنی ک انرژی نداشت حالی نداشت کاری کنه و باز بعد از رژیم 

      با عذاب وجدان میومد و جولان میداد زینب چی خوردی روغن داشت قند داشت نمک داشت 

      نمیدونم چرا ولی همیشه از زبان پدرم میشنیدم ک بهم میگف نمک ک بخوری نمیزاره چربی های پهلو آب شه برا میره چربی ها سفت میکنه😐

      و این قشنگ رفته بود تو ناخوداگاه من ثبت شده بود 

      به اندازه کافی از حال بد این وضعیت گفتم براتون 

      بریم سراغ درک لاغری با ذهن 

      خب من متوجه شدم هیچ کدوم از حرفایی ک شنیدم ریشه علمی نداره و همش بهانه ای برای مهمون ناخونده الان خیلی به لاغری با ذهن نزدیک شدم و عاشق اینم که این بار ذهنمو با لاغری پرورش بدم و انقد اطلاعات جمع کنم ک لاغری بره تو پوستو جونم  و جز همیشگی از تک تک سلول هام بشه سلول هایی که اونام عاشق تناسب اندامن من دیگه این بدن این سلول هارو ناامید نمیکنم این سلول ها حقشونه یه داده ذهنی بهشون داده بشه ک بله لاغری امکان پذیره این کاردیگه نشد نداره و دیگه دور از دسترس نیست 

      بله سلول های بدن من روز ب روز میشکفن و هر روز شکوفه میدن چرا که به لطف خدای بزرگم امید از راه رسیده حالا دیگه میتونن منو خوشحال کنن با لاغر کردنم با باریک شدنم با احساس خوب دادن ب من 

      با تلاششون برای رضایت من ک مفیدن و سودبخش بودنشون

      چون بدن من عاشق اینه ک منو خوشحال کنه دیگه سرکوفتی نیست دیگه عذاب وجدانی نیست 

      من با تموم وجودم با جسمم آشتی کردم این جسم کار بلده بابا بلده کارشو درست انجام بده 

      چون دیگه هیچ موانع ذهنی سر راهش نیست 

      این جسمو خدای بزرگ آفریده بی نقصه و کامله این ما هستیم ک مدام در حال برچسب میزنیم بهش و خودمون رو زیر سوال میبریم این اشرف مخلوقات رو 

      الهی به امید تو 😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/12/05 03:26
      مدت عضویت: 445 روز
      امتیاز کاربر: 3140 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 909 کلمه

      سلام سلام خدمت استاد عزیز و عاشقان تناسب😃

      وقتی شروع کردم به دیدن فایل قدم جدید برام سوال بود که قراره چجوری لاغری با ذهن رو بهمون توضیح بدین  و آخر فایل فهمیدم که این مدل شرح دادن که مسیر مهمون ناخونده رو کاملا برامون روشن میکنه جرقه تناسب رو توی ذهنمون میزنه 

      هر چقدر بیشتر به فایلهاتون گوش میدم بیشتر توی ذهنم میشینه و بهم کد سبک زندگی جدید رو میده 

      وقتی به مهمون ناخونده به عنوان نتیجه کسب یه مهارت فکر میکنم و میگم خب سارا چجوری نقاشی رو یاد گرفتی ؟ 

      حالا این مهارت هم اینجوری کسب شده جالبه واسه همون نقاشیم هر چی بیشتر ویدیو آموزشی ببینی ذهنت بهتر راه ها رو می‌سازه تا بتونی بهتر نقاشی بکشی 

      متناسب شدنم یه مهارته اول از همه خیالت راحت میشه که میرم یادمیگیرم و میدونم نتیجه این مسیر حتما تناسبه 

      یکی از چیزایی که اطمینان رو توو کلاس نقاشی زیاد میکنه آثار خلق شده توسط استادته  کسی که میدونی اونم خبره است تو نقاشی و حالا اومده به تو هم میگه اینکارو بکن تا خودت یاد بگیری 

      ما دارو نمیخوریم که نقاشی بره تو مغزمون ما نقاشی جزوی از خودمونه همونطور که تناسب جزوی از خودمونه و هر چقدر بهتر سر کلاس به درس گوش بدیم قوی‌تر و خبره تر میشیم  حتی ممکنه بتونیم کلی چالش هایی که توی این راه داریم رو درک کنیم و درستش کنیم   دیدین با هر بار انجام دادن یه کار در اون کار تبحرمون بیشتر میشه و از این مهارتمون سرشار از اعتماد به نفس و خیال راحت میشیم و حتی میتونیم به بقیه ام اطمینان بدیم که میشه 

      چرا وقتی بریم کلاس نقاشی با توضیحات استاد و تمارین خودمون هی رشد رو در  خودمون می‌بینیم و میدونیم قراره پیشرفت کنیم و انتظار پیشرفت در ما هست 

      تناسب اندام باربی شدن لاغر شدن سبک شدن همه و همه هدف ماست و خب چرا انتظار پیشرفت ازخودمون نداشته باشیم؟

      اونقدر تو ذهنمون خونده شد که نشدنیه و تصورمون از این مهمون ناخونده یه وصله همیشگی بود که تا اینجا پیش رفتیم 

      ولی خداروشکر خدارو هزار مرتبه شکر اینا الان در حد یه کابوس کوچیک و کم ارزش شدن و فهمیدیم همش گول خوردن بوده 

      خداروشکر لازم نیست منتظر معجزه باشیم و بگیم این معجزه فقط واسه اونایی که شانس دارن رقم میخوره چون همونطور که هنر های دیگه از نقاشی آشپزی خیاطی و … رو یادگرفتیم تناسب رو هم یادمیگیریم و جزوی از ما میشه 

      قبل از اینکه فایل رو ببینم دیدگاه صبای عزیز رو خوندم و با خودم گفتم آخه چرا به غذا بگیم اشغال اینا همه نعمت خداست ولی الان که فکر میکنم  وقتی بدون اینکه حتی خبر داشته باشم توی ناخودآگاهم منتظر بیشتر شدن وزنم بودم و حتی وقتی غذا نمیخواستم حتی وقتی داشتم از پرخوری میترکیدم یا میدونستم برام خوب نیست (مخصوصا واسه جوش صورت میدونستم نباید بخورم) میخوردم نگاه نمیکردم دارم چیکار میکنم و اصلا چیزی که جلومه لازمه بخورمش یا ن تو حلقم میکردم 

      یا همیشه اگه چند قاشق ته ظرف یا لقمه آخر ساندویچ یا بقیه هویج  کلا هر چی تهش میموند میگفتم بخور  نعمت خدا رو حیف نکن   

      و اشتباه از من بود که نمیگفتم خب آخه چرا مجبورم میکنی وقتی نمیخوام بشینم بخورم ؟

      اشغال دقیقا همین تیکه اس که خودتم نمیخوای ولی به زور میخوری  دیگه الان غذا رو کم میریزم که اضافه نیاد هویج رو کوچیک برمیدارم و اگرم موند دیگه ب من ربطی نداره نمیخوام پس لزومی نداره بخورم درمورد این حس خوب ارزشمندی بگم که قبلا گرسنه ام میشد نگاه نمیکردم چی دارم میخورم فقط کافی بود یه چی دم دست باشه که بخورم ولی الان حتی خیلیم گرسنه باشم میشینم فکر میکنم چی دلم میخواد چقدر دلم میخواد بعد پا میشم درست میکنم میخورم خب غذای گرم خیلی دوست دارم ولی قبلا مهم نبود همینکه شکمم غرغر نکنه برام کافی بود ولی الان میگم بزار یه چی درست کنم دلم برداره بخورم و وقتی خودم غذا درست میکنم خیلی بیشتر بهم میچسبه

      نمیدونین چقدررر احساس آزادی دارم با خیال راحت و ذوق و شوق به مانتو ها نگاه می‌کنم 

      با خیال راحت میخوابم 

      اما با خیال راحت نمی‌خورم که باید اینم اصلاح کنم و برم چیزایی که دوست دارم بخرم واسه وعده های غذا که  واسه اونم اوکی بشم  (خیلی خوبه منم مثل بقیه هر چیزی که صبحانه ناهار شام دوست دارم بخورم متناسب باشم😁)

      امشب داشتم با خودم کلنجار میرفتم که متناسب شدن خوبه ؟

      یا متناسب زندگی کردن؟

      و این متناسب زندگی کردن چقدر حس عالی ای داره همه اون تفکرات مخرب رو کنار میزنه و میگه این همون کلاسیه که میگه یکبار برای همیشه  و قرار نیست این مسیر برات موقتی باشه  تو امروز شروع میکنی به لذت بردن از زندگیت تا آخر عمرت

      قرار نیست ترسی با تو تو این مسیر همراه باشه قرار نیست کالری بشماری یا هی ورزش کنی 

      چون تو با بقیه متفاوت نیستی و دقیقا همون سیستم بدن رو داری  و هر چیم اگه تا الان بوده به سادگی با پله پله رشد کردن و متبحر شدن توی کلاس تناسب 

      نتیجه قبلی رو جبران میکنی و تا عمر داری سبکبال خوش غذا سالم  با طراوت  با لباس های رنگارنگ و شاد با احساس ارزشمندی و هزاران هزار نعمت عالی که با یادگیری این مهارت فرصت استفاده ازش برات رقم میخوره رو تجربه میکنی 

      من خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم که این راه برخلاف تمام راه های عجیب و غریب قبل این مسیر  هر لحظه اش قشنگه و این کلاس انقدر عالیه 

      خداروشکر که اینجام خداروشکر که این فرصت بی نظیر توی زندگی من برام رقم خورده😍😍😍

      نمیدونم از مهمون ناخونده تشکر کنم که با بودنش باعث شد الان یه کلید مهم واسه زندگیم پیدا کنم یا ن😅

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/19 23:13
      مدت عضویت: 478 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 773 کلمه

      دسته بندی فرمولهای چاقی و فرمولهای لاغری فعلا تا اینجایی که فهمیدم . 

      فرمولهای چاقی 

      وای عجب غذاییه .

      وای چه حالی میده خوردنش .

      چقدر خوشمزه شده .

      چه بویی داره . 

      دو تا دیس میخورم . 

      وای شکمم داره میترکه . 

      خاک برسرت که انقدر خوردی . چرا نمیتونی جلوی شکمتو بگیری . 

      به نظرت تو با این وضع لاغر میشی ؟ 

      من نمیتونم از غذا بگذرم .

      رژیم چیه من میخوام بخورم . 

      خسته ام حوصله ندارم راه برم آخه که چی بشه الکی فقط راه برو . 

       باید رژیم بگیری و ورزش کنی تا لاغر بشی .

      یکم از غذاتو بزار سبک بخور سنگین نخور .

      انقدر نخور بسسسسسسه 

      یابو این چه وضعشه . 

      مثه خوک شدی مثه خرس شدی 

      بوزینه الاغ خاک تو سرت برو چاه مستراحم خالی کن . من عاشق غذام . 

      میخوام فقط بخورم بخورم بخورم .

      من اشتهای زیادی دارم .

      من خیلی هوس می کنم .

      اخ برنج 

      اخ کباب 

      اخ پیتزا 

      اخ سوسیس کالباس 

      آخ هات داگ 

      آخ چند تا ساندویچ دو نونه . 

      آخ گوشت 

      آخ قرمه سبزی 

      آخ چه ته دیگای روغنییی

      دهنم آب افتاد 

      خب امروز بریم کدوم کافه بریم کدوم رستوران 

      آخ چه لقمه هایی 

      بمیری انقدر میخوری .

      ولش کن همینی که هست میخوام انقدر بخورم که بترکم 

      مردم چی میگن گوربابای مردم . 

      برن بمیرن . اونا هم بخورن . 

      وای داری میترکی . 

      چاق شدیا . 

      وای شلوارت تنگ شده .دکمه لباست بسته نمیشه .

      وای برم رژیم 

      نه نمیتونم من نمیتونم از غذام بگذرم .

      نمیتونم اروم بخورم .

      دوست دارم وحشی بخورم .

      دوس دارم تند تند بخورم تموم شه بره .

      حالم از هر چی غذاس به هم میخوره 

      دلم داره ضعف میره 

      نمیتونم سختی رژسم و تحمل کنم .

      نمیتونم خودمو محدود به نخوردن یا کم خوردن کنم . 

      نمیتونم ادامه بدم .

      خسته شدم 

      این چه زندگییه 

      چرا منو اینجوری افریدی که سیر نمیشم خدا .

      پر و پیمون بگیر لقمه هامو . 

      کم نریزیا زیاد بریز . 

      آخه من این اشتهای لامصب و چه کنم ؟ 

      خدا منو سیرم کن . … 

      فرمولهای لاغری : 

      تو میتونی لاغر بشی .

      تو با آدمای لاغر فرقی نداری . 

      تو هم میتونی از یه اندام عالی برخوردار باشی .

      ناراحت نباش غصه نخور درست میشه . 

      تو میتونی لاغر بشی . 

      من اصلا نمیدونم فرمولای لاغری چیه ؟ 

      یه آدم لاغر تو سرش چی میگذره ؟ 

      من فقط پر از فرمولهای چاقی ام . 

      هر فرمول لاعری هم که مینویسم فرمول چاقی میاد میگه برو بابا غذا رو عشقه چطور تو میخوای از غذات بگذری . بعد لاغره می گه . لازم نیست از غذات بگذری . چاق میگه  …. خوردی پس چجور میخوای لاغر بشی . لاغره میگه مگه استاد نگفت رژیم و ورزش راه لاغر شدن نیست و تازه رژیم و ورزش تو رو چاق کرده . چاقه میگه پس میخوای چه …. بخوری ؟ لاغره میگه صبر کن و ببین  . همینطور که تا الان انقدر شگفت زده شدی و به سوالات پاسخ داده شده صبر کن تا خودت ببینی چطور لاغر میشی . چاقه دیگه چیزی نمیگه میگه من فعلا میخورم . الانم یه ساندویچ پر و پیمون سفارش دادم برام بیارن . لاغره میگه نوش جونت بخور . ولی بعدش خودتو سرزنش نکن . حداقل لذت خوردنتو حس کن . چاقه میگه آخه چاقم می کنه . لاغره میگه نترس . بهش نیروی چاقی نده .  اون غذا فقط اومده انرژی مورد نیازتو تامین کنه . نیومده که چاقت کنه نگران نباش . اگه چاق شدم چی ؟ اگه نشدی چی ؟ نمیدونم . تا حالا بهش فکر نکنم به جز همین چند روز . آرزو به دلم مونده بدون ترس و بدون سرزنش بعد از غذا زندگی کنم . اصلا من اگه این همه میخورم به خاطر اینه که میخوام اون سرزنشها نیاد سراغم ولی هر چی بیشتر میخورم سرزنشم بیشتر میشه و اگه نخورم ولعم زیاد میشه . نمیدونم چیکار کنم . فقط امیدوارم . امیدوارم که من هم ولعم از بین بره هم بتونم دل سیر بدون سرزنش غذا بخورم . یعنی سیر بشم از غذا .آها این فرمول لاغری رو پیدا کردم ما چاقها دائما میگیم گشنمه ولی لاغرا همش میگن سیریم . آرزو دارم سیر بشم . آره دلم این فرمول رو میخواد . میخوام همیشه سیر باشم . خب این یکی از فرمولهای لاغریه . حس میکنم درسته . آخه میدونید الان دقیقا نمیدونم این فرمول لاغریه یا نه . ولی حسم میگه این فرمول لاغریه . چون لاغرا بیشتر اوقات سیرن . خب من وقتی سیر باشم احساس خفگی می کنم ولی اونا همینجوری سیرن یعنی حتی شاید چیزی نخورده باشم ولی میگن سیرم . خب من هیچ وقت احساس سیری ندارم . البته زمانایی که اینجام احساس سیری دارم . اره من باید اینجا باشم . فکر می کنم وقتایی اینجام احساس گرستگی کمتر ماد سراغم . ولی چیزی که هست سریع ذهن چاقم فرمولهای لاغری رو تبدیل به چاقی می کنه . من لاغریم خیلی ضعیفه ولی امید دارم با تکرار و با شما بودن بتونه فرمولهای لاغری رو در سرم قوی کنه . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/19 22:29
      مدت عضویت: 478 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 880 کلمه

      وای آقای عطار روشن من نیمه دوم صحبتهاتون رو دفعه ی قبل که داشتم فایل رو گوش میدادم  نشنیدم . وای فقط از شادی و تعجبپر شدم   . آقای عطار روشن چرا فایلهای شما چقدر منو به شگفتی میندازه ؟  پاسخ تمام سوالای من در قسمت دوم فایل شما بود . من الان حیرت زده شدم . وای وای وای . آخه چطور ممکنه ؟  من سری قبل که گوش دادم دقیقا در پایانقسمتی که مربوط به ذهن چاق بود  خوابم برد و آخر فایل بیدار شدم فکر میکردم فایل تموم شده . فکر نمیکردم انقدر خوابم برده باشه که این همه مطلب اصلی رو نشنیده باشم . این همه سوالی که من در کامنت قبل نوشته بودم همه پاسخش دقیقا همون قسمتی بود که من خوابم برد و شگفت انگیزتر اینکه من دوباره اومدم همون قسمت دوم رو دیدم . یعنی همونجایی رو پلی کردم که پاسخ سوالات من داخلش بود . وای من متحیرم . اصلا نمیدونم چطور توضیح بدم . اصلا نمیدونم چی بگم . آقای عطار روشن من هم خیلی دارم میترسم هم خیلی خوشحالم . انگار که معجزه برام رخ داده . آخه چطور ممکنه ؟  ببینید من انسان تحصیلکرده ای هستم . ابدا هنگام تحصیل با این همه شگفتی روبرو نمیشدم خب همیشه یه سری چیزا بود یا میفهمیدم یا نمیفهمیدم اونایی که میفهمیدم خب می فهمیدم  اونایی که نمیفهمیدم رو هم سوال میکردم و خب استادم پاسخ میداد .  ولی الان من سوالام پاسخ داده میشه . من پر از سوال بودم در کامنت قبل . فکر میکردم باید چند روز بشینم و دوباره مرور کنم تا بفهمم ولی نمیدونم چطور شد اومدم قسمت دوم همین فایل رو گوش دادم . چون حتی فکر نمیکردم این همه مطلب رو نشنیده باشم . من نفهمیده بودم این همه مدت خوابم برده بود فکر می کردم یکی دو دقیقه اخرش خوابم برده ولی دقیقا از نصفه ها به بعد یعنی دقیقا اون قسمتی که مربوط به چاقی ذهن  بود رو شنیدم ولی اون قسمتی که مربوط به لاغری بود نشنیده بودم . برای همین انقدر سوال برام  به وجود اومد و چیزی که منو حیرت زده کرده اینه که من به تمام سوالام در قسمت دوم همین فایل  پاسخ داده شد . همون جمله ای که زنعموم بهم چند روز پیش گفت به سوالاتت پاسخ داده میشه . اصلا اون از کجا میدونست من این همه سوال برام پیش میاد ؟ و باز  تعجب آورتر از اون شما چطور بدون اینکه سوالای منو بدونید دقیقا در  ادامه ی همون فیلم که سوالای من بود باید پاسخشو بدید ؟  یعنی پاسخ سوالات من از قبل داده شده بود . من قبل از اینکه سوال بپرسم شما پاسخ داده بودید . یعنی حتی در فایلهای بعدی پاسخش نبود چیزی که معمولا در آموزش اساتید دانشگاه میبینیم که در جلسه های بعد پاسخ میدن اما شما در ادامه همون پاسخ دادید و اینکه من باید خوابم ببره که این سوالها برای پیش بیاد و بعد در ادامه فایل به پاسخ سوالام برسم . خب این خیلی تعجب برانگیزه برای منی که تا حالا کلی اموزش دیدم . یعنی حتی شیوه ی آموزش هم از نظر من یه شیوه شگفت انگیزه . آخه چرا باید خوابم ببره ؟  وای خدا هم حیرت می کنم هم خوشحالم هم میترسم . اصلا یه حالی ام . مطلب بعدی هم اینکه  شما گفتید در مورد چاقی و لاغری بنویسید . پوشه بندی کنید . دقیقا وقتی من با اون همه سوال مواجه شدم میخواستم همین کارو کنم . یعنی این موضوع هم حیرت زده ام کرد . میخواستم بشینم از اول دوباره مرور کنم دسته بندی کنم . افکار چاقی و نجواهای چاقی  رو از افکار لاغری جدا کنم  و بعدش دیدم شما هم در آخر فیلم دقیقا همینو گفتید . هنوزم در حیرتم . یکم گیجم . ولی این گیجی با حال خوبه . حالم خوبه در کامنت قبل گیجیم با حال بد بود . با ترس بود ولی الان با شادیه . نمیدونم چی بنویسم . شما دقیقا زبان چاقی رو بلدید . پس اگه من مثل گذشته ی شمام میتونم مثل امروز شما هم بشم . با همین گوش دادن ها و تکرار کردنها . خیلی خوشحالم . من لاغر میشم آقای عطار روشن . از همراهی با شما خوشحالم و امیدوار . منم مثل شما تغییر می کنم و پاسخ سوالی که گفتم چطور میشه با وجود سگ گربه رو ازاد کرد اینه که خود سگ تبدیل به گربه میشه . یعنی خود اون کسی که الان توی ذهنم داره واق واق می کنه خودش میو میو میکنه . البته بلا نسبت شما و خوانندگان این سایت . جهت مثال عرض کردم .  یعنی من در عین اینکه فارسی بلدم انگلیسی هم بلد میشم . شاید سخت باشه دو زبان در کنار هم یاد گرفتن و استفاده کردن  . ولی وقتی انگلیسی رو تکرار کنم و در محیط انگلیسی زبان باشم و با همه انگلیسی صحبت کنم قطعا انگلیسی رو هم مثل فارسی خوب حرف خواهم زد . پس میشه در کنار زبان چاقی با زبان لاغری هم صحبت کرد . البته که الان فارسی حرف زدن برای من راحتتره ولی وقتی به انگلیسی حرف زدن هم عادت کنم کم کم انگلیسی حرف زدنم برام عادت میشه فقط باید توی محیط انگلیسی زبان بمونم و تکرار کنم تا ملکه ذهنم بشه . خدا میدونه چقدر شادم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/19 21:27
      مدت عضویت: 478 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 784 کلمه

      بسم الله الرحمن الرحیم .

      من در این فایل با ذهنم آشنا شدم .

       همون که دائما  به من میگه بخور شخص چاق ذهنمه . همون که بعد از خوردن منو سرزنش می کنه شخص چاق ذهنمه . همون که نمیزاره من در رژیم با انگیزه ادامه بدم شخص چاق ذهنمه . اما چرا ذهن من این حرفا رو می گه ؟ چرا ذهن من نمیگه نخور ؟ چرا نمیگه رژیمتو خیلی عالی ادامه بده ؟ چرا بعد از خوردن منو سرزنش می کنه ؟ 

      اصلا چرا این حرفارو میزنه ؟ چرا ذهن من مثل انسانهای لاغر نیست ؟ اونا از خوردن خوششون نمیاد . معمولا به غذا علاقه ندارن . به خوردن فکر نمی کنند . حتی یادشون میره بخورن . انقدر به چیزای دیگه توجه می کنند که خیلی اوقات  یادشون میره چیزی بخورند . ولی من اصلا غذا خوردن یادم نمیره . اونا فقط موقع گرسنگی یاد غذا می افتن اما من همیشه تو فکر غذام . مخصوصا غذاهای فست فود . خب چرا تو فکر من ایناست . چرا دل من این غذاها رو میخواد ولی دل یه آدم لاغر خیلی تمایلی به غذا نداره . خب توی این فایل یاد گرفتم اینا رو از کوچیکی یاد گرفتم و ذهن من عادت کرده که همیشه منو دعوت کنه به خوردن بیشتر . خب در فایل دیروز یا پریروزم گفته شد که ما چیزی رو که یاد گرفتیم نمیتونیم فراموش کنیم . خب پس چطور میشه چاقی رو از ذهن پاک کرد ؟ در آموزشهای روزهای گذشته فهمیدم دو تا عامل باعث چاقی در ذهن من شده اول یادگیری چاقی توسط افرادی مثل والدین و دوم روشهای لاغری مثل رژیم و ورزش . پس حالا چطور لاغر بشم ؟ چطور لاغر شدن رو یاد بگیرم ؟ اینو هم فهمیدم که این فایلها همه آموزش لاغریه . اما سوال اینه چطور با وجود ذهن چاقم لاغری ذهنمو فعال کنم . چاقی و لاغری مثل سگ و گربه هستن . چطور با وجود سگ ، گربه رو فعال کنم . وقتی سگ دائما توی وجود من داره پارس می کنه و حرفایی که گفتین رو توی گوش من میزنه چطور گربه رو آزاد کنم در حالیکه گربه به راحتی توسط سگ وحشی از بین میره ؟ این آموزشها با وجود چاقی چطور روی من اثر میزاره ؟ به نظرم در روزهای آینده به پاسخ سوالام برسم . با وجود چاقی لاغر شدن خیلی سخت میشه . اونایی که لاغرن این حرفا رو تو ذهنشون ندارن . اما ما و امثال ما داریم ‌. ما مرتب داریم توی سرمون این صدا رو میشنویم . اما این صدا چرا پاک نمیشه ؟ چرا اون از ما قدرتمندتره ؟ خب شما میگید اون باید تغییر کنه . به هرحال ذهن من دوباره پر از سوال شده . امید دارم در جلسه های آینده پاسخ سوالام و بگیرم . راستش امروز از این صدا خیلی ترسیدم . بازم گوش میدم . شاید به پاسخهام برسم . نمیدونم چرا صحبتهاتون در عین آسون بودن خیلی سخته . درک می کنم صحبتها واضحه ولی در عین حال گیج میشم . حس می کنم درست نفهمیدمشون . خیلی برام سوال پیش میاد ولی امیدوارم به درک بهتری برسم . البته من الان چهارمین جلسه است که دارم صحبتهای شما رو میشنوم و شما گفتین حداقلش اینه که الان میدونید چه کسی این حرفا رو بهتون میگه و کی شما رو دعوت به خوردن می کنه و کی سرزنشتون می کنه . مابقیش قطعا در جلسه های اینده روشن میشه . من بیشتر شبا این صدا رو میشنوم . شبا احساس گرسنگی زیادی دارم . در طول روزم گرسنه میشم ولی در شب بیشتر . ولی  چرا آخه ما چاقها بیشتر از لاغرها گرسنه میشیم ؟ آیا گرسنه بودن هم از حرفای این موجود نامرئیه ؟ ذهن چیه ؟  خیلی سوال دارم . درد چاقی بدنم یه طرف . درد چاقی ذهنمم بهش اضافه شد . حالا من باید به فکر دوتا چاقی باشم . امروز یه بار بیشتر فرصت نکردم فایل رو گوش بدم . شاید به خاطر همینه انقدر سوال برام پیش اومده . فکر می کنم هنوز این درس رو درک نکردم . اگه برم جلسه ی بعدی بازم با کلی سوال میرم . میخوام برگردم از اول دوباره فایلها رو گوش بدم . رونویسی کنم و تا کاملا درک نکردم نرم سراغ قسمتهای دیگه . اگه برم سراغ قسمتهای دیگه حس می کنم گیج میشم . دلم میخواد تمام درسها رو توی دفتر بنویسم . برای خودم توضیحشون بدم .  در نگاه اول صحبتهای شما خیلی راحته ولی همین عبارات خیلی راحت خیلی سخت فهمیده میشن . 

      به هر جهت من فکر میکنم دقیقا مثل درسهای دانشگاهم برای اینکه بهتر یاد بگیرم احتیاج به مرور دارم . پس فعلا چند روز میخوام دوباره مرور کنم و بعد دوباره ادامه میدم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار moradisomaih20@gmail.com
      1401/10/02 19:17
      مدت عضویت: 723 روز
      امتیاز کاربر: 898 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 740 کلمه

      سلام ویژه به استاد و دوستای مهربان و صبا جون که حسابی حالم عالی شد بادیدگاه فوق العاده ای که گذاشته بود کی از بار چاقی دهنم بر داشته شد وای چه حال خوبی دارم ممنونم 

      امیدوار شدم ، بله این چند روزه منم دارم رو دهتم کار میکنم واینکه هر روز شاهد اینم که بیشتر و بیشتر توجهم از جسمم همون فشتر روحی وروانی بخاطر چاق و اضافه وزنی که در جسمم ناخواسته ایجاد کرده بودم داره برداشته میشه حس سبکی میکنم انگر دارم مثل پر روی اب میشم انقدر عالی که نمیدونم چطوری این حسو بیان کنم ، بله کاملا منم قبول دارم که چاقی اومده به من بگه ناراحته از من بخاطر رفتار و باورهای اشتباه و چیزای که بهش برچسب زده بودم وازش بدمیگفتم جسمم پیام آور افکارم بهش هست داره لامن حرف میزنه خدایاشکرت که اینجام و این آگاهیا رو دارم کسب میکنم از شما عزیزان و اگاهیای خودمو هم نشر میدم 

      حالا مونده فایلو ببینم 

      ادامه آگاهیمو از این جلسه بیام بنویسم الان ساعت ۱۲و ۲۹ دقیقه ظهر هست که اینجوری حالم عالی کردین ، یه چیز دیگه وقتی دارم میخونم انقدر صمیمی مطالبمو میخونم و شیرین که خودم لذت میبرم چون مطالب و آگهی ها هم عالی هستن و قلبل درک ولمس و میتونم باهاشون هم دلی کنم 

      خب من اومدم با کلی انرژی مثبت ساعت ۱۸و ۴۹ دقیقه 

      استاد جان فوق العاده بود فایل آموزشی 

      به منم که فکر میکنم بارهابرای لاغر شدن تلاش میکردم این نشانه ای با اراده بودنم هست خیلی خوشحالم که انسان با اراده ای هستم 

      حالا در مورد چاقی باذهن بگم 

      من دقیقا یادمه همیشه از چاق بودنم که همون بچگی نصبا له دوستانم من شکمو بودم داشتم با ذهنم این فرمانو تصویر سازیو به مغزم میدادم و جسمم هم اجرا میکرد این روند تصوی دهنیمو به سمت چاقتر شدنم ، تمام زمان های که ار روش های مختلف برای لاغر شدن جسمم استفاده میکردم جسمم رو در نظر میگرفتم تصویر چاق ذهنم واسه همین بعد یه مدت خسته میشدم چون ذهن من فرمان وتصویر اندام لاغر و نداده بودم که مغزم به جسم که اجرا کننده ای همیشگی فرمان ها هست اجرا کنه 

      بله چاقی باذهن من شامل خوردن شیرین با تصویر چاق 

      پر خوری مساوی چاقی 

      کم تحرکی مساوی چاقی 

      ورزش رنج دورشدن از چاقی

      کم خوری رنج دورشدن از چاقی 

      رژیم غذای نخوردن و یا خوردن چربی مساوی دوری از چاقی ، چاقتر شدن 

      حتا توی ماشین کنار دوستام که مینشستم خجالت از چاقی خودم 

      لباس تنگ پوشیدن تنفر از چاقی

      نگاه کردن به جسمم در اینه ویا عکس گرفتن تنفر از جسم چاق حالا چاقی بد فرم و بد فرمی بدن 

      خلاصه حالا میفهمم تمام ساعت در هر حالتی توجهم و تصویر ذهن من چاقی و بدفرمی بدن بود حتا حرف زدن از چاقی دیگران اونم داشتم تصویر چاقیو نگاه میکردم و فرمانشو صادر میکردم حتا رفتن روی ترازو که چقدر اضافه وزن دارم و تحقیق در مورد چاقی و رفع چاقی همه و همه و رنج از چاقی جسمی هم تا ثیرات روانی منفی روی من داشت و تصویر چاقی پا برجابود و تایید تثبیت میشد اما من که نمیدونستم 

      ولی خدا رو شکر حالا میدونم چاقی باذهن یعنی چی 

      و اما لاغری با ذهن 

      خب وقتی الان اینا رو میدونم دیگه تمرکزم از جسم عزیزم برای تنفر ازش و نگران بودن بابت چاقی و بد فرمی بر داشته داره میشه 

      چون میدونم واقعا جسم من فقط داره در هر لحظه فعالیت میکنه بر اساس تصاویر ذهنی من برای اجرا کردن اون فرمان 

      چقدر این جمله همین الان حس ارامش و راحتی به من داد که جسم هر لحظه فعالیت میکنه درست هم فعالیت میکنه چون تحت فرمان ذهنم هست همیشه بوده وهست خیلی خوشحالم که نتنها لاغری با ذهن راحت ترین کار دنیاس بلکه سلامتی و جوانی و شادابی هم همه و همه تصویر ذهن و فرمان ذهن به مغز و فرمان‌مغذ برای جسم هست و جسم من همه کاملا اجرا میکنه 

      وای چقدر حس ذوق دارم هرچه بیشتر مینویسم من لاغر ، خوش اندام ، زیبا جوان شاداب و سر حال هستم هر لحظه و برای تمام زمان های عمرم 

      خدایاشکرت بابت این آگاهی ناب که به من دادی اینم بگم جسم من پیام رسان رفتار و تصاویر ذهن من هست چه دوست داشته باشم چه نداشته باشم داره منو به مسیر درست هدایت میکنه که با ذهنم که فوق العاده قدرتمنده و سرنوشت سازه منو اشنا تر کنه خدایاشکرت 

      حالا میدونم لاغری باذهن بله لاغری باذهن آسانترین کار دنیاس نه تنها میدونم بلکه کاملا حسش میکنم 

      حتا امروز حس کردم دور کمرم داره خوش فرم میشه چیزی که طبیعت و لیاقتشه خوش فرم و  زیبا ، 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1401/09/28 20:32
      مدت عضویت: 533 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 654 کلمه

                  “به نام خداوند مهربان و هدایت گر”

      با سلام به همه ی دوستان و استاد گرامی؛

      گام دوم:چگونه می شود با ذهن لاغر شد؟!

      امروز دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ به لطف خدا گام دوم را بر داشتم.در این گام متوجه شدم که باید ابتدا بدانم که چاقی با ذهن چگونه انجام می شود تا از طریق آن متوجه شوم که لاغری با ذهن چگونه انجام می شود چون لاغری با ذهن کاملا مخالف جهت چاقی با ذهن است.خداوند بزرگ و متعال ما انسان ها را به گونه ای آفریده است که هر مهارت و کاری را با کمک مغز و ذهنمان به راحتی یاد می گیریم،از طریق حس هایی که به ما عطا کرده است مانند حس بینایی،شنوایی،لامسه،بویایی و چشایی.از طریق این حس ها ما به مغز و ذهن خود اطلاعات میدهیم و مغز و ذهن ما بعد از پردازش اطلاعات آنها را به فرمول های مغزی ما تبدیل می کنند که بعضی از این فرمول های مغزی سازنده و مفید هستند و بعضی از آنها مخرب و زیان بار هستند.همان طور که خواندن و نوشتن،یادگیری انواع موسیقی و مهارت های دیگر را با مغز و ذهنمان یاد می گیریم چاقی و لاغری را هم یاد می گیریم.چاقی با ذهن یعنی ما با استفاده از دیده ها،شنیده های خود از دوران کودکی ذهن خود را برای چاق و چاق تر شدن آماده کرده ایم و وقتی ذهن ما به مرور یاد می گیرد که هر چه را بخوریم به راحتی به چاقی و اضافه وزن تبدیل می شود،جسم ما هم در راستای آن یعنی انتظار ذهن ما پیش می رود و ما دچار چاقی و اضافه وزن می شویم.هرگاه ما با ترس از اینکه اگر این خوراکی را یا هر نوع غذا و نوشیدنی را بخوریم چند کیلو دیگر به وزن ما اضافه می شود چون چنین انتظاری داریم پس همان می شود و این گونه به راحتی چاق می شویم.بعد از آن که ما غذا یا خوراکی مورد علاقه ی خودمان را خوردیم اکثرا دچار عذاب وجدان می شویم و خود را خیلی خیلی سرزنش می کنیم که چرا بر خلاف تصمیمی که داشتیم آن را خورده ایم و در واقع این بازی ذهن ماست که ما را به این سو می کشاند.من به این درک رسیده ام که باید لاغری را مانند یک هنر و مهارت به ذهن خودم آموزش دهم.اولا نباید از خوردن هر نوع غدا،نوشیدنی،خوراکی و هر چیزی دیگری بترسم و خود را دچار عذاب وجدان کنم و همچنین خود را سر زنش کنم و به خودم بگویم که با خوردن آن بیشتر چاق می شوم.من باید از خوردن لذت ببرم و باور داشته باشم که هیچ نوع غذا و خوردنی من را چاق نمی کند چون بدن من کاملا طوری آفریده شده است که هر نوع ماده ی اضافی را به هر مقداری بدون کمترین زحمتی می سوزاند و به بدن من وجسم من به اندازه ی نیازش سوخت می رساند.باید به خود بگویم و بقبولانم که بدن من هوشمند است و همیشه من را به سمت لاغری و تناسب اندام می برد.من باید به جسم و بدن  خودم احترام بگذارم و هر چه را که باعث سلامتی و تندرستی و شادابی بیشتر آن می شود را انتخاب کنم کاملا اختیاری نه به اجبار و آن را بخورم.اگر زمانی دوباره پر خوری کردم دچار استرس و اضطراب نشوم چون بدن من به راحتی مقدار اضافه را می سوزاند و این را باید ذهنم کامل درک کند.من همان گونه که به راحتی و بدون هیچ تلاشی چاق شده ام به همان راحتی و راحت تر از آن می توانم لاغر بشوم و لاغر بمانم و لذت ببرم و به آرامش روحی و روانی ثابتی برسم.الان که دقت می کنم می بینم که من با بر داشتن هر گام و انجام تمرینات روزانه کمک خیلی زیادی به ذهنم می کنم که بارهای اضافی چاقی را از خود بردارد و پاک کند و باورهای لاغری را جایگزین آنها کند و این خیلی خیلی لذت بخش و آرامش بخش است.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عاطفه ♥ عادله
      1401/09/21 00:12
      مدت عضویت: 815 روز
      امتیاز کاربر: 5896 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 735 کلمه

      خداوند رو برای شنیدن این فایل با ارزش بینهایت سپاسگزار و شکرگزارم
      استاد عزیزم خدا قوت و باید بگم واقعا لبخندهاتون رو بسیار بسیار دوست دارم وزیبایی لبخندتون مثل لبخند نوزاد شیرین و دوست داشتنیه.. و خدارو شکر که لبخند زیباتون رو همیشه میبینم
      دوستان همراهم سلام و عرض ادب
      جدیدا که با خواهرم گذشته رو مرور میکنم یک خاطراتی بصورت مه آلود یادمون میاد…. یادمه که من و خواهرم تا 11  سالگی لاغر بودیم و بگم که بهداشت مدرسمون به ما میگفت که سوء تغذیه داریم.. یک روزی که معلم بهداشتمون که داشت مارو وزن میکرد من چقدر دلم میخواست که از همه چاقتر باشم… چون بینهایت از خانوادم میشنیدیم که ما خیلی لاغر و ضعیفیم و باید غذا بخوریم تا قوی، سالم، زیبا باشیم… من یادم میاد که پدرم از بچگی نگران باردار شدن ما بود و عقیده داشتن اگر در بچگی خوب نخوریم نمیتونیم مادر سالمی باشیم و بیشمار حرفهایی که پدر و مادرها و اطرافیان میگن… تا اینکه فرمولها به حد نساب رسیده بودن و و این فرمولها باعث شدن که ما عاشق خوردن بشیم و از اونجایی که مامانها به هر دلیلی به بچه غذا میدن،، فرمولها و بی دلیل غذا خوردن با هم میکس شدن و ما در سن 15 یا 16 سالگی چاق شدیم به حدی که من رو که از خواهرم چند کیلو چاقتر بودم به دکتر تغذیه بردن… یعنی همون آدمهایی که به ما گفتن و ما رو تشویق کردن به خوردن اینسری به ما گفتن تو چقد چاقی، چقد میخوری، چقد معدت گشاد؟؟؟؟ چرا اراده نداری؟؟ اگه همینطور پیش بری کسی باهات ازدواج نمیکنه و…. ( که من فکر میکنم یکی از دلایل به وجود اومدن نجواها همین تضادها بود یعنی اول به ما گفتن بخور و بعد که چاق شدیم به ما گفتن نخور که حالا نجواها الان مارو تشویق میکنن بخور و بلافاصله بعد خوردن به ما میگن نخور) من در سن 16 سالگی اولین بار نزد یک دکتر تغذیه رفتم و لیستی که ایشون به من داده بود…. شروع ترس از چاقی که با پدر و مادر و خصوصا داداشام شروع شده بود با دکتر تغذیه کم کم به اوج خودش میرسید… من از خوردن هر چیزی میترسیدم… کالری هر غذایی یادم میومد وحشت میکردم و واقعا خوردن برام مثل آدم کشتن سخت بود…. یعنی اون نجواها هی به من میگفتن بخور ولی رژیم میگفت نخوررر.. این جنگ اعصاب پدر منو درآورده بود… هر بار که بزرگتر میشدیم و آدمهای بیشتری به ما میگفتن یه فکری به حال خودتون کنین این چه وضعه… ترس از چاقی بیشتر و نجواهای مخرب ذهنی بیشتر و مخربتر….. در ذهن من 1 قاشق پلو 1 بشقاب غذا بنظر میومد… حالا مثلا یه بستنی واسم میشد غذای یکسال خرس… در ذهن من هر غذایی تبدیل به چربی میشد و در قسمت های انباشت چربیم هی بیشتر ذخیره میشد…. در عجبم که با این همه تصور من چرا نهایتا 23 کیلو اضافه وزن دارم این داره به من گوشزد میکنه چاقی طبیعی نیست و بدن دوستش نداره و خیلیشو دفع میکنه ….من واقعا زجر کشیدم از چاقی.. غرورم ، عزت نفسم و…. خدشه دار شدن. چقد از چاقیم عصبی شدم و چقد گریه کردم.. ولی فرد با اراده ای بودم و همیشه رویامو دنبال میکردم… من روزی 6 یا 7 ساعت ورزش میکردم خیلی از ورزشهارو یاد گرفتم و انجام میدادم،، از بس که بدنسازی میرفتم مهره های کمرم آسیب دیدن…ولی به لطف الله مهربان در بهترین جا هستم که مملو از آگاهیه من اصلا دوره صدگام رو نمیفهمیدم و همش تکرار میدونستم… ولی الان که میشنوم میگم مگه اینو قبلا گفته بودن استاد؟؟ یا آلبوم شگفتی سازان رو میبینم مطمئن میشم که من هم میتونم نفر بعدی باشم… تو این محیط بودن، تمرین کردن، نوشتن و کامنت بچه هارو خوندن میتونه 1_ فرمولها یا رفتارها درست غذایی رو با تکرار و تمرین و مرور تمرینها به یه حدی برسونه که وقتی تثبیت بشه ما رو لاغر کنه یعنی اون فرمولها و نوشتن و مرور کردن فوایدِ لاغری و تناسب ما رو تشویق میکنه به لاغر شدن همونطوریکه فرمولها و فواید چاقی مارو تشویق کردن به چاق شدن…و 2_ که خیلی مهم تغییر نجواهای ذهنی ان.. یعنی فاز نجواها از منفی به سمتی میرن که ما میخوایم، همسو با هدف ما میشن.. دیگه مثل مته مغز ما رو سوراخ نمیکنن…  فقط تمرین و تمرین و تکرار و وقت گذاشتن در این سایت.. به اندازه ای که دلمون میخواد نتیجه بگیریم باید در این سایت باارزش باشیم.به امید لاغری و تناسب اندام 
      عادله.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/05/09 15:04
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 27901 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,241 کلمه

      سلام و درود 

      اول اینکه باید بگم من تصمیم گرفتم این مسیر صد گام رو با عشق   بازم تکرار کنم و لذت ببرم چون من با همین آموزشهای  سایت تونستم که یه جسم جدیدی برای خودم رقم بزنم و از اون لذت ببرم و من برای همین قضیه بارها ازخداوند سپاسگزارم چون می‌دونم به قول استاد من به این راه هدایت بشم و اصلا تصادفی نیست که من در این مسیر هستم و از خدا می‌خوام هرکس به این راه نیاز داره خودش هدایتش  کنه  چون من به هر کس بگم نه تنها باور نمیکنن بلکه مسخره هم میکنن برای همین من به دنبال راهنمایی هیچ کس نیستم و انرژی خودم رو برای رشد و پیشرفت خودم استفاده میکنم .

      من بازم باید برگردم به گذشته ی خودم و به یاد بیارم که من چطور چاق شدم ؟؟

      بله من با ذهنم چاق شدم یعنی قبل از اینکه جسم من چاق بشه اول ذهن من چاق شد  چطور ؟؟با شنیدن یه سری حرفها مثلا اینکه 

      چاقی باعث زیبایی میشه 

      چاقی باعث میشه پوستم قشنگتر بشه 

      بدنم قویتر بشه 

      لباس به تنم زیباتر میشه 

      تو دل برو تر میشم 

      دست و پای من زیباتر میشن 

      با چاقی فرزند قویتری به دنیا میارم 

      و ……

      و خلاصه من کلی فرمول در ذهنم داشتم که چاقی خوبه و اما بارها هم از زبان مادرم و خواهرم و اطرافیانم و …شنیده بودم که آدم ها بعد ازازدواج چاق میشن و نمونه هم میدیدم و کاملا قبول داشتم حتی یادم میاد هر وقت مادربزرگم نگاه به نوه هاش میکرد هر وقت یکیشون خیلی لاغر بود  به مادرش می‌گفت تو فکر نباش ازدواج کنه چاق میشه خوب  میشه یعنی ازدواج برای من مصادف با چاقی بود و خواهر خودم و همسر ایشون که بسیار لاغر بودن رو دقیقا سه سال قبل از ازدواجم دیدم که چطور چاق شدن و کلی از اطرافیانم  مثل دختر عمه و عمو هم همینطور می‌دیدم که بعد از ازدواج  چاق میشن و به خودم میگفتم بله طبیعی هست و حتی زمانی که خودم عقد کردم همین حرفها رو از زبان خواهران همسرم هم که تپل بودن  می‌شنیدم و اونها هم میگفتن ما در مجردی بسیار لاغر بودیم الان با ازدواج و بارداری چاق شدیم و دیگه من بسیار عالی پذیرفته بودم که این قضیه امری کاملا طبیعی هست و چون من خیلی لاغر بودم وقتی  وزن اضافه کردم همه با هم  تعریف و تمجید میکردن خب منم بدم نمیومد و جدی کاری برای چاقی  نمی‌کردم و فقط از اون چاقی اولیه که در حد ده کیلویی میشد  لذت می‌بردم و میگفتم حالا زیباتر شدم تا اینکه دیگه بعد ازازدواجم بیست و خوردی اضافه وزن داشتم و دیگه مشکل در خرید و لباس داشتم و دوست داشتم لاغر بشم و انصافا  با رژیم و ورزش هم لاغرمی  شدم اما ماندگار نبود .

      پس من در گذشته انتظار چاق شدن در ذهنم داشتم و تصاویر ذهنی چاقی داشتم که چاق شدم چون ذهن ما تصویری هست و من قشنگ یادم میاد بعد ازمراسم  عقد من لاغر که خوراکم زیاد هم نبود تبدیل شدم به یه فردی که واقعا پر خوری میکردم انصافا  زیاد می‌خوردم هر چیزی رو می‌خوردم یعنی فرمانهایی مغزی من تغییر کرده بودن من هر شب به فست فودی میرفتم شام بیرون میرفتم و کلی هله هوله از سوپری میخریدم و می‌خوردم ……و من با این رفتارها و انتخابهای نادرستم  چاقی و در جسمم میدیم .

      و من اما بعد از یه مدت بعد از ازدواجم که اضافه وزن قابل توجهی داشتم به صورت جدی خودم کم خوری میکردم و من لاغر تر میشدم اما بعد یه مدت خسته میشدم و رها میکردم چون ذهن من پر از فرمول چاقی بود .

      من یادم میاد این اواخر که وزنم ثابت نمی ماند از چاقی خودم پیش هم حرف میزدم و از جسمم نگران بودم و میترسیدم که غذا بخورم و همیشه به لاغرها حسرت می‌خوردم و این اواخر ازجسم خودم بدم میومد و از چاقی تنفر شدید داشتم و استرس داشتم و نگرانی داشتم و میترسیدم نکنه ماه بعد من چاقتر بشم و اما چاق تر میشدم و من بسیار ناراحت و ناامید بودم و دیگه گفتم من از د ستم کاری برنمی‌آید  خدایا خودت کمکم کن و من با این راه آشنا شدم .

      من در گذشته همیشه از طریق اعمال فشار بر جسمم میخواستم لاغر بشم و این کار هیچ وقت فایده نداشت چون من چاقی رو یاد گرفته بودم و کلی فرمول ذهنی چاقی در ذهنم داشتم که فلان مواد غذایی  چاق کننده هست و …..پس ذهن من  در نهایت جسم من رو به تصویر ذهنیش میرسوند  و هر چقدر من تلاش می‌کردم برای لاغری  بی فایده بود چون ذهن  من پر از فرمول های چاقی بوده .

      پس من دیگه الان متوجه میشم چرا تلاشهای من  در گذشته نتیجه نمی‌داد و من هر روز چاقتر میشدم چون من به چاقی قدرت داده بودم و همین مانع شده بود که من به سمت لاغری حرکت کنم  اما الان دقیقا من در سمت مخالف چاقی هستم یعنی در مسیر برگشت و در مسیر لاغری هستم و ذهن من فرمول‌های ذهنی لاغریش پر رنگ تر شده و و جسم من گواه این حرفم هست چون کلی لاغر تر شدم و حالم بهتر شده و …

      من دیگه  انتظارم از خودم تغییر کرده و من در هر شرایطی انتظار لاغری از خودم دارم حتی زمانی که خطایی داشته باشم و به علتی زیادتر از نیازم  غذا میخورم میگم بدن من می‌تونه مواد غذایی اضافه رو بسوزنه و ذخیره نکنه و اصلا میگم جسم من چاقی رو بلد نیست اون اتوماتیک به سمت لاغری و تناسب در حرکت هست و اصلا نگرانی از چاقی ندارم و با آرامش راهم رو ادامه میدم و اصلا دارم دقیقا برعکس گذشته ام رفتار میکنم و نتایج متفاوتی هم میگیریم .

      و من در گذشته فکر میکردم لاغری من تا زمانی به دست میاد که  من در رژیم و ورزش سخت باشم اما الان دیگه بارها به خودم میگم طبیعی که من جسم لاغری داشته باشم و خیلی راحت و آسان به لاغری برسم و هیچ وقت گرسنه هم نباشم و  همیشه هم با لذت غذا بخورم و لاغر باشم  و..…

       اما من آگاهم جسم من تحت کنترل ذهن من هست  و هیچ چیز  دیگه در چاقی و لاغری من دخالت ندارد .

      ذهن چاق 

      عذاب وجدان از خوردن داره 

      ترس از خوردن داره 

      از چاقی بیشتر من رو میترسونه 

      اما ذهن لاغر همچین صدا هایی نداره و برعکس حالش خوبه و آرام و احساس قدرت و توانایی میکنه که من میتونم برای همیشه لاغر بشم و …و تمام اون حرفها ی  بالا از سمت ذهن چاق هست  پس من نباید به اونها بها بدم و برعکس بیام داخل سایت و این آگاهی ها رو تکرار کنم تا با سرعت بیشتری به سمت لاغری حرکت کنم من دارم در این سایت هر روز ساعتی رو صرف میکنم تا زبان لاغری رو یاد بگیرم و من اطمینان دارم من میتونم به وزن و جسم  دوران مجردی خودم برگردم چون من در مسیر برگشت و تناسب هستم و ذهن من هر روز داره فرمول‌های ذهنیش پررنگ تر میشه 

      چاقی با ذهن :ترس و بیماری و استرس و افسردگی و عذاب وجدان و سنگینی و چاقی و بیماری و محدودیت 

      بی اعتماد به نفسی و روابط با همه و خودم و افکار شیطانی داشتن و ….هست 

      لاغری با ذهن :ارامش،حال خوب ، آزادی و رفتار درست غذایی ،به اندازه خوردن ،اعتماد به نفس، روابط عالی با خودم و با همه و خود باوری و تجربه ی خالق بودن و تسلط  بر مواد غذایی داشتن و احساس قدرت و توانایی کردن در مقابل مواد غذایی و تعامل صالح انجام دادن و سبکی و جسم جدید و جمع و جور و سلامتی و شادابی و ایمان بیشتر و ….

       .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Tahereforughy@gmail.com
      1401/04/28 09:34
      مدت عضویت: 1008 روز
      امتیاز کاربر: 35557 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 853 کلمه

      به نام خدای مهربان و هدایت گر من به این مسیر خدایا شکرت 

      سلام استاد گرامی و پرتلاشم 

      من از کودکی یک نوزاد ضعیف بودم به طوری که مادرم میگفت به زور گردن میگرفتم و به همین دلیل میخواست تا منو قوی کنه تا سن بلوغ بازم خیلی متناسب بودم و همیشه میشندم که مادر بزرگم میگفت که به بلوغ که برسه چاق میشه غصه نخورو همین طور هم شد وقتی به بلوغ رسیدم و متوجه خودم شدم دیدم پوستم ترک داره میخوره و قبل از هرکاری برای خودم چاق شدم و چون از چاقی بدم میومد دنبال راه حلی بودم ولی چون امکانات اینترنتی الان اون موقع نبود نمیدونستم چه کنم تا مادرم بیماری قلبی گرفت ومن رژیمی که دکتر براش داد رو برای خودم استفاده کردم  ولی اجرایی کردن اون رژیم برای مادرم و من خیلی سخت بود بعد من خودم تصمیم گرفتم تا غذامو کم کنم بازم برام سخت بود به خاطر این که بتونم کم بخورم شروع به روزه گرفتن کردم و بیشتر اوقات روزه بودم برام خیلی سخت بود چون وقتی مامانم غذاهای مورد علاقه مو میپخت و من روزه میگرفتم وشکستن روزه رو گناه میدونستم که خیلی کاربدیه پس بیشترعصبی میشدم و مادربزرگم همیشه میگفت که دختر تو از الان اینقد عصبی هستی وای به حال این که میخوای شوهر داری کنی و بچه داری کنی  ولی من همچنان با چاقی درجنگ بودم وباخودم میجنگیدم  اینها گذشت تا ازدواج کردم و چون خواهرم رو دیدم که بعد از ازدواج چاقتر شد فکر میکردم که این طبیعیه که همه بعد از ازدواج چاق میشن و منم شروع به چاق شدن کردم بعد از اون بارداری بود و بازم الگو داشتم و انتظار چاق شدن از خودم داشتم و این ادامه داشت و بعد از بارداری دوم هم چاقتر شدم و چون انتظار چاق شدن از خودم داشتم و تصاویر چاقتر شدن در من ایجاد میشد چون ذهن ما تصویری است و قتی تصاویر برام تکرار میشد پس همش رو به چاقی بیشتر میرفتم همش تصمیم میگرفتم که نخورم وقتی خودمو جلوی اینه میدیدم  ولی نمیشد چون نمیتونستم بافرمان مغزی مقابله کنم در رژیم ها اول خوب اعمال میکردم ولی به مرور زمان اشتیاقم کم میشد ورهاش میکردم و مایوس تر از قبل فقط رو به کم خوردن میاوردم با عذاب و سختی بود مغز ما کاری نداره که من میخوام رژیم بگیرم فقط به اطلاعات خودش کار دارده و اطلاعات رو خودمون بهش دادیم و بالخره بدن به اضافه وزن میرسه حتی عقیده داشتم که ابم بخورم چاق میشم و از خوردن میترسیدم و بیشتر دوست داشتم چاقتر از خودم رو ببینم و خدا رو شکر کنم که مثل اون نیستم تا نهایت به 85کیلو رسیدم 

      همش دنبال راه حل بودم که خدایا چرا منو با این شرایط خلق کردی و چرا من به اجبار در این دنیا به این شرایط خلق شدم  همش انتظار داشتم که چاقتر میشم و مانتو و لباسهای گشاد میگرفتم که اگه چاق بشم دیده نشه زیاد  

      همش بدنمو تحت فشار میزاشتم با کم خوردن ودمنوش ها و بقیه روشها غافل از این که باید ذهنم لاغر بشه تا در نهایت بدنم رو لاغر کنه 

      همش دنبال چاق نشدن بودم و نمیدونستم که بازم دارم روی چاقی تمرکز دارم حتی اگر از اون متنفر باشم 

      مغز ما جسم مارو همیشه به وضعیتی میرسونه که تصاویرش از قبل در ذهن مابوده و تثبیت شده و هرچقد من تلاش کنم تصاویر ذهنی تغییر نمیکنه چون یک عامل درونی با عوامل بیرونی تغیر نمیکنه و در هنگام تحت فشار گذاشتن جسم احساس بد داریم و ذهن بر اساس  احساس ما اطلاعات دریافت میکنه و مار و به سمت چاقی بیشتر میبره 

      اون نجوای ذهنی که ما رو سرکوب میکنه و مارو به سمت چاقی بیشتر هدایت میشیم باعث شد فقط از خدا کمک بخوام که به طور شگفت انگیزی با این سایت اشنا شدم و  لطف بیکران خود را شامل حال من کرد و در این مسیرم 

      از وقتی این نجوای ذهنی یا خانم وسوسه رو شناختم و صداشو  برام ضغیف تر شد و فرشته درونیمو کشف کردم و صدای ضعیف اون رو قوی تر میشنوم و با سیستم شگفت انگیز ذهن اشنا شدم و در این مسیردریافتم که خیلی توانمندم و میتونم نه تنها به تناسب بلکه به تمام ارزوهام برسم زندگیم سراسر ارامش و توکل به خدا شده و خیلی روحیم خوب و شاد شده و فهمیدم باید برای هرکاری اول ذهنو تغییر بدم و حالا فهمیدم مغز من بدن منو کنترل میکنه و حالا فهمیدم که با صبر و شکیباییی و بدون عجله در این مسیر به هدفم میرسم و به خیلی چیزها رسیدم 

      من باخیال راحت و اسوده وبدون ترس غذا میخورم و از تمام نعمتهای خداوند استفاده میکنم و هر روز متناسب تر میشم 

      من لایق بهترین زندگی را دارم و به لطف خدای مهربانم و تلاش خودم به هدفم میرسم 

      من شبیه گذشته استادم و پس باور دارم مثل الان استاد میتونم باشم 

      پس  من میتونم و توانایی دارم که با تکرار فایلها و تمرینات و تحقیق در این مورد و زندگی کردن و در مسیر بودن  به نهایت ارزوم میرسم  و این ارزو را دارم که تمام کسانی که مشکل چاقی رودارن به این مسیر هدایت بشن  و شجاعت اومدن در این مسیر و ماندن در مسیر رو داشته باشن 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/12/18 21:30
      مدت عضویت: 1225 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,756 کلمه

      به نام خدایی که انتخابم کرد 

      به زمانبندی خداوند اعتماد دارم🦋

      سلام و درود دوستان مسیر مستقیم و راه پرنعمت

      چگونه می شود با ذهن لاغر شد؟!….تکرار(۲)

      برای لاغر شدن باید هنر لاغری را یاد گرفت !….

      در تمام سالهایی که اضافه وزن داشتم و در تلاش بودم تا کمی از اضافه وزنم راکم کنم که اتفاقا با تلاش و سختی و فشار بر جسمم هم نتایج مقطعی کوتاه مدتی می گرفتم برام سئوال شده بود که چرا مثل آب خوردن چاق می شوم اما لاغرشدنم به این آسونی ها نیست؟انقدر این فرمول در ذهنم تثبیت شده بود که همسرم هم بهم می گفت انقدر خودتو اذیت نکن چون دوباره سریع چاق میشی و واقعا دلیل چی بود ؟!…

      فرمول مخرب آبم بخورم لاغر بشم با هربار آب خوردن چاقت می کنه بنابراین اصلاحش می کنم 👌 من آب می خورم و لاغر میشم 

      جسمم که نشون داده بود توان لاغر شدن داره و البته تصمیم و اراده من هم برای رفت و آمد در چاق ولاغری حدود ۲۵سال نشان دهنده آن بود که اراده منم خوب بوده !؟…

      ولی بیشتر باور به اینکه این موضوع ارثی و ژنتیکی هست و فقط میشه کنترلش کرد باعث شده بود بارها از روشهای به ظاهر گوناگون و البته بیرونی استفاده کنم .البته تلاش برای لاغر شدنم هم پیوسته نبود وزمانیکه از چاقی اذیت می شدم یا از طرف دیگران مسخره یا سرزنش می شدم و یا وقتهایی که در جشن و مهمانی قرار می گرفتم و خودم را با متناسبها مقایسه می کردم تصمیم جدی می گرفتم که لاغر بشم و روشی را برای لاغر شدن که عمدتأ هم انواع رژیم غذایی و محدودیتهاش بود را انتخاب می کردم  اما انقدر مسیر دشواری بود که بعد از مدتی مسیر را رها می کردم یعنی یا نمی تونستم ادامه بدهم و یا اینکه نتیجه ماندگار نداشتم و در نهایت با احساس ناتوانی و ضعف و گله و شکایت بر می گشتم سر کاسه چه کنم چه کنم خودم !؟..

      داستان هدایت استاد در مسیر لاغری با ذهن خیلی مسرت بخش هست از جهتی که انگار خاطرات چاقی خودتو مرور می کنی و متوجه میشی افرادی هم بودند که هم احساست باشند و البته پر از نکته و راز و رمز است .

      زمانیکه استاد اصلا به نتیجه فکر نمی کردند و بیشتر مشغول نوشتن و تجسم و فکر کردن به لاغری بودند یعنی یک احساس خوب و لذت بخش را تجربه می کردند تغییرات جسمی آروم آروم نمایان شد 

      درس عملی امروز باید یادبگیریم توجه را از جسمم بر دارم البته خیلی بهتر شدم اما گاهی به شدت توجه و تمرکزم میره به چک کردن سایز یا اندامم در آینه…

      مسیر لاغری با ذهن شاید کمی زمانبر تر باشه اما نتیجه دائمی و ماندگار داره و البته اصلاح فرمولهای ذهنی در تمام جنبه های زندگی ما اثرگزار هستند

      الآن که فکر می کنم در مدت رژیم هم با تمام استپ بدنی و بالا پائین شدن هاش اینطوری نبود که زمان کوتاهی نتیجه بگیرم مثلا برای ۱۰تا۱۵کیلو حدود ۹ماه تا یکسال وقت صرف می شد چون اوایل خیلی خوب اضافه وزنم رها می شد وچند ماه بعد تلافیش در میومد یعنی کارشناس تغذیه می گفت بدنت استپ کرده و حالت نرمال ماهی یک تا دوکیلو هست !؟اما در نهایت بعد از یکسال با تموم محدودیت ها باز بر می گشتم به سایز و وزن اولیه …

      این فرمول مخرب استپ بدنی باید اصلاح بشه مگه خورشید برای طلوع کردن میره مرخصی!؟…

      و البته اینکه اوایل اضافه وزنم خوب کم میشه و بعد نه….یعنی انتظار من اینه نه جریان زندگی همیشه جاریست 

      در جهاااانم همه چیز نیکوست 💕 

      هربار که تصمیم می گرفتم لاغر بشم این من بودم که می خواستم لاغر بشم در صورتیکه ذهن من همچین تصمیمی نداشت یعنی اینکه تمام بدن ما و رفتارمون از فرمان های مغزیمون دستور می گیرند و مغز هم تحت تأثیر ذهن ما هست و البته ذهن هم هر آنچه را که آموخته باشه و طبق برنامه هایی که خود ما خواسته یا ناخواسته در آن ثبت کردیم بر مغزمون دستور صادر میکنه ودر نتیجه به صورت ناخودآگاه ما با توجه به محتویات ذهن و تصویر ذهنیمون رفتاری انجام می دهیم خیلی وقتها شده احساس سیری داشتیم  اما وقتی جعبه شیرینی اومده جلوی ما دستمون بدون اینکه فکر کنیم برداشته مثل همون وقتهایی که بدون فکر جدول ضرب را پاسخ میدیم یا بدون فکر آشپزی می کنیم و یا بدوندفکر رانندگی می کنیم  !…

      ذهن ما از کودکی طبق آموزشهای والدین و جامعه و رسانه دقیقا مثل زبان مادری چاقی را یادگرفته و الآنم داره طبق الگوی خودش فرمان صادر می کنه و اما وقتی من می خوام از طریق جسمم و با محدودیت غذایی و ورزش لاغر بشم هر چقدر هم تلاش کنم و سختی بکشم در نهایت ذهن من چون لاغری را یاد نگرفته بنابراین اون هم تلاش می کنه منو به سمت چاق شدن و پرخوری و تست غذا و هربرنامه ای هدایت کنه تا به خواسته خودش برسه همون وقتهایی که در رژیم گرفتن من چشمم دنبال غذاها هست ولی یادم میاد من رژیمم و نباید بخورم و اگر هم مقدار کمی بخورم بعدش عذاب وجدان و اضطراب می گیرم و خودم را سرزنش می کنم و در نهایت  در مقابل چاقی هربار ضعیف تر میشم و در ذهنم مبارزه و جنگ و جدال پیش میاد بنابراین عصبی میشم و پرخاشگری می کنم چون خواسته من با ذهنم همسو نیست و به همین دلیل هم حتی اگر به تناسب ایده آلم برسم نمی تونم به صورت مداوم در این مسیر سخت استمرار داشته باشم و البته تلاشهای ذهن من بر این هست که منو به حالتی که همسو با تصویر ذهن و محتویات ذهنیم هست برسونه !…

      در روش ذهنی قراره یادبگیریم اصلا چاقی چی هست و چه مسائلی برای ما به وجود آورده و اصلا چطوری ما چاق شدیم و بعد بیایم لاغری را بررسی کنیم و مزایا و نتایج عالی اون بدونیم و سپس مسیر لاغری را یاد بگیریم 

      خیلی راحت و آسون با لذت لاغری را از طریق دریافت محتوای آموزشی لاغری یاد میگیریم به تمریناتش عمل می کنیم و به مرور مثل جدول ضرب ناخودآگاه رفتار ما لاغری میشه و بدون هیچ محدودیتی و هیچ فشاری ما لاغر میشیم .

      همیشه برای افراد چاق زمان محرک عجیبی است بارها گول تبلیغات زمان را خورده ایم چون خسته راههای بیراهه بودیم می خواستیم سریع نتیجه بگیریم و اما امروز باید بپذیریم که ما برای چاق شدن تعیین نمی کردیم که در یکسال چندکیلو چاق بشم یا بالعکس لاغر و اگر با کنترل شدید و وسواس هم می تونستیم به نتیجه برسیم فقط مقطعی بود و باز بر می گشتیم سر خونه اول ….

      و این رفت و آمدها در چاق و لاغری واقعااا ویران کننده هستندو هربار احساس ضعف و شکست بیشتری به ما القا می کنند بنابراین در مسیرمون با اطمینان استمرار داشته باشیم تا جایی که مهارت لاغری را به خوبی بیاموزیم و همانطور که انتظار نداریم با دوجلسه کلاس رانندگی ما راننده بشیم !؟بدونیم برای اینکه مهارت کافی کسب کنیم ضروری هست که با لذت و متعهدانه به مسیر ادامه بدهیم .

      خیلی از افرادی که به سایت تناسب فکری می رسند خسته راههای بیراهه هستند و احساس ناتوانی می کنند ولی اگر خوب فکر کنیم افراد چاق خیلی توانمندهستند چون بارها در مسیر لاغر شدن با روشهای قبلی شکست خوردند ولی باز با امید روشی دیگر انتخاب کردند بارها نتیجه مقطعی بوده ولی بیخیال لاغری نشدند و اگر نتیجه رضایت بخشی نداشتند چون مسیر صحیح نبوده و البته نتونستند در مسیر استمرار داشته باشند .

      مسیر لاغری با ذهن باید خیلی آسون باشه اگر سختی کشیدی یعنی مطالب را خوب درک نکردی و داری مسیر اشتباه را میری !…استپ کن و مسیرتو طبق تابلوهای لاغری اصلاح کن !…

      همانطوری که نمی فهمیدیم چطوری چاق شدیم همانطوری باید لاغر بشیم و به اندازه ای که به آموزشها و تمرینها عمل کنیم الگوهای ذهنی به تعادل می رسند و در تمام جنبه های زندگی خودنمایی می کنند یعنی روی اعتماد به نفس و شادی درونی و خودباوری و روابط ما تأثیر بسزایی دارند و در نهایت در جسم به صورت ماندگار و همیشگی نمایان می شوند.

      افرادی که همیشه متناسب بودند براشون لاغری عادی شده ولی فردچاقی که خودش آگاهانه خالق جسمش هست و لاغررا یاد میگیره از نو متولد میشه و خیلی براش لاغری لذت بخش و ارزشمنده .

      فشار چاقی بر ذهن چندبرابر فشار بر جسم هست و فردی که اضافه وزن داره جسمش کارشو انجام میده یعنی ضربان قلب و تنفس و کار دستگاه گوارش انجام میشه و البته راه میره و میخوابه !…

      اما اون حس ناتوانی و ضعیف بودن باعث میشه که گوشه گیر بشه و از ابراز وجود خودش خجالت زده باشه و در افسردگی زندگی کنه .

      یعنی خیلی از افراد چاق مدارک تحصیلی بالایی دارند یا هنرمند هستند اما به خاطر اضافه وزنشون اعتماد به نفس ندارند و نمی تونند در جامعه و جمع یا پشت دوربین حاضر بشوند .

      وقتی لاغری را یاد بگیریم روی ذهن نزدیکانمون هم تأثیر گذار هست و فرزندان ما هم لاغری را یاد میگیرند و این یک کار مقدس هست اول شناخت و نجات خودمون و بعد اطرافیانمون .

      امروز صبح سحر خواستم با خودم روبرو بشم خواستم تو چشم چاقی نگاه کنم و روبروی آینه عریان شدم یه چیزی تو ذهنم منو میترسوند و می گفت الآن تصویر ذهنیت چاق میشه ولی انقدر جسم و ذهنم فریاد می کشیدند که می خواستم ببینم دردشون چیه !؟

      نا هماهنگی دیدم تعادل و توازن نبود کوچکی و بزرگی دیدم افراط و تفریط و اگر جسم من نمایشگر ذهنم هست بایدفکر می کردم چی در ذهنم ناهماهنگه کتاب شفای زندگی را آوردم (متوجه خشمهام از والدینم شدم متوجه افکار پراکنده و دست و پا زدن مطالعه۴کتاب همزمان !؟…نپذیرفتن خود و خوردن بی رویه شیرینی در روز اخیر تا تونستم خودمو نگاه کردم خیلی آروم شدم چندساعت خوابیدم و از خدا خواستم منو به هماهنگی برسونه قبلش دچار انزجار شده بودم یک پتانسیل که می خواست منفجر بشه اما در نهایت خودمو بغل کردم شنیدم صدای فریاد ذهن و جسمم که آلارم میدادند مراقب خودت باش آرام باش صبور باش با جریان زندگی همسو باش گذشته و والدینت را ببخش و خودت را بیشتر در آغوش بگیر از خدا خواستم کمکم کنه و او شنوای داناست .

      ۱۰روز پیش که احساس لاغری داشتم و حس می کردم جمع و جور شدم به خودم گفتم یعنی اگر من سریع لاغر می شدم و به تناسب ایده آلم می رسیدم آیا در این مسیر میموندم !؟….جواب قاطعی نداشتم اما جواب دیگرم این بود باید در این مسیر باشی تا بخشهای آسیب دیده ذهن و روح و روانت ترمیم و بازسازی بشوند و خداوند بر همه امور تو آگاه تر  است و حتما تناسب فکر یک تناسب اندام ماندگار میسازه 

      خدایا سپااااااسگزارم 

      خدایا عااااشقتم ❤️

      درود بر استاد و انرژی عالی ایشون 

      عشق❤️بر تن واحده 

      دوستان هم مسیرم دل آرام باشید 🍃🌸 

        

            

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/08/10 22:20
      مدت عضویت: 1318 روز
      امتیاز کاربر: 12446 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 897 کلمه

      سلااام

      چقدر درست و قشنگ بودن این آگاهی ها ، مطمعنم خودتون هم نمیدونید چقدر با این فایل ها ایمان و امید ما بیشتر میشه برای ادامه دادن! تک تک جملات رو باید قورت داد و انقدر تکرار کرد تا چیزی فراتر از یه آگاهی بشه توی ذهنمون . 

      دقیقا درست گفتید و من چقدر با این حرفای شما احساس نزدیکی میکنم . من سال ها بود که با آرامش غذا خوردن رو تجربه نمیکردم و اصلا نمیدونستم چه موهبتیه . هر وقت گرسنم میشد استرس میگرفتم چون میدونستم قراره کلی پرخوری کنم و بعدش اون احساس بد بیاد سراغم برای همین به خودم گرسنگی میدادم فکر میکردم اگه گرسنگی بکشم خیلی بهتر از اینه که برم غذا بخورم و هم چاق بشم ، هم عذاب وجدان بگیرم ، هم از خودم بدم بیاد ، هم بخوام از فشار معده بالا بیارم و مشکلات جسمی و روحی پیدا کنم اما این تصمیماتم فایده نداشت ، تا شروع میکردم به غذا خوردن انگار تمااااام قولایی که به خودم داده بودم بخار میشد و میرفت توی فضا ، انگار اصلا از اول وجود نداشتن . این همه به خودم میگفتم به اندازه میخورم ، همون جوری که توی رژیم گفته از مواد غذایی مصرف میکنم ولی همینکه پام میرسید سر سفره انگار مغزم یه بشکن میزد و میگفت تا میتونی بخور ، بخور بخور و دیگه من تو حال خودم نبودم . 

      چه قدر خاطرات زشت و بدی هستن حتی با مرور کردنشون هم حالم بد میشه دیگه چه برسه به انجام دادنش. البته این چند وقته که کمتر میومدم تو سایت و آگاهی ها برام کمرنگ شده بودن دوباره سراغ پرخوری رفتم ولی الان اینجام و دارم از آگاهی ها استفاده میکنم ، ته این مسیر برای من لاغریه و خدا ته مسیر منتظرمه و من به زودی خدا رو توی آینه و توی اندام متناسبم میبینم ولی این خیلی مهمه که من درست رفتار کنم و پرخوری نکنم چون این کار واقعا زشته ، بی احترامی به این جسم با ارزشمه ، من وقتی سپهر یه چیزی میخوره و پوستشو همینطوری رها میکنه تو خونه خیلی بدم میاد و همش بهش میگم مگه خونه سطل آشغاله که پوسته هارو همینطوری ول میکنی رو زمین ولی دست بر قضا خودم با پرخوری دارم همین کارو با جسمم میکنم و آشغالایی که بدنم هیچ نیازی بهشون نداره رو دارم خالی میکنم تو بدنم ، در واقع بدن من از پرخوری چاق نمیشه ازین چاق میشه چون ناراحته که دارم باهاش این رفتار ها رو انجام میدم و هر روز بهش بی احترامی میکنم ولی من به خودم قول دادم ، قول دادم که هر روز یک قدم بر دارم و به هدف خودم نزدیک تر بشم . همین دو سه روزی که دوباره دارم مطالب رو پیگیری میکنم رفتارم تغییری نکرده چون من یه مدتی کم و بیش دور بودم از فضای لاغری با ذهن و به خودم حق میدم که به همین زودی رفتارم تغییر نکنه و باید با ته نشین شدن دوباره ی این اطلاعات برگردم به حالت عالی خودم ولی همین دو روزه خیلی احساس بهتری نسبت به خودم دارم چون دارم به قول هایی که به خودم دادم عمل میکنم و این یعنی احترام به خودم . نمیدونید چه احساس قشنگیه که صبحا وقتی دارم گزارش روز قبلم رو مینویسم به خودم بگم که لاغری با ذهن رو انجام دادم و بعد جلوش یه تیک بزنم:)))) این احساسو با هیچ چیز عوض نمیکنم.

      توی فایل همون حرفای عالی همیشگی رو زدین که دوست دارم برای خودم تکرارشون کنم:

      یک: لاغر شدن مثل یادگیری یه زبان جدیده باید هر روز پیگیریش کنی ، تمرین انجام بدی و تو ذهنت با خودت هر چند با غلط املایی و گرامری ولی با اون زبان با خودت حرف بزنی تا آگاهی های جدید برات مرور بشن و کم کم جایگزین زبان قدیمی بشن

      دو: هر روز باید یک گام بر داری . نه دو گام نه با عجله بلکه یک گام ولی اونقدر اون گامو تکرار کن که ملکه ی ذهنت بشه هیچ اشکالی نداره یک فایل رو هزار بار گوش داد ؛ اینکه یه فایلو هزار بار گوش بدی بهتر از اینه که هزار تا فایلو فقط یه بار گوش بدی.

      سه: تنها روش صحیح لاغری ، لاغری با ذهنه . با روشای دیگه هم میشه لاغر شد ولی اول اینکه باقی نمیمونه و همونطور که باد اورده اون عدد جدید روی ترازو رو ، همون طور هم باد میبرتش و دوم اینکه ما با رژیم و ورزش و دمنوش و عمل جراحی هیچ تغییری در سبک زندگی مون ، فکر کردنمون ، تصمیم هامون و انتخاب هامون اتفاق نمیوفته . لاغری با ذهن به این خاطر صحیحه چون ما توی این روش تبدیل به یه آدم متناسب نمیشیم بلکه تبدیل به انسانی میشیم که لیاقت و شایستگی متناسب شدن و متناسب موندن رو داره . ما اینجا تبدیل به این قهرمان میشیم وگرنه رژیم گرفتن و لاغر شدن و برگشتن سر خونه ی اول که از همه بر میاد مگه ما کم رژیم گرفتیم؟ من خودم تمام وقتمو میزاشتم برای انجام هر چه بهتر رژیم ولی کو نتیجش؟ اگه نتیجه داده بود که الان اینجا نبودم و خداروشکر که نتیجه نداد و خداروشکر که چاق شدم تا بتونم این سایت رو پیدا کنم و روش زندگی کردن رو یاد بگیرم

       این روش فقط از قهرمانا بر میاد ، منم قهرمان داستان خودمم و توی این مسیر با نهایت قدرت قدم بر میدارم و به چیزی که برام مقدر شده میرسم

      خدایا شکرت

      ممنونم استاد عزیز و زیبا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/08/08 20:50
      مدت عضویت: 1612 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 790 کلمه

      جلسه ۳۵ تکرار 

      چگونه میشود با ذهن لاغر شد؟

      سلام وقت بخیر 

      چرا براحتی چاق میشم و بسختی و رنج  لاغر میشم؟ این سئوالیه که تو ذهن بیشتر افراد چاق بوده و هست ، اون وقتا با خودم فکر میکردم چرا ۳ روز میرم مسافرت ۳ کیلو چاق میشم ولی اینهمه رژیم میگیرم براحتی لاغر نمیشم ؟ 

      هر کسی جوابی بمن میداد و در انتها از تجمیع تمام جواب ها  چند تا باور مخرب در خودم شکل دادم و با اون باورها سالها در مسیر لاغر شدن سختی و رنج کشیدم 

      الان میفهمم دلیل اونهمه رنج ،بخاطر نداشتن اطلاعات کافی از بدن و ساختار ذهنم بود ، فکر میکردم وجود من همینجوری الکی بوجود اومده ، خدا دلش خواسته منو این‌ شکلی بیافرینه ، منم از شانس بدم چاق شدم 

      نکته مهمی که از نوشته های مقاله استاد متوجه شدم اینکه استاد نوشتن (بیشتر از اینکه به فکر نتیجه از روش لاغری با ذهن باشم ،مشغول نوشتن ،تجسم کردن و فکر کردن به لاغری بودم) دقیقا برعکس کاری که ما هنرجوها انجام میدیم 

      یعنی انقدر که ما دنبال نتیجه هستیم دنبال تمرکز بر تمرینات نیستیم ،انگار رو اضطرار هستیم ،مدام چشممون دنبال تغییرات جسممونه ، تازه توجه به تغییرات جسم هم نداریم تمرکز بر نگرفتن نتایجه جسمی داریم 

      یعنی مدام به خودمون میگیم پس چرا لاغر نشدم نکنه جواب نگیرم ،نکنه رو من جواب نمیده و بهتره از این به بعد  بیشتر به تمرینات و زندگی‌ کردنشون فکر کنیم و فشارو از جسم برداریم 

      اینکه ما مدام از جسممون ایراد میگیریم یعنی دوسش نداریم و ازش بدمون میاد ،خب قبلا هم در رژیم ها همین بلا رو سر جسممون می آوردیم بصورت رژیم های سخت ،ورزش ها،دم نوش ها ،عمل ها ووو و یه حس تنفر ، الان هم داریم مدام سرزنشش میکنیم و منتظر تغییر دادنش  هستیم بدون اینکه حتی لحظه ای فکر کنیم ،که تو این مدت ما فقط از جسممون خواسته داشتیم ،اول درونیات مغزمونو تصحیح کنیم بعد دنبال نتیجه باشیم ،اول بذرو بکاریم بعد دنبال درخت باشیم 

      ما چاق شدن رو یاد گرفتیم ،چجوری یاد گرفتیم؟ با شنیده ها و دیده هاییکه در خانواده و جامعه باهاشون برخورد کردیم، با نصیحت هاییکه به ما شد ،با ترس هاییکه برای ما تعریف شد ،با پیشنهاد هاییکه به ما دادن، با تعریف هاییکه از چاقی شد که مدام بما گوشزد کردن که این غذا مضره و چاق کننده است ،شام خوردن چاق کننده است ، برنج ،نون ،شیرینی جات ،فست فودها ،نوشابه ها ،روغن ووو چاق کننده هستند

      اگر شیرینی ها چاق کننده هستن چرا الان که من خوراکی های شیرین براحتی مصرف میکنم چاق نمیشم تازه لاغرتر هم میشم ، چرا قبلا جرات نمیکردم پنکیک بخورم حتی بهش فکر هم میکردم عذاب وجدان میگرفتم و احساس میکردم چاق شدم ولی این روزها خبری از چاقی من نیست ،اتفاقا یک هفته ای میشه هر روز عصر یا شب ،درست میکنم ،چرا الان نمیترسم ؟ چرا الان انقدر نمیخورم که حس خفگی داشته باشم ،چونکه ولعی ندارم ،محدودیتی ندارم میدونم هر وقت دلم بخواد میتونم مصرف کنم حق انتخاب دارم

      تمام درد ما در سالهاییکه رژیم بودیم و اون اندازه ای که تلاش میکردیم و نخوری ها میکشیدیم و ورزش ها میکردیم این بود که ما دائم در اضطراب چاق شدن بودیم ،در ترس خوردن و چاقتر شدن بودیم ،در عذاب  وجدان خوردن بودیم ،در ناراحتی نخوردن بودیم ،در احساس گرسنگی بودیم ،در حس بی لیاقتی بودیم ، حس دوست نداشتنی بودن داشتیم 

      حس تنفر از خود داشتیم ،حس زشت بودن داشتیم ،اعتماد بنفس و عزت نفسی در ما وجود نداشت ،اون حجم از استرس و حال ناخوب ، آیا نتیجش میشد لاغری و رضایت ؟

      معلومه که نه نمیشد ،حالا چرا اونهارو تجربه میکردیم ؟چونکه اون شکلی برنامه ریزی شده بودیم ،مغز اون فرمان هارو میداد، حالا چرا حالمون از هر جهت خوبه و تمام اون ناخوبی هاییکه بالا نوشتم تبدیل به زیبایی شده ،چونکه در حال تغییر دستورات مغز جانمان هستیم 

      الان اگر همه چیز بهتر از قبله چونکه اون استرس ناراحت کننده در وجود ما نیست ،حس امیدواری بیشتر شده در ما در نتیجه ما بسمت زیباتری هدایت میشیم 

      پس برای لاغر شدن بجای فشار به بدن ،محتویات مغزو تغییر بدیم ،اگر از کامپیوترمون برنامه فتوشاپ میخواییم اول برنامه قبلیو پاک کنیم ،فشار به دستگاهمون نیاریم بعد برنامه فتوشاپو بریزیم تو دستگاه و استفاده کنیم 

      الان هم در حال پاک کردن چاقی و دانلود کردن برنامه لاغری هستیم ،خدارو شکر انقدر نتایجم زیاده و دارم از مسیرم لذت میبرم ،از اینهمه تغییر کیف میکنم ،داره در وجود من شخصیت یک فرد متناسب دانلود میشه که رفتارها و عادت هام بسیار زیباتر شده 

      چقدر حس شیرینیه ،حس رضایت از خود، همون خودی که یه زمانی دوسش نداشتم و الان عاشقش شدم ،قبلا تنفر میدادم تنفر دریافت میکردم ،الان حس شگفت انگیز بودن دارم یکی از شگفتی سازان شدم ،جهان بازتاب درون ماست 

      خدایا شکرت برای اینهمه عظمت و بزرگیت که هر آنچه میخواهم برایم فراهم است 

        

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/08/07 20:50
      مدت عضویت: 1225 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 865 کلمه

      سلام و درود پاینده باشید😍

      چه فایل ارزنده ای ؟…انگار کل صد گام خلاصه شده بود 

      لاغری هنری است که باید یادبگیریم

      طی سالهای زیادی با رژیم غذایی و ورزش و قرص لاغری و گیاهی و دمنوش و روزه گرفتن و غیره…در تلاش بودم که از اضافه وزنم کم کنم و خیلی خوب هم موفق می شدم اما عذابش آنجا بود که همین که کمی احساس آسودگی می کردم و چشم به هم می زدم باز یواش یواش چاق شده بودم و نمی تونستم شرایط لاغری ام را حفظ کنم و مسیر و اون روش لاغری را ادامه بدهم .عجیب بود راحت و سریع چاق می شدم و باسختی لاغر؟!🤔

      انقدر احساس شکست و ناتوانی می کردم که بیخیال می شدم تا اینکه باز یک عروسی و عید نوروز بخوره یا برم پرو لباس یا کسی بهم حرفی بزنه و بخواد منو نصیحت کنه که یه کم حواست به خودت باشه و جلوی خودتو بگیر ؟!…باز دوباره تصمیم میگرفتم یک روش جدید لاغری پیدا کنم که به سرعت اضافه وزنم را کاهش بدهم ..

      یعنی با قدرت ذهن میشه لاغر شد؟!چه طوری؟!

      (نتیجه ثابت و ماندگار باشه 😍مگر اینکه از آموزه ها و یادگیریها استفاده نشه یعنی سوییچ لاغری را خاموش کنیم ….🤔)

      در تمام روشهای لاغری که قبل استفاده می کردیم فشار بر جسم بود با محدودیت غذایی و یا ورزش زیاد به خاطر سوخت و ساز بیشتر بدن و این تصمیمی بود که ما گرفته بودیم بدون هماهنگی با ذهن ؟!!!

      تمام دستورات از مغز ما صادر میشه که عملکرد و رفتار فیزیکی داریم و خود مغز از ذهن و آموزشهاش (فرمولهای ثبت شده )در آن تأثیر می گیره !

      به همین دلیل وقتی از شروع برنامه های لاغری ما مدتی می گذشت کار سخت تر میشد و تا جایی که ذهن ما را هدایت می کرد به آنچه که آموزش دیده بود و براش الگو و فرمول بود و جنگ و جدالی صورت می گرفت بین تصمیم ما و هدایت ذهن که همسو نبود مثلا فرمولهای چاقی ذهن ما را هدایت می کردند به سمت پرخوری و خاطرات لذت بخش مواد غذایی و برای ما سناریو می چیدند اما ما تصمیم گرفته بودیم نخوریم و در محدویت بودیم و یا اینکه احساس سیری داشتیم و اصلا نیاز به خوردن غذا نداشتیم اما تحریک می شدیم و دعوت می شدیم و سوپرایز با خوراکی !

      اصلا عجیب بود ؟!…من همیشه با خودم می گفتم شانسه منه همین تصمیم می گیرم همه دلشون رستوران می خواد و همه هوس تولد می کنند ….

      این تضاد باعث می شد عصبی بشیم و پرخاشگر و تا یه جایی دیگه طاقت نمی آوردیم و ذهن پیروز می شد و مسیر را رها می کردیم و باز شکست می خوردیم و این بار ناتوانی هر بار سنگین تر می شد.

      روش لاغری با ذهن 🍃🌸

      ببینیم چاقی اصلا چی هست چقدر مخربه چقدر مضره چقدر کشنده است و چه مشکلاتی داره ؟!…

      بعد از اون لاغری چیست ؟!..چه حس و حالی داره 😇چه مزایایی داره ؟چه پاداشهایی داره و چه قدرتی را در ما احیا می کنه ؟!..

      و بعد مسیر لاغری را یاد بگیریم قدم به قدم و به ذهنمون لاغری را آموزش بدهیم .

      ما از کودکی چاقی را به صورت ناخودآگاه یاد گرفتیم از والدین و جامعه و رسانه و تبلیغات از دیدن و شنیدن مثل زبان مادری خیلی آسون و راحت و با تکرار دیده و شنیده ها ی چاقی استاد شدیم در چاقی و داریم سالها  با این آموزه ها زندگی می کنیم 

      خبر خوب اینه که ذهن ما این قابلیت را داره که باز هم یاد بگیره و اگر بتونیم آموزش ذهنی و تسلط بر آن را یاد بگیریم در تمام جنبه های زندگیمون تحول ایجاد میشه و عالیه 📚

      ما جدول ضرب و رانندگی و خیاطی و …را یادگرفتیم یعنی دیدیم و شنیدیم بعد هم نوشتیم و تکرار و تمرین کردیم پس راز یادگیری لاغری هم اینه که طبق آموزهای سایت یادبگیریم بنویسیم و تکرار و تمرین و استمرار استمرار استمرار(به اندازه زمانیکه که در آموزه های چاقی استمرار داشتیم تا با جان ما عجین بشه )

      خیلی از دوستان خسته اند از مسیرهای کم شکن لاغری که رفتند و احساس ناتوانی می کنند نه دوست عزیز شما خیلی هم توانمندی وگرنه نمی اومدی اینجا دنبال لاغری 😊و همون اولین بار که شکست می خوردی بیخیال می شدی حالا بیاییم همون شوق و توانی که گذاشتیم واسه بیراهه ها بزار واسه این مسیر مستقیم (اهدنا الصراط المستقیم)پر نعمت و راحت 💎

      اگر مسیر اشتباه باشه مقصدی نداره هر چقدر تلاش کنی و سرعت بگیری هر چقدر هم سختی بکشی به جایی نمی رسی اما اگر مسیر صحیح باشه هرچقدر هم کند باشی از مسیرت لذت میبری آرومی و دلشاد چون مطئمن هستی بالاخره به مقصد می رسی 😍

      یادمون باشه چقدر به خاطر اضافه وزن خودمون رو محروم کردیم از تمام لذتها و تفریحات چقدر گفتیم بزار لاغر بشوم بعدا …

      متناسب شدن یعنی تولد دوباره و این فرصتی است برای اینکه جلوه کنیم از حضور عشق و زیبایی اش و افرادی که از اول متناسب بوده اند نمی تونند این حس را تجربه کنند در واقع شخصیت چاقی موهبتی برامون داره که لاغری و ارزشمندیست .

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

      بنیانگذار نسل متناسب باشیم بزاریم از ما شروع بشه و فرزندانمون را ازخطر چاقی نجات بدهیم این یک رسالته الگو میشیم برای خیلی از افراد …چه کار عظیمی من لایقش هستم  خدایا شکرت خدایا عاشقتم ♥️  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Armita Sediqi
      1400/07/28 20:56
      مدت عضویت: 955 روز
      امتیاز کاربر: 1313 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 518 کلمه

                           به نام خدای عزیز و خالق 

      سلام استاد جون و دوستای گلم.

      هر بار گوش دادن و دیدن این فایل من رو به وجد میاره.چون برای بار دهمه میبینمش..

      ذهن منفی باف میگه ای بابا باز این فایل؟ یک فایل جدید بیار تحلیلش کنم.

      ولی کدوم تحلیل؟ توی گام های بعدی هیچ رازی نهفته نیست.همه چیز توی همین گام و امروزه..

      شما در فایل بهانه بی بهانه گفتید: از همین فایل رایگان نهایت لذت رو ببر! 

      و میدونم این لذت و استفاده ،من رو به سمت دوره ها هدایت میکنه.

      پس لازم میدونم به ذهن منفی بافم بگم : آروم باش عزیزم.این روشی که تو میگی اشتباهه! درسته فایل جدید هیجان زدت میکنه اما معجزه ای برات رقم نمیزنه.

      همین فایل رو بِبَلع تا بقیه فایل ها هم به همین شکل رقم بخوره.

      کسالت داشتم و دیروز نتونستم فایلم رو گوش بدم اما این بر این مبنی نیست که رها کنم.

      من فقط ادامه میدم،لذت میبرم و در انتها هدایت میشم! 

      ((همه ما به یک اندازه به نعمت های جهان دسترسی داریم،فقط راه هارو بلد نیستیم! 

      مثل بچه ۵ ساله ای هستیم که مادر و پدرش رو در بازار گم کرده

      به همون اندازه عجز و ناتوانی رو حس میکنیم،ترسیدیم،نگرانی داریم و راه خونه رو بلد نیستیم.))

      امروز این جملات ارزشمند رو یاد گرفتم،با خودم گفتم چه جالب! درباره لاغری هم راه همینه..

      همه ما به تناسب اندام دسترسی داریم ولی راه رسیدن بهش رو بلد نیستیم.

       در این سایت روزانه با همون ۱ ساعت هم یاد میگیریم.

      که قطعا وقتی وارد این سایت میشی بیش از یک ساعت درگیرش میشی. میدونی چرا؟ چون داره اصل و واقعیت رو میگه و حرفِ حق شیرینه..

      منفی بافم حرف های زیادی میزنه.چرا اشتهات کم نشده؟ عه دیدی زیاد خوردی دیدی نتونستی خودتو کنترل کنی؟ دیدی چاق شدی؟ جواب نمیده..!

      ولی دارم بهش میگم عزیزِ من..این باور ها و عادت ها یک شبه به وجود نیومده که یک شبه از بین بره.

      هنوز گام دومم و از خودم توقع ندارم مثل کسی رفتار کنم که تا گام صدم رفته و یا دوره خریده! 

      من باید با خودم مقایسه بشم نه با دیگران..

      من فقط با خودم مسابقه میدم..

      من فقط با روز قبلم مقایسه میشم..

      همین و بس 

      خوشحالم که هر راهی برم،هرجا برم،لیز بخورم،با سر بخورم زمین،توی جاده ماشینم رو چپ کنم،چاق بشم،لاغر بشم، باز ایستگاه اخر این فضا و سایتِ..”در رابطه با تناسب اندامم”

      منفی بافم حرف های دیگه هم بلده بزنه؛اینکه تو اولویتت الان چیز ها و اهداف بزرگترته،لاغری رو میخوای چیکار؟

      ولی وقتی میبینم تا من بیماری پرخوریم رو رفع نکنم نمیتونم روی بقیه مسائل فوکوس کنم،وقتی فکر به خوردنم رو از بین نبرم نمیتونم به چیز دیگه ای فکر کنم.

      پس این روتین و لازمه زندگیمه که زمانی در ۲۴ ساعتم رو به این سایت اختصاص بدم.

      مهم اینه ضرر نمیکنم و به دل ناشناخته هام میرم

      خدا رو صد هزار مرتبه شکر که این حرف هارو به من الهام کرد و اینجا نوشتم.

      گاهی نیازی نیست زور بزنم تا چیزی بنویسم،وقتی از روحم بخوام حرف بزنه میزنه..

      و این رو از فریده جان یاد گرفتم که برای نوشتن کامنت هام زور نزنم! نخوام جملات فایل رو تکرار کنم.

      بلکه چکیده آگاهی هارو از روحم بپرسم و ببینم چه چیزهایی یاد گرفته؟

      اونم بهم کمک میکنه تا بنویسم،بنویسم و بنویسم..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1400/07/02 18:25
      مدت عضویت: 1025 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 962 کلمه

      سلام به استاد عزیز ودوستان سایت⚘⚘

      مشکل ما در کاهش وزن مشکل ذهنی است

       ما مشکلی در ذهن داریم که نمی تونیم لاغر بشیم و یا لاغر بمونیم 

      اما در روش لاغری با ذهن یاد میگیریم که چطور میتونیم ذهنمون رو  برای لاغر شدن و لاغر موندن تربیت کنیم

      لاغری با ذهن اگرچه نسبت به سایر روشهای لاغری یه مقداری زمانش بیشتر و نیاز به صبر و استمرار بیشتری داره 

      ولی نتیجه اون ماندگار و ثابته وقتی که ما از هر روشی برای لاغری استفاده کردیم ما سعی کردیم جسممون رو تحت فشار قرار بدیم و از غذاخوردن خودمون رو محروم می کردیم و سعی می‌کردیم فعالیت بدنی روزانه مون رو بالا ببریم و با تحت فشار قرار دادن خودمون مقداری از وزن و سایزمون  کم می شد

       اما دلیل اینکه در تمام این مراحل و دفعاتی که ما برای لاغری اقدام کردیم، همیشه انجام کار به سختی صورت می گرفته،

      به خاطر این بوده که اقدام فیزیکی ما برای کاهش وزن و سایر با اقدام ذهنمون همسو نبوده 

      یعنی ما تصمیم میگرفتیم لاغرشیم و اقدام می‌کردیم از روشی برای لاغری استفاده می‌کردیم اما ذهن ما همچین تصمیمی نداشت و ذهنمون طبق روال گذشته خودش، ما را به پرخوری تشویق می‌کرد 

      و ما را هدایت می‌کرد به سمت جاهایی که غذاهای خوب بود روش‌های پرخوری را به ما نشان می داد و ما را تحریک می‌کرد وذهن  روال کار خودش را طی می‌کرد

       اما ما بودیم که تصمیم گرفته بودیم که لاغرشیم و در اصل داشتیم با ذهنمون مبارزه می‌کردیم ما می‌خواستیم طبق برنامه غذاییمون غذا مصرف کنیم اما ذهنمون همچین تصمیمی نداشت و دائماً ما را به سمت پرخوری هدایت می‌کرد 

      به خاطر همینه که در تمام روش‌هایی که ما برای لاغری استفاده کردیم هر چقدر که از شروع تصمیم گیری ما می‌گذشت کار سخت‌تر می‌شد

       چرا که تلاش ذهنمون برای اینکه ما را به مسیری که در ذهنمون طراحی شده برای چاقی، ما را می خواست به این سمت هدایت کنه

      و این جنگ و گریز بین ما وذهنمون برای اینکه نمی خواستیم وارد مسیر چاقی بشیم و ذهنمون تلاش می‌کرد ما را به مسیر چاقی قبلی برگردونه

       باعث می‌شد که ما عصبانی بشیم پرخاشگر بشیم و ناراحت و خسته بشیم از این تلاش و مبارزه هر روزه 

      در نهایت رها می‌کردیم و دوباره با خیال راحت ما را به مسیری که سالها آن را طی کردیم هدایت می کرد

       تمام فعالیت‌های بدنی ما تحت کنترل مغزمون است و هر فعالیت بدنی که ما انجام می‌دهیم با مغزمون این کار صورت می گیره و فرمانش از مغز صادر میشه 

      هر بار که دست شما برای برداشتن لقمه‌ای حرکت میکنه این فرمان از مغز صادر میشه وگرنه شما نمی تونید بدون دخالت مغز اقدام کنید برای هر حرکت فیزیکی

       مغز ما تحت تاثیر ذهن ماست وقتی ذهن ما برنامه‌ریزی شده برای چاق شدن، مطمئناً فرمان هایی که مغز ما به اعضای بدن ما صادر میکنه در جهت چاق شدن و چاق تر شدن است 

      خیلی وقت ها ما میدونیم که سیر هستیم و تازه غذا خوردیم و احساس سیری می کنیم اما وقتی با یک شیرینی مواجه میشیم با یک ماده غذایی که خاطرات خوب ازش داریم و از خوردنش لذت میبریم مواجه میشیم دست ما میره به سمت برداشتن لقمه 

      و با اینکه ما می‌دونیم نباید بخوریم ، به راحتی دستمون اونو بر می داره و اونو می خوریم و بعد از خوردن عذاب وجدان می گیریم و ناراحت میشیم 

       و این اضطراب و ناراحتی باعث تشدید چاقی میشه. تصمیم می گیرین  که نخورین اما به موقش نمیتونید تصمیمتون رو عملی کنید و می خورین و بعد هم ناراحت میشین

      چاقی ارثی نیست چاقی یادگرفتنیه و آموزش دیدنیه مثل خیلی از رفتارهای ما

       پس ما چاقی رو یاد گرفتیم بدون اینکه خودمان تصمیم گرفته باشیم چاق بشیم چاق شدن رو یاد گرفتیم و نتیجه اونها جسم و وزنی  است که داریم

      پس میشه لاغر شدن را هم آموزش دید همانطور که چاق شدن رو آموزش دیدیم برای اینکه بخواهی لاغر شدن را یاد بگیری باید اصول کار کردن و تسلط داشتن بر ذهن رو یاد بگیری

       دلیل شکست خوردن ما از رژیم هایی که می گرفتیم و دوباره به حالت اول چاقی برمی‌گشتیم به خاطر این بود که

       در حالی که به خودت فشار می‌آوردی که وزنتو بیاری پایین هیچ برنامه‌ای برای آموزش دادن لاغری به ذهنت نداشتی و فقط داشتی به جسمت فشار می‌آوردی

       شما با هر قدرت و انگیزه و توان اگر در مسیر اشتباه حرکت کنید مطمئناً به مقصد نمی رسید ولی اگر با هر سرعتی حتی آهسته و کند در مسیر صحیح حرکت کنی به هدفت میرسی 

      تفاوت رسیدن به مقصد و نرسیدن به مقصد در تلاش و سرعت و کوشش نیست در مسیر درسته

      هر بار که از تلاشمون برای لاغری نتیجه نگیریم متاسفانه بر بار سنگینی چاقی اضافه میشه و ما خودمون رو ناتوان تر از قبل می بینیم برای لاغری

       در روش لاغری با ذهن باید هر روز تمرینات را با شور و اشتیاق عالی انجام دهیم

       باید هر روز یک قدم به سمت لاغری برداریم و اون  قدم فیزیکی نیست و سختی نداره ،دوندگی و محرومیت غذایی نداره و آموزش ذهنیه

       از طریق فایل گوش دادن و نوشتن و تمرین کردن 

      هر کجا در مسیر لاغری دیدی داره بهت سخت میگذره، بدون داری مسیر رو اشتباه میری و همانطور که برای چاق شدن سختی نکشیدیم لاغری با ذهن هم به همین شکله بدون اینکه شما سختی بکشید وزن با ذهن متعادل میشه

       به اندازه‌ای که در آموزش ذهنتون خوب رفتار کنید، خوب عمل کنید وزن و سایز تون متعادل میشه با ذهنتون

       اضافه وزن تاثیری صدها برابر روی اعصاب و روان ما داره 

      اضافه وزن  محدودیت به وجود میاره، اعتماد به نفس افراد رو خورد میکنه توانایی هاشون رو ازبین میبره

       پس برای تغییر کردن همت کنید، اشتیاق زندگی دوباره رو در خودتون زنده کنید،  لاغر شدن رو یاد بگیرید و لاغر شدن رو زندگی کنید

       و زندگی جدیدی برای خودتون خلق کنید

       لاغر شدن خیلی ساده است ،اگر از مسیر صحیح، حرکت رو شروع کنید و استمراااااااااااااار داشته باشید.

      باسپاس از شما استاد عزیز آقای عطار روشن بابت این سایت عالیتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار roshaam2002@gmail.com
      1400/06/16 06:00
      مدت عضویت: 970 روز
      امتیاز کاربر: 331 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,668 کلمه

      با سلام

      گام دوم (تکرار 1)

      من هم از کودکی دارای اضافه وزن بودم ، چاق نبودم ولی توپر بودم و همینطور که بزرگ تر میشدم ، وزنمم بیشتر میشد.

      من از سن 14 سالگی تا الان که 19 سالمه 3بار خیلی عالی لاغر شده بودم ولی نتونسته بودم نگهشون دارم و یا لاغر تر بشم و روش های زیادی هم براشون استفاده کرده بودم.

      انواع رژیم ها،( از ساده بگیر تا سخت در حد کشتن خودت) ورزش ها: پیاده روی و دویدن و دمبل و رقص و …دمنوش و مواد ارگانیک و قرص و … 

      طب سوزنی و ….

      همشون هم عالی جواب داده بود با اینکه پدرم دراومده، ولییی پایدار نبود.

      و برای منم این سوال همیشه بود که چرا انقدر سخت لاغر میشیم و سریع چاق میشظیم! مثلا 1 کیلو وزن و تو 1 هفته کم میکردم بعد همون 1 کیلویی که انقد براش زحمت کشیده بودیم و تو 1 شب اضافه میکردم ! خیلی رو اعصابم فشار  میومد خیلی سخت بود که بخوای با همچین اتفاقی کنار بیای!

      لاغر شدن رو باید یادبگیریم ، همونطور که چاق شدن و یاد گرفتیم . چون چاقی یک مشکل ذهنیه 

      از نظر من چاقی یک بیماریه ّ، بیماری ذهنی !

      یادم میاد اخرین بار که برای لاغر شدن از روش های دیگه استفاده میکردم و خیلی خسته شده بودم گفتم : خدایا، تو که خیلی بزرگی و این درخواست من اصلا برات چیزی نیست ، تو که برای پیامبرامون معجزه کردی و برای حضرت موسی دریا رو نصف کردی ، یکی عصاشو مار کردی و …. میشه منم ی شب بخوابم بلند شم بعد ببینم اونطوری که میخوام شدم؟ نخواستم برام اسمون و نصف کنی که!خخخخخ!

      ولی بعدش که به مسیر هدایت شدم و در حال حاظر 33 گام برداشتم ، تازه متوجه شدم که خدا حتی میتونه این کارو هم بکنه ولی دوباره من میتونستم چاق بشم ! چون ذهنیتم که تغییر نکرده بود!و من بازهم به راحتی میتونستم چاق بشم !

      پس خداوند بزرگ راه حلشو از ریشش بهم نشون داد.

      ما تو روش لاغر با ذهن، ذهنمونو برای لاغر شدن و لاغر موندن تربیت میکنم. درسته که زمان بشتری میبره و احتیاح به صبرو حوصله و استمرار بیشتری داره ، ولی نتیجه اون دایمیه، ماندگاره و ثابته و اصلا امکان این که ما دوباره چاق بشیم ، به هیچ وجه وجود نداره!  غیر از اینکه از اموزش هامون استفاده نکنیم!

      در تمام روش های لاغری که ما از اون ها استفاده میکردیم ، به نحوی با محدود کردن خودمون و سختی دادنو فشار اوردن  به جسممون میخواستیم لاغر بشیم . یعنی فقط میخواستیم نتیجه رو تغییر بدیم!و هیچ روشی برای لاغر کردن ذهنمون نداشتیم ! مثلا وقتی تو  رژیم بودیم دلمون میخواست غذابخوریم، دنبال خوردن بودیم و…. ولی جلوی خودمون و نگه میداشتیم ، این نشون میداد که ذهن ما تو مسیر چاق شدن بوده!و ما شخصا جلوگیری میکردیم از خوردن !

      و در تمام این روش ها ، ذهن ما با جسم ما هماهنگ نبوده! چون ما خودمون فقط تصمیم میگرفتیم که در جسممون نغییر ایجاد کنیم ولی ذهنمون همچین تصمیمی نداشت و مارو بیشتر به مسیر هایی هدایت میکرد که چاقترمون کنه !

      مثلا خود من اینطوری بودم که تا 3 ماه خودم رو در خوردن محدود کرده بودم و الان در برابر غذا حریص شدم! 

      یعنی نمیشه در کل تو هرچی باهاش مقاومت کنی ،  تلافیشو سرت در میاره!خخخ!

      در اصل داشتیم باهاش مبارزه میکردیم!

      خود من اینطوری بودم که اواخر رژیمم نمیتونستم دیگه به خودم زیاد سخت بگیرم و یزره از کنترلم خارج شده بود.

      ( یعنی در واقع از کنترلم خارج نشده بود ، بلکه از توانم خارج شده بود! )

      اوایل همیشه با شور و اشتیاق شروع میکردم ولی هرچه بیشتر میگذشت برام سخت تر و طاقت فرسا میشد ! چون که برنامه های چاقی و چاق شدن در ذهنم ایجاد شده بود و باید اجرا میشد دیگه! 

      در اوایل که هر غذایی میدیم خودمو کنترل میکردم و میتونستم جلوی خودمو بگیرم  ولی بعد از  4 ماه دیگه نمیتونستم بدجور مقاومت میکرد با من و من دلم میخواست بخورم ولی از طرفی هم به خودم یاداوری میکردم و جلوی خودمو میگرفتم و و باعث میشد که من عصبی بشم  ، پرخاشگر بشم  اشفته و اصلااا ی وضعیتی بود که فقط خدا میدونه:) ولی نمیتونستم هم در مقابلش پیروز  بشم و شکست میخوردم ازش و بعد از اینکه غذا میخوردم دیگه …..

      واقعا حس افسردگی و پشیمانیش  ادم و خورد میکرد اصلا! 

      بعد که یزره خودم و اروم میکردم و به خودم میگفتم اشکال نداره و دفعه بعدی رعایت میکنم ، وعده بعدی رو بدتر هم میکردم و باز هم دوباره عذاب وجدان و همون حس و بد و دوباره دوباره و دوباره ….

      انگار که تو ی چرخه ی بی انتها گم شده بودم.

      و در نهایت دیگه ادامه نمیدادیم و چاق تر هم میشدیم

      اون عذاب وجدانی که ما بعد از هر بار غذا خوردن میگرفتیم ، عامل اصلی چاق تر شدن ما بوده و چاقی مارو تشدید هم میکرده

      (تمام فعالیت های بدنی ما به دستور و فرمان مغزمون انجام میشه و مغز هم تحت تاثیر ذهن ماست)

       بنا براین اگه ذهن ما برای چاقی برنامه ریزی شده باشه تمام دستور های مغزی در جهت چاق کردن ما اجرا میشه!

      مثلا این موقع هایی که ما میدونم سیر هستیم ولی دلمون میخواد که بازم بخوریم و یا دستمون میره و بازهم برمیداریم میخوریم .و بعد عذاب وجدان میگیریم 

      اینجا به قول خودم ذهنمون گرسنشه نه بدنمون!

      هر بار که ما از رفتارغذاییمون ، ناراحت باشیم و عذاب وجدان بگیریم، درواقع خودمونو سرزنش میکنیم و ضعیف نشون میدیم و به همین دلیل دفعه بعد و دفعات بعد تر هم مابیشتر از دفعات قبل تر میخوردیم و اون بر ما پیروز میشد.

      همه افرادی که اضافه وزن دارند ، تحت امورش چاق شدن قرارگرفتند.

       کسانی که چاق هستند واعضای خونوادشون هم اضافه وزن دارند ، از کودکی تحت اموزش چاق شدن قرار گرفتند.

      مثل صحبت کردن و….

      از کودگی شنیدن که زیاد نخور چاق میشی!فعالیت داشته باش چاق نشی و…

      یعنی از کودکی یاد میگیرن که چطور ادم چاق میشه ؟ چه کارایی انجام می ده که چاقش میکنه؟و… حالا فکرشو هم بکن که کسایی هم بهت اینارو اموزش میدن که خودشون اطلاعات صحیح راجع بهش ندارن!

      همین من ! چون مادرم چاق بود و هی تلاش میکرد که لاغر بشه و زیاد هی میگفت دلیل این که چاقه چیه و ….منم یادگرفته بودم ازش  و الان در این وضعیتم !

      یا حتی دارم به وضوح میبینم که یکی از زنداییم به شدت روی وزن و اندامش حساسه و هرکاری میکنه که در حالت متناسب باشه و دختر دایی من هم که از تا وقتی که 4-5 سالش بود اونقدر که لاغر بود به زنداییم میگفتن بهش بیشتر غذا بده! من اگه جای زنداییم بود بهشون میگفتم( بچه ی خودمه و میخوام هرجور که راحته زندگی کنه، به شما چه ربطی داره؟)

      ولی الان دارم میبینم که دختر داییم  که الان 7 سال داره مامانش میگه 2-3 کیلو چاق شده، با اینکه کم غذا میخورد !

      و من برای ی مدتی رفته بودم  خونشون و دیدم تمام فکر و ذکر و صحبت تو خونه اونا درباره چاق بودن و لاغر شدن و … اینا بود. طوری که وقتی خودم اومدم خونه دیدیم تو اون دو روزی که خونه داییم بودم، منم چاق شدم! 

      حتی دیدم که رفتارغذایی دخترداییمم تغییر کرده ! با اینکه 7 سالش بود حجم غذای تو بشقابش از منی که 19 سالمه بیشتر بود!

      و من الان با نوشتن این دیدگاه متوجه شدم که چطوری چاق شدیم!  اول ذهنمون چاق شد بعد جسممون!

      انقدر که در معرض تکرار گفته ها و شنیده ها در مورد چاقی قرارگرفتیم اول در ذهنمون چاق شدیم . با یکی دوبار گفتن نه هااا اونطوری فایده نداره ، من دیدم پشت سرهمممم داشتن درباره چاقی حرف میزدن و انگار که وظیفشون تو این دنیا اینه که چاق بشن و لاغر بشن وچاق بشن و…

      پس ما برای این که   بخوایم از همین روش هم لاغر بشیم که از طریق ذهنه و همون راهیه که مارو چاق کرده و باید برای لاغر شدن ازش استفاده کنیم ، دقیقاا همینطوریه!

      خیلییی سادسس! فقط باید دربارش فکر کنیم و مورد توجهمون باشه ، باید دربارش بشنویم ، ببینیم. نه یکی دوبار،يا، نه ببینم تموم بشه بعد خودم لاغر بشم!

      من که  الان فهمیدم باید چیکار کنم. خدایا شکرت

      پس ما چاقی و یادگرفتیم و اصلا هم براش سختی نکشیدیم ! فقط در موقیعیتش قرار گرفتیم ،مثل زندگی کردن با افراد چاق و دربارش شنیدیم و… به صورت  ناخوداگاه خیلی راحت یادش گرفتیم!تو همه ی زمینه ها این موضوع صدق میکنه هاا ، مثل صحبت کردن به زبان فارسی ، که ما در موقیتش قرار داریم و شنیدیم و صحبت کردیم و خیلییی ناخوداگاه یاد گرفتیم که چطوری فارسی صحبت کنیم .

      کسی که تو انگلستان زندگی میکنه که بلد نیست فارسی صحبت کنه ، به زبان انگلیسی صحبتت میکنه ، چون در موقعیتی قرار داشته که همه اونجا انگلیسی صحبت میکردن و اون هم یاد گرفته ، ولی میتونه زبان فارسی هم یاد بگیره که بتونه فارسی متوجه بشه و بعد از مدتی تکرار کردن بتونه فارسی صحبت کنه .

      پس ما با ناخوداگاهمون به اسانی یادگرفتیم ولی الان که میخوایم  خوداگاه اقدام کنیم و چیزی و یادبگیریم یزره برامون سخت تر میشه چون ما باید اگاهانه تلاش کنیم و یادبگیریم

      من خودم الان انگلیسی و کامل بلدم و درحال حاظر هم دارم زبان المانی و یادمیگیرم ولی دقت کردم که بعضی اوقات که از فضای زبان المانی دور شدم ،ی مقدار برام سخت شد ! ولی بعد که بیشتر ادامه دادم و میدم دیدم که دوباره روان شدم . و یا الان که دارم المانی و به عنوان زبان سوم یادمیگیرم و ارتباطم با زبان انگلیسی کمتر شده ، به روانی قبل نمیتونم انگیسی صحبت کنم ! البته دوباره با تمرین و تکرار کردن دوباره روان میشم!

      این نشون میده که همه ی اینها تکراره ، فقططططط تکراررر و در مسیربودن!

      حتی الان متوچه این نکته ی جالب هم شدم ، من زمانی که برای یادگیری انگلیسی و روان شدنم در اون، کتاب هایی تهیه کرده بودم ، و یا حتی همین الان که کتاب کار های المانی هم تهیه کردم، توی همه ی کتاب ها 4 بخش وجود داره که در نهایت از اون 4 بخش در ازمون ایلتس انگلیسی و گوته المانی سوال میاد 

      1_ reading_ lessen_خواندن

      2_writing_schreiben_نوشتن

      3_listening_horen_شنیدن

      4_speaking_sprechen_صحبت کردن

      !!!!!!

      جالبه نه؟  

       بنابراین خیلی از افراد چاقی که در خانواده ای متولد شدند که اعضای خانواده چاق بوده اند، به سادگی و ناخواسته چاقی رو یادگرفته اند بدون اینکه نصمیم داشته باشن  که چاق بشن و با تکرار کردن رفتار های نا متناسب  و فرمول های چاقیی و رفتارهایی که که خودشون در ذهنشون ذخیره کردن و اونو زندگی کردن و به خاطر همین در این وضعیت جسمی قرار دارند.وبعد به این باور میرسن که چاقیشون ارثیه! 

      در صورتی که در واقعیت اموزش دیدنیه!

      و ذهن انسان این قابلیتو داره که بارهاااا آموزش ببینه!

      برای یادگیری لاغری باید اصول تسلط  داشتن روی ذهن رو یاد گرفت. 

      دلیل اینکه ما در روش های قبل شکست میخوردیم این بود که اموزش های لازم برای لاغرشدن ذهنمون و بهش ندادیم با اینکه خیلی عالی وزن و سایز کم کرده بودیم. و بعد از اینکه روش و ول کردیم و یا تموم کردیم دوباره چاق شدیم بخاطر این بوده ک ذهن ما فقط چاق شدن رو بلد بوده! و مارو دوباره  به سمت چاق شدن هدایت کرده.

      و تنها راهش با ذهنه ، چاق شدن با غذاخوردن نیست با عرق نکردن نیست و…. 

      بیماریه ذهنیه!هیچ راه دیگه ای نداره و هیچ راه سریع دیگه ای هم نداره!

      تمام روش هایی که باهاشون مواجه شدیم برای تبلیغ گفته شده که  کاهش وزن 10 کیلو در یک ماه یا 5 کیلو در هفته و ….اینا مارو به نتیجه نمیرسونه!در هر روشی که زمان و مقدار مشخص شده باشه، کاملا اشتباه و دروغه!

       مگه ما تو 1 هفته 5 کیلو چاق شدیم که بخوایم 5 کیلو هم کم کنیم و یا در 1 ماه…..

      چون چاق شدن و لاغرشدن ،زمان و مقدار ندارد!

      (ما اصلا تصمیم نگرفته بودیم که تا چه مدت ، چه قدر چاق بشیم! و نمیتونیم هم تصمیم بگیریم که تا چه مدت چقدر لاغر کنیم)

      من اینو مطعنم که هرکس تو این مسیر یا تو این سایته، فرد ناتوانی نیست ، بلکه فرد خیلی توانمندی هم هست که به این مسیر هدایت شده ، جا نزده برای لاغرشدن .فقط مسیر ایی که میرفته اشتباه بوده که فکر کنم خودش هم نمیدونسته .

       فردی ناتوانه که با یک یا دوبار شکست خوردن جا میزنه و دیگه ادامه نمیده 

      ولی فرد مثل من …!

      حرکت در مسیر اشتباه با هر قدرت و توان و سرعتی هم که باشه ، مارو به مقصد نمیرسونه !

      ولی در مسیر درست با هر سرعتی که بخوای بری به مقصد میرسی.

      تفاوت رسیدن و نرسیدن به مقصد  در سرعت و انگیزه و تلاش و… نیست بلکه در مسیر است.

      پس ما فرد ناتوانی نبودیم بلکه داشتیم در مسیر اشتباه حرکت میکردیم.

      چاق و لاغر شدن های مکرر باعث ایجاد احساس نا امیدی و ناتوانی درلاغر نشدن در افرادچاق میشه .

      درواقع هرچقدر که ما از تلاشمون برای لاغر شدن نتیجه نگیریم بر سنگینی بار چاقی افزوده میشه!

      کسی که شور و اشتیاق داشته باشه در این مسیر به همون اندازه هم نتیجه میگیره

      و فقط باید به کارهایی که گفته شده عمل کنیم که اصلا هم کار سختی نیست از نظر من ،

      با دیدن و نوشتن و خوندن 

      دیگه سخت تر از غذا نخوردن و ورزش کردن  نیست که ؟!!

      تو  این روش که دیگه نه گرسنگی بهت میدن ، نه بهت میگن ورزش کن ،و …

       هیچیییییی!

      هیچ کاری نیاز نیست انجام بدی ، فقط گوش بده و چیزهایی که متوجه شدی رو بنویس.

       دیگه خیلییی هم سختته که اگر  بخوای بنویسی ، تایپ کن! 

      مسیر لاغری باید برامون خیلی اسون باشه . اگه جایی داشت بهمون سخت میگذشت ، مسیر اشتباهه و دیگه ادامه نده!

      چون ما برای چاق شدن سختی نکشیدیم ، ورزش نکردیم و…. و اتفاقا لذت هم بردیم ، غذاهای خوشمزه خوردیم و… همینطوری هم چاق شدیم ، و برای اینکه هم بخوایم لاغر بشیم باید لاغری ومسیر لاغری  به اسانی و شیرینی همون مسیری باشه که مارو چاق کرده! در روش لاغری با ذهن ، ذهن و جسم ما باهم متعادل  میشه و ما هرچقدر در اموزش های ذهنمون بهتر عمل و بهتر رفتار کنیم سایز و وزن جسم ما کمتر میشود .

      همچنین  تاثیر روش های ذهنی گسترده است و باعث تغییر در همه ی جوانب زندگی میشه و بهبود شرایط به وحود میاد ، سبب افزایش اعتماد به نفس و شادی درونی و ارامش و ….. میشه 

      لاغری یک زندگی دیگس ، شاید کسی که از اول لاغر بوده نتونسنه باشه خودشو در ورژن چاق خودش ببینه ، ولی ماها در هردو تا حالت خودمونو دیدیم ! 

      چاقی تاثیر خیلی زیادی در اعتماد بفس افراد داره ، جه بساا افرادی هستن با توانایی های  بسیار عالی و فوق العاده ، اما بخاطر جسمشون اون اعتماد بنفس و در بروز دادن خودشون و توانایی هاشون ندارن!

      که لاغری باذهن اونم درست میکنه ، چون نتیجش گستردس و وقتی ذهن تغییر کنه ، در تمام زندگی ادم تفاوت ایجاد میشه.

      فشار اضافه وزن و چاقی رو اعصاب و روان  افراده .

      چون بدن انسان در هر حالت ، علایم حیاتی خودشو داره و داره زندگی میکنه . اما فشاری که روی اعصاب ادم میزاره صد ها برابر بیشتره 

      من میخوام تغییر کنم و  میخوام اونطوری زندگی کنم که راضی باشم و لذت ببرم و میتونم .

      همه میتونن.

      یک نفر تونسته ، پشت اون خیلی های دیگر هم تونستن ! 

      چون لاغر شدن خیلی سادس اگه از مسیر صحیح اقدام بشه . 

      و تنها نکته استمرار داشتن در ان است. ما در  چاقی استمرار داشتیم که الان چاق هستیم !

      تمام دفعه هایی که از هر روشی خواستیم خودمون رو لاغر کنیم در چاقی استمرار داشتیم . 

      استمرار داشتیم چون فرمول هاش تو ذهنمون نوشته شده بود و چیزی که در ذهن افراد باشه ناخوداگاه بهش دست پیدا میکنه

      خیلی کارایی که ما در روز بدون ازینکه بخوایم فکر کنیم که باید چطوری انجامشون بدیم ، بدون تصمیم گرفتن انجامشون میدیم ، بدون اینکه قکر کنیم راه میریم ، بدون اینکه فکر کنیم نفس میکشیم و… اینا فرمولها تو ذهنمون نوشته شده بوده ، و چاقی هم همینطوریه!فرمول هایی هست در ذهن ما که م بدون اینکه بخوایم ازش استفاده میکنیم!

      بنابراین همونطور که ما بدون اینکه هیچ کاری کنیم ، تونستیم چاق بشیم ، بدون اینکه هم کاری کنیم ، میتونیم لاغر بشیم ، اگه صحیح ببینیم ، صحیح باور کنیم و در مسیر صحیح زندگی کنیم.

      تنها رمز کار اموزش دیدنه لاغری است

       خوشحالم و از خداوند عزیزم سپاسگزارم بابت اگاهی های عالی که امروز دریافت کردم

      شاد و پیروز و متناسب باشید !

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/05/11 19:27
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 27901 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,452 کلمه

      به نام خداوند مهربان 

      منم خیلی رژیم ها  رو  در گدشته امتحان میکردم و مقطعی کم میکردم اما دوباره برمیگشت و همین من رو اذیت میکرد و خوب میدونستم مشکل از من نیست چون با هر رژیمی که میگرفتم من عالی وزن کم میکردم ولی نمیتونستم اون  و حفظ کنم و همیشه این برام سوال بودم چرا من نمیتونم برای همیشه لاغر بشم . و همیشه میگفتم چرا اینقدر راحت چاق میشم و اما برای لاعری باید سختی و رنج بکشم و با همین سوالها که در ذهنم بود من با این روش آشنا شدم و دقیقا متوجه شدم مشکل از ذهن من هست نه چیز دیگه  و واقعا من هم جز اون دسته افرادی بودم که عالی وزن  کم میکردم اما بر میگشت و همیشه  میخو استم کاری کنم که برنگرده و اما من  با این روش  دارم  ذهنم رو تر بیت میکنم که دیگه هیچ وقت  چاق نشم مگر نخوام از چیزی که یاد گرفتم استفاده کنم .

      من  همیشه سعی کردم   با محدودیت و رژیم و کم خوری  خودم رو لاعر کنم اما ذهنم همیشه به دنبال پرخوری و خوردنهای زیاد و اون غدا و این غدا  خوردن بود  و من رو هدایت میکرد به خاطر همین کار من سخت میشد و در واقع چون جنگ بین چاقی ذهن و تصمیم لاغری من  وجود داشت من  همیشه شکست میخوردم و عصبی میشدم .

      چون خوردن ما یک دستور مغز ی هست و  از مغز میاد و مغز ما تحت تاثیر ذهن ما هست .

      یعنی ما با اینکه میدونیم نباید بخوریم اما دست ما به سمت اون خوردنی میره و ما اون رو برمیداریم و بعدش ناراحت و عصبی میشیم .درواقع تصمیم داریم نخوریم .اما نمیشه 

      به ذهنمون باید یاد بدیم چاقی چیه و چه مشکلاتی داره و بعد بهش میگیم لاغری چی هست و چه مزایایی داره و ما تمام اینها رو گام به گام  باید انجام بدیم تا به ذهنمون لاغر شدن رو یاد بدیم ‌

      .

      تمام افرادی که اضافه وزن دارن از یه مقطعی به بعد چاق شدن یا از کودکی چاق شدن که  از پدر و مادر شون  اون رو یاد گرفتن مثل یاد گرفتن زبان مادری و هیچ سختی نکشیدن چون ناخود اگاه  و از جامعه و یا  والدین یاد گرفتیم  ولی حالا اگر بخواهیم زبان دیگه رو یاد بگیریم سخته چون میخو اهیم اگاهانه اون رو یاد بگیریم .

      خیلی افراد چون رفتارهای چاق کننده رو مرتب تکرار میکنن چاق هستن ولی فکر میکنن چاقی ا رثی هست بدون اینکه تلاشی کنن این افراد چاقی رو یاد گرفتن مثل خیلی از آموزشهای دیگه که ما میریم اون رو یاد بگیریم  مثل رانندگی و خیاط،ی و آشپزی و .. باید لاغر شدن رو هم یاد بگیریم و باید اصول کار کردن روی اون رو یاد بگیریم .

      ما هر بار در گذشته  تصمیم گرفتیم لاغر بشیم اما ذهنمون فقط چاق شدن رو بلد بوده و ما رو چاق کرده برای همین هر دفعه ما تصمیم گرفتیم لاغر بشیم شکست خوردیم و دوباره چاق شدیم .

      چاق شدن و لاغر شدن زمان و مقدار نداره که در چه زمانی چه مقدار لاغر بشی و هر کس این وعده ها رو به شما  داد دروغ هست و ما دوباره برگشت وزن داشتیم چون برای چاقی ما اینطور چاق نشدیم و با بر نامه های لاغری فقط به جسم فشار میاریم و در نهایت جسم ما دوباره چاق میشه چون ذهن ما در مسیر چاق شدن بوده و فقط ما به زور به جسم میخواستیم لاغر بشیم .

      پس من  فردی ناتوان در لاغری نیستم فردی ناتوان هست که یک بار شکست بخوره دیگه اقدام نکنه و اگر فردی بارها اقدام کرده  و موفق نشده ناتوان نیست بسیار توانمند هست و فقط راه اونها اشتباه هست و من از هر مسیری شرکت کنم شکست میخوردم .

      من در تمام موارد کم نزاشتم و یاد م میاد چقدر زحمت میکشیدم و  چقدر  مراقبت میکردم از خودم که زیاد نخورم  طبق جدول بخورم و مواد خاص تهیبه میکردم و ورزش میکردم اما نتیجه ی ماندگار نمیداد و برای یک مقطع کوتاهی خوب بود و این چاق و لاغر شدن های مجدد واقعا ویران کنتده هست که ما فکر میکنیم نمیتونیم لاعر بشیم و خودمون رو ناتوان میبینیم از قبل و اما از وقتی که وارد این مسیر شدم و این روش رو استفاده کردم نتایج عالی رو کسب کردم  که باعث افزایش اعتناد به نفس در من شده .

      من باید هر روز یک قدم به سمت لاعری برداریم با فایل گوش دادن و نوشتن و تمرین کردن  مثل هر آموزش دیگه ای مثل زمانی که در مدرسه در س میخواندید ولی باید براش زمان بزاارید لاغر شدن بسیار آسان هست و هر جا دیدی بهت سخت میگذره بدون داری اشتباه میکنی .

      من بدون اینکه سختی بکشم وزنم متعادل میشه با جسم اگر خوب رفتار کنم و عمل کنم وزنم متعادل میشه با ذهن و جسم .

      من دارم به ذهنم یاد میدم چطور رفتار کنم و این باعث شادی واعتماد به نفس بیشتر میشه و آرامش،و … به وجود میاد که خیلی از جنبه های زندگی ما تغییر میکنه .

      افراد متناسب این شانس رو ندارن مثل ما زندگی دوباره ی لاغری رو  تجربه کنن .

      افراد چاق اصلا روشون نمیشه تو انایی خودشون رو نشون  بدن  اضافه وزن محدودیت میاره و اعتماد به نفس رو از بین میبره پس باید همت کنید و اون رو تغییر بدید و اگر والدین لاغری رو یاد بگیرین فرزندان اونها هم خود به خود لاغری رو یاد میگیرین و تاثیرات این دوره فقط برای خودمون نیست برای اعضای خانواده هست پس لاعری رو یاد بگیرید و با  اشتیاق زندگی دوباره رو خلق کنید من تونستم و یک و سال و نیم هست که  لاعر تر شدمو به تناسبم نزدیک شدم   و از زندگی و خوردن دارم لذت میبرم و زندگی جدید ی رو دارم  تجربه میکنم .

      من باید  بخوام تا قدم در این مسیر بزارم .

      من اشتیاق فراوانی برای لاعر شدن دارم و دوست دارم از این مسیر لاغر بشم و من بسیار استمرار دارم تا نتیجه بگیریم مثل اون موقع که برای چاقی استمرار داشتم و ذهنم یاد گرفت و ناخود اگاه انجام میدادم و هر کاری به ناخود اگاه سپرده بشه  بدون فکر کردن انجام میشه و ما دیگه  به راحتی اون رو انجام میدیم مثل جدول ضرب و یا آشپزی و یا رانندگی .چاقی هم یک فرمول هست که ما اونها رو یاد گرفتیم و در ناخودآگاه ما هستن و ما بدون فکر اونها رو انجام میدیم پس ما باید لاغری رو هم یاد بگیریم و به ناخود آگاه بسپاریم تا فرمولهای اون بدون فکر کردن به اجرا در بیان .

      برداشت من از فایل ؛

      من الان بعد  از مدتها که در سایت  تناسب فکری هستم و دوباره این فایل  رو گوش  دادم  به خودم گفتم من   خیلی وقت هست که در ذهنم لاغری کلی مزیت داره و مساوی هست با حال خوب و لذت و سلامتی و ازادی و اعتماد به نفس،و خود باوری و آرامش و خوشتیپی و …..  و چاقی در ذهنم  مساوی هست با مشکلات و درد و رنج و محدودیت سختی و حال بد و نگرانی و استرس و عصبی بودن  و بیماری و بد لباسی و مشکلات  و واقعا به خوبی تونستم این کار رو انجام بدم و د ر واقع لاغری  در قسمت لذت ذهن من هست و چاقی در قسمت  رنج ذهن من هست و ذهن من بسیار دوست داره لاغری رو یاد بگیره و میدونه که چقدر مزیت داره و  میدونه هر پرخوری چقدر ضرر داره و با من همکاری میکنه تا من به وزن دلخواهم برسم و من بسیار به خودم میبالم که درراین مسیرم چون دارم لاغری رو یاد میگیریم چون هر روز دارم متناسبتر میشم چون ذهنم هر روز مهارتش برای یاد اجرای آموزشها داره بیشتر میشه و ذهنم کلی اطلاعات در ست رو هر روز داره مرور میکنه و یاد میگیره و من هرروز انتطارم از خودم لاعری بیشتر هست .و من با استمرار و تعهد در این مسیر دارم قدم برمیدارم چون عاشق لاغریم و با  لاغری  عشق میکنم و اومدن در سایت و نوشتن کامنت و فایل گوش،دادن جز لذتهای من هست  که اگر یکی دو روز انجام ندم واقعا حالم بد میشه و هر روز  با عشق و علاقه دارم این مطالب رو دنبال میکنم و تمام تلاشم این هست که به اونها عمل کنم من این روش رو باور کردم و برای خودم منطقیش کردم که بسیار آسان هست و  گفتم این روش بسیار جدید هست که خیلیها هنوز به اون نرسیدن و نخواهند رسید باید از طرف خداوند  هدایت بشی به این راه و من که هدایت شدم باید بهش کامل اعتمادکنم  تا نتیجه بگیریم و خداوند فقط ما رو به ساده ترین و بهترین راه ها هدایت میکنه پس بسیار ساده و اسون هست فقط باید تعهد و پشتکار داشته باشی و  عجله نکنی    چون اگر کاری برای ذهن سخت باشه هرگز برای رسیدن به اون تلاش نمیکنه و رهاش میکنه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/05/01 15:52
      مدت عضویت: 1011 روز
      امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 900 کلمه

      به نام خدای مهربان سلام خدمت همگی

      گام دوم: مشکل در نحوه خوردن و فعالیت بدنی من نیست.بلکه  فرمول های ذهنی چاق مانع لاغر ماندنم میشود‌.

      سوالات متدوالی که هر فرد نامتناسب از خودش میپرسه :چرا من نمیتونم لاغر بشم و لاغر بمونم؟!چرا انقدر راحت چاق میشم اما به سختی لاغر میشم؟

      در روش لاغری با ذهن من یاد میگیرم که ذهنم رو برای لاغر شدن و لاغر موندن تربیت کنم.

      خوشحالی این روش اینه که اکرچه نیاز به صبر و استمرار فراوان داره اما در نهایت لاغریم ماندگارِ و مگه من از دنیا چی میخوام؟ همین رو.‌.

      یکی از دلایل شکست در روش های اشتباه لاغری این است که 《اقدام فیزیکی من با اقدام ذهنی‌ام همسو نیست》هرچقدر هم که تلاش کنم تا جسمم رو لاغر کنم چون فرمول های ذهنی من چاق هست،به من فرمان هایی میده که در مسیر چاق تر شدن باشه.

      ◇تمام فعالیت های بدنی‌ام تحت فرمان مغز من است.◇تمام فعالیت های بدنی‌ام تحت فرمان مغز من است.

      هر بار که دستم برای برداشتن لقمه ای دراز میشه،این فرمان از طریق مغز من صادر میشه.از اونجایی که [ مغز من تحت تاثیر ذهن من است] و ذهن من پر از فرمول های چاقی است،اگر گاهی لقمه های اضافی میخورم یا وقتی سیر هستم  شیرینی یا میوه و… میخورم تقصیر من و اراده من نیست بلکه این فرمان از طرف مغز صادر میشه و دست من به طور غیرارادی سمت مواد غذایی میره.و جالبه بعد از اینکه اون چیز رو میخورم حسابی ناراحت میشم و عذاب وجدان میگیرم،در کل احساسات بد رو درون خودم راه میدم و توقع دارم کائنات ندیده بگیره و جسم من رو لاغر نگه داره!چون من دارم برخلاف قانون (احساس خوب=اتفاقات خوب) عمل میکنم نتیجه‌ای جز ناخواسته نمیگیرم.

      هر بار که از رفتار غذایی خودم ناراحت بشم،باعث میشم که دفعه بعدی بدتر انجامش بدم و تکرار و تکرار و تکرار…اما اگر ناراحت نشم و به خودم فرصت بدم تا فرمول های ذهنی‌ام عوض بشه و خود به خود اون کار رو تکرار نکنم اون وقته که جهان به من پاسخ مثبت میده.

      منی که اضافه وزن داشتم تحت آموزش چاقی بودم.چطور؟من از کودکی یاد گرفتم چگونه چاق بشم،چون مامان و بابا و امیر داداشم نامتناسب بودن و من اون زمان متناسب بودم.من چاقی رو مثل راه رفتن، صحبت کردن به زبان مادریم ،لباس تن کردن،دوچرخه سواری و..یاد گرفتم!!من این کار ها رو تحت تاثیر جامعه و خانواده یاد گرفتم و به مرور در این مورد بهتر شدم و پیشرفت کردم.چرا الان اگر بخوام زبان جدید موردعلاقم رو یاد بگیرم برام دشوار هست ؟  چون قراره این کار رو آگاهانه انجام بدم!! پس قطعا سخت ترهدرست مثل تغییر کردن!! که سخته اما نتیجه مطلوب داره!در نظر میگیرم که چاقی زبان مادری من بود که تحت تاثیر جامعه و خانواده ،ناخوداگاه به مرور یاد گرفتم و هر روز توی این مورد پیشرفت کردم .و لاغری زبان موردعلاقه جدیدم است که در بزرگ سالی به صورت آگاهانه اقدام به یادگیری میکنم.((پس قطعااا برای ما دشوار تر و طی زمان طولانی  تر رقم میخوره))اگر نزارم تکامل طی بشه بارها دیدم که چه سیلی هایی از جهان خوردم و دوباره پرت شدم به نقطه شروعم..

      چاقی ارثی نیست¤یاد گرفتی است¤

      مثل گیتار،پیانو،وکالت،روانشناسی،تِنیس و..که تمام این امثال به من یاد اوری کرد که همه این فعالیت ها رو باید با علاقه و استمرار به صورت خوداگاه یاد بگیرم و از کار کردن روی این موضوع لذت ببرم و بدونم اگه من نتیجه نگیرم پس کی نتیجه میگیره؟

      نمونه بارزش خودم و استاد عطار روشن هستیم.که به مرور از دوران طفولیت چاقی رو یاد گرفتیم.

      سوال پیش میاد_آرمیتا تو در لاغری ناتوانی؟خیر چون در این ۱۶ سال عمرت فقط دو بار رژیم گرفتی و هر دو بار اراده فوق العاده‌ای داشتی و عالی و خوشتیپ شدی^^ حالا با این مسیر که فوق العاده میشی.

      در این گام یاد گرفتم که سعی و کار کردن روی خودم باید اندازه آرزوم باشه! ارزوم چقدر بزرگه؟؟! به همون اندازه باید به درستی تمریناتم رو انجام بدم فقط سه مااااه تا بهم ثابت بشه این راه درسته..

      {لاغر شدن باید خیلی آسان باشد_اگر آسان نیست راه رو اشتباه میرم_چون برای چاقی رنج نکشیدم که برای لاغری رنج خاصی بکشم}

      و جمله بسیار امیدوار کننده‌ای در فایل بود…#ذهن میتواند بارها آموزش ببیند#چقدر این جمله به من آرامش داد..پس میتونم دوباره طی این ۹۸ روز باقی مانده ذهم رو برای لاغری اموزش بدم..پاسخ سوالم رو هم پیدا کردم که چرا الان که رژیمم رو ول کردم داشتم اضافه میکردم؟ گرچه من ۲ ماه به جسمم سختی دادم و یکهو ۸ کیلو لاغرش کردم(الهی بگردم براش) اما چون ذهن من پررر از فرمول های ذهنی چاق بود خیلی طبیعی بود که کار هایی بکنم در راستای چاق شدن! اما از همین حالا دیگه متوقف شد^^

      سوالات منطقی:آیا برای چاقی زمان تعیین کردم؟ خیرآیا منطقی‌ست که برای لاغری زمان تعیین کنم؟ خیر آیا با زمان تعیین کردن در رژیم‌ اخیرم نتیجه ماندگار گرفتم؟ خیر پس کار درست چیست؟ اینکه با صبر و اشتیاق و البته توکل فقط ادامه بدم و منتظر نتیجه نباشم.

      به اندازه‌ای که تمریناتم رو درست انجام بدم به مهون اندازه ذهنم لاغر میشه و سپس وزن و سایزم همسان با ذهنم میشه..و این یعنی در هر شرایط جسمی که الان هستم پس ذهنم با اون همسانه.. وگرنه دنیا نامرد نیست خدا هم بد منو نمیخواد.در آخر..لاغر شدن یعنی تولد دوباره‌ام:) تولدی که متناسب ها جشن نمیگیرن و جز موفقیت های اونها نیست..پس خوشحالم که من دو بار در سال متولد میشم”~”من هم میتونم مثل دوستان شگفتی سازم و اقای عطارروشن متناسبِ شاد بشم،از این کار به عنوان موفقیت‌ام‌ یاد کنم..

      سپاس از استاد گلم این جلسه خیلی خیلی آگااهی های ارزشمندی داشت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار skjoker5858@gmail.com
      1400/04/18 02:58
      مدت عضویت: 1039 روز
      امتیاز کاربر: 1886 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,503 کلمه

      به نام خدا 

      با عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز 🌹🌹

      گام دوم ،برای من گامی سخت و فشرده بود که دقیقا نمیدونم چند روز است توش گیر کردم ولی شکر خدا می خوام درموردش بنویسم 

      الان می فهمم نوشتن چقدر مهم است و استاد برای چی این قدر تاکید در نوشتن دارن ،من چون دوست دارم حتما بنویسم الان چند روزه این فایل رو شاید ده بار گوش کردم ولی نمی تونستم بنویسم چون نمی تونستم بنویسم یعنی یک جای کار اشتباه بود و من این فایل رو درک نمی کردم امشب دوباره گوش کردم و توی دفترم شروع کردم به نوشتن ،بعد نوشته ها رو مرور کردم و برای خودم مثال آوردم الان حس خوبی دارم ،این چند روز حس بدی داشتم این فایل اصلا برام جا نمی افتاد خیلی نگران شده بودم گفتم ذهنم شروع کرده باهام لجبازی کردن 😔😔

      ولی حالا می خوام براتون از روز سوم کلاسم بنویسم 

      مثل همیشه با شور و شوق وارد کلاس شدم 

      جزوه مطابق معمول روی میز بود و استاد با نگاه مهربون همیشگی قبراق و خندان توی کلاس بود 

      با سلام وارد می شدیم و با اشتیاق برای برداشتن گام دوم با عجله جزوه رو شروع به خواندن می کردیم 

      چگونه می شود با ذهن لاغر شد ؟

      شروع فوق العاده ای بود سوال من از وقتی با تناسب فکری آشنا شدم ،شاید هنوزم نفهمیده باشم وای خدای من واقعا انگار خنگ شدم 

      نوشته ما باید هنر لاغری رو بیاموزیم همیشه عاشق اینم که باید لاغری رو یادش بگیرم آن حالمو خوب می کنه چون می دونم یاد گرفتن و تمرین کردن ،یک کار همیشگی و ماندگار است 

      استادم از لاغری خودشون نوشتن و از ورودشون به این راه از راه های رفته برای لاغری 

      یک نوشته ی فوق العاده توجه منو جلب کرد اینکه لاغری با ذهن برای استاد سرگرمی و بازی بود خیلی عالیه دوست دارم این راه رو مثل بازی یاد بگیرم 

      بازی حال آدمو خوب می کنه ،سرگرمی واقعا لذت بخشه وای وقتی غرق یک بازی که دوستش داری میشی اصلا متوجه گذر زمان نمیشی این بهترین دیدگاه از نظر من برای این راهه 

      استادم خیلی زحمت کشیدن برای پیدا کردم راه و به لطف خدا موفق شدن و ما الان شاهد موفقیت ایشون و همراهانشان هستیم تازه ما خیلی خوش بحالمون می شه چون استاد راه رو تشریحی رفتن ما قراره تستی بریم 😄😄

      بعد از  خوندن جزوه سرمون رو بلند کردیم و استاد منتظر ما بودن تا با صحبت های قشنگشون ما رو راهنمایی کنند 

      استاد خودشون شروع کردن به تعریف چاقی شون و راههای رفته برای لاغری از رژیم و قرص و ورزش و…

      تداعی خاطرات برای من ، سه بار رژیم غذایی داشتم اولین بار وقتی دبیرستان می رفتم اصلا تو فکر چاقی نبودم دختر دایی مامانم این معضل رو توی ذهن من و خواهرم کرد که لاغر بشین ما هم یادمه کار خواستی نکردیم چون بلد نبودیم صبحانه یک کف دست نان و پنیر و ناهار برنج یک کفگیر و هیچی دیگه خودش کم کم لاغر شد چون نه ترازو داشتیم که هی وزن کنیم همین طوری ادامه دادیم تا لاغر شدیم عالی شدم به وزن ۵۲ رسیدم ولی برگشت یکبار پسر اولم دنیا اومد خیلی چاق شدم پیش دکتر تغذیه رفتم از ۸۵ به ۶۳ رسیدم ولی برگشت اونموقع سال ۸۳ فکر می کردم چون رژیم تًثبیت  رو از دکتر نگرفتم چاق شدم اون بار هم رسیدم و آخرین بار سال ۹۶ بود که لاغرشدم و فاجعه شد بازم بعد دو سال تلاش برگشت 

      مشکل منم مثل همه برگشت بود نه لاغر شدن 

      استادم گفت متوجه شده جای دیگه مشکل داره یعنی ذهنی ،البته منم به اینجا رسیدم ولی من فکر می کردم مغزم یک چیزی یا شاید یک ویتامین کم داره 🤭🤭

      دنبالش کردم منو به اینجا رسوند خداروشکر 

      استاد می گن یاد گرفتن چطوری با ذهن لاغر بشن و قراره به ما هم یاد بدن توی پوست خودم نمی گنجم خیلی اشتیاق برای آموزش دارم 

      ایشون  می گن این روش صبر و حوصله و استمرار زیاد می خواد باشه هستم ،قبول تمام تلاشم رو می کنم می خوام برای همیشه متناسب باشم 

      استاد از فشاری که جسممون آوردیم تا متناسب بشیم گفتند فکر کردم مثل یک درخت می مونم که ذهنم ریشه است و مغزم تنه درخت و جسمم میوه و برگ که البته زیبایی درخت به برگ و میوه است 

      من روی درختم میوه های خراب داشتم و دوستشون نداشتم هر بار که خواستم میوه بچینم و بخورم کرم خورده و خراب بود منم میوه ها رو می کندم می ریختم دور و با سمپاش روی درختم رو سم پاشی می کردم یعنی جسمم رو تحت فشار گذاشتم حالا می فهمم هر بار درختم بازم میوه اش خراب بود منم با زحمت زیادی که برای میوه ها می کشیدم هربار همین اتفاق می افتاد حالا فهمیدم مشکل از ریشه بود آخه از ریشه سم و کود شیمیایی وارد درختم می‌شده و به ریشه می رسیده و میوه رو خراب می کرده حالا راه چاره پیدا شد باید اون سم ها رو از ریشه پاک کنم و کود سالم و آب تمیز به ریشه برسونم ،من دوست نداشتم و نمیدونم چه طوری ولی پیش اومده حالا خداروشکر راه حل مناسب رو پیدا کردم فقط باید استمرار داشته باشم و صبر کنم تا ریشه ی درختم از تمام سموم پاک بشه آب و کود سالم برسونه به تنه و اونم برسونه به برگ و میوه بعد چه لذتی ببرم از خوردن اون میوه های خوش مزه 

      الان یاد گرفتم برای اینکه ریشه رو پاک سازی باید چه مراحلی رو طی کنم 

      ۱_ باید به ذهنم یاد بدم که چاقی چه ضررهایی برام داره؟ می دونید بدن هوشمندی که خداوند به من عنایت کرده فقط در پی تکامل و تندرستی است تا حالا شده یک جای بدنتان زخمی بشه ،بدون اینکه کاری انجام بدید خودش کم کم شروع می کنه به بهتر شدن آخه ذهنم فرمان بهبودی داده ،ذهنم دوست داره و یاد گرفته برای تناسب و تندرستی من تلاش کنه وای که اگه مواد سمی واردش نمی شدن چی میشد 

      حالا اگه به ذهنم یادآوری کنم که عزیزم اگه فرمولت رو عوض نکنی باعث بیماری روحی و جسمی من میشی و چه اتفاق های بدی برام می افته حتما تمام تلاشش رو می کنه که به من کمک کنه 

      ۲_ باید به ذهنم یاد بدم لاغری چقدر برام فایده داره 

      مطمئنم ذهنم عاشق لاغری میشه چون لاغری حال روحی من و جسمی منو خوب می کنه 

      ۳_ حالا که میدونه چی برای من خوبه منم باید بهش یاد بدم چطوری فرمول هاشو تغییر بده که این قسمت سوم دست استاد رو می بوسه و من از ایشون یاد خواهم گرفت ان شاالله 

      یادآوری استاد به دوران گذشته و آموزش دیدن ما برای لاغری ،من ناخواسته یاد گرفتم چاق بشم که البته یادم نمیاد چطوری مثل آموزش زبان مادری 

      یادمه وقتی ازدواج کردم آشپزی بلد بودم در صورتی که هیچ وقت آموزش آشپزی ندیده بودم این مورد بهم فهموند چطوری یاد گرفتم بدون اینکه آموزش خاصی ببینم 

      ما آموزش هایی رو که دیدیم داریم اجرا می کنیم 

      غیر از آموزش هایی که از والدین برای چاقی یاد گرفتم چون مادرم اضافه وزن دارن چند نکته هم یادم اومد که باعث چاقی من بوده 

      اول اینکه اسراف نکردن مواد غذایی برای چاقی من خیلی نقش داشت و داره همه رو می خوردم که دور نریزم 😔😔

      دوم اینکه من دوست ندارم تنهایی غذا بخورم و اگه کسی هم میومد به من می گفت بیا با هم بخوریم من با اینکه سیر بودم باهاش می خوردم تنها نباشه اینم هنوز درست نشده مثلا الان موقع ناهار سیر هستم و می تونم بعدا بخورم ولی چون دوست دارم با خانواده غذا بخورم میشینم و می خورم 😔😔 البته به اندازه 

      نکته مهم اینه که ذهن ما فرمانده است و بقیه اعضا بخصوص مغز ازش دستور می گیره پس من باید به فرمانده تجهیزات خوبی برسونم تا بتونه این قلعه رو به یک دژ مستحکم تبدیل کنه 

      قراره آهسته و آرام پیش بریم تا کم کم اون فرمول ها رو پاک کنیم و فرمول جدید جایگزین کنیم 

      حالا میدونم باید ذهنم رو دوباره آموزش بدم 

      امسال تابستان پسرم رو کلاس زبان نوشتم و الان دو جلسه است کلاس میره ،حالا با تمام وجودم حس می کنم چطوری باید به ذهنم آموزش بدم 

      پسرم هر روز باید کلمات جدید رو با سی دی گوش بده بعد کلمات رو تکرار کنه ،دیکته بنویسه هر روز صبح و شب درست مثل من هر روز فایل گوش بدم تمرین کنم و بنویسم الان می تونم خوب درک کنم که چندین سال طول می کشه پسرم بتونه زبان رو خوب یاد بگیره و حرف بزنه ،آموزش های من هم طول می کشه تا یاد بگیرم باید کلمه کلمه توی ذهنم بسپارم ولی حتما چند سال دیگه تناسب رو خوب یاد گرفتم 

      نکته پایانی کلاس و مهمترین نکته قدم های صدگام ما استمرار است  و این خیلی مهمه 

      ما با استمرار و تکرار و تمرین فرمول های جدید رو به ذهن ناخودآگاه می سپاریم و ذهن با یاد گیری فرمول های جدید از اونا استفاده می کنه و ما دیگه هیچ وقت از  دست رفتن تناسبمون رو نمی بینیم 

      کلاس امروز رو هم با یاد گرفتن خیلی چیزهای جدید به پایان رسوندم امیدوارم تک تک مطالبم رو با تمام وجود تمرین کنم و استمرار داشته باشم 

      با سپاس فراوان از استاد گرامیم و آرزوی سلامتی و سعادت برای ایشون 

      در امان خداوند باشید 🙏🙏🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار milad.amay73
      1400/04/01 22:55
      مدت عضویت: 1405 روز
      امتیاز کاربر: 111 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,426 کلمه

      بنام خدای تناسب اندام💪

      گام  ۲ (۱۴۰۰/۰۴/۰۱)

      “چگونه میشود با ذهن لاغر شد ؟”

      سلام به استاد عطار روشن و خانواده صمیمی تناسب اندام😍

      📌من میخوام برای هر گام  از دل هر جلسه به این سوالات  پایین جواب بدم و برداشت های خودم رو بنویسم :

      ۱. موارد اساسی و نکات کلیدیِ توضیح داده شده در این جلسه برای من چیست؟

      ۲. کدامیک از این موارد به من بیشتر کمک کرده است؟

      ۳. برنامه‌ی شخصی‌ِ من برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

      ( استاد همین جا قبل شروع کامنت بگم  امروز دقیقا 365 روز هستش که در این سایت هستم و خیلی خوشحالم و بگم که که شاید هر روز کامنت نمیذارم چون دارم کامنت های بچه ها رو در هر موضوع میخونم برا همین کمی طول میکشه و برا همین یه فاصله یکی دو روزه  در کامنت نوشتن میفته و این نشانه خارج شدن نیس بلکه من اینبار به صورت کاملا جدی متعهد به لاغر شدن هستم ولی آهسته و پیوسته)

      ✍️

      خب بریم سراغ نکات کلیدی و برداشت من از تاپیک این جلسه:

      مشکل خیلی از افراد چاق در نحوه نخوردن و فعالیت آنها نمیباشد بلکه یک مسئله دیگری است که مانع از به تناسب اندام رسیدن است که حفظ شود و تا آخر عمر در تناسب بمانند ، 

      چیزی نیست جز 

      ✴️فرمول های لاغری در ذهن افراد✴️

      ما باید همیشه از خودمان سوال کنیم که :

      ❓چرا نمیتوانیم لاغر بمانیم ؟

      ❓چرا من هر کاری که میکنم و مقداری از وزن و سایزم کم میشود دوباره به سایز و وزن قبلی و یا بیشتر بر میگردم؟

      ❓چرا اینقدر راحت و بدون زحمت من میتوانم چاق شوم اما ، هر وقت بخوام لاغر بشم باید اینقدر سختی بکشم؟

      -مشکل افراد در کاهش وزن همین مشکل ذهنی است👌

      #در روش لاغری با ذهن من یاد گرفتم که چطور میتوانم ذهنم را برای لاغر شدن و لاغر ماندن تربیت کنم؟

      و به این ترتیب مسیر لاغری با ذهن گرچه به نسبت لاغری با سایر روش ها یه مقداری زمانش بیشتر است و نیاز به صبر و استمرار بیشتری دارد اما در عوض نتیجه آن ماندگار و ابدی و ثابت است و هیچ وقت به سایز قبلی بر نمیگردید تا وقتی که در این مسیر هستید و در حال آموزش و یادگیری میباشید👌

      نکته مهم:

      تمام فعالیت بدنی ما تحت کنترل مغزمان است و این مغز خودش تحت تاثیر ذهنمان است ، وقتی ذهنمان برنامه ریزی شده باشد برای چاقی یا لاغری یا ثروت و فقر 

      مطمئنا فرمان هایی که مغز ما به اعضای بدنمان صادر میکند در جهت چاق شدن و چاق تر شدن است👌

      ❌❌مشکل افراد چاق در این است که:

      قبلا ، خیلی از مواد غذایی که میخوردند لذت برده اند و برای ذهن  خوردن لذت بخش شده است  و به مغز دستور میدهد و دست میرود به سمت آن چیزی که برای ذهن خوشمزه و دارای لذت است و بعدِ خوردن نیز ، فرد به عذاب وجدان و اضطراب از چاق شدن بیشتر میرسد و در احساس بد ،ماندگار میماند و چاق شدن بیشتر هر روزه را تجربه میکند و تشدید پیدا میکند👍

      دام خطرناک:🚫📛⭕️👹

      هر بار شما از رفتار غذایی خودت ناراحت و عصبی بشوی ، خودت را سرزنش و سرکوب میکنی و خودت را ضعیف تر نشان میدهی و همین عمل باعث میشود که دفعات بعد هم بازم این کار رو تکرار کنی 👌👌

      ✍️

      اما در روش لاغری با ذهن:

      ما اول به ذهنمان یاد میدهیم و آموزش میدهیم که :

      چاقی یعنی چی؟

      چاقی چه مسائلی رو به دنبال داره؟

      چاقی چه مشکلاتی رو به همراه داره؟

      و

      بعدش یاد میدهیم که:

      لاغری یعنی چی؟

      لاغری چه مزایایی داره؟

      لاغری چه نتایج خوبی را برایمان به ارمغان میاره؟

      و

      سپس مسیر لاغری را بهش یاد میدهیم ، تمام اینها به صورت مراحل گام به گام در دوره لاغری با ذهن توضیح داده میشود و باید یواش یواش به ذهنت لاغری را آموزش بدهی!👌

      #همه افرادی که اضافه وزن  دارند ،تحت آموزش چاق شدن قرار گرفته اند.

      #تمام افرادی که اضافه وزن دارند و پدر و مادر آنها اضافه وزن دارند از بچگی تحت آموزش چاق شدن قرار گرفته اند.

      ✔️خیلی از رفتار های ما در کودکی شکل گرفته است ،همین چاق شدن که رفتار چاق شوندگی را سالیان دراز  با خود به همراه دارد و خیلی از افراد فکر میکنند که چاقی ارثی است .

      اما خیر ، چاقی یاد گرفتنی است مثل خیلی از رفتار هایی که یاد گرفتیم و شده عادت های ما👌

      پس ما چاقی را یاد گرفته ایم ، بدون اینکه ما تصمیم گرفته باشیم که چاق شویم ،چاق شدن را یاد گرفتیم و ما سالها فرمول های چاق شدن را که در ذهنمان ثبت کرده ایم به صورت ناخودآگاه داریم با آنها بازی میکنیم و باهاشون زندگی میکنیم و نتیجه این آموزش چاقی ؛

      جسمی است که برای ما باقی مانده است و وزنی است که ما الان آن را داریم😶

      😍نکته امیدوار کننده و جالب:

      👇👇

      این ذهن ما میتواند بار ها در زمینه های بی نهایتی و مختلفی آموزش ببیند 

      مثل آموزش های گیتار، موسیقی ، نقاشی ، رانندگی و…

      پس میشود لاغر شدن را بهش آموزش داد

      و برای اینکه باید لاغر شدن را یاد بگیری اول باید اصول کار کردن با ذهن را آموزش ببینی👌

      #هیچ راه سریع دیگری و ماندگار برای لاغر شدن وجود ندارد ، جز یادگیری لاغری با ذهن👍

      📌نکته مهم:

      هر روش و هر توصیه ای برای لاغر شدن به شما شد که زمان و مقدار رو مشخص میکرد ،مثلا در ۳ ماه ۲۰ کیلو گرم لاغر میکنی ، این روش ۱۰۰% اشتباه و دروغ است و این روش نمیتواند شما رو به لاغری برساند.

      #اصلا چاق شدن و لاغر شدن  زمان و مقدار نداره👌

      چون:

       هیچ کدام از شما تصمیم نگرفته اید که مثلا در یکسال چند کیلو گرم چاق بشوید و

      هیچ کدام از شما نمیتوانید تصمیم بگیرید که در یکسال چند کیلو گرم لاغر بشوید.

      #پایگاه رهبری جسم ما فقط و فقط ذهن ماست که باید لاغری را آموزش ببیند

      و این ذهن ماست که بر روی مغز ما تاثیر میگذارد و رفتار های ما را کنترل میکند.

      📌نکته طلایی:

      تمام دفعاتی که شما برای لاغری اقدام کردید در عین حالی که شما داشتید مثلا از برنامه رژیمی استفاده میکردید اما همیشه هوس خوردن را داشتید و همیشه دوست داشتید که بخورید و همیشه چشمت دنبال خوردن و غذا بود و اما وقتی یادت میامد که نه من رژیم دارم و من باید طبق این برنامه رژیمی عمل کنم و به همین دلیل بود که شما اقدام به خوردن نمیکردی و این ثابت میکند که ذهن شما در مسیر چاق شدن بوده و شما خودت شخصا اقدام میکردی برای نخوردن و لاغر شدن و این پروسه دوامی ندارد و ماندگار نیست.

      #شما با هر قدرت و انگیزه و توانی در مسیر اشتباه حرکت کنی ، مطمئنا به مقصد نمیرسی ولی اگر با هر سرعتی حتی آهسته و خیلی کند و لاکپشت وار در مسیر صحیح حرکت کنی بالاخره به مقصد  و هدف میرسی نه به هوس👌

      و تفاوت رسیدن به مقصد و نرسیدن به مقصد در تلاش و سرعت و کوشش نیست بلکه در مسیر یادگیری است.

      #کسی که میخواهد لاغر شود و رویای لاغری دارد باید برنامه ای که وجود دارد و تمرینات و فایل ها رو هر روز با شور و اشتیاق  و احساس عالی انجام بدهد و باید هر روز یک قدم برای لاغری بردارد و این قدم ، نه فیزیکی است ، نه سختی دارد ، نه دوندگی  دارد، نه محرومیت غذایی دارد بلکه فقط ، آموزش دادن به ذهن است 👌

      لاغر شدن باید خیلی خیلی آسان باشد.

      هرجا در مسیر لاغر شدن بهت سخت میگذره بدان که داری مسیر رو اشتباه میری ،چون هیچکدام از ما برای چاق شدن سختی نکشیده ایم و خیلی راحت چاق شدیم در طول سالها.

      #به اندازه ای که در آموزش دادن به ذهنتان خوب رفتار و عمل کنید ، وزن و سایز شما متعادل میشود و 

      اعتماد به نفس و شادی درونی و احساس درونیتان افزایش میابد و خیلی از جنبه های زندگیتان با دوره لاغری با ذهن تغییر میکند.

      #لاغر شدن به معنای زندگی و تولد دوباره است و این تولد دوباره را افراد چاق فقط میفهمند👌

      ✍️نکته مهم:

      ❌اضافه وزن ، تاثیری هزاران برابر بر روی اعصاب و روان ما دارد.

      ❌اضافه وزن ، محدودیت در ذهنمان به وجود می آورد به خصوص در زندگیمان.

      ❌اضافه وزن ، اعتماد به نفس را خرد میکند.

      ❌اضافه وزن ، توانایی را از بین میبرد.

      و….

      خیلی لازم است که برای تغییر کردن اقدام کنید و همت کنید و جهادی اکبر به راه بیاندازید ،پس اول ضروری است که برای خودتان لاغر شدن را یاد بگیرید تا اطرافیان از شما الگو برداری کنند و لاغر شدن را زندگی کنید و تولد دوباره را ایجاد کنید و اشتیاق زندگی دوباره را در خودتان زنده کنید.

      #شما باید بخواهید که زندگی جدیدی را تجربه کنید و قدم در مسیر لاغری با ذهن بگذارید.

      #لاغر شدن خیلی راحت و آسان است و باید استمرار داشته باشید فقط ، تا در ناخودآگاه شما ذخیره شود و بدون اینکه بخواهید باید جزئی از شخصیت و رفتارتان شود و لاغر گونه زندگی کنید.

      # تنها رمز کار آموزش دادن لاغری به ذهن است برای تغییر دادن زندگی دوباره👌👌👌😍

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

      خدایا شکرتتتت که منو انتخاب کردی در این مسیر زیبا قدم بردارم کمکم کن که ثابت قدم باشم در این مسیر و ذهنمو کنترل کنم🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 😊s-moazamiy🤗
      1400/03/24 16:22
      مدت عضویت: 1051 روز
      امتیاز کاربر: 127 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,019 کلمه

      سلام ب همه ی دوستان همسیرم 🙂 

      من هم مثل بقیه دوستان همسیر روش های مختلف وزیادی رو تجربه کردم برای رسیدن به لاغرشدن و تناسب اندام از جمله : رژیم های غذایی اسم های معروف دکتر کرمانی ، جنرال ، لیمویی ، شیر خرما ، همچنین رژیم های ۱۵ روزه با ۴ کیلو کاهش وزن ،رژیم های ک هم مقدار داشت و هم زمان ،، ورزش های سبک و سنگین ، پیاده رویی های چند ساعته ، دوچرخه سواری ، انواع و اقسام دمنوش ها ، قرص های چربیسوزی ، چای ترش  ،،چای سبز ، و همچنین انواع قهوه سیاه و سبز با اسم های بازم معروف و قهوهای مثل اسپرسو ، یا قهوه ترک ک چربیسوزی بیشتری دارن ، انواع نان جو ک حتما باید از فلان منطقه و فلان اسم باشه ،،از رژیم های ک بالیمو ترش تازه بود و نگم براتون ک باید ناشتا میخوردم و اون سوزش اول صبحی ک ب خیال خودم تاثیر داره میزاره چربیسوزی میکنه فکرشم حس بدی رو منتقل میکنه ک در طول روز هیچی نخوردی و با ضعف از خواب بیدار شدی و بخای صبح خودمون رو بالیمو ترش تازه شروع کنی😃 

      اما با آشنا شدنم با مسیر لاغری با قدرت ذهن دیگ خبری از انواع و اقسام رژیم های غذایی مختلف و متنوع نیست اما چیزی در درون این مسیر هست ک هیچکس و هیچگاه ب ما نگفتن واونم چیزی نیست جز صبر کردن و عجله ای نداشتن ،، در راه و روش های قبلی بخاطر اینک حرف خودشون رو ب کُرسی بنشونن ، بخاطر اینک بگن ما کارمون درسته وکار بلدیم و درکنار نتیجه ی نسبی ما مشتری جمع کنن برای خودشون مارو ترقیب میکردن ب نخوردن و فعالیت فیزیکی زیاد ، ب عرق کردن ، و چون فشار روی جسم هست و درحالت عادی و جدااز رژیم اگ چیزی نخوریم ، یا کم بخوریم لاغر شدن مقطعی تو شاخشه و از طرفی ک حتما باید ماهی ۴کبلو کم کنیم و ما بخاطر اینک نشون بدیم بااراده ایم و توان رژیم گرفتن و داریم ، از طرفی حرفاشون بهمون ثابت نشه ک از خوردن نمیتونی بگذری حتی گاهی شکممون رو بااب پر میکردیم و حتی کمترازاون دستورات رژیم میخوردیم و کاملا بدنمون رو با قحطی مطلق رو ب رو میکردیم ،🤭🤔☹️ 

      این درحالی هست ک ما کل سالهای چاق شدنمون با لذت و آرامش بوده ، با خاطره سازی و سناریو چیدن بوده ،..حالا من کسی هستم ک دراوج لذت چاق شدم و حالا لباس سایزم نیست ، اطرافیان هرکسی ی حرفی میزنه ک چاقتر شدی ، هیکلت زشت شده ، کمتر بخور ،ورزش کن ، ب خودت بیا ، بسه دو روز دیگ دچار انواع بیماری ها میشی ،و من بخاطر حرفهای دیگران میخاستم ک لاغر بشم و این تصمیم ، و این فکر فقط خود آگاه من بوده و در ناخودآگاه من ذهن من اصلا این تصمیم خبر نداشته و حتی اگ ک خبردار هم میشد پیروی نمیکرد،و باخبر شدن این ذهن فرمانروایی وجود من طولی نمیکشید ک متوجه میشد و من رو برو میشدم با پرخاشگری ، عصبانیت شدید ، بقول قبل پرخوری های عصبی 😟😬😑خب چرا این اتفاقات برای من میفتاد؟!🤔🧐🙄

      چونک من سالها ذهنمو آموزش دادم ب بخور ی شبه , بخور دیگ گیرت نمیاد ،بخور نذریه ،تبرکه ،بخور پولشو دادی حیفه ،بخور ناراحت میشه ، بخور ی شب هزار شب نمیشه ،بخور میوه س آبه ،بخور خنکت بشه ، بخور گرم بشی ،بخور از کَفت میره ، هییییی چند سال متوالی و بدون وقفه گفتم بخور ،بخور بخور،….

      الان چیشده بعداز سالها بیام بگم stap✋خب چ انتظاری باید از ذهن عزیزم داشته باشم ،،ذهنی ک دست پرورده ی خودمه تامن چیزی رو وارد مخزنه ورودیش نکنم خروجی مفیدی برای من نخاهد داشت ،،من سالها گاز دادم و رفتم و بعد زدم ب جاده خالی یهو بهم بگن ایست مشخصه ک میخورم ب دَرو دیوار یا کوه و صخره ،و هستن افرادی ک سقوط میکنن ب ته دَره ،(افرادی ک با چاقیشون کنار میان و رها میکنن انواع رژیم وورزش)…. 

      من در تمام سالها ک تلاش فیزیکی میکردم تا ب زور عرقم دربیاد و فکنم هرچی عرق بیشتر چربیسوزی بهتر تنها داشتم ب جسمم فشار میوردم ، وقتیک در دوران رژیم (خوردن ممنوع)❌⛔ اگر ک دلم چیزی میخاست و منعش میکردم داشتم سر پیچی از دستورات میکردم داشتم با ذهنم مبارزه میکردم و خیلی زود جواب سرپیچیمو میگرفتم با حال خیلی بد ، با گریه شروع میکردم ب پرخوری انگار با هربار پرخوری خون بهترتو رگ های بدنم جاری میشد ، انگار رودی بودم خشک و بدون آب .قلبم بهتر پمپاژ میکردو جون تازه ای میگرفتن دست وپاهام 😑😑 و من هیچ وقت نتونستم در مقابل ذهنم وایسم ،هیچکس نمیتونه ،من ک تازه متوجه سدم و دارم روش کار میکنم اما متاسفانه هنوزم بسیارن ازاین افراد و انسانها ک دارن باینک نمیدونن ایراد کارشون کجاست دست و پنجه نرم میکنن..ب امید روزی ک خدا هدایتشون کنه ب «صراط المستقیم» 

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

      تمام فعالیت های بدنی ما تحت تأثیر مغز ماست 

      مغز ما تحت تاثیره ذهن ماست ،،، ذهن ما برنامه ریزی شده برای چاق شدن چرا دستوراتش ب سمت بردن ما ب چاق شدن و چاقتر شدن هست چون از طریق دیده ها و شنیده های خودمون آموزش چاق شدن رو دیده ،باتوجه کردنای ما فهمیده چاق شدن بعنی چی و چون این اطلاعات. آگاهی ها و ورودی هارو ملکه ای کرده دووجود خودش (ذهن) پس ما هرکاری میکردیم علاوه براون درد و رنج و سختی بدتر چاق بودن مارو برای خودش پرنگتر میکرده ک حالا اگ رژیمی میگرفتیم یا ورزشی میکردیم میگفته این خواهان چاقتر شدن بیشتره چون تصویر ذهنیش از ما یک فرد چاق بوده و همچنین باهروز برانداز کردن خودمون ، کالری شماری کردن و وزن کردن مواد غذایی و همچنین خودمون 🤭🤭🙄 

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

      منم مثل خیلی دیگ از افراد چاق بودن برام مسایل و مشکلاتی رو بهمراه داشت مثل: نرفتن توی مراسمات عروسی دورهمی ها ,نپوشیدن لباس و کفش های مورد علاقه ام ، سختی بد تو زایمان ک بعلت چاق بودنم آخر سزارین شدم 😔😓 تحقیر،تمسخر،دیگران ،اجازه دخالت افراد و تجویز هرکی ی نسخه برای خودش و من چون نیاز داشتم ب لاغر شدن حتی مقطعی ک اراده م قویه و میتونم و عرضه دارم به حرفاشون گوش میکردم😒😤 نرفتن دنبال شغل و حرفه ی مورد علاقه ام و خیلییییی مورد و مسایل دیگ ک دیگ نمیخام حتی بهشون در مسیر لاغری من فکر کنم 😊😊 

      اما در مسیر لاغری با قدرت ذهن ما یاد میگیریم ک هیچ نوع رژیم وورزشی و هیچ نوع ماده ی غذایی ب انداز ه ی نیاز بدن و تامین انرژی در چاق و لاغری ما هیچ تاثیری ندارد , یاد میگیریم ک بجای عجله کردن و دویدن دنبال روش های سریع و سراب صبر کنیم و آگاهی های جدیدی رو وارد مخزن ورودی ذهنمون کنیم تا نتیجه ی داخواهمان رو انشاءالله کسب کنیم و همیشه بجای دنبال نتیجه بودن اول صورت مسله رو حل کنیم ، 

      در مسیر لاغری با قدرت ذهن یاد میگیریم ک لاغری یعنی چه؟! لاغر شدن و لاغر موندن برای من یعنی بهشت ، خوشبختی ، آرامش ، زندگی بدون دغدغه چاقی و دنبال رفتن ب هر روش غیر اصولی ،یعنی شروعی دوباره ،تولدی دیگر، احساس آزادی ،رهایی ، سلامتی ، اعتماد ب نفس بالا, و خیلی دیگ ازین حس و حال های عالی و ناب ک در ادامه مسیر می‌رسیم بهشون انشاءالله 🙏😍 

      اول راه مسیر لاغری من ب این حس ها رسیدم چون در روش های قبلی فقط دنبال سرزنش کردن خودم بودم ،دنبال برچسب زدن های تو بی عرضه ای ، تو ناتوانی ، همه تونستن تو ن بودم ک به  خودم بزنم و خودمو فقط سرکوب کنم وشخصیت و غرورمو زیر سوال ببرم ک همیشه هم موفق بودم ومن باین کارهای غیر اخلاقیم تقریبا اعتماد و عزت نفسی برای خودم نذاشته بودم😔😔 ک انشاءالله 🙏 بادراین مسیر بودنم و ادامه دادنم همه ی آون چیزهایی رو ک از دست دادم ب دست میارم😊 

      موضوع بعدی:ما چاقی رو یاد گرفتیم بدون اینک تصمیم ب آموزشش رو دیده باشیم ،اینک ما تصمیم گرفته باشیم ک توی ۶ماه ۱۰کیلو اضاف کنیم و هیچ وقت نخاستیم ،این یادگرفتن ما ی روزی ی جایی بوده ک ما خبر نداشتیم  ی  ورودی  بوده ک وارد مخزن ذهنمون شده و ما حالا یابا تعجبمون ،یا تنفرمون ، یاخوشحالیمون  یاحتی گاهی  خنثی بودنمون  نسبت  ب  اون ورودی فرمولی رو ایجاد کرده ک بعد از سالها سایدم گاهی ماها نتیجه ی الان مارو رقم زده ،این ورودی ها ن تنها در بحث چاق و لاغری بلک در بحثهای همچون ثروت ، قدرت ، سلامتی ،حرفه ،وخیلی دیگ در جنبهای مختلف زندگی انسانها تاثیر دارد، 

      اما خبر خوب اینه برای افرادی مثل من ، مثل ما ک میشود لاغر شدن و لاغر ماندن رو هم آموزش دید ودر زندگیهامون بعمل تبدیلش کرد و حضِ شو بذد و کیفشو کرد..و کافیه ک ما قلبن و باباوری قوی و عشق و استمرارو اشتیاق بخاییم ک فرمول های صحیح و درست لاغر شدن رو جایگزین فرمول های غلط و اشتباهچاق شدن و چاقتر شدن کنیم ، واین فرمول سازی و تلاش ن فیزیکی بلک آسانتر و راحتر  لاغر شدن رو خیلی لذتبخشتر میکنه چونک پیش فرض همه ی ماانسانها از بدو تولد بدنی عاری از چربی و در سلامت کامل بوده است..پس لاغر شدن خیلی آسانتراز چاق شدن است چرا ک چاق شدنی ک دراوج لذت وآرامش بوده ولی بعدش ترس ،عذاب وجدان ،سرکوب احساسات رو بهمراه داشته رو نمیشه دوست داشت و بهش عشق ورزید درمقایل لاغر شدنی ک حق طبیعی ماست و دراوج لذت و آرامش میتونه باشه ،اون حس ترس ،عذاب وجدان و سرکوب احساساتمون رو از بین می‌بره و ترمیم میکنه زخمهای رو ک تمام سالهای ک با رنج و سختی و درد گذشت و حال خوبی رو بهمون میده اگر ک فقط بخاییم ، و اصول کارکردن و تسلط بروی لاغر شدن رو یاد بگیریم

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 

      ماافراد توانمندی هستیم ک تالان اینجا ودراین مسیر هستیم اگر ک نبودیم یا رها کرده  یا بدنبال روشهای لاغر شدن بودم یا مثل چند ماه قبل خودم داشتم درجا میزدم و دنبال روش های بی اساسی بودم ک مجبور ب گرفتنشون میشدم،،

      ما باهر سرعتی درراه وروش اشتباه قرار بگیریم هیچ وقت ب مقصد نمیرسیم چون راه و روشمون اشتباهه …اما اگر دریک مسیر صیحیح و درست حتی باکمترین سرعت حرکت کنیم بالاخره ب مقصد و هدفمون خواهیم رسید «رسیدن ب هر هدفی ب تلاش و کوشش فرد نیست بلک ب مسیری هست دراون قرار داره چ بسا مسیری باشه (مسیرلاغری من)شسته روفته و تروتمیز)😍😍رسیدن ب هدف حتمی بابودن و موندن 💪👍👌  

      فقط ما باید سعیمون اندازه علاقمون باشه هروز یک قدم هرچند کوچک ولی درعین حاال قدم بزرگیه برای خودش برای رسیدن ب لاغر شدن و متناسب موندن مثل همه ی زمانهایی ک باید سر کلاس‌های

      درسی حاضر میشدیم،و با کلاسهای متفرقه اما مهم دیگ از جمله زبان ،خیاطی ، رانندگی ، آشپزی کامپوتر،و حتی کلاسهای جذب قدرت. ثروت حالا باید سر کلاسهای لاغرشدن حاضر بشیم و دوره شو بگذرونیم چ پولی چ رایگان و تا تکاملش پایان نیافته عجله نکنیم ک هی بگیم پس چیشد ویااینم نشد ..همه چی بستگی ب نگرش و فرمول و درنهایت بینش و فعالیت و باور خودمون داره 😑🤗😊 

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

      حرف آخر ازین قسمت از فایل : مابرای چاقی استمرار داشتیم درسته تلاش میکردیم ک لاغر بشیم ولی چاق بودنه همراه مابوده وقتیک ذهن آموزش ببینه فرمولهای اون رو ذخیره میکنه مثل آشپزی و رانندگی ما بدون اینک فکر کنیم آشپزی میکنیم ، رانندگی میکنیم پس فرمول چاقی ذخیره شده درذهن ما و ما باهاش زندگی کردیم ،شاید فرمول چاقی ذهن من فقط یکی دوتا باشه ولی سالهاست اون و تکرار کردم ، روش اصرار داشتم و ریششو هروز ک گذشته محکم و محکم تر کردم پس ب زمان نیاز داره ک شناسایی کنه باور ش کنه سعی در پاکسازیش کنه و در نهایت جایگزینی انجام بشه رفتار من تغیبر کنه و درآخر نتیجه رو توی جسم من ب نمایش بزاره …وتااین پروسه طی بشه ما باید هروز کاری رو درجهت باور پذیری بیشتر برا ذهن و تکرارش , بایدقدمی برداریم وهم اینک خودمون لیز نخوریم …این فشاری ک روی جسم ما هست ک برای هرکسی ی مقداره چند صد برابرش روی ذهنه ماقرار دارد..پس با صبر و اشتیاق و استمرار ما لاغر شدن و متناسب موندن رو یاد میگیریم انشاءالله زندگیش می کنیم و لذتشو میبریم فقط کافیه ک بخاییم و تغیبر رو دوست داشته باشیم 🤗😍😍 

      ب امید موفقیت دوستان عزیزو همسیرم 😍🙏 

      امیدوارم پاراگراف بندی درستی ارایه داده باشم 🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/02/31 09:44
      مدت عضویت: 1693 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,018 کلمه

      گام ۳ : 

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز سایت تناسب فکری . 

       من برگشتم به خونه ی دوستداشتنی خودم . 

      در این یک هفته هم با شما بودم و باحدودا بیست نفر  از دوستان داریم دوره ی صدگام رو آرام آرام طی می کنیم . هفته ای دو تا گام رو بر میداریم . موشکافی میکنیم . تمام نکات متن و فایل رو استخراج می کنیم برای هم توضیح میدیم و بعد هم از دو گام در هفته چند تا سوال میپرسم و بچه ها دوباره به فایلها و متنها مراجعه می کنند دوباره گوش می کنند و خلاصه با شما همچنان همراهیم . استاد همه ی دوستان دعای خیرشون بدرقه ی راه شماست . خیلی شاد هستن از اینکه استاد خوبی مثل شما دارن و دارن از تجربیاتتون استفاده می کنند . خدا رو چه دیدیم شاید هم امکان خرید می‌کنم براشون فراهم شد و اومدن و دوره ها رو خریدن . اما همین دوره ی صدگام هم خودش به تنهایی فوق العادست و واقعا دوستانی که مشتاقن عالی ازش نتیجه میگیرن . چون خیلی خوب محتوای ذهن رو تغییر میده من خودم شخصا که تا گام ۶۶ تنها شروع کردم خودم به وضوح تغییرات خودم رو نسبت به گام اول که حدودا بهمن ماه شروع کرده بودم دیدم . ذهن من عالی تغییر کرده بود و حالا که باز هم با اشتیاق دوباره برگشتم کلاس اول و دارم با دوستان همین گامها رو تکرار می کنیم ایمان دارم نتایج عالیتری در انتظار ما هست . هر کدوم از گامها رو هم که به صورت متن نوشتم به لطف خدا در اینجا هم میزارم چون اینجا که ثبت می کنم خیالم راحته اگه نکته ای چیزی باشه  از شما میپرسم و خیالم راحته از مسیر خارج نمیشم . چون ذهنم رو با شما همسو می کنم .

       

      تمرین مقدمه و گام ۱ رو به صورت ویس در گروه قرار داده بودم . برای همین نمیشه اینجا بزارم . اما گام ۳ رو هم به صورت ویس قرار دادم و هم به صورت متن حالا متن رو که حاوی نکات آموزشی فایلتون هست  در اینجا هم قرار میدم . 

       

      با تشکر از شما استاد گرامی که این سایت رو قرار دادید تا ما با انگیزه و اشتیاق تمریناتمون رو انجام بدیم و واقعا از در کنار شما بودن و استفاده از آگاهیهای شما استاد گرامی در مسیر لاغری لذت ببریم و شاد باشیم و خوشبختانه اونقدر اگاهیها روزافزونه که بی وقفه از ذهن استخراج  میشه . 

       

      خدا میدونه الان که شما دارید با بچه ها دوره ی ورود به سرزمین لاغرها رو انجام میدید چقدر آگاهی در همون متنهایی که به عنوان شاگرد در سایت گذاشتید  هست که حتی اگه کسی خودش  دوره رو شروع نکنه با خوندن تمارین شما به کلی آگاهی میتونه برسه و فرمولهای لاغری ذهنش جان تازه ای به خودشون بگیره . 

      ازتون سپاسگزارم استاد . 

       

      گام ۳ : 

      🔴نتیجه ی قرصها و رژیمها و دمنوشها موقت هست . مدتی نتیجه میده اما دوباره بر میگرده . 

      🔴اما ادامه ی رژیم ممکن نیست و نتیجه حفظ نمیشود . نتایج نسبی هست اما مسیر رژیم را نمیتوان همواره حفظ کرد .

       

      🔴چرا چاق شدن برای ما آسان است اما لاغر شدن سخت ؟ ✔پاسخ در ذهن و قدرت ذهن ماست . مشکل ما در کاهش وزن وچیزی در ذهن ماست که باید تغییر کند . 

      🔴ما در مسیر لاغری با ذهن یادمیگیریم که ذهنمان را برای لاغر شدن و لاغر ماندن هدایت کنیم .

      🔴شاید زمانش نسبت به سایر روشها بیشتر باشه اما در عوض نتیجه ی آن ماندگاره . مگر اینکه از چیزی که یاد گرفتیم استفاده نکنیم .  

      🌺🌺🌺🌺نکته ی مهم ما باید از چیزهایی که داریم قدم به قدم یاد میگیریم در طول روز استفاده کنیم 🌺🌺🌺🌺

      🔴روشهای لاغری مثل رژیم و بالا بردن فعالیت روزانه ..‌‌. فقط جسم را تحت فشار قرار می دهد .

       

      چرا انجام این دو کار برای ما سخت بود ؟ چون 

      🔵اقدام فیزیکی من برای کاهش وزن با اقدام ذهنم همسو نبوده .

      🔵من تصمیم به لاغری داشتم و اقدام میکردم از یک روشی برای لاغری استفاده کنم اما ذهن من همچین تصمیمی نداشت . ذهنم طبق روال گذشته کماکان منو تشویش به پرخوری می کرد . منو هدایت میکرد به سمت غذا و کار خودشو داشت طی میکرد اما من بودم که میخواستم لاغر بشم و در اصل داشتم با ذهنم مبارزه می کردم .برای همین بود که هر چقدر از زمان رژیم بیشتر میگذشت پرخاشگری و خستگی ما بیشتر میشد و در نهایت هم رها میکردم .

       

      ❣هر فعالیت که ما انجام میدیم فرمانهاش از مغز صادر میشه و مغز ما تحت تاثیر ذهن ماست . وقتی ذهن ما برای چاق شدن برنامه ریزی شده باشه مطمئنا فرمانهایی که مغز ما به اعضای بدن ما صادر می کنه در جهت چاق شدن و چاقتر شدنه .

       

      🔴حالتهای ناراحتی و افسردگی از چاقی خیلی تنوع داره و رفتارهای اشتباه غذایی خیلی متنوعه و ما خیلیهاش رو تجربه کردیم . مثلا میخوریم ناراحت میشیم . تصمیم میگیریم نخوریم اما به موقعش نمیتونیم تصمیممون رو عملی کنیم و میخوریم و ناراحت میشیم ‌ .

       ↩↩↩↩هربار که ما از تصمیم غذایی خودمون ناراحت میشیم و یاعصبانی بشیم خودمون رو سرزنش می کنیم  داریم خودمون رو ضعیفتر میکنیم و دفعات بعد بازم این کارو تکرار میکنیم . ↪↪↪

      ❌❌❌❌❌یعنی ما با سرزنش کردن خودمون رو ضعیفتر و چاقی رو قویتر می کنیم و احساس ناتوانی در راه لاغر شدن پیدا می کنیم .❌❌❌❌❌

      🔵در لاغری با ذهن ما اول به ذهن یاد میدیم چاقی یعنی چی ؟

      چاقی چه مسائلی رو به دنبال داره ؟

      چاقی چه مشکلاتی رو به همراه داره ؟

      لاغری چه مزایایی داره ؟

      لاغری چه نتایج خوبی برای ما داره ؟ و سپس مسیر لاغری رو بهش یاد میدیم .

      چاقی آموزش دیدنیه ارثی نیست . ما چاقی رو یاد گرفتیم . سالها داریم فرمولهای چاق شدن رو زندگی می کنیم و نتیجه ی آموزشهای چاقی جسم و وزنیه که الان داریم .

      اما نقطه امیدواره کننده اینه که ذهن ما میتونه بارها آموزش ببینه . مثل موسیقی نقاشی رانندگی .

       

      💠لاغر شدن رو هم میشه آموزش دید .

       

      💠برای یادگیری لاغری با ذهن باید اصول کار کردن و تسلط داشتن بر ذهن رو یاد گرفت .

       

      🔰هر روشی هر توصیه ای برای لاغر شدن به ما شد و زمان و مقدار به ما داده شد این روش صد درصد دروغه و این روش نمیتونه مارو به لاغری برسونه . 

      ❣❣❣❣❣لاغر شدن و لاغر موندن زمان و مقدار نداره . ❣❣❣❣❣

      ⚘⚘⚘⚘⚘ما هرگز تصمیم نگرفتیم در یک ماه یا یک سال  چقدر چاق شویم پس هرگز هم نمیتوانیم بگوییم در فلان زمان انقدر لاغر شویم .⚘⚘⚘⚘⚘⚘

       

      نکته ی بسیار بسیار مهم فایل دقیقا همین بود. 👆/p> 

      🔵تنها راه برای لاغر شدن یادگیری لاغریست .🔵

       

      🔵هیچ راه دیگری ندارد .

       

      🔵هیچ راه سریع دیگری ندارد .

       

      🔵هر روشی برای لاغر شدن به ما پیشنهاد داده شد و زمان و مقدار رو مشخص کرد این روش صد در صد اشتباه و دروغه .

       

      🔵اصلا چاق شدن و لاغر شدن زمان و مقدار نداره .

       

      🔵هیچ کدوم از ما برای چاق شدن تصمیم نگرفتیم که مثلا در یک سال چند کیلو چاق بشیم .

       

      🔵 علت بالا رفتن دوباره ی وزن بعد از رها کردن مسیرهای کاهش وزن قبلی (رژیم دمنوش ورزش و…)به این دلیل بود که ما فقط روی جسم برنامه داشتیم اما هیچ برنامه ای روی ذهن برای لاغر شدن نداشتیم و ذهن ما باز داشت برنامه های چاق کننده ی خودشو تکرار میکرد . ما فقط به جسم فشار می آوردیم گرچه موفق میشدیم اما مساله اینست که پایگاه رهبری جسم ما ذهن ماست و ذهن ماست که بر مغز ما تاثیر میزاره و رفتار مارو کنترل میکنه .

       

      🔵ذهن ما باید سیر شود . اما غذای ذهن فیزیکی نیست. ما با تکرار و تمرین و مطالعه ی آگاهیهای لاغر کننده به ذهن خود غذای لاغری میدهیم و او را سیر می کنیم .

       

      🔵ما انسان ناتوانی نیستیم . فقط مسیر را اشتباه انتخاب کرده بودیم .

       

      🔵 ما با هر توان قدرت و انگیزه در مسیر اشتباه حرکت کنیم مطمئنا به مقصد نمیرسیم ؛ درعوض اگر با هر سرعتی حتی اگر خیلی کند در مسیر صحیح حرکت کنیم به هدف میرسیم .🌺🌺🌺 تفاوت رسیدن یا نرسیدن  به مقصد در تلاش و کوشش نیست تفاوت  در انتخاب مسیره .🌺🌺🌺

       

      🔵هرباری که از لاغر شدنمان نتیجه نگیریم متاسفانه بر بار سنگین چاقی اضافه میشه و چاقی در وجود ما بزرگتر میشه و ما خودمون رو در راه لاغر شدن ناتوان تر میبینیم .

       

      🔵 شرط اصلی آموختن لاغری علاقه است . علاقه ی ما به لاغر شدن و یادگیری مسیر لاغری باعث میشه ما در  پیگیری آموزشها استمرار داشته باشیم .

      🔵 کسی که رویای لاغری داره باید برنامه هایی که استاد برامون در نظر گرفته ، فایلهای صوتی متنها و تمریناتی که برای هر گام در نظر گرفتن رو هرروز با شور و اشتیاق عالی انجام بده ‌.

      🔵باید هر روز یک قدم در راه لاغری برداره .🔵

       

      🔵 قدمهای مسیر لاغری با ذهن فیزیکی نیست . سختی نداره دوندگی نداره  محرومیت غذایی نداره آموزش ذهنیه از طریق فایل گوش دادن و نوشتن و تمرین کردن و تکرار کردن و یادگرفتن هست .

      🔵ما در دانشگاه لاغری ثبت نام کرده ایم . ➰➰➰

       

       🔵هر روز باید ۴۵ دقیقه تا یک ساعت برای فایلها و تمرینات وقت بزاریم . ساعتش مهم نیست هر زمان که خودمون دوست داشتیم .

       

      🔵 لاغر شدن باید خیلی آسون باشه .

      ❌❌❌❌هر جا دیدیم در مسیر لاغر شدن داره بهمون سخت میگذره بدونیم داریم مسیر رو اشتباه میریم . چون هیچ کدوم از ما برای چاقی زحمت نکشیدیم . ❌❌❌❌

       

      🔴به اندازه ای که در آموزشهای ذهنمون خوب رفتار کنیم ؛ خوب عمل کنیم ؛ وزن و سایز ما با ذهن ما متعادل می شود .

       

      🔴از شگفتیهای دوره ی لاغری با ذهن اینه که نتایج گسترده ای در زندگی ما ایجاد میکنه .

       

      🔴 وقتی ما یادبگیریم چگونه با ذهنمان رفتار کنیم ؛ چگونه بهش آموزش بدیم ؛ چگونه ذهنمون رو برنامه ریزی کنیم ؛ مطمئنا در افزایش اعتماد به نفس ، شادی ، احساس خوب و توانمندی ما تاثیر مثبت میزاره .

       

      🔴لاغر شدن به معنای زندگی دوباره است . به معنای تولد دوباره است .🔴یکی از مسائلی که چاقی برای ماداره اینه که مقدار وزنی که اضافه داریم شاید روی جسم ما ده کیلو بیست کیلو سی کیلو چهل کیلو اضافه وزن وجود داشته باشه اما جسم  ما داره کار خودشو انجام میده . بدن ما توانایی عمل کردن با اضافه وزن رو داره شاید بعدها با مشکلاتی مواجه بشیم ولی الان داریم زندگیمون رو می کنیم ؛  

       

      اما نکته ی مهم اینه که👈اضافه وزن تاثیری صدها برابر روی اعصاب و روان ما داره . اضافه وزن در زندگی ما محدودیت به وجود میاره . اعتماد به نفس مارو خورد میکنه . تواناییهامون رو از بین میبره .

       

      🔴پس خیلی لازمه  برای تغییر کردن اقدام کنیم .

       

       🔴 ضروریه اول به خاطر خودمون و بعد به خاطر آینده ی فرزندانمون لاغر شدن رو یاد بگیریم .نیازی به آموزش به فرزندانمون نیست . خودمون یاد بگیریم فرزندان ما خودبخود از ما یاد میگیرن . اونها از ما الگو میگیرن .

       

       🌷تاثیرات لاغری با ذهن فقط برای خودمان نیست برای سایر اعضای خانواده است .

       

      🌷اشتیاق زندگی دوباره رو در خودمون زنده کنیم .

       

      🌷 باشنیدن این صبحتها اشتیاق ما برای متناسب شدن بیشتر میشه .

       

      🌷 لاغر شدن خیلی ساده است اگر از مسیر صحیح حرکت رو شروع کنیم و استمرار داشته باشیم .

       

      🌷 همه ی ما به اندازه ی سالهای عمرمون برای چاق شدن استمرار داشتیم ؛ در تمام دفعاتی که از روشهای مختلف میخواستیم لاغر بشیم در واقع بر چاقی استمرار داشتیم . درسته تلاش میکردیم لاغر بشیم اما نتیجه چی بود ؟ نتیجه چاقی بود .

       

      ❣ما استمرار داشتیم در چاقی چرا استمرار داشتیم چون فرمولهاش در ذهن نوشته شده و وقتی فرمولها نوشته بشه ناخوداگاه انجام میشه .

       

      ❣ما خیلی وقتها بسیاری از مهارتهامون رو بدون فکر کردن انجام میدیم مثل آشپزی رانندگی جدول ضرب و .‌.. چون فرمولهاش در ناخوداگاه ذهن ما ذخیره شده و بدو اینکه ما تصمیم بگیریم از اونها استفاده می کنیم .

       

      ❣ چاقی هم یه سری فرموله در ذهن ما ذخیره شده بدون اینکه ما بخوایم و حتی بهش فکر کنیم که اینها فرمولهای چاقیه داریم ازش استفاده می کنیم .

       

      ❣ ما می تونیم فرمولهای لاغری رو به ذهنمون آموزش بدیم ؛ به ناخوداگاهمون بسپریمشون و بدون اینکه تلاش خاصی بکنیم ؛ به سمت لاغر شدن هدایت بشیم .

      ❣ همانطور که ما بدون اینکه سعی کرده باشیم تونسته باشیم چاق بشیم همانطور هم اگر از مسیر درست ( مسیر یادگیری)حرکت کنیم بدون اینکه زحمت آنچنانی بکشیم عرق بریزیم سختی بکشیم میتونیم لاغر بشیم .

      ✅✅✔✔ ↩↩↩↩تنها رمز کار آموزش دادن لاغری به ذهنمونه
      .✅✅✔✔↪↪↪↪

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 46 از 10 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سیده آمنه یاقوتی
      1400/01/24 22:50
      مدت عضویت: 1142 روز
      امتیاز کاربر: 921 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 972 کلمه

      سلام خدمت تمام دوستان متناسب و خوش استایلم.من گام یک تا3روگوش دادم وبه ترتیب کامنت نوشتم،حالاقدم دوم هستم برای نوشتن ورفتم اون ته ته و بیشتر نظرات و خوندم

      یه جاهاییش بدلم نچسبید ومیخوام درکم از فایل و صحبت های استاد رو بگم.

      آگاهی های نظرات و فایل گام دوم

      1.لاغری آسونترین کار دنیاست و اگه دیدیم یه جایی داریم عذاب میکشیم بدونیم راهمون غلطه)

      2.تواین راه مهم لذت بردن از مسیروعشق کردن وباحس شادی ونشاط پیش رفتن (برعکس تمام روش های موجود که فقط استرس زاهستش و تهش نتیجه دائمی نیست)

      3.عجله نداشتن وصبر(تحمل نه چون تحمل باصبر متفاوته و اگه داریم تحمل میکنیم یعنی سختی و رنج ولی صبر یعنی لذت یعنی خدایا میدونم این راهشه وجزاین نیست میدونم وتسلیم توأم)

      4.اینکه مرتب تکرار وتمرین کنم و حتما بنویسم چون درنوشتن ذهن و چشم و تمام حواس باهم کارمیکنه

      5.این دوره فقط برای تناسب اندام نیست وبقول استاد تو همه ی جنبه ها مارو تغییر میده بدون هیچ سروصدایی

      6.مامیتونیم به هر هدفی بااین روش برسیم به شرط استمرار و تکرار و عمل کردن

      7.باید راحت و بدون تقلا و سختی متناسب بشیم نه با عوض کردن ظرف غذا،نه با کوچک کردن قاشق نه باهیچ روشی فقط با تغییر فرمول ها(خیلی هانوشته بودن نباید غذاخوردن رو برای ذهن لذت بخش کنیم وفقط برای رفع نیاز باشه ولی من برای چاقی هم هیچ لذتی از غذا نمیبردم نه بویی نه مزه ایی ونه حتی طعمی اما حالا بادقت بهش نگاه میکنم بوش میکنم لذت میبرم لقمه تو دهنمه لذت میبرم طعمش ومزه اش و میفهمم وهرلحظه شکرمیکنم ونکته اینه که فرق این لذت با اون لذت دراینه که درچاقی لذت همراه بانگرانی و استرس و ترس از اضافه وزن بود و مدام ولع و حرص خوردنم زیاد میشد قشنگ یادمه وقتی میگفتن فلان غذا کمه کم بخورید به همه برسه میترکیدم و طوری میخوردم که همسرم جلوی خانواده اش زیرچشمی هی میگفت آمنه برابقیه هم بزار یا تا میوه ایی چیزی میومد وسط مادرهمسرم طفلی میگفت بیایید بخورید تموم شد ومن چقد ناراحت میشدم و بهم برمیخورد وحتی قهر میکردم اما این لذتی که الان دارم واقعا شیرینه وحتی ازکم یه غذایاخوراکی لذت میبرم(بقول استاد اگه به معده و حس چشایی بویایی باشه باهمون یه لقمه ادم طعم ومزه رو میفهمه و عشق میکنه وسیر میشه پس چی میشه که لذته تبدیل به ولع میشه؟حس کمبود واااای تموم نشه من این غذارو دوس دارم اهه چراکمه واینها باورهایی هست که تو ذهن نهادینه شده من خودم داشتم الان بهترم یادمه یه غذایاخوراکی خوب که می آورد پدرم همش میگفتن کم بخورید تموم نشه ومن همش ترس از نبود اون مواد و داشتم وکم کم به همه چیز نگاهم اینجوری شد ولی حالا بااینکه گاهی لیز میخورم واون تریه میاد ولی سریع به خودم میگم این ذهن و خودت بااین چیزاپرش کردی تقصیراون نیست که تقصیر خودته پس بهش نتوپ که چرا واین حرفا عوضش بگو فدای سرت مرررسی بهم ضعف هارو نشون میدی تانقطه ی قوتمون بشن وبه قول یکی از فامیل هامون که متناسبه میگه من از بوی غذا و دیدنش هم سیر میشم)

       

      8.دنبال معججزه وفرمول خاصی نگردیم قرار نیست فرمول یاورد شگفت وخارق العاده ایی بگیم و لاغرشیم زود نه ماازهمون روشی که چاق شدیم ازهموون روش لاغرمیشیم چطور باتغییر فرمول های ذهنی بدون رنج بلکه بالذت وخوردن هرچی دلم بخواد بدون اینکه بترسم چون میدونم بیش از نیازم نمیخورم (برای منی که از بدوتولد لاغروباریک وظریف بودم وبعدازسن15چاقی تو رون هاوپهلو بیشتر بوده وبعدزود لاغرکردم وبعد22سالگی منفجرشدم وسال93تا9420کیلوکم کردم ولی بااسترس وکالری شماری و رقص و ورزش و کنترل آگاهانه خوردنم ومجدداز60به76رسیدن وحالا باقدرت ذهن یقین دارم میترکونم وشگفتی سازمیشم تاابد)

      ۹.این روش یقینا خود خودشه که منو به سرمنزل مقصود میرسونه چون دارم میبینم که بااختیارخودم ونه زور واجبار وترس به خودم متهدشدم وبرای خودم ارزش واحترام قائلم(این واقعا برام مهم بوده وهست که باپرخوری نکردن وشیک وزیباخوردن تازه همه هی تعارف میکنن نه مثل قبل که نگران بودن وای الان همه رو میخوره واین باعث میشه من خودمو محترم بشمارم و ارزش خودم ولیاقتم وحفظ کنم هرچندمیدونم درگذشته ی نه چندان دور هم این تقصیر ذهنم و بدنم نبوده ومقصر منم که فرمول هارو غلط بارگذاری کردم وبه خودم ظلم کردم)

      ۱٠.در روش های گذشته فقط به ناخواسته توجه کردیم ولی باروش تناسب ذهنی(لاغری باذهن)فقط به خواسته توجه میکنیم وروز به روز بهش نزدیک و نزدیکتر میشیم

      11.نکته ی خیلی مهمی که هست اینه که مابرای خودمو جسممون و زیباییمون لاغر میشیم نه دیگران و میخواییم دل خودمون وشاد کنیم از اندام متناسبمون لذت ببریم و قربدیم وبرقصیم وبرعکس قبل که فقط از ترس نکنه بگن چاقه اندام بیریختی داره لاغرمیشدیم یا اقدام میکردیم

       

      ودرآخر هم که واقعا حال دلم بااین روش عالیه الان بیشتر دوست دارم وقت بزارم و میخوام یه سایز شلوار 36_38برسم ویقین دارم که میرسم حتما چون باذهن هرچیزی امکان پذیره

       

      خدایا شکرت که انقدمشتاقم برای خوندن ونوشتن وگوش دادن

      الان راحت خودمو به صرف همه چیز دعوت میکنم وعشق میکنم که خوش اندامم وبزودی از 68کیلوبه60وحتی کمتر میرسم چون تونستم وشده حتی باروش غلط پس باصحیحش حتما عالی تر و بینظیرتر میشه

       

      راستی باورهای غلط نسبت به پوست که شل میشه و می افته وغیره هم داره تصحیح میشه 

      وباورهای غلط درمورد مو که وااای لاغرشدم موهام ریخت هم الکیه چون من باقدرت ذهنم کارمیکنم وجالبه برام که حتی صورتم توپروخوب مونده

      برعکس قبل که انقدتو میرفت که سیاه میشد وهمه میگفتن وای (که همین یه مانع برای لاغریم بود که وای لاغری زشتت میکنه پس ذهن برای اینکه زشت نشم مانع لاغریم میشد وولی الان میدونم بالاغری زیباترو زیباتر میشم) چه بدشده بابا یذره وزن اضافه کن صورتت پرشه

      ولی الان میدونم باذهنم میتونم همه جوره حتی موضعی هم وزنم و کم کنم و عالی پیش میرم

      خدایاشکرت برای این نعمت ها که حتی همین چاقی هم نعمتیه وباعث شد اینهمه آگاهی کسب کنم برای تمام زندگیم

      وبقول خانم راندا برن این هاموهبت های مشکلاتیه که البته از دید ما مشکله ورنج وگرنه که همه چیز برای ارتقای منه و منو هر روز بیشتر وبیشتر موفق میکنن و رومدار پیشرفت وموفقیتم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
      1400/01/22 00:34
      مدت عضویت: 1203 روز
      امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,765 کلمه

      سلام🙂 وقت همگی بخیر😍خب من هم مثل تمام افرادی ک دارای اضافه وزن هستن روش های مختلف و زیادی رو برای لاغر شدن دنبال کردم مثل رژیم های غذایی مختلف با اسم های معروف دکتر کرمانی ،جنرال ، لیمویی ،شیروخرما ، رژیم‌های ک همراه لیمو بود،ورزش های سبک و سنگینی انجام دادم چ بااپلیکیشن توی گوشی موبایلم ، چ رفتن ب باشگاه ، پیادروی های چند ساعته ،حلقه های هلاهوپ ، روزهای اول ، هفته های اول همه چی خوب بود وهمراه با شوق وذوق و حتی ب خودم اجازه هوس کردن هم نمیدادم ، این شوروذوق روزهای اول ماه اول باهرتلاش و منع کردنی ک بود منو مواجه میکرد با 3،4کیلو کم کردن ، اما ب مرور ک میگذشت یه لقمه ،ی لقمه ،یواشکی خوردن ها ،هوس کردنهای غذا ،بوی غذای حتی بدمزه وغذایی ک اصلا دوست نداشتم منو دیوانه میکرد وچون من میخاستم طبق اون رژیم عمل کنم و خودم رو منع میکردم درادامه یا عصبانی میشدم و پرخاشگر یا میخوردم میخوردم بعدش عذاب وجدان و سرزنش خودم ،،،هیچوقت نمیشد اون سایز ووزن رو حفظ کنم حتی حفظش بیشتراز چندروز نبود علاوه ب اون وزن وسایزی ک برمیگشت برای خودم بود بیشترازون هم میشد…ماهمیشه راحت وبدون زحمت چاق میشدیم حتی بالذت ، حتی باخوراکی ها خاطره میساختیم وهنوزم میسازیم ،یا درذهنمون یا درکناردیگران سناریو میچینیم ک چیو با چی بخوریم،فلان کافه یا رستوران ،یا پارک فلان خوراکی بخوریم ک اگ زمستون باشه باون خوراکی گرم بشیم و بچسبه وحال بده ،اگرم تابستون باشه بااون خوراکی خنکمون بشه وجیگرمون حال بیاا ،ویا تشنگیمون رو رفع کنه ،یا خستگیمون بره ،خلاصه همیشه برای خوردن حرف برای گفتنهااا داریم…وقتیک ما همچنین سناریو وخاطرات دل انگیزی رو برای ذهنمون لذت بخش کردیم ،و بااون لذت خوردن ما آرامش داریم و حالمون خوبه حالا جداازروزهای تنهایی و سرزنش کردن خودمون پس برای لاغر شدن چ توقعی باید از ذهنمون داشته باشیم وقتیک مواجهش میکنیم با قعطی ، با منع کردن لذت خوردنیها ،ما چاق شدن رو بالذت وآرامش آموزش دیدیم ،اما لاغر شدن رو با رنج و سختی اماجایی برای ناراحتی ونگرانی نیست ،همانطور ک چاق شدن و چاقتر شدن رو خیلی راحت و ساده وباارامش ب ذهنمون آموزش دادیم برای لاغر شدن هم میتونیم ب ذهنمون این آرامش و لذت رو بدیم و ذهن رو از نقطه امن خودش تغییر خاصی ندیم.فقط ی کوچولو دچار دوگانگیش میکنیم تا متوجهش کنیم ک لاغرشدن از چاق شدن خیلی آسانترس.خب حالا ذهن رو چطور میتونیم برای لاغر شدن و لاغر موندن آموزش بدیم..روش لاغری با قدرت ذهن علارقم همه ی روش های دیگ ک زمان و مقدار تعیین میکننن این روش همچین سَبکی نداره و نخاهد داشت و نیاز ب زمان داره..وعلاوه بر نداشتن مقدار وزمان محدود ومشخص نتیجه اش علارقم روش های دیگ ک نسبی و زود گذر بود ،این نتیجه اش دایمی و ثابت خواهد بود.مگر اینک شخص یا فردی باشد کنتواند ونخواهد ازین آموزش ها استفاده ی بهینه کند🙂🙄من درتمام روش هایی ک بکار میبردم برای لاغر شدنم فقط ب جسمم فشار وارد میکردم ،از طریق رژیم های سفت و سخت خودم رو محدود و محروم میکردم ،از طریق ورزشهای سنگین ک باعث کمردرد و زانو درد درمن میشد خودم رو رنج و عذاب میدادم ، از طریق دمنوش های بی مزه و تلخ و همراه با خالت تهوع و ضعف و افتادن فشار من میشد ،از طریق قرصهای چربیسوز شیمیایی ک هورمون های بدن من رو تحت تاثیر خودش قرار میدادو باعث اختلال درانجام بعضی از کارهای سیستم بدن من میشد وخیلیییی دیگ از کارهایی ک فقط باعث میشد من ب جسمم فشاروارد کنم برای لاغر شدنی ک جز اندکی وزن و سایزچشمگیری هم نمیشد، ونتیجه ای تاثیر گذار وجدی هم نداشت….چرا من باهرروشی ک اقدام میکردم  نتیجه ای هم حاصل نمیشد؟؟!!! چون ذهن و جسم من باهم همسو نبودن ب چ صورت .🙄🤔😟من ناخواسته وکاملا ناخودآگاه ذهنمو رو ب چاق و چاقترشدن آموزش داده بودیم .ولی از طرفی دنبال لاغر شدن بودم درحالیک ذهن من ب خواستهای من عمل میکرد ک چاق شدن بود ،من در خودآگاهم تصمیم میگرفتم ک لاغر بشم و تمام کارهای فیزیکی و تحرک و رژیم های مختلف نتنها من رو بلاغر شدن نمیرسوندبلک بعداز رها کردن منو از وزن و سایز فعلیم هم دورتر میکرد واضاف میکردم.ذهن آموزش دیده ی من منو تشویق میکرد ب پرخوری ، ب هرچیزی ک ب چاقترشدن من کمک میکرد.درحالی ک من خودمو منع میکردم از خوردنی ها ،از لذت ها،،تفاوت ذهن ناخودآگاه با ذهن خودآگاهم این بود ک من میخاستم لاغر بشم ، از شرش خلاص بشم از طریق رژیم وورزش..اما در ذهن ناخودآگاه من همچین چیزی نبوده اون تحت آموزش من بیشتر خواهان چاق شدنه من بوده ،بیشتر بهم میچسبوندش ،حتی از طریق اون رژیم وورزشهای ک برای من سخت و طاقت فرسابوده برای ذهنم لذت و آرامش بوده چطور بصورتی ک انقدر فشار میورد ب من ،این سلولهای عصبی و فعال میکرد و چون من قدرت مقابله با ذهن رو نداشتم شکست میخوردم و مثل قحطی زدها از هرچیزه خوشمزه ،بدمزه ،ترش وشوروشیرین وتلخ درحد انفجاروفشار شکم میخوردم وذهنم ازین همه خوشیو سرخوشی ازسر نفرت ازخوردن وسرزنش لذت میبرد و آرامش داشت چون فکر میکرد منو داره ب خواسته ی ناخواسته ام میرسونده،😏😐☹️😒😤 تمام فعالیت های بدنی ما تحت تاثیر ذهن (مغز)ماست مثل تکان دادن دست ،راه رفتن ، برداشتن شی ،لباس عوض کردن ،حمام رفتن ،وحتی غذا خوردن .پس هردفعه ک ما با پرخوری مواجه میشدیم این یک دستور بوده از طرف ذهن ،مغزماتحت تاثیر ذهنه ماست .خاطرات خوش خوردنها ،مراسمات ،عروسیها ،دورهمی ها،مسافرت،سرگرمی وغیره باینک میدونیم نباید بخوریم ولی میخوریم بعدش عذاب وجدان و سرزنش وبعد اظطراب و استرس و نگرانی و عذاب وجدان بخودمون ک یه نوع بازم چاق شدن هست 😐من بارها بارها تصمیم گرفتم ک لاغر بشم ، از طریق رژیم ، ورزش ، از بعدازاین عروسی ،اون عروسی ،از بعد تعطیلات ،از بعد مسافرت واز شنبهای معروف ک هیچ وقت برای من محقق نشدولی هروقت ک ب زمان موعد میرسید من جا میزدم ،ی اتفاقی میفتاد ،هی میگفتم از فردا ، ازفلان ساعت برای ورزش ، بعدازینکار بعدازون کار.اما درمسیر لاغری باقدرت ذهن ما ب ذهن یاد میدیم ک چاقی یعنی چی و چ مزایایی داره بعد لاغرشدن ومتناسب موندن رو آموزش میبینیم ومزایاش رو براش روشن میکنیم وبعد ک قانع شد وکمی با ماراه اومد وهمسو شد مسیر صحیح ودرست رو نشونش میدیم تا لاغر شدن رو هم مثل چاق شدن یاد بگیره ،مثل یادگیری زبان محلی وفارسی ک ماتحت آموزش خانواده و معلمانمون بودیم ناخودآگاه یاد گرفتیم ،والان اگ بخایم لاغر شدن رو یادبگیریم باید مثل هر هنره دیگ ای این زبان رو آموزش ببینیم مثل خیاطی ، رانندگی ،کامپوتر،نقاشی ،مکانیکی ،سفالگری،وکلی از شغل ومهارتهای دیگ ای ک نیاز ب آموزش دارد.چاقی ارتی ،ژنتیک ،بخت واقبال ، سرنوشت وخداخواسته نیست، چاقی آموزش دیدنی ویادگرفتنی است مثل خیلی از رفتارهای ما.ما بدون اینک تصمیمی گرفته باشیم برای چاق و چاقتر شدن ، چاق شدیم و فرمولهای چاقی ک خودمون در ذهنمون ایجاد کردیم داریم آن فرمول هارو تکرار وتکرارتر و زندگی میکنیم و نتیجه اش سایز ووزن درحال حاضر ماست.ذهن انسانها بارها و بارها میتونه آموزش های گوناگون ومختلفی رو ببینه حتی درعین حال میتونه چند آموزش رو باهم یادبگیره مثل زمانهایی ک ما ب مدرسه میرفتیم و دریک روز میتونستیم چند درس رو باهم یادبگیریم و حتی دریک روز میتونستیم چند تا امتحان مختلف رو امتحان بدیم.حتی درموضوعات علمی ،هنری ،ورزشی ،نقاشی و غیره.وما برای هر مهارت یا شغل نیاز ب آموزش ویادگیری داریم ،پس لاغر شدن رو هم میشه یادگرفت فقط کافیه اصول و تسلط داشتن روی ذهنمون رو یاد بگیریم…. چرا ماهربار ازهرروشی استفاده میکردیم برای لاغرشدن با شکست مواجه میشدیم⁉️⁉️🧐 چون لاغرشدن رو ما دراون روش ها ب ذهن آموزش ندادیم و بعد بعداز چندروز رها میکردیم واون وزن و سایز برمیگشت چون ذهن ما فقط چاق شدن رو بلد بوده…ودرتمام تبلیغاتی ک برای لاغر شدن از مقدار وزمان صحبت میشه اون روش کاملا اشتباه و غلط و گول زننده است چرا؟؟!!چون ما برای چاق شدن هیچوقت مقدار و زمان تعیین نکرده بودیم،پایگاه رهبری جسم ذهن ماست و ذهن روی ما تاثیر میزاره و رفتار مارو کنترل میکنه.ب چ صورت..بصورتی ک ما در همه ی روشهای لاغری چون ذهن ما در مسیر چاق شدن بوده هوس خوردن داشتیم ،حرص وولع داشتیم درحالیک طبق رژیم غذایی مون پیش میرفتیم وخودمون رو از همه ی منع میکردیم 😐ماانسانهای توانا و قدرتمندی هستیم ک الان اینجا و دراین مسیر هستیم ک اگ نبودیم همون راه اول علاوه برمسیر و راه وروش اشتباه رها میکردیم وتسلیم سرنوشتی میشدیم ک حق ولیاقت مانبوده ونیست .پس ناتوان نیستیم چون درهمون راه و روش اشتباه درمسیر سختودشوار بازهم مقداری از سایز ووزن ما کم میشد..و ما باید اینو همیشه بخاطر داشته باشیم ک درمسیری ک اشتباه و غلط هست باهر توان ،انگیزه و شوروشوقی ادامه بدیم ما هیچوقت ب مقصد وهدفمون نمیرسیم..وبرعکس در مسیری درست و صحیح باهر سرعتی حتی کند ماحرکت کنیم بالاخره دیریازود ب اون مقصد،هدف و ایستگاهمون میرسیم انشاءالله 🙏اگرک مادرمسیری بودیم ک دروحودمون شوق وانگیزه بوده ولی ب نتیجه ای دست پیدا نکردیم و نسبی بوده نتیجمون این نشانه ی ناتوانی ما نیست بلک درمسیر اشتباه و غلط ما بوده ک مارو ب هدف دلخواهمون ک لاغر شدن هست نرسونده.درحالی ک بارها پیش اومده بخاطر راه و مسیر اشتباه ما خسته شدیم ونامید ولی بازم ادامه دادیم و خدا دستمون رو گرفته و هدایت کرده ب مسیر تناسب فکری😍😊دراین مسیرعده ای از افراد زود نتیجه میگیرن ،عده ای دیر ،و هستن افرادی هم ک نتیجه ای نمیگیرن ،نتیجه نگرفتن افراد ب اشتباه و غلط بودن مسیر نیست ب سرنوشت و اقبال چاق بودنشون نیست ب اینه ک شاید همت و انگیزه و شوق و اشتیاقشون ب اندازه هدف و خواستشون بزرگ نبوده وتلاش نکردن ،باور نکردن و بعنوان یک رژیم غذایی یا ی دوره ورزش بدنسازی یا حالا چربیسوزی ب این مسیر نگاه کردن..کسی ک لاغر شدن براش مهمه رویایی لاغر شدن خودش رو میخاد ب واقعیت تبدیل کنه باید شورواشتیاق و استمرار داشته باشه با خال هوی وعشق تمریناتشرو انجام بده و علاقه داشته باشه وباور ب هودش ب تواناییش و ب این مسیر ک هدایت شده داشته باشه…باید این روش رو مثل همه ی کلاس های آموزشی دیگ ک خاضر میشه یا مثل الان ک آنلاین هستن کلاسها طی کنه و بگذرونی ،درک کنه بفهمدش مثل کلاسهای نقاشی ،خیاطی ،کامپیوتر،لاغرشدن  خیلی از چاق شدن اسانتراست فقط باید براش وقت بزاریم  واین وقت گذاشتن باید با حال خوب واشتیاق باش.باین کار اموزش دیدن باعث میشه ک ذهن و جسم همسو بشن برای لاغر شدن وتنها درمسیرلاغری با ذهن لاغر شدن امکان پذیره😍😊😉لاغر شدن تولدی دوباره س ،یک تغییره در همه ی جنبه های زندگی اگر ک ادامه بدیم و استمرار داشته باشیم .ومامیتونیم مثل استاد عزیزمون ودوستان شگفتی ساز تغییری درزندگیمون ،درتناسب انداممون بدیم اگر ک بخایم پس ما میتوانیم پس میشه ب امید موفقیت همه دوستان همسیر😍🙏 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 27 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم