مغز انسان تمام اطلاعات دریافتی را به صورت تصویر ذهنی ذخیره میکند.
تصویر ذهنی بر اساس اطلاعاتی که از پیرامون خود دریافت میکنیم در ذهن ما شکل میگیرد و آینده زندگی ما را تعیین میکند.
در واقع انتظاری که از زندگی کردن داریم یا پیش بینی که برای آینده خود میکنیم بر اساس تصاویر ذهنی است که در جنبههای مختلف زندگی در ما ایجاد شده است.
تاثیر تصویر ذهنی
ذخیره اطلاعات در مغز به صورت تصویری است.
شاید این تجربه را داشته باشید که چهره فردی برای شما آشنا باشد اما نام او را به خاطر نیاورید. یا در مکانی قرار بگیرید و با خود فکر کنید قبلا اینجا بودهاید اما زمان و چگونگی آن را به خاطر نیاورید.
حتی ممکن است در بیان خاطرات خود از آخرین سفری که رفتهاید خیلی خوب ویژگیهای آن منطقه را بیان کنید اما اسامیشهر ها یا مناطقی که بازدید کردهاید را به خوبی به خاطر نداشته باشید.
شاید برای شما پیش آمده باشد که خواندن یک رمان را شروع کرده باشید و ساعت ها بدون خستگی مشغول مطالعه آن بودهاید. بدون تردید نویسنده آن رمان در تصویر سازی ذهنی مهارت زیادی داشته است که به سادگی شما را غرق داستان موردنظر کرده است.
این مثال ها و مثالهای متعدد دیگری که حتما با خواندن این مواد در ذهن شما مرور می شود اثبات میکند که مغز ما به صورت تصویری اطلاعات را ذخیره میکند و صحبت کردن درباره خاطرات بر اساس تصویر ذهنی برای ما کار ساده و لذت بخشی است.
تصاویر ذهنی چگونه ایجاد میشوند
دادههایی که از محیط پیرامون خود در جنبههای مختلف زندگی دریافت میکنیم در ذهن ما تحلیل و پردازش میشوند و در نهایت به تصویر ذهنی ما تبدیل میشوند.
اگر شما اطلاعاتی درباره نبودن شغل مناسب یا سخت بودن پیدا کردن کار و یا نیاز به داشتن پارتی برای به دست آوردن شغل مناسب دریافت کرده باشید و برای مدت طولانی این اطلاعات در ذهن شما تکرار شده باشند در نهایت در موضوع داشتن شغل مناسب تصویر ذهنی شما شکل میگیرد که توصیف کننده شرایط نامساعد کار میباشد.
در این صورت انتظار شما برای داشتن شغل مناسب تغییر میکند و منتظر روبرو شدن با شرایطی خواهید شد که کار مناسب پیدا نمیکنید یا باید برای داشتن شغل مناسب حتما پارتی داشته باشید.
به این ترتیب زندگی به شما اثبات خواهد کرد که کار پیدا کردن سخت و غیرممکن است.
چرا؟
چون کار جهان همسو کردن اتفاقات زندگی هر انسانی با تصویر ذهنی آن فرد در جنبههای مختلف زندگی است.
نقش تصویر ذهنی در چاق شدن
اطلاعات درباره چاق شدن از طریق مختلف وارد ذهن شما میشود. برخی از آنها را با هم مرور میکنیم.
- اطلاعاتی که درباره مزایای چاق شدن دریافت کردهاید.
انسانهای چاق قدرت بیشتری دارند، افراد چاق سالم تر هستند، وقتی چاق بشی بیشتر مورد توجه دیگران قرار میگیری.
- اطلاعاتی که درباره ارثی بودن چاقی دریافت کردهاید.
چاقی در خانواده ما ارثی است. وضعیت جسمیشما شبیه فلانی است که چاق است.
- اطلاعاتی که درباره ارتباط چاقی با نحوه زندگی خود دریافت کرده ایم.
چاقی تو بخاطر کم تحرکیه، چاقی تو بخاطر خوابیدن زیاده، چاقی تو بخاطر سریع غذا خوردنه، چاقی تو بخاطر مزاج سرد داشتنه
- اطلاعاتی که درباره طبیعی بودن چاقی به هر دلیلی دریافت کرده ایم.
چاق شدن بخاطر کار پشت میز داشتن، چاق شدن بخاطر ورزش نکردن، چاق شدن بخاطر فلان بیماری، چاق شدن به دلیل مصرف فلان دارو، چاق شد به دلیل بالارفتن سن، چاق شدن بخاطر بارداری در خانم ها و …
هر گونه آگاهی و اطلاعاتی که درباره مزایا یا معایب چاقی دریافت میکنیم در ذهن ما پردازش شده و در نهایت به صورت تصویر ذهنی چاق در مغز ما ذخیره میشود.
مغز بر اساس تصویر ذهنی ایجاد شده الگوهای رفتاری جدید را ایجاد میکند که نتیجه تکرار الگوهای جدید تغییر کردن جسم از وضعیت فعلی به وضعیت مطابق با تصویر ذهنی جدید است.
فردی که اضافه وزن ندارد و به طریق گوناگون اطلاعات مختلف درباره چاقی دریافت میکند پس از مدتی آن اطلاعات به تصویر ذهنی چاق در مغز فرد تبدیل میشوند.
مغز بر اساس تصویر ذهنی جدید ایجاد شده، فرمولهای جدید ایجاد میکند و از طریق ایجاد میل به عمل کردن بر اساس فرمولهای جدید به مرور وضعیت جسمیفرد از حالت متناسب خارج شده و به حالت چاق تبدیل میشود.
فردی که چاق است و به طریق گوناگون اطلاعات درباره ترس از چاقی بیشتر و مشکلات چاقی دریافت میکند پس از مدتی آن اطلاعات به تصویر ذهنی چاق تر از قبل در مغز فرد تبدیل میشوند.
مغز بر اساس تصویر ذهنی چاقتر ایجاد شده اقدام به ایجاد فرمولهای جدید رفتاری میکند و در فرد میل به عمل کردن بر اساس فرمولهای جدید ایجاد میکند و سپس فرد با تکرار عمل بر اساس فرمولهای جدید به وضعیت چاقتر جسمی میرسد.
این توضیح مختصری از چگونگی ایجاد تصویر ذهنی و تاثیر آن بر تغییر رفتار و در نهایت تغییر وضعیت جسمیفرد است.
چرا با روشهای لاغری نمیتوان لاغر شد
همانگونه که توضیح داده شد چاقی نتیجه تغییر افکار و رفتار فرد است.
نقطه آغاز تغییر افکار و رفتار ما مغز میباشد و مغز اطلاعات خود را از طریق حواس پنجگانه دریافت میکند.
نحوه عملکرد مغز به این شکل است:
- اطلاعات در موضوعات مختلف را دریافت میکند.
- اطلاعات پردازش شده و تصویر ذهنی ایجاد میشود.
- بر اساس تصویر ذهنی فرمولهای رفتاری ایجاد میشود.
- میل و رغبت در فرد برای عمل کردن به فرمولهای جدید شکل میگیرد.
- وضعیت زندگی فرد به مرور با عمل کردن بر اساس فرمولهای جدید تغییر میکند.
هر زمان که ما برای لاغر شدن از هر روشی اقدام کردهایم در حال طی مسیر بر خلاف جهت عملکرد مغز بودهایم.
ما با استفاده از روشهای مختلف مانند رژیم غذایی، ورزش کردن، مصرف دارو و … سعی کرده ایم رفتار خود را تغییر دهیم.
- با رژیم گرفتن سعی کرده ایم پرخوریهای خود را مهار کنیم.
- با ورزش کردن سعی کرده ایم سوخت و ساز بدن را افزایش داده و میزان چربی ها را کاهش دهیم.
- با مصرف دارو یا حتی عمل جرحی سعی کرده ایم تغییر در نحوه عملکرد جسم خود ایجاد کنیم.
- با این روشها سعی در تغییر عمل کرد خودمان داشته ایم که در تشریح عملکرد مغز در رتبه آخر قرار داد.
درواقع ما با استفاده از روشهای مختلف سعی کردهایم اطلاعات مورد نیاز برای لاغر شدن را به صورت معکوس به مغز خود منتقل کنیم و تلاش کردهایم که با تحت فشار قرار دادن جسم باعث تغییر وضعیت از حالت چاق به لاغر شویم.
و این در حالی است که جسم ما دستورات را از مغز دریافت میکند نه از سایر عوامل بیرونی.
به عنوان مثال زمانی که شما فعالیت بیشتری دارید، به دلیل بالارفتن فعالیت عضلانی، حرارت جسمیشما افزایش پیدا میکند و مغز برای جلوگیری از افزایش بیشتر دمای جسم دستور عرق کردن را صادر میکند و با مرطوب کردن سطح بدن حرارت جسم را کاهش میدهد.
این فرایند کاملا درونی است اما تصور ما این است که بخاطر افزایش فعالیت بدنی یا ورزش کردن ما سوخت و ساز بدن را افزایش داده ایم بنابراین تلاش میکنیم با عرق کردن بیشتر لاغر شویم و این تلاشی بی هوده است.
تغییر کردن چگونه است
برا ایجاد تغییر در هر جنبه از زندگی باید از دادن آگاهی جدید به مغز شروع کنیم. آگاهی که منطبق با تغییری که میخواهیم ایجاد کنیم باشد.
استمرار در دادن اگاهی جدید باعث پردازش آن و ایجاد تصویر ذهنی جدید در مغز میشود. و مغز بر اساس تصاویر ایجاد شده فرمولهای جدید ایجاد میکند و در نهایت میل و تمایل در ما برای عمل کردن بر اساس فرمولهای جدید را ایجاد میکند.
مهمترین موضوع که سبب چاق شدن یا لاغر شدن ما می شود تصویر ذهنی است که درخود ذخیره کرده ایم.
این تصاویر به صورت ناخودآگاه در ذهن ما ثبت شده است و تکرار این تصاویر سبب پررنگ شدن آنها در ذهن ما میشود و تصاویر پررنگ شده بعنوان الگوی صدور فرمان های مغزی قرار میگیرد.
اگر رویای لاغری دارید باید ابتدا تلاش فیزیکی برای لاغر شدن را متوقف کنید.
سپس آگاهی جدید همسو با لاغر شدن را به ذهن خود بدهید.
لاغری با ذهن بدون ارائه برنامه های غذایی، ورزشی یا دارویی اجرا می شود.
در این روش ابتدا فرمول های اشتباه که سبب چاق شدن ما شده است را شناسایی می کنیم و سپس فرمول های متناسب کننده را جایگزین آنها می کنیم.
تغییر فرمول های ذهنی
تغییر فرمول های ذهنی سبب تغییر رفتارهای غذایی روزمره ما می شود و در نهایت جسم ما نیز تغییر می کند.
بنابراین خیلی مهم است که فایل های آموزشی تکرار شوند تا اطلاعات صحیح درباره لاغری را بارها بشنوید و به آن فکر کنید و سعی کنید به نکته های مطرح شده عمل کنید.
محتوای سایت تناسب فکری به شما کمک میکند تا آگاهی مناسب برای متناسب شدن را به ذهن خود انتقال دهید.
در انتقال آگاهی جدید استمرار داشته باشید تا تصمیم جدید شما برای تغییر کردن بعنوان دستور کار جدید ذهن شما تعیین گردد.
در این صورت آگاهی جدید به ذهن ناخودآگاه منتقل میشود و سبب ایجاد تصویر ذهنی لاغری در شما میشود.
مغز شما بر اساس تصویر ذهنی جدید ایجاد شده اقدام به ایجاد فرمولهای جدید رفتاری میکند.
سپس در شما میل و رغبت برای عملکردن بر اساس فرمولهای جدید را ایجاد میکند.
به طور ناخودآگاه و خیلی آسان شما قادر خواهید بود رفتارهای قبلی (پرخوری و … )که بر اساس فرمولهای چاق کننده و تصویر ذهنی چاق بودند را تکرار نکنید.
تکرار نکردن رفتارهای قبلی نقطه شروع شکل گیری رفتارهای جدید شما هستند.
به اندازه ای که شما رفتارهای قبلی را تکرار نکنید در تثبیت رفتار جدید در خود موفق عمل کردهاید.
طولی نخواهد کشید که رفتارها و واکنشهای رفتاری شما در جهت متناسب شدن تغییر میکند و استمرار این روند باعث تغییر وضعیت جسمانی شما خواهد شد.
این طریق صحیح تغییر کردن (لاغر شدن) بر اساس طریق صحیح عملکرد ذهن است که به طور مفصل و واضح در دوره ورود به سرزمین لاغرها به آن پرداخته شده است.
تاثیر تصاویر ذهنی بر چاق شدن
افراد چاق به این دلیل چاق شده اند که قبل از اینکه چاق شوند تصویر ذهنی چاقی از خود در ذهنشان ایحاد شده است.
تکرار تصویرسازی چاقی سبب الگو شدن آن برای عملکرد مغز می شود و فرمان های صادر شده از سوی مغز ما در راستای چاق شدن بوده است و تکرار این فرمان ها در نهایت سبب چاق شدن فرد می شود.
برای لاغر شدن از طریق ذهن باید تصویر ذهنی خود را از حالت چاق به حالت متناسب تغییر دهیم.
استمرار در تصویرسازی متناسب شدن مغز ما فرمان های متفاوتی نسبت به قبل صادر میکند و واکنش های ما به مواد غذایی تغییر میکند و در نهایت جسم ما نیز تحت تاثیر قرار گرفته و متناسب شدن شروع میشود.
توجه به توضیحات فایل فوق العاده این جلسه به شما کمک میکند تا آگاهی کاملی در رابطه با تصویر ذهنی و تاثیر آنها در چاقی کسب کنید و همچنین چگونه تغییر دادن تصویر ذهنی آموزش داده می شود و شما به راحتی با تکرار مواردی که گفته می شود ذهن خود را در مسیر متناسب شدن هدایت می کنید.
اطمینان دارم آگاهی این جلسه و جلسات قبل به شما کمک میکند تا اطلاعات جدید پیرامون متناسب شدن را به ذهن خود بدهید و با استمرار در این مسیر به راحتی آگاهی جدید به تصویر ذهنی لاغری تبدیل شده و در پی آن رفتارها و عادتهای شما تغییر میکند و در نهایت جسم شما بر اساس عملکرد جدید شما تغییر خواهد کرد.
✍️ تمرین آموزشی 📖
مرحله اول:
تصاویر ذهنی بر اساس افکاری که در ذهن ما مرور می شوند ایجاد شده و انتظار چاق تر شدن را در ما بوجود می آورند.
افکار به وسیله شنیدن و گفتن در ذهن ایجاد می شوند.
زمانی که فردی درباره چاقی ما صحبت می کند افکار در ذهن ما شروع به ایجاد شدن و مرور شدن می کند و زمانی که ما در پاسخ به نصیحت یا توصیه یا صحبت دیگران واکنش داده و شروع به صحبت کردن درباره چاقی و گله و شکایت از لاغر نشدن می کنیم در حال تشدید افکار چاق کننده در ذهن هستیم.
بنابراین برای جلوگیری از ایجاد تصاویر ذهنی چاق تر در ذهنمان باید استفاده از ابزاری که باعث تقویت افکار چاق کننده در ذهن می شوند را متوقف کنیم.
- از این لحظه تصمیم بگیرید هرگز درباره چاقی خود یا دیگران صحبت نکنید.
مسلط شدن بر گفتار نیاز به تمرین و استمرار دارد بنابراین هربار که شرایط صحبت کردن درباره چاقی فراهم بود و شما موفق به صحبت نکردن درباره چاقی شدید بعنوان تمرین در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید که من امروز در فلان موقعیت توانستم درباره چاقی صحبت نکنم.
هرگونه صحبت کردن درباره چاقی، رژیم گرفتن، لاغر نشدن، حسرت لاغری، روش های لاغری و … باید متوقف شود.
این تصویر را بخاطر بسپارید تا در زمانی که تحریک به صحبت کردن درباره چاقی شدید با بخاطر آوردن این شکلک متوجه شوید که وقت بستن زیپ دهان و صحبت نکردن درباره چاقی است.
مرحله دوم:
یکی دیگر از اقدامات موثر در ایجاد تصاویر چاقی ذهن تحقیق کردن درباره روش های لاغر شدن است.
هرچه شما بیشتر درباره روش های لاغری تحقیق کنید در همان زمان که در حال دریافت اطلاعات درباره لاغر شدن هستید احساس خوبی ندارید. احساس خوب نداشتن درباره لاغر شدن منجر به تقویت تصاویر ذهنی چاقی و تشدید انتظار چاقی خواهد شد.
تصور کنید درباره برنامه رژیمی لاغری در حال تحقیق و مطالعه هستید. هرچه بیشتر آگاهی کسب می کنید بیشتر مطمئن میشوید که نمی توانید این روش را اجرا یا ادامه دهید. احساس عدم توانایی انجام روشهای لاغری برای ذهن ناخودآگاه به منزله اعلام عدم ناتوانی شما برای لاغر شدن است.
هرچه بیشتر درباره لاغر شدن تحقیق کنید و از آن مهمتر هرچه بیشتر سعی کنید از طریق روش های مختلف لاغر شوید به همان اندازه خود را برای چاق تر شدن آماده می کنید.
- تصمیم قاطع بگیرید که هرگز درباره روش های لاغری تحقیق نکنید.
تصمیم خود را در قابل تعهد نامه در بخش نظرات همین جلسه بنویسید.
- نباید درباره روش لاغری دیگران سوال یا کنجکاوی کنید.
عادت رایج در بین افراد چاق پرس و جو کردن و کنجکاوی درباره چگونه لاغر شدن دیگران است. این کار نه تنها باعث برهم خوردن تمرکز شما در مسیر لاغری با ذهن خواهد شد بلکه حسرت لاغری را در ذهن شما تقویت میکند.
از اینکه فردی توانسته لاغر شود اما شما نتوانسته اید احساس یاس و ناامیدی می کنید و این به منزله تقویت فرمول های چاقی ذهن است. پس لازم است این عادت را متوقف کنید.
برای انجام بهتر این تمرین در بخش نظرات بنویسید که آیا شما عادت به تحقیق درباره روش های لاغری یا کنجکاوی درباره چگونه لاغر شدن دیگران داشته اید؟ با انجام این کار چه احساسی در شما ایجاد شده است؟
به این ترتیب ارتباط بین احساس و رفتار یا عادت های ذهن چاق را درک خواهید کرد و متوجه می شوید که با انجام این تمرینات به چه صورت در حال تغییر فرمول های چاقی ذهن از طریق تغییر عادت های مخرب ذهن هستیم.
مرحله سوم:
جهت جلوگیری از تقویت فرمول های چاقی ذهن باید سعی کنیم در معرض تحریک های احساسی قرار نگیریم.
عضویت در کانال های آشپزی، تستری غذا، مشاهده تبلیغات فست فود، تبلیغات رسانه ای درباره غذا ها و هر اطلاعاتی که درباره غذاها، محل سرو غذا و تجربه افراد از خوردن غذاها باعث تقویت فرمول های چاقی ذهن می شود.
بنابراین لازم است خود را از معرض اطلاعات اینچنینی دور کنید.
اگر در کانال های آشپزی عضو هستید حتما عضویت خود را لغو کنید.
از صحبت کردن درباره غذایی که خورده اید برای دیگران خودداری کنید.
از تبادل اطلاعات درباره غذاهای جدید، فست فودهای تازه تاسیس شده و … جددا خودداری کنید.
با این اقدامات قدم های بسیار موثر برای کمرنگ کردن تصاویر چاقی ذهن خود برداشته اید.
- لیستی از عادت های خود درباره موارد ذکر شده تهیه کنید و شرح دهید به چه شکل خود را در معرض اطلاعات پیرامون غذا و خوردن قرار داده اید.
- تصمیم قاطع بگیرید تا جایی که امکان دارد منابع دریافت اطلاعات درباره مواد غذایی،خوردن، طعم ها و … را کاهش دهید.
درباره تصمیمات خود در بخش نظرات شرح دهید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
نتایج برخی از شرکت کنندگان
خانم مریم مصطفی نژاد از تهران دانلود
خانم ندا معتمدنژاد از زنجان دانلود
امتیاز 4.14 از 142 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بنده متاسفانه هم خیلی راحب چاقی صحبت میکنم هم خیلی تحقیق و هر جا میشینم میگم ای بابا من اب میخورم چاق میشم چه شانسی داریم ما .وقتی کسی را میبینم که لاغر شده میپرسم خوش به حالت چیکار کردی لاغر شدی میگه مثلا فلان رژیم استفاده کردم میگم میشه بدی منم استفاده کنم وای این کارو به اندازه موهای سرم کردم .و الان میفهمم ای داد من با دست خودم این یلا رو سر خودم اوردم
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیز سپاس از شما بابت این دوره بی نظیر و سپاس خدایی را که مرا به این سایت و مسیر هدایت کرد.
اینجانب زهرا آقچه لو تعهد میدهم که هرگز درمورد چاقی خودم تا انجا که میتوانم بصورت آگاهانه باخودم و دیگران صحبت نکنم. اتفاقا چند روز پیش دوستی گفت اونهمه رژیم گرفتی و لاغر شدی ولی دوباره چاق شدی من فقط یک لبخند زدم و بحث را عوض کردم این اولین موفقیت من در زمینه صحبت نکردن برای چاقی بود.
و دوباره تعهد میدهم که تحت هیچگونه شرایطی درمورد روش های مختلف لاغر شدن تحقیق و جست و جو نکنم و فقط در این سایت باشم و از این سایت استفاده کنم و روش های قبلی گذشته را نیز از یاد ببرم.
من از حالا تعهد میدهم که آگاهانه و تا انجا که میتوانم از تبادل اطلاعات درمورد خوردن و غذا جلوگیری کنم.
استاد در اینجا یک ضرب المثلی یادم آمد که وقتی یکی میومد با آب و تاب غذایی را تعریف میکرد خانواده میگفتن آدم خوردن را به دستشویی تعریف میکنه. منظورشون این بود که هرچی خوردی برا خودت یک ساعت دیگه هم دفع میشه میره دیگه تعریف کردن نداره.
واقعا بارها شده بود که مینشستم و میگفتم رفتیم فلان جا فلان غذا را خوردیم فسنجون فلان رستوران واقعا قشنگه پیتزا فلان جا خوبه و…. ولی از حالا هرچی خوردم خوردم و تموم شد رفت تعریف مجدد نداره فقط درمواقعی که خواستیم از بیرون غذا بخریم میگم فلان رستوران غذاش خوبه در حد یک نظر و دیگر سعی میکنم فکر خوردن نباشم. خدایا شکرت
من با تمام وجود به تعهداتم عمل میکنم.
سلام مژگانم
من از امروز 21شهریور 1403متعهد میشم در مورد چاقی با کسی صحبت نکنم
در مورد راهکاری لاغر شدن و چاقی هیچ جستجو و تحقیقی نکنم
از گروه های آشپزی و تسترغذایی مثل تستر فود و …بیرون بیام هر چیزی که منو تحریک به خوردن میکنه سمتش نرم
تمام فایل های استاد روشن رو دارم دونه به دونه گوش میدم عمل میکنم و همین اجرا و گوش دادن هر روزه داره تصویر لاغری رو تو ذهن من ترسیم میکنه
الان هشت روزه اینجام و حس و حالم کاملا عوض شده
دیگه میلی به بستنی و شیرینی و هله هوله ندارم
صورتم شادابتر شده و خواب خیلی راحتی شبا دارم
حسم به خودم خیلی خوب شده خودمو دوست دارم
جسورتر شدم و اعتماد بنفسم بالاتر رفته
مطمئنم و صد درصد مطئنم تو مسیر لاغری با ذهن درستی قرار دارم و جالبه دیگه ترس از دوباره چاق شدن ندارم و ازین بابت خیلی خوشحالم
از هیچ ماده غذایی ترسی ندارم فقط اون پنج تا ورودی های غذا رو محدود کردم که جلوی بو و حس چشایی و لمس و …و دیدن تصاویر غذا و صداشون خودمو قرار ندم
خیلی راحت کلمه میل ندارم رو میگم
الکی چیزی رو بخاطر اینکه حیف میشه دیگه نمیخورم
قدم هشتم – مرحله ی اول (تصویر ذهنی چاقی )
با سلام
من متوجه شدم که وقتی به خوردن فکر میکنم ، تصویرش در ذهنم میاد . درجلسه قدم شناسایی خوردن از طریق حواس پنجگانه خواستم بنویسم ولی گفتم ذهنم که تجسم میکند و من میبینم که با عضو چشمم نمی بینم ، بلکه با ذهنم میبینم . به خاطر همین ازش رد شدم . میدانستم دیدن نقش پررنگی دارد ولی دقت نکرده بودم که چشم بیرونی من با چشم ذهنی من دو کانال متفاوت است . پس زبان ذهن من تصویری است . پس شاید به خاطر همین است که قانون قدرتمندی هست به نام قانون تجسم یا راز ، چون آنها تاکید به تجسم داشتن . یعنی از درونم به تصویری نگاه کردن و در آن موقعیت بودن و لذت دیدن ولی خیلی از ما ها که از این قانون خواستیم استفاده کنیم ،خودم یادم میاد که بعضی از تجسم هام بوی توانگری داشت و میدونستم میشه و منتظر بودم و بعضی از تجسم هام بوی حسرت داشت یعنی داشتم با انرژی ناامیدی به دیدن تصویر نگاه میکردم . شاید ایجاد تصویر کار راحتی باشد ولی از کدام کانال به تصویر نگاه کردن حائز اهمیت است . من به قدرت تصاویر پی بردم ، چون در نوجوانی که دنبال راهی برای ایجاد احساس خوب درخودم بودم ، فهمیدم که افراد موفق میگفتند خودت را در آن وضعیت تجسم کن و من سن کمی داشتم و پذیرش بالاتری نسبت به الانم داشتم و چیزهایی در آن سن تجربه کردم و به عینه دیدم که بازوان این باور را پررنگ کرد . من در کودکی قدرت خیال بالایی داشتم و چون در شهری زندگی میکردیم که شهر خانوادم نبود و در خانه های سازمانی کم جمعیت بودیم و پدرو مادرم شاغل بودند و من شروع به بازی با خودم میکردم و شروع به ساخت تصاویر میکردم و چون تنها بودم و احساس امنیت کمی داشتم ، واسه غلبه برترس ، خدا را تجسم میکردم که از من مراقبت میکندو حتی براش بچه هم درست کرده بودم شکل ابرهای سیاه بدون شکل، و آنها دوستهای من شدند ولی ان زمان مفهوم و اطلاع زیادی در ذهن نداشتم و به دنبال احساس ان بازی بودم و این بودکه ناخوداگاه شروع کردم به ارتباط برقرار کردن با نیرویی که به همه چیز وصل بود و چیزهایی تجربه کردم که دور از واقعیت به نظر میرسد ولی برای من درس بزرگی داشت . برای شغلم ، با توجه به بالا و پایین هایی که داشتم یاد گرفتم چطور خودم را درمدار خواسته م قرار بدم و اونجا بود که بازوان تجسمم قوی تر شد و این مسیری بود که باید میرفتم . در آن نقطه رسیدن من را به وجد نیاورد ،چون درمسیر خواسته هام بزرگتر میشد و تنها دستاوردم در مسیر بودن به مقصد بود که تمام جنبه های زندگیم را مثل ورزش تنومند و قدرتمند میکرد. هر انچه که میل من به آن سمت رفتن را زیادتر کرد وقتی توجه کردم و شروع به اقدام کردم ، درمسیر ،قانون همزمانی را تجربه کردم و حس کردم دونه دونه آدم ها و شرایط پدیدار میشن و من اینبار میدیدم و در مسیر چالش هایی هم بود و شاید لحظه ای متوقف میشدم و وقتی ان چالش رفع میشد انگار بخشی از وجودم رشد کرد و شاید رسیدن به قله بزرگم نکرد ،بلکه مسیر آن باعث تغییر در نگرش و عمیق تر شدن من به جریان زندگی شد . حتی فهمیدن چیزهایی که ازش مینالیدم یا نقطه ی ضعف من بود وسیله ای برای رسیدن به نگاه و نگرشی عمیق تر بود که باعث میشد تغییر مسیر بدم و اگر ان خلا ها و کمبود ها و ضعف ها که همه ریشه ی درونی داشتند و من برای برطرف کردنشان به دنبال راه حل های بیرونی نبودم ، بینش الانم را نداشتم وباید جلو میرفتم و بهش میرسیدم تا میفهمیدم تغییر من از درون اتفاق می افتد . هر درسی به هم متصل هست و جالبتر هردرسی که در هر قدمی یاد میگیرم به تمام قسمتهای زندگیم متصل هست ولی من برای پیشبرد زندگیم ، لازم هست که هر قسمت را جدا از هم بررسی کنم و جالبتر وقتی قفل یک راه از طریق من باز میشود ، انگار راه گشای مسیرهای دیگر زندگیم میشد . چون بینش من تغییر میکرد و عملکرد من و رفتار من با مساله بوی دیگر و تجربه ی دیگری رقم میزد . پس به احتمال زیاد این مسیر هم در همین قانون قرار است بنیادی ترین ریشه های مرا حل کند ، چون من در مورد اتفاقاتم نمی نوشتم و نوشتن در مسیر خودشناسی تاثیر شگرفی دارد چون تمام حواس پنجگانه ت به ان مساله معطوف است و به نتایجی میرسی که تنها با فکر کردن به آن شاید نمیرسیدی . البته الان که مینویسم به آن اگاه میشوم . من هیچوقت به مسیری که میرفتم با جزییات جستجو در درون نمیکردم . فقط برای درک بهتر مینویسم که چه چیزی از قانون میدانم و انگار میدانم ولی خودم نمیدانستم که بعضی وقتها این مسیررا میرفتم و نگاه به آن ها مثل چراغ قوه داشتن است .
من درقدم قبلی عهد کردم که در مورد چاقی حرف نزنم ، مادر بزرگ من در جوانی فرد لاغری بود و امروز گفتم چرا لاغر بودی ؟، گفت من هرچیزی دوست داشتم میخوردم ولی تا یک حدی !و خانواده ی پدربزرگم چاق بودند وتعریف میکرد که چقدر تعجب میکردم که چطور انتظار دارند ، من این همه غذا را بخورم و برای من خوردن آن همه چیز آن لحظه غیر ممکن بود . و نخوردن آن غیر ارادی بود . این بار درمورد اضافه وزن صحبت نکردم ولی متوجه احساساتم بودم و حس حسرت به من امد وگفتم خوش به حالش (بوی فقدان ) ولی اینکه در مورد اضافه وزن حرف نزدم ،به نظرم قدم بزرگی بود .
قدم هشتم – مرحله ی دوم ( ارتباط تصویر ذهنی واحساسات )
خب چاقی من هم از این قانون تبعیت میکند و من سن کمی داشتم که چاقی خود را پذیرفتم و ترس مادرم به این قضیه و باور کردن من و واکنشهای مادرم ، این باور را درونی کردو فرمان چاقی من با تصاویر ذهنی خلق شد البته وقتی درشرایطی که هستم و دوستش ندارم احساس بد و شرایطی که دوست دارم احساس خوب و این زبان هم بارها تجربه ش کردم که هر کدام از احساسات به باوری متصل است و خود را بیان میکند . دختر عمه ی من تصویر لاغریش را با حس بد میدید و من هم تصویر چاقیم را با حس بد میدیدم . و وقتی به وزنم و شکل جسمم فکر میکنم ، از همان ابتدا ی کودکیم که به یاد دارم ، تا فکر میکردم در حس بد بودم . پس احساس هم میتواند نشانه ای باشد که در کدام مسیر هستم ، ایا در مسیر خواستم یا در مسیر اضافه وزنم . البته داشتن احساس بد و خوب را ما به هرموضوع با توجه به بینش و نگرش و تمایلمون به آن خواسته میدیم . پس مهمه که مدار در احساس خوب بودن را در خود تقویت کنیم ، چون وقتی حس خوب داری ، انگار هرچی میشه به نفعته ، بوی توانگری میده و الان فهمیدم . چون در حس خوب هستم ، همه ی خواسته های قلبی من در آن مدار بود و من به طور ناخوداگاه در انتظار بودم وفکر میکنم شاید منشا افرادی که بوی خوش شانسی و حس خوبی در ما ایجاد میکنند ، در این مدار باشند و ما برچسب خوش شانس ، با اراده و خوش شانس میزنیم . پس چرا همیشه در مدار حس بد هستیم ؟ دوعلت داره : 1- فکر میکنم آگاهی ما کمه 2- چون الان در آن شرایطی که دوست نداریم هستیم و علتش را هم نمیدانیم ، برای ذهن راحتتره که در شرایطی که هست باشد تا تغییر مسیر بدهد ولی وقتی آگاهی میدهی و درکش میکنی ، انگار مسیر دیگری هم انگار هست که ذهن میتواند به آن توجه کند . البته در ایجاد تصاویر مهم است که از حسرت و فقدان به آن نگاه میکنیم یا بودن در آن وضعیت و خیلی شبیه به هم هستند ولی دو راه کامل متفاوته و هر کدام وصل به یک باور بنیادی و یکی یک احساس خوب و اطمینان میده و یکی همچنان بو واحساس بد که شاید بدترش هم بکند . وچون باوری آن تصاویر را ابیاری میکند ، شاید تصویر دادن از بیرون به صورت دستی هم خیلی کارساز نباشد . باید از مسیر درستش اقدام کرد . ما در هرمساله ای و هر بخشی از وجودمون با اطلاعاتی که از محیط پیرامون گرفتیم ، واقعیت های خودمون رو خلق کردیم ولی وقتی شروع به ریشه یابی میکنی میفهمی خیلی هاشون حقیقی نیستند و چون تو به آن ها باور داشتی ، درزندگیت میدیدی ولی چون آگاهی کمی از خودت داشتی ، دنبال برطرف کردن آن از دنیای بیرون میکنیم . حتی نیازهای عاطفی ، رشد ، زیبایی و همه چیزرا از بیرون به دنبال ان هستیم و نتیجه ی آن ها هم بعضی ها شان مخالف خواسته ی قلبی ما بودند و این را میگوییم که چرا اینطور شد ؟! ودوباره انتخاب روش های دیگه، آدمهای دیگه ،شرایط دیگر را عوض میکنیم و دوباره به نتایج قبلی میرسیم . مثلا مهاجرت میکنیم که از محدودیت الان کشور فرار کنیم ، محدودیت های دیگر را تجربه میکنیم . برای فرار از تنهایی ،دنبال رابطه میگردیم و در داخل رابطه احساس تنهایی میکنیم . ما این مسیر بیرونی را بارها وبارها طی کردیم . من برای داشتن حال خوبم خیلی مسیرها را از بیرون رفتم و باید میرفتم تا به این نقطه برسم که نیاز و خواسته و ارزوی قلبی من از بیرون حل نمیشود و باید به این نقطه میرسیدم که بتوانم تغییرات بنیادی را درنوع مسیرش تشخیص دهم . الان تکنولوژی و ارتباطات خیلی گسترده ست و خیلی راحت میتوانیم آموزگاران هر حوزه را با یک سرچ در شبکه های اجتماعی و حتی یوتیوب که دقیق تمام خواسته هایت و حوزه های مورد علاقه ت را گلچین میکند ،پیدا بکنی . الان موضوع ناآگاهی نسبت به چنددهه قبل باید متفاوت باشد . الان هرکسی نااگاه هست ، به نظرم نخواسته که شرایط تغییر کند و بودن در آن وضعیت راحتترین انتخابه که نتیجه ای متفاوت از الان نخواهد داشت و چه بسا با توجه به شرایط الان همان باورها قوی تر و تنومند بشه . من در سن دوازده سالگی تغییر پذیر تر بودم و خودم بازوان افکارم را میبینم که با گذر زمان چقدر قوی تر شده . این به معنای هیچوقت تغییر نکردن نیست ، یعنی هرسال زندگی کردن با باورهای قدیمی ، بیشتر تثبیت کردن آن وضعیت است . چون فکر و باور ما تغییر نکرده . چه برسد افرادی که با خود بیگانه اند . آنها چه موهبتی را از دست میدهند ! افکار چاقی من هم از این مستثنی نیست ،من فقط به قدرت افکار تا به الان اگاه نبودم و شروع کردم با عملکرد جسمم بازی کردن و نمیدانستم چرا باید تجربه ی من با افراد متناسب اینقدر متفاوت باشد . الان میدانم : علت اصلیش نا آگاهی من بود . الان کار کرد طبیعی خلق را بهتر از قبل درک کردم و این اگاهی بینش ها و راه حل های جدیدی به من در زندگی میدهد که با نوشتن میتوانم دیدن و آگاهتر شدن به آن را پررنگتر کنم .اینکه موضوع تصویری بودن ذهن چرا تمام ریشه ها و مهره های مسیر را به هم ربط داد برای منم در عحب است ولی میدانم مرور کردن دانسته هات و هر بار دانسته ای به ان اضافه کردن ، انگار ان سلسله افکار که یک باور بنیادی راشکل میدهد ،رنگ و بوی دیگری و پخته تر از قبل درک میکنی و آن رشد میکند . من کاملا آگاهتر از قبل هستم که این سلسله پروسه چطور از یک فکر به نتیجه ی چاقی رسید و الان اهمیت این ورودی را بیش از قبل میدانم و درک میکنم . بله ، چون جنگ من با اضافه وزن پررنگ تر شده بود ، تمام درگیری های من بیشتر معطوف به اضافه وزن میشد و من بخورم های زیادی را شنیدم . وقتی محدود میشدم ، یعنی نباید بخورم و این نخوردن ، صدای خوردن ذهنم را بلندتر کرد. البته در فرهنگ ما ایرانی ها هم با موضوع خوردن و لذت بردن بیگانه نیستیم . یک بخشی از فرهنگ ما هم است . وقتی مهمانی میشد همیشه وسایلی برای خوردن مهیا میکردیم . فامیل کنار هم قرار میگرفت ، عید نوروز میشد ، این بساط پذیرایی و تزئین کردن و خوردن به وفور دیدیم . و حقیقت جالبتر، این مساله ی به اندازه ای که پذیرایی و خوردن در فرهنگ ما یک چیز مرسومه و اگر نباشد ، چیز بدی و عیبه . فرهنگ اروپایی متفاوتتر از ما عمل میکند ، حتی در بعضی از دید و بازدید ها طرف اگر میخواست چیزی بخورد ،سهم خودش را میاورد . یا برای خرید میوه دونه ای خرید میکردند ، نه کیلویی ! این نشان از توجه ویژه ی فرهنگ ما به خوردن است . کلا جایگاه ویژه ای دارد 😀 اگر هم در مهمانی بگی نمیخورم ، کار زشتی است و باید اونقدر تعارف کنی که طرف بخورد . این قضیه ی خوردن و توجه کردن بهش سالیان درازیه که نسل به نسل متنقل کردیم و ما ذهن چاق ها هم که فرمول مهیاست ، فقط اقدام کردم در شرایط مهیا کافیه 😀 .من تاجایی که بتوانم سعی در محدود کردن محرک خوردن هستم . هرچه ورودی کمتر ، توجه و استمرار من در مسیر بیشتر میشود. من خودم به درست کردن غذا علاقه دارم و غذاهای فوق العاده ای درست میکنم و کلا به خانم ها قدیم زمانی ارزش میدادند که کدبانو باشد و غذا درست کند که ما بخوریم . کلا آپشن بود و الان هم است . منتها دید ما با افراد متناسب فرق دارد و چون فرق دارد بودن درشرایط مهیا ،فرمولهای ما را به روش خودش هدایت میکند . اینکه چرا به اشپزی علاقه داشتم ؟ چون خوردن را دوست داشتم ، اصلا بخشی از لذت من بود و تازمانی که غذا درست بشود من لابه لا میخورم وتا غذا درست شود سیرم و جالبتر چون سرسفره ننشستم ، فکر میکنم من که ناهار نخوردم ! همین بی توجهی ها ذهن مرموزم خلق تصویر ذهنی اش را میکرد ، بدون انکه من متوجه بشم . چون به تناسب رسیده بودم ، فکرم از خوردن برداشته میشد و اون چرخه ی خلق چاقی به قوت خودش فعال بوده و من رفته رفته چاقتر میشدم . کلا پروسه ی عجیبی است . عجیب است چون هر سایتی را میبینیم و هر گشت و گذاری میزنیم هیچکسی در مورد ان صحبت نکرده و ذهن هم در محیطی است که یک سری حرفها را اگر 1000 تا بهش میرسد ، درمورد لاغری با ذهن شاید 2 منبع اون هم سرچ در اینترنت ! پس طبیعیه فرد در معرض این اگاهی کمتر قرار بگیرد و الان که به دریافت و انتخاب افکارم فکر میکنم ، خیلی چیزها منطقی می اید چون چندتا از باورهای متوهمم هم با چراغ قوه شدن، بی ربط بودنش را درک کردم و خنثی شد ،الان به این درک رسیدم چیزهایی که تکرار میشه و من بهشون حس بد و خوب که براساس باور آبیاری میشود ،ممکن است درست نباشد .
قدم هشتم – مرحله ی سوم ( عهدنامه ی کاهش ورودی برای تحریک میل به خوردن که از فرمولهای چاقی من نشات میگیرد)
من تا از مسیر لاغری با ذهن استفاده میکنم ، تمام تلاشم را میکنم که تمام روش ها و سمینارها و تمام روش هایی که برنامه ی غذایی میدادند و تمام مباحثی که مربوط به خوردن من و مواد غذایی هست تا پایان دوره ورودی ها را محدود کنم تا زمانی که اگاهی من بیشتر شود و اقدامی که میکنم ،تمام کانال ها و اکانت ها ی درمورد لاغری و کاهش وزن و انواع واقسام روش های فستینگ و کانال های نهیه ی غذاهای خوشمزه ، خوراکی ها و کافه ها و رستوران های شیک و تستر فود ها که یک مکانی برای خوردن با لذت را تبلیغ میکنند و الان هم که در موردغذا مینویسم ،واکنش احساسی در من ایجاد میکند را درزندگیم از امروز حذف می کنم . من آشپزی را دوست دارم ، اگر منشا دوست داشتن من به غیر از علاقه ی من به خوردن که مکانیسم فرمول های چاقی من هست باشد ، قطعا در پایان دوره ازش استقبال میکنم در غیر این صورت شاید با یادگیری زبان لاغری ، تمایل من به اشپزی هم کمتر باشد . اینبار منشا آشپزی من به خاطر ترس از چاقی یا لذت بردن ازخوردن زیاد نخواهد بود . میسپارم به زمان ولی عهد خودم را کردم .
من در این ویدیو آموختم که میل من به خوردن فرمان ذهن من برای خلق تصویر ذهنی اش هست و از اینکه قراره من با این نیروی نامرئی نجنگم و فهمیدم قراره خود به خود در مسیر درستش به حالت طبیعیش برگرده بدون جنگ و تلاش من ، حس بسیار خوب و امیدوار کننده ای برام داشت . در هیچکدام از روش های رژیم غذایی یا ورزش ،راه حلی برای ولع خوردن من ندادند و تنها راه حلشان این کلمه بود: نخور . و این نخوردن که کلمه ی کوتاهی است چه جنگ ها و چه کشمکش هایی بین من و ذهنم راه انداخته بود. از این اگاهی ممنونم .
سعی میکنم کوتاه بنویسم ولی وقتی دست به قلم میشم ،چون علاقه مند به اگاهی و ریشه یابی هستم ، جدای از زمان یادم میره چقدر نوشتم ! امیدوارم تمرین های من که در دید عموم قرار میگیره کمکی برای پیدا کردن مسیر درست و اگاهی بیشتر داشته باشه . ممنون از تمرکز و حوصله ی خوانندگان!
بنام خدا
سلام خدمت شما دوستان و استاد عزیز
تصاویر ذهنی واقعا در چاقی و لاغری تاثیر زیادی دارن یعنی اگه بتونیم این فرمول اشتباه را که از سالها پیش در ذهنمون ذخیره داریم که آدم تپل باشه قشنگتره یا بچه باید تپل باشه که قوی باشه و یا خانمهای باردار باید زیاد بخورن که بچه ی تپل بدنیا بیارن و خیلی از این فرمول های اشتباه ذهنی را اصلاح کنیم کلی لاغر شدن ما جلو می افته با همین یک فرمول من امروز یه خانم باردار دیدم کاملا متناسب فقط شکم بزرگ داشت که اونم اواخر بارداریش بود با خودم گفتم پس چرا این خانم چاق نشده پس بارداری چاق کننده نیست مثلا من امروز یک تصویر لاغری در ذهنم ایجاد کردم و به همین راحتی ما میتونیم فرمول ها و تصاویر را عوض کنیم و لاغر شویم .
به نام خدا
سلام ووقت بخیر خدمت استاد بزرگوار و گرامی ام و دوستان متناسبم
🌸تصویر ذهنی چاق :🌸
من در همین دوره ی رایگان در یکی از فایل استاد گفته بودند که نباید در مورد چاقی صحبت کنید از همون روز تقریبا چند روزی میشه که این گفته رو شنیدم و تصمیم قاطع گرفتم که دیگه در مورد چاقی صحبت نکنم و هیچی حرفی از چاق بودن خودم نزنم
از همون روز تا حالا خیلی آروم ترشدم خیلی سبک تر شدم استرسم کمتر شده و دیگه اون میل به خوردن خیلی کم شده و علاقه ای به خوردن ندارم
و احساس میکنم لاغرتر شدم
و تصویرهای لاعری از خودم ساختم و همش خودم و لاغر تر میبینم و تصور میکنم
وودوم اینکه در مورد روش های لاغری هیچ تحقیقی نکنم و اینکه نپرسم فلانی از چه طریقی لاغر شدی یا از چه برنامه ای استفاده کردی
کلا در مورد روشهای لاغری هیچ صحبتی نکنم و سوم اینکه در هر کانالی از آشپزی هستم از کانال آشپزی و برنامه های آشپزی و عکس غذاها رو نبینم در مورد مزه غذا با هیچ کس صحبت نکنم
وو از امروز تاریخ ۱۹مردادماه سال ۴۰۳به خودم تعهد میدم که به این سه تا قولم عمل کنم
تا به نتیجه دلخواهم برسم
من چند روز قبل که صحبت نکردن در مورد چاقی رو متوقف کردم
دارم نتیجه هاش و میبینم و اون تصاویر ذهنی من تعییر کرده و رفتارهای غداییم تغییر کرده و میلم به غذا خیلی کم شده و امروز ظهر اصلا میل به خوردن نداشتم
حتی صبحانه که من هر روز با اشتیاق میخوردم .امروز اون اشتیاق خوردن در من از بین رفته بود
و خدا رو شکر میکنم که دوباره به روش درست روی اوردم
هیچ روشی در این جهان به اندازه روش لاغری از طریق ذهن جوابگو نیس
و همیشه ما ذهن رو آخر کار قرار میدادیم تمام روش ها رو امتحان میکردیم و نتیجه رو نمیگرفتیم در صورتی که ما با ذهن چاق شده بودیم و باید با ذهن هم متناسب می شدیم که آگاهی نداشتیم
که الحمدالله خداوند ما رو هدایت کرد به این روش درست از لاغری
ممنون و سپاسگزارم از استاد عزیزم .بابت این همه آگاهی
ممنون و سپاسگزارم از خداوند عزیزم که مرا در این راه لحظه به لحظه همرامه و مرا یاری میکنه به سمت بهتر شدن به سمت عالی شدن 🙏🌹🥰
به نام خداوند جان و دل
من زهرا آقچه لو تعهد میدهم که تا آنجا که توانستم و یادم بود درمورد چاقی خودم با خود یا دیگران صحبت نکنم.
درمورد روش های مختلف لاغری و چگونه لاغر شدن دیگران تحقیق و پرس و جو نکنم.
درمورد کانالهای غذایی و طرز پخت و طعم مواد غذایی با خودم و دیگران صحبت نکنم.
تمرکز خودم را روی مسیر لاغری با ذهن ببرم و در این مسیر از تلاشی دریغ نکنم.
ذهن من تصویری هست پس سعی میکنم مراقب افکار و کلامم باشم و به ذهن خودم تصاویر مناسب تصاویر لاغری تصاویر اندامی که میخواهم را بدهم و لذت ببرم.
من اندام زیبا و شکم و پهلوهای صاف دارم خدایا شکرت
سلام من این فایلو دیدم امروز تلاش کردم در مورد چاقی حرفی نزنم در مورد روشهای لاغری حرف نزنم در ضمن درمقابل خوراکیها ازخودم سوال می کردم گرسنه هستم واقعا یاخیر واگرنبودم به خودم می گفتم میل ندارم ونمی خوردم وخیلی حس قشنگی داشتم واقعا از شما متشکرم
به نام الله مهربان
سلام
الهی بیکران شکرت که امروز هم آگاه تر شدم
خب بحث بسیار لذت بخش امروز این بود
« تصاویر ذهنی »
مغز انسان تمام اطلاعات دریافتی را به صورت تصویر ذهنی ذخیره میکند.
خب این تصویر ها هستند که شخصیت مارا میسازند چون ما طبق فرمول هایی که ساخته شده عمل میکنیم
و این تصاویر رو ما خودمون با توجه به اتفاقات پیرامون ایجاد میکنیم
۱-در بعضی ها به طور ناخود آگاه ، ۲-و در بعضی ها آگاهانه
اما خوشبختانه تغیر این تصاویر برای همه ممکنه ، حتی برای گروه اول
ما خیلی راحت میتونیم تصویر جسم متناسب از خودمون بسازیم
حالا چطوری؟!
با این سناریو که باید انجام بدیم!
من سناریو خودم رو اینجا مینویسم که هروقت به این گام اومدم یادم بمونه!
خب بریم سراغش یاعلی مدد! :
خب خب خب
من اینجا به خودم و شما قول میدم که از الان
دیگه هرگز از چاقی خودم یا دیگران حرف نزنم و با تمام وجودم تلاش میکنم که به این قول عمل کنم.
من از الان گوشم و در زمانی که حتی فرصت حرف زدن از چاقی ،روش لاغری و…بود زیپ دهانم رو میکشم
البته من الحمدلله قبلا هم حرفی نمیزدم با کم میزدم اما از الان دیگه چون به خودم قول دادم موظفم که عمل کنم چون اصلا دوست ندارم پیش خودم بد قول بشم
حالا کار بعدی
تاکِی میخوای با تحقیق کردن از روش لاغری حال خودتو بد کنی و ناامید بشی و احساس ناتوانی کنی؟!
اون چندین باری که به خودت آسیب زدی بس نبود؟!
دختر بس کن دیگه یک بار برای همیشه بگو
من باااااااید از این مسیر لاغر بشم
یک با یک نه قاطع به روش های دیگه بگو و با تمام توانت اینجا حرکت کن
مگه بار ها از روش اشتباه نتیجه نگرفتی ؟!
به خاطر اراده محکمی که داشتی نتیجه گرفتی!
اصلا حتی اگه فکر کردی اشتباهه بازم ادامه بده چون با اراده تو میشه!
بدن تو می تونه ، هرچند اگر جلو بری و ادامه بدی مطمئن میشی درسته
پس من به خودم تعهد میدم که دیگه از هیچ روشی اقدام نکنم و تحقیق نکنم چون میخوام با کمرنگ کردن و بعد از بین بردن تصاویر چاقی تا ابد لاغر بشم پیس با تمام اراده و توانم این مسیرو ادامه میدم. انشالله
و کاری هم به روش بقیه ندارم ، اصلابه من چه ،که چطور لاغر شده
به امید الله میتوانم و موفق میشوم.
و اماکار بعدی:
این کار رو باید با جدیت انجام بدم آخه معمولاً توی جمع دوستانه از غذاها و چالشهای غذایی حرف میزنیم
من باید با تمام سعیم پیش برم و دیگه از غذایی که خوردم یا فست فود و یا هر چیز جدیدی که توی بازار اومده حرف نزنم
من عادت دارم توی روبیکا فیلمهای چالش غذایی رو میبینم و خب این باعث میشه که اشتهای آدم هم باز بشه و دلش بخواد بخوره
باید اینجا به خودم قول بدم که با تمام توانم سعیم رو بکنم که اون فیلمها رو کمتر ببینم یا اصلاً نبینم
و مطمئنم که توی این راه خدا کمکم میکنه
من با تمام وجودم سعی میکنم که دیگه صحبت کردن درباره موضوعات و دیدن اینجور فیلمها رو کاهش بدم
با درود به تمام همراهان سایت تناسب فکری ، در تمام سال هایی که هر لحظه آرزوی رسیدن به تناسب اندام رو در ذهن پرورش می دادم و بارها بارها تلاش می کردم به وزن ایده آلم برسم ، در گوشه ای از ذهنم دوست داشتم که کاش روشی بود که بدون اجبار در کم خوری ، وزن کردن مواد غذایی ، برنامه ورزشی مکمل رژیم های غذایی ، که همگی جز احساس عدم آرامش ، برایم دستاوردی ماندگار نداشت ، می توانستم در مسیری قرار بگیرم که بی دغدغه و با آرامش کامل در مسیر صحیح تناسب اندام گام بر دارم. حضور من در سایت تناسب فکری دقیقاً به همین دلیل است چون به طور صد در صد پذیرفته ام که اگر بتوانم برنامه ریزی های معیوب ذهنی رو اصلاح کنم ، لاغر شدن آسسااااااننننن ترین کار دنیا خواهد بود. همه ما در دوران نوزادی برنامه ریزی صحیح داریم . یک نوزاد. وقتی گرسنه است گریه می کند و وقتی شیر خورد و سیر شد دست از خوردن میکشد . کاملا به صورت صحیح و غریزی و به هیچ عنوان تا گرسنگی بعدی هیچ چیزی نمیخورد و این روند تا هفت ماهگی ادامه دارد. بعد از هفت ماهگی و همزمان با کامل شدن مدارهای مغزی اطرافیان نوزاد به خصوص مادر ، کمر همت به فربه نمودن نوزاد خود می بندد ، چرا که از بزرگترهای خود یاد گرفته و باور دارد که فرزند فربه نشانه لایق بودن مادر است و اگر این طور نباشد ، آن مادر انسان نالایقی است . پس برای رسیدن به قله موفقیت شروع به دست کاری فرمول های صحیح ذهنی نوزاد می کند. مثلاً وعده های غذایی را با انواع ترفندها افزایش می دهد تا جایی که اضافه خوردن در ذهن کودک تثبیت و تبدیل به باور و نیاز کودک می شود و از آنجایی که وقتی باوری در ذهن شکل می گیرد ، ذهن تمام تلاشش را برای رسیدن به تصاویر ذهنی انجام می دهد در نتیجه شخص در تمام دوران زندگی از کودکی تا بزرگسالی تا جایی که بتواند رفتارهای چاق کننده از خود نشان می دهد و هر روز چاق تر از روز قبل می گردد. درست مثل اینکه یک گلوله کوچک برف را از نوک قله کوه به پایین هل دهید و این گلوله کوچک تا به پای دامنه کوه برسد تبدیل میشود به حجم بزرگی از برف و سنگ و اگر چیزی سد راهش نشود خسارات جبران ناپذیری به بار می آورد.
خبر خوب ! تمام کسانی که به نحوی به این آگاهی های ارزشمند هدایت شده اند آن سد را در مقابل باور چاقی ایجاد کرده اند . حالا باید مسیر عکس آنچه تا کنون انجام داده ایم را به مرحله اجرا در آوریم که آخرین و تنها گام موثر در اصلاح باورهای چاق کننده و ایجاد باورهای لاغر کننده است . پس لطفاً از این پس هیچ گاه در مورد چاقی صحبت نکنید . صحبت کردن در مورد چاقی یعنی توجه مستقیم به چاقی و در نتیجه خلق چاقی بیشتر . مورد بعد اینکه به هیچ عنوان دنبال راه های لاغر کننده دیگر نباشید . تحقیق در مورد راه های لاغری مختلف شما را در مسیر عکس آنچه هدف اصلی است ، قرار می دهد. و مورد آخر اینکه ، دنبال کردن پیج ها شیرینی پزی و آشپزی ، حداقل تا زمانی که فرمول های ذهنی صحیح تبدیل به باور شما نشده است را فراموش کنید. قطعاً استمرار و صبر در این مسیر زیباترین ، پر آرامش ترین و بی دغدغه ترین راه برای رسیدن به تناسب اندام است. 💖💖
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت شما دوست عزیز و گرامی سپاس از فایل این جلسه که بسیار عالی درمورد ذهن و تصاویر ذهنی صحبت کردید خب میخوام از مزایای لاغری بنویسم
۱, افزایش اعتماد به نفس
۲,رفع جوش های پوستی و پوستی تمییز و سفید داشتن
۳,پوشیدن لباس های دلخواه و شیک در هر رنگ و مدلی
۴,ابراز وجود کردن ۵,خوشگلتر شدن ۶,جذاب تر شدن ۷,بدنی سبک و راحت داشتن ۸,پر انرژی بودن ۹, زندگی کردن در بهشت ۱۰تشویق شدن توسط دیگران و مورد تحسین قرار گرفتن ۱۱,افزایش اعتماد به نفس در کسب و کار مثلا من ساز بادی کار میکنم و با لاغر شدنم نفس گیری برام راحت تر میشه و هزاران هزار مزیت لاغری دیگر
لاغر شدن و لاغر ماندن برای همیشه آسان ترین کار دنیاهست و زهرا خیلی خوش آمدی به سرزمین لاغرها برای ورود و ماندن در این سرزمین زیبا بهت بسیار تبریک میگویم خدایا شکرت بابت همه چیز
امروز وقتی مامانم گفت کفشت اذیتت میکنه چون چاق شدی و پات بزرگتر شده هیچی نگفتم و ب بحث ادامه ندادم
من ابدا در مورد روش های لاغری تحقیق نمیکنم چون ب نظرم همشون مسخره ان و فقط باید ذهن اصلاح بشه تا نتایج دائمی باشن
وقتی میدیدم کسی خیلی لاغر شده سوال میپرسیدم چطور تونسته و احساس بد نسبت ب خودم پیدا میکردم و ب اون شخص حسادت میکردم
برای پخت غذاهای متنوع برای همسرم در اینستا میگشتم و وقتی غذا میپزم مرتب میپرسم خوب شده و برای اینکه خودم حس کنم خوب شده هی بیشتر ازش میخورم و اگر غذای کسی خوشمزه باشه چندمرتبه میگم تا اون شخص حس خوبی داشته باشه
تاثیر تصویر در لاغر شدن
در زمان کودکی از تولد تا ۶ ماهگی رفتار غذاییمون درست بود وقتی گرسنه می شدند شیر می خوردند و تا سیر می شدند دست از غذا می کشیدند
و بعد از ۶ ماهکی قدرت بینایی و شنوایی و بویاییش بیشتر میشود و تعاملش بیشتر می شود
و از بچگی رفتار اشتباه یاد میگیریم تصوسر ذهنی در ما بوجود میاد که غذا بیشتر بخور بزرگ بشی تپل بشو خوشگل میشی
تشویق به پرخوری می شویم
تصویر چاقی در ما ایجاد می شود
و ذهنم ما هم جسم ما را به تصویری که در ذهنمان هست تبدیل می کنه
تصویر ذهنی تصاویر چاق و چاقتر از خودشه
نمیزاره لاغر بشه و شکست می خوره
مغز دستورهایی صادر می کنه که ما پرخور میشه
مغز از تصویری که در ذهنمونه فرمان صادر می کنه
و وقتی تصویر تغییر کنه دستور مغز هم تغییر می کنه
یواش یواس تصویر ذهن نسبت به شیرینی رو تغییر بدی
و اشتیاق تغییر می کنه و خاطرات اون فرد باعث تکرار اون تصویرها می شود
چطور تصاویر را تغییر بدیم تا رفتار متفاوتی نشون بویم؟
اول مانع از بیشتر و پررنگتر از تصاویر ذهنی بشویم
حتما حرکت به سمت چاق شدن را متوقف کنیم
تا بعد به سمت لاغری حرکت کنیم
تا مسیر حرکت تغییر بکند
چند کار را باید انجام بدیم
از این لحظه به بعد به هیچ وجه در مورد چاقی نباید حرف بزنیم
و تصویر چاقی را پررنگتر نکنیم
مرحله ی دوم
نباید دنبال تحقیق و پرس جو از روشهای لاغری باشیم و از چاقی فرار کردن باشیم و تصاویر چاقی را پررنگتر می کنی
و باورت میشه منچاق هستم و نمی توانم لاغر بشم
سوم در معرض اطلاعات تحریک کننده نشوید
در کانالهای آشپزی و شیرینی پزی عضو نشویم
پیگیری کردن روش هر غذای شما را ت۸ریک می کنه
عادت کنی در مورد یک چیز جدید خوردن باعث تحریک و تصویر چاقی را پررنگ می کنه
و نگرانی از چاقی بیشتر می شود
ولی هر نگرانی از چاقی کمتر بشود و آرامش در ما بیشتر و تصاویر چایی کم رنگتر می شود
برای اینکه تصویر چاقی کمرنگتر بشه و جلوی پررنگتر شدن تصویر بگیرم
و کم کم تصاویر لاغری پررنگ کنم
دیگه به هیچ وجه از چاقی خودم یا کسی صحبت نمی کنم
دوم از روشهای لاغری دیگران پرس و جو نمی کنم و دقیقا یکی از نزدیکانم لاغر شده اصلا در مورد اینکه چکار کرده نپرسیدم
تا تصویر چاقی پررنگتر نشه
و سوم از چاقی فرار نمی کنم که تمام ذهنم به چگونه لاغر شدن باشه و باعث نگرانی و نداشتن آرامش باعث پررنگتر شدن تصویر چاقی بشه و از مسیر لاغری دور بشم
با سلام.
به عنوان تمرین مرحله ی اول
امروز دوستم عکسی از لباسی که تازه خریده بود را برایم فرستاد و من ناخودآگاه در ذهنم مرور شد که از او بپرسم به نظرت تا مراسمی دعوت شوی چاق نخواهی شد؟
و سریع جلوی این فکر را گرفتم و فقط به او تبریک گفتم و از زیبایی لباس تعریف کردم.
من تصمیم گرفتم که هرگز درباره ی چاقی خودم یا دیگران صحبت نکنم.
مرحله ی دوم:
این قسمت یک سوال دارم استاد؛ یعنی تماشای مستند هایی که در سایت گذاشتید که رژیم ها و روش های مختلف به افراد میدادن هم مصداق همین تحقيق و جستجو درباره ی روش های لاغری هست و مضر؟
من تعهد میدهم که هرگز درباره ی روش های لاغری تحقيق نکنم، درباره ی رژیم هایی که دیگران استفاده می کنند کنجکاوی نکرده و فکر استفاده از هیچ کدام آنها را در ذهن نپرورانم.
پرسیدن درباره ی اینکه افراد چطور لاغر شده اند را در گذشته زیاد داشتم ولی الان خیلی کمتر شده است.
مدتی می پرسیدم که فقط به خودم ثابت کنم که راه آنها اشتباه است چون از عوارضی مانند ریزش مو صحبت می کردند.ولی تصمیم گرفتم این مورد را هم کنار بگذارم و برای اینکه این کار راحت تر باشد پرسیدن درباره ی روش و چگونگی لاغری افراد را در دسته ی سوالات بسیار خصوصی قرار می دهم که هرگز نباید از کسی پرسید ..
بنابراین اگر کسی خودش هم توضیح داد من بحث را ادامه نمیدهم و در این باره سخنی نمیگویم.چون ابدا و اصلا به من مربوط نیست.
مرحله ی سوم:
وقتی در اینستاگرام می گردم پست هایی که درباره ی آشپزی است را تماشا می کنم وگاهی هم یکی از غذاها را درست میکنم .
در کانال آشپزی یا شیرینی پزی عضو نیستم.
بیشترین ماده خوراکی که این روزها من درباره ش حرف میزنم و فکر میکنم گوجه سبز است که سعی میکنم آن را هم کاهش داده و حذف کنم و مثل سایر خوراکی ها با آن برخورد کنم.
من تعهد میدهم درباره ی غذاها، رستوران ها ، خوراکی های جدید و… با کسی صحبت نکنم.
سلام و درود
مستندهای روش های لاغری بر مبنای آموزش های لاغری با ذهن و هدفمند تهیه شده اند.
قسمت های مفید و باورساز برای آسان کردن لاغر شدن و اطمینان از ناکارآمدبودن روش های فیزیکی مدنظر قرار گرفته است.
با دیدن هر قسمت شما مطمئن تر می شی که باید روی ذهنت کار کنی.
خیلی ممنونم استاد .کاملا متوجه شدم.
هر آنچه ورودی های مختلف در طی شبانه روز دریافت میکنیم در ذهن ما تحلیل و پردازش میشه و تبدیل به تصمیماتی همسو با باورها و زندگی ای که در پیش رو داریم میشود
همزمانی این جلسه و ورودی اطلاعاتی که چند روز پیش در من ایجاد شد و داستانش در ذهن من نقش بست که چگونه براساس ورودیهامون برنامه ریزی میشم
اما چگونه
با این قسمت توضیحات استاد تک به تک واضح میکنم
نحوه عملکرد مغز به این شکل است:
اطلاعات در موضوعات مختلف را دریافت میکند.
حدود چند روز پیش در عید دیدنی و همزمان شدن ماه رمضان صحبت از زولبیا بامیه شد.من از قدیم علاقه خاصی به زولبیا و بامیه داشتم (که الان میدونم علاقه ام به شیرینی بوده و انواع شیرنی و تنوع اونها فقط بهانه ای برای ذهن چاق من بوده که از اونها استفاده کنم نه نوع اون شیرینی و یا هر ماده غذایی.
یک ذهن چاق باید بهانه ای داشته باشه که در برخورد با یک ماده غذایی آلارمی را فعال کنه که بی اختیاری صورت بگیره و شروع وسوسه)
که اون آشنا گفت از فلان شیرینی فروشی معروف شهر زولبیا و بامیه تهیه کرده و چقدر بدمزه بوده و حتی دلیلیش را اعلام کرد که بخاطر شلوغی و فروش زیادش کیفیت کارش اومده پایین و چند روزه خریده ایم و هیچکی مصرف نکرده
اطلاعات پردازش شده و تصویر ذهنی ایجاد میشود.
اطلاعات وارد شد و من که کاملا از نوع عملکرد اون فروشگاه اطلاع دارم و حتی ذهنیت فکری این خونواده که چگونه افکار در ذهنشون پردازش شده آگاهی دارم که مورد علاقه اونها خرید از جای دیگری هست ولی حالا چطور از اون فروشگاه خرید کرده اند باید بهانه ای بیاورند و همچنین این گزینه که دوست دارند طرز نگرش و برخورد خودشون را به دیگران تحمیل کنند که مثلا ذائقه ما بهتره و…
خوب بر اساس ذهنیت قبلی خودم در ذهنم مرور شد و منتظر رفتن منزلشون و استفاده از زولبیا و بامیه ای که تعریف کرده اند و اظهار نظر خودم که شما اشتباه میکنید و این بحث باهاشون که شما دوست ندارید دلیل بر ذائقه دیگران نیست و افکاری که داشت در ذهنم ساخته میشد که حالا من بهشون ثابت کنم
بر اساس تصویر ذهنی فرمولهای رفتاری ایجاد میشود.
این افکار در ذهنم مرور شد که در برخورد با یک ماده غذایی دیگه هم همین طرز نگرش را هم داشته اند و کاملا برام اثبات شد که ذائقه اونها اینطور هست و من متفاوت از اونها ولی اینکه کسی بخواد جور دیگه ای با چیزی یا کسی یا موضوعی که من خودم بهش علاقه دارم برخورد کنه آلارمی در من فعال میشه که باهاش برخورد کنم ( که این هم یک فرمول اشتباه هست که الان به راحتی کشفش کردم و میتونم به راحتی روش کار کنم ) و بهش ثابت کنم که اشتباه میکنه
میل و رغبت در فرد برای عمل کردن به فرمولهای جدید شکل میگیرد.
دیشب دعوت بودیم و اولین برخورد من و دیدن زولبیا و بامیه و آلارم فعال شد من که فرمول هام ساخته شده بود علاقه ای به شیرینی دیگه ندارم در پذیرایی شیرینی و شکلات و تنقلات بود تعارف شد بدون مقاوت برداشتم برای اینکه اصرار ایجاد نشه و خیلی راحت حتی بدون اینکه بهش فکر کنم استفاده نکردم و چقدر راضی و خوشحالم که اگر رضای قدیم بود چه میکرد
ولی الان شاهکار کردم و بسیار از خدایم سپاسگذارم که در این مسیر زیبا هستم
خوب بامیه را خوردم و این شیرینی بیش از اندازه که برای من درصد بالایی ایجاد کرد باعث حال بدی ام شد یکدونه بامیه مگه میشه قبلا رگباری خورده میشد ولی الان اینقدر تفاوت بسیار زیباست این عملکرد
اون بامیه بهترین کیفیت را داشت اون شیره و خوش طعمی که باید میداشت را داشت ولی فرمول های تهاجمی من در مقابله با اون مسئله باعث شد این رفتار و انتظار در من شکل بگیره
وضعیت زندگی فرد به مرور با عمل کردن بر اساس فرمولهای جدید تغییر میکند
متوجه شدم با تمام وجودم که اطلاعات چگونه بر اساس ورودی ها تبدیل به فرمول های ذهنی و رفتارهای شخصیتی و زندگی میشوند.
حال این ورودی ها هر چقدر با احساس بیشتری همراه باشند زودتر اثر گذارتر میشوند و هر چقدر در درجه اهمیت کمتری نسبت به اون موقعیت در ذهن ثبت و ذخیره میشوند و با پرونده سازی در موقعیت مناسب خودش پردازش میشوند
ولی یک اصل وجود دارد که طبق آموزش استاد در دوره پیشرفته فرمول ها ساخته میشه ولی باز این انتخاب من هست و هرچقدر من در اجرای فرمول ها توانمند تر و عمل گراتر درصد موفقیت و پیشرفت بیشتر انتخاب میکنم به کدومسمت حرکت کنم
به سمت لاغری یا چاقی
ثروت یا فقر
عشق و علاقه و یا نفرت
زندگی یا به جلو حرکت میکنه یا به سمت معکوسش
من میخواهم بزرگتر بشوم
پس متعهد میشم با هوشیاری و آگاهی بیشتر حرکت کنم و ادامه دهم
از دنبال کردن و ادامه دادن فرمول های قبلی همان نتایج کسب شده اند و در جهت خودشان شامل پیشرفت
ولی از زمانی که فرمولها را تغییر داده ام نتایجم هزار درجه با قبل متفاوت هست درجا نمیزنم نمیمانم در همین موقعیت که بگویم خوب اونی که میخواستم انجام شد و کسبش کردم هیچ چیز ثابت و ماندگار نیست بلکه در هر مسیری باشم در همان مسیر پیشرفت میکنم
بسیار خوشحالم متوجه شدم از وقتی که این فایل ها را گوش میدم و مینویسم و میخوانم و تکرار میکنم و مرور میکنم دیگه به چاقی فکر نمیکنم آرامش خاطر دارم ، قبلا هرچیزی میخوردم تا چندین ساعت به خودم میگفتم الان چاق میشی ولی درحال حاضر از غذا خوردن لذت میبرم و آرامش بسیار بیشتری دارم و شکرگزار خداوند هستم.
من زیاد درباره چاقیم با بقیه صحبت نمیکنم چون چاقی رو بعنوان نقص میدانستم اما در ذهن خودم بسیار خودم را سرزنش میکردم اما از حالا به بعد به هیچ عنوان سرزنش نمیکنم و سعی میکنم تصویری آرمانی از خودم در ذهنم ایجاد کنم.
من تصمیم دارم از این لحظه ارزشمند به بعد هرگز راجب راه هایی برای لاغری سرچ نکنم. یادم می آید همیشه در گوگل درحال سرچ کردن راجب این بودم چگونه لاغر شوم ، با دارو و دمنوش ؟ ورزش ؟ رژیم های سخت ؟ جراحی؟ و اکثر اوقات دنبال راه های متعدد بودم اما الان میدونم همشون بی معنی هستن تنها راه برای لاغری من تغییر تصویر ذهنی من است و اصلاح باور ها و طرز فکر های من .باشگاه که می رفتم افرادی که از من متناسب بودن همیشه برام مثل یک رویای دور به نظر می رسیدند حتی گاهی میخواستم برم از آنها بپرسم چطور لاغر شدین و در آخر میگفتم خوشبحالشون ( خودتخریبی و سرزنشگری از بدترین و مضرترین رفتار ها برای تحریک چاقی است)
یکی از عادات من سرچ درباره ها و انواع حرکات ورزشی برای لاغری بود یعنی در پایان روز اگر به تاریخچه فعالیت گوگل من دیده میشد همگی بدون استثنا راجب لاغری بود و از الان به ترکش میکنم. هربار این عادت را تکرار میکردم در آخر احساس بیشتر چاق شدن و نفرت از بدن خودم داشتم به حدی بود که میخواستم هرکاری کنم فقط این بدن تغییر کنه .
خداروشکر اجتماعی نبودنم یکجا مثبت واقع شد من زیاد با بقیه صحبت نمیکنم چه برسه صحبت راجب رستوران و غذا ، زیاد بیرون نمیرم که بخوام رستوران یا کافه جدیدی را تست کنم .در فضای مجازی عضو کانال آشپزی نیستم و حتی تبلیغات غذا را رد میکنم یا گاهی که نگاه میکنم یهو به خودم میگم من که قرار نیست درست کنم پس بیخیال . من شاید از غذا خوردن لذت ببرم اما از اینکه اطلاعات غذایی با کسی به اشتراک بگذارم زیاد لذت نمیبرم . من فکر میکنم غذا خوردن منو چاق نمیکنه چون همیشه نرمال و به اندازه غذا خوردم اما افکارم باعث بروز چاقیم میشود یک فکر ساده شروع میکند که الان با این غذا چاق میشی و اینطوری شروع یک چرخه است .
با این حال تصمیم دارم در هیچ کانال اشپزی عضو نشم و ویدیو اشپزی دیگر نگاه نکنم و دستور های غذا جدید پیدا نکنم .
با سلام
دو سه روز فاصله افتاد از زمانی که من این فایل رو خوندم و الان دوباره گوشش دادم،
اینجا هوا آنقدر سرد شده که مدرسه بچه ها تعطیله وغیر حضوری شده و صبحا گوشی در اختیار بچه هاست.از یه طرفم شوهرم به خاطر سردی هوا دو سه روز خونه بود و چون من هیچی راجع به تناسب فکری بهش نگفتم نتونستم مثه قبل خیلی روی تمرینات تمرکز کنم و فقط دوره صد گام رو صبح زود انجام میدادم و تمام.
خوبه که تمرینات این فایل که بیشتر عملی هست و بدون نوشتن هم میشد تمرین کرد.
«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»
من راجع به لاغری و روش های لاغری دیگران باهاشون صحبت نمی کنم و در این مورد پرس و جو نمی کنم.
در هیچ پیج آشپزی فعال نیستم.
وقتی همسرم یه ماده غذایی زیاد می خره خب چون به خرابی و فاسد شدن نکشه توی نت سرچ میزنم و چندتا غذای جدید و طرز نگهداری از اون ماده غذایی رو یاد می گیرم.
سلام بر پرودگارمهربان وفرمانده کل هستی
سلام براستادوهم مسیران. وفتی که من تومسیربالاغری هستم هرگزنباید در باره چاقی حرف بزنم چون تو مسیر برکشت دارم کاره میکنم باید کل افکا رفتار وگفتارطبقه مسیر تازه باشه زمانی که من دارم درباره جاقی حرف بزنم دارم یی بخش از این ۳ بخش رو به شکل ناقص انجام میدم در نتیجه توجه من به جاقی میشه واین تو جه امکان برکشت به مسیر فبلی من هست اگه نباشه یی درجا زدن هست که یا این کاره چون ۳ بخش همسو رو ازهم جدا کرده کارم به شکل خوبش به پیش نمیره دراثر صحبت به ذهنم دارم میگم که من اون مسبر فبلی رو دوست داشتم و ذهنم من دچار سر درگمی میشه اگه من تومسیر لاغری هستم حرف مسیر جاقی رو هی بزنم این هم اهنکی روبه هم زدم وبا هم زدم ایم هم اهنکی شاید دو بخش دیگه به شکل فبلی برکشت کنه وکل مسیر رو ازدست بدم
هر بخش این مسیر یی پازل با هم هست که بابد در جای خودش دقرار بگیره اگه یی بخش ناقص باشه اون پازل به شکل کامل نیست و اون بخش ناقص ازرهدف مسیر من رو دو رمی کنه پس باید همه مسیرر رو طی کنم نه فقط ،یی بخش اون طی کنم فقط لاغر شدن رو در پیش باشم چون سن چاقی،من از کودکی بوده من با باورهای قویی که ازکودکی تو ذهنم ذخیره کردم قدرت این باورها قویی هست کم رنک کردنش زمان نیازداره پس باید همه بخش این مسبر رو طی کنم بخشهای تاریکی و جودم رو کشف کنمر روش کاره کنم وکل وجودم اول ازچاقی بیرون بیاد که به شکرخداوند بخش ذهنم و جسم و روحم تقریبا از این بخش داره بیرون میاد وزن هم کم کردم ولی بخش عبادتی و بخش و رابطه دارم تازه کاره روش رو شروع کردم این بخش های باید کمی رشد پیشرفت بهتری رو به دست بیاره که کل وجود هم زمان به رشد بهتری دست پیدا کنه خیلی برام مراحل انجام اینمسبر دلنشین هست
عجله رو کنارگذاشتن دارم با آرامش این کارها روانجام میدم و کلی پیشرفت داشتن اویل این پشرفت کم بود کوچک ولی به تازگی داره ابعاد پشرفت هم بزرگتر میشه پس درنتیجه لاغری بی باری روبه جسم می بخشم خدایا شکرت که به درخواستم به شکل عالی حواب دادی وفای به عهد رو برام انجام دادید وشد این مسبر دلنواز دست آورد خودم ازخودت به آنچه تواین مسیر به دست آورد به خود از طرف خالقم افتخارمیکنم که تواین زمان کوتاه چه دست اورد بزرگی رو تحویل گرفتم شجاعت اقدام رو اول به خودم دادم وشد کلی مسیر تازه کارآمد که دراه کاره کرده من نتیجه عالی روبه من برکشت می دهد
من برای ابن مسیر کلی باوره اشتباه رو اول پیدا کردم کاره روی کم رنک کردنش انجام دادم این مسیر رو فقط فقط برای لاغری ندیدم. اویل وردم مثل همه فقط فکر تناسب بود لاغر شدن ولی به مرو دریافت که من فقط با لاغرشدن نمیتوانم کل مشکل زندگیم رو ترمیم کنم پس به مسیرهای دیگه راهنمایی شدم برای درست ترمیم شدن کل زندگیم بسته به مشکل هر قدر اون هدایت و حمایت صورت می گیره برای من داشتن چند ین مسبر برای ترمیم نیازه بود چون خودم درک است ترمیم روبه خداوند دادم شاید دیگران فقط لاغر شدن روبخوان ولی من خواستم توابعاد بشتری خواستم خداوند داره همون درخواست من به خودم به شکل عالی کامل میده اگه فقط به لاغر شدن رضایت میدادم کارم تو مسبر های دیگه اصلا نمی کشید ولی درخواست رو خودم فرستادم شجاعت اقدام به خودم دادم اون با کمک خدادند در حاضر دارم تجربهای عالی رو به کل وجودم میدم وای خدایا که به درخواستم به شکلی که سالهای زیادی دلم دوست داشتن این طمع رو بجشم به من داری میدی تو هر چیزی که دوست داشتم نشد تو این همه سال همه دارای به من آرام آرام میدی چقدر تشکر وسپاس بگم که حواب این محبت بده جقدر تشکر سپاس کنم برای هدایت چقدر محبت رو بچشم چقدر دوست داشتین رو به عمق وجودم نفوذ بدم خدایا برای دریافتی این چند روز که تودیهترین شرایط زندگیم هم تو رو داشتم قول داده بودم آرام باشم به عهد وفا کردم تو شرایطی که باید بی امان بودم استرس داشتم کلی نگرانی به خود میدم ولی من ارام بدون استرس در کمال خونسردی با دیگران برخورداشتم من حتی کمک کردم که اطراف رو ارام نگه دارم و شرایط رو حادتر نکنم بلکه آرامآرام کردم فرزندانم رو تورحالت ارامش نگه داشتم که این مشکل بزرگی نگرانی خانواده بر طرف بشه وامردز ور به شکرخداوند کلی دریافتی خوب رو به من داد
من طی ۴ هفته گذشته همسرم دوباره توداین ۴ هفته بیمارستان بستری شد برای یی عمل ساده سنک صفرا دفعه اول فلب دجارمشکل شد و حال همسرم به شدت بد باشد و از بیمارستان مرحض شد جون گفتن با این قلب هیج کاره نمشه انجام داد اول مشکل قلب باید شناسی بشه تا بشه عمل انجام بشه ما که نکران بودیم به جای کم شدن نکرانی کلی بهش اضافه شد و همسر بودن عمل به خونه امد ن به فاصله یی هقته دوباره درد برکشت کرد درد بی امان ادامه داشت ساکت نمیشد ما دو باره به اجبار همسرم بیمارستارن بستری کردیم اون اوژانسی تو بیمارستان خصوصی پس هیچدکتر رو اصلا تو این بیمارستان ارزش شناخت نداشتیم ونکراتی دلهره و استرس ناشی این کاره کل خانوادهام روتکون داد تنها فرد آرام من بودم من همون فردی هستم که اگه فبل ودروم به این مسبر بود اول که هیج امانی به دیگران نمی داد سر وصدای خودم خیلی بیشتر ازفرزندانم بود عجله دلشوره که دیگه نگو وحتی کاره رو وبرای دیگران سخت میکردم حتما نفر دوم بستری شود من بودم بی شک چون خودم واقعا مشناسم
ولی تو خونه این مسبر من آموزش دیدم که جطو ر آرام باشم عجله رو خنثی کنم شد.این دست آورده خوب تو بدترین شرایط زندگی من حتی فرزندانم رو به آرامش و امکان به خداوند دعوت میکردم رفرزندانم از آرامش من وضعیتی که داستن که کمک درراه هست تعجب می کردن حتی یی زمان فرزندانم ازدترس که این دکتر به شکل اورژانسی پیدادکردیم که کاره عمل همسرم روبه عهدداون افتاد دچار نگران بودن من بهشون قول دادم که کاره عمل به خوبی به پیش خواهد رفت وبه مشکلات دبات قلب سنگ ضفرایی که ۸ سالی پیش باید عمل انجامومیشد عمل باز شکم صورت کرفت و۳۸ عد سنک از ضفرادهمسرم خارج شد وبه شکرخداوند همسرم داده دوره استراحت طی میکنه درد داره ولی اطمینان که دارم کهبا کمک پرورگارم تومراحل خوب شدن هست وانشالله به زودی به شفایی سلامتی دست پیدا میکنه همین زمان همین عمل با مشکلاتی که اون داره تونگاه همون شفا گرفته شده ازطرف خداوند هست میشد که اصلا عمل نشد جون رور عمل دکتربزکشتبه منگفت ببرید منزل ۱۴ روز منزل با این درد سخت طی کنه بعد عمل انجام بشه ولی انکارخداوتد به دکتر یی دستوردیگه داد اون وسط گفت یی کاره دیگه میشه کرد شکم کامل باز بشه عمل انجام بشه که من دست رسی بهتری به همه بخش داشته باشم اول همسرم با دل قرص قبول کرد من راضی که بودن رضایت کامل شد وامروز ۵ روز هست که عمل انجام شده به این سختی با کلی ترس نگرانی ازخانه من رفته همسرم تو حالت بهبود انشالله داره به پیش میره
پس بودن تواینمسبر برای منتوبدترشرایط بهترین کاره کرده رو داشته به هپه دوستانی که وارد اینمسب میشن وهدایت خداوند شامل حال آنها میشه فقط به لاطعر شدم نگاه رضایت ندن مسیر پناهی باند زیادی داره توجندین مسبرمیسه پشرفت گرد وبه خواسته ای دیگه هم رسید اگه اینمسب. رواول باوره کنیم وخودم واقعی رو به شکل شناخت ازخود بهش برسیم برای منکه شده بازم دارمبرای آینده وپسیرهای دیگه تو افکاردارم بر نامه چینی دارم ولی بازم بینم خداود من توچه مسیر هدایت میکنه اون زمان بی هیچ حرفی تو اون مسبر هستم
خدا پشت وپنا. هتون یا حق. حق نگه دارتون
سلام به شما استاد عزیز و دوستان همراهم
چقدر زیبا و ساده راه کار تغییر تصویر ذهنی از چاقی به لاغری داده شد
دستور کار قدم به قدم برای کمرنگ کردن تصویر چاقی و جایگزین کردن آن با تصویر لاغری
از این ساده تر و قابل درک تر نمی شد توضیح داد
مثل دستگاه جی پی اس که برای رفتن به یک آدرس به ما میگوید که از چه خیابان به چه خیابانی برویم و چطور به آدرس مورد نظر برسیم این توضیحات کاملا راه رسیدن به نتیجه را برای ما واضح میکند
قدم اول راجع به چاقی مان حرف نزنیم و به اظهار نظر دیگران نسبت به چاقی مان عکس العمل نشان ندهیم
قدم دوم در مورد راه و روشهای لاغری تحقیق نکنیم
قدم سوم خودمان را در معرض عوامل تحریک کننده برای خوردن های بی جا قرار ندهیم مثل عضو بودن در کانالهای آشپزی
قدم چهارم اگر می بینیم کسی لاغر شده از او راجع به روشی که بکار برده سوال نکنیم که مشتاق به انجام روش او شویم روشی که ما احتمالا خودمان آنرا قبلا انجام دادیم و به نتیجه نسبی هم رسیدیم اما آن نتیجه ماندگار نبوده
وقتی ما به این نکات توجه کرده و در بکار بردن آن استمرار داشته باشیم در مسیر درست لاغری با ذهن در حرکت خواهیم بود و تغییر افکار منجر به تغییر رفتار و نتیجتا تغییر جسم خواهد شد
با سلام خدمت استاد گرامی
تمرین آموزشی جلسه هشتم
نکاتی که از این جلسه آموختم:
هرگز در مورد چاقی صحبت نکنم چرا که چاقی ناخواسته هست و توجه کردن به آن با حرف زدن باعث میشه بیشتر و بیشتر چاق شوم و عادت های چاق کننده رو تکرار کنم.
نکته بعدی جست و جوی و کسب اطلاعات در مورد روش های لاغری هست که باز باعث توجه بیشتر به ناخواسته ینی چاقی میشود چون وقتی روش های لاغری رو مطالعه میکنم میبینم که سختن و احساس ناتوانی در انجامش پیدا میکنم و این حس بد، من رو به آنچه که نمیخوام نزدیک تر میکنه. به همین دلیل من تعهد میکنم با خودم که دیگه درباره روش های لاغری تحقیق نکنم در همین راستا روزنامههایی رو که در مورد روشهای لاغری دم دستم گذاشته بودم و هر روز میخوندم رو جمع کردم و دیگه این مطالب رو نمیخونم و از دیگران در مورد روش لاغر شدنشان سوال نخواهم کرد. در اینترنت در مورد لاغر شدن سرچ نخواهم کرد.
نکته سوم در معرض تصاویر و اطلاعاتی که چاقی را در ذهنمان تقویت میکند قرار نگیریم. خودم عضو کانال خاصی درباره آشپزی نیستم ولی تلاش میکنم که کمتر به تبلیغات در مورد غذا توجه کنم. کمتر در مورد غذاها با دیگران صحبت کنم و سوال کنم.
به نام خداوند خالق تناسب در اندامم🙏😍
سلام به دوستان همراه واستاد گرامی 🙋♀️🌹
گام تصویر ذهنی چاقی
تصاویر ذهنی باعث چاق شدن ماشده می توانیم این تصاویر درست لاغری را،جایگزین کنیم
۱.با شنیدن اطلاعات نادرست درباره سیستم بدن وغذاهاوشرایط زندگی
۲.چاقی را به عوامل بیرونی ربط داده وخود را قادر به تغییر دادن آنها نمی دانستم
۳.و ترس از چاقی و انتظار از چاقی را در خودم ایجاد کرده بودم
۴.صحبت،کردن در باره چاقی خودمان و دلیل چاق بودنمان را به عوامل بیرونی ربط دادن واحساس قربانی کردن باعث میشود تصاویر چاقی درما ایجاد شود
چون وقتی بدنیا آمدیم در مسیر درست قرار داشتیم وِلی به مرور در ارتباط با خانواده و جامعه اطلاعات نادر ست را شنیده و باور چاقی و تصویر چاقی درما ایجاد شد
بنابراین برای جلوگیری از ایجاد تصاویر ذهنی چاق تر در ذهنمان باید استفاده از ابزاری که باعث تقویت افکار چاق کننده در ذهن می شوند را متوقف کنیم
کارهای که باید انجام دهم
۱.هرگز درباره چاقی خودم حرف نزنم 🤐
درباره روش لاغری دیگران کنجکاو ی نکنم 🤔
۲.هرگز درباره روشهای لاغری تحقیق نکنم
۳.هرگز دنبال کانال های آشپزی وتنوع غذاها نباشم
اطلاعات درباره مواد غذایی و تجربیات درباره مزه ها و تنوع غذاه ها را در ذهنم ممنوع کرده و صحبت نکنم
تصویر لاغری و انتظار لاغری در خودم ایجاد کنم
غذا رابرای گرفتن انرژی بدانم ولذت خوردن ومزها را نادیده بگیرم
درباره لاغری آسان ترین کار دنیاست را در ذهنم تکرار کنم
به افراد لاغر توجه کنم و تحسین کنم و رفتارهای آنها را تا جای که می توانم در خودم نهادینه کنم و مثل آنها رفتار کنم
با سپاس از استاد عزیزم 🙏🏻❤🌹
به نام خدای هستی بخش
تمام اتفاقات زندگی ما براساس تصاویر ذهنی ما به وجود میاد و بستگی داره که چه اطلاعاتی باعث به وجو اومدن این تصاویر میشن اطلاعات مثبت باشه یا منفی مثلا همون جوری که استاد اشاره کردن وقتی یک دانش اموز توسط معلم و والدین مورد تشویق قرار بگیره و اونها دانش آموز رو فرد باهوش و استعداد خطاب کنن این تصویر ذهنی در ذهن دانش آموز ثبت میشه و خودش رو یک فرد باهوش تصور میکنه و در مقابل اگه اطرافیان دانش اموز اونو کند ذهن و تنبل خطاب کنن تصویر ذهنی دانش اموز از خودش فرد کند ذهن هستش و این استارت کار هست و بعد از اون هربار که شکست بخوره و دوباره از اطرافیان اون کلمه رو بشنوه اون تصویر ذهنی از خودش پررنگ تر میشه و تا جایی که دیگه خودش خودش رو سرزنش میکنه و این تصاویر هی پررنگ تر میشه. حالا در مورد چاقی هم این اتفاق برای ما افتاده یه زمانی بر اساس اطلاعاتی که از اطرافیان دریافت کردیم که در افراد مختلف فرق میکنه یکی ژنتیکهف یکی ازدواج، یکی بلوغ، یکی بارداری یکی کم تحرکی و ……… تصویر و انتظار چاقی در ما ایجاد میشه و ما هرچه بیشتر در این زمینه اطلاعات دریافت کنیم و نمونه ببینیم این تصاویر پررنگ تر میشه و به دنبال این پررنگ تر شدن تصاویر چاقی در ما به وجود میاد حالا اطلاعات دیگران رنگ و بوی دیگه ای میگیره و به حالت تذکر درمیاد که فلانی داری چاق میشی حواست باشه و این استارت ترس از چاقیه و هی تصاویر چاقی پررنگ و پررنگ تر میشه و چاقی روندش سریعتر میشه تا جایی که ما به فکر چاره میوفتیم و به دنبال جست و جو برای روش های لاغری و انواع رژیم و ورزش و غافل از اینکه با اینکارمون داریم تصاویر چاقی رو قدرت میدیم و این چاقی ادامه پیدا میکنه .پس برای لاغری اصولی اولین کاری که باید بکنیم اینه که روند چاق تر شدن رو متوقف که برای این کار باید مانع پررنگ تر شدن تصاویر چاقی بشیم و اینکار با حرف نزدن و دریافت نکردن اطلاعات از دیگران در مورد چاقی انجام میشه و دیگه نباید دنبال روش های لاغری باشیم چون این یعنی اینکه چاقی وجود داره و ما میخوایم اونو از بین ببریم و میخوایم به جنگ با چاقی بریم و ذهن طرفدار جنگ و جدال نیست ذهن ما آرامش و صلح رو دوس داره ، ذهن ما خواهان راحتی و اسونی هستش . باید از هرچیزی که باعث توجه ما به چاقی مون میشه فاصله بگیریم .
به نام خدای هستی بخشم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
قسمت هشتم
همه ما ذات و طبیعت آفرینشمان بر لاغری و سلامتی و تناسب اندام بوده است .
خداوند در درون ما نیروی قدرتمند غریزه را قرار داد تا ما به صورت خودکار در موقع نیاز بدنمان بخوریم و در هنگام سیری به راحتی دست از خوردن بکشیم .
این ویژگی ذاتی را به خوبی و وضوح در نوزادان شیر خوار میتوانیم ببینیم آنها زمانی که جسمشان آلارم گرسنگی میدهد با گریه کردن نیاز خود به غذا را ابراز میکنند و به محض دریافت پیغام سیری روی خود را برمیگردانند و یا حتی شیر داخل دهانشان را هم قورت نمیدهند و بیرون میریزند. یعنی حتی به اندازه جرعه کوچکی شیر اضافه نمیخورند .
اما همین نوزاد که به راحتی و غریزی قادر به تشخیص نیازهای جسمی اش است زمانی که بزرگتر میشود و به درک عمیق تری از محیط پیرامونش میرسد تازه شروع بدبختی هایش است .
آرام آرام فرمولهای ذهنی او توسط اطرافیان دستکاری میشود. کم کم او را تشویق به خوردن بیشتر میکنند.
و کلی فرمول چاقی در ذهن او میسازند و او گمان میکند برای اینکه انسان بهتری باشد باید چاقتر باشد و کم کم تصاویر ذهنی چاق در ذهن او شکل میگیرد .
و مغز او تمام تلاشش را میکند تا او را به تصاویر ذهنی اش نزدیک کند و اینگونه رفتارهای چاق کننده او شروع به تکرار شدن میکنند و فرد به راحتی چاق و چاقتر میشود.
در زندگی ما همیشه نتایجی را کسب میکنیم که درباره آنها تصورات ذهنی داریم و اگر تصور چیزی برای ما غیر ممکن باشد هرگز ما دنبال برآورده شدن و به نتیجه رسیدن آن موضوع نخواهیم رفت .
در مسیر لاغری از طریق یادگیری اصول ذهنی ابتدا ما باید حرکت در مسیر چاقی را متوقف کنیم تا حرکت به سمت لاغری آغاز شود .
برای توقف مسیر چاقی باید جلوی تصاویر ذهنی چاق را بگیریم و این کار مستلزم رعایت راهکارهای زیر است :
۱-ابتدا باید از صحبت کردن درباره چاقی خود داری کنیم .
تا زمانی که ما چه با خودمان چه دیگران درباره چاقی و مشکلاتش صحبت کنیم تصور ما از خودمان چاقی است
۲-دنبال راهکارهای رفع چاقی نباشیم .
هر چقدر تلاش کنیم که از طریق روشهای مختلف لاغر شویم در اصل داریم تصاویر چاقی را در ذهن خودمان پر رنگتر و ملموستر میکنیم .
۳-ورودی های منفی و اطلاعات تحریک کننده دریافت نکنیم .با پیگیری روشهای مختلف خوردن ذهن ما تصویر آن خوردنها و خاطرات آنها را مرور میکند و مغز ما به دنبال تجربه کردن آن لذتها و تصاویر ذهنی اقدام میکند .
در روش یادگیری ذهنی با بودن در مسیر آموزش در نهایت نگرانی ما از چاق شدن کمتر میشود و تصاویر ذهنی ما تغییر میکند و ما خود به خود لاغر میشویم. تمرین شماره ۱
موقعیتهایی که در آنها قرار گرفتید اما توانستید طوری مدیریت کنید که درباره چاقی صحبت نکنید را بنویسید .
مثلا من همسایه مان را دیدم که جراحی پیکر تراشی کرده و قصد داشت من را توجیح و متقاعد کند که جراحی کنم و من انگار اصلا حرفهای او را نمیشنیدم و در نهایت بعد از صحبتهای او گفتم من عاشق اندامم هستم و مشکلی با جسمم ندارم و خداحافظی کردم .
تمرین شماره ۲
تعهد بدهید که هرگز راجع به روشهای مختلف لاغری تحقیق و کنجکاوی نکنید .
من حیرت انگیز تعهد میدهم که درباره هیچ روشی برای لاغری کنجکاو نشوم و تحقیق نکنم و به مسیر ذهنی ام پایبند باشم .
تمرین شماره ۳
آیا شما عادت به تحقیق درباره روش های لاغری یا کنجکاوی درباره چگونه لاغر شدن دیگران داشته اید؟ با انجام این کار چه احساسی در شما ایجاد شده است؟
بله در گذشته من وقتی میدیدم کسی لاغر شده حتما میرفتم و پرس و جو میکردم که از چه طریقی موفق شده لاغر شود .
و با دانستن راز لاغر شدن او احساس میکردم این دیگر آن معجزه لاغری است که من سالها منتظرش بوده ام .و با هیجان میخواستم آن روش را هر چه سریعتر اجرا کنم تا من هم لاغر شوم .
تمرین شماره ۴
• لیستی از عادت های خود درباره دریافت اطلاعات تحریک کننده خوردن تهیه کنید و شرح دهید به چه شکل خود را در معرض اطلاعات پیرامون غذا و خوردن قرار داده اید.
من قبلا کلی کانال آشپزی داشتم .کلی بازیهای آشپزی داشتم و همینطور بیشتر مستر استرها و تبلیغات خوردن را دنبال میکردم و بعد از تماشای آنها کلی تحریک میشدم به خوردن و پرخوری و یا تهیه آن نوع خوراکی .
پروردگار من از تو سپاسگزارم که به من امروز آرامش دادی استاد ممنونم بابت زحماتتان
الهی به امید تو
سلام و تشکر از خدای مهربونم که منو به این مسیر هدایت کرده و حمایت هم خواهد کرد تا مسیرهای اشتباهی رو که تا حالا قدم گذاشتم رو با کمک شما استاد گرامی شناسایی کنم وبرای رفع آنها با راهنماییهای شما تلاش کنم تا به آرامش بهتر در زندگیم برسم خوشحالم که در این مسیر هستم و متوجه شدم که با تمرکز کردن بر روی هر چیزی چاقی و…….به معنی این هست که من میخواهم اون رو به زندگیم راه بدم و همراه خودم کنم پس من به اطلاعاتی که وارد ذهنم میشه توجه بیشتری میکنم وتمام توانم رو برای داشتن احساس خوب وپیشرفت خواهم گذاشت وممنونم از شما استاد بزرگوار که با راهنماییهای شما راه صحیح لاغری رو به امون نشون میدین من با شنیدن این فایل بخودم تعهد میدم که از این لحظه به بعد هرگز در باره چاقی وچاق شدنم با هیچ کسی صحبتی نکنم و هرگز خودم رو سرزنش نکنم و هرگز به دنبال روش های فرار از چاقی نباشم ونروم وهم اکنون تصمیم گرفتم تا از گروههای آشپزی و شیرینی پزی لفت بدم و دیگه دنبال عوامل تحریک کننده نباشم تا تحریک به خوردن نشم با اینکه من نقطه شروع هستم و سه هفته هست که با سایت شما آشنا شدم ومطالب هاشو خوندم خیلی پیشرفت خوبی دارم الان براحتی و بدون هیچ ترسی غذامو میخورم وواقعا میل به غذا خوردن در من کم شده و گرسنه نمیشم نمیدونم چرا حتی برنج و ماکارونی وغذاهای چرب میخورم وترس ندارم ویقین پیدا کردم که همه مواد غذایی برای بدن مفید هست تا لحظه ای که بدنم گرسنه بشه آنوقت میخورم قبلاً بخصوص زمان رژیم گرفتن همه اش دنبال غذا وساعت که بایستی بخورم بودم و اینکه گرسنه هم بودم ولی الان نمیدونم چرا اون احساس هارو ندارم و کاملا ریلکس و آرام و راحت هستم واینو مدیون زحمتهای شما استاد عزیز و فایلهای ارزشمندتون هستم که نگرش و رفتار و فکر منو در باره رژیم گرفتن ولاغر شدن عوض کرد ممنونم خداوند مهربون خیر دوعالم رو نصیبتون کنه
سلام
همین چند روز پیش یکی از دوستام رو دیدم که تا 7-8 ماه پیش از من خیلی چاق تر بود و دوتامون داشتیم سعی میکردیم که لاغر بشیم و الان که دیدمش بعد از چند ماه ، حدود 20 کیلو وزن کم کرده بود و من تا این رو شنیدم دنیام رو سرم خراب شد جمله هایی که با خودم تکرار میکردم مخرب و عذاب آور بودن همش به خودم میگفتم ببین زهرا چقدر با اراده ست اون حاضر شد به خاطر پیشرفتش از لذت های زیادی بگذره زهرا هم عاشق غذا بود ولی تونست خودشو کنترل کنه و هیچی نخوره و تحرک داشته باشه و لاغر شد ولی تو خیلی بی عرضه ای توی این چند ماه سعی کردی هزار تا کار انجام بدی اولش لاغری با ذهن بود بعدش عجله داشتی رفتی سمت ورزش و پیاده روی و رژیم و گرسنگی کشیدن و روزه و هزار تا روش دیگه و هر کدومو شروع میکردی میرسیدی به اینکه نه من هیچ کاری رو نمیتونم تا آخر پیش ببرم و شکست میخورم و ولش میکردی تو لیاقت نداری که بهترین باشی چون نیستی و به اندازه ی بهترین ها تلاش نمیکنی و همون بهتر که هر روز چاق تر شی اصلا کی به تو اهمیت میده چرا اصلا رویا های بزرگ داری وقتی قرار نیست به هیچ کدوم برسی تو اشتباه کردی تمام عمرت و لایق هیچ احساس خوبی نیستی تمام مدت اینا توی سرم مرور میشد و به احساسی که دوستم داشت حسادت میکردم خیلی زیاد . دلم میخواست من الان اون احساس سبکی رو تجربه میکردم و اینکه با خیال راحت لباسای جدید با سایز جدید بگیرم و از اطرافیانم این جمله رو بشنوم که چطوری این همه لاغر شدی چقدر خوب شدی این طوری خیلی بهتری و احساسم عالی میشد و بر میگشتم خونه با خیال راحت غذا میخوردم و به کار هام میرسیدم بدون صداهای اذیت کننده توی سرم که بهم میگن هیچ بازیگر حرفه ای بدنش اضافه وزن نداره ولی تو داری پس حرفه ای نیستی و در حد متوسط می مونی و خیلی فرصت ها رو قراره به خاطر شکل بدنت از دست بدی و و و
خواستم چند روز دیگه که بازم دوستمو دیدم ازش بپرسم که دقیقا چیکار کرده که لاغر شده ولی امروز این مطالب رو اینجا توی سایت خوندم و یاد گرفتم که هر چقدر بیشتر درباره ی روش های دیگه لاغر شدن تحقیق کنیم احساس بد ما بیشتر میشه و نباید دنبال روش های لاغر شدن دیگران باشم چون احساس حسرت هم بیشتر خواهد شد. پس من همین الان به خودم قول میدم که دنبال جستجو کردن درباره ی روش های لاغری نباشم و به تنها مسیر لذت بخش لاغری توجه کنم و به جای اینکه وقتم رو بزارم برای شنیدن پاسخ دوستم ، بیام و یه دیدگاه از هنرجوهای موفق لاغری با ذهن بخونم و کفه ی ترازو ی لاغری خودم رو سنگین تر کنم.
. . . .
من چند تا کانال و پیج آشپزی رو دنبال میکنم بیشتر به خاطر احساس خوبی که از آشپزی کردن بهم دست میده ولی همین امروز همه اونا رو از لیست دنبال شده هام در میارم و سعی میکنم به غذا و خوراکی ها توجه کمتری نشون بدم ؛ چون در واقع وقتی من این چیزا رو ببینم دارم به ذهنم میگم که غذا برای من خیلی خیلی اهمیت داره و باید جز الویت های من باشه در صورتی که آدمای متناسب به غذا توجه چندانی ندارن و برای رفع کردن نیاز جسمی بدنشون اونو مصرف میکنن پس منم یه آدم متناسب هستم که توجهم به چیز های مهم تری نسبت به غذا ست.
….
خوشحالم که در این مسیر هستم و متوجه شدم که توجه کردن من به معنی این هست که من میخوام قدم بعدی توی زندگیم چه شکلی و کجا باشم ، پس من به اطلاعاتی که وارد ذهنم میشه توجه میکنم و تمام توانم رو میگذارم تا چیزایی بهش بدم که باعث پیشرفت و احساس خوب من میشه .
ممنونم استاد
سلام بر خدا. دوست داشتنی مهربانی که من روبه این مسیر هدایت کرده وحمایت کرده مسیرهای که درزندگی توش اشتباه داشتم رو شناسایی کنم و بعد دررفع اشتباهاتم کوشش کنم ته برطرف کنم تشکر و سپاس دارم
سلام براستاد همه مسیرهای که باورها اشتباه همراهش بوده که نتجه اون چاقی وافکار چاق کننده این مشکلات رو به وجوداورده چون دردید من باورها درستی زندگی رو ازهرفردی می گیرن وخوش به حال افرادی که ازباورها درستی هم یاد وهم استفاده میکنن وزندگی ارامتری وشادتر وبا احساس تری رو دارن چون باورسالم تری روتو ذهنوشن جا دادن یا ذهنوش رو دچار دستکاری وقبول با وره اشتباه نکردن
ابن فایل حالم راخوب کنه دیروز من هست
نفش باوره دروجود من که فبل از ورد به این سایت در مورد داشت این همه باوره اشتباه که توذهنم به شکل انباشته وجود داشته هیچ اگاهی نداشتم تو دید خودم من چون پرخوری داشتم اضافه ازحد مصرف کردم نتونستم خودم رو کنترل کنم درنتیجه دچارچاقی شدم
با وردم به سایت کلی درهای که من اونها رو سفت سخت بسته بودم و کلی بهشون بخاطر داشتن افتخار
اهم میکردم رو باز کردم دیدم که دورن این. اتاق ها
انباشته از باوره اشتباه و افکار اشتباه هست که. باید اونها رو اول کم رنک کنم و ارزش استفاده نکنم که بتوانم لاغر بشم
اول درمرحله اون خوب یادگیری درست رو دریافت میکردم تازه با تکرار و ادامه دادن آگاهی ورودی بیشتر شد درهمین زمان وفتی دارم ادامه میدم
دوره دوم ورد به سرزمین لاغرها رو دارمدوره میکنم تازه ازیی سری باوره که تو دید خودم اصلا بهش شکل باوره نبوده پرده براشتم نفاب رو به کناری زدم ودیدم که در اولین باوره هست که من هر روز دارم یا. تکرارش هر روز درمیآمد دارماون سخن و حرف رو برای خودم تگرار میکنمودراین خودم دارم به خوم کمک میکنم که ابن باوره رو تو ذهنم حفظ کنم
وفتی پرده می افته کلی باوره رو که پشت پرده هست کم کم خودشون رو نشون میدن در اثر شناخت باوره اشتباه هست که من اون برطرف میکنم درنتیجه ازاون باوره استفاده نمیکنمجایگزین براش در نظر میگیرم از باوره درست وفتی که استفاده کنم چون دورن اینباوره جدید اثری ازچاقی نیست درنتیجه میشه تغییر از افکار ومرو کردن افکار چاقی ورفتار چاقی به لا غربی ونتاسب جسمی
امروز دوتا فایل پر. ارزش رو داشتم یکی مباززه باخرس چاقی و دیگری این فایل خوب کردن حال که مال روز گذشته بود دیگاهمبراش نوشتم ولی تودید خودم حق مطلب رو ادعا نمیکرد خذف کردم امروز که از صبح روی باروهای خودم خوب کار داشتم میکردم. این دو تا فایل بسیار مفید رو دریافت کردم وبا خواندن این فایل متو جه شدم که چه مطلبی رو تو فایل برای من بوده که منامروز به شکل خوب کننده حالم دریافت کردم که در شناخت باورهای خودم یی راهکار تازه برام گشود ولی مشکل که با تکرار ومرور کردنش احساسم کمی خراب میشد رو متوجه شدم ودریافتمکه اگه احساس درحد عالی باشه اون زمان من تومسیر درست هستم و در نتیجه دارم وزن هم ازدست میدم با بر طرف کردن این مشکل بازم به کم شدن وزنم کمکردم
تشکراستاد برای این راهکار طلایی که امروز با این تا فایل به من دادید من هرچی توسایت میمونم اول به خودم میگم امروزدیگه اخرین روز دریافتی هست ولی با ادامه دادن تازه درهایی که از وجودش اصلاخبرنداشتن توذهنم هست رو باکلید فایل اون روز درش رو باز میکنم تازه ازوجودکلی باوره اطلاع پیدامیکنم که جطور وچگونه ازدیدن مخفی بودن با پیدا گردنشون باورها اطرافش هم مثل پازل که به هم وصل رو به دست میارم واین نقطه شکوفایی این مسیر هست که امروز دریافتم هنوزهیچ چیزی یاد نگرفتم آره به شکل واقعی جیزی یادگرفتم حالا حالا کاره داره که آموزشی تکمیل بشه
من تو نقطه شروع هستم شاید ازدید دیگران وخود تا امروز من کلی تغییر عالی کلی آگاهی خوب وکلی وزن از دست دادم ولی امروز دریافتمکه چیزی هنوز یاد نگرفتم
باید باشم ادامه بدم شاید آگاهی رو به شکل خوب دریافت کنم برای داشتن این حس اول به خودمتبرک میگمکه مغرور نشدم بعد ازخداوند که اجازه موندن رو داده که لیزنخورم ازمسر خارج نشم وبعد ازشما بخاطر داشتن ذهن فعال که درست سر بزکاه به داد من وافکار میرسید وذهنم رو به فعالیت بیشتر سوق میدید تشکر
دارم
خدا پشت وپنا. همون یاحق. حق نگه. دارتون
چند سال اول که تازه دچار اضافه وزن و چاقی شده بودم همیشه در صحبتهای در مورد چاقیم با دیگران خیلی چیزها رو مقصر می دونستم و این مسئولیت رو از دوش خودم برمیداشتم که من مقصر چاقیم نیستم این ارثیه که از مادرم بهم رسیده، به سن بلوغ رسیدم یا بهم ریختگی هورمون هام باعث شدن تا چاق بشم، من چه چیزی نمی خورم، اما بعدها که چاقیم بیشتر شد باهر صحبت یا نصیحت دیگران خیلی عصبانی میشدم و گاهی این عصبانیت رو نشون میدادم و گاهی در خلوت خودم حرص میخوردم و فکر میکردم و در آخر این حرص خوردن با گریه همراه بود ولی از دو ماه پیش که این دوره رو شروع کردم به خودم قول دادم که در بحث های این چنینی شرکت نکنم و این اواخر فقط لبخند میزنم و از گفته های دیگران میگذرم
سالهای قبل که همش دنبال رژیم و ورزش برای لاغری بودم با هر نوشته یا کلیپ تحریک میشدم که اون رو امتحان کنم تا به لاغری برسم اما حالا دیگه این مطالب برام جذاب نیستند و خیلی جالبتر اینکه این مطالب رو در اینترنت کمتر از قبل میبینم چون دیگه در موردشان کنجکاوی نمیکنم
اتفاق جالب دیگه ای که برام افتاده من قبلاً خیلی کیک و شیرینی درست میکردم و هر جایی مهمونی دعوت بودم حتما شیرینی و کیکی درست می کردم و میبردم و اگه یه بار وقت نمیکردم حتما صاحبخانه سراغ و شیرینی و کیک رو میپرسید اما مدتی هست که این عادتم رو بدون اینکه روش کار کنم ترک کردم و حتی ماهی یکبار هم برای خودمون شاید درست نکنم و همراه اون همه پیچ و کانالهای آشپزی رو حذف کردم.
چقدرراستمرار کسب آگاهی مهمه.من دفعه اول که وارد سایت شدم تاثیرش عالی بود و مشهود .بازخورد از درون خودم عالی،از محیط و اطرافیان عالی.اماا واقعا نمیدونم چی شد که ارتباطم قطع شد دیگه هرروز مطلب و آگاهی تو ذهنم وارد نمی کردم و تمام.
دوباره با یه حال خراب اومدم تو سایت.الاان هرروز سر میزنم.حالم خوبه تو مسیرم .ااز مسیر چاقی برگشتم.و يقين حاصل کردیم تنها راه اقدام از طریق دذهنه وتنها روش آگاهی دادن وخونددن ونوشتنه.
باسلام من چند روزه که با این سایت آشنا شدم و بنظرم معرکه ست،چون هم لاغری رو تجربه کردم و هم چاقی رو مثالها و صحبت های آقای عطار روشن برام واقعا ملموسه برای همین با دیدن فقط یه فایل از ایشون سریع توی پیج ثبت نام کردم و الان هر روز مطالب رو میخونم و از همین الان منتظر لاغری دوباره ام هستم.
اولین تلاشم گذاشتن یکی از عکسای زمان لاغریم جلوی چشمم هست
همیشه فکر میکردم از وقتی بچه دومم رو از شیر گرفتم چاق شدم و دارم شبیه مامانم و بقیه خانومای فامیل که این اعتقاد رو دارن میشم و یه جورایی از همون اول این چاقی رو پذیرفتم .
اما با خواندن فقط هشت گام از همین دوره رایگان متوجه شدم ترس از چاقی باعث شده من چاق بشم.
آنقدری که موقع نفس کشیدن سعی میکردم از شکم نفس نکشم و فقط از قفسه سینه نفس میکشیدم و تنفسم همیشه نصفه نیمه بود،چون حس میکردم این کار باعث بزرگ شدن شکمم میشه ،یعنی تا این حد وسواس بودم و از چاقی ترس داشتم
اما الان بعد از خواندن گام هشتم حس خوب آزاد و رها نفس کشیدن رو تجربه میکنم
و چقدر خوشحالم که با هربار خواندن مطالب سایت خودم رو بیشتر می شناسم و اطلاعات جدید راجع به خودم و درست زندگی کردن بدست میارم
ممنون از استاد بزرگوارمون
بنام خداوند قدرتمند
سلام خدمت استاد گرامی وتمام دوستان متناسبم
خدارو شکر میکنم تا این جلسه از لاغری با ذهن حضور دارم واز استاد عزیزم بسیار ممنونم و همچنین دوستان که کامنتای بسیار تاثیر گزاری را به اشتراک میذارن
من همین جا متعهد میشوم که در مورد اضافه وزن خودم و دیگران صحبت نکنم وهمچنین دنبال هیچ راهی برای تناسب اندام نروم چون مطمئنم بهترین روش لاغری با ذهن هست و روشهای دیگه همگی رد شدن
قطع کردن هر گونه اطلاعاتی که باعث تحریک ما میشود چه تصویری وچه شنیدنی من بعضی وقتا برای طرز پخت غذای خاصی سرچ میکردم که اونم از این لحظه به بعد نمیکنم
استاد من به این روشتون که لاغری با ذهن هست خیلی ایمان دارم و همین چند روزی که وارد وسایتتون شدم کلی رفتارهای نامناسب غذایمو کنار گذاشتم که کاملا با خود قبلیم فرق میکنم واین نشون میده که من در مسیر لاغری هستم و امیدوارم در آینده نزدیک بیام واز تناسب اندامم براتون بنویسم
شاد و متناسب باشید
به نام هستی پرُازعشق وجودم❤️
سلام بر استاد عزیز و دوستان همراهم
الان که درجلسه هشتم هستم و فایل رو گوش میکردم ذهنم سیر شد در گذشته ام و یکی از باورهای مخفیم تازه برام آشکارشد که بااینکه چند باری میشه من دوره رو مرور میکنم ولی این باور مخرب رو تازه شناساییش کردم .
اونم اینکه من صفات درونیم رو به وضعیت جسمانیم یعنی چاقی . لاغری ربط میدادم .
من یه دایی داشتم که الان چند سالی میشه بهشتی شدند و این دایی ام بسیار درنظرم مهربان و دست ودلباز بودن واین دایی بنده خیلی مهربان بودن خیلی .
وقتی من میخاستم شباهت خودم رو از لحاظ رفتاری به کسی بگم با افتخار میگفتم من شبیه دایی ام هستم دست ودلباز و مهربان وخوش رفتار.
البته دایی بنده چاق بودن اما نه حالا گرد اما به هر حال چاق بودن.
وهمش تو ذهنم وتو جمعی که دایی ام رومیشناختن ویا درمحیط خانه وقتی موضوع رفتاری پیش میومد من میگفتم شبیه دایی ام هستم .وخیلی هم دفاع میکردم که من این طرز رفتار رو دارم .
دایی ام چون چاق هم بود وقتی خونشون میرفتیم طبق ذهنیت چاقی خیلی بهمون غذا تعارف میکرد و تو خونه اش همش فراوانی غذا بود وهمش مهمان داشت .
اینقدر گذشت تا که خواهرزاده اولم به دنیا اومد و خواهرم کلاس خیاطی میرفت ومن قبول کردم که از خواهرزاده هام تو مدتی که اون کلاساش تموم بشه روزی چندساعت مراقبت کنم .
مثل یک خاله مهربان براشون قصه میگفتم و سرگرمشان میکردم از خودم میگدشتم ولی نمیزاشتم اون کمی بهش سخت بگذره .
و شده بودم خاله مهربان که وقتی خواهرم میومد دنبالش اون رو ببره گریه میکردند ومیگفتند پیش خاله باشیم و….
و الان که فکرشو میکنم روند چاقیم از اون موقع سرعت بیشتری گرفت تا منو به باورم برسونه که فرد مهربان چاقه .
وچقدر من اسباب بازی برای خواهرزادم میگرفتم . وصفات دست ودلبازیم هم بهم ثابت شد . وفرد دست ودلباز چاقه
الانم که این کامنت رو مینویسم برام طبیعی هست که من اخلاقم شبیه دایی ام هست وخود دختر دایی هام هم میگن که دایی منو خیلی دوست داشت .منم چاق باشم
راستی مگه فرد مهربان لاغر هم داریم؟
مگه فرد دست ودلباز لاغر هم داریم ؟
نمیدونم برم دور بر خودم بگردم ببینم نقضش رو میتونم پیدا کنم یا نه؟
آخه خواهر کوچکترم قبلنا که لاغر بود خسیس بود الان چاق شد دست ودلبازه . خاله های خودم چاقند ومهربان .
مامان بزرگم چاق بود و غذا خوردن در خونشون بهم حس تمیزی میداد .
آره اینم الان متوجه شدم من فرد تمیز رو چاق میدونم .
فردی که آشپز خوبی باشه رو چاق میدونم .
من خودم به شخصه خودم رو تمیز میدونم نکنه که این صفاتم رو که قبلنا با چاقی ربط دادم در وضعیت جسمانیم تاثیر گذاشت؟
آخه قانون میگه هرچی رو باور کنی همون تو زندگیت اتفاق میافته ؟ پس من درست حدس زدم ..
مهربانی . دست ودلبازی . تمیز بودن . آشپز خوب بودن .بخشنده بودن صفات فرد چاق میدونستم وهرچی این صفات درمن مدتی نمایان تر میشد در روند رفتاری من برای پرخوری بیشتر تاثیر بیشتری میزاشت .
یادم میاد که استاد یک فایلی گذاشتن فکر کنم تو ۱۰۰ گام بود که ایشون عنوان کردن چون از کودکی بهشون گفتند تو شبیه عموت هستی وعمویش هم چاق بود استاد تو اون فایل گفتند که روند چاقیش سرعت بیشتری گرفت وعلیرغم اینکه عموش سنش خیلی بیشتر از ایشون بود اما استاد در سن خیلی کمتر از عمویش اون چاقی رو تجربه کرد .
الان نقض این باورهای مخرب یادم اومد دامادمون هم مهربان هست هم بخشنده هم دست ودلباز اما لاغر هست .
چه خوب شد که دوباره دارم دوره رو مرور میکنم و دارم یه جور دیگه فایل ها رو گوش میدم و یه جور دیگه ذهنم میره گذشته و باورهای مخفی مخرب رو پیدا میکنه .
خدایا ممنونم بابت الهامات بی نظیرت .
تشکر از استاد عزیز و دوستان همراهم
“ به نام خداوند رهایی بخش مهربان ”
درود به همراهان عزیز و استاد گرامی ؛
گام هشتم : تصویر ذهنی چاق ؛
بار الها ، معبودا ، تو را سپاس که همواره و در همه حال مرا یاری میدهی و امروز ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ به من کمک کردی تا بتوانم گام هشتم را بردارم ، خداوندا شکرت.
مغز ما تمام اطلاعات دریافتی را به صورت تصویر ذهنی ذخیره می کند.تصویر ذهنی بر اساس اطلاعاتی که از پیرامون خود دریافت می کنیم در ذهن ما شکل می گیرد و آینده ی ما را تعیین می کند .
نکته : ذخیره ی اطلاعات در مغز به صورت تصویری است .
تصاویر ذهنی چگونه ایجاد می شوند ؟!
داده هایی که از محیط پیرامون خود در جنبه های مختلف زندگی دریافت می کنیم در ذهن ما تحلیل و پردازش می شوند و در نهایت به تصویر ذهنی ما تبدیل می شوند.
نکته : کار جهان همسو کردن اتفاقات زندگی هر انسانی با تصویر ذهنی آن فرد در جنبه های مختلف زندگی است.
نقش تصویر ذهنی در چاق شدن :
اطلاعات درباره ی چاق شدن از طریق مختلف وارد ذهن ما می شود . اطلاعاتی که درباره ی مزایای چاق شدن ، ارثی بودن چاقی ، ارتباط چاقی با نحوه ی زندگی خود ،طبیعی بودن چاقی ، به هر دلیلی دریافت کرده ایم مانند :
افراد چاق سالم تر هستند ، قدرت بیشتری دارند ،چاقی زیباست ، چاقی در خانواده ی ما ارثی است ، چاقی من به خاطر کم تحرکی است ، به خاطر زیاد خوابیدن است، چاقی به خاطر داشتن مزاج سرد است ، چاق شدن به خاطر کار پشت میز داشتن ، ورزش نکردن ، بیماری ، مصرف فلان دارو ، بالا رفتن سن ، بارداری و … است .
نکته : هر گونه آگاهی و اطلاعاتی که درباره ی مزایا یا معایب چاقی دریافت می کنیم در ذهن ما پردازش شده و در نهایت به صورت تصویر ذهنی چاق در مغز ما ذخیره می شود.
توجه : چاقی نتیجه ی افکار و رفتار ما است .
نقطه ی آغاز تغییر افکار و رفتار ما مغز می باشد و مغز اطلاعات خود را از طریق حواس پنجگانه دریافت می کند .
نحوه عملکرد مغز به چه شکلی است ؟!
۱) اطلاعات در موضوعات مختلف را دریافت می کند.
۲) اطلاعات پردازش شده و تصویر ذهنی ایجاد می شود.
۳) بر اساس تصویر ذهنی فرمول های رفتاری ایجاد می شود.
۴) میل و رغبت در فرد برای عمل کردن به فرمول های جدید شکل می گیرد.
۵) وضعیت زندگی فرد به مرور با عمل کردن بر اساس فرمول های جدید تغییر می کند.
نکته : اگر رویای لاغری داریم باید ابتدا تلاش فیزیکی برای لاغر شدن را متوقف کنیم.
**تکرار نکردن رفتارهای قبلی در واقع شکل گیری رفتارهای جدید ما هستند و به اندازه ی که ما رفتارهای قبلی را تکرار نکنیم در تثبیت رفتار جدید در خود موفق عمل کرده ایم .
باید به این نکته توجه و دقت داشته باشیم که در روش لاغری با ذهن خبری از هیچ نوع رژیم ، دارو ، دمنوش ، ورزش و … برای لاغر شدن نیست و تنها با تغییر فرمول های ذهنی می توانیم به تناسب و لاغری برسیم.
نکته : ابتدا باید حرکت به سمت چاق شدن را متوقف کنیم و سپس به سمت تناسب و لاغر شدن حرکت کنیم .
برای جلوگیری از ایجاد تصاویر ذهنی چاق در ذهن خود باید کارهای زیر را انجام دهیم :
۱) به هیچ وجه نباید از این لحظه به بعد درباره ی چاقی با کسی یا خودمان صحبت کنیم ، به هیچ وجه.
جلوی دیگران خود را سرزنش نکنیم که من هر چیزی بخورم چاق تر می شوم یا …
هر چه بیشتر از این صحبت ها زده شود تصاویر ذهنی چاقی در ذهن ما پر رنگ تر می شود .
۲) نباید دنبال راه کارهای رفع چاقی باشیم .
چون با این کار داریم در ذهنمان بیشتر بها می دهیم به چاقی و آن را پر رنگ تر می کنیم .پس تحقیق و جستجو درباره ی روش های لاغری ممنوع.
۳) در معرض اطلاعات تحریک کننده قرار نگیریم.
مانند عضویت در کانال ها یا گروه های آشپزی مختلف .دلیلی ندارد که ما همیشه دنبال روش های جدید آشپزی باشیم مگر ما آشپز حرفه ای هستیم.
توجه : نشانه ی اینکه تصاویر ذهنی چاق تر شدن کمرنگ می شود این است که نگرانی ما از چاق تر شدن کمتر می شود ، استرس کم می شود و آرامش بیشتر می شود و این نشانه ی تغییر تصاویر ذهنی ما است و نشانه ی خوبی است .
“ یا حق ”
بنام یگانه خالق عالم
سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن
۱۲گام لاغری باذهن(قسمت هشتم)
تصاویرذهنی چاق
مغزمان همه اطلاعات و آگاهیها را به شکل تصویرهای ذهنی ذخیره می کند
تصویر ذهنی برپایهٔ اطلاعاتی که از دوروبرمان بدست می آوریم در ذهنمان صورت میگیرد و آینده زندگیمان را معین می کند.
مااون انتظاری را که از زندگیمان راداریم و بر
آینده مان پیش بینی می کنیم برپایه تصویرهای ذهنیمان است که در جنبههای مختلف زندگی در ما بوجود آمده است
ذخیره اطلاعات در مغزمان به شکل تصویری هستش
ما بعضی مواقع خیلی از آدمها را می بینیم و چهره شان را بخاطر می آوریم اما اسمش از خاطرمانرفته و به یاد نمی آوریم و این برای تک تکمان بوجود آمده است حتی موقعی که سفر رفتیم در گفتن خاطرات اون سفرمان یادمان رفته کدام شهر یا منطقه ای که دیدیم رابخاطرنیاوریم
و ما خیلی مثالها دیگه ای می تونیم بزنیم که این موارددر ذهنمان مرورمیشه و این ثابت می کند و این صحبت کردنمان در مورد خاطرات برپایه تصاویر ذهنیمان برایمان کار راحت و لذتبخش است
تصاویر ذهنی چگونه ایجاد می شود
هر چیزی که از دور برمون در جنبههای گوناگون زندگیمان دریافت میکنیم در ذهنمان تحلیل و پردازش می شودند و در آخر به تصاویر ذهنیمان تبدیل میشوند
کار دنیا همسو کردن اتفاق های زندگی هر آدمی با تصویر ذهنی اون فرد در جنبههای مختلف زندگی است.
نقش تصویر ذهنی در چاق شدن.
اطلاعاتی که در مورد چاقی از روشهای گوناگون وارد ذهنمان می شود را با هم مرور می کنیم
اطلاعات در مورد مزایای چاقی
آدمهای چاق قدرتمند هستن.یعنی این قدرتمند بودن را در ذهنمان چنان جا افتاده کردن که همیشه فکرمیکردیم که چاقی برایمان خوب هستش و اگه چاق باشیم همه ما رابا قدرت می دانند.
آدمهای چاق سالمترند
یعنی فکر می کردیم که چاقیمان باعث سلامتی مان است وما سالم هستیم در واقع چاق ها کلکسیون بیماری هستن
و در مواقع که چاق بودیم مورد توجه قرار می گرفتیم
اطلاعاتی که در مورد ارثی بودن چاقی دریافت کردیم
چاقی در خانواده ام ارثی است
وضعیت جسمی ام شبیه به بعضی از خانواده چاقی ام است
و تمام اون اطلاعاتی که در مورد ارتباط چاقیمان با طرز زندگیمان دریافت کرده بودیم
چاقیمان بخاطر کم تحرکی است
چاقیمان بخاطر خواب زیاد است
چاقیمان بخاطر سریع غذاخوردن است
چاقیمان بخاطر سوخت وساز پایین است
و….
اطلاعاتی که در مورد طبیعی بودن چاقیمان به هردلیلی دریافت کردیم
خیلی از چاق ها. چاقی خودشان را طبیعی می دانند چون فکر میکنند چاقی شان بخاطر کار پشت میزی هستش. بخاطر ورزش نکردن. بخاطر بیماری. بخاطر مصرف قرص. بخاطر بالا رفتن سن. بخاطر سوخت وساز پایین. بخاطر بارداری و…..
هر چیزی که آگاهی و اطلاعاتی در مورد مزایای ومعایب چاقیمان در یافت می کنیم در ذهنمان تحلیل شده و در آخر به شکل تصویر ذهنمان در مغزمان ذخیره میشود
مغزمان بر پایه تصویر ذهنیمان بوجود آمده و الگوهای رفتاری جدید مان را ایجاد می کند و نتیجه تکرار الگوهای جدید در تغییر کردن جسممان از وضعیت فعلی مان به وضعیت مطابق با تصویر ذهنی جدیدمان است
کسی که چاق نیست با روشهای گوناگون اطلاعات مختلف در مورد چاقی در یافت می کند بعد از مدتی اون اطلاعات به تصویر ذهنی چاقی در مغز اون فرد تبدیل میشود
مغز برپایه تصویر ذهنی جدید بوجود آمده
فرمولهای جدید ایجاد شده و بخاطر بوجود امدن فرمولهای جدید میل به عمل کرد برپایه فرمولهای جدید روزبه روز وضعیت جسمی اش از حالت لاغری خارج شده و به حالت چاقی تبدیل می شود
مغزمان بر پایه تصویر ذهنی چاقی بوجود آمده شروع بوجود آوردن فرمولهای جدید رفتارهایمان می کند ودر فرد میل به عمل کرد
برپایه فرمولهای تازه بوجود می آورد و بعدش فرد با تکرار کردن به عمل برپایه فرمولهای تازه به وضعیت چاقی جسمش میرساند
چرا با بسیاری از روشهای لاغری نمی توان لاغر شد
همانطور که گفته شد چاقیمان نتیجه تغییر فکر ورفتارهایمان است
نقطه شروع عوض شدن فکر و رفتار مغزمان است. مغزمان اطلاعات را از روش حواس پنجگانه دریافت می کند
نحوه عملکرد مغز مان به این شکل است
۱. اطلاعات در موضوعات گوناگون را در یافت می کند.
۲. اطلاعات پردازش شده و تصویر ذهنی بوجود می آورد.
۳. برپایه تصویر ذهنی فرمولهای رفتاری بوجود می آید.
۴. میل ورغبت در فرد برای عمل کردن به فرمولهای جدید صورت میگیرد
۵. وضعیت زندگی فرد روزبه روز با عمل کردن برپایه فرمولهای جدید تغییر میکند.
هروقت که ما برای لاغریمان از هر طریقی شروع کردیم در حال سپری کردن مسیر بر خلاف جهت عمل کرد مغزمان بودیم
مابااستفاده کردن از طريقه های گوناگون مثل رژيم غذایی. ورزش کردن. استفاده از داروها و…..تلاش کردیم رفتارهایمان را تغییر دهیم
با رژيم گرفتن هایمان تلاش کردیم پرخوری کردنمان را مهار کنیم
با ورزش کردنمان تلاش کردیم سوخت وساز بدنمان را بیشتر کنیم و مقدار چربی هایمان را کم کنیم.
بامصرف کردن دارو و یا حتی با عمل جراحی تلاش کردیم تغییر درنحوه عملکرد جسم خودمان بوجود آوریم
مابااستفاده کردن از این روشهای گوناگون تلاش کردیم اطلاعات مورد احتیاج برای لاغریمان را به شکل برعکس به مغزمان انتقال دهیم و سعی کردیم که باعث در فشار قرار دادن جسممان سبب عوض شدن وضعیت ازحالت چاقی به لاغری بشویم
و این جسممان دستور هارا از مغزمان میگیرد نه از دیگر عوامل بیرونی.
چون ما که همیشه فعالیت های زیادی انجام میدهیم بخاطر زیاد شدن فعالیت عضلاتمان
حرارت جسممان بالا میرود ومغزمان برای جلوگیری از زیاد شدن دمای جسممان دستور عرق کردن را صادر می کند وبا مرطوب کردن سطح بدن حرارت جسم راکم میکند
این عملیات در درون بدنمان بوجود می آید و ما فکر میکنیم که به دلیل زیاد شدن فعالیت بدنمان یا ورزش کردن سوخت وساز بدنمان رازیاد کردیم وسعی می کنیم با عرق کردن زیاد لاغر شویم و این سعی کردنها بیهوده و بی نتیجه هستش.
طریق صحیح تغییر کردن چگونه است
برای بوجود آمدن تغییر در هر جنبه از زندگی مان باید از آگاهی دادن جدید به مغزمان آغاز کنیم اطلاعاتی که منطبق با تغییری که می خواهیم بوجود آوریم باشد
استمرارداشتن در آگاهی دادن جدید سبب پردازش اون در بوجود آمدن تصاویرذهنی جدید در مغزمان میشود ومغزمان برپایه تصویرهای بوجود آمده فرمولهای جدید ایجاد می کند و در آخر میل و تمایل در ما برای عملکرد برپایه فرمولهای جدید را بوجود می آورد
با اهمیت ترین موضوعی که باعث چاقی و لاغریمان می شود تصاویر ذهنیمان است که در خودمان ذخیره کردیم
این تصویر ها به شکل ناخوداگاهمان در ذهنمان ذخیره شده است و تکرار کردن این تصویر ها باعث پررنگ شدن اونها در ذهنمان می شود و تصویر ها پررنگتر می شود و به صورت الگوهای صادر شده فرمانهای مغزی قرار میگیرد و اگر آرزوی لاغری داشته باشیم اول باید سعی فیزیکی مان رابرای لاغری شدن مان را متوقف کنیم
بعدش اطلاعات و آگاهیهای جدید همسو با لاغریمان را به ذهن خودمان بدهیم
واین لاغری باذهن بدون هیچگونه برنامه غذایی وورزش و…..اجرا می شود
دراین روش اول فرمولهای اشتباه که باعث چاقیمان شده است را شناسایی می کنیم و بعد فرمولهای لاغرکننده را جایگزین اونها می کنیم
تغییر کردن فرمولهای ذهنیمان باعث عوض شدن رفتارهای غذایی روزمره شده و در آخر جسممان هم تغییر میکند
واین خیلی اهمیت دارد که فایل های آموزشی را بارها تکرار کنیم تا آگاهیهای درست در مورد لاغری را بارها و بارها بشنویم و به اونها فکر کنیم وتلاش کنيم به نکته های گفته شده عمل کنیم
واین روتین هرروز من است که همیشه درحال گوش کردن به فایل های آموزشی هستم وهربار چیزی تازه و جدیدی را از فایل ها کشف می کنم و به مغزم می دهم تا بهتر عمل کنم
واین سایت خیلی به ما کمک کرده تا آگاهیها و اطلاعات خوبی برای متناسب شدن و لاغریمان را به ذهن خودمان منتقل کنیم
ما باید برای آگاهیهای جدید استمرارداشته باشیم تا تصمیم تازه مان برای تغییر کردن بصورت دستور کار تازه ذهنمان معین گردد
به این شکل آگاهی جدید به ذهن ناخوداگاهمان انتقال داده میشود و باعث بوجود آمدن تصویر ذهنی لاغری در ما میشود
مغزمان بر پایه تصویر ذهنی تازه بوجود آمده شروع به ایجاد فرمولهای جدید مان می کند و بعد میل و رغبت برای عمل کرد برپایه فرمولهای تازه را بوجود می آورد بطور ناخوداگاه و خیلی راحت ما خواهیم توانست
رفتارهای قبلیمان (پرخوری و…..)که بر پایه فرمولهای چاق کننده و تصویر ذهنی چاق بودن را تکرار نکنیم
اگر رفتارهای قبلیمان را تکرار نکنیم یعنی رفتارهای جدید در ماشکل گرفته است
به مقداری که بتونیم رفتارهای قبلیمان را تکرار نکنیم در ثابت نگه داشتن رفتار جدیدمان موفق عمل کردیم خیلی زمان نخواهد برد که رفتارهایمان و واکنشهای رفتارهایمان به سمت لاغری عوض شودو استمرار این روند سبب عوض شدن وضعیت جسممان خواهد شد
تاثیر تصویر های ذهنی بر چاق شدن
عدهای که چاق شدن به این علت چاق شدن که قبل از اینکه چاق بشن تصویر ذهنی چاقی از خودشان در ذهنشان بوجود آمده است
تکرار کردن این تصویر های چاقی باعث الگو شدن اون برای عملکرد مغز مان می شود وفرمانهایی که از مغزمان صادر می شود در جهت چاقی بوده است وتکرار این فرمانها در آخر باعث چاقیمان میشود
برای اینکه از روش ذهنی لاغر شویم باید تصویر ذهنی خودمان را از حالت چاقی به حالت لاغری عوض کنیم
استمرار کردن برای تصویر سازی لاغرشدن. مغزمان فرمانهای متفاوتی نسبت به قبل صادر می کند و واکنش داشتن به موادغذایی عوض می شود
و در آخر جسممان هم تحت تاثیر قرار می گیرد و لاغرشدنمان آغاز می شود
مادر مواقعی که به هر کاری تشویق شدیم مثل تپل بودنمان درکودکی درس خواندن نمره خوب آوردن وخیلی کارهای دیگه که انجام دادیم وموفق شدیم تشویق شديم وخواستیم بيشتر انجام دهیم
چون ذهن انسان همیشه در حال گسترش دادن هستش و این کلمات اینقدر قدرت داردکه ذهنمان اونها رو گسترش میدهد
ذهنمان بصورت تصویری است ما اگر تصویرهای چاقی در ذهنمان باشد هميشه فرمانهای چاقی داده میشود اگر پرخوری کنیم فرمان پرخوری می دهد وما نمی توانیم با تصمیم گرفتن به نخوردن پرخوری نکنیم
مابایداول فرمولهای صحیح خوردن را به مغزمان و ذهنمان بدهیم تا فرمولهای ذهنیمان تغییر کند وبعد فرمانهای درست و صحیح ذهنمان صادر شود
ما در آموزشهای لاغری باذهن فرمانهای مغزمان برای خوردن تغییر داده میشود و اون موقع هستش که رفتارهای صحیحی داریم واین رفتارهای درستمان گسترش می یابند واون وقت است که جسممان هم تغییر میکند و به طرف متناسب شدن حرکت می کند
ما در لاغری باذهن اول حرکتمان به سوی چاق شدن متوقف میشود و بعدش به طرف لاغری را شروع می کند
مانند ماشین که وقتی چپ می رود باید اول ماشین را متوقف کند وبعد به طرف راست حرکت کند
در مرحله اول باید تصویر های قبلی مان از چاقی را کمرنگ کنیم واز بوجود آمدن ذهن چاقیمان جلوگیری کنیم
مانباید در مورد چاقی مان با دیگران صحبت کنیم
ازسرزنش کردن خودمان خوداری کنیم
موقعی که درمورد چاقیمان برایمان تذکر دادند همیشه باید سکوت کنیم
ما نباید دنبال روشهای مختلف برای از بین بردن چاقیمان باشیم چون فرارکردن یعنی ایجاد کردن تصویرهای ذهنی پررنگتر
ما نباید دنبال اطلاعات تحریک کننده باشیم یعنی عضو شدن درکانالهای آشپزی. شیرینی پزی را کنسل کنیم
مابا پررنگ شدن تصویرهای لاغری
می فهمیم که اول تصویرهای چاقی کمرنگ شدن وبعد آرامش داشتن و نگران نبودن ازچاقیمان
وبعد از اون هستش که وقتی آرامش پیدا کردیم تصویرهای چاقیمان کمرنگ شده و آماده رفتن به طرف تصویرهای لاغری می شویم
با آرامش و با آهستگی و با خیال راحت در این مسیر زیبا قدم برمیداریم و به حرکتمان با
شوقوذوق ادامه می دهیم
من نه نگران چاق شدنم هستم نه ترس از غذاخوردن رادارم و در راه درست وصحیح دارم قدم برمیدارم وبا اصول درست لاغر میشوم ومن رسیدن به وزن ۶۰کیلوو سایز ۳۸لذت خواهم بردواین لذت زیباترین حس دنیا را به من می دهد و من عاشق این مسیر زیباهستم هرروز دارم به تناسب اندام ایده آلم نزدیک ونزدیکترمیشوم ومن مطمعن هستم چون کلی وزن وسایزم کم شده
به امید روزهای خوب وپرازبرکت برای هممون
خدایارویاورتان باشد
سلام به استاد تناسب اندام عطار روشن عزيز
استاد من از اين فايل متوجه شدم فطرت ما در هر حالتي اينطوري نوشته شده كه ما هميشه در بهترين شرايط باشيم
درباره تناسب اندارم فطرت ما بر اساس تناسب تنظيم شده
همينطور كه شما توضيح داديد يك نوزاد فقط زماني كه گرسنه هست شير ميخوره و بعدش هر كاري كنيم ديگه نميخوره
نميخوره چون لوحش سفيده و فقط يك فرمان درونش هست اونم همون فطرت پاكش هست…تناسب اندام فطرت پاك همه انسان هاست از نظر سلامتي و زندگي در اين جسم
و من متوجه شدم من به عنوان يك فردي كه اضافه وزن داره ، كافيه فرصت بدم به انرژي برتر درونم و ازش بخوام من رو برگردونه به فطرت اوليه
و اجازه بدم اون برنامه اصلي در من اجرا بشه
من با اين اتفاقي كه برام پيش اومده نميجنگم با اين چاقيم نمي جنگم
و به ياد ميارم كه قبل از تولد به من نشان داده شده بود كه اين جهان اين تضاد رو براي من بوجود مياره و من قبول كردم بيام به اين دنيا و هر تضادي برام پيش مياد رو حل كنم
همين الان به من الهام شد كه قبل از شروع غذا چشمامو ببندم و نفس عميق بكشم و درخواست كنم سر اين سفره، در مسير فطرت پاكم كه تناسب اندام هست قرار بگيرم
چطور تصوير ذهنيمون رو تغيير بديم ؟
اول بايد مانع از تشديد تصاوير ذهني چاق تر شدن بشيم
براي اينكه از ايجاد تصاوير چاق تر شدن جلوگيري كنيم :
به هيچ وجه نبايد درباره چاقي خودمون صحبت كنيم
هر كي هم درباره چاقي ما صحبت كرد ما اصلا دنبالش رو نگيرم
صحبت كردن درباره چاقي بايد ممنوع باشه
مرحله دوم :
نبايد دنبال راهكار هاي رفع چاقي باشي
هر چقدر بيشتر دنبال راه كار براي چاقي باشي در ذهنت اون موضوع پر رنگ تر ميشه
مرحله سوم:
در معرض اطلاعات تحريك كننده قرار نگيريد
عضو كانال هاي آشپزي نباشيم
پي گيري كردن روش هاي پخت هر غذايي ما رو تحريك ميكنه اون غذا رو بخوريم
و وقتي دنبال دستورهاي آشپزي جديد باشيم ذهن ما هي ما رو تحريك ميكنه چيزهاي جديد بخوريم
و وقتي تصاوير چاقي كم رنگ بشه نگراني ما هم از چاقي كم رنك ميشه
نگراني كم بشه يعني تصاوير چاقي دارن كم رنگ ميشن
وقتي نگراني كمتر بشه ذوق بيشتري خواهيم داشت براي ادامه مسير
خوب من متوجه شدم اون چيزي كه من رو هميشه تحريك ميكرد به تست خوراكي هاي جديد ، عضويت در همين كانال هاي آشپزي هست
من آشپزي رو خيلي دوست دارم
و خيلي هم حرفه اي انجامش ميدم
دست پختمم خيلي خوبه
واسه همين در شبكه هاي اجتماعي مثل يوتيوب من هميشه كانال هاي آشپزي رو دنبال ميكنم
تلوزيون اگر برنامه آشپزي پخش كنه حتما ميبينمش
تا وقتي اينستاگرام داشتم ،پيج هاي آشپزي رو دنبال ميكردم
حتي وقتي رژيم ميگرفتم ، پيج هايي كه غذاي رژيمي آموزش ميدادن رو ميديدم
و حتي توي رژيم كلي غذاهاي رژيمي خوشمزه درست ميكردم
و در كل هميشه دنبال غذاي خوشمزه خوردن هستم
از امروز سعي ميكنم كانال هايي كه دستور آشپزي ميزارن رو نبينم
و كلا دنبال اينكه غذاي جديد چي بخورم نباشم
نميتونم تضمين كنم كه خلاقيت خودم در آشپزي رو ناديده بگيرم
چون يه جورايي اين خلاقيت در آشپزي در من ريشه اي شده
شايد به مرور كه كانال هاي آشپزي رو نبينم اين خلاقيت هم كم رنگ بشه
دوست دارم براتون از تغییراتی که تو همین چند روز در من ایجاد شده بگم
۱.غذام رو دقیقا همونقدر که سیر بکنه میخورم و اگرم یه ذره اضافه بخورم کاملا سنگینیش حس میشه واسع همون برای راحت کارای روزانه امو انجام بدم اصلا دست به غذای اضافه نمیزنم یا نمیگم حیفه بخور همین دوتا قاشق ته ظرفتو یا کم میریزم که اضافه نیاد یا نمیخورم حتی اگه یک قاشق بیشتر باشه
۲. ذهنم نا خودآگاه سمت میوه ها میره و همون رو هم وقتی گرسنه ام بشه میخورم و کلیم حسمو خوب میکنه
۳. این روزا به حال و هوای عروسی دوتا از دوستانم جلوی آینه میرقصم و کلی حالم با خودم خوبه
۴. با خودم بهتر شدم من قبلا اینه قدی رو جوری تنظیم میکردم که صورتم رو نشون بده فقط ولی الان خودم رو با لبخندی گرم حمایت میکنم
۵. امیدوار شدم به اینکه منم میتونم متناسب باشم و با شجاعت و ذوق و فراوون تابلو آرزو از وقتی که لاغر و خوش اندام بشم رو نصب دیوار کردم و وقتی میبینمش انقدررررر حالم خوب میشه که نگو
۶.از وقتی با شما همراه شدم نمونه های متناسب خیلی خیلی خیلی بیشتر میبینم حتی عروسکی خریدم که اونم خوشتیپ و خوش اندامه:) حتی هدایت شدم به خونه عمم که با عادتها و نوع رفتار افراد متناسب با خودشون رو از نزدیک بررسی کنم
۷.حتی امروز و دیشب با خودم تکرار کردم لاغری آسانترین کار دنیاست و I love my body و این جملات من رو جدی تر کرده واسه دود و شدن و رفتن هوا مهمون ناخونده😄
خداروشکر خداروشکر خداروشکر خداروشکر
۸.از وقتی فهمیدم شما یه دوره رایگان تناسب اندام با ذهن گذاشتین خیلی حالم خوب شد و حس کردم خدا من رو به اینجا هدایت کرده تا با نتیجهمتناسب شدن عزت نفس و اعتماد به نفسم بالا بره و انرژیم چندین برابر بشه
۹. استاد به رااااااااااحتییییییییی شکلات رو گذاشتم کنار اونم منی که وقتی شکلات نمیخوردم انگار یه چی کم بود ولی الان حس خیلی خوبی دارم
۱۰. استاد من یه عادت جالب در افراد متناسب پیدا کردم اینکه اونا غذا رو برای خوردن دوست ندارن تزئین میکنن خوشمزه درست میکنن تا عکسهای قشنگی بگیرن حتی اگه خیلی عاشق اون غذا باشن بازم اونقدری که لازمه میخورن و اصراری برای به زور خوردن ندارن
۱۱. از وقتی این دوره رو شروع کردم خودم رو با لباسهایی که دوست دارم مجسم میکنم و انگار رو ابرا ام
۱۲. من خیلی دوست داشتم با متناسب شدنم سرعت عملم بالا بره و از همین الان دارم تغییراتم رو شادابی و طراوت و حس خوبم رو حق میکنم
خداروشکر خداروشکر خداروشکر که به این فضای عالی هدایت شدم خداروشکره ارامم خداروشکر که من خدارو دارم❤
سلام ساراجان
با خوندن كامنت شما بهم ياد آوري شد كه براي تناسب اندامم تصوير سازي كنم
ميدونم تصوير سازي هم يك تمرين قوي هست و بايد بيشتر انجامش بدم
با نظرت موافقم كه افراد لاغر بيشتر به ديزاين غذا اهميت ميدن
خود من به شدت به آشپزي و غذا خوردن علاقه دارم و هميشه ميگم كه من ديزاين غذا بلد نيستم ولي خواهرم و دوستم كه متناسب هستن خيلي خوب بلدن غذا ديزاين كنن
حتي من ديدم صبحانه هاي هيجان انگيز درست ميكنن و چند وقت پيش كه مهمان دوست متناسبم بودم براي صبحانه خيلي غذاهاي هيجان انگيز درست ميكرد و جالبه خودش شايد يك تيكه كوچيك ازش ميخورد
و من و همسرم يك عالمه ميخورديم و هي ميگفتيم خيلي خوشمزه درستش كردي خودتم بخور
ميگفت نميدونم چرا يهو سير شدم
و فقط نصف ليوان قهوه اش رو ميخورد
سلام خدمت استاد عزیزو عاشقان لاغری و تناسب اندام
بسم الله الرحمن الرحیم
قسم به قلم و آنچه می نویسد
لاغری آسانترین کار دنیاست
لاغری آسانترین کار دنیاست
لاغری آسانترین کار دنیاست
به امید روزی که عکسمون جزو البوم شگفتی ها باشه
و مسیر زندگیمون به قشنگترین شکل ممکن تغییر کنه
سلام بر خدای بسیار بخشنده
سلام بر استاد اگاه ما
سلام بر همکلاسی های عزیزم
۱_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۲_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۳_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۴_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۵_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست😊
۶-لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🤤
۷-لاغر شدن آسانترین کار دنیاست☺
۸_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🥰
۹_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست😅
۱۰_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🤗
۱۱_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۱۲_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۱۳_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۱۴_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۱۵_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🎯
۱۶_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۱۷_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۱۸_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۱۹_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
۲۰_لاغر شدن آسانترین کار دنیاست🏅
سلام بر تناسب اندام من🤩
سلام بر شکر گزاری 🤩
سلام بر هدف🤩
خدایا شکرت ی روز استاد تصمیم گرفتن رو خودشون کار کنن سپاسگزارم🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳
سلام دوستای گلم
من وقتی با مباحث انرژی مثبت و اینا اشنا شدم میگفتن ک باید با خودم در صلح باشم و من همیشه ب خاطر این ی خرده شکمی ک داشتم نمیتونستم با خودم ارتباط برقرار کنم
میگفتم اخه چجوری این بدن توپلو دوس داشته باشم
تازه جدیدا رفته بودم لباس باشگاه بخرم نیم تنه بود ینی ی خرده شکمم میوفتاد بیرون ی خرده ام تنگ بود اون بیشتر باعث میشد بزنه بیرون چندتا لباس فروشی رفتم اخر تسلیم شدم یکی برداشتم ولی انقد ناراحت بودم ک شب گریم گرف موند فردا رفتم باشگاه حس میکردم همه بهم نگا میکنن
اومدم خونه گفتم خدایا تو فقط میتونی حال منو خوب کنی انرژیمو برگردونی تا برم باشگاه بازم باورتون نمیشه بعد ده دقیقه خدا حالمو خوب کرد بعدم گفتم عب نداره از روش کاور میپوشم بعد دیگه شکممو نمیبینم
سری بعدش رفتم رو ترازو دیدم اصلا وزنم تغییر نکرده و باز حالم بد شد
بعد با خودم عهد بستم حالا حالا خودمو وزن نکنم ک انقد ناراحت شم مهم اینه من تلاشمو میکنم غذامم رژیمی نمیکنم
همینی ک هست نباید توجه کنم ب وزنم باید تمام تمرکزمو بزارم رو کم کردن سایز بدنم
بعدش منی ک مصاحبه های استادم رو دنبال میکردم شنیدم استاد عطار روشن گفتن ک در پکیج لاغری موفق شدن هم شاگردانی دارن بعدش منم ک خیلی ذهنم درگیر بود سرچ کردم اسمشون و بعد این سایت عالی ک ب صورت تمرکزی بر روی لاغری کار میکنه رو پیدا کردم
بعد ورود من به این سایت انگار کم کم دارم تصویر خودمو تغییر میدم
این بدن من نیس ک مشکل داره اینو من ب وجود اوردم خودمم باید تغییر شکل بدم بهش
غذا خوردنم کم کم بدون عذاب وجدان داره میشه
وای شما نمیدونید که من چقدر عاشق اندام لاغر و باربیم مگه میشه این اندام رو دوست نداشت
جالبش اینجاست ک منی ک قبلا راجب قدرت تلقین شنیده بودم چیزای ک میدونستم خیلی سطحی بود ک کلمات تاکییدی و فلان ولی این سایت به لطف خدای مهربون به صورت ریشه ای به این موضوع پرداخته و به ذهن من جواب های منطقی میده
نکته بعد اینکه اعتماد من چقدر نسبت به کارکرد تمام اندام هام بهتر شده
یعنی الان دیگه وقتی مینویسم ک معده من به شکل عالی کار میکنه هضم میکنه
در جان من نفوز میکنه این کلام
و هر کدوم از اندام ها…
امیدوارم بهترین نتایج رو از همین فایلای رایگان بگیرم چون فعلا پولی برای فایلای پولی ندارم
سلام!
گام اول درمورد چاقی پیش هیچکس صحبت نکنم
گام دوم تحقیق کردن درباره ی روش های چاقی یا لاغری ممنوع
گام سوم قرار نگرفتن در معرض عوامل تحریک کننده چاقی
ذهنم استاد نمیذاره به چیزای دیگه فکر کنم همش میبینم اینجام یا دارم گوش میکنم یا دارم مینویسم
یا میخونم یا میبینم واین خیلی برام لذتبخش
خودمو زیاد درگیر کارای دیگه یا احساسات و مشکلات نمیکنم
اصلأ دلم میخاد ازاین به بعد فقط خودمو ببینم به خودم توجه کنم این همه سال بخاطر نظر همسرم ،خانوادم، اطرافیان یا جامعه زندگی کردم و استرس ونگرانی از گرونی وتورم و رئیس جمهور و…
الان به لطف خدا انقدر آرامش دارم
وقتی من استرس و نگرانی وحال بد دارم یعنی تصاویر ذهنم از چاقی پررنگ تر میشه
وقتی آرامش احساس خوب ولذت دارم یعنی استارت فرمول و تصاویر تناسب در ذهنم زده و فعال شده
چقدر خوب مثال میزنین استاد خیلی برام جالب و شگفتانگیز اصلأ اگه وقت هم نکنم فرصت وایجاد میکنم تا ازگفته هاتون نهایت استفاده رو ببرم
سروته من هم اینجاست قید آهنگ ،رانندگی ، مهمونی ،
خوشگذرونی و… همه چیز رو زدم
فقط میخام دیگه باخودم آشتی کنم
موبه مو هرروز با استمرار و تداوم وتمرین گام های تناسب رو برمیدارم واشتیاق من درمسیر رسیدن به هدفم پررنگ تر میشه
انگار هرروز دارم جوونتر میشم ،چالاک تر میشم ، سبک تر میشم ،متناسب تر میشم ، احساسمم به لطف خدا وشما عالی
بزرگترین دستاورد انسان مغز ما تصویری
آرامش من در مواجه با غذا با تنقلات وبستنی و…
بهم اثبات میکنه که فرمول های ذهنم تغییر کرده وبه سمت تناسب با لذت ادامه میده
نقش تصاویر در ذهن
اگرمن توجهم رو به لاغری، افراد متناسب ،تجسم خودم درلباس های دلخواهم ،در محیط خاص با لباس مجلسی در اندام ایده آلم ، و صحبت درباره احساس لذت بعد متناسب شدن ،برنامه ریزی وانجام کارهای مورد علاقه م که الان نمیتونم انجام بدم ، انتخاب کنم و بالذت بخورم ،بپوشم ، گشت وگذار کنم،
هرچی که منو به تناسب وخلق اندام رویاییم برسونه توجه کنم تا تصاویر ذهنم تغییر کنه و به تصاویر متناسب تبدیل بشه و به مرور احساس خوبم باعث ایجاد رفتار غذایی مناسب درمن میشه و مغزم دستور صادر میکنه وجسمم چاره ای جز لاغری نخواهد داشت
وهمه ی اینها فقط در سرزمین لاغرها اتفاق میفته
ومن اطمینان دارم که ازطریق تغییر باورهای ذهنی میتوانم متناسب بشم
وخداوند رو سپاسگزارم که من رو به این مسیر هدایت کرد
سلام استاد من خانم ۵۰ساله هستم چند دفعه تصمیم گرفتم رژیم بگیرم ولی پشت کارندارم تا حالا ۸قسمت از ویدیو های شمادیدم وخیلی آرزو دارم لاغر شوم ولی نمی دونم چه جوری شروع کنم یا ذهنم را آماده کنم خیلی به حرفهای شما امیدوارشدم ولی نمی دونم چه کار کنم لطفاً راهنمایی کنید
سلام و درود
از اینکه همراه ما هستید خوشحالم😊
برای درک بهتر و یادگیری چگونه عمل کردن در لاغری باذهن بهتره که دوره ورود به سرزمین لاغرها رو تهیه کنید تا به شکل اصولی و گام به گام این مسیر رو طی کنید و لذت ببرید.
https://tanasobefekri.net/product/amozesh_laghari/
ب نام خداوند هدایت گرم که همواره منو ب راه درست هدایت کرده است .
یه بار شنیده ام مشکلات ماننده سگ هستند وقتی ازشون بترسی و پا ب فرار بزاری اونو تحریک میکنی و اون پد ب پای تو شروع ب دویدن میکنه و اخر اش ترو میگیره.این موضوع روی اسم اشو نبر هم اثر داره و تا زمانی که ازش فرار کنی پا ب پای تو با سرعت بیشتر تو هم هم حتی میاد دنبال ات .
ب کمک شما استاد عزیز و ذهن توانمندم که هموارع سعی در بهبود شرایط جسم من رو داره رسیدم ب فایل ۸ 😍
ذهن من کاملا تصویری است و من ب این ایمان دارم چون من تصاویر راحت تر از اسم و عداد در ذهن من حک میشن .و من لاغری و ب مرور در ذهنم دارم حک میکنم.
من با توجه ب سه گام جلسه ۸ ام.دیگه در هیچ شرایطی حرفی از اسم اشو نبر نمیزنم چون گفتن راجب اش جر بد کردن حالم هیچ نتیجه ای نداره و چیزی که حارمو خراب کنه ارزش حرف زدن و تکرار اشو نداره.
گام دوم:دنبال راه های دیگه نرو من ب این قدرت که ذهنم داره ایمان دارم و هیچ وقت دنبال راه دیگه ای نمیرم.
گام سوم:پاک کردن فیلم و عکس ها و کانال های غذا و اشپزی که باعث تحریک شدن مغز ما در برار خوردن میکنه.پایان جلسه ۸🥰
راستی من میل ندارم😍
سلامی به طراوت همین بارونی که الان داره میباره ، خدایا شکرت .
در خصوص تمرین اول ، من تو کامنت قسمت ۷ هم گفتم ، الانم میگم دیگه پیش من حرفی از این “ اسمشو نیار ” نزنین ! (چ . ا . ق . ی ) یعنی از این لحظه به خودم قول میدم نه تنها توی مابقی کامنت هام دیگه اسمشو نمیارم و حرفی ازش نمیزنم ، بلکه توی مکالمات روزمره و ارتباطات با بقیه هم دیگه صحبتی راجع بهش نمیکنم .
آقا ، اصلاً از همین تریبون اعلام میکنم : بنده درست در همین لحظه ، این عبارت رو از دایره ی واژگانم حذف کردم ، والسلام !!! یعنی حیف که امکان اصلاح کامنت های قبلی وجود نداره ، والا از تموم نظراتی هم که تابحال ثبت کردم ، حذفش میکردم ! یعنی میخوام بگم اینقدر جدی ام ها !!! خخخخخ …
بی شوخی ، میخوام اینقدر اینکار رو آگاهانه انجام بدم تا ملکه ذهنم بشه ، الهی به امید تو …
در مورد تمرین دوم هم ، یه مطلبی که اتفاقاً این چند روزه خیلی ذهنم رو به خودش مشغول کرده اینه که ، هر وقت بصورت اتفاقی ، مثلاً با یک تبلیغ اینترنتی در یک سایت مواجه شدم که راجع به پیشنهاد روشی جدید برای لاغریه ، یا مثلاً توی سرچ عمومی اینستاگرام بر اساس جستجوهای قبلی ام ، انواع و اقسام روش ها برای لاغری موضعی ، دمنوش های جدید با طعم های متنوع ، چگونه شکم خود را کوچک کنیم ، کمر باریک میخوای ؟ ورق بزن برو صفحه بعد ، این معجون رو روزی سه بار بخور و معجزه شو ببین و … از این قسم وعده های قریب الوقوع مواجه میشم ، نه تنها تحریک به باز کردن و خوندن و دونستن اش نمیشم ، بلکه انگار تکراری بودن این مدل حرف و حدیث ها خسته ام هم میکنه. تند تند اسکرول رو میزنم و پایین میرم .
اوایل متوجه نبودم ، ولی وقتی از اولین جلسات دوازده گام که فهمیدم فرم و شکل و وزن اندام فعلی ما هیچ ربطی به هیچکدوم از کارهایی که قبلاً انجام دادیم یا ندادیم نداره ، و باید فرمول ها رو عوض کنیم تا نتایج عوض بشن ، دیدم دیگه این مطالب برام جذابیتی نداره و حتی تعداد پست های پیشنهادی توی سرچ عمومی ام هم نسبت به قبل خیلی کمتر شده . و باز هم خدا رو شکر میکنم و این مورد رو به فال نیک میگیرم که مسیری که توش هستم درسته و دلایل درست بودنش هم اینه که انگار پیچ باورهای غلط ام دونه دونه داره شل میشه و اون تصاویر مثل پستهای اینستاگرام که گفتم ، دارن کمرنگ تر و کم تعدادتر میشن .
تمرین سوم هم که : در معرض اطلاعات تحریک کننده قرار نگیرید !
این مورد میدونین منو یاد چی انداخت ؟ یادتونه قدیم یه سفره هایی داشتیم که توش عکس کباب و نون سنگک و برنج و نمکدون و … اینا بود ؟
حالا شما فکر کن ، مامان ما این سفره رو پهن میکرد ، توش برامون خورشت کرفس میزاشت ! یا گاهی فقط تخم مرغ نیمرو ! یا مثلاً سوپ !
قسم میخورم اگر یه معجزه تو زندگیم اتفاق افتاده باشه همون بود که حتی آبدوغ خیار هم توی اون سفره مزه ی کباب چرب و چیلی و خوش نمک با پلوی زعفرانی رو میداد !!!
اون که فقط یه سفره بود و در طی روز ما همون چنددقیقه ای که مشغول غذا خوردن بودیم باهاش مواجه میشدیم . حالا شما اینو مقایسه کن با غول مرحله آخراطلاعاتی به نام اینترنت !
تو تلگرام میری ، خاله و عمه و دختر دایی توگروه های خونوادگی ، عکس از میز مهمونی که داشتن یا رفتن میزارن .
میای تو واتساپ گروه رفقای همدل ، عکس از شام و ناهارشون میزارن که به بقیه واسه غذای روزشون پیشنهاد بدن .
میای تو اینستا یه نفسی بکشی که علی برکت الله ، وفور نعمت اینجاست ، انواع غذا و پیش غذا و پس غذا و “ من و صبحونه ی خوشمزه ام یهویی \” یا “ ناهارلذیذ امروزم” یا “عصرونه مقوی منو دیدین ؟ ” یا “یه شام مفصل دورهمی با کل اعضای فامیل ” و… یا اصلاً “غذای رژیمی من” یا “یک وعده برای یک ورزشکار” و …تا دلت بخواد با عناوین مشابه دیگه روبرو میشی .
گوشیت رو میزاری تو جیبت بیای تو خیابون یه قدمی بزنی ، بیلبورد روی پل عابر پیاده رو میبینی که روش نوشته ؛ پنیربود و نون نبود … یا کباب بود و دوغ نبود یا …هر خوراکی که خودش بود و جفت و همراهش نبود ! همه جوره دسترسی آسون به هر نوع خوردنی و نوشیدنی رو تبلیغ میکنه .
یا از جلوی هر سوپر مارکتی که رد میشی انوای پوستر محصولات اسنکی و ترش و شیرین و نرم و راحت خور ! رو میبینی حتی اگر داخل مغازه هم نشی !
آره ، میدونم ، سخته ، داریم هر روزبا این حجم اطلاعات محرک و اشتهاآور بمباران چشایی میشیم ! ولی هر چقدر هم سخت باشه به پای رژیم های کشنده ای که میگرفتیم که بیشتر شبیه اعتصاب غذا بود تا رژیم لاغری !!! که نمیرسه . پس ، چیکار میکنیم؟
آ باریکلا … نمی بینیم ، تا دلمون نخواد و نخوریم !
رفیق ، قرار از همین امروز : از هر جا که میبینیم داره ذائقه مون رو تحریک میکنه یا دیگه رد نمیشیم ! از اون طرف میریم ! یا از پیج اش خارج میشیم ، یا آنفالو میکنیم یا از گروه لفت میدیم یا پاکش میکنیم یا …هر روش دیگه ای که خودت به فکرت میرسه .
اصلاً شاعر در این مورد فرموده : “ از دل برود هر آنکه از دیده برفت …”
آماده ای ؟ بزن قدش !
یا علی .
سلام و درود
فایل هشتم و سه گام خیلی مهم !
گام اول من دیگه هرگز در مورد چاقیم با کسی حرف نمیزنم ، خوب که فکر میکنم با خودم میگم واقعا چرا باید تا الانم در موردش حرف میزدم ؟! این بلایی هست که خودم سر بدنم آوردم و خودمم باید با روش درست ، درستش کنم ، پس چه نیازی هست که دائم در حال عجز و ناله وگفتن و ثابت کردن به دیگران باشم ؟! وقتی نه تنها اونا کاری برای من نمیتونن بکنن بلکه من فقط باعث سرزنش بیشتر خودم و حسِ زشتِ ترحم برای خودم میشم و هر بار فقط و فقط حس و حالم رو بد میکنم ! پس حرف زدن با دیگران در مورد چاقی ممنوع راستش من تصمیمم گرفتم برای حفظ عزت جسمِ نازنینم دیگه با خودمم در مورد چاقی حرف نزنم و فقط تلاش کنم تا درستش کنم …
گام دوم تحقیق کردن در مورد روش های دیگه لاغری و کلا چاقی ممنوع ! من سالهای سال راه های مختلفی رو طی کردم شاید بتونم کمی از وزنم کم کنم هر بار البته با شکنجه کردن خودم و آزار روحی تونستم وزن کم کنم اما فقط برای مدتی و بعد دوباره همون آش و همون کاسه ، وقتی من این همه سال راهی نمونده نرفته باشم ، و الان مطمئن شدم و مثل روز واسم روشن شده که تنها راه لاغر و متناسب شدن روش ذهنی هست چرا باید وقت عزیز و گرانبهام رو صرف روشهای بیهوده کنم ، روش هاییی که واقعا از لحاظ روحی منو داغون کردن چون هر بار خودم رو به بی عرضگی متهم کردم و اعتماد به نفسم رو له کردم ….الان من با شروع این روش هیچی اتفاقی هم نیافتاده باشه اما به آرامشی رسیدم که فقط خدا میدونه چقدر برام ارزشمنده و مطمئنم هر چیزی که حال انسان رو خوب کنه و آرامش بده قطعا نتیجه خواهد داد…
گام سوم از دیدن هر چیزی که باعث تحریک دیداری میشه خود داری کنم !
واقعادرسته ما که آشپز حرفه ایی نیستیم که هر روز بخواهیم دستور جدیدی رو امتحان کنیم در ضمن با تکنولوژی جدید هر زمان که شما دستوری رو بخواهی میتونی با یه سرچ ساده پیداش کنی پس نیازی به عضو بودن تو کانالهای خاص آشپزی و یا پیگیری کلیپ های اون نیست …
البته قطعا کسایی که مثل من فرزند کوچیک دارن نیاز دارن دستورهای جدید برای بچه ها داشته باشن اما واقعا با یه سرچ ساده حل میشه نیاز به دنبال کردن و پر کردن چشم و ذهن از این تصاویر تحریک آمیز نیست ….
در مورد فرزندان یه تجربه شخصی من این بود که تا وقتی بچه سرحاله و بازی میکنه یعنی سالمه حتی اگه یه وعده غذایی رو نخورده باشه چون بچه به هر حال غریزی گرسنه میشه و میخوره و نیازی به اجبار و وارد کردن انبوهی از مواد غذایی اونم هر بار و هر بار به بدن نحیف بچه نیست واقعا اگر بعضی مادرها دخالت نکنن تو فرمول ها خیلی از بچه ها متناسب رشد میکنن شکر خدا بچه های منم متناسبن به خاطر اینکه من هیچ وقت دنبال تپل بودنشون نبودم و نیستم چون همیشه اعتقادم این بود تپل بودن یعنی بیماری !
الانم هم بزرگترین دستاورد این دوره برای من اصلاح رفتارم با فرزندانم هست که اون ها هم مثل من رنج چاقی رو در آینده متحمل نشن …
الان دارم رو احساس سیری و گرسنگی کار میکنم و اصلا مجبورشون نمیکنم که سر ساعت خاصی غذا بخورن و میبینم چقدر عالی شده و این ها چیزهایی هست که من میتونم براشون به یادگار بزارم یه زندگی با سبک درست……
یا علی
سلام به همه ی عزیزانم که هم مسیر و همراه من هستند .
چقدر من در گذشته به دنبال این بودم که چطور بخورم چی رو با چی بخورم و یا اصلا چی رو نخورم و یا اینکه چطور فعالیت کنم و … که کمی لاغر تر بشم و حتی برای کمک بیشتر به خودم به پیش کارشناس تغذیه میرفتم و از اون میخواستم راهنماییم کنه و به خاطر تعهد و استمرارم و علاقم به لاغری با وجود هر سختی بود من اون برنامه ها رو اجرا میکردم ولاغر هم میشدم و اما هیچوقت ماندگار نبودند و من زجر میکشیدم اخه تا کی محدودیت و نخوردن و سختی بلاخره من کی میتونم راحت بخورم واز رژیم راحت بشم ،؟؟ .
اما از وقتی وارد این راه شدم متوجه شدم و آگاه شدم اصلا با فشار آوردن به جسم من نمیتونم برای همیشه لاغر بشم و اصلا این راهش نیست و مدتها هست قبول دارم تنها راه لاغری دایمی و راحت لاغری با قدرت ذهن هست و اصلا نگاهم من به لاغری تغییر کرده و آرامشم اطمینان من بیشتر شده که من میتونم. به لاغری دلخواهم برسم .
تصاویر ذهنی من به عمر باعث چاقی من شدند و حالا با تصاویر ذهنی لاغری خودم رو لاغر میکنم .
و اما در مورد تلاشهای مادرها برای چاق کردن فرزندانشان در دوران خردسالی و نوزادی باید بگم من در گذشته جز این افراد بودم و اما حالا که مدتها هست در این راهم تغییرات زیادی کردم برای مثال :
من از وقتی پسرم وارد پیش دبستانی شد کرونا اومد و فقط در حد چند ماهی رفت و دیگه تعطیل بوده تا همین چند هفته پیش که مدارس اجباری شدند و من هم پسرم شیفت صبحی بود و برای همین روز اول مثل ایام گذشته ی خودم که با دخترم رفتار میکردم با اون رفتار کردم و به زور پسرم رو مجبور مردم یه ساندویچ کوچیک نون و پنیر بخوره که بتونه در س بخونه و اذیت نشه و بی حال نشه و خلاصه در حالی که اصلا پسرم میل نداشت بخوردن ساندویچ اما من با کلی دلیل که در بالا بهتون گفتم ، به پسرم گفتم باید بخوره و روز اول به اجبار من خورد اما روز دوم که میدیم پسرم چقدر ناراحت و اصلا میل نداره گفتم دارم خلاف آموزشهای عمل میکنم و تصمیم گرفتم داخل کیفش تغذیه بزارم تا هر وقت گرسنه شد داخل مدرسه اونها رو بخوره و به زور. داخل خونه اون رو مجبور به خوردن نکنم و برای یه لحظه به خودم گفتم من این غذا رو برای سلامتی پسرم میخوام اما اگر احساس نیاز به غذا نداره و من به زور به اون غذا میدم این کار من نه تنها اون رو سلامت نمیکنه بلکه باعث بیماری اون هم میشه چون معتقدم بدن ما انسانها بسیار هوشمند هست و هر وقت احتیاج به غذا داشته باشه خیلی راحت خودش آلارم میده و فرد نیازش رو برطرف میکنه و دیگه بجز روز اول مدرسه من این کار رو دیگه تکرار نکردم و نخواهم کرد و پسرم رو رها و آزاد گذاشتم که هم خودش خوشحال تر شد هم من خوشحالم که کسی رو مجبور به خوردن نکردم در صورتی که در گذشته برای صبحانه دادن قبل ازمدرسه به دخترم حتی با گریه به اون غذا میدادم و یا با دل درد و حال بد که میگفت جا ندارم اما من بهش میدادم تا به اندازه ای که من میگفتم بخوره و به این صورت من بهش غذا میدادم و حتی اینقدر گاهی اوقات به نیاز جسمیش توجه نمیکردم که دخترم بعد از غذا اون رو کاملا بالا میآورد و من و خودش کلی اذیت میشدیم وواقعا روزهای کودکی دخترم به خاطر ما اگاهی من سخت گذشت پس این تغییرات که در رفتارم برای پسرم دارم واقعا ارزشمند هست و برای من که در گذشته این قدر حساس در خوردن بچه هام بودم کم چیزی نیست چون نگرشم و افکارم و باورهام تغییر کرده و دیگه.
فرزند تپل داشتن رو ربطی به مادر لایق بودن نمیدم چون دیگه سن رشد بچه هام برای من مساوی با زیاد خوردن نیست
چون دیگه تپل بودن بچه برای من مساوی با بچه ای سالم برای من نیست .
اصلا تمام فرمولهای ذهنی من تغییر کردند
و اصلا دیگه من دوست ندارم برای بچه هام مقدار خوردنش رو تعیین کنم نا گفته نماند فرزندانم هنوز بارها شده هر چند که اصلا بچه های پر خوری نیستن و زیاد نمیخورن که از نخوردنشون گلایه کنم اما سریع به خودم میام که کارم اشتباه هست پس دیگه نمیگم و مجبورشون نمیکنم یا فقط شاید یه بار از زبونم بیرون بیاد که چرا نمیخوری ؟و اگر بگه سیرم دیگه کاری بهش ندارم و اصلا خود بچه هام خصوصا پسرم میگه مگر زور نمیتونم بخورم به قول خودت نباید زیاد بخوریم که شکممون درد بگیره پس منم سیرم دیگه نمیخورم و اصلا نه تنها این دوره برای خودم بلکه برای همسرم و فرزندانم هم مفیده. بوده حتی همین جا باید بگم چقدر در روابطم با همسرم تغییر کردم چون در گذشته من که کلی فرمول چاقی در ذهنم داشتم که به همسر بسیار بسیار لاغر خودم انتقال دادم و ایشون رو با مقداری ولی جزیی اضافه وزن رو به رو کردم و اما از وقتی در مسیرم دیگه از اون اجبارهای در خوردن خبری نیست و ایشون هم متناسب تر شده و یه مقدار خیلی کم. شکم داره که تمام. این نتایج رو مدیون آموزشهای سایت هستم .
پس من حتی الآنم میبینم که اطرافیانم مثل گذشته ی من به بچه هاشون در خوردن زور میگن و اونها رو تشویق میکنن که غذا بخورن تا جایزه بگیرن و یا بخورم که قوی بشن ویا غذا بخورن که بزرگ بشن و من خیلی ناراحت میشم اما خب نمیشه کاری کرد اما میدونم اونها خیلی راحت بچه ها رو به سمت چاقی دارند سوق میدهند .
حتی میبینم مثل گذشته ی خودم با ترفندهای مختلف به زور غذا به دهان بچه ها میزارن و کلی هم ذوق میکنن که تونستن به اون غذا بدن اما من میدونم اونها چه کار خطرناکی دارن انجام میدهند ولی بازم چیزی نمیگم چون در مسیر شنیدن این اگاهی ها نیستن
من قبلاً که چاق بودم فکر میکردم اشتهای زیادی دارم و دست خودم نیست که پرخوری میکنم ولی الان مید ونم مغز من داره فرمان پرخوری صادر میکنه بر اساس تصویرهای ذهنی من همچین دستورهایی صادر میکرد وحالا که مدتها هست در مسیرم و تصویرهای ذهنی من تغییر کرده اصلا دستورهای خوردن من تغییر کرده بدون اینکه من کاری کنم کم خور تر شدم اصلا حرص و ولع .برای خوردن ندارم همین دیشب آخر شب بچه هام درخواست پیتزا کردن و دو تا مینی براشون خریدم و هر کدوم سه تا خوردن و دیگه ادامه ندادن و تمام اونها موند و من در حالیکه سیر بودم اما هوس مردم ودوتا خوردم و اما هنوز کلی بود و هر چقدر همسرم میگفت بخور نمیتونستم اصلا نمیخواستم و منم گفتم یا تو بخور اگر گرسنه هستی و یا اگر نمیخوای بزارم داخل یخچال و دیگه به جز اون. دوتا تکه لب نزدم به ما بقی پیتزاهای در حالی که اگر گذشته ی من بود این چیزها رو متوجه نمیشدم دیدن پیتزا مساوی بود با خوردن اونها و خصوصا که روزه هم بودم سریع با فرمولهای چاقیم قاطی میشد و دستور پرخوری صادر میشد اما من خیلی عالی رفتار کردم بدون هیچ زجر و سختی و این به خاطر تغییر فرمولهای ذهنی و تصاویر ذهنی من هست .
من در گذشته فردی بودم که چون به شدت علاقه به خوردن چیبس و پفک داشتم حاضر بودم بعضی از خریدهای خونه. رو ازسوپری حتی اگر مجبور نبودم ولی انجام بدم و به مغازه برم تا برای خودم کلی از این به هوله ها بخرم و بخورم جدای اینکه هر شب باید به همسرم میگفتم و میخوردم میخواستم خودم هم جدا بخرم و بخورم اما الان هر شب همسرم به سوپر مارکتی میره ولی من سفارش خرید نمیدم و اتفاقا دو شب پیش خونه مادرم بود خواهر زادم خریده بود اما من چون از مزه ی چیبس بدم اومد دو دونه خوردم و دیگه ادامه ندادم و از پفکم هم چند دونه خوردم ولی خیلی مزه اش خوب نبود و زیاد نخوردم و واین رفتار واقعا برای خودم که در گذشته تا این حد عاشق چیبس و پفک بودم جالب بود و بعداً فهمیدم و خودم رو تحسین کردم .
من اول تصاویر ذهنی چاق رو متوقف کردم چطور :
با صحبت نکردن در مورد چاقی خودم با هیچ کس به هیچ عنوان حرف نزدم و خودم رو سرزنش نکردم و به هیچ کس نگفتم اره من اینطور هستم هر چی بخورم چاق میشم و …. پس صحبت در مورد چاقی من ممنوع بود و هر وقت خواستم حرف بزنم به خودم گفتم نمیخوام تصاویر چاقی رو پر رنگ. کنم .
من دنبال راه های مختلف برای چاقی خودم نبودم و فقط با این روش جلو اومدم و دست از هر تلاش مثل رژیم و ورزش برای لاغری خودم برداشتم و گفتم تنها راه لاغری من همین روش ذهنی هست حتی با اینکه بودن اطرافیان من که با من شروع کردند وارد رژیم سنگین و خاص و شدند و کللی نتایج عالی گرفتن اما من به هیچ عنوان لیز نخوردم و از مسیر دور نشدم و به دنبال تحقیق اون روش وهیچ روشی نبودم .
من به دنبال تصاویر تحریک کننده برای خوردن نباید نباشم چون با دیدن هر فیلم و عکس خوردنی. ما تحت تاثیر قرار میگیریم و بیشتر از نیازمون میخوریم چون ما تحریک به خوردن میشیم. پس من تمام پیجهای اشپزی و فست فودی و …رو انفالو کردم و دیگه دنبال نکردم و هنوزم دنبال نمیکنم .
و من با آرامش سالها هست در این مسیر هستم و نتایج ارزنده وزیادی داشتم و هنوز دارم که شاید اگر وارد این مسیر نمیشدم سالها طول میکشید تا به اونها شاید برسم شایدم نمیرسیدم اما به لطف خدا و بعد استاد گرامی من در حال حاضر بسیار به اندام دلخواهم نزدیک هستم
سلام و درود خانم فروغ ریاحی عزیز ، بخاطر تغییرات فوق العاده فکری و رفتاری به شما تبریک میگم …..
خوشبختانه من هم در خودم تغییرات فکری و رفتاری عالی مشاهده می کنم که به قول استاد اینا شکوفه های درخت لاغری ما هستن …ما با مراقبت می تونیم از سرما زدگی شکوفه ها جلوگیری کنیم تا با گذشت زمان لازم به میوه های دلچسب تناسب اندام تبدیل بشن .. دوست دارم یه چندتا از شکوفه های لاغریمو برات بگم :
طی چند ماه اخیر فرصتی دست داد که با برادر متناسبم همسفر بشم و به افکار و رفتار لاغر کننده بیشتر نزدیک بشم .
قبل سال نو با من تماس گرفت گفت می آی با هم بریم خونه مادر؟ ….پرسبدمچند ساعت تو راهیم گفت پنج ساعت ….گفتم باشه می آم ….من برخلاف گذشته که برای یه راه پنج ساعته علاوه بر میوه و تنقلات ،حتما ساندویچ درست می کردم و به همراه نوشابه در کیف دستی داخل ماشین میگذاشتم چیزی تهیه ندیدم …اما کمی نگران شدم نکنه گرسنه امون بشه غذای بین راهم که اعتمادی بهش نیست بهتره احتیاطا دو لقمه نون و پنیر با خودم بردارم اما مثل دفعات قبل دو بسته چیپس و پفک ،مقداری میوه و شکلات و آجیل و قند و چای برداشتم ….
توی این راه پنج ساعته کاملا حواسم به رفتار برادرم نسبت به خوردنی ها بود ….خلاصه بسته چیپس و پفکو دوتایی کم کم خوردیم ..مقداری آجیل و چای با شکلات خوردیم تا اینکه به مقصد رسیدیم ..و لقمه نان وپنیر دست نخورده موند ، خیلی خوشحال شدم به خودم گفتم دیدی برای این چند ساعت هیچ نیازی به ساندویچ و دنگ و فنگ درست کردنش قبل سفر نبود …دفعه دیگه اصلا بهش فکر نکن ….
به داداشمم با خنده گفتم ببین اصلا نیازی به خوردن ساندویچ بین راه نداشتیم …..اونم تایید کرد گفت آره هیچ نیازی نیست تازه میوه و شکلات هم که برداشتی نیاز نبود ..همون چیپس و پفک و دو تا دونه کاکائو و چای کافی بود ….
گفتم باشه داداش دفعه دیگه حتما کمترش می کنم …
امروز دو روزه بعد از تعطیلات نوروزی دوباره با هم آمدیم منزل مادر
باز قبل اینکه راهی بشیم بهم زنگزد گفت تا یکساعت دیگه آماده شو راه بیفتیم …
منم سریع چند تا تیکه لباس و وسایل ضروریمو برداشتم ریختم توی ساک بعد نوبت برداشتن خوراکی بین راه شد …یاد قولی که دفعه قبل به خودم و داداش داده بودمافتادم اینبار اصلا نخواستم چیپس و پفک و ساندویچ بردارم فقط دو تا سیب برداشتم و دوتا دونه گز اصفهان و کمی آجیل و چای و راه افتادیم بین راه دو جا توقف کردیم توقف اول داداشم یه فنجون چای خورد با یکحبه قند و کمی آجیل و دوتا دونه بامیه …منممثل خودش
توقف بعدی من یه نصفه سیب ،وکمی آجیل خوردم داداشم هیچکدومو نخورد گفت می خوام نوشیدنی خنک عنبه بخرم تو هم می خوری ؟ منم قبول کردم اما چای و یه دونه قند هم خوردم ….
به داداش تعارف زدم گفت نه نمی تونم دو نوع خوراکی مختلف با هم بخورم نوشیدنی خنک با چای جور در نمی ره نمی خورم ….
خلاصه باز من به این نتیجه رسیدم که یکی از دلایل اضافه وزنم اینه بیشتر از برادر یا خواهر متناسبم می خورم …که خوب این برمی گرده به دستورات مغزی که برا من صادر میشه ولی برای داداشم نه …..
معلوممیشه که آگاهی اون در مورد رفتار لاغر کننده خیلی بیش از منه …
اما از اینکه نسبت به سفر قبلی بهتر عمل کردم خیلی خوشحال و راضی ام ….
و به این مسیر زیبا ادامه می دم …
یکی دیگه از شکوفه ها اینه که وقتی سیر میشم دیگه نمی خورم حتی اگر اون غذا خیلی خوشمزه باشه .هیچ اصرار ندارم بشقاب غذامو تا ته بخورم وقتی که می بینم سیر شدم …امروز مامان آش ترخینه با سیرابی گذاشته بود که من دوست دارم قبلا از این غذا با نان تا به حد فشار شکم می خوردم ولی امروز با اینکه مامان دو برابر نیاز برام کشیده بود ولی نصفیش دستنخورده باقی موند دادم خودش خورد …..
یکی دیگه از شکوفه ها اینه که یه مدته نه تعارف می کنم نه زیر بارش میرم…..اگه میل داشته باشم تعارف کنن قبول می کنم وگرنه نه …
برای رعایت اختصار به همین چند نمونه اکتفا می کنم ….
این شکوفه ها نیاز به مراقبت داره یعنی باید تکرار و تکرار بشن تا ملکه ذهنم بشن
و من با کمال میل در حال تمرینات لذت بخش لاغری با ذهنم …..
به شما ،خودم و به تمام عاشقان این مسیر ، تبریک میگم ….موفق باشیم ……
دوستدارت ، شهربانو
سلام شهربانو جان
به به دوست هم مسیرم چقدر لذت بردم از اینکه تغییرات عالی رفتاری. و فکری خودت رو با من به اشتراک گذاشتی و چقدر خوشحالم که شما و چندین دوست عزیز دیگه هستین که تمام کامنتهای من رو یا جزییات میخونید و با این کار به من دلگرمی میدین
عزیزم بهترین اندام و بهترین سلامتی و بهترین حال و بهترین ثروت و بهترین آرامش و هر چه ازخودش بهتر هست برای شما آرزومندم
فروغ جانم ممنون از این همه لطف ومحبت کلامی شما ،،،،،
من دیدگاههای مفصل تو رو دوست دارم و می خونم …و همچنین فرصتی به من داده میشه که گریزی از فایلهای دوره عالی گام اول به فایلهای ارزشمند دوره هدیه و عمومی سایت بزنم ….
برات آرزوی اندامی متناسب در حد ایده آل و تحسین برانگیز دارم …
ارادتمندت شهربانو
بنام خدا
عرض سلام خدمت استاد روشن و دوستان عزیز
تصاویر دهنی
من وقتی که این فایل را گوش دادم متوجه شدم که تمام اون موضوعاتی که من آنها را مقصر میدونستم چطور عمل کردن در مغز و ذهن و در نهایت در جسم بیچاره من البته نا گفته نمونه من دوره را قبلا گوش کردم
از نوجوانی تا الان که تو سن میان سالی هستم خوردن تند خوردن ،بارداری ،ازدواج ،استعداد ،طبیعی بودن را باعث و بانی چاقی خودم میدونستم و همیشه میگفتم که اینها باعث شدن من چاق باشم کاملا باور کرده بودم اینکه که هم خودش یک فاجعه هست که باور کنی که باید چاق باشی از طرفی از زبان دیگران که همش حرف از چاقی رژیم و انواع راههای جلوگیری از چاقی ردو بدل میشد و از همدیگه هم راه و روش را سوال میکردیم و پرس و جو میکردیم اما هیچ روشی جواب نمیداد و تازه چاقتر میشدم و بقیه را هم می دیدم که چاقتر میشدند اینها همه تصاویر دهنی چاقتر از خودمون در مغز دخیره شده بود و از طریق ذهن در جسم ما پیاده میشد و ما فکر میکردیم که بااما این کار داریم راه چاره ای برای چاقی پیدا میکنیم اما غافل از اینکه داریم چاقتر میشویم تا اینکه خدا را شکر من به این مسیر هدایت شدم و دارم تصاویر لاغری را به ذهن آموزش میدم که با استمرار داشتن هر روز گامی به سوی متناسب شدن بر دارم انشاالله .
عرض سلام دارم خدمت استاد ارجمند و دوستداران تناسب اندام
بنظرمن این جلسه خیلی خیلی مفید بود
جدا از اینکه بیشتر یاری شدم در مسیر لاغری،
در تربیت دخترم هم بهم کمک میکنه،
چون به این فکر میکنم هر چند دید دختر عاقل و حرف گوش کن و از هر نظری که دوست دارم باشه رو داشته باشم و در لحظات زیادی اون رو تشویق کنم اون هم همون تصویر عالی رو در مورد خودش در ذهنش خواهد داشت پس روز به روز عالی تر میشه،
خدایا شکرت
دوست دارم هرکسی که از چاقی اذیت میشه راهنماییش کنم به این مسیر با ارزش،
ممنونم ازتون استاد گرامی
به نام خدایی که از نو متولد می کند
سلام و درود استاد عزیز و هم مسیری های متعهد
تصویر ذهنی چاق …
مغز ما به صورت تصویری پردازش می کنه یعنی اطلاعات را از پیرامون ما به صورت تصویری در ذهن ذخیره می کنه خیلی وقتها اسم خیابون هایی را فراموش می کنیم ولی با نگاه کردن به محل می توانیم آدرس را پیدا کنیم یا برای دیگران شرح بدهیم و نام افراد را ممکنه پس از گذشت سالها فراموش کنیم ولی چهره آنها به صورت تصویر در ذهنمون ذخیره شده هست و میتوانیم آن ها را شناسایی کنیم …
و کار جهان این هست که زندگی ما را همسو کنه با تصاویر ذهنی خودمون و زندگی ما درواقع همون تصویرهای ذهنی از خودمون و زندگیمون هست که از قبلتر در ذهنمون ایجاد شده است ..
وقتی نوزادی متولد میشه هیچ تصویری در ذهنش نداره و از فرمولهای اورجینال و طبیعت همسو با ذات الهی اش تبعیت می کنه به وقت گرسنگی با گریه کردن علامت میده و به وقت سیری به خوردن شیر ادامه نمیده حتی ممکنه مادر اصرار کنه ولی نوزاد روی بر می گردونه و یا ممکنه مادربزرگها با قاشق چایخوری شیر اضافه به نوزاد بدهند (چون فکر می کنند باید نوزاد خوووب بخوره تا رشد کنه و سالمتر باشه )ا…اما نوزاد به یکباره شیر اضافه را استفراغ می کنه ..در ذهن بیشتر مادرها اینگونه الگوی غیرصحیحی وجود داره که معتقدند هرچقدر کودک تپل تر باشه سلامتر تره یا قویتره و البته نوعی لیاقت مادری محسوب میشه و مادر مورد توجهو تشویق و حمایت قرار میگیره )!..،…روزها میگذره و کودک آماده خوردن غذای جامد میشه و مادر که همچنان ذوق داره کودک رشد بهتری داشته باشه و یا زیباتر و قویتر باشه به ترفندهای مختلف سعی داره غذای اضافه تری به کودک خود بده مثلا از طریق بازی و سرگرمی یا دیدن انیمیشنهای جذاب و آهنگهای شاد کودکانه همراه تشویق حواس کودک را از نقطه سیری اش پرت می کنه و در فرمول ذهنی کودک اختلال ایجاد میشه و بعد از مدت کوتاهی از تکرار این روش خود کودک تقاضای بیشتری برای خوردن پیدا می کنه ومادر خوشحال میشه که اشتهای کودک بهتر شده 🙄و در این روند زندگی کودک بارها مورد توجه و تشویق و حمایت قرار می گیره و تشویق میشه به چاقی بیشتر چون ذهن عااشق تشویق هست و توجه به موضوعات لذت بخش داره
از طرفی کودک بارها از طریق دیده و شنیده هاش چاقی و طبیعی بودن آن را با دلایل مختلفی که از اطرافیان و رسانه و جامعه در ذهنش ذخیره می کنه و از کودکی هربار تصویر چاق تر و البته واضحتر و پررنگتری در ذهن ایجاد میشه و مغز با توجه به تصویر ذهنی راهکارها و دستوراتی صادر میکنه که شامل عملکرد و رفتارهای چاق کننده مثل ریزه خواری و پرخوری یا تمایل به مصرف بی رویه شیرینیجات و غیره در فرد ایجاد میشه و البته همچنان فرد در سن نوجوانی با آموزشهای چاقی زندگی می کند بارها والدین برای خرید لباس و یا پرخوری فرزندشون دلیل سن رشد را می آورند و لباسهایی با سایز بزرگتر برای فرزند خود تهیه می کنند و شاید پیشنهاد غذایی بیشتری هم به فرزند خود بدهند و دلیلشون این هست که فرزند در سن رشد هست و انتظار چاقی در ذهن بیشتر به وجود می آید و ذهن ما به دنبال گسترش موضوعات ذهنیمون هست و با توجه به انبوه فکر ما و تصاویر ذهنی موضوعات را در زندگیمون گسترش می دهد بنابراین فرد را برای انجام رفتار و عادات بیشتری به سمت چاقی ترغیب می کند …اما مدتی بعد فردوقتی دچار اضافه وزن قابل توجهی شد با انتقاد و سرزنش و البته ترحم و گاهی مسخره کردن دیگران روبرو می شود و اینبار می خواد از شر چاقی خلاص شود و با تلاشهای بیرونی مثل رژیم و ورزش و روزه گرفتن و استفاده از قرص و دمنوش می خواهد این چاقی را مهار کند و کنترل بیشتری روی رفتار خود دارد ..،،اما نااگاهانه توجه بیشتری به تصویر چاقی خود می کند و همچنان در مسیر چاقی حرکت میکند و اگر به صورت مقطعی هم نتیجه ای دریافت کند چون تصویر ذهنی چاق از خودش در ذهن دارد باز در مسیر چاقی بیشتر قرار می گیرد !…چون بر خلاف مراحل آفرینش و البته روش معکوس نمیتوان به نتیجه رسید
و البته با آموزشهای ذهنی می توان به آسونی و خودبه خودی تصویر ذهنی متناسب و ایده آلمون را در ذهنمون ایجاد کنیم …اول فرمولهای چاقی در ذهنمون شناسایی می شوند و بعد فرمولهای صحیح لاغری در ذهن جایگزین می شوند و با تکرار و استمرار در مسیر لاغری با ذهن تصویر ذهنی متناسب از خودمان در ذهنمون ایجاد میشه و البته کار جهان همسو کردن زندگی ما با تصاویر ذهنی ماست😍✨
هر کجای مسیر زندگی که متوجه شدیم مسیرمون بیراهه است اول استپ می کنیم و بعد دور می زنیم تا در مسیر صحیح قرار بگیریم
برای ایجاد تصویر ذهنی متناسب و ایده آلمون چکار باید بکنیم ؟!
۱)به هیچ عنوان در مورد چاقی صحبت نکنیم سعی و تلاش نکنیم که به دیگران ثابت کنیم ما به فکر خودمون هستیم یا به تذکرات دیگران توجهی نشون ندهیم و یا گفتن خاطرات چاقی خود تصاویر چاقی را در ذهنمون پررنگتر نکنیم و البته خودتخریبی و احساس ناتوانی در مقابل چاقی جلوی دیگران یا سرزنش خود در تنهایی همه باعث قویتر شدن تصویر ذهنی چاق می شوند
۲)به هیچ عنوان دنبال راهکارهای دیگری برای لاغر شدن نباشیم چون ریشه در این دارد که ما می خواهیم چاقی را مهار کنیم یا از شرچاقی خلاص شویم و به گونه ای عجله کردن همان محتاج بودن به لاغری است و البته توجه به تصویر ذهنی چاق و پررنگتر شدن آن
۳)از عضویت در پیج های سفره آرایی و آشپزی و تست و غیره انصراف بدهیم چون از طریق چشم تحریک می شویم و چون در ذهنمون انبوه فرمولهای ذهنی چاق وجود داره مغز راهکارهای جدیدی برای چاق تر شدن ما ارائه می دهد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نتیجه گیری و پردازش ذهنم 😊
من متناسب و زیبا و شاد و ثروتمند خلق شدم و تا ده سالگی با فرمولهای اورجینال ذهنی خود زندگی کردم و البته از کودکی مادرم بسیار از اطرافیان به خاطر لاغری ام سرزنش می شد و والدین سعی داشتند تا غذای بیشتری به من بدهند که به اصطلاح رشدم خوب بشه و دائم می شنیدم این بچه جوون نداره مچ دستشو ببینید داره میشکنه !….و در طول آموزش چاقی بالاخره ناآگاهانه و ناخواسته چاقی را انتخاب کردم که تجربه کنم وکمی بزرگتر که شدم مادرم که خیاط بود و لباسهای زیبایی برایم می دوخت همیشه درزهای دوخت پهلو را جای بیشتری می گذاشت و می گفت اگر چاق شدی بتونی استفاده کنی !…تو سن رشدی !…🙄و من هم منتظر رشد عرضی خود بودم بعد لباسهای راه راه برام انتخاب می کردند که لاغر تر دیده شوم و کم کم مورد تمسخر دیگران قرار گرفتم …
من هم مادری بودم که ناآگاهانه فرزند اولم را در کودکی تشویق به خوردن بیشتر می کردم و همیشه اطرافیان راهکارهای جدید تر و بیشتری به من ارائه می دادند تا بچه را گول بزنم و بیشتر بخوره و نتیجه این شده که پسرم در سن ۱۲سالگی اضافه وزن داره و ذهنش انبوه فرمولهای چاق هست و اما دخترم سه ساله بود که به سایت تناسب فکری هدایت شدم و خداوند دخترم را نجات داد ….
دخترم لاغر اندام هست و بارها از طرف دیگران سرزنش شدم چرا بهش نمی رسی !؟ببر دکتر خوب ؟!چی بده و چی نده !؟..بچه ضعیفه!؟ بچه جون نداره !؟…و مقایسه با برادرزاده هام که تپل هستند اما من چندبار محکم پاسخ دادم دخترم متناسب هست و سلامت خداراهزار مرتبه شکر …
بعد اونها می گویند خب بزرگ میشه خوب میشه!…این هم به خودت رفته !..🙄(فرمول ذهنی چاق باااز)
ولی من سعی دارم لاغری را در ذهنش پررنگ کنم بارها به خاطر اندامش تشویقش می کنم و البته به محض اینکه بگه سیر شدم دیگه ادامه نمی دهم و می گم آفرین …یه جورایی راحتش گذاشتم .تصویر دوستان آلبوم شگفتی سازان را میبینه و شعر درست کرده این خانومه لاغر شده خوشگل شده …
دخترم شب قبل کنار برادرش خوابیده بود و صبح که بیدار شد گفت مامان دیشب خوابهای خوب دیدم بعد یهویی از دهنم پرید گفتم کنار داداش جای نرم و گرم 🤭انگار در ذهنم چاقی یک پوشش نرم و لطیف و گرم هست و خودِ خودِ لذته و تصویر چاقی ! …
یا اونوقتهایی که لپ بچه ها را می کشیم و دلمون براشون ضعف میره یعنی درخواست چاقی و حس لذت از چاقی…
برای منم خیلی پیش اومده یهو تو ذهنم میگم از فردا با دقت عمل می کنم به آگاهی ها ولی ریشه یه جورایی عجله کردن یا محتاج بودن به لاغری هست و اختلال ایجاد کردن در مسیر درست هست یعنی ریشه در ذهن میگه از فردا با بهونه های آموزش لاغری با خواسته خود مثل رژیم نخور!…خیلی ظریفه مثل مو…
و اما چندروزی بود عضو یک پیج لباس ترک شده بودم و البته مدلهایی تن مانکن های سایز های مختلف منتشر می کرد و توجهم رفته بود به مدل های بیگ سایز و منفی باف آروم آروم می گفت چه لباسهای خوشگلی برای چاقها اومده شانس تو اون موقع نبود اتفاقا چاقیشون زشت هم نیست ولی حالا پیجشو داری 🔥از طرفی هم توجهم رفته بود به فرم اندام خانمهای لاغر که اصلااااا موردپسندم نبود و طی این سه روز که گذشت در تصویر ذهنیم داشت اختلال ایجاد می شد و به لطف هدایتگرم حذفش کردم و رهاااا شدم و از هزار تا پیج تست غذا برای ذهن من مسموم تر بود
به هوووووش باشیم و در این مسیر پر ماجرا ماجراجویانی باشیم که با لذت و هشیاری در وادی امن الهی قرار می گیریم .
سپاس از استاد گرامی
و همراهی دوستان خردمند
همواره دریادل و اهل قلم باشید 🍃🌸
سلام
از وقتی وارد سایت شدم تموم سعیم ب اینک در مورد چاقی حرف نزنم متاسفانه دغدغه تموم افراد چاقیه ن تنها دارن ب خودشون ظلم میکنن بلک ب اطرافیانم ظلم میکنن خواهر من ک تازه عروسی کرده بالغ ب چندین بار مادربزرگم بهش هشدار داده فلان کارو نکن چاق میشی نزار چاق بشیا و خواهر مندیکم شکم اورده چرا
ازش پرسیدمو غذات زیاد شده گف ن
اینجا درک من از موضوع اینک چن بقیه گفتن زیاد نخواب چاق میشی
کم بخور چاق میشی
تحرک داشته باش چاق میشی
اینها همه باعث تصویر ذهنی درخواهر من شده و هر موقع داره اون این کارها رو انجام میده ناخوداگاه این تصویرها میان جلو اون هربار احساس وانتظار چاقی داره
قطعا براش طبیعی میشه
من بهش گفتم تو ک غذات زیاد شده اضافه بر نیازش خوردن منظورم بود گف ن گفتم پس چرا میگی چاق میشم ناراحتی گف بقیه هی میگن بهم همه
گفتم اصلا ب حرف بقیه گوش نده ت تو همونی ک بودی همون رفتارم داریو واقعا من ک باهش غذا میخوردم میبینم ک رفتارش همونه
من ک فرمولها رو تعیین کردم برا خودم اونها یعنی تصویر ذهنی
مثلا من پختن غذا رو عامل چاقی خودم میدونستم ومن حداقل دوبار غذا میپزم خب این تصویر پررنگ تر میشد وقتی من هی میگفتم چن غذا میپزم یا نمیتونم نخورم با غذا میدم ب بچم چاق میشم چن خودمم دلم میکشه
همه اینها من مجبورم غذا بپزم مجبورم ب بچم غذا بدم هر وقت ک خواستم این کارها رو انجام بدم اون تصاویر امدن بر ذهن ک باادامه دادن پررنگ پررنگ شده وباعث شد مثلا من ریزه خواری داشته باشم یا گرسنه نباشم بخورم
اینها رفتار های من تغییر پیدا میکنه تا اینک انتظار چاقی طبیعی بودنش باعث چاقی من میشه
من هر موقع ک مثلا غذا میپختم یا بچمو غذا میدادم طبیعی میدونستم چاق شدن رو
دیروز رفتم مهمونی شام خورده بودم و رفتیم اونها داشتن شام میخوردن و هی اصرار کردن بیا بخورو تو گلومون گیر کرد وفلان ولی من نرفتم گفتم اصلا امکان نداره
هفته قبلش رفتم همونجا اونها شدیدا رفتار بدی دارن ک تا نخوری ول کنت نیستن سوپ کشیدن ب زور گفتن بخور میوه اینها
ک من چن معدم درد کرد و تصویر ذهنی من تشکیل شد ک اگه پرخوری کنی اضافه بخوری باز معدت درد میگیره حالت بد میشه واینا دیروز اصلا اون ترس نزاشت من برم نزدیک
گفتم ناراحت بشن بشن ب جهنم
وبعد شیرینی آوردن از اونهایی ک من دوس دارم ومن برداشتم همینک دستم رف بردارم از بشقاب بخورم دیدم ی ذره هم میل ندارم گذاشتم سر جاش وچایم رو خوردم اونم دوسوم بعد ازدو ساعت اینها من شیرینی خوردم
ک این ها تغییرات من هستم قبلا تصویر ذهنی من دیدن شیرینی همان خوردنش همان اما دیروز تغییر رو لمس کردم گرچه این ذهن منفی بافم هی میاد میگه چن تو قرص معده میخوری اون گشنت میکنه چاق میشی
چن من چند روزه ک ب اندازه سیری میخورم وچن غذامدکمه مثلا سه قاشق میخورم سیرم ومثلا دوساعت بعد ک گشنم میشه هی ذهنم میگه دیدی قرصه باعث گشنگی تو شد وتو چاق میشی
فریبای من عزیزم هیچ قرص معده ای چاق نمیکنه زهرا معدش درد داشت اون چاق شد ن پس هیچ قرصی چاق نمیکنه حتی در عوارضش هم اشاره نشده ک چاق میکنه اون قرص ها برای تنظیم معده وترمیمش هس والسلام
من هربار ب ذهنم میاد این تصیر اینو تکرار میکنم انشالله این تصویر در من تغییر کنه
سلام خدمت استاد ارجمند و گرامی و دوستان خوب و پر تلاشم .
توقع از استاد داشتن که فوت کوزه گری و برنامه رژیمی و ساعات ورزش و چطور خوردن رو بگه اول اینکه نشون میده که هیچی از این متد و روش متوجه نشدیم و دوم اینکه وای چقدر توقع خنده داری هست دقیقا زمانی که وارد سایت شده بودم منم همین تفکر رو داشتم و به دنبال همین چیزها بودم اما زمانی که شروع به آموزش ۱۲ جلسه ی رایگان کردم کم کم متوجه شدم که از این خبرها نیست و الان مدتها هست که دیگه به دنبال اونها نیستم و به سبک حدید دارم متناسب میشم و سراسر ارامش،و شادی و حال خوب و آزادی هستم .
من باید به دنبال کشف فرمولهای چاقی باشم و به جای اونها فرمولهای لاغری رو جایگزین کنم و دقیقا ذهن خودمون رو باید مثل ذهن متناسبها برنامه ریزی کنیم تا در نهایت جسم ما هم مثل متناسبها تغییر کنه و به تناسب برسیم .
من واقعا الان خیلی تغییر رفتار دارم ولی با رژیم خیلی فرق داره چون اصلا نگرانی و استرس و محدودیت ندارم و اصلا نمیگم چرا باید کمتر بخورم چون این رفتارهام از منشا اون که ذهن باشه تغییر کرده و من بدون سختی و ناراحتی و عصبی بودن تغییر کردم .و من آرامشم به لاغری از همون ورودم به سایت نسبت به گذشته ی خودم خیلی بیشتر شده و من مطعنم که میتونم به تناسب برسم برای همین هر روز در مسیرم و قدم برمیدارم و استمرار دارم چون باور کردم میتونم به تناسب برسم .
همه ی ما وقتی به دنیا میاییم رفتار غذایی بسیار صحیحی داریم یعنی هر وقت گرسنه بودیم گریه کردیم و هر وقت سیر بودیم به هیچ وجه نمیتونیم که بیشتر بخوریم .ولی خیلی از مادرها تپل کردن فرزندان رو یک امتیاز میدونن و یک نشانه میدونن که مادری لایق و کار بلد هستن که من خودمم دقیقا جز افرادی بودم که همیشه به فرزند اولم به زور غدا میدادم به هر طریقی که میتونستم مشغولش،میکردم تا بهش عذای بیشتر بدم با دیدن کارتون و یا دیدن یه فیلم با موبایلم و یا حتی به بیرون از خونه میبردمش و در پارکی و یا جایی مشغولش میکردم و بهش کلی عذا به زور میدادم و همیشه خودم سر ساعات مشخصی یه مقدار غذای مشخصی که میدونستم خوبه به دخترم غدا میدادم و خودش رو مسول خوردنش نمیکردم و اگر دخترم اون مقدار مورد نظر من رو نمیخورد چقدر خودم و دخترم رو زجر میدادم و ناراحتی میکردم که چرا نخوردی و به زور و گریه وادار به خوردنش،میکردم که همیشه وقتی یاد اون دوران میفتم واقعا از کارهام خجالت زده و ناراحت میشم که چقدر برای چاقی دخترم در گدشته تلاش،میکردم حتی در شیر خشک اون بستنی قاطی میکردم که بخوره و تپل بشه و کلی از این کارها ی دیگه که واقعا نگم بهتره بماند که چقدر خودم زجر میکشیدم و اعصابم خورد میشد تا یه لقمه غدا به دخترم بدم و اگر نمیخورد اعصابم بهم میریخت اما خدا رو بینهایت شاکرم که برای فرزند دوم در همون اوایل راه با این آگاهی ها آشنا شدم و دیگه این مسیر غلط رو نرفتم و واقعا همه چیز برام لذت بخش تر شده روابطم با فرزندانم بهتر شده و به هیچ وجه خودم رو درگیر خوردن اونها نمیکنم و اگر یه وقتایی دوباره اشتباه کنم که اوتها رو مجبور به خوردن کنم سریع متوجه اشتباهم میشم و به خودم نهیب میزنم و کارم رو ادامه نمیدم و الان مدتها هست که دیگه فرزندانم هر وقت بگن سیرن من با اونها کنار میام و دیگه مجبور به خوردشون نمیکنم و یا حتی با همسرم هم همینطور شدم دیگه من هیچ کس رو مجبور به خوردن نمیکنم من در اون دوران که اینطور رفتار میکردم یه جورایی تلافی خودم که نمیتونستم بخورم و در محدودیت بودم روی بقیه ی خانوادم درمیاوردم و اونها رو مجبور به خوردن میکردم و بارها میگفتم یعنی چی میگی گرسنم نیست و یا نمیتونم بخورم ؟؟ و بارها به همسرم (که بسیار لاغر بود ) میگفتم که بخور دیگه این دو قاشق چیه که گذاشتی داخل بشقاب یا بهش میگفتم چرا دوباره نمیکشی بخوری و یا همیشه بهش میگفتم بابا مزه های جدید رو امتحاان کن نگو دوست ندارم خوشمزه هست و همیشه تشویق به خوردنش میکردم و خلاصه در اوایل ازدواجم با این ذهن چاقم و رفتارهای چاق کننده ام به مقدار زیاد همسرم رو از اون حالت لاغری که بسیار لاغر بود خارج کردم و الان ایشون دیگه خیلی لاغر نیستن ولی بازم خدا رو شکر متناسبن ولی یکم شکم دارن ولی خدا رو شکر فرزندانم بسیار خوش اندام و متناسب هستن و خوب میدونم رفتارهای من با اونها واقعا تاثیر گذار بوده و اونها رو چاق کردم البته دخترم مقطعی تپل شد ولی خدا رو شکر دوباره لاغر شد و اما الان با من از وقتی که در مسیر تناسبم بسیار لاغر تر شده و حتی همسرم رو تشویق به اندازه خوردن میکنم و از بدیهای پرخوری میگم و ایشونم خیلی رفتارهای بهتری داره و همچنین پسرم رو همیشه تشویق به اندازه نیاز خوردن میکنم و واقعا این آگاهی ها علاوه بر خودم دارن بقیه خانوادم رو هم از شر پرخوری و رفتارهای نا صحیح که در نهایت منجر به چاقی میشن نجات میدن و واقعا خوشحالم از داشتن چنین اگاهی های ارزشمند ی .
چقدر جالبه که ذهنم تصویری هست پس الان داره ذهن من تلاشش رو میکنه که من رو به تصویرهای ذهنیم برسونه هم در زمینه ی تناسب اندام هم در زمینه ی بقیه ی جنبه های زندگی و من الان با کلی کار کردن روی خودم ،خودم رو فردی موفق و با اعتماد به نفس و با روابط زیبا و محبوبیت و فردی تاثیر گذار و با جسم لاغر و زیبا میبینم .
من هر چقدر از پرخوری بدم بیاد فایده نداره که خودم رو کنترل کنم تا پرخوری نکنم چون پرخوری رو مغز صادر میکنه باید در مسیر آموزش قرار بگیری تا مغز دیگه فرمان پرخوری رو صادر نکنه و من الان خودم دیگه فرمانهای مغزم برای خوردن تغییر کرده دیگه خیلی از جاها نمیتونم مثل قبل باشم و دیگه به اون سبک قدیم خوردن برام سخت شده دیگه پرخوری کردن سخت شده و من همیشه به اندازه نیازم میخورم حالا شاید دو لقمه بیشتر در این حد پرخوری من شده و چه جاهایی که من مواجه با غدا میشم اما نمیتونم بخورم چون سیرم و خداییش میلم نمیکشه و یا اصلا نمیتونم بخورم در حد یه میزانی میتونم بخورم مثلا چند شب پیش به فست فودی رفتم و با همسرم اشتراکی یه پیتزا خوردم و تازه همونم برام زیاد بود و یه تیکه مرغ سوخاری برداشتم و اون رو خوردم دیگه فشار شکمی داشتم چیزی که قبلا من اصلا اینطور نبودم با دو تا پیتزا خوردن هم مشکلی نداشتم و راحت میخوردم و هرگز حاضر نبودم اشتراکی با کسی فست فود بخورم چون عاشق پیتزا و ساندویچ بودم اما حالا خودم درخواست میدم که یکی بیاد با من اشتراکی بخوره چون برای من یک عدد پیتزا زیاده و واقعا فیلم نیست نمیتونم بخورم و قشنگ دستورهای مغزی من تغییر کرده من متوجه میشم و من نمیتونم مثل قبل بخورم و این به خاطر تغییر تصویرهای ذهنی من هست که دستورات خوردن من تغییر کرده .
واقعا ذهن من روی لاغر تر شدن تنطیم شده چون میلم به خوردن شیرینی واقعا کم شده میلم به خوردن غدا کمتر شده چون قبلا عاشق خوردن غدا و شیرینی بودم و با هر رژیمی که میگرفتم نمیتونستم این میلم و علاقم رو کم کنم و همیشه در زجر بودم اما به عشق لاغری تحمل میکردم اما الان خیلی راحت تصمیم میگیریم چایی نخورم چه برسه چایی با شیرینی بخورم حتی از قندم بدم میاد با کشمش چند دونه کشمش میخورم و قبلا من بعد از ناهار و صبحانه شیرینی میخوردم اما الان اصلا همچین میلی ندارم و به راحتی این کارها رو نمیکنم و اصلا این کارها یادم رفتن و کلی فاصله گرفتم .
پس برای جلوگیری از تصویر چاقی ببشتر باید چند کارربکنیم :
بنام خدا
عرض سلام
تصویر سازی ذهنی
تصویر سازی ذهنی بر اساس دنیای پیرامون ما صورت گرفته که از بچه گی هر چی خانواده ها گفتن که مثلا چاقی ما ارثی هست و،یا به سن بلوغ برسی چاق میشی ،بچه توپل قوی یه
این از دوران کودکی که همه ی این شنیده ها تبدیل شده به تصاویر ذهنی چاقی و در دنیای پیرامون خودمان من همیشه خودم میگفتم پرخوری چاقم کرده ،تند،تند خوردن چاقم کرده ،آب بخورم چاق میشم ،روزی ۳ بار وزن میکردم ،از خوردن ترس داشتم اینها همه تبدیل به تصاویر چاقی شدند و ذهن بر اساس این تصاویر عمل میکند و در جسم به صورت چاقی نمایان میشود و تلاش ما برای رفع این مشکل چاقی از طریق ورزش کردن ،رژیم ،دارو ،دمنوش شروع میشود و هیچ نتیجه ای هم ندارد چون ما داریم به جسم فشار میاریم اما ذهن ما چاقه برا همین نتیجه ای ندارد .باید برای لاغری اموزش ذهنی را یاد بگیریم و به جای آن تصاویر،چاقی تصاویر لاغری را به ذهن یاد بدهیم مثلا من لاغر بشم خوش تیپ میشم ،سلامتی کامل دارم ،پا درد دیگه ندارم ،احساسم خوبه ،اعتماد به نفسم بالا میره وبه این صورت تصاویر لاغری را به ذهن یاد میدهیم و در جسم ما نمایان میشود.
دیکه اینکه نباید دنبال راه کارهای لاغری بریم و یا از چاقی دیگه هیچ حرفی نزنیم با کسی صحبت نکنیم تا تصاویر چاقی ذهن ما کم رنگ بشن و جسم ما یواش یواش حرکتش را رو به لاغری شروع کنه .
گام ۷۰
با سلام:تصویر ذهنی چاقی
اصلا تصویر ذهنی یعنی؟تمام پیش بینی که برای آینده خود و انتظاری که از زندگی کردن داریم هست و این تصویر ذهنی شامل همه موارد می شود
تصویر ذهنی ثروت
تصویر ذهنی مهاجرت از کشوری به کشور دیگر
تصویر ذهنی لاغری
تصویر ذهنی چاقی
تصویر ذهنی موفقییت
تصویر ذهنی در تحصیل و کسب و کار
تصویر ذهنی در روابط و غیره……….تمام اطلاعاتی که در مغز ذخیره هستند به صورت تصویری است که همه این داده ها را از محیط پیرامون خود در زمینه های مختلف دریافت کرده ایم و می کنیم و چقدر اهمیت دارد که این داده ها در موردی منفی باشند یا مثبت چون هر موضوعی دو جنبه دارد منفی و مثبت و همیشه منفی ها بیشتر از مثبت ها مورد توجه قرار می گیرد ؟چرا؟چون با ترس همراه است .مثلا اگر برای مهاجرت به یک کشور دیگر از نکات منفی آن را پیش ببریم مطمعنا به اونون خواسته خود نمی رسیم ،مثلا مهاجرت خواسته ماست!!!دوست داریم مهاجرت کنیم برای همین شروع به تحقیق و بعد برنامه ریزی می کنیم ،حالا در اینجا خیلی مسایل درگیر هستند دوری از خانواده. محیط جدید. آدمهای جدید. آداب و رسوم جدید. فرهنگ جدید. و کلی مسایل دیگر. به همون نسبت مثبت هم هست این بستگی به داده ها و تفکیک کردن انها از همدیگر است
پس تصویر ذهنی یک روش بسیار قدرتمند برای استفاده از تخیل و تصورات ما در جهت ساخت زندگی بهتر در رسیدن خواسته ها و ارزوهاست هر چقدر تمرکز به خواسته بمون بیشتر باشد ارتعاش قوی نر فرستاده می شود و چون ما هر روز بصورت نا خودآگاه از تصویر ذهنی استفاده می کنیم و ممکن است که در جهت ناخواسته ها و آن چیزهایی که نمی خواهیم از این قدرت بی نظیر استفاده کنیم چون ذهن خوب و بد را تشخیص نمی دهدفقط آنچه را که به او می دهیم پس می گیریم پس خیلی مهم است که به ناخواسته ها توجه نکنیم یعنی منفی فکر نکنیم
خیلی مهم است که همیشه هدف خود را مشخص کنیم افکار واضح در ذهن بنا به هدفمون ایجاد کنیم و به خواسته هایمون تمرکز کنیم و به آن انرژی مثبت بدهیم لاغری با ذهن یک هدف مشخص این. چرا می خواهیم لاغر شویم. دوست داریم یا خود را لایق لاغری می دانیم. چه مزایایی دارد. تک تک آنها را در ذهن خود واضح می کنیم که با آموزش های استاد مرتب آگاهی های صیحیح را در ذهن خود واضح می کنیم و به آن انرژی مثبت می دهیم. برای هر تغیژ. باید خودمون را تشویق کنیم. و باور کنیم که شایسته و برآزند ی تناسب اندام هستیم که به این سایت هدایت شده آبم
ما در وجود خود درختی داریم که ریشه در فهم مادارد و با آگاهی مان آبیاری و با استعداد مان شکوفا می شود ما باغبان میوه ذهنمان هستیم
نفش تصویر دهنی در چاق شدن:همیشه می شنیدم که ادم های چاق سفید و خوش پوست هستند و چربی ها ایرادهای بدن را پر می کند
ادم های چاق کمتر مریض می شوند و اگر مریض شدند زودتر خوب می شوند (چه اطلاعات اشتباهی)
آدمهای چاق بیشتر مورد پسند مردها هستند این ها را در کودکی می شنیدم
اطلاعاتی که در باره چاقی با نحوه زندگی دریافت می کردیم. چاقی ارثی است. چاقی بخاطر کم تحرکی خوابیدن زیاد. کار پشت میزی. ازدواج. زایمان. سن و سال باعث تغییر سوخت و سوز می شود و در نهایت همه به سوی چاقی و تمام این اطلاعات در طول سالها در ذهن ما پردازش شده و در نهایت به صورت تصویر ذهنی چاق در مغز ما ذخیره شده و حتی فردی که اضافه وزن ندارد به طریق های گوناگون اطلاعات در باره چاقی دریافت می کند پس از مدتی ابن اطلاعات به تصویر ذهنی چاق از مغز فرد تبدیل می شود و ایجاد فرمول های جدید می کند و بر اساس فرمول های جدید وضیعت جسمی فرد از حالت متناسب خارج سده و به حالت چاق تبدیل می شود وقتی تغییر در جسم نمایان می شود فرد متوجه می شود که باید فکری برای بر طرف کردن چاقی جسم خود انجام بدهد استفاده از روش های مختلف. رژیم. ورزش کردن. مصرف دارو. حتی جراحی. سعی کرده ایم لاغر شویم با رژیم جلوی پر خواریهای خود را مهار کنیم
با ورزش سعی کرده ایم چربیهای اضافی را کاهش دهیم. همه اینها جز فشار به جسم و روح حاصل دیگری نصیب ما نمی شد !؟چرا ؟ چون مسیر اشتباه بود و هیچوقت به ذهن ما نرسید جسم ما دستورات را از مغز دریافت می کند نه از عوامل بیرونی خدا راشکر که به این مسیر هدایت شدیم. و دیگر جسم نازنین خود را تحت فشار قرار نمی دهیم و اکنون با داشتن آگاهی های جدید از مغز شروع می کنیم آگاهی که همسو با تغییری که می خواهیم ایجاد کنیم باشد باید استمرار در آگاهی جدید داشته باشیم تا باعث پردازش آن و ایجاد تصویر ذهنی جدید در مغز بشه و مغز هم بر اساس تصاویر ایجاد شده فرمول های جدید ایجاد می کند و در نهایت میل و تمایل در ما برای عمل کردن بر اساس فرمول های جدید را ایجاد می کند و تکرار اینها باعث پر رنگ تر شدن در ذهن ما می شود تا جایی که بصورت نا خود آگاه فرمول های ذهن کار خود را انجام می دهند با تغییر فرمول های جدید کاملا دیده ما نسبت به خوردن و چه زمانی و چند نوبت خوردن تغییر اساسی می کند بستگی به نیاز بدن ما دارد گاهی وقت ها با خوردن چند میوه سیر می شویم
تصویر ذهنی ماست که باعث چاقی و یا لاغری ما می شود بستگی دارد که چه اطلاعاتی در ذهن ذخیره بشه در روش لاغری با ذهن فرمول های اشتباه که سبب چاقی ما شده اند شناسایی و فرمول های متناسب جایگزین آن می شود و این تغییر فرمول ها ی ذهنی سبب تغییر رفتارهای غذایی روزمره ما شده ودر نهایت جسم ما نیز تغییر می کند برای همین مهم این که مرتب فایل ها را تکرار کنیم تا اطلاعات صیحیح در باره لاغری را بارها و بارها بشنویم و به آن فکر کنیم و عمل کنیم استمرار داشته باشیم تا فرمول های جدید در ذهن ما نهادینه شده و سبب ایجاد تصویر ذهنی در ما بشه و آن موقع مغز ما بر اساس تصویر ذهنی جدید اقدام به ایجاد فرمول های جدید در رفتار ما می شود و طور ناخودآگاه خیلی راحت و آسان قادر خواهیم شد رفتارهای قبلی که بر اساس فرمول های چاق کننده و تصویر ذهنی چاق بودند را تکرار نکنیم .سپاسگزارم استاد
عاقل آن است
که
اندیشه کن
پایان را 🥰
تصویر سازی ذهنی بزرگترین و پُر کار آمدترین قدرتی است که انسان میتواند به آن دست پیدا کنند.
چند روزی هست که عضو این کانال شدم و توی این چند روز خیلی چیزها یاد گرفتم و خیلی طرز فکرم نسبت به اضافه وزن و باورهایی که داشتم تغییر کرده و من در این چند روز نمیگم وزن کم کردم ، شاید وزن هم اضافه کرده باشم ولی این رو قاطعیت میتونم بگم دیگه مثل گذشته نمیگم من چاقم ،یا نمیگم فلانی بیشتر میخوره ولی از من لاغرتره ،دیگه به هیچ عنوان حتی توی ذهنم هم نمیگم از بارداری ، بیتحرکی ،ارثی و غیره انسان رو چاق میکنه.
و با خیال راحت غذام رو میخورم ، وقتی سیر میشم دست از غذا خوردن میکشم و پیش خودم میگم بیشتر بخورم که چی بشه، وقتی معده ام نیاز بیشتری نداره .
به خودم بیشتر مطمئن شدم و امیدوار. بیشتر از همه این که احساس آرامش میکنم و این یعنی من تونستم فرمولهای ذهنم رو تغییر بدم.🥳💃
تاثیر تصاویر در چاق شدن و لاغر شدن ما
ما همه از بچگی مداد دیدیم و یا خرگوش ،گاو رو حداقل اگه از نزدیک ندیده باشیم توی تلویزیون یا کتابهامون اونقدر دیدیم که دیگه توی ذهنمون تصویر خیلی پر رنگی ازشون داریم ،و وقتی میگن مداد،گاو،خرگوش خیلی سریع باتصویری که از اونها در ذهنمون داریم آنها رو به یاد میآوریم .حالا اگه کسی از ناخن زیر میکروسکوپ برای ما توضیح بده من خودم به شخصه چون هیچ تصویری از اون ندیدم و ندارم پس تصویر سازیش برام خیلی سخته ولی اگه چند بار ببینم که چه شکلی است دفعه بعد که کسی بخواد برام تعریف کنه سریع یاد اون تصویری که ازش قبلاً دیدم می افتند و میگم آره میدونم چی میگی .
پس این یعنی تصویر سازی از موضوعی در ذهن.
در مورد چاقی و اضافه وزن هم به همین گونه است ما هر وقت در مورد چاقی خودمون چه در فکر و چه در آن واحد حرف بزنیم سریع تصویری از چاقیون در ذهن مون ایجاد میشه. و هر چی بیشتر در معرض سخن گفتن از چاقی و فکر چاقی و درگیر چاقی باشیم تصاویری که در ذهن مون هست رو پررنگ تر از قبل میکنیم و هی رنگ و لعاب بیشتری بهش میدیم و این باور رو در ذهن خودمون مثل فرمولی حکاکی میکنیم که ما چاق هستیم و همین باعث میشه خودمون رو به طرف چاقی سوق بدیم.
باید چکار کنیم؟؟؟🤔🤔🤔
۱. به هیچ عنوان در مورد چاقی حرف نزنیم.
۲.دنبال راهکارهای رفع چاقی نباشیم.
۳.پیگیر تصاویر و اطلاعات تحریک کننده برای خوردن نباشیم.
عوضش باید
فکر کنم در مورد لاغری و متناسب شدن فکر کنیم. من میخوام توی ذهنم خودم را لاغر تصور کنم. حس خوبی که لاغر شدن بهم میده تصور کنم.وقتی میرم جلوی آینه و دیگه شکم ندارم. وقتی پیر میشم و خیلی سرحالم چون سبک هستم. با خیال راحت غذا میخورم.آخ وقتی میرم لباس بخرم و با خیال راحت هر لباسی که دوست دارم رو انتخاب میکنم چه لذتی داره. کفش های اسپرتی که میپوشم و دیگه همسرم نمیگه نمیخواد اسپرت بخری کوتوله نشونت میده رو تصور کنم.کفش پاشنه بلند بپوشم و با غرور راه برم و کیف کنم. وقتی لاغر بشم جوانتر به نظر میام.میخوام فکر کنم لاغر شدم و همسرم میتونه بلندم کنه🤭🤣🤣🤣
و دیگه مجبور نیستم لباسهای گل گشاد بپوشم.
با تصویرهایی سازی چیزهایی که دوست دارم در ذهنم ،تصاویر غلط گذشته رو کم رنگ و کم رنگ تر میکنم تا دیگه هیچ اثری ازشون نباشه . و خواه ناخواه خودم رو در معرض لاغری میکشونم.
سلام🙂
تمام داده هایی که ما از طریق دیدن و شنیدن به مغز میدیم به صورت تصویر ذهنی در میاد و همین تصویرها خاطرات ما رو میسازن و به راحتی ما میتونیم اون خاطرات رو به یاد بیاریم
درباره چاقی ما از کودکی یه تصاویری رو دیدیم یا یه حرفهایی رو شنیدیم که به صورت یه تصویر کمرنگ در مغز ذخیره شده هرباری که دوباره اون کلمات رو شنیدیم یا در اطرافمون افرادی رو دیدیم که با اون کلمات همخوانی داشتن به عنوان شاهد مثال اون تصاویر قبلی بودن و تصویر رو پر رنگتر و واضحتر کردن
مثلا شنیدیم چاقی ارثی هست در اطرافیانمون دیدیم که تقریبا بالای ۹۰ درصد فامیلهای ما چاق هستن و یه فامیل دیگه اکثرا لاغر هستن پس تصویر چاقی ارثی هست در ما شکل گرفته بزرگتر که شدیم دیدیم بسیاری از اونهایی که در بچگی در فامیل ما لاغر بودن بزرگ که شدن چاق شدن پس بیشتر ثابت شده برامون که چاقی ارثی هست پرخوری افراد چاق فامیلمون رو دیدیم و باز هم ربطش دادیم به ارثی بودن چاقی و برامون طبیعی بوده کسی که ارثیش چاقیه پس بیشتر هم میخوره چون ژنتیکش اینه…همه اینها وقتی اتفاق افتاده که نا کاملا متناسب بودیم و فقط دیده ها و شنیده ها رو ناخودآکاه وارد مغزمون میکردیم غافل از اینکه همینها باعث ایجاد تصاویر چاق در ذهن ما میشده و ما در خطر چاق شدن بودیم
از اونجاییکه کار جهان و کائنات فقط اینه که ما رو با تصاویر ذهنیمون همسو کنه کم کم شرایطی رو برای ما بوجود آورده که ما علاقمند شدیم که رفتارهایی رو نشون بدیم که مت رو به اون تصاویر برسونه مثلا علاقمند شدیم به شیرینی خوردن .یا خوردن برنج با نون به ما کیف بیشتری داده یا پرخوری برامون جذاب شده یا علاقمند به خوردن فست فودها شدیم یا تصمیم گرفتیم آشپزی رو با پیجها و کتابها و سایتهای مختلف حرفه ای تر دنبال کنیم تا ترکیبهای مختلف رو امتحان کنیم یا همون خوشمزه ها رو خودمون بتونیم درست کنیم و دردسترسمون باشه و از این دست کارها…
هم خودمون علاقمند شدیم به تکرار این رفتارها و هم کائنات شور و اشتیاق ما رو دیده و از این شرایط بیشتر برای ما فراهم کرده و تکرار و استمرار در این کارها باعث شده ما چاق و چاقتر بشیم…
این روندی هست که ما طی کردیم برای چاقی…
حالا به جایی رسیدیم که از حرف و حدیث و نگاه بقیه از چاقیمون بدمون اومده و یا دچار محدودیتها و بیماریها و رنجهای چاقی شدیم و بعد خواستیم با روشهایی که فقط بر جسم ما فشار وارد کرده یا طبق برنامه مشخص غذا خوردن چاقی رو رفع کنیم و هییچچچ توجهی به مدلی که ما رو چاق کرده نداشتیم فقط میخواستیم نتیجه رو تغییر بدیم یعنی جسم رو …اونم چرا؟؟؟ چون میخواستیم حرف و حدیثها و تحقیر ها کم بشه میخواستیم رنج ها و مخدودیتها کم بشه میخواستیم تایید دیگران رو داشته باشیم ….یعنی باز هم به خاطر خودمون و برای لذت خودمون نبوده خوب چی شده؟؟؟؟ اتفاقا چون برای فرار از رنج چاقی بوده چاقی رو برامون پر رنگتر کرده قویتر کرده ….چون توجه ما رو به ناخواستمون بیشتر کرده و طبق قانون توجه ….ناخواسته بیشتری وارد زندگی ما شده یعنی ما چاقتر شدیم یا حداقل لاغر نشدیم…..
دلیل اینکه لاغری با ذهن مسیر صخیحی هست ک موندگاره اینه که در اینجا دقیقا مثل اول چا شدن ما از آگاهی شروع میکنیم و یه عالمه آموزش صحیح و متناسب کننده رو از سایت تناسب فکری وارد ذهنمون میکنیم لابه لای فرمولهای چاقی …..و با تکرار اونا و با استمرار در این مسیر اون فرمولهای جدید لاغر کننده رو قدرت میدیم کم کم تصاویر ذهنی متناسب در ذهن رو پر رنگتر میکنیم و جهان هم ما رو در شرایطی قرار میده که به سمت تناسب بریم یعنی همسو با تصویر ذهنی تناسبمون….
به مرور علایق ما تغییر میکنه رفتارهای غذایی ما تغییر میکنه و اشتیاق ما برای دادن اکاهی های لاغر کننده بیشتر میشه و این یعنی دور زدن به سمت تناسب و ادامه این راه یعنی تناسب جسم😍
۳ تا راهکار عالی وجود داره در ابتدای این راه…که در واقع کنترل ورودی هست .دادن آگاهی درسته ..و جلوگیری از آگاهی چاق کننده
۱-حرف نزدن در باره چاقی خودت….نه با خودت به صورت سرزنش و تحقیر و عذاب وجدان ….نه با دیگران به صورت ناله و گلایه ….یه تمرین برای قرار نگرفتن در فرکانس چاق سکوته ….
اوایل مشکله چون عادته و تغییر عادت مشکله ولی ممکنه…
۲_از پیجها و کانالهای اموزش آشپزی بیا بیرون….
چون تحریک کنتده است برای خوردن بیشتر
۳_دنبال سایر روشهای لاغری نباشین
چون هم با اطمینان و اعتماد بیشتری لاغری با ذهن رو ادامه میدین و هم اطلاعاتی غیر از لاغری با ذهن رو به مغزتون نمیدین و تمرکز فقط میره روی لاغری با ذهن و نتیجه تمرکز میشه کسب موفقیت 👌👌👌
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
مغز ما تمام اطلاعات دریافتی را به صورت تصویر ذهنی ذخیره می کند و این تصویرها بر اساس اطلاعاتی که از پیرامون خود دریافت می کنیم در ذهن ما شکل می گیرد و کار جهان همسو کردن اتفاقات زندگی هر انسانی با تصویر ذهنی آن فرد در جنبه های مختلف زندگی است.
این باورها هستن که بیشتر ما داشتیم قبل از دوره مثل بی تحرکی و کار پشت میزی و خوابیدن زیاد ، سریع غذا خوردن،،،،،
خدا رو شکر خیلی این باورها کم رنگ تر شدن
مغز هم بر اساس همین تصاویر دستور صادر می کرد و ما هم ناخوداگاه پرخوری می کردیم .
اتفاقا امروز داشتم با خالم فیس تایم می کردم که نوه اش پلوش بود و می گفت غذا نمی خوره تقریبا دو سالشه من گفتم نزارین فرمولاش بهم بخوره بعد به من گفتن خودتو یادت رفته من هم مثل خانم شما همیشه فیلم می زذاشتم بیشتر اوقات که دخترم حواسش پرت بشه و غذاشو بخوره . بعد گفتم خوب من نمی دونستم اون موقع در هر صورت این فرمولها توی ذهن منم بوده بچه باید غذا بخوره موقع رشدشه نمی دونم خیلی چیزه که نشانه با لیاقتی مادر بود در من هم به همون صورت وجود داشت .
نحوه عملکرد مغز به این صورته که اطلاعات و دریافت می کنه و بعد اینها به صورت تصویر ذهنی در میان و بر اساس اونها فرمولهای رفتاری ایجاد می شه و بعد میل و رغبت در فرد برای عمل کردن به فرمولهای جدید شکل می گیره و وضعیت زندگی مشخص می شه.
هر زمانی ما برای لاغر شدن اقدام کردیم همیشه روی جسم کار کردیم ولی ذهنمون همون قبلی بود و فرمانها بر اساس همون فرمولهای قبلی صادر می شد و در نتیجه نتیجه نمی گرفتیم.
و در این روش آدم اصلا نمی تونه برای کسی توضیح بده که چه جوریه فقط می بینه که نتیجه ها بدست میان اروم اروم .
برای جلوگیری از تصاویر چاقی
به هیج وجه راجب به چاقی حرف نزنیم خودمون و سرزنش نکنیم.به دنبال راههای رفع چاقی نباشیم که چی بخوریم چیکار کنیم لاغر شیم.در معرض اطلاعات تحریک کننده قرار نگیریم کانالهای آشپزی ،….
سلام ودرود بر استاد گرامی .با گوش دادن به این قسمت فایل. نقش ذهن رادرکل زندگی میتوان دریافت .ما با به نگرش به عاملهای چاقی درمیابیم که ما از کودکی ویا در بقیه مراحل زندگی با باورها ،و اطلاعاتی که دیگران به ما داده اند تصاویر ذهنی زیادی در خود ایجاد کرده ایم و این تصاویر ،عادت های ما شده .وعادتهدی ما باعث چاقی ما شده من در درس امروز فهمیدم که من همیشه در شبکه های مجازی دنبال پیج آشپزی بودم و همیشه دوست داشتم غذاهای خوشمزه بپزم و این خود ش یعنی توجه به چاقی که الان تصمیم گرفتم تمام آنها را حذف کنم.چند روز یه که با خوندن وگوش دادن به فایل های استاد عزیزم دنبال را ه های لاغری نیستم.ارامش پیدا کردم بینش من تغییر پیدا کرده هروقت بخوام عادتهای چاقی را انجام بدم سریعا متوجه میشم و سعی من کنم که انجام ندم
و دوست دارم مثل آدم های لاغر رفتار کنم .اصلا هم برام سخت نیست قبلا اگه میخواستم رفتارهای آدم چاق را نکنم و رژیم بگیرم خیلی سختم بود ولی انجام میدادم ولاغر هم میشدم ولی با عذاب وشکنجه بود
الان باورهای ذهنی ام یکی یکی شناسایی
میکنم مثلا در قدیم میگفتند دختر باید یک پره گوشت داشته باشد مردها بیشتر خودشون میاد .البته این حرف مال زمان بچگی من بود حالا که همه دنبال لاغری هستند.من این باور پیدا کرده بودم که هروقت برم مسافرت چاق میشم وبعد از مسافرت هم که میومدم واقعا دو سه کیلویی یا بیشتر چاق میشدم.پس دیگه راجع به چاقی حرف نمی زنم دنبال راهکاری لاغری نیستم من فقط از طریق لاغری با ذهن روی خودم کار میکنم چون باورش دارم
سلام بر همگی
موضوع درس امروز تاثیرتصاویرذهنی برمتناسب شدن .
وقتی به هرچی توجهان توجه میکنیم درحقیقت داریم تصویر اون روتوذهنمون ایجادمیکنیم وبه نوعی داریم به جهان سفارش میدیم که چی میخایم منم با نوشتن این تمرین تصاویر متناسب شدن رو تو ذهنم ایجاد میکنم :
من بعد مدتی که دراین دوره بودم وآگاهیهای مربوط به متناسب شدن روتوذهنم وارد کردم کم کم متوجه شدم چقدر آدمهای متناسب زیادند برای منی که همش فکرمیکردم آدمهای چاق زیادند وجهان رو پر از فراوانی آدمهای چاق میدیدم .و هرجا حتی محل کارم آدمهای چاقی برمیخوردم که بالای چهل پنجاه کیلو اضافه وزن داشتند.
و الانا که هرجایی میرم اتوماتیک ذهنم آدمهای متناسب رومثل آهنربا به سمت خودش میکشه و یادم میاد وقتی کرونا گرفتم ومرتب دکتر وبیمارستان میرفتم تو اون وضعیت جسمی و روحی تا یه نفرازکنارم ردمیشد که متناسب بود یهو ذهنم میرفت سمت متناسب شدن که چقدر زندگی باطعم متناسب بودن لذت بخشه انگار اینها رو من نمیگفتم ووجودم خودش عوض من میگفت درسته اولویت من تو اون لحظه فقط سلامتی بود .
یا الانا همه جا خونه. دوستان. فیلمی که میبینم. خیابون .بیمارستان یا حتی جالبه بهتون بگم رفتم پیش دکتر واسه همین کرونا تا دکتررودیدم ذهنم شروع کرد اه چقدر دکترمتناسبه نگاه کن وضع مالیش خوبه اما چاق نیست اما کم مو نیست چون یکی از باورهای غلطم این بودپولدارها چاقند وکم مو . خودم هم تعجب میکردم که چقدر ذهنم حواسش هست ودقت بالایی داره .
یا توخونمون داداشم ازهمه متناسب تره مرتب به رفتارغذاییش توجه میکنم با آرامش غذاشو میخوره حتی اگه دیرش شده باشه روی تایم صبحانش نمیزنه وباعجله نمیخوره منتها سریع تر رانندگی میکنه یا ازتایم کارهای دیگش میزنه.
وهمش ذهنم میره سمت آدمهای متناسب جدید که فلانی زایمان سزارین کرد اما متناسب هست وشکمش مثل مجریش تخت .
نمیدونم از روزی که وارد دوره شدم به قول فریده عزیز انگار تناسب فکری درمن ایجاد شد ویکسری از عکس العمل های بدن که برام خوشایند نبود الان رخ نمیده یا خیلی کم شده .
و اینها همه برمیگرده به تصاویر ذهنی که درخودمان ایجاد کردیم .
وبه نظرم
اگه یه مدت روی ذهنمون کارکنیم وآگاهانه توجهش روببریم سمت موضوع دلخواهمون . کم کم خودش دست به کارمیشه وخودش برات نمونه ها روفراهم میکنه .
دوم اینکه من تواون مدتی که جهان رو پراز فراوانی آدم های چاق میدونستم وفکرمیکردم چون امکانات زیادشده مثل ماشین . ماشین لباسشویی . قالیشویی. و… آدمها رو به سمت چاق ترشدن میرن واین باورغلطی بود که بداهه به ذهنم رسید و این شامل من هم شد .و بایستی روی اون کارکنم چون الان یادم میاد خانواده ما علت زیادشدن باشگاها و اماکن ورزشی رو امکانات زیاد میدونستن که روز به روز داره بیشترمیشه .و خانم ها راحت طلب شدن وکاری تو خونه ندارند حتی شستن تنظیف بچه که از مای بی بی استفاده میکنن وشروع به بازگو کردن خاطرات خودشون میکنن واین همون تصویر ذهنی بود که درذهنم واردشد وتجربه زندگیم شد .و همش میگفتن همش .
چون اساتید موفقیت همش میگن برای پولدارشون دنیا رو پر ازفراوانی پول ببینید خب برای متناسب شدن هم حتما بایستی دنیا رو پر از فراوانی آدم متناسب درنظربگیریم تا سمت ما بیاد .اگه پر از آدمهای چاق بدونیم خب کم کم باورهای غلط هم براش پیدا میکنیم و خودمون میشیم مثل باورهامون.
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام ب استاد عزیز ودوستان گرامی گام ۷۰ تصویر ذهنی چاق .اطلاعات از روش هایی مختلف وارد ذهن ما میشه و ذهن ما در مورد هر چه ک ما بهش اطلاعات بدیم تصویری عمل میکنه مثلا زمان هایی ک ما رژیم میگرفتیم ،دمنوش می خوردیم ،ورزش میکردم همه برای جلو گیری از چاق شدن بود تو جه کردن ب چاقی ،یعنی ما تصویرمون از خودمون در ذهنمون چاق بوده و جسم رو محدود کردایم برای این بوده ک مانتیجه ثابتی نمی گرفتیم ک تصویر ذهنیمون تغییر نکرده من خودم از وقتی مسیر لاغری من رو میرم خیلی رفتارای غذایم عوض شده ولی چند روز پیش ک مهمون داشتم و مجبور بودم یکی از لباسای ک چند وقته نپوشیدم دیدم ب نظرم چاق تر شدم و خیلی حسم بد شد و همش چند روزه رو مخمه و امروز ک توجه میکردم رفتارم دوباره برگشته انگار هنوز اینقدر تثبیت نشدن باورام ک بتونم خودمو مراقبت کنم و زود جمع کنم و من گوش بهشون ندادم این چند روزه وقتی لباس مو پوشیدم رفتم جلو آینه و جاهایی از بدنم ک برآمدگیشون بیشتر شده بود همش توی این چند روزه اون صحنه میومد توی ذهنم و دوباره تصویر چاق رو ارسال میکردم واسه ناخودآگاهم ک دوباره رفتارام برگشته بودو حسم بد بود ان شالله همه دوستانم ب آرزوی خودشون ک متناسب شدن هست برسن 🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹
وقتی یک نوزاد بدنیا میاد اسمش توسط پدرومادر انتخاب میشه ملیت او بخاطر مکانی که درآنجا متولد شده تعیین میشه و نگرش و عقاید او در محیط خانواده و مدرسه شکل میگیره و حتی خوردنش توسط خانواده او مشخص میشه و من در خانواده ای متولد شدم که بچه تپل رو دوست داشتن وچون ته تغاری خانواده بودم بالتبع توجه اطرافیان بمن بیشتر بود وعکس هایی که از کودکی دارم تصاویر چاقی بودولی کم کم که در حال رشد بودم لاغر شدم طوری که بمن قرص اشتها میدادن من تا قبل از ازدواجم بسیار متناسب بودم و کمکم نزدیک ازدواجم زمزمه ها شروع شد که فرشته بمحض ازدواج و بارداری چاق میشه وقتی این حرفها رو می شنیدم خودم رو مجسم میکردم که بسیار چاق شدم در اون زمان همه اطرافیان من چاق بودن و چاقی باصطلاح مد بود و خیلی طبیعی بود و من مشکلی با چاقی نداشتم و این در حالی بود که مادر همسرم و کلا خانواده همسرم چاق بودن وبسیار پرخور و من الگوهای زندهای در زندگیم داشتم چون خانواده همسرم با من فامیل بودن و همه اینها تصویر ذهنی من رو بسیار ماهرانه تشکیل داده بود طوری که من سر بارداری اولم ۱۳ کیلو اضافه وزن پیدا کردم و کم کم متوجه شدم اوضاع خرابه و من بسیار چاق شدم و بفکر لاغری افتادم از کمربند لاغری و باشگاه و شنا بگین تا قرص و رژیم چندروزه و با هیچ کدوم از این روشها لاغر نشدم و بعد دوباره بارداری دوم من پیش آمد و وزن من بیشتر شد خلاصه با ۴۰ کیلو اضافه وزن سالها دارم زندگی میکنم تا اینکه یک سال قبل به صورت تصادفی و درحالیکه بسیار ناامید بودم به این مسیر هدایت شدم و از هفته های اول تغییرات روحی من به حدی زیاد بود که همسرم فرزندانم منو میدیدن تعجب میکردن که اینقدر شاد شدم ترس به موادغذایی من از بین رفت حرص وولع من کم شد و کبدچرب گرید ۳ من به گرید۱ تبدیل شد و من فهمیدم تمام این سالها من با اطلاعات نادرستی که به ذهن خودم میدادم تصاویر چاقی رو در مغزم ذخیره میکنم وذهن من با الگوبرداری و تکرار هر روزه اون رو به رفتار وعادت من تبدیل کرده و من هرروز اون عادت رو تکرار میکردم و چاق تر شدم و تمام داستان همینه که باید ورودی های جدید به مغزم بدم آگاهی های جدید وبعد تصاویر جدید و بعد رفتار و تکرار و تکرار تکرار تا بشه عادت من و اونوقت جسم من تغییر خواهد کردو این پروسه به زمان وصبر احتیاج داره و اشتیاق و استمرار ،پس من باید از تغییر استقبال کنم و تصاویر ذهنی من عوض بشه در مسیر تغییر حسم خوب باشه تا بتونم ادامه بدم از مسیر لذت ببرم و تغییرات آهسته و آروم توی جسم من خودش رو نشون میده و من متناسب میشم یک شگفت انگیز سایت تناسب فکری و هزاران بار خداوند رو شکر میکنم به این سایت هدایت شدم و و از استاد عطارروشن سپاسگزارم که راه درست رو بمن نشون دادن،خدایا شکرت
سلام خدمت شما استاد بزرگوار اول از همه خدای مهربانم راسپاسگزارم که مرا در مسیر هدایت قرارداد وسپس از شما استاد بزرگوار به خاطر زحمات و تلاشهای شبانه روزی شما جهت اصلاح باور ها نهایت تشکر وقدر دانی رادارم وازشما ممنونم که اینگونه واضح و روشن ما را از مسیرهای انحرافی به سمت مسیر صحیح و درست هدایت کردید .در مورد نوشتن متن هم حتما نکاتی را که فرمودید رعایت میکنم.
گام ۷۰ تصاویر ذهنی چاق
به نام خدا
روش لاغری با ذهن اول روی ذهن کار میشود برنامه ریزی میشه و تغییر جسم صورت میگیره
⛔هیچ برنامه رژیمی داده نمیشه
⛔هیچ برنامه غذایی داده نمیشه .
✳فقط تغییر تصویر ذهنییه .
مغز ما تمام اطلاعات دریافتی را به صورت تصویر ذهنی ذخیره میکنه.
تصویر ذهنی بر اساس اطلاعاتی که از پیرامون خود دریافت می کنیم در ذهن ما شکل می گیرد و آینده وزندگی ما را تعیین می کند.
انتظار از زندگی یا آینده بر اساس تصاویر ذهنی است .
⛔ذخیره اطلاعات در مغز به صورت تصویری است .
شاید این تجربه را داشته باشید که چهره فردی برای شما آشنا باشد اما نام او را به خاطر نیاورید
یا مکانی که قبلاً دیده اید ولی زمان و چگونه آن را به خاطر نمی آورید
یا سفری که رفته اید ولی اسامی شهرها یا مناطق که دیده اید را فراموش کرده اید
یا رمانی که بدون خستگی مشغول مطالعه آن بودیم و بدون تردید نویسنده آن رمان در تصویر سازی ذهنی مهارت زیادی داشته
اینها مثالهای هستند که اثبات میکند که مغز ما به صورت تصویری اطلاعات را ذخیره می کند .
صحبت کردن درباره خاطرات بر اساس تصویری ذهنی برای ما کار ساده و لذت بخش است.
تصاویر ذهنی چگونه ایجاد میشود داده هایی که از محیط پیرامون خود در جنبه های مختلف زندگی دریافت میکنیم تحلیل و پردازش می شوند و در نهایت به تصویر ذهنی ما تبدیل می شود .
اگر اطلاعات ما در مورد نبودن شغل مناسب یا سخت بودن پیدا کردن کار و یا نیاز به داشتن پارتی برای به دست آوردن شغل مناسب دریافت کرده باشیم.
این اطلاعات مدتها در ذهن تکرار می شود در نهایت در موضوع شغل مناسب تصویر ذهنی در ما شکل میگیرد که توصیف شرایط نامساعد کار باشد و انتظار ما تغییر می کند و منتظر روبرو شدن با شرایطی که کار مناسب پیدا نمی کنیم یا برای داشتن شغل مناسب پارتی لازم داریم .
⛔به این ترتیب زندگی به ما ثابت میکند که کار پیدا کردن سخت و غیر ممکن است.
چرا ؟ چون کار جهان همسو کردن اتفاقات زندگی هر انسانی با تصویر ذهنی آن فرد در جنبههای مختلف زندگی است .
نقش تصویر ذهنی در چاق شدن
۱. اطلاعاتی که درباره مزایای چاق شدن دریافت کرده اید
انسان های چاق قدرتمند سالم شاداب خوشبخت هستند وقتی چاقشویم مورد توجه قرار میگیریم .
۲.اطلاعاتی که درباره ارثی بودن چاقی دریافت کردهاید .
چون من به خانواده پدرم رفته ام چاقی ام طبیعییه
اطلاعاتی که درباره ارتباط چاقی با نحوه زندگی خود دریافت کرده اید .
چاقی من به خاطر کم خوابییه. چاقی من به خاطر مزاج سرد و بلغمه چاقی من به خاطر کم تحرکیه چاقی من به خاطر سریع غذا خوردن …
اطلاعاتی که درباره طبیعی بودن چاقی به هر دلیلی دریافت کرده ایم .
چاق شدن به خاطر افسردگی .چاق شدن به خاطر بارداری .چاق شدن به خاطر کم کاری تیروئید .چاق شدن به خاطر به هم ریختن هورمون ها و بیماری هورمونی .
همه این اطلاعات در ذهن ما پردازش شده و⏪ در نهایت به صورت تصویر ذهنی چاق در ذهن ما ذخیره می شود مغز بر اساس تصویر ذهنی ایجاد شده⏪ الگوهای رفتاری جدید را ایجاد میکند که نتیجه تکرار الگوهای جدید⏪ تغییر کردن جسم از وضعیت فعلی به وضعیت مطابق با تصویر ذهنی جدید است.
فردی اضافه وزن ندارد اطلاعات گوناگون درباره چاقی دریافت میکند پس از مدتی آن اطلاعات به تصویر ذهنی چاق تبدیل می شود.
مغز بر اساس تصویر ذهنی جدید ایجاد شده فرمول جدید ایجاد میشود بر اساس فرمول جدید فرد از حالت متناسب خارج می شود و به حالت چاق تبدیل می شود.
فردی که چاق است اطلاعاتی در مورد ترس از چاقی بیشتر و مشکلات چاقی دریافت می کنند پس از مدتی آن اطلاعات به تصویر ذهنی چاق تر از قبل در مغز خود تبدیل می شود مغز بر اساس تصویر ذهنی چاق تر ایجاد شده اقدام به ایجاد فرمول جدید رفتاری می کند و فرد در وضعیت چاقتر جسمی قرار می گیرد .
چرا با بسیاری از روش های لاغری نمی توان لاغر شد
چون چاقی نتیجه تغییر افکار و رفتار فرد است.
نقطه آغاز تغییر افکار و رفتار ما مغز می باشد و مغز اطلاعات خود را از طریق حواس پنجگانه دریافت می کند.
نحوه عملکرد مغز به این شکل است .اطلاعات دریافت⏪
اطلاعات پردازش شده و تصویر ذهنی⏪ بر اساس تصویر ذهنی فرمول رفتاری ایجاد می شود⏪ میل و رغبت در فرد برای عمل کردن به فرمول های جدید ⏪وضعیت زندگی فرد به مرور و عمل کردن بر اساس فرمول های جدید تغییر می کند.
هر وقت برای لاغر شدن از هر روشی اقدام کردهایم در حال طی مسیر بر خلاف جهت عملکرد مغز بوده در واقع ما بااستفاده از روشهای مختلف سعی کردهایم اطلاعات مورد نیاز برای لاغر شدن را به صورت معکوس به مغز خود منتقل کنیم.
و تلاش کرده ایم که با تحت فشار قرار دادن جسم باعث تغییر وضعیت از حالت چاق و لاغر شویم این در حالی است که جسم ما دستورات را از مغز دریافت میکند نه از سایر عوامل بیرونی.
وقتی ما فعالیت بیشتری داریم به دلیل بالا رفتن فعالیت عضلانی حرارت جسمی ما افزایش پیدا میکند و مغز برای جلوگیری از افزایش بیشتر دمای جسم دستور عرق کردن را صادر میکند وبا مرطوب کردن سطح بدن حرارت جسم را کاهش می دهد.
این فرآیند درونی اما تصور ما این که به خاطر افزایش فعالیت بدنی یا ورزش کردن سوخت و ساز بدن را افزایش می دهیم و تلاش برای عرق کردن بیشتر می کنیم که لاغر شویم این تلاشی بیهوده است.
طریقه صحیح تغییر کردن چگونه است
برای ایجاد تغییر در هر جنبه از زندگی باید از دادن آگاهی جدید به مغز شروع کنیم آگاهی منطبق با تغییری که می خواهیم ایجاد کنیم باشد استمرار در دادن آگاهی جدید باعث پردازش آن و ایجاد تصویر ذهنی جدید در مغز میشود.
مغز بر اساس تصاویر ایجاد شده فرمول های جدید ایجاد میکند و در نهایت میل و تمایل در ما برای عمل کردن بر اساس فرمول های جدید را ایجاد می کند.
مهمترین موضوع که سبب چاقی یا لاغری می شود تصویر ذهنی که در ذهن ذخیره کرده ایم .
✳ پس برای رسیدن به رویای لاغری تلاش فیزیکی برای لاغر شدن را متوقف کنید .
سپس آگاهی جدید همسو با لاغر شدن را به ذهن خود بدهید.
تغییر فرمول ذهنی سبب تغییر رفتار های غذایی روزمره ما می شود و در نهایت جسم ما تغییر می کند.
✳ تکرار فایل ها خیلی مهم است بارها بشنوید درموردش فکر کنید تا ملکه ذهن شود.
هر انتقال آگاهی جدید استمرارداشته باشیم تا تصمیم جدید ما برای تغییر کردن به عنوان دستور کار جدید ما تعیین گردد در این صورت آگاهی جدید به ذهن ناخودآگاه منتقل می شود و سبب ایجاد تصویر ذهنی لاغری در ما بر اساس تصویری جدید اقدام به ایجاد فرمول های رفتاری جدید میکند.
به راحتی می توانیم رفتار گذشته را تکرار نکنیم.
من عاشق آش رشته هستم اونم باسبزی تازه .باید حتما یک کاسه رو بخورم بعدشم دوساعت بعدش دوباره میخورم امروز باشور وشوق آش پختم وقتی میخواستم بخورم فقط دو ملاقه کوچک خوردم دیگه نتونستم مثل قبل بخورم حرصم گرفته بودم .😡🙄
هرچی تلاش برای بیشتر خوردن کردم نتیجه نداد😂بعدشم دیگه نخوردم .
این یعنی فرمول جدید که رفتار من روهدایت میکرد .
تکرار نکردن رفتارهای قبلی در واقع شکل گیری رفتار جدید ما هستند به اندازه ای که شما رفتار قبلی را تکرار نکنید در تثبیت رفتار جدید در خود موفق عمل کرده اید طولی نمی کشد که رفتار و واکنش های رفتاری ما در جهت متناسب شدن تغییر می کند و استمرار این روند باعث متناسب شدن ما می شود.
تاثیر تصاویر ذهنی بر چاق شدن
دلیل چاقی؟ قبل از اینکه چاق شویم تصویر ذهنی چاق از خود در ذهن ما ایجاد کردیم تکرار تصویرسازی باعث الگو شدن آن برای عملکرد مغز میشود.
فرمان های صادر شده از سوی مغز ما در راستای چاقشدن بود تکرار این فرمانها در نهایت سبب چاق شدن فرد میشود برای لاغر شدن از طریق ذهن باید تصویر ذهنی متناسب بدهیم .
و استمرار در تصویرسازی متناسب شدن مغز باعث فرمان های متفاوتی می شود واکنش های ما به مواد غذایی تغییر می کند در نهایت متناسب می شویم.
✳هر وقت احساس آرامش در ذهن ما ایجاد شد از همان زمان استارت لاغری زده می شود.
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان عزیزم .
هنوز یه عده در این آموزش ها به دنبال فوت کوزه گری هستن و به دنبال روشی هستن که استاد براشون مشخص کنه چی بخورین یا نخورین و … ولی همچین برنامه هایی داده نخواهد شد و روش کاملا ذهنی هست .
ما باید اول فرمولهای ذهنی رو تغییر بدیم و در نتیجه جسم ما تغییر خواهد کرد .و همین کار خیلی با رژیم فرق داره وقتی تغییر از ذهن شروع بشه ما هیچ وقت دجار استرس و نگرانی و محدودیت نخواهیم بود چون قبل از اینکه رفتار ما تغییر کنه منشا اون که ذهن هست تغییر کرده پس دیگه ما عصبانی و نگران و ناراحت نخواهیم بود . چون در این روش موضوع دیگه قرص،و رژیم ورزش نیست موضوع چیز دیگه هست .
هر وقت آرامش داشتی و اطمینان داشتی که لاغر میشی لاغری در شما شروع میشود و دیگه ترس و نگرانی در شما و جود نخواهد داشت و این فرد در واقع داره فرمولهای ذهنیشی رو تغییر میده .
همه ی ما در زمان نوزادی رفتار درستی داریم تا سن ۷ یا ۸ ماهگی در واقع هر وقت ما گرسنه بودیم غدا خوردیم و هر وقت سیر شدیم سرمون رو بر گردوندیم و نخوردیم و اما وقتی کودک از نوزادی خارج میشه چون ارتباطش با پیرامونش بیشتر میشه در مسیر چاقی بیشتر قرار میگیره مثلا بعضی از مادرها فکر میکنن که اگر بچه چاقتر باشه اون یک مادر لایق تر و توانمند تر هست و بعصیا این دید رو داشتن که اگر بچه ای چاق بود میگفتن آفرین این مادر کارش رو خوب بلده .
و حتی خود من بسیار همچین تلاشی میکردم که فرزندم رو چاق کنم و بارها به زور غدا وارد بدن فرزندم میکردم و با این کار دیگه بچه ی من طرز خوردنش فرق میکنه و دیگه این مقدار خوردن رو به عنوان مقدار سیری قرار میده .و همه ی افرادی که از کودکی اضافه وزن دارن همچین موضوعی هست که مادرها به عنوان مختلف شروع میکنن به مقدار زیاد غدا دادن به بچه ها و دیگه در اون بچه پرخوری به وجود میاد .
وقتی بچه ی تپل رو بارها در کودکی با عنوانین خوشگل و لپو و تپل و … صدا میکنیم به مرور تصویر ذهنی چاق در خودش ایجاد میشه چون ذهن کاملا تصویری هست .
وقتی ما از کودکی در معرض خوردن زیاد قرار گرفتیم و تشویق شدیم برای خوردن زیاد مثلا بخور که زود بزرگ بشی بخور که قوی بشی بخور که درست رو خوب یاد بگیری اینها همه تصویر چاقی از خودتون در ذهنتون به وجود اورده .نه فقط در خوردن بلکه در بقبه جنبه ها هم همین طور هست مثلا در دوران مدرسه هم همین طور هست اگر بارها به تو بگن که تو درست رو خوب یادمیگیری تو زرنگی دوست داری همیشه درس بخونی و نمره ی عالی بگیری و برعکس اگر نمره ی بد بگیری و سرزنش بشی باز هم همین طور هست .
در مواقع رژیم و ورزش اگر تصویر ذهنی ما هنوز چاق باشه با وجود تناسب کامل که کسب کردیم اما دوباره ما برمیکردیم به وزن قبلی چون تصویر دهنی ما عوص نشده .
من بارها شنیده بودم آدم در بارداری چاق میشه و از همون اول میرفتم یه مانتو بسیار گشاد کمینو میخریدم که کلی بزرگ و جادار بود که تا اخر بارداری هرچقدر چاق شدم جا داشته باشه درواقع تصویر ذهنی چاق از خودم داشتم و مغز من هم داشته در اون دوران فرمان خوردن صادر میکرده .
و هر چقدر بگی من از فردا پرخوری نمیکنم نمیشه چون معز ما فرمان صادر میکنه بر اساس تصویر ذهنی ما .خیلی از ما جدیدا واقعا پرخوری نمیکنیم و حرص،و ولع نداریم چون تصویرهای ذهنی ما داره تغییر میکنه و دستورهای خوردن تغییر میکنه .
معز ما بر اساس تصاویر ذهنی دستور میده .
من قبلا عادت داشتم هر روز چیپس و پفک و شیرینی بخورم و این اواخر ومشتاق شده بودم به خریدن مارکهای مختلف و طعمهای مختلف و عادت به هر روز خوردن تا اینکه من تصاویر ذهنی خودم رو نسبت به خوردن این چیزها تغییر دادم و دیگه من خیلی راحت تصمیم میگیرم دیگه نخورم و دیگه اشتیاق من تغییر کرده و اشتیاق بر اساس تصاویر ذهنی من هست .
من باید تصاویر ذهنی متناسبی داشته باشبم تا دستورهای مغزی متفاوتی رو داشته باشم .
من باید اول حرکت به سمت چاقتر شدن رو متوفف کنم و بعد به سمت تناسب حرکت کنم نمیشه همزمان در دو جهت حرکت کنم .
تصاویر چاقی رو پررنگ نکن با این کارها :
پس به هیچ وجه در مورد چاقی خودتون حرف نزنید هر کس به شما گفت انگار چاق شدید شما اصلا حرف نزنید که من لاعر نمیشم و هر چی بخورم چاق میشم به هیچ وجه خودت رو سرزنش نکن صحبت در مورد چاقی ممنوع و هر وقت خواستی خرف بزنی بگو نمیخوام تصویرهای ذهنی رو پررنگ کنم .
راه دوم :در مورد راه کارهای برای رفع چاقی نباش هر چقدر به دنبال راه کار برای رفع چاقی باشی داری به چاقی بیشتر بها میدی و هر چقدر بخواهی از چیزی فرار کنی در ذهنت اون پررنگ تر میشه .هر چقدرربیشتر تلاش کنی برای لاغری تصاویر ذهنی چاقی خودت رو پررنگ تر کردی . پس به هیچ وجه تحقیق نکن در مورد روشهای لاغری و اینکه چاقی چیه و ..
راه سوم :در معرض اطلاعات چاق کننده قرار نگیرید مثلا انواع پیجها ی آشپزی رو و شیرینی پزی رو دنبال نکنید که این کار تصاویر ذهنی چاقی رو پررنگ میکنه .
اگر این کارها رو بکنید دیگه تصاویر جاقی شما پررنگ نمیشه و نگرانی شما کم میشه و آرامش شما زیاد میشه و این نشانه ی خوبی هست .
و اما برداشت من از فایل :
من خدا رو شکر کلی تصویر از دوران تناسب خودم دارم و چون مربوط به خیلی پیش نیست در حد ۶ سال پیش تقریبا هست به راحتی میتونم خود متناسبم رو تصور کنم و همیشه به خودم میگم من سالها در دوران مجردی خودم در این وزن بودم که به خاطر باورهای غلط و افکار غلط از دستش دادم و اما دوباره با قرار گزفتن در این راه درست به وجودش میارم من از وقتی که در این مسیرم مثل قبل پرخوری ندارم حرص،و ولع ندارم ریزه خواری ندارم و اما شاید هنوز گاهی باشه ولی خیلی کمتر از قبل شده که این نشان از تغییر تصاویر دهنی من هست که بازم باید بهتر و عالیتر روی خودم کار کنم و به اندام های چاق الانم بی توجه باشم تا به اون چیزی که میخوام برسم من خوشحالم که این روش اصولی هست و داره از ریشه مشکل من رو حل میکنه و اگر من الان پرخوری ندارم و کمتر میخورم به زور و رژیم و قرص،و دارویی ووووو نیست نه داره از جایی که دستور خوردن صادر میشه یعنی از معز من تغییرات رو ایجاد میکنه و برای همین هیچ استرس و نگرانی و عصبانیتی در کار نیست برعکس به احساس خوب قدرت و خود باوری و اطمینان و باور به خودم که منم میتونم تغییر کنم رسیدم و اینکه بدن من و متناسب با هم هیچ فرقی نداره مگه در دهنشون تفاوت هست که برای رفع این مشکل هر روز باید در این مسیر یک گام برداری و حتما به اونها عمل کنی و چقدر این روش لاعری ارزشمند هست برای من که در اوج آزادی من دارم زندگی میکنم و هیچ محدودیتی ندارم و همین دیشب خانه مادرم گرسنه بودم و با خیال راحت شام هر چی بود خوردم و یا امشب مادرم شام درست کرده و گفته حتما باید بیایین و من ظهر هر چی خواستم خوررم و اصلا به دنبال حساب و کتاب کردن کالری و .. نیستم و فقط تمام تمرکزم بر این هست که در هر وعده ی غدایی به اندازه بخورم و این مورد رو باید بهتر رعایت کنم و بارها به خودم بگم پرخوری کاری هست عیر انسانی و کاری زشت و زننده و کاری هست که انسان رو اذیت و بیمار و چاق میکنه و ما رو از هدف دور میکنه و کاری هست که انسان رو از خدا دورتر و به شیطان نزدیکتر میکنه و کاری هست که بدن رو نافرم و زشت میکنه و محل تجمع بیماریها میکنه و من هر بار بخوام پرخوری کنم باید به خودم بگم لذت زود گذر این مواد عذایی رو میخوام و یا لدت همیشگی تناسب اندام رو میخوام و به اندازه بخورم و دقیقا من قبل از ازدواجم همه چیز میخوردم اما کم و بعد از ازدواجم که تصاویر ذهنی من تغییر کرد و باورهام تغییر کرد من واقعا پرخور شدم همه چیز زیاد میخوردم حتی بیشتر وقتها از همسرم بیشتر میخوردم و بعدش هر جا مینشستم میگفتم اره اشتهام زیاده خوش به حاله لاغرها که هوس نمیکنن و نمیخورن و بعدا که در بارداریهام چاقیم بیشتر شد کلی دلایل دیگه هم اصافه کردم و با خیال راحت تر میخوردم تا واقعا دیگه از خودم ناراضی بودم و با ورزش،و رژیم سخت خودم رو لاعر میکردم و اما هیچ وقت نتیجه ماندگار نبودچون تصویر ذهنی من تغییر نکرده بود
فایل “گام هفتادم “:
👤چطور احساس ارامش با تغییرفرمولها ی ذهنی در من تاثیر گذاشته است:
به طور کلی من به این نتيجه رسیده ام که ما فقط یکبار به این دنیا میاییم ، پس چه دلیلی دارد که من سرهر مسله کوچکی عصبانی بشوم. 🌼
درست است که در ان لحظه شاید ان مساله برای من خیلی مهم و حیاتی به نظر برسد ، ولی واقعاً بارها امتحان کرده ام که با عصبانیت خودم،نه تنها انرژي خودم تحليل رفته ، بلکه اطرافیان هم ازم دور شده اند و حتی به من برچسب ادمی که زود صداش بالا میرود و عصبانی میشود را چسبانده اند و از همه مهمتر اینکه از وجود صبر را که خداوند مهربان به من داده ، استفاده نکرده ام.🌻
پس من تمرین استادرا شروع کرده ام که اگر عصبانی شدم، فقط تا 3 دقیقه در ان حال بمانم و بعد بی خیال ان موضوع شوم.🌺
ترک عادت سخت است ولی امکان پذیر است ، وقتی چند روز پیش از پسرم سوال کردم که چه تغییری در من میبیند گفت که “مادر تو خیلی صبورتر شده ای و کمتر عصبانی میشوی و من به داشتن مادری مثل تو افتخار میکنم.” 🌹
من اشک شوق در چشمانم حلقه زد و خدا را شکر کردم و به انجام بهتر و دقیقتر این تمرین پرداختم. استاد بسیار از شما سپاسگزارم مثل همیشه.🌸
استاد گرامی،ممنونم از این همه اگاهی که دارید و مهمتر اینکه، انها را به اشتراک میگذارید. مطمئن هستم که هزاران برابر این اگاهیها که به اشتراک میگذارید ، دعای خیر از اقصی نقاط عالم برای شما فرستاده میشود؛ چون زندگی افراد زیادی تحت این اگاهیها تغییر مییابد چه در وطن عزیزمان ایران ، چه المان ، چه استرالیا و چه در امریکا.🌷
👤چطور تصور ذهنی من با تصویر من در اینه متفاوت شده است:
چون 8 ساعت سر کار دایم به دو صفحه رایانه روبرویم نگاه میکنم و هر دو screen مقابل من ،عکس قدی من را که در ان 50 کیلو گرم هستم نشان میدهد که خودم تنظیمش کرده ام ،پس ضمیر ناخوداگاه من ، دایم ان تصویرمتناسب را در من تداعی میکند.🌟
در عین حال وقتی جلوی اینه قرار میگیرم، سعی میکنم که تصویر صورتم را بااندام ان عکس متناسبم در ذهنم، برای چند ثانیه تصور کنم. 🌠
یکم سخت است ولی برای چند ثانيه قابل اجرا است. گاهی اصلا به اندام خودم نگاه نمی میکنم، ولی گاهی هم که نگاهم میافتد دچار ناراحتی نمیشوم ،خودم را سرزنش نمیکنم، چون میدانم لاغری در راه است و به زودی در جسمم پدیدار میشود ، این را تغییرات هر روزه رفتارم وتغییر درونم، به من میگویند. 🌼
👤چطور تشویقهای معلمهای من باعث شد که من مدرس ریاضی شوم:
من این تجربه استاد را زندگی کرده ام. از دوران دبستان اینقدر معلمهای دلسوزریاضی من، مرا تشویق کردند که حتی من دوست داشتم در مدرسه بمانم و دیرترخانه بروم ،چون خیلی بهم خوش میگذشت.🌻
سوگلی کلاس بودم و همیشه معلم ازم ميخواست من بروم و تمرین ریاضی را به عنوان نفر اول پای تخته بنويسم و بقیه ازروی راه حل من بنویسند ؛با اینکه پدر و مادر من بيسواد بودند و خواهران من هیچ کدام در زمينه ریاضی مهارتی نداشتند.🌺
اینقدر این تشویقها زیاد بود که من از رشته ریاضی فارق التحصيل شدم و الان مدرس ریاضی در یکی از کالجهای امریکا هستم و شاگردان کالج همه دوست دارند با من کلاس بگيرند؛ چون هر کس با من کلاس گرفته حتماً درس ریاضی خودش را pass کرده و نمره خوبی از ان گرفته است. 🌹
میبینید که چقدر تشویق ما را به اوج ميرساند و باعث پیشرفت ما میشود. 🌸
👤کادویی که از همسر و پسرم گرفتم:
چند روز پیش پسر و همسر من برای من دو بلوز سایز small خریدند و ان را از قسمت نوجوان و جوان فروشگاه برداشته بودند که روی ان “مخصوص سن 16 تا 20 سال” درج شده بود.🌷
مدل و رنگ و جنس این دو بلوز بسیار لطیف ، شاد و ساده و شیک بود. من انها را پرو نکردم و فقط موقعی که دوست داشتم ،پوشیدمشان.🌠
بسیارلذت بخش بود که نه تنها انها اندازه ام بود؛ بلکه سایز انها برایم ازاد بود. از خوشحالی فقط شکر گزاری کردم و بابت تمرینهای بی نظیر استاد از ایشان ،قدردانی. من بسیار خرسندم که مابه این راحتی و بدون رژیم و سختی داریم به خواسته متناسب شدن خود میرسیم بدون ذره ای محدودیت در عین ازادی.🌟
همه ما انسانها عاشق ازادی هستیم و به محض اینکه ما را از چیزی منع کنند ،همه بیشتر تحریک به ان مورد منع شده میشویم.⭐
بنابراین ، چون من از خوردن هیچ نوع ماده غذایی منع نمیشوم ، برای خوردن هم ،هیچ حرص و ولعی ندارم، هیچ تحریکی به زیادتر خوردن و بیش از مقدار مورد نیاز بدنم خوردن ،ندارم چون محدودیتی در خوردن ندارم.🌼
فقط در زندگی خودم متمركز شده ام، پس پیشرفت من و افکار معجزه اور ،سریعتر به ذهنم میرسد. بیشتر شکرگزاری میکنم؛ پس خداوند هم قدرت و ارامش بیشتری را به من عطا میکند، چون من خواستار ان هستم و خودم ميخواهم و در مسیر روشن هدایت به سمت او گام برداشته ام.🌺
روز دوشنبه 7 تیر ماه سال 1400
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه لاغری با ذهن
حالا که تا این گام پیش اومدم و فهمیدم که صحبت کردن و توجه چاقی خود باعث چاقی میشه و این رو تو ذهنم جستجو کردم که شروع صحبت و توجه من از چاقی کجا بود
که فهمیدم من هم از ۱۲.۱۳ سالگی استارت چاقی من شروع شد .
من یه عمویی دارم که سفید و چاق و خوش اخلاق هستش و در نانوایی کار میکنه و هر موقع که اون رو می دیدم چه موقع هوای سرد وبرفی زمستان و چه هوای گرم تابستان مرتب یه تی شرت زرد و رنگ روشن میپوشید و هرجا هم میرفت همینطور.
همش وقتی به خونواده میگفتم که عمو سردش نیست تو این برف و سرما تی شرت میپوشه واونها می گفتند که عمو چاق و تپل هست وسرما اذیتش نمیکنه. سالها اون رو می دیدم و همش همینطور صحبتها .
کم کم پسر همسایه ای داشتیم که اون هم مرتب از چاقی خودش پیش همه گله میکرد که من چاقم نمیتونم کار کنم و یه عده ای دلشون می سوخت و یه عده ای هم میزاشتند به حساب مریضی که اون حتما مریضه که نمیتونه خودشو لاغر کنه و عده ای هم میزاشتند به حساب تنبلی اش.
منم دلم براش می سوخت.
یه مدت هم همکارانی داشتم که خیلی چاق بودند و تحت نظر پزشک تغذیه بودند و موقع ناهار خوردنشان من توجه ام به سمتشون میرفت و مرتب از چاقیشون می گفتند
خواهرم که بعد بارداری اضافه وزن پیدا کرد و مرتب از چاقیش میگفت منم که بی خبر ازهمه جا پای درد ودل همشون میشستم.
یه مدت هم دفتر آشپزی گرفتم و تمام پخت غذاها رو از کانال تلویزیون و اینترنت و دوستام میگرفتم و توش می نوشتم. دیگه تصویرسازی ذهنم شکل گرفت و
کم کم پروسه چاقیم شروع شد و من بی خبر گذاشتم به حساب کم تحرکی . ارثی بودن از عمه ام . ورزش نکردن و …
وهمین باورهای غلطم روز به روز بیشتر و بیشتر شد تا اینکه به ۱۸ کیلو اضافه وزن رسیدم .
با پیاده روی سنگین و رژیم و قهوه و کلاسهای رقص و هیپاپ یه مدت ۵ کیلو کم کردم و و یه مدت بیخیال شدم ویهو ۷ کیلو بالاتر رفت .
و داشتم درمورد اثر قهوه بر لاغری مطالعه میکردم و تو سایت های مختلف سرک میکشیدم یهو یه آقایی که کلی متن درمورد لاغری نوشت لابه لای متنش گفت لاغری با ذهن آقای عطار روشن خوبه .
نمیدونم چی شد من سریع این اسم و سرچ کردم و وارد سایت شدم سال۹۹ بود .
مطالب سایت رو کمی مطالعه کردم چیزی دستگیرم نشد و اصلا نه دوره ای دیدم نه مطالب آموزشی اینجوری .
نمیدونم شاید بود و من ندیدم و کنارگذاشتمش.
ماه رمضان۱۴۰۰ بود گفتم که ماه رمضان تموم بشه تمرینانت مرگبار رو شروع میکنم و حسابی وزن کم میکنم چند روز مونده بود که ماه رمضان تموم بشه یهو داشتم تو اینترنت سرچ میکردم به یاد این سایت افتادم بازش کردم انگار پنجره خوشبختی به رویم باز شد و هرچی بیشتر مطالعه میکردم مشتاق تر .
اینهمه مطالب و فایل کجا بود . چرا من سال۹۹ ندیدمش.
اصلا نمیدونم .
خدا رو شکر میکنم که با این دوره آشنا شدم و استادی که همش کنارمونه و کمکمون میکنه .
تصمیم گرفتم تا لاغرنشدن این دوره رو کنار نزارم چون معتقدم که اگه نتیجه نگیرم خودم کوتاهی میکنم وگرنه مطالب استاد نظیر نداره وهم مطالبش و هم پشتیبانیش.
استاد جان از بابت مطالب چشم زخم هم بسیار سپاس گذارم
که ایمانمون رو قوی تر و محکم تر کردید به خدای یکتا . آرامشمون در زندگی بیشتر . ولذت بردن از داشته هامون رو بیشتر .
آنقدر اون فایل ها رو دوست دارم که عصرها همش گوش میدم و کلی بهم انرژی میده و خیالم رو از بابت کلی نگرانیهای بیهوده ای که داشتم راحت میکنه .
با سلام خدمت استاد روشن وعزیزان همگروه
برحسب فرمان استادم تصمیم گرفتم که بعد دیدن هرفایل پیام بگذارم..
من در تکرار دوم صد روز با لاغری هستم.دیدن فایلهای استاد وخواندن نوشته های دوستان والبته نوشته خودم هم در دفتر وحتی نت برداری از جملات ونوشتهای بعضی از دوستان کار همیشگی من است…ولی نوشتن در گروه برام سخته زیرا که با موبایلم کار میکنم.اما چون استادم ازم خواستن که بنویسم دیگه به امید خدا شروع به نوشتن در قسمت نظرها میکنم.
از حدود ۹ ماه پیش که بقول استاد به این سایت هدایت شدم…هر روز وهر ساعتی که وقت داشته باشم.در گروه مشغول خوندان ونوشتن هستم ودفترهای زیادی رو از مطالب عالی پر کردم.
من در کل در سایز ۳۸ هستم و چند کیلو اضافه وزن اونم در ناحیه شکم دارم… تا سن چهل سالگی وبعد سه سزارین وبچه های مدرسه ایی وزن ۵۲ کیلو داشتم واصلا نمیدونستم اضافه وزن یعنی چی……
ولی طبق نظر دکترم مجبور به یه عمل زنان شدم که قبل از عمل دکتر علاوه بر رضایتنامه ..یه برگه هم ازمون گرفت که بعد عمل در صورت اضافه وزن ما هیچگونه شکایتی نداشته باشیم.
واین شد برای من یه آیه….وآغاز نگرانی اساسی وبی وقفه در زندگی…..
هر روز وزن کردن…ترس از هر خوردنی….ورزشهای پی در پی…پیاده رویهای طولانی…گاهی دو بار در روز
نگرانی….وبقول استاد تک به تک این کارهاروند چاقی رو در پی داشت.
در یه کلینک معتبر زیر نظر چند پزشک..با رژیم وشرایط خاص در حالی که واقعا لاغر شده بودم یعنی پوست واستخوان…صورت ریخته داغون..کلا پوست شل وافتاده…از زور لاغری نمیتونستم گاهی اوقات تعادلم رو حفظ کنم چشمام سیاهی میرفت.
با این اوصاف اون بدن تکیده … شکمم کوچیک شده بود….ولی نه بصورت صاف و. نرمال…..واین باعث تعجب دکترها…مربی ورزشم وخلاصه دوستام وهمه شده بود که مگه میشه …؟ ولی اینطور بود .
حالا که در این گروه هستم متوجه می شوم که دکترم وقتی گفت اضافه وزن در ناحیه شکم پیدا میکنی وبرای من مثل آیه شده بود…به هیچ طریقی نمیتونستم از شرش خلاص بشم.
الان با استمرار در انجام تمرینها..دیدن فایلها..خواندن نوشتها های دوستان همراه… ..تغییرات زیادی در احساسم بوجود اومده..
کلا دیدم به زندگی بهتر شده..دیگه سعی میکنم فکر منفی نکنم…تلویزیون کلا تعطیل…خبر های مجازی تعطیل…دائما سعی میکنم در افکار مثبت باشم.
در حال یاد گیری فرمولهای جدید ذهن هستم وخیلی هم برام عالی بود این تغییرات ..مثلا بخاطر کرونا دوسالی بود که دخترهام نمیتوانستن برای دیدن ما بیان…ولی امسال بصورت معجزه آسا .سال تحویل ومراسمهای نوروزی کل خانواده پیش هم بودیم..ویا در کارهای دیگر که براحتی وآسانی پیش میرود.به لطف خدا
تغییرات عالی رو داشتم..ولی در مورد لاغری روند لاغر شدن من شروع نشده.
با اینکه از اضافه وزنم دیگه اصلا صحبتی نمیکنم.(
واز این بابت دخترهام نهایت تشکر رو از استاد دارند.)..چونکه هر روز ساعتها تلفنی در این مورد با تک..تک اونها حرف میزدم…ومیگفتم رژیم دارم
ورزش پیلاتس…زومبا ..پیاده رویهای طولانی
پس چرا شکمم آب نمیشه؟
ترس از غذا خوردن…چی بخورم…چی نخورم…چقدر بخورم…؟
در کل آدم پرخوری نیستم واصلا شیرینی دوست ندارم.
براحتی در ماه رمضان فقط نیم ساعت افطار غذا میخورم ومابقی یعنی ۲۳/۵ روزه هستم.
خیلی راحت رژیم ۱۸….۶ ساعت رو روزهای طولانی میتونم داشته باشم..
الان میدونم که هیچ غذایی چاق کننده نیست..
ومن کل برنامه های آشپزی رو حذف کردم..سعی میکنم با تکرار اینکه غذا قدرت چاق کنندگی نداره…نون…پلو…هر ماده غذایی به اندازه لازم خورده بشه نگران کننده نیست..
ترازو را از دسترسم خارج کردم.
ولی به محض آغاز بخوردن در ذهنم چه حرفهایی بلند بلند زده میشه ..این یه تیکه نونه…
خوب کوچیکه…زیادنیست
اینم مثلا یه تخم مرغ پخته…از اون طرف خودم مدام تکرار میکنم غذا چاق کننده نیست..واون میگه امیدوارم
یه کم پلو غذام کم شده..وقتی سیر میشم دیگه نمیتونم چیزی بخورم..اما ذهنم …حالا در مجموع چی خوردی….یه ظرف کوچیک پلو…حالا یه تیکه مرغ
چند قاشق..ماست..حالا…حالا……ومن تکرار میکنم…هیچ ماده غذایی قدرت چاق کنندگی نداره…
وخلاصه هر روز در حال کشمکش هستم.
سخت مشغول تلاش هستم برای جا افتادن فرمولهای درست در ذهنم…اونم پذیرفته ولی چرا من همش تو فکرم.نمیتونم بیخیال بشم؟فکرم رو مشغول کرده…با اینکه الان میدونم لاغری آسانترین کار دنیاست…وهر روز منتظرم که نتایج خوبی در خودم ببینم….ولی متاسفانه با وجود اعتقاد واطمینان زیاد واستمرار….. به روند خوش لاغر شدن…… نرسیدم..البته فعلا
فکر کردم که شاید چون شکم همسرم بزرگه ودائم در فکر ودر حال خوردنه…اون مانع برای من است که استاد فرمودند اینطور نیست وبه اطرافیان توجه نکن.
در هرصورت بطور مستمر در این راه ادامه طریق میدهم وباور دارم که به نتیجه مطلوب میرسم.یعنی انتظارم این است چون پیش فرض خلقتم متنا سب بودن است وبیشتر عمرم در اندام ایده آل خودم بودم.وبرای تصویری سازی تمامی عکسهای آلبومم رو دوست دارم وبهشون باعلاقه نگاه میکنم .وامیدوارم که بزودی به اندام ایده آلم برسم.
با آرزوی اینکه همه به تناسب دلخواه دست پیدا کنیم..🙏🙏🙏🙏🙏🙏
وتشکر فراوان از استاد م که بی وقفه در حال تلاش برای آموزش این آگاهیهای درست وناب به ما هستند.
به نام خداوند هستی بخش
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
موضوع: تصویر سازی ذهنی
ذهن ما برای همیشه به صورت تصویر سازی ذهنی عمل می کند همانطور که تصاویر ذهنی باعث چاقی ما میشود همان تصاویر نیز می تواند باعث لاغری شود. پس هر وقت راجع به موضوعی صحبت می کنیم می بینیم یا می شنویم تصویران موضوع در ذهن ما نقش می بندد و سپس بر اساس آن تصویر دستورات صادر میشود زمانی که ما به واسطه رژیم گرفتن خود را از خوردن منع می کنیم درستکه که به ظاهر خود را از خوردن منع می کنیم اما در واقع این عمل خوردن به واسطه تصویر سازی ذهنی در ذهن ما صورت می گیرد به همین دلیل است که پس از اینکه مدتی رژیم گرفتیم از آن خسته می شویم و احساس یاس و ناامیدی در ما شکل میگیرد. زیرا آن تغییری را که منتظرش بودیم برای ما اتفاق نمی افتد به همین دلیل احساس ناتوانی در در ما شکل میگیرد در حالی که نمیدانستیم که مسیر اشتباه است خود من یادم می آید زمانی که شام خوردن را برای خود منع کرده بودم و شب ها شام نمیخوردم اما به خاطر همسر و فرزندم سر سفره حاضر می شدم و گاهی اوقات غذایی را که دوست داشتم درست کرده بودم و آن ها غذا می خوردند و من با حسرت نگاه می کردم که چرا من نباید غذا بخورم در واقع با این نخوردن به جسم خود آسیب میزدم و از طرفی این مسیر اشتباه باعث ایجاد حرص و بیشتر درمن می شد و هنگامی که شکست میخوردم خودم را سرزنش می کردم و از ادامه مسیری که در پیش گرفته بودم خسته میشدم اما با این فایل ها یاد گرفتم که اوّلاً نباید در مورد چاقی خود صحبتی کنم دوماً ارتباط خود را با کانال های ارتباطی در مورد چاقی و رسیدن به لاغری مثل رژیم گرفتن، چی بخوریم تا لاغر شویم و موضوعاتی از این قبیل کاملاً قطع کنم راه سوم اینکه هر چیزی که ما را وسوسه و تحریک میکند و به سمت چاقی می کشاند در معرض آن قرار نگیریم مثل عضویت در کانال های آشپزی همیشه دنبال دستور پخت غذاهای جدید نباشیم چون نمی شود غذایی را درست کرد و نخورد و همیشه ذهنت جستجو می کند یک چیز بزرگتر و جدیدتر را اگر این سه کار را انجام دهیم باعث می شود که آرامش بیشتری پیدا کنیم و نگرانی از چاق شدن در ماه کم رنگ تر میشود و این نشان می دهد که تصاویر ذهنی در مسیر درست قرار گرفته است نکته بسیار مهمی که نباید آن را فراموش کنیم این است که در مسیر لاغری با ذهن زمان معنایی ندارد و این فکر را باید برای همیشه از ذهن خود دور کنیم که مثلاً طی یک یا دو ماه آینده لاغر شوم اگر لاغری در مسیردرست باشد بدون در نظر گرفتن زمان اتفاق میافتد. در پایان از خداوند منان به خاطر داشتن احساس خوب و یافتن مسیر درست سپاسگزارم و از استاد عزیزنیز به خاطر زحمات خوب و بی نظیرشان کمال تشکر را دارم.
سلام دوست عزیز
خوشحالم که در مسیر صحیح در حال ادامه دادن هستید
لطفا از اینتر کردن برای پاراگراف بندی و جداسازی قسمت های مختلف نوشته استفاده کنید
به این شکل نوشته شما زیباتر و خواندنش راحت تر میشه
سپاسگزارم از شما
نشان های دریافت شده
سلام .
گام ۷۰ : تصاویر ذهنی چاق
تصاویر ذهنی چاق با تکرار اطلاعات چاق کننده از طریق ورودیها شنیده ها دیده ها و قضاوت کردنها تبلیغات و …. در ذهن ما ایجاد شده اند .
از بس از کوچکی تا همین حالا این اطلاعات را در سر وارد کرده ایم برای همین تنها راه تغییر تصاویر ذهنی چاق کنترل ورودیهاست و هدایت ورودیها به سمت وارد کردن اطلاعات صحیح در مسیر لاغری صحیح .
الان داشتم مطلب مربوط به انتظار لاغری از این روش را در ذهن خود ایجاد کنید را میخوندم . واقعا که هر کجای این مسیر باشی چقدر عالی میتونی از مطالب برداشت نیکو داشته باشیم . وقتی تصاویر ذهنی ما تغییر کنند مسلما انتظار لاغری هم در ما ایجاد میشه و به مراتب وقتی انتظار لاغری در ما ایجاد بشه چون یک احساس هست کمک میکنه به تغییر تصاویر ذهنی .
ما باید ذهنیت خود در مورد لاغر شدن را رها کنیم .
تصاویر ذهنی در حقیقت ته نشین سیل اطلاعاتیست که به صورت رودخانه بر ما جاری میشوند . اگر این اطلاعات لاغر کننده باشند این ته نشین یا همان تصاویر تصاویر لاغریست اما اگر سیل اطلاعات چاق کننده باشد ته نشین ذهن ما چاقیست و خبر خوش اینست آب اصلی رودخانه ی وجود ما لاغریست . اگر ما ورودی های خود را در جهت لاغری هدایت کنیم و اب آلوده وارد مسیر اصلی رودخانه نکنیم ته نشین چاقی در ذهن نخواهیم داشت .
یکی از کارهایی که شدیدا تصویر ذهنی مارا به سمت چاقی تغییر میدهد وزن کردن است . ترازو را دور بیندازیم .
یکی دیگر از کارها زیر و رو کردن و دیدنو لمس چاقیهایمان جلوی آیینه است . از این کار پرهیز کنیم .
گفتگوهای دیگران را مبنی بر چاق شدن اهمیت ندهیم .
حتی مبنی بر لاغر شدن هم اهمیت ندهیم . آنها هم مسیر ذهنی مارا تغییر می دهند .
در مورد روش ذهنی با کسی صحبت نکنیم .
به خوردنهای خود توجه نکنیم . قضاوت نکنیم .
مواد غذایی در ذهن ما برابر با چاقی تعریف شده اند یا باید دیدگاه خود را نسبت به آن تغییر دهیم و یا باید کاملا به خوردن خود بی تفاوت باشیم . یعنی درست مثل معتادینی که در حال ترک مواد هستند ما هم به دلیل اینکه خوردن مواد غذایی در ذهن ما برابر با چاقی تعریف میشود باید تا جاییکه می توانیم خودمان را از مواجه شدن با شرایطی که این فرمول ذهنی را در ما فعال می کند دوری کنیم تا کم کم این فرمول را کمتر و کمتر در زندگی روزمره ی خود استفاده کنیم .
مواد غذایی مارا چاق نمی کند . خوردن مواد غذایی هم مارا چاق نمی کند . خوردن بیش از اندازه ی مواد غذایی به ما احساس چاقی می دهد و تصاویر چاق را فعال میکند . پس تا زمانیکه با خوردن زیاد مواد غذایی احساس چاقی در ما ایجاد میشود باید کاری کنیم خودمان را در معرض این رفتار قرار ندهیم . و البته این هم یک فرمول ذهنی و یک تصویر چاق است که به خاطر استفاده ی زیاد از این فرمول و مشاهده ی نتیجه ی آن در ذهن ایجاد شده و وقتی از فعال شدن تن جلوگیری کنیم تا حد خیلی خیلی زیاد در فعال سازی لاغری تاثیر گزار است .
حتی ما خیلی وقتها حتی با دیدن غذا نیز احساس چاقی می کنیم یعنی توجه به چاقی و فرمول خوردن و متعاقب آن عداب وجدان در ما فعال میشود یعنی تا این حد تصاویر چاقی در ذهن ما فعال است . پس بهتر است ورودی چشم را از این نعمت الهی فرو بیندازیم تا این تصاویر در ذهن ما کمرنگ تر شوند .
مخصوصا دیدگاه درونی خود را و برای تغییر دیدگاه درونی نیز بهترین کار اینست که آن عامل از دیدگان ظاهری ما نیز کنار برود .
حتی جالبه باز باید مراقب باشیم که این حالت حالت مبارزه و جلوی خود گرفتن پیدا نکنه . چون این احساس هم باز در پررنگ کردن چاقی داره فعالیت میکنه .
یکی از تفاوت انسانهای چاق و لاغر دقیقا در کانون توجه است . آنها توجهی به چاقی ندارند . هر چیزی آنها را یاد چاقی و یا لاغر شدن نمی اندازد . آنها تصویر ذهنی لاغر شدن را با تصویر ذهنی چاق نپوشانده اند و ما هم باید دقیقا مثل آنها شویم حالا هرکاری که بیشتر مطابق میل ماست چون هر زمان یه ترفندلازم میشود که تکرار شود تا یاد چاقی و لاغری از ذهن ما پاک شود. مرور اطلاعاتی که در این سایت است نیز بهترین راه فراموش کردن و پاک کردن تصاویر چاقیست . چون به اندازه ای که ما این اطلاعات را تکرار می کنیم یعنی داریم آب وجود خود را از چاقی پاک میکنیم و اجازه میدهیم آب زلال لاغری در وجود ما جاری شود .
ذهن ما اونقدر تیزه که واقعا طعم اب چاقی و لاغری رو عالی تشخیص میده . پس خیلی مهمه که چطور از این اطلاعات استفاده کنیم که در جهت پاکسازی تصاویر چاقی به ما کمک کنه . یعنی تحلیل کردن ما هم در این مسیر خیلی مهمه . ممکنه گاهی اوقات این اطلاعات رو با چاقی تحلیل کنیم و در نتیجه نتایج دلخواه رو نگیریم . پس توجه کنیم که هم گوش دادن به فایلها و انجام تمارین مهمه هم نوع تحلیل و برداشت ما . برداشت ما باید احساس متناسب شدن و انتظار متناسب شدن و حرکت در مسیر لاغری به ما بده .
پس دوستانی که شاید تا الان نتیجه نگرفتن به تحلیل خودشونم توجه کنند . تحلیلاتمون باید حس خوب بهمون بده . امیدوارمون کنه . مشتاقمون کنه . ایمانمون رو بیشتر کنه و گفتگوهای ذهنیمون رو در مسیر لاغری نگهداره . یعنی احساس چاقی دیگه نداشته باشیم و برعکس احساس لاغری در وجودمون باشه . احساس و انتظار لاغر شدن . باز هم دقت کنیم اینجا هم باز تصاویر ذهن ما دچار تحریف شده . این احساس و انتظار لاغر شدن با تحمیل این احساس به خودمون متفاوته . تحمیل کردن باز در جهت چاقیه و ما به زور میخوایم این احساس رو ایجاد کنیم . پس دقت کنیم که احساس و انتظار لاغر شدن با تحمیل این احساس متفاوته نشانه اشم اینه وقتی احساس تحمیل داریم یعنی باز چرا چرا گفتنها رو داریم در ذهن تکرار می کنیم . چرا لاغر نمیشم . چرا چاق میشم . یعنی باز توجه روی چاقی . ولی وقتی احساس لاغری داریم حالمون خوبه احساسمون خوبه خودمون رو سرزنش نمیکنیم با نگاه در آیینه به خودمون عشق میورزیم حس سپاسگزاری در وجودمونه و همه ی اینها یعنی آب لاغری آلوده نشده و داره عالی جاری میشه .
اگر میخواهیم لاغر شویم باید تصاویر چاقی رو پاک کنیم تا آب لاغریمون گل آلود نشه .
آب را گِل نکنیم . ☺
راستی یه نکته ی دیگه به ذهنم اومد البته شما قبلا گفته بودید اما امروز نگاهی تازه بهش پیدا کردم . اونم این بود که ما برای چاق شدن زمان تعیین نکرده بودیم . یعنی هیچ وقت نگفته بودیم چاقی ما اینقدر طول می کشه در حالیکه واسه لاغری همش ته ذهنمون یه زمانه که مثلا لاغر شدنمون انقدر طول میکشه . اینم یه فرمول اشتباهه که ما برای لاغری زمان بزاریم . زمان گذاشتن احساس مارو بد می کنه مارو دچار عجله و احساس ناتوانی و وای چرا لاغر نشدم و ….. می کنه و باز هم تصویر چاق در ذهن فعال میشه .
به خدا خیلی قشنگه این راه . خدایا سپاسگزارم . استاد ازتون خیلی ممنونم
گام ۷۰ ،،سلام وقت بخیر ،،،تصویر ذهنی چاق ،،خدارو شکر میکنم که ۷۰ روزه با ۷۰ گامه بینظیر در حال قدم زدن در سرزمین لاغرها هستم ،لذت میبرم و از آگاهی های نابش استفاده میکنم ،، در واقع همه اتفاقات زندگی ما ربط داره به اون تصویری که از دوران کودکی در ما شکل گرفته ،،تصاویر ذهنی ما بر اساس دیده ها و شنیده هایمان شکل گرفته اند که باعث بوجود آمدن تجربیات ما میشوند ،،همیشه تصویر یک خاطره و اتفاق در ذهن ما ماندگار میشه ،،وقتی میخواییم از شخصی صحبت کنیم ،چهره اون شخص بیادمون میاد ،جاهاییکه سفر میکنیمو با تصاویرشون بخاطر میاریم ،اگر تو اون تصویرها ،حس هم بوده باشه که دیگه بیشتر تو ذهنمون نقش میبنده ،مخصوصا حس های بد بیشتر موندگارن ،، تجربیاتی که الان در حال دیدنشون هستیم ،نتایج اون تصویرهای ذهنی کودکی ماست ، اینکه در مورد چاقی و لاغری چه چیزهایی شنیدیم و دیدیم و پذیرفتیم ،،پذیرفتنش مهم بوده ،چرا تمام اون شنیده هاییکه در خانواده گفته شد ، در مورد چاقی روی من اثر کرد ولی روی خواهرم اثری نداشت ویا خیلی کمرنگ بود؟ چونکه من بی چون و چرا حرف های الگوهامو قبول میکردم ،یکی از آپشن هاییکه من داشتم این بود که فریده ،بچه حرف گوش کنیه و مدام با خواهرام که کمتر از من حرف گوش کن بودن ،مقایسه میشدم و تشویق میشدم ،منم برای اینکه ،از پدرم ،تشویق بگیرم ،شدم دختر حرف گوش کن ، مدام میگفتن ،فریده رو ببینید هر چی بهش میدیم میخوره ،نه نمیگه ، آدم باید سنگم بخوره ،،از اون به بعد من مجبور بودم برای تایید دیگران مدام ،هر چی میگنو انجام بدم ،من یادمه ۱۰ سالم بود ،مهمان که داشتیم ،چنان ظرف میشستم و کارهای آشپزخونه رو انجام میدادم و کف زمینو دستمال میکشیدم که پدرم میگفت ،بیایید فریده رو ببینید ،یاد بگیرید ازش ،چجوری کار میکنه ،با اینکه من دختر سوم خانواده بودم و خواهرای دیگم ازم بزرگتر بودن ولی من همیشه کاندیدای کار کردن بودم،،،در طول گذران زندگی ،مرتب شنیدم که فریده مدل بدنش چاقه ،کاریش نمیشه کرد، پرخوره ، استخون بندیش درشته ،۴ سال شیر مادرشو خورده ،تحرک نداره ،سوخت و سازش کمه ووووو و به اندازه میلیاردها بار که شنیدم ،برای خودم باورسازیش کردم که من یک دختر چاق هستم ، تصویر یک شخصیت چاق در من ساخته شد و با اون تصویر ،وارد زندگی روزمره شدم ،بزرگ شدم و با بزرگتر شدنم ،منهم چاقو و چاقتر شدم ، تو اون شخصیت درونم ،چاق شدن ،طبیعی بود ،در مدار چاقی ،لاغری وجود نداشت و نداره ، در دیتای مغز من ،اطلاعات چاقی سیو بوده ،نتیجه شم ،چاقی بود ،،من انتظار داشتم از دیتای چاق ،جسم لاغر بوجود بیاد ،اگر سیب در آبمیوه گیری بریزیم آب سیب خواهیم داشتم ،ولی ما انتظار آب پرتغال داریم و سالها ،نشستیم نگاه کردیم به آبمیوه گیری و غر زدیم و گفتیم ،پس چرا آب سیب میده ؟ مدام آبمیوه گیریمونو دستکاری کردیم ، حتی به فکرمون هم نرسید ،میوه مونو اشتباه انتخاب کردیم ،،،تصویر ذهنی ما در مورد پول ،سلامتی ،عشق ،روابط و خداوند ،هر چیزی که باشه ،به همون شکل ،الان ما در حال تجربه کردن همون ها هستیم ،اگر قبول کرده باشیم که ،پول کمه ،آدم ها بد هستند،شغل و درامد های بالا برای ما نیست ،همه جارو بیماری گرفته ،عشق و عاشقی دروغه ،مرد خوب و زن خوب گیر نمیاد ،جهان جای نا امنیه وووو تمام اون باورهای ذهنیمونو ،الان تجربه میکنیم ،وظیفهباورها فقط اثبات خودشون به ماست و برای اثباتشون ،نیازی نیست ما تلاش خاصی کنیم ،ما در مسیر باورهامون ،قرار خواهیم گرفت ،بخواییم ،نخواییم ، همونجوری که باورهای مخرب و شکست مالی در ذهن داشته باشیم ،باورهامون مارو میبرن بسمت ،آدم های کلاهبردار که همه پولمونو ببرن ،یا بلخره یجوری اون پول از زندگیمون خارج میشه ،،به همون صورت ،زمانیکه باورهای قوی داشته باشیم ،بازم ،اون باوره ،مارو میبره تو مسیر ،ثروت ،پول و فراوانی ،،همه چیز باوره ، ،، ذهن قدیم من که تصاویر زیاد و قوی ،چاقیو در خودش داشت ،تمام دستورات مغزی منو بر اساس چاقی برنامه ریزی میکرد و فرمول ها صادر میشدند ،(فرمان چاقی بیشتر) و من با چه اصراری داشتم با فرمان های مغزم میجنگیدم ،، جالبه که سالهای طولانی من در رژیم های مختلف بودم ،مثلا در آخرین رژیمم که قبل از ورودم به دوره لاغری با ذهن بود ، که فقط ۱۵ روز انجامش دادم و بعدش اومدم اینجا ،،صبحانه یه دونه نون تست داشتم با پنیر ،یادمه چه عذابی میکشیدم که چرا من نمیتونم بیشتر بخورم ،من که سیر نمیشم و مدام غر میزدم ، امروز که نون تست برای صبحانه م ،استفاده کردم ،متوجه شدم من فقط ۱ دونه نون تست ،خوردم ،کاملا هم سیر شدم ،حتی امروز که متوجه این موضوع شدم ،گفتم خب بذار یکمی بیشتر بخورم ،دیدم نمیتونم ، با خودم فکر کردم ،دیدم ،اون زمانها ،فرمان مغزیم بیشتر بخور بوده ،الان گاهی با ۱ دونه نون تست هم سیر میشم ،گاهی هم با ۲ تا سیر میشم ،ولی این کجا و اون کجا ،،،،، با بودن در دوره لاغری با ذهن و شنیدن آگاهی های جدید و عمل کردن به آنها ،آرام آرام ،فرمان های مغز ،تغییر خواهند کرد و دستورات لاغری جایگزین ،دستورات چاقی میشود ،، بعد از انجام تمرینات گفته شده و عمل کردن به آنها ،متوجه تغییرات درونی و رفتاری خود خواهیم شد،،ولع ها، ترس ها و استرس ها کم و کمتر میشوند و جایشان را به آرامش ،حال خوب ،شادی ،امیدواری ،لاغر شدن و تناسب فکر و اندام میدهند ،، با شناسایی موانعی که باعث چاقیمان شده و نقض کردنشون ، اون آلودگی ها کمرنگ میشوند و ذات و فطرت طبیعی ما که پر بوده از سلامتی و تناسب ،نمایان میشود و با تکرار و استمرار ،فرمول های جدید جایگزین قبلی ها میشوند و روند لاغری ما آغاز خواهد شد که این نیاز داره به زمان و ساخته شدن ،مسیرهای مغزی جدید ،،، وقتیکه ذهنتیت های جدید در ما ساخته میشه ،فرمان های متفاوتی به ما میده که اذیت کننده نیست و من در این دوره کاملا درکش کردم ،قبلا دلم رژیم و محدودیت نمیخواست ،حقم داشتم ،من از ۱۰ سالگی در رژیم بودم تا ۴۰ سالگی ،نهایتا شاید مابین این ۳۰ سال رژیمم ،۵ سال ،جسته گریخته ، رژیمو رها کرده باشم ،در واقع میانگین من ،۲۵ سال در رژیم بودم ،که دوز رژیم هام با هم فرق داشت ، واقعا خسته بودم از وزن کردن یه دونه پرتغال ،نون،، سانت زدن نون باگت ،کالری شماری ،ورزش های سخت ووووو دلم آزادی میخواست ،اگر اون زمانها در رژیمم مجبور بودم مثلا ۷ قاشق برنج بخورم عصبی میشدم ،دوست داشتم خودم انتخاب کنم و انتخاب هام هم از روی ترس بود ،یه زمانی هیچی نمیخوردم ،یه روزایی خودمو خفه میکردم، بالانس نبودم ،در صلح نبودم ، فرمان ذهنم بخور بود ولی اجازه نداشتم ،الان فرمان ذهنم بخور تا سیر بشیه ولی بدون ترس ،بدون ولع ،قبلا به فشار میخوردم ولی انگار سیر نمیشدم ،الان تا سیر شدنم میخورم و متوجه میشم شاید همون ۷ قاشق باشه ولی ناراحت نیستم ،چشمم سیر شده ، حق انتخاب دارم ،وای که چقدر این حسو دوست دارم ،آزادی چه حس خوبیه ، خدایا شکرت ،،راضی م ازت خدا جونم ،،،انگار از بند ۴۵ ساله آزاد شدم ،،،، اتفاقا من متنفرم از برنامه غذایی که صبحانه چی بخورم ،چقدر بخورم ،نهار چی و چقدر بخورم ،اگر تو این دوره از اینجور برنامه ها بود که من شرکت نمیکردم ،بزرگترین آپشنش ،نداشتن محدودیته ،بنظر من افرادی که هدایت میشن به این متد ،آدم های خسته ای هستن که راه های بیشمار سختیو گذروندن و دیگه تحمل یه راه سخت دیگه رو ندارن ، من احساس میکنم ،ما ها مثل آدم های کوهنوردی هستیم که هفته ها در کولاک و سرمای کوهستان ،کوهپیمایی کردن و خسته ن ،حالا به یه کلبه گرم ،میان راهی ،رسیدن و دلشون میخواد ،فقط خودشونو رها کنن و استراحت کنن ،دلشون آرامش میخواد و یه جای گرم ،یه غذای داغ که تمام خستگی راهو ازشون بگیره و من الان همون حسو دارم ، تمام اون عقده های گذشته در من ،فروکش کرده ،احساس خوب و آزادی دارم و هر چقدر میگذره و من در تمرینات میمونم این تجربیات برام شیرین تر میشه ،امیدوارم همه دوستانی که در این مسیر هستند ، طعم این لذتها رو بچشن ، حالا که فکرشو میکنم میبینم ،سال اول ،فقط تو فورس لاغر شدن و نتیجه بودم ،تقریبا ۱ ماهی میشه ،رفتم تو فاز رلکس شدن ، من راهمو میرم و لذت میبرم ،محتویات ذهنیم تغییر میکنه و نتایج پایدار ،خودبخود وارد زندگی من خواهد شد ،،استاد منکه تازه احساس میکنم یه چیزایی متوجه میشم و کلام شمارو یجور دیگه ای درک میکنم ،،، من تا ۳۰ روزه دیگه ،برای بار دوم میرم ،دوره مقدماتیو تکرار کنم ،مطمئنم مطالب اون دوره هم برام یه درک دیگه ای خواهد داشت و چه کدهایی که اونجا برام باز بشه ، ، من دختر سوم خانواده هستم که بعد از ۲ تا خواهر بسیار لاغر بدنیا اومدم که پدر و مادرم تلافی اون ۲ تارو روی من خالی کردن 😊 من ۴ کیلو ونیم بدنیا اومدم و خانواده بسیار خوشحال شدن و بقیه ماجرا هم که کاملا مشخص بوده که چه به روز من اوردن ، من ۴ ساله بودم که خواهر چهارمم بدنیا اومد ،ایشون ۶ کیلو ونیم بود، یادمه مادرم با یه ذوق خاصی میگفت که: همه توی بیمارستان ازشون میپرسیدن ،آخه چجوری دختره به این تپلی بدنیا اوردی ؟ ،پدرمم با افتخار میگفته ،من به خانومم به اندازه موهای سرش ،پسته و بادوم دادم خورده که بچه ی به این چاقی بدنیا اورده ،چه افتخاری میکردن 😄 ،، یادمه پارسال که این فایلو گوش کردم و هنوز درکم نسبت به این دوره قوی نبود ،با خودم فکر میکردم ،نکنه منم نتونم کیک بپزم و بخورم ، انگار یه شکل دیگه میشنیدم ،یعنی من طبق ،باورهام میشنیدم ولی الان مثل پارسال فکر نمیکنم ،اگر کیک هم بپزم با لذت میخورم ، در کل با هیچ خوراکی و غذایی مسئله ای ندارم و باهاشون راحتم ،شاید هم در اعماق وجودم ،ترس هایی باشه ولی در ظاهر که نشونم نمیده ،،خدارو شکر ۱سال ونیمه در مورد چاقی خودم و دیگران صحبت نمیکنم نه با خودم نه با دیگران ،،تو کانال آشپزی و شیرینی پزی خاصی نیستم ،اوایل دوره که حتی به طرز پخت غذاها هم نگاه نمیکردم ،ولی الان اگر دوست داشته باشم ،مرحله پخت غذارو نگاه میکنم ،یعنی انقدر مثل قبل ،سفت و سخت نمیگیریم چونکه متوجه شدم ،حسم تغییر کرده ، که البته این کارو شاید ماهی یکبار هم انجام ندم ،، این فایل هم عالی بود و با مرور کردن آگاهی ها و نفوذشون به ذهن ناخوداگاهم ، نتایج عالی هم رقم خواهند خورند
سلام دوستان واستاد گرامی گام ۷۰روش لاغری با ذهن کاملا ذهنیه وما میام اول مشخص میکنیم چه فرمولهایی چه اطلاعاتی در ذهن ما وجود داره که باعث شده ما چاق باشیم ما در لاغری هیچ برنامه ورزشی رژیم واینا رو نداریم فقط تغییر فرمولهایذهنی وقتی تغییر رفتار از ذهن شروع بشه واکنشها ما نسبت به مواد غذایی کمتر میشه وبه هیچ وجه ما دچار استرس وعصبانیت ذهنی نمیشیم که چرا نمیتونم کم بخورم یا چرا نمیتونم زیاد بخورمواین رفتارها رو نداریم چون قبلا رفتار ما عوص شده ومنشع اون عوض میشه خیلی ساده تر تغییر رفتار پیدا میکنیم وقتی ما فایل گوش میدیم وباور میکنیم یواش یواش طرز فکرمون بسبت به خودمون نسبت به اضافه وزنمون ونسبت به لاغری عوض میشه وارامش بیشتری میگیریم وهر زمان که ارامش مون نسبت به لاعری بیشتر شد احساس اطمینان بیشتری کردیم ما میتونیم لاغر بشیم واز اون موقع مطمین باشیم که استارت لاغری در ما زده شده ویکی از نشانه هاش آرامش بیشتری داری م وترس ونگرانی نداریم واحساس ایمان وامیدواری در فرد بوجود میاد ونشون میده که فرد به شکل صحیحی داره فرمولهای ذهنیش تغییر میکنه وموضوع امروز تاثیر تصاویر ذهنی در چاقی ولاعری وما هیچ چیز یک وجهی نداریم وقتی تصاویز ذهنی ما باعث چاقی ما میشه ا پس همون تصاویر دهنی هم میتونه باعث لاغری ما بشه با تنطیم کردن اون میتونیم لاعر بشیم وهمه ما موقیکه نبدنیا اومدیم رفتارهای غذایی متناسبی داشیتیم یعنی وقتی گرسنه میشدیم غذا میدان ومیخوردیم وقتیهم سیر بودیم نمیخوردیم واون روزا مادریکه فرزند تبل داشت میگفتن مادر با کفایتیه واگر بچه لاعری داشت میگفتن مادر بیکفایتیه البته نه همجا وهر کس بعصی ها این اعتقاداتو داشتن ومنم دیدم وسعی میکردن به زور یا ترفند تماشا تلوزیون به بچه غذا بدن چون باورشون این بود که بچه در حال رشد نیاز به غذای بیشتر داره وباور داشتن بچه باید تپل باشه وبرای اینکار بهش غذای زیادی میدادند ومغز هم وقتی این عمل تکرار میشد فکر میکرد که این مقدار غذا نیاز بچه ست واز اون به بعد دستورات بر اساس این فکر بود وبچه هم بر اثر تکرار پرخور مبشد وغذای بیشتر طلب میکرد تصویر ذهنی به این شکل در ما ایجاد میشه وقتی از بچگی در معرض رفتارهای اشتباه قرار میگیریم کانالهای عصبی تکامل پیدا میکنن وما رفتارهای والدین رو یاد میگیریم و واکنش میدیم نسبت به رفتار والدین واینا همش تصویر ذهنی ایجاد میکنه ی بچه بارها با عنوان تپل خوشگل باید غذا بخوری بزرگ بشی به بچه گفته میشه به مرور تصویر ذهنی چاقی از خودش ایجاد میکنه وذهن کاملا تصویری وما از ی سنی تشویق شدیم برای خوردن بخور تا قوی بشی بخور تا بزرگ بشی اینا همه تصویر چاقتر از ما در دهنمون ایجاد میکنه وذهنمونم تلاش میکنه ما رو به اون تصویر برسونه واین موضوع در تمام جهات زندگی تاثیر داره در تحصیل کافیه ی نمره خوب بگیریم واز طرف معلم واطرافیان تشویق بشیم همون وقت تصویر ذهنی از موفق تر شدن در دهنت ایجاد میشه وشما دوست داری دفعه بعد نمره بهتر بگیری اینا بخاطر تصویر ذهنیه که ی فرد موفق تو ذهنش داره وبرعکس اگر ما به هر دلیلی نمره خوبی نگیریم بخاطر سرزنشها بخاطر تنبیها که شدیم ترسهایی در ما ایجاد میشه که تصویر ی فرد نا موفق در ذهنمون ایجاد میکنه وبه مرور هم روند در س خوندنمون بد وبدتر میشه شاید هم خیلی تلاش کنیم اما نتیجه رو تصویر دهنی رقم میزنهدر مورد افراد چاق که بارها تلاش کردن از روشهتی مختلف وبه متیجه نریدن هم تصاویر ذهنی بوده که نذاشته به متیجه برسه وتصاویری که از سالیان قبل داریم از چاق وچاقتر شدنومن باعث شده که موفق نشیم ومنم ی دختر دارم از سن ۸سالگی روند چاق شدنش شروع شد ومنم وقتی میرفتم براش لباس بخرم میکی دوسایز بزرگتر میگرفتم ونمیدونستم با این کار تصویری از چاقتر شدنش تو دهنش میذارم خوب منم اون موقع چیزی نمیدونستم وهمین تصویر دهنی باعث میشه رفتار ما تعییر کنه وما دچار پرخوری بشیم وفکر کنیم ما ادم پرخوری هستیم در واقع معز دستور خوردن میده وما هر چی تصمیم گرفتیم که پرخوری نکنیم نشد وباید برای پرخوری نکردن در مسیر درست قرار بگیری اموزش ببینی بعد تصویر دهنیت عوص بشه واون موقع دیگه مغز فرمان خوردن نمیده وما با فایل گوش دادن تمرین نوشتن تصویر دهنی لاعری رو در خود ایجاد میکنیم که نتیجهش لاعری درجسم ما میشه وفرد رفتار عذاییش تغییر میکنه شوق واشتیاق پیدا میکنه وبا اشتیاق بیشتر میره وفایلهارو گوش میده ورفتارهاش تعییر میکنن وجسمش تغییر میکنه لاعر میشهدجالا چطور باید تصویر دهنی متناسب تعییر بدیم که معز ما به مرور رفتارهای متفاوتی بده ورفتارما تغییر کنه باید همیشه برای تغییر دادن هر مسیله اول تشدید شدن اونو جلوگیری کنیم ومانع از پر رنگتر شدن تصویر ذهنی چاقی بشیم بعد میتونیم تصویر لاعری ایجاد کنیم اول باید حرکت به سمت چاق تر شدن متوقف کنیم بعد حرکت به سمت لاعری شدن شروع کنیم وبرای ااینکه از حرکت کردن به سوی چاق شدن جلوگیری کنیم چند راه باید انجام بدیم اول اینکه به هیچ وجه نباید از این لحطه به بعد درباره چاقیمون صحبت کنیم اگرم کسی به ما گفت که داری چاقتر میشی اصلا ناراحت نشیم وتوجه به حرفش نکنیم وخودمونو سرزنش نکنیم واگر خودت و سرزنش کنی تصویر چاق شدن در دهنت پررنگتر میکنی مرحله دوم نباید دنبال راهکارهای رفع چاقی باشیم وهر چه دنبال روشهای مختلف بباشی که چطور چاقیتو بر طرف کنی داری تو دهنت تصویر چاقتر شدنتو ایجاد میکنی وباید ارامش خودمونو حفط کنیماگر فکر میکنی وارد مسیر درست شدی وبه روش لاعری با دهن ایمان داری پس از تحقیق وبرسی روشهای دیگه رو متوقف کن واصلا در مورد چاقی تحقیق نکن سوم اینکه در معرض اطلاعات تحریک کننده قرار نگیر عصویت در کانال اشپزی وشیرینی پذی رو دنبال نکنید واگر این سه روش انجام بدید ارامش پیدا میکنید و ونشانه کمرنگ شدن تصاویر دهنی چاقی چیه اینکه نگرانی ما ازچاقتر شدن کمتر میشه ونگرانی که ککم بشه ارامش بیشتر میشه واسترس کم میشه یعنی تصاویر دهنی داره تعییر میکنه ونشانه خوبیه موفق باشید ومن تصمیم گرفتم از این فرمول برای بیماریم وسرگیجه ام استفاده کنم دیگه در مورد سرگیجه هیچ حرفی نمیزنم استاد خیلی سخته زنگ میزنن احوال میپرسن وخلاصه این کارو میکنم در مورد سرگیجه دیگه حرفی نمیزنم وپیگیر بیماری نمیشم فیلمهای که توش بیماری ودکتر وپزشکی رو تماشا نمیکنم وعصو هیچ سایت پزشکی هم نیستم وهیچ موضوع پزشکی دنبال نمیکنم به امی اون روزیکه دیگه دیگه دیگه سرگیجه نگیرم وبیمار نشم من قبلا سال به سال مریض نمیشدم حالا ی سردر و دل درد واینا نه جزعی الان ۱۰ ماهه که اسیر سرگیجه هستم ونمیذاره من به ارزوی چندین وچند سالهام برسم اینمی مانع برای من چون وقتی سرگیجه میگیرم دیگه حالم بد میشه وبیحال مشم وبماند از این به بعد تصمیم گرفتم که از این فرمول استفاده کنم ومطمینم که میتونم موفق بشم وقتی سطح فکرم با سطح باورم با هم همسو وهماهنگ باشه حتما موفق میشم راه دیگه ای وجودنداره من از امروز دیگه مریض نمیشم دیگه سرگیجه حالت تهوع وفشار خون پایین نمگیرم پیش بسوی سلامتی وشفا ممنونم اسناد بخاطر این فایل وممنونم از خدا بخاطر این ایده که به من داد خدایا شکرت یعنی هیچ چیز بهتر از سلامتی نیست وقتی پول داشته باشی حتی لاعرم بشی اما سلامت نداشته باشی زندگی معنی نداره ببخشید نمیخواستم ادیتتون کنم فقط درد دلکردم دلم پره ولی دیگه تموم شد من تو تمرینم تاریخ میزنم که از امروز ۸ اردیبهشت ۴۰۰دیگه مریض نمیشم
سلام دوست عزیز
بهتون تبریک میگم که مصمم در مسیر صحیح ،تمرین میکنید و بدنبال اهدافتون هستید ، دلیل اومدن همگی ما ممکنه در ابتدا ،لاغری بوده ولی ما به بینهایت ،تناسب فکر رسیدیم و خواهیم رسید که هر کدوم از اون بخش ها که اصلاح بشه ،قسمت های دیگه رو پوشش میده ،تمام اون باورهای قدیمی ما بصورت زنجیر بهم وصل هستند و ما اگر بتونیم ۱ دونه باورمونو قوی کنیم ، باورهای دیگه هم در مسیر درست قرار خواهند گرفت و تکرار این پروسه که البته دوره تکامل خودشو داره ، باعث میشه ،در بیشتر جنبه ها ،تغییر و پیشرفت داشته باشیم ،این آگاهی ها مثل اسکن کردن عمل میکنن ،میچرخن در کل وجود ما و جاهایو که آسیب زدیم ،ترمیم میکنن و بعد از یه مدت متوجه میشیم ،حالمون بهتر شده ،خیر و برکت بیشتری وارد زندگیمون میشه ،سلامت تریم،لاغرتر شدیم ،پول بیشتری وارد زندگیمون میشه ،افراد مثبت تری با ما ارتباط میگیرن ووووو و این بخاطر تغییر باورها و رفتارهای ماست ،،از اونجاییکه من بعضی از کامنت هارو میخونم و کامنت شما رو هم خونده میشه ،به تکرار در نوشته های شما میخونم که من سرگیجه دارم و گفتن و تکرار کردن این جمله ،باز هم به خود شما بیشتر ثابت میکنه که شما بیمار هستید و چونکه کانون توجه شما بر بیماری ها میره ، ذهن تصور میکنه شما بیماری را دوست دارید ،برای ذهن فرقی نداره شما دارید در سایت مینویسید ،به کسی میگید ،به خودتون میگید ، به هر صورت کانون توجه شما بر سرگیجه است ،پس شما در مسیر بیشتر بیماری ها قرار خواهید گرفت ،مثل اکسپلور اینستاگرام ،وقتی من چند بار به دنبال مطالب علمی و ذهنی ،سرچ میکنم ،از اون به بعد هوش مصنوعی اینستاگرام برای من مطالب علمی و ذهنی بیشتری رو میاره ،،ذهن هم همینطور ،به بیماری فکر کنیم بیماری بیشتر میاره ،به پول توجه کنیم پول میاره ،البته به فراوانی پول توجه کنیم نه به نداری هامون ،،اولین قدم ،ننوشتن ،حرف نزدن، نه با خودتون نه با دیگران در مورد بیماری تونه ، در ابتدا به کودک درونتون بگید و بپذیرید که شما فعلا این بیماری را دارید و مسئولیتشو بپذیرید ،برای خود مادری و محبت کنید (البته نه حالت قربانی به خود بگیرید) قوی و قدرتمند در کنار خودتون باشید ،تمام مطالب ذهنیو که دارید آموزش میبینید رو در قسمت سلامتی هم بکار ببرید ،زیاد هم نمیخواد بگید من در سلامتی هستم ، اونجوری دارید یجورایی از نبود سلامتی میگید ،،مگر الان که ما دست و پا داریم ،مدام به همه میگیم وای ما دست و پا داریم ؟ چونکه داریم مدام نمیگیم ،ما چیزهایو که نداریم دام میگیم ،در اصل برای گفتن هر چیزی و انجام هر کاری ،یه سئوال از خودتون بپرسید ، چرا من دارم این کارو انجام میدم ؟ چرا من دارم مدام از بیماریم میگم؟ آیا گفتن این حرف ها بیماری منو بهتر میکنه یا بدتر ؟ آیا این کارو که انجام میدم به نفع منه ؟ منو تخریب میکنه یا ترمیم ؟ اگر گاهی احساس درد ،ترس ویا ناراحتی از این بیماری تون دارید ،ازش فرار نکنید ،آگاهانه ببینیدش ، بهش بگید من خودم خلقت کردم حتما هم به کمک خداوند رفعش میکنیم ،وقتی پذیرفتید و رهاش کردید و در مسیر سلامتی قرار گرفتید ،خودتونم متوجه نمیشید که کی سلامتیتون کامل شد ،این اتفاق برای خودم رخ داده ، مسئله من بدتر بود ولی رفع شد ،، به قول استاد وقتی ما طبقه اول هستیم هر آنچه که در طبقه اول هست رو میبینیم ، وقتی بریم طبقه دوم دیگه طبقه اولو نمیبینیم ،طبقه دومو میبینیم ،بیماری مال طبقه اول بود ،در طبقه دوم سلامتی وجود داره ، وقتی مدارت عوض میشه ،در مدار جدید فقط چیزهای جدید هست ،بدن ما سلامت بوجود اومده ما با افکارمون تخریبش کردیم ،حالا متوجه شدیم ،با آموزش ترمیمش میکنیم ،مراقبش میشیم،نوازشش میکنیم ،بیماری ها میان که به ما بگن درونمون تخریبه ،به خودمون بیاییم ،به خودمون توجه کنیم ،انقدر دورمونو شلوغ نکنیم ،ما تنها در زمانی به خودمون نزدیک میشیم که بیمار بشیم یا تنها بشیم یا به تضاد بخوریم ،،،میدونم در مسیر آموزش هستید و خودتون این مطالبو بهتر از من میدونید ،ولی گاهی ،تکرار یک مطلب از بیرون از خودمون یک راهیه برای پیشرفت ،من یه دوست دکترای روانشناسی دارم گاهی براش از قوانین جهان هستی میگم ،خوشش میاد میگه ،فریده من خودم آدم هارو مشاوره میدم ولی گاهی نیاز به یه تلنگر برای خودم دارم ،،
امیدوارم که در مسیر سلامتی و تناسب بیشتر قرار بگیرید ،همونجوری که الان هم قرار دارید ،،هیچ موردیو در رابطه با بیماری سرچ نکنید به تمریناتتون ادامه بدید و من مطمئنم افرادی که در مسیر تمرینات ذهنی قرار دارن ،تغییرات بزرگ وپیشرفت های بزرگی در انتظارشونو ،فقط باید اجازه بدیم این آگاهی ها بشینه در ذهنمون و یکی یکی به تجربیات عالی تبدیل میشن
براتون سلامتی و آرامش آرزو دارم دوست عزیز🌹
سلام دوستان واستاد گرامی گام ۷۰روش لاغری با ذهن کاملا ذهنیه وما میام اول مشخص میکنیم چه فرمولهایی چه اطلاعاتی در ذهن ما وجود داره که باعث شده ما چاق باشیم ما در لاغری هیچ برنامه ورزشی رژیم واینا رو نداریم فقط تغییر فرمولهایذهنی وقتی تغییر رفتار از ذهن شروع بشه واکنشها ما نسبت به مواد غذایی کمتر میشه وبه هیچ وجه ما دچار استرس وعصبانیت ذهنی نمیشیم که چرا نمیتونم کم بخورم یا چرا نمیتونم زیاد بخورمواین رفتارها رو نداریم چون قبلا رفتار ما عوص شده ومنشع اون عوض میشه خیلی ساده تر تغییر رفتار پیدا میکنیم وقتی ما فایل گوش میدیم وباور میکنیم یواش یواش طرز فکرمون بسبت به خودمون نسبت به اضافه وزنمون ونسبت به لاغری عوض میشه وارامش بیشتری میگیریم وهر زمان که ارامش مون نسبت به لاعری بیشتر شد احساس اطمینان بیشتری کردیم ما میتونیم لاغر بشیم واز اون موقع مطمین باشیم که استارت لاغری در ما زده شده ویکی از نشانه هاش آرامش بیشتری داری م وترس ونگرانی نداریم واحساس ایمان وامیدواری در فرد بوجود میاد ونشون میده که فرد به شکل صحیحی داره فرمولهای ذهنیش تغییر میکنه وموضوع امروز تاثیر تصاویر ذهنی در چاقی ولاعری وما هیچ چیز یک وجهی نداریم وقتی تصاویز ذهنی ما باعث چاقی ما میشه ا پس همون تصاویر دهنی هم میتونه باعث لاغری ما بشه با تنطیم کردن اون میتونیم لاعر بشیم وهمه ما موقیکه نبدنیا اومدیم رفتارهای غذایی متناسبی داشیتیم یعنی وقتی گرسنه میشدیم غذا میدان ومیخوردیم وقتیهم سیر بودیم نمیخوردیم واون روزا مادریکه فرزند تبل داشت میگفتن مادر با کفایتیه واگر بچه لاعری داشت میگفتن مادر بیکفایتیه البته نه همجا وهر کس بعصی ها این اعتقاداتو داشتن ومنم دیدم وسعی میکردن به زور یا ترفند تماشا تلوزیون به بچه غذا بدن چون باورشون این بود که بچه در حال رشد نیاز به غذای بیشتر داره وباور داشتن بچه باید تپل باشه وبرای اینکار بهش غذای زیادی میدادند ومغز هم وقتی این عمل تکرار میشد فکر میکرد که این مقدار غذا نیاز بچه ست واز اون به بعد دستورات بر اساس این فکر بود وبچه هم بر اثر تکرار پرخور مبشد وغذای بیشتر طلب میکرد تصویر ذهنی به این شکل در ما ایجاد میشه وقتی از بچگی در معرض رفتارهای اشتباه قرار میگیریم کانالهای عصبی تکامل پیدا میکنن وما رفتارهای والدین رو یاد میگیریم و واکنش میدیم نسبت به رفتار والدین واینا همش تصویر ذهنی ایجاد میکنه ی بچه بارها با عنوان تپل خوشگل باید غذا بخوری بزرگ بشی به بچه گفته میشه به مرور تصویر ذهنی چاقی از خودش ایجاد میکنه وذهن کاملا تصویری وما از ی سنی تشویق شدیم برای خوردن بخور تا قوی بشی بخور تا بزرگ بشی اینا همه تصویر چاقتر از ما در دهنمون ایجاد میکنه وذهنمونم تلاش میکنه ما رو به اون تصویر برسونه واین موضوع در تمام جهات زندگی تاثیر داره در تحصیل کافیه ی نمره خوب بگیریم واز طرف معلم واطرافیان تشویق بشیم همون وقت تصویر ذهنی از موفق تر شدن در دهنت ایجاد میشه وشما دوست داری دفعه بعد نمره بهتر بگیری اینا بخاطر تصویر ذهنیه که ی فرد موفق تو ذهنش داره وبرعکس اگر ما به هر دلیلی نمره خوبی نگیریم بخاطر سرزنشها بخاطر تنبیها که شدیم ترسهایی در ما ایجاد میشه که تصویر ی فرد نا موفق در ذهنمون ایجاد میکنه وبه مرور هم روند در س خوندنمون بد وبدتر میشه شاید هم خیلی تلاش کنیم اما نتیجه رو تصویر دهنی رقم میزنهدر مورد افراد چاق که بارها تلاش کردن از روشهتی مختلف وبه متیجه نریدن هم تصاویر ذهنی بوده که نذاشته به متیجه برسه وتصاویری که از سالیان قبل داریم از چاق وچاقتر شدنومن باعث شده که موفق نشیم ومنم ی دختر دارم از سن ۸سالگی روند چاق شدنش شروع شد ومنم وقتی میرفتم براش لباس بخرم میکی دوسایز بزرگتر میگرفتم ونمیدونستم با این کار تصویری از چاقتر شدنش تو دهنش میذارم خوب منم اون موقع چیزی نمیدونستم وهمین تصویر دهنی باعث میشه رفتار ما تعییر کنه وما دچار پرخوری بشیم وفکر کنیم ما ادم پرخوری هستیم در واقع معز دستور خوردن میده وما هر چی تصمیم گرفتیم که پرخوری نکنیم نشد وباید برای پرخوری نکردن در مسیر درست قرار بگیری اموزش ببینی بعد تصویر دهنیت عوص بشه واون موقع دیگه مغز فرمان خوردن نمیده وما با فایل گوش دادن تمرین نوشتن تصویر دهنی لاعری رو در خود ایجاد میکنیم که نتیجهش لاعری درجسم ما میشه وفرد رفتار عذاییش تغییر میکنه شوق واشتیاق پیدا میکنه وبا اشتیاق بیشتر میره وفایلهارو گوش میده ورفتارهاش تعییر میکنن وجسمش تغییر میکنه لاعر میشهدجالا چطور باید تصویر دهنی متناسب تعییر بدیم که معز ما به مرور رفتارهای متفاوتی بده ورفتارما تغییر کنه باید همیشه برای تغییر دادن هر مسیله اول تشدید شدن اونو جلوگیری کنیم ومانع از پر رنگتر شدن تصویر ذهنی چاقی بشیم بعد میتونیم تصویر لاعری ایجاد کنیم اول باید حرکت به سمت چاق تر شدن متوقف کنیم بعد حرکت به سمت لاعری شدن شروع کنیم وبرای ااینکه از حرکت کردن به سوی چاق شدن جلوگیری کنیم چند راه باید انجام بدیم اول اینکه به هیچ وجه نباید از این لحطه به بعد درباره چاقیمون صحبت کنیم اگرم کسی به ما گفت که داری چاقتر میشی اصلا ناراحت نشیم وتوجه به حرفش نکنیم وخودمونو سرزنش نکنیم واگر خودت و سرزنش کنی تصویر چاق شدن در دهنت پررنگتر میکنی مرحله دوم نباید دنبال راهکارهای رفع چاقی باشیم وهر چه دنبال روشهای مختلف بباشی که چطور چاقیتو بر طرف کنی داری تو دهنت تصویر چاقتر شدنتو ایجاد میکنی وباید ارامش خودمونو حفط کنیماگر فکر میکنی وارد مسیر درست شدی وبه روش لاعری با دهن ایمان داری پس از تحقیق وبرسی روشهای دیگه رو متوقف کن واصلا در مورد چاقی تحقیق نکن سوم اینکه در معرض اطلاعات تحریک کننده قرار نگیر عصویت در کانال اشپزی وشیرینی پذی رو دنبال نکنید واگر این سه روش انجام بدید ارامش پیدا میکنید و ونشانه کمرنگ شدن تصاویر دهنی چاقی چیه اینکه نگرانی ما ازچاقتر شدن کمتر میشه ونگرانی که ککم بشه ارامش بیشتر میشه واسترس کم میشه یعنی تصاویر دهنی داره تعییر میکنه ونشانه خوبیه موفق باشید
هنوز بعضیا به دنبال اون فوت کوزه گری هستن و به دنبال اون برنامه های رژیمی و ورزشی هستن اما همچین برنامه هایی داده نخواهد شد و این راه کاملا ذهنی هست و فقط با تغییر فرمولهای ذهنی نتیجه به دست میاد که با این تغییر فرمولها رفتارهای ما هم تغییر میکنه اما در این روش ذهنی با این تغییرها ما اصلا عصبانیت و استرس و .. نداریم که چرا من نباید بخورم و محدود باشم چون منشا دستور خوردن در مغز ما هست و مغز ما داره تغییر میکنه .
(واقعا این مسیر آرامش داره چون آزادی کامل داریم و هیچ محدودیتی نداریم و بسیار رفتارهای درستی رو از خودمون نشون میدیم که ما رو در رسیدن به هدف موفقتر میکنه )
هیچ چیز در جهان یک وجهی نداریم اگر تصاویر ذهنی چاق ما باعث چاقی ما شدن حالا تصاویر لاغری ما باعث لاعری ما خو اهند شد.
همه ی ما از وقتی به دنیا اومدیم یعنی از زمان شیر خوارگی این دستور خوردن کاملا اتوماتیک هست ودیدیم نوزادها هر وقت گرسنه باشن شیر میخورن و اگر گرسنه نباشن دهانشون رو میبندن و سرشون رو برمیگردونن و نمیخورن چون ذهنشون پاک و تمیز هست و بعضی افراد تا بزرگسالی همین طور ذهنشون پاک میمونه( ذهن اگر پاک و تمیز باشه در هر جنبه از زندگی ما موفقتر میشیم و اگر ذهن رو پر از اطلاعات غلط کنیم رسیدن به هر هدفی سخت میشه چون کلی مانع داریم کلی ورودیهای منفی داریم و کار سخت تر میشه پس بهتر که ورودیهای ذهن رو کنترل کنیم و هر اطلاعاتی رو وارد اون نکنیم و خوردن هم دستوری هست که از مغز ما میاد مثل تنفس،و پلک زدن ما و یا ضربان قلب ما و … و اصلا نباید ما نگران اون باشیم که آیا درست خوردم امروز و یا این رو بخورم و … خیلی راحت باید ما به نیاز جسممون که گرسنگی هست پاسخ بدیم
ولی مادرهایی هستن که تمایل دارن به بچه ها بیشتر غذا بدن چون باور دارن بچه در سن رشد هست و به خیلی از مواد غدایی احتیاح داره پس باید بخوره و چاق بودن بچه رو نشان از توانمندی مادرها میدونن و لاغر بودن بچه ها نشان از بی لیاقتی مادر میدونن(منم دقیقا این افکار رو داشتم و با همین طرز فکر دخترم رو بزرگ کردم و در چندین سال قبل من خیلی خودم رو اذیت میکردم که اون غدا بخوره و اگر نمیخورد هم خودم و هم دخترم و هم همسرم رو کلافه و عصبی میکردم و زندگی رو برای خودم جهنم میکردم حتی در زمانی که دخترم شیر میخورد من فیلم موبایل بالا سرش میگرفتم نگاه کنه و بیشتر بخوره که وزن بگیره و خیلی تلاشها ی الکی میکردم و واقعا وقتی یادم میاد که چقدر من زندگی رو برای خودم و خانوادم زجر اور و سخت کرده بودم ناراحت میشم یادم هست که حتی میگفتم باید در فلان ساعت همان مقدار که من میگم رو بخوره و اگر نمیخورد باید کلی مشغولش میکردم تا بخوره و خیلی وقتا بالا میورد و من عصبی تر میشدم و ای کاش اگاهی های الان رو اون موقع داشتم و اما به لطف خدا برا پسرم تا حدود زیادی بهتر بودم و خودم رو کمتر اذیت کردم و این اگاهی ها رو هم کسب کردم و این کارها رو ادامه ندادم و دیگه دارم با اگاهی کامل با خانوادم در امر خوردن برخورد میکنم و خوشحالم از ورژن جدید خودم ) و خیلی از مادرها عجله دارن بچه ی تپل داشته باشتن و این رو امتیازی برای خودشون میدونن که بچه تپل باشه و ممکنه حتی با سرگرم کردن بچه ها با تلویزیون و آهنگ وبه اون غذای بیشتری بدن و دیگه فرمولهای ذهنی بجه رو تغییر میدن و چون مادر به صورت دستی داره فرمولهای ذهنی رو بچه رو تعییر میده دیگه سیری با اون حد زیاد خوردن پیام میده و بچه به مرور درخواست غدای بیشتر رو میده.(به لطف خدا من خیلی تلاش کردم در زمان کودکی بچه هام مخصوصا دخترم حتی از زمان بارداری من تلاش میکردم فرزندانی چاق داشته باشم و واقعا در ذهن منم نشان از قوی بودن بچه و بنیه ی قوی داشتن بود و اینقدر میخوردم تا در وزنهای ۱۰۰ کیلو و ۱۰۵ کیلو در هر بارداریم میشدم و کلی اصافه وزن وحشتناک داشتم که دیگه پزشک من میگفت خطر ناک هست و باید کنترلش کنی با اون کنترلها من در اون وزن موندم و سرانجام تلاشم هم شد فرزندانی با وزن بالا دخترم ۳ و ۷۰۰ بود و پسرم ۴ و ۲۰۰ بود که بسیار ذوق میکردم از وزن بالای اونهاو اما در ادامه برای چاق کردنشون خیلی تلاش کردم و اما به لطف خدا همیشه فرزندان نرمالی داشتم با قد و وزن کاملا طبیعی نه کمبود وزن داشتن نه اصافه وزن داشتن و همچنان هم همین طور هستن فقط خودم رو اذیت میکردم و نتیجه اش میشد حال بد برای خودم )
فرمولهای ذهنی بچها با به زور غذا دادن به بچه ها به راحتی تغییر میکنه و ذهن کار نداره کسی به زور داره غذا میده یا اینکه با سرگرم کردن غذا میده ذهن ما فقط اون مقدار غدا رو که وارد بدن میشه رو طبیعی میدونه و دیگه اون حجم غدا رو حداقل مورد نیاز غذاا قرار میده و بچه حالت عادی غذا خوردنش میشه پرخوری .
(چقدر من در کودکی فرزندانم کار خطر ناکی می کردم که مدام به بهانه های مختلف می خواستم به اونها غدا بدم و اونها رو چاق کنم و به قول استاد مادرها با دست خودشون بچه ها رو دارن معتاد به مواد عدایی میکنن و چقدر این اعتیاد رواج داره و آسان هست و ما عزیزان خودمون رو به دست خودمون به دام چاقی میندازیم و گرفتار این بلای خانمان سوز چاقی میکنیم و اصلا نه تنها این کار زشتی برای ما نیست خیلی هم از نتیجه اش ذوق میکنیم و بچه و خودمون رو تشویق میکنیم که آفرین ادامه بده بخور که قوی بشی بخور که بزرگ بشی و …)
وقتی ما از بچگی کانالهای عصبی مون تکمیل میشه پس چون بارها شنیدیم باید غدا بخوریم که تپل بشی باید غدا بخوریم که بررگ بشی و ..چون ذهن تصویری هست و ما از کودکی در معرض این شنیده ها قرار گرفتیم و تشویق شدیم که بیشتر بخوریم که بزرگ بشیم و یا درسهامون رو درست یاد بگیریم همه ی این شنیده ها یک تصویر چاقتز از خودمون به وجود آورده و ذهن ما تلاش کرده ما رو به اون تصاویر برسونه (ذهن ما کاملا تصویری هست و هر تصویری از ما داشته باشه حتما باید ما رو به اون شرایط برسونه در واقع ذهن ما آماده ی خلق کردن کردن هست فقط کافیه ما تصویری و یا فکری داشته باشیم اون میگه چشم سرورم من برای شما به وجودش میارم کاری نداره من اون فکر رو دوست دارم یا ندارم فقط نگاه میکنه ببینه چه افکار و اندیشه هایی در سر داریم همونا رو برای ما خلق میکنه پس بارها در مغز من کردن بخور که بزرگ بشی بخور که قوی بشی بخور که همه دوست داشته باشن و یا بخور که خوب درسهات رو یاد بگیری و در ذهن من یه تصویر چاق ایجاد کردن و من رو هم چاق کردن اول ما باشنیدن و بارها گفتن و دیدن در نهایت رفتارمون تغییر کرده و بعد جسممون چاق شده )
و ذهن ما کلا در هر جنبه با تشویق کردن بیشتر تلاش میکنه مثلا اکر در درس تشویق شدیم بیشتر تلاش کردیم و یا اگر برعکس ما در درس خوندن تنبیه شدیم ما بیشتر از درس فاصله گرفتیم .( ذهن ما دوست داره که ما هر فکری که داریم در اون جنبه پیشرفت کنیم و زیادش کنیم مثلا دنبال درس باشی میگه برو هنوز بیشتر دنبال کن یا دنبال ورزش باشی میگه برو بیشتر تلاش،کن و اگر تشویقش،کنی زودتر نتیجه میده )
و هر کس که بارها برای لاغری تلاش کرده و اما موفق نشده چون تصویرهای ذهنی چاق از خودش داشته باعث شده که نزاره موفق بشه .
همه ی این حرفها در ذهن من یک تصویر چاقتر رو به وجود آورده و مغز دستورهای پرخوریی صادر کرده چون تصویر رو دیده و هر چقدر از پرخوری خودت بدت بیاد فایده ای نداره چون معز داره فرمان صادر میکنه بر اساس تصویرهای ذهنی چاق داره فرمان صادر میکنه .( من شده بارها پرخوری کردم و خیلی ناراحت شدم و عذاب وجدان گرفتم و ناراحت شدم و گفتم ای کاش نمیخوردم و دیگه از فردا شروع میکنم و نمیخورم اما وقتی فردا میشد و من دوباره گرسنه میشدم اصلا اون حرفها رو فراموش میکردم و میخوردم و بازم دوباره ناراحت میشدم و اما هیچ فایده ای نداشتن برای من این تصمیم به نخوردنها و ذهن چاق من در نهایت من رو شکست میدادو من چاق تر میشدم چون در ذهنم کلی افکار و باورهای چاق کننده داشتم که به صورت تصویری در ذهنم هستن و از اونجا مغز من دستور پرخوری رو صادر میکرد و تصمیم من هیچ کاره بود چون تمام فرمانها ی بدن ما از مغز ما میاد و ما باید اول اونجا رو درست کنیم تا نتیجه بگیریم )
واقعا برای پرخوری نمیشه راه کار داد مگر با مرور آموزشهای ذهن (واقعا همین طور هست من الان بدون دخالت هیچ دکتر تغدیه و مربی ورزش و هیچ فعالیتی دارم خیلی عالی و کنترل شده رفتار میکنم و خیلی وقتا بعدا متوجه میشم مثلا اطرافیان من همین چند روز پیش به من میگفتن چرا تو رو هر وقت میگیم غدا بخور میگی سیرم و بعد من داشتم فکر میکردم راست میگن من قبلا هر چی بود باید میخوردم و نمیتونستم که نخورم و اما حالا تا گرسنه نباشم نمیتونم بخورم و لدت نمیبرم از اون خوردن مگر واقعا گرسنه باشم و این فقط به خاطر اموزشهای عالی هست )
هر کس داره نتیجه ی عالی از این مسیر میگیره چون تصاویر ذهنی جدید ایحاد میشه و مغر دستورهای غذایی جدیدی صادر میکنه و رفتارهای جدید تری شکل میگیره و در نهایت جسم هم تغییر میکنه .(من همین دیشب خواستم غدا بخورم
;ترجیح دادم شامم رو خالی و بدون نون بخورم نه اینکه بخوام و نخورم نه اصلا اینطور نبود ترجیح دادم یه کاسه حلیم بخورم در صورتی که من عاشق حلیم با نون بودم قبلا ولی دیشب نتونستم و این کار رو نکردم )
پس توصیح دادیم تصاویر ذهنی چاق به چه شکلی در ذهن ما ایجاد شده
اشتیاق ما به خوردن تغیر میکنه و اشتیاق از همون تصاویر ذهنی ایجاد میشه و یا از همون خاطرات هست .
حالا چطور تصاویر ذهنی رو به لاغری تغییر بدیم تا دستورها و رفتارهای جدید داشته باشیم .
برای تغییر هر مساله اول باید مانع از تشدید و پر رنگ شدن اون مساله که تصاویر ذهنی چاقی هست بشیم و بعد حرکت به سمت متناسب شدن رو آعاز کنیم یعنی اول حرکت به سمت چپ رو متوقف کنیم و بعد حرکت به سمت راست رو شروع کنیم نمیشه هم زمان در دوجهت حرکت کرد .
یرای جلوگیری از حرکت به سمت تصاویر چاقی :
خودتون رو سرزنش نکنید و درمورد چاقی خودتون به بقیه نگید که من هر چی بخورم چاق میشم و …وصحبت در باره ی چاقی باید ممنوع باشه و هر وقت خواستین در مورد چاقی حرف بزنید بگو نمیخوام تصاویر چاقی رو پررنگ کنم (من قبلا خودم رو زیاد سرزنش میکردم و میگفتم به خودم و بقیه که چرا من چاقم من که هیچی نمیخورم پس چرا اینطورم دیگه کمتر از این که نمیشه بخورم همش غدای رزیمی میخورم ولی جرا دارم چاقتر میشم ؟؟.و هی اوضاعم بدتر میشد و خودم خبر نداشتم دارم چیکار میکنم )
و مرحله ی بعد به دنبال راه کارهای رفع چاقی نباشید
هر چقدر به دنبال راه کار باشی داری بیشتر به چاقی توجه میکنی و و به اون بها میدید و این موضوع رو دارین پر رنگتر میکنید .
پس ببین سالها هر چقدر تلاش کردیم لاغر بشیم داریم تصاویر چاقی خودمون رو پرر نگ میکنیم
پس آرامشتون رو حفظ کنید و به این راه اطمینان کنید ( من همش به دنبال راه برای برطرف کردن چاقی بودم حتی در ورزشم تمام توجهم به این بود که چقدر عرق کردم چقدر لاعر شدم حالا در خوردنم حواسم بود که نکنه بخورم و چاق بشم و من نباید بخورم که جلوی جاقی رو بگیریم و خلاصه هر کس هم لاغر میشد باید میپرسیدیم تو چیکار کردی منم خوبه انجام بدم و همش حسرت میخوردم و به دنبال راه ای بودم که لاغر بشم )
مرحله ی سوم در معرض اطلاعات تحریک کننده نباشید مثلا عضو کانالهای آشپزی نباشید و چه دلیل داره اینطور این برنامه ها رو دنبال کنید (من زیاد داشتم پیجهای اشپزی و فست فودیها رو و نگاه میکردم ببینم چطور درست میکنن و چقدر از کش اومدن پنیر غداهای فست فودی لذت میبردم و همیشه در حال سرچ کردن انواع غداهای جدید بودم و دوست داشتم طعم های حدید رو بچشم و همیشه طالب تست کردن مزه های جدید بودم و دستور هر عدای جدیدی رو که میدیدیم میگرفتم )
پیگیری روشهای پخت هر غدا شما رو تحریک میکنه به خوردن و هر وقت عادت کنی به دنبال غدای جدید باشی ذهنت همیشه میگه بخور یه چیر جدید بخور .
این سه گام باعث آرامش شما میشه و شما نگران چاقی کمتر میشی و این یعنی تصاویر شما داره تغییر میکنه
و بعد از این مرحله ذهن شما تصاویر چاقیش کمرنگ میشه و آماده ی رفتن به سمت تصاویر لاعری هست .(پس من الان این همه آرامش دارم و این همه لذت میبرم از خودم از مسیرم از خوردنم به خاطر عوض شدن تصاویر ذهنی هست و من با وجود هر چیزی که میخورم اصلا نگران چاقیم نمیشم و خوب میدونم به زودی به جسم جدیدیم که در وزن ۵۹ کیلو و سایز ۳۸ هست میرسم و لدت میبرم و من در راه درست دارم قدم بر میدارم و اصولی دارم لاغر میشم )
سلام🙂
👈تصاویر ذهنی👉
در لاغری با ذهن ما اطلاعات ذهن خودمون رو شناسایی میکنیم و با تکرار آموزشهای جدید فرمولهای متفاوتی در ذهنمون ایجاد میکنیم و تغییر رفتار غذایی رخ میده و تکرار این رفتارهای متفاوت میشه جسم متفاوت👌👌
واین تغییر رفتار اجباری و همراه با محدودیت نیست ریشه رفتارها در مغز عوض میشه و میل به خوردنهای اضافه ورفتارهای چاق کننده تغییر میکنه😊
و روشهای قبلی کم کم از ذهنتون خارج میشه😏
هر موقع که آرامش داشتین استارت لاغر شدن زده شده و دیگه اون ترس و نگرانیها دیگه وجود نداره🤗🤗
✍ تاثیر تصاویر ذهنی در چاقی و لاغری
همه ما از زمان تولد تا ۶ ماهگی رفتار غذایی درست داریم و موقع گرسنگی نیاز رو با گریه کردن نشون میدیم و در موقع سیری هم هر گز بیشتر شیر نمیخوریم
چون ذهنمون پاک هست و فرمولهای خوردن کاملا صحیحه😍 در افراد متناسب این رفتار تا پایان عمر ادامه داره👏👏
به مرور که بچه ها بزرگتر میشن از اونجایی که کانالهای ارتباطیشون با محیط کاملتر میشه
و مادرها دغدغه تپل بودن بچه ها رو دارن و این رو نشونه لیاقت مادر میدونن با مشغول کردن بچه ها با کارتونها و.. غذای بیشتری رو به خورد بچه ها میدن و وقتی جحم بیشتری داده میشه و اونوقت مغز این مقدار غذا رو میذاره به عنوان میزان ورودی😑
و به مرور خود بچه ها درخواست غذای بیشتر میدن😮
در صورتیکه اصرار مادرها به دادن غذای بیشتر باعث تغییر فرمولهای ذهنی بچه ها میشه🤨🤨
به این صورت طبیعت خوردن بچه ها رو تغییر میدن😶
و حالت طبیعی بچه میشه پرخوری و جسم هم میشه جسم چاق😶😶
وقتی ما رو با عناوین تپل ،خوشگل صدا کردن و همیشه این جملات رو گفتن که ؛ بیشتر بخور زودتر بزرگ بشی هرکی بیشتر بخوره قویتره این کلمات تبدیل به تصاویر ذهنی میشه 🤔و ذهن هم بر اساس اون فرمولها دستور خوردن صادر میکنه تا جسم تبدیل بشه به اون تصویر ذهنی👌👌
در مورد درس خوندن هم هر بار که تشویق شدی تصویر موفقتری از خودت در ذهنت ساختی و دفعه بعد نمرات بهتری گرفتی واگه نمره پایین گرفتی سرزنشها و تحقیرها باعث ایجاد تصویر ذهنی ناموفق از خودت شده ودفعات بعد نمره کمتری گرفتی
چقدر کلمات قدرت دارن واقعا🤔🤔
در مورد لاغری هم همینطوره وقتی که از هر روشی لاغر شدیم چون تصاویر ذهنی ما تغییر نکرده ما دوباره برمیگردیم به همون تصویر ذهنی چاقی که در ما وجود داره😏
پرخوری دستور مغزی ما است و مغز بر اساس تصویر ذهنی داره این فرمان رو صادر میکنه و به زور و اجبار و تصمیم و اراده نمیشه فرمان پرخوری مغز رو متوقف یا کم کرد👌👌
ولی در آموزش لاغری ذهنی فرمانهای مغزی برای خوردن تغییر میکنه و اونوقت اون فرد در موقعیتهای مختلف رفتارهای صحیحتری از خودش نشون میده و هر چه رفتارهای صحیح گسترده تر بشه جسم هم تغییر میکنه و متناسب میشه😍😍
مثلا وقتی ذهن ما روی چاقی تنظیم میشه و میل ما به خوردن شیرینی زیاد تر میشه و میریم دنبال پیج ها و کانالهایی که کیکها و شیرینیها رو اموزش میدن و کم کم خود مون علاقمند میشیم به درست کردن شیرینیهای دست پخت خودمون که هم حجم بیشتری بخوریم و هم متنوعتر باشه و هم هزینه ها بیاد پایین🤭😏😁
چون ما خاطرات خوبی از خوردن شیرینی و کیک داریم و همین خاطرات ما از خوردنها باعث ایجاد تصاویر ذهنی میشه😮
👈 در لاغر شدن با قدرت ذهن اولین کار اینه که ابتدا حرکت به چاقی رو متوقف کنی و بعد حرکت به سمت تناسب رو شروع کنی👌👌👌
پس اول باید تصاویر قبلی چاق رو کمرنگ کنیم و از ایجاد تصاویر ذهنی چاق بیشتر جلوگیری کنیم که تمرین اش ایناس؛
👈👈۱-به هیچ عنوان درباره چاقیتون حرف نزنید
سرزنش خودتون رو متوقف کنید
در موقع تذکر دادن دیگران سکوت کنید
ممنکه هم بعضی روزها اشتباه کنی و حرف بزنی ولی به مرور کمتر اینکار رو انجام میدی😉
👈👈 ۲-نباید دنبال سایر روشهای رفع کننده چاقی باشی
چون وقتی بیشتر میخوای از چیزی فرار کنی داری تصاویر ذهنی اون رو پر رنگتر میکنی
اگر فکر میکنی این روش مطمئنه تحقیق درباره سایر روشهای لاغر شدن رو کنار بذار👌👌
👈👈۳-در معرض اطلاعات تحریک کننده قرار نگیر
عضویت در کانالها و پیج های آشپزی و شیرینی پزی رو کنسل کن
پیگیری روشهای پخت هر غذایی ما رو تحریک میکنه به خوردن بیشتر
اینجوری همیشه ذهنت دنبال یه چیز جدیدتر و متنوعتر میگرده🤨
✍✍ نشانه اینکه پر رنگ شدن تصاویر چاقی کم شده اینه که آرامشت بیشتر شده و دیگه نگران چاق شدن نیستی🙂
اونوقت یواش یواش ادامه مسیر چاقی متوقف میشه و آماده تر میشی برای حرکت به سمت تناسب🤩🤩🤩
سلام استاد خیلی دوستون دارم.باورتون نمیشه هر بار که آبگوشت داشتیم من آب شو با نون میخوردم و سیب زمینی و گوشت هم همین طور ولی امروز تنها آب شو خوردم و میلم نکشید گوشت بخورم با اینکه من گوشت خیلی دوست دارم مرسی از راهنمایی هاتون من تازه چند روزه که فایلهای رایگان گوش میدم.
با تشکر از مطالبتون
سلام استاد من امشب خیلی خوشحال و شگفت زده ام و خدارو هزاران هزاران بار شکر میکنم برای خودم خیلی جای خوشحالی وشگفتی داره من تقریبا از قسمت ۵به بعد هر جلسه ی رو که شروع میکنم قبلا اون رو توی ذهنم واسش امادگیشو داشتم و خودکار برنامه ریزی شده بود مثلا من چن جلسه گزشته دیگ واسم ثابت شد راه همینه واسناد در مورد باور گفتن بعدش مثلا بدون چشم داشت به چقد غذا ته ظرفم مونده دست کشیدم از خوردن بدون توجه به اینکه چشام هنوز میگف حیفه بخور بعدش من فایل اینکه فرق خوردن افراد چاق و لاغر رو چگونه هست رو شنیدم و امروز هم به لطف خدا همش تو ذهنم خودمو لاغر و اونطوری که دوس دارم میدیدم و با خودم میگفتم این منم وبهش میرسه که امشب فایل تصویرسازی رو گوش دادم من بابت تمام این اتفاقات با تموم وجودم از خدا سپاسگزارم که منو به این سایت هدایت کرد و همچنین شما استاد گرامی که چقد اطلاعاتتون و جلسهاتون برنامه ریزی شدس و طبق امادگی ذهنه خدا بهتون قوت بده
سلام استاد گرانقدر،من تصمیم گرفتم تصویری که به ذهنم میدم تصویر متناسبی از خودم باشه یک عکس تمام قد از زمانی که بسیار متناسب بودم رو جایی که هرروز میبینم گذاشتم و با متناسب شدنم سلامتی و سبکبالی رو به بدنم که خودم این حق رو ازش گرفتم بهش به عنوان پاداش بدم ،ممنونم
من از وفتی دارد این دوره شدم دیگه راجب راهکار های لاغری فکر نمکنم و سعی مکنم بهشون توجه نکنم و دنبالشون نگردم یا وقتی یک تبلیغه خیلی وسوسه انگیز یا اصلا ک نمیبنم ردش مکنم راجب غذاهها هم که من یک سایت تست غذا داشتم ک خیلی خوشم میومد اونا رو نگا کنم ولی دیگه اونو انفالو کردم و توجهم کمتر شده ب جاش کلی سایت مدلینم با اندام های مورد علاقم رو فالو کردم راجب چاقی لاغری دیمه اصلا هیچ حرفی نمیزنم باکسی یااسعی مکنم بحثو عوص کنم یا اصلا گوش ندم تااینجا.. سعی دارم بهتر کنم و هروز این تمرینات رو انجام بدم.
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت دوستان و استاد عزیز
من مدتهاست به این نتیجه رسیدم که هر چه از خودمون و دنیا شاکی باشیم و گله کنیم انعکاسش به خودمون بر می گرده پس درباره چاقی خودم اصلا صحبت نمی کنم اگر حرف بزنم کمترین تاثیرش بد شدن حال خودم و نا امیدی خودم هست .
از زمانی که با سایت تناسب فکری اشنا شدم دیگه دنبال روش های لاغری نرفتم چون اطمینان دارم تنها راه متناسب شدن و متناسب موندن از طریق ذهنه برای همین دنبال هیچ راه دیگه ای نرفتم ولی تا قبل از دوره مرتب در حال تحقیق درباره بهترین راه لاغری بودم.
من خیلی از آشپزی خوشم نمی یاد ولی چند تا کانال آشپزی و شیرینی پزی عضو بودم فقط برای اینکه در مواقعی که احتیاج داشتم و غذایی رو بلد نبودم ازشون استفاده کنم و خیلی به اونها سر نمی زنم ولی از این که مرتب به فکر غذا هستم خوشم نمی یاد چون هر روز باید به فکر این که چی درست کنم باشم و این خیلی منو اذیت می کنه ولی دیگه چاره ای ندارم چون خانما مسئول درست کردن غذا در خونه هستن و نمی دونم تا چه حد می تونه برای من و انجام تمرینها و رسیدن به هدف من مشگل ساز بشه ولی تمام تلاشم رو می کنم که زمان فکر کردن به غذا رو تا اونجا که میشه کم کنم تا زیاد ذهنم به طرف غذا و وسوسه شدن برای خوردن نشه.
(درک عالی، مشارکت در گسترش آگاهی)
.
سلام دوست عزیز بنظر منکه که شما برداشتتون از سخن استاد که گفتن به غذا فک نکن اشتباهه البته ببخشید ها
مگه میشه مادر یک خانواده به اینکه چی چیزی بذاره سر سفره تا همسرو بچهاش بتونن بخورن فک نکنه اصن تا فک نکنه میتونه اونو به عمل تبدیل کنه وغذارو بپزه
من خودم مادرم وهر روز فک میکنم که چی و چه غذایی چه میان وعده ی به بچهام بدم د دغدغه من خوراگ بچهام هست منهای اینکه دلمو صابون بزنم منم چقد از این غذا بخورم وخوشحال باشم که فلان غذای مورده علاقمو امروز میپزم وشکممو صابون بزنم که چقد بخورم
به نظر من اگه شما دیدگاهتون رو عوض کنید هیچ تاثیر منفی در روند تناسب اندامتون نخواهد گذاشت چونکه غذا خوردن یک نوع غریضس وما نمیتونیم مقابلش باستیم
ومادر مسئول فراهم کردن اون غذا برای خانواده است
به نام خدا —
در اين دوره مهم و با ارزش ياد گرفتم در زندكي ما همه جيز تصويري هست اطلاعاتي كه ما در موارد مختلف به دست مياريم تجزيه و تحليل ميكنيم و اون اطلاعات به صورت تصويري در ذهن ما به وحود مياد و بر اثر اون تصويرها در ذهن ،مغز دستور ميده كه چكونه رفتار كنيم
از دوران ١٤-١٥سالكي تصويرهاي ذهنيم تغيير كرده و جاق بودن و جاقتر شدن برام يك امر طبيعي بود ديكه ميدونستم كه تو سن بلوغ طبيعيه من جاق بشم يادمه من و خواهرم كه يه سال فاصله سني داريم تو سن بلوغ من خيلي جاق شدم اما خواهرم نه ،تكون نخورد
من خودم رو اسير باورهاي اشتباهم كرده بود و تصويرهاي جاق از بلوغ در خودم به وجود اورده بودم
و هميشه اين سن را مصادف با جاقي ميدونستم
و از طرفي ديكه جون جاق شده بودم ديكه هر باوري در مورد جاقي رو مي پذيرفتم و اونو به تصوير در مياوردم خلاصه از اون جايي كه خانواده ام از زيباتر شدن جاقيم خوشحال بودن و هميشه بهم ميكفتن همه بهت ميكن كه مريم جون جاقه قشنكه خيلي جاقي بعش مياد بخاطر جاقيشه كه زيباهه
و بهم ميكفتن تو نه كه خودت لاغر كني زشت ميشي سياه ميشي هيج كس دوستت نداره بايد همين جور باقي بموني و من هم قبول ميكردم كه ديكه جاقي مساويه با زيبايي و برام جاقي طبيعي شده بود خوشحال بودم ولي با بزرگتر شدن سنم جون در محدوديت قرار ميگرفتم و نميتونستم لباس مورد علاقه ام رو بپوشم يا در مهموني ها با اعتماد به نفس وارد بشم از ديدن خودم لذت نميبردم خودم و دوست نداشتم زماني به خودم اومدم كه تصويرهاي جاقي پررنك شده بودن و هيج راه و جاره اي جوابگوي من نبود و هميشه در حسرت و اه زندكي ميكردم شايد بعضي وقتها در بهترين مكان و زمان قرار ميگرفتم ولي بخاطر تصويرهاي ذهني كه از خودم داشتم اصلا هيج ذوق و شادي نشون نميدادم و همش تو فكر خودم بودم كه اخه اينم قيافه ايه كه تو داري جطور ميخاهي شاد باشي مكه ميشه
—————————————
هميشه خودم و سرزنش ميكردم و از خودم بدم مي اومد نكو داشتم تصويرهاي ذهني و پررنك تر ميكردم😔و باور نداشتم كه زماني بياد من بتونم لاغر بشم و جاقيم رو تقديرو سرنوشت ميدونستم ديكه پذيرفته بودم كه بايد چاق باشم و هميشه با ناراحتي و غصه زندكي كنم
————————
هميشه دوست داشتم با ادم هاي باشم كه از خودم جاقتر هستن حرف دلمون يكي بود هم نشيني با اونا خيلي ارومم ميكرد جون در مورد جاقي صحبت ميكرديم و از بدبختي ها كه داشت به سرمون مي اورد دوست نداشتم با افراد لاغر دوست بشم حون حسوديم ميشد و ناراحت ميشدم از ديدنشون
————-
اما امروز در اين دوره فهميدم كه صخبت كردن در مورد جاقي ممنوعه⛔️
نبايد در مورد جاقي با كسي حرف بزنيم درد و دل كنيم و حال بدمون رو بيان كنيم جون با هر بار تكرار كردن اون تصويرها پر رنكه تر ميشه و ما رو به سمت جاقي سوق ميده
خدا رو شكر ميكنم كه در اين مسير ارامش بخش قرار گرفتم و با باورهاي صحيحي كه به ذهنم دادم تصوير هاي لاغري در ذهنم به وجود اوردم و رفتارهاي ازم سر ميزنه كه منو به سمت متناسب شدن ميبره منو به سمت ارزوهام منو به سمت خوشبختي منو به سمت سلامتي منو به سمت شادي ها منو به سمت خوش اندام ها منو …………….
——————————
از اين به بعد در مورد جاقي صحبت نميكنم از لذت هاي كه متناسب شدن به همراه داره حرف ميزنم ،فكر ميكنم و خدا رو شكر ميكنم كه من اين روش رو بهترين روش براي متناسب شدن ميدونم و مطمينم كه از اين روش به اندام ايده الم ميرسم و هيج روش ديكه اي قبول ندارم و براي هميشه در اين روش هستم و خواهم ماند
و سوم اينكه من تنوع طلب نيستم كه بخام دنبال اشپزي باشم و تنوع غذاها و در هيج گروهي نيستم و خيلي علاقه به تنوع طلبي ندارم 😌😌😌
از خداوند منان و استاد گرامي عزيز كمال تشكر و قدرداني ميكنم كه مرا به سمت متناسب شدن ميبرين
ان شاالله كه استاد عزيز و روشن فكرم در پناه الله سالم و سلامت باشي و ارامش ابدي گواراي وجودت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به نام خدا سلام به همه فایل هشتم تصویر ذهنی منم استاد از کودکی خیلی تصویرهای ذهنی از خودم چاق تر در من شکل گرفته بود و کلا برام طبیعی شده بود که چاقی حقمه و دقیقا برام واضح روشن بود مث اینکه تو برات طبیعی است خورشید روز ها طول میکنه شب غروب این چاقی هم دیگه برای من طبیعی بود از طرف خانوادم از کودکی با تشویق بیشتر خوردن مواجعه شده بودم که دختر میخاد آینده مادر بشه باید بدنش قوی باشه باید غذا بخوره ویتامین بدنش بالا باشه کم خون نشه فردا مشکل ساز بشه ایندش دختر باید تپل هیکلی باشه توسن رشدی طبیعی است چاق بشی پدرت چاقه عموت چاقه ارثیه چاقی تو دیگه ورزش نمیکنی تو خونه یجا نشستی طبیعی چاق بشی و وقتی بزرگ شدم هی مورد سرزنش خانواده دوستان آشنا قرار میگرفتم کمتر بخور فلان کار کن و هی این تصویر تو ذهنم از خودم چاق تر از خودم بود و انتظارم این بود چاق ترم میشم چون دیگه طبیعی میدونستم از اون ورم میومدم جسمم تحت فشار قرار میدادم حال خودم بد میکردم که لاغر بشم ولی چون ذهن ما کاملا تصویری است و طبق تصویر دستور میده من شکست میخورم ناامید میشدم و باز ذهنم میگفت دیدی نتونستی دیدی یکم کم کردی باز برگشتی خونه اول تو سرنوشتت اینه بیخیال باش دست بکش دیگه تو لاغر بشو نیستی و من بیشتر از چاقی خودم فرار میکردم و تلاش میکردم هرجور شده فقط لاغر شم که جلو دهن مردم بگیرم و به خودم بگم دیدی شد میخاستم آرامش داشته باشم و از هرچی فرار کنی بترسی سرت میاد من قبلا خیلی راجب چاقیم حرف میزدم دانبال خیلی روش ها بود ولی از وقتی اومدم سایت شروع کردم دیگه به آرامش خاص دارم نگران نیستم کلا قید همه روش های دیگه لاغری زدم فقط با سایت لاغری با ذهن هستم واز همین امروز تعهد میدم دیگه راجب چاقیم جایی حرف نزنم کسی من سرزنش کرد واکنش نشون ندم و رد شم بحث عوض کنم و کلا ممنوع کنم این کارو 😊دوما من که از موقع ورودم قید همه روش های لاغری زدم و حتی وقتی مبینم جایی زده ده روزه با این روش ده کیلو کم میکنی میخندم خندم میگیره چون میدونم این ها همش بی نتیجه است ☺️سوما من تو دوتا کانال آشپزی سفر آرایی بودم اونها حذف کردم و دیگه عضو هیچ کانالی نمیشم که من تحریک کنه کلیپ آشپزی هرچی داشتم همش حذف کردم 😌. این ذهنم خیلی تلاش میکنه که بهم بگه بی فایده است هنوز که نتیجه نگرفتی ولی من یه آرامشی دارم که تو این بیست خورده عمرم نداشتم تو هیچ روشی برای لاغری نداشتم من ادامه میدم و همین ارامشه برام خیلی با ارزشه مطمعنم منم مث بقیه دوستان شگفت زده میشم با اشتیاق تکرار نوشتن ادامه دادن و گفته ها شمارو به عمل تبدیل کردن نتیجه میده و منم نمیزارم ذهنم من به چالش بکشونه وبگه به چیزهای الان هست توجه کن که اون اضافه وزن است من باید به چیزی که الان نیست ولی در انتظار منه لاغری است باید توجه کنم وتوجهم میکنم و اینقدر ادامه میدم تا ذهنم خودش خسته شه از منفی بافی و بام راه بیاد 🤩🤩🤩🤩استاد من الان خیلی خوشحالم که چاق شدم و قبلا خیلی از خدا وهمه شکایت میکردم که شماها من چاق کردید تقصیر شماست ولی الان از ته دلم خیلی خوشحالم که چاق شدم چون اگه این چاقی نبود من با این سایت آشنا نمیشدم و زندگیم خیلی معمولی پیش میرفت بدون اینکه بدونم ذهنی هم هست وا