0

تصویر ذهنی چاق (قسمت هشتم)

تصویر ذهنی چاق ادامه مسیر لاغری
اندازه متن

مغز انسان تمام اطلاعات دریافتی را به صورت تصویر ذهنی ذخیره می‌کند.

تصویر ذهنی بر اساس اطلاعاتی که از پیرامون خود دریافت می‌کنیم در ذهن ما شکل می‌گیرد و آینده زندگی ما را تعیین می‌کند.

در واقع انتظاری که از زندگی کردن داریم یا پیش بینی که برای آینده خود می‌کنیم بر اساس تصاویر ذهنی است که در جنبه‌های مختلف زندگی در ما ایجاد شده است.

تاثیر تصویر ذهنی

 ذخیره اطلاعات در مغز به صورت تصویری است.

شاید این تجربه را داشته باشید که چهره فردی برای شما آشنا باشد اما نام او را به خاطر نیاورید. یا در مکانی قرار بگیرید و با خود فکر کنید قبلا اینجا بوده‌اید اما زمان و چگونگی آن را به خاطر نیاورید.

حتی ممکن است در بیان خاطرات خود از آخرین سفری که رفته‌اید خیلی خوب ویژگی‌های آن منطقه را بیان کنید اما اسامی‌شهر ها یا مناطقی که بازدید کرده‌اید را به خوبی به خاطر نداشته باشید.

شاید برای شما پیش آمده باشد که خواندن یک رمان را شروع کرده باشید و ساعت ها بدون خستگی مشغول مطالعه آن بوده‌اید. بدون تردید نویسنده آن رمان در تصویر سازی ذهنی مهارت زیادی داشته است که به سادگی شما را غرق داستان موردنظر کرده است.

این مثال ها و مثال‌های متعدد دیگری که حتما با خواندن این مواد در ذهن شما مرور می شود اثبات می‌کند که مغز ما به صورت تصویری اطلاعات را ذخیره می‌کند و صحبت کردن درباره خاطرات بر اساس تصویر ذهنی برای ما کار ساده و لذت بخشی است.

 تصاویر ذهنی چگونه ایجاد می‌شوند

داده‌هایی که از محیط پیرامون خود در جنبه‌های مختلف زندگی دریافت می‌کنیم در ذهن ما تحلیل و پردازش می‌شوند و در نهایت به تصویر ذهنی ما تبدیل می‌شوند.

اگر شما اطلاعاتی درباره نبودن شغل مناسب یا سخت بودن پیدا کردن کار و یا نیاز به داشتن پارتی برای به دست آوردن شغل مناسب دریافت کرده باشید و برای مدت طولانی این اطلاعات در ذهن شما تکرار شده باشند در نهایت در موضوع داشتن شغل مناسب تصویر ذهنی شما شکل میگیرد که توصیف کننده شرایط نامساعد کار می‌باشد.

در این صورت انتظار شما برای داشتن شغل مناسب تغییر می‌کند و منتظر روبرو شدن با شرایطی خواهید شد که کار مناسب پیدا نمی‌کنید یا باید برای داشتن شغل مناسب حتما پارتی داشته باشید.

به این ترتیب زندگی به شما اثبات خواهد کرد که کار پیدا کردن سخت و غیرممکن است.

چرا؟

چون کار جهان همسو کردن اتفاقات زندگی هر انسانی با تصویر ذهنی آن فرد در جنبه‌های مختلف زندگی است.

 نقش تصویر ذهنی در چاق شدن

اطلاعات درباره چاق شدن از طریق مختلف وارد ذهن شما می‌شود. برخی از آنها را با هم مرور می‌کنیم.

  • اطلاعاتی که درباره مزایای چاق شدن دریافت کرده‌اید.

انسان‌های چاق قدرت بیشتری دارند، افراد چاق سالم تر هستند، وقتی چاق بشی بیشتر مورد توجه دیگران قرار می‌گیری.

  • اطلاعاتی که درباره ارثی بودن چاقی دریافت کرده‌اید.

چاقی در خانواده ما ارثی است. وضعیت جسمی‌شما شبیه فلانی است که چاق است.

  • اطلاعاتی که درباره ارتباط چاقی با نحوه زندگی خود دریافت کرده ایم.

چاقی تو بخاطر کم تحرکیه، چاقی تو بخاطر خوابیدن زیاده،‌ چاقی تو بخاطر سریع غذا خوردنه،  چاقی تو بخاطر مزاج سرد داشتنه

  • اطلاعاتی که درباره طبیعی بودن چاقی به هر دلیلی دریافت کرده ایم.

چاق شدن بخاطر کار پشت میز داشتن، چاق شدن بخاطر ورزش نکردن، چاق شدن بخاطر فلان بیماری،‌ چاق شدن به دلیل مصرف فلان دارو، چاق شد به دلیل بالارفتن سن، چاق شدن بخاطر بارداری در خانم ها و …

هر گونه آگاهی و اطلاعاتی که درباره مزایا یا معایب چاقی دریافت می‌کنیم در ذهن ما پردازش شده و در نهایت به صورت تصویر ذهنی چاق در مغز ما ذخیره می‌شود.

مغز بر اساس تصویر ذهنی ایجاد شده الگوهای رفتاری جدید را ایجاد می‌کند که نتیجه تکرار الگوهای جدید تغییر کردن جسم از وضعیت فعلی به وضعیت مطابق با تصویر ذهنی جدید است.

فردی که اضافه وزن ندارد و به طریق گوناگون اطلاعات مختلف درباره چاقی دریافت می‌کند پس از مدتی آن اطلاعات به تصویر ذهنی چاق در مغز فرد تبدیل می‌شوند.

مغز بر اساس تصویر ذهنی جدید ایجاد شده،‌ فرمول‌های جدید ایجاد می‌کند و از طریق ایجاد میل به عمل کردن بر اساس فرمول‌های جدید به مرور وضعیت جسمی‌فرد از حالت متناسب خارج شده و به حالت چاق تبدیل می‌شود.

فردی که چاق است و به طریق گوناگون اطلاعات درباره ترس از چاقی بیشتر و مشکلات چاقی دریافت می‌کند پس از مدتی آن اطلاعات به تصویر ذهنی چاق تر از قبل در مغز فرد تبدیل می‌شوند.

مغز بر اساس تصویر ذهنی چاق‌تر ایجاد شده اقدام به ایجاد فرمول‌های جدید رفتاری می‌کند و در فرد میل به عمل کردن بر اساس فرمول‌های جدید ایجاد می‌کند و سپس فرد با تکرار عمل بر اساس فرمول‌های جدید به وضعیت چاق‌تر جسمی‌ می‌رسد.

این توضیح مختصری از چگونگی ایجاد تصویر ذهنی و تاثیر آن بر تغییر رفتار و در نهایت تغییر وضعیت جسمی‌فرد است.

چرا لاغر نمی شم؟

 چرا با روش‌های لاغری نمی‌توان لاغر شد

همانگونه که توضیح داده شد چاقی نتیجه تغییر افکار و رفتار فرد است.

نقطه آغاز تغییر افکار و رفتار ما مغز می‌باشد و مغز اطلاعات خود را از طریق حواس پنجگانه دریافت می‌کند.

نحوه عملکرد مغز به این شکل است:

  • اطلاعات در موضوعات مختلف را دریافت می‌کند.
  • اطلاعات پردازش شده و تصویر ذهنی ایجاد می‌شود.
  • بر اساس تصویر ذهنی فرمول‌های رفتاری ایجاد می‌شود.
  • میل و رغبت در فرد برای عمل کردن به فرمول‌های جدید شکل می‌گیرد.
  • وضعیت زندگی فرد به مرور با عمل کردن بر اساس فرمول‌های جدید تغییر می‌کند.

 هر زمان که ما برای لاغر شدن از هر روشی اقدام کرده‌ایم در حال طی مسیر بر خلاف جهت عملکرد مغز بوده‌ایم.

ما با استفاده از روش‌های مختلف مانند رژیم غذایی، ورزش کردن،‌ مصرف دارو و … سعی کرده ایم رفتار خود را تغییر دهیم.

  • با رژیم گرفتن سعی کرده ایم پرخوری‌های خود را مهار کنیم.
  • با ورزش کردن سعی کرده ایم سوخت و ساز بدن را افزایش داده و میزان چربی ها را کاهش دهیم.
  • با مصرف دارو یا حتی عمل جرحی سعی کرده ایم تغییر در نحوه عملکرد جسم خود ایجاد کنیم.
  • با این روشها سعی در تغییر عمل کرد خودمان داشته ایم که در تشریح عملکرد مغز در رتبه آخر قرار داد.

درواقع ما با استفاده از روش‌های مختلف سعی کرده‌ایم اطلاعات مورد نیاز برای لاغر شدن را به صورت معکوس به مغز خود منتقل کنیم و تلاش کرده‌ایم که با تحت فشار قرار دادن جسم باعث تغییر وضعیت از حالت چاق به لاغر شویم.

و این در حالی است که جسم ما دستورات را از مغز دریافت می‌کند نه از سایر عوامل بیرونی.

به عنوان مثال زمانی که شما فعالیت بیشتری دارید،‌ به دلیل بالارفتن فعالیت عضلانی، حرارت جسمی‌شما افزایش پیدا می‌کند و مغز برای جلوگیری از افزایش بیشتر دمای جسم دستور عرق کردن را صادر می‌کند و با مرطوب کردن سطح بدن حرارت جسم را کاهش می‌دهد.

این فرایند کاملا درونی است اما تصور ما این است که بخاطر افزایش فعالیت بدنی یا ورزش کردن ما سوخت و ساز بدن را افزایش داده ایم بنابراین تلاش می‌کنیم با عرق کردن بیشتر لاغر شویم و این تلاشی بی هوده است.

 تغییر کردن چگونه است

برا ایجاد تغییر در هر جنبه از زندگی باید از دادن آگاهی جدید به مغز شروع کنیم. آگاهی که منطبق با تغییری که می‌خواهیم ایجاد کنیم باشد.

استمرار در دادن اگاهی جدید باعث پردازش آن و ایجاد تصویر ذهنی جدید در مغز می‌شود. و مغز بر اساس تصاویر ایجاد شده فرمول‌های جدید ایجاد می‌کند و در نهایت میل و تمایل در ما برای عمل کردن بر اساس فرمول‌های جدید را ایجاد می‌کند.

مهمترین موضوع که سبب چاق شدن یا لاغر شدن ما می شود تصویر ذهنی است که درخود ذخیره کرده ایم.

این تصاویر به صورت ناخودآگاه در ذهن ما ثبت شده است و تکرار این تصاویر سبب پررنگ شدن آنها در ذهن ما می‌شود و تصاویر پررنگ شده بعنوان الگوی صدور فرمان های مغزی قرار می‌گیرد.

اگر رویای لاغری دارید باید ابتدا تلاش فیزیکی برای لاغر شدن را متوقف کنید.

سپس آگاهی جدید همسو با لاغر شدن را به ذهن خود بدهید.

لاغری با ذهن بدون ارائه برنامه های غذایی، ورزشی یا دارویی اجرا می شود.

در این روش ابتدا فرمول های اشتباه که سبب چاق شدن ما شده است را شناسایی می کنیم و سپس فرمول های متناسب کننده را جایگزین آنها می کنیم.

تغییر فرمول های ذهنی

تغییر فرمول های ذهنی سبب تغییر رفتارهای غذایی روزمره ما می شود و در نهایت جسم ما نیز تغییر می کند.

بنابراین خیلی مهم است که فایل های آموزشی تکرار شوند تا اطلاعات صحیح درباره لاغری را بارها بشنوید و به آن فکر کنید و سعی کنید به نکته های مطرح شده عمل کنید.

محتوای سایت تناسب فکری به شما کمک می‌کند تا آگاهی مناسب برای متناسب شدن را به ذهن خود انتقال دهید.

در انتقال آگاهی جدید استمرار داشته باشید تا تصمیم جدید شما برای تغییر کردن بعنوان دستور کار جدید ذهن شما تعیین گردد.

در این صورت آگاهی جدید به ذهن ناخودآگاه منتقل می‌شود و سبب ایجاد تصویر ذهنی لاغری در شما می‌شود.

مغز شما بر اساس تصویر ذهنی جدید ایجاد شده اقدام به ایجاد فرمول‌های جدید رفتاری می‌کند.

سپس در شما میل و رغبت برای عملکردن بر اساس فرمول‌های جدید را ایجاد می‌کند.

به طور ناخودآگاه و خیلی آسان شما قادر خواهید بود رفتارهای قبلی (پرخوری و … )که بر اساس فرمول‌های چاق کننده و تصویر ذهنی چاق بودند را تکرار نکنید.

تکرار نکردن رفتارهای قبلی نقطه شروع شکل گیری رفتارهای جدید شما هستند.

به اندازه ای که شما رفتارهای قبلی را تکرار نکنید در تثبیت رفتار جدید در خود موفق عمل کرده‌اید.

طولی نخواهد کشید که رفتارها و واکنش‌های رفتاری شما در جهت متناسب شدن تغییر می‌کند و استمرار این روند باعث تغییر وضعیت جسمانی شما خواهد شد.

این طریق صحیح تغییر کردن (لاغر شدن) بر اساس طریق صحیح عملکرد ذهن است که به طور مفصل و واضح در دوره‌ ورود به سرزمین لاغرها به آن پرداخته شده است.

تاثیر مغز بر چاقی

تاثیر تصاویر ذهنی بر چاق شدن

افراد چاق به این دلیل چاق شده اند که قبل از اینکه چاق شوند تصویر ذهنی چاقی از خود در ذهنشان ایحاد شده است.

تکرار تصویرسازی چاقی سبب الگو شدن آن برای عملکرد مغز می شود و فرمان های صادر شده از سوی مغز ما در راستای چاق شدن بوده است و تکرار این فرمان ها در نهایت سبب چاق شدن فرد می شود.

برای لاغر شدن از طریق ذهن باید تصویر ذهنی خود را از حالت چاق به حالت متناسب تغییر دهیم.

استمرار در تصویرسازی متناسب شدن مغز ما فرمان های متفاوتی نسبت به قبل صادر می‌کند و واکنش های ما به مواد غذایی تغییر می‌کند و در نهایت جسم ما نیز تحت تاثیر قرار گرفته و متناسب شدن شروع می‌شود.

توجه به توضیحات فایل فوق العاده این جلسه به شما کمک می‌کند تا آگاهی کاملی در رابطه با تصویر ذهنی و تاثیر آنها در چاقی کسب کنید و همچنین چگونه تغییر دادن تصویر ذهنی آموزش داده می شود و شما به راحتی با تکرار مواردی که گفته می شود ذهن خود را در مسیر متناسب شدن هدایت می کنید.

اطمینان دارم آگاهی این جلسه و جلسات قبل به شما کمک میکند تا اطلاعات جدید پیرامون متناسب شدن را به ذهن خود بدهید و با استمرار در این مسیر به راحتی آگاهی جدید به تصویر ذهنی لاغری تبدیل شده و در پی آن رفتارها و عادت‌های شما تغییر می‌کند و در نهایت جسم شما بر اساس عملکرد جدید شما تغییر خواهد کرد.

✍️ تمرین آموزشی 📖

مرحله اول:

تصاویر ذهنی بر اساس افکاری که در ذهن ما مرور می شوند ایجاد شده و انتظار چاق تر شدن را در ما بوجود می آورند.

افکار به وسیله شنیدن و گفتن در ذهن ایجاد می شوند.

زمانی که فردی درباره چاقی ما صحبت می کند افکار در ذهن ما شروع به ایجاد شدن و مرور شدن می کند و زمانی که ما در پاسخ به نصیحت یا توصیه یا صحبت دیگران واکنش داده و شروع به صحبت کردن درباره چاقی و گله و شکایت از لاغر نشدن می کنیم در حال تشدید افکار چاق کننده در ذهن هستیم.

بنابراین برای جلوگیری از ایجاد تصاویر ذهنی چاق تر در ذهنمان باید استفاده از ابزاری که باعث تقویت افکار چاق کننده در ذهن می شوند را متوقف کنیم.

  • از این لحظه تصمیم بگیرید هرگز درباره چاقی خود یا دیگران صحبت نکنید.

مسلط شدن بر گفتار نیاز به تمرین و استمرار دارد بنابراین هربار که شرایط صحبت کردن درباره چاقی فراهم بود و شما موفق به صحبت نکردن درباره چاقی شدید بعنوان تمرین در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید که من امروز در فلان موقعیت توانستم درباره چاقی صحبت نکنم.

هرگونه صحبت کردن درباره چاقی، رژیم گرفتن، لاغر نشدن،‌ حسرت لاغری، روش های لاغری و … باید متوقف شود.

صحیت نکردن درباره چاقی

این تصویر را بخاطر بسپارید تا در زمانی که تحریک به صحبت کردن درباره چاقی شدید با بخاطر آوردن این شکلک متوجه شوید که وقت بستن زیپ دهان و صحبت نکردن درباره چاقی است.

مرحله دوم:

یکی دیگر از اقدامات موثر در ایجاد تصاویر چاقی ذهن تحقیق کردن درباره روش های لاغر شدن است.

هرچه شما بیشتر درباره روش های لاغری تحقیق کنید در همان زمان که در حال دریافت اطلاعات درباره لاغر شدن هستید احساس خوبی ندارید. احساس خوب نداشتن درباره لاغر شدن منجر به تقویت تصاویر ذهنی چاقی و تشدید انتظار چاقی خواهد شد.

تصور کنید درباره برنامه رژیمی لاغری در حال تحقیق و مطالعه هستید. هرچه بیشتر آگاهی کسب می کنید بیشتر مطمئن میشوید که نمی توانید این روش را اجرا یا ادامه دهید. احساس عدم توانایی انجام روشهای لاغری برای ذهن ناخودآگاه به منزله اعلام عدم ناتوانی شما برای لاغر شدن است.

هرچه بیشتر درباره لاغر شدن تحقیق کنید و از آن مهمتر هرچه بیشتر سعی کنید از طریق روش های مختلف لاغر شوید به همان اندازه خود را برای چاق تر شدن آماده می کنید.

  • تصمیم قاطع بگیرید که هرگز درباره روش های لاغری تحقیق نکنید.

تصمیم خود را در قابل تعهد نامه در بخش نظرات همین جلسه بنویسید.

  • نباید درباره روش لاغری دیگران سوال یا کنجکاوی کنید.

عادت رایج در بین افراد چاق پرس و جو کردن و کنجکاوی درباره چگونه لاغر شدن دیگران است. این کار نه تنها باعث برهم خوردن تمرکز شما در مسیر لاغری با ذهن خواهد شد بلکه حسرت لاغری را در ذهن شما تقویت میکند.

از اینکه فردی توانسته لاغر شود اما شما نتوانسته اید احساس یاس و ناامیدی می کنید و این به منزله تقویت فرمول های چاقی ذهن است. پس لازم است این عادت را متوقف کنید.

برای انجام بهتر این تمرین در بخش نظرات بنویسید که آیا شما عادت به تحقیق درباره روش های لاغری یا کنجکاوی درباره چگونه لاغر شدن دیگران داشته اید؟ با انجام این کار چه احساسی در شما ایجاد شده است؟

به این ترتیب ارتباط بین احساس و رفتار یا عادت های ذهن چاق را درک خواهید کرد و متوجه می شوید که با انجام این تمرینات به چه صورت در حال تغییر فرمول های چاقی ذهن از طریق تغییر عادت های مخرب ذهن هستیم.

مرحله سوم:

جهت جلوگیری از تقویت فرمول های چاقی ذهن باید سعی کنیم در معرض تحریک های احساسی قرار نگیریم.

عضویت در کانال های آشپزی، تستری غذا، مشاهده تبلیغات فست فود، تبلیغات رسانه ای درباره غذا ها و هر اطلاعاتی که درباره غذاها،‌ محل سرو غذا و تجربه افراد از خوردن غذاها باعث تقویت فرمول های چاقی ذهن می شود.

بنابراین لازم است خود را از معرض اطلاعات اینچنینی دور کنید.

اگر در کانال های آشپزی عضو هستید حتما عضویت خود را لغو کنید.

از صحبت کردن درباره غذایی که خورده اید برای دیگران خودداری کنید.

از تبادل اطلاعات درباره غذاهای جدید، فست فودهای تازه تاسیس شده و … جددا خودداری کنید.

با این اقدامات قدم های بسیار موثر برای کمرنگ کردن تصاویر چاقی ذهن خود برداشته اید.

  • لیستی از عادت های خود درباره موارد ذکر شده تهیه کنید و شرح دهید به چه شکل خود را در معرض اطلاعات پیرامون غذا و خوردن قرار داده اید.
  • تصمیم قاطع بگیرید تا جایی که امکان دارد منابع دریافت اطلاعات درباره مواد غذایی،‌خوردن، طعم ها و … را کاهش دهید.

درباره تصمیمات خود در بخش نظرات شرح دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


نتایج برخی از شرکت کنندگان

خانم مریم مصطفی نژاد از تهران      دانلود

خانم ندا معتمدنژاد از زنجان      دانلود

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.13 from 127 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11464
برچسب ها:
161 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Reza
      1403/01/08 17:28
      مدت عضویت: 420 روز
      امتیاز کاربر: 17846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 831 کلمه

      هر آنچه ورودی های مختلف در طی شبانه روز دریافت میکنیم در ذهن ما تحلیل و پردازش میشه و تبدیل به تصمیماتی همسو با باورها و زندگی ای که در پیش رو داریم میشود 

      همزمانی این جلسه و ورودی اطلاعاتی که چند روز پیش در من ایجاد شد و داستانش در ذهن من نقش بست که چگونه براساس ورودیهامون برنامه ریزی میشم 

      اما چگونه 

      با این قسمت توضیحات استاد تک به تک واضح میکنم 

      نحوه عملکرد مغز به این شکل است:

       اطلاعات در موضوعات مختلف را دریافت می‌کند.

      حدود چند روز پیش در عید دیدنی و همزمان شدن ماه رمضان صحبت از زولبیا بامیه شد.من از قدیم علاقه خاصی به زولبیا و بامیه داشتم (که الان میدونم علاقه ام به شیرینی بوده و انواع شیرنی و تنوع اونها فقط بهانه ای برای ذهن چاق من بوده که از اونها استفاده کنم نه نوع اون شیرینی و یا هر ماده غذایی.

      یک ذهن چاق باید بهانه ای داشته باشه که در برخورد با یک ماده غذایی آلارمی را فعال کنه که بی اختیاری صورت بگیره و شروع وسوسه)

      که اون آشنا گفت از فلان شیرینی فروشی معروف شهر زولبیا و بامیه تهیه کرده و چقدر بدمزه بوده و حتی دلیلیش را اعلام کرد که بخاطر شلوغی و فروش زیادش کیفیت کارش اومده پایین و چند روزه خریده ایم و هیچکی مصرف نکرده  

       اطلاعات پردازش شده و تصویر ذهنی ایجاد می‌شود.

      اطلاعات وارد شد و من که کاملا از نوع عملکرد اون فروشگاه اطلاع دارم و حتی ذهنیت فکری این خونواده که چگونه افکار در ذهنشون پردازش شده آگاهی دارم که مورد علاقه اونها خرید از جای دیگری هست ولی حالا چطور از اون فروشگاه خرید کرده اند باید بهانه ای بیاورند و همچنین این گزینه که دوست دارند طرز نگرش و برخورد خودشون را به دیگران تحمیل کنند که مثلا ذائقه ما بهتره و…

      خوب بر اساس ذهنیت قبلی خودم در ذهنم مرور شد و منتظر رفتن منزلشون و استفاده از زولبیا و بامیه ای که تعریف کرده اند و اظهار نظر خودم که شما اشتباه میکنید و این بحث باهاشون که شما دوست ندارید دلیل بر ذائقه دیگران نیست و افکاری که داشت در ذهنم ساخته میشد که حالا من بهشون ثابت کنم 

      بر اساس تصویر ذهنی فرمول‌های رفتاری ایجاد می‌شود.

      این افکار در ذهنم مرور شد که در برخورد با یک ماده غذایی دیگه هم همین طرز نگرش را هم داشته اند و کاملا برام اثبات شد که ذائقه اونها اینطور هست و من متفاوت از اونها ولی اینکه کسی بخواد جور دیگه ای با چیزی یا کسی یا موضوعی که من خودم بهش علاقه دارم برخورد کنه آلارمی در من فعال میشه که باهاش برخورد کنم ( که این هم یک فرمول اشتباه هست که الان به راحتی کشفش کردم و میتونم به راحتی روش کار کنم ) و بهش ثابت کنم که اشتباه میکنه

      میل و رغبت در فرد برای عمل کردن به فرمول‌های جدید شکل می‌گیرد. 

      دیشب دعوت بودیم و اولین برخورد من و دیدن زولبیا و بامیه و آلارم فعال شد من که فرمول هام ساخته شده بود علاقه ای به شیرینی دیگه ندارم در پذیرایی شیرینی و شکلات و تنقلات بود تعارف شد بدون مقاوت برداشتم برای اینکه اصرار ایجاد نشه و خیلی راحت حتی بدون اینکه بهش فکر کنم استفاده نکردم و چقدر راضی و خوشحالم که اگر رضای قدیم بود چه میکرد 

      ولی الان شاهکار کردم و بسیار از خدایم سپاسگذارم که در این مسیر زیبا هستم 

      خوب بامیه را خوردم و این شیرینی بیش از اندازه که برای من درصد بالایی ایجاد کرد باعث حال بدی ام شد یکدونه بامیه مگه میشه قبلا رگباری خورده میشد ولی الان اینقدر تفاوت  بسیار زیباست این عملکرد

      اون بامیه بهترین کیفیت را داشت اون شیره و خوش طعمی که باید میداشت را داشت ولی فرمول های تهاجمی من در مقابله با اون مسئله باعث شد این رفتار و انتظار در من شکل بگیره

       وضعیت زندگی فرد به مرور با عمل کردن بر اساس فرمول‌های جدید تغییر می‌کند 

       متوجه شدم با تمام وجودم که اطلاعات چگونه بر اساس ورودی ها تبدیل به فرمول های ذهنی و رفتارهای شخصیتی و زندگی میشوند. 

      حال این ورودی ها هر چقدر با احساس بیشتری همراه باشند زودتر اثر گذارتر میشوند و هر چقدر در درجه اهمیت کمتری نسبت به اون موقعیت در ذهن ثبت و ذخیره میشوند و با پرونده سازی در موقعیت مناسب خودش پردازش میشوند

      ولی یک اصل وجود دارد که طبق آموزش استاد در دوره پیشرفته فرمول ها ساخته میشه ولی باز این انتخاب من هست و هرچقدر من در اجرای فرمول ها توانمند تر و عمل گراتر درصد موفقیت و پیشرفت بیشتر انتخاب میکنم به کدوم‌سمت حرکت کنم 

      به سمت لاغری یا چاقی 

      ثروت یا فقر 

      عشق و علاقه و یا نفرت 

      زندگی یا به جلو حرکت میکنه یا به سمت معکوسش 

      من میخواهم بزرگتر بشوم 

      پس متعهد میشم با هوشیاری و آگاهی بیشتر حرکت کنم و ادامه دهم 

      از دنبال کردن و ادامه دادن فرمول های قبلی همان نتایج کسب شده اند و در جهت خودشان شامل پیشرفت 

      ولی از زمانی که فرمولها را تغییر داده ام نتایجم هزار درجه با قبل متفاوت هست درجا نمیزنم نمیمانم در همین موقعیت که بگویم خوب اونی که میخواستم‌ انجام شد و کسبش کردم هیچ چیز ثابت و ماندگار نیست بلکه در هر مسیری باشم در همان مسیر پیشرفت میکنم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار yas
      1402/12/27 15:05
      مدت عضویت: 71 روز
      امتیاز کاربر: 855 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 449 کلمه

      بسیار خوشحالم متوجه شدم از وقتی که این فایل ها را گوش میدم و مینویسم و میخوانم و تکرار میکنم و مرور میکنم دیگه به چاقی فکر نمیکنم آرامش خاطر دارم ، قبلا هرچیزی میخوردم تا چندین ساعت به خودم میگفتم الان چاق میشی ولی درحال حاضر از غذا خوردن لذت میبرم و آرامش بسیار بیشتری دارم و شکرگزار خداوند هستم.

      من زیاد درباره چاقیم با بقیه صحبت نمیکنم چون چاقی رو بعنوان نقص میدانستم اما در ذهن خودم بسیار خودم را سرزنش میکردم اما از حالا به بعد به هیچ عنوان سرزنش نمیکنم و سعی میکنم تصویری آرمانی از خودم در ذهنم ایجاد کنم.

       من تصمیم دارم از این لحظه ارزشمند به بعد هرگز راجب راه هایی برای لاغری سرچ نکنم. یادم می آید همیشه در گوگل درحال سرچ کردن راجب این بودم چگونه لاغر شوم ، با دارو و دمنوش ؟ ورزش ؟ رژیم های سخت ؟ جراحی؟ و اکثر اوقات دنبال راه های متعدد بودم اما الان میدونم همشون بی معنی هستن تنها راه برای لاغری من تغییر تصویر ذهنی من است و اصلاح باور ها و طرز فکر های من .باشگاه که می رفتم افرادی که از من متناسب بودن همیشه برام مثل یک رویای دور به نظر می رسیدند حتی گاهی میخواستم برم از آنها بپرسم چطور لاغر شدین و در آخر میگفتم خوشبحالشون ( خودتخریبی و سرزنشگری از بدترین و مضرترین رفتار ها برای تحریک چاقی است)

      یکی از عادات من سرچ درباره ها و انواع حرکات ورزشی برای لاغری بود یعنی در پایان روز اگر به تاریخچه فعالیت گوگل من دیده میشد همگی بدون استثنا راجب لاغری بود و از الان به ترکش میکنم. هربار این عادت را تکرار میکردم در آخر احساس بیشتر چاق شدن و نفرت از بدن خودم داشتم به حدی بود که میخواستم هرکاری کنم فقط این بدن تغییر کنه .

      خداروشکر اجتماعی نبودنم یکجا مثبت واقع شد من زیاد با بقیه صحبت نمیکنم چه برسه صحبت راجب رستوران و غذا ، زیاد بیرون نمیرم که بخوام رستوران یا کافه جدیدی را تست کنم .در فضای مجازی عضو کانال آشپزی نیستم و حتی تبلیغات غذا را رد میکنم یا گاهی که نگاه میکنم یهو به خودم میگم من که قرار نیست درست کنم پس بیخیال . من شاید از غذا خوردن لذت ببرم اما از اینکه اطلاعات غذایی با کسی به اشتراک بگذارم زیاد لذت نمیبرم . من فکر میکنم غذا خوردن منو چاق نمیکنه چون همیشه نرمال و به اندازه غذا خوردم اما افکارم باعث بروز چاقیم میشود یک فکر ساده شروع میکند که الان با این غذا چاق میشی و اینطوری شروع یک چرخه است . 

      با این حال تصمیم دارم در هیچ کانال اشپزی عضو نشم و ویدیو اشپزی دیگر نگاه نکنم و دستور های غذا جدید پیدا نکنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/11/14 14:13
      مدت عضویت: 458 روز
      امتیاز کاربر: 50035 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,290 کلمه

      سلام بر پرودگارمهربان وفرمانده کل هستی 

      سلام براستادوهم مسیران. وفتی که من تومسیربالاغری  هستم هرگزنباید در باره چاقی حرف بزنم چون تو مسیر برکشت دارم‌ کاره میکنم باید کل افکا رفتار وگفتارطبقه مسیر تازه باشه زمانی که من دارم درباره جاقی حرف بزنم دارم یی بخش از این ۳ بخش رو به شکل ناقص انجام‌ میدم در نتیجه توجه من به جاقی میشه واین تو جه امکان برکشت به مسیر  فبلی من هست اگه نباشه یی درجا زدن هست که  یا این کاره  چون  ۳ بخش همسو رو ازهم جدا کرده کارم به شکل خوبش به پیش نمیره  دراثر صحبت به ذهنم دارم‌ میگم که من اون مسبر فبلی رو دوست داشتم و ذهنم من دچار سر درگمی میشه اگه من تومسیر لاغری هستم حرف مسیر جاقی رو هی بزنم این هم اهنکی روبه هم زدم وبا هم زدم ایم هم اهنکی شاید دو بخش دیگه به شکل فبلی برکشت کنه وکل مسیر رو ازدست بدم

       هر بخش این مسیر یی پازل با  هم هست  که بابد در جای خودش دقرار بگیره  اگه یی بخش ناقص باشه اون پازل به شکل کامل  نیست و اون بخش  ناقص ازرهدف مسیر من رو دو  رمی کنه  پس باید همه مسیرر رو طی کنم نه فقط ،یی بخش اون طی کنم فقط لاغر شدن  رو در پیش باشم چون  سن چاقی،من از کودکی  بوده من‌ با باورهای  قویی که ازکودکی تو ذهنم ذخیره کردم  قدرت این باورها قویی هست کم رنک کردنش زمان نیازداره پس باید همه  بخش این مسبر رو طی کنم‌ بخشهای تاریکی و جودم رو کشف کنمر روش کاره کنم وکل وجودم اول ازچاقی بیرون بیاد که به شکرخداوند بخش ذهنم و جسم  و روحم تقریبا از این بخش داره بیرون میاد وزن هم‌ کم‌ کردم ولی بخش عبادتی  و بخش و رابطه  دارم تازه کاره روش رو شروع کردم این بخش های باید کمی رشد پیشرفت بهتری رو به دست بیاره که کل وجود هم زمان به رشد بهتری دست پیدا کنه خیلی  برام  مراحل انجام این‌مسبر دلنشین هست 

      عجله رو کنارگذاشتن دارم با آرامش این کارها روانجام‌ میدم و کلی پیشرفت  داشتن اویل این پشرفت کم بود کوچک ولی به تازگی داره ابعاد پشرفت هم بزرگتر میشه پس درنتیجه لاغری بی باری روبه جسم می بخشم خدایا شکرت که به درخواستم به شکل عالی حواب دادی وفای به عهد رو برام انجام دادید وشد این مسبر دلنواز دست آورد خودم ازخودت به آنچه تواین مسیر  به دست آورد به خود از طرف خالقم افتخارمیکنم که تواین زمان کوتاه  چه دست اورد بزرگی رو تحویل گرفتم‌  شجاعت  اقدام رو اول به خودم دادم وشد کلی مسیر تازه کارآمد که دراه کاره کرده من  نتیجه عالی روبه من برکشت می دهد

      من برای ابن‌ مسیر کلی باوره اشتباه  رو اول پیدا کردم کاره روی کم رنک کردنش انجام دادم این‌ مسیر  رو فقط فقط برای لاغری ندیدم. اویل وردم مثل همه فقط فکر تناسب بود لاغر شدن  ولی به مرو دریافت که من فقط با لاغرشدن نمی‌توانم کل مشکل زندگیم  رو ترمیم کنم پس به مسیرهای  دیگه راهنمایی شدم برای  درست  ترمیم شدن کل زندگیم  بسته به مشکل هر قدر اون هدایت و حمایت صورت می گیره برای من داشتن  چند ین مسبر برای ترمیم‌ نیازه بود چون  خودم درک است ترمیم روبه خداوند دادم شاید دیگران فقط لاغر شدن روبخوان ولی من خواستم توابعاد بشتری خواستم خداوند داره همون درخواست من به خودم به شکل عالی کامل میده  اگه فقط به لاغر شدن رضایت میدادم کارم‌ تو مسبر های دیگه اصلا نمی کشید ولی درخواست رو  خودم فرستادم شجاعت اقدام به خودم دادم اون با کمک خدادند در حاضر دارم تجربه‌ای  عالی رو به کل وجودم میدم وای خدایا که به درخواستم به شکلی که سالهای زیادی دلم  دوست داشتن این طمع رو بجشم به من داری میدی تو هر چیزی که دوست داشتم نشد تو این همه سال همه دارای  به من آرام آرام میدی  چقدر تشکر وسپاس بگم‌ که حواب  این محبت بده جقدر  تشکر سپاس کنم برای هدایت چقدر محبت رو بچشم چقدر دوست داشتین رو به عمق وجودم نفوذ بدم خدایا برای دریافتی این‌  چند روز که تودیهترین  شرایط زندگیم هم تو رو داشتم قول داده بودم آرام باشم به عهد وفا کردم تو شرایطی که باید بی امان بودم استرس داشتم کلی نگرانی به خود میدم ولی من ارام بدون استرس در کمال خونسردی با دیگران برخورداشتم من  حتی کمک کردم که اطراف  رو ارام‌ نگه دارم و شرایط رو حادتر نکنم بلکه آرام‌آرام کردم فرزندانم‌ رو تورحالت ارامش نگه داشتم که این مشکل بزرگی نگرانی خانواده بر طرف بشه وامردز ور به شکرخداوند  کلی دریافتی خوب رو به من داد 

      من طی ۴ هفته گذشته همسرم دوباره توداین ۴ هفته بیمارستان بستری شد برای یی عمل ساده سنک صفرا دفعه اول فلب  دجارمشکل شد و حال همسرم به شدت  بد باشد و از بیمارستان مرحض  شد جون گفتن با این قلب  هیج کاره نمشه  انجام داد اول مشکل قلب  باید شناسی بشه تا بشه عمل انجام بشه ما که نکران بودیم  به جای کم شدن نکرانی کلی بهش اضافه شد  و همسر بودن عمل به خونه امد ن به فاصله یی هقته دوباره درد برکشت کرد درد بی  امان ادامه داشت ساکت نمیشد ما دو باره به اجبار همسرم بیمارستارن  بستری کردیم  اون اوژانسی تو بیمارستان خصوصی پس هیچ‌دکتر رو اصلا تو این بیمارستان ارزش شناخت نداشتیم  ونکراتی دلهره و استرس ناشی این کاره کل خانواده‌ام روتکون داد تنها فرد  آرام من بودم من همون فردی هستم که اگه فبل ودروم به این‌ مسبر بود اول که هیج امانی  به دیگران نمی داد سر وصدای خودم  خیلی بیشتر ازفرزندانم بود  عجله دلشوره که دیگه نگو وحتی کاره رو وبرای دیگران سخت میکردم حتما نفر دوم بستری شود من بودم بی شک چون خودم واقعا مشناسم

       ولی تو خونه این مسبر من آموزش دیدم که جطو ر آرام  باشم عجله رو خنثی کنم شد.این دست آورده خوب تو بدترین  شرایط زندگی من  حتی فرزندانم رو به آرامش و امکان به خداوند دعوت می‌کردم رفرزندانم از آرامش من وضعیتی  که داستن که کمک درراه هست تعجب می کردن حتی یی زمان فرزندانم ازدترس که این دکتر به شکل اورژانسی پیدادکردیم  که کاره عمل همسرم روبه عهدداون افتاد دچار نگران بودن من بهشون قول دادم که کاره عمل به خوبی به پیش خواهد رفت وبه مشکلات دبات قلب  سنگ ضفرایی که  ۸ سالی  پیش باید  عمل انجام‌ومی‌شد عمل باز شکم  صورت کرفت و۳۸ عد سنک از ضفرادهمسرم خارج شد وبه شکرخداوند همسرم داده دوره استراحت طی میکنه درد داره ولی اطمینان که دارم کهبا کمک  پرورگارم  تومراحل خوب شدن هست وانشالله به زودی به شفایی سلامتی دست پیدا میکنه همین زمان همین عمل با مشکلاتی که اون داره تونگاه همون شفا گرفته شده ازطرف خداوند هست می‌شد که اصلا عمل نشد جون رور عمل دکتربزکشتبه من‌گفت ببرید منزل ۱۴ روز منزل با این درد سخت طی کنه بعد عمل انجام بشه ولی انکارخداوتد به دکتر یی دستوردیگه داد اون وسط گفت یی کاره دیگه میشه کرد شکم  کامل باز بشه عمل انجام بشه که من دست رسی بهتری به همه بخش  داشته باشم اول همسرم با دل قرص قبول کرد من راضی که بودن رضایت کامل شد وامروز ۵ روز هست که عمل انجام شده به این سختی با کلی ترس نگرانی ازخانه من رفته همسرم تو حالت بهبود انشالله  داره به پیش میره 

      پس بودن تواین‌مسبر برای من‌توبدترشرایط بهترین کاره کرده رو داشته به هپه دوستانی که وارد این‌مسب میشن وهدایت خداوند شامل حال آنها میشه فقط به لاطعر شدم نگاه رضایت ندن مسیر پناهی باند زیادی داره توجندین مسبرمیسه پشرفت گرد وبه خواسته ای دیگه هم رسید اگه این‌مسب. رواول باوره کنیم وخودم واقعی رو به شکل شناخت ازخود بهش برسیم برای من‌که شده بازم دارم‌برای آینده وپسیرهای دیگه تو افکاردارم بر نامه چینی دارم ولی بازم بینم خداود من توچه مسیر هدایت میکنه اون زمان بی هیچ حرفی تو اون مسبر  هستم 

      خدا پشت وپنا. هتون یا حق. حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/09/12 23:59
      مدت عضویت: 327 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 734 کلمه

      به نام خدای هستی بخشم 

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      قسمت هشتم 

      همه ما ذات و طبیعت آفرینشمان بر لاغری و سلامتی و تناسب اندام بوده است .

      خداوند در درون ما نیروی قدرتمند غریزه را قرار داد تا ما به صورت خودکار در موقع نیاز بدنمان بخوریم و در هنگام سیری به راحتی دست از خوردن بکشیم .

      این ویژگی ذاتی را به خوبی و وضوح در نوزادان شیر خوار می‌توانیم ببینیم آنها زمانی که جسمشان آلارم گرسنگی می‌دهد با گریه کردن نیاز خود به غذا را ابراز میکنند و به محض دریافت پیغام سیری روی خود را برمی‌گردانند و یا حتی شیر داخل دهانشان را هم قورت نمی‌دهند و بیرون می‌ریزند. یعنی حتی به اندازه جرعه کوچکی شیر اضافه نمیخورند .

      اما همین نوزاد که به راحتی و غریزی قادر به تشخیص نیازهای جسمی اش است زمانی که بزرگتر می‌شود و به درک عمیق تری از محیط پیرامونش می‌رسد تازه شروع بدبختی هایش است .

      آرام آرام فرمول‌های ذهنی او توسط اطرافیان دستکاری می‌شود. کم کم او را تشویق به خوردن بیشتر می‌کنند. 

      و کلی فرمول چاقی در ذهن او میسازند و او گمان می‌کند برای اینکه انسان بهتری باشد باید چاقتر باشد و کم کم تصاویر ذهنی چاق در ذهن او شکل میگیرد .

      و مغز او تمام تلاشش را می‌کند تا او را به تصاویر ذهنی اش نزدیک کند و اینگونه رفتارهای چاق کننده او شروع به تکرار شدن می‌کنند و فرد به راحتی چاق و چاقتر می‌شود. 

      در زندگی ما همیشه نتایجی را کسب میکنیم که درباره آنها تصورات ذهنی داریم و اگر تصور چیزی برای ما غیر ممکن باشد هرگز ما دنبال برآورده شدن و به نتیجه رسیدن آن موضوع نخواهیم رفت .

      در مسیر لاغری از طریق یادگیری اصول ذهنی ابتدا ما باید حرکت در مسیر چاقی را متوقف کنیم تا حرکت به سمت لاغری آغاز شود .

      برای توقف مسیر چاقی باید جلوی تصاویر ذهنی چاق را بگیریم و این کار مستلزم رعایت راهکارهای زیر است :

      ۱-ابتدا باید از صحبت کردن درباره چاقی خود داری کنیم .

      تا زمانی که ما چه با خودمان چه دیگران درباره چاقی و مشکلاتش صحبت کنیم تصور ما از خودمان چاقی است 

      ۲-دنبال راهکارهای رفع چاقی نباشیم .

      هر چقدر تلاش کنیم که از طریق روش‌های مختلف لاغر شویم در اصل داریم تصاویر چاقی را در ذهن خودمان پر رنگتر و ملموس‌تر میکنیم .

      ۳-ورودی های منفی و اطلاعات تحریک کننده دریافت نکنیم .با پیگیری روش‌های مختلف خوردن ذهن ما تصویر آن خوردن‌ها و خاطرات آنها را مرور می‌کند و مغز ما به دنبال تجربه کردن آن لذتها و تصاویر  ذهنی اقدام میکند .

      در روش یادگیری ذهنی با بودن در مسیر آموزش در نهایت نگرانی ما از چاق شدن کمتر میشود و تصاویر ذهنی ما تغییر می‌کند و ما خود به خود لاغر می‌شویم. تمرین شماره ۱

      موقعیتهایی که در آنها قرار گرفتید اما توانستید طوری مدیریت کنید که درباره چاقی صحبت نکنید را بنویسید .

      مثلا من همسایه مان را دیدم که جراحی پیکر تراشی کرده و قصد داشت من را توجیح و متقاعد کند که جراحی کنم و من انگار اصلا حرفهای او را نمیشنیدم و در نهایت بعد از صحبتهای او گفتم من عاشق اندامم هستم و مشکلی با جسمم ندارم و خداحافظی کردم .

      تمرین شماره ۲

      تعهد بدهید که هرگز راجع به روش‌های مختلف لاغری تحقیق و کنجکاوی نکنید .

      من حیرت انگیز تعهد می‌دهم که درباره هیچ روشی برای لاغری کنجکاو نشوم و تحقیق نکنم و به مسیر ذهنی ام پایبند باشم .

      تمرین شماره ۳

      آیا شما عادت به تحقیق درباره روش های لاغری یا کنجکاوی درباره چگونه لاغر شدن دیگران داشته اید؟ با انجام این کار چه احساسی در شما ایجاد شده است؟

      بله در گذشته من وقتی میدیدم کسی لاغر شده حتما میرفتم و پرس و جو میکردم که از چه طریقی موفق شده لاغر شود .

      و با دانستن راز لاغر شدن او احساس می‌کردم این دیگر آن معجزه لاغری است که من سالها منتظرش بوده ام .و با هیجان میخواستم آن روش را هر چه سریعتر اجرا کنم تا من هم لاغر شوم .

      تمرین شماره ۴

      • لیستی از عادت های خود درباره دریافت اطلاعات تحریک کننده خوردن تهیه کنید و شرح دهید به چه شکل خود را در معرض اطلاعات پیرامون غذا و خوردن قرار داده اید.

      من قبلا کلی کانال آشپزی داشتم .کلی بازی‌های آشپزی داشتم و همینطور بیشتر مستر استرها و تبلیغات خوردن را دنبال میکردم و بعد از تماشای آنها کلی تحریک میشدم به خوردن و پرخوری و یا تهیه آن نوع خوراکی .

      پروردگار من از تو سپاسگزارم که به من امروز آرامش دادی استاد ممنونم بابت زحماتتان 

      الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/07/08 17:15
      مدت عضویت: 458 روز
      امتیاز کاربر: 50035 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 696 کلمه

        

      سلام بر خدا. دوست  داشتنی مهربانی که من روبه این مسیر هدایت کرده وحمایت کرده مسیرهای که درزندگی توش  اشتباه داشتم  رو  شناسایی  کنم‌  و بعد دررفع اشتباهاتم کوشش  کنم ته برطرف کنم‌ تشکر  و سپاس دارم 

      سلام براستاد همه مسیرهای که باورها اشتباه همراهش بوده  که نتجه اون چاقی وافکار چاق کننده این مشکلات رو به وجوداورده چون دردید من باورها درستی زندگی رو ازهرفردی می گیرن وخوش به حال افرادی که ازباورها درستی هم یاد وهم استفاده میکنن وزندگی ارامتری وشادتر  وبا احساس تری رو دارن چون باورسالم تری  روتو ذهنوشن  جا دادن  یا ذهنوش رو دچار دستکاری وقبول با وره اشتباه نکردن 

      ابن فایل حالم راخوب کنه دیروز  من هست 

      نفش باوره دروجود  من که فبل از  ورد به این سایت در مورد داشت این همه باوره اشتباه که توذهنم به شکل انباشته وجود داشته هیچ  اگاهی نداشتم تو دید خودم من چون پرخوری داشتم  اضافه  ازحد مصرف  کردم نتونستم  خودم  رو کنترل کنم  درنتیجه دچارچاقی شدم

      با وردم به سایت کلی  درهای که من  اونها  رو  سفت سخت بسته  بودم  و کلی بهشون بخاطر داشتن افتخار

      اهم  میکردم  رو باز کردم‌ دیدم  که  دورن  این.  اتاق ها

       انباشته از باوره  اشتباه و افکار اشتباه هست که.  باید اونها رو اول کم رنک  کنم‌ و ارزش استفاده نکنم که بتوانم لاغر بشم 

      اول درمرحله اون خوب  یادگیری  درست رو  دریافت میکردم تازه با تکرار و ادامه دادن آگاهی  ورودی  بیشتر شد درهمین زمان وفتی  دارم  ادامه میدم

       دوره دوم ورد به سرزمین لاغرها  رو دارم‌دوره میکنم تازه ازیی سری باوره که تو دید خودم اصلا بهش شکل باوره نبوده پرده براشتم نفاب رو به کناری زدم ودیدم که در اولین باوره هست که من هر روز دارم یا. تکرارش هر روز درمی‌آمد دارم‌اون سخن و حرف رو برای  خودم  تگرار میکنم‌ودراین خودم دارم به  خوم کمک  میکنم  که ابن باوره  رو  تو ذهنم حفظ  کنم  

      وفتی پرده می افته کلی باوره رو که پشت پرده هست کم کم خودشون رو نشون میدن در اثر شناخت باوره اشتباه هست که من اون برطرف میکنم‌ درنتیجه ازاون باوره استفاده  نمیکنم‌جایگزین براش در نظر  میگیرم  از باوره درست وفتی که استفاده کنم چون دورن این‌باوره  جدید اثری ازچاقی نیست درنتیجه میشه تغییر از افکار ومرو کردن افکار چاقی ورفتار چاقی به لا غربی ونتاسب جسمی 

       امروز دوتا فایل پر. ارزش رو  داشتم‌ یکی مباززه باخرس  چاقی و دیگری این فایل خوب کردن حال که مال روز گذشته بود دیگاهم‌براش نوشتم‌ ولی تودید  خودم حق مطلب رو ادعا نمی‌کرد  خذف کردم  امروز که  از صبح روی باروهای خودم خوب کار داشتم میکردم.  این دو تا فایل بسیار مفید رو دریافت کردم وبا خواندن این فایل متو جه شدم که چه مطلبی رو تو  فایل برای   من بوده که من‌امروز به شکل خوب کننده حالم  دریافت  کردم  که در شناخت باورهای خودم یی راهکار تازه برام‌ گشود ولی مشکل که با تکرار ومرور کردنش احساسم کمی خراب می‌شد رو متوجه  شدم ودریافتم‌که اگه احساس درحد عالی باشه اون زمان من تومسیر درست هستم‌ و در نتیجه دارم‌ وزن هم ازدست میدم با بر طرف کردن این مشکل بازم به کم شدن وزنم کم‌کردم‌

      تشکراستاد برای این راهکار طلایی که امروز با این تا فایل به من دادید  من هرچی توسایت میمونم اول به خودم میگم‌ امروزدیگه  اخرین روز دریافتی هست ولی با  ادامه دادن تازه  درهایی که از وجودش اصلاخبرنداشتن توذهنم هست رو باکلید فایل اون روز درش رو باز میکنم تازه ازوجودکلی باوره اطلاع پیدامیکنم  که جطور وچگونه ازدیدن مخفی بودن با پیدا گردنشون باورها اطرافش هم‌ مثل پازل که به هم‌ وصل رو به دست میارم واین نقطه شکوفایی این مسیر هست که امروز دریافتم هنوزهیچ چیزی یاد نگرفتم‌ آره به شکل واقعی جیزی یادگرفتم حالا حالا  کاره داره که  آموزشی تکمیل بشه 

      من  تو نقطه شروع  هستم شاید ازدید دیگران  وخود تا امروز من کلی تغییر عالی کلی آگاهی خوب وکلی  وزن از دست دادم‌ ولی امروز دریافتم‌که چیزی هنوز یاد نگرفتم 

      باید باشم ادامه بدم شاید آگاهی رو به شکل خوب  دریافت کنم برای داشتن این حس اول به خودم‌تبرک میگم‌که مغرور نشدم بعد ازخداوند که اجازه موندن رو داده که لیزنخورم ازمسر خارج نشم وبعد ازشما بخاطر  داشتن ذهن فعال که درست سر بزکاه به داد من وافکار  می‌رسید وذهنم رو به فعالیت بیشتر سوق میدید  تشکر 

      دارم 

      خدا پشت وپنا. همون یاحق. حق نگه. دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 2 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/06/07 16:06
      مدت عضویت: 253 روز
      امتیاز کاربر: 5845 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 402 کلمه

      به نام هستی پرُازعشق وجودم❤️

      • باسلام خدمت استاد وعاشقان لاغری
      • گام هشتم:تصویر ذهنی چاق. 
      • استادمن توی این گام، یه مانع ذهنی ام روکشف کردم. 
      • من قبلاًشنیده بودم که وقتی توی خواب خودتوچاق وفربه ببینی، یعنی که ثروت و فراوانی بدست می‌آوری واگه خودتولاغرببینی فقیرو بی پول میشی. 
      • ومن دوست داشتم توی خواب خودموچاق ببینم که بی پول وفقیر نشم! 
      • این یعنی به مغزت برنامه بدهی که همیشه منو چاق نگهدار! 
      • درباره صحبت کردن درموردچاقی هم راستش من ازموقعی که بااستمرار واشتیاق تمرینات راانجام میدهم خودبه خودزیپ دهانم بسته شده واصلاًصحبتی ازچاقی نمیکنم. 
      • چون دیگه تصویرش در ذهنم بی رنگ شده.ووقتی خودم به چاقی توجهی ندارم، میبینم که دیگران هم حرفی ازچاقی نمی‌زنند. 
      • درباره عضویت درکانالها:
      • خوشبختانه من جزسایت تناسب فکری نه چیزی رومیبینم نه چیزی روگوش میدهم وصددرصدتمرکزمو گذاشتم روی تمرینات. چون من خلق رویای لاغریم ازهمه چی برام مهمتره. 
      • درموردتصویرذهنی:
      • وقتی استادگفتند،مغزماتصویریه تصمیم گرفتم مغزم روامتحان کنم. برای همین قبل ازخوردن غذاباتجسم لاغری میگفتم:من لاغری رو انتخاب می‌کنم. وبه مغزم میگفتم:مغزعزیزم به من بگو باتوجه به انتخابم الان چکارکنم؟وجالبه که مغزم منو اصلاًتحریک به خوردن نمی کردودستورات لاغرکننده صادرمیکردواین به من حس قدرتِ انتخاب میداد برام لذت بخش بود برام بصورت یه بازی وسرگرمی شده بود. 
      • هرکاری میخواستم انجام دهم وهرچیزی میخواستم بخورم، اول لاغری روتجسم میکردم یعنی خودم رودرجسم لاغرمیدیم وبعدمیگفتم:من لاغری رو انتخاب می‌کنم وازمغزم میخواستم باتوجه به انتخابم فرمان خودشو صادرکنه. ووقتی نتیجه میگرفتم خیلی لذت می‌بردم ویادصحبت خالق جانم می افتادم که:مادرچشم برهم زدنی هرآنچه راکه میخواهی برایت مهیامیکنیم.
      • مثلاًیه بارکه خسته بودم باتجسم لاغری گفتم:من لاغری رو انتخاب می‌کنم مغزمن بگو برای رفع خستگی ام استراحت کنم یاتفریح؟ تاخستگی ام رفع شود. 
      • مغزم گفت:پاشوباچشم بسته برقص! تعجب کردم وگفتم:چراباچشم بسته؟ (من عادت دارم جلوی آینه برقصم) مغزم گفت:برای اینکه باچشم بسته براحتی میتونی خودتودرجسم لاغرتصورکنی وبالاغری برقصی اما وقتی جلوی آینه می قصی، چون همیشه جسم چاقتو میبینی نمیتونی برای لاغری تصویرسازی کنی وتوجه ات میره روی تصویرچاقی. 
      • من هم بلند شدم باچشم بسته ودرحالی که تجسم میکردم اندامی لاغر وباربی دارم رقصیدم وواقعاًازحس کردن لاغری لذت بردم. 
      • من تصویرسازیم خیلی واضحتروقویترشده. 
      • من هرروزلاغری روانتخاب میکنم ومغزمن دستوراتش رابراساس انتخاب من تنظیم می‌کند. 
      • الان هروقت غذایم راتندتندمیخورم یالقمه ام رابزگتربرمیدارم، مغزم مچمومومیگیره ومیگه:داری چکارمیکنی؟ یواشتربخورکمتربرداریامیگه:حالابعداًمیخوری یامیگه:من که نمی‌خورم یامیگه:من الان سیرم یابطورماهرانه ای حواسموازخوردن پرت میکنه.
      • ایناروگفتم که بگم:واقعاًنیازی نیست کارخاصی انجام دهیم. فقط بایدادامه دهیم وتکرارکنیم واستمرارداشته باشیم وازهمه مهمتربه این آموزه هاعمل کنیم. 
      • آنوقت مغزم مون خودش همه چیز وبراساس خواسته ای که مابهش توجه میکنیم ودرباره اش مینویسیم تنظیم میکنه. 
      • واین خیلی لذت بخشه که براحتی میتونیم هرآنچه راکه می‌خواهیم روخلق کنیم. 
      • پس مشتاقانه ادامه می‌دهیم. 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/06 15:02
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 618 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و دوستان همراهم

      الان که درجلسه هشتم هستم و فایل رو گوش میکردم ذهنم سیر شد در گذشته ام و یکی از باورهای مخفیم تازه برام آشکارشد که بااینکه چند باری میشه من دوره رو مرور میکنم ولی این باور مخرب رو تازه شناساییش کردم .

      اونم اینکه من صفات درونیم رو به وضعیت جسمانیم یعنی چاقی . لاغری ربط میدادم .

      من یه دایی داشتم که الان چند سالی میشه بهشتی شدند و این دایی ام بسیار درنظرم مهربان و دست ودلباز بودن واین دایی بنده خیلی مهربان بودن خیلی .

      وقتی من میخاستم شباهت خودم رو از لحاظ رفتاری به کسی بگم با افتخار میگفتم من شبیه دایی ام هستم دست ودلباز و مهربان وخوش رفتار.

      البته دایی بنده چاق بودن اما نه حالا گرد اما به هر حال چاق بودن.

      وهمش تو ذهنم وتو جمعی که دایی ام رومیشناختن  ویا درمحیط خانه وقتی موضوع رفتاری پیش میومد من میگفتم شبیه دایی ام هستم .وخیلی هم دفاع میکردم که من این طرز رفتار رو دارم .

      دایی ام چون چاق هم بود وقتی خونشون میرفتیم طبق ذهنیت چاقی خیلی بهمون غذا تعارف میکرد و تو خونه اش همش فراوانی غذا  بود وهمش مهمان داشت .

      اینقدر گذشت تا که خواهرزاده اولم به دنیا اومد و خواهرم کلاس خیاطی میرفت ومن قبول کردم که از خواهرزاده هام تو مدتی که اون کلاساش تموم بشه روزی چندساعت مراقبت کنم .

      مثل یک خاله مهربان براشون قصه میگفتم و سرگرمشان میکردم از خودم میگدشتم ولی نمیزاشتم اون کمی بهش سخت بگذره .

      و شده بودم خاله مهربان که وقتی خواهرم میومد دنبالش اون رو ببره گریه میکردند ومیگفتند پیش خاله باشیم و…‌.

      و الان که فکرشو میکنم  روند چاقیم از اون موقع سرعت بیشتری گرفت تا منو به باورم برسونه که فرد مهربان چاقه .

      وچقدر من اسباب بازی برای خواهرزادم میگرفتم . وصفات دست ودلبازیم هم بهم ثابت شد . وفرد دست ودلباز چاقه 

      الانم که این کامنت رو مینویسم برام طبیعی هست که من اخلاقم شبیه دایی ام هست وخود دختر دایی هام هم میگن که دایی منو خیلی دوست داشت .منم چاق باشم

      راستی مگه فرد مهربان لاغر هم داریم؟

      مگه فرد دست ودلباز لاغر هم داریم ؟ 

      نمیدونم برم دور بر خودم بگردم ببینم نقضش رو میتونم پیدا کنم یا نه؟ 

      آخه خواهر کوچکترم قبلنا که لاغر بود خسیس بود الان چاق شد دست ودلبازه . خاله های خودم چاقند ومهربان .

      مامان بزرگم چاق بود و غذا خوردن در خونشون بهم حس تمیزی میداد .

      آره اینم الان متوجه شدم من فرد تمیز رو چاق میدونم .

      فردی که آشپز خوبی باشه رو چاق میدونم .

      من خودم به شخصه خودم رو تمیز میدونم نکنه که این صفاتم رو که قبلنا با چاقی ربط دادم در وضعیت جسمانیم تاثیر گذاشت؟

      آخه قانون میگه هرچی رو باور کنی همون تو زندگیت اتفاق میافته ؟ پس من درست حدس زدم ..

      مهربانی . دست ودلبازی . تمیز بودن . آشپز خوب بودن .بخشنده بودن  صفات فرد چاق میدونستم وهرچی این صفات درمن مدتی نمایان تر میشد در روند رفتاری من برای پرخوری بیشتر تاثیر بیشتری میزاشت .

      یادم میاد که استاد یک فایلی گذاشتن فکر کنم تو ۱۰۰ گام بود که ایشون عنوان کردن چون از کودکی بهشون گفتند تو شبیه عموت هستی وعمویش هم چاق بود استاد تو اون فایل گفتند که روند چاقیش سرعت بیشتری گرفت وعلیرغم اینکه عموش سنش خیلی بیشتر از ایشون بود اما استاد در سن خیلی کمتر از عمویش اون چاقی رو تجربه کرد .

      الان نقض این باورهای مخرب یادم اومد دامادمون هم مهربان هست هم بخشنده هم دست ودلباز  اما لاغر هست .

      چه خوب شد که دوباره دارم دوره رو مرور میکنم و دارم یه جور دیگه فایل ها رو گوش میدم و یه جور دیگه ذهنم میره گذشته و باورهای مخفی مخرب رو پیدا میکنه .

      خدایا ممنونم بابت الهامات بی نظیرت .

      تشکر از استاد عزیز و دوستان همراهم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/03/11 13:25
      مدت عضویت: 534 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 729 کلمه

               “ به نام خداوند رهایی بخش مهربان ”

      درود به همراهان عزیز و استاد گرامی ؛

      گام هشتم : تصویر ذهنی چاق ؛

      بار الها ، معبودا ، تو را سپاس که همواره و در همه حال مرا یاری میدهی و امروز ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ به من کمک کردی تا بتوانم گام هشتم را بردارم ، خداوندا شکرت.

      مغز ما تمام اطلاعات دریافتی را به صورت تصویر ذهنی ذخیره می کند.تصویر ذهنی بر اساس اطلاعاتی که از پیرامون خود دریافت می کنیم در ذهن ما شکل می گیرد و آینده ی ما را تعیین می کند .

      نکته : ذخیره ی اطلاعات در مغز به صورت تصویری است .

      تصاویر ذهنی چگونه ایجاد می شوند ؟!

      داده هایی که از محیط پیرامون خود در جنبه های مختلف زندگی دریافت می کنیم در ذهن ما تحلیل و پردازش می شوند و در نهایت به تصویر ذهنی ما تبدیل می شوند.

      نکته : کار جهان همسو کردن اتفاقات زندگی هر انسانی با تصویر ذهنی آن فرد در جنبه های مختلف زندگی است.

      نقش تصویر ذهنی در چاق شدن :  

      اطلاعات درباره ی چاق شدن از طریق مختلف وارد ذهن ما می شود . اطلاعاتی که درباره ی مزایای چاق شدن ، ارثی بودن چاقی ، ارتباط چاقی با نحوه ی زندگی خود ،طبیعی بودن چاقی ، به هر دلیلی دریافت کرده ایم مانند :

      افراد چاق سالم تر هستند ، قدرت بیشتری دارند ،چاقی زیباست ، چاقی در خانواده ی ما ارثی است ، چاقی من به خاطر کم تحرکی است ، به خاطر زیاد خوابیدن است،  چاقی به خاطر داشتن مزاج سرد است ، چاق شدن به خاطر کار پشت میز داشتن ، ورزش نکردن ، بیماری ، مصرف فلان دارو ، بالا رفتن سن ، بارداری و … است .

      نکته : هر گونه آگاهی و اطلاعاتی که درباره ی مزایا یا معایب چاقی دریافت می کنیم در ذهن ما پردازش شده و در نهایت به صورت تصویر ذهنی چاق در مغز ما ذخیره می شود.

      توجه : چاقی نتیجه ی افکار و رفتار ما است .

      نقطه ی آغاز تغییر افکار و رفتار ما مغز می باشد و مغز اطلاعات خود را از طریق حواس پنجگانه دریافت می کند .

      نحوه عملکرد مغز به چه شکلی است ؟!

      ۱) اطلاعات در موضوعات مختلف را دریافت می کند.

      ۲) اطلاعات پردازش شده و تصویر ذهنی ایجاد می شود.

      ۳) بر اساس تصویر ذهنی فرمول های رفتاری ایجاد می شود.

      ۴) میل و رغبت در فرد برای عمل کردن به فرمول های جدید شکل می گیرد.

      ۵) وضعیت زندگی فرد به مرور با عمل کردن بر اساس فرمول های جدید تغییر می کند.

      نکته : اگر رویای لاغری داریم باید ابتدا تلاش فیزیکی برای لاغر شدن را متوقف کنیم.

      **تکرار نکردن رفتارهای قبلی در واقع شکل گیری رفتارهای جدید ما هستند و به اندازه ی که ما رفتارهای قبلی را تکرار نکنیم در تثبیت رفتار جدید در خود موفق عمل کرده ایم .

      باید به این نکته توجه و دقت داشته باشیم که در روش لاغری با ذهن خبری از هیچ نوع رژیم ، دارو ، دمنوش ، ورزش و … برای لاغر شدن نیست و تنها با تغییر فرمول های ذهنی می توانیم به تناسب و لاغری برسیم.

      نکته : ابتدا باید حرکت به سمت چاق شدن را متوقف کنیم و سپس به سمت تناسب و لاغر شدن حرکت کنیم .

      برای جلوگیری از ایجاد تصاویر ذهنی چاق در ذهن خود باید کارهای زیر را انجام دهیم : 

      ۱) به هیچ وجه نباید از این لحظه به بعد درباره ی چاقی با کسی یا خودمان صحبت کنیم ، به هیچ وجه.

      جلوی دیگران خود را سرزنش نکنیم که من هر چیزی بخورم چاق تر می شوم یا … 

      هر چه بیشتر از این صحبت ها زده شود تصاویر ذهنی چاقی در ذهن ما پر رنگ تر می شود .

      ۲) نباید دنبال راه کارهای رفع چاقی باشیم .

      چون با این کار داریم در ذهنمان بیشتر بها می دهیم به چاقی و آن را پر رنگ تر می کنیم .پس تحقیق و جستجو درباره ی روش های لاغری ممنوع.

      ۳) در معرض اطلاعات تحریک کننده قرار نگیریم.

      مانند عضویت در کانال ها یا گروه های آشپزی مختلف .دلیلی ندارد که ما همیشه دنبال روش های جدید آشپزی باشیم مگر ما آشپز حرفه ای هستیم.

      توجه : نشانه ی اینکه تصاویر ذهنی چاق تر شدن کمرنگ می شود این است که نگرانی ما از چاق تر شدن کمتر می شود ، استرس کم می شود و آرامش بیشتر می شود و این نشانه ی تغییر تصاویر ذهنی ما است و نشانه ی خوبی است .

      “ یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/02/28 15:27
      مدت عضویت: 1124 روز
      امتیاز کاربر: 6030 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,860 کلمه

      بنام یگانه خالق عالم

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      ۱۲گام لاغری باذهن(قسمت هشتم)

      تصاویرذهنی چاق 

      مغزمان همه اطلاعات و آگاهیها را به شکل تصویرهای ذهنی ذخیره می کند 

      تصویر ذهنی برپایهٔ اطلاعاتی که از دوروبرمان بدست می آوریم در ذهن‌مان صورت می‌گیرد و آینده زندگیمان را معین می کند. 

      مااون انتظاری را که از زندگیمان راداریم و بر

      آینده مان پیش بینی می کنیم برپایه تصویرهای ذهنیمان است که در جنبه‌های مختلف زندگی در ما بوجود آمده است 

      ذخیره اطلاعات در مغزمان به شکل تصویری هستش 

      ما بعضی مواقع خیلی از آدمها را می بینیم و چهره شان را بخاطر می آوریم اما اسمش از خاطرمانرفته و به یاد نمی آوریم و این برای تک تکمان بوجود آمده است حتی موقعی که سفر رفتیم در گفتن خاطرات اون سفرمان یادمان رفته کدام شهر یا منطقه ای که دیدیم رابخاطرنیاوریم 

      و ما خیلی مثالها دیگه ای می تونیم بزنیم که این موارددر ذهن‌مان مرورمیشه و این ثابت می کند و این صحبت کردنمان در مورد خاطرات برپایه تصاویر ذهنیمان برایمان کار راحت و لذت‌بخش‌ است 

      تصاویر ذهنی چگونه ایجاد می شود 

      هر چیزی که از دور برمون در جنبه‌های گوناگون زندگیمان دریافت میکنیم در ذهن‌مان تحلیل و پردازش می شودند و در آخر به تصاویر ذهنیمان تبدیل می‌شوند 

      کار دنیا همسو کردن اتفاق های زندگی هر آدمی با تصویر ذهنی اون فرد در جنبه‌های مختلف زندگی است. 

      نقش تصویر ذهنی در چاق شدن. 

      اطلاعاتی که در مورد چاقی از روش‌های گوناگون وارد ذهن‌مان می شود را با هم مرور می کنیم 

      اطلاعات در مورد مزایای چاقی 

      آدمهای چاق قدرتمند هستن.یعنی این قدرتمند بودن را در ذهن‌مان چنان جا افتاده کردن که همیشه فکرمیکردیم که چاقی برایمان خوب هستش و اگه چاق باشیم همه ما رابا قدرت می دانند. 

      آدمهای چاق سالمترند

      یعنی فکر می کردیم که چاقیمان باعث سلامتی مان است وما سالم هستیم در واقع چاق ها کلکسیون بیماری هستن 

      و در مواقع که چاق بودیم مورد توجه قرار می گرفتیم 

      اطلاعاتی که در مورد ارثی بودن چاقی دریافت کردیم 

      چاقی در خانواده ام ارثی است 

      وضعیت جسمی ام شبیه به بعضی از خانواده چاقی ام است 

      و تمام اون اطلاعاتی که در مورد ارتباط چاقیمان با طرز زندگیمان دریافت کرده بودیم 

      چاقیمان بخاطر کم تحرکی است 

      چاقیمان بخاطر خواب زیاد است 

      چاقیمان بخاطر سریع غذاخوردن است 

      چاقیمان بخاطر سوخت وساز پایین است 

      و….

      اطلاعاتی که در مورد طبیعی بودن چاقیمان به هردلیلی دریافت کردیم

      خیلی از چاق ها. چاقی خودشان را طبیعی می دانند چون فکر میکنند چاقی شان بخاطر کار پشت میزی هستش. بخاطر ورزش نکردن. بخاطر بیماری. بخاطر مصرف قرص. بخاطر بالا رفتن سن. بخاطر سوخت وساز پایین. بخاطر بارداری و…..

      هر چیزی که آگاهی و اطلاعاتی در مورد مزایای ومعایب چاقیمان در یافت می کنیم در ذهن‌مان تحلیل شده و در آخر به شکل تصویر ذهن‌مان در مغزمان ذخیره می‌شود 

      مغزمان بر پایه تصویر ذهنیمان بوجود آمده و الگوهای رفتاری جدید مان را ایجاد می کند و نتیجه تکرار الگوهای جدید در تغییر کردن جسممان از وضعیت فعلی مان به وضعیت مطابق با تصویر ذهنی جدیدمان است 

      کسی که چاق نیست با روش‌های گوناگون اطلاعات مختلف در مورد چاقی در یافت می کند بعد از مدتی اون اطلاعات به تصویر ذهنی چاقی در مغز اون فرد تبدیل می‌شود 

      مغز برپایه تصویر ذهنی جدید بوجود آمده 

      فرمولهای جدید ایجاد شده و بخاطر بوجود امدن فرمولهای جدید میل به عمل کرد برپایه فرمولهای جدید روزبه روز وضعیت جسمی اش از حالت لاغری خارج شده و به حالت چاقی تبدیل می شود 

      مغزمان بر پایه تصویر ذهنی چاقی بوجود آمده شروع بوجود آوردن فرمولهای جدید رفتارهایمان می کند ودر فرد میل به عمل کرد

      برپایه فرمولهای تازه بوجود می آورد و بعدش فرد با تکرار کردن به عمل برپایه فرمولهای تازه به وضعیت چاقی جسمش میرساند 

      چرا با بسیاری از روش‌های لاغری نمی توان لاغر شد

      همانطور که گفته شد چاقیمان نتیجه تغییر فکر ورفتارهایمان است 

      نقطه شروع عوض شدن فکر و رفتار مغزمان است. مغزمان اطلاعات را از روش حواس پنجگانه دریافت می کند 

      نحوه عملکرد مغز مان به این شکل است 

      ۱. اطلاعات در موضوعات گوناگون را در یافت می کند.

      ۲. اطلاعات پردازش شده‌ و تصویر ذهنی بوجود می آورد. 

      ۳. برپایه تصویر ذهنی فرمولهای رفتاری بوجود می آید. 

      ۴. میل ورغبت در فرد برای عمل کردن به فرمولهای جدید صورت می‌گیرد 

      ۵. وضعیت زندگی فرد روزبه روز با عمل کردن برپایه فرمولهای جدید تغییر می‌کند. 

      هروقت که ما برای لاغریمان از هر طریقی شروع کردیم در حال سپری کردن مسیر بر خلاف جهت عمل کرد مغزمان بودیم 

      مابااستفاده کردن از طريقه های گوناگون مثل رژيم غذایی. ورزش کردن. استفاده از داروها و…..تلاش کردیم رفتارهایمان را تغییر دهیم 

      با رژيم گرفتن هایمان تلاش کردیم پرخوری کردنمان را مهار کنیم 

      با ورزش کردنمان تلاش کردیم سوخت وساز بدنمان را بیشتر کنیم و مقدار چربی هایمان را کم کنیم. 

      بامصرف کردن دارو و یا حتی با عمل جراحی تلاش کردیم تغییر درنحوه عملکرد جسم خودمان بوجود آوریم 

      مابااستفاده کردن از این روش‌های گوناگون تلاش کردیم اطلاعات مورد احتیاج برای لاغریمان را به شکل برعکس به مغزمان انتقال دهیم و سعی کردیم که باعث در فشار قرار دادن جسممان سبب عوض شدن وضعیت ازحالت چاقی به لاغری بشویم 

      و این جسممان دستور هارا از مغزمان می‌گیرد نه از دیگر عوامل بیرونی. 

      چون ما که همیشه فعالیت های زیادی انجام میدهیم بخاطر زیاد شدن فعالیت عضلاتمان 

      حرارت جسممان بالا می‌رود ومغزمان برای جلوگیری از زیاد شدن دمای جسممان دستور عرق کردن را صادر می کند وبا مرطوب کردن سطح بدن حرارت جسم راکم میکند 

      این عملیات در درون بدنمان بوجود می آید و ما فکر می‌کنیم که به دلیل زیاد شدن فعالیت بدنمان یا ورزش کردن سوخت وساز بدنمان رازیاد کردیم وسعی می کنیم با عرق کردن زیاد لاغر شویم و این سعی کردنها بیهوده و بی نتیجه هستش. 

      طریق صحیح تغییر کردن چگونه‌ است 

      برای بوجود آمدن تغییر در هر جنبه از زندگی مان باید از آگاهی دادن جدید به مغزمان آغاز کنیم اطلاعاتی که منطبق با تغییری که می خواهیم بوجود آوریم باشد 

      استمرارداشتن در آگاهی دادن جدید سبب‌ پردازش اون در بوجود آمدن تصاویرذهنی جدید در مغزمان میشود ومغزمان برپایه تصویرهای بوجود آمده فرمولهای جدید ایجاد می کند و در آخر میل و تمایل در ما برای عملکرد برپایه فرمولهای جدید را بوجود می آورد 

      با اهمیت ترین موضوعی که باعث چاقی و لاغریمان می شود تصاویر ذهنیمان است که در خودمان ذخیره کردیم 

      این تصویر ها به شکل ناخوداگاهمان در ذهن‌مان ذخیره شده است و تکرار کردن این تصویر ها باعث پررنگ شدن اونها در ذهن‌مان می شود و تصویر ها پررنگتر می شود و به صورت الگوهای صادر شده فرمانهای مغزی قرار می‌گیرد و اگر آرزوی لاغری داشته باشیم اول باید سعی فیزیکی مان رابرای لاغری شدن مان را متوقف کنیم 

      بعدش اطلاعات و آگاهیهای جدید همسو با لاغریمان را به ذهن خودمان بدهیم

      واین لاغری باذهن بدون هیچگونه برنامه غذایی وورزش و…..اجرا می شود 

      دراین روش اول فرمولهای اشتباه که‌ باعث چاقیمان شده است را شناسایی می کنیم و بعد فرمولهای لاغرکننده را جایگزین اونها می کنیم 

      تغییر کردن فرمولهای ذهنیمان باعث عوض شدن رفتارهای غذایی روزمره شده و در آخر جسممان هم تغییر می‌کند 

      واین خیلی اهمیت دارد که فایل های آموزشی را بارها تکرار کنیم تا آگاهیهای درست در مورد لاغری را بارها و بارها بشنویم و به اونها فکر کنیم وتلاش کنيم به نکته های گفته شده عمل کنیم

      واین روتین هرروز من است که همیشه درحال گوش کردن به فایل های آموزشی هستم وهربار چیزی تازه و جدیدی را از فایل ها کشف می کنم و به مغزم می دهم تا بهتر عمل کنم

      واین سایت خیلی به ما کمک کرده تا آگاهیها و اطلاعات خوبی برای متناسب شدن و لاغریمان را به ذهن خودمان منتقل کنیم 

      ما باید برای آگاهیهای جدید استمرارداشته باشیم تا تصمیم تازه مان برای تغییر کردن بصورت دستور کار تازه ذهن‌مان معین گردد 

      به این شکل آگاهی جدید به ذهن ناخوداگاهمان انتقال داده می‌شود و باعث بوجود آمدن تصویر ذهنی لاغری در ما می‌شود 

      مغزمان بر پایه تصویر ذهنی تازه بوجود آمده شروع به ایجاد فرمولهای جدید مان می کند و بعد میل و رغبت برای عمل کرد برپایه فرمولهای تازه را بوجود می آورد بطور ناخوداگاه و خیلی راحت ما خواهیم توانست 

      رفتارهای قبلیمان (پرخوری و…..)که بر پایه فرمولهای چاق کننده و تصویر ذهنی چاق بودن را تکرار نکنیم 

      اگر رفتارهای قبلیمان را تکرار نکنیم یعنی رفتارهای جدید در ماشکل گرفته است 

      به مقداری که بتونیم رفتارهای قبلیمان را تکرار نکنیم در ثابت نگه داشتن رفتار جدیدمان موفق عمل کردیم خیلی زمان نخواهد برد که رفتارهایمان و واکنش‌های رفتارهایمان به سمت لاغری عوض شودو استمرار این روند سبب‌ عوض شدن وضعیت جسممان خواهد شد 

      تاثیر تصویر های ذهنی بر چاق شدن 

      عده‌ای که چاق شدن به این علت چاق شدن که قبل از اینکه چاق بشن تصویر ذهنی چاقی از خودشان در ذهنشان بوجود آمده است 

      تکرار کردن این تصویر های چاقی باعث الگو شدن اون برای عملکرد مغز مان می شود وفرمانهایی که از مغزمان صادر می شود در جهت چاقی بوده است وتکرار این فرمانها در آخر باعث چاقیمان می‌شود 

      برای اینکه از روش ذهنی لاغر شویم باید تصویر ذهنی خودمان را از حالت چاقی به حالت لاغری عوض کنیم 

      استمرار کردن برای تصویر سازی لاغرشدن. مغزمان فرمانهای متفاوتی نسبت به قبل صادر می کند و واکنش داشتن به موادغذایی عوض می شود 

      و در آخر جسممان هم تحت تاثیر قرار می گیرد و لاغرشدنمان آغاز می شود 

      مادر مواقعی که به هر کاری تشویق شدیم مثل تپل بودنمان درکودکی درس خواندن نمره خوب آوردن وخیلی کارهای دیگه که انجام دادیم وموفق شدیم تشویق شديم وخواستیم بيشتر انجام دهیم 

      چون ذهن انسان همیشه در حال گسترش دادن هستش و این کلمات اینقدر قدرت داردکه ذهن‌مان اونها رو گسترش می‌دهد 

      ذهن‌مان بصورت تصویری است ما اگر تصویرهای چاقی در ذهن‌مان باشد هميشه فرمانهای چاقی داده میشود اگر پرخوری کنیم فرمان پرخوری می دهد وما نمی توانیم با تصمیم گرفتن به نخوردن پرخوری نکنیم 

      مابایداول فرمولهای صحیح خوردن را به مغزمان و ذهن‌مان بدهیم تا فرمولهای ذهنیمان تغییر کند وبعد فرمانهای درست و صحیح ذهن‌مان صادر شود 

      ما در آموزش‌های لاغری باذهن فرمانهای مغزمان برای خوردن تغییر داده می‌شود و اون موقع هستش که رفتارهای صحیحی داریم واین رفتارهای درستمان گسترش می یابند واون وقت است که جسممان هم تغییر می‌کند و به طرف متناسب شدن حرکت می کند 

      ما در لاغری باذهن اول حرکتمان به سوی چاق شدن متوقف می‌شود و بعدش به طرف لاغری را شروع می کند 

      مانند ماشین که وقتی چپ می رود باید اول ماشین را متوقف کند وبعد به طرف راست حرکت کند 

      در مرحله اول باید تصویر های قبلی مان از چاقی را کمرنگ کنیم واز بوجود آمدن ذهن چاقیمان جلوگیری کنیم 

      مانباید در مورد چاقی مان با دیگران صحبت کنیم 

      ازسرزنش کردن خودمان خوداری کنیم 

      موقعی که درمورد چاقیمان برایمان تذکر دادند همیشه باید سکوت کنیم 

      ما نباید دنبال روش‌های مختلف برای از بین بردن چاقیمان باشیم چون فرارکردن یعنی ایجاد کردن تصویرهای ذهنی پررنگتر

      ما نباید دنبال اطلاعات تحریک کننده باشیم یعنی عضو شدن درکانالهای آشپزی. شیرینی پزی را کنسل کنیم 

      مابا پررنگ شدن تصویرهای لاغری 

      می فهمیم که اول تصویرهای چاقی کمرنگ شدن وبعد آرامش داشتن و نگران نبودن ازچاقیمان 

      وبعد از اون هستش که وقتی آرامش پیدا کردیم تصویرهای چاقیمان کمرنگ شده و آماده رفتن به طرف تصویرهای لاغری می شویم 

      با آرامش و با آهستگی و با خیال راحت در این مسیر زیبا قدم برمیداریم و به حرکتمان با

      شوقوذوق ادامه می دهیم 

      من نه نگران چاق شدنم هستم نه ترس از غذاخوردن رادارم و در راه درست وصحیح دارم قدم برمیدارم وبا اصول درست لاغر میشوم ومن رسیدن به وزن ۶۰کیلوو سایز ۳۸لذت خواهم بردواین لذت زیباترین حس دنیا را به من می دهد و من عاشق این مسیر زیباهستم هرروز دارم به تناسب اندام ایده آلم نزدیک ونزدیکترمیشوم ومن مطمعن هستم چون کلی وزن وسایزم کم شده 

      به امید روزهای خوب وپرازبرکت برای هممون

      خدایارویاورتان باشد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/01/30 20:20
      مدت عضویت: 428 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 513 کلمه

      سلام به استاد تناسب اندام عطار روشن عزيز

      استاد من از اين فايل متوجه شدم فطرت ما در هر حالتي اينطوري نوشته شده كه ما هميشه در بهترين شرايط باشيم

      درباره تناسب اندارم فطرت ما بر اساس تناسب تنظيم شده 

      همينطور كه شما توضيح داديد يك نوزاد فقط زماني كه گرسنه هست شير ميخوره و بعدش هر كاري كنيم ديگه نميخوره 

      نميخوره چون لوحش سفيده و فقط يك فرمان درونش هست اونم همون فطرت پاكش هست…تناسب اندام فطرت پاك همه انسان هاست از نظر سلامتي و زندگي در اين جسم 

      و من متوجه شدم من به عنوان يك فردي كه اضافه وزن داره ، كافيه فرصت بدم به انرژي برتر درونم و ازش بخوام من رو برگردونه به فطرت اوليه

      و اجازه بدم اون برنامه اصلي در من اجرا بشه 

      من با اين اتفاقي كه برام پيش اومده نميجنگم با اين چاقيم نمي جنگم

      و به ياد ميارم كه قبل از تولد به من نشان داده شده بود كه اين جهان اين تضاد رو براي من بوجود مياره و من قبول كردم بيام به اين دنيا و هر تضادي برام پيش مياد رو حل كنم

      همين الان به من الهام شد كه قبل از شروع غذا چشمامو ببندم و نفس عميق بكشم و درخواست كنم سر اين سفره، در مسير فطرت پاكم كه تناسب اندام هست قرار بگيرم 

      چطور تصوير ذهنيمون رو تغيير بديم ؟

      اول بايد مانع از تشديد تصاوير ذهني چاق تر شدن بشيم

      براي اينكه از ايجاد تصاوير چاق تر شدن جلوگيري كنيم :

      به هيچ وجه نبايد درباره چاقي خودمون صحبت كنيم 

      هر كي هم درباره چاقي ما صحبت كرد ما اصلا دنبالش رو نگيرم 

      صحبت كردن درباره چاقي بايد ممنوع باشه 

      مرحله دوم :

      نبايد دنبال راهكار هاي رفع چاقي باشي

      هر چقدر بيشتر دنبال راه كار براي چاقي باشي در ذهنت اون موضوع پر رنگ تر ميشه 

      مرحله سوم:

      در معرض اطلاعات تحريك كننده قرار نگيريد

      عضو كانال هاي آشپزي نباشيم

      پي گيري كردن روش هاي پخت هر غذايي ما رو تحريك ميكنه اون غذا رو بخوريم 

      و وقتي دنبال دستورهاي آشپزي جديد باشيم ذهن ما هي ما رو تحريك ميكنه چيزهاي جديد بخوريم

      و وقتي تصاوير چاقي كم رنگ بشه نگراني ما هم از چاقي كم رنك ميشه 

      نگراني كم بشه يعني تصاوير چاقي دارن كم رنگ ميشن

      وقتي نگراني كمتر بشه ذوق بيشتري خواهيم داشت براي ادامه مسير

      خوب من متوجه شدم اون چيزي كه من رو هميشه تحريك ميكرد به تست خوراكي هاي جديد ، عضويت در همين كانال هاي آشپزي هست

      من آشپزي رو خيلي دوست دارم 

      و خيلي هم حرفه اي انجامش ميدم 

      دست پختمم خيلي خوبه

      واسه همين در شبكه هاي اجتماعي مثل يوتيوب من هميشه كانال هاي آشپزي رو دنبال ميكنم 

      تلوزيون اگر برنامه آشپزي پخش كنه حتما ميبينمش

      تا وقتي اينستاگرام داشتم ،پيج هاي آشپزي رو دنبال ميكردم

      حتي وقتي رژيم ميگرفتم ، پيج هايي كه غذاي رژيمي آموزش ميدادن رو ميديدم

      و حتي توي رژيم كلي غذاهاي رژيمي خوشمزه درست ميكردم

      و در كل هميشه دنبال غذاي خوشمزه خوردن هستم 

      از امروز سعي ميكنم كانال هايي كه دستور آشپزي ميزارن رو نبينم 

      و كلا دنبال اينكه غذاي جديد چي بخورم نباشم 

      نميتونم تضمين كنم كه خلاقيت خودم در آشپزي رو ناديده بگيرم 

      چون يه جورايي اين خلاقيت در آشپزي در من ريشه اي شده 

      شايد به مرور كه كانال هاي آشپزي رو نبينم اين خلاقيت هم كم رنگ بشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1401/12/01 20:08
      مدت عضویت: 445 روز
      امتیاز کاربر: 3140 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 430 کلمه

      دوست دارم براتون از تغییراتی که تو همین چند روز در من ایجاد شده بگم

      ۱.غذام رو دقیقا همونقدر که سیر بکنه میخورم و اگرم یه ذره اضافه بخورم کاملا سنگینیش حس میشه واسع همون برای راحت کارای روزانه امو انجام بدم اصلا دست به غذای اضافه نمیزنم یا نمیگم حیفه بخور همین دوتا قاشق ته ظرفتو  یا کم میریزم که اضافه نیاد یا نمی‌خورم حتی اگه یک قاشق بیشتر باشه

      ۲. ذهنم نا خودآگاه سمت میوه ها میره و همون رو هم وقتی گرسنه ام بشه میخورم و کلیم حسمو خوب میکنه

      ۳. این روزا به حال و هوای عروسی دوتا از دوستانم جلوی آینه میرقصم و کلی حالم با خودم خوبه

      ۴. با خودم  بهتر شدم من قبلا اینه قدی رو جوری تنظیم میکردم که صورتم رو نشون بده فقط ولی الان خودم رو با لبخندی گرم حمایت میکنم 

      ۵. امیدوار شدم به اینکه منم میتونم متناسب باشم و با شجاعت و ذوق و فراوون تابلو آرزو از وقتی که لاغر و خوش اندام بشم رو نصب دیوار کردم و وقتی میبینمش انقدررررر  حالم خوب میشه که نگو

      ۶.از وقتی با شما همراه شدم نمونه های متناسب خیلی خیلی خیلی بیشتر میبینم حتی عروسکی خریدم که اونم خوشتیپ و خوش اندامه:) حتی هدایت شدم به خونه عمم که با عادت‌ها و نوع رفتار افراد متناسب با خودشون رو از نزدیک بررسی کنم

      ۷.حتی امروز و دیشب با خودم تکرار کردم لاغری آسانترین کار دنیاست  و I love my body  و این جملات من رو جدی تر کرده واسه دود و شدن و رفتن هوا مهمون ناخونده😄

      خداروشکر خداروشکر خداروشکر خداروشکر 

      ۸.از وقتی فهمیدم شما یه دوره رایگان تناسب اندام با ذهن گذاشتین خیلی حالم خوب شد و حس کردم خدا من رو به اینجا هدایت کرده تا با نتیجهمتناسب شدن عزت نفس و اعتماد به نفسم بالا بره و انرژیم چندین برابر بشه

      ۹. استاد به رااااااااااحتییییییییی شکلات رو گذاشتم کنار اونم منی که وقتی شکلات نمیخوردم انگار یه چی کم  بود ولی الان حس خیلی خوبی دارم 

      ۱۰. استاد من یه عادت جالب در افراد متناسب پیدا کردم اینکه اونا غذا رو برای خوردن دوست ندارن تزئین می‌کنن خوشمزه درست می‌کنن تا عکسهای قشنگی بگیرن  حتی اگه خیلی عاشق اون غذا باشن بازم اونقدری که لازمه میخورن و اصراری برای به زور خوردن ندارن

      ۱۱. از وقتی این دوره رو شروع کردم خودم رو با لباسهایی که دوست دارم مجسم میکنم و انگار رو ابرا ام

      ۱۲. من خیلی دوست داشتم با متناسب شدنم سرعت عملم بالا بره و از همین الان دارم تغییراتم رو شادابی و طراوت و حس خوبم رو حق میکنم

      خداروشکر خداروشکر خداروشکر که به این فضای عالی هدایت شدم خداروشکره ارامم خداروشکر که من خدارو دارم❤

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 388 کلمه

      سلام دوستای گلم 

      من وقتی با مباحث انرژی مثبت و اینا اشنا شدم میگفتن ک باید با خودم در صلح باشم و من همیشه ب خاطر این ی خرده شکمی ک داشتم نمیتونستم با خودم ارتباط برقرار کنم 

      میگفتم اخه چجوری این بدن توپلو دوس داشته باشم 

      تازه جدیدا رفته بودم لباس باشگاه بخرم نیم تنه بود ینی ی خرده شکمم میوفتاد بیرون ی خرده ام تنگ بود اون بیشتر باعث میشد بزنه بیرون چندتا لباس فروشی رفتم اخر تسلیم شدم یکی برداشتم ولی انقد ناراحت بودم ک شب گریم گرف موند فردا رفتم باشگاه حس میکردم همه بهم نگا میکنن 

      اومدم خونه گفتم خدایا تو فقط میتونی حال منو خوب کنی انرژیمو برگردونی تا برم باشگاه بازم باورتون نمیشه بعد ده دقیقه خدا حالمو خوب کرد  بعدم گفتم عب نداره از روش کاور میپوشم بعد دیگه شکممو نمیبینم

      سری بعدش رفتم رو ترازو دیدم اصلا وزنم تغییر نکرده و باز حالم بد شد 

      بعد با خودم عهد بستم حالا حالا خودمو وزن نکنم ک انقد ناراحت شم مهم اینه من تلاشمو میکنم غذامم رژیمی نمیکنم 

      همینی ک هست نباید توجه کنم ب وزنم باید تمام تمرکزمو بزارم رو کم کردن سایز بدنم 

      بعدش منی ک مصاحبه های استادم رو دنبال میکردم شنیدم استاد عطار روشن گفتن ک در پکیج لاغری موفق شدن هم شاگردانی دارن بعدش منم ک خیلی ذهنم درگیر بود سرچ کردم اسمشون و بعد این سایت عالی ک ب صورت تمرکزی بر روی لاغری کار میکنه رو پیدا کردم  

       بعد ورود من به این سایت انگار کم کم دارم تصویر خودمو تغییر میدم 

      این بدن من نیس ک مشکل داره اینو من ب وجود اوردم خودمم باید تغییر شکل بدم بهش 

      غذا خوردنم کم کم بدون عذاب وجدان داره میشه

      وای شما نمیدونید که من چقدر عاشق اندام لاغر و باربیم مگه میشه این اندام رو دوست نداشت 

      جالبش اینجاست ک منی ک قبلا راجب قدرت تلقین شنیده بودم چیزای ک میدونستم خیلی سطحی بود ک کلمات تاکییدی و فلان ولی این سایت به لطف خدای مهربون به صورت ریشه ای به این موضوع پرداخته و  به ذهن من جواب های منطقی میده 

      نکته بعد اینکه اعتماد من چقدر نسبت به کارکرد تمام اندام هام بهتر شده 

      یعنی الان دیگه وقتی مینویسم ک معده من به شکل عالی کار میکنه هضم میکنه 

      در جان من نفوز میکنه این کلام 

      و هر کدوم از اندام ها…

      امیدوارم بهترین نتایج رو از همین فایلای رایگان بگیرم چون فعلا پولی برای فایلای پولی ندارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهه رضائی
      1401/08/26 20:18
      مدت عضویت: 557 روز
      امتیاز کاربر: 9980 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 929 کلمه

      سلامی به طراوت همین بارونی که الان داره میباره ، خدایا شکرت .

      در خصوص تمرین اول ، من تو کامنت قسمت ۷ هم گفتم ، الانم میگم دیگه پیش من حرفی از این “ اسمشو نیار ” نزنین ! (چ . ا . ق . ی ) یعنی از این لحظه به خودم قول میدم نه تنها توی مابقی کامنت هام دیگه اسمشو نمیارم و حرفی ازش نمیزنم ، بلکه توی مکالمات روزمره و ارتباطات با بقیه هم دیگه صحبتی راجع بهش نمیکنم . 

      آقا ، اصلاً از همین تریبون اعلام میکنم : بنده درست در همین لحظه ، این عبارت رو از دایره ی واژگانم حذف کردم ، والسلام !!!  یعنی حیف که امکان اصلاح کامنت های قبلی وجود نداره ، والا از تموم نظراتی هم که تابحال ثبت کردم ، حذفش میکردم ! یعنی میخوام بگم اینقدر جدی ام ها !!! خخخخخ …

      بی شوخی ، میخوام اینقدر اینکار رو آگاهانه انجام بدم تا ملکه ذهنم بشه ، الهی به امید تو …

      در مورد تمرین دوم هم ، یه مطلبی که اتفاقاً این چند روزه خیلی ذهنم رو به خودش مشغول کرده اینه که ، هر وقت بصورت اتفاقی ، مثلاً با یک تبلیغ اینترنتی در یک سایت مواجه شدم که راجع به پیشنهاد روشی جدید برای لاغریه ، یا مثلاً توی سرچ عمومی اینستاگرام بر اساس جستجوهای قبلی ام ، انواع و اقسام روش ها برای لاغری موضعی ، دمنوش های جدید با طعم های متنوع ، چگونه شکم خود را کوچک کنیم ، کمر باریک میخوای ؟ ورق بزن برو صفحه بعد ، این  معجون رو روزی سه بار بخور و معجزه شو ببین و … از این قسم وعده های قریب الوقوع مواجه میشم ، نه تنها تحریک به باز کردن و خوندن و دونستن اش نمیشم ، بلکه انگار تکراری بودن این مدل حرف و حدیث ها خسته ام هم میکنه.  تند تند اسکرول رو میزنم و پایین میرم .

      اوایل متوجه نبودم ، ولی وقتی از اولین جلسات دوازده گام که فهمیدم فرم و شکل و وزن اندام فعلی ما هیچ ربطی به هیچکدوم از کارهایی که قبلاً انجام دادیم یا ندادیم نداره ، و باید فرمول ها رو عوض کنیم تا نتایج عوض بشن ، دیدم دیگه این مطالب برام جذابیتی نداره و حتی تعداد پست های پیشنهادی توی سرچ عمومی ام هم نسبت به قبل خیلی کمتر شده . و باز هم خدا رو شکر میکنم و این مورد رو به فال نیک میگیرم که مسیری که توش هستم درسته و دلایل درست بودنش هم اینه که انگار پیچ باورهای غلط ام دونه دونه داره شل میشه و اون تصاویر مثل پستهای اینستاگرام که گفتم ، دارن کمرنگ تر و کم تعدادتر میشن .

      تمرین سوم هم که : در معرض اطلاعات تحریک کننده قرار نگیرید !

      این مورد میدونین منو یاد چی انداخت ؟ یادتونه قدیم یه سفره هایی داشتیم که توش عکس کباب و نون سنگک و برنج و نمکدون و … اینا بود ؟

       حالا شما فکر کن ، مامان ما این سفره رو پهن می‌کرد ، توش برامون خورشت کرفس میزاشت ! یا گاهی فقط تخم مرغ نیمرو ! یا مثلاً سوپ ! 

      قسم میخورم اگر یه معجزه تو زندگیم اتفاق افتاده باشه همون بود که حتی آبدوغ خیار هم توی اون سفره مزه ی کباب چرب و چیلی و خوش نمک با پلوی زعفرانی رو میداد !!!

      اون که فقط یه سفره بود و در طی روز ما همون چنددقیقه ای که مشغول غذا خوردن بودیم باهاش مواجه می‌شدیم . حالا شما اینو مقایسه کن با غول مرحله آخراطلاعاتی به نام اینترنت !

       تو تلگرام میری ، خاله و عمه و دختر دایی توگروه های خونوادگی ، عکس از میز مهمونی که داشتن یا رفتن میزارن .

      میای تو واتساپ گروه رفقای همدل ، عکس از شام و ناهارشون میزارن که به بقیه واسه غذای روزشون پیشنهاد بدن .

      میای تو اینستا یه نفسی بکشی که علی برکت الله ، وفور نعمت اینجاست ، انواع غذا و پیش غذا و پس غذا و “ من و صبحونه ی خوشمزه ام یهویی \” یا “ ناهارلذیذ امروزم”  یا “عصرونه مقوی منو دیدین ؟ ” یا “یه شام مفصل دورهمی با کل اعضای فامیل ” و… یا اصلاً “غذای رژیمی من” یا “یک وعده برای یک ورزشکار” و …تا دلت بخواد با عناوین مشابه دیگه روبرو میشی . 

      گوشیت رو میزاری تو جیبت بیای تو خیابون یه قدمی بزنی ، بیلبورد روی پل عابر پیاده رو میبینی که روش نوشته ؛ پنیربود و نون نبود … یا کباب بود و دوغ نبود یا …هر خوراکی که خودش بود و جفت و همراهش نبود !  همه جوره دسترسی آسون به هر نوع خوردنی و نوشیدنی رو تبلیغ میکنه . 

      یا از جلوی هر سوپر مارکتی که رد میشی انوای پوستر محصولات اسنکی و ترش و شیرین و نرم و راحت خور ! رو میبینی حتی اگر داخل مغازه هم نشی !  

      آره ، میدونم ، سخته ، داریم هر روزبا این حجم اطلاعات محرک و اشتهاآور بمباران چشایی میشیم ! ولی هر چقدر هم سخت باشه به پای رژیم های کشنده ای که می‌گرفتیم که بیشتر شبیه اعتصاب غذا بود تا رژیم لاغری !!! که نمیرسه . پس ، چیکار می‌کنیم؟

        

      آ باریکلا … نمی بینیم ، تا دلمون نخواد و نخوریم !

      رفیق ، قرار از همین امروز : از هر جا که می‌بینیم داره ذائقه مون رو تحریک میکنه یا دیگه رد نمیشیم ! از اون طرف میریم ! یا از پیج اش خارج میشیم ، یا آنفالو می‌کنیم  یا از گروه لفت میدیم یا پاکش می‌کنیم یا …هر روش دیگه ای که خودت به فکرت میرسه  .

      اصلاً شاعر در این مورد فرموده : “ از دل برود هر آنکه از دیده برفت …”

      آماده ای ؟ بزن قدش ! 

      یا علی .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/31 21:01
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27931 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,622 کلمه

      سلام   به همه ی  عزیزانم که هم مسیر و همراه من  هستند .

      چقدر من  در گذشته  به دنبال این بودم که چطور بخورم چی رو با چی بخورم و یا  اصلا چی رو نخورم و یا اینکه چطور فعالیت کنم و … که  کمی لاغر تر بشم و حتی برای کمک بیشتر به خودم به پیش کارشناس تغذیه میرفتم و از اون میخواستم راهنماییم کنه و به خاطر تعهد و استمرارم و علاقم به لاغری با وجود هر سختی بود من اون برنامه ها رو اجرا میکردم ولاغر هم میشدم و اما هیچوقت ماندگار نبودند و من زجر میکشیدم اخه تا کی محدودیت و نخوردن و سختی بلاخره  من کی می‌تونم راحت بخورم واز رژیم راحت بشم ،؟؟ .

       اما از وقتی وارد این راه شدم متوجه شدم  و آگاه شدم اصلا با فشار آوردن به جسم من نمیتونم برای همیشه لاغر بشم و اصلا این راهش نیست و مدتها هست قبول دارم تنها راه لاغری دایمی و راحت لاغری  با قدرت ذهن هست و اصلا نگاهم من به لاغری تغییر کرده و آرامشم اطمینان من بیشتر شده که من میتونم. به لاغری دلخواهم برسم .

      تصاویر ذهنی من به عمر باعث چاقی من شدند و حالا با تصاویر ذهنی لاغری خودم رو لاغر میکنم .

      و اما در مورد تلاشهای مادرها برای  چاق کردن فرزندانشان در دوران خردسالی و نوزادی باید بگم  من در گذشته جز این افراد بودم و اما حالا که مدتها هست در این راهم تغییرات زیادی کردم برای مثال :

      من از وقتی پسرم وارد پیش دبستانی شد کرونا اومد و فقط در حد چند ماهی رفت و  دیگه تعطیل بوده تا همین چند هفته پیش که مدارس اجباری شدند و من هم پسرم شیفت صبحی  بود و برای همین روز اول مثل ایام گذشته ی خودم که با دخترم رفتار میکردم با اون رفتار کردم و به زور پسرم رو مجبور مردم یه ساندویچ کوچیک نون و پنیر بخوره که بتونه در س بخونه و اذیت نشه و بی حال نشه و خلاصه در حالی که اصلا پسرم میل نداشت بخوردن  ساندویچ اما من با کلی دلیل که در بالا بهتون گفتم ، به پسرم  گفتم باید بخوره و روز اول به اجبار من خورد اما روز دوم که میدیم پسرم چقدر ناراحت و اصلا میل نداره گفتم دارم خلاف آموزشهای عمل میکنم و تصمیم گرفتم داخل کیفش تغذیه بزارم  تا هر وقت گرسنه شد داخل مدرسه اونها رو بخوره و به زور. داخل خونه اون رو مجبور به خوردن نکنم و برای یه لحظه به خودم گفتم من این غذا رو برای سلامتی پسرم می‌خوام اما اگر احساس نیاز به غذا نداره و من به زور به اون غذا میدم این کار من نه تنها اون رو سلامت نمیکنه بلکه باعث بیماری اون هم میشه چون معتقدم بدن ما انسانها بسیار هوشمند هست و هر وقت احتیاج به غذا داشته باشه خیلی راحت خودش آلارم  میده و فرد نیازش رو  برطرف می‌کنه و دیگه بجز روز اول مدرسه من این کار رو دیگه تکرار نکردم و نخواهم کرد و پسرم رو رها و آزاد گذاشتم که هم خودش خوشحال تر شد هم من خوشحالم که کسی رو مجبور به خوردن نکردم در صورتی که در گذشته برای صبحانه دادن قبل ازمدرسه  به  دخترم حتی با گریه به اون غذا میدادم و یا با دل درد و حال بد  که می‌گفت جا ندارم  اما من بهش میدادم تا به اندازه ای که من میگفتم  بخوره  و به این صورت من بهش  غذا میدادم  و حتی اینقدر  گاهی اوقات  به نیاز جسمیش   توجه نمی‌کردم  که دخترم بعد از غذا اون رو کاملا بالا می‌آورد و من  و خودش کلی اذیت می‌شدیم وواقعا روزهای  کودکی دخترم به خاطر ما اگاهی من سخت گذشت  پس این تغییرات که در رفتارم برای پسرم دارم واقعا ارزشمند هست و برای من که در گذشته این قدر حساس  در خوردن بچه هام بودم کم چیزی نیست چون نگرشم و افکارم و باورهام تغییر کرده و دیگه.

       فرزند تپل داشتن رو ربطی  به مادر لایق بودن نمیدم چون دیگه سن رشد بچه هام برای من مساوی با زیاد خوردن نیست 

      چون دیگه تپل بودن بچه برای من مساوی با بچه ای  سالم برای من نیست .

      اصلا تمام فرمول‌های ذهنی من تغییر کردند 

      و اصلا دیگه من دوست ندارم برای بچه هام مقدار خوردنش  رو تعیین کنم نا گفته نماند فرزندانم هنوز بارها شده  هر چند که اصلا  بچه های پر خوری نیستن و زیاد نمی‌خورن  که از  نخوردنشون گلایه کنم اما سریع به خودم میام که کارم اشتباه هست  پس  دیگه نمیگم و مجبورشون نمیکنم  یا فقط شاید یه بار از زبونم بیرون بیاد که چرا نمیخوری ؟و اگر بگه سیرم دیگه کاری بهش ندارم و اصلا خود بچه هام خصوصا  پسرم میگه مگر زور نمیتونم بخورم به قول خودت نباید زیاد بخوریم که شکممون درد بگیره پس منم سیرم دیگه نمی‌خورم و اصلا نه تنها این دوره برای خودم بلکه برای همسرم و فرزندانم  هم مفیده. بوده حتی همین جا باید بگم چقدر در روابطم با همسرم تغییر کردم چون در گذشته من که کلی  فرمول چاقی در ذهنم داشتم  که به همسر بسیار بسیار لاغر خودم انتقال دادم و ایشون رو با مقداری ولی جزیی اضافه وزن رو به رو کردم و اما از وقتی در مسیرم دیگه از اون اجبارهای در خوردن خبری نیست و ایشون هم متناسب تر شده و یه مقدار خیلی کم. شکم داره که تمام. این نتایج رو مدیون آموزشهای سایت هستم .

      پس من  حتی الآنم میبینم که اطرافیانم مثل گذشته ی  من به بچه هاشون  در خوردن زور میگن و اونها رو تشویق میکنن که غذا بخورن تا جایزه بگیرن   و یا بخورم که  قوی بشن  ویا غذا بخورن که بزرگ بشن و من خیلی ناراحت میشم اما خب نمیشه کاری کرد اما می‌دونم اونها خیلی راحت بچه ها رو به سمت چاقی دارند سوق می‌دهند .

      حتی میبینم مثل گذشته ی خودم با ترفندهای مختلف به زور غذا به دهان بچه ها می‌زارن و کلی هم ذوق میکنن که تونستن به اون غذا بدن اما من می‌دونم  اونها چه کار خطرناکی دارن انجام میدهند ولی بازم چیزی  نمیگم چون در مسیر شنیدن این اگاهی ها نیستن 

      من قبلاً  که چاق بودم فکر میکردم اشتهای زیادی دارم و دست خودم نیست که پرخوری میکنم ولی  الان  مید ونم مغز من داره فرمان پرخوری صادر می‌کنه بر اساس تصویرهای ذهنی من همچین دستورهایی صادر می‌کرد وحالا که مدتها هست در مسیرم و تصویرهای ذهنی من تغییر کرده اصلا دستورهای خوردن من تغییر کرده بدون اینکه من کاری کنم کم خور تر شدم اصلا حرص و ولع .برای خوردن ندارم همین دیشب آخر شب بچه هام درخواست پیتزا کردن و دو تا مینی  براشون خریدم و هر کدوم سه تا خوردن و دیگه ادامه ندادن و تمام اونها موند و من در حالیکه سیر بودم اما هوس مردم ودوتا خوردم و اما هنوز کلی بود و هر چقدر همسرم می‌گفت بخور نمی‌تونستم  اصلا نمی‌خواستم و منم گفتم یا تو بخور اگر گرسنه هستی  و یا اگر نمیخوای  بزارم داخل یخچال و دیگه به جز اون. دوتا تکه لب نزدم به ما بقی پیتزاهای  در حالی که اگر گذشته ی من بود این چیزها رو متوجه نمی‌شدم دیدن پیتزا مساوی بود با خوردن اونها و خصوصا که روزه هم بودم سریع با  فرمول‌های چاقیم قاطی میشد و دستور پرخوری صادر میشد اما من خیلی عالی   رفتار کردم بدون هیچ زجر و سختی و این به خاطر تغییر فرمول‌های ذهنی  و تصاویر ذهنی من هست .

      من  در گذشته فردی بودم که چون به شدت علاقه به خوردن چیبس و پفک داشتم حاضر بودم بعضی از خریدهای خونه. رو  ازسوپری حتی  اگر مجبور  نبودم ولی  انجام بدم  و  به مغازه برم تا برای خودم کلی از این به هوله ها بخرم و بخورم جدای اینکه هر شب باید به همسرم میگفتم و می‌خوردم  میخواستم خودم هم جدا بخرم و بخورم اما الان هر شب همسرم به سوپر مارکتی می‌ره ولی من سفارش خرید نمیدم و اتفاقا دو شب پیش خونه مادرم بود خواهر زادم خریده بود اما من چون از مزه ی چیبس بدم اومد دو دونه خوردم و دیگه ادامه ندادم و از پفکم هم چند دونه خوردم ولی خیلی مزه اش خوب نبود و زیاد نخوردم و واین رفتار  واقعا برای خودم که در گذشته تا  این حد عاشق  چیبس و   پفک بودم جالب بود و بعداً فهمیدم و خودم رو تحسین کردم .

      من اول تصاویر ذهنی چاق رو متوقف کردم چطور :

      با صحبت نکردن در مورد چاقی خودم با هیچ کس به هیچ عنوان حرف نزدم و خودم رو سرزنش نکردم و به هیچ کس  نگفتم اره من اینطور هستم  هر چی بخورم چاق  میشم  و …. پس صحبت در مورد چاقی من ممنوع بود و هر وقت خواستم حرف بزنم به خودم گفتم نمی‌خوام تصاویر چاقی رو پر رنگ. کنم .

      من دنبال راه های مختلف برای چاقی خودم نبودم  و فقط با این روش جلو اومدم و دست از هر تلاش مثل رژیم و ورزش برای لاغری خودم برداشتم و گفتم تنها راه لاغری من همین روش  ذهنی هست حتی با اینکه بودن اطرافیان من که با من شروع کردند وارد رژیم سنگین و خاص  و شدند و کللی نتایج عالی گرفتن اما من  به هیچ عنوان  لیز نخوردم و از مسیر دور نشدم و به دنبال تحقیق  اون روش وهیچ روشی نبودم  .

      من به دنبال تصاویر تحریک کننده برای خوردن نباید  نباشم چون با دیدن هر فیلم و عکس  خوردنی. ما تحت تاثیر قرار میگیریم و بیشتر از نیازمون میخوریم چون ما تحریک به خوردن میشیم. پس من تمام پیجهای اشپزی و  فست فودی و …رو انفالو کردم و دیگه دنبال نکردم و هنوزم  دنبال  نمیکنم .

      و من با آرامش سالها هست در این مسیر هستم و نتایج ارزنده وزیادی داشتم و هنوز دارم که شاید اگر وارد این مسیر نمی‌شدم سالها  طول می‌کشید تا به اونها شاید برسم شایدم نمیرسیدم  اما به لطف خدا و بعد استاد گرامی من در حال حاضر بسیار به اندام دلخواهم  نزدیک هستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/10/24 00:02
      مدت عضویت: 1225 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,587 کلمه

      به نام خدایی که از نو متولد می کند 

      سلام و درود استاد عزیز و هم مسیری های متعهد 

      تصویر ذهنی چاق …

      مغز ما به صورت تصویری پردازش می کنه یعنی اطلاعات را از پیرامون ما به صورت تصویری در ذهن ذخیره می کنه خیلی وقتها اسم خیابون هایی را فراموش می کنیم ولی با نگاه کردن به محل می توانیم  آدرس را پیدا کنیم یا برای دیگران شرح بدهیم و نام افراد را ممکنه پس از گذشت سالها فراموش کنیم ولی چهره آنها به صورت تصویر در ذهنمون ذخیره شده هست و میتوانیم آن ها را شناسایی کنیم …

      و کار جهان این هست که زندگی ما را همسو کنه با تصاویر ذهنی خودمون و زندگی ما درواقع همون تصویرهای ذهنی از خودمون و زندگیمون هست که از قبلتر در ذهنمون ایجاد شده است ..

      وقتی نوزادی متولد میشه هیچ تصویری در ذهنش نداره و از فرمولهای اورجینال و طبیعت همسو با ذات الهی اش تبعیت می کنه به وقت گرسنگی با گریه کردن علامت میده و به وقت سیری به خوردن شیر ادامه نمیده حتی ممکنه مادر اصرار کنه ولی نوزاد روی بر می گردونه و یا ممکنه مادربزرگها با قاشق چایخوری شیر اضافه به نوزاد بدهند (چون فکر می کنند باید نوزاد خوووب بخوره تا رشد کنه و سالمتر باشه )ا…اما نوزاد به یکباره شیر اضافه را استفراغ می کنه ..در ذهن بیشتر مادرها اینگونه الگوی غیرصحیحی وجود داره که معتقدند هرچقدر کودک تپل تر  باشه سلامتر تره یا قویتره و البته نوعی لیاقت مادری محسوب میشه و مادر مورد توجهو تشویق و حمایت قرار میگیره )!..،…روزها میگذره و کودک آماده خوردن غذای جامد میشه و مادر که همچنان ذوق داره کودک رشد بهتری داشته باشه و یا زیباتر و قویتر باشه به ترفندهای مختلف سعی داره غذای اضافه تری به کودک خود بده مثلا از طریق بازی و سرگرمی یا دیدن انیمیشنهای جذاب و آهنگهای شاد کودکانه همراه تشویق حواس کودک را از نقطه سیری اش پرت می کنه و در فرمول ذهنی کودک اختلال ایجاد میشه و بعد از مدت کوتاهی از تکرار این روش خود کودک تقاضای بیشتری برای خوردن پیدا می کنه ومادر خوشحال میشه که اشتهای کودک بهتر شده 🙄و در این روند زندگی کودک بارها مورد توجه و تشویق و حمایت قرار می گیره و تشویق میشه به چاقی بیشتر چون ذهن عااشق تشویق هست و توجه به موضوعات لذت بخش داره 

      از طرفی کودک بارها از طریق دیده و شنیده هاش چاقی و طبیعی بودن آن را با دلایل مختلفی که از اطرافیان و رسانه و جامعه در ذهنش ذخیره می کنه و از کودکی هربار تصویر چاق تر و البته واضحتر و پررنگتری در ذهن ایجاد میشه و مغز با توجه به تصویر ذهنی راهکارها و دستوراتی صادر میکنه که شامل عملکرد و رفتارهای چاق کننده مثل ریزه خواری و پرخوری یا تمایل به مصرف بی رویه شیرینیجات و غیره در فرد ایجاد میشه و البته همچنان فرد در سن نوجوانی با آموزشهای چاقی زندگی می کند بارها والدین برای خرید لباس و یا پرخوری فرزندشون دلیل سن رشد را می آورند و لباسهایی با سایز بزرگتر برای  فرزند خود تهیه می کنند و شاید پیشنهاد غذایی بیشتری هم به فرزند خود بدهند و دلیلشون این هست که فرزند در سن رشد هست و انتظار چاقی در ذهن بیشتر به وجود می آید و ذهن ما به دنبال گسترش موضوعات ذهنیمون هست و با توجه به انبوه فکر ما و تصاویر ذهنی موضوعات را در زندگیمون گسترش می دهد بنابراین فرد را برای انجام رفتار و عادات بیشتری به سمت چاقی ترغیب می کند …اما مدتی بعد فردوقتی دچار اضافه وزن قابل توجهی شد با انتقاد و سرزنش و البته ترحم و گاهی مسخره کردن دیگران روبرو می شود و اینبار می خواد از شر چاقی خلاص شود و با تلاشهای بیرونی مثل رژیم و ورزش و روزه گرفتن و استفاده از قرص و دمنوش می خواهد این چاقی را مهار کند و کنترل بیشتری روی رفتار خود دارد ..،،اما نااگاهانه توجه بیشتری به تصویر چاقی خود می کند و همچنان در مسیر چاقی حرکت میکند و اگر به صورت مقطعی هم نتیجه ای دریافت کند چون تصویر ذهنی چاق از خودش در ذهن دارد باز در مسیر چاقی بیشتر قرار می گیرد !…چون بر خلاف مراحل آفرینش و البته روش معکوس نمیتوان به نتیجه رسید

       و البته با آموزشهای ذهنی می توان به آسونی و خودبه خودی تصویر ذهنی متناسب و ایده آلمون را در ذهنمون ایجاد کنیم …اول فرمولهای چاقی در ذهنمون شناسایی می شوند و بعد فرمولهای صحیح لاغری در ذهن جایگزین می شوند و با تکرار و استمرار در مسیر لاغری با ذهن تصویر ذهنی متناسب از خودمان در ذهنمون ایجاد میشه و البته کار جهان همسو کردن زندگی ما با تصاویر ذهنی ماست😍✨

      هر کجای مسیر زندگی که متوجه شدیم مسیرمون بیراهه است اول استپ می کنیم و بعد دور می زنیم تا در مسیر صحیح قرار بگیریم 

       برای ایجاد تصویر ذهنی متناسب و ایده آلمون چکار باید بکنیم ؟!

      ۱)به هیچ عنوان در مورد چاقی صحبت نکنیم سعی و تلاش نکنیم که به دیگران ثابت کنیم ما به فکر خودمون هستیم یا به تذکرات دیگران توجهی نشون ندهیم و یا گفتن خاطرات چاقی خود تصاویر چاقی را در ذهنمون پررنگتر نکنیم و البته خودتخریبی و احساس ناتوانی در مقابل چاقی جلوی دیگران یا سرزنش خود در تنهایی همه باعث قویتر شدن تصویر ذهنی چاق می شوند 

        

      ۲)به هیچ عنوان دنبال راهکارهای دیگری برای لاغر شدن نباشیم چون ریشه در این دارد که ما می خواهیم چاقی را مهار کنیم یا از شرچاقی خلاص شویم و به گونه ای عجله کردن همان محتاج بودن به لاغری است و البته توجه به تصویر ذهنی چاق و پررنگتر شدن آن

      ۳)از عضویت در پیج های سفره آرایی و آشپزی و تست و غیره انصراف بدهیم چون از طریق چشم تحریک می شویم و چون در ذهنمون انبوه فرمولهای ذهنی چاق وجود داره مغز راهکارهای جدیدی برای چاق تر شدن ما ارائه می دهد.

      🍃🍃🍃🍃🍃🍃

      نتیجه گیری و پردازش ذهنم 😊

      من متناسب و زیبا و شاد و ثروتمند خلق شدم و تا ده سالگی با فرمولهای اورجینال ذهنی خود زندگی کردم و البته از کودکی مادرم بسیار از اطرافیان به خاطر لاغری ام سرزنش می شد و والدین سعی داشتند تا غذای بیشتری به من بدهند که به اصطلاح رشدم خوب بشه و دائم می شنیدم این بچه جوون نداره مچ دستشو ببینید داره میشکنه !….و در طول آموزش چاقی بالاخره ناآگاهانه و ناخواسته چاقی را انتخاب کردم که تجربه کنم وکمی بزرگتر که شدم مادرم که خیاط بود و لباسهای زیبایی برایم می دوخت همیشه درزهای دوخت پهلو را جای بیشتری می گذاشت و می گفت اگر چاق شدی بتونی استفاده کنی !…تو سن رشدی !…🙄و من هم منتظر رشد عرضی خود بودم بعد لباسهای راه راه برام انتخاب می کردند که لاغر تر دیده شوم و کم کم مورد تمسخر دیگران قرار گرفتم …

      من هم مادری بودم که ناآگاهانه فرزند اولم را در کودکی تشویق به خوردن بیشتر می کردم و همیشه اطرافیان راهکارهای جدید تر و بیشتری به من ارائه می دادند تا بچه را گول بزنم و بیشتر بخوره و نتیجه این شده که پسرم در سن ۱۲سالگی اضافه وزن داره و ذهنش انبوه فرمولهای چاق هست و اما دخترم سه ساله بود که به سایت تناسب فکری هدایت شدم و خداوند دخترم را نجات داد ….

      دخترم لاغر اندام هست و بارها از طرف دیگران سرزنش شدم چرا بهش نمی رسی !؟ببر دکتر خوب ؟!چی بده و چی نده !؟..بچه ضعیفه!؟   بچه جون نداره !؟…و مقایسه با برادرزاده هام که تپل هستند اما من چندبار محکم پاسخ دادم دخترم متناسب هست و سلامت خداراهزار مرتبه شکر  …

      بعد اونها می گویند خب بزرگ میشه خوب میشه!…این هم به خودت رفته !..🙄(فرمول ذهنی چاق باااز)

      ولی من سعی دارم لاغری را در ذهنش پررنگ کنم بارها به خاطر اندامش تشویقش می کنم و البته به محض اینکه بگه سیر شدم دیگه ادامه نمی دهم و می گم آفرین …یه جورایی راحتش گذاشتم .تصویر دوستان آلبوم شگفتی سازان را میبینه و شعر درست کرده این خانومه لاغر شده خوشگل شده …

      دخترم شب قبل کنار برادرش خوابیده بود و صبح که بیدار شد گفت مامان دیشب خوابهای خوب دیدم بعد یهویی از دهنم پرید گفتم کنار داداش جای نرم و گرم 🤭انگار در ذهنم چاقی یک پوشش نرم و لطیف و گرم هست و خودِ خودِ لذته و تصویر چاقی ! …

      یا اونوقتهایی که لپ بچه ها را می کشیم و دلمون براشون ضعف میره یعنی درخواست چاقی و حس لذت از چاقی…

      برای منم خیلی پیش اومده یهو تو ذهنم میگم از فردا با دقت عمل می کنم به آگاهی ها ولی ریشه یه جورایی عجله کردن یا محتاج بودن به لاغری هست  و اختلال ایجاد کردن در مسیر درست هست یعنی ریشه در ذهن میگه از فردا با بهونه های آموزش لاغری با خواسته خود مثل رژیم نخور!…خیلی ظریفه مثل مو…

      و اما چندروزی بود عضو یک پیج لباس ترک شده بودم و البته مدلهایی تن مانکن های سایز های مختلف منتشر می کرد و توجهم رفته بود به مدل های بیگ سایز و منفی باف آروم آروم می گفت چه لباسهای خوشگلی برای چاقها اومده شانس تو اون موقع نبود اتفاقا چاقیشون زشت هم نیست ولی حالا پیجشو داری 🔥از طرفی هم توجهم رفته بود به فرم اندام خانمهای لاغر که اصلااااا  موردپسندم نبود و طی این سه روز که گذشت در تصویر ذهنیم داشت اختلال ایجاد می شد و به لطف هدایتگرم حذفش کردم و رهاااا شدم و از هزار تا پیج تست غذا برای ذهن من مسموم تر بود 

      به هوووووش باشیم و در این مسیر پر ماجرا ماجراجویانی باشیم که با لذت و هشیاری در وادی امن الهی قرار می گیریم .

      سپاس از استاد گرامی 

      و همراهی دوستان خردمند 

      همواره دریادل و اهل قلم باشید 🍃🌸 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/10/23 10:50
      مدت عضویت: 1036 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 569 کلمه

      سلام
      از وقتی وارد سایت شدم تموم سعیم ب اینک در مورد چاقی حرف نزنم متاسفانه دغدغه تموم افراد چاقیه ن تنها دارن ب خودشون ظلم میکنن بلک ب اطرافیانم ظلم میکنن خواهر من ک تازه عروسی کرده بالغ ب چندین بار مادربزرگم بهش هشدار داده فلان کارو نکن چاق میشی نزار چاق بشیا و خواهر مندیکم شکم اورده چرا
      ازش پرسیدمو غذات زیاد شده گف ن
      اینجا درک من از موضوع اینک چن بقیه گفتن زیاد نخواب چاق میشی
      کم بخور چاق میشی
      تحرک داشته باش چاق میشی
      اینها همه باعث تصویر ذهنی درخواهر من شده و هر موقع داره اون این کارها رو انجام میده ناخوداگاه این تصویرها میان جلو اون هربار احساس وانتظار چاقی داره
      قطعا براش طبیعی میشه
      من بهش گفتم تو ک غذات زیاد شده اضافه بر نیازش خوردن منظورم بود گف ن گفتم پس چرا میگی چاق میشم ناراحتی گف بقیه هی میگن بهم همه
      گفتم اصلا ب حرف بقیه گوش نده ت تو همونی ک بودی همون رفتارم داریو واقعا من ک باهش غذا میخوردم میبینم ک رفتارش همونه

      من ک فرمولها رو تعیین کردم برا خودم اونها یعنی تصویر ذهنی
      مثلا من پختن غذا رو عامل چاقی خودم میدونستم ومن حداقل دوبار غذا میپزم خب این تصویر پررنگ تر میشد وقتی من هی میگفتم چن غذا میپزم یا نمیتونم نخورم با غذا میدم ب بچم چاق میشم چن خودمم دلم میکشه
      همه اینها من مجبورم غذا بپزم مجبورم ب بچم غذا بدم هر وقت ک خواستم این کارها رو انجام بدم اون تصاویر امدن بر ذهن ک باادامه دادن پررنگ پررنگ شده وباعث شد مثلا من ریزه خواری داشته باشم یا گرسنه نباشم بخورم
      اینها رفتار های من تغییر پیدا میکنه تا اینک انتظار چاقی طبیعی بودنش باعث چاقی من میشه
      من هر موقع ک مثلا غذا میپختم یا بچمو غذا میدادم طبیعی میدونستم چاق شدن رو
      دیروز رفتم مهمونی شام خورده بودم و رفتیم اونها داشتن شام میخوردن و هی اصرار کردن بیا بخورو تو گلومون گیر کرد وفلان ولی من نرفتم گفتم اصلا امکان نداره
      هفته قبلش رفتم همونجا اونها شدیدا رفتار بدی دارن ک تا نخوری ول کنت نیستن سوپ کشیدن ب زور گفتن بخور میوه اینها
      ک من چن معدم درد کرد و تصویر ذهنی من تشکیل شد ک اگه پرخوری کنی اضافه بخوری باز معدت درد میگیره حالت بد میشه واینا دیروز اصلا اون ترس نزاشت من برم نزدیک
      گفتم ناراحت بشن بشن ب جهنم
      وبعد شیرینی آوردن از اونهایی ک من دوس دارم ومن برداشتم همینک دستم رف بردارم از بشقاب بخورم دیدم ی ذره هم میل ندارم گذاشتم سر جاش وچایم رو خوردم اونم دوسوم بعد ازدو ساعت اینها من شیرینی خوردم
      ک این ها تغییرات من هستم قبلا تصویر ذهنی من دیدن شیرینی همان خوردنش همان اما دیروز تغییر رو لمس کردم گرچه این ذهن منفی بافم هی میاد میگه چن تو قرص معده میخوری اون گشنت میکنه چاق میشی
      چن من چند روزه ک ب اندازه سیری میخورم وچن غذامدکمه مثلا سه قاشق میخورم سیرم ومثلا دوساعت بعد ک گشنم میشه هی ذهنم میگه دیدی قرصه باعث گشنگی تو شد وتو چاق میشی

      فریبای من عزیزم هیچ قرص معده ای چاق نمیکنه زهرا معدش درد داشت اون چاق شد ن پس هیچ قرصی چاق نمیکنه حتی در عوارضش هم اشاره نشده ک چاق میکنه اون قرص ها برای تنظیم معده وترمیمش هس والسلام
      من هربار ب ذهنم میاد این تصیر اینو تکرار میکنم انشالله این تصویر در من تغییر کنه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/08/06 23:01
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27931 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,510 کلمه

      سلام خدمت استاد ارجمند و گرامی و  دوستان خوب و پر تلاشم .

       توقع از استاد داشتن که فوت کوزه گری و برنامه رژیمی و ساعات ورزش و چطور خوردن  رو بگه اول اینکه نشون میده که هیچی از این متد و روش متوجه نشدیم و دوم اینکه  وای چقدر توقع  خنده داری  هست  دقیقا زمانی که وارد سایت شده بودم منم همین تفکر رو داشتم و به دنبال همین چیزها بودم اما زمانی که شروع به آموزش ۱۲ جلسه ی رایگان کردم کم کم متوجه شدم که از این خبرها نیست و الان  مدتها  هست که دیگه به دنبال اونها نیستم و به سبک حدید دارم متناسب میشم و سراسر ارامش،و شادی و حال خوب و آزادی هستم  .

      من باید به دنبال کشف فرمولهای چاقی باشم و  به جای اونها فرمولهای لاغری رو جایگزین   کنم  و دقیقا ذهن خودمون رو باید  مثل ذهن متناسبها برنامه ریزی کنیم تا در نهایت جسم ما هم مثل متناسبها تغییر کنه و  به تناسب برسیم .

      من واقعا الان خیلی  تغییر رفتار دارم ولی با رژیم خیلی فرق داره چون اصلا نگرانی و استرس و محدودیت ندارم و اصلا نمیگم چرا باید کمتر بخورم چون این رفتارهام از منشا اون که ذهن باشه تغییر کرده و من بدون سختی و ناراحتی و عصبی بودن  تغییر کردم .و من آرامشم به لاغری  از همون ورودم به سایت نسبت به گذشته ی خودم خیلی بیشتر شده   و من مطعنم که میتونم به تناسب برسم برای همین هر روز در مسیرم و قدم برمیدارم و استمرار دارم چون باور کردم میتونم به تناسب برسم .

      همه ی ما وقتی به دنیا میاییم رفتار غذایی بسیار صحیحی داریم یعنی هر وقت گرسنه بودیم گریه کردیم و هر وقت سیر بودیم به هیچ وجه نمیتونیم که بیشتر بخوریم .ولی خیلی از مادرها تپل کردن فرزندان رو یک امتیاز میدونن و  یک نشانه میدونن که مادری لایق و کار بلد هستن که من خودمم دقیقا جز افرادی بودم که همیشه به فرزند اولم به زور غدا میدادم به هر طریقی که میتونستم مشغولش،میکردم تا بهش عذای بیشتر بدم با دیدن کارتون و یا دیدن یه فیلم با موبایلم و یا حتی به بیرون از خونه میبردمش و در پارکی و یا جایی مشغولش میکردم و بهش کلی عذا به زور میدادم و همیشه خودم سر ساعات مشخصی یه مقدار غذای مشخصی  که میدونستم خوبه به دخترم غدا میدادم و خودش رو مسول خوردنش نمیکردم و اگر دخترم اون مقدار مورد نظر من رو  نمیخورد چقدر خودم و دخترم رو زجر میدادم و ناراحتی میکردم  که چرا نخوردی و به زور و گریه وادار به خوردنش،میکردم که همیشه  وقتی یاد اون دوران میفتم واقعا از کارهام خجالت زده و ناراحت میشم که چقدر برای چاقی دخترم در گدشته  تلاش،میکردم حتی در شیر خشک اون بستنی قاطی میکردم که بخوره و تپل بشه و کلی از این کارها ی دیگه که واقعا نگم بهتره  بماند که چقدر خودم زجر میکشیدم و اعصابم خورد میشد تا یه لقمه غدا به دخترم بدم و اگر نمیخورد اعصابم بهم میریخت اما خدا رو بینهایت شاکرم که برای فرزند دوم در همون اوایل راه با این آگاهی ها آشنا شدم و دیگه این مسیر غلط رو نرفتم و واقعا همه چیز برام لذت بخش تر شده روابطم با فرزندانم  بهتر شده و به هیچ وجه خودم رو درگیر خوردن اونها نمیکنم و اگر یه وقتایی  دوباره اشتباه کنم که اوتها رو مجبور به خوردن کنم سریع متوجه اشتباهم  میشم و به خودم نهیب میزنم و کارم رو ادامه نمیدم و الان مدتها هست که  دیگه فرزندانم هر وقت بگن سیرن من با اونها کنار میام و دیگه مجبور به خوردشون نمیکنم و یا حتی با همسرم هم همینطور  شدم دیگه من هیچ کس رو مجبور به خوردن نمیکنم من در اون دوران که اینطور رفتار میکردم یه جورایی تلافی خودم که نمیتونستم بخورم و در محدودیت بودم  روی بقیه ی خانوادم   درمیاوردم  و اونها رو مجبور به خوردن میکردم  و بارها میگفتم یعنی چی میگی گرسنم نیست و یا نمیتونم بخورم ؟؟ و بارها به همسرم (که بسیار لاغر بود ) میگفتم که بخور دیگه این دو قاشق چیه که گذاشتی داخل بشقاب یا بهش میگفتم چرا  دوباره نمیکشی بخوری  و یا همیشه بهش میگفتم  بابا مزه های جدید رو  امتحاان کن نگو دوست ندارم  خوشمزه هست و همیشه تشویق به خوردنش میکردم و خلاصه  در اوایل ازدواجم با این ذهن چاقم و رفتارهای چاق کننده  ام به مقدار زیاد همسرم رو از اون حالت لاغری که بسیار لاغر بود خارج کردم و الان ایشون دیگه  خیلی لاغر نیستن ولی   بازم خدا رو شکر  متناسبن ولی یکم شکم دارن ولی خدا رو شکر فرزندانم بسیار خوش اندام و متناسب هستن و خوب میدونم رفتارهای من با اونها واقعا تاثیر گذار بوده  و اونها رو  چاق کردم البته دخترم مقطعی تپل شد ولی خدا رو شکر دوباره لاغر شد و اما  الان با من از وقتی که در مسیر تناسبم بسیار لاغر تر شده و حتی همسرم رو تشویق به اندازه خوردن میکنم و از بدیهای پرخوری میگم و ایشونم خیلی رفتارهای بهتری داره و همچنین پسرم رو همیشه تشویق به اندازه نیاز خوردن میکنم و واقعا این آگاهی ها علاوه بر خودم دارن بقیه خانوادم  رو هم از شر  پرخوری و رفتارهای نا صحیح  که در نهایت  منجر به چاقی میشن نجات میدن و واقعا خوشحالم از داشتن چنین اگاهی های ارزشمند ی   .

      چقدر جالبه که ذهنم تصویری هست پس الان داره ذهن من تلاشش رو میکنه که من رو به تصویرهای ذهنیم برسونه هم در زمینه ی تناسب اندام هم در زمینه ی بقیه ی جنبه های زندگی و من الان  با کلی کار کردن روی خودم ،خودم رو فردی موفق و با اعتماد به نفس و با روابط زیبا  و محبوبیت و فردی تاثیر گذار و با جسم لاغر و زیبا میبینم .

      من هر چقدر از پرخوری بدم بیاد فایده نداره  که خودم رو کنترل کنم تا پرخوری نکنم   چون پرخوری رو مغز صادر میکنه باید در مسیر آموزش قرار بگیری تا مغز دیگه فرمان پرخوری رو صادر نکنه و من الان خودم دیگه فرمانهای مغزم برای خوردن تغییر کرده دیگه خیلی از جاها نمیتونم مثل قبل باشم و دیگه به اون سبک قدیم خوردن برام سخت شده دیگه پرخوری کردن سخت شده و من همیشه به اندازه نیازم میخورم حالا شاید دو لقمه بیشتر در این حد  پرخوری من شده و چه جاهایی که من مواجه با غدا میشم اما نمیتونم بخورم  چون سیرم و خداییش میلم نمیکشه و یا اصلا نمیتونم بخورم در حد یه میزانی میتونم بخورم مثلا چند شب پیش به فست فودی رفتم و با همسرم اشتراکی یه پیتزا خوردم و تازه همونم برام زیاد بود و یه تیکه مرغ سوخاری برداشتم و اون رو خوردم دیگه فشار شکمی داشتم چیزی که قبلا من اصلا اینطور نبودم با دو تا پیتزا  خوردن هم مشکلی نداشتم و راحت میخوردم و هرگز حاضر نبودم اشتراکی با کسی فست فود بخورم چون عاشق پیتزا و ساندویچ بودم اما حالا خودم درخواست میدم که یکی  بیاد با من اشتراکی بخوره چون برای من یک عدد پیتزا زیاده و  واقعا فیلم نیست نمیتونم بخورم و قشنگ دستورهای مغزی من تغییر کرده من متوجه میشم و من نمیتونم مثل قبل بخورم و این به خاطر تغییر  تصویرهای  ذهنی من هست که دستورات  خوردن من تغییر کرده .

      واقعا ذهن من روی لاغر تر شدن تنطیم شده چون میلم به خوردن شیرینی واقعا کم شده میلم به خوردن غدا کمتر شده چون قبلا عاشق خوردن غدا و شیرینی بودم و با هر رژیمی که میگرفتم نمیتونستم این میلم و علاقم رو کم کنم و همیشه در زجر بودم اما به عشق لاغری تحمل میکردم اما الان خیلی  راحت تصمیم میگیریم چایی نخورم چه برسه چایی با شیرینی  بخورم  حتی از قندم بدم میاد با کشمش چند دونه کشمش میخورم و قبلا من بعد از ناهار و صبحانه شیرینی میخوردم اما الان اصلا همچین میلی ندارم و به راحتی این کارها رو نمیکنم و اصلا این کارها یادم رفتن و کلی فاصله گرفتم .

      پس برای جلوگیری از تصویر  چاقی ببشتر باید چند کارربکنیم :

      • اول اینکه باید در مورد چاقی خودم با هیچ کس  صحبت نکنم حتی اگر کسی تذکر داد در مورد چاقیتون  شما خودتون رو سرزنش نکنید و یا نگید چیکار کنم  من آب هم بخورم چاق میشم و یا اینکه  بگی دیگه از چاقی خسته شدم  یادت باشه  با هر حرفی در مورد چاقی تصویر چاقی رو در ذهنت پر رنگ تر میکنی . (صحبت نکن در مورد چاقی )
      • نباید دنبال راه های رفع چاقی باشید هر چقدر بیشتر دنبال راه های چاقی باشی داری به ذهنت بیشتر بها میدی برای چاقی ودر واقع وقتی شما داری از چاقی فرار میکنی و تلاش میکنی که چاق نشی  بیشتر چاق میشی پس تحقیق و جست و جودر دروشهای چاقی نکن (در مورد روشهای چاقی تحقیق نکن )
      • در معرض اطلاعات تحریک کننده  قراررنگیرید مثلا در کانلهای آشپزی عضو نشید و در پیجهای آشپزی نرید و به دنیال عذاهای جدید و متفاوت نباش چون این تحریک میکنه شما رو به خوررن و تصویر چاقی شما رو پررنگتر میکنه .
      • نکته :
      •  اگر نگرانی شما از چاقی کمتر شده  یک نشونه از این هست که تصویر چاقی  در ذهن شما کمرنگ شده و برعکس شما آرامش دارید .
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1400/07/08 04:55
      مدت عضویت: 1371 روز
      امتیاز کاربر: 10007 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,066 کلمه

      گام ۷۰

      با سلام:تصویر ذهنی چاقی

      اصلا تصویر ذهنی یعنی؟تمام پیش بینی که برای آینده خود و انتظاری که از زندگی کردن داریم هست و این تصویر ذهنی شامل همه موارد می شود 

      تصویر ذهنی ثروت 

      تصویر ذهنی مهاجرت از کشوری به کشور دیگر 

      تصویر ذهنی لاغری 

      تصویر ذهنی چاقی 

      تصویر ذهنی موفقییت 

      تصویر ذهنی در تحصیل و کسب و کار 

      تصویر ذهنی در روابط و غیره……….تمام اطلاعاتی که در مغز ذخیره هستند به صورت تصویری است که  همه این داده ها را از محیط پیرامون خود در زمینه های مختلف دریافت کرده ایم و می کنیم و چقدر اهمیت دارد که این داده ها در موردی منفی باشند یا مثبت چون هر موضوعی دو جنبه دارد منفی و مثبت و همیشه منفی ها بیشتر از مثبت ها مورد توجه قرار می گیرد ؟چرا؟چون با ترس همراه است .مثلا اگر برای مهاجرت به یک کشور دیگر از نکات منفی آن را پیش ببریم مطمعنا به اونون خواسته خود نمی رسیم ،مثلا مهاجرت خواسته ماست!!!دوست داریم مهاجرت کنیم برای همین شروع به تحقیق و بعد برنامه ریزی می کنیم ،حالا در اینجا خیلی مسایل درگیر هستند  دوری از خانواده.  محیط جدید.  آدم‌های جدید. آداب و رسوم جدید.  فرهنگ جدید. و کلی مسایل دیگر.   به همون نسبت مثبت هم هست این بستگی به داده ها و تفکیک کردن انها از همدیگر است 

      پس تصویر ذهنی یک روش بسیار قدرتمند برای استفاده از تخیل و تصورات ما در جهت ساخت زندگی بهتر در رسیدن خواسته ها و ارزوهاست  هر چقدر  تمرکز به خواسته بمون بیشتر باشد ارتعاش قوی نر فرستاده می شود و چون ما هر روز بصورت نا خودآگاه از تصویر ذهنی استفاده می کنیم و ممکن است که در جهت ناخواسته ها و آن چیزهایی که نمی خواهیم از این قدرت بی نظیر استفاده کنیم چون ذهن خوب و بد را تشخیص نمی دهدفقط آنچه را که به او می دهیم پس می گیریم پس خیلی مهم است که به ناخواسته ها توجه نکنیم یعنی منفی فکر نکنیم

      خیلی مهم است که همیشه هدف خود را مشخص کنیم  افکار واضح در ذهن بنا به هدفمون ایجاد کنیم و به خواسته هایمون تمرکز کنیم و به آن انرژی مثبت بدهیم  لاغری با ذهن  یک هدف مشخص این. چرا می خواهیم لاغر شویم. دوست داریم یا خود را لایق لاغری می دانیم. چه مزایایی دارد. تک تک آنها را در ذهن خود واضح می کنیم که با آموزش های استاد مرتب آگاهی های صیحیح را در ذهن خود واضح می کنیم و به آن انرژی مثبت می دهیم.  برای هر تغیژ. باید خودمون را تشویق کنیم. و باور کنیم که شایسته و برآزند ی  تناسب اندام  هستیم که به این سایت هدایت شده آبم  

      ما در وجود خود درختی داریم که ریشه در فهم مادارد و  با آگاهی مان آبیاری و با استعداد مان شکوفا می شود ما باغبان میوه ذهنمان هستیم 

      نفش تصویر دهنی در چاق شدن:همیشه می شنیدم که ادم های چاق سفید و خوش پوست هستند و چربی ها ایرادهای  بدن را پر می کند 

      ادم های چاق کمتر مریض می شوند و اگر مریض شدند زودتر خوب می شوند (چه اطلاعات اشتباهی)

      آدم‌های چاق بیشتر مورد پسند مردها هستند این ها را در کودکی می شنیدم 

      اطلاعاتی که در باره چاقی با نحوه زندگی دریافت می کردیم. چاقی ارثی است. چاقی بخاطر کم تحرکی   خوابیدن زیاد. کار پشت میزی. ازدواج. زایمان.  سن و سال باعث تغییر سوخت و سوز می شود و در نهایت همه به سوی چاقی و تمام این اطلاعات در طول سالها در ذهن ما پردازش شده و در نهایت به صورت تصویر ذهنی چاق در مغز ما ذخیره شده و حتی فردی که اضافه وزن ندارد به طریق های گوناگون اطلاعات در باره چاقی دریافت می کند پس از مدتی ابن اطلاعات به تصویر ذهنی چاق از مغز فرد تبدیل می شود و ایجاد فرمول های جدید می کند و بر اساس فرمول های جدید وضیعت جسمی فرد از حالت متناسب خارج سده و به حالت چاق تبدیل می شود  وقتی تغییر در جسم نمایان می شود فرد متوجه می شود که باید فکری برای بر طرف کردن چاقی جسم خود انجام بدهد استفاده از روش های مختلف. رژیم. ورزش کردن. مصرف دارو. حتی جراحی. سعی کرده ایم لاغر شویم با رژیم جلوی پر خواری‌های خود را مهار کنیم 

      با ورزش سعی کرده ایم چربیهای اضافی را کاهش دهیم. همه اینها جز فشار به جسم و روح حاصل دیگری نصیب ما نمی شد !؟چرا ؟ چون مسیر اشتباه بود و هیچوقت به ذهن ما نرسید جسم ما دستورات را از مغز دریافت می کند نه از عوامل بیرونی خدا راشکر که به این مسیر هدایت شدیم. و دیگر جسم نازنین خود را تحت فشار قرار نمی دهیم و اکنون با داشتن آگاهی های جدید از مغز شروع می کنیم آگاهی که همسو با تغییری که می خواهیم ایجاد کنیم باشد باید استمرار در آگاهی جدید داشته باشیم تا باعث پردازش آن و ایجاد تصویر ذهنی جدید در مغز بشه و مغز هم بر اساس تصاویر ایجاد شده فرمول های جدید ایجاد می کند و در نهایت میل و تمایل در ما برای عمل کردن بر اساس فرمول های جدید را ایجاد می کند و تکرار اینها باعث پر رنگ تر  شدن در ذهن ما می شود تا جایی که بصورت نا خود آگاه فرمول های ذهن کار خود را انجام می دهند با تغییر فرمول های جدید کاملا دیده ما نسبت به خوردن و چه زمانی و چند نوبت خوردن تغییر اساسی می کند بستگی به نیاز بدن ما دارد گاهی وقت ها با خوردن چند میوه سیر می شویم 

      تصویر ذهنی ماست که باعث چاقی و یا لاغری ما می شود بستگی دارد که چه اطلاعاتی در ذهن ذخیره بشه در روش لاغری با ذهن فرمول های اشتباه که سبب چاقی ما شده اند شناسایی و فرمول های متناسب جایگزین آن می شود و این تغییر فرمول ها ی ذهنی سبب تغییر رفتارهای غذایی روزمره ما شده ودر نهایت جسم ما نیز تغییر می کند برای همین مهم این که مرتب فایل ها را تکرار کنیم تا اطلاعات صیحیح در باره لاغری را بارها و بارها بشنویم و به آن فکر کنیم و عمل کنیم استمرار داشته باشیم تا فرمول های جدید در ذهن ما نهادینه شده و سبب ایجاد تصویر ذهنی در ما بشه و آن موقع مغز ما بر اساس تصویر ذهنی جدید اقدام به ایجاد فرمول های جدید در رفتار ما می شود و طور ناخودآگاه خیلی راحت و آسان قادر خواهیم شد رفتارهای قبلی که بر اساس فرمول های چاق کننده و تصویر ذهنی چاق بودند را تکرار نکنیم .سپاسگزارم استاد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/06/05 11:42
      مدت عضویت: 1597 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 778 کلمه

      سلام🙂

      تمام داده هایی که ما از طریق دیدن و شنیدن به مغز میدیم به صورت تصویر ذهنی در میاد و همین تصویرها خاطرات ما رو میسازن و به راحتی ما میتونیم اون خاطرات رو به یاد بیاریم

      درباره چاقی ما از کودکی یه تصاویری رو دیدیم یا یه حرفهایی رو شنیدیم که به صورت یه تصویر کمرنگ در مغز ذخیره شده هرباری که دوباره اون کلمات رو شنیدیم یا در اطرافمون افرادی رو دیدیم که با اون کلمات همخوانی داشتن به عنوان شاهد مثال اون تصاویر قبلی بودن و تصویر رو پر رنگتر و واضحتر کردن

      مثلا شنیدیم چاقی ارثی هست در اطرافیانمون دیدیم که تقریبا بالای ۹۰ درصد فامیلهای ما چاق هستن و یه فامیل دیگه اکثرا لاغر هستن پس تصویر چاقی ارثی هست در ما شکل گرفته بزرگتر که شدیم دیدیم بسیاری از اونهایی که در بچگی در فامیل ما لاغر بودن بزرگ که شدن چاق شدن پس بیشتر ثابت شده برامون که چاقی ارثی هست پرخوری افراد چاق فامیلمون رو دیدیم و باز هم ربطش دادیم به ارثی بودن چاقی و برامون طبیعی بوده کسی که ارثیش چاقیه پس بیشتر هم میخوره چون ژنتیکش اینه…همه اینها وقتی اتفاق افتاده که نا کاملا متناسب بودیم و فقط دیده ها و شنیده ها رو ناخودآکاه وارد مغزمون میکردیم غافل از اینکه همینها باعث ایجاد تصاویر چاق در ذهن ما میشده و ما در خطر چاق شدن بودیم

      از اونجاییکه کار جهان و کائنات فقط اینه که ما رو با تصاویر ذهنیمون همسو کنه کم کم شرایطی رو برای ما بوجود آورده که ما علاقمند شدیم که رفتارهایی رو نشون بدیم که مت رو به اون تصاویر برسونه مثلا علاقمند شدیم به شیرینی خوردن .یا خوردن برنج با نون به ما کیف بیشتری داده یا پرخوری برامون جذاب شده یا علاقمند به خوردن فست فودها شدیم یا تصمیم گرفتیم آشپزی رو با پیجها و کتابها و سایتهای مختلف حرفه ای تر دنبال کنیم تا ترکیبهای مختلف رو امتحان کنیم یا همون خوشمزه ها رو خودمون بتونیم درست کنیم و دردسترسمون باشه و از این دست کارها…

      هم خودمون علاقمند شدیم به تکرار این رفتارها و هم کائنات شور و اشتیاق ما رو دیده و از این شرایط بیشتر برای ما فراهم کرده و تکرار و استمرار در این کارها باعث شده ما چاق و چاقتر بشیم…

      این روندی هست که ما طی کردیم برای چاقی…

      حالا به جایی رسیدیم که از حرف و حدیث و نگاه بقیه از چاقیمون بدمون اومده و یا دچار محدودیتها و بیماریها و رنجهای چاقی شدیم و بعد خواستیم با روشهایی که فقط بر جسم ما فشار وارد کرده یا طبق برنامه مشخص غذا خوردن چاقی رو رفع کنیم و هییچچچ توجهی به مدلی که ما رو چاق کرده نداشتیم فقط میخواستیم نتیجه رو تغییر بدیم یعنی جسم رو …اونم چرا؟؟؟  چون میخواستیم حرف و حدیثها و تحقیر ها کم بشه میخواستیم رنج ها و مخدودیتها کم بشه میخواستیم تایید دیگران رو داشته باشیم ….یعنی باز هم به خاطر خودمون و برای لذت خودمون نبوده خوب چی شده؟؟؟؟ اتفاقا چون برای فرار از رنج چاقی بوده چاقی رو برامون پر رنگتر کرده قویتر کرده ….چون توجه ما رو به ناخواستمون بیشتر کرده و طبق قانون توجه ….ناخواسته بیشتری وارد زندگی ما شده یعنی ما چاقتر شدیم یا حداقل لاغر نشدیم…..

      دلیل اینکه لاغری با ذهن مسیر صخیحی هست ک موندگاره اینه که در اینجا دقیقا مثل اول چا شدن ما از آگاهی شروع میکنیم و یه عالمه آموزش صحیح و متناسب کننده رو از سایت تناسب فکری وارد ذهنمون میکنیم لابه لای فرمولهای چاقی …..و با تکرار اونا و با استمرار در این مسیر اون فرمولهای جدید لاغر کننده رو قدرت میدیم کم کم تصاویر ذهنی متناسب در ذهن رو پر رنگتر میکنیم و جهان هم ما رو در شرایطی قرار میده که به سمت تناسب بریم یعنی همسو با تصویر ذهنی تناسبمون….

      به مرور علایق ما تغییر میکنه رفتارهای غذایی ما تغییر میکنه و اشتیاق ما برای دادن اکاهی های لاغر کننده بیشتر میشه و این یعنی دور زدن به سمت تناسب و ادامه این راه یعنی تناسب جسم😍

      ۳ تا راهکار عالی وجود داره در ابتدای این راه…که در واقع کنترل ورودی هست .‌‌دادن آگاهی درسته ..‌و جلوگیری از آگاهی چاق کننده

      ۱-حرف نزدن در باره چاقی خودت….نه با خودت به صورت سرزنش و تحقیر و عذاب وجدان ….نه با دیگران به صورت ناله و گلایه ….یه تمرین برای قرار نگرفتن در فرکانس چاق سکوته ….

      اوایل مشکله چون عادته و تغییر عادت مشکله ولی ممکنه…

      ۲_از پیجها و کانالهای اموزش آشپزی بیا بیرون….

      چون تحریک کنتده است برای خوردن بیشتر

      ۳_دنبال سایر روشهای لاغری نباشین

      چون هم با اطمینان و اعتماد بیشتری لاغری با ذهن رو ادامه میدین و هم اطلاعاتی غیر از لاغری با ذهن رو به مغزتون نمیدین و تمرکز فقط میره روی لاغری با ذهن و نتیجه تمرکز میشه کسب موفقیت 👌👌👌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب موفق
      1400/04/23 20:47
      مدت عضویت: 1149 روز
      امتیاز کاربر: 13434 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,318 کلمه

      گام ۷۰ تصاویر ذهنی چاق

       به نام خدا

      روش لاغری با ذهن اول روی ذهن کار می‌شود برنامه ریزی میشه و تغییر جسم صورت میگیره 

      ⛔هیچ برنامه رژیمی داده نمیشه

      ⛔هیچ برنامه غذایی داده نمیشه .

      ✳فقط تغییر تصویر ذهنییه .

       مغز ما تمام اطلاعات دریافتی را به صورت تصویر ذهنی ذخیره میکنه.

       تصویر ذهنی بر اساس اطلاعاتی که از پیرامون خود دریافت می کنیم در ذهن ما شکل می گیرد و آینده وزندگی ما را تعیین می کند.

       انتظار از زندگی یا آینده بر اساس تصاویر ذهنی است .

      ⛔ذخیره اطلاعات در مغز به صورت تصویری است .

      شاید این تجربه را داشته باشید که چهره فردی برای شما آشنا باشد اما نام او را به خاطر نیاورید 

      یا مکانی که قبلاً دیده اید ولی زمان و چگونه آن را به خاطر نمی آورید 

      یا سفری که رفته اید ولی اسامی شهرها یا مناطق که دیده اید را فراموش کرده اید

       یا رمانی که بدون خستگی مشغول مطالعه آن بودیم و بدون تردید نویسنده آن رمان در تصویر سازی ذهنی مهارت زیادی داشته

       اینها مثالهای هستند که اثبات می‌کند که مغز ما به صورت تصویری اطلاعات را ذخیره می کند .

      صحبت کردن درباره خاطرات بر اساس تصویری ذهنی برای ما کار ساده و لذت بخش است.

       تصاویر ذهنی چگونه ایجاد میشود داده هایی که از محیط پیرامون خود در جنبه های مختلف زندگی دریافت می‌کنیم تحلیل و پردازش می شوند و در نهایت به تصویر ذهنی ما تبدیل می شود .

      اگر اطلاعات ما در مورد نبودن شغل مناسب یا سخت بودن پیدا کردن کار و یا نیاز به داشتن پارتی برای به دست آوردن شغل مناسب دریافت کرده باشیم.

       این اطلاعات مدت‌ها در ذهن تکرار می شود در نهایت در موضوع شغل مناسب تصویر ذهنی در ما شکل میگیرد که توصیف شرایط نامساعد کار باشد و انتظار ما تغییر می کند و منتظر روبرو شدن با شرایطی که کار مناسب پیدا نمی کنیم یا برای داشتن شغل مناسب پارتی لازم داریم .

      ⛔به این ترتیب زندگی به ما ثابت میکند که کار پیدا کردن سخت و غیر ممکن است.

      چرا ؟ چون کار جهان همسو کردن اتفاقات زندگی هر انسانی با تصویر ذهنی آن فرد در جنبه‌های مختلف زندگی است .

       نقش تصویر ذهنی در چاق شدن

      ۱. اطلاعاتی که درباره مزایای چاق شدن دریافت کرده اید

       انسان های چاق قدرتمند سالم شاداب خوشبخت هستند وقتی چاق‌شویم مورد توجه قرار میگیریم .

      ۲.اطلاعاتی که درباره ارثی بودن چاقی دریافت کرده‌اید .

      چون من به خانواده پدرم رفته ام چاقی ام طبیعییه

       اطلاعاتی که درباره ارتباط چاقی با نحوه زندگی خود دریافت کرده اید .

      چاقی من به خاطر کم خوابییه. چاقی من به خاطر مزاج سرد و بلغمه چاقی من به خاطر کم تحرکیه چاقی من به خاطر سریع غذا خوردن …

      اطلاعاتی که درباره طبیعی بودن چاقی به هر دلیلی دریافت کرده ایم .

      چاق شدن به خاطر افسردگی .چاق شدن به خاطر بارداری .چاق شدن به خاطر کم کاری تیروئید .چاق شدن به خاطر به هم ریختن هورمون ها و بیماری هورمونی .

      همه این اطلاعات در ذهن ما پردازش شده و⏪ در نهایت به صورت تصویر ذهنی چاق در ذهن ما ذخیره می شود مغز بر اساس تصویر ذهنی ایجاد شده⏪ الگوهای رفتاری جدید را ایجاد می‌کند که نتیجه تکرار الگوهای جدید⏪ تغییر کردن جسم از وضعیت فعلی به وضعیت مطابق با تصویر ذهنی جدید است.

       فردی اضافه وزن ندارد اطلاعات گوناگون  درباره چاقی دریافت می‌کند پس از مدتی آن اطلاعات به تصویر ذهنی چاق تبدیل می شود.

       مغز بر اساس تصویر ذهنی جدید ایجاد شده فرمول جدید ایجاد می‌شود بر اساس فرمول جدید فرد از حالت متناسب خارج می شود و به حالت چاق تبدیل می شود.

       فردی که چاق است اطلاعاتی در مورد ترس از چاقی بیشتر و مشکلات چاقی دریافت می کنند پس از مدتی آن اطلاعات به تصویر ذهنی چاق تر از قبل  در مغز خود تبدیل می شود مغز بر اساس تصویر ذهنی چاق تر ایجاد شده اقدام به ایجاد فرمول جدید رفتاری می کند و فرد در وضعیت چاقتر جسمی قرار می گیرد .

      چرا با بسیاری از روش های لاغری نمی توان لاغر شد 

      چون چاقی نتیجه تغییر افکار و رفتار فرد است.

       نقطه آغاز تغییر افکار و رفتار ما مغز می باشد و مغز اطلاعات خود را از طریق حواس پنجگانه دریافت می کند.

      نحوه عملکرد مغز به این شکل است ‌.اطلاعات دریافت⏪

      اطلاعات پردازش شده و تصویر ذهنی⏪ بر اساس تصویر ذهنی فرمول رفتاری ایجاد می شود⏪ میل و رغبت در فرد برای عمل کردن به فرمول های جدید ⏪وضعیت زندگی فرد به مرور و عمل کردن بر اساس فرمول های جدید تغییر می کند.

      هر وقت برای لاغر شدن از هر روشی اقدام کرده‌ایم در حال طی مسیر بر خلاف جهت عملکرد مغز بوده در واقع ما بااستفاده از روش‌های مختلف سعی کرده‌ایم اطلاعات مورد نیاز برای لاغر شدن را به صورت معکوس به مغز خود منتقل کنیم.

      و تلاش کرده ایم که با تحت فشار قرار دادن جسم باعث تغییر وضعیت از حالت چاق و لاغر شویم این در حالی است که جسم ما دستورات را از مغز دریافت می‌کند نه از سایر عوامل بیرونی.

       وقتی ما فعالیت بیشتری داریم به دلیل بالا رفتن فعالیت عضلانی حرارت جسمی ما افزایش پیدا می‌کند و مغز برای جلوگیری از افزایش بیشتر دمای جسم دستور عرق کردن را صادر میکند وبا مرطوب کردن سطح بدن حرارت جسم را کاهش می دهد.

       این فرآیند درونی اما تصور ما این که به خاطر افزایش فعالیت بدنی یا ورزش کردن سوخت و ساز بدن را افزایش می دهیم و تلاش برای عرق کردن بیشتر می کنیم که لاغر شویم این تلاشی بیهوده است.

       طریقه صحیح تغییر کردن چگونه است

       برای ایجاد تغییر در هر جنبه از زندگی باید از دادن آگاهی جدید به مغز شروع کنیم آگاهی منطبق با تغییری که می خواهیم ایجاد کنیم باشد استمرار در دادن آگاهی جدید باعث پردازش آن و ایجاد تصویر ذهنی جدید در مغز می‌شود.

       مغز بر اساس تصاویر ایجاد شده فرمول های جدید ایجاد می‌کند و در نهایت میل و تمایل در ما برای عمل کردن بر اساس فرمول های جدید را ایجاد می کند.

       مهمترین موضوع که سبب چاقی یا لاغری می شود تصویر ذهنی که در ذهن ذخیره کرده ایم .

      ✳ پس برای رسیدن به رویای لاغری تلاش فیزیکی برای لاغر شدن را متوقف کنید .

      سپس آگاهی جدید همسو با لاغر شدن را به ذهن خود بدهید.

       تغییر فرمول ذهنی سبب تغییر رفتار های  غذایی روزمره ما می شود و در نهایت جسم ما تغییر می کند.

      ✳ تکرار فایل ها خیلی مهم است بارها بشنوید درموردش فکر کنید  تا ملکه ذهن شود.

      هر انتقال آگاهی جدید استمرارداشته باشیم تا تصمیم جدید ما برای تغییر کردن به عنوان دستور کار جدید ما تعیین گردد در این صورت آگاهی جدید به ذهن ناخودآگاه منتقل می شود و سبب ایجاد تصویر ذهنی لاغری در  ما بر اساس تصویری جدید اقدام به ایجاد فرمول های رفتاری جدید میکند.

       به راحتی  می توانیم رفتار گذشته را تکرار نکنیم.

      من عاشق آش رشته هستم اونم باسبزی تازه .باید حتما یک کاسه رو بخورم بعدشم دوساعت بعدش دوباره میخورم امروز باشور وشوق آش پختم وقتی میخواستم بخورم فقط دو ملاقه کوچک خوردم دیگه نتونستم مثل قبل بخورم حرصم گرفته بودم .😡🙄

      هرچی تلاش برای بیشتر خوردن کردم نتیجه نداد😂بعدشم دیگه نخوردم .

      این یعنی فرمول جدید که رفتار من روهدایت میکرد .

      تکرار نکردن رفتارهای قبلی در واقع شکل گیری رفتار جدید ما هستند به اندازه ای که شما رفتار قبلی را تکرار نکنید در تثبیت رفتار جدید در خود موفق عمل کرده اید طولی نمی کشد که رفتار و واکنش های رفتاری ما در جهت متناسب شدن تغییر می کند و استمرار این روند باعث متناسب شدن ما می شود.

       تاثیر تصاویر ذهنی بر چاق شدن 

      دلیل چاقی؟ قبل از اینکه چاق شویم تصویر ذهنی چاق از خود در ذهن ما ایجاد کردیم تکرار تصویرسازی باعث الگو شدن آن برای عملکرد مغز میشود.

       فرمان های صادر شده از سوی مغز ما در راستای چاق‌شدن بود تکرار این فرمانها در نهایت سبب چاق شدن فرد می‌شود برای لاغر شدن از طریق ذهن باید تصویر ذهنی متناسب بدهیم .

      و استمرار در تصویرسازی متناسب شدن مغز باعث فرمان های متفاوتی می شود واکنش های ما به مواد غذایی تغییر می کند در نهایت متناسب می شویم.

      ✳هر وقت احساس آرامش در ذهن ما ایجاد شد از همان زمان استارت لاغری زده می شود.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/04/23 17:12
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27931 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,475 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان عزیزم .

      هنوز یه عده در این آموزش ها  به دنبال فوت کوزه گری هستن و به دنبال روشی هستن که استاد  براشون مشخص کنه چی بخورین یا نخورین و … ولی همچین برنامه هایی داده نخواهد شد و روش کاملا ذهنی هست .

      ما باید  اول فرمولهای ذهنی رو تغییر بدیم و در نتیجه جسم ما تغییر خواهد کرد .و همین کار  خیلی با رژیم فرق داره وقتی تغییر  از ذهن  شروع بشه ما هیچ وقت دجار استرس  و نگرانی و محدودیت نخواهیم بود چون قبل از اینکه رفتار ما تغییر کنه منشا اون که ذهن هست تغییر کرده پس دیگه ما عصبانی و نگران و ناراحت نخواهیم بود .  چون در این روش موضوع دیگه قرص،و رژیم ورزش نیست موضوع چیز دیگه هست .

      هر وقت آرامش داشتی و اطمینان داشتی که لاغر میشی لاغری در شما شروع میشود و دیگه ترس و نگرانی در شما و جود نخواهد داشت و این فرد در واقع داره فرمولهای ذهنیشی  رو تغییر میده .

      همه ی ما در زمان نوزادی  رفتار درستی داریم تا سن ۷ یا ۸ ماهگی  در واقع هر  وقت ما  گرسنه بودیم غدا  خوردیم و هر وقت سیر شدیم سرمون رو بر گردوندیم  و نخوردیم و اما وقتی کودک از نوزادی خارج میشه چون ارتباطش با پیرامونش بیشتر میشه در مسیر چاقی بیشتر قرار میگیره مثلا بعضی از مادرها  فکر میکنن که اگر بچه چاقتر باشه اون یک مادر لایق تر  و توانمند تر هست و بعصیا این دید رو داشتن که  اگر بچه ای  چاق بود میگفتن  آفرین این مادر کارش رو خوب بلده .

      و حتی خود من بسیار همچین تلاشی میکردم   که فرزندم رو چاق کنم و بارها به زور غدا وارد بدن فرزندم میکردم و  با این کار دیگه بچه ی من طرز خوردنش فرق میکنه و دیگه این مقدار خوردن رو به عنوان مقدار  سیری قرار میده .و همه ی افرادی که از کودکی اضافه وزن دارن همچین موضوعی هست که مادرها به عنوان مختلف شروع میکنن به مقدار زیاد غدا دادن  به بچه ها و دیگه در اون بچه پرخوری به وجود   میاد .

      وقتی بچه ی تپل  رو بارها  در کودکی با عنوانین خوشگل و لپو و تپل و …  صدا میکنیم به مرور تصویر ذهنی چاق در خودش ایجاد میشه چون ذهن کاملا تصویری هست .

      وقتی ما از کودکی در معرض خوردن زیاد قرار گرفتیم و تشویق شدیم برای خوردن زیاد  مثلا بخور که  زود بزرگ بشی بخور که قوی بشی  بخور که درست رو خوب یاد بگیری اینها همه تصویر چاقی از خودتون در ذهنتون به وجود اورده  .نه فقط در خوردن بلکه در بقبه جنبه ها هم همین طور هست مثلا  در دوران مدرسه هم همین طور هست اگر بارها به تو بگن که تو درست رو خوب یادمیگیری تو زرنگی دوست داری همیشه درس بخونی و نمره ی عالی بگیری و برعکس اگر نمره ی بد بگیری و سرزنش بشی  باز هم همین طور هست .

       در مواقع رژیم و ورزش اگر تصویر ذهنی ما هنوز چاق باشه با وجود تناسب کامل که کسب کردیم  اما دوباره  ما برمیکردیم به وزن قبلی  چون تصویر دهنی ما عوص نشده .

      من بارها شنیده بودم آدم در بارداری چاق میشه  و از همون اول میرفتم یه مانتو بسیار گشاد کمینو میخریدم که  کلی بزرگ و جادار بود که تا اخر بارداری هرچقدر چاق شدم جا داشته باشه  درواقع تصویر ذهنی چاق  از خودم داشتم و مغز من هم  داشته در اون دوران  فرمان خوردن صادر میکرده  .

      و هر چقدر بگی من از فردا پرخوری نمیکنم نمیشه چون معز ما فرمان صادر میکنه  بر اساس تصویر ذهنی ما .خیلی از ما جدیدا واقعا پرخوری نمیکنیم و حرص،و ولع نداریم چون تصویرهای ذهنی ما داره تغییر میکنه و دستورهای خوردن تغییر میکنه .

       معز ما بر اساس تصاویر ذهنی دستور میده .

      من قبلا عادت داشتم هر روز  چیپس و پفک و شیرینی بخورم و این اواخر  ومشتاق شده بودم  به خریدن مارکهای مختلف و طعمهای مختلف و  عادت به هر روز خوردن تا اینکه من تصاویر ذهنی خودم رو نسبت به خوردن این چیزها تغییر دادم و دیگه من خیلی راحت تصمیم میگیرم دیگه نخورم و دیگه اشتیاق من تغییر کرده و اشتیاق بر اساس تصاویر ذهنی من هست .

      من باید تصاویر ذهنی متناسبی داشته باشبم تا دستورهای مغزی متفاوتی رو داشته باشم .

      من باید اول حرکت به سمت چاقتر شدن رو متوفف کنم و بعد به سمت تناسب حرکت کنم نمیشه همزمان در دو جهت حرکت کنم .

      تصاویر چاقی رو پررنگ نکن با این کارها :

      پس به هیچ وجه در مورد چاقی خودتون حرف نزنید هر کس به شما گفت انگار چاق شدید شما اصلا حرف نزنید که من لاعر نمیشم و هر چی بخورم چاق میشم به هیچ وجه خودت رو سرزنش نکن  صحبت در مورد چاقی ممنوع  و هر وقت خواستی خرف بزنی بگو نمیخوام تصویرهای ذهنی رو پررنگ کنم .

       راه دوم :در مورد راه کارهای  برای رفع چاقی نباش هر چقدر به دنبال راه کار برای رفع چاقی باشی داری به چاقی بیشتر بها میدی و هر چقدر بخواهی از چیزی فرار کنی در ذهنت اون پررنگ تر میشه .هر چقدرربیشتر تلاش کنی برای لاغری تصاویر ذهنی چاقی  خودت رو پررنگ تر کردی . پس به هیچ وجه تحقیق نکن در مورد روشهای لاغری و اینکه چاقی چیه و ..

       راه سوم :در معرض اطلاعات چاق کننده قرار نگیرید مثلا انواع پیجها ی آشپزی رو و  شیرینی  پزی رو دنبال نکنید  که این کار  تصاویر ذهنی چاقی رو پررنگ میکنه .

      اگر این کارها رو بکنید دیگه تصاویر جاقی شما پررنگ نمیشه و نگرانی شما کم میشه و آرامش شما زیاد میشه و این نشانه ی خوبی هست .

      و اما برداشت من از فایل :

      من خدا رو شکر کلی تصویر از دوران تناسب خودم دارم و چون مربوط به خیلی پیش نیست در حد ۶ سال پیش تقریبا هست به راحتی میتونم خود متناسبم رو تصور کنم و همیشه به خودم  میگم من سالها در دوران مجردی خودم در این وزن بودم که به خاطر باورهای غلط و افکار غلط از دستش دادم و اما دوباره با  قرار گزفتن در  این راه درست به وجودش میارم  من از وقتی که در این مسیرم مثل قبل پرخوری ندارم حرص،و ولع ندارم ریزه خواری ندارم و اما شاید هنوز گاهی باشه ولی خیلی کمتر از قبل شده که این نشان از تغییر تصاویر دهنی  من هست که بازم باید بهتر و عالیتر روی خودم کار کنم و به اندام های چاق الانم بی توجه  باشم  تا به اون چیزی که میخوام برسم من خوشحالم که این روش اصولی هست و داره از ریشه مشکل من رو حل میکنه و اگر من الان پرخوری ندارم و کمتر میخورم به زور و رژیم و قرص،و دارویی ووووو نیست نه داره از جایی که دستور خوردن صادر میشه یعنی از معز من تغییرات رو ایجاد میکنه و برای همین هیچ استرس و نگرانی و عصبانیتی در کار نیست برعکس به احساس خوب قدرت و خود باوری و اطمینان و باور به خودم که منم میتونم تغییر کنم  رسیدم و اینکه  بدن من و متناسب با هم هیچ فرقی نداره مگه در دهنشون تفاوت هست که برای رفع این مشکل هر روز باید  در این مسیر   یک گام برداری و  حتما به اونها عمل کنی و چقدر این روش لاعری ارزشمند هست برای من که در اوج آزادی من دارم زندگی میکنم و هیچ محدودیتی ندارم و همین دیشب خانه مادرم  گرسنه بودم و با خیال راحت  شام هر چی بود  خوردم و یا امشب مادرم شام درست کرده و گفته حتما باید بیایین و  من ظهر هر چی خواستم خوررم و اصلا به دنبال حساب و کتاب کردن کالری و .. نیستم و فقط تمام تمرکزم بر این هست که  در هر وعده ی غدایی به اندازه بخورم و این مورد رو باید بهتر رعایت کنم و بارها به خودم بگم پرخوری کاری هست عیر انسانی و کاری زشت و زننده و کاری هست که انسان رو اذیت و بیمار و چاق میکنه و ما رو از هدف دور میکنه و کاری هست که انسان رو از خدا دورتر و به شیطان نزدیکتر میکنه و کاری هست که بدن رو نافرم و زشت میکنه و محل تجمع بیماریها میکنه و من هر بار بخوام پرخوری کنم باید به خودم بگم لذت زود گذر این مواد عذایی رو میخوام و یا لدت همیشگی تناسب اندام رو میخوام و به اندازه بخورم و دقیقا من قبل از ازدواجم همه چیز میخوردم اما کم و بعد از ازدواجم که تصاویر ذهنی من تغییر کرد و باورهام تغییر کرد من واقعا پرخور شدم همه چیز زیاد میخوردم حتی بیشتر وقتها از همسرم بیشتر میخوردم و بعدش هر جا مینشستم میگفتم اره اشتهام زیاده خوش به حاله لاغرها که هوس نمیکنن و نمیخورن و بعدا که در بارداریهام چاقیم بیشتر شد کلی دلایل دیگه هم اصافه کردم و با خیال راحت تر میخوردم تا واقعا دیگه از خودم ناراضی بودم و با ورزش،و رژیم سخت خودم رو لاعر میکردم و اما هیچ وقت نتیجه ماندگار نبودچون تصویر ذهنی من تغییر نکرده بود 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1400/04/08 00:48
      مدت عضویت: 1362 روز
      امتیاز کاربر: 18317 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 932 کلمه

      فایل “گام هفتادم “:

      👤چطور احساس ارامش با تغییرفرمولها ی ذهنی در من تاثیر گذاشته است:

      به طور کلی من به این نتيجه رسیده ام که ما فقط یکبار به این دنیا میاییم ، پس چه دلیلی دارد که من سرهر مسله کوچکی عصبانی بشوم. 🌼

      درست است که در ان لحظه شاید ان مساله برای من خیلی مهم و حیاتی به نظر برسد ، ولی واقعاً بارها امتحان کرده ام که با عصبانیت خودم،نه  تنها انرژي خودم تحليل رفته ، بلکه اطرافیان هم ازم دور شده اند و حتی به من برچسب ادمی که زود صداش بالا میرود و عصبانی میشود را چسبانده اند و از همه مهمتر اینکه از وجود صبر را که خداوند مهربان به من داده ، استفاده نکرده ام.🌻

      پس من تمرین استادرا شروع کرده ام که اگر عصبانی شدم، فقط تا 3 دقیقه در ان حال بمانم و بعد بی خیال ان موضوع شوم.🌺

      ترک عادت سخت است ولی امکان پذیر است ، وقتی چند روز پیش از پسرم سوال کردم که چه تغییری در من میبیند گفت که “مادر تو خیلی صبورتر شده ای و کمتر عصبانی میشوی و من به داشتن مادری مثل تو افتخار میکنم.” 🌹

      من اشک شوق در چشمانم حلقه زد و خدا را شکر کردم و به انجام بهتر و دقیقتر این تمرین پرداختم. استاد بسیار از شما سپاسگزارم مثل همیشه.🌸

      استاد گرامی،ممنونم از این همه اگاهی که دارید و مهمتر اینکه، انها را به اشتراک میگذارید.  مطمئن هستم که هزاران برابر این اگاهیها که به اشتراک میگذارید ، دعای خیر از اقصی نقاط عالم برای شما فرستاده میشود؛ چون زندگی افراد زیادی تحت این اگاهیها تغییر مییابد چه در وطن عزیزمان ایران ، چه المان ، چه استرالیا و چه در امریکا.🌷

      👤چطور تصور ذهنی من با تصویر من در اینه متفاوت شده است:

      من در تصویر ذهنی ام ،خودم را 50 کیلوگرم میبینم. یک خانم متناسب و خوشحالم که از وجود خودم لذت میبرم. ⭐

      چون 8 ساعت سر کار دایم به دو صفحه رایانه روبرویم نگاه میکنم و هر دو screen مقابل من ،عکس قدی من را که در ان 50 کیلو گرم هستم نشان میدهد که خودم تنظیمش کرده ام ،پس ضمیر ناخوداگاه من ، دایم ان تصویرمتناسب را در من تداعی میکند.🌟

      در عین حال وقتی جلوی اینه قرار میگیرم، سعی میکنم که تصویر صورتم را بااندام ان عکس متناسبم در ذهنم، برای چند ثانیه تصور کنم. 🌠

      یکم سخت است ولی برای چند ثانيه قابل اجرا است.  گاهی اصلا به اندام خودم نگاه نمی میکنم، ولی گاهی هم که نگاهم میافتد دچار ناراحتی نمیشوم ،خودم را سرزنش نمیکنم، چون میدانم لاغری در راه است و به زودی در جسمم پدیدار میشود ، این را تغییرات هر روزه رفتارم وتغییر درونم، به من میگویند. 🌼

      👤چطور تشویقهای معلمهای من باعث شد که من مدرس ریاضی شوم:

      من این تجربه استاد را زندگی کرده ام.  از دوران دبستان اینقدر معلمهای دلسوزریاضی من، مرا تشویق کردند که حتی من دوست داشتم در مدرسه بمانم و دیرترخانه بروم ،چون خیلی بهم خوش میگذشت.🌻

      سوگلی کلاس بودم و همیشه معلم ازم ميخواست من بروم و تمرین ریاضی را به عنوان نفر اول پای تخته بنويسم و بقیه ازروی راه حل من بنویسند ؛با اینکه پدر و مادر من بيسواد بودند و خواهران من هیچ کدام در زمينه ریاضی مهارتی نداشتند.🌺

      اینقدر این تشویقها زیاد بود که من از رشته ریاضی فارق التحصيل شدم و الان مدرس ریاضی در یکی از کالجهای امریکا هستم و شاگردان کالج همه دوست دارند با من کلاس بگيرند؛ چون هر کس با من کلاس گرفته حتماً درس ریاضی خودش را pass کرده و نمره خوبی از ان گرفته است. 🌹

      میبینید که چقدر تشویق ما را به اوج ميرساند و باعث پیشرفت ما میشود. 🌸

      👤کادویی که از همسر و پسرم گرفتم:

      چند روز پیش پسر و همسر من برای من دو بلوز سایز small خریدند و ان را از قسمت نوجوان و جوان فروشگاه برداشته بودند که روی ان “مخصوص سن 16 تا 20 سال” درج شده بود.🌷

      مدل و رنگ و جنس این دو بلوز بسیار لطیف ، شاد و ساده و شیک بود.  من انها را پرو نکردم و فقط موقعی که دوست داشتم ،پوشیدمشان.🌠

      بسیارلذت بخش بود که نه تنها انها اندازه ام بود؛ بلکه سایز انها برایم ازاد بود. از خوشحالی فقط شکر گزاری کردم و بابت تمرینهای بی نظیر استاد از ایشان ،قدردانی.  من بسیار خرسندم که مابه این راحتی و بدون رژیم و سختی داریم به خواسته متناسب شدن خود میرسیم بدون ذره ای محدودیت در عین ازادی.🌟

      همه ما انسانها عاشق ازادی هستیم و به محض اینکه ما را از چیزی منع کنند ،همه بیشتر تحریک به ان مورد منع شده میشویم.⭐

      بنابراین ، چون من از خوردن هیچ نوع ماده غذایی منع نمیشوم ، برای خوردن هم ،هیچ حرص و ولعی ندارم، هیچ تحریکی به زیادتر خوردن و بیش از مقدار مورد نیاز بدنم خوردن ،ندارم چون محدودیتی در خوردن ندارم.🌼

      من در دوره تناسب ذهنی ازادم ، ادم راحتی هستم ، فکرم کم کم دارد فقط و فقط و فقط روی خودم متمرکز میشود ، هر سریال و یاهر ویدیویی را نمیبینم ، روزی را بدون شکرگزاری و دعا با معبود خودم ،شب نمیکنم ، اخبار یا کشتار یاهر واقعه دلخراشی را دنبال نمیکنم، ولی دارم زندگی میکنم؛ فقط زیباییها را میبینم پس فقط زیباییها در اطرافم رخ ميدهند.🌻

      فقط در زندگی خودم متمركز شده ام، پس پیشرفت من و افکار معجزه اور ،سریعتر به ذهنم میرسد.  بیشتر شکرگزاری میکنم؛ پس خداوند هم قدرت و ارامش بیشتری را به من عطا میکند، چون من خواستار ان هستم و خودم ميخواهم و در مسیر روشن هدایت به سمت او گام برداشته ام.🌺

      هر چه بیشتر بخواهم و در این مسیر درست، بیشتر بمانم ؛او بیشتر به من عطا میکند. این یک قانون است و همیشه درست کار میکند.🌹 

      روز دوشنبه 7 تیر ماه سال 1400

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/03/19 18:31
      مدت عضویت: 1694 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,208 کلمه

      سلام .

      گام ۷۰ : تصاویر ذهنی چاق 

      تصاویر ذهنی چاق با تکرار اطلاعات چاق کننده از طریق ورودیها شنیده ها دیده ها و قضاوت کردنها تبلیغات  و ….  در ذهن ما ایجاد شده اند . 

      از بس از کوچکی تا همین حالا  این اطلاعات را در سر وارد کرده ایم برای همین تنها راه تغییر تصاویر ذهنی چاق کنترل ورودیهاست و هدایت ورودیها به سمت وارد کردن اطلاعات صحیح در مسیر لاغری صحیح . 

      الان داشتم مطلب مربوط به انتظار لاغری از این روش را در ذهن خود ایجاد کنید را میخوندم . واقعا که هر کجای این مسیر باشی چقدر عالی میتونی از مطالب برداشت نیکو داشته باشیم . وقتی تصاویر ذهنی ما تغییر کنند مسلما انتظار لاغری هم در ما ایجاد میشه و به مراتب وقتی انتظار لاغری در ما ایجاد بشه چون یک احساس هست  کمک میکنه به تغییر تصاویر ذهنی . 

      ما باید ذهنیت خود در مورد لاغر شدن را رها کنیم . 

      تصاویر ذهنی در حقیقت ته نشین سیل اطلاعاتیست که به صورت رودخانه بر ما جاری میشوند . اگر این اطلاعات لاغر کننده باشند این ته نشین یا همان تصاویر تصاویر لاغریست اما اگر سیل اطلاعات چاق کننده باشد ته نشین ذهن ما چاقیست و خبر خوش اینست آب اصلی رودخانه ی وجود ما لاغریست . اگر ما ورودی های خود را در جهت لاغری هدایت کنیم و اب آلوده وارد مسیر اصلی رودخانه نکنیم ته نشین چاقی در ذهن نخواهیم داشت . 

      یکی از کارهایی که شدیدا تصویر ذهنی مارا به سمت چاقی تغییر میدهد وزن کردن است . ترازو را دور بیندازیم . 

      یکی دیگر از کارها زیر و رو کردن و دیدنو لمس چاقیهایمان جلوی آیینه است . از این کار پرهیز کنیم .

      گفتگوهای دیگران را مبنی بر چاق شدن اهمیت ندهیم . 

      حتی مبنی بر لاغر شدن هم اهمیت ندهیم . آنها هم مسیر ذهنی مارا تغییر می دهند . 

      در مورد روش ذهنی با کسی صحبت نکنیم . 

      به خوردنهای خود توجه نکنیم . قضاوت نکنیم . 

      مواد غذایی در ذهن ما برابر با چاقی تعریف شده اند یا باید دیدگاه خود را نسبت به آن تغییر دهیم و یا باید کاملا به خوردن خود بی تفاوت باشیم . یعنی درست مثل معتادینی که در حال ترک مواد هستند ما هم به دلیل اینکه خوردن مواد غذایی در ذهن ما برابر با چاقی تعریف میشود باید تا جاییکه می توانیم خودمان را از مواجه شدن با شرایطی که  این فرمول ذهنی را در ما فعال می کند دوری کنیم تا کم کم این فرمول را کمتر و کمتر در زندگی روزمره ی خود استفاده کنیم . 

      مواد غذایی مارا چاق نمی کند . خوردن مواد غذایی هم مارا چاق نمی کند . خوردن بیش از اندازه ی مواد غذایی به ما احساس چاقی می دهد و تصاویر چاق را فعال میکند . پس  تا زمانیکه با خوردن زیاد مواد غذایی احساس چاقی در ما ایجاد میشود باید کاری کنیم خودمان را در معرض این رفتار قرار ندهیم . و البته این هم یک فرمول ذهنی و یک تصویر چاق است که به خاطر استفاده ی زیاد از این فرمول و مشاهده ی نتیجه ی آن  در ذهن ایجاد شده و وقتی از فعال شدن تن جلوگیری کنیم تا حد خیلی خیلی زیاد در فعال سازی لاغری تاثیر گزار است . 

      حتی ما خیلی وقتها حتی با دیدن غذا نیز احساس چاقی می کنیم یعنی توجه به چاقی و  فرمول خوردن و متعاقب آن عداب وجدان در ما فعال میشود یعنی  تا این حد تصاویر چاقی در ذهن ما فعال است . پس بهتر است ورودی چشم را از این نعمت الهی فرو بیندازیم تا این تصاویر در ذهن ما کمرنگ تر شوند . 

      مخصوصا دیدگاه درونی خود را و برای تغییر دیدگاه درونی نیز بهترین کار اینست که  آن عامل از دیدگان ظاهری ما نیز کنار برود . 

      حتی جالبه باز باید مراقب باشیم که این حالت حالت مبارزه و جلوی خود گرفتن پیدا نکنه . چون این احساس هم باز در پررنگ کردن چاقی داره فعالیت میکنه . 

      یکی از تفاوت انسانهای چاق و لاغر دقیقا در کانون توجه  است . آنها توجهی به چاقی ندارند . هر چیزی آنها را یاد چاقی و یا لاغر شدن نمی اندازد . آنها تصویر ذهنی لاغر شدن را با تصویر ذهنی چاق نپوشانده اند  و ما هم باید دقیقا مثل آنها شویم حالا هرکاری که بیشتر مطابق میل ماست چون هر زمان یه ترفندلازم میشود که تکرار شود تا یاد چاقی و لاغری از ذهن ما پاک شود. مرور اطلاعاتی که در این سایت است نیز بهترین راه فراموش کردن و پاک کردن تصاویر چاقیست . چون به اندازه ای که ما این اطلاعات را تکرار می کنیم یعنی داریم آب وجود خود را از چاقی پاک میکنیم و اجازه میدهیم آب زلال لاغری در وجود ما جاری شود . 

      ذهن ما اونقدر تیزه که واقعا طعم اب چاقی و لاغری رو عالی تشخیص میده . پس خیلی مهمه که چطور از این اطلاعات استفاده کنیم که در جهت پاکسازی تصاویر چاقی به ما کمک کنه . یعنی تحلیل کردن ما هم در این مسیر خیلی مهمه . ممکنه گاهی اوقات این اطلاعات رو با چاقی تحلیل کنیم و در نتیجه نتایج دلخواه رو نگیریم . پس توجه کنیم که هم گوش دادن به فایلها و انجام تمارین مهمه هم نوع تحلیل و برداشت ما . برداشت ما باید احساس متناسب شدن و انتظار متناسب شدن و حرکت در مسیر لاغری به ما بده . 

      پس دوستانی که شاید تا الان نتیجه نگرفتن به  تحلیل خودشونم توجه کنند . تحلیلاتمون باید حس خوب بهمون بده . امیدوارمون کنه . مشتاقمون کنه . ایمانمون رو بیشتر کنه و گفتگوهای ذهنیمون رو در مسیر لاغری  نگهداره . یعنی احساس چاقی دیگه نداشته باشیم و برعکس احساس لاغری در وجودمون باشه . احساس و انتظار لاغر شدن . باز هم دقت کنیم اینجا هم باز تصاویر ذهن ما  دچار تحریف شده . این احساس و انتظار لاغر شدن با تحمیل این احساس به خودمون متفاوته . تحمیل کردن باز در جهت چاقیه و ما به زور میخوایم این احساس رو ایجاد کنیم . پس دقت کنیم که احساس و انتظار لاغر شدن با تحمیل این احساس متفاوته نشانه اشم اینه وقتی احساس تحمیل داریم یعنی باز چرا چرا گفتنها رو داریم در ذهن تکرار می کنیم . چرا لاغر نمیشم . چرا چاق میشم . یعنی باز توجه روی چاقی . ولی وقتی احساس لاغری داریم حالمون خوبه احساسمون خوبه خودمون رو سرزنش نمیکنیم با نگاه در آیینه به خودمون عشق میورزیم حس سپاسگزاری در وجودمونه و همه ی اینها یعنی آب لاغری آلوده نشده و داره عالی جاری میشه . 

      اگر میخواهیم لاغر شویم باید تصاویر چاقی رو پاک کنیم تا آب لاغریمون گل آلود نشه . 

      آب را گِل نکنیم . ☺

      راستی  یه نکته ی  دیگه به ذهنم اومد البته شما قبلا گفته بودید اما امروز نگاهی تازه بهش پیدا کردم . اونم این بود که ما برای چاق شدن زمان تعیین نکرده بودیم . یعنی هیچ وقت نگفته بودیم چاقی ما اینقدر طول می کشه در حالیکه واسه لاغری همش ته ذهنمون یه زمانه که مثلا لاغر شدنمون انقدر طول میکشه . اینم یه فرمول اشتباهه که ما برای لاغری زمان بزاریم . زمان گذاشتن احساس مارو بد می کنه  مارو دچار عجله و احساس ناتوانی و وای چرا لاغر نشدم و ….. می کنه و باز هم تصویر چاق در ذهن فعال میشه  . 

      به خدا خیلی قشنگه این راه . خدایا سپاسگزارم . استاد ازتون خیلی ممنونم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/01/22 23:33
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27931 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,265 کلمه

      هنوز بعضیا به دنبال اون فوت کوزه گری هستن و به دنبال  اون برنامه های رژیمی و ورزشی هستن اما همچین برنامه هایی داده نخواهد شد و  این راه کاملا ذهنی هست و  فقط  با تغییر فرمولهای ذهنی نتیجه به دست میاد  که با  این تغییر  فرمولها رفتارهای ما هم تغییر میکنه اما  در این روش  ذهنی  با این تغییرها  ما  اصلا عصبانیت و استرس و ‌.. نداریم  که چرا  من نباید  بخورم و محدود باشم چون منشا دستور خوردن در مغز ما هست و مغز ما داره تغییر میکنه .
      (واقعا این مسیر آرامش داره چون آزادی کامل داریم و هیچ محدودیتی نداریم و بسیار رفتارهای درستی رو از خودمون نشون میدیم که ما رو در رسیدن به هدف موفقتر میکنه )
      هیچ چیز در جهان یک وجهی نداریم اگر تصاویر ذهنی  چاق ما باعث چاقی ما شدن حالا تصاویر لاغری ما باعث لاعری ما  خو اهند شد.

      همه ی ما  از وقتی به دنیا  اومدیم یعنی  از زمان شیر خوارگی این دستور خوردن کاملا اتوماتیک هست ودیدیم  نوزادها  هر  وقت گرسنه باشن شیر  میخورن و اگر  گرسنه نباشن دهانشون رو میبندن و سرشون رو برمیگردونن و نمیخورن چون ذهنشون پاک و تمیز هست و  بعضی افراد تا بزرگسالی همین طور  ذهنشون پاک میمونه( ذهن اگر پاک و تمیز باشه در هر جنبه از زندگی ما موفقتر میشیم  و اگر ذهن رو پر از اطلاعات غلط کنیم  رسیدن به هر هدفی سخت میشه چون کلی مانع داریم کلی ورودیهای منفی داریم و کار سخت تر میشه پس بهتر  که ورودیهای ذهن رو کنترل کنیم و هر  اطلاعاتی  رو وارد اون نکنیم و خوردن هم دستوری هست که از مغز ما میاد مثل تنفس،و پلک زدن ما و یا ضربان قلب ما و … و اصلا نباید ما نگران اون باشیم که آیا درست خوردم امروز و یا این رو بخورم و … خیلی راحت باید ما به نیاز جسممون که گرسنگی هست پاسخ بدیم
      ولی مادرهایی  هستن که تمایل دارن به بچه ها بیشتر غذا بدن چون باور دارن بچه در سن رشد هست و  به خیلی  از مواد غدایی احتیاح داره  پس باید  بخوره و چاق بودن بچه رو نشان از توانمندی مادرها  میدونن و لاغر بودن بچه ها نشان از بی لیاقتی مادر میدونن(منم دقیقا این افکار رو داشتم و با همین طرز فکر  دخترم رو بزرگ کردم و در چندین سال قبل من خیلی خودم رو اذیت میکردم که اون غدا بخوره و اگر نمیخورد هم خودم و هم دخترم و هم همسرم  رو کلافه و عصبی میکردم و زندگی رو برای خودم جهنم میکردم حتی در زمانی که دخترم شیر میخورد  من فیلم موبایل بالا سرش  میگرفتم نگاه کنه و بیشتر بخوره که وزن بگیره و خیلی تلاشها ی الکی میکردم و واقعا وقتی یادم میاد که چقدر من زندگی رو برای خودم و خانوادم زجر اور و سخت کرده بودم  ناراحت میشم یادم هست  که  حتی میگفتم  باید در فلان ساعت همان مقدار که من میگم رو بخوره و اگر نمیخورد باید کلی مشغولش میکردم تا بخوره و خیلی وقتا بالا میورد و من عصبی تر میشدم و ای کاش اگاهی های الان رو اون موقع داشتم و اما به لطف خدا برا پسرم تا حدود زیادی بهتر بودم و خودم رو کمتر اذیت کردم و این اگاهی ها رو هم کسب کردم و  این کارها رو ادامه ندادم و دیگه دارم با اگاهی کامل با خانوادم در امر خوردن برخورد میکنم و خوشحالم از ورژن جدید  خودم ) و خیلی از مادرها عجله دارن بچه ی تپل داشته باشتن و این رو امتیازی  برای خودشون میدونن که  بچه تپل باشه و ممکنه حتی با سرگرم کردن بچه ها با تلویزیون و آهنگ وبه اون غذای بیشتری بدن و دیگه فرمولهای ذهنی بجه رو تغییر میدن و چون مادر به صورت دستی داره فرمولهای ذهنی رو بچه رو تعییر میده دیگه سیری با اون حد زیاد  خوردن پیام میده و بچه به مرور درخواست غدای بیشتر رو میده.(به لطف خدا من خیلی تلاش کردم در زمان کودکی بچه هام مخصوصا دخترم حتی از زمان بارداری  من  تلاش میکردم  فرزندانی چاق داشته باشم و واقعا در ذهن منم نشان از قوی بودن بچه و بنیه ی قوی داشتن بود و اینقدر میخوردم تا در وزنهای ۱۰۰ کیلو و ۱۰۵ کیلو در هر بارداریم میشدم و کلی اصافه وزن وحشتناک داشتم که دیگه پزشک من میگفت خطر ناک هست و باید کنترلش کنی با اون کنترلها من در اون وزن موندم و سرانجام تلاشم هم شد فرزندانی با وزن بالا دخترم ۳ و ۷۰۰ بود و پسرم ۴ و ۲۰۰ بود که بسیار ذوق میکردم از وزن بالای اونهاو اما در ادامه برای چاق کردنشون خیلی تلاش کردم و اما به لطف خدا همیشه فرزندان نرمالی داشتم با قد و وزن کاملا طبیعی نه کمبود وزن داشتن نه اصافه وزن داشتن و همچنان هم همین طور هستن فقط خودم رو اذیت میکردم و نتیجه اش میشد حال بد برای خودم )

      فرمولهای ذهنی بچها با به زور غذا دادن به بچه ها به راحتی تغییر میکنه و ذهن کار نداره کسی به زور داره غذا  میده  یا اینکه با سرگرم کردن غذا  میده ذهن ما فقط اون مقدار غدا رو که  وارد بدن میشه رو طبیعی میدونه و دیگه اون حجم غدا رو حداقل مورد نیاز غذاا قرار میده و بچه حالت عادی غذا خوردنش میشه پرخوری .
      (چقدر من  در کودکی فرزندانم کار خطر ناکی  می کردم   که مدام به بهانه های مختلف می  خواستم به اونها غدا بدم و اونها رو چاق کنم  و به قول استاد  مادرها با دست خودشون بچه ها رو دارن معتاد به مواد عدایی میکنن و چقدر این اعتیاد رواج داره و آسان هست و ما عزیزان خودمون رو به دست خودمون به دام  چاقی میندازیم و گرفتار این بلای خانمان سوز چاقی میکنیم  و اصلا نه تنها این کار زشتی برای ما نیست خیلی هم از نتیجه اش ذوق میکنیم و بچه و خودمون رو تشویق میکنیم که آفرین ادامه بده بخور که قوی بشی  بخور که بزرگ بشی و …)

      وقتی ما از بچگی کانالهای عصبی مون تکمیل میشه پس چون بارها شنیدیم باید غدا بخوریم که تپل بشی باید غدا بخوریم که بررگ بشی و ..چون ذهن تصویری هست و ما از کودکی در معرض این شنیده ها قرار گرفتیم و تشویق شدیم که بیشتر بخوریم  که بزرگ بشیم و یا  درسهامون رو درست یاد بگیریم همه ی این شنیده ها  یک تصویر چاقتز از خودمون به وجود آورده و ذهن ما تلاش کرده ما رو به اون تصاویر برسونه (ذهن ما کاملا تصویری هست و هر تصویری از ما داشته باشه حتما باید ما رو به اون شرایط برسونه  در واقع ذهن ما آماده ی خلق کردن  کردن هست فقط کافیه ما تصویری و یا فکری داشته باشیم اون میگه چشم سرورم من برای شما به وجودش میارم کاری نداره من  اون فکر رو دوست دارم یا ندارم فقط نگاه میکنه ببینه چه افکار و اندیشه هایی در سر  داریم همونا رو برای ما خلق میکنه پس بارها در مغز من کردن بخور که بزرگ بشی بخور که قوی بشی بخور که همه دوست داشته باشن و یا بخور که خوب درسهات رو یاد بگیری و در ذهن من یه تصویر چاق ایجاد کردن و من رو هم چاق کردن اول ما باشنیدن و بارها گفتن و دیدن در نهایت رفتارمون  تغییر کرده و بعد جسممون چاق شده )
      و ذهن ما کلا در هر جنبه با تشویق کردن بیشتر تلاش میکنه مثلا اکر در درس تشویق شدیم بیشتر تلاش کردیم و یا اگر برعکس ما در درس خوندن تنبیه شدیم ما بیشتر از درس فاصله گرفتیم .( ذهن ما دوست داره که ما  هر فکری که داریم در اون جنبه پیشرفت کنیم و زیادش کنیم مثلا دنبال درس باشی میگه برو هنوز بیشتر دنبال کن یا دنبال ورزش باشی میگه برو بیشتر تلاش،کن و اگر تشویقش،کنی  زودتر نتیجه  میده )
      و هر کس که بارها برای لاغری تلاش کرده و اما موفق نشده چون تصویرهای ذهنی چاق از خودش داشته باعث شده که نزاره موفق بشه .

      همه ی این حرفها در ذهن من یک تصویر چاقتر  رو به وجود آورده  و مغز دستورهای پرخوریی صادر کرده چون تصویر رو دیده و هر چقدر از پرخوری  خودت بدت بیاد فایده ای نداره چون معز داره فرمان صادر میکنه بر اساس تصویرهای ذهنی چاق داره فرمان  صادر میکنه .( من شده بارها پرخوری کردم و خیلی ناراحت شدم و عذاب وجدان گرفتم و ناراحت شدم و گفتم ای کاش نمیخوردم و دیگه از فردا شروع میکنم و نمیخورم اما وقتی فردا میشد و من دوباره گرسنه میشدم اصلا اون حرفها رو فراموش میکردم و میخوردم و بازم دوباره ناراحت میشدم و اما هیچ فایده ای نداشتن برای من این تصمیم به نخوردنها و ذهن چاق من  در نهایت من رو شکست میدادو من چاق تر میشدم چون در ذهنم کلی افکار و باورهای چاق کننده داشتم  که به صورت تصویری  در ذهنم هستن و از اونجا مغز من دستور پرخوری رو صادر میکرد و تصمیم من هیچ کاره بود چون تمام فرمانها ی بدن ما از مغز ما میاد و ما باید اول اونجا رو درست کنیم تا نتیجه بگیریم )
      واقعا برای پرخوری نمیشه راه کار داد مگر با مرور آموزشهای ذهن (واقعا همین طور هست من الان بدون دخالت هیچ دکتر تغدیه و مربی ورزش و هیچ فعالیتی دارم خیلی عالی و کنترل شده رفتار میکنم و خیلی وقتا بعدا متوجه میشم مثلا اطرافیان من همین چند روز پیش به من میگفتن چرا تو رو هر وقت میگیم غدا بخور میگی سیرم و بعد من داشتم فکر میکردم راست میگن من قبلا هر چی بود باید میخوردم و نمیتونستم که نخورم و اما حالا تا گرسنه نباشم نمیتونم بخورم و لدت نمیبرم از اون خوردن مگر واقعا گرسنه باشم و این فقط به خاطر اموزشهای عالی هست )
      هر کس داره نتیجه ی عالی از این مسیر میگیره چون تصاویر ذهنی جدید ایحاد میشه و مغر دستورهای غذایی جدیدی صادر میکنه و رفتارهای جدید تری شکل میگیره و در نهایت جسم هم تغییر میکنه .(من همین دیشب خواستم غدا بخورم
      ;ترجیح دادم شامم رو خالی و بدون نون بخورم نه اینکه بخوام و نخورم نه اصلا اینطور  نبود ترجیح دادم  یه کاسه  حلیم بخورم در صورتی که من عاشق حلیم با نون بودم قبلا ولی دیشب نتونستم و این کار رو نکردم )
      پس  توصیح دادیم تصاویر ذهنی چاق به چه شکلی در ذهن ما ایجاد شده 

      اشتیاق ما به خوردن تغیر میکنه و اشتیاق از همون تصاویر ذهنی ایجاد میشه و یا از همون خاطرات هست .

      حالا چطور تصاویر ذهنی رو به لاغری تغییر بدیم تا دستورها و رفتارهای جدید داشته باشیم .

      برای تغییر هر مساله اول باید مانع از تشدید و  پر رنگ شدن اون مساله  که  تصاویر ذهنی چاقی  هست بشیم و بعد حرکت به سمت متناسب شدن رو آعاز کنیم یعنی اول حرکت به سمت چپ رو متوقف کنیم و بعد حرکت به سمت راست  رو شروع کنیم نمیشه هم زمان در دوجهت حرکت کرد .

      یرای جلوگیری از حرکت به سمت تصاویر چاقی :

      • به هیچ وجه  درباره ی چاقی خودتون حرف نزنید 

      خودتون رو سرزنش نکنید و درمورد چاقی خودتون به بقیه نگید که من هر چی بخورم چاق میشم و …وصحبت در باره ی چاقی باید ممنوع باشه و هر وقت خواستین در مورد چاقی حرف بزنید بگو نمیخوام تصاویر چاقی رو پررنگ کنم (من قبلا خودم رو زیاد سرزنش میکردم و میگفتم به خودم و بقیه که چرا من چاقم من که هیچی نمیخورم پس چرا اینطورم دیگه کمتر از این که نمیشه بخورم همش غدای رزیمی میخورم ولی جرا دارم چاقتر میشم ؟؟.و هی اوضاعم بدتر میشد و خودم خبر نداشتم  دارم چیکار میکنم )
      و مرحله ی بعد به دنبال راه کارهای رفع چاقی نباشید 

      هر چقدر به دنبال راه کار باشی داری بیشتر به چاقی توجه میکنی و  و به اون بها میدید و این موضوع رو دارین پر رنگتر میکنید .

      پس ببین سالها هر چقدر تلاش کردیم لاغر بشیم داریم تصاویر چاقی خودمون رو پرر نگ میکنیم 

      پس آرامشتون رو حفظ کنید و به این راه اطمینان کنید ‌( من همش به دنبال راه برای برطرف کردن چاقی بودم حتی در ورزشم تمام توجهم به این بود که چقدر عرق کردم چقدر لاعر شدم حالا در خوردنم حواسم بود که نکنه بخورم و چاق بشم و من نباید بخورم که جلوی جاقی رو بگیریم و خلاصه هر کس هم لاغر میشد باید میپرسیدیم تو چیکار کردی منم خوبه انجام بدم و همش حسرت میخوردم و به دنبال راه ای بودم که لاغر بشم )
      مرحله ی سوم در معرض اطلاعات تحریک کننده نباشید مثلا عضو کانالهای آشپزی نباشید و چه دلیل داره اینطور این برنامه ها رو دنبال کنید (من زیاد داشتم پیجهای اشپزی و فست فودیها رو و نگاه میکردم ببینم چطور درست میکنن و چقدر از کش اومدن پنیر غداهای فست فودی لذت میبردم  و همیشه در حال سرچ کردن انواع غداهای جدید بودم  و دوست داشتم طعم های حدید رو بچشم و همیشه طالب تست کردن مزه های جدید بودم و دستور هر عدای جدیدی رو که میدیدیم میگرفتم )
      پیگیری روشهای پخت هر غدا شما رو تحریک میکنه به خوردن و هر وقت عادت کنی به دنبال غدای جدید باشی  ذهنت همیشه  میگه  بخور یه چیر جدید بخور .

      این سه گام باعث آرامش شما میشه و شما نگران چاقی کمتر میشی و این یعنی تصاویر شما داره تغییر میکنه 

      و بعد از این مرحله ذهن شما تصاویر چاقیش کمرنگ میشه و آماده ی رفتن به سمت تصاویر لاعری هست .(پس من  الان این  همه آرامش دارم و این همه لذت میبرم  از خودم از مسیرم از خوردنم به خاطر عوض شدن تصاویر ذهنی هست و  من با وجود هر چیزی که میخورم اصلا نگران چاقیم نمیشم و خوب میدونم به زودی به جسم جدیدیم که در وزن ۵۹ کیلو و سایز ۳۸ هست میرسم و لدت میبرم  و من در راه درست دارم قدم بر میدارم   و اصولی دارم لاغر میشم )

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم