انسان در طول زندگی آرزوهای زیادی در وجودش شکل می گیرد اما فقط تعداد ناچیزی از آنها محقق می شود.
تنها دلیل نرسیدن به خواسته ها ایمان نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند است.

درخواست از خداوند
از کودکی بارها شنیده بودم نباید درخواست های زیادی از خداوند داشته باشیم.
اگر خداوند به ما سلامتی داده است کافی است و گناه دارد اگر درخواست های بیشتری از او داشته باشیم.
اگر صاحب اولاد هستی دیگر نباید از خداوند درخواست های بیشتری داشته باشی.
اگر دستت جلوی مردم کشیده نسیت این از لطف خداوند است و دیگر نباید درخواست های بیشتری داشته باشی.
به شکل های مختلفی در ذهن ما این نگرش شکل گرفته است که اگر می خواهی خداوند تو را دوست داشته باشد نباید از خداوند درخواست کنی. او هرآنچه صلاح بداند به تو می دهد و هرآنچه به تو نداده است حتما صلاح تو نبوده.
بارها شنیده بودم که مومن واقعی اگر در تنگنا و سختی قرار می گیرد باید قناعت کند چون خداوند برای او این شرایط را خواسته و حتما به صلاحش است.
قناعت کردن در ذهن بسیاری از انسانها به مفهوم درخواست نکردن از خداوند است.
بسیاری از ما عقیده داریم که هرآنچه خداوند صلاح بداند به ما عطا می کند بنابراین نباید از خداوند آنچه نداریم یا دوست داریم داشته باشیم را درخواست کنم. چون خداوند خودش بهتر از ما می داند چه چیزی به صلاح ما هست و چه چیزی به صلاح ما نیست.
باور نداشتن به تحقق آرزوها توسط خداوند مهمترین دلیل برآورده نشدن آرزوهاست، چرا که فرد به سادگی از خواسته ها و تحقق آرزوهای خود دست بر می دارد و از آنجا که در اطراف ما پر است از آدم هایی که تحقق آرزوهای خود را تجربه نکرده اند و برآورده شدن آرزوها را امری محال می دانند. به سادگی می تواند این نگرش در ذهن ما نیز شکل گرفته است که تحقق آرزوها غیرممکن و محال است.
نزدیک به صد در صد انسانها زمانی که می خواهند به خواسته ها و تحقق آرزوهای خود فکر کنند چون به چگونگی برآورده شدن یا سختی های احتمالی در مسیر رسیدن به آرزوی خود فکر می کنند و همانجا متقاعد می شوند که امکان ندارد آرزوی آنها برآورده شود و به راحتی رویای خود را فراموش می کنند.

تحقق آرزوها
برای رسیدن به آرزوها اولین قدم تغییر نگرش درباره تحقق آرزوهاست.
باید این نگرش که تحقق آرزوها محال است یا شتر در خواب بیند پنبه دانه را به طور کلی از وجود خود پاک کنید.
بهترین روش برای تغییر نگرش درباره تحقق آرزوها این است که انجام مراحل آن را به خداوند واگذار کنید.
این نگرش را در وجود خود قرار دهید:
من ایمان دارم که آرزوهایم توسط خداوند در شرف تحقق است.
هیچ انسانی نمی تواند در برابر اراده خداوند برای تحقق آرزوهای من ایستادگی کند.
هیچ یاس و ناامیدی در وجود من نمی تواند جلوی تحقق آرزوهایم توسط خداوند را بگیرد.
خداوند برای هر مشکل یا مانعی که در مسیر تحقق آرزوهایم با آن مواجه شوم راه حل مناسبی دارد.
افراد شایسته ای در مسیر زندگی من قرار می گیرند که دستان خداوند برای کمک به تحقق آرزوهای من هستند.
در مسیر زندگی ام همزمانی های مختلف به شکل اتفاقات و شرایط گوناگون رخ می دهند که همه در جهت تحقق آرزوهای من هستند.
من سرنوشتم را به کمک خداوند به بهترین نحو می سازم و تجربه ای لذت بخش در زندگی خواهم داشت.

تحقق آرزوهای من
لاغر شدن آرزوی بود که تحقق آن را محال ممکن می دانستم. سالها چاق بودن و بارها تلاش کردن برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن باعث شده بود که باور کنم هرگز لاغر نخواهم شد.
صحبت های اطرافیان درباره اینکه چاقی در خانواده ما ارثی است و من به خاطر تنبل بودن و اراده نداشتن هرگز لاغر نخواهم شد.
آرزوی من لاغر شدن بود اما تحقق آن را غیرممکن می دانستم.
اما زمانی که به لطف خدای مهربان ایده لاغری با ذهن به من الهام شد نور امیدی بر قلب من تابیدن گرفت.
با اینکه فکر کردن به لاغر شدن هم خنده دار بود و انبوه افکار منفی در ذهنم شکل می گرفت که من هرگز لاغر نخواهم شد اما نوری که از سوی خداوند به قلب من تابیده شده بود باعث شد تا بر انبوه افکار منفی غلبه کنم و قدم در مسیر لاغری با ذهن بگذارم.
طولی نکشید که اطمینان پیدا کردم توسط خداوند در مسیر لاغری با ذهن در حال هدایت شدن هستم.
من عادت داشتم هربار که می خواستم برای لاغر شدن اقدام کنم از چند روز قبل به همه اعلام می کردم که تصمیم گرفتم لاغر بشم و این بار تا آخر ادامه خواهم داد. صحبت کردن درباره تصمیم به لاغر شدن باعث حرف و حدیث های زیادی در اطرافیانم می شد که مرا مسخره می کردند که بی خودی تلاش نکن. اگر لاغر بشو بودی تا حالا لاغر می شدی.
اما به شکل عجیبی از وقتی تصمیم گرفتم از قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم به کسی در اینباره چیزی نگفتم. گویی فراموش کرده بودم با دیگران درباره تصمیم خودم صحبت کنم.
بعد از چند روز متوجه شدم که من برای اولین بار به کسی نگفتم که قصد لاغر شدن دارم و همین موضوع باعث شد که باور کنم واقعا توسط خداوند در حال هدایت در مسیر لاغر شدن هستم.

از همان اول این نگرش را در خودم ایجاد کردم که اینبار قرار است توسط خداوند لاغر شوم.
ناگفته نماند که قبل از شکل گیری ایده لاغری با ذهن آرزوی پرداخت بدهکاری های من برآورده شده بود و چون ایمان داشتم تحقق این آرزو فقط توسط خداند صورت گرفت است چون من ده سال بود برای پرداخت بدهکاری هایم تلاش می کردم اما هر سال بدهکارتر می شدم.
همان شرایطی که سالها برای لاغر شدن تجربه کرده بودم که هر سال بارها رژیم می گرفتم اما هر سال چاق تر می شدم در مورد بدهکاری هایم نیز تجربه کرده بودم. هر سال تلاش می کردم بدهکاری هایم را پرداخت کنم اما هر سال بدهکارتر می شدم.
از آنجا که بعد از درخواست از خداوند برای پرداخت بدهکاری ها توانستم در کمتر از یک سال تمام بدهی های ده ساله را پرداخت کنم ایمان داشتم که این معجزه ای در زندگی من بوده است که فقط از عهده خداوند بر می آید.
به همین دلیل وقتی ایده لاغری با ذهن در وجود من شکل گرفت با اینکه از نظر خودم لاغر شدن محال بود اما به خودم گفتم سال قبل من یک آرزوی محال کردم و خداوند در کمتر از یک سال آن را برآورده کرد حالا که خود خداوند آرزوی لاغر شدن را در قلب من قرار داده است پس حتما این آرزو هم برآورده خواهد شد.
ماه ها گذشت و من هر روز در حال مطالعه و تحقق درباره قدرت ذهن و تاثیر آن بر جسم و چگونگی استفاده از قدرت ذهن برای تغییر جسم بودم و هیچ نشانه ای از لاغر شدن در خودم نمی دیدم اما ذره ای از ایمان من نسبت به تحقق آرزوی لاغر شدن در وجودم کاسته نشده بود.
هر روز با اشتیاق و انگیزه برای کشف تازه های دیگری درباره قدرت ذهن از خواب بیدار می شدم و تلاش می کردم تمام وقت های آزاد و بیکاری در مغازه را مشغول تحقیق و یادگیری کنم و به لطف خداوند نشانه های تحقق آرزوی لاغری بعد از حدود ۱۵ ماه نمایان شد.
من در این مدت هیچ فعالیت ورزشی برای لاغر شدن انجام نداده بودم و از هیچ برنامه رژیمی برای لاغری استفاده نکرده بودم اما جسم من مقداری لاغر شده بود به شکلی که اطرافیان به من می گفتند که نسبت به ماه یا هفته قبل لاغر شدی.
شنیدن نشانه های تحقق آرزوی لاغری اشتیاق و انگیزه من را برای ادامه دادن و واضح تر کردن معجزه خداوند در وجودم بیشتر شد.
آنچه باعث غلبه بر انواع افکار منفی در وجودم شد که همیشه مرا برای لاغر شدن مورد تمسخر قرار می داد این بود که من مسئولیت تحقق آرزوی لاغر شدن را به عهده خداوند گذاشته بودم.

از آنجا که برای اولین بار در زندگی بود که بدون رژیم و ورزش و از طریق انجام تمرینات ذهنی در حال تلاش برای لاغر شدن بودم، خودم را در تحقق آرزوی لاغری هیچ کاره می دانستم و باور داشتم که این بار قرار است توسط خداوند رویای لاغری من محقق شود.
به همین دلیل هر بار که درک جدیدی از چگونگی لاغری با ذهن در وجود من شکل می گرفت ایمان داشتم که این هدایتی از سوی خداوند است که دارد مرا در مسیر لاغری با ذهن هدایت می کند.
نکته جالب توجه اینکه نه تنها تحقق رویای لاغر شدنم را به خداوند سپرده بودم بلکه بعد از واضح شدن نشانه های لاغری و هدایت شدنم به مسیر آموزش لاغری با ذهن تحقق رویای گسترش روش لاغری با ذهن در جهان را نیز به عهده خداوند قرار دادم و من در این سالها فقط ایده های الهی که در شرایط و به شکل های مختلف به من الهام شده است را اجرا کرده ام و به لطف خدای مهربان در طی چند سال نتایج گسترش لاغری با ذهن شگفت انگیز بوده است.
اگر به نحوه آشنایی خود با سایت تناسب فکری فکر کنید متوجه خواهید شد که خداوند چگونه آرزوی من را از طریق هدایت شما به سایت تناسب فکری برآورده کرده است بدون اینکه من هیچ اقدامی برای پیدا کردن شما یا قانع کردن شما برای استفاده از محتوای سایت تناسب فکری کرده باشم.
من هیچ اقدامی برای پیدا کردن علاقمندان به لاغری با ذهن انجام نداده ام و خداوند مهربان به بی نهایت شکل افرادی که آرزوی لاغر شدن داشته اند را به سمت من و سایت تناسب فکری هدایت کرده است.
اطمینان دارم هر فردی که این نوشته را می خواند با داستان لاغر شدن و گسترش لاغری با ذهن مواجه شده است به خاطر می آورد که در فلان سال به شکلی مشابه که از نظر او معجزه بوده است فلان آرزویش برآورده شده است.
حتما به خاطر می آورید که دوست داشتید فلان خانه را بخرید یا در فلان شرکت مشغول کار شوید و یا حتی با فردی دوست شوید یا وسیله ای را داشته باشید اما از نظر منطقی امکانپذیر نبوده است و امیدی به برآورده شدن خواسته خود نداشته اید ولی بعد از مدتی که معمولا این موضوع را فراموش کرده اید در موقعیتی قرار گرفتید که دقیقا خواسته شما برآورده شده است.
همه ما در زندگی موارد مشابهی را تجربه کرده ایم که خواسته های ما برآورده شده است به شکلی که اطمینان داشتیم این یک معجزه بوده که من در آن شرایط به خواسته ام رسیده ام.

خداوند می تواند بی نهایت اتفاق را رقم بزند تا شما به خواسته خود برسید درحالی که به دیگران آسیب وارد نشود.
فردی تصمیم به نقل مکان می گیرد و جا برای استخدام شما باز می شود.
صاحب خانه ای که دوست دارد با قیمتی پایین تر از عرف بازار خانه را به شما بفروشد یا اجاره دهد.
فردی که با تمام کم و کاستی ها دوست دارد از شما خرید کند و خیر و برکت وارد زندگی شما می شود.
همزمانی های مختلفی در زندگی همه ما رقم خورده است که باعث تحقق آرزوهایمان شده است که وقتی برای دیگران شرح داده ایم باعث حیرت و تعجب آنها شده است. این موارد همان خواست و اراده خداوند برای تحقق آرزوهایی است که به اشکال مختلف در وجود ما ایجاد شده اند.
نکته حائز اهمیت اینکه در زندگی همه انسانها نشانه های مختلف از عملکرد خداوند در تحقق آرزوهای افراد وجود دارد اما همواره نسبت به تحقق آرزوهای خود شک و تردید داریم چرا که هیچوقت روی خدا حساب نمی کنیم و هربار که به رویاهای خود فکر می کنیم این نگرش که چطور و چگونه باید به خواسته ام برسم باعث می شود که از تحقق آرزوهای خود ناامید شویم.
باید از آنچه خداوند تاکنون در زندگی ما انجام داده است برای تقویت ایمان و اشتیاق تحقق آرزوهایمان استفاده کنیم.
باید زمان هایی که کارها به شکل معجزه وار انجام شده است و در حالی که تصورش هم برای ما سخت بوده است آرزوی ما برآورده شده است را به خاطر بیاوریم تا ایمان و توکل ما به خداوند برای تحقق آرزوهایمان بیشتر شود.
باید با یادآوری کارهایی که خداوند در زندگی ما انجام داده است این نگرش که انجام امور مربوط به تحقق آرزوها را باید به خداوند واگذار کرد را در وجود خود تقویت کنیم.
فقط خداوند می داند چگونه اوضاع و شرایط را مطابق با تحقق آرزوهای ما تغییر دهد.
زمانی که افراد متوجه لاغری من شدند و درباره چگونه لاغر شدنم سوال می کردند برنامه یا ایده ای برای آموزش لاغری به دیگران نداشتم چون اولا هنوز به شرایط ایده آل نرسیده بودم و ثانیا در خودم لیاقت یا توانایی آموزش دادن نمی دیدم.
اکنون که به گذشته نگاه می کنم برای من واضح می شود که قرار گرفتن در مسیر آموزش لاغری به دیگران برنامه ای بود که توسط خداوند در مسیر زندگی من ایجاد شد تا تمرکز و مهارت من در لاغری با ذهن بیشتر شود.

چه بسا اگر سوال کردن ها و درخواست های علاقمندان نبود من به این شکل موضوع لاغری با ذهن را دنبال نمی کردم و آنچه آموخته بودم فقط مورد استفاده خودم یا چند نفر از اطرافیانم محدود می شد.
اما خداوند به شیوه خود که از قدرت تفکر انسان فراتر است طی یک شب که از نظر من یک معجزه الهی بود عده زیادی را دور من جمع کرد و آنها را مشتاق یادگیری لاغری با ذهن قرار کرد و به این طریق من را در مسیر آموزش و گسترش لاغری با ذهن قرار داد.
چه بسا اگر اصرار و اشتیاق آنها نبود من هرگز فکر ضبط کردن فایل های صوتی درباره لاغری با ذهن در وجود من شکل نمی گرفت. خداوند قبل از تولید محتوا و آموزش، شنونده ها و افراد مشتاق را دور من جمع کرد.
اگر احساس شور و شعف استفاده کنندگان از محتوای آموزشی را نمی دیدم شاید هرگز فکر آموزش لاغری با ذهن در وجود من شکل نمی گرفت.
اگر نتایج عالی و شگفتی ساز شدن شرکت کننده ها نبود هرگز انگیزه و اشتیاقی برای تولید محتوای لاغری با ذهن نداشتم.
به وضوح مشخص است که رد پای خداوند در تمام این اتفاقات و همزمانی ها وجود دارد.
چگونه من می توانستم افرادی که هرگز ندیده و نمی شناختم را از سراسر ایران و بعدا جهان عضو گروه لاغری با ذهن کنم بدون اینکه تبلیغات یا کار خاصی انجام داده باشم.
چگونه می توانستم بر عملکرد شرکت کننده ها نظارت داشته باشم درصورتی که هر کدام در شهر و خانه خود مشغول استفاده از این محتوا بودند.
هیچ کاری از من ساخته نبود و همه آنچه رقم خورد فقط از عهده خداوند بر می آید.
اینکه افراد مشتاق و آماده را به شکل های مختلف با من و گروه لاغری با ذهن آشنا کرد.
اینکه اطمینان و ایمان قلبی در آنها ایجاد کرد تا با اشتیاق در مسیر لاغری با ذهن قدم بردارند و نتایج عالی کسب کنند. به قدری اشتیاق و انگیزه این دوستان زیاد بود که خیلی زودتر از من که این روش را آموزش می دادم نتایج عالی گرفتند.
چگونه می شود من که هرگز سابقه فعالیت آموزشی نداشتم بدون استفاده از کلاس های آموزشی یا دوره های خاص برای آموزش و فن بیان به آن شکل عالی و مسلط به امر آموزش درباره لاغری با ذهن ساعت ها فایل صوتی ضبط کردم؟!
چه اتفاقی رخ داد که افراد بدون اینکه من را بشناسند یا از محل زندگی من اطلاع داشته باشند و فقط به واسطه آشنایی با من در تلگرام به من و این روش اعتماد کنند و بهای استفاده از دوره های آموزشی را پرداخت می کردند تا در لیست افراد شرکت کننده ماه های بعد قرار گیرند.

اینها فقط برخی از نشانه های واضح ردپای خداوند در تحقق آرزوهای من بود که فقط در جنبه کسب و کار و سلامتی رخ داد.
در جنبه های مختلف به همین صورت رد پای خداوند را در شکل دهی همزمانی های موثر در تحقق آرزوهایم دیدم و تجربه کردم.
این اتفاقات و همزمانی هایی که برای من رخ داده است فقط مختص به من نیست.
من هیچ تفاوتی با شما و هر انسان دیگری ندارم.
هیچ سابقه مذهنی درخشانی ندارم که شاید با خود تصور کنید به این دلیل مورد لطف خداوند قرار گرفته ام.
هیچ سابقه تحصیلات دانشگاهی و اخذ مدارک مختلف برای آموزش لاغری با ذهن کسب نکردم چون اصلا همچین رشته تحصیلی هنوز که هنوزه وجود نداره و باور اینکه می شود با قدرت ذهن و بدون داشتن برنامه های رژیمی و ورزشی شد برای بسیاری از انسانها در سراسر جهان غیرقابل باور است.
توجه به این موضوع که فاصله بین زندگی در شرایط قبلی از هر نظر و زندگی در شرایط جدید در جنبه های مختلف فقط دو سال بود.
قطعا در دو سال هیچ فردی نمی تواند تغییرات گسترده در جنبه های مختلف وجود خویش ایجاد کند تا بتواند به این شکل گسترده زندگی خود را تغییر دهد.
بنابراین تنها عاملی که موجب تغییر گسترده در زندگی من شد تفاوت در نگرش من به خداوند در تحقق آرزوهایم بود.
من مسئولیت برنامه ریزی و مدیریت تحقق آرزوهایم را به خداوند واگذار کردم و اکنون که در این شرایط هستم به شما اطمینان می دهم که او مدیری مدبر برای هدایت شما به سمت خوشبختی و تحقق آرزوهایتان است.
فقط کافی است ابتدا تصمیم بگیرید که برنامه ریزی تحقق آرزوهای خود را به خداوند واگذار کنید.
سپس سعی کنید فکر کردن به چگونه برآورده شدن آرزوهای خود را متوقف کنید و فقط به اینکه خداوند به عهد خود وفا می کند فکر کنید.

هر زمان فکری در ذهن شما مرور شد که چطور و چگونه می خواهید به خواسته هایتان برسید فقط مرور نگرش هایی مانند اینکه:
- من به معجزات الهی ایمان دارم.
- من به وفاداری خداوند ایمان دارم.
- من به برنامه ریزی خداوند ایمان دارم.
- من برای آنچه از خداوند در زندگی ام هدیه گرفته ام سپاسگزارم
مرور کردن این جملات و مشابه آن به شکل واضح از فشار افکار منفی درباره تحقق نیافتن آرزوها کم خواهد کرد.
در نهایت با آرامش و احساس خوب زندگی کنید و هر قدمی که می توانید به سمت تحقق خواسته هایتان بردارید را حتما به اجرا بگذارید.
خداوند از طریق ایده هایی ساده که با شرایط فعلی شما سازگار است تحقق آرزوهایتان را برنامه ریزی می کند.
ممکن است این سوال در ذهن شما ایجاد شود که:
من نمی دانم الهامات الهی چگونه هستند یا به چه صورت به من الهام می شوند.
لازم به توضیح است که الهامات الهی چیزی جدا از وجود شما نیست. یعنی نه به شکل صدایی عجیب به شما گفته خواهد شد نه به صورت تصویری در پیش چشمانتان ظاهر خواهد شد که شگفت زده شوید که خداوند با شما صحبت کرده است.
بلکه به شکل عادی و دقیقا منطبق با شرایط فعلی تان به صورت شکل گیری تمایل و ترغیب به شما گفته می شود.
مثلا خواسته شما خریدن خانه یا خریدن ماشین است.
در وجود خود ترغیب می شوید که درباره خانه و ماشین مورد علاقه خود فیلم یا تصویر یا … ببینید. یا ترغیب می شوید که به فلان بنگاه معاملات مسکن مراجعه کنید و درباره خواسته خود سوال کنید.
در مثالی دیگر ممکن است خواسته شما داشتن شغل خاص یا کسب و کار اینترنتی باشد.
این ترغیب در وجود شما شکل می گیرد که درباره شغل مورد علاقه خود تحقیق کنید. به دنبال مکان ها یا موقعیت هایی که شغل مورد نظر شما در آنجا جاری است بگردید. حتی ممکن است ترغیب شوید به یکی از این شرکت ها رفته و بازدیدی از محل کار مورد علاقه خود داشته باشید.
آنچه مهم است اینکه همیشه الهامات الهی در مسیر تحقق آرزوهایتان به شکل تمایل و ترغیب در شما شکل می گیرد.
فقط کافی است به همین ایده های کوچک و به ظاهر بی فایده عمل کنید و به آنچه در وجودتان نسبت به انجام آن ترغیب شده اید اهمیت قائل شوید و قدم بردارید و آنچه به انجامش ترغیب شده اید را تجربه کنید.
با انجام این کار تاثیرات عمیق و متنوعی بر ذهن ناخودآگاه خود خواهید گذاشت که با هیچ کتاب و دوره آموزشی نمی توانید تا این حل بر ذهن خود تاثیرگذار باشید.
با انجام ایده ها شما در حال تصویرسازی درباره خواسته خود در ذهن ناخودآگاه هستید. در حال جمع آوری کردن اطلاعات در مغز خود درباره موضوع مورد علاقه تان هستید.
این کارهای به ظاهر ساده محرک های قوی دنیای مادی هستند که بر نیروی خلاق و بی نهایت خداوند تاثیر گذاشته و برنامه تحقق آرزوهایتان طرح ریزی و قدم به قدم اجرا می گردد.
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

امتیاز 4.67 از 75 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!


به نام خدا ی مهربان
چیزی که الان میخام بگم شاید بی ربط به گام قبلی ای که مطالعه کردم نباشه…
وقتی که انسان ایمان داشته باشه به این که نیروی برتر (که حالا ما بهش میگیم خدا یا کائنات یا هستی و هر چیز دیگه ای)در حال هدایت زندگیشه،به راحتی میتونه در مسیر دریافت نعمت های الهی قرار بگیره و به راحتی و در کمال خوشبختی و آرامش و خوشحالی زندگی میکنه…حتی زمان هایی وجود دارن که ما واقعن نسبت به اون چیزی که قراره پیش بیاد مطمعن نیستیم و هزاران شک و تردید در ما وجود داره ؛ولی تو اینجور شرایط درباره ی خود من اینه که به خودم میگم:اصلا اهمیت نده که ذهنت داره راجع به مسیر پیش روت چی میگه،تو داری با قلبت زندگی میکنی و مسیر قلبت رو در پیش گرفتی که همون مسیر الهیه…پس ایمان داشته باش و مطمعن باش قلبت دقیقن تو رو اون جایی میبره که باید!به نظرم ایمان داشتن همیشه انسان رو نجات میده حتی وقتی که هیچ چیز نمیدونه.
نشان های دریافت شده
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم خدمت استاد عطار روشن گرانقدر و بقيه اعضاء
تا وسطاي متن خوندم و منتظر بودم يه جايي برسم كه نا خودآگاه روش صبر كنم و دوباره بخونمش و الهامي كه براي من هست رو از اين متن دريافت كنم..
و وعده خدا حقه كه ميگه هدايت شما رو بر خود واجب كردم…..
«بر عهدۀ ماست که هدایت کنیم؛ إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى»(لیل/۱۲)
{بعد از چند روز متوجه شدم که من برای اولین بار به کسی نگفتم که قصد لاغر شدن دارم و همین موضوع باعث شد که باور کنم واقعا توسط خداوند در حال هدایت در مسیر لاغر شدن هستم.}
من مدتيه كلا درباره خيلي از مسايل حرفي نميزنم درباره لاغري با ذهن هم با كسي حرفي نزدم فقط يه اشاره به همسرم كردم . اين جمله استاد به من گفت من در مسير هدايت هستم …براي لاغري با ذهن هم من فقط روي خدا حساب كردم چون همونجور كه استاد ميگه من كلا فك ميكنم اين لاغري من يك معجزه ست و نبايد درباره اش با كسي حرفي بزنم تا زماني كه بقيه ازم سوال بپرسن درباره لاغريم.
.
{آنچه باعث غلبه بر انواع افکار منفی در وجودم شد که همیشه مرا برای لاغر شدن مورد تمسخر قرار می داد این بود که من مسئولیت تحقق آرزوی لاغر شدن را به عهده خداوند گذاشته بودم.}
اين جمله استاد رو ميتونم مثل يك كد قوي همه جا ازش استفاده كنم جاهايي كه فك ميكنم توكل كردم به خدا بايد ببينم چقدر ميتونم بر افكار منفي غلبه كنم ..چقدر ميتونم بر حرفهاي اطرافيانم بي اهميت باشم ..چقدر ميتونم خوشحال باشم از اينكه در مسير هدايت هستم …چقدر خودم رو لايق ميدونم ..اگر لايق دونستنم رنگ واقعي داشته باشه واقعا از ديدن خودم در اينه بايد شگفت زده بشم …
آيا اين اتفاق مي افته ؟!
{الهامات به شکل عادی و دقیقا منطبق با شرایط فعلی تان به صورت شکل گیری تمایل و ترغیب به شما گفته می شود.
مثلا خواسته شما خریدن خانه یا خریدن ماشین است.
در وجود خود ترغیب می شوید که درباره خانه و ماشین مورد علاقه خود فیلم یا تصویر یا … ببینید. یا ترغیب می شوید که به فلان بنگاه معاملات مسکن مراجعه کنید و درباره خواسته خود سوال کنید.}
استاد عطار روشن من هميشه از معجزات زندگيم خبر داشتم ولي فقط اسم معجزه روشون ميزاشتم و يكم كه بيشتر روي خودم كار كردم و در گذشته ام كند و كاو كردم تونستم دريابم كه جاهايي كه آسان و راحت بودم و ته دلم يه صدايي ميگفت برو ميشه …اون مععجزه برام رخ داده
اما شما انقدر مشرف هستيد به قلبتون كه تونستيد جمله بندي براش پيدا كنيد..تونستيد تعريفش كنيد
ترغيب و تمايل
من در ماجراي خونه خريدنمون كاملا اين ترقيب و تمايل رو در خودم ديدم و رفتم به بنگاهي كه خونه ما رو ساخته بودن ..چون سازنده خونمون بنگاه داشت و گفتم يك واحد براي اجاره توي اين آپارتمان ميخوام …آپارتمان خاكي بود و تازه ساختش تمام شده بود و اطلاع داريد كه از چي دارم حرف ميزنم ..خونه كه نوساز باشه بري توش براي زندگي معمولا چيزي نداره …خونه ما فقط ديوارهاش گچ شده بود و همين و هيچي ديگه …نه كابينت نه رنگ …هيچي و هيچي …توي خونه بوي گچ تازه مي امد …
خلاصه پسر همين فردي كه خونه رو ازش خريديم با من آمد و رفتيم اين واحد رو بهمون نشون داد و گفت همه اش فروش رفته و دو واحد مونده كه مالكش ميخواد رهن بده ..
حالا من مبلغي كه براي رهن داشتم نصف مبلغي بود كه اون مالك كه بعدا فهميدم سازنده اصلي بود براي رهن گذاشته بود ..
اون خونه رو با اون شرايط ديدم ..اون واحد ، واحدي بود كه كارگران ساختمان مثل بنا و كاشي كار و لوله كش در اون واحد مستقر بودن …شما تصور كن ديگه چه شكلي بود…از اين مخرن هاي بزرگ فلزي كه بنا روش وايميسته براي گچ كاري وسط خونه بود…روي سراميك ها ، سيمان درست كرده بودن …نايلون هايي كه بسته بندي سراميك و رو باز گرده بودن اون وسط بود …يعني هر اضافاتي كه از وسايل لازم باز كرده بودن اون وسط بود به اضافه يه عالمه گچ و خاك و سيماني كه روي سراميك هاي كف حال بود…
ولي حالا ذوق و شوق قلب من رو داشت از جاش ميكند كه داشتم اين خونه رو ميديدم و خودم رو مالك اون حتي براي اجاره ميدونستم…
اونجا رو ديدم و واحد دومم رو هم ديدم …بر گشتيم بنگاه از مالك پرسيدم فروش اينجا چقدره …گفت فلان قدر …شما فقط تصور كن اون ذوق و شوق داشت با من چه ميكرد كه مني كه يك چهارم پول خونه رو داشتم ، درباره فروش سوال ميپرسيدم…
و آمدم خونه به همسرم زنگ زدم گفتم رفتم فلان آپارتمان رو ديدم خيلي خوب بود
براي رهن فلان قدر گذاشتن
و براي فروش فلان قدر
فكر ميكني ميتونيم بخريمش ..!!! همسرم گفت ديوونه اي ما پول رهنشم نداريم ..و من براش گفتم اگر فلان كا رو بكنبم ميشه بخريم ..اون كاري كه بهش پيشنهاد دادم خط قرمز بود براي همسرم ولي من ذوق و شوقي داشتم كه همسرم عصر اومد خونه راضيش كردم اون كار رو انجام بده و اون كار تقاضاي وام بود ..
ما يك وام يكساله گرفتيم و اون خونه رو دو روز بعد از اينكه من خونه رو ديدم قولنامه كرديم …
استاد عطار روشن مطمئنم شما با توجه به خريد خونه خودتون و شرايطيش ميدونيد دارم از چي حرف ميزنم ..
در طي سه روز ما خونه خريديم
اين خونه ، خونه اي بود كه من در طي سه سال كه داشت ساخته ميشد هر روز از جلوش رد ميشدم و هي توي دلم ذوق ميكردم كه عجب واحد تجاري خفني داره اينجا ساخته ميشه …من واقعا نميدونستم اين قراره مسكوني باشه چون بر خيابون اصلي بود
ولي خدا ميخواست كه من مالك يكي از اون واحد ها باشم و مثل خواب من اون خونه رو خريدم و بقيه ماجرا كه ما شروع كرديم به ساخت و ساز داخل خونه
يك سناريو بسيار شيرين از خريد خونمون دارم كه هيچ وقت براي خودم تكراري نميشه
.
من به تحقق آرزو هام ايمان دارم
آرزوهایم را و تحقق آن ها را به معبودم، پروردگارم سپردم و بهش ایمان دارم.
من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم
سلام جناب عطار روشن عزیزچقدر متن فوق العاده ای بود و چقدر نکته و راهنما برام داشت.با شما از طریق استاد عباسمنش عزیز آشنا شدیم و چقدر فایل های شما رو گوش دادیم و هنوز که هنوز هست گوش میدیم و همیشه برای ما الگو هستیدمن به دنبال تقویت باورهام در مورد ایمان به خداوند بودم که به سایت شما هدایت شدمبسیار بسیار استفاده بردمهمواره شاد ، سلامت و موفق باشید
باسلام خدمت شما استاد عزیز
من هم به تحقق آرزوهایم ایمانداران ن هم باور دارم که میتونم با ذهن ناخودآگاه آن چیزی را که دوست دارم تجربه کنم جذب کنم ،من باور دارم که جهان بیرون من بازتابی از درون من است،
بارها و بارها دچار یک درد مثل سردرد دل درد یا گاهی حس بدی شدیم درباره جسم خودمون و بعد از یاد گرفتن قانون قدرتمند ذهن با توجه نکردن به اون درد بعد از مدتی دیدم که خوب شدم و ناپدید شده و حتی دیگه بهش فکر هم،
سلامتی میتونه یکی از آرزوهای هر انسانی باشه که سلامتی خودش رو ا افکاری منفی دچار مشکل میکنه،
من زمانهای زیادی رو افکار منفی در سرم پرورش میدادم،که نتیجه اون ترس و نگرانی بود و ترس و نگرانی درد معده را به همراه داشت،
وقتی میخواستم برم دانشگاه قبل از کلاس انقدر حالت استرس من زیاد میشد که منجر به حالت تهوع در من میشد،
سالهای زیادی در این احساس بودم ناآگاهی باعث شده بود که به جسم خودم آسیب بزنم همیشه ترس از دیر رسیدن به کلاس به من استرس میداد،
در صورتی که نمیدونستم هیچ چیز مهمتر از سلامتی و حال خوبم نیست که بتونم با کیفیت خوبی به دانشگاه برم نه فقط برای آن تایم بودن ،
بعد از اون آرزوی من این بود که هیچ وقت معده درد رو تجربه نکنم و همیشه خوب باشم و استرس نداشته باشم،
تا اینکه مدتهای زیادی با خودم فکر کردم که خوب باید مانع ذهنی رو حذف کنم و نگرانیهای خودم رو برطرف کنم،
دیگه نیازی ندیدم که دانشگاه خودم رو ادامه بدم چون اگر قرار بود با همین منوال پیش برم اعث میشد که اضطراب بکشم و درد رو تجربه کنم،
پس یکی از آرزوهایی که همیشه در ذهنم داشتم رسیدن به حال خوب و سلامتی بود،
که با حذف مانع فیزیکی ذهنم را آزاد کردم و با نداشتن استرس و دیر رسیدن به دانشگاه و کلاس سلامتیم رو به دست آوردم یعنی اونجوری که خودم دوست داشتم زندگی کردم و برام دیگه مهم نبود که هرچی دیگران فکر کنند،هرچه دوست دارم بگویند ذهن و افکار اونها به من ربطی نداره من اولویت رو سلامتی خودم قرار دادم و حال خوبم رو به دست آوردم تو خونه نشستم و شروع کردم به یادگیری موسیقی مورد علاقم،
الان چندین سال میشه که من در حال یادگیری موسیقی مورد علاقهام هستم و در کنارش آرامش و سلامتی هم به دست آوردم،میخوام بگم که من واقعاً تجربه محقق شدن آرزوها رو توسط خودم تجربه کردم خودم این قدرت رو داشتم که مانع ذهنی و افکار منفی رو حذف کنم استرس و نگرانی و ترس از دیر رسیدن،و به جاش اون چیزی رو که علاقه داشتم انتخاب کردم این انتخابهای ما هستند که حال ما رو خوب میکنند برای همین بود که تصمیم گرفتم موسیقی رو انتخاب کنم،
بعد از اون کم کم میدیدم که خواستهها و آرزوهای دیگم با کمک خداوند و قدرت ذهنم با واقعیت تبدیل میشن،
در ادامه دوست داشتم که آگاهی زیادی داشته باشم و از حرف دیگران ناراحت نشم خودم رو دوست داشته باشم و از تنهایی خودم راضی باشم و با خودم احساس خوبی داشته باشم،
بعد تونستم از طریق عمه عزیزم با سایت خوب شما استاد عزیز آشنا بشم و کم کم به مدت سه سال که در این ساعت فعالیت میکنم فهمیدم که همه چیز با فکر کردن ممکن میشه و ما خالق زندگی خودمون هستیم،
بعد دیدم که چه انسان متفاوتی شدم چقدر جای برای تغییر کردن دارم کتابهای جدید خوندم قانونهای جدید رو یاد گرفتم و همه این آگاهیها به این ختم میشد که افکار مثبت داشته باشیم تا آن چیزی رو که پیش رو داریم هم مثبت باشه،
فهمیدم که جهان هستی و آرزوهایی که من دارم با هم یکی هستند من اگه از خداوند سلامتی خواستم همان لحظه به من نعمت سلامتی رو عطا کرد و من این رو زمانی با جسم خودم احساس کردم که ترس و نگرانی رو از ذهنم حذف کردم،
سوالهایی که پشت سر گذاشتم بهترین سوالهایی بودند که در آرامش و لذت بردن از زندگیم شادی و احساس خوب زندگی کردم و خیلی از آرزوهایی رو که داشتم تجربه کردم برای همین،باز هم اگر روزهایی رو که لاش کردم برای تغییر باورها و زندگیم هرگز فراموش نمیکنم و به خودم و انسانی که الان بهش تبدیل شدم و به ایمان و توکلی که به خداوند پیدا کردم افتخار میکنم،
من با ایمان و کمک به خداوند به همه آرزوهام رسیده و خواهم رسید من به وفای عهد خداوند ایمان دارم من به برنامه ریزی خداوند ایمان دارم من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم و از هر لحظه زندگیم راضی هستم و خودم را دوست دارم و سپاسگزار تمام داشتههای زندگیم هستم،
باتشکرازشما
نشان های دریافت شده
به نام خدای مهربان
من به تحقق خواسته هایم توسط خداوند ایمان دارم.
همه ی ما در زندگی آرزوهاي داشتیم وداریم که محقق نشده است چرا؟
چون به تحقق آرزوهایمان توسط خداوند ایمان نداریم .چون میخواهیم با عقل منطقی خودمان مسیر رسیدن به آرزوهایمان را ترسیم کنیم و این باعث میشه رسیدن به اهداف در نظرمون سخت وپیچیده ومحال به نظر برسه ما برای تحقق آرزوهایمان باید خدای وجودمان را باور کنیم وباور کنیم که خداوند مسیر آرزوهایمان را میداند و او مسیر اهدافمان را هموار میکند اوست که همزمانی ها را هماهنگ میکند اوست که افراد صالح رو وارد زندگیمان میکند اوست که راه حل مسایل ما را میداند.
برای رسیدن به اهداف گام اول این هست که به تحقق خواسته هایمان توسط خداوند ایمان بیاوریم ونکته مهم دیگه این هست که بدون فکر کردن به چطور وچگونه رسیدن به اهداف از خداوند درخواستهای فراوان داشته باشیم او به همه ی خواسته ها پاسخ میدهد .
برای خداوند هیج خواسته ای سخت نیس از کودکی به ما گفته اند که قانع باشیم زیاد از خداوند نخواهیم خداوند قهرش میگیره همین که سالمی برو خدارو شکر کن همین که یه سقف بالا سر داری کلاهتو بنداز بالا همین که شوهر داری خوشحال باش خرجتو میده دیگه از خدا چی میخوای خوشی زده زیر دلت و…همه اینها تماما باورهای اشتباهی هست که در ذهنمان فرو کرده اند وما برای اینکه خداوند از ما راضی باشد به کم قانع شدیم یا دیگر آرزوهاي بزرگ نکردیم در حالی که خداوند بینهایت هست وهر چقدر بخواهیم خداوند تمام خواسته هايمان را محقق میکند..
خداوند صلاح و مصلحت اندیشی نمیکند او هر آنچه که ما میخواهیم و باور میکنیم به ما میدهد او کاری به صلاح بودن یا نبودن خواسته هایمان کاری ندارد او بدون حساب کتاب دنیای مادی هر آنچه را که باور کنیم محقق میکند
یک مثال از خواسته ی من که پسر دار شدن هست میزنم .خیلی از اطرافيانم شنیدم یا مطالبی خواندم که گفته بودند خداوند خودش مصلحت بداند پسر میدهد به زور نباید از خداوند چیزی را بخواهیم خداوند صلاح ما را بهتر میداند. مثلا شنیدم که فلانی چند تا دختر بچه داشت تا بالاخره خدا بهش پسر داد و اون پسر وقتی بزرگ شد بلای جان پدر ومادرش شد و ناخلف از آب درآمد یا فلانی پسر دار نمیشد شوهرش یواشکی زن دوم گرفت و پسر دار شد ولی باز هم اون پسر مایه ننگ وبی آبرویی او شد و معتاد شد و
یا فلانی به زور از خدا پسر خواست ولی پسرش تو بیست سالگی از دنیا رفت والی ماشاالله دهها مثال ازین مثالها که شنیدم.
من اگر میخواهم به خواسته ام برسم باید این باور اعمال مصلحت توسط خداوند را درباره ی خواسته هایم رادور بیاندازم من باید نمونه هایی پیدا کنم بعد سالها پسر دار شدن ولی پسرشان یک پسر بینظیر وعالی هست من نباید با این باورهای اشتباه دور خواسته ام خط بکشم واز آن صرف نظر کنم چون هرآنچه من میخواهم حتما به صلاحم هست که من آن خواسته در قلبم شکل گرفته اگر صلاح یا خیر برای من درآن خواسته نبود اصلا به آن خواسته فکر نمیکردم.
ما باید روزهایی را یاد بیاوریم که به طرز باور نکردنی به خواسته ی خود رسیدیم از جایی که فکرشم نمیکردیم صاحب گوشی شدیم یا از جایی که فکر نمیکردیم صاحب خانه یا ماشین یا بچه شدیم ما بایدبه یادبیاریم خواسته هایی را که خداوند با ایجاد همزمانی ها مارا به خواسته هایمان رساند .من وسایل خانه مان را به طور معجزه گونه و توسط خداوند جذب کردم .
ما اوایل ازدواج وسایل خانه نداشتیم در خانه مادر شوهرم زندگی میکردیم تا ساخت خانه مان تمام شود من این درخواست را به خداوند داده بودم که تا زمان آماده شدن خانه مان وسایل خانه را بخریم در حالی که هیچ پولی نداشتیم وهمسرم با قرض وبدهی زیاد داشت خانه مان را میساخت وخودش به خاطر نبود پول اکثر کارهای خانه را انجام میداد ما هیچ پولی نداشتیم هزینه خورد وخوراکمان را هم خانواه همسرم میدادند. ولی خداوند خودش دست به کار شد و وسایل خانه مان شش ماه قبل از تکمیل شدن خانه مان به ما رساند .خداوند همزمانی هارا برای ما ایجاد کرد.
همان سال در شهرمان زلزله شده بود دایی همکار همسرم در یک خانه ای مستاجر بودند صاحب آن خانه تهران زندکی میکرد در یک اتاق این خانه وسایل خانه شان را گذاشته بود زلزله به اتاق خانه آسیب وارد کرده بود دایی دوست همسرم به صاحب خانه زنگ میزنه تا بیاد وضعیت اتاق رو ببینه صاحب خانه موقع مهاجرت به تهران وسایل خانه اش را نبرده بود چون ثروتمند بود وقتی میاد تصمیم میگیره همه اونها رو یک جا بفروشه دوست همسرم به طرز عجیبی به همسرم قضیه رو میگه و ما تمام وسایل اون خونه رو به قیمت خیلی پایین وباور نکردنی با یک چک چند ماهه میخریم وسایل عالی با برند قدیمی فرش موکت جاروبرقی آبمیوه گیری مبل میز صندلی با کیفیت تا جایی که هرکس خونه ما میومد از باکیفیت بودن مبل فرش وبقیه وسایل حرف میزد واقعا خدا خودش برنامه تحقق آرزوی مرا چید پانزده سال پیش هنوز سمساری هم در شهرمان نبود برنامه ی دیوار هم نبود ولی خداوند خودش دست به کار شد من فقط خواستم حتی قدم هم برنداشتم خداوند خودش با دستان خودش همه ی کارهارو انجام داد خودش وسایل خانه مان را تحویل ما داد و رفت .مثالهای زیادی دارم از جذب گوشی چندین بار یا دریافت غیر منتظره ی هدیه وپول از جاهایی که فکرشم نمیکردم ما با یادآوری این مثالها باید ایمانمان را به خداوند حفظ کنیم وبه تحقق آرزوهایمان توسط خود خداوند ایمان بیاوریم.
ما باید در باره خواسته هایی که کاری از دستمان بر میآید قدمهایمان را برداریم وحرکت کنیم باید به الهامات الهی عمل کنیم الهامات الهی همان ترغیب ها وشور وشوقی هست که برای قدم برداشتن میشویم .
خداوند به طرق مختلف با ما سخن میگوید وبه ما الهام میکند او ما را ترغیب به حرکت کردن در مسیر رسیدن به اهدافمان میکند ونکته مهم در الهامات خداونداین هست که تمام الهامات خداوند با شرایط فعلی زندگی ما سازگار است خداوند همسطح زندگی وشرایط ما به ما الهام میکند نه بیشتر .اگر ایده ی داری ولی خارج از توان تو هست اون ایده از طرف خدا نیست.
من به تحقق آرزوهایم توسط خداوند ایمان دارم .من به برنامه الهی ایمان دارم من به وفاداری خداوند ایمان دارم .من به معجزات الهی ایمان دارم .
من باور دارم که خداوند همواره به من راهها را میگوید.
خدایا شکرت که راحل خواسته هایم را به من میگویی خدایا شکرت که به قلبم الهام میکنی خدایا شکرت که در قلبم هستی ومرا هدایت میکنی خدایا شکرت که همواره در بهترین زمان ومکان به کمک من می آیی
خدایا مسیر زندگیم را زیبا ولذت بخش وپر از حس ها عالی بگردان خدایا قلبم را باز کن خدایا قلبم را سرشار از عشق به خودت قرار بده
خدایا من از تو خودت را میخواهم وخوب میدانم اگر تورا داشته باشم راحت به خواسته های دیگرم هم میرسم .
خدایا تسلیم درگاه تو هستم .خدایا تنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری میجویم خدایا من به تو توکل میکنم من به قدرت تو ایمان دارم وبا قلبی سرشار از آرامش وعشق وبا خیال راحت زندگی میکنم تا خودت مرا به خواسته های زیبای زندگیم که باعث رشد و گسترش جهان زیبای تو میشه برسم .
خدایت پناهم باش خدايا همه کسم تویی خدایا خودت مادرم باش خودت پدرم باش خودت خواهرم وبرادرم باش دوستم باش من باتو به عشق هیچ کس نیاز ندارم تو خودت یکتایی و مرا هم یکتا خلق کردی پس خودت مرا از محبت دیگران بینیاز کن وقلبم را از سرشاراز عشق به خودت کن .
خدایا تورا بینهایت سپاسگزارم .
وبیشک خداوند نزدیک هست .
نشان های دریافت شده
و خدایی که در این نزدیکیست.
من به تحقق آرزوهام ایمان دارم،چون خدا رو دارم،من نظرم اینه که آرزوهایی که الان دارم بهشون فکر میکنم و برای رسیدن بهشون تلاش میکنم خدا توی دلم گذاشته،وقتی اینجوری بهش فکر میکنم خیلی آرم میشم،استرس اینکه چطور میخواد محقق بشه میاد پایین بله منم معجزات زیادی توی زندگیم دیدم.منم درخواستهای زیادی داشتم که جواب داده شده،مثلا یکی از آرزوهام این بود که ی منطقه ی ب فی زندگی کنم و از اونجایی که خدا همه جاست و مدام در حال شنیدن صدای ماست،خیلی راحت ی نقل مکان به راحتی آب خوردن انجام دادیم و اومدیم یه منطقه ی خوش آب و هوا که زمستونی برفیه هیجان انگیزی داره،.و این اتفاق که توی زمستونا کنار بخاری یا شوفاژ بشینم و چای بنوشم و گاهی برم از پشت پنجره بارش برف و سکوت مطلق بارش برف رو حس کنم خیلی خیلی حالمو خوب میکنه،خدایا شکرت.و تحقق آرزوی بعدیم این بود از اونجایی که مستاجر هستیم وقتی سر سال خونه مون رسید و من دلم میخواست که خونه مون رو عوض کنیم در کمال ناباوری خونه ی دلخواه م رو به راحتی آب خوردن پیدا کردیم،این ی دونه خیلی برام غیر قابل باور بود که چطوری این اتفاق افتاد؟؟چون من هیچکاری براش انجام ندادم.من فقط درخواست کردم و خداوند هم اجابت کرد.مثالها رو میزنم که به خودم ثابت کنم که هر آنچه بخواهم و بهش فکر کنم خداوند بهم هدیه میده.آرزوی بعدیم این بود که بیماری که دکترا میگفتن خداوند ی راهی برای درمانش بهم بده بدون اینکه بخوام به پزشک مراجعه کنم.الان حدود یکسال و نیم هست که درمان رو رها کردم و بالای شش یا هفت ماهه که دردی رو از بابت بیماری متحمل نشدم چون من به شفای بدنم با ذهن ایمان دارم و خدارو برای داشتن بدن سالمم شکرگزاری کردم و اونم آهسته و پیوسته بهم آرامش رو هدیه داد نمیدونم هنوز اثری ازش هست یا نه ولی نمیخوام که درگیرش باشم.پس سپردمش به خدا چون اون شفا دهنده ست.ارزوی بعدیم این بوده که با همسرم ازدواج کنم قبلش باهاش دوست بودم و برام غیر منطقی بود رسیدن بهش،پس از خدا درخواست کردم و اونم بعد از دو سال بهم داد.مهم ترین آرزویی که خداوند برام محقق کرد داشتن آرامش بود،،من تازه با قدرت ذهن آشنا شده بودم و هیچ راهنما و راهکاری نداشتم که نجواهای ذهنم رو آروم کنم و فقط در طول روز از خدا میخواستم که آرامش بهم هدیه کنه و اونم بخ راحتی برام محقق کرد.الهی شکر.خدایا شکرت که به موقع و در مکان مناسب منو به خواسته هام میرسونی.خدایا ممنونم که چند وقتی بود که ازت خواسته بودم که بهم بچه بدی،و مدام توی خواستم عنوان میکردم که نمیخوام با دکتر رفتن و دوا و دارو بچه دار شم،میخوام خیلی راحت و طبیعی و بدون دخالت دیگران منو هدایت کنی که به خواسته م برسم،خدایا چطور ازت تشکر کنم،چون چند روز پیش این ایده به ذهنم ا مد که چرا از فایلهای ورود به ضمیر ناخودآگاه استفاده نکنم؟؟وای خدایا چی بگم از بزرگیت و از هدایتهای بینظیرترین که هیچ آدمی روی کره ی زمین نمیتونست منو متقاعد کنه که بخوام از فایلهای رایگان و ناب استاد استفاده کنم.الهی شکر.من ایمان دارم که خواسته ی من که توی دلم هست رو برآورده میکنی چون من درخواست کردم و ت جواب دادی و منو داری قدم به قدم میبری جلو.خدایا ممنونم ازت که دستم توی دستات.خدایا شکرت.
یا حق
نشان های دریافت شده
به نام خدای مهربان
من به تحقق آرزوهایم ایمان دارم
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان. واقعا مقاله بسیار زیبا و جالبی بود. اصلا این دوره واقعا دوره جالب و بی نظیری هست چقدر بیشتر خدا را درک کردم و چقدر بیشتر ایمانم به ایشون قویتر شد. چقدر بیشتر به تحقق آرزوهایم توسط ایشون ایمان آوردم خدایا سپاسگزارتم واقعا. خداجونم دوستت دارم. استاد عزیز هرچقدر از شما بابت این آگاهی های نابی که دراختیار ما گذاشته اید تشکر کنم کم هست. از این به بعد به چیزهایی که منو ترغیب میکنه به انجام کاری بیشتر انجامش میدم و بیشتر ایمان میارم که داره منو به سوی خواسته ام میبره.
من به معجزات الهی در زندگی ام ایمان دارم.
من به وفاداری خداوند ایمان دارم.
من به زمانبندی خداوند ایمان دارم.
من به برنامه ریزی و طراحی خداوند ایمان دارم
من به تحقق آرزوهایم توسط خداوند ایمان دارم
من بخاطر آینده و گذشته ام سپاسگزار خداوند هستم.
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
نشان های دریافت شده
به خداوند قسم میخورم که بارها معجزات ش رو در زندکی بوضوح دیدم ولی بازهم عبرت نگرفتم وراه خودم رو رفتم یعنی همه ما این معجزات رو دیدیم ولی نخواستیم باور ش کنیم و بزاریم تا خودش با ارده خودش برامون بهترین هارو رقم بزنه وهمش شکایت کردیم که حتما ما آدم خوبی نبودیم و یا آدم مومنی نبودیم در حالی که این باورها اشتباه هست که خدا فقط آدمهایی رو دوست داره که مذهبی هستن یا دیندار هستن یا ثروتمند هستن یا خوشگل هستن این افکار اشتباه همون هست که سالها باهاش زندگی کردیم و همین امر باعث شده که خودمون رو مستحق ندونیم و کم بخواهیم از خداوند با اون عظمت مثلا بگیم که نه زیاده خواه نباش خدا قهرش میگیره تو بدبختی و نداری زندگی کردننشانه تقرب و نزدیکی به خداوند بوده در ذهن ما خداوند به وسعت این جهان میتونه به ما نعمت بده فقط باید باور کنیم که خواسته هامون از خودش بخواهیم و باور کنیم که تحقق پیدا میکنه خاست خداوند نبوده که من سالها چاق باشم و رنج ببرم اتفاقا اون دوست داره که بنده اش خوشحال باشه و بتونه از دنیایی که براش درست کرده بیشتر لذت ببره حالا در هر موردی باشه رضایت داره که ما لذت ببریم ولی خود ما با رفتارها و ذهن غلط باعث تمام سختی ها بودیم
من ایمان دارم هدایت شدنم به این جا و آشنایی با استاد از نشانه های خودت برای من بوده تا بتونم به آگاهی برسم و بقیه عمر خودم رو از دانسته هام بهره ببرم در تمامی موارد زندگیم من ایمان دارم این آخرین تابستانی هست که من چاق هستم و حتما سال بعد از داشته هام بیشتر لذت میبرم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
به نام خدای مهربون زندگیامون🌱
گام هشتم
درخواست از خداوند،من در طول زندگیم بارها و بارها از افراد مختلف میشنیدم که هر چی میخوای رو از خدا بخواه و اون میتونه همه چی رو بهت بده ولی مشکل این بود که همه اونایی که این حرف رو به من میزدن توی زندگی هاشون رنگ آسایش و آرامشی که توی ذهنم بود رو نمیدیدن ولی به طور خیلی محکم از خداوند صحبت میکردن،آدمای زیادی رو میدیدم و حتی الانم میبینم که حسرت های خیلی زیادی توی زندگیاشون دارن از خواسته ها و آرزو ها و شرایطی که بر اونا گذشته ساعت ها میتونن صحبت کنند،دلایل زیادی که باعث شده اونا الان توی شرایط نامطلوبشون زندگی کنند ،
فکر میکنم همینا باعث شده الانم وقتی آدما به خواسته هاشون فکر میکنن سعی میکنن تمام جوانب رو در نظر بگیرن.جالبه منم قبلا اینطوری بودم خیلی زمان میزاشتم برای فکر و بررسی و مشورت و در نهایت یا کلا منصرف میشدم و اصلا شروع نمیکردم
یا اگه شروع میکردم چون ذهنیت منفی پیدا کرده بودم راجب مسائل و مشکلات این مسیر بازم بیخیال میشدم
الان این طوری نیستم سعی میکنم به احساسم توجه کنم و دیگه خودکار به دست نمیگیرم برای برنامه ریزی کارام،بهترین نتیجه این کار برام آرامش در زندگی بود و احساس رهایی از برنامه های از قبل تعیین شده…
باور مصلحت دانستن خدا
بارها و بارها از این فکر ضربه خوردم ،ادم ها با این باور در جنبه های مختلف زندگی ضعیف میشن ،بارها به این باور فکر کردم و فکر میکنم علتش اینه که ما خداوند رو به عنوان وجودی شناختیم که چون آگاهی کامل داره پس میدونه بعد از اینکه من به فلان خواسته برسم چه اتفاقات ناگواری برای من میافته!!!😐
من اومدم این موضوع رو اینطوری برای خودم حل کردم که ما آدم ها خواسته های قلبی متفاوتی داریم ،خواسته ای که برای من مهمه برای صمیمی ترین دوستم ممکنه اهمیت چندانی نداشته باشه.و از اونجایی که خداوند کار بیهوده و عبث انجام نمیده پس قرار گرفتن این خواسته یا این مسیر یا هر چیزی که در اطراف ماست حتما برای من بوده ،حتما این خواسته برای من بوده که برام مهم شده و من از ته قلبم اون رو میخوام ،نه برای اینکه به بقیه فخر فروشی کنم یا دیگران من رو تحسین کنند یا هر چیز بیرون از من.
پس به این نتیجه رسیدم که هر فکری برای من پررنگ میشه و احساسم تاییدش میکنه رو دنبال کنم چون این مورد هم به مصلحت خداوند بوده که اون فکر پیشرفت دهنده در من پررنگ شده.
به این نتیجه رسیدم نعمتای خدا که روی زمینه برای همه اس و خدا هیچ وقت نعمتهاش رو انحصاری نکرده برای خداوند فرقی ندارع که من توی خونه ۴۰ متری زندگی کنم یا ۴۰۰ متری …پس این باور مصلحت دونستن خدا به اون شیوه ای که عموم مردم فکر میکنن کنسله!!!
به امید خدا و امیدوارم همواره درک بهتری از این آگاهی ها در ذهنم شکل بگیره….
جمله طلایی این گام برای من :
تنها عاملی که موجب تغییر گسترده در زندگی من شد تفاوت در نگرش من به خداوند در تحقق آرزوهایم بود.
همیشه فکر میکردم که باید آدما سختی زیادی رو تحمل کند تا بتونن،برسن،پیشرفت کنند و بهتر بشن ولی با این تاکید به مسیری که انتخاب کردم مطمئن تر شدم .
باید نگرشم رو عوض کنم.افکارم عوض میشه و اگه لازم باشه رفتارم عوض میشه و شرایط هم با کمک خداوند بهتر میشه ….
و مورد بعدی در مورد الهامات بود :
دو سال پیش هر کی در این مورد باهام صحبت میکرد مسخره میکردم ولی الان قبول کردم و پذیرفتم مهم ترین شیوه ای که خداوند تایید هدایت ها رو انجام میده احساس آدمی هستش و الهامات بخش خیلی مهمی از هدایت ما رو انجام میدن،اگه باورها و توجه های خوبی داشته باشیم به الهامات خداوند بیشتر گوش میکنیم و برآیند زندگیامون مثبت و رو به پیشرفت میشه و برعکس ،یعنی اگه افکار منفی زیادی رو داشته باشیم به شیطان بیشتر اهمیت دادیم و روز به روز پسرفت میکنیم.
منم توی چند وقت شرایط زندگیم بهتر شد و به کمک خداوند بهترم میشه.
قبلنا من از درس خوندن متنفر بودم و از روی اجبار درس میخوندم و فکر میکردم خنگم و نمیتونم…
اما الان بهم ثابت شده که اینجوری نیست ،من هوش درسی و منطقی عالی دارم و برای همینم الان جزو بهترین نمرات کلاس هستم ،میتونم تا هرجایی بخوام ادامه بدم و به مدارک تحصیلی بالا برسم.
یا برای لاغری میگفتم من تا الانم خیلی وزن کم کردم ،دیگه بدن نمیتونه و دیگه لاغر تر از این نمیشم 🤦🤦🤦
اما به این نتیجه رسیدم سیستم بدنی من مثل آدمای لاغره،قلبامون مثل هم میزنه،کبدامون مثل هم کار میکنه پس جسمامون هم میتونه مثل هم باشه و همه در تناسب کامل قرار بگیریم…
استاد عزیز ممنون بابت آگاهی های گرانبهای رایگان!!!
هر چی به ذهنم رسید رو نوشتم و بهای این گام رو هم برای خودم پرداخت کردم🌱😍