0

گام ۳۶: با GPS لاغری به آسانی لاغر شوید!

چگونه لاغر شویم
اندازه متن

چگونه لاغر شویم مهمترین موضوع زندگی افرادی است که اسیر چاقی شده اند و رویای لاغر شدن دارند.

بهترین و آسان ترین روش لاغری استفاده از همان روشی است که با آن چاق شده اید با این تفاوت که باید در سمت مخالف مسیر چاقی به حرکت خود ادامه دهید، در این صورت خودبخود لاغر خواهید شد.

مشترک بودن مسیر چاقی و لاغری

همه راه ها و جاده ها در جهان از دو باند تشکیل شده است، یکی باند رفت و دیگری باند برگشت.

نکته جالب توجه این است که حرکت در باند رفت یا برگشت بر اساس هدف و تصمیم راننده مشخص می شود.

اگر شما قصد کرده باشید از شهر خود به شهر مقصد بروید، مسیر حرکت شما باند رفت محسوب می شود و سمت مخالف باند برگشت نامیده می شود.

شرایط برای فردی که تصمیم گرفته است از شهر مقصد شما به شهری که از آن سفر خود را شروع کرده اید سفر کنید کاملا متفاوت است.

برای او مسیر حرکت از شهر خودش به سمت شهر شما باند رفت محسوب خواهد شد و سمت مخالف باند برگشت می باشد.

بنابراین هدف شما، تعیین کننده ویژگی باند حرکت می باشد.

واضح است که هر مسیری شامل دو باند است که به موازی یکدیگر هستند اما جهت حرکت خودروها در آن خلاف یکدیگر است.

چگونه لاغر شویم

چرا چاق شدم اما لاغر نمی شم

چاقی مسیری است که شما برای زندگی روزمره خود انتخاب کرده اید.

مسیری که شما را از مبدا خود که سلامتی و تناسب اندام است حرکت داده و به مرور شما را به مقصدی که نتیجه آن اضافه وزن و بیماری است منتقل می کند.

در مدتی که مشغول حرکت در مسیر چاقی بوده اید به دلیل دیدن نشانه هایی که سبب شده از مسیر حرکت خود لذت نبرید تصمیم گرفته اید به مبدا خود که سلامتی و تناسب اندام بود برگردید به همین دلیل سال هاست به دنبال پیدا کردن راه حل چگونه لاغر شویم هستید.

نکته حائز اهمیت اینکه لاغر شدن هم مانند چاق شدن دارای مسیر حرکت است و برای لاغر شدن باید وارد مسیری شوید که شما را به مقصد لاغری و سلامتی هدایت کند اما مسیرهایی که برای برگشت انتخاب کرده اید نه تنها مسیر صحیح برای برگشتن به مبدا نبوده اند بلکه شما را به جاده های خاکی و پر از دست انداز هدایت کرده اند.

حرکت کردن به سمت لاغری از مسیرهای اشتباه مانند رژیم گرفتن، ورزش کردن، دارو و دمنوش خوردن، عمل جراحی کردن و … به قدری سخت و طاقت فرسا بود که پس از مدت زمان کوتاهی ترجیح می دادید به همان مسیر قبل که حرکت به سمت چاقی بیشتر بود برگردید.

حرکت در مسیر اشتباه به سمت لاغری این نگرش را در ذهن شما ایجاد کرد که لاغر شدن کار سخت و طاقت فرسایی است که من از عهده انجام آن بر نمی آیم پس به ناچار باید به همان مسیر ساده و آسان قبلی که حرکت به سمت چاق تر شدن بود برگردم.

نکته جالب توجه اینکه در ابتدا حرکت در مسیر چاقی به دلیل مواجه شدن با رنج و سختی های چاقی با این فکر کردیم که چگونه لاغر شویم اما در ادامه با وارد شدن به مسیرهای لاغری اشتباه به این نتیجه رسیدیم که رنج و ناراحتی حرکت در این مسیرها برای لاغر شدن به مراتب بیشتر از رنج و ناراحتی حرکت در مسیر چاقی است.

درست است که حرکت در مسیر چاقی سخت بود و باعث آزار و اذیت ما می شد اما حرکت در مسیرهای اشتباه برای لاغری سخت از چاق شدن بود.

به همین دلیل ذهن ناخودآگاه ما تصمیم گرفت همان مسیر قبلی را ادامه دهد، گرچه از نظر ما نتیجه چاق تر شدن بسیار سخت و رنج آور است ولی برای ذهن ما طی کردن مسیر آسان تر اهمیت دارد نه مقصد و نتیجه نهایی.

از آنجا که طی کردن مسیر چاقی زحمت و سختی به همراه ندارد بنابراین از طرف ذهن ناخودآگاه ادامه حرکت در مسیر چاقی به هر روش لاغری ترجیح داده می شود.

شما در یادگیری هر موضوعی در زندگی از آموزش استفاده کرده اید، ممکن است از طریق والدین به شما آموزش داده شده باشد و یا از طریق مختلف و شرکت در کلاس های آموزشی.

چرا چاق شدیم

چگونه چاق شدن را یاد گرفتیم

هرآنچه در مدت حیات خود تا به امروز یادگرفته ایم از دیگران بوده است و ما ناخواسته شاگرد بزرگترهای خود هستیم.

شما در یادگیری هر موضوعی آموزگار داشته اید.

چاقی یکی از مواردی است که شما آن را از والدین و اطرافیان خود یاد گرفته اید و مهم نیست که از نتیجه این آموزش راضی هستید یا خیر، چون به هر حال هر آموزشی نتیجه ای در بر خواهد داشت.

اما شاید دوست داشته باشید در شرایط فعلی نباشید و به همین دلیل سالها تلاش کرده باشید که تغییر وضعیت بدهید اما موفق نشده باشید به این دلیل که هیچ آموزشی را نمی توان با آموزش دیگر از بین برد، ولی می شود علاوه بر آنچه می دانید موضوع دیگری را نیز یاد بگیرید.

این موضوع را بارها در زندگی تجربه کرده ایم که هر زمان نیاز به یادگیری مهارتی داشته ایم آن را یاد گرفته ایم و هرچه از شروع یادگیری گذشته است تسلط ما بر اجرای آن مهارت بیشتر و بیشتر شده است.

چگونه لاغر شویم

برای رسیدن به این خواسته قلبی که چگونه لاغر شویم می توانید از آموزش لاغری با ذهن لاغر شدن را در کنار چاق بودن یاد بگیرید و به مرور وضعین جسمی خود را از حالت چاق به حالت لاغر تغییر دهید.

برای یادگیری لاغر شدن از مسیر لاغری با ذهن شما نیاز به آموزگار و راهنما دارید، همانطور که ردیاب ماهواره ای (GPS) به شما کمک می کند تا از محلی که هستید به سمت مقصد خود حرکت کنید، آموزش های لاغری با ذهن به شما کمک می کند تا از وضعیتی که هستید به سمت وضعیتی که می خواهید حرکت کنید.

درباره اینکه چرا مسیر لاغری با ذهن تنها مسیر صحیح برای لاغر شدن است قبلا توضیحات مفصل داده شده است اما فقط به این نکته توجه کنید که مسیر لاغری به این دلیل که دقیقا در جهت مخالف مسیر چاق شدن است بهترین مسیر برای لاغر شدن می باشد.

مسیر لاغری با ذهن پاسخ مناسب برای چگونه لاغر شویم است.

مسیر لاغری با ذهن باند مخالف مسیر چاقی با ذهن است.

از آنجا که شما در مسیر چاقی در حال حرکت هستید و اگر چاق شدن را مسیر رفت خود در نظر بگیرید به خوبی می توانید مسیر برگشت را تشخیص دهید.

لاغر شدن اصولی و ماندگار

نشانه های مسیر صحیح لاغری

با استفاده از محتوای آموزشی لاغری با ذهن در همان روزهای اول به صحت مسیر کاهش وزن خود اطمینان پیدا می کنید.

تغییراتی در خود مشاهده می کنید که دقیقا در جهت مخالف حالت های خود به هنگام حرکت در مسیر چاقی است.

ترس از چاق تر شدن

بکی از افکار همیشگی هر فرد چاق، ترس از چاق تر شدن است و این از نشانه های حرکت در مسیر رفت به سوی چاقی بیشتر است.

با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن اولین تغییری که در خود احساس می کنید میزان ترس شما از چاق تر شدن کاهش پیدا می کند و در مقابل احساس اطمینان و امیدواری نسبت به لاغر شدن خود پیدا می کنید.

این احساس دقیقا در جهت مخالف احساسی است که در مسیر حرکت به سمت چاقی تجربه کرده اید.

بنابراین واضح است که شما در باند مخالف چاقی در حال حرکت و برگشتن به مبدا خود که لاغری است قرار گرفته اید.

ترس از خوردن مواد غذایی

یکی دیگر از افکار همیشه مزاحم در ذهن افراد چاق ترس از خوردن مواد غذایی است که نمایانگر حرکت شما در مسیر چاق تر شدن است.

با استفاده از محتوای آموزشی لاغری با ذهن به مرور احساس می کنید که مواد غذایی قدرتی در چاق کردن شما ندارند و از خوردن آنچه قبلا می ترسیدید به مرور کمتر ترس دارید.

این تغییر نگرش و احساس نسبت به مواد غذایی نشانگر قرار گرفتن شما در باند برگشت مسیر چاقی است و ثابت می کند که شما در حال حرکت در مسیر لاغری هستید.

رهایی از یأس و نا امیدی

یکی از نتایج چاقی ایجاد احساس یأس و ناامیدی در افراد است که باعث می شود ذوق و شوق زندگی کردن و انگیزه حرکت کردن برای تجربه شرایط بهتر و موفقیت های بیشتر را از بین می برد. این از نشانه های حرکت در مسیر چاقی با ذهن است.

با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن در همان روزهای اول شاهد تغییر واضح در سطح افکار،‌ احساس و افزایش ذوق و اشتیاق برای زندگی کردن و بالا رفتن انگیزه جهت رسیدن به هدف لاغری و پس از آن به اهداف دیگر در زندگی است.

همانگونه که در هنگام رانندگی به طرف مقصد اگر متوجه شوید وارد مسیر اشتباهب شده اید اقدام به پیدا کردن محل دور زدن می کنید یا سعی می کنید با استفاده از برنامه های رهیاب ماهواره ای یا پرس و جو از افراد وارد مسیر صحیح شوید بعد از دیدن اولین نشانه های حرکت در مسیر صحیح به احساس آرامش می رسید و با اطمینان به مسیر خود ادامه می دهید وقتی از دوره های آموزشی لاغری با ذهن استفاده می کنید در همان روزهای اول به آرامش و اطمینان از حرکت در مسیر لاغری دست پیدا می کنید و با اطمینان هر روز به مسیر خود ادامه می دهید.

در فایل در مسیر لاغری ذهنی GPS لاغری را روشن کنید به شکل بسیار جذاب و تاثیرگذار یکی از مهمترین موانع متناسب شدن را توضیح داده ام و نحوه از سر راه برداشتن این مانع را با علاقمندان یادگیری لاغری با ذهن به اشتراک گذاشته ام.

امیدوارم با استفاده از این محتوای ارزشمند ضمن بالا بردن آگاهی خود برای کاهش وزن گام مهمی در جهت شروع حرکت خود به سمت لاغر شدن بردارید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای پیدا کردن مسیر صحیح لاغر شدن کار سختی ندارید چون شما اکنون در سرزمین لاغرها هستید. اینجا یک مسیر صاف و هموار با مناظر خیره کننده که هر لحظه می تواند شما را شگفت زده کند به سمت لاغری وجود دارد. فقط کافی است حرکت خود در این مسیر را شروع کنید و با سوار شدن بر آموزش های لاغری با ذهن با اطمینان به سمت شگفتی ساز شدن حرکت کنید.

برای این منظور ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و پس از آن به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی در قسمت نظرات همین جلسه پاسخ دهید.

  • استفاده از روش های لاغری در گذشته چه احساسی در شما ایجاد می کرد؟
  • استفاده کردن از روش های لاغری آسان تر از روش زندگی شما برای چاق شدن بود یا سخت تر بوده است؟
  • چرا در گذشته استفاده از روش های لاغری را رها کرده اید؟
  • نتایجی که از روش های لاغری در گذشته کسب کرده اید چقدر ماندگار بود؟
  • به طور کلی از استفاده روش های لاغری در گذشته به چه میزان رضایت دارید؟
  • تفاوت لاغری با ذهن با سایر روشهایی که تا کنون برای لاغری استفاده کرده اید چیست؟
  • در مدت حضور خود در سرزمین لاغرها و استفاده از محتوای آموزشی چه احساسی در شما ایجاد کرده است؟
  • تفاوت احساس و نگرش شما در حال حاظر که از روش لاغری با ذهن استفاده می کنید با گذشته را شرح دهید؟
  • نگرش و منطق شما درباره این موضوع که مسیر لاغر شدن سمت مخالف مسیر چاق شدن است چیست؟
  • وزن ایده آل شما چند کیلو می باشد و آیا در گذشته در این وزن بوده اید یا خیر؟
  • در گذشته برای رسیدن به وزن ایده آلی که امروز آرزوی آن را دارید سختی کشیده اید؟
  • به نظر شما رسیدن به وزنی که قبلا داشته اید کار سخت و دشواری است؟ چرا؟
  • برداشت خود از محتوای ویدیوی آموزشی را به شکل شرح انشایی بنویسید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

به مثال های ذکر شده توجه کنید و توضیحات این جلسه را در زندگی گذشته خود و تلاش هایتان برای لاغر شدن مقایسه کرده و درباره صحیح بودن آن شرح دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.33 from 48 votes

https://tanasobefekri.net/?p=14794
برچسب ها:
135 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار عطا
      1402/07/30 09:21
      مدت عضویت: 479 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,126 کلمه

      پاسخ به سوالات

      • استفاده از روش های لاغری در گذشته چه احساسی در شما ایجاد می کرد؟

      احساس رنج و اندوه و سختی و ناتوانی . 

      اصلا نمیتونستم ادامه اش بدم . 

      • استفاده کردن از روش های لاغری آسان تر از روش زندگی شما برای چاق شدن بود یا سخت تر بوده است؟

      روشهای لاغری گذشته فشار جسمی بود . 

      سختتر از چاقی بود . 

      محدودتر بود . 

      چاقی سخت بود اما لاغر شدن به اون شیوه ها سختتر .

      برای همین من  هر کاری هم میکردم  باز ترجیحم بر این بود که مسیر چاقی رو انتخاب کنم . 

      • چرا در گذشته استفاده از روش های لاغری را رها کرده اید؟ 

      چون سخت و طاقت فرسا بود . 

      پدرم در میومد . 

      نمیخوام بهش فکر کنم یاد زجرهاش می افتم اذیت میشم . 

      • نتایجی که از روش های لاغری در گذشته کسب کرده اید چقدر ماندگار بود؟

      خیلی کم . 

      من به سرعت دوباره برمیگشتم سر مسیر چاقی و چون حس کمبود انرژی داشتم سریعا جبرانش میکردم تا  کمی از رنجهام کاسته بشه .

      • به طور کلی از استفاده روش های لاغری در گذشته به چه میزان رضایت دارید؟

      هیچی اصلا راضی نبودم . سختی زیادی داشت .توانم رو میگرفت . 

      من اون موقع هم خوردنم زجر اور بود هم نخوردنم . 

      آخه همش لاغری رو به خوردن نخوردن ربط میدادن .

      لاغری یعنی نخوردن . 

      خب این یه دیدگاه بسیار غلطیه .

      اگه این واقعیت داشت این همه انسان لاغر مگه از همی غذاها نمیخورن چرا انقدر لاغرن . 

      حتی اگه بگیم پرخوری ندارن . 

      چون نیازی ندارن . 

      وگرنه نیاز داشته باشن هزار برابر ما میخورن . 

      اونا هم اگه نیاز ذهنی که همون چاقیه در ذهنشون فعال بشه قطعا چاق میشن . 

      چون زبان لاغری رو نا خوداگاه بلدن ولی آگاهانه بلد نیستن . ما آگاهانه زبان لاغری رو توسط شما یاد گرفتیم برای همین ما دیگه چاق نمیشیم . 

      چون لاغری به این شیوه از چاقتر شدن راحتتره . 

      • تفاوت لاغری با ذهن با سایر روشهایی که تا کنون برای لاغری استفاده کرده اید چیست؟

      زمییییین تا اسموووون . 

      اصلا قابل قیاس نیست ‌ 

      اصلا در یه مرتبه نیستن که بخوام هم ردیفشون قرار بدم . 

      استاد مسیر شما مسیر عشقه راه خداست صراط مستقیمه اصلا با راه دیگه قابل قیاس نیست . 

      لاغر شدن با ذهن درک محتوای لاغری واقعیست .

      معرفته .شناخته . عشق و اشتیاقه . قابل استمراره . 

      این نکته است که واقعا خیلی مهمه . 

      چرا قابل استمراره چون راحته . 

      ما ذهنمون رو با طبیعت اصلیمون که تناسب اندامه همسو و هم جهت می کنیم . 

      چطور همسو می کنیم ؟ 

      لاغریش رو میبینیم 

       نشانه های لاغریش رو  به خودمون اثبات می کنیم .

      طبیعت لاغری رو به خودمون اثبات می کنیم . 

      تمام اندامهای بدن توسط گردش خون با هم در ارتباطن . 

      گردش خون ما انرژی رو در بین دستگاههای بدن تبادل می کنه . 

      و هر لحظه به بدن انرژی مثبت میده و  انرژی منفی رو از بدن دفع می کنه . 

      اصلا انرژی نمیتونه یه جا بمونه . این خاصیتشه . مغناطیسشه .  فقط چاله های ذهنی هستند که انرژی در اونا ذخیره میشه اما هم وقتی پر میشن باز انرژی ازشون عبور می کنه مثل آبی که داخل لیوان ریخته میشه وقتی به شیر متصل باشه دائما انرژیهای قبلی رو خودش خالی می کنه و همیشه هم لیوان پره . 

      نیروی فراوانی دقیقا همچین کاری با جسم و دهن می کنه ‌ تمام نیازهای ذهن و بدن رو پر می کنه . 

      رها میشن . انرژیهای کهنه هر لحظه دارن رها میشن . 

      ما اصلا در این راه به ذهن نیازی نداریم . ذهن یعنی خلاء . چرا ذهن پدید اومد . چون ما حس خلاء کردیم . 

      فلسفه ی تشکیل ذهن خلاء هست . 

      وقتی فراوانی رو ببینه خلاء میره . ذهن پر میشه . ذهن الهی میشه . ارتعاشش هم الهی میشه . 

      دیگه چاقی تولید نمی کنه دیگه بیماری تولید نمی کنه . 

      انقدر اطلاعات زیاده که زبانم از گفتنش عاجز میشه . 

      همینا فکر می کنم کافیه . انقدر سرشار از انرژی میشم  خودم متوقفش می کنم . 

      این فراوانیه . همیشه هست . همیشه در جوش و خروشه و کاملا تحت اختیار ما . 

      • در مدت حضور خود در سرزمین لاغرها و استفاده از محتوای آموزشی چه احساسی در شما ایجاد کرده است؟

      هر حس مثبتی که بگم کم گفتم  . انقدر که دلم میخواد سکوت کنم و چیزی ننویسم . 

      انقدر سرشار از ذوق میشم اصلا نمیدونم چطور بیانش کنم . 

      پر از حرفم . پر از سکوت میم . 

      من حس فوق العاده ای تجربه کردم . 

      من در این راه به خدا رسیدم و چه شادی از این بالاتر که من به قدرت درونی خودم پی بردم . 

      • تفاوت احساس و نگرش شما در حال حاضر که از روش لاغری با ذهن استفاده می کنید با گذشته را شرح دهید؟

      احساسمو در سوال قبل پاسخ دادم . سرشار از حال خوب شدم اعتماد به نفس عشق مهربانی آرامش شادی و …. 

      نگرشم هم در حال تعالی هست . 

      هر زمان نگرشم به سمت نگرش خداوند نزدیک و نزدیکتر میشه . 

      نگرشم الهی تر میشه .

      گرچه خدا محدود نیست که یه جایی باشه که من بهش برسم . اما فهمیدم  که هر مرحله ای باشم اون مرتبه ای از نگرش الهیه . 

      و من با نگاه خداوند دارم به جهان دورم نگاه می کنم . 

      • نگرش و منطق شما درباره این موضوع که مسیر لاغر شدن سمت مخالف مسیر چاق شدن است چیست؟

      کاملا موافقم . تازه چه بسا از اون راحتتر و سریعتر . 

      چون کاملا بهم اثبات شده . 

      • وزن ایده آل شما چند کیلو می باشد و آیا در گذشته در این وزن بوده اید یا خیر؟

      عدد خاصی توی ذهنم نیست . بیشتر حس سبکیش رو دوست دارم  . ذهنم تناسب رو میشناسه . 

      برای هرکس یه تناسبی مدنظر هست . 

      من  از وقتی وارد این مسیر شدم  دیگه تناسب اندام رو در خودم دیدم . 

      یعنی شاید ۱۰۰ بودم ولی یه ۱۰۰ متناسب . چون حس تناسب داشتم . 

      الان که ۸۰ هستم یه ۸۰ متناسبم . 

      بله من در گذشته در این وزن بودم ولی یه ۸۰ چاق بودم چون حس چاقی داشتم . 

      میبینید عدد همون عدده منتها حسش فرق داره .

      من حس تناسب رو دوست دارم وگرنه عددش ممکنه یکی باشه . اما حسش فرق داشته باشه . 

      عدد منو متناسب نکرد . حسم منو متناسب کرد . 

      • در گذشته برای رسیدن به وزن ایده آلی که امروز آرزوی آن را دارید سختی کشیده اید؟

      بله خیلی 

      ولی هیچ وقت بهش نرسیدم چون سخت بود نمیتونستم ادامه بدم و دوباره راه چاقی رو در پیش می گرفتم . 

      • به نظر شما رسیدن به وزنی که قبلا داشته اید کار سخت و دشواری است؟ چرا

      رسیدن به ۱۰۰ کیلو برای من سخته چون باید حس چاقی رو دوباره در خودم زنده کنم . خب من الان فهمیدم چقدر در چاقی بهم فشار می اومد . 

      دیگه هر کی ندونه خودم که میدونم یه پسر در اوج جوونی چقدر میتونه توسط نگاه کردن به اندامش ناامید بشه .

      من در این راه زنده شدم استاد . چاق شدن خیلی برام سخته . چون حس چاقی واقعا عذابم داد ولی حس تناسب اندام طبیعی و آسون خب خیلی لذت بخشه . 

      لاغر شدن به شیوه گذشته برام سخته ولی به شیوه ی الانم برام خیلی راحته  . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1402/07/30 08:42
      مدت عضویت: 479 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,017 کلمه

      سلام و درود . 

      امروز برای استمرار حال خوبم به این قسمت سایت هدایت شدم . 

      استاد همین یه فایل و متن به تنهایی کلییییییی بینش به انسان میده .

      به قول معروف که میگن 

      در خانه اگر کس هست ؛ یک حرف بس است .

      واقعا اگه به  جمله جمله ی این آموزشها عمل کنیم  لاغری به سرعت و به راحتی خودشو نشون میده . 

      این جملات به انسان ایمان و اطمینان میده . 

      خدایا شکرت که این مسیر انقدر راحت و لذتبخشه .

      نکته ی خوبی که در این متن دریافت کردم اینه که مسیر لاغری از مسیر چاقی راحتتره . 

      لاغر شدن هم راحتتر از چاق شدنه هم سریعتر .

      من خودم سالها طول کشید که چاق شدم . عمر چاقیم هم که حالا دست کم در نظر بگیریم ۱۵ ساله ولی من ۳ ماه مسیر رو یاد گرفتم و  ۶ ماهه لاغر شدم . 

      یعنی  سرعت لاغری در من ۳۰ برابر سرعت چاق شدن بوده . 

      و این  نشون میده تناسب اندام چه سرعت فوق العاده ای داره . 

      اما راحتیش چطور ؟ اونم به خودم ثابت می کنم . 

      ما راحت چاق نشدیم .

      مسیر چاقی  سخت بود . 

      چون طبیعت بدن هر لحظه داشت لاغرمون میکرد .

      تنفس . کارکرد قلب مغز کبد غدد لنفاوی پاکسازیهای داخلی و خلاصه کارکرد تمام اندامهای داخلی نشان از حذف مواد زائد از بدن و برقراری سلامتیه . پس من وقتی میخواستم ذخیره کنم بر خلاف طبیعت بدن داشتم حرکت میکردم و این کاری سخت و طاقت فرساست . 

      چاق شدن خلاف جهت رودخانه شنا کردن بود .

      باورهای چاقی باورهایی خلاف جهت آفرینش هستن . خیلییییی انرژی میخوان تا به اثبات برسه . 

      چون جهت آفرینش بر مبنای سلامتی هست و تناسب اندام هم یکی از زیر مجموعه های سلامتیه . 

      یعنی سلامتی  تناسب اندام رو هم به همراه داره  

      چاقی برای بدن بیماریه چون خلاف طبیعته .

      انرژی همواره میل به رها شدن داره . انرژی هایی که در بدن ذخیره کردیم خیلیییی انرژی روش گذاشتیم که نگهشون داریم . ما برای چاق شدن خیلییییی زحمت کشیدیم . 

      ولی فراومش کردیم . 

      اون زمانهایی که آموزشهای چاقی رو میدیدیم ذهنمون اولش نمیپذیرفت . 

      بارها شده بود پس میزدیم این آموزشها رو . 

      رومون رو برمیگردوندیم ‌ .

      خاموش میکردیم . ناراحت بودیم . عذاب میکشیدیم . چون داشتیم سختی میکشیدیم اگه چاق شدن راحت بود ما هیچ وقت از چاقی ناراحت نمیشدیم .  

      ذخیره کردن  چربی مثل پس انداز کردن پول می مونه ‌ 

      هر چقدر ذهنمون رو  محدود تر کنیم  یعنی از باورهای محدود کننده پرش کرده باشیم  میل به ذخیره و پس انداز در اون بیشتر میشه .

      ذهنی که با باور فراوانی  پر شده باشه میل به رها کردن انرژی در اون بیشتر خودشو نشون میده .

      اگه دقت کرده باشید میگن زکات مالتون رو بدید خمس مالتون رو بدین . مالیات بدین . انفاق کنید . بخشش کنید و … میگن اینا پول رو پاک می کنه . اگه این کارا رو نکنید بیمار میشید و این پول صرف بیماری میشه یا مالتون از دست میره . چون انرژی نباید حبس بشه . چون وقتی حبس میشه از اون طرف همیشگیه  دائما داره میاد و انرژی هی حبس میشه  و انقدر فشار میاره تا راهشو باز کنه . پس اگه خودت راه عبور و مرور رو باز نزاری خود انرژی راهشو باز می کنه . 

       چون انرژی خاصیت ذخیره شدن نداره . دائما داره از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشه . 

      انسانی که میبخشه قطعا به فراوانی ایمان داره . 

      فراوانی و ثروت و برکت رو میبینه برای همین میبخشه چون میدونه با هر بخشش  ده برابرش برمیگرده . 

      تازه ۱۰ عددیه که ذهن باور کنه . وگرنه که خداوند بی نهایته  . 

      اگه میخوایم چربیها  آزاد بشن باید ذهن رو از قید باورهای محدود کننده رها کنیم . 

      یکی از اون باورها سخت بودن لاغر شدنه ‌ که انسان رو محدود می کنه . 

      لاغر شدن طبیعت بدنه . هیچ کاری هم که براش نکنیم لاغر میشه . 

      اگه نیروی لاغری در بدن نبود و طبیعت ما چاقتر شدن بود ؛ الان همه انسانها باید به اندازه تریلیهای عظیم الجثه ای بودن که روز به روز هم در حال بزرگتر شدن بودن . 

      این باور واقعا منطقیه و نشون میده چاق شدن اصلا وجود نداره و این تعادل و تناسبه که بر این عالم حکمفرماست . 

      ما از اول عمرمون تا الان هزاران کیلو کاهش وزن رو تجربه کردیم . حتی زمانی هم که ۳۰ کیلو اضافه داشتم بازم لاغری داشت در بدنم اتفاق می افتاد .

      نفس کشیدن حاصل چربی سوزی در بدنه .

      و نفس کشیدن هر لحظه هست . تازه غیر از سایر کارکرد اندامها 

      من زمانیکه چاقم بودم نفس میکشیدم چربی سوزی همون زمانم انجام میشد منتها من با ذهنم چاقی رو خلق میکردم .

      با مدار ذهنیم چاقی رو خلق میکردم اما نهایت توان من برای چاق شدن ۳۰ کیلو بود .حتی اگه کسی قدرت ذهنش و استمرار در مسیر چاقیش اون رو به ۵۰۰ کیلو هم برسونه بازم لاغری داره در اون اتفاق میفته . بازم طبیعت بدنش لاغریه . 

      چون  اگه لاغریش نبود قطعا با این قدرت  ۱۰۰ تن شده بود . 

      نکته جالب توجه اینه که چاق شدن خلق ذهن ما بوده اما لاغر شدن خلقت خداست . 

      و نیروی الهی از نیروی ذهن برتره . 

      حالا اگه نیروی ذهن هدایت بشه و خودشو غرق نیروی الهی کنه  و تسلیم تناسب اندام طبیعی بشه  باورهای چاقی رو کنار میزاره و حالا دیگه چاق شدنی صورت نمیگیره چون ما چاقی رو متوقفش  کردیم . حالا طبیعت بدن خودش مارو لاغر می کنه . 

      چرا شما همیشه شعارتون اینه که لاغر شدن آسانترین کار دنیاست ؟ 

      چون لاغر شدن داره توسط خدا انجام میشه و اگه ما هیچ کاری نکنیم لاغر میشیم .

      چون کاری که ما کردیم چاق کردن خودمون بود ‌ 

      لاغر شدن اراده نمیخواد .

      اصلا اراده نمیخواد . چون اراده ی خدا داره انجامش میده .

      اما چاق شدن اراده ی ما بود برای همین چاق شدن  سختتر از مسیر لاغری واقعیست . 

      اینا رو ذهن کاملا میپذیره . 

      پس شعار اینکه لاغر شدن به راحتی به دست میاد دقیقا با این نگرش به اثبات میرسه  

      لاغر شدن به راحتی و به سرعت حاصل میشه . 

      لاغر شدن عجله کردن نمیخواد چون داره رخ میده . 

      لاغر شدن اراده نمیخواد چون داره رخ میده .

      لاغر شدن هیچی نمیخواد چون خودش داره رخ میده . 

       فقط نظاره کنیم چقدر خداوند داره زیبا تناسب اندام رو خلق می کنه . 

      برداشت من از این قدم پاسخ به سوال آخر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 45 از 9 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/07/22 18:28
      مدت عضویت: 328 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 932 کلمه

      به نام خداوند کریمم

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      حل تمرینات با جی پی اس لاغری براحتی لاغر شوید 

      • استفاده از روش های لاغری در گذشته چه احساسی در شما ایجاد می کرد؟
      • استفاده ز روش‌های لاغری در گذشته به من فقط احساس رنج و فشار و عذاب میداد گویا مجبور بودم برای رسیدن به آرزویم تن به هر کاری بدهم و همین اجبار حال مرا بد می‌کرد دچار خشم و نفرت به خودم و تمام کائنات میشدم و همیشه مواقعی که از این روش‌ها استفاده میکردم به شدت عصبی بودم و به معنای واقعی سگ درونم فعال میشد و من پاچه همه را میگرفتم و بعد کلی ناراحت میشدم که چرا بخاطر یک چیز کوچک اینقدر سریع از کوره در رفتم و من خیلی در آن دوران باعث آزار دخترانم و همسرم میشدم بخاطر این ضعف اعصاب و الان بسیار شرمنده آنها هستم و در حال جبران اشتباهات گذشته ام هستم و از خداوند هدایتگرم خیلی سپاسگزار و شکرگزارم که مرا آگاه کرد و در مسیر درست قرار داد تا زندگی ام سرشار از حس خوب و آرامش شود و بتوانم مادری خوب و همسری خوبتر باشم الهی شکرت 
      • استفاده کردن از روش های لاغری آسان تر از روش زندگی شما برای چاق شدن بود یا سخت تر بوده است؟
      • استفاده از روش‌های لاغری وحشتناک سخت بود من باید علیه تمامیت خودم به جنگ می‌پرداختم 
      • باید تمام عادات و تمایلاتم را سرکوب میکردم 
      • کلی حسرت و فشار و رنج باید تحمل میکردم 
      • در حالی که برای چاق شدن هیچ کدام از این فشارها و رنجها را حتی ندیده بودم و با لذت چاق شده بودم اما حالا باید گویا تاوان تمام آن لذت‌ها را میدادم و کلی رنج می‌بردم 
      • چرا در گذشته استفاده از روش های لاغری را رها کرده اید؟
      • از بس این روش‌ها سخت و طاقت فرسا بودند و من باید برای آنها با خودم میجنگیدم و هیچ وقت احساس خوبی نداشتم و پر از خشم بودم تحمل این اوضاع برایم غیر ممکن میشد و من بعد اتمام دوره آن ها را رها میکردم چون نمی‌توانستم تا آخر عمرم تحت آن فشار باشم 
      • نتایجی که از روش های لاغری در گذشته کسب کرده اید چقدر ماندگار بود؟
      • خیلی کم ماندگار بود البته اوایل که اقدام کرده بودم برای لاغری نتایج قابل قبولی هم در مدت کوتاه بدست می آوردم و مدتی برایم میماند حتی یکبار نزدیک یکسال کاملا متناسب مانده بودم اما به مرور زمان و استفاده از روش‌های مختلف دیگر نه تنها لاغری ام که با آن همه سختی بدست آورده بودم راحت جای خودش را در کوتاهترین زمان به چاقی میداد بلکه هر چقدر تلاش میکردم دیگر لاغری اتفاق نمی افتاد که بخواهد بماند یا نماند 
      • به طور کلی از استفاده روش های لاغری در گذشته به چه میزان رضایت دارید؟
      • اصلا رضایت ندارم چون حالم حتی با فکر کردن به آن رنجها بد می‌شود و من به خودم و استادم قول داده ام نگذارم احساسم بد شود پس عدم رضایت و والسلام 
      • تفاوت لاغری با ذهن با سایر روشهایی که تا کنون برای لاغری استفاده کرده اید چیست؟
      • لاغری با ذهن با تمام آن روش‌ها از زمین تا آسمان تفاوت دارد اینجا من رنج که نمیکشم فشار که تحمل نمیکنم خشم که ندارم هیچ خدا رو شکر در کمال آرامش بدون محرومیت بدون زحمت بدون خشم و عصبانیت در کمال آرامش و احساس خوب در حال لاغر شدن هستم 
      • حتی همسرم هم بارها به این موضوع لاغر شدنم اشاره کرده و گفته بسیار عالی در حال لاغری و تناسب هستم و من کلی انرژی گرفته ام و بیشتر شکرگزاری کرده ام خدایا شکرت
      • در مدت حضور خود در سرزمین لاغرها و استفاده از محتوای آموزشی چه احساسی در شما ایجاد کرده است؟
      • احساس آرامش،شادی،اعتماد به نفسم کلی بالا رفته ،عزت نفسم خیلی بالا رفته ،دیدگاهم به جهان هستی کلی تغییرات مثبت داشته ،مطمئنم لاغر میشوم و………………………………………………………………………………………….
      • تفاوت احساس و نگرش شما در حال حاظر که از روش لاغری با ذهن استفاده می کنید با گذشته را شرح دهید؟
      • قبلا باور نداشتم لاغر میشوم و لاغر می‌مانم اما الان یقین دادم که لاغر میشوم و لاغر می‌مانم 
      • قبلا احساسم بد بود اصلا آرامش نداشتم بی هدف بودم اما الان آرامش دارم احساسم عالی است و هدفمند شده ام 
      • قبلا تمایلاتم به پرخوری و قاطی خوری و هرزه خوری و خیلی تمایلات اشتباه دیگر بسیار زیاد بود الان خیلی بهتر عمل میکنم 
      • و خیلی تغییرات عالی داشته ام که مجال نوشتن ندارم 
      • نگرش و منطق شما درباره این موضوع که مسیر لاغر شدن سمت مخالف مسیر چاق شدن است چیست؟
      • خوب الان من مسیر چاقی را طی کرده ام و بهترین مسیر برای لاغری برگشت از همان مسیر چاقی است و به آن ایمان دارم و کلا عاشق مسیر برگشت از چاقی هستم و با هیجان و شوق در حال رسیدن به ایستگاه لاغری ام هستم 
      • وزن ایده آل شما چند کیلو می باشد و آیا در گذشته در این وزن بوده اید یا خیر؟
      • وزن ایده آل من ۶۰ کیلو بود در گذشته و البته هیچ وقت به آن نزدیک هم نشدم و این وزن دوران مجردی من است که قبلا در این وزن بوده ام اما استاد الان اصلا دنبال عدد وزنی خاصی نیستم به بدنم گفته ام لاغر و متناسب بشو هر جا حالت خوب است هر وزنی حالت را خوب می‌کند و دیگر اعداد برایم معنا و مفهوم ندارند 
      • در گذشته برای رسیدن به وزن ایده آلی که امروز آرزوی آن را دارید سختی کشیده اید؟
      • بله خیلی سختی های زیادی میکشیدم اما هرگز حتی به آن وزن نزدیک هم نشدم 
      • به نظر شما رسیدن به وزنی که قبلا داشته اید کار سخت و دشواری است؟ چرا؟
      • با روش لاغری با ذهن رسیدن به وزن و اندام دوران مجردی ام نه کار سختی است نه غیر ممکن من یقین دارم می‌توانم حتی از آن عدد هم بیشتر لاغر شوم و اصلا دور از انتظارم نیست 
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه
      1402/07/01 09:51
      مدت عضویت: 264 روز
      امتیاز کاربر: 5650 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 371 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      گام 36 :با جی پی اس لاغری به آسانی لاغر شوید 

      چقدر استاد گفته های این فایل تون به من آرامش داد وقتی اون سوالات رو که توی فایل پرسیدین رو دونه به دونه جواب دادم و رسیدم به اینکه وزن آیده آلم چقدره جواب دادم که 55-56 و وقتی پرسیدین که آیا در قبلاً در این وزن بودین جواب من بله بود چون من تا سن 20 سالگی در این وزن بودم و کاملا متناسب که متاسفانه به مرور زمان از اون وزن فاصله گرفتم و چاق شدم در واقع یعنی ایستگاه خودمو رد کردم ولی هرچه از اون وزن ایده الم فاصله میگرفتم و چاق تر میشدم باور اینکه من در اون وزن باشم برام غیرقابل باور بود و تا جایی ادامه پیدا کرد که من دیگه کلا نامید شدم . تا اینکه در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و با بودن در این مسیر به آرامش نسبی رسیدم و با گوش دادن فایل امروز و اینکه شما گفتین که اگر شما حتی یک روز در وزن آیده التون بودین پس دوباره میتونید به وزن آیده التون برسید.  فقط در این مدت به علت نبودن راهنما و جی پی اس از ایستگاه تون رد شدین ولی حالا با پیدا کردن راهنمای خودم میتونم به ایستگاه مورد نظرم برسم خیلی راحت و آسون ولی قبلا با رژیم ها و ورزش های غیر اصولی بدون راهنما و جی پی اس فقط سردرگم بودم ودر حال امتحان کردن همه راه ها به امید اینکه بتونم به مقصد برسم همون طوری که همه ما میدونیم چندین راه برای رسیدن به مقصد هست ولی تنها یک راه درست ترین و هموارترین راه به مقصده که من با امتحان کردن روش های اشتباه هم انرژی و هم وقت زیادی صرف کردم که نهایتاً باعث ناامیدی و درماندگی من شد چون در حال آزمون و خطا بودم ولی لاغری با ذهن همون راهنما و جی پی اس که منو به درست ترین و هموارترین راه هدایت کرده که بدون اینکه انرژی و وقت من مثل روش های دیگه صرف بشه در مسیر درست قرار بگیرم و بتونم به مقصد نهایی خودم برسم . پس فقط باید باور کنم میتونم به اونی وزنی که یک روزی در اون وزن زندگی کردم برسم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حیرت انگیز
      1402/06/14 20:38
      مدت عضویت: 328 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,335 کلمه

      به نام خداوند راهنمایم

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام 

      استفاده از مسیریاب لاغری 

      همه انسانها روزگاری در خانه امن و زیبای تناسب اندام قرار داشتند چون خداوند همه انسانها رو متناسب خلق کرده و این تناسب همون خونه ی پر از عشق و سلامتی و رویایی ما انسانها است .

      اما انسانهایی که بدلیل اشتباهات رفتاری  و آموزش‌های غلط شروع کردند به رفتن به سفری به نام سفر چاقی از خونه تناسب زدن بیرون و هر روز و هر لحظه در مسیری شروع به مسافرت کردند که اون مسیر پر تلاطم و پر از سنگلاخ و چاله چوله و دست اندازهای وحشتناک بود وخیلی جاده ترسناکی بود جاده ای که بخاطر مشکلاتی که توش تجربه میکردیم حالمون اصلا خوب نبود،

       حتی وقتهایی که فکر میکردیم عاشق پرخوری هستیم و از خوردن لذت میبردیم ،هم ما واقعا حالمون خوب نبود، کلا توی این جاده جز رنج سفر و افسردگی و حال بد و انواع بیماری ،چیزی نصیب ما نمیشد؛

       هر از گاهی از یکنواختی جاده و عذابهاش به تنگ میومدیم و قصد میکردیم این سفر و پایان بدیم ،چون خسته شده بودیم از این سفر اما چون جاده درست و بلد نبودیم و هیچ مسیر یابی هم نداشتیم که ما رو وارد جاده درست کنه، تا برگردیم به خونه عشقمون به خونه تناسبمون و از این سفر خسته کننده برگردیم و نجات پیدا کنیم ،متاسفانه وارد جاده های بیراهه زیادی میشدیم که بسیار پر خطر تر از جاده چاقی بودن ؛

      جاده بیراهه رژیم و ورزشهای آسیب زا 

      یا جاده ی بیراهه داروهای سنتی و صنعتی لاغری

       یا جاده بیراهه عملهای جراحی 

      یا جاده بیراهه استفاده از ابزار لاغری 

      یا جاده بیراهه …………………

      و توی هر کدوم از این جاده های بیراهه احتمال مرگ و بیماری برای ما بسیار زیاد بود، اما از بس از مسیر چاقی به تنگ اومده بودیم و دلمون میخواست این سفر تموم بشه که تن به هر جاده بیراهه ای میدادیم تا نتیجه بگیریم ؛

      تا اینکه اومدیم و از خداوند منان خواستیم ما رو نجات بده و این سفر ملال آور، و برامون تموم کنه و هدایتمون کنه و خدای راهنما و هدایتگر ما ،مثل همیشه لطفش و شامل حالمون کرد و ما رو وارد سایت تناسب فکری کرد، تا از این سایت مسیریاب تهیه کنیم و به خونه برگردیم و لذت ببریم از خونه تناسب و عشقی که خداوند از همون آغاز خلقتمون برامون ساخته بود .

       توی این سایت هم مسیریاب رایگان وجود داشت، هم مسیریابی که باید بهاش و پرداخت کرد، اینجا استاد روشن ضمیری وجود داره که برای پول و مارکت و شغل خودش سایت نزده ،اینجا استادی وجود داره که راهنماست و بسیار قلب پاکی داره و دلش میخواد همه کسانی که وارد سفر چاقی شدن برگردن به خونه عشق و تناسبشون اون به فکر همه بوده و تلاش کرده به کسانی هم که نمیتونن مسیریاب بخرن کمک کنه و مسیریاب رایگان بده و حالا اگر کسی قدر این هدایت و نفهمه و عجله کنه و مسیریاب و خاموش کنه چه رایگان چه دوره ها این دیگه مقصر خودشه که دلش رنج و گمراهی میخواد ؛

      اینجا اینقدر به فکر انسانها و هدایتشون بودن استاد که حتی دوره ها رو خرید مرحله ای کردند و یا حتی در گردونه شانس کلی تخفیف قرار دادن ،پس هیچ وقت شک نکنید و گمان نکنید اینجا برای پول ساخته شده نه این سایت رنگ خدا درش جاریه، به چیزی که میگم ایمان کامل دارم ،چون میدونم تهیه دوره ها چقدر زحمت داره ،چون من معلمم و زمان کرونا باید مجازی تدریس میکردم و ضبط یک ویدئو یا وویس آموزشی ،اینقدر سخت و زمان‌بر بود که آرزو میکردیم کاش کرونا تموم بشه و مدارس حضوری بشه .تازه ما چیزهایی و تدریس میکردیم که قبلا افرادی زحمت تهیه و تدوین اونها رو کشیده بودن یا حتی کشف اون دروس رو و ما فقط باید طوطی وار درسش می‌دادیم ،

      اما استاد روشن برای تک تک این فایلها باید مطلب آماده کنند متن و تصویر و ضبط و و و ……………و واقعا بهای این تلاش و آموزش‌ها هیچ طوری پرداخت نمیشه، استاد روشن با تمام وجودش توی این سایت برای هدایت ما تلاش می‌کنه.

       استاد ممنونم، استاد کلمات قدرت بیان احساس من به محبتها و تشکر بابت این زحمات شما رو ندارن، من با دعا کردن و فرستادن فرکانس‌های عالی به سمت شما و خانواده عزیزتون قدردانی خودم و بیان میکنم ،الان که به اینجای نوشتم رسیدم گریه ام گرفته و اشک شوق بخاطر این حجم از انرژی داره از چشمام میریزه ،خدایا سپاسگزارم برای هدایتم به سمت انسانی که تو برگزیدی تا راهنمای گمراهانی چون من باشه در زندگی ؛

      خوب بریم سراغ ادامه درس امروز

       الان توی سایت تناسب فکری مسیریاب داره ما انسانهای چاق و برمیگردونه به خونه عشق و تناسب ما داریم از سفر چاقی برمیگردیم، ما با مسیر یاب وارد مسیر درست شدیم و یه سفر شیرین و پرخاطره با جاده ای عالی پر از مناظر زیبا ،آسفالت شده و بدون چاله و چوله بدون سنگلاخ و دست انداز پر از عشق و شروع کردیم حالا دیگه مهم نیست کی این سفر تموم میشه و به خونه می‌رسیم 

      لحظه شماری برای برگشتن به خونه مال وقتاییه که راه خسته کننده باشه دیدید بعضی جاها  میریم وقتی برمیگردیم به خونه خودمون میگیم آخيش ،الهی شکر ،برگشتیم خونه ،هیچ جا خونه خود آدم نمیشه؛

       ولی واقعا برای من زیاد پیش اومده که سفری رفتم و اینقدر این سفر بهم لحظه به لحظه اش خوش گذشته با اینکه عاشق خونمونم ولی دلم نمی‌خواسته سفر تموم بشه و برگردم و چقدر هم زیاد اتفاق افتاده به مهمانی یا سفری رفتم و هر لحظه آرزوی برگشتن به خونمون و داشتم و حالم خوب نبوده 

      به شکرانه پروردگارم سفر تناسب فکری جز اون سفرهای هیجان انگیز و دوست داشتنی هستش که دلم نمیخواد تموم بشه وای که چقدر عاشق این سفرم هیجان زده ام و کلی کیف میکنم البته ناگفته نمونه، که خوش گذرونی توی این سفر علاوه بر جاده زیباش بخاطر همسفرهای بی‌نظیرش هم هست هم سفرانی خوش مسافرت مثل همسر عزیزم که بزرگترین حس‌های شادمانی و توی این سفر بهم میده و استادی که حرف نداره و دوستان همگامی که هر کدومشون کوهی از احساس هستند .

      من نمیدونم الان چند کیلو هستم یا سایزم چقدره ولی بسیار احساس تناسب و سبکی دارم دلم هم نمیخواد عدد تعیین کنم برای وزن ایده آلم چون با تعیین هدف و رسیدن به اون عدد احتمال خروج از مسیر بعد کسب نتیجه ،بسیار زیاده برام چون قبلا که رژیم میگرفتم ،میگفتم من اینقدر کیلو بشم عالیه ام و وقتی به اون عدد می‌رسیدم هر روز یک قدم به برگشت چاقی نزدیکتر میشدم .

      اما اینبار اهداف من عددی و سایزی نیست اینبار هدف من تناسب فکریه ،تناسبی که اگه کسبش کنم تا آخر عمرم در خونه زیبای تناسب میمونم و چون سفر تناسب فکری و عاشقانه دوست دارم، یقین دارم حتی اگر به کمک مسیریاب تناسب فکری به خونه عشق و امن تناسبم، هم برسم، باز هم مسافرت تناسب و ترک نمیکنم و با تکرار فایلها و لذت بردن از آموزش‌ها عشق و لذت سفر و از خودم نمیگیرم چون من عاشق مسافرتهایی هستم که توی اونها حالم عالیه و این سفر تناسب فکری جز اون سفرهایی هستش که توش حالم عالیه پس با عشق در مسیر صحیح سفر میکنم و هر روز به خونم نزدیکتر میشم و وقتی به خونم رسیدم هر روز مثل پارک رفتن فایلی و برای حال بی نظیرش با جان دل گوش میدم و میام در سایت و مینویسم و دلی به جاده قشنگ تناسب فکری میزنم من هدفهای مشخص و والایی دارم و برای اون اهدافم نهایت تلاشم و میکنم من شگفتی ساز شگفتی سازان میشم من حیرت انگیزم بله من حیرت انگیزم 

      برای انتخاب نام حیرت انگیز بسیار فکر کردم و با توجه به اهداف و انگیزه هام مناسبترین نام برای خودم و حیرت انگیز دیدم چون من از خرابه ها برج می‌سازم حالا برگشتن از یه سفر خسته کننده چاقی که دیگه چیزی نیست.

       من پر از انرژی هستم 

      من نماد مقاومت هستم

       من سرشار از احساسم 

      موفقیت برای منه

       ،من خستگی ناپذیرم 

      من بی نظیرم 

      و همه کسانی که منو می‌شناسن گواه این خصلت‌های ناب من هستن

       من هر آنچه رو که بخوام بدست میارم

       من عاشق بهتر شدنم 

      من اینجا به یاری خداوند بهترین ورژن خودم و می‌سازم پس پیش به سوی موفقیت 

      الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mrmr19791357@gmail.com
      1401/12/03 01:10
      مدت عضویت: 609 روز
      امتیاز کاربر: 29159 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 682 کلمه

      به نام خدای یگانه 

      باتشکر از استاد و خسته نباشید،بله کاملا درست است منم دقیقا هر وقت مقداری نگران می شوم اتفاقا همین فکرها می کنم وهر وقت یادم می‌آید در فکر تجسم خودم در لاغری هستم ولی چون تصویری از لاغری خودم تا به حال نداشتم یک مقداری تجسمش برایم سخت است.

      ولی دوستانی که اول وزن متناسبی داشتند به مراتب می توانند تجسم سازی بهتری ازین موضوع داشته باشند وبرای آنها کاملا راحت تر می باشد.بله من الان فلان وزن هستم فلان مقدار اضافه دارم دوست دارم در وزن مورد نظر باشم.ولی  ایا تا به حال من در این وزن بوده ام خوب حتما بوده ام مطمعنا بوده ام خوب ولی متاسفانه یادم نمی‌آید که چه زمانی در این وزن بوده ام ولی این که من یادم نمی آید دلیل بر این نمی شود که من تا به حال در این وزن نبوده ام واگر کسی بگوید که تا به حال در وزن مورد علاقه اش نبوده این حرف کاملا نادرست می باشد 

      واین به این معناست که او گذشته خود را انکار می کند ودر واقع باور پذیری او برای رسیدن به همان وزنی که قبلا بوده خیلی کم می باشد.اتفاقا من به عناوین مختلف برای خودم برای لاغری تجسم سازی می کنم‌ ولی بعضی اوقات ذهن انسان فراموش می کند ولی دلم می خواهد همیشه یادم باشد وهمین تجسم سازی‌ها را برای خودم انجام دهم.

      استاد مثال چی پی اس یا مسیریاب را آوردند.اتفاقا برای این که این موضوع برایم باور پذیر تر شود 

      مثلا همین چن روز اخیر به‌ خودم گفتم خوب من آخرین بار که کمترین وزنی که یادم می آید در کلاس چهارم و یا پنجم ابتدایی بوده‌ام وبه خودم گفتم پس من در اون زمان این وزن را داشتم وباز هم به آن وزن می رسم وحتی کمتر از آن هم می شوم وبه خودم تکرار کردم من در کلاس چهارم در ان‌ وزن بوده ام پس این برایم دور و غیر ممکن نمی باشد 

      پس من حتما به آن وزن می رسم واین طور به خودم آرامش دادم واز این ور قضیه نگاه کردم من به آن وزن می رسم چون اول در آن وزن بوده ام..

      خوب من میگم در مسیر سربالایی چاقی بوده ام سربالایی که پراز سختی وونفس نفس زدن وپراز سنگلاخ بوده من داشتم حرکت می کردم سربالایی که مرا به چاقی رسانده بود ولی الان در‌ سرازیری هستم در سرپایینی لاغری هستم مسیرم رابه سمت لاغری برگشت داده ام پس من در سراشیبی لاغری به سمت لاغری و سلامتی پیش می روم.

      مثلا اگر الان از کسی بپرسیم ایا شما نوزادی خودت را به یاد می آوری؟مسلما می گوید نه ولی اگر بپرسیم که آیا از اول نوزاد بوده ای یا نه،آیا می تواند بگوید نه،من تا به حال نوزاد نبوده ام،چون به خاطر نمی آورم،پس محققادوران نوزادی را پشت سر گذاشته است،در مورد لاغری هم همین طور صدق می کند پس ما دوران لاغری خودمان را در یک مقطع و دورانی ولو یک روز هم که بوده باشد پشت سر گذاشته ایم.یک مورد در مورد قدرت عجیب ذهن برایم پیش آمد دیروز که کاملا مرا شگفت زده کرده است.

      من دیروز غروب داروی قندم را خوردم که روزی یک عدد باید مصرف کنم یک مرتبه به خودم گفتم نکنه امروز من خورده باشم چون موقع ظهر هم یک عدد قرص خورده بودم ولی یادم رفت چه قرصی بوده، ناگهان استرس خیلی شدیدی بهم دست داد به خودم گفتم اگه دوتا خورده باشم چه کار کنم همش داشتم فکر می کردم حالم بد نشود یک لحظه احساس کردم حال جسمیم دارد عوض می شود همش به ذهنم فشار آوردم که آیا من امروز قرصم را خوردم یا نه.که یادم آمد که یک کپسول مسکن مصرف کرده بودم وخیالم راحت شد که من فقط یک قرص قند مصرف کردم.

      واینجا من با یک تجربه شخصی متوجه شدم که ذهن ما چقدر قدرت بالای دارد و چطور می تواند بر جسم ما تاثیر گذار باشد من با اینکه دارو نخورده بودم وهمین که فکر کردم خوردم داشتم باور می کردم که داروی اضافه خوردم واین تلقین من داشت بر جسم من اثر می گذاشت در حالی که من اصلا نخورده بودم.

      ودراینجا من واقعا به قدرت شگفت انگیز ذهن پی بردم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/12/01 08:54
      مدت عضویت: 479 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,052 کلمه

      سلام و درود.

      گام ۳۶ 

      جی پی اس لاغری خود را روشن کنید . 

      خیلی جالب بود این فایل . منم تقریبا داشتم یه تجسمی برای خودم میساختم که باید در ذهنم از چاقی عبور کنم تا بتونم مقصدم رو متصور بشم . ولی با تجسم خودمم ایستگاه لاغری رو بعد از ایستگاه چاقی میدونستم .  اما به نظرم این تجسم راحتتره . اینکه مسیر لاغری قبل از مسیر چاقی بوده و  فقط کافیه همون مسیر رو برگردی . 

      چون ما زمانی در  وزن ایده آلمون بودیم . 

      از ایستگاه مثلا ۶۰ کیلو عبور کردیم . لازم نیست  انرژی اضافه بزاریم . 

      ما برای چاق شدن انرژی اضافه گذاشتیم و راه زیادی رو طی کردیم  

      فقط کافیه به نقطه ی امن قبلیمون برگردیم .

      چاقی نقطه امن ما نیست . 

      وزن ایده آلمون نقطه ی امنه .

      فقط کافیه باورش کنیم که من دوباره میتونم به نقطه ی امن قبلیم برگردم . 

      شاید چندین سال پیش من در وزن ایده آلم بودم .

      چیزی که یادم میاد ترس از چاقی رو اون زمانم در خودم ایجاد کرده بودم . نیروی ترس از چاقی نیروی اضافه ای بود که من با خودم حمل کردم و چاقتر و چاقتر کردم خودم رو . 

      من از ابزار ترس برای چاق شدن خودم استفاده کردم . سوخت بنزین ماشین من برای چاقی ترس بود . من با ترسهام خودم رو هر روز باد کردم . 

      من مثل یه بادکنک خودم رو هر روز و هر لحظه با هوای ترس  باد کردم . 

      و الان فقط کافیه هوای بادکنک رو خارج کنم . 

      بادکنک کوچیک میشه . 

      نیروی اضافه نزارم .

      نترسم . 

      غذا رو عامل چاقی خودم ندونم . 

      برخورد صحیحم  و با مواد غذایی ادامه بدم . 

      از فرمولهای چاقی استفاده نکنم . 

      از حسرت و حسادت و نومیدی و نفرت و خشم و ترس و تردید و عجله و سرزنش و غم و جنگ و مبارزه و غرور  استفاده نکنم . 

      سوخت اضافه به خودم ندم . 

      سوخت ماشین من دیدن خودم و تواناییهامه . 

      سوخت ماشین من سپاسگزاری و لذت بردن از داشته هامه . 

      سوخت ماشین من امیده .

      سوخت ماشین من عشقه . 

      سوخت ماشین من ایمان و امنیته . 

      سوخت ماشین من احساس اطمینان و یقینه . 

      سوخت ماشین من آرامش و راحتیه . 

      سوخت ماشین من تایید کردنه . 

      سوخت ماشین من شادیه . 

      سوخت ماشین من استفاده از نیروی صلح خود با دیگرانه . 

      سوخت ماشین من عزت نفسه . 

      راحتش کنم  . با هر تصوری که میشه راه لاغر بودن رو  برای خودم راحت کنم 

      من زمانی در وزن ایده آل بودم پس الانم میتونم با کم کردن انرژیهای منفی خودم دور برگرد کنم . 

      برگردم به خونه خودم . برگردم به آرامشم .

      برگردم به عشق . برگردم به شادی . برگردم به صلح . برگردم به ایمان . برگردم به حال خوب . برگردم و با این نیروها حرکت کنم . 

      من از مسیر امنیت خارج شدم و حالا که جی پی اسم رو روشن کردم دیدم من به جای استفاده از حال خوب  حال بد رو همسفر خودم کردم .

      من همراهان خوبم رو در وزن ایده آلم جا گذاشتم و هر روز و هر روز مسافرانی به خودم اضافه کردم که مسیرشون از مسیر من جدا بود . من خودم رو با اونا همراه کردم . الانم فقط لازمه مسافرینم رو تغییر بدم . 

      من مسافر غم و اندوه رو به مقصدش رسوندم بقیه راهش رو با یه ماشین دیگه بره ‌ . هدف غم و اندوه شهر غم بود . من  اون رو توی ماشین خودم نگهش داشتم و به مسافرین دیگه توجه نکردم .  امید دوست داره برگرده به شهر امید . آرامش دوست داره برگرده به شهر آرام خودش   . 

      من همراهان ایده آل تری  برای سفرم انتخاب می کنم و دوباره برمیگردم  . 

      چون حرکت کردن همراه شادی مسیر رو دلپذیرتر می کنه .

      حرکت کردن با تایید مسیرم  و دلپذیرتر می کنه . 

      حرکت کردن با عزت نفس صلح با خود و دیگران .عشق به خود و دیگران . امید داشتن و سایر احساسات خوب خیلی راحتتره .

      من برمیگردم . 

      چون لاغر بودن شهر آرامش و شادی و صلح و تایید و امنیته . شهر سپاسگزار بودن و لذت بردن از نعماته . 

      من در لاغر بودن ایمن هستم .

      به شهر امن خودم برمیگردم . 

      دیگه توجهم رو میبرم سمت مسافرینی که تا حالا به صداشون کمتر گوش میدادم . 

      فقط همین تغییر مسیر زندگی منو تغییر میده .

      اینکه به حرف شیر گوش بدم یا به حرف سگ . 

      این منم که به صدای اونها توجه می کنم . 

      من در درس دیروز یاد گرفتم گفتگوهای خودم رو هم در مسیر لاغری بیارم و سطح عظیمی از لاغر شدن رو شناختم . 

      صحبتهایی که با خودم می کنم جهت صحبتهای ذهنم رو معلوم می کنه . 

      خودم وقتی شاد باشم ذهن منم در جهت شادی با من حرف میزنه . 

      خودم وقتی ایمان داشته باشم ذهن منم گفتگوهاش در مسیر ایمان میشه . 

      من فقط خودم رو باید تغییر بدم و با تغییر خودم ذهنیتم عاداتم احساساتم گفتگوهام و اعمالم رو به جهت لاغری برمیگردونم . در جهت امنیت و آرامش . 

      من دیگه لازم نیست نیروی عظیم ناخواداگاه رو تغییر بدم . 

      من همین جهت ۲ درصد نیروی خوداگاه رو تغییر بدم نیروی عظیم ناخوداگاه خود به خود تغییر می کنه . درست مثل موتور یا ماشین فقط یه فرمون رو یکبار تغییر بدیم و جهت رو برگردونیم کل ماشین بزرگ وجودمون خودبه خود برمیگرده . 

      چرخوندن جهت فرمان هم خیلی راحته چون اون کارش گردشه .  لازم نیست نیروی اضافه صرف کنیم . 

      فقط کافیه به جای اینکه با خودمون صحبتهای سرزنش کننده داشته باشیم صحبت های تایید کننده داشته باشیم .

      به جای اینکه نگاه به زندگی دیگران کنیم و حسرتشون رو بخوریم نگاه به زندگی خودمون کنیم و سپاسگزار داشته هامون باشیم و لذتش رو ببریم . 

      خدایا چقدر مسیر لاغر شدن راحت شده . 

      فقط منم که باید انتخاب کنم . آیا میخوام در رنج و سختی ادامه بدم یا فرمون رو برگردونم و در جهت آسونی و لذت برگردم . 

      واقعا امروز که گام ۳۶ هست من به کلی شناخت در مورد خودم رسیدم . در مورد حرکتم . در مورد شخصیتم . در مورد مسیرم . 

      واقعا حرفاتون انسان رو به فکر کردن تشویق می کنه . 

      با وجود مسیری به این راحتی کیه که واقعا لاغر بودن رو انتخاب نکنه . 

      هر چقدر بیشتر مسیر رو میشناسم و راحتیاش رو بهتر دلم میخواد در این مسیر حرکت کنم . 

      من فقط باید شهر اصلی لاغری رو بهتر بشناسم تا حالا هم که ما راه لاغری رو انتخاب نمیکردیم چون برامون بد معرفیش کردن . 

      من میتونم لاغر بشم . 

      من میتونم لاغر بشم .

      فقط همینو که تغییر بدم به شهر زیبای لاغری وارد میشم . 

      من میتونم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/11/25 10:44
      مدت عضویت: 459 روز
      امتیاز کاربر: 50135 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 559 کلمه

      سلام بر کسانی که باور کردن میتونن لاغر شن سلام برکسانی که باور کردن میسر برگشت واقعا زیباست جاده خیلی ددل انگیزه وروح بخشه باور کردن فقط فقط ایستگاه عشقشون رعد کردن  زمانی تویی این ایستگاه بودن پارک کردن از هوایی داشتنش لذت بردن ولی قدرشو ندوستن ازش رعد شدن حالا دلشون هوایی برگشتن به اون مکان داره ولی دچار شک نا امیدی افکار نادرست عادتهای اشتباه  وبرترنش اصلا من تو اون ایستگاه بودم شما نبودید کی بوده.

      من خودم رکورد داره این مسیرم فکر کنم پیش کسوتم تویی مسیر برگشت حدود ۴۰ سالی هست من از ایستکاه عشقم وزن مورد نظرم گذشتم برای من سختره ورویایی شده چون زمانی زیادی از دست دادم شاید قبل از ورد به سایت باورش برای منی با ابن شرایط اصلا اصلا قابل قبول نبود که میشه حتما میسه من در مرحله شدنش هم شک داشتم جه برسه به حتما میشه .

      حالا بعدازورد به سایت با یقین اطمینان دل قرص با ارامش واحساس خوب به خودم وشما غزیز میگم به ایستگاه مورد نظرت میرسی .چون مسیر یاب روشن کردی از میسر درست میرسی .

      سالها یپیش ما برای رفتن به مشهد تو شمال بودیم از یی جونی مسیر پرسیدیم اون جوان خدا خیرش بده ادرسی به ما داد گفت ازاین مسیر زودتر میرسی به مسیر اصلی کوتاهتره زمان کمتری تو مسیرهستی 

      از پی پیر مرد سوال کردیم اون به ما گفت میسر خوبی نیست .

      از میسر همشکی برید ولی ما چون جوان بودیم گوش نکرده تومسیر تازه افتادیم چشموتون روز بد نبینه یی مسر سیاه تاریک که چشم چشمو نمی دید کسی جز ما نبود اطراف تاریکی مطلق دست اندزهایی بلند وماشین سالم دچارخرابی نور شد به یی سختی نور ماشین درست کردیم با کلی سختی میسر اصلی پیدا کردیم تو مسیر که افتادیم من دیدم ما تویی نیزار  کامل قرار داستیم .واطرافمون بخاطر ابن تاریکی مطلق بوده.

      ابن همون رژیمهای اشتباه بود ومسیر اشتباه ای کاش اون زمان مسر یاب داشتیم وزد خودمن ا اون وضعیت نجات می دابم .

      حالا به شما خودم میگم باور کنید که میشه باور کنید که ما اموزش دیدیم مسیر یاب روشن کردیم دیگه کم نمشیم اون رمان که ما کم میشدیم مسیر  خوب رو نمشناختیم اگه ما رو تو مسیراشتباه انداختن تقصیر مانبود خوشون بلد مسیرنبودن

      من شما برای رسیدن به نتیجه باید افکار وعادتهای اشتباه شناسی کنیم در برطرف کردنش عملی انجام بدبم نتیجه از فکر خودمون بیشتره اولش احساس ارامش وحس خوبه که من به شخصه دارم از بودنش تا به مقصد رسیدن لذت میبرم

        خداوند مارو تویی این مسیر انداخته به انتخاب خداوند ابمان دادم دلسرد نمیشم گام به گام حلو میره عجله نمکنم من ارارم ارام گرم به گرم به این وضعیت رسیدم درمسیر برگشت هم ارارمارام گرم به گرم کم مبکنم وبا افتخار ار مسیر برگشت بیشترین لذت میبرم. اطلاعات زیاد میشه جیزهای خوبه علاو بر لاغریی یادمیگیرم تودنیای جدید وارد شدم حس خوب داشتن ابن دنیا به ادم توان حرکت میده ایده میده من کسی هستم که روز اول برای نوشتن دیگاهم فقط توستم چند خطی بنوسم دیدم باز شده بهتراطرافم میبینم وعلت مشکل دارم کم کم متوجه میشم چرا ۴۲ روز پیش این طور نبودم همه همه بخاطر قرار گرفتن توی ابنجاست تناسب فکری

      ره رو ان نیست که گهی تند گهی خسته رود 

                                 ره رو ان است که اهسته پوسته رود 

                   حق نکه دارتون یاحق درپناه خدا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1401/11/19 12:29
      مدت عضویت: 534 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 694 کلمه

                “به  نام ”او” که  بخشنده است  و  مهربان “

      سلام به دوستان ندیده ولی هم مسیرم و استاد گرامی ؛

      گام سی و ششم : GPS لاغر شدن را روشن کنید !!!

      خداوند بزرگ را سپاس گزارم که به من توفیق داده است که امروز ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ بتوانم گام سی و ششم را بردارم . در زندگی همه ی ما ،مسیرهای زیادی برای پیمودن وجود دارد که توسط خود ما انتخاب می شوند و خود ما تصمیم می گیریم که از کدام مسیر عبور کنیم و آن را طی کنیم تا به مقصد نهایی خود برسیم.قطعا هر راه و مسیری شامل مسیر رفت و برگشت می باشد که با توجه به مقصد ما مشخص می شود که باید از کدام مسیر عبور کنیم.در زمینه ی لاغری و چاقی می توان گفت که ما از مسیر درست و صحیح لاغری عبور کرده ایم و در طول مسیر منحرف شده ایم و وارد مسیر نادرست و غلط چاقی شده ایم و آنقدر در این مسیر طی طریق کرده ایم که مسیر درست را گم کرده ایم غافل از آنکه مسیر چاقی و چاق شدن ، مسیر رفت است و مسیر لاغری و تناسب ، مسیر برگشت می باشد و ما با توجه به تابلوها و راهنماهایی که در طول مسیر وجود دارد می توانیم به راحتی از  پیمودن مسیر اشتباه دست بر داشته و با یک دور زدن خود را وارد مسیر برگشت کنیم تا به مقصد خود یعنی لاغری و تناسب اندام برسیم .درست زمانی که در مسیر برگشت و درست قرار گرفتیم باید مسیر یاب یا GPS مسیر خود را روشن کنیم تا راحت تر و بهتر به مقصد نهایی خود برسیم و هر گاه از راه و مسیر درست منحرف و یا خارج شدیم بتوانیم از طریق راهنما یا GPS موجود ، دوباره به مسیر درست هدایت شویم و راه خود را به خوبی ادامه دهیم .قطعا می توانم بگوئیم که مسیر درست ، با لاغری با ذهن ، هم سو می باشد و در واقع مسیر لاغری با ذهن همان مسیر درست و صحیح می باشد و نقش خود استاد عطار روشن به این دلیل که خود استاد این مسیر را به خوبی و به شایستگی طی کرده اند به عنوان یک راهنمای خوب و کار بلد به حساب می آید که در زمان مناسب ما را به مسیر درست هدایت می کنند تا راحت تر و بهتر به مقصد خود که لاغری است برسیم و این خیلی مطمئن و آرامش بخش است و باعث می شود که من و شما دوستان هم مسیر با خیال راحت و آرامش کامل و بدون ترس و نگرانی به راه و مسیر خود ادامه دهیم .مطمئنا وقتی که ما یک مسیر را برای پیمودن انتخاب می کنیم در طول مسیر از ایستگاه های مختلفی رد می شویم و گاهی زمانی را در یک ایستگاه به خصوص توقف می کنیم و زمانی را در آن ایستگاه سپری می کنیم .وقتی من و شما عزیزان در طول زندگی خود دچار چاقی و اضافه وزن شده ایم به یکباره و یک شبه این وزن جدید را به دست نیاورده ایم و آن را گرم به گرم و کیلو به کیلو به جسم خود اضافه کرده ایم پس حتما در یک برهه از زمان من و شما دوستان هم ، در وزن ایده آل خود بوده ایم و چون شاید زمان زیادی است که از آن ایستگاه رد شده ایم و گذشته ایم به سختی به یاد می آوریم اما به طور حتم ما هم در آن ایستگاه بوده ایم و توقف داشته ایم و باز هم در مسیر برگشت مطمئنا دوباره به آن ایستگاه خواهیم رسید و توقف خواهیم کرد و از حال و هوا و شرایط خوب و لذت بخش آن استفاده می کنیم و لذت می بریم . من که مطمئنم دوباره به آنجا میرسم اما نه با عجله بلکه با صبر و شکیبایی و مانند مسیر رفت خودم ، قدم به قدم ولی پیوسته و به هر حال من دوباره به ایستگاه مورد نظر خودم خواهم رسید و از آن لذت خواهم برد ، شما هم همین طور دوستان هم مسیر عزیز چون لاغر شدن آسان ترین و راحت ترین کار دنیاست کافی است که باور و ایمان داشته باشید.

      “ یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/06/02 19:24
      مدت عضویت: 1437 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 693 کلمه

      به نام خدا

      منم که مدتیه برگشتم تقریبا به ایستگاهی که ردش کرده بودم ایستگاه دل انگیز متناسب شدن 

       .  GPS لاغری تو این مسیر کمکم کرد که هر لحظه متوجه بشوم کدوم قسمت مسیرم .

      میخام بگم حال وهوای اینجا خیلی خوبه .  تو مسیر متناسب شدن خیلی مراقب بودم وحواسم به GPSام بود که مبادا مسیر رو بیراهه برم .

      یه جاهایی دست انداز حرفهای منفی دیگران بود که میخاست منحرفم کنه نزاشتم . ومصمم جلو رفتم 

      همش هوا صاف ودل انگیز نبود گاه گاهی بنا به دلایل مختلف سرعتم کم میشد ولی نمیزاشتم ماشینم خاموش بشه .

      جاهایی سوخت کم میاوردم اما با خودم صحبت میکردم واستاد  ودوستان شگفت انگیز رو میدیدم و ادامه میدادم .

      فکر میکردم همه جای بدنم وزن کم بکنه این شکمم همین جوری میمونه واحساسم میخاست بد بشع اما میگفتم اینهمه دوستان واستاد تونستن پس من چرا نتونم .

      همشون با قدرت ذهن شون تونستن لاغر بشن پس منم میتونم .

      تغییرات  اساسی من از ۱۳ بدر امسال یهو سرعت گرفت طوریکه خالم اینا برای عید اومدن خونه ما زباد متوجه لاغری من نشدن اما مرداد ماه که دوباره خونمون اومدن خیلی تعجب کردن و ازم خاستن اینقد خودم رو لاغر نکنم .

      اونها فکر میکردن من با رژیم و پیاده روی وزن خودم رو کم کردم منم سکوت کردم و لذت میبردم .

      کم کم یکی یکی بهم میگفتن و دلیلشو میپرسیدن چی کار کردم .

      راستش اوایل میترسیدم منو مسخره کنند بگم با ذهنم لاغر شدم . 

      اما الانا میگم بخان باور کنن بخان باور نکنن . خوب من میگم ولی اصراری به واردشدن اونها دراین دوره ندارم .

      تو مدارش باشن خودشان هدایت میشن و دنبال میکنن آموزشها رو .

      هنوز که هنوزه فرد متناسبی میبینم ذوق میکنم و لذت میبرم و تو دلم تحسینش میکنم که با وارد کردن باورهای مخرب چاقی فرمولهای فابریکی ذهنشون رو دستکاری نکردن .

      دوستان وقتی نتیجه منو میبینن و در کامنتهام بهم میگن چی کار کردی بهمون بگو .

      همین جا اعلام میکنم به خدا همین فایل ها. همین متن های قبل فایل ها . همین کامنتهای دوستان . و نوشتن کامنت برای هر فایل و تمرینات عملی وتفکر درمورد باورهای مخربم کمکم کرد که متناسب بشوم .

      نه هیچ چیز دیگه .آموزشهای استاد آنقدر کامل و ساده وشیواست که احتیاج به هیچ چیز دیگه نیست.

      من چون عاشق متناسب شدن بودم  وقت گذاشتم برای این کار .

      و بهترین زمان که دوربرم سکوت باشه وکسی پیشم نباشه صداش رو بلند میکردم و گوش میدادم و یک دفتر داشتم و نکات مهم رو حین گوش دادن مینوشتم و فکر میکردم وبازم فکر میکردم که من اینجا اون موقع چطور عمل کردم 

      بعدش تمامی متن قبل فایل رو میخوندم . شاید باورتان نشه اما من تمامی کامنتهای دوره ۱۲ قدم و صد گام همه رو خوندم ودیدگاه بچه ها کمکم کرد اگه حواسم به یه فرمول مخرب نبود یهو مخم سوت میکشید و پیداش میکردم و سریع مینوشتم .

      همین کار رو میکردم ومرتب ادامه میدادم . موقع خواب فکرم میرفت سمت گذشتم که من از کجا چاقیم شدت گرفت و چی شد اون موقع .

      البته همه اونها رو مو به مو توکامنتهام نوشتم .

      کاش سایت این امکان رو داشت که نام کاربر رو میزدیم تمامی کامنتهای که با اون شماره موبایل ثبت شد میومد .

      چون الان اگه بخام همشو بگم شاید یه کتاب بشه.

      من فقط جمعه ها فایل گوش نمیدادم . حتی موقعی که کرونا گرفتم واصلا اشتهام رفت و تو وضعیت بسیار بدی بودم به طوریکه دستام قدرت نوشتن نداشت اما گوش میدادم وفکر میکردم وخدا رو شاهد میگیرم یه باور مخرب رو همون هفته ها پیدا کردم .

      منم مثل همتون جاهایی کم مباوردم . سرزنش اطرافیان داشتم . گاهی بد رفتار میکردم اما ادامه میدادم و این GPS

      خیلی بهم کمک کرد تا متوجه باشم کجای کارم .

      هر صبح که میرفتم بیرون به خودم میگفتم حواسم باشه ببینم کیا متناسبن وتحسینشون کنم و کیا رو فکر میکردم الان باید طبق باورهام چاق باشن اما لاغرن .واونها رو به خودم گوشزد میکردم که نگاه باورت اشتباه بود ‌ پس چرا این آقا متناسبه و….

      خدا رو شاکرم بابت هدایت به این سایت آموزشی که چگونه زیستن رو بهم آموخت .

      از استاد عالیقدر هم سپاسگزارم بابت آموزشهای بی بدلیلش .که عاشقانه کمکمون میکنن تا با قدرت ذهن خودمان به راحتی متناسب بشیم و از زندگی لذت بیشتری ببریم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/09/24 07:25
      مدت عضویت: 1319 روز
      امتیاز کاربر: 12486 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 705 کلمه

      سلام

      من‌با احساس متفاوتی از قبل اومدم که تمرین این بخشم رو انجام بدم .

      این فایل توضیحات استعاری و خیلی مهمی داشت ، مثال زدن باعث میشه یه مطلب خیلی بهتر درک بشه و استاد شما توی این کار عالی هستین . هر وقت مسیر لاغری رو به چیزای مختلف تشبیه میکنید ، من نه تنها اون محتوا رو عالی یاد میگیرم ، بلکه تا چندین وقت بعدش اونو کاملا واضح یادمه و این معجزه ی تصویره ، شما وقتی مسیرلاغری رو به رفت و برگشت یه اتوبوس در جاده تشبیه میکنید ، این خیلی برای ذهن ما جالبه و تصویر با مزه ای ازش میسازه مثلا من تصور کردم ، سوار یه اتوبوس هستم و این اتوبوس داره راه خودشو میره ولی من یه درجه یه درجه فرمون ماشین رو کج‌ میکنم و به جای مقصد خودم یه جای دور افتاده و عجیب غریب پیاده میشم که بهش تعلقی ندارم و اون سرزمین چاق هاست .این مثال دقیقا توی یه کتابی بود که میگفت اگه یه هواپیما فقط با یک درجه چرخش توی آسمون پرواز کنه مثلا به جای اینکه توی مشهد فرود بیاد توی بندر عباس فرود میاد.

      این دقیقا مثال ما توی رفتار های اشتباهمونه ، از یه رفتار اشتباه شروع میشه ، فقط یه لقمه اضافه بر نیاز بدن ، فقط یه فکر درباره ی چاقی ، فقط یه تصویر سازیه غلط و اینکه میگن حرف حرف میاره توی چاقی هم یه فرمول اشتباه فرمول های اشتباه بعدی رو با خودش میاره . اینه که ما وقتی داریم توی اتوبوس زندگیمون مسیرمونو طی میکنیم میبینم ایستگاه سلامتی رو خیلی وقته رد کردیم و الان توی جاده های خاکی کنار شهریم و از مسیر خارج شدیم. اما چیز خیلی جالبی که استاد گفتن اینه که ما بالاخره یه روزی توی ایستگاه سلامتی بودیم ، درسته که پامونو محکم رو گاز گذاشتیم و با سرعت ازش گذشتیم اما نمیشه انکارش کرد که بالا خره ما یه روزی در اون ایستگاه بودیم شاید یادمون نیاد اما چون یادمون نمیاد یعنی از روی اون ایستگاه پرش کردیم؟! 

      من خودم یادمه یه روز وقتی بچه بودم رفتم روی ترازو و حدود چهلو هفت هشت کیلو بودم که برای اون زمانم خیلی زیاد بود ولی قشنگ این خاطره رو یادمه . من یه زمانی ۴۷ کیلو بودم و حتی کمتر پس وقتی یه بار در اون وزن بودم یعنی توانایی بودن در اون شرایط رو همین الان دارم . 

      مثل درسایی که در بچگی خوندیم ، مثلا ما هممون توی راهنمایی اسم غده های بدن ، با کاراییشون و جای دقیقشون توی بدن رو خوندیم ولی الان یادمون نیست مگر اینکه مرورشون کرده باشیم ، لاغری هم مثل یه درس قدیمی میمونه ما یه بار اون درس رو پاس کردیم ولی چون مرورش نکردیم اونو یادمون رفته .

      من تصمیم گرفتم با لاغری و تناسب اندام در صلح باشم به جای اینکه با چاقی بجنگم ، امروز خیلی اتفاقی فایل ۲۰ از توی آهنگام پلی شد و این موضوع رو برام یادآوری کرد . این برای من همون جی پی اسی بود که یه راهنمایی کوچولو بهم داد .

      همین چند روز پیش داشتم‌ میرفتم یه جایی و سوار تاکسی بودم بعد راننده اشتباهی به جای اینکه مستقیم بره پیچید توی راستگرد ولی من سریع بهش گفتم که باید همون راه مستقیم رو میرفتیم و اشتباه اومدیم و راننده هم یه دنده عقب گرفت و ما بر گشتیم به مسیر اصلی . لاغری هم همینطوره ، الان که بهش فکر میکنم اصلا مسیر سختی نیست فقط باید یه دنده عقب بگیریم و نیازی نیست به راه اشتباه ادامه بدیم و پشت کلی چراغ قرمز اضافه بایستیم ، ممکنه اگه به راه اشتباهمون ادامه بدیم و وقتمونو هدر بدیم و الکی بریم توی کوچه پس کوچه هایی که نمی شناسیمشون ، بازم به ساختمان مقصدمون برسیم ولی چه چیز هایی رو در راه رسیدن به اون مقصد قربانی کردیم؟ وقتمونو ، انرژیمونو ، حتی سلامتیمونو .

      واقعا وقتی لاغری با ذهن آسون ترین راهه چرا حتی سعی نمی کنیم یه بار امتحانش کنیم ببینیم واقعا هست یا نه؟ وقتی خودمون به تنهایی نمیتونیم راهمونو بریم از خدا کمک میگیریم و جی پی اسمونو روشن میکنیم تا ساده ترین راه و نزدیک ترین راه و بدون ترافیک ترین راه رو بهمون نشون بده 

      خدایا شکرت بابت این زندگی که به من عطا کردی

      ممنونم استاد ، حالم عالیه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/09/18 17:50
      مدت عضویت: 1614 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,746 کلمه

      جلسه ۵۶ تکرار 

      جی پی اس   لاغر شدن را روشن کنید

      سلام به هم قدمان عزیز و استاد گرامی ،خوشحالم که یک روز عالی دیگه که  میخوام کشف کنم محتویات ذهن عزیزمو که بوسیله هر آنچه در آن کاشتم و کاشتن دارم برداشت میکنم و حالا بعد از شناسایی میخوام با تغییرشون بسمت مخالف آنچه رفته بودم برگردم،خدایا به امید تو 

      جالبه که مسیر برگشتمون بسمت لاغری ،همون لاین مخالفیه که سالها در اون تردد داشتیم و ما انتخاب کردیم که در لاین جاده ی بسمت چاقی باشیم 

      در جاده چاقی که بودیم بارها به ما هشدار داده شد و ما به اشتباه به جاده های انحرافی هدایت شدیم ،چاقی یه معضل بزرگ و پر از عوارض بود که سالها با ناراحت بودنمون داشت به ما هشدار میداد که مراقب باش یک چیزی در درون تو خراب است که باید ترمیم شود

      حتی همون زمانها هم که در رژیم و سختی ورزش بودیم ،هم جهان داشت با حال بد ،رنج و درد به ما آلارم اشتباه بودن چیزهاییو خبر میداد ولی ما باز هم ناآگاه فقط حرکت میکردیم بدون اینکه چشمان خود را باز کنیم و ببینیم‌ که اصلا کجا هستیم،   فقط رفتیم و رفتیم 

      و سکان زندگی ما در دستان فرمولهای ذهن ناخوداگاه به هر سمتی کشیده میشد ،به قول فروید میگه وقتی داریم با ناخوداگاه خودمون زندگی میکنیم انگار سوار اتوبوسی شدیم که راننده ش کله نداره و معلوم نیست به کجا برده میشیم و ما دقیقا در ماشین زندگی خودمون خواب بودیم و راننده شخص های دیگه ای بودن 

      شخص ناامیدی ،هویت ترس ،شخصیت غم ،هویت قربانی ،مظلوم ،شخصیت نگرانی و اضطراب وووو

      چندین تا شخصیت از صبح تا شب مارو هدایت کرده و هنوز هم هدایت میکنه تا زمانیکه اونهارو بشناسیم و بی اعتبارشون کنیم و اون وقته که صدای منفی های درونمون که متشکل از چندین تا کاراکتوره، کمرنگ میشه و اونوقته که میشه صدای خدارو شنید 

      صدایی که تورو هدایت کرد به مسیر صحیح ،بهت میگه و حمایتت  هم میکنه ،هر چند شخصیت های منفی درونم با من حرف های خوبی نمیزنن ،بمن پیش بینی های بدی میدن و میخوان ناامیدم‌ کنن از مسیرم ولی من باید باید آگاه باشم و دستمو بذارم تو دستای خدا تا اون منو ببره و مهم ترین تمرین اینه که به صدای ذهنمون گوش نکنیم تا منحرف نشیم 

      در تمام مدتی که داشتیم رنج میبردیم از رژیم ها و ورزش های اجباری که فقط منتهی میشد به دردهای استخوانی و عوارضش ، در حال از بین بردن حس توانمندی و خودباوری خودمون  بودیم که در انتها تصمیم میگرفتیم برگردیم به مسیر قبلی حتی به قیمت چاقتر شدنمون 

      الان مابین  نوشتن کامنتم یه چایی برای خودم ریختم با گز اصفهان ،اومدم بخورم با خودم فکر کردم ،که من سالهای طولانی از گز و خوراکی های شیرین میترسیدم ،به گزه گفتم من به این گندگی از تو یه دونه گز ۵ گرمی میترسیدم ،آخه مگه  تو ، جز شکر و پسته ای ؟ که همه میخورن ،وای که چقدر افکار من مسموم بوده 

      خدارو شکر میکنم که الان در مسیری قرار گرفتم که دارم لاغر شدن رو کنار یک استاد بینظیر و دوستان و همراهانی عالی و متفاوت ،آموزش میبینم و جا پای جای مربی م میذارم 

      الان مطمئن هستم که در مسیر مخالف جاده چاقی ،بسمت لاغر شدنم ،از همون روزهای اول احساس ترس از چاقتر شدن در من آرام آرام کمرنگ شد و حس اطمینان به مسیر و خودم بیشتر شد

      قبلا همش حس ترس بود و نگرانی ،الان مخالف اون ترس ها در من بیشتره ،حس آزادی ،رهایی ،عشق به خود،امنیت ،امید،اطمینان، غرور مثبت،آگاهی ،حس لیاقت،ارزشمندی،شایستگی،لاغر شدن ،حق انتخاب ،شادی،لذت،مسافرت بدون استرس و چاقی،رستوران رفتن با آرامش و لاغر شدن ، ورزش نکردن های اجباری ،نداشتن رژیم ،وای که چقدر این‌ زندگی بدون محدودیت قشنگه خدایا با تمام و تک تک سلول هام خوشحالم و سپاسگذارم 

      اینهمه حال خوب نشانه بودنم در جاده لاغریست و بس ،من الانم  کجا و اون فریده چند سال پیش کجا ، انگار داره خاطراتم یادم میره ،خیلی ازم فاصله داره اون شخصیت ناتوان که فقط سناریوی ضعف ،شکست و قربانی بودن رو برام مینویشت و من هم هنرپیشه بینظیری بودم در ایفای اون نقش ها ،خدایا شکرت منو دور کردی از اونهمه حس های بد

      ترس از خوردن برای منهم یک کابوس وحشتناک بود که خدارو شکر تا حدود زیادی حل شده ،به ظاهر که نمیترسم حالا اگر جایی فرمولی هنوز مونده باشه من نمیدونم و از این به بعد اگر جایی متوجه شدم هنوز فرمولی هست ،نجوایی هست باهاش منطقی صحبت و رفعش میکنم 

      سالهاست که دارم با اساتیدی آموزش میبینم که حرف اصلی تمام اونها اینه که آموزش هارو باور کن و من همیشه دلم میخواسته و میخواد که حرف های اساتیدمو باور کنم ،دلم میخواد باور کنم که آموزش های لاغری با ذهن میتونه منو لاغر کنه هر چند لاغر هم شدم ،دلم میخواد باور کنم که میتونم با باور کردن آموزش های ذهنی ثروتمندتر میشم ،سلامتر میشم و زندگی با کیفیتری  داشته باشم ،من دوست دارم باور کنم و همه هنرجو ها هم دوست دارن باور کنن

      ولی چجوری میتونم باور کنم ؟ چه چیزی باعث میشه به من کمک بشه که من راحتر باور کنم؟

      وقتی من آموزش جدیدی رو میشنوم و میخوام که باورشون کنم و میخوام که این حرف ها در من نفوذ کنه ،باید یه چیزایی این وسط کنار بره ، آیا من صدای اساتید و آگاهی هارو مستقیم میشنوم یا با واسطه ؟

      موانع بزرگی که اجازه نمیدن من بدون واسطه صدای اساتیدم رو بشنوم خوده باورهای من هستن ،یعنی من چیزهارو از پشت فیلتر ذهنیت هام عبور میدم ،در واقع هر آگاهی که در من وارد میشه ،این باورهای من ،اونو جوری فیلتر میکنن و به من انتقال میدن که خودشون دوست دارن ،یعنی من جوری میشنوم که باور دارم 

      برای همینه وقتی یه حرفی تو یه جمع ۱۰ نفره گفته میشه هر کسی روی استنباط شخصی خودش میشنوه و تعریفش میکنه ،یعنی منکه قبلا پر بودم از باورهای چاق کننده ،تمام اگاهی های استاد رو با فیلتر باورهای چاق کننده م میشنیدم و استباط میکردم ،پس بهترین راه برای کمتر کردن فیلترهای مغزی ،گوش نکردن به صدای کریح ذهنه 

      با تکرار گوش کردن و کنار رفتن واسطه های مغزی ،مطالب بیشترو بیشتر برای ما باور پذیر میشه و در انتها ما درصد بیشتری از صحبت های اساتید رو میشنویم ،پس باور کردن لاغر شدنمون هم برمیگرده به تکرار و استمرار دوره ها ،به میزانی که واسطه ها یا موانع بیشتر باشن تمرینات ما باید قویتر باشه ،تا در یک جایی ما بیدار بشیم و بگیم آره میپذیرم آره باور میکنم که من هم میتونم لاغر بشم 

      حالا اگر میخوایی صدای ذهنتو گوش نکنی میتونی برای خودت دلایلی بیاری که خودت مجاب بشی و بهشون گوش ندی ،نوشتن عوارض تاثیر گرفتن از ذهنو اگر بنویسیم که چه ضررهایی برای ما داشته ،دیگه به این راحتی تو چنگالش زندانی نمیشیم ،همینکه تمام عمر و جوانی من در چاقی و گوش کردن به ترس های درونم ،به استرس ها،اضطراب ها  نخوری ها وووو گذشت بزرگترین دلیل گوش نکردن ذهنه 

      من دلم میخواد بشم ۶۰ کیلو ولی نمیدونم چه سنی بودم که ۶۰ کیلو رو تجربه کردم و خیلی زود ردش کردم ،شاید ۱۳ سالگی ،چونکه من در ۱۷ سالگی ۷۲ کیلو بودم پس ۶۰ کیلو رو در سنین نوجوانی تجربه کردم که مثلا برای یک نوجوان ۱۲ یا ۱۳ ساله وزن ۶۰ کیلو خیلی زیاد بوده ولی دوست دارم مجدد تجربش کنم 

      فقط یکبار چندین سال پیش به زور دارو و رژیم و ورزش  تا ۶۷ کیلو رسیدم و خیلی زود برگشتم به وزن ۷۵ کیلو ،انگار نمیپذیرفتم که ۶۷ کیلو باشم ،در واقع تصویری از خود ۶۷ کیلویی م نداشتم 

      ولی الان میخوام که باور کنم که میتونم براحتی ۶۰ کیلو بشم و ۶۰ کیلو بمونم به سادگی ،باید ۶۰ کیلو بودنو کوچیک کنم و خودم و توانایی هامو و همینطور سیستم باورهامو بزرگ و قوی کنم که برام ۶۰ کیلو شدن هیچی نباشه،باید باور پذیر بشه ،باید خودمو قانع کنم که میتونم ۶۰ کیلو باشم تا ۶۰ کیلو بشم اونم براحتی ،اصلا ۶۰ کیلو بودن ساده ترین کار دنیاست ،وقتی واسطه ها از بین برن من براحتی به ۶۰ کیلو شدن خواهم رسید 

      همین الان که دارم این کامنتو مینویسم و فایلو گوش میکنم ،مانعی داره باهام حرف میزنه و اجازه نمیده حرف های استاد رو درونی کنم ،من این مانعو شناسایی کردم ،داره بهم میگه نه تو نمیتونی ۶۰ کیلو بشی ،چونکه ،  تو در ۱۳ سالگی ۶۰ کیلو بودی ،اون سن خیلی بهت دوره ،نه امکان نداره ،خیلی زمان میبره ،حالا انقدرها هم مهم نیست ۶۰ کیلو بشی ،تا همین جا هم بسه ،اگر لاغرتر بشی گوشت بدنت شلتر میشه ،خط خطی میشه خیلی زشت میشی وووو

      و حالا من باید بتونم این موانعو بردارم تا قشنگ حرف های استادو بشنوم ،که عزیز من فریده لایق و قدرتمندم ،قرار نیست  سالها طول بکشه تا  برگردیم به ۱۳ سالگیت ،همونجوری که استاد اینهمه وزن کم کردن و همینطور دوستان دیگه و همینطور که خودم چند سایز کم کردم ،این چند سایز دیگه هم کم میشه 

      به تلاش سختی نیاز نیست ،خیلی راحت انجام میشه ،اصلا من نباید کاری کنم ،موانع برداشته بشه همه چیز درست میشه ،پس نگران نباش تو فقط تسلیم باش 

      یا وقتیکه ما لاغر بشیم قرار نیست بدنمون شلتر بشه ،اگر قبلا شل شدیم بخاطر مسیر اشتباهی بود که رفتیم ،بخاطر رفتار نازیبایی بود که با بدنمون کردیم ،بخاطر گرسنگی های طولانی بود ،بخاطر ورزش های بی اساس بود ،ولی الان نه رژیم داریم و نه ورزش اجباری ،همه چیز دست تغییرات ذهن و بدنه 

      قرار نیست من زشت بشم  اتفاقا جوانتر و خوشگلتر میشم ،اگر در مسیرهای قبلی زشت و بی رنگ و رو شدم ،بخاطر گرسنگی های دائمی و رنج هاش بود ،الان راه و روشم متفاوته و اصلا هیچ شباهتی به گذشته نداره 

      فریده عزیزم تو ارزشمندی و باید ارزشمندانه زندگی کنی ،تو باید حس لاغر بودنه با لذت و آرامشو لمس کنی ،حق توست ،تو باید لباس های رنگی و کوتاهو تجربه کنی ،تو باید خوب و شاد زندگی کنی ،تو لایق بهترین جسم و بدن هستی ،عزیزم تو روح پاک خداوند هستی که باید با شکوه زندگی کنی 

      سئوالی که من این روزها از خودم میپرسم و باعث میشه ایمانم قویتر بشه مخصوصا وقتاییکه میکروفون دست ذهنمه و داره اذیتم میکنه  اینه که از خودم میپرسم فریده اگر ایمان داشتی که به زودی تا یه مدت دیگه تو در بهترین سایز مورد دلخواهت هستی چکار میکردی ؟ چه احساساتی داشتی ؟ چه افکاری ازت کنده میشد؟ حالت چجوری بود ؟ چه حس هایو از خودت دور میکردی ؟ و این سئوال ها منو میبره بسمت تجربه ی  بودن در سایز دلخواهم و حالم عالی میشه 

      که هر چقدر حس و حال ما خوب باشه مسیرمون راحتر ،زیباتر و  کوتاهتر میشه 

      خدارو سپاسگذارم برای شناسایی و خارج کردن موانع بین من و خواسته هام  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/09/15 22:18
      مدت عضویت: 1226 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,157 کلمه

      سلامی پر انرژی و شادمانه تقدیم حضور گرانبهاتون 

      GPSلاغری را روشن کنید !…

      مسیر چاقی و لاغری مثل یک جاده دوبانده و دوطرفه هستند که هر فردی با توجه با تصمیم و مقصدش از مبدا به مقصد حرکت کرده است درست مثل زمانیکه ما از مبدا که شهر خودمان هست قصد سفر می کنیم و در جاده رفت هستیم و هر زمان بخواهیم برگردیم اول استپ می کنیم و بعد دور میزنیم یعنی در مسیر برگشت همون مسیر رفت قرار میگیریم و اینبار مقصد میشه مبدا ما که محل زندگیمون بوده منطقه امن و طبیعی جسممان…ما از مبدا که تناسب اندام و سلامتی بوده حرکت کردیم به سمت چاقی و تمام عوارضش . با توجه به نشانه هایی که درمسیر دیدیم و ناخوشایند بودند تصمیم گرفتیم مسیر را برگردیم و با انتخاب روشهای لاغری که رژیم گرفتن و ورزشهای سخت و دمنوش و قرص و جراحی و غیره بودند راههای بیراهه ای را انتخاب کردیم و اینبار سختی راه و طاقت فرسا بودنش باعث شده که ذهن ما بین بد و بدتر انتخاب کنه ما را در همون مسیر چاقیمون برگردونه و به همین دلیل در تمام روشهایی که قبلا انتخاب کردیم هم سختی و فشارهای زیادی متحمل شدیم و هم نتیجه ماندگار نداشتیم ولی تو همون بیراهه ها و درماندگی ها GPSهمراهمون بود ولی خاموش!…و به لطف خداوند هدایت شدیم به مسیر صحیح و تنها مسیر صحیح لاغری آسان و ماندگار لاغری با آموزش ذهن است که دقیقا مسیر برگشت از چاقی است که این دو به موازای هم هستند و فقط مسیر بازگشت از چاقی میتونه آسون باشه چون ما برای چاق شدن سختی نکشیدیم !…

      همانطور که در مسائل اعتقادی برای خودسازی هم می گویند (شما نمی خواد ثواب کنی سعی کن گناه نکنی و این عملا بسیار بهتر است )

      بهتر است ما موانع ذهنی را برداریم و این کار بسیار مهم و ضروریست برای اینکه در مسیر لاغری بهتر حرکت کنیم .بنابراین همانطور که برای چاقی آموزش دیده ایم برای مسیر لاغری هم باید یک راهنما و بلد راه داشته باشیم و آموزه های لاغری با ذهن راهنمای مسیر هستند (تابلوهایی که به اطمینان می دهند در چه مسیری در حرکت هستیم )ما متناسب و طبیعی خلق شدیم یه روزی فکر می کردیم که چاقی ما ارثی هست و ژنتیکیه و برای خوردن زیاد هست و از چاق شدن می ترسیدیم و تمام این افکار و احساسات ما نشان دهنده این بود که ما در مسیر چاقی در حرکت هستیم ولی الان به اون صورت ترس از مواد غذایی و یا چاقتر شدن نداریم چون متوجه شدیم قدرت ما هستیم و این افکار ما هستند درون ذهن ما که نتیجه را رقم می زنند نه عوامل بیرونی و این تغییر افکار و بینش که ارتباط مستقیم با احساس ما دارد نشان دهنده آن است که ما در مسیر لاغری و صحیح در حرکت هستیم .

      یک عامل مهم که مانع از لاغری افراد چاق می شود عدم خودباوری است ما زبانی می گوییم که باور دارم لاغر می شوم ولی اگر هنوز چاق هستیم و در وزن فعلی خود درجا می زنیم مشخص است که این باور عمیق را نداریم که می توانیم لاغر شویم و به وزن دلخواه خود برسیم !..🌟

      بنابراین خیلی مهمه که روی باور توانمندی خودکار کنیم و افراد چاق هر چه سالهای بیشتری از وزن ایده آل خود دور مانده باشند و هرچه از روشهای بیشتری برای لاغری استفاده کرده باشند احساس شکست بیشتری تجربه کردند و احساس ناتوانی و ضعف را با خود حمل می کنند و خیلی مهم هست که باور توانمندی خود را تقویت کنیم و با تشویق خود در به ظاهر کوچکترین کارها ودرضایت خاطر از خود داشتن بابت توان انجام کارهای روزانه و توجه مداوم می توان این باور را قدرتمند کرد که من می خواهم و می توانم و میشود🦋

      خودم را محک می زنم تا یک سفر ذهنی داشته باشم 

      وزنم الآن چقدره ؟

      ۷۰کیلوگرم (وزن نکردم ولی اینطور فکر می کنم )

      حدودا چقدر اضافه وزن دارم ؟۱۲کیلوگرم 

      وزن ایده آلم چنده ؟۵۸کیلوگرم  

      تا به حال در وزن ایده آل خود بودم ؟من سریع جواب دادم آخرین بار یادم میاد که  ۲۰سال پیش زمان دیپلم گرفتنم بود و حدود۴تا ۵ماه تو این وزن بودم من قبلا بهش فکر کرده بودم ولی واقعیتش چون ۲۰سال پیش بود زمانش باعث می شد خواسته خودم را دور ببینم و همین دوسال پیش وزن ۶۴را چندین سالربرای چندین ماه  تجربه کردم 

      خب حتما دفعات زیادی من در ایستگاه ایده آل و دلخواهم بودم ولی رد کردم مثل خیلی وقتها که موقع آدرس پیدا کردن کوچه و نشانی را رد می کنیم و بعد از شخصی میخواهیم ما را راهنمایی کنه یا اگر از نرم افزار Wazeاستفاده کنیم راهنماییمون می کنه و نکته مهم اعتماد به راهنما است و اطمینان به GPS که هرگز اشتباه نمی کنه بنابراین ما باید به فایلهای آموزشی هم  اعتماد کنیم و در آنها مداخله نکنیم بیاییم یه روشی یه کتابی یه صحبتی از اساتید موفقیت دیگه برداریم و با این آموزه ها قاطی کنیم تازه من حالت خوبشو گفتم و اگر روشهای قبلی ادغام بشه یعنی ما اصلا راهنما را قبول نداریم بنابراین باز سرگردان کوه و دره ها و بیراهه ها میشویم .من هرروز خودم شگفت زده ام که چطور میشه با توجه به احوالاتم فایل رو سایته !؟و من متوجه مسیرم میشم .و این شون میده راهنما اورجیناله و خطا نمی کنه 

      بالاخره من یهویی نشدم ۷۰کیلو حتما روزهایی را در وزن ۵۸کیلو سپری کردم روزهای خوبی که احساس ارزشمندی داشتم چقدر خودمو دوست داشتم چقدر با عزت نفس راه می رفتم چقدر با آینه دوست بودم چقدر دوست داشتم برم خرید و مهمونی چقدر دوست داشتم وجود خودم را ابراز کنم و من بودم خود من اصلا از من دور نیست و غیر ممکن نیست ولی آیا من افکاری دارم که داره مانع میشه !؟بیام تو دفترم بنویسم مثلا بابا اوووه ۲۰سال پیش (یعنی ۲۰سال طول میکشه بهش برسم !؟اینکه خیلی مسخره است😄)این فکر تحقیر شد رفت پی کارش😉اون موقع مجرد بودی نه حالا با دوتا بچه!؟پس این همه خانم و آقای مسن که میبینم با نوه و نتیجه باید ۲۰۰کیلو وزن داشته باشند😄این فکر هم آب شد از خجالت رفت پی کارش 😉اگر هم بشی شل و آویزون میشی و بدریخت!؟والا استاد ما که از روز اولشون جوانتر شدند و یعنی کلاژن سازی هوشمند خدا از کار می افته !؟😄این یکی به فکر فرو رفت (حرفی برای گفتن نداره )آخ جوون حل شد آزاد شدم و رهاااااا🦋 

      ✨باید این مسیر رو آسون گرفت و تصویرسازی کرد که دقیقا مثل آدرس پیدا کردنه من دارم دور میزنم در مسیر برگشت از چاقی هستم به سمت لاغری راهنما هم هست پس صددرصد من به ایستگاه خودم میرسم تنها هم نیستم استاد و دوستان بسیاری با من هم مسیر هستند و امکان رسیدن به ایستگاهم صددرصدیه .

      به زودی در ایستگاه ۵۸کیلویی شیرینی میدم 😄

      نه !…براتون غزل میگم (جام و باده و اینها که چاق نشینفرمول ترس از شیرینی هنوز فعاله!… 

      )من همیشه لبخند روی لب دارم و خیلی شوخم و پرانرژی ام و از گام قبل دیگه دلم خواسته از خودم تعریف کنم شما شاهد باشین ☺️ 

      بدرود تا لحظاتی شادمانه تر دیگر🤝😇

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85@gmail.com
      1400/09/06 17:19
      مدت عضویت: 1183 روز
      امتیاز کاربر: 5422 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,395 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست 💖💖💖

      سلام به دوستان هم مسیرم 🖐️

      مسیر لاغری من : گام سی و شش :جی پی اس لاغر شدن را روشن کنید .🌹

      چه قدر این فایل عالی و ارزشمند بود من که از اول تا آخرش لبخند رو لبم بود شنیدن کلمه جی پی اس چه قدر بهم اطمینان و آرامش منتقل کرد همه مون میدونیم که جی پی اس هیچ وقت اشتباه نمیکنه و خاصیتش اینه که اگه روشنش کنی تو چه بخوای و چه نخوای  مسیر درست و بهت نشون میده .🤗🤗🤗

      پاسخ به سوالات استاد:سوال اول شما الان چند کیلو هستین؟ من خیلی وقته که روی ترازو نرفتم  زمانی که به این مسیر زیبا هدایت شدم ۷۵ کیلو بودم ولی الان  خودم احساس میکنم که باید ۶۵ کیلو شده باشم . سوال دوم فکر میکنی چند کیلو اضافه وزن داشته باشی ؟  فکر می‌کنم که یه ۷- ۸کیلویی تا رسیدن به وزن ایده آلم اضافه داشته باشم. سوال سوم دوست داری که چند کیلو باشی؟ دوست دارم که ۵۸ کیلو بشم .و زمانی که استاد در سوال چهارم پرسیدند که آیا به حال در این وزن بودی؟ یک لحظه گفتم نه من تا به حال در این وزن نبودم  آخه از اون زمان تا الان خیلی وقته که گذشته و این وزن  مربوط به زمان دبیرستان من میشه و انگار که دیگه فراموشش کرده بودم .🤔🤔

      .ولی وقتی که استاد در ادامه حرفا شون گفتن که تو بالاخره یک روزی در این وزن بودی انگار دنیا رو به من داده باشن از خوشحالی دوست داشتم فریاد بکشم و یک لحظه اون وزن و دوران دبیرستان و دانش آموزیم اومد جلوی چشمم و خودمو در اون وزن تصور کردم اون لحظه خیلی حس و حال خوبی داشتم🤩😍. آخه چرا خودم تا به حال بهش فکر نکرده بودم از بس که بهمون گفتند چیزی رو که از دست دادی دیگه رفته ، بر نمیگرده ، باید فراموشش کنی خب باورهای ما در همه جنبه های زندگی مون تاثیر میزاره لاغری هم یکی از جنبه های زندگی مونه دیگه منم طبق همون باورای نادرستی که هنوزم دارم و زمان می‌بره تا یکی یکی شکسته بشن و از بین برن جواب سوال استاد و دادم ، وزن ایده آلی رو که یک زمانی داشتم فراموش کرده بودم و فکر میکردم که اون دیگه مال همون زمان مجردیم بوده و حالا که ازدواج کردم دیگه باید با اون وزنم خداحافظی کنم و این وزنی رو که بعد از ازدواج به دست آوردم و دارم بپذیرم و قبول داشتم که اگه خانمی بعد از ازدواج چاق شد ایرادی نداره یا اگه بعد از بارداری و زایمان شکمش آویزون بود طبیعیه چون این جوری بهمون یاد داده بودن و همه مون الگو زیاد دیده بودیم و من همه اینا رو باور کرده بودم  آخه من نمی‌دونم که این حرفا رو از کجا در آوردند و تو کله ما کردند مگه بعد از ازدواج چه اتفاقی میوفته🤔 که باید من چاق بشم  وتازه اگه خانمی بعد از ازدواج چاق و تپل نشه همه مون دل مون براش میسوزه🤨 که یا همسرش آدم خوبی نیست ، یا خورد خوراک خوبی ندارن و از نظر عموم مردم خانمی که بعد از ازدواج چاق میشه حتما خوشبخته و همه چیز  به کامشه و الان این باور نادرست ذهنی مو این جوری تغییرش میدم که خانمی که بعد از ازدواج چاق میشه تازه بدبختی هاش شروع میشه چون تازه مشکلات چاقی و اضافه وزن و بیماریها گریبان گیرش میشه و باید طعم بدمزه چاقی و بد اندامی رو تجربه کنه و اگه درگیر روش ها و مسیرهای نادرست بشه که دیگه….. 😬🥺😔ولی در عوض خانمی که بعد از ازدواج همچنان متناسب و خوش اندام می مونه شاد و خوشبخت و سلامته چون فرمول‌های ذهنیش در مورد تناسب اندام درسته و هیچ چیز حتی ازدواج هم روی فرمول‌های ذهنیش تأثیر نداشته و برای همیشه طعم سلامتی و خوش اندامی رو تجربه می کنه واین آرزوی هر خانمیه و جزو اولویت‌های زندگیشه🥰😍🤩 و  یکی از موانع لاغری من همین بود و در این گام این باور من در هم شکست و من خیلی سبک شدم الان متوجه شدم که چرا مدتیه استپ وزنی پیدا کردم من با اینکه در مسیر درست هستم ولی هنوز باورای قبلیم کاملا شکسته نشدن و هرز گاهی چشمک میزنن خب پس من باید باورامو تغییر بدم تا استپ وزنیم شکسته بشه و باید سختی کارو واسه خودم آسون کنم و اگه  الان مثلاً ۶۵ کیلو هستم و دلم میخواد که ۵۸ کیلو بشم ولی هنوز بهش نرسیدم و در ذهنم این بوده که دیگه از این لاغر تر نمیشم باید گفت و گوی ذهنی مو این طور تغییر بدم که من یک روزی ۵۸ کیلو بودم و در ایستگاه ایده آل وزنی خودم که الان دوست دارم باشم زندگی کردم فقط مسیر و اشتباه رفتم و میتونم جی پی اس لاغری مو روشن کنم و دوباره به همون ایستگاه دوست داشتنی خودم بر گردم واین اصلا سخت و غیر ممکن نیست چون خاصیت جی پی ای نشون دادن مسیر درست و بدون مشکل و سختی کشیدنه پس من صد در صد به مقصدم میرسم و اگر تا الان هم نرسیدم مشکل از من نبوده چون من زیاد تلاش کردم که به مقصد مد نظرم برسم در مسیر هم قرار می‌گرفتم ولی مشکل اینجا بود که من در مسیر از افرادی که آدرس و می‌پرسیدم اونا خود شونم مسیر و بلد نبودن  ولی ادعاشون میشد که بلدند و بدون داشتن ذره ای عذاب وجدان آدرس و اشتباهی میدادند ولی من چون بهشون اعتماد داشتم و عاشق رسیدن به مقصدم بودم با همه رنج و سختی آدرس مسیری و که اون افراد میدادند طی میکردم و با خستگی و رنج به مقصد میرسدم ولی افسوس که وقتی به مقصد میرسدم می‌فهمیدم که مسیر و اشتباه رفتم و کمی استراحت میکردم و دوباره فرد دیگری از راه می‌رسید و منو در اون وضع نا دلخواه میدید و دوباره مسیر و با یک آدرس جدید نشونم میداد و من باز دوباره شروع به طی کردن مسیر میکردم ولی باز روز از نو روزی نو ولی هیچ وقت نرفتم از اون افرادی که آدرس نادرست و نشونم دادند اعتراضی کنم و یا هیچ وقت به اون مسیر نادرست و آدرس اشتباه شک نکردم و همیشه خودمو مقصر و سرزنش کردم که من بی‌اراده ام و به خودم بر چسب زدم ولی از زمانی که به این مسیر زیبا هدایت شدم دیگه روی تموم اون مسیر و آدرس ها یک خط قرمز بزرگ کشیدم و اصلا قبول شون ندارم و بارها خودمو بوسیدم و از خودم عذر خواهی کردم که با وجود نادرست بودن اون مسیر و افراد نا راهنما و آدرسای مزخرف شون اونا رو تحسین و خودمو سرزنش کردم ، خودمو در آغوش گرفتم و عاشق خودم هستم و این جسم نازنینم بوده که همیشه همراه من بوده و هست و تا ابد خواهد بود. پس وظیفه منه که مراقبش باشم. 

      الان که در مسیر🛤️ درست و صحیح هستم با وجود راهنمایی چون استاد خیالم راحت راحته که بدون سختی به مقصدم میرسم .ودراین مسیر محتوای آموزشی حکم جی پی اس و دارند جی پی اس هم که کارش نشون دادن مسیر درست بدون رنج و سختی کشیدنه پس دیگه نگران چی باشم تا الان که دارم این مسیر و طی میکنم که کوچک ترین رنج و سختی نکشیدم و هرچه بوده آرامش و ، خوشحالی و رضایت و سلامت و دیدن زیبایی های لذت بخش مسیر بوده بعد از این هم همینه من جی پی اس لاغری مو روشن کردم ، مسیرم که درسته ، استاد هم که به عنوان راهنما در مسیر هستند و هر جا اشتباه کنم ایشون اخطار میدن که در مسیر درست حرکت کنم ، مسیرم🛤️ که از ابتدا تا مقصد در تموم ایستگاه ها تابلو های درست و صحیح نصب شده و این مسیر هیچ محدودیت سنی و جنسی و نژادی …نداره حتی بچه ها و افراد بیسواد که دارند در این این مسیر حرکت می‌کنند با دیدن این تابلوها در این مسیر گم نمی‌شوند و بالاخره به مقصد میرسن و رسیدن به مقصد و گرفتن نتیجه دلخواه پاداش صبر و تحمل و شکیبایی و بودن در مسیر برای افراد این مسیر زیباست 👏👏👏

      جی پی اس ۵۸ کیلویی من روشنه و داره چشمک میزنه و چراغش روشنه و علامت می‌ده که داریم به مقصد مورد نظر نزدیک میشیم💃💃💃 .جی پی اس شما چطور؟

      لاغر شدن حق طبیعی من و همچنین آسون ترین کار دنیاست اگه راه شو بلد باشیم 🌹🌹🌹

      با تشکر از راهنمایی و زحمات استاد گرامی 🙏🙏🙏🌹🌹🌹

      با آرزوی بهترین ها برای خودم و همه دوستان 🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار roshaam2002@gmail.com
      1400/06/28 01:29
      مدت عضویت: 971 روز
      امتیاز کاربر: 331 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,523 کلمه

      بنام خدا 

      گام 36  1400/06/27

      مسیر لاغری ذهنی ، همانند مسیر چاق شدن است ، فقط جهت آنها تفاوت دارد.مثل جاده اتوبان که دوتا باند داره ، رفت ، برگشت.

      و باند رفت و برگشت هم براساس تصمیم و هدف راننده مشخص میشود.

      چاقی مسیری است که ما برای زندگی کردن انتخاب کرده ایم. مسیری که مارو از مبدا خود که سلامتی ، زیبایی  و لاغری بوده به مقصدی که نتیجه اش اضافه وزن و بیماری است منتقل کرد.

      و ما در مسیر خودمون که چاقی بوده ، نشانه هایی دیدیم که سبب شد از مسیر حرکت خودمون لذت نبریم تصمیم گرفتیم که به مبدا خودمون که همون لاغری و زیبایی برگردیم.اما مسیر هایی که برای بازگشت و دور زدن رفته بودیم ، صحیح نبوده اند و جاده هایی خاکی و خراب بودند.

      و حرکت کردن ما در این مسیر ها ( رژیم و ورزش) اونقدر سخت و طاقت فرسا بود که بعد از مدت زمان کوتاهی ترجیح میدادیم که تو همون مسیر قبلی چاقی برگردیم و حرکت کنیم.

      چون که حرکت در مسیرهای اشتباه برای لاغری سخت تر از چاق شدن بود .

      به همین دلیل هم ذهن ترجیح میداد که همون مسیر قبلی رو طی کنه ، با این که میدونست نتیجه چاق تر شدن بسیار سخت و رنج اوره ولی برای ذهن ما طی کردن مسیر اهمیت داره نه نتیجه نهایی. و از اونجایی که طی کردن این مسیر ، سختی و زحمتی به همراه نداره ، ذهن ناخوداگاه ما اونو به روش لاغری ترجیح  میداد.

      ما در یادگیری هر موضوعی اموزش دیدیم ، از طریق والدین ، جامعه و….پس بنابراین در یادگیری هر موضوعی آموزگار داشتیم.

      حالا ما چاقی رو از خانواده و اطرافیانمون یاد گرفتیم و مهم هم نیست که از نتیجش راضی باشیم یا نه ، چون به هر حال هراموزشی نتیجه ای به همراه داره . و شاید الان این شرایط و دوست نداشته باشیم و بخوایم تغییرش بدیم و هر کاری هم که کردیم ،موفق نشدیم. به این دلیل که  هیچ اموزشی رو نمیشه با اموزش دیگه از بین برد ولی میشه در  کنار اون اموزش قبلی موضوع دیگه ای رو هم یادگرفت.

      وقتی یک موضوعی رو یادبگیریم و هرچه از شروع ان یادگیری بیشتر بگذره، تسلط ما براجرای آن مهارت ، بیشتر شده .

      ما میتوونیم با یاد گرفتن لاغری با ذهن ، لاغرشدن رو در کنار چاق بودن یادبگیریم و به مرور وضعیت جسمیمون از حالت چاق به حالت متناسب تغییر پیدا کنه .

      و ما در این مسیر نیاز به راهنما داریم ، مثل جی پی اس که وقتی  در جایی گم میشیم ، مسیر رو به ما نشون میده. و آموزش های لاغری با ذهن راهنمای ما برای رسیدن به سمت وضعیتی که میخوایم داشته باشیم هست .

      ما باید از همان مسیری که چاق شدیم ، از همان مسیر هم لاغر بشیم.و لاغری با ذهن دقیقا در جهت مخالف مسیر چاق شدن است و بهترین مسیر برای لاغر شد ن .

      و تغییراتی که با استفاده از محتواهای آموزش لاغری با ذهن تجربه میکنیم ، دقیقا در خلاف جهت حرکت خود در مسیر چاق شدن است و به صحت و مسیر لاغرشدن اطمینان پیدا میکنیم.

      یکی از افکار همیشگی فرد چاق، ترس از چاق تر شدن است.و این از نشانه های حرکت در مسیر چاقی است. که با قرار گرفتن در مسیر لااغری با ذهن، تغییر نگرش ها و احساسات به مواد غذایی ، ثابت میکند که ما در مسیر لاغری هستیم .

      پس جی پی اس خودمون و روشن کنیم و ادامه بدیم .

      در هرموضوعی درزندگی مهم تر از این که چه دلایلی باعث موفقیت میشه ، اینه که چه موانعی مانع موفقیت میشه . چون اگه مانع رو برطرف کنیم ، موفق شدن خیلی ساده و راحت تر میشه .

      بیشتر اموزش ها در جنبه های مختلف  بر این پایه ان که چه تلاشی برای موفق شدن باید انجام داد اما برطرف کردن موانع بهترین راه حل برای موفق شدن است.این موضوع در لاغری با ذهن به شدت اهمیت داره ، و ما به اندازه ای که بتونیم موانع لاغ شدن رو در ذهنمون برطرف کنیم ، نتیجه خیلی راحت تر به دست میاد . به دلیل سالها درگیری با چاقی و به اندازه اضافه وزن  خود، افراد خیلی عجله بیشتری برای متناسب شدن دارند . 

      یکی از مهم ترین و اصلی ترین موانع لاغرشدن ، این است که افراد باید باور کنن که میتونن متناسب و لاغر بشن.

      دو عامل مهم در رسیدن به نتیجه خیلی نقش داره 

      1. نحوه کسب نتیجه !(میزان سختی و تلاش و رنج و..)
      2. ماندگاری نتیجه کسب شده

      درسته که روش های قبلی برای ما نتیجه داشت ولی اگه ماندگار بود که ما اینجا نبودیم!

      نتیجه ی داعمی لاغری ، با ذهن به وجود میاد.چون که ما اول از همه ذهنمون و متناسب میکنیم ،تصویر های  ذهنی و تفکر خودمون نسبت به خودمون و مواد غذایی، چاقی و لاغری  رو تغییر میدیم و اصلاح میکنیم .

      و مجموعه این تغییرات ، ابتدا باغث ایجاد تناسب فکری و سپس تناسب جسمی افراد میشه .

      باید باور کنیم که میتونیم لاغر بشیم ، دوست داشتن با باورکردن تفاوت زیادی داره .

      باور کردن یعنی اینکه صد در صد به اتفاق افتادن چیری مطمعن باشیم ، ولی دوست داشتن اینطوریه که میخوایم چیزیو داشته باشیم که نمیدونیم ، میتونیم داشته باشیمش یا نمیتویم .

       فکر میکنم 66 کیلو هستم .                   حدود 26 کیلو اضافه وزن دارم .               دوست دارم به وزن 40 کیلو برسم . وزن ایده ال من 40 کیلوعه و تناسب ایده ال خودم رو در وزن 40 کیلومیبینم و دوست دارم در اون وزن باشم .     بله شاید یادم نباشه ولی وقتی بچه تر بودم ، در اون وزن بودم .

      ما یهویی از وزن مثلاا 40 کیلویی، نپریدیم که بشیم 60 کیلو و.. ، همه ی عدد هارو بالا رفتیم تا به این عدد رسیدیم ، حتی شده یک روز هم در وزنی که دوست داریم داشته باشیم ، بودیم ، در واقع همه ی ما یک روزی تو اون وزنی که الان برای خودمون غیر ممکن میبینیم بودیم و نمیتونیم باورش کنیم !

      *بنابراین منی که در اون وزن بودم ، مجددا هم میتونم در اون وزن باشم *

      ما یک روزی در وزن ایده ال خودمون بودیم  یک روزی ایده ال بودیم ، یک روزی عالی بودیم  ولی اون ایستگاه رو رد کردیم و میخوایم که دوباره به اون ایستکاه برگردیم .

      الان اگه ما یا خودمو میگم که در حال حاظر 66یا نمیدونم شاید بیشتر و یا شاید هم  کمتر وزن دارم و میخوام که به وزن دلخواه ایده ال خودم 40 کیلویی برسم ، نگم الان باید برای کم کردن این 26 کیلو ، یک عالمه تلاش کنم ، سختی بکشم و…. 

      بلکه اینو به خودمون یاداوری کنم که  من یکروزی در اون وزن بودم  الان دوباره میخوام برگردم به ایستگاه 40 کیلویی .

      بارها در زندگی پیش اومده که ما مقصدی رو رد کردیم . مثلا میخواستیم جایی بریم که مقصد و رد میکنیم ولییی هیچوقت ناامید نمیشیم که الان مقصد و رد کردیم و دیگه چبکار کنیم و … بلکه مسیر مقصد رو میپرسیم و جویا میشیم و دور میزنیم و دوباره به سمت مقصد میریم ، مثلا الان امروزه جی پی اس ر اهنمای ما در مسیر ورسیدن به مقصد هست .

      چاقی و اضافه وزن هم کاملا اینطوره . در واقع تصورات ما و حرف های ما د ر مورد اضافه وزن ، سبب ایجاد باری سنگین در ما میشه که توان متناسب شدن رو در خود نمیبینم (من چاقم ، بدشانسم و…) با برچسب هایی که به خودمون میزنیم ، توان و اراده و امکان متناسب شدن رو در خودمون نمیبینیم ، باید موضوع رو برای خودمون ساده و قابل باور کنیم.باید سختی کار اسون بشه وباید گفتگوی ذهنیمون تغییر پیدا کنه. 

      و تمام این فایل ها برامون حکم جی پی اس رو داره . در واقع لاغر ی با ذهن جی پی اس ما برای رسیدن به مقصد داعمی لاغریه .

      و ما وقتی متوجه شدیم که یروزی در اون مقصد بودیم . اون رو رد کردیم و دوباره میخوایم برگردیم ، جی پی اس رو روشن و فعال کردیم . 

      و دقیقا هم مثل جی پی اس مارو راهنمایی میکنه و مسیر رو بهمون نشون میده و نمیزاره گم بشیم وهمین الان تو فایل گام 36 ام متوجه شدم که چرا قبل از اینکه فایل جدید و ببینم و سوال و یا رفتاری برام پیش میومد و اتفاق می افتاد که جوابش در فایل بعدی بود ! خدایا شکرت  که جی پی اسم فعال شده ! الهی شکرت 

      خیلی مهمه که افکارمون رو درباره لاغری و اضافه وزن و .. تغییر بدیم.

       همه ما به دنبال برگشتن به وضغیت ایده ال خودمون هستیم که الان اینجاییم و این به دنبال بودن باعث شده که ما چند سال راه های مختلف رو طی کرده باشیم ، که همه اشتباه بوده و نرسیدیم  و خسته شدیم و از خداوند کمک خواستیم و تسلیم شدیم و به طریقی که اونو اتفاقی میدونیم با این مسیر اشنا شدیم .ولی این اتفاقیه  همون جی پی اسیه که خدا برامون روشنش کرد ! خدایا شکرت 

      بنابراین  الان که اینجا هستیم بخاطر اینه که جی پی اسمون ر روشن کردیم واون ما رو در رسیدن به ایستگاه ایده المون کمک میکنه.و این کار  اصلا هم  چیز سختی نیست .

      باید باور کنیم که میتونیم لاغر بشیم و اینوباور کنبیم که یک روزی ما در حالت ایده ال خودمون بودیم واین باور خودش به کلی ارامبخشه.

      شاد و پیروز و متناسب باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار darya.69.ft
      1400/06/21 22:52
      مدت عضویت: 1515 روز
      امتیاز کاربر: 713 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,365 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

      چه موانعی مانع موفقیت ما میشه ؟

      اکثر آموزش ها برای اینه که  ما باید چه تلاش هایی رو باید بکنیم تا موفق بشیم

      برای لاغری گفتند این دارو رو باید سر ساعت بخوری تا لاغر بشی .این ورزش رو باید انجام بدی تا لاغر بشی. این خوراکی ها رو نباید بخوری چون چاق کننده هست . این کمربند رو باید ببندی چون باعث چربی  سوزی میشه و..

      همه روش ها سعی در تغییر نتیجه داشتند و هیچ کدومشون  نگفتند این عامل باعث چاقی تو شده و ریشه یابی مشکل نکردند.

      برای همین هیچ کدوم از روش ها نتیجه ماندگاری  نداد و ما فقط  فشار و سختی به خودمون وارد کردیم  و بعد از پایان دوره همچنان دچار اضافه وزن بودیم.

      برای رسیدن به هر خواسته ای نتیجه ماندگار خیلی مهمه

      الان متوجه شدیم که مشکل لاغر نشدنمون به خاطر باورهای اشتباهمون بوده که سال ها برروی  ذهن ما تاثیر گذاشته و باعث شده این قدر ما در برابر لاغری مقاوم باشیم .

      در واقع باورهای اشتباهمون مانع لاغری ما شده

      هرچه موانع ذهنی  رفع بشه ما راحت تر به لاغری می رسیم.

      مهمترین موانع لاغری اینه که افراد باور کنند می تونند متناسب بشوند

      دوست داشتن به تنهایی کفایت نمی کند چون آدمی توی هر مرحله از زندگی خواستار خوبی ها و زیبایی هاست .ولی زمانی به اون خوبی ها و زیبایی ها می رسه که به خودش ایمان بیاورد و باور کنه که لایق اون خوبی هست .

      توی مسیر لاغری با ذهن هم  اول تناسب فکری بعد تناسب جسمی

      باید باور کنیم و به خودمون  ایمان  بیاوریم که می توانیم لاغر بشویم.

      ما از ابتدای کودکی خیلی متناسب بودیم و با خیال راحت و بدون هیچ گونه دغدغه ی فکری زندگی می کردیم تا اینکه  در یک برهه زمانی  نه چندان دور گرم به گرم به وزن ما اضافه شده و کم کم دچار اضافه وزن شدیم

      و برای رسیدن به لاغری هزاران راه رو امتحان کردیم

      اینقدر بعضی هامون  در مسیر این راه ها سختی کشیدیم که اون  مقدار اضافه وزنی که سال ها در صدد کم کردنش بودیم و هی دوباره بر می گشت توی چشمامون خیلی بزرگ شده و برای خودمون رسیدن به لاغری مثل رفتن به  یه کوه بزرگی که توی ذهنمون ساختیم هست  و از طرفی  چون سال ها اون وزن رو تحمل کردیم الان از خدامون هست زودتری از دستش خلاص بشیم .

      توی باور خودمون هم رسیدن به لاغری امری دشوار هست وهم عجله داریم برای رسیدن به اون.

      به زندگی خودمون توجه کنیم ما یه هویی به این سن و وزن نرسیدیم

      اول جنین بودیم و بعد شدیم نوزاد و کودک و مهد کودکی  و بچه مدرسه ای و  نوجوان و  و جوان و دانشجو بعد شاغل و …تا اینکه رسیدیم به سنی که الان هستیم

      وزنمون هم همین طوری گذشته

      اول نیم کیلو بعد یک کیلو و یک کیلو و نیم و بعد دو و سه و پنج و ده و پانزده و سی و چهل و هفتاد و …

      اصلا کل جهان هستی روی مدار نظم پا برجاست

      یه درخت تنومند اول بذر و هسته بوده و بعد مرحله به مرحله رشد کرده و شده نهال و درخت

      زندگی و روند چاق شدن  ما هم همینطور مرحله به مرحله طی شده .

      خیلی مهمه باور کنیم ما توی سن ایده آلمون بودیم و بعد چاق شدیم

      مسیر‌ چاق شدن ما مثل اینه که از تناسب انداممون که شهر سرسبز و خوش آب و هوایی بوده  سوار بر قطار اضافه وزن شدیم و راهی شدیم به  سرزمین چاقی که شهری پراز ممنوعیت های خوراکی و پوشاکی و پر از درد و رنج و بیماری و… هست .از اونجایی که فاصله ی شهری تا  سرزمین چاقی خیلی زیاد بود و قطار یک سره نبود مجبور شدیم  برای رسیدن به سرزمین چاقی چندین ایستگاه عوض کنیم.

      توی مسیر و ایستگاه های مختلف گاهی یک سری حرکاتی مثل تموم شدن بلیط و گم کردن مسیر و .. (که همون انواع رژیم ها) که انجام می دادیم باعث می شد ساعت ها توی ایستگاه منتظر قطار باشیم کمی  دیر تر به ایستگاه های بعدی برسیم .

      توی همین مسیر سفر بود که اضافه وزن و چاقی حسابی بهمون فشار آورد و کلی از نظر روحی و روانی ما رو به هم ریخت هی ایستگاه عوض کردیم و هی این حال بد همراه ما بود و دیگرانم هیچ توجهی به حال ما نداشتن و براشون اصلا مهم نبود ما کی هستیم و چه حالی داریم هرکی سرش توی زندگی خودش  بود .اونایی هم که حس دلسوزیشون گل می کرد یا طعنه میزدن یا نسخه رژیمی برامون می گرفتن نا امید و دل خسته راه رو طی کردیم تا اینکه ایستگاه دهم که منتظر قطار بودیم و روی صندلی  نشسته بودیم  که یک هو استادی توانا  روی صندلی کناری ما نشست و منتظر قطاری بود که مسیرش رفتن به همون شهر سرسبز و خوش آب و هوایی بود که ما سال ها پیش اون رو رها کرده بودیم و  متوجه شد که ما اهل اون دیار خوش آب و هوا بودین و الان به خاطر دوری از اون شهر کلی  حالمون دگرگون  شده  با هم کمی بحث و گفتگو کردیم و با حرفاش  در هایی از نور و  امید  رو به روی ما گشود.

      الان ایستگاه دهم چاقی بودیم که متوجه شدیم تمام راه رو اشتباه رفتیم و باید از همون مسیری که رفتیم بر‌گردیم .

      باید بپذیریم که ما قدرت بازگشت به شهر سرسبز خودمون داریم و افکار و باورهای چاقی رو توی همون ایستگاه جا بذاریم و با اراده قوی بر گردیم به ایستگاه اول.

      برگردیم  تا حالمون مثل روز اول خوب خوب بشه و با خیال راحت و همیشه توی اون شهر زیبای خودمون (سرزمین لاغری)  با دلی خوش زندگی کنیم.

      روز اولی که دانشگاه قبول شدم و راهی شهر دیگری شدم هیچ وقت یادم نمیره آخه آدرس رو بلد نبودیم و مکان دانشگاه رو چیزی که زده بودن توی سایت با آدرسی که محل ثبتنام بود فرق داشت و ساختمون دانشگاه به دلیل پاره ای از تعمیرات محل رفت و آمد کارگران ساختمانی بود .از اونجایی که ما ماشین نبرده بودیم مجبور بودیم با تاکسی جا به جا بشیم و هی تاکسی سوار می شدیم و هی آدرس اشتباه نصیبمون می شد و هی پیاده و دوباره مسیر جدید یعنی چندین تاکسی عوض کردیم و مسیرها رو بر می گشتیم تا دست آخر به مقصد اصلی رسیدیم.

      یا روز اولی که توی بنگاه رفتم و قرار بود قولنامه ثبت سیستمی بنویسم و از اونجایی که متن توضیحات توی سایت می نوشتم و متنش  زیاد بود و از طرفی هم  اختلاف بود بین فروشنده و خریدار بر سر تخلیه خانه خریداری شده توی همین اوضاع و احوال  سایت بسته شد و کل متنی که تایپ کرده بودم پاک شد و پی به اشتباهم بردم که باید این گونه قرارداد ها رو توی ورد تایپ کنم بعد کپی پیس کنم چون زمان باز بودن سایت برای نوشتن توضیحات خیلی کم هست.

      من کارهای نقشه کشی هم انجام میدهم و شده که نقطه های جی پی اس  نقشه زمین های هکتاری رو درست وارد سیستم کردم ولی به دلیل قاطی بودن شماره نقاط  خط هاش رو اشتباه به هم وصل  کردم و باعث شده که نقشه و متراژ زمین  جزئی عوض بشه و  پی به اشتباهم بردم و تنظیمات جی پی اس رو تغییر دادم که نقاط رو مرتب ذخیره کنه و مشکل پیش نیاد.

      این سه  روز از زندگی من بود که مسیر رو اشتباه رفتم و چون هدفم که ثبتنام دانشگاه و بهترین خدمات به مشتری هست خیلی برام مهم بود همه سختی راه رو به جون میخریدم و مشکل یابی کردم و بر می گشتم تا به سر مقصد اصلی ام برسم.

      گاهی وقت ها تا اشتباه نکنی و مسیرش رو طی نکرده باشی  چیز جدیدی رو کشف نخواهی کرد .من با هر اشتباه کلی چیز جدید یاد گرفتم که باعث پیشرفتم توی زندگی شد که اگه اون اشتباه رو نمی کردم شاید هیچ وقت هنر جدیدی رو کسب نمی کردم و تمام زندگیم رو تحت تاثیر قرار نمی داد.

      الانم خدا رو شکر متوجه اشتباه بودن باورها و  مسیر چاقیم شدم و پی به مشکلم بردم و انشالله با اراده خیلی قوی مسیر برگشت رو در حال طی کردن هستم و خیلی زود به سرزمین لاغرها می رسم.

      لاغری با ذهن تمام جنبه های زندگی من رو تحت تاثیر قرار میده و این روش عالیه .من همیشه دنبال بهترین ها هستم و خیلی محکم توی مسیر هستم.

      چیزی نشد برای من وجود نداره و نخواهد داشت.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/06/21 16:55
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27941 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,538 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم 

      من اگر موانع ذهنی رو برای لاغری بردارم نتیجه خیلی راحت تر برای من به وجود میاد  .

      در بحث لاغری دو موضوع خیلی مهم هست یکی نحوه ی کسب نتیجه در لاغری  هست و دیگری ماندگاری اون روش هست که  چقدر ماندگاری داره . از خودت بپرس  آیا میتونیم چند سال با اون روش در تناسب باشیم ؟؟؟ اگر میتونیم پس حتما روش خوبی هست و باید ادامه اش بدیم .

       اما این دو مورد رو هر چقدر  من دقیق تر نگاه میکنم در روشهای گذشته ی خودم به هیچ عنوان پیدا نمیکنم من کسی بودم که سالها با ورزش سنگین و رژیم خودم رو به زور و چنگ و دندون لاغر نگه داشتم  و چاقی رو هیچ وقت قبول نکردم  حتی بوده یه جاهایی  دیگه خسته شدم و اونها رو برای یه مدت  رها کردم  و وزنم خیلی سریع برگشته اما بعد از مدتی دوباره  به عشق لاغری شروع کردم و خودم رو لاغر کردم اما همیشه  لاغری برای من همراه با سختی و رنج و محدودیت بوده و نتیجه هم که مقطعی بوده و  هیچ وقت در اون نتیجه ی عالی نموندم و همین مورد بیشتر من رو اذیت میکرد که چرا  نتیجه ماندگار نیست .

      اما در این روش ذهنی که وارد شدم  دقیقا همه چیز برعکس هست اول اینکه من هر روز از بودن در مسیر لذت میبرم و خوشحالم و هیچ رنج و سختی که نداره هیچ بسیار آسان هم هست  و دوم اینکه در این مدت ۲۲ ماه که در سایتم هیچ برگشت وزنی نداشتم و تازه هر روز دارم متناسبتر و لاغر تر و شاداب تر  و  سلامت تر  میشم .

      من از وقتی وارد این مسیر شدم و دلیلهای چاقی خودم رو رد کردم و پذیرفتم هیچ عامل بیرونی در چاقی و لاغری من دخالت نداره و خودم مسول چاقی  و لاغری خودم  هستم اونحا بود که  باور کردم میتونم لاغر بشم و همین باور کردن راه رو برای من خیلی هموارتر کرد و این باور کردن بسیار مورد مهمی در این روش هست که خیلی فرق داره با دوست داشتن که من دوست دارم لاغر بشم من هم دوست دارم هم باور دارم که میتونم لاغر بشم و این دو کنار هم برای من غوغا میکنن و قطعا در رسیدن به هدفم بسیار کمک من خواهند کرد .

      من  خوشبختانه جز افرادی بودم و هستم که وقتی  جواب تمام سوالت استاد در رابطه با وزن الان و وزن دلخواه و .. رو دادم و در آخر  که استاد پرسیدن آیا در این وزن بودی خیلی راحت گفتم آره بودم همین ۷ و یا ۶ سال پیش با رژیم  و ورزش سنگین  به این وزن رسیدم و قبل از ازدواح هم که سالها در این وزن بودم و اصلا برام چیز محال و غیر ممکنی نیست و میگم من که در این وزن سالها  بودم حتی هنوز لباسها و مانتوها ی اون دوران ۵۹ کیلویی خودم رو دارم و حتی کلی عکس و فیلم هم دارم و تا چند وقت پیش عکس  پروفایل  خودم هم  مال دوران تناسب ۵۹ کیلویی خودم بود که بگم ببین تونستم  ببین این وزن مال من هست که چون راهم غلط بوده  از دستش دادم اما دوباره به دستش میارم  .

      من سالها ایده ال و عالی بودم ولی از اون ایستگاه رد شدم  و اما حالا میخوام دوباره برگردم به اون ایستگاه ۵۹ کیلو و اصلا کار سختی نیست . 

      به خودم میگم مثل این هست که من از شهر مبدا به سمت  شهر مقصد رفتم و مدتها اونجا بودم حالا دوباره تصمیم گرفتم بر گردم به سمت شهر مبدا که بهترین راه  میشه از باند مخالف همون مسیر رفت که موازی هم هستن فقط در جهت مخالف  هم دیگه هستن و در مورد اضافه وزن هم دقیقا همینطور هست همه ی ما یک روز ی لاغر بودیم.

      من بعد از ۲۲ ماه در سایت بودن  یاد گرفتم که دیگه فقط  برچسبهای خوب به خودم میزنم  وبا خودم در صلح باشم و برای همین بارها به خودم میگم تو میتونی تو این روش رو باور داری تو توانایی  داری تو به هدفت میرسی چون متعهدی چون پشتکار و انگیزه و استمرار داری و بارها میگم اگر من نرسم پس کی برسه ؟؟؟ بارها میگم این اضافه وزن در جسم من  فیک من قبولش ندارم این یک مهمان ناخوانده هست که به زودی از جسم من میره من ایمان دارم به خودم به خدای خودم کم کمکم میکنه تا رفتارها و باورهای همسو با هدفم قویتر بشه تا من به هدفم برسم .

      من بارها به خودم میگم فوق فوق اضافه وزن من ۵ یا ۶ کیلو هست برام مهم نیست کی کم میشه چون همین الانم از خودم راضیم از این همه آزادی و حال خوب و سلامتی و .. راضیم اما به راهم ادامه میدم اونم با عمل کردن به آموزشها  و اصلا نگران هیچ چیز نیستم  و مطمعنم چه بخوام چه نخوام من به وزن دلخواهم که ۵۹ کیلو هست خواهم رسید و لذت خواهم برد و واقعا دوست دارم یک بار دیگه تجربه ی این وزن ۵۹ کیلو رو در زندگیم داشته باشم حالا  اگرشد  تجربه کنم که چه بهتر که مطمعنم میشه چون من خالق زندگی و جسم خودم هستم حالا اگر هم نشد که مهم نیست چون اصل این هست که  زندم و سلامتم و  زندگی میکنم و لذت مببرم.

      و تمام این دوره ها حکم جی پی اس داره  که من جی پی اس رو روشن کردم که به مقصد مورد نظرم برسم و من  دقیقا بااین  آموزشها یاد گرفتم این عادتم غلطه نباید تکرار بشه این رفتارم درست نیست نباید انجامش بدم و یا این فکر م غلطه نباید اون رو داشته باشم و دقیقا مثل همون جی پی اس هست که به ما راه رو نشون میده از کدوم راه برو و به کجا بپیچ و … و استاد داره قدم به قدم به ما میگه چه کارهایی باید انجام بدی .پس من با این راه به مقصدم میرسم اگر به اموزشها و باید و نبایدهای این راه عمل کنم اگر  عمل نکنم که رسیدنی در کار نیست .

      من خودم یک مانع ذهنی که برای لاغری خودم داشتم این بود که روند گاهش وزن من انگار استپ شده ولی چند روز پیش در یکی از نوشته های استاد خوندم که   اصلا همچین موردی وجود نداره بدن هر لحظه داره کار خودش رو انجام میده و فرایند هضم غدا و تبدیل اون به انرژی وجود داره ولی اگر من جسمم تغییر نکرده چون بهش خودم فرصت ندادم و این نشون میده من زیادتر خوردم و جسم من تمام تلاشش رو صرف اون مقدار اضافه کرده پس همواره جسم من در حال فرایند ترمیم هست و هیچ استپی در کاری نیست مگر زمان مرگ ما جسم ما استپ میکنه و تمام اون باور غلط من شکسته شده چون بارها در ذهنم مروز میکردم که انگار کاهش وزن من استپ شده ولی همچین چیزی محال ممکنه و وجود ندازه و این نشون میده  من خودم در این مدت ر فتارهای درست و در مدار وزنی دلخواهم رو نداشتم که شاهد اون جسم سبکتر و لاغر تر نبودم و به خودم تعهد دادم بهتر عمل کنم تا به جسمم فرصت ترمیم بدم در واقع باوجود بودن در سایت و آموزشها بازم میخواستم با این باور غلط رفتارهای نادرست چاقی خودم رو توجیه کنم بازم مچ ذهن چاقم رو گرفتم نه خیر تو دستور پرخوری صادر میکنی و من بیشتر میخورم که  به اون وزن دلخواهم نزدیک نشدم پس استپی در کار نیست خودم عامل کم نشدن وزن خودم بودم .بازم میخوام بهتر عمل  کنم و خودم عامل لاغری خودم باشم و در اون مدار وزنی ۵۹ کیلو قرار بگیریم و درست رفتار کنم  تا به ایستگاه ایده ال خودم برسم .

      خدا من رو هدایت کرده به این راه پس به مقصد میرسم  و اصلا برای من چیز محال و دوری نیست که در وزن ۵۹ کیلو باشم  آخه من سالها درراین وزن بودم  آخه ۶ سال پیش هم در این وزن بودم و بسیار زیبا و خوش اندام و خوش پوش و سبک  بودم و بسیار از خودم عکس و فیلم  دارم همین دیروز چشمم به مانتویی خورد در کمد که مال همون دوران ۵۹ کیلو بود من به این راه هدایت شدم پس حتما به نتیجه خواهم رسید پس من میتونم من میتونم اما به شرط عمل کردن به اموزشهای استاد به شرط بودن در مسیر و باور داشتن مسیر به شرط تعهد به این روش و استمرار داشتن در این مسیر من قطعا به نتیجه خواهم رسید به قول استاد میگه چه بخواهید چه  نخواهید اگر در این راه باشی به مقصد  میرسی و نتیجه برای همه وجود داره پس منم به زودی وزن دلخواهم رو تجربه خواهم کرد.

      من چون یک بار در این وزن بودم دوباره هم میتونم به اون وزن برگردم فقط راهش رو گم کردم دارم پیداش میکنم که بر گردم دوباره به وزن ۵۹ کیلو میخوام  بر گردم .

      برگشتن به اون وزن ۵۹ کیلو حق من هست و اصلا چیز پیچیده ای نیست و هر روز دارم حرکت میکنم تا برگردم به ایستگاه خودم و اون وزن من بوده و میخوام دوباره برگردم اگر این همه سال راه اشتباه رفتم عیب نداره دوباره به لطف خدا و با تلاشهای خودم دارم برمیگردم به ایستگاه ۵۹ کیلویی خودم  و شگفتی ساز این سایت تناسب فکری میشم و لذت میبرم ..

      چقدر این فایل انگیزاننده بود چقدر به من احساس توانایی داد  چقدر احساس  خوب داد سپاسگزارم استاد گرامی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parsasaryna04
      1400/05/16 10:35
      مدت عضویت: 1409 روز
      امتیاز کاربر: 2653 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 765 کلمه

      با سلام خدمت دوستانم واستاد گرامی در قسمت خواندن فایل این بود که ما حالا طبق شرایطی وعلتهایی به مسیر چاقی رهنمون شدیم وتا قسمتی از مسیر حالا من در مورد خودم به لطف مادرم تخت گازم این مسیر چاقی رو رفتم وبعد هم به لطف خودم که به بعضی از رفتارها عادت کرده بودم تند رفتم  وحتی در بعضی از مسیر از خواهر وبرادرم ودوستانم سبقت گرفتم تا به جایی از مسیر که رسیدم دیدم دیگه پاهایم جواب نمیده وحتی دستهایم دیگه برای حملکردن اون کوله بار توان ندارهو تصمیم گرفتم که مسیر رو با اتوبوس ویا تاکسی که اینها همون رژیم وورزشهای سخت هست ادامه بدم سوار اولین اتوبوس شدم اولش گفتم اخیش چه قدر راحت شدم ورفتن در مسیر ساده شد وبعد دیدم در اتوبوس سوار شدم قوانینی هست که با من جور در نمیاد مثلا صبحونه باید ۲کف دست میخوردم ونهار باید قاشقم رو میشمردم ویا فقط سالاد میخوردم وشام هم به همین صورت خلاصه بعد از پیمودن قسمتی از مسیرم با اون اتوبوس پیاده شدم وگفتم بزار سوار تاکسی بشم این بار توی تاکسی باید هم اون نحوه غداخوردن رو میداشتم وهم در بعصی جاها نگاه میداست ومن باید ورزش سخت وطاقت فرسا انجام میدادم  وهی به همین صورت اتوبوس وتاکسی عوص کردم ومسیرم رو که مسیر چاقی بود هی رفتم تا جایی که این بار دیگه ذهنم هم خسته شده بود وبدنم هم از سوار شدن وپیاده شدن خسته شد ویک دفعه ای همانطور که خطته ودل شکسته وبیحال بودم به مسیر برگشت خودم که در اون طرف مسیر من بود نگاه کردم دیدم همه اونهایی که از مسیر من برمیگردند چقدر تناسب دارند ولاعر هستم  همین طور که اروم اروم مسیر چاقی رو میرفتم این بار برای یکی از اونها دست تکان دادم وسوال کردم گفتند ما در مسیر لاعری با ذهن هستیم وبه من گفتند در گوگل سرچ کن پیدا میکنی وبلخره من هم پیدا کردم وهمین طور که مسیر چاقی رو اروم میرفتم بلاخره مسیر لاعری رو توی گوگل پیدا کردم وسایت تناسب دهنی رو پیدا کردم در طی مسیر چاقی ام اون سایت رو با دقت خوندم حالا دیگه توی طی کردن مسیرم سوار اون اتوبوسها با اون قوانینهایش نمیرفتم هر چه قدر تاکسی ها بوق زدند من سوار نشدم وهمین طور سایت رو خوندم واولش چاق تر شدم وبعد دیدم داره نحوه خوردنم عوصمیشه وحتی دیگه نحوه تفریح کردنم از مسیر تغییر کرد دیگه تفریحم این نشد کهبشینم وفقط بخورم دیگه کوله بار خوردن سبک شد و دیگه از فضای سبز اطرافم لذت بردم ودیگه از خوردن مواد غذایی ترس نداشتم ودیگه از غذاخوردن نترسیدم اخه کمکم اندازه میخوردم ووقتی یک دفعهای نگاه کردم دیدم دلم میخواد دیگه بر گردم به خانه لاعری خودم گفتند در مسیر برگشت هر کسی خداوند براش یک خونه لاغری گذاشته دیگه دلم خواست بر گردم رفتم به کنار جاده ودستی تکان دادم برای همسفرانم ومن هم قاطی اونها شدم ودارم میرم که به خونه لاعری خودم برسم ودیگه جی پی اس لاغری ام رو روشن کردم به خاطر اینکه دیگه مسیر رو اشتباه نرم واگه حتی بخوام جایی رو اشتباه برم کسی باسه بهم بگه استباه رفتی دور بزن والان دارم ادمه میدم وحتی توی این مسیر استادی دارم که هر روز وهر ساعت داره بهم راه رو اموزش میده بهم میگه کجا دست اندازه توی مسیرت لیز نخوری نیفتی خدای نکرده دست وپات بشکنه ویا خدای نکرده با سر به زمین نخوری خلاصه توی این مسیر من دارم اموزش میبینم ولی گهگاهی دست اندازهایی داری که باز روز بعد با دیدن استاد یعنی همون فایلهایش دوباره بلند میشیم وراهمون ادامه میدیم خدایا شکرت که من رو هدایت کردی وبه من لطف کردی راستی بچه ها این مسیر برگشت عالیه اخه محیط مسیر که من مبسناسم از نظر طبیعتش این ور بهتره ووقتی سوار اتوبوس وتاکسیهای مسیر برای برگست میشی اثری از اون قوانین یخت وطاقت فرسا وورزسهای سخت نیست این جاهمش همه بهم کمک میکنند واز همه مهمتر این جا همه ارامش دارند وهمه احساس شادی دارند وهمه بهم حس خوسحالی میدند وهمه اعتماد به نفس دارند وهمه به اندازه نیازشون میخورن واسراف نمیکنند وهمه اینکه لاعری حق ما است رو اعتقاد دارند وهمه حتی میگن خوردن حق طبیعی ما است وترسی ندارن از مواد غذایی وخودن خلاصه این جا خیلی خیلی بهتر از اون طرفه فقط باید مواظب باشم جی پی اسم خاموش نشه واین جا فهمیدم که من قبلا وزن ممورد ایده ال خودم رو داشتم ولی با رفتارهایم از اون ایستگاه رد شدم ولی اون طرف مسیر بوده حالا توی این طرف وقتی رسیدم به ایستگاه مورد نظر حواسم رو جمع میکنم باز ازش رد نشم وتوی ایستگاه وایستم  لذتشو ببرم خدایا شکرت شکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1400/05/08 01:37
      مدت عضویت: 1386 روز
      امتیاز کاربر: 687 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 882 کلمه

      سلام گام ۳۶در مسیر لاغری من 

      مهمترین عامل موفقعیت در رسیدن به هر هدفی شناسایی موانع رسیدن به هدف است یعنی اگه ما موانع برداریم خیلی راحت تر به هدف خود میرسیم 

      یکی از موانع مهم در رسیدن به تناسب اندام این است که من باور ندارم که بتونم به وزن ایده الم برسم برای ما افراد چاق رسیدن به وزن ایده ال سخت دور از ذهن است و یه چیز شبیه رویا است رسیدن به وزن ایده ال برای ما افراد چاق به این دلیل برای ما سخت به دور از ذهن شده چون همیشه در حال تلاش بودیم که به متناسب بشیم شکست خوردیم حالا این باور در ما شکل گرفته که رسیدن به وزن ایده ال سخت است چیزی شبیه رویا است 

      حالا باید این مانع برداریم چطوری با شفاف سازی ساده کردنش در ذهن مان

      من خودم مثال میزنم وزن الان من ۸۲ کیلو گرم است وزن ایده ال ام ۶۰کیلو گرم است خب من برای رسیدن به وزن ۸۲از ۶۰رد شدم یه چیزی ساده روشن ایت پس یعنی یه زمانی من در وزن ایده ال خودم بودم و حالا به دلیل ورودی ها چاق کننده از وزن ایده ال خودم رد شدم حالا باید دور بزنم برگردم تا به وزن ایده الم برسم همین

      قبلا ما اگه جایی گم میشدیم مسیری بلد نبودیم از افراد سوال می‌پرسیدیم تا مسیری که میخواهیم بریم به ما نشان دهند راهنمایی کنند از کدام مسیر حرکت کنیم تا به مقصد برسیم امروزه که دنیا پیشرفت کرده با کمک برنامه ای به اسم gps هر مقصدی که بخواهیم پیدا میکنیم و راحت روی نقشه نشان میدهد برای رسیدن به فلان مطلب دکتر به کدام مسیر حرکت کنیم چپ بریم فلان تا برسیم 

      حالا ما افراد چاق برای رسیدن به وزن ایده ال مان باید برگردیم با کمک gpsکه دراینجا همان روش لاغری با ذهن است خیلی راحت به مقصد که همان وزن ایده ال مان است میرسیم 

      پس اول باید رسیدن به وزن ایده ال مان رو در ذهن مان ساده کنیم اسان کنیم که ذهن مان بپذیره رسیدن به وزن ایده ال راحت است باور کنیم خب چطور باور کنیم بگیم ما الان در هر وزنی هستیم مهم نیست مهم اینه که ما قبلا در وزن ایده ال خود بودیم زندگی کردیم حالا رد کردیم از وزن ایده ال خودمان با ورودی های چاق کننده و اموزش چاقی حالا میخواهیم برگردیم همین کار عجیب غریبی نیست میخواهیم برگردیم به وزنی که قبلا بودیم وزن ایده ال خودمان بوده همین 

      با کمک  gps که همان مسیر لاغری با ذهن است خیلی راحت برمیگردیم به وزنی که قبلا بودیم فقط،کافیه باور مان افکارمان رو تغییر بدیم موانع برداریم که کار مسیر لاغری باذهن همین است که اصلاح کنه ذهن مان رو و راحت ساده کنه رسیدن به هدف رو در ذهن مان 

      شکستها قبلا ما بدلیل انتخاب کردن مسیر اشتباه بوده که مارو از هدف مان دورتر میکرد الان که هدایت شدیم از طرف خداوند و داریم اموزش مبینیم و عمل میکنیم به انچه اموختیم مطمعن باسیم متناسب میشیم و به وزن ایده ال قبلا خود برمیگردیم همین این همان تغییر باور ها است 

      باور با دوست داشتن تصمیم گرفتن و فک کردن خیلی فرق دارد الان یه نگاهی به گذشته خود کنیم قبل اینکه با این مسیر اشنا بشیم 

      ما دوست داشتیم لاغر بشیم تصمیم میگرفتیم که من از شنبه شروع میکنم رژیم میگیرم ورزش میکنم که متناسب بشم من دوست دارم متناسب بشم ولی بعد مدتی باز شکست میخوردیم چرا چون باور داشتیم لاغر شدن سخت است نمیشه باید سختی زیاد بکشی تا لاغر بشیم پس چون همیشه هم نمی‌توانستیم به زور خودمان وادار به انجام کاری کنیم بر علیه ذهن ناخوداگاه خودمان خسته می شدیم رها میکردیم و چون باور ها تغییر نکرده بود باز چاق میشدیم و این خیلی راحت نشان میدهد باور با دوست داشتن خیلی فرق دارد 

      مثلا من دوست دارم ثروتمند بشم ولی نیستم چون باور کردم که من ادم فقیری هستم  با اینکه دوست دارم ثروت رو ولی بهش نمیرسم چون باورم اینه من ادم فقیری هستم ثروتمند بشو نیستم و از این برچسپ ها 

      حالا من دوست دارم متناسب بشم ولی نمیشم چون باور دارم متناسب شدن سخت است رسیدن به وزن ایده ال غیر ممکن است پس خیلی راحت از هدفم دور میشم 

      پس باید باور مان رو تغییر بدیم تا متناسب بشیم بگیم ما یه زمانی در وزن ایده ال خودمان بودیم زندگی کردیم حتی اگه یک روز بوده باشه پس الانم میخواهیم به وزنی که قبلا بودیم برگردیم همین این شکست موانع ذهنی و ایجاد باور جدید است که اره من قبلا در این وزن بودم الانم باروش لاغری با ذهن برمیگردم به وزن ایده ال خودم همین  کار سخت پیجیده ای نیست

       با کمک gps همان روش لاغری با ذهن برمیگردم  به وزن ایده ال  خودم که قبلا بودم و به اشتباه رد کردم میرسم همین این همان تغییر باور است

      و خیلی راحت میشه برای ذهن که رسیدن به وزن ایده ال اسان است راحت است فقط،باید مسیر برگردیم ما قبلا در این وزن ایده ال بودیم الانم راحت بهش دست می یابیم با روش لاغری با ذهن و عمل کردن به انچه اموزش مبینیم همین 

      پس باید برای ذهن اسان کنیم تا ذهنم باور کنه که رسیدن به هدف اسان است و راحت تر با اطمینان بیشتر مسیر طی کنبم و با ارامش راحت اسان به مقصد که همان وزن ایده ال خودمان که قبلا هم بودیم برسیم همین 

      شاد پیروز موفق باشید دوستان گلم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مه تاب
      1400/05/05 10:31
      مدت عضویت: 1061 روز
      امتیاز کاربر: 354 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 900 کلمه

      سلام همگی دوستان

      گام سی و ششم GPS لاغری را روشن کنید:

      در موضوع لاغری با ذهن و کلا هر موضوعی در زندگی مهمتر از اونکه چه دلایلی باعث موفقیت میشه اینه که ما متوجه بشیم چه موانعی مانع موفقیت میشه، ما اگر موانع را برطرف کنیم موفق شدن خیلی ساده میشه! اکثر آموزش ها درباره اینه که چه تلاشی انجام بدی تا موفق بشی اما خیلی مواقع برطرف کردن موانع بهترین راه حل برای موفق شدن هست و این موضوع در لاغری با ذهن به شدت تاثیر گذاره به اندازه ای که بتونی موانع لاغر شدن را در ذهنت برطرف کنی نتیجه شما خیلی راحت تر به تناسب اندام دلخواهتون می‌رسید! 

      مهمترین و بزرگترین و تاثیرگذارترین موانع لاغر شدن اینه که افراد باور کنند که میتونن متناسب بشن و در خیلی از فایل ها این باور آموزش داده شده، همینو کسی باور کنه خیلی روند متناسب شدنش بهتر میشه! افراد در روش های مختلف سختی های زیادی متحمل شدن و اینکه نتیجه ماندگاری هم نمی‌گرفتن، نتیجه دائمی فقط در لاغری با ذهنه چون ذهن تغییر کرده و به این صورته که اول تناسب فکری و بعد تناسب جسمی!! 

      خیلیا نمیتونن باور کنن که میتونن متناسب بشن، میگیم دوست داریم ولی دوست داشتن با باور کردن خیلی تفاوت داره، همه ما دوست داریم متناسب بشیم اما چرا متناسب نشدیم؟! باور نکردیم میتونیم متناسب بشیم!! باور کردن با فکر کردن یا دوست داشتن خیلی تفاوت داره، خیلی از بچه ها به اشتباه میگن من خیلی دوست دارم لاغر بشم!!

      دوستی به استاد گفتن که ۱۱۵ کیلو وزن دارن و استاد گفتن که دوس داری چه وزنی باشی گفت ۸۰ و گفتن که تالا در این وزن بودی؟ بلافاصله گفته نه!! بهش گفتن مگه میشه مثلا از از وزن ۶۰ که یهو نشدی ۱۱۵ کیلو به هرحال همه عدد ها را سپری کردی!! شما دوست داری بشی ۸۰ کیلو ولی باور نداری که بشی در صورتی که یه روزی خودت ۸۰ کیلو بودی!!! و این برای همه ما وجود داره!! منی که در اون وزن بودم پس مجددا هم میتونم در اون وزن باشم، چرا فکر میکنی که نمیتونی باشی؟! شما که یک روزی در وزن ایده آلت بودی و این خیلی مهمه که باور کنیم ما یک روزی ایده آل بودیم یک روزی عالی بودیم، از اون ایستگاه رد کردیم و الان میخوایم برگردیم به اون ایستگاه!!

      شاید تصورت اینه که برای رسیدن به وزن ایده‌آلت باید رنج و سختی بکشی، همین رو تغییر بده به اینکه من یه روزی در اون وزن بودم و میخوام برگردم به اون وزن من یه روزی در اون ایستگاه بودم الان دوباره میخوام برگردم به اون ایستگاه!!

      ببینید ما در زندگیمون بارها برامون پیش اومده که از مقصدمون عبور کردیم مثلا در یک شهری دنبال آدرسی بودی بعد به خودت میای میبینی اون محل را رد کردی و بعد دور میزنی برمیگردی و هیچ وقت ناامید نمیشی و بگی نه دیگه من گذشتم از مقصد خودم وای خدایا من چیکار کنم حالا! شما خیلی راحت سوال میکنی و بهت میگن چرا شما رد کردی و برمیگردی میرسی اونجا، حالا امروزه تکنولوژی پیشرفت کرده و GPS هست و اون قدم به قدم به شما میگه که چقدر فاصله داری تا مقصدت و از کجا برو چپ برو راست برو!!! در مورد اضافه وزن هم دقیقاً همین شکله همه ما روزی در وزن ایده آلمون بودیم و الان در شرایطی هستیم که از نظر ما خوب نیست اشتباهه این شرایط اصلا مسیر را اشتباه اومدیم، خیلی وقت ها تصورات ما و اون حرف هایی که درباره اضافه وزن میزنیم چنان بار سنگینی را در ذهن ما به وجود میاره که اصلا ما توان متناسب شدن را در خودمون نمی‌بینیم که من چاقم من بدشانسم من فلانم انقدر به خودمون برچسب میزنیم که من توان و اراده و اصلا امکان اینکه متناسب بشم را در خودم نمیبینم در صورتی که باید به این شکل موضوع را برا خودت ساده کنی که این طریق باور کردنه! باید سختی کار را آسون کنی اگر در ذهنت خیلی سخت و غیرقابل باوره که من به وزن ایده‌آلم برسم باید به این شکل باورت رو تغییر بدی باید به این شکل گفتگوی ذهنیت را تغییر بدی که من یک روزی در این وزن بودم من یک روزی در ایستگاه مورد علاقم بودم اما الان رد کردم از اون و الان میخوام برگردم و به اون ایستگاه برسم و دور میزنی برمیگردی تمام فایلها حکم GPS رو داره و شما رو به مقصدتون برمیگردونه!! 

      خیلی مهمه که افکارمون را در مورد اضافه وزن ، لاغری و خودمون تغییر بدیم که یک نمونش این بود که تاحالا خیلی از ما فکر میکردیم که نمیتونم به وزن قبلیم برگردم و نمیتونم به وزن ایده‌آل برسم و به این شکل باید تفکر خودت رو تغییر بدی که من در اون وزن بودم حتی یک روز ! 

      در روش های قبلی GPS نبود و مسیرهای اشتباهی رفتیم و به مقصد نرسیدیم با این روش از همون اول که هدایت شدیم GPS رو روشن کردیم و در حال حرکت به مقصد و ایستگاه وزنی قبلیمون و در مسیر درست هستیم!

      باور کن که میتونی متناسب بشی و یه روزی در حالت ایده‌آل بودی و الان میخوای برگردی!! 

      من یه روزی در وزن ۵۵ و ۵۸ بودم و عالیترین بودم و الان یکم مسیر رو اشتباهی رفتم و چند وقتی میشه که متوجه شدم و دور زدم و دارم به ایستگاه وزنی ایده آلم نزدیک میشم و با فایل ها و لاغری با ذهن به هدفم میرسم چون این راه تنها راه درسته!

      مه تاب متناسب همراه با GPS لاغری😍✌️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zary.ahmadi
      1400/01/27 13:48
      مدت عضویت: 1372 روز
      امتیاز کاربر: 10007 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 850 کلمه

      گام ۳۶مسیر لاغری ذهنی 

      سلام به استاد و دوستان عزیز .من مجدا مسافرت بودم و این مدت فقط فایل ها را گوش کردم و دو روزی است که بر کشتم و باز  دارم آماده می شم برای سفر دیگر .می رم سر اصل موضوع که مسیر لاغری با دهن .

      چه دلایلی باعث موفقیت می شود؟بر طرف کردن موانع بهترین راه حل برای موفق شدن است که در لاغری با ذهن به شدت موثر است اگر بتوانیم موانع را بر طرف کنیم راحت تر می توانیم لاغر شویم یکی از اساسیترین اصل لاغر شدن این است که باور کنیم که می توانیم لاغر شویم همه روش‌ها را امتحان کردهایم و هر روشی بی نتیجه نبوده اما هیچوقت ماندگار نبوده و نتیجه دایمی فقط از لاغری با ذهن بوجود می اید —تصویرهای ذهنی را درست می کنیم —ذهن را متناسب می کنیم—تفکرمون را نسبت به مواد غذایی —-نسبت به خودمون —نسبت به چاقی و لاغری درست می کنیم و نتایج همه تفکرات =اول تناسب فکری درست می شه بعد تناسب جسمی و یکی از موانع باور کردن است -/همه ما دوست داریم لاغر بشویم اما نشدیم ؟چرا؟چون دوست داشتن با باور. کردن خیلی فرق دارد مثلا من دوست دارم دکتر بشم !در چه صورتی امکان پذیر است؟؟؟در صورتی که توانایی‌های خودم را باور  داشته باشم و موانع سر راه را بر دارم و با عشق هدفم را دنبال کنم .داشتم می کفتم که همه ما دوست داریمم لاغر بسویم اماتا باور نکنیم نتایج را نمی بریم -مثلا چند کیلو هستم ؟چند کیلو اضافه دارم ؟دوست دارم به چه وزنی برسم 

      چرا دوست دارم به 50کیلو برسم ؟چون یک رمانی در این وزن ۵۰کیلویی بودم و لذت آن را برده ام و الان هم دوست دارم بر گردم به اونون ایستگاه –

      در مورد اضافه وزن هم همه ما یک روزی در وزن ایده المون بوده‌ایم و الآن در شرایطی هستیم که خوب نیست ؟چرا؟مسیر را بارها و بارها اشتباه رفتیم و کلی بر چسب بر خودمون گذاشتیم که ما اصلا توانایی و اراده و امکان متناسب بشویم را در خود نمی بینیم یا اینکه بد شناس هستیم و از این بر چسب های منفی —باید یاد بگیریم که سخنی کار را آسان کنیم اگر در ذهن ما خیلی سخت است باید گفتگوی ذهنی خود را تغییر دهیم ؟چگونه؟من یک روزی در وزن ۵۰کیلویی بودم و مدتی است که راه را گم کرده ام واز مسیر خارج شده‌ام و حالا جی پی اس را روشن می کنم که مرا راهنمای کند که چگونه برسم به ایستگاه ۵۰کیلویی که بوده ام تا حالا فکر می کردم که نمی توانم به وزن ایده لم برسم با وجودی که یک زمانی در این وزن بوده ام و اکنون که گم شده‌ام با کمک جی پی اس به ایستگاه مورد علاقه ام می رسم و این چند سال کلی راهای مختلف را رفتم همراه با رنج و سختی و چون جی پی اس نداشتم مسیر را مرتب اشتباه میرفتم و اگر باور کنم که واقعا می توانم‌به وزن ۵۰کیلویی برسم حتما می رسم و اولین گام رسیدن به ایستگاه مورد نظر باور کردن آن مسیر آیت وقتی باور داشته باشم به دنبال موانع می گردم و موانع را از سر راه بر می دارم و برای بر طرف کردن موانع باید تمرینات را انجام بدم استمرار داشته باشم فایل ها را گوش کتم مطالب دوستان را بخونم و خودم هم مطلب بنویسم وقتی همه اینها با عشق و علاقه باشه و خود را لایق متناسب شدن در وزن ۵۰کیلویی بدانم حتما به مقصد میرسم من لایق ۵۰ کیلو هستم چون برای سالها بوده ام و باز هم می تونم باشم برای رسیدن به رویاهایمان باید آن را حس کنیم لازم نیست زیادی تلاش و تقلا کنیم و مصرانه به دنبال چیزی باشیم که در آرزوی آن هستیم مثلا قبل از آشنایی با روش لاغری با ذهن برای لاغر شدن بی نهایت تلاش و تقلا کردیم و نتیجه می گرفتیم 

      اما با سختی و ناپایدار پس تلاش و کوشش زیادی می تواند خوبی را از ما دور کند در حالی که نیروی سپاسگزاری خوبی را به سوی ما جذب می کند و می توانیم خیلی راحت با داشتن فکر و حسی شکر امیز از اینکه قبلا در وزن متناسب خود بوده‌ایم به چیز های زیادی دست می یابیم —نگران نباشیم —نگران چگونگی تحقق این رویا نباشیم فقط تصور کنیم که تحقق یافته است چون در آن رویا قبلا بوده‌ایم بدون تلاش و تقلا پس باز هم می توانیم باشیم هر چقدر  که شور و اشتیاق بیشتری داشته باشیم سریع تر رویاهایمان به حقیقت می رسد هر آرزویی صورتی اثیری از خود به جهان می فرستاد در حالی که ماهیت آن در کنار ما می ماند و شکل مادی به خود می گیرد و هر چه انرژی بیشتر صرف لاغر شدن با ذهن یا هر کار دیگری که آرزوی آن را داریم صرف کنیم زودتر به تحقق می رسد اما دید منفی—-بدبینی—و شک و ناباوری آن را پاک می کند و به فضای ابر مانند باز می گردد امروز که جی  پی اس لاغری در دستان ماست با فکر کردن در باره آن ها و احاطه آن ها با افکار و احساسات مثبت موفق به رسیدن به  ایستگاه مورد نظر می شویم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/12/13 01:53
      مدت عضویت: 1647 روز
      امتیاز کاربر: 27941 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,819 کلمه

      اگر موانع لاغری رو برطرف کنیم خیلی لاغری ساده میشه و راز موفقیت همین هست .
      به اندازه ای که موانع لاغر شدن رو بردارید لاغر شدن خیلی راحتتر اتفاق میفته ( در تمام جنبهای موفقیت ما باید موانع رو از سر راهمون برداریم تا راحتتر به موفقیت برسیم وقتی با موانع ذهنی داریم برای موفقیت حرکت میکنیم مثل ماشینی در حال حرکتی هستیم که همزمان داریم روی گاز و ترمز فشار میدیم و ماشین حر کت نمیکنه مگر پامون رو از روی ترمز که همون موانع هستن بر داریم )
      یکی از مهمترین و بزرگترین موانع این هست که افراد باور کنن میتونن لاغر بشن یعنی این باور تونستن لاغری رو باید ایجاد کنیم تا روند بهتری داشته باشیم .( من باید باور کنم انسان توانمندی هستم و علاوه بر اون شجاع هستم و با ارده هم هستم گذشته ی من در مسیر رسیدین به لاعری گواه این حرفها هست و همین الان هم که در این مسیر قدم بر میدارم نشان از همین حرفها هست که من توانمند و شجاع و با اراده هستم و اگر نبودم که لاغری رو دنبال نمیکردم و این شجاعت میخواد من برای هدفم بارها جنگیدم پس من انسان توانمند و با اراده ای هستم و من بارها نتیجه ی عالی گرفتم ولی چون راهم غلط بوده من منحرف شدم و دوباره به چاقی رسیدیم به جای لاغری )
      ما بارها از روشی تناسب کسب کردیم اما اون روش رو ادامه ندادیم چون ماندگار نبوده (من بیش از ده بار خودم رو ایده ال کردم به وزن نرمال و عالی رسوندم ولی نتیجه ماندگار نبوده واقعا اگر من توانمند نیستم پس کی هست ؟؟؟من بسیار توانمندم که بارها تونستم وزنهای زیادی رو کم کنم و در مقابل چایی ناامید نشدم و اون رو نپذیرفتم )
      ما باید تفکر خودمون رو نسبت به مواد غذایی و چاقی و لاغری درست کنیم یعنی اول تناسب فکری ایجاد بشه و بعد جسمی ایجاد میشه .(واقعا تناسب فکری هست که ما رو به تناسب جسمی میرسونه آخه من قبلا از ورزش،و رژیم و محدودیت هی چیزی کم نمیزاشتم ولی چرا نتیجه نمیداد و این اواخر بلعکس هم شده بودم چون ذهنم مملو ازافکار چاقی بود چون ذهنم چاق بود و دقیقا همین افکار من من رو از مسیر لاغری دور میکردن و من خبر نداشتم که این ذهنم همچین قدرتی داره اما حالا که به این آگاهی رسیدم میخوام با قدرت ذهنم به لاغری برسم و اول ذهنم رو متناسب کنم و بعد جسمم چه بخوام چه نخوام متناسب میشه )

      ما باور نکردیم میتونیم متناسب بشیم اما باور کردن با دوست داشتن و علاقه داشتن خیلی تفاوت داره (باور با دوست داشتن خیلی فرق داره دقیقا این جمله مال گذشته ی من هست خیلی دوست داشتم لاعر بشم و به همه هم میگفتم هر کاری برای رسیدن به لاغری نیاز بود و قبول داشتم انجام میدادم ولی همیشه میگفتم من یه چیزی کمتر از متناسبها دارم خوش به حال لاغرها خدا به اونها چه نعمتی داده یعنی باور داشتم که من نمیتونم در من یه چیزی کمتر از اونها هست و حالا دقیقا این جمله رو درک میکنم اما حالا بلعکس میگم من میتونم و من با یه فرد متناسب هیچ فرقی ندارم چون جسم من روندش به سمت تناسب هست و هیچ مانعی رو جلوی راهم نمیبینم )
      و ما باید روی باورمون خیلی کار کنیم
      من همیشه گفتم ۵۹ کیلو بشم خیلی خوبه و برام اصلا چیز محالی نیست چون همین چند سال پیش با رژیم ۵۹ کیلو شدم و قبل از رژیم هم در دوران نوجوانی ام و جوانی در این وزن بودم
      پس منی که قبلا در این وزن ۵۹ کیلو بودم پس مجددا میتونم در اون وزن باشم
      من یه روزی در وزن ایده آلم ۵۹کیلو بودم ولی از اون ایستگاه رد کردم اما دوباره میخوام برگردم به اون ایستگاه .(من تمام عکسهای دوران نامزدی و مجردیم و کودکی و نوجوانی ام همه فابریک لاغرم و بعد از ادواج هم به ندرت خودم رو چاق میبینم مگر در مقطع های خاصی مثل بارداری و بعد از زایمان و یه جاهایی که خسته شدم از رژیم چاق شدم ولی دوباره برای لاغری تلاش کردم پس چاقی من همیشگی نبوده حتی قبل از آشنایی با این مسیر هم من در حال بد روحی بودم چون خیلی نوسان دا شتم و این من رو ادیت میکرد و به دنبال راهی بودم و گرنه خیلی اضافه وزن نداشتم شاید در حد ۱۲ یا ۱۳ کیلو بوده پس من میتونم دوباره به وزن ۵۹ کیلو برسم چون حق من هست و اون وزن من بوده که به خاطر یه سری افکار و رفتار نادرست از دستش دادم دوباره به دستش میارم )

      در زندگی ما بارها پیش اومده به دنبال رفتن به مقصدی بودیم ولی دیدیم به اشتباه مقصد رو رد کردیم و پرسیدیم و متوجه شدم که اره مقصد رو جا گذاشتیم و دوباره دور زدیم و برگشتیم ولی هیچ وقت ناامید و ناراحت نشدیم
      ولی امروزه با جی پی اس مسافتها رو میریم و اون به ما آدرس میده که از کجا برو و این خیلی کار ما رو راحت کرده
      پس همه ی ما در وزنی هستیم که ایده ال ما نیست ولی چرا به خودمون اینقدر برچسب میزنیم که توان لاغر شدن رو نمیزاریم .؟؟(من این اواخر به خودم یه برچسبهایی میزدم که نمیتونم لاغر بشم بدن من با متناسبها فرق داره من مشکلاتی دارم که باعث میشن چاق بشم مثلا چون قرص میخورم و سوخت و سازم پایین هست و کم کاری تیدویید دارم و اشتهای زیاد دارم اینطورم )
      اگر در ذهنمون لاغر شدن خیلی سخت هست باید اون رو تغییر بدیم که یه روز در اون وزن ایده الم بودم اما اون رو رد کردم باید دور بزنم و برگردم در وزن ایده الم و من با این دورها دارم بر میگردم به وزن دلخوام و این دورها حکم جی پی اس دارن و استاد قدم به قدم به ما میگه چطور ما به ایستگاه مورد نظر خودمون برسیم (بله من متو جه شدم از هر راهی که به سمت مقصد حرکت کنم باید از همون راه ولی سمت مخالفش به سمت مبدا برگردم پس من با زجر و سختی و ورزش،و رژیم خاصی چاق نشدم حالا هم بدون زجر و سختی و رژیم دارم لاغر میشم و من فقط به یه سری دیدها و شنیده ها عمل کردم که اینطور چاق شدم و حالا هم دارم به یه سری دیده ها و شنیدها عمل میکنم که لاغر بشم و مهمتر از همه من یه سری افکار و باورها جدید پیدا کردم که من رو چاق کردن و من مهمتر از همه باید افکار و باورهام رو تغییر بدم تا لاعر بشم و من چاقی رو برای خودم به خاطر اون افکارم طبیعی میدونستم اما حالا لاغری رو برای خودم طبیعی میدونم و اون موقع کلی مانع داشتم که جلوی لاغری من رو گرفته بودن و حالا کل مانعها رو برمیدارم تا به لاغری برسم )
      ما باید افکار خودمون رو در مورد لاغری و اضافه وزنمون تغییر بدیم و بگو حداقل من یه روز در اون وزن ایده ال بودم و بعد رسیدم به وزن الانم (ولی برای من یه روز نبوده من مدتها در وزن ایده الم بودم هنوز لباسهای دوران تناسبم رو دارم خیلی دور نیست شاید ۵ سال پیش من در تناسب بودم و بعد از اونم هر وقت اضافه میکردم حتی ۶ یا ۷ کیلو سریع رژیم میگرفتم و دوباره لاغر میکردم پس شاید تا ۳ سال پیش هم من در تناسب بودم اما مقطعی بوده و از دستش دادم و اما خیلی امید دارم که دوباره به دستش میارم بدون سختی بدون کار خاصی بدون محدودیت اما نیاز به کار کردن داره با تعهد و استمرار و اشتیاق درسته سختی نداره ولی یه کارهای دیگه داره مثل فایل گوش دادن و عمل کردن به اونها که واقعا از خیلی کارهای دیگه راحتتر هست ولی باید ادامه بدی و عمل کنی تا نتیجه بگیری )
      و هر چقدر من قبلا تلاش کردم از راه اشتباه نتو نستم نتیجه دایمی بگیرم .چیزی که قبلا در اون بودم و از دستش دادم و اما حالا دوباره دنبالش هستم که به دستش بیارم ( من از راه اشتباه زیاد رفتم و خسته شدم و به دنبال راهی بودم که چند وقت بعد با این روش آشنا شدم به لطف خدا و من چند وقت دیگه بر میگردم به وزن دلخواهم به خودم قول میدم نمیدونم کی ولی میدونم بر میگردم من قطعا موفق میشم ولی نه فوری )
      من هم تا ۵ سال پیش متناسب ۵۹ کیلویی بودم البته با ورزش و رزیم سخت و از این خیلی راحت باور میکنم که میتونم دوباره متناسب بشم و اصلا برام چیز سختی نیست و باور پذیر هست که میتونم لاغر بشم و ۵۹ کیلو بشم
      من بارها به خودم میگم من در اون وزن بودم و دوباره میخوام برگردم وچون مسیرم رو گم کردم وزنم رو از دستش دادم من مدتها در این وزن بودم و حالا دوباره میخوام ایده ال بشم با لاغری با ذهن من بر میگردم .
      پس باورم رو باید درست کنم تا برگردم به وزن خودم( باور درست :
      *من دارم لاغری رو اموزش میبینم پس قطعا نتیجه ی لاغری رو میبینم مثل اون موقع که رفتم آموزش رانندگی و یا آرایشگری و یا گلسازی و یا کامپیوتر و …و تونستم مدرک بگیریم و در همه مهارت پیدا کنم و فعالیت کنم پس در لاغری هم مهارت پیدا میکنم و نتیجه رو در جسمم میبینم .

      *من جسم سالم و پرقدرتی دارم که بسیار مشتاق هست هر روز من رو به سمت لاغری ببره به شرطی که به آموزشهای استاد عمل کنم یعنی در سیری نخورم و به محض سیری دست بکشم و از خوردن فقط برای نیاز جسمم استفاده کنم و …من باید بدونم مواد غدایی و گرسنگی و سیری اصلا چی هستن که بتونم لاغری رو ببینم و من تمام اینها رو یاد گرفتم و دارم تا حد زیادی اجرا میکنم پس میرسم
      *من باور دارم لاِغری ساده هست و آسان و راحت هست و اصلا سختی نداره و هر روز خود به خود در جسم من اتفاق میفته مثل نفس کشیدنم هست
      من باور دارم …)
      اون ایستگاه حق من هست و من دوباره برمیگردم او نجا
      من هنوز نرسیدیم ولی نزدیکم و بر میگردم به ایستگاه خودم و این وزن ایده ال ۵۹ کیلو ایستگاه من هست و من دوباره میخواهم بر گردم
      (ذهن من با من هماهنگ شو تا برگردم به
      وزن ۵۹ کیلو که وزن طبیعی من هست و ایده ال من هست و مال من هست و حق من هست که میخوام به دستش بیارم )

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم