0

مزایای عادت موردنظر (دوم – 1)

عادت
اندازه متن

عادت ها رفتاری هستند که بارها تکرار می شوند.

بسیاری از افراد تصور می کنند اسیر عادت های خود هستند. این احساس به دلیل تکرار شدن بارها و بارها آن رفتار در فرد ایجاد می شود.

زمانی که شما تصور کنید نمی توانید عادت خودت را تغییر دهید،‌ قدرت تکرار شدن عادت را به آن رفتار می دهید.

در صورتی که این شما هستید که هر بار آگاهانه آن رفتار را تکرار می کنید.

برای تغییر هر عادتی ابتدا لازم است به این درک و باور برسیم که این من هستم که دارم یک رفتار را بارها تکرار می کنم.

باید به این درک برسید که: من علاقه دارم این عادت را تکرار کنم.

آن رفتار هیچ علاقه یا اجباری برای تکرار شدن توسط من را ندارد.

نکته جالب توجه این است که حتما از انجام آن رفتار لذت می بریم اما چگونه است که از تکرار آن احساس ناراحتی و عذاب وجدان پیدا می کنیم؟

به این مثال توجه کنید:

من در یکی از روزهای زیبای زندگی برای اولین بار در منزل یکی از بستگان چای را با ترکیب (خرما + گردو + کنجد) خوردم.

بسیار طعم آن برای من لذت بخش بود.

فردای آن روز طبق معمول زندگی خودم چای را با شکر یا هر چیز دیگری مصرف کردم اما طعم لذت بخش خوردن چای با (خرما + گردو +‌ کنجد) را نداشت و من تصمیم گرفتم از آن خرما برای خودم تهیه کنم.

خرمای مناسب +‌گردوی سفید + کنجد بو داده محلی تهیه کردم و ترکیب خرما گردو کنجد را برای خودم تهیه کردم.

از آن روز هربار میل به چای خوردم داشتم از خرمای تهیه شده استفاده می کردم و از ترکیب جدیدی که تهیه کرده بودم لذت می بردم.

روزهای زیادی این رفتار را تکرار کردم و به راحتی به عادت من تبدیل شد.

بعد از مدتی وقتی خانه نبودم و می خواستم چای بخورم از اینکه خرما گردو کنجد همراه چای نبود احساس خوبی نداشتم و در واقع چای خوردن برای من لذتی نداشت.

در این شرایط مشخص است که:

من از خوردن چای لذت نمی برم بلکه از خوردم آن چیزی که با چای میخورم لذت می برم.

بعد از مدتی انجام این رفتار برای من لذتبخش نبود اما احساس می کردم توانایی انجام ندادنش را نداشتم.

چون بارها شنیده بودم که ترک عادت ها کار سخت و دشواری است.

در این مستند تبدیل شدن یک رفتار به عادت روزانه که برای شما شرح دادم:

عاملی که باعث عدم رضایت من از انجام رفتاری که روزهای اول بسیار لذتبخش بود شده بود عامل “تکرار کردن” آن رفتار بود.

در واقع تکرار رفتاری که برای من لذت بخش نبود رنج آور شده است اما به دلیل فرمول اشتباه ذهنی که ” من اسیر عادت هایم هستم” قادر به تغییر آن رفتار نیستم.

با اندکی توجه برای ما واضح می شود که هر رفتاری به تکرار تبدیل شده است عامل تکرار شدن آن خودمان بوده ایم اما فراموش کرده ایم و تصور می کنیم آن عادت از ابتدا به شکل رنج آور فعلی وارد زندگی ما شده است.

قدم اول: برای اصلاح یا ترک هر عادت پذیرفتن مسئولیت تبدیل کردن آن رفتار به عادت در خودمان است.:

تا وقتی مسئولیت آن بخش از زندگی که باعث رنج و آزار ما شده است را نپذیریم قادر به اصلاح یا تغییر آن وضعیت نخواهیم بود.

قدم دوم: به صلح رسیدن با رفتاری است که تکرار آن باعث رنجش ما شده است.

باید به مزیت های آن رفتار تکرار شونده توجه کنیم.

لذت هایی که باعث علاقمندی ما به انجام آن رفتار شده است را باید مورد توجه قرار دهیم.

در این صورت احساس خشم و ناراحتی ما نسبت به آن رفتار فروکش خواهد کرد.

با آن رفتار در صلح قرار خواهیم گرفت و به آرامش بیشتری با عادت خود می رسیم.

در این صورت اقدام کردن برای اصلاح یا تغییر آن رفتار بسار ساده تر و البته لذت بخش خواهد بود.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.21 from 66 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22344
برچسب ها:
199 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مهدیه
      1403/02/10 17:07
      مدت عضویت: 462 روز
      امتیاز کاربر: 4215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 219 کلمه

      با سلام.

      استاد ممنون ک راه درست طی کردن مسیر متناسب شدن رو بدون منتی آموزش میدید،امیدوارم خداوند بهترینا رو نصیب دلتون کنه.

      من میپذیریم ک با قبول کردن ی سری گفته ها و تکرار و تکرار اونها عادتهایی رو در خودم ایجاد کردم ک باعث اضافه وزنم بشه.ب نظر خودم عمده ترین عادتم اینه ک ریزه خواری دارم و فک میکنم ک مهم نیست و خوردن ی لقمه یا دو لقمه توی فاصله‌ی زمانی دو ساعت ی بار ی رفتار نرمال و عادیه،من وقتی غذامو ک ب اندازه ی نیازم میخورم،سرسفره میشینم تا همسرم غذاشو تموم میکنه و شروع ب ناخنک زدن میکنم،ی دونه زیتون ک طعم و بوی محشری داره،ی قاشق ماست یا ی ته لیوان نوشابه،حالا ک غذا زیاد نخوردم ی ذره سالاد چاقی نمیکنه،حس خوب و خوشایندی بهم میده ک ی کم با اینا خودمو سرگرم کنم،لذت خوردن ی دونه گوشت توی خورش یا خوردن ی تیکه ته دیگ ک نگم براتون،خیلی برام حس خوب اسراف نکردن،حس خوبه مدیریت کردن غذاهای اضافه،حس خوبه غذاهای لذیذ ک ممکنه فردا دیگه نباشه حس خوب بوی مسحور کننده ی غذا ها مخصوصا اگه سرخ شده باشن،حس خوب خوردن سیب زمینی سرخ شده ک برشته ودر عین حال وسطش نرمه،اینا باعث میشن ک تکرار و تکرا بشن و ریزه خواری منم ادامه داشته باشه.خدایا ازت میخوام ک این رو کم کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1403/01/19 01:08
      مدت عضویت: 241 روز
      امتیاز کاربر: 6400 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 209 کلمه

      با سلام 

      امروز طبق معمول اصلا هوس چایی خوردن نداشتم اما سر شب مادرم اومدن خونمون و بخاطر ایشون چایی درست کردم .

      البته مادرم هم چایی نمیخواستند و نخوردند اما طبق رسم پذیرایی از مهمون با چایی من چایی دم کردم.

      خلاصه که مادرم چایی نخورده رفتن و بجاش من دوتا چایی خوردم! 

      یکی با نبات و یکی با قند 

      اما خوب بود باعث شد بفهمم که اگه آب جوش و چایی نباشه من هیچ میلی به خوردن چایی پیدا نمیکنم.

      الآنم چند روز بوده که سماور خاموش بوده تا همین امشب .

      پنج لذت خوردن قند اونم بزرگ!

      ۱)قند کوچیک رو توی دهنم که میذارم انگار که هیچی نیست اما قند بزرگ نوید به دهان شیرینی بزرگ رو میده و حس کردن  حجمی که داره باعث رضایت خاطرم میشه.

      ۲)با خوردن قند بزرگ مجبور نیستم مدام دستم تو قندون ببرم بخاطر زود تموم شدن قند کوچیک.

      ۳)همین که دیرتر تموم میشه از قند کوچیک خودش یه دلیل قانع کننده ست.

      ۴) با اضافه شدن چایی داغ به دهانم ،بخاطر بزرگ بودن قند ، کل دهانم شیرین میشه اما با قند کوچیک نه!

      ۵)چون عادت دارم چایی رو داغ داغ بخورم ،اگه قند کوچیک باشه همون اول که چایی رو به دهان ببرم قند باز میشه و تموم میشه اما وقتی قند بزرگ باشه فرصت بیشتری میخواد تا تموم شدن.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سکینه
      1402/12/03 11:41
      مدت عضویت: 244 روز
      امتیاز کاربر: 4275 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 307 کلمه

      بنام خدای مهربون

      سلام  خدمت استاد گرامی وتمام دوستان گلم

      عادت در واقع تکرار رفتاری به مدت طولانی هست

      من مسولیت عادتهای خودم را به عهده میگیرم چون خودم با تکرار ولذت بردن از آن باعث شدهام که به عادت تبدیلش کنم وگرنه اون رفتار به خودی خود بد نیست بلکه روز اول به لذت همراه بوده که من قبولش کردم تکرارش کنم وبا گذت زمان لذتش برام کمرنگ شده وامروز خواهان تغییرش هستم ومن باید مثل روز اول که دوسش داشتم باهاش به صلح برسم تا بتونم اونو از خودم دور کنم وگرنه تا زمانی که از این رفتارم ناراحتم وحس بدی نسبت بهش دارم اون هم منو رها نمیکند خدایا بابت این آگاهی ازت سپاسگزارم 

      لذت های من از خوردن دوباره صبحانه با بچه هام 

      من با این کار فکر میکردم که دخترم که اشتها کمتری داره  با نگاه کردن به من اون هم میتونه بیشتر بخوره وتشویق بشه ،خودم هم چون دوساعت پیش صبحانه خورده بودم الان دوباره احساس گرسنگی میکردم وچقد برام لذت بخش بود خوردن دوباره واینکه فکر میکردم انرژی بیشتری میگیرم وبعد با انرژی میرم سراِغ کارام ،چون بچه ها زیاد نمیخوردن باقی ماندشون را میگفتم اندازهای نیست به داخل ظرف برگردونم ودست زده شده واز طرفی اصرافه که داخل آشغال بریزم وبابت این پول دادیم،از طرفی فکر میکردم من‌اگه الان بخورم باعث میشه که ظهر کمتر ودیرتر غذا بخورم ولی متاسفانه ظهر غذا آماده میشد باز میخوردم ونمیتونستم جلو خودمو بگیرم،

      از خوردنش لذت‌میبردم چون فکر میکردم که چربی نداره که چاقم کنه ‌وفقط در حد چند لقمه هست ،احساس صمیمیت با بچه هام برام داشت واینکه خیالم راحت میشد که بچه هام اندازه کافی خوردن چون من همیشه باید ببینم بچه هام غذاشونو کامل خوردن که تا وعده بعدی گرسنه نمونن ومن مدیونشون بشم ،با دیدن لقمه بچه ها منم دلم میخواست ومیخوردم واز خوردن لذت میبردم

      ممنونم استاد بابت این فایلای بینظیرتون 

      خدایا شکررررت

      سلامت ومتناسب باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1402/11/17 10:55
      مدت عضویت: 241 روز
      امتیاز کاربر: 6400 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 193 کلمه

      با سلام 

      تعریف کردن از عادتایی که دوستشون ندارم واقعا برام سخته اما شدنیه 

      عادتی که من می‌خوام عوض کنم ریزه خواری سر سفره بعد از سیر شدن هست و تمیز کردن و گاها لیس زدن با انگشت ته تمام طرفا 

      ۱) این عادت یه خوبی که داره اینه که جمع کردن سفره با تاخیر انجام میشه و میشه بعد از یه عالمه کار روزانه که خسته ت کرده سر سفره یه استراحتی بکنی و بعد مشغول جمع کردن سفره بشی.

      ۲) ظرفا قبل از شسته شدن همه خالی هستن و نیازی نیست اضافی ماست و ترشی و اینجور چیزا بره تو ظرف اصلی چون معمولا توسط من خورده میشه! 

      ۳) لعابی که ته ظرف خورش می مونه ،خیلی خوشمزه ست و حتی از خود خورش خوشمزه تره و خوردنش برای من خیلی لذت بخشه! 

      ۴) چند تا برنج و ته خورش دیگه دور ریخته نمیشه و موقع شستن به آب نمیره و این طوری از اسراف جلوگیری میشه!

      ۵) با این کارم توی خانواده مشهور شدم و معمولا وقتی هم نیستم سر سفره یادم می کنم😂

      استاد همین پنج تا دلیل رو هم به زور پیدا کردم ،امیوارم ذهنم ازم قبولشون کنه و با من در زمینه تغییر همکاری کنه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/07 13:18
      مدت عضویت: 135 روز
      امتیاز کاربر: 11948 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 504 کلمه

      به نام خداوند مهربان همیشه حاضر و همیشه خواهان پیشرفت ما،

      و درود رحمت برکت ثروت شادی سلامتی آگاهی آرامش هر لحظه جاری به زندگی شما استاد بزرگوار و ارجمند،

      استاد در رابطه با عادت‌هایی که دارم می‌نویسم تا متوجه بیشتر بشم و شناسایی کنم این عادتها را:

      الف)مدام باید نوشیدنی شیر قهوه در طی روز بنوشم، حالا خداروشکر نه با قند و شیرینی ترکش کردم اما نهایتا با شکلات تلخ، پنج حس خوبی که بهم میده یا فایده اش هر چ ند به پنج تا نمی‌رسه فکرم نکنم آنچنان ضروری و با فایده باش:

      ۱یک حس خوب سرگرمیمدلوم یک کاری انگار انجام دادم

      ۲دوم حس آرامش انگار تیک عصبیم آروم میشه فکرم منحرف میشه و 

      ۳سوم برای سیر شدنش و بهتر از اینکه چای با قند بخورم ،قهوه برای مثلا برای بالا بردن سوخت ساز بیشتر 

      ۴چهارم خیلی بوی قهوه رو دوست دارم لذت میبرم.

      ب)فکر یک خوراکی تا قبلا میومد تو ذهنم باید حتما تهیه میکردمش و می‌خوردم و  به مقدار خیلی زیاد اما الان به لطف آموزشهای شما دیگه حریص نیستم و قبل سیر شدن دست میکشم و بدون ترس و فکری با اعتماد به قدرت و همکاری ذهن خوبم و حال و  حس خوبم و با شجاعت به مقدار کافی میخورم،

      ۱ اول در رابطه با فایده اش بگم :

      خوب اون خوراکی انگار از لحاظ روانی آرومم میکرد فقط ولی واقعا فکرشو میکنم چرا بد پیله بودم خوب شاید از نظر سلامتی اون غذا خیلی بد بوده باش,

      (وای خدایا بازم معجزه چقدر قشنگ آموزش این فایل داره بهم کمک می‌کنه یکسری عادتهام چرا مسخره و بدون دلیل بودن ؟؟؟!!!خدایا شکرت استاد خیلی ممنونم،)

      ج)فکر میکردم باید حتما سه وعده زیاد اونم تا آخر غذامو بخورم،

      فایده ای نداشت فقط فکر میکردم الان قوی شدم لازم بدن من بوده در صورتیکه واقعا چرا و لازم نداشته بدنم،

      د)خوردن زیاد شیرینی بعد از غذا

      که شاید برای هضم مفیده،که نیست ربطی نداشت اصلا 

      ه‍)ساعتهای خوردنم بهم نزدیک بودن انگار سیری ناپذیر بودم،حتما باید اون مواد غذایی رو من تموم میکردم فراموشم نمی‌کردم چرا واقعا ؟لذت چی بود؟ بعدش همه اش عذاب وجدان بود،

      ر) قاطی پاطی تو یک وعده باید غذاها را می‌خوردم انگار تموم میشد همینطوری رو هم رو هم میخوردم این چه عادتی بود اخه فایده اش هر چی دارم فکر میکنم بدتر خجالت میاد تو ذهنم تا فایده و لذتش،

      ذ)بیرون میرفتیم با همسرم یا تفریح یا مسافرت یا در یک‌مهمانی بودم ب ابد میخورم برای فقط یک حس سرگرمی کاری انجام دادم مشغول بودن مداوم نمی‌دونم چرا ؟و یا تا برمیگشتم خونه گرسنه هم نبودم فکر میکردم باید بخورم لذت چی بگم؟

       نعذاب وجدان بود ب یشتر و گیر مغزیم بود بدون هیچ دلیلی،

      خخدا منو ببخش بخاطره اینهمه فکر بی اساس و درگیری های ذهنم با اینهمه عادت بدون دلیل الان فکر میکنم لذتش چی بود نمیدونم نمیتونم حتی پنج مورد لذت براشون بیارم و اینهمه فرمول و تکرار و باور بدون دلیل و اموزش اشنباه  اطرافیانم به ذهن خودم دادم چرا واقعا؟؟؟

      خدایا شکرت 

      خدایا شکرت استاد بینظیر ی را شناختم تا آگاه بشم استاد واقعا عالی هستید زبانم بند اومده از این همه آموزش عملی که دارید قانونمند بهمون میگید ممنونم واقعا خدا خیرتون بده

      \"🙏\"/
      \"🙏\"/
      \"🙏\"/
      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نوشین گل
      1402/10/19 17:42
      مدت عضویت: 121 روز
      امتیاز کاربر: 435 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 643 کلمه

      سلام🌹

      عادتی که میخوام تغییرش بدم: اینکه بعد از سیر شدن، همچنان به غذا خوردن ادامه میدم تا جایی که دیگه جا نداشته باشم. 

      تعهد نامه: 

      من متعهد میشم که این عادت که بعد از سیری ، باز به خوردن ادامه میدم رو تغییر بدم.

      قدم اول:

      من قبول دارم که خودم باعث به وجود اومدن این عادت شدم.

      خودم مسئول ادامه دادن به خوردن غذا بعد از سیری هستم.

      در ابتدا که نبودم. ولی وقتی یه بار این کارو کردم و لذت ش رفت زیر زبونم ، دیگه اونقدر تکرار کردم و کردم که چندین ساله داره طول میکشه و همچنان لذت ش باهامه، فقط با این تفاوت که این لذت فقط در حین انجامشه و بعد از تمام شدنش ، چنان غم وجودم رو میگیره که قابل وصف نیست.

      من خودم باعثِ هر بار چشیدن این حسِ پر از غم هستم، نه اون غذای بیچاره، یا معده ی من، یا دیگری، یا شرایط ، یا….

      قدم دوم:  لذت های عادتم

      ۱.من با خوردن اضافه ی غذا یه حس شادی بخش توی وجودم پخش میشه که خیلی دوسش دارم.😋

      ۲.هیجانم برای پهن کردن سفره چند برابر میشه.🤗

      ۳.به مهمانی رفتن علاقه ی بیشتری پیدا کردم چون میتونم از هر مدل غذایی که سر سفره ست تا مرز خفگی بخورم و این خیلی کیف میده.😛

      ۴.دیگه غذایی باقی نمیمونه که بخوام بریزمش و حس خیلی بد اسراف کردن رو تجربه کنم.🥰

      ۵.می تونم تا لحظه ای که دارم فیلم مورد علاقه م رو سر سفره نگاه میکنم در حال خوردن باشم و اون فیلم بیشتر بهم بچسبه.👻

      ۶.اینکه رفتیم رستوران و بابت اون غذا پول زیادی پرداخت کردیم من میتونم با خوردن اضافه ش جبران اون پول رو کنم و چیزی حروم نشه. 😎

      ۷.اینکه آزادم هر چقدر میخوام بخورم ( منی که رژیم های مختلفی گرفتم و محدودیت های زیادی رو تجربه کردم) حسش فوق العاده ست😊.

      ۸.اینکه از غذای مورد علاقه م بیشتر وارد بدن م میکنم خیلی کیف داره. 🤗

      ۹.اینکه دیگه صاحب خونه رو با کم خوردنم ناراحت نمیکنم خیلی عالیه. 🤨

      ۱۰.اینکه مدام نیاز نیست که با غذا بازی کنم که صاحب خونه اعتراض کنه و من نیاز باشه که توضیح بدم که حدم همین قدر بوده و دیگه نمیتونم و اونم اصرار که فقط یه کفگیر دیگه، خیلی خوبه.🙄

      ۱۱.اینکه اینهمه مدت پای گاز و توی آشپزخونه بودم برای آماده کردنش و الان میتونم هر چقدر که دلم میخواد، لذتش رو ببرم بینظیره.😋

      ۱۲.اینکه وقتی مهمانی دعوتم دیگه نگران این نیستم که چه من زیاد بخورم و چه کم بخورم به هر حال این سفره ای که پهن شده به اسم منه ، پس چه بهتر که تا جون در بدن دارم بخورم، خیلی حس لذت بخشیه.😋

      ۱۳.اینکه وقتی غذا زیاده این حس هیجان رو دارم که وای کلی میتونم بخورم ، خیلی حال نابیه😍

      ۱۴.اینکه تا غذایی رو هوس می کنم  می تونم درستش کنم و تا خرتناق بخورم خیلی دلچسبه😋

      ۱۵.اینکه وقتی تنهام حتی سیر هم که باشم میتونم از تنهایی م سو استفاده کنم و یه عالمه خوراکی رو به هر شکلی و به هر آدابی میتونم بخورم خیلی حال میده😁

      ۱۶.اینکه نیاز نیست دو سه لقمه که خوردم و سیر شدم با اونهمه غذایی که سر سفره ست، کنار بکشم خداروشکر🤲🏻

      ۱۷.اینکه با علاقه ی شدیدم به تخمه نیاز نیست که یه کم که خوردم و هوسم فروکش کرد کنار بکشم و میتونم تا دونه ی آخرش رو بخورم خیلی هوس برانگیزه🤑

      ۱۸.اینکه فکری رو که از صبح که از خواب پا میشم تا شب که میخوام بخوابم هی داره به انواع خوراکی فکر میکنه رو به خواسته ش به صورت اساسی میرسونم خیلی خوشحالم 😅

      ۱۹.اینکه پیک نیک رفتن خیلی کیف میده چون میتونم هر کی هر چی آورده و بخورم و این حس قشنگی که خوردن بهم میده رو حتی بیرون هم تجربه ش کنم🤤

      ۲۰.اینکه هر چی از لذت های این عادت می نویسم باز یه مورد دیگه میاد توی ذهنم و میگه منو بگو، منو بگو خیلی باحاله 🤩

      لذت های خوشگلم! بریم ادامه تون رو توی دفتر بنویسم و دیگه استاد و بچه ها رو خسته نکنیم 🚶‍♀️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tala.kh25@yahoo.com
      1402/09/17 13:04
      مدت عضویت: 1222 روز
      امتیاز کاربر: 4291 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 36 کلمه

      خخ استاد گفتم به بهانه ی ذهنم که گوشیو بردار مامان اسنپ میخواد زنگ بزنه متوجه نمیشی گوش ندادممم

      خب…

      الان دیدم خودش اومده اصلا زنگم نزده بود خخخ

      من پیروز شدممم از زمانم با خیال راحت استفاده کردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tala.kh25@yahoo.com
      1402/09/17 11:35
      مدت عضویت: 1222 روز
      امتیاز کاربر: 4291 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 86 کلمه

      به نام خدا

      سایت ایجاد کردم اما از رسیدن بهش و محتواگذاری و غیره شونه خالی می کنم. 

       1- چون میدونم باید براش زمان زیادی بذارم انگار با انجام ندادنش ازون فشاره خلاص میشم.

      کمال گرایی ازین راه هم زده بیرون دیگه…اینجوری که میگم یا باید کلی زمان درطول روز بذاری یا فایده نداره…اووه اگه مثلا 2 ساعتم زمان بذاری در روز خیلی طول میکشه به سودرسانی برسه…ولی قضیه ی لاکپشت و خرگوشه دیگه…اگه از موقعی که سایتو ایجاد کردم روزی یه ساعتم وقت میذاشتم الان کلی جلو بودم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tala.kh25@yahoo.com
      1402/09/17 11:26
      مدت عضویت: 1222 روز
      امتیاز کاربر: 4291 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 884 کلمه

      به نام خدا

      سلام استاد. منم یه مدته یه جورایی درک کردم حرص خوردن از فلان رفتارم باعث میشه تکرارش کنم. عین اهنربا جذبم می کنه انجام بدم اما اصلا نمی تونستم حدس بزنم خوبی هاشو گفتن و مثبت شدن نسبت به عادته یکی از راه های از بین بردنش باشه! بامزه ست پیش می رم ببینم چی میشه.

      اینستا و یوتیوب رفتن:

      1- اینستا برام لذت بخشه ویدیو های خنده دار گربه ها رو می بینم. الان شرایط نگهداری گربه ندارم وگرنه بهترین راه تهیه ی یه گربه است تا اینقدر دیدن ویدیو هاشون کم بشه!

      یوتیوب خب بیوگرافی و حواشی یک نفر رو دنبال می کنم. اینکار خیلی درس برام داشت و وجود قوانین بهم ثابت شد. اما به نظرم دیگه نکته هاشو فهمیدم و تموم شده بحثش.

      تعهد روزانه نداشتن برای هرکاری

      1- باعث میشه اینقدر به کار نچسبم. اخه یه مدته درونی به این نتیجه رسیدم لذت های دیگه مثل مسافرت رفتن و قدم زدن بیرونو از خودم گرفتم و نباید زندگیم همش کار باشه.

      البته این خودش یه خواسته برام بوجود اورد که کاری کنم درامد غیرفعال داشته باشم تا ازاد شم. خدایی از خواسته ای که برام بوحود اورده راضی ام. 

      البته تمرین روزانه کردن برای مثلا لاغری و این چیزا شدیدا لازمه اما مثلا برای کار باعث شده خواسته در درامد غیرفعال به ذهنم برسه.

      2- باعث می شه بیشتر استراحت کنم.

      3- اینجوری حجم کارام کمتر میشه با فاصله و خیال راحت تر انجامش می دم. 

      4- وقت دارم با دوستام صحبت کنم چون بخاطر کارام با کسی نمی تونم صحبت کنم وقت ندارم. 

      برای پنجمیش چیزی به ذهنم نمی رسه استاد.

       بخاطر کارم بیرون نرفتن برام سخت شده چون عادت کردم.

      1- نیاز نیست اماده شم خخخ(تو ذهنم اماده شدن سخته و زمانبر اما اینطور نیست!)

      2- از بیهوده قدم زدن بدم می یاد از تنها کافه نشستن بدم میاد.(البته میدونم این بده و می تونم از دیدن ادما از دیدن فضای خوشگل کافه و فروشگاه ها لذت ببرم و لذت فقط هم کلام شدن با ادم ها نیست)

      3- میشینم و استراحت می کنم.(مطمئم از کم برون رفتنه چون یه مدت پیش که زیاد بیرون می رفتم باز از خونه نشستن خوشم نمیومد.)

      استاد در  اخر بگم منم اهرم رنج و لذت رو شنیدم و انجامش دادم. یه مدت پیش هم انجامش می دادم اما در ادامه فهمیدم روش درست اجراش چیه و قبلا اشتباه انجامش می دادم(تکامل) 

      خب همه مون می دونیم خودمم دیدم وقتی یه فشاری رومون میاد مثلا اجاره خونه یا یه تعهد زمانی، چجور بااراده میشیم و حلش میکنیم. سر همین فکر می کردم باید روی قسمت رنج  یعنی عواقب فلان رفتار باید بیشتر تمرکز کنم تا بترسم انجامش ندم. 

      یکم اینجور پیش رفتم دیدم نه بابا رفتارام هنوز سرجاشه…گفتم بذا کمتر روی معایب تمرکز کنم و سودمندی ها رو بیشتر بخونم. اوضاع بهتر شد اما بازم خوب نبود. 

      تا اینکه فایل قبلی چالش تغییر عادت رو گوش دادم. اگه الان بخوام مرور کنم چیا گفته بودین یادم نمیاد ها اما نمی دونم این فکر چطور به ذهنم رسید که هر موقع خواستی فلان عادت اشتباه را انجام بدی یه ثانیه مکث کن بگو الان می تونم مثلا برم اینستا بچرخم و می تونم بشینم پروژه مو پیش ببرم. 

      یعنی دو گزینه مشخص کن. بعد از خودت بپرس از نتیجه ی کدوم لذت میبری؟ یا کدوم نتیجه ی بهتری برات داره؟

      خب کار…

      بعد با خودم می گفتم اینم تکامله ها…اینکه عملگرا بشی مورد خوبه رو انتخاب کنی کم کم بهتر میشه تا جایی که ناخوداگاه میشه…

      خب خداروشکر این شیوه خیلی خوب بود. 

      مهم ترین تاثیری که داشت این بود اون دودلی ها و کشمکشای ذهنی که ای فلان کارو کنم یا نکنم خیلی کمرنگ تر شد. چون عادت های اشتباه جدا از نتیجه ای که دارن خیلی ذهنی ادمو اذیت می کنن. باعث میشن همش درگیری داشته باشی یا بعد انجامش هی سرزنش کنی.

      یه چیز دیگه اینکه باخودم گفتم خب نگاه گوشیو میذاری دم دستت خب یکمم به خودت حق بده وقتی این عادتو داری خب ناخواداگاه دستت میره سمتش…پس گوشیو بردار یه جای دیگه بذار. 

      گفتم اوکی من طبقه اولم گوشی رو طبقه بالا میذارم. 

      کلی ذهنم کشمکش داشت ها…یعنی هربار یه بهانه ای میاورد. مثلا میگفت وای فای نمی رسه…

      ای اگه همکارت پیام بده باید جواب بدی…

      ای باید فایلای ورد رو باید بفرستی به گوشی از گوشی بفرستی تلگرام. باید تعهدم داشته باشی سریع تحویل بدی پس دم دستت باشه! یعنی یه بهانه هایی ها…

      ای نمیدونم الان مامانو با اسنپ فرستادی برای برگشت اگه زنگ بزنه متوجه نمیشی خخخ…با خودم گفتم تو خیابون که نمی مونه..کارشم به این سرعت تموم نمیشه تا یه ساعت دیگه که برنمیگرده بذا تمرینمو پیش ببرم یه ساعت دیگه میرم چک می کنم.

      خلاصه دیروز عملیش کردم گفتم میرم میذارم دو دقیقه طول میکشه ببینم وای فای نرسید اوکی نمیذارم. رفتم دیدم بعله مشکلی برای اینترنت پیش نیومد. 

      خیلی اعصابم راحت بود استاد اصلا انگار یه بار سنگینی از رو روانم برداشته شد. 

      امروز هم عملیش کردم. اصلا استاد وسوسه نشدم بذار برم بالا گوشی رو چک کنم ها! 

      یعنی خب فهمیدم همین که خودمو در معرض گوشی قرار ندم کلی کمک میکنه چطور انتظار داشتم کنار دستم باشه و دست نزنم! میدونم میشه کنار دستم باشه و دست نزنم اما من الان ادمی ام که عادت دارم! 

      خلاصه از صبح دارم با ارامش کارامو انجام میدم اخیشش…

      واقعا ممنونم از خدا…

      ممنون از شما….

      الانم میدونی استاد تو ذهنم بعد انجام تمرین چی فکر می کنم؟ میگم عادتایی که داشتی برات خوب بود اما نتیجه ی عادته شیرین تره یا کار کردن و تعهد داشتن؟

      خخخ… 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/08/15 08:05
      مدت عضویت: 379 روز
      امتیاز کاربر: 23420 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 698 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی

      خدا را شاکرم که درتاریخ 1402/08/15 این فایل را گوش دادم تا بتوانم عادتی که درمن تکرار شده و الان آزاردهنده شده را ترک کنم 

      استاد من پرخوری را یک عادت تکرار شونده درخودم میبینم وخیلی هم سعی میکنم که درموقع خوردن پرخوری نکنم ولی نمیدانم چرا چند وقتی است که فکر میکنم پرخوری میکنم و احساس من هم خوب نیست و بعد از غذا خوردن دوباره به خودم میگم بازم زیاد خوردی و خدا را شکر در فایل در چاقی بسی لاغری است توضیح دادید که فقط ادامه بدهیم و به چاقی و اضافه وزن توجه نکنیم و من فقط ادامه میدهم چون این عادت توسط خود من تکرار شده چون درابتدا برای من لذت داشته و الان براثر تکرار آزاردهنده شده و چون انسان تنوع طلب است دوست دارد که عادتی که آزاردهنده است را ترک کند و یک عادتی که دوست دارد جایگزین شود 

      اولین قدم با با عادت آزاردهنده این است که با آن به صلح برسیم به قول استاد عادتی که دوست نداریم دقیقا به ما می چسبد و علاوه بر آن که تمام نمیشود تکرار آن هم برای ما آزار دهنده میشود و من  خصوصیت پرخوری که ار آن لذت بردم را میگویم 

      1- من از پرخوری لذت میبردم 

      2- از هرنوع غذا میتوانستم بخورم 

      3- از انواع طعمها میتوانستم استفاده کنم 

      4- وقتی به حالت کاملا سیری میرسیدم فکر میکردم الان من درخوردن خوب پیروز شدم 

      5-  نجواهای ذهنی که بیا بخور .چرا کم میخوری تمام میشد 

      6- یک نوع لذت خاصی داشتم که توانستم از این غذاها زیاد بخورم 

      7- بعد از انجام پرخوری احساس قدرت درخودم ایجاد میشد که من توانستم بیشتر از همه بخورم 

      8- احساس غرور و تکبر برای زیاد خوردن 

      9- احساس برتری بر دیگران که آنها نمیتوانند زیاد بخورند ولی من بعد از سیر شدن هم هنوز میتوانم بخورم 

      10-یک تکلیف برای بدن ایجاد کرده بودم که بله چون چاق هستی باید انرژی بیشتری دریافت کنی و پرخوری برای من یک امر عادی بود 

      11- تا جایی که برای من لذت داشت میخوردم ووقتی یک حالت خفگی و آزاردهنده به من دست میداد دست میکشیدم 

      12- در جمع دوستان چاق پرخوری را یک مزیت برای خودم میدانستم و گاهی تشویق هم میشدم 

      13- من پرخوری را یک پاداش برای بدنم میدانستم 

      14 حس بیخیالی برای چاق شدن بیشتر حالا هرچه میخواد بشه بشه حالا تو خیلی گرسنه ای پس زیاد بخو.ر

      15 لذت تند تند خوردن و بیشتر خوردن 

      16 لذت زودتر از همه دست از غذا کشیدن چون افراد لاغر اول از همه مینشینند و دیرتر بلند میشوند 

      الان اگر خواسته باشم برای ترک این عادت بگم و با انها به صلح برسم

      1 بعد از پرخوری دچار عذاب وجدان میشوم و احساسم بده 

      2 بهتر از یک نوع مواد غذایی انتخاب کنم تا پرخوری نکنم

      3 بهتر است اول از طعم هرغذا لذت ببریم تا تنوع آن چون روی هم چیز خوردن عوارض دارد 

      4 وقتی به حالت سیری رسیدم دست بکشم تا احساس ناراحتی و سرزنش نداشته باشم 

      5 وقتی به اندازه بخورم نجواها هم خاموش میشود 

      6 لذت اینکه از هرغذا خوردم بعد از پرخوری به سرزنش تبدیل میشود 

      7 آیا زیاد خوردن و چاق شدن هم قدرت دارد قدرت در خلق کارهای هنری داشته باش 

      8 احساس غروز برای انجام ندادن پرخوری داشته باش 

      9 احساس برتری بردیگر افراد چاق که من توانستم رفتار غذایی درستی داشته باشم و مثل افراد متناسب غذا خوردم 

      10 یک تکلیف که بله چون تودرحال آموزش هستی پس باید پرخوری نکنی و درست غذا بخوری 

      11 چقدر خوبه که احساس خفگی بعد از خوردن غذا را نداری ودرد شکم و سرزنش هم بعد از پرخوری به سراغت نمیاید 

      12 درجمع دوستان برای به اندازه خوردن و درست خوردن تشویق بشوم 

      13 من درست خوردن را یک هدیه برای بدنم درنظر بگیرم و آن را تکرار کنم 

      14 اصلا من بیخیال نیستم چون خودم مسئول چاق و لاغر بودن بدنم هستم پس باید مواظب پرخوری خودم باشم 

      15 لذت تند تند خوردن زود گذر و یکی از عوامل چاقی است پس رفتار خودم را به آرام آرام خوردن تغییر دهم تا مثل یک فرد متناسب عمل کنم 

      16 لذت زودتر خوردن را به به موقع خوردن و به اندازه خوردن تغییر بدهم و مثل افراد متناسب عمل کنم 

      استاد خیلی از شما ممنونم که با این تمرینات ذهن ما را به چالش میکشید که اولین قدم ما با این رفتارها به صلح برسیم بازم ممنون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه
      1402/08/09 11:58
      مدت عضویت: 265 روز
      امتیاز کاربر: 5705 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 91 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      عادتی که برای تغییر کردن انتخاب کردم : خوردن تنقلات موقع تماشای تلویزیون

      لیست لذت هایی که که از تکرار این عات می بردم

      1- باعث لذت بردن بیشتر از فیلم دیدن میشه برام

      2- این یک کار باعث لذت بردن بیشتر کنار همسرم میشه 

      3- این رفتار رو یک تفریح بیشتر شبانه میبینم که خستگی های طول روز رو میشوره میبره 

      4- من چون شب رو دوس دارم خوردن تنقلات در شب باعث حال خوب بیشتر من میشه

      5- من خوردن تنقلات در شب رو یک جایزه و پاداش برای خودم میدونم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Zahra
      1402/07/11 22:30
      مدت عضویت: 265 روز
      امتیاز کاربر: 6710 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 154 کلمه

      حس من به عادتهای غذایی که باعث عذاب وجدان میشد به این صورت بود که انگار کسی دیگه اون ها رو به من تحمیل می کرد اما این عادتها رو من خودم روز تکرار میکردم و هیچ کسی اون ها رو به من تحمیل نکرده است

      این عادتهایی که هربار اون رو انجام میدم و بعدش رنج و عذاب وجدان دارم روزی برام لذت بخش بوده که همش دوست داشتم انجام بدم و اگر می خواهم اونها رو ترک کنم قدم اول در صلح بودن با آنها هست

      1-عادت تند خوردن زمانی که وقت کافی برای انجام کارهایم نداشتم باعث میشد تا زود تر به کارم برسم

      2-قبل از اینکه سیر شوم غذای بیشتری میخوردم

      3-می توانم از همه غذاهای سر سفره بخورم

      4- در مهمانی ها اکثر اوقات میزبان فکر میکرد که من چیزی نخوردم همش بهم تعارف میکنن و من اگه غذا باب میل بود بدون خجالت بیشتر میخوردم

      5-نیازی به جویدن غذا نبود و دهانم خسته نمیشد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/06/09 15:52
      مدت عضویت: 1028 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 800 کلمه

      به نام خدای مهربان.

      سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی سایت.

      چالش تغییر عادت،مزایای عادت مورد نظر.

      عادت‌ها رفتاری‌ هستن که بارها تکرار میشن،خیلی از افراد فکر می‌کنن اسیر عادت‌های خودشون هستن،و این احساس به خاطر تکرار شدن بارها و بارها اون رفتار در فرد ایجاد شده،اگه توی فکرم این باشه که نمیتونم عادتم رو تغییر بدم،قدرت تکرار شدن عادت رو به اون رفتار میدم،در صورتی که این منم که هر بار آگاهانه اون رفتار رو تکرار می‌کنم،برای تغییر هر عادتی ابتدا لازمه به این درک و باور برسم که این منم که دارم یک رفتار رو بارها تکرار می‌کنم،باید به این درک برسم که من هستم که علاقه دارم این عادت رو تکرار کنم،اون رفتار هیچ علاقه یا اجباری برای تکرار شدن توسط من نداره.

      هر رفتاری که به تکرار تبدیل شده عامل تکرار شدن اون خودم بودم، اما فراموش کردم و فکر می‌کنم اون عادت از اول به شکل رنج آور فعلی وارد زندگیم شده،پس قدم اول برای اصلاح یا ترک هر عادت پذیرفتن مسئولیتِ تبدیل کردن اون رفتار به عادت در خودمه،تا وقتی که مسئولیت اون بخش از زندگی که باعث رنج و آزارم شده رو نپذیرم،  قادر به اصلاح یا تغییر اون وضعیت نخواهم بود.

      قدم دوم به صلح رسیدن با رفتاریه که تکرارش باعث رنجم شده،باید به مزیت‌های اون رفتار تکرار شونده توجه کنم،لذت‌هایی که باعث علاقه من به انجام اون رفتار شده رو باید مورد توجه قرار بدم،در این صورت احساس خشم و ناراحتی من نسبت به اون رفتار فروکش میکنه، با اون رفتار در صلح قرار می‌گیرم و به آرامش بیشتری با عادت خودم می‌رسم، در این صورت اقدام کردن  برای اصلاح یا تغییر اون رفتار بسیار ساده‌تر و لذت بخش‌تر  میشه برام.

      عادت‌های متنوعی رو میشه در افراد دید که همه منشا تکراری داره،نکته‌ای که باید حتماً دقت کنم اینه که این عادت‌ها رو من دارم انجام میدم، اینجوری فکر نکنم که اونا بر من  مسلطن، قدم اول اینه که بدونم عادتی که داره هر روز تکرار میشه و منو اذیت میکنه در واقع من دارم هر روز اونو انجام میدم، اون عادت به زور بر من تحمیل نشده،

      مثلاً اگه عادتم اینه که خیلی غذامیخورم، یا فلان غذا رو خیلی میخورم، اصلاً به این شکل نیست که اون غذاهه اصرار داره که وارد دهانم بشه،این منم که دارم زیاده‌روی می‌کنم و نمی‌تونم رفتار درستی داشته باشم.

      پس بدونم که اصلاً مهم نیست و الان می‌خوام با این آموزش‌های ذهنی رفتارم رو درست کنم،قسمت دوم اینه که یک رفتار وقتی که خیلی تکرار بشه ممکنه برام آزاردهنده باشه،مثلاً اگه یه فیلم فوق العاده رو بارها ببینم اون جذابیتش از بین میره و شاید تازه اذیت کننده هم باشه،بنابراین مهم نیست که مثلاً اون فیلم، اون صحنه زیبا، اون موسیقی قشنگ، اون رفتار لذت بخش، چقدر خوب و دلنشین و زیباست، وقتی خیلی تکرار بشه برام اذیت کننده است،یه جورایی انگار حوصلم سر میره، چون درونم تنوع رو دوست داره،درونم تنوع و تجربه کردن جدید رو دوست داره،بنابراین این رفتاری که باعث آزار و اذیتم میشه خودش یک رفتار بد نیست،بلکه به خاطر اینه که بارها و بارها و شاید سال‌هاست که دارم از اون رفتار استفاده می‌کنم و هی دارم اون رفتارو تکرار می‌کنم و الان من زده شدم از اون رفتار، وگرنه اون رفتار،رفتار بدی نیست،پس برای این قسمت خیلی مهمه که اول مشخص کنم که این رفتاری که من الان مشخص کردم که من از اون ناراحتم و دوست دارم تغییر کنم چه مزیت‌هایی داره،چه لذت‌هایی برام داشته،مطمئناً اون رفتار برام خیلی لذت بخش بوده ،حالا چون من به اشتباه دارم سال‌های سال اون رفتار رو تکرار می‌کنم،خودم دیگه اذیتم و فکر می‌کنم اون رفتاره رفتار صحیحی نیست،ولی در واقعیت اینجوری نیست.

      زمانی که من شروع کردم اون رفتار رو  انجام دادن، خیلی هم برام لذت بخش بوده،پس قانون اول برای تغییر دادن هر عادتی اینه که یه رابطه صمیمی با اون به وجود بیارم.

      باید بدونم که از هر چیزی بترسم سرم میاد،از هرچی بدم بیاد دنبالم میدوئه،وقتی که از یک رفتاری خوشم نیاد و از اون تنفر داشته باشم اون رفتار میچسبه بهم،من نمی‌تونم اونو تغییر بدم،پس گام اول اینه که یک رابطه دوستانه با این رفتار باید داشته باشم،باید برای خودم در ذهنم مشخص کنم که چه لذت‌هایی از این رفتار تا حالا بردم، چقدر بهم لذت میده، چقدر حالم رو خوب کرده، چقدر منو شاد کرده تکرار اون رفتار،و این فوق العاده مهمه،شاید به نظر سخت بیاد،و ممکنه بگم که من از این رفتار خوشم نمیاد چطور می‌تونم بگم این رفتار خوبه، اما این یک فن و فوت فوق العاده است برای اینکه رابطه دوستانه با این رفتار برقرار کنم.

      پس گام اول بسیار مهمه که مشخص کنم از تکرار کردن، از انجام این عمل چه لذت‌هایی بردم،در ابتدا رابطه دوستانه‌ای با رفتارم برقرار کنم و برای ذهنم منطقی کنم که من این رفتار رو دوست دارم، ازش لذت میبرم، چیزی نیست که منو اذیت کنه، من از چیزی تنفر ندارم، بلکه رفتار بسیار دوست داشتنی هست.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 57 کلمه

      سلام خب، بزارید بگم

      اول: اون لحظه از خوردن اون تنقلات لذت میبرم

      دوم: ذهنم اروم میشه که بلاخره اون چیزی که میخواستی رو خوردی

      سوم: اینکه یه وقتایی خودم رو جای تستر های غذا میزارم و این برام یه جور فان و تفریحه

      چهارم: احساس سیری کامل میکنم

      پنجم:دم دسته و راحت بهش دسترسی دارم و این برام لذت بخشه

      با سپاس🌹🙏🏼

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s99malekan
      1402/04/31 18:48
      مدت عضویت: 1342 روز
      امتیاز کاربر: 7470 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 420 کلمه

      سلام به استاد عزیز و دوستان متناسبم

      رفتار منتخب من برای ترک کردنشون…یکی پرخوری عصبی و دیگه خوردن موقع سیری و‌درک نکردن گرسنگی واقعی و مورد شخصی دیگه همون کندن جوش ولک شدن بدنم ….

      خدایا حالا که درست نگاه میکنم من همیشه از اینا متنفر بودم.‌از کندن جوش و حتی هر جای زخمی روی بدنم اول لذت میبردم ولی وقتی تکرار میشد و جای طفلی لک میشد از خودم و رفتار ناشایستم بدم میومد.وقتی سیرم و دلکی میکنم و ریزه خواری میکنم و میان وعده ها میخورم و دیگه باعث میشه موقعی که وعده اصلی آماده شده مثلا ناهار سیر باشم و بذای همراهی بقیه بخورم. البته بگما من مدت زیادی در دوره هستم و خیلی خیلی این عادتم کم شده ولی میخوام صفر بشه. دیگه میخوام ریزه خواری نکنم.‌یه مدته که واقعا صبح ها از خواب بیدار میشم دلم ضعف میره .بخدا من همیشه صبح ها سیر بیدار میشدم.‌احساسی نداشتم ولی الان ضعف میکنم. چون سر شام درست رفتار کردم وخیلی خوشحالم.‌حتی میان وعده خوری و ریزه خواری هام خیلی کم شده ولی گاهی یه ریزه فرمول های قبلی رو میشن و تکرار میشه.میخوام اصلا نباشه.میخوام شبیه انیان برخورد کنم. حس اشرف مخلوقات داشتن رو تجربه کنم اگه منم فقط از روی غریزه عمل کنم و هیچ کنترلی روی رفتارم نداشته باشم پس ببخشید با حیوونا چه فرقی دارم. بخدا چند وقته دارم این احساس رو با لذت درک میکنم. این منم که قدرت دست منه.‌غذاها کششی ندارن.‌قدرتی ندارن.‌یعنی چی که غذا از تو یخچال صدات‌کنه و تو بری بخوریش. بخدا اصلا من صداهاسونو واضح میشندیدم قبلا.‌دیوونه میشدم اگه نمیرفتم و نمیخوردم. دیگه تمرکزی واسه کار دیگه نداشتم.حتی اون اوایل موقع فایل گوش دادن اینجوری میشدم.‌الان خیلی خیلی کنترل دارم.‌مرحبا به استاد گلم با خلق روش جدیدش. توبینظیری. اینو میدونستی. من ایمان دارم باور قلبی دارم با روش لاغری با ذهن برای همیشه متناسب میشم و بزودی این اتفاق میفته. من عاشق این مسیرم. هیچوقتم شماها رو ترک نمیکنم. 

      1-   مزایای ریزه خواری…

      خوب هر وقت دلم میخواست میخورم

      خوردنم زمان و مکان خاصی نداشت

      خس آزادی داشتم.محدودیت نداشتم

      حس رژیم نداشتن

      حس خجالت نکشیدن از تعارف دیگران

      از همه چیز میخوردم

      2- مزایای پرخوری عصبی….

      فروکش کردن استرس و عصبانیت و خستگی مپقتی با غذا خوردن

      حس آرامش همون لحظه

      جداشدن از مکان وزمان

      حس بیخیالی..حالا هر چی میخواد بشه بشه

      3- مزایای درک نکردن حس گشنگی و موقع سیری خوردن……

      اینکه همیشه میخوردم

      همین که محدودیتی نداری 

      بخدا یادم نمیاد ازکی شروع شدن. برای چه لذتی شروع شدن فقط شروع شدن.ایشالا قراره اینحا دیگه نباشن و صفر صفر بشن و من هر لحظه بیشتر به یمت متناسب شدن حرکت کنم

      ایتاد بازم ازتون ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/04/09 16:06
      مدت عضویت: 1649 روز
      امتیاز کاربر: 28031 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 837 کلمه

      سلام و درود به تمام همراهانم 

      عادت ناراحت کننده ی من :

      من دوست دارم وقتی غذا برای اعضای خانوادم میکشم ( چون ما هر  چهار نفرمون در تایم متفاوت از هم غذا میخوریم و من معمولا برای اونها این کار رو میکنم )و جلوی اونها میزارم خودم دست نزنم حالا شاید یه روزی باشه که من برای اونها نکشم و خیلی راحت  این عادت هم نیست اما اگر به هر دلیلی مجبور به انجام این کار بشم خودم هم به غذاها ناخنک میرنم و چقدر از انجام این عادت ناراحت هستم .و یا موقع جمع کردن ظرفهای اونها بازم شاید این کار رو بکنم و یا هنگام انتقال غذای باقیمانده  ی اون روز داخل ظرفهای کوچک  هستم  که داخل یخچال بزارم بازم  این کار رو میکنم که دپستش ندارم .

      این عادتها  رو من دارم انجام میدم و گرنه اونها بر ما مسلط نیستند بعنی قدم اول پذیرش مسو لیت از انجام این رفتار هست  یعنی من دارم هر روز اون رو کار رو تکرار میکنم و‌ گرنه اون غذا که به زور وارد بدن من نمیشه من خودم اون رو برمیدارم و داخل دهنم میزارم حالا مهم نیست مطمعنم به زودی این عادت در وجود من از بین میره .پس همه چیز خودم هستم حتی رفتارها و عادتهای من ،خودم هستند اگر خوب یا بد هستند باید مسولیت اونها رو قبول کنم و بگم خودم به وجودش اوردم خودم هم از بین میبرمش و تقصیر رو گردن اطرافیان نندازم که تو باعث انجام این رفتار شدی .

       هر رفتاری خیلی تکرار بشه برای من ازار دهنده میشه حتی اگر اون رفتار عالی باشه مثلا اگر من از یه تفریح لذت میبرم اما اگر هر روز بیش از حد نیاز  تکرار بشه من اذیت میشیم مثلا یه موسیقی رو اگر دوست دارم اما اگر  زیاد تکرار بشه من اذیت میشم چون درون ما تنوع رو دوست داره پس اگر من یه رفتاری دارم که اون رو دوست ندارم خود اون رفتار بد نیست بلکه تکرار اون رفتار هست که اذیت کننده هست .

      میخوام مشخص کنم از این رفتارم  چه لذتهایی بردم که الان که  دارم تکرارش میکنم دیگه اون تکرار من رو اذیت میکنه .

      من هر وقت برای پسرم غذا میکشم یه ذره هم خودم داخل دهنم میزارم چون حس خوب ازادی میده .که هروقت بخوام میتونم غذا بخورم 

      حتی اگر غذا  از بقیه داخل ظرفشون  بمونه و من بخوام اونها رو جمع کنم یه ذره میخورم حس خوب اینکه غذا اسراف نشده و یا اینکه یه ذره که چیزی نیست بخورم دیگه تموم بشه و چیزی داخل ظرف نمونه .رو دارم 

      موقع کشیدن غذا برای همسرم در حالی که خودم غذام رو خوردم   اما یه ذره میخورم  چون  با انجام این کار حس خوب همراه ایشون. بودن  و تنها نزاشتن ایشون موقع غذا خوردن هست .که سالها این کار رو احترام میدونستم 

      موقع کشیدن غذا و یا جمع کردن  غذا  در حالی که ببینم بقیه کم خوردند سریع  یه ذره میخورم و  میخوام  به این حس خوب برسم که به خودم بگم غذاهای من خیلی خوشمزه هستند و اگر بقیه نخوردند ربطی به مزه ی غذای من نداره اونها دوست نداشتن اما من از اونها دوست دارم 

      من موقع گذاشتن اضافه ی غذاها داخل یخچال ته قابلمه یا قاشق رو داخل دهنم میزارم که هم اینکه مزه ی غذا رو  دوباره بفهمم و هم اینکه ظرف تمیز بشه و چیزی بهش نچسبه  و اینم مزیتش این هست که واقعا ظروف تمیز میشن برای شستن .

      من با انجام این کار به این مزیت میرسم که ببین من ادم بهانه گیزی نیستم و من هر غذایی رو حتی در چند وعده میخورم و ایراد نمیگرم .چون بقیه اینطور نیستن و هرگز دو عده غذایی رو مثل هم نمیخورن مگر خیلی زیاد  به اون غذا علاقه داشته باشن 

      من با انجام این کار به این حس خوب ارامش میرسم  که همیشه در خانه ی ما غذا هست .

      من با انجام این کار به این حس خوب میرسم که 

      قانون اول برای تغییر کردن هر عادت این هست با اون عادت یک رابطه ی صمیمی داشته باشم من اگر از اون رفتار تنفر داشته باشم اون رفتار من به  من میچسبه پس من باید لذتهای بیشتر از این رفتار. رو داشته باشم من میخوام رابطه ی دوستانه ای با این رفتارم داشته باشم و من از این رفتارم تنفر ندارم و کاملا با اون دوست هستم .

      پس خود ارزشمندم  هر وقت موقع کشیدن و یا جمع کردن غذا و گذاشتن اونها داخل یخچال و یا برداشتن اونها از روی گاز خواستی ناخنک بزنی ناراحت نباش این رفتارت رو دوست داشته باش عزیزم چون  این کار به تو خیلی از  حس های خوب رو میده مثل آزادی ،مثل دست پخت خوب داشتن مثل احترام به همسر مثل اسراف نشدن و مثل همیشه غذا دم دستت هست و زیاد هست و حس ارامش و …. پس با این رفتارم در صلحم و هر وقت خواستم انجامش بدم نظاره گر باشم خودم دارم اون غذا رو برمیدارم و داخل دهانم میزارم تا به یکی ازاین حس ها برسم .و هیچ کس کن رو مجبور نکرده .

      من دیروز با شروع این چالش چند مورد بود که انجام ندادم و راضی هستم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/01/27 23:11
      مدت عضویت: 381 روز
      امتیاز کاربر: 1720 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 132 کلمه

      سلام ب فرمانروای جهان و جهانیان ،خداوندزمین آسمان.

      سلام ب استاد عزیز ، و دوستان گرامی

      ترک عادت هایی که آنها مرا دوست ندارند ،این منم آنها رو طلب میکنم و زمانی لذت میبردم ،اما اکنون با عشق ب آنها نگاه میکنم.

      1_لذت تندتند خوردن،چون بیشتر می خورم

      2_زحمت جوییدن ب خودم نمیدم

      3_احساس سیری بیشتر میکنم

      4_زودتر از همه تمام میکنم و شروع ب شستن ظرفها …..پس کارم زودتر تمام میشه

      5_زودتر ب خواسته ام (خوردن)میرسم

      لذت خوردن نوشیدنی داغ

      1_تشنگی م زودتر رفع میشه و ب خواسته ام میرسم

      2_از فوت کردنش لذت میبرم

      3_ب من آرامش میده که تمومش کردم 

      4_از اینکه زود خوردم و جمعش کردم لذت میبرم

      5_بیشتر از دمنوش میخورم ،حس این که برام خوب .پس با عجله میخورم.

      این عادتها را با عشق نگاه میکنم تا با هم ب صلح و آرامش برسیم

      از استاد عزیز بسیااار سپاسگزارم.

      ب امید تغییرات.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 392 کلمه

      سلام خدمت استاد بزرگوار اول اینکه واقعا خدارو شاکرم که به سایت شما هدایت شدم.من تو گام ۵ بودم که اونجا اشاره به چالش ترک عادت کردین و اومدم اینجا که این بخش رو هم شروع کنم .عادت بدمن که با تکرار زیاد برام رنج اور شده بعد سیری دوباره میخوردم یا اضافه غذای پسرم رو میخوردم که حیفه اسراف نشه و یکی هم ته دیگ خوردن که اینارو اصلاح کنم ۸۰ درصد مسیرو رفتم و خداروشکر با تمرین اینچند روز عالی اوندم جلو.قبلا عادت تند خوردن داشتم بدون جویدن قورت میدادم ولی خداروشکر از وقتی با سایت شما اشنا شدم اونو با تمرین خیییلی درست کردم اوایل تمرین باید با تمرکز انجام میدادم ولی خداروشکر الان شده عادتن ۳۵ بار هر لقمه رو جویدن ولی عادت بعد سیری هنوز میخورم  دارم و اینو میخوام با چالش حذف کنم ویاحیفه گناه داره الان چند روزه اونجا که احساس سیری دارم دست میکشم وهمون لحظها میشم و به ذهنم که میخواد گولم بزنه میگم که من بدنم ارزشمنده و سطل اشغال اضافی ها نیست و میزارم کنار.امروز برای اولین بار ته دیگ رو خیلی کوچولو برداشتم و مزه مزه خوردم.اخه من عادت داشتم اول همه ته دیگ رو میخوردم جالبه موقع خوردن هم عذاب وجدان داشتم ولی لذت میبردم وبرنج نمیخوردم که از شدت عذاب وجدانم کم بشه ولی چشم هنوز به برنج میموند.ولی امرز خیلی اگاهانه غذا کشیدم وکچولوته دیگ برداشتم والش نخوردم گذاشتم اخر سر بخورم که لذتش کم باشه برام.خلاصه اینکه من میتونم لاغر بشم مطمنم باتمرین فرمولای لاغری .امروز همش ورد زبونم بود که من بدنم رو دوست دارم و با لذت وعشق ولی به اندازه نیازش براش غذا میرسونم و بیشتر ازنیازش یعنی بی احترامی به بدنم.از مزایای عادتهای بدم بخوام بگم اینکه من واقعا از خوردن ته دیگ این مدت لذت بردم لحظه خوردندته دیگ به هیچی فکر نمیکنم و صداش لذت میبردم و یا مانده غذای پسرم رو که میخوردم خوشحال بودم که اسراف نشده و زحمت کشیده بودم برا درست کردنش.ویا عد سر که میخردم دو سه لقمه اضافی مزایاش برام این بود که دیر گرسنه میشدم و چشم دنبال غذا نمی موند

      ولی در کل مزایا زیاد نداره برام یعنی تکرار شده برام اصلا جالب نیستن و دوست دارم زود ترک کنم این عادات رو

      بازم ممنونم استاد بزرگوار.ممنون که هستین.از خوندن دیدگاه بچه ها واقعالذت میبرم مخصوصا دیدگاههای دوستی بنام عطا خیلی برام انگیزه داره

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/11/25 14:09
      مدت عضویت: 461 روز
      امتیاز کاربر: 50305 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 257 کلمه

      سلام ظهر سما بخیر

      امروز با گفتن این عادتها وروش ترک عادت به جایی یی گام بهنظر خودم چند گام برمیدارم

      یگی ازلذتهای غداخوردن در اشپزخون کسی متوجه نمیشه 

      د ومی من زود ظرف غذام میشتم 

      سومی ته دیگه به نظرم خیلی خوشمزه هستش وصدای خرد شدنستو دهان لذت بخشه

      چهارمی تنوع ته دیگ  ازنون برنج سیب زمینی کاهو ته چین 

      وبرشدادنش حس خوبی داره 

      پنجمی ماهی تو خونه پدریم زیاد ازماهی استفاده میشد ولی بر عکیس همسرم خیلی ماهیدوست نداره دبربه دیرخرید 

      ماهی تازه میگیره.

      خالا میرسیم به ترک این عادتها 

      خوردن همون غذا با احترام به خودوقراردادن اون غدا رو تویی سینی وداخل پذیرای میل کنم از روش چشمی استفاده کنم همطور که با دیدن غذا به خوردن غدا میرسیدبم حالا در ظرف کوچک وتغییر مکان وبا دیدن کمتر میل کنم 

      دومی خوب بعداز خوردن ببرم هم حرکتم بیستر میشه وچندقدم بیشترراه میرم علت ابن مسئله دروپاهیتش 

      سومی میتونم رمان خوردن ته دیگه تودهانم بیشترکنم واز حس چشیدن استفاده کنم  ته دیگ بخورم ازکمش لذت زیاد ببرم 

      برای چهارمی نگه داشتن ته دیگ دردست ونگاه کردن به اون تا چشمم سیربشه وبالمس کردن حس سیری میگیرم مثل زمانی که بالمس کردن حس بیشتر خوردن میگرفتم حالابر تومسیر برگشت عمل میکنم

      پنچمی اول به خودم بگم من بنده خدا هستم بنده شکم نمیشم تاحالا هم اشتباه رفتار کردم اول حسابی بویی ماهی میگشم تا بابو کرد ن از روش زود سیر شدن استفاده میکنم

      مثل زمانیکه با شنیدن بوی غذا دلمون دوباره مخوایست بخوریم وحالا در مسبربرگشت  رفتار کرده در حجم کم می خورم ۴تا۵ ساعت زمان میدم اگه دباره گرسنه بشم دوباره می خورم اگهنه که نمیخورم 

      سعی کنم حتماموفق میشم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/11/25 13:12
      مدت عضویت: 461 روز
      امتیاز کاربر: 50305 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 60 کلمه

      سلام وظهر شما بخیر امرز ۲۵ بهمن ۱۴۰۱

      اولا امروزبا طرح این سوال کلی خندید میگد چرابخاطرمخفی کارهای من باانجام دادم ازدیددیگران مخفی کردم شاید  وحتما فهمیدن به روم نیاورون حال باکمال میل دارم لو میدم .خندم بخاطر این موضوع 

      ۱_ کسی نمیفهمه 

      ۲_نزدیک ظرفشویی هستم راحتر  ظرف غدام میشورم

      ۳_اندازه غدامو کسی نمبینه 

      ۴_جون داخل اشپزخونه گلدون گل دارم 

      اشبز خونه گلدون گل دارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سپیده طارمی
      1401/11/23 10:00
      مدت عضویت: 1072 روز
      امتیاز کاربر: 421 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 51 کلمه

      سلام ۲۳ بهمن ۱۴۰۱

      فواید قند خوردن 

      ۱ چایی با قند خیلی خوشمزه تره 

      ۲  استرسمو کم میکنه 

      ۳ مغزم با قند بهتر کار میکنه و انرژی برای کار های فکری بیشتر دارم 

      ۴ مزه دهنم بعد چای هم شیرین میمونه 

      ۵ یه جور لذت ذهنی روحی میده بهم مثل معتادی که مواد میزنه خیلی حال میده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/17 13:06
      مدت عضویت: 480 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,306 کلمه

      سلام و درود . من دوباره این گام رو امروزم انجام میدم . 

      باید به این درک برسید که: من علاقه دارم این عادت را تکرار کنم.

      آن رفتار هیچ علاقه یا اجباری برای تکرار شدن توسط من را ندارد.

      این دو فرمول دو فرمول لاغریه که توجه به این دو فرمول صدای شیر درونم رو قویتر می کنه . 

      از امروز نکاتی در مورد ورزش فهمیدم . 

      من عادت پرخوریمو در حال درست کردنش هستم . اما عادت کم تحرکیمو که اومدم درست کنم تمرکزم از روی پرخوری رفت و احساس می کنم دو هدف  رو که با هم انتخاب کردم  برام سنگینه روی هردوش با هم کار کنم . 

      یه دلیل دیگه هم داره . اینکه من پرخوری و کم تحرکی رو دو رفتار چاق کننده می دونم . 

      خب آیا این فرمول ریشه در باورهای اشتباه نداره که برای لاغر شدن باید کم خورد و بیشتر فعالیت کرد . 

      یعنی اصلا علت برطرف کردن این دورفتار ریشه در باور چاقی داره . 

      البته من الان باورم نسبت به پرخوری خیلی اصلاح شده . 

      باور کردم پرخوری رو میخوام ترک کنم چون بهم فشار میاره . چون اذیتم می کنه . چون حسمو بد می کنه سنگینم میکنه  و کم تحرکی رو میخوام ترک کنم چون زیاده از حدش اونم سنگینم میکنه دلم میخواد همش بشینم و بخوابم . 

      ولی نمیدونم چرا وقتی این دوتا رو میخوام با هم انجام بدم  قاطی میکنم . وقتی رو کم تحرکی  تمرکز میکنم تمرکزم روی پرخوری از بین میره . 

      به نظرم اگه بخوام این دو رو با هم ادغام کنم اینطور میشه عمل کرد که من تمرکزم رو مثل این یه ماه که خیلی راضی بودم بزارم روی همون تمرین من اینو نخوردم . 

      حالا یکی از راههایی که بهش اضافه میکنم و تغییر کوچیک میدم اینه که نیم ساعت پیاده روی بهش اضافه کنم . یعنی ورزش رو نزارم هدف اصلی . بلکه بزارم جزء رفتارهای فرعی که دوست دارم به راه اصلی (نخوردن موقع سیری و خوردن موقع گرسنگی ) اضافه کنم . اینطوری موفق تر عمل میکنم و احساسم به این  رفتار بهتره . از طرفی دیگه این رفتاری که دارم بهش عادت می کنم هنوز نسبت به تکرار رفتار پرخوری ضعیفتره . نیاز به مراقبت داره . من هنوز در مسبر لاغری و علی الخصوص همین تک رفتار خیلی ماهر نشدم .  پس فقط تمرکزم رو روی همین رفتار میزارم و حالا اگه پیاده روی هم خواستم انجام بدم در راستای همین هدف انجام میدم نه یه رفتار دیگه که بخوام توجهم رو معطوفش کنم . 

      خب حالا میریم ببینیم امروز چی میشه . 

      تمرین امروز :  اول اینکه من دوباره عادتم رو تغییر میدم به همون ترک پرخوری و هدف اصلیم اینه و روی همین کار می کنم و هر کار دلخواهی هم که بخوام انجام بدم راههایی هست که به این عادتم میخوام اضافه کنم . 

      خب حالا مزایای پرخوری رو مینویسم : 

      پرخوری کردن به من حال میده . 

      من هر کاری بخوام انجام میدم . 

      هر چی دلم میخوام میخورم . 

      ولی من در پرخوری به صدای بدنم توجه نمی کنم . به صدای شیر درونم توجه نمیکنم . فقط دارم به صدای سگ درونم توجه می کنم . احساس لیاقتم میره . من در پرخوری احساس شرم می کنم . احساس خجالت می کنم . 

      منی که الان یه دور تغییر عادت پرخوری رو انجام دادم و قدرت انتخاب رفتار متناسب کننده غذایی رو در خودم دیدم الان که میخوام از مزایای پرخوری بنویسم بیشتر مزایای عادت جدید توی ذهنم میاد . 

      من وقتی سیرم و نمیخورم حسم عالیه . بسیار از این رفتار راضی ام . احساس انسان بودن بهم دست میده . احساس افتخار و لیاقت می کنم . 

      ولی وقتی فکر می کنم میبینم پرخوری هیچ وقت این احساسات عالی رو در من ایجاد نکرد . 

      پرخوری فقط شهوت خوردن رو در من ایجاد کرد . 

      من فقط میخواستم بخورم و بخورم و بخورم . اراده ی انسانی منو زیر سوال برد . شاید این دیدگاه غلطه . خودم بودم که اون رفتار رو انتخاب کردم و بهش قدرت دادم . بله خودم بودم و از یه جایی به بعد اون تبدیل میشد به یک بهمن که تمام عملکرد من و اراده منو زیر سوال میبرد . 

      ولی باید بتونم این دیدگاه رو بهش نداشته باشم . چون با این دیدگاه بهش قدرت میدم . بزرگش می کنم . اون بهمن نیست اون فقط یه سنگریزه ی کوچیکه که من تکرارش کردم . 

      خودم بهش علاقه داشتم ‌ . خودم بهش بها دادم . خودم بهش انرژی دادم . خودم خلقش کردم . اون هیچ قدرتی نداره . اون هیچ اراده ای نداره . 

      پس خیلی مهمه دیدگاه من به پرخوری از نگاه نفرت نباشه . 

      چون قدرت پرخوری منم . نفرت از پرخوری نفرت از خوده . من با نفرت از خودم از خودم دور میشم  و قدرتم رو به عوامل بیرونی میدم و برای خودم حق انتخابی قائل نمیشم که بعد من با این قدرت حالا رفتار متناسب کننده رو انتخاب کنم . 

      من با صلح با عادتم قدرت رو ازش میگیرم . چون اون رو خودم انتخابش کردم . هیچ تحمیلی بر من نبوده . تک تک پرخوریهای من توسط خودم انجام میشده و تنها علتش لذت بردن بیشتر بوده . من به وسیله ی پرخوری لذت بیشتری فقط در همون لحظه میبردم . برای همین انتخابش میکردم . من پرخوری رو انتخاب میکردم تا تفریحم بیشتر بشه . 

      انتخابش میکردم تا غمهامو فراموش کنم . انتخابش میکردم تا رنج چاقی رو حداقل برای لحظاتی فراموش کنم . 

      ولی من دیگه این رفتار و نمیخوام . چون دیگه باهاش حال نمیکنم چون رفتار دیگه ای رو این مدت انتخاب کردم که خیلی بهم بیشتر حال داد .  اگه پرخوری فقط برای لحظاتی حال منو خوب میکرد اما لذتش تموم میشد و من برای حفظ اون لذت هی اون عمل رو تکرار می کردم . در حالیکه جسم من دیگه طاقت پرخوریهای منو نداشت . چقدر معده رو گشاد کنه . چقدر سنگینم کنه و اینارو تو خودش جابده . چقدر گلاب به روتون دسشویی کنه تا اینارو دفع کنه . 

      ولی در رفتار نخوردن موقع سیری و خوردن موقع گرسنگی  و انتخاب خوردن و نخوردن بر اساس زبان بدن حال منو خوب کرده . اون فشار رو از بدنم برداشته . تحمیلها رو از بدنم برداشته . اجازه میده من طعم واقعی  غذا رو  حس کنم . 

      چون به گرسنگی واقعی میرسم  . رفتار انسانی ازم سر میزنه . اعتماد به نفس پیدا می کنم . خودم انتخاب می کنم . قدرت رو به خودم میدم . به خودم حق انتخاب میدم . 

      من خودم با توجه به تمام مزیتهای دو رفتار خب واقعا به این نتیجه رسیدم رفتار جدید برام دلپذیرتره و مهمتر از همه شادیش همیشگیه . لذت پرخوری هر لحظه کم و کمتر میشه . هر چی بیشتر پرخوری می کنی کمتر لذت میبری چون طرفیت نداری . اصلا مزه غذا رو دیگه نمیفهمی . هی دنبال اون لذت اولیه هستی ولی حسش نمی کنی . رنج میکشی . آقا چاره اش اینه نخور . بزار گرسنه  بشی . بزار بدنت طلب کنه . هی بهش نچپون غذاها رو . اونقدر سبرش کردی که بیزار شده . سیری بیش از حد به نفرت میرسه همونجوری که گرسنگی بیشاز حد هم به عصبانیت میرسه . 

      من در رفتار جدید هم از سیریم لذت بردم هم از گرسنگیم یعنی هردو رو پیدا کردم و حسشون کردم . حالا فقط دلم میخواد با تمرین دوباره و دوباره این عادتم رو قوی و قویتر کنم . هر چی بیشتر مینویسم و تمرین می کنم مزایای پرخوری برام کمرنگ میشه و بر عکس مزایای رفتار جدیدم داره پررنگ تر میشه . تمایلم به انجامش بیشتر میشه . حالم بهتر میشه . من فقط روی این رفتار عملی تمرکز می کنم و حرکت کردن بر اساس نیاز رو به عنوان راههایی به این عادت اصلی اضافه میکنم . 

      الانم حالم خیلی خوبه چون توجهم از چاقی برداشته شده و با نوشتن و تمرین کردن صدای شیر وجودم بلندتر و بلندتر میشه . 

      من در این مسیر استمرار می ورزم چون خیلی باهاش حال می کنم . 

      استاد بابت وجودتون و حضورتون سپاسگزارم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/16 23:53
      مدت عضویت: 480 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 124 کلمه

      سلام تمرین امروز من اینو نخوردم .

      من دوتا کیوی نخوردم .

      من پرتغال نخوردم .

      من سوهان نخوردم .

      من ‌‌عدس پلو نخوردم .

      من کالباس  نخوردم . 

      من تخمه نخوردم .

      من شیرینی خامه ای نخوردم .

      پفک نخوردم . 

      ارده شیره نخوردم . 

      شربت عسل نخوردم .

      الویه نخوردم . 

      البته این که میگه نخوردم نه این که هیچی نخورم . مثلا شربت عسل یک لیوان بود نصفشو نخوردم . کالباس ۱۵ تکه بود ۵ تا خوردم . اینکه میگم نخوردم یعنی چند تاشو اضافه گذاشتم مثلا پفک یه بسته کوچولو نصفشو خوردم همشو نخوردم . 

      اینجوری منظورمه . 

      خب راههایی که امروز اضافه کردم ۳۵ دقیقه تردمیل و یک ربع ویبره بود . 

      کارهایی که امروز صبح گفتم رو هم انجام دادم . 

      اینا فقط در حد یه گزارش به عنوان پاورقی بود شبتون بخیر . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/16 09:55
      مدت عضویت: 480 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 848 کلمه

      سلام و درود . خیلی خوشحالم که با حالی عالی مجددا امروز اومدم و دارم فایل گوش میدم . البته حال روحیم از وقتی که وارد سایت شدم عالیه اما این دو سه روز حال جسمیم یکم خوب نبود ولی الان جسمم عالی عالی شده و با احساس خوب چند جانبه اومدم تا تمریناتم رو انجام بدم . 

      مزایای کم تحرکی برای من این بود که من از خوابیدن لذت میبرم . از دراز کشیدن لذت میبرم . مخصوصا در هوای سرد زیر پتو بودن بیشتر لذت بخشه برام . ولی از یه جایی به بعد این رفتار برام تکراری میشه دیگه بهم حال نمیده به محض اینکه بلند میشم برای تغییرش بازهم با هوای سرد روبرو میشم یا با سخت بودن شرایط فعالیت که در ذهنم اینطور ساختم : 

       سرد بودن باعث رنجم میشه . 

      کار کردن سخته . 

      احساس این دو رو موقع انجام فعالیت دارم . 

      یعنی از تکرار نشستن و خوابیدن خسته شدم ولی چون شرایط جدید هم برام جذابیتی نداره رغبتی برای انجامش در خودم ایجاد نمی کنم و در نتیجه به تکرار رفتار نادلخواه ادامه میدم . 

      از طرفی نمیخوام رفتار مورد نظر رو به خودم تحمیل کنم . دوست دارم با عشق انجام بدم پس حتما باید دیدگاهم رو نسبت بهش تغییر بدم تا بتونم عشق  نسبت به رفتار جدید رو در خودم خلق کنم . 

      پس از امروز میخوام یکم تغییر در رفتار کم تحرکیم ایجاد کنم . 

      امروز یه کار خوب انجام دادم با این که برام سخت بود ولی تردمیل رو از خونه آوردم توی مغازه . چون اینجا دیگه مادرم نیست بگه خسته شدی مریضی تمرکزمو به هم بزنه . حالا بگذریم از اینکه واسه آوردنش یکم غر زد ولی چیزی نگفتم . گفتم دوستام میان مغازه . واسه اونا میخوام . 

      خب  این یه قدمی بود که امروز در جهت چالشم انجام دادم . یکم وقت گیر بود ولی به عشق چالش انجامش دادم . 

      من خوابم رو انجام میدم . نشستنم رو هم انجام میدم . کارهای شخصیمم خودم انجام میدم . 

      ولی امروزم میخوام یکم با تردمیل پیاده روی کنم و  فایلم رو روی تردمیل گوش بدم تا فکر بد نسبت به پیاده روی در خودم ایجاد نکنم . 

      چند کار دیگه هم سرکار که هستم میخوام انجام بدم . زیاد نیست . کوچیکه . کمدم رو مرتب کنم . وسایل رو مرتب در قفسه ها قرار بدم . کارهای تعمیرات رو در قفسه ی جدا بزارم  . ویترین رو مرتب کنم . شیشه ها رو دستمال بزنم . زیر صندلیها رو مرتب کنم . دوست دارم یه سری تغییرات کوچیک بدم . فقط نشینم منتظر مشتری باشم . یا رفقا بیان با هم بشینیم و بخندیم . 

      تمرین من اینو نخوردم رو هم انجام دادم . البته این دوسه روزه به خاطر مریضیم که خونه بودم  یکم لیز خوردم . البته زیاد نه . قابل کنترل بود ولی خب  چون نمیخواستم با مامانم زیاد بحث کنم  به حرفاش گوش میدادم . حداقلش اینو فهمیدم که فرمول چاقی (موقع مریضی بخور تا زودتر خوب شی )یا (نخوری مریض میشی ) رو دارم و باید روش کار کنم . 

      امروز شکر خدا بهترم و ۳ روز مریضیم هم گذشته و اومدم سرکار و از امروز دوباره پر قدرت به مسیر لاغریم برگشتم البته میگم خیلی خارج نشدم و بازم متعادل رفتار میکردم تا گرسنه نمیشدم نمیخوردم ولی اون جور که دل متناسبم میخواست رفتارم متناسب نبود . اما توبه می کنم و برمیگردم . چون انتخاب خودم بوده . برای همین خودم رو ملامت نمیکنم و دوباره مسیر لاغری من رو با انرژی عالییی که دارم ادامه میدم . 

      خب امروز این چند تا کارو برای خودم که نوشتم انجام میدم . در کنارش به اندازه ی نیازم میخوابم . به اندازه ی نیازم هم که حالم خوب باشه میشینم . 

      من امروز املت صبحانه نخوردم . 

      عسل یک قاشق پر نخوردم . 

      دم نوش نصف لیوان نخوردم . 

      حالا شب هم بقیه تمرین من این رو نخوردم و من اینجا ننشستم  و کارهای امروزم رو مینویسم . برم سراغ فایل گوش دادن روی تردمیل با احساسی خوب .  پیاده روی نمیکنم که لاغر بشم . پیاده روی میکنم برای  اینکه  من یه فرد متناسبم و فرد متناسبی که رفتار درستی داره انسان فعالیه . یعنی شخصیت متناسب من فعالیت رو دوست داره و فعالیت براش آسونه و این منم که انتخاب می کنم  من چاق و تنبل و پرخور رو در خودم جاری کنم یا من متناسب اندازه خور فعال رو در خودم جاری کنم . 

      من چون متناسبم اندازه نیازم میخورم . 

      چون متناسبم فعالیتهای دلخواهم رو به راحتی انجام میدم .

      هیچ تحمیلی هم به خودم نمی کنم .

      هر وقتم که بدنم نیاز داشت مینشینم و  میخوابم و با اونها هم در صلح هستم . چون اگه اندازه ی نیازم باشه حسم بد نمیشه . ولی وقتی زیاده روی میشه حسم و بد می کنه . 

      اصلا زیاده روی در هر چیزی حس انسان رو بد می کنه و انسان خوبه که در زندگی در همه ی رفتارهاش متعادل باشه تا احساس خوبش همیشه باشه . 

      چون من لایق احساس خوب هستم . 

      چون من متناسبم و زندگی به روش متناسبینِ درست رفتاری که احساسی عالی و فکری عالی و نگرشی صحیح به زندگی دارن شایسته ی وجود منه . 

      استاد بابت این تمرینات عالی ازتون سپاسگزارم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1401/11/15 23:09
      مدت عضویت: 1682 روز
      امتیاز کاربر: 10551 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 107 کلمه

      سلام استاد امروز تمرین شنبه هفته هفتم انجام دادم و جزوم مطالعه کردم اون تمرین سال ۹۸ نوشته بودم

      گفته بود که غذاهای مورو علاقتون بنویسید و من دو تا ستون پر کرده بودم خیلی تعجب کردم با خودم گفتم واقعا من نوشتم من اصلا این غذاها رو خیلی دوست ندارم و میرزا قاسمی و کشک بادمجان اصلا دوست ندارم چرا اینجا نوشتم و متوجه شدم که چه قدر تغییر کردم و خیلی شگفت زده شدم

      و در مورد کانالهای عصبی هم متوجه شدم که خیلی از پیامها دیگه به من دستور به خوردن نمیده مثل بوی غذای همسایه ها

      یک مورد پرخوری باعث شده بود که خیلی لذت ببرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار skhlaghe@gmail.com
      1401/11/02 07:59
      مدت عضویت: 965 روز
      امتیاز کاربر: 3075 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 139 کلمه

      سلام روزتون پر از شادی 

      من میخوام از مزایای عادتی که دارم که پر خوری هست براتون بنویسم 

      اول از همه اینکه پر خوری به من حس ارامش میده و خوب که توجه میکنم وقتی احساس تنهایی و بی پناهی میکنم پر خوری خیلی خوب من رو اروم میکنه . بعد پر خوری چای حسابی میچسبه 

      وقتی پر خوری میکنی خواب بعدش سنگین هسرش و همین حس خوبی داره 

      وقتی پر خور هستی اضافه ی همه غذاهارو میخوری و یه جوری اسراف نمیشه 

      وقت پر خوری میهمانی ها انگار دلچسبتر میشه 

      با پر خوری و صحبت در مورد اون در جمع خانوادگی و دوستان انگار حرفی برای شوخی پیشتر هست من همیشه وقتی با خواهرم و بچه هاش دور هم جمع هستیم شروع به این حرفها میکنیم و یه جوری با پر خوری بساط شوخی هم جور هست 

      با پرخوری انرژی پیشتری برای انجام کارها دارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار عطا
        1401/11/15 14:12
        مدت عضویت: 480 روز
        امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 265 کلمه

        سلام و درود . میدونم که این فایل در مورد مزایای پرخوری هست . 

        و تا این صلح با عادت مورد نظر رو نداشته باشیم نمیتونیم ترکش کنیم . 

        ولی پرخوری منو سنگین می کنه من از سنگین شدنش خوشم نمیاد .

        پرخوری ذائقه ی منو میبنده نمیزاره مزه غذا رو حس کنم و من از این حس خوشم نمیاد .

        پرخوری باعث میشه از غذا بدم بیاد . از خودم بدم بیاد . از غذا بترسم و من از این حسها خوشم نمیاد . 

        ولی وقتی اندازه ی نیازم میخورم ( یعنی تا موقع گرسنگی چیزی نمیخورم و موقعی هم که سیر شدم یعنی مزه غذا از دهنم افتاد ) این رفتار خیلی به من حال میده . راحتم . آرامش دارم . سیر شدم ولی بیزار نشدم . نیازم رفع شده ولی متنفر نشدم . 

        پرخوری انسان رو در احساسات بد نگه میداره . هرچقدرم که خودمون رو بزنیم به اون راه که مزایای این عادت رو بنویسیم این برای اولش بود که ما هنوز طعم تلخ پرخوری رو نچشیده بودیم . به حس انزجارش نرسیده بودیم . یعنی ما اولش با حس بد پرخوری نکردیم . چون نمیدونستیم بعدش چقدر سنگین میشیم . دور از جون شما چقدر خرفت میشیم . نمیتونیم نفس بکشیم . اما یه بار امتحان کردیم دوبار امتحان کردیم درد جسمی و روحیشو چشیدیم اما اینکه چرا باز ادامه دادیم بر میگرده به فرمول امروز که ما  ترک عادت پرخوری رو کاری سخت میدونیم و از طرفی باور کردیم که عاملی غیر از خودمون مسبب این فعل هست . 

        ممنون که با یاد اوری مزایای پرخوری منو هم بیشتر با این رفتار صلح دادید . 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/24 00:40
      مدت عضویت: 480 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 576 کلمه

      سلام شبتون بخیر . من مجددا این روش رو امتحان کردم . بازم جواب داد . بدون اینکه برای خودم حدی بزارم شروع کردم به خوردن غذا . اتفاقا دلم نون هم میخواست با نون خوردم . اتفاقا با لذت هم خوردم و به جای توجه به ذهنم به زبان بدنم توجه کردم  . غذا رو خوردم و بعد از مدتی تغییر ذائقه رو متوجه شدم . دیگه لذت اولیه نبردم . غذا از مزه افتاد . فهمیدم دقیقا وقت ترک غذاست . غذا در بشقابم اضافه اومد گذاشتمش  کنار . دلم ته دیگ خواست  یه گوشه کندم که بخورم دیدم نه اصلا مزه اش رو متوجه نمیشم . گفتم ببین این نقطه ی سیریه . دیگه لذتی نیست . لذت تموم شده چون سیر شدی . تو تا زمانیکه گرسنه بودی لذت میبردی . الان سیر شدی و من خیلی قشنگ و راحت غذا رو کنار گذاشتم نه به زور نه با سرزنش . نه با توهین و تحقیر . تنها به این علت که دیگه طعم غذا رو حس نکردم . دیگه خوردن برای جسمم لذتبخش نبود و من پیغام بدنم رو  از طریق زبانم متوجه شدم . حس ذائقه من به من گفت دیگه لذتی نیست و بدن تو سیر شده .‌به من اعلام کرد . وقتی این پیغام رو ازش گرفتم  با خودم گفتم اینجا پایان لذته ادامه بدی تبدیل میشه به رنج و  جالب اینجاست من دیگه به راحتی ادامه ندادم .  من غذای اضافه رو نخوردم . ته دیگ نخوردم . حتی آب رو فقط نصف لیوان خوردم . من خوردن اضافه ی  غذا رو ترک کردم . به همین راحتی . به همین خوشمزگی .

       امروز بهترین روز و شب زندگی من بود . من از غذایی که خوردم لذت بردم . زبان بدنمو شناختم . خودمو رنج ندادم . جایی که لذت و طعم غذا توسط جسمم تموم شد به راحتی غذا رو کنار گذاشتم . حتی  خواستم کمی ته دیگ بخورم ولی دیدم ذائقه ام گفت نه . و من نخوردم . آقای عطار روشن من ته دیگ نخوردم . من اضافه نون و برنج و کباب رو نخوردم . من اینارو نخوردم . من اینارو به راحتی نخوردم . آقای عطار روشن من موفق شدم که مقدار اضافه ی غذا رو به راحتی نخورم . برام موفقیت خیلی بزرگیه . من راهش رو پیدا کردم . من راه لاغر شدن رو پیدا کردم  . خدا بهتون عمر با عزت بده . عجب فرمولی بهمون یاد دادید . فرمولی که رژیم نیست .  امروز فهمیدم تفاوت بین رژیم و لاغری با ذهن چیه . در رژیم یا هر روشی مثل اون ما به زور جلوی خودمون رو می گیریم ولی در لاغری با ذهن ما زبان بدن رو پیدا می کنیم . به بدن آگاهی میرسیم . دیگه از غذا نمیترسم . دیگه برای خودم حد نمیزارم . چون بدنم لاغر شدن رو میدونه . نیازش رو میشناسه . اون میدونه . من با خیال راحت میخورم و از یه جایی به بعد بدنم میگه نه . دیگه نمیخوام . وای خدا انگار که دارم تو آسمونا راه میرم از شادی . من الان که دارم میخوابم پر از شادی ام . 

      هم سیرم . هم لذت بردم . هم به اندازه نیاز جسمم خوردم . هم آرامش دارم .  هم سرزنش ندارم . من حالم خیلی خوبه . فردا که از خواب بیدار میشم به یاد لذت امشب با آرامش از خواب بیدار میشم . واقعا دارم با لذت لاغر  شدن رو می چشم  . 

      شبتون بخیر استاد . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1401/10/24 16:29
        مدت عضویت: 1389 روز
        امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 225 کلمه

        دوست عزیز  سلام 

        از دیدگاه عالی شما استفاده کردم  ..

        یک بار دیگه  قسمتی از متنی که نوشتی رو می خونیم  :

        من راهش رو پیدا کردم . من راه لاغر شدن رو پیدا کردم  . خدا بهتون عمر با عزت بده . عجب فرمولی بهمون یاد دادید . فرمولی که رژیم نیست .  امروز فهمیدم تفاوت بین رژیم و لاغری با ذهن چیه . در رژیم یا هر روشی مثل اون ما به زور جلوی خودمون رو می گیریم ولی در لاغری با ذهن ما زبان بدن رو پیدا می کنیم . به بدن آگاهی میرسیم . دیگه از غذا نمیترسم . دیگه برای خودم حد نمیزارم . چون بدنم لاغر شدن رو میدونه . نیازش رو میشناسه . اون میدونه . من با خیال راحت میخورم و از یه جایی به بعد بدنم میگه نه . دیگه نمیخوام . وای خدا انگار که دارم تو آسمونا راه میرم از شادی . من الان که دارم میخوابم پر از شادی ام . 

        هم سیرم . هم لذت بردم . هم به اندازه نیاز جسمم خوردم . هم آرامش دارم .  هم سرزنش ندارم . من حالم خیلی خوبه . فردا که از خواب بیدار میشم به یاد لذت امشب با آرامش از خواب بیدار میشم . واقعا دارم با لذت لاغر  شدن رو می چشم  . 

        به شما دوست عزیز بابت این احساس خوب و شاد  تبریک میگم …

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار عطا
          1401/10/24 21:45
          مدت عضویت: 480 روز
          امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 93 کلمه

          سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما بانوی گرانقدر . روزتون با تاخیر یک روز  مبارک . 

          ممنون از اینکه این قسمت نوشته ام رو تکرار  کردید . خیلی حالم رو خوب کرد . خوشبختانه من امروزم تونستم عالی عمل کنم و همین حس خوب رو امشبم دارم . واقعا از آقای عطار روشن ممنونم که  این راه رو بهمون نشون دادن تا ما هم بتونیم از زندگیمون لذت ببریم . راستش من هنوز لاغر نشده ولی اونقدر حس عالی آرامش دارم که واقعا این حس رو با چیزی عوض نمی کنم . 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            آواتار شهربانو باقری
            1401/10/25 02:32
            مدت عضویت: 1389 روز
            امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 57 کلمه

            سلام  دوست عزیز  ،

            تبریک بخاطر این آرامش و این حس طلایی که دارید تجربه می کنید …. این احساسات ناب طلایی  با هیچی توو دنیا عوض بشو  نیست … عالیه  واقعا ،

            از تبریک روز بانوان و‌مادران زحمتکش و سرافرار ایرانی از سوی شما  خیلی خیلی متشکر و ممنونم ….  

            براتون آرزوی بهترینهارو دارم …در پناه خداوند باشید 

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار عطا
              1401/10/25 08:42
              مدت عضویت: 480 روز
              امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
              محتوای دیدگاه: 5 کلمه

              ممنون . موفق باشید . 

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/23 22:15
      مدت عضویت: 480 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 716 کلمه

      تمرینی که در فایل گفته شد . اول بگم که چقدر انرژی گرفتم از صداتون و هیجانی که در گفته هاتون بود . منم امروز خیلی شادم و به همین اندازه انرژی دارم به خاطر درکی که از نوشته ی امروز داشتم و مهمتر از اون اینکه تونستم اون رو به عمل در بیارم . 

      ۵ مزیت  عادتی که میخوام ترکش کنم : 

      خب گفتیم عادت تشکیل شده از رفتار + تکرار 

      رفتار : خوردن 

      تکرار : تکرار خوردن = پر + خوردن = پرخوری 

      من از رفتار لذت بردم ولی تکرار اون برام رنج آور بود .

      من مزیت عادت رو مینویسم که پرخوری هست . 

      من خوردن رو نمیخوام ترک کنم چون خوردن نیاز بدنمه ولی پرخوری رو میخوام ترک کنم چون نه تنها نیاز بدنم نیست بلکه همیشه و همیشه باعث رنجم شده . 

      ۵ مزیت پرخوری 

      راستشو بخواین هرچی فکر کردم نتونستم مزیتهای پرخوری رو به یاد بیارم . من فقط ازش رنج بردم . تا دیروز ازش عصبانی بودم . رفتم نوشته ی دوستان رو خوندم و برام یاداوری شد . بعد اومدم  دوباره از خاطرات خودم بنویسم  که مزیتهای پرخوری رو برام یاداوری کنه . 

      پرخوری  برام آرامشبخش بود . وقتی پر خوری می کردم غم چاقی رو برای لحظاتی از یاد میبردم . وقتی پرخوری می کردم مامانم و شاد می کردم خیالش راحت میشد که پسرم سیر شده و ضعف نمیگیردش . وقتی پرخوری می کردم خیلی دیر گرسنه میشدم و مدام دنبال غذا نبودم گرچه من اصلا نمیدونستم گرسنه بودن یعنی چی  من فقط از ولع خبر داشتم .  پرخوری منو از گرسنگی نجات داد ولی ولع رو برام به وجود آورد . من ظاهرا از گرسنگی جسم رنج نمیبردم ولی همیشه از گرسنگی بی پایان و سیری ناپذیر  ذهن در  رنج بودم . گرسنگی جسم با مقداری غذا خوردن تموم میشه ولی گرسنگی ذهن  ولعی سیری ناپذیره . آخ حواسم نبود باید مزایاشو بنویسم . پرخوری باعث میشد غذا هیچ وقت اضافه نیاد . یخچال ما همیشه پاک پاک بود هیچ وقت یه ذره غذا نمی موند . غذاها اسراف نمیشد .  خیلی خوش میگذشت دست جمعی پرخوری کردن خیلی حال میداد . ساندویچ دوبل پیتزا سیب زمینی سرخ کرده یه بار با دوستام رفتیم  نفری یه دونه پیتزاخانواده گرفتیم تاتهش خوردیم آخرش داشتیم بالا می آوردیم ولی کلی لذت بردیم یادش بخیر اون زمان پیتزا خانواده فقط ۵۷ هزار تومن بود حدودا ۱۹ سالم بود .  یعنی تمام خوشگذرونی هامون با پرخوری همراه بود . تفریحاتمون . مسافرتامون . می کوبیدیم . در حد مرگ میخوردیم و میخندیدیم . پرخوری از وقتی برام رنج شد که احساس چاقی کردم  وگرنه تا قبلش ما فقط با دوستام لذت میبردیم . اون زمان ۸۰ کیلو بودم و تا این حد چاق نشده بودم . مزیت دیگه پرخوری حروم نشدن پولامون بود ما تا ته پولامون رو میخوردیم . نمیزاشتیم پولمون هدر بره . مزیت دیگه تو عروسی بود . عروسی یعنی فقط غذا . البته تو عروسی زیاد بهم خوش نمیگذشت مردم نگاه میکردن خیلی نمیتونستیم اونجور که دلمون میخواست  بخوریم . مزیت دیگه سبکبار بودن  بود مثلا میخواستیم بریم جایی  مثل کوه برای اینکه بارمون سنگین نشه سیر و پر میخوردیم برای بالا رفتن از کوه یا اگه خوراکی اینا میخریدیم یا پیکنیک و اردو  میرفتیم برای اینکه بارمون سبک بشه موقع برگشت هرچی غذا بود میخوردیم . یا وقتمون صرفه جویی میشد نیاز نبود کلی وقت برای غذا صرف کنیم . ما هرچی دم دستمون بود میخوردیم‌ و نیازی نبود که برای هر غذایی وقت زیادی صرف کنیم . یعنی یه غذای خاص رو نمیخوردیم که نیاز باشه وقت بزاریم دنبالش بگردیم یا درست کنیم یا سفارش بدیم . پرخوری باعث شده بود ما همه غذاها رو دوست داشته باشیم و بد غذا نباشیم که نیاز باشه برای غذای مورد علاقمون وقت زیادی هدر بدیم . پرخوری باعث خواب راحتتر میشد . من واقعا خوب میخوابم . پرخوری بعضی ها رو اذیت میکنه نمیزاره بخوابن ولی هیچ وقت خواب منو نگرفت تازه اونقدر سنگین میشدم که ببخشید مثل خرس خوابم میبرد . ببخشید عذر میخوام  پرخوری باعث میشد شکمم روزی دو سه بار کار کنه و هیچ سمی داخل بدنم نمونه .  باز دارم احساس حقارت می کنم . من انسان شایسته ای هستم نمیخوام دیگه این رفتارها رو انجام بدم . این رفتارها رفتارهای از حیوان بدتره . من میخوام مثل انسان رفتار کنم . پس همینجا این تمرین رو تموم می کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1401/10/25 16:37
        مدت عضویت: 1389 روز
        امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 179 کلمه

        سلام   ▪︎

        خیلی خوب مزایای  عادتت به پرخوری رو تعریف کردی آفرین ….  

        درسته پرخوری در شان  انسانی ما نیست چون ببخشید در حیات وحش هیچ حیوان پرخور نداریم که اونقدر  بخوره  که نتونه  احتیاجات عادی خودشو برطرف کنه  و همه اش بخوابه یا چاق شده باشه  نتونه راه بره  یا بدوه  یا شکار کنه   ….  سمبل حیوانات از نظر بزرگی جثه ، خرسها هستن  ،  اما همین حیوان  وقتی سیر میشه دیگه نمی خوره …

        انسان موجود پیچیده ایه   هم می تونه با اخلاق و رفتارش از  مقام فرشتگان  هم بالاتر بره  هم‌می تونه  دور از جون شما از حیوانات هم پست تر بشه …  قدر مسلم اینکه  ما همه  بخاطر روح خدایی درونمون  نمی خوایم مثل حیوانات رفتار کنیم .‌ما می خوایم  انسان به تمام معنا باشیم   همون موجودی که  وقتی  آفریده شد  خالقش به خودش فتبارک الله گفت …

        ما در مسیری  الهی قدم گذاشتیم که  ادامه اش به بهشت دنیا و آخرت ختم میشه …پس با تمام توان  برای تحقق رویای خودمون  در این مسیر ثابت قدم‌می مونیم …

        از شما بابت دیدگاه عالیتون  سپاسگزارم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/23 19:00
      مدت عضویت: 480 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 542 کلمه

      سلام استاد عطار روشن من امروز خیلی عالی عمل کردم . با نکاتی که از فایلهای امروز یاد گرفتم خیلی خوب تونستم نقطه سیریم و تشخیص بدم و برای اولین بار نه از غذا ترسیدم نه از زیاده روی ترسیدم  و نه زیاده روی کردم .  برای خودم یه مقدار غذا کشیدم و توجه کردم تا بتونم طعم غذا رو تشخیص بدم . چند لقمه خوردم دیدم غذا مزه خودشو از دست داد و ذهن چاق من داره فعال میشه برای اینکه به غذا طعم بده . الان دارم میفهمم حتی ذهن چاق من هم در این مسیر میتونه   هدایتگر من باشه . انگار از همین حالا اون سگ  اومده و در خدمت شیر کوچولوی من قرار گرفته . البته الان  خیلی زوده بخوام این حرفارو بزنم . ولی احساس می کنم شیر کوچولوم داره قدرت میگیره و سگه اینو فهمیده . البته شما میگید همش خودمم . و این باور عالی دیگه که از درس امروز یاد گرفتم . اونا قدرتی ندارن .  چقدر قشنگ تونستم تشخیص بدم که نیاز جسمم تموم شده و نکته جالبشم این بود دیگه تکرارش نکردم . چون امروز فهمیدم تکرارش دیگه لذت نداره و فقط برام رنج میاره این فرمول بهترین فرمولی بود که تا حالا یاد گرفتم . پس همونجا به راحتی خوردن رو کنار گذاشتم .  واقعا اولین باره .

      من فهمیدم همینجا بدنم به من گفت نیازش تموم شده . زبان بدنم و حس کردم . چون دیگه غذا طعم اولیه رو نداشت و برام حالت تکرار پیدا کرد . انقدرم الان حالم خوبه که نگو . هم سیر شدم هم حالم خوبه هم به اندازه نیازم مصرف کردم . هم صدای ذهنمو تونستم تشخیص بدم که کی شروع می کنه به حرف زدن و دقیقا همون وقت نیاز بدن من تموم شد . آقای عطار روشن واقعا امروز از خودم راضی بودم . همه اینا به کنار جالبترش اینه من بدون اعمال زور این کارو انجام دادم . یعنی جلوی خودمو نگرفتم که زیاده روی نکنم بلکه کاملا حساب شده و دقیق فقط  تونستم خوب تشخیص بدم  . یه نکته جالب دیگه هم اینه کلی فرمول چاقی تو حرفای اطرافیان پیدا کردم که قبلا  اصلا تشخیص نمیدادم . ولی دیدم چقدر اطرافیانم در صحبتهاشون از فرمول چاقی استفاده می کنند . یه خبر دیگه هم اینکه  امروز من با سه تا جعبه شیرینی مواجه شدم . درست روبرو حتی بردم به آشپزخانه و کاملا تحت اختیارم بود و من دقیقا از فرمولا استفاده کردم چه برخورد مناسبی از خودم نشون دادم . چه لذتی داشت این برخورد من . من به راحتی  شیرینی نخوردم . نه به زور نه به خاطر خجالت . کاملا به دلخواه . و به کسی که شیرینی تعارف میکرد گفتم نه  میل ندارم . من به شیرینی به راحتی نه گفتم . خیلی موفقیت بزرگیه برای من .  نمیدونید چقدر خوشحالم . آخه بدون زور و اجبار بود . من فرمولای امروز رو عالی به اجرا درآوردم . در حالیکه اقوام من  چند تا میخوردن من خیلی راحت  برخورد مناسب داشتم  .  این نتایج عالی رو من از تمرینای امروز گرفتم . امروز فهمیدم چطور باید فرمولهای لاغری رو به عمل تبدیل کنم که بدون سختی و زور باشه و  مثل رژیم نباشه .  بازم تمرین میکنم و نتایج عالیم رو هم بهتون اطلاع میدم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 32 کلمه

        سلام و درود
        از خوندن نوشته شما لذت بردم
        خوشحالم احساس بهتری داری😊
        و چقدر خوبه که از عملکرد خودت راضی هستی
        دقیقا در مسیر صحیح لاغری با ذهن داری حرکت می کنی
        تبریک میگم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار عطا
          1401/10/24 10:16
          مدت عضویت: 480 روز
          امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 86 کلمه

          ممنونم استاد به خاطر همه چیز . 

          به خاطر آموزشهاتون .

          به خاطر مدالهاتون .

          به خاطر همراهیتون . 

          به خاطر  راهنمایی هاتون . 

          به خاطر اینکه نوشته ها رو میخونید و جاییکه لازم باشه پاسخ میدین . 

          بله من حالم خیلی بهتره . 

          من خوب تمرین کردم . حالم موقع تمرینها عالیه ولی عالیتر از اون وقتیه که من از آموزشها استفاده می کنم . حال عالیم رو مدیون شمام . من همراهتون ادامه میدم تا کم کم تمام عادتهای بدم رو ترک کنم و بتونم زندگی بهتری برای خودم بسازم . 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/23 14:02
      مدت عضویت: 480 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 948 کلمه

      چقدر این متن خوب بود . من کاملا چند تا فرمولم رو که پرخوری رو برام غیر قابل تغییر کرده بود ، پیدا کردم . 

      من در این متن فهمیدم که عادت چیه . عادت یعنی رفتاری که تکرارش کردیم . 

      چیز دیگه ای که فهمیدم  این بود که من از رفتار خوردن لذت بردم ولی وقتی بارها تکرارش کردم رنج کشیدم . 

      یعنی علت رنج من از پرخوری تکرار بارها رفتار خوردنه که واقعا منو از خودم بیزار می کنه . مثلا اولش که شروع میکنم به خوردن حالم خیلی خوبه ولی تکرار زیاد خوردن در همون لحظه حال منو بد می کنه و من این  فرمول عالی رو در این متن فهمیدم . 

      باز هم چیز دیگه ای که فهمیدم اینه که جمله (من اسیر عادت هایم هستم) یه باوره یه فرموله نمیزاره راه لاغر شدن رو بریم .  بهتره به جای این بگیم من اگه تا حالا اسیر باورهام بودم چون تا حالا راه تغییر عادت رو  بلد نبودم .  همیشه میخواستم به زور عادت بیرونی رو تغییر بدم . در حالیکه ترک عادت یعنی ترک فرمولهای چاقی  از ذهن و وقتی در ذهن دیگه تکرار نشه فرمانهای مغزی برای انجامش صادر نمیشه و وقتی فرمان مغزی صادر نشه من واکنش پرخوری دیگه ندارم .  پس من اول باید بپذیرم عادت بیرونی رو خودم از درون به وجود آوردم و حالا که دارم یاد میگیرم چطور ترکش کنم مطمئنا دیگه اسیر عادتهام نیستم بلکه به راحتی میتونم ترکش کنم چون راهش رو یاد گرفتم . 

      پس اینم سومین فرمولیه که تغییر می کنه در ذهنم . 

      پس اول اینکه عادت یه چیز ترسناکی نیست . فقط تکرار یک رفتاره . رفتاری مثل همون که گفتید خرما و گردو وکنجد اولش برامون لذت داشت ولی تکرار بارها انجام دادنش رنجمون داد . 

      وای خدا یعنی من تازه فهمیدم چی رنجم میداده یعنی محتوای چیزی که رنجم میداد تازه برام روشن شده . برام باز شده . خب ترک این راحته . تو بخور ولی از یه جایی به بعد دیگه تکرارش نکن  چون تبدیل به رنج میشه . میدونید مثل یه مساله فیزیک یا یه قطعه ی الکترونیکیه . انگار که تمام خازنها هرکدوم داره جای خودش قرار میگیره . من کاملا درک می کنم . پس پرخوری خیلی راحت ترک میشه . خوردن رو انجام میدم . از یه جایی به بعد دیگه لذت نمیبرم و ذهن من شروع می کنه به فلسفه بافی و یا همون تحلیلهای چاقی که در فایل صدگام امروز یاد گرفتم  . دقیقا از یه جایی از خوردن ذهنم شروع می کنه به حرف زدن . عجب خوشمزست . به به . چقد پولشو دادم . با نگاهم با میلم خودمو  ترغیب میکنم به ادامه خوردن .حالا میفهمم چرا گفتید خودت اون سگ رو به وجود آوردی .  اما این سگ رو قبل از من مادرم بهم یاد داد . وقتی کوچیک بودم هر وقت که سیر میشدم مامانم می گفت به به ببین چه خوشمزست . پسرم بخوره بخوره بزرگ بشه قوی بشه و من زبان چاقی رو از مادرم یاد گرفتم . از یه جایی به بعد توی ذهنم این حرفا مرور میشه و چه بسا خیلی وقتها از همون اول تکرار میشه . عجب پیتزای خوشمزه ای . تمام مزه اش به اینه که حمله کنی و لقمه های بزرگ بگیری  و من بزرگ خوردن لقمه ها و بلعیدن لقمه ها شد عادتم . و تکرارش کردم و حالم از خودم به هم میخورد . اما باور اینکه من اسیرشم نمیزاشت ترکش کنم . من بلد نبودم ولی دارم یاد میگیرم . خیلی خوشحالم . دیگه از مواد غذایی نمیترسم . دیگه از پر خوری نمیترسم . چون الان فهمیدم چجوریه . 

      من غذامو میخورم . میتونم حتی برای اینکه بهتر درکش کنم اولش تمرین کنم . تا جاییکه احساسم خوبه میخورم ولی از یه جا به بعد میفهمم تکراری میشه میفهمم  دیگه لذت نمیبرم و باز ادامه که بدم میفهمم دارم رنج می کشم و همش با خودم می گم خب این لقمه رو بخورم که دیگه تموم بشه خیالم راحت بشه . هی از این حرفا میزنم تا ته بشقابمو بخورم یه پرسم تموم بشه دیگه تمومه . اینها هم گفته های مادرمه آفرین پسر خوبم که تا ته بشقابشو خورد و برای من تا آخر بشقاب غذا خوردن شد یه فرمول ذهنی که وقتی تا ته بشقاب بخورم کار پسندیده ای انجام دادم . ولی الان با این آموزش عالی امروز دارم به خودم یاد میدم کار پسندیده کاریه که من بتونم تا جایی بخورم که طعم غذا رو حس کنم . چون از جایی به بعد من دیگه طعم غذا رو حس نمیکنم و فقط بر اساس فرمولهای ذهنی چاقی که تبدیل میشن به فرمانهای مغزی و اونا هم تبدیل میشن به واکنش میخورم . وای خدا چقدر راحت شده ترک عادت . چون فهمیدم چیه . درکش کردم . آقای عطار روشن من لاغر میشم . باور کنید من لاغر میشم . لاغری رو درک کردم . فهمیدمش . چقدر حالم خوبه . من تا جایی غذا رو میخورم که طعمشو حس کنم . ما بقی اون فقط تکراره که این تکرار باعث رنج من و باعث دور شدن تمام احساسات لاغری میشه . اون غذا رو زهر مارم می کنه . در حقیقت لاغر شدن یعنی رها شدن از چنگ رنجها . لاغر شدن یعنی تو طعم غذا رو احساس کنی . لاغر شدن یعنی خودتو از رنج عادتها نجات بدی . وای خدا انگار دارم از شادی پرواز می کنم . من میتونم عادتم و درک کنم چون به ماهیتش پی بردم . انگار که پیچیده ترین مسائل ریاضی فیزیک رو حل کردم . چقدر ساده گفتید استاد . چقدر ساده بود . چقدر راحت بود . لاغر شدن به همین راحتیه . آره به همین راحتیه . باور کن عطا به همین راحتی تو لاغر میشی .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 0
        محتوای دیدگاه: 22 کلمه

        از دیدگاههای شما کلی انرژی میگیرم مطمنم من هم لاغر میشم.زبان بدن برام جالب بود منم تمرین کردم امروز عالی بود برام

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار عطا
          1402/01/13 11:21
          مدت عضویت: 480 روز
          امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          همیاری
          محتوای دیدگاه: 786 کلمه

          سلام و درود . 

          ممنونم از شما و نظر لطف شما . 

          منم همچنان در حال امتحان کردن لاغری هستم . 

          امروز به باور یگانگی در راه خلق لاغریمون رسیدم .

          میدونید ما باید هر چیزی که بهمون حس چاقی میده رو تغییر بدیم . 

          حالا یا رفتارشو از بیرون یا فکر و احساسشو از درون . 

          من امروز در این فکرم که نگاه چاقی به جسمم رو تبدیل به لاغری کنم .

          حتی از همین چربیها قدر دانی کنم . این چربیها حاصل ارتعاشات درونی خودم هستن که هنوز نگاه چاقی بهشون دارم . 

          باید بتونم از همین بدن چاق حس لاغری بگیرم . 

          چاقی جسمی فقط یه آیینه است . 

          آیینه توجهات و تفکرات من .

          نگاه به جسم فعلی به من حس چاقی میده و این نگرش خب دوباره چاق شدن رو برام خلق می کنه . 

          من تا جاییکه میتونم باید حسمو به بدن فعلیم خوب کنم . 

          حتی از چربیهای شکمم متنفر نباشم ‌ 

          تنفر ارتعاشش منفیه . 

          تنفر یعنی عدم پذیرش عشق . 

          حسرت یعنی عدم پذیرش لذت. 

          نومیدی یعنی عدم پذیرش امید .

          ترس یعنی عدم پذیرش ایمان .

          جنگ یعنی عدم پذیرش صلح

          این ارتعاشات نشون میده  ظرف من جایی برای عشق و لذت و امید و ایمان و صلح نداره . در حالیکه این ارتعاشات   لاغریه منو خلق می کنه . 

          پس من به جای نفرت از بدن فعلیم باید عاشقش باشم ‌ عاشق همین چربیهای لایه لایه . 

          عشق اینا رو تبدیل به انرژی می کنه . 

          ما یه باور داریم فکر می کنیم چربیها دوست دارن در بدن بمونند در حالیکه چربیها عاشق تبدیل شدن  به انرژی هستن . او عاشق پروازن . عاشق رفتن هستن ولی ما به اونها حس رفتن ندادیم . همش حس نگهداشتنشون رو داشتیم . 

          چرا اینها هستند ؟ 

          چرا نمیرن ؟ 

          چرا لاغر نمیشم . 

          ما با این گفته ها اونها رو نگه داشتیم . در حالیکه اونها عاشق رفتن هستند . 

          چربیها کارشون اینه تجزیه بشن و تبدیل به انرژی بشن . 

          لذت بردن از همین اندام فعلیم باعث میشه من بهشون حس رهایی بدم و اونا رو به آرزوشون برسونم . 

          اونا آرزوی رها شدن از بند اسارت من و دارن . 

          کدوم موجودی رو دیدین از اسارت خوشش بیاد . 

          همه دوست دارن آزاد باشن . 

          پس من با عشق ورزی به چربیهام ارتعاشم رو تعییر میدم 

           وقتی  وجودم آماده ی پذیرش حس های مثبت بشه آماده پذیرش لاغری جسمی بشه  . 

          احساسات مثبت در من نیروی پذیرش خلق می کنند . 

          یاد حضرت ایوب افتادم . حضرت ایوب  ۷ سال داشت پاکسازی میشد از ارتعاشات منفی . 

          همه فرزندانشو از دست داد . بدنش بیمار شد . طوری شده بود که بدنش کرم گذاشته بود و مردم از شهر بیرونش کرده بودن .ولی حضرت ایوب هیچ وقت ناشکری نکرد . اون باور داشت بیماری یعنی پاکسازی وجودش .او قدر دان بیماری بود . 

          یه روز کرم از محل زخم افتاد روی زمین . 

          حضرت ایوب فکر می کنید چیکار کرد ؟ دوباره گرفت و گذاشت سرجاش . گفت تو ماموریت داری . نمیخوام از بین ببرمت . و او بیماری رو پذیرفت و وقتی تمام بدنش پاکسازی شد و حتی شیطان تهمت ناروا به خانومش زد . این دیگه نهایت پاکسازیش بود و او با تمام وجودش به  خداوند توبه کرد و وقتی خانومش برگشت  دیگه ارتعاش حضرت ایوب کاملا پاکسازی شده بود . 

          اونها در آب لطف الهی خودشون رو شستشو دادند . 

          هردو جوان و زیبا شدند .

          بیماری کلا از بدن حضرت ایوب رفت . طوری که خانومش وقتی اومد پیشش نشناختش . 

          فیلمشو از اینترنت دانلود کرده بودم دیدم واقعا زیباست و سرشار از درس و پند برای ما . 

          خداوند همه بچه هاش رو بهش برگردوند و دوباره مردم شهر بهش ایمان آوردن و شیطان از سر راهش رفت و او در مقام ایمان و امنیت زندگی لذتبخشی رو آغاز کرد . 

          اینو میخوام بگم فعلا در این فکرم که حتی از چاقی های بدنمم تشکر کنم . انقدر نخوام اونها رو حذف کنم . جنگ با چربیها ارتعاش صلح نداره . من با ارتعاش صلح میتونم لاغری رو در بدنم ببینم . 

          وقتی با چربیها صلح کنم اونا هم با من صلح می کنند و دیگه علیه من نیستند . ارتعاششون پایین نیست که ذخیره بشن . اونا ارتعاش صلح و عشق و سپاسگزاری منو دریافت می کنند و خودشونم دارای ارتعاش عشق و صلح و سپاسگزاری میشن و سبک میشن . آزاد میشن . 

          نیروی نفرت و جنگ و کینه و … در اونها هم همین حس رو ایجاد می کنه و اونا هم به من همین حس رو میدن .

          امروز فهمیدم اگه میخوام از همه چی عشق و یکرنگی و دوستی و قدردانی و لذت دریافت کنم خودم باید در این ارتعاشات قرار بگیرم . 

          لاغر شدن جسم یعنی سلامتی و سلامتی یعنی پذیرش همه ی این احساسات مثبت .

          بازم از حسن نگاه شما سپاسگزارم . 

          نوشته هام هر زمان رنگ و بویی تازه میگیرن .

          و حسم اینه هر  لحظه در آفرینش جدیدی از لاغری هستم . 

          ممنون که بهم انگیزه میدین تا بیشتر بنویسم . 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            امتیاز کاربر: 0
            محتوای دیدگاه: 39 کلمه

            واقعا دوست عزیز از تک تک گفته هاتون لذت میبرم دست به قلم و توصیفتون عالیه.خداروشکر تو این مسیر همسفرایی مثل شما دارم که دارم ازتون یاد میگیرم دیدگاهاتون رو چندین بار میخونم نوشته هاتون عالی هستن روح والا

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار عطا
              1402/01/18 07:59
              مدت عضویت: 480 روز
              امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
              محتوای دیدگاه: 6 کلمه

              سلام ممنون از نظر لطف شما

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا محمدیان
      1401/09/23 14:37
      مدت عضویت: 508 روز
      امتیاز کاربر: 2411 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 78 کلمه

      سلام به استاد جان و دوستان عزیز

      لذت های عادت من (توجه نکردن به اندازه غذام )

      لذت اول  کامل سیر میشم

      لذت دوم  غذامو تا آخرش میخوردم تا اضافه نمونه

      لذت سوم غذا میچسبید بهم هی میخوردم

      لذت چهارم به هیچ چیزی جز غذا فکر نمیکردم یعنی به استرس هام و مشکلات فکر نمیکردم

      لذت پنجم حواسم جای دیگه هست موقع غذا یا تلویزیون میبینم یا گوشی نگاه میکنم وقتی موقع غذا تلویزیون میبینم خوشم میاد و تمایل پیدا میکنم به خوردن زیاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته نیسم سبحان
      1401/09/06 21:24
      مدت عضویت: 1671 روز
      امتیاز کاربر: 1401 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 187 کلمه

      سلام زمانی این فایل دیدم گفتم همیشه باعادت هام درجنگ بود خوب بذار فوایدش ببینم من یه ادم پرخور به شدت دم به دقیقه میخورم وهمیشه خودم بابت این موضوع سرزنش میکردم ولی الان با یه دید دیه دیدم 

      پرخوریم برام کلی فایده شده 

      یکیش زمان های که ناراحت غمگین بودم موضوعی بوده که من از ناراحتی غم هام دور کنه ولذت بخش بوده برام مخصوصا غذاهای شور وشیرین من به کل دور میکرده از محیط در عالمی دیگر سیر میکردم

      یا پرخوری باعث شده بود که از همه نوع غذاییم امتحان کنم بخورم تمام مزه ها را بچشم 

      یکی دیه فوایدش این بوده که هرجا میرفتم هر غذایی بود من دوست داشتم وزیاد برای اماده کردن غذا اذیت نمیشدم چون همه چی میخوردم زمان صرف پخت پز نمیشد 

      یکی دیه فوایدش این بود آشپزیم بخاطر پرخوریم ودوست داشتن غذا عالی شده بود وهمه از غذا تعریف میکردن ومورد تمجید تعریف بودم وهمیشه تنوع عذایی بالایی داشتم غذا متنوع ای را درست میکردم وتکراری نبود غذا هام 

      یکی دیه فوایدم چون علاقه زیادی به شیرینی جات دارم کیک های عالی درست میکنم ولذت میبرم 

      خداروشکر میکنم که لذت های زیادی برای پرخوریم بردم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/08/10 20:01
      مدت عضویت: 1354 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 403 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      سلام به استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم 

      من چند تا مزیت عادت پرخوریمو که درحال حاضر دوستش ندارمو مینویسم 

      اولین مزیت پرخوری من این بود که من خیالم از بابت اصراف ودور ریختن مواد غذایی رها میکرد وبهم احساس بنده خوب بودن میداد

      دومین مزیت پرخوریم این بود که از آنجابی که خانواده وفامیل من درهنگام جمع شدن دور هم پرخوری میکردن موقعیت شادی وخوشگذرونی با افراد وبهم میداد ومن کلی خاطره خوب ومهربانی ازاطرافینم گرفتم 

      مزیت سوم پرخوری من این بود که احساسات بد رو از من دور میکرد ومنو به خلسه فکر نکردن میبرد ودرزمان های سختی وتنش وخستگی زیاد منو از روانی شدن وتحمل فشار عصبی زیاد دور میکرد 

      مزیت چهارم پرخوری این بود که لذت جویی میکردم باهاش درحالیکه لذت های دیگرو برای خودم حرام میدونستم وهمین امر باعث شد که دوست پسر نداشته باشم واز خیلی خطا ها وآسیب های دوران بلوغ درامان بمانم  والان از زندگی متاهلیم لذت بیشتری ببرم

      مزیت پنجم پرخوریم این بود که باهمه میخوردمو محرم اسرار همه بودم وخیلی از مشکلات حاد پدرومادرو اطرافیانمو حل کردم وتشویقشون به مهربونی وباهم بودن کردم 

      واقعیت اینکه من مدیونم به پرخوری وگرنه الان روانی 

      با کلی آسیب واختلالات جسمی وروحی بودم که خانواده ای از هم پاشیده وشخصیت بسیار داغونی داشتم 

      وخداروشکر میکنم که اون زمان پرخوری نجاتم داده وکمکم کرده 

      والبته من الان به دلیل تکرار روزانه پرخوری ازش زده شدم وچاقیم 

      که منو آزار میده وگرنه خود رفتار پرخوری مزیت هایی برام داشته واز اول بد نبوده 

      درضمن من خودم هر رفتاری رو باتصمیم خودم تکرار میکنم وانجامش میدم وهربا رانجام دادنش هیچ ربطی به ناتوانی من نداره من هر روز تصمیم میگیرم چی کار کنم وچی کار نکنم 

      پس باوری که مجبورم انجامش بدم غلطواشتباه وفقط وقتی فکر نمیکنم روتین ذهنم منو به سمت برنامه روزمره ام پیش میبره مثل مسیرهایی که هزار بار رفتم اگه تصمیم نگیرم کجا برم ناخودآگاه میرم به مسیر قبلیم 

      مثلا اوایل ازدواجم همش سراز مسیر خونه پدرم درمیاوردم تا اینکه به خودم گفتم حواستو جمع کن دیگه مسیر تو اون طرف نیست وزندگی تو درمسیر دیگریست 

      واین شد که الان مسیر خونه خودم رفته تو برنامه روزمره ام واصلا بد وخوب نیست فقط رو تنظیم اتوماتیکه واگه بخوام جای دیگه برم نیاز به عذاب وسختی نیست فقط باید کمی دقت کنم تا مسیر مورد نظرمو برم 

      اینم دقیقا همینه بدوخوب نیست فقط مسیر من عوض شده به سمت تناسب اندام وفقط یکم دقت منو میبره به سمت مسیر درست جدیدم وچند بار که برم روتینم بشه میره رو حالت اتوماتیکم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 352 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی

      من خودم این عادت تند تند غذا خوردن رو ایجاد کردم .چون تا ۱۸ سالگی متناسب بودم و خودم خواستم که تپل شم ولی کم نمیتونستم به جایی میرسم که فکر کنم نتونم کاری برای چاقیم کنم وقتی که متناسب بودم خیلی اروم غذا میخوردم و کار میکردم خیلی با ارامش ولی همین که فرمول های لاغریم با چاقی جابه جا شد همه چیم سریع شد و تند شد  اولاش واقعا لذت داشت که میتونم کلی کار رو توی تایم‌کمی انجام بدم و یا توی تایم کمی سریع کلی غذا بخورم ولی الان نه نمیخام که اینجوری باشه  و مسنولیتش رو میپذیدم و باهاش در صلحم و رابطه دوستانه باهاش دارم

      ⚫وقتی سریع غذا میخوردم هر چیزی که سر سفره بود رو میتونستم بخورم و هنوزم احساس کنم گرسنمه  همیشه ولع داشتم برای خوردن واقعا لذت داره که از همه چیز تو سفره بخوری و بچشی 

      ⚫وقتایی که حوصلم سر میرفت میرفتم سر یخچال هر چی بود و به مقدار زیاد تند تند شروع به خوردن میکردم 

      ⚫وقتایی که زمان کم بود و میخاستیم بریم جایی نگران گرسنگیم نبودم  چون سرعت عملم زیاد بود و تند تند میخوردم و سیر میشدم  و مطمن بودم که گرسنه نمیمونم 

      ⚫تو کارهامم سرعت عمل داشتم سریع کارهامو انجام میدادم و بعدش دیگه زمان زیادی داشتم برای استراحت که واقعا باعث خوشحالیم بود

      ⚫وقتایی که مهمانی میرفتم و غذایی گذاشته بودن که من دوست داشتم میدونستم که واقعا سفره بیافته لذت میبرم چون تند تند میخوردم و زیادو مطمن بودم که از همشون میخوردم و هنوز جا داشته باشم برای خوردن 

      ⚫یا تنقلات و شیرینی و کیک خودم درست میکردم یا میخریدم با خودم میگفتم فقط چایی بزارم تند تند چند تاشو بخورم و واقعا هم از خوردشون لذت میبردم 

       البته الان به لطف خدا و استاد گرامی وعزیز ۱ ماه میشه که دارم تغییر میدم این عادت رو و اروم اروم کار میکنم با ارامش غذا میخورم و فرمان سیری رو میفهمم واز خوردن دست میکشم و کارهامم با ارامش انجام میدم و میخام ملکه ی ذهنم بشه که من میتونم باآرامش  غذا بخورم و کارهام رو انجام بدم 

      در پناه خدا باشید  استاد  ممنون بابت لطف بی انتهای شما🌺🌺 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار neda.molaeii@gmail.com
      1401/04/18 01:43
      مدت عضویت: 1091 روز
      امتیاز کاربر: 259 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 80 کلمه

      استاد عزیز این صحبت شما که مزایای عادت آزاردهنده بنویسید جالب بود برای خودم وقتی که خسته ام عصبی ام سردرگم و باید تو موقعیت جدید و ناشناخته قرار میگیرم تمایل به خوردن و ریزه خواری پیدا میکنم یکی از مزایاش این که از عصبی شدن و بداخلاقی با دیگران بخصوص همسرم و دخترم جلوگیری میکنه و آروم ام میکنه و واقعا یه وقتایی آب روی آتش بوده پس با عشق مسئولیت کارم میپذیرم و با اون در صلح هستم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 505 کلمه

      سلام✋️ خدمت استاد عزیز و  خانواده عزیز تناسب فکری 

      برای تمرین  بخش عادت های چاقی هم باید بگم که من دقیقا یکی از عادت ها همین بود که

      💞 خرما رو به تعداد زیاد با چای میخورم نه چایی را با خرما🤦‍♀️😂 اونم به این دلیل که چایی رو داغ داغ می نوشیدم بهم لذت می داد و همین باعث می شود تعداد بیشتری خرما یا شکلات کنار چای استفاده کنم

      💞💞 دومین عادت من این بود که می‌گفتم صبحانه وعده کامل ایه و باید کامل خورده بشه طبق باور غلطی که قبلاً داشتم اگه توی وعده صبحانه سیر میشدم باز ادامه می دادم چون تفکر همینجوری بود که میشه کامل خورد وعده صبحانه رو 

      💞💞💞سومین عادتی که من توی خودم پیدا کردم این بود که وقتی از بیرون میومدم خونه و تشنه بودم حتما موقع اومدن خونه نوشیدنی مورد علاقه که مثلاً دلستر قهوه بود میخریدم و تشنگی مو به جای آب با اون برطرف می کردم در صورتی که باید آب میخورم و این کار به من لذت میداد

       💞💞💞💞چهارمین عادتی که فکر می کنم ازش لذت میبردم و انجام میدادم نوشیدن قهوه صبحگاهی بود که سعی میکردم با شیر بیشتری بخورم به خاطر اینکه فوم شیر و دوست داشتم ولی به جای اینکه به اندازه بریزم بیشتر میریختم گاهی حتی خامه اضافه می کردم چون طعم قهوه رو دوست دارم و با لذت با تعداد زیادی شکلات میخوردم 

      💞💞💞💞💞 پنجمین عادت غذایی که داداش لذت می بردم اگه همسرم غذا درست می کرد و چون ایشون پیتزا خیلی خوشمزه درست میکنه من حتی اگه سیر نشده بودم باز می خوردم و حتی این رو به زبان می آوردم که با اینکه سیر شدم دلم میخواد باز بخورم چون یکبار آشپزی کردی🤦‍♀

      درسته از تمام رفتارهای غذایی که داشتم لذت می‌بردم ولی بار سنگین اضافه وزن بعدش تمام لذتش رو زهرمار میکرد

       تمام این عادت های غلط رو تو خودم داشتم و بعد از ۲۶ روز که هم مسیر خانواده بزرگ تناسب فکری شدم تقریباً ۸۰ درصدش رو کنار گذاشتم یعنی الان اصلاً به عشق خرما چایی نمیخورم و اصلا نوشیدنیم رو داغ نمیخورم حتی اگه همسرم غذا درست میکنه زیاد نمی خورم و یا اگه  از بیرون میرسم نوشیدنی گازدار مصرف نمیکنم .

      یک مورد دیگه بود که خیلی دلم میخواست مطرح کنم و اون هم اینه که من یک زن داداش دارم که فکر می کنم مصداق خوبیه برای اینکه یاد بگیریم غذا دشمن ما نیست بلکه عادت هایی که ما داریم و لذتی که ما از خوردن میبریم ما را به این سمت آورده ایشون سایزش از زمان مجردی که با من دوست بود تا الان که دو تا بچه داره هیچ تغییر نکرده و شاید باور نکنید وقتی به رفتارهای غذایش نگاه می کنم همیشه برای من جالب بود که وعده اصلی غذایی رو دوست داشت و با لذت تمام می خورد اما از فاصله وعده غذایی اصلی تا وعده غذایی بعدی هرگز چیزی نمی خورد چون میلی نداشت و تمام مدت از هر چیزی که می خورد لذت می برد و هیچ هیچ وقت هم چاق نشد

      در پناه خدا باشید استاد ممنونم از لطف بی انتهای شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1401/02/19 19:16
      مدت عضویت: 1389 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 602 کلمه

      سلام و درود ▪︎

       

      امروز جلسه دوم  چالش من اینو نخوردم ▪︎

      دیروز نوشتم می خوام  مثل متناسبها  که عصرانه  نمی خورن  من هم  این عادت رو کنار بگذارم  و حدااقلش برای وعده  عصر مثل وعده های  ناهار و شام رفتار نکنم  مثلا  اصلا نون  با مخلفاتی که چاشنیش می کنم  نخورم و به خوردن مقداری میوه و چای با کمترین میزان مواد شیرین کننده  اکتفا کنم .

      برنامه امروز اینه  برای قدم اول نکات لذت بخش این عادت رو بیان کنم چون تا انجام یک رفتار برامون لذت نداشته باشه  و همراه با نکات مثبت نباشه هیچوقت بهش عادت نمی کنیم …

      من معمولا هر روز ساعت ۲ ناهار می خورم‌ چهار ساعت بعد عصرونه می خورم که معمولا علاوه بر مقداری میوه و چای  مقداری هم نون و پنیر باز به همراه خوراکیهایی مثل گوجه  یا سبزی یا هر دو   یا همراه  میوه های خاص فصل تابستون مثل هندونه یا گرمک یا طالبی یا ملون    مصرف می کنم …..این رفتار غذایی از این جهت برام لذت بخشه که  رفع گرسنگی  می کنه برام ..من واقعا ۴ ساعت بعد از ناهار گرسنه ام میشه و نمی تونم تا وعده شام که معمولا  ۸ شب هست  بدون خوردن میانوعده عصر  صبر کنم  اذیت میشم  از طرفی چون معده ام اسیدش زیاده  و بیماری ریفلاکس و سوزش سر دل دارم و معده ام نفخ می کنه  این حالت بر شدت گرسنگی  به وقت عصر ، دامن می زنه ،،،اگر نون نخورم انگار معده ام می خواد سوراخ بشه ….پس عصرونه خوردن  یه جورایی برام از حالت تفریح و لذت از خوردن خارج شده و حالت تسکین و درمان نفخ و سوزش سر دل داره …  و از طرفی  این عادت بیست ساله منه و ترکش برام سخته ……

      من به خوردن نون تازه داغ خیلی علاقه دارم وقتی بوی نون تازه توی فضای خونه ام می پیچه  از خودبیخود میشم و نوید یه لذت فوق العاده از خوردن  بهم می ده ..و  چون منزل ما به نانوایی خیلی نزدیکه وعده عصر بهانه ای هست که من برای رفع گرسنگی و اون حالت سوزش و درد ناشی از نفخ و ورم سر دل برای خوردن عصرانه  حال شاد و خوشحالی رو سپری کنم …

      خوردن عصرانه به  همراه نان تازه به  من آرامش میده .لذت از حس سیری و تسکین درد معده امو  میده …..

      از خوردن عصرونه تقریبا مفصل  فکرم  تا سه ساعت بعد ،،،از خوردن آزاد میشه  انرژی می گیرم برای انجام  کار ،، و با آرامش دو ساعت بعد برای وعده شام آشپزی می کنم ، و به غذای در حال پخت  ناخنک  نمی زنم ،،

      و بتازگی  دلم می خواد بعد از خوردن عصرانه و انرژی که بهم میده با فایلهای پیاده روی  برم پارک محلمون که رفت و برگشتش نیم ساعته  ، نیم ساعت ،یکساعتم توی پارک قدم بزنم ،،،حالا اگه بخوام بدون خوردن عصرونه اقدام به اینکار کنم دلضعفه  اذیتم می کنه نمی ذاره که از ساعت خوش ، لذت کافی ببرم …

      استاد با این چالش می خوان ما عادتهایی رو ترک کنیم که اوایلش برامون لذت بخش بوده ولی چون زیاد تکرار شده  دیگه لذت نداره و باعث ناراحتی هم شده …

      ولی عادت عصرونه خوردن چهار ساعت بعد از ناهار  هیچوقت باعث اذیت و ناراحتی من نبوده هنوزم نیست  ولی  از اینکه بتونم وعده های غذاییمو  به سه وعده  کاهش بدم برام مهم شده می خوام انرژی کمتری به بدنم بدم تا سیستم زباله سوزیم به کار بیفته و یک رفتار لاغر کننده در پیش گرفته باشم …

      حالا نمی دونم  اصلا عصرونه خوردن عادت بدیه یا نه  باید به همین شیوه ادامه بدم و خودمو اذیت نکنم فوقش یه تغییراتی از نظر مقدار مصرف نون و‌مخلفاتش ایجاد کنم 

      استاد اگر راهنمایی بفرمایید ممنون‌میشم …

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 23 کلمه

        سلام و درود
        این دوره برای تغییر عادت هایی است که از تکرار أن رنج می بریم نه عادت هایی که مشکلی باهاش نداریم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار shahrbanou1346
          1401/02/20 15:12
          مدت عضویت: 1389 روز
          امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 58 کلمه

          سلام استاد  ،  عادت عصرونه خوردن   اذیتم نمی کنه کلی هم لذت بخشه    اما  خودم فکر می کنم اگر حذف یا مختصر بشه  می تونه  یک رفتار لاغر کننده باشه …….    برادر متناسبم  اصلا عادت به خوردن عصرانه نداره   می خوام مث اون  رفتار کنم …مگه  شما نفرمودید که  متناسبها الگوی ما هستن ؟ 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 12 کلمه

            سلام و درود
            برای تغییر عادت اقدام کنید نتیجه رضایت بخش خواهد بود

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 0 از 0 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار shahrbanou1346
              1401/02/21 13:34
              مدت عضویت: 1389 روز
              امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
              محتوای دیدگاه: 15 کلمه

              سلام   ،  مرسی  استاد جان  ،  تکلیف دستم اومد  ،   ادامه  می دم 

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار آرانا
          1401/07/24 18:18
          مدت عضویت: 1018 روز
          امتیاز کاربر: 6412 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 290 کلمه

          سلام استاد عزیز وقتتون بخیر، الان یک هفته هست دوره چالش تغییر عادت را شروع کرده ام اما هنوز نمی‌دانم چه چیزی را باید در خودم تغییر بدهم چون عادت تکرار شونده ای که واقعا آزارم بدهد در خودم پیدا نمی کنم یا شاید در نظر خودم چیز بدی نیست و نیاز دارم کسی از بیرون به من کمک کند، شما گفتین در این دوره نباید حسرت خوردن به دلمان بماند و من مثلا نوشابه گازدار را در مواقع خاص با غذاهای خاص مصرف می کنم، یا بعضی روزها بعد از غذا به فاصله زمانی شیرینی یا یک چیز شیرین میخورم و همان موقع ها ممکن است کمی خودم را سرزنش کنم که نباید میخوردی ولی آیا به این شکل خوردن، عادت غذایی محسوب می‌شود و باید برای همیشه خوردن آن را ترک کنم؟ اگر چند بار در هفته تکرار شود حتما عادت هست؟ مثل کشیدن سیگار که فرمودین با حتی 10 بار مصرف هم طرف سیگاری نمی‌شود. واقعا با خودم درگیرم در مورد اینکه در تصور خودم مصرف بیش از حد ندارم و خیلی از خاطرات شما از چاقی و علاقه تان به غذا در من وجود ندارد و مشکل خودم را علاقه به شیرینی میدانم ولی اگر مشکلم غذا نیست و مصرفم درست است،چرا فقط با رژیم گرفتن و کم کردن غذایم لاغر میشدم؟؟ سوال دیگری که دارم این است که با توجه به شرایط جامعه و مشکلاتی که هست و خبرهایی که ما را احاطه کرده هنوز هم باید بی تفاوت باشیم و اخبار را پیگیری نکنیم در حالیکه حتی نیاز به پیگیری ندارد و همه در هر مکانی درموردش حرف می‌زنند؟ حتی در شرایطی که سایت آموزشی هم فیلتر می‌شود؟ دلم میخواد بدانم شما با این موضوع چطور برخورد کرده اید؟ سپاس فراوان از زحمات شما🙏

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 261 کلمه

            سلام و درود
            وقت شما وقت عالی بخیر
            در مورد سوال اول نیاز نیست حتما به دنبال عادت های مخرب در خودت باشی همین که از رفتارت احساس رضایت داری کافیه
            اینکه چرا اگه از رفتارت راضی هستی پس لاغر نمیشی مگر اینکه رژیم بگیری به این دلیله که وقتی رژیم میگیری انتظار لاغری در خودت ایجاد میکنی اما وقتی رژیم نیستی انتظار لاغری نداری و چه بسا انتظار چاقی هم داشته باشی.
            در مورد سوال دوم با شما موافقم که برخی موضوعات به شکل گسترده تری مورد صحبت و گفتگو قرار می گیره ولی در نهایت قانون جهان هستی همیشه یکسان عمل می کنه
            دنبال کردن هر موضوعی که احساس بد ایجاد میکنه هرگز موجب رضایت خاطر شما نخواهد شد حتی اگر کل مردم دنبا درباره آن صحبت یا اظهار نظر کنند.
            من سعی می کنم مسائل رو حل کنم و کمتر شکایت کنم
            سایت منم باز نمی شد به شکل موقت سرورها رو به ایران منتقل کردیم که باز بشه
            این حل مساله است
            اینکه انسان های زیادی با حکومت مشکل دارند دلیل نمیشه که من هم مثل اونها فکر و عمل کنم.
            اگه باور کنیم که هیچ فرد یا عامل بیرونی در زندگی ما تاثیر نداره نسبت به پیرامون خود نگاه متفاوتی خواهیم داشت.
            مشکل نداشتن من با حکومت به معنای موافق بودن با نگرش و عملکرد انها نیست بلکه به این معنی است که در چند سال اخیر سعی کرده ام دنیای شخصی با افکار و نگرش مورد علاقم رو برای خودم بسازم و از زندگی در آن لذت ببرم فارغ از اینکه دیگران به چه شکل به دنیای پیرامون خود واکنش نشان می دهند
            شاد و موفق باشید

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 10 از 2 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s99malekan
      1401/02/19 12:12
      مدت عضویت: 1342 روز
      امتیاز کاربر: 7470 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 459 کلمه

      سلام به استاد عزیز و دوستان با اراده ام

      من سه عامل رو بعد دو سال با شما بودن و گوش دادن و تمرین عامل اصلی چاقی خودم میدونم‌ولی نه به این معنا که اونا از بیرون هستن.‌اونا عادت های نادرست منن که بخودی خود نمیتونستم جلوشونو بگیرم ولی بهم ثابت شده با این چالش میتونم موفق بشم و افکارشو اول از ذهنم و بعد رفتارشو از جسمم بردارم و ریشه عادت نادرست رو بکنم.‌استاد ریزه خواری من شامل پرخوری های احساسی و عصبی من هم هست و ترس از غذا خوردن نا محسوس در وجودم عامل چاقی من هستن و نمیذارن تلاش هام به نتیجه بشینن.‌استاد میدونم هر عادتی اولش لذتی داشته.خیلیم لذت بخش بوده وگرنه ما انجامش نمیدادیم .مثلا اینکه قبل ناهار ناخونک بزنی. از آبخورشت تا مرغ های سرخکردنی. هر چی خیلی کیف میده .اینکه در یخچالو باز کنی و یه سیب برداری. نیم ساعت بعد یه تیکه کشک .وووووووو فکرشو بکن. بدون محدودیت. بدون فکر به رژیم و کالری شو و اینکه تو سیری یا نه برای لذت وتفریح میخوری. استاد در بار دوم مرور دوره تازه فهمیدم اینا یعنی چی. شما با گفتن این جمله در میثاق نامه که من از امروز خوردن رو لذت و تفریح نمیدانم و فقط بذای رفع نیاز جسمی خود غذا میخورم داشتین روی پرخوری های احساسی ما کار میکردین. واقعا فوق العاده هستین.من اینجا توصیه ای دارم برای هر کسی که داره متن رومیخونه حتمایکی دوبار دوره رو مجدد شروع کنین تازه چیزایی میفهمین که انگار قبلا گوش ندادین. همه اون کارا برام لذت بخش بود .یادآور لحظاتی که چند خواهره چاق دور سفره پدر نشسته بوذیم و‌چجوری میخوردیم. مدت هاست دیگه اونجوری نخوردم.‌لذت غذاهای بچگی. و دقیقا با همون غذاهایی پرخوری میکنم که ریشه در لحظات شاد گذشته من دارن.‌وگرنه این همه میوه و خوردنی تو یخچاله من فقط بعضیاشو زیاد میخورم.هر دم میخورم. بی اراده ….

      ولی بلافاصله بعد خوردن پشیمون میشم. میگم مگه تو تو دوره نیستی. چرا یادت میره. ریزه خواری تعطیله. الان ناهار آماده میشه خوب

      خیلی بهتر شدم. میخوام ادامه بدم .خوب یادمه قبل اینکه براثر اتفاقی دوره رو مدتی رها کنم رفتارم به صفر رسیده بود و نشانه ها بروز کرده بودن……

      در مورد ترس از غذاها چیکار کنم استاد….بخدا زیاد میگم غذاها همه نورن و عشق.نعمت خدان. گاهی خوردن در همه حال رو بد و نا بجا میدونم و میترسم. البته میدونم خوردن موقع گشنگی که خوب وعالیه. ادم که نمیتونه غذا نخوره. پس باید غذاخوردن درستم و بیشترش کنم.غذا خوردن صحیح رو. وقتی ریزه خواریم بیشتر باشه خوب معلومه افکار پریشان و ترس از غذام اون لحظه  بیشتره. رو مواقع درستم تاثیر میذاره.چقد خوبه با کنکاش تو لایه های ذهن میشه جواب ها روپیدا کرد. بخدا نمیدونستم چرا ترس از غذا دارم. چون هنوز موارد نادرست غذاخوردنم بیشتر از درست غذاخوردنمه و چون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 31 کلمه

        سلام و درود
        هیچی نگو
        به شکلی بخور که از خودت راضی باشی
        حتی کاری به احساس قبل و بعد خوردن نداشته باش
        احساس خوردن واقعی نیست
        اما رضایت همیشه واقعیه
        از رفتار خودت راضی باشی کافیه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار shahrbanou1346
          1401/02/20 19:43
          مدت عضویت: 1389 روز
          امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 17 کلمه

          سلام و درود  جناب عطار روشن 

          استاد یعنی چی احساس خوردن واقعی نیست  اما  رضایت همیشه واقعیه ….

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
            امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
            محتوای دیدگاه: 127 کلمه

            احساس تحت تاثیر موضوعات مختلف می تونه قرار بگیره
            مثلا احساس چاقی کنی درحالی که واقعا پرخوری نکرده باشی
            یا اینکه از خوردن غذای خاص احساس چاقی کنی درحالی که به اندازه خورده باشی
            احساس می تونه بر اساس واقعیت شکل نگیره ولی عملکرد همیشه واقعیه
            یعنی وقتی خودت مطمئن باشی عملکردت صحیح باشه خیالت راحته حالا هر احساسی داشته باشی

            مثلا من دیشب درحالی که گرسنم نبود و هیچ نیازی به خوردن نداشتم فقط به این دلیل که دخترم برنج و قرمه سبری می خورد هوس کردم و چند قاشق خوردم
            احساس پرخوری یا چاق شدن و … نداشتم اما واقعیت اینه که مطمئن بودم نیاز به خوردن ندارم و فقط بخاطر هوس کردن خوردم
            اینجا حتی احساس پرخوری یا عذاب وجدان در من ایجاد نشده ولی عملکردم واضحه که نیاز نداشتم بخورم

            برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
            امتیاز: 5 از 1 رأی
            افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
              آواتار shahrbanou1346
              1401/02/21 13:30
              مدت عضویت: 1389 روز
              امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
              محتوای دیدگاه: 16 کلمه

              سلام  استاد  ،  

              پاسختون  عالی و قابل درک بود ،   استفاده  کردم  ،،،،،   تشکر 

              برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
              امتیاز: 0 از 0 رأی
              افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سنا سعادت
      1401/01/16 11:02
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 347 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 86 کلمه

      باعرض سلام وادب، من یکی از لذتهایی ک از عادت بد زیاد خوردن با اینکه کاملا سیر بودم میبردم این بود ک از حس سنگینی بعدش خوشم میومد بخصوص وفتی ناراحت ونگران بودم، چون احساس خواب الودگی میکردم وزود خوابم میبرد وکمی از استرس دور میشدم، دوم اینکه همون زمان فکرم از مشکل اضافه وزن دور میشد وحس رهایی داشتم، وفتی مهمون بودم یا مهمان داشتم برای رضایت طرف مقابل بیشتر میخوردم تا حس خوب بودن وارز ش مند بودن رو بهش بدم، دیگه یادم نمیاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/12/19 01:40
      مدت عضویت: 1649 روز
      امتیاز کاربر: 28031 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 822 کلمه

      سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان پر انگیزه ام 

      من از وقتی که برای چندمین  بار  وارد این چالش شدم و کامنت دوستان  رو خواندم  متوجه شدم چقدر تغییر کردم چقدر عادتهای گذشته رو یا اصلا ندارم یا کمرنگ دارم مثلا من خیلی وقته علاوه بر اینکه با چایی شیرینی نمی‌خورم بلکه  خود چایی رو هم دیگه نمی‌خورم وبهش علاقه ندارم  و یا خیلی وقته به جای اینکه بعد از خوردن صبحانه یه تیکه شیرینی بخورم. دیگه از همون اول شیرینی دلخواهم  رو  به اندازه نیازم  برمیدارم و با شیر در صبح میخورم و دیگه  ولع به شیرینی خوردن  ندارم و یا اینکه خیلی وقته به جای اینکه قبل از اومدن همسرم از سر کار و ناهار خوردن با همسرم  با ته دیگ و غذاها  و خورشت‌ها ته بندی نمیکنم و به جاش هر وقت گرسنه بودم در هر زمانی خودم غذا میکشم وبه تنهایی میخورم  و اینطور ریزه خواری کمتری دارم ویا اینکه خیلی وقته خواب بعد از ظهری ندارم که بعدش گرسنه بشم و بخوام برم سراغ قابلمه ها و کلی  سر پایی غذا بخورم چون وقتم برنامه ریزی شده هست و فقط شبها می‌خوابم  و یا خیلی وقته که چون به پسرم خودم غذا نمیدم و ایشون در خوردن کاملا مستقل هستن منم با هر بار غذا دادن به اون خودم کلی غذا نمی‌خورم و ریزه خواری نمیکنم  و……خلاصه کلی تغییرات دیگه که اگر بخوام بشمرم واقعا زیاد هستن  پس با  قدرت میگم من تغییر کردم و فوق العاده تر شدم و کلی از عادتهای اشتباهم رو دیگه الان که در دوره هستم ندارم فقط دوست دارم در یک مورد بهتر رفتار کنم اونم این هست که وقتی غذایی از نظر من خوشمزه بود و یا از اون  خوشم اومد بیشتر ازنیازم نخورم و مطمعنم این کار من و این رفتار نادرست من با بودن در این دوره  بهتر میشه .

      و اما من با وجود اینکه می‌دونم بعد از انجام این کارپرخوری  اذیت میشم ولی هر بار در این شرایط قرار می‌گیرم ممکنه تکرارش کنم و تکرارش  من رو ناراحت کرده ومیخوام تغییر کنم و اما  باید من بتونم  مزیت‌های این کارم رو بنویسم تا بدونم اون کار در همون لحظه برای من یه لذت های داره که من انجامش میدم پس من نباید ازاین کارم متنفرم باشم چون تنفر باعث میشه  این کار به من بچسبه  و بر عکس باید من با اون در صلح باشم  پس الان میگم  من چه لذتهایی  با این کار بردم و با این رفتارم  دوست میشم و از اون تنفر ندارم .:

      ۱)  من وقتی غذایی  رو دوست داشته باشم  مثل فست فود ها و ساندویچ ها زیادتر از نیازم  میخورم چون این کار لذت محدود نبودن و رژیم نداشتن رو به من میده .

      ۲)من وقتی چیبس و پفک  بخرم و یا جایی ببینم  زیادتر از نیازم میخورم چون  این کار  لذت این رو به من میده که من دارم بیخیال همه چیز  و تذکرها که  میدن و باید و نباید ها اون طور که دلم میخواد غذا میخورم  و لذت میبرم و بازم حس آزادی و رهایی  از تمام  چارچوبها رو دارم .

      ۳)من وقتی غذایی رو دوست داشته باشم  و یا خوشمزه باشه بیشتر میخورم و با این کار به این لذت میرسم که من تا قبل از اینکه  غذا تموم بشه و من دیگه طعمش رو نفهمم  من اون جور که خواستم خوردم .

      ۴)من وقتی غذایی رو دوست داشته باشم و یا خوشمزه باشه  بیشتر میخورم  و با این کار به این لذت میرسم که انگار دارم یه کار لذت بخش انجام میدم و از زندگی بیشتر لذت میبرم و بهتر استفاده میکنم .

      ۵)من وقتی غذایی و یا فست فودی و یا هله هوله ای مثل پفک و چیبس رو بیشتر از نیازم میخورم  با این کار به این لذت میرسم که  دارم انتقام حوصله سر رفتن و بی تنوعی در زندگی و کسل بودن و  یا چون پولش رو دادم و یا چون اومدم تفریح و …. رو میگیرم .

      ۶) اصلا در بعضی مواقع خاص مثل مهمانی و رستوران و یا جشن تولد و یا در مواجه شدن با یک سفره ی رنگین و یا مواحه شدن با یک غذای  خوشمزه  و …  یکم بیشتر از نیازم خوردن برای  من در همون لحظه ی خوردن  لذت بخش بوده و شایدم الان هنوز باشه و فکر میکنم در هر شرایط خاص مثل مهمانی و  جشن و … و یا در مواقع روبه رو شدن  با مواد غذایی  دلخواهم  در هر وعده غذایی  و با بیشتر خوردن. من بیشتر از زندگی خودم  لذت میبرم و حس سر خوشی و شادی  در من به وجود میاد ولی به محض آگاه شدن به کارم و زنگ هشدار. به صدا در آمدن با فشار شکمی و سنگینی و … سریع پیشمون میشم که چرا  این کار رو کردم  و اما جدیدا با بودن در دوره ها خیلی این رفتارم کمتر شده چون تمام حواسم  به  نیاز جسمم هست  ولی بازم  باید مهارتم بیشتر بشه و خطاهام   کمتر و کمتر بشه.

      من یه شگفتی ساز موفق  هستم که به زودی  رفتارهام با هدفم همسو و مطابق  میشن 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/12/17 16:15
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 12586 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,523 کلمه

      سلاام

      من خیلی با خودم فکر کردم به اینکه گفتید ما اسیر عادتامون نیستیم . من دقیقا همین حسو داشتم با اینکه اینو بار ها شنیده بودم ولی اصلا توی ذهنم نبود که من خودم دارم با اختیار و اراده خودم بیش از حدم غذا میخورم . خیلی به ریشش فکر کردم همش به خودم گفتم منکه داشتم خوب پیش میرفتم چیشد که یهو وسط مسیر لاغری، پرخوری اومد جز عادتای بدیهیم و همش تو ذهنم تکرار میشد که : تو پرخوری عصبی داری ، تو بیماری داری و همینطوری نمیشه درمانش کرد باید یه کاری از بیرون برای خودت بکنی ولی همش این میومد توی ذهنم که استاد میگفتن اصلا چیزی به اسم پرخوری عصبی وجود نداره و هر چیزی که هست مربوط به ذهنه و مثالایی میومد توی ذهنم که کلی آدم فقط با دیدن چند جلسه فایل رایگان توی سایت علایقشون تغییر کرده بود و خیلیایی که فکر میکردن پرخوری عصبی دارن بعد از یه مدت که در معرض این آگاهی ها قرار میگرفتن میدیدن دیگه ولعی برای خوردن ندارن . من خیلی با خودم فکر کردم و دیدم اگه واقعا پرخوری عصبی یه بیماری بود که نباید با چند تا حرف جدید شنیدن و نوشتن یه سری اطلاعات رو کاغذ و یا حالا سایت این بیماری حل میشد! مگه وقتی یه نفر دستش شکسته با فایل گوش دادن و نوشتن درباره ی چیزای جدیدی که یاد گرفته ، استخون دستش جوش میخوره؟! پس این بیماری ای که توی ذهنم واسه خودم ساخته بودم و اسمشم گذاشته بودم پرخوری عصبی واقعیت بیرونی نداشت و تنها چیزی که بود توی ذهنم بود . دست شکسته واقعیت عینیه و با فایل گوش دادن درست نمیشه ولی پرخوری عصبی چیزیه که خیلی ها با گوش دادن این فایلا تونستن بر طرفش کنن تازه نه اینکه پرخوری رو بر طرف کنن و به قصد اون کاری انجام داده باشن بلکه در امتداد مسیری که داشتن یه روزی چه از گفته ی دیگران چه خودشون ، متوجه شدن که دیگه علاقه ای به بیشتر خوردن ندارن و این کامل حل شده .

      اگه پرخوری یه چیز ذهنی نبود امکان نداشت با انجام تمرینات مربوط به ذهن و باورساختن حل بشه . 

      خلاصه اول برای خودم حلش کردم که پرخوری عصبی بیماری ای نیست که با قرص و دارو و روانپزشک حل بشه هر چند میشه گفت پرخوری عصبی اصلا بیماری نیست مثل اینکه به یه نفر بگی چون هر روز نماز میخونی بیماری! برای یه نفر نماز خوندن جز عادتاش شده برای یه نفر پرخوری و هر دو شخص دارن یه کاری رو هر روز تکرار میکنن و شاید فکر کنن دست خودشون نیست . 

      دوم اینکه ریشه یابیش کردم ؛ من از اولای مهر امسال به خاطر تصمیمی که توی زندگیم برای خودم گرفتم خیلی نگران بودم اینکه اصلا ارزششو داره؟ اینکه اگه نتیجه نده چی؟ و هزار تا فکر دیگه همشون هجوم اوردن به مغزم و من یادم نمیاد خود آگاه بوده باشه اما شروع کردم عادتای خیلی وقت پیشم که فکر میکردم آرامش بخشن رو انجام میدادم و تازه چند روز بود که از تصمیمم میگذشت که من کرونا گرفتم گرچه میدونم این بیماری ای بود که به خاطر از تعادل خارج شدن ذهنم به سمت خودم کشیدمش و با اراده ی خودم بیمار شدم چراکه در ذهن الهی و در دنیایی که با ارده ی خدا پیش میره بیماری وجود نداره و من چون میخواستم با ارده ی خودم زندگیمو اداره کنم نگران شده بودم و ناراحت بودم خیلی ناراحت بودم ، احساس تنهایی و دور افتادن میکردم بیمار شدم و همون زمانا بود که یادم میاد کم کم شروع کردم به بیشتر خوردن یادمه یه بسته خرمای چند کیلویی رو توی یکی دو هفته تموم کردم هر بار میرفتم سر ظرفش 15-20 تا خرما برمیداشتم میخوردم و چون مریض بودم به خودم میگفتم اشکال نداره بخور تقویت میشی و این کار کم کم شد جز عادتام پس اگه بخوام لذتایی که این کار برام داشت رو بگم یکیش این بود که در مراحل اول هم از خوردنش احساس رضایت داشتم و هم بعد از اون. انگار توی ذهنم این بود حالا که به خاطر تصمیم جدیدت قراره کلی سختی بکشی پس باید یه جور دیگه لذت منو تامین کنی و برای ذهن قدمیه من خوردن و پرخوری یکی ازون لذتای خیلی ناب بود اون قسمت ذهنم که مسئول لذت بردنه منه و پرخوری باهم رفیقای قدیمی بودن که بعد از چند ماه تازه همو پیدا کرده بودن و چون من کنترلو داده بودم به اون بخش ذهنم، اونم همش دلش میخواست با اون رفیق قدیمیش وقت بگذرونه و همیشه جلوی چشمش باشه. پس وقتی اون قسمت ذهنم میگفت تو الان شادی منم شاد بودم و چند دقیقه به چیزای بیرون از محدوده لذت بخش خودم فکر نمیکردم و دقیقا از لحظم لذت میبردم. بعدا این رفتار برام عذاب آور شد چون دیدم واکنش اطرافیانم بهم تغییر کرده و مثلا مامانم با تعجب بهم نگاه میکرد و میگفت این هسته خرماهای توعه؟ منم با خجالت میگفتم آره ولی یکمم ذوق میکردم که توانایی دارم این همه خرما رو توی یه روز بخورم . البته مامانمم رضایت داشت چون من چندین ماه بود که به درست رفتار کردن عادت کرده بودم و اصلا یادم نمیومد پرخوری چی هست و همیشه مامانم حرص میخورد که تو هیچی نمیخوری و ببین چقد ضعیف شدی و بعد میدید که من بعد مدت ها که این رفتارو نداشتم کلی چیز خوردم خب معلومه که تو خانواده ای که خوردن=همه چیزه و هر کی بیشتر میخوره قوی تر و بهتره مامان و بابام هم از دیدن من توی اون وضعیت خوشحال میشدن . خلاصه گذشت و من به این رفتار خودم رسیدگی نکردم و سرم مشغول به چیزای غیر از آموزش های لاغری با ذهنم شد و الان که اینجام از این رفتار خودم ناراحتم وگرنه قبلش این رفتار به شدت برام لذت بخش بود الانم لذت بخشه ولی فقط در حین انجامش و حالا میخوام بگم پرخوری کردن و بیشتر از نیاز بدنم خوردن چه لذتای دیگه ای برام داره؛

      یکی دیگش به جز اینی که توضیحشو دادم و گفتم باعث آرامشم میشد اینه که میتونستم فرار کنم و بشینم با اون دوتا رفیق قدیمی کلی خوش بگذرونم بدون اینکه توی اون لحظه ها به فکر هزاران مسئولیتی باشم که روی دوشمه.

      پرخوری برام مثه زنگ تفریحه چطور بچه ها توی مدرسه کل زمان کلاسو به عشقه زنگ تفریحا سر میکنن؟ منم دقیقا همین طورم و تمام زمانی که دارم کارامو انجام میدم به عشق اینه که یکم از اون حجم غذا و خوراکی هایی که توی زنگ تفریح قبلی در حد ترکیدن خوردم کم بشه و من کوچک ترین دستوری مبنی بر اینکه الان وقته خوردنه دریافت کنم و سریع از سر کارام پاشم و برم چیز بخورم. هر چی بیشتر پرخوری کنم بیشتر زنگ تفریح دارم و این یعنی زمانای بیشتری هست که من خوشحالم. پس پرخوری برای من تداعی کننده ی خوشحالیه و احساس میکنم دارم کاری رو انجام میدم که احساس خوبی بهم میده.

      یکی دیگه از لذتاش اینه که من وقتی دارم چیز میخورم دقیقا توی لحظم همیشه دلم میخواست طبق چیزی که بقیه میگن توی لحظه زندگی کنم ولی همیشه یه گوشه ی ذهنم یا حسرت گذشتست یا نگرانی های آینده اما وقتی دارم میخورم به هیچ کدوم اینا فکر نمیکنم حتی وقتایی که به خودم میگم نخور بعدا پشیمون میشی سریع این حرفا از ذهنم میره کنار و برمیگردم سر لذتی که داشتم میبردم پس پرخوری باعث میشه از اون لحظه ای که توشم لذت ببرم و توی لحظه زندگی کنم.

      یکی دیگه از خوبیاش رضایت بقیست مخصوصا مامان بزرگم. مامان بزرگ من عاشق دیدن بقیه در حالت خوردنه همیشه دلش میخواد بقیه و خودش در حال خوردن باشن و مدام به همه اعضای خانواده خوراکی تعارف میکنه و من وقتی پرخوری میکنم صدای مامانجونمو میشنوم که بهم میگه بخور خوبه . بابا تو که چیزی نخوردی . من عاشق چیز خوردن صباعم که همه چیزو با اشتها میخوره . یا وقتی به بچه های دیگه میگه از چیز خوردن صبا یاد بگیرید البته اینا بیشتر مربوط به بچگیمن ولی الانم کمو بیش همینطوره و همین به من یاد آوری میکنه که من با این کارم رضایت یه نفرو جلب کردم پس من پذیرفته شده و دوست داشتنیم برای اون شخص و این احساس برای آدم یاد آور چیز خوبیه اینکه بدونی توی این دنیا یه نفر هست که پشتته و هواتو داره و هر کار بکنی بازم ازت رضیه حسیه که همه دنبالشن و من وقت پرخوریم این احساسو دارم.

      یکی دیگه از خوبیاشم اینه که وقتی پرخوری میکنم زود به زود گرسنم نمیشه و مجبور نیستم از جام پاشم برم چیز میز بردارم بخورم.

      یکی دیگه از چیزایی که پرخوری رو برام جذاب میکنه احساس ثروتمند بودن و دارا بودنه من اگه آدم فقیری بودم که نمیتونستم این همه غذا درست کنم و بخرم و بخورم پس وقتی پرخوری میکنم به من نشون میده که من آدمیم که میتونه بیشتر از حد عادی خرج کنه و به خودش برسه همیشه وقتی بچه بودم توی کارتونا یه پادشاه چاقو نشون میداد که یه تیکه رون مرغ سوخاری توی دستشه و گازش میزنه و میخورتش. وقتی پرخوری میکنم احساس میکنم همون پادشاهم که تونسته این همه غذا بخوره .

      فعلا همینا به ذهنم میاد و بی صبرانه منتظر فردا بشه تا جلسه ی بعدی رو ببینم

      ازتون ممنونم استاد عزیز 

      خدایا شکرت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 39300 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 266 کلمه

      سلام استاد عزیز
      خسته نباشید
      عادتی که داشتم خوردن شیرینیجات حداقل ۲بار در هفته با چای عصر بود.
      الان اگه بخوام در مورد لذتهاش بگم،
      نمیدونم چرا هیچ خوردنی به این اندازه خوشحالم نمیکنه
      حتی اگه همسرم بگه بزاریم شب باهاش چای بخوریم میگم نهههههههه آخه دوست دارم حتما عصر باشه،
      شده لذتبخش ترین قسمت زندگیم😳😞😒
      ۱)احساس میکنم نزدیکهای غروب یکم دلم میگیره و این رفعش میکنه
      ۲) کنار همسرم و دخترم میشینم و لبخند اونارو میبینم که احساس خوبی دارند با خوردن این شیرینیها
      ۳)از اینکه با انگشتام دارم خامه رو میخورم اون لمس کردن خامه و لیس زدن انگشتام نمیدونم چرا اینقدر برام لذتبخشه و هر بار که چای رو قورت میدم از اول شروع میشه لذتش چون میشوره میبره:)
      [توروخدا کمکم کن استاد چرا من اونقدر دوست دارم با انگشت خامه یا مثلا ترکیب عسل و ارده بخورم آیا این رو باید ترک کنم ؟
      با انگشت خوردن؟]
      ۴)همسرم میگه اون لحظه چهرت ازش شادی میباره،
      اما اون میگه اون عادت رو اصلا نداره و براش مهم نیست، همیشخ بخاطر من ازش استقبال کرده.
      ۵)اکثرا من احساس سرما میکنم و پاهام گاهی اگه سردم باشه درد داره،
      این حرکت خیلی گرمم میکنه،
      شاید براتون خنده دار باشه 🙂
      ۶)کلا از همون لحظه که میرم این شیرینی رو بخرم مثلا ۶عدد،هیجان دارم و احساس خوبی دارم،
      آخه فقط یه جا هستش تو شهر ما همون روز درستش میکنه و تا شب تموم میشه خیلی تازه و باکیفیت و تمیزه 🙂

      الان دیگه گفتم با این حرفام که از این عادت متنفر نیستم و دوستش دارم
      ولی به خاطر ضررهایی که من با این رفتار اشتباه به خودم ،دخترم و همسرم میزنم باید ترکش کنم.
      ازتون ممنونم استاد برام پاسخ بنویسید
      بازم سپاس فراوان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mahbobeshahla486@gmail.com
      1400/12/08 07:17
      مدت عضویت: 820 روز
      امتیاز کاربر: 215 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 114 کلمه

      سلام بخاطر  اینکه بجای احساس گرسنگی ساعت برام مهم بود همیشه تو خونه امون غذا وضیعت مرتبی واماده ای داشت

      در ساعات دیگر روز هم که زمان غذا خوردنم نبود کمتر اذیت میشدم از چیزی نخوردن

      این نظم وترتیب در امور دیگه هم مثل خوابیدن به موقع وبیدار شدن به موقع اثر گذاشته بود

      چون موقع ناهار حتی اگه گرسنه نباشم سر ساعت مشخص حتما غذا میخورم وسالهاست شام نمیخورم واین کار مثل یک دیسپلین محکم برام اجرا شده و زیاد هم سخت نبوده با توجه به انگارهای زیاد چاقی که دارم ولی اضافه وزن زیادی ندارم

      شاید چون قبل از احساس گرسنگی شروع به خوردن میکنم ولع کمتری دارم

      از شما ممنونم وارزوی موفقیت همه دوستان رو دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1400/11/20 16:47
      مدت عضویت: 1708 روز
      امتیاز کاربر: 18858 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 50 کلمه

      سلام استاد خوبین ؟ 

      ببخشید استاد برای هر دیدگاه که علامت مثبت منفی برای بزرگ کردن وکوچک کردن فونت گذاشتین میشه با یک بار تنظیم همه ی دیدگاه ها تنظیم بشن به فونت دلخواه ؟کمی سخته هر بار که یک دیدگاه رو می خونی هر دفعه فونت رو باید تغییر بدیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 7 کلمه

        سلام و درود
        به واحد فنی ارجاع شد

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/11/20 12:59
      مدت عضویت: 1354 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 329 کلمه

      سلام

      ۱ وقتی که من پرخوری میکنم وادامه میدم خوردنمو بعد سیری احساس خوب ثروت مند بودن واحساس اینکه همه چی توی خونمون داریم ونعمتمون فراوان رو بهم میده واین به من احساس آرامش میده

      ۲از فواید دیگر این رفتار اینکه زمان بیشتری رو درکنار همسرم سپری میکنم وهمینطور درکنار دیگر عزیزانم واحساس خوبی بهم میده 

      ۳ وقتایی که تلویزیون میبینم وهمزمان هم پرخوری میکنم به من احساس لذت ورضایت بیشتری از دیدن برنامه تلویزیونی میده ومنو خوشحال تر میکنه

      ۴ از سر رفتن حوصله من واحساس ناراحتی من جلوگیری میکنه 

      ۵ پرخوری من به من هدف میده وقتی پرخوری میکنم احساس عذاب وجدان میگیرم وتصمیم میگیرم کاری برای خودم انجام بدم ومنو مشغول وهدفمند میکنه واز پوچی منو نجات میده وبی هدفی

      ۶بیشتر خوردن ومتنوع خوردن من بعد سیری یه جورایی حس تنوع طلبی که درامور دیگه نمیتونم داشته باشمون رو اقناع میکنه ومنو خوشحال وراضی میکنه تا حدی واز فکر وخیال به نداشته هام منو رها میکنه موقتا

      ۷ پر خوری من باعث میشه که همسرم هم با اشتها تر غذا بخوره وبیشتر لذت ببره حتی زمان بیشتری روصرف تعریف وتمجید از غذایی که پختم کنه واین حس قشنگ قدردانی منو خوشحال میکنه 

      ۸پرخوری وخوردن چیزای مختلف بعد از سیری به من یادآوری میکنه که بقیه به فکر من هستن وازم مواظبت میکنن وهوامو دارن مثلا وقتی خونه مادرم هستم بعد غذا میوه وشیرینی وتنقلات میاره ومحبتشو با این کار بهم نشون میده محبتی که منو خوشحال میکنه وحس بیکس نبودن وخانواده داشتنو بهم یادآوری میکنه 

      ووقتی خودم توی خونه خودم پرخوری میکنه همون احساس برام تداعی میشه 

      حالا که خوب دقت میکنم میبینم اونقدرا هم از پرخوری کردن متنفر نیستم ودرواقع باهاش دوستم که هوای منو داره تا از مشکلات حاد روانی درمن جلوگیری بشه واحساس خوبی بهم میده تا بهتر زندگی کنم 

      وهمینطور نیتش خیره درواقع هدفش مواظبت ومحافظت از من 

      اما دراصل این رفتار من انتخاب کردم تا سپردفاعی من دربرابر مشکلات وناملایمات زندگی باشه 

      واین رفتار هیچ اختیار واجبار وقدرتی نداره برای من 

      من خودم ذهنمو برنامه ریزی کردم تا اینجوری مواظب من باشه وبهم مهر بده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatemehamini22101340@gmail.com
      1400/11/10 22:00
      مدت عضویت: 841 روز
      امتیاز کاربر: 254 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 391 کلمه

      با سلام خدمت استادم جناب عطار روشن و دوستان همراه صحبت از عادت هاست ، کدوم عادت ؟؟ عادت پر خوری ، عادت تند غذا خوردن ، عادت خوردن تنقلات ، عادت ، خوردن چای با قند خرما بیسکویت ، کیک 

      این ها برای من همه به جز پرخوری  لذت بخشن

      زمانی احساس بدی بهشون پیدا می کنم که در خوردنشون افراط می کنم ، تنها بعد از پر خوری احساس بدی دارم ، چون همیشه این رفتار بعد از خشم ، ترس ، استرس  ، در من آشکار میشه ، من برای فروکش کردن خشم ، به پر خوری رو میکنم ، وقتی استرس دارم این رفتار در من تکرار میشه ، بعد از ترسیدن پرخوری سراغم میاد ، برای همین همیشه از پرخوری نفرت دارم ولی چرا اینکار و انجام می دم ، سوال اینجاست اگر  این رفتار در من احساس تنفر ایجاد می کنه چرا انجامش میدم ، تا به حال بهش فکر نکرده بودم ولی با گوش دادن به این فایل ساعت ها به این موضوع فکر کردم  ، پس چرا انجامش میدم ، بعد از ساعت ها جواب و پیدا کردم ، چون تنفری که بعد از پرخوری در من ایجاد می کنه کمک میکنه که حواسم از موضوعی که در من  خشم ، ترس ، و استرس ایجاد کرده ، پرت بشه ، و من همیشه  برای فرار  به پر خوری رو میارم ، پس این پرت شدن حواس برای من لذت بخشه و من دنبال همون لذته هستم ، ولی حالا سوال چرا رفتاری که حس لذت میده ، چرا بعد از تگرارش احساس تنفر دارم ، جواب چون من فهمیدم پر خوری برای  من بهترین راه فرار از حقیقته ، کدوم حقیقت ؟؟، حقیقت خشم ، ترس ، استرس ، این ها واقعیت های زندگی هستن ولی من ازشون فرار می کنم و برای فرار از اینها راحت ترین راه و  انتخاب میکنم ، خوردن همیشه در دسترسه هر جا باشی در هر شرایطی باشی ، خوراکی ها همیشه در دسترس هستند این ها خشم و استرس و ترس ودر  من کم می کنند ، کار مسکن و مرعین و انجام میدن ، من و نسبت به مشکلی که دارم بی حس می کنند ،  ولی همیشه بعد از مصرفشون حس بدی به من میدن 

      شاید روزی برسه بتونم با این عادت به صلح برسم ممنونم  استادم به خاطر کشف این راه و این کار  خوبتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 564 کلمه

      با سلام و سپاس خدمت استاد عزیزم و همراهان خوبم عادت هایی که دوست دارم که ترک بشن:                                           1_ اضافه خواری                       2_ تند خوردن غذا

      این عادتها واقعا برام لذت بخش بودن و هستن یا اصن گاهی اوقات واقعا دلم میخواد زود سیر نشم تا بتونم بیشتر بخورم در عین اینکه لذت بخش هستن مثل دو روی سکه اند و آزار دهنده هم هستند، خصوصا زمانیکه جلوی آینه میریم و طبقه هایی از چربی رو مشاهده میکنیم یا لباس دلخواهمونو نمیتونیم بخریم یا اگه ام خریدیم راضی نمیشیم که به خودمون بگیم این لباس بهمون میاد.. خلاصه برای اینکه بخوایم عادتامونو تغییر بدیم (عادتهایی که دوست نداریم) به عادتهایی که میخوایم، باید ببینیم و کندوکاو کنیم که چرا ما اونارو تکرار میکنیم؟، و پس از بررسی متوجه میشیم حتما تکرارشون لذتهایی در پی داشته انقد که خواستیم تکرار کنیم در غیر این صورت عادتهای زیاد مطلوبی هستند که خیلی از انسانها اونهارو نه تنها تکرار نمیکنن حتی به مرحله یک هفته انجام و تکرار نمیرسونن مثل سالم خواری، کتاب خواندن مستمر، ورزش مستمر و مفید و…. لذتی که بعضی از کارها دارند به قدریه که مغز تمایلی به تغییر اون نداره و حتی با گذر زمان یادآوری میشه… مثلا من میخوام به اندازه غذا بخورم و یه مدتی مثلا یکماه خوب و درست رفتار میکنم اما همچنان نجواهای منفی ذهن دارن میگن بخور بیشتر بخور حالا چی میشه مگه و… لذتی که اون عادت میده بسته به تکرارش قدرت هم همراش هست ( مراجعه کنید به کتاب قدرت عادت چارلز داییگ) . لذت و سرخوشی که اضافه خواری بهم میده واقعا خیلیه 

      1_ حس گرسنگیمو برطرف میکنه

      2_ از اینکه احساس سیری کامل بعد از اضافه خواری میکنم واقعا لذت بخش

      3_ یه حس اطمینان چند ساعته به من میده که برای چند ساعت لازم نیست که من چیزی بخورم

      4_ احساس شادی و رضایت میده مثلا دارم یه فیلم نگاه میکنم و با خوردن احساس لذت بیشتری دارم

      5_ وقتی یه جاهایی استرسی میشم، یه جاهایی حرف اشتباهی میزنم یا کار اشتباهی انجام میدم مثل مسکن عمل میکنه انگار با خوردن، درد ناشی از کار اشتباه به حداقل میرسه

      6_ فکرم راحت و برای چند ساعتی به چی بخورم چی نخورم، کی بخورم فکر نمیکنم

      7_ یک حس اطمینان میده که تو غذاتو خوردی و فعلا نیاز نداری پس کاراتو میتونی بهتر انجام بدی

      8_ یک حالتی از آرامش ذهنی رو بهم میده که وصفش یه مقدار سخته و فقط میتونم بگم بعد از خوردن حالم خوب میشه

      تند غذا خوردن هم یسری لذتهایی برای من داره:

      1_ زودتر به خواستم (غذا) میرسم

      2_ با تند غذا خوردن درد ناشی از گرسنگی ( که اغلب درد روانی) کمتر میشه و زودتر رفع میشه

      3_ شاید هم تو ذهن من اینجوریه که میشه بیشتر غذا خورد

      4_ یادمه بچه که بودم آروم غذا میخوردم و همه به من میگفتن که هنوز غذاتو نخوردی، زشته همه منتظر تو هستن و من از این بابت ناراحت میشدم و وقتی بزرگتر شدم و کم کم به مرحله اضافه وزن رسیدم تند تند غذامو میخوردم که بقیه نگن که چقد غذا میخوره 

      5_ یجورایی انگار مغز گول میخوره و من  میتونم غذای بیشتری بخورم.

      امیدوارم در این مسیر زیبا به لطف پروردگارم و توضیحات مفید استاد همه ی ما بتونیم به خواستمون که موفق شدن در ترک یا تغییر عادت هستش برسیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mohammadmahdiebrahimi@gmail.com
      1400/10/30 21:12
      مدت عضویت: 952 روز
      امتیاز کاربر: 193 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 243 کلمه

      با سلام خدمت اسناد عزیز و سایر دوستان.   ممنونم استاد از این فایل زیبا . این ماییم که اصرار به انجام آن رفتار داریم داریم نه اون عادتی که منجر به تکرار ان رفتار شده است. من از چاقی لذت بردم چون هر کس من رو می دید می گفت چه صورت  تپل وقشنگ و زیبایی داری و ذوق زدم که چقدر خوبه که چاق هستم  .عادت اینکه زیاد ناهار می خوردم تا حد خفگی مزیتی گه برای من داشت خیلی از خوردنش لذت می بردم و بعدش راحت میخوبیدم . چای خورن عصر با خرما و یا کیک و کلوچه عادت هر روز من شده بودو من از خوردن کیک و کلوچه لذت می بردم .ساعت ها تو گوشی دور میزدم تا کارهام رو انجام ندم مثل غذا درست کردن و کار بانکی و اداری و..

      …هر شب بعد از خوردن شام حتما باید تنقلات مثل تخمه و   پفک و…. مصرف میکردم و از خوردن آن ها واقعا لذت می بردم. باقیمانده غذای بچه ها رو باید می خوردم با این توجیه که اگه دور ریخته بشه گناه می کنیم و بسیار خوشحال بودم که با این کار گناه نمی کنم.همین موضوع  در مورد ته دیگ هم بود.از اینکه بعداز ظهر حتما باید دو ساعت بخوابم.از خوابیدن زیاد بعدازظهر لذت می بردم. اینکه اصلا تا سوپری هم نمی رفتم و صبر می کردم حتما حتما همسرم بیاد که بره خریدکنه و من از این بهانه برای بیرون نرفتن لذت می بردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mohammadmahdiebrahimi@gmail.com
      1400/10/28 14:49
      مدت عضویت: 952 روز
      امتیاز کاربر: 193 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 192 کلمه

      با سلام به استاد عزیز و سایر دوستان همراه. من از ناهار خوردن زیاد تا حد خفگی ِخیلی بدم میاد  و اگه هر روز نه اکثر اوقا ت پرخوری میکنم که با این فایل زیبا آموختم چطکر آن را اصلاح کنم ارتباطم را با ناهار زیاد صمیمی کرده و با او دوست می شوم . دوم اینکه هر روز عصر چه گرسنه باشم چه نباشم باید تا حد سیری خرما یا کیک یا شکلات با چای بخورم سوم اینکه تنقلات بخصوص به پفک علاقه زیادی دارم که این عادت نیز باید ترک شود و چهارم اینکه کارهایم را  مثل بانک و آرایشگه و.. خیلییی به تعویق میندازم که باید این رفتار هم اصلاح بشه چون از شون متنفر هستم و با اون کارها  رابطه دوستانه برقرارکنم نمیدونم در این زمینه برداشتم درست بوده یا نه در خصوص تر ک عادت خوردن و آداب غذایی کاملا قابل درک هست اما آیا این مطلب رو میتونم به کارهای روزمره ربط بدم ؟ و اینکه هر وقت نان تازه باشد هر نوع نانی که باشد لواش و یا  تافتون  یت سنگک بربری و… تا حد خفگی میخورم و از این کار نیز در عذاب هستم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1400/10/25 09:57
      مدت عضویت: 1438 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 378 کلمه

      سلام براستادعزیز ودوستان همراه

      فکرکنم چهارماهه پیش بود که من باراولی که داشتم این فایل رو گوش میدادم وتمرینشو انجام دادم .

      رفتاری که دوست نداشتم این بود که با یک استکان چای کلی ساقه طلایی میخوردم طوری که من ماهی ۱۵ تا و سالی ۱۷۹ تا بسته ساقه طلایی میخوردم و این رفتار رو نمیتونستم ترک کنم .

      اثلا بدون اون چایی برام مزه نداشت .

      تا اینکه به این قسمت آموزش رسیدم و تمریناتشو انجام دادم.

      یادم میاد موقع خوردن صبحونه بودم یک دونه  ساقه طلایی رو گرفتم ومیخاستم با چای بخورم قبل از خوردن عمیقا نگاش کردم با محبت باعشق که اینهمه سال تو به هم انرژی دادی وطعم خوردن چای رو برام لذت بخش کردی و من همش ازت بدم میومد ازش معذرت خواهی کردم بغض گلویم رو گرفت و بیسکویت را بردم پیش نایلکسی که پر بود داخلش بسته های ساقه طلایی. و بهش گفتم نگاه کن من اینهمه ازت دارم وهست پس فراوونیه اگه تموم شد قول میدم بازم بخرم .

      وکلی ازش تشکر کردم .

      اون روز حس عجیبی داشتم وهمون یک دونه رو خوردم و دهنم بسته شد . وهرسری چشم به بسته های ساقه طلایی میافتاد لبخند میردم و به خودم میگفتم اینهمه دارم و کمبود نیست .

      به طرز عجیبی روزهای بعد دیدم مصرفم هر روز کمترمیشد و من هر روز موقع خوردن ساقه طلایی خوب نگاش میکردم ولبخند میزدم . حس خوبی بهش پیدا کردم .

      کم کم دیدم اصلا میلی به خوردنش ندارم . چندتاش مونده بود که نخوردم و سری جدید رفتم کلوچه خریدم وطعم بیسکویت در دهنم کلا تغییر کرد.

      چون از بس شنیده بودم ساقه طلایی بیسکویت رژیمی هست واین باور باعث شده بود میلم به خوردنش زیاد بشه و یک عادت غیرقابل ترک بشه تو ذهنم .

      منی که سال ۱۷۰ یا۱۸۰ بسته ۱۰ تایی شو  میخوردم نه تنها لاغرنشدم بلکه قندم رفته بود بالا. 

      اون سری که آزمایش گرفتم هم قند وهم چربی به شدت اومد پایین . بدون اینکه حتی یک دونه قرص بخورم .

      الان میخام عادت کیک خوردن روزانه ام که با چایی هست رو تغییر بدم . چون چای رو به خاطر کیکش دوست دارم نه هیچی .

      الان میخام چای بخورم باعشقم کیک .

      که مزه خوبی به خوردن میده

      انرژی بالایی داره

      سبک وراحته واحتیاج به نون نداره

      سریع میخورمش

      روش پلاستیک داره بهداشتیه.

      سیرم میکنه تا ناهار. 

      باخوردنش احتیاج به قند ندارم

      من وکیک خوشمزه ام

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریماه فقری
      1400/10/21 09:53
      مدت عضویت: 1233 روز
      امتیاز کاربر: 11555 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 250 کلمه

      خب من عادت پرخوری را انتخاب کرده بودم اما الان که دقت میکنم اینکه غذای موردعلاقمو بیشتر میخور برام لذت بخشه و از اینکه طعم غذا رو بیشتر احساس میکنم هم لذت میبرم و از اینکه تا چندساعت بعد پرخوری کردن سیر هستم و معدم پره  و احتیاج نیست هی برم سر یخچال لذت میبرم از اینکه گرسنه نمیشم هم لذت میبرم پرخوری باعث میشه من هیچ موقع احساس گرسنگی نکنم و از این اتفاق لذت میبرم 

      و یکی از مزایاش اینه که غذامو تا ته میخورم و باقی مانده نمیمونه و اینکه بعد از اینکه غذا تموم شد حسرت اینکه از غذا کم خوردم رو ندارم چون یبار یه غذای خیلی خوشمزه تو مهمونی بود و من ازش خیلی کم خوردم و بعدش غذا تموم شد احتمالا از اونجا تصمیم گرفتم بیشتر بخورم که بعدا حسرت نداشته باشم و احساس خفگی کردن هم برای من لذت بخشه اینکه تا حد خفگی چیز‌بخورم و کلا جویدن و خوردن هم‌برام لذت بخشه و برای من خوابیدن بعد ناهار با شکم پر خیلی لذت بخش عه و احساس میکنم اگه بیشتر بخورم انرژی بیشتری هم‌خواهم داشت و این برام لذت بخشه

      من از زیاد خوردن لذت میبرم چون باعث میشه حواسم از مشکلات اطرافم پرت شه 

      اینکه از غذام هیچی باقی مانده نمونه هم برام واقعا لذت بخشه یادمه یبار توی بچگی داشتم‌خاله شادونه میدیدم و اکن گفت که همیشه باید یجوری غذاتونو بخورین که یدونه برنج هم نمونه و من از اینکه به حرفش گوش دادن و هیچی غذا تو بشقابم نمیمونه لذت میبرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hosynzadh66@gmail.com
      1400/10/06 10:50
      مدت عضویت: 985 روز
      امتیاز کاربر: 81
      محتوای دیدگاه: 65 کلمه

      سلام 

      گام دوم لذت های من از این رفتار های که انجام دادم

      اول واقعا خوردن برای من لذت داره 

      دوم خوردن غذا زیاد سیر میشم تا وعده بعدی و ریزه خواری ندارم

      سوم ازتون تند خوردن لذت میبرم و اینجوری طعم غذا متوجه میشم

      چایی فقط با قند و ۵شش تا خرما میچسبد

      غذا نونی و ابکی که با نون میخوری واقعا خوشمزه یه 

      من فقط از غذا خوردن لذت میبرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار azamhoseinzadeh0180@gmail.com
      1400/10/04 06:04
      مدت عضویت: 978 روز
      امتیاز کاربر: 189 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 213 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز و همراهان گرامی 

      چالش من اینو نخوردم 

      مزیت های عادت من که خوردن ناهار زیاد بود

      نکته اول من خودم زیاد می خوردم من خودم همین جا و همین امروز مسئولیت خودم رو قبول می کنم هیچ کس به زور به من ناهار نداده هیچ غذایی خودش وارد دهان من نشده این خود من بودم که نهار خیلی می خوردم 

      نکته دوم به صلح رسیدن با رفتار و عادت از طریق ذکر مزیت های اون 

      مزیت خوردن نهار زیاد 

      ۱. سیر شدن بود من تا شب دیگه گشنه ام نمیشد و دیگه سر یخچال نمی‌رفتم غذا بخورم باز عذاب وجدان بگیرن

      ۲. انرژی تا شب داشتم که کارهامو بکنم فعالیت داشته باشم چون هر بار که رژیم می گرفتم اصلا در نهار سیر نمی‌شدم و تاشب خسته و گشنه بودم.

      ۳. خواب بعد نهار می چسبید خسته از مدرسه میام نهار رو کامل می خورم و بعد خواب واقعا می چسبه

      ۴. در کنار خانواده همه با هم دور سفره غذا خوردن می چسبید و من هم خیلی می خوردم

      ۵. نهار ما نونی هست و هر موقع نون تازه بود بیشتر میخورم چون نون تازه مزه اش رو بیشتر دوست دارم

      ۶. چون قبلا فکر میکردم نون به اندازه برنج چاق نمی کنه پس عیب نداره بیشتر بخورم چاق نمیشم و خودم رو با نون سیر می کردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 15
      محتوای دیدگاه: 132 کلمه

      من وقتی غذا میخورم خیییلی خوشحال میشوم

      وقتی صبحانه میخورم دوباره بعد از خوردن صبحانه دوست دارم چیزی بخورم و این کار حس شادی بهم میده

      وقتی بعد از ناهار دوباره شیرنی و غذایی میخورم حس شادابی بهم دست میده و دوباره این روند ادامه داره تا بعد از شام و من قبل از غذا حس شادی و انرژی زیادی دارم و بوی غذا منو سرحال میکنه احساس میکنم زندگی زیبا میشه وقتی غذای خاصی درست میکنم لحظه شماری میکنم که غذا بپزه و حتی من بعضی موقع عا انقد لذت میبرم از خوردن که غذایی که هنوز جا نیوفتاده رو هم میخورم خلاصه تا به سفره برسه غذا من سیر میشم ولی تا غذا رو میزارم رو سفره دوباره شروع به خوردن میکنم و خیلی حس خوبی بهم دس میده و شاد میشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tahere.norani
      1400/09/16 08:37
      مدت عضویت: 1288 روز
      امتیاز کاربر: 555 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 103 کلمه

      به نام خدا
      مزایای عادت خوردن کیک و شیرینی همراه با قهوه یا تنها برای من طعم خوشمزه ی این مواد، احساس لذت از خوردنشون، احساس شکستن محدودیت خوردنشون، داشتن و انجام کاری لذتبخش برای ادامه ی روز، هیجان خوردن خوراکی های خوشمزه، رفع احساس گرسنگی، رفع فشار ذهنی که همش میگه بخور بخورش، باید بخوریش🤣🤣 احساس گرما و ارامش، رفع خستگی و دادن انرژی، رفع احساس نیاز به خوردن یک چیز شیرین، لذت بردن از خوردن این خوراکی ها از طعمشون از بافتشون از بوی خوبشون، بیشتر خوردن این خوراکی ها در ذهن من برابر با لذت و آرامش و طعم فوالعادشون است.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Afsaneh
      1400/08/27 10:26
      مدت عضویت: 1108 روز
      امتیاز کاربر: 2005 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 530 کلمه

      بنام رب فرمانروایی جهانیان

      سلام به استاد و دوستان زیبانگرشم

      عادتهام چه جوری شکل گرفتند 

      من عادت ترس و عذاب وجدان بعد غذاخوردن رو میخواستم ترک کنم خب این عادت چطور در من ایجاد شد 

      از بچگی همش شنیده بودم و یا تو همه رژیمها ذکر شده که باید کم غذا بخوریم غذا باعث چاقی میشه زیاد نخور ک چاق میشی خب این حرفا ازبس شنیدم و تکرار شدن برام تبدیل به باور شدن 

      اما من که غذاهای که دوست داشتم و از خوردنشون لذت میبردم رو بعضا بیشتر میخوردم بااینکه اون خوراکی یا غذا در اون لحظه خوردن خیلی برام لذت بخش بود اما ترس چاق شدن و عذاب وجدان بعدش باعث میشد خودمو سرزنش کنم و استرس چاقی درمن باشه درسته همون لحظه لذت میبردم اما بعدش حس منفی داشتم و چون این ذهن ما میره دنبال لذتهای آنی همش اون لذت آنی درمن ایجاد میشد و باعث میشد برم سمتش و این لذتهای آنی باعث میشد تکرارش کنم 

      که این تکرارهای لذت آنی از غذاها باعث عادت در من شد مثلا من ساندویچ خیلی دوست دارم یا غذاهای سرخ کردنی دوست دارم اما همش اون حس منفی چاق شدن هم کنارش داشتم و اینکه هرروز بیشتر داشتم چاق میشدم خیلی فشارروحی برام داشت 

      الان اگه بگم از مزایاهای اون عادتهای ترس و عذاب وجدان 

      الان که دارم مینویسم متوجه شدم که من قبلا خیلی زیاد میخوردم اون غذاهای موردعلاقهمو اما این ترس باعث شد تو عین خوردن مواظب اندامم باشم یا الان خوردنم کمتر شده 

      یا اینکه دیگه بخاطر ترسه مواظبم دارم چی وارد معده ام میکنم مثلا قبلا عصرونه کیک شکلاتی با چای میخوردم الان چای با قند میخورم 

      یا اینکه من قبلا وقتی میخوردم سنگین میشدم و بعد غذا خوابم میومد اما این عادت ترس باعث میشد سریع بعده غذا نخوابم ازترس چاق شدن 

      اگه دقت کنم اون عذاب وجدان برام یه هشداردهنده بود که با غذاخوردن زیاد دارم به معده ام فشارمیارم 

      یا هشدار دهنده هست که وقتی بعد غذا میخوابم بعدش کسل میشم و مواظب باشم 

      و اگه جنبه مثبتشم نگاه کنم این عادتها برام مضر نیستن بلکه این نگرش من بوده که اونا رو مضر میدیده 

      وقتی غذا درحده نیاز میخورم معده ام اذیت نمیشه و حس سبکی دارم که باعث میشه بعده غذا نخوابم 

      هرچند هنوز تو ذهنم فرمولهای اشتباهی هست یکیش که الان بیحالم باید حتما یه چیزی بخورم که سرحال بشم 

      و یه چیزی که متوجه شدم من بیحال بودم باخودم گفتم برم بجای اینکه کیک یا یه چیز شیرین بخورم بجاش آب بخورم وقتی آب خنک خوردم کلا بدنم انگار شاداب وسرحال شد پس میتونم کنار حذف کردن عادتهای بد که هرچند با نگاه خودمون فک میکنیم بد هستن بلکه همه چیز توش خیر هس میتونم هم به مزیدهای عادتهامون توجه کنیم و باهاشون دوست بشیم هم میتونیم جایگزین کنیم با عادتهای مثبت تر 

      مثه اینکه وقتی حس میکنی گرسنه یا خسته هستی اولش بریم آب گوارا بخوریم خودمون حس میکنم که اون حس خسته چقدر سریع از بین میره 

      یا وقتی بعده غذا خوردن سریع خوابم میاد بیام بجای خوابید یه آب بصورتم بزنم و آهنگ شاد بزارم تا سرحال بشم اگه فقط بخواهیم عادت های کوچیک و مثبت تو زندگیمون تکرار کنیم و نگرش مونا به همه چی مثبت کنیم بنظرم زندگی برامون گلستان میشه خدایاشکرت به این افکار مثبت هدایتم میکنی 

      درپناه الله مهربانم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1400/08/18 15:27
      مدت عضویت: 1179 روز
      امتیاز کاربر: 10583 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 73 کلمه

      سلام خدمت دوستان و استاد عزیز 

      پنج مورد از لذت‌های عادت غذا خوردنم 

      ۱ تند تند غذا خوردن خیلی دوست دارم 

      ۲ اگه آروم بخورم غذا بهم نمی چسبه 

      ۳ کسی که آروم غذا میخوره حوصله ام سر میره

      ۴ با آروم خوردن متوجه طعم غذا نميشم 

      ۵ با آروم غذا خوردن سیر نميشم 

      ۶ تند تند غذا بخورم زود با کارم برسم .

      ۷ شاغلم وقت ندارم زیاد بشینم پای سفره 

      برا همین تند تند غذا خوردن را دوست دارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار marjanchavoshi96@gmail.com
      1400/08/08 02:25
      مدت عضویت: 1123 روز
      امتیاز کاربر: 127 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 106 کلمه

      باسلام به همه دوستان و استاد عزیز 

      پنج مورد از لذتهای این رفتار که من عادت دارم هر چی جلوی چشمم باشه بخورم مثلا اگر بستی باز کنم برای پسرم یه گاز هم بزنم چون مثلا رژیمم نمی خوام تمام بستنی رو بخورم حالا پنج لذت بخوام تعریف کنم

      1 شاید فرار از ترسهام به خوردن پناه بردم 

      ۲ فکر و خیالم رو پرت کنم به خوردن پناه آوردم

      ۳ ناراحتی و استرس رو پنهان کنم به خوردن پناه آوردم

      ۴ یکم آروم تر شدم حتی تصمیم به رژیم داشته باشم بیشتر فکرم به غذا میره و بیشت  خوردم

      ۵  در هر صورت از خوردن حس شادمانی و بی خیالی بهم داده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/07/20 13:22
      مدت عضویت: 1038 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 191 کلمه

      من رفتار اینک دخالت کنم نظر بدم در مورد دیگران وخودمو درگیر ا ونها کنم میخواستم تغییر بدم
      این رفتار مزیتی ک داشت این بود ک تو با طرف مقابل حرف میزدی صمیمیت میره بالا اطلاعاتم در مورد اون شخص میره بالا
      برتری خودم میره بالا ک مثلا اون فلان کار و کرد کارش این ایراد ها رو داشت یا کارش خوب بود بدین جهت
      انگار ک استعداد خودمو بالاتر میدم حس غرور میداد
      حرصم از طرف خال میکردم اروم میشدم
      اون طرفو اینو کار بلد نیس جلوه میدادم
      درمورد اینک من میخوام باور لاغری اسانترین کار دنیاست بیشتر بگم تا باورهایش در من بیشتر بشه
      خوب من چاقی اسون میدونستم و همیشه میگفتم ک چاقی اسونه لاغری سخته
      مزیتی ک این باور و فرمول داشت اینک خودمو تبرئه میکردم این حرف ارامش میداد ب من ارومم میکرد
      انگار خودمو مقصر نمیدونسم
      از عذاب وجدانم کم میکرد و من از این حرف لذت میبرم چن این حرف برام حکم برگ برنده بود ک خودمو باهاش خالی میکردم
      انگار در مقابل بقیه مظلوم نمایی میکردم
      قدرت ب چاقی میدادم ن خودم و دیگرانم میگفتم اره ما میبینم تو نمیخوری وفلان
      ومن احساس میکردم ک درکم میکنن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/07/16 10:50
      مدت عضویت: 1600 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 805 کلمه

      سلام🙂

      نکته مهمی که من یاد گرفتم باز هم اهمیت مسئولیت پذیری هست که اگه من رفتاری رو انجام میدم که تکرار شده و تبدیل به عادت من شده و من خوشم نمیاد ازش و مایه عذابم شده باز هم این خود من هستم که آگاهانه دارم اون رو انجام میدم و اون رفتار عادتی من اصراری نداره با من همراه بشه…اتفاقا چون ازش بدم میاد بیشتر هم همراهم میشه …

      اولین قدم برای اینکه این عادت خیلی راحت و بدون جبر از من جدا بشه اینه که من بپذیرم که این عادت رو خودم بوجود آوردم و خودم هم هستم که اونو تکرارش میکنم و وقتی به گذشته ام برگردم میبینم که اولین بارهایی که اونو انجام دادم خیلی هم ازش لذت میبردم و چون لذت بردم تکرار کردم ….واونقدر تکرار کردم که حالا دیگه ازش بدم میاد و فکر میکنم این رفتار از اول هم برم عذاب آور بوده در صورتیکه اینطور نیست و کاملا برعکسه اولین دفعات به خاطر لذت بردن بوده که انجام دادن و تجربه لذت بخش اون باعث شده باز هم انجام بدم ….ما تا از چیزی لذت نبریم تکرارش نمیکنیم ….اون احساس لذت هست که برامون خوشاینده و دوس داریم باز هم تجربه اش کنیم پس انجامش میدیم تا دوباره همون لذت رو تجربه کنیم

      توجه من به نافرمیها از اول به صورت توجه من به اجزای بدنم بوده حالا چه در آینه چه در لباس…و اینطور بوده که من از دیدن خودم و اندامم در آینه و درلباسها لذت بردم از اندام زنانه خودم لذت بردم و این لذت باعث شده بارها در طول روز خودم رو جلوی آینه چک کنم از روبه رو از پهلوی راست از پهلوی چپ خلاصه از زوایای مختلف….یا لباسی که پوشیدم که دوسش داشتم و اون لباس در تن من خیلی زیباتر شده و جلوه بیشتری پیدا کرده اصطلاحی که فروشنده ها به کار میبرن که فلان لباس تن خورش خیلی قشنگه از همین جا میاد لباسها وقتی به تن میرن جلوه پیدا میکنن وخودشون به تنهایی آنچنان جلوه ای ندارن روی تن و اندام که میرن ارزش پیدا میکنن و برشها و دوختهای ظریفشون جلوه نمایی میکنه…و اینجاست که لباسی که میپوشیدم در آینه زیبا تر خودش رو نشون داده

      به نظرم اینکه در نظر دیگران هم زیبا و جذاب و دوست داشتنی باشیم در اینهمه توجه و دقت به پوششمون بی تاثیر نبوده چون همه ما به خاطر اینکه در اجتماع مورد تایید و پذیرش باشیم ناخودآگاه دوس داریم در نظر دیگران هم بیشتر به چشم بیایم و یه جورایی مورد توجه باشیم البته که مثل هر رفتار دیگه ای افراطش معقول نیست ولی در هر حال مورد توجه و تایید و مخصوصا تحسین دیگران بودن برامون مهمه و سعی میکنیم که در ظاهر خوب و مقبول باشیم.

      همه این دلایل در ابتدا باعث توجه من به اندامم در اینه و درلباسها شدن و برام هم لذت بخش بودن

      به مرور با تذکر بقیه به اینکه فلانی داری چاق میشی یا شکمت زده بیرونا….یا انگاری لباسهات برات تنگ شدن و….این حرفا توجه من به جای توجه به زیباییهام رفته روی توجه به نافرمیهام مثلا شکمم چقدر توی آفسایده اونم از زوایای مختلف ….یا توی لباسها با طرحها و رنگهای مختلف چقدر چاقتر یا جمع و جورتر میشم و به مرور با توجه به اینها جلوی آینه هم که رفتم چه توی خونه چه توی اتاق پرو مغازه ها چه جلوی مغازه ها و خانه هایی که شیشه رفلکس دارن همش توجه ام به این بوده که توی لباسهای مختلف با رنگ و طرح و مدلها ی مختلف چطور به نظر میرسم آیا جایی از بدنم بیرون زدگی داره ؟؟؟؟آیا در فلان لباس چاقترم؟؟؟؟ آیا فلان طرح جمع و جورتر شدم یا چاقتر؟؟؟؟؟ و همینها باعث شده که حتی برم سراغ لباسهای با رنگهای تیره  و طرحهای راه راه و جنس پارچه های لخت یا کلا برم سراغ خیاطی به جای خرید راحت از مغازه…

      خوب با این اوصاف متوجه شدم که توجه به نافرمیها که عادت من شده یه سری مزایا برام داشته مثل اینکه توی انتخاب لباس مدل طرح رنگ وجنس پارچه دقت منو بالابرده و اتفاقا علایق و سلیقه ام رو در هر مورد پیدا کردم…

      دوم اینکه توجه به نافرمیها باعث شده یه جورایی مواظب باشم که چاقتر نشم که بیرون زدگیها بیشتر نشن…پس یه جورایی برای حفاظت از خودمن بوده

      سوم اینکه وقتی رفتم سمت خیاطی هم انواع مختلف طرحها و مدلها رو توی اینترنت سرچ میکردم و طرح مورد علاقه ام رو سفارش میدادم به خیاط و هم سر دکمه و بقیه اکسسوریها سلیقه و جنس مورد علاقه خودم رو پیدا میکردم

      چهارم اینکه به مرور زمان کمدم پر شده از طرحها و رنگها و جنسهای مورد تایید خودم که از پوشیدنشون احساس خیلی خوبی داشتم

      پنجم اینکه خیاطم همیشه به من میگفت که اندام شما خیلی برای خیاطی عالیه و وقتی لباسی به تن شما میدوزیم خیلی زیبا میشه چون تن خورش خیلی عالی میشه و همین حرف خیلی احساس خوبی به من میداد…🙂

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار وحیده
      1400/07/06 22:27
      مدت عضویت: 1258 روز
      امتیاز کاربر: 401 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 90 کلمه

      خب من خیلی فک کردم که این عادت نجویده و سریع غذا خوردنم چه مزایایی برام داشته و اولش چیزی به ذهنم نرسید ولی بعد فهمیدم من عاشق غذام و گرسنگی رو دوست ندارم، وقتایی که گرسنمه این سریع و نجویده غذا خوردن باعث میشه که من سریعتر سیر بشم و از نظر روانی آروم میشم 

      همچنین باعث میشه غذامم زود تموم بشه و از طرفی چون غذامو نمیجوم درست، باعث میشه حجم بیشتری غذا بخورم و لذت ببرم از غذا خوردنم 

      پس این عادت باعث آرامش ذهنیم و لذت بردنم میشده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mobina Abshavi
      1400/07/04 18:22
      مدت عضویت: 1709 روز
      امتیاز کاربر: 43
      محتوای دیدگاه: 84 کلمه

      خب گفته بودم که زمانی ک خیلی خوشحال میشم پرخوری میکنم …خوبیاش اینه ک 1مثل یه هدیه میمونه ک به خودم میدادم ک لذت بیشتری ببرم دیگه خب 2 منو بیشتر خوشحال میکرد تو اون لحظه 3حس خوبی از خوردن داشتم 4 باعث میشد من پر انرژی تر بشم و 5 به اطرافیانمم انرژی بیشتر بدم چیز دیگه اینکه من زمانی ک حوصلم سر میره میرم سمت خوراکیا …خب اینم به من احساس خوبی میده بهرحال و باعث میشه از بیحوصلگی در بیام ..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hassanradin105@gmail.com
      1400/06/29 17:57
      مدت عضویت: 975 روز
      امتیاز کاربر: 78
      محتوای دیدگاه: 128 کلمه

      من در قسمت قبل گفتم که عادت دارم وقتی سفره پهن میشه حتی اگه گرسنه نباشم هم میشینم و تا آخرین لقمه غذام رو میخورم. خب چرا؟۱.لذت میبرم از خوردن ۲. بدم میاد کسی غذا توی بشقابش بمونه و اصراف کنه ۳. چون اون غذا رو دوست دارم .۴. گاهی اوقات می‌خوام که حوصله ام سر نره میخورم.۵.چون فراهان خوشمزه هستند و بهم مزه میده😁 

      کیک که باشه هم زیاد میخورم موقع عصرونه یا با چای خب چرا؟ ۱.شیرینی دوست دارم ۲. کلا از کیک خوردن کیف میکنم و عاشق کیک هستم ۳. باز هم از سر بی‌حوصله گی و عادت رفتن سروقت یخچال ۴. بافت کیک و مزه کیک خوشمزه است وانگار انرژی بهم میده ۵. به جای عصرونه کوچولو میگم خب اینو بخورم بهتره و خوشمزه تر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سپیده طارمی
      1400/06/24 13:36
      مدت عضویت: 1072 روز
      امتیاز کاربر: 421 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 80 کلمه

      عادتی که من در جلیه اوا نوشتم کم کردن تعداد قند و چای هست 

      مزایا :۱_ کمک فراراون به هضم غذا مخصوصا وقتی پرخوری میکنم 

      ۲_رفع خستگی که البته احتمالا توهم هست ولی تو محل کار برای رفع خستگی چای میخوریم 

      ۳_رفع استرس و تنش وقتی‌نمیتونم با مسعله ای مواجه شم چند تا چای پشت سر هم میخورم 

      ۴_ برای‌رفع بی حوصلگی و کسالت مخصوصا اول صبح اگه چای نخورم اصلا روز شروع نمیشه 

      ۵_ از سر وظیفه در پایان شب برای جمع بندیبا تشکر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahrbanou1346
      1400/06/21 06:45
      مدت عضویت: 1389 روز
      امتیاز کاربر: 22276 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 681 کلمه

      سلام دوستان هم مسیر ،

            سلام استاد بی نظیر ،

         تمرین قسمت دوم از چالش من اینو نخوردم به منظور ترک عادت خوردن نان با برنج و ماکارانی

             امروز ۲۱ شهریور ۱۴۰۰

      ______________________

      در حال حاضر تکرار رفتاری که برای من لذت بخشه رنج آور شده  اما به دلیل فرمول اشتباه ذهنی که ” من اسیر عادت هایم هستم” قادر به تغییر این  رفتارتا به حال نبودم .

      خوردن نان‌با برنج همیشه برام‌لذت بخش بوده اما چیزی که رنج آور شده اینه که به این اطمینان رسیدم که این عادت چاق کننده اس و چاقی مدتهاست که برام رنج آوره . پس باید این عادت لذت بخش ترک بشه .

      .با اندکی توجه برایم واضح میشه که عامل تکرار شدن  هر رفتار تکراری ،  خودمان بودیم اما فراموش کردیم و تصور می کنیم آن عادت از ابتدا به شکل رنج آور فعلی وارد زندگی ما شده.

      قدم اول: برای اصلاح یا ترک هر عادت ،پذیرفتن مسئولیت تبدیل کردن آن رفتار به عادت در خودمان است.تا وقتی مسئولیت آن بخش از زندگی که باعث رنج و آزار ما شده است را نپذیریم قادر به اصلاح یا تغییر آن وضعیت نخواهیم بود.

      و‌من در حال حاضر مسیولیت این عادت را می پذیرم .پس در نتیجه می تونم تغییرش بدم .

      قدم دوم: به صلح رسیدن با رفتاری است که تکرار آن باعث رنجش ما شده است.باید به مزیت های آن رفتار تکرار شونده توجه کنیم.لذت هایی که باعث علاقمندی ما به انجام آن رفتار شده است را باید مورد توجه قرار دهیم.در این صورت احساس خشم و ناراحتی ما نسبت به آن رفتار فروکش خواهد کرد.با آن رفتار در صلح قرار خواهیم گرفت و به آرامش بیشتری با عادت خود می رسیم.در این صورت اقدام کردن برای اصلاح یا تغییر آن رفتار بسیار ساده تر و البته لذت بخش خواهد بود.

      از خودم پرسیدم چرا خوردن نون با برنج و ماکارانی برام‌لذت بخشه ؟ به این‌جوابها رسیدم : اولا مزه نون رو خیلی دوست دارم  خصوصا بعضی از نانهای خاص که علی الخصوص تازه باشن . دوم اینکه‌مصرف نون با هر غذایی  باعث میشه زودتر  به حس لذت بخش سیری برسم . سوم‌اینکه با خوردن مقدار کمتری از برنج یا ماکارانی  ،احساس سیری می کنم ،و این به درد وقتایی خورده که مقدار برنج یا ماکارانی کافی نبوده و با خوردن نون جبران کردم . چهارم اینکه وقتی غذایی رو با نون‌می خورم و سیر میشم‌ ساعات بیشتری در حال سیری خواهم بود و احساس آرامش خوبی دارم . خصوصا اگر ماکارانی رو بخوام بدون‌نان مصرف کنم انگار که خیلی زود دوباره حس گرسنگی می آد سراغم و مجبور میشم دوباره برم از این ماده غذایی مصرف کنم . اما چیزی که مشگل ساز شده اینه نمی تونم مصرف نون و برنجمو کمتر کنم .و جوری می خورم که  با فشار مختصر در شکمم ، متوجه سیری میشم . قبلا به حس فشار مختصر اهمیتی نمی دادم‌و به خوردن ادامه می دادم تا احساس فشار به درد تبدیل میشد ولی در حال حاضر با حس فشار مختصر، دیگه‌نمی خورم .این مقدار تغییر در رفتار غذایبم جای خوشحالی داره .  وطبق آگاهی های اخیر سیری با احساس فشار در شکم  کم یا زیاد علامت زیادی خوردنه . و من می بایست از این غذای لذت بخش به اندازه ای میل کنم که هیچگونه فشاری در شکمم احساس نکنم در عین‌حال با احساس خوب سیری از سر میز غذا بلند شم و برم کنار . من‌باید به جایی برسم که مثل لاغرها بتونم براحتی برنج یا ماکارانی رو بدون‌نان مصرف کنم و زود هم احساس سیری رو تجربه کنم .و دچار سنگینی سر دل نشم .

      دومین‌مسیله که به دنبال خوردن‌نان با برنج یا ماکارانی بوجود می آد سنگین شدن‌معده امه  درسته که با خوردن نان با هر غذایی  احساس سیری خوبی می کنم اما از طرفی معده ام سنگین میشه و طلب چای می کنه  .و خوردن‌چای که معمولا سر سیری با یه چیز پر انرژی مثل قند یا شکرپنیر یا شیرینی های دیگه خورده میشه  خود عامل چاقی بیشتره .

      قصد دارم بعد از پایان انجام این‌چالش و ترک مصرف نون با برنج  ،بیام سراغ ترک خوردن‌چای  بلافاصله بعد از وعده های غذایی چون می تونه عاملی باشه برای ورود انرژی های اضافی به بدن و در نتیجه  چاقتر شدن .

      تا تمرین جلسه سوم این‌چالش شمارا به خدا می سپارم‌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عسل سپهر
      1400/06/21 01:59
      مدت عضویت: 1686 روز
      امتیاز کاربر: 6564 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 684 کلمه

      با عرض سلام. من چه قدر از شنیدن این جلسه شوک شدم. انتظار شنیدن همچین چیزی رو نداشتم ولی واقعا جالب بود. خوب. مهم ترین عادت رو مخ من خوردن عصرونه نسبتا سنگینه اونم وقتی که گرسنه نیستم. و بعدش عذاب وجدان تا حد مرگ و ریزه خوری در حد مرگ تا آخر شب! این عادت ها خیلی وقته که که در من نبودن یا حدااقل من فکر میکردم نیستن ولی الان دو هفته است که شدیداً بیرون ریخته و استرس زیادی داشتم که نکنه وزن های کم شده برگرده تا اینکه امروز به این دوره هدایت شدم. دوره جالب من اینو نخوردم. باورم نمیشه اینهمه مدت این دوره اینجا بوده و من گوش نکردمش! 

      من با خواندن کامنت های دوستان خاطرات زیادی تو ذهنم مرور شد و یاد یه چیزی افتادم. این عادت رو من از دوران مدرسه دارم. من بچه خیلی خیلی درس خونی بودم و همیشه جزو سه نفر اول مدرسه بودم.ولی در عین حال بچه ی خوشحالی نبودم و بنا به سخت گیری های خانواده و مدرسه استرس زیادی رو متحمل میشدم و خیلی تنها بودم. اونوقت ها وقتی میومدم خونه استراحت میکردم و بعد از خوردن یه عصرونه ی خیلی پر و پیمان شروع میکردم به درس خواندن تا شب و…. این عادت رو در دانشگاه هم داشتم. یه جورایی جایزه محسوب میشد برام، برای خوندن درس‌هایی که ازشون متنفر بودم. به شوق خوراکی ها درسها رو هم میخوندم. سالهای بسیار  سختی بود و رشته داروسازی هم رشته بسیار سنگینیه. از این جهت من از این عصرونه سنگین برای این موارد استفاده میکردم:

      ۱. من وقتی میومدم خونه از دانشکده هوا تاریک بود و معمولا پاییز و زمستون بود و منم خیلی خسته میشدم. در نتیجه خوردن یه عصرونه ی خیلی شیرین با کلی بیسکوییت و …. کلی حالمو بهتر میکرد و به جای خوابیدن بد موقع بعدش یا درس می‌خواندم یا فیلم می‌دیدم و از شیرینی لذت می‌بردم.

      ۲. خوردن شیرینی و میوه باعث میشد حس کنم دوباره انرژی گرفتم و خون به مغزم رسیده و دوباره کمبود استراحت رو جبران میکردم.

      ۳. من از بچگی خیلی محیط تحت کنترلی داشتم. یه جورایی انگار به خودم میگفتم من هیچ وقت در هیچ زمینه ای آزاد نبودم. ولی هر چی که بخوام میخورم. رییس کیه؟! اصلا هر چه قدر که بخوام پولامو برای خوراکی های بی ارزش خرج میکنم! هر خوراکی جدیدی که بخوام امتحان میکنم!؟ کیه که جلوم وایسه؟! واسه همین پرخوری های وحشتناکی که به معده درد ختم میشد، در حین حس بعدش حس آزادی فراوانی داشت. الان که فکرشو میکنم میبینم یه بخشی از تفکر صفر و صدم در برابر غذا به همین بخش مربوط میشه. حتی وقتی رژیم سخت بودم رژیممو یا خوردن یه عصرونه یا صبحانه سنگین میشکستم و تا آخر شب می‌خوردم و اینکار حس آزادی از هر چهارچوب و قاعده بهم میداد.

      ۴. من عمیقأ سال دوم و سوم دانشکده افسرده بودم. ولی خوردن شیرینی و میوه و تنقلات و ولو شدن جلوی لبتاب و ساعتها فیلم دیدن باعث میشد مشکلات و نگرانی ها و استرس رو برای چند ساعت هم که شده دور بریزم و مغزم رو خنک میکردم. و حتی فیلمهای خیلی کسل کننده رو با خوراکی های خوشمزه تا آخر می‌دیدم.

      ۵. من حس تنهایی و کمبود تفریح رو تو دانشکده با توجه به سنگینی شرایط با خوردن جبران میکردم و یه جورایی خودمو با خوردن شارژ میکردم و از شیرینی و…. لذت می‌بردم و به این بهانه برای درسا و فعالیت های روزمره دوام میاوردم. در واقع غذا و شیرینی و پرخوری موتور خاموش منو روشن میکرد که هر چه قدرم افسرده یا تنها ادامه بدم تا فارغ التحصیل بشم و شدم. 

      ۶. چون خیلی وقتا نمیرسیدم غذا درست کنم کلی شیرینی و میوه و….می‌خوردم. هم خون به مغزم می‌رسید هم مجبور نبودم غذا درست کنم اونم وقتی که خستم. فقط قهوه درست میکردم و تنقلات میوردم و جلوی تلویزیون ولو میشدم! خوشمزه ‌‌وراحت. 

      ۷. من از خوردن اینهمه میوه و شیرینی برای عصرانه لذت می‌بردم چون طعم شیرینی رو خیلی دوست داشتم و غذاهای شیرین یه نظرم خیلی خوشمزه هستن و کلی ازشون لذت بردم. 

      دفعه اوله که بهش اینطور نگاه کردم! باور نمیشه که این رفتار ها مزایا هم داشته! و انجامش لذت بخش بوده.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1400/06/04 11:08
      مدت عضویت: 1682 روز
      امتیاز کاربر: 10551 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 131 کلمه

      مزایای عادت مورد نظر (قسمت دوم-۱)

      سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد

      عادتی که من قرار بود کنار بزارم این که وقتی حجمی غذا رو در بشقابم میکشم فقط نگاهم به اون باشه و دوباره سمت دیس یا قابلمه نروم

      وقتی لوبیا پلو میخوردم خیلی برام لذت بخش بود که دوباره از قابلمه ته دیگ و گوشت یا از قسمتهای چرب بخورم و خیلی لذت میبردم

      و وقتی صبحانه میخوردم دوباره لقمه های کوچک بردن به من لذت میداد

      از اینکه بعد سیر شدن ته غذای بچه هام با سالاد قاطی کنم و بخورم و فکر میکردم جلوی اسراف شدنش گرفتم و خیلی لذت بخش بود

      خیلی لذت داشت وقتی ابگوشت داشتیم و من غذام خوردم دوباره لقمه های کوچک گوشت کوبیده بخورم و ترشی

      بسیار لذت بخش بود که بعد صرف غذا چند قاشق از دیس بخورم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 1 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Laleh
      1400/06/02 07:35
      مدت عضویت: 1365 روز
      امتیاز کاربر: 18332 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 785 کلمه

      فایل “مزایای عادت مورد نظر (قسمت دوم-1):”

      لذتهایی که تکرار رفتار “خوردن چای با کیک و یا خرما و یا بیسکویت و یا دونات donut و یا شیرینی ” من تا حالا داشته است را من به صورت جواب و سوال از خواننده(که شخص خودم است) نوشته ام.

      البته خودم سوال میکنم و خودم هم جواب میدهم ، ولی فکر میکنم برای شما عزيزان هم مسیر، طرح سوال و جواب جذاب تر باشد.

      از وقتی 5 ساله بودم مادرم من رابرای خریدهمراه خودش میبرد.مادرم یک زنبیل قرمز رنگ بزرگ پلاستیکی داشت که دوست داشت من همراهش برم تا وقتی زنبیل سنگین شد ،من سمت دیگر زنبیل را بگیرم و کمکش کنم.

      پدر من هيچ وقت ماشین نداشت ،البته هنوز هم ندارد چون از رانندگي میترسد ، بنابراین همه خرید خونه را مادرم با پای پیاده و یک عدد زنبیل انجام میداد.

      من چون فقط 5 سال داشتم ، خسته میشدم و هروقت مادرم من را خسته میدید به من میگفت” اگر این دفعه کمکم کنی برایت یک عدد شیرینی رولت خامه ای میخرم. “بعد هم برام می خرید.

      یک شیرینی مخصوص خودم که در راه برگشت تا خانه میخوردمش.

      چرا طعم این شیرینی برایم لذت بخش بود؟چرا هنوزم توی شیرینیهای تر ،شیرینی رولت خامه ای را دوست دارم؟ چرا هر وقت به ایران سفر میکنم ،دوست دارم از قنادی یا شیرینی فروشی، یک عدد شیرینی رولت خامه ای بخرم، هر چند صاحب مغازه ممکن است برای خرید ان یک عدد بهم لبخند بزند؟

      چون در سن 5 سالگی فشاروزن زیاد اوردن یک زنبیل سنگين با پیاده روی حدود 45 دقیقه تا 1 ساعته مرا از پادر میاورده و این شیرینی از محبت مادرم فقط مخصوص من خریداری میشده ،پس طعمش برای من لذت بخش بوده است و در ذهنم نقش بسته است.

      چرا من الان اتصميم گرفتم که برای تمرین اول ،موقع خوردن چای ، فقط یک برش از کیک و یایک عدد خرما و یا یک عدد بیسکویت و یایک برش donut یا یک عدد شیرینی بخورم ؟

      جواب خیلی مشخص است چون مادرم با خرید تقریبا هفته ای 3 تا 4 بار این رفتار، شیرینی خریدن را برای من تکرار کرده است تا جاییکه ان به راحتی درمن به عادت تبدیل شد.

      من از خوردن خود شیرینی خامه ای به تنهایی لذت نمیبردم ،بلکه از اینکه محبت مادرم مختص به من داده میشد و من از خستگی هلاک میشدم لذت میبردم.

      چرا فقط محبت مادر من در این خرید شیرینی خلاصه میشد ؟

      چون خواهر من یکسال از من کوچکتر بود و به محض رسيدن ما به خانه دوباره همه توجه های مادرم صرف خواهرم میشد و من اینقدر با او مقایسه میشدم و اینقدر از شنیدن جمله “تو بزرگتری ، تو ببخش” به ستوه میامدم که ديگر حتی از خودم متنفر میشدم.

      چرا هنوز سالها بعد که من بزرگتر شدم ، هنوزتا مدتها ،دسر مورد علاقه من کیک بود؟

      باز هم دلیلش واضح است. ذهن ناخوداگاه ما با احساس کار میکند و همانگونه که داستان مرا شنیدید، مادرم با خرید شیرینی به من عشقش را نشان میداده است ، پس چون در من احساس محبت و هیجان عشق مادر ایجاد میشده ، همیشه خوردن شیرینی یا بعدها کیک بهم حس خوبی میداده است.

      ایا تکرار این رفتار از طرف مادرم باعث عادت رنج اور در من شده است ؟

      جواب  باز هم مثبت است.من دقيقا یادم است که گاهی حتی از خرید شیرینی سر بازمیزدم تا مادرم مرا با تاکسی خانه ببرد. فکر میکنم شاید یکی 2 بار موفق شدم که نظرش را عوض کنم ولی بیشتر همواره داستان خرید و یک شیرینی تکرار میشد.

      چرا ؟

      چون مادرم خانه دار بود و اعتقاد داشت که باید پول را بیخودی خرج نکرد و عاشق پس انداز بود. او همیشه دوست داشت که برای روز مبادا پول کنار بگذارد و همیشه پول جایی داشته باشد.

      الان با انکه پدرم بازنشستگي میگیرد و فقط 2 نفردر خانه هستند ، هنوزم خواهرم گاهی که بهشون سر میزند میگوید ،که پدر و مادرمون یا در تاریکی نشسته اند وبیشتر لامپها را خاموش کردند ، ویا کولر خاموش است وخودشان را باز میزنندویا هر 2.

      دوستان ذهن ما قویترین عضو بدن ماست ، من در حدود یکسال تمرینهای دوره ورود به سرزمين لاغرها و پاکسازی ،ازسایز Large به سایز Small رسيده ام چون تمرینهای ذهنی را مو به مو انجام داده ام و حتی یکروز را جا نداخته ام.

      امروز هم وقتی برای خودم سر کار چای ریختم و با یک عددبیسکویت خوردم ، یک نگاهی به خرما کردم و گفتم من چالش دارم ، پس فقط یکی از شماها را میخورم.  

      شاید برای خودم خنده دار بود ولی واقعاً با یک عدد بیسکویت ساقه طلایی همان احساس سیری کردم که با 4 تا 5عدد ان همیشه میخوردم.

      اینقدر این تمرینها اسان، ولی عالی و تاثیر گذار است که اگر من سالها از موثر بودنش بنویسم ، بازهم کم گفته ام.

      بسیار سپاسگزارم استاد بزرگوار.خدا قوت. دست حق پشت و پناهتان.  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شقایق
      1400/05/26 16:15
      مدت عضویت: 1141 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 818 کلمه

      قبل از توضیح هر مطلبی میخوام  برای خودم روشن کنم عادت یعنی چی ؟ و اصلا چگونه در من ایجاد شده ؟ عادت یسری رفتار ه و به علت اینکه من واقعا دوسشون  داشتم تکرارشون  کردم و در من تبدیل شد به عادت پس اصلا چیز بزرگ و غول بی شاخ و دمی نیست و قطعا وقتی من خودم ساختمش راحتم میتونم تغییرش بدم یا کلا بزارمش کنار اما نکته ی مهم اینه که من  واقعا از این رفتار لذت میبرم که تکرارش کردمو تبدیلش کردم به عادت یعنی از اول واسم ترسناک و عذاب آور نبوده خب با این تفاسیر میخوام یه رابطه ی دوستانه با عادتایی که فکر میکنم منو چاق کردن  بر قرار کنم

      حالا میریم سراغ این عادتها

      از دیروز که فایل و گوش دادم  دارم  بدنبال یک عادت میگردم که از نظر خودم باعث چاقیم شده باشه اما  من هیچ وقت عادت بدی مثل پر خوری  یا بد خوری  نداشتم ولی با خودم میگم پس چرا لاغر نیستم

      چون چاقی من هیچ ربطی به عادتهای بد غذاییم نداشت البته در قسمت اول گفتم من یه عادت داشتم که اگر برای تک تک خانواده ام غذای جداگانه ای میپختم از هر سه نوع غذا خودم میخوردم ولی به مقدار کم و اصلا چیزی نبود که من بخوام بعدش عذاب وجدان  بگیرم

      پس از اینجا نتیجه میگیرم عادته بده من همون عذاب وجدان بعد از غذا بوده

      یا مثلا میگم چون  عادت کردم هر سه وعده غذامو بخورم چاق شدم که باز هم  چون مقدار غذای من همیشه در حد نیازم هست و اصلا نمیتونم بیشتر بخورم پس اینم  عادت بدی به حساب نمیاد فقط ترسی که از خوردن ۳ وعده غذا دارم منو چاق میکنه

      یعنی رفتار و عادات من تماما بستگی به یکسری فرمولای غلط موجود در ذهن که از آثار رژیم در ذهنم به جا مونده هست چون اون

      محدودیتهایی که در رژیم داشتم باعث  این ترسیدن ها و عذاب وجدانها شد .

      پس  دو فرمول اشتباه من ترس از خوردن قبل از غذا  و عذاب وجدان بعد از غذا ست

      خب بعد از اینکه این دو فرمول و  شناختم حالا  میام سراغ رفتارایی که این دو فرمول و در ذهنم پررنگتر  و قوی میکنه  و جلوی لاغری منو میگیره

      عادت اول ، خوردن چند نوع غذا ،

      خب  من از خوردن غذاهایی که می پزم کاملا لذت میبرم از اینکه میتوانم در  آنه واحد  سه نوع غذا اماده کنم که همه ی اعضای خانواده ام بخورند و لذت ببرند ، از اینکه برکت و فراوانی خداوند را میبینم واقعا شکر گزاری میکنم و این کاملا حس خوبی به من میده

      خب حالا چه ایرادی داره من از هر سه نوع غذا تست کنم . چون خودم میدونم که نیازم چقدره  و جوری تنظیم میکنم که نمیتونم بیشتر ازحدم بخورم و کاملا نا خوداگاه ذهنم میدونه  اشتهام چقدره و با اینکه سه نوع غذا رو میخورم ولی اگر روی هم گذاشته بشند کاملا اندازه ی نیازم هست

      پس اصلا نباید عذاب وجدان بگیرم ، چون من هرگز زیاده خواری نمیکنم . تازه فوقش اگرم زیاد خوردم ، دستگاه گوارش و دفع کارشو به خوبی انجام میده پس من با این عادت کاملا اشتی میکنم چون لذت میبرم پس عذاب وجدان کاملا بی معناست

      مورد دوم ، ترس از خوردن هر سه وعده ی غذایی در روز  بود  خب خیلی روزها شده من صبحانه. نمیتونم بخورم ، چون  اخر شبها میوه میخورم صبح ها اشتها ندارم اما حالا یکروز بیام و بخورم چرا ترس مگه اشکالی داره ،  من که کاملا  نیازمو میدونم خب اون روز دوست دارم میخوام سه وعده غذامو بخورم ،  فک نکنم موردی باشه یه زمانی وقتی هنوز باورای غلط  تو ذهنم  تشکیل نشده بود

      حدودای سن ۴ تا ۱۱ سالگیم بخاطر اینکه پدرم به هر سه  وعده  غذا خیلی اهمیت میدادمن *بی واهمه* میخوردم و خیلی هم لاغر بودم و از یه زمانی این ترسا شروع شد که زیاد بخوری  چاق میشی❌ و ترس از خوردن وعده ها در من شروع شد خب طبق این مسیله خوردن هر سه وعده به اندازه ی نیازم هم اصلا ترسی نداره

      وای که چه حس خوبی پیدا کردم وقتی  با این دو عادت به صلح رسیدم ، وقتی فکرشو میکنم در هنگام انجام این رفتارا اصلا رنجی وجود نداره و فقط لذت بوده و حال خوب

       درسته قبلش میترسیدم ولی اگه ادم از چیزی یا کاری  بترسه طبیعی که انجامش نمیده خب وقتی من این رفتار و انجام میدم تازه خیلی هم خوشحالم پس حتما یه ترس ساختگی تو ذهنمه دیگه

       که باید با این ترسه کنار بیام نه رفتاره این ترس ساخته ی همان رژیمهای بیخوده

       باید مدام به خودم بگم  تو الان چند وقتی میشه وارد مسیر ذهنی واسه لاغری شدی و  میدونی تو این مسیر همه چیز با عشق و لذت و احساس خوبه که بدست میاد

       پس بیا و با این ترسای بیخودی کنار بیا و سعی کن باهاشون به صلح برسی همینطور با عذاب وجدان های بعد از خوردن. اونم  دقیقا همینه  اینا فقط ساخته ی یسری افکار پوچن پس وقتی باهاشون کنار بیای و نخوای باهاشون بجنگی خودشون آرووم آرووم کنار میرن

      این فرمولا و به دنبالش این عادات فقط ساخته ی ذهن خودم بود و هرگز بر من تحمیل  نشده و نیست پس اگه باهاشون به آشتی برسم  قطعا از بین خواهند رفت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار kouroshzamany95@gmail.com
      1400/05/25 00:14
      مدت عضویت: 992 روز
      امتیاز کاربر: 1850 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 253 کلمه

      به نام خداوند مهربان وبخشنده ام 

      سلام و درود 

      رفتار و عادتی که من انتخاب کردم که فکر میکنم در چاق شدن من اثر گذار است و دوست دارم ترکش کنم الکی خواری ریزه خواری و پرخوری است یعنی به نیاز بدنم توجه نمیکنم و مدام ریزه خواری میکنم 

      ۱,چندین سال قبل قبل ازینکه اضافه وزن داشته باشم بلافاصله بعد از ازدواج با همسرم مشکلات خیلی خیلی زیادی داشتیم و یکیش ورشکستگی و بیکاری و بی پولیش بود .من کار میکردم ولی برا خودم خرج نمیکردم مشکلاتمون بیشتر و بیشتر میشد تا اینکه رفت سر کار و کارش بیرون از شهر بود .وقتایی که بحث میکردیم و اون نبود من برای اینکه اعتماد به نفس از دست رفته مو جبران کنم با غذا به خودم میرسیدم برا خودم کباب درست میکردم .تنقلات دوست داشتنی مو میخریدم میخوردم و…و واقعا اینکار برام حس خوبی داشت و ارومم میکرد 

      اعتماد به نفسم زیاد میشد وقتی به این فکر میکردم که کی بهتر از خودمه که بخوام براش بهترینا رو بیارم بخوره 

      تخمه میخریدم فیلم میدیدم و میخوردم و واقعا حس خوبی داشت خیلی فوق العاده بود حسش 

      وقتایی که طولانی مدت همسرم نبود و تنها بودم و حوصله م سر میرفت بادوستم مینشستیم تا صبح فیلم میدیدیم و کلی پذیرایی میکردیم از خودمون 

      واقعا یاد اونا برام شیرینه و انقدر دوسشون دارم که فکر میکنم کاش این عادت باعث چاقی نمیشد و عذاب وجدان نداشت برام تا بتونم کلی ازش لذت ببرم. 

      یه سوال :استاد هربار با یه عادت این راه رو میشه پیش برد؟یا اینکه چندین عادت باهم هم میشه انجام داد؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار علیرضا معینی
      1400/05/20 13:01
      مدت عضویت: 994 روز
      امتیاز کاربر: 81
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,026 کلمه

      سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی 

      عادتها رو ما داریم انجام میدیم . 

      اون عادت به زور بر ما تحمیل نشده . 

      درون ما تنوع رو دوست داره . 

      ما از رفتار زده شدیم به خاطر تکرار اون . 

      این رفتار چه مزیتها و چه لذتهایی برامون  داشته  ؟ 

      قانون اول برای تغییر دادن هر عادتی اینه که یه رابطه ی صمیمی با اون عادت برقرار کنیم . 

      گام اول : یک رابطه ی دوستانه با رفتار داشته باشیم . 

      تکرار اون رفتار چقدر شما رو شاد کرده و چقدر براتون لذت بخش بوده . 

      حداقل ۵ مورد از تکرار این عمل چه لذتهایی بردید . 

      در گام قبل من رفتاری که میخوام ترک کنم عذاب وجدان بود . من از عذاب دادن خودم چه لذتی بردم ؟ 

      من وقتی  از زاویه ی ذهن چاق به رفتارم نگاه میکردم رفتار برام  رنج آور بود . حتی با اینکه ازش لذت میبردم اما به قول شما با وجود اینکه از رفتار لذت میبردیم اما بعدش برامون رنج اور بود . 

      خب من میخوام عادت به رنج کشیدن رو از خودم پاک کنم . 

      پس ابتدا باید با این رفتار به صلح برسم . 

      رنج کشیدن برای من چه مزایایی دارد ؟ 

      من با رنج کشیدن  در حقیقت به خودم آرامش میدادم .

      رنج از رفتار نامناسب خودش یه رفتار نامناسب بود اما من با عذاب وجدان تاثیر رفتار نامناسب قبلی رو برای خودم کم می کردم . 

      پس در حقیقت دیدگاه من نسبت به رفتار قبلی که همون خوردن بود برای من تکراری و ناخوشایند شده بود . 

      امروز یه باور عالی در متن شما پیدا کردم 

      در واقع تکرار رفتاری که برای من لذت بخش نبود رنج آور شده است اما به دلیل فرمول اشتباه ذهنی که ” من اسیر عادت هایم هستم” قادر به تغییر آن رفتار نیستم.

      علت اینکه خوردن ها در اغلب مواقع برای ما رنج آور شده بود به خاطر ترس ما از چاقتر شدن و به خاطر اینکه دیگر نمیتوانیم آنها را تغییر دهیم بود . 

      من اسیر عادتهایم هستم باوری هست که در اغلب ما وجود دارد در حالیکه ما خود سازنده ی عادت هستیم . 

      و لذت بردن از عادت سبب تکرار اون عادت شده . 

      در هر بار ما موقع انجامش لذت میبردیم حالا بعدش با رنج کشیدن میخواستیم به خودمون اینو بگیم که این رفتار رو دوست نداریم انجامش نده  . 

      ولی باز موقع خوردن چون میخواستیم لذت این رفتار رو بچشیم باز بیشتر میخوردیم اما با خوردن بیشتر و لذت بردن بیشتر رنج ما بعد از رفتار بیشتر میشد . 

      پس من برای برطرف کردن عادت رنج کشیدن ابتدا باید با عادت خوردنم به صلح برسم . 

      یک انسان متناسب با خوردنهای خودش در صلح است و هیچ گاه رنج نمی کشد . 

      من خیلی وقتها پرخوری نمیکنم بلکه احساس پرخوری می کنم  . احساس پرخوری داشتن هم یک عادت غلط و در مسیر چاقیست . 

      اما من فقط قرار است یک رفتار را تغییر دهم ان هم عذاب وجدان بعد از خوردن هست . پس باید مزیتهای این رفتار را بنویسم . 

      ۱- دلیل اول را در بالا نوشتم . عذاب وجدان به من ارامش میداد تا تاثیر پرخوری در همان لحظه بر من کمتر شود . 

      ۲- عذاب وجدان سبب میشد حداقل تا زمانیکه من این حس رنج را داشتم به خودم اجازه ی خوردن بیشتر  نمیدادم .

      ۳- عذاب وجدان سبب میشد من کمی نسبت به رفتارهایم فکر کنم و اینکه کاری کنم تا این رفتارها را ترک کنم گرچه هیچ وقت موفق نمیشدم چون راه آن را نمیدانستم اما همان درخواست دادنها برای تغییر ، سبب شد که من الان اینجا باشم و به این فایلهای عالی هدایت شوم و راه تغییر عادت را به شیوه ی صحیح جذب کنم . 

      ۴- عذاب وجدان سبب میشد من کمی فشار ناشی از رفتار نادلخواه را روی خودم کم کنم و کمی از سنگینی بار اضافه وزن را بر وجودم جبران کنم . کمی به خودم بیایم و برای آن لحظاتی که این حس با من بود احساس اراده ی بیشتری می کردم و حسم به خودم بهتر میشد . در حقیقت من با عذاب وجدان هم به احساس لذت میرسیدم . 

      ۵- عذاب وجدان در من سبب میشد که برای زمانهایی که این احساس را داشتم از مسیر چاقی تغییر جهت میدادم . توجهم را از روی خوردن بر میداشتم و به کارهای دیگر در زندگی می پرداختم و حداقل تا زمانیکه این حس با من بود احساس ولع سمت من نمی آمد . گرچه به خاطر صلح نبودن با حس عذاب وجدان باز هم رنج می کشیدم اما الان که فکر می کنم میبینم این حس تا هنگامی که با من بود برای من رنج نداشت وقتی من با این حس کمی حالم بهتر میشد دوباره افکار چاق کننده سراغم می آمدند و پروسه تکرار میشد. در حقیقت من با عذاب وجدان میخواستم این احساسات چاق کننده را پاکسازی کنم . 

      خدای من عذاب وجدانی که من همیشه با آن مشکل داشتم و نگاهم به آن بد بود چقدر مزیت برای من داش . 

      آرامش ، تغییر رفتار ، تغییر فکر و درخواست راه صحیح تغییر عادت و هدایت شدن به اینجا ، احساس لذت ، احساس خوب به خود ، پاکسازی و اگر باز هم بشمرم قطعا مزیتهای دیگر این رفتار را هم پیدا می کنم . 

      چقدر این تمرین عالی بود و حس مرا نسبت به عادت  عذاب وجدان خوب کرد . 

      خب حالا من میخوام یه رابطه ی صمیمی با این عادتم برقرار کنم . 

      من دست دوستی به سمت این عادتم دراز می کنم . سلام رفیق حالت چطوره ؟ ممنون که باهام این همه مدت همراه بودی و منو هدایت کردی به این فایلها . 

      ممنون که این همه مدت برای من کار کردی . ببخش  من و که همیشه از تو بدم می آمد و به مزایای تو برای خودم پی نبرده بودم . 

      من حقیقت تو را یافتم و فهمیدم اول اینکه تو را خودم ایجاد کردم و دوم اینکه تو برای رنج من نیامده بودی بلکه برای خدمت کردن به من آمده بودی . برای اینکه به من احساس بهتر و عزت نفس بیشتر بدهی برای اینکه مرا پاکسازی کنی . 

      من اکنون حقانیت تو را یافتم و متوجه شدم تو بسیار خوب هستی و دوست صمیمی من هستی . دوستی که خیلی جاها به من کمک کرد تا من احساسم به خودم بهتر شود . ازت ممنونم . دوستت دارم . 

      این تمرین خیلی تمرین خوبی بود . از لطف شما ممنونم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/05/09 20:11
      مدت عضویت: 1038 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 94 کلمه

      سلام
      من عادت اینک میوه زیاد میخورم حتما ک از خواب بیدار میشم باید میوه بخورم از میوه سیر نمیشم از اولم پرخوری تو میوه داشتم متعهد شدم این عادت تعییر بدم
      من هر وقت میوه میخورم پراز لذت میشم اصلا انگار بمب لذت تو دهن من وا میشه وای من از میوه خوردن شاد میشم پراز عشق میشم از قیافه هاشون سیر نمیشم میوهز میبینم پر از خوشحالی حس خوب میشم وقتی میخورم انگار مغزم اروم میشه انگار کل سلولهایربدنم انرژی میگیزن من با مبوه ب اوج لذت و طعم میرسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Somayeh
      1400/04/29 09:56
      مدت عضویت: 1438 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 176 کلمه

      با سلام

      خودم بعد این کامنت حس عجیبی دارم .

      حالا میفهمم چرا استاد میگفت مسولیت کل زندگیتون رو بپذیرید تا ما این مسولیت رو نپذیریم چطور میتونیم در قبال بدنمون احساس ببخشش کنیم وچطور میتونیم مشکلاتی رو که خودمون در زندگی دعوتش کردیم و ازش متنفر بودیم عشق بورزیم .

      من همش در زندگی یه جورایی خودمو بدهکار چیزی میدونستم من بدهکار مشکلاتی هستم که مرتب بهشون بد وبیراه میگفتم من خودم اونا رو توزندگیم دعوت کردم و اونها قبل اینکه بیان با یه حس ترسی که استاد توضیح دادن اجازه ورود گرفتند به زندگیم چون من به اون احساس ترس توجهی نکردم و ادامه دادم و کلی هدیه قبل اومدنشون برام فرستادن ومن هم همشو قبول کردم و بعدش مشکلات اومدن .

      بعدشم بد وبیراه دادم به مشکلاتم . ومتنفرشدم ازشون .

      اونها تقصیری نداشتن . اونها بی گناهند من با توجهاتم اونا رو به زندگیم دعوت کردم . من از همینجا از همشون معذرت میخام وامیدوارم منو ببخشند .به خصوص از چاقی عزیزم که منو بیدار کرد .

      استاد بابت این چالش و همه مطالب آموزشی ازتون سپاسگزارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Somayeh
      1400/04/29 09:28
      مدت عضویت: 1438 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 351 کلمه

      با سلام 

      چالش عشق ورزیدن به عادتهای چاقی

      چقدر ما آدمها فراموش کاریم چاقی عزیزم منو ببخش تو رو به مهمانی درونم دعوت کردم و تو قبل از اینکه به خونم بیای  کلی هدیه های مختلف برام فرستادی با پست ذهنی و بعد اومدی به خونه جسمم .

       کدوم مهمون رو دیدی که اینجوری به خونت بیاد و  منم سرآخر به جای تشکر ازت متنفرشده بودم .😪

      اینکه خوردن یه استکان چای با کلی قند رو برام لذت بخش کردی چون میدونستی من فشارم همش استاندارده و با یه کم خستگی یا بیماری  فشارم میاد پایین . و ازم یه جورایی مراقبت میگردی.

      این توبودی که منو وادار میکردی تند تند غذا بخورم تا معدم منو اذیت نکنه و زود سیربشه مثل یه نوزاد چند روزه که تند تند شیر میخاد.

      چاقی عزیزم این تو بودی که وقتی مهمانی میرفتم و کلی بهم خوش میگذشت کلی غذا میخوردم بدون دغدغه و استرس و مهمونیه بهم خوش میگذشت .

      عزیزم این تو بودی که میدونستی من آش ترش دوست دارم مثل کودکی که یه اسباب بازی رو دوست داره واز پدرش میخاد .دیرتر بهم حس سیری دادی و به معدم گفتی بزار یه ذره بیشتر بخور و لذتش رو ببره مگه ما چند روز تواین دنیا مهمونیم که اینقدر زندگی رو سخت بگیریم .

      چاقی دلبندم تو خیلی خوبی مثل یه مادر ازم مراقبت کردی من یادم نمیره وقتی پریود بودم زود به زود بهم زنگ میزدی ومنوصدا میکردی که برو یه چیزی بخور ضعف میکنی مریض میشی و توهم که فشارت نرماله با یکم گرسنگی سر درد میگیری .

      مگه میشه یادم بره که من همش بهت میگفتم عاشق صورت تپلم و اطرافیانم همش ازم ایراد میگیرن که صورتت زیبا نیست تو هر موقع که من یادم میرفت چیزی بخورم و درحال بیکاری بودم منو میبردی سریخچال و کلی غذا بهم تعارف میکردی.

      نه اون روزها هیچ وقت یادم نمیره . دیگه نه تنها ازت متنفر نیستم بلکه عاشق تو وهدیه های زیبایت هستم وممنونم که دعوت منو قبول کردی و به خونم اومدی واونم با کلی هدیه های زیبا .

      دیگه حتی به کسی اجازه نمیدم بهت چپ نگات میکنه  ومن عاشقتم و بهت عشق میورزم و امیدوارم که منو ببخشی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tahere.norani
      1400/04/15 22:00
      مدت عضویت: 1288 روز
      امتیاز کاربر: 555 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 252 کلمه

      به نام خدا
      سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
      تمرین این جلسه: مزیت ها و لذت هایی که رفتار یا عادتی که میخواین ترکش کنید رو بنویسید
      استاد اول از همه تشکر میکنم به خاطره انرژی و شادیی که با صداتون در این فایل به ما میدهید خیلی پرشور صحبت میکنید ادم جون و انرژی میگیره، ممنون از انرژی خوبتون
      خوردن چیزهای شیرین مثل کیک و بیسکویت و نون و کره و عسل در کنار یه نوشیدنی گرم به من انرژی و شادی میده، احساس میکنم توی مغزم یه هورمون شادی ترشح میشه گرمای نوشیدنی در کنار هر چیز شیرین به من حس زندگی و شادی میده، طعم اون ماده ی غذایی شیرین، مزش من رو ارضا میکنه یه احساس رضایت و سیری و خوشی به من میده، خستگیم رو از تنم درمیاره، باعث میشه اماده بشم بعد از خوردنش کاری رو انجام بدهم، یا بعد از انجام کاری برای تشویق خودم و استراحت یه نوشیدنی گرم در کنار یه چیز شیرین خستگیم رو رفع و من پرانرژی و تازه میکنه، باعث میشه بهانه ای باشه با اعضای خانوادم جمع بشیم و در کنار هم از خوردن لذت ببریم، طعمش لذتبخش است، گرمای چای یا قهوه به من حس امید و زنده بودن میده، خوردن هر چیز شیرینی من رو راضی میکنه سیرم میکنه انگار تمام وجودم خوشحال میشه، بهم حس ازادی میده، خوردن یه چیز شیرین در کنار یک نوشیدنی گرم در عصرها باعث میشه نیمه ی دوم روزم رو شروع کنم با قدرت و انرژی، یه حالت مدیتیشن و ارامش داره.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار laleh_rhmn
      1400/04/08 09:34
      مدت عضویت: 1333 روز
      امتیاز کاربر: 583 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 249 کلمه

      به نام خدای زیبایی ها 

      در چالش من اینو نخوردم برای تناسب فکری داشتن در عادت ریزه خواری یا به قول بعضی ها همه چیز خواری، یعنی هر چی جلو دستمان باشد و پارو میکنم به سمت دهان مبارکمان، بلانسبت که میخوایم هر چی دور و برمون هست تمیز کنیم و بریزیم داخل سطل آشغال، باید بدونیم که ما محل انبار و جمع آوری ضایعات نیستم، من خیلی ارزشمند هستم ولی چه کنم که این ذهن ناخودآگاه آموزش دیده و یادگرفته و از عقل منطقی هم کاری بر نمیاد و باید کوتاه بیاد و با صلح و آرامش و با ملایمت صحبت کردن بهش  بفهمونه که چیز اشتباهی یاد گرفته، میدونه که اون کاری که سالیان سال انجام می‌داده و حالا شده یه عادت قوی و جاخوش کرده، خیلی عادت خوبی هستش و خیلی محاسن داره ولی عادت های بهتری هم وجود داره که میشه اوناروهم انتخاب کنه و همون حس قشنگ و داشته باشه، میدونم که ریزه خواری چه چیز خوبی هست، همیشه همه رو با لبخند در خوردن همراهی میکنم و کسی رو رنجیده خاطر نمیکنم، حس خوب وآرامشی داره، اینکه همیشه سیرم و حس گرسنگی ندارم خیلی حس لذت بخشی هست، اینکه میتونم همه مزه ها را شیرینی و شوری به تناوب تجربه کنم، اینکه حس قدرت و توانایی و رهایی از هر چی محدودیت هست، اینکه نگران نباشم که دیگه تموم میشه و بعدا نیست که من بخورم واین محاسن ریزه خواری است که ذهن ناخودآگاه ام پذیرفته به تکرار هر روز و هر روز آن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار هانیه
      1400/04/04 01:02
      مدت عضویت: 1113 روز
      امتیاز کاربر: 12738 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 386 کلمه

      به نام خدای مهربونم که راه رو نشونم میده

      سلام به همه

      واقعا متعجبم..اصلا انتظار همچین مطالبی نداشتم تو این جلسه..همش فکر می کردم الان باید بیاییم و از بدی هاش و اینکه ۷ یا ۲۱ یا ۴۰ روز تمرین کنیم تا بذاریمش کنار و این جور چیزها بشنوم … خلاصه که هنوزم مبهوتم . 

      خب چیا یاد گرفتم؟ اینکه رفتار تکرار شونده تبدیل به عادت میشه و این ماییم که تکرارش می کنیم و اون رو می بریم تو دسته عادت هامون…پس اون کار به خودی خود بد نیست .. در ذات خودش حرکت و رفتار بدی می تونه نباشه اما چون من دارم بهش عادت می کنم و تکرارش می کنم و توی ذهنم این فرمول هست که این عادت مخربه و داره من و بدنم رو از تناسب خارج می کنه، همینطور هم عمل می کنه

      خب عادت ریزه خواری که من جلسه قبل گفتم میخوام کنار بذارمش برام چه لذت هایی داره:

      ۱- لذت خوردن! همین که هربار دلم خواد میخورم…حس قید و بند و رژیم و چارچوب ندارم..کاری رو می کنم که دوست دارم، دلم نمیخواد فکر کنم و چک کنم گرسنگی واقعیه یا نه..دلم میخواد به دل خودم بخورم.

      ۲- حس خوب اینکه با همین چند دونه بادوم و پسته مثلا ته دلم رو گرفتم و سیر شدم…حس اینکه چقدر خوراکم کمه و همین کوچولوها سیرم می کنه و غذای اصلی رو کمتر می خورم

      ۳- حس پیروزی از اینکه چیزی که دلم خواست رو خوردم..یه جور دهن کجی به خودم و رژیم و هر قانونی … به خودم ثابت می کنه کی رئیسه !!

      ۴- مزیتش اینه که اون موقع که دلم میخواد یه چیزی بخورم و گرسنه هم نیستم می خورمش و نگران این نیستم که توی گرسنگی اون چیز خاص رو دلم نخواد…یعنی نگرانم هم تموم بشه و نباشه که بعدا بخورم (باور کمبود) و هم اینکه نگرانم شاید توی گرسنگی واقعیم دیگه اینو که الان دلم میخواد نخوام بخورم و میلم نباشه پس حالا بخورم تا هست و میلم هم میکشه بهش..چقدر جالب واقعا..اینو همینجور که نوشتم بهش پی بردم.

      ۵- من از ریزه خواری حس شادی بهم دست میده..یه شادی سطحی که از دم دست ترین چیز یعنی خوردن حالم خوب میشه..تمرکزم از چیزهای منفی و بد برداشته میشه و لذت و شادی رو تجربه می کنم

      سعی می کنم بازم فکر کنم و اگه به نتایج جدید رسیدم میام می نویسم..واقعا چالش جالبی بود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار kouroshzamany95@gmail.com
        1400/05/25 00:20
        مدت عضویت: 992 روز
        امتیاز کاربر: 1850 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 5 کلمه

        با سلام منم کاملا موافقم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/11 18:05
      مدت عضویت: 1228 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 926 کلمه

      به نام بی نام او 🍃

      سلام به همپیکران عزیز 😍

      برای اصلاح و یا تغییر عادتمون همون رفتارهایی که اولین بار با لذت انجام دادیم وبعد با تکرارش شد عادت مخرب یا آزار دهنده دوقدم مهم باید برداریم 

      ۱/اون رفتار هیچ قدرتی نداره کلا نمیتونه مارو مجبور کنه که انجامش بدیم ما خودیم داریم انجام میدیم یعنی باید قبول کنیم تا بتونیم تغییرش بدیم باهاش آشتی کنیم اما چون یک فرمول ذهنی ریشه دار تو ذهنمون هست که میگه ترک عادت سخته یا ما اسیر عادتهامون هستیم تمام قدرت خودمون رو دادیم به رفتار پس بپذیریم دیگه خودمون داریم تکرارش می کنیم و اینکه اگر شما یک فیلم توپ هم ببینید که خیلی جذاب باشه یا یک موسیقی دلنشین هم گوش بدین اگر یک مدتی تکرار بشه دیگه زده میشین مثلا اگر چندروز متوالی قرار باشه لازانیا بخوریم دیگه حالمون بهم میخوره چون حالت درونی و طبیعی ما تنوع گرا هست و حالا واسه همین همون رفتارهای لذت بخش شدند عذاب دهنده بنابراین قدرت دست منه انتخاب هم با منه و خیلی هم آسونه اصلا روش ذهنی همه چیزو آسون میکنه و قدم به قدم پیش میریم تا اصلاح بشه 

      ۲/این عادتها واسه ما مزیتهایی داشتند حالا برای اینکه زبونی نباشه حداقل ۵مزیت از هر عادت رو فکر کنیم و بنویسیم …

      خوب پرخوری من خیلی لذت بخش بود از بچگی خانواده برای غذا خوردن مسابقه میزاشتند هر کی زودتر خورد و غذاشو تموم کرد 😳😆یعنی انگار مسابقه است من بیشتر بخورم اما با کی نمی دونم ؟!بعد ته دیگ که خوشمزه بود یعنی آخر غذا همیشه هم تو قابلمه ته دیگ چرب و چیلی میموند منم سیر میشم ولی آخرش موقع سفره جمع کردن یه سر به قابلمه میزنم .وقتی مهمون داشتیم فکر می کردم بقیه حواسشون به خوردنمه می خوردم اما نمی چسبید فقط همین که میرفتند میرفتم سر قابلمه .اگر می خواستیم جایی بریم هم بهم می گفتند حسااابی بخور سیر بشی که بیرون غذا نیست ترس از گرسنگی هم دارم …ااین اواخرم که کمی آموزش دیدم میگم قدرت با منه غذا قدرتی نداره چاقم کنه ولی فشار و سنگینی بعدش حس بد بهم میده راستی یه خرده هم به حجم غذای بقیه نگاه میکنم میگم حتما اشتباه شده منم سیر نشدم 🤣

      ریزه خواری هم …که هر وقت سرمون درد گرفت گفتند یه چیزی بخور /هر وقت اعصاب نداشتیم گفتند حتما گرسنه ای!خوشحالی و جشن یعنی یه چیزی بخوریم عزاداری و گریه فشارمون افتاد چیزی بخوریم یادم میاد بچه بودم اگر تو بازار غر میزدم خسته شدم برام خوراکی می خریدند یا افرادی که دوستم داشتند برام هله هوله میخریدند تو مدرسه هم زنگ تفریح می گفتند برین خوراکی بخورید گاهی هم تهدید تموم میشه ها بیا بخور کارشناس تغذیه ام که هیچ میان وعده و ریز ریز بخور ولی کم ….همسرم هم که میاد احترامه باهم چایی بخوریم اونم با یه چیزی یه وقتایی هم دپرسم یهو همسایه سوپرایز می کنه خوراکی خوش مزه منم احساس می کنم خیلی دوسم داره الان تو این حالم همون موقع تست میکنم سپاس ذهنم چه خوب همکاری می کنی 💞

      تمایل به شیرینی /

      تو جشن و شادی و عروسی شیرینی میخوریم /وقتی خبرای خوش میشنویم میگیم شیرینیشو کی بخوریم؟کودک که بودم وقتی لبخند میزدم یک غریبه دلش ضعف میرفت و از تو جیبش بهم شکلات می داد و یا می گفتند شیرینی انرژی تو زیاد میکنه سرحال میشی تلخ و ترش و شور هم یه مزه است اما شیرینی رو بیشتر آدما میگند خوشمزه یا می گند اون بچه انقدر شیرینه کلا انگار شیرینی یه جور لذت مقدسه ! 

      زمانبندی غذا/

      دوتا پدر بزرگ داشتم خدا رحمتشون کنه می گفتند سر ساعت فلان ناهار یا شام  می خوریم .من کودک بودم خیلی متناسب بودم مثلا غذا به اندازه میخوردم از نظر اونا کم بود می گفتند تا شام خبری نیستا!یا اگر عصر غذا می خواستم می گفتند باید صبر کنی تا شام و می گفتند حالا یه چیزی بخور(ریزه خواری)….اصلا سر وقت اگر سر سفره نبودیم که بی احترامی بود همش تاکید داشتند همه با هم غذا میخوریم وقتی محصل بودم اگر صبحانه نمی خوردم میگفتند مغزت امروز کار نمیکنه باید بخوری منم خیلی دوست دارم اصلا گرسنه نیستما ولی روتین روزمه صبح بیدار شم میگم مغزمو شارژ کنم 😋😂اینطوری هم بود غذامون رو بخوریم که کار دیگه ای نداشته باشیم بعد بریم بخوابیم 😆خب البته رستورانم ساعت ۱۰صبح غذا سرو نمی کنه یعنی الگو میده صبح و ظهر و شب خلاصه وقتی من سیرم در طول روز مغزم تعجب می کنه ….

      اما صحبت کردنم و توضیحات زیادم (پرحرفی)از بچگی می گفتند بهم شیرین زبونی دلشون ضعف میرفت برام تو مدرسه هم می گفتند چه زبونی آتیش پاره یعنی همش تاییدم می کردند و البته فن بیان خوبی دارم اما تند تند حرف میزنم چون ذوق داشتم موضوعی رو تا تهش بگم چون می خواستم سریع اطلاع رسانی کنم و تشویق بشم به نام خودم خیلی ها هم می گفتند آدم باید زبون داشته باشه خدارو شکر روابط اجتماعی خوبی هم دارم سریع ارتباط میگیرم اما امروز که به لطف خدا در مسیر شناختم میخوام کمی سکوت کنم دیگه نمی خوام تاییدیه بگیرم نمی خوام من همه چیز دان منو به سقوط بکشه نمی خوام برای رشدم موانع درست کنم نمی خوام هیجانی بشم عجله عجله و غیره 

      یه روزی متوجه شدم که من افراطی هستم یکی از قاعده های شمس تبریزی بود میانه رو باش اونجا متوجه شدم یه چیزی تو ذهنم سر جاش نیست تناسب در حرف زدن در اندام در شادی در عشق و حالت پایدار و تعادل نداشتم و اسم و سایت تناسب فکری همونی بود که من دنبالش بودم لاغری رویامه اما من برای تناسب فکری انتخاب شده ام آرامش و شادی پایدار می خواهم 

      خدایا شکرت عاشقتم ❤️❤️❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5410 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 421 کلمه

      به نام خدای بخشنده و مهربان 

      روز 43: 9 / 3 /1400

      رفتارهای عادتی و آزاردهنده یجورایی مثل ماری هستند که در آستین پرورانده ایم. بچه مار کوچولوی خوشگلی که اول از دیدنش لذت برده ام و پرورشش داده ام و حالا که بزرگ و عظیم الجثه شده ناراحت و دلخور هستم و لذت های قبلی که مرا وادار به حفظ ان کرده بود را فراموش کرده ام. با گوش دادن این جلسه و مرور نوشته ها برایم تداعی شد که چاقی جسم خود را هم همینطور برطرف می کنیم ابتدا مسئولیت آن را پذیرفتیم و بعد با خودمان و جسم فعلی چاق خود در صلح قرار گرفتیم  و تصمیم گرفتیم از آینه نترسیم و …. 

      پس مراحل ترک هر عادت این است که : اول بپذیرم خودم فاعل آن رفتار هستم و آن رفتار مرا مجبور نکرده است پس مسئولیت انجام آن را می پذیرم. و دوم اینکه حتما قبل از اینکه ان رفتار به عادت تبدیل شود من از انجامش لذت برده ام و فوایدی برایم داشته باید آن ها را پیدا کنم تا با آن رفتار به صلح برسم و در کمال آرامش قادر به ترک آن شوم.

      مثال: عادت خوردن چیز با چایی عادتی هست که من همه عمر آن را دلیل اصلی چاقی خودم میدانستم.

      چرا من این رفتار را دوست داشتم انجام بدم که برام عادت شده ؟ این رفتار برای من چه مزایایی داشته؟

      1- یادم میاد از بچگی از خواب عصر متنفر بودم و مرا به زور هم که شده می خواباندند و بعد از غذا یک راه اینکه چرت خودم و خانواده را بپرانم و مانع خواب عصر شوم یا حداقل به تاخیر بیندازم خوردن یه چیزی بعد از ناهار با چای هست که برای من این خوردن بعد از سیری را لذت بخش کرده بوده.

      2- دور هم نشستن و صحبت کردن به همراه یک بهانه برای این دور همی که میشه همون چیز با چایی احساس آرامش  و لذت به همراه دارد.

      3- سبب خوردن چای زیاد و رفع احساس خواب آلودگی می شود و خوابم را می پراند.

      4- سبب می شود بتوانم چای تلخ زیاد تری بخورم و بدون خوابیدن دوباره کلی انرژی بدست بیارم.

      5- از خوردن آن چیز شیرین یا کیک یا خرما به همراه چای احساس خوبی پیدا می کنم.

      خب من با این رفتارم در صلح قرار گرفتم و فهمیدم برای فرار از چیز دیگری دست به این خوردن بی مورد می زنم حتی معروفه که من غذا رو می خورم که به عشق چیز با چایی بعد از آن برسم الان میدانم اگر بعد از ناهار 10 دقیقه استراحت کنم خیلی منطقی تر هست.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/02 18:02
      مدت عضویت: 1649 روز
      امتیاز کاربر: 28031 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,011 کلمه

      عادتهای زیادی در ما هست که همه منشا تکراری دارن و این عادتها رو ما داریم هر روز  انجام میدیم و گرنه  اونها برما مسلط نیستن و اما  این عادت  که ما رو اذیت میکنه و  ما داریم هر روز  انجامش میدیم  باید بدونیم  اصلا اینطور نیست که اون عادت به ما تحمیل بشه .

       

      یه رفتار وقتی زیاد تکرار بشه برای ما آزاد دهنده میشه حتی  یه فیلم زیبا  وقتی خیلی تکرار بشه برای  ما  اذیت کننده میشه چون درون ما تنوع رو دوست داره .

      پس این رفتار که من رو اذیت میکنه این  رفتار  رفتار بدی  نیست ولی تکرارش  هست که ما رو اذیت کرده و بد هست .

      پس اول مشخص کن اون رفتار چه مزیت و لذت هایی برای ما داره و چون خیلی برای  ما لذت داشته  که بارها تکرارش کردیم و حالا اذیت شدیم و  اما زمانی که انجامش می  دادیم خیلی هم برای ما لذت بخش بوده .

      از هر چی بترسی سرت میاد و از هر رفتاری تنفر داشته باشی اون میچسبه به شما و نمیشه تغییرش بدی پس اول با این رفتارت که مرتب تکرارش میکنی یک رابطه ی دوستانه داشته باش و بگو چقدر این رفتار حال شما رو خوب کرده ( این یک فن هست برای در صلح بودن با این رفتار )

      پنج مورد بنویس که از تکرار این رفتار چه لذتی بردی و باید رابطه ی دوستانه برقرار کنی و نباید ازش تنفر داشته باشی 

      من وقتی  پیغام سیری رو درک میکنم   ولی چند لقمه اضافه تر میخورم و این کار چه لذتی برام داره ؟؟

       فکر کنم این  کار برای من هنور یه حالت آزادی در خوردن هست که ببین سیرم ولی بازم میتونم بخورم 

      و یا این لذت رو داره که من به حد سیری غدا میخورم ولی سیری در ذهن من هنوز غلط معنی میشه یعنی درد شکم و سنگینی 

      واین کار این لذت رو داره که من هنوزم در ذهنم ترس از نبودن این غدا در وعده ی بعدی   هست  پس زیاد تر میخورم که اگر نباشه و تموم بشه من خوب خورده باشم .

       

      فکر کنم این کار این لدت رو داره که خوردن زیاد مساوی با شکستن یه سری محدودیتهاس و چهار چوبهای رژیم در ذهن من  هست 

      فکر کنم این کار  وقتی از غدایی در ذهنم خاطره داشته باشم بیشتر هست و میخواد بگه لدت بردن از این عدا یعنی زیاد خوردن 

       در کل فکر کنم این کار که چند لقمه اضافه تر از نیاز میخورم این لذت ها رودر ذهنم   برام  داره که بیشتر خوردن برام مساوی هست با نبودن در هیچ چهار چوب و ررژیم  و محدودیت و ترس از نبودن غدا  که من رو وادار میکنه بیشتر بخورم و یا خاطره داشتن از اون غدا و یا تحریک شدن که من رو وادار به خوردن چند لقمه اضافه میکنه و  با این کار  گفتم به خودم که  بببین به  هر اندازه که خواستم خوردم و لاغر هم هستم و این قشنگی لاغری با ذهن هست(اما  برای همین هست فکر کنم یک ساله و نیم هست در سایتم ولی هنوز یه مقدار کم تا تتناسب  کامل فاصله دارمدر حالی که کل اصافه وزنم ۱۴ کیلو بوده  )

       و  اما زمانی که پیعام سیری رو دریافت میکنم کاملا از درون حس میکنم سیرم ولی هنوز از لحاظ ذهنی حریصم و اون ذهنم  باهام راه  نمیاد که غدا رو ول کنم برم هنوز ذهنم فرمولهای چاق کننده داره  که من  رو وادار به  یکم بیشتر خوردن میکنه  و اما  چون به راحتی پیغام سیری رو دریافت میکنم خیلی خوشحالم که میتونم این حس قشنگ رو  متوجه بشم  و تازه انگار یه  الارمی به من داده میشه بسه و دیگه نیاز نداری و یه نجوایی بهم میگه ببین من گفتم نخور و دیگه بسه و دیگه جسم تو نیاز نداره ولی تو ادامه میدی و حالا میخوام تمرین کنم تو همین مرحله غدا رو رها کنم و  اما اون منفی باف درون وادار میکنه بخورم میگه تو که نخوردی خیلی کم خوردی با ۶ قاشق برنج ( حالا بسته به نیاز اون روزم  یه مقدار  کم و زیاد میشه) که نمیشه خیلی کم  خوردی هنوز بخور ولی قشنگ حس میکنم سیری رو و اگر اون موقع بلند شم خیلی سبک و رها و واقعا بدون فشار شکم هست .

      خیلی وقت  هست که نیاز خوردن من تغییر کرده تا چند قاشق میخورم سریع سیر میشم و یه مقدار فشار شکمی رو  احساس میکنم  در حالی که قبلا این حالت رو در خوردنهای زیاد و پرخوریهای زیاد تجربه میکردم حالا در  رفتاری که شاید یک سوم گدشته ام هست سریع این احساس رو پیدا میکنم و یکم برای ذهنم پذیرفتنش سخت هست که من کم خوراک شدم  و وادار به خوردن بیشتر من رو میکنه و همراهی نمیکنه واقعا به حد سیری بخورم و بلند شم و تمام تلاشم در این چالش همین هست .

      و ریزه خواری همانطور که گفتم قبلا خیلی زیاد داشتم و اما حالا که در حال تکرارم واقعا چیز خاصی در خودم نمیبینم مگر بعد از ظهرها که کمی بخوام شیرینی با چایی  بخورم  یا موقع جمع کردن سفره از باقی مانده ی غدا بخوام کمی بخورم که بازم فکر کنم ذهنم  با این کار میخواد همون حرفهای بالا رو  برام تداعی کنه و گرنه بارها شده گفتم من چایی نخورم و به جاش یک میوه بخورم ولی ذهنم همراهی نکرده  در حالی که از درون خیلی میل ندارم  حالا انشاا… با این چالش دهنم رو بیشتر همراه خودم در این مسیر میکنم و به موفقیتهای بزرگتر میرسم 

       

      اما بازم دم خودم و این دهنم گرم که این همه تغییرات عالی تا به اینجا داشتم و اینقدر ذهنم در مسیر لاعر شدن قرار گرفته و کلی تغییر کرده و اینقدر تغییرات من واضح بود که وقتی وارد این چالش شدم و خواستم بنویسم ریزه خواری انصافا دیدیم مثل قبل هیچ ریزه خواری که عادت همیشگی من باشه ندارم برای منی که از صح تا شب به هزار بهانه قبلا میخوردم الان فقط یه مقدار با چایی بعد از ظهرم شیرینی میخورم که میخوام در اون تغییر ایجاد کنم و واقعا جای تحسین و تشویق دارم به خودم تبرییک میگم و از استاد عزیز هم بسیار سپاسگزارم که راهشون درست و حق هست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/02/13 15:46
      مدت عضویت: 1321 روز
      امتیاز کاربر: 12586 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 515 کلمه

      سللااام

      تمام دوره های کوتاه و بلند این سایت منو شگفت زده میکنه . استاد همیشه حرف جدیدی برای گفتن دارن. 

      من در تمام این سال هایی که زندگی کردم دنبال روش های زیادی برای ترک عادت هام رفتم. همه میگفتن وقتی میخوای اون کارو بکنی به عواقبش فکر کن. یا مثلا میگفتن اگه جون بکنی و 21 روز سمت اون کار نری دیگه از سرت میوفته . منم همه ی اون روشا رو امتحان کردم حتی به خودم جایزه دادم وقتی  21 روز کار اشتباهمو تکرار نکردم اما هنوز که هنوزه اون عادتو دارم. یادمه یکی از عادتای بدم خوردن پوست دوره ناخونام بود و من وقتی بچه بودم لاک تلخی که حالم ازش به هم میخورد دور ناخونام میزدم که پوستای دور ناخنم رو نخورم ولی هیچ وقت این عادتم ترک نشد و هنوزم با اینکه بعضی وقتا دور ناخونام خون میوفته بازم این رفتار اشتباه رو تکرار میکنم. 

      اما همین الان که تازه 2 جلسه ی این چالش رو شرکت کردم اشتیاقم برای ترک عادتام زیاد شده و دوست دارم ادامه بدم و ببینم چی میشه. چیزی که در هیچ کدوم از روش های ترک عادت برام اتفاق نیوفتاده بود و الان با گوش دادن به دو تا فایل فقط دوتا، درونم ایجاد شده. من در قسمت نظرات جلسه قبل فقط 3 تا عادت نوشتم ولی الان دوست دارم همه ی عادت های بدم رو بنویسم چون احساس توانایی میکنم و میدونم این منم که قدرت اینو دارم که عادت های ریز و درشتم و در نهایت کل زندگیم رو اداره کنم. نه اینکه اون عادت میتونه کل ابعاد وجودیم رو در بر بگیره و کنترلم کنه. من میتونم.

      من عادت دارم صبحا دیر بیدار بشم: لذتی که ازش میبرم اینه که بیشتر میخوابم و خیلی کیف میکنم وقتی تا هر وقت دلم بخواد میخوابم و  بدون سر و صدای زنگ گوشیم هر وقت عشقم کشید از خواب بیدار میشم.

      من عادت دارم برم سر گوشیم و الکی توش وقتمو هدر بدم: لذتشم اینه که به جاش نمیرم کاری که سخته یعنی درس خوندنو انجام بدم. و باعت میشه انرژی بگیرم و اگه چیز خنده دار توی یوتیوب ببینم کلی میخندم و شاد میشم و فایدش برا من اینه که میتونم از زیر کارای دیگم در برم .

      یکی دیگه از عادتام تند تند غذا خوردنه: لذتشم اینه که اصلا نمیفهمم چی میخورم و اینطوری میتونم غذای بیشتری بخورم و تازه وقت کمتری هم میگیره و سریع غذامو میخورم و میرم به کارای دیگم میرسم.

      من عادتم اینه که پوست دور ناخونامو بکنم: ازین کار خیلی خیلی آرامش میگیرم و آروم میشم و دلم حال میاد.

      من عادت دارم درس نخونم: لذت این کار در اینه که من به راحتی خوش میگذرونم و خسته نمیشم . وقتی درس نمیخونم میتونم برم کارای دیگه بکنم مثلا با دوستام چت کنم یا برم تو یوتیوب فیلم ببینم و خوش بگذرونم یا بیام توی این سایت و فایل ببینم.

      عادت دارم مدیتیشن و پاکسازی نکنم: فایدشم اینه که خسته نمیشم و مجبور نیستم کارای سخت انجام بدم در عوضش میرم کارای دیگه میکنم. مثلا وقتی پاکسازی و مدیتیشن نمیکنم میرم اتقمو تمیز میکنم یا میرم سر گوشیم.

      خیلی ممنون استاد

      امیدوارم همه موفق و شاد باشن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار eli_naz_188@yahoo.com
      1400/02/08 21:49
      مدت عضویت: 1103 روز
      امتیاز کاربر: 195 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 315 کلمه

      سلام

      عاداتي كه من ازشون لذت بردم و حالا بايد اول باهاشون صلح كنم ببوسمش بعد بزارمشون كنار !

      چه لذتهايي اين عادات بمن دادن؟

      ١)غذا خوردن سر پا و ناخنك زدن :دوسش دارم چون ديگه لازم نيست زحمتي بكشم بشقاب بردارم بكشم بشينم بخورم !

      زمان كمتري صرف ميكنم 

      در سريعترين زمان ممكن بيشترين لذت و طعمو ميچشم

      قبل اينكه كسي بخوره اولشو من خوردم بركتش رفته تو دهن من!😂

      ٢)خوردن خرما و كلوچه با چاي و قهوه 

      اصلا اون خرماي بزرگ و نرم و گردالو رو ميجووم روش هم يه قلپ چاي زعفروني دارچيني ميخورم اون آرامشو مخصوصا تو هواي سرد با هيچي عوض نميكنم ولي اخه نه يدونه خرما! ميرفتم خرما مجدول گوشتي سايز آلو ميخريدم ١٠ تا يجا ميخوردم بخدا خيلي نرم و خوشمزه بود من گرم بودم نميفهميدم 😁به به

      زمستونا كه ميشد قبل كار اولين كار رانندگي ميكردم مك دونالد يه قهوه ي خامه اي داغ با كيك داغ شده توي ماشينم آروم آروم ميخوردم تا برسم اصلا هر بار كه اون قهوه رو ميخوردم با كيك منو به آرامش تمام ميرسوند انگار تمام مشكلاتم حل ميشد تو ٥ دقيقه! گرمم ميشد و واقعا آروم و بي دغدغه ميشدم خيلي خوب بود هر روز اين كارو ميكردم!بخودم ميگفتم دنيا دو روزه جووني لذتشو ببر 😂

      ٣)هر ١ ساعت در يخچال رفتن 

      اصلا چه حالي ميده بدوني تمام ساعات روز ميتوني همه چي با تمام طعما و مزه ها بخوري 

      يه بار شيرين ميخورم يه بار شور يه بار پفك يه بار آجيل ،انواع ميوه هاي خشك انواع مغزها انواع شيريني هاي تر و خشك هر ساعت يه جايزه رنگو رنگ هر بار ناراحت شدم استرس گرفتم عصبي شدم گشنه شدم ترسيدم خسته شدم خوشمال شدم اصلا هر اتفاقي افتاد من خوردم چون آرومم كرد خيلي تنها بودم و غذاي مهربون بدون اينكه سرزنشم كنه قضاوتم كنه دعوام كنه بهم مزه داد بهم طعماي مختلفو داد كه حتي واسه چند لحظه آروم شم.

      من ديگه عادت ديگه اي ندارم كه بگم 

      ممنون ❤️  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار smanhahmady32
      1400/02/04 11:18
      مدت عضویت: 1286 روز
      امتیاز کاربر: 10082 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 77 کلمه

      بنام خدا .رفتارهایی که خیلی لذت داشته برام قند زیاد خوردن با چای هست .تند تند غذا خوردن لذت زیادی برام داره ریزه خواری کردن از وقتی که شروع میکنم به غذا درست کردن همش ناخنک میزنم یه ذره از این یه ذره از این سالاد درست میکنم سیب زمینی سرخ میکنم فرقی نداره هر چیزی باشه وقتی که کاملا سیر هستم بازم میخورم البته الان خیلی بهتر شدم اما نتونستم کاملا این عادتها رو کنار بزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/01/20 10:34
      مدت عضویت: 1354 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 509 کلمه

      با سلام وصبح بخیر صبح آدینه همگی بخیر وشادیرفتاری که منو آزار میداد این بود که وقتی شکلات  شیرینی گز خرما وهر چیز شیرینی درخانه داشتیم تا هر روز مقدار قابل توجهیشو نمیخوردم چندتا دونه ازش رو فکرم رهام نمیکرد واین عادت به حدی درمن شدت گرفت که مادر وپدرمم متوجه این عادت من شدن گرچه سعی میکردم مخفیانه انجامش بدم این رفتار با سرزنش های مادر وپدرم وبقیه مواجه شدم که منو از دیابت گرفتن از چاق شدن از مریض های اتو ایمن وکلیوی وکبدی وپوستی وغیره منو ترسوندن ومن هر بار که میخوردم بیشتر میترسیدم که این مواد شیرین منو به کام مریضی وتباهی ومرگ ببره اما بسیار لذت بخش بود طعم های مختلف شیرینی که گاهی همراهش شیر وچای وقهوه بود ومنو دچار تضاد خوب یا بد بودن قرار داد این رفتار لذت ها ومزیت های بسیاری داشت برای من وچون بارها وبارها تکرارش کردم همراه ترسی که بقیه به من قبولوندن وباورم کردن فکر میکنم خوردن شیرینی وشکلات بد در صورتی که خوردن این خوراکی ها خیلیم خوبه ولذت بخش مثلا مزیتی که برای من داشته منو سرحال آورده وقتی شیرینی وشکلات دلخواهمو با چای وقهوه وشیر خوردم حتی وقتی خالی خوردمم وحال منو خوب کرده مزیت ولذت بعدیش این بوده که شیرینی وشکلات رو برای اولین بار در بچگیم خوردم ودرجشن عروسی وتولد وعید ویادآور اتفاقات وخاطرات خوش ولذت بخش من منو یادم میندازه که چقدر لذت بردم در اون شرایط وخوشحال بودم مورد بعدی که مزیت بوده برای من موقع هایی که بیرون میرفتیم ومسافرت معمولا میتونستم با پول تو جیبیم برای خودم کیک وکلوچه بخرم وبا دوستام بخورم ولذت ببرم گاهیم شیرینی های محلی خریداری میشد ولذت بخش بود وحالا که ازدواج کردم ودلم برای مسافرت های دست جمعی وخاطرات خوش بچگی تنگ میشه منو به خاطراتم میبره مزیت بعدی ولذت بعدی این بوده که همبشه دراوج موفقیت هام مثل قبولی درکنکور وقبولی در رانندگی گرفتن مدرک زبانم یا هر مدرک دیگه ای با خوشحالی شیرینی خریدم واوردم خونه حتی برای تولد عزیزانم وخوشحال کردنشون شکلات وشیرینی خریدم وبا خوشحالی وشادی اونا مواجه شدم پس خوردن شیرینی وشکلات به هیچ وجه بد وغلط نیست مزیت پنجم هر کسی خواسته محبتشو بهم نشون بده با شکلات وشیرینی نشون داده در لحظات سخت ودرد دوران قاعدگی بسیار حالمو خوب کرده ودرد وسختی این دوران برام راحت کرده یا مریضی های سخت وشکستگی های بدی که قبلا برام اتفاق افتاده بود رو شکلات وشیرینی کمک کرده بهم مثل یک مسکن که راحت تر بگذرونمش موقع دیدن فیلم وسریال برام لذت فیلم ودوچندان کرده وموقع های افسردگی وتنهایی منو پر کرده ومنو از خطر سیگار کشیدن روی اوردن به قرص ومواد یا دوستی با افراد ناباب منع کرده وخلاصه همیشه رفتار لذت بخشی بوده وهست ومن هیچ مشکلی دیگه باهاش ندارم وکاملا حالا دیگه مطمئنم که قصد صدمه زدن به من ومریض کردن منو نداشته درضمن به زور وشکنجه که شکلات وشیرینی نیومدن برن داخل دهن من وده تاشون باهم بخورم یهو خودم لذت بردم از تک تکشون وبعدی رو با اشتیاق بیشتری خوردم حالا حالم بهتر شد خوشحالم که دیگه از این رفتارم ناراحت نیستم🥰🥰🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54
      محتوای دیدگاه: 218 کلمه

      بنام خدا
      اگر یک رفتار را بارها تکرار کردم و الان به عادت من تبدیل شده چون من لذت بردم و گرنه عادت هایی مثل کتاب خواندن روزانه، ورزش و سالم خواری هم هستند پس چرا تبدیل به عادت های من نشدند؟؟؟ چون از تکرار آنها به اندازه ای که تبدیل به عادت من شوند، لذت نبرده ام… عادتی که من میخواهم ترک کنم، فکر کردن به غذاست.. حالا دوست دارم بدونم چه مزیت هایی داشت ک من آن را بارها تکرار میکردم..
      1_ باعث میشد موضوعاتی که اذیتم میکردند، را به عقب بندازم… بیشتر برای من رفع عصبانیت لحظه ای میشد زمانیکه اعضای خانواده یا دیگران میگفتند.
      2_ موضوعاتی که جنبه توبیخی میشدند را عقب مینداختم… جنبه ی فرار داشت. مثلا اگر کاری را که حتما باید انجام میدادم را نداده بودم، با فکر کردن به غذا به تعویق می انداختم.
      3_ میتوانستم انتخاب های بهتری برای خوردن داشته باشم.
      4_ خیلی جاها باعث میشد من گرسنگی را متوجه نشوم.
      5_ حسی بود که میشد بهش پروبال داد و زمان بیشتری راجب بهش فکر کرد.
      6_ بعضی از فکرها حالات مواخذه دارند، ولی فکر کردن به غذا باعث لذت میشه.
      7_ فکر آسون و لذت بخشی و مغز راحتتر باهاش کنار میاد، لازم به تحلیل و استدلال نداره، منطق نمیخواد.
      استاد شکرگزار خداوند و سپاسگزارم ازتون که منو با لذت های عادتم آشنا کردید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار emangholi azade
      1399/12/19 20:08
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 1430 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 123 کلمه

      به نام خدا سلام
      چای خوردن برام لذت عجیبی داشت به خصوص وقتی بایه طعم شیرین مخلوط میشد مثلا عاشق خوردن چای باکیک شکلاتی بودم یا با شکلات یاحتی قهوه ونسکافه رو باکیک وشکلات خیلی دوست داشتم بخورم وچند وقته پیش که یه کیک شکلاتی درست کرده بودم برای روز مرد ونسکافه هم داشتیم یکبار این دوتا رو باهم خوردم وبعدش حس ولع نسبت بهش پیدا کردم همش دلم میخواست دوباره امتحانش کنم وبعد که کیک تموم شد کار هرروزم شده نسکافه خوردن واحساسم اینکه به خاطر همون طعمی که برای خودم درست کردم وبه یاد اون هرروز نسکافه میخورم‌وصددرصد لذت بردن وایجاد اون حس خوب این عادتو درمن ایجاد کرده ومطمئنا میتونم بالذت این عادت که الان اذیتم میکنه رو تغییر بدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s99malekan
      1399/12/13 22:40
      مدت عضویت: 1342 روز
      امتیاز کاربر: 7470 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 283 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان متناسبم
      معلومه که اولین بار اون رفتار عادتی مورد نظر برامون بسیار لذت بخش بوده.‌یکیش وقتی اولین بار با خوردن از ریر فشار روحی،ناراحتی،عصبانیت،استرس،اضطراب و حتی هبچیجان و شادی با خوردن و جویدن غذا بیرون اومدم برام لذت بخش بود. و‌ هی تکرار کردم و تکرار کردم تا تبدیل به عادت برام شد. عادت رفتارم شد و رفتارمم جسم الانمو ساخت. و الان که چاق شدم دیگه اون رفتار برام بد و منزجر کننده شده ولی نمیتونم ترکش کنم. چون عادتم شده. ولی من قبول ندارم ترک عادت مایه مرضه. اینجوری قدرت رو به دست عادت میدیم‌.نه. من اشرف مخلوقاتم. من انسانم‌ .قدرتمندترین موحود زمین. من کارای قویتر و بزرگتری انجام دادم این که کاری نداره‌ .قدرت دست منه‌ .من میتونم این عادتمو ترک کنم و میکنم. باهاش دعوا هم ندارم. طفلب گناهی نداره. اولین بار من بوجودش اوردم‌. من مس،ولیت چاقی خودم و رفتارهای عادتی و تکرار شونده چاق کننده خودمو به عهده میگیرم و باهاشون در صلح و آشتیم وآروم همونطور که یه روز ساختمشون یواش یواش از بین میبرمشون.باید اینو بدونم اون غذا یه جسم بیجانه.خودش هودبخود که وارد دهان من نمیشه. این منم که اونو با دستم برمیدارم و میخورم. خوب دیگه به اراده خودم میخوام نخورم.انشالا که موفق میشم. خیلی راحته. باید تمرکز داشته باشی. اینا همه برای مواقعیه که سیر هستی .غذای وعده اصلی خورده شده و اضافه بر اونه.‌من تعهد میدهم از امروز تاریخ ۱۳/۱۲/۹۹ وزنمو از ۹۰ و خورده کیلو به ۶۰ کیلو برسونم و در این راه تموم تلاشمو میکنم.من میدونم که موفق میشم.استاد من شما و روش عالیتونو باور دارم. نمیدونم چرا منی که میخوام یکم تو عمل ضعیفم ولی حتما این نقص رو جبران میکنم…منتظر باشین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار asmagazban
      1399/12/02 16:46
      مدت عضویت: 1305 روز
      امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 282 کلمه

      بنام خدا 🌸 جلسه دوم ۱- : برای تغییر دادن هرچیزی بایدابتداباوضعیت فعلی صلح کزدولن رابه همین حالتی که الان داریم تجربه میکنیم بایدبپذیریم نه از روی اجباربلکه برای تغییر کردن ومهم بودن آن درزندگی به اندازه‌ای که نقش درزندگی ما ایفامیکندپس نبایدازچاقی یارفتارچاق کننده متنفرباشیم یاحتی بترسیم هربار که ناراحت یاپشیمان می‌شویم یااحساس ترس میکنیم درواقعیت به رفتارخودمان قدرت تکرارشان رومیدم به خاطر همین هم سالها درمسیرلاغری بودیم چون درجنگ باذهن خودمون بودیم چاقی ما برای ذهن متعامل بقابودورفتارعادی زندگی مارفتارچاق کننده ای هستن که در ناخودآگاه من ثبت شده و سالها ازرفتارخودم متنفربودم به خاطر اینکه فکر میکردم که ترک عادت موجب مرضه وازهمه مهمتربلدنبودم که چطوررفتارجایگزین داشته باشم چون رفتارجایگزینی که با بودم محروم کردن خودم وفشاراوردن به خودم برای لاغرشدن بود احساس باعث تکرارشدن اون رفتارمیشع احساس خوب یابددرهرکاری مثلاموقع خوردن وقتی غذامیخوام بزارم احساس ترس میکنم وقتی میخورم بعداز اون بیشتر اول به خاطر این که من ازچاق شدن میترسم ودوم اینکه من نسبت به رفتارخودمان وانجامش ترس دارم از پرخوری کردن میترسم چون مطمئن هستم که پرخوری میکنم واین تصویری و این شخصیت رودرخودم دیدم وبهش سالها توجه کردم به همین خاطر هم چاق میشم چون ترس من بیشترر افکارم روی عملکرد م تاثیرمیذاره وباعث چاقی من میشه
      مزیت‌های رفتاری که انجام میدادم ۱این بود که می‌نشستم سرسفره وبیشترمیخوردم که ثابت کنم غذام خوشمزس ۲ غذای اضافی نمیموندکه اصراف بشه وگناه کرده باشم ۳ غذایرای روزبعدنمیموندومن روزبعدنمیموندومن جدیدی درست میکردم ۴ میتونستم حجم بیشتری غذامصرف کنم ازاون غذایی که باهاش خاطره داشتم ۵نشون میدم که من زن خانه دار وباشخصیتی هستم که بعداز همه ازسفره بلند میشه ۶مزه ی غذاروبانون وچیزهای دیگه مثل ل یموترشی میتونستم بیشترامتحان کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sudehfallah@gmail.com
      1399/11/19 20:44
      مدت عضویت: 1249 روز
      امتیاز کاربر: 2673 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 138 کلمه

      درود بر شما و تشکر فراوان از زحمت های شما،من عادت دارم باید غذایی را که توی بشقاب ریختم را تا آخر بخورم و به خاطر همین حتی اگر سیر باشم ،به اجبار میخورم ..میدانم که این عمل ،مزیت هایی نیز به همراه دارد و از همه مهم تر ،اسراف نکردن و احترام و ارزش برای میزبان هست و دیگر این عذاب وجدان، که فکر کنم با این کار ظلم در حق آدم هایی هست که گرسنه میخوابند در من ازبین خواهد رفت.از امروز سعی خواهم کرد کمتر برای خودم غذا بریزم و درصورت خواست دوباره بکشم.و اگر غذا باقی موند ،برای آینده یا فقیر ها کنار بگذارم و با این کار به خودم ظلم نکردم و به فقیر ها هم کمک کردم…مرد بزرگ خیلی مدیون شما هستم و میدانم خوبی های شما بهتون برخواهد گشت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1399/11/09 17:44
      مدت عضویت: 1241 روز
      امتیاز کاربر: 11372 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 356 کلمه

      سلام دوستان عزیز،
      پیگیر حرفای شما من امروز ب رفتار برادر زاده دقت میکردم اون بچه اس و قند خوردنو دوس داره قبلنا ک میخواست برداره بخوره با مخالفت بقیه روبرو میشد و‌کلی حرف بهش ک قند برات خوب نیست دندونات خراب میشه و دکتر و امپول و ….
      و الان ی مدته ک چایی خور شده و از دید بقیه بچه ی ترکم چایی خور میشه و بچه تشنه اس و از این حرفا …. و خیلی راحت بهش چایی میدن در حالی ک اون با ی قلوب چایی چنتا قند میخوره و در واقع برخلاف تصور بقیه اون چایی خور نشده اون لذت قند خوردنو دوس داره و با چایی میخواد ب این لذت برسه، بس خیلی از ماه ها هم همینطوری هستیم و اینجوری عادت هامون بوجود اومدن،یعنی بدون هیچ علاقه و نیازی ؛

      عادت ب تند خوردن:خب خیلی جاها لذت بخش بود تن تن میتونستم حجمی از طعم هارو داشته باشم ، زودتر سیر میشدم ،کمتر میجوییدم ،زودتر از سر میز بلن میشدم ،صدای جوییدن غذای دیگرانو دوست ندارم ،اگه کاری داشتم میتونم ظرف چن دقه غذامو تموم کنم ب کارم برسم ، برام لذت بخش بود، و خیلی جاها میتونستم بخاطر تند بودنم زیاد بخورم 🙈، مجالسی ک دیر میرسبدیم میتونستم زود بخورم و تا جمع نشده منم غذام تموم میشد ،وقت کمی صرف غذا میکردم، از چیزای بیشتری استفاده میکردم،مجبور نمیشم ک وسایل میزو جمع کنم ؛
      عادت با غذا نون خوردن هم تنوع ایجاد میکرد در غذا،احساس میکردم ک خوشمزه تر میشه،غذا دلو نمیزنه،بیشتر سیر میشم،یا اگه مقدار غذا کم بود چون با نون بهم میچسبید و‌لذت بخش بود برام کمی غذا مهم نمیشد، احساس سیری بیشتر برا طولانی مدت میکردم ؛
      عادت ب زیاد خورد و یا متنوع خوردن در مهمونی : میتونستم مزه همه چیزایی ک برای پذیرایی اوردن رو بچشم، خوشمزه بودن ،لذت بردن از خوردنی ها، تنوع توی مهمونیا،سرگردم شدن، راحت شدن از حرف بقیه ک مدام بگن ژیمی و چرا نمیخوری،مشغول شدن با جمع ، خوردن مواد غذایی و تنقلاتی ک در روزای معمولی کمتر استفاده میشه و در مهمونیا وجود داره ، رفع گرسنگی و خوردن نوشیدنیهای مختلف توی مهمونی برا طعمشون و رفع تشنگی،

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fereshtehgeranpayeh
      1399/10/30 01:58
      مدت عضویت: 1573 روز
      امتیاز کاربر: 17412 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 183 کلمه

      سلام من دوست دارم موقع دیدن تلویزیون حتما یه چیزی بخورم انگار که بدون خوردن نمیشه تلویزیون تماشا کرد .خوردن تماشای فیلم رو لذتبخش تر می کنه این کار باعث میشه فیلم جذابتر بشه و هیجان انگیزترش می کنه و احساس رضایت به آدم دست میده و از طرفی احساس گرسنگی نمی کنی چون فیلم دیدن باعث میشه گرسنه بشی .
      من عصرا عادت دارم که بدون این که گرسنه باشم غذا بخورم چون میدونم که ممکنه موقع خواب گرسنه بشم و برای پیشگیری زودتر غذا می خورم و یکی بهم میگه بخور ظهر کم خوردی شب گرسنه میشی واز خواب باید پا بشی یه چیزی بخوری . یا میگه نصف شب قندت میفته یادته یه بار داشتی بیهوش میشدی اگه همسرت به دادت نرسیده بود رفته بودی تو کما .بعضی وقتها هم میگه این غذا رو بخور خیلی خوشمزه شده نخوری دیگه گیرت نمیاد همشو می خورن پس همین امشب بخور تا تموم نشده .خلاصه وسوسه می شم و بدون این که نیاز بدنم باشه میخورم. به امید خدا این عادت های بد رو ترک می کنم خیلی راحت مثل آب خوردن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Faezeh.senobari.59
      1399/10/28 17:55
      مدت عضویت: 1495 روز
      امتیاز کاربر: 505 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 61 کلمه

      سلام
      خوردن نوشابه باعث میشد ۱.از غذا لذت بیشتری ببرم۲.طعم غذا را برام دلچسب تر میکرد
      ۳بهم احساس بهتری از غذا خوردن میداد
      ۴ تشنگی ام را برطرف میکرد
      ۵.از گاز دار بودنش احساس خوبی بهم دست می‌داد
      خوردن هله وهوله
      ۱.وقتی بیرون بودم وگرسنه می شدم .دم دستم بود.
      ۲با یک مبلغ کم میتونستم تهیه اش کنم
      ۳تنوع زیادی داشت
      ۴ شیرینی شو دوست داشتم
      ۵.سریع سیرم میکرد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ریحانه دوست محمدی
      1399/10/27 16:20
      مدت عضویت: 1230 روز
      امتیاز کاربر: 425 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 103 کلمه

      سلام ب همه دوستان و استاد باانرژی….. من ب شدت معتاد فست فودم.. و اینقد برام خوردنش لذت بخشه که اون لحظه رو با هیچی عوض نمیکنم.. اینکه برام شده یه جور تفریح خوردنش که بهانه ای میشه برای بیرون رفتن. مزیت خوردن تخمه و تنقلات مخصوصا پفک و مانچی اینقد منو از بیکاری درمیاره که نگاه به میل درونم نمیکنم. خوردن زیادمم در دورهمی ها که به خوش گزروندنم در کنار دوستان، اضافه میکنه. خلاصه خوردن خیلی لذت داشته برام.. البته اینم بگم که الان درمسیر تغییرم و این عادتهارو گزاشتم کنار با اگاهی…. ممنون از استاد گرامی. عمرتون بابرکت.. یاعلی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ☺️s-moazamiy0🤗
      1399/10/24 18:54
      مدت عضویت: 1206 روز
      امتیاز کاربر: 734 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 265 کلمه

      سلام.مزیت های خوردن من..مثلا توی خرما:این بود ک اصلا طعم چایی رو بی نظیر میکرد.انگار سیرم میکرد.حالمو خوب میکرد.مزه ی خرماوقتی حتی
      یدونه میخوردم انرژی مو دوبرابر میکرد مخصوصا با کنجدو گردو.یوقتای داخل ساقه طلایی میزاشتم اصلا میمردم براش
      مزیت نوشابه:همراه غذا طعم اون غذا. یا فست فود رو برام دو چندان میکرد..خنکیش انگارکمبود آب بدنمو جبران میکرد.دوسش داشتم .انگار غذام زودتر هضم میشد
      راجبه چیزای شیرین من عاشق شیرینی ام.
      از خوده شیرینی تااااااا کیک و بیسکویت چایی شیرین.خامه عسل.خامه کاکایو.
      گشنگیمو با ی حال خوب برطرف میکردن
      هرچی میخوردم کم بود.دوست داشتم همیشه بقدار زیاد باشه و بخورم و سیر نشم.بیشتر وقتا هم خوب متاسفانه بجای صبحانه و میان وعده ها و موقع خواب توی رختخاب همین تنقلات و شیرینی بود
      مزیت بستنی و کاکایو ؛نگم براتون..بستنی ی خوراکی سفید لذیذ خوشمزه خنککککک.با دیدنش و خریدن خوردنش انگار خریدم کامل میشد
      کاکایو هم ک شیرین یاتلخش خیلی بهم میچسبید .انگار انرژی فوق العاده ای باهاش میگرفتم..تنها رفیق تنهایی هام ..دوره همی هام..رفیق فابم بود
      غذاها..چون خودم آشپزی میکنم..مجبورم تست کنم.و آهر ببینم ک چی از آب درومده..انصافا دستپختم خیلی خوبه..اونموقع ها ک رزیم میگرفتم همیشه میگفتم برای خانم های خانه دار رزیم خیلی سختتر از مجردهاست..چون مجبورن غذا درست کنن.و قشنگ در معرض خوردن هستن.خوراکیهای شیرین و گاز دار..باینکه میدونستم چاقم میکنن البته اون موقع ک باورم اشتباه بود…میخوردم وبعد عذاب وجدان شدید میگرفتم .و طفلکی سر پسرم خالی میشد با گریه هام .افسردگی هام .خودمو ازینک بب عرضه ام و نمیتونم جلوی شکمم و بگیرم حبس میکردم و جایی نمیرفتم .و پسرم تو چ بد شرایطی بزرگ شد دیگ نمیخام بهش فکر کنم…
      ب امید موفقیتم .وهمه ی دوستان همراه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 83 کلمه

      سلام مزیت های شناسایی رفتار خاص در خودم
      ۱. خوردن شیرینی جات در بعضی روزها احساس آرامش بهم میداد
      ۲.با خوردن شرینی جات در روزهای خاص حس میکردم غذایی که خوردم راحتتر هضم میشه
      ۳ .این نیاز رو کاملا طبیعی میدونستم و برای متوقف کردنش هیچ تلاشی نمیکردم
      ۴. خوردن شیرینی یا مربا رو همراه با شادی میدونستم
      ۵. من همیشه خودم رو از خوردن شیرینی محروم میکنم ولی تو اون روزها انگار ذهنم به من آزادی عمل میده میگه بخور حقته😃😃
      تصلا نگران هیچی نباش اینا طبیعی یه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار emangholi azade
      1399/09/13 18:55
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 1430 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 93 کلمه

      به نام خدا سلام
      یادمه از بچگی عاشق چای خوردن بودم اونم باقند الان که فکر میکنم قند خوردنو بیشتردوست داشتم بعد که بزرگتر شدم چیزای دیگه ای روهم امتحان کردم بیسکوییت شکلات و… وهرروز چای خوردن برام لذتش بیشتر میشد و دوست داشتم به هربهانه ای چای بخورم وجالب اینجا بودکه هروقت رژیم میگرفتم چون نباید شیرینیجات میخوردم دیگه چایم نمیخوردم چون از چای تلخ متنفربودم چای خوردن باکیک تودورهمی ها چقدر برام لذت بخش بود والان که فکر میکنم میبینم منبیشتر عاشق چیزایی بودم که با چای میخوردم نه خود چای

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار masome.malekzadeh6565
      1399/09/12 02:35
      مدت عضویت: 1354 روز
      امتیاز کاربر: 33
      محتوای دیدگاه: 40 کلمه

      به نامِ خدایِ هدایتگر
      سلاااااام
      مزایایِ تند غذا خوردن…
      یکی از مزابایِ تند غذا خوردن اینه که میتونم زودتر از بقیه از سرِ سفره بلند بشم.
      اونی که آخر بلند میشه سفره رو جمع میکنه🤭
      میتونم به کارایِ دیگه ای که دارم زودتر برسم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghazalgolipur
      1399/09/07 02:47
      مدت عضویت: 1428 روز
      امتیاز کاربر: 3396 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 69 کلمه

      یک مورد دیگه هم که برای عادت خوردن تنقلات اضافه کنم اینکه وقتی تنقلات چیپس و پفک و هرچی که میخورن حس خوبی بهم دست میده حس آزادی دارم که میتونم هرچی دلم خواست بخورم و من این حس آزادی رو دوست دارم و تنقلات رو زیاد میخورم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ghazalgolipur
      1399/09/07 02:44
      مدت عضویت: 1428 روز
      امتیاز کاربر: 3396 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 268 کلمه

      من خودم هستم که این عادت هارو تکرار میکنم چون برام لذتبخشه عادت های من
      مزیت تند غذا خوردن : زودتر به سیری میرسم، زودتر طعم خوب غذارو پشت سر هم حس میکنم ، سریع میتونم از سر سفره پاشم ، حس خوبی دارم از تند غذا خوردن ، وقتی تند غذا میخورن زمان کمتری صرف میکنم برای جویدن ، تند غذا میخورم راحت ترم و فکمم اذیت نمیشه از زیاد جویدن ، من کم جویدن و سریع خوردن رو دوست دارم و لذت میبرم ازش
      عادت بعدی من
      خوردن هر تنقلاتی که میببنم :
      من اکثر تنفلات رو دوست دارم ، حس خوبی بهم دست میده وقتی تنقلات میخورم ، طعم های کیک و چیپس و پفک و لواشک و همه تنقلات رو دوست دارم و زمانی که تنقلات میخورم شادم ، تنقلات خوش مزه هستند و لذت میبرم از خوردنشون، خوردن تنقلات رو برای خودم تفریح میبینم ،
      عادت بعدی خوردن همه وعده های غذایی حتی در مواقع سیری:
      خودم رو موظف میدونم که بخورم همه وعده هامو و از این حس خوبی میگیرم که به وظیفم عمل کردم ، خوردن غذایی لذتبخشه برام ، زمانم رو با خوردن غذا سپری میکنم ، از خوردن غذا شاد میشم ، از طعم خوب غذا لذت میبرم و میخورم وعده غذاییمو

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Faezeh.senobari.59
      1399/08/17 07:27
      مدت عضویت: 1495 روز
      امتیاز کاربر: 505 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 219 کلمه

      سلام استاد عزیز ودوستان گرامی
      اول بگم که دیروز خیلی لذت بردم از شناسایی عادتی که دوست دارم تغییر کنه .واین شناسایی باعث شد که دیروز اون رفتار را تکرار نکنم چون دیگه خودم را بنده رفتار نمیدیدم
      خوب بریم سراغ تمرین امروز
      رفتاری که من مد نظر قرار داده بودم این بود که تا زمانی که گرسنه نشدم چیزی نخورم واینکه بک نوع خوراکی را بخورم.
      مزیت های این رفتارم ودلایل که باعث لذت این رفتارم شده بود.
      ۱.اصلا هیچ وقت احساس گرسنگی را تجربه نکردم میتونم بگم زیاد
      ۲.میتونستم از طعمهای مختلف استفاده کنم‌ولذت ببرم.
      ۳.تنوع داشت برام‌خوردن .واینکه خوراکی های زیادی برای خوردن هست به من احساس خوبی میداد.
      ۴.اصلا لازم نبود که توجه کنم که گرسنه ام یا نه
      ۵.احساس شادی بیشتری میکردم وباعث میشد از مسائل دیگه تو زندگی داشتم وناراحتی هام کم بشه.
      ۶.احساس میکردم فراوانی را .ومن میتونم انتخاب کنم خوردنی‌های خوشمزه را
      ۷.طعم بعضی از خوراکی ها را خیلی دوست داشتم وتکرار آنها لذت زیادی برام در ابتدا داشت واینکه فهمیدم چه چیزی را بیشتر دوست دارم والبته یک خوراکی خوشمزه را کشف کرده بودم احساس خوشحالی داشتم
      ۸.از اینکه توی خونه ام مواد غذایی زیادی باشه احساس خیلی عالی به من میده واحساس امنیت بیشتری را تجربه میکردم واینکه من آزادم هر چیزی که دوست دارم بخورم بدون اینکه کسی بهم چیزی بگه ویا از کسی اجازه بگیرم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم خوشنویس
      1399/08/10 23:38
      مدت عضویت: 1705 روز
      امتیاز کاربر: 587 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 28 کلمه

      مثلا خوردن یه تیکه بیسکویت بعد غذا حس سیری بیشتری بهم میده، دهنم شیرین میکنه، گاهی خوردن در تنهایی خودم برام لذت بخش، یه جور سرگمی و تفنن،

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Rose
      1399/07/28 05:33
      مدت عضویت: 1656 روز
      امتیاز کاربر: 9
      محتوای دیدگاه: 198 کلمه

      ۱. خوردن برنج و نان باعث احساس ارامش در من میشود. ۲. باعث احاس شادی در من میشود. ۳. باعث حس خوش ایند سیری در من میشود، ۴. وقتی در وعده غذایی زیاد از نان و برنج استفاده میکنمحس میکنم‌غذا را کامل خورده ام و از غذا ارضا شدم وگرنه خس میکنم ناقص غذا را خورده ام‌ و از غذا ارضا نشدم. ۵. نان و‌برنج باعث احساس قدرت درونی من میشه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فروغ ریاحی
        1399/08/09 14:16
        مدت عضویت: 1649 روز
        امتیاز کاربر: 28031 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 385 کلمه

        من از ریزه خواری چه لذت هایی بردم ؟چقدر من رو شاد کرده ؟؟
        من با غذا خوردن هنگام درست کردن غذا پای ۱:گاز و خوردن ته دیگ بر نج به تنهایی قبل از آوردن اون روی میز ناهار به حس خوبی می رسیدم که الان گرسنه بودم و هر چی خواستم خوردم تا حدی که به سیری برسم و اون گرسنگی رو حس نکنم و اگر عدام سرخ شدنی بود لدت میبردم که تا داع هست من از اون بخورم و اینطور خیلی مزه میده

        ۲:با خوردن غذا در وعده ی بعد از طهر که از خواب پا میشم و سرپایی میخورم از داخل قابلمه بازم برام لدت بخشه که هر وقت گرسنه باشم محدود نیستم و میتونم هر چز بخواهم بخورم

        ۳:با خوردن غذای بچهام موقع جمع کردن میز عدا به این لدت میرسم که هیچی داخل طرفها دیگه نمونده و اسراف نمیشه و نمیریزم دور

        ۴:با خوردن چیپس و پفک هم که خیلی دوست دارم این کار رو انجام بدهم لدت این رو داره که در آزادی کامل هستم در خوردن چیپس و پفک و حس خوبی برام میاره که محدودیتها رو شکستم و رها از هر رزیمی میتونم هر چقدر بخواهم بخورم بر خلاف قبلا که باید رزیمی میخوردم و محدود بودم و نباید میخوردم

        ۵:موقع غدا دادن به پسرم از داخل طرفش اول چند قاشق بزرگ خودم میخوردم و بعد به پسرم میدادم و این لذت رو برام داشت که چقدر خوب تونستم به پسرم عدا بدهم و همش رو تموم کرد در حالی که هر چقدر میموند خودم میخوردم که طرف خالی بشه

        ۶:هر وقت میرفتم خونه مادرم حتی اگه سیر بودم اول میرفتم تو اشپز خونه و هر چی روی گاز بود اول از اون کمی میخوروم بعد راحت میومدم مینشستم با خیال راحت لدت این رو برام داشت که از هر عدایی در هر جایی که باشم راحت میخورم و محدودیت ندارم

        ۷:من اگه عصر میشد با چایی شیرینی یا شکلات یا بسکوییت میخوردم یا در وعده ی صبحانه بعد از خوردن کامل صبحانه من باید بسکوییت میخوردم حتی اگه سیر بودم و برام این لدت رو داشت که بازم ازادی در خوردن دارم بر خلاف رزیم که نباید میخوردم و بازم اون حس رهایی و ازادی در خوردن رو تجربه میکردم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار سمیرا
          1399/09/25 12:37
          مدت عضویت: 1708 روز
          امتیاز کاربر: 7334 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
          محتوای دیدگاه: 290 کلمه

          مزایای تند تند غذا خوردن:۱من با تند تند غذا خوردن زودتر احساس سیری میکنم۲من با تندتند غذا خوردن میتونم زودتر از سر سفره بلند بشم و سفره جمع کردن به دوش من نباشه۳من باتندتندغذا خوردن میتونم از همه غذاهای روی میز به اندازه دلخواهم استفاده کنم تا غذاها تمام نشده۴من تند تند غذا میخورم تا بتونم سریع به کارهای دیگم برسم.۵من تند تند غذا میخورم تا بتونم احساس سیری رو زودتر در خودم تجربه کنم و این احساس خوبی بهم میده.۶من تندتند غذا میخورم تا انرژی کمتری استفاده کنم و از اینکه غذا رو بجوم و انرژی بیشتری استفاده کنم بدم میاد .و با نجویدن غذا احساس بهتری دارم.
          مزایای از خوردن لذت بردن و تنقلات خوردن:۱من از اینکه در خوردن ازادی دارم خیلی لذت میبرم.۲از اینکه وقتی حوصلم سر میره و میتونم با خوراکیها اوقاتم را پر کنم خیلی لذت میبرم.۳من از اینکه خیلی از طعم و مزه های غذا ها لذت میبرم و کیف میکنم و احساس میکنم خوردن خیلی لذتبخشه.۴من وقتی طعم شوری و تندی رو دلم میخاد از خوردن جیبس و پفک خوردن لذت میبرم.۵وقتی سریال میبینم دوسدارم تخمه بخورم و از اینکه اوقات فراغتم با تخمه پر میشه لذت میبرم.۶از طعم شیرینی و خامه و حلوا لذت خاصی میبرم مخصوصا وقتی با چایی سرو بشه۷وقتی دور هم جمع میشیم از خوردن تنقلات و شیرینی و غذا لذت میبریم چون دورهم هستیم و میتونیم کلی کیف کنیم.۸من وقتی به غذا ها ناخنک میزنم میبینم کدوم غذاها خوشمزترهست و از اون غذا سرمیز بیشتر میخورم وبیشتر لذت میبرم.۹وقتی مدام دهانم در حال جنبشه حس میکنم ازادی عمل دارم و خیلی احساس خوبی بهم دست میده و شاد میشم.۱۰وقتی غذا میخورم حس میکنم شارژ میشم و کارام رو تندتر انجام میدم.۱۱ وقتی غذا میخورم حس میکنم از تنهایی درمیام.

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته نیسم سبحان
      1399/07/27 14:25
      مدت عضویت: 1671 روز
      امتیاز کاربر: 1401 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 179 کلمه

      سلام مزیای زیاد خوردن حتی سیر شدن بعد غذا ادامه دادن
      ۱مزه خوشمزه غذا بیشتر تجربه میکنم حس خوبی بهم میده
      ۲ اون خاطره که بهم میگفتن تا تهش بخور قویی میشی حس قویی بودن بهم میده که من تا ته غذام خوردم
      ۳ وقتی بیشتر میخوردم تو مهمونی های صابخانه لبخند رضایت بهم میزنن وحس خوبی بهم میداد
      ۴ لذت خوشمزگی غذا تا لحاظاتی بیشتر تو دهنم هست
      ۵ احساس سنگینی باعث میشه بیشتر استراحت کنم بعد کارهای روزانه انجام بدم
      ۶ چیزهای متفاوتی تجربه میکردم
      ۷ ووقتی میتونستم غذایی متفاوتی را زیاد تجربه کنم بعدش میتونستم خودم برای خانواده درست کنم وغذایی تکراری درست نمیکردم
      ۸ شیرینی بعد عذا لذتی داره وبهم آرامش میده اینجور حس میکنم قدرت انتخاب بیشتر دارم
      ۹وقتی سیر میشم‌ غدا میخورم گفتگو درونیم خاموش میشه ساکت میشه
      ۱۰ وقتی سیر میخورم خوراکی بیشتر مزه اش میفهمم مزه شیرینی ترشی شوری وتلخی بیشتر تجربه میکنم
      ۱۱ احساس سنگینی دوست دارم چون من از مسائلم پرت میکنه برای ساعتی
      ۱۲ خواب راحتری دارم وقتی سنگین باشم
      اون حس قدرته در سنگینی لحظه ای است 😃

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ladanjebeli
      1399/07/25 18:06
      مدت عضویت: 1326 روز
      امتیاز کاربر: 3331 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 35 کلمه

      من بعد از غذا حوردن دوباره سر قابلمه میرم یا یک تکه نان اضافه میخورم فکر میکنم لذت اضافه خوری باعث میشه طعم غدا و نان که خیلی دوست دارم بصورت مداوم در دهانم بچشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Leila Jafari Jebeli
      1399/07/25 06:48
      مدت عضویت: 1685 روز
      امتیاز کاربر: 3049 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 46 کلمه

      مزایای خوردن غدا در شب این بود که با همسرم و پسرم دور هم غذا میخوردیم . خوردن در شب به یک عامل سرگرمی که خیلی هم لذت بخش بوده تبدیل شده است .خوردن در شب بعد از یک روز کاری پر مشغله احساس آرامش میدهد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shine bright like a sky
      1399/07/21 18:40
      مدت عضویت: 1328 روز
      امتیاز کاربر: 99
      محتوای دیدگاه: 166 کلمه

      سلام سلام
      خب قراره لذت های اون رفتار و بنویسم.
      البته من برای اون رفتار دلایلی هم داشتم .
      همه ی شما میدونین که شیرینی چه قدر عالیه، همه میدونن😂
      ولی نه در حدی که تا مرز خفگی بره.
      لذت هایی که من از خوردن کیک،شکلات،شیرینی،بستنی داشتم
      ۱_این بود که هر وقت میخوردمشون خیلی خوش حال بودم.خیلییییی.
      ۲_بعد چون ناراحتی معده دارم خوردن چیز های شیرین باعث میشد که دلم آرامش بگیره مخصوصا بستنی که خنک و شیرین هستش.
      ۳_نمیدونم چرا این کار و میکردم ولی غذا کم میخوردم و میگفتم خب همینقدر بسه دیگه بعد چند دقیقه بعدش گشنم میشد و خوش حال که میتونم کیک بخورم بعد میرفتم میخوردم البته یکی نه چند تاااا.
      ۴_موقع هایی هم که انرژی نداشتم با خوردنشون انرژی میگرفتم و حالم خوب میشد.
      ۵_ استاد گفتن حداقل ۵ تا ولی من دیگه بیشتر از این چیزی پیدا نکردم.
      وقتی چالش اول و انجام دادم تا الان خیلییی خوب بوده و احساس میکنم خیلی بهتر از قبل شدم💪
      و میدونم که هر روز بهتر از قبل میشم. شما هم همینطور.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mary.myb1300
      1399/07/17 01:52
      مدت عضویت: 1306 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 179 کلمه

      رفتار خوردن بدون فکر، خیلی حال میداد بهم کیف میکردم تند تند میخوردم یه کم از این یه کم از اون هی ناخونک
      شیرینی های پشت سر همدیگه: یکی رو میخوردم خیلی لذت بخش بود وفتی میجوییدمش تو دهنم اب میشد. یا مثلا عید ها شیرینی های متفاوت رو میذاشتم تو بشقاب از هر کدوم چند تا هر کدوم یه مزه میداد. هی مزه های مختلف، بافت های مختلف شیرینی.
      خوردن تا وقتی که معده کلا پر میشه؛ نهار رو مخصوصا وقتی با نون بود و زیاد هم بود هی میخوردم هی میخوردم تا کاملا حس پری معده بهم دست میداد. وقتی تموم کردم دوباره یه تیکه ته دیگ یا چند قاشق خورشت خالی هم تا وقتی سفره پهن بود میخوردم
      وقتی قصد ندارم یه شیرینی رو بخورم ولی یه موقعیتی پیش میاد که بخورمش: نمیدونم چرا ولی وقتی میدیدم یه عالمه شیرینی بیسکویت هست منم میتونم بخورم میخوردم. هر چند میل ندشتم ولی یه حسی بهم میگفت تا وقتی هست بخور. مخصوصا با چایی. چند تا چایی هم میریختم میخوردم تا وقتی شیرینی بود و جا داشتم میخوردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amireai87
      1399/06/31 02:40
      مدت عضویت: 1428 روز
      امتیاز کاربر: 33
      محتوای دیدگاه: 354 کلمه

      سلام
      من توفایل قبلی که نظرخودمو نوشتم فقط یک عادت بدرو گفتم و تعهددادم که تغییرش بدم چون استادعزیزگفته بود یک عادت خیلی بدرو بگین و تمرین کنیدتاتغییرش بدید.وگرنه منم مثل خیلی از دوستای دیگه به شدت عادت های چاق کننده زیادی دارم که الان توسن۲۱ سالگی۱۱۸کیلوهستم.
      عادتی که من براش تعهددادم ازاین قراربود که من تابه مرزخفگی نرسم ول کن غذاوتنقلات و…نیستم،واین کارلذت هایی که داشت این بود۱:بخورلذت ببر حالا یه شبه(باعث میشد تاحدمرگ بخورم)۲:بخور تا تموم نشده(توی مهمونا و مجالس این اتفاق خیلی میفتاد ومن چون عاشق تست غذا بودم ازهمه چیز میخوردم وپیش خودم میگفتم بخور تا تموم نشده و بذار لذت غذای گوناگون رو ببری)۳:یکی ازلذت های این کار این بود که من همیشه پایه ی خوردن بودن حالا باهرکسی که بودم واین خیلی برام لذت داشت
      ۴:یکی از لذت های دیگه ش این بود که اگه یه نفر پیشنهادخوردن چیزی میداد من ردنمیکردم که اون طرف ناراحت بشه،مثلا همسرم وقتی پیشنهادبده یه چیزی بریم بخوریم،اگه میگفتم نه ناراحت میشدو دپرس میشد و…..ولی خب تا قبل از دوره ها من واقعا شاید تو۴سال ازدواج ۲بار نه گفته باشم ولی الان توی ۱ماه که دارم دوره هارو گوش میکنم کلمه میل ندارم رو ۱۰یا۱۵باری شنیده وجالبه دیگه ناراحت نمیشه
      ۵:یکی ازلذت های دیگه این عادت این بود که هروقت حوصله ام سرمیرفت،خسته بودم،ناراحت بودم،خوشحال بودم و….چه سیربودم وچه گشنه،گنجایش خوردن رو داشتم.قبلا برام این چیز جذابیت داشت ولی الان نه زیاد.
      ۶:یکی از لذت های دیگه ش این بود که وقتی بیرون میرفتم هرچی دلم میخواست رو میتونستم بخورم وبدون فکر کردن به گرسنگی و سیری،ولی الان گاهی شده دلم یه چیزی میخواد ولی نمیتونم بخورم واینا تاثیرات یه ماهه ی فایل هاست.
      عادت های بدزیادی دارم ولی ترجیح دادم فعلا همین یه دونه رو بررسی کنم و بذارم کنار چون احساس میکنم سرمنشا بقیه عادت های من این موضوع هستش…مثلا خوردن شیرنی و کاکائوو…به همراه چایی یکی از زیرمجموعه های این عادتمه چون خیلی وقتا سیرم و میل نداشتم به خوردن اینا ولی برای حال کردن بیشترو حالا یه چیزی خوردن و….چاییمو با یه چیزی درکنارش میخوردم…..
      پس برای خودم نتیجه میگرم اگه این یه دونه عادت بدرو بتونم بذارم کنار بقیشون هم کم کم رفع میشه.🤗

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهه هنرجو
      1399/06/27 01:50
      مدت عضویت: 1653 روز
      امتیاز کاربر: 657 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 78 کلمه

      یکی از مزیت های تند غذا خوردن من اینه که میتونم زودتر بلند شوم. و کارهام را انجام بدم. بیشتر لذت طعم اون غذا را بچشم. زودتر به حالت سیری برسم. اینکه دوست دارم شیرینی ها راتست کنم لذت بردن از طعم شیرین انها. خوردن با لذت ان. وقتی غذا ها را زیاد میچشم میتونم غذا را بهتر درست کنم و همه از اشپزیم تعریف میکنند. ریزه خواری باعث پر شدن وقتم میشه. و نوعی تفریحه واسه من.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1399/06/26 21:11
      مدت عضویت: 1354 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 441 کلمه

      با سلام خدمت تک تک همراهان تناسب همیشگی و استاد گرامی چقدر نظرات دوستان رو دوست داشتم و انگار حرف دل من بود من پرخوری میکنم همیشه وبدون اینکه گرسنه باشم میخورم چون تنهایی منو پر میکنه تنهایی که از بچگی به دلیل ساعت ها تنها ماندن و منتظر مادروپدرم ماندن تا بیان خانه یا وقتی خانه اقوام منتظر شون بودم همیشه خوردن به من احساس خوبی میداد و انتظار رو برام آسون میکرد و سرگرم میشدم امروز وقتی شوهرم تخمه هندونه برد سرکار بهش گفتم چرا اینهمه این تخمه رو دوست داری درحالی که هم سفت هم مغز کمی داره دقیقا همین حرف رو زد بهم که زمان برام زودتر میگذره و ساعت ها پشت سیستم رو برام رو آسون میکنه کسی که فقط نظارت رو داره چاره ای جز زندانی شدن و نظاره گر بودن رو نداره پس به خوردن مشغول میشه دقیقا حسی که من در بچگی داشتم وچون از انتظار کشیدن فوق العاده بیزار بودم تنها سرگرمی من که باعث میشد زمانی حس نکنم همین خوردن بود خوردن نخوردم تا مرز خفگی که به خودم میامدم و یک دفعه می فهمیدم زمان گذشته پس سرگرم میکنه زیاد خوردن فکر منو از احساسات بد دور نگه می داره در ضمن در زمانی که استرس داشته باشم حس خوبی بهم میده وبه من احساس قدرت میده جالبه ها وقتی برای کنکور درس میخوردم بدون توقف میخوردم وحس میکردم مغزم بهتر کار میکنه با اینکه آخر شب دل درد منو میکشی ولی درطول روز انگار قدرت جادویی بهم میداد به حدی که دو ماهه یه کنکوری قبول شدم که همه فامیل کف کردن ولی ۱۰۰ کیلو شدم و بیست کیلو اضافه کردم اما بازم خوشحال بودم چون شده بودم مایه افتخار پدر و مادرم و این برام از همه دنیا مهم تر بود جالب بود فکرم باز میکرد کنارگذاشت افکار ناراحت کننده که قبول نمیشم بهم هجوم بیارن پس سرگرمم میکنه بهم قدرت جادویی میده که من قادر به انجام هر کار مشکلی هستم استرس از بین میبره منو خوشحال میکنه وبهم لذت میده و منو به خاطرات خوب وجشن ها میبره و گرسنگی من رو هم از بین میبره خستگیها در میکنه وقتی از راه میام خانه بهم این حس رو میده که ثروت مندم وهر چیزی رو که بخواهم میتونم بخورم و هیچ وقت فقیر وگشنه و بدبخت نمیشم چقدر این عادت برام کار میکرده ومن خبر نداشتم واقعا بهش علاقه دارم وبه جورایی زندگی منو اداره میکرده انگار البته الان میدونم که هیچ عادتی توان و قدرت اداره کردن منو نداره و این تنها من هستم که به یک رفتار که عادت میشه اجازه میدهم که تکرار بشه و این همه رو من خواستم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saidehostad
      1399/06/25 17:56
      مدت عضویت: 1338 روز
      امتیاز کاربر: 6
      محتوای دیدگاه: 57 کلمه

      سلام
      من هم عاشق خوردن هستم همیشه با لذت میخورم
      مخصوصا ریزه خواری وقتی چیزی میخورم احساس خوبی بهم دست میده وقتی تنقلات روی میزه انگار وظیفه من خوردن اونه و وقتی میخورم حال خوبی دارم چون وظیفمو به خوبی انجام دادم خوردن به من احساس آرامش میده و بعد از اون با خیال راحت به کارای دیگم میرسم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار leylaeskandariorta
      1399/06/24 10:21
      مدت عضویت: 1393 روز
      امتیاز کاربر: 5124 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 108 کلمه

      سلام خدمت استاد دوستان عزیز من از تند غذا خوردن این لذت هارو میبردم:1 اول این که وقتی تند غذا میخوردم فک میکردم خیلی طعم خوشمزه ای داره. 2 تند غذا میخوردم که از همه زود تر تموم کنم لذتش را ببرم. 3 تند میخوردم که زود سفره جمع بشه تا به کارای دیگه ام برسم. 4 تند میخوردم که هر چه زود تر از غذاهای دیگه هم بچشم. 5 تند غذا میخوردم که بعد پس مانده های غذای دیگران هم بخورم. ومن از این کارها لذت بردم که چاق شدم پس باید با لذت هم لاغر بشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیرین محصلی
      1399/06/22 00:58
      مدت عضویت: 1708 روز
      امتیاز کاربر: 13523 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 57 کلمه

      مزایای خوردن چایی با خرما:دور هم بودن رو دل پذیر می کنه ،طعم چایی رو خوشمزه تر می کنه ،من رو مشغول می کنه ،نمی ذاره حوصلم سر بره ،دیدن فیلم رو به همراهش لذت بخش می شه،اوقات فراغتم رو برام پر می کنه ،اگه گرسنه باشم سیرم می کنه،خرما باچایی خیلی حالم رو خوب می کنه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار shmm
        1399/06/22 09:43
        مدت عضویت: 1678 روز
        امتیاز کاربر: 1417 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 66 کلمه

        باسلام خدمت دوستان واستاد محترم
        ۱.من ریزه خوری درحین انجام کارهایم برام لذت بخش میباشد
        ۲.من ریزه خوری درهنگام رانندگی بسیار برایم لذت بخش است وخیلی دوستدارم
        ۳.من ریزه خوری درمواقعی که احساس بیکاری و بی حوصله گی میکنم را خیلی دوست دارم
        ۴.من ریزه خوری هنگام دیدن تلویزیون برایم بسیار لذت بخش میباشد
        ۵. من ریزه خوری هنگامیکه درجمع دوستانم هستم را خیلی دوست دارم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار nana
      1399/06/18 18:07
      مدت عضویت: 1686 روز
      امتیاز کاربر: 438 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 50 کلمه

      عادت چیپس و پفک خوردن . سعی کردم باهاش به صلح برسم مخصوصا پفک و گاها در ماه یک بار بدون عداب وجدان بجای یک وعده غدایی کامل نوش جان می کنم . و شاید باور تون نشه الان شده سه ماه یکبار و این فوق العاده لذت بخشه. 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙋‍♀️🙋‍♀️🙋‍♀️🙋‍♀️🙋‍♀️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار masome.malekzadeh6565
      1399/06/16 00:47
      مدت عضویت: 1354 روز
      امتیاز کاربر: 33
      محتوای دیدگاه: 21 کلمه

      به نام خدا
      سلام
      غذا رو خیلی دوست دارم.
      چایی خوردن رو با جمع دوست دارم.
      وقتی که چیزی هوس میکنم از خوردنش لذت میبرم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار angelikia4040
        1399/06/16 18:50
        مدت عضویت: 1356 روز
        امتیاز کاربر: 217 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 70 کلمه

        همیشه خوردن لذت وصف نشدنی بمن میده دوست دارم از غذاهای مورد علاقه خودم تا حد خفگی بخورم طعم شیرینی و کیک خیلی دوست داشتنی ،سردی و گاز نوشابه رو خیلی دوست دارم تکه های پیتزا که کش میاد و خوردن مغزها و میوه های رنگارنگ بخصوص موز و انبه بسیار لذت بخش کلا عاشق خوردن هستم ولی میخوام آگاهانه بخورم و به اندازه و کنترل خوردن دست خودم باشه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار nana
        1399/06/18 18:02
        مدت عضویت: 1686 روز
        امتیاز کاربر: 438 سطح ۱: کاربر مبتدی
        محتوای دیدگاه: 4 کلمه

        اینکه شد ۳ تا

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Razi
      1399/06/12 13:54
      مدت عضویت: 1601 روز
      امتیاز کاربر: 511 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 127 کلمه

      مزایای عادت ” غذا خوردن هنگام هیجان بیکاری و بی خوابی”:
      1- مشکلم رو فراموش می کنم در اثر خوردن
      2- احساس رضایت و آرامش می کنم در اثر خوردن
      3- جایگزینی برای بیکاری بیخوابی و هیجان مثبت و منفی است
      4- لذت میبرم از خوردن غذا
      5- سپری کردن زمان واسم راحتتر میشه
      6- بعد از غذا خوردن خیالم راحتتر میشه
      7- بعد از غذا خوردن خوابیدن واسم راحتتر میشه
      8- یه نوع تفریح و خوشگذرونی هست
      9- مشغولم می کنه
      10- از سر رفتن حوصلم جلوگیری می کنه
      با این همه مزایا میبینم که این عادت خیلی هم دشمن من نیست و کلی مزایا واسم داشته که شروعش کردم و تکرار شده ولی حالا میخوام تحت کنترل خودم باشه و ناخواسته تکرارش نکنم
      من با این عادت بخاطر این همه مزایاش در صلح هستم و دوستش دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار فروغ ریاحی
        1399/06/18 01:25
        مدت عضویت: 1649 روز
        امتیاز کاربر: 28031 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 180 کلمه

        سلام
        من داشتم این دوره ی چالش رو تکرار میکردم و دیدگاه دوستان رو میخوندم که خیلی جالب رسیدیم به این دیدگاه دوست عزیز که اشاره کرده بود به عادتی که من هم قبلا به شدت اون رو داشتم و هنوزم دارم ولی نمیدونستم چه مزیتی برام داره اونم عادت چیپس و پفک خوردن هست که چون همیشه جز محدودیت های من در رژیم بوده و نباید میخوردم باعث شده بود که خوردن اونها در من احساس قدرت ایجاد کنه چون روح ما ازادی و رهایی رو میخواد و من هم با شکستن این قانون احساس آزادی پیدا میکردم در واقع به قول این دوست عزیز محدودیت و ممنوعیت شکنی به من حس قدرت میداد پس باعث این لذت در من میشد و من همیشه در رژیم به اجبار و با محدودیت نخوردم و حرص و ولع خوردن اینها رو زیاد داشتم و هر وقت میخوردم عذاب و جدان داشتم ولی خیلی خیلی این رفتار رو تکرار کردم در کنار ریزه خواری من این عادت رو هم دارم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سپیده منیعی
      1399/06/04 14:58
      مدت عضویت: 1689 روز
      امتیاز کاربر: 11269 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 292 کلمه

      خوردن چیپس و پفک و بادام زمینی و حتی نان خشک در هنگام استرس و ناراحتی یا حتی خوشحالی ی حس لذت به من می‌دهد که میتونم بگم جنبه های مختلفی داره :صدای خرت خرت این خوراکیای خشک در هنگام ناراحتی و استرس حواس منو از فکرهای بدی که توسرمه پرت میکنه و حکم جایزه و آرام بخش داره واسم حتی زمانی که از خود چاقی خسته و درمونده میشم به اولین چیزی که پناه میبرم همین تنقلات خشک و پر سر و صداست که تا مرز خفگی پیش میرفتم و بعد وارد سیکل عذاب وجدان-ناراحتی-پرخوری دوباره میشدم ،الان به کمک دوره خیلی شرایطم بهتر شده وکمتر طرف این عادت خودم می‌رم ولی وقتی حتی انحامش میدم اندازه ی مصرفم یک پنجم سابقه ولی چون سالها این عادتو داشتم و به احساس بد بعدش هم عادت کردم ،حسم بد میشه حتی اگه ۵تا دونه چیپس یا سیب زمینی سرخ کرده یا بادوم زمینی بخورم ،پس از الان من با حس بد بعد از مصرفم دوستانه رفتار میکنم چون این حس ی زنگ خطر بود سالها واسه من که نکن ،خوب نیست برات ولی من درکش نمیکردم،الان میفهمم بدنم و ذهنم دشمنی با من نداشته فقط راه درست بلد نبوده.و حتی میتونم بگم چون در همه ی روش های لاغری که ما میشناسیم خوردن این تنقلات ممنوع یا محدوده و محدودیت برای روح و ذهن من آزار دهنده بود ،من دوست داشتم آزاد باشم و آزاد زندگی کنم و انتخاب کنم برای همین محدودیت و ممنوعیت شکنی به من حس قدرت و توانایی میداده که به تکرارش اصرارداشتم .ی جمله ی طلایی تو دوره زیاد تکرار میشه که از همه چیز میخورم به اندازه نیاز بدنم و با لذت که شامل تمام خوراکی های دنیا میشه بی ترس و حس بد و استرس.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/06/01 21:48
      مدت عضویت: 1649 روز
      امتیاز کاربر: 28031 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 202 کلمه

      سلام به همگی من دوباره میخواهم تمام تمرینها رو انجام بدم
      من از ریزه خواری در زمانهای مختلف و به عنوانین مختلف لدت های مختلفی بردم اگه بعد از جمع کرد میز غدا بوده که من از باقی مانده ی غدای بچم یا شوهرم بوده کمی خوردم این لدت رو داشته که خودم در بشقابم زیاد نکشیدم و نخوردم واینجور خودم رو راصی میکردم ولی به محص جمع کردن از غذای بقیه دست دست کردم یا پای اجاق گاز کمی خوردم و این لدت رو داشته که تا داغ هست باید غدای سرخ شده بخورم نه وقتی سرد شد پس چندتا به فرض کتلت خوردم و دوباره موقع ناهار هم چند دونه خوردم یا اینکه از غدایی که خودم برای بچه ام کشیدم ودوست داشتم همه اش رو بخور و چون خودم بهش عدا میدادم خودم هم خوردم چون این لذت رو داشت که ظرفش خالی شده و خوب خورده هیچی نموند و این خیلی خیلی امتیاز بود برای من یا اینکه بعد از خواب ظهر کمی خوردم از تو قابلمه و این لدت رو داشته که چه راحت هر چی بخوام در هر زمانی میخورم و اصلا زندگی من زجر آور و رژیمی نیست و ..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار golestan2222
      1399/05/31 22:56
      مدت عضویت: 1350 روز
      امتیاز کاربر: 4754 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 162 کلمه

      1.. مزه ش رو دوست دارم .
      2. تصویر کسایی که قهوه دستشونه ولبخند ملیحی بر لب دارند در ذهن من نقش بسته .(احتمالا از تبلیغات)
      ۳. زمانی که استرس داشتم و مشغول درس خوندن بودم ُ‌زمان درست کردن غذا نداشتم و ساده ترین راه درست کردن قهوه ای که مزش رو دوست دارم بود ُ اینجا بود که دفعات خوردنم بیشتر شد . (تقریبا به مدت دوماه )
      ۴. چون نوشیدنی هست ُ در ذهنم به اشتباه معادله شده مثل غذای جامد کالری نداره و خوردن زیادش به من استرس نمیده
      ۵. وقتی ذهنم خالیه یا استرس دارم ُ باید چیزی رو بخورم ُ‌در کودکی چایی مورد استفاده بود . بعدها به علت رفت و آمد با دوستان قهوه خوری رو شروع کردم .
      ۶. زمانی که ذهنم خالیه و کاری اون لحظه ندارم ُ‌یا پای درس میشینم ُ احساس میکنم یه چیزی کمه (نوشیدنی رو جایگزین کردم )
      ۷. به خاطر گرماش که در بدنم احساس میکنم ُ احساس خوبی میده .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار bahar_gh1365
      1399/05/31 17:36
      مدت عضویت: 1590 روز
      امتیاز کاربر: 1759 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 210 کلمه

      🌺تند غذا 🌺خوردن برای من فایده هایی هم داشته ….‌باعث می‌شده مقدار بیشتری از غذا رو بخورم …. باعث میشد که یه وقتایی که وقت کافی برای غذا خوردن نیست سریع خوردن من بهم کمک میکرد…در وقت صرفه جویی میکردم و بقیه وقتم رو به کارهای دیگه می‌پرداختم….در یک تایم مهمونی که همه مشغول غذا خوردن بودن باعث میشد که بیشتر از بقیه بتونم از همه انواع غذاها و دسرها بچشم و بخورم
      و،،🌺یک لقمه اضافه خوردن ،،،🌺حتی وقتی سیرم
      باعث می‌شده که طعم غذا رو از دست ندم که وقتی ازش تعریف میکنند منم در جریان باشم….اون شخص اصرار کننده رو خوشحال کنم…..خیالم راحت بشه بقدری خوردم که دیگه اصلا جا ندارم و نمیتونم بخورم ….اگه بقیه از غذا میخوردن خیالم راحت باشه که منم خوردم ….لذت طعمش رو بیشتر ببرم……
      🌺و عادت خوردن سالاد با سس فرانسوی تحت هر شرایطی🌺
      لذت بردن از طعم بینظیر مخلوط این دو ….. تمایل همیشگی به خوردن سالاد حتی گاهی به جای خوردن بقیه چیزها …..اینکه لازم نیست وقت بذارم و سس مخصوص یا هر نوع طعم دهننده ای را درست کنم…… همیشه این سس در دسترس هست…..طعمش رو واقعا دوست دارم…..با این سس مقدار بیشتری سبزیجات میتونم مصرف کنم….چون سسش آماده هست بیشتر سالاد در برنامه غذایی ام میذارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا رضاخانی
      1399/05/29 20:26
      مدت عضویت: 1708 روز
      امتیاز کاربر: 16429 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 88 کلمه

      علت لذت بردن من از پرخوری
      ۱.از بچگی در خانواده ی ما بچه های پرخور را دوس داشتن و من فک میکردم با پرخوری بیشتر بیشتر مورد توجه قرار میگیرم۲.می گفتن بچه ی پرخور قوی تر است
      ۳.بچه های سفید تپل جایگاه خوبی داشتند
      ۴ پرخوری مساوی با قوی بودن و درنتیجه آسیب کمتر دیدن بود
      ۵ از بچگی جوری با من برخورد شده بود فک میکردم پرخوری هنر است
      مزایای تند تند خوردن:۱وقت بیشتری دارم۲ میتوانستم حجم بیشتری غذا بخورم۳ وقتی تندتر میخوردم از سمت خانواده تشویق میشدم
      ۵

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mhossein8485
      1399/05/29 17:56
      مدت عضویت: 1465 روز
      امتیاز کاربر: 112 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 40 کلمه

      سلام به استاد عطار روشن وهمگی 1-من با بیدار شدن درشب از آرامش وتاریکی شب لذت میبرم 2-با خداوند رازونیاز میکنم3-ازخوردن میوه وتنقلات و…لذت میبرم 4-از پنجره زیبایی شب را تماشا میکنم 5-گرسنگیم بر طرف میشود.6-به بچه هام سر میزنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parsasaryna04
      1399/05/29 10:03
      مدت عضویت: 1411 روز
      امتیاز کاربر: 2653 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 212 کلمه

      سلام استاد عزیزمن در جلسه قبل متعهد سدم که عادت تند خوردن وپرخوری را اول با کمک خدا وشما بزارم کنا ر حالامیرسیم سر لذتهای این عادتها این عادتها برای من این لذت رو داره که من فقط در حین خوردن بسیار ساد وحال خوبی دارم واحساس سیری زیاد رو فقط در همون لحطه ها دارم ویکی دیگه اینکه چشمهایم واقعا در ان لحطه سیر میشود چون وقتی رژیم میگیرم همیسه چشمهایم دنبال بقیه غداست که باز بخورم ویک چیز دیگه استاد من الان دارم از دوره های لاغری رایگان استفاده میکنم ولی الان هم مثل سابق میخورم ولی از حق نگدریم نه مثل سابق هرچی رو خیلی زیاد ولی بعصی وقتها بیشتر زمانها غداهای وعده اصلی رو حسابی میخورم ولی دیگه جوش نمیزنم که چرا خوردم ودیگه اصلا یک مدتی حتی به رزیم واضافه وزنم فکر نمیکنم اصلا ومیگم استاد خودش گفته بخورید ونترسید از خوردن حالا از وزنم براتون بگم زیاد نکردم کم هم نکردم تقریبا ۷و۸ ماهی ثابتم ومن چاق نیستم حدود هشت کیلو اضافه وزن دارم تا باربی بشم ومیخواستم ببینم استاد فایلهاتون رو درست برداست کردم باهمین فرمون برم درسته یانه توی این اموزش اینونخور هم شرکت کردم باتشکر از همه دوستان که باحوصله پر حرفی های من را خواندید واز شما استاد دلسوز بینهایت سپاس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parsasaryna04
      1399/05/29 00:29
      مدت عضویت: 1411 روز
      امتیاز کاربر: 2653 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 199 کلمه

      سلام استاد من توی جلسه قبل متعهدشدم که تند خوردن وزیادخوردنم راترک میکنم حالا بیام از لذتهای اینها بگم حقیقت من از اینکه تند میخورم ودرعین حال زیاد هم میخورم بدای این لذت میرم که حس سیری خوبی میکنم وچشمهایم در این حالت دیگه گرسنه نیست چون وقتی کم میخورم چشمهایم گرسنه است وکیف میکنم واین خوردن روخوردن میدونم وفکر میکنم که حسابی بهم میچسبه وبعدش احساس پری وخواب بعداز شکم پر که ادم واقعا خواب عمیق میکنه ودعین خوردن یک احساس شادی دروغی درخودم دارم چون در ذهنم میگم که اخ جون که دیگه رژیم ندارم مثلا من الان که دارم از دوره های رایگان شما استفاده میکنم میگم اخ جون بلاخره یک روش پیدا کردم که بخورم والان من حسابی میخورم ولی دیگه بعدش اصلا جوش نمیزنم واصلا بهش فکر نمیکنم که چرا این قدر خوردم میگم استاد میگه همین طوری لاعر میشید و دیگه اصلا عذاب وجدان ندارم وفکر هم بهش نمیکنم ولی راستش کم نکردم ولی اصلا ریاد هم نکردم نمیدونم ایا باید با همین فرمون برم جلو یانه تورو خدا استاد اگه برداشت هایم از دوره های رایگان لاعری تون درست هست بگید تا باهمین فرمون برم جلو ممنونم خیلی زیاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1399/05/28 08:58
      مدت عضویت: 1387 روز
      امتیاز کاربر: 687 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 307 کلمه

      سلام استاد عزیزم ودوستان گلم من عادت درحالت خفگی هم باشم بستنی بخورم کلادر مقابل بستنی بی اختیارم و بعضی مواقع پرخوری زیاد حالا تمیرین این قسمت پنج مورد از لذت هایی که این رفتار برام داشته می‌نویسم 1-موقع بستنی خوردن احساس خوشحالی کلا یجوری انگار بدنم آروم میشه لذت میبرم ازش. 2-لذت میبرم از خوردن بستنی و انرژی میگیرم 3-دوستدارم طعم بستنی رو وبرام لذت بخشه ونمیخاد بجوی راحت تو دهن آب میشه وبهم حال میده4_درمورد پرخوری جلو دوستانم میخام ثابت کنم رژیم ندارم و رعایت نمیکنم یجوری خودم نشون بدم وبرام اون لحظه لذت داره5-همراه فیلم سریال است و خوشم میاد حتما یه چیزی بخورم حتی اگه ده دقیقه پیشش غذا خورده بودم بازم میخوردم 6_مواقع ناراحتی واسه آروم کردن خودم و بگم من خوشحالم وفلان پرخوری میکردم یا اصلا نمی‌خوردم وقتی آروم میشدم میخوردم که بترکم ولذت میبردم البته تا همون دقیقه که میخوردم بعدش به خودم میومدم ناراحت میشدم7_تو ماشین نیم ساعتم میخاستم بگردم یا بریم جایی حتما من باید از میوه تا تخمک چیپس بستنی یه چیزی می‌گرفتم میخوردم ولذت میبردم حالم خوب میکرد خوشحالم میکرد 8-کلا وقتی میخاستم به خودم ثابت کنم حالم خوبهه خوشحالم آرامش دارم رو میکردم به خوردن که فقط نشون بدم حالم خوبهه در همون ساعتی میخوردم جواب میداد ولی بعدش پشیمون میشدم باتشکر از استاد عزیز ودوستانی که این مطالب میخونن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 354 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 403 کلمه

      با سلام و خسته نباشید به هم گروه های عزیز

      بیشترین عاداتی که من دارم و ازشون لذت می برم این هست که:
      1_ من از زیر کار در رفتن خیلی لذت می برم و وقتی یک نفر رو به چشمم ببینم و این کار رو داره انجام میده از کار کردن فرار می کنم و از اتاقم بیرون نمیام.
      2_ من از جلب توجه کردن در جمع دوستانم لذت میبرم و همیشه دوست داشتم با صدای بلند جلب توجه کنم تا بیشتر صدام رو بشنوند ولی الان که فکرش رو می کنم واقعاً کاری بی اثر بوده
      3_ من از رقصیدن در جمع و عروسی لذت می بردم چون اعتماد به نفس من رو زیاد می کرد و فکر می کردم که با رقصیدن دوست داشتنی تر میشم.
      4_ از اینکه در جمع ها شوخی و مسخره کنم خوشم میومد چون دیگران میخندیدن و من خوشحال می شدم که دیگران رو تحت تاثیر قرار دادم.
      5_ من از پرخوری کردن لذت می بردم و دوست داشتم که همه مزه غذاها رو زیر زبونم حس کنم.
      6_ من وقتایی که به خودم میرسیدم برای این بود که توی چشم بقیه دیده بشم نه برای دوست داشتن خودم و از این کار لذت می بردم.

      7_ من همیشه برای درآمد بیشتر دوست داشتم دست به کارهای بیشتر و سودآور بزنم و همیشه از این کار به اون کار می پریدم و هیچ وقت هم به جایی نمی رسیدم و دوست داشتم تنوع در کارها را تجربه کنم.
      8_ من همیشه از اینکه ناراحت میشدم جوری خودم رو نشون میدادم که مورد ترحم بقیه قرار بگیرم و ازم بپرسم که چرا اینجوری هستی چرا حالت خوب نیست و برام شده بود عادت و جوری که برای بعضی افراد این حالتم نقطه ضعف شون بود و بیشتر سوء استفاده میکردم.

      9_ من همیشه از اینکه بازار غیبت رو به پا کنم لذت می بردم و همش دوست داشتم یک نفر رو مد نظر بگیریم و دربارش حرف بزنیم
      الان به این باور رسیدم که من هرچه بیشتر در این حالت ها قرار می گرفتم بیشتر سرم میومد از هر چیزی که میخواستم و دوستش داشتم و عادت خودم قرار داده بودم بیشتر سراغم می آمد و این شده بود زندگی من که نرمال نبود و این یه سری از رفتارهای بد و به دید خودم خوب بود که همیشه یار زندگیم شده بودم و من متعهد میشم که مسئولیت همه این عادت های بد را به عهده بگیرم و یکی یکی این عادت ها رو تغییر بدم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار abolhasanifarzane1
      1399/05/26 17:02
      مدت عضویت: 1359 روز
      امتیاز کاربر: 22412 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 69 کلمه

      سلام دوستان من فرزانه هستم تازه جلسه اول ن اینو نخوردم گوش دادم واقعا سخته که ی عادت بدی که داری ّتونی تعییر بدی من عادت تند عدا خوردن وجویدن رو متعهد سدم ولی سخته یادم میره که لقمه رو بجوم واروم بخورم اگه کیی تونست راهکاری نشون بده منون میشم ولی نا امید نمیشم سر سختانه ادامه میدم من باید موفق بشم ایشالا به امبد خدا با تشکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار S_ilkhani86
      1399/05/26 13:06
      مدت عضویت: 1549 روز
      امتیاز کاربر: 765 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 460 کلمه

      سلام به همگي
      من عادت هايي كه دوست دارم تغيير بدم هم در حوضه لاغري و هم در حوضه كار و زندگي هست ؛
      ابتدا در رابطه با كار و زندگي من تمام راههاي موفقيت و مسيرم رو شفاف ميدونم و كاملا واضح و فراهم هست ولي عمل كردن به اون برام دشواره و پيگيري خوبي ندارم و خيلي زود هر كاري رو با اولين نتيجه رها ميكنم و ادامه نميدهم
      اين حتما براي من مزيت هايي داشته چون از كودكيم به اين صورت عادت كردم و تكرار كردم
      ١ . از اينكه حس قرباني و ترحم داشته باشم لذت ميبردم و با موفق شدن و استقلال و روي پاي خودم ايستادن از اين حس محروم ميشدم
      ٢. از جلب توجه كردن لذت ميبردم و با بازگو كردن اين مشكلات و نگرانيها اين جلب توجه رو ايجاد ميكردم در نتيجه اگه اين مسائل نبود حرفي براي جلب توجه نبود در نتيجه از نگران بودن لذت ميبردم از حرف منفي زدن و استرس داشتن
      ٣. از بيكاري لذت ميبرم
      ٤. از بي مسئوليتي لذت ميبردم
      ٥. از اينكه مسئوليت زندگي خودم رو خودم به عهده نگيرم و مشكلات رو گردن ديگران و محيط بيروني بندازم لذت ميبرم
      ٦ . از اينكه از مشكلات و مقصر دونستن عوامل خارجي صحبت كنم و عمل نكنم لذت ميبرم و دنبال مقصر گشتن
      و در مورد چاقي عادتي دوست داشتم تغيير بكنه پرخوري و مخصوصا در زمانهاي خاص مثل خستگي سفر رستوران خانه مادربزرگ و … هست
      ١. از اينكه خستگي كار و بيرون اومدن رو با خوردن جبران كنم لذت ميبرم كه اين جايزه اي و رفع خستگي براي خودم ميدونستم
      ٢. از پرخوري در مهماني و سفر و رستوران لذت ميبرم چون شرايطي كه برام ايجاد شده رو نميخواستم از دست بدهم و من از اينكه اينهمه ميخوردم و استفاده ميكردم از اون موقعيت خودم خيلي خيلي لذت ميبردم
      ٣. من از اينكه تفريح با خوردن باشه لذت ميبرم كه فرصتي كه پيش اومده رو با خوردن غذاها لذت رو بيشتر بكنم
      ٤. من از اينكه چاق باشم و ديگران بهم سركوفت بزنن و اين رو تبديل به شرايطي براي جلب توجه و شكايت كردن از اونها پيش ديگران و مسئوليت رو خودم نپذيرم لذت ميبرم
      ٥. حس ترحم و قرباني شرايط رو بگيرم كه با چاقي هميشه از كودكي ايجاد شده و حرفي براي صحبت بوده لذت ميبرم
      ٦. به نوعي ياركشي كردن بين كسانيكه منتقد من بودند و اونهايي كه بهم حق ميدادن و مسئوليت چاقي رو روي ژن و عوامل خارجي غير خودم مينداختن و اين بزرگترين صحبتي از كودكي من بوده و بزرگترين نقطه جلب توجه من
      ٧ . و در نهايت در كمال ناباوري ميتونم بگم من از چاقي خودم اين سالها لذت بردم و نقاط استفاده و لذت اون بيشتر از رنج اون براي من بوده هست

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Banoo5013
      1399/05/25 18:17
      مدت عضویت: 1430 روز
      امتیاز کاربر: 4461 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 59 کلمه

      سلام دوستان واستاد گرمی من از شیرنی وچای وقهوه عصر خیلی دوست دلرم واز خوردنش لذت میبرم موقع غذا خوردن از نوشابه یا دلستر لذت میبرم ودیگه وقتی میریم بیرون از خوردن بستی خلیی لذت میبرم وقتی سینما میریم خواراکی دوست ومخورم ولذت میبرم ولی الان که دیگه با اموزشهای استاد یادم گرفتم به اندازه نیازم مصرف ولذت بیرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شراره شيركاني
      1399/05/24 17:15
      مدت عضویت: 1684 روز
      امتیاز کاربر: 166 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 54 کلمه

      سلام و عرض ادب؛ من از خوردن نوشابه انرزي زا لذت ميبرم جونكه باعث شادي و رفع بي حوصله كي ميشه احساسم رو خوب ميكنه در طي روز سرحال و شاد هستم و يا با خوردن تنقلات هنكام ديدن فيلم يا سريال شاد ميشم ديدن فيلم برام لذت بخشتر ميشه
      باعث سركرمي بيشتر ميشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار محمد صادق
      1399/05/23 23:52
      مدت عضویت: 1463 روز
      امتیاز کاربر: 234 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 772 کلمه

      سلام به همراهان عزیزم در چالش من اینو نخوردم

      عادتی که من انتخاب کردم برای تغییرش در حوزه ای غیر از لاغری با ذهن هست، یعنی موضوع موفقیت مالی و کسب و کارم هست و در این حوزه عادت ای دارم که با اینکه مسیر ثروتمند شدن را میدانم و میدانم که بایستی خشت اول را با ایجاد باورهای ثروت آفرین و ثروت ساز بنا کنم و فایلهای باورسازی ای در این خصوص دارم و میدانم بایستی آن باورها را بسازم تا شرایط و موقعیت ها و ایده هایی که من را به نتیجه دلخواه میرساند را دریافت کنم و به نتیجه دلخواهم در قدم اول برسم اما با این حال یکجور احساس ناتوانی و عدم مسئولیت پذیری ای در این حوزه دارم و عادت کرده ام به صورت اصولی پیگیرش نباشم و این عادت به من ضربه وارد میکنه. مثل فردی که کلید گنجی در دستش هست اما حالش رو نداره بره در گنج رو باز کنه. چنین حالتی در من هست و مدت ها با تعهد آگاهانه به صورت مقطعی اقدام کردم ولی ناخودآگاهم من رو به نقطه اول مسیر برمیگردونه به همین دلیل تصمیم گرفتم با استفاده از این چالش به صورت خیلی عالی و از مسیر درست ضمیرناخودآگاهم را با تمرینات فوق العاده اش طوری برنامه ریزی کنم که به نتیجه دلخواهم برسم حداقل در قدم اول و بعد با تکرار کردن این مسیر قدم های بعدی رو طی میکنم.

      نکاتی که از این جلسه دریافت کردم:

      عادت ها خودشان را بر ما تحمیل نکرده اند بلکه این ما هستیم که آن رفتارها را داریم تکرار میکنیم. این ما هستیم که آگاهانه آن رفتارها را تکرار میکنیم و آن رفتارها قدرتی ندارند این ما هستیم که اجراشون میکنیم.

      اولین مرحله برای تغییر دادن عادت ها این هست که مسئولیت کامل آن عادت را بپذیریم. که خودمان تکرارش میکنیم و خودمان هم میتوانیم تغییرش بدهیم. مسئولیت کامل عادت رنج آورمان را میپذیریم و با پذیرفتن این مسئولیت آماده قدم دوم میشویم.

      قدم دوم این هست که چون از هر چی بترسی سرت میاد، از هر چی متنفر باشی دنبالت میاد. از هر چی بدت بیاد میچسبه بهت بنابراین راه اینکه این اتفاق برامون نیفته و این عادت ها نچسبن بهمون این هست که از عادت هایی که داریم تنفر نداشته باشیم. یعنی باید به صلح برسیم با عادت هایی که داریم.

      عادت هایی که ما داریم به دلیل اینکه خیلی تکرار شدن برای ما زجر آور شدن در صورتی که این عادت ها لذت بخش بوده اند و ما از تکرارشان لذت میبردیم. حتی بهترین موسیقی جهان رو هم بارها و بارها تکرار کنی در نهایت جذابیتش رو از دست میده و از یک مرحله به بعد زجر آور هم میشه که بابا بسه دیگه چقدر اینو گوش دادیم. بارها این اتفاق برای من افتاده که با یک موسیقی خیلی حال کردم و روزها گوشش میدادم اما از یک روزی واقعا نمیتونستم گوشش بدم و اصلا حال خوبی بهم نمیداد و این موضوع رو از گذشته درک کرده ام. دلیلش هم این هست حداقل در خصوص خود من که من عاشق تغییر کردن و تنوع هستم و اصلا از یک نواختی خوشم نمیاد. در علوم رایانه ای که متخصص هستم هم همینطوری عمل کردم. یعنی وقتی دیدم تکرار یک روند علمی کاربردی بسیار پررونق و پرنتیجه برام تکراری شده و چیزی بهم اضافه نمیکنه کلا فیلدم رو ریشه ای تغییر دادم و رفتم سراغ حوزه دیگه چون تکرار کردن روند قبلی برای من زجر آور شده بود و البته معایب دیگری هم بود که مزید بر علت شد که من حتی در این حوزه تغییر کنم و تجارب جدید بدست بیارم و مطالب نتایج بیشتری ایجاد کنم و آموزش بیشتری ببینم. پس طبیعی هست که عادت هایی که الان برامون رنج آور شدن هم روزی لذت بخش بوده باشن و الان برای ما رنج آور شده باشن پس ما باید لذت اون عادت ها رو ببینیم تا باهاش به صلح برسیم.

      بنابراین حداقل ۵ لذتی که از انجام عادتی که انتخاب کردم میبرم را مینویسم، نام عادت: بیخیال بودن در حوزه موفقیت مالی و کاری و عدم ایجاد باورهای مناسب و اقدام عملی مبتنی بر باورهای ثروت آفرین،

      چه لذت هایی از این عادت میبرم؟
      ۱- از تغییر نکردن در این حوزه لذت میبرم
      ۲- از بیکار بودن لذت میبرم
      ۳- از مسئولیت نداشتن لذت میبرم
      ۴- از قربانی شدن در زندگی مالی و کاری لذت میبرم
      ۵- از عوامل بیرونی را مقصر دانستن لذت میبرم (خانواده، دولت، دلار، سرنوشت و .. )
      ۶- از جلب کردن ترحم دیگران در حوزه مالی و کاری لذت میبرم
      ۷- از به تعویق انداختن کار و کار رو از سر وا کردن در حوزه مالی لذت میبرم

      سپاسگزارم که متن من رو مطالعه کردین. امیدوارم هر روز به سمت ثروت، سلامتی و تناسب اندام بیشتر هدایت شوید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار khandan614
      1399/05/23 20:13
      مدت عضویت: 1534 روز
      امتیاز کاربر: 20515 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 84 کلمه

      با سلام ، من از خوردن نسکافه باشیر در وعده صبحانه بسیار لذت میبرم چون انرژی بدنمو تو طول روز تامین میکنه و منو سرحال نگه میداره خستگیو ازم میگیره برای همینه که تکرارش میکنم یا از تند غذا خوردن لذت میبردم چون باعث میشد مقدار بیشتری غذا بخورم یا هر نوع غذایی را زیاد میخوردم چون باعث آرامشم میشد این عادتها را همیشه تکرار میکردم و قراره از این به بعد عادتهای خوبی را جایگزین کنم، خوشحالم که تو این چالش شرکت کردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/05/23 19:05
      مدت عضویت: 1649 روز
      امتیاز کاربر: 28031 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 348 کلمه

      سلام به همگی
      لذت هایی که من از تکرار رفتارهای چاق کننده میبرم : از داخل ظرف غذای پسرم یه مقدار خودم میخوردم یه مقدار به پسرم میدادم که زود تموم بشه و پیش خودم هم میگفتم بلخره خوردش در حالی که خودم هم کمکش میخوردم حس خوبی داشتم که یه وعده غذایی به اون اندازه که خودم تشخیص دادم براش اندازه هست رو پسرم کامل خورده و احساس مادر لایق بودن میکردم
      باقی مانده ی غذای خانواده رو از هر وعده من سر پایی یه مقدار میخوردم شاید با این کار کم خوردن رژیمی که جرات نمیکردم بشقابم رو بیشتر از حد گفته شده پر کنم اینجور تلافی در میوردم واحساس کم خوردن رو هم میکردم که
      من که از داخل بشقاب خودم زیاد نخوردم و حسم بهتر میشد اینجوری بخورم
      و یا اینکه هر وقت حو صله ام سر میرفت سریع با خوردن یا آشپزی کردن خودم رو مشغول میکردم یا هله هوله خوردن خودم رو مشغول میکردم و خوشحال بودم که تو این بیکاری یه لذتی دارم میبرم
      و هر وقت تو سیری غذا میخوردم احساس میکردم من خوبم و دارم از زندگی لدت میبرم که هر چیزی رو بخواهم تو هر تایمی با هر مدلی خیلی راحت بدون وسواس میخورم و بقیه که رژیم هستن چقد زجر آور زندگی میکنن
      و یا اینکه تند غذا میخوردم البته من همیشه اینجور نیستم بعض وقتا که غذا مورد علاقه ام باشه یا در یک رستوران یا مهمانی خاص باشه سریعتر میخورم که تا تموم نشده هر چقدر دلم خواست بخورم
      پفک و چیپس و کرانچی و … خوردن هم که با خوردن اونا من به احساس آرامش میرسیدم البته قبلا دیگه حالا خیلی کمتر شده
      ویا اینکه من از غذای اماده شده روی اجاق گاز تا همسرم بیاد یه مقدار میخوردم چون فکر میکنم تا داغ و تازه برنج دم کشده و ته دیگ اش خیلی خوبه لدت داره بخورم و بعد دوباره ناهار هم میخوردم که دیگه بازم خیلی کمرنگ شده شاید بعضی وقتا اتفاق بیفته

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 354 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 19 کلمه

      سلام استاد جلسه اول رو نمیتونم دانلود کنم . اصلا نیس که بخوام دانلود کنم .
      از کجا تهیش کنم؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار elahe Bahmani
      1399/05/23 03:07
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 92 کلمه

      من عادت دیدن سریال های ترکی رو دارم.و میخوام خیلی کنااترل شده تلوزیون رو روشن کنم و فقط دو یا یک سریال کوتاه ببینم.
      ن از دیدن سریال های ترکی لذت میبرم چون سرگرم کنندهان.چون لباس های زیبا میپوشن.چون اندام های قشنگی دارن.چون همزاد پنداری می کنم و حس خوبی بهم میدن.
      من عادت در یخچال باز کردن دارم..جونخوراکی های خوشمزه اونجا هست .میوه غذا شیرینی و هر چیز لذت بخش تو یخچال.
      من عادت دراز کشیدن دارم چون حس میکنم مدام بدنم قوی تر میشه و استراحت میکنم و لز سختی کار فاصله میگیرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan Rasulipur
      1399/05/22 19:32
      مدت عضویت: 1705 روز
      امتیاز کاربر: 2343 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 39 کلمه

      من میخوام عادت ظهر خوابیدن رو ترک کنم
      با اینکه بعضی روزا خوابم نمیاد ولی فک میکنم اگه نخوابم تا شب بیحال میشم یا حوصله کار کردن رو ندارم. حالا میخوام با ترک این عادت در این چالش شرکت کنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار zardouzi.h
      1399/05/22 13:23
      مدت عضویت: 1522 روز
      امتیاز کاربر: 1138 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 90 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز و همراهان گرامی
      خوردن خوراکی شیرین با چایی بعد از ظهر در بیشتر مواقع فکر می کنم یه عادت باشه اگرچه به یقین می تونم بگم که در اون ساعت احساس گرسنگی ندارم ولی آنچه که منو به تکرار این عادت وا داشته اینه که خوردن چای خالی ممکنه معده ام رو اذیت کنه.از اینکه در این چالش شرکت کرده ام خوشحالم و تصمیم گرفته ام که این عادت را ترک کرده و خوردن شیرینی جات را بر حسب نیاز بدنم در برنامه غذایی قرار دهم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ensieshams1363
        1399/05/25 23:56
        مدت عضویت: 1392 روز
        امتیاز کاربر: 21
        محتوای دیدگاه: 101 کلمه

        با درود و سلام عادت اینکه بعد از سیری همچنان به خوردن ادامه میدم باعث میشه همش تو ذهنم بگم بخور بخور نکنه کم بخوری دوباره گرسنه میشی و اینکه دیگه گرسنه نشم و گاهی هم غذا زیاد درست میکنم یه صدایی میگه بخور وگرنه اسراف میشه چون احساس میکنم اسراف نکردم و دیگه گرسنه نمیشم کلی لذت میبرم خوردن تنقلات به من یه حس خوشی و بیخیالی میده و بازم لذت میبرم بوی غذا و دیدن غذا و شیرینی باعث میشه من گرسنه بشم و در حین خوردن اونها لذت میبرم چایی با شیرینی کلی برام تفریح محسوب میشه😊

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1399/05/22 06:53
      مدت عضویت: 1682 روز
      امتیاز کاربر: 10551 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 94 کلمه

      ۱》من هر وقت میرم شمال لذت میبرم که اونجا کلی خوراکیهای خوشمزه بخورم سبزی پلو و ماهی و توی ماشین هله هوله بخورم در واقع این رفتار لذت مسافرت برام دو چندان میکنه
      2》من لذت میبرم که لوبیا پلو رو در حد انفجار بخورم
      3》من نمیتونم از ته غذای بچم بگزرم حتی اگر سیر باشم واقعا برام لذت بخش و به یک عادت تبدیل شده
      4》من عاشق اینم که تو عروسیها در حد خفگی شام بخورم کلا شام عروسی خیلی دوست دارم
      5》من لذت میبرم که دم صبح برم سر یخچال و کلی کیک بخورم حالم خوب میکنه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1399/05/22 00:41
      مدت عضویت: 1682 روز
      امتیاز کاربر: 10551 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 65 کلمه

      سلام
      من عادت دارم وقتی همه با هم خوراکی یا بستنی میخورند بخورم حتی اگر میل نداشته باشم امروز همه در حال خوردن بستنی بودن من برنداشتم و خیلی خوشحالم احساس قهرمان بودن دارم و اصلا میل نداشتم
      عادت دارم ته غذای بچم بخورم و از اینکار لذت میبرم
      عادت دارم وقتی همسرم از سر میز بلند میشه باز هم غذا بخورم
      عادت دارم بعضی غذاها رو زیاد باورم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 453 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 86 کلمه

      باسلام
      پنج تا لذت هایی که عادت خوردن در من بوجود اورده بود رو بنویسم
      ۱.اول مدام خوردن واقعا برام لذت بخش بود ودوست داشتم شبانه روز در حال خوردن باشم واین خیلی برام خوشایند بود
      ۲.عادت ریزه خواری شور شیرین ترش همه رو با هم میخوردم
      ۳.پر خوری در حدی خفگی که حس خوبی بهم میداد
      ۴.چای رو با شیرینی خوردن که قطعا به خاطر شیرینی بودوواقعا لذت بخش بود
      ۵.شیرینی بعد از غذا یه مدت هم‌این کار لذت بخش انجام میدادم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار m.kabirian2017
      1399/05/21 18:10
      مدت عضویت: 1420 روز
      امتیاز کاربر: 15
      محتوای دیدگاه: 176 کلمه

      باعرض سلام واحترام حضوراستاد ودوستان من از عادت ریزه خواری لذت می برم چون۱-با ریزه خواری می توانم طعم هر چیزی را امتحان کنم۲-دوست دارم لذت میبرم با یک کمی چشیدن یک شیرینی،بستنی یا خوراکی خوشمزه۳-فکر می کنم اگر آن چیز را نخورم حسرت به دل می مونم۴-با خوردن ذره ای از یک چیز حس آرامش درونی در خودم احساس می کنم خیالم راحته که تونستم آن چیز را بخورم۵-با ریز ریز خوردن ومزه کردن غذا حس خوردن لحظه ای در بچگی بدون ترس ازچاقی برام زنده میشه۶-هوسم برطرف میشه وعادت دیگه تمرکز نکردن برروی غذا وقتی تمرکز نکنم۱-یعنی در یک خوشی زیادی هستم۲-در یک دنیای لذت بخش هستم۳-من دوست دارم بدون اینکه حواسم باشه هر چی بخوام بخورم۴-مثل بچه ها وحس بچگی که اصلا حواس وتمرکز را نمی دونستم چیه دوست دارم۵-دوست دارم این عادت را چون فکر می کنم حس آزادی دارم وکسی حواسش به من نیست وخودم هم حواسم نیست فقط لذت می برم وخیلی مزایای دیگر تشکر استاد تمرین خوبی بود هیچ وقت این مدلی به مسئله نگاه نکرده بودم ممنون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار abolhasanifarzane1
      1399/05/21 11:36
      مدت عضویت: 1359 روز
      امتیاز کاربر: 22412 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 61 کلمه

      سلام من فرزانه هستم میخوان در چالش من اینو نخوردم شرکت کنم و همراه با شما وبه امید خدا این عادتهای بد یکی پس از دیگری کنار بگذاریم ودر آرامش زندگی کنیم منم مثل بعضی از شماها عادت تند غذا خوردن وکم جویدن دارم میخوام به امید خدا این عادتهای وترک کنم با تشکر خیلی خیلی خیلی فراوان از آقای دکتر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار monajahandideh2
      1399/05/21 00:21
      مدت عضویت: 1375 روز
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 34 کلمه

      سلام ب استاد عزیز ودوستان لاغری باذهن
      درقسمت قبل نوشتم عادت دارم صبحها چایی رو بانبات بخورم یکی از خوبیهایی ک داره اینه ک خوشمزه میشه چایی ورفع دلدرد هست و اینک لذت بخش 🙂

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1399/05/20 01:48
      مدت عضویت: 1536 روز
      امتیاز کاربر: 9008 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 257 کلمه

      سلام. مزایای عادت وقتی سیر هستم هم باز غذا میخورم.
      ۱.مقدار بیشتری از شیرینی یا غذایی که دوست دارم میخورم و لذت بیشتری میبرم.
      ۲.اگر بعدا خوراکی جدید برام بیارن میتونم بخورم.
      ۳.محدودیتی در میزان و مقدار غذایی که میخورم ندارم.
      ۴.میتونم وقتی غذام رو خوردم و سیر هستم بعدش شیرینی بخورم.
      ۵.اگر ناراحت بشم و اتفاقا سیر هم باشم میتونم با خوردن بیشتر اون موضوع رو فراموش کنم.
      ۶.یادمه یکبار ماه رمضان، بعد از افطار خیلی بدون برنامه ریزی و یهویی دعوت شدیم شام به یک رستوران خیلی شیک. با اینکه سیر و تا حد خفگي خورده بودم اما در رستوران هم با کمک این عادت یک پرس جوجه کباب هم خوردم و لذتش رو بردم.
      ۷.این عادت به من آزادی میده و منو محدود نمیکنه و همیشه آزادم که هر چه قدر میخوام بعد از خوردن مواد غذایی مورد نیازم، بازم بخورم.
      ۸.این عادت در عروسی ها، وقت هایی که شیرنی های مختلف و تازه داریم، وقتی چند مدل خوراکی که همش رو من دوست دارم رو داریم، به من کمک میکنه تا از همه ی تنوع غذاها استفاده کنم.
      ۹.این عادت در میهمانی ها به کمک من میاد وقتی که صاحبخانه زیادی اصرار میکنه و من سیرم برای رد نکردن تعارفش زیادتر بخورم.
      ۱۰.این عادت سال ها در شادی ها و غصه ها برای لذت بردن بیشتر یا تسکین غم ها کنارم بوده و با تنها کاری که ازش بر میومده یعنی تشویق من به خوردن بهم کمک کرده. من دوستش دارم و از ذهنم ممنونم که این عادت رو برای کمک به من انتخاب کرد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم غلامی
      1399/05/20 00:22
      مدت عضویت: 1718 روز
      امتیاز کاربر: 899 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 193 کلمه

      با عرض سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
      عادتهایی که من دوست داشتم ترکش کنم
      ۱ ) اولی این بود که وقتی سیر باشم غذا نخورم و حالا این برای من چه لذتهایی داشته این بوده که من دائم از خوردن لذت میبرم و همش دلم می خواسته یک چیزی بخورم و در هر حالت از خوردن لذت بردم در شادی خوردن بوده و در عصبانیت و چه ناراحتی از خوردن لذت بردم و خوردن برام لذت بخش بوده است و توجه ای به اینکه سیر باشم ندارم ۲) دومی ریزه خواری و تند تند خوردن هست که دوست دارم
      لذتهایی که می برم اینه که ،من فکر می کنم چون من داغ داغ خوردن بهم مزه میده که کار خیلی اشتباه و می خوام ترک کنم چون من چایی رو هم دا غ داغ بهم مزه میده علتش شاید این باشه که داغ داغ بهم مزه می ده و عادت تند تند خوردن رو من از خانواده ام یاد گرفتم چون عادت به تند تند خوردن داشتن شاید تند تند می خوردم که دوباره لذت خوردن رو بچشم و غذا تموم نشه و بگم برای منم بریز.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryamtofan
      1399/05/19 18:16
      مدت عضویت: 1474 روز
      امتیاز کاربر: 443 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 128 کلمه

      سلام ممنون از استاد بزرگوارم ..این چالش واقعا جالبه برای من ک از عادت بدشیرینی خوردن زیاد ناراحت فراری باشم ولی حالا باید با خودم رو راست باشم و صادقانه از لذتهای شیرینی خوردن بگم .خوشحالم ک میخوام اعتراف کنم .اول :با دیدن شکل شیرینی و کیک میخندم و شاد میشم .دوم :وقتی تو خونه شیرینی یا کیک باشه اطمینان دارم و خوشحالم همه چی درسته و خیالم راحته .سوم : باخوردن شیرینی اروم میشم حسابی لذت میبرم .چهارم :با خوردن شیرینی خوب سیر میشم و سرحال میشم .پنجم: این ک هر موقع ناراحتم یا دغدغه ای داشته باشم مزه شیرینی ارومم میکه و ناراحتیام برطرف میشه .ممنونم از استاد ک سبب شدن من برا اولین با ب راحتی واقعیت رو قبول کنم و ب زبون بیارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Saraaaaaa
      1399/05/19 18:05
      مدت عضویت: 1554 روز
      امتیاز کاربر: 227 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 623 کلمه

      سلام جناب عطار روشن عزیز و دوستان همراه.
      من این فایل صوتی رو بیش از پنج بار گوش دادم.
      اونچه متوجه شدم اینه که، رفتاری که تصور و باورمونه که اشتباهه، چه لذتهایی برامون در بر داشته ؟
      نمیدونم برداشتم صحیح هست یا خیر !!!
      ولی بر اساس برداشتم از این فایل صوتی، فکر کردم و خاطرات و نکته هایی برام زنده و روشن شد.
      ۱- یادمه در دوره کودکی و نوجوانیم که خیلی اندام خوبی داشتم، رفتن به مسافرت برام خیلی هیجان انگیز بود. جدا از بستن چمدان و فراهم کردن لوازم سفر، تهیه غذای تو راهی برای مامانم از اوجب واجبات بود. یادمه همیشه ساندویچ های بزرگ به تعداد زیاد، برای هرکدوم از اعضای خانواده تهیه میکرد. و همینطور چای و میوه و دیگر مخلفات !!!
      به محض اینکه ماشین استارت میزد، مامانم یکی یه ساندویچ به هرکدوم از ما میداد و سفرمون با خوردن و لذت بردن آغاز میشد و با خوردن هم به پایان میرسید.
      ۲- اردو از طرف مدرسه هم که میرفتیم، بیشترین تمرکز من و خانواده ام در تهیه غذا و ساندویچ و هله هوله بود. یادمه به قدری ساک دستیم از خوردنی های داخلش، سنگین میشد که واقعا به زحمت میفتادم. ولی برام لذتبخش بود.
      ۳- از بچگی بهمون یاد دادن که غذا نباید در بشقاب اضافه باقی بمونه. این بی احترامی به کسیه که زحمت کشیده و غذا رو مهیا کرده. باید همش خورده بشه.
      وقتی با وجود سیر شدن، صرفا برای احترام گذاشتن به بزرگترها، به زور غذای در بشقابم رو تموم میکردم، حس خوبی داشتم. فتحی بزرگ کرده بودم که نشانه ادب بالا و تربیت صحیحم بود.
      ۴- نمیدونم چرا، ولی یادمه که وقتی کم سن بودم، بزرگترهام مرتب به من و خواهر و برادرم، یادآوری میکردن که ما بچه های خوش اقبالی هستیم، چون هرچه که بخواهیم برامون به وفور مهیا و فراهمه. خوب میخوریم و خوب میپوشیم. خوب خوردن و زیاد خوردن، نشانه برتری و سعادت بود. و من خوشحال بودم که میخورم و نگران تموم شدن یا نبودن غذا و تنقلات نیستم و از این بابت لذت میبردم.
      ۵- در کودکیم که اندام خوبی داشتم، خیلی میشنیدم که آدمهای چاق، خوشگل تر و مهربونتر هستن.
      میشنیدم که میگفتن آدمهای لاغر، زیر چشمهاشون گود افتاده و استخون دور مچشون پیداست.
      یادمه رفته رفته که چاق میشدم، بهم میگفتن که تپلی چقدر بهت میاد. خوشگل تر میشی.
      حتی یه دوره ای رژیم سخت گرفتم و از هفتاد و هفت کیلوگرم به شصت کیلوگرم رسیدم.
      بارها بهم گفتن که صورتت خراب شده. چاقی بهت بیشتر میومد. خوشگلتر بودی.
      وقتی که چاق میشدم، از دیدن چهره ام لذت میبردم و اینکه استخوان مچ دستم پیدا نیست، کیف میکردم.
      چه عرض کنم؟؟؟
      حالا که خوب فکر میکنم، شاید دلیل علاقه من به پر خوری همین نکات به ظاهر بی اهمیت باشه.
      انگار از کودکی برای پر خوری آموزش دیدم.
      حتی الان هم دارم همین متد رو روی دخترم پیاده میکنم.
      از لاغریش ناراحتم. به زور و اجبار بهش غذا میدم. بابت لاغر بودنش خجالت میکشم. مرتب میگم من که همه جوره غذای سالم و آجیل و میوه های تازه و ویتامین ها و مکمل های خارجی و سویق و سه شیره و … بهش میخورونم. پس چرا چاق نمیشه؟
      اگه بگه سیر شدم و نمیخورم، از هزار ترفند برای غذا خوردنش استفاده میکنم.
      یعنی دارم الانِ خودم رو برای آینده دخترم میسازم؟
      در آینده آدم چاقی باشه نظیر خودم که حسرت خوش اندامی داشته باشه؟
      یا خدااااااااا…..
      پر خوری رو برام لذتبخش کردن. و من ادامه دادم این روند رو که نتیجه اش شده الانم.
      حتی هنوز هم از پرخوریم، لذت میبرم و به هیچ عنوان دچار عذاب وجدان و ناراحتی نمیشم.
      چشمهای من رو باز کردید جناب عطار روشن عزیز.
      پرده ها کنار رفته. کم کم دارم متوجه میشم.
      خیلی سپاسگذارم.
      خدا دلتون رو شاد کنه.
      خدایا، خدای مهربونم، خیلی خیلی ممنونم.
      الحمدلله.
      خدایا دوستت دارم و میدونم که دوستم داری ❤
      ۱۳۹۹/۵/۱۹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار sudehfallah@gmail.com
        1399/11/19 20:37
        مدت عضویت: 1249 روز
        امتیاز کاربر: 2673 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 9 کلمه

        دوست عزیز ،چه قدر زیبا نوشتید ،واقعا لذت بردم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/05/19 13:04
      مدت عضویت: 1615 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 264 کلمه

      سلام‌ به همه واستاد عطارروشن
      تند خوردن غذا جزء عادت های منه که دلم میخواد تغییرش بدم‌ ،از بچگی هم تند غذا میخوردم و حدس میزنم ،چونکه از ۱۰سالگی به اجبار پدرم وارد رژیم نخوردن شام شدم و مرتب سرزنش میشدم و احساسات بدیو تجربه میکردم و زمان هاییکه گرسنه بودم واجازه خوردن نداشتم دست به یواشکی خوردن زدم ،شاید اون زمان تند خوردن اون خوراکی شد پوان مثبت برام که کسی متوجه نشه من چیزی خوردم واون عادت برای ذهن من تعریف خوبی ایجاد کرد وبا انجام مداوم اون عادت در مسیر اجرای بیشترشون قرار گرفتم وبعد لینک شدم به انجام عادت های بد بعدی واین سیکل ادامه پیدا کرد ،پس تمام این عادت ها بصورت زنجیره ای بهم ربط دارن وبا صحیح کردن یکیشون میشه به عادت های بد دیگه ای هم مدیریت داشت
      پس تند خوردن برای ذهن من تعریف شده با مقدار بیشتر غذا خوردن،خوردن آزادانه ،خوردن بدون دیده شدن،خوردن بدون تقصیر،خوردن غذاهای مورد دلخواه بدون دخالت دیگران،راحت خوردن،شاد شدن ،لذت بردن ،یعنی تند خوردن =لذت بردن در ذهن من
      تمام عادت های من ریشه در لذت داره پس میتونیم تعریف لذتو برای ذهنمون تغییر بدیم
      خوردن نوشیدنی همراه با غذا برای من لذت بخشه،خنک بودنشو دوست دارم ،مزه غذارو لذت بخشتر میکنه،حس بهتری بهم میده،چونکه رستوران نوشیونی میخورم لذت بخشتره،چونکه تو رستوران نوشیدنی خاص بیشتری سرو میکنن منم از طعم جدید اونها لذت میبرم
      خوردن بیسکویت با چایی لذت بخشه ،مزه تلخ چایی کمتر میشه،مزه بیسکویت با چای دوست دارم ،یه نوع تفریج میبینمش،خوردن چای ،بیسکویت ،قهوه،شیرینی اونم در حیاط،تراس یا فضای باز،مسافرت،دوره همی به من احساس عالی میده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Chista-60
      1399/05/19 09:57
      مدت عضویت: 1536 روز
      امتیاز کاربر: 208 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 203 کلمه

      سلام ، روزتون پر از خوشی
      نوشتن و توجه به مزایای عادتی که دوستش نداری و شدیداً دلت میخواد ترکش کنی چالش بسیار بزرگی محسوب میشه و من رو وادار کرد که مقداری با خودم رو راست باشم که به خودم گوش زد کنم که درسته من از این عادت گریزان هستم اما ته دلم از انجامش لذتهایی هم میبرم .
      ۱_غذا ها وقتی در حال پخت هستن و تازه آماده شدن خیلی خوشمزه تر هستن تا وقتی که مدتی از آماده شدنشون گذشته و بعد من اون رو سر میز میارم تا بخوریم ، وقتی چند قاشق از برنج تازه دم کشیده رو همینطور بالای اجاق گاز توی ظرفی میکشم و سر پا میخورم لذت بیشتری میبرم تا همون غذا رو چند دقیقه بعد سر سفره بخورم .
      ۱_با چشیدن غذا در طول پخت میتونم اشکالات غذام رو برطرف کنم
      ۳_ ریزه خواری باعث شده طعم های جدیدی رو کشف کنم
      ۴_ گاهی ریزه خواری های من همراهی با همسر یا پسرم بوده و ممکنه باعث ایجاد حس صمیمیت بیشتری برای من شده باشه که الان می‌دونم این موضوع صد در صد غلطه.
      ۵_ گاهی ریزه خواری های من به من آرامش داده و فشار افکار رو در من کم کرده.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار shahla mahmoudi
      1399/05/19 08:15
      مدت عضویت: 1708 روز
      امتیاز کاربر: 23447 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 93 کلمه

      سلام استاد عزیز و دوستان گرامی
      عادتی که من دوست دارم تغییر بدم خوردن از بیشتر غذاهای روی میز است و اما ۵ مورد از خوبیهای این عادت
      ۱) چشیدن طعم بیش از یک نوع غذا و لذت بردن از آن
      ۲) خوشحال کردن صاحب خونه که زحمت درست کردن چند جور غذا را کشیده است
      ۳) خوردن غذاهایی را که خودم پخت آنها را بلد نیستم ولی آنها را دوست دارم
      ۴) تا مدتی هوس برای خوردن آن غذاها را ندارم
      ۵) چون چند جور غذا بر میدارم مقدار آنها کم است و این باعث خوشحالی ام میشود
      😊😊😊😊😄😄😄😄😍😍😍💋🤔

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا ک
      1399/05/19 05:04
      مدت عضویت: 1677 روز
      امتیاز کاربر: 300 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 256 کلمه

      با سلام
      من شب ها ناخواسته بلند میشم و از تنقلات موجود در منزل میخورم .خوب این عادت بله همینطور که فرمودید در یک زمان یک لذت بوده و زمان بچگی من بود که ناخونک زدن به تنقلات در شب بسیار لذت بخش بود برام. از بچگی من چاق بودم و همیشه خوردن تنقلات باعث می‌شد توسط دیگرات قضاوت بشم و خوب شبها که کسی نبوده اون احساس لذت خوردن بدون قضاوت هنوز هست و هنوز همون داره برای من کار میکنه . انگار ذهنم دو قسمته یک قسمت که در فضای اون لذت است و اون روحیه و یک قسمت کنترگر که میگه نه نباید این کار را بکنی. در حال حاضر میخوام ببینم این عادت چطور به من لذت میده : ۱- اون طمع و اون مزه صددرصد در من احساس خوب ایجاد میکنه. ۲–انجام این کار قبل از اینکه به عنوان عادت آزار دهنده در بیاد برای من یک تفریح و حتی شیطنت محسوب میشه طوری که فرداش حتما تعریف میکنم که من این را دیشب خوردم با خنده و شوخی انگار یک خوشگذرانی و تفریح خاص برای خودم فراهم کردم . ۳– کلا در حال دراز کش بودن و خوردن تنقلات یک ترکیب خوبی برای لذت بردنه برای من. ۴- بعد از خوردن تنقلات شبانه یک حس رهایی خاصی به من دست میده که همون حس که خوب انگار ذهنم درگیر اون تفریح رها با تنقلات بوده و خوب راحت شده. ۵-خوب وقتی از خواب بیدار میشم و خوابم نمیبره و خوردن شیرینی و تنقلات حس ریلکسی بهم میده که میتونم دوباره بخوابم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1399/05/19 04:42
      مدت عضویت: 1523 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 99 کلمه

      به نام خدا
      با سلام
      خوردن هاي بي مورد
      ١-دوست دارم همراه با فرزندم غذا بخورم در حالي كه خودم هم غذا خوردم و سير هستم
      ٢-وقتي در جمع هستم دوست دارم بخورم و جون ميخام از در جمع بودن لذت ببرم به خوردن پناه ميبرم
      ٣-بعد از ناهار اكه با يك مواد خوراكي مورد علاقه روبرو بشم بايد اونو بخورم در حالي كه سيرم
      ٤-هنكام بيكاري ،خوردن رو ترجيح ميدم در حالي كه گرسنه هم نيستم
      ٥-تصاوير ذهني از محيط هاي كه از خوردن لذت مي بردم منم تحريك ميشم براي با وجود اينكه سير هستم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1399/05/19 04:41
      مدت عضویت: 1523 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 100 کلمه

      به نام خدا
      با سلام
      خوردن هاي بي مورد
      ١-دوست دارم همراه با فرزندم غذا بخورم در حالي كه خودم هم غذا خوردم و سير هستم
      ٢-وقتي در جمع هستم دوست دارم بخورم و جون ميخام از در جمع بودن لذت ببرم به خوردن پناه ميبرم
      ٣-بعد از ناهار اكه با يك مواد خوراكي مورد علاقه روبرو بشم بايد اونو بخورم در حالي كه سيرم
      ٤-هنكام بيكاري ،خوردن رو ترجيح ميدم در حالي كه گرسنه هم نيستم
      ٥-تصاوير ذهني از محيط هاي كه از خوردن لذت مي بردم منم تحريك ميشم براي خوردن با وجود اينكه سير هستم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1399/05/19 00:36
      مدت عضویت: 1682 روز
      امتیاز کاربر: 10551 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 56 کلمه

      دوست دارم عادت کنم که دیگه تسلیم تعارفهای دیگران برای خوردن نشوم
      وقتی در جمع هستم و همه مشغول خوردن بستنی و تنقلاتن من واقعا با توجه به میلم تسلیم بگیرم خودم تسلیم خوردن نکنم
      وقتی برای شام مهمان دارم یا در مهمانی هستم در صورت گرسنه بودن غذا بخورم نه به صرف اینکه همه مشغول خوردن هستن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار انیس جعفرزاده
      1399/05/19 00:32
      مدت عضویت: 1707 روز
      امتیاز کاربر: 4958 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 113 کلمه

      عادت تند غذاخوردن دروعده ی ناهار,,,البته گاهی,,
      علت این عادت :
      ۱_هنوز من فکر میکنم که باید غذا رو زود بخورم که از دهن نیفتد ولذت بیشتری از غذا ببرم.
      ۲_چون من به پختن غذا دروعده ی ناهار اهمیت بیشتری میدهم و اکثرا غذاهای متنوع وخوشمزه میپزم در خوردن عجله دارم.
      ۳_چون سرعت جویدنم زیاد است وزود غذارو قورت می‌دهم برای لذت ازغذا لقمه ی بعدی رو زودتر به دهانم میبرم.
      ۴_به خاطر عجله حوصله جویدن غذارو ندارم و حواسم به غذا نیست ولذت رادرخوردن غذا میدانم نه لذت از غذا خوردن.
      ۵_چون میخواهم به لذت زود هنگام برسم وهنوز ذهنم از خوردن غذا لذت میبرد این باعث میشود که غذایم را تند بخورم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Nasrin Zamani
      1399/05/18 23:54
      مدت عضویت: 1652 روز
      امتیاز کاربر: 57
      محتوای دیدگاه: 113 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز و همراه تمرین این قسمت مشخص کردن این که چه لذت هایی از رفتارم میبرم چقدر حالم رو خوب کرده وشادم کرده ..
      مورد اول این که وقتی غذا میخورم انرژی میگیرم مورد دوم احساس ارامش دارم مورد سوم و احساس میکنم و یه چیزی در درونم اروم میشه با خوردن راحت میشم و هیچ فکری ندارم چهاروم لذت بخشه طمع ها تنوع ها برام هیجان زده میشم پنجم فراموش کردن همه چیز در اون لحظه خوردن نه در گذشته هستم نه در اینده فقط متمرکز هستم رواون لحظه فقط موقع خوردن چالش خیلی شگفت انگیزی هست واقعا ادم رو به چالش میکشه استاد سپاس از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1399/05/18 17:56
      مدت عضویت: 1682 روز
      امتیاز کاربر: 10551 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 61 کلمه

      من دوست دارم عادت شام خوردن ترک کنم نمیدونم آیا این تصمیم درست یا نه ولی دوست دارم شام چای میوه یا سالاد و یا دمنوش بخورم احساس میکنم برای سلامتیم بهتر و کمک بیشتری به رسیدن به تناسب بهم میکنه همیشه خوردن شام حس بدی بهم میده و صبحها با حالت تهوع بیدار میشم استاد ممنون میشم مرا راهنمایی کنید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sohrabbakhtiari0813
      1399/05/18 17:48
      مدت عضویت: 1409 روز
      امتیاز کاربر: 9
      محتوای دیدگاه: 117 کلمه

      عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و دوستانم
      در قسمت قبل عنوان کردم که عادت من این بود که هر وقت با همسرم میرفتیم باماشین بیرون باید حتماچیزی میخریدیم می‌آوردیم توو ماشین میخوردیم
      خب این رفتار مزیتش این بود که:
      1.احساس خوب داشتن هم روحی و هم جسمی خب سیرشدن بعداز گرسنگی اونم با غذای بیرون و فست فودهاواقعا لذتبخشه
      2.احساس آرامش که چاشنی اون غذا میشد
      3.شاد بودن
      4.تایم آرومی بود که خوب سپری میشد
      اصلا میشه گفت حال احساسیم خیلی خوب بود و خوردن واقعا لذت‌بخشه اما در حد سیر شدنش خوبه نه بقول استاد خفگی.
      ولی خدارو شکر این عادت چند ماهه که دیگه نیست انگشت شمار و به اندازه اتفاق می افته چون پای سلامتی هم درمیون و همینطور اقتصاد😀😀😀

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملیحه محمدی
      1399/05/18 15:36
      مدت عضویت: 1683 روز
      امتیاز کاربر: 109 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 91 کلمه

      سلام و خدا قوت به استاد گرامی و دوستان متناسبم من همیشه از خوردن تنقلات یک لذت میبردم چون اگر غذایی رو دوست نداشتم منو سیر میکرد دوم اینکه بعد از ظهر ها از سر کار که میومدم خستگی رو درمیکرد سوم همیشه هنگام فیلم دیدن یا دور هم این رفتار شکل میگیره پس یه جورایی لذت بخشه و با افراد خانواده هستم چهارم دم دسته و زود فراهم میشه پنجم توجیه من اینه که وقتی از سرکار میای بالاخره باید یه چیزی بخوری تا ارمش داشته باشی خستگیت در بره

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Sepide Haghgoo
        1399/05/18 22:30
        مدت عضویت: 1660 روز
        امتیاز کاربر: 3
        محتوای دیدگاه: 89 کلمه

        به نام خدا من از خوردن هر چیزی لذت می برم آخه به خودم میگم یعنی هیچ چیزی نیست که تو دوست نداشته باشی و دیگر اینکه ناخنک زدن از بچگی بهم حس خوبی می داد و هنوزم ازاین کار لذت می برم ولی بعدش حال خوبی ندارم موقع ریختن غذا موقع جمع کردن سفره من همش در حال ناخنک زدنم همون موقع حسم خوبه ولی بعدش وجدان درد میگیرم.ولی سعی می کنم با این رفتارم درست برخورد کنم و باهاش با حس خوب که دارم بهش زندگی کنم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1399/05/18 14:21
      مدت عضویت: 1703 روز
      امتیاز کاربر: 5368 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 269 کلمه

      سلام استاد عزیزم و همه دوستان
      لذت تند خوردن غذا:
      من با فکر کردن به اینکه چرا از تند خوردن لذت میبرم به این نکته رسیدم که من وقتی غذایی رو دوست دارم تند میخورمش و اگه دوست نداشته باشم با بی میلی و ارومتر میخورم، غذایی رو که دوست دارم تند میخورم تا لقمه بعدیش زودتر بره تو دهنم و مزش و تو دهنم داشته باشم
      تند میخورم تا بیشتر بخورم
      تند میخورم چون زمان خیلی کمی هم اگه داشته باشم خودمو میتونم سیر کنم
      اصلا من تند خوردن و جزء توانمندیم میدونستم اینکه دو سوت یه بستنی یخی رو گاز میزنم میخورم جزء افتخارم بود
      لذت خوردن بیشتر در جمع دوستان و خانواده:
      دورهمی یعنی خوردن
      اگه نخوریم پس چیکار کنیم پس میخوریم تا حوصلمون سر نره و لذت بیشتری در کنار هم ببریم
      همه اصرار میکنن حالا یه شبه بگیر بخور بیشتر بخور خوش میگذره ما هم خوشحال ازین حرف بیشتر میخوریم
      تنوع غذا بیشتره و دوست دارم از همش بخورم و این باعث میشه حجم بیشتری بخورم و البته لذتم میبرم موقع خوردن
      بیشتر میخورم تا صاحبخونه فکر نکنه غذاش خوشمزه نبود که من کم خوردم
      لذت خوردن چیز شیرین با چای:
      اصلا جا افتاده چای رو باید با چیز شیرین خورد منم از بچگی با قند خوردم و بعدشم با شیرینی و کیک و… خیلی هم لذت میبردم
      خوردن شیرینی با چای باعث میشه تلخی چای رو حس نکنم و لذتم و از خوردن بیشتر میکنه
      واسه رفع گرسنگی چای میخورم با هر چیز شیرین مثل حتی خرما و اینکه اون گرسنگیم از بین میره حس رضایت پیدا میکنم
      من دوست ندارم شهد یا خامه شیرینی تو دهنم بمونه و وقتی با چای اون شهد خورده میشه بیشتر راضیم میکنه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saraamini144
      1399/05/18 13:17
      مدت عضویت: 1536 روز
      امتیاز کاربر: 115 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 86 کلمه

      با سلام
      من هميشه صبح هايم را به عشق صبحانه خوردن چشم باز ميكردم
      من عاشق صبحانه با چاى تازه دم و نان تازه بودم و انقدر به من حس خوب و شادى ميدهد كه اين حس را با هيچ چيز عوض نميكردم
      صبحانه خوردن براى من يكى از بهترين تفريحات دنيا بود مخصوصا وقتى مسافرت بوديم از خوردن صبحانه ى دسته جمعى كيف ميكردم
      من در تايم خوردن صبحانه حس آرامش دلپذيرى داشتم
      من دو زمان خوردن صبحانه استرس و نگرانيهايم را فراموش ميكردم و از زندگيم لذت ميبردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار azita
      1399/05/18 12:34
      مدت عضویت: 1692 روز
      امتیاز کاربر: 6648 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 125 کلمه

      مزیت های تندغذا خوردن من:
      ۱-اول از همه اینکه درمدت زمان کوتاه حجم بیشتری غذا می خوردم و چون تندتند میخوردم کسی متوجه مقدار بیشترغذایم نمیشد. ۲- درمسافرت ها با وقت کم خیلی تند غذایم را میخوردم و لذتشو می بردم و به تموم کارام می رسیدم. ۳- با عادت تندغذا خوردن درتموم جشن ها ومراسمات ازتنوع غذایی موجوداستفاده می کردم. ۴- سال هایی که مجبور بودم از محل کارم به دانشگاه برم تندوسریع درمحل کارغذایم را میخوردم وبعد راهی دانشگاه می شدم وسرکلاسم حاضرمیشدم. ۵- درمیهمانی ها چون تندغذا میخوردم وکنارمی کشیدم همه فکر می کردندمن چه کم غذا هستم وچاقیم ربطی به پرخوری نداره ودیگه منو بدقضاوت نمی کردن. ۶-درفرصت اندک می تونستم به راحتی درمحل کارم نیازغذاییمو برطرف کنم چون تندتندتغذیمو می خوردم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1399/05/18 12:23
      مدت عضویت: 1600 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 198 کلمه

      سلام استاد من عادت خوردن شیرینی با چای رو انتخاب کرده بودم که با وجودیکه میخوام تغییرش بدم واقعیت اینه که هنوز هم برای من لذت بخشه
      *۱خوردن چای شیرین در کنار صبحانه مخصوصا پنیر گردو یا پنیر سبزی واقعا لذت بخشه و اینقدر این طعمها کنار هم عالیه که من حتما دوتا چای میخورم و خود این لذت از طعم باعث میشه حتی در وعده صبحانه زیاده روی کنم
      *۲خوردن چای با یه چیز شیرین(شیرینی،کیک،بیسکویت
      خرما،کلوچه .شکلات،تافی و…)بعد از خواب عصر اصلا لذتی داره که من با اشتیاق خوردن اینها با چای از خواب بیدار میشم و همیشه هم یکی از اینا توی خونه موجوده که با چای خورده بشه
      *۳خوردن چای با قند بعد از ناهار وشام یه عادتی هست که من بارها و بارها از بچگی شاهدش بودم وکاملا یه رفتار شناخته شده و همراه با لذت بوده که کم کم من قند رو حذف کردم و خوراکیهای خوشمزه تر رو کنار چای گذاشتم
      *۴خوردن چای با یه خوراکی شیرین در زمان خستگی به قدری لذت بخش و انرژی بخش بود که قشنگ راندمان کاری من رو بعد از مصرف بالا میبرد
      *۵خوردن چای با شیرینیها در سفر که دیگه نگو لذت مسافرت رو چند برابر میکرد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار f.gholamkar
      1399/05/18 09:19
      مدت عضویت: 1559 روز
      امتیاز کاربر: 254 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 124 کلمه

      سلام.خداقوت
      من زمانی که پرخوری می کنم:
      ۱-در آرامش هستم و به چیزی فکر نمی کنم.
      ۲- همون لحظه چیزی رو که دوست دارم و هر اندازه که دوست دارم می خورم و همون لحظه از خوردنش لذت می برم.
      ۳- همین رفتارم فکر می کنم باعث میشه از خوردن نترسم هر چیزی که دوست داشته باشم بخورم.
      4-در همون لحظه از خوردن هر طعمی از غذا که دوست دارم لذت می برم.
      ۵- همون لحظه از خوردنیهایی که خدا داده و اندام های سالمی که دارم که وظایفشان رو به درستی انجام می دهند شکر می کنم.
      ۶- خودم رو همون لحظه از هیچ چیزی محروم نمی کنم به عنوان مثال خودم رو از به آرامش رسیدن و از خوردن چیزی که همون لحظه می خواهم محروم نمی کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Tina82
      1399/05/18 04:32
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 1967 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 235 کلمه

      سلام
      من عادت تند غذا خوردن رو ميخواهم ترك كنم
      تند غذا خوردن هميشه برايم يك كارت برنده بحساب اومده و اين عادت هميشه برايم لذت بخش بوده و در دلم به اين رفتارم افتخار كردم
      ١- وقتي مدرسه ميرفتم و شيفت بعداظهر بودم وقتي ناهار دير حاضر مي شد من بعلت تند خوردن هميشه سير غذايم را خوردم و هبچ مشكلي نداشتم
      ٢- بعلت تند غذا خوردن هرگز كسي نفهميده من چقدر غذا خوردم بهمين خاطر تا دلم خواسته خوردم
      ٣- در مراسمها با تنوع غذايي و شلوغي زياد من تونستم هميشه در وقت خيلي كمي تند تند سير غذا بخورم و لذت ببرم
      ٤- در مسافرتهاي راه دور در وقت كمي كة بوده من بعلت رفتار تند خوردن هميشه در كمترين وقت بيشترين غذا رو خوردم و هرگز گرسنه نموندم
      ٥- با تند غذا خوردن در سنين كم هميشه وقت داشتم از روي سفره فرار كنم و جمع كردن ظرفها رو براي خواهرم بزارم
      ٦- با تند غذا خوردن من تونستم در هر شرايطي از غذاي مورد علاقه خودم به اندازةاي كة خواستم بخورم
      ٧- به علت تند غذا خوردن در هر شرايطي من حسرت هيچ غذايي رو در دل نداشتم و هميشه تونستم غذايم را بخورم
      ٨- به علت تند خوردن هميشه به من ترحم كردند و فكر كردن من كم ميخورم ولي چاق هستم در صورتي كة خودم از ظرف عذايي خودم خبر داشتم ولي خوشحال بودم كة كسي نفهميده

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طوبی حاج احمدی
      1399/05/18 02:47
      مدت عضویت: 1684 روز
      امتیاز کاربر: 3344 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 38 کلمه

      سلام وقت بخیر
      از طعم های شیرین یا شور لذت میبرم
      با خوردن ب ارامش میرسم
      گرسنگی واسترس مو از بین میبرم
      از خوردن لذت میبرم
      انگار با خوردن تمام مشکلات ودلتنگی ها م برطرف میشه
      استاد سپاسگذارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم